گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
ابواب آداب خوردن و آنچه بدان پیوندد






باب یکم آدمیزاد درون تهی است و خوراك بایدش
2- و از همان (..) بسندي از ( -1 در محاسن ( 397 ) بسندش از امام پنجم علیه السّلام که خدا آدمیزاده را درون تهی آفریده. ( 6 (5)
فرمود زمین بدل « روزي که زمین جز این زمین شود 48 - ابراهیم » زراره که از امام پنجم علیه السّلام از تفسیر قول خدا عزّ و جلّ
بنان پاك شود که مردم از آن بخورند تا از حساب فارغ شوند، یکی بآن حضرت گفت مردم آن روز گرفتارند و خورد و توش
ندارند فرمود: خدا تعالی آدمیزاده را میان تهی آفریده و خورد و نوش بایدش، آنان آن روز گرفتارترند یا در دوزخ که استغاثه
- اگر استغاثه کنند بدادشان رسند با آبی چون مس گداخته که چهرهها را بریان کند چه بد نوشابه ایست- 29 » : کنند و خدا فرماید
7) بیان: نان پاکیزه یعنی ساخته از مغز گندم، در نهایه گفته: نقی مخ است و در حدیث است که: مردم روز رستاخیز بر ) .« الکهف
زمینی لخت محشور شوند که چون گرده نقی است ص: 117 که نان سپید است و چند بار بیخته شده پایان.
گویم: سخن در تأویل آیه در کتاب معاد گذشت و باز نگوئیم، مهل مس گداخته است و بقولی تهنشین روغن زیت است و بقولی
3- در دعائم: روایت شدیم که ابرش کلبی از امام پنجم علیه السّلام تفسیر آیه (تبدل الارض) را پرسید (و پاسخ ( چرك و خون. ( 1
و فریاد زنند دوزخیان بهشتیها را که بما برسانید از آب و از آنچه خدا بشما » گذشته را بیان کرده تا فرموده) خدا عزّ و جلّ میفرماید
و آنان در دوزخند و خار تلخ بدبو خورند و آب داغ گل آلود و روز رستاخیز چگونه باشند؟ راستش « روزي داده 49 - الاعراف
4- در محاسن ( 585 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام در تفسیر قول ( آدمیزاده میان تهی آفریده شده و خورد و نوش بایدش. ( 2
فرمود: خواهش خوراك کرد و « خدا حکایت از موسی (پروردگارا راستش من بدان چه فرود آریم از خیر نیازمندم- 24 - القصص
(4) .(8 / 5- در دعائم: مانندش آمده ( 2 ( البته بدان نیاز داشت. ( 3
باب دوم ستایش خوراك حلال و نکوهش حرام
-1 در خصال ( 330 ) بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نخست چیز که خدا تبارك و تعالی در آن نافرمانی شد شش (5)
2- در معانی الاخبار و ( چیز بود دوستی دنیا، دوستی ریاست، دوستی خوراك، دوستی زنان، دوستی خواب، دوستی آسایش. ( 6
خصال ( 216 ) بسندش تا رسول خدا که چون خوراك چهار صفت دارد البته: کامل است از حلال باشد، و دست بسیار در آن
3- در فردوس: ( درآید، نام خدا در آغازش برده شود و سپاس او در پایانش. در محاسن ( 398 ) بسندش از پیغمبر مانندش آمده. ( 7
4- در کتاب غایات: بسندش از امام (1) از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که بخورید از دسترنج خود. ص: 118
ششم علیه السّلام که خدا پرستیده نشد بچیزي بهتر از پارسائی در شکم و فرج، بسلمان رضی اللَّه عنه گفتند: کدام کار خیر است که
5- در مکارم: از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله پرسش شد چه بیشتر در دوزخ در ( برتر است، گفت: ایمان بخدا و نان حلال. ( 2
صفحه 59 از 149
6- در روضۀ الواعظین و مکارم: که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که ( آورد؟ فرمود: دو میان تهی شکم و فرج. ( 3
حلال خورد فرشتهاي بر سرش ایستد و برایش آمرزشخواهد تا از خوردنش فارغ شود فرمود: چون لقمه حرامی در درون مردي افتد
هر فرشته در آسمانها و زمین است او را لعن کند و تا آن لقمه در درون او است خدا بدو نظر نکند، هر که لقمه حرامی خورد بخشم
7- در فردوس: از پیغمبر صلی اللَّه ( خدا گرفتار شود، اگر توبه کند خدا پذیرد و اگر بیتوبه بمیرد دوزخ را سزد ( 172 مکارم). ( 4
علیه و آله که هر که یک لقمه حرام خورد چهل روز نمازش قبول نیست و چهل صباح دعایش اجابت نشود، هر گوشتی از حرام
روید دوزخ را سزد، و یک لقمه هم گوشت رویاند، ( 5) فرمود: هر که از شر زبان و شکم و فرجش نگهداري شود بهشت را باید.
(6)
باب سوم احترام خوراك. ستودن خوراك خوشمزه. خدا در خوراك و پوشاك و مانند آنها حسابی از مؤمن نکشد
آیات قرآن مجید
-1 در التکاثر، 8- و آنگه البته پرسش شوید در آن روز از نعمت. ( 8) تفسیر: طبرسی- ره- گفته: مقاتل گوید: مقصود کافران (7)
مکهاند که در این دنیا در خیر و برکت بودند و روز رستاخیز از شکر آنچه در آن بودند بازپرسی ص: 119
شوند چون شکر پرورنده نعمت را نکردند که جز او را پرستیدند و برایش شریک گرفتند، وانگه شکنجه شوند بر ترك شکر و این
قول حسن است که بازپرسی نشوند از نعمت جز دوزخیان و بیشتر مفسران گفتند: معنا اینست که البته بازپرسی شوید از نعمت اي
گروه مکلفان؟ قتاده گفته: خدا پرسد هر نعمت داري را از آنچه بدو نعمت داده، و بقولی از نعمت خوراك و نوشابه و جز آنها، از
ابن جبیر و بقولی نعیم تندرستی و فراغت است. از عکرمه، ( 1) و مؤید آنست آنچه از ابن عباس آمده که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله
فرمود: دو نعمت باشند که بیشتر مردم در آنها مغبونند: تندرستی و فراغت و بقولی تندرستی و امنیت، از ابن مسعود و مجاهد و از
امام پنجم و ششم علیهما السّلام روایت است، و بقولی از هر نعمت بازپرسی شود جز آنچه این حدیث جدا کرده که فرمود: سه
چیزند که بنده از آنها بازپرسی نشود: پارچهاي که عورتش را پوشاند، تکه نانی که گرسنگی او را ببرد و خانهاي که از گرما و
سرما نگهش دارد، ( 2) روایت شده که یک صحابه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله را با گروهی از یارانش مهمان کرد و نزد او خرما و
آب سرد یافتند و خوردند و چون بیرون آمدند فرمود این از نعمتی است که بازپرسی دارد، ( 3) و عیّاشی در حدیث درازي آورده
که ابو حنیفه تفسیر این آیه را از امام ششم علیه السّلام پرسید، و آن حضرت فرمود: اي نعمان نعیم بنظر تو چیست؟ گفت: خوراك
و آب سرد فرمود: اگر خدا روز رستاخیز تو را در برابر خود وادارد تا از لقمه خوراك و جرعه نوشیدنی بازپرسی کند البته ایستادنت
برابر خدا بدرازا کشد، گفت: قربانت پس نعیم چیست؟ فرمود: ما خانواده همان نعیم باشیم که خدا ما را نعیم بندهاش نموده و
بوسیله ما الفت میان آنها افتاد پس از دشمنی و جدائی آنها با هم، بوسیله ما دل آنها را بهم نزدیک کرد و آنها را برادر هم نمود
پس از اینکه دشمن هم بودند، و بوسیله ما خدا آنها را بمسلمانی رهنمود، این نعمتی است که بریده نشود و خدا از این نعمت وجود
پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و خاندانش علیهم السّلام از آنها بازپرسی کند- پایان- ص: 120 گویم: آیاتی که
وابسته بدین بابند در باب کلیات حلال و حرام با تفسیرشان گذشتند.
اخبار باب
وانگه البته بازپرسی » -1 در دعائم: از جعفر بن محمّد علیه السّلام که در خوراك اسراف نیست، و در تفسیر قول خدا عزّ و جلّ (1)
فرمود: خدا کریمتر از اینست که خوراکی بشما دهد و شما را از آن بازپرسد ولی شما همه مسئولیت دارید از « شوید آن روز از نعیم
صفحه 60 از 149
نعمت وجود ما که آیا آن را شناختید و حقش را ادا کردید؟ ( 2) و از آن حضرت علیه السّلام پرسیدند از مشک و عنبر و بوي
(129 / 2- در عیون ( 2 ( خوش دیگر که در خوراك نهند فرمود: باکی ندارد، در کتاب مسائل از امام هفتم مانندش آمده. ( 3
وانگه پرسیده شوید البته از » ؟ بسندش تا امام رضا علیه السّلام که در دنیا نعمت حقیقی نیست باو گفتند: پس قول خدا تعالی چیست
این نعیم در دنیا چه باشد؟ همان آب خنک است؟ امام رضا علیه السّلام بفریاد بلند فرمود، چنین تفسیرش کردید شما و آن را « نعیم
بچند بخش کردید، گروهی گفتند. آب خنک است، و گروه دیگر خوراك خوشمزه، گروه سوّم خواب خوش و البته که پدرم از
پدرش امام صادق علیه السّلام بمن بازگفته که بشما بگویم گفتههاتان نزد او یاد شدند در تفسیر قول خدا عزّ و جلّ (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ
یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) و در خشم شد و فرمود: خدا البته از بندههاش بازخواست نکند از تف ّ ض لی که بآنها کرده و منتی هم بر آنها ننهد،
منت بر انعام از آفریدهها زشت شمرده شود و چگونه بآفریننده بسته شود آنچه در آفریدهها نپسندند ولی نعیم دوستی ما خانواده و
وابستگی بما است که خدا بندههایش را پس از توحید و نبوت از آن باز پرسد زیرا چون بنده این حق را پرداخت او را به نعمت
3- در محاسن ( 410 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که خوراکی خوب بساز و یارانت ( بهشت کشاند که زوال ندارد- الخبر- ( 4
274 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که خدا عزّ و جلّ / 4- در کافی ( 6 (1) را بر آن بخوان. ص: 121
هرگز قومی را در حال خوردن عذاب نکند و خدا عزّ و جلّ کریمتر است از اینکه چیزي بآنها روزي کند وانگه تا فارغ نشدهاند
5- در مکارم: روایت است از عالم که خدا مؤمن را بر سه چیز بازپرسی نکند خوراك، جامه تن، همسر ( آنها را عذاب کند. ( 2
خوب که باو کمک کند و بدو دینش را نگهدارد، ( 3) در خصال ( 80 ) بسندش (همین مضمون را آورده و در آخرش گفته) و
6- و از همان: (..) بسندش که امام ششم فرمود: در خوراك (4) .( پارسا و خوددار باشد. و در محاسن: بسندش مانندش آمده ( 399
اسراف نباشد. ( 5) بیان: تفسیر میشود بحال توانگري و مقصود گرامی داشتن مؤمن باشد نه خود نمائی و شهرتطلبی و اغراض
که فرمود: خدا کریمتر از « لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ » 7- در محاسن (..) بسندش از امام ششم در تفسیر قول خدا ( بیهوده دیگر. ( 6
8- و از همان: (..) بسندش از ابی خالد کابلی که بر امام پنجم علیه السّلام ( اینست که مؤمن را از خورد و نوشش بازپرسی کند. ( 7
وارد شدم و چاشت خواست و با او خوردم خوراکی که هرگز لطیفتر و خوشمزهتر از آن نخورده بودم و چون فارغ شدیم فرمود:
البته » اي ابا خالد خوراك ما را چگونه دیدي: گفتم: قربانت لطیفتر و خوشمزهتر از آن هرگز ندیدم ولی بیاد آیه قرآن افتادم که
9- و از همان ( 400 ) بسندش از ابی جعفر ( فرمود: نه همانا از روش حقی که دارید پرسش شوید. ( 8 « پرسش شوید آن روز از نعیم
که گروهی نزد امام ششم علیه السّلام بودیم و خوراك خواست که ما در خوشمزگی و لطافت مانندش را ندیده بودیم تا شکم پر
کردیم وانگه خرمائی آوردند که از صفا و زیبائی بروي ما میخندید، مردي گفت البته در فردا از این نعمت بازپرسی شوید که نزد
زاده رسول از آن ص: 122 برخوردار شدید، امام ششم علیه السّلام فرمود خدا کریمتر و والاتر است از آنکه
بشما بخوراند و گوارا دارد وانگه از شما بازپرسی کند ولی شما بازپرسی میشوید از آنچه نعمت بوجود محمّد و آل محمّد دارید،
10 - در محاسن: (..) بسندش از یک یاري گفت که امام ششم علیه السّلام بماها فرنی و ( گفته: بسند دیگر هم مانندش آمده. ( 1
آش میخوراند وانگه نان وزیت، یکی گفت: کاش کارت را یک نواخت میکردي تا معتدل میشد، فرمود: تدبیر کار ما از خدا است،
چون وسعت دهد وسعت دهیم و چون تنگ گیرد تنگ گیریم. ( 2) بیان: در قاموس گفته فرنی با ضمه وسیله نانپزیست که نان
11 - در ( کلفت گرد پزند، یا گردك که اطرافش بمیانه جمع شده در آن پزند، بریان کنند و با روغن و شیر و شکر باشد. ( 3
محاسن (..) بسندش از عبد الأعلی که با امام ششم علیه السّلام غذا خوردم مرغی بریان با تو دلی. و آش خواست و فرمود: این مرغ
( بریان را براي فاطمه هدیه آوردند، سپس فرمود: اي کنیزك خوراك معمولی خودمان را بیاور و ترید سرکه و زیت آورد. ( 4
باب چهارم در تواضع در خوراك و خوبی ترك تجمل در خوراکها و کم اعتنائی بدانها
صفحه 61 از 149
آیات قرآن مجید
-1 در الاحقاف- 20 - روزي که سان دیده شوند آنان که کافرند بر دوزخ که خوشیهاي خود را در زندگی دنیا بردید و از آن (5)
1) تفسیر: ) بهرهجو شدید پس امروز سزاي شما خواریست در برابر آنچه که تکبر میورزیدید. ص: 123
طبرسی- ره- گفته: سان دیده شوند بر دوزخ یعنی روز رستاخیز بدوزخ روند چنان که گویند فلانی بر شلاق است، و بقولی یعنی
پیش از رفتن بدان آن را بر آنها نمایند تا هراسهایش را بینند و بآنها گفته شود شما خوشیهاي دنیا را بر خوشیهاي بهشت برگزیدید
و از آن بهرهمند شدید، بقولی مقصود خوراکهاي خوبست که فرماید آنها را در شهوات خود بکار زدید و در راه خدا مصرف
نکردید و چون خدا کفار را ببهرهمندي از خوشیها و لذتهاي دنیا سرزنش کرده پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه
السّلام زهد و ترك خوراکهاي خوب را برگزیدند و از خوشگذرانی و نعمت بارگی دوري کردند، ( 2) روایت است که عمر بن
خطاب گفته: اجازه شرفیابی حضور رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله خواستم و نزد او در مشربه امّ ابراهیم رسیدم و خوابیده بود و
پارهاي از تنش روي خاك بود و زیرش متکائی از لیف خرما بود، درود گفتم و نشستم و گفتم: یا رسول اللَّه تو پیغمبر خدائی
برگزیده و سرور خلق او هستی، خسرو و قیصر روي تخت طلا و فرش دیبا و حریرند، رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: آنان
مردمی باشند که خوشیهاي این دنیا بزودي بدانها داده شده که زودگذرند، و همانا خوشیهاي ما پس افتاده است. ( 3) علی بن ابی
طالب علیه السّلام در یک سخنرانیش فرمود: بخدا باندازهاي وصله باین روپوشم زدم که از وصله دوزش شرم دارم، یکی بمن
گفت: چرا بدورش نیندازي؟ گفتمش گم شو، بامدادان مردم شب روي را بستایند. ( 4) محمّد بن قیس از امام باقر علیه السّلام
روایت کرده که فرمود: بخداي سوگند بخدا علی علیه السّلام مانند بندهها خوراك میکرد، و چون بندگان مینشست، راستش دو
پیراهن میخرید و بهتر را به غلامش وامینهاد و آن دیگر را خود میپوشید، و چون از انگشتانش بلندتر بود آن را میبرید و چون از
دامنش بلندتر بود میکاست، پنج سال پادشاه شد و نه آجري بر هم نهاد و نه خشتی و نه پول سفیدي بجا نهاد و نه سرخی راستش
بمردم نان گندم و گوشت میخوراند و بخانهاش میرفت و نان جو و زیت و سرکه میخورد و در برابر دو کار نمیشد که هر دو مایه
خشنودي خدا باشند جز که ص: 124 سنگینتر آنها را بر تن خود برمیگزید، و البته که هزار بنده از
دسترنجش آزاد کرد که از آن دستش را خاك آلود و عرق بر چهره آورده بود، هیچ کس تاب کار او را ندارد، راستش در شبانه
روز هزار رکعت نماز میخواند، و راستی مانندتر مردم باو علی بن الحسین علیه السّلام بود، ( 1) و آنگه: در روایت شهرت دارد که
در بصره به عیادت علاء بن زیاد رفت و او بوي گفت یا امیر المؤمنین بتو شکوه دارم از برادرم عاصم بن زیاد که خرقه پوشیده و از
دنیا گذشته، فرمود: نزد منش آرید و چون آمد فرمودش اي دشمن خود شیطان پلید تو را دیوانه کرده، آیا بخانواده و فرزندانت
رحم نکنی، آیا دانی که خدا طیبات را بر امت حلال کرده و بد دارد که از آنها برگیري تو نزد خدا پستتر از آنی، گفت: یا امیر
المؤمنین تو خود در سختی زندگانی باشی و ناهمواري خوراکت، فرمود: واي بر تو من چون تو نیستم، خدا بر رهبران خلق فرض
کرده که همطراز مردم ناتوان و بینوا باشند تا نداري آنها را بهیجان نیاورد پایان- گویم: خطاب در این آیه با کفار است که
خوشیهاي آنها تنها در این جهانست و نعمت آخرت را از دست خود ربودند، و حجت نشود که مؤمنان لذتهاي دنیا را وانهند و
نعمتهایش را چنانچه امیر المؤمنین در عهد نامه محمّد بن ابی بکر بمردم مصر نوشت بدانید اي بندههاي خدا که پرهیزکاران خیر
این دنیا و دیگر سرا را بدست کردند، با مردم دنیا در دنیاشان شریکند و اهل آخرت در زندگی آخرت آنها شریک نیستند، خدا
بگو که حرام کرده زیوري را که خدا براي » : براشان در دنیا روا کرده آنچه بس آنها است و بینیازشان کند، خدا عزّ اسمه فرماید
بندههاش برآورده و هم روزیهاي خوشمزه را بگو اینها براي آنان که گرویدند در دنیا باشد و ویژه در روز رستاخیز چنین شرح
در دنیا بهتر مسکن دارند و بهتر خوراك، شریک دنیایند با دنیاداران و خوردند « کنیم آیا ترا براي مردمی که دانند- 31 - الاعراف
صفحه 62 از 149
با آنان از آنچه خوردند و نوشیدند از آنچه نوشیدند بخوشی و پوشیدند از بهتر جامه که پوشند و زناشوئی کردند از بهتر زناشوئی
آنان، و سوار شدند بر بهتر مرکب ص: 125 آنان، بکام دنیا رسیدند با دنیا داران و آنان فردا همسایههاي
خدایند و از او در خواست کنند و بآنها دهد آنچه خواهند، درخواستی از آنان رد نکند، و بهرهاي از لذت آنها نکاهد. اي بندههاي
خدا بدینست که شیفته باشد هر که خرد دارد و برایش راه تقوي پیماید و لا حول و لا قوة الا باللَّه، و مانند آن بسیار باشد که در
کتاب ایمان و کفر آوردم، ( 1) و اخبار معارض آن دو رستهاند. 1- آنچه در وضع زندگی رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و امیر
المؤمنین علیه السّلام و برخی ائمه آمده با اینکه معارض وضع برخی دیگر از آنها است حمل شود که از خصائص پیغمبر و امام
است که تسلط بر همه چیز دارند چنانچه خبر عاصم بن زیاد گذشته و جز آن بر آن دلالت دارد. 2- که چنین تفسیري را پذیرا
نیست حمل شود بر کسی که از حرام و شبهه مصرف کند و یا اسر افکار باشد که مناسب حال او نیست و داند که او را سر- کش
کند و نیاز دارد بخوار کردن خویش و تن سائی و خوار کردن بدن، بزودي تحقیق آن در ابواب مکارم با اخبار وابسته بدان آید.
اخبار باب
8): از سوید بن غفله که نزد علی بن ابی طالب علیه السّلام رفتم دیدم نشسته و برابرش ظرفی است از / -1 در ارشاد القلوب ( 2 (2)
ماست که بوي ترشی آن را دریابم و بدستش گرده نان جوي که سبوس آن را بر روي آن بینم و آن را با دست خورد کند و در آن
شیر ریز کرده، فرمود: نزدیک شو و از خوراك ما برگیر، گفتم: روزه دارم، فرمود: شنیدم از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هر که
روزهاش از خوراکی که خواست او است باز دارد بر خدا باید که او را از خوراك بهشت خوراند و از نوشابهاش نوشاند، گوید: به
فضه که نزدیک او بود گفتم واي بر تو اي فضه از خدا نترسی در باره این پیره مرد که سبوس این نان جو را بگیري، گفت: بما
سفارش کرده که آن را نبیزیم براي ص: 126 خوراکش گفت از گفته منش خبر داد و فرمود: پدر و مادرم
قربان آنکه خوراك او را نه بیختند و از نان گندم سیر نخورد تا خدا جانش را گرفت، گفت: آن حضرت قاووت جو را در کیسه
2- در محاسن ( میکرد و سرش را مهر مینمود و از او سبب پرسیدند، فرمود میترسم این دو فرزندم در آن زیت یا روغن بریزند. ( 1
409 ) بسندش تا اینکه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله بمسجد در آمد و ظرفی شیر تازه صاف کرده با عسل برایش آوردند و از آن )
( یک جرعه یا دو جرعه نوشید و وانهادش گفتند: از اینکه حرام است وانهادي؟ فرمود: نه بار خدایا براي تواضع بهر خدا وانهادم. ( 2
-3 در محاسن: بسندش که براي آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله آش آوردند و نخورد گفتند حرام میدانی؟ فرمود: نه ولی بد دارم
4- در محاسن: (..) بسندش از حبه عرنی که براي امیر المؤمنین خوان فالوده آوردند و ( که دلم آن را بخواهد و شیفته آن گردد. ( 3
برابرش نهادند، به صفا و زیبائی آن نگریست و انگشت بدان فرو برد تا به تهش رسید و آن را برآورد و چیزي از آن نخورد و
انگشت را لیسید و فرمود: راستی حلال و پاکیزه است و حرام نیست ولی من بد دارم که خود را عادت دهم بدان چه عادت ندارم،
5- در محاسن ( 410 ) بسندش از امام ششم که در این میانه که امیر المؤمنین علیه السّلام ( آن را از برم بردارید و آن را برداشتند. ( 4
با چند تن از یارانش در رحبه بود طشتی در خوان فالوده برایش هدیه آوردند و بیارانش فرمود: دست دراز کنید و خودش دست
دراز کرد و برگردانید، گفتند یا امیر المؤمنین بما فرمودي دست دراز کنیم و دراز کردیم و خودت دست دراز کردي و برش
6- و از همان (..) بسندش تا ( گرداندي، فرمود: بیادم آمد که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از آن نخورده و نخواستم بخورم. ( 5
اینکه امیر المؤمنین علیه السّلام میفرمود: پیوسته این امت بخوبی باشند تا جامه عجم نپوشند و خوراك عجم نخورند، و چون آن
کنند ص: 127 خدا خوارشان کند. ( 1) و از همان: بسندش تا اینکه آرد را براي نان علی نمیبیختند و
7- در محاسن ( میفرمود: (تا آخر خبر پیش را آورده). در محاسن (حدیث شماره 18 باب سرکه را آورده که از ابن بزیع است). ( 2
440 ) بسندش از ثمالی که نزد امام چهارم رفتم تشکی خواست و بر آن نشستم و سفرهاي آوردند که هرگز مانندش را ندیده بودم، )
صفحه 63 از 149
فرمود: بخور گفتم: قربانت شما را چیست که نمیخورید؟ فرمود: من روزهام، و چون شب شد سرکه و زیت آوردند و با آن افطار
8- در مکارم: ابن خولی براي پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله ( کرد و از آن خوراکی که براي من آوردند چیزي برایش نیاوردند. ( 3
ظرفی از عسل و شیر آورد و نخورد و فرمود: دو نوشید نیست در یک نوش و دو ظرف در یک ظرف و از آن نخورد و فرمود:
حرامش نکنم ولی از فخر و بازرسی بفضول دنیا در فرداي قیامت بدم آید و تواضع را دوست دارم زیرا هر که براي خدا تواضع کند
9- در کتاب الزهد: بسندش از امام ششم علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله شب پنجشنبه (4) .( خدا او را بالا برد ( 33
در مسجد قبا افطار کرد و فرمود شربتی هست؟ و اوس بن خوله انصاري قدحی شیر صاف کرده با عسل آورد و چونش بلب نهاد
دورش کرد و فرمود: دو نوشابه است یکی بس است منش ننوشم و حرام نکنم ولی براي خدا فروتنی کنم که هر که براي خدا
فروتنی کند خدایش بالا برد و هر که تکبر کند خدایش پست کند و هر که در زندگی میانهروي کند خدایش روزي دهد و هر که
10 - در دعائم: (حدیث 9 را آورده) و افزوده، ( تبذیر کند خدایش محروم کند و هر که پر ذکر خدا گوید خدایش دوست دارد. ( 5
سپس گفته: این تواضع از رسول خدا دانسته شده چنانچه خودش فرموده نه اینکه خدا عزّ و جلّ چیزي از روزیهاي پاکیزه را حرام
بگو: که ص: 128 حرام کرده زیوري که خدا براي بندههاش برآورده و » : کرده باشد، خدا جلّ ذکر فرموده
و از علی علیه السّلام « روزیهاي پاکیزه را، بگو اینها از آن آنانند که گرویدند در زندگی دنیا و ویژه است براشان در روز رستاخیز
( (مضمون حدیث شماره 4 حبه عرنی را آورده). ( 1
باب پنجم نکوهش پرخوري و خوردن بر سیري و شکوه از خوراك
2) در خصال ( 351 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که مؤمن در یک روده خورد و کافر در هفت روده. در مجازات و )
شهاب: مانندش آمده. ( 3) بیان: سید- ره- گفته: این تعبیر مجازیست و مقصود اینست که مؤمن را خوراك اندکی که مایه زیست
است بس است و در خوراك کامجو نیست و شهوت خوراك ندارد و باین ماند که در یک روده غذا میخورد و پر نمیخورد، و
کافر پرخور و شکم باره است و مقصودش از زیستن همان خوردنست و بدنبال کالاي دنیا است که نقدش درخواست دارد و از
نعمت آینده ناامید است، بنده کامجوئیست و رنج فرمانبري دلخواه را دارد و گویا در هفت روده میخورد چون خوردنش براي لذت
است نه حفظ جان و زیستن و شکمخواره است و قناعت ندارد- پایان- راوندي- ره- گفته: روده روانگاه خوراك است در درون
شکم و این تعبیر مثلی است چون مؤمن تنها حلال خورد و از خوردن حرام و شبهه بر کنار است، و کافر باك ندارد چه خورد و
چگونه خورد و از کجا خورد، و از این رو خورش کافر بیش از خورش مؤمن است و هفت را نمونه آورده چنانچه هفتاد را نمونه
و معا بمعنی ناودان هم « بسیاري آرند و خدا تعالی فرموده: (اگر هفتاد بار برایشان آمرزشجوئی خداشان نیامرزد هرگز- 80 - التوبه
آمده که آب را بفرود روان کند، ابو عبید گفته: اشاره دارد که مؤمن نزد خوردن نام خدا برد و برکت آورد و کافر بینام خدا
خورد و برکت ببرد، و این وجه چنانست که بینی. و بقولی ص: 129 این مثل براي زهد مؤمن است در باره
دنیا و حرص کافر در آن ( 1) و منظور خصوص خوردن غذا نیست بلکه هر گونه دنیاطلبی است، و این وجه نزدیک است بدان چه
ما گفتیم در آغاز سخن، و گفتند این سخن در باره یک شخص صادر شده که در حال کفرش پر میخورد و چون مسلمان شد
کمخور شد و او عمر بن معدیکرب زبیدیست و ابو عبید در تاریخ خود گفته بنظرم مقصود او با نضره غفاري است که نامش حمیل
بضم حاء بینقطه است و هر که حمیل یا جمیل با جیم گفته غلط گفته و خدا داناتر است و مؤید اینکه مقصود پر رغبتی در دنیا
است اینست که میگویند فلانی این شهر یا این ولایت را خورده با اینکه بسا لقمهاي هم از غذایش نخورد و همان تصرف در آن
دارد و تعبیر بخوردن مجاز است در این موارد، گویند فلانی هزار اشرفی را خورد و شاید هیچ از آن نخورده بلکه آن را بخشیده و
یا در جز خوراك خرج کرده و غرض از خوردن مذمت او است ندانی ( 2) که امیر المؤمنین علیه السّلام فرموده: البته بر شما مسلط
صفحه 64 از 149
کند غلام ثقیف را که دامن کش و پرآرزو است سبزه شما را یک جا بخورد و پیه شما را آب کند، ( 3) و در باره دیگري فرموده:
هلا که پس از من بر شما مردي غلبه کند گلو گشاده و شکم گنده و کون گشاد بخورد هر چه یابد، همه اینها تعبیر از رغبت است،
و گفتند: رغبت شوم است و این سخن آگهی او است که مؤمن را دین و ترس از خدا و از دنیاپرستی بازدارد و فائده حدیث
واداري بروگردانی از دنیا و افتادن در دامهاي آنست و راوي حدیث جابر است و ابن عمر- پایان- و در نهایه گفته: این مثل را زده
براي مؤمن و زهدش در دنیا و براي کافر و حرصش بر دنیا و مقصود پرخوري نیست در برابر وسعتطلبی و از این رو گفتند: رغبت
شوم است زیرا داراي خود را بدوزخ اندازد و بقولی واداري مؤمن است بر کمخوري و دوري از عواقب سیري که سخت دلی و
شهوتست و کافر را بپرخوري وصف کرده و این سختگیري و تأکید بر مؤمن است نسبت بوظیفهاش، و بقولی در باره شخص
خاصی است که پر خور بوده و چون مسلمان شده کمخور شده ..- پایان- در فتح الباري پس از بیان برخی از آنچه گذشت گفته:
1) و در تفسیر آن چند قول است. 1- در باره شخص خاصّی است ) بلکه ظاهر کلام مقصود است ص: 130
که کلام بدان اشاره دارد ( 2) و مؤید آنست روایت طبرانی بسند خوبی که پندارد از ابن عمر نقل شده: هفت مرد نزد پیغمبر صلی
اللَّه علیه و آله و سلم آمدند و هر کدام از صحابه مردي را برگرفتند و پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله هم مردي را و باو فرمود: نامت
چیست؟ گفت ابو غزوان و هفت گوسفند را برایش دوشید و همه شیرشان را نوشید و پیغمبرش فرمود: اي ابو غزوان میخواهی
مسلمان شوي؟ گفت آري، مسلمان شد و پیغمبر دست بسینه او کشید و بامداد یک گوسفند براش دوشید و شیر آن را تمامی
ننوشید، فرمود: اي ابو غزوان تو را چه شده گفت: بدان که تو را براستی فرستاده سیراب شدم فرمودش دیروز هفت روده داشتی و
امروز تنها یک روده داري وانگه این تعبیر عمومی شده. () 2- این تعبیر روي حقیقت شماره نیست و نظیر بغالب دارد چنانچه
و منظور اینست که شأن مؤمن کمخوریست چون در کار « و دریا مدادش باشد و بدنبالش هفت دریا باشد، 27 - لقمان » فرموده
عبادت است و اشاره دارد که مقصود شارع از خوردن سد رمق و توان بر عبادتست و ترس از حساب هم دارد، ولی کافر بر خلاف
همه اینها است و پابند مقصود شرع نیست و پیرو دلخواه است و مهار گسیخته است و ترسی از عواقب حرام ندارد، و چون خوراك
مؤمن را با کافر بسنجند یک هفتم میشود و این نباید بر هر فرد مؤمن و کافر درست درآید بلکه نوعیت دارد و بسا یک مؤمن
بعبادت خود و یا بعارضه پرخور باشد برأي پزشکان، و بسا در کفار کمخور باشد بقصد ریاضت چون راهبان یا بعارضه بیماري
چون ضعف معده. طیّبی گفته: خلاصه گفتار اینست که شأن مؤمن رغبت بزهد است و قناعت باندازه گذران بخلاف کافر و اگر
مؤمن یا کافري بر خلاف یافت شود اعتراضی بحدیث نباشد. 3- مقصود از مؤمن در این حدیث مؤمن کامل است چون مسلمان
خوش عقیده که ایمانش کامل است بمرگ و دنباله آن پردازد، و ترس و اندیشه و ص: 131 نگرانی از آن
بر خودش او را از شهوت باز دارد ( 1) چنانچه در حدیث ابی امامه است، هر که پر اندیشد کم خورد و هر که کم خورد پراندیشد،
و هر که پر خورد دلش سخت شود، ( 2) و در حدیث ابی سعید صحیح است که: این مال شیرین و خرّم است هر که از روي اسراف
خود آن را برگیرد چون کسی باشد که میخورد و سیر نمیشود، و دلالت دارد که مراد از مؤمن آن کس است که در خوراك میانه
رو باشد ولی شأن کافر پرخوري و حرص است و مانند بهیمه از روي شکمخوارگی خورد، و در خوردن نظر بمصلحت زیستن
-4 مقصود از مؤمن .« آنان که کافرند بهره برند و بخورند چنان که چهارپایان میخورند- 12 محمّد » ندارد چنانچه خدا تعالی فرمود
کسی است که هنگام آغاز بخوردن و نوشیدن نام خدا برد، و شیطان شریک او نشود و اندکی او را بس باشد و کافر نام خدا نبرد و
شیطان شریک او شود. 5- حرص مؤمن بخوراك کم است و برکت یابد و باندك سیر شود، و کافر بخوراك خیره شود مانند
حیوان و بکم سیر نشود و میشود این را پیوست وجه پیش کرد و هر دو را یک پاسخ آورد. 6- نووي گفته: مختار اینست که برخی
مؤمنان در یک روده خورند و بیشتر کافران در هفت روده خورند و لازم نیست هر روده هفتگانه کافر مانند یک روده مؤمن باشند.
و دلیل تفاوت رودهها آنست که عیاض از اهل تشریح آورده که رودههاي آدمی هفت باشند یکی معده و سه روده بدنبالش که به
صفحه 65 از 149
بواب پیوندند و آنگه روده صائم و روده رقیق که هر سه رقیق باشند، و آنگه اعور و قولون و مستقیم که همه کلفتند و معنی حدیث
اینست که چون کافر شتابانه میخورد سیر نشود جز که هفت رودهاش پر شوند و مؤمن با پر شدن یکی سیر شود، و کرمانی از
پزشکان در باره وجه نامگذاري هفت روده نقل کرده که: معده است و سه تا پیوست که ناز کند و آن روده اثنی عشریست و صائم
است و قولون و آنگه سه تا کلفت که نافف بنون و دو فاء ص: 132 یا ناقق با دو قاف است و روده مستقر و
7- نووي گفته است احتمال دارد از هفت روده کافر مراد هفت صفۀ باشد چون حرص، پرخوري، آرزوي دراز، جمع ( اعور. ( 1
مال، بدسرشتی، حسد و فربهی دوستی مراد از یک روده مؤمن همان رفع نیاز باشد. 8- قرطبی گفته: شهوت خوراك هفت است،
شهوت طبع، شهوت نفس، شهوت دیده، شهوت دهان، شهوت گوش، شهوت بینی، شهوت گرسنگی که ضرورت خوردن آرد و
مؤمن بهمان خورد ولی کافر بهمه خورد، و آنگه هر چه گفته: در سخن قاضی ابی بکر مایه آن آمده که هفت کنایه است از پنج
2- در عدة الداعی: از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که آدمی را چند لقمه که پشتش بر پا دارند بس است ( حسّ و شهوت و نیاز. ( 2
و اگر ناچار باید یک سوم براي خوراك و یک سوم براي نوشابه و یک سوم براي نفس کشیدن. ( 3) بیان: در فتح الباري است که
پس از نقل روایت سیر خوردن پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بنقل از قرطبی گفته: که این دلالت دارد بر جواز سیر خوردن و
آنچه در نهی از آن رسیده بر سیري سنگین کن معده و باز دارنده از عبادت و کشاننده به بطر و اشر و خواب و کسالت حمل شود و
بسا که کراهتش بحرمت رسد بر حسب مفسدهاي که بار آور، و کرمانی به پیروي ابن منیر گفته: سیري نهی شده حمل شود بر
سیري معتاد آنان که ( 4) ابی المقدام ابن معدي کرب گفته شنیدم پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله میفرمود: آدمی زاده ظرفی پر نکند
بدتر از شکم بس است چند لقمه که پشت را بر جا دارند و اگر شهوت غالب آید یک سوم براي خوراك و یک سوم براي نوشابه
و یک سوم براي نفس کشیدن، قرطبی گوید اگر بقراط این بخش کردن را میشنید در شگفت میشد از این حکمت و غزالی پیش
از او گفته: این حدیث را براي یک فیلسوف خوانده و او گفته: سخنی در باره کمخوري محکمتر از این نشنیدم و شک نیست که
اثر حکمت در حدیث مذکور روشن است، و همانا این سه را یاد کرده چون مایه ص: 133 زندگی جانورند
و براي اینکه جز آنها در شکم در نیاید و آیا مقصود بخش برابر است که ظاهر خبر است یا قریب به برابر مورد اعتماد، و یکم بهتر
است و بسا با عبارت غلبه اشاره دارد بفرمودهاش در حدیث دیگر که یک سوم بسیار است، ( 1) یکی گفته سیري هفت درجه دارد.
-1 باندازه زیست 2- باندازه توانائی بر روزه و نماز ایستاده و این دو واجبند 3- فزاید تا تواند نوافل بخواند. 4- باندازهاي که تواند
کسب کند و این دو درجه مستحب باشند 5- یک سوم را پر کند و این جائز است 6- بخورد تا سنگین شود و خواب را بیش کند و
این مکروه است 7- فزاید تا زیان بیند و این بطنه است که از آن نهی شده و حرامست و میشود یکم را در دوم درج کرد و سوّم را
3- در الشهاب: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: آدمی ظرف پر نکرده بدتر از شکم. در ضوء: براي اینکه ( در چهارم. ( 2
چون شکم پر شود از عبادت سنگین گردد و از طاعت بماند و شهوت بشورد و اگر بدنبالش رود هلاك است و اگر بازش دارد و
مبارزه کند در آزار است، پس بهتر است بیش از سدّ رمق نخورد، و گفتند همین در بدیش بس که هر چه خواهی بخوري، و گفتند
پري شکم هوش ربا است چون حواس را تیره کند و از حرکت کند و فائده حدیث نهی از امتلاء است و راوي حدیث مقدام بن
معد یکرب که گوید شنیدم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله میفرمود: پر نکرده آدمی ظرفی بدتر از شکم بس است آدمیزاده را چند
4- در ( لقمه که پشتش را بر پا دارند و اگر ناچار باشد یک سوم خوراك، یک سوم نوشابه و یک سوم براي نفس کشیدن. ( 3
کتاب غایات: امام صادق علیه السّلام فرمود: نزدیکتر حال بنده بخدا در شکم سبکبار است، ( 4) و از ابی جعفر علیه السّلام که
(137 / 5- در عیون ( 2 ( دشمنتر بخدا نیست از شکم پر، ( 5) و فرمود دورتر حال بنده از خدا گاهیست که شکمش را پر کند. ( 6
بسندش از عبد السّلام بن صالح هروي در وصف امام ص: 134 رضا علیه السّلام که کم خور و سبک
6- در مکارم ( 174 ) رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: نور حکمت در گرسنگی است و دوري از خدا در ( خوراك بود. ( 1
صفحه 66 از 149
سیري و نزدیکی خدا دوستی با بینوایان و نزدیکی با آنان است، فرمود: دلها را با طعام و نوشابه بسیار بمیرانید، دلها مانند زراعت از
فزونی آب بمیرند، فرمود سیر نخورید تا نور معرفت در دلهاتان خاموش شود، هر که شب گذراند و با شکم سبک نماز بخواند حور
7- در مجالس صدوق ( 324 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که خوردن روي سیري ( العین در کنارش شب گذراند. ( 2
8- در خصال ( 89 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که در سه چیز دشمنی خدا عزّ و جلّ است، خوابیدن ( مایه پیسی است. ( 3
9- و از همان ( 263 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که چهار چیز بیهوده روند: ( بیبیداري، خنده بیتعجب، خوردن سر سیري. ( 4
38 ) بسندش تا علی علیه السّلام / 10 - در عیون ( 2 ( خورده سر سیري، چراغ در بر مهتاب، و کشت در نمکزار، و احسان بنا اهل. ( 5
که ابو جحیفه نزد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم آمد و آروغ میزد: فرمودش آروغت را بازدار که سیرتر مردم در این جهان
گرسنهتر آنانند در روز رستاخیز، فرمود: دیگر ابی جحیفه شکم پر نکرد تا بخدا رسید. در صحیفه رضا: مانندش آمده. ( 6) بیان: ابو
جحیفه با جیم ضمه دار است پیش از حاء بینقطه فتحهدار که نامش وهب بن عبد اللّه است و علی علیه السلامش در کوفه بر بیت
المال گمارد و با آن حضرت در همه جا همراه بود. در نسخههاي صحیفه بهمین املاء است و در بیشتر نسخههاي عیون با تقدیم حاء
بینقطه است و گویا تصحیف است در برخی روایات عامّه است که ابو جحیفه شکم پر نکرد تا از دنیا رفت چون شام نمیخورد
11 - در مجالس ابن ( چاشت میخورد و چون چاشت میخورد شام نمیخورد، و خودش گفته سی سال است که سیر نخوردم. ( 7
356 ) بسندش از عقبۀ بن عامر جهنی که شنیدم ص: 135 سلمان فارسی که بخوردن خوراکی / الشیخ ( 1
وادار شده بود میگفت: اینم بس که شنیدم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله میفرمود: سیرتر مردم در دنیا گرسنهتر آنانند در دیگر
سرا اي سلمان جز این نیست که دنیا زندان مؤمن است و بهشت کافر. ( 1) بیان: راوندي در ضوء الشهاب گفته: رسول خدا صلی اللَّه
علیه و آله مؤمن را بزندانی مانند کرده چون مهاري از اوامر و نواهی دارد و در تنگناي دنیا است و دست بسته است در آن از ترس
تازیانه عذاب، گرفتار شهوتست و آزمون بمصیبت بخلاف کافر که مهار گسیخته و توانا بانجام شهوت شکم و فرج است با دل
خوش و روي گشاده و هر چه خواهد کند به رهنمائی شیطان بنگی بر او نزنند و جلوگیري ندارد و کامروا و خوشدل است و گویا
در بهشت است و بدنبال کامجوئی و نعمت خواري آن. ولی زندان مؤمن است که از لذات آن صارف دارد و از شهواتش مانع، و
روایت است که سلمان را بخوراکی واداشتند و گفت اینم بس که شنیدم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله میفرمود: تا اینکه ... و
بهشت کافر است، مؤمن توشه برگیرد و کافر بهره بگیرد، بخدا مؤمنی در آن صبح نکند جز غمنده و چگونه غم نخورد با اینکه از
36 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه / 12 - در عیون ( 2 ( پیغمبر است که او وارد دوزخ شود و دلیلی نرسیده که از آن بدارید. ( 2
183 ) بسندش تا / 13 - در علل ( 2 ( و آله که فرمود: چیزي نزد خدا مبغوضتر از شکم پر نیست. در صحیفه رضا مانندش آمده. ( 3
پیغمبر که فرمود: برادرم عیسی به شهري گذر کرد که مرد و زنی را با هم دید که فریاد میزنند و پرسید چه میکنید، مرد گفت: یا
نبی اللَّه این زن منست باکی ندارد و خوبست ولی میخواهم از او جدا شوم، فرمود: آخر بگو چه کار میکند، گفت: چهره چروکین
دارد با اینکه پیر نشده، فرمودش اي زن میخواهی رخسارت آبدار و خرم و تازه شود؟ گفت: آري فرمودش چون خوراك خوري
مبادا سیر بخوري، چون وقتی خوراك در درون فزون باشد از دیک بیش است و آب چهره را میبرد و مصرف میکند، و چنین کرد
14 - در خصال ( 270 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که پنج ( و چهرهاش ص: 136 تازه شد. ( 1
خصلت مایه پیسی باشند، نوره در روز جمعه و چهارشنبه، وضوء و غسل با آبی که بخورشید داغ شده، خوردن در حال جنابت، و
14 - در محاسن ( 439 ) بسندش از عمرو بن ابراهیم که شنیدم از ابو الحسن علیه ( درآمدن بر زن حائض، خوردن سر سیري. ( 2
السّلام میفرمود: اگر مردم در خوراك میانه رو بودند تنشان درست و بر جا بود. ( 3) بیان: میانهرو: یعنی در اندازه و چگونگی هر
15 - در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که ابلیس به یحیی بن زکریا علیهما السّلام نمودار شد و آویزهها از ( دو. ( 4
همه چیز بر خود داشت، یحیی بهش گفت: ابلیس این آویزهها چیستند؟ گفت اینها شهواتند که بدانها بآدمیزاده دست یابم، گفت:
صفحه 67 از 149
از من هم چیزي میان آنها است؟ گفت: بسا سیر میخوري و از نماز و ذکر میمانی، یحیی گفت نذر کردم که هرگز شکم را پر از
خوراك نکنم، ابلیس گفت: نذر کردم که هرگز بمسلمانی اندرز ندهم و آنگه امام ششم فرمود: اي حفص (راوي حدیث است)
نذر است بر جعفر و خاندان جعفر که هرگز شکم خود را از خوراك پر نکنند و نذر است بر آنها که هرگز براي دنیا کار نکنند.
-16 و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که براي آدمیزاده از خوردن چاره نیست براي اینکه زنده ماند، چون یکی (5)
از شما خوراك بخورد یک سوم شکمش را براي خوراك نهد و یک سوم براي نوشابه و یک سوّم درون براي نفس کشیدن، خود
17 - و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که بد ( را فربه نکنید چنانچه خوك خود را براي ذبح فربه کند. ( 6
18 - در محاسن ( 436 ) بسندش از امام ششم ( کمکی است بر دین دلی ترسان و شکمی گشاده و نعوظی سخت و شهوت خیز. ( 7
21 (در مذمت پرخوري). ص: -20 -19 ( علیه السّلام که راستی خدا تبارك و تعالی بد دارد پرخوري را. ( 8
-22 و از همان ( 447 ) بسندش از ابی بصیر که امام ششم بمن فرمود: اي ابی بصیر راستی تن از خوردن سرکش شود (1) 137
23 - و از همان (..) بسندي تا رسول خدا ( نزدیکتر حال بنده بخدا در گرسنگی است و دشمنتر حال بنده بخدا شکم پر است. ( 2
صلی اللَّه علیه و آله که جبرئیلم در سخنی که از پروردگارم بمن رسانید گفت اي محمّد یک اندرز نهائی از آغاز تا انجام اینست
24 - و از همان (..) بسندش از امام ششم ( که هرگز ظرفی را دشمن ندارم جز شکم آگنده (حدیث دیگر در نکوهش شکم پر). ( 3
25 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که هر دردي از ( علیه السّلام که خوردن سر سیري مایه شکمروه است. ( 4
تخمه و ناگواري خوراك است جز تب که یکباره درآید. ( 5) بیان: تخمه اینست که خوراك در شکم تباه گردد و بوضع ناشایستی
25 - در محاسن ( 437 ) تا عیسی بن مریم علیه السّلام که در بنی اسرائیل بسخن رانی ایستاد و فرمود: نخورید تا گرسنه ( در آید. ( 6
باشید و در گرسنگی بخورید و سیر نشوید که چون سیر شوید دلتان سخت شود و پهلوتان فربه گردد و پروردگار خود را فراموش
26 - و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که در سختی فرمود پس از من روشی آید که مؤمن در ( کنید. ( 7
27 - در محاسن ( 405 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که از ناسپاسی نعمت است که ( یک روده خورد و کافر در هفت روده. ( 8
28 - در مصباح الشریعه. امام صادق علیه السّلام فرمود: کمخوري پسند است ( کس گوید: فلان خوراك را خوردم و بمن زیانزد. ( 9
در هر حال و نزد هر قوم چون درون و برون را به سازد، و خوراك پسندیده چهار است، براي ضرورت زیست، براي آمادگی در
زندگی، براي گشایش و براي قوت، ص: 138 خوردن ضرورت براي اصفیاء است و آمادگی براي فرمانبري
خدا و گشایش براي متوکلان و قوت براي مؤمنان، چیزي براي دل مؤمن زیانبارتر از پرخوري نیست که دو خصلت ببار آرد: سخت
دلی و شهوت انگیزي، گرسنگی نانخورش مؤمن است و غذاء روح و خوراك دل و تندرستی، ( 1) رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله
فرمود: پر نکرده آدمیزاده ظرفی را بدتر از شکمش، ( 2) داود علیه السّلام فرمود: نخوردن لقمه با ضرورت بدان نزد من دوستتر است
از عبادت 20 شب، ( 3) و پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: مؤمن با یک روده خورد و منافق با هفت روده، ( 4) فرمود: صلی اللَّه
علیه و آله واي بر مردم از دو قبقب گفتند یا رسول اللَّه آن دو چیستند؟ فرمود: گلوگاه و فرج، ( 5) عیسی علیه السّلام فرمود: دل به
سختتر از سختی بیمار نشود و جان بچیزي مانند کمی گرسنه ماندن گرفتار نگردد، این دو سر رشته طرد از درگاه خدا و خذلانند.
6) توضیح: بسا که مقصود از ضرورت اینست که از قوت جز باندازه حفظ جان مصرف نکنید و این روش اصفیاء است، و آمادگی )
پسانداز براي بینوایان و ناتوانانست و این کار پرهیزکارانست که در آن خیانت نورزند، گشایش اینست که پسانداز نکند و چشم
براه روزي خدا داد بماند خوراك کم باشد یا بیش و این شیوه متوکلانست، و مقصود از قوت پسانداز خوراك یک سال است نه
بیشتر، و این براي مؤمن رواست چنانچه در اخبار است، در نسخهاي بجاي قوت قوة بمعنی نیرو است براي طاعت و یکم روشنتر
است، گرسنگی نان خورش است براي اینکه گرسنه از نان خالی همان لذت را برد که دیگران از نانخورشهاي معمولی در نهایه
قبقب بمعنی شکم است و قبقبه آوازیست که از « هر که از شر قبقب و ذبذبش نگهداري شود ببهشت رود » است که در حدیث آمده
صفحه 68 از 149
29 - در مجالس مفید ( 121 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که جبرئیل نابهنگام ( دل شنیده شود و حکایت از آنست. ( 7
بر من نزول کرد، گفتم: اي جبرئیل نابهنگامم آمدي و مرا نگران کردي، گفت از چه نگرانی اي محمّد با اینکه خدا آمرزیده گناه
تو را که پیش بوده یا پس از ص: 139 این آید، گفت: بر چه پروردگارت تو را مبعوث کرده، گفت
پروردگارت تو را بازداشته از پرستش بتان و نوشیدن میها و ستیزه با مردان، و خصلت دیگر براي سراي دیگر پروردگارت فرماید
30 - در دعوات راوندي: که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: دور باش از ( اي محمّد هرگز دشمن ندارم ظرفی مانند شکمی پر. ( 1
شکم پري که تن را تباه کند و بیماري آرد و از عبادت باز دارد، در روایت است که هر کس خوراکش کم تنش سالم و دلش
( روشن و پرخور تنش بیمار و دلش بسختی گرفتار است. ( 2
باب ششم باب دیگر در نکوهش آروغ زدن از پرخوري
-1 در محاسن ( 447 ) بسندش از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چون آروغ زنید آن را بر نیاورید تا بآسمان رسانید. ( 4) و (3)
از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که آروغ درازتر شما گرسنگیش روز جزا درازتر باشد. ( 5) گفت: در
حدیث دیگر است از امام ششم علیه السّلام که رسول خدا شنید آروغ مردي را فرمود: اي بنده خدا آروغت را بکاه که گرسنهتر
مردم در روز رستاخیز سیرتر آنانست در این جهان. ( 6) در مکارم تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که: هر کدام شما آروغش
3- در روضۀ الواعظین: از علی بن ابی طالب علیه السّلام روایت (7) .( درازتر است روز رستاخیز گرسنگی او درازتر است ( 169
است که ابی جحیفه گفت: نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آمدم و آروغ میزدم، فرمود: اي ابا جحیفه آروغت را فرو گیر زیرا
سیرتر مردم در این جهان گرسنهتر آنانند در قیامت. ( 8) بیان: در مصباح گفته: آروغ آواز بادداریست که بر اثر اندوه و هنگام سیري
(1) از گلو برآید، و فرو داشتن آن کنایه از کمخوردن و ریشه بر کردن آنست. ص: 140
باب هفتم در چاشت و شام و آداب آنها
آیات قرآن مجید
2- مریم: 61 - از آنها است ( -1 الکهف: 62 - بیاور چاشت ما را که البته ازین سفر خود برنج و خستگی سختی بر خوردیم. ( 3 (2)
روزیشان در آن که در بامداد و شام است. ( 4) تفسیر: طبرسی- ره- گفته: چاشت خوراك بامدادیست و شام خوراك شبانه و
آدمی بخوراك بامداد نیازمندتر است از شام، گوید: مفسّران گفتند در بهشت خورشید و ماه نیستند تا بامداد و شام داشته باشند، و
مقصود اینست که فاصله خوراك آنها بهمان اندازه است که شناختهاند از بامداد تا شام و بقولی عرب پسنده داشت که چاشت و
شام یابد و یک خوراك را در شبانه روز بد میداشت و خدا گزارش داد که در بهشت هم چاشت باشد و هم شام بفاصله میان
بامداد و پسین با اینکه شبی در بهشت نیست و همه روشنی و درخشا نیست از قتاده است، و بقولی اهل بهشت اندازه شب را
بانداختن پردهها و بستن در میشناسند پایان. من گویم: از برخی اخبار برآید که این وصف بهشت دنیا است و اشکالی ندارد، علی
بن ابراهیم گفته: این در بهشتهاي دنیا است و بقولی در بهشت آخرت و دلیل آن بامداد و شام است زیرا در آخرت و بهشت جاوید
بامداد و شامی نیست و همانا اینها در بهشت دنیایند که جان مؤمنان پس از مردن بدان رود و خورشید و ماه در آن بتابند- پایان- و
بهر تقریر در این آیه اشاره ایست باستحباب چاشت خوردن و شام خوردن و جمع میان آنها در شبانهروز و پس داشتن آنها براي
خوراك، زیرا اگر خوراك میان آن دو نیکو بود یاد آن در مقام امتنان و تشویق بدان سزاوارتر بود، و بامداد تا پیش از نیم روز را
فرا دارد و شام پس از نیم روز است تا پاسی از شب یا تا پایان شب چنانچه چند بار گذشته. ص: 141
صفحه 69 از 149
اخبار باب
-1 در عیون ( 2 ر 38 ) بچند سند تا امیر المؤمنین علیه السّلام که هر که بقا خواهد با اینکه بقائی نباشد باید بامداد چاشت خورد (1)
و کفش خوب بپوشد و رداء دوش سبک دارد و کمتر با زنان در آمیزد، در صحیفه رضا مانندش آمده. در مجالس شیخ: مانندش
2) بیان: بقاء یکم درازي عمر است و بقاء دوم که نیست جاویدانیست و بدان اشاره ) .( آمده بیجمله: کفش خوب بپوشد ( 2 ر 279
گردد که از بقاء جاویدانی تو هم نشود، گفتند: کفش در اینجا کنایه از همسر است و رداء روپوش است، در نهایه گفته: در حدیث
علی علیه السّلام است که هر که بقاء خواهد با آنکه بقائی نباشد باید رداء سبک سازد، گفته شد: سبکی رداء چیست فرمود: وام
کم، وام را رداء نامیده چون گویند وام تو بر ذمه من و بر گردن من و آن جاي رداء است که جامه ایست یا بردي که روي جامهها
2- در محاسن ( 367 ) بسندي از امام ششم علیه السّلام که سزا است مؤمن از خانهاش در نیاید تا چیزي بخورد ( بدوش اندازند. ( 3
3- و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چون خواهی دنبال کاري بروي تیکه ( زیرا آن برایش آبرومندتر است. ( 4
4- و از همان ( 402 ) بسندش از ابن ( نانی با نمک بخور که برایت آبرومندتر و نیاز برآورتر است، بسند دیگر مانندش را آورده. ( 5
اخی شهاب بن عبد ربه که بامام ششم علیه السّلام از دردها و ناگواري خوراك شکوه کردم، فرمود: چاشت و شام بخور و میان آنها
و از آن آنها است روزیشان که چاشت و شام براشان » چیزي مخور که تباهی تن آورد آیا نشنیدي فرموده خدا عزّ و جلّ که فرماید
5- در محاسن (..) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که شام خوردن پیغمبران پس از نماز (6) .( در طب مانندش آمده ( 59 .« آید
عشاء بوده شامخوردن را واننهید که مایه ویرانی تن است. ص: 142 در مکارم: مانندش آمده (در 6 و 7 با
هم مضمون حدیث شماره 5- را آورده). ( 1) بیانیست: در مصباح گفته: عشاء از نیم روز تا بامداد را گویند و بقولی از هنگام نماز
مغرب است تا نماز عشاء و بر این پایه ابن فارس گفته: عشاءان دو نماز مغرب و عشایند، و ابن انباري گفته: عشاء از آغاز تاریکی
شب است با کسره عین و مدّ و با فتح عین و مدّ شامی است که خوردند در هنگام عشاء در قاموس گفته: عشوه با فتحه تاریکی
است و میانه آغاز شب است تا یک چهارم و عشاء آغاز تاریکی است یا میانه مغربست تا نماز عشاء یا از نیم روز تا سپیدهدم آینده،
8- در محاسن ( 421 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که حسن جارچی یعقوب ( و عشیّ با کسره و عشاء خوراك شب است. ( 2
علیه السّلام بود و هر بامداد از خانه آن حضرت تا یک فرسنگ راه جار میزد: هر که چاشت خواهد بخانه آل یعقوب آید، و در شام
جار میزد هر که شام خواهد بخانه آل یعقوب آید، بسند دیگر هم این روایت را آورده و در کافی هم مضمون آن آمده). ( 3) بیان:
گذشت که گرفتاري آن حضرت بجدائی از یوسف همانا براي آن شد که شبی سیر خوابید و در کنارش گرسنهاي بسر برد که بدو
خوراك نداد و پس از رفع گرفتاري این کار را میکرد، و دلالت دارد که خوراك پیغمبران در بام و شام هر دو بوده و دعوت
9- در محاسن: از ابی جعفر علیه السّلام که آغاز ویرانی تن نخوردن شام است، و ( بخوراك تا یک فرسنگ راه مستحب است. ( 4
10 - و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که شام را واننهید گر چه با یک ( بسند دیگر مانندش را آورده. ( 5
( دانه خرماي پوسیده باشد که من براي امتم از نخوردن شام بیم پیر شدن آنها را دارم زیرا شام خوردن نیروي پیر و جوانست. ( 6
-11 در محاسن: بسندش از امام ششم علیه السّلام که نخوردن شام پیري آور است و آغاز ویرانی تن نخوردن شام است (و در
حدیث 12 و 13 قریب بهمین ص: 143 مضمونها را آورده). ( 1) بیان: در فائق گفته: پیغمبر صلی اللَّه علیه و
آله فرمود: شام بخورید گر چه با مشتی خرماي پوسیده باشد زیرا نخوردن شام پیري آور است و عرب گویند شام نخوردن گوشت
بالاي ران را بریزد، در نهایه گفته: جمله شام نخوردن پیري آور است زبانزد مردم است و من نمیدانم رسول خدا صلی اللَّه علیه و
14 - در محاسن ( 442 ) بسندش از مفضل بن عمر که شبی نزد امام ششم علیه السّلام ( آله آن را آغاز کرده یا پیش از او هم بوده. ( 2
رفتم و او شام میخورد و فرمود: اي مف ّ ض ل نزدیک شو و بخور، گفتم: شام خوردم، فرمود: بیا و بخور که خوبست براي برنا شب
صفحه 70 از 149
15 - در محاسن (..) بسندش از حماد بن ولید بن ( نگذراند جز که در درونش خوراك تازه باشد، و نزدیک رفتم و خوردم. ( 3
صبیح که شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود: خوب نیست سالمند سبک بخوابد، شکمش پر باشد برایش بهتر است، ( 4) و در
( 17 - و از همان ( 323 ( روایت 16 - از امام رضا علیه السّلام افزوده که شکم پر خواب آرام تري آرد و دهانش را خوشبو کند. ( 5
بسندش از جمیل بن دراج که شنیدم امام ششم علیه السّلام روزي میفرمود: هر که شب شنبه و یک شنبه دنبال هم شام نخورد،
19 - و از همان (..) ( نیروئی از او برود که تا 40 روز بدو باز نگردد (و در روایت 18 - فرمود: نیرویش بکاهد و باز نگردد). ( 6
بسندش از ابی الحسن علیه السّلام که شامخوردن را رها نمیکرد گر چه با یک گرده خرد باشد ( 7) و میفرمود: نیروي تن است و
20 - در مکارم ( 223 ) از امام صادق علیه السّلام که ( چنان دانم که فرمود: براي جماع شایسته است. در مکارم: مانندش آمده. ( 8
( شامخوردن را رها مکن گر چه سه لقمه باشد با نمک، فرمود: هر که شام نخورد رگی در تنش بمیرد که هرگز زنده نشود، ( 9
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که شب شنبه و یک شنبه پی هم شام نخورد از او ص: 144 نیروئی
رود که تا 40 روز بازنگردد، ( 1) و از امام صادق علیه السّلام است که نشاید سالمند پیر بخوابد جز که درونش پر باشد زیرا آرامتر
21 - در دعوات راوندي: که امام صادق علیه السّلام فرمود: چون نماز فجر را خواندي تیکه ( خوابد و دهانش را خوشبو کند. ( 2
نانی بخور تا بوي دهانت خوش شود و گرمی تو بدان فرو نشیند و دندانهات بر جا شوند و لثهات محکم گردد و روزي خود را بدان
بدست آري و خلقت خوش گردد، ( 3) و از زین العابدین علیه السّلام است که: نماز صبح را میخواند. و در جا نمازش میماند تا
خورشید برآید و آنگه برمیخواست و نمازي دراز میخواند و آنگه خواب اندکی میکرد و بیدار میشد و مسواك میخواست و
22 - در الشهاب: فرمود: صلی اللَّه علیه و آله شام بخورید و گرچه با مشتی خرما ( مسواك میکرد و آنگه چاشت میخواست. ( 4
پوسیده زیرا شام نخوردن پیري آور است. در الضوء: عشاء بفتح خوراك سر شب است در برابر چاشت، حشف خرماي پستر است،
فرمان آن حضرت بشام خوردن گرچه اندك و بیمایه باشد براي کمک بر عبادت در شب است و فزونی توان طاعت، و همانا
خطاب او بیاران او است که کم میخوردند و باندك قانع بودند و زهد پیشه بودند و آنها را بشام خوردن تشویق کرد تا نیروي
عبادت یابند و آماده جهاد باشند، و در پزشکی گویند زیان دارد و یکیشان گفته شام خوردن مایه کوریست و فرموده شام نخوردن
مایه سستی تن است که از پیریست، و یک پزشکی سخن پیغمبر را بدلخواه خود تفسیر کرده و گفته: منظور پیغمبر صلی اللَّه علیه و
آله غدقن از شام خوردنست که فرموده نخوردنش پیري آرد یعنی عمر را دراز کند تا به پیري رسد و درست همانست که گذشت
و آغاز سخن بر آن رهنما است چه که آن حضرت بیارانش مهربان بود و از آنها بررسی میکرد بوسیله آنچه بدانها نیرو دهد براي
پرداخت عبادات بدنیه و آنان دیگران را بر خود پیش میداشتند و بکمتر از سیر شدن قناعت میکردند و با هم مواساة میکردند، فائده
23 - در کافی ( 6 ر 289 ) بسندش از (1) حدیث فرمان شام خوردنست و راوي حدیث انس است. ص: 145
24 - و از همان (..) بسندش از ابی علی لهبی که امام ششم بمن ( امام ششم که پیر شام خوردن را واننهد گرچه یک لقمه باشد. ( 2
( فرمود: پزشکهاي شما در باره شامخوردن بشما چه گویند؟ گفتم ما را از آن باز دارند، فرمود راستش من شما را بدان وادارم. ( 3
16 - و از همان (..) بسندش از امام رضا ( -15 و از همان (..) از امام ششم علیه السّلام که خوراك شب به از خوراك روز است. ( 4
علیه السّلام که در تن رگی است بنام عشاء که هر که شام نخورد پیوسته بدو نفرین کند تا بامداد گوید: خدات گرسنه دارد چنانچه
( مرا گرسنه داشتی و تشنهات دارد چنانچه مرا تشنه داشتی کسی از شماها شام را واننهد گرچه بیک لقمه نان یا نوشی آب باشد. ( 5
17 - در کافی (..) بسندش از ( بیان: این نفرین، بیان همان زیان آن رگ و رسیدن زیانش بتن است، گویا دعا کند و اجابت شود. ( 6
داود بن کثیر که با امام ششم علیه السّلام شام خوردم و چون پایان داد فرمود: الحمد للَّه و فرمود: این شام من و شام پدران من است
( الحدیث. ( 7
باب هشتم نکوهش تنها خوري و استحباب خوردن با جماعت و صدقه دادن از آنچه خورند
صفحه 71 از 149
-1 در خصال ( 93 ): بسندش تا ابی الحسن علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله سه تا را لعنت کرد: آنکه توشه تنها (8)
خورد، آنکه تنها در بیابان سفر کند، آنکه تنها در خانه بخوابد. در محاسن: بسندش مانندش آمده. ص: 146
1) بیان: ظاهر اصحاب حمل همه اینها است بر کراهت جز در موارد اندکی مانند ترس بر جان خود یا واجب النعمۀ خود، و مانند )
مسافرت تنها که در آن ظن تلف باشد، یا خوف از رخ دادن بیماري یا دیوانگی در تنها خوابیدن، و بقولی لعن دوري از رحمت
2- در معانی ( 375 ) و در خصال ( 216 ) بسندش تا ( است و در کراهت هم هست و احوط عمل بروایت است در همه این موارد. ( 2
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که فرمود: چون چهار خصلت در خوراك فراهم شوند کامل باشد: از حلال باشد و دست بسیاري
3- در محاسن ( 392 ) بسندش از معمر بن خلّاد ( در آن درآید و با نام خدا تبارك و تعالی آغاز شود و با سپاسش پایان پذیرد. ( 3
که چون خوراك براي امام رضا علیه السّلام میآوردند بهتر آن را از هر نوع برمیگرفت و در یک سینی مینهاد و میفرمود به
و آنگه میفرمود: خدا عزّ و جلّ میدانست که هر کس « خود را در گردنه نینداخته، 11 - البلد » مستمندان دهند و این آیه را میخواند
توانا بآزاد کردن بنده نیست و راهی ببهشت براي آنان گشود. ( 4) بیان: یعنی چون آنها را میان آزاد کردن بنده و خوراندن بینوا
4- در محاسن ( 398 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که ( مخیر کرد که فرمود: فَکُّ رَقَبَۀٍ أَوْ إِطْعامٌ، تا آخر آیه. ( 5
5- و از همان ( 423 ) بسندش از امام ( خوراك یکی دو تا را بس است و خوراك دو تا سه تا را و خوراك سه تا چهار تا را. ( 6
ششم علیه السّلام که همانا گرفتاري یعقوب بیوسف علیه السّلام از آن شد که قوچ فربهی سر برید و یکی از یارانش بنام فیوم
نیازمند بود و نیافت خوراکی که با آن افطار کند و یعقوب بیخبر ماند و باو خوراکی نداد و گرفتار جدائی یوسف شد و پس از آن
جارچی او هر بامداد جار میزد هر که روزه نیست بچاشت یعقوب آید و شب جار میزد هر که روزه است بشام یعقوب آید. گویم:
6- و از همان (..) بسندش از علی علیه السّلام که چون خوراك نهند و مستمند ( مانندش را بچند سند در کتاب نبوات آوردیم. ( 7
7- در دعوات راوندي: که پیغمبر در خوردن لقمه از برابر خود میگرفت و در ( آید ص: 147 ردّش مکن. ( 1
8- در دعائم: از علی علیه السّلام که برکت دار خوراکی آنست که دست بسیار در آنست و ( نوشیدن از دست راستش مینوشید. ( 2
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرموده: خوراك یکی دو تا را بس و از دو تا چهار تا را بس یعنی میتوانند بدان اکتفاء کنند و در
روایات عامه است که با هم بخورید جدا نباشید که خوراك یکی دو تا را بس است، و دلالت دارد که اجتماع مایه برکت است و تا
هر چه فزاید برکت برآید و منظور تشویق بر اجتماع است و بر اینکه نسزد کسی براي اینکه خوراکش کم است از تقدیم بدیگران
9- در فردوس: از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که با هم بخورید و جدا نباشید زیرا برکت با ( بماند زیرا بسا همان کم بس باشد. ( 3
10 - در مکارم: که مردي از رسول خدا پرسید ما میخوریم و سیر نمیشویم فرمود: شاید جدا جدا میخورید، با هم ( جماعت است. ( 4
5) از کتاب موالید الصادقین که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از هر رسته ) .(116 / بخورید و نام خدا ببرید تا برکت کند براتان ( 2
خوراکی میخورد و هر چه را خدا براش حلال کرده بود بهمراه خاندان و خدمتکارانش میخورد و بهمراه مهمانانی که از مسلمانان
او دعوت کرده بود بر روي زمین و در خوردن و خوراك هم آهنگ دیگران بود جز اینکه مهمانی باو میرسید و با مهمانش غذا
میخورد، و دوستر خوراکش آن بود که با تنگی باشد. ( 6) بیان: در نهایه گفته: در حدیث است که: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله از
نان و گوشت سیر نخورد جز که بر تنگدستی بود و گفتند: ضفف گروه شدن مردم است یعنی تنها خور نبود و دوستر خوراکش با
مردم بود، و بقولی ضفف اینست که خوردنی بیش از اندازه خوراك باشد و خفف اینکه باندازه خوراك باشد. آسمان و جهان،
(1) ج 10 ، ص: 148
باب نهم باب دیگر در استحباب همخوري با خاندان و خدمتگاران و خوراندن بکسی که بخوراك بنگرد و لقمه گرفتن براي مؤمنان
صفحه 72 از 149
-1 در عیون ( 2 ر 159 ) بسندش از یاسر خادم که چون امام رضا علیه السّلام تنها بود همه خدمتکاران را از خرد و کلان گرد (2)
میکرد و با آنها گفتگو میکرد و انس میگرفت و چون بر سر سفره مینشست همه را تا برسد به کار پرداز و حجامت کن بر سر سفره
خود مینشاند، یاسر گوید: در این میان که روزي ما نزدش بودیم آواز افتادن نعلی که بر در خانه او بود بخانه مأمون شنید و بما
فرمود: برخیزید و پراکنده شوید و ما برخاستیم و مأمون آمد- الخبر. ( 3) بیان: گویا تفرقه آنها براي تقیه بوده چون در آداب با او
دمساز نبوده یا یا منظور او خلوت گزیدن با وي بوده یا استحباب هم خوري خاص به صورت تنهائی است چنانچه ظاهر خبر آینده
184 ) بسندش تا ابراهیم بن عباس در ضمن حدیثی که چون امام رضا علیه السّلام تنها بود بندگان و / 2- در عیون ( 2 ( است. ( 4
3- و از همان ( 2 ر 241 ) بسندش از یاسر خادم که چون امام ( بستگانش تا برسد بدربان و کارپرداز بر سر سفره خود مینشانید. ( 5
رضا بطوس در آمد و سخت بیمار بود چند روز زنده بود و روزي که وفات کرد پس از اینکه نماز ظهر را خواند بمن گفت: مردم
چه خوردند؟ گفتم کی در اینجا چیزي تواند خورد با این بیماري سخت شما، برخاست نشست و فرمود: سفره بیاورید و همه
خدمتکاران را بر سر سفره خود نشاند و از هر کدام دلجوئی کرد و پرسش نمود، و چون همه خوردند خوراك براي زنها فرستاد و
4- در کافی ( 6 ر 296 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که کسی نباشد که ( خوراکها براي زنها بردند- الحدیث- ( 6
گرد آورد نانخورانش را و سفره پهن کند و در آغاز خوردن نام خدا برند و در پایانش سپاس او گویند و سفره را بردارند جز خدا
5- در ثواب الاعمال ( 181 ) بسندش از رباب همسر داود رقّی که کاچی ساختم ص: ( همه را بیامرزد. ( 7
149 و نزد امام ششم علیه السّلام بردم که سر غذا بود و کاچی را برابرش گذاشتم و او براي یارانش لقمه میگرفت و میفرمود: هر که
6- در کافی ( یک لقمه شیرینی براي مؤمنی بگیرد خدا بدان از او تلخی روز رستاخیز را ببرد. در کتاب الاخوان: مانندش آمده. ( 1
6 ر 298 ) بسندش تا پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که چون میخورد از پیش دیدهاش لقمه برمیداشت و چون مینوشید از سوي راستش )
نوشابه برمیگرفت، ( 2) نادر خادم روایت کرده که ابو الحسن علیه السّلام یک تیکه بریانی را بر دیگري مینهاد و بمن میداد در
( محاسن ( 424 ) مانندش آمده. ( 3
باب دهم شستن دست پیش از خوردن و پس از آن از آداب دستشوئی
-1 در خصال ( 13 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که هر که شاد است خیر خانهاش فزون گردد باید چون خوراکش برش (4)
2- و از همان ( 23 ) بسندش تا ابی عوف عجلی که شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود وضوء پیش از ( آید دستش را بشوید. ( 5
290 ) بسندش از رسول خدا صلی / 3- در کافی ( 6 ( خوراك و پس از آن روزي را فراوان کند. در محاسن ( 424 ) مانندش آمده. ( 6
اللَّه علیه و آله مانند آن را آورده و گفته: از رسول خدا است صلی اللَّه علیه و آله که: آغازش فقر را نابود کند و پایانش اندوه را
4- در خصال ( 25 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که: هر که خواهد خیر خانهاش فزون گردد باید دستش را ( نابود کند. ( 7
پیش از خوردن بشوید. ( 8) و از همان: بسندش از آن حضرت که وضوء پیش از خوراك روزي را فزون کند- الخبر- آسمان و
5- و از همان ( 612 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که شستن دو دست پیش از خوراك و پس از (1) جهان، ج 10 ، ص: 150
آن فزونی روزي و زدودن چرك جامه است و دیده را روشن کند. در محاسن: مانندش آمده. در کافی مانندش آمده جز آنکه در
6- در علل ( 1 ر 268 ) بسندش از ابی نمیره که امام ششم علیه السّلام فرمود: وضوء پیش از خوردن ( آن فزونی و عمر آمده (..). ( 2
7- در قرب الاسناد ( 47 ) بسندش از امام پنجم علیه السّلام که: ( و پس از آن فقر را ببرند گفتم: فقر را ببرند، فرمود: فقر را ببرند. ( 3
8- در مجالس ابن شیخ ( 1 ر ( صاحب خانه پیش از خوراك جلو همه مهمانان دست خود را بشوید و پس از خوراك دنبال همه. ( 4
380 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که طشت دستشوئی را بر ندارید تا پر شود آب دستشوئی خود را یک جا کنید تا خدا
شما را یگانه کند. ( 5) بیان: این ردّ بر متکبرانست که چون یکیشان دست شوید آب را بریزند و طشت را براي دیگري آورند و این
صفحه 73 از 149
9- در علل ( 1 ر 285 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که ( بد است در جامع گفته: آب دستشوئی را در یک ظرف فراهم کنند. ( 6
دستشوئی پیش از خوراك به میزبان آغاز شود تا دیگران خودداري نکنند و چون از خوراك دست کشیدند از آنکه سمت راست
در است آغاز شود آزاد باشد یابنده ( 7) و در روایت دیگر است که میزبان از خود آغاز کند و آنگه از سمت راستش و چون
خوراك را بردارند از سمت چپ میزبان آغاز کنند و میزبان در پایان همه دست شوید زیرا او سزاوارتر است بآلودگی دست از
دیگران و آنگه حوله خشک کنی برگیرد. ( 8) بیان: در مسالک گفته: خوبست میزبان بشستن دست خود آغاز کند و از سوي
راستش یکی یکی بشوید و بچرخد و در شستن دوّم پس از خوراك از سوي چپش آغاز کند و خود آخر کس باشد که دست
شوید، براي اینکه در آغاز از ص: 151 خودداري مهمانان بکاهد و در انجام خودش بر آلوده ماندن دست
شکیبا باشد، در خبر دیگر است که چون از خوردن برایند از آنکه سوي راست در است آغاز دست شستن کنند آزاد باشد یابنده.
1) در دروس گفته: خوبست شستن دست پیش از خوردن و آن را خشک نکند که تا تري باشد خوراك برکت کند و پس از آن )
دست را شوید و خشک کند و خوبست آن را از آنکه سوي راستش هست آغاز کند و بچرخد ( 2) و از امام صادق علیه السّلام
است که میزبان بشستن دستش آغاز کند تا آخر آنچه گذشت. و در جامع است که آغاز کند بنوشاندن کسی که در سوي راستش
است و شستن دستش و بچرخد تا باو برگردد و شیخ در نهایه گفته: چون خواهد دستشان را بشوید از آنکه در سمت راستش است
10 - در کامل الزیاره ( 58 ) بسندش تا علی ( آغاز کند تا پایان همه و خوبست آب دستشوئی همه را در یک ظرف فراهم سازد. ( 3
علیه السّلام که روزي پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله بدیدن ما آمد و خوراکی برش نهادیم وام ایمن یک سینی خرما و کاسهاي شیر و
کره پیش داشت و از آن خورد و چون دست کشید برخاستم و آب برد و دستش ریختم و چون دست شست باتریش چهره و ریش
11 - در صحیفه رضا ( 13 ) که چون رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله میخورد آب در دهن میگردانید و میفرمود: ( را دست کشید. ( 4
چربی دارد. ( 5) بیان: در فردوس روایت کرده از ام سلمه که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: چون شیر نوشیدید آب در دهن
12 - در محاسن ( 424 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که چون ( بگردانید زیرا چربی دارد و گویا همین بوده و تصحیف شده. ( 6
13 - در محاسن (..) ( دستشوئی براي خوردن حوله بدست مکش که تا تري در دست است پیوسته خوراك در برکت است. ( 7
( بسندش از امام ششم که هر که خواهد خیر خانهاش فزاید ص: 152 باید هنگام خوردنش وضوء سازد. ( 1
15 - و از همان (..) بسندش از امام پنجم ( -14 و از همان ( 420 ) بسندش که وضوء پیش از خوراك و پس از آن نعمت رویاند. ( 2
16 - و از همان (..) ( که هر کس در پیش و پس خوردن دستش را بشوید در وسعت روزي زندگی کند و تنش سالم ماند. ( 3
بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که فرمود: اي علی شستن دست پیش از خوردن و پس از آن درمان درد تن است و
( 17 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که وضوء در پیش و پس خوردن فقر را براندازد. ( 5 ( میمنت در روزي. ( 4
21 - و از همان (..) بسندش از ابی بکر حضرمی که امام ششم علیه السّلام ( (در 18 و 19 و 20 نزدیک همین مضمون را آورده). ( 6
22 - و از ( براي ما خوردنی میخواست و پیش از آن دست ما را نمیشست و بخدمتکار میفرمود تا پس از خوردن دستشوئیم. ( 7
همان (..) بسندش از یکی از اصحاب که دستشوئی پیش از خوردن را نزد امام رضا علیه السّلام یاد کردند فرمود: این را پادشاهان
پدید آوردند. ( 8) بیان: این دو حدیث غریب باشند و گویا قول بعدم استحباب شستن دست پیش از خوردن نباشد، و بسا تفسیر
شوند باینکه واجب نیست یا باینکه تازه دست شسته بوده یا دستش پاك بوده یا بر تقیه براي روایت شرح السنه از یحیی بن سعید
که سفیان ثوري دست شستن پیش از خوردن را مکروه میدانست و گرچه از سلمان هم روایت شده که در تورات خواندم برکت
خوراك در دست شستن پس از خوردنست و آن را به پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله یاد آور کردم فرمود: برکت خوراك وضوء است
23 - در محاسن (..) بسندش از فضل بن یونس که چون ابی الحسن علیه السّلام نزد من چاشت خورد ( پیش از آن و پس از آن. ( 9
و طشت دستشوئی برش آوردند و در صدر مجلس نشسته بود تا از ص: 153 او آغاز کنند فرمود: آغاز کن
صفحه 74 از 149
بدان که سوي راست تواست و چون غلام دست یکی را شست و خواست طشت بردارد و آبش را بریزد فرمود: بوي که آن را پر
کن. ( 1) بیان: در کافی ( 6 ر 291 ) آن را بسندش روایت کرده و گفته: أبو الحسن فرمود طشت را وانه تا همه دست خود را در آن
بشویند، و بقولی مقصود اینست که طشت را برداشت نزد آن حضرت آورد و او نهیبش کرد و فرمود: دست همه را بترتیب بشوید تا
نوبت او رسد و معنی یکم روشنتر است. محقق اردبیلی پس از آوردن این روایت گفته: دلالت دارد بر استحباب شستن دست میزبان
پس از خوردن و آنگه بدان که سمت چپ او است چون ظاهرش اینست که میزبان دست خود را شست و سمت راست او سمت
چپش میشود، و بسا مقصود اینست که خواست بآن حضرت آغاز کند و نکرد و فرمود: بآن که سمت چپ او است آغاز کند که
سمت راست غلام میشود چون روبروي او نشسته و موافق گذشته است- پایان- گویم: گویا نسخه او نادرست بوده و در آن کلمه
نبوده و چنین آن را نقل کرده نیز و از این رو احتمال داده که میزبان خود آن حضرت بوده و گر نه ظاهر اینست که راوي « عندي »
میزبان بوده و آن حضرت نخواسته که بدو آغاز کند و فرموده بکسی که دم در سمت راست او است آغاز کند و دلالت دارد که
مقصود از طرف راست در که در خبر پیش است آنجا است که سمت راست وارد در اتاق است که سمت راست او است و گر چه
نسبت بکسی که بیرون میرود سمت چپ است و نیز اگر فرض شود خود در مردي باشد روبروي او سمت راست او است و این
فاضل هم همچنین آن را تحقیق کرده چون پس از آوردن روایت ابن عجلان گفته: بسا مقصود از باب جاي نشست آنها است و
منظور از سمت راست سمت راست کسی که وارد شود و در آنجا که دري نباشد منظور سمت راست کسی است که در ابتداء
مجلس است نظر بداخل در مجلس. سپس گفته: براي جمع میان اخبار میشود ص: 154 خبر نخست که
روایت ابن عجلانست تفسیر کرد که میزبان نزد در اتاق نشسته بوده و سمت راستش سمت چپ در بوده یا آنکه در مجلس نبوده و
24 - در محاسن ( 426 ) بسندش از امام ششم که دستهاي خود ( یا حمل بر تخییر شود پایان. گویم: گویا قول به تخییر بهتر است. ( 1
25 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که دستشوئی پیش از ( را در یک ظرف بشوئید تا خوش اخلاق شوید. ( 2
خوراك است میزبان نخست شوید تا دیگري خودداري نکند و چون فارغ شد بکسی که سمت راست او است آغاز کند و چون
خوراك را بردارند بکسی که سمت چپ میزبانست آغاز شود و آخر کسی که دست شوید و میزبان باشد زیرا او سزاوارتر است که
بر آلودگی صبر کند و آنگاه اگر خواست حوله برگیرد، گفته: ابن ابی محمود هم آن را روایت کرده. ( 3) بیان: محقق اردبیلی-
ره- گفته: ظاهر اینست که منظور از میزبان صاحب خوراك است و گرچه خانه از دیگریست، یا اینکه خانه و جا در آن اصلا
26 - در ( منظور نیست و بسا بر وجه حقیقت باشد هر گاه صاحب خوراك بیگانه باشد و در خانه دیگري منزل کرده باشد فتامّل. ( 4
محاسن: از عبد الرحمن بن ابی داود گفته: نزد امام ششم علیه السّلام چاشت خوردیم و طشت آوردند و فرمود: اي مردم کوفه شما
27 - و از ( یکی یکی دست شوئید و ما باکی نداریم در اینکه با هم دست شوئیم گفت: همه با هم در یک طشت دست شستیم. ( 5
همان: از کسی که امام نهم را در روز ورود مدینه دیده بود و گروهی نزد آن حضرت چاشت خورده بودند و چون دست خود را از
بار خدایا مرا از کسانی ساز که » : آلودگی بغذا شسته بود آنها را پیش از خشک کردن با حوله بسرورویش کشیده بود و گفته
6) گفته: و در حدیثی است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: چون پس از خوردن دست شستی پیش از ) « روسیاه و خوار نشود
حوله گرفتن آن را برو و دو ص: 155 چشمت بکش و بگو: بار خدایا من از تو خواستارم زیور و مهر را و
28 - در دعوات راوندي همان را آورده، در مکارم مانند یکم را از امام صادق علیه السّلام آورده ( بتو پناهم از دشمنی و بغض- ( 1
-29 در محاسن بسندش از حسین بن ابی العلاء که از امام ششم علیه السّلام پرسیدم از شستن دست و وضوء پس از (2) .(161)
خوردن فرمود: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله میخورد که ابن ام مکتوم آمد و بدست آن حضرت شانه گوسفندي بود که از آن
3) بیان: ظاهر اینست که منظور در این ) .( میخورد و آنچه در دست داشت نهاد و بنماز برخاست و وضوء نساخت و طهور نبود ( 420
حدیث وضوء نماز است و ردّ بر برخی مخالفانست که وضوء را بخوردن غذاي آتش دیده شکسته دانند و از این رو و ما مانند آن
صفحه 75 از 149
30 - در محاسن ( 438 ) بسندش از شعیب عقرقوفی که با امام ششم چاشت خوردم و دست خود را ( را در کتاب طهارت آوردیم. ( 4
31 - در محاسن از سلیمان بن جعفري که براي ابو الحسن ( پیش و پس خوردن نشست، گویم این براي بیان جواز یا مانعی بوده. ( 5
علیه السّلام چاشت کشیدند و یکی از حاضران خواست دستش را بشوید و آن حضرت فرمود: هر که دستش پاك است و آنها را
32 - در محاسن بسندش از ولید بن صبیح که نزد امام ششم علیه السّلام شبی با ( نشوید باکی ندارد دست نشسته غذا بخورد. ( 6
گروهی شام میخوردیم و فرمود: بیائید امشب با مشرکان مخالفت کنیم و با هم دست خود را بشوئیم، گفته: بسند دیگر هم روایت
33 - در محاسن (..) بسندش از مرازم که دیدم ( شده. ( 7) بیان مخالفت با مشرکان در اجتماع براي شستن یا در اصل آن بوده. ( 8
أبو الحسن علیه السّلام چون پیش از خوراك دست میشست حوله نمیگرفت و چون پس از خوردن دست میشست با حوله خشک
34 - در محاسن (..) بسندش از زید شحّام که امام ششم علیه السّلام بد داشت کسی (1) میکرد. ص: 156
35 - در ( دستش را آلوده بخوراك با حوله بمالد براي احترام خوراك تا آن را بمکد یا بچهاي در کنارش باشد و آن را بمکد. ( 2
مکارم: از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که چون یکی از شما خورد نباید با حوله دست خود را پاك کند تا او را بمکد یا بمکاند
3) بیان: در مسالک گفته: پاك کردن دستها با حوله از آب دست شستن خوبست نه از آلودگی بخوراك که بد است و ) ،(161)
همانا لیسیدن انگشتان مستحب است پایان- من گویم، عامه این مضمون را بچند سند و چند تعبیر روایت کردند، ( 4) از انس که
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله چون میخورد سه انگشتش را میلیسید. و همین مضمون از کعب بن مالک است، و در روایت دیگر
است که چون یکی از شما بخورد دست با حوله نکشد تا آن را بمکد پیش از آن، (و همین مضمون از ابن عباس آمده) فتّال گفته:
منظور حوله ایست که آماده چركگیریست نه حوله خشک کن، در باره اینکه خود بمکد یا دیگري نووي گفته: آن دیگري که
میشود انگشت او را بمکد مانند زن، کنیز و خدمتکار و فرزند و همانند آنان چون شاگردي که مکیدن آن را برکت شمارد، و یا
چون گوسفند و مانندش، ( 5) مسلم از جابر روایت کرده از آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله که چون لقمه از دست شما افتد باید
آلودگی آن را پاك کند و آن را بخورد و دست خود را پاك نکند تا آن را بمکد یا بمکاند، زیرا (دانسته نشده) نداند در کدام
خوراك برکت هست، نووي گفته: یعنی خوراکی براي خوردن جلو آدمی است نداند که برکت در آنست که خورده یا در آنکه
بانگشتش چسبیده یا ته کاسه مانده یا در لقمه افتاده است و سزا است که همه اینها را نگهدارد تا برکت را بدست آرد، برکت
غذاي خوب و سالم و خوش انجام و بیآزار و نیرو بخش بر طاعت است، بقولی حدیث در کسی است که لیسیدن انگشتان را بد
دارد و دهان را پلید شمارد و چون کسی در میانه خوراك چنین کند از آب دهانش با لقمه بخورد، خطّابی گفته: مردمی که نعمت
بارگی خرد آنها را تباه کرده پندارند ص: 157 لیسیدن انگشتان زشت است و گویا ندانند خوراکی که
36 - در محاسن ( 429 ) بسندش از منصور بن حازم که پرسیدم امام ( بانگشت چسبد پارهایست از آنچه خورند و چه پلیدي دارد؟ ( 1
ششم علیه السّلام را از مردیکه با حوله روي خشک کند؟ فرمود: باکی ندارد. ( 2) بیان: گویا مقصود خشک کردن پس از وضوء
37 - در محاسن (..) از فضل بن یونس که چون أبو الحسن علیه السّلام در نزد من چاشت خورد حوله آوردند روي ( نماز است. ( 3
38 - و از همان (..) از فضل بن یونس که أبو الحسن علیه السّلام نزد من آمد و ( جامهاش اندازد و آن را بر جامه خود نیفکند. ( 4
فرمود: خوراکت را بیاور که آنان پندارند ما خوراك بیسابقه دعوت را نخوریم و طشت دستشوئی آوردند و بدان حضرت آغاز
39 - در مکارم که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله خوب ( شد و فرمود: آن را از سمت چپت بچرخان و آن را بر مدار تا پر شود. ( 5
دست خود را از خوراك میشست تا بوي خورده را نمیداد، و چون آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله بخصوص نان و گوشت
6) بیان: محقق اردبیلی- ره- گفته-: بسا شستن یک ) .( میخورد، بسیار خوب میشست و با تري دستش رویش را مسح میکرد ( 31
دست که بدان خورند بس باشد چنانچه تعبیر به شستن دست بدان اشاره دارد، و بسا که شستن هر دو مستحب باشد گرچه یکی
بکار رود پایان- و استاد ما شیخ بهائی- ره- گفته: هر دو دست را پیش از خوردن و پس از آن بشوي گرچه یک دست بکار رود.
صفحه 76 از 149
-40 در مکارم: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که خواهد خیر خانهاش فزون گردد باید چون خوراکش حاضر شود (7)
دست بشوید ( 8) و از امام صادق علیه السّلام است که: هر که پیش و پس خوردن دست شوید در آغاز و انجامش برکت یابد و تا
بماند در وسعت زید و تنش سالم باشد، ( 9) فرمود: هر که پیش از خوردن دست شوید خشکش نکند که تا دستش تر است برکت
است، ( 10 ) فرمود: نخست میزبان دست خود را شوید و از سمت راستش آغاز کند، و چون خوراك بپایان رسد از سمت چپ
میزبان آغاز ص: 158 بشستن شود چون خودش بر آلودگی شکیباتر است و پس از آن حوله گیرند ( 1) و
فرمود وضوء پیش و پس خوراك نداري را ببرد چنانچه کوره زنگ آهن را و تا بماند در وسعت زید و راستی که فرشتهها رحمت
فرستند بر آنکه انگشتانش را در پایان خوردن بلیسد، ( 2) فرمود هنگام خوراك بد است طشت دستشوئی را پر نشده بردارند بلکه
بگذارند پر شود و ریخته شود، ( 3) فرمود: هر که دوست دارد خیر خانهاش فزاید باید چون خوراك حاضر شود پیش و پس خوردن
دست را بشوید، راستش هر که پیش و پس خوراك دست بشوید تا بماند در وسعت است و تندرست؟ ( 4) فرمود: چون پس از
5) از صفوان جمال است که نزد امام ) .( خوردن دست شستی دست ترت را به چشمانت بکش که امان از چشم درد است ( 160
ششم علیه السّلام بودیم و سفره انداختند و خدمتکار آب دست آورد و حوله بآن حضرت داد و نخواست گفت ما از آن دست
شستیم، ( 6) فرمود: دست شستن پیش از خوردن و پس آن نداري برد و روزي فزاید، ( 7) در کتاب موالید الصادقین است که چون
پیغمبر دست میشست پس از خوردن با تري دستش رویش را دست میکشید وانگه میفرمود: سپاس از آن خداست که ما را رهنمود
41 - در نوادر راوندي: ( 51 ) بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه (8) .( و خورانید و نوشانید هر آزمون خوبی را بر ما روان ساخت ( 162
42 - در مجالس شیخ ( 2 ( علیه و آله که هر که شاد است که خیر خانهاش فزون گردد چون خوراکش در برش آید وضوء گیرد. ( 9
ر 203 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که هر که شاد است خیر خانهاش فزاید چون خوراك در برش آید وضوء سازد و
هر که پیش و پس خوردنش وضوء سازد در وسعت روزي زید و تندرست، ( 10 ) و موسوي در حدیثش آورده که هشام بن سالم
( گوید امام صادق علیه السّلام بمن فرمود: اي هشام بن سالم وضوء در اینجا شستن دست است پیش از خوردن و پس از آن. ( 11
-43 در دعوات راوندي: که امیر المؤمنین فرمود: هر که دو دستش را پیش و پس خوراك بشوید در آغاز و انجام خوراکش برکت
44 - در مکارم و الشهاب: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: دستشوئی پیش از خوردن (1) یابد. ص: 159
نداري برد و پس از آن نگرانی بزداید و دیده را درست دارد ( 160 ) در ضوء گفته: وضوء در شرع نام پاکیزه کردن براي نماز است،
و نگرانی منظور ترس از دیوانگی است، وضوء در حدیث بمعنی لغویست که پاکیزگی است و کنایه از شستن دو دست است و
بجان خودم پیش از خوردن بسیار خوبست زیرا آدمی نداند دستهاش کجا بودند و بچه مالیدند و سزد که هنگام خوردن آنها را
بشوید و چون چیزي خورد بهتر است که آنها را پاك بشوید براي آلودگی بدان فرمود شستن دست پیش از خوردن نداري را ببرد
زیرا براي روزیست که خدا بدو داده و با این کار برکت یابد و پس از آن نگرانی را برد یعنی نگرانی از اینکه دستش پاکیزه است
یا نه و چونشان بشوید یقین بپاکیزگی کند و جامهاش از چرکینی سالم ماند و آدمی بجامه خود توجه دارد و دل بدان دارد، و اینکه
فرمود چشمانش درست مانند، بسا براي رفع چرکینی دست است که آزار چشم است و هم بوي بد که چشم از آن آزار کشد، و بسا
اثري دارد که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم دانسته، فائده حدیث و اداري به شستن دستها است پیش از خوردن و پس از
45 - در دعائم ( 2 ر ( آن براي پاکیزهگی راوي حدیث موسی بن جعفر است از پدرانش تا برسد به پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله. ( 2
121 ) پیغمبر فرمان شستن دست را پس از خوراك داده از چرك و فرمود: شیطان آن را بو میکند ( 3) و از علی علیه السّلام است که
فرمود: برکت خوراك در شستن دست است پیش از آن و پس از آن و شیطان دلباخته چرك و چربی است هر کدامتان ببستر رود
باید دستش را از بوي چرکین و آلودگی بشوید، ( 4) فرمود نشستن دست بهمراه خوراك که بدان چسبیده بد است میفرمود: نعمت
رم کن است بدین کار، ( 5) و از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که غدقن کرد از برداشتن طشت آب دست از پیش مردم تا پر
صفحه 77 از 149
شود، ( 6) و از جعفر بن محمد علیه السّلام که میزبان پس از همه مهمانان دست شوید یعنی از جز عیال خودش و نسبت ببرادران
46 - در مکارم و الشهاب: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: آب دست شوي (1) مهمانش. ص: 160
خود را فراهم سازید و گرد کنید تا خدا پراکندگی شما را فراهم کند. در ضوء ... فرماید چون پس از خوراك دست شوئید آبش
را روي هم بریزید بر خلاف روش گبرها که چنین نکنند و پندارند مایه ستیز و کشمکش میشود ( 2) و از آن حضرت صلی اللَّه
علیه و آله روایت است که طشتها را پر کنید و با گبران مخالفت کنید یعنی این کار بهتر هم آهنگی و موافقت آورد و مخالفت با
دعائی است، فائده حدیث فرمان گرد آوردن آب دستشوئیست در یک طشت، راوي ابی هریره « جمع اللَّه شملکم » گبران هم باشد و
47 - در الشهاب: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: دستت را با ( است و دنبالش اینست که: طشت را برندارید تا لبالب شود الخ. ( 3
جامه کسی که بدو جامه نپوشانی پاك مکن. الضوء: ظاهر این حدیث اینست که میفرماید: جامهاي که بدیگران نپوشانی دستمال
خود مکن و از کار دیگران بیمزد برابر بهره مبر و این عبارت را کنایه از آن آورده که بسیار شیواست، و در تفسیرش دیدم که
جامه دیگري را دست مکش با دید استحسان که بسا پندارد بدان شیفته شوي و خواهش آن را داري و او در وضعی نیست که آن
را بتو دهد، و این تفسیر سست است، فائده حدیث غدقن از تسخیر مردم و آزار آنهاست به بیگاري، و راویش ابو بکره است، پایان.
گویم ترك ظاهرش وجهی ندارد زیرا ببینم که برخی متکبران پس از خوردن دست نشسته خود را با جامه خدمتکارانشان پاك
48 - در کافی: ( 6 ر 291 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که ( میکنند، و بر فرض این تفسیر باز هم اشاره بزشتی این کار دارد. ( 4
49 - در کافی ( 292 ) بسندش از مفضل بن عمر که نزد امام ششم ( خشک کردن رو پس از وضوء لکه را ببرد و روزي را فزاید. ( 5
علیه السّلام رفتم و از درد چشم شکوه کردم، فرمود: درمان تازهاي میخواهی، سپس فرمود: چون ص: 161
دستت را پس از خوردن شستی سه بار بدو ابرویت بکش و بگو: سپاس خداي نیکی کن نعمت بخش و فضیلت ده را، گفت: چنین
کردم و پس از آن چشمم درد نیامد و الحمد للَّه رب العالمین. ( 1) بیان: بسا مقصود از طریف در حدیث نقطه خون سرخ باشد که
50 - در محاسن ( 452 ) از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که بنهدار در آغاز ( در دیده پدید شود ولی از لفظ و معنا بعید است. ( 2
مردم دیگر نوشد و در پایان همه وضوء سازد. ( 3) بیان: منظور میزبانست که پیش از مهمانان نوشد چنانچه پیش از آنها دست
بخوردن برد تا خودداري نکنند و با آنچه آید در باره اینکه ساقی مردم آخر همه نوشد منافات ندارد چون میزبان با ساقی جدایند و
میشود خبر اخیر حمل شود باینکه قوم تشنه باشند و وضوء شستن دست پیش از خوردن باشد و بقولی یعنی مالک آب در نوشیدن
( بر دیگران پیش است ولی وضوء او پس از نوشیدن آنها است زیرا نوشیدن بر وضوء مقدم است، و نهان نیست سستی این تفسیر. ( 4
باب یازدهم بسم اللَّه گفتن و الحمد للَّه گفتن و دعاء خواندن هنگام خوردن
-1 در مجالس صدوق ( 179 ) بسندش تا علی علیه السّلام که هر که بر خوراك نام خدا برد از آن نعمت هرگز بازپرس نشود. (5)
2- در قرب الاسناد: ( 60 ) بسندش که علی علیه السّلام پر (6) .( در ثواب الاعمال: مانندش آمده. در محاسن: مانندش آمده ( 434
میفرمود: هر که خوراکی خورد و در آغاز نام خدا برد و در پایان سپاس او گوید، از نعمت این خوراك هر چه باشد بازپرسی
نشود. ( 7) بیان: هر چه باشد: یعنی کم یا بیش لذیذ یا جز آن، و دلالت دارد که آیه ص: 162 لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ
عَنِ النَّعِیمِ نعمتهاي ظاهره را هم فرا گیرد بشرط ترك بسم اللَّه و الحمد للَّه و منافات ندارد با تاویل آن در بسیاري اخبار بولایت که
بزرگترین فرد نعمت است و آنچه وارد شده که از شیعه براي نعمت خوراك بازپرسی نشود باین معنی است که بسا شیعه نبودن هم
34 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چون فرستادهاي خدا نزد ابراهیم علیه السّلام آمدند / 3- در علل ( 15 ( شرط آنست. ( 1
گوساله بریان براشان آورد و گفت بخورید گفتند نخوریم تا بهاي آن را بما بگوئی گفت: چون خورید بگوئید بسم اللَّه چون دست
کشیدید بگوئید الحمد للَّه فرمود: جبرئیل بیاران خود رو کرد که چهار کس بودند و او سرورشان بود و گفت خدا را سزد که او را
صفحه 78 از 149
4- در معانی الاخبار و خصال ( 216 ) بسندش تا رسول خدا علیه السّلام که چون در خوراك چهار چیز گرد ( دوست خود سازد. ( 2
5- در ( آیند کامل است: از حلال باشد و دستهاي بسیار در آن باشد و نام خدا در آغازش و حمد خدا در انجامش باشد. ( 3
محاسن ( 423 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که هر کدام بیبسم اللَّه وضو سازید شیطان شریک آن باشد و اگر بخورد و بنوشد
6- و از همان ( 323 ) بسندش تا ( و بپوشد و هر کار کند سزاست که نام خدا را بر آن برد و اگر نبرد شیطان در آن شریک باشد. ( 4
امیر المؤمنین علیه السّلام که فرمود: ضامنم هر که نام خدا بر خوراکی برد از آن شکوه نکند، ابن کوّاء گفت: یا امیر المؤمنین
دیشب خوراکی خوردم و نام خدا بر آن بردم و مرا آزار داد، فرمود: براي توبه عهد ضمانت وفادارم تو بر برخی نام خدا بردي و بر
5) در دعائم: ) ،( همه رنگش نبردي اي بیپدر! و از همان: (همین مضمون بسند دیگر آمده)، در مکارم بیسند مانندش آمده ( 164
7- در محاسن ( 420 ) بسندش از ابی سیار که با امام ششم (6) .( آن را آورده و افزوده که بخدا چنین است یا امیر المؤمنین ( 2 ر 118
علیه السّلام گفتم: خوراك من ناگوار میشود فرمود: نام خدا ببر، گفتم بردم فرمود: شاید بر همه رنگ نبردي آسمان و جهان،
8- از محاسن ( 420 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که برادر پدرم ( ج 10 ، ص: 163 گفتم: نه فرمود: از اینجا ناگوار میشود. ( 1
عبد اللّه بن علی نزد او آمد اجازه خواست براي عمرو بن عبید و واصل بن بشر و بآنها اجازه ورود داد و فرمود: هیچ چیز نیست جز
که در مرزي پایان یابد، و سفره آوردند و پهن کردند، و آنها بهم گفتند بخدا بر او تسلط یافتیم، گفتند: اي ابو جعفر این خوان هم
یک چیزیست بگو حد و مرز آن کدام است؟ فرمود حدش اینست که چون پیش نهاده شود گویند بسم اللَّه و چونش بردارند
292 ) بسندش از ابی خدیجه مانندش را آورده و در دنبالش افزوده: هر کس از برابرش / 9- در کافی ( 6 ( گویند الحمد للَّه. ( 2
10 - در محاسن ( 421 ) بسندش از فضل ( بخورد و از بر دیگري برنگیرد. ( 3) بیان: گویم: این سه تن از مشاهیر علماء عامّه بودند. ( 4
بن یونس که شنیدم ابو الحسن علیه السّلام بر سر خوراکی که آورده بودند براي همه میفرمود: سپاس خدا راست که براي هر چه
حدي نهاده، گفتیم: حدّ این خوراك چون نهندش چیست و چون بردارندش چه فرمود: چون گذارندش حدش بسم اللَّه است و
11 - در محاسن (..) که در سفارش رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله است به علی علیه السّلام که چون ( چونش بردارند الحمد للَّه. ( 5
بخوري بگو بسم اللَّه و چون دست بکشی بگو: الحمد للّه چون دو فرشته پاسبانت پیوسته برایت حسنه نویسند تا آن را از خود دور
6) بیان: مقصود از دور کردن برداشتن سفره یا دور کردن از درون شکم است که از عبارت ) .( کنی در مکارم: مانندش آمده ( 164
12 - در محاسن ( 432 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چون سفر نهند آن را چهار فرشته ( مکارم روشنتر است. ( 7
باشند، چون بنده گوید: بسم اللَّه آن فرشتهها گویند: بارك اللَّه بر شما در خوراکتان وانگه بشیطان گویند: اي فاسق بدر شو تو را بر
آنها تسلطی نیست و چون دست کشند و گویند الحمد للَّه فرشتهها گویند: خداشان نعمت دهد شکر ص:
164 پروردگارشان را ادا کردند و چون بسم اللَّه نگویند فرشتهها بشیطان گویند اي فاسق پیش آي و با آنها بخور و چون دست
کشند و الحمد للَّه نگویند و نام خدا نبرند فرشتهها گویند مردمیند که خداشان نعمت داد و پروردگار خود را فراموش کردند در
13 - در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چون بخوري بگو بسم اللَّه در آغاز و ( مکارم مانندش آمده (..). ( 1
انجامش زیرا چون بنده پیش از خوردن نام خدا برد شیطان با او نخورد و اگر نبرد بخورد و چون در پایان نام خدا برد آنچه شیطان
14 - در محاسن ( 433 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام (3) .( خورده قی کند. ( 2) بیان در کافی: آن را بسندش آورده ( 6 ر 294
که چون چاشت و شام نهند بگو: بسم اللَّه که شیطان بیارانش گوید بدر شوید که در اینجا نه شامی است و نه شب گذرانی، و اگر
نام خدا فراموش شود بیارانش گوید: بیائید که اینجا براتان شام و شب گذرا نیست، ( 4) بدو سند دیگر مانندش را آورده و بدنبال
دومی افزوده چون یکیتان وضو سازد و بسم اللَّه نگوید شیطان در وضویش شریک شود، و اگر بخورد یا بنوشد و یا بپوشد و هر کار
کند سزد که بسم اللَّه گوید و اگر نگوید شیطان شریک او شود و بسند دیگر مانندش را آورده (در محاسن مانند همین دنباله
15 - و از همان (..) بسندش از امام ششم که چون سفره نهند بگو: بسم اللَّه و چون بخوري بگو: بسم اللَّه در آغاز ( حدیث آمده). ( 5
صفحه 79 از 149
16 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چون سفره در برابر امام ( و انجامش و چون سفره بردارند بگو الحمد للَّه. ( 6
چهارم مینهادند میگفت: بار خدایا این از منت و فضل و بخشش تو است آن را برکت ده و بر ما گوارا کن عوضش را بما بده چون
خوریمش و بسا نیاز بچیزیست که بما روزي دادي و نیکویش کردي، بار خدایا ما را از شکرگزاران ساز، و چون سفره را
برمیداشتند میفرمود: سپاس خدا راست که ما را بر دوش بیابان و دریا برآورد و از خوشمزهها و پاکیزهها بما روزي داد و بر بسیاري
مقصود از محتاج شخص نیازمند است یعنی بسا نیازمند بدین خوراك باشند « بسا » : از آنچه آفریده و آفریننده برتري داد، بیان
17 - در محاسن (..) بسندش از عبد اللّه بن سنان که ( ص: 165 و نیابندش و ما بعدش سخن مستقل است. ( 1
امام ششم علیه السّلام فرمود: اي پسر سنان، هر که خوراکی برش آرند و بخورد و گوید: سپاس از خدا است که آن را روزیم کرد
بیجنبش و توانم آمرزیده شود، پیش از آنکه برخیزد، یا فرمود: پیش از آنکه خوراك را بردارند (بسند دیگر هم مانندش را
18 - و از همان ( 333 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که هر کس خوراکی خورد باید نام خدا بر آن برد و اگر ( آورده). ( 2
19 - در محاسن ( 434 ) بسندش ( فراموش کند و پس از آن نام خدا برد آنچه شیطان خورده قی کند، و مرد بتنهائی از او خورد. ( 3
از امیر المؤمنین علیه السّلام که بسیار نام خدا را بر خوراك برید و در آن هرزه نگوئید زیرا نعمت و روزي خدا است که بر شما
20 - در محاسن (..) از امام ششم علیه السّلام که چون بخوري یا بنوشی بگو ( شکرش باید و سپاسش، بسند دیگر هم آمده. ( 4
الحمد للَّه، ( 5) بسند دیگرش آورده (و در روایت دیگر از آن حضرت در دنبالش گفته: سپاس خدا را که بخوراند و خورانده
21 - در محاسن ( 435 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که هر که نام خدا را بر خوراك و نوشابه در آغاز برد و در ( نشود). ( 6
22 - و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که ( پایان خدا را سپاس گوید هرگز از آن نعمت بازپرسی نشود. ( 7
23 - و از همان (..) بسندش از امام ( خورنده شاکر به از روزه دار خاموش است (بسند دیگر همین مضمون را مبسوطتر آورده). ( 8
ششم علیه السّلام که چون کسی خوراکی خورد و دست تکاند و گوید: بسم اللَّه و الحمد للَّه رب العالمین، خدایش آمرزد پیش از
24 - در محاسن (..) بسندش از سماعه که امام ششم علیه السّلام فرمود: اي سماعه خوردن و سپاس ( آنکه لقمه بدهانش رسد. ( 9
25 - در محاسن (..) تا اینکه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله (1) کردن نه خوردن و خاموشی. ص: 166
پیوسته هر گاه سفره خوراکی در برش مینهادند میگفت: منزّهی تو بار خدایا چه خوبست آنچه براي ما بر پا داشتی، منزهی تو بار
خدایا چه بسیار است آنچه بما دادي، منزهی تو چه بسیار است عافیتی که بما ارزانی داشتی، بار خدایا وسعت ده بر ما و بر
مستمندان مسلمان. ( 2) بیان: در کافی آن را آورده و در آن آمده: چه زیبا است آنچه ما را بدان آزمودي و خواهی آزمود، و این
/ آزمایش بمعنی نعمت بخشی یا امتحان با نعمت است و در نسخه ایست که: بر مستمندان مؤمنان و بر مسلمانان ما از مرد و زن ( 6
-26 در محاسن ( 435 ) بسندش از امام چهارم این دعا را براي سر سفره آورده: الحمد للَّه الذي اطعمنا و سقانا و کفانا و (3) .(293
ایّدنا و آوانا و انعم علینا و افضل الحمد للَّه الذي یطعم و لا یطعم- سپاس خدا را است که بما خورانید و نوشانید و ما را بس است و
.( کمک کار و ما را جا داد و نعمت بخشید و بیش داد سپاس خدا را که خوراند و خورانده نشود. در مکارم: مانندش آمده ( 165
-27 در محاسن ( 436 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چون سفره برداشته میشد میگفت: بار خدایا بیش دادي و (4)
28 - و از همان (..) ( خوب دادي برکتش ده سیر نان کردي و سیر آب گواراش ساز سپاس خدا را که خوراند و خورانده نشود. ( 5
بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که میفرمود: بار خدایا این از دهش تو است براي ما در آن برکت ده و بر ما گواراش کن و جا
گیر آنچه را خوردیم بده و یا آنچه نوشیدیم از جز جنبش و توان ما، روزي دادي و خوب دادي از آن تو باد سپاس، پروردگارا ما
را از شاکران ساز، و چون دست میکشید میگفت: سپاس خدا را که ما را بس کرد و ارجمند ساخت و در بیابان و دریا بر آورد و از
پاکیزهها روزي کرد و برتریمان داد بخوبی بر بسیاري از آنچه آفرید سپاس خدا را که هزینه ما را با خود گرفته و بر ما فراوان کرده.
29 - در محاسن ( 436 ) بسندش از ابی بصیر که: با امام پنجم علیه السّلام چاشت خوردم و (1) ص: 167
صفحه 80 از 149
چون سفره نهادند گفت: بسم اللَّه و چون دست کشید گفت: سپاس خدا را که ما را خورانید و نوشانید و روزي داد و تندرستی
30 - و از همان: که این دعا را از امام ششم علیه ( بخشید و بر ما منت نهاد بمحمد صلی اللَّه علیه و آله و ما را مسلمان ساخت. ( 2
السّلام آورده سپاس خدا را که گرسنه بودیم و سیرمان کرد و تشنه بودیم و نوشاندمان و برهنه بودیم پوشاندمان و ما را جا داد در
آسایش و بار کرد در کوچ و از ترس آسوده داشت و در رنج بري کمک و یاري داد، و در روایتی است که ما را در نیم روز
31 - در کافی ( 295 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چون پدرم میخورد میگفت و مانندش را با ( آفتابی سایه انداخت. ( 3
32 - در محاسن ( 437 ) بسندش از ابن بکیر که نزد امام ششم علیه السّلام بودیم ( اندك اختلافی در برخی کلمات دعا آورده ... ( 4
و بما خوراك داد و دست کشیدیم و گفتیم: الحمد للَّه: او فرمود: این از تواست بار خدایا و بمحمد فرستادهات، بار خدایا سپاس از
تو است بار خدایا سپاس از توات بار خدایا سپاس از توات بار خدایا رحمت فرست بر محمّد و خاندانش، در کافی (..) بسندش آن
33 - در محاسن (..) بسندش از امام پنجم علیه السّلام که پیوسته چون سلمان ( را آورده (با اندك) اختلافی در عبارت دعا). ( 5
34 - و از همان: ( دست از خوراك میکشید میگفت: بار خدایا فزون کردي و خوش، بیفزا. و سیر کردي و سیراب، گواراش کن. ( 6
(..) بسندش از عبید بن زراره که با امام ششم خوراکی خوردم و نشمردم که چند بار گفت: سپاس خدا را که خواهش آن را داشتم.
-35 و از همان: (..) بسندش از یونس بن ظبیان که با امام ششم علیه السّلام بودم و هنگام شام شد و خواستم برخیزم فرمود: (7)
بنشین، نشستم و سفره گستردند و چون سفره گستردند گفت بسم اللَّه و چون دست کشید گفت: الحمد للَّه بار خدایا این از تو است
36 - و از همان (..) بسندش از مسمع بن عبد الملک که (1) و از محمّد صلی اللَّه علیه و آله و سلم. ص: 168
بامام ششم علیه السّلام گفتم خوراکم گوارا نیست فرمود: بسم اللَّه میگوئی گفتم: البته، فرمود: شاید چند چند رنگ خوراك
( 37 - و از همان ( 438 ( خوردي؟ گفتم آري، فرمود: بر هر رنگی بسم اللَّه گفتی؟ گفتم نه، فرمود: ناگواري از اینجا است. ( 2
بسندش از مسمع که با امام ششم علیه السّلام شکوه کردم از ناگواري خوراك و آزارش فرمود: چرا بسم اللَّه نمیگوئی، گفتم: البته
میگویم و باز هم زیانم زند، فرمود: چون بسم اللَّه را با سخنی بریده باشی و بخوردن برگردي بسم اللَّه میگوئی، گفتم: نه، فرمود: از
38 - و از همان ( 439 ) بسندش تا امیر المؤمنین ( اینجا است که زیانت دارد، اگر چون بخوردن برگردي نام خدا بري زیانت نزند. ( 3
علیه السّلام که هرگز از خوراك ناگواري ندیدم باو گفتند: چرا؟ فرمود: هر لقمه بردارم بسم اللَّه بر آن برم، و از همان بسند دیگر
39 - و از همان (..) بسندش از اصبغ که نزد امیر المؤمنین رفتم و برابرش بریانی بود و مرا خواند که از آن بریانی بخورم، ( آمده. ( 4
گفتم: چونش بخورم زیانم دارد، فرمود: چند کلمهات بگویم که آنها را بگوئی و من ضامن باشم که خوراك زیانت ندهد. بگو:
بار خدایا خواهشدارم بنامت بهتر نامها که زمین و آسمان را پر کرده بخشنده مهربانی که با آن زیان ندارد دردي، و هرگز بتو زیان
نزند. ( 5) بیان: منظور از پر زمین و آسمان بسیاري شماره است و بسا مقصود بیان بزرگواري کلمه حمد است و بسا مقصود عظمت
40 - در محاسن (..) بسندي از یکی اصحاب که بامام ششم علیه السّلام از ناگواري خوراك شکوه کردم، ( مزد و ثوابش باشد. ( 6
فرمود: چون دست کشیدي دستت را به شکمت بکش و بگو بار خدایا گواراش کن، بار خدایا سازگارش کن بار خدایا
، 41 - و از همان (..) بسندش از داود بن فرقد که بامام ششم علیه السّلام گفتم: چگونه آسمان و جهان، ج 10 ( خوشگوارش کن. ( 7
ص: 169 بر خوراك نام خدا برم فرمود: اگر چند ظرف است بر هر کدام بسم اللَّه بگو، گفتم: اگر فراموش کردم؟ فرمود: بگو بسم
42 - در محاسن (..) بسندش از عبد الرحمن بن حجّاج که شنیدم امام ( 295 ) مانندش آمده. ( 1 / اللَّه من اوله الی آخره، در کافی ( 6
43 - در طب ( 60 ) بسندي تا ( ششم علیه السّلام میفرمود: چون خوان گسترند و یکی بسم اللَّه گوید از همه دیگران بس باشد. ( 2
امیر المؤمنین علیه السّلام که هر که خواهد خوراکی زیانش نرساند تا گرسنه نشود نخورد و چون خورد بگوید: بسم اللَّه و باللَّه و
44 - در مکارم ( 27 ) پیغمبر صلی اللَّه ( خوب بجود و تا سیر نشده دست از خوراك بکشد و آن را وانهد و هنوز نیاز بدان دارد. ( 3
علیه و آله چون خوراك در برابرش نهادند میگفت بار خدایا نعمتی شکرشدهاش ساز که به نعمت بهشت رسد، و چون دست
صفحه 81 از 149
بخوراك میزد میگفت: بسم اللَّه بار خدایا در روزیی که بما دادي برکت ده و بر تو است عوضش ( 4) و از امام صادق علیه السّلام
است که هرگز تخمه نشدم چون آغاز بخوراك نکردم تا بسم اللَّه گفتم و دست از آن نکشیدم تا گفتم: الحمد للَّه، فرمود: شکم
چون سیر شود سرکش شود. ( 5) و امیر المؤمنین علیه السّلام به پسرش حسن علیه السّلام فرمود: پسر جانم یک لقمه گرم و سرد
مخور و نوشی منوش جز که پیش از خوردنش بگوئی: بار خدایا من از این خورد و نوشم از تو تندرستی خواهم از دردش و نیرو
خواهم بدان بر طاعتت و ذکرت و شکرت تا آن را در تنم بداري و خواهم که مرا بدان بر عبادتت دلیر سازي و از پرهیز، خوب از
گناهت بدلم اندازي، که چون چنین کنی از گرفتاري و دردش آسودهمانی، ( 6) و چون خوراك برابر رسول خدا صلی اللَّه علیه و
آله نهادندي میگفت: اللهم اجعلها نعمۀ مشکورة تصل بها نعمۀ الجنۀ، و چون دست بخوراك میزد، میگفت: بسم اللَّه بارك لنا فیما
رزقتنا و علیک خلفه، ( 7) و از امام باقر علیه السّلام است که سلیمان سر خوراك میگفت: بار خدایا فراوان کردي و خوش پس بیفزا،
سیر کردي و سیراب پس گوارا ص: 170 کن، ( 1) و از امام صادق علیه السّلام است که میفرمود: سپاس خدا
را که خوراند ما را در گرسنهها و نوشاند در تشنهها و پوشاند در لختها، و رهنمود در گمراهان و مأوي داد از میان بیماوایان و
پاکش داد در پیادگان، و خدمتکار داد در میان رنج کشان و برتري داد بر بسیاري از جهانیان، ( 2) و از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله
که چون سفره را بردارند بگو: الحمد للَّه رب العالمین اللهم اجعلها نعمۀ مشکورة. ( 3) و از کتاب نجاة دعائی که بر سر خوراك
میگوئی: سپاس خدا را که خوراند و نخورد پناه دهد و پناه نگیرد، بینیاز است، بار خدایا تو راست سپاس بر هر چه بما روزي دادي
از خوردنی و نانخورش در توانگري و تندرستی بیرنج و سختی، بنام خدا بهتر نامها و پروردگار زمین و آسمان، بنام خدا که با
نامش دردي زیان نیارد، بنام خدا که با نامش چیزي زیان ندارد و او است شنوا و دانا، بار خدایا بدین خوراکم بخوبی خوشبخت
ساز و از بدیش مرا پناه ده، بسودش بهرمندم کن و از زیانش مرا سالم دار. و دعاء پس از دست کشیدن اینست. سپاس خدا را که
خوراکم داد و سیرم کرد و نوشم داد و سیرابم نمود و نگهم داشت و حمایتم کرد، سپاس خدا را که برکت و یمن بمن نمود در
آنچه بر گرفتم و آنچه وانهادم از آن بار خدایا گوارا و سازگارش ساز نه ناساز و درد آور و مرا پس از آن درست دار و بر شکر
خود استوار، و بر طاعتت پایدار، بمن روزي جوشانی بده و مرا عبادت کار و نیکوکار ساز و آنچه در معاد بمن بر خورد با بهی و
شادمانی باشد برحمتک یا ارحم الراحمین. ( 4) توضیح: روزي جوشان یعنی تازه بتازه چون شیر از پستان، و زندگی استوار بر سه
( گونه است 1- پا بر جا و پاینده 2- در شهرم بمن رسد و نیاز بسفر و گردش نداشته باشد 3- با شادمانی و چشم روشنی باشد. ( 5
-45 کشی: بسندش از ثویر بن ابی فاخته که با عمر بن ذر قاضی نزد ابی جعفر علیه السّلام رفتم خوراك خواست و فرمود: سپاس
خدا را که براي هر چه مرزي بسته که بدان پیوسته تا اینکه این سفره هم مرزي دارد که بدان پایان یابد، ابن ذر آسمان و جهان،
( 46 - در نوادر راوندي ( 35 ( ج 10 ، ص: 171 گفت: مرزش چیست؟ فرمود: چونش نهند بسم اللَّه و چونش بردارند سپاس خدا. ( 1
بسندش تا اینکه چون رسول خدا نزد مردم خوردي گفتی: روزهداران نزد شما افطار کنند خوراکتان را نیکان خورند و فرشتههاي
خوب بر شما رحمت آرند، و این سنت گذرا شد ( 2) و چون خوراکی نزد امام صادق علیه السّلام مینهادند میگفت: بسم اللَّه و باللَّه
این از فضل خدا و برکت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله است و خاندانش بار خدایا چنانچه ما را سیر کردي هر مرد و زن مؤمن را
118 ) تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که / 47 - در دعائم ( 2 ( سیر کن و در خوردنی و نوشیدنی و تن و دارائی ما برکت ده. ( 3
مردي نیست نانخورانش را گرد آورد و خوراکی نهد و نام خدا برد و نام خدا برند در آغاز خوردن و سپاس خدا کنند در پایانش و
سفره را بردارند جز که خداشان آمرزد، ( 4) از علی علیه السّلام که چون نام خدا بر سر خوراك برند و در پایانش سپاس او گویند
و دستها را در پیش و پس آن شویند و در آن دست بسیاري در کار خوردن باشد و از حلال بود برکتش کامل شود ( 5) و از جعفر
بن محمّد علیه السّلام که چون خوراك را نهند نام خدا برید که شیطان بیارانش گوید بدر شوید چون بهرهاي در آن ندارید، و هر
که بر خوراکش بسم اللَّه نگوید شیطان در آن بهره دارد، فرمود: هر که بامداد گوید این روز خود را در برابر فراموشی و شتابم بنام
صفحه 82 از 149
48 - در فردوس: از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که چون ( خدا آغازم او را بر فراموشی نام خدا در خوراك یا نوشیدن بس است. ( 6
خوردنی و نوشیدنی دریابی بگو بنام خدا و بخدا که با نامش چیزي در زمین و آسمان زیان نزند یا حی یا قیوم، تا از آن دردي بتو
49 - در کنز الفوائد کراچکی که ابو حنیفه با امام ششم علیه السّلام همخوراك شد و چون آن ( نرسد گر چه زهر در آن باشد. ( 7
حضرت دست کشید گفت: سپاس خدا را پروردگار جهانیان بار خدایا این از تو و از رسول اللَّه است، ابو حنیفه گفت: اي ابا عبد
و کینهاي نداشتند جز اینکه بینیازشان آسمان و جهان، » : اللّه با خدا شریک آوردي باو فرمود: واي بر تو خدا در قرآنش فرماید
و کاش خشنود بودند بدان چه خدا و » : و در جاي دیگر فرماید « ج 10 ، ص: 172 کرد خدا و رسولش از فضل خود، 74 - التوبه
ابو حنیفه گفت: « رسولش براشان آرند و گفتندي: بس است ما را خدا، البته بدهد بما خدا از فضل خود و هم رسولش، 59 - التوبه
50 - در مکارم: از کتاب زهد امیر المؤمنین علیه السّلام که فرمود: پر نام خدا را بر ( گویا من هرگز این دو آیه را نخوانده بودم. ( 1
خوراك برید و سرکشی نکنید، زیرا نعمتی است از خدا و از روزي او است که بر شما شکرش باید و حمدش، نعمتها را خوب
دارید پیش از جدائی آنها زیرا بروند و گواه نعمتخواره باشند در آنچه با آنها کند، هر که از خدا باندك روزي خشنود است، خدا
( باندك کار خوب از او خشنود است. ( 2
باب دوازدهم باب منع از خوردن با دست چپ و تکیه زده و در جنابت و در راه رفتن
2- در مجالس صدوق و ( -1 در خصال ( 505 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که خوردن در جنابت فقر آورد- الخبر- ( 4 (3)
خصال: در مناهی پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که نهی کرده از خوردن در جنابت و فرموده فقر آرد و از خوردن آدمی با دست چپ
3- در قرب الاسناد: ( 173 ) از حسین بن ابی عرندس که در منی ابی الحسن علیه السّلام را دیدم و سر دوش ردائی ( و تکیه زده. ( 5
داشت و بر چند جوال سیاه تکیه زده بود و غلامی سیاه یک سینی رطب برایش آورد و با دست چپ از آن برداشت و تکیه زده بر
دست راستش خورد، و این حدیث را بیکی از همکیشان گفتم: گفت: تو دیدي با دست چپش خورد؟ گفتم: آري، گفت البته
سلیمان بن خالد از امام ششم علیه السّلام شنیده که فرموده: صاحب این امر امامت هر دو دستش دست راستند. ( 6) بیان: در جامع
گفته: خورد و نوش با دست چپ مکروه است و چیز گرفتن ص: 173 با آن و روایت است که هر دو دست
4- در محاسن ( 457 ) بسندش از ابی خدیجه که بشیر دهّان از امام ششم علیه السّلام در بر من پرسید که آیا ( امام راست هستند. ( 1
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله چیزي میخورد و تکیه زده بود بر راست یا چپ خود، ( 2) فرمود: رسول خدا تکیه زده بر دست
راست و یا چپش نمیخورد ولی چون بنده مینشست و میخورد براي تواضع بدرگاه خدا (بسند دیگر هم نزدیک بهمین مضمون را
آورده). ( 3) بیان: خوردن بنده اینست که روي زمین مینشیند و بیخوان میخورد و نشستن بنده بر دو زانو است چنانچه بیاید ان شاء
5- در محاسن (..) بسندش از ابی اسامه که نزد امام ششم علیه السّلام رفتم و او میخورد و تکیه زده بود و هراسان نشست و ( اللَّه. ( 4
میفرمود: صلّی اللَّه علی رسول اللَّه که از روزي که خدایش مبعوث کرد تا جانش را گرفت تکیه زده چیزي نخورد براي تواضع
202 ) بسندش از محمّد بن مسلم که نزد امام پنجم رفتم روزي و او تکیه زده میخورد با / 6- در مجالس شیخ ( 2 ( بدرگاه خدا. ( 5
اینکه بما رسیده بود این کار مکروه است، من بدو مینگریستم و آن حضرت مرا بر سر خوراکش خواند و چون دست کشید فرمود:
اي ابا محمّد شاید در دل داري که چشمی رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را دیده که از روزي که خدایش برانگیخته تا جانش را
گرفته تکیه زده چیزي نخورده؟ و یا در دل داري که رسول خدا از نان گندم سیر خورده؟ نه بخدا سه روز پیاپی سیر نبوده تا خدا
-7 ( جانش را ربوده الخبر- ( 6) و بسند دیگر آورده که: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هرگز تکیه زده چیزي نخورده و نه ماها. ( 7
و از همان ( 1 ر 45 ) بسندش از سماعه که پرسیدم امام ششم علیه السّلام را که کسی تکیه زده بخورد؟ فرمود: نه و نه بر شکم
7- و از همان: ( 458 ) بسندش از عمر بن سعید که پدرم بمن گزارش داد که آسمان ( خوابیده (خبر دیگر بهمین مضمون آورده). ( 8
صفحه 83 از 149
و جهان، ج 10 ، ص: 174 دیده بود امام ششم علیه السّلام چهار زانو نشسته و غذا میخورد گفت: و دیدم آن حضرت تکیه زده و
میخورد و میفرمود: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هرگز تکیه زده نخورده است. ( 1) بیان: بسا که کار او جز آن بوده که از رسول
خدا صلی اللَّه علیه و آله نفی کرده چنانچه تحقیقش میآید ولی بعید است و اظهر اینست که کار او براي بیان جواز است یا تقیه و
8- و از همان (..) بسندش از معلی بن خنیس که ( هذر از مخالفت عرف براي مصلحت چنانچه خبر آینده بر آن دلالت دارد. ( 2
امام ششم علیه السّلام فرموده: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از روزي که خدایش مبعوث کرد تا جانش را گرفت هرگز تکیه زده
9- و از همان ( 455 ) بسندش از سماعه که ( چیزي نخورد چون بد داشت مانند پادشاهان باشد و ما نمیتوانیم که کار او را بکنیم. ( 3
پرسیدم امام ششم علیه السّلام را از مردیکه با دست چپش چیزي خورد یا نوشد، فرمود با دست چپش نه چیزي خورد نه نوشد و نه
10 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که بد داشت کسی با دست چپ ( برگیرد، و بسند دیگرش هم آورده. ( 4
-12 ( 11 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که تا توانی با دست چپ مخور. ( 6 ( بخورد یا بنوشد یا چیزي برگیرد. ( 5
و از همان (..) بسندش از حماد بن عثمان که امام ششم علیه السّلام با دست چپش خورد و چیزي برگرفت. ( 7) بیان: حمل شود بر
13 - در محاسن بسندش تا علی علیه السّلام که باکی ندارد کسی بخورد و راه برود و ( علتی یا عذري یا براي بیان جواز است. ( 8
14 - و از همان (..) بسندش که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله پیش از ( رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هم آن را میکرد. ( 9
چاشت بیرون شد و تیکه نانی داشت که در شیر فرو برده بود و آن را میخورد و راه میرفت و بلال اقامه نماز میگفت و آن حضرت با
15 - و از همان (..) بسندش تا علی علیه السّلام که باکی ندارد مردي راه (1) مردم نماز خواند. ص: 175
16 - و از همان (..) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که مخور در راه رفتن جز که چاره از آن نداري. در مکارم: ( رود و بخورد. ( 2
16 - در خرائج: روایت است که جرهد نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آمد و برابرش طبقی بود و (3) .( مانندش آمده ( 168
جرهد را نزدیک خواست تا بخورد و او دست چپ را فرا داشت تا بخورد دست راستش صدمه دیده بود، فرمودش با دست راستت
17 - و از همان: که پیغمبر صلی اللَّه ( بخور گفت: آسیب دیده و رسول خدا بر آن دمید و پس از آن دیگر شکوه از آن نکرد. ( 4
علیه و آله مردي را دید که با دست چپ میخورد، فرمودش با دست راست بخور، گفت نمیتوانم، گوید: پس از آن دیگر دست
18 - در کتاب حسین بن سعید بسندش از حماد بن ( راستش بدهانش نرسید هر گاه لقمه را بر میآورد بسوي دیگر میرفت. ( 5
عثمان که دیدم امام ششم علیه السّلام تکیه زده غذا میخورد و آنگه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را یاد کرد و فرمود: تکیه زده
19 - در دعوات راوندي: امام صادق علیه السّلام فرمود: مخور تکیه زده و اگر بشکم خوابیدهاي بدتر است ( نخورد تا درگذشت. ( 6
از تکیه زدن، و روایت است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله تکیه زده نخورد جز یک بار سپس نشست و گفت: بار خدایا من
20 - در دعائم: از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که نهی کرد از خوردن تکیه زده، و چون میخورد درست ( بنده و فرستاده توام. ( 7
22 - در دعائم: و از (8) .( روي یک پا مینشست و بر دیگري آرام میگرفت، و میفرمود مانند بنده بنشین و چون او بخور ( 2 ر 118
علی علیه السّلام که تکیه زده مخور مانند جبّاران و چهار زانو مزن ( 9) و از امام ششم علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و
آله از هنگام بعثت تا مرگ تکیه زده نخورد ( 10 ) و از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که نهی کرد از خورد و نوش با دست چپ و
از راه رفتن در یکتا ص: 176 کفش، و بکار بردن دست را در هر چه خوش داشت، و از سه گونه خوردن
نهی کرد از خوردن با دست چپ و به پشت خوابیده و بر شکم خوابیده، ( 1) و از جعفر بن ابن محمّد علیه السّلام که نخورد کسی با
272 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه / 23 - در کافی ( 6 (2) .( دست چپ و ننوشد و چیزي بدان برنگیرد جز براي عذري ( 2 ر 119
السّلام که چون هر کدام شما بر سر خوراك نشیند باید چون بنده نشیند و یک پا روي دیگري نیندازد و چهار زانو ننشیند، که
نشستن نانخواه خدا عزّ و جلّ است و صاحبش را دشمن دارد، در خصال در حدیث اربعمائۀ مانندش آمده، در تحف العقول:
24 - در فردوس: از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که هر کدام شما با دست راست بخورد و با آن بنوشد که شیطان ( مانندش آمده. ( 3
صفحه 84 از 149
بدست چپ میخورد، ( 4) فرموده چون چیزي برگیرد با دست راستش باشد و چون بدهد با آن باشد چون شیطان با دست چپش داد
و ستد کند. ( 5) بیان: در فتح الباري بنقل از طیبی گفته مقصود از اینکه شیطان با دست چپش میخورد اینست که پیروان خود را از
آدمیان بدان وادارد تا بر خلاف بندگان خوب خدا باشند، طیبی گفته: تقریرش اینست که با دست چپ نخورید و اگر بخورید از
پیروان و دوستان شیطانید چون شیطان دوستانش را بدان وادارد پایان این تفسیر عدول از ظاهر است و بهتر عمل بظاهر خبر است که
خود شیطان میخورد و محال نیست و خبر آن را اثبات کرده و نیاز بتأویل ندارد. قرطبی این را احتمال داده و سپس گفته قدرت
شایانست وانگه از صحیح مسلم آورده که شیطان خوراکی را حلال شمارد که بر آن نام خدا برده نشود، و این بمعنی خوردنش از
آن و بقولی استحسان آنست و برکت بردن از آن خوراك. قرطبی: گفته: ظاهر سخن آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله که شیطان با
1) دنباله و ) دست چپ میخورد اینست که هر که چنین کند مانند شیطانست و آن را دور شمرده .. ص: 177
شرحی است: بدان که از این اخبار احکامی برآید: 1- خوردن با تکیه زدن مکروه است و در آن خلافی نیست و چند معنی دارد
یکم: تکیه زدن بدست و ظاهر اخبار عدم کراهت است بلکه استحباب آنست ( 2) چنانچه کلینی روایت کرده بسند خود از فضیل بن
یسار که عباد بصري نزد امام ششم علیه السّلام بود و او غذا میخورد و امام یک دست خود را بر زمین نهاد و عباد باو گفت: خدات
خوش داراد، ندانی که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از آن نهی کرده و دست برداشت و خورد و باز دست بزمین بازگردانید و او
هم دوباره همان را گفت و آن حضرت دست برداشت و سپس بدان برگشت و باز هم عباد آن را گفت: و امام فرمود: نه، بخدا
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هرگز از آن نهی نکرده ولی ظاهر فقهاء کراهت آن هم هست در دروس گفته: خوردن با تکیه زدن
مکروه است و روایت عمل کردن بدان از امام صادق علیه السّلام براي بیان جواز است و از این رو فرمود: رسول خدا صلی اللَّه علیه
و آله هرگز تکیه زده نخورده، و فضیل بن یسار جواز تکیه زدن بر دست را از امام صادق علیه السّلام آورده و اینکه رسول خدا
صلی اللَّه علیه و آله از آن نهی نکرده با اینکه در روایت دیگر است که آن را نکرده و جمع میان آنها اینست که لفظ نهی را
نفرموده ولی آن را هم نکرده پایان. من گویم: جمع آنها میشود بحمل تکیه زدن مورد نهی بیکی از معانی آینده 2- نشستن بر
جاروي تشک راست و بیمیل بیک سو که برخی لغویان گفتهاند زیرا چنین خوردنی شیوه شاهان و متکبرانست. 3- آنکه به پشتی
و مانندش تکیه زند که از بسیاري اطلاق خبرها فهم شود چنانچه تعبیر شده که او تکیه زده بود و راست نشست، و از آداب ائمه
بدور است که روي پهلو در برابر مردم افتاده باشند و ظاهر اینست که بپشتی تکیه داده بوده و راست نشسته چنانچه شیوه شایعی
است در مورد اهتمام بامري یا بروز خشمی. 4- خوابیده بر یک پهلو- 5- اعم از چهارم و یکم که ظاهر بیشتر اصحابست 6- اعم از
همه جز یکم که روشنتر است براي جمع میان اخبار و مستحب است رو کردن بنعمت خدا و فرو شدن بر آن بیتکبّر و آن با تکیه
زدن بدست مخالفت ص: 178 ندارد، ( 1) در نهایه گفته: در حدیث است که نخوردم در تکیه زدن، تکیه
زن در زبان عرب کسی است که بر روي پا نشسته و بر جا است و عامه مردم تکیه زن را کسی دانند که میل بیکی از دو پهلو دارد و
بر آن اعتماد کرده ... معنی حدیث اینست که من در حال خوردن ننشینم تکیه زده چون کسی که میخواهد پر بخورد ولی باندازه
رفع گرسنگی بخورم و نشست من براي آن بر روي پا است و کسی که تکیه زدن را میل بپهلو تفسیر کرده حدیث را از نظر طب
تأویل کرده زیرا در این صورت خوراك بهمه مجاري غذا بآسانی فرو نرود و گوارا نباشد و بسا آزار بخشد، و از این معنا است این
انا لا آکل » حدیث که: این نشسته سفیدگون و آرام، مقصودش کسی است که درست نشسته فیروزآبادي گفته: مقصود از اینکه
یعنی درست نشسته و چهار زانو و مانند آن که مایه پرخوریست بلکه سر پا هستم و نه چهار زانو و مقصود روي پهلو افتاده « متکئا
و تختها است که بر » نیست که برخی طلبهها گمان کردند، در مصباح است که اتکاء بمعنی نشستن پابرجا است و در قرآنست که
یعنی آماده کرد براشان مجلسی، ابن اثیر گفته: تکیه زدن را عامه « و آماده کرد براشان متکا، 21 - یوسف » و فرموده « آنها تکیه زنند
و اعتدت » مردم میل بیک پهلو دانند و در هر دو معنی بکار رود (و پس از نقل کلامی در معنی تکیه زدن گوید) بیضاوي در تفسیر
صفحه 85 از 149
گفته: یعنی پشتیها که بر آن تکیه زنند و بقولی خوراکی یا مجلس خوراکی زیرا در خوردن و نوشیدن تکیه میزدند براي « لهن متّکئا
خوش بودن و از این رو از آن نهی شده. ابن حجر گفته: در وصف اتکاء اختلاف شده بقولی بمعنی درست نشستن است براي
خوردن بهر جوري باشد و بقولی میل بیک پهلو است و بقولی اعتماد بر دست چپ است که بر زمین باشد، خطابی گفته: بنظر عامه
تکیه زن آنست که بر یک پهلو افتد و خورد و چنین نیست بلکه کسی است که بر زیر انداز خود تکیه زده و معنی گفته پیغمبر
صلی اللَّه علیه و آله که: من نخورم تکیه زده، یعنی مانند پر خور بر سر غذا جا ندهم و جز باندازه کفایت از توشه نخورم و از این
رو بر سر پا نشینم، و در حدیث انس ص: 179 است که چند زده خرما خورد و در حدیث دیگر بر سر ران
نشسته خورد، و ابن عدي با سند ضعیفی آورده که پیغمبر مردي را که بر دست چپش تکیه زده و میخورد نهی کرد. ( 1) مالک
گفته: آن هم یکنوع تکیه زدنست و مالک اشاره کرده که خوردن در هر نوع تکیه زدن مکروه است. و ابن جوزي معتقد است تکیه
زدن میل بیک پهلو است و بانکار خطابی توجه نکرده و علماي پیشین در حکم خوردن با تکیه زدن اختلاف دارند، ابن القاضی
پنداشته این خود از احکام خاصه به پیغمبر است. و بیهقی هم بدنبال او است ولی گفته بسا بر دیگري هم باشد چون کار
بزرگمنشان و پادشاهان عجم است پایان. در مسالک گفته خوردن با تکیه زدن بیک پهلو مکروه است و هم به پشت خوابیده بلکه
روي ران چپ بنشیند، و روایت فضیل حمل شده بر استثناء این روش یا بر بیان جواز و بر اینکه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آن را
حرام نکرده و بر مانند آن پایان و هم دلالت دارد بر خوردن با افتادن بر شکم، شیخ در نهایه گفته: نسزد که آدمی در هنگام
خوردن تکیه زند و سزد که بر سر پاي خود نشیند پایان. من گویم: این دلالت دارد که تکیه زدن را تفسیري کرده که با تکیه بر
دست منافات ندارد، مؤلف جامع گفته: باکی ندارد که بر سر سفره چهار زانو نشیند و در راه رفتن بخورد یا بنوشد و نشستن بهتر
است. 2- خوردن با دست چپ مکروه است و خوبست بدست راست باشد و هم کارهاي دیگر جز شستن و کار در پائین تنه براي
استنجاء و مانندش، در دروس گفته: مکروهست خورد و نوش با دست چپ و برگرفتن چیزي با آن مگر در ضرورت، در مسالک
گفته خوبست با دست راست بخورد اگر تواند و بد است خورد و نوش و کارهاي دیگر با دست چپ در حال اختیار و اگر مانعی از
3- خوردن در راه رفتن بد است و در دروس گفته: (1) دست راست دارد دست چپ باکی ندارد. ص: 180
بد است خوردن در راه رفتن و اینکه پیغمبر تیکه نان در شیر زده را در راه رفتن خورده براي بیان جواز است یا ضرورت بوده پایان.
شیخ در نهایه گفته: خورد و نوش در راه باکی ندارد و بهتر ترك آنست پایان و نهان نیست که روایات جواز بیشترند و ظاهر کلینی
عدم کراهت است چون اخبار جواز را آورده و اخبار منع را نگفته. 4- کراهت خوردن با چهار زانو نشستن پدرم- ره- گفته: چهار
زانو سه صورت دارد یکم روي دو پا و دو ران نشیند که براي نماز خوان نشسته در حال قرائت مستحب است دوم- چهار زانوي
معروف. 3- چهار زانو نشیند و یک پا را روي پاي دیگر اندازد، خوردن در صورت یکم باکی ندارد و در صورت دوم نامستحب
است و در صورت سوّم مکروه. من گویم: ظاهر اینست که صورت یکم خلاف استحباب است و دو صورت دیگر مکروهند، زیرا
چهار زانو هر دو را فراگیرد با اینکه ظاهر روایت خصال و تحف مغایرت آنها است یا اعم بودن، در دروس گفته: مکروه است چهار
زانو در هنگام خوردن و در هر حال و مستحب است بر پاي چپ نشست. 5- مکروهست خوردن در حال جنابت و ظاهر کلام
صدوق در فقیه حرمت است و از برخی اخبار برآید که با شستن دست کراهت برود یا سبک شود و وضوء بهتر است و در خبري
دست را بشوید و آب در دهن گرداند و رو شوید، و در خبري دو دست شوید و آب در دهن گرداند و تخییر جمع میان آنها است،
بیشتر فقهاء آب در بینی کشیدن را هم با آب در دهن گردانیدن آوردند و آن را جز در فقه الرضا ندیدم و تفصیل آن در کتاب
(1) طهارة با بیان اخبار دیگر گذشت. ص: 181
باب سیزدهم نمک و فضل آغاز کردن خوراك بدان و انجام دادن با آن
صفحه 86 از 149
( -1 الشهاب: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: سرور نانخورش شماها نمک است، فرمود به نشود خوراك جز با نمک. ( 3 (2)
-2 در محاسن ( 509 ) بسندش از امام پنجم علیه السّلام که در نمک درمان 70 نوع درد است و آنگه فرمود: اگر مردم اثر نمک را
3- و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که کژدمی رسول خدا صلی اللَّه علیه و ( میدانستند جز با آن درمان نمیکردند. ( 4
آله را گزید و آن را بدور پرت کرد و فرمود: خدا لعنت کند نه مؤمن و نه کافر از تو بسلامت نمانند و آنگه نمک خواست و آن را
بر جاي گزیدن نهاد و با انگشت بزرگ فشرد تا آب شود و سپس فرمود: اگر مردم اثر نمک را دانستند با آن دیگر نیازي بتریاق
نداشتند. ( 5) بیان: در قاموس گفته تریاق داروي مرکبی است که ماغنیس ابتکارش کرد و اندروماخس پیشین بافزودن گوشت افعی
بدان کاملش کرد و این نام را بر آن نهاد چون براي گزیدن جانوران زهردار خوبست و آن را در یونانی تریا گویند وقاء با مد است
و مخفف شده و معرب شده و آن شش ماه طفل است تا ده سال در گرم سیر برنا شود و تا 20 سال در جز آن و آنگه بمیرد و بیاثر
شود و چون برخی معجونها گردد پایان- روایت دلالت دارد که دفع زهر کند و بر حلالی آن دلالت ندارد و اگر چه بدل اندازد.
-4 در محاسن: (..) بسندش از امام پنجم علیه السّلام (نزدیک مضمون خبر پیش را باختلافی اندك آورده). ( 7) بیان: دلالت (6)
دارد که میشود آزارکنندهها پیغمبران و امامان علیهم السّلام را بگزند، و گویا اینست یکی از معانی دشمنی برخی جانوران با آنان
و دلالت دارد ص: 182 که کشتن موذیها مستحب است و فعل کثیر نیست که در نماز نشود کرد و بر جواز
( لعن جانوران موذي و کراهت لعن آنها در نماز چون در خبر دوم است که پیغمبر آن را در نماز کشت و پس از آن لعن کرد. ( 1
6- در محاسن (..) امیر المؤمنین علیه السّلام ( -5 در محاسن ( 592 ) بسندش از امام پنجم (قریب بمضمون دو روایت را آورده). ( 2
فرمود: خوراك را با نمک آغاز کنید اگر مردم میدانستند اثر نمک را بر تریاقش برمیگزیدند که مجرب است، گفته: یکی از
7- و از همان (..) بسندش از ابی الحسن اول علیه السّلام که فراوانی ( اصحاب آن را بسندي از امام ششم علیه السّلام آورده. ( 3
8- در محاسن: ( 593 ) بسندش از امام پنجم ( ندارد سفرهاي که نمک ندارد و بهتر براي تن آغاز کردن خوراك است با نمک. ( 4
که خدا تبارك و تعالی بموسی بن عمران وحی کرد، بفرما قومت را آغاز کنند با نمک و پایان دهند با نمک و گر نه جز خود را
9- و از همان: (..) بسندي از امام ششم علیه السّلام که هر که با نمک آغاز کند خوردنش را و بدان پایان دهد ( سرزنش نکنند. ( 5
( 70 درد از او دفع شود (و از امام ششم آورده که 70 درد که جز خدا نداند از او دفع شود) دردها را در روایت دیگر 72 فرموده. ( 6
-10 در روایت اربعمائه خصال: از امیر المؤمنین علیه السّلام که خوراك را با نمک آغاز کنید که اگر مردم اثر نمک را میدانستند
11 - در عیون ( 2 ر ( بر تریاق مجربش برمیگزیدند و هر که خوراکش را با نمک آغاز کند 70 درد که جز خدا نداند از او ببرد. ( 7
42 ) بسندش تا اینکه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود نمک درمان 70 درد است که کمترشان خوره، پیسی
12 - در ( و دیوانگی است، در صحیفه رضا مانندش آمده، ( 8) و بسند دیگر عیون هفتاد درد برد که کمترشان خوره است. ( 9
محاسن: ( 485 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که ما خوردن را با ص: 183 سرکه آغاز کنیم در نزد خود
13 - و از همان: که مردي در خراسان نزد ( چنانچه شما نزد خودتان با نمک آغاز کنید و راستی که سرکه خرد را محکم کند. ( 1
امام رضا علیه السّلام بود و سفرهاي براش آوردند که سرکه و نمک داشت و با سرکه خوراك را گشود آن مرد گفت: قربانت شما
14 - و در روایت (2) .( بما فرمودید با نمک خوراك گشائیم، فرمود: این هم مانند آنست ذهن را سخت کند و خرد را فزاید ( 487
دیگر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود: اي علی با نمک گشا و با نمک انجام ده که هر که با نمک گشاید
از 72 نوع درد عافیت یابد که از آنها دیوانگی و خوره و پیسی است (و در روایت دیگر دنبال همین مضمون است که خدا 70 درد
15 - و از همان (..) که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله در سفارشهاي خود به علی (3) .( از او ببرد که آسانترش خوره است ( 593
علیه السّلام فرمود اي علی خوراکت را با نمک بگشا که در آن درمان 70 درد است چون دیوانگی و خوره و پیسی و درد گلو و
16 - و از همان (که مضمون حدیث 15 ( دندان و درد شکم، در روایت دیگریست که نمک بخور چون بخوري و بدان پایان ده. ( 4
صفحه 87 از 149
17 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که هر که بر ( را بعنوان وحی خدا عز و جل بموسی بن عمران آورده). ( 5
-18 ( نخست لقمه خوراکش نمک بپاشد ککمک رویش برود ( 6) (و در روایت دیگر محاسن فرمود: البته رو بتوانگري رفته). ( 7
19 - در دعوات راوندي: که البته (8) .( در مکارم: از امام ششم علیه السّلام که ما با نمک آغاز کنیم و با سرکه پایان دهیم ( 164
20 - در دعائم ( 2 ر (1) خدا و فرشتههاش رحمت فرستند بر خوانی که بر آن نمک و سرکه است. ص: 184
114 ) از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که هر که خوراکش را با نمک گشاید و بدان پایان دهد از 72 درد عافیت یابد که از آنها
21 - در محاسن ( 592 ) بسندش از ابراهیم بن ابی محمود که امام رضا علیه السّلام بما فرمود: کدام ( است خوره و پیسی. ( 2
نانخورش پسندهتر است یکی از ما گفت گوشت: یکی گفت: زیت و یکی گفت: روغن، فرمود: اینان نه، بلکه نمک، ما بتفریحگاه
326 ) بسندش این روایت را / خود رفتیم و غلامان نمک را فراموش کرده بودند خوشی بر ما نگذشت تا برگشتیم. ( 3) در کافی ( 6
آورده و دنبال، نه بلکه نمک آمده که یکی غلامان نمک را فراموش کرد و دو گوسفند هر چه فربهتر براي ما کشتند و از آن
( سودي نبردیم. ( 4) در مکارم است که امام رضا از یارانش پرسید و مانندش را آورده و در آنست که، نه، بلکه نمک. ( 5
باب چهاردهم نهی از خوردن خوراك داغ و از دمیدن در آن
( 2- در خصال ( 158 ( -1 در مجالس صدوق ( 255 ) در مناهی پیغمبر است که نهی کرد از دمیدن در خوراك و نوشابه. ( 7 (6)
3- در خصال ( 612 ) در چهار صد سخن ( بسندش از امام ششم علیه السّلام که بد داشت دمیدن در دعا و خوراك و جاي سجده. ( 8
امیر المؤمنین علیه السّلام که داغ را بنهید تا خنک شود زیرا خوراکی نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آوردند فرمود: بگذاریدش
/ سرد شود و بشود خوردش، خدا عزّ و جلّ آتش بما نخورانده، برکت در سرد است. در محاسن ( 406 ) مانندش آمده، در عیون ( 2
(1) 40 ) (نزدیک همین مضمون را از علی علیه السّلام آورده)، در صحیفه هم مانندش آمده ( 15 ) ص: 185
205 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که پرسش شد از کسی که بدمد در کاسه خوراك، فرمود: باکی ندارد، / -4 در علل ( 2
همانا بد است در صورتی که شریک در آن دارد مبادا او از دمیدنش ناخشنود باشد و پرسش شد از مردیکه بدمد در خوراك
فرمود: نه اینکه میخواهد خنک شود؟ گفت: آري، فرمود باکی ندارد صدوق- ره- گفته آنچه من بدان فتوي دهم و اعتماد دارم
اینست که دمیدن در خوراك و نوشابه جائز نیست چه تنها باشد و چه با شریک، و علت مذکور در این خبر را نمیفهمم. من گویم:
نفی بأس منافی با کراهت نیست و میشود که با وجود شریک کراهت شدیدتر باشد، مشهور کراهت است مطلقا و ظاهر کلام
5- در محاسن ( 406 ): بسندي تا رسول ( صدوق حرمت است و گرچه عدم جواز در کلام قدماء فقهاء صریح در حرمت نیست. ( 2
خدا صلی اللَّه علیه و آله که: گرمی برکت است، ( 3) بیان: مقصود گرمی معتدل است و آنچه در ذمّ خوراك داغ رسیده حمل بر
گرمی سخت شود، و بسا مقصود از این حدیث نوعی آبگوشت است، در قاموس گفته: سخن با دو ضمه و سخانه و سخن با حرکت
6- در محاسن (..) بسندش از مرازم که امام ششم علیه السّلام خوراك گرمی بر امان فرستاد و فرمود: ( آبگوشت گرم شده است. ( 4
7- و از همان (..) بسندش تا اینکه خوراك بسیار گرمی براي پیغمبر صلی اللَّه ( تا سرد نشده آن را بخورید که خوشمزهتر است. ( 5
علیه و آله آوردند، فرمود: خدا آتش خوراك ما نکرده آن را وانهید تا خنک شود (در دو حدیث دیگر همین مضمون را آورده و
8- و از همان (..) بسندش از امام ( افزوده که شیطان در خوراك داغ فروزشی دارد و در حدیث دوّم است که بهرهاي دارد). ( 6
9- و از همان ( 407 ) بسندش از فروشنده ( ششم علیه السّلام که خوراك داغ بیبرکت است (و در حدیث دیگر هم آورده). ( 7
هروي که نزد امام ششم علیه السّلام بودیم و ترید آوردند و دست بدان دراز کردیم داغ بود و امام فرمود: خوردن آسمان و جهان،
10 - و از همان: (..) بسندش از سلیمان بن خالد ( ج 10 ، ص: 186 آتش بر ما غدقن است بگزاریدش که برکت در سردي آنست. ( 1
که در تابستان نزد امام ششم علیه السّلام بودیم و سفرهاي آوردند که نان داشت و قدحی ترید و گوشت، فرمود: سر سفره آیند و
صفحه 88 از 149
من نزدیک رفتم و آن حضرت دست در آن قدح نهاد و دست برداشت و میفرمود: پناه بخدا از آتش، پناه بخدا از آتش، بر این تاب
نداریم و چگونه باشد خود آتش، بر این شکیبا نباشیم و چگونه است خود آتش گوید: این را هر باره میفرمود: تا خوراك خوردنی
11 - در دعائم: از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که نهی ( شد و خورد و ما هم خوردیم. و از همان (..) بسندي مانندش آمده. ( 2
کرد از خوراك داغ و فرمود: برکت ندارد، و خوراك داغی برایش آوردند، فرمود: خدا تبارك و تعالی آتش خوراك ما نکرده
بگزاریدش تا خنک شود، راستش خوراك بسیار گرم بیبرکت است و شیطان شریک آنست، و چون سرد شود برکت فزاید و
خورنده خود را سیر کند و امان از مردن باشد، ( 3) و از جعفر بن محمّد علیه السّلام که اجازه داد براي فوت کردن در خوراك و
( نوشابه داغ، فرمود: همانا مکروه است براي کسی که شریک در آن دارد و بسا که او را بد آید. ( 4
باب پانزدهم انواع ظرفها و شستن ظرفها
-1 در خصال ( 53 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که شستن ظرف و روفتن آستانه خانه روزي آورند. در دعوات راوندي (5)
2- در قرب الاسناد ( 221 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که سرهاتان را با گل مصر نشوئید و در گل ( مانندش آمده. ( 6
پخته آن مخورید که مایه خواري و غیرت برانداز است گوید: ص: 187 بامام رضا علیه السّلام گفتیم این را
3- در عیون ( 2 ر 136 ) بسندش از عبد اللّه بن صالح هروي که چون امام رضا بسوي مأمون ( رسول خدا فرموده؟ فرمود: آري. ( 1
بیرون شد و از نیشابور بدر آمد و رسید نزدیک ده سرخ- تا گوید چون به سناباد در آمد پشت بکوهی داد که از آن دیگ
میساختند و گفت: بار خدایا آن را سودمند ساز و برکت بده در آنچه در آن نهند و از آن تراشند، و چند دیگ از آن برایش
تراشیدند و فرمود: آنچه من خورم جز در آن پخت نشود، و کم خوراك بود و مردم از آن ره یافتند بدان کوه از آن روز و برکت
4- در دعوات راوندي: بسندش از ابن بزیع که به ابی جعفر علیه السّلام وارد شدم و او سرکه و زیت ( دعایش در آن روشن شد. ( 2
را در کاسه سیاهی میخورد که در میانش قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نوشته بود- الخبر- دلالت دارد که نوشتن قرآن بطریق اولی نامها و دعا در
( ظرف خوراك جائز است. ( 3
باب شانزدهم لیسیدن انگشتان و زبانزدن کاسه
-1 در خصال: از امیر المؤمنین علیه السّلام (در حدیث 400 مسأله) چون یکی از شما خوراکی خورد و انگشتش را مکد که با (4)
آن خورده خدا عزّ و جلّ فرماید: برکت دهد خدا بتو. ( 5) در محاسن مانندش از امام ششم علیه السّلام آمده (در حدیث 2 و 3
4- و از همان (..) بسندش از امام ششم (6) .( آورده که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله چون غذا میخورد انگشتانش را میمکید) ( 443
5- در محاسن (..) بسندش از ابی اسامه که ( که من انگشتانم را بلیسم تا بینم که خدمتکار گوید: چه اندازه مولایم حریص است. ( 7
امام ششم علیه السّلام بدش میآمد کسی ص: 188 دستش را با حوله پاك کند و بر آن خوراکی باشد براي
( 6- در محاسن ( 443 ( احترام خوراك تا آن را بمکد و یا به کودکی که پهلویش باشد آن را بمکاند، عیاشی مانندش را آورده. ( 1
بسندش از امام ششم که: رسول خدا همیشه کاسه را پاك میکرد و میفرمود: هر که کاسه را پاك کند گویا مانندش را صدقه داده.
-7 و از همان ( 587 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که (روایت شماره 4 را آورده و افزوده) فرمود: میدانی چرا این کار کنم؟ (2)
(راوي گفت: نه) فرمود: مردمی بر نهر ثرثار زندگی داشتند و از خوراك خود کلوچهها ساختند و کون بچههاشان را با آن پاك
میکردند، مردي عصا کشان بر آنها گذر کرد و ناگاه زنی یکی از آن کلوچهها را برداشته و کون کودکش را با آن پاك میکرد،
فرمودش از خدا بترس این کار بر تو روا نیست، زن گفت: گویا ما را از نداري میترسانی؟ فرمود: خدا نهر ثرثار را روانه کرد و آبش
را دو برابر نمود (سست کرد خ ب) و باران آسمان را از آنها دریغ داشت و نیازمند شدند بهمان نانها که بدانها کون بچههاشان را
صفحه 89 از 149
( پاك کرده بودند و آنها را با کشیدن میان خود پخش میکردند، وانگه خدا بدانها رحم کرد و وضع پیشین را بدانها باز گردانید. ( 3
-8 در مکارم ( 31 ) که رسول خدا عادت داشت بشقاب را پاك کند و میفرمود: پایان بشقاب برکت بزرگتر دارد و چون از خوردن
دست میکشید سه انگشتش را را میلیسید که با آن خورده بود و اگر در آن چیزي بجا میماند باز لیس میزد تا پاك میشد، و دستش
را با حوله پاك نمیکرد تا انگشتان را یکی یکی لیس میزد و میفرمود ندانند که برکت در کدام است، ( 4) امیر المؤمنین علیه السّلام
فرمود: هر که کاسه را پاك کند فرشتهها بر او رحمت فرستند و در گشایش روزیش دعا کنند و حسنههاي دو چندان برایش نوشته
9- در دعائم: (قریب بمضمون مکارم را از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آورده تا گفته) چنان انگشت را لیس میزد که آواز ( شود. ( 5
مکیدن از آن شنیده میشد، جعفر علیه السّلام آن را حکایت کرده و گفته: پدرم بد داشت دستش را که آلوده بخوراك بود با حوله
ص: 189 پاك کند براي احترام خوراك جز آنکه آن را میمکید یا به بچهاي که پهلویش بود میمکاند و این
کار اولیاء اللَّه است علیهم السّلام براي تواضع بدرگاه خدا و بزرگداشت روزیش و مخالفت با کار زورگویان خلقش، گویم البته
( گذشت و هم آید اخباري در این باره در ابواب آداب خوردن غذا. ( 1
باب هفدهم کلیات آداب غذا خوردن
-1 در محاسن ( 450 ) بسندش از فضل بن یونس کاتب که امام هفتم براي نیازي که حسین بن یزید داشت نزد من آمد، گفتم: (2)
خوراك ما آماده است و دوست دارم نزد من چاشت خوري، فرمود: ما خوراك بیدعوت را میخوریم و آنگه فرود آمد و چاشتی
برایش آوردم و حولهاي روي رانهایش انداختم و آن را بسوئی پرت کرد و خورد و فرمود: اي فضل بخور آنچه به آروارهها و
ساك دهن چسبد و آنچه میان دندانها ماند مخور، ( 3) گوید فضل بن یونس در روایتی آورده که آن حضرت در صدر مجلس
نشست و فرمود: میزبان باینجا سزاوارتر است جز در برابر یک مرد، فضل روزي دعوتی کرده بود و أبو الحسن علیه السّلام فرمود:
خوراکت را بیاور که آنها پندارند ما بیسابقه دعوت خوراك نخوریم، و طشت براي دستشوئی آورد و او نخست دست شست و
آنگه فرمود: از سوي چپت بچرخانش و تا پر نشود آن را بر مدار سپس حوله آوردند روي دو زانویش افکند، فرمود: نه، این کار
عجم است و آنگه بدست چپش بر زمین تکیه زد و با دست راستش خورد تا فارغ شد و خلال آوردند و فرمود: اي فضل زبان در
دهان بگردان و هر چه پیرو آن شد بخور اگرش خواهی و آنچه بزور خلال در آوري بدور انداز. ( 4) بیان: اینکه فرمود: نخور غذاي
میان دندانها را ظاهرش حرمت آنست مطلقا و گرچه با زبان برآورده شود، و آن مخالف ظاهر دیگر اخبار است و آسمان و جهان،
ج 10 ، ص: 190 میشود حمل کرد بر آنچه پس از زبان زدن بجا ماند، و ظاهر سخن فقهائی که متعرض این مسأله شدند اینست که
آنچه با خلال برآید مکروه است و بسا حرمت آن توهم شده براي آنکه خبیثه است ولی ممنوع است با اینکه دانستی دلیلی بر
حرمت مطلق خبیثه نیست بدان معنا که فقهاء فهمیدند، شهید در دروس گفته: مستحب است خلال کردن و دور انداختن آنچه با
377 ) در موثق از اسحاق بن جریر روایت کرده که پرسیدم از / خلال برآید و بلعیدن آنچه زبانش در آورد- پایان- ( 1) و کلینی ( 6
امام ششم علیه السّلام از گوشتی که در دندانها است، فرمود: آنچه در برابر دهن است بخور و آنچه در دندانهاي آسیا است دور
انداز، ( 2) و در روایت صحیح است از ابن سنان که امام ششم علیه السّلام فرمود: اما آنچه در لثه است بخور و بجو، و آنچه در میان
دندانها است و با خلالش برآوردي بدور انداز، ( 3) و در روایت موثق از ابی الحسن علیه السّلام که اي فضل هر چه از غذا در
دهانت ماند که زبانش چرخاند بخورش، و آنچه میان دندانها نهانست و با خلالش برآوردي مختاري بخوري یا دور اندازي، ( 4) و
در روایتی است از امام ششم علیه السّلام که مبادا یکی از شماها آنچه با خلال برآید بجود که مایه کفکیرك شود، و مقتضاي جمع
میان اخبار کراهت است و گرچه احوط نخوردن آنچه باشد که با خلال درآید خصوص اگر بد شده باشد که خباثت آن روشنتر
است، و اخباري هم در باب خلال آیند، اینکه فرمود: جز براي یک مرد ظاهر اینست که مقصود از آن خود امام است، و روایتی
صفحه 90 از 149
2- در ( آید که بجاي آن: مردي از بنی هاشم، آمده، و روایت دلالت دارد که تکیه زدن بدست مکروه نیست چنانچه گذشت. ( 5
محاسن ( 584 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که ظرفهاي خود را بیروپوش نگذارید که چون ظرفی روپوش ندارد شیطان در آن
3- و از همان ( 588 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که: نزد ابی العباس رفتم و ( تف اندازد و از آن هر چه خواهد برگیرد. ( 6
مردم سراسر مجلس را فراگرفته بودند دستش را از روي سفره که گسترده بود ص: 191 فراز آورد و دستم را
اگر ناسپاسی کردند » گرفت و بسوي او گام برداشتم و پایم بکنار سفره گرفت و سخت دل آزرده شدم چون که خدا تعالی فرماید
مردمی که بخدا نماز بر پا دارند و زکاة پردازند و خدا را « بدان اینان البته بدان گماشتیم مردمی که بدان ناسپاس نیستند، 89 - الانعام
بسیار یاد آور شدند. ( 1) بیان: از این اخبار برآید که مقصود از آیه ناسپاسی نعمت و سبک شماریش است و ظاهر سیاق آیه خلاف
تا آخر آیه. طبرسی- ره- « آنانند که دادیم بدانها کتاب و حکمت و نبوت و اگر کافر شوند بدان اینان » آنست چون که فرماید
یعنی بکتاب و نبوت و حکم اینان یعنی کافران منکر نبوت پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله در آن روز البته « اگر کافر شوند بدان » : گفته
گماردیم بدان یعنی برعایت نبوت و بزرگداشتش و رهبري شدن برهنمونی پیغمبران مردمی را و اختلاف دارند که آن مردم
کیانند؟ بقولی پیغمبرانیند که در پیش ذکر شدند و پیش از بعثت او بوي ایمان داشتند، و بقولی فرشتههایند، و بقولی مؤمنان
اصحابش و بقولی اینان که بیایمان بودند مشرکان مکهاند و مردمی که در برابرشان آمده اهل مدینه، پایان- و در اخبار آمده که
مؤمنان مردم عجم و موالی هستند، و استشهاد امام بسا بمانند آوردن باشد و براي بیان اینکه کفران نعم معنویه سبب زوال آنها شد و
کفران نعم ظاهریه هم سبب زوال نعمت شود، یا مقصود آیه اعم از هر دو باشد، یا در مصحف آنها علیهم السّلام این جمله پیوسته
4- در فقه الرضا: روایت است که از ( بآیات مناسب آن باشد، و مقصود اینست که آنها بسبب کفران سزاوار عوض شدند. ( 2
5- در طب: بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که هر که ( ناسپاسی نعمت اینست که کسی گوید: طعامی خوردم زیانم داشت. ( 3
، خواهد خوراك زیانش نرساند نخورد تا خوب گرسنه شود و معدهاش پاك شود و چون خورد نام خدا برد آسمان و جهان، ج 10
6- در مکارم ( 27 ) بسیار میشد که پیغمبر صلی اللَّه علیه و (1) .( ص: 192 و خوب بجود و سیر نشده دست از خوردن بکشد ( 640
آله چون مینشست از برابرش میخورد و دو زانو و دو گام را جمع میکرد مانند نشستن نمازگزار در دو رکعت نخست جز اینکه زانو
را روي زانو مینهاد و گام را روي گام، و میفرمود: من بندهام و چون بنده میخورم و چون بندهها مینشینم. ( 2) و از امام ششم علیه
السّلام است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هرگز از روزي که مبعوث شد تا خدا جانش گرفت تکیه زده چیزي نخورد براي
7- و از همان: که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله داغ را نمیخورد تا سرد شود، میفرمود: خدا آتش روزي ما ( تواضع خدا عزّ و جلّ. ( 3
نکرده و خوراك داغ برکت ندارد و آن را سرد کنید، پیغمبر چون میخورد نام خدا میبرد، با سه انگشت میخورد، از آنچه پهلویش
بود میخورد و از برابر دیگري چیزي برنمیگرفت، خوراك که میآوردند پیش از مردم آغاز بخوردن میکرد سپس آنها آغاز
میکردند، با سه انگشت که ابهام و دو دیگر پهلوي آن غذا میخورد و بسا از انگشت چهارم هم کمک میگرفت، با همه کف غذا
میخورد، بدو انگشت غذا نمیخورد میفرمود: با دو انگشت غذا خوردن شیوه شیطان است. ( 4) و روایت است که بر خوانی غذا
نخورد تا در گذشت، و نان روغنی نخورد تا در گذشت، ( 5) و تا میشدش تنها نمیخورد، فرمود: شما را آگاه نکنم از بدانتان گفتند:
چرا، فرمود آنکه تنها خورد و بنده خود را زند و از مهمانش دریغ دارد، ( 6) در طب الائمه است از امیر المؤمنین علیه السّلام که یاد
کنید خدا عزّ و جل را هنگام خوردن و در آن هرزهدرائی نکنید که نعمت خدا است و خدا دوست دارد او را شکر و سپاس گزارید
و با نعمت خوشرفتار باشید پیش از آنکه از دست شما برود زیرا آن زائل شود و گواه نعمت دار باشد پیش پروردگار که در آن چه
کرده. ( 7) فرمود: چون یکی از شماها براي خوردن نشیند مانند بنده نشیند و روي زمین بخورد، و یک پا را روي دیگري نیندازد که
چهار زانو باشد زیرا آن نشستن را ص: 193 خدا بد دارد و صاحبش را بد دارد، ( 1) و از امام صادق علیه
السّلام است که نشستن بر سفره را دراز دارید که آن از عمر شما بحساب نیاید. ( 2) توضیح: در نهایه است که در حدیث آمده، آن
صفحه 91 از 149
حضرت صلی اللَّه علیه و آله نان مرقق نخورد تا خدا را بر خورد، نان مرقق گردههاي پهن نازك است (نان تنک) و در فتح الباري
گفته: یعنی نرم و خوب مانند نان سفید و همانندش و آن بمعنی نرمی است چون الک آرد بیزي نداشتند، (و تفسیرهاي دیگر هم
براي مرقق آورده)، از عمرتان حساب نشود یعنی از عمري که بازپرسی دارد زیرا بسا آدمی در میان خوراك بمیرد، و یا اینکه
8- در مکارم: از عمر بن قیس که نزد ابی جعفر علیه ( حساب نشدن از عمر شرائط دیگر هم دارد که در چنین کسی نبوده. ( 3
السّلام رفتم و برابرش سفرهاي بود و غذا میخورد گفتمش حدّ این سفره چیست؟ فرمود: چون آن را پهن کنی نام خدا بر و چون
9- در دعوات راوندي: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله (4) .( برداري سپاس خدا گو و آنچه کنار سفره ریخته بر چین اینست حدّش ( 31
فرمود: خوراکتان را بذکر خدا و نماز آب کنید و روي خوردن نخوابید تا دلتان سخت شود، ( 5) فرمود: صلی اللَّه علیه و آله چون
چهار چیز در خوراك باشند کامل است: حلال باشد، و دستهاي بسیار در آن باشد و با بسم اللَّه آغاز شود و بحمد خدا پایان یابد،
6) امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: هرگز خوراکم ناگوار نشد گفتندش چرا؟ فرمود: لقمه برنداشتم جز که نام خدا بر آن بردم، )
7) امام صادق علیه السّلام فرمود به پشت خوابیدن پس از خوردن تن را فربه کند، خوراك را گوارا سازد و درد را بیرون کشد، )
8) و در روایت است که خوردن روي خوردن درد بیدرمانست. ( 9) امیر المؤمنین علیه السّلام خرماي سفتی خورد و آبی بر آن )
نوشید و دست بر شکم کشید و فرمود: هر که شکمش او را بدوزخ کشد خدایش بدور دارد و بدین شعر مثل آورد. آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 194 تا برآري خواهش تند شکم یا که فرجت را برآرندت به ذمّ ( 1) پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: خوردن
10 - در دعائم: از جعفر بن علی علیهما السّلام است که با پنج انگشت غذا میخورد و میفرمود: رسول خدا ( در بازار پستی است. ( 2
صلی اللَّه علیه و آله چنین غذا میخورد نه مانند جبّاران، ( 3) و از رسول خدا است صلی اللَّه علیه و آله که نهی کرد از سر ثرید
بخورند و فرمود: از کنارش بخورند و رخصت داد از اطراف طبق خرما و رطب بخورند، ( 4) و از آن حضرتست که چون گوشت و
نان براتان آوردند، نخست نان بخورید و گرسنگی را بشکنید وانگه گوشت را بخورید، ( 5) و از جعفر بن محمّد علیهما السّلام
است که بد داشت از سر خوراك برخیزند، و بسا یکی از بندههایش را میخواست و گفته میشد سر خوراکند و میفرمود آنها را
11 - در مجالس صدوق ( 44 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که پنج چیز را تا مردن واننهم: ( بگزارید تا فارغ شوند. ( 6
81 ) بسندش تا پیغمبر مانندش آمده، ( 8) بیان: خوردن بر روي / 12 - در علل و عیون ( 2 ( خوردن بر روي زمین با بندهها- الخبر-. ( 7
زمین یعنی نشسته روي زمین و بسا که مقصود بودن غذا است روي زمین براي آنکه شاید بزرگان عرب سفره را روي میز مینهادند
تا خوردنش آسانتر باشد، در نهایه است که برایش هدیه آوردند و جایی نبود که بر آنش نهند، فرمود: روي زمینش نهید زیرا من
13 - در خصال ( 485 ) بسندش تا امام دوم علیه السّلام که در سفره خوراك دوازده خصلت را ( بندهام و مانند بندهها میخورم. ( 9
باید هر مسلمانی رعایت کند که 4 آنها فرض است و 4 سنت و 4 ادب، فرض آنها: معرفت و رضا و تسمیه و شکراند و سنتش
شستن دست پیش از خوردن و بر سوي چپ نشستن و خوردن با سه انگشت و مکیدن انگشتها و ادب آنها خوردن از جلو خودت و
11 ) بیان: ) ( 8- در اقبال و مکارم: بسندي مانندش آمده ( 162 ( لقمه خرد، و جویدن سخت و کم نگاه کردن بچهره دیگران. ( 10
ظاهر اینست که مقصود از معرفت اینست که بداند حلال است ص: 195 چنانچه در خبر آینده است، و بسا
معرفت نعمت بخش باشد و بداند که این نعمت خدا است و اثر ایمانست زیرا نعمتهاي دنیا بر جز مؤمن حرامند چنانچه اخبار بسیار
بر آن دلالت دارند و رضا بدان چه خدا قسمت کرده از روزي و شکر در میان خوردن و پس از آن، و وضوء شستن دست است
چنانچه گذشت، نشستن بسوي چپ مانند حال تشهّد است و مانند نشستن بنده است یا پاي راست را بر دارد چنانچه از برخی اخبار
برآید، و خوردن با سه انگشت گویا کمترین مراتب فضل است براي اینکه با دو انگشت نباشد و با بیشتر مستحب است و بهتر است
297 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چون بنده مینشست و دست بر زمین مینهاد و با / 1) و دلیل آن روایت کلینی است ( 6 )
سه انگشت میخورد، و اینکه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله چنین غذا میخورد نه مانند جبّاران که با دو انگشت خورند، ( 2) و از
صفحه 92 از 149
علی بن محمّد بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که مسواك میکرد بعرض دندانها و غذا میخورد با همه انگشتها و بسا خوردن با
سه انگشت سنّت باشد و با کمتر مکروه و با بیشتر مستحب گرچه بحد سنت نباشد و کار امیر المؤمنین علیه السّلام براي بیان جواز
بوده و یکم روشنتر است. در دروس گفته: مستحب است با همه انگشتها غذا خورد، ( 3) و روایت است که رسول خدا صلی اللَّه
علیه و آله با سه انگشت میخورده و مکروه است خوردن با دو انگشت. و مستحب است مکیدن انگشت و خوردن از پهلوي خود و
برنگیرد از نزد دیگري پایان، و عامه بخوردن با سه اکتفاء کردند و پیوست چهارم را تجویز نمودند و پنجم را براي عذري، و
مقصود از فریضه اعم از واجب و مستحب مؤکد است و سنت مستحبی است که پیغمبر مواظب آن بوده و ادب مستحبی که بدین
پایه نیست، و بسا که امر ارشادي است براي حفظ منافع دنیویه چون امر بخوردن پارهاي غذاها براي برخی منافع آنها و یکم روشنتر
14 - در خصال ( 481 ) در سفارشهاي پیغمبر صلی اللَّه علیه و ( است و بهر حال وجوب در اینجا اعم از وجوب اصطلاحی است. ( 4
آله است بعلی علیه السّلام: اي علی دوازده خصلت را سزد که مسلمان براي سفره خوراك بیاموزد (و همان مضمون روایت آسمان
15 - و از همان ( 227 ) بسندش تا علی علیه السّلام که به پسرش حسن علیه السّلام ( و جهان، ج 10 ، ص: 196 یکم را آورده). ( 1
فرمود چهار خصلتت نیاموزم که از طب بینیاز شوي؟ گفت: چرا یا امیر المؤمنین فرمود: منشین براي خوردن تا گرسنه باشی و
برخیز از خوردن تا هنوز اشتهاء داري، خوب بجو و چون اراده خواب کردي به خلاء برو و با بکار زدن این روش از طب بینیازي.
24 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چون ترید بخورید از کنارش بخورید که برکت در قلّه / -16 در عیون ( 2 (2)
218 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چون میخورید کفش خود را بکنید / 12 - در مجالس ابن الشیخ ( 1 ( آنست. ( 3
/ 17 - در مجالس ابن الشیخ ( 2 ( چون براي پاهاتان آسایش بیشتري دارد، در فردوس آن را آورده و افزوده که: آن سنت است. ( 4
یعنی برتري دادیم « البته گرامی داشتیم آدمیزاده را، 70 - الاسراء » 103 ) بسندش تا امام چهارم علیه السّلام در تفسیر قول خدا تعالی
آدمیزاده را بر دیگر آفریدهها و بار کردیم آنها را در خشکی و دریا میفرماید بر خشک و تر و روزیشان دادیم از پاکیزهها، میفرماید
از همه میوههاي خوب و برتري دادیم آنها را، میفرماید هیچ جانور و پرنده نیست جز که با دهان خورد و نوشد و با دستش خوردنی
و نوشیدنی بدهان نرساند جز آدمیزاده که با دستش خورد و نوشد و این برتري او است. ( 5) بیان: گویا مقصودش از خشک و تر
102 ) از ابو معاویه ضریر که نزد هرون / 120 - در مجالس ابن الشیخ بسندش ( 2 ( جاندار است و کشتی و تفسیر آیه گذشت. ( 6
الرشید رفتم و بر سفره بود و از تفسیر آیه وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ الخ پرسید (من تفسیر عبد اللّه بن عباس را بسندي برایش گفتم) که
مقصود اینست که هر جانوري با دهانش خورد جز آدمیزاده که بانگشتانش خورد، ابو معاویه گفته: بمن خبر رسید قاشقی که از
نقره بدست داشت دور انداخت و با انگشتش خوراك را خورد ص: 197 (بسند دیگر هم این تفسیر را از ابن
19 - در خصال: که در حدیث اربعمائه امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: هر کدامتان براي خوردن نشیند چون ( عباس آورده). ( 1
بنده نشیند و یک پا را بر پاي دیگر ننهد و چهار زانو شود که خدا این نشستن را دوست ندارد، ( 2) فرمود: براي خوردن بر زمین
20 - و از محاسن ( 279 ) بسندش تا ابی جعفر علیه السّلام که در مکه مردي نزدش آمد ( نشیند. در محاسن: ( 442 ) مانندش آمده. ( 3
و گفت: اي محمّد بن علی توئی که پنداري چیزي نباشد جز که حدّي دارد فرمود: آري چیزي آفریده نباشد که حد ندارد خورد
باشد یا بزرگ که خدا براش حدّي نهاد و چون از آن بگذرد تجاوز از حد خدا کرده، گفت: حد این سفره تو چیست؟ فرمود:
چونش نهند نام خدا بر آن برآري و چونش بردارند سپاس خدا گوئی و ریزههایش از زیرش جمع کنی، گفت: حد کوزه تو
چیست؟ فرمود: از گوشهاش ننوشی و از جاي شکستهاش ننوشی که مقعد شیطانست و چونش بدهن گیري نام خدا گوئی و چونش
21 - و از همان ( 398 ) بسندش تا رسول خدا صلی ( برداري حمد خدا گوئی و با سه نفس آب نوشی که یک نفس مکروه است. ( 4
اللَّه علیه و آله که چون در خوراك چهار چیز فراهم باشد کامل است: حلال باشد، دست بسیار در آن باشد و در آغازش بسم اللَّه
22 - و از همان ( 448 ) بسندش از ابی خدیجه که عمرو بن عبید و واصل ( باشد و در آخرش الحمد للَّه، بسند دیگرش هم آورده. ( 5
صفحه 93 از 149
و بشیر رحّال از امام ششم علیه السّلام پرسیدند از حدّ خوراك، ( 6) فرمود: آدمی از جلو خود بخورد و از جلو دیگري برنگیرد (و
23 - و از همان (..) بسندش که چون ( در حدیث دیگر از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که هر کس از جلو خود بخورد). ( 7
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله همخوراك مردمی بود نخست کس بود که دست دراز میکرد و آخر کس که دست برمیداشت تا
24 - و در همان (..) (روایت محاجه عمرو بن عبید و دو همردیفش با امام ( مردم ص: 198 سیر بخورند. ( 1
ششم که در باب تسمیه و تحمید گذشت آورده و در آخرش افزوده) از گوش کوزه ننوشد که نوشگاه شیطانست و بگوید: سپاس
25 - و از همان (..) که رسول خدا صلی اللَّه ( خدا را که بمن آب خوشگوار نوشاند و آن را بر اثر گناهم تلخ و شور نساخت. ( 2
26 - و از همان (..) بسندش ( علیه و آله فرمود: هنگام خوردن کفش را بکنید که سنت خوبیست و براي پاها راحت بخش است. ( 3
از یک نامبرده که دیدم امام هشتم چاشت خورد و به پشت خوابید و پاي راست را بر چپ نهاد در دروس گفته: خوبست پس از
27 - در ( خوردن بر پشت بخوابد و پاي راستش را روي چپ اندازد و آنچه عامه بر خلافش روایت کردند خلاف انگیزیست. ( 4
محاسن ( 456 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چون بنده میخورد و چون بنده مینشست و میدانست که بنده است.
5) بیان: یعنی بمقتضاي بندگی خدا کار میکرد که درجه بزرگی است از درجات کمال و از این رو خدا او را از خلص پیغمبران و )
و مانند « و فرموده: (عَبْداً مِنْ عِبادِنا) 65 - الکهف « سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ 1- الاسراء » برگزیدههاش به بندگی ستوده و فرموده
28 - در محاسن ( 557 ) بسندش تا اینکه رسول خدا را شیوه بود چون بنده میخورد و چون بنده مینشست و بر ( آنها بسیار است. ( 6
حضیض میخورد و بر حضیض میخوابید. ( 7) بیان: دانستی که خوردن بر حضیض خوردن بر روي زمین است بیخوان و بیبساطی
29 - در محاسن (..) بسندش تا امام ششم که ( زیر آن و خواب بر حضیض خواب روي زمین است بیفرش و بیبساط نیز. ( 8
میفرمود: یک زن بیشرمی برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله گذر کرده و آن حضرت غذا میخورد گفت: اي محمّد بخدا تو چون
ص: 199 بنده میخوري و مینشینی حضرتش فرمود: مادرم از من بندهتر بود گفتش یک لقمه از خوراکت
بمن ده، و باو داد و گفت بخدا نه، تا از دهانت برآري و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله لقمهاي از دهانش برآورد و باو داد و آن
( زن خورد امام ششم علیه السّلام فرمود: آن زن دردي ندید تا از دنیا رخت کشید. در کتاب زهد حسین بن سعید مانندش آمده. ( 1
بیان: بسا باین حدیث استدلال شود براي جواز خورد آنچه از دهان دیگري برآید، و اعتراض میشود که بسا این از خصائص آن
حضرتست و این احتمال قویست و بسا خوردن خون و بولش را هم حلال میشمردند براي تبرك با اینکه شکی ندارد که در اینجا
30 - در محاسن ( 459 ) بسندش تا امام دوّم علیه السّلام که شایسته است ( خبیثه است و اینست دلیل عمده براي حکم حرمت آنها. ( 2
هر کس دوازده خصلت را براي خوردن غذا بیاموزد چهارشان فرض است، چهار سنت و چهار ادب، فرض معرفت، نام خدا بردن،
شکر و رضا، سنّت: نشستن بر پاي چپ، خوردن با سه انگشت و مکیدن انگشتها، ادب شستن دو دست، خردي لقمه و جویدن
خوب و کم نگریستن بچهره مردم. ( 3) بیان: نشستن بر پاي چپ سه وجه دارد یکم چون حال تشهد دوم فراز داشتن پاي راست و
گشودن پاي چپ که برخی عامه فهمیدند سوّم گشودن پاي چپ و نهادن زانو و ران چپ بر راست که برخی گفته در حال نماز و
31 - در مکارم: از جعفر عاصمی از پدرش که با گروهی ( هم خوردن و یکم روشنتر است و دوم محتمل است چنانچه دانستی. ( 4
همکیشان خود بحج رفتم و بمدینه آمدم و بجائی رفتیم تا منزل کنیم، غلام امام هفتم سوار الاغ سبزهاي برابر ما نمایان شد و
خوراکی بدنبال داشت، ما میان نخلها منزل کردیم و آن حضرت هم آمد و فرود شد و طشت آوردند با آب و نخست دست خود را
شست و از راست طشت را چرخاند تا بآخر کس ما رسید و آنگه از سمت چپ گرداند تا بآخرین ما و آنگه خوراك را آوردند و
با نمک آغاز کرد و آنگه فرمود: بخورید ص: 200 بسم اللَّه الرحمن الرحیم و آنگه دوم لقمه را از سرکه بر
گرفت و آنگه شانه بریانی آوردند و فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم، این خوراکی است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله را
خوش میآمد، و آنگه سرکه و زیت آوردند و فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك فاطمه علیها السّلام را خوش
صفحه 94 از 149
میآمد و آنگه شوربا آوردند و فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك علی علیه السّلام را خوش میآمد و آنگه
گوشت جوشانده با بادنجان آوردند و فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك پسند حسن بن علی بود، و آنگه دوغ
ترید آوردند و فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك پسند حسین بن علی علیه السّلام بود، و آنگه دندههاي پخته
سرد آوردند و فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك پسند علی بن الحسین علیه السّلام بود و آنگه پنیر آوردند و
فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك پسند محمّد بن علی علیه السّلام بود و آنگه ظرفی خاگینه تخم آوردند و
فرمود: بخورید بسم اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك پسند پدرم جعفر علیه السّلام بود و آنگه حلوا آوردند و فرمود: بخورید بسم
اللَّه الرحمن الرحیم این خوراك مرا خوشاید و سفره را برداشتند و یکی رفت خردههاي زیرش را برچیند، فرمود: دست بدار این کار
براي خانهها و زیر سقف است و اما در اینجا ریزه سفره براي پرندهها و بهائم است و آنگه خلال آوردند و فرمود: حق خلال اینست
که زبان در دهان بچرخانی و هر چه بزبانت آمد فرو دهی و هر چه نیامد خلال کنی و بدور اندازي، و طشت آوردند با آب و آغاز
کرد بشستن کسی که بر سمت چپش بود تا بخودش رسید و دست خود را شست و هر که بر سمت راستش بود تا پایان، و آنگه
فرمود: اي عاصم (یکی از حاضران راوي حدیث) شما در پیوست با هم و خوشکرداري با هم چگونهاید؟ گفت: به بهتر روشی که
کسی باشد، گفت: یکی از شما براي تنگدستی بخانه برادر همکیش خود آید و او را نیابد و فرمان دهد کسی که پولش را آوردند
و مهرش بردارد و باندازه نیازش از آن برگیرد و بر او انکار نشود؟ گفت: نه، فرمود چنانچه بایدتان از هم پیوستگی نباشید که من
خواستار آنم ( 166 ). (در اینجا بیانی دارد در شرح جبن مبرز و وضع یمین و یسار دست شو که ص: 201 در
32 - در مکارم: هر که خوراك را پاکیزه خورد و خوب بجود و تا اشتهاء دارد دست بکشد ( پیش گذشته و سود چندانی ندارد). ( 1
2) و روایتی از مفضل بن یونس که روزي در منزلم بودم و خدمتکار ) .( و بول خود را حبس نکند بیمار نشود جز براي مردن ( 169
آمد و گفت: بر در خانه مردیست که او را ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السّلام خوانند گفتم: اي غلام اگر آنست که من پندارم
تو در راه خدا آزادي گوید: شتافتم و بناگاه آن حضرت بود گفتم: فرود اي آقایم، فرود آمد و به مجلس در آمد و خواستمش در
صدر اتاق جا دهم، فرمود: اي فضل صدر اتاق بمیزبان شایستهتر است جز که در واردین مردي از بنی هاشم باشد، گفتم: در این
صورت آن هاشمی توئی قربانت و آنگه گفتم: قربانت خوراك یاران آماده است اگر فرمائی؟ فرمود اي فضل مردم گویند این
خوراك ناخوانده است و آن را بد دارند ولی من بدان باکی ندانم، من بغلام گفتم: طشت دستشوئی آورد و نزد آن حضرت نهاد و
فرمود سپاس خدا راست که براي هر چیز حدّي ساخته، گفتم: قربانت حد این چیست؟ فرمود: چونش نهند بسم اللَّه گوئی و چونش
بردارند الحمد للَّه، و آنگه خلال آوردند و گفتم: حدّ این چیست؟ فرمود: سرش را بشکنی تا لثه را خون نیاورد و آنگه آبخوري
آوردند و گفتم: حدّ این چیست؟ فرمود: اینست که از جاي حلقهاش ننوشی و از شکستهاش ننوشی که جاي شیطانست و چون
خواهی نوشید بسم اللَّه گوئی و چون پایان دادي الحمد للَّه و باید پس از خوراك میزبان آخر کس باشد که دست شوید، و آنگه
فرمود: خلیفه برایت ده هزار درهم حواله کرده که به بنی فلان بدهی و من خواستارم که آن را برایشان بفرستی، گفتم: قربانت اگر
این پول را بدهم یک درهمش بمن بر نگردد هرگز، فرمود: براشان بفرست یا بآنها نمیرسد و برایت میماند یا بتو بر میگردد. ان شاء
اللَّه گفت: نه بخدا، ص: 202 بدانها نرسید تا بخودم برگشت همه ده هزارش. بیان ... بمن بر نگردد درهمی:
33 - در مکارم ( 172 ) که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ( یعنی اگر وام دهم آنها ندهند و اگر عطاي خلیفه باشد او ندهد. ( 1
فرمود: خوردن در بازار دنائت است، مردي برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله گفت: یا رسول اللَّه ما میخوریم و سیر نشویم، فرمود
شاید جدا جدا میخورید با هم بخورید و نام خدا ببرید تا بر شما برکت داشته باشد ( 2) از ابن عمر که رسول خدا صلی اللَّه علیه و
آله فرمود چون سفره برابر کسی گسترند باید از جلو خودش بخورد و از جلو همنشینش بر نگیرد و از سر کاسه نخورد که برکت از
آنجا آید، و سیر هم که شد دست نکشد تا همخورش شرمنده شود با اینکه هنوز سیر نشده ( 3) و از انس است که رسول خدا صلی
صفحه 95 از 149
اللَّه علیه و آله بر خوان و بر پشقاب غذا نخورد و نان روغنی نخورد، بانس گفتند پس بر روي چه غذا میخوردند؟ گفت: روي
سفره. ( 4) بیان: در نهایه گفته: سفره خوراك مسافر است که بیشتر در انبان حمل میشد، و نام خوراك را روي آن پوست گزاردند
پایان و گویا خوان بزرگتر بوده یا از چوب بوده چنانچه ما میسازیم یا از سعف خرما و اکابر و اشراف بر آن غذا میخوردند و آن
34 - در حیات الحیوان: یکی ( حضرت صلی اللَّه علیه و آله از فروتنی بدرگاه خدا اکتفا بهمان سفره داشته براي همرنگی با فقراء. ( 5
از علماء گفته: هر که پر خورده و از تخمه نگرانست بر خود، دست بر شکم خود کشد و گوید: امشب عید من است و رضی اللَّه
35 - در بشارة ( عن سیدي ابی عبد اللَّه القرشی تا سه بار این کار کند که خوراکش زیان نرساند و این عجیب است و مجرّب. ( 6
المصطفی ( 29 ) بسندي از امیر المؤمنین علیه السّلام که در یک سفارشی فرمود: اي کمیل چون میخوري خوراکت را دراز کن تا
آنان که همراه تواند سیر شوند و از تو روزي ببرند، اي کمیل چون سیر خوردي الحمد للَّه بگو بر آنچه روزیت کرده و بلند بگو تا
دیگران هم حمد گویند و مزد تو ص: 203 بیش شود، اي کمیل شکمت را پر از خوراك مکن و براي آب
36 - در تحف العقول ( 17 ) امیر المؤمنین فرمود: اي کمیل چون سیر خوري بگو بسم ( در آن جایی بگذار و براي باد مجالی نه. ( 1
الذي لا یضر مع اسمه و فیه شفاء من کل الاسواء اي کمیل خوراك بخوران و دریغ مدار که تو چیزي بمردم روزي ندهی و خدا
ثوابت را شایان کند، در باره آن خوش خلق باش و با همنشین خود خوش باش و خدمتکارت را مران (و آنگه مضمون روایت
گذشته را آورده تا گفته) دست از خوراك بکش تا هنوز اشتهاء داري که اگر چنین کنی بر تو گوارا باشد زیرا تندرستی از کم
81 ) بسندش از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که تا بمیرم پنج چیز را واننهم: خوردن / 37 - در عیون ( 2 ( خوریست و کم نوشی آب. ( 2
روي زمین را بابندهها و سواري بر الاغ بیزین، و دوشیدن گوسفند بدست خود، و پوشیدن جامه پشمین و سلام کردن بکودکان تا
( 38 - در محاسن ( 556 ) بسندي از امام ششم که دو چیز با هر دو دست خورده شوند: انگور و انار. ( 4 ( پس از من سنت باشند. ( 3
-39 در کافی: از جدّ موفق مدینی که امام هفتم علیه السّلام روزي مرا خواست و براي چاشت خوردن نگهداشت و چون سفره
آوردند بر آن سبزي نبود، دست نگهداشت و به غلام فرمود: آیا ندانی من از سفره بیسبزي غذاء نخورم، سبزي بیاور، غلام رفت
(1) 362 ). ص: 204 / سبزي آورد و روي سفره نهاد و آن حضرت دست بخوراك دراز کرد ( 6
باب هجدهم باب دیگر در غدقن از دندان زدن استخوانها و بریدن نان و گوشت سر سفره با کارد
322 ) بسندش از فضیل که ابی حمزه براي ما خوراکی ساخت و چون بر سر آن فراهم شدیم مردي را دید که / -1 در کافی ( 6 (2)
استخوانی را پاك میکرد و باو فریاد کشید مکن که من شنیدم امام چهارم علیه السّلام میفرمود: استخوانها را پاك نکنید که بهره
پریان در آنها است و اگر چنین کنید از خانه برود بهتر از آن. در محاسن: بسندش مانندش آمده. ( 3) بیان: نهک عظام مبالغه در
خوردن آنست و پدرم- قد- میگفت: مخ بر آوردن یا ریشه کن کردن گوشت آنست یا هر دو ظاهر اینست که پریان آن را بو کنند
322 ) بسندش از مفضل بن یونس که ابو الحسن علیه السّلام نزد / 2- در کافی ( 6 ( و چون چیزي در آن نماند بگرد خانه افتند. ( 4
من چاشت خورد و کاسهاي آوردند که نان زیرش بود، فرمود: نان را ارجمند دارید که زیرش باشد و بمن فرمود: به غلام بگو نان
202 ) بسندي که بر آوردند تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که نان را گرامی دارید / 3- و از همان: ( 6 ( را از زیرش بدر آورد. ( 5
4- و از همان: (..) بسند ( و گفتند: یا رسول اللَّه گرامی داشتن آن چیست؟ فرمود: چون پیش نهند چشم براه جز آن نمانید. ( 6
صحیح تا امام رضا علیه السّلام که نان را با کارد نبرید ولی با دست بشکنید و با عجم خلاف کنید. گویم: گذشت که چون
5- در محاسن: بسندي تا اینکه نهی کرد رسول خدا ( نانخورش نباشد جائز است و بلکه مطلقا و گذشت نهی از بو کردن نان. ( 7
6- در دعوات راوندي: (پس از نقل آن آورده که) آن را (8) .( صلی اللَّه علیه و آله که گوشت را سر سفره با کارد برند ( 471
7- در محاسن: از محمّد بن مسلم که پرسیدم از ( بدندان گیرید ص: 205 که گواراتر و خوشمزهتر است. ( 1
صفحه 96 از 149
امام پنجم علیه السّلام استخوان را پاك کنم؟ فرمود: آري. ( 2) بیان: میشود آن را حمل کرد به پاك کردنی که ریشه کنی نباشد با
( اینکه تجویز منافات با کراهت ندارد. ( 3
باب نوزدهم باب دیگر اگر خوراك هنگام نماز حاضر شود
-1 در محاسن ( 423 ) بسندش از سماعۀ که از امام ششم علیه السّلام پرسیدم خوراك در وقت نماز حاضر شده، فرمود: اگر (4)
آغاز وقت نماز است بخوراك شروع کن و اگر وقت گذشته و از تاخیر نماز نگرانی نماز را پیشدار. ( 5) بیان: در دروس گفته: چون
خوراك و نماز هر دو رسند بهتر پیشداشت نماز است جز اینکه چشم براه او دیگري باشد و در تنگی وقت واجب است مطلقا پایان،
و شیخ در نهایه و جز آن مانند آن را گفته، در سرائر گفته: چون خوراك و نماز هر دو رسند پیشداشت نماز بهتر است اگر آغاز
وقت نماز باشد و در آخر وقت واجب است نه بهتر و اگر افطار باشد و جمعی روزه دار چشم براه اویند پیشداشت خوراك بهتر
است براي خاطر آنها و اگر وقت نماز تنگ است روا نیست جز خواندن نماز پایان، مؤلف جامع گفته: چون خوراك و نماز رسند و
گرسنگی بر او چیره نباشد نماز را پیش دارد و اگر چیره باشد یا چشم براه دارد خوراك را پیش دارد در آغاز وقت و نماز را
پیشدارد در پایانش، ( 6) در اقبال روایت استحباب پیشداشت نماز را بر افطار براي کسی که توانا است آورده. و من گویم: اخبار در
(1) این باره در کتاب روزه آینده. ص: 206
باب بیستم خوردن تکه نان و ریزه خوان
-1 در محاسن ( 443 ) بسندش از داود بن کثیر که با امام ششم علیه السّلام شام خوردم و چون تمام کرد فرمود: الحمد للّه این (2)
2- و از همان (..) بسندش از امام ( شام من و شام پدرانم است و چون سفره را برداشتند ریزههایش را برچید و بدهانش انداخت. ( 3
3- و از همان (..) از یکی اصحاب که نزد ( ششم علیه السّلام که چیز اندك از خوان افتد و منش بازگردانم و خدمتکار بخندد. ( 4
امام ششم علیه السّلام بودم و غذا میخورد میخورد و دیدم باندازه کنجدي خوراك که از خوراك افتد بردارد، گفتم: قربانت بدنبال
این روي؟ فرمود: اي بنده خدا این روزي تو است براي دیگري وامنهش زیرا که در آن درمانست از هر دردي، وي روایت دیگرش
4- و از همان (..) بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که هر که ریزه خوانش را دنبال کند و بخورد نداري از ( هم آورده. ( 5
5- و از همان ( 444 ) از ( خودش تا هفت پشتش برود (و روایت درمان بودن ریزه سفره را از امیر المؤمنین علیه السّلام آورده). ( 6
عبید اللّه بن صالح خثعمی که بامام ششم علیه السّلام از درد پهلو نالیدم فرمود: ریزه سفره بخور و خوردم و دردم رفت (ابراهیم
راوي حدیث گفته) درد سمت راست و چپ را یافتم و این درمان را کردم و از آن سود بردم، این درمان را از دیگري هم بدستور
6- و از همان (..) از معمر ( امام نقل کرده و امام ششم در روایت دیگر فرموده: خوردن ریزه سفره فقر را ببرد و فرزند را فزاید. ( 7
بن خلّاد که شنیدم امام رضا علیه السّلام میفرمود: هر که در خانهاش چیزي خورد ریزهاش برگیرد و بخورد و اگر در بیابان باشد یا
7- در محاسن (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که هر که تیکه نانی یابد ( بیرون خانه ریزه را براي پرنده نهد. ( 8
ص: 207 و آن را بخورد 700 حسنه دارد و هر که آن را در جاي پلیدي یابد و بشوید و بردارد 70 حسنه
دارد، بیان فزونی فضل یکم بر دوم براي اینست که در دوم آن را نخورده بلکه تنها برداشته و اگرش بخورد ثوابش بیش از یکم
است، در کافی در باره یکم یک حسنه آمده و نیازي بتوجیه ندارد و میشود دومی را حمل بخوردن کرد. ( 1) در دروس گفته:
أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: هر تیکه از سفره بریزد بخورید که درمان هر درد است و روایت است که فقر را برد و فرزند را
فزاید و درد ذات الجنب را زداید، هر که تیکه نانی یابد و بخورد یک حسنه دارد و اگر آلوده باشد و آن را بشوید و بخورد 70
8- در ( حسنه دارد، گفته: مستحب است آنچه زائد سفره است در خانه برگیرند و در بیابان وانهند گرچه یک ران گوسفند باشد. ( 2
صفحه 97 از 149
محاسن ( 445 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که هر که میوه یا تیکه نان که روي زمین افتاده برگیرد و پاك کند و بخورد در
درونش جاگیر نشود جز که بهشت او را بایست گردد، ( 3) در روایت دیگر است از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که درونش
9- و از همان (..) بسندش که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نزد ( جانگیرد جز که آمرزیده شود از سکونی هم مانندش آمده. ( 4
عایشه رفت و تکه نانی افتاده بود که نزدیک بود آن را بمالد زیر پایش و آن را برگرفت و خورد و فرمود: اي حمیراء نعمت خدا را
10 - در مکارم: از محمد بن الولید که برابر امام نهم علیه ( خوش همسایه باش که از مردمی نگریزد و بآسانی بدانها بازگردد. ( 5
السّلام خوردم تا دست کشیدم و خوان را برداشتند و غلام رفت ریزههاي خوان را فراهم سازد و بردارد باو فرمود: آنچه در بیابانست
وانه گرچه یک ران گوسفند است و آنچه در اتاق باشد دنبال کن و برچین، ( 6) پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله دید ابو ایوب انصاري
ریزههاي سفره را برمیچیند فرمودش برکت برایت با دو برکت بر فرازت آید و برکت در تو باشد، ابو ایوب گفت: یا رسول اللَّه و
جز من هم؟ فرمود: آري هر که خورد آنچه خوري از آن اوست آنچه گفتم، فرمود: هر که این کار کند خداش از دیوانگی و خوره
( ص: 208 و پیسی و آب زرد و حمق نگهدارد ( 164 ). در دعوات راوندي، از ابی ایوب مانندش آمده. ( 1
بیان: برکت بر تو یعنی بر عمرت و بر فرازت یعنی در نعمتت، و در تو یعنی در علم و کمالت، یا هر جمله بهمه این معناها است و
تکرار براي تاکید است فیروزآبادي گفته آب زرد آبی است که در شکم فراهم گردد و بیمار کند، و در بحر الجواهر گفته:
11 - در دعوات راوندي که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود هر که یک لقمه ( صفرائی است که در بول گیرد و با آن بدر آید. ( 2
افتاده یافت و آن را خوب پاك کرد و خوب شست و خورد در درونش جانگیرد تا خدایش از دوزخ آزاد کند: ( 3) به علی علیه
السّلام فرمود: آنچه زیر سفرهات بریزد بخور که نداري را از تو ببرد و کابین حور العین باشد. و هر کهاش بخورد دلش از دانش و
12 - در دعائم: از علی علیه السّلام: در باره لقمه افتاده در راه رسیده که هر کهاش بردارد و خوب ( بردباري و ایمان آگنده شود. ( 4
پاك کند و در شکاف دیوار نهد خدا برایش یک حسنه نویسد و یک حسنه ده برابر باشد و اگرش بخورد خدا برایش دو حسنه
مضاعف نویسد، ( 5) و از جعفر بن محمّد علیه السّلام است که چون خوراك ماندهاي در خانهاش میدید از خوراکشان باندازه آن
مثل زده خدا براشان دهی آسوده و آرام را که روزیش از خدا فراوان میرسید از هر جا و » میکاست و میفرمود در باره قول خدا
آنان مردم « -12 النحل » ، ناسپاسی کردند بنعمتهاي خدا و خدایش پوششی از گرسنگی و ترس پوشانید بسزاي آنچه پیوسته میکردند
دهی بودند که خدا در زندگیشان فراخی داده بود و پاك کردن خود را با سنگ، ناهموار شمردند و از نان مانند قلوه سنگ ساختند
و با آن خود را پاك میکردند و خدا بر آنها جانورانی خردتر از ملخ برانگیخت و چیزي که خدا آفریده بود از درخت و گیاه
واننهادند تا همه را خوردند و بینوائی آنها بجائی رسید که بنانها که خود را پاك کرده بودند رو آوردند و آن را میخوردند ( 6) و از
علی بن الحسین علیه السّلام است که به مستراح رفت و در آنجا یک دانه خرما یافت و آن را ص: 209 به
غلامش داد و فرمودش آن را نگهدار تا در آیم و آن را خورد و چون آن حضرت خود را شست و بدر آمد فرمودش کجا است آن
خرما؟ گفت خوردمش قربانت، فرمود: برو که تو براي خدا آزادي، گفتند: چه اثري در خوردن این خرما بود که آزادیش را
میبایست؟ فرمود: چون خوردش بهشت را بایست شد و نخواستم مالک کسی باشم که بهشتی است، ( 1) و از جعفر بن محمّد علیه
السّلام است که نگاه کرد که بیک میوه نمیخورده که از خانهاش دور افکندند، خشم کرد و فرمود: این چه کاریست اگر خود سیر
شدید بسیاري مردم سیر نباشند آن را بآنها بخورانید که نیازمند آنند ( 2) فرمود: خرما یا تکه نان که بر زمین افتاده و کسی آن را
برگیرد و پاك کند و بخورد در درونش جانگیرد تا بهشتش بایست شود ( 3) و از ابی جعفر علیه السّلام که چون پدرم علی بن
الحسین علیه السّلام میدید نانی در خانهاش افتاده گرچه باندازه دم کش مورچهاي بود از قوت خاندانش باندازه آن میکاست ( 2 ر
-13 در محاسن صدوق ( 180 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که هر که تیکه نان یا خرما یابد و آن را بخورد (4) .(14
14 - در خصال ( 504 ) بسندش تا أمیر المؤمنین علیه السّلام که خوردن واریز سفره ( از درونش جدا نشود تا خدایش بیامرزد. ( 5
صفحه 98 از 149
روزي را فزاید- الخبر- ( 6) و از اوست که در حدیث اربعمائه أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: واریز سفره را بخورید که درمان هر
15 - در عیون ( 2 ر 34 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه (7) .( درد است بفرمان خدا عز و جل براي هر که از آن درمان جوید ( 612
16 - در عیون: بسندش از حسین بن علی علیه ( علیه و آله که ریزههاي سفره کابین حور العین باشند، در صحیفه مانندش آمده. ( 8
السّلام که در مستراح شد و لقمهاي دید افتاده و آن را به غلامش داد و فرمودش اي غلام چون درآیم مرا بیاد این لقمه انداز و غلام
آن را خورد، و چون بدر آمد فرمود: اي غلام لقمه کو؟ گفت: خوردمش اي آقایم، فرمود: تو در راه خدا آزادي، مردي او را گفت
آزادش کردي؟ فرمود: آري شنیدم جدّم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله میفرمود: هر که لقمهاي یابد و پاکش کند یا آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 210 بشوید و بخورد بدرونش جا نکند جز که خداوند تبارك و تعالی از دوزخش آزاد کند و من بندگی نگیرم
( کسی را که خدا از دوزخ آزاد کرده، در صحیفه رضا مانندش آمده، و از همانست که تیکه آخر را از رسول خدا آورده. ( 1
باب بیست و یکم فضیلت دمخورده مؤمن
-1 در ثواب الاعمال: بسندش تا محمّد بن اسماعیل که آن را برآورده تا گفته: هر که دمخورده برادر مؤمنش را خورد براي (2)
تبرك خدا از آن فرشتهاي آفریند که براي هر دو آمرزش خواهد تا رستاخیز برپا شود. در سرائر: مانندش آمده، در اختصاص از امیر
2- در ثواب الاعمال: ( 181 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که در دمخورده مؤمن درمان ( المؤمنین علیه السّلام مانندش آمده. ( 3
( از 70 درد است، در سرائر- 376 - مانندش آمده. در اختصاص مانندش آمده. ( 4
باب بیست و دوم دهنشوئی با اشنان و جز آن
273 ) بسندش تا امام رضا علیه السّلام که همانا با اشنان بیرون دهان را شویند چون درونش آلوده / -1 در عیون و علل: ( 1 (5)
2- در محاسن: از نادر خادم که چون آن حضرت علیه السّلام با اشنان دست شستی آن را بدهان کردي و چشیدي و ( نباشد. ( 6
3- خصال- 63 - در روایتی تا فضیل بن عثمان که شنیدم (7) .( آنگه آن را دور انداختی و آن را از نوح بن شعیب هم آورده ( 466
امام ششم علیه السّلام ص: 211 میفرمود: براي دندانشوئی سعد برگیرید که دهان را خوشبو کند و بر جماع
4- بسندي از سعد بن سعد که بابی ( افزاید. در دعوات راوندي مانندش آمده، در کافی ( 6 ر 378 ) بسندش مانندش آمده. ( 1
الحسن علیه السّلام گفتم ما اشنان را بخوریم فرمود: چون ابو الحسن علیه السّلام با آن دست و رو میشست دو لبش را میبست،
اثرهاي بد دارد: سل آورد و منی را ببرد و زانوها را سست کند. ( 2) بیان: ابو الحسن یکم دومی است که امام رضا علیه السّلام است
و ابو الحسن دوم امام هفتم است که ابو الحسن یکم است و مقصود اینست که بعد از خوراك برون دهان را با اشنان میشست و
لبها را میبست تا بدهنش نرود و موافق خبر یکم است و مخالف خبر دوّم و میشود تعبیرش کرد باینکه امام رضا علیه السّلام آن را
بدهان میبرد و فرو نمیداد و امام هفتم آن را بدهان هم نمیبرد و حمل این خبر بر بستن لبها پس از در آوردن اشنان در دهان بسیار
379 ) بسندش از امام هفتم علیه السّلام که هر که با سعد پس از غائط خود را شوید و پس از / 5- در کافی ( 6 ( بعید است. ( 3
خوراك دهان را از دردهاي دهان و از بادهاي بواسیر نگران نباشد، ( 4) بیان: یعنی بهداشت دهان از شستشوي آنست و بهداشت از
بادهاي بواسیر براي شستن پائین است با اشنان و میشود که هر دو عمل در هر دو اثر داشته باشند، و اخباري در باره درمان دردهاي
( انسان با سعد گذشتند، شهید در دروس گفته: شستن دهان با سعد بضم سین پس از خوراك دردهاي دهان و دندان را ببرد. ( 5
باب بیست و سوم خلال و آدابش و ابزارش
-1 در مکارم ( 175 ) از پیغمبر آورده که دهانتان را با خلال پاك کنید زیرا جایگاه دو فرشته نگهبان و نویسنده است، راستی که (6)
صفحه 99 از 149
مرکب آنها آب دهن است ص: 212 و خانهشان زبان و چیزي بر آنها سختتر از تهمانده خوراك دهن
نیست، ( 1) و از علی علیه السّلام که خلال گز مایه نداریست، ( 2) و از طب الائمه: که امام رضا علیه السّلام فرمود: با چوب انار و
ساقه ریحان خلال نکنید که رگ خوره را بجنباند، گوید: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بهر چه خلال میکرد جز برگ خرما و
نی، ( 3) فرمود: رحمت کند خدا خلالکنندههاي امتم را براي وضوء و خوراك، ( 4) و از امام صادق علیه السّلام: که رسول خدا
صلی اللَّه علیه و آله فرمود: بدنبال خوراك خلال کنید که بهداشت دهان و دندانست و مایه کشش روزي براي بندگان، محمّد بن
حسن دارمی ( 5) روایتی را با سند برآورده تا فرمود: هر که بانی خلال کند هفت روز حاجتش برنیاید، ( 6) و از امام صادق علیه
السّلام که با نی خلال نکنید و اگر ناچار باشید پوسته آن را پاك کنید پیغمبر غدقن کرده از خلال انار و نی و فرموده رگ خوره را
برانگیزند، ( 7) امام کاظم علیه السّلام فرمود: خلال کنید زیرا چیزي دشمنتر نیست نزد فرشتهها از دیدار خوراك میان دندان
بندهها، ( 8) و از انس است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود خوشا و آفرین بر خلال کنان امتم، ( 9) فرمود: هر که عود سوزاند
بشماره تاق باشد و هر که کاري کند خوب کند و هر که با زبان خوراك دهانش را جمع کند و بخورد باکی ندارد، هر که سرمه
کشد باکی ندارد، هر که خورد آنچه با خلال درآورد نخورد و هر چه با زبانش فراهم سازد باید بگلو فرو برد. ( 10 ) بیان: در اخبار
طیبی گفته در حدیث است که آنچه خلال کند دور افکند و آنچه با زبان بلاید بخورد، یعنی هر « و ما لاك بلسانه » عامه است که
چه با خلال برآورد دور افکند چه بسا که خون آلود باشد و اگر با زبان درآورد فرو دهد و اگر یقین دارد که خون آلوده است
حرام است، دیگري از آنها گفته: مستحب است آنچه میان دندانها میماند با چوبکی درآورد چون پلید است و آنچه با زبان برآورد
بخورد، و بسا مقصود از آنچه لاید مانده خوراك است بر گوشت دندانها و ساك و جمع آوري آن با زبان که میتوان فرو داد و
آنچه میان دندانها است باید دور انداخت مطلقا چون دگرگون شده و سخن در بارهاش گذشت، در اینجا لطیفهایست: یک حاکم
بیک شاعر گفت ما از شما جدا نیستیم چون شما مال دیگران را با زبان ستانید و ما بزور چوب ص: 213 و او
2- دعوات راوندي: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله ( پاسخش داد که آنچه بزبان برآید حلال است و آنچه بچوب درآید حرام است. ( 1
بعلی علیه السّلام فرمود: خلال را باش که البته باد خبام را ببرد و با نی و آس و انار خلال مکن. ( 2) بیان: باد خبام گویا معرّب باد
شنام است و آن بتفسیر پزشکان سرخی بدنمائی است که در آغاز خوره بر چهره نمایان شود و بر اندام بویژه در زمستان و در سرما
3- در ( و بسا بهمراه زخم باشد (در چهار سند از مجالس صدوق و مجالس نهی از خلال با ساقه ریحان و شاخه انار را آورده). ( 3
( 4- در صحیفه رضا ( 38 ( خصال ( 505 ) بسندش از امیر المؤمنین علیه السّلام که خلال با چوب گز مایه فقر است- الخبر- ( 4
بسندش از امام سوم علیه السّلام که پیوسته امیر المؤمنین علیه السّلام ما را میفرمود: چون خلال کنیم آب ننوشیم تا سه بار آب در
5- در محاسن ( 451 ) بسندش از فضل بن یونس که ابی الحسن علیه السّلام فرمود: اي فضل ( دهن گردانیم و آن را بشوئیم. ( 5
زبانت را در دهانت بچرخان و هر چه فراهم کردي فروده اگر خواستی و آنچه بزور خلال درآوردي بدور انداز، ( 6) فرمود: اي
6- و از همان ( 558 ) بسندش از امام پنجم علیه ( فضل آنچه در آرواره و ساك است بخور و آنچه میان دندانها است مخور. ( 7
السّلام که خانه کعبه از گند نفس بتپرستها بخدا نالید و خدایش وحی کرد اي کعبه برجا باش بجایشان مردمی بتو دهم که با
شاخههاي درخت خلال کنند و چون خدا محمّد صلی اللَّه علیه و آله را برانگیخت جبرئیل را با دستور مسواك و خلال بدو فرو
فرستاد، ( 8) و هم از آنست که امام ششم فرمود: جبرئیل مسواك و خلال را فرود آورد، ( 9) در روایت دیگر نزول خلال را آورده.
-7 و از همان (..) بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که: خدا رحمت کند متخللان را گفتند: یا رسول اللَّه چه کسانند؟ (10)
8- و از (1) فرمود: از خوراك خلال کنند زیرا چون در دهان ماند بگندد و فرشته را آزار رساند. ص: 214
همان: (..) از وهب بن عبد ربه که دیدم امام ششم علیه السّلام خلال میکرد و باو نگریستم، فرمود: راستی رسول خدا صلی اللَّه علیه
9- در محاسن ( 559 ) بسندش تا ( 376 مانندش آمده و بدان افزوده که: دهان را پاك کند. ( 2 / و آله خلال میکرد، در کافی 6
صفحه 100 از 149
10 - در ( رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که: خلال کنید زیرا بهی دندانهاي نیش و دندانهاي آسیا است و آخرین دندانها. ( 3
محاسن (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که هر که خلال کند بدور افکند هر که کند خوب کرده و هر که نکند
11 - و از همان (..) بسندش از فضل بن یونس که ابی الحسن علیه السّلام نزد من چاشت خورد و چون دست ( گناهی ندارد. ( 4
کشید خلال آوردند، گفتم: قربانت این خلال چیست؟ فرمود: اي فضل آنچه در دهانت ماند با زبان گرد آور و بخور، و آنچه بزور
خلال درآوري مختاري بخوري یا دور اندازي (و آورده که براي آن حضرت در خانه فضل دستهي خلال آوردند یکی را برداشت
12 - و از همان (..) بسندش از اسحاق بن جریر که از امام ششم علیه السّلام پرسیدم از گوشت میان ( و باقی را دور انداخت). ( 5
دندانها، فرمود: آنچه در دندانهاي پیشین است بخور و آنچه میان دندانهاي پسین است دور انداز، در روایت دیگر فرماید: آنچه در
13 - در محاسن ( 559 ) بسندش از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله خلالی ( لثه است بخور و آنچه میان دندانها است بدور انداز. ( 6
به جعفر بن ابی طالب داد و فرمود: خلال کن که به کن لثه و کشاننده روزیست (و همین مضمون را در دو حدیث کافی و محاسن
14 - در همان (..) بسندش که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: از ( هم آورده) و افزوده که: اگر خلال نکند گناه ندارد. ( 7
15 - و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بهر چه میرسید خلال ( حق مهمانست که برایش خلال آماده کنند. ( 8
16 - و از همان (..) بسندش تا اینکه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله (1) میکرد جز برگ خرما و نی. ص: 215
17 - و از همان (..) از امام ششم علیه السّلام که هر که با نی خلال کند تا شش روز ( نهی کرد از خلال با نی و چوب انار. ( 2
18 - و از همان (..) که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نهی کرد از خلال با شاخه انار و آس و نی چون باد ( حاجتش بر نیاید. ( 3
19 - در سرائر 475 بسندي از ابو الحسن علیه السّلام که فرشته در آسمان جار کشد بار خدایا برکت ده در ( خوره را بجنبانند. ( 4
خلالان و متخللان، سرکه چون مرد خوبیست که براي اهل خانه دعاي برکت نماید (گفتم): قربانت خلالان و متخللان کیانند؟
فرمود: آنها که در خانهشان سرکه دارند و آنها که خلال کنند زیرا جبرئیل خلال را بهمراه سوگند و گواه از آسمان آورده و در
20 - در دعائم از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله است که دنبال خوردن خلال کنید که بهی (5) .( مکارم: مانندش آمده ( 176
دندان جلو و دندانهاي آسیا است و روزي به بنده کشاند فرمود: آفرین بر خلالکنندهها در وضوء و پس از خوردن، چیزي سختتر
بر دو فرشته نیست از اینکه در دهانش چیزي بینند و او ایستاده است بنماز، نهی کرد از خلال نی و چوب انار و ساقه ریحان و فرمود
21 - در الشهاب: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: خدا رحمت کند خلال کنان امتم (6) .(1220 / که رگ خوره را بجنباند ( 2
را در وضوء و خوراك. در الضوء خلال چوبکی است که با آن ریزه خوراك میان دندانها را در آورند و خلال در وضوء رساندن
آبست به بن ریش و بقولی رساندن آب در میان انگشتها در وضوي نماز بوسیله در هم کردن انگشتها و این معنی رساتر است و
رحمت خواست براي کسی که وضوء را کامل کند و دهان را پاك نگهدارد زیرا ریزه خوراك بسا بوي دهان را گند زند و بسا
دندانها را بخورد و کرمو کند و بهتر خلال چوب خلال است و از خلال با آس و انار و نی و ریحان نهی شده، راوي حدیث ابو
22 - در الشهاب: فرمود: آفرین بر خلال کنان امتم (در الضوء گفته: فائده ( ایوب ص: 216 انصاریست. ( 1
حدیث خلال در وضوء و پس از خوردنست). ( 2) فائده: در دروس گفته: مستحب است آماده کردن خلال براي مهمان و مکروه
( است خلال با نی و چوب ریحان و آس و برگ خرما و چوب انار، و در جاي دیگر هم (نزدیک بهمین مضمون را آورده). ( 3
باب بیست و چهارم جویدن کندر و علک (کالوك) و لبان و خوردنشان
-1 در خصال ( 331 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که شش چیز از اخلاق قوم لوطند تا فرمود: و جویدن کالوك- الخبر- (4)
5) و از همان: که امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: جویدن کندر دندانها را سخت کند بلغم را ببرد: و بوي دهان را بزداید فرمود: )
2- و از همان: در سفارشهاي پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله به علی علیه السّلام: اي علی سه (6) .( جویدن کندر بلغم را آب کند ( 612
صفحه 101 از 149
14 ) بسندش از ریان بن صلت که / 3- در عیون ( 2 (7) .( تا حافظه را فزایند و درد را برند، کندر و مسواك و خواندن قرآن ( 126
شنیدم امام رضا علیه السّلام میفرمود: خدا پیغمبري مبعوث نکرده جز با تحریم خمر و اقرار باینکه خدا هر چه خواهد کند و اینکه در
38 ) بسندش تا علی علیه السّلام که سه تا / 4- در عیون ( 2 (8) ( میراثش کندر باشد، در تفسیر علی بن ابراهیم: مانندش آمده ( 181
5- در مکارم (9) ( در حفظ فزایند و بلغم را برند خواندن قرآن و عسل و کندر در صحیفه رضا و در طب: با سند مانندش آمده ( 66
( 232 ) بنقل از فردوس که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: بزنهاي آبستن خود کندر بخورانید که بر خرد کودك افزاید. ( 10 )
فرمود: هیچ بخوري بآسمان بر نیاید جز کندر، در هیچ خانه کندر دود نشود جز که عفریتان پري از آن نیست شوند، ( 11 ) از امام
رضا علیه السّلام است که کندر بسیار بخورید و آن را بدارید و بجوید و خوب ص: 217 بجوید که بلغم
معده را بکشد و آن را پاك کند و خرد را محکم سازد و خوراك را گوارا کند، ( 1) امام رضا علیه السّلام فرمود: بزنان آبستن خود
کندر بخورانید که اگر در شکم پسر دارند هوشمند و دلیر گردد و اگر دختر باشد خوش خلق و زیبا گردد و کفلش بزرگ شود و
( نزد شوهر خوشبخت و بهرهمند شود. ( 2
باب بیست و پنجم- نادر
-1 در علل محمّد بن ابراهیم: علت گفته عالم که مرد در بهشت در یک خوراك باندازه جهان و آنچه در آنست میخورد (3)
(5) ( اینست که تنها پیوسته فزایند تا مرد بدان جا رسد در بزرگی و تنومندي که باندازه دنیائی بخورد. ( 4
ابواب نوشابههاي حلال و حرام و آداب نوشیدن
باب یکم: فضیلت آب و انواعش