گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
باب پنجم خوردن و نوشیدن در ظرف طلا و نقره و ظرفهاي مورد غدقن دیگر و جز آن






صفحه 134 از 149
-2 ( -1 در مجالس صدوق ( 254 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که نهی کرد از نوشیدن در ظرف طلا و نقره. ( 4 (3)
در قرب الاسناد ( 48 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که از هفت چیز آنها را نهی کرده از آنها است نوشیدن در ظرف
3- و از همان ( 163 ) بسندش از علی بن جعفر از برادرش موسی علیه السّلام که پرسیدمش از آینه که میشاید آن را ( طلا و نقره. ( 5
( 4- در خصال ( 34 ( بکار برد با اینکه حلقه نقره دارد، فرمود: آري جز این نیست که بکار بردن نقره در نوشیدن بد است. ( 6
بسندش از براء بن عازب که نهی کرد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ما را از بدست کردن انگشتر طلا و از نوشیدن در ظرف طلا
19 ) بسندش تا محمّد بن اسماعیل بن / 5- در عیون ( 2 ( و نقره، فرمود: هر که در دنیا از آنها نوشد در دیگر سرا ننوشد- الخبر-. ( 7
بزیع که از امام رضا علیه السّلام پرسیدم از ظرف طلا و نقره و آنها را بد داشت، گفتمش البته یکی از یاران ما روایت کرده که
موسی علیه السّلام آینه نقره پوشی داشت فرمود: نه، بحمد اللَّه، جز آن نبود که حلقه نقره داشت و آن نزد من است، ابن عباس
گفته: مقصود برادرش بود که چونش ختنه کردند عود نقره پوشی که براي بازي کودکان سازند برایش ساختند از نقره که دستهاش
باندازه ده درهم بود و ابو الحسن علیه السّلام فرمود آن را شکستند، در کافی بسندش مانندش آمده، در محاسن ( 582 ) مانندش
آمده ص: 293 در مکارم از ابی جعفر علیه السّلام مانندش آمده. ( 1) بیان: شیخ بهائی- ره- گفته: میشود از
مبالغه آن حضرت در انکار این روایت بدست آورد که آلات نقره پوش مانند آینه هم مکروهند بلکه بسا که از آن حرمت استفاده
شود، و شاید وجهش اینست که این پوشش بمانند ظرف است براي آن چیز و اگر نقره چنین باشد طلا بطریق اولی چنین است-
پایان- گویم: نهایت آنچه از آن برآید استحباب برکناري از آنست، و مبالغه در انکار از نظر وضع زهد آنها است نه از نظر حرمت
133 / 6- در مجالس ابن الشیخ 2 ( و توجیه او ناموجه است چنانچه بر بینا پوشیده نماند و سخن در باره آن آید ان شاء اللَّه. ( 2
بسندش تا امام پنجم علیه السّلام که پرسش شد از پول طلا و نقره و آنچه در دست مردم است، فرمود: اینها مهرههاي خدایند در
زمین که براي مصلحت کار مردم ساخته و بدانها کارشان درست میشود، و هر که از آنها بیش دارد و حق خدا را در آن برپا دارد
و زکاتش را بدهد برایش پاك و خالص است و هر که از آنها بیش دارد و بدان بخل ورزد و حق خدا را از آن نپردازد و از آنها
روزي که تافته کنند آنها را در آتش » : ظرف بسازد هم اوست که بر او بایست شود و عید خدا عزّ و جلّ که در کتابش میفرماید
دوزخ و داغ نهند بدانها بر پیشانیها و پهلوها و پشتهاشان اینست آنچه براي خود گنج ساختید، پس بچشید آنچه را بودید گنج
3) بیان: مهرهها: تشبیه اشرفی طلا و پول نقره بخاتم براي اینست که نقش دارند یا براي عزیزي آنها است یا ) .« نهادید، 35 - التوبه
7- در قصص راوندي: ( براي اینکه روا نیست آنها را ظرف و مانند آن ساخت چنانچه شکستن مهر آنچه مهر شده روا نیست. ( 4
8- در ( بسندش تا امام پنجم علیه السّلام که بد دارم چیزي در ظرفهاي سفالی مصر بخورم، عیاشی ( 2 و 305 ) مانندش را آورده. ( 5
قصص: بسندش از ابو الحسن علیه السّلام که غذا نخورید در ظرفهاي ص: 294 سفالین مصر و سر خود را با
9- در محاسن: (..) بسندش از امام پنجم (1) .(304 / گل مصر نشوئید که مایه خواري و بیغیرتیست، عیاشی مانندش را آورده ( 1
10 - در محاسن: (..) بسندش از امام (2) .(267 / علیه السّلام که نهی شده از طرف طلا و نقره. در کافی بسندش مانندش آمده ( 6
11 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که بد ( ششم علیه السّلام که شایسته نیست نوشیدن از ظرف طلا و نقره. ( 3
12 - و از همان (..) بسندش از امام هفتم علیه السّلام که ظرف طلا و نقره کالاي ( داشت ظرف طلا و نقره و ظرف نقرهکوب را. ( 4
آنانست که یقین ندارند. در نوادر راوندي: ( 13 ) بسندش از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم مانندش آمده. در کافی 267 بسندش
13 - در محاسن ( 583 ) بسندش از امام ششم علیه (5) .(222 / مانندش آمده. در فقیه از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله مانندش آمده ( 3
14 - و از همان (..) بسندش از عمرو بن ابی المقدام که دیدم براي امام ششم علیه السّلام ( السّلام که نخور در ظرف طلا و نقره. ( 6
قدح آبی آوردند و روکش نقرهاي داشت و دیدم آن را با دندانش میکند، در کافی ( 267 ) بسندش مانندش آمده. ( 7) بیان: شیخ
بهائی- ره- گفته: ضبّه با فتح ضاد نقطه دار و تشدید باء یک نقطه در اصل لغت تیکه آهنی است پهن که کمربند در سازند و
صفحه 135 از 149
مقصود از آن در اینجا صفحه نازکی است از نقره که کمربند کاسه شده که خودش چوب یا مانند آن بوده براي زیور آن یا بستن
15 - در محاسن (..) بسندش از معاویۀ بن وهب که پرسش شد امام ششم علیه السّلام ص: ( شکست آن. ( 8
16 - و از همان ( 295 از نوشیدن از کاسهاي که حلقه نقره دارد، فرمود: باکی ندارد جز اینکه از نقره بدت آید و آن را بکنی. ( 1
(..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که بد داشت نوشیدن از ظرف نقره و از کاسه نقرهکوب و بد داشت روغن مالی کند از
17 - در محاسن (..) بسندش از یونس بن یعقوب از برادرش یوسف که من در ( روغندان نقرهکوب و هم از شانه نقرهکوب. ( 2
حجر همراه امام ششم علیه السّلام بودم و آب خواست و کاسهاي از مس زردش آوردند و مردي گفتنش که عباد بن کثیر بد دارد
18 - در مکارم: ( 173 ) از امام صادق علیه السّلام ( نوشیدن از کاسه مس زرد را فرمود: از او نپرسیدي که این طلا است یا نقره؟ ( 3
که بد داشت روغن بمالد از روغندان نقره یا نقرهکوب و از شانه چنین، ( 4) و از ابی جعفر علیه السّلام که باك ندارد کسی از
19 - در کتاب المسائل از برادرش موسی علیه السّلام که ( کاسه نقرهکوب بنوشد، ولی دهانت را از جایی که نقره دارد دور کن. ( 5
پرسیدمش از مردم زمین و کشت آیا از ظرفشان میشود غذا خورد با اینکه مردار و خوك میخورند؟ فرمود: نه و نه در ظرف طلا و
20 - در مجازات نبویه: پیغمبر صلی اللَّه علیه و سلم فرمود: نوشنده در ظرف طلا و نقره همانا (6) .( نقره (در بحار ج 10 ص 268
برشنه کشد در شکمش آتش دوزخ .. سیّد- ره- گفته: این گفتار بتعبیر مجاز اداء شده زیرا آتش دوزخ بحقیقت در شکم او برشنه
ندارد که برشنه در اصل معناي خود آواز شتر است در هنگام خستگی و ادب کردن آن (در اینجا شعري گواه لغت آورده) ولی آن
حضرت صلی اللَّه علیه و سلم نوشانوش آدمی را براي آب در این ظروف مخصوصه از نظر اینکه غدقن است و سزاي کیفر دارد
چون برشنه آتش دوزخ مقرّر داشته بطور تشبیه و مجاز، چون این کار او را بدوزخ کشاند و بسوزش آتشش رساند، پناه بخدا از
آن، لفظ خبر (یجرجر) با یاء آمده با ص: 296 اینکه خوب بود (تجر جر) با تاء باشد بنا به روایت رفع (نار)
که فاعل مؤنث است ولی چون لفظ دیگر میان فعل و فاعلش فاصله شده مذکر آوردن فعل نیکو گردیده (در اینجا مصرع شعري
گواه آورده). ( 1) و در خبر دیگر است که (کانما یجرجر فی بطنه نارا) در این تعبیر آدمی فاعل است و (نار) مفعول و مقصود
اینست که گویا میکشد در شکم خود آتش را و واژه (یجرجر) مضاعف لفظ جرّ است براي دلالت بر تکثیر فعل چنانچه در قرآن
فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ وَ الْغاوُونَ، 94 - الشعراء و مقصود (کبوا) است یعنی برو در افتند و بنا بر این توان گفت: (جرّ) و (جرجر) » آمده
هر گاه آن را « جرجر فلان الماء » مانند (کبّ) و کبکب است با اینکه قاعده اینست که (جرّر) گفته شود، در کلام عرب آمده
نوشانوش مصرف کند و آوازي چون آواز برشنه شتر دهد، و بنا بر این معنا اینست که جرعه نوش کند آتش دوزخ را و این درست
ترین تأویل است، و اما ظرف طلا و نقره در نزد ما شیعه خورد و نوش در آن حلال نیست و بکار بردنش در مصالح تن مانند روغن
مالی و سرمهکشیدن روا نیست و هم در مجمره بخور، و من از استاد خودمان ابا بکر محمّد بن موسی خوارزمی- ره- هنگامی که
درس ما بدین مسأله رسید در کتاب طهارت پرسیدم از خاکستر گیر و دودکش طلا و نقره زیرا خلافی در باره مجمره و آتشدان
نیست، گفت: قاعده اینست که حرام نباشد زیرا بکار بردن آن بدنباله مجمره است و خودش تنها در کار نیست، زیرا مجمره اگر
خودش تک باشد نیازي بخاکستر گیر و دودکش ندارد که با آن باشد و آن مانند نوشیدن از ظرف نقرهکوبست که دهن روي نقره
ننهد، و در این مسأله خلافی است از شافعی زیرا او نوشیدن در ظرف نقرهکوب را مکروه دانسته. ( 2) و داود اصفهانی معتقد است
بکراهت نوشیدن از ظرف طلا و نقره تنها نه جز آن از خوردن و بکار بردن در مصالح تن بنا بروش خودش در عمل بظاهر خبري
که دلالت بر کراهت نوشیدن دارد بخصوص، و اینجا جاي گفتگوي نهائی ص: 297 در این مسأله نیست جز
اینکه اعتماد در حکم بکراهت بکار بردن این ظروف خبریست که پیش گفتم چون تهدید سختی دارد، ( 1) و در روایتی است از
آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله که هر که در دنیا از آنها نوشد در آخرت با آنها ننوشد و بدین دو خبر و مانند آنها کراهت
نوشیدن در این ظرفها ثابت شود، و خوردن و روغن مالی و سرمهکشیدن بدان قیاس شوند بعلت اینکه همه در منافع تن بکار روند.
صفحه 136 از 149
2) توضیح: جزري در نهایه گفته: در حدیث است که: آنکه بیاشامد در ظرف فضّه همانا برشنه کشد در شکمش آتش دوزخ، )
یعنی سرازیر شود در آن آتش دوزخ و براي نوشیدن برشنه ساخته که آواز ورود آبست در درون. زمخشري گفته: برفع نار روایت
شده و بیشتر روایت نصب است و این گفته مجاز است زیرا آتش دوزخ در حقیقت در شکمش برشنه نکشد و جرجره آواز شتر
است هنگام سختی حالش ولی آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله آواز نوشانوش آدمی را براي آب در این ظرفهاي مخصوص که
نهی دارد و سزاي کیفر چون برشنه آتش دوزخ ساخته بطور مجاز و تعبیر به یجرجر با یاء، براي فاصله بودن میان آن و کلمه نار
است، و بنا بر نصب فاعل فعل نوشنده است و نار مفعول است، گویند: جرجر فلان الماء، یعنی پیاپی آن را جرعه نوش کرد که
385 ) بسندش از امام ششم که رسول خدا / 21 - در کافی ( 6 ( آوازي داد و معنی اینست که گویا آتش دوزخ را نوشانوش کند. ( 3
صلی اللَّه علیه و آله پیوسته در کاسههاي شامی نوش میکرد که برایش از شام میآوردند و بدو پیشکش میکردند (و در روایت
22 - و از همان (..) بسندش از عمرو بن ابی المقدام که دید ابو ( دیگرش افزوده که میفرمود) اینها نظیفتر ظرفهاي شما است. ( 4
23 - و از همان: ( 6 ر 386 ) بسندش از علی بن اسباط که شنیدم امام رضا علیه ( جعفر علیه السّلام در کاسه سفالین مینوشید. ( 5
السّلام که نام مصر برده شد فرمود: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرموده: در سفالهاي مصر مخورید و سرتان را با گلش مشوئید
1) بیان: بیغیرتی از سیاق داستان زلیخا زن عزیز مصر معلوم است ) که غیرت برد و دیوثی آورد. ص: 298
24 - در کافی ( 398 ) بسندش ( چنانچه بر اندیشمند نهان نیست. گویم: برخی اخبار را در این باره در باب آداب نوشیدن آوردیم. ( 2
از بزیع که نزد ابی جعفر علیه السّلام رفتم و آن حضرت سرکه میخورد و زیت در کاسهاي که سیاه بود و در میانش برنگ زرد قُلْ
25 - در مکارم: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله از کاسههاي بلوري که از شام برایش میآوردند ( هُوَ اللَّهُ أَحَ دٌ نوشته بود- الخبر- ( 3
مینوشید و هم در کاسههاي چوبی و پوستی و هم در کاسههاي سفالی ( 32 ). گویم: گذشت خبري از امیر المؤمنین علیه السّلام در
آداب نوشیدن که آن حضرت از نوشیدن آب در ظرف شیشهاي نازك کناره میکرد و این از نهایت زهدش بود و ترك لذت تا
فقراء شیعه بآن حضرت تاسّی کنند و دلالت بر کراهت ندارد چنانچه از روایتی که نقل کردم برآید و گفته: آن حضرت صلی اللَّه
علیه و آله که آن نظیفتر ظرف شما است بدان اشاره دارد، و میشود مورد این روایت ظرفی باشد که رویه شیشه دارد چنانچه در
26 - در کافی: بسندش از امام هفتم علیه السّلام در حدیثی دراز که سفارشنامه از خدا برسول ( زمان ما در همه بلاد شایع است. ( 4
خدا صلی اللَّه علیه و آله فرود آمد، نوشته مسجّلی بود که جبرئیل بهمراه امناء خدا تبارك و تعالی از فرشتهها آن را آورد- و در
حدیث را کشانده تا آنجا که- گفته: سفارشنامه مهرها از طلا داشت که آتش ندیده بودند و آن سفارشنامه بامیر المؤمنین علیه
28 - در مجالس و اکمال صدوق بسندش از ( 27 - در کتاب طرف سید بن طاوس بسندش مانند آن آمده. ( 6 ( السّلام داده شد. ( 5
امام ششم علیه السّلام که خدا عز و جل نامهاي به پیغمبرش صلی اللَّه علیه و آله فرو فرستاد پیش از وفات پیغمبر- تا گفته- بر آن
1) در روایت دیگر از صدوق- بسندش تا امام ششم ) نامه مهرها از طلا بود- الخبر- ( 241 امالی). ص: 299
علیه السّلام که جبرئیل صحیفه بر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از آسمان فرود آورد که خدا عزّ و جلّ مانندش نامهاي فرو
27 - در کتاب غیبت شیخ الطائفه (2) .(164 / نفرستاده بود نه پیش از آن و نه پس از آن و در آن مهرها بود از طلا- الخبر (علل 1
97 ) بسندش تا ابن عباس که جبرئیل صحیفهاي از نزد خدا برسولش فرود آورد که بر آن 12 مهر از طلا بود- تا آخر خبر. ( 3) بیان: )
این اخبار دلالت دارند که بکار بردن طلا در این گونه موارد جائز است جز که گفته شود این حکم خاص طلاي آسمانست که از
آن فرود آمده چنانچه فرموده: آتش بدان نرسیده یا گفته شود کار خدا با کار بشر سنجیده نشود چنانچه خدا تصویر سازد و باوصیاء
حلال کند مانند اینکه براي عیسی علیه السّلام جائز شد و بر دیگران حرام است و همه این احتمالات بعیدند (و اینها از ملحقاتی
28 - در سرائر بنقل از جامع بزنطی که: پرسیدم از امام رضا علیه السّلام از ( است که مصنف پس از تجدید نظر بکتاب افزود). ( 4
زین و دهانهاي که نقره دارند بر آنها سوار شوند؟ فرمود: اگر آب نقره داده باشند که نتوان نقره آن را جدا کرد و کند بدان باکی
صفحه 137 از 149
نیست و گر نه بر آن سوار نشوند در محاسن ( 583 ) بسندش از امام هفتم علیه السّلام مانندش آمده، در قرب الاسناد ( 163 ) بسندش
مانند آن آمده با اختلافی در تعبیر، در کتاب المسائل: مانندش آمده. ( 5) بیان: جوهري گفته: تمویه اینست که مس یا آهن را با
29 - در مکارم: از فضیل که از امام ششم علیه السّلام پرسیدم از تختی که در آن طلا است میشاید آن ( نقره یا طلا روکش کنند. ( 6
/ را در خانه نگهداشت؟ فرمود: اگر خود طلا باشد نه اگر آب طلا باشد باکی ندارد ( 152 ). در کافی- بسندش مانندش آمده ( 6
30 - در مجالس صدوق ( 440 ) بسندش از ابی جعفر علیه السّلام که نام پیغمبر صلی اللَّه (1) 476 ). ص: 300
علیه و آله در صحف ابراهیم ماحی است- تا فرموده- آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله زرهی دارد بنام: ذات الفضول که سه حلقه
50 ) بسندش از / 31 - در مجالس و عیون ( 2 (2) .( نقره دارد یکی در جلو و دو تا در پشت- الخبر- در فقیه: مانندش آمده ( 519
احمد بن عبد اللّه که پرسیدم از ابو الحسن علیه السّلام از ذي الفقار شمشیر پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که از کجا بود؟ فرمود:
160 ) بسندش از امام رضا علیه السّلام / جبرئیلش از آسمان آورده بود و زیورش نقره بود و آن در نزد من است. در کافی ( 3
267 ) بسندش از منصور بن حازم که از امام ششم علیه السّلام پرسیدم از دعا که آویزان شود / 32 - و در همان ( 8 ( مانندش آمده. ( 3
بر زن حائض فرمود: آري، هر گاه در میان جلد یا ظرف نقره یا آهن باشد. 33 - و از همان: (مضمون شماره 51 با اندك اختلافی
331 ) بسندش از یحیی بن ابی العلا که شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود: رسول خدا صلی / 34 - و از همان ( 8 ( تعبیر آمده). ( 4
اللَّه علیه و آله در زره ذات الفضول نماز خواند که دو حلقه از نقره در جلوش بود دو حلقه در پشتش، و فرمود علی علیه السّلام در
385 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که نشاید نوشیدن در ظرف طلا و نه / 35 - و از همان ( 6 ( روز جنگ جمل آن را پوشید. ( 5
37 - در کافی: (7) .(222 / 36 - در فقیه:- بسندش از امام پنجم علیه السّلام که مخور در ظرف طلا و نه در نقره ( 3 ( در نقره. ( 6
38 - در کافی (..) بسندش از برید که (8) .(267 / بسندش از امام ششم علیه السّلام که مخور در ظرف نقره و نه در نقرهکوب ( 6
امام ششم علیه السّلام بد داشت نوشیدن در کاسه نقره و در کاسه نقرهکوب را و همچنین روغن زدن و عطر زدن از روغندانی
39 - در ففیه: مانندش آمده و افزوده اگر ناچار باشد از نوشیدن در ( ص: 301 نقرهکوب و شانه چنین را. ( 1
91 ) بسندش / 40 - در تهذیب ( 9 (2) -( مانندش آمده ( 173 « مکارم » کاسه نقرهکوب دهانش را از آنجا که نقره است بگرداند، در
41 - در فقه ( از امام ششم علیه السّلام که باکی نیست باینکه بنوشد مرد از کاسه نقرهکوب، و دهان را از جاي نقره بر کنار کن. ( 3
( 42 - در معانی الاخبار ( 301 ( الرضا ( 16 ) فرمود علیه السّلام: نماز مخوان در انگشتر طلا و منوش در ظرف طلا و نقره- الخبر-. ( 4
بسندش از امام ششم علیه السّلام که نهی کرد مرا رسول خدا صلی اللَّه علیه و سلم و نگویم که شما را نهی کرد از بدست کردن
43 - در کافی: بسند صحیح از ابی الصباح که پرسیدم از امام ششم علیه السّلام از زیور طلا براي کودکان؟ ( انگشتر طلا- الخبر-. ( 5
43 - و از همان: (..) بسند (6) .(475 / فرمود: علی بن الحسین علیه السّلام پیوسته بچهها و زنانش را با طلا و نقره زیور میکرد ( 6
صحیح از داود بن سرحان که پرسیدم امام ششم علیه السّلام را از طلا که زیور کودکان شود فرمود: پدرم همیشه بچهها و زنهاشان
44 - و از همان: (..) بسند صحیح از محمّد بن مسلم که پرسیدم امام ششم علیه ( را با طلا و نقره زیور میکرد پس باکی ندارد. ( 7
45 - و از همان: (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که سر غلاف ( السّلام را از زیور طلا و نقره براي زنها فرمود: باکی ندارد. ( 8
شمشیر رسول خدا صلی اللَّه علیه و سلم و دستهاش نقره بود، و میان آنها هم حلقههاي نقره بود، و من زره رسول خدا صلی اللَّه علیه
46 - و از همان (..) بسندش از امام ( و سلم پوشیدم و آن را با خود کشیدم و سه حلقه نقره جلوش بود و دو حلقه نقره در پشتش. ( 9
47 - و از همان (..) بسندش (1) ششم علیه السّلام که زیور گردن شمشیر با طلا و نقره باکی ندارد. ص: 302
-48 ( از امام ششم علیه السّلام که از زیور شمشیر رسول خدا صلی اللَّه علیه و سلم همهاش نقره بود از دسته آن و از سردستهاش. ( 2
49 - در سرائر ( در کافی (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که زیور کردن مصحف و شمشیرها با طلا و نقره باکی ندارد. ( 3
491 ) بسندش که گوید: پرسیدم امام ششم علیه السّلام را از کسی که خانوادهاش را با طلا زیور کند، فرمود: زنها و کنیزها و )
صفحه 138 از 149
دخترها را آري و اما پسر بچهها را نه. ( 4) بیان: اخبار پیش که دلالت داشتند بر جواز زیور طلا براي پسر بچهها بیشترند و سندشان
قویتر است و نمیشود حمل بر کراهت نمود چون اخبار پیش دلالت دارند که خود ائمه علیهم السلام این کار را میکردند، و حمل
آنها بر بیان جوازهم دور است زیرا ظاهرشان استمرار بر آن بوده آري میتوان آنها را حمل بر تقیه نمود. و مؤید این خبر است منع از
نوشاندن نوشابههاي حرام بکودکها، میشود اخبار گذشته را تفسیر کرد بکودکان غیر ممیز و این خبر منع را بکودکان ممیز، و این
وجه جمع خوبی است، و مؤید آنست وجوب تمرین کودکان ممیز بطاعت و ترك معصیت و محرّمات، در ذکري گفته: جائز است
زیور کردن زنها و بچهها باطلا، ولی فقهاء اصحاب اختلاف دارند در جواز تمکین پسر بچه از پوشیدن لباس ابریشم براي ولی و
سرپرستش چنانچه بخاطر دارم، و ظاهر کلینی هم عمل باخبار جواز است، مؤلف جامع گفته است: جائز است جامه حریر و طلا به
50 - در مکارم ( 96 ) بنقل از کتاب لباس عیاشی از امام ششم علیه السّلام تا علی علیه السّلام آمده که پیغمبر ( پسر بچه بپوشانند. ( 5
صلی اللَّه علیه و سلم را نهی کرد از انگشتر طلا و از نوشیدن از ظرف نقره، ( 6) و از حلبی است که پرسیدم از امام ششم علیه السّلام
دندان پیشین جا کن میشود میشاید آن را با طلابست و بند کرد و اگر بیفتد میشود جایش دندان پیشین گوسفند نهاد؟ آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 303 فرمود: آري اگر خواهد بجایش دندان گوسفند نهد بشرط که تذکیه شده باشد، و از عبد اللَّه بن سنان
مانندش آمده ( 1) و از کتاب زهد امیر المؤمنین علیه السّلام است که حسین بن علی باعلی علیه السّلام در رحبه آمدند و بر تن
حسین علیه السلام پیراهنی از خز و طوقی از طلا بود و علی علیه السّلام فرمود: این پسر من است، گفتند: آري و او را پیش خواست
و آن پیراهن را پاره کرد و آن طوق را گرفت تیکه تیکه کرد. ( 2) بیان: این خبر از مجعولاتست یا مقصود از حسین جز امام سوّم
است و یکی از فرزندان خردسال آن حضرت یا از کودکان حسین علیه السّلام بوده است زیرا امام حسین هنگام نزول امیر المؤمنین
بکوفه در حدود 40 سال داشته و داناي به علوم اولین و آخرین بوده و چگونه طلا بتن میکرده با اینکه در این سن مرد طوق طلا
بگردن نمیکند و اگر منظور از رحبه آستانه مسجد مدینه باشد باز هم درست نیست زیرا امامان پیش از سن بلوغ هم معصوم بودند
مگر پیش از صدور حکم حرمت پوشیدن و زیور طلا براي مردان باشد. گویم: بزودي اخبار بسیاري در کتاب آداب و سنن در
ابواب زیور و جامه و مراکب و در کتاب صلاة بیایند ان شاء اللَّه تعالی، چون با آنجا مناسبترند و همانا برخی از آنها را در اینجا
آوردیم براي شرکت احکام ظروف با این احکام در مدرك و مأخذ. تحقیق و جمع میان اخبار گذشته و بیان احکامی که از آن
اخبار استفاده شود با اشاره بگفته علماء اعلام در این مقام. ( 3) و در اینجا چند مقصد است. 1- ظاهر کلام بیشتر فقهاء از اصحاب
حرمت اوانی طلا و نقره است. علامه در منتهی گفته: همه کسانی که بدانشمندي در یادند اجماع دارند بر حرمت خوردن و نوشیدن
در ظرفی که از نقره و یا طلا ساخته شده جز آنچه از داود نقل شده که تنها نوشیدن را حرام دانسته است و از شافعی نقل شده که
نهی در ص: 304 اینجا نهی تنزیهی است و معنی کراهت دارد، این قول قدیم او است، و نیز گفته: که آیا
بکار بردن آنها بطور مطلق حرام است در جز خوردن و نوشیدن هم، علماء ما گفتند: حرام است و نقل اجماع فقهاء را نموده بر
حرمت مطلق استعمال ظرف طلا و نقره در تذکره و هم در ذکري، و محقق در معتبر جازم شده بحرمت مطلق استعمال ولی بر آن
نقل اجماع نکرده. ( 1) شیخ- ره- در خلاف گفته مکروه است بکار بردن ظرفهاي طلا و نقره و همچنان طلاکوب و نقرهکوب آنها
و شافعی گفته: جائز نیست استعمال ظرفهاي طلا و نقره و ابو حنیفه هم آنها را در خوردن و نوشیدن و عطر زدن حرام دانسته و بر هر
حال، شافعی طلاکوب را مکروه شمرده و ابو حنیفه گفته: مکروه نیست و آن مذهب داود است. دلیل ما اجماع فرقه امامیه است،
وانگه روایت حلبی و روایت محمّد بن مسلم را آورده وانگه گفته: ( 2) و از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم روایت است که نهی
کرده از استعمال ظرفهاي طلا و نقره و بر همین اکتفا کرده و آغاز سخنش گرچه ظاهر است در کراهت اصطلاحی که در برابر
حرمت است بویژه که در برابرش قول شافعی را آورده بر عدم جواز، ولی پایان سخنش با آوردن اخباري که ظاهر در حرمتند براي
دلیل مینماید که مقصودش از حرمت کراهت است یا معنی اعم از کراهت حرمت، از این رو و محقق و دیگران پس از او آن را
صفحه 139 از 149
تفسیر بحرمت کردند. شهید- ره- در ذکري گفته: ظرفها پنج رستهاند: الف: آنچه از طلا و نقره ساخته شده که بکار بردنش براي
خوردن و آشامیدن باجماع فقهاء حرامست و در خلاف گفته: مکروه است بکار بردن آنها و ظاهرش اراده حرمت است مانند گفته
شیخ در مبسوط ( 3) و براي گفته پیغمبر صلی اللَّه علیه و سلم که هر که در ظرف نقره بنوشد همانا در درون خود آتش دوزخ را
نوشانوش کرده تا اینکه آن را فرو برد یا برگرداند، ( 4) و فرموده علیهم السّلام در ظرف طلا و نقره ننوشید و در سینی آن مخورید،
زیرا اینها براي آنهایند در دنیا و براي شمایند در دیگر سرا، این دلالت اشارهاي دارد بطور ایماء بر حرمت بکار بردن آنها مطلقا
مانند بخور ص: 305 دادن و سرمهکشیدن و وضوء گرفتن، و ذکر خوردن و نوشیدن براي اهمیت آنها است
1) و همچنین است قول امام صادق علیه السّلام مخورید در ظرف طلا و نقره، که البته نهی تعلّق بکارهاي سودبخش دارد، ( 2) و )
هم فرموده امام کاظم علیه السّلام که ظرف طلا و نقره کالاي آنانیست که یقین بآخرت ندارند، و در این دو حدیث اشارهایست
بحرمت داشتن آنها مطلقا، و چون داشتن آنها مایه اسراف و ترك انفاق در راه خیر و صرف مجلس آرائی است، سزاوارتر بحرمت
است چون کبرآور و دل شکن فقراء است پایان. و بدان که روایات خاصّه تصریح بحرمت نوشیدن و همه استعمالات ندارند، و
روایاتی که دلیل حرمت همه استعمالات آوردند برخی بروش فقهاء ما ضعیف هستند و برخی صریح در حرمت نیستند بلکه ظاهر
برخی کراهت است ولی لفظ کراهت در اخبار غالبا بمعنی کراهت اصطلاحی نیامده و دلالت مطلق نهی هم بر حرمت ثابت نشده
ولی کثرت روایات و شهرت میان فقهاء بلکه همه مسلمانها و دعواي اجماع قول بحرمت را تقویت میکند و گر چه در جز خوردن
و نوشیدن چنین قوّتی ندارند. وانگه مشهور میان فقهاء اینست که داشتن ظرفهاي طلا و نقره براي جز بکار بردن بلکه صرف
نگهداشتن و زیور نمودن خانه هم حرامست بحکم دو روایت محمّد بن مسلم و موسی بن بکر، و تأیید شده باینکه معطل کردن مال
است و اسراف علامه- ره- در نهایه گفته: و همچنین حرام است وجوه دیگر استعمال آنها مانند وضوء ساختن با آنها و خوردن با
قاشق نقره و عطر زدن از عطردان نقره و بخور در مجمره نقره که حاوي آن باشد براي اینکه تکبر آور و دلشکن فقراء است، زیرا
امام باقر علیه السّلام نهی کرده است از ظرف طلا و نقره و نهی از اعیان بمعنی نهی از همه بهرهبري از آنها است، و آیا حرام است
داشتن ظروف طلا و نقره براي غرضی جز استعمال مانند آراستن مجالس؟ موجّه همین حرمت است چه که فرموده: آنها براي
آنانست در دنیا و براي شما است در دیگر سرا. ( 3) و بدلیل حدیث امام باقر علیه السّلام و براي اینکه تحریم بکار بردن آنها مطلقا
ص: 306 مستلزم تحریم داشتن آنها است بوضع آماده براي بکار بردن مانند طنبور که داشتن آن حرام است،
و چون مایه تعطیل مال است و بمنزله اتلاف آنست که از آن نهی شده پایان. یکی از محققان اساتید ما گفته: داشتن آنها نیز حرام
است بنا بر اقرب چون داشتن نماینده قصد استعمال است چون فائده روشن آنها همان استعمال است و داشتن آنها خود قصد
نافرمانی و اقدام بر حرام است که خودش حرام است یا کمک بر گناه، زیرا داشتن آنها اعانه بر استعمال آنها است و اعانت بر اثم
است و خود حرام است. اگر اعتراض شود که داشتن آنها نماینده قصد استعمال آنها نیست و فائده آنها تنها بکار بردن آنها نیست
بلکه نگهداشتن آنها هم خود غرض مستقلی است از آنها مانند استعمال آنها در انجام حوائج. پاسخ گوئیم که یا ظهور نگهداشتن
آنها در قصد استعمال گفته ما تأیید شود بروایت محمّد بن مسلم که نهی در آن تعلق بخود ظرف طلا و نقره دارد و شامل نهی از
داشتن آن هم هست. من گویم: سستی این وجوه روشن است و هم ضعف روایت عامیه با ضعف دلالت آن و با ضعف دلالت
روایت محمّد بن مسلم، و عمده دلیل آنها روایت موسی بن بکر است، و بعقیده من آن روایت هم دچار ضعف سند است و صریح
در حکم حرمت داشتن آنها نیست، زیرا متاع ابزار بهره بردن و بکار واداشتن است چون اسم مصدر است از (متّعته) با تشدید بمعنی
(اعطیته)، در قاموس گفته: متاع سود است و مال فروشی و ابزار و هر چه در نیاز ما از آن بهرهمند شوند و جمعش امتعه است. و
یعنی آهن و مس زرد و مس معمولی و قلع و با ضمّه و « او متاع » یعنی جستن طلا و نقره « ابْتِغاءَ حِلْیَۀٍ، 17 - الرعد » اینکه خدا فرموده
کسره بمعنی توشه راه است، در صحاح گفته: متاع مال فروشی است و بمعنی سود و آنچه از آن بهره برند، راغب گفته: متوع
صفحه 140 از 149
کشش است و بالا رفتن و متاع بهرهگیري دراز مدت، گفته ص: 307 شود (متعه اللَّه بکذا و امتعه) ( 1) خدا
براي آگهی « وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ، 36 ، البقرة » وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حِینٍ، 98 ، یونس) و باز فرموده » تعالی فرموده
قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ- بگو متاع دنیا اندك است، » باینکه هر آدمی را در دنیا بهرهمندیست تا مدت معلومهاي، و قول خدا که فرموده
آگهی بر این است که بهره دنیا نسبت بآخرت قابل اعتناء نیست و چیزي در شمار نیاید، و بهر چه در خانه از آن سودي « -77 النساء
و هر چه بدان سود برده شود بهر نحوي آن را هم متاع گویند و متعه « در جستجوي زیور یا متاع » برند متاع گویند، خدا تعالی فرمود
یعنی طعام خود را و آن را هم متاع نامیده، پایان. گویم: « و چون برگشودند متاع خود را، 65 - یوسف » و بدین معنا است قول خدا
از اینجا روشن شد که اصل متاع بهرهگیریست وانگه استعمال شده در ابزار بهرهگیري و در این حدیث یا بمعنی مصدریست براي
مبالغه یا بمعنی ابزار بهرهمندیست و بهرهگیري در آن منظور است و بر نفس داشتن آن صدق نکند، و کسی باین نکته متوجه نشده
و تنها در سند حدیث سخن گفتند، و اما آنچه در باره مجلس آرائی بدان گفته که ظاهر اینست که آنهم خود بهرهمندي و استعمال
آنها محسوبست و بقسم یکم پیوندد مانند بستن آنها به مجمره بخور ظاهر اینست که دلیل درستی نباشد زیرا گذاشتن ظرف طلا یا
نقره در مجلس و گذاشتن عطر روي آن خود بکار گرفتن آنها محسوبست، آري براي مهمان که دست بکار آنها نیست و تنها بوي
عطر را استشمام کند مورد اشکال است که آنها را استعمال کرده باشد آري از جهت حضور در مجلس گناه در صورتی که این کار
حرام باشد مرتکب حرام شده و همچنین است پرتونشینی شمعی که در ظرف طلا و نقره نهادند براي جز کسی که مباشر آنست و
آن را انجام داده که دور نیست جائز باشد بویژه اگر در مجلسی که چراغ در آن افروخته است نباشد چون این را انتفاع و تصرف
نگویند و از اینجاست که گویند مالک چراغ حق ندارد مردم را از استفاده پرتو چراغ ص: 308 خود منع
کند، ( 1) و در اینجا اعتراض شود در باره مشاهد مشرفه که در ظروف طلا و نقره چراغ و شمع افروزند، زیرا لازم آید ارتکاب حرام
براي انجام زیارت که مستحب است بنا بر قول باینکه این گونه استفاده هم انتفاع است و حرام است، و ظاهر اینست که این گونه
احتیاطهاي دور از حقیقت سبب ترك فضائل باین بزرگی نشوند، زیرا آتیه بودن شمعدانها خود محل منع است چنانچه خواهی
(171 / دانست، و هم حرمت هر استعمالی ممنوع است، و این گونه استفاده را اصلا استعمال نگویند، و مؤید آنست روایت کلینی ( 3
و شیخ در سند حسن و صحیح از زراره آورده که امام پنجم در جنازه مردي از قریش حاضر شد و من همراهش بودم و عطاءهم
حاضر بود و زنی شیون کرد و عطاء گفت باید خاموش شوي یا ما برگردیم و آن زن خاموش نشد و عطاء برگشت، من بامام علیه
السّلام گفتم: عطاء برگشت، فرمود: چرا؟ گفتم: این زن شیون کرد و باو : یا خاموش باش یا من برمیگردم و خاموش نشد و او
برگشت، فرمود ما را ببر، پس اگر این باشد که باطلی را بهمراه حقی بینیم و آن حق را وانهیم حق مسلمان را نپرداختیم و اما آنچه
برخی میکنند و با خود شمعی در زیارتگاه میبرند و با آن زیارت نامه میخوانند گویا در باره احتراز از استفاده از شمع شمعدان طلا و
نقره سودي ندهد مگر در آنجا که از روشنی آنها هیچ استفاده نکنند و آنهم در غالب نشدنی است و با رسیدن پرتو از شمعدان طلا
و نقره خواندن با همه آن روشنیها انجام شود و قصد در اینجا سودي ندارد. و شگفت است که یکی از افاضل همعصران ما براي
زیارتگاه پاك امام رضا علیه السّلام شمع میفرستاد تا مردم در پرتو آن زیارتنامه بخوانند بگمان اینکه این کار برایشان سودي دارد
و مانع ارتکاب فعل حرام میشود. محقق اردبیلی- ره- گفته: در هیچ خبر معتبري نهی از استعمال مطلق ظرف طلا و نقره وارد
نشده، آري در صحیحه محمّد بن اسماعیل کراهت آمده و در حسنه حلبی نهی از خوردن در ظرف نقره و این دو درستترین
خبري هستند که در این مسأله نقل شدند و در منتهی گفته: ظاهر اینست که مقصود از کراهت ص: 309
حرمت است که قصد حرمت از کراهت بسیار است ( 1) و دنباله خبر هم مشعر بر آنست فتأمل، و باقی اخبار غیر صحیحه مانند خبر
داود بن سرحان و خبر محمّد بن مسلم و روایت موسی بن بکر میباشند و بر فرض حمل نهی کراهت بر حرمت نهی تحریمی از آن
دو استفاده شود و نهی از اعیان خارجیه معقول نیست چون فعل مکلف نیستند پس نهی متوجه عمل مطلوب از آنها است بحسب
صفحه 141 از 149
غالب چنانچه مقتضاي اصول محاوره است و آن مطلق استعمال آنها است نه خصوص خورد و نوش با آنها بحکم ظاهر کلام و
نزدیک بودن بحقیقت نهی از ذات آنها و از آنچه دانستی روشن شود که داشتن آنها براي نگهداشتن و ذخیره دلیلی بر حرمت
ندارد چنانچه مذهب اکثر فقهاء است و نه دلیلی بر حرمت تزیین مجالس و خانه با آنها و نه جز آن وجود ندارد زیرا در برابر اصل
- من حرّم زنیۀ اللَّه چه کسی حرام کرده زیوري که خدا آفریده، 34 » اباحه دلیل شایستهاي بر حرمت آن نیست با وجود عموم
با عموم دلیل حصر محرمات در برخی آیات و نبودن این اعمال در شمار محرمات. سپس- ره- گفته: خلاصه اگر دعوي « الاعراف
اجماع نبود و عدم ظهور مخالف و عدم فرق، قول بکراهت استعمال ظروف طلا و نقره خوب بود، چون دلیل حرمت نیست و لفظ
آمده و نهی از ظرف نقرهکوب را بر آن عطف کرده که تفسیر بکراهت شده و تفسیري خوبست، تنها اجماع با « بد داشت آنها را »
ظهور برخی اخبار دلالت دارند بر حرمت استعمال فی الجمله، و احتیاط و برخی از اخبار هم مقتضی حرمت داشتن آنها میشوند و
نباید ترك شود- پایان- من گویم: حمل نهی متعلق باعیان را بر مطلق استعمال و انتفاع مورد اعتراض است بلکه باید عمل شود بر
حرام است بر شما » انتفاع متعارف و غالب آن عین که در ظرف موضوع بحث در اینجا همان خوردن و نوشیدنست و در قول خدا
خوردنست و در امثال آنها چنانچه در پیش بدان اشاره « حرامست بر شما میتۀ، 3- المائده » و طی است و در « مادرانتان، 23 - النساء
1) شیخ در خلاف ) کردیم. 2- فقهاء اصحاب در ظرفهاي نقرهکوب و آب نقرهدار اختلاف دارند. ص: 310
گفته: حکم آنها همان حکم ظرف طلا و نقره است، و در نهایه گفته: استعمال آنها جائز است ولی واجب است لب بر جز موضع
نقره نهاد، و علامه- ره- آن را اختیار کرده، و عامه متأخرین معتقدند بکراهت و آن اقوي است بحکم صحیحه عبد اللَّه بن سنان.
شیخ براي حرمت حجت آورده به حسنه حلبی چون عطف دلیل برابري حکم معطوف و معطوف علیه است و هم بروایت برید چون
مقصود از کراهت در نخست همان حرمت است و در دوم هم باید حرمت باشد براي اینکه معطوف و معطوف علیه برابر باشند و
اشتراك و مجاز لازم نشوند، و هم بروایت عمرو بن ابی مقدام، و پاسخ دادند که لزوم برابري میان معطوف و معطوف علیه ممنوع
است و خبر حلبی حمل بر کراهت شود در خصوص نقرهکوب براي جمع آن با دلیلی که از آن اقوي است، و کراهت در خبر برید
اعم از تحریم است و بمعنی مطلق بدیست که جامع میان معطوف و معطوف علیه است بنا بر قول بکراهت و اینکه امام نقره را کنده
است دلیل بر حرمت نیست و میشود براي رفع کراهت باشد یا دوري کردن از جاي نقره بطور وجوب که فتوي شیخ است در کتاب
مبسوط و هم علامه و بیشتر متأخرین باستناد امریه عزل در صحیحه ابن سنان، و محقق در معتبر دوري از جاي نقره را مستحب دانسته
براي صحیحه معاویۀ بن وهب و آن خوبست، زیرا ترك استفصال با قیام احتمال دلیل بر عموم حکم است. من گویم ظرف
نقرهکوب چند بخش است: 1- ظرفی که پارهاي از آن نقره است و پاره دیگر مس یا فلز دیگر و از هم جدا هستند مانند ظرفهائی
که از سفالند یا مانند آن و نقرهکوب میشوند. 2- ظرفی که همه آن روپوش نقره دارد و آنهم دو قسم است: الف: آنکه آب نقره
بدان دادند بطوري که اگر روي آتشش گذارند چیزي از آن جدا نشود. ب: آنکه تیکه نقره بدان چسباندند بطوري که بوسیله
- 3- ظرفی که تیکهاي یا حلقهاي یا زنجیر از نقره بدان آویخته است. 4 (1) آتش از آن جدا شود ص: 311
ظرفی که از مخلوط فضه با فلز دیگر ساخته شده. 5- ظرفی که با نقره نقشه بر آن درآوردند. و ظاهر مورد اخبار مفضض بخش
یکم و سوم است ولی ظاهر بیشتر آنها ظرفی است که دسته یا تیکه از نقره بدان پیوسته نه حلقه و زنجیر نقره داشته باشد چون در
برخی به دسته نقره تصریح شده. چون حلقه نقره در خبر ظروف تجویز شده در دروس گفته: در باره نقرهکوب روایاتی است و
حکم بکراهت اشبه است بصحت، آري دوري از جاي نقره واجب است بنا بر اقرب، و باکی نیست بدسته نقره براي شمشیر و نوك
غلاف شمشیر و در دسته ظرف و حلقه نقرهاي براي کاسه. و اما در بخش دوم ظاهر اینست که در رسته نخستش که رسته الف است
اکل و شرب جائز است و در دومی حرام است چون خود روپوش سراسري ظرف است بلکه عرفا بهمه آن ظرف نقره گویند، و براي
اخبار گذشته که در باره خبر ظروف وارد شده، و محتمل است قول بجواز در آن بحکم اصل اباحه و عدم صراحت اخبار در منع از
صفحه 142 از 149
آن. علامه- ره- در نهایه گفته: اگر ظرفی از آهن یا جز آن بسازند با روکش طلا و نقره، اگر با نهادن بر آتش طلا و نقره آن جدا
شوند استعمالش ممنوع است و گر نه اشکالی ندارد که ناشی است از اینکه بر فقراء حالش روشن است و مایه تکبر و بالیدن براي
صاحبش نمیشود پس جائز است و از اینکه مانند بظرف طلا و نقره است و حرام است- پایان- و اما بخش 4: دور نیست که تابع نام
باشد و اگر نام صرف نقره بر آن نهند حرام است و گر ننهند حرام نیست و با صدق نام آمیختن با چیز دیگر اعتبار ندارد. و اما
بخش 5- بعید نیست گفته شود: بتفصیل در وضع آن مانند بخش دوم ص: 312 و اگر با عرض بر آتش نقره
از آن جدا گردد در شمار مف ّ ضض است و حکم آن را دارد و گر نه حکم آن را ندارد. ( 1) و بدان که اخبار باب بعنوان مف ّ ضض
واردند که مشتق از فضه است بمعنی نقره و آیا طلاکوب و روکش طلا هم در آن داخل است یا نه؟ علامه- ره- در کتاب منتهی
گفته: در این باره گفتهاي از فقهاء اصحاب ندیدم، وانگه گفته: اقوي نزد من جواز داشتن آنست بحکم اصل اباحه و مورد نهی
همان ظرف طلا و نقره است، آري مکروه است زیرا از درجه نقره کمتر نیست، و این گفته خوبست جز اینکه اثبات کراهت که
خود یک حکم شرعی است با اینکه ن ّ ص ی در میان نیست مشکل است. و هم او- ره- در نهایه گفته: فرقی میان نقرهکوب و
طلاکوب در این باره نیست چون در منع و علت منع هر دو برابرند. سید- ره- در مدارك گفته: اظهر اینست که ظرف طلاکوب
چون نقرهکوبست در حکم بلکه طلاکوب سزاوارتر است بحرمت. محقق اردبیلی- ره- گفته: ظاهر این است که فرقی نیست میان
طلا و نقره وابسته بظرفی در ثبوت کراهت و در وجوب کنارهگیري دهان از آن با احتمال کراهت و واجب نبودن کناره کردن
بدهان از آن، وانگه گفته: وجوب کنار زدن دهان از جاي نقره دلالت دارد بر حرمت نوشیدن از ظرف نقره فتأمل. 3- شیخ بهائی-
ره- گفته: خوردنی و نوشیدنی در ظرف طلا و نقره حرام نمیشود گر چه خوردن و نوشیدن حرام باشد چون دلیلی ندارد و اصل
حلیت است و از شیخ مفید- ره- حرمت آنها نقل شده و از کلام ابی الصلاح هم بر میآید، و بسا پنداشته شود اشاره بدان از قول
پیغمبر صلی اللَّه علیه و سلم که: آنکه در ظرف نقره بنوشد گویا برشته کند در درونش آتش دوزخ، و شیخ ما در ذکري آن را
مردود دانسته براي اینکه مفاد حدیث اینست که نوشیدن نامبرده سبب دخول در دوزخ است چون معنی حقیقی آن نشدنی است-
پایان. ص: 313 و دیگري هم مانند سخن او را گفته. ( 1) من گویم: سخن فقهاء در این باره مبهم است و
مقصود و مفادش مفهوم نیست. و شرحش اینست که تحریم عین هر چیز اگر بمعناي حرمت استعمال و بهرهبري از آن نباشد معناي
مثبتی ندارد پس اگر مقصودشان از حرمت خوردنی اینست که چون خوراك در ظرف طلا و نقره باشد حرام است و خوردنش
جائز نیست و اگر چه بظرف دیگر هم منتقل شود چنانچه از سخن ذکري برمیآید این معناي مثبتی دارد ولی دلیل درستی ندارد،
چون اخباري که از طرق خاصّۀ و عامه نقل شدند بر آن دلالت ندارند، در ذکري گفته: خوردنی و آشامیدنی آن ظرفها حرام نشوند
و اگر چه استعمال آنها حرامند زیرا نهی وارد شامل خوراك و نوشابه نشود و اگر آنها را در ظرف دیگر ریزد و بخورد گناهی
نکرده و از مفید- ره- حرمت آن نقل شده و از کلام ابی الصلاج هم برآید وانگه اعتراض گذشته را آورده و اگر مقصودشان
اینست که هنگام خوردن از ظرف نقره خوردنی حرام است نیز یعنی میتوان گفت چیز حرامی را خورده چنانچه از سخن برخی
برآید این محصّلی ندارد چنانچه دانستی، زیرا خوردنی حرام معنائی ندارد جز اینکه خوردنش حرام است. اگر گوئی فرق است میان
خوردنی حرام که حرمت متعلق بعین مأکول است با خوردن حرام در کلام فقهاء چون حکم کنند بکراهت خوردن تکیه زده که
فعل مکروه است نه خوردنی و کراهت اعضائی از ذبیحه که خوردنی مکروه است نه خوردن و هم فرق روشنی است میان خوردن
خوراك حلال در جاي غصبی و میان خوردن گوشت خوك. در پاسخ گویم: همه این احکام به فعل مکلّف بر میگردد ولی
باصطلاح فقهاء هر گاه حرمت فعل مکلف نسبت به عین در همه حالات اختیاریه باشد مانند گوشت خوك حرمت را به مأکول
نسبت دهند، و اگر حرمت در وضع خاص یا زمان خاصّ ی باشد یا مکان خاصّ ی حرمت را غالبا به فاعل نسبت دهند و اگر
مقصودشان عین فرق باشد نزاع کم ثمر است و ثمري ندارد که مورد اعتناء شود ولی ظاهر کلام فقهاء در ظرف طلا و نقره معناي
صفحه 143 از 149
یکم است ولی کلام ابی ال ّ ص لاح دلالتی ندارد که ص: 314 خوردن حرام است یا خوردنی ( 1) در کافی
گفته: آنچه خوردنش حرام است بر دو وجه است: 1- حرمت متعلق به عین خوردنی باشد. 2- حرمت خوردن بوجه خاصّی باشد،
نوع یکم چون استر و خوك و سگ تا آنکه گوید: نوع دوّم، مردار جاندارانی که خون جهنده دارند و تا گفته: خوراك کافران و
آنچه باندام تن خود با آن مباشرت کنند و خوراك بر سر سفره می خواري و خوراك در ظرف طلا و نقره وانگه گفته: فصل در
آنچه نوشیدنش حرام است، اندك مست کن و بیشش خمر است و حرام- تا اینکه گفته: و هر پاکی که نجس شود، و نوشیدن در
آنچه از ظرفها که خوردن در آنها حرام است- پایان- و سخن او در باره حرمت نوشیدن صریح است و موافق مشهور است و من به
خود کلام مفید دست نیافتم. 4- اختلاف دارند فقهاء اصحاب در اینکه وضوء و غسل با ظرف طلا و نقره باطل است یا نه؟ در معتبر
گفته: وضوء و غسل از آبی که در ظرف طلا و نقره است باطل نیست زیرا برگرفتن آب جزء عمل طهارت نیست بلکه شروع در
عمل طهارت پس از برگرفتن آب است و اثري در بطلان عمل طهارت ندارد و علامه در منتهی گفته موجه بطلانست زیرا گرفتن
آب مقدمه عمل طهارتست و اگر حرام باشد نمیشود مأمور به باشد چون مفسده دارد. در مدارك گفته: کلام علامه خوبست در
آنجا که آب منحصر در ظرف طلا یا نقره باشد و مقدمه بودن آن ثابت باشد و اما اگر آب دیگري باشد در اختیار او پیش از فوت
موالات ظاهر صحت عمل طهارت است چون مأمور باستعمال آب هست و متوقف بر کار حرامی نیست و برگرفتن آب که حرام
1) و همچنان اختلاف دارند در بطلان عمل ) است جدا است از حقیقت عمل طهارت- پایان- ص: 315
طهارت هر گاه ظرف طلا یا نقره آبریز آب آن باشد و عدم بطلان در اینجا روشنتر است. 5- در منتهی گفته: حرمت استعمال ظرف
طلا و نقره مشترك است میان مردان و زنان براي عموم ادله آن و مباح بودن زیور طلا براي زنها دلیل نمیشود که استعمال ظرف
طلا هم براي آنها مباح است زیرا نیاز زدن بزیور طلا سبب مباح بودن آنست و اباحه مخصوص بهمان زیور است پایان، و در ذکري
بر آن دعوي اجماع کرده. 6- در منتهی گفته: اگر ظرفی از طلا یا نقره بسازد با روکشی از مس یا قلع استعمالش حرام است چون
نهی آن را فراگیرد، و این یکی از دو قول شافعی است، و در قول دیگرش حرام نیست زیرا اسراف در باره آن بمردم نمایان نیست و
نگرانی فتنهاي نسبت بفقراء ندارد و اظهار تکبر هم ندارد و پاسخش اینست که اسراف هست گرچه پایدار نیست پایان. من گویم:
این علتها که بیان شده در نصّ نیامدند و حکم شرعی وابسته آنها نیست، و عمده اینست که نام ظرف طلا یا نقره دارد یا نه در عموم
نهی درآید یا در نیاید و دعوي صدق نام ظرف طلا یا نقره بر چنین ظروفی بعید نیست. 7- فقهاء اصحاب در باره جواز برگرفتن
ظرفهاي کوچک طلا و نقره که در خوردن و نوشیدن بکار نروند مانند سرمهدان و غالیهدان اختلاف دارند و هم در هر چه مانند
آنها باشد، زیرا صدق لفظ آنیه که مورد نهی است بر این گونه ابزار مورد شک و تردید است، بلکه برخی از فقهاء دعوي کرده که
متبادر و آنچه در ذهن درآید از لفظ آنیه و اوانی همان ظرفهاي خورد و نوش است و این لفظ بر شمعدان و چراغ و ظروف چینی و
بر قندیلها که در مشاهده و مساجد آویزند صادق نیست ( 2) و مؤید آنست آنچه در خبر علی بن جعفر گذشت آنجا که فرموده:
همانا بد است استعمال آنچه با آن نوشند، و این حدیث دست کمی از صحیح ندارد، چون حمیري و برقی آن را از کتاب علی بن
جعفر روایت کردند و کتاب او اظهر ص: 316 من الشمس است و اکنون هم نزد ما موجود است. ( 1) و بیشتر
لغتدانان آن را حواله بر شهرت کردند و هم بر عرف و گفتند معنی لفظ اناء معروف و شناخته است و جمعش آنیه و جمع بر
جمعش اوانی است، در مصباح المنیر گفته: اناء و آنیه بمعنی وعاء و اوعیهاند راغب گفته: آنیه هر آنچه هست که در آن چیزي نهند
پایان. و اینکه گفتند اناء بمعنی ظرف است و ظرف آنست که چیزي در آن قرار گیرد مستندي ندارد و در عرف معلوم است که
اگر کسی گوید برایم آنیه آور و غالیهدان یا سرمه دانش آورند در نظر عرف فرمان او را نبردند. و مؤید آنست اینکه انگشتر نقره و
قاب دعاء و سر غلاف شمشیر نقره و مانند آنها تجویز شده با اینکه همه اینها چیزي هستند که در اینها چیز جا گرفته و خلاصه هر
چه دانسته شود که در لغت یا عرف ائمه علیهم السّلام آنیه بر آن صادق است مشمول نهی است اگر آن را عام و همه گیر دانیم و
صفحه 144 از 149
گر نه اصل اباحه و جواز آن اقوي است و احتراز از همه احوط است جز آنچه استثناء آن دانسته شده است و باید آنچه فقهاء
اصحاب در این باره گفتند یادآور شویم. شهید (ره) در ذکري گفته: اقرب حرمت سرمهدان و غالیه دانست گرچه باندازه دسته
ظرف باشند چون ظرف بدانها صادق است و اما میل سرمه حرام نیست. در دروس گفته: علامه در تذکره گوید: در باره سرمهدان
خرد و غالیهدان شافعی دو وجه گفته یکی حرمت که مورد اعتماد است چون ظرف و آنیه باشند و دیگري اباحه زیرا آنها باندازه
دسته کاسهاند که تجویز شده و جدا هم که باشند باید جائز شمرده شوند. مؤلف مدارك گفته: در جواز سرمهدان و غالیهدان از طلا
و نقره تردید هست چون صدق آنیه بر آنها مورد تردید است بویژه اگر از دو سو سرباز باشند. در ذکري گفته: در باره چراغدانهاي
طلا و نقره مساجد و مشاهد اعتراضی هست براي فحواي ادله نهی که در این موارد باید ثابتتر باشد و براي امر بتعظیم آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 317 شعائر و تجلیل آنها که مقتضی جواز است. ( 1) محقق اردبیلی (ره) گفته: بر تقدیر حرام بودن آنیه طلا و
نقره نباید مشاهد را براي عنوان تعظیم شعائر و دلبندي مردم بدانها استثناء کرد زیرا چنین استحسانی دلیل تخصیص عموم حکم
نمیشود اگر وجود داشته باشد، و بسا منع نکردن فقهاء پیشین بفرض اینکه میتوانستند دلیل باشد بر عدم حرمت جز استعمال آنها در
خوردن و نوشیدن و جواز نگهداري آنها بدین روش. 9- علّامه- ره- در منتهی گفته: باکی نیست در بکار بردن کمی از نقره مانند
زیور براي شمشیر و کاسه و زنجیر کاسه و بینی بند طلا و بست دندان چون جمهور عامه، در قدح رسول خدا روایت کردند و هم
خاصه در باره آینه موسی بن جعفر علیه السّلام ( 2) و هم عامه روایت کردند که: بینی عرفجۀ بن سعد در جنگ کلاب آسیب دید و
بینی بندي نهاد و بوي گند میداد و پیغمبرش صلی اللَّه علیه و سلم فرمود: تا آن را از طلا بسازد که نیاز بدان داشت و برگرفتن آن
براي نیاز جائز است و هم بینیاز بدان گرچه برخی مخالفند، و برگرفتن آنچه اناء نباشد از طلا و نقره موجه اینست که مکروه است
و حرام نیست مانند صفحه دسته شمشیر، میل سرمه چون نفع دارد و زیان ندارد. ( 3) و براي روایت انس که گوید: نوك غلاف
شمشیر رسول خدا صلی اللَّه علیه و سلم و سر دستههاي آن از نقره بود و در میان آنها هم حلقههاي نقره بود. و روایت محمّد بن
اسماعیل که امام موسی علیه السّلام فرمود: تا عصاي نقرهکوب عباس را شکستند بسا حمل بر کراهت شود یا مانند آن. در معتبر
گفته صاحب وسیله گوید زیور سه دسته است: 1- طلا و نقره و گوهر، طلا براي زیور مرد حرام است و براي زیور زنها حلال است
جز در حال حداء (یعنی عزاداري در مرگ شوهر مرده). و نقره و گوهر (مانند عقیق و فیروزه و الماس) براي مردها جائز است که
زیور باشند چنانچه براي زنها جائز است، ولی پوشیدن زیور مخصوص مرد بر زن مکروه است و پوشیدن زیور مخصوص زن بر مرد
مکروه است، و همچنین ص: 318 انگشتري که طلا پوش یا نقره پوش است و آنچه طلا بر آن روکش شده
و داخل آن گردیده و آنچه از هر دو جنس ساخته شده بطوري که از یک دیگر امتیاز ندارند. ( 1) مؤلف جامع گفته: جائز نیست
بکار زدن ظروف طلا و نقره براي زن و مرد هر دو و هم نوشیدن از جاي نقره ظرف نقرهکوب و هم عطردان و شانه، براي زن زیور
طلا از هر نوع روا است. و او- ره- گفته: زیور طلا براي مرد جائز نیست و براي زن جائز است و زیور نقره براي مرد جائز است چون
انگشتر و کمربند و زیور شمشیر و گوشواره گردن بند شتر. در ذکري گفته: مانند حلقه براي کاسه و دسته شمشیر و زنجیر از طلا و
نقره جائز است و اخبار وارده از عامه و خاصه را نقل کرده که در این باره گذشتند. در دروس گفته: باکی نیست باینکه سر دسته
شمشیر و نوك غلافش از نقره باشد و هم بر دسته ظرف و حلقه نقره و زیور شمشیر و زیور کردن قرآن مجید با طلا و نقره. در
ذکري گفته: آیا دسته کاسه طلا مانند نقره است و جائز است یا نه؟ ممکن است چنین باشد مانند خود ظرف و ممکن است حرام
باشد براي قول آن حضرت صلی اللَّه علیه و سلم در باره طلا و ابریشم که: این هر دو حرامند بر مردان امت من. پایان. من گویم:
شرح تخت و زین و دهنه اسب از طلا و نقره گذشت و من ندیدم که فقهاء اصحاب در باره آنها سخنی گفته باشند. ( 2) و از امام
صادق علیه السّلام روایت شده که: حلقه گوش و گردن ناقه رسول خدا صلی اللَّه علیه و سلم از نقره بوده. من گویم: عامه روایت
کردند که بینی طرفۀ بن عرفجه صحابی در جنگ کلاب آسیب دید و آن را با نقره بست و بند کرد و بوي گند گرفت و رسول خدا
صفحه 145 از 149
1) در شرح شواهد گفته: کلاب بر وزن ) صلی اللَّه علیه و سلم رخصت داد که از طلا برگیرد. ص: 319
غراب یک مأوي و آبی است. و حمزة بن حسن اصفهانی در کتاب خود (التنبیه علی حروف التصحیف) گفته: تصحیف در واژهها
خلقی از قاضیان و علماء و نویسندهها و امراء را رسوا کرده و هم هیئتهائی از قراء را چون حیان بن بشر قاضی اصفهان که متصدي
قضاوت دربار حضرت نیز بود. زیرا او روایت کرد که اصحاب روایت کردند در حدیث عرفجه که بینی او در جنگ با کلاب
(سگها) بریده شد. و دفتر نویسی داشت بنام کحۀ، گفتش ایها القاضی همانا که این حادثه در روز جنگ کلاب بود، و قاضی فرمان
داد او را زندان کردند و مردم نزد او رفتند که تو را چه واداشت بر این کار؟ گفت: بینی عرفجه در روز جنگ کلاب در زمان
جاهلیت بریده شد و من در دوران اسلام بدان آزموده شدم. 10 - فقهاء اختلاف دارند در طلا کاري سقفهاي خانه و دیوارها، شیخ
در خلاف گفته: ن ّ ص ی در باره حرمت آن نرسیده و اصل اباحه است. و ابن ادریس نقل کرده که حرام است و بسا براي آن باشد که
تعطیل مال است و صرف آن در اغراض نادرست و اسراف است و بسا که امر ابو الحسن علیه السّلام بشکستن عصاي نقرهپوش (که
گذشت) بدان رهبري کند. 11 - در ذکري گفته: نوشیدن از کوزهاي که در آن انگشتر نقره باشد یا ظرفی که در آن پول نقره باشد
کراهت ندارد. گفته: کسی که ظرفهاي طلا و نقره را بشکند تعهد ارش و کسر ارزش آنها را با جنس شکسته آنها ندارند و بنا بر
قول بحرمت داشتن آنها کار حرامی هم نکرده باشد، و جائز است فروش ظروف طلا و نقره بنا بر قول حرام نبودن نگهداشتن آنها
براي جز استعمال در خورد و نوش و مقصود خریدار هم شکستن آنها باشد و اطمینان داشته باشد که خریدار آنها را خواهد شکست
و علامه- ره- گفته: فروش ص: 320 آنها مطلقاً جائز است و بر خریدار لازم است آنها را آب کند و از
12 - منتهی گفته: جائز است ساختن ظرف از جز جنس طلا و نقره بهایش بیش باشد یا کم بحکم ( صورت ظرفی بدر آورد. ( 1
اصل و استعمال هیچ کدام از آنها مکروه نیست بگفته بیشتر اهل علم و فقهاء جز اینکه از ابن عمر روایت شده وضوء از ظرف مفرغ
و مس و قلع و مانند آنها را مکروه میداشت و ابو الفرج مقدّسی این قول را براي تغییر آب برگزیده. و برخی عامه نوشیدن از ظرف
مفرغ و مس زرد را مکروه دانسته. ( 2) دلیل ما روایت عامه است از عبد اللَّه بن زید که رسول خدا صلی اللَّه علیه و سلم نزد ما آمد
و در یک کاسه از مفرغ و مس زرد براي آن حضرت آب آوردیم و از آن وضو ساخت بخاري آن را روایت کرده ( 3) و ابو داود
از عایشه آورده که: من و رسول خدا صلی اللَّه علیه و سلم در یک بادیه برنزي غسل میکردیم. و از طریق خاصّه روایتی است که
شیخ- ره- از یونس بن یعقوب آورده و حدیث عبّاد بصري را که در پیش ذکر نمودیم بروایت از برقی نقل کرده. پایان یافت کتاب
(السماء و العالم) از بحار الانوار بدست مؤلف حقیر و فقیر و معترف بتذلل و تقصیر محمّد باقر بن محمّد تقی، عفی اللَّه عن
هفواتهما و محا سیئاتهما، با هجوم هر نوع اشتغال و پریشانی خاطر و پراکندگی احوال در اواسط ماه جمادي الثانیه از ماههاي سال
1104 هزار و یک صد و چهار هجري قمري نبوي و از خوانندهها درخواست دعا دارم. ص: 321 پایان
برگردان دهمین جلد کتاب آسمان و جهان بنگارش محمّد باقر بن محمّد کمرهاي در روز بیست و پنجم ماه رجب ( 1394 ) هزار و
سیصد و نود و چهار هجري قمري برابر دوم شهریور ماه سال 1352 خورشیدي در شهر ري و پایان چاپ مرداد ماه 1353 شمسی در
چاپخانه اسلامیه- تهران. گزارش 1- جلد دهم السماء و العالم از روي چاپ قدیم کمپانی ترجمه شده و با چاپ جدید مقابله شده.
- -2 برخی اخبار که یک مضمون داشته بهم عطف شده و شماره آنها ادغام شده و با شماره اخبار در چاپ جدید اختلاف دارد. 3
در یکی دو مورد پیش و پس دارد ولی افتاده ندارد. 4- شماره اخبار مدارك از چاپ جدید گرفته شده هر جا هم شماره پیش بوده
با دو نقطه نشانهگذاري شده.