گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
بررسی وضعیت داخلی جمهوری اسلامی ایران در آستانه جنگ






اشاره

چگونه، جمهوری اسلامی ایران در وضعیت انقلابی خود و با جمعیتی بیش از سه برابر جمعیت عراق و با ارتشی بزرگ و موقعیتی برتر، مورد تجاوز این کشور قرار گرفت؟ برای تبیین چنین موضوعی، ضرورت دارد که از اوضاع داخلی جمهوری اسلامی ایران در آستانه جنگ ایران و عراق آگاه شویم. بدین منظور در این فصل به بررسی اوضاع سیاسی، نظامی و اجتماعی ایران در آستانه جنگ می‌پردازیم.

وضعیت جغرافیایی

اشاره

کشور ایران با یک میلیون و 648 هزار و 195 کیلومتر مربع وسعت [30] (شانزدهمین کشور جهان از نظر وسعت) در شرق نیم کره شمالی، در قاره آسیا و در بخش غربی فلات ایران قرار دارد و جزو کشورهای خاورمیانه است. [31] طول و عرض جغرافیایی ایران در نیم کره شمالی بین 25 تا 40 درجه عرض شمالی از خط استوا (مدار مبدأ) و بین 44 و 5 / 63

[ صفحه 73]

درجه طول شرقی از نیم روز گرینویچ (مبدأ انتخابی) است. تمام خاک ایران در منطقه معتدل کره زمین قرار دارد و در حدود 5 / 1 درجه از مدار رأس سرطان (5 / 23 درجه) که حد شمالی منطقه را معین می‌کند، بالاتر است. [32] موقعیت نسبی ایران را می‌توان از دو جهت مطالعه کرد:
1 - دسترسی به آب‌های آزاد: به طور کلی، کشورهایی که در خشکی محصور شده و از دست یابی به آب‌های آزاد محروم‌اند، از نظر اقتصادی با مشکلاتی رو به رو هستند. زیرا نمی‌توانند با کشورهای خارجی - به جز ممالکی که با آنها مرز مشترک دارند - تماس مستقیم برقرار سازند و برای ارتباط به دریا نیز مجبورند در صورت موافقت کشور بیگانه و با پرداخت حق ترانزیت، از آن کشور عبور کرده، و محصولات خود را به بنادر آب‌های آزاد برسانند. ایران از اقیانوس‌ها و دریاهای بزرگ دور است، ولی از سمت شمال و جنوب به دریا راه دارد. در شمال، با دریای خزر که در حقیقت دریاچه‌ای بزرگ است و هیچ راهی به اقیانوس‌ها و دریاها ندارد، مجاور است. در جنوب ایران نیز خلیج‌فارس و دریای عمان قرار دارند که ارتباط این کشور را با دنیای خارج امکان پذیر می‌کنند.
2 - موقعیت ایران در منطقه: ایران در جنوب غربی آسیا واقع است. آسیای غربی، در حقیقت، منطقه‌ای واسطه‌ای است بین سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا. حوادثی که در این سه قاره روی می‌دهد (فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و...) به شدت کشورهای این منطقه، از جمله ایران را تحتت تأثیر قرار میدهد.

مرزهای ایران

نه تنها وسعت و شکل جغرافیایی ایران در طول تاریخ پیوسته دچار تحول شده است، بلکه مرزهای سیاسی این کشور نیز کم وبیش، دستخوش تغییر و تحول شده‌اند. در حال حاضر طول مرزهای بین‌المللی ایران حدود هفت هزار و 816 کلیومتر است: مرز شمالی در قسمت غرب با آذربایجان و ارمنستان 627 کیلومتر؛
مرز شمالی در قسمت شرق با ترکمنستان، 960 کیلومتر؛
مرز شرقی با افغانستان از دهانه ذوالفقار تا ملک سیاه کوه، 684 کیلومتر؛
مرز شرقی با پاکستان از ملک سیاه کوه تا بندر گواتر در خلیج گواتر، 852 کلیومتر؛

[ صفحه 74]

کرانه‌های جنوبی از بندر گواتر تا مصب اروندرود (شط العرب) ، 2025 کیلومتر؛ مرز غربی با عراق از دهانه فاو تا دالامپرداغ، 1336 کیلومتر؛
مرز غربی با ترکیه از دالامپرداغ تا رود قره سوی سفلی و ارس، 488 کیلومتر؛
مرز آبی در دریای مازندران از بندر آستارا تا خلیج قلی (مصب رودخانه اترک) ، [33] [34] 664 کیلومتر [35] .
به طور کلی، جمع طول مرزهای رسمی ایران عبارت است از: مرزهای خشکی 4113 کیلومتر؛ دریاچه و باتلاق 88 کیلومتر؛ رودخانه 1830 کیلومتر.
همچنین طول کرانه‌های ایران در دریای خزر و خلیج‌فارس و دریای عمان که از روی نقشه‌های یک دو هزار و پانصد اندازه گیری شده‌اند، 2700 کیلومتر است: طول کرانه‌های ایران در دریای خزر از دهانه رودخانه آستارا تا خلیج حسین قلی، 657 کیلومتر؛ طول کرانه‌ها در دریای عمان از خلیج گواتر تا بندرعباس، 784 کیلومتر؛ طول کرانه‌ها در خلیج‌فارس از بندرعباس تا دهانه اروند رود، 1259 کیلومتر [36] .
همان طور که گذشت، طول مرز ایران و عراق 1336 کیلومتر است و با در نظر گرفتن رودخانه‌ها و هورالعظیم به 1591 کیلومتر می‌رسد که به شرح زیر می‌باشد:
اروندرود، 84 کیلومتر؛ نهر خین، 9 کیلومتر؛ رودخانه دویرج، 5 / 2 کیلومتر؛ رودخانه میمه، 5 / 2 کیلومتر؛ رودخانه کنجان چم، 5 / 20 کیلومتر؛ رودخانه تلخاب، 4 کیلومتر؛ رودخانه کنگلاکوش، 5 / 7 کیلومتر؛ رودخانه کنه کبود، 24 / 5 کیلومتر؛ رودخانه الوند، 5 / 5 کیلومتر؛ رودخانه قره سو، 34 کیلومتر؛ رودخانه سیروان، 24 کیلومتر؛ رودخانه قزلجه سو، 5 / 1کیلومتر؛ رودخانه کلاس، 45 کیلومتر؛ رودخانه زازاوه، 5 / 4 کیلومتر؛ هورالعظیم، 64 کیلومتر؛ خشکی، 1258 کیلومتر.

وضعیت اجتماعی

اشاره

در معادلات جغرافیای سیاسی (ژئوپلتیک) تمام پدیده‌های طبیعی (اعم از ثابت و متغیر) در یک قطب و انسان و جامعه به تنهایی، در قطب دیگر قرار می‌گیرند. تلفیق دیالکتیکی

[ صفحه 75]

انسان و جمعیت به مقتضای منابع طبیعی و میزان توسعه کشور، همراه با سطح پراکندگی جمعیت، هرم سنی، آن میزان مهاجرت، سطح آموزش، بهداشت، اشتغال و مهم‌تر از آن، ارزش‌ها و هنجارهای مذهبی و قومی همچنین مهارت‌های انسانی، رهبری و روحیه ملی شاخص‌های عمده وضعیت اجتماعی به شمار می‌روند که شناخت هر یک از جوامع مستلزم مطالعه این ویژگی‌هاست.
بررسی وضعیت اجتماعی ایران در آستانه انقلاب اسلامی بیان گر عدم تجانس کمی و کیفی در شاخص‌های ذکر شده است. رشد جمعیت، عدم توازن در برخورداری از رفاه اجتماعی و سطح آموزش در بین شهرنشینان و روستاییان و مهم‌تر از همه، شکاف‌های طبقاتی و حاکمیت ارزش‌های مادی منبعث از فرهنگ غرب، وحدت اجتماعی را با نابسامانی رو به رو ساخته بود؛ به گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد، وقوع انقلاب از پی آمدهای این وضعیت نابهنجار بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام پیشین، ساختار کیفی جامعه به کلی متحول شد؛ تعرضات اجتماعی به وحدت گرایید و ملت ایران هویت اسلامی و ملی خود را به دست آورد. با این حال دگرگونی شاخص‌های کمی که نیازمند گذر زمان بود، تا شروع جنگ تحمیلی تغییر چندانی نکرد و برخی نیز مانند رشد جمعیت و مهاجرت، شتابی دو چندان گرفت.

جمعیت ایران

جمعیت ایران در سال 1260 خورشیدی نزدیک به هفت میلیون و 600 هزار تن بود که در سال 1359 یعنی نزدیک به یک صد سال بعد، به حدود 37 میلیون تن رسید. در چند دهه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل افزایش امکانات بهداشتی، میزان مرگ و میر کاهش یافت و رشد جمعیت از 3 درصد تجاوز کرد، اما با تدابیری که در نیمه نخست دهه 1350 برای کاهش رشد شتابان جمعیت به عمل آمد، این میزان رشد، کاهش یافت و در حد 7 / 2 درصد متوقف شد. با پیروزی انقلاب اسلامی و به دلیل برخوردهای سیاسی - عقیدتی و همچنین اشتغال ذهنی مسئولان به امور انقلاب، جمعیت کشور دستخوش نوسانات عمده‌ای شد و میزان رشد جمعیت بار دیگر افرایش یافت و در سال 1359 به 9 / 3 درصد رسید.

[ صفحه 76]

از سوی دیگر با افزایش انتظارات عمومی - ناشی از انقلاب - مهاجرت از روستاها به شهرها برای برخورداری از امکانات رفاهی بهتر، تشدید شد، به طوری که در سال 1359، از کل جمعیت کشور، 19 میلیون نفر در شهرها و 18 میلیون نفر در روستاها زندگی می‌کردند. [37] .
رشد جمعیت و میزان مهاجرت، پی آمدهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی به همراه داشت. رشد جمعیت، بالا رفتن تورم به میزان 5 / 23 درصد، کاهش تولید ناخالص داخلی و تضعیف ساختار اجتماعی روستایی، از آثار نوسان جمعیت در کشور بود. [38] .

تقسیم‌های قومی و زبانی و دین

در کشور ایران، گروه‌های قومی گوناگونی با ریشه‌های کاملا متفاوت زندگی می‌کنند. هشت قومیت مختلف با لهجه‌های متفاوت در بخش‌های پشت کوهی به سر می‌برند. و در مجموع 9 / 48 درصد از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند. این اقوام در بخش میان کوهی فارسی زبان قرار گرفته‌اند. [39] در طول تاریخ، سرنوشت سیاسی - اجتماعی ایران تا اندازه‌ای به شکل تعامل یا ائتلاف این گروه‌ها بستگی داشته و سبب پیدایش سلسله‌های گوناگون پادشاهی شده است. تحولات جمعیتی، تنوع قومی و دینی نیز، اوضاع اجتماع ایران را تحت تأثیر قرار داده است.

[ صفحه 77]

در ایران، از نظر دینی، 8 / 98 درصد مردم مسلمان هستند. از این میان، 91 درصد شیعه مذهب و 8 / 7 درصد نیز پیرو سایر مذاهب اسلامی می‌باشند. همچنین هفت درصد از ایرانیان مسیحی، سه درصد کلیمی، یک درصد زرتشتی واندکی نیز از پیروان حضرت یحیی به نام صائبین (ساکن اهواز و خرمشهر) هستند که با برخورداری از آزادی عقاید مذهبی، در جمع مسلمانان زندگی می‌کنند.

امکانات بهداشتی و رفاهی

امکانات بهداشتی و درمانی کشور در آستانه جنگ تحمیلی شامل: 16 هزار و 937 پزشک، 558 بیمارستان و با 57 هزار و 927 تخت، 3326 درمانگاه و مطب 2535 خانه بهداشت بود. در این مدت، به ازای هر هزار تن 53 / 1 تخت بیمارستانی وجود داشت، در حالی که براساس استانداردهای جهانی، باید برای هر هزار تن چهار تن چهار تخت بیمارستانی موجود باشد. مراقبان بهداشت نیز برای هر ده هزار دانش آموز ابتدایی و راهنمایی، 5 / 8 تن بودند. [40] .

امکانات رادیویی و مخابراتی

امکانات رادیویی و مخابراتی ایران براساس برآوردهای سال 1360 (یعنی مدت کوتاهی پس از آغاز جنگ) ، با توجه به وسعت قلمرو کشور ناچیز بوده است: 65 فرستنده رادیویی A.M، چهل فرستنده F. M و 443 فرستنده و رله تلوزیونی. همچنین در این مقطع، 987 هزار و 39 شماره تلفن خودکار، 47 هزار و چهار تلفن مغناطیسی، 429 مرکز کاریر بین شهری 36 مرکز تلفن بی‌سیم بین شهری، 522 کانال ماهواره تلفنی بین‌المللی و 441 کانال تلکس مشغول به کار بوده و 123 شهر نیز به سیستم مایکروویو مجهز بوده‌اند.

وضعیت اقتصادی

اشاره

در پی جهش بی‌سابقه درآمد نفت در سال 1353، هدف‌های اقتصادی و اجتماعی برنامه پنجم حکومت پهلوی به گونه‌ای شتاب زده و بدون در نظر گرفتن امکانات مادی و ظرفیت‌های فیزیکی اقتصاد کشور، مورد تجدید نظر قرار گرفت و به منظور نیل به رشد جاه طلبانه اقتصادی، میزان کل سرمایه گذاری پیش بینی شده در این برنامه به دو برابر

[ صفحه 78]

افزایش یافت. ولی در عمل افزایش حجم برنامه بیش از آن که موجب تقویت رشته‌های اساسی تولیدی شود، به تورم بودجه جاری دولت منجر شد و طرح‌هایی هم که به منظور گسترش زیر بنای اقتصاد کشور اجرا شد، به علت محدودیت‌های ظرفیت اقتصادی، حاصلی جز تورم شدید قیمت‌ها، انحراف، بحران و اتلاف منابع اقتصادی در پی نداشت. انجام دادن این برنامه‌ها تأثیر انبساطی بی‌سابقه‌ای بر نقدینگی اقتصاد کشور، در یک فاصله زمانی کوتاه، گذاشت و چون عرضه کل به علت محدودیت‌های مربوط به نیروی انسانی و تکنولوژی و تنگناهای وارداتی نتوانست جوابگوی تقاضای فزاینده باشد، عدم تعادل شدید در بخش‌های گوناگون اقتصادی به وجود آورد که خود، فشارهای تورمی بی‌سابقه‌ای بر اقتصاد کشور وارد می‌کرد.
در چنین وضعیت غیر عادی، طبعا سیاست‌های اقتصادی کشور نمی‌توانست تأثیر قاطعی در حل این معضل و تأمین تعادل اقتصادی داشته باشد، به ویژه آن که این سیاست‌ها عمدتا با یکدیگر در تضاد بودند و بیشتر آنها سمت و سوی یکسانی نداشتند و آثار یکدیگر را خنثی می‌کردند.
بدین ترتیب، اجرای برنامه پنجم که هزینه‌های زیادی را به اقتصاد کشور تحمیل کرد، نه تنها نهادهای تورمی را در اقتصاد کشور بنا نهاد، بلکه آسیب پذیری و وابستگی کشور را به خارج شدت افزایش داد و در عین حال، موجب تشدید مشکلاتی چون اختلاف سطح زندگی بین شهر، روستا و گروه‌های مختلف اجتماعی شد و روند مهاجرت از روستاها به شهرها و تنگناهای ناشی از کمبود خطوط ارتباطی بین روستاها و شهرها را شتاب بخشید و نارسایی‌هایی در تأمین رفاه اجتماعی و تورم دستگاه اداری کشور ایجاد کرد.
نتیجه قهری هدف‌های جاه طلبانه برنامه پنجم و عدم کارایی و ناهم آهنگی سیاست‌های اقتصادی دوران شاه، به صورت بحرانی فراگیر در اواسط سال 1356 در اقتصاد کشور ظاهر شد و در نیمه نخست سال 1357 گسترش یافت. سرانجام همگانی شدن اعتصابات در نیمه دوم این سال، اقتصاد بحران زده کشور را با بن بست کامل مواجه کرد.
بررسی وضعیت بخش‌های مختلف اقتصادی در سال‌های پس از انقلاب تا آغاز جنگ به خوبی نشان دهنده تداوم این بحران است که به اختصار برخی از موارد مرتبط و با اهمیت آن ذکر خواهد شد.

[ صفحه 79]


وضعیت بخش صنعت

از ویژگی‌های عمده صنعت کشور در پیش از انقلاب وابستگی به فن آوری (تکنولوژی) پیش رفته و نیاز به کارشناسان خارجی، مواد اولیه و قطعات یدکی، که عدم توازن و ناهمگونی بین رشته‌های مختلف صنعتی، این مشکلات را افزایش می‌داد. فعالیت‌های صنعتی و تولید صنایع در 1357، به دلیل اعتصابات کارگران به ویژه در نیمه دوم سال عملا راکد ماند و شاخص تولیدات صعنتی که در نیمه اول این سال حدود 17 درصد افزایش داشت، در نیمه دوم سال تا 42 درصد کاهش یافت. در نتیجه، این بخش از اقتصاد در 1358 با رکود عمیقی رو به رو شد. از سوی دیگر، در 1358 و شش ماهه نخست سال 1359 به دلیل خرابکاری گروهک‌های ضد انقلاب به ویژه در مناطق غربی ایران - که به دست عوامل وابسته به عراق و برای فراهم کردن زمینه مناسب جهت آغاز جنگ صورت گرفت - فعالیت برخی از واحدهای تولیدی در این مناطق به تدریج متوقف شد.

وضعیت بخش کشاورزی

افزون بر مشکلاتی که به علت مهاجرت روستاییان به شهرها و واردات مواد غذایی در بخش کشاورزی وجود داشت، در جریان انقلاب (57 - 1358) بار ارزش افزوده بسیار پایینی مواجه شد. [41] هر چند در 1359، دولت حداقل قیمت تضمین شده برای برخی از محصولات مهم کشاورزی را افزایش داد، اما به علت ادامه مشکلات اساسی در این بخش و استمرار جنگ به ویژه در برخی مناطق غله خیز کشور، تولیدات کشاورزی متناسب با افزایش مصرف مواد غذایی نبود و در نتیجه، اتکای کشور به مواد غذایی وارداتی کاهش چندانی نیافت. [42] .

تولید ناخالص ملی

تولید ناخالص ملی (به قیمت ثابت سال 1353 = 100) در 1357 کاهش یافت و به میزان تولید ناخالص ملی در 1356 رسید. این کاهش ناشی از عواملی همچون کاهش شدید تولید نفت کشور به دلیل اعتصاب کارکنان صنعت نفت از دی تا اواسط اسفند 1357 بود. به علاوه، به دلیل کاهش پرداخت‌های دولت، هزینه‌های مربوط به سرمایه گذاری ثابت

[ صفحه 80]

تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی، 38 درصد کاهش یافت. مجموع این عوامل، تولید را با رکود مواجه کرد و تولید ناخالص ملی را بسیار کاهش داد، به طوری که تولید ناخالص ملی در 1357 نسبت به سال قبل، 4 / 12 درصد پایین آمد. سال 1358 نیز در شرایطی آغاز شد که دولت با مشکلات بسیار پیچیده اقتصادی رو به رو بود. براساس برآوردهای مقدماتی در این سال، تولید ناخالص ملی به قیمت ثابت بازار، معادل 5 / 2 درصد کاهش یافت که البته به مراتب کمتر از کاهش آن در 1357 یعنی 15 درصد بود. اقداماتی که دولت در 1358 برای غلبه بر مشکلات اقتصادی کشور انجام داد، تنها توانست تااندازه‌ای بحران موجود را به طور موقت تخفیف دهد ولی این مشکلات که بیشتر از وابستگی اقتصادی کشور ناشی می‌شد، همچنان به طور گسترده و بنیادی در سطوح مختلف اقتصادی کشور ریشه می‌دواند و مانع از به حرکت درآمدن چرخ‌های اقتصاد می‌شد. به این ترتیب، سال 1359 نیز در شرایط نامطلوب اقتصادی آغاز شد.

درآمدهای دولت

کل درآمدهای دولت در 1357، با 4 / 21 درصد کاهش نسبت به 1356، به 1599 میلیارد ریال محدود شد که این کاهش ناشی از پایین آمدن درآمد فروش نفت و گاز بود که با 32 درصد کاهش به 1013 میلیارد ریال رسیده بود. با این حال، در 1358، جمع درآمدهای دولت به دلیل افزایش قیمت نفت با 3 / 6 درصد افزایش به حدود 1700 میلیارد ریال رسید. ولی در 1359 بار دیگر درآمدهای دولت با 22 درصد کاهش، تنها 9 / 1325 میلیارد ریال بود. [43] .

[ صفحه 81]


دریافت‌ها و پرداخت‌های ارزی کشور

بین سالهای 1352 تا 1356، با بالارفتن قیمت نفت، دریافت‌های ارزی کشور افزایش یافت؛ اما در 1357 با کاهش تولید و صادارت نفت، دریافت‌های جاری ارزی کشور حدود 9 درصد تنزل یافت و به 2 / 23 میلیارد دلار رسید که حدود 1 / 18 میلیارد دلار آن مربوط به بخش نفت و گاز بود. در 1358، سیاست‌های ارزی کشور به طور مداوم به منظور محدودیت بیشری در حال تغییر بود. گرچه این سیاست‌ها تا حدودی از خروج بی‌رویه ارز جلوگیری کرد، ولی به تنهایی کافی نبود و با توجه به نقش حیاتی ذخایر ارزی در بازسازی و توسعه اقتصادی آینده کشور، لازم بود تصمیماتی بینانی و اساسی‌تر در این زمینه اتخاذ شود. در 1358، به علت کاهش هزینه‌های تسلیحاتی و کاهش واردات مواد اولیه و واسطه مورد نیاز صنایع به علت اقدام کشورهای غربی در اعمال پاره‌ای محدودیت‌ها و محدود شدن واردات کالاهای مصرفی و غیر ضروری و نیز کاهش بسیار شدید هزینه ارزی مربوط به کارشناسان خارجی و سرانجام برقراری محدودیت در زمینه خروج بی‌رویه ارز پرداخت‌های جاری ارزی به میزان 29 درصد کاهش یافت و به 5 / 16 میلیارد دلار محدود شد، ولی دریافت‌های ارزی کشور - با وجود کاهش صادارت نفت - به علت افزایش مکرر قیمت نفت کاهش محسوسی نداشت و در حدود 7 / 22 میلیارد دلار بود. در نتیجه، حساب جاری موازنه ارزی کشور که در 1357 حدود 500 میلیارد کسری داشت در 1358 از مازادی برابر 1 / 6 میلیارد دلار برخوردار شد و موازنه ارزی کل کشور نیز حدود 8 / 5 میلیارد دلار مازاد را نشان می‌داد. [44] درسال 1359، به دلیل تغییر سیاست کلی اقتصاد کشور مبنی برکاهش صادرات نفت و کاهش خرید نفت از سوی کشورهای غربی در پی تحریم اقتصادی و وقوع جنگ تحمیلی، دریافت‌های ارزی کشور حدود 38 درصد کاهش یافت و از 7 / 22 میلیارد دلار در 1358 به حدود 9 / 13 میلیارد دلار رسید. [45] .

[ صفحه 82]


تورم و قیمت کالاها

تورم اقتصادی پس از انقلاب اسلامی، ادامه روندی بود که پیش از آن با افزایش قیمت نفت آغاز شد و در نیمه 1356 شتاب گرفت، اما وضعیت خاص کشور در سال‌های 1357 و 1358 آن را تشدید کرد.
در 1357 تقاضای کل در نتیجه کاهش فعالیت‌های اقتصادی نسبت به سال قبل محدودتر شد، ولی چون عرضه کالاها و خدمات به سبب آشفتگی‌های دوران انقلاب و تعطیل شدن مؤسسات تولیدی، بنادر و گمرک با سرعت بیشتری کاهش می‌یافت. شکاف تورمی - البته در سطحی محدودتر از سال گذشته - همچنان وجود داشت. در این سال، میزان افزایش شاخص بهای کالاهای و خدمات مصرفی به حدود 9 درصد رسید که در مقایسه با 1356 (1 / 25درصد) به مراتب کمتر بود.
در اوایل 1358 هر چند جریان تولید از سرگرفته شد، ولی مشکلات تهیه مواد اولیه، مسائل مالی، خروج کارشناسان خارجی و روشن نبودن وضعیت واحدهای تولیدی، سبب کاهش تولید در اواخر این سال شد. سطح قیمت‌ها در اوایل 1358 به آرامی شروع به افزایش کرد؛ بالاترین افزایش قیمت مربوط به کالاهای خوراکی بود که متقاضی بیشتری داشتند؛ در پی تسخیر لانه جاسوسی امریکا (در آبان ماه) که منجر به تحریم اقتصادی و مسدودشدن ذخایر ارزی ایران را در خارج از کشور شد، از آذر ماه این سال روند افزایش قیمت‌ها شتاب گرفت و تا پایان 1358 ادامه یافت.
در 1359 نیز دولت با کسری بودجه زیادی رو به رو بود که آثار تورمی فراوانی در پی داشت. کاهش نسبی رشد اعتبارات بخش خصوصی و در نتیجه کاهش سرمایه گذاری در این بخش، فشارهایی را از جانب بازار تقاضا بر سطح قیمت‌ها وارد می‌ساخت. همچنین، ادامه تحریم اقتصادی، صنایع وابسته کشور را با مشکلات زیادی رو به رو کرد و کمبودهایی از نظر تولید برخی از کالاهای صنعتی به وجود آورد. این عوامل همراه با احتکار و سودجویی بسیاری از سرمایه داران و همچنین اختلالات موجود در جریان توزیع کالاها، موجب شد که فشار بر سطح قیمت‌ها در سال 1359 ادامه یابد.
کسری عظیم بودجه نیز در این سال‌هانقش عمده‌ای در افزایش قیمت‌ها داشت. در

[ صفحه 83]

سال 1358، تولید ناخالص ملی 6 / 1 درصد کاهش یافت و حجم پول در سال‌های 1358 و 1359 به ترتیب 35 و 32 درصد و حجم شبه پول نیز به ترتیب 40 درصد و 13 درصد افزایش داشت. در چنین شرایط اقتصادی، تهاجم سراسری عراق به ایران آغاز شد.

وضعیت سیاسی

وضعیت داخلی سیاسی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، که با حضور گسترده اقشار گوناگون مردم به ثمر رسید، دولتی میانه رو سر کار آمد که نه انقلابی و نه معتقد به حرکت‌های انقلابی بود و نه درک و بینش درستی از انقلاب داشت. توده‌های بی‌شمار مردم از بند رسته، که پس از سالها و بلکه قرن‌ها از یوغ استبداد و استعمار آزاد شده بودند، خود را حاکم بر سرنوشت خویش می‌دیدند و حاضر نبودند به سادگی آنچه را به دست آورده‌اند، رها کرده و به کنج خانه‌های خود باز گردند، در حالی که انتظار، تصور و برداشت دولت موقت، با دیدگاه مردم تفاوت داشت. از نظر دولت موقت انقلاب به ثمر رسیده و پیروز شده بود و مردم، حتی روحانیون نقش و وظیفه خود را انجام داده بودند و وظیفه دیگری نداشتند. اما، مردم خواهان آن بودند که با به ثمر رسیدن انقلاب همه کسانی که به نحوی در قوام و دوام حکومت شاه دست داشتند، کنار گذاشته شده و نیروهای متعهد به انقلاب جانشین آنها شوند. در این حال، دولت موقت به گذشت و چشم پوشی معتقد بود و در این باره، آن قدر گذشت داشت که کارکنان دستگاه سرکوب ساواک هم به خود جرأت داده بودند تا به جای فرار از انتقام و خشم مردم، در برابر ساختمان نخست وزیری اجتماع کنند و حق و حقوق خود را بخواهند!
چنین سیاستی، رفته رفته، تضاد دولت موقت را با نهادها و نیروهای انقلابی بیشتر کرد. از سوی دیگر، پشتیبانی تلویحی غرب از سیاست‌های دولت موقت به همراه تلاش عمال و گروه‌های وابسته به قدرت‌های خارجی تضعیف و انزوای نیروهای انقلابی و در نتیجه، انحراف انقلاب اسلامی شد. در چنین شرایطی، از یک سو، دیگری گسترده‌ای در تمام سطوح بین دو جریان لیبرالیسم و حامیان آنها با نیروهای خط امام به وجود آمده و از سوی دیگر، گروه‌های سیاسی - غیر از این دو جریان - برای به دست آوردن بخشی از حاکمیت و اعمال سیاست‌های خود، جنگ قدرت را آغاز کردند. گروه‌های وابسته به

[ صفحه 84]

قدرت‌های خارجی در سطوح مختلف پراکنده شده و با اخلال در روند جاری کشور، در پی به دست آوردن امتیاز بیشتری بودند. [46] اخلال گروه‌ها حتی به برخوردهای مسلحانه نیز کشیده شد و درگیری‌های گسترده‌ای در مناطق مختلف کشور از جمله کردستان، گنبد، خوزستان، و فارس آغاز شد. در مرکز حکومت، گروه‌ها با اشغال بخشی از مراکز دانشگاهی، سازمان‌ها و نهادهای اجرایی، عملا باعث توقف امور اداری و فرهنگی انقلاب کشور شدند. این گروه‌ها در برابر تصمیمات مسئولان نظام که با سیاست‌های آنان در تضاد بود، اعتصاب و تظاهرات به راه انداخته و باعث توقف امور شدند. بیشتر این برخوردها با توجه به سیاست‌های لیبرالی دولت موقت به نتیجه می‌رسید و این گروه‌ها کم کم موضع خود را تقویت می‌کردند. در حالی که نیروهای خط امام با الهام از رهنمودهای رهبری تلاش می‌کردند تا از خروج انقلاب اسلامی از خط اصلی خود جلوگیری کنند. [47] .
اشغال سفارت امریکا، در 13 آبان 1358، بازتاب وسیعی در ایران و جهان داشت. استقبال توده‌های مردم انقلابی ایران از اقدام دانشجویان، آن قدر گسترده بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشت. این حرکت، شتاب زیادی به اصلاح روند انقلاب و تعمیق ارزش‌های آن داد، تا آنجا که امام امت آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید.
از نظر داخلی، اشغال لانه جاسوسی به عمر حاکمیت لیبرال‌ها و میانه روها پایان داد، و مانع از آن شد که یک بار دیگر جریان مشروطه تکرار شود و نظام لیبرال منش و متمایل به غرب، مسیر انقلاب را منحرف کند. با سقوط دولت موقت، انقلاب وارد مرحله جدیدی شد. در این مقطع، طی هشت ماه، شورای انقلاب به فرمان امام زمام امور را به دست گرفت و به طور رسمی به بررسی مسائل زیر پرداخت:
- نحوه و چگونگی حل بحران گروگان گیری؛
- اجرای همه پرسی عمومی (رفراندوم) و تصویب قانون اساس؛
- انتخابات ریاست جمهوری؛
- انتخابات مجلس شورای اسلامی.

[ صفحه 85]

شورای انقلاب، در یک دوره انتقالی، کار تبدیل انقلاب به نظام را از طریق ایجاد ساختارهای حکومتی به عهده داشت تا از این رهگذر انقلاب تثبیت شود و امور در بستر و مجرای صحیح خود قرار گیرند.
بدین ترتیب، در 8 بهمن 1358 انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. اما در شرایطی که در مقطع دوم درگیری خط امام با لیبرالیسم نیروهای انقلابی درصدد به دست آوردن کرسی‌های قدرت و حذف نامحرمان از مسئولیت‌های کلیدی نظام بودند، بنی‌صدر با توجه به برنامه ریزی‌های دقیق و از پیش تنظیم شده، [48] ، اکثریت قاطع آرا را به دست آورد و نخستین رییس جمهور کشور اسلامی ایران شد و در نتیجه، لیبرالیسم همچنان در جایگاه قدرت باقی ماند. در پی این رویداد، جناح خط امام به پیش گامی روحانیون مبارز و به توصیه‌های حضرت امام (ره)، همه انرژی خود را صرف کسب آراء کرسی‌های مجلس کردند و با وجود مبارزه متقابل لیبرال‌ها و چپ گرایان و منافقین، موفق شدند که بیشتر آرا مجلس را به دست آورند. تشکیل مجلس اول، در 7 تیر 1359، امکان تشکیل دولت را فراهم آورد و رییس جمهور در 31 تیر 1359، برای ادای سوگند و امضای سوگندنامه (به موجب اصل 121 قانون اساسی) در مجلس حاضر شد و مراسم سوگند را به جا آورد. [49] .
مجلس اول، در تابستان 1359، با دو موضوع اساسی رو به رو بود: یکی، حل مسئله گروگان‌ها و دیگری رأی اعتماد به نخست وزیر و کابینه. در مورد گروگان‌ها، لیبرال‌ها مانند گذشته، آن را موجب خدشه دار شدن هویت انقلاب و کشور و مغایر با حقوق بین الملل می‌دانستند. در حالی که پیروان خط امام در این مورد مخالف هر گونه مذاکره‌ای بودند. این موضع گیری‌ها سرآغاز تحولی در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی می‌شد و یکی از علل اساسی و زمینه ساز اقدام امریکا در تحمیل جنگ بر ایران به شمار می‌رود.
انتخاب نخست وزیر از جمله مسائلی بود که کشمکش خط امام با لیبرالیسم را تشدید کرد. موضوع انتخاب نخست وزیر از اول مرداد 1359 در مطبوعات مطرح شد و شایعاتی بر سر زبان‌ها افتاد و سرانجام بعد از کشمکش‌های بسیار، بنی صدر نخست وزیری محمد علی رجایی را که حزب جمهوری اسلامی پیشنهاد کرده بود، پذیرفت و وی را در 18 مرداد

[ صفحه 86]

1359 به مجلس معرفی کرد. [50] مجلس شورای اسلامی نیز در 20 مرداد پس از تبادل نظر، از 196 رأی مأخوذه، با 153 رأی موافق، 42 رأی مخالف و 19 رأی ممتنع، آقای رجایی را به نخست وزیری انتخاب کرد. [51] بعد از آن، کارشکنی رییس جمهور در معرفی وزیران و پیشرفت کار دولت نزدیک به 7 ماه طول کشید که علاوه بر دامن زدن به اختلافات داخلی، باعث کندی کار دولت شد و زمینه را برای آغاز جنگ فراهم کرد.

سیاست خارجی

پیروزی انقلاب اسلامی بازتاب فراوان و تأثیرات گسترده‌ای در سطح منطقه و جهان بر جای گذاشت. جمهوری اسلامی ایران با ارائه الگوی جدیدی در سیاست خارجی خود، استراتژی اتحاد با غرب را - که نظام شاهنشاهی در پی آن بود - به استراتژی عدم تعهد تغییر داد و در این راستا کوشش فراوانی کرد تا در حد امکان، پیوندهای گسترده با غرب و امریکا را محدود کرده و در مقابل، به کشورهای غیر متعهد، کشورهای اسلامی و جهان سوم نزدیک شود. همچنین، روابط نزدیک‌تر با کشورهای بلوک شرق (به استثنای شوروی) را نیز مد نظر قرار داد.
مهم‌ترین مسائل مؤثر در ترسیم سیاست خارجی ایران پس از انقلاب، درگیری با امریکا و کشورهای غربی و تیرگی روابط با کشورهای عرب همسایه در خلیج‌فارس بود؛ امریکا منافع حیاتی خود را در ایران از دست داده بود و از گسترش انقلاب اسلامی به کشورهای همسایه - به ویژه کشورهای وابسته به غرب - نگران بود. کشورهای عربی هم از گسترش انقلاب اسلامی به سرزمین‌های خود دچار وحشت شده بودند. اشغال افغانستان به دست ارتش سرخ شوروی و کودتای نظامی در ترکیه [52] که هم زمان با ظهور انقلاب اسلامی اتفاق افتادند، به طور طبیعی سیاست خارجی ایران را تحت تأثیر قرار دادند.

[ صفحه 87]

مناسبات موجود میان ایران و امریکا به ویژه پس از اشغال لانه جاسوسی در آبان 1358، به تیرگی کامل گرایید و این کشور با تمام توان در صدد مقابله با جمهوری اسلامی برآمد؛ فعال کردن جریان‌های خراب کاری در مناطق شرق، جنوب و غرب کشور و هدایت جریان‌های طرفدار امریکا از جمله اقدامات ایالات متحده در این زمینه بود. سال 1359 اوج منازعه در روابط ایران و امریکاست. در 20 فروردین 1359، دولت کارتر قطع روابط سیاسی (دیپلماتیک) بین ایران و امریکا را به طور رسمی اعلام کرد و به درخواست وی، کشورهای عضو بازار مشترک اروپا، ژاپن، کانادا و بسیاری از کشورهای جهان به استثنای بلوک شرق، همراه با امریکا در تحریم اقتصادی ایران، شرکت کردند. صدام نیز با درک سیاست امریکا، یک روز پس از اعلان رسمی امریکا در قطع رابطه با ایران، اعلام کرد:
«عراق آماده و مجهز است تا برای دفاع از حاکمیت و افتخار خود به جنگ دست بزند.» [53] .
امریکایی‌ها همچنین پس از دست نیافتن به نتیجه دلخواه در مورد حل مسئله گروگان‌ها، طبق برنامه‌ای از پیش تنظیم شده، در 5 اردیبهشت 1359، با هشت فروند هلی کوپتر و سه فروند هواپیمای 130 - c به خاک ایران تجاوز کردند ولی در نخستین مراحل عملیات، با از دست دادن هلی کوپترها و یک هواپیما و به هلاکت رسیدن 9 تن از نیروهایشان شکست مفتضحانه‌ای را بر شکست‌های قبلی خود، در برخورد با انقلاب اسلامی، افزودند.
«ادموند ماسکی»، وزیر خارجه امریکا پس از تشدید بحران در روابط ایران و امریکا و شکست عملیات طبس، سیاست امریکا در برابر ایران را چنین اعلام کرد: 1 - اضمحلال و از هم گسیختگی داخلی؛
2 - اقتصاد رو به نابودی [سوق دادن ایران به سوی ضعف و انحطاط]؛
3 - تهاجم و حمله به مرزها.» [54] .
کودتای نوژه پیش از شروع چنگ و با هدف از هم گسیختگی داخلی طراحی شد. در 4 خرداد 1359(25 مه 1980)، تاس خبرگزاری رسمی شوروی، گزارش داد:
«امریکا با همکاری مصر و اسرائیل طرح کودتا در ایران در مورد بررسی قرار می‌دهد.» [55] .
این طرح کودتا یک ماه بعد، در 4 تیر 1359 به اجرا در آمد اما در پی شکست آن امریکا با سرشگستگی و ناامیدی از این نوع طرح‌ها، اقدام نظامی را در دستور کار خود قرار داد.

[ صفحه 88]

هم زمان، برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، بر مقابله نظامی با خطر ریشه دار شدن انقلاب ایران تأکید کرد و گفت:
«استراتژی امریکا در مقابله با انقلاب ایران باید تقویت دولت‌هایی که توان انجام عملیات نظامی علیه رژیم [امام] خمینی را دارا هستند، مورد توجه قرار دهد.» [56] .

وضعیت نظامی

اشاره

وضعیت ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی که دو نیروی مسلح ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی هستند، در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرند.

ارتش جمهوری اسلامی ایران

پیشینه ارتش جدید ایران به پس از کودتای 3 اسفند 1299 باز می‌گردد. تا پیش از این کودتا، ایران ارتش منظمی نداشت و واحدهای نظامی مختلف تحت نظر مستشاران خارجی در گوشه و کنار کشور فعالیت می‌کردند که عبارت بودند از:
دیونیریون قزاق که فرماندهان آن روسی بودند، شامل 8756 سرباز ایرانی، 76 افسر ارشد و 66 افسر جزء روسی و 202 سرباز ایرانی تحت امروز وزارت جنگ با مخارج سالیانه 19 میلیون و 150 هزار ریال که بانک شاهنشاهی آن را می‌پرداخت. بریگارد مرکزی، شامل دو افسر خارجی، 126 افسر ایرانی و 2142 سرباز با مخارج سالیانه 9 میلیون ریال.
پلیس جنوب (اس. پی. آر) شامل 5400 سرباز ایرانی، 190 افسر انگلیسی و 256 افسر جزء انگلیسی و هندی با مخارج سالیانه 25 میلیون ریال.
ژاندارمی دولتی، شامل 8400 ژاندارم زیر نظر افسران ایرانی و چند افسر انگلیسی و چند افسر سوئدی تحت امر وزارت کشور با مخارج سالیانه 35 میلیون ریال. [57] .
پس از کودتای 1299 خورشیدی بنا به صلاح دید انگلستان، تشکیل قوای متحدالشکل به منظور جلوگیری از گسترش نفوذ شوروی در ایران در برنامه کاری رضاخان قرار گرفت. ابتدا در سازمان بریگارد مرکزی و اردوی فوق العاده گارد نصرت و بخش‌هایی از وزارت جنگ یکی پس از دیگری در قزاق خانه ادغام شدند. سپس ژاندارمری با مدرسه قزاق خانه ادغام

[ صفحه 89]

شد و نیرویی به نام قشون ایران به وجود آمد. [58] هم زمان، مدرسه نظام وزارت جنگ با مدرسه قزاق خانه ادغام شد و مدارس نظام را به وجود آورد. به این ترتیب، ارتش واحدی با نام ارتش نوین ایران پدید آمد. [59] این ارتش از پنج لشکر مرکز، شمال غرب، جنوب، شرق، غرب و یک تیپ مستقل تشکیل می‌شد که هر یک دارای تیپ‌های پیاده، سواره، توپخانه و مختلط بودند. این لشکرها بعدها با تغییراتی، شالوده نیروی زمینی ارتش ایران را قوام بخشیدند.
پس از تاج گذاری رضا شاه، تغییراتی در ارتش داده شد. از جمله: ستاد ارتش به 9 اداره و چهار رکن تقسیم شد و در لشکر نیز تحولاتی پدید آمد. در این زمان، با بررسی مقررات نظام وظیفه کشورهای ترکیه، فرانسه و روسیه، قانون نظام وظیفه به تصویب مجلس رسید و به مورد اجرا گذاشته شد. [60] از سوی دیگر با سازمان دهی نیروی زمینی، تشکیل نیروهای هوایی و دریایی نیز پیگیری شد؛ در سال 1307، نیروی دریایی ایران به کمک مستشاران ایتالیایی به سرعت شکل گرفت از آنجا که رضا شاه گرایش‌هایی به آلمان داشت و دولت ایتالیایی نیز متحد آلمان نازی بود، این کشور در تشکیل نیروی دریایی ایران نقش به سزایی ایفا کرد. ساخت و تحویل فوری کشتی‌هایی که دولت ایران سفارش داده بود، آموزش فنون دریانوردی به افسران جوان ایرانی که به ایتالیا فرستاده شده بود و اعزام مربیان و مستشاران ایتالیایی سبب شد که دولت ایران در مدت کوتاهی نیروی دریایی کوچکی تشکیل دهد و پس از قرن‌ها، به تنهایی دفاع از آب‌های ساحلی خود در خلیج‌فارس و دریای خزر را به عهده گیرد. [61] .
تلاش برای ایجاد نیروهای هوایی ایران نیز پس از تاج گذاری رضا شاه افزایش یافت، اگر چه نخستین تلاش‌ها در این زمینه پس از جنگ اول جهانی صورت گرفته بود؛ پس از جنگ، ایران مذاکراتی را با نماینده شرکت «یونکرس» آلمان انجام داد که در پی آن نخستین هواپیما در سال 1296 با حضور احمد شاه و رجال مملکتی در میدان دمشق تهران فرود آمد. تا سال 1309، این شرکت، مؤسساتی در تهران، اصفهان، مشهد و بیشتر شهرهای مهم ایران ایجاد کرد. در 15 بهمن سال 1305، نخستین خلبان ایرانی با هواپیمای خود در فرودگاه قلعه مرغی به زمین نشست. [62] در سال 1309 نیز شماری از افسران باری تکمیل کادر هوایی به روسیه و فرانسه فرستاده شدند و سرانجام در سال

[ صفحه 90]

1313، اداره هوایی ایران به نیروی هوایی تبدیل شد و ریاست ستادی آن را تا سال 1317، یک سرهنگ بلژیکی بر عهده داشت. در سال 1314 نیز، کارخانه شهباز در ایران تأسیس شد و سه سال بعد نخستین هواپیما را در ایران مونتاژ کرد. [63] اما عمر ارتش نوین ایران چندان نپایید و در 3 شهریور 1320(25 اوت 1941)، در پی تجاوز نیروهای انگلیس و شوروی به خاک ایران، تار و مار شد. نیروی دریایی جوان ایران در 2 شهریور 1320(24 اوت 1941) مورد حمله نیروی دریایی انگلیس قرار گرفت و ناوگان‌های آن غرق شدند. در این عملیات دریا دار «بایندر»، فرمانده نیروی دریایی، و 650 افسر و ملوان ایرانی کشته شدند. همچنین، انگلیسی‌ها پایگاه هوایی اهواز را بمباران کردند و نیروی هوایی از کار افتاد. اعضای نیروی زمینی نیز در جبهه‌های شمال و جنوب با کمترین مقاومت، تسلیم نیروهای انگلیسی یا روسی شدند و یا با به جا گذاشتن سلاح و مهمات، پا به فرار گذاشتند. به این ترتیب، ارتش نوین ایران که نیروهایش در سال 1320(1941) به 125 هزار تن می‌رسید، [64] به طور کامل از هم گسست.
امریکا و بازسازی ارتش ایران
در اوج جنگ جهانی دوم، دولت امریکا که به تدریج سیاست انزوا طلبی را کنار می گذاشت، به منظور حفظ منافع سیاسی - اقتصادی و بهره گیری از موقعیت استراتژیک ایران و خاورمیانه، هیئت مستشاران نظامی خود را به ریاست ژنرال «والتر ریدلی» و مستشاران ژاندارمری و پلیس به ریاست کلنل «نورمان شوارتزکف» را در مهر و آبان 1321 (اکتبر 1942 میلادی) به ایران فرستاد تا ارتش و ژاندارمری را که پس از وقایع شهریور و مهر 1320، شیرازه آنها کاملا از هم گسیخته بود، تجدید سازمان کنند. همچنین، در خلال جنگ جهانی دوم، دولت امریکا تحت عنوان قانون وام، حدود چهل میلیون دلار اسلحه و مهمات به ایران اجاره داد و به این ترتیب زمینه نفوذ خود را در ارتش ایران فراهم کرد. [65] .
پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیدایش نظام دو قطبی و آغاز جنگ سرد بین شرق و غرب، اهمیت استراتژیک ایران که کشور همسایه شوروی و حایل بین آن کشور و خلیج فارس بود، به شدت افزایش یافت. در راستای استراتژی امریکا مبنی بر تقویت کشورهای پشتیبان غرب در اطراف شوروی و به منظور جلوگیری از گسترش کمونیسم،

[ صفحه 91]

تقویت بنیه نظامی ایران نیز همچون ترکیه و یونان در بطن طرح‌های سیاسی - استراتژیک امریکا قرار گرفت. این برنامه در سال 1950 میلادی در زمان ریاست جمهوری «ترومن» آغاز شد و تا سال 1972 میلادی (1351 خورشیدی)، امریکا 853 میلیون و 700 هزار دلار تجهیزات و ابزار نظامی در اختیار ایران گذاشت. افزون بر این در سال 1966 میلادی (1345)، ایران قراردادی به ارزش 70 میلیون دلار برای خرید کشتی نظامی، موشک و هاورکرافت با انگلیس منعقد کرد. یک سال پس از آن، - 1967 میلادی - شوروی نیز وارد بازار تسلیحاتی ایران شد و قرار داد 110 میلیون دلاری خرید خودروی زرهی و توپ‌های خودکار (اتوماتیک) ضد هوایی و کامیون‌های نظامی بین دو کشور به امضاء رسید. و نیز قراردادهایی برای خرید ضد هوایی و رادار با سوئیس و تانک با انگلستان بسته شد. [66] .
شمار نیروهای نظامی ایران در سال 1351(1972 میلادی به بیش از 290 هزار تن افزایش یافت که از این تعداد، 165 هزار تن در نیروی زمینی، 13 هزار تن در نیروی دریایی، 50 هزار تن در نیروی هوایی و 70 هزار تن در ژاندارمری خدمت می‌کردند.
ارتش ایران در سال‌های 1351 تا 1358(1972 تا 1979 میلادی):
با اعلام دکترین نیکسون و واگذاری ژاندارمری خلیج فارس به شاه، ارتش ایران برای حراست از امنیت و منافع امریکا در منطقه به طور روز افزون بزرگ‌تر و پیچیده‌تر و به جدیدترین سلاح‌ها مجهز می‌شد. این روند از 1352(1973 میلادی) آغاز و تا 1358(1979 میلادی) ادامه داشت. در 1352، نیروی زمینی ایران به یک نیروی زرهی - مکانیزه تبدیل شد که شامل سه لشکر زرهی، چهار لشکر پیاده، یک تیپ هوابرد و یک تیپ نیروی مخصوص بود. این نیروها به دو هزار خودروی زرهی، موشک‌های هدایت شونده ضد تانک از جمله: موشک تاو و موشک‌های فرانسوی ضد تانک11 - SS و 12 - SS مجهز بودند.
توپخانه ارتش ایران با دارا بودن 30 درصد از کل نیروها، از تجهیزات روسی و امریکایی بهره‌مند بود، مانند: توپ کششی 23 میلی متری Zu- Zc توپ 55 و 57 میلی متری 14 - M، توپ کششی 103 میلی متری 46 - M، کاتیوشا و نیز سیستم آتش بار زمین به زمین امریکایی شامل توپ 75 میلی متری کوهستانی هویترز، توپ 105 میلی متری 101 - M، توپ 203 میلی متری 115 - M، توپ 175 میلی متری 103 - M و توپ 203 میلی متری 106 - M.

[ صفحه 92]

لشکرهای زرهی ایران نیز به تانک‌های 47 - M و 60 - M و چیفتن انگلیسی با توپ 120 میلی متری، مجهز بودند. در سال 1352، ایران 760 دستگاه تانک چیفتن از انگلستان تحویل گرفت و 1200 دستگاه نیز برای سال 1354 سفارش داد. افزون بر این ایران حدود 250 تانک سبک اسکورپین نیز خریداری کرد.
در سال‌های 1352 تا 1354، گسترش سازمان تیپ هوابرد و تیپ نیروهای مخصوص برای انجام عملیات‌های ضد شورش داخلی و نیز با ناآرامی‌های منطقه‌ای، در برنامه کار قرار گرفت و حدود 600 هلی کوپتر از جمله 200 هلی کوپتر کبری(Bell) مسلح به موشک تاو خریداری شد.
در همین سال‌ها، نیروی هوای ایران براساس مدل امریکایی طراحی گردید و یگان‌ها، هواپیماها و تجهیزات آن به سرعت پیش رفته شدند. در این زمان، نیروی هوایی، 250 هواپیمای جنگی از جمله شش فروند 4. F و 10 فروند 5. F مجهز به موشک‌های هوا به هوا سایدویندر، حساس به نور مادون قرمز در اختیار داشت و همچنین هواپیماهای 4. F مجهز به موشک‌های دوربرد و ردیاب اسپارو 7 - A / M برای حمله به اهداف هوایی و موشک‌های هوا به زمین ماوریک دریافت کرد و سفارش 260 فروند 4. F و 180 فروند 5. F را به امریکا داد. همچنین قرار داد خرید 80 فروند TOM CAT- F. 14 مجهز به موشک فونیکس برای تحویل در سال 1358 بین ایران و امریکا منعقد شد. به منظور سوخت گیری هوایی هواپیمای 4. F و 5. F در عملیات‌های دوربرد نز، یک اسکادران تانکر بوئینگ 707 خریداری و تانکر دیگری نیز سفارش داده شد. در این مدت، تعداد افراد نیروی هوایی به 60 هزار تن افزایش یافت.
هزینه‌های نظامی
هزینه نظامی ایران در سال‌های 1353 تا 1358(1974 تا 1979 میلادی) از قرار زیر بود:
سال 1353: 9 / 1 میلیارد دلار، یعنی حدود 2 / 13 درصد تولید خالص ملی؛
سال 1354: حدود 73 / 4 میلیارد دلار، یعنی 7 / 43 درصد تولید ناخالص ملی؛
سال 1356: 25 / 6 میلیارد دلار؛
سال‌های 1357 تا 1358: 94 / 9 میلیارد دلار.

[ صفحه 93]

به این ترتیب، از سال 1352 تا 1358، امریکا سالانه به طور متوسط سه میلیارد دلار سلاح در اختیار ایران گذاشته است.
آخرین وضعیت ارتش ایران تا سال 1357 (سال سقوط شاه و ژاندارم منطقه):
کل نیروهای نظامی ایران تا این سال حدود 415 هزار تن و نیروهای ذخیره آن به 300 هزار تن بالغ می‌شد.
نیروی زمینی: شامل سه لشکر زرهی، چهار لشکر پیاده، چهار تیپ مستقل متشکل از یک تیپ زرهی، یک تیپ پیاده، یک تیپ هوابرد و یک تیپ نیروهای مخصوص بود. این نیرو دارای چهار یگان هوایی مسلح به موشک هاوک، 875 تانک چیفتن، 400 دستگاه تانک 48 و 47 - M ، شصت دستگاه تانک 60 - M، دویست و پنجاه دستگاه تانک اسکورپین، حدود 325 دستگاه زره پوش P. M. B و 500 دستگاه زره پوش 311 - Mبود.
توپخانه: توپخانه ارتش دارای 330 قبضه توپ 105 و 130 میلی متری 101 - M، 112 قبضه توپ 105 میلی متری 411 - M، 14 قبضه توپ کششی 203 میلی متری 511 - M، 440 قبضه توپ 155 میلی متری 901 - M، 38 قبضه توپ 75 میلی متری 701 - M، 14 قبضه توپ 203 میلی متری 011 - M و 72 قبضه 112 و 106 میلی متری 12 - MB، موشک‌های 11 - SS و 21 - SS، دراگون، تاو،هاوک و سلاح‌های دیگر بود.
نیروی هوایی:
نیروی هوایی دارای 100 هزار نفر نیروی انسانی و 467 هواپیما از جمله: 10 اسکادران شامل 190 فروند 4. F هشت اسکادران با 166 فروند 5. F چهار اسکادران با 77 فروند 14. F، و یک اسکادران با 14 هواپیمای RF-4E دو اسکاردارن تانکر با 13 فروند بوئینگ 707، نه فروند بوئینگ 747، چهار اسکادران 130 - C، یک اسکادران با 18 فروند هواپیمای 21 - F و چهار هواپیمای فالکن بود. اسکادران‌های هلی کوپتری نیروی هوایی نیز عبارت بودند از: 10 فروند هلی کوپتر 4 - H، و 10 فروند 602 - AB، پنج فروند 212 - AB، 39 فروند 214 - Bell، دو فروندCH - 47، شانزده فروند سوپر فریلون و دو فروند S - 61 - A4.
نیروی هوایی ایران در این زمان مجهز به موشک‌های فونیکس، سایدویندر، اسپارو، 12 - AS ماوریک و کندرو بود. هواپیماهای آموزشی ایران نیز شامل 45 فروند F - 33AC و 9 فروند 33 - T، می‌شد و نیز پنج اسکادارن دارای 25 فروند هواپیمای Tiger Cat داشت.

[ صفحه 94]

نیروی دریایی: نیروی دریایی ایران با حدود 13 هزار نفر نیروی انسانی، دارای یک فروند زیر دریایی Ex. Ustang، سه فروند ناوشکن مجهز به هلی کوپتر و موشک‌های سام - 2EX، چهار ناوچه Saam، مجهز به سام سی کت، چهار فروند 103 - Corretles,Pf، چهار فروند قایق بزرگ گشتی، شش فروند قایق F - ACM سه فروند مین جمع کن ساحلی، دو فروند مین جمع کن دریایی، دو فروند کشتی لجستیکی، یک فروند کشتی تدارکاتی و کشتی آماد و هشت فروند هاور کرافت بود. علاوه بر این، یک فروند ناو دریایی و دو فروند کشتی لجستیکی دیگر سفارش داده شده بود. این نیروها در پایگاه‌هایی در بندرعباس، بوشهر، جزیره خارک، خرمشهر، بندر امام خمینی و بندر انزلی استقرار داشتند. یگان هوا - دریای نیروی دریایی نیز شامل یگان‌های زیر بود: یک اسکادران با شش فروند فوریون 3 - P، یک اسکادران با شش فروند 56. S، یک اسکادران با 20 فروند S.H-3P، یک اسکادران با شش فروند 53 - R.H، یک اسکادران با شش فروند هواپیمای فرماندهی و چهار فروند 72 - F. یگان هلی کوپتری نیروی دریایی نیز دارای چهار فروند هلی کوپتر AB-205، چهارده فروند 206 - AB و 212 - AB، و سه گردان دریایی بود و علاوه بر آن، 17 فروند هلی کوپتر 3 - S.H، و سه فروند 3 - P، نیز سفارش داده شده بود.
هزینه نظامی ایران در سال‌های 57 - 1358 (78 - 1979) بیش از 94 / 9 میلیارد دلار بود.
آمار نیروی نظامی ایران در سال 1359 (1980 میلادی)
نشریه «توازن نظامی» (Military Balance) که مرکز مطالعات استراتژیک لندن هر سال آن را منتشر می‌کند، آمار سازمان و تجهیزات ایران را در سال 1359 بدون اشاره به تحولات کمی و کیفی موجود ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین منعکس کرده است:
نیروهای نظامی: کل نیروهای نظامی 415 هزار تن با 300 هزار نفر نیروی ذخیره (همچون آمار سال 1357)
نیروی زمینی: 3 لشکر زرهی، 4 لشکر پیاده، 4 تیپ مستقل (یک تیپ پیاده، یک تیپ هوابرد و یک تیپ مخصوص)، 4 گردان موشکی هاوک، حدود 2800 دستگاه تانک، 875 دستگاه تانک چیفتن، 400 دستگاه M-4S، M-46، چهارصد و شصت دستگاه M-60، دویست و پنجاه دستگاه اسکورپین، 325 دستگاه M-113، پانصد دستگاه بی. تی. آر -40 - 50 - 60 - 152 ای. پی. سی.

[ صفحه 95]

170 قبضه توپ؛ 330 قبضه 101 - M، صد و پنج و صد و سی میلی متری؛ 112 قبضه 114 - M، صد و پانزده میلی متری؛ 38 قبضه 107 - M، صد و هفتاد و پنج میلی متری کششی؛ 440 قبضه 109 - M، صد و پنجاه و پنج میلی متری؛ 14 قبضه 115- M، دویست و سه میلی متری؛ 14 قبضه 110- M، دویست و سه میلی متری؛ 72 قبضه 21 - MBM، بیست و یک و صد و شش میلی متری.
توپ‌های ضد هوایی شامل AT6W-1800،SS-12،SS-11، بیست و سه، سی و پنج، چهل، پنجاه و هفت و پنجاه و هشت میلی متری کششی؛ موشک‌های دراگون، تاو و هاوک و سلاح‌های دیگری از اداوات ضد هوایی. یگان‌های هلی کوپتری با پنج فروند هلی کوپتر فرماندهی، دو فروند فالکن، 207 فروند هلی کوپتر AH-IJ، دویست و هشتاد و پنج فروند هلی کوپترBeLL-214، پنجاه فروند هلی کوپتر 205 - A، دویست و چهار فروند هلی کوپتر 206- B، نود فروند هلی کوپتر 47-CH.
نیروی دریایی: نیروی دریایی حدود 15 هزار تن، یک فروند زیردریایی Ex.ustang سه فروند ناوشکن (IEX-BR) مجهز به موشک سام سی کت US - EX2 و هلی کوپتر، چهار فروند ناوچه Saam مجهز به SSm و سام سی کت، چهار فروند 301 Corretles Ex - Uspf103، هفت فروند کشتی بزرگ گشتی، Ptm - 71، شش فروند Kaman F.Acm، مجهز به موشک S.S.M، سه فروند مین جمع کن ساحلی و دو فروند مین جمع کن دریایی و دو فروند کشتی لجستیکی 1Ex- Uslcu، یک فروند کشتی تدارکات و 2 کشتی آماد، هشت فروند هاور کرافت 6 - SPN و شش فروند هاور کرافت 2 - BH و همچنین یک فروند زیر دریایی Tang Submarine، شش فروند ناوچه Faem مجهز به موشک، دو فروند کشتی لجستیک سفارش داده بود. این نیروها در پایگاه‌های بندرعباس، بوشهر، جزیره خارک، خرمشهر، بندر امام خمینی و بندر انزلی مستقر بودند.
یگان هوابرد: یک اسکادران با شش فروند هواپیمای 3 P فوریون، یک اسکادران با شش فروند هواپیمای 65 - S، یک اسکادران با 20 فروند هواپیمای SH - 3P، یک اسکادران با 6 فروند هواپیمای 53 - RH، یک اسکادران هواپیمای فرماندهی 27 - F، یگان هلی کوپتری شامل چهار فروند هلی کوپتر 205 - AB - چهارده فروند 206 - AB، شش فروند 212 - AB و سه گردان دریایی.
همچنین یگان هوابرد 17 فروند هلی کوپتری SH - 3D و سه فروند P - 3CMRac در دست سفارش داشت.

[ صفحه 96]

نیروی هوایی: با حدود 100 هزار نفر نیروی انسانی و 447 فروند هواپیما شامل 190 فروند4 - F، و 166 فروند F- 5، و 77 فروند F - 14، و 14 فروند RF - 14A، و 13 فروند بوئینگ 707، و 9 فروند بوئینگ 747، و 54 فروند 130 - C و چهار فروند فالکن 20.
یگان هلی کوپتری: شامل 10 فروندH - 4، و 10 فروند AB - 206، پنج فروند 212 - AB، سه فروند Bell- 214، دو فروند CH - 47، و 16 فروند سوپر فریلون و دو فروندS61 - A4.
هواپیمای آموزشی: 45 فروند F33A/C، و 9 فروند 33 - T و پنج اسکادران Rapier و 25 فروند Tiger cat.
موشک‌ها: فونیکس، سایدونیدر، اسپارو، A.S - 12 ماوریک و کندور.
نیروی شبه نظامی (ژاندارمری): شامل 74 هزار نیرو؛ یک فروند هواپیمای ترابری
Cessna 185, 310,0 - 2Aفروند هلی کوپتر 206 و 205 - AB و 32 کشتی.
تحولات ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی
در این سال‌ها، ارتش ایران دو موج تغییر و تحول را پشت سرگذاشت: در اوج انقلاب برخی از نیروهای نظامی با ترک پادگان‌ها به مردم پیوستند و با آنان در مبارزه با نظام حاکم و حتی حمله به پادگان‌ها و تسخیر آنها شرکت کردند. در نتیجه، سلاح‌های سبک بسیاری به دست مردم افتاد و پادگان‌ها از نیروی نظامی خالی شد و چنان وضعیتی پیش آمد که سرلشکر «قره‌نی»، که در روز 24 بهمن 1357 یعنی تنها سه روز پس از پیروزی انقلاب از سوی دولت موقت به ریاست ستاد ارتش منصوب شده بود، با حضور در دفتر ستاد و مشاهده اوضاع ارتش گفت:
«اینک وارث یک ارتش از هم پاشیده هستیم. اکنون ارتش دچار وضع نابسامانی و از هم پاشیدگی است. در ستاد کل ارتش هیچ کس نیست، وضع ما در ارتش بحرانی است.» [67] .
موج دوم نیز زمانی آغاز شد که به درخواست امام خمینی (ره)، نیروهای نظامی به تدریج به خدمت بازگشتند و ارتش ایران آرام آرام دوباره شکل گرفت تا این که در روز 29 فروردین 1358، نیروهای ارتش برای نخستین بار پس از انقلاب، با هدف نشان دادن حضور خود، در سراسر کشور رژه رفتند. هم زمان با این روز، گروهک‌ها - عمدتا چپ‌ها - زمزمه انحلال ارتش و تشکیل ارتش خلقی را سر می‌دادند، ولی با پشتیبانی بی‌دریغ امام،

[ صفحه 97]

ارتش به تدریج سازمان یافت و از فروپاشی کامل نجات پیدا کرد. در این راستا، تلاش‌های گسترده‌ای برای تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت؛ کلیه درجه داران چهار ستاره و سه ستاره بازنشسته و تمام مستشاران امریکایی اخراج شدند. [68] بسیاری از واحدهای سرسپرده از جمله گارد جاویدان و گارد شاهنشاهی منحل شده و نیروهای آنها در اختیار نیروی زمینی قرار گرفت [69] علاوه بر این بیشتر قراردادهای خرید سلاح و تجهیزات نظامی لغو شد. همچنین، مدت نظام وظیفه از دو سال به یک سال و مدت آموزش نظامی از سه تا چهار ماه به سه تا چهار هفته کاهش یافت و سیاست خدمت نیروهای نظامی در محل دلخواه در پیش گرفته شد و به طور رسمی اعلام شد که شمار نیروهای مسلح به نصف کاهش خواهد یافت. [70] .
به طور کلی، وضعیت ارتش ایران در سال‌های 1358 تا 1359(1979 تا 1980 میلادی) یعنی همزمان با تجاوز عراق به ایران چنین بوده است:
تعداد افراد نیروی زمینی ارتش از 280 هزار تن به 90 تا 150 هزار تن نیروی هوایی از 100 هزار تن به 60 هزار تن و نیروی دریایی از 30 هزار تن به 20 هزار تن کاهش یافت. نیروهای ژاندارمری نیز از حدود 74 هزار تن به یک سوم تنزل یافتند. [71] دلایل این کاهش شدید را می‌توان فرار گروهی از نیروهای سرسپرده به خارج از کشور در زمان انقلاب، تصفیه و اعدام برخی نیروهای بد سابقه و وابسته به رژیم شاهنشاهی و نیز کاهش مدت خدمت نظام وظیفه دانست.
ارتش ایران از تجربه جنگی اندکی برخوردار بود. نخستین تجربه‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران در این زمینه، دخالت در بحران‌های گریز از مرکز منطقه‌ای در کردستان و گنبد و ترکمن صحرا بود. در این اقدامات، اگر چه ارتش موفق شد در کنار نیروهای مردمی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به سرکوب شورش‌های موجود بپردازد، اما کم تجربگی، نبود فرماندهی مناسب و انگیزه و ترس از تکرار تجربه مقابله با مردم در زمان انقلاب، باعث شد که نقاط ضعف این نیرو - که از گذشته به جا مانده بود - روز به روز آشکارتر شود، اصولا ارتش ایران به جز شرکت در جنگ «طفار» در برابر چریک‌های کمونیست عمان، تجربه دیگری از جنگ نداشت.
این ارتش اگرچه در طول دهه 1970 میلادی به جدیدترین تجهیزات جنگی مجهز

[ صفحه 98]

شده بود، ولی مهارت نیروهای ارتش به همان اندازه رشد نکرده بود. در نتیجه، نیروهای نظامی توانایی بهره گیری مناسب از تجهیزات جدید را نداشتند. براساس اطلاعات منابع خارجی، تنها یک لشکر از سه لشکر زرهی و دو سوم از لشکرهای پیاده با سازمان جنگ‌های نوین آشنایی داشتند. [72] در همین مورد، سفارت امریکا در تهران در بهار 1358، در گزارشی به وزارت خارجه آن کشور درباره ارتش ایران نوشت:
«در حال حاضر ارتش ایران بیشتر یک مفهوم ذهنی است تا یک واقعیت خارجی و در حال حاضر قادر نیستند یک عملیات منجسم اساسی را برای دفاع از کشور رهبری کنند.» [73] .
در تابستان 1980 میلادی، طارق عزیز وزیر خارجه عراق، درباره ارتش ایران گفت: «امروز ارتش ایران از هم پاشیده است.» [74] .
نیویورک تایمز نیز در 23 سپتامبر 1980(1 مهر 1358) به نقل از پنتاگون نوشت:
«اینک نیروی دفاعی ایران شامل حدود 100 هزار نفر نیروی نظامی - انقلابی بد آموزش دیده و نامنظم و عده کمی خلبان وفادار به حکومت می‌باشد.» [75] .
مؤسسه مطالعات استراتژیک لندن نیز برآورد کرد که از زمان خلع شاه، نزدیک به 14 هزار تن از نیروی نظامی ایران کار خود را ترک کرده‌اند. [76] مجله «ایت ویز» نیز نوشت:
«به نظر پنتاگون، ارتش ایران به دلیل نبود منبع تهیه تسلیحات نابود خواهد شد.» [77] .

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، عواملی همچون بحران‌های منطقه‌ای در استان‌های کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و ظهور روز افزون جریان‌ها و سازمان‌های سیاسی - نظامی، تحرکات و تهدیدات امریکا، فروپاشی بخش عمده‌ای از بدنه اصلی ارتش باعث شد که سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی تشکیل شود.
سازماندهی اولیه سپاه
نخستین سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، زیر نظر شورای انقلاب، با یک شورای فرماندهی و شش واحد: آموزش اطلاعات، تحقیقات، عملیات، تدارکات و هم آهنگی مناطق تشکیل شد. شورای فرماندهی سپاه عملا در اردیبهشت 1358 تشکیل شد و شورای انقلاب احکام مسئولان واحدها را در این ماه صادر کرد. مأموریت سپاه حفظ

[ صفحه 99]

دست آوردهای انقلاب و مبارزه با ضد انقلاب به هر شکل و در هر لباس اعلام شد. مهم‌ترین واحد سپاه، واحد هم آهنگی مناطق بود که مسئولیت تشکیل و سازماندهی نیروهای سپاه در استان‌های مختلف کشور را بر عهده داشت.
تجربیات جنگی سپاه پاسداران انقلاب تا پیش از جنگ تحمیلی
به نظر سازمان دهندگان سپاه این نیرو برای رویارویی با تحرکات ضد انقلاب در مناطق مختلف، سازماندهی، شده بود. نیروهای سپاه در بدو تأسیس، در درگیری‌های منطقه‌ای کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا و سایر مناطق، مشارکت فعال و سرنوشت سازی داشتند، ولی عوامل گوناگونی چون نبود سازماندهی و تشکیلات نظامی باعث شد که به‌اندازه نیروهای ارتش، شناخته نشوند و اهمیت وجودی آنها مورد توجه قرار نگیرد.
با نگاهی به مطبوعات و برخی اسناد مربوط به درگیری‌های مناطق مختلف کشور، در سال‌های 1357 تا 1359، متوجه می‌شویم، در کنار نیروهای سپاه علی رغم نقش تعیین کننده‌شان در پایان دادن به غائله‌ها، تنها با عنوان «عناصری از سپاه پاسداران انقلاب» نام برده می‌شد، عنوانی که حتی در سال‌های نخست جنگ نیز همچنان تکرار می‌شد. با این حال، پاسداران انقلاب اسلامی بااندیشه انجام تکلیف، نخستین تجربیات جنگی خود را در درگیری‌های شهری در خرمشهر، سنندج، مریوان، بانه و جای جای مناطق کوهستانی کردستان و همچنین گنبد کاووس اندوختند. آنان به تدریج به نیروهای چریکی برای جنگ‌های شهری و کوهستانی تبدیل شدند و مهم‌ترین سلاح آنان اسلحه‌های سبک بود.
در درگیری‌های مناطق بحرانی، نیروهای سپاه به تدریج مفاهیم نظامی را تجربه کردند، ولی به بار نشستن این تجارب نیازمند زمان، هزینه و امکانات کافی بود؛ لذا مدتی گذشت تا سپاه توانست از سازماندهی، نظم و تشکیلات شایسته برخوردار شود. تعداد نیروهای سپاه اگرچه با استقبال جوانان مسلمان برای عضویت در آن، روز به روز افزایش می‌یافت، اما نبود امکانات، تدارکات بودجه، کافی و وجود اختلاف نظر در مورد سرنوشت سپاه در کادر سیاسی کشور، مانع از رشد سریع و همه جانبه آن شد. در چنین وضعیتی، نیروهای سپاه پاسداران در آغاز جنگ در سرتاسر کشور کمتر از سی هزار نفر بودند.

[ صفحه 100]

بسیج مستضعفان در کنار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچون قاعده این هرم بود، که از نیروهای مردمی تشکیل شده بود. نیروهای سپاه، آموزش بسیجیان را - که شامل آموزش اسلحه و امور نظامی بود - در زمان‌های کوتاه و به ویژه در مساجد بر عهده داشتند. بسیج مستضعفان که پس از اشغال لانه جاسوسی امریکا، در 5 آذر 1358 و با فرمان امام خمینی (ره) برای بسیج مردم جهت رویارویی با تحرکات امریکا شکل گرفته بود، به دلیل وجود کشمکش برای چگونگی اداره این نهاد، همچنان بلا تکلیف مانده بود. در هر گوشه از کشور، نیروهای گوناگون، آموزش بسیج را به عهده داشتند، اما این آموزش‌ها از آموزش تفنگ ام - یک و ژ - 3 فراتر نمی‌رفت! بسیج، نه تنها هیچ سازمان و تشکیلات مستقلی نداشت، بلکه سنگ‌اندازی بنی صدر در راه تأمین امکانات آموزش و تدارک نیروهای آن باعث می‌شد تا از رشد کمی و کیفی مطلوبی برخوردار نشود.
بدین ترتیب، جمهوری اسلامی ایران در سال‌های 1358 تا 1359 هیچ گونه آمادگی لازم برای درگیر شدن در جنگی کلاسیک، گسترده و همه جانبه را نداشت. در سطح کلان، در سیاست گذاری امنیت ملی و سیاست دفاعی کشور دگرگونی زیادی ایجاد شده و در میان نیروهای مسلح کشور (ارتش، ژاندارمری، سپاه و بسیج) آن چنان ناهم آهنگی و عدم سازماندهی وجود داشت که ناظران خارجی از جمله متخصصان نظامی عراق معتقد بودند که «ایران فاقد نیروی دفاعی مؤثر است.»
از نظر روابط نظامی و تأمین منابع تسلیحاتی نیز، ایران تمام روابط نظامی خود را قطع و تمام قراردادهای تسلیحاتی را لغو کرده بود و در مجموع، نیروهای نظامی کشور آمادگی لازم را برای پاسخ گویی به تجاوز نظامی عراق نداشتند. [78] .

[ صفحه 104]