عملیات طریق القدس آزاد سازی سوسنگرد و بستان و تأمین مرزهای بینالمللی
اشاره
جمهوری اسلامی ایران تنها دو ماه پس از پیروزی در عملیات ثامن الائمه (ع)، عملیات طریق القدس را در سال دوم جنگ (آذر ماه سال 1360) با سرعت بسیار و بر پایهی تحولات جدید و شور و هیجان ایجاد شده در کشور، به عنوان بزرگترین عملیات خود در مقیاس گسترده، طرحریزی کرد. سازماندهی نیروهای داوطلب با انگیزه شهادت طلبی در سازمان سپاه و در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، برجستهترین ویژگی این عملیات بود.
علل انتخاب منطقه
پس از پاکسازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه کارون در عملیات ثامن الائمه (ع)، هنوز در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن قرار داشت که عبارت بودند از:غرب رودخانه کارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد و منطقه غرب رودخانه کرخه. [453] این مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نیروهای دشمن دارای موقعیتهای متفاوتی بودند، بنابراین با توجه به توانایی و امکانات نیروهای خودی برای انجام عملیات، منطقه سوسنگرد و بستان برای عملیات انتخاب شد.
البته، در این زمینه اختلاف نظرهایی وجود داشت؛ فرماندهی وقت نیروی زمینی ارتش با تأکید بر این که دشمن در غرب رودخانه کرخه حضور دارد و میتواند جاده اهواز - اندیمشک را تهدید کند و از سوی دیگر،در جناح شمالی منطقه عملیاتی استقرار یافته و در صورت هر نوع پیشروی در این منطقه، جناح راست نیروهای خودی در شمال و عقبه آنها تهدید خواهد شد، لذا با اجرای عملیات در این منطقه مخالف بود و بدین خاطر، پیشنهاد میکرد که عملیات در منطقه غرب رودخانه کرخه انجام شود.
در مقابل، بر پایه انطباق توانایی و مقدورات خودی با موقعیت منطقه از نظر وسعت و حجم نیروهای دشمن، برخی دیگر از فرماندهان جنگ بر اجرای عملیات در منطقه بستان و سوسنگرد اصرار میکردند. همچنین،آنها در پاسخ به استدلال مخالفان اجرای عملیات در
[ صفحه 174]
این منطقه، بر چند موضوع تأکید داشتند؛ از جمله این که دشمن انگیزه و تمایلی برای آفند ندارد و در عین حال قادر به عبور از رودخانه کرخه و بستن جاده اهواز - اندیمشک نیست و اگر چنین بود، بیگمان پیش از این اقدام میکرد. افزون بر این عقیده، با توجه به روحیه نیروهای دشمن و فرماندهی متزلزل آنها، عراق قادر به پاتک مؤثر برای تهدید جناح راست عملیات و یا عقبه نیروهای عمل کننده نمیباشد، زیرا لازمه این امر خروج از مواضع پدافندی و تحمل تلفات است که دشمن آمادگی پذیرش آن را ندارد. بر همین پایه،پیشبینی میشود، دشمن در این منطقه، سرسختانه در مواضع فعلی پدافند کند. [454] .
در پی تغییر فرماندهی نیروی زمینی ارتش و مباحث طرح شده به هنگام انتخاب منطقه، عملیات آفندی در منطقه بستان و سوسنگرد در تقدم یکم قرار گرفت. دلایل این تقدم، ویژگیها و امتیازات عملیات در این منطقه نسبت به سایر مناطق بود. دلایلی مانند:
1- با توجه به توان نیروهای خودی نسبت به دو هدف دیگر، به آسانی دست یافتنی بود؛
2-نزدیکی بستان به مرزهای بینالمللی و تأمین مرز به عنوان یک هدف مهم قابل دسترس بود و از نظر سیاسی نیز بازتاب گستردهای داشت؛
3- تصرف بستان، پیوستگی خطوط دشمن از مهران تا خرمشهر را از هم میگسست و امکان پشتیبانی متقابل شمال و جنوب بستان را از آن سلب میکرد؛
4- هرگونه تهدید اهواز از محور سوسنگرد - بستان مرتفع میشد [455] .
بدین ترتیب، بر پایه ویژگیهای مثبتی که منطقه عملیاتی بستان - سوسنگرد داشت، این منطقه برای اجرای عملیات انتخاب و اقدامات ضروری برای آمادهسازی آغاز شد.
موقعیت منطقه
منطقه عمومی عملیات در شمال غربی اهواز قرار داشته و دارای زمینهای مرتفع، پست و هموار میباشد که از شمال به ارتفاعات الله اکبر، میش داغ و تپههای رملی، در جنوب به رودخانه نیسان و هویزه، در غرب، از یک سو به دغاغله و رودخانه نیسان و از سوی دیگر، رودخانه سابله و نهر عبید و روستای صالح حسن و از آن جا به سمت تپههای رملی در شمال امتداد مییابد و از شرق به هورالهویزه و تنگهی چزابه و مرزهای بینالمللی محدود میشود. [456] .
[ صفحه 175]
زمین منطقه در شمال، رملی و از جنس ماسههای بادی است. سمت بیشتر ارتفاعات منطقه، از شمال غربی به جنوب شرقی و شیب زمین در مکانهای مختلف، متفاوت است. رودخانههای این منطقه شامل رودخانه کرخه با عرض تقریبی 25 تا 400 متر و عمق 5 / 1 تا دو متر است که عبور از آن بدون استفاده از پلهای موجود، غیر ممکن میباشد؛ رودخانه کرخه کور در حمیدیه که از رودخانه کرخه منشعب شده و تغییر مسیر میدهد؛ نهر سابله به عنوان شاخه جدا شده از کرخه و نهر نیسان به عنوان شاخه اصلی، جدا شده از کرخه که ابتدا به نام مالکیه وارد سوسنگرد شده و از آن جا به بعد نهر نیسان نامیده میشود.
عوارض مصنوعی منطقه به این شرح بود: جاده آسفالته سوسنگرد - پل سابله - بستان؛ جاده معروف به تعاون که دشمن ساخته بود و از حد فاصل بستان - سابله به پل نیسان و به سمت جفیر امتداد داشت؛ میدانهای مین و مواضع احداثی دشمن. آبادیهای این منطقه شامل دهلاویه، بردیه، دغاغله، سابله، چزابه و دیگر روستاها میباشد. [457] .
وضعیت دشمن
ارتش عراق پس از ناکامی در تصرف سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز، در خارج از شهر و غرب سوسنگرد مواضع پدافندی خود را با استفاده از موانع طبیعی و مصنوعی در محور جابر حمدان در شمال رودخانه کرخه و محورهای دهلاویه، سویدانی و هویزه در جنوب کرخه به گونهای مناسب تحکیم و تثبیت کرد.
عراقیها پس از عملیات ثامن الائمه (ع) و تحمل ضربه مهلک ناشی از آن، تمام توان خود را برای شناسایی تحرکات و مقاصد نیروهای خودی بسیج کرد و تا 60 درصد موفق به کشف این اطلاعات شد. [458] اما به دلیل نقص اطلاعات، همچنان در تردید به سر میبرد و در تجزیه و تحلیل خود به این نتیجه رسیده بود که یکی از راه کارهای احتمالی نیروهای خودی و تمرکز «تلاش اصلی» برای عملیات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نیز «تلاش پشتیبانی»، از شمال کرخه و محور الله اکبر، جنوب ارتفاعات رملی به سمت غرب و تنگه چزابه میباشد. [459] دشمن برای مقابله با این راه کارها، ترکیب و شکل استقرار نیروهای خود را با استفاده از موانع موجود آرایش داد. ارتش عراق که برای پشتیبانی و تقویت نیروهای خود به پلهای رودخانههای کرخه و سابله و جادههای شمالی - جنوبی متکی بود، حفاظت و حمایت از پلها را تشدید کرد. [460] در عین حال،عوارض رودخانههای منطقه تحرک فوقالعاده و پشتیبانی سریع را برای دشمن غیر ممکن کرده بود.
[ صفحه 176]
استعداد دشمن
نیروهای دشمن در شمال کرخه شامل تیپ 26 زرهی از لشکر 5، تیپ 93 پیاده از لشکر 4 پیاده کوهستانی، گردان 1 پیاده از تیپ 23، تیپ 31 و 32 نیروی مخصوص و نیروهای جیش الشعبی بود.
نیروهای دشمن در جنوب کرخه شامل تیپهای 25 مکانیزه و 16، 30 و 96 زرهی از لشکر 6 زرهی، تیپ 48 پیاده از لشکر 11 پیاده، تیپ 12 زرهی از لشکر 3 زرهی، یک گردان از تیپ 32 نیروی مخصوص، گردان 20 دفاع الواجبات، نیروهای کماندویی لشکر 7 پیاده و نیروهای جیش الشعبی بود. [461] - [462] .
دشمن پس از آگاهی از سمت تک نیروهای خودی اقدامات زیر را انجام داد:
1- جابهجایی تیپ 30 زرهی با تیپ 35؛
2- تقویت منطقه غرب سوسنگرد با تیپ 30 نیروی مخصوص؛
3- تمرکز تیپ 31 نیروی مخصوص و گروههای کماندو در شمال کرخه، تنگهی چزابه و پلهای کرخه؛
4- ایجاد تمرکز در گردانهای تیپ 12 در شمال کرخه و تنگه چزابه به عنوان نیروی احتیاط و پاتک؛
5- ایجاد تمرکز در تیپ 48 پیاده و تیپ 93 در مثلث فینیخی و شمال کرخه؛
6- ایجاد تمرکز در گردانهای تیپ 26 شمال کرخه به ویژه خطوط دوم؛
7- تقویت خطوط دفاعی غرب سوسنگرد با تیپ 30 زرهی، گردانهای طارق و المثنی؛
8- جابهجایی تیپ 10 زرهی از منطقه مسیله به حوالی قرار گاه لشکر 6 زرهی به عنوان احتیاط آن لشکر برای اجرای تک در منطقه غرب سوسنگرد؛
9- تمرکز در ذخیره مهمات توپخانه و تانک و سلاح ضد تانک و ضد هوایی و افزایش مهمات خطوط اول؛
10- تمرکز در تقویت نیروی حمایت از پلها و تقویت سلاح و مهمات مربوط به آن. [463] .
[ صفحه 177]
اقدامات نیروهای خودی پیش از عملیات
مهمترین اقدامات نیروهای خودی حدفاصل عملیاتهای ثامن الائمه (ع) تا طریق القدس، عبارت بود از:
1- شناسایی خطوط و عمق دشمن؛ مهمترین شناسایی عمق با هدف انهدام دشمن در شمال غربی رودخانه نیسان شامل منطقه غرب سوسنگرد و حاشیهی هور و از پشت دشمن در روستاهای دفار، نهر کسر، شیخ محمود و تا حوالی بیت نعمه میشد. [464] برای شناسایی معابر خودی به دشمن و بر عکس، شناسایی موانع مصنوعی شامل میادین مین، خاکریزها و سایر تأسیسات و نیز شناسایی و ثبت تحرکات و استعداد پشتیبانی دشمن اعم از هوایی، هوانیروز، توپخانه و پدافند هوایی اقداماتی انجام گرفت. «همچنین، منطقه شمال کرخه در حد فاصل جناح دشمن و ارتفاعات میشداغ در منطقه رملی نیز شناسایی شد که اطلاعات آن بسیار حائز اهمیت بود و منجر به طرحریزی عملیات به صورت احاطهای شد و جاده معروف بر روی منطقه رملی نیز بر اساس همین اطلاعات و برابر نیاز عملیات احداث شد و بدین ترتیب، امکان دسترسی نیروهای خودی در خیز اول به عقبه دشمن در تنگه چزابه فراهم شد.» [465] .
2- سازماندهی نیروهای مردمی به کوشش و تدبیر سپاه پاسداران، به گونهای که در محاسبات عملیات، میزان استعداد و توان سپاه به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در آغاز عملیات و کسب موفقیت مورد تأکید قرار گرفت.
3- طرحریزی عملیات بر پایه شناسایی از منطقه و توان موجود نیروهای خودی و انجام دادن برخی جابهجاییها و تقویت منطقه که با ظرافت و دقت خاصی انجام گرفت.
4- نزدیک کردن خطوط خودی به دشمن با ایجاد خاکریزهای کوتاه. [466] .
5- اجرای طرح آب برای محدود کردن خطوط پدافندی و آزاد کردن نیرو. [467] .
6- احداث جادهای به طول 15 تا 20 کیلومتر در زمینهای رملی شمال منطقه عملیاتی [468] کوشش برادران جهان سازندگی. [469] .
در پی شهادت برخی از فرماندهان ارتش و سپاه پس از عملیات ثامن الائمه (ع)، انتصابهای جدید موجب تغییراتی در مدیریت جنگ شد که در گسترش و تعمیق همکاری سپاه و ارتش نقش به سزایی داشت.
[ صفحه 178]
طرح عملیات
مأموریت و اهداف
در طرح کربلای 1 پیشبینی شده بود که نیروهای سپاه و ارتش میبایست با عملیات آفندی وسیع و انهدام گسترده قوای دشمن در این منطقه، توان رزمی و میل جنگجویی نیروهای متجاوز را به شدت کاهش دهند و برای اجرای آفند نهایی جهت بیرون راندن دشمن از سرزمینهای اشغالی آماده باشند. [470] اهداف این عملیات عبارت بودند از:
1- قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تأمین تنگه چزابه؛ [471] .
2- آزادسازی شهر بستان و 70 روستای دیگر؛
3- رسیدن به مرز بینالمللی در منطقه شیب و هور العظیم؛
4- آزادسازی منطقهای به وسعت نزدیک به 350 کیلومتر مربع [472] .
در واقع، لازمه اجرای این مأموریت، تأمین سه هدف شامل بستان، غرب سوسنگرد تا هور و شمال رودخانه نیسان بود. این اهداف تأثیر متقابل و یکسانی بر یکدیگر داشتند و تأمین یکی از آنها بدون تأمین دو هدف دیگر و یا حداقل، هدف مجاور، ممکن نبود و نگهداری هدف را بینهایت مشکل و حتی غیر ممکن میساخت. [473] .
سازمان رزم
نیروهای شرکت کننده از ارتش جمهوری اسلامی در این عملیات عبارت بودند از:
- تیپ 1 زرهی از لشکر 16 قزوین؛
- تیپ 1 از لشکر 77 پیاده خراسان؛
- تیپ 3 زرهی از لشکر 92 زرهی اهواز.
همچنین سه گردان توپخانه تقویت شده برای کمک مستقیم به تیپهای عمل کننده مأمور شده بودند.
نیروهای شرکت کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در این عملیات عبارت بودند از:
- تیپ 1 عاشورا به استعداد 9 گردان پیاده؛
- تیپ 2 کربلا به استعداد سه گردان پیاده؛
[ صفحه 179]
- تیپ 3 امام حسین (ع) با هشت گردان پیاده؛
- تیپ 4 امام سجاد (ع) با چهار گردان پیاده؛
- تیپ امام حسن (ع) با سه گردان به عنوان احتیاط.
در مجموع، استعداد نیروهای ارتش شامل شش گردان تانک، شش گردان مکانیزه و یک گردان پیاده و 30 آتشبار توپخانه بود. استعداد نیروهای سپاه نیز شامل 27 گردان پیاده، دو گردان مکانیزه، یک گردان تانک و دو گردان تقویت شدهی ادوات بود [474] .
در این طرح بر اساس گزارش قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، توان رزمی نیروهای خودی و دشمن این گونه مقایسه شده است:
«از نظر تعداد تانک به نسبت 5 / 2 به یک و از نظر تعداد یگانهای مکانیزه به نسبت دو به یک بر او برتری داریم و از نظر تعداد نفربر یک به یک مساوی و از نظر یگانهای پیاده، ما با احتساب سپاه پاسداران به نسبت چهار به یک بر او برتری داریم. از نظر آتش توپخانه، ما به نسبت 5 / 2 به یک بر او برتری داشته ولی چنانچه محدودیت مهمات همچنان ادامه یابد و مرتفع نگردد، این نسبت تقلیل مییابد... دشمن با توجه به دارا بودن یک تحرک عالی و احداث جاده در منطقه اشغالی، دارای امکانات یک واکنش سریع و شدید در مقابل ما بوده و نسبت دارا بودن یگان احتیاط و تقویت در سطح تیپ زرهی با مکانیزه سه به یک به نفع دشمن برآورد میشود.» [475] .
این گزارش عنصر اصلی برتری بر دشمن را حضور سپاه و روحیهای تهاجمیاش میداند:
«تفوق غیر قال انکار ما بر دشمن میل جنگجویی و روحیه تهاجمی سپاه پاسداران میباشد که به نیروهای رزمنده ارتش نیز توانایی تازه میدهد.» [476] .
همچنین، در این گزارش آمده است که دشمن، از نظر وضعیت زمین و نیروی هوایی بر نیروهای خودی برتری دارد. در پایان گزارش نیز به عنوان نتیجهگیری آمده است:
«از نظر عوامل فیزیکی، توان رزمی به غیر از یگانهای پیاده و احتمالا توپخانه، برتری با دشمن ولی از نظر عوامل نامحسوس مانند روحیه تهاجمی نیروهای رزمنده و میل به پایان دادن جنگ و شکست متجاوز، برتری با ما خواهد بود.» [477] .
[ صفحه 180]
بنابراین، در برآورد قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی عنصر اصلی برتری نیروهای خودی بر دشمن نیروهای پیاده و از نظر عوامل نامحسوس، «روحیه تهاجمی و میل جنگجویی» ذکر شده است که اساسا هر دو مورد متکی بر حضور نیروهای سپاه بود.
طرح مانور
اشاره
در طرحریزی عملیات طریق القدس، بر پایه تجارب به دست آمده از عملیاتهای پیشین و شناختی که از تدابیر پدافندی دشمن مبنی بر «پدافند عمقدار» و پاتکهای سریع و سنگین» وجود داشت، دستیابی به نیروهای احتیاط دشمن مورد تأکید قرار گرفت. [478] با توجه به این که مواضع دشمن در محور شمالی شامل رودخانه کرخه واقع در غرب تپههای الله اکبر به لحاظ وضعیت زمین، ضعیف بود و همچنین، دشمن درک روشنی از طرح عملیات این محور نداشت، لذا این منطقه به عنوان «تاکتیک ویژه عملیات» که عبور از منطقه رملی و دور زدن ردههای دوم و سوم دشمن در عمق بود، مورد توجه سپاه قرار گرفت. [479] .
در این حال، برادران قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در جنوب، بنابر تفکر کلاسیکی، [480] عملیات در این محور را بسیار سخت و تا اندازهای ناممکن میدانستند. در برآورد این قرارگاه از طرح مانور چنین آمده است:
«در شمال کرخه برای تک به دشمن و تأمین هدف خود در شمال بستان ما مجبور به عبور از مواضع بسیار مستحکم پدافندی دشمن هستیم که به شکل عصا بود که دارای 5 / 8 کیلومتر طول و در جنوب به مانع رودخانه کرخه و در شمال به تپههای رملی دامنه میشداغ متکی میگردد.»
[ صفحه 181]
در این برآورد همچنین با توجه به امکان مانور در این منطقه، آمده است:
«هرگونه مانور احاطهای یا دورانی توسط نیروهای زرهی و مکانیزه غیر مقدور بوده و در صورت عدم موفقیت نیروهای پیاده و پاسدار - که باید به هر طریق در این مانع نفوذ کرده آن را ساقط نمایند - ما مجبور به اتخاذ تک جبههای به این مانع و تمرکز تلاش در چند نقطه برای رخنه در آن هستیم و بخوبی روشن است که تک جبههای نیروهای زرهی و مکانیزه به چنین مانع عظیمی اگر صد در صد با شکست توأم نباشد، با تلفات و ضایعات غیر قابل تصوری همراه خواهد بود.»
بنابراین تحلیل، نیروهای ارتش که بیشتر زرهی و مکانیزه بودند، با توجه به زمین منطقه، عقیده داشتند که امکان تک جبههای ناممکن است و عبور نیروهای سپاه از منطقه رملی را با توجه به مشکلات آن، تا اندازهای دشوار میدانستند. به عقیده آنها اگر عملیات از این محور صد در صد با ناکامی همراه نباشد، دست کم دارای تلفات و ضایعات غیر قابل تصوری خواهد بود. به همین دلیل در این برآورد تأکید شده است:
«مگر آن که این موانع قبل از هجوم یگانهای تانک و مکانیزه با اجرای تک سریع و توأم با غافلگیری یگان پیاده و به ویژه سپاه پاسداران از زمینهای رملی شمالی، تسخیر و سقوط کرده و با استفاده از معابر ایجاد شده در میادین مین و برداشتن سیمهای خاردار و مواضع ضد تانک و بریدن خاکریز نیروهای مکانیزه و زرهی به خاکریزهای بعدی مانور نماید.»
بدین ترتیب، برادران قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در جنوب طرحریزی عملیاتی بر پایه عبور نیروهای سپاه از تپههای رملی در شمال را به عنوان محور اصلی تهاجم، نادرست ارزیابی کرده و بر این باور بودند که با ناکامی در این محور، به ناکامی در سایر محورها میانجامد؛ در صفحه 7 این برآورد نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی آمده است:
«مشکل بزرگ کار ما تک سریع و غافلگیر کننده سپاه پاسداران و عناصر پیاده با دور زدن جناح شمالی و سرازیر شدن به سنگرهای متجاوز[ان]در داخل خاکریز است که باید دقیقا طرحریزی، شناسایی، محاسبه تهیه و تدارک و سپس اجرا گردد.»
تردیدهای موجود در برآورد قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی سبب شد تا فرماندهی وقت این نیرو، سرهنگ صیاد شیرازی، پس از مطالعه این برآورد و تشکر از تهیه کنندگان آن، که بر اساس «آگاهیهای علمی و تخصصی خود» و «واقعیتهای موجود در میدان نبرد» آن را تهیه کرده بودند، نکاتی را به آنها گوشزد کند که بسیار با اهمیت بود:
«همان طوری که کرارا تذکر دادهام بسیاری از کیفیتهای رزمی کلاسیک یگانهای ما حقیقت
[ صفحه 182]
ندارد و بسیاری کیفیتهای رزمی جدید در صحنههای رزم ما ظهور کرده است که برادرانم تقریبا شناخت کاملی از آن نداشته و آن را در برآورد خویش منظور نمیکنند.»
شهید صیاد شیرازی همچنین در حاشیه متن برآورد نوشت:
«ترکیب مقدس نیروهای رزمنده ارتش و سپاه در صورتی که به خوبی به کار گرفته شود و هدایت گردند، بسیاری از موارد ذکر شده در بند معایب را خنثی میکند.»
در ادامه این حاشیه آمده است:
«با عدم شناختی که دشمن به این کیفیتها دارد و پشتیبان واقعی ما خدا میباشد، حمله را آغاز و به یاری پروردگار یکتا، پیروزی شایسته را نصیب رزمندگان اسلام خواهیم کرد.»
بدین ترتیب، با وجود برخی تردیدها، طرحریزی مانور عملیات از محورهای مختلف انجام گرفت که به آن اشاره میشود:
شمال رودخانه کرخه به عنوان تلاش اصلی
این بحث با استفاده از سند شماره 689 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارشهای عملیاتهای بزرگ مقطع سوم (از ثامن الائمه (ع) تا بیت المقدس)، گزارش برادر داوود رنجبر نوشته شده است.
چنان که ذکر شد عملیات در این محور از اهمیت ویژهای برخوردار بود؛ زیرا دشمن تصور نمیکرد که نیروهای خودی از این محور دست به حمله بزنند؛ علاوه بر آن، همزمان با آغاز درگیری، نیروهای احتیاط نیز میتوانستند به عمق دشمن تعرض کنند و در صورت کسب موفقیت، عملیات در محور جنوبی با تک جبههای میتوانست موفق شد.
در این محور، تیپ 4 امام سجاد (ع)، به همراه یک گردان تانک ارتش مأموریت داشتند با پشت سر گذاشتن استحکامات دشمن، و پیشروی در عمق، با استفاده از جادهای که جهادسازندگی احداث کرده بود، به تنگه چزابه حمله کنند و تیپ امام حسین (ع) و تیپ 3 لشکر 92 زرهی نیز مأموریت داشتند در تک جبههای با دشمن درگیر شوند.
غرب سوسنگرد (از جنوب رودخانه کرخه تا رودخانه میسان)
گستردگی زمین منطقه، هدفهای متعدد موجود که در آن، جبههای بودن عملیات و نیز مواضع مستحکم دشمن در این منطقه، موجب انتخاب دو محور شد:
الف - جاده سوسنگرد - بستان، از دهلاویه تا نهر سابله: هدف این محور الحاق با تیپ امام حسین (ع) و تصرف بستان بود، لذا این محور اهمیت خاصی داشت. اساسا موفقیت در این محور به طور کامل بستگی به موفقیت در محور شمالی (عبور از تپههای رملی) داشت.
[ صفحه 183]
در این محور تیپ 2 از لشکر 16 زرهی ارتش و تیپ 2 پیاده کربلا از سپاه مأموریت داشتند، با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، پلهای سابله را تصرف کرده و با تأمین جناح جنوبی پل حاج مسلم و تأمین شهر بستان، پس از عبور از پل رمیم، تا منطقه جنوب پل ابوچلاچ را تأمین کنند. در این محور نیز مقرر شد، ابتدا نیروهای سپاه با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، هدفها را تصرف و تأمین کنند، سپس تیپ 2 از لشکر 16 برای پشتیبانی تک، وارد عمل شود. [481] .
ب - از میله 2 تا دغاغله: هدف اصلی در این محور، انهدام نیروهای دشمن در منطق شمال رودخانه نیسان بود. در این محور تیپ 1 از لشکر 16 زرهی ارتش و تیپ 1 پیاده عاشورا از سپاه مأموریت داشتند که همزمان با محورهای دیگر، تک را آغاز کنند و پس از انهدام دشمن و تصرف و تأمین پلها و سرپلهای دشمن، روی رودخانه نیسان و حاشیه آن، ضمن پدافند در کناره شمالی این رودخانه، بنا به دستور آماده شوند تا در جنوب این پلها، ادامه تک دهند و نیروهای دشمن را در این منطقه منهدم کرده و پس از آن، در حد فاصل آب گرفتگی هویزه تا روستای ابوسخیل (رفیع) پدافند کنند.
تشریح عملیات
برای نگارش این بحث، از گزارش برادر داوود رنجبر (گزارش 689 پیشین) نیز استفاده شده است.
با وجود مشکلاتی که در زمان طرحریزی و تهیه مقدمات عملیات طریق القدس وجود داشت - از جمله احداث جاده در منطقه تپههای رملی - عملیات در ساعت 30 دقیقه پس ازنیمه شب 8 آذر 1360 با رمز «یا حسین (ع)» و با تکیه بر تاکتیک ویژه، یعنی عبور نیروهای سپاه از منطقه رملی به عنوان محور اصلی تهاجم، آغاز شد. به هنگام شروع عملیات باران به شدت میبارید و همین امر سبب شد تا نیروهای دشمن - علی رغم هوشیاری نسبی - تصور کنند، ریزش باران موجب انصراف رزمندگان از اجرای عملیات خواهد شد، به همین دلیل، با خیال آسوده به درون سنگرهای خود خزیدند. در حالی که بارش باران در منطقه رملی موجب چسبندگی در سطح زمین و در نتیجه، سهولت در حرکت نیروها شد.
در محور شمالی رزمندگان برای تصرف و تأمین تنگهی چزابه، از سه محور عمل کردند. در محور اول؛ نیروهای خودی «خاکریز عصا شکل» دشمن را به عنوان خاکریز خط مقدم تصرف
[ صفحه 184]
و منطقه جابر حمدان تا تپههای شنی را پاکسازی کردند. در محور دوم؛ این نیروها از دیدگاه شماره 1، در تپههای شنی وارد عمل شده و موفق به انهدام احتیاط رده اول دشمن شدند. در محور سوم که از دیدگاه شماره 3 در شمال تپههای شنی آغاز شده بود، نیروهای خودی با دو فلش، نیروهای احتیاط رده دوم و توپخانه دشمن را مورد حمله قرار دادند.
در این حال، دشمن که به هیچ وجه انتظار حمله در حالت بارانی، آن هم در محور شمالی را نداشت، کاملا غافلگیر شد. ردههای اول و دوم احتیاط و توپخانه دشمن که در این منطقه مستقر بودند از پشت مورد حمله قرار گرفتند و در کمتر از یک ساعت پس از شروع درگیری، آتش توپخانه دشمن خاموش شد و تعداد 19 قبضه توپ 152 میلیمتری، سالم به دست نیروهای خودی افتاد. اجرای مانور با تانکهای غنیمتی - در عملیات ثامن الائمه (ع) - دشمن را در این محور کاملا گیج کرده بود، زیرا دشمن در حالی که هرگز حتی عبور نیروهای پیاده را از روی تپههای رملی تصور نمیکرد و این امر را تنها با هلیبرد امکانپذیر میدانست، شاهد حضور تانکهای ایران در مقابل خود بود. با نفوذ نیروهای خودی به عمق مواضع دشمن از محور شمال، مقر تیپ 26 زرهی از لشکر 5 عراق تسخیر شد و کلیه نیروهای این تیپ - به جز شمار اندکی از فرماندهان آن - به هلاکت رسیدند.
در محور جنوبی، حمله نیروهای خودی از دو محور و با هدف تصرف بستان و انهدام نیروهای دشمن در شمال منطقه نیسان آغاز شد، ولی با وجود موفقیت در برخی از محورها، پیشروی نیروها بنا به دلایلی از جمله هوشیاری دشمن، متوقف شد. چنان که در محور دهلاویه، با آن که نیروهای خودی از موانع و استحکامات دشمن عبور کرده و پل سابله را تصرف کردند، ولی در یک تک جبههای و با افزایش فشار دشمن، در جاده بستان زمینگیر شدند. در محور سویدانی نیز، نیروهای خودی با وجود پیشروی در مواضع عراق و تصرف یکی از پلهای دشمن بر روی رودخانه نیسان، با روشن شدن هوا مجبور شدند در مواضع مناسبتری استقرار یابند.
پیروزی کامل عملیات در محور شمالی و لزوم تداوم آن سبب شد تا شهر بستان که از اهداف محور جنوبی بود، در ساعت 9 صبح روز اول عملیات به دست نیروهای محور شمالی آزاد شود. عراقیها که در نزدیکی پل سابله مستقر بودند، میتوانستند با پاتک خود تمام دست آوردهای عملیات را تهدید کرده و بستان را دوباره به اشغال درآوردند. به همین دلیل، کلیه تلاشها در روز اول و شب و دوم به تثبیت منطقه تصرف شده معطوف شد. اما هوشیاری دشمن، جبههای بودن تک و تعجیل در اجرای عملیات موجب ناکامی در محور جنوبی شد.
[ صفحه 186]
واکنش دشمن
این بحث با استفاده از اظهارات اسیران عراقی تحت عنوان «تحلیل نبردهای ایران اسلامی و بعثیان عراق»، نوشته اسرای عراقی، نگاشته شده است.
در نخستین ساعات روز اول عملیات، یگانهای زرهی و مکانیزه دشمن برای جلوگیری از حملهی نیروهای خودی به داخل تنگهی چزابه و ممانعت از پیشروی آنها، دست به پاتک زدند. مسدود بودن جاده بستان به شیب سبب شد که نیروهای تقویتی دشمن از محور عماره - شیب وارد منطقه عملیاتی شوند. در این حال، نیروهای خودی تمام تلاشهای سنگین و اولیه نیروهای دشمن را در داخل تنگهی چزابه و نزدیکی پل سابله سرکوب کردند. در همین حال بمباران شدید شهر بستان در دستور کار نیروهای عراقی قرار گرفت.
دشمن برای باز پس گرفتن منطقه، در بعد از ظهر روز اول عملیات پاتکی را طرحریزی کرد که بر اساس این طرح قرار بود نیروهای دشمن با تاریک شدن هوا از سه محور حمله خود را آغاز کرده و در شهر بستان با یکدیگر الحاق کنند. هدف این پاتک باز پسگیری شهر و تمام منطقهی تصرف شده بود. قرارگاه نیروهای شیب از شمال و قرارگاه فرماندهی لشکر 5 مکانیزه از جنوب، فرماندهی این عملیات را بر عهده داشتند. این دو قرارگاه تابع سپاه چهارم ارتش عراق بودند. همچنین دشمن تصمیم گرفت علاوه بر پل سابله و پل تعاون، دو پل مهندسی دیگر برای عبور یگانها بر روی رودخانه سابله نصب کند.
یگانهای ستون اول شامل تیپ گارد ریاست جمهوری، تیپ 31 نیروی مخصوص، تیپ 32 نیروهای ویژه، تیپ 17 زرهی، تیپهای 18، 19، 36 و 39 پیاده و گروهانهای کماندو، قرار بود در محور پاسگاه شیب، تنگهی شیب و شهر بستان حرکت و پیشروی کنند.
یگانهای ستون دوم شامل تیپهای 12 و 30 زرهی، تیپ 25 مکانیزه، تیپ 48 پیاده، گردان دوم تیپ 96 پیاده قاطع البصره از جیش الشعبی، میبایستی در محور رودخانه نیسان، پل سابله و شهر بستان حرکت و پیشروی میکردند.
یگانهای ستون سوم شامل تیپ 16 زرهی، تیپهای 2 و 15 پیاده مکانیزه و یک گردان از تیپ 33 قرار بود در محور رودخانه نیسان، پل تعاون و شهر بستان پیشروی کنند.
بدین ترتیب در ساعت 22، ستون اول دشمن که تیپ گارد پیشاپیش آن قرار داشت، پیشروی خود را از منطقه تجمع شیب آغاز کرد ولی در داخل تنگه با مقاومت شدیدی روبهرو شد. در این حال، با آن که تیپ 32 نیروی مخصوص دشمن برای تقویت این ستون
[ صفحه 187]
وارد عمل شد، ولی اوضاع بهبود نیافت. چنان که سرانجام، ستون دشمن روز بعد با روشن شدن هوا و با وجود پیشروی نیروهای تیپ 17 زرهی عراق - که با نیروهای پیاده تقویت شده بودند - موفق به پیشروی نشد و عقبنشینی کرد. فرماندهی دشمن در ساعت 3 بامداد به تیپ الولید دستور داد، از پل سابله عبور کرده و سرپل را توسعه دهد تا نیروها از این محور بتوانند به سمت بستان حرکت کنند. توقف یگانهای ستون اول و کندی در پیشروی یگانهای ستون دوم سبب شد تا فرماندهی دشمن با استفاده از موفقیت به دست آمده در این محور، فرمان پیشروی به سمت بستان را صادر کند. یگانهای ستون سوم به طور کامل از اجرای مأموریت خود بازماندند، زیرا نتوانستند سر پل را اشغال یا حتی از آن عبور کنند.
در روز دوم عملیات، فرماندهی دشمن به یگانهای ستون دوم و سوم دستور عقبنشینی داد. علت شکست پاتک دشمن، بیشتر متأثر از عوامل زیر بود:
1- حجم فراوان یگانهای دشمن در منطقهای محدود؛
2- سرعت و شتاب دشمن در طرحریزی پاتک؛
3- مشارکت یگانهایی در پاتک، که مورد تهاجم نیروهای قرار گرفته بودند و از روحیه و انسجام لازم برخوردار نبودند؛
4- مقاومت نیروهای خودی؛
5- اجرای آتش مناسب روی دشمن؛
6- به کارگیری مناسب سلاحهای ضد زره.
بدین ترتیب، تلاش دشمن در روز اول، شب دوم و روز دوم عملیات به شکست انجامید. تصرف پل سابله [482] به دست یگانهای دشمن میتوانست تمام دستآوردهای عملیات را مورد تهدید قرار دهد. در روزهای بعد، دشمن با وجود تلاشهایش در تنگهی چزابه و پل سابله، موفقیتی کسب نکرد و نیروهای خودی پس از شش روز، منطقه تصرف شده را پاکسازی و تأمین کردند. نیروهای خودی در ادامه برای آزادسازی منطقه میان شمال رودخانه نیسان و جنوب رودخانه سابله، سعی در طرحریزی عملیات کردند ولی با عقبنشینی ناگهانی دشمن به شمال رودخانه نیسان، نیروهای خودی بدون اجرای عملیات بر منطقه، مسلط شدند.
[ صفحه 188]
خسارات و تلفات وارده به دشمن
آمار این قسمت بیشتر از کتاب دو سال جنگ، منتشره دفتر سیاسی سپاه پاسداران تهیه است.
در این عملیات 180 دستگاه تانک و نفربر، 200 دستگاه خودرو و همچنین چهار فروند هلیکوپتر و 13 فروند هواپیمای دشمن منهدم شد. همچنین، 3500 تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و 546 تن دیگر به اسارت نیروهای خودی درآمدند و بیش از 15 تیپ دشمن از 10 تا 90 درصد منهدم و از صحنه نبرد خارج شدند. 170 دستگاه تانک و نفربر، 19 قبضه توپ 152 میلی متری، 250 خودرو، 70 قبضه ضد هوایی 23 و 14 میلی متری و تعدادی ماشین آلات مهندسی نیز به دست نیروهای خودی افتاد.
ارزیابی عملیات
امام خمینی در نخستین واکنش در برابر پیروزی در عملیات طریق القدس، به اصلی اشاره فرمودند که جوهره و باطن تحولات اخیر و پیروزیها به شمار میرفت و فراتر از پیروزی ظاهری در عملیات بود و از آن به عنوان «فتح الفتوح» نام بردند:
«آنچه برای این جانب غرورانگیز و افتخار آفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان - که سربازان حقیقی ولی الله الاعظم ارواحنا فداه هستند - میباشد و این است فتح الفتوح.» [483] .
امام سه روز بعد، در دیدار با گروهی از نظامیان که از بخشهای مختلف ارتش و سپاه بودند، ضمن بر شمردن آثار جنگ در ایجاد روحیه تحرک، دربارهی نتایج وحدت ارتش و سپاه و تأثیر آن در کسب پیروزی فرمودند:
«شما میبینید که در هر جایی که سپاه پاسداران و ارتش و سایر قوای مسلح با هم میشوند، پیروزی عظیم نائل میشود.» [484] .
شاید بتوان گفت، حضور چشمگیر و نسبتا گسترده نیروهای مردمی در عملیات طریق القدس برجستهترین ویژگی این عملیات بود. آیت الله خامنهای، رئیس وقت شورای عالی دفاع، در پایان جلسه این شورا در این باره گفتند:
«در این عملیات (طریق القدس) نقش بسیار مهم نیروهای مردمی کاملا آشکار شد، یعنی تراکم نیروی مردمی مشتاق جهاد و شهادت به قدری بود که این نکته به وضوح به چشم میخورد...
[ صفحه 189]
علاوه بر نیروهای نظامی و ارتشی سپاه ما در این منطقه که نیروهای زیادی بودند، عمدتا نیروهای بسیج مردمی و جوانان رزمنده ما بودند.» [485] .
سردار غلامعلی رشید در تجزیه و تحلیل سلسله عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی، در سمینار مشورتی فرماندهان سپاه در این باره گفت:
«من فکر میکنم ویژگی اصلی عملیات، به کارگیری مردم برای اولین بار در سطحی گسترده بود. وقتی ما 30 گردان برای اولین بار در عملیات طریق القدس وارد عمل کردیم، میتوانیم بگوییم برای اولین بار ما از بسیج مردمی و سپاه به صورت گسترده استفاده کردیم و نتیجه عالی گرفتیم.» [486] .
تاکتیک ویژه در عملیات طریق القدس، با عبور از منطقه تپههای رملی که بر پایه خلاقیت، ابتکار عمل و شجاعت نیروهای مردمی و انقلابی بود،نقش اصلی و تعیین کنندهای در کسب پیروزی داشت. دشمن پیش از عملیات، سمت اصلی تک نیروهای خودی را تک جبههای با اتکا بر جاده سوسنگرد - بستان پیشبینی میکرد، ضمن این که درک روشنی از میزان نیروهای شرکت کننده نیز نداشت. [487] لذا، با وجود هوشیاری نسبت به اجرای عملیات، از لحاظ تاکتیکی غافلگیر شد. این ویژگیهای تاکتیکی سبب شد تا در عملیات طریق القدس پس از پیشروی نیروهای خودی، دشمن بلافاصله از مناطق تصرف شده عقبنشینی کند. [488] سردار محسن رضایی در این زمینه چنین میگوید:
«من به برادرها گفتم که اگر ما تنگهی چزابه را بگیریم و پشت رودخانه کرخه پدافند کنیم، دشمن از این منطقه عقبنشینی میکند، تقریبا یک هفته، 10 روز بعد، دیگر دشمن خودش از این جا عقبنشینی کرد.» [489] .
ضربه قاطعی که دراین عملیات به لحاظ ویژگیهای تاکتیکی بر دشمن وارد شد، نتایج اساسی و استراتژیکی در پی داشت،چنان که بر اثر این ضربه، دشمن تعادل خود را از دست داد و پس از آن دیگر نتوانست این تعادل باز یابد. [490] در مورد ابعاد و ویژگیهای این عملیات و نتایج آن، یکی از کارشناسان نظامی غربی میگوید:
«عملیات طریق القدس، نتایج مهم عملیاتی را در برداشت. با این تلاش وسیع ایرانیها در جنگ، تا این مرحله، قدرت برنامهریزی عملیاتی و مهارتهای فرماندهی و کنترلشان تا حدود زیادی
[ صفحه 190]
افزایش یافت. در واقع، این عملیات بیانگر لیاقت ایرانیها در ایجاد و کنترل عملیات نظامی مختلف، در سطح وسیع بود. ثانیا پاتک بستان، ایران را قادر ساخت برای نخستین بار با موفقیتی چشمگیر، تاکتیکهای موج انسانی [491] را - که تاکتیک حاکم بر جبهههای جنگ شد - به مرحله آزمایش در آورد.» [492] .
در واقع، نتایج ناشی از حضور مردم در صحنه نبرد تبیین استراتژی جدید در جنگ منجر به تحقق شیوه جدیدی از جنگ شد که غربیها از آن بیشتر به عنوان، «تاکتیک موجهای انسانی» نام میبرند. تاکتیکی که در مرحله آزمایش با موفقیت چشمگیری همراه شد. این ملاحظات سبب شد تا نقش سپاه و نیروهای مردمی در روند جنگ از جایگاه بالایی برخوردار شده و موقعیت سپاه در جنگ تثبیت شود.
آنتونی کردزمن یکی دیگر از کارشناسان نظامی، در مورد تاکتیک این عملیات و تأثیر آن در روند جنگ، با نگاهی مغرضانه مینویسد:
«عملیات طریق القدس از لحاظ تاکتیکی هیچ تفاوتی با عملیات گذشته ایرانیان نداشت،با این حال فرماندهان سپاه پاسداران و روحانیون متقاعد شدند که پاسداران میتوانند بدون طرحریزیهای پیچیده نظامی و پشتیبانی ارتش، از طریق حمله مستقیم و با استفاده از احساسات مذهبی در جنگ پیروز شوند. [493] .
در حالی که پیروزی در عملیات حاصل پیچیدگی طرح و عملیات و ویژگی تاکتیکی آن بود و همین مسئله منجر به غافلگیری دشمن شد، ولی کردزمن با نگاهی مغرضانه، این ابعاد را انکار میکند. در این حال، ویلیام اف هیکمن - یکی از فرماندهان نیروی دریایی امریکا - استفاده از نیروی پیاده را یک تغییر استراتژیکی عمده نام نهاد و مینویسد:
«در این عملیات که ایرانیها آن را عملیات طریق القدس نامگذاری کردند، یک تغییر استراتژیکی عمده به چشم میخورد، ایرانیها به استراتژی استفاده از نیروهای پیاده و سرمایهگذاری بر روی احساسات آنها، جهت غلبه بر کمبود تجهیزات نظامی روی آوردهاند.» [494] .
بدین ترتیب، علاوه بر شکلگیری تاکتیک جدید عملیاتی و بلوغ و تکامل آن، ذهنیت و باورهای غلط دشمن دربارهی توان نیروهای خودی نیز در هم ریخت، به گونهای که نسبت به
[ صفحه 191]
ادامهی حضور در مناطق دچار تردید شد و برای تصمیمگیری در این زمینه نیاز به زمان داشت. حمله دشمن به پل سابله و سپس عقبنشینی از شمال رودخانه نیسان به اعتقاد برخی از صاحب نظران نظامی، نخستین تحول در باور و نگرش دشمن بود که ظاهر شد، ولی فرماندهی دشمن زمانی توانست در این مورد تصمیم بگیرد که با منهدم شدن بخش گستردهای از توان نظامیاش، مواجه شد و شکست سنگینی را پذیرفت.
پس از طریق القدس
تحولات سیاسی - نظامی جنگ پس از عملیات طریق القدس وارد مرحله جدیدی شد. در این مرحله نشانهها و آثار ناتوانی و هزیمت عراق برای حامیان و متحدانش آشکار شد و در مقابل، توان نظامی رو به رشد ایران به نمایش گذاشته شد. در واقع، پیدایش وضعیت جدید به منزله تغییر تدریجی موازنه جنگ به سود ایران ارزیابی میشد. به همین دلیل، وقوع برخی رخدادها در حد فاصل عملیات طریق القدس تا عملیات فتح المبین، از این نظر قابل تأمل بوده و از اهمیت بالایی برخوردار است.
دشمن برای تصمیمگیری نهایی نیاز به زمان و حفظ موقعیت خود داشت. در این وضعیت، با توجه به این که ابتکار عمل در دست نیروهای خودی بود، لذا تداوم عملیات و سرعت لازم در اجرای عملیات بعدی نقش تعیین کنندهای در شکست سریع دشمن داشت،به همین دلیل دشمن دست به تلاشهایی زد که قابل توجه است.
یکی از این تلاشها حمایت از نیروهای ضد انقلاب در داخل کشور بود، زیرا دشمن تصور میکرد، در صورت تثبیت اوضاع کشور و تأثیرات فزاینده آن در داخل، تحولات نظامی به سود ایران و به زیان عراق، پر شتابتر خواهد شد. بنابراین، حمایت عراقیها از نیروهای ضد انقلاب با این امید انجام گرفت که بار دیگر اوضاع داخلی کشور متشنج و بیثبات شود. نیروهای ضد انقلاب نیز که موقعیتشان رو به ضعف نهاده بود، بهبود وضعیت خود را در کسب حمایت خارجی ارزیابی میکردند. بنابراین، اهداف مشترک برای تداوم حیات ضد انقلاب در داخل و جلوگیری از پیروزی جمهوری اسلامی در جبهههای جنگ منجر به همکاری گروهکها و حکومت عراق شد.
عراقیها در حالی که در وضعیت نامساعدی قرار داشتند،همچنان همان شعارهای ماههای نخستین جنگ را طرح میکردند؛ طه یاسین رمضان، معاون اول نخست وزیر و فرمانده ارتش خلقی طی مصاحبهای گفت:
[ صفحه 192]
«ما به این نکته تأکید میکنیم که جنگ به پایان نخواهید رسید مگر این که رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود! زیرا اختلافات اساسی بر چند صد کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود، نیست. بنابراین، جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا میکنند، یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت، بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است.» [495] .
عراقیها همچنین با هدف پیشگیری یا تأخیر در اجرای عملیات بعدی ایران، تلاش میکردند، منطقه عملیات را کشف کنند. [496] برابر برخی شواهد و قراین، به نظر میرسید دشمن تا اندازهای به این نکته پی برده بود که پس از آزادی بستان، ایران در منطقه غرب رودخانه کرخه عملیات خواهد کرد. [497] لذا دشمن با توجه به ضعف خود و نگرانیهایی که داشت، میکوشید که منطقه نبرد را تعیین و به نیروهای نظامی ایران تحمیل کند. [498] - [499] با همین هدف، عراق حمله به تنگهی چزابه را از 17 بهمن 1360 آغاز کرد و به مدت 20 روز ادامه داد. در این عملیات، توپخانه عراق منطقهای به وسعت هفت تا هشت کیلومتر در دو کیلومتر را زیر آتش بسیار شدید خود قرار داد. صدها قبضه توپ، منطقه را متر به متر کوبیدند. تقریبا، بیش از یک میلیون گلوله توپ بر سر نیروهای خودی فرود آمد! نزدیک به 30 گردان نیرو که برای اجرای عملیات فتح المبین جذب و سازماندهی شده بودند، در تنگهی چزابه درگیر و صدمات زیادی به آنها وارد شد. [500] با این حال، مقاومت نیروهای خودی از یک سو و درک روشن فرماندهی کل سپاه از اهداف دشمن، سبب شد تا نیروهای خودی به جای ادامه درگیری در این منطقه - که هدف دشمن بود - تلاش اصلی خود را در منطقه عملیاتی فتح المبین متمرکز کنند. سردار غلامعلی رشید در این زمینه میگوید:
«ما نسبت به اهداف دشمن ابهام داشتیم، زیرا عراقیها در عین حال که حملات سنگینی را انجام میدادند، ولی کلا به سمت بستان پیشروی نمیکردند. در این شرایط فرماندهی محترم کل سپاه طی تحلیلی اظهار داشت: «هدف دشمن تأخیر در عملیات بعدی (فتح المبین) است و باید سریعا منطقه عملیات فتح المبین را فعال کنیم.» [501] .
سرانجام، به موازات مقاومت نیروهای خودی و تلفاتی که بر دشمن وارد آمده بود،
[ صفحه 193]
حملات عراقیها در تنگهی چزابه متوقف و تلاش نیروهای خودی در منطقه عملیاتی فتح المبین آغاز شد و ادامه یافت.
در این حال، روند تحولات سیاسی در داخل کشور نیز پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پیروزیهای نظامی به تدریج تثبیت شد. در واقع، حضور مردم در صحنه سیاسی کشور، حذف جریان ضد انقلابی و به موازات آن، حضور مردم در صحنه جنگ و افزایش توان نظامی نیروهای خودی و دستیابی به برتری سیاسی - نظامی بر دشمن، عوامل اصلی این تحولات بودند. امام با توجه به آمادگی موجود در مردم و همچنین ضرورت تداوم تهاجم به دشمن، جوانان را برای حضور در جبهه تشویق و ترغیب فرمودند:
«برادران و جوانان پشت جبهه توجه کنند که باید فعالیت کنند و داوطلبانه بروند به این جنگ و این مسئله را زود حلش کنند.» [502] .
افزایش حضور نیروهای مردمی در جبهههای جنگ - بر اثر فراخوانی امام - و تحولاتی که در داخل کشور رخ داده بود و همچنین انتخاب منطقه عملیاتی فتح المبین، ضرورت گسترش اساسی سازمان رزم سپاه را آشکار میکرد. به عبارت دیگر، سازمان رزم سپاه و تعداد تیپهای تشکیل شده تناسبی با وسعت منطقه عملیاتی نداشت، در نتیجه، افزایش نیروهای رسمی نظامی با تشکیل یگانهای جدید، با هدف افزایش سازماندهی نیروهای مردمی، مورد توجه قرار گرفت. سردار محسن رضایی در این زمینه میگوید:
«در طریق القدس چهار تیپ داشتیم، وقتی رفتیم منطقه عملیاتی فتح المبین، متوجه شدیم پنج الی شش تیپ کم داریم، این جا بود که ناچار شدیم حتی نیروهایی را کنار دست خودمان بود همه را فرستادیم ردههای پایین.» [503] .
جستوجو برای یافتن افراد مناسب جهت فرماندهی تیپ، از دیگر اقدامات این مرحله بود. پیش از این، تنها برادران مرتضی قربانی و احمد کاظمی به عنوان فرمانده تیپ منصوب شده بودند و در مرحله جدید، برادران قاسم سلیمانی به فرماندهی تیپ 41 ثار الله (ع)، رودکی به فرماندهی تیپ 34 امام سجاد (ع)، علی فضلی به فرماندهی تیپ 33 المهدی (ع)، احمد متوسلیان به فرماندهی تیپ 21 حضرت رسول (ص)، مرتضی صفار به فرماندهی تیپ 17 علی بن ابیطالب (ع) قم و رئوفی به فرماندهی تیپ 7 ولی عصر (عج)، منصوب و مأمور به تشکیل تیپهای جدید شدند [504] و بدین ترتیب، سازمان رزم سپاه با جهشی کاملا چشمگیر، برای انجام دادن عملیات فتح المبین آماده شد.
[ صفحه 194]
عملیات فتح المبین آزادسازی مناطق غرب رودخانه کرخه
اشاره
در آستانه عملیات فتح المبین، روند تحولات سیاسی کشور رو به بهبود نهاد و کاملا با اوضاع عملیات ثامن الائمه (ع) تفاوت داشت؛ منافقین بر اثر ضربات پیدرپی، بدنه و بخشی از کادر مرکزی خود را از دست داده [505] و سایر گروههای ضد انقلاب نیز که تلاش همه جنبهای را برای در دست گرفتن قدرت آغاز کرده بودند، عملا از پای درآمدند. روند تحولات نظامی نیز با توجه به وضعیت رو به اضمحلال دشمن پس از عملیات طریق القدس و شکست در تنگهی چزابه، به سود ایران تغییر کرده بود. در این حال، بنا به گزارش نشریه انگلیسی لویل میل، عراقیها با نگرانی از روند موجود، پیشنهاد مخفیانهای برای پایان جنگ ارائه کردند. [506] همچنین، به گزارش رویتر به نقل از خبرگزاری عراق، بلافاصله پس از آغاز عملیات فتح المبین، صدام خواهان آتشبس و حل مناقشه با ایران از راههای صلحآمیز شد. [507] .
علل انتخاب منطقه
در پی پاکسازی و تأمین منطقه عملیاتی طریق القدس، تنها، دو منطقه «غرب رودخانه کرخه» و «غرب رودخانه کارون و خرمشهر» در اشغال متجاوزان باقی مانده بود. برای انتخاب منطقه عملیات بعدی و نکات مثبت و منفی هر منطقه، بحثهای فراوانی شد و سرانجام، منطقه غرب رودخانه کرخه برای عملیات انتخاب شد. علل چنین تصمیمی عبارت بود از: [508] .
1- در صورت موفقیت عملیات، مناطق آزاد شده با نیروی کمتری قابل پدافند بودند و اماکن تمرکز نیرو برای عمل در مناطق دیگر فراهم میشد.
[ صفحه 195]
2- وسعت منطقه شمالی (غرب رودخانه کرخه) تقریبا یک سوم وسعت منطقه جنوبی (غرب رودخانه کارون) بود، لذا با مقدورات موجود، اصل تمرکز قوا به نحو مطلوبتر مطمئنتری تحقق مییافت.
3- انهدام دو لشکر قوی و دست نخوردهی 10 زرهی و 1 مکانیزهی دشمن، مستقر در منطقه شمالی، ضربه سنگینی برای عراق بود و در کاهش توان رزمیاش تأثیر زیادی داشت.
4- با عقب راندن عراق از منطقه شمالی، تهدید شهرهای حیاتی و حساس اندیمشک و دزفول رفع شده و به همراه شهر شوش از برد توپخانه دشمن خارج میشدند.
5- شکل منطقه، مسیر خط تماس و موضع پدافندی، وجود پلها و شناساییهای انجام شده، موجب سرعت در طرحریزی و کاهش زمان آمادگی برای اجرای عملیات شد، به گونهای که بین دو عملیات طریق القدس (کربلای 1) و فتح المبین (کربلای 2) وقفه طولانی به وجود نیامد. [509] .
موقعیت منطقه
منطقه عمومی عملیات فتح المبین در غرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعب العبور تیشه کن، دالپری، چاه نفت و تپه سیپتون، از جنوب به ارتفاعات بلند میشداغ، تپههای رملی و چزابه (شیب)، از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بینالمللی در شمال و جنوب فکه محدود میشد.
زمین این منطقه از سه قسمت کوهستانی، تپه ماهوری و دشت تشکیل شده است و اختلاف ارتفاع از سطح دریا حدود 210 متر است. زمین در شمال منطقه جنس سختی دارد و هر چه به طرف جنوب حرکت میشود از استحکام آن کاسته میشود، به گونهای که در ارتفاعات، جنس خاک به تدریج از سنگی به شنی و ماسهای تبدیل میشود. بخشهایی از غرب و جنوب منطقه را نیز تپههای رملی پوشانده است.
در منطقه، رودخانه کرخه از شمال به جنوب شرقی جریان دارد، رودخانه فصلی چیخواب در تابستان خشک و به هنگام بارندگی سیلابی میشود و عبور از آن محدود به پلهای موجود بر روی محور دزفول - دهلران میباشد و رودخانه روفائیه که از آبهای دامنههای جنوبی ارتفاعات شاوریه و تپه 350 و شمال دشت عباس تشکیل شده و سواحل آن دارای شیب ملایم است و به هنگام بارندگی، تحرک نیرو را برای مدتی محدود و کند میکند.
منطقه دارای عوارض حساسی میباشد، همچون رشته ارتفاعات 350، 343، 336 و
[ صفحه 196]
ارتفاع شاوریه که بر محورهای پل عین خوش مسلط است، تپه علی گره زد، تپه ابوصلیبی خات، دامنههای جنوبی ممله و کمرسرخ، بخشهای شمالی ارتفاعات تینه معروف به عین خوش و دامنههای غربی ارتفاعات تینه که بر محور ابوغریب به رودخانه دویرج مشرف هستند. عوارض دیگر شامل تپه بر قازه، ارتفاعات رقابیه و دامنههای شمالی ارتفاعات میشداغ، تنگهی ذلیجان و پل نادری میباشند. [510] .
جادههای آسفالته دزفول به دهلران، عین خوش به چم سری، امام زاده عباس به چاه نفت، جاده تنگهی ابوغریب و پلهای احداث شده بر روی رودخانهای چیخواب و دویرج از مهمترین راههای مواصلاتی منطقه هستند.
موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصی را تحمیل کرده بود که آگاهی نیروهای خودی از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد.
وضعیت دشمن
عراق در این منطقه بیشتر لشکرهای 1 و 10 زرهی را تقویت و مستقر کرد و لشکر 3 زرهی نیز احتیاط بود. آرایش نیروهای دشمن به گفته اسیران عراقی عبارت بود از:
1- لشکر 10 زرهی که قرارگاه اصلی آن در نزدیکی عین خوش قرار داشت، در شمال منطقه به شرح زیر گسترش یافته بود:
- تیپ 60 زرهی در ارتفاعات شمال امامزاده عباس؛
- تیپ 505 پیاده در سمت راست تیپ 60 زرهی؛
- تیپ 423 پیاده در سمت راست تیپ 505؛
- گردان مکانیزه از تیپ 24 مکانیزه در سمت راست تیپ 423؛
- تیپ 42 زرهی که جاده امامزاده عباس - پل نادری را در تصرف داشت.
- قرارگاه اصلی لشکر 10 در نزدیکی عین خوش قرار داشت؛
2- قرارگاه اصلی لشکر 1 مکانیزه که نزدیک جاده فکه - شوش و پشت تیپ 17 زرهی (چنانه) قرار داشت، در منطقه جنوبی به شرح زیر گسترش یافته بود:
- تیپ 93 پیاده در سمت چپ جاده فکه - شوش؛
[ صفحه 197]
- تیپ 1 زرهی - پیاده در سمت راست جاده فکه - شوش مقابل شهر شوش؛
- تیپ 27 زرهی - پیاده در سمت راست تیپ 1؛
- تیپ 24 زرهی - پیاده در سمت راست تیپ 27؛
- تیپهای 96 پیاده، 34 و 51 زرهی، که ارتفاعات نزدیک جاده و میشداغ را در تصرف داشتند؛
- تیپ 17 زرهی سمت راست جاده در ارتفاعات مقابل دشت رادار.
همچنین لشکر 3 زرهی به استعداد سه تیپ (6 و 12 زرهی و 8 مکانیزه) و چهار گردان توپخانه سازمانی لشکر در احتیاط قرار داشت. علاوه بر آن تیپهای 11، 12، 13، 14، 15، 18 و 21 برای تقویت سازمان تیپهای مستقر در منطقه استفاده میشدند، ضمن این که تیپهای 10 زرهی، گارد ریاست جمهوری و 14 مکانیزه نیز منطقه را پشتیبانی میکردند. [511] .
در مجموع، نیروهای دشمن شامل هفت تیپ زرهی، شش تیپ مکانیزه، 15 تیپ پیاده و نیروهای فراوان جیش الشعبی و کماندو میشد. سازمان رزم دشمن بر حسب گردان، شامل 27 گردان زرهی، 25 گردان مکانیزه، 45 گردان پیاده و دست کم، 12 گردان توپخانه بود. [512] .
طرح عملیات
اهداف و مأموریت
سپاه در طرح اولیه خود و قبل از تشکیل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه (تحت عنوان قرارگاه کربلا) پیشبینی میکرد که یگانهای تحت امر سپاه ارتفاعات ابوصلیبی خات (سایت و رادار) در محور شوش و همچنین در امتداد آن به طرف شمال، تپههای علی گره زد و شاوریه و دهلیز را به تصرف در آوردند. پس از تشکیل قرارگاه مشترک، این طرح به لحاظ عدم تأمین اهداف مورد نظر و عدم کاهش خطوط پدافند خودی و آزادسازی نیروهای خودی از خطوط پدافندی، مورد بحث قرار گرفت و سرانجام بر روی دو هدف شامل انهدام نیروهای دشمن و کاهش خطوط پدافندی توافق شد و مانور عملیات نیز بر این اساس طرحریزی شد. از نظر نظامی، عملیات فتح المبین میتوانست اهداف زیر را تأمین کند:
1- انهدام نیروهای دشمن به منظور کاهش توان نظامیاش؛
[ صفحه 198]
2- دستیابی به خطوط پدافندی مطمئن به منظور برداشت نیرو [513] (آزاد شدن نیروهای خودی از خطوط پدافندی و کسب آمادگی برای عملیات بعدی)؛
3- خارج ساختن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از برد توپخانه دشمن؛
4- خارج ساختن جاده اندیمشک - اهواز از برد آتش مؤثر دشمن؛
5- آزاد سازی مناطق مهمی چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک - دهلران و...؛
6- تصرف چاههای نفتی منطقه ابوغریب.
نیروهای خودی برای تأمین اهداف عملیات چنین مأموریتی داشتند:
«فرماندهی عملیات کربلای 2 در ساعت «س» روز «ر» به منظور انهدام نیروهای دشمن در منطقه عملیات دزفول و شوش تک میکند. ارتفاعات علی گره زد، ابوصلیبی خات، تنگهی رقابیه، ارتفاعات چنانه و عین خوش را تصرف و تأمین و در منطقه پدافند مینماید و آماده میشود، بنا به دستور، تک را به سمت غرب، جهت تأمین خط مرز ادامه دهد.» [514] .
سازمان رزم
اشاره
یگانهای ارتش شامل لشکرهای پیاده 21 حمزه، 77 خراسان و 92 زرهی، [515] تیپهای 37 زرهی شیراز، 58 ذوالفقار، 84 خرم آباد، 55 هوابرد و گروه 33 توپخانه بودند. [516] .
یگانهای سپاه نیز عبارت بودند از: تیپها 14 امام حسین (ع)، 41 ثار الله (ع)، 27 محمد رسول الله (ص)، 7 ولی عصر (عج)، 35 امام سجاد (ع)، 23 المهدی (ع)، 17 علی بن ابیطالب (ع)، 8 نجف اشرف، 25 کربلا، 46 فجر، 30 زرهی و تیپ ایلام.
در مورد استعداد سازمانی یگانهای سپاه و تعداد نیروهای تحت امر سپاه، آمار متفاوتی وجود دارد که علت آن، روند رو به رشد و تکاملی سپاه در سازماندهی نیروهای مردمی در آن زمان بود. در واقع، گرچه از یگانهای سپاه به عنوان تیپ یاد میشد، ولی برخی از تیپها
[ صفحه 199]
بر حسب گردانهای تحت امر یگان، استعدادی برابر یک لشکر داشتند.
در طرح برآورد وضعیت شماره 1 که قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش در جنوب آن را در پنجم آذر 1360 تهیه کرد، بر اساس امریه شماره 35 - 06 / 201 / 35 س، مورخ 3 شهریور 1360، در مورد توان نسبی آمده است:
«نیروی زمینی در این عملیات با دو لشکر پیاده، یک لشکر زرهی، یک تیپ پیاده و یک تیپ پیاده هوابرد که جمعا شامل 43 گردان مانوری[است](25 گردان پیاده، 4 گردان مکانیزه، 11 گردان تانک و 3 گردان سوار زرهی، با پشتیبانی 14 گردان توپخانه صحرایی شامل 42 آتشبار) شرکت میکند و این عملیات را سپاهیان پاسدار با نیرویی در حدود 7000 نفر - که با احتساب هر گردان 300 نفر، حدود 23 گردان[میشود]- تقویت مینمایند.) [517] .
[ صفحه 200]
سازمان رزم با توجه به همکاری ارتش و سپاه به صورت مشترک، عبارت بود از:
قرارگاه مشترک قدس
لشکر قدس از سپاه شامل تیپهای 41 ثار الله با شش گردان، 14 امام حسین (ع) با 9 گردان، ایلام با سه گردان، گردان مستقل علی اکبر (ع) و نیروهای ارتش شامل تیپ 84 خرم آباد با سه گردان و تیپ 2 زرهی از لشکر 92 با سه گردان.
قرارگاه مشترک نصر
لشکر نصر سپاه شامل تیپهای 7 ولی عصر با 9 گردان، 27 حضرت رسول (ص) با 9 گردان. نیروهای ارتش شامل لشکر 21 حمزه با 12 گردان، تیپ 58 ذوالفقار با چهار گردان.
قرارگاه مشترک فجر
لشکر فجر از سپاه شامل تیپهای 33 المهدی (عج) با شش گردان، 46 فجر با پنج گردان، 17 علی ابنابیطالب، قم با پنج گردان، امام سجاد (ع) با 11 گردان. نیروهای ارتش شامل لشکر 77 با سه تیپ 1، 2 و 3 با 10 گردان.
قرارگاه مشترک فتح
لشکر فتح سپاه شامل تیپهای 25 کربلا با 16 گردان، 8 نجف با هشت گردان. نیروهای ارتش شامل لشکر 92 با یک تیپ، تیپهای 55 هوابرد تحت امر عملیاتی لشکر 92 و 37 زرهی شیراز [518] .
در مجموع، سپاه پاسداران با 100 گردان نیرو و ارتش جمهوری اسلامی ایران با 43 گردان اعم از پیاده، زرهی و مکانیزه در عملیات شرکت کردند. در این عملیات سپاه 160 دستگاه تانک و نفربر غنیمتی و ارتش 460 دستگاه تانک و نفربر سازمانی خود را به کار گرفتند. علاوه بر آتش پشتیبانی توپخانه، هوانیروز و نیروی هوایی ارتش نیز بر حسب مأموریت و استعداد خود در عملیات مشارکت داشتند. به طور کلی، حضور رو به گسترش
[ صفحه 201]
سپاه و سازماندهی نیروهای مردمی در سازمان تیپ [519] و لشکر سبب شد که توان رزمی نیروهای خودی افزایش یابد. [520] .
طرح مانور
اشاره
به دلیل ترکیب نیروهای سپاه و ارتش برای انجام عملیات دو دیدگاه متفاوت در طرحریزی عملیات فتح المبین وجود داشت؛ طراحان نظامی ارتش بر این باور بودند که عملیات میبایست به صورت مرحلهای و با دو قرارگاه و از سه محور جسر نادری، شوش و ارتفاعات شاوریه و تپهی بلتا برای تأمین ارتفاعات علی گره زد تپههای ابوصلیبی خات انجام شود، و پس از آن، در مرحله دوم، عملیات به طرف عین خوش - دوسلک و رقابیه ادامه یابد.
[ صفحه 202]
این طرح شبیه عملیات ارتش در 23 مهر سال 1359 بود. از سوی دیگر، گروه طرحریزی سپاه باتوجه به آنچه پیش از این حاصل شده بود، با این طرح مخالفت کردند. زیرا، آنها معتقد بودند، با توجه به زمین و عوارض منطقه و نحوه آرایش دشمن، عملیات باید در یک مرحله و با چهار قرارگاه برای تصرف عقبههای دشمن و با استفاده از راه کارهای ابتکاری از شمال عین خوش و شرق رقابیه به عین خوش انجام شود. سرانجام پس از بحث و بررسیهایی که صورت گرفت، طرح سپاه پذیرفته شد. [521] .
بدین ترتیب، عملیات از چهار محور کلی با چهار قرارگاه سازماندهی شد که این قرارگاه از شمال به جنوب عبارت بودند از قدس، نصر، فجر و فتح.
محور قرارگاه قدس (تیشه کن، چاه نفت به سمت دشت عباس و عین خوش)
در این محور، ارتفاعات عین خوش و تنگهی ابوغریب به عنوان عوارض حساس منطقه شمالی، از اهداف حیاتی عملیات بودند، زیرا از قابلیت پدافندی برخوردار بوده و در صورت تأمین تصرف آنها، عقبه نیروهای دشمن تهدید شده و خطوط مواصلاتی آن قطع میشد.
در واقع، محور قرارگاه قدس، جناح لشکر 10 عراق بود و به علت مسافت طولانی و وجود کوههای صعب العبور، کمتر مورد توجه عراقیها قرار گرفته بود، به همین دلیل، خطوط دشمن در این محور فاقد استحکام لازم بود. به طور کلی، هدف نهایی قرارگاه قدس در این محور، تصرف ارتفاعات عین خوش، منطقه ابوغریب و تینه بود.
محور قرارگاه نصر (غرب پل نادری)
در این محور، ارتفاعات شمال شرقی شامل علی گره زد، شاوریه و بخشی از جاده دزفول - دهلران، عوارض حساس این منطقه محسوب میشدند و در صورت آزادسازی و تأمین آنها، عقبه نیروهای دشمن در پای پل، سرخه صالح و کوت کاپن تهدید شده و همچنین الحاق نیروهای خودی در پای پل آسان و امکان دستیابی به چنانه و برقازه فراهم میشد.
بنابراین، قرارگاه نصر در جناح چپ قرارگاه قدس مأموریت داشت، مناطقی چون شاوریه، تپه بلتا، علی گره زد، تپه چشمه، کوت کاپن و سایر عوارض حساس منطقه را تصرف و تأمین کند. عملیات در این محور به لحاظ آرایش و استعداد دشمن و حساسیت عراق نسبت به این منطقه به شکل تک جبههای بود که عملیاتی سخت و دشوار محسوب میشد.
[ صفحه 203]
محور قرارگاه فجر (شوش)
در این محور، تپههای ابوصلیبی خات به مهمترین عوارض حساس منطقه در غرب رودخانه کرخه به شمار میرفت که بر تمام این منطقه مشرف بودند و در صورت تصرف و تأمین آنها، علاوه بر تجزیه نیروهای دشمن، دستیابی به چنانه و تپههای برقازه تسهیل شده و همچنین، زمینههای سقوط مواضع دشمن در ملحه، کوت کاپن، سرخه صالح و سرخه قلیچ فراهم میشد.
قرارگاه فجر در این محور مأموریت داشت، عوارض حساس منطقه را تصرف و تأمین کند. نظر به حساسیت دشمن نسبت به این منطقه و استحکاماتی که در آن ایجاد کرده بود، عملیات در این محور سخت و دشوار به نظر میرسید.
قرارگاه فتح (رقابیه)
این محور در جنوب منطقه عملیاتی قرار داشت و تنگهی رقابیه و تپه برقازه (در جنوب و جنوب غربی) حساسترین عوارض منطقه محسوب میشدند. محور قرارگاه فتح در واقع، جناح لشکر 1 مکانیزه ارتش عراق بود که در صورت تصرف و تأمین آن، علاوه بر دور خوردن نیروهای دشمن در منطقهی عین خوش و تهدید عقبهی لشکر 1 در محور دوسلک و غرب آن، امکان تأمین خط پیوسته پدافندی، با اتکاء به ارتفاعات تینه و میشداغ - از عین خوش تا تنگهی چزابه - فراهم میشد، ضمن این که دشمن مجبور میشد بیشتر نیروهای خود را در پشت رودخانه دویرج مستقر کند.
عملیات فتح المبین بر پایه دستیابی به اهداف مورد نظر در سه مرحله طرحریزی شد، در مرحله اول، با آغاز عملیات، میبایست هدفهای عالی گره زد، شاوریه، ابوصلیبی خات و تنگهی رقابیه تصرف و تأمین میشد. در مرحله دوم و پس از تأمین کلیه هدفهای مرحله اول، نیروهای خودی باید با ادامه تک، عین خوش، تنگهی ابوغریب، و تپههای غرب چنانه را تصرف و تأمین میکردند و در مرحله سوم، نیروهای ارتش و سپاه میبایست در شمال و جنوب منطقه به تشکیل خط پدافندی اقدام میکردند.
اقدامات دشمن پیش از آغاز عملیات
پس از عملیات طریق القدس، دشمن دچار نوعی آشفتگی روحی شد و در حالی که مرعوب و وحشت زده بود، هنوز درک روشنی از ویژگیهای تاکتیکی و عملیاتی نیروهای خودی نداشت. در چنین وضعیتی، دشمن قبل از آغاز عملیات فتح المبین، بر اساس شواهد
[ صفحه 204]
و قراین موجود و برخی منابع جاسوسی که در داخل ایران داشت، از اجرای این عملیات آگاهی یافت، لذا برای مقابله با آن، در 17 بهمن 1360 در تنگهی چزابه دست به حمله زد. گرچه این تهاجم تلفات بسیاری برای دشمن در برداشت، ولی موجب به تأخیر افتادن عملیات فتح المبین شد.
با افزایش فعالیت نیروهای خودی در منطقه عملیاتی فتح المبین و مقابله با دشمن در تنگهی چزابه، عراقیها تلاش بعدی خود را در 28 اسفند 1360، با هدف بر هم زدن سازمان رزم و رسیدن به خطوط پدافندی مستحکم، نیروهای خودی در منطقه جنوب شوش و دشت رقابیه آغاز کردند. انتخاب این منطقه برای حمله بر پایه درک دشمن از محورهای اصلی تهاجم نیروهای خودی بود؛ عراقیها میپنداشتند که چون امکان تک در ابعاد وسیع و عمیق برای ایرانیها وجود ندارد، به همین دلیل، عملیات اصلی آنها در محور شوش و یا پای پل نادری خواهد بود و در سایر محورها تلاش ایران برای پشتیبانی است. اظهارات اسیران عراقی، از جمله، گفتههای زیر دربارهی اهداف و محورهای تهاجم نیروهای خودی، نشان دهندهی درک دشمن از این عملیات بود:
«طرح حمله نیروهای اسلام به شکل زیر بود:
الف - تصرف مواضع لشکر دهم از طریق دشت سیپتون و رسیدن به جاده اصلی عین خوش - امامزاده؛
ب - تصرف مواضع لشکر یکم در مناطق رقابیه از کوه میشداغ به سمت جنوب و غرب و حرکت به سوی جاده اصلی فکه - شوش؛
ج - تصرف مواضع لشکر یکم در محورهای جاده اصلی (جبهه تیپ یکم و تیپ 93) و همچنین، تصرف جبهه در منطقه دوسلک و جبهه لشکر 10 در محور نادری و پاکسازی منطقه رادار؛
د- هدف اصلی، محاصره و از یکدیگر جدا ساختن یگانها و در نتیجه، نابودی و یا اسارت افراد آنها بود.» [522] .
بدین ترتیب، ارتش عراق با هدف به تأخیر انداختن عملیات فتح المبین، در تاریخ 28 اسفند 1360 در منطقه جنوب شوش و دشت رقابیه دست به حمله زد. هجوم نیروهای عراقی به این منطقه سبب شد تا بسیاری از معابر نفوذی و محورهای عملیات کشف شده و بر مشکلات نیروهای خودی افزوده شود، ولی مقاومت این نیروها و همچنین، ناتوانی دشمن، مانع از آن شد که دشمن از این حملات بهرهبرداری کرده و ابتکار عمل را در دست گیرد.
[ صفحه 205]
تشریح عملیات
اشاره
در نگارش این بخش، از گزارش برادر داوود رنجبر (گزارش 689 پیشین) نیز استفاده شده است.
با توجه به تلاش دشمن در آستانه عملیات فتح المبین (28 اسفند 1360) و احتمال هوشیاری عراق نسبت به محورهای تهاجم نیروهای خودی و نیز تأثیرات تک دشمن در کشف معابر نفوذی، تأخیر در اجرای عملیات ضروری به نظر میرسید، ضمن این که هنوز برخی از یگانهای خودی از آمادگی لازم برخوردار نشده بودند. در پی این وضعیت و ایجاد تردید در تصمیمگیری فرماندهان، فرماندهی کل سپاه به دیدار امام رفت و از ایشان درباره زمان شروع عملیات درخواست استخاره کرد. امام در پاسخ به این درخواست ضمن خودداری از استخاره، فرمودند: «شما خودتان تصمیم بگیرید ولی اگر میخواهید میتوانید برای طلب خیر از خداوند به قرآن رجوع کنید.» پس از بازگشت فرمانده سپاه به منطقه، به قرآن، استخاره زده شد که سوره فتح آمد. آیات این سوره وعده فتح، نصرت و «مغانم کثیره» (غنیمتهای بسیار) میداد. بر همین اساس، نام «فتح المبین» برای این عملیات برگزیده شد.
بدین ترتیب، عملیات فتح المبین در ساعت 30 دقیقه بعد از نیمه شب در دوم فروردین 1361. با رمز مبارک یا زهرا (س) و با چهار قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح آغاز شد.
در این عملیات، مأموریت قرارگاه قدس و فتح در مقایسه با قرارگاههای نصر و فجر از اهمیت بیشتری برخوردار بود. پس از آن که دشمن نسبت به مأموریت نیروهای خودی در محور قرارگاه فتح آگاه شد، مأموریت قرارگاه قدس اهمیت بیشتری یافت، زیرا دشمن از مأموریت نیروهای خودی در این محور کاملا غافل بود و در نتیجه، هرگونه موفقیت در این محور با تهدید عقبه و اشغال مواضع دشمن در منطقه عین خوش، هوشیاری دشمن در محور قرارگاه فتح را جبران میکرد. در واقع، قرارگاه قدس میتوانست مهمترین خطوط مواصلاتی و تدارکاتی دشمن در محور دهلران، عین خوش و پل نادری را قطع کند که در این صورت، احتمال ورود نیروهای احتیاط دشمن به منطقه با مشکلاتی همراه شده و راه عقبنشینی نیروهای لشکر 10 نیز قطع میشد.
با شروع عملیات، نیروهای قرارگاه قدس - که به دلیل طولانی بودن مسافت، قبلا از محل استقرار خود حرکت کرده و در مواضع مناسبی در نزدیکی دشمن مستقر شده بودند - با تهاجم به نیروهای عراقی، ضمن آزاد کردن بخشی از جاده دهلران - پادگان کرخه، در
[ صفحه 206]
عین خوش مستقر شدند. همچنین، در این حمله منطقه کمر سرخ، امامزاده عباس و تپههای 202 به تصرف نیروهای خودی درآمد.
در محور قرارگاه نصر، نیروهای این قرارگاه علاوه بر تصرف اهداف خود در غرب پل نادری شامل سه راهی قهوه خانه، کوت کاپن و تپه چشمه، ارتفاعات شمال شرقی منطقه یعنی شاوریه و علی گره زد را نیز آزاد کرده و با پیشروی در عمق، نیروهای دشمن را منهدم کردند.
در محور قرارگاه فجر، به دلیل جبههای بودن تک و تسلط دشمن بر منطقه، نیروهای خودی پس از درگیری با دشمن در خطوط اول، به مواضع خود عقبنشینی کردند.
سرعت عمل قرارگاههای قدس و نصر سبب شد، توپخانه دشمن در علی گره زد با بیش از 82 قبضه توپ سقوط کند، که این امر در پیشروی نیروهای خودی و کاهش تلفات آنان بسیار مؤثر بود.
با روشن شدن هوا، دشمن - که متحمل تلفات بسیاری شده بود - توان خود را در منطقه عین خوش متمرکز کرد و با بهرهگیری از نیروهای رانده شده از محور رقابیه، تلاش گستردهای را به سمت امامزاده عباس از شرق به غرب آغاز کرد و در مرحله اول توانست امامزاده عباس را به تصرف در آورد. در این میان، مقاومت نیروهای تیپ 14 امام حسین (ع) در برابر فشارهای دشمن در روز اول عملیات بسیار با اهمیت بود. اگر حمله دشمن در این محور با موفقیت همراه میشد، تمام دست آوردهای شب اول عملیات از دست میرفت و تداوم عملیات نیز با مشکلات اساسی روبهرو میشد.
همچنین، در روز دوم عملیات، دشمن در محور عین خوش، با تلاش بسیار توانست تپههای 202 را نیز تصرف کند، اما در تصرف کمر سرخ و عین خوش ناکام ماند.
مرحله دوم عملیات
افزایش فشارهای دشمن بر نیروهای خودی، وضعیت نامطلوبی را ایجاد کرده بود. برای مقابله با این وضعیت و به دستگیری ابتکار عمل و جلوگیری از تداوم تهاجمات دشمن، قرارگاه فتح مأموریت یافت، با تصرف تنگهی رقابیه، عملیات را در شب سوم آغاز کند. در محور شوش نیز قرار شد، قرارگاه منجر با عملیات ایذایی، دشمن را مشغول و درگیر نگه دارد. به قرارگاه نصر و قدس نیز ابلاغ شد، خطوط پدافندی را بازسازی کنند.
عملیات قرارگاه فتح در ساعت 3 بامداد روز 4 فروردین 1361 از دو محور آغاز شد:
در محور اول، تیپ 25 کربلا و یک گردان زرهی از لشکر 92 با هدف تصرف ارتفاعات رقابیه، مستقیما از حاشیه تنگهی رقابیه و آبگرفتگی وارد عمل شدند.
[ صفحه 208]
در محور دوم، تیپ 8 نجف اشرف با تیپ 55 هوابرد تلاش اصلی خود را برای عبور از تنگهی ذلیجان [523] متمرکز کردند تا از این طریق نیروهای دشمن را در تنگهی رقابیه و انتهای شمالی میشداغ دور بزنند.
در پی اجرای عملیات در محور اول مواضع دشمن به سرعت سقوط کرد و نیروهای خودی ضمن پاکسازی کامل تنگهی رقابیه و میشداغ، ارتفاعات رقابیه را نیز به تصرف خود در آوردند. در محور قرارگاه فجر نیز نیروهای خودی پس از اجرای عملیات تأخیری، به مواضع خود بازگشتند. دشمن پس از اجرای مرحله دوم عملیات نیز در حالی که توان خود را در محور شمالی (عین خوش) متمرکز کرده بود، دچار از هم گسیختگی شد. زیرا تداوم حضور نیروهای خودی در مواضع تصرف شده در محور شمالی و ناتوانی دشمن در باز پسگیری این مواضع و همچنین، پیشروی نیروهای خودی در محور جنوبی و تصرف تنگهی رقابیه، تمام نیروهای دشمن را در معرض انهدام و اسارت قرار داده بود.
مرحله سوم عملیات
تلاش برای به اسارت در آوردن نیروهای دشمن مهمترین هدف عملیات در مرحله سوم بود در این مرحله از عملیات که 7 فروردین 1361 آغاز شد قرارگاه قدس مأموریت داشت، امامزاده عباس و تپه 202 را - که از دست داده بود - بار دیگر تصرف و تأمین کرده و با رسیدن به منطقه ابوغریب و استقرار در ارتفاعات تینه، با قرارگاههای دیگر الحاق کند.
قرارگاه نصر نیز موظف شد، مأموریت قرارگاه فجر مبنی بر تصرف ارتفاعات ابوصلیبی خات را انجام دهد و قرارگاه فجر تنها در محور شوش با دشمن درگیر شود و در صورت امکان، با قرارگاه نصر الحاق کند. همزمان، قرارگاه فتح مأموریت یافت با تصرف برقازه در منطقه دوسلک با قرارگاه نصر و فجر الحاق کند.
نیروها در شب هفتم عملیات پس از پیشروی و تصرف ارتفاعات رادار تمام اهداف تعیین شده را به آسانی تأمین کردند و دشمن نیز بیشتر نیروهای خود را از منطقه خارج کرد.
سرانجام، پس از هشت روز درگیری، نیروهای خودی با تأمین تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ، دشمن را تا رودخانه دویرج و تپههای 182 در جنوب برقازه عقب راندند.
[ صفحه 209]
خسارات و تلفات وارده به دشمن
در این عملیات، 25 هزار تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی و 17 هزار تن دیگر اسیر شدند و تمام یگانهای درگیر آن نیز در منطقه دچار خسارت و تلفات شدند.
همچنین، 320 دستگاه تانک و نفربر، 500 دستگاه خودرو و 165 قبضه توپ به غنیمت نیروهای خودی درآمد و نزدیک به 350 دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شد. در این عملیات، 18 فروند از هواپیماهای دشمن نیز سرنگون شدند.
ارزیابی عملیات
بدون تردید، عملیات فتح المبین از نظر وسعت، منطقه، شمار نیروهای شرکت کننده، تاکتیک عملیاتی و سرعت عمل نیروها در تأمین اهداف با اجرای مراحل عملیات، بسیار برجسته و با اهمیت بود. یکی از کارشناسان نظامی دربارهی این عملیات میگوید:
«تهاجم ایران در اواخر ماه مارس که تحت عنوان عملیات فتح المبین صورت گرفت، بزرگترین و در عین حال، پیچیدهترین تلاش ایران در جنگ تا آن زمان بود. ایرانیها در جریان این عملیات با بهرهگیری از بیش از یک صد هزار تن از نیروهای منظم، حداقل 30 هزار پاسدار و همین تعداد نیروهای مردمی ارتش 20 میلیونی، اقدام به انجام یک تهاجم سه مرحلهای کردند که کمر مقاومت عراق در خوزستان شکست.» [524] .
برخی از کارشناسان، پیروزیهای ایران را به منزله تجدید قوای نیروی انسانی و هماهنگی بهتر ارتش و سپاه میدانند. افرایم کارش، یکی از کارشناس نظامی دیگر در مورد این عملیات میگوید:
«عملیات فتح المبین خفت بارترین شکست را از آغاز جنگ تاکنون نصیب عراق نمود.» [525] .
پیروزی در عملیات فتح المبین در واقع، حاصل برتری نیروی انسانی و بینش نظامی ایران بر عراق بود. البته این تأکید به آن معنا نیست که عوامل دیگر بیتأثیر و یا فاقد ارزش و دارای اهمیت کمتری بودند، لیکن این دو عامل در مقایسه با سایر عوامل از برجستگی و تأثیر بیشتری برخوردار بودند.
عملیات فتح المبین گرچه در آستانه فرا رسیدن سال جدید و در ایام نوروز انجام گرفت، ولی این مسئله هیچ تأثیری بر جذب نیروهای مردمی نداشت، بر این اساس، سردار غلامعلی رشید در سمینار مشورتی فرماندهی سپاه عملیات فتح المبین را «جنگ فراگیر مردمی» نامید. به موازات افزایش حضور نیروهای مردمی، سازمان رزم سپاه گسترش یافت و این
[ صفحه 210]
تحول، موجب افزایش توانایی نیروهای خودی در برابر دشمن شد. [526] سردار رضایی میگوید:
«در حقیقت در عملیات فتح المبین سازمان رزم ما یک مرتبه دچار یک تحول خیلی جدی شد. قرارگاه تشکیل دادیم و تیپهای ما دو برابر شد.» [527] .
سپاه برای این عملیات، هفت تیپ جدید تأسیس کرد که استعداد برخی از آنها برابر یک لشکر بود. روند رو به گسترش سازمان سپاه سبب شد که پس از عملیات فتح المبین این شعار محور تلاشها قرار گیرد که «یک گام سازماندهی، یک گام عملیات». [528] .
نخستین قرارگاه عملیاتی نیز در این عملیات شکل گرفت؛ قبل از این، سپاه هیچ گاه قرارگاه لشکری نداشت. ضرورت ناشی از عملیات از یک سو و بلوغ اندیشه نظامی و گسترش سازمان آن از سوی دیگر، مقدمات تشکیل قرارگاه را فراهم کرد.
در ابعاد عملیاتی نیز طرح عملیات فتح المبین از ویژگیهای مهمی برخوردار بود و همین ویژگیها سبب شد تا با وجود این که دشمن از منطقه عملیات کاملا آگاه بود و تلاشهایی را نیز برای مقابله با آن انجام داد، ولی با شکست خفت باری روبهرو شد. ابتکار عمل نیروهای خودی در عملیات فتح المبین، وضعیت را به سود ایران تغییر داد.
در این حال، دشمن با حمله به نیروهای خودی در تنگهی چزابه کوشید، ایران را از اجرای عملیات منصرف کند، ولی هنگامی که این حملات نتیجه نداد، سعی کرد علاوه بر ترمیم نقاط ضعف مواضع پدافندی خود، آرایش نیروهای ایرانی را بر هم زند، اما این تلاشها نیز تأثیر تعیین کنندهای بر نیروهای خودی نداشت. [529] .
سردار رضایی در این باره بر دو نکته تأکید میکند: «نخست این که طرح مانور بایستی متناسب با آخرین تغییرات دشمن باشد، لذا اطلاعات لازم است به روز باشد. باید تا آخرین لحظات، تغییرات دشمن را درک کنیم و به تناسب آن، طرح مانور را تغییر بدهیم.»نکته دیگر، «پافشاری و تلاش برای تصرف نقطه یا نقاطی است که با تصرف آن تعادل دشمن بر هم میخورد.» در عملیات فتح المبین آرایش دشمن به دو نقطه وابسته بود: یکی تنگهی رقابیه و دیگری ارتفاع برقازه. لذا با نزدیکی به دو نقطه یاد شده، تمام جبهه دشمن متزلزل شد. [530] .
[ صفحه 211]
طرحریزی دقیق عملیات فتح المبین به خصوص در محور قرارگاه قدس - که در مرحله اول منجر به وارد آمدن خسارت فراوانی بر دشمن و درهم ریختگی نیروهای عراقی شد - یکی از ویژگیهای مهم این عملیات بود که نقش تعیین کنندهای در کسب پیروزی داشت، در محور قرارگاه فتح نیز اقداماتی مهندسی برای احداث جاده بر روی ارتفاعات میشداغ و تصرف تنگهی رقابیه، هم چون تیر خلاصی به دشمن بود، چنان که پس از آن، نیروهای عراقی بدون درنگ دست به عقبنشینی زدند. به عبارت دیگر، با پیروزی عملیات فتح المبین، ذهنیت و باورهای دشمن نسبت به توان رزمی ایران و نیروهای خود دستخوش تغییر شد؛ [531] پیش از این، دشمن نسبت به «توان نیروی نظامی ایران تردید داشت و میپنداشت که نیروهایش میتوانند مواضع اشغالی را حفظ کنند. به همین دلیل، دشمن در عملیات بیت المقدس نیز نتوانست مقاومت مؤثری از خود نشان دهد. [532] علاوه بر این، سردار رشید، قدرت تصمیمگیری فرماندهی کل سپاه و توانایی وی را در حل معضلات اساسی عملیات، در مرحله طرحریزی و اجرای آن، به عنوان ویژگی دیگر این عملیات میخواند:
«فتح المبین انصافا خیلی وسیع بود؛ در آن شرایط و در آن دوران سخت، این اراده فرمانده کل سپاه بود که توانست تصمیمگیری کند و این عملیات را انجام دهد. در حالی که بسیاری از فرماندهان تصمیم سرلشکر محسن رضایی را به آن شکل قبول نداشتند.» [533] .
به عقیده سردار غلامعلی رشید، پس از عملیات طریق القدس، تداوم حضور فرماندهی کل سپاه در منطقه علاوه بر این که منجر به انتقال نیروهای سپاه و تمرکز امکانات در جبههها شد، در بعد عملیاتی نیز جرأت و شهامت طرحریزی عملیات گسترده و به کارگیری نیروهای مردمی در مقیاس وسیع را به وجود آورد. [534] وی در توضیح این مطلب میگوید:
«در عملیات فتح المبین چند پیچیدگی وجود داشت که واقعا آقا محسن حل کرد؛ مثلا وقتی که در مرحله اول عمل کردیم، عراق مقاومت کرد، اوضاع ما به هم ریخت. شهید حسین خرازی در عین خوش گرفتار شده بود. عراقیها به منطقه دشت عباس حمله کردند، اوضاع پیچیده شد و قرارگاه فجر اصلا موفق نشد. قرارگاه فتح هم هنوز آمادگی حمله نداشت. آقا محسن با این که مریض بود و حالش به هم خورده و زیر سرم قرار داشت، اما همان شب وقتی که حسین گرفتار شد، برادران صیاد و جمالی آمدند و گفتند: «حسین را نجات بدهید و ما پیشنهاد میدهیم تیپ 84 و تیپ امام حسین (ع) عقب بکشند، اینها آن جا نابود میشوند.» فرمانده سپاه در برابر این پیشنهاد کاملا مقاومت کرد، گفت: آقا رحیم (صفوی)، فرمانده قرارگاه فتح باید حمله کند؛ راه نجات حسین همین است... وقتی آقا رحیم حمله کرد، فشار دشمن در عین خوش کاهش
[ صفحه 212]
یافت. همه میگفتند عقبنشینی،[ولی]فرماندهی میگفت، ما عین خوش را با هزار زحمت گرفتیم، عقبنشینی نمیکنیم... این جور مسائل در ذهن فرماندهی بود که ما قادر به درک و حل آن نبودیم. فکر ایشان واقعا کار میکرد و بسیار فعال و عمیق بود و تصمیمات مناسبی را میگرفت.» [535] .
اجرای پیدرپی مراحل عملیات از دیگر ویژگیهای این عملیات بود، هر گونه تأخیر در اجرای مرحله دوم میتوانست علاوه بر از دست دادن نتایج و دست آوردهای مرحله اول،عملیات را ناکام بگذارد، اما اجرای مرحله دوم عملیات و تصرف تنگهی رقابیه، منجر به تزلزل و فروپاشی نیروهای دشمن و در نتیجه، فرار آنها - به علت ترس از اسارت و انهدام - شد.
بازتاب عملیات
این بخش از گزارش با استفاده از گزارش برادر فرهاد درویشی تحت عنوان «بررسی شرایط سیاسی جنگ ایران و عراق در آستانه و پس از عملیات فتح المبین» نوشته شده است.
«تشدید نگرانی امریکا از روند تحولات جنگ» و تأثیر آن بر روند تحرکات سیاسی در سطح منطقه و تغییر تدریجی سیاست امریکا، شاید برجستهترین بازتاب عملیات فتح المبین باشد که نیاز به بررسی دارد. امریکاییها در حالی که تصور میکردند، ایران در گرداب «بحران سیاسی» و «بنبست نظامی» غوطه میخورد و هیچ عنصر تعیین کنندهای در صحنه سیاسی ایران برای مهار و غلبه بر این اوضاع وجود ندارد، ناگهان با دو رویداد نظامی مهم روبهرو شدند؛ یکی، عقب راندن نیروهای عراقی از شرق رودخانه کارون در عملیات ثامن الائمه (ع) و دیگری، رسیدن ایران به مرزهای بینالمللی در عملیات طریق القدس بود. امریکاییها پیش از این میپنداشتند که دولت انقلابی حاکم بر ایران به شدت تضعیف شده است و در معرض سقوط قرار داد. چنان که، بعد از پیروزی ایران در عملیات فتح المبین، خبرگزاری آسوشیتد پرس از واشنگتن گزارش داد:
«ایران پس از برتری یافتن بر نیروهای عراقی در جبهه جنگ و پس از فائق آمدن بر چریکهای ضد دولتی[منافقین]، اکنون کشورهای نفتخیز خلیج فارس را به وقوع انقلاب در آنها تهدید کرده است. سیاستمداران امریکایی در محافل خصوصی خود گفتند: «آیت الله خمینی بر خلاف تصور ما سقوط نکرد... وی در قدرت است.» [536] .
امریکاییها با درکی که از روند تحولات داشتند، به دلیل احتمال پیروزی ایران، ضمن
[ صفحه 213]
مخالفت با طولانی شدن جنگ، [537] به طور تلویحی اعلام کردند که کمک به عراق برای امریکا منافع زیادی در بر دارد. [538] یک مقام بلند پایه وزارت دفاع امریکا در این باره گفت:
«امریکا قصد دارد بیطرفی خود را در جنگ ایران و عراق حفظ کند و در برابر فشار دولتهای عرب برای جانبداری از عراق مقاومت نماید، با این حال، ما با این نکته موافق هستیم که کمک به عراق - که نیروهایش در جنگ با ایران ناکام ماندهاند - برای واشنگتن در جهان عرب منافع زیادی به همراه خواهد داشت.» [539] .
رادیو اسرائیل نیز طی تحلیلی دربارهی علت تغییر مواضع امریکا چنین گفت:
«برای دولت واشنگتن کمال مطلوب آن است که جنگ کنونی بدون پیروزی یکی از طرفین پایان یابد، زیرا رژیم کنونی ایران که امریکا را شیطان بزرگ لقب داده، در صورت پیروزی در جنگ برای صدور انقلاب خود گستاختر خواهد شد، روی این اصل، تا هنگامی که ایران در آستانه تجزیه قرار نگرفته و رژیم که بر سر کار است میتواند از تسلط کمونیزم و پیشروی شوروی جلوگیری کند، ادامه جنگ ایران و عراق موجب نگرانی نخواهد بود و دولت واشنگتن به روش بیطرفی در این نزاع ادامه خواهد داد.» [540] .
امریکاییها پیشتر، در پی برتری عراق در جبهههای جنگ نسبت به بهرهبرداری روسها از این حادثه، نگران بودند ولی با برتری نظامی ایران و تأثیرات ناشی از آن در عراق و در سطح منطقه، از ادامه جنگ نگران شدند. روزنامه واشنگتن پست در این زمینه نوشت:
«متخصصان امریکایی میگویند، نیروهای نظامی ایران جریان جنگ را تغییر داده و در تمام جبهههای جنگ با عراق پیروز میشوند. این تغییر جریانی است که بسیاری از رژیمهای صادر کننده نفت طرفدار غرب را هراسان ساخته است و میتواند اولین نشانههای برگشت مجدد ایران به عنوان نیرویی قدرتمند باشد.» [541] .
در این باره، نشریه لوس آنجلس تایمز نیز طی تحلیلی، از دیدگاه ناظران آمریکایی، مسائل بسیار مهمی را مطرح کرد:
«1- ناظران امریکایی معتقدند که اگر چه آشکار نیست، لیکن جمهوری اسلامی انقلابی ایران طی ماههای اخیر برتری خود را در جنگ با عراق نشان داده است و تا میزان قابل ملاحظهای به اوضاع داخلی نظم و ثبات بخشیده است.
[ صفحه 214]
2- این ناظران معتقدند که در نتیجه کسب موفقیتهای فوقالذکر طی ماههای اخیر، بروز هر گونه هرج و مرج پس از فوت آیت الله خمینی کم شده و بالاجبار امکان ورود نیروهای شوروی به ایران و اقدام تلافی گرانه امریکا را کاهش داده است.
3- احتمال قد برافراشتن ایران انقلابی، بسیاری از کشورهای خلیج فارس خصوصا آن دسته از کشورهایی را که به عراق کمک نمودهاند، مشوش ساخته است.
4- ناظران امریکایی اظهار میدارند که در نتیجه تحولات فوق، دولت امریکا مجبور شده است که موضع خود نسبت به تهران را مورد بررسی قرار دهد.» [542] .
امریکاییها برای ارزیابی اوضاع منطقه و اتخاذ سیاست جدید در برابر ایران، تحرکات و تلاشهای بسیاری انجام دادند؛ افزایش فروش تسلیحات به کشورهای منطقه و تأسیس پایگاه در برخی از این کشورها بخشی از این تلاشها بود. واینبرگر، وزیر دفاع وقت امریکا طی سفری به کشورهای منطقه، در مورد فروش سلاح نظامی و حتی واگذاری بلاعوض تسلیحات، مذاکراتی را انجام داد. وی در سفر به عربستان در مورد فروش هواپیماهای آواکس و سایر تجهیزات نظامی به این کشور مذاکراتی انجام داد. در این حال، به گزارش خبرگزاری فرانسه، کنگره امریکا فروش 15 میلیارد و هفتصد هزار دلار اسلحه و تجهیزات امریکایی به دولت سعودی را تصویب کرد. بر اساس این مصوبه امریکا میبایست ظرف چهار سال آینده، چهار پایگاه هوایی، دو پایگاه دریایی، سه پایگاه زمینی و شمار زیادی مراکز فرماندهی به مقامات ریاض تحویل میداد. [543] همزمان با این جریانات، تعدادی هواپیمای امریکایی 51 - F - که بخشی از معامله 5 / 8 میلیارد دلاری اسلحه بین امریکا و پادشاه سعودی بود - وارد عربستان شد. [544] .
واینبرگر در سفر خود به عمان نیز تأکید کرد که امریکا از پایگاههای خود در عمان برای رویارویی با خطر انقلاب ایران، در زمان مناسب استفاده خواهد کرد. اظهارات واینبرگر در مورد سیاست امریکا و تغییرات آن، تا اندازهای هدف این کشور از تحرکات دیپلماتیک در منطقه و انعقاد قرار داد فروش تسلیحات و احداث پایگاه با کشورهای منطقه را روشن میکند. وی میگوید:
«تاکنون سیاست امریکا در خاورمیانه بر اساس حفظ دولتها دوست از خطر شوروی بود، ولی پس از اعدام سادات و بروز ناآرامیهای اخیر در بحرین و پیروزیهای ایران، وزارت دفاع امریکا را به این نتیجه رسانده است که آنچه ادامه جریان نفت خاورمیانه به غرب را تهدید میکند، خطر منطقهای است نه خارجی.» [545] .
[ صفحه 215]
امریکاییها که پیش از این، در تبلیغات ضد روسی خود، «تهدید شوروی» را به عنوان «تهدیدی خارجی» و خطر اصلی برای ادامه جریان نفت خاورمیانه و بیثباتی در کشورهای دوست امریکا در منطقه معرفی میکردند، پس از پیروزیهای نظامی ایران، «تهدید ایران» را به عنوان تهدیدی منطقهای، در تبلیغات خود برجسته کردند، تا سیل جنگ افزارهای خود را به کشورهای منطقه سرازیر کنند. این تغییر، گذشته از تأثیرات کوتاه مدت آن، به عنوان یک استراتژی جدید، آثار و نتایج بلند مدتی نیز در پی داشت که پس از فتح خرمشهر به تدریج نمایان شد. به همان اندازه که احساس نگرانی امریکا از پیروزیهای ایران منجر به ایجاد رعب و هراس در کشورهای منطقه شد، در مقابل، نگرانی این کشورها نیز بر مواضع و سیاستهای امریکا تأثیرگذار بود. کشورهای منطقه به دلیل حمایت از عراق، از تغییر روند جنگ به سود ایران نگران بودند. روزنامه واشنگتن پست در این زمینه نوشته است:
«بسیاری از کشورهای نفتخیز طرفدار غرب در خلیج فارس از جمله شبه جزیرهی عربستان و کویت از عراق حمایت کرده و بنابراین دلیل کافی برای ترس از ایران را دارند.» [546] .
در این حال، نگرانی امریکا از اوضاع منطقه دلیل کافی برای افزایش نگرانی در کشورهای منطقه بود. تحلیل روزنامه الخلیج در این مورد، بر پایه اظهارات سخنگوی وزارت خارجه امریکا، این موضوع را آشکار میکند:
«امریکا پس از حمله گسترده اخیر ایران، علی رغم موضع سابق خود در قبال جنگ، سخت به وحشت افتاده و خواستار پایان دادن سریع به این جنگ است، زیرا به عقیده امریکا پیروزی ایران در جنگ باعث محکمتر شدن موضع دولت ایران شده و استقرار امنیت در منطقه را مختل خواهد کرد.» [547] .
پس از عملیات طریق القدس پیش از آغاز عملیات فتح المبین، صدام برای جلب حمایت اعراب به طور مکرر از کشورهای منطقه در خواست کمک کرد. پس از عملیات فتح المبین و به موازات افزایش نگرانی امریکا و تغییر استراتژی این کشور نیز، تحرکات نسبتا گستردهای در منطقه صورت گرفت. علاوه بر سفر واینبرگر، وزیر دفاع وقت امریکا و قراردادهایی که بین این کشور و حکام منطقه منعقد شد، برخی از کشورهای عربی مانند قطر، کویت و عربستان پشتیبانی خود را از عراق به طور رسمی اعلام کردند. [548] در این حال، بخش عربی رادیو لندن از کشورهای خلیج فارس خواست، به رهبری عربستان سعودی به یکدیگر نزدیک شوند تا بتوانند از آثار مهم پیروزی احتمالی ایران در منطقه بکاهند. [549] .
در پی این تحولات، وزیر دفاع سعودی طی سفری ناگهانی به بغداد، با صدام ملاقات کرد
[ صفحه 216]
و به وی قول پشتیبانی داد. [550] ملک حسین (شاه اردن) نیز در سفر دورهای خود به کشورهای منطقه با خالد، پادشاه سعودی ملاقات کرد. [551] .
حسنی مبارک، رئیس دولت مصر نیز در دیدار با اعضای مجلس مصر گفت:
«چنانچه جنگ برای مدت زیادی ادامه یابد، عواقب شومی برای منطقه به بار خواهد آورد.» [552] .
از سوی دیگر، رادیو امریکا به نقل از سخنگوی وزارت خارجه مصر اعلام کرد که قاهره آمادگی دارد، امنیت و ثبات منطقه خلیج فارس را تضمین کند. مشاور مبارک نیز اعلام کرد، مصر در فکر متوقف ساختن جنگی است که سبب بیثباتی و عدم امنیت منطقه شده است. وی همچنین ارسال مهمات و قطعات یدکی از مصر به عراق را تأیید کرد. [553] .
بدین ترتیب،بیشتر کشورهای عربی مواضعی هم سو با مواضع امریکا اتخاذ کردند. دراین میان، تنها سوریه به گونهای چشمگیر، به سود ایران و علیه عراق تلاش میکرد؛ سوریه، صدور نفت عراق را که از طریق خطوط لوله از خاک این کشور میگذشت،قطع کرد. در مقابل ایران نیز - بنا به گزارش رادیو لندن - پذیرفت، از این پس نفت پالایشگاههای سوریه را که قبلا عراق تأمین میکرد، تأمین کند. [554] .
علاوه بر این رخدادها، ادعای دوبارهی «صلحطلبی عراق» که پیش از این نیز به موازات تشدید ضعف نظامی این کشور، مطرح شده بود، پس از عملیات فتح المبین در شکلی جدید به گوش رسید. صدام در چهارم فروردین 1361 با ارسال نامهای برای سکوتوره از وی تقاضا کرد کمیتهای را برای روشن کردن حقایق جنگ و شناسایی متجاوز تشکیل دهد. سعدون حمادی، وزیر امور خارجه وقت عراق، نیز طی مصاحبهای مطبوعاتی در 19 فروردین 1361 اعلام کرد که عراق میانجیگری الجزایر را میپذیرد ولی قرارداد 1975 میلادی نمیتواند مبنای مذاکرات باشد، زیرا این قرارداد در آن شرایط به عراق تحمیل شده است. [555] تنها سه روز پس از ادعاهای صلح طلبی مقامهای عراقی، صدام طی سخنانی در مجلس ملی این کشور، ماهیت واقعی ادعاهای عراق را روشن ساخت. وی گفت:
«در حال حاضر هدف اساسی ما این است که از ورود نیروهای مسلح ایران به قلمرو خاک عراق جلوگیری به عمل آوریم... تا زمانی که جنگ ادامه دارد، بر ماست که هر قدر بتوانیم به عمق خاک دشمن نفوذ کنیم تا مانع از گلوله باران شهرهایمان از سوی دشمن شویم... آنها در این عملیات[فتح المبین]قصد داشتند وارد عماره شوند.» [556] .
البته، حوادث و رخدادهای دیگری نیز متأثر از پیروزی ایران در عملیات فتح المبین، به وقوع پیوست که از ذکر آنها خودداری شد.
[ صفحه 217]