عملیات بیت المقدس فتح خرمشهر
اشاره
تلاش برای طرحریزی و اجرای عملیات بیت المقدس در موقعیت بسیار حساسی انجام شد؛ وضعیت داخلی کشور با انهدام بقایای ضد انقلاب به تدریج رو به بهبودی و ثبات پیش میرفت. اوضاع منطقه نیز به دلیل نگرانی امریکا از نتایج ناشی از پیروزی ایران بر عراق، به گونهای آشکار ملتهب بود، ضمن این که مناسبات اعراب و اسرائیل با آمادگی اسرائیل برای تهاجم به جنوب لبنان، در وضعیت حساسی قرار داشتند. در چنین موقعیتی، بیگمان، نتیجه عملیات بیت المقدس برای ایران، منطقه و عراق بسیار سرنوشتساز و تعیین کننده بود، لذا سرعت عمل در اجرای این عملیات برای ایران بسیار با اهمیت بوده و نقش مؤثری داشت. [557] .
زمینه اجرای عملیات بیت المقدس متأثر از نتایج سلسله عملیاتهای پیشین بود که با شکستن حصر آبادان آغاز شد و پس از آن نیز ادامه یافت. این نتایج عبارت بودند از:
1- انهدام بخش وسیعی از نیروی زمینی دشمن.
2- آزادسازی بخش مهمی از مناطق اشغالی در منطقه جنوب کشور؛
3- آزادسازی نیروهای پدافندی خودی از مناطق اشغالی؛
4- افزایش توانایی نیروهای خودی در طرحریزی و اجرای عملیات؛
5- افزایش تسلط اطلاعاتی بر دشمن. [558] .
علل انتخاب منطقه
اشاره
چنان که اشاره شد، منطقه عمومی غرب رودخانه کارون به عنوان آخرین منطقه اشغالی جبههی جنوب که همچنان در دست دشمن قرار داشت، برای انجام در روند سلسله عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی انتخاب شد. گفتنی است،برخلاف گذشته که در
[ صفحه 218]
زمینه انتخاب منطقه برای عملیات گاهی بین فرماندهان نظامی اختلافنظر به وجود میآمد، در مورد این منطقه اتفاق نظر کاملی وجود داشت،به همین دلیل، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح المبین مقدمات اجرای عملیات بیت المقدس فراهم شد.
بر سرعت عمل در اجرای عملیات جدید از آن جهت تأکید میشد، که دشمن اطمینان داشت آزادسازی این منطقه - به عنوان آخرین منطقه اشغالی در جنوب - هدف عملیات بعدی جمهوری اسلامی است، لذا سهلانگاری در این زمینه،موجب میشد دشمن از آمادگی لازم برخوردار شده و دستیابی نیروهای خودی را به اهداف مورد نظر دشوارتر کند؛ ضمن این که دشمن از مدتها پیش اقدامات پدافندی خود در این منطقه افزوده بود.
با آن که فرماندهان نظامی، منطقه غرب کارون را برای عملیات انتخاب کرده بودند، ولی هنوز نگرانیهایی وجود داشت؛ سردار محسن رضایی در این باره میگوید:
«همچنان، از نظر تاکتیکی، این نگرانی وجود داشت که[آیا]با دشمن در پشت جاده اهواز - خرمشهر در مقابل ایستگاه حسینیه از چه موقعیتی به لحاظ استحکامات و استعداد برخوردار است؟ غلبه بر این نگرانی با به دست آوردن اطلاعات از عمق[منطقه استقرار]دشمن و همچنین پیدا کردن یک منطقه استراتژیکی - عملیاتی که کلید منطقه بود،برطرف شد. منطقه جنوب کوشک تا شمال ایستگاه حسینیه قلب منطقه بود که با تسلط بر این منطقه،میتوانستیم برای دشمن مشکل ایجاد کنیم. در این منطقه لشکر 3 به عنوان احتیاط،لشکر 11 و تیپ 48 در خرمشهر و لشکرهای 5 و 6 در شمال منطقه بودند. دو گانگی مأموریت احتیاطهای دشمن، ما را از اهمیت منطقه آگاه کرد. ما چنین پیشبینی میکردیم که در صورت دستیابی به این منطقه، میتوانیم: 1- عقبه لشکرهای 5 و 6 را تهدید کنیم (منطقه جفیر به منزله تمامی عقبه دشمن محسوب میشد)؛ 2- سهولت در پیشروی به سمت بصره؛ 3-برخورداری از موقعیت سرکوب نسبت به خرمشهر و انجام تک احاطهای در این منطقه.» [559] .
موقعیت منطقه
منطقه عمومی جنوب غربی اهواز و غرب رودخانه کارون، در میان چهار مانع طبیعی قرار دارد که به ترتیب از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه و شط العرب منتهی میشود زمین این منطقه به لحاظ برخورداری از موانع طبیعی، از چهار سمت به هم پیوسته و به شکل مستطیل میباشد که به دلایلی برای هر دو کشور ایران و عراق از نظر استراتژیکی باارزش است. [560] .
[ صفحه 219]
وضعیت دشمن
نحوه استقرار نیروها و تدابیر پدافندی دشمن در این منطقه شکل خاصی داشت. به عبارت دیگر، نحوه آرایش نیروهای دشمن با توجه به موقعیت زمین منطقه به صورت مثلثی بود؛ [561] ضلع شرقی آن به طول حدود یک صد کیلومتر در امتداد رودخانه کارون از خرمشهر تا آبادی ملیحان، واقع در بیست کیلومتری جنوب غربی اهواز قرار داشت؛ ضلع شمالی آن حدود شصت کیلومتر از ملیحان در امتداد کرانه جنوبی رودخانه کرخه کور، هویزه، رودخانه نیسان تا هور العظیم کشیده شده بود و وتر این مثلث نیز خط مرزی دو کشور از محل تلاقی رودخانه نیسان با هور العظیم تا پاسگاه ژاندارمری «حدود» در کرانه نهر خین به طول یک صد و پنجاه کیلومتر بود.
تدبیر پدافندی دشمن در ضلع شمالی مثلث که شمال شرق هور العظیم، ساحل رودخانههای نیسان و کرخه و ادامه خط دفاعی در حوالی آبادی ملیحان و به طرف جنوب تا پادگان حمید میشد، به شکل زیر بود: ایجاد استحکامات فشرده، بهرهبرداری از موانع هور العظیم و مناطق آب گرفتگی، تهیه قدرت آتش زیاد تهیه احتیاطهای قوی برای انهدام رخنههای احتمالی با استقرار دست کم دو لشکر تقویت شدهی 7 مکانیزه و 6 زرهی.
اساسا، تدبیر پدافندی دشمن در این منطقه مبتنی بر این باور بود که سمت اصلی تهاجم نیروهای خودی از جاده اهواز - خرمشهر خواهد بود، زیرا - بر پایهی روشهای کلاسیک - وجود این جاده به عنوان عقبه مطمئن، بهترین راه کار شناخته میشد. بنابراین،دشمن علاوه بر استقرار دو لشکر تقویت شدهی 5 مکانیزه و 6 زرهی، استحکامات و مواضع بسیاری را با بهرهبرداری از موانع طبیعی به وجود آورد.
تدبیر پدافندی عراق در ضلع شرقی منطقه،در امتداد رودخانه کارون - با توجه به آگاهی دشمن از سمت اصلی تک نیروهای خودی - بسیار ضعیف بود و تنها در برخی از نقاط مواضعی را به وجود آورده و با اتکا به یگانهای سبک تأمینی و پوششی، به کاربرد احتیاطهای متحرک و غیر متحرک بسنده کرده بود. لشکر 3 زرهی عراق با استقرار در سه محل جداگانه در غرب جاده اهواز - خرمشهر،وظیفه دفاع را به عهده داشت. فاصله نیروهای تأمینی و پوششی دشمن از ساحل غربی رودخانه کارون سبب شد که نیروهای خودی با عملیات عبور از رودخانه، نیروهای دشمن را غافلگیر کنند.
در ضلع جنوبی (منطقه خرمشهر) دشمن در دو سمت شرقی و شمالی آرایش گرفته بود تا هر گونه عملیات عبور از رودخانه در تک جبههای به داخل خرمشهر و یا ورود به این شهر
[ صفحه 220]
از سمت شمال را مهار کند. ایجاد استحکامات در خرمشهر با تخریب ساختمانها برای جلوگیری از جنگ تن به تن، بخش دیگری از تلاش دشمن به منظور حفظ خرمشهر بود.
استعداد عراق در این منطقه تا پیش از آغاز عملیات بیت المقدس به ترتیب زیر بود:
- لشکر 6 زرهی از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه؛
- لشکر 5 مکانیزه از غرب اهواز تا روستای سید عبود؛
- لشکر 11 پیاده از سید عبود تا خرمشهر (تیپهای 22، 48، و 44 از لشکر 11 پیاده مأمور حفاظت از خرمشهر بودند؛)
- لشکر 3 زرهی در شمال خرمشهر؛
- تیپ 10 زرهی در شرق بصره که در احتیاط قرار داشت. [562] .
برابر اسناد قرارگاه مرکزی کربلا در برآورد کلی، استعداد دشمن به شرح زیر بوده است: [563] .
نیروی پیاده، 36000 تن؛ نیروی زرهی، 41 گردان تانک شامل 1435 دستگاه تانک؛ نیروی مکانیزه، 38 گردان شامل 1330 دستگاه نفربر؛ توپخانه، 530 قبضه توپ.
استعداد و آرایش دشمن نشان میداد که عراق مصمم است با تمام قوا در این منطقه مقاومت کند؛ ضمن این که عمق و عرض زمین منطقه و نبودن ناهمواری، امتیازی برای نیروهای عراقی به شمار میرفت، زیرا با اتکا به یگانهای زرهی و مکانیزه، میتوانستند در این منطقه به خوبی مانور کنند. با این حال، دشمن با برخی از محدودیتها روبهرو بود؛ از جمله این که میبایست از سرزمین نسبتا وسیع و عریضی دفاع میکرد در حالی که از نظر نیروی انسانی دچار کمبود بود. دشمن، قوای خود را به تناسب نقاط استراتژیک، حیاتی و مهم جفیر و خرمشهر،متمرکز کرده و در تدبیر پدافندی خود بیش از همه، به حفظ خرمشهر و بصره اهمیت داده بود.
طرح عملیات
اشاره
طرحریزی عملیات بیتالمقدس با توجه به تفاوتهای آشکار زمین این منطقه با سایر مناطق عملیاتی، به ویژه منطقه عملیاتی فتح المبین،از پیچیدگی و دشواریهای نسبتا زیادی برخوردار بود.
[ صفحه 221]
همان گونه که پیش از این اشاره شد. «نبودن عارضه و ناهمواری در زمین منطقه» امتیازی برای دشمن به شمار میرفت، زیرا زمینهی مانور یگانهای زرهی و مکانیزه دشمن در این منطقه به خوبی فراهم بود. همچنین، «وسعت منطقه» سه برابر منطقه عملیاتی فتح المبین بوده و این امر علاوه بر اینکه ضرورت افزایش نیروهای خودی را ایجاب میکرد، در خصوص طرحریزی و هدایت نیروها نیز مستلزم برخورداری از توانی ویژه و پیچیدگی خاصی بود؛ خصوصا این که مهمترین ویژگی عملیات بیت المقدس طرحریزی عملیات برای عبور نیروها از رودخانه بود.
اهداف و مأموریت
نگاه کنید به جزوه طرح عملیات کربلای 3، قرار گاه کربلا، مرکز طرحریزی هدایت عملیات تهیه شده است.
از دیدگاه نظامی، اهداف عملیات بیت المقدس بیشتر شامل انهدام نیروهای دشمن و آزادسازی سرزمینهای اشغالی در غرب رودخانه کارون و نیز تهدید بصره به منظور وادار ساختن عراق به پرداخت خسارت جنگ بود. در این میان، آزادسازی شهر خرمشهر از نظر استراتژیک و سیاسی اهمیت ویژهای داشت. افزون بر این، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه، سوسنگرد و جاده اهواز - آبادان از برد توپخانه دوربرد دشمن، ترمیم مرز بینالمللی و آزاد کردن جاده مواصلاتی اهواز - خرمشهر بخشهای دیگری از اهداف عملیات بودند. مأموریت ابلاغ شده از قرارگاه مرکزی کربلا به شرح زیر بود:
«نیروهای مسلح جمهوری اسلامی متشکل از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی مأموریت دارند که در ساعت «س» روز «ر» در منطقه عمومی جنوب رودخانه کرخه و غرب رودخانه کارون تک نموده و ضمن انهدام نیروهای موجود دشمن آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه، خط مرز بینالمللی را تأمین نموده و از حمله مجدد احتمالی به کشور اسلامی جلوگیری نمایند.» [564] .
سازمان رزم
نکته مهم در سازمان رزم این عملیات همکاری نزدیک سپاه و ارتش بود که در طول دوران جنگ نظیر نداشت. استعداد نیروهای ارتش در این عملیات،شامل دو لشکر زرهی، یک لشکر پیاده،چهار تیپ مستقل و یک تیپ تحت امر بود که عبارت بودند از: لشکر 16 زرهی قزوین با سه تیپ، لشکر 92 زرهی اهواز با سه تیپ، لشکر پیاده 21 حمزه با چهار
[ صفحه 222]
تیپ و تیپهای 58 ذوالفقار، 55 هوابرد، 23 نوهد (تکاور)، 37 زرهی شیراز و نیز تیپ 3 پیاده از لشکر 77 خراسان. در مجموع، استعداد این نیروها بالغ بر 24 گردان زرهی و مکانیزه و 14 تا 15 گردان پیاده بود.
استعداد نیروهای سپاه نیز عبارت بود از: تیپهای 25 کربلا، 8 نجف اشرف، 14 امام حسین (ع)، 31 عاشورا، 21 امام رضا (ع)، 37 نور، 41 ثار الله (ع)، بیت المقدس، 7 ولی عصر (عج)، 27 محمد رسول الله (ص)، 46 فجر، 22 بدر خرمشهر و 30 زرهی. استعداد هر یگان سپاه بالغ بر هفت تا 10 گردان نیرو بود. گفتنی است استعداد نیروهای سپاه تا پیش از شروع عملیات، بین 85 تا 95 گردان پیاده و چهار گردان زرهی بود که با آغاز عملیات به 100 گردان پیاده و زرهی رسید.
طرح مانور
اشاره
با توجه به موقعیت زمین منطقه و نحوه استقرار دشمن،نیروهای ارتش و سپاه در پی بررسیهای جداگانه دو راه کار پیشنهاد کردند که متأثر از دو بینش متفاوت بود. بنا به نظر فرماندهان ارتش، اتکا به جاده اهواز - خرمشهر و تهاجم از شمال به جنوب بهترین راه کار برای انجام عملیات بود، به ویژه این که ارتش در عملیات 16 دی ماه، موسوم به هویزه - تنومه که هدف آن استقرار در ساحل غربی رودخانه شط العرب بود، همین راه کار را انتخاب کرده بود و تنها عملیات عبور از رودخانه در منطقه فارسیات - به صورت بسیار محدود - به عنوان تلاش پشتیبانی در نظر گرفته شده بود.
راه کار دوم،عبور از رودخانه کارون به عنوان تلاش اصلی بود که فرماندهان سپاه پیشنهاد کردند. [565] این پیشنهاد را فرماندهی کل سپاه، سردار محسن رضایی مطرح کرد. وی بر این باور بود که در صورت عبور از رودخانه کارون و تصرف منطقه حسینیه، نیروهای خودی بر نقطه سرکوب منطقه مسلط خواهند شد و موقعیت دشمن در جبهه شمالی، در خرمشهر و در شرق بصره متزلزل میشود. مهمترین ویژگی مثبت این طرح، غافلگیر کردن نیروهای دشمن نسبت به سمت تک و عدم استقرار آنها در مواضع بود،ضمن این که نیروهای خودی نیز بر خلاف آرایش دشمن وارد زمین منطقه میشدند و سریعتر به اهداف خود به ویژه خرمشهر میرسیدند. بر اساس این طرح، عقبههای لشکر 5 و 6 ارتش عراق نیز
[ صفحه 223]
تهدید میشد. با توجه به ویژگیهای مثبت این طرح، سرانجام پیشنهاد سپاه پذیرفته شد.
بنابر طرح نهایی مانور، سه قرارگاه قدس، فتح و نصر در سه محور، اجرای عملیات را به عهده داشتند که مأموریت و سازمان هر یک به شرح زیر بود:
قرارگاه قدس (محور شمالی)
این قرارگاه در محور شمالی مأموریت داشت تا با تهاجم به خاکریزهای مقدم دشمن در جنوب رودخانه کرخه و تصرف سر پل مناسب در آن جا (جنوب رودخانه)، دشمن را همچنان درگیر نگاه دارد تا قرارگاههای نصر و فتح به سمت اهداف خود پیشروی کنند. قرارگاه قدس چهار تیپ مستقل از سپاه پاسداران و یک لشکر و یک تیپ مستقل از ارتش را زیر امر خود داشت که یگانهای سپاه و ارتش به صورت ادغامی و در پنج محور کلی شامل قدس 1، 2، 3، 4 و 5 عمل میکردند.
قرارگاه فتح (محور میانی)
این قرارگاه در جبهه میانی مأموریت داشت با عبور از رودخانه کارون در غرب این رودخانه، سرپلی تصرف کرده و در خیز اول خود،تا جاده اهواز - خرمشهر پیشروی کند و در مراحل بعدی عملیات، به منظور تأمین مرز، تک خود را ادامه دهد. قرارگاه فتح، سه تیپ مستقل از سپاه و یک لشکر و دو تیپ از نیروی زمینی ارتش را زیر امر خود داشت که این یگانها به صورت ادغامی و در چهار محور کلی شامل فتح 1، 2، 3 و 4 عمل میکردند.
قرارگاه نصر (محور جنوبی)
این قرارگاه در محور جنوبی و در جناح چپ قرارگاه فتح، مأموریت داشت تا از رودخانه کارون عبور کرده و سر پلی را تصرف و تأمین کند و بنا به دستور، به پیشروی خود ادامه داده و ضمن انهدام دشمن و تأمین شهر خرمشهر و مرز، جناح چپ عملیات را پوشش دهد قرارگاه نصر، چهار تیپ مستقل از سپاه پاسداران و یک لشکر و یک تیپ از ارتش را تحت امر خود داشت که این یگانها به صورت ادغامی و در پنج محور کلی شامل نصر 1، 2، 3، 4 و 5 عمل میکردند.
مأموریت خاص هر یک از قرارگاههای سه گانه در ترکیب کلی، تأمین اهداف مورد نظر را تسهیل میکرد. قرارگاه قدس پس از درهم شکستن مواضع و استحکامات دشمن در محور شمالی، مأموریت داشت نیروهای دشمن را درگیر نگه دارد؛ موفقیت در اجرای این امر منجر به موفقیت دو قرارگاه فتح و نصر میشد. قرارگاه فتح پس از اجرای عملیات عبور از رودخانه به عنوان مهمترین و دشوارترین اقدام عملیاتی، میبایست با 15 تا 20 کیلومتر پیشروی در
[ صفحه 224]
عمق، سرپل وسیع و گستردهای را تصرف و تأمین میکرد. موفقیت قرارگاه فتح در این عملیات موقعیت دشمن را در کل منطقه متزلزل میکرد. همچنین، قرارگاه نصر مأموریت داشت با عبور از رودخانه کارون و تأمین جناح چپ عملیات، از منطقه شمال شرقی وارد خرمشهر شود.
پیچیدگی و دشواری عملیات، ضرورت مرحلهبندی آن را ایجاب میکرد؛ لذا برای اجرای عملیات مراحل زیر در نظر گرفته شد:
1- تهاجم قرارگاه قدس به خاکریز اول دشمن - برای درگیر کردن دشمن - هم زمان با عبور قرارگاههای نصر و فتح از رودخانه و پیشروی تا محور جاده اهواز - خرمشهر به منظور تأمین سرپل.
2- پس از تأمین سرپل، قرارگاههای فتح و نصر میبایست با ادامه پیشروی، مرز را تأمین و خرمشهر را آزاد میکردند.
3- ادامه تک برای تأمین سواحل شرقی اروند رود و پدافند در این منطقه.
نظر به دشواریهای عملیات عبور از رودخانه که برای نخستین بار در جنگ انجام میگرفت، و عدم درک دشمن نسبت به توانایی ایران برای انجام این عملیات، احتمال غافلگیری دشمن در تاکتیک عملیات و در نتیجه، احتمال پیروزی نیروهای خودی را افزایش میداد. ضمن این که نیروهای خودی با اتکا به این تاکتیک، «جناح دشمن» را مورد حمله قرار میدادند که این اقدام بر آسیبپذیری دشمن میافزود.
در عین حال، با توجه به عملیات عبور از رودخانه، «پذیرش خطر» برای تصمیمگیری لازم بود زیرا در صورت آمادگی دشمن و تهاجم آنها به نیروهای خودی،خسارتهای وارده بیشتر به یک مصیبت قابل تشبیه بود تا چیز دیگر.
برابر طرح عملیاتی کربلای 3 نیروی هوایی و هوانیروز پشتیبانی عملیات را بر عهده داشتند. نقش برادران جهاد سازندگی نیز در این زمینه بسیار مهم بود.
تشریح عملیات
اشاره
سرعت عمل نیروها پس از عملیات فتح المبین به منظور کسب آمادگی لازم و فراهمسازی مقدمات اجرای عملیات بیتالمقدس، همچنان از ضروریات کار به شمار میرفت، زیرا با توجه به افزایش جابهجاییها و نقل و انتقالات نیروهای خودی در غرب رودخانه کارون و استقرار آنها در ساحل این رودخانه، احتمال هوشیاری دشمن وجود داشت. به همین دلیل،
[ صفحه 225]
برخی پیشنهاد میکردند که پیش از آغاز عملیات، نیروهای خودی در ساحل رودخانه کارون به سرپلگیری اقدام کنند. [566] .
بدین ترتیب، پس از اقدامات و تلاشهایی که کمتر از یک ماه انجام شد، در ساعت 3 بامداد روز دهم اردیبهشت 1361، عملیات بیت المقدس با رمز «یا علی بن ابیطالب» آغاز شد. نخستین خبر درگیری با دشمن، 55 دقیقه بعد از نیمه شب به قرارگاه رسید و تا سه ساعت پس از آن، تمام یگانهای خودی با دشمن درگیر شدن بودند.
پیشروی سریع نیروها در محور قرارگاه فتح، ابهام موجود را در مورد هوشیاری دشمن به ویژه در این محور برطرف کرد و کاملا مشخص شد که دشمن از سمت اصلی تک غافل بود.
مرحله اول عملیات
در این مرحله، یگانهای قرارگاه قدس با دشمن درگیر شدند اما تنها در محور قدس 4 موفق به عبور از مواضع دشمن و تصرف سرپل در جنوب رودخانه کرخه شدند. یگانهای قرارگاه فتح نیز توانستند به آسانی به جاده اهواز - خرمشهر رسیده و در آن جا مستقر شوند و تنها در الحاق با قرارگاه نصر دچار مشکلاتی شدند. در محور قرارگاه نصر، با وجود پیشروی برخی یگانها، به دلیل ناهماهنگی در پیشروی و عوامل دیگر، درگیری به روز کشیده شد و یگانهای این قرارگاه موفق به تأمین اهداف خود نشدند. عدم الحاق در محور قرارگاه نصر و افزایش فشار دشمن سبب شد تا کل منطقه متصرفه در محدودهی قرارگاه نصر تهدید شود.
در پایان روز اول عملیات وضعیت کلی نیروهای خودی به این شرح بود: قرارگاههای نصر و فتح، سرپلی به وسعت 800 کیلومتری مربع را به تصرف در آورده و قرارگاه قدس از پنج محور خود تنها در دو محور موفق به اجرای مأموریت شده بود. با توجه به وسعت منطقهی سرپل و غفلت دشمن از سمت اصلی تک تعادل دشمن در این عملیات به طور اساسی درهم ریخت، به گونهای که تا پایان عملیات، توانایی مهار اوضاع و به دستگیری ابتکار عمل را نداشت.
[ صفحه 226]
پاتک دشمن
عراق پس از آگاهی از سمت اصلی تک و موفقیت نیروهای خودی در مرحله اول عملیات، تلاشهای خود را آغاز کرد؛ دشمن ابتدا با فشاری سنگین، سرپل متصرفه در جنوب رودخانه کرخه در محور قرارگاه قدس را باز پس گرفت. در محور قرارگاه فتح نیز دشمن تلاش کرد، نیروهای خودی را از پشت عارضه جاده اهواز - خرمشهر عقب براند، به همین منظور، با استفاده از عدم الحاق بین دو قرارگاه فتح و نصر و با رخنه در این شکاف، فشار سنگینی به نیروهای خودی وارد آورد و سرانجام تیپهای 7 ولی عصر و 27 حضرت رسول (ص) را وادار به عقبنشینی کرد.
در محور قرارگاه نصر نیز وضعیت بحرانی و نامساعد بود؛ رخنههای موجود به دلیل عدم هماهنگی در پیشروی و انجام نشدن الحاق، موجب تشدید فشار دشمن بر نیروهای خودی شد. بنابر گزارشهای موجود، در چنین وضعیتی صدام فشار زیادی را برای باز پسگیری مواضع آزاد شده به نیروهایش وارد میکرد.
با وجود فشار شدید دشمن به ویژه در منطقه سرپل که با به کارگیری تیپ 10 زرهی آغاز شده بود، نیروهای خودی در بدترین وضعیت و در حالی که فاقد آتش پشتیبانی و مواضع مناسب بودند، به مقاومت خود ادامه دادند و با آن که تانکهای دشمن موفق شدند در مواضع خودی نفوذ کنند، اما رزمندگان، با رشادتی بینظیر بار دیگر رخنهها را ترمیم و کل منطقه سرپل را حفظ کردند.
شب دوم
نیروهای خودی به دلیل تصرف و تأمین سرپل در وضعیت نسبتا خوبی به سر میبردند، ولی عدم تأمین عقبه و انجام نشدن الحاق به عنوان مهمترین معضل عملیات موجب نگرانی فرماندهی عملیات شده بود، لذا قرارگاههای فتح و نصر مأموریت یافتند. رخنههای موجود در مواضع را ترمیم کنند و قرارگاه قدس نیز موظف شد، مواضع از دست رفته را تصرف کند.
بدین ترتیب، در شب دوم عملیات برخی از رخنهها ترمیم شد، ولی عملیات باز پسگیری مواضع از دست رفته در محور قرارگاه قدس ناکام ماند و نیروهای این قرارگاه بار دیگر به مواضع قبلی خود عقبنشینی کردند.
مرحله دوم عملیات
پس از مرحله اول عملیات که یک هفته طول کشید، برای اجرای مرحله دوم عملیات با توجه به استقرار دشمن در غرب جاده اهواز - خرمشهر، دو راه کار پیشبینی میشد:
[ صفحه 227]
1- ادامه تک به سمت مرز به منظور دسترسی بیشتر به عقبههای نیروهای دشمن و تهدید بصره.
2- پیشروی به سمت خرمشهر با پیشروی از غرب جاده اهواز - خرمشهر.
به نظر میرسید بدون انهدام نیروهای دشمن، تصرف خرمشهر با چرخش به سمت این شهر از روی جاده اهواز - خرمشهر ممکن و عملی نباشد، بنابراین، در اولویت اول میبایست،نیروهای دشمن منهدم و مرز تأمین میشد. سپس تلاش برای ورود به داخل خرمشهر انجام میگرفت. بر همین اساس، در مرحله دوم عملیات، دو قرارگاه نصر و فتح مأموریت یافتند به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز موظف شد با تظاهر به تک، همچنان دشمن را درگیر نگه دارد.
مرحله دوم عملیات در ساعت 30: 22 روز 16 اردیبهشت 1361 با هدف رسیدن به مرز بینالمللی و محاصره خرمشهر آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در آغاز فتح حمله خود به جاده مرزی رسیدند ولی نیروهای قرارگاه نصر زیر فشار شدید دشمن قرار داشتند. پس از روشن شدن هوا، درگیری میان دو طرف ادامه یافت و نیروهای خودی با اتکا به کانالی که خط حد دو قرارگاه فتح و نصر محسوب میشد، در برابر پاتکهای دشمن مقاومت کردند،که سرانجام، نیروهای دشمن از غرب جاده دست به عقبنشینی زدند.
عقب نشینی دشمن
دشمن در مرحله نخست عملیات،طی ده روز نیروهای بسیاری را وارد منطقه کرد تا مناطق آزاد شده را باز پس گیرد، ولی نتیجهای نگرفت، به ویژه این که در مرحله دوم عملیات، نیروهای خودی به سهولت به مرز بینالمللی رسیده و منطقه را تصرف و تأمین کردند.
در واقع، وضعیت دشمن در این منطقه به دلیل تاکتیک ویژه عملیات و حضور نیرومند قوای نظامی ایران درهم ریخته بود. به عبارت دیگر، دشمن در موقعیتی قرار داشت که توان مقابله مؤثر با نیروهای خودی را نداشت و تداوم این وضعیت میتوانست علاوه بر انهدام نیرو، بصره را نیز در معرض خطر قرار دهد، به همین دلیل، دشمن تصمیم به عقبنشینی گرفت.
در این حال، عراق برای جلوگیری از فروپاشی یگانهایش،به هنگام عقبنشینی تدبیر خاصی اتخاذ کرد. از سوی دیگر، نیروهای قرارگاه قدس پس از اطلاع از عقبنشینی دشمن از محور شمالی، صبح روز 19 اردیبهشت 1361 پیشروی کرده و دشمن راتعقیب نمودند.
بدین ترتیب، جاده اهواز - خرمشهر که در اشغال دشمن بود، آزاد شد و عقبه نیروهای خودی به جای تکیه بر رودخانه کارون، بر روی خشکی و با اتصال به اهواز، برقرار شد.
[ صفحه 228]
مرحله سوم عملیات
خبرهای رسیده مبنی بر خروج نیروهای عراقی از خرمشهر و افزایش روحیه نیروهای خودی به دلیل پیروزی در عملیات، سبب شد، مرحله سوم عملیات با شتاب بیشتری انجام شود. به نظر میرسید شتاب دشمن در عقبنشینی، به منظور جلوگیری از خسارات و تلفات بیشتر انجام میگرفت، لذا مرحله سوم عملیات با هدف آزادسازی خرمشهر، با به کارگیری دو قرارگاه فتح و نصر، طرحریزی شد و در ساعت 22 روز 19 اردیبهشت 1361 به اجرا در آمد.
حضور پر شمار نیروهای دشمن در منطقه شلمچه و همچنین، خستگی روز افزون نیروهای خودی مانع از پیشروی اساسی در این مرحله شد، لذا نیروهای خودی پس از مقداری پیشروی، در سه کیلومتری شلمچه استقرار یافتند.
گرچه در این مرحله، اهداف مورد نظر به طور کامل تأمین نشد، ولی شمار بسیاری از نیروهای عراقی منهدم شدند و اطلاعاتی نیز از چگونگی آرایش دشمن به دست آمد که، مقدمه مرحله چهارم عملیات و فتح خرمشهر بود.
مرحله چهارم عملیات
در پی بازسازی یگانها و انتقال قرارگاه فجر از منطقه فکه با سازماندهی جدید، مرحله چهارم عملیات با سه قرارگاه فتح، فجر، نصر طرحریزی شد. بر اساس تدبیر جدید، مقرر شد نیروها به مسدود کردن عقبه دشمن از جاده شلمچه و سپس، ورود به داخل شهر، ضمن محاصره خرمشهر،بخش وسیعی از نیروهای دشمن را منهدم و به محاصره درآورند.
مرحله چهارم عملیات در ساعت 25: 22 روز دوم خرداد 1361 آغاز شد. در این مرحله، نیروهای قرارگاه فتح به پلیس راه خرمشهر رسیدند و نیروهای قرارگاه فجر، پل نو را تصرف و به سمت اروند رود پیشروی کردند. در این حال، نیروهای قرارگاه نصر نیز با پیشروی در امتداد مرز و پاکسازی و انهدام دشمن، به سمت جنوب و به سمت نهر خین حرکت کردند. مقاومت عراقیها به ویژه در پل نو به منظور باز نگه داشتن عقبه نیروهای خود، نتیجهای در بر نداشت و سرانجام، در سوم خرداد 1361 برخلاف تصور دشمن که در دروازههای شرقی، شمالی و جنوبی در کمین نیروهای خودی بود، رزمندگان اسلام از دروازههای غربی و شمالی و از همان محوری که دشمن وارد خرمشهر شده بود، وارد خرمشهر شده و شهر را آزاد کردند.
[ صفحه 230]
خسارات و تلفات دشمن
انهدام لشکرهای 3 زرهی، 11 و 15 پیاده به میزان 80 درصد، لشکرهای 9 و 10 زرهی هر یک 50 درصد، لشکر 7 پیاده 40 درصد، لشکرهای 5 مکانیزه و 6 زرهی 20 درصد و لشکر 12 زرهی 20 درصد، تیپهای 605 و 417 پیاده به طور کامل، تیپ 109 پیاده 60 درصد و تیپهای 601، 602، 416، 419 پیاده 50 درصد تیپ مستقل 10 زرهی 40 درصد، تیپهای 31، 32 و 33 نیروی مخصوص بیش از 30 درصد، تیپهای 238 و 501 پیاده و تیپهای 9، 10 و 20 گارد مرزی 10 درصد.
در این عملیات، 19000 تن از نیروهای عراقی اسیر و 16000 تن دیگر کشته و زخمی شدند. همچنین، 550 دستگاه تانک و نفربر، 50 دستگاه خودرو، دهها قبضه توپ، 53 فروند هواپیما و سه فروند هلیکوپتر دشمن نیز در این عملیات منهدم شدند.
ارزیابی عملیات
فتح خرمشهر به عنوان بزرگترین پیروزی سیاسی - نظامی جمهوری اسلامی ایران در سال دوم جنگ، از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در این عملیات، 5400 کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی آزاد شد و دشمن متجاوز برای اجتناب از تلفات بیشتر و حفظ ارتش خود و همچنین حفظ بصره، با سرافکندگی بسیار، از خاک ایران عقب نشست. در واقع،مقاومت دشمن در خرمشهر، که موجب زمینگیر شدن نیروهای عراقی و در نتیجه، فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام شد، شکست و هزیمت را برای عراق به ارمغان آورد.
بدون تردید، دشمن با وجود وضعیت نامطلوبی که باآن روبهرو بود به دلیل اهمیت منطقه خرمشهر، تلاش میکرد،این منطقه را به عنوان تنها برگ برنده حفظ کرده و جنگ را آبرومندانه تمام کند، ضمن این که از احتمال سقوط بصره نیز نگران بود. [567] در چنین وضعیتی و به موازات تلاش رزمندگان برای آزادسازی خرمشهر، دشمن تلاشهای مضاعفی را برای آمادگی نیروهای خود جهت حفظ خرمشهر انجام داد؛ [568] به همین دلیل دشمن در این عملیات به لحاظ مکان و تا اندازهای در مورد زمان غافلگیر نشد. [569] به عبارت دیگر، باید دلیل شکست دشمن و پیروزی نیروهای خودی را مورد ارزیابی دقیق قرار داد. سردار غلامعلی رشید در مورد ضرورت ریشهیابی این موضوع میگوید:
«صحنه نبرد در دوران جنگ، میدان تحقق استراتژی طرفین است. باید بپذیریم، یک کشور در شرایط جنگ، بدون برخورداری از اندیشمندان نظامی، متفکران نظامی و رهبران نظامی قادر به
[ صفحه 231]
اتخاذ و اجرای یک استراتژی موفق نخواهد بود؛ یعنی نمیتوانیم بگوییم که در یک دوره جنگ، بدون دلیل و بدون استراتژی، همین طور موفق شویم. مسلما این موفقیت ریشه دارد. باید برگردیم، ببینیم صاحبان این استراتژی نظامی چه کسانی بودند و چه کسانی آن را انجام دادند؟» [570] .
بدون تردید آزادسازی مناطق اشغالی و فتح خرمشهر نتیجهی یک استراتژی برتر بود. [571] پیروزیهای پیدرپی در عملیاتهای چهار گانه، در مقایسه با شکست بنیصدر در عملیاتهای چهار گانه، تنها به دلیل بینش نظامی مبتنی بر حضور نیروهای مردمی و انقلابی در عرصه جنگ و ترکیب مقدس ارتش و سپاه بود. سردار رشید در مورد ویژگیهای یک استراتژی موفق که به تدبیر نیروهای انقلابی و مردمی اتخاذ شد، چنین توضیح میدهد:
«در هر استراتژی موفق، سه ویژگی وجود دارد که در استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی قابل مشاهده است: 1- انطباق با واقعیات؛ 2- به کارگیری کلیه امکانات و مقدورات؛ 3- شناخت کامل از دشمن.» [572] .
با آزادسازی مناطق اشغالی و اثبات در سستی استراتژی و رفتار و عملکرد ناشی از آن، نقش تعیین کننده سپاه در جنگ تثبیت شد. در واقع، بلوغ و تکامل اندیشه دفاعی سپاه [573] و توانایی و قدرت نظامی این نیرو با برگزاری نماز شکر رزمندگان اسلام در مسجد جامع خرمشهر، جایگاه و نقش خود را یافت و از این پس، سپاه به عنوان یک سازمان نظامی نیرومند و توانا در سطح ملی نهادینه و مورد شناسایی قرار گرفت. [574] همچنین سپاه علاوه بر گسترش سازمان رزم، [575] در ابعاد طرحریزی و اجرای عملیات نیز قابلیت و برجستگیهای خود را نمایان کرد.
در طراحی مانور عملیات، با توجه به موقعیت زمین منطقه و درکی که از تلاشها، آرایش دفاعی و محل استقرار نیروهای احتیاط دشمن وجود داشت، انتخاب راه کار مناسب با
[ صفحه 232]
پیشنهاد و تصرف سر پل بزرگ، منجر به تغییر اوضاع به سود ایران شد. سردار رضایی در این باره توضیح میدهد:
«من به برادرها گفتم، بایستی سرپل عمیق بگیرید. علت این که برادران ارتشی ما میگفتند که سرپل کوچک بگیریم، [576] حرف منطقی آنها این بود که ما بایستی یک سرپل داشته باشیم و بعد پلهایمان را نصب کنیم و نیروها را آن طرف ببریم و آرایش بدهیم. من گفتم نه، باید با سرعت خودمان را به جاده اسفالت اهواز - خرمشهر برسانیم. این حرکت موجب میشد تمام قوای دشمن در محاصره قرار بگیرد و موجب نگرانی آنها شود.» [577] .
نشانههای موفقیت این حرکت به عنوان ویژگی مانور عملیات، با عقبنشینی لشکرهای 5 و 6 ارتش عراق نمایان شد. دشمن با این عقبنشینی، منطقه مقابل قرارگاه قدس را فدای حفظ بصره کرد و پس از آن نیز با افزایش فشار نیروهای خودی، خرمشهر را فدای بصره کرد. بنابراین، فروپاشی دشمن را باید در ویژگی طرح مانور عملیات و سرعت عمل نیروها در عبور از رودخانه و تصرف سرپل بزرگ جستوجو کرد، سردار رضایی ادامه میدهد:
«در حقیقت ما قاطعیت و صلابت را در تصمیمگیری دشمن خرد کردیم و این باعث شد که حرکت ما روان شود.» [578] .
با توجه به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر که در وضعیت خاصی انجام گرفت، یکی از مسائل مهمی که نیاز به بررسی دارد، علت توقف ایران در عملیات بیت المقدس بر مرزهای بینالمللی و خودداری نیروها از ادامهی پیشروی به سمت بصره میباشد. در واقع، تأخیر در پیشروی به سمت بصره منجر به تحکیم مواضع دشمن و در نهایت ناکامی در عملیات رمضان شد. حال آن که اصل مهم نظامی «استفاده از موقعیت و تعقیب دشمن» ایجاب میکرد، نیروهای ایران در موقعیتی که دشمن از نظر روحی و استحکامات دچار ضعف و استیصال شده بود، به سمت بصره پیشروی کنند. سردار رضایی درباره علت انجام ندادن این امر مهم، مشکلات نظامی را مورد تأکید قرار میدهد:
«حدس میزدیم که ممکن است به سمت بصره برویم، ولی موفق نشویم. علت این که ما از بصره دست کشیدیم، همین فکر بود، لذا ترجیح دادیم خرمشهر برای ما و بصره برای دشمن باشد.» [579] .
[ صفحه 233]
از سوی دیگر، دشمن در آخرین مراحل عملیات به دلیل عدم اطمینان نسبت به سمت حرکت نظامی نیروهای ایرانی، تصمیم گرفت، از خرمشهر خارج شود، ولی بصره را حفظ کند، لذا با توجه به اندیشه دفاع از بصره، خرمشهر را از دست داد. [580] .
بدین ترتیب، طی 9 ماه مناطق اشغالی ایران آزاد شد و در این میان،عملیات شگفتانگیز بیت المقدس (فتح خرمشهر) آخرین عملیات از سلسله عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی بود که به اجرا در آمد. عراق پیش از این، به دلیل وضعیت سیاسی داخلی ایران و نتایج سلسله عملیاتهای ناموفقی که در پاییز و زمستان سال 1359 به فرماندهی بنیصدر انجام گرفته بود، از نظر استراتژیکی در غفلت کامل به سر میبرد و در واقع، نقطه ثقل تحولات جنگ را نادیده گرفته بود. تا آنجا که بسیاری از مقامهای عالی رتبه عراق در طول تابستان 1981 میلادی (1360) کاملا متقاعد شده بودند که دولت ایران تا پاییز (1360) سقوط خواهد کرد. [581] ولی پیدایش وضعیت جدید به منزلهی شکست استراتژی عراق مبنی بر «تحمیل صلح با حفظ قلمرو» بود. به همین دلیل، بدیهی بود که دولت عراق با اعلام عقبنشینی از سایر مواضع اشغالی، امکان افزایش حمایت جهانی از خود و در مقابل، فشار بر ایران را برای پایان دادن به این جنگ، فراهم کند.
بازتاب عملیات
بنبست نظامی حاکم بر جنگ [582] که ناشی از ناتوانی نظامی دو کشور ایران و عراق در تغییر موازنه سیاسی - نظامی بود، منجر به شکلگیری و تقویت این نظریه شد که دو طرف درگیر با بهرهگیری از قدرت نظامی، توانایی تغییر اوضاع را به سود خود ندارند. با شکلگیری روند آزادسازی مناطق اشغالی و سرانجام، فتح خرمشهر، بار دیگر جنگ ایران و عراق، در کانون توجه جهانیان قرار گرفت.
در این میان، تحلیل محافل کارشناسی، ناظران، شخصیتها و مقامهای رسمی کشورها،
[ صفحه 234]
در مورد پیدایش روند جدید در جنگ، نمایانگر نوعی غافلگیری و اظهار شگفتی همراه با نگرانی بود. با این حال، همهی نظرها و تحلیلهای ارائه شده بر این نکته تأکید داشتند که پیروزی ایران در عملیات بیت المقدس به عنوان نقطه عطف [583] میتواند سرنوشت جنگ را تعیین کند. چنان که روزنامه گاردین چاپ انگلیس این پیروزی را نقطه عطفی در جنگ میان دو کشور دانست [584] و روزنامه لوموند، چاپ فرانسه نیز بر این مسئله تأکید کرد که «نبرد خرمشهر سرنوشت جنگ را تعیین خواهد کرد.» [585] فایننشال تایمز نیز نوشت:
«خرمشهر به منزله کلید پیروزی جنگ است و خرمشهر تنها سمبل واقعی پیروزی عراق و سمبل مقاومت [586] سرسختانه نیروهای ایران است.» [587] .
همچنین، یک دیپلمات غربی در بغداد گفت:
«خرمشهر یک جایزه بزرگ است، اگر ایرانیها آن را پس بگیرند، عراقیها حرفی برای گفتن نخواهند داشت.» [588] .
خبرگزاری آسوشتیدپرس سقوط خرمشهر را شکستی [589] توهینآمیز و واقعی برای دولت صدام در جنگ 20 ماهه ارزیابی کرد. [590] رادیو لندن نیز به نقل از کارشناسان، [591] پیروزی در خرمشهر را به عنوان یکی از بزرگترین پیروزیهای ایران بر شمرد. [592] .
در سایر تحلیلهایی که در مورد آثار ناشی از شکست عراق در عملیات بیت المقدس مطرح میشد، به موضوعاتی همچون: «تحقیر ارتش عراق»، «از دست دادن مهمترین و بزرگترین انگیزه عراقیها» [593] ، «در تیررس قرار گرفتن منطق نفت خیز عراق» [594] و «توانایی ایران برای پیشروی به مرز داخل خاک عراق» [595] اشاره شده است.
دربارهی ریشهیابی علل برتری نظامی ایران بر عراق و دستیابی نیروهای خودی به پیروزیهای درخشان، روزنامه لوس آنجلس تایمز نوشت:
[ صفحه 235]
«استراتژی نظامی ایران بر عراق برتری داشته و ایرانیان حملات خود را با نیروی زیاد بر صفوف عراقیها در خوزستان وارد آوردهاند. علاوه بر آن، ایرانیان دارای ایثار، از خودگذشتگی و میل به شهادت بوده و با شوقی انقلابی برای آزادی سرزمینهایشان میجنگند. در مقابل، سربازان عراقی اعتماد به نفسشان را از ابتدای جنگ از دست داده و...» [596] .
روزنامه واشنگتن پست نیز به نقل از مقامهای امریکایی نوشت:
«مقامات امریکایی از این که ایران توانسته به فاصله کمی از حمله ماه مارس (فتح المبین) چنین ضربه بزرگی بر عراق وارد آورد، اظهار تعجب نمودند و افزودند که ایران تاکتیک حمله زمینی را به نحو احسن انجام داده است، عملیاتی که عراق هنوز در آن موفق نبوده است. بر طبق محاسبات پنتاگون، تا به حال ایران چهار عمل عظیم داشته است، لیکن این حمله اخیر قاطعترین آنها است». [597] .
این نشریه همچنین با اشاره به شیوه حملات زمینی ایران و تکمیل آن در مراحل مختلف، تأکید کرد که عراقیها هنوز یارای فراگیری آن را ندارند. [598] خبرگزاری فرانسه نیز به نقل از کارشناسان نظامی خارجی مقیم تهران، با اظهار شگفتی از نحوه هماهنگی عملیات به لحاظ زمانی و مکانی، بیان کرد:
«نیروهای مسلح ایران (ارتش، بسیج، سپاه) ثابت کردند که از یک انسجام بهتآور و غیر مترقب برخوردارند. نیروهای بسیج که تجهیزات نظامی اندک ولی انگیزههای مذهبی عمیقی دارند، عامل تعیین کنندهای را در پیروزیهای اخیر ایرانیان تشکیل میدهند.» [599] .
تلویزیون شبکه یک آلمان با تأکید بر نقش پاسداران و بسیجیان در جنگ گفت:
«البته نه این که اسلحههای مدرن شاه بار سنگین این جنگ را به عهده داشته باشد، بلکه بیشتر از همه، پاسداران انقلاب و بسیجیان که توسط پاسداران، بسیار کم تعلیم دیدهاند، در این جنگ نقش دارند و در هفتههای اخیر سنگرهای عراقی را تسخیر کردهاند.» [600] .
مجله آلمانی اشپیگل نیز «روحیه شهادت طلبی و تعصب» [601] را عامل پیروزیهای اخیر ایران دانست. و مجله پاکستانی مسلم بر «نقش ایمان و قدرت روحی» [602] تأکید کرد.
در نخستین بررسیهای ریشهیابی علل دستیابی ایران به پیروزی سریع، [603] آنچه بیش از
[ صفحه 236]
هر عامل دیگری مورد توجه قرار گرفت، موقعیت جدید نظامی ایران و برتری آن بر عراق و در مقابل، وضعیت نامطلوب عراق بود. بیگمان، نتایج ناشی از این وضعیت میتوانست تأثیرات کاملا آشکار و تعیین کنندهای را در زمینه سیاسی، در داخل عراق و در سطح منطقه داشته باشد. روزنامه الاهرام چاپ مصر به نقل از کارشناسان نظامی، در مورد موقعیت عراق در جهان عرب و تأثیر رخدادهای جنگ بر منطقه، نوشت:
«عراق در دروازه شرقی جهان عرب قرار دارد و نتایج آنچه که در آن منطقه روی میدهد، با سرعتی سرسامآور در سراسر منطقه عربی منعکس خواهد شد.» [604] .
چند روز بعد، همین روزنامه در مقالهای به قلم سردبیر خود نوشت:
«شکست عراق نه تنها موجب سقوط دولت و اشغال خاک این کشور خواهد شد، بلکه این به نوبه خود فاجعه بزرگی است و به سقوط پیدرپی دولتهای خلیج فارس میانجامد.» [605] .
روزنامه «ینی دویر» چاپ آنکارا به نقل از منابع دیپلماتک در بغداد، با تأکید بر پیوستگی سقوط صدام با تحولات منطقه خلیج فارس، نوشت:
«سقوط صدام حسین و تحولات سیاسی آینده خلیج فارس به پیشروی نیروهای ایرانی که روز به روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرند، بستگی دارد.» [606] .
خبرگزاری آسوشیتدپرس در منامه نیز با بررسی تأثیرات آزادی خرمشهر بر وضعیت سیاسی عراق و منطقه، گزارش داد:
«سقوط این شهر (خرمشهر) به دست ایرانیها سبب به هم ریختن رژیم صدام حسین و بروز مشکلاتی در سایر نقاط خلیج فارس خواهد شد و این مسئله اخیرا به نحو «گستردهای در مجلات عربستان منعکس شده است.» [607] .
دربارهی تأثیر پیروزیهای ایران بر موقعیت صدام و وضعیت سیاسی دولت عراق، در رسانههای خبری، از قول کارشناسان نظامی و منابع دیپلماتیک به مواردی اشاره شد که خواندنی میباشد، مجله نیوزویک «بیاعتبار شدن صدام» و سرنگونی وی را به عنوان نتایج شکست[عراق]در خرمشهر ذکر کرد. [608] همچنین در این روزنامه، مواردی همچون «خودکشی سیاسی رژیم بغداد»، [609] «ابهام در مورد بقای سیاسی صدام» [610] و «آینده مبهم برای رژیم عراق» [611] مورد تأکید قرار گرفت. روزنامه دی ولت چاپ آلمان نیز نوشت:
«عراق در جنگ خلیج (فارس) علیه ایران و علیه انقلاب اسلامی آیت الله خمینی، هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی باخته است. این نظرهایی است که در تمام پایتختهای عربی به دست آمده است.» [612] .
[ صفحه 237]
روزنامه زود دویچه سایتونگ چاپ آلمان دربارهی وضعیت عراق در جنگ نوشت:
«بدین ترتیب، بغداد آخرین تکیهگاهش را برای مذاکره و جهت حفظ آبرویش از دست داده است [613] و از نظر نظامی دیگر صدام نجات دادنی نیست، حتی اگر ایرانیها به عراق وارد نشوند.» [614] .
البته برخی معتقد بودند که گرچه صدام با حمله به ایران و شکست در جنگ اشتباه بزرگی را مرتکب شد، ولی سقوط عراق به آسانی امکانپذیر نیست، زیرا امنیت داخلی آن کاملا تحت نظر دولت عراق قرار دارد، و از سوی دیگر، کشورهای عربی نیز الزاما از عراق جانبداری خواهند کرد. [615] .
در این روند، «تثبیت نظامی - سیاسی ایران» و «پیروزی نظامی بر عراق»، به منزله پیروزی انقلاب اسلامی و چیره شدن بر معضلات ناشی از بحران داخلی و تجاوز خارجی ارزیابی میشد. به عبارت دیگر، توانایی نظامی ایران موجب تحول در صحنه نبرد شد و تأثیرات احتمالی آن در حوزه سیاسی در داخل عراق و در سطح منطقه مورد بررسی و توجه ناظران قرار گرفت. به این معنا، پیدایش نتایج ناشی از این وضعیت، بیانگر منطق حاکم بر تغییر ماهیت جنگ بود.
در واقع، عراق و حمایت از این کشور برای حمله به ایران، به دلیل نگرانی از تحولات ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط شاه بود. مخالفان انقلاب اسلامی امیدوار بودند؛ با تهاجم دولت بعث عراق، جمهوری اسلامی در گرداب بیثباتی داخلی و تجاوز خارجی افتاده و سرانجام از پای درآید. ولی در مقابل، ایران با پیروزیهای نظامی خود، در موقعیت جدید و برتری، قرار گرفت. در این حال ارگان حزب سوسیالیست کارگر انگلستان در این زمینه نوشت:
«ایران در محاصره اقتصادی بود و نمیتوانست هیچ سلاح و قطعه یدکی دریافت کند و دائما تحت حمله تبلیغاتی بود. کسانی چون فرد هالیدی مرتبا با اظهار نظر خود سم تبلیغاتی علیه ایران تهیه میدیدند و ادعا میکردند که انقلاب ایران و رهبر آن امام خمینی قادر به تحمل حمله عراق نیستند. آنها مدعی بودند که «نظام ایران سرنگون میشود و اقتصاد ایران ورشکسته
[ صفحه 238]
است و به زودی در ایران جنگ داخلی روی میدهد. ارتش شورش کرده و دست به کودتا میزند، مردم از جنگ خسته شده پشت جبهه را تقویت نمیکنند و دست به راهپیمایی و تظاهرات علیه دولت میزنند. اما تمام این حرفها غلط از آب در آمد و نه تنها ایران به پیروزی نظامی دست یافت، بلکه انقلاب اسلامی ایران نیز قدرتمندتر شد و به پیشرفت خود ادامه میدهد.» [616] .
روزنامه لوموند نیز در مورد تأثیرات جنگ بر اوضاع داخلی ایران نوشت:
«جنگ به رژیم ایران اجازه داد که ضمن برقراری مجدد اتحاد مقدس - از آن نوع که به وی فرصت داد تا رژیم سلطنتی را سرنگون کند - به پاسداران بازوی نیرومند انقلاب اسلامی،عمدهترین نیروی نظامی، کشور اهمیت خاصی داده شود و جناحهای مختلف لیبرال یا چپی تصفیه شدند و این خود نشانه یکی از عمدهترین پیروزیهای جمهوری اسلامی در مقابل رژیم بعثی بغداد است.» [617] .
رادیو لندن نیز در تفسیر خبری گفت:
«جنگ نه تنها جمهوری اسلامی آیت الله خمینی را تضعیف نکرد، بلکه به رهبری آن انسجام بخشید و اکنون این دولت صدام حسین در بغداد است که بیثبات جلوه مینماید.» [618] .
سفیر سابق آمریکا در عربستان نیز بر این مسئله تأکید کرد که عراق با هجوم به سرزمینهای ایران، میخواست شاهد سقوط جمهوری اسلامی ایران باشد، ولی این آرزو با برتری نیروهای ایران اتفاق نیفتاد. [619] رادیو آلمان غربی نیز به این مسئله اشاره کرد که صدام حسین نتوانست به هدفش که سقوط حکومت ایران بود، برسد و خود را از خطر انقلاب اسلامی برهاند، [620] حال آن که اکنون عراق با ناثباتی روبهرو شده و صدام باید از سقوط حکومت خود بیمناک باشد، [621] در مجموع، وضعیت ایجاد شده این حقیقت را روشن کرد که اگر قرار باشد با توسل به شیوههای نظامی مسئله جنگ را حل و فصل کرد، ایران در این زمینه از وزنه سنگینتری برخوردار است. [622] .
بدین ترتیب، در حالی که تصور میشد تجاوز نظامی عراق پایان بخش حیات سیاسی نظام انقلابی ایران خواهد بود، روند تحولات جنگ اوضاع را به گونهای تغییر داد که سرنوشت سیاسی صدام و تداوم بقای دولت حاکم بر بغداد، در معرض ابهام و تردید قرار گرفت. پیدایش این وضعیت منجر به تغییر مواضع عراق، افزایش نگرانی امریکا و اتخاذ مواضع و سیاستهای جدید در منطقه و برخورد با ایران و همچنین افزایش حمایت و گسترش تحرکات دیپلماتیک کشورهای عرب پشتیبان عراق شد. در این حال، دولت عراق بر اثر
[ صفحه 239]
درماندگی در برابر وضعیت جدید، به طور تلویحی نقش و موقعیت خود برای امریکا و نیز «جنگ نیابتی» علیه ایران را یادآوری کرد. نشریهای به نقل از یک مقام عراقی نوشت:
«عراق به نیابت از جانب امریکا با ایران میجنگد. عراق با مقابله با جمهوری اسلامی در حقیقت خواسته کار امریکا را بدون آن که هزینهای برای واشنگتن در بر داشته باشد،انجام دهد.» [623] .
آسوشیتد پرس نیز در گزارشی اعلام کرد که عراقیها ادعا میکنند، برای جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی (بنیادگرایی) ایران به عراق و کشورهای طرفدار غرب و نفتخیز حوزه خلیج فارس از جمله عربستان و کویت، با این کشور میجنگند. [624] اعتراف عراقیها به نقش خود در تأمین منافع غرب در حالی بیان شد که دولت عراق برای خروج از وضعیت بحرانی شدیدا به پشتیبانی دوستان غربی [625] و منطقهای خود نیاز داشت. عراقیها همچنین برخلاف مواضع قبلی خود - قبل از جنگ و قبل از شکست در تلاش برای «تجزیه ایران» و لغو قرارداد 1975 الجزایر - در وضعیت جدید اعلام کردند که هیچ گونه نظر توسعه طلبانهای به خاک ایران ندارند. [626] سعدون حمادی، وزیر خارجه عراق نیز آمادگی کشورش را برای تخلیه مناطق اشغالی اعلام کرد. [627] عراق همچنین آمادگی خود را برای مذاکره در هر مورد، حتی رودخانه اروند، اعلام کرد. [628] بخش فارسی رادیو بغداد به نقل از صدام گفت:
«رهبری عراق، جناب آقای صدام حسین، بارها از طریق رسانههای گروهی، رادیو، روزنامه و هیئتهای حسن نیت اسلامی اعلام نموده است که ما طمعی به خاک ایران نداریم، ما آمادهایم که آخرین وجب خاک ایران را ترک گوییم. ما جنگ افروز نیستیم و نمیخواهیم منطقه ناامن باشد و منافع ما و هر انسان دیگر در صلح و آرامش تأمین میشود.» [629] .
نگرانی عراق از سرانجام جنگ و وضعیت نامطلوبی که گرفتار آن بود [630] ، تأثیر مستقیمی در موضعگیریهای جدید این کشور داشت. بی گمان، تأکید عراق بر پایان دادن به جنگ و اتخاذ مواضع صلحجویانه میتوانست موقعیت سیاسی این کشور را بهبود بخشد. رادیو لندن در این باره گفت:
«به احتمال زیاد رهبران عراق به این نتیجه رسیدهاند که عقبنشینی به مرز بینالمللی همراه با تقویت مواضع دفاعی در پشت مرز، بهترین روش برای پایان دادن به جنگ است.» [631] .
[ صفحه 240]
چنین به نظر میرسید که امریکاییها در متقاعد کردن دولت عراق برای عقبنشینی از مناطق اشغالی ایران نقش برجستهای داشتند. این اقدام عراق میتوانست در چارچوب سیاست امریکا مبنی بر پایان دادن به جنگ معنا پیدا کند، زیرا امریکاییها در اوضاع جدید، قادر شدند با حمایت از عراق و فشار بر ایران اهداف و منافع خود را پیگیری کنند.
در این حال، «بمباران جزیره خارک» به وسیلهی هواپیماهای عراقی قابل تأمل است. این اقدام در حالی صورت گرفت که عراق شعار صلحطلبی سر میداد. اگر عراقیها بر پایان دادن به جنگ و برقراری صلح تمایل داشتند، اساسا نباید جزیره خارک را مورد حمله قرار میدادند. به همین دلیل، این اقدام عراق را باید در چارچوب سیاستهای جدید امریکا و به عنوان تهدید علیه ایران ارزیابی کرد [632] .
نگرانی امریکا و اتخاذ استراتژی جدید در منطقه
نخستین واکنش مقامهای رسمی امریکا در مورد جنگ، پس از عملیات طریق القدس و با مشاهده پیروزی ایران ابراز شد. پیروزی در عملیات فتح المبین بر نگرانی امریکاییها افزود و همین مسئله سبب شد تا ضرورت اتخاذ استراتژی جدید مورد تأکید قرار گیرد. [633] با آغاز عملیات بیت المقدس، اظهارات مقامهای امریکا نشاندهندهی افزایش این نگرانی بود، [634] چنان که هیگ، وزیر خارجه وقت امریکا به طور رسمی مخالفت دولت امریکا را با هر گونه تحول در منطقه اعلام کرد:
«امریکا در برابر هر گونه تغییر اساسی در منطقه خلیج فارس که ناشی از جنگ عراق و ایران باشد،بیتفاوت نخواهد بود.» [635] .
وی همچنین در دیدار با مقامهای ترکیه گفت که پیروزی ایران در جنگ نگرانیهای عمیقی را در خاورمیانه به وجود خواهد آورد. [636] در واقع، هر گونه تحول اساسی ناشی از
[ صفحه 241]
جنگ در منطقه میتوانست متأثر از دو حادثهی «سرنگونی حکومت بعث عراق» و یا «ادامه جنگ در داخل خاک عراق» باشد. در این زمینه، رادیو اسرائیل به نقل از مقامهای امریکایی [637] گفت که خطر سرنگون شدن حکومت فعلی عراق - خواه در اثر شکست جنگی یا کودتای داخلی - پیآمدهای بسیار خطرناکی برای امنیت حوزه خلیج فارس خواهد داشت. [638] روزنامه واشنگتن پست نیز به نقل از مقامهای امریکایی نوشت:
«نگرانی امریکا و کشورهای منطقه این است که ایران پس از پیروزی تشویق شده و میخواهد جنگ را به داخل خاک عراق بکشاند.» [639] .
روزنامه نیویورک تایمز نیز به نقل از مقامهای وزارت خارجه امریکا نوشت:
«امریکا این حادثه (پیروزی ایران) را شکست بزرگ روانی و نظامی برای رژیم صدام حسین میداند و کابینه ریگان در مورد احتمال حمله ایران به داخل خاک عراق و یا سرعت بخشیدن به فشارها و خرابکاری از داخل به قصد سرنگونی رژیم صدام، نگران است.» [640] .
روزنامه واشنگتن پست همچنین به نقل از مقامات امریکایی، موقعیت ایران را برای ادامه جنگ در داخل خاک عراق مثبت ارزیابی کرده و نوشت که این اقدام میتواند در خلیج فارس پیآمدهای گسترده و ماندگار داشته باشد. [641] به همین دلیل، کاسپار واینبرگر، وزیر دفاع وقت امریکا به طور رسمی اعلام کرد:
«پیروزی ایران در جنگ با عراق به نفع امریکا نخواهد بود.» [642] .
تغییر توازن در منطقه مهمترین نتیجهای بود که در صورت پیروزی ایران بر عراق، ایجاد میشد. پیدایش این وضعیت، اساسا با منافع حیاتی امریکا در منطقه مغایرت داشت.الکساندر هیگ، وزیر خارجه وقت امریکا در مورد احتمال تغییر موازنه [643] در منطقه و بهرهبرداری شوروی از پیروزیهای ایران، گفت:
[ صفحه 242]
«این خطر بزرگ وجود دارد که جنگ به کشورهای همسایه نیز سرایت کند و هم اکنون هم مناسبات بین کشورهای عربی را تیره ساخته است. [644] از این گذشته امکان دارد دگرگونیهای پیشبینی نشده و دور دستی را در موازنه منطقه به وجود آورد و به شوروی فرصت دهد، به گسترش نفوذ در منطقه بپردازد.» [645] .
به همین دلیل، امریکاییها خواهان برقراری توازن در منطقه بودند و این امر تنها با جلوگیری از پیروزی ایران بر عراق امکانپذیر بود، در غیر این صورت، امریکا نمیتوانست مهار اوضاع منطقه استراتژیک خلیج فارس را در دست بگیرد. [646] کیسینجر، در همین زمینه با تأکید بر ضرورت پایان دادن به جنگ برای حفظ توازن قوا،گفت:
«اگر عراق جنگ را برده بود، امروز نگرانی و وحشت در خلیج (فارس) نبود و منافع ما در منطقه به آن اندازه که اینک در خطر قرار دارد، مخاطره[آمیز]نمیشد. در هر حال، با توجه به اهمیتی که توازن قوا در این منطقه دارد، این به نفع ما است که هر چه زودتر آتشبس برقرار کرده و تدریجا به رژیم سازش کاری که در آینده احیانا جایگزین رژیم ایران میشود، نزدیک شویم.» [647] .
بیتردید، مهار نتایج و تأثیرات پیروزیهای نظامی ایران و جلوگیری از سقوط احتمالی حکومت بعث عراق، هسته مرکزی و محور ثقل تلاشهای امریکا در آستانه فتح خرمشهر و پس از آن بود. در چنین اوضاعی، امریکاییها تحولات ناشی از پیروزیهای اخیر ایران را حتی از درگیری حل نشده اعراب و اسرائیل، بالقوه خطرناکتر و مهمتر ارزیابی میکردند. [648] وزیر خارجه وقت امریکا به دلیل همین نگرانیها، در اجلاس ناتو در لوکزامبورگ با متحدان اروپایی امریکا در این زمینه بحث و گفتوگو کرد. [649] .
بر پایه اطلاعات محرمانه سازمان جاسوسی امریکا، نیروهای عراقی در مرز از هم پاشیدگی قرار داشتند. [650] و امریکا نمیتوانست از کنار این مسئله به سادگی بگذرد. روزنامه کریستین ساینس مانیتور در این زمینه نوشت:
«خطر گسترش جنگ به خارج از مرزهای ایران، ثبات منطقه را مورد تهدید قرار داده و امریکا به بررسی سیاست استراتژیکی دشمن در خلیج فارس پرداخته است.» [651] .
هیگ،وزیر خارجه امریکا درباره استراتژی جدید و ابتکار عمل دیپلماتیک کشورش گفت:
[ صفحه 243]
«امریکا برای حفظ صلح خاورمیانه دست به سه ابتکار دیپلماتیک خواهد زد. اگر بخواهیم به یک نظم مسالمتآمیز بینالمللی امیدی داشته باشیم، باید وقایع خاورمیانه را شکل دهیم و اکنون لحظه ورود امریکا در خاورمیانه است. امریکا برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق، فعال کردن مذاکرات خود مختاری فلسطین، رفع تهدید از آغاز جنگ حد و مرزی لبنان و اسرائیل، اقدام خواهد کرد. این ابتکارها به یکدیگر مربوط و با کشورهای دیگر نیز هماهنگ خواهد بود.»
وی سپس در مورد جنگ ایران و عراق افزود:
«بیم آن میرود که این درگیری به کشورهای همسایه گسترش پیدا کند و موجب تغییرات گسترده و غیر قابل پیشبینی در توازن نیروهای منطقه بشود و فرصتی برای افزایش نفوذ شوروی به وجود بیاورد. طی هفتههای آتی و با افزایش فعالیت برای پایان دادن به این جنگ، ما نیز به همراه دیگر اعضای نگران جامعه بینالمللی، نقش فعالتری را ایفا خواهیم کرد.» [652] .
امریکاییها در حالی که پایان بخشیدن به جنگ [653] را محور فعالیتهای خود قرار داده بودند، [654] به دلیل نگرانی از ادامه جنگ و ناکامی در پایان دادن به آن، بخشی از تلاشهای خود را برای تقویت و حمایت از عراق متمرکز کردند. در این راستا، سنای امریکا در اسفند 1360 نام دولت عراق را از فهرست کشورهای به اصطلاح تروریست خارج کرد [655] تا هیچ گونه مانعی برای کمکهای اقتصادی و نظامی به عراق وجود نداشته باشد. [656] .
تمایل امریکا به برقراری آتشبس به معنی، پایان عادلانهی جنگ نبود، بلکه اساسا ادامه جنگ و پیروزی ایران بر عراق بر ضد منافع امریکا بود و تنها راه تأمین منافع امریکا، پایان جنگ، بدون برتری ایران بود. در این باره، وزیر دفاع وقت امریکا تأکید کرد:
«ما خواهان آن هستیم که این جنگ به طریقی پایان یابد که ثبات منطقه را بر هم نزند، چون پیروزی ایران یقینا در جهت منافع ملی ما نخواهد بود.» [657] .
[ صفحه 244]
این اظهارات به خوبی روشن میساخت که امریکاییها برای پایان دادن به جنگ در پی راهحلی بودند که از ارائه هر گونه امتیازی که موقعیت برتر سیاسی - نظامی جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسد و تثبیت کند، خودداری شود. زیرا از نظر آنها پیروزی ایران در صحنه جنگ و یا در پشت میز مذاکره، اساسا با منافع ایالات متحده در تضاد بود. بنابراین، استراتژی جدید امریکا نه تنها دورنمای روشنی را برای برقراری صلح و ثبات در منطقه ترسیم نمیکرد، بلکه اساسا با هدف نادیده گرفتن حقوق ایران همراه با حمایت همه جانبه از عراق،پیگیری میشد. بعدها، نیویورک تایمز در مورد علت کمک امریکا به عراق نوشت:
«تصمیم امریکا به کمک حیاتی به بغداد آن هم در اوایل جنگ هشت ساله با ایران، نتیجه اخطار آژانسهای (متعدد) جاسوسی امریکا پیرامون این مطلب بود که عراق در آستانه ساقط شدن توسط ایران است.» [658] .
در این مرحله، تلاشهای دیپلماتیک امریکا با هدف کنترل پیروزیهای ایران و حمایت از عراق طی تماس با برخی از کشورهای عربی آغاز شد. [659] امریکاییها همچنین در تماس با کشورهای اسلامی، ضرورت مهار فعالیتهای نظامی ایران را یادآور شدند. [660] در این حال، رادیو لندن اعلام کرد که امریکا در صدد کسب حمایت کشورهای اسلامی مانند پاکستان، ترکیه، مالزی، اندونزی و الجزایر است. [661] کمکهای امریکا به عراق در این مرحله علاوه بر حذف نام عراق از فهرست کشورهای تروریست، شامل لغو تحریم فروش تجهیزات به عراق، [662] ، توافق برای برقراری روابط دیپلماتیک، [663] ترغیب مصر برای کمک نظامی به عراق، ترغیب کشورهای عرب به افزایش کمک مالی و حمایت سیاسی از عراق و کمک اطلاعاتی امریکا به عراق بود. حمایتهای امریکا از عراق با هدف افزایش اعتماد به نفس عراق برای حفظ و مهار اوضاع در برابر ایران، انجام میگرفت که نتایج مهمی برای این کشور در پی داشت.