ناممکن بودن عملیات در جنوب
مقدمه
براساس رویه سنتی جبهه، عملیات نظامی در جنوب در فصل زمستان و در غرب در فصل تابستان انجام میشد. ماههای دی، بهمن و اسفند هر کدام ظرف زمانی عملیات بزرگ سالانه ایران بودند که در محورهای مختلف منطقهی جنوب به منصهی ظهور رسیدند. اما در سال 1366، با توجه به شرایط نظامی جبهه جنوب، این سنت شکسته شد، زیرا به دلیل تمرکز جنگ به مدت شش سال در جنوب و شکستهای بزرگ دشمن، در این سال، راه کار مناسبی که موفقیت آن تضمین شده باشد، برای اقدام نظامی وجود نداشت.
از زمان شروع سلسله طرحهای عملیاتی به نام کربلا که با عملیات ثامن الائمه (ع) در سال 1360 آغاز شد و با عملیات طریقالقدس، فتح المبین و الی بیتالمقدس ادامه یافت، و همچنین در دورهی پس از فتح خرمشهر که اقدامات جدید با عملیات رمضان آغاز شد و با عملیاتهای خیبر، بدر، عملیاتهای محدود قدس و نیز عملیاتهای والفجر 8 و کربلای 4 و 5 در جنوب ادامه یافت، 10 عملیات بزرگ و چندین عملیات محدود در این منطقهی صورت گرفت. به ویژه، عملیاتهایی که در خاک عراق ادامه یافت، هر کدام، ابتکار جدیدی را به نمایش گذاشتند و از تاکتیکهای نوینی استفاده شد که مجموعهی آنها، انباشت تجربه نظامی و آشنایی بیشتر با روش جنگ رزمندگان اسلام برای ارتش عراق بود و این کشور نیز که به شکلهای گوناگون، شکستهای فراوان و تلفات سنگینی را پذیرا شده بود، به نظر میرسید این بار در زمستان سال 1366 - آن هم به دلیل عدم رشد توان رزمی ایران در مقایسه با رشد توان رزمی عراق - به گونهای بر اوضاع مسلط شده است که انجام عملیات موفق به مانند گذشته میسر نیست.
[ صفحه 353]
فرماندهان سپاه، به دلیل نداشتن تجهیزات، تسلیحات و لجستیک مورد نیاز، از سال 1362 تا سال 1365 هر سال ابتکار جدیدی را وارد صحنه نبرد کردند و عراق را وادار ساختند با وجود داشتن سلاح، تجهیزات و لجستیک فراوان، روش جدیدتری را برای مهار اندیشهی برتر و انقلابی سپاه و نیز جسارت و شهامت رزمندگان بسیجی، به کار بندد. ورود به هورالهویزه، و همچنین عبور از اروندرود، عراق را در انتخاب میدان نبرد غافلگیر کرد. چگونگی عملیات کربلای 5 نیز ارتش عراق را در زمان و مکان عملیات غافلگیر ساخت. این اقدامات طی چهار سال، تدابیر دفاعی و گسترش توان رزم ارتش عراق را از کار انداخت و شکستهای پی در پی و استراتژیک را به دولت بغداد تحمیل کرد. اما به نظر میرسید در سال 1366، ابتکار جدیدی که در جبههی جنوب یک بار دیگر عراق را مغلوب کند، وجود نداشت، زیرا در تمام محورهای استراتژیک این منطقه، عراق یک بار شکست را پذیرفته و راهکارها بسته شده بود. افزون بر این، به دلیل تغییر موازنهی نظامی و سیاسی به نفع جمهوری اسلامی که بیشتر بر اثر عملیاتهای والفجر 8 و کربلای 5 حاصل شده بود، پذیرش شکست دیگری در جبهه جنوب برای عراق قابل تحمل نبود و عواقب ابهامآمیز و نگران کنندهای در پی داشت. از این رو، توجه و حساسیت دشمن در سال 1366 به جبهه جنوب به هیچ وجه قابل مقایسه با سالهای قبل نبود. و در این میان، به ویژه جبهههای شلمچه، هور و فاو بیشتر مورد توجه ارتش عراق قرار داشتند، به گونهای که کمترین تحرک و جا به جایی نیروهای خودی در این محورها، به خصوص در شلمچه، با عکسالعمل دشمن مواجه میشد؛ زیرا آنها عملیات سال 1366 را مهمتر از سالهای قبل میپنداشتند. درباره حساسیت عراق به اقدامات جبههی خودی در جنوب، فرماندهی سپاه، چنین نظری داشت:
«در شلمچه گونی تکان خورد دشمن خمپاره 60 زد. آنجا برای دشمن خیلی حساس است... دشمن نسبت به هور و شلمچه از همه جا حساستر است. اگر دشمن در جنوب متوجه بشود، مثل روز روشن است که نمیتوانیم.» [441] .
تقریبا، بیشتر فرماندهان چنین نظری داشتند. از جمله، برادر احمد کاظمی، فرمانده لشکر 8 نجف در جلسهای که آقای هاشمی رفسنجانی در آن حضور گفت:
«دشمن در منطقه عمومی جنوب توجیه و آماده است. تانک، نفربر، هواپیما، هلیکوپتر، کل منطقه را تحت کنترل در آورده.» [442] .
برارد غلامرضا محرابی، مسئول اطلاعات قرارگاه کربلا در گزارشی به فرمانده سپاه گفت:
«میزان منوری که در شلمچه میزند به طور عادی روزانه 450 تا 600 عدد است و الان در این
[ صفحه 354]
20 روز به روزانه 950 تا 1200 عدد رسیده است.»
برادر غلامپور، فرمانده قرارگاه کربلا نیز حساسیت دشمن را شامل محورهای دیگر جنوب نیز میدانست:
«شما آمار فاو و جزیره را هم بگیرید همین است، یک نقطه نیست.»
برادر حسن دانایی، جانشین قرارگاه کربلا گفت:
«بعضی شبها یک دفعه تیربارهایش شروع کردند زدند، یک دفعه انگار که حمله شده، از سنگر میآییم بیرون میبینیم منور، تیربار و...»
با ترسیم چنین وضعی، فرمانده قرارگاه کربلا (برادر غلامپور) انجام عملیات توأم با غافلگیری را در جنوب به ویژه در شرق بصره غیرممکن عنوان کرد. [443] .
افزون بر این، صدام حسین، رییس دولت عراق با هلیکوپتر از تمام خطهای پدافندی ارتش در جنوب بازدید کرد و فرماندهان عراقی نیز با دقت، اوضاع خطها، نقل و انتقال، تحرک، شناسایی و... نیروهای خودی را زیر نظر داشتند. به علاوه، لشکرهای گارد و نیز لشکرهای زرهی و پیاده و مکانیزه عراق به جز تعداد اندکی که فاقد کارایی لازم بودند، و در سایر خطهای پدافندی قرار داشتند، همه به جبههی جنوب آمده و در انتظار حمله ایران بودند. نیروی هوایی، هوا نیروز و توپخانهی ارتش بعث نیز در آماده باش کامل به سر میبرد.
با وجود اوضاع خاص منطقهی جنوب، و پیش بینی فرمانده سپاه نسبت به بروز چنین شرایطی که پس از عملیات کربلای 4 صورت گرفت و مطابق آن، عملیات کربلای 5 را آخرین اقدام ممکن در منطقهی جنوب عنوان کرده بود، از اوایل سال 1366 چندین محور در جبهه جنوب برای انجام عملیات انتخاب شدند و قرارگاههای کار آماده سازی و شناسایی در آنها را پیگیری کردند که سرانجام، مناطق هور، زید شلمچه، فاو، و اسکلههای العمیه و البکر برای عملیات برگزیده شدند. اما انجام عملیات در این مناطق یکی پس از دیگری به دلیل هوشیاری دشمن لغو شد.
عملیات شلمچه [444] و فاو به ترتیب تا پائیز و زمستان در دستور کار قرار داشت و با آن که فاو، برای کاهش توجه دشمن، به دستور فرماندهی یک بار به کلی از یگانها خالی و فعالیت
[ صفحه 355]
در آن تعطیل شده بود، اما سرانجام به دلیل هوشیاری دشمن، در 20 دی 1364 انجام عملیات منتفی اعلام شد. ضمن آن که هدف عملیات در فاو که تکمیل خط پدافندی، تسلط بر خور عبدالله و انهدام دشمن بود، در نظر بیشتر فرماندهان، فاقد قابلیت سرمایهگذاری بود، از این رو، وحدت نظر در مورد اهمیت و ضرورت انجام آن وجود نداشت.
قفل شدن راهکار عملیات در جنوب و پیشینهی ذهنی دشمن نسبت به آن، و همچنین ورود نیمی از یگانهای سپاه به جبهه شمال باعث شد که این جبههی برای عملیات زمستانی سال 1366، انتخاب شود. در این منطقه، شمال سلیمانیه و محور سد دربندیخان و حلبچه به ترتیب اولویت در دستور کار قرار گرفتند. عملیات در منطقهی جدید با این فرض پیگیری میشد که شاید بتوان با تجزیه دشمن، زمینه لازم را برای وارد آوردن ضربات بعدی به ارتش عراق در جنوب فراهم آورد. بنابراین، به نظر میرسید، جبهه جنوب همچنان تقدم خود را داراست، اما در زمستان 1366 این اولویت برای انجام عملیات بزرگ به شمال تغییر یافت.
نگرانی از حمله عراق به فاو
مسئله مهم در رویکرد تصمیم گیران نظامی به جبههی شمال، حضور ارتش عراق در جبهههای جنوب بود. به نظر میرسید عدم حضور یگانهای سپاه در این جبهه، عراق را برای حمله به فاو و تصرف آن تحریک نماید. به ویژه، پس از سقوط فاو در بهمن 1364، فرماندهان ارتش عراق همواره مسئله فاو را در ذهن خود مرور کرده و در صدد تصرف دوباره آن بودند و این هدف را بارها به زبان آوردند و این اظهارات برخی نگرانیهای موردی را نیز در بین فرماندهان سپاه در پی داشت. اما عادی شدن اظهارات فرماندهان عراق و تکرار حملات پیاپی جمهوری اسلامی، مانع از تصدیق این تصور میشد که عراق بتواند روزی به فاو حمله کند. اظهارات فرماندهان سپاه نیز در این باره به جز یک مورد که به آن اشاره خواهد شد، فاقد پشتوانهای عمیق بود.
ذهنیت موجود درباره حمله عراق بیشتر، از نیمه دوم آبان 1366 شکل گرفت و به نظر میرسد، تحلیل یکی از مجلات نظامی امریکایی در مورد همکاری امریکا و عراق برای حمله به فاو مطرح کردن سناریوی آن، در شکلگیری چنین ذهنیتی بی تاثیر نبوده است.
برادر رسول یاحی (از مسئولان سپاه)، تحلیل روزنامه امریکایی را چنین عنوان کرد:
«یک مجله نظامی امریکایی جریان گرفتن فاو را در 20 صفحه آورده، که بچهها در حال ترجمهی
[ صفحه 356]
آن هستند. این مجله نوشته، مثلا امریکا بیاید داخل خاک عراق و با کمک ناوچه و تیپهای تفنگدار دریاییاش بیاید فاو را بگیرد و بعد از آن که از این طرف فشار آورد، عراق هم از آن طرف فشار بیاورد، مثلا پل اروند را بزند و به عنوان این که عراق از ما (امریکا) کمک خواسته، پس از آن که این کار را انجام دادیم، بلافاصله محل را تخلیه کنیم.» [445] .
عامل مؤثر دیگر در این رابطه، تصمیم به انجام عملیات بزرگ زمستان 1366 در شمال بود. به این دلیل، به طور ضمنی برخی فرماندهان از عدم حضور سپاه در جنوب و احتمال حمله عراق به فاو نگران بودند. برادر غلامعلی رشید در مورد واکنش دشمن نسبت به عملیات شمال، به فرماندهی سپاه گفت:
«برادر محسن، وقتی بررسی کنیم که [دشمن] چی کار میکند، میگوید اینها حملهشان توی جنوب است. میخواهند ما را بکشانند اینجا [شمال غرب]، عید هم شد، 15 فروردین هم شد، آن وقت... آنجا [جنوب] گردان توی دستش [و توان حمله به مواضع فاو و سایر جبههها را دارد]!»
موضع فرمانده سپاه در این مقطع در برابر تحلیل برادر رشید - که در میان فرماندهان سپاه بیش از همه احتمال حمله عراق را به فاو میداد - متفاوت بود، وی اعتقادی به حمله عراق به فاو نداشت. به نظر وی در صورت شروع حمله در شمال سلیمانیه و جدی شدن تهدید علیه عراق، ارتش این کشور از جنوب جاکن شده و به شمال غرب خواهد آمد. [446] این ره یافت یکی از مؤلفههای اصلی تحلیل رفتار احتمالی دشمن به شمار میرفت و یکی از راههای شکستن بنبست جنگ در جنوب به نظر میرسید. زیرا در صورت تحقق چنین تحلیلی، زمینه برای حمله مجدد در جنوب فراهم میشد. درباره ماندن در جنوب یا رفتن به شمال غرب، برادر غلامعلی رشید براساس تحلیل خود از وضعیت دشمن گفت:
«من میگویم باید جدی از بهار [67] بترسیم.»
اما برادر محسن در پاسخ به وی، اظهار داشت:
«شما اینجا ادامه بدهید ما می رویم آنجا [جنوب]. اینجا[شمال] ادامه دهید دشمن سراسیمه میآید اینجا [شمال غرب]. اسفند و فروردین میفهمد که چه کلاه بزرگی سرش رفته است. اسفند خطرناک است... هر کاری کردید تا قبل از اسفند بکنید.» [447] .
علاوه بر این، برادر غلامرضا محرابی، مسئول اطلاعات و عملیات قرارگاه کربلا، از دو پناهندهی عراقی خبری را نقل کرد که حاکی از ستون کشی دشمن به سمت فاو بود. وی گفت:
«دو نفر از چیلات پناهنده داشتیم. اینها گفتند وقتی ما از ابوالخصیب آمدیم... یک ستون
[ صفحه 357]
عظیمی از نیرو و تقریبا تعداد زیادی تانک تی 72 که فقط 50 - 40 تای آن را من دیدم، از بغداد به مقصد فاو حرکت کردند. یعنی آنها به اینها [پناهندهها] گفته بودند که مقصد [ما] فاو است.» [448] .
در میان فرماندهان یگانها نیز برادر قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر 41 ثارالله در گزارشی که به آقای هاشمی رفسنجانی در مورد عملیات فاو در جنوب ارائه کرد، به احتمال حمله عراق به فاو چنین اشاره میکند:
«این عملیات (فاو) در جهت پدافند ما هم هست. دشمن اینجا (فاو) در جهت هجوم، همه نیروهایش را توجیه کرده است. ما احتمال حمله دشمن را به اینجا میدهیم... هیچ بعید نیست که دشمن حمله بکند.» [449] .
در آستانه عملیات بیت المقدس 2، فرمانده سپاه نیز احتمال حملهی عراق به فاو را جدیتر فرض کرد. وی در مورد واکنش دشمن نسبت به پیشروی رزمندگان اسلام به سمت سد دوکان یا شهر سلیمانیه گفت:
«اگر ما به اینجا (ارتفاعات الاغلو و دولبشک) برسیم، دشمن در ابهام و تردید میافتد. بخواهد نیروهای جنوب را به این طرف بیاورد، از جنوب ترس دارد و کراهت هم دارد که جنگ در غرب به او تحمیل شود. اگر از جنوب خیالش راحت نشود، به این طرف (شمال غرب) نمیآید ولی میبیند که ما پیشروی میکنیم. اینجا دو احتمال دارد: یا میآید غرب، یا او هم در جنوب وقتی میبیند ما نیستیم، حمله می کند.» [450] .
ایشان همچنین در 3 اسفند 1366 اظهار داشت:
«ما میخواستیم غلامپور، فرمانده کربلا را بیاوریم اینجا (شمال غرب). اما دیدیم دشمن از دهم تا بیستم اسفند وقتی بفهمد ما در جنوب کاری نداریم، [در جنوب] حمله میکند.» [451] .
همچنین، در جلسه فرمانده سپاه با فرماندهان قرارگاههای نجف، قدس و نیروی زمینی، برادر قالیباف فرمانده لشکر 5 نصر به برادر محسن رضایی گفت:
«بچهها میدانید چه میگویند آقا محسن؟ میگفتند، بابا مگر این نیست که در شلمچه ما وجب به وجب خون میدهیم، شهید میشوید، درب و داغون میشویم؟ ما همان یک وجب، یک وجب شهید میدهیم [اما] اینجا (شمال غرب) نمیآییم.»
فرمانده سپاه نیز در پاسخ وی اظهار داشت:
«خب دیگه، اون یک وجب هم نیست؛ شلمچه (کربلای 5) یک استثناء بود... اگر بخواهیم اینجا عملیات نکنیم. یعنی این که باید تمام طول زمستان را از دست بدهیم... بعد هم خطر
[ صفحه 358]
برای جنوب هست. یعنی از اسفند به بعد اگر ما [در شمال غرب] حمله نکنیم هم برای جنوب خطر است، اگر همه نیروهایمان اینجا باشند و هم برای اینجا خطر است. برای این که دشمن میفهمد و میآید. امسال ما یک وضع اضطرار [ی] داریم... الان دشمن [در جنوب] همه جا را میداند، فکر حمله ما را کرده [است]، دیگر ابتکار عمل هم نمیتوانیم در جنوب داشته باشیم. یک جایی نیست که حمله نکرده باشیم، به همه جا در جنوب حمله کردیم، اینجا (منطقه شمال سلیمانیه) اگر عمل نشود، خلاصه بدانید که تا پایان بهار وضع خوبی ندارید.»
با وجود مطرح شدن مسئله حمله احتمالی عراق به فاو و اظهاراتی که در این زمینه بیان شد، تحلیل مشخصی در اظهارات فرماندهان سپاه که مبنای اقدام قرار گرفته و در مورد حمله عراق به فاو، آغازگر یک استراتژی جدید باشد، مشاهده نمیشد. و بعضی اظهارات پراکنده توسط برخی فرماندهان عنوان شد. در این میان، برادر غلامعلی رشید بیش از سایرین نسبت به این مسئله نگران بود.
عملیات بزرگ زمستانی، عملیات بیتالمقدس 2
مقدمه
مطالب این بخش با استفاده از سند مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، خلاصهی گزارش، بیتالمقدس 2: نگرش جدید به جنگ و اصلی شدن جبهه شمال غرب نوشته حسین اردستانی، تهیه شده است.
-عملیات نصر 8 و تصرف ارتفاع گردهرش در غرب رودخانه قلعه چولان، سرپل و زمینه مناسبی را برای انجام عملیات بیتالمقدس 2 فراهم ساخت. میتوان گفت، بدون انجام آن عملیات، طرحریزی برای عملیات بیتالمقدس 2 میسر نبود. این عملیات در شرایط جوی نامناسب بایستی انجام میشد. به علاوه، از نظر وضعیت زمین، عقبه، انطباق روحیه فرماندهان و رزمندگان با محیط شمال غرب و مسائلی از این دست، خلاء و کمبودهای اساسی وجود داشت.
[ صفحه 359]
اهداف و طرح مانور
منطقه عملیاتی بیتالمقدس 2 در شمال سلیمانیه قرار داشت و شامل منطقه عمومی دشت هرمدان و ارتفاعات ویولان، گوجار، قمیش، دولبشک، الاغلو و ارتفاع آمدین میشد. این عملیات به منظور پیشروی به سمت جنوب و غرب منطقه عملیاتی و با هدف کنترل شهر سلیمانیه و نزدیک شدن به سد دوکان در منطقه قلعه دیزه طرح ریزی شد. این اهداف در چند مرحله تحقق مییافت. در مرحله اول، باید ارتفاعات ویولان، دشت هرمدان، یالهای ابتدای ارتفاع گوجار و یالهای مقابل این ارتفاع که بر ارتفاع و تنگه الاغلو تسلط داشت، و نیز ارتفاعات الاغلو، قمیش و دولبشک به همراه تنگه دولبشک - الاغلو تصرف میشد. در مرحله دوم، بنا به وضعیت موجود، نیروها بایستی به طرف ارتفاعات موکبه و قیوان پیشروی میکردند؛ و سپس در مرحله سوم، عملیات به سمت سد دوکان ادامه مییافت. البته، مراحل دوم و سوم عملیات، در صورتی انجام میشد که وضعیت دشمن و زمان بندی دستیابی به اهداف مرحله اول، طبق برنامه تعیین شده پیش میرفت و خللی در آن ایجاد نمیشد.
سازمان رزم
وضع خاص جغرافیایی منطقه عملیاتی و وجود رودخانهی قلعه چولان میان ارتفاع آمدین و ارتفاعات دولبشک، الاغلو و قمیش، عملا منطقه عملیات را به دو محور جداگانه تقسیم میکرد، به همین دلیل، جهت آمادهسازی و انجام عملیات در منطقه، دو قرارگاه در نظر گرفته شدند. علاوه بر این، کثرت یگانهای عمل کننده ایجاب میکرد، تا هدایت عملیات به طور جداگانه به عهدهی دو فرمانده و دو قرارگاه گذاشته شود. بنابراین، قرارگاههای نجف و قدس برای آمادهسازی و انجام عملیات بیتالمقدس 2 انتخاب شدند. قرارگاه نجف در محور قمیش و قرارگاه قدس در محور آمدین، اقدامات خود را آغاز کردند.
در محور آمدین، قرارگاه قدس با استعداد 47 گردان و با یگانهای زیر کار شناسایی و آماده سازی منطقه را آغاز کرد:
لشکرهای 10 سیدالشهدا، با 15 گردان؛ 27 حضرت رسول (ص) با هشت گردان؛ 31 عاشورا با هشت گردان؛ 32 انصارالحسین با هفت گردان؛ 52 قدس با پنج گردان؛ 57 حضرت ابوالفضل (ع) با چهار گردان و تیپ زرهی 20 رمضان با دو گروهان تانک خشایار.
در محور قمیش نیز، قرارگاه نجف با استعداد 57 گردان و با ترکیبی از یگانهای زیر
[ صفحه 360]
اقدامات شناسایی و آمادهسازی منطقه را آغاز کرد:
لشکرهای 5 نصر با 12 گردان؛ 6 پاسداران با شش گردان؛ 21 امام رضا (ع) با 10 گردان؛ 55 شهدا، با شش گردان و تیپهای 12 قائم (عج) با پنج گردان؛ 18 الغدیر با پنج گردان؛ 35 امام حسن (ع) با هشت گردان؛ 48 فتح با پنج گردان.
در مجموع، استعداد دو قرارگاه با حضور 15 یگان به 104 گردان رسید که با توجه به محورهای عملیات، مأموریت هر یک از قرارگاهها و یگانها تعیین شد.
هم زمان با تعیین مأموریت یگانها و بررسی جزئیات بیشتر طرح مانور، یگانها، کار شناسایی وضعیت دشمن در منطقه و آمادهسازی منطقه و نیروها را آغاز کردند. اگرچه آمادهسازی منطقه و حضور نیروها در محورهای عملیات به دلیل شرایط سخت منطقه به آهستگی صورت میگرفت و شرایط مطلوب فراهم نشده بود، اما با وجود مشکلات فراوان، یگانها در 25 دی 1366 آماده انجام عملیات شدند.
شرح عملیات
عملیات بیتالمقدس 2 در ساعت 1:15 نیمه شب جمعه 25 دی 1366 با رمز یا زهرا آغاز شد. در این عملیات ابتدا یگانهای قرارگاه نجف و سپس قرارگاه قدس در سه محور ویولان، دشت عمومی هرمدان و ارتفاع مهم قمیش به مواضع دشمن حمله کردند. قرارگاه قدس در محور آمدین با لشکر 32 انصارالحسین، برای تصرف یالهای انتهایی ارتفاع قمیش وارد عمل شد. در این محور، قرار بود، پس از تصرف یالهای قمیش، یگانهای بعدی روی ارتفاع آمدین عمل کنند، اما به دلیل پیچیدگی و استحکام مواضع دشمن در این بخش، نیروها موفق به تصرف خطوط دشمن در یالهای ارتفاع قمیش و ابتدای ارتفاع آمدین میسر نشدند و انجام آن به شب بعد موکول شد. در این حال، با شروع درگیری در نقاط دیگر عملیات، نیروهای خودی با وجود سرمای شدید، صعب العبور بودن مسیرهای تعیین شده و طولانی بودن آنها، موفق شدند منطقه و سنگرهای دشمن را تصرف کنند. در این میان، مشکل عمده بر روی ارتفاع قمیش در محور مربوط به لشکر 31 عاشورا بود؛ این یگان به دلیل عدم شناسایی کافی و خستگی مفرط نیروها، ابتدا نتوانست اهداف خود را به طور کامل تأمین کند، اما پس از چند ساعت تاخیر، با استفاده از راه کار لشکر سیدالشهدا (ع)، مواضع دشمن را تصرف کرد. در محور دیگر عملیات؛ لشکر 6 پاسداران توانست نیمی از ارتفاع ویولان را تصرف کند. مشکل اصلی در عدم تصرف کامل این ارتفاع و نقاط دیگر، عدم توان نیروهای
[ صفحه 362]
خودی در عبور از پوشش سنگین برف در ارتفاعات بود. به هر صورت، تا ساعت 9 صبح، دشت عمومی هرمدان با تلاش توسط لشکر 5 نصر، تیپ 35 امام حسن (ع) و تیپ 18 الغدیر به کلی پاکسازی شد و ارتفاع قمیش در محور لشکر 10 نیز به طور کامل به دست رزمندگان افتاد. در محدودهی لشکر 31 عاشورا، تصرف کامل قله اصلی ارتفاع، و الحاق کامل با یگانهای هم جوار انجام نگرفت. لشکر انصار نیز توانست یالهای ارتفاع قمیش را به طور کامل تصرف کرده و در پایین یالهای آن مستقر شود.
با روشن شدن هوا، جبهه خودی در پی اقدام شجاعانه و مدبرانه قرارگاه نجف برای ورود به تنگه قمیش و پشت سر گذاردن مواضع دشمن، در یک خیز حساب شده از درگیریهای پراکنده و از دست دادن زمان فارغ شده و با حضور نیروهای خودی در درون تنگه، پشت ارتفاع قمیش، مواضع دشمن از سمت دهکده متزلزل شد. از سوی دیگر، با این اقدام نیروهای دشمن از ارتفاعات گوجار و گلاله فرار کردند، که به دلیل سرمای شدید، تعدادی از آنها در میان برفها یخ زدند؛ و بیش از 250 تن نیز پس از سرازیر شدن از گوجار در سمت گورده به اسارت نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق درآمدند. در این حال، لشکر 31 عاشورا نیز قبل از ورود قرارگاه نجف به داخل تنگه، موفق شد قله اصلی ارتفاع قمیش را تصرف کند. و به این ترتیب، جبهه خودی در پایان روز اول عملیات توانست درون تنگه قمیش استقرار یابد. همچنین حضور لشکر 10 سیدالشهدا بر روی ارتفاع قمیش که مشرف بر تنگهی مابین دو ارتفاع دولبشک و الاغلو بود، تأمین مهمی برای جلوگیری از تعرض احتمالی دشمن به شمار میرفت.
در مجموع، با استقرار نیروهای خودی در نقاط یاد شده، دشمن در روز نخست عملیات، تحرک خاصی از خود نشان نداد و با احساس خطر از حضور لشکر 10 سیدالشهدا، مواضع خود را در پوزهی ارتفاع قمیش تقویت کرد. در این جبهه به دلیل حساسیت خاصی که وجود داشت، دشمن تا پایان روز چندین بار اقدام به پاتک کرد، اما لشکر 10 سیدالشهدا با وجود کمبود مهمات و مشکلات تدارک رسانی به خط، توانست حملات دشمن را دفع کند. علاوه بر این، دشمن در محدودهی لشکر 32 انصارالحسین نیز تحرکاتی از خود نشان داد که با واکنش از سوی نیروهای این لشکر، دفع شد.
در شب دوم و در ادامه مرحله اول عملیات، لشکرهای 5 نصر و 31 عاشورا خود را از درون تنگه جلو کشیده و بر روی تپه یال گوجار، نرسیده به تنگه الاغلو، مستقر شدند. در این مرحله، قرارگاه نجف به دلیل دور بودن مسیر و مسدود شدن جاده که در اثر نقل و
[ صفحه 363]
انتقال نیروها به وجود آمده بود، آمادگی لازم را برای ادامه عملیات کسب نکرد. قرارگاه قدس نیز به دلیل عدم آمادگی لشکر سیدالشهدا و تأخیر در رسیدن نیروهای این لشکر به منطقه - که تا ساعت 4 صبح به طول انجامید - موفق به ادامهی عملیات در شب دوم نشد.
قرارگاه قدس علاوه بر تصرف ارتفاع قمیش، تسلط بر ارتفاع آمدین را نیز بر عهده داشت، در این محور لشکرهای 27 حضرت رسول، 52 قدس و 57 حضرت ابوالفضل گردانهای خود را تا جلوی شهر ماووت آورده بودند، تا پس از شکستن خط آمدین به دست نیروهای لشکر 32 انصارالحسین، بر روی این ارتفاع و نیز ارتفاع باش قلعه در انتهای سمت راست ارتفاع آمدین وارد عمل شوند اما لشکر انصارالحسین موفق به شکستن کامل خط نشد و حداکثر در دو نقطه موفق شد خط را بشکند.
به این ترتیب، لشکر 32 انصارالحسین به دلیل باقی ماندن نیروهای دشمن در خط اول و عدم پاکسازی کامل این خط و نیز تهدید این یگان از پشت، مجبور شد به مواضع اولیه خود باز گردد. بنابراین، سه لشکر یاد شده که منتظر نتیجه کار لشکر انصارالحسین بودند، بر اثر آتش دشمن، متحمل چند شهید و مجروح شدند و نیروهای خود را به عقب بازگرداندند. این وضع ادامهی عملیات در محور آمدین را منتفی کرد، زیرا با توجه به هدف اصلی عملیات (تصرف ارتفاعات دولبشک و الاغلو و سپس تصرف ارتفاعات موکبه و قیوان) ادامه آن از این سمت باعث تجزیه و کاهش توان نیروهای خودی میشد. لذا، در این شب تنها لشکر 6 پاسداران وارد عمل شد و باقی مانده ارتفاع ویولان را نیز به تصرف خود درآورد.
پس از رفع مشکلاتی از قبیل عدم آمادگی و ناهمآهنگی یگانها که در شب دوم عملیات وجود داشت، در شب سوم عملیات، لشکرهای 5، 10 و 31 با آمادگی بیشتری وارد عمل شدند. لشکر 10 سیدالشهدا در ابتدای عملیات و قبل از صعود به ارتفاع دولبشک، تعداد زیادی از نیروهای دشمن را در ابتدای تنگهی دولبشک روبه روی خود دید، ولی موفق شد بخش عمدهای از آنها را منهدم کند. اما همین مسئله زمان مناسب را از این یگان گرفت و باعث تحلیل نیروهای عمل کننده شد، در نتیجه لشکر 10 سیدالشهدا نتوانست از ارتفاع دولبشک نقطهای را تصرف کند. در سمت راست، لشکر عاشورا خیلی سریع توانست به قله اصلی ارتفاع الاغلو رسیده و نیمی از بخش جنوبی این ارتفاع را نیز تصرف کند. تأمین جناح لشکر عاشورا نیز به عهده لشکر نصر بود. این یگان توانست با استفاده از عدم حضور جدی دشمن و خالی بودن زمین منطقه از موانع، خود را تا انتهای یال گوجار برساند. در این هنگام، علاوه بر فشارهای دشمن و سرمای شدید، یگانهای شرکت کننده در عملیات،
[ صفحه 364]
به ویژه یگانهای قرارگاه نجف که در عمق منطقه نفوذ کرده بودند، دچار یک مشکل اساسی شده بودند و آن عدم وجود جاده برای پشتیبانی نیروها بود. لشکر 31 عاشورا نسبت به یگانهای دیگر، از این ناحیه، بیشتر دچار از هم گسیختگی در خط و عقبه شد.
تا ظهر روز سوم عملیات، وضع خط - همان گونه که ذکر شد - در جهت پیشروی و توسعه مواضع به دست آمده بود و با توجه به حضور لشکر 31 عاشورا بر قسمت اعظم ارتفاع الاغلو، فرماندهی عملیات در این اندیشه بود که با انجام حرکتی دورانی، از ارتفاع الاغلو به سمت تنگه دولبشک، عقبه نیروهای دشمن را مسدود کند. اما ساعتی بعد دشمن با توان قابل ملاحظهای به مواضع لشکر 31 عاشورا حمله کرد و در مدت کوتاهی تمام ارتفاع الاغلو را باز پس گرفت. در پی این اقدام، 400 تن از نیروهای لشکر نصر که بر روی انتهای یال گوجار مستقر بودند به محاصره دشمن درآمدند. این وضعیت باعث اضطراب در اردوگاه خودی شد. متعاقب این مسئله، سعی شد با هم آهنگی نیروهای طالبانی، نیروهای محاصره شده به منطقهای در داخل عراق منتقل شوند. اما با تاریک شدن هوا، قائم مقام لشکر، نیروها را از سینهکش ارتفاع گوجار به عقب باز گرداند و جبههی خودی را از یک حادثه و تهدید جدی رهانید.
با بروز این حادثه، پایان سریعتر معضل ارتفاعات الاغلو و دولبشک ضرورت یافت. از سوی دیگر، عقبه نامناسب و جاده بسیار ناهنجار گردهرش برای پشتیبانی یگانهای عمل کننده، در تحقق اهداف عملیات مشکلاتی به وجود آورده بود. با گذشت چند روز از عملیات و حساستر شدن دشمن نسبت به جهت حمله نیروهای خودی، یگانهای بیشتری از دشمن وارد منطقه شدند. در مقابل، توان نیروهای خودی به طور محسوسی بر اثر بارش برف سنگین و سرما کاهش یافته بود؛ و عقبههای موجود نیز پاسخگوی تدارک و پشتیبانیهای لازم برای ادامهی عملیات نبودند. با وجود این شرایط، تنها یک نقطه امید باقی مانده بود و آن عبور از ارتفاعات بود. زیرا تا این زمان دشمن دچار سردرگمی بوده و نتوانسته بود خطوط و استحکامات لازم را بر روی ارتفاعات ایجاد کند. لذا، این اعتقاد وجود داشت که تا جبهه موجود بسته نشده است، باید به سرعت از این ارتفاعات عبور کرد. نکته دیگر این که، هنوز برای توان موجود دشمن حسابی باز نشده بود، از این رو، لذا با توجه به شرایط موجود، تصمیم گرفته شد در شب چهارم یک بار دیگر به ارتفاعات الاغلو و دولبشک و یالهای گوجار حمله شود.
در این شب، در پی عقب نشینی لشکر عاشورا از ارتفاع الاغلو، قرارگاه نجف به
[ صفحه 365]
تیپ 48 فتح دستور داد تا بار دیگر به مواضع دشمن در روی این ارتفاع حمله کند. [452] در عصر همان روز، تیپ 48 فتح اقدام به پیشروی کرد و تا روی قلهی اصلی ارتفاع الاغلو پیش رفت. تیپ 12 قائم نیز در این شب مأموریت داشت از ابتدای دهانهی تنگه الاغلو به سمت تنگه دولبشک حرکت کند و با زدن خاکریزی در دهانه تنگهی دولبشک، خط خودی را علاوه بر ارتفاع الاغلو به سمت جلوی تنگه گسترش دهد. اما با وجود تمام تدابیر به کار گرفته شده، این یگان موفق به تثبیت خط نشد و صبح فردا خبر عقب نشینی خود را، به اطلاع قرارگاه مرکزی رساند. تیپ 48 فتح که تا نزدیک ظهر ارتفاع الاغلو را در دست داشت، بر اثر حمله دشمن و مشکلات خاصی که وجود داشت، به عقب بازگشت و برای دومین بار، تصرف ارتفاع الاغلو ناکام ماند. لشکر 10 سیدالشهدا نیز در نیمه شب چهارم مورد حمله دشمن قرار گرفت ولی موفق به دفع آن شد.
در پی بروز این حوادث که دور از انتظار بود، خوشبینی نسبت به توسعه عملیات تا ارتفاعات موکبه و قیوان که از بعد از ظهر روز دوم در اندیشه فرماندهی عملیات مشاهده میشد، دچار تردید و ابهام شد و عدم تصرف کامل دو ارتفاع الاغلو و دولبشک که برای ادامهی عملیات نقش کلیدی داشتند، کم کم این تصور را ایجاد کرد که راه کارهای عملیات بزرگ در این محور بسته شده است. نکته دیگر، وضعیت خاص یگانها بود که بر اثر بارش برف سنگین و سرمای شدید و بسته شدن جادهی گردهرش (تنها جادهی تدارکاتی منطقه) به وجود آمده بود. وضعیت نامناسب زمین منطقه و عدم وجود عقبههای مناسب برای استراحت نیروها از جمله عوامل دیگری بودند که در عدم موفقیت عملیات نقش اساسی داشتند. درباره شرایط نامناسب عملیات برادر شوشتری، فرماندهی قرارگاه نجف به برادر محسن رضایی گفت:
«بچهها تو زمین خیس و گلی خوابیده بودند، صورت گلی، لباس گلی و... ولی روحیهها خوب است.»
برادر فضلی فرماندهی لشکر 10 سیدالشهدا نیز گفت:
«جنگ اینجا دوتاست: یک جو، که بچهها [حسابی] خیس شدهاند، دیگه توان برایشان نمانده و یکی دیگر...»
[ صفحه 366]
وضع جادهها نیز بسیار وخیم بود. برای نمونه، نیروها، مسیر چهار کیلومتری جادهی گردهرش را به دلیل پیچها، شیب بسیار تند، عرض کم و... با خودروهای تویوتا که از استحکام، قدرت و سرعت قابل توجهی برخوردار بودند در پنج تا شش ساعت میپیمودند. علاوه بر این، کافی نبودن توان نیروها برای حمله دوباره، به دلیل نبود عقبه و عدم شناسایی مواضع دشمن، حمله مجدد به ارتفاعات الاغلو و دولبشک را 48 ساعت به تأخیر انداخت.
همان گونه که گفته شد، تصرف این ارتفاع برای ادامه عملیات امری حیاتی بود، به همین دلیل، برای ادامهی عملیات ابتدا قرار شد شب ششم انتخاب شود، اما به دلیل عدم آمادگی کامل یگانها، عملیات یک شب دیگر به تأخیر افتاد.
برای انجام مرحلهی سوم دو نظریه وجود داشت: قرارگاه قدس معتقد بود، باید توان لازم ایجاد شود و حمله بعدی با توان و قدرت بیشتری صورت گیرد تا مسئله ارتفاعات دولبشک و الاغلو به کلی حل شود. در مقابل، قرارگاه نجف اعتقاد داشت، در صورت حمله نکردن و تأخیر بیشتر، دشمن خود را باز یافته و به ایجاد موانع و استحکامات پدافندی دست میزند، که در این صورت، ادامهی عملیات با کسب توان بیشتر نیز امکانپذیر نخواهد بود.
در این حال، فرماندهی کل راه حل میانهای را پیشنهاد کرد که تا حدودی نظریهی دو قرارگاه را تأمین میکرد. ایشان معتقد بود که هم باید با قدرت بیشتر حمله کرد و هم برای حمله، یک هفته فرصت وجود دارد. در هر صورت، تمایل فرماندهی کل بیشتر متوجه نظریهی قرارگاه نجف بود.
با توجه به مباحث مطرح شدهی، ادامهی عملیات در روز ششم بار دیگر تا آستانهی لغو شدن پیش رفت و در حالی که تصور میشد، عملیات یک شب دیگر نیز به تعویق خواهد افتاد، در شب هفتم برای حمله جدید طرحی ارائه شد که طی آن قرار شد، قرارگاه قدس با لشکر 27 حضرت رسول (ص) به ارتفاع دولبشک و تنگه متصل به آن حمله کند. سپس لشکر 52 قدس در روز بعد، عملیات را تا انتهای ارتفاع ادامه دهد. لشکر 57 نیز میبایست یال سمت چپ ارتفاع الاغلو را تصرف میکرد. با این مانور، محورهای پیشروی دو قرارگاه تغییر یافت و سمت چپ ارتفاع الاغلو و تنگهی آن به قرارگاه قدس واگذار شد. در این مرحله از عملیات، قرارگاه نجف مأموریت داشت، با لشکر 31 عاشورا، ابتدای ارتفاع الاغلو تا قلهی اصلی آن را تامین کند و لشکر 5 نصر و تیپ 35 امام حسن (ع) نیز یالهای ارتفاع گوجار را که تهدیدی برای تنگه الاغلو محسوب میشدند، تصرف کنند. لشکر 21 امام رضا (ع) نیز به عنوان احتیاط قرارگاه، موظف بود. مأموریت لشکر 31 عاشورا را تا انتهای ارتفاع ادامه دهد.
[ صفحه 367]
شرح عملیات شب هفتم
کلیه یگانهای مورد نظر آماده عملیات شدند. درگیری از ساعت 13:15 بامداد آغاز شد. لشکر 5 نصر در ابتدای درگیری، موفق به پاکسازی دهانهی تنگه الاغلو شد و پیشروی خود را به داخل تنگه آغاز کرد. لشکر 57 ابوالفضل (ع) نیز با سرعت غیرقابل وصفی، جلوتر از سایر یگانها بر روی یالهای سمت چپ ارتفاع الاغلو پیشروی کرده و به موازات قله اصلی این ارتفاع، بر روی یالها مستقر شد. لشکر عاشورا پس از چهار تا پنج ساعت تلاش مداوم، موفق شد، مقاومت دشمن را شکسته با دور زدن آنها، بر روی قله اصلی ارتفاع و قلهی پایینتر آن مستقر شود. تیپ 35 امام حسن (ع) نیز بر روی یال پایین ارتفاع گوجار استقرار یافت. و بالاخره، لشکر 27 حضرت رسول (ص) نزدیک صبح توانست خط را به دهانهی تنگه الاغلو وصل کند.
در مجموع، عملیات یگانها در شب هفتم تا حدودی مطلوب بود. بر همین اساس، فرماندهی عملیات تلاش میکرد، ضمن حفظ مواضع تصرف شده تا پایان روز، در شب هشتم، ابتدا ارتفاع الاغلو به طور کامل پاکسازی شود و سپس یکی از یگانها ارتفاع دولبشک را از طرف عقبهی آن دور بزند اما ساعت 9:55 دقیقهی صبح از قرارگاه نجف خبر رسید که لشکر عاشورا بر اثر حمله دشمن، مجبور به عقب نشینی شده است. در این شرایط، لشکر 5 نیز مجبور شد به ابتدای تنگه عقب نشینی کند و لشکر 57 ابوالفضل (ع) نیز از یال الاغلو عقب کشید. تنها، تیپ 35 امام حسن (ع) بر بالای گوجار باقی ماند. این یگان در شب بعد به همراه تیپ 12 قائم به باقی ماندهی مواضع دشمن حمله کردند، اما نتوانست تمام آنهارا پاک سازی کنند. سرانجام، این حرکت نیز در شب بعد ناکام ماند و دشمن توانست این دو یگان را نیز از یالهای مشرف بر تنگهی الاغلو عقب براند. در این وضعیت فرماندهی در اصرار به ادامه حمله تجدید نظر کرد. لذا، عملیات متوقف شد تا در فرصت مناسب، عقبهها و جادههای مورد نیاز عملیات آماده شوند. در مجموع، ناکامی یگانهای عمل کننده را در آخرین مرحله عملیات، میتوان این چنین برشمرد:
1- زمان کم، برای آمادگی یگانها و پای کار آمدن گردانهای بیشتر و شناسایی کاملتر؛ 2- زمان کم که موجب شد، ادوات مورد نیاز پای کار نرسند؛ 3- نداشتن جاده برای رسیدن امکانات و نیرو در زمان مورد نظر؛ 4- عدم وجود استحکامات بر روی ارتفاع الاغلو؛ 5- عدم وجود آتش پشتیبانی؛ 6- پی بردن دشمن به فلشهای حمله خودی؛ 7- حضور دو تیپ از لشکر گارد جمهوری عراق.
[ صفحه 368]
پس از توقف عملیات در شب هفتم، برنامهریزی برای ادامه عملیات در منطقهی شمال سلیمانیه با جدیت بیشتری پیگیری شد. پس از بحثهای بسیار، سرانجام منطقهی عمومی حلبچه و سد دربندیخان برای ادامه عملیات زمستانی در شمال غرب، مناسب تشخیص داده شد و در اسفندماه 1366 عملیات والفجر 10 در این منطقه صورت گرفت که تمام اهداف مورد نظر به دست آمد.
بررسی برخی عوامل مؤثر بر نتیجه عملیات
آتش
از جمله ضعفهای برجسته در طول عملیات، کمبود آتش توپخانه در منطقه بود. این مسئله عمدتا از وضع خاص زمین ناشی میشد که بر اثر تغییر فلش مانور به وجود آمده بود. پس از عدم موفقیت عملیات در شب دوم و در پی آن، منتفی شدن ادامه عملیات از محور آمدین، و محدود شدن مانور به محور قمیش و گوجار به سمت دشت کاریزه، جلو آوردن توپهای سبک عملی نشد، زیرا به دلیل ناهمواری و گل و لای بودن زمین، امکان استقرار قبضههای توپ در مناطقی که بتوان پشتیبانی آتش بر روی ارتفاعات الاغلو و دولبشک را تأمین کرد، وجود نداشت. در این شرایط، تنها، انتقال توپخانهها به دشت هرمدان میسر بود، که وضعیت نامساعد جاده گردهرش چنین امکانی را، سلب کرده بود. لذا، قبضههای توپخانه سبک میبایست از مواضع اولیه خود، توسعه عملیات در عمق را پشتیبانی میکردند که به طور طبیعی غیرممکن بود. ناگزیر، از توپهای برد بلند همچون 130 میلیمتری، استفاده شد که فاقد دقت بودند. چنین شرایطی، مانع از اجرای ضد آتشبار نیز شد. همچنین، این وضعیت موجب شد توپخانهی محدود دشمن فارغ البال بر روی نیروهای خودی اجرای آتش کند. [453] در مراحل دوم و سوم عملیات (هنگامی که دامنهی عملیات به انتهای تنگه قمیش و سپس بر روی ارتفاعات الاغلو و دولبشک کشیده شد) مشکلات ناشی از ضعف آتش بیشتر به چشم میخورد. بنا به گفتهی فرماندهی تیپ توپخانه 61 محرم، سرمای زیاد هوا نیز مؤثر بود، به طوری که توپهای محور هزار قله تنها در ساعات خاصی از روز قادر به شلیک بودند، زیرا بر اثر یخ زدن قبضهها تا نیمه روز توپها قادر به شلیک نبودند.
[ صفحه 369]
عقبه و جادهی تدارکاتی
آماده سازی منطقه و انتخاب زمان عملیات اهمیت خاصی در تصمیمات فرماندهان سپاه داشت. مهمترین مشکل در این مرحله، آماده سازی جادهی تدارکاتی بود که در انتخاب زمان اهمیت به سزایی داشت. با توجه به این پیش فرض، ابتدا زمان عملیات، شب هشتم دی 1366 تعیین شد، اما بارش برف و باران شرایط منطقه را برهم زد. افزون بر این، نیاز به احداث پل بر روی رودخانه در محور لشکر 10 سیدالشهدا و لشکر 31 عاشورا، عدم احداث جاده ارتفاع ژاژیله، عدم امکان استفاده از جادهی ماووت و محدودیت جاده گردهرش، منجر به تغییر زمان عملیات شد. زمان بعدی شروع عملیات 20 / 10 / 1366 تعیین شد که بنا به دلایلی به 24 / 10 / 1366 تغییر یافت. به این ترتیب، از شرایط اصلی انجام عملیات ترمیم و احداث جادههای ژاژیله و ماووت بود، تا نیروها بتوانند از مانور دورانی برای تصرف ارتفاع قمیش استفاده کرده و محدوده مانور را به انتهای دو ارتفاع دولبشک و الاغلو افزایش دهند. اما در عمل، جاده ژاژیله احداث نشد و جادهی ماووت نیز گرچه ترمیم شد، اما اساسی نبود.
با شروع عملیات و باز نشدن تنگه دولبشک و قمیش، برای استفاده از جادهی ماووت و اتصال آن به جادههای دشمن، وضع عقبه خودی حادتر شد. چون علیرغم نظر فرماندهان و نامناسب بودن جاده گردهرش، تنها عقبه موجود برای محور قرارگاه نجف، این جاده بود. پس از عدم موفقیت قرارگاه قدس در شب دوم برای تصرف آمدین و منتفی شدن این محور، قرارگاه قدس نیز برای ادامهی عملیات مجبور شد از عقبهی گردهرش استفاده کند. لذا، در روز سوم و چهارم، عملا تردد بر روی این جاده به سختی و کندی انجام میشد و امکان پشتیبانی از خط و گردانهای پیشرو به میزان زیادی کاهش یافت. لذا، یگانها به ناچار گردانها را پیاده، از ابتدای گردهرش به دشت هرمدان منتقل کرده و از آنجا به خط میبردند. با این وضعیت، امکان هر گونه استفادهی دیگری از جاده غیر ممکن شده بود و حتی امکان تخلیه مجروح و شهید نیز وجود نداشت. همچنین، از سمت جادهی ماووت نیز تخلیهی مجروحان خط لشکر 32 انصارالحسین بسیار مشکل انجام میگرفت و چند بار بر اثر بسته شدن جاده، انتقال مجروحان به عقب بسیار سخت شد.
شرایط نامناسب جادهها نه تنها در خطوط نزدیک به دشمن، بلکه در عقبههای دورتر نیز با اندکی تفاوت به چشم میخورد، اما دلیل حساسیت فرماندهی کل نسبت به مسدود نشدن جادههای عقبه و تلاشهای وزارت راه، تا حدودی این مشکلات برطرف شد. تنها جادهی منتهی به منطقه عملیات، جاده بانه - کاگر بود که این مسیر با گذشت چند روز از
[ صفحه 370]
عملیات کیفیت خود را به میزان زیادی از دست داده بود و خودروها قادر نبودند در قسمتهایی از آن به ویژه از کاگر تا بانه با سرعت بیش از 10 تا 20 کیلومتر حرکت کنند. همچنین، تنها جادهی اصلی عقبه از بانه به جلو، آسفالت مناسبی نداشت. [454] .
وضعیت دشمن
دشمن به دلیل پیش بینی انجام عملیات سالانه ایران در جنوب، تصور نمیکرد عملیاتی بزرگ در غرب و محورهای آن انجام شود، عراق گمان میبرد در صورت انجام عملیات، در جبهههای غرب، تنها از محور آمدین امکان حملهای محدود وجود دارد؛ لذا، به تقویت خط آمدین پرداخت و در این محور، از هوشیاری لازم برخوردار بود. به همین دلیل دشمن نسبت به عملیات بیتالمقدس 2 و محورهای آن، به طور نسبی غافلگیر شد، و هنگامی که نیروهای خودی حمله خود را آغاز کردند، در مدت کوتاهی مواضع اصلی دشمن سقوط کرد. تنها، مقاومت مختصری بر روی ارتفاع قمیش مشاهده شد که آن هم بیشتر ناشی از مشکلات نیروهای خودی بود. با این حال، پس از عملیات بیتالمقدس 2 و نیز اولویت اصلی دشمن مطقه جنوب بود. اما به دلیل حساسیت منطقه و درک دشمن از قصد رزمندگان اسلام برای تصرف ارتفاعات مهم الاغلو و دولبشک، ارتش عراق، در مرحلهی دوم عملیات چند تیپ به منطقه اعزام کرد. دشمن در این اقدام، ابتدا از احتیاطهای سپاه یکم و دوم و دو تیپ مستقل دیگر استفاده کرد. علاوه بر این، دشمن با جمعآوری تعدادی از تانکهای مستقر در منطقه عمومی عملیات، آنها را از سمت چوارتا به منطقه اعزام کرد و تلاش نیروهای خودی را در مرحله دوم، ناکام گذاشت. البته، علت اصلی ناکامی نیروهای خودی بیشتر به دلیل وضعیت زمین و آب و هوا بود و اقدامات دشمن چندان اثری در آن نداشت. حمله بعدی نیز که 48 ساعت پس از مرحله دوم صورت گرفت، به دلیل مشکلاتی که ذکر شد و نیز حضور جدیتر دشمن و عدم عقبه مناسب، موفقیتی در پی نداشت. پس از این مرحله، دشمن به دلیل اهمیت این اهداف، دو تیپ 66 و 68 نیروی مخصوص را به منطقه اعزام کرد و با تجمع بر روی ارتفاع الاغلو مانع از استقرار نیروهای خودی شد. در این مرحله نیز نیروهای خودی برای سومین بار عقب نشینی کردند.
دشمن هنگام شروع مراحل دوم و سوم عملیات، با جدیت بیشتری به مقابله پرداخت و
[ صفحه 371]
عقب ماندگی و غافلگیری خود در مرحله اول را جبران کرد و از سقوط ارتفاعات دولبشک و الاغلو جلوگیری نمود.
وضعیت آب و هوا و زمین عوامل اصلی کاهش توان نیروها
کاهش توان نیروهای خودی مؤثرترین عامل در عدم دستیابی یگانها به اهداف عملیات بود. این موضوع به شدت تحت تاثیر دو عامل وضعیت آب و هوا و زمین قرار داشت. بارش برف سنگین، سرمای شدید، عدم وجود جادههای مواصلاتی و... توان نیروها را بسیار کاهش داده و باعث عدم کارایی آنان شده بود. یگانها برای رسیدن به مواضع دشمن میبایست مسیرهای طولانی را طی کرده و گاهی (مانند لشکرهای سیدالشهدا و عاشورا) یک شب زودتر نیروهای خود را نزدیک هدف مورد نظر مستقر میکردند. نیروها، بیشتر میبایست مسیرهای مملو از برف را شش تا هشت ساعت میپیمودند. در پارهای از نقاط تراکم برف به اندازهای زیاد بود که افراد تا زانو و کمر در آن فرو میرفتند. این وضعیت موجب کندی بسیار و خستگی مفرط نیروها میشد. در چنین اوضاعی، رزمندگان پس از طی مسیرهای طولانی که از غروب آفتاب تا ساعت یک و دو نیمه شب به طول میانجامید، میبایست به دشمن تک کرده و در بدترین شرایط شروع به درگیری میکردند. در این حالت، نیروها پس از یک راهپیمایی طولانی بر روی ارتفاعات پر از برف در برخی موارد حتی قدرت چکاندن ماشه اسحلهها را نیز نداشتند. در چنین وضعیتی یگانها توان اصلی خود را برای غلبه بر وضعیت آب و هوا و زمین از دست دادند و در نتیجه در تعرض به دشمن و سرعت بخشیدن به عملیات کندی محسوسی ایجاد شد.
عملیات بیتالمقدس 3
قبل از شروع عملیات گسترده آتی که به نظر میرسید در شمال سلیمانیه نخواهد بود، وضعیت خط دفاعی موجود اقتضا میکرد، با یک تک محدود، آسیبپذیری و ضعفهای آن برطرف شود. از این رو، تصمیم گرفته شد که در ارتفاعات گوجار، الاغلو، دولبشک و دشت کاریزه، عملیات انجام شود. اما با شروع حملات ارتش عراق به مناطق کردنشین کشورش، مردم پناه جوی کرد عراقی به سوی مرزهای ایران سرازیر شدند. این وضع، انجام عملیات در محور کاریزه و نیز فلش حمله از داخل خاک عراق به روی ارتفاعات گوجار و الاغلو را که بایستی قرارگاه رمضان انجام میداد، دچار ابهام کرد.
[ صفحه 372]
به این ترتیب، علاوه بر مشکل عقبه، کمبود نیرو و هوشیاری دشمن، عامل منفی دیگری نیز به آنها اضافه شد. [455] این موانع و مشکلات که هر کدام بخشی از عملیات را تهدید میکرد، موجب شد، منطقهی عملیاتی محدود شده و در مرحلهی اول فقط، عملیات بر روی ارتفاع گوجار انجام شود. اما بیشتر فرماندهان یگانها با طرح جدید مخالف بودند. استدلال آنها این بود که ارتفاع گوجار به تنهایی قابل دفاع نیست و از سوی دیگر، در محورهای الاغلو و دولبشک، چنانچه با فاصله زمانی بیشتری عملیات انجام شود، دشمن به طور کامل هوشیار شده و کار با مشکل جدی مواجه خواهد شد. [456] اما فرمانده نیروی زمینی سپاه که در صدد جلوگیری از به تعویق افتادن زمان عملیات بود، طرح جدید را مناسب میدانست، و پس از آن که فرمانده سپاه نیز نسبت به این طرح نظر مثبت داد، عملیات با هدف تصرف ارتفاع گوجار مورد تأیید قرار گرفت.
در واقع، این وضعیت نتیجهی اولویت یافتن منطقه حلبچه به جای منطقه عملیاتی بیتالمقدس 2 برای انجام عملیات بزرگ، در جلسه 11 اسفند 1366 بود. یکی از دلایل، تقدم یافتن منطقه حلبچه، بارش باران سیلآسا در منطقه عملیاتی بیتالمقدس 2 بود که پلها، عقبهها، جادهها و... را به میزان قابل ملاحظهای تخریب کرد. به گونهای که عملیات بر روی گوجار نیز در ذهن فرمانده سپاه در ابهام قرار داشت. [457] .
برای عملیات روی ارتفاع گوجار، لشکرهای 5 نصر، 31 عاشورا، و تیپهای 12 قائم و تیپ 35 امام حسن (ع) در اختیار قرارگاه نجف گذاشته شدند. مطابق طرح مانور، مسئولیت هر یک از یگانها به این شرح بود: لشکر نصر، تصرف یال اول گوجار از گرده هلکان تا پایین صخرهای؛ لشکر عاشورا، الحاق در زیر صخرهای با لشکر نصر و احداث خاکریز در تنگه؛ تیپ 35 امام حسن (ع)، تصرف یال اصلی و یال دوم و تصرف سه کیلومتر جلوتر (محل جدا شدن یال گاراده) همراه با پاکسازی و تأمین آن و تیپ قائم، تصرف قله ارتفاع گوجار و قسمتی از یال اصلی. [458] .
عملیات در 23 اسفند 1366 آغاز شد. در شب اول، به جز اهداف لشکر نصر و بخشی از جناح راست آن، کلیه هدفها به تصرف درآمد. در این حال دشمن فعالیت خاصی برای پس گرفتن مواضع از دست رفته انجام نداد.
در مرحله دوم، تیپ 35 امام حسن (ع) به منظور تصرف مواضع دشمن در ابتدای یال اول، در دو تپه جلوتر از قله هلکان وارد عمل شد و لشکر 5 نصر نیز به کمک این یگان رفت اما نتیجهای به دست نیامد. هم زمان با عملیات در این شب، دشمن بیشتر شیارهای دشت
[ صفحه 374]
هرمدان را با بمبهای شیمیایی گلوله باران کرد که با توجه به تجمع عقبه یگانها در این مناطق، بسیاری از نیروها مصدوم شدند.
در مرحله سوم، در 28 اسفند 1366 با چند روز تأخیر، لشکر عاشورا موفق شد صخرهای را تصرف کند. لشکر نصر نیز بر روی گرده هلاکان مستقر شد. بدین ترتیب، عملیات بیتالمقدس 3 پس از شش روز درگیری با موفقیت پایان یافت.
عملیات والفجر 10
مقدمه
در تهیه این بخش از کتاب از سند مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات والفجر 10، داود رنجبر، 1367، استفاده شده است.
چگونگی پایان عملیات بیتالمقدس 2، حاکی از آن بود که امکان تحقق عملیات گسترده سال 1366 در شمال سلیمانیه، به طور جدی در ابهام قرار دارد. این، در حالی بود که بخش وسیعی از یگانهای سپاه، در این منطقه به کار گرفته شده بودند و لشکرهای 41 ثارالله، 25 کربلا، 8 نجف، 33 المهدی (عج) و تعداد دیگری از یگانها نیز آماده بودند تا در صورت عبور از تنگه الاغلو و ورود به دشت کاریزه، وارد عمل شده و به تعمیق زمینی به دست آمده به طرف سلیمانیه بپردازند. با این وصف، از آنجا که از قبل، در منطقهی حلبچه و سد دربندیخان کار شناسایی و برخی اقدامات توجیهی صورت گرفته بود و فرمانده سپاه نیز این منطقه را به عنوان منطقهی یدک در نظر داشت - تا در صورت توقف عملیات در شمال سلیمانیه، بتوان عملیات بزرگ را در آنجا انجام داد - تمام توان سپاه معطوف به انجام عملیات در محور حلبچه و سد دربندیخان شد.
در اینجا، چگونگی انجام این عملیات - که در واقع، آخرین عملیات تهاجمی ایران به شمار میرود - مورد بررسی قرار گرفته است.
موقعیت منطقه
منطقه عملیاتی والفجر 10 شامل قسمتی از «دشت زور» (گلها) میباشد که در شمال آن، ارتفاعات سورن و در جنوب آن، ارتفاعات بالامبو، گوزیل و شیندروی قرار دارند. همچنین، در شرق منطقه، ارتفاعات پروینه - توانیر، کوه شنام، کوه دالانی، خورنوازان وجود دارند و در غرب و شمال غربی آن، دریاچه دربندیخان قرار دارد.
زمین منطقه عمومی دشت زور از خاک رس تشکیل شده است که هنگام بارندگی، تردد خودروها و نفرات به کندی صورت میگرفت. زمین منطقه کوهستانی، عموما صخرهای و
[ صفحه 375]
سنگی و به صورت پرتگاه است. این ارتفاعات در نزدیکی قله بیشتر به صورت صخرهای سنگی و در نزدیکی دامنه، با شیب تند هستند. همچنین، شیارهایی در منطقه وجود دارد که هر کدام نقش موثری در اختفا نیروهای خودی داشتند و گاهی به عنوان معابر وصولی مورد استفاده قرار میگرفتند. از جمله، شیارهای دره گلان، شیارزلم، شیار سورمر، شیار سازان، دره خورنوازان، شیار بالای روستای خوی و شیار شنام. تأسیسات نظامی دشمن در این منطقه عبارت بودند از: پادگان حلبچه که دارای پد آسفالته هلیکوپتر بود، پادگان لشکر 27 واقع در کانی بانکا، مقر فرماندهی دفاع الوطنی سپاه یکم واقع در منطقه رود ازه، و پایگاههای موشکی سام 2 و سام 7. راههای ارتباطی دشمن به منطقه عبارت بودند از: جاده سید صادق - خرمال - حلبچه؛ جاده حلبچه - طویله - نوسود؛ جاده اربت - سید صادق؛ - جاده اربت - دربندیخان - خرمال. پلها نیز به تناسب رودخانههای موجود در منطقه عبارت بودند از: پلهای زلم، ملاویسی، سرآوا، اماجنامن، حاجی ورفه و خاکی خول. مهمترین شهرهای عراق در این منطقه به ترتیب وسعت و اهمیت عبارتند از: حلبچه، خرمال، دوجیله. شهر حلبچه با جمعیتی در حدود 70 هزار تن در استان سلیمانیه و در جنوب شرقی دریاچه دربندیخان قرار دارد. این شهر از شمال به ارتفاعات سورن، از جنوب به ارتفاعات بالامبو، از شرق به ارتفاعات شیندروی، پروینه، توانیر، پنج قله، و از غرب به ارتفاع تیمورژنان و دریاچه دربندیخان محدود میشود. شهر خرمال نیز در شمال شرقی حلبچه واقع است. این شهر به دو قسمت جدید و قدیم تقسیم شده بود که در پی قیام مردم خرمال، حکومت عراق بخش قدیمی شهر را ویران کرد. شهر دوجیله نیز در پنج کیلومتری شمال غربی شهر حلبچه قرار گرفته است. در غرب این شهر دریاچه دربندیخان قرار دارد. منطقه دوجیله قبلا بیش از آن که مسکونی باشد، نظامی بوده و قسمت عمدهای از قرارگاههای دشمن در این منطقه و حوالی آن مستقر بودند. روستاهای این منطقه، در پی سیاست حکومت بعثی در مناطق آزاد شده مبنی بر محدود کردن مبارزه اکراد، ویران شد و تنها چند روستا سالم ماند، از جمله: بیاره، هاوارلی یاموک، انب، ابابیده و جلیله.
[ صفحه 376]
سابقه عملیاتی منطقه
عملیات بیتالمقدس 2 با توجه به هوشیاری دشمن نسبت به جهت تلاش ایران در این
محور و همچنین، وجود مشکلات فراوان در فصل زمستان و شرایط خاص آب و هوایی منطقه، نتیجه مطلوبی به همراه نداشت و همین مسئله، مقدمات توجه به سایر محورهای عملیاتی را فراهم کرد. لذا، هم زمان با عملیات بیتالمقدس 2، در منطقه حلبچه نیز تک محدودی طراحی شد که بنا به دلایلی صورت نگرفت اما با توجه به نتیجه عملیات بیتالمقدس 2، منطقه عمومی حلبچه بار دیگر مورد توجه فرماندهی سپاه قرار گرفت. پیش فرضهای موجود نسبت به کسب موفقیت در منطقه حلبچه، از نظر موقعیت زمین و نیز عدم حضور دشمن در این محور و فقدان مشکلات اساسی، موجب شد، این منطقه در مقایسه با منطقه عملیاتی بیتالمقدس 2 و مشکلات زیاد آن از جمله فقدان عقبه مناسب، هوشیاری دشمن و... انتخاب شود. این منطقه بارها مورد توجه طراحان نظامی سپاه قرار گرفته بود ولی وجود شرایط و مسائل گوناگون مانع از انجام تلاش جدی در این منطقه میشد. پس از عملیات والفجر 4، احداث تونل بر روی ارتفاعات سورن آغاز شد و بدین ترتیب، جاده اصلی تا روی سورن کشیده شد و از نقطهی دزلی به ملخور نیز جادهای احداث گردید. آگاهی دشمن از احداث تونل و همچنین صعب العبور بودن ارتفاعات، از سرعت عمل در احداث این جاده و دیگر اقدامات مهندسی میکاست. در نتیجه، با وجود تاکید فرماندهی سپاه و بررسی جوانب امر، هیچ گاه شرایط لازم برای انجام عملیات فراهم نشد. عوامل گوناگونی در عدم انجام عملیات اساسی و جدی در این منطقه موثر بودند، که از جمله میتوان به ویژگیهای زمین منطقه که شامل ارتفاعات سرکوب در شرق، شمال شرقی و جنوب آن و نیز دریاچه دربندیخان در غرب و شمال غربی آن است، اشاره کرد. بر این اساس، انجام عملیات در این منطقه، مستلزم طراحی مانور گسترده بود. تا سال 1366، چون امکان انجام عملیات گسترده در جنوب وجود داشت، عملیات در این منطقه مورد توجه قرار نگرفت. ولی در وضعیت جاری و براساس تدبیر جدید و نیز به دلیل عدم وجود راه کار در جبهه جنوب که متناسب با توان سپاه باشد، منطقه عمومی حلبچه برای انجام عملیات گسترده مورد توجه قرار گرفت. ضمن این که ضرورت انجام عملیاتی پیروز، قبل از پایان سال 1366، که از ابعاد سیاسی - تبلیغاتی مناسبی برخوردار باشد، در این انتخاب بیتأثیر نبود.
[ صفحه 377]
آماده سازی منطقه
عقبهسازی و احداث جاده مناسب بر روی بلندیهای صعب العبور و اتصال آن به
منطقه عملیاتی از مهمترین مسائل عملیات بودند که به طور جدی مورد توجه قرار گرفتند. زیرا، در صورت عدم آمادهسازی جاده، بار دیگر انجام عملیات به تعویق میافتاد. جادههای مورد نظر در منطقه که بیشتر به دو عقبه اصلی مریوان - سنندج و باختران وصل میشدند عبارت بودند از: 1- اتصال جاده ملخور به دشت یا عقبه مریوان؛ 2- جاده گوزیل با عبور از رودخانه آب سیروان و اتصال آن به حلبچه یا عقبه پاوه؛ 3- جاده از غرب بالامبو به غرب حلبچه. مسئولیت اصلی احداث این جادهها به عهده جهاد سازندگی و مهندسی سپاه بود. توپخانه نیز در این منطقه به تدریج پای کار آمد و قرار بود از نیروی زمینی ارتش هم برخی نیازمندیها تأمین شود که تحقق این امر بدون مشکلات و اتلاف وقت نبود. هوا نیروز علیرغم آن که حدود شش روز قبل از عملیات توجیه شده بود اما توانست به خوبی در روز نخست عملیات، شهدا و مجروحان را تخلیه کند و این موضوع حاکی از آمادگی بالای این نیرو بود. در مجموع، اقداماتی که برای آمادگی عملیات لازم بود طی دو ماه انجام گرفت و این زمان در مقایسه با آماده سازی عملیاتهای گسترده در گذشته، زمان بسیار مطلوبی بود.
طرح مانور
موقعیت زمین منطقه نقش اصلی و تعیین کنندهای در نحوهی اصلی مانور عملیات
داشت، زیرا به دلیل وجود ارتفاعات سرکوب سورن در شرق منطقه عملیاتی و وجود دریاچه دربندیخان در غرب آن، در حد فاصل انتهای شمال غربی - شرقی دریاچه تا ارتفاعات سورن، تنگهای به عرض 10 کیلومتر به وجود آمده بود. در مباحث طرح مانور، تضمین موقعیت عملیات مستلزم انسداد این تنگه با الحاق از دو محور یاد شده به ترتیب زیربود: در محور شمال از ملخور به طرف خرمال و از محور جنوبی، از غرب بالامبو در امتداد تیمورژنان با تصرف سر پل در کمر دریاچه، و سرانجام، الحاق دو بازو در تنگه و محاصره دشمن. به منظور تحقق این مانور، سه قرارگاه از سه محور در نظر گرفته شدند. قرارگاه قدس در محور شمالی که مأموریت بستن تنگه و تصرف پل گردکو (عقبه اصلی دشمن به کل
[ صفحه 378]
منطقه) را به عهده داشت. قرارگاه فتح در محور جنوبی که میبایست ضمن تصرف بالامبو و تیمورژنان، با تأمین سرپل در کمر دریاچه، برای مقابله با حرکت احتمالی دشمن با احداث پل، آمادگی لازم را کسب میکرد. در محور میانی، قرارگاه ثامن الائمه (ع) تا در محور گوزیل - دشت سازان به سوی حلبچه پیشروی کرده و در مرحله دوم، جاده بیاره - طویله - نوسود را تصرف و آزاد میکرد. قرارگاه رمضان علاوه بر ماموریت شناسایی، باید تحرکاتی را در عمق و عقبه دشمن انجام میداد. همچنین، تصرف شهر حلبچه و انهدام توپخانه بخش دیگری از برنامههای نامنظم بود که در مجموع با مشارکت تیپ 75 ظفر و کردهای معارض بایستی انجام میشد. مرحلهبندی عملیات از مسائل مهمی بود که بخشی از مباحث طرح مانور را به خود اختصاص داده بود. در پیش فرضهای موجود گاهی بین یک تا سه مرحله پیش بینی میشد. طرح ایدهآل و مطلوب که از هوشیاری دشمن نسبت به سمت اصلی تک نیز ممانعت میکرد، انجام عملیات در یک مرحله بود، اما مشکلات موجود برای اتصال جاده از ملخور و شیار زلم به خرمال، مانع از تحقق این امر بود. لذا، پس از آن که مقرر شد عملیات در دو مرحله انجام شود، تصمیم گرفته شد برای حل این مشکل فاصله بین مرحله اول و دوم کاهش یابد. سازمان رزم سپاه پاسداران در این عملیات به شرح ذیل بود: قرارگاه قدس: لشکرهای 7 ولی عصر (عج) با شش گردان؛ 17 علی ابن ابیطالب (ع) با شش گردان؛ 19 فجر با شش گردان؛ 25 کربلا با 10 گردان؛ 33 المهدی (عج) با شش گردان؛ 41 ثارالله با هفت گردان و 39 بیت المقدس با چهار گردان. قرارگاه ثامن الائمه (ع): لشکر 9 بدر با هشت گردان؛ تیپهای 29 نبی اکرم (ص) با شش گردان؛ 36 انصارالمهدی با چهار گردان؛ 75 ظفر با دو گردان و ویژه شهدا با شش گردان؛ سپاه چهارم با شش گردان. قرارگاه فتح: لشکرهای 8 نجف با پنج گردان؛ 11 امیرالمؤمنین (ع) با چهار گردان؛ 14 امام حسین (ع) با پنج گردان و تیپهای 44 قمر بنیهاشم (ع) با سه گردان؛ 82 صاحب الامر با سه گردان؛ 91 بقیهالله با سه گردان و انصارالرسول (ص) با سه گردان و یک تیپ نامنظم. در مجموع، 10 لشکر و 9 تیپ شامل 103 گردان، در عملیات والفجر 10 وارد عمل شدند. [459] .
[ صفحه 379]
شرح عملیات
اشاره
پس از انجام بحث و بررسیهای لازم، ساعت 2 بامداد 23 اسفند 1366 برای ساعت «س» تعیین شد. اما چون در برخی از محورها نیروها میبایست فاصله زیادی را تا رسیدن به هدف طی میکردند، در نتیجه، شروع عملیات از ساعت 2 تا 4 بامداد در محورهای مختلف متغیر بود. در این عملیات، نیروها با سرعت عملی بالا، به بیش از 90 درصد از اهداف تعیین شده دست یافتند. به جز عکسالعمل دشمن در محورهای شاخ سورمر و شاخ شمیران، تحرک دیگری از نیروهای عراقی مشاهده نشد. در محور چناره نیز با وجود یخبندان و با چهار ساعت تأخیر، اهداف مورد نظر تأمین شد و تعداد زیادی از نیروهای دشمن که در خواب به سر میبردند، کشته یا اسیر شدند. در محور قرارگاه قدس، پس از تصرف ملخور و ارتفاعات چناره، خورنوازان، هانی قول و تپه حمید، به دلیل عدم اتصال جاده، عملیات متوقف شد. در محور قرارگاه فتح نیز، علیرغم تصرف بالامبو و تنگه، به دلیل توقف عملیات قرارگاه قدس و همچنین، عکسالعمل دشمن در جناح چپ، نیروها، از انجام عملیات بر روی شاخ سورمر و شاخ شمیران باز ماندند. در محور میانی، قرارگاه ثامنالائمه (ع)، ارتفاعات مگر، و نیمی از ارتفاع شیندروی را تصرف کرد و برای الحاق روی یال ارتباطی، شامل دشت سازان و سپس نیمی دیگر از ارتفاعات شیندروی، علیرغم روشن شدن هوا، تک را ادامه داد. با توجه به موفقیتهای به دست آمده، نیروها از روحیهی خوبی برخوردار بودند، ضمن این که تلفات خودی بسیار اندک بود. علاوه بر این، به دلیل از هم گسیختگی دشمن و عدم حضور جدی در منطقه، فرماندهان بر انجام سریع مرحله دوم عملیات تاکید داشتند. مشکل اساسی در این مرحله، عدم اتصال جاده هانی قول بود، تا این که در ساعت 14 روز 24 اسفند 1366 خبر اتصال جاده به قرارگاه رسید. لذا مقرر شد، مرحله دوم عملیات در شب سوم انجام گیرد. در این حال، با ایجاد 48 ساعت وقفه در عملیات، دشمن دست به تحرکاتی زد که حاکی از غافلگیری کامل عراق نسبت به اهداف مورد نظر و سمت اصلی تک بود. این نقل و انتقالات و تحرکات دشمن بیش از همه بر روی شاخ سورمر و شاخ شمیران، و در اولویت بعدی، در برابر قرارگاههای فتح و ثامن الائمه (ع) مشاهده میشد. از سوی دیگر، تبلیغات جبهه خودی تا مرحله دوم نیز در شکلگیری اقدامات دشمن بیتأثیر نبود. در این تبلیغات،
[ صفحه 380]
محور قرارگاه قدس به عنوان محور انجام عملیات ظفر 7 با مشارکت نیروهای تحت امر قرارگاه رمضان و اکراد معارض اعلام شد، در حالی که، تلاش در محور قرارگاه فتح و ثامن الائمه (ع) مسکوت ماند. این اقدام، بر حساسیت دشمن نسبت به دو محور میانی و جنوی افزود و موجب غفلت عراق از محور قرارگاه قدس شد. دشمن مبتنی بر چنین درک و ذهنیتی، ستونهای متعدد و طویلی را با عبور از پلهای ملاویسی و زلم به سوی دوجیله و سپس حلبچه روانه کرد. به گونهای که تیپ کماندویی 68 نیروی مخصوص پس از ورود به منطقه، در روز اول پاتکهای خود را بر روی شیندروی آغاز کرد. در مجموع، به نظر میرسید دشمن نسبت به محور قرارگاه قدس از حساسیت چندانی برخوردار نیست، ضمن آن که در همان ابتدا، تحرکات محدود دشمن با آتش موثر این قرارگاه ناکام و متوقف شد. در این مرحله، قرارگاه رمضان تنها توانست پمپ بنزین شهر حلبچه را منهدم کند.
مرحله دوم
سرانجام مرحله دوم عملیات پس از 48 ساعت وقفه، در شب 25 اسفند 1366 آغاز
شد. قرارگاه قدس با تصرف پل زلم، تنگه خورمال را مسدود کرد. در پی آن، به قرارگاه فتح ابلاغ شد، به پیشروی خود ادامه دهد تا با قرارگاه قدس الحاق کند؛ قرارگاه ثامن الائمه (ع) نیز از روی ارتفاعات شیندروی به سمت دشت سرازیر شد. در این مرحله نیز سرعت عمل نیروها قابل توجه بود، به گونهای که قرارگاه فتح تا صبح روز 25 اسفند 1366 موفق شد ارتفاعات دارزین و سرپل مورد نظر را تصرف کرده و به طرف جاده آسفالته حلبچه و دریاچه دربندیخان پیشروی کند. قرارگاه ثامن الائمه (ع) نیز با سرازیر شدن ازروی شیندروی به سمت محور جاده و ارتفاعات پنج قله، به دلیل خالی بودن منطقه از دشمن، با مشکلی روبه رو نشد. بدین ترتیب، در صبح روز سوم عملیات، با تصرف پل زلم و بسته شدن تنگه، کلیه نیروهای دشمن به محاصره درآمده و دست به عقب نشینی زدند. به دلیل بسته بودن عقبه دشمن، ستونهای عراقی در منطقه سرگردان شده و در مواجه با نیروهای خودی، به هر سمت میگریختند. قرارگاه فتح با مشاهده وضعیت دشمن مرحله سوم عملیات را در روز آغاز کرد و در یک خیز، به سوی پادگان زمقی رسید. در حوالی ظهر، یگانهای تابعه این قرارگاه نیز به دروازههای شهر دوجیله رسیدند. در این شرایط، بیشتر نیروهای دشمن در حد فاصل سه کیلومتری جنوب پل زلم تا شهر دوجیله تجمع کرده بودند. دشمن نخست تلاش خود را
[ صفحه 382]
متوجه پل زلم کرد تا شاید بتواند حلقه محاصره را بشکند، اما با مقاومت نیروهای خودی و اجرای آتش مناسب، دشمن با دادن تلفات، از تصرف این پل منصرف شد. در این حال، قرارگاه ثامن الائمه (ع) توانست پس از درگیری اندک با گروههای ضد انقلاب در اطراف شهر نوسود، جادهی مهم نوسود - بیاره را آزاد کند، که در نتیجه بیشتر تحرکات نیروهای خودی در این محل متمرکز شد و در عمل، ضرورت احداث سایر جادهها - که از قبل مورد تأکید قرار گرفته بود - کاهش یافت.
مرحله سوم
مرحله سوم عملیات در 26 اسفند 1365 با هدف پیشروی در شمال رودخانه زلم، و
نیز الحاق قرارگاه قدس با قرارگاه فتح در دوجیله آغاز شد. در پی پیشروی رزمندگان در شمال رودخانه زلم، نیروهای خودی در موقعیت جدید که شامل سه تپان، جاده ارتباطی و تپههای کوچک مشرف بر پل ملاویسی بود، با احداث خاکریز استقرار یافتند. در محور جنوب پل زلم، با وجود تجمع انبوه دشمن، پیشروی نیروها، همراه با درگیری شدید ادامه یافت و سرانجام، رزمندگان ساعت 5 صبح به دروازهی شهر دوجیله رسیدند و بدین ترتیب، الحاق صورت گرفت. با بسته شدن تنگه، بخشی از نیروهای دشمن از طرف سد دربندیخان موفق به فرار شدند و باقی مانده نیروهای موجود نیز در منطقه به هلاکت رسیده و یا به اسارت درآمدند. در پی وضعیت جدید، تثبیت خط پدافندی مناسب در تنگه و نیز تصرف شاخ سورمر و شاخ شمیران - که در طی عملیات به دلیل هوشیاری دشمن ناموفق بود- در دستور کار قرار گرفت.
مرحله چهارم
به منظور تحکیم خط پدافندی در تنگه، مرحله چهارم عملیات در شب هفتم انجام
شد. در این مرحله، نیروهای خودی ضمن تصرف یال و تپه ریشن، در محور جاده شمال سه تپان نیز به طور مختصر پیشروی کردند.
مرحله پنجم
در مرحله پنجم عملیات نیز شاخ سورمر و شاخ شمیران به تصرف درآمد. در مرحله
پنجم عملیات که بعدها بیتالمقدس 4 نام گرفت، منطقه وسیعی از خاک دشمن آزاد شد که شامل دو ارتفاع و تعداد زیادی روستا بود.
[ صفحه 383]
اقدامات و واکنش دشمن
تحرکات ضعیف و گاهی عدم واکنش نیروهای عراقی، تحلیلهای متفاوتی از
غافلگیری و یا هوشیاری دشمن و میزان آن مطرح کرد. اما در مجموع، میتوان چنین نتیجه گرفت که دشمن علیرغم مشکلاتی که داشت در عملیات بیتالمقدس 2 توان زیادی برای متوقف کردن و - در صورت امکان - بازپس گیری مناطق تصرف شده به کار برد. از میزان سرمایهگذاری دشمن چنین استنباط میشد که نسبت به جهت و سمت اصلی تک نیروهای خودی و تبعات گسترده آن در صورت اتصال به منطقه آزاد شده نیروهای اتحادیه میهنی کردستان آگاه بوده و تلاش میکرد از هر گونه تصرف جا پا در فصل زمستان و توسعه آن در فصل بهار جلوگیری کند. در فاصله عملیات بیتالمقدس 2 تا والفجر 10 تحرکات نیروهای خودی در آن منطقه مجددا بر حساسیت دشمن افزود، لذا از تاریخ 4 و 5 اسفند 1366 به بعد دشمن اقدام به دو تلاش اساسی نمود: 1- تهاجم سنگین به منطقه آزاد شده و اقدام به باز پس گیری آن. 2- تلاش مهندسی و حمله بر روی ارتفاعات آسوس و تهدید جناح شمالی منطقه عملیاتی بیتالمقدس 2. در منطقه عمومی دشت زور به غیر از انتقال 4 الی 5 تیپ و در برخی از مناطق تعویضهای جاش با نیروهای نظامی، تلاش دیگری از دشمن گزارش نشد. نظر به اینکه ستون پنجم، افزایش تردد نیروهای خودی را مشاهده میکرد و نیروها با اتوبوس تا دزلی منتقل میشدند و نیز دشمن در برخی از محورها نسبت به احداث جاده و عقبه دارای دید بود، عدم عکسالعمل جدی از طرف دشمن ابهام برانگیز بود. در آغاز عملیات، نخستین واکنش دشمن در شاخ سورمر و شاخ شمیران مشاهده شد. اسرای دشمن نیز اظهار میکردند. «ما از 10 روز قبل در انتظار ]حمله نیروهای ایرانی[ بودیم.» حرکت بعدی دشمن، به کارگیری چهار تا پنج تیپ بود که بیشتر، در ارتفاعات شیندروی و بالامبو مستقر شدند. پس از مسدود شدن تنگه در مرحله سوم، نیروهای دشمن تلاش کردند از محاصره خارج شوند اما موفق نشدند. پس از آن که دشمن درک صحیحی نسبت به عملیات پیدا کرد نتوانست اقدام جدی برای باز پس گیری انجام دهد، چون از نظر زمان عقب بود، و یک جبهه را به طور کامل با توپخانه، فرماندهی و... از دست داده بود، لذا، سعی کرد از پیشروی نیروهای خودی به سمت سید صادق جلوگیری کند. بعدها، هنگامی که فرمانده لشکر 43 به اسارت درآمد، در اظهارات خود، ضمن تجدید و ابراز شگفتی از سرعت عمل نیروها، بر غافل گیری کامل عراق تأکید کرد. وی همچنین گفت:
[ صفحه 384]
«ما از یک ماه پیش به منطقه حساس شدیم و جاده را میدیدیم، ولی جدی نگرفتیم.» وی افزود: «روز دوم عملیات با فرمانده سپاه تماس گرفتم و گفتم عملیات اصلی است، نپذیرفت ولی روز سوم پذیرفت.» پس از عملیات والفجر 10، با توجه به اظهارات اسرای دشمن و نیز مجموع اقدامات و عکسالعملهای ارتش عراق در حین انجام عملیات و پس از آن، به نظر میرسید که دشمن نسبت به این عملیات به طور کامل غافلگیر بوده است. زیرا دشمن بنا بر تجارب گذشته، همواره در منطقه جنوب منتظر عملیات زمستانی و گستردهی ایران بود، که سال 1366 نیز از آن مستثنی نبود. دشمن در برابر اقدامات ایران از فاو تا پاوه - به دلیل عدم درک صحیح از تدابیر جدید ایران - نتوانست به جمعبندی صحیحی برسد، لذا، چنین پیش بینی میکرد که عملیات ایران در جبهه جنوب خواهد بود. در منطقه غرب نیز، عراق، منطقه بیتالمقدس 2 را منطقه اصلی عملیات و محور حلبچه را منطقه فریب میدانست. این پیش فرض، عنصر اصلی در عقب ماندگی دشمن و عدم درک صحیح نسبت به ابعاد و گستردگی عملیات و نیز سمت اصلی تک ایران به شمار میرفت که سرانجام منجر به از دست دادن منطقه وسیعی از دشت زور شد. اما حمله به فاو نشان داد که عراق در استراتژی عملیاتی خود، تغییر اساسی داده است.
عملیات بیتالمقدس 4
در طرح مانور عملیات والفجر 10، تصرف ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شمیران
واقع در محور سد دربندیخان پیش بینی شده بود. زیرا این ارتفاعات در حفظ جناح مواضع خودی و تسلط دید و تیر بر عقبه دشمن، دارای اهمیت بودند، اما به دلیل کمبود توان و هوشیاری دشمن، به جز تپههای شرق ارتفاع شاخ سورمر، سایر مواضع تصرف نشد. پس از پایان عملیات والفجر 10، حضور دشمن در آن محور، به عنوان نقص محور چپ منطقه عملیاتی والفجر 10 عنوان گردید و تصمیم گرفته شد، با انجام عملیات، بر روی این ارتفاعات و نیز ارتفاع برددکان این نقص مرتفع شود. بدین منظور، لشکرهای 10 سیدالشهدا، 27 حضرت رسول (ص)، 155 ویژه شهداء و 57 ابوالفضل (ع) و تیپ 18 الغدیر تحت امر قرارگاه فتح 5 نیروی زمینی سپاه قرار گرفتند. [460] .
[ صفحه 386]
استعداد یگانهای عمل کننده در این عملیات عبارت بود از: لشکرهای 10، با 9 گردان؛ 27، با شش گردان؛ 155 با پنج گردان 57، با پنج گردان؛ و تیپ 18، با سه گردان. [461] .
عملیات در پنج فروردین 1367 [462] ، (ده روز پس از عملیات والفجر 10) [463] آغاز شد. در شب اول، هدف اصلی، تصرف ارتفاع شاخ شمیران بود که میبایست لشکر 27 آن را تصرف میکرد. بعد از ظهر روز عملیات، در حالی که نیروهای این یگان در یالها و شیارهای تیمورژنان مستقر بودند، مورد حمله هواپیماهای عراقی قرار گرفتند که بر اثر آن بیش از 70 تن از نیروهای لشکر 27 شهید و مجروح شدند و سازمان یک گردان از هم گسیخت. در ساعت 23، غواصهای لشکر 10 موفق شدند از ساحل تیمورژنان به سوی ساحل دشمن رفته در آن سوی سد دربندیخان پیاده شوند، اما نیروهای بعدی که باید از تنگه شاخ سورمر عبور میکردند، بر اثر آتش پی در پی دشمن متوقف شدند. یگانهای دیگر نیز تعرض خود را شروع کردند. از ساعت 4 صبح، درگیری شدیدتر شد و سرعت پیشروی یگانها افزایش یافت. لشکرهای 10 و 57 دور تا دور ارتفاع شاخ شمیران را به عنوان اصلیترین هدف عملیات، محاصره کرده و در صدد تصرف آن برآمدند. لشکر 27 در دشت تولبی نیز با انهدام سه تانک و غنیمت گرفتن سه تانک دیگر، در حال پیشروی بود به گونهای که تانکهای دشمن را وادار به عقب نشینی کرد. درگیری روی شاخ شمیران به صبح کشید؛ حوالی ساعت 10 صبح، نیروهای لشکر 57 که در بالا رفتن از ارتفاعات و تصرف هدفهای کوهستانی جسارت و مهارت ویژهای داشتند، بر روی ارتفاع با دشمن به جنگ تن به تن پرداخته و سنگرها را یکی پس از دیگری پاکسازی کردند. آنها توانستند بر روی ارتفاع مستقر شوند. در پی این اقدام، نیروهای دشمن که در یالهای سمت چپ شاخ شمیران و شاخ سورمر در مقابل لشکر 10 مقاومت میکردند، متزلزل شده و عقب نشینی کردند. به این ترتیب، شاخ سورمر نیز سقوط کرد. از این پس، تمام تلاش دشمن متوجه پس گرفتن ارتفاع شاخ شمیران شد. در شب دوم، در حالی که لشکر 27 آماده میشد تا از دشت تولبی به سوی ارتفاع برددکان، حمله خود را آغاز کند، نیروهای عراقی در ساعت 30 دقیقه بامداد به ارتفاع شاخ شمیران حمله کردند. این اقدام که با حجم وسیع آتش همراه بود، راه کمک رسانی به نیروهای لشکر 57 را مسدود کرد. در این حمله، عراق برخی مواضع را نیز به تصرف درآورد اما حدود ساعت 5 صبح، لشکر 57 بار دیگر دشمن را عقب زد.
[ صفحه 387]
پس از عدم تحقق هدف مرحله دوم (تصرف ارتفاع برددکان و مواضعی واقع در جلوتر از شاخ شمیران (، به دلیل شرایط موجود و وجود برخی کمبودها در یگانها تصمیم گرفته شد که ارتفاع شاخ شمیران به عنوان هدف اصلی، حفظ شود. لذا، عملیات در 19 فروردین 1367 با تصرف ارتفاعات شاخ شمیران و شاخ سورمر پایان یافت. در این عملیات، 498 تن از ارتش عراق به اسارت درآمدند. همچنین، چهار تیپ پیاده و تیپ 68 نیروی مخصوص و دو گردان پیاده به میزان 70 تا 100 درصد و یک گردان زرهی به میزان 70 درصد منهدم شدند. از نیروهای خودی نیز 105 تن شهید و 375 تن مجروح شدند. همچنین حدود 50 تن از نیروهای تیپ 18 الغدیر ناپدید شدند. [464] .
جمع بندی و نتیجه گیری
از فروردین 1366 تا فروردین 1367 - به جز عملیات کربلای 8 که ادامه عملیات
کربلای 5 به شمار میرفت - تمام عملیاتهای جمهوری اسلامی در مناطق کوهستانی شمال غرب انجام شد. در این مقطع، بیش از 55 عملیات ایذایی، کوچک، محدود و بزرگ صورت گرفت. که سپاه پاسداران بیش از 51 عملیات در همین سطوح انجام دادند. در میان عملیاتهای انجام شده در شمال غرب، عملیاتهای کربلای 10، نصر 8، بیتالمقدس 2 و والفجر 10 نسبت به سایر عملیاتها، مهمتر بودند و آثار آنها تعیین کنندهتر تلقی میشد. در عملیاتهای سال 1366، نیروهای خودی، شهرهای ماووت، حلبچه، خرمال، سید صادق، چند قریه و دهها ارتفاع مهم منطقه را به تصرف در آوردند و یا بر آنها مسلط شدند. از نظر کمی، در این سال، جبهه خودی بیشترین عملیات را انجام داد که سهم قرارگاه رمضان در انجام تکهای ایذایی و کمک به عملیات محدود و بزرگ سپاه قابل توجه بود. هم زمان با بروز تحولات در جبهههای نبرد، جنگ شهرها و جنگ نفتکشها نیز آغاز شد. با شروع عملیات کربلای 8 در 18 فروردین 1366 و در جریان عملیات کربلای 10 در 25 فروردین تا 10 اردیبهشت 1366 و نیز، هم زمان با عملیات نصر 4 و 5 در تابستان این سال، جنگ شهرها به طور متناوب ادامه یافت. پس از این زمان، تا شهریور ماه، این جنگ به طور پراکنده استمرار پیدا کرد. مسئله تازه در حملات عراق، توسعه دامنهی جنگ شهرها به مناطق کردنشین این کشور بود، که از نظر مقامات عراقی به دلیل همکاری با نیروهای ایرانی و کردهای معارض، مستحق تنبیه بودند. اوج این رفتار، بمباران گسترده شیمیایی اکراد
[ صفحه 388]
عراق در حلبچه بود که وجب حیرت و واکنش بینالمللی شد. هم زمان با این فاجعه، و در جریان عملیات والفجر 10، عراق از هشتم اسفند 1366 حملات هوایی و موشکی خود را علیه تهران و سایر شهرهای ایران وسعت بخشید و جنگ شهرها یک بار دیگر میادین نبرد را تا حدودی تحتالشعاع خود قرار داد. ایران نیز در سطح محدودتر، بغداد و برخی شهرهای عراق را مورد حمله قرار داد. این حملات تا دوم فروردین 1367 ادامه یافت. مرحله آخر جنگ شهرها، از 21 فروردین 1367 آغاز شد که در 31 همین ماه 1367 به پایان رسید. [465] .
مسئله مهم دیگر در سال 1366، تشدید تلاش قدرتهای بزرگ برای مسلح کردن ارتش عراق بود، که با توجه به برتری ایران در صحنه نبرد، موازنهی تسلیحاتی را به نحو قابل ملاحظهای به نفع این کشور تغییر داد. از سلاحهای استراتژیک که در این سال به عراق داده شد، میتوان از هواپیماهای پیشرفته میگ 29 و میگ 31 نام برد که در جنگ شهرها توانایی و برتری عراق را بیش از پیش افزایش دادند. بر پایه اخبار منتشر شده، عراق 25 فروند میگ 29 از شوروی دریافت کرد. [466] علاوه بر این، میزان ارسال سلاح از اتحاد جماهیر شوروی به عراق که از سال 1986 میلادی آغاز شده بود، تا اوایل سال 1988 میلادی به 9 / 3 میلیارد دلار رسید. همچنین، شوروی، تعداد قابل ملاحظهای موشک دوربرد نیز به عراق تحویل داد. [467] این سلاحها- به غیر از انبوه تانک، نفربر، قبضههای توپ، هلیکوپتر و... - ارتش عراق را پس از هفت سال جنگ، به مراتب بیش از شروع جنگ توانمند ساخته بود. اخبار غیر آشکار نیز حاکی از آن بود که عراق در آستانه دست یابی به بمب اتمی است. همچنین، در زمینه تهیه سلاحهای شیمیایی، حمایت بیدریغ کشورهای اروپایی از عراق، موجب شد که بغداد مهلکترین مواد شیمیایی را در زرادخانههای خود انبار کرده و از آنها در میدان نبرد استفاده کند. افزایش قابل ملاحظه توان تسلیحاتی عراق، بنبست ادامه جنگ در جبههی جنوب و یک نواختی ارتش عراق در نحوهی مقابله با حملات ایران، نگرانی فرماندهان را برانگیخت. در نظر فرمانده سپاه این خطر وجود داشت که عراق به شیوه غلط خود در پاسخ به حملات ایران پی خواهد برد و در آن زمان، توان جبههی خودی قادر به مقابله با دور جدید حملات این کشور نخواهد بود. زیرا شکاف میان توانایی دو طرف در صحنه نبرد قابل ترمیم نبود. اساسا، توان نظامی ایران به دلیل آن که بر پایهی استراتژی جنگ تا یک پیروزی برجسته نظامی استوار بود، لذا، سازمان، مهندسی، لجستیک و... به طور موردی و در صورت نیاز تقویت میشد؛ بنابراین جمهوری اسلامی، تنها قادر بود در شرایطی که عراق در لاک دفاعی
[ صفحه 389]
قرار دارد، با شناخت نقاط ضعف دشمن و با استفاده از اصل غافلگیری، ابتکار عمل را به دست گیرد. بر این شرایط که وضعیت نظامی در سال 1366 را پدید آورده بود، عدم اجماع نظر بین فرماندهان نظامی (سپاه) و مسئولان سیاسی و همچنین کنار ماندن توانایی لجستیکی ارتش از صحنه نبرد را باید افزود. اعتقاد فرماندهان سپاه به استراتژی «جنگ جنگ تا پیروزی» به جای «عملیات برای یک پیروزی» که براساس درک آنها از نظرات امام استوار بود، موجب عدم تفاهم در سطح عالی تصمیمگیری شد. مسئلهای که فرماندهان از آن به عنوان تجربهای تلخ و درس اساسی از جنگ تحمیلی یاد میکنند. [468] همچنین، جدایی ارتش و سپاه از یک دیگر که از تابستان سال 1364 به طور کامل تحقق یافت، گرچه صحنه تصمیمگیری را شفاف کرد و شکاف و ناهمآهنگی میان صفوف نیروهای رزمنده را برطرف ساخت، اما به دلیل آن که یگانهای ارتش در میدان نبرد نبودند، بخش قابل توجهی از سلاح، مهمات و تجهیزات این نیرو نیز از صحنههای نبرد کنار ماند - گرچه در عملیاتهای مختلف، بخشی از این امکانات به پشتیبانی از عملیات سپاه اختصاص مییافت. در چنین شرایطی، با تاکید بر ضعفهای اساسی در جبههی خودی و احتمال تحرک جدید ارتش عراق، (که چندان هم جدی گرفته نشد) فرمانده سپاه را بر آن داشت که در اوایل سال 1366 از سمت خود استعفا دهد. ایشان در این باره گفته است: «بعد از عملیات کربلای 5، ما یک بازنگری در خودمان کردیم و دیدیم چند ضعف اساسی در ما پیدا شده است. اولین ضعف، زمینگیر شدن بخش قابل توجهی از نیروها در فاو، شلمچه، جزایر مجنون و... بود. لشکرها و تیپها هر کدام تا دو محور خط پدافندی داشتند. دوم، تجربه نشان داده بود که سیاست و استراتژی سپاه برای کشاندن امکانات کشور به جنگ، شکست خورده است. سوم، دست ما در جنوب برای دشمن کاملا رو شده بود. یعنی غافلگیری تقریبا به یک داستان تبدیل شده بود. از ارتش هم توان محدودی به سمت ما آمد. و این]مسائل[منجر به نوشتن نامه خدمت امام شد. در آن نامه من نوشتم اگر بعضی از مسائل از جمله آمدن کشور در جنگ به سرعت حل نشود، عراق خیلی سریع حملاتی را علیه ما شروع خواهد کرد. البته قبل از آن من استعفا داده بودم. امام من را خواست و گفت، شما چرا این کار را کردید؟ گفتم، من که تا حالا استعفا نداده بودم و شما میدانید که من چقدر مشکلات را تحمل کردم، پس حتما باید یک مسئلهای باشد. فرمود مسئلهتان چیه؟... اینها را بنویسید، به احمد آقا بدهید. من یک نامهی 20 صفحهای نوشتم و در این نامه گفتم که عراق به زودی حملات گستردهای را علیه ما آغاز میکند.» [469] .
[ صفحه 390]
علاوه بر این، در سال 1366، و پس از پیروزی ایران در شلمچه (عملیات کربلای 5) فشار سیاسی علیه ایران در سطح بینالمللی و با هدف پایان دادن به جنگ، به گونهای بیسابقه افزایش یافت. قطعنامه 598، طرح تحریم تسلیحاتی، ورود ارتش امریکا به خلیج فارس و مانند آن، پیامدهای این فشار بودند که هدف از آنها، پایان دادن به مسئله جنگ بود. جرج شولتز، وزیر خارجهی امریکا در مورد اقدامات امریکا اظهار داشت: «امریکا در رابطه با جنگ عراق و ایران و قطع نامه 598 به شدت فعالیت میکند، در عین حال در خلیج فارس هم به وظایف خود عمل میکند و حضور فعال دارد.» [470] .
مسئله مهم در افزایش فشار سیاسی، مواضع جدید برخی کشورها (سوریه و لیبی) بود که از آغاز جنگ از ایران پشتیبانی میکردند. بر پایه اخبار به دست آمده، پس از عملیات کربلای 5، سوریه به طور رسمی اعلام کرد که اگر ایران بصره را تصرف کند، با همه جهان عرب طرف است. حافظ اسد رییس جمهور این کشور به آقای ولایتی گفته بود: «شما اصلا به سمت بصره نروید و برگردید.» [471] .
از سوی دیگر، قذافی، رییس دولت لیبی اعلام کرد: «اگر ایران بخواهد به صورت یک قدرت استعماری در خلیج فارس در آید، لیبی علیه آن وارد جنگ میشود.» [472] .
در این حال کشورهای عرب خلیج فارس، مواضع شدیدتری اتخاذ کردند. بروز چنین شرایطی حاکی از آن بود که فرصت جنگ عراق و ایران پایان یافته است و این نزاع پس از حدود هشت سال، در آستانه تعیین سرنوشت قرار دارد. در فروردین سال 1367 شواهد نشان دهنده چنین برداشتی بود. در این میان، رفتار خصمانه ایالات متحده امریکا به شدت افزایش یافته و اقدامات نظامی این کشور - پس از درگیریهای محدود نظامی در اواسط سال 1366 - بار دیگر از سر گرفته شد. این بار، برخورد رزم ناو «ساموئل رابرتز» با مین در 25 فروردین 1367، بهانهی اقدامات نظامی شد. مقامهای امریکایی اعلام کردند، یک اقدام نظامی احتمالی را در پاسخ به انفجار مین بررسی میکنند. این اقدام در 29 فروردین 1367 تحقق یافت و طی آن، ناوهای امریکا سکوهای نفتی رشادت، سلمان، مبارک و ناوهای ایرانی سهند و جوشن را مورد حمله قرار دادند. همچنین، در این روز نیروهای هوا - دریایی امریکا، رزم ناو سبلان را بمباران کردند. هم زمان با حمله نظامی امریکا در خلیج فارس، ارتش عراق نیز در 29 فروردین 1367 در منطقه فاو - که چسبیده به خلیج فارس است - به مواضع رزمندگان حمله کرد. این حمله در
[ صفحه 391]
شرایطی انجام شد که بیشتر نیروهای ایران در شمال غرب مستقر بوده و به تازگی عملیات والفجر 10 را در حلبچه به پایان رسانده بودند. بدین ترتیب، فاو سقوط کرد و در اثر آن، روند حملات ارتش عراق ادامه یافت.
پاورقی
[1] محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، دوره عالی جنگ، 19 / 5 / 1374.
[2] صدام حسین در جلسهای با فرماندهان ارتش عراق، در مورد دلایل عقب نشینی و ضرورتهای نحوه ادامه جنگ چنین میگفت:
«دلایلی که باعث بهبود وضع ما پس از بازگشت به مرزهای بینالمللی شد عبارتند از:
الف: طولانی بودن راههای مواصلاتی ما به جبهه در خاک ایران که موجب این مسائل شد: 1- مشکل مانور، 2- نیروهای خودی به مسائل دفاع خاک ایران کمتر اهمیت میدادند، 3- راههای مواصلاتی تدارکاتی، طولانی و در خاک دشمن بود. از سوی دیگر، ارتباط مرکز فرماندهی با قرارگاهها میدان جنگ به علت طولانی بودن [فاصله میان آنها] مورد تهدید قرار میگرفت. در این حالت، نیروهای جلو در معرض انزوا قرار میگیرند، به خصوص وقتی که دشمن به طور مستقیم وارد منطقه شود (دور میزند)، دشمن بر روی این تاکتیک (جناح گرفتن و دور زدن) خیلی تکیه میکند. ما مجبور بودیم برای حفظ جادهها (عقبهها) نیروهای پشتیبان بیشتری گسیل کنیم. این وضع، مسدود کردن معابر نفوذی را بسیار سخت و غیرممکن میکند چون بیشتر نیروهای موظف به این امر، از نیروهای ذخیره هستند و آمادگی ندارند، قادر به مسدود کردن همه معابر نفوذی نیستند. ولی هم اکنون کلی امکانات دفاعی برای حفظ خط مقدم فراهم شده و بخشهای ذخیره، تجربه کافی را به دست آوردهاند.
ب - احساس سربازان و ارتشیان ما، هنگامی که از اراضی و حقوق خود دفاع میکنند با حالتی که در عمق مثلا هشتاد کیلومتری سرزمین دشمن هستند، متفاوت است.
ج - از عوامل مهم دیگر این بود که [دشمن] در سرزمین خود میجنگید و بالطبع با محیط آشنایی کامل داشت. مثلا دشمن از رود کرخه و انشعابات و یا رود کارون استفاده میکرد، و مسائل پیشبینی نشدهای را برای ما ایجاد میکرد (اصل غافلگیری) و به نیروهای خط مقدم احاطه داشت.»
(مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، اسناد به دست آمده در عملیات والفجر مقدما).
[3] مقصود از تیپهای سه رقمی، تیپهای جیش الشعبی یا ارتش خلقی عراق میباشند.
[4] منوچهر محمدی و دیگران، جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات)، حسین یکتا، مقاله مواضع قدرتهای بزرگ و جنگ عراق و ایران، تهران دانشکده فرماندهی و ستاد، 1373، ص 55.
[5] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 10 / 2 / 1361.
[6] احمد خمینی، آیینه آفتاب، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374، ص 109.
[7] مأخذ 1.
[8] مأخذ 1.
[9] برای آگاهی بیشتر درباره عملیات رمضان رجوع کنید به: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، کتاب «از خرمشهر تا فاو»، نوشته محمد درودیان و نیز کتاب روز شمار جنگ - جلد بیستم نوشته علیرضا لطف الله زادگان.
[10] مأخذ 1.
[11] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات والفجر مقدماتی (دستنویس)، تهیه: داود رنجبر، صص 52 - 54.
[12] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات والفجر مقدماتی (دستنویس)، تهیه: داود رنجبر، صص 41 - 42.
[13] مأخذ 8، ص 47.
[14] درباره دلایلی انتخاب اسم رمز چند نکته گفتنی است:
- مقدمه رمز، حدیثی است که رسول اکرم (ص) قبل از آغاز هر عملیات آن را قرائت میفرمودند؛
- شهید مجید بقایی (فرمانده ارشد سپاه که چند روز قبل از عملیات شهید شد) پیشنهاد کرده بود، یکی از اسماء خداوند در رمز گنجانده شود؛
- آیت الله بهاء الدینی در دیداری با فرماندهان سپاه، اظهار داشتند، نام ذوالفقار در رمز عملیات آورده شود.
[15] مأخذ 8، صص 56 - 66.
[16] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش اجمالی عملیات والفجر 1 (دستنویس)، تهیه: حسین اردستانی (استخراج از گزارش عملیات والفجر 1 قرارگاه خاتم).
[17] سند شماره 103، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات والفجر 1، قرارگاه نجف (دستنویس)، تهیه: چاصغر معرفت جو، ص 4.
[18] مأخذ 12.
[19] مأخذ 12.
[20] دفتر سیاسی سپاه پاسداران،گزارش عملیات والفجر 3 (دستنویس)، تهیه: حسین اردستانی، 1362، ص 3.
[21] همان.
[22] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش اجمالی عملیات والفجر 2 (دستنویس).
[23] مأخذ 16، صص 7 - 9.
[24] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات والفجر 4 (دستنویس)، تهیه: داود رنجبر، صص 72 - 73.
[25] همان، صص 19 - 23.
[26] مأخذ 20،ص 99.
[27] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش اجمالی عملیات والفجر 4 (دستنویس)، بحث شرح عملیات، همچنین ر. ک به: پیشین، مشروح گزارش عملیات والفجر 4، صص 149 - 451.
[28] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 19 / 10 / 62، ص 16.
[29] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 2 / 11 / 62، ص 2.
[30] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 18 / 10 / 62، ص 21.
[31] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 12 / 10 / 62، ص 13.
[32] همان.
[33] مأخذ 26.
[34] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 15 / 10 / 62، ص 30.
[35] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 8 / 9 / 62، صص 19 - 20.
[36] مأخذ 27.
[37] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 16 / 9 / 62، ص 3.
[38] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 23 / 8 / 62، ص 17.
[39] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 24 / 8 / 62، ص 4.
[40] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 1 / 9 / 62، ص 19.
[41] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 1 / 9 / 62، صص 40 - 41.
[42] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 3 / 9 / 62، صص 28 - 29.
[43] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 30 / 10 / 62، صص 14 - 15.
[44] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 20 / 9 / 62، ص 30.
[45] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 7 / 11 / 61، ص 4.
[46] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 4 / 9 / 62، ص 3.
[47] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 2 / 9 / 62، ص 10.
[48] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 25 / 8 / 62، ص 38.
[49] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 20 / 8 / 62، ص 42.
[50] همان، ص 12.
[51] مأخذ 35، صص 5 - 9.
[52] مأخذ 45، ص 8.
[53] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 9 / 2 / 62، صص 7 - 8.
[54] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 30 / 11 / 62،ص 9.
[55] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 22 / 8 / 62، ص 2.
[56] خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش ویژه، 19 / 8 / 62، ص 17.
[57] روزنامه اطلاعات، 23 / 4 / 1361، ص 4.
[58] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، آمار و جمع بندی کارنامه عملیات تحریرالقدس.
[59] خبر گزاری جمهوری اسلامی، 15 / 6 / 1362 به نقل از نیوزویک.
[60] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 20 / 10 / 1362.
[61] عباس هدایتی خمینی، شورای امنیت و جنگ تحمیلی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، 1370، ص 96.
[62] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2 / 8 / 1362.
[63] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از خرمشهر تا فاو، نوشته محمد درودیان، تهران، 1376، ص 76.
[64] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات خیبر، تهیه: حسین اردستانی، 1363، ص 21.
[65] همان،ص 52.
[66] همان، ص 56.
[67] همان، صص 37 - 41.
[68] همان، ص 37.
[69] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، دفترچه شماره 1 قرارگاه نجف (خاتم 1)، حسین اردستانی، 8 / 12 / 62 ص 104.
[70] همان، ص 107.
[71] مأخذ 12، ص 162.
[72] مأخذ 12، ص 163.
[73] مأخذ 12، ص 159.
[74] مأخذ 12، ص 205.
[75] مأخذ 12، ص 211.
[76] مأخذ 12، ص 205.
[77] مأخذ 12، ص 219.
[78] مأخذ 12، ص 235.
[79] مأخذ 12، ص 231.
[80] مأخذ 12، ص 241.
[81] مأخذ 12، ص 249.
[82] مأخذ 12، ص 269.
[83] خبر گزاری جمهوری اسلامی، گزارشها و بازتابهای عملیات خیبر، 13 / 12 / 1362، ص 8.
[84] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 25 / 1 / 1363.
[85] مأخذ 26، ص 11.
[86] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 22 / 1 / 1363، ص 48.
[87] روابط عمومی فرماندهی کل سپاه پاسداران، عملیات خیبر و پیامدهای جهانی آن، 1363، ص 6.
[88] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 31 / 1 / 1363، ص 2.
[89] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 24 / 1 / 1363.
[90] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 19 / 1 / 1363، ص 33.
[91] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 7 / 1 / 1363، صص 44 - 47.
[92] همان، به نقل از رادیو بی. بی. سی، ص 8.
[93] مأخذ 30، 11 / 12 / 1362، ص 5.
[94] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 16 / 12 / 1363، ص 22.
[95] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 9 / 12 / 1362، ص 29.
[96] همان، ص 14.
[97] مأخذ 38، ص 29.
[98] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 10 / 1 / 1363، ص 32.
[99] همان.
[100] مأخذ 35، 16 / 12 / 62، ص 2.
[101] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 13 / 1 / 1363، ص 3.
[102] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 27 / 12 / 1362، ص 13.
[103] خبر گزاری جمهوری اسلامی، گزارشها و بازتابهای عملیات خیبر، 11 / 12 / 1362، ص 29.
[104] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 28 / 12 / 1362، ص 25.
[105] وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، صحیفه نور، جلد 18، ص 253.
[106] مأخذ 30، 1363، ص 11.
[107] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 4 / 1 / 1363، ص 14.
[108] مأخذ 30، عملیات خیبر و پیامدهای جهانی آن، 1363، ص 13.
[109] خبر گزاری جمهوری اسلامی، گزارشها و بازتابهای عملیات خیبر، 14 / 12 / 1362، ص 10.
[110] مأخذ 30، ص 12.
[111] همان، ص 13.
[112] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 17 / 12 / 1363، ص 7.
[113] خبر گزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارشهای ویژه، 28 / 12 / 1363، ص 29.
[114] مأخذ 30، ص 12.
[115] خبر گزاری جمهوری اسلامی، گزارشها و بازتابهای عملیات خیبر، 21 / 12 / 1362، ص 21.
[116] دفتر سیاسی سپاه، بخش جنگ، گزارش عملیات انجام نشده والفجر8، 1363، ص 12.
[117] همان.
[118] همان.
[119] همان.
[120] همان.
[121] طبق اسناد موجود در مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ارتش عراق از آغاز جنگ به مقدار جزیی از سلاح شیمیایی استفاده میکرد اما در هنگام عملیات خیبر این اقدام شدت بیشتری یافت.
[122] محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی ستاد سپاه، دوره عالی جنگ، 13 / 7 / 1374.
[123] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات بدر، 1364، ص 31، جلسه فرمانده سپاه با فرماندهان یگانهای قرارگاه کربلا، 30 / 11 / 1363.
[124] مأخذ 64.
[125] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات بدر، 1364، ص 32.
[126] همان، ص 33.
[127] مأخذ 67، ص 35.
[128] مأخذ 67، ص 56.
[129] مأخذ 67، ص 63.
[130] مأخذ 67، ص 76.
[131] مأخذ 67، ص 57.
[132] مأخذ 67، ص 54.
[133] مأخذ 67، ص 56.
[134] همان.
[135] مأخذ 67، ص 63.
[136] مأخذ 67، ص 73.
[137] مرکز مطالعات تحقیقات جنگ، گزارش عملیات بدر، قرارگاه کربلا، 1364، صص 167 - 172.
[138] همان، ص 136.
[139] دانشکده فرماندهی و ستاد، فصلنامه بررسیهای نظامی، شماره 14، (حسین اردستانی، برخی ارزشها و ثمرات جنگ تحمیلی)، تهران، 1373، ص 11.
[140] مأخذ 6، ص 102.
[141] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نشریه تاریخ جنگ، ش 11، (محمدحسین جمشیدی، مقاله جنگ شهرها) تهران، بهار 1375، ص 52.
[142] 28 / 12 / 1363، روزنامههای همان روز کشور.
[143] مأخذ 83، ص 52.
[144] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مسائل اساسی جنگ و سپاه پس از بدر، 1365، ص 12.
[145] همان.
[146] مأخذ 86.
[147] معاونت سیاسی فرماندهی کل، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مسائل اساسی جنگ و سپاه پس از بدر، تهیه: داود رنجبر، (محسن رضایی، 19 / 12 / 1364)، ص 15.
[148] همان، ص 16.
[149] مأخذ 89، ص 17.
[150] همان.
[151] مأخذ 89، ص 18.
[152] مأخذ 86، ص 18.
[153] مأخذ 86، ص 19.
[154] همان.
[155] در این مورد برای نمونه میتوان به مسئله شناسایی اشاره کرد: تا آنجا که به قرارگاه هجوم و نتیجتا به یگانهای سپاه مربوط میشد، شناسایی از دشمن به نحوی انجام گرفت که از جمله بهترین کارهای انجام شده در این عملیات به شمار میرفت آن گونه که تقریبا تمام مسئولان دست اندر کار از این امر رضایت داشتند. در این خصوص، برادران در محور ضلع شرقی جزیره تا حدود 300 متری کانال صوئیب پیش رفته و 24 ساعت در آنجا ماندند و در این مدت، منطقه و دشمن را به طور کامل شناسایی کردند همچنین در محور دیگر، برادران تا درون مثلثی که پشت کانال صوئیب بود، نفوذ کرده و به شناسایی دشمن پرداختند. در امر شناسایی مشکلات زیادی وجود داشت که اشاره به برخی از آنها نشان دهنده تلاش برادران در این کار میباشد، کاری که به دلیل وضعیت خاص منطقه غالبا با خطر همراه بود:
در یکی مأموریتهای شناسایی در پشت کانال صوئیب، یکی از برادران در منطقه گم شد. وی پس از آن که یک شب در داخل آب ومیان چولانها ماند. توانست خود را به نیروهای خودی برساند، اما به محض رسیدن، به حال اغماء افتاد. در مأموریت دیگری که برای یافتن مسیر و معبر جهت رسیدن به دشمن انجام شد و در آن یکی از مسئولان بالای اطلاعات عملیات سپاه شرکت داشت، برادران در برگشت با دشمن مواجه شده و پراکنده میشوند، و با از دست دادن شناور خود، در آب گم میشوند. یکی از برادران پس از 48 ساعت با تن بیرمق به عقب برگشت و برادر دیگری نیز پس از 72 ساعت سرگردانی موفق شد که بازگردد، ولی سه تن دیگر از برادران مفقود شدند و اطلاعی از آنها به دست نیامد. باز کردن مسیر حرکت از میان چولان داخل هور از کارهای مهم نیروها بود. آنها با بدن برهنه و گاهی با لباس غواصی تلاش میکردند که با چیدن چولانهای که مانع عبور قایقها بودند، آبراه کوچکی ایجاد کنند. نیروهای شناسایی در بعضی محورها از میان چهار کمین دشمن عبور میکردند. در بیشتر شناساییها، بایستی قایقها، برادرانی را که از سرما و خستگی بیحال میشدند، جمعآوری میکرد. به دلیل سنگینی کار و کمبود زمان، مسئولان اطلاعات عملیات یگانها نیز در مأموریتهای شناسایی به کار گرفته میشدند.
(مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مسائل اساسی جنگ و سپاه پس از بدر، تهیه: هادی نخعی، داود رنجبر، صص 21 - 22).
[156] همان.
[157] مأخذ 86، ص 23.
[158] همان.
[159] هنوز در بین چولانها و موانع، مسیری که نیروی قابل ملاحظهای بتواند ازآن عبور کند، باز نشده بود.
[160] مأخذ 64.
[161] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، (مجید مختاری، مقاله: عملیات قادر و مدیریت منفعل ارتش در جنگ)، نشریه تاریخ جنگ، شماره 8، پائیز 1373، ص 23.
[162] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش هماهنگی سپاه و ارتش، تهیه: محمد درودیان، ص 7، 14 / 10 / 1364، نوار جلسه 331.
[163] همان.
[164] مأخذ 101، ص 26.
[165] مأخذ 101.
[166] همان.
[167] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات قادر، مجید مختاری و مجید نداف، 1364، ص 33.
[168] همان، ص 34.
[169] مأخذ 107، ص 34.
[170] مأخذ 107، صص 40 - 45.
[171] مأخذ 107، صص 64 - 78.
[172] مأخذ 107، ص 86.
[173] مأخذ 107، ص 87.
[174] سند شماره 0635، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مسائل اساسی جنگ و سپاه پس از بدر، تهیه: هادی نخعی و ئاوود رنجبر، 1365، ص 8.
[175] مأخذ 1، به نقل از برادر محسن رضایی، در جمع مسئولین و اعضای شورای عالی سپاه در تهران، 4 / 3 / 1364.
[176] مأخذ 1، ص 28.
[177] مأخذ 1، ص 30، به نقل از نوار شماره 364، جلسات قرارگاه خاتم، 14 / 10 / 1364.
[178] مأخذ 1، ص 31.
[179] گسترش توان رزم ارتش عراق بعد از انقلاب اسلامی و به خصوص بعد از شروع جنگ انجام گرفت. به مقایسه زیر توجه کنید:
قبل از انقلاب: نیروی زمینی: 175000 تن، در آستانه جنگ: 195 تا 220 هزار تن، زمان مورد بحث (گزارش): 960000 تن
قبل از انقلاب: نیروی هوایی و پدافند هوایی: 22000 تن، در آستانه جنگ: 25000 تن، زمان مورد بحث (گزارش): 35000 تن
قبل از انقلاب: نیروی دریایی: 6000 تن، در آستانه جنگ: 7000 تن، زمان مورد بحث (گزارش) 10000 تن
قبل از انقلاب: پلیس و گارد مرزی 53000 تن، در آستانه جنگ: - زمان مورد بحث (گزارش): -
قبل از انقلاب: چریک مسلح: 6000 تن، در آستانه جنگ: - زمان مورد بحث (گزارش) -
قبل از انقلاب: تانک و نفربر: 4800 دستگاه در آستانه جنگ: - زمان مورد بحث (گزارش): شش تا هفت هزار دستگاه
قبل از انقلاب: توپ صحرایی: 900 قبضه، در آستانه جنگ: - زمان مورد بحث (گزارش): 2500 قبضه
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نیروی زمینی دشمن در قالب سه سپاه سازماندهی شده بود:
- سپاه یکم، شامل لشکرهای 2،4، 7 و 8 پیاده که بیشتر در شمال عراق مستقر بودند.
- سپاه دوم، شامل لشکرهای 3، 6 و 10 زرهی که در جبهه میانی بودند.
- سپاه سوم، شامل لشکرهای 1 و 5 مکانیزه که در جنوب مستقر بودند.
علاوه بر این، 12 تیپ مستقل نیز وجود داشتند.
پس از تصمیم دشمن برای تجاوز به ایران، در مدت کوتاهی استعداد ارتش این کشور افزایش یافت: لشکر 12 مکانیزه و سپس زرهی تشکیل شد؛ لشکر 11 پیاده از نیروهای پلیس تشکیل شد؛ وبالاخره با احضار متولدین 1949 و 1975 میلادی، تشکیل تیپهای جدید با سریالهای 500،600، 700 و 800 آغاز شد. پس از شروع جنگ و گذشت پنج سال از آن و با وجود وارد آمدن تلفات و خسارات فراوان به ارتش عراق، باز هم گسترش، افزایش و تقویت سازمان و امکانات به نحو چشم گیری انجام شد که صرف نظر از پشتیبانی و امکانات حامیان خارجی، حضور همه جانبه این کشور در جنگ و به کارگیری کلیه امکانات در خدمت جبههها، از عوامل گسترش توان ارتش بعث به شمار میرود.
طی این مدت، دشمن نیروی زمینی خود را از سه سپاه به هفت سپاه گسترش داد و به تأسیس تیپها و لشکرهای تازهای اقدام کرد.
(سند شماره 635، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مسائل اساسی جنگ و سپاه پس از بدر، 1365، ص 34).
[180] مأخذ 1، ص 33.
[181] مأخذ 1، ص 35 - 37، به نقل از سردار غلامعلی رشید، نوار مورخ 25 / 2 / 1364، تهران.
[182] مأخذ پیشین.
[183] مأخذ 1، ص 39.
[184] مأخذ 1، ص 93.
[185] مأخذ 1، ص 99.
[186] ر. ک به: اردستانی حسین، جنگ عراق و ایران، رویارویی استراتژیها، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، تهران، 1378.
[187] در طول جنگ 8 ساله، به ویژه پس از فتح خرمشهر، اطلاعات و شناساییهای نظامی امریکا، پشتوانهای اساسی برای توانایی ارتش عراق در مقابله با جمهوری اسلامی بود. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به: کتاب ویرانی دروازههای شرقی، نوشته سرلشکر عراقی، وفیق السامرایی، ترجمه عدنان قارونی، مرکز فرهنگی سپاه معاونت انتشارات، تهران، 1377.
[188] معاونت سیاسی ستاد کل سپاه مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، انتخاب منطقه عملیاتی فدک (فاو)، 1365، ص 26.
[189] مأخذ 12، ص 27.
[190] مأخذ 12، ص 28.
[191] همان.
[192] مأخذ 12، ص 29.
[193] همان.
[194] با این وجود هیچ یک از طرحهایی که مورد پیگیری جدی قرارگاه خاتم (سپاه) قرار گرفته بود. عملی نشد و تنها در این مدت، عملیاتهایی صورت گرفت که قرارگاه خاتم سهم زیادی در آن نداشت و هریک از یگانها به طور مستقل روی هدفی کار کرده و پس از انجام عملیات، گزارش آن را به قرارگاه خاتم (سپاه) ارائه میدادند.
[195] مأخذ 12، ص 46.
[196] مأخذ 12، ص 47.
[197] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از خرمشهر تا فاو، محمد درودیان، تهران، 1367، ص 159.
[198] دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، فصلنامه بررسیهای نظامی، شماره 10، سال سوم، تابستان 1371، ص 19.
[199] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مباحث اساسی طرح مانور عملیات والفجر 8، شماره 636، 1367، ص 7.
[200] همان.
[201] مأخذ 22، ص 11.
[202] همان.
[203] مأخذ 22، ص 28.
[204] مأخذ 22، ص 29.
[205] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، وضعیت دشمن در عملیات والفجر 8، 1365، ص 2.
[206] همان.
[207] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، خلاصه شرح عملیات والفجر 8، حسین اردستانی، 1365، ص 3.
[208] همان.
[209] مأخذ 30، ص 10.
[210] مأخذ 30، ص 11.
[211] مأخذ 30، ص 15.
[212] مأخذ 30، صص 18 - 19.
[213] همان.
[214] برای اطلاع از جزئیات حمله رجوع کنید به: دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، فصلنامه بررسیهای نظامی (حسین اردستانی، سقوط خط امالقصر در عملیات والفجر 8)، سال چهارم، شماره 14، تابستان 1372.
[215] مأخذ 30، ص 19.
[216] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، راهنمای عملیات جنگ 8 ساله، 1369، ص 47.
[217] مأخذ 20، ص 200.
[218] مأخذ 38، ص 47.
[219] دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، فصلنامه بررسیهای نظامی (حسین اردستانی، توصیف تحلیل عملیات والفجر 8)، سال چهارم، شماره 19، زمستان 1373، ص 18.
[220] همان، ص 47.
[221] مأخذ 20، ص 200.
[222] مأخذ 20، ص 201.
[223] مأخذ 41، ص 174.
[224] مأخذ 41، ص 175.
[225] مأخذ 41، ص 176.
[226] همان.
[227] مأخذ 20، ص 214.
[228] همان.
[229] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 23 / 1 / 1365.
[230] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 31 / 4 / 1365.
[231] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 21 / 5 / 1365.
[232] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 12 / 7 / 1365.
[233] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 6 / 2 / 1365.
[234] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2 / 3 / 1365.
[235] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 27 / 3 / 1365.
[236] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 11 / 12 / 1364.
[237] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 9 / 6 / 1365.
[238] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نشریه تاریخ جنگ، شماره 4 و 5، 1371، ص 71، به نقل از روزنامه اطلاعات، 6 / 12 / 1364.
[239] عباس هدایتی خمینی، شورای امنیت و جنگ تحمیلی، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1370، ص 109.
[240] دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، فصلنامه بررسیهای نظامی (محمدباقر حشمتزاده، جنگ تحمیلی و نفت)، تهران، 1373، شماره 14، ص 60.
[241] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از فاو تا شلمچه، محمد درودیان، 1373، ص 89.
[242] دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، فلصنامه بررسیهای نظامی (محمد درودیان، جنگ تحمیلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران)، تهران، 1372، شماره 14، ص 99.
[243] دفتر سیاسی سپاه پاسداران، خط توطئه در ششمین و هفتمین سال جنگ، تهران، 1366، ص 112.
[244] مأخذ 90، ص 91.
[245] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات والفجر 9، قرارگاه نجف، محسن رشید، 1367، صص 1 - 3.
[246] همان، ص 6.
[247] مأخذ 67، صص 15 - 18.
[248] مأخذ 67، صص 15 - 18.
[249] مأخذ 67، صص 10 - 13.
[250] مأخذ 67، ص 24.
[251] مأخذ 67، صص 24 - 25.
[252] مأخذ 67، ص 31.
[253] مأخذ 67، صص 40 - 41.
[254] مأخذ 67، صص 58 - 86.
[255] مأخذ 67، ص 86.
[256] مأخذ 67، ص 91.
[257] مأخذ 67، ص 93.
[258] مأخذ 67، صص 109 - 110.
[259] عراق در ساعت 4 بامداد روز 6 اردیبهشت 1365 به دو ضلع غربی و میانی جزیره جنوبی مجنون حمله کرده و مقداری از خط خودی را تصرف کرد.
[260] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات تکمیلی والفجر 8، 1368، ص 7، به نقل از برادر احمد کاظمی، نوار شماره 5 قرارگاه - نیروی زمینی، 7 / 2 / 1365.
[261] همان، ص 9.
[262] نامگذاری موقعیتها بر روی کالک عملیاتی را به منظور کاربرد رمز در مکالمات بیسیم «عقده» یا «گره» مینامیدند.
[263] مأخذ 81، ص 19.
[264] مأخذ 81، ص 15.
[265] غفلت نیروهای خط دشمن، علیرغم اعلام آماده باش، علل مختلفی دارد از جمله این که دستور آماده باش تا زمان حمله نیروهای خودی، به خط دشمن نرسید، به طوری که یکی از اسرا گفت: «به ما آماده باش نداده بودند.» همچنین احتمالا فرماندهی نیروهای دشمن اطمینان صد درصد به عملیات نداشته و یا این که در خصوص روز عملیات و یا ساعت آن غافلگیر شده است و احتمال حمله در شبهای آینده و یا ساعات آینده را میداده است. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات تکمیلی والفجر 8، 1368، ص 27).
[266] لشکر 8 نجف در اولین شب عملیات نتوانست اهداف خود را بطور کامل تأمین نماید و در شب دوم مأموریت خود را به اتمام رساند.
[267] مأخذ 81، ص 21.
[268] مأخذ 81، ص 40.
[269] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، جنگ در سال 65، تهران، 1366، ص 58.
[270] همان، صص 60 - 67، تلخیص.
[271] مأخذ 87، ص 68.
[272] برای اطلاع بیشتر از حملات عراق در دفاع متحرک رجوع کنید به کتاب جنگ در سال 65، منتشره مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه.
[273] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نگاهی به جنگ در منطقه مهران و عملیات کربلای1، 1365، ص 6.
[274] همان، ص 13.
[275] همان.
[276] مأخذ 91، ص 14.
[277] مأخذ 91، ص 19.
[278] همان.
[279] مأخذ 91، ص 33.
[280] مأخذ 91، ص 24.
[281] مأخذ 91، ص 25.
[282] مأخذ 91، ص 26.
[283] مأخذ 91، ص 28.
[284] مأخذ 91، صص 31 - 41.
[285] محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه (دوره عالی جنگ) 20 / 7 / 1374.
[286] در این عملیات مجموع نیروهای خودی 40000 تن و دشمن 70000 تن بودند.
[287] در این نوشتار تنها به لحاظ حفظ سیر تاریخی روند جنگ، به درج کلیاتی درباره آن پرداخته شده است و خوانندگان برای آگاهی بیشتر از این عملیات به کتاب نبرد العمیه، منتشره از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، مراجعه کنند.
[288] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، آمار و جمع بندی عملیات کربلای 3، صص 1 - 4.
[289] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، آمار و جمع بندی عملیات انصار (هور)، ص 1.
[290] سند شماره 294، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش عملیات فتح 1، مسعود سرمدی، متن دستنویس، صص 7 - 8.
[291] مأخذ 142، صص 27 - 29.
[292] مرکز مطالعات و تحلیقات جنگ، آمار و جمع بندی عملیات فتح 2.
[293] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، آمار و جمع بندی عملیات فتح 3، ص 1.
[294] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، گزارش عملیات کربلای 4، جلد1، 1372، ص 8، به نقل از نوار جلسه شماره 96، مورخ 7 / 7 / 1365.
[295] محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ عراق و ایران، دانشکده فرماندهی ستاد سپاه (دوره عالی جنگ) 14 / 10 / 1374.
[296] مأخذ 145، به نقل از نوار شماره 98 جلسه، 7 / 7 / 1365.
[297] مأخذ 145، به نقل از نوار جلسه 30، 17 / 2 / 1365.
[298] مأخذ 111، صص 35 - 37.
[299] مأخذ 111، ص 51.
[300] مأخذ 111، ص 58.
[301] مأخذ 111، ص 59.
[302] مأخذ 111، ص 62.
[303] مأخذ 111، ص 64.
[304] مأخذ 111، ص 71.
[305] مأخذ 149، صص 75 - 76.
[306] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، کربلای 4، عملیات سرنوشتساز، جلد 2، 1367، ص 16.
[307] مأخذ 149، تلخیص صص 83 - 159.
[308] خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه، 11 / 10 / 65، به نقل مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از فاو تا شلمچه، 1373، ص 7،11.
[309] همان.
[310] درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد (دوره عالی جنگ)، محسن رضایی، 5 / 11 / 1374.
[311] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، دفترچه شماره 5 قرارگاه خاتم، 19 / 10 / 65.
[312] همان.
[313] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش قرارگاه نجف در عملیات کربلای 5، حسین اردستانی، صص 77 - 82.
[314] همان، ص 88.
[315] همان.
[316] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین، طراحی و انجام عملیات کربلای 5، تلخیص صص 125 - 133.
[317] مأخذ 128، تخلیص 134 - 140.
[318] مأخذ 128، ص 141.
[319] مأخذ 128، به نقل از نوار شماره 10 فرماندهی 20 / 10 / 1365.
[320] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، مجید مختاری، شرح عملیات قرارگاه کربلا، ص 150،182.
[321] مأخذ 131، طراحی و انجام عملیات کربلای 5 به نقل از دفترچه شماره 5 قرارگاه خاتم الانبیاء (ص).
[322] همان، به نقل از دفترچه شماره 6، 21 / 10 / 1365.
[323] مأخذ 128، گزارش قرارگاه نجف، صص 108 - 109 به نقل از نوار شماره 10 قرارگاه قدس، مورخ 20 / 10 / 1365.
[324] همان، ص 119.
[325] همان، ص 121.
[326] همان.
[327] همان، ص 122.
[328] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، دفترچه شماره 2 قرارگاه نجف، ص 15، 21 / 10 / 1365.
[329] مأخذ 128، گزارش قرارگاه نجف، ص 123.
[330] همان، ص 125.
[331] همان، ص 126.
[332] مأخذ 131، صص 147 - 150.
[333] همان، صص 150 - 151.
[334] همان، صص 151 - 153.
[335] همان، ص 153.
[336] همان، صص 155 - 160.
[337] مأخذ 128، گزارش قرارگاه نجف، ص 140.
[338] مأخذ 131، ص 161، به نقل از نوار شماره 9 (با فرماندهی) قرارگاه خاتم.
[339] همان، ص 163.
[340] مأخذ 128، صص 143 - 147.
[341] همان، به نقل از نوار شماره 12، قرارگاه نجف 23 / 10 / 1365.
[342] همان، ص 150.
[343] همان، ص 152.
[344] مأخذ 131، ص 165.
[345] همان، صص 168 - 170.
[346] مأخذ 128، ص 161 به نقل از دفترچه شماره 3 قرارگاه نجف، ص 75.
[347] همان، به نقل از نوار شماره 25، قرارگاه نجف، 24 / 10 / 1365.
[348] همان، ص 172 به نقل از گزارش راوی لشکر 21 امام رضا (ع)، شهید الله داد.
[349] همان، ص 177.
[350] مأخذ 131، صص 180 - 186.
[351] مأخذ 128، ص 193.
[352] همان، صص 193 - 199.
[353] همان، صص 208 - 209.
[354] مأخذ 131، ص 191.
[355] همان، ص 191.
[356] همان7 ص 193.
[357] مأخذ 128، ص 214.
[358] مأخذ 131، ص 199.
[359] همان.
[360] همان، ص 203.
[361] همان، ص 204.
[362] همان، ص 205.
[363] همان،ص 210.
[364] در مرحله جدید، سازمان رزم تغییر کرد.
[365] مأخذ 128، ص 244.
[366] مأخذ 131.
[367] پیشین، ص 213.
[368] مأخذ 128، صص 254 - 256.
[369] همان، صص 257 - 259.
[370] همان، ص 251، به نقل از دفترچه شماره 4 قرارگاه نجف، ص 63، 29 / 10 / 1365.
[371] همان، به نقل از نوار شماره 35، قرارگاه کربلا 29 / 10 / 1365.
[372] همان، به نقل از دفترچه شماره 4 قرارگاه نجف، ص 105، 30 / 10 / 1365.
[373] مأخذ 131، ص 239.
[374] تا تاریخ 14 / 12 / 1365.
[375] اسناد معاونت نیروی انسانی، نیروی زمینی سپاه، 19 / 11 / 1365.
[376] به نقل از گزارش روابط عمومی فرماندهی کل سپاه پاسداران.
[377] به نقل از سند مدیریت توپخانه نیروی زمینی سپاه.
[378] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تداوم عملیات در شرق بصره تا کربلای 8، 1366، ص 22.
[379] همان، ص 24.
[380] همان، ص 25.
[381] این نقل قول مضمون سخنان آقای رضایی در مصاحبه با مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، در مورخ 10 / 12 / 1366 میباشد.
[382] همان، صص 25 - 33.
[383] به نقل از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از فاو تا شلمچه، 1373، ص 145، روزنامه رسالت، 4 / 11 / 1365.
[384] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، گزارش عملیات کربلای پنج، قرارگاه خاتم، 1366، ص 248.
[385] به دلیل نبود اطلاعات بیشتر و کاملتر از نیروی زمینی ارتش در این باره، ارائه مطالب بیشتر، میسر نبود.
[386] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، آمار و جمع بندی عملیات کربلای 7، ص 1.
[387] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، نوار شماره 12 ستاد کل، 11 / 10 / 1365.
[388] همان، نوار شماره 726747، به نقل از دفترچهی شماره 10 ستاد کل، 5 / 8 / 1366، صص 85 - 86.
[389] همان، نوار شماره 15، ستاد کل، 6 / 8 / 1366.
[390] همان، پیاده شدهی نوار شمارهی 2894، ص 25.
[391] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، دفترچه شماره 10 ستاد کل، 5 / 8 / 1366، صص 60 - 64.
[392] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش کربلای 10، قرارگاه خاتم، 1367، ص 22، به نقل از نوار مصاحبه.
[393] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، حسین اردستانی، گزارش کربلای10، 1367، ص 29 - 31.
[394] همان، ص 32. 4.
[395] دشمن در این منطقه به سمت سور کوه (شرقی - غربی) آرایش داشت در حالی که فلش اصلی حمله نیروهای خودی از شمال به جنوب بود. چگونگی آرایش دفاعی دشمن، به دلیل اهمیت شهر چوارتا بود. انجام عملیات والفجر 9 در اسفند ماه سال 1364 نیز بر حساسیت دشمن در اتخاذ و تقویت این تدبیر میافزود.
[396] مأخذ 7، 35.
[397] مأخذ 7، ص 36.
[398] حداکثر توان لشکرها چهار گردان بود.
[399] مأخذ 7، ص 39.
[400] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نوار شماره 25 قرارگاه خاتم، 2 / 2 / 1366.
[401] همان، ص 91.
[402] سند شماره 417، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، گزارش دستنویس عملیات نصر 4، قرارگاه نجف، ص 24، احمد نیکروش، نوار شماره 42 نیروی زمینی، 26 / 3 / 1366.
[403] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، احمد نیکروش، گزارش عملیات نصر 4 (قرارگاه نجف)، شماره بایگانی: 7.
[404] همان، صص 10 - 12.
[405] مأخذ 15، ص 18.
[406] مأخذ 15، ص 35.
[407] مأخذ 15، ص 82.
[408] همان.
[409] مأخذ 15، ص 230.
[410] مأخذ 15، ص 186.
[411] مأخذ 15، ص 188.
[412] مأخذ 15، ص 193.
[413] مأخذ 15، ص 194.
[414] علاوه بر یگانهایی که نام برده شد، یگانهای دیگری نیز از سپاه در عملیات مشارکت داشتند، اما به دلیل آن که مبنای کتاب، گزارش اجمالی از عملیاتهاست و از بیان حوادث جزیی اجتناب شده، لذا نام آن یگانها آورده نشده است.
[415] مأخذ 15، ص 207.
[416] معاونت سیاسی ستاد کل سپاه، دیدگاههای نوین رهبران شوروی، ماهنامه بررسی، شماره 1، 1366، ص 49.
[417] Newyork Times, 7March, 1991.
[418] دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، فصلنامه بررسیهای نظامی، حسین یکتا، مواضع قدرتهای بزرگ و جنگ ایران و عراق، سال چهارم، شماره 14، تابستان 1373، صص 151 - 152.
[419] خبرگزاری جمهوری اسلامی.
[420] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 3 / 1 / 1366.
[421] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 4 / 1 / 1366.
[422] خبرگزاری جمهوری اسلامی.
[423] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 11 / 6 / 1366.
[424] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 5 / 3 / 1366.
[425] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1 / 7 / 1366.
[426] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 4 / 7 / 1366.
[427] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 25 / 9 / 1366.
[428] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1 / 3 / 1366.
[429] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، قرارگاه نیروی زمینی، 10 / 3 / 1366، نوار شماره 25328.
[430] همان.
[431] مأخذ 41، نوار شماره، 25327.
[432] مأخذ 41.
[433] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 15 / 5 / 1366.
[434] دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، فصلنامه بررسیهای نظامی [سیر عملیات نامنظم در جنگ تحمیلی 3، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ] 1370، شماره 5، ص 16.
[435] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 1 / 7 / 1366.
[436] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 24 / 7 / 1366.
[437] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، حسین اردستانی، دفترچهی شماره 1531 نیروی زمینی، 20 / 8 / 1366.
[438] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 20 / 8 / 1366، نوار شماره 26365.
[439] پیشین، حسین اردستانی، دفترچه شماره 1531 نیروی زمینی.
[440] راهنمای عملیات جنگ 8 ساله، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، 1369، ص 71.
[441] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، دفترچه سپاه 10 ستاد کل، 15 / 9 / 1366، ص 28.
[442] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، نوار پیاده شدهی شماره 2798، 26 / 9 / 1366، ص 3.
[443] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، دفترچهی شماره 10 ستاد کل 5 / 8 / 1366، صص 48 - 49.
[444] برادر شمخانی، فرماندهی نیروی زمینی در مورد دلایل لغو عملیات شلمچه اظهار داشت: «دست نخوردن آتش، فرماندهی و عقبهی [دشمن] و وجود چند محور پاتک، توان کم [خودی]، موانع و استحکامات فوقالعاده، [وجود] خطهای [متعدد] دشمن و هوشیاری آن [و نیز] عدم وجود غافلگیری، از عواملی است که موجب منتفی شدن عملیات شلمچه میگردد.» (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، نوار شماره 26747 ستاد کل، 5 / 8 / 1366 ).
[445] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، پیاده شدهی نوار 2884 ستاد کل، 18 / 8 / 1366، صص 33 - 34.
[446] مأخذ 56، صص 5 - 8.
[447] همان.
[448] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، پیاده شدهی نوار 2982 ستاد کل، 23 / 9 / 1366، ص 13.
[449] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، پیاده شدهی نوار 2798 ستاد کل، 26 / 9 / 1366، ص 3.
[450] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، دفترچهی شماره 6 ستاد کل، 23 / 10 / 1366، ص 47.
[451] همان.
[452] در عملیات قرارگاه نجف که بیشتر با قصد رهایی نیروهای محاصره شده لشکر 5 نصر انجام شد، نیروهایی از تیپ 48 فتح، ابتدا ارتفاع الاغلو را پاکسازی کردند و سپس با بخش دیگری از نیروها وارد تنگه شدند.
[453] وضعیت جوی در منطقه دشمن، به دلیل پست بودن زمین به مراتب بهتر از منطقه نیروهای خودی بود، و به همین دلیل، امکان استفاده از آتش برای آنها بیشتر بود.
[454] آسفالت سردی که تا پل سیدالشهدا ریخته شده بود، عملا، کارایی لازم را نداشت.
[455] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، گزارش عملیات بیتالمقدس 3، 1367، صص 68 - 69.
[456] همان، ص 70.
[457] مأخذ 63، ص 80.
[458] مأخذ 63، ص 95.
[459] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، عملیات والفجر 10، (گزارش سریع)، صص 2 - 3.
[460] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، گزارش عملیات بیتالمقدس 4، ص 5.
[461] همان، ص 31.
[462] مأخذ 69، ص 51.
[463] همان.
[464] همان.
[465] مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مجله تاریخ جنگ]محمد حسین جمشیدی، جنگ شهرها[، شماره 5، سال پنجم، بهار 1375، صص 53 - 55.
[466] خبرگزاری جمهوری اسلامی، مورخ 25 / 4 / 1366.
[467] همان، 21 / 12 / 1366.
[468] محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه (دوره عالی جنگ)، جلسهی 12 / 11 / 1374.
[469] همان، ص 12 / 11 / 74.
[470] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 19 / 10 / 1366.
[471] مأخذ 77.
[472] خبرگزاری جمهوری اسلامی، 8 / 10 / 1366