گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
فصل سی و پنجم: احکام خوردنیها و آشامیدنیها






سؤال 1234 - آیا غذا خوردن و انداختن سفره در مسجد کراهت دارد؟ منظور از کراهت در اینجا چیست؟
جواب: آري کراهت دارد، و اگر مزاحم نمازگزاران باشد جایز نیست و کراهت در اینجا همان کراهت اصطلاحی است؛ یعنی کار
صفحه 216 از 323
خوبی نیست، هرچند حرام نمیباشد.
سؤال 1235 - پختن انگور، و نیز پختن یا سرخ کردن کشمش، یا خوردن آن چه حکمی دارد؟
جواب: پختن انگور اشکال دارد؛ ولی کشمش اشکال ندارد؛ مگر این که یقین حاصل شود که آب درون کشمش به جوش آمده
است.
سؤال 1236 - آیا جایز است از دنبلان (بیضه گوسفند و مانند آن) به خاطر برخورداري از هورمون، و از پودر تولیدي آن به منظور
غذاي ماهی براي پرورش مرغ یا ماهی استفاده کرد؟
جواب: خوردن آن براي انسان حرام است؛ ولی استفاده از آن براي تغذیه حیوانات اشکال ندارد و آن حیوان حلال است.
سؤال 1237 - در مسأله سوّم از مسائل عمومی و مورد ابتلاي آخر توضیح المسائل چاپهاي قدیم (و مسأله 31 همان بحث در
با توجّه به « اگر حیوان به غیر دستور شرعی ذبح شود گوشت آن پاك، ولی خوردنش حرام است » : چاپهاي جدید) فرمودهاید
ص: 420
این مسأله، آیا میتوان گوشت را از بقیه موادّ غذایی که با آن پخته شده جدا کرد و آن غذا را خورد، یا این که خوردن چنین
غذایی نیز حرام است؟
جواب: اگر بطور کامل جدا شود، که عصاره گوشت نیز در آن نباشد، اشکالی ندارد.
سؤال 1238 - همه ساله تعداد زیادي از حیوانات حرام گوشت، مانند گراز، به علّت وارد آوردن خسارت به مزارع کشاورزان، شکار
میگردد. آیا تحویل لاشه این حیوانات به اقلیّتهاي دینی، از قبیل ارامنه، و دریافت حقّ الزحمه، از بابت شکار و هزینه حمل و نقل،
حلال و مطابق با دستورات شرع مقدّس اسلام میباشد؟
جواب: راهی که براي این امر تصوّر میشود، این است که شکارچیان را از اقلیّتهاي دینی انتخاب کنند که هزینه شکار کردن به
عهده آنها باشد و در مقابل از گوشتهاي آن هرطور بخواهند استفاده کنند و صاحبان اراضی نیز میتوانند در مقابل ورود شکارچیان
به زمینهاي خود حقّی دریافت کنند.
سؤال 1239 - مدّتی است که بچه گوسفندي از سگ گله، شیر میخورد، آیا گوشت آن حرام است؟
جواب: حرام نیست؛ هرچند پرهیز از آن بهتر است.
سؤال 1240 - اگر خوراك حیوانی مشروب و آبجو باشد؛ خوردن گوشت آن چه حکمی دارد؟
جواب: اشکالی ندارد؛ ولی اجتناب بهتر است.
آیا این مسأله ،« طرف راست گوشت گرگ و خرگوش حلال و طرف چپ آن حرام است » : سؤال 1241 - برخی از عوام معتقدند
صحیح است؟
جواب: این مسأله به هیچ وجه صحّت ندارد و از خرافات است.
سؤال 1242 - خواهشمند است نظر مبارك را در مورد حلّیّت یا حرمت گوشت و تخم شترمرغ براي مصارف داخلی و خارجی بیان
فرمایید.
ص: 421
جواب: گوشت و تخم شترمرغ حلال است؛ خواه براي مصارف داخلی باشد یا خارجی.
میباشد که در « یک نخ سیگار ده تومان براي هر نفر در روز » ، سؤال 1243 - در کشور جمهوري اسلامی ایران مصرف سرانه سیگار
در هر روز دود میشود، قسمتی از آن از خارج وارد شده و « 600 میلیون تومان » مجموع نسبت به جمعیت 60 میلیونی کشور، معادل
بالاجبار در هر روز بطور مستمر مقداري از بیت المال مسلمین به صورت ارز از کشور خارج میشود و مصرفکننده سیگار، بطور
صفحه 217 از 323
غیر مستقیم به این عمل کمک میکند. آیا با این وجود استعمال سیگار جایز است، یا این که مصرفکننده آن به بیت المال مدیون
میشود؟ لازم به توضیح است که با این مبلغ در هر روز میتوان یک بیمارستان مجهّز احداث کرد.
جواب: ضرر سیگار تنها منحصر به اینها نیست، سیگار زیانهاي فراوانی دارد، هم زیان اقتصادي و هم زیان جسمی و روحی، به
همین جهت در رساله توضیح المسائل آن را حرام دانستهایم.
کشیدن سیگار شرعاً چه حکمی دارد؟ « کشیدن سیگار براي سلامتی ضرر دارد » : سؤال 1244 - اگر کارشناسان صریحاً بگویند
جواب: در فرض مسأله حرام است.
سؤال 1245 - جوانی چند سال قبل با گاوي جماع کرده است، از آن گاو چند گوساله به وجود آمده است، آیا علاوه بر حرام بودن
گوشت گاو و گوسالهها و لزوم از بین بردن آن، خوردن شیر آن گاو، یا فروختن لبنیّات آن نیز حرام است؟
جواب: خوردن شیر آن، و همچنین خریدوفروش لبنیّات آن جایز نیست.
ص: 423
فصل سی و ششم: احکام نذر و عهد
سؤال 1246 - اگر شخصی در دل نیّت نذر کند که سه روز روزه بگیرم، ولی به زبان جاري نکند، آیا این نذر صحیح است؟
جواب: نذر بدون اجراي صیغه لفظی صحیح نیست، و چیزي بر او واجب نمیشود.
سؤال 1247 - شخصی نذر نموده که 500 لیتر شیر به عزاداران حسینی بدهد و هر سال 50 کیلو بر آن اضافه نماید، بعد از چند سال،
الان باید 800 لیتر شیر بدهد. حال با توجّه به حجم و تساعد سالانه آن، تهیّه، پخت، و پخش و همچنین تهیّه وسایل پخت براي این
شخص مقدور نمیباشد. با توجّه به شرایط فوق، آیا با اجازه معظّم له میتوان این نذر را تبدیل به نذر دیگري براي عزاداران
حسینی یا فقرا نمود؟
جواب: آن مقداري را که میتواند در میان عزاداران پخش کند، بقیّه را اگر ممکن است سفارش کند در جاهاي دیگر در مجالس
عزاداري شیر بدهند. اگر آن هم ممکن نیست تبدیل به غذاي دیگر کند، بنابر احتیاط واجب.
سؤال 1248 - کسانی هستند که از اوّل دهه محرّم روضههاي نذري دارند که باید در همین ایّام خوانده شود، و از سوي دیگر
اشخاص دیگري نیز هستند که روضههاي نذري در خصوص همین ایّام دارند که آن هم باید خوانده شود و روضهها تماماً در شب
خوانده میشود، مگر شب عاشورا که احیاناً بیشتر از یک روضه در یک مجلس
ص: 424
خوانده میشود. در اینجا روضهخوان چطور جمع بین این روضههاي نذري کند؟ آیا ممکن است در یک روضه براي چند نفر نیّت
داشته باشد که همه به ثواب برسند؟
جواب: معمولًا هر کس نذر جداگانهاي میکند و باید روضه جداگانهاي براي او خوانده شود و اگر منبري نتواند باید به دیگري
واگذار کند؛ مگر این که مردم با علم و آگاهی از این مسأله نذر کنند که بطور مشترك براي آنها روضه خوانده شود، در چنین
صورتی میتواند نیّت دو یا چند نفر را داشته باشد.
سؤال 1249 - اگر کسی کفّارة نذر و عهد بر گردن داشته باشد و توانایی روزه گرفتن و نیر درآمدي براي پرداختن کفّاره نداشته
باشد، آیا باید در وصیّتنامه خود قید کند که کفّارهاش را بدهند؟
جواب: در صورتی که نمیتواند، هرچند مدّ طعام که میتواند به فقیر بدهد و اگر نمیتواند، هرچند روز که میتواند روزه بگیرد، و
اگر نمیتواند، استغفار کند.
صفحه 218 از 323
سؤال 1250 - اگر کسی بخواهد زیارت عاشورا بخواند و به نذر خود در این رابطه عمل کند، آیا با حذف صد لعن و صد سلام و
نماز زیارت و دعاي علقمه، نذرش ادا میشود؟
جواب: اگر نذر او مطلق بوده، باید صد لعن و صد سلام را بخواند؛ ولی دعاي علقمه شرط نیست؛ ولی اگر نذرش اعم بوده (اعمّ از
صد لعن و صد سلام، یا یک لعن و یک سلام) در این صورت، هر دو رقم کافی است.
اموال اضافه بر نیازش را بر خود حرام کرده و نذر کرده اگر خداوند به وي اموالی بیش از « للّه علیّ » سؤال 1251 - شخصی با صیغه
نیازش عطا کند، همه را در راه خدا انفاق کند. حال که این ثروت به ایشان رسیده از نذر خود پشیمان است و میخواهد به نذر
خود عمل نکند، آیا یک بار کفّاره کافی است، یا این که تا آخر عمر نمیتواند از اموال اضافی استفاده کند؟ یا هر بار که چیزي با
آن پولهاي اضافی بخرد، باید کفّاره بدهد؟
ص: 425
جواب: با نذر نمیتوان حلال را بر خود حرام کرد؛ ولی اگر نذر کرده که مازاد بر شأن را در راه خدا انفاق کند باید به نذر خود
عمل نماید؛ ولی اگر عمل نکرده گناه کرده و احتیاط آن است که در هر سال یک بار کفّاره شکستن نذر بدهد.
سؤال 1252 - آیا پدر و مادر میتوانند عهد یا نذر فرزند خود (مثلًا سه شب نماز شب خواندن در هفته) را بشکنند؟
جواب: نذر فرزند نیازي به اجازه پدر و مادر ندارد؛ مگر این که کار او مایه آزار پدر باشد، که در این صورت نذر او صحیح
نیست.
سؤال 1253 - در بعضی از روستاها مرسوم است که در دهه محرّم عَلَمی درست میکنند و خانه به خانه میگردانند و اهل روستا
نذوراتی جهت این علم میدهند، این نذورات متعلّق به چه کسی است؟
جواب: متعلّق به مراسم عزاداري سید الشّهداء و هزینههاي مختلف آن است.
سؤال 1254 - در یکی از روستاهاي منطقه مُغان مسجدي هست که بین مردم منطقه شهرت زیادي پیدا کرده و نذورات فراوانی به
آن میرسد، بطوري که در عمران و آبادي مسجد، دیگر نقصی باقی نمانده و مسجد نیازي به آن ندارد و احتمال میرود نذورات
جمع شده توسّط افرادي ناباب با عناوین مختلف حیف و میل شود، آیا حضرتعالی اجازه میفرمایید نذورات مسجد مذکور توسّط
سازمان تبلیغات اسلامی در جهت عمران و آبادي روستاي مذکور و آموزش و نشر علوم قرآنی در این منطقه محروم مرزي صرف
شود؟
جواب: میتوانند نذورات مذکور را صرف کارهاي فرهنگ اسلامی در همان مسجد کنند و اگر در آن مسجد ممکن نیست صرف
عمران و آبادي مساجد دیگر، یا کارهاي فرهنگی آنها کنند.
سؤال 1255 - این جانب نذر کردهام هر سال در شب عاشوراي امام حسین (علیه السلام) شام بدهم، به دلیل پارهاي از مشکلات
قصد دارم از سال آینده شام را به صورت غذاي
ص: 426
آماده بین خانوادهها تقسیم کنم، آیا این کار جایز است؟
جواب: اگر نذر شما مقیّد به شکل خاصّی نبوده، یا تنها نذر اطعام بوده، تغییر مزبور اشکالی ندارد؛ ولی اگر مقیّد به خانه و مسجد و
سفره دستهجمعی و مانند آن بوده باید به همان طور عمل کنید.
ص: 427
فصل سی و هفتم: احکام قسم خوردن
صفحه 219 از 323
سؤال 1256 - اگر کسی قسم بخورد که به مسجد نرود، آیا عمل کردن به این قسم لازم است و شکستن آن کفّاره دارد؟
جواب: عمل کردن به این قسم لازم نیست و شکستن آن کفّاره ندارد.
مرد « چون احتمال دارد حامله شوم، اجازه دخول نمیدهم » : سؤال 1257 - فردي زنی را به عقد موقّت خود درمیآورد، زن میگوید
قسم میخورد در صورتی که حامله شد او را به عقد دائم خویش دربیاورد. آیا این قسم واجب الوفاست؟
جواب: چنانچه به نام خدا قسم یاد کرده، عمل به این قسم واجب است.
سؤال 1258 - لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) کفّاره قسم چه میباشد؟
جواب: هرگاه عمداً با قسم خود مخالفت کند، باید کفّاره بدهد؛ یعنی ده فقیر را سیر کند، یا بر آنها لباس بپوشاند، و اگر توانایی بر
اینها نداشته باشد، باید سه روز روزه بگیرد.
قسم یاد کرد که فلان کار را انجام ندهد (البتّه نزد خودش، یعنی پیش خود « و اللّه، باللّه، تاللّه » ب) اگر با زبان به یکی از سه واژه
قسم یاد کرد که فلان کار را نمیکنم) آیا عمل بر این قسم لازم است؟
جواب: اگر با زبان سوگند بخورد، کاري را انجام ندهد عمل به آن واجب است؛ مشروط بر این که کاري باشد که شرعاً واجب یا
مستحب نباشد.
ص: 428
ج) آیا میتواند قسم را از گردن خود ساقط کند؟ اگر میتواند، چگونه؟
جواب: در صورتی که قسم با شرایطش انجام شود، ساقط کردنش ممکن نیست.
ص: 429
فصل سی و هشتم: احکام وقف
سؤال 1259 - شخصی چند اصله نخل وقف حضرت سید الشّهداء (علیه السلام) نموده و سالیان طولانی است که خرماي آن صرف
عزاداري میشود، امّا هماکنون واقف پیر شده و توانایی سرپرستی نخلها را ندارد و امکان دارد که نخلها بر اثر بیسرپرستی از بین
برود، آیا واقف میتواند نخلها را بفروشد و پول آن را خرج ساخت بناي حسینیّه نماید؟
جواب: لازم است آنها را به شخص امینی واگذار کند تا آنها را سرپرستی نماید، حتّی میتواند از درآمد آن اجرتی براي او قرار
بدهد؛ ولی فروش آن نخلها جایز نیست.
سؤال 1260 - این جانب زمینی به مساحت 500 متر خریدهام که از موقوفات حضرت سید الشّهداء (علیه السلام) است و بهره آن در
هر سال در مسجد جامع این محل خرج میشود، از آنجا که نسبت به مسائل وقف آگاه نبودم در آن زمین ساختمان ساختم، حال
متوجّه شدهام که خریدوفروش زمین وقف جایز نیست، اکنون تکلیف من چیست؟
جواب: باید آن زمین را اجاره کنید و مال الاجاره زمین را هر ماه یا هر سال بپردازید تا مصرف موقوفه کنند و هرگاه خواستید آن را
بفروشید فقط باید اعیانی را بفروشید.
سؤال 1261 - مقداري درخت که چندین سال قبل مسلوب المنفعه شده بود، به
ص: 430
مستأجر داده شد، پس از احیاي شرعی، سالها بطور مشاع بوده است. هماکنون که شریک وقف از دنیا رفته است، ورثه او تصمیم
دارند سهمیّه خود را به فروش برسانند، ولی اگر این ملک مشاع، که هم آبی است و هم دیمی، تقسیم گردد، نگهداري آن مشکل
صفحه 220 از 323
و سودي براي وقف خامس آل عبا (علیه السلام) ندارد. آیا اجازه میدهید که سهم وقف به فروش برسد و معادل پول آن، ملکی
که نزدیک محل باشد خریداري گردد، یا در راه دیگري صرف گردد؟
جواب: چنانچه به تأیید معتمدین محل، وقف مزبور بلااستفاده میشود و راهی براي حلّ مشکل به جز فروختن آن نیست، مجاز
هستید آن را بفروشید و تحت نظر معتمدین، بلافاصله تبدیل به ملک مناسبی بنمایید.
سؤال 1262 - اداره مخابرات شهر قطبآباد، از استان فارس، قصد دارد زمینی را خریداري کرده و در آن، ساختمانی بنا کند. حال
جهت توسعه ساختمان مخابرات، اصرار بر ضمیمه کردن یا اجاره دائمی قطعه زمین مجاور که موقوفه است، دارد. و حتّی خرید
زمین اصلی را منوط به این ضمیمه نموده است. حال آن که با استناد به وقفنامه، واقف زمین آن را وقف کاشتن درخت کرده تا از
ثمراتش مخارج مسجد و خیرات آن مرحوم فراهم آید. لطفاً نظر مبارك را مرقوم فرمایید.
جواب: در صورتی که تصریح شده باشد که باید در آن زمین درخت کاشته شود، باید به این شرط عمل کرد؛ مگر این که زمین
در جایی قرار بگیرد که عملًا امکان غرس درخت نباشد و فایده قابل ملاحظهاي از این راه عاید نشود، در این صورت میتوان آن را
اجاره داد.
سؤال 1263 - این جانب به اتّفاق یکی از آشنایان، قطعه زمینی را، از چند نفر از زارعین روستایی خریداري نموده و مبالغ هنگفتی
در آن خرج نمودیم، بعداً متوجّه شدیم که اراضی مذکور به صورت مشاع با اوقاف مشترك میباشد، وقتی از آنها مسأله را جویا
شدیم، اظهار داشتند که ما مسأله را با اوقاف حل کردهایم؛ ولی با
ص: 431
کنجکاوي زیاد پی بردیم که چنین نیست. حال با اذعان به این مطلب که خریدوفروش چنین زمینی اصلًا جایز نیست و قلباً نیز از
درآمد آن اکراه داریم و خود را نیز مالک نمیدانیم، چه باید کرد؟
جواب: چنانچه زمین مزبور موقوفه بوده، معامله باطل است و شما حق دارید پول پرداخت شده و خساراتی که آنجا متحمّل شدهاید
را از فروشندگان بگیرید و اگر بین فروشندگان و اوقاف به صورت مشاع بوده و زمین را بطور مفروض به شما فروختهاند، حق
دارید معامله را فسخ کنید و تمام خسارات خود را بگیرید و اگر صاحبان زمین، با اوقاف زمین را تفکیک کردهاند، معامله صحیح
است و جایی براي فسخ نیست.
سؤال 1264 - زارعین چهار دانگ روستاي فوقالذّکر نیز در این معضل بزرگ ماندهاند؛ چرا که بعضی از آنها پنج یا شش برادر
هستند و به هر کدام مقدار کمی زمین تعلّق میگیرد؛ آنها هم نمیتوانند سهمیّه زمین خود را به یکی از آنها بفروشند و نه مقدار
کم زمین قابلیّت آن را دارد که هر کدام آن را به تنهایی کشت کنند و بعضیها هم به خاطر همین مسأله زمین را رها کرده و به
شهر رفتهاند، چون راه درآمدي ندارند. آیا اداره اوقاف، اجازه دارد زمینهاي مذکور را تفکیک نماید؟
جواب: اگر مصلحت موقوفه آن است که تفکیک شود، تفکیک کردن آن مجاز است.
سؤال 1265 - در مدرسه علمیّه واقع در طبقه فوقانی مسجدي، حدوداً 18 سال است فعّالیتهایی از قبیل خیّاطی، گلدوزي، عکّاسی،
قالیبافی، تزریقات و مانند آن به عمل میآید، نظر به این که طبق وقفنامه، مکان ذکر شده براي مدرسه علوم دینی وقف شده است،
آیا چنین فعّالیّتهایی مشروع و استمرار آن صحیح است؟
جواب: مدرسه مزبور باید در اختیار طلّاب علوم دینی قرار بگیرد؛ مگر این که در آنجا مطلقاً طلبهاي نباشد و مکان مزبور بیفایده
بماند، در این صورت
ص: 432
میتوان از آن براي کارهاي خیر و عام المنفعه استفاده کرد.
صفحه 221 از 323
سؤال 1266 - شخصی با همّت خود و کمک مردم و بعضی از مراجع محترم قم، حمّامی را پایهگذاري کرده است. او پولها را به
و بر زنان « حمّام مخصوص مردان » عنوان حمّام مردانه میگرفت و پس از اتمام آن نیز بر درب حمّام و داخل آن با کاشی نوشته شد
ورود به آن را حرام کرد. آیا کسی میتواند همیشه یا بطور موقّت آن را در اختیار خانمها قرار دهد؟ و اگر خانمها با اطّلاع از
موضوع به آن حمّام بروند و غسل کنند، آیا غسل آنها صحیح است؟
جواب: در فرض مسأله حمام مخصوص مردان است و زنان نمیتوانند از آن استفاده کنند و غسلشان در آن جایز نیست و سزاوار
است براي خانمها حمّام دیگري بسازند.
سؤال 1267 - حقیر در تهران مسجدي ساختهام که داراي حوزه علمیّه نیز میباشد و آن را وقف کردهام، شخصی در محضر امام
جماعت مسجد قراردادي با خطّ خودش تنظیم کرد که از این محل به عنوان حوزه علمیّه بهرهبرداري نماید، ولی متأسّفانه پس از
تعمیرات داخلی این محل را به صورت مدرسه غیر انتفاعی دایر و حدود چهار سال است که مشغول بهرهبرداري است و از هر
دانشآموز سالانه مبلغ قابل ملاحظهاي شهریه دریافت مینماید، حکم شرعی این مسأله چیست؟
جواب: عمل بر خلاف وقف حرام است و باید از آن جلوگیري کرد و اجرت المثل استفادههاي سابق را نیز باید بپردازد تا در
مصارف موقوفه صرف شود.
سؤال 1268 - پنج هکتار زمین در شهر محمودآباد از طرف بنیاد مستضعفان جهت گورستان به شهرداري واگذار گردید، گرچه
صیغه وقف خوانده نشده، امّا چند جنازه در آن زمین دفن گردیده است. آیا میتوانیم جهت احداث بیمارستان شهر، از یک هکتار
این زمین استفاده کنیم، یا زمین مزبور را براي امر فوق اجاره کنیم؟ (با توجّه به این که در شهر بیمارستان وجود ندارد؛ امّا
قبرستانهاي متعدّدي موجود است).
ص: 433
جواب: آن مقدار از زمین مزبور که مورد نیاز براي قبرستان در حال و آینده است به حکم وقف میباشد و بقیّه را میتوان در
احتیاجات عمومی صرف کرد.
سؤال 1269 - در وسط شهرستان بم زمینی حدود هزار متر مربع از حدود 25 سال پیش وقف قبرستان شده است؛ امّا پس از دفن
حدود 40 نفر، همسایگان مانع ادامه کار شدهاند و آن زمین همچنان معطّل مانده است. آیا زمین مزبور بر وقفیّت باقی میباشد؟ در
صورت باقی ماندن بر وقف، آیا میتوان آن را تبدیل به مکان عمومی دیگر (مانند مدرسه، بیمارستان، حسینیّه و غیره) کرد؟
جواب: در صورتی که زمین وقف براي قبرستان شده باشد، تنها باید در همین مورد از آن استفاده شود؛ مگر این که دفن در آن به
جهاتی امکانپذیر نباشد که در این صورت باید بفروشند و پول آن را صرف خرید زمینی جهت قبرستان کنند و آن را وقف نمایند
و چنانچه به اندازه کافی قبرستان دارند، میتوان از آن زمین براي مسجد و حسینیّه و کتابخانه و مانند آنها استفاده کرد.
سؤال 1270 - قبرستان قدیمی شیراز، که سالهاست هیچ میّتی در آن دفن نگردیده، مدفن عدّه زیادي از بزرگان میباشد و از سوي
دیگر با توجّه به مخروبه بودن آن، محلّ مناسبی براي گرد آمدن افراد خلافکار و بزهکار و معتادان گردیده است. با توجّه به لزوم
زیباسازي شهر و فضاي گسترده این محل که اطراف آن، منازل مسکونی قرار گرفته و در داخل محدوده شهري نیز میباشد و با
تبدیل این منطقه به فضاي سبز و یا مرکز فرهنگی عام المنفعه، چهره شهر دگرگون خواهد شد. لذا مستدعی است در خصوص تغییر
وضعیّت محلّ فوقالذّکر به گونهاي که به هیچ یک از قبور مؤمنین در این قبرستان بیاحترامی نشود و تغییر هندسی شکل مقبرهها
در شأن بزرگان مذکور باشد و این محل تبدیل به مراکز فوق گردد، نظر مبارك را امر به ابلاغ فرمایید.
جواب: در فرض مسأله هرگاه شرایطی که در بالا نوشتهاید، دقیقاً و بدون کم و
ص: 434
صفحه 222 از 323
زیاد عمل شود، تغییر وضع قبرستان به شکلی که نوشتهاید، مانعی ندارد.
سؤال 1271 - مطابق تبصره 6 ماده 96 قانون شهرداریها، کوچهها و پیادهروها و خیابانها و گورستانهاي عمومی ملک عمومی
محسوب شده و در مالکیّت شهرداري قرار دارد؛ شهرداري به علّت متروکه شدن گورستان، مقداري از آن را طبق ضوابط قانونی به
افراد واجد شرایط واگذار نموده است، با عنایت به این که دلیلی بر وقفیّت زمین گورستان نیست، بفرمایید که اراضی مذکور وقف
است، یا مالکیّت شهرداري طبق قانون فوق صحیح است؟
جواب: هرگاه زمین مزبور سابقه ملکی نداشته باشد، یا احتمال موات بودن آن از روز اوّل برود حکم وقف بر آن جاري نمیشود؛
امّا اگر سابقه ملکیّت داشته و براي قبرستان واگذار شده است حکم وقف بر آن جاري است.
سؤال 1272 - در روستاي ما قبرستانی وجود داشته که اکنون محو شده است؛ زیرا در آن محل خانه ساخته و قبرها را ویران
کردهاند، قبر پدربزرگ ما در آنجا بوده و حال اثري از آن نیست، آیا میتوانیم در قبرستان جدید سنگی به عنوان یادبود بگذاریم تا
مردم بر آن فاتحه قرائت کنند؟
جواب: اگر قبرستان جدید در زمین وقف قرار داده شده است نمیتوانید این کار را کنید و اگر در زمین موات است مانعی ندارد.
سؤال 1273 - قطعه زمینی حدود صد سال پیش جهت دفن اموات مسلمین تعیین و اموات در آن دفن شدند؛ ولی اکنون بیش از
پنجاه سال است میّتی در آن دفن نمیشود. طبق شیاع موجود در محل و فتواي بعضی از مراجع معظّم تقلید قبرستان مورد نظر وقف
میباشد، ولی واقف آن مشخّص نیست؛ در قسمتی از قبرستان در سالهاي گذشته مدرسه احداث گردیده است، حال با توجّه به این
که گورستان موقوفه متروکه گردیده و آثار قبور از بین رفته است و با عنایت به نیاز اهالی به مسجد، جهت انجام فرایض الهی، آیا
اهالی میتوانند در گورستان مذکور یک باب مسجد احداث نمایند؟
ص: 435
جواب: چنانچه آن محل براي دفن اموات در حال حاضر و در آینده قابل استفاده نیست میتوانید از آن براي بناي مسجد استفاده
نمایید؛ ولی مواظب باشید نبش قبر لازم نیاید.
سؤال 1274 - شخصی در زمان رژیم منحوس گذشته با حضور در دفتر اسناد رسمی، بعضی از اموال مورد تنازع و اختلاف را اجباراً
به نفع رهبرِ فِرقه شیخیّه در کرمان صلح و از طرف آن شخص مورد صلح را وقف کرده است. با توجّه به مراتب مذکور و این که
در رژیم گذشته فِرقه یاد شده از نفوذ و اختیارات وسیعی برخوردار بودهاند، آیا شرعاً اعمال فوق لازم الاجرا بوده و یا این که بر
طبق موازین شرعی باطل و بیاثر است؟
جواب: وقف بر فرقه مزبور و سران آنها صحیح نیست و اعتباري ندارد.
سؤال 1275 - شخصی بهائی منزل خود را جهت مجالس و مراسم بهائیّت وقف نموده و از دنیا میرود، فرزندان وي نیز محلّ
سکونت خود را ترك کرده و به شهر دیگري رفته و سپس با دنیا وداع کردهاند، یکی از فرزندان واقف زنده و مدّعی است که
مسلمان شده است، آیا وقف صحیح است؟ یا وقف باطل و تمام اولاد، بالسّویه از آن ماترك ارث میبرند؟ یا فقط آن که مدّعی
اسلام است ارث میبرد؟
جواب: وقف مزبور باطل بوده و اموال نامبرده تنها به وارث مسلمان او میرسد، و براي این که از صداقت او در ادّعاي اسلام آگاه
شوید باید در یکی از جراید معروف، اسلام خود را آگهی کند.
سؤال 1276 - شخصی میخواهد دو میلیون تومان پول در یکی از بانکهاي جمهوري اسلامی ایران به عنوان سپرده همیشگی بگذارد
و اصل این پول را وقف مسجدي بنماید و از بهره بانکی آن خرج همان مسجد و روحانی مسجد و امثال آن بنماید، این کار شرعاً
چه حکمی دارد؟
صفحه 223 از 323
جواب: پول را نمیتوان وقف کرد؛ ولی میتوان به مسجد تملیک نمود و در
ص: 436
این صورت مسجد مالک آن میشود و درآمد مشروع آن در مصارف مذکور در بالا صرف خواهد شد.
سؤال 1277 - اگر منزلی براي امام جماعت در طبقه فوقانی حسینیّه ساخته باشند و امام جماعت از آنجا برود، تکلیف آن منزل
چیست؟
جواب: منزل تعلّق به کسی دارد که بعداً امام جماعت میشود.
سؤال 1278 - آیا امام جماعت حسینیّه میتواند بالاي حسینیّه براي خود منزل مسکونی بنا کند؟
جواب: نمیتواند منزل شخصی بسازد؛ ولی میتواند براي امام جماعتِ حسینیّه (هر کسی که باشد) بسازد.
سؤال 1279 - اگر زمینی براي حسینیّه وقف شده باشد، آیا میشود بالاي آن حسینیّه، مسجد ساخت؟
جواب: ساختن طبقه بالا و استفاده از آن براي نماز و عزاداري اشکالی ندارد؛ ولی حکم مسجد را ندارد؛ مگر این که از اوّل به
همین صورت وقف شده باشد که طبقه پایین حسینیّه و طبقه بالا مسجد باشد.
سؤال 1280 - در یکی از روستاهاي شهرستان بابل حسینیّهاي وجود دارد که مردم خیّر به خاطر وسعت کم آن، و این که از نظر
شکل ظاهري هم مناسب نمیباشد، مبادرت به ساختن حسینیّهاي جدید نمودهاند، ناگفته نماند که حسینیّه قدیمی بین ساختمان
جدید و یک حسینیه دیگر واقع شده است و مردم این محل به خاطر اعتقادي که به این محل دارند، بیم و هراس دارند که آن را
خراب نمایند، نظر جنابعالی چیست؟
جواب: اگر ضرورتی ندارد آن محل را خراب نکنید و از آن براي عزاداري استفاده نمایید.
سؤال 1281 - در شهر ما حسینیّهاي ساختهاند که براي بعضی شهروندان نزدیک و
ص: 437
براي بعضی دور و باعث مشقّت است، آیا میتوان حسینیّه را به جاي مناسبی منتقل کرد؟ در صورت امکان زمین حسینیّه قدیم و
باقی موادّ ساختمانی آن چه حکمی دارد؟
جواب: حسینیّه اوّل باید به جاي خود باقی باشد؛ هرچند همه نتوانند در آن شرکت کنند و میتوانند حسینیّه دیگري در محلّ
دیگري بسازند.
میدانند، آیا میتوان سهام شرکتهاي تجاري را وقف « حبس عین و تسبیل منفعت » سؤال 1282 - با توجّه به تعریف وقف، که آن را
نمود؟ به چه دلیل؟
جواب: اشکالی ندارد؛ و عموم ادلّه وقف و همچنین اطلاقات شامل این مورد میشود و مانعی از شمول نیست.
سؤال 1283 - تغییر ارزش سهام تأثیري بر صحّت وقف فوق دارد؟
جواب: تأثیري ندارد.
سؤال 1284 - ورشکستگی شرکت چه تأثیري در وقف دارد؟
جواب: مادامیکه آن مؤسسه برقرار است، وقف برقرار است.
سؤال 1285 - در سنوات گذشته بعضی از املاك، که گاهی شامل چندین روستا میشده، توسّط مالکین بزرگ وقف شده است، با
عنایت به این که در این روستاها قبل از وقف شدن املاك، حمّام، اشجار، پل، تپه، قبرستان، مسجد و امامزاده وجود داشته که
وقفنامهاي جهت این مورد تنظیم نشده و اگر هم بوده فعلًا در دسترس نیست. آیا متولّی موقوفات میتواند به استناد وقفنامه تنظیم
شده، ادّعایی در خصوص اماکن موجود قبل از تنظیم وقفنامه داشته باشد؟
صفحه 224 از 323
جواب: مساجد، حسینیّهها، امامزاده، حمّام یا هر بناي وقفی دیگري که از قبل در این روستاها بوده از محدوده وقف دوّم خارج
است؛ زیرا موقوفه را نمیتوان بار دیگر وقف کرد. بنابراین وقف روستا فقط شامل زمین و تمام بناها و اشجاري میشود که در
روستا وجود داشته و در ملک مالک بوده است؛ به استثناي موقوفات قبل.
ص: 438
سؤال 1286 - آیا اجاره اراضی موقوفه (وقف خاص اولاد ذکور) به مدّت 90 سال براي بناي مسجد و مصلّی و حسینیّه جایز است؟
اگر صحیح است مشروط به چه شرایطی میباشد؟
________________________________________
شیرازي، ناصر مکارم، استفتاءات جدید (مکارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم - ایران، دوم،
1427 ه ق استفتاءات جدید (مکارم)؛ ج 2، ص: 438
جواب: اجارههاي بلند مدّت بر خلاف مصلحت وقف است و جایز نیست، باید چند سال به چند سال تجدید شود و استفاده از آن
براي مسجد و مصلّی و حسینیّه مانعی ندارد؛ هرچند جریان احکام مسجد بر آنها مشکل است.
سؤال 1287 - عبور و مرور در خیابانهایی که حکومتها جدیداً و قدیماً احداث نمودهاند چه حکمی دارد؟ هر چند وضع مالکیّت آنها
را ندانیم.
جواب: عبور و مرور و سایر استفادههاي غیر مزاحم اشکالی ندارد.
سؤال 1288 - موقوفهاي در اراك است که مصرف آن کمک به زوّار کربلاي معلّی است، از آنجا که سالهاست مصرف این موقوفه
معطّل مانده، آیا از باب اقرب به نظر واقف میتوان عواید مذکور را موقّتاً به زوّار امام رضا (علیه السلام) داد؟
جواب: در شرایط کنونی مانعی ندارد.
سؤال 1289 - نظر مبارك شما در مورد موقوفه اولاد چیست؟ آیا اولاد میتوانند آن ملک را مجدّداً براي بعضی امور خیریّه وقف
کنند؟
جواب: وقف مجدّد جایز نیست.
سؤال 1290 - عدّهاي از مؤمنین خانهاي را در مشهد خریده و براي عزاداري و سکناي زوّار امام رضا (علیه السلام) وقف نمودهاند؛
ولی چون خانه قدیمی است و نیاز به ساختمان جدید با هزینه زیادي دارد واقفین میخواهند هر کدام یک میلیون تومان یا بیشتر
پول داده و چهار طبقه ساختمان بسازند، ضمناً میخواهند یک باب اطاق به خود و بستگانشان اختصاص بدهند که در آن ساکن
شوند، آیا میتوان یک باب اطاق را به آنها، که هزینه ساختمان را متقبّل میشوند، اختصاص داد؟
جواب: چنانچه آنها بخواهند به عنوان زوّار در آنجا باشند و راهی براي
ص: 439
تکمیل ساختمان جز از این طریق نباشد اشکالی ندارد.
سؤال 1291 - در بعضی از روستاها املاك وقفی از قبیل باغات، زمین و آب وجود دارد که اداره اوقاف آنها را به نصف اجاره
میدهد و مال الاجاره را هم به آن قریهاي که واقف، وقف مسجد آن کرده، یا نمیدهد یا قسمتی از آن را میدهد، آیا عالم و یا
معتمدین میتوانند اعتراض نمایند؟
جواب: مال موقوفه را نمیتوان به کمتر از اجرت المثل اجاره داد، و اگر کار خلافی صورت گرفته وظیفه دیگران امر به معروف و
نهی از منکر است.
سؤال 1292 - موقوفه تحت تولیت این جانب داراي تعدادي مغازه و رقبه تجاري است، آیا گرفتن مبلغی بابت نقل و انتقال سرقفلی و
صفحه 225 از 323
ما به التّفاوت آن در انتقالات بعدي جهت موقوفه طبق قانون عرف، شرعی است؟
جواب: اگر در زمان واگذاري موقوفه به افراد، چنین حقّی در عرف وجود داشته، حکم شرط ضمن العقد پیدا میکند و حالا که
میخواهند سرقفلی را نقل و انتقال دهند موظّف به پرداخت آن هستند، و اگر در واگذاري موقوفه اصولًا مسأله نقل و انتقال به
دیگري مطرح نبوده، گرفتن حقّی براي موقوفه به هنگام نقل و انتقال سرقفلی مانعی ندارد.
سؤال 1293 - شش دانگ قریه سوهان طالقان وقف خاصّ اولاد ذکور سادات گردیده است، در وقفنامه حدود چهارگانه روستاي
مذکور مشخّص است، طبق وقفنامه کوههاي روستا که جزء آن روستاست، جزء سامان (یا مرز) ذکر شده است، اکنون عدّهاي
آیا این ابهام ،« کوهها جزء انفال است و واقف حقّ وقف کردن کوهها را نداشته، در نتیجه در صحّت وقف تردید است » : میگویند
وقف را باطل میکند؟
جواب: آنچه در عرف و عادت محل جزء حریم و نیازهاي آبادي محسوب میشود، جزء توابع موقوفه است و زاید بر آن جزء انفال
میباشد و اگر چیزي از انفال را زاید بر آنچه که گفته شد، جزء موقوفه قرار داده باشند، وقف باطل
ص: 440
نمیشود؛ بلکه اضافات باطل میشود.
سؤال 1294 - آیا اداره اوقاف شهرستان میتواند از تمدید اجارهنامه ملک موقوفه خاص، که سالهاست در اجاره این جانب است و
ممرّ درآمدم میباشد، بدون رضایت این جانب خودداري نماید؟
جواب: تمدید اجاره موقوفه منوط به مصلحت موقوفه است.
سؤال 1295 - جدّ اعلاي این جانب تعدادي از رقبات ملکی خود را در گذشته وقف بر تعزیهداري حضرت امام حسین (علیه السلام)
نموده است، و در طول سالیان گذشته مقداري از رقبات موقوفه مذکور به صورت مغازههاي تجاري احداث گردیده که اعیان
احداثی مانند عرصه متعلّق به موقوفه میباشد، در گذشته تعدادي از مستأجرین که داراي حقّ سرقفلی در مغازههاي فوقالذّکر
بودهاند، سرقفلی خود را بدون اجازه موقوفه و متولّی به غیر منتقل نمودهاند. در اینجا چند سؤال داریم، جواب محبّت بفرمایید.
الف) با عنایت به توضیح مذکور، آیا میتوان جهت حفظ حقوق حقّه وقف، کسانی را که بدون اجازه مغازهها را متصرّف شدهاند
و اجارهبهاي معوّقه و حقّ نقل و انتقال را طبق قانون اوقاف پرداخت نمیکنند، تخلیه آن را با شرایط از پیش گفته شده از دادگاه
صالحه تقاضا نمود؟
جواب: مستأجرین حق ندارند بدون اجازه سرقفلی را به دیگري واگذار کنند مگر این که در قرارداد اجاره به آنها اجازه داده شده
باشد و اگر واگذار کنند متولّی حق دارد محل را تخلیه کند و به مستأجر اوّل بدهد و اگر مستأجر اوّل حاضر نیست شخصاً از آن
محل استفاده کند باید با توافق متولّی به شخص ثالث داده شود.
ب) چنانچه متصرّفین غیر مجاز نسبت به پرداخت حقوق موقوفه طبق قانون (شامل اجارهبهاي معوّقه و حقّ نقل و انتقال و سایر
حقوق) آن هم به صورت عادله
ص: 441
روز برآیند، آیا تخلیه مورد تصرّف مجاز است؟
جواب: در فرض مسأله تخلیه جایز است؛ ولی متولّی موقوفه تنها میتواند حقّ و حقوق موقوفه را بردارد و زاید آن را باید به مستأجر
اصلی بپردازد.
ج) آیا تحقیقاتی که کارشناس دادگستري در امر تعیین قیمت سرقفلی میدهد مجاز است؟
جواب: معیار عادله روز با نظر کارشناسان مورد وثوق است.
صفحه 226 از 323
لا اشکال و لا خلاف فی انه یجوز » : سؤال 1296 - در جلد دوّم عروة الوثقی، کتاب وقف، فصل 6، مسأله یک، چنین آمده است
للواقف ان یجعل التولیۀ لنفسه مادام حیّاً، او الی مدّة، مستقلًا او بالشرکۀ، و خلاف ابن ادریس غیر محقّق، و کذا یجوز ان یجعلها
لغیره کذلک، بل یجوز ان یجعل امر التولیۀ بیده بان یشترط ان یکون له ان ینصب کل من یریده و کذا یجوز ان یجعل امرها بید
….« اجنبی بان یکون هو المعین للمتولی و یجوز ان یجعل لکل متول ان ینصب متولیاً بعده
و حضرت آیۀ اللّه العظمی گلپایگانی (رحمه الله) در مسأله 2905 توضیح المسائلشان میفرمایند:
تصرّف و دخالت در امور اوقاف مجهول التّولیه و غُیّب و قُ ّ ص ر و مساجد و مدارس دینی و موقوفه و کتابخانههاي موقوفهاي که »
.« متولّی مخصوص ندارد براي غیر مجتهد جامع الشّرائط، یا مأذون از طرف او حرام و خلاف شرع است
با توجّه به مراتب بالا آیا متولّیان مفروض در فتواي مرحوم صاحب عروة (رحمه الله) منصوص التّولیه از طرف واقف در قبال
منصوب التّولیه از طرف مجتهد جامع الشّرائط هستند؟
جواب: در صورتی که طبق شرط واقف عمل شود و افرادي به عنوان متولّی تعیین گردند و داراي صلاحیت باشند حاکم شرع یا
مقام دیگري حقّ دخالت براي نصب متولّی ندارد و این مورد از قبیل منصوص التّولیه است، و کلام آیۀ اللّه
ص: 442
العظمی گلپایگانی (رحمه الله) شامل آن نمیشود.
سؤال 1297 - از بیست سال قبل در شیراز مُهر نماز به مردم هدیه میکنم و از آنجا که مهرها رایگان است مراجعهکننده زیاد دارم.
غالباً از منازل، کم یا زیاد، مهرهاي خرد و فرسوده و بدردنخور میآورند و به من میبخشند، یا از مساجد و حسینیّهها مقدار زیادي
مهرهاي بدردنخور براي تعویض میآورند و چون بازسازي مهرهاي مساجد هرکدام جداگانه مقدور نبوده، غالباً با هم مخلوط
میشود و بعد از نوسازي هرکس به اندازه احتیاج میبرد، سربازخانهها، مدارس، ادارات و نهادها هم از مازاد مهرهاي مساجد و
حسینیّهها استفاده مینمایند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
جواب: مجاز هستید و مانعی ندارد؛ ولی بهتر است به آن مقدار که از مساجد و حسینیّهها مهر برمیدارید (هرچند بطور تقریبی
باشد) به آنها بازگردانید.
سؤال 1298 - سال قبل شخصی بنده را به منزل یکی از اهالی شهر برد و گفت: این آقا قرآن خطی دارد؛ ولی خود و اهل منزلش
بیسواد هستند و شاید چند سال باشد که این قرآن حفظ و قرائت نگردیده است، اگر شما، که داراي ذوق مطالعه و دوستدار کتاب
هستید، آن را بگیرید و بخوانید ثواب دارد "بنده دیدم که قرآن، وقف اولاد میباشد از خریداري آن منصرف گردیدم، تا این که
شب عید واسطه گفت ": چون آقا احتیاج به پول دارد، افرادي از اصفهان آمدهاند که آن را خریداري کنند و به خارج از کشور
بفرستند. "حقیر دیدم حیف میباشد که این قرآن به خارج برود، لذا تصمیم گرفتم آن را خریداري نموده و آن را به همراه یک
قرآن خطی نفیس موروثی خودم، به آستان حضرت امام رضا علیه السلام تقدیم نمایم تا براي ایشان محفوظ و نگهداري بشود؛
چون اولاد واقف معلوم نیست که چه افرادي هستند و در کجاي این مملکت میباشند، به منظور فوق و با وجود این که وضع مادّي
بنده هم مناسب نیست، آن را به مبلغ گزافی خریداري نمودم، فقط براي آستان حضرت امام رضا (علیه السلام) تا هر وقت خداوند
عالم، زیارت آن حضرت را نصیبم نمود، آن را به مشهد مقدّس ببرم. اکنون از جنابعالی استدعا دارم اجازه بفرمایید که این قرآن، تا
وقتی به مشهد نرفتهام، بطور امانت نزد این حقیر باشد تا آن را قرائت نموده و سورهاي هم به روح واقف و کاتب آن هدیه بنمایم؟
جواب: اگر موقوفٌ علیهم به هیچ وجه قابل شناسایی نیستند، شما و دیگران میتوانید آن قرآن را قرائت کنید و سپردن آن به جایی
که اصلًا قرائت نمیشود، اشکال دارد؛ مگر این که قرآن بسیار نفیسی باشد که بیم از دست رفتن آن برود.
سؤال 1299 - حدود 25 مرتع، اعمّ از مشجّر و غیر مشجّر، در صد سال قبل توسّط مردم نور با تأیید علما و فقهاي منطقه وقف شد، تا
صفحه 227 از 323
درآمد آن در دهه عاشورا به مصرف عزاداران خامس آل عبا (علیه السلام) در محل برسد، تولیت آن نیز به عالم محل و سپس به
اولاد او واگذار شد. تا زمان اجراي مادّه 56 حفاظت از مراتع، طبق وقفنامه عمل میشد و از زمان اجراي قانون فوق در رژیم سابق،
اجراي مفاد وقفنامه کاملًا تعطیل شد. پس از پیروزي انقلاب، مادّه واحدهاي براي ابطال اسناد فروش آب و اراضی موقوفه در مجلس
شوراي اسلامی تصویب و مقرّر گردید اوقاف و متولّیان موقوفات با تعلیف کنندگان مراتع غیر مشجّر روابط استیجاري برقرار کنند
تا درآمدهاي حاصل طبق وقفنامه به مصرف برسد؛ ولی منابع طبیعی و جنگلداري مدّعی است مراتع مشجّر جزء انفال است. حال
سؤال این است:
الف) آیا مراتع مشجّر کماکان وقف است یا نه؟ در صورت دوّم، اصلًا عقد باطل بوده یا انحلالی صورت گرفته است؟
جواب: در صورتی که احتمال داده شود در این مراتع در گذشته احیایی صورت گرفته، حکم وقف کماکان جاري است.
ب) مال الاجاره مراتع غیر مشجّر، که مورد تعلیف حَشَمداران است، در چه راهی باید مصرف شود؟
ص: 444
جواب: هرگاه در آنها نیز احتمال احیا بدهید که زمین را براي مرتع آماده کرده باشند حکم وقف بر آنها نیز جاري میشود و باید
درآمد آن در مصارف وقف مصرف گردد.
ج) اگر بعضی از این مراتع جزء محدوده روستاها قرار گرفت، تکلیف شرعی چیست؟
جواب: هرگاه از اوّل، در محدوده روستا بوده، تعلّق به روستا دارد و میتوان با رضایت اهل روستا آن را وقف کرد و اگر قبلًا وقف
شده، سپس در محدوده روستا قرار گرفته، حکم وقف باطل نمیشود.
ص: 445
فصل سی و نهم: احکام هبه
سؤال 1300 - شخصی مقداري از اموال خود را در زمان حیاتش به نام بعضی از فرزندانش نموده است؛ ولی عایدات بعضی از آن
اموال را خودش، و قسمتی دیگر را صاحبان همان اموال مصرف میکردهاند، این اموال شرعاً متعلّق به چه کسی است؟
جواب: اموالی را که در زمان حیات به اسم اشخاص کرده و تحویل داده، یا صغیر بودهاند و تحت تصرّف ولی آنها بوده، به خود
آنها تعلّق دارد.
سؤال 1301 - زید تمام اموال خود (خانه، زمین و متعلّقات آن) را به دست دائیاش داده و از وطن خود به هندوستان رفته و در آنجا
اگر من » : سکونت اختیار کرده است، سپس تمام مایملک خود را در زمان حیات خویش با این مضمون به فردي هبه کرده است
زنده به وطن خود برسم مایملک خودم را از فلان شخص میگیرم و اگر به حکم الهی زنده به وطن خود نرسم در این صورت تمام
مایملک خود را به فلان شخص هبه کردهام، اگر کسی در این باب دعوا کند ادّعاي او باطل خواهد بود. و در این هبه اوّل خدا و
بعد « رسول (صلی الله علیه و آله) و ائمّه طاهرین (علیهم السلام) گواهند، بعد از آن 4 نفر از مؤمنین با نشانه انگشت شهادت دادهاند
از تحریر هبهنامه بلافاصله تمام مایملک زید از دست داییاش پس گرفته شده و تحت تصرّف آن فرد قرار داده شده و تا به حال
تمام مایملک وي در تصرّف اوست؛ ولی زید به حکم الهی در هندوستان وفات و در آنجا مدفون گردید. آیا این هبهنامه طبق شرع
مقدّس اسلام نافذ است؟
جواب: فقط یک سوّم هبهنامه که در واقع وصیّتنامه است صحیح میباشد، بقیّه
ص: 446
به ورثه برمیگردد و اگر وارثی ندارد باید به حاکم شرع داده شود.
صفحه 228 از 323
تمام » : سؤال 1302 - شخصی ادّعا میکند که برادرزادهاش تمام اموال خود را به او هبه کرده است؛ ولی او انکار میکند و میگوید
آیا در صورت عادل بودن مدّعی، قول او « اموالی که از پدرم به ارث رسیده است را امانت گذاشتهام و اصلًا و ابداً به کسی ندادهام
شرعاً مسموع است؟
جواب: قول مدّعی به تنهایی کافی نیست، هرچند عادل بوده باشد؛ بلکه باید لااقل دو شاهد عادل بر ادّعاي او گواهی دهند.
سؤال 1303 - پدري مالی را به پسر نابالغ خویش هبه شرعی نموده است؛ ولی مدّتی بعد پدر، مقداري از آن زمین را میفروشد.
الف) آیا معامله پدر نسبت به زمین پسر نابالغ صحیح است، یا پدر ضامن میباشد؟
جواب: پدر بعد از هبه به پسر نابالغ خود نمیتواند برگردد و اگر معاملهاي روي آن براي خودش انجام دهد باطل است و اگر براي
پسر و به نفع او بوده جایز است؛ ولی پولش مال پسر است و اگر آن مال تلف شده، پدر ضامن است.
ب) اگر پسر بالغ شود آیا حقّ فسخ دارد؟ و اگر حقّ فسخ دارد، آیا پسر باید به مشتري رجوع کند و مال خودش را بگیرد، یا باید به
پدرش رجوع کند؟
جواب: اگر مال موجود است پسر میتواند معامله را به هم بزند و از مشتري پس بگیرد، و اگر نیست میتواند عوض آن را از پدر
بگیرد.
ص: 447
فصل چهلم: احکام شفعه
سؤال 1304 - خانهاي مشترك بین دو نفر است، یکی از شرکا سهم خود را به مبلغ معیّنی به شخص ثالث میفروشد، شخص ثالث
که خانه را خریده نه حاضر است سهمیّه شریک دیگر را بخرد و نه حاضر است سهم خود را بفروشد، نماز خواندن شخص ثالث در
این خانه چگونه است؟
جواب: چنانچه خانه در میان آنها به صورت مشاع باشد شریک دوّم حق دارد معامله شخص ثالث را فسخ کند و خودش به همان
قیمت بخرد و اگر از این حق استفاده نکرد حقّ شفعه ساقط میشود، و امّا در مورد نماز خواندن باید به رضایت دو مالک فعلی
باشد.
سؤال 1305 - حسین آقا با محمّد آقا در یک دستگاه کامیون خاور بطور مساوي شریک میباشند، حسین آقا بدون اطّلاع و مشورت
و پیشنهاد خرید یا فروش سهام مورد شراکت خود به محمّد آقا، سهم خویش را به شخص ثالث میفروشد. حال با توجّه به این که
محمّد آقا از خریدار، که همسایه او بوده و از خصوصیّات اخلاقی او اطّلاع دارد، احساس خطر مالی، جانی و آبرویی مینماید،
تقاضاي حقّ شفعه نسبت به خرید سهام حسین آقا (فروشنده) با همان شرایط و مبلغ مندرج در معامله نموده است؛ آیا در فرض
مسأله حقّ شفعه تعلّق میگیرد؟
جواب: شفعه عامّ است و شامل منقول و غیر منقول هر دو میشود، و شریک دوّم در فرض مسأله حق دارد سهم شریک اوّل را
بخرد.
ص: 448
سؤال 1306 - برخی از شرکا براي جلوگیري از استفاده حق شفعه شریک خود حیلهاي به شرح زیر به کار میبرند: سهم خود را از
ملک مشترك مشاع به چند برابر قیمت واقعی به مشتري میفروشد و با هم قرار میگذارند که پس از تحقّق معامله و عدم استفاده
شریک از حقّ شفعه، مازاد بر قیمت واقعی را به خریدار بازگرداند، آیا این حیله مشروع است؟
جواب: این حیله مشروع نیست و معامله مزبور جدّي نمیباشد و باطل است و بفرض که جدّي باشد چون مشتمل بر ضرر و زیان
صفحه 229 از 323
شریک است، باطل میباشد.
سؤال 1307 - آیا حقّ شفعه در جایی که شرکا بیش از دو نفر باشند نیز جاري میگردد، یا این که مختصّ جایی است که فقط دو
شریک باشند؟
جواب: حقّ شفعه فقط در جایی است که دو شریک بیشتر نباشد.
ص: 449
فصل چهل و یکم: احیاي موات
سؤال 1308 - در بعضی از مناطق کوهستانی از قدیم الایّام سیره چنین بوده که در فصل بهار حیوانات در چراگاه کلّا آزاد بودهاند؛
امّا ذخیره علف براي فصل زمستان محدود است؛ یعنی هر منطقه علفهاي محدوده خویش را جمعآوري میکند. بعضی اوقات اهالی
یک منطقه به حدود خود قناعت نکرده به علفهاي منطقه دیگر طمع میکنند. آیا اهالی آن منطقه شرعاً میتوانند از علفزارهایشان
جلوگیري کنند؟
جواب: علفزارهایی که در حریم هر آبادي واقع شده تعلّق به همان آبادي دارد و میتوانند از غیر اهل آبادي جلوگیري کنند و
همچنین اگر علفزارها را تقسیم کرده و علامتگذاري کرده باشند، هر قسمت متعلّق به صاحب آن است؛ ولی با رضایت صاحب حق،
تصرّف در آن مانعی ندارد.
سؤال 1309 - در حدود 60 سال قبل، زمینی مزروعی با حدود چهارگانه و سند دولتی به نام چند نفر به ثبت رسیده است، بعد از 40
سال فرزندان یکی از شرکا چشمه و زمینهاي موات واقع در خارج از محدوده موصوفه را احیا نمودهاند. 18 سال پس از احیاي
زمینهاي موات، فرزندان بقیّه شرکا ادّعا میکنند که چون چشمه و زمین در منطقهاي واقع شده که تحت نام زمین مشترك است،
یعنی جزء منطقه حساب میشود- و لو این که خارج از محدوده زمین مشترك مزروعی است- آنها هم در آن زمین و چشمه احیاي
شده حقّ دارند، حکم چیست؟
جواب: در صورتی که دلیل قاطعی بر این امر نداشته باشند، که آن منطقه جزء
ص: 450
حریم زمین مشترك است، ادّعاي آنها پذیرفته نیست.
سؤال 1310 - منازل عدّهاي از رزمندگان در اثر ریزش کوه نابود شده است، با صلاحدید عدّهاي از مسئولین دولت جمهوري
اسلامی زمینی که حدود صد سال زراعت نشده و به نام یکی از درباریان زمان طاغوت بوده بین افراد واجد شرایط تقسیم شده
است، و به جاي ساختمان به آنها دادهاند، آیا تملّک زمینهاي مذکور مجاز است؟
جواب: اگر زمین موات بوده است کسی مالک آن میشود که آن را آباد کند (مثلًا خانه بسازد) و اگر سابقاً آباد بوده تعلّق به
مالک سابق دارد و اجازه او لازم است؛ مگر این که او از طریق غصب بر آن مسلّط شده باشد و صاحب اصلی معلوم نباشد، که باید
با اجازه حاکم شرع به نیازمندان داد.
سؤال 1311 - آیا انسان میتواند مراتع و چراگاههاي عمومی را احیا کند؟
جواب: در حکومت اسلامی باید از مقامات مسئول اجازه گرفته شود.
سؤال 1312 - قطعه زمینی خریداري و به قطعات کوچکتر تقسیم شده و کوچهاي بنبست از همین زمین براي عبور و مرور در نظر
گرفته شده است، در رابطه با این کوچه سؤالات زیر مطرح است:
الف) مالکین کوچه بن بست چه کسانی هستند؟
صفحه 230 از 323
جواب: معمولًا مالک کوچه بنبست کسی است که درِ خانهاش در آن کوچه بازشده است.
ب) کسانی که فقط دیوار خانه آنها در مجاورت کوچه بنبست میباشد و محلّ عبورشان از جاي دیگري است، آیا میتوانند از
کوچه بنبست فوقالذکر نیز دري براي عبور و مرور باز کنند؟
جواب: نمیتوانند؛ مگر این که عرف محل اقتضا کند.
ج) با فرض این که مالکین کوچه بنبست مذکور کسانی باشند که کوچه بنبست
ص: 451
از زمین آنان افراز گردیده، آیا مالکان آن کوچه میتوانند پنجرههاي دیگران را به آن کوچه مسدود نمایند؟
جواب: در فرض مسأله که کوچه بنبست از ملک بعضی از مالکین گرفته شده، اختیار آن با آنهاست.
سؤال 1313 - آیا انسان میتواند راه عمومی حیوانات را، که قدمت چندینساله دارد، مسدود نماید؟
جواب: اگر شارع عام بوده (نه جادّه خصوصی) مزاحمت جایز نیست.
سؤال 1314 - در یک قریه یا شهر نهري قدیمی وجود دارد که چندین سال از آب آن براي کشاورزي استفاده میکردند؛ امّا الآن
کسانی که در ابتداي نهر قرار دارند و آب از ملک آنها عبور میکند به دیگران اجازه نمیدهند که از آن آب استفاده کنند، آیا
این کار جایز است؟
جواب: باید طبق عرف محل عمل کنند.
سؤال 1315 - زید و بکر نهري کشیدند و آب را بین خودشان تقسیم نمودند، آیا بر فرزندان آنان لازم است بر تقسیم پدران بمانند،
یا میتوانند دوباره بین خود تقسیم نمایند؟
جواب: تقسیم مجدّد فقط با توافق طرفین جایز است.
سؤال 1316 - مالک چشمه زراعت خود را با آب همان چشمه آبیاري میکرده و به همسایگان نیز اجازه داده که در ملکش جوي
آب ایجاد نمایند، مدّت بیست و چند سال از آب چشمه زراعتشان را مشروب نمودهاند، آیا اکنون مالک مذکور میتواند
همسایگان را از رفت و آمد در ملکش، جهت سرکشی و استفاده از آب چشمه، منع نماید؟
جواب: اگر سهمی از چشمه را به آنها در مقابل چیزي بخشیده نمیتواند برگردد و اگر تنها با رضایت او در این مدّت استفاده
میکردهاند، میتواند از نظر خود برگردد.
ص: 452
سؤال 1317 - در ملک کسی چشمهاي ظاهر شده و جاري است، آیا کسی میتواند بدون رضایت مالک ملک مذکور جهت زیاد
شدن آب، چشمه مذکور را تعمیق کند؟ اگر کسی این کار را کند و آب چشمه زیاد شود، آیا براي حفرکننده حقّی ایجاد میشود؟
جواب: چشمه متعلّق به صاحب زمین است و اگر کسی آن را توسعه دهد و آب آن زیاد شود حقّی براي او ایجاد نمیشود؛ مگر این
که قراردادي با مالک زمین داشته باشد.
سؤال 1318 - یک جریان طبیعی آب از چشمهسارهاي دامنه یک کوهستان از قدیم الایّام وجود دارد، مزارع و باغاتی نیز از گذشته
در اطراف مجراي آب مزبور به وجود آمده، که از همین آب مشروب میشده است. در سالهایی که بارندگی زیاد و مقدار آب
بیش از نیاز مزارع و باغات میباشد مقدار آب زائد بر مصرف داخل در مسیل گردیده و پس از عبور از یک مسیر کوهستانی
لمیزرع در فاصله 30 کیلومتري به مزرعه و روستاي دیگري میرسد که اهالی آن روستا، آن را بر آب قنات خویش اضافه نموده و
از آن استفاده میکنند. در سالهاي کم باران مقدار آب بیش از نیاز مصرفی مزارع بالادست نبوده و طبعاً آبی به روستاي بعدي
نمیرسد و همین امر مایه نزاع بین اهالی دو روستاي مزبور شده که هنوز نیز ادامه دارد. مقرّرات فقهی موجود و اصل 49 قانون
صفحه 231 از 323
اساسی و قانون توزیع عادلانه آب، مصوّب سال 1361 مجلس شوراي اسلامی، و ماده 156 قانون مدنی، مبنی بر حقّ تقدّم مزارعی
که به منبع آب نزدیکترند، ظاهراً براي رفع خصومت و قطع مایه نزاع کافی نیست. لطفاً در این موضوع به دو سؤال ذیل پاسخ
فرمایید:
الف) نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
جواب: چنانچه عرف محل، به تصدیق اهل اطّلاع و آگاهان آن منطقه، این بوده که آباديهاي پایین فقط از اضافه آب، آن هم در
سالهاي پرآبی، استفاده کنند
ص: 453
باید در سالهایی که آب کم است، آب در اختیار آبادیهاي بالا قرار گیرد؛ ولی آبادیهاي بالا باید صرفهجوییهاي لازم را انجام
بدهند تا اگر آب اضافی باشد به آبادیهاي پایین برسد.
ب) نظر شرع مقدّس در خصوص چگونگی حقّ تقدّم استفاده از آب چشمهسارهاي طبیعی که توسّط آبادیها و روستاهاي اطراف
آن چشمهسارها به صورت سنّتی و بدون قرارداد مدوّن مورد بهرهبرداري قرار میگیرد و موجب اختلاف میشود چیست؟
جواب: کسانی که قبلًا چشمه را متصرّف شده و از آن براي کشاورزي خود استفاده کردهاند مقدّمند، و اگر معلوم نباشد چه کسانی
روز اوّل چشمه را متصرّف شدهاند عرف محل در این موارد معیار عمل است.
ص: 455
فصل چهل