گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
فصل چهل و پنجم: احکام حدود







مقدّمات حدود:
الف) اقرار
سؤال 909 - در اثبات حدّ زنا و لواط تعدّد اقرار شرط است. آیا در صورت به عنف بودن امور فوق، نیز تعدّد اقرار شرط است؟
جواب: آري تعدّد اقرار شرط است.
سؤال 910 - آیا اقرار به جرم موجب حد، پس از توبۀ از آن جایز است؟ آیا آثاري از نظر مجازات بر این اقرار بار میشود؟
جواب: اقرار اشکال دارد، و اثري ندارد.
سؤال 911 - آیا اقرار به حقّ الناس، مثل قتل عمد و قذف، بر متّهم واجب است یا حرام؟
جواب: اقرار واجب نیست، ولی باید به شکلی حقّ الناس را ادا کند.
سؤال 912 - در اثبات کلّیۀ حدود، جز حدّ محاربه و افساد فی الارض، تعدّد اقرار شرط است. حال اگر متّهم اقرار به کمتر از حدّ
نصاب کند، آیا تعزیر میشود؟
جواب: تعزیر کردن در این صور اشکال دارد.
سؤال 913 - آیا قاضی مکلّف است، به مقر القا کند که از اقرارش عدول کند؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا در همۀ حدود، حتّی
حدودي که حقّ الناس است (مثل حد قذف و سرقت،) این وظیفه را دارد؟
جواب: قاضی مکلّف به چنین امري نیست.
سؤال 914 - هرگاه کسی اقرار به زنا کند، سپس آن را انکار نماید، چنانچه حدّ وي قتل یا رجم باشد، با انکار بعدي حدّ رجم و قتل
ساقط میشود، در غیر این صورت،
ص: 356
با انکار بعد از اقرار حدّ ساقط نمیشود. آیا این حکم اختصاص به حدّ زنا دارد، یا در سایر حدود (مانند حدّ لواط) نیز جاري است؟
جواب: این حکم در حدّ لواط و مانند آن نیز جاري است.
ب) شهادت
سؤال 915 - در مورد اعتبار مشاهده در شهادت بر زنا، آیا دیدن مقدّمات ملازم کافی است؟ یا تنها رؤیت ولوج و إدخال معتبر
است؟
جواب: دیدن مقدّمات کافی نیست.
سؤال 916 - آیا در اعتبار مشاهده در شهادت بر زنا، مشاهدة مستقیم شرط است، یا مشاهدة غیر مستقیم نیز کافی است؟ مثلًا اگر
شهود از طریق آینه یا دوربین مدار بسته به صورت زنده و مستقیم صحنه را مشاهده کنند، آیا شهادتشان به عنوان بیّنه شرعی حجّت
است؟
جواب: از طریق آینه و دوربین مانعی ندارد.
صفحه 203 از 371
ج) بلوغ و رشد
را زمانی « مسئولیّت کیفري » سؤال 917 - آیا همان گونه که در صحّت معاملات علاوه بر بلوغ، رشد را نیز لازم میدانید، میتوان
متوجّه کودك دانست که علاوه بر برخورداري از بلوغ شرعی، داراي رشد جزایی نیز باشد؟
جواب: آري در این موضوعات نیز رشد کافی براي آنها لازم است.
سؤال 918 - آیا اجراي مجازاتهاي اسلامی نسبت به فرد تازه به بلوغ رسیده (دختر 9 ساله و پسر 15 ساله) منوط به احراز رشد
عقلانی آنها میباشد؟
جواب: آري منوط به احراز رشد عقلانی است.
سؤال 919 - با توجّه به اختیارات دولت اسلامی، آیا میتوان در مجازات پسر یا دختر کمتر از 18 سال تخفیف قائل شد؟
جواب: در تعزیرات تخفیف به دست حاکم شرع است، و همچنین در مواردي
ص: 357
که حد از طریق اقرار ثابت شود نه از طریق بیّنه، و مجرم نادم باشد.
سؤال 920 - در موادّ قانونی سنّ بلوغ دختر 9، و پسر 15 سال (قمري) ذکر شده است. در حالی که این سنّ، مبناي اجراي احکام
دینی است، نه مسائل کیفري. با توجّه به این که میزان عقل در این سنّ کم است، و کودکان توسّط افراد ناباب گول خورده و توان
تحمّل موارد کیفري را ندارند، لذا سنّ واقعی را براي مرز بین کودکی و بزرگسالی جهت اجراي احکام کیفري در مورد آنان
(کودکان) مرقوم فرمایید.
جواب: در صورتی که رشد عقلی نسبت به این مسائل نداشته باشند، محکوم به کیفر نمیگردند، و تنها تأدیب میشوند.
د) توبه
سؤال 921 - هرگاه پس از احراز اتّهام زنا، متّهمه یا متّهم مدّعی توبه باشد، آیا تقاضاي عفو، باید قبل از صدور حکم باشد، یا بعد از
صدور حکم نیز چنین حقّی دارد؟
جواب: در صورتی که بعد از صدور حکم، ادّعاي توبه کند و ثابت نشود، حدّ ساقط نمیشود، ولی اگر بتواند توبۀ قبل از دستگیري
را اثبات کند، حدّ ساقط میشود.
اگر کافر ذمّی بعد از ارتکاب زنا با زن مسلمان اسلام آورد، حد » : سؤال 922 - با توجّه به نظر مشهور فقهاي امامیّه، مبنی بر این که
لطفاً بفرمایید: «. از او ساقط نمیشود
آیا بر اساس این نظر، توبۀ وي بعد از پذیرش اسلام، میتواند مسقط حد باشد، یا حاکم شرع مجاز به عفو وي میباشد؟
جواب: در صورتی که گناه او از طریق اقرار ثابت شده باشد، حاکم شرع میتواند بعد از توبه او را عفو کند.
در صورتی که جرم با اقرار ثابت شده، و » : سؤال 923 - فقهاي ما در بسیاري از حدود، مثل حدّ زنا، لواط و مساحقه، فرمودهاند
اقرارکننده پس از اقرار توبه
ص: 358
دادگاه میتواند از ولیّ امر » : و در قانون مجازات اسلامی آمده «. نماید، امام (حاکم، ولیّ امر) مخیّر بین عفو و اجراي حدّ است
در این رابطه سؤالات ذیل مطرح است: «. تقاضاي عفو نماید
-1 با توجّه به این که قاضی پرونده معمولًا غیر مجتهد بوده، و بر اساس قوانین مدوّن حکم مینماید، آیا در چنین مواردي باید بعد
صفحه 204 از 371
از اثبات جرم و قبل از صدور حکم، تقاضاي عفو نماید؟ (زیرا عدّهاي معتقدند که در صورت انشاي حکم، جاي درنگ نیست و
حدّ باید جاري گردد.) یا میتواند انشاي حکم نماید، و سپس بنا به تقاضاي محکوم و با توجّه به شرایط وي تقاضاي عفو کند؟
جواب: تفاوتی بین انشاي حکم و عدم انشاي حکم نیست.
-2 در فرض سؤال، آیا تفاوتی بین توبۀ قبل از صدور حکم و بعد از صدور حکم وجود دارد؟ قلمرو زمانی توبه تا کجاست؟ با
توجّه به این که مطابق بعضی از روایات، تا وقتی نفس به گلوگاه برسد (مرگ انسان نزدیک شود،) توبه قبول میشود، آیا اینجا نیز
چنین است؟ و حتّی هنگام اجراي حکم نیز اگر توبه کند، حاکم اختیار عفو خواهد داشت؟
جواب: تفاوتی نمیکند.
-3 آیا بین اقرار شخص از روي ندامت و براي تطهیر از گناه، با اعترافی که در پی بازجوییها به عمل میآید، و شخص چارهاي جز
اقرار و اعتراف ندارد، از این حیث تفاوتی وجود دارد؟ و آیا اقرار نوع اوّل، که ظاهر در ندامت است، کفایت از توبه میکند، یا این
که تصریح به توبه شرط جواز عفو است؟
جواب: توبه در هر صورت مجوّز عفو است.
-4 با توجّه به این که شخص محدود مجازاتهاي تبعی (احکامی چون محرومیّت از بعضی مناصب، از قبیل منصب قضاوت، جمعه و
جماعت و مانند آن) نیز دارد، اگر مستوجب حدّ به جهاتی مشمول عفو قرار گیرد، آیا احکام و مجازاتهاي تبعی نیز برداشته
میشود، یا آنها در ارتباط با ارتکاب جرم بوده و ثابت است؟ در این رابطه بین تائب و غیر تائب تفاوتی هست؟
ص: 359
جواب: مناصبی که مشروط به عدالت است، در صورت توبه و بازگشت ملکۀ عدالت، قابل بازگشت است.
اگر زانی، یا زانیه قبل از اداي شهادت شهود توبه نماید، حدّ بر وي جاري » : سؤال 924 - در قانون مجازات اسلامی آمده که
آیا این تخفیف شامل زناي به عنف نیز میشود؟ «. نمیشود
اللّ است، با توبۀ قبل از دستگیري ساقط میشود؛ ولی حقّ النّاس، مانند پرداختن مهر المثل، در مقابل تجاوز به
􀀀
جواب: حدّ، که حقّ ه
عنف با توبه ساقط نمیشود.
سؤال 925 - هرگاه متّهم به زنا، در تمام مراحل تحقیقات، حتّی نزد وکیل، اقرار و اعتراف نموده و ادّعاي توبه کند، و از مقام معظّم
رهبري تقاضاي عفو کرده، و قاضی مربوطه نیز تقاضاي عفو ایشان را اعلام نماید. آیا در این صورت مجاز است صدور رأي را تا
حصول جواب به تأخیر اندازد؟
جواب: در صورت ثبوت جرم، قاضی میتواند منتظر عفو بماند.
سؤال 926 - آیا توبۀ مجرم در جرایم تعزیري قبل از دستگیري و تسلّط بر او (بر فرض احراز) موجب سقوط تعزیر میشود، یا این
حکم اختصاص به حدود دارد؟
و بر فرض سقوط تعزیر، آیا حاکم میتواند مجرم را در جایی که عمل ارتکابی موجب اخلال در نظم شده، یا بیم تجرّي دیگران در
بین باشد، یا خوف وسیعی ایجاد شده، به منظور بازدارندگی و دفاع از حقوق عمومی مجازات نماید؟
همانطور که حدّ محاربه، و لو مستلزم عوارض منفی مذکور باشد، با توبۀ » : چنانچه پاسخ اخیر مثبت باشد، این مطلب به ذهن میآید
«. ی ساقط میشود 􀀀 ساقط میشود، پس مجازاتهاي دون الحدّ نیز به طریق اول « قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ » مرتکبان
آیا این مطلب صحیح است، یا قیاس مع الفارق است؟ همان گونه که سقوط حدّ الهی موجب سقوط حقّ عمومی نیست. بدین معنی
که چون مردم ناگزیرند براي تنظیم و تنسیق امور خود، نواهی و اوامري را (غیر از حرام و واجب خداوندي) بین خود مقرّر نموده و
براي آن ضمانت اجرا تعیین نمایند، لذا پذیرفته نیست که اخلال کنندگان در نظم، و در واقع اخلال کنندگان نسبت به حقوق
صفحه 205 از 371
عمومی، به واسطۀ
ص: 360
اللّ از کیفر نقض مقرّرات اجتماعی رهایی یابند؛ مگر آن که متولّی این حق (حاکم) به نمایندگی از مردم گذشت
􀀀
سقوط حقّ ه
نماید. نظر حضرت عالی چیست؟
جواب: تعزیرات نیز با توبۀ قبل از دستگیري ساقط میشود؛ ولی مشروط بر آن است که آثار توبه در عمل او مشاهده شود، و با
توجّه به این شرط، بسیاري از توبهکنندگان، که عمل آنها ندامت آنها را نشان نمیدهد، مشمول این قانون نخواهند شد. و مشکل
اجتماعی مسأله را میتوان از این طریق حل کرد، و عناوین ثانویّه، مانند اخلال در نظم عمومی، به تنهایی نمیتواند مجوّز تعزیر
گردد.
ه) اجراي حد در ملأ عام
لطفاً به سؤالات زیر در مورد حدّ تازیانه پاسخ :« طائِفَۀٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ 􀀀 ما 􀀀 ذابَهُ 􀀀 وَ لْیَشْهَدْ عَ » … سؤال 927 - با توجّه به آیۀ شریفهي
فرمایید:
چیست؟ آیا حضور چند نفر در یک محیط بسته کفایت میکند، یا باید در ملأ عام باشد؟ « طائفه » الف) منظور از
جواب: لازم نیست در ملأ عام باشد، ولی در مواردي که تودة مردم از وقوع جرم با خبر شده باشند، و اجراي مجازات در ملأ عام اثر
مطلوبی داشته باشد، اولی آن است که در ملأ عام صورت گیرد.
چه کسانی هستند؟ ایمان به معناي خاص، یا به معناي عام؟ « مؤمنین » ( ب
جواب: منظور ایمان به معناي عام است.
ج) آیا رعایت شروط فوق الذّکر شرعاً واجب است؟ یا مستحب میباشد؟
جواب: حضور جمعی از مؤمنین الزامی است.
د) آیا حکم آیۀ شریفۀ مذکور، به شلّاق تعزیري نیز سرایت میکند؟
جواب: در مورد شلاق تعزیري حکم به وجوب حضور طائفه مشکل است؛ ولی جواز آن در صورتی که براي تنبیه مردم مفید باشد،
بیاشکال است.
ص: 361
و) چگونگی کشف جرم
سؤال 928 - همان گونه که از اخبار و احادیث معصومین علیهم السلام استفاده میشود شارع مقدّس در روابط نامشروع بنابر افشا و
رسوایی زن و مرد ندارد. لذا طریقۀ اثبات اعمال منافی عفّت را چهار بار اقرار، یا شهادت چهار شاهد عادل قرار داده است؛ به همین
جهت برخی از محاکم در این گونه جرائم بنا بر تفتیش و اثبات جرم ندارند. وظیفۀ محاکم هنگامی که پاي شاکی خصوصی در
میان است چیست؟ آیا در این گونه موارد بر قاضی واجب است به علم خود عمل کند، یا میتواند به علم خود عمل کند؟
جواب: شاکی حقّ شکایت دارد، و چنانچه بتواند ادّعاي خود را با دلیل شرعی اثبات نماید، حاکم باید طبق موازین شرع مقدّس به
وظیفۀ خود عمل کند، و قاضی در این گونه موارد تحقیقات لازم را جهت احقاق حقّ شاکی انجام میدهد، و چنانچه از مقدّمات
حسّی، یا قریب به حسّ، براي او علم حاصل شود، علم او حجّت است.
صفحه 206 از 371
ز) تغییر نوع مجازات
سؤال 929 - با توجّه به تبلیغات شدید رسانههاي خارجی علیه حکومت اسلامی و دین مبین اسلام، اگر اجراي بعضی از حدود
موجب وهن اسلام گردد، لطفاً بفرمایید:
اوّلًا: آیا میتوان از اجراي آن صرف نظر کرد؟
ثانیاً: در صورت جواز، تشخیص موهن بودن به عهدة چه فرد یا افرادي خواهد بود؟
و ثالثاً: چه مجازاتی جانشین حدّ اجرا نشده خواهد شد؟
جواب: در فرض مسأله، میتوان آن را به صورتی که این اثر را نداشته باشد انجام داد، و تشخیص آن با حاکم شرع و مراجع تقلید
است؛ ولی نباید در برابر هر شعاري از سوي مخالفین تسلیم شد.
سؤال 930 - در مواردي که شارع مقدّس شیوه یا ابزار خاصّ ی را در اجراي مجازات در نظر گرفته؛ مانند رجم، یا کشتن با شمشیر،
لطفاً بفرمایید:
ص: 362
-1 آیا شیوه یا ابزار یاد شده موضوعیّت دارد؟ به عبارت دیگر، آیا در این گونه موارد هدف شارع مقدّس فقط از بین بردن مجرم
است، و لو با استفاده از ابزار نوین باشد، یا انجام این کار به شیوه یا ابزار منصوص ضرورت دارد؟
-2 در صورت موضوعیّت داشتن، چنانچه اجراي رجم یا مجازاتهایی نظیر مجازات لواط با شیوههاي منصوص، در شرایطی خاصّ به
مصلحت اسلام و نظام مقدّس اسلامی نباشد (مثلًا موجب وهن اسلام و مسلمین گردد، یا چهرة خشنی از اسلام یا نظام اسلامی نشان
دهد.) آیا میتوان ضمن اجراي اصل حکم، شیوة اجراي آن را تغییر داد؟
جواب: ظاهر ادلّه موضوعیّت است؛ ولی با عناوین ثانویّه میتوان آن را تغییر داد، و در بسیاري از شرایط در عصر و زمان ما انتخاب
شیوة رجم یا حدّ لواط مشکل دارد.
اقسام حدود
-1 حدّ زنا
اشاره
بعضاً «. زنا عبارتست از جماع مرد با زنی که بر او ذاتاً حرام است » : سؤال 931 - در مادّة 63 قانون مجازات اسلامی چنین آمده است
از این جمله چنین استفاده میشود:
چنانچه مرد و زنی حرمت ذاتی در عمل زناشویی آنها نباشد، این زناشویی حرمت ندارد، و وقتی که حرمت نداشته باشد، رجم و »
هرگاه مرد و زنی که با هم جماع نمودهاند، ادّعاي اشتباه » : و در مادّة 66 همان قانون، چنین میخوانیم «. جلد شامل آنها نخواهد شد
و ناآگاهی کنند، در صورتی که احتمال صدق مدّعی داده شود، ادّعاي مذکور، بدون سوگند پذیرفته میشود، و حدّ ساقط
مدّعی میتواند با اتیان
􀀀
در صورتی که احتمال صدق مدّعی داده نشود، » : مفهوم مخالف جملات اخیر چنین میشود «. میگردد
که « اشتباه و ناآگاهی » آیا منظور از کلمات «. سوگند، مبنی بر این که دچار اشتباه و ناآگاهی شده، خود را از اجراي حدّ نجات دهد
در مادّة اخیر الذّکر آمده، اعمّ از اشتباه موضوعی و حکمی است، یا فقط اشتباه موضوعی منظور است؟ لطفاً بقیّۀ موادّ مذکور را نیز
توضیح دهید:
صفحه 207 از 371
ص: 363
خارج نمودن موردي است که بالعرض حرام شده است. مثلًا زن در حال حیض، یا ماه « ذاتاً حرام است » جواب: منظور از جملۀ
مبارك رمضان بر شوهرش حرام است که این حرمت ذاتی نیست، و لذا جماع آنها، زنا محسوب نمیشود؛ امّا اگر با هم عقد
این است که ادّعاي اشتباه کافی است، و … « بدون شاهد و سوگند » زوجیّت نخوانده باشند، ذاتاً حرام است. و امّا منظور از جملۀ
لازم نیست او را وادار به سوگند کند، و اگر احتمال صدق وجود ندارد، سوگند بیفایده است. ادّعاي (اشتباه و ناآگاهی) نیز خواه
در جهت حکم باشد یا موضوع، یکسان است.
زناي محصنه
سؤال 932 - زنی با داشتن همسر دائمی و شرعی، و تمامی شرایط یک زندگی سالم و آبرومند، و حقّ همخوابی با شوهر دائمی و
رسمی خود، مرتکب عمل شنیع زنا میگردد، که این عمل با چهار بار اقرار نزد قاضی دادگاه، و گواهی سازمان پزشکی قانونی به
اثبات میرسد. در حالی که شوهر این زن فقط یک شب (یعنی کمتر از 24 ساعت) از همسر خود دور بوده، و شب قبل از سفر
همخوابی داشتهاند. حکم این مسأله چیست؟
جواب: در صورتی که یک شب دور بوده، اجراي حدّ زناي محصنه دربارة او مشکل است.
سؤال 933 - دختري به عقد مرد نابینایی در میآید، و مدّتی (حدود 45 روز) پس از عروسی و زندگی مشترك و تمکین از زوج، او
را ترك میکند، دختر ادّعا مینماید که آن مرد او را فریب داده، و برادرش را، که از نعمت بینایی کامل بهرهمند است، در زمان
عقد به عنوان زوج معرّفی کرده است! و تقاضاهاي متعدّدي تحت عنوان فسخ نکاح و طلاق به دادگاههاي عمومی کشور تقدیم
داشته که در یکی از پروندهها، ادّعاي وي (فریب) مورد رسیدگی قرار گرفته و دادگاه حکم به ردّ دعواي وي و وجود علقۀ صحیح
و شرعی زوجیّت دائم بین نامبردگان صادر کرده است، و تقاضاي طلاق
ص: 364
وي نیز به دلیل امتناع زوج، و ایرادهاي شکلی رد شده است. زوجه پس از انقضاي حدود چهار سال با مرد دیگري ازدواج کرده، و
مرتکب زنا شده است. زانی نیز متأهّل و شرایط احصان را دارا بوده، و طبق تحقیقات انجام شده، از وضعیّت زن (زانیه) آگاه بوده
است. آیا مشارٌ الیها به لحاظ غیر محصنه بودن (دوري چهارساله از زوج البتّه به اختیار خود) مشمول حدّ زناي غیر محصنه است؟
آیا مرد با توجّه به وضعیّت فوق الذّکر مشمول حدّ رجم است، یا به لحاظ شبهه، حدّ رجم از او درء میشود؟ و در صورت اخیر، آیا
حدّ جلد، یا تعزیر در مورد وي جاري میگردد؟
جواب: در فرض مسأله زن به خاطر همان جدایی از شوهرش مشمول احکام محصنه نیست، و همچنین مرد، با توجّه به این که
متمسّک به عقد ازدواج شده، و این خود یکی از دلایل شبهه میباشد، او هم مشمول حکم محصن نیست، ولی هر دو به خاطر
تقصیر در سؤال از حکم مسأله، و ارتکاب کار خلاف، مستحقّ تعزیرند.
سؤال 934 - آیا زانی در موارد ذیل مستوجب رجم است؟
-1 به قصد فرار از تحقّق احصان، به مسافرت رفته و مرتکب زنا شده است.
-2 در شرایطی مرتکب زنا شده که همسر وي- زن یا شوهر- به علّت بیماري، آمادگی جماع نداشته، گرچه سایر استمتاعات ممکن
بوده است.
-3 زنا وقتی محقّق شده که به علّت اختلافات خانوادگی، یا انزجار همسر از او، جماع با وي ممکن نبوده است.
-4 ارتکاب زنا به هنگام روزهداري همسر بوده است.
صفحه 208 از 371
-5 زن در ایّام عدّة طلاق رجعی مرتکب زنا شده است. (با عنایت به این که حقّ رجوع ندارد.)
-6 مرد در ایّام حیض یا نفاس همسرش مرتکب زنا شده است.
جواب: در هیچ یک از صور بالا زناي محصنه ثابت نیست، مگر در مورد روزه؛ زیرا مقدار ممنوعیّت روزه ضرر به احصان نمیزند،
هر چند مشهور در میان فقها این است که در عدة رجعیّه از ناحیۀ مرد و زن، زناي محصنه محسوب
ص: 365
میشود؛ ولی دلیل آنها قانعکننده نیست.
سؤال 935 - شخصی به خاطر ارتکاب عمل شنیع زنا با دختر کوچکی، محکوم به رجم شده، و مستند حکم قاضی اقرار خود شخص
بوده که در مراحل مختلف دادرسی حاصل شده، و موجب علم قاضی شده است. مجرم به هنگام اجراي حکم، از گودال فرار
میکند. با توجّه به این که مستندِ حکم هم اقرار خود شخص و هم علم قاضی (احتمالًا ناشی از اقرار محکوم) بوده، آیا شخص
محکوم دوباره به گودال برگردانده میشود، یا حکم اجرا شده تلقّی میشود؟
جواب: اگر مستند تنها اقرار باشد، محکوم را بازنمیگردانند، و اگر مستند علم قاضی باشد (از هر طریقی حاصل شود) بازگرداندن
بعید نیست، ولی چون مسأله از مصادیق تدرء الحدود بالشبهات است، احتیاط واجب ترك آن است.
تداخل حدّ و تعزیر
سؤال 936 - هرگاه شخصی متّهم به زناي غیر محصن باشد، و در مرحلۀ سوّم و چهارم از اقرار خود عدول کند، و حکم تعزیر در
مورد ایشان منظور شود، و همزمان در شعبۀ دیگري به همان اتّهام محکوم گردد، حکم شرعی مسأله چیست؟
جواب: اگر در مورد دوّم، حکم حدّ بر او ثابت شده، تعزیر ساقط میشود.
حکم زناي با محارم
باللّ با محارم خود (مثلًا زن پدرش)، با علم به این که زنا در اسلام حرام است آمیزش کند، ولی علم
􀀀
سؤال 937 - اگر شخصی نعوذ ه
به حرمت شدید زناي با محارم، و حکم آن (اعدام) نداشته باشد. با توجّه به این مطلب، اگر چهار بار اقرار کند، آیا حکم آن همان
اعدام است؟
جواب: آري، حکم او اعدام است.
سؤال 938 - خانمی همراه دختر 20 سالهاش، و به طرفیّت شوهرش، که اکنون زندانی است، جهت دفاع از خود به این جانب وکالت
داده است. شوهر وي، که فردي
ص: 366
باللّ حدود 8 سال با دختر خود همبستر میشده، که حاصل
􀀀
پرخاشگر و در محیط خانه دیکتاتور و حاکم بیچون و چرا بوده، نعوذ ه
آن دخترك بیگناهی است که از این ارتباط نامشروع متولّد شده، و اکنون 7 ساله میباشد!! لطفاً حکم شرع را در مورد پدر و
دختر، که تحت زور و فشار پدر در قبال خواستههاي نامشروع وي تمکین نموده، و نیز وضعیّت شرعی و حقوقی فرزند یاد شده بیان
فرمایید.
جواب: چنانچه کار پدر ثابت شود، حکم او سه بار اعدام است؛ از جهت زناي با محارم، و از جهت زناي به عنف، و زناي محصنه.
و دختر اگر تحت فشار بوده حدّ ندارد، ولی اگر زن نتواند این مطلب را اثبات کند، شوهر میتواند تقاضاي حدّ قذف کند. فرزند
صفحه 209 از 371
مزبور از طرف پدر، نامشروع است و إرث نمیبرد؛ امّا نفقه و هزینهاش بر دوش اوست.
حکم زناي به عنف
سؤال 939 - طبق بند دِ مادّة 82 قانون مجازات اسلامی، زناي به عنف موجب قتل زانی میباشد. از طرفی مستحضرید که میان اکراه
و اجبار تفاوت وجود دارد؛ زیرا اکراه زمانی محقّق میشود که شخص مکرَه ارادة انجام فعل دارد، ولی رضایت به انجام آن ندارد.
ولی در اجبار، شخص ارادة انجام فعل را نیز ندارد. مستدعی است دربارة اکراه در زنا بفرمایید:
الف) آیا زنا با شخصی که در حالت مستی، یا خواب آلودگی، یا بیهوشی، یا معتقد به حلیّت است، مصداق اکراه میباشد، تا زانی
محکوم به قتل گردد؟
ب) آیا میان صورتی که زانی، زانیه را براي ارتکاب زنا، مست یا بیهوش نموده، و حالتی که زانی نقشی در مستی یا بیهوشی
زانیه نداشته تفاوتی هست؟
ج) آیا مراد از عنف، اظهار نارضایتی است، یا منظور صرف نبودن رضایت است؟
جواب الف تا ج: در صورتی که زن حاضر به زنا نبوده، ولی مرد در حال مستی یا بیهوشی یا خواب به او تجاوز کرده، زناي به
عنف محسوب میشود، و حکم اعدام دارد. و در این مسأله فرقی بین اقدام زانی و عدم اقدام او در مست
ص: 367
شدن، یا بیهوش شدن زن، و امثال آن نیست. تعبیر به زناي عنف در روایات وارد نشده، بلکه تعبیر به غصب وارد شده که بر تمام
این موارد صادق است.
سؤال 940 - آیا محصن بودن زانی در زناي به عنف، تأثیري در نوع مجازات دارد؟
جواب: در هر صورت حکم او اعدام است.
سؤال 941 - لطفاً در مورد زناي به عنف با دختر باکره به سؤالات زیر پاسخ دهید:
-1 آیا زناي به عنف با دختر غیر بالغۀ باکره، موجب ضمان مهر المثل میشود؟
جواب: آري موجب ضمان مهر المثل میشود.
-2 در صورت بلوغ دختر در دو فرض فوق، حکم چیست؟
جواب: از این جهت فرقی بین این دو نیست.
-3 چنانچه شخصی با وعدة دروغین ازدواج، با دختر باکرهاي زنا کند، با توجّه به مُکرَه نبودن دختر، آیا زانی ضامن مهر المثل
است؟
جواب: ضامن مهر المثل نیست؛ ولی علاوه بر حدّ، براي فریب زن تعزیر هم دارد. و حاکم شرع میتواند به او پیشنهاد کند که اگر با
آن دختر ازدواج کند تعزیر او را میبخشد، و الّا تعزیر شدیدي دربارة او جاري خواهد شد.
سؤال 942 - در صورتی که پزشک یا فرد دیگري هنگام بیهوشی بیمار براي عمل جرّاحی، با وي زنا کند. آیا زناي به عنف
محسوب میشود؟
جواب: آري زناي به عنف است.
سؤال 943 - اگر در بیمارستانی، پزشک یا روانشناس، یا فرد دیگري با دختران جوانی که مشاعرشان کامل نیست، یا دچار اختلال
روانی هستند مرتکب زنا شود، آیا زناي به عنف است؟
جواب: زناي به عنف محسوب نمیشود.
صفحه 210 از 371
حکم زناي غیر مسلمان
سؤال 944 - اگر زن و مردي، هر دو غیر مسلمان، در مملکت اسلامی مرتکب عمل زنا شوند، و از حرمت آن در شریعت اسلام نیز
آگاه باشند. در صورت اثبات جرم از
ص: 368
طُرق شرعی و قانونی، حکم آن چیست؟
جواب: قاضی میتواند آنها را طبق قانون اسلام، یا قانون خودشان مجازات کند.
سؤال 945 - اگر مرد غیر مسلمانی با زن مسلمانی زنا کرده، و شرایط اجراي حد نیز فراهم باشد، لکن زانی مدّعی باشد که مسلمان
شده است. حکم قضیّه و مجازات نامبرده در دو فرض زیر چه میشود؟
الف) بعد از اثبات جرم مسلمان شده باشد؟
ب) قبل از اثبات جرم مسلمان شده باشد؟
جواب: هرگاه قبل از دستگیر شدن مسلمان شود حد ساقط میشود؛ و اگر بعد از دستگیري و قیام بیّنه اسلام آورد حد ساقط
نمیشود و حدّ او قتل است؛ مگر این که عناوین ثانویه در این گونه موارد مانع شود.
تبعید
سؤال 946 - مرد متأهّلی قبل از دخول به زوجهاش مرتکب زنا شده، و به حدّ جلد و تراشیدن سر و تبعید به مدّت یک سال محکوم
گردیده است. واژة تبعید سؤالات متعدّدي را به ذهن انسان متبادر میسازد. لطفاً به بخشی از این سؤالات پاسخ دهید:
-1 چنانچه تبعید موجب فساد و انحراف بیشتر مجرم شود، بازهم میتوان وي را تبعید کرد؟
جواب: در چنین فرضی تبعید جایز نیست.
-2 محکوم علیه از چه مکانی تبعید خواهد شد؟ محلّ اقامت، محلّ ارتکاب جرم، یا محلّ اجراي حکم؟
جواب: احتیاط آن است که او را به جایی تبعید کنند که نه وطنش باشد، و نه محلّ تازیانه خوردنش.
-3 فاصلۀ تبعیدگاه تا محلّ تبعید چقدر باید باشد؟
ص: 369
جواب: لازم است به مقداري باشد که عرفاً تبعید صدق کند، و به آسانی نتواند به محلّ وطن برگردد.
-4 اگر بدون اذن تبعیدگاه را ترك کند، چه واکنشی علیه او باید اجرا گردد؟
جواب: باید او را به محلّ تبعیدگاه برگردانند، و حاکم شرع میتواند او را تعزیر کند.
-5 اگر مجدّداً در تبعیدگاه مرتکب چنان عملی گردد، آیا از آنجا نیز تبعید خواهد شد؟
جواب: چنانچه در آنجا حدّ بر او جاري شود، از آنجا نیز تبعید میشود.
-2 حدّ مساحقه
سؤال 947 - کیفیّت اجراي حدّ مساحقه از حیث نحوة اجراي شلّاق، مثل داشتن لباس متعارف و نداشتن آن، و شدّت و ضعف زدن
شلّاق و مانند آن، چگونه است؟
صفحه 211 از 371
جواب: مانند حدّ زنا، زن نشسته و با لباس باید باشد.
-3 حدّ لواط
سؤال 948 - شخصی به جرم لواط ایقابی با طفلی خردسال، به حدّ قتل محکوم، و حکم صادره نیز در دیوان محترم عالی کشور
تنفیذ گردیده است. نظر به این که اجراي حکم صادره به طریق قتل با شمشیر، آتش زدن، پرت کردن از جاي بلند، یا خراب کردن
دیوار بر روي محکوم علیه، ممکن است مورد بهرهبرداري سوء دشمنان اسلام، و تبلیغات علیه نظام مقدّس اسلامی گردد، آیا اجراي
حکم مذکور به طریق دار زدن، یا قتل با گلوله، امکانپذیر است؟
جواب: در فرض مسأله، که محذورات مهمّی بر اجراي حدّ به نحوي که ذکر کردهاید، مترتّب میشود، میتوان اعدام را به شکل
دیگري مانند دار زدن و قتل با گلوله انجام داد.
ص: 370
-4 حدّ قوّادي
سؤال 949 - آیا وحدت قصد بین قوّاد و طرفین براي زنا یا لواط لازم است؟
جواب: اگر منظور از سؤال این است که قوّاد مثلًا قصد واسطگی در زنا دارد، ولی طرفین قصد ازدواج موقّت دارند، در چنین
مواردي عنوان قوّاد صادق نیست.
باللّ - عمل زنا یا
􀀀
سؤال 950 - اگر پس از این که واسطه، طرفین را به یکدیگر مرتبط نمود، یکی از آنها پشیمان شد، امّا- العیاذ ه
لواط به عنف صورت گرفت، آیا قوّادي محقّق شده است؟
جواب: مورد از موارد شبهه است که درء حد میشود.
سؤال 951 - اگر فردي دو یا چند نفر را براي روابط نامشروع، در حدّ تقبیل و مضاجعه و مانند آن، جمع نماید، ولی وضع به طوري
باشد که نوعاً و معمولًا نتیجه کار او زنا یا لواط میشود، آیا قوّادي محقّق میشود؟
جواب: آري قوّادي صدق میکند.
-5 حدّ قذف
سؤال 952 - اگر پدري فرزند نامشروع خویش را قذف کند، آیا حدّ قذف بر او جاري میشود؟
جواب: حدّ قذف ندارد.
-6 حدّ شرب خمر
سؤال 953 - با توجّه به این که حدّ شرب خمر بر مردان باید بر بدن بدون ساتر (غیر از ساتر عورت) انجام گیرد، لطفاً بفرمایید:
الف) در صورتی که مجري حکم، حد جلد را از روي لباس زده باشد، آیا چنین حدّي مسقط حدّ شرب خمر میباشد، یا باید
دوباره مجازات به شکل صحیح اجرا شود؟
ص: 371
ب) در صورت مثبت بودن پاسخ، حکم اجراي اوّلیه چه میشود؟ آیا مأمور اجراي حکم نسبت به آن قصاص میشود، یا حکم
دیگري دارد؟
صفحه 212 از 371
ج) در صورتی که قاضی تصریح کرده باشد که باید تازیانه بدون ساتر (غیر از ساتر عورت) زده شود، اگر احراز شود که مأمورین
اجرا، عمداً یا به جهت اهمال و سهل انگاري، این گونه حکم را اجرا کردهاند، آیا میتوان آنان را تعزیر نمود؟
د) چنان چه امور فوق احراز نشود، یا مشخّص شود که این عمل از روي غفلت و قصور انجام گرفته، چه حکمی متوجّه آنان خواهد
شد؟
جواب الف تا د: احتیاط واجب آن است که افراد را مطلقاً برهنه نکنند؛ البتّه نباید پوشش آنها به قدري کلفت باشد که تأثیر شلّاق را
از بین ببرد.
و در «. شدّت تازیانه در حدّ شرب خمر، شدیدتر از حدّ قذف است » : سؤال 954 - با توجّه به این که در برخی از روایات آمده که
لطفاً بفرمایید که شدّت تازیانهها در حدّ شرب خمر «. تازیانههاي حدّ قذف معمولی زده میشود » برخی دیگر از روایات آمده که
چگونه باید باشد؟ آیا همانند حدّ زنا باید اشدّ ضرب باشد، یا از نظر شدّت بین حدّ زنا و حدّ قذف میباشد؟
جواب: در حدّ شرب خمر باید شدّت ضرب در حدّ متوسط باشد.
سؤال 955 - در هنگام اجراي حدّ شرب خمر بر مرد، در بسیاري از موارد محدود پس از چند ضربه خود را روي زمین میاندازد، یا
قادر بر ایستادن نیست، و بر زمین میافتد، آیا میتوان باقیماندة تازیانهها را در حال خوابیده بودنِ وي جاري کرد، یا باید به وسیلهاي
وي را سر پا نگهداشت (مانند بستن وي بر ستون و مانند آن) و حد را در حال ایستاده بر او جاري کرد؟
جواب: اجراي حد در حالی که خوابیده باشد جایز نیست.
سؤال 956 - در فرض سؤال فوق، چنانچه سر پا نگهداشتن وي به شکل متعارف ممکن نباشد، رعایت امري نزدیک به آن مانند نیمه
ایستاده نگهداشتن، یا انداختن وي بر روي نرده، یا مبل و مانند آن، از حیث لزوم یا جواز، چگونه است؟
جواب: در صورتی که به قسمتی از پاها و رانها و مانند آن، که حالت ایستاده دارد، بزنند اشکالی ندارد.
ص: 372
-7 حدّ سرقت
اشاره
احکام حرز
سؤال 957 - مراد از هتک حرز در سرقت مستوجب حد، چیست؟ آیا هتک حرز باید همراه با إعمال فشار فیزیکی و شکستن حرز
باشد، یا خارج کردن مال از حرز بدون اذن و اطّلاع مالک (و لو با کلید) هتک حرز تلقّی میگردد؟
جواب: این مورد و مانند آن نیز مصداق هتک حرز است.
سؤال 958 - هرگاه خزانهدار مؤسّسهاي مالی، دَرِ خزانه را باز نماید تا شخصی موجودي صندوق را بازبینی نماید، و آن شخص
مبادرت به سرقت وجوه داخل صندوق کند. در صورت عدم علم خزانهدار به قصد سرقت، آیا هتک حرز محقّق شده است؟
جواب: هتک حرز محسوب نمیشود.
سؤال 959 - اگر مالی دو حرز داشته باشد، و سارق آن را از یکی خارج و در حرز دوّم دستگیر شود، آیا در چنین موردي حدّ
سرقت جاري میگردد؟ مثلًا اموالی را که در گاوصندوق منزل است، از گاوصندوق خارج کند، ولی در حیاط منزل دستگیر شود،
آیا ربودن از حرز صدق میکند؟
جواب: در صورتی که در خانه باشد حرز محسوب میشود، و سارق هنوز از حرز خارج نشده و حد ندارد.
صفحه 213 از 371
سؤال 960 - اگر سارق پیش از بیرون آوردن مال از حرز دستگیر شود، آیا قابل تعزیر است؟
جواب: تعزیر دارد.
سؤال 961 - در فرض فوق، آیا مرتکب از جهت ورود غیر مجاز به ملک دیگري، یا ورود به عنف، یا شروع به سرقت، مجرم
محسوب میگردد؟
جواب: آري مجرم محسوب میگردد.
سؤال 962 - یکی از شرایط اجراي حدّ سرقت این است که مال در حرز باشد. لطفاً بفرمایید:
ص: 373
الف) اگر فرزند، دوست، همسایه، اجیر، یا شخص دیگري، با اطّلاع، یا بدون اطّلاعِ صاحب مال، مال را در حرز قرار دهد؛ آیا
ربودن این مال با وجود دیگر شرایط، سرقتِ حدّي محسوب میگردد؟
جواب: چنانچه به امر و اطّلاع صاحب مال باشد، سرقت حدّي محسوب میشود. و در صورت عدم اطّلاع او، احتیاط آن است که
حد جاري نشود.
ب) اگر مال بدون اطّلاع و دخالت مالک در حرز قرار گیرد و ربوده شود، آیا با وجود شرایط دیگر، حکم سرقت حدّي دارد؟ مثلًا
اگر حیوانی بدون اطّلاع مالک به طویله رود و درب طویله بسته شود، سپس کسی حیوان را برباید، آیا سرقت حدّي محسوب
میشود؟ یا مثلًا فردي مالی را پیدا کند و در حرز بگذارد، و این مال ربوده شود، چه حکمی دارد؟
جواب: احتیاط عدم اجراي حد در این گونه موارد است.
ج) اگر صاحب مال آن را در حرز نگذاشته باشد، و راضی به حرز نباشد، و مال ربوده شود، آیا حدّ قطع با وجود سایر شرایط
جاري میگردد؟
جواب: جاري نمیشود.
سؤال 963 - اگر کسی با هتک حرز، و به قصد دزدي وارد منزل دیگري شود، و در اتاق منزل لباس گران قیمتی بیابد که ارزش آن
از حدّ نصاب بیشتر باشد، و آن را بپوشد و از اتاق بیرون آید. سپس صاحبخانه از خواب بیدار شده، او را ببیند و سر و صدا کند، و
دزد فرار کند، و صاحبخانه او را تعقیب کند، و سرانجام در بیرون از منزل او را دستگیر نماید، حکم آن چیست؟
جواب: احتیاط آن است که به تعزیر اکتفا شود.
شرکت در سرقت
سؤال 964 - دربارة شرکت در سرقت بفرمایید:
الف) آیا شرکت در سرقت، منوط به مداخلۀ اجرایی در سرقت است؟
جواب: آري منوط به مداخلۀ اجرایی در سرقت است.
ص: 374
ب) در صورت مثبت بودن پاسخ الف، آیا عملیّات اجرایی سرقت تنها شامل بیرون آوردن مال و اخراج آن از حرز است؟ یا هر نوع
همکاري که در تحقّق سرقت مؤثّر باشد (مانند شکستن حرز، یا باز کردن رمز گاوصندوق، و مانند آن) را نیز شامل میشود؟
جواب: در صورتی که همه با قصد معاونتِ بر سرقت این کار را کرده باشند (خواه به صورت مباشرت بوده، یا تسبیب) و شرایط
دیگر در آن جمع باشد، همۀ آنها سارق محسوب میشوند.
ج) آیا شرکت در سرقت در صورتی محقّق میشود که شیء واحد ربوده شود، یا اگر هر نفر شیء جداگانهاي را برباید نیز شرکت
صفحه 214 از 371
در سرقت محسوب میشود؟ مثلًا اگر دو نفر با هم وارد منزلی شوند، یکی جواهرات و دیگري تابلوهاي گران قیمت را برباید، آیا
شرکت در سرقت تحقّق یافته است؟
جواب: در صورتی که عرفاً همۀ آنها یک سرقت محسوب شود، حکم واحدي دارد.
د) آیا شرعاً سارق تنها به فرد یا افرادي اطلاق میشود که مال را از مکان خود بیرون آورند، یا همکاران و همراهان آنها (هر چند
در اخراج مال مباشرتاً دخالت نداشته باشند) نیز سارق محسوب میشوند؟ مثلًا اگر عدّهاي وارد منزلی شوند و یک نفر با اسلحه افراد
داخل منزل را با قهر و غلبه تهدید کند، و زمینۀ ورود دیگران را فراهم نماید، و دیگري گاوصندوق را باز کند، و شخص سوّم
پولها را جمع و در کیسهاي قرار دهد، و فرد چهارم پولها را از منزل خارج کند. آیا تنها فرد اخیر سارق است، یا همگی سارقند؟
جواب: حدّ سرقت فقط بر کسانی اجرا میشود که هتک حرز کنند، و مال را از حرز خارج نمایند.
مستثنیات حدّ سرقت
الف) سرقت در سال قحطی
سؤال 965 - اگر سارق در سال قحطی، غنیّ و بینیاز باشد، و در عین حال سرقت
ص: 375
نماید، آیا حد بر وي جاري میشود؟
جواب: آري جاري میشود.
سؤال 966 - آیا قحطسالی در عدم اجراي حدّ سرقت موضوعیّت دارد و چیزي جداي از اضطرار است، یا مصداقی از مصادیق
اضطرار به شمار میرود؟
جواب: ظاهراً مصداقی از مصادیق اضطرار است.
سؤال 967 - آیا در قحطسالی بین حالتی که غذا و موادّ خوردنی در بازار وجود داشته باشد ولی قیمت آن گران باشد، و بین حالتی
که موادّ خوراکی کمیاب یا نایاب باشد، فرقی هست؟
جواب: نسبت به افراد غیر متمکّن گرانی بیش از حد با کمیابی تفاوتی نمیکند.
سؤال 968 - در صورت انحصار حکم حدّ سرقت به سرقت مأکول (موادّ خوراکی) در سال قحطی، آیا مسروق باید مأکول بالفعل
باشد، یا شامل مأکول بالقوّه (هرچه صلاحیّت خوردن دارد) نیز میشود؟
جواب: تمام مأکولات متعارف را شامل میشود.
سال قحطی است، یا دوران قحطی؟ به بیان واضحتر، اگر در طول سال وضع اقتصادي کشور و « عام المجاعه » سؤال 969 - آیا مراد از
توان معیشتی مردم خوب باشد، ولی در مدّت کوتاهی (مثلًا یک ماه) اوضاع اقتصادي کشور خراب شود، و مردم در وضع معیشتی
پائین باشند، و ارزاق عمومی کمیاب یا نایاب شود، آیا سال قحطی بر آن اطلاق میگردد؟
جواب: معیار همان یک ماه است.
سؤال 970 - آیا در سال قحطی تعزیر سارق نیز منتفی است؟
جواب: تعزیر هم ندارد.
صفحه 215 از 371
ب) سرقت زن از شوهر
سؤال 971 - اگر زنی اموال و اجناس شوهر خود را به هر عنوان، بدون اطّلاع و رضایت و اجازة او مصرف کند، یا به فروش برساند،
سرقت محسوب میشود؟
ص: 376
جواب: سرقت محسوب نمیشود، ولی نوعی خیانت است و حرام، و باید جبران کند.
ج) سرقت در حال اضطرار
سؤال 972 - لطفاً در مورد مسألۀ اضطرار در حدّ سرقت به دو سؤال زیر پاسخ دهید:
الف) با توجّه به این که یکی از شروط اجراي حدّ سرقت عدم اضطرار است، آیا لازم است بین سرقتی که بر اثر اضطرار واقع
میشود، و رافع اضطرار رابطۀ مستقیم وجود داشته باشد؟ به عبارت دیگر، آیا لازم است فعل مجرمانه مستقیماً اضطرار و ضرورت را
برطرف کند؟ مثلًا اگر کسی براي رفع گرسنگی کالایی را به سرقت ببرد تا با فروش آن غذا تهیّه کند، آیا مشمول احکام اضطرار
میشود، یا اضطرار فقط در صورتی موجب رفع مجازات است که مضطرّ براي رفع گرسنگی، غذا یا متاع خوردنی سرقت نماید؟
جواب: تفاوتی نمیکند.
ب) آیا در فرض فوق، بین حالتی که امکان سرقت غذا و کالاي دیگر جهت فروش و تهیّۀ غذا یکسان است، و حالتی که یکی از
دو طریق مذکور أسهل باشد، یا حالتی که تنها راه رفع اضطرار و به دست آوردن غذا، سرقت کالاهاي دیگر و فروش آن و تهیّۀ غذا
باشد، فرقی هست؟
جواب: هرگاه دو طریق وجود دارد، و سارق به نیّت رفع اضطرار به یکی از آنها دست میزند، حدّ ندارد.
د) سرقت پدر از فرزند
سؤال 973 - اگر سارق، پدر صاحب مال، یا جدّ پدري وي باشد، آیا سرقت مذکور تنها حدّ ندارد، یا هیچ مجازاتی، و لو تعزیر، بر
وي جاري نمیشود؟
جواب: نه حد دارد و نه تعزیر؛ مگر این که عناوین ثانویّهاي در اینجا مطرح گردد.
ص: 377
سؤال 974 - اگر زانی از اموال فرزند نامشروع خود سرقت کند، چه حکمی دارد؟
جواب: حدّ سرقت جاري نمیشود.
ه) سرقت اموالی که مالیّت ندارد
سؤال 975 - چنانچه اموال به دست آمده از سارق، اقلامی باشد که مالیّت دارد، لکن مالباخته از نظر قانونی صلاحیّت استفادة از آن
را نداشته باشد؛ مثلًا سارق اسلحه و مهمّات، یا تجهیزات دریافت از ماهواره را سرقت کرده باشد. آیا سرقت شرعی محسوب
صفحه 216 از 371
میگردد؟ چنانچه سرقت محسوب گردد، آیا میتوان حکم به ردّ مال نمود؟
جواب: چنانچه اشیاء مزبور مالیّت ندارد (مانند ماهواره که در شرایط فعلی جزء وسائل فساد است) سرقت آن مشمول حد نیست؛
ولی اگر مانند اسلحه باشد ملک صاحبش میباشد (هر چند مالک آن مرتکب کار نامشروعی به خاطر مخالفت با قانون جمهوري
اسلامی شده،) و در این صورت سرقت صادق است.
و) سرقت منافع
سؤال 976 - الف) آیا ربودن منافع، سرقت است و مجازات دارد؟ مثلًا فردي اتومبیل اجارهاي را در حرز قرار دهد، و دیگري آن را
برباید، اگر مالک اتومبیل شکایت نکند، آیا مستأجر حقّ شکایت و مطالبۀ مال مسروقه را دارد؟
تلفن همراهی اجاره میکند تا « ب» از فرد ،« الف » ب) آیا ربودن حقّ، سرقت محسوب میگردد و مثل اموال مجازات دارد؟ مثلًا فرد
میرباید. یعنی قصد سرقت « الف » این فایده را از فرد « ج» به مدّت یک ماه از آن استفاده کند، و ده هزار تومان اجاره دهد. و فرد
،« ج» عین (تلفن همراه) را نداشته بلکه میخواسته یک ماه از آن استفاده کند، سپس آن را به صاحبش بر میگرداند. آیا عمل فرد
سرقت حقّ مستأجر به حساب میآید و مجازات دارد؟
جواب الف و ب: سرقت منافع و حق، مشمول احکام سرقت اموال نیست؛ ولی تعزیر دارد.
ص: 378
ز) سرقت موقّت
سؤال 977 - آیا قصد محروم کردن دائمی در سرقت شرط است؟
جواب: چنانچه یقین داشته باشیم که سارق به قصد تملّک برنداشته، بلکه قصد داشته موقّتاً از آن استفاده کند و بازگرداند، احکام
سرقت جاري نمیشود؛ ولی تعزیر دارد.
ح) سرقت از سارق
سؤال 978 - آیا سرقت مالی که قبلًا سرقت شده مجازات دارد؟ اگر بلی، چه مجازاتی دارد؟
جواب: اگر منظورتان این است که شخصی از سارق چیزي بدزدد، آیا مجازات دارد؟ جواب این است که حدّ شرعی ندارد، ولی به
خاطر تصرّف در اموال مردم تعزیر دارد.
احکام دیگر سرقت
سؤال 979 - آیا حمل، نگهداري و مخفی کردن اموال مسروقه هر کدام جرم جدایی محسوب میشود، یا در حکم عمل واحد
است؟
جواب: در صورتی که حدّ شرعی بر او جاري شود، چیز دیگري به خاطر این امور بر او نیست.
سؤال 980 - آیا پس از اجراي حدّ سرقت، یا محاربه، میتوان به محکومٌ علیه اجازه داد تا با هماهنگی یک پزشک متخصّص نسبت
صفحه 217 از 371
به پیوند اعضاء جدا شده اقدام نماید؟!
جواب: سارق حق ندارد عضو قطع شده را پیوند بزند.
سؤال 981 - آیا مخارج درمان محکومٌ علیه پس از قطع، یا تحمّل ضربات شلّاق، بر عهدة دولت اسلامی میباشد؟ منظور مخارج
متعارف، یا مخارج حتمی الوقوع؛ مثل پانسمان و مانند آن است.
ص: 379
جواب: احتیاط آن است که مخارج قابل توجّه از بیت المال پرداخته شود.
سؤال 982 - چنانچه متّهم نزد مراجع انتظامی، یا قاضی دیگري غیر از قاضی صادر کنندة رأي، اقرار به سرقت نموده باشد، و پس از
آن پرونده با قرار عدم صلاحیّت محلّی، ذاتی و مانند آن، نزد این جانب به عنوان قاضی رسیدگیکننده ارسال شده باشد، و متّهم
منکر سرقت گردد، حکم چگونه خواهد بود؟!
جواب: هرگاه شهود معتبر نزد قاضی دوّم شهادت به اقرار متّهم بدهند، حقوق مالی ثابت میشود؛ ولی حدّ و تعزیر ثابت نمیشود.
سؤال 983 - از زمان تصویب قانون مجازات اسلامی تاکنون، کمتر قاضی و محکمهاي را میتوان یافت که اقدام به اجراي حدّ الهی
استناد « علیهم آلاف التحیۀ و السلام » سرقت نموده باشد. آنها در توجیه عمل خویش به احادیثی از ائمّۀ اطهار و رسول گرامی اسلام
چنانچه قاضی در عدم اجراي حدّ الهی دچار اشتباه گردد، بهتر است تا این که در » : میکنند که مضمون آن احادیث چنین است
عدّهاي دیگر در مقام توجیه به معضلات بیکاري و عواقب ناشی از تبلیغات سوء دشمنان اشاره «. اجراي آن دچار اشتباه شود
مینمایند، و خلاصه هرکس به نحوي از اجراي حدود الهی، خصوصاً در سرقت و محاربه، شانه خالی میکند. و کار به جایی
رسیده که گویا هیچ سرقت مشمول حدّ الهی در کشور صورت نمیگیرد! نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
جواب: در صورتی که شرایط حدّ سرقت جمع باشد، قاضی نباید وسوسه کند، و باید حدود الهی اجرا گردد. و لزومی ندارد حتماً
در ملأ عام باشد، تا مخالفان روي آن تبلیغات منفی کنند.
سؤال 984 - در صورتی که سرقت جامع شرایط حدّ، با اقرار سارق نزد حاکم ثابت شود، سپس سارق توبه کند، آیا عفو وي توسط
ولیّ امر جایز است؟
جواب: آري، جایز است.
سؤال 985 - اگر در مورد یک نفر هم سرقت واجد شرایط حدّ و هم سرقت فاقد شرایط حد ثابت شود، آیا اجراء حد کفایت از
تعزیر میکند؟ یا به لحاظ سرقت واجد
ص: 380
شرایط حدّ باید حد اجراء شود، و به لحاظ سرقت فاقد شرائط حدّ، تعزیر میگردد؟
جواب: در فرض مسأله که هر دو با هم ثابت شده (هر چند مربوط به دو زمان باشد) تنها حد کافی است.
-8 حدّ محارب
سؤال 986 - الف) شرایط صدق محارب و مفسد فی الارض در عصر حاضر چیست؟ اگر عدّهاي از مسیحیان در بعضی از کشورها
به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، با مسلمانان در حال جنگ باشند، آیا احکام محارب دربارة آنها جاري میشود؟
ب) آیا براي تحقق عنوان محاربه، صرف تهدید با اسلحه کافی است، یا تحقّق قتل یا سرقت نیز لازم است؟ چنانچه سرقت لازم
باشد، آیا نصاب شرط است؟
ج) آیا در تحقّق عنوان محاربه، مکان نیز دخالت دارد؟ مثلًا، آیا لازم است عمل ارتکابی در دار الاسلام باشد، یا در غیر دار الاسلام
صفحه 218 از 371
نیز صدق عنوان محاربه امکانپذیر است؟
جواب: محارب به کسی میگویند که با اسلحه مردم را تهدید کند و قصد جان یا مال یا ناموس مردم را داشته باشد، و در محیط
اجتماع ناامنی ایجاد کند. مفسد فی الارض کسی است که منشأ فساد گستردهاي در محیطی شود؛ هر چند بدون توسّل به اسلحه
باشد، مانند قاچاقچیان موادّ مخدّر و کسانی که مراکز فحشا را به طور گسترده ایجاد میکنند. و اگر در غیر کشور اسلامی، این کار
در منطقۀ مسلماننشین صورت گیرد، حکم محارب نیز جاري میشود.
سؤال 987 - اگر سه نفر به قصد کشتن شخصی و سرقت اموالش، سوار ماشین وي شوند، و در جادّه او را کشته، و ماشینش را به
سرقت ببرند. در حالی که از یک رشته طناب و یک اسلحۀ پلاستیکی استفاده کرده باشند. (بر فرض اثبات وقوع جرم قتل، و خفه
کردن وي در اثر طناب، و سرقت ماشین،) آیا نامبردگان محارب محسوب میشوند؟
ص: 381
جواب: چنین کسانی محارب نیستند، و احکام قاتل و مانند آن را دارند؛ مگر این که این عمل را تکرار کنند؛ به گونهاي که منشأ
ناامنی گردد، و عنوان مفسد پیدا کنند.
سؤال 988 - اگر قاتل قصد داشته باشد که چنانچه از زندان آزاد شود بازهم شخص یا اشخاص دیگري را بدون هیچ دلیل بکشد،
آیا مفسد فی الارض محسوب شده، و مهدور الدم میباشد؟
جواب: این نیّت سبب نمیشود که مصداق مفسد فی الارض گردد؛ ولی اگر چنین نیّتی احراز شود میتوانند او را همچنان در زندان
نگه دارند تا اصلاح شود.
سؤال 989 - لطفاً دربارة مجازات محارب در فرضهاي زیر فتواي شریف را مرقوم فرمایید:
الف) اگر محارب فاقد دست یا پا باشد، آیا حاکم شرع میتواند مجازات قطع را انتخاب کرده، و به قطع عضو موجود اکتفا کند، یا
باید مجازاتهاي غیر قطع را برگزیند؟
ب) اگر حاکم شرع حکم به قطع بدهد و قبل از اجراي حکم، یک عضو یا هر دو عضو مورد حکم معدوم شود، آیا حدّ ساقط
میشود، یا باید یکی دیگر از مجازاتهاي محارب إعمال شود؟ اگر یک عضو محارب قطع شده، فقط به قطع عضو دیگر اکتفا
میشود؟
جواب: چنانچه قاضی بین قطع دست و پا و مجازات دیگر مخیّر باشد، باید مجازات دیگر را انتخاب کند. و اگر چنین نباشد، عضوي
را که موجود است قطع میکند.
نحوة بستن موجب مرگ » : سؤال 990 - با توجّه به بند الف مادة 195 قانون مجازات اسلامی که دربارة مجازات صلب میگوید
اگر محکوم به صلب پس از سه روز زنده بماند، نباید او را » : و با عنایت به بند ج همان مادّه که در آن میخوانیم «. مصلوب نگردد
بفرمایید: «. کشت
اگر مجري حکم، محکوم به صلب را به گونهاي ببندد که باعث مرگ وي شود، آیا ضامن است؟
ص: 382
جواب: اعتقاد ما در مورد دار زدن این است که، باید طوري دار بزنند که محکوم بمیرد؛ مانند آنچه در زمان ما مرسوم است. این
همان چیزي است که از ادلّۀ شرعیّه استفاده میشود.
به سؤالات زیر پاسخ فرمایید: « نفی بلد » سؤال 991 - لطفاً در مورد
الف) منظور از نفی بلد چیست؟ از بین بردن، تبعید کردن، آواره نمودن دائمی، یا معانی دیگر؟
ب) اگر نفی به معناي تبعید باشد، آیا مراد تحت نظر قرار دادن در محلّ تبعید است، یا زندانی کردن وي در آن محل؟
صفحه 219 از 371
ج) اگر منظور تحت نظر قرار دادن باشد، در موارد خاصّ ی که تبعید به مفاسد دیگري منتهی میشود (مانند تبعید زنان، قاچاقچیان و
افراد شرور) آیا میتوان تبعید را به حبس تبدیل نمود؟
د) اگر محارب از محل تبعید فرار کند، آیا حاکم شرع میتواند پس از دستگیري وي، تبعید را به یکی دیگر از مجازاتهاي
چهارگانه (جزاي نقدي، حبس یا تعزیر) تبدیل نماید؟
ه) آیا حکم عدم جواز نفی بلد زن در باب زنا را میتوان به تبعید زن در باب محاربه تسرّي داد؟
جواب: الف) منظور از نفی بلد همان تفسیر معروف آن یعنی تبعید کردن است. ب) کافیست در آن محل تحت نظر باشد، و زندانی
کردن دلیلی ندارد.
ج) در مواردي که تبعید تنها مجازات مجرم است، اگر راه حل منحصر به زندان باشد، میتوان او را در محلّ تبعید زندانی کرد.
د) در صورتی که بیم فرار مجدّد باشد، میتوان در محلّ تبعید او را زندانی کرد.
ه) آري میتوان تسرّي داد؛ زیرا فقها به دلایلی استناد جستهاند که آن دلایل عمومیّت دارد.
سؤال 992 - اگر نفی بلد به معناي تبعید باشد بفرمایید:
ص: 383
الف) آیا میتوان مدّت محکومیّت به تبعید را طیّ چند مرحله و به طور متناوب اجرا نمود؟
ب) مدّت نفی بلد در مورد محارب و زانی بکر چقدر است؟
ج) در دو فرض معسر یا مؤسر بودن محکوم علیه، هزینههاي ضروري وي در تبعیدگاه بر عهدة کیست؟
جواب: الف) جایز نیست.
ب) حدّ آن یک سال است.
ج) اگر مؤسر باشد بر عهدة خود اوست، و اگر معسر باشد بر عهدة بیت المال است.
-9 حدّ ارتداد
سؤال 993 - شخصی، که پدر و مادرش مسلمان بوده، از هنگام بلوغ هیچ گرایشی به اسلام نداشته و آن را انکار هم نمیکرده، امّا
بعضی از اعمال دینی را طبق عادت انجام میداده است. اکنون میخواهد تحقیق کند و با عقیدة ثابت دین خود را انتخاب نماید، و
هیچ گونه سوء نیّتی هم ندارد. اگر این فرد، دین دیگري غیر از اسلام انتخاب کند، حکم مرتدّ فطري دارد؟
جواب: در صورتی که از آغاز بلوغ اسلام را نپذیرفته، اجراي حکم مرتدّ فطري بر او اشکال دارد.
،« محکمات فقه » ؛ و سایر اصطلاحات مشابه همچون « ضروریّات دین » ،« محکمات » سؤال 994 - لطفاً، با ذکر مثال، تعریف دقیقی از
بیان فرمایید. ضمناً حکم انکار هر یک از آنها چه میباشد؟ « مسلّمات مذهب » ،« احکام ضروري اسلام »
اموریست که همه، اعم از عالم و غیر عالم، میدانند جزء دین است؛ مانند مسألۀ نماز و روزه « ضروریّات دین » جواب: اوّلًا: منظور از
همان « احکام ضروري اسلام » مسائلی است که به دلیل قطعی ثابت شده است؛ هر چند ضروري نباشد. و « محکمات » و حجاب. و
محکمات » و « مسلّمات » احکام ضروري دین است. و
ص: 384
اموري است که با دلیل قطعی در مذهب شیعه ثابت شده باشد. ثانیاً: اگر کسی ضروریّات دین را انکار کند، و انکارش « مذهب
سبب انکار نبوّت گردد، از اسلام خارج میشود، ولی انکار ضروریّات مذهب تنها باعث خروج از مذهب است؛ نه اسلام.
صفحه 220 از 371
سؤالات متفرّقۀ حدود
سؤال 995 - دربارة قاعدة درء بفرمایید:
-1 آیا این قاعده اختصاص به باب حدود دارد، یا شامل ابواب قصاص، دیات و تعزیرات نیز میشود؟
جواب: شامل قصاص و تعزیرات نیز میشود.
-2 معیار در عدم اجراي حد چیست؟ آیا شکّ در حلیّت، توهّم جواز عمل، صِ رف ظنّ به اباحه، (و لو ظنّ غیر معتبر) یا عدم علم به
حرمت معیار است؟
جواب: دلیل ثبوت حدّ یا قصاص باید حدّ اقلِّ حجیّت نباشد؛ بلکه دلیل، هر چند ظنّی باشد، باید دلیل محکمی محسوب شود؛ به
طوري که عرفاً صدق شبهه نسبت به آن نکند.
-3 محلّ عروض شبهه در قاعدة درء کیست؟ قاضی، مرتکب عمل، یا هر دو؟
جواب: معیار تشخیص قاضی است.
-4 آیا شبهات موضوعیّه، حکمیّه، شبه عمد و غیر عمد، إکراه، إجبار، نسیان و مانند آن مشمول این قاعده میشود؟
جواب: قاعدة درء شامل تمام این موارد میشود.
-5 در فرض شمول شبهات حکمیّه، آیا بین جاهل قاصر و مقصّر تفاوتی وجود دارد؟
جواب: تفاوتی وجود ندارد.
سؤال 996 - با توجّه به جریان قاعدة قرعه در شبهات موضوعیّه، بفرمایید:
-1 آیا این قاعده اختصاص به شبهات حکمیّه دارد، یا شبهات موضوعیّه در امور
ص: 385
جزایی را نیز در بر میگیرد؟ به عنوان مثال، در موردي که علم اجمالی به وجود قاتل بین دو یا چند نفر باشد، آیا میتوان با تمسّک
به قرعه حکم قصاص یا دیه را اجرا نمود؟
جواب: در این گونه موارد به هیچ وجه، حکم قرعه جاري نمیشود، و باید دیه در میان دو یا چند نفر به طور مساوي تقسیم شود.
-2 در فرض جریان این قاعده در امور جزایی، آیا در تمام ابواب حدود، قصاص، دیات و تعزیرات جاري است، یا به باب خاصّ ی
اختصاص دارد؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
سؤال 997 - چنانچه به تشخیص پزشکی قانونی اجراي حدّ (اعمّ از جلد، قطع ید و مانند آن) یا قصاص عضو بر فرد بیمار یا شخص
سالمی، که دچار ضعف شدید جسمانی است، باعث مرگ یا ابتلاي وي به بیماري یا تشدید آن گردد، تکلیف چیست؟
جواب: اگر خطر مرگ یا بیماري فوق العادهاي وجود داشته باشد، اجراي حدود و قصاص ممنوع است. بنابراین، یا باید به تأخیر
بیندازد، و اگر با تأخیر حلّ نمیشود در برابر قصاص باید دیه بپردازد.
سؤال 998 - آیا حکم تأخیرِ حدِّ جلد، یا اجراي آن به صورت ضغث، که در حدّ زنا مطرح است، در تعزیرات و سایر حدود نیز قابل
عمل است؟
جواب: در صورتی که شرایط آن یکسان باشد، قابل تسرّي است.
سؤال 999 - آیا هنگام اجراي حدود میتوان موضع را بیحس کرد؟ آیا تفاوتی بین حدّ قطع در سرقت، با قطع در محاربه، و
همچنین حدّ قطع با سایر حدود از قبیل: جلد، رجم و قتل وجود دارد؟
جواب: در حدود اشکالی ندارد؛ ولی بیحس کردن در جلد جایز نیست.
صفحه 221 از 371
سؤال 1000 - عضوي که در حدود یا قصاص قطع میشود، در اختیار چه کسی قرار میگیرد؟ آیا صاحبش حقّ فروش، یا اهداي آن
را خواهد داشت؟
جواب: متعلّق به صاحب آن عضو است.
ص: 386
قابلیّت اجرا دارند؟ « حدود » ( سؤال 1001 - آیا در شرایط فعلی (غیبت امام معصوم علیه السلام
جواب: ما معتقدیم اجراي حدود مخصوص زمان معیّنی نبوده، و گروه زیادي نیز با این رأي موافقند.
سؤال 1002 - چنانچه از اهل کتاب (مسیحی، یا یهودي) مشروبات الکلی یا آلات قمار کشف شود، آیا شرعاً میتوان حکم به
معدوم نمودن آن اشیا نمود؟
جواب: اگر تظاهر به این امور نکنند، معدوم نمودن جایز نیست.
سؤال 1003 - شخصی به علّت ارتکاب سرقت ساده، سرقت مسلّحانه، و قتل نفس به دو فقره حبس تعزیري (پنج سال و ده سال) و
پنجاه ضربۀ شلّاق، و قصاص نفس محکوم میگردد. با عنایت به قاعدة جمع مجازاتها (مبنی بر این که اجراي هر کدام از مجازاتها
باید به نحوي باشد که موجب زوال زمینۀ اجراي مجازات دیگر نگردد) مجازاتهاي فوق شرعاً چگونه باید اجرا گردد؟
جواب: در صورتی که بتوانند تعزیر را تبدیل به تعزیر مالی کنند، که قابل جمع با قصاص است، اولویّت دارد. و در صورتی که
ممکن نباشد، چنانچه اولیاي دم راضی به تأخیر قصاص شوند، تعزیر زندان مقدّم است. و اگر اولیاي دم راضی نشوند، قصاص مقدّم
داشته میشود، و شلّاق در هر حال باید انجام شود.
سؤال 1004 - مهدور الدّم یعنی چه؟ ملاك در مهدور الدّم چیست؟ به طور کلّی چه گروهها، یا اشخاصی مهدور الدّم میباشند؟ آیا
ریختن خون اشخاص مهدور الدّم در هر شرایطی، حتی بدون اذن ولیّ امر و حاکم شرع جایز است؟
جواب: مهدور الدم از نظر مفهوم لغوي و فقهی کسی است که ریختن خونش جایز است. و گروههاي مختلفی مشمول آن هستند؛
مانند قاتل عمد، مفسدین فی الأرض، گروهی از محاربین و بعضی دیگر؛ ولی همیشه باید این کار با دقّت کافی و بررسی لازم و
اجازة حاکم شرع صورت گیرد.
سؤال 1005 - لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) هزینه درمان و بهبود شخصی که در اثر اجراي حد یا قصاص اطراف، یکی
ص: 387
از اعضاي خود را از دست داده، بر عهدة بیت المال است، یا محکوم علیه؟
ب) در صورتی که بر عهدة بیت المال باشد، حکم اختصاص به معالجات اوّلیه دارد، یا معالجات بعدي را نیز در بر میگیرد؟
ج) آیا در حکم مذکور بین فقیر و غنی فرقی هست؟
د) آیا تفاوتی بین حد و قصاص وجود دارد؟
جواب الف تا د: با توجّه به این که در ادلّه سخنی از این مطلب به میان نیامده، جز فعل حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در بعضی
از روایات، که آثار استحباب در آن نمایان است؛ حاکم شرع میتواند إرفاقاً هزینهها را بپردازد، ولی در مورد افراد نیازمند و فقیر
باید این کار را انجام دهد.
سؤال 1006 - آیا خسارات معنوي قابل مطالبه است؟ مثلًا کسی به دیگري تهمت دزدي یا بیعفّتی میزند، و مفتري به مجازات جرم
افترا محکوم میشود. آیا علاوه بر مجازات، کسی که مورد افترا قرار گرفته میتواند به خاطر این که اعتبارش در جامعه خدشهدار
گردیده، یا اعتماد مردم نسبت به او کاسته شده، یا عفّت وي لکّه دار شده، ادّعاي جبران این خسارات معنوي را بنماید؟
صفحه 222 از 371
جواب: در مورد سؤال و مانند آن تنها مجازات حد و تعزیر است، و شخص مجرم باید از مجنی علیه حلّیت بطلبد.
سؤال 1007 - آیا حدود الهی فقط در مورد مسلمانان جاري میگردد؟ به عنوان مثال، اگر یک مسیحی شرب خمر نماید، یا زنا
کند، آیا حکم او با مسلمانان متفاوت است، و میبایست طبق آیین خود متّهم مبادرت به صدور حکم نمود؟!
جواب: در مانند زنا و لواط اگر هر دو نفر غیر مسلمان باشند حاکم شرع مخیّر است بین اجراي حکم به حسب دستور اسلام یا
ارجاع ایشان به محاکم خودشان.
و امّا اگر یک طرف مسلمان باشد، چنانچه زانی مسلمان است به حکم اسلام با او عمل میشود، و در مورد نفر دوّم مخیّر است که
طبق احکام اسلامی عمل کند، یا به محاکم خودشان ارجاع دهد.
ص: 388
تعزیرات
آیا این، سخن «. استمنا به خودي خود ضرري ندارد، بلکه بر اثر تلقین افراد باعث ضررهایی میشود » : سؤال 1008 - گفته میشود
صحیحی است؟
جواب: با توجّه به این که استمنا یک نوع ارضاي غیر طبیعی است، زیانبار بودن آن امر واضحی میباشد. به علاوه، افراد متعدّدي به
و «. هرگز فکر نمیکردیم استمنا ضرري داشته باشد، ولی ناگهان خود را با آثار شوم آن روبهرو دیدم » : ما مراجعه کرده و گفتهاند
این بهترین دلیل است بر این که ترس عامل اصلی این زیانها نیست؛ البتّه ترس آنها را تشدید میکند. این نکته نیز حائز اهمیّت است
که زیانهاي استمنا، مخصوصاً در جوانان، پس از ترك آن تدریجاً از بین میرود.
مهمّ آن است که زود بیدار شوند و آن را ترك کنند.
سؤال 1009 - چنانچه تعزیر از نظر شرعی مصادیقی غیر از تازیانه، نظیر حبس، جزاي نقدي، محرومیّت از حقوق اجتماعی و مانند
آن، نیز داشته باشد، بفرمایید:
-1 در مواردي که در شرع مقدّس یا قانون، تعزیرِ با شلّاق منصوص باشد، آیا میتوان آن را به نوع دیگري از تعزیر تبدیل نمود؟
جواب: در صورتی که قاضی آن را اصلح بداند، تبدیل مانعی ندارد.
-2 در مورد تعزیرات غیر منصوص، آیا پس از صدور حکم شلّاق، میتوان آن را به تعزیري غیر از شلّاق تبدیل کرد؟
جواب: مانند جواب سابق است.
سؤال 1010 - با توجّه به این که کودکان و نوجوانان در سنین کمتر از 18 سال رشد عقلی و فکري کافی ندارند، و به یک معنا
مستحقّ توجّه و کمک ویژهاي هستند تا بتوانند نقش خود را در جامعه ایفا کنند، و با توجّه به وضعیّت زندانهاي فعلی که افراد در
این سنین مسلّماً در معرض آسیب و تأثیرات منفی زندانیان قرار میگیرند، و با عنایت به این که امروزه دنیا با تهیّۀ کنوانسیون حقوق
کودك، که مورد پذیرش بیش از 186 کشور جهان قرار گرفته، و جمهوري اسلامی ایران نیز اخیراً با حقّ شرط به این قانون پیوسته،
مسئولین به این فکر افتادهاند که نظام دادرسی ویژهاي
ص: 389
را براي افراد کمتر از 18 سال إعمال نمایند، که در آن سیستم عمدتاً از نظام جایگزین استفاده میشود. به نظر حضرتعالی با توجّه به
وسعت اختیارات قضات، خصوصاً در تعزیرات، آیا میتوان نظام دادرسی ویژهاي براي آنان ترتیب داد که در موارد تعزیراتی از
یک نظام جایگزینی که در ترمیم شخصیّت آسیب دیدة آنها مؤثّر است، استفاده نمود؟ مثلًا به توبیخ شفاهی اکتفا نمود، یا متّهم را
به یک مؤسّسۀ تخصّصی، یا مربّیان اجتماعی که براي این منظور در نظر گرفته شده، فرستاد. یا به یک مؤسّسه پزشکی تربیتی بر
صفحه 223 از 371
اساس توصیۀ یک پزشک واجد شرایط براي انجام تربیت صحیح فرستاد، یا صرفاً به جریمۀ نقدي اکتفا کرد، یا کار اجباري بدون
حقوق به نفع مؤسّسات و انجمنهاي حقوقی عمومی زیر نظر و مراقبت قاضی محکوم کرد.
یا به هر شیوة جدیدي که در ساختار شخصیّتی آنان نقش مؤثّري داشته باشد و حالت بازدارندگی خود را نیز حفظ کند، محکوم
کرد؟
جواب: کودکان هنگامی که به سنّ بلوغ شرعی میرسند، مشمول احکام اسلام هستند. مگر این که عدم رشد آنها ثابت شود؛ در
این صورت در مسائلی که رشد در آن معتبر است، مشمول احکام نمیباشند. ولی با توجّه به این که غالباً در نوجوانان زیر هجده
سال عوامل مخفّفه وجود دارد، در تعزیرات میتوان تخفیفات قابل ملاحظهاي به آنها داد، و اگر انتقال آنها به زندانهاي عمومی
داراي خطرات اخلاقی باشد، حکومت اسلامی موظّف است جایگاه خاصّی براي آنها در نظر بگیرد، یا شکل تعزیرات را دربارة آنها
عوض کند.
سؤال 1011 - در مواردي که مُجرم به سنّ بلوغ شرعی رسیده، ولی ثابت شود که:
اوّلًا: تشخیص وي خام و ناکافی بوده است.
ثانیاً: ارتکاب جرم او یک اقدام کیفري جدّي عامدانه و آگاهانه نبوده است.
ثالثاً: با توجّه به اوضاع و احوال شخصی و خانوادگی، قصد مجرمانهاي از او در ارتکاب عمل به اثبات نرسیده است. آیا در این
صورت فرد متّهم داراي مسئولیّت کیفري است، و باید به مجازات مقرّر برسد؟
جواب: در صورتی که وضع او طوري باشد که عنوان عمد بر آن صادق نباشد،
ص: 390
مشمول احکام جرم عمدي نیست. و در مواردي که محکوم به تعزیر میشود، حاکم شرع میتواند شرایط فوق را به عنوان عوامل
مخفّفه تلقّی کند.
سؤال 1012 - نظر حضرتعالی دربارة نگهداري، حمل و استفادة شخصی، یا عمومی، از نوارها و دیگر اشیاي مبتذل و مستهجنی که
موجب فساد اخلاق و جریحهدار شدن عفّت عمومی میگردد، چیست؟ آیا متخلّف مستوجب تعزیر شرعی است؟
جواب: استفادة شخصی، یا عمومی، از نوارها و دیگر اشیاي مبتذل، که موجب فساد اخلاق است، بلا اشکال حرام میباشد. و حتّی
نگهداري و حمل آن هم جایز نیست، و تخلّف از آن موجب تعزیر است. منتهی براي جلوگیري از این مسائل، باید کارهاي فرهنگی
زیادي انجام گیرد، تا قانون الهی به صورت صحیحی پیاده شود.
سؤال 1013 - چنانچه متّهم از بیان حقیقت امتناع نماید، آیا قاضی میتواند جهت روشن شدن موضوع، نامبرده را چند روزي
بازداشت نماید؟
جواب: جایز نیست؛ مگر در مواردي که مسائل مهمّی از جامعه در خطر باشد، یا مرتکب خلاف دیگري شده باشد، که در این
صورت میتواند به عنوان تعزیر او را بازداشت کند.
سؤال 1014 - چنانچه قاضی محکمه تشخیص دهد جهت رعایت مسائل بهداشتی بازداشتگاه، و پیشگیري از بیماريهاي پوستی، و
جلوگیري از وقوع جرم، بهترین شیوة اصلاح مجرم کوتاه کردن موهاي وي میباشد، آیا این کار جایز است؟
جواب: اگر واقعاً راه منحصر در آن باشد، جایز است.
سؤال 1015 - اگر شخصی به دیگري تهمت دزدي، یا رابطۀ نامشروع، یا جعل اسناد، یا امثال آن بزند، و نتواند ادّعاي خود را به
اثبات برساند، یا در دادگاه بدوي محکوم شود، ولی در دادگاه تجدید نظر تبرئه و حکم دادگاه بدوي نقض شود، و در نتیجه
مشتکی عنه علیه شاکی به عنوان افترا و تهمت، شکایت و تقاضاي مجازات نماید، آیا چنین شخصی فقط در صورت احراز سوء نیّت
صفحه 224 از 371
قابل تعزیر و مجازات میباشد، یا مطلقاً قابل تعزیر است؟
ص: 391
جواب: در صورتی که شخصی عالماً و عامداً نسبت خلافی به دیگري داده باشد، قابل تعزیر است؛ به هر نیّتی که باشد.
سؤال 1016 - چنانچه در تعزیرات بنا به دلایل قانونی متّهم چند روزي در بازداشت بماند، آیا میتوان در مجازات شلّاق وي تخفیف
قائل شد؟ مثلًا شخصی که اقدام به ارتباط نامشروع در حدّ و اندازة زنا کرده میبایست 99 ضربۀ شلّاق بخورد، ولی چون ده روز تا
زمان صدور حکم در بازداشت بوده، به تحمّل پنجاه ضربه یا کمتر محکوم گردد؟!
جواب: کیفیّت تعزیر و مقدار آن در اختیار قاضی است، و حتّی میتواند در صورت مصلحت ایّام بازداشت را به جاي تمام تعزیر
محسوب کند.
________________________________________
شیرازي، ناصر مکارم، استفتاءات جدید (مکارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم - ایران، دوم،
1427 ه ق استفتاءات جدید (مکارم)؛ ج 3، ص: 391
سؤال 1017 - چنانچه فردي مورد ایراد ضرب سیلی و مانند آن، (از قبیل انداختن به زمین، هُل دادن، دست به یقه شدن) با لحاظ
سوء نیّت و عنصر معنوي جرم قرار گیرد، ولی آثاري از قبیل جراحت، سرخی، کبودي، سیاهی، یا زوال منافعی که موجب دیه یا
ارش باشد مشهود نباشد، لطفاً بفرمایید:
الف) آیا مورد از مصادیق توهین و اهانت است؟
ب) آیا در توهین و اهانت علنی بودن، شرط تحقّق آن است، یا در خلوت نیز ممکن است؟
ج) آیا مصادیق توهین عملی نسبت به اشخاص یا محل خاص و عرف سنجیده میشود؟ و در صورت مثبت بودن، تعزیر دارد؟
جواب: به یقین این امور هم ایذاء است و هم توهین، و به فرض که توهین نباشد، ایذاء مؤمن صدق میکند؛ و به هر حال تعزیر
دارد.
سؤال 1018 - اگر فردي به دیگري دشنامی (غیر از قذف) دهد که باعث اذیّت شنونده شود، و شنونده مستحق تحقیر باشد، مثلًا
لطفاً بفرمایید: « تو خسیس هستی » : بگوید
الف) آیا چنین فردي مستحقّ مجازات است؟
ب) اگر مجازات دشنام دهنده مقیّد به عدم استحقاق باشد، ملاك تشخیص
ص: 392
مستحق تحقیر بودن یا نبودن چه کسی میباشد؟
جواب الف و ب: کسی حق ندارد به دیگري توهین کند، و اگر توهینکننده آگاهانه این کار را انجام دهد حاکم شرع میتواند او
را تعزیر نماید، و اگر توهین شونده مستحق مجازاتی باشد باید به دست حاکم انجام پذیرد، و افراد عادي چنین حقّی ندارند.
سؤال 1019 - چنانچه فردي علیه دیگري شکایت نماید، که متّهم اموالش را به سرقت برده، و شاکی شاهدي نداشته باشد، و براي
اثبات ادّعاي خود از متّهم تقاضاي سوگند نماید، و متّهم قسم را به شاکی رد کند، آیا با سوگند شاکی میتوان متّهم را تعزیر کرد؟
جواب: اشکال دارد.
بسیاري از » : و نیز فرمودند «. از دیدگاه فقه اسلام چک و دیون زندان ندارد » : سؤال 1020 - چندي پیش رئیس قوّة قضائیّه فرمودند
چرا مراجع، علما و بزرگان دین در مقابل این گونه مسائل سکوت کردهاند؟ «. بازداشتهاي موقّت، فاقد مبناي حقوقی و فقهی است
اگر مسألهاي فاقد دلیل فقهی و دینی است چرا اجرا میشود؟
صفحه 225 از 371
جواب: مسألۀ بازداشت در مورد چکهاي بیمحل، دو مأخذ میتواند داشته باشد: اوّل این که احراز شود طرف اموالی دارد که
میتواند از آن اداي دین کند (به استثناي مستثنیات دین) دوّم این که حکومت اسلامی احراز کند که عدم برخورد با چکهاي
بیمحل نظام اقتصادي جامعه را متزلزل میکند.
البتّه کسی به او نگرویده است. حکم شرعی چنین « من امام زمان هستم » : سؤال 1021 - شخصی عالماً و عامداً ادّعا میکند که
شخصی چیست؟
جواب: چنین کسی منحرف است، و مستحق تعزیر، و بر حاکم شرع لازم است جلو او را بگیرد، ولی حکم اعدام ندارد، مگر این که
بعداً عنوان مفسد فی الارض بر او منطبق شود.
سؤال 1022 - اگر مردي اقدام به تقبیل، یا اعمال مشابه، نسبت به زوجۀ خود در انظار عمومی نماید، آیا این عمل گناه و موجب
تعزیر است؟
ص: 393
جواب: چنین عملی گناه محسوب نمیشود، و تعزیر ندارد. مگر این که قاضی تشخیص دهد این گونه اعمال سبب پرده دري و
شیوع فساد در جامعه میشود؛ در این صورت تعزیر مناسب بجاست.
ص: 395
فصل چهل و ششم: احکام قصاص
مصادیق قتل عمد و شبه عمد
سؤال 1023 - ترك فعل فردي، منجر به مرگ دیگري شده است. آیا میتوان وي را به خاطر مجرّد ترك فعل، محکوم و مجازات
کرد؟ به مثالهاي زیر توجّه کنید:
الف) مادري با علم به این که فرزندش به شیر نیاز دارد، عمداً از شیر دادن امتناع میورزد، و طفل فوت میکند. آیا قتل عمد است،
یا نوع دیگري از قتل محسوب میشود؟
ب) اگر سوزنبان قطار، که وظیفه دارد خطوط راه آهن را طبق برنامۀ معیّن شده جا به جا کند، با علم به وجود خطر از انجام این
عمل خودداري نماید، و موجب برخورد دو قطار و مرگ مسافرین شود، آیا قتل عمد محسوب میشود؟
ج) هرگاه پرستاري، که وظیفۀ رساندن دارو به بیمار در ساعت معیّنی را دارد، عمداً از انجام این کار خودداري کند، و بیمار فوت
نماید، در صورتی که بداند خوراندن دارو براي بیمار حیاتی است؛ چه نوع قتلی محسوب میشود؟
د) نجات غریقی با مشاهدة غرق شدن شناگري در استخر، از نجات دادن او خودداري میکند، و غریق فوت مینماید. آیا قتل عمد
است؟
جواب الف تا آخر: در مواردي که إسناد قتل به چنین شخصی بدهند، و به تعبیر دیگر سبب اقوي از مباشر باشد، مانند مثال اوّل و
دوم، قتل عمد صادق است، و احکام آن جاري میشود. و در مثال سوم و چهارم موارد مختلف است.
سؤال 1024 - اصل وقوع قتل براي دادگاه ثابت شده، ولی نوع آن مشخّص نیست.
بیّنهاي هم براي اثبات نوع قتل وجود ندارد. تکلیف دادگاه در این مورد چیست؟
ص: 396
جواب: حکم به شبه عمد میشود.
صفحه 226 از 371
سؤال 1025 - اگر فردي در کنار دیگري بخوابد، و در هنگام خواب او را به قتل برساند، در صور زیر حکم مسأله چیست؟
الف) در صورتی که احتمال میداده به هنگام خواب او را به قتل میرساند.
ب) در صورتی که هیچ گونه احتمالی نمیداده است.
ج) در صورتی که یقین داشته او را به قتل میرساند، و به قصد قتل در کنارش خوابیده باشد.
جواب: در صورتی که یقین داشته، یا احتمال غالب میداده که او را به قتل میرساند، قتل عمد محسوب میشود. در غیر این
صورت قتل شبه عمد است.
سؤال 1026 - اگر فردي داروي خوابآور خورده، و در کنار فرد خاصّی بخوابد، در حالی که علم دارد به هنگام خواب او را به قتل
میرساند، در دو فرض زیر حکم چه میباشد:
الف) همان فرد مورد نظر را به قتل برساند.
ب) بر حسب اتّفاق فرد مورد نظر برخاسته، و دیگري به جاي او بخوابد، و کشته شود.
جواب: اگر یقین داشته، یا احتمال غالب میداده، که هرکس در کنار او بخوابد به قتل میرسد، قتل عمد محسوب میشود؛ مشروط
بر این که خوابیدن شخص را در کنار خود میدانسته است.
سؤال 1027 - خانم الف، که از حُسن شهرت اخلاقی مناسبی برخوردار نبوده، توسّط برادرانش مورد ضرب و جرح قرار گرفته، که
آثار آن بر جسد وي ملاحظه گردیده است. سپس با تهیّه مقدّمات، و آویختن طناب از دار، و اجبار وي به خودکشی، وي خود را
حلق آویز مینماید. آیا ضرب و جرح و فراهم نمودن شرایط به دار آویختن آن مرحومه، از مصادیق اکراه یا اجبار در قتل محسوب
میگردد؟ حکم شرعی اکراه یا اجبارکنندگان چیست؟
جواب: هرگاه ثابت بشود که اکراه در حدّي بوده که اقدام آن زن بر خودکشی
ص: 397
به خاطر ترس از شکنجههاي بیشتري انجام یافته، اکراهکننده کنندگان در حکم قاتل عمد هستند.
سؤال 1028 - قتلی در منزل مشترك زن و شوهري واقع شده و متّهمین، آن زن و شوهر و پسر عموي شوهرش میباشند. مقتول با
متّهمین کاملًا بیگانه بوده، و رابطۀ نسبی و سببی حتّی در حدّ یک آشنایی ساده هم نداشتهاند. متّهمه ابتدا در محضر دادگاه، علّت
قتل را تأثّرات ناشی از تجاوز به عنف مقتول به خویش اعلام میکند، و اقرار به مباشرت در قتل مینماید؛ لکن بعدها آن را تکذیب
هر چند شخصاً موفّق به سلب حیات مقتول نشده، لیکن اعتقاد دارد چنین متجاوزي، شرعاً مستحقّ » : مینماید. شوهر متّهمه میگوید
متّهم دیگر، منکر شراکت در قتل است. «. قتل میباشد
با توجّه به اظهارات متّهمه، و انگیزة شرافتمندانه در قتل مذکور، آیا مورد از موارد قصاص است؟
جواب: چنانچه ثابت شود که قاتل آن زن است، تا ثابت نشود که انگیزة آن حفظ ناموس خویش بوده، باید قصاص شود.
سؤال 1029 - نفر اوّل به وسیلۀ سنگ ضربهاي بر سر مقتول وارد آورده، و او را به زمین انداخته است. مضروب در حال مرگ بوده
که همان شخص دوباره سنگی بر میدارد تا به او بزند. امّا نفر دوّم سنگ را از ضارب اوّل گرفته، و دو دستی ضربهاي بر سر
مضروب وارد میکند، و فرد مذکور بر اثر ضربۀ مغزي فوت میکند. وکیل اولیاي دم در مورد ضربۀ دوّم هنگام طرح شکایت خود
اگر فرضاً هر دو ضربه بر یک نقطۀ سر وارد شده باشد، لطفاً «. ضربۀ دوّم آخرین رمق حیات را از متوفّی سلب نموده است » : گفته
بفرمایید:
-1 آیا قتل عمد است یا شبه عمد، و قاتل کدام نفر است؟
جواب: این دو ضربه خواه بر یک نقطه وارده شده باشد یا دو نقطه، قتل عمد است. و هر دو مشترکاً قاتل محسوب میشوند.
صفحه 227 از 371
هرگاه جراحتی که نفر اوّل » : -2 آیا مادّة 217 قانون مجازات اسلامی که میگوید
ص: 398
وارد کرده، مجروح را در حکم مرده قرار داده، و تنها آخرین رمق حیات در او باقی بماند، و در این حال دیگري کاري انجام دهد
در این مورد صدق میکند؟ «. که به حیات او پایان بخشد، اوّلی قصاص میشود و دوّمی تنها دیۀ جنایت بر مرده را میپردازد
جواب: آنچه را در بالا ذکر کردهاید مشمول آن مادّه نیست؛ مگر این که واقعاً نفر اوّل کار او را تمام کرده باشد.
سؤال 1030 - دو نفر در روستا به خاطر خرید یک گونی سبوس با هم درگیر میشوند. اهالی آنها را از یکدیگر جدا میکنند. بنابر
اظهارات شهود و پدر مقتول، آنها در آن موقع هیچ گونه برخوردي با هم نداشتند. لکن پس از این که از هم جدا میشوند، متّهم
جلوي درب منزل مقتول، از فاصلۀ حدود 10 الی 15 متري سنگی به سمت مقتول پرتاب نموده، که به گلوي وي اصابت میکند.
پس از گذشت حدود سه ساعت از این ماجرا، مقتول به کلانتري مراجعه، و از آنجا به درمانگاه انتقال داده شده، و در آنجا فوت
مینماید. پزشکی قانونی علّت مرگ را اصابت جسم سخت به ناحیۀ گردن، و عوارض ناشی از آن بیان کرده است. ولی متّهم در
تمامی مراحل تحقیقات منکر پرتاب سنگ شده، و حتّی خود او نیز جهت طرح شکایت علیه مقتول به کلانتري مراجعه کرده، و در
آنجا دستگیر شده است. لطفاً حکم این مسأله را بیان فرمایید.
جواب: چنانچه طبق شهادت دو شاهد عادل ثابت شود که متّهم آن سنگ را به گردن مقتول زده، و مرگ مستند به اصابت آن
سنگ باشد، و متّهم قصد قتل داشته، یا چنین سنگی در فاصلۀ مذکور غالباً عامل مرگ باشد، قتل عمد محسوب میشود، و قصاص
دارد. در غیر این صورت (و حتّی در صورت شک) باید دیه بپردازد.
سؤال 1031 - ایراد ضرب و جرح با رضایت مجنی علیه چه حکمی دارد؟ کشتن انسانی با رضایت خود او چگونه است؟
جواب: هیچ کدام از این امور جایز نیست.
ص: 399
سؤال 1032 - عدّهاي از روي خصومت به سوي یکدیگر تیراندازي کردهاند. پسر بچّۀ 12 سالهاي، که از آنجا عبور میکرد، به
واسطۀ تیر شخص معیّنی به قتل رسد. چند تن از روحانیّون مقدار دیه را تعیین کردند. مقداري از آن را بر عهدة قاتل، و مقدار بقیّه
را بر عهدة بعض دیگر از آن جمع گذاشتهاند. این قضاوت شرعاً چه حکمی دارد؟
جواب: در صورتی که آن بچّه را دیده و در عین حال به سوي او تیراندازي کرده، قتل عمد است؛ هر چند قصد کشتن خصوص او
را نداشته باشد. و در صورتی که توافق بر دیه کنند، تمام دیه بر عهدة قاتل است.
سؤال 1033 - شخصی به سمت جمعی تیراندازي کرده، و پسر بچّۀ 14 سالهاي را بدون تقصیر به قتل رسانده است. با توجّه به این
که قاتل مدّعی است قصد قتل او را نداشته، قتل مذکور چه نوع قتلی است، و حکم آن چیست؟
جواب: در صورتی که به سوي جمع تیراندازي کرده قتل عمد محسوب میشود؛ هر چند بگوید قصد قتل نداشتم.
سؤال 1034 - چنانچه افرادي در خارج از کشور مرتکب جرایمی شده، و طبق قوانین آن کشور تعقیب و محاکمه گردیده، و کیفر
مقرّر براي جرم مورد نظر را گذرانده باشند، و سپس به ایران مراجعت کنند لطفاً بفرمایید:
الف) در جرایم مستوجب قصاص، در صورت درخواست اولیاي دم آیا قابل تعقیب و مجازات هستند؟
جواب: در مواردي که قصاص تعلّق میگیرد، اگر شاکی تقاضاي قصاص کند حکم قصاص جاري میشود. و اگر به جاي آن
خسارتی گرفته و راضی شده، حکم قصاص ساقط است. و اگر راضی نشده، وجه خسارات را بازمیگرداند و تقاضاي قصاص
میکند.
ب) در جرایم حدّي حکم چیست؟
صفحه 228 از 371
جواب: در موارد حدود حد ساقط نمیشود؛ زیرا آنها صلاحیّت اجراي حد را ندارند، و به علاوه قائل به حد نیستند.
ص: 400
ج) در جرایم تعزیري و بازدارنده چگونه است؟
جواب: با توجّه به این که تعزیر بسته به نظر حاکم است چنانچه در آنجا تعزیر شده باشند، هر چند به صورت زندان، حاکم شرع
میتواند تعزیر را در اینجا تخفیف دهد، و لو تعزیر او به صورت ملامت و سرزنش و اندرز بوده باشد.
سؤال 1035 - محاربی در جریان محاربه، مرتکب قتل یا نقص عضو یا جرح دیگران میشود؛ آیا علاوه بر مجازات محاربه، قصاص
نیز میشود؟
جواب: نخست قصاص میشود؛ سپس حدّ محارب جاري میگردد.
سؤال 1036 - آیا ایجاد حقّ قصاص قبل از فوت شخص امکانپذیر است، تا مجنی علیه حقّ اسقاط آن را داشته باشد؟
جواب: این گونه موضوعات از قبیل اسقاط ما لم یجب نیست، و در جاي خود آن را مشروحاً بیان کردهایم.
سؤال 1037 - آیا احراز قصد قتل حین ارتکاب عمل، شرط مشروعیّت حکم قصاص است؟
جواب: آري احراز شرط است؛ هر چند به وسیلۀ قرائن و شواهد باشد.
سؤال 1038 - آیا إذن وارد ساختن جنایت از سوي مجنیّ علیه، موجب سقوط ارش یا دیه میگردد؟ به عبارت دیگر، اگر شخصی به
دیگري اجازه دهد که جنایتی بر او وارد کند. آیا پس از ایراد جنایت، مجنیّ علیه میتواند مطالبۀ خسارت نماید؟
جواب: این اذن از نظر تکلیفی مجوّز ایراد جنایت نمیشود، و دیه نیز دارد؛ مگر این که مجنیّ علیه بعد از وقوع جنایت جانی را عفو
کند.
شرایط قصاص
-1 مساوات در دین
سؤال 1039 - با توجّه به عدم جواز قصاص مسلمان در برابر کافر، لطفاً بفرمایید:
آیا اسلام آوردن قاتل پس از ارتکاب قتل، مانع از اجراي قصاص میشود؟ و بر فرض مثبت بودن پاسخ، آیا بین اسلام آوردن
ظاهري (به انگیزة فرار از قصاص) با
ص: 401
اسلام واقعی قلبی تفاوتی وجود دارد؟
جواب: آري، در صورتی که مسلمان شود مانع قتل اوست. و ما مأمور به ظاهر هستیم، مگر این که یقین به دروغ گفتن او داشته
باشیم.
سؤال 1040 - با توجّه به این که یکی از شرایط اساسی ایجاد حقّ قصاص نفس، کفائت در دین میباشد، لطفاً به دو سؤال زیر پاسخ
دهید:
-1 آیا ملاك کفائت، زمان ارتکاب قتل است، یا زمان اجراء حکم؟
جواب: در صورتی که کافري مسلمانی را کشته باشد، بعد مسلمان شود، قصاص از بین نمیرود. و اگر کافر، کافري را کشته باشد،
قصاص از بین میرود، و تبدیل به دیه میشود؛ بنابراین معیار در اینجا، حال قصاص است.
-2 آیا پیروان فرقۀ اهل حق و علی اللّهیها، مسلمان محسوب میشوند؟
صفحه 229 از 371
جواب: بعضی از آنها اظهار میدارند که به یگانگی حق، و نبوّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان دارند؛ این گروه مسلمانند،
هر چند انحراف دارند، ولی بعضی دیگر چنین نیستند.
-2 قاتل پدر مقتول نباشد
دلیل این تفاوت «. پدر به خاطر قتل فرزند قصاص نمیشود، ولی مادر قصاص میشود » : سؤال 1041 - بسیاري از فقهاء میفرمایند
چیست؟
جواب: مدرك عمده بر تفاوت بین پدر و مادر در این حکم، روایات فراوانی است که در این زمینه وارد شده است. بسیاري از این
دارد. جالب این که تنها در سؤال راوي نیست، تا بگوییم راوي سؤال از محلّ ابتلاي خود کرده، « اب» یا کلمۀ « رجل » روایات کلمۀ
بر مفهوم اعمّ، به « اب» یا « رجل » بلکه در کلام امام علیه السلام نیز وجود دارد، که خود دلیلی بر تفاوت میباشد. و به یقین حمل
نیز ظهور در همین معنا دارد، و حمل بر مفهوم اعمّ بسیار مشکل است، و با « والد » حسب متفاهم عرب امکان ندارد، و تعبیر به
موازین فقهی نمیسازد. به علاوه، مسأله تقریباً اجماعی است و مخالفت با آن، با این همه اقوال و روایات، با ذوق فقه سازگار
ص: 402
در اینجا بسیار مشکل است؛ زیرا عمومیّت قانون قصاص از آیات و روایات عدیده استفاده « درء » نمیباشد. و تمسّک به قاعدة
میشود، و استثناء کردن از آن، دلیل محکمی میخواهد که در مورد مادر وجود ندارد. ضمناً این تفاوت، فلسفۀ نسبتاً روشنی هم
دارد که شاید بر خوانندگان عزیز که اهل تحقیق هستند، پوشیده نباشد. خوب بود فکري براي گرفتن این امتیاز از پدر میکردید؛ نه
این که این امتیاز را به مادر بدهید!!
سؤال 1042 - اگر پدر فرزند نامشروع خود را به قتل برساند، آیا قصاص میشود؟
جواب: قصاص ندارد؛ ولی دیه دارد.
سؤال 1043 - شخصی به نام نعیم، سه فرزند خود را به قتل رسانده، و چند نفر از آنان را به شدّت مجروح نموده، که بعداً بهبود پیدا
نمودهاند. لطفاً بفرمایید:
-1 آیا با وجود مادر فرزندان، عموها میتوانند ادّعاي دیه کنند؟
جواب: دیۀ مقتولین بر پدر لازم است، و تمام دیه به مادر آنها میرسد، و دیۀ مجروحین به خود آنها پرداخت میشود. و در هر حال
عموها و داییها در اینجا حقّی ندارند.
-2 مخارج فرزندان باقیمانده بر عهدة چه کسی است؟
جواب: اگر اموالی داشته باشند مخارج آنها از اموالشان برداشته میشود، و اگر نداشته باشند بر عهدة مادر آنهاست.
-3 در صورتی که مادر مقتولین از ادامۀ زندگی با قاتل بیمناك باشد، آیا ملزم است با او زندگی نماید، یا میتواند توسّط حاکم
شرع طلاق بگیرد؟
جواب: در صورتی که احساس خطري نکند میتواند با او زندگی کند، و الّا طلاق خود را به وسیلۀ حاکم شرع خواهد گرفت.
سؤال 1044 - با توجّه به این که قتل کودکان توسّط پدر، یا جدّ پدري قصاص ندارد، متأسّفانه مدّتی است که این امر در جامعه زیاد
اتّفاق میافتد! جهت تشدید مجازات این افراد چه حکمی صادر میفرمایید؟
جواب: این گونه پدران باید دیه بپردازند، و میدانید که دیه بسیار سنگین
ص: 403
است، و میتواند کیفر مهمّی محسوب شود. اگر حاکم شرع تشخیص دهد که این امر گسترش پیدا کرده، میتواند علاوه بر این،
صفحه 230 از 371
تعزیر سنگینی کند. البتّه اگر طفل به صورت جنین باشد، در هیچ حال قصاص ندارد و تنها دیه دارد.
-3 مساوات در عقل
سؤال 1045 - چرا اگر عاقل عمداً مجنونی را بکشد قصاص نمیشود؟
جواب: اوّلًا: این مسأله اجماعی است، و روایت معتبري دارد.
ثانیاً: مساواتی در میان عاقل و مجنون نیست، به همین دلیل جایز نیست عاقل را به خاطر قتل مجنون قصاص کرد؛ ولی دیه ثابت
است.
-4 مقتول محقون الدم باشد
سؤال 1046 - چنانچه کسی با اعتقاد به این که فردي به لحاظ ارتکاب بعضی اعمال، یا داشتن برخی عقاید، واجب القتل است،
اقدام به قتل وي نماید، در حالی که چنین اعمال و عقایدي شرعاً مجوّز قتل نمیباشد، بفرمایید قتل واقع شده چه نوع قتلی میباشد؟
جواب: در فرض سؤال قتل شبه عمد محسوب میشود.
-5 مساوات در جنسیّت
سؤال 1047 - اگر مردي چندین زن محقون الدّم را بکشد، و برخی از اولیاي دم آنها خواهان قصاص، و بعضی طالب دیه باشند، به
چه ترتیب عمل خواهد شد؟
جواب: هرگاه بعضی قصاص کنند (مثلًا اولیاي دم یکی از مقتولین فاضل دیه را بپردازد و قصاص کند) دیه بقیّۀ از اموال قاتل
پرداخته میشود.
لوث و قسامه
ي محرز شود، ولی مدّعی در مورد جراحت 􀀀 سؤال 1048 - اگر درگیري طرفین دعو
ص: 404
ی علیه مشاهده نمودم. آیا مورد از موارد لوث 􀀀 وارده شاهد نداشته باشد، و فقط یک نفر اظهار نماید که من چاقو را در دست مدّع
ی علیه به عنوان منکر قسم یاد نماید؟ آیا در صدمات جزئی نیز منکر و یا مدّعی میتوانند قسم 􀀀 محسوب میشود، یا لازم است مدّع
یاد نمایند؟
جواب: به مجرّد شهادت یک نفر، به صورتی که در بالا ذکر کردهاید، لوث ثابت نمیشود. در صدمات جزئی، مانند وقوع جنایت
بر یک بند انگشت، نیز حکم قسامه جاري میشود.
سؤال 1049 - برخی از فقها در لوث، شهادت جماعت زنان را قبول کردهاند؛ امّا امام راحل قدس سرّه فرمودهاند که لوث به شهادت
زنان حاصل نمیشود. لطفاً بفرمایید: منظور از جماعت چیست؟ آیا با شهادت یک زن، در خصوص قتل عمد یا غیر عمد، لوث
ثابت میشود؟ ضمناً اگر یک زن انجام قتل توسّط یک فرد، و یک مرد به انجام قتل توسّط فردي دیگر شهادت دهد، آیا لوث ثابت
میشود؟
جواب: در صورتی که جماعتی از زنان، که مورد اعتماد باشند، شهادت دهند، لوث ثابت میشود.
سؤال 1050 - چنانچه شخصی ادّعا کند چند نفر او را زدهاند، و پزشکی قانونی نیز گواهی نماید که چند نقطه از بدن وي مضروب
صفحه 231 از 371
و مجروح شده است. حال اگر به نظر دادگاه از موارد لوث باشد، و مدّعی نتواند معیّن کند کدام جراحت یا ضربه را چه کسی به او
وارد نموده، به چه شکل فصل خصومت میشود؟ به عبارت دیگر، آیا ظنّ اجمالی نیز از مواردي است که موجب لوث میشود؟
جواب: هرگاه مقدّمات و امارات لوث حاصل شود، فرقی میان یک نفر یا چند نفر به عنوان علم اجمالی نیست.
سؤال 1051 - شخصی در اثر تصادف با وسیلۀ نقلیّه (موتور) مصدوم شده، و علیه شخصی مثلًا زید به عنوان راننده شکایت نموده
است. ولی زید مدّعی است که وي راننده نبوده، بلکه رفیقش عمرو (که صاحب موتور تلقّی، و موتور در اختیار وي بوده) راننده
درست است که موتور در » : بوده است. از سوي دیگر عمرو میگوید
ص: 405
اختیار من بود، ولی آقاي زید به محض پیاده شدن این جانب، بر موتورسیکلت سوار و با سرعت رانندگی نمود، و در حین رانندگی
عمرو جهت اثبات ادّعاي خویش چند شاهد معرّفی کرده، و شهود اظهار نمودند که قبل از تصادف آقاي .« با مصدوم تصادف کرد
زید را در حین رانندگی مشاهده نموده، ولی اصل تصادف را ندیدهاند.
لطفاً بفرمایید:
-1 آیا مورد نسبت به زید از موارد لوث محسوب، و در نتیجه با قسمِ مصدوم نامبرده محکوم به پرداخت دیه میشود، یا از موارد
لوث محسوب نمیشود؟
-2 در صورت صغیر بودن مصدوم، آیا خود صغیر حق در خواست قسم، یا قسم یاد نمودن را دارد؟
-3 در صورت منفی بودن پاسخ، ولیّ قهري و یا قیّم وي چنین حقّی را دارند؟
-4 آیا لازم است در مقابل ادّعاي زید قسم یاد نماید؟
جواب: چنانچه شهود معتبر شهادت دهند که در زمان وقوع تصادف زید سوار بر موتور بوده، هر چند تصادف را ندیده باشند، مورد
ي بر 􀀀 از موارد لوث است. و صغیر نمیتواند مطالبۀ قسم کند، بلکه ولیّ او این کار را میکند. و قسم تنها وظیفۀ کسی است که دعو
ضدّ او اقامه شده است.
سؤال 1052 - مطابق قوانین جمهوري اسلامی ایران، از جمله مادّة 266 قانون مجازات اسلامی، در مواردي که مجنیّ علیه ولیّ دم
نداشته، یا شناسایی نشود، ولیّ دم او ولیّ امر مسلمین است. که ولیّ امر در این خصوص میتواند اختیارات خود را به رئیس قوّة
قضائیّه، و به واسطۀ وي به رؤساي دادگستريها تفویض نماید. حال چنانچه در موارد قتل عمد، ولیّ دم وجود نداشته، یا شناسایی
نشود، و رئیس دادگستري یا رئیس قوّة قضائیّه به نیابت از ولیّ امر مسلمین، تقاضاي قصاص کند، و از طرفی دعوا داخل در باب
لوث گردد، کیفیّت اجراي مراسم قسامه چگونه خواهد بود؟
جواب: اگر قاضی از روي مبادي حسیّه، یا قریب به حسّ، علم به وقوع قتل توسّط کسی داشته باشد میتواند بر طبق علم خود عمل
کند، و نیازي به قسامه
ص: 406
نیست. در غیر این صورت، قسامه جاري نمیشود، و باید دیه از بیت المال پرداخته شود.
سؤال 1053 - در یکی از پاسگاههاي نیروي انتظامی، درجه داري با گلوله مصدوم، و پس از چند دقیقه فوت میکند. افسر نگهبان-
به نزدیک مقتول رفتم، خواستم توپی کلت را جابجا کنم، که در این لحظه مقتول به سوي من » : که متّهم پرونده است- میگوید
مسلّمات پرونده به شرح زیر است: « برگشت، و دستش به اسلحه خورد، و ناگهان اسلحه شلیک شد، و این واقعه بوجود آمد
-1 پزشک قانونی در بازسازي صحنه، که با حضور متّهم انجام شده، با توجّه به نقطۀ ورود گلوله (زیر بغل در زیر لبۀ تحتانی دندة
چهارمِ سمتِ چپِ قفسۀ سینه) و مسیر گلوله (که ریهها و قلب را پاره کرده) و نقطهاي که گلوله در آن به دست آمده (زیر لبۀ
صفحه 232 از 371
تحتانی دندة پنجمِ سمتِ راستِ قفسۀ سینه) اعلام کرده که قول متّهم مطابق با واقع نبوده، و قابل پذیرش نیست.
-2 مأمورین کشف جرایم، که در صحنۀ بازسازي حضور داشته، قول متّهم را تأیید نکردهاند.
-3 متخصّص اسلحهشناسی اعلام کرده که شلیک از فاصلهاي کمتر از نیم متر انجام شده است.
-4 کسی غیر از متّهم و مقتول در صحنه حضور نداشته، تا از مشاهدات او استفاده کنیم.
اولیاي دم مدّعی قتل عمد هستند، ولی متّهم حتّی حاضر به قبول شلّیک به سمت مقتول نیست. سؤالی که براي این جانب پیش آمده
این است که در این مورد خاصّ، قاعدة حق استحلاف اولیاي دم و سوگند متّهم را جاري سازیم (براي احراز نوع قتل) یا با توجّه به
مسلّمات پرونده، مورد را از موارد لوث تلقّی کرده، و از اولیاي دم بخواهیم که پنجاه نفر را براي اداي سوگند (جهت اثبات قتل
عمد) به دادگاه معرّفی کنند؟
جواب: در صورتی که قاضی از قرائن مذکور یقین حاصل کند که قتل از سوي
ص: 407
متّهم صورت گرفته (خواه به صورت عمد باشد، یا به صورت خطا) میتواند مطابق آن حکم کند؛ زیرا علم قاضی در این مورد
مستند به مبادي قریب به حسّ است و حجّت میباشد. و اگر علم حاصل نشود، باید از لوث استفاده کرد؛ مشروط بر این که قسامه
واقعاً علم به وقوع قتل عمد یا خطا داشته باشند. و اگر قسامه حاضر به قسم نشد، و یا علم نداشت، دیه بر بیت المال است.
سؤال 1054 - آیا همان گونه که قسامه در جرائم بالمباشره (چنانچه از موارد لوث باشد) جاري است، در جرائم بالتسبیب نیز جاري
و ساري است؟
جواب: فرقی بین سبب و مباشر در اینجا نیست؛ مشروط بر این که قتل به سبب نسبت داده شود، نه به مباشر.
سؤال 1055 - آیا احراز عدالت در قسامه، همانند عدالت شهود، شرط است؟
جواب: احراز عدالت شرط نیست.
سؤال 1056 - بدن نیمه جان انسانی در کنار جادّة منتهی به روستا، در فاصلۀ حدود 300 متر مانده به روستا یافت شده، و در حال
اعزام به بیمارستان فوت کرده است.
« یک ضربه به سر » پزشکی قانونی آثاري از برخورد و تصادم اتومبیل، یا وسیلۀ نقلیّهاي در بدنش نیافته، و علّت مرگ را ناشی از
اعلام میکند. اولیاي دم، که فقط یک پسر و یک دختر بالغ میباشند، فقط علیه سه نفر از اهالی محلّ (که در روستا حضور داشته،
و اتّفاقاً یکی از آن سه اذعان میدارد که چند دقیقه قبل متوفّی را دیده، که به همراه شخص ناشناس دیگري در مسیر جادّه پیاده
حرکت میکردند، و او که با موتورسیکلت در جهت مخالف حرکت میکرده، فقط متوفّی را بر اثر تکان دادن دست شناخته، و
چند دقیقه بعد که بازگشته بدن خونآلودش را تنها دیده است) ادّعاي قتل عمد نموده، و مشخّصاً یکی از آن سه را مباشر و دو تن
دیگر را معاون در قتل پدرشان میدانند، لکن بیّنهاي ندارند، و با انکار متّهمین نیز مواجهاند، و براي اثبات ادّعاي خود هر یک با
قاطعیّت و اصرار تمام، پنجاه سوگند میخورد. سایر بستگان نسبی ذکور متوفّی، به لحاظ سکونت در شهرهاي مختلف در مراسم
قسامه شرکت مستقیم ندارند، امّا به صدق گفتار و وثوق مدّعیان قسم
ص: 408
میخورند، و صرفاً بر مبناي ادّعاي مدّعیان، متّهمین را قاتل میدانند. با توجّه به آنچه گذشت، به سؤالات زیر پاسخ دهید:
-1 آیا با اجراي قسامه، ادّعاي اولیاي دم موصوف ثابت میشود؟
جواب: هرگاه شرایط لوث وجود داشته باشد، اینجا جاي قسامه است.
-2 آیا مدّعیان با فرض عدم شرکت سایر بستگان ذکور نسبی، میتوانند قسمهاي لازم را شخصاً به دفعات ادا نمایند؟
صفحه 233 از 371
جواب: اگر سایر بستگان قسم نخورند، مدّعیان میتوانند قسمها را تکرار کنند.
-3 در صورت اجراي قسامه به کیفیّت مذکور، در اثبات عنوان اتّهامی هر یک از منکرین (از جهت مباشرت یا معاونت در قتل)
تفاوتی وجود دارد؟
جواب: اجراي قسامه در مورد معاونت قتل محلّ اشکال است.
سؤال 1057 - آیا در قسامه (چه در قتل، و چه در جرح) وارث فعلی معتبر است؟ یا از طبقات دیگر نیز میتوانند قسم یاد کنند؟
جواب: وارث فعلی شرط نیست، حتّی اگر از افراد قوم و قبیله بوده باشند نیز مانعی ندارد.
سؤال 1058 - اگر ورثه با فرض علم آنان به موضوع، حاضر به قسم نباشند، آیا تکرار قسم مدّعی کافی است؟
جواب: آري کافی است.
سؤال 1059 - اگر قاضی محکمه از قرائن علم پیدا کند که ورثۀ دیگر علم ندارند، یا خود مدّعی اظهار کند که منسوبین من یقین
ندارند، و در موقع ایراد ضرب و جرح شاهد درگیري نبودهاند، و فقط من یقین دارم، آیا بازهم احضار منسوبین لازم است؟
جواب: در صورتی که بقیّه علم نداشته باشند، احضار آنها ضرورتی ندارد.
سؤال 1060 - آیا کسانی که در زمان وقوع قتل عاقل نبوده، یا غیر بالغ بودهاند، امّا هنگام اجراي قسامه عاقل و بالغ شدهاند،
میتوانند جهت اداي سوگند در این مراسم شرکت کنند؟
ص: 409
جواب: اشکال دارد.
سؤال 1061 - آیا در صورت لزوم تعدّد قسامه در جراحات، منسوبین نزدیک مدّعی نیز لازم است قسم یاد نمایند، یا تکرار قسامه
توسّط خود مدّعی کافی است؟
ی علیه قسم یاد نماید بازهم تکرار وي یا تکمیل توسّط منسوبین در صورت علم به موضوع لازم 􀀀 همچنین در صورتی که مدّع
میباشد؟
جواب: آري لازم است منسوبین مدّعی در صورت علم قسم یاد کنند، همچنین در صورتی که مدّعی علیه قسم یاد کند.
سؤال 1062 - آیا قسامه در جراحاتی که موجب ارش است، یا عواملی غیر از جراحت که سبب ارش است، کارآیی دارد؟
جواب: در این گونه موارد نیز قسامه ثابت است، مشروط بر این که ارش قابل ملاحظهاي باشد.
سؤال 1063 - اگر جراحت یا سایر عوامل موجب دیه یا ارش، از ناحیۀ طفل یا مجنون یا حیوان باشد چه حکمی دارد؟
جواب: در مورد طفل و مجنون قسامه جاري است. و در مورد حیوان اگر جنبۀ تسبیب داشته باشد در آنجا نیز قسامه جاري است.
سؤال 1064 - با احترام فتواي شریف را در خصوص قسامه در صدمات بدنی بیان فرمایید:
الف) آیا براي احراز قسامه، قسم مجروح به همراه سایرین لازم است؟
جواب: آري لازم است.
در صورتی که مصدوم صغیر یا مجنون باشد، اجراي قسامه چگونه است؟ « الف » ب) در فرض
جواب: ولیّ او به جاي او اجراي قسم میکند.
ج) در صورتی که در قسامۀ اعضا، جنایت وارده موجب 16 دیه یا کمتر باشد، آیا قسم مصدوم به تنهایی کافی است؟
جواب: آري به تنهایی کافی است.
ص: 410
اگر مصدوم مجنون یا صغیر باشد، آیا قسم ولیّ قهري او کفایت میکند؟ « ج» د) در فرض
صفحه 234 از 371
جواب: آري کفایت میکند. در ضمن باید توجّه داشت که قسامه در اعضا تنها موجب دیه است، نه قصاص.
سؤال 1065 - اگر جانی و مجنیّ علیه هر دو صغیر باشند، آیا تقاضاي قسامۀ عاقلۀ مجنیّ علیه براي اثبات جنایت خطایی صغیر
پذیرفته میشود؟ آیا در فرض فوق میتوان عاقلۀ جانی را محکوم به پرداخت دیه نمود؟
جواب: تقاضاي قسامه از سوي ولیّ طفل خواهد بود؛ و احکام بر آن جاري میشود.
سؤال 1066 - اگر مورد از موارد لوث نباشد که قسامه اجرا شود، و نوبت به قسم منکر برسد، و منکر قسم را به مدّعی رد کند تا او
قسم یاد کند، آیا با این قسم قصاص ثابت میشود، یا صرفاً دیه اثبات میگردد؟
جواب: در این گونه موارد ادّعا با قسم ثابت نمیشود.
سؤال 1067 - آیا استماع سوگند حالفین در حضور جمیع حالفین و اولیاي دم بلا مانع است؟ یا همانند استماع شهادت شهود باید
فارغ از تأثیر و تأثّر روانی حضور اولیاي دم و دیگر حالفین، و منفرداً نزد قاضی انجام پذیرد؟
جواب: انفراد در این مسأله شرط نیست.
سؤال 1068 - نظر به این که قسامه به منظور تکمیل و تتمیم ظنّ و گمان حاکم دادگاه، و رافع تردید و شبهۀ وي براي رسیدن به
یقین میباشد، آیا استماع سوگند 50 نفر به وسیلۀ دو قاضی جداگانه شرعاً اشکال دارد؟ آیا صدور حکم به اعتبار گزارش و
صورت جلسۀ استماع سوگند به وسیلۀ قاضی دیگر که در غیاب حکم دادگاه تنظیم شده جایز میباشد؟
جواب: قسامه باید به طور کامل در محضر یک قاضی اجرا شود.
سؤال 1069 - در صورت مشکل بودن تجمّع 50 نفر در موعد اوّلیۀ دادگاه، آیا یک بار اخطار به اولیاي دم کفایت میکند؟ در
صورت عدم توفیق در معرّفی 50 نفر، آیا
ص: 411
نوبت به قسامۀ بستگان مدّعی علیه میرسد، یا تجدید دعوت از اولیاي دم متوفّی مجاز میباشد؟
جواب: در صورتی که جمع کردن همۀ آنها در مجلس واحد مشکل باشد، مانعی ندارد در چند مجلس نزدیک به هم جمع شوند. و
از نظر ما لازم نیست قسمخورندگان همه از اقرباي نسبی باشند، همین اندازه که از قوم و قبیله یا کسانی که در آن محلّه زندگی
میکنند باشند کافی است.
سؤال 1070 - ثبت صورت جلسۀ استماع سوگند 50 نفر متضمّن زمان زیادي است، و معمولًا در یک جلسه میسّر نمیباشد. آیا
اولیاي دم میتوانند عدّهاي را براي جلسۀ اوّل، و بقیّه را براي جلسه یا جلسات بعد به دادگاه معرّفی نمایند؟ در چنین وضعیّتی، آیا
فاصلۀ جلسات باید نزدیک به هم (مثلًا فرداي جلسۀ اوّل) باشد، یا فاصلۀ یک ماه یا بیشتر، که اولیاي دم فرصتی براي معرّفی افراد
دیگر داشته باشند منعی ندارد؟
جواب: اجراي قسامه در یک جلسه کار مشکلی نیست، و ثبت آن هم کار سادهاي است. امّا اگر فرضاً میسّر نشود، در دو یا چند
جلسۀ نزدیک به هم مانعی ندارد، به طوري که مدّعی به حسب معمول توان جمعآوري آنها را داشته باشد.
سؤال 1071 - لطفاً دربارة بحث قسامه بفرمایید:
الف) آیا مرد بودن سوگندخورندگان شرط است؟ آیا در این مورد میان مدّعی و قوم او فرقی میباشد؟
ب) در صورت عدم اشتراط مرد بودن، چنانچه در میان مدّعیان و قوم او به تعداد کافی مرد باشد، آیا زنی که یکی از مدّعیها است
میتواند از جملۀ سوگندخورندگان به حساب آید؟ اگر به تعداد کافی مرد وجود نداشته باشد چطور؟
ج) در صوت جواز تکرار سوگند به وسیلۀ قسمخورندگان، زنان مدّعی نیز میتوانند قسم را تکرار نمایند؟
جواب: قسامه نمیتواند زن باشد، بنابراین باید مردها (اگر به قدر کافی نباشند) سوگند را تکرار کنند.
صفحه 235 از 371
ص: 412
سؤال 1072 - در موارد لوث اگر مدّعی از اجراي قسامه خودداري کند، بفرمایید:
-1 آیا در این صورت، اقامۀ قسامه قهراً به متّهم (مدّعی علیه) میرسد، یا این امر منوط به مطالبۀ مدّعی است؟
جواب: مدّعی میتواند قسم را به مدّعی علیه رد کند، و در این صورت مراسم پنجاه قسم بر عهدة اوست.
-2 در صورت لزوم مطالبه، اگر مدّعی از چنین در خواستی سرباززند، یا به قسامۀ متّهم راضی نباشد، وظیفۀ دادگاه براي فصل
خصومت چیست؟
جاري میشود. « البیّنۀ علی المدّعی و الیمین علی مَنْ انکر » جواب: قاعدة
-3 در فرض فوق تکلیف دیۀ مقتول چیست؟
جواب: در این فرض دیه بر کسی نیست.
سؤال 1073 - در مورد قسامه، آیا تنها ادّعاي یکی از طرفین مبنی بر این که منسوبین به موضوع علم ندارند، در تکرار قسم کافی
است، یا احضار منسوبین لازم است؟
جواب: لازم است منسوبین احضار شوند، و تحقیق به عمل آید.
اولیاي دم
سؤال 1074 - صاحبِ حقِّ قصاص در قتل عمد چه کسی است؟ مجنیّ علیه، یا اولیاي دم؟
جواب: مجنیّ علیه صاحب حق است، و از او به ورثه میرسد.
سؤال 1075 - در صورتی که پدر، یا جدّ پدري، مرتکب ضرب و جرح فرزند صغیرش شود، چه کسی میتواند از او به حاکم شرع
شکایت کند؟ آیا قصاص در این صورت ممکن است؟ در صورت محکومیّت پدر، یا جدّ پدري، به دیه یا قصاص، دریافت دیه یا
استیفاي قصاص با چه کسی است؟
جواب: در این گونه موارد حاکم شرع ولیّ صغیر است، که احقاق حق کند.
سؤال 1076 - چنانچه ورثۀ مقتول صغیر باشند، بفرمایید:
ص: 413
-1 آیا همواره اخذ دیه از سوي اولیاي صغار، اصلح به حال صغار است، یا این که ولیّ صغیر حسب مورد میتواند جانی را عفو یا
مطالبۀ قصاص کند؟
جواب: غالباً اخذ دیه به مصلحت صغار است؛ ولی موارد نادري پیدا میشود که ممکن است مصلحت صغار در عفو، یا قصاص
باشد.
-2 آیا محدودة اختیارات ولیّ با قیّم، در این خصوص تفاوتی دارد؟
جواب: هر دو باید مصلحت صغیر را در نظر بگیرند.
سؤال 1077 - هنگامی که اولیاي دم همگی صغیر باشند، تکلیف چیست؟
جواب: در صورتی که مصلحت در صبر کردن باشد، باید صبر کنند، و قاتل را با ضمانت و کفالت کافی آزاد نمایند، تا صغیرها
کبیر شوند و خودشان تصمیم بگیرند. و اگر ولیّ مصلحت ببیند (که غالباً مصلحت در همین است،) دیه میگیرد.
سؤال 1078 - اگر مقتول مسلمان، امّا ولیّ دم وي کافر باشد، چه باید کرد؟
جواب: حاکم شرع اولیاي دم را حاضر میکند، و به آنها پیشنهاد اسلام مینماید؛ اگر پذیرفتند، اختیار قاتل را به دست آنها
صفحه 236 از 371
میدهد، قصاص کنند یا دیه بگیرند. و اگر اسلام را نپذیرفتند، حاکم شرع دیه میگیرد، و به بیت المال میدهد.
سؤال 1079 - چنانچه ارتباط با اولیاي دم فعلًا ممکن نباشد؛ ولی در آینده امکان دسترسی به آنان وجود داشته باشد، حکم چیست؟
جواب: باید صبر کنند تا دسترسی پیدا شود؛ ولی چنان چه زمان طولانی باشد، باید قاتل را با اخذ وثیقه و کفالت کافی آزاد نمایند.
سؤال 1080 - در موارد قتل، که نوبت به ولایت حاکم میرسد، بفرمایید آیا ولیّ امر، همانند اولیاي دم، علاوه بر درخواست قصاص
یا اخذ دیه، حقّ عفو نیز دارد؟
جواب: ولیّ امر حقّ عفو ندارد؛ بلکه باید یا قصاص کند، یا دیه بگیرد، (هر کدام که به مصلحت مسلمین باشد.)
سؤال 1081 - آیا پدر میتواند نسبت به فرزند صغیرش، در خصوص جراحات و صدمات، اعمّ از عمدي و غیر عمدي، که از سوي
غیر به وي وارد آمده، هم از دیه بگذرد و هم از قصاص صرفنظر نماید؟ از آنجا که در باب قصاص فتوي و قانون بر
ص: 414
آیا این موضوع به جراحات و صدمات موجب قصاص و دیه نیز «. ولیّ صغیر حق ندارد قاتل را مجّاناً عفو نماید » : این است که
سرایت میکند؟
جواب: تفاوتی نمیکند؛ ولی باید مصلحت صغیر را در نظر گرفت، و مصلحت صغیر غالباً اخذ دیه است.
سؤال 1082 - نظر خود را در خصوص نحوة استیفاي قصاص، در دو فرض زیر بیان فرمایید:
الف) چنانچه اولیاي دمِ مقتول منحصر به فرزند صغیر یا صغار (از دو نفر بیشتر) باشد حکم چیست؟
جواب: در صورتی که مصلحت آنها در گرفتن دیه باشد، و قاتل نیز حاضر به پرداخت دیه گردد، باید دیه گرفته شود. و اگر
مصلحت آنها در قصاص باشد، ولیّ دم میتواند قصاص کند. و در صورت ابهام قضیّه، قاتل را با وثیقۀ معتبر آزاد میکنند، تا صغار
کبیر شوند و تصمیم بگیرند.
ب) در صورتی که فرزند یا فرزندان اولیاي دم جملگی مجنون باشند، حکم چیست؟
جواب: ولیّ باید مصلحت آنها را در نظر بگیرد و اقدام کند.
سؤال 1083 - چنانچه اولیاي دم، از انجام قصاص یا مطالبۀ دیه صرف نظر کنند، آیا بعداً حق دارند از نظر خود برگردند؟
جواب: بعداً نمیتوانند تغییر نظر دهند.
سؤال 1084 - در صورتی که اولیاي دم تقاضاي دیه کرده باشند، آیا قبل از دریافت آن میتوانند از نظر خود رجوع، و تقاضاي
قصاص کنند؟ بعد از وصول دیه چطور؟
جواب: بعد از وصول دیه جایز نیست؛ و قبلًا هم اگر مصالحۀ شرعیّه بردیه انجام شده باشد، تغییر آن جایز نیست.
سؤال 1085 - اگر اولیاي دم تقاضاي قصاص کنند، آیا تا قبل از اجراي حکم فقط میتوانند عفو کنند؟ یا امکان مطالبۀ دیه نیز وجود
دارد؟ آیا در این حالت میتوانند با قاتل مصالحه و چیزي زاید بر دیه مطالبه کنند؟
ص: 415
جواب: میتوانند قصاص را با رضایت قاتل به هر چیزي تبدیل کنند، ولی رعایت انصاف در هر حال خوب است.
سؤال 1086 - پسرم با تحریکات شیطنتآمیز خانوادة همسرش، که منجر به درگیري و فوت مادر زنش شد، به قصاص و دریافت
فاضل دیه محکوم گردید. ورّاث کبیر، و پدر صغار (اصالتاً و ولایتاً) با دریافت مبلغی بیش از دیۀ کامله رضایت دادند؛ هر چند در
رضایتنامۀ کتبی و رسمی به گرفتن دیه اشارهاي نشده است. آیا پدر صغار میتواند از طرف صغار گذشت کند، یا با دریافت دیه
رضایت دهد، یا باید منتظر رشد و بلوغ صغار شود؟ در صورت اخیر، آیا امکان آزادي موقّت جانی، با سپردن وثیقه، تا رشد صغار
وجود دارد؟
صفحه 237 از 371
جواب: ولیّ صغار باید آنچه به نفع آنهاست، انجام دهد. اگر قصاص به نفع آنهاست، بگذارد آنها رشید شوند و قصاص کنند، و در
این صورت، باید با وثیقۀ کافی جانی را آزاد کنند. و اگر دیه به نفع آنهاست، دیه بگیرد. و گذشت جز در موارد بسیار استثنایی به
نفع صغار نیست.
سؤال 1087 - چنانچه ولیّ قهري بخواهد صبر کند تا ولیّ دم صغیر بالغ شده و خود تصمیم بگیرد، مصالح مهم از وي تفویت
میشود (مثل این که قاتل پیرمردي 80 ساله و ولی دم پسر 2 سالهاي باشد که اگر بخواهند صبر کنند تا وي بالغ گردد به احتمال
زیاد قاتل میمیرد، و حقّ ولی دم نسبت به قصاص و دیه از بین میرود.) در چنین صورتی ولیّ قهري کدام از گزینههاي زیر را بجا
آورد؟
الف) تقاضاي قصاص نماید.
ب) بر اخذ دیه مصالحه کند.
ج) بر اخذ کمتر از دیه مصالحه نماید.
د) قاتل را عفو کند.
جواب: در این گونه موارد غالباً غبطه و مصلحت صغیر در گرفتن دیه است؛ به هر مقدار که جانی حاضر و راضی شود.
سؤال 1088 - چنانچه عدّهاي از اولیاي دم خواهان قصاص باشند، آیا سهم الدیۀ
ص: 416
همسر در احتساب سهم الدّیۀ سایر اولیاي دم (اعمّ از صغار و کبار که تقاضاي دریافت دیه نمودهاند) تأثیرگذار است؟
جواب: زوجه سهمی در قصاص ندارد؛ ولی اگر تبدیل به دیه شود، سهم میبرد.
سؤال 1089 - فردي کشته شده، و از او یک زن باردار باقی مانده است. با توجّه به این که زوجه ولیّ دم واقع نمیشود، آیا حمل او
ولیّ دم در مسألۀ قصاص خواهد بود؟ اگر همراه این حمل وارث دیگري وجود داشته باشد، آیا وارث به تنهایی ولیّ دم خواهد
بود؟
جواب: باید انتظار بکشند، چنانچه حمل زنده متولّد شد در صورت انحصار فقط او ولیّ دم است. در غیر این صورت شریک در این
امر خواهد شد.
استیفاي قصاص
سؤال 1090 - آیا اذن حاکم در قصاص شرط است، یا ولیّ دم میتواند بدون اذن حاکم مبادرت به استیفاي قصاص نماید؟
جواب: اذن حاکم شرط است.
سؤال 1091 - در صورت شرط بودن اذن حاکم در استیفاي قصاص لطفاً بفرمایید:
آیا مبادرت به استیفاي قصاص بدون اذن حاکم تعزیر دارد، یا فقط معصیت است؟
جواب: هم معصیت کرده، و هم تعزیر دارد.
سؤال 1092 - استیفاي قصاص توسّط شخص ثالث و با اجازة ولی دم، امّا بدون اذن حاکم، چه حکمی دارد؟
جواب: مانند جواب سابق است.
سؤال 1093 - در صورتی که حاکم اذن در قصاص ندهد، تکلیف جانی (قاتل) چیست؟
جواب: حاکم نمیتواند اذن قصاص ندهد؛ مگر این که مفاسد مهمّ اجتماعی بر
ص: 417
صفحه 238 از 371
آن مترتّب شود، در این صورت باید از قصاص خودداري کرد.
سؤال 1094 - چنانچه شخص ثالث، مستحق قصاص را بدون اذن حاکم و همچنین بدون اذن ولیّ دم به قتل برساند. سپس، ولی دمِ
اوّل، اعلام رضایت کند، حکم چیست؟
جواب: مسأله از موارد شبهه، و مشمول قاعدة درء است.
سؤال 1095 - چنانچه شخصی مرتکب یک فقره قتل عمد، و دو فقره ایراد ضرب و جرح عمدي گردد، و اولیاي دم مقتول خواهان
قصاص باشند، و قاتل مالی براي پرداختن دیه نسبت به دو نفر مجنیّ علیهما (مورد ضرب و جرح) نداشته باشد، آیا اجراي قصاص
قبل از پرداخت دیه امکانپذیر میباشد؟ در صورت منفی بودن، پرداخت دیه چگونه میسّر میباشد؟
جواب: قصاص طبق تقاضاي اولیاي دم انجام میگیرد، و شخص جانی اگر مالی داشته باشد، دیه را از اموال او میپردازند، در غیر
این صورت به ذمّۀ میّت میماند. و اگر جنایت بر اعضا عمدي و قابل قصاص باشد، نخست آنها قصاص میکنند، بعد قصاص قتل
انجام میشود.
سؤال 1096 - در شرایط کنونی وضعیّت دادگاهها و محاکم کشور به گونهاي است که مجرمین، حتّی قاتلین، تا بیست سال هم
محاکمه نمیگردند! و با این همه فساد که در میان قضات وجود دارد، قصاص قاتل یک امر مشکل، و حتّی غیر ممکن میباشد، و
در برخی مناطق دیگر که تقریباً خود مختار هستند مجازات قاتل به صورت اعدام نیست، بلکه حد اکثر چهار ده سال زندان
میباشد. اگر در چنین شرایطی اولیاي دم اقدام به انتقام کنند، و قاتل را بکشند چه حکمی دارد؟
جواب: قصاص بدون اجازة حاکم شرع جایز نیست.
سؤال 1097 - آیا براي اجراي اعدام، در مواردي که شارع مقدّس نحوة آن را مشخّص ننموده، واجب است حکومت نوعی را
انتخاب کند که حدّ اقلِّ درد را براي محکوم به اعدام در برداشته باشد؟
جواب: انواع معمولی جایز است؛ و حکومت میتواند از طرق سهلتر استفاده کند.
ص: 418
سؤال 1098 - آیا اجراي قصاص مقیّد به زمان خاصّی، مانند اوّل طلوع آفتاب است؟
جواب: قصاص مقیّد به زمان خاصّی نیست.
سؤال 1099 - در مواردي که باید با شمشیر قصاص نمود، آیا قصاص با وسیلۀ دیگر جایز است؟
جواب: آري با آلت قتّالۀ معمول زمان، که مستلزم شکنجۀ خاصّی نباشد، میتوان قصاص کرد.
سؤال 1100 - آیا میتوان قصاص اعضا را به طریقی که مجرم درد را تحمّل نکند انجام داد؟
جواب: مانعی ندارد.
سؤال 1101 - آیا میتوان در موارد قطع اعضا، با برق و اشعههاي پیشرفته عمل نمود، یا حتماً باید با ابزار منصوص در روایات باشد؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
تأخیر قصاص
سؤال 1102 - دربارة لزوم تأخیر اجراي حدّ یا قصاص زن شیر ده، بفرمایید:
-1 آیا این حکم، مادر رضاعی را نیز شامل میشود؟
جواب: چنانچه قصاص از مادر رضاعی، حیات فرزند را به خطر بیندازد، یا سبب ضرر قابل ملاحظهاي شود، همان حکم جاري
است.
صفحه 239 از 371
-2 در فرض شمول، بین امکان و عدم امکان جایگزینی دایهاي دیگر، یا شیر خشک، یا شیر حیوان، تفاوتی وجود دارد؟
جواب: از جواب بالا معلوم شد.
-3 در صورت امکان جایگزینی، یافتن دایه وظیفۀ حاکم شرع است، یا ولیّ طفل؟
جواب: حاکم شرع در این مسأله مسئولیّتی ندارد.
ص: 419
تبدیل قصاص به دیه
سؤال 1103 - اگر ولیّ دم در قتل عمد مطالبۀ دیه کند، و قاتل حاضر به پرداخت آن نشود، آیا میتوان او را به پرداخت دیه محکوم
نمود؟
جواب: دیه در قتل عمد تنها با توافق طرفین قابل وصول است، و نمیتوان قاتل را اجبار کرد.
سؤال 1104 - اگر قاتل عمد قبل از اجراي قصاص خودکشی کند، آیا دیه ساقط میشود؟
جواب: دیه از اموال او برداشته میشود.
سؤال 1105 - هرگاه قاتل فرار کند و تا هنگام مُردن به او دسترسی نباشد، در این صورت تکلیف دیه چیست؟
جواب: میتوان دیه را از اموال او برداشت.
سؤال 1106 - شخصی زنِ برادر خود را کشته، و از سوي قوّة قضائیّه محکوم به قصاص شده است. مدّتی از این حکم گذشته، و
قاتل در زندان میباشد. دادگاه به پدر مقتول اطّلاع داده که فاضل دیه را پرداخت کنید، تا حکم قصاص اجرا گردد.
ولی چون پدر مقتوله شخص بیبضاعت و فقیر و عائلهمندي است، قادر به پرداخت فاضل دیه نمیباشد. لذا از افراد خیّر و اقارب و
عشیره کمک مالی میطلبد. آیا از نظر شرع مطهر، آنها میتوانند به عنوان تبرّع و بلا عوض، یا به عنوان وجوهات شرعیّه به ایشان
کمک کنند، تا او بتواند قاتل دختر خود را قصاص کند؟
جواب: هرگاه حاکم شرع تشخیص دهد که یک مصلحت مهمّ اجتماعی بر این مسأله مترتّب میشود، میتواند این کار را انجام
دهد. ولی قصاصهایی که براي اهداف شخصی صورت میگیرد، مشمول این حکم نیست. و چه بهتر که از قصاص صرف نظر
شود، و به سراغ دیه بروند.
سؤال 1107 - چنان چه اولیاي دم علیرغم اصرار بر قصاص، قدرت پرداخت فاضل دیه را نداشته باشند، و از طرفی به طور عادي نیز
امیدي به تمکّن آنان در آینده نباشد، بفرمایید:
ص: 420
-1 آیا در این گونه موارد قصاص به طور قهري تبدیل به دیه میشود؟
جواب: در صورتی که امیدي به پرداخت فاضل دیه در آیندة نزدیک نباشد، حکم قصاص تبدیل به دیه میشود.
-2 چنانچه پاسخ منفی است، در شرایطی که عدم قصاص، یا تأخیر آن، به مصلحت نباشد، و چه بسا عوارض سیاسی و اجتماعی
شدیدي در بر داشته باشد، آیا میتوان با پرداخت فاضل دیه از بیت المال قصاص را اجرا نمود؟
جواب: در صورتی که عدم اجراي قصاص واقعاً مشکل آفرین بوده باشد، پرداختن فاضل دیه از بیت المال بیمانع است.
-3 در فرض مسأله، آیا میتوان بدون ردّ فاضل دیه، قصاص را اجرا نمود، و فاضل دیه به عنوان دین بر ذمّه ولیّ دم باقی بماند؟
جواب: جایز نیست.
-4 اگر (آن گونه که برخی از فقها میفرمایند) در این گونه موارد، وظیفه صبر کردن تا زمان توانایی ولیّ دم باشد، در مواردي که
صفحه 240 از 371
ممکن است انتظار قصاص سالها به طول بکشد، و این امر براي قاتل و خانوادة وي موجب عسر و حرج گردد، تکلیف چیست؟
جواب: در صورت احتمال یسار در آیندة دور، تبدیل به دیه میشود.
قصاص اعضا
سؤال 1108 - فردي که دستش قطع شده، دست فرد دیگري را به خود پیوند میزند، آنگاه این دست توسّط دیگري قطع میشود،
بفرمایید:
الف) چه مسئولیّتی متوجّه جانی است؟
ب) آیا بین صورتی که دست پیوند زده شده به طور کامل ترمیم یافته، و صورتی که به طور ناقص بهبود یافته، تفاوتی وجود دارد؟
جواب: در صورتی که آن دست به طور کامل ترمیم یافته، حکم دست اصلی را دارد.
ص: 421
سؤال 1109 - در صورتی که شخص محکوم به قصاص، عضو مماثل نداشته باشد، بفرمایید:
-1 با توجّه به این که عضو ناسالم در برابر عضو سالم قصاص میشود، آیا (مثلًا) چشم کسی که به حسب ظاهر سالم است، ولی
بینایی ندارد، عضو ناسالم محسوب میشود، یا چنین فردي فاقد عضو به حساب میآید؟
جواب: آري، چشم سالم در مقابل چشم ناسالم قصاص نمیشود.
-2 اگر جانی فاقد بینایی چشم راست باشد، و چشم راست کسی را کور کرده باشد، آیا چشم چپ او به عنوان قصاص کور
میشود؟
جواب: آري، چشم چپ او را قصاص میکنند.
-3 اگر سلب بینایی به کندن حدقه باشد، و حدقۀ چشمش سالم، ولی بینایی نداشته باشد، هنگام قصاص تکلیف چیست؟
جواب: چنانچه حدقۀ جانی بینایی نداشته باشد قصاص نمیشود؛ بلکه باید دیه بدهد.
سؤال 1110 - با عنایت به این که اگر شخصی دست راست دیگري را قطع نماید، به هنگام قصاص چنانچه جانی فاقد دست راست
باشد دست چپ او، و در صورت فقدان دست چپ، پاي او قطع میگردد، بفرمایید: آیا این حکم در مورد پا و دیگر اعضاي زوج
بدن نیز قابل اجرا است؟ مثلًا اگر جانی پاي راست ندارد، و پاي راست دیگري را قطع کرده، آیا اینجا نیز ابتدا پاي چپ وي و در
صورت فقدان آن، دست او قطع میگردد؟
جواب: در صورت فقدان پاي راست، میتوان پاي چپ را قصاص کرد، و همچنین بالعکس؛ امّا دست راست را به جاي پا نمیتوان
قصاص کرد. در مورد سایر اعضاي زوج نیز همین حکم جاري است، یعنی راست را به جاي چپ و چپ را به جاي راست (در
فرض فقدان مساوي) میتوان قصاص کرد.
عفو از قصاص
سؤال 1111 - آیا مجازات معاونت در قتل عمد، همچون قتل عمد، حقّ الناس و
ص: 422
اللّ است، و عفو آن منحصراً در اختیار ولیّ امر میباشد؟
􀀀
قابل گذشت است؟ یا حقّ ه
جواب: آري، حقّ النّاس است، و در اختیار ولیّ دم میباشد.
سؤال 1112 - در صورتی که مجنیّ علیه از زنده ماندن خود مأیوس شده باشد، آیا میتواند در مورد تبدیل قصاص نفس به دیه، یا
صفحه 241 از 371
مصالحه، یا عفو جانی، وصیّت نماید؟
جواب: او میتواند در حال حیات خود جانی را عفو کند، و نسبت به یک ثلث دیه نیز وصیّت نماید. امّا نسبت به وصایاي دیگر او،
احتیاط آن است که ورثه (اگر صغیر در میان آنها نباشد) به آن عمل کنند.
سؤال 1113 - لطفاً در مورد مجازات ممسک و ناظر در قتل عمد به سؤالات زیر پاسخ دهید:
الف) آیا مجازات حبس ابد براي ممسک، و کور کردن براي ناظر صحّت دارد؟
ب) در فرض ثبوت، آیا تبانی و سبق تصمیم ممسک و ناظر با مباشر قتل لازم است، یا صرف وحدت قصد، و لو این که به طور
اتّفاقی حاصل شود، (چنان که در منازعات دسته جمعی معمولًا اتّفاق میافتد) کافی است؟
اللّ است، یا از حقوق النّاس که با عفو اولیاي دم ساقط شود؟
􀀀
ج) بر فرض ثبوت مجازاتهاي مذکور، آیا این مجازاتها از حقوق ه
د) بر فرض که از حقوق النّاس باشد، آیا عفو قاتل به تنهایی براي عفو ممسک و ناظر کافی است، یا نیاز به عفو مستقلّی دارند؟
ه) حکم اختلاف اولیاي دم در عفو ممسک و ناظر چیست؟
چنانچه اولیاي دم » : جواب: همانگونه که در استفتاءات جدید، جلد اوّل، پاسخ سؤال 1263 نوشتهایم، جواب سؤال شما چنین است
از ممسک و مکره صرف نظر کنند، اجراي احکام مربوط به آنها دلیلی ندارد، و شبیه حکم قصاص است. و حکم مکره و ممسک
و تبانی شرط نیست. «. هر دو حبس است، و کور کردن فقط حکم رأیی (بیننده یا دیده بان) میباشد، و آن در صورت خاصّی است
این مجازاتها همانطور که در بالا گفته شد، جنبۀ حقّ النّاس دارد که با عفو از میان
ص: 423
میرود، و هر کدام احتیاج به عفو مستقلّ دارند، مگر این که عبارت عفو شامل همه شود، و در صورت گذشتِ بعضی از اولیاي دم،
حبس ساقط میشود.
اگر کسی دیگري را بگیرد، و فرد دوّمی او را به قتل برساند، در حالی که سوّمی آنها را » : سؤال 1114 - در کتب فقهی میخوانیم
دیده بانی کرده تا جنایت را انجام دهند، قاتل محکوم به قصاص، نگهدارنده محکوم به حبس ابد، و چشمان دیده بان با میلِ سرخ
لطفاً بفرمایید: «. شده یا نظیر آن، کور میگردد
بیان گردیده، چه نوع مجازاتی است؟ حدّ یا تعزیر؟ « دیده بان » و « نگهدارنده » الف) مجازاتی که براي
جواب: این مجازات نه حدّ است و نه تعزیر، بلکه از فروع قصاص است، و به همین دلیل قابل گذشت میباشد.
ب) آیا میتوان چند سال حبس یا تبعید را جایگزین مجازاتهاي فوق الذکر (حبس ابد و کور کردن) نمود؟ (همانطور که در قانون
مجازات 3 تا 15 سال حبس در نظر گرفته شده است). « معاونت در قتل » مجازات اسلامی براي چنین جرایمی، تحت عنوان کلّی
جواب: در مواردي جایز است.
را عفو نمایند، تا مجازات آنها ساقط شود؟ « دیده بان » و « نگهدارنده » ج) آیا اولیاي دم میتوانند
جواب: از جوابهاي بالا معلوم شد.
سؤال 1115 - لطفاً دربارة محکوم به قصاص که به درخواست اولیاي دم حلق آویز شده و هنوز جان نسپرده، به این سؤالات پاسخ
دهید:
-1 اگر در این مرحله برخی از اولیاي دم قاتل را عفو کنند، آیا باید اجراي حکم را متوقّف کرد، یا متوقّف کردن آن نیازمند به
رضایت همۀ آنهاست؟
جواب: در صورتی که هنوز زنده است عفو مانع از حکم اعدام میشود. مگر این که بقیّۀ اولیاي دم فاضل دیه را به اولیاي قاتل
بپردازند.
صفحه 242 از 371
-2 در صورت توقّف اجراي حکم و بهبود قاتل، اگر اولیا خواهانِ قصاص، سهم
ص: 424
الدیۀ عفو کنندگان را بپردازند، آیا میتوان مجدّداً وي را اعدام نمود؟
جواب: میتوانند قصاص کنند؛ ولی با توجّه به این که صدمات و جراحاتی که بر مجرم وارد شده تکرار میشود، و جنبۀ عمد پیدا
میکند، و احتمال قصاص وجود دارد، احتیاط آن است که با هم مصالحه کنند.
کفّارة قتل عمد
سؤال 1116 - کسی که در ماههاي حرام مرتکب قتل عمد شده، علاوه بر پرداخت دیه باید کفّارة جمع هم انجام دهد. آیا لازم
است روزههاي واجب کفّاره در ماه حرام انجام شود، یا میتوان در ماههاي دیگر هم انجام داد؟
جواب: لازم نیست در ماه حرام انجام داد.
سؤالات متفرّقۀ قصاص
سؤال 1117 - فردي عمداً چشم کسی را از بین برده، و طبق شهادت شهود و تحقیق از طرفین، موضوع پرونده از موارد قصاص
تشخیص داده شده است. ولی جانی قبل از صدور حکم تقاضاي تبدیل قصاص به دیه را نموده، و مجنیّ علیه نیز موافقت کرده، و
حکم به دیه صادر شده، ولی بعد از قطعی شدن حکم دادگاه بدوي و تجدید نظر، محکوم علیه مدّعی اعسار شده است. لطفاً
بفرمایید:
-1 آیا تقاضاي اعسار با توجّه به این که قصاص با درخواست مصدوم به دیه تبدیل شده، قابل رسیدگی است؟
-2 اگر موافقت مجنیّ علیه مشروط به پرداخت دیه بوده، چه حکمی دارد؟
-3 اگر بدون شرط قبول کرده چگونه است؟
-4 اگر تقاضاي تبدیل به دیه از طرف مجنیّ علیه بوده و جانی موافقت کرده باشد چه حکمی دارد؟
جواب 1 تا 4: در صورتی که شرایط شخص جانی تغییر نکرده، ادّعاي اعسار از او پذیرفته نیست؛ ولی اگر شرایط عوض شده، مثلًا
در این اثنا ضرر و زیان
ص: 425
مهمّی به او رسیده، این ادّعا با شهادت شهود از او پذیرفته میشود.
سؤال 1118 - آیا محکومین به اعدام یا قطع عضو میتوانند (قبل از اجراي حکم) اعضاي بدن خود را به فروش رسانده، یا اهدا
کنند؟
جواب: در صورتی که منافع عقلایی براي پیوند بر آن مترتّب باشد، اشکالی ندارد.
سؤال 1119 - هرگاه مجرم محکوم به قصاص اعدام شود، آیا ولی دم میتواند مثلًا کلیه یا سایر جوارح او را مجاناً به دست آورد،
چون او صاحب حق در مقابل متّهم میباشد؟
جواب: ولیّ دم حقّی در آن ندارد.
سؤال 1120 - در صورت علم اجمالی به وجود قاتل در بین افراد محدود و معیّن، بفرمایید:
-1 آیا قاضی میتواند براي تعیین قاتل و اجراي قصاص از قرعه استفاده کند؟
جواب: قرعه در ابواب قصاص و حدود جاري نمیشود.
صفحه 243 از 371
-2 در صورت منفی بودن پاسخ و لزوم پرداخت دیه، چه کسی باید دیه را بپردازد؟ نحوة پرداخت آن چگونه خواهد بود؟
جواب: دیه در میان همۀ آنها به طور مساوي تقسیم میشود.
ص: 427
فصل چهل