گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
سوره حج






اشاره
69- هفتاد و هشت آیه مدنیه است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم.ِ -قرآن- 32
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 1 تا 7
اشاره
37 یا أَیُّهَا النّاس اتَّقُوا رَبَّکُم إِن زَلزَلَۀَ السّاعَۀِ شَیءٌ عَظِیم [ 1] یَومَ تَرَونَها تَذهَل کُلُّ مُرضِ عَۀٍ عَمّا - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
أَرضَعَت وَ تَضَع کُلُّ ذاتِ حَمل حَملَها وَ تَرَي النّاسَ سُکاري وَ ما هُم بِسُکاري وَ لکِن عَذابَ اللّه شَدِیدٌ [ 2] وَ مِنَ النّاس مَن یُجادِل فِی
480 یا أَیُّهَا النّاسُ - اللّه بِغَیرِ عِلم وَ یَتَّبِع کُل شَیطان مَرِیدٍ [ 3] کُتِبَ عَلَیه أَنَّه مَن تَوَلاّه فَأَنَّه یُضِلُّه وَ یَهدِیه إِلی عَذاب السَّعِیرِ [ 4] -قرآن- 1
إِن کُنتُم فِی رَیب مِنَ البَعث فَإِنّا خَلَقناکُم مِن تُراب ثُم مِن نُطفَۀٍ ثُم مِن عَلَقَۀٍ ثُم مِن مُضغَۀٍ مُخَلَّقَۀٍ وَ غَیرِ مُخَلَّقَۀٍ لِنُبَیِّنَ لَکُم وَ نُقِرُّ فِی
صفحه 435 از 485
الَأرحام ما نَشاءُ إِلی أَجَل مُسَ  می ثُم نُخرِجُکُم طِفلًا ثُم لِتَبلُغُوا أَشُدَّکُم وَ مِنکُم مَن یُتَوَفّی وَ مِنکُم مَن یُرَدُّ إِلی أَرذَلِ العُمُرِ لِکَیلا یَعلَمَ
مِن بَعدِ عِلم شَیئاً وَ تَرَي الَأرضَ هامِدَةً فَإِذا أَنزَلنا عَلَیهَا الماءَ اهتَزَّت وَ رَبَت وَ أَنبَتَت مِن کُل زَوجٍ بَهِیج [ 5] ذلِکَ بِأَن اللّهَ هُوَ الحَقُّ وَ
772- أَنَّه یُحی المَوتی وَ أَنَّه عَلی کُل شَیءٍ قَدِیرٌ [ 6] وَ أَن السّاعَۀَ آتِیَۀٌ لا رَیبَ فِیها وَ أَن اللّهَ یَبعَث مَن فِی القُبُورِ [ 7] -قرآن- 1
ترجمه
- اي مردمان بترسید از پروردگارتان همانا زلزله قیامت چیزي است بزرگ روز که میبینید آنرا غافل شود هر شیر دهندهئی از آنچه
شیر دهد و مینهد هر زن بارداري بارش را میبینی مردم را مستان با آنکه نباشند مستان ولی عذاب خدا سخت است و بعضی از
مردم کسی است که مجادله میکند در خدا بدون دانش و پیروي میکند هر شیطان سرکش را نوشته شده است بر او که کسیکه زیر
فرمان او رود پس همانا او گمراه کند او را و راهنمائی نماید او را بسوي عذاب آتش سوزان اي مردمان اگر هستید در شک از
برانگیختن خدا پس همانا ما آفریدیم شما را از خاك پس از منی پس از خون بسته پس از قطعه گوشتی تمام آفریده شده و ناتمام
آفریده شده تا بیان کنیم براي شما و قرار میدهیم در رحمها چیزیرا که میخواهیم تا مدّتی نام برده شده پس بیرون میآوریم شما را
کودکی پس تا برسید بحدّ کمالتان و بعضی از شما کسانی هستند که میمیرند و بعضی از شما کسانی هستند که بر گردانده میشوند
بپستترین زندگانی تا آنکه نداند بعد [ صفحه 587 ] از دانستن چیزیرا و میبینی زمین را خشک افتاده پس چون نازل نمائیم بر آن
آب را حرکت کند و بالا آید و برویاند از هر صنف نیکو منظري اینکه براي آنستکه خداوند او حق است و آنکه او زنده میکند
مردگانرا و آنکه او بر هر چیزي توانا است و آنکه قیامت آینده است نیست شکّی در آن و آنکه خدا بر میانگیزاند کسانیرا که
باشند در قبرها.
تفسیر
- خداوند متعال در اواخر سوره قبل مردم را دعوت بتوحید فرمود و در صورت اعراض بآنها وعده عذاب داد لذا در بدو اینکه سوره
بعد از نام خداوند مهربان شروع بذکر اهوال قیامت و بیم دادن خلق فرمود از اوضاع آنروز و شدّت عذاب الهی باین تقریب که اي
مردمان دنیا بترسید از پروردگارتان همانا زلزلهئی که در زمین روي میدهد که از علائم بپا شدن قیامت است امر بزرگ هولناك
طاقت فرسائی است که بوصف در نیاید و براي ممثّل و مصوّر نمودن شمّهئی از هول آنروز و مشاهده خلق آن زلزله را که گفتهاند
اندکی پیش از طلوع آفتاب از مغرب است ناچار باید بعضی از احوال مردم را ذکر نمود از قبیل آنکه در آنروز هر زن بچه شیر
دهی از طفل شیر خوار خود که مشغول مکیدن پستان او است صرف نظر نموده و بخود مشغول میگردد بطوریکه از حال آن طفل
غافل میشود و هر زن آبستنی از ترس جنین خود را سقط میکند و قمّی ره فرموده هر زن آبستنی که بمیرد در وقت زلزله وضع
مینماید حمل خود را روز قیامت و مشهود و مرئی میگردند مردم بحال مستی با آنکه مست نیستند واقعا چون حرکات آنها مانند آدم
مست است از وحشت و با آنکه مست نیستند واقعا چون حرکات آنها مانند آدم مست است از وحشت و ترس و حیرت و قمی ره
فرموده از اندوه و ترس عقلهاشان زائل میگردد و متحیّر میشوند و تمام اینکه اوضاع و احوال براي مردم از مشاهده جهنّم و شدّت
عذاب آن روي میدهد و در روایتی که راجع بشأن نزول اینکه آیه از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در مجمع نقل نموده ذکر
شده که آنروز خداوند بحضرت آدم میفرماید سهم آتش را از فرزندانت بده او عرض میکند از چه مقدار چه مقدار خدا میفرماید
از هزار نفر نهصد و نود و نه نفر سهم جهنّم و یکنفر سهم بهشت است و آنکه اصحاب بعد از شنیدن اینکه کلام از پیغمبر صلّی اللّه
علیه و آله و سلّم متأثر و گریان شدند و حضرت فرمود عدد شما کم است و مثل شما در میان مردم مثل یک موي سفید است در تن
صفحه 436 از 485
گاو سیاه ولی [ صفحه 588 ] بشارت میدهم شما را و امیدوارم که دو ثلث اهل بهشت از شما باشند چون آنها یکصد و بیست صف
هستند که هشتاد صفشان امّت منند و اصحاب خوشحال شدند و تکبیر گفتند بعد پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود از امّت
من هفتاد هزار نفر بدون حساب ببهشت میروند و بعضی از مردم کسانی هستند که جدال و نزاع و مخاصمه مینمایند با بزرگتر از
خودشان در اوصاف الهی از روي جهالت و نادانی و متابعت میکنند هر شیطان مجرّد براي فساد و متمرّد از فرمان الهی را چون اصل
مرید بمعناي عاري است و قمّی ره فرموده مرید خبیث است و گفتهاند اینکه آیه نازل شده در باره نضر بن حارث که مجادله مینمود
با مسلمانان و میگفت ملائکه دختران خدایند و قرآن افسانههاي پیشینیان است و مردم بعد از مردم مبعوث نمیشوند ولی شامل او و
امثال او است با آنکه مقدّر و نوشته شده براي شیطان در لوح محفوظ بسوء اختیار خودش که کسیکه پیروي کند از او گمراه نماید
او را چون گمراه نمودن فطري او است و راهنمائی کند او را بجهنم بآنکه وادار نماید بکارهائیکه موجب ورود و خلود در آتش
سوزان است اي مردم اگر شما شک دارید در اینکه خداوند مردگانرا روز قیامت زنده میکند براي آنکه بعید میدانید کسیکه مرد و
خاك شد دو مرتبه زنده شود مگر ما شما را در ابتداي امر از خاك نیافریدیم یعنی پدر و مادر شما آدم و حوّا از خاك خلق شدند
و پس از آنکه آن دو وجود پیدا کردند مگر از غذاهائی که در زمین از خاك و آب خلق میشود نخوردند و در صلب و رحم آن
دو و پدران و مادران بعدي شما آن غذاهائی که از خاك و آب تولید شده بود مبدّل بمنی و نطفه شد و شما از آن خلق شدید پس
شما بدو معنی از خاك خلق شدید یکی در بدو آفرینش و دیگر در حال کنونی که از نطفه خلق شدید و آن از غذا و غذا از خاك
پس نطفه در رحم مادر مبدّل بقطعه خونی بسته شد که آنرا علقه گویند و شما از آن خلق شدید و پس از چندي علقه مبدّل بمضغه
شد که آن گوشتی است سرخ رنگ داراي رگهاي سبز بقدر پارهئی از گوشت که در دهان گذارده و مضغ میشود و در اینحال
استعداد رحم براي حفظ متکوّن در آن کم و براي قبول عوارض و آفات بامر الهی زیاد است وزن باید بیشتر از تمام اوقات حمل
خود را حفظ کند و الاعارضه سقط روي دهد و آن بسیار مضرّ بمزاج و مورد مخاطره است لذا خداوند [ صفحه 589 ] مضغه را دو
قسم فرموده یکی مخلّقه که خلقتش بپایان میرسد و تمام میشود و دیگر غیر مخلّقه که خلقتش تمام نمیشود و ناقص میماند و سقط
میگردد و ذکر اینکه خصوصیات براي آنستکه خداوند بیان کند براي مردم اطوار و احوال مختلفه آنها را در رحم بنحو اجمال و
اختصار و الا تغیّرات و تبدّلات رحمی بقدري زیاد است که بوصف در نمیآید و دلالت بر قدرت بیپایان حق دارد و مستقرّ
میفرماید خداوند در ارحام هر جنینی را بخواهد پس سقط نمیشود و باقی و برقرار میماند تا وقتی که خداوند مقدّر فرموده که وضع
شود که اقل آن ششماه و اکثرش نه ماه است یا یک سال باختلاف روایات و اقوال اگر چه مشهور نه ماه است در کافی از امام باقر
علیه السّلام نقل نموده که مخلّقه آن ذراتی است که در صلب آدم علیه السّلام خلق شدند و خدا از آنها پیمان گرفت که موحّد و
مطیع او باشند پس جاري فرمودشان در اصلاب آباء و ارحام امّهات و آنها بدنیا میآیند و غیر مخلّقه چیزهائی است که در صلب آدم
علیه السّلام خلق نشدند و پیش از آنکه روح زندگانی باقی در آنها دمیده شود مانند نطفه که عزل شود سقط میگردند و نیز از
آنحضرت نقل نموده که نطفه در رحم چهل روز میماند پس علقه میگردد و چهل روز میماند پس مضغه میگردد و چهل روز
میماند و چون چهار ماه تمام شود خداوند دو ملک آفریننده میفرستد و آندو میپرسند پروردگارا چه باشد پسر یا دختر سعید یا شقی
و بدستور الهی عمل مینمایند و تمام مقدّرات او ثبت و میان دو چشمش ضبط میشود حتی پیمان ازلی ولی چون بدنیا میآید فراموش
کرده است و چون مدّت حمل بپایان رسید خداوند بتوسط ملک زاجر او را از رحم مادر بیرون میآورد و چون بحدّ رشد و کمال
رسید که در کافی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده علامت آن احتلام است اگر نمرده باشد و نمیرد دو مرتبه بحال اوّل در
ضعف و ناتوانی و نفهمی و کم عقلی و بیدانشی بر میگردد و محفوظاتش از بین میرود و اگر مقداري هم باقی بماند چیز قابل
اعتنائی نیست لذا جائز است در باره او گفته شود که نمیداند بعد از دانستن چیزیرا یعنی چیز قابل اعتنائی را و گفتهاند کسیکه
مداومت بقرائت قرآن داشته باشد باین حال نمیرسد چون خداوند از اینحال در سوره و التّین استثنا فرموده کسانیرا که ایمان داشته
صفحه 437 از 485
باشند و اعمال صالحه بجا آورند و مراد از آن [ صفحه 590 ] قرائت قرآن است و بنظر حقیر مراد کسانی هستند که داراي عقائد حقه
و اعمال صالحه باشند که ببرکت آنها در دنیا و آخرت از انکسار و مذلّت محفوظ خواهند بود و در بعضی از روایات ائمه اطهار
اینحال بسن هفتاد و پنج و صد سالگی تحدید شده و میبینی اي آدمیزاد زمین را مرده و افتاده بائر و خشک و بیگیاه و گل ولی
چون باران رحمت الهی از آسمان بر آن نازل میگردد بجنبش و حرکت میآید و مرتفع میشود از جاي خود و میرویاند از هر صنف
گل و گیاه با صفا و بهجتآوري را و تمام اینکه تغییرات و تحویلات و تبدیلات مذکوره از بدو خلقت تاختم آن در وجود خودت
و زمین اگر اندکی فکر کنی دلالت دارد بر آنکه خداوند حق ثابت تغییر ناپذیر است و اینکه تغییرات از او در عالم محقّق میشود و
او قدرت دارد که مردم مرده را دو مرتبه زنده کند چنانچه خاك مرده و نطفه مرده را زنده کرد و نسبت قدرت او بهر امري مساوي
است اگر چه اعاده مصنوع از ابتداء بآن آسانتر است ولی براي او یکسان است و نیز دلالت دارد که روز قیامت میآید و شکّی در آن
نیست چون تمام اینکه تغییرات براي آنستکه آنروز بیاید و هر کس بپاداش عمل خود برسد و خداوند وعده فرموده که مردم را از
قبورشان زنده بیرون آورد و خواهد آورد و اگر آخرت نبود دنیا فائدهئی نداشت و کیفیّت احیاء موتی در سوره بقره ذیل آیه فَقُلنا
اضرِبُوه بِبَعضِ ها و در تحت عنوان تبیین سماوي بنحو اکمل گذشت و در مجالس و قمی ره از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که
وقتی خدا بخواهد مردگانرا زنده کند چهل روز باران میآید پس اجزاء متفرّقه از ابدان متّصل میشوند و گوشتها روئیده میگردد و
169- مردم زنده و از قبرها بیرون میآیند .. -قرآن- 141
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 8 تا 10
اشاره
وَ مِنَ النّاس مَن یُجادِل فِی اللّه بِغَیرِ عِلم وَ لا هُديً وَ لا کِتاب مُنِیرٍ [ 8] ثانِیَ عِطفِه لِیُضِل عَن سَبِیل اللّه لَه فِی الدُّنیا خِزي وَ نُذِیقُه یَومَ
313- القِیامَۀِ عَذابَ الحَرِیق [ 9] ذلِکَ بِما قَدَّمَت یَداكَ وَ أَن اللّهَ لَیسَ بِظَلّام لِلعَبِیدِ [ 10 ] -قرآن- 1
ترجمه
- و بعضی از مردم کسی است که مجادله میکند در خدا بدون دانشی و نه هدایتی و نه کتابی روشن با آنکه منحرف کننده باشد
جانبش را تا گمراه گرداند از راه خدا مر او را است در دنیا رسوائی و میچشانیم او را روز قیامت عذاب سوزان اینکه براي آنچیزي
است که پیش فرستاده است دو دست تو و همانا خدا [ صفحه 591 ] نیست ستمکار مر بندگانرا.
تفسیر
- قمّی ره نقل فرموده که نازل شد در باره ابو جهل و ثانی عطفه بمعناي روي گرداندن و اعراض نمودن از راه حق و طریق خداوند
و ایمان است چون کلمه ثانی بمعناي دو تا کننده و عطف بمعناي جانب است و جمعا کنایه از تکبّر و پهلو گرداندن و شانه از زیر
بار تکلیف کشیدن میباشد و خلاصه مستفاد از آیات شریفه آنستکه بعضی از مردم کور کورانه بدون هیچ دلیل و برهان و سند
روشنی از راه تقلید و تعصّب در توحید الهی و صفات جمال و جلال او سخنرانی و خودنمایی میکنند و با آنکه حق بر آنها عرضه
شده با تکبّر و نخوت از قبول آن استنکاف و استکبار دارند تا در نتیجه مردم را گمراه نمایند و خودشان هم در گمراهی بمانند
چون لیضل بفتح یاء نیز قرائت شده است از براي چنین شخصی در دنیا جز رسوائی و خواري نخواهد بود و در آخرت ما عذاب
صفحه 438 از 485
آتش سوزان را باو خواهیم چشانید و میگوئیم اینکه براي استحقاقی است که بدست خود در دنیا براي خودت تهیّه و تدارك
نمودي و پیش فرستادي و الا خداوند عادل است کسیرا بدون استحقاق عذاب نمیکند با آنکه اگر بخواهد بدون سبب بندهئی را
مخلّد در جهنّم نماید ظلم بسیار نموده و خدا هیچ ظلم نمیکند چه رسد بآنکه العیاذ باللّه بسیار ظلم کننده باشد ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 11 تا 16
اشاره
وَ مِنَ النّاس مَن یَعبُدُ اللّهَ عَلی حَرف فَإِن أَصابَه خَیرٌ اطمَأَن بِه وَ إِن أَصابَته فِتنَۀٌ انقَلَبَ عَلی وَجهِه خَسِرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ
الخُسران المُبِین [ 11 ] یَدعُوا مِن دُونِ اللّه ما لا یَضُ رُّه وَ ما لا یَنفَعُه ذلِکَ هُوَ الضَّلال البَعِیدُ [ 12 ] یَدعُوا لَمَن ضَرُّه أَقرَب مِن نَفعِه لَبِئسَ
[ المَولی وَ لَبِئسَ العَشِیرُ [ 13 ] إِن اللّهَ یُدخِل الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات جَنّات تَجرِي مِن تَحتِهَا الَأنهارُ إِن اللّهَ یَفعَل ما یُرِیدُ [ 14
- مَن کانَ یَظُنُّ أَن لَن یَنصُرَه اللّه فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ فَلیَمدُد بِسَبَب إِلَی السَّماءِ ثُم لیَقطَع فَلیَنظُر هَل یُذهِبَن کَیدُه ما یَغِیظُ [ 15 ] -قرآن- 1
85- 736 وَ کَذلِکَ أَنزَلناه آیات بَیِّنات وَ أَن اللّهَ یَهدِي مَن یُرِیدُ [ 16 ] -قرآن- 1
ترجمه
- و بعضی از مردم کسانی هستند که بندگی میکنند خدا را بر کناري پس اگر برسد آنانرا خیري دلگرم شوند بآن و اگر برسد آنها
را بلائی روي گردان شوند بحال پیش خود زیان برده در دنیا و آخرت اینکه است آن زیان آشکار میخواند غیر از خدا آنچه را
ضرر نمیرساند باو و آنچه را سود نمیدهد باو اینکه است آن گمراهی دور میخواند مر آنکس را که ضررش نزدیکتر است از نفعش
هر آینه بد یاور و هر آینه بد معاشري است همانا خداوند داخل میکند آنانرا که گرویدند و [ صفحه 592 ] بجا آوردند کارهاي
شایسته را در بهشتهائیکه میرود در زیر آنها نهرها همانا خدا میکند هر چه بخواهد کسیکه باشد که گمان برد آنکه هرگز یاري
نخواهد کرد او را خدا در دنیا و آخرت پس باید بکشد وسیلهئی را تا آسمان پس باید قطع کند پس باید به بیند آیا میبرد حیلهاش
موجب خشمش را و اینچنین نازل نمودیم آن را آیتهاي روشن و همانا خدا هدایت میکند هر کس را میخواهد.
تفسیر
- خداوند متعال پس از ذکر حال اهل کفر و شقاق بیان حال اهل شک و نفاق را فرموده باین تقریب که بعضی از مردم کسانی
هستند که ظاهرا دست از بتپرستی بر میدارند و بعبادت و بندگی خدا مشغول میشوند ولی در جانب و کناري از دین قرار میگیرند
مانند کسانیکه در طرفی از اطراف و جوانب لشگر گردش میکنند براي آنکه اگر ظفر یابند غنیمتی بدست آرند و اگر شکستی
مشاهده کنند فرار را برقرار اختیار نمایند اینها هم در شک و نفاق زیست میکنند و ظاهرا با مسلمانان بکجدار و مریز رفتار مینمایند و
شرکت در افعال و اعمال ایشان دارند ولی منتظرند اگر در سایه اسلام بمال و منال دنیوي برسند باقی بمانند و معتقد به نبوّت پیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شوند و اگر بلا و فتنهئی براي آنها روي دهد منصرف گردند و بدین آباء خود معاودت نمایند و قریب به
اینکه معنی را در کافی از امام باقر علیه السّلام نقل نموده ولی خاتمه امر آنها را سه قسم فرموده باین نحو که قسمتی نور ایمان بقلب
آنها میتابد و مؤمن واقعی میشوند و شک از دل آنها میرود و قسمتی در شک باقی میمانند و قسمتی بحال اوّلی خودشان که شرك
بوده بر میگردند و در روایت قمّی ره از امام صادق علیه السّلام هم اینمعنی تأکید شده ولی از تفسیر خیر بعافیت و مال دنیا و تفسیر
صفحه 439 از 485
فتنه ببلاء ذکري نشده و اینکه اشخاص بزیان دنیا و آخرت دچار میشوند چون در دنیا بیآبرو و ضعیف النّفس معرّفی میشوند و جان
و مال آنها از پناه اسلام خارج میگردد و اعمال خوبشان بواسطه کفر باطل خواهد شد و از ثمرات آنها در آخرت بیبهره خواهند
ماند و هیچ زیانی بالاتر از اینکه نیست و از جمله بدبختیهاي چنین شخصی آنستکه میخواند و میپرستد غیر از خداوند قادر مهربان
جمادیرا که اگر نپرستد آنرا نمیتواند باو ضرري برساند و اگر بپرستد نمیتواند نفعی باو برساند و اینکه رویّه بکلّی از راه حق دور
شدن و از جادّه مستقیم پرت گشتن است و میخواند و میپرستد [ صفحه 593 ] بعقیده خود کسیرا که هر آینه ضرر پرستش آن براي
او بلحاظ آنکه در دنیا مبتلا بقتل و غارت از ناحیه مسلمانان میگردد و در آخرت بعذاب الهی گرفتار میشود نزدیکتر است بواقع از
نفعی که تصوّر براي خود مینموده از آن عمل که شفاعت بتها و تقرّب بوسیله آنها در نزد خدا باشد و بنابراین معنی لام در لمن
ضرّه از محل خود بمناسبت حق تقدّم مقدّم شده و منفعت بتصوّر بت پرستان است نه در واقع و منافاتی با آیه قبل ندارد و هر آینه بد
مولی و معاشر و یاور و یاري است بت براي بتپرست در دنیا و آخرت که جز ضرر ثمري ندارد و خداوند کسانیرا که داراي عقائد
حقّه و اعمال صالحهاند در روز قیامت داخل در باغهائیکه داراي نهرهاي آب جاري است میفرماید و کسی نمیتواند مانع از نفوذ
اراده خدا شود و او هر چه بخواهد میکند و کسیکه گمان کند که خداوند یاري نمیکند چنین کسیرا که داراي عقائد حقّه و اعمال
صالحه باشد و گفتهاند مراد پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است چون او مخصوص بوعده نصرت است پس باید ریسمانی بکشد
بجانب بالاي خانه خود و بگردن خویش ببندد و قطع نماید نفس خود را و ببیند آیا اینکه عمل غیظ او را از میان میبرد و دلش از
اینکه عقده تهی میگردد یا خیر و بنابراین مقصود از اینکه کلام تشبیه حال کفّار و معاندین است بکسیکه از شدّت غصّه و غضب
خودکشی کند و چارهئی نداشته باشد و اینمعنی را در برهان از امام کاظم علیه السّلام نقل نموده با اختصاص نصرت پیغمبر صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم بفرموده خودش بامیر المؤمنین علیه السّلام و استناد غیظ کفّار بآن و قول مذکور را در مجمع نسبت به اکثر
مفسّرین داده و بعضی گفتهاند مراد آنستکه کسی که باور نمیکند اینکه نصرت را باید وسیلهئی براي صعود بآسمان تهیّه کند و قطع
نماید بتوسط آن اینکه مسافت را تا برسد بآسمان پس کوشش کند و ببیند آیا میتواند کاري کند که مانع نصرت خدا شود از
پیغمبرش و خشم خود را فرو نشاند یعنی هرگز نمیتواند اینکه کارها را بکند و بنابر قول اوّل مراد از آسمان جهت فوق است و
بنابراین قول مراد معناي معروف است و باعتبار آنکه مرکز مقدّرات میباشد و میشود در آنها تغییري داد مورد طعن بکفّار قرار داده
شده و بعضی گفتهاند ضمیر در ینصره راجع بکلمه من موصوله است و مراد بنصرت خدا روزي دادن است یعنی کسیکه اختیار
توسعه و تضییق روزي را با خدا نمیداند و راضی بروزي مقسوم خود نیست باید بنحو [ صفحه 594 ] مذکور خودکشی کند چون
چاره دیگري ندارد و بهیچ وسیلهئی نمیتواند خشم خود را فرو نشاند و از فرمایش قمّی ره استفاده میشود که ظن در آیه بمعناي
شک است و سبب بمعناي دلیل و قطع بمعناي تمیز و کید بمعناي حیله چون اینکه الفاظ در اینکه معانی در آیات دیگر استعمال
شده و حاصل مراد اینجا آنستکه هر کس شک دارد در اینکه خدا با او کمک میکند یا نه باید میان خود و خدا دلیل و راهنمائی
قرار دهد و باید ممتاز نماید او را از غیر او پس باید نظر کند و ببیند چارهئی که براي تحیّر خود نموده رفع شک او را میکند و اندوه
را از دل او میبرد یا خیر و اگر راهنماي خود را شناخت و تمیز داد البتّه او را بحق واصل خواهد نمود و آنکه معناي اوّل را عامّه
روایت نمودهاند و انصاف آنستکه هیچ یک از اینکه معانی با ظاهر آیه شریفه کاملا وفق ندارد و چندان دلچسب نیست و بنظر حقیر
در بیان ظاهر آیه بهتر آنست که گفته شود کسیکه بمصائب و آلامی مبتلا شده که گمان کرده خداوند با او یاري نمیکند در دنیا و
آخرت و از رحمت خدا مأیوس است باید وسیلهئی از براي صعود بآسمان پیدا کند پس قطع مسافت نماید تا بمقصد برسد و ببیند
میتواند چارهئی براي درد خود پیدا کند و البتّه پیدا نخواهد کرد چون کسی نمیتواند مانع از نفوذ اراده الهیّه شود پس بهتر آنستکه
راضی برضاي خدا باشد و بنابراین ظاهر مرجع ضمیر ینصره و ظواهر الفاظ دیگر محفوظ است و اینمعنی مناسب با فعّالیّت الهیّه
است که در ذیل آیه قبل بآن تصریح شده بود و خداوند قرآن را نازل فرموده مشتمل بر آیات واضحۀ الدّلالات بطوري که مشهود
صفحه 440 از 485
است و هدایت میفرماید هر کس را بخواهد و قابل باشد براه راست و فهم معانی آیات و کلیّه خیرات و کلمه ما در ما یغیظ ممکن
است مصدریّه باشد و محتمل است موصوله باشد و مفعول یغیظ که ضمیر راجع بمن در صدر کلام بوده حذف شده است ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 17 تا 18
اشاره
إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ ال ّ ص ابِئِینَ وَ النَّصاري وَ المَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشرَکُوا إِن اللّهَ یَفصِ ل بَینَهُم یَومَ القِیامَۀِ إِن اللّهَ عَلی کُلِّ
شَیءٍ شَهِیدٌ [ 17 ] أَ لَم تَرَ أَن اللّهَ یَسجُدُ لَه مَن فِی السَّماوات وَ مَن فِی الَأرض وَ الشَّمس وَ القَمَرُ وَ النُّجُوم وَ الجِبال وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ
535- وَ کَثِیرٌ مِنَ النّاس وَ کَثِیرٌ حَق عَلَیه العَذاب وَ مَن یُهِن اللّه فَما لَه مِن مُکرِم إِن اللّهَ یَفعَل ما یَشاءُ [ 18 ] -قرآن- 1
ترجمه
- همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودي شدند و ستاره پرستان و ترسایان و گبران و آنانکه مشرك شدند همانا خداوند
جدائی میاندازد [ صفحه 595 ] میان آنها روز قیامت همانا خدا بر هر چیزي گواه و آگاه است آیا ندیدي که خداوند سجده میکند
مر او را هر کس در آسمانها و هر که در زمین است و آفتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختها و چهارپایان و بسیاري از مردمان
و بسیاري سزاوار شد بر او عذاب و کسیرا که خوار کند خدا پس نیست مر او را هیچ گرامی دارندهئی همانا خدا بجا میآورد آنچه
بخواهد.
تفسیر
- خداوند تعالی در روز قیامت جمع میفرماید ارباب ادیان را از مسلمان و یهود و ستاره پرست یا کسانیکه دین ثابتی ندارند و هر
چندي دینی براي خود اختیار میکنند و ترسایان و گبران و بتپرستان را و جدا میفرماید حق آنها را از باطلشان بحکم نمودن در باره
آنها ببهشت یا دوزخ و بر و سفیدي یا رو سیاهی در صحراي محشر چون خداوند گواه و آگاه بتمام عقائد و اعمال و اخلاق آنها
است و بهتر از هر کس میتواند خوب و بدو حق و باطل را تمیز دهد و بپاداش برساند و خداوند سؤال فرموده از پیغمبر خود که آیا
ندیدي سجده اهل آسمان و اهل زمین را براي خدا از ملائکه و انس و جن و سجده آفتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختها و
جنبندگان صحرا و دریا و سایر موجودات زمینی و آسمانیرا خواه مراد از سجود انقیاد و خضوع و فرمانبرداري ذاتی و طبعی و قهري
باشد که مردم هم آنرا میبینند و میدانند خواه کیفیّت مخصوصی باشد که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آنرا مشاهده نموده در
هر حال همه مشغول بتسبیح و تقدیس و قیام و قعود و رکوع و سجود و نزول و صعود و هبوط و عروج و طلوع و غروب و حرکت و
سکون بفرمان اویند نهایت آنکه بسیاري از بشر باختیار خود سجدهئی نمودند که مستحق ثواب گشتند و بسیاري از آنها کاري
کردند که مستحق عذاب شدند و بنابراین خبر کثیر من - النّاس که حق علیه الثّواب است بقرینه مقابله با حق علیه العذاب که در
کلام است حذف شده و نمیشود کثیر من النّاس را عطف بر عناوین مذکوره در آیه شریفه نمود چون سجدهئی که استحقاق ثواب
میآورد غیر از سجدهئی است که همه موجودات مینمایند علاوه بر آنکه اینکه سجده در ابتداء کلام براي تمام اهل زمین اثبات شده
بود نمیشود در انتهاي کلام براي بعضی اثبات و از بعضی نفی شود پس یا باید یسجد له دیگري بمعناي دیگر مناسب با اختصاص
بیشتر قبل از کثیر من النّاس تقدیر نمود یا آنرا مبتدا [ صفحه 596 ] و خبرش را مقدّر دانست به بیانیکه گذشت و بنظر حقیر تقدیر
صفحه 441 از 485
خبر اولی است چون معادل آن ذکر شده و مقابل و مناسب با استحقاق عذاب استحقاق ثواب است ولی مفسّرین یا یسجد له تقدیر
کردهاند یا بدون توجّه باشکال اینکه عنوان را هم عطف بعناوین سابقه نمودهاند و در هر حال مراد از کثیر من النّاس کثیر بخودي
خود است و مراد از کثیر حق علیه العذاب کثیر بالنّسبه بغیر است که اکثر باشد چون معلوم است که اهل طاعت کمتر از اهل
معصیت میباشند و افراد ضمیر در علیه باعتبار هر فرد است بملاحظه آنکه هر کس به تنهائی مستحق عذاب الهی میشود براي عملش
نه براي دخول در جماعت معصیت کاران و گفتهاند جهت استحقاق عذاب اباء از سجده است و معلوم است کسیکه خداوند
بخواهد او را خوار و ذلیل و موهون فرماید کسی نمیتواند او را گرامی و عزیز و محترم بدارد چون خداوند هر کاري بخواهد میکند
و کسی نمیتواند مانع از نفوذ اراده و مشیّت او گردد لابد مطیع و منقاد و ساجد و خاضع را ببهشت میبرد و کافر و مشرك و سرکش
و متکبّر را بجهنّم و هیچ اکرامی بهتر از دخول در بهشت و هیچ اهانتی بدتر از خلود در جهنّم نیست و اصل یهن اللّه یهنه اللّه بوده و
ضمیر مفعول براي آنکه فضله است حذف شده ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 19 تا 24
اشاره
هذان خَصمان اختَصَمُوا فِی رَبِّهِم فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِیاب مِن نارٍ یُصَبُّ مِن فَوق رُؤُسِهِم الحَمِیم [ 19 ] یُصهَرُ بِه ما فِی بُطُونِهِم وَ
الجُلُودُ [ 20 ] وَ لَهُم مَقامِع مِن حَدِیدٍ [ 21 ] کُلَّما أَرادُوا أَن یَخرُجُوا مِنها مِن غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِیق [ 22 ] إِن اللّهَ یُدخِلُ
- [ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات جَنّات تَجرِي مِن تَحتِهَا الَأنهارُ یُحَلَّونَ فِیها مِن أَساوِرَ مِن ذَهَب وَ لُؤلُؤاً وَ لِباسُهُم فِیها حَرِیرٌ [ 23
81- 537 وَ هُدُوا إِلَی الطَّیِّب مِنَ القَول وَ هُدُوا إِلی صِراطِ الحَمِیدِ [ 24 ] -قرآن- 1 - قرآن- 1
ترجمه
- اینکه دو گروه دو نزاع کنندهاند که منازعه نمودند در باره پروردگارشان پس آنانکه کافر شدند بریده شود براي آنها جامههائی
از آتش ریخته میشود از بالاي سرهاشان آب گرم گداخته میشود بآن آنچه در شکمهاي آنها است و پوستهاشان و از براي آنها
است گرزهائی از آهن هر گاه اراده کنند که بیرون آیند از آن از اندوه باز گردانیده شوند در آن و گویند بچشید عذاب آتش
سوزان را همانا خدا داخل میکند آنانرا که ایمان آوردند و بجا آوردند کارهاي شایسته را در بهشتهائیکه میرود در زمین آنها نهرها
زیور کرده شوند در [ صفحه 597 ] آن بدست بندهائی از طلا و مروارید و لباسشان در آن پرنیان است و هدایت کرده شوند
بپاکیزهئی از گفتار و هدایت کرده شوند براه خداوند سزاوار ستایش.
تفسیر
- از آیات سابقه معلوم شد که مردم روي زمین دو فرقهاند یک فرقه مؤمن موّحد ساجد و یک فرقه کافر مشرك متکبّر اگر چه
اینکه فرقه بعضی مشرك تحقیقی و بعضی تقریبی هستند ولی کفر ملّت واحده است و در مقابل آن ایمان است و کمال ایمان بنصّ
قرآن ولایت ائمه اطهار است و کسیکه قبول ولایت ننموده کافر است اگر چه ظاهرا مسلمان باشد پس فرد اجلی از عنوان دو دشمن
و دو منازع که ظاهرا مؤمن و کافر است ائمه اطهار علیهم السلام و بنی امیّه لعنهم اللّه تعالی میباشند چنانچه قمّی ره نقل فرموده و در
خصال از امام حسین علیه السّلام تأکیده شده و لفظ خصم بر واحد و جمع اطلاق میشود و اینجا مراد دو جماعت مؤمنین و کفّارند
صفحه 442 از 485
که با یکدیگر همیشه در باره خدا و اوصاف کمال و جمال و جلال او نزاع دارند و اینکه خصومت ما بین آنها باقی است تا روز
قیامت که خداوند فصل کند چنانچه در اینکه آیه فرموده پس کسانیکه کافر شدند بدست قدرت براي آنها بریده شده جامههائی از
آتش و ریخته میشود بر سر آنها آب جوش که گداخته میشود از اثر آن احشاء و امعاء آنها چون بقدري حرارت دارد که مستقیما از
سر وارد اندرونشان میشود و اجزاء باطن آنها را متلاشی میکند و بعدا اثر میکند در پوست ظاهر بدنشان و آنرا میگدازد و ساخته
شده براي آنها گرزهائی از آهن که در مجمع از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده اگر یکی از آن گرزها را در زمین
بگذارند و تمام انس و جن جمع شوند و بخواهند آنرا از جاي خود حرکت دهند نمیتوانند و قمّی ره نقل فرموده که چنان در آتش
کباب میشوند که لب پائین آنها بنافشان میرسد و لب بالاشان بوسط سرشان و هر وقت شعله آتش آنها را از قعر جهنّم بالا آورد و
بخواهند از جهنّم بیرون آیند براي شدّت غم و اندوه و هراس با آنگرزها ملائکه بسرشان میزنند بطوریکه بقعر جهنّم معاودت نمایند
و میگویند بچشید عذاب آتش سوزان را که در دنیا منکر بودید و فکر نمیکردید تا باور کنید و امّا کسانیرا که ایمان آوردند و
کارهاي ایشان در دنیا شایسته و خوب بوده خداوند بفضل و کرم خود داخل میفرماید در باغهائیکه جاري است در زمین یا از زیر
قصرهاي آنها نهرهاي آب [ صفحه 598 ] شیرین و شیر و شربت و زیور کرده میشوند بامر الهی بتوسط ملائکه در آنجا بزیورهائی از
قبیل دست بندهاي طلاي مرّصع بمروارید براي آنکه در دنیا از زینت طلا اجتناب نمودند و در آخرت باید مفتخر باشند بنشان الهی
و لباس ایشان هم در آنجا بهمین ملاحظه پرنیان و حریر خواهد بود که ابریشم خالص است و در دنیا بر مردها حرام بوده و ایشان
صبر نمودند بر ترك آن و بعضی لؤلؤ را بکسر قرائت نمودهاند و بنابراین عطف بر ذهب است و بقرائت مشهوره ممکن است عطف
بر محل من اساور باشد و ممکن است مفعول فعل مقدّر و بنابراین زینت مستقلّی خواهد بود یعنی و زیور کرده شوند بمروارید و در
هر حال معلوم است که لباسشان حریر و زیورشان طلا و مروارید است و از جمله خصائص اهل ایمان آنستکه هدایت شدند بقول
طیّب و گفتار پاکیزه که آن کلمه طیّبه لا اله الا اللّه محمّد رسول اللّه است و هدایت شدند براه مستقیم خداوند حمید که ولایت ائمه
اطهار است چنانچه قمّی ره نقل فرموده و در محاسن از امام باقر علیه السّلام و در کافی از امام صادق علیه السّلام تأکید شده است و
محتمل است مراد هدایت بقول طیّب در آخرت باشد چون گفتار اهل ایمان در بهشت تحیّت و سلام بیکدیگر و حمد و شکر الهی
است و مؤیّد اینمعنی است روایت قمی ره از امام صادق علیه السّلام در مقامات اهل بهشت که فرموده کمتر نعیم بهشت بمشام
میرسد بویش از هزار سال راه بمسافت دنیا و کمترین منازل اهل بهشت منزلی است که اگر جن و انس در آن وارد شوند و از طعام
و شراب آن بخورند و بیاشامند چیزي کم نمیشود و کمترین اشخاصیکه وارد بهشت میشوند کسی است که سه باغ مرتفع از زمین
بترتیب باو میدهند چون وارد باغ اوّل که پائینتر است میشود میبیند از خدّام و نهرها و میوجات بقدریکه خدا میداند و پر میشود
چشم و دلش از روشنی و خوشحالی و حمد و شکر الهی را بجا میآورد پس باو میگویند سرت را بالا کن باغ دوم را ببین و چون
نظر میکند در باغ دوم نعمتهائی میبیند که در باغ اوّل نبوده و طالب آن میشود و او را آنجا میبرند و چون داخل میشود حمد و شکر
الهی را بجا میآورد و خداوند میفرماید در بهشت را بر وي او باز کنید و باو میگویند سرت را بالا کن ببین وقتی سرش را بالا میکند
میبیند در خلد بروي او باز شده و چندین برابر نعمتهاي سابق براي او [ صفحه 599 ] در آنجا مهیّا است و مسرّتش زیاد میشود و
عرضه میدارد پروردگار احمد بر نعمتهاي بیمنتهاي تو که منّت نهادي بر من ببهشت و نجات دادي مرا از جهنّم بعدا شمّهئی از
اوصاف حور العین و کثرت عدد آنها را بیان فرموده از آن جمله آنکه از شدّت لطافت مغز ساق پاي آنها از زیر هفتاد حلّه بهشتی
نمودار است رزقنا اللّه تعالی انشاء اللّه ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 25 تا 31
اشاره
صفحه 443 از 485
إِن الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیل اللّه وَ المَسجِدِ الحَرام الَّذِي جَعَلناه لِلنّاس سَواءً العاکِف فِیه وَ البادِ وَ مَن یُرِد فِیه بِإِلحادٍ بِظُلم نُذِقهُ
مِن عَذاب أَلِیم [ 25 ] وَ إِذ بَوَّأنا لِإِبراهِیمَ مَکانَ البَیت أَن لا تُشرِك بِی شَیئاً وَ طَهِّر بَیتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ القائِمِینَ وَ الرُّکَّع السُّجُودِ [ 26 ] وَ أَذِّن
فِی النّاس بِالحَ ج یَأتُوكَ رِجالًا وَ عَلی کُل ضامِرٍ یَأتِینَ مِن کُل فَجٍّ عَمِیق [ 27 ] لِیَشهَدُوا مَنافِعَ لَهُم وَ یَذکُرُوا اسمَ اللّه فِی أَیّام مَعلُوماتٍ
[ عَلی ما رَزَقَهُم مِن بَهِیمَۀِ الَأنعام فَکُلُوا مِنها وَ أَطعِمُوا البائِسَ الفَقِیرَ [ 28 ] ثُم لیَقضُوا تَفَثَهُم وَ لیُوفُوا نُذُورَهُم وَ لیَطَّوَّفُوا بِالبَیت العَتِیق [ 29
778 ذلِکَ وَ مَن یُعَظِّم حُرُمات اللّه فَهُوَ خَیرٌ لَه عِندَ رَبِّه وَ أُحِلَّت لَکُم الَأنعام إِلاّ ما یُتلی عَلَیکُم فَاجتَنِبُوا الرِّجسَ مِنَ الَأوثانِ - -قرآن- 1
وَ اجتَنِبُوا قَولَ الزُّورِ [ 30 ] حُنَفاءَ لِلّه غَیرَ مُشرِکِینَ بِه وَ مَن یُشرِك بِاللّه فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُه الطَّیرُ أَو تَهوِي بِه الرِّیح فِی مَکانٍ
387- سَحِیق [ 31 ] -قرآن- 1
ترجمه
- همانا آنانکه کافر شدند و باز میدارند از راه خدا و مسجد الحرام که قرار دادیم آنرا براي مردم با آنکه یکسان باشد مقیم در آن و
وارد از اطراف و کسیکه اراده کند در آن عدول از حق را براي ستم نمودن میچشانیم او را از عذاب دردناك و یاد کن هنگامی را
که تعیین نمودیم براي ابراهیم جاي خانه را و گفتیم که شریک مگردان با من چیزیرا و پاك گردان خانه مرا براي طواف کنندگان
و ایستادگان و رکوع کنندگانی که سجود کنندگانند و اعلام کن در میان مردم بحج که بیایند نزد تو پیادگان و بر هر شتر لاغري
که آیند از هر راه دوري تا مشاهده نمایند منفعتهائی براي خودشان و یاد نمایند نام خدا را در روزهاي معیّنی بر آنچه روزي کرد
آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس بخورید از آنها و بخورانید محنت کشیده محتاج را پس باید زائل نمایند کثافتشان
را و باید ادا نمایند نذرهاشان را و باید طواف نمایند خانه آزاد شده را امر اینکه است و کسیکه بزرگ بدارد حرمتهاي خدا را پس
آن بهتر است از براي او نزد پروردگارش و حلال شد براي شما شتر و گاو و گوسفند مگر آنچه خوانده شود بر شما پس اجتناب
کنید پلید را از جنس بتان و اجتناب کنید گفتار ناروا [ صفحه 600 ] را با آنکه مایل باشید بحق براي خدا و شریک قرار ندهید با او
و کسیکه شریک قرار دهد با او پس گویا که در افتاده از آسمان پس میرباید او را پرنده یا فرود میآورد او را باد در جائی دور.
تفسیر
- قمّی ره نقل فرموده که نازل شد در باره قریش وقتی که منع نمودند پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را از ورود بمکّه و مراد از
عاکف اهل مکّه و مراد از بادي کسانی هستند که از بلاد دیگر وارد مکّه میشوند و همه در آن یکسانند کسی حق ندارد مانع از
نزول و دخول مردم در حرم شود و در نهج البلاغه در نامهئی که حضرت بعامل خود در مکّه نوشته توصیه فرموده که از خانههاي
مکّه اجاره نگیرند چون خداوند فرموده عاکف و بادي در آن یکسانند و عاکف مقیم است و بادي کسی است که بحج آمده و اهل
آن نیست و اینمعنی در چند روایت دیگر تأکید شده و تصریح فرمودهاند که حجّاج حق دارند وارد شوند بر اهل مکّه و آنها نباید
مانع شوند و در صدر اسلام بهمین ملاحظه خانههاي مکّه در نداشته و اوّل کسیکه در گذاشت و مانع از ورود حاج شد معاویۀ بن
ابی سفیان لعنۀ اللّه بود و کلمه سواء برفع نیز قرائت شده و بنابراین جمله خبریّه در مقام انشاء حکم است یعنی عاکف و بادي در آن
یکسانند و بنابر قرائت نصب مفعول جعلنا یا حال از ضمیر متّصل باو است و خبر انّ که در صدر آیه است محذوف شده و بقرینه
ذیل معذّبون است یعنی آنان که چنین شدند و چنان کردند و میکنند معذّبند چون بعدا فرموده و کسیکه اراده عدول از حدّ نماید
در حرم بستم میچشانیم باو عذاب الیم را براي آنکه بمقتضاي اخبار سابقه مراد از مسجد الحرام حرم است مانند آیه أسري که در
سوره بنی اسرائیل گذشت و محتمل است مفعول یرد براي افاده تعمیم محذوف باشد یعنی و کسیکه اراده کند در حرم امریرا با
صفحه 444 از 485
آنکه متلبّس به الحاد و ظلم باشد معذّب خواهد بود در کافی از امام صادق علیه السّلام نقل فرموده که کسیکه عبادت کند در آن
غیر خداوند عزّ و جل را یا فرمانبرداري کند در آن از غیر اولیاء خدا پس او ملحد است بظلم و بر خداوند تبارك و تعالی لازم است
که بچشاند باو عذاب الیم را و نیز از آنحضرت در تفسیر اینکه آیه نقل شده که هر ظلمی الحاد است و زدن خادم بدون گناه از
اینکه قبیل است و کمترین مراتب الحاد تکبّر است و در علل از آنحضرت [ صفحه 601 ] نقل نموده که هر ظلمی که مرد بخود
نماید در مکّه از دزدي یا ستم بغیر کم باشد یا زیاد من آنرا الحاد میدانم و براي اینکه نهی از سکونت در حرم شده و در بعضی از
روایات الحاد در اینکه آیه بانکار حق امیر المؤمنین علیه السّلام و ظلم بآنحضرت تفسیر شده است و معلوم است که تمام معاصی
عدول از حق و حدّ و قصد است و نیز ظلم بنفس و ظلم بغیر است و در حرم قبحش بیشتر و گناهش زیادتر خواهد بود چه رسد
بشرك و انکار ولایت که کفر واقعی است و خداوند در اینمقام متذکر فرموده پیغمبر خود را بذکر شمّهئی از تشریفات خانه کعبه
باین تقریب که یاد کن وقتی را که مرجع قرار دادیم و تعیین نمودیم براي ابراهیم محل خانه کعبه را که در آن خانهئی بنا کند و
گفتیم که در عمارت بیت و عبادت در آن چیزیرا شریک من قرار مده و پاکیزه و منزّه نماخانه مرا از کلّیه نجاسات و کثافات چنانچه
در کافی و تهذیب از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که بعد از تلاوت اینکه آیه فرمود پس سزاوار است از براي بنده که داخل
مکّه نشود مگر آنکه طاهر باشد و خود را از عرق و سایر کثافات تطهیر کرده باشد و ظاهرا مراد از طائفین کسانی باشند که براي
طواف و زیارت بیت آمدهاند و مراد از قائمین کسانی هستند که آنجا اقامت و اعتکاف نمودهاند و مراد از رکّع السّجود نماز
گذارانند نه آنکه مراد از قائمین و رکّع السّجود نماز گذاران باشند چنانچه بعضی از مفسّرین گفتهاند بملاحظه ذکر ارکان نماز که
قیام و رکوع و سجود است چون در سوره بقره بجاي قائمین عاکفین ذکر شده بود و آیات بعضی مفسّر بعض دیگر است و ذکر
حرف عطف قبل از رکّع و ترکش بعد از آن شاهد اراده یک معناي ملازم با رکوع و سجود است که نماز باشد علاوه بر آنکه
رکوع بدون قیام محقق نمیشود و ذکر قیام مستقّلا با فصل حرف عطف بین آن و رکّع السّجود مناسب با اراده معناي واحد از هر سه
نیست و کلمه سجود ممکن است جمع ساجد باشد چون گفتهاند اگر مصدر بر وزن فعول باشد جائز است اسم فاعل را بآن وزن
جمع بست و بنابراین مرا در کوع کنندگان و سجود کنندگان باشد بحذف حرف عطف ولی بنظر حقیر بهتر آنستکه مصدر باشد با
حذف حرف جرّ قبل از آن و بنابراین مراد خم شوندگان براي سجود است چون اصل رکوع بمعناي خم شدن است و سجود انسب
است که [ صفحه 602 ] کنایه از نماز و مقصود از تطهیر بیت باشد خصوصا با انضمام رکوع بآن که لطف مخصوصی دارد و آن در
هر یک مستقلا نیست بلی اگر سجود را جمع ساجد و صفت رکّع قرار دهیم واجد آن لطف هست و احتیاج بتقدیر هم ندارد و
ظاهرا اینکه وجه بهترین تراکیب متصوّره در کلام میباشد و پس از اتمام بیت حضرت ابراهیم علیه السّلام مأمور شد که اعلام نماید
وجوب حج را بتمام مردم دنیا اعم از موجودین در بسیط زمین و اصلاب آباء و ارحام امّهات تا روز قیامت و همه شنیدند و بعضی
اجابت نمودند و مشرّف شدند بعدد لبّیکی که گفتند و بعضی اجابت ننمودند و محروم شدند از اینکه فیض بزرگ چنانچه قمّی ره
نقل نموده که چون حضرت ابراهیم از بناء بیت فارغ شد و خداوند باوامر فرمود که اعلام نماید وجوب حج را بمردم عرضه داشت
پروردگارا صداي من بتمام خلق نمیرسد خداوند فرمود بعهده تو است اعلام و بعهده من است ایصال و آنحضرت بمقام ابراهیم
رفت و آنروز مقام متّصل به بیت بود ولی از جاي خود بلند شد بقدري که از تمام کوهها بالاتر قرار گرفت پس آنحضرت دو
انگشت خود را در گوش گذارد و روي خود را بمشرق و مغرب متوجّه نمود و فرمود ایّها النّاس واجب شد بر شما حج خانه آزاد
شده پس اجابت کنید پروردگارتان را و اجابت نمودند تمام مردمیکه در اطراف و اکناف زمین و اصلاب رجال و ارحام نساء بودند
بلبّیک آیا نمیبینید کسانیکه میآیند لبّیک میگویند از امروز تا روز قیامت هر کس موفّق بحج شود آنروز اجابت دعوت خدا را
نموده و در روایات دیگري که قریب به اینکه مضمون در اینکه باب وارد شده تصریح بتوفیق تشرّف بعدد لبّیک فرمودهاند و آنکه
عدم توفیق مستند بعدم اجابت آنروز است و مقتضاي اینکه روایات آنستکه مخاطب در اینکه آیه حضرت ابراهیم باشد که خداوند
صفحه 445 از 485
براي پیغمبر ما حکایت فرموده و منافات ندارد با روایت کافی و تهذیب از امام صادق علیه السّلام که فرموده پیغمبر صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم ده سال در مدینه اقامت داشت و حج نفرمود تا اینکه آیه نازل شد و آنحضرت اعلام فرمود باهل مدینه و اطراف آن که
جمع شوند و با پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم حج نمایند و مردم مجتمع گشتند و با آنحضرت حج نمودند و آداب آن را تعلیم
گرفتند چون پیغمبر ما مأمور بتبعیّت از ملّت حضرت ابراهیم جدّ امجد خود بوده خصوصا در مناسک و اعمال حج و نزول اینکه آیه
در آنوقت شاهد بر لزوم [ صفحه 603 ] اجراء آن سنّت سنیّه است در هر حال خداوند پس از امر باعلام نتیجه آن را بیان فرموده که
بیایند پیادگان چون رجال جمع راجل بمعناي پیاده است و در مجمع از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که رجّال بضم و تشدید
قرائت فرموده و سواره بر هر شتر لاغري از زحمت دوري راه که میآیند آن شتران از هر راه گشاده دور از اطرافی و در مجمع از امام
صادق علیه السّلام نقل نموده که یأتون قرائت فرموده و بنابراین صفت حجّاج است و مربوط بضامر نیست یا جمله مستأنفه است و
اشکال لزوم مطابقه صفت با موصوف در افراد و جمع را ندارد تا محتاج بجواب شود که مراد جنس ضامر است و حکمت اینکه
ایجاب و دعوت بحج آنستکه مشاهده نمایند و واصل شوند مردم بمنافع دینی و دنیوي که خداوند براي آنها مقدّر فرموده در حج و
زیارت خانه کعبه که بالاتر از همه بیرون آمدن از گناهان است و اجابت دعوت حق و تقرّب باو از طریق عبادت و اطاعت با خضوع
و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نیل برضوان و ملاقات اخوان و
اطلاع بر احوال آنان و کمک بافقرا و ضعفاء آنسامان و تحصیل علم و ادب و تعظیم شعائر دین و مذهب و احیاء سنّت ابراهیم و
اسماعیل مفخر عجم و عرب و سایر فوائد سیاسی که در اینکه اجتماع براي عموم مسلمانان ملحوظ شده که مجال ذکر آنها نیست و
همه میدانند چه قدر مفید است مسلمین دنیا سالی یکمرتبه یکجا جمع شوند افسوس که معاندین نگذاشتند مسلمانان اتّفاق کلمه
داشته باشند و الا با اینکه اجتماع سالیانه مسلّما بر عالم حکومت میکردند و نیز ثمره اینکه دعوت آنست که موفق شوند بذکر
خداوند و بردن نام او در روزهاي معلومی که در مکّه و منی بسر میبرند که روز عید قربان و سه روز بعد از آن است در وقت نحر و
ذبح حیوانات زبان بسته از شتر و گاو و گوسفند که خداوند روزي حلال آنها فرموده و بعد از پانزده نماز که اوّل آنها ظهر روز عید
است و مستحب است بگویند اللّه اکبر اللّه اکبر لا اله الا اللّه و اللّه اکبر و للّه الحمد اللّه اکبر علی ما هدانا و الحمد للّه علی ما ابلانا و
اللّه اکبر علی ما رزقنا من بهیمۀ الانعام در تعقیب هر نماز تا صبح روز سیزدهم و در سایر اوقات آن ایّام از اذکار و او راد وارده
[ چنانچه در جوامع از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که ایّام معلومات روز قربان و سه روز بعد از آنست و ایّام [ صفحه 604
معدودات دهه ذي الحجّه است و از امام صادق علیه السّلام بایّام تشریق تفسیر شده و در عوالی از صادقین علیهما السلام نقل نموده
که مراد از ذکر تکبیرات بعد از پانزده نماز است که اوّل آنها ظهر عید است و در بعضی از اقوال و روایات ایّام معلومات بدهه اوّل
ذو الحجّه تفسیر شده ولی بر خلاف ظاهر آیه شریفه و صریح روایات دیگر است و معتمد همانستکه ذکر شد و اینکه گفتهاند دهه
اوّل ذو الحجّه را ایّام معلومات خواندهاند براي آنکه مردم آن ایّام را مقیّد بودند بدانند چون باید آخرش حج نمود اگر صحیح باشد
نسبت بایّام نحر و ذبح هم میتوان گفت و ظاهر آیه آنست که ذکر در وقت نحر و ذبح است لذا بعد از آن فرموده پس بخورید از
آن و بخورانید در مانده محنت کشیده محتاج فقیر را و در کافی از امام صادق علیه السّلام بائس فقیر بزمین گیري که نتواند از محلّ
خود خارج شود تفسیر شده و در جاي دیگر بائس را بفقیر تفسیر فرمودهاند و ظاهرا مراد بیان مصرف است پس باید بیرون آیند از
احرام بازاله کثافت بدن از تراشیدن سر و گرفتن ناخن و زدن شارب و شستشوي بدن و ازاله موهاي آن و امثال اینها و بهتر آنست
که بیرون آیند از کثافات معنوي بلقاء امام علیه السّلام در حال حضور و زیارت قبور ائمه اطهار در حال غیبت و باید وفا کنند
بنذرهاي خودشان که براي توفیق بحج نمودهاند و غیر آن از نذورات براي خانه کعبه و حضور امام علیه السّلام و باید طواف نساء
نمایند تا زن بر آنان حلال شود بعد از طواف زیارت و سعی که موجب حلّیّت بوي خوش است و آداب طواف در مناسک حج ذکر
شده و مراد از بیت عتیق خانه کعبه است چون آزاد است از ملکیّت خلق و آزاد شده از غرق در زمان طوفان و از تسلّط جبّاران در
صفحه 446 از 485
گردش دوران و براي آنکه قدیمی است و اوّل خانهئی است که وضع شده براي مردم و در روایت از امام باقر علیه السّلام بوجه
تسمیه اوّل و از امام صادق علیه السّلام بوجه تسمیه دوم تصریح شده است و خداوند بعد از بیان شمّهئی از احکام حج براي فصل
بین کلام سابق و لا حق فرموده ذالک یعنی امر از اینکه قرار است و پس از آن فرموده و کسیکه تعظیم کند و بزرگ نماید
محترمات و احکام الهی را که هتک آنها حرام است پس آن بهتر است نزد پروردگارش از جهت اجر و ثواب و بعضی حرمات را
عبارت از حرم و بیت و مسجد مکّه و ماه ذو الحجّه که همه حرامند دانستهاند و حلال [ صفحه 605 ] شد از براي شما شتر و گاو و
گوسفند مگر آنچه تلاوت شود بر شما در سوره مائده مانند مردار و آنچه نام خداوند در وقت ذبح آن برده نشده بلکه نام بتان بر او
برده شده و سایر محرّمات مذکوره در آن سوره و اجتناب نمائید از جنس پلیدي که آن بتها است و پرهیز نمائید از گفتار ناهنجار و
دروغ و افترا و در بعضی از روایات بشمول رجس آلات قمار را و قول زور غنا و سایر اقوال ملهیه را تصریح فرمودهاند و از پیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده که شهادت دروغ معادل با شرك بخدا است و باین آیه استدلال فرموده است و باید مردم
اطاعت او امر الهیّه را بنمایند در حالیکه پاك باشند از عقاید باطله و مستقیم در طریقه حقّه براي خدا و غیر خدا را با او شریک قرار
ندهند در اعمال حج و غیرها و کسیکه مشرك بخدا شود مانند آنستکه از آسمان افتاده و پرندگان گوشت بدن او را ربودهاند یا باد
او را بجاي بسیار دوري پرتاب نموده چون کسیکه از طریقه حقّه تجاوز نمود هوا و هوسهاي باطله مانند مرغان لاشخور باو احاطه
میکنند و افکار و عقاید او را متفرّق مینمایند و هر مفسدي او را بجانب خود میکشد یا شیطان بکلّی او را از وادي حق و حقیقت دور
میکند که راه نجاتی براي او نباشد و اینکه از قبیل تشبیه معقول بمحسوس است و براي تصویر بلندي مقام توحید و پستی شرك و
دوري آن از حق و حقیقت ذکر شده است ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 32 تا 35
اشاره
ذلِکَ وَ مَن یُعَظِّم شَ عائِرَ اللّه فَإِنَّها مِن تَقوَي القُلُوب [ 32 ] لَکُم فِیها مَنافِع إِلی أَجَل مُسَ  می ثُم مَحِلُّها إِلَی البَیت العَتِیق [ 33 ] وَ لِکُل أُمَّۀٍ
جَعَلنا مَنسَ کاً لِیَذکُرُوا اسمَ اللّه عَلی ما رَزَقَهُم مِن بَهِیمَ ۀِ الَأنعام فَإِلهُکُم إِله واحِدٌ فَلَه أَسلِمُوا وَ بَشِّرِ المُخبِتِینَ [ 34 ] الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللّهُ
511- وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ الصّابِرِینَ عَلی ما أَصابَهُم وَ المُقِیمِی الصَّلاةِ وَ مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ [ 35 ] -قرآن- 1
ترجمه
امر اینکه است و کسیکه بزرگ کند علامتهاي خدا را پس همانا آن از پرهیزکاري دلها است مر شما را است در آنها منفعتها تا
مدّتی نامبرده پس جایگاه آنها بسوي خانه آزاد شده است و از براي هر گروهی قرار دادیم قربانیء را تا یاد کنند نام خدا را بر آنچه
روزي کرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس خداي شما خداي یگانه است پس مر او را تسلیم شوید و بشارت ده
فروتنان را آنانکه چون ذکر شود خدا بترسد دلهاشان و شکیبایان بر آنچه رسید [ صفحه 606 ] بایشان و بر پا دارندگان نماز و
آنانکه از آنچه روزي دادیمشان انفاق میکنند.
تفسیر
- کلمه ذالک چنانچه در آیات سابقه ذکر شد براي فصل بین دو کلام ذکر میشود یعنی امر از اینکه قرار است و شعائر یا جمع
صفحه 447 از 485
شعاره بکسر است یا جمع شعیره بفتح و در صورت اول مراد مطلق علائم و اعلام و معالم دین و مناسک حج است و در ثانی مراد
خصوص قربانیهاي نشاندار براي حج یا شتران شکافته کوهان از جانب راست براي نشان قربانی است و در هر حال تعظیم و بزرگ
شمردن و خوب انجام دادن آنها ناشی از پرهیزکاري باطنی و دلبستگی بخدا است و ضمیر فانّها راجع بتعظیم شعائر است و باعتبار
مضاف الیه که جماعت است مؤنّث آورده شده قمّی ره نقل فرموده که مراد تعظیم شتران قربانی و خوب بودن آنها است و در کافی
از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که همانا جزاء صید زیاد میشود در کمتر از شتر فربه و چون بشتر فربه رسید زیاده متصوّر نیست
چون آن بزرگترین قربانیها است خداوند فرموده و من یعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوي القلوب و از آنحضرت نقل شده که پیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در حجّۀ الوداع شصت و چهار یا شصت و شش قربانی سوق فرمود و امیر المؤمنین علیه السّلام سی و
چهار یا سی و شش قربانی آورد و شاید کمتر آوردن آنحضرت بمراعات ادب بوده و براي مردم است منافع آن قربانیها از سوار
شدن بامدارا در صورت احتیاج و دوشیدن شیرشان بقدریکه مضرّ بآنها نباشد و امثال آن تا منی در حج و تا مکّه در عمره مفرده
مقابل کعبه که باید آنجا ذبح یا نحر شوند و مراد از محل آنها است چنانچه در روایات مأثوره و کلمات علماء امامیّه ذکر شده و
منتهاي مدّت سیر آنها اجل مسمّی و زمان مقدّر براي زندگی و وصول بمحل ذبح و نحر است که منی و مکّه باشد و وجه تسمیه
کعبه به بیت عتیق در آیات سابقه ذکر شد و کلمه الی شاید براي اشاره بآن باشد که محل حریم کعبه است نه خود آن و خداوند
براي هر امّت و اهل دین و ملّتی عبادت و قربانیء مقرّر فرموده بود که موجب تقرّب آنها بخدا شود و اینکه عمل مخصوص بدین
اسلام نبوده براي آنکه نام خداوند را در وقت ذبح آنها ببرند نه نام بتها را تا عمل ایشان خالص باشد و اداء شکر الهی را بر نعم
نامتناهی او نموده باشند و بدانند که منظور اصلی از اعمال عبادي توجّه بخدا و یاد حق است که یکتا و بیهمتا است پس باید تسلیم
[ صفحه 607 ] اوامر او باشند و پیغمبر، صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باید مژده دهد به کسانیکه تواضع و فروتنی را شعار خود نموده و
در مقام عبادت و بندگی از تکبّر و سرکشی خودداري نمودند و بوظیفه خود قیام و اقدام کردند بقضاء حوائج و نیل بسعادت دنیا و
آخرت و آنها کسانی هستند که در وقت یاد خدا دلهاشان از هیبت تابش انوار جلال الهی بیمناك است و در مصائب صابرند و از
اقامه نماز در اوقات مقرّره و انفاق در راه خدا در مواقع لازمه خودداري نمینمایند و قمّی ره نقل فرموده که مراد از مخبتین عابدین
است و معلوم است که عبادت لازمه تواضع و فروتنی و اطمینان بوعده و فضل و کرم الهی است که معناي لغوي اخبات است ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 36 تا 41
اشاره
وَ البُدنَ جَعَلناها لَکُم مِن شَعائِرِ اللّه لَکُم فِیها خَیرٌ فَاذکُرُوا اسمَ اللّه عَلَیها صَواف فَإِذا وَجَبَت جُنُوبُها فَکُلُوا مِنها وَ أَطعِمُوا القانِعَ وَ المُعتَرَّ
کَذلِکَ سَخَّرناها لَکُم لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ [ 36 ] لَن یَنالَ اللّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِن یَنالُه التَّقوي مِنکُم کَ ذلِکَ سَخَّرَها لَکُم لِتُکَبِّرُوا
اللّهَ عَلی ما هَداکُم وَ بَشِّرِ المُحسِنِینَ [ 37 ] إِن اللّهَ یُدافِع عَن الَّذِینَ آمَنُوا إِن اللّهَ لا یُحِبُّ کُل خَوّان کَفُورٍ [ 38 ] أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ
بِأَنَّهُم ظُلِمُوا وَ إِن اللّهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدِیرٌ [ 39 ] الَّذِینَ أُخرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلاّ أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللّه وَ لَو لا دَفع اللّه النّاسَ بَع َ ض هُم
- بِبَعض لَهُدِّمَت صَوامِع وَ بِیَع وَ صَلَوات وَ مَساجِدُ یُذکَرُ فِیهَا اسم اللّه کَثِیراً وَ لَیَنصُرَن اللّه مَن یَنصُرُه إِن اللّهَ لَقَوِيٌّ عَزِیزٌ [ 40 ] -قرآن- 1
- 952 الَّذِینَ إِن مَکَّنّاهُم فِی الَأرض أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالمَعرُوف وَ نَهَوا عَن المُنکَرِ وَ لِلّه عاقِبَۀُ الأُمُورِ [ 41 ] -قرآن- 1
168
ترجمه
صفحه 448 از 485
- و شتران تنومند گردانیدیم آنها را از براي شما از علامتهاي خدا مر شما را است در آنها فوائدي پس یاد کنید نام خدا را بر آنها
صف زدگان پس چون فرود آید پهلوهاشان پس بخورید از آنها و بخورانید فقیر قانع و در معرض سؤال را همچنین مسخّر کردیم
آنها را براي شما باشد که شما شکر گذار شوید هرگز نمیرسد بقبول خدا گوشتهاي آنها و نه خونهاي آنها ولی میرسد او را پرهیز-
کاري از شما همچنین مسخر نمود آنها را براي شما تا ببزرگی یاد کنید خدا را بر آنچه هدایت نمود شما را و مژده ده نیکوکاران را
همانا خدا دفاع میکند از آنانکه ایمان آوردند همانا خدا دوست نمیدارد هر خیانت کار ناسپاسی را دستوري داده شد مر آنانرا که
مقاتله کرده میشوند براي آنکه ستم کرده شدند و همانا خدا بر نصرت ایشان هر آینه توانا است آنانکه بیرون کرده شدند از
منزلهاشان بنا حق مگر آنکه میگفتند پروردگار ما خدا است و اگر نمیبود دفع نمودن خدا [ صفحه 608 ] مردم را بعضی از آنها را
ببعضی هر آینه ویران کرده شده بود صومعهها و معابد ترسایان و معابد یهود و مسجدها که ذکر کرده میشود در آنها نام خدا بسیار
و هر آینه یاري خواهد کرد البته خدا کسیرا که یاري میکند او را بدرستیکه خدا هر آینه تواناي غالب است آنانکه اگر متمکّن
گردانیمشان در زمین بر پاي دارند نماز را و دهند زکوة را و امر کنند بکار خوب و نهی کنند از کار بد و بدست خدا است انجام
کارها.
تفسیر
- بدن جمع بدنه است که شتر تنومند قربانی است مأخوذ از بدن بمعناي تن که خداوند آنرا از علائم دین خود و مناسک حج قرار
داده براي مردم که باید آنرا قربانی نمایند و از براي ایشان در آنها خیر است یعنی منافع دینیّه و دنیویّهاي که از قبل آنها بایشان
میرسد و باید نام خداوند را در وقت قربانی آنها بزبان جاري نمایند در حالیکه آنها صف زدگان باشند یعنی ایستاده باشند چون از
دو دست و دو پایشان دو صف تشکیل میشود یا چون صف از ایستادن تشکیل میگردد نه از خوابیدن که معمول در ذبح گاو و
گوسفند است چنانچه قمّی ره نقل نموده که نحر میشود ایستاده و در کافی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که اینکه وقتی
است که صف بسته میشود براي نحر بسته میشود دو دستش از کف تا زانو و کلمه صواف بتشدید فاء ظاهرا حال است از بدن و
بملاحظه اصلش که صوافف بوده غیر منصرف میباشد و صوافن بنون نیز قرائت شده و بنابراین مراد خم کردن و بستن یک دست
آنست تا بیکدست و دو پا بایستد ولی معمول نیست و چون بپهلو بر زمین افتاد باید گوشت آنرا بخورند و بفقیر قانع که راضی است
بآنچه عطا باو شود و بکسیکه آمده بامید عطا و سؤال نمیکند بخورانند و عطا نمایند و در مجمع از ائمه اطهار نقل نموده که سزاوار
است یک سوم آنرا بخورد و یک سوم آنرا بقانع و معترّ بدهد و ثلث باقی را هدیه براي دوستان بفرستد و افتادن پهلوهاشان بر زمین
کنایه از مردن و رفتن روح از بدنشان است و در بعضی از روایات ثلث اوّل باطعام اهل اختصاص داده شده و تفصیل اینکه امور
محوّل بکتب فقهیّه است و خداوند حیوان با اینکه قوّت و عظمت را اینکه طور مسخّر بنی آدم نموده که فوائد آنرا ببرند و آخر کار
دستهایش را به بندند و نحرش کنند و گوشتش را بخورند و شکر خدا را [ صفحه 609 ] بجا آورند و در جوامع روایت نموده که در
زمان جاهلیت یعنی قبل از اسلام معمول بود که چون نحر مینمودند خون آنرا بخانه کعبه میمالیدند و چون مسلمانان حج نمودند
خواستند کار آنها را بنمایند و اینکه آیه نازل شد که دلالت دارد بر آنکه گوشت و خون آنها بقبول و رضاي الهی نمیرسد ولی
تقوي و پرهیزکاري و عبادت و فرمانبرداري مردم بمقام قبول و رضاي الهی میرسد و اینکه تعبیر بر حسب عادت عرب است که
میگویند رسید باو و اراده میکنند که قبول کرد یعنی خداوند قربانی شما را قبول میکند بدون آنکه خانه کعبه را آلوده نمائید
چنانچه قربانی هابیل را قبول فرمود و قربانی قابیل رد شد چون مقرون بتقوي نبود و اینکه تسخیر شگفت آور از اینکه حیوان بقدرت
الهی براي آنستکه مردم بعظمت و بزرگی یاد کنند خدا را براي آنکه هدایت فرموده آنها را بکیفیّت تسخیر حیوانات و طریقه
تحصیل قربات و بشارت باد نیکوکاران را که از روي اخلاص قربانی میکنند و بخوبی میخورند و بمردم میخورانند و قمّی ره نقل
صفحه 449 از 485
فرموده که مراد از تکبیر بر هدایت گفتن تکبیرات مأثوره در ایام تشریق است بعد از پانزده نماز در منی و ده نماز در غیر آن که
سابقا ذکر شد و خداوند دفع میکند شرّ کفار را از اهل ایمان چون خداوند دوست نمیدارد کسانیرا که در امانت الهی خیانت
نمودند و دین خدا را تغییر دادند و کافر شدند و کفران نعمت کردند و بنام بت قربانی نمودند و نیز ترخیص فرموده و اذن دفاع
بمسلمانان داده که مقاتله نمایند با کفاري که بقتال با ایشان مبادرت مینمایند چون مدّتی مسلمانان مظلوم شدند و اجازه دفاع از
تعدّیات کفّار بآنها نداشتند تا پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هجرت فرمود از مکّه بمدینه و اینکه آیه نازل شد چنانچه در مجمع
از امام باقر علیه السّلام قریب باین مضمون را نقل نموده ولی قمی ره نقل فرموده که نازل شد در باره علی علیه السّلام و جعفر و
حمزه و جاري شد در امّت و از امام صادق علیه السّلام بخروج امام زمان و خونخواهی سید الشهداء علیه السّلام تفسیر شده و
منافاتی ندارد و در هر حال خداوند قادر بر نصرت اهل ایمان بوده و هست و خواهد بود و بوعده خود وفا کرده و میکند و ایشان
کسانی هستند که از تعدّیات کفّار ناچار شدند بخروج از وطن و خانههاشان و هجرت نمودند از مکّه بمدینه بدون آنکه کسی بر
آنها حقّی داشته باشد و اینکه اخراج بنا حق نبود مگر براي آنکه [ صفحه 610 ] ایشان میگفتند پروردگار ما خداي یگانه است نه
بتهائیکه مشرکین مکّه قائل بخدائی و معبودیّت آنها بودند و در بعضی از روایات بخروج ائمه اطهار از اوطان خودشان بظلم ظالمین
و حضرت سید الشهداء علیه السّلام از تعدي یزید پلید تفسیر شده و اگر نبود اینکه ترخیص الهی و دفع نمودن خداوند شر کفار را
از مسلمانان و غلبه دادن ایشانرا بر آنها در ازمنه سابقه و لاحقه هر آینه خراب و ویران میشد صومعهها که دیرهاي رهبانان و عبّاد در
کوهها و بیابانها است و کلیساهاي نصاري و کنائس یهود که آنرا صلاة بضم لام مینامیدند براي آنکه مکان نماز بوده و صلوات
جمع آنست در مجمع از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که آنرا بضم صاد و لام قرائت فرموده است و مساجد مسلمانان که نام
خدا در آنمساجد یا در آن اماکن زیاد برده میشود چون اهل شرك احترام اینکه معابد را نگاه نمیداشتند و خداوند هر کس دین او
را یاري کند یاري خواهد فرمود چون قادر و قاهر و توانا و مقتدر است و ایشان کسانی هستند که اگر خداوند قدرت و سلطنت
کامل بآنان عطا فرماید در روي زمین بر پا میدارند نماز را و میدهند زکوة را و امر بمعروف و نهی از منکر میکنند و هر امر و ملک
و سلطنت و قدرتی منتهی بخدا میشود و جز او قادر و غالب و عزیز و مقتدري باقی و برقرار نخواهد ماند و در روایات ائمه اطهار
اینکه جماعت بآل محمّد علیهم - السلام و امام زمان و اصحاب آنحضرت تفسیر شده و معلوم است که افراد کامله آنذوات مقدّسه
میباشند و سلطنت حقّه الهیّه و امر بمعروف و نهی از منکر بنحو اکمل در زمان ظهور امام زمان علیه السّلام خواهد بود ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 42 تا 46
اشاره
وَ إِن یُکَذِّبُوكَ فَقَد کَذَّبَت قَبلَهُم قَوم نُوح وَ عادٌ وَ ثَمُودُ [ 42 ] وَ قَوم إِبراهِیمَ وَ قَوم لُوطٍ [ 43 ] وَ أَصحاب مَدیَنَ وَ کُذِّبَ مُوسی فَأَملَیتُ
لِلکافِرِینَ ثُم أَخَذتُهُم فَکَیفَ کانَ نَکِیرِ [ 44 ] فَکَأَیِّن مِن قَریَۀٍ أَهلَکناها وَ هِیَ ظالِمَۀٌ فَهِیَ خاوِیَۀٌ عَلی عُرُوشِها وَ بِئرٍ مُعَطَّلَۀٍ وَ قَصرٍ مَشِیدٍ
45 ] أَ فَلَم یَسِیرُوا فِی الأَرض فَتَکُونَ لَهُم قُلُوب یَعقِلُونَ بِها أَو آذانٌ یَسمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعمَی الَأبصارُ وَ لکِن تَعمَی القُلُوب الَّتِی فِی ]
566- الصُّدُورِ [ 46 ] -قرآن- 1
ترجمه
- و اگر تکذیب میکنند تو را پس بتحقیق تکذیب کردند پیش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و قوم لوط و اهل مدین
و تکذیب کرده شد موسی پس مهلت دادم مر کافران را پس گرفتم آنها را پس چگونه بود انکار من پس چه بسیار از بلدي که
صفحه 450 از 485
هلاك گردانیدیم آنرا در حالیکه بود ستمکار پس آن فرود آمده بر سقفهایش و چاه معطّل مانده و کوشک بلند آیا پس سیر
نکردند در زمین پس بوده باشد [ صفحه 611 ] مر آنها را دلهائی که تعقّل کنند بآنها یا گوشهائی که بشنوند بآنها پس امر چنین
است که کور نباشد چشمها ولی کور باشد دلها که در سینهها است.
تفسیر
- خداوند متعال براي تسلیت خاطر نبی اکرم باز اشاره باحوال امم سابقه که تکذیب انبیاء عظام را نمودند فرموده باین تقریب که
اگر کفّار قریش و مشرکین مکّه تو را تکذیب نمایند دلتنگ مباش چون پیشینیان آنها که قوم نوح و عاد و ثمود باشند پیغمبران
خودشان را که حضرت نوح و هود و صالح علیهم السلام بودند تکذیب کردند و نیاکان آنها که قوم ابراهیم و قوم لوط و اهل شهر
مدین بودند انبیاء عظامی را مانند حضرت ابراهیم و لوط و شعیب علیهم السلام تکذیب نمودند و حضرت موسی با آنمعجزات
باهرات بتکذیب قبطیان که فرعون و آل او بودند گرفتار شد و من بآنها مهلت دادم تا مدّت آنها بپایان رسید پس ناگهان گرفتم و
بعذابهاي گوناگون گرفتارشان نمودم پس چگونه بود انکار و ناپسندي من اعمال آنها را که موجب تغییر نعمت بمحنت و حیات
بممات و عمارت بخراب شد چنانچه مفسّرین فرمودهاند یا چگونه بود انکار و ناپسندي من اعمال آنها را که موجب تغییر نعمت
بمحنت و حیات بممات و عمارت بخراب شد چنانچه مفسّرین فرمودهاند یا چگونه بود آنکار آنها وحدانیّت من و نبوّت پیغمبران مرا
که موجب تغییرات مذکوره گردید و حقیر احتمال دادم چون نکیر اسم مصدر بمعناي انکار است و اضافه بفاعل یا مفعول شده و
چه بسا آبادي و عمرانی که هلاك کردیم یا هلاك کردم آنرا چون اهلکتها نیز قرائت شده و انسب است با املیت که در آیه قبل
است یعنی اهل آنرا چون ستمکار بودند بخود و غیر و اکنون دیوارهاي آنعمارات افتاده روي سقفهاي آنها که قبلا خراب شده بود
بر سرشان و چه بسا چاه بیکار افتاده و کوشک بلند یا گچ کاري شده که بیصاحب مانده و صاحبان آنها از بین رفته و نابود شدند
و آثار آنها باقی است چرا مسافرت نمیکنند تا اینکه آثار را ببینند و دل بینا و گوش شنوا پیدا کنند و مواعید انبیاء را سرسري
نپندارند چون در بلاد شام و یمن اینکه آثار مشهود میشود و همانا حکایت از اینکه قرار است که در اینکه موارد چشمها کور
نمیشود ولی دلها که در سینهها جاي دارد کور میگردد و کوري باطنی بدتر از کوري ظاهري است و اینها که انبیاء را تکذیب کرده
و میکنند دلهاشان کور است که در درون آنها جاي دارد نه دیدههاشان که در سرهاشان قرار گرفته چون نظر ننمودند در ادلّه
توحید و رسالت [ صفحه 612 ] تا دلشان بنور معرفت روشن شود بلکه فرو رفتند در متابعت هوي و تقلید آباء تا چشم دلشان کور
شد و از سعادت دنیا و آخرت محروم گشتند و ضمیر در کلمه فانّها راجع بقصّه است یا راجع بأبصار و مفسّر بآن و در اخبار اهل
بیت اطهار بئر معطّله بعالمی که مردم از علم او منتفع نمیشوند و بامام صامت و غائب و قصر مشید بامام ظاهر ناطق مانند امیر
المؤمنین علیه السّلام تفسیر شده و مناسبت علم که موجب حیات ارواح است با آب که مایه زندگی ابدان است و قصر بلند یا سفید
کاري شده با مقام رفیع امام ظاهر ناطق و متروك ماندن چاه با مهجور و مستور بودن عالم و امام محتاج به بیان نیست و در خصال
از امام سجاد علیه السّلام نقل نموده که همانا از براي بنده چهار چشم است دو چشم براي دیدن امر دین و دنیاي او است و دو چشم
براي دیدن امر آخرت او و چون خدا براي بندهئی خیر خواسته باشد باز فرماید براي او دو چشم قلبش را پس ببیند بآن دو عالم
غیب و امر آخرت خود را و چون خواسته باشد براي او غیر از آنرا قلب او را بحال خود واگذار میفرماید و در دو روایت از صادقین
علیهما- السلام به اینکه معنی اشاره شده با تصریح بآنکه باز شدن دو چشم قلب مخصوص بشیعیان ائمه اطهار است و کوري حقیقی
کوري قلب است ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 47 تا 51
صفحه 451 از 485
اشاره
وَ یَستَعجِلُونَکَ بِالعَذاب وَ لَن یُخلِفَ اللّه وَعدَه وَ إِن یَوماً عِندَ رَبِّکَ کَأَلف سَنَۀٍ مِمّا تَعُدُّونَ [ 47 ] وَ کَأَیِّن مِن قَریَۀٍ أَملَیت لَها وَ هِیَ
ظالِمَۀٌ ثُم أَخَذتُها وَ إِلَی المَصِیرُ [ 48 ] قُل یا أَیُّهَا النّاس إِنَّما أَنَا لَکُم نَذِیرٌ مُبِین [ 49 ] فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات لَهُم مَغفِرَةٌ وَ رِزقٌ
477- کَرِیم [ 50 ] وَ الَّذِینَ سَعَوا فِی آیاتِنا مُعاجِزِینَ أُولئِکَ أَصحاب الجَحِیم [ 51 ] -قرآن- 1
ترجمه
- و بتعجیل میخواهند از تو عذاب را و هرگز خلف نکند خدا وعده خود را و همانا روزي نزد پروردگار تو مانند هزار سال است از
آنچه میشمارید و چه بسیار از بلدي که مهلت دادم مر آنرا و حال آنکه بود ستمکار پس گرفتم آنرا و بسوي من است بازگشت بگو
ایمردم جز اینکه نیست که منم مر شما را بیم دهنده آشکار کننده پس آنانکه ایمان آوردند و کردند کارهاي شایسته مر ایشانرا
است آمرزش و روزي ستوده و آنانکه کوشش نمودند در آیات ما براي آنکه عاجز- کنندگان ما باشند آنگروه اهل دوزخند.
تفسیر
- قمّی ره فرموده که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بکفار وعده عذاب داد و آنها گفتند کجا است آن عذاب پس عجله نمودند
در آن و معلوم است که خداوند [ صفحه 613 ] هرگز از وعده خود تخلّف نمیکند چنانچه در جنگ بدر معذب شدند و از إبن -
عباس ره اینمعنی نقل شده و یک روز نزد خدا از روزهاي آخرت چنانچه جمعی از مفسرین گفتهاند و از بعضی روایات استفاده
میشود مانند هزار سال دنیا است در طول مدّت یا شدّت عذاب پس نباید تعجیل در چنین عذاب طولانی یا شدیدي داشته باشند ولی
اینمعنی خلاف ظاهر است چون نظر بآثار و آیات سابقه مراد از عذاب دنیوي است و کفار تأخیر آنرا اماره بر نازل نشدن آن قرار
داده بودند و باین استعجال استهزاء مینمودند لذا بنظر حقیر ظاهر آیه شریفه آنستکه یکروز نزد خداوند نظر بحلم و صبر او و حضور
ازمان و اشیاء نزدش مانند هزار سال است بحساب شما یعنی هزار سال شما مانند یکروز است پیش او پس اگر وعده عذاب او بتأخیر
افتد شما اماره بر عدم نزول آن قرار ندهید و چون او میداند کسی نمیتواند از حیطه تصرّفش خارج شود و قدرت او همیشه باقی
است تعجیل در عقوبت نمیفرماید و براي تسجیل امر باز اشاره باحوال امم سابقه فرموده که آنها هم مانند شما ستمکار بودند بر خود
و پیغمبرانشان و ما مهلت دادیم بآنها و پس از چندي عذاب را بر آنها وارد نمودیم که مفرّي بر ایشان نبود و برگشت تمام خلائق
بحکم خداوند است و به پیغمبر خود دستور فرموده که بمردم بفرماید که من فقط موظّفم شما را با ادلّه و براهین واضحه از خداوند
و عذابش بترسانم دیگر تعجیل و تأخیر آن منوط بمصلحتی است که خدا میداند پس کسانیکه داراي ایمان و اعمال صالحه باشند
مشمول رحمت و مغفرت الهیّه خواهند شد و روزي آنها بخوبی و خوشی با عزت و احترام و فضیلت تمام بایشان خواهد رسید و
کسانیکه سعی و کوشش نمودند از روي تعصّب و عناد براي اخفاء نور حق و ردّ آیات محکمات خدا بمجادله و مغالطه براي آنکه
عاجز نمایند بگمان خودشان خدا و پیغمبر او را از رواج دین حق در آتش سوزان جایگیر خواهند بود و کلمه معاجزین مأخوذ از
عاجز بمعناي سابق است و بمناسبت آنکه هر یک از دو نفر که مسابقه مینمایند میخواهند دیگري را عاجز نمایند استعمال شده و
بعضی معجزّین بتشدید قرائت نمودهاند و بباز دارندگان مردم از متابعت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و نسبت دهندگان ایشان
[ را بعجز و غیره ترجمه و تفسیر شده است. [ صفحه 614
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 52 تا 55
صفحه 452 از 485
اشاره
وَ ما أَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسُول وَ لا نَبِیٍّ إِلاّ إِذا تَمَنّی أَلقَی الشَّیطان فِی أُمنِیَّتِه فَیَنسَ خ اللّه ما یُلقِی الشَّیطان ثُم یُحکِم اللّه آیاتِه وَ اللّهُ
عَلِیم حَکِیم [ 52 ] لِیَجعَلَ ما یُلقِی الشَّیطان فِتنَۀً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَض وَ القاسِیَۀِ قُلُوبُهُم وَ إِن الظّالِمِینَ لَفِی شِقاق بَعِیدٍ [ 53 ] وَ لِیَعلَمَ
الَّذِینَ أُوتُوا العِلمَ أَنَّه الحَقُّ مِن رَبِّکَ فَیُؤمِنُوا بِه فَتُخبِتَ لَه قُلُوبُهُم وَ إِن اللّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلی صِ راطٍ مُستَقِیم [ 54 ] وَ لا یَزال الَّذِینَ
714- کَفَرُوا فِی مِریَۀٍ مِنه حَتّی تَأتِیَهُم السّاعَۀُ بَغتَۀً أَو یَأتِیَهُم عَذاب یَوم عَقِیم [ 55 ] -قرآن- 1
ترجمه
- و نفرستادیم پیش از تو هیچ پیغمبر و نه خبر آورندهئی را مگر آنکه وقتی آرزو کرد وارد نمود شیطان در آرزویش پس زائل
نماید خدا آنچه را وارد کند شیطان و بعدا محکم فرماید خدا دلائل خود را و خدا داناي درست کار است تا بگرداند آنچه را وارد
میکند شیطان آزمایش براي آنانکه در دلهاشان بیماري است و آنانکه سخت باشد دلهاشان و همانا ستمکاران هر آینه باشند در
خلافی دور از حق و تا بدانند آنانکه داده شدند دانش را که آن حق است از پروردگار تو پس ایمان آورند بآن و نرم شود براي آن
دلهاشان و همانا خدا هر آینه راه نماینده است آنانرا که ایمان آوردند بسوي راه راست و همیشه باشند آنانکه کافر شدند در شکّی
از آن تا بیاید ایشانرا قیامت ناگهان یا بیاید آنها را عذاب روزي بیمانند.
تفسیر
- چون از آیه قبل مستفاد شد که کفار کوشش مینمایند پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را از ترویج دین و نشر احکام الهی عاجز
نمایند بردّ آیات و القاء شبهات، خداوند براي تسلیت خاطر آنحضرت و اطمینان قلب شریفش به پیشرفت اسلام و تأیید الهی
میفرماید که ما پیش از تو هیچ پیغامآور از جانب خدا و خبر دهنده بوحی و الهام و منام را نفرستادیم مگر آنکه چون تمنّا و آرزوي
رواج دین و پیشرفت امر خود را نمود شیطان القاء شبهات و ایجاد موانع کرد در حصول مرام و تحقق آرزو و تمنّاي او و بوساوس
گوناگون وادار نمود اتباع خود را که سنگها در راه پیشرفت دین حق انداختند ولی بناي خداوند بر اینکه است که نسخ و محو و
زائل میگرداند القائات و شبهات و کارشکنیهاي شیطان و اتباع او را پس محکم و ثابت میکند آیات و دلائل توحید خود و نبوّت
پیغمبران را چون خدا دانا است بمنویّات و آمال انبیا و راه اثبات آن و دفع شبهات و مکر معاندین از جوانب آن و اعمال او متین و
از روي حکمت است و اینکه شیطان را مسلّط بر اینکه امور نموده براي آنستکه [ صفحه 615 ] بالقائات او آزمایش فرماید کسانیرا
که در دلهاشان مرض شک و نفاق و تعصّب و عناد است و باین جهت قساوت قلب پیدا کردهاند که سخن حق در آنها اثر نمیکند و
دلائل واضحه را انکار میکنند و براي ردّ آن کوشش مینمایند و آن ستمکاران بر خودشان و خلق بکلّی دور از حق و حقیقتند که
گویا حق در جانبی و شقّی و آنها در شق و جانب دیگر جاي دارند و تا صاحبان علم و معرفت و دلهاي پاك از عناد و ملعنت بدانند
آنچه تو آوردي حق است از طرف پروردگارت و ایمان بیاورند بآن و دلهاشان خاضع و خاشع شود براي قبول آن و خداوند هدایت
کننده است اهل ایمان را براه راست چون وقتی اشخاص معاند و لجوج اشکالات و ایرادات خود را نمودند و بطلان آنها واضح و
آشکار گشت هم خبث طینت آنها ظاهر میگردد و هم اشخاص منصف کاملا بحق آشنا و مذعن میگردند و در مقام اطاعت و انقیاد
بر میآیند ولی کسانیکه وساوس شیطانیّه در قلوب آنها مستقرّ و جاي گیر شده محال است از شک و شبهه بیرون آیند تا قیامت بر پا
شود ناگهان یا عذابی بر آنها نازل شود که در دنیا مثل و مانند نداشته باشد اینکه خلاصه مستفاد از ظاهر آیات شریفه است بنظر
صفحه 453 از 485
حقیر و بنابراین تمنّی بمعناي حقیقی شایع خود باقی و مناسبت آن با کلام سابق محفوظ است ولی جمعی از مفسرین نظر بروایت
اهل سنّت در شأن نزول اینکه آیات تمنّی را بمعناي تلاوت گرفته و فرمودهاند پیغمبر اکرم مشغول نماز و تلاوت سوره النّجم بود در
مسجد الحرام و قریش حاضر بودند چون رسید بآیه أَ فَرَأَیتُم اللّاتَ وَ العُزّي وَ مَناةَ الثّالِثَۀَ الأُخري شیطان یا یکی از کفّار که عادت
داشت براي اشتباه کاري جملاتی را داخل در کلام آنحضرت نماید اضافه نمود تلک الغرانیق العلی و انّ شفاعتهن لترجی و چون
اینکه دو جمله مشعر بمدح بتها و بر وفق عقیده کفّار بود که آنها را اشیاء خوب جمیل بلند مرتبه میدانستند و بشفاعتشان معتقد و
امیدوار بودند خوشحال شدند و با پیغمبر سجده کردند بتصوّر آنکه ایندو جمله کلام پیغمبر است چون غرانیق جمع غرنوق بمعناي
حسن و جمیل است و خداوند باین آیه محو و ابطال فرمود القاء شیطان را که مستقلا یا بتوسط آنمشرك نموده بود در کلام
آنحضرت و محکم و ثابت فرمود بقیّه سوره را بطوریکه جاي تردید و شک براي اهل ایمان باقی نماند در کلام خدا و رسول ولی
1546 [ صفحه 616 ] ماندند تا بجزاي خود رسیدند و اینکه امتحان و ابتلائی بود از - کفّار بحال شک و شبهه باقی -قرآن- 1479
خداوند نسبت بکفّار که مرض و قساوت قلب آنها بآن مکشوف گردید و تسلیتی شد براي پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که
معلوم گشت با سایر انبیاء هم کفّار اینکه معاملات را مینمودند بالقاء شیطان اینکه خلاصه بعضی از توجیهات و تأویلاتی است که
علماء امامیّه بعد از تضعیف در روایت اهل سنّت نمودهاند و چون اصل آن قبیح و شرمآور بود حقیر از نقل و نشرش خودداري
کردم ولی قمّی ره در شأن نزول اینکه آیات روایتی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده و نسبت بامامیه داده که خلاصهاش
آنستکه یکروز پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم احتیاج بطعامی پیدا کرد و یکی از انصار براي آنحضرت بزودي بره بریانی تهیّه و
حاضر نمود و چون چشم او بآن افتاد آرزو فرمود که امیر المؤمنین و حضرت زهراء و حسنین علیهم السلام هم باشند و از آن تناول
نمایند ناگاه ابو بکر و عمر حاضر شدند و بعد از آن دو امیر المؤمنین علیه السّلام آمد پس اینکه آیات نازل شد که دلالت دارد بر
آنکه آن دو از القائات شیطان بودند و براي فتنه و آزمایش مردم وجود پیدا کردند و خداوند آنها را محو و نابود فرماید و امیر
المؤمنین علیه السّلام را اثبات و احکام و آثارش را مستقرّ و مستدام دارد و معلوم است که اینکه مورد یکی از مصادیق جلیّه ظاهر
آیات شریفه است و منافات با بیانیکه ابتدا بذکر آنشد ندارد و اللّه اعلم و در فرق میان رسول و نبی اقوال و روایاتی ذکر شده که
بنظر حقیر راجع بفرق لغوي میان آن دو است چون رسول بمعناي پیغام آورنده و نبی بمعناي خبر دهنده است و فرق است میان
آنکه کسی از جانب کسی پیغام بیاورد یا آنکه از کسی خبر بیاورد چون آن میگوید او چنین گفته که من بشما بگویم و اینکه
میگوید او چنین گفته و بنابراین رسول اخص و نبی اعم است و محتاج به بیان فرق نیست بلی گاهی نبی مأخوذ از نبوت بمعناي
رفعت است و در رفیع استعمال میشود و آن غیر از معناي معهود و متعارف و دائر در السنه و افواه است و ضمائر در انّه و به و له و
منه یا راجع بمحکم مستفاد از یحکم اللّه آیاته است یا بقرآن و دین اسلام که از مقام استفاده میشود و مأمول پیغمبر رواج آن دو
[ است و عقیم اصلا بمعناي نازاینده است و اینجا در روز بیمانند در شدت و سختی استعمال شده. [ صفحه 617
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 56 تا 62
اشاره
المُلک یَومَئِذٍ لِلّه یَحکُم بَینَهُم فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات فِی جَنّات النَّعِیم [ 56 ] وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَ ذَّبُوا بِآیاتِنا فَأُولئِکَ لَهُم
عَذاب مُهِین [ 57 ] وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیل اللّه ثُم قُتِلُوا أَو ماتُوا لَیَرزُقَنَّهُم اللّه رِزقاً حَسَ ناً وَ إِن اللّهَ لَهُوَ خَیرُ الرّازِقِینَ [ 58 ] لَیُدخِلَنَّهُم
- [ مُدخَلًا یَرضَ ونَه وَ إِن اللّهَ لَعَلِیم حَلِیم [ 59 ] ذلِکَ وَ مَن عاقَبَ بِمِثل ما عُوقِبَ بِه ثُم بُغِیَ عَلَیه لَیَنصُ رَنَّه اللّه إِن اللّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ [ 60
589 ذلِکَ بِأَن اللّهَ یُولِج اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِج النَّهارَ فِی اللَّیل وَ أَن اللّهَ سَمِیع بَصِ یرٌ [ 61 ] ذلِکَ بِأَن اللّهَ هُوَ الحَقُّ وَ أَن ما - قرآن- 1
صفحه 454 از 485
273- یَدعُونَ مِن دُونِه هُوَ الباطِل وَ أَن اللّهَ هُوَ العَلِیُّ الکَبِیرُ [ 62 ] -قرآن- 1
ترجمه
- پادشاهی در چنین روز براي خدا است حکم میکند میان آنها پس آنانکه گرویدند و بجا آوردند کارهاي شایسته را باشند در
بوستانهاي پر نعمت و آنانکه کافر شدند و تکذیب نمودند آیتهاي ما را پس آنگروه مر آنها را است عذابی خوار کننده و آنانکه
هجرت نمودند در راه خدا پس کشته شدند یا مردند هر آینه روزي دهد البتّه ایشانرا خدا روزي نیکوئی و همانا خدا هر آینه او
است بهترین روزي دهندگان هر آینه در آورد ایشانرا در جایگاهی که میپسندند آنرا و همانا خدا هر آینه داناي بردبار است امر از
اینکه قرار است و کسیکه عقوبت نماید بمانند آنچه عقوبت شده بآن پس ستم شود بر او هر آینه یاري میکند او را خدا بدرستیکه
خدا هر آینه گذشت کننده آمرزنده است اینکه براي آنستکه خدا داخل میکند شب را در روز و داخل میکند روز را در شب و
آنکه خدا شنواي بینا است اینکه براي آنستکه خدا او است حق و آنکه آنچه را میخوانند غیر از او آن باطل است و آنکه خدا او
است بلند مرتبه بزرگ.
تفسیر
- خداوند متعال بمناسبت ذکر قیامت در آیه سابقه شمّهئی از اوصاف آنروز را بیان فرموده باین تقریب که در چنین روز پادشاهی و
فرمانفرمائی مخصوص بذات اقدس احدیّت است پس حکم میفرماید میان مردم بعدل کسانیرا که در دنیا داراي عقائد حقّه و اعمال
صالحه بودند در بهشت عنبر سرشت که باغهائی است مملوّ از نعمت بیرنج و محنت جاي میدهد و کسانیرا که کافر شدند و
تکذیب نمودند آیات الهی را که از آن جمله امیر المؤمنین و اولاد طاهرین او است بعذابیکه خوار و ذلیل کننده آنها است گرفتار
میفرماید و از جمله اعمال صالحه بعد از ایمان بخدا و رسول و اولیاء او هجرت و مفارقت از اوطان است براي رضاي خدا خواه با
پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باشد خواه با امام علیه السّلام خواه براي آن باشد که در وطن نتواند بوظیفه [ صفحه 618 ] دینی
خود عمل نماید خواه براي آنکه عمل بتکلیف دینی متوقف بر مسافرت باشد مانند جهاد و طلب علم و زیارت اماکن مقدسه پس
اگر در آنراه کشته شود یا بمیرد خداوند باو روزي خوبی عطا میفرماید که چشم از آن بر ندارد براي خوبی او و خداوند بهترین
روزي دهندگان است چون رزقش بیحساب است و ظاهرا اینکه در عالم برزخ باشد چون بعدا فرموده داخل میفرماید ایشانرا البتّه در
منزلی که پسند آنها است زیرا هر چه دلشان بخواهد و چشمشان از آن لذّت برد در آنجا موجود است اینکه در صورتی است که
مدخل اسم مکان باشد و بفتح میم نیز قرائت شده و اگر مصدر باشد باید بکیفیّت دخول در بهشت و استقبال ملائکه و حور العین و
سایر تشریفات ورودي مؤمن حمل شود که موجب خوشنودي او خواهد شد و خداوند عالم باحوال بندگان است از خوب و بد و
تعجیل در عقوبت آنها نمیفرماید و در جوامع روایت نموده که بحضرت رسول عرضه داشتند ما دانستیم ثواب کسانیرا که در رکاب
مبارك شهید شدند و جهاد نمودیم با تو مانند ایشان آیا براي ما هم اجري هست اگر بمیریم در رکاب تو پس اینکه آیه و آیه قبل
نازل شد پس از اینکه خداوند تسجیل فرمود مطالب سابقه را بکلمه ذالک که در مقام تقریر و تأکید استعمال میشود و ترجمه آن
گذشت و بیان فرمود که کسیکه عقوبت و تلافی نماید از تعدي و جوري که باو شده بمانند آن نه زیادتر اگر آنشخص باز مورد
تعدي و ستم گردید البتّه خدا یاري میفرماید او را و اگر خطائی از او سر زده باشد در مقام قصاص براي آنکه سهوا تجاوزي از حدّ
نموده باشد یا آنکه عفو نکرده با آنکه عفو مستحب است و ترك آن سزاوار نیست خداوند از او میگذرد چون اهل عفو و مغفرت
است و تعبیر بعقوبت در دو جا براي جور شدن کلام است و در بدیع آنرا ازدواج گویند و الا آنچه اوّل واقع میشود عقوبت نیست و
صفحه 455 از 485
بعضی گفتهاند جمعی از مشرکین در اواخر ماه محرّم بجمعی از مسلمانان حمله نمودند و آنها ناچار بدفاع شدند و غلبه کردند ولی
دلتنگ شدند که مبادا تقصیر کرده باشند لذا اینکه آیه نازل شد ولی قمّی ره فرموده اینکه آیه در باره پیغمبر و اهل بیت اطهار او
نازل شده که اولا کفّار او را بظلم و تعدّي از مکّه معظّمه اخراج نمودند و آنحضرت در بدر تلافی فرمود و آنها [ صفحه 619 ] بعدا
از اهل بیت او انتقام کشیدند و یزید پلید در اشعار خود به اینکه معنی تصریح نمود و اینکه ظلمی بود که از آنها بر تلافی کننده از
ظلم واقع شد و خداوند او را بوجود امام قائم یاري خواهد فرمود و اینکه براي آنستکه خداوند بر هر امري قادر است و چنانچه دائما
از دقائق و آنات شب میکاهد و داخل در روز میکند و از روز داخل در شب میفرماید میتواند روز روشن ظالم را مانند شب تار
نماید و انتقام مظلوم را هر وقت باشد از او بکشد و خدا میشنود دعاي مظلوم را و میبیند تعدّي ظالم و تجاوز منتقم و عدم تجاوز او
را و اینکه قدرت و قوّت و عظمت براي آنستکه او حق ثابت موجود و غیر او باطل متزلزل نابود است و او برتر و بالاتر است از آنکه
شریک داشته باشد و بزرگی او بوصف در نمیآید ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 63 تا 66
اشاره
أَ لَم تَرَ أَن اللّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصبِح الَأرض مُخ َ ض رَّةً إِن اللّهَ لَطِیف خَبِیرٌ [ 63 ] لَه ما فِی السَّماوات وَ ما فِی الَأرض وَ إِن اللّهَ لَهُوَ
الغَنِیُّ الحَمِیدُ [ 64 ] أَ لَم تَرَ أَن اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی الأَرض وَ الفُلکَ تَجرِي فِی البَحرِ بِأَمرِه وَ یُمسِک السَّماءَ أَن تَقَعَ عَلَی الَأرض إِلاّ
542- بِإِذنِه إِن اللّهَ بِالنّاس لَرَؤُف رَحِیم [ 65 ] وَ هُوَ الَّذِي أَحیاکُم ثُم یُمِیتُکُم ثُم یُحیِیکُم إِن الإِنسانَ لَکَفُورٌ [ 66 ] -قرآن- 1
ترجمه
- آیا ندیدي که خدا نازل نمود از آسمان آب را پس میگردد زمین سبز همانا خدا باریک بین آگاه است مر او را است آنچه در
آسمانها و آنچه در زمین است و همانا خدا هر آینه او است بینیاز ستوده آیا ندیدي که خدا رام کرد از براي شما آنچه را در زمین
است و کشتی را که میرود در دریا بفرمان او و نگاه میدارد آسمانرا از آنکه بیفتد بر زمین مگر بدستور او همانا خدا بمردم هر آینه
با رأفت و مهربان است و او است آنکه زنده کرد شما را پس میمیراند شما را پس زنده میکند شما را همانا انسان هر آینه ناسپاس
است.
تفسیر
- خداوند براي تقریر و اثبات نعمت و قدرت خود بر بندگان سؤال فرموده که آیا ندیدي که خداوند باران رحمت بیحساب خود را
از آسمان سرازیر فرموده تا در بسیط زمین فرش زمرّدین بگستراند و اینکه از صیغه انزل که ماضی است بتصبح که مضارع است
عدول فرموده براي دلالت بر تجدّد و حدوث خرّمی است در زمانی بعد از زمانی و اخیرا اشاره فرموده بمقام لطف و مرحمت خود
نسبت به بندگان و احاطه علمیّه بر دقائق و رموز و آگاهی خود از هر امر آشکار و مرموز و مخلوق و مملوك او است بملکیت حقّه
حقیقیّه آنچه در آسمانها و زمین است و [ صفحه 620 ] همه آنها بخدا نیازمندند و او از همه بینیاز و او است مستوجب حمد و
مستحق ثنا در ذات و صفات و افعال و نیز پرستش فرموده براي تقریر از تسخیر موجودات ارضیّه از قبیل حیوانات سواري و بارکش
و غیرها که خداوند آنها را رام و ذلیل فرموده براي انسان که از منافع گوناگونشان استفاده و شکر گذاري نمایند و از تسخیر کشتیها
صفحه 456 از 485
براي انسان که بأمر و فرمان الهی در دریا سیر میکنند باراده و اختیار کشتیبان بنابر آنکه و الفلک عطف بما فی الارض شود ولی
محتمل است عطف بر اللّه باشد و بنابراین مراد آنستکه آیا ندیدي کشتی را که سیر میکند در دریا بفرمان خدا و کلمه فلک ممکن
است مفرد باشد و محتمل است جمع و در صورت افراد هم واحد و جمع در آن یکسان است مانند سایر اسماء اجناس و خداوند
حافظ و نگهدار آسمان و موجودات علویّه است از آنکه سقوط نمایند و بیفتند بر زمین مگر آنکه خواسته باشد خدا که البتّه در
آنحال سقوط خواهند نمود و در اکمال از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل نموده که بعد از ذکر اسماء شریفه ائمه اثنی عشر
فرمود و کسیکه منکر آنها یا یکی از آنها شود منکر من شده بواسطه وجود ایشان نگهمیدارد خدا آسمانرا از آنکه بیفتد بر زمین
مگر بفرمان او و بوجود ایشان باز میدارد زمین را از آنکه بیندازد اهلش را و اینکه براي کمال رأفت و رحمت خداوند است بر
بندگان و او آنچنان کسی است که زنده کرد بدوا مردم را از خاك و خوراك و نطفه مرده و بعدا میمیراند آنها را و باز در آخرت
زنده میکند براي پاداش اعمال ولی آدمیزاد بالطّبع کفران نعمت خدا را مینماید و متمایل بمعصیت و ناسپاسی است با آن که نعم او
ظاهر است ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 67 تا 70
اشاره
لِکُل أُمَّۀٍ جَعَلنا مَنسَ کاً هُم ناسِکُوه فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الَأمرِ وَ ادعُ إِلی رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلی هُديً مُستَقِیم [ 67 ] وَ إِن جادَلُوكَ فَقُل اللّه أَعلَمُ
بِما تَعمَلُونَ [ 68 ] اللّه یَحکُم بَینَکُم یَومَ القِیامَۀِ فِیما کُنتُم فِیه تَختَلِفُونَ [ 69 ] أَ لَم تَعلَم أَن اللّهَ یَعلَم ما فِی السَّماءِ وَ الَأرض إِن ذلِکَ فِی
437- کِتاب إِن ذلِکَ عَلَی اللّه یَسِیرٌ [ 70 ] -قرآن- 1
ترجمه
- از براي هر امّتی قرار دادیم طریقهئی که آنها میپیمایند آنرا پس نباید نزاع کنند البتّه با تو در کار و بخوان بسوي پروردگارت
همانا تو ثابتی بر راه راست و اگر مجادله کنند با تو پس بگو خدا داناتر است بآنچه میکنید خدا حکم میکند میان شما روز قیامت
در آنچه بودید که در آن اختلاف میکردید آیا [ صفحه 621 ] ندانستی که خدا میداند آنچه در آسمانها و زمین است همانا آن در
نوشتهئی است همانا آن براي خدا آسان است.
تفسیر
- در جوامع نقل نموده که بدیل بن ورقا و غیر او از کفّار خزاعه بمسلمانان گفتند شما چرا کشته خودتان را میخورید و کشته خدا
را نمیخورید یعنی مردار را پس اینکه آیه نازل شد که دلالت دارد بر آنکه خداوند براي هر قوم و جماعتی طریقه و شریعت و دینی
قرار داده که آنها پیروي از آن نمایند مادامی که منسوخ بشریعت و دین بعد از آن نشده پس نباید امم سابقه نزاع و جدال نمایند با
تو در امر دین چون دین تو ناسخ ادیان است و باید تو مردم را دعوت بتوحید و دین اسلام نمائی که طریق هدایت الهی امروز همان
راه راست صاف مستقیمی است که تو میپیمائی و با آن که واضح است که گوشت مردار پلید است و خدا آن را حلال نمیکند اگر
در آن یا غیر آن با تو مجادله نمایند بگو خدا داناتر است بأعمال شما از مخاصمه و جدال و غیره و حکم میکند میان شما روز
قیامت در آنچه مورد اختلاف شما باشد از امر دین و بمجازات میرساند کسانی را که مجادله بباطل نمودند و نسبت بخدا دادند
صفحه 457 از 485
حکمی را که او نفرموده است و تکرار لفظ جلاله ظاهرا براي تسجیل و تجلیل است پس خطاب به پیغمبر اکرم فرموده با آن که
مراد مردمند که آیا نمیدانی که خداوند میداند تمام موجودات ارضیّه و سماویّه را با خواص و آثار و منافع و مضارشان و همه آنها
قبل از وجودشان در لوح محفوظ علم الهی ثبت و ضبط و مرقوم بوده و هست و کسیرا نمیرسد که در آن چون و چرا نماید و اینکه
احاطه علمی و ثبت در لوح و حفظ آن براي خدا آسان است ..
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 71 تا 74
اشاره
وَ یَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّه ما لَم یُنَزِّل بِه سُلطاناً وَ ما لَیسَ لَهُم بِه عِلم وَ ما لِلظّالِمِینَ مِن نَصِیرٍ [ 71 ] وَ إِذا تُتلی عَلَیهِم آیاتُنا بَیِّنات تَعرِف فِی
وُجُوه الَّذِینَ کَفَرُوا المُنکَرَ یَکادُونَ یَسطُونَ بِالَّذِینَ یَتلُونَ عَلَیهِم آیاتِنا قُل أَ فَأُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکُم النّارُ وَعَدَهَا اللّه الَّذِینَ کَفَرُوا وَ بِئسَ
المَصِیرُ [ 72 ] یا أَیُّهَا النّاس ضُ رِبَ مَثَل فَاستَمِعُوا لَه إِن الَّذِینَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّه لَن یَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَه وَ إِن یَسلُبهُم الذُّبابُ
744- شَیئاً لا یَستَنقِذُوه مِنه ضَعُفَ الطّالِب وَ المَطلُوب [ 73 ] ما قَدَرُوا اللّهَ حَق قَدرِه إِن اللّهَ لَقَوِيٌّ عَزِیزٌ [ 74 ] -قرآن- 1
ترجمه
- و میپرستند غیر از خدا آنچه فرستاده نشد بآن حجّتی و آنچه نیست براي آنها بآن دانشی و نیست براي ستمکاران هیچ یاوري و
چون خوانده شود [ صفحه 622 ] بر آنها آیتهاي ما که واضحات است میشناسی در روي آنان که کافر شدند اثر انکار را نزدیک
باشند که حمله کنند بآنان که میخوانند بر آنها آیتهاي ما را بگو آیا پس خبر دهم شما را ببدتر از آنتان، آتش، وعده داده است آنرا
خدا بآنان که کافر شدند و بد جاي بازگشتی است آن اي مردمان زده شد مثلی پس گوش دهید مر آن را همانا آنان که میخوانید
غیر از خدا هرگز نتوانند آفرید مگسی را و اگر چه اجتماع نمایند بر آن و اگر بر باید از آنها مگس چیزیرا نمیتوانند استرداد کنند
آنرا از او ناتوان باشد عابد و معبود نشناختند خدا را حق شناسائی او همانا خدا هر آینه تواناي ارجمند است.
تفسیر
- خداوند متعال به بیان لطیف دیگري ابطال فرموده عمل اهل شرك را و آن آنستکه اینها میپرستند اشیائی را که دلیلی بر جواز
پرستش آنها نیست و خودشان هم نمیدانند بالفطره و بدون دلیل مانند بدیهیّات استحقاق عبادت آنها را خلاصه آنکه نه دلیلی بر
اثبات خدائی آنها اقامه شده و نه کشفی حاصل گشته براي کسیکه بگوید من یقین دارم اینها مستحق عبادتند بلکه مدرك عملشان
فقط تقلید و تبعیّت از رویّه پیشینیانشان است و البته چنین کسانی ستمکار بخود و خلقند چون ممکن است جمعی هم تقلید از آنها
نمایند و گمراه شوند و روز قیامت کسی نمیتواند یاري نماید آنها را و مانع از دخولشان در جهنّم گردد و اینها بقدري عنود و
حسود و شرورند که وقتی خوانده شود بر آنها آیات ما که دلالت بر فضل تو و اهل بیت اطهارت دارد با آنکه حق بودن آن واضح
است آثار انکار و عناد در رخسار آنها ظاهر و آشکار میگردد بطوریکه نزدیک میشود بآنکه بپرند و حمله کنند بکسانیکه میخوانند
براي آنها آن آیاترا پس بگو آیا خبر دهم شما را بعقوبتی بدتر و ناگوارتر از اینکه کدورت و ملالتی که براي شما از شنیدن آیات
الهی پیدا میشود آن آتش است که خدا وعده داده بکفّار و باز گشتگاه بدي است آتش جهنّم و خداوند اخیرا براي مصوّر و ممثّل
نمودن عجز بتان و ضعف عقل بتپرستان بیان بدیعی فرموده که از آن تعبیر بمثل شده بمناسبت آنکه مقصود از مثل تصویر و حسّی
صفحه 458 از 485
نمودن مطلب است و امر باستماع آن فرموده باین تقریب که آنانکه شما بتپرستان میپرستید که غیر از خداوند یکتایند قادر بر خلق
مگسی [ صفحه 623 ] که حیوان ضعیف کوچکی است نیستند و اگر با یکدیگر متفق و متّحد شوند و کمک کنند نمیتوانند مانند
آن و کمتر از آنرا وجود دهند و اگر فرضا مگسی بر باید از دست و بدن آنها چیزیرا نمیتوانند استنقاذ و استرداد نمایند آن چیز را از
آن مگس با کمال ضعفش و چنین اشیاء بیجان ناتوانی نمیشود خداي توانا باشند و قابل ستایش و پرستش نیستند پس کسانیکه
مانند آنانرا مستحق ستایش و پرستش دانند ضعیف العقل میباشند که طالب و عابد آنهایند و آنان هم ضعیفند که قادر بر خلق
مگسی و گرفتن چیزیکه از آنها ربوده نیستند که معبود و مطلوب اینانند و بعضی طالب و مطلوب را بمعناي سالب و مسلوب
گرفتهاند و بنابراین مراد ضعیف بودن مگس و بتها است و در هر حال همه ضعیفند و ممکن است هر دو معنی مراد باشد که مکرّر
بیان و اثبات جواز آن شده است و اینکه عقائد باطله و اعمال فاسده ناشی است از عدم معرفت بخدا آنطور که سزاوار و حق معرفت
او است و باید و شاید که بندگان پروردگار خود را بشناسند که قادر و قاهر و قوي و عزیز و توانا و ارجمند است و کسی نمیتواند
در برابر او عرض اندام نماید و در کافی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که قریش بتها را بمشک و عنبر آلوده مینمودند و از
براي هر یک محل خاصی از کعبه تعیین کرده بودند و نسبت بآنها تعظیم و تعبّد مخصوصی داشتند پس خداوند مگس سبزي را که
چهار پر داشت فرستاد و تمام آنمشک و عنبرها را خورد و نازل شد یا أَیُّهَا النّاس ضُ رِبَ مَثَل تا آخر و بنابراین ممکن است مراد از
1437- مثل تمثّل خارجی باشد .. -قرآن- 1401
[ [سوره الحج [ 22 ]: آیات 75 تا 78
اشاره
اللّه یَصطَفِی مِنَ المَلائِکَۀِ رُسُلًا وَ مِنَ النّاس إِن اللّهَ سَمِیع بَصِیرٌ [ 75 ] یَعلَم ما بَینَ أَیدِیهِم وَ ما خَلفَهُم وَ إِلَی اللّه تُرجَع الأُمُورُ [ 76 ] یا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارکَعُوا وَ اسجُدُوا وَ اعبُدُوا رَبَّکُم وَ افعَلُوا الخَیرَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ [ 77 ] وَ جاهِدُوا فِی اللّه حَق جِهادِه هُوَ اجتَباکُم وَ ما
جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدِّین مِن حَرَج مِلَّۀَ أَبِیکُم إِبراهِیمَ هُوَ سَمّاکُم المُسلِمِینَ مِن قَبل وَ فِی هذا لِیَکُونَ الرَّسُول شَ هِیداً عَلَیکُم وَ تَکُونُوا
708- شُهَداءَ عَلَی النّاس فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ اعتَصِمُوا بِاللّه هُوَ مَولاکُم فَنِعمَ المَولی وَ نِعمَ النَّصِیرُ [ 78 ] -قرآن- 1
ترجمه
خدا بر میگزیند از ملائکه پیمبرانی و از مردمان همانا خدا شنواي بینا است میداند آنچه را باشد رو برويشان و آنچه را باشد پشت
سرشان و بسوي خدا باز میگردد کارها اي کسانیکه ایمان آوردید رکوع کنید و سجود نمائید و [ صفحه 624 ] بپرستید پروردگار
خود را و بجا آورید کار خیر را باشد که شما رستگار شوید و جهاد نمائید در راه خدا، حق جهاد براي او او برگزید شما را و قرار
نداد بر شما در دین چیز سختی دین پدرتان ابراهیم او نام نهاد شما را مسلمانان از پیش و در اینکه زمان تا باشد پیغمبر گواه بر شما
و باشید شما گواهان بر مردم پس بر پا دارید نماز را و بدهید زکوة را و متوسل شوید بخدا او است صاحب اختیار شما پس خوب
اختیار داري است او و خوب یاوري است.
تفسیر
- خداوند سبحان براي ابلاغ معارف و احکام خود به پیغمبران وسائط و سفرائی از جنس ملائکه اختیار فرموده مانند جبرئیل و براي
صفحه 459 از 485
ابلاغ بسایر خلق از نوع بشر پیغمبرانی که حامل وحی و مبلّغ آن بخلقند برگزیده که افضل و اشرف ایشان محمّد مصطفی پیغمبر
آخر الزمان است و براي ایشان هم اوصیائی اختیار فرموده که مبلّغ و مبیّن و مروّج آنمعارف و احکامند پس همه از یک سر چشمه
آب مینوشند و بیک نور مستنیرند و خداوند شنوا و بینا است باقوال و اعمال همه از وسائط و غیر ایشان میداند گذشته و آینده خلق
را که جلو رو و در دنبال ایشان است و مرجع و مئال تمام آنها و اعمال خوب و بدشان بحکم خدا است لذا خطاب باهل ایمان
واقعی فرموده که رکوع و سجود نمائید در نماز و عبادت کنید پروردگار خود را بهر چه دستور فرموده از سایر عبادات بلکه هر کار
خوب نافعی را انجام دهید مانند نمازهاي مستحب و صله رحم و احسان بپدر و مادر و سایر خلق و حسن سلوك با آنها و هر چه
عقلا و شرعا معروف و پسندیده باشد تا رستگار و بهرهمند شوید در کافی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که خداوند تعالی
واجب فرموده است ایمان را بر اعضاي پسر آدم و تقسیم و تفریق نموده در آنها و واجب فرموده بر صورت، سجود را در شب و روز
اوقات نماز پس فرمودهاي کسانی که ایمان آوردید رکوع کنید و سجود نمائید و اینکه واجب جامعی است بر روي و دو دست و
دو پا و نیز از آن حضرت روایت شده که قرار داده شد تمام خوبیها در خانهئی و قرار داده شد کلید آن زهد در دنیا افسوس که
اینک اینکه خلق پسندیده که مقدمه آن قناعت و نتیجهاش عزّت دنیا و آخرت است بکلّی در میان عوام و خواص متروك و اضداد
آن که حرص و اقبال بدنیا و تهیّه زخارف و تجمّلات خانمانسوز آن است معمول گشته و کلید تمام [ صفحه 625 ] بدیها را براي
خانه ما اجانب بدست آوردهاند و در جوامع از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که در سوره حج دو سجده است اگر
بجا نمیآوري آن دو را تلاوت ننما آن را و بقرینه روایت سابقه که دلالت دارد بر آنکه مراد از امر برکوع و سجود اتیان در نماز
است باید حمل شود بر استحباب و محل آن دور افقهاء امامیّه یفعل ما یشاء در آیات سابقه وَ افعَلُوا الخَیرَ در اینکه آیه قرار دادهاند و
نیز امر فرموده بجهاد در راه خدا بطوریکه باید و شاید و حق آن است با دشمنان ظاهري و باطنی در خفیه و آشکارا چون پیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرموده جهاد اکبر جهاد با نفس امّاره است و چون افراد کامله از اهل ایمان انبیاء عظام و اوصیاء کرام
ایشانند که در آیه اوّل اشاره بآن شد خداوند در اینکه آیه خطاب را متوجّه بخاندان محترم نبوّت فرموده با تصریح بآنکه ایشان
مختار و مجتبی و برگزیدگان اویند براي نصرت دین و ابلاغ احکام سیّد المرسلین و آن که ببرکت وجود ایشان قرار نداده بر آنها و
پیروانشان در اینکه دین مبین حکمی را که موجب تنگی و سختی و عسرت و مشقّت باشد چنانچه در امم سابقه بود و آن که مراد
از اینکه دین سهل آسان دین پدرتان ابراهیم علیه السّلام است که شما تابع ملّت و کیش و شریعت او هستید و او شما را مسلمانان
نام نهاد در زمان سابق و اینکه زمان و کتب سماویّه سابقه و اینکه کتاب که قرآن است آنجا که عرضه داشت رَبَّنا وَ اجعَلنا مُسلِمَینِ
لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسلِمَۀً لَکَ و خداوند امضاء فرمود نام گذاري او را و نقل فرمود دعاي او را و باجابت رساند آن را بوجود
شریف خاتم انبیا و ائمه هدي براي آن که ناظر و گواه باشد پیغمبر اکرم بر ائمه اطهار که ابلاغ نمودند احکام الهی را و ناظر و گواه
باشند ایشان بر مردم که عمل نمودند بآن و مهجور قرار ندادند آن را و گواهی دهند در آخرت پس کسانیکه مشمول اینکه فضل و
احسان الهی شدند باید بر پا دارند نماز را و ادا کنند زکوة را و متوکّل و مطمئن و امیدوار بخدا باشند و از غیر او کمک نجویند او
1538 ایشان است و خوب اختیاردار و یاور و معینی است او که - 432 -قرآن- 1457 - صاحب اختیار و ناصر و مدیر امور -قرآن- 413
مانند ندارد بلکه مولی و یار و یاور حقیقی او است نه غیر او اینکه خلاصه مستفاد از ظاهر آیات شریفه بنظر حقیر با ملاحظه روایات
مأثوره از ائمه اطهار در کافی و غیره است ولی جمعی از مفسّرین تمام خطابات را عام دانسته و اطلاق پدر را بر حضرت ابراهیم [
صفحه 626 ] بملاحظه وجوب احترام او فرض نمودهاند مانند ازواج پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که اطلاق مادر بر آنها شده و
بعضی مجوّز اطلاق را بودن تمام عرب از اولاد حضرت اسمعیل و بیشتر عجم از اولاد حضرت اسحق دو فرزند ارجمند حضرت
ابراهیم علیه السّلام قرار دادهاند و ضمیر هو سمّیکم المسلمین را فقط راجع بخدا نمودهاند و شهادت اینکه امّت را بر سایر امم مقبول
دانستهاند با آنکه بعضی از اینکه معانی خلاف ظاهر قرآن و بعضی مخالف با روایات و بعضی مخالف با اعتبار است و ما قضاوت را
صفحه 460 از 485
بخوانندگان عظام واگذار مینمائیم و بنابر بیان حقیر ضمیر هو راجع بحضرت ابراهیم است ولی چون تسمیه او بقبول الهی رسیده
میتوان راجع بخدا دانست و کلمه ملّت مقطوع از صفتیّت براي دین و مفعول اعنی است که مقدّر شده و بعضی آن را مفعول ألزموا
یا متعلّق بعلیکم مقدّر دانستهاند و بعضی مفاد کلام را وسع دینکم توسعۀ ملّۀ ابیکم قرار دادهاند و در هر حال مراد معلوم است که
خداوند بعث فرموده است مردم را بقبول اسلام که دین قدیمی و شریعت پیغمبري است که تمام ارباب ادیان قائل بعظمت مقام و
متانت مرام اویند و در نبوّت و رسالت او شک ندارند مخصوصا عرب که خود را از اولاد او میدانند و باین انتساب فخر و مباهات
مینمایند و در قرب الاسناد از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود از آنچه خدا عطا فرمود
بامّت من و فضیلت داد ایشان را بر سایر امم سه خصلت است که عطا نفرمود آنها را مگر به پیغمبري یکی آن که مشقّت را از امّت
من برداشت و فرمود ما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدِّین مِن حَرَج دیگر آن که وعده اجابت دعا بآنها داد که فرمود ادعُونِی أَستَجِب لَکُم سوّم
آن که امّت مرا شاهد بر خلق قرار داد و فرمود لِیَکُونَ الرَّسُول شَ هِیداً عَلَیکُم وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاس و با مراجعه بسایر روایات
مفسّره در اینمقام و آنچه سابقا در اینکه تفسیر بیان شده که مراد از امّت ائمه اطهار و شیعیان اخیار ایشانند اشکالی در بیانات سابقه
و جمع آن با اینکه حدیث باقی نخواهد ماند انشاء اللّه تعالی چون وقتی ائمه اطهار شهادت دادند بر نفع شیعیانشان شهادت ایشان
هم در باره دشمنان اهل بیت عصمت از اینکه امّت و در باره سایر امم مقبول خواهد شد و اینکه در واقع راجع بشهادت آنذوات
مقدسه است و باین ملاحظه در روایات متعدده اختصاص بایشان داده شده و در بعضی، از اینکه امّت نفی فرمودهاند در ثواب
1849 [ صفحه 627 ] نقل نموده که - 1711 -قرآن- 1770 - 1631 -قرآن- 1685 - الاعمال از امام صادق علیه السّلام -قرآن- 1583
کسی که قرائت نماید سوره حج را در هر سه روز، سال تمام نمیشود تا بیرون رود بزیارت مکّه معظّمه و اگر بمیرد در آن راه داخل
[ بهشت میگردد و اگر مخالف باشد موجب تخفیف عذاب او خواهد بود خداوند توفیق عنایت فرماید انشاء اللّه تعالی. [ صفحه 628
سوره مؤمنون