گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
سوره عنکبوت






اشاره
67- شصت و نه آیه مکیّه است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 30
صفحه 177 از 456
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 1 تا 5
اشاره
37 الم [ 1] أَ حَسِبَ النّاس أَن یُترَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا یُفتَنُونَ [ 2] وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبلِهِم - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
304 مَن - فَلَیَعلَمَن اللّه الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعلَمَن الکاذِبِینَ [ 3] أَم حَسِبَ الَّذِینَ یَعمَلُونَ السَّیِّئات أَن یَسبِقُونا ساءَ ما یَحکُمُونَ [ 4] -قرآن- 1
100- کانَ یَرجُوا لِقاءَ اللّه فَإِن أَجَلَ اللّه لَآت وَ هُوَ السَّمِیع العَلِیم [ 5] -قرآن- 1
ترجمه
آیا پنداشتند مردمان که واگذاشته میشوند که بگویند ایمان آوردیم و آنان آزموده نمیشوند و بتحقیق آزمودیم آنانرا که بودند پیش
از آنها پس هر آینه میداند البته خدا آنانرا که راست گفتند و میداند البته دروغگویان را بلکه پنداشتند آنانکه بجا میآورند بدیها را
که پیشی گیرند بر ما بد است آنچه حکم میکنند کسیکه امید دارد ملاقات خدا را پس همانا وقت مقدّر خدا هر آینه آینده است و
او است شنواي دانا
تفسیر
. بیان الم در سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که مراد از افتتان ابتلاء در انفس و اموال است و در
نهج البلاغه است که مردي از امیر المؤمنین علیه السّلام سؤال نمود که مراد از فتنه چیست و آیا از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله در
اینکه باب سؤالی فرمودهاید حضرت فرمود چون الم احسب النّاس نازل شد دانستم که تا پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله در میان ما است
فتنه بما روي ننماید پس بآنحضرت عرض کردم مراد از اینکه فتنه چیست فرمود امّت من بعد از من بفتنه در آیند عرض کردم آیا
در روز احد که جمعی از مسلمانان شربت شهادت نوشیدند و نصیب من نشد و اینکه بر من گران آمد نفرمودي بشارت میدهم تو را
که بعد از اینکه بشهادت خواهی رسید فرمود امر از همان قرار است پس صبر تو چگونه [ صفحه 215 ] خواهد بود در آنزمان عرض
کردم یا رسول اللّه آنوقت وقت صبر نیست وقت خوشحالی و شکر است پس فرمود اي علی مردم باموالشان امتحان میشوند و منّت
مینهند بدین داري خودشان بر پروردگارشان و آرزوي رحمت خدا را دارند و ایمن از غضب اویند و بشهادتهاي دروغ و هواهاي
نفسانی حرام خدا را حلال مینمایند و مسکر را باسم نبیذ و مال حرام را باسم هدیه و ربا را بنام معامله حلال میشمرند پس عرض
کردم یا رسول اللّه در آنوقت اینکه رفتار را موجب کفر آنها بدانم یا امتحانشان فرمود موجب امتحانشان و قمّی ره از امام کاظم
علیه السّلام نقل نموده که عباس ره خدمت امیر المؤمنین علیه السّلام رسید و عرضه داشت بفرما مردم با شما بیعت کنند آنحضرت
فرمود آیا آنها با من بیعت میکنند عرض کرد بلی فرمود پس فرموده خداوند الم احسب النّاس چه خواهد شد و در کافی از
آنحضرت نقل نموده که اینکه آیه را تلاوت فرمود و تشبیه فرمود آزمایش مردم را بگداخته شدن طلا در بوته امتحان براي بیرون
آمدن خالص آن و خلاصه مستفاد از آیات شریفه آنستکه آیا مردم گمان کردند که صرف ایمان زبانی از آنها پذیرفته است و
بحال خودشان واگذار خواهند شد و در معرض امتحان قرار نخواهند گرفت نه چنین است سیره مستمرّه الهیّه همیشه بر اینکه جاري
بوده و هست که هر امّتی را بعد از اظهار ایمان امتحان و آزمایش فرماید براي آنکه در علم شهودي الهی ممتاز شوند آنانکه راست
گفتند در دعوي ایمان از دروغگویان چنانچه در علم غیبی الهی ممتاز بودند و بعبارت دیگر تا ممتاز شوند در خارج و انظار خلق
آندو دسته از یکدیگر چنانچه ممتاز بودند در علم الهی قبل از امتحان و آزمایش آنها و در مجمع از امیر المؤمنین و امام صادق
صفحه 178 از 456
علیهما السلام نقل نموده که آن دو بزرگوار فلیعلمن بضم یاء و کسر لام در هر دو جا قرائت فرمودهاند و بنابراین مأخوذ از اعلام و
معنی اوضح است یعنی پس هر آینه اعلام میفرماید و میشناساند خداوند بمردم آنانرا که راست گفتند و میشناساند و اعلام
میفرماید بخلق دروغگویان را و نیز گمان کردند کسانیکه مرتکب اعمال سیّئه شدند از قبیل کفر و معاصی که از قبضه قدرت و
مکنت ما میتوانند خارج شوند و ما را عاجز از عذابشان نمایند نه چنین است اگر چند روزي ما بآنها مهلت دهیم براي تکمیل
استحقاقشان [ صفحه 216 ] بالاخره در دنیا یا آخرت مجازات خواهیم نمود آنها را و اینکه بد عقیده و حکومتی است که در باره
خودشان و ما نمودند و کسیکه معتقد بقیامت و معاد باشد باید بداند که ثواب و عقاب الهی حق است و در وقت مقدّر باو خواهد
رسید و خداوند شنواي اقوال بندگان و داناي باعمال آنها است و بر طبق آن پاداش خواهد داد چنانچه در توحید از امیر المؤمنین
علیه السّلام نقل نموده که مراد آنستکه کسیکه ایمان داشته باشد بآنکه مبعوث میشود همانا وعده خدا از ثواب و عقاب باو و اصل
خواهد شد و مراد از لقاء رؤیت نیست بلکه مراد بعث است و قمّی ره نقل نموده که مراد آنستکه کسیکه دوست داشته باشد لقاء
خدا را اجل او خواهد رسید و بنظر حقیر انسب بظواهر الفاظ آیه اخیره آنستکه کسیکه امیدوار بحضور در پیشگاه الهی باشد باید
اعمال خود را شایسته نماید چون وقت مقدّر خداوند براي پاداش اعمال خواهد رسید و جاي شبهه و تردید در آن نیست و در آنروز
بحسب احوال و اقوال و اعمال عباد خداوند جزا خواهد داد و العلم عند اللّه تعالی و اولیائه.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
وَ مَن جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفسِه إِن اللّهَ لَغَنِیٌّ عَن العالَمِینَ [ 6] وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات لَنُکَفِّرَن عَنهُم سَیِّئاتِهِم وَ لَنَجزِیَنَّهُم
أَحسَنَ الَّذِي کانُوا یَعمَلُونَ [ 7] وَ وَصَّینَا الإِنسانَ بِوالِدَیه حُسناً وَ إِن جاهَداكَ لِتُشرِكَ بِی ما لَیسَ لَکَ بِه عِلم فَلا تُطِعهُما إِلَی مَرجِعُکُم
فَأُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 8] وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات لَنُدخِلَنَّهُم فِی الصّالِحِینَ [ 9] وَ مِنَ النّاس مَن یَقُول آمَنّا بِاللّه فَإِذا أُوذِيَ
- [ فِی اللّه جَعَلَ فِتنَۀَ النّاس کَعَذاب اللّه وَ لَئِن جاءَ نَصرٌ مِن رَبِّکَ لَیَقُولُن إِنّا کُنّا مَعَکُم أَ وَ لَیسَ اللّه بِأَعلَمَ بِما فِی صُدُورِ العالَمِینَ [ 10
773- قرآن- 1
ترجمه
و کسیکه مجاهده نماید جز اینکه نیست که مجاهده میکند براي خودش همانا خدا بی نیاز است از جهانیان و آنانکه ایمان آوردند
و کردند کارهاي نیکو هر آینه محو میکنیم البتّه از ایشان گناهانشان را و هر آینه جزا میدهیم بآنها بهترین جزاي کاري که
میکردند و توصیه کردیم بانسان در باره پدر و مادرش به نیکی و اگر مجاهده نمایند با تو که شریک قرار دهی براي من چیزي را
که نیست تو را بآن علمی پس اطاعت مکن آن دو را بسوي من است باز گشت شما پس خبر میدهم شما را بآنچه بودید که
میکردید و آنانکه ایمان آوردند و کردند کارهاي نیکو هر آینه داخل میکنیم البته ایشانرا در شایستگان [ صفحه 217 ] و از مردمان
کسانی هستند که میگویند ایمان آوردیم بخدا پس چون آزار رسانده شوند در راه خدا قرار میدهند آزار مردمان را مانند عذاب
خدا و اگر آید نصرتی از پروردگار تو هر آینه میگویند همانا ما بودیم با شما آیا نیست خدا داناتر بآنچه باشد در سینههاي جهانیان
تفسیر
صفحه 179 از 456
. خداوند متعال بعد از بیان تحقّق بعث و ثواب و عقاب بر طبق اقوال و اعمال عباد میفرماید هر کس با نفس امّاره خود جهاد نماید و
براي تحصیل توشه آخرت بکوشد براي نفع خود سعی و کوشش نموده چون خداوند بی نیاز از اطاعت و عبادت بندگان است و
کسانیکه ایمان به یگانگی خدا و نبوّت پیغمبر خاتم و امامت ائمه اطهار و روز جزا آوردند و اعمال شایسته نمودند خداوند گناهان
سابق ایشانرا از نامه عملشان محو میفرماید و براي اعمال خوبی که بعدا از آنها صادر شده بهترین جزا را که بهشت عنبر سرشت
است مقرّر فرموده و البته بآنها عطا خواهد فرمود و بنابراین مراد عطاي جزاي احسن است و بعضی گفتهاند مراد عطاي جزاي اعمال
حسنه آنها در اسلام است از عبادات و اطاعات که بهتر است از سایر اعمال آنها در حال کفر که معفوّ است و در حال اسلام از غیر
عبادات و اطاعات و میفرماید ما به بنی آدم سفارش و توصیه نمودیم که نسبت بپدر و مادر احسان و محبّت و از آنها تمکین و
اطاعت نمایند ولی در صورتی که آنها بخواهند و سعی نمایند که اولاد خودشان را مشرك و از اطاعت خدا خارج نمایند نباید
بدستور آنها عمل نمایند و بپرستند معبودیرا که باستحقاق آن براي پرستش و ستایش علم ندارند یا عبادت شیطان را نمایند و او را
شریک قرار دهند با خدا در اطاعت با آنکه او را مستحق طاعت نمیدانند و بازگشت تمام خلائق بحضور در محضر الهی است براي
مشاهده اعمال و جزاي آن از خیر و شرّ و کسانیکه ایمان آوردند بآنچه ذکر شد با اعمال حسنه در زمره سعداء و صلحاء محشور و با
آنها در مقامات عالیه بهشتی شریک و مصاحب خواهند بود و بعضی از مردم سست عنصر بزبان میگویند ایمان آوردیم بخدا و
پیغمبر صلی اللّه علیه و اله ولی چون در راه خدا بمحنت و اذیّت و آزاري گرفتار شدند دست از دین خودشان بر میدارند بتصوّر
آنکه عذاب دائم الهی هم مانند رنج و زحمت دو روزه است که از مردم خدانشناس [ صفحه 218 ] بآنها رسیده آنهم براي
امتحانشان که معلوم شود در دعوي ایمان صادق بودهاند یا خیر گویا میگویند همانطور که ما دست از کفر بر داشتیم از ترس عذاب
خدا اکنون دست از ایمان بر میداریم از ترس آزار کفّار غافل از آنکه فرسنگها فاصله است بین اینکه عذاب و آن عذاب و عجب
در آنستکه همین اشخاص وقتی مشاهده نصرت و ظفر الهی را مینمایند که نصیب مسلمانان شده میگویند ما با شما بوده و هستیم و
تقاضا داریم سهم ما را از غنائم بپردازید اینکه مردم منافق گمان میکنند خدا از ضمیر آنها آگاه نیست با آنکه خداوند داناتر است
از خود آنها بباطنشان و بآنچه در ضمائر سایر جهانیان است و قمّی ره نصر من ربّک را بظهور امام زمان علیه السّلام تفسیر و تأویل
فرموده است.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 11 تا 15
اشاره
وَ لَیَعلَمَن اللّه الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیَعلَمَن المُنافِقِینَ [ 11 ] وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لنَحمِل خَطایاکُم وَ ما هُم بِحامِلِینَ مِن
خَطایاهُم مِن شَیءٍ إِنَّهُم لَکاذِبُونَ [ 12 ] وَ لَیَحمِلُن أَثقالَهُم وَ أَثقالًا مَعَ أَثقالِهِم وَ لَیُسئَلُن یَومَ القِیامَۀِ عَمّا کانُوا یَفتَرُونَ [ 13 ] وَ لَقَد أَرسَلنا
نُوحاً إِلی قَومِه فَلَبِثَ فِیهِم أَلفَ سَنَۀٍ إِلاّ خَمسِینَ عاماً فَأَخَ ذَهُم الطُّوفان وَ هُم ظالِمُونَ [ 14 ] فَأَنجَیناه وَ أَصحابَ السَّفِینَۀِ وَ جَعَلناها آیَۀً
598- لِلعالَمِینَ [ 15 ] -قرآن- 1
ترجمه
و هر آینه میداند البته خدا آنانرا که ایمان آوردند و هر آینه میداند البته منافقانرا و گفتند آنها که کافر شدند بآنانکه ایمان آوردند
پیروي کنید راه ما را و باید بر داریم گناهان شما را و نباشند آنها بر دارندگان از گناهان ایشان چیزیرا همانا آنها هر آینه
دروغگویانند و هر آینه بر میدارند البته بارهاي گران خود را و بارهاي گرانی با بارهاي گران خود و هر آینه پرسیده میشوند روز
صفحه 180 از 456
قیامت از آنچه که بدروغ نسبت میدادند و بتحقیق فرستادیم نوح را بسوي قومش پس درنگ کرد در میان آنها هزار سال مگر پنجاه
سال پس گرفت آنها را طوفان و آنها بودند ستمکاران پس نجات دادیم او و اهل کشتی را و قرار دادیم آنرا عبرتی براي جهانیان
تفسیر
. خداوند متعال براي تأکید ابطال تصوّر منافقان سابق الذّکر قسم یاد فرموده که از ضمیر اهل ایمان و آنها آگاه است چون لام مشعر
بقسم میباشد و میداند و میشناسد بخوبی یکایکشان را و بجزاي کامل خواهد رسانید و بعضی گفتهاند مراد [ صفحه 219 ] از علم
تمیز است چنانچه در اوائل سوره گذشت یعنی خداوند ممتاز میفرماید در خارج آن دو فرقه را از یکدیگر بامتحان براي رسوائی
منافقان و سر بلندي اهل ایمان و نیز نقل فرموده کلام کفّار را که در صدر اسلام باهل ایمان میگفتند شما تابع مسلک ما باشید و
اگر از عذاب الهی میترسید که آن حق باشد ما گناهان شما را بگردن میگیریم تا از اینکه جهت خاطر شما مشوّش نباشد ولی واقعا
معتقد بمعاد نبودند و اینکه سخن را براي گمراه نمودن اهل ایمان میگفتند که آنها را فریب دهند و از راه حق باز دارند و خداوند
در ردّ قول آنها فرموده که بهیچ اندازه اینجماعت نمیتوانند گناهان غیر خودشان را بگردن بگیرند بطوریکه خداوند بجاي غیر آنها
آنها را عذاب نماید و از عذاب غیر صرف نظر فرماید اینها دروغ میگویند و مقصودشان اضلال اهل ایمان است بلی گناه اشخاصیکه
بفریب آنها مرتکب معصیت شدند بر گناهان فریب دهندگان افزوده و روي بار گناه آنها خواهد آمد ولی چنین نیست که مرتکب
معصیت از عذاب آن ایمن گردد بلکه او معذّب بیک عذاب و گمراه کننده معذّب بدو عذاب خواهد بود عذاب گناه خود و عذاب
گناه غیر که باضلال او مرتکب شده است و روز قیامت بازخواست خواهد شد که چرا چنین دروغی گفتهاند و چنین افترائی بستهاند
که اینکه قبیل ضمانت از گناه در پیشگاه الهی مقبول است چون مستفاد از کلام آنها با اهل ایمان که تعهّدي بصورت امر بخودشان
است اینکه بوده. از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم روایت شده که هر کس دیگري را دعوت بضلالت نماید و او دعوتش را
اجابت نماید و پیروي از آن کند پس بر دوش آن گمراه کننده مانند گناهان پیروي کننده است بدون اینکه از گناه پیروان چیزي
کم گردد و خداوند حضرت نوح پیغمبر را مبعوث فرمود بر قومش و او در میان آنها نهصد و پنجاه سال بدون شریک سرّا و علنا
مشغول بدعوت بود و چون سرکشی و طغیان آنها از حدّ گذشت عرضه داشت ربّ انّی مغلوب فانتصر پس طوفان بر آنها احاطه
نمود و غرق شدند چون ستمکار بودند و در سور سابقه شرح اینکه واقعه بتفصیل گذشت و خداوند آنحضرت و کسانیرا که با او در
کشتی بودند نجات داد و قرار داد آن کشتی را موجب عبرت براي جهانیان که معلوم شد موحّدین و اهل ایمان بأمان و اصل شدند
و براي [ صفحه 220 ] مشرکین و مخالفین جز خسران دنیا و آخرت چیزي حاصل نشد پس نباید خاطر مبارك پیغمبر خاتم آزرده و
ملول از مکر و حیله کفّار براي اضلال و گمراه نمودن مسلمانان باشد چون خداوند همیشه دوستان خود را بر دشمنان ظفر داده و
خواهد داد.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 16 تا 20
اشاره
وَ إِبراهِیمَ إِذ قالَ لِقَومِه اعبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوه ذلِکُم خَیرٌ لَکُم إِن کُنتُم تَعلَمُونَ [ 16 ] إِنَّما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّه أَوثاناً وَ تَخلُقُونَ إِفکاً إِنَّ
الَّذِینَ تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّه لا یَملِکُونَ لَکُم رِزقاً فَابتَغُوا عِندَ اللّه الرِّزقَ وَ اعبُدُوه وَ اشکُرُوا لَه إِلَیه تُرجَعُونَ [ 17 ] وَ إِن تُکَ ذِّبُوا فَقَد
[ کَذَّبَ أُمَم مِن قَبلِکُم وَ ما عَلَی الرَّسُول إِلاَّ البَلاغ المُبِین [ 18 ] أَ وَ لَم یَرَوا کَیفَ یُبدِئ اللّه الخَلقَ ثُم یُعِیدُه إِن ذلِکَ عَلَی اللّه یَسِیرٌ [ 19
741- قُل سِیرُوا فِی الَأرض فَانظُرُوا کَیفَ بَدَأَ الخَلقَ ثُم اللّه یُنشِئ النَّشأَةَ الآخِرَةَ إِن اللّهَ عَلی کُل شَیءٍ قَدِیرٌ [ 20 ] -قرآن- 1
صفحه 181 از 456
ترجمه
و ابراهیم را چون گفت به قومش بپرستید خدا را و بترسید از او اینکه بهتر است براي شما اگر باشید که بدانید جز اینکه نیست که
میپرستید غیر از خدا بتانی را و میسازید دروغ بزرگی را همانا آنها را که میپرستید غیر از خدا قدرت ندارند براي شما بر روزي پس
طلب کنید از نزد خدا روزي را و بپرستید او را و شکر کنید براي او بسوي او باز گردانده میشوید و اگر تکذیب میکنید پس بتحقیق
تکذیب کردند جماعتهائی پیش از شما و نیست بر فرستاده مگر رسانیدن آشکار آیا ندیدند که چگونه پدید میآورد خدا خلق را
پس باز میگرداند آنرا همانا اینکه بر خدا آسانست بگو سیر کنید در زمین پس با تأمّل بنگرید چگونه آفرید مخلوق را پس خدا
پدید میآورد پدید آوردن دیگري همانا خدا بر هر چیزي توانا است
تفسیر
. خداوند متعال بعد از نقل اجمالی از قصه حضرت نوح شمّهئی از حکایت حضرت ابراهیم را بیان فرموده باین تقریب که و بتحقیق
فرستادیم ابراهیم را وقتی که فرمود بقوم خود عبادت کنید خداي یگانه را و بترسید از او در اطاعت اوامر و نواهیش اینکه مسلک و
مرام براي شما خوب است نه آن مسلک و مرامیکه دارید اگر شما دانا بوده و هستید و خیر و شرّ خودتان را تمیز میدهید جز اینکه
نیست که شما پرستش میکنید بتهائی را که از سنگ و چوب میتراشید و در [ صفحه 221 ] برابر آنها خضوع مینمائید با آنکه میدانید
آنها غیر از خداي یگانه و عاري از شعور و ادراکند و از خودتان دروغ واضحی در آوردید که آنها را خدایان خود خوانده و با
شفعاء خود نزد خداي بزرگ شمردهاید با آنکه اینکه معبودهاي باطل شما نمیتوانند روزي دهند شما را و نفع و ضرري برسانند
بشما پس روزي خود را از خدا بخواهید و متوسّل باینها براي توسعه روزي نشوید و عبادت خدا کنید و شکر نعمت او را بجا آورید
چون شکر منعم واجب است و بازگشت شما در روز حشر به پیشگاه او است و او در باره شما حکم میکند و بجزاي اعمالتان
میرساند قمّی ره فرموده تا اینجا حکایت حضرت ابراهیم بود و از اینجا تا اولئک لهم عذاب الیم آتیه خطاب باین امّت است و بعدا
رجوع بقصّه ابراهیم علیه السّلام خواهد شد فیض ره فرموده جهت اینکه فصل آنستکه ذکر قصّه ابراهیم علیه السّلام براي تسلیت
خاطر پیغمبر خاتم و تشبیه حال او بحال جدّ بزرگوارش در شرك قوم و تکذیب آنها بوده و بنظر حقیر براي اینکه و براي تنبّه و
اعتبار مردم بوده لذا اوّلا خطاب بآنها فرموده و در آیه اخیره خطاب بآنحضرت و در اینکه قبیل موارد فاصله مستحسن است و
محتمل است تمامی حکایت حضرت ابراهیم باشد اینجا حکایت قول او با امّتش و در آیه اخیره حکایت کلام خدا با او در هر حال
میفرماید و اگر تکذیب کنید شما پیغمبر خودتان را چیز تازهاي نیست امم سابقه هم انبیاء خودشان را تکذیب نمودند و ضرري
بایشان نرسید بلکه خودشان متضرّر شدند حال شما هم مانند حال آنها خواهد بود وظیفه پیغمبر فقط ابلاغ احکام و دستورات الهی
است بمردم واضح و آشکار خواه قبول کنند خواه نکنند براي او مسئولیّتی نیست آیا کسانیکه منکر معاد شدند ندیدند یا شما که
انکار میکنید ندیدید چون بعضی أ و لم تروا بتاء قرائت نمودهاند چگونه خداوند در هر سال و قرن ایجاد میفرماید خلقی را از اثمار
و اشجار و حیوان و انسان و نابود میکند آنها را پس اعاده میدهد آنخلق را بانواع و اجناس و امثالشان و اینکه براي خدا سیره مستمرّه
سهل و آسانی است چرا باور نمیکنند که خدا یکمرتبه هم اینها را تمامی در عالم آخرت ایجاد و محشور فرماید در صورتی که کار
[ خدا در دنیا همیشه همین میراندن و زنده نمودن بوده رجوع کنید بتواریخ و گردش کنید در زمین به بینید چگونه [ صفحه 222
خداوند اقوام و امم و قبائلی را بدوا خلق فرمود و سالها زندگانی نمودند و میراند و بجاي آنها اقوام دیگري پدید آورد پس خداوند
ایجاد مینماید ایجاد نمودن دیگري مانند ایجاد اوّل همانا خداوند بر هر چیز از ابداء و اعاده و احیاء و اماته و سایر امور ممکنه قادر و
توانا است و جاي شبهه و تردید نیست در حشر و معاد اینکه بیانی است که از ظاهر دو آیه اخیره بنظر حقیر رسیده و بنابراین ظاهر
صفحه 182 از 456
رؤیت که دیدن است و عطف یعید بر یبدء محفوظ و استدلال بر معاد قیامت شده بقیاس بر اعاده امثال خلق در دنیا ولی ظاهر کلام
مفسّرین آنستکه استدلال بر معاد را بقیاس بر ابتداء خلق دانستهاند که مانند آن بلکه آسانتر است و بنابراین ناچار بعضی رؤیت را
بمعناي علم و بعضی یعید را عطف بر ا و لم یروا گرفتهاند با آنکه هر دو خلاف ظاهر است و استدلال تازهاي هم نیست همان است
که مکرّر اشاره بآن شده است و بعضی نظر در کیفیّت بدو خلق را عبارت از تفکّر در آثار سابقین و اعتبار از مئال امرشان دانستهاند
و اللّه اعلم بمراده.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
یُعَذِّب مَن یَشاءُ وَ یَرحَم مَن یَشاءُ وَ إِلَیه تُقلَبُونَ [ 21 ] وَ ما أَنتُم بِمُعجِزِینَ فِی الَأرض وَ لا فِی السَّماءِ وَ ما لَکُم مِن دُونِ اللّه مِن وَلِیٍّ وَ لا
نَصِیرٍ [ 22 ] وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیات اللّه وَ لِقائِه أُولئِکَ یَئِسُوا مِن رَحمَتِی وَ أُولئِکَ لَهُم عَذاب أَلِیم [ 23 ] فَما کانَ جَوابَ قَومِه إِلاّ أَن قالُوا
اقتُلُوه أَو حَرِّقُوه فَأَنجاه اللّه مِنَ النّارِ إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یُؤمِنُونَ [ 24 ] وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذتُم مِن دُونِ اللّه أَوثاناً مَوَدَّةَ بَینِکُم فِی الحَیاةِ
732- الدُّنیا ثُم یَومَ القِیامَۀِ یَکفُرُ بَعضُکُم بِبَعض وَ یَلعَن بَعضُکُم بَعضاً وَ مَأواکُم النّارُ وَ ما لَکُم مِن ناصِرِینَ [ 25 ] -قرآن- 1
ترجمه
عذاب میکند آنرا که میخواهد و میبخشد آنرا که میخواهد و بسوي او باز گردانده میشوید و نیستید شما عاجز کنندگان در زمین و
نه در آسمان و نیست براي شما غیر از خدا هیچ دوستی و نه یاري کنندهاي و آنانکه کافر شدند بآیتهاي خدا و ملاقات او آنگروه
ناامید شدند از رحمت من و آنگروه براي آنها است عذابی دردناك پس نبود جواب قومش مگر آنکه گفتند بکشید او را یا
بسوزانیدش پس رهانید او را خدا از آتش همانا در اینکه هر آینه آیتها است براي گروهی که میگروند و گفت جز اینکه نیست که
گرفتید غیر از خدا بتانی را بدوستی میانتان در زندگانی دنیا پس روز قیامت بیزاري جویند برخی از شما نسبت به برخی و لعنت
کنند برخی از شما برخی را و جایگاهتان آتش است [ صفحه 223 ] و نباشد براي شما یاري کنندهاي
تفسیر
. خداوند متعال بمناسبت ذکر قدرت خود در آیه اخیره از آیات سابقه میفرماید عذاب میکند هر کس را بخواهد و میبخشد هر
کس را بخواهد بلحاظ قدرت و مکنت ولی عذاب میکند و میبخشد بمقتضاي عدل و حکمت کسانیرا که استحقاق یکی از آن دو
را دارند و مرجع خلق در روز حشر باو و فرمان او است و بمقام اصلی مسترد خواهند شد و اگر کفّار و فجّار بخواهند از حکم خدا
فرار کنند در هر نقطه از زمین یا آسمان باشند از تحت نفوذ حکم و قدرت او بیرون نخواهند بود و نمیتوانند خدا را عاجز از دستگیر
کردن خودشان نمایند و غیر از خدا هم کسی نمیتواند نگهداري و دستگیري از آنها نماید و یار و معین و یاوري ندارند و کسانیکه
قرآن و پیغمبر و امام و حشر را انکار نمودند مأیوس از رحمت الهی میباشند چون اعتقاد بآن ندارند و همین یأس و ناامیدي در دنیا
براي آنها کافی است علاوه بر عذاب الیم آخرت که براي آنها ثابت و محقّق است و در جواب دعوت حضرت ابراهیم که در آیات
سابقه ذکر شد قوم او گفتند بکشید یا بسوزانید او را چون عاجز از جواب منطقی بودند چنانچه رسم جهّال است که بعد از عجز از
استدلال ستیزگی کنند و بدست درازي و ناسزاگوئی پردازند و گفتهاند اینکه کلام را بعضی گفتند و خداوند بهمه نسبت داده براي
صفحه 183 از 456
رضاي سایرین بآن و چنانچه در سور سابقه مف ّ ص لا ذکر شد آتش مهمّی تهیّه نموده و حضرت را در آن انداختند و خداوند آتش را
بر او برد و سلام یعنی سرد و سلامت فرمود و نجات داد او را از آن و در اینکه نجات دادن نشانههائی از قدرت و عظمت الهی ظاهر
گردید که از آن جمله محفوظ ماندن آنحضرت و خاموش شدن آن آتش عظیم در اندك زمانی و مبدّل شدنش بگلستان بود ولی
اهل انصاف و ایمان از آن آیات نفع بردند که موجب مزید ایمان و یقین ایشان شد نه اهل کفر و عناد که موجب مزید انکار و
استحقاقشان براي عذاب گردید و حضرت ابراهیم فرمود شما فقط براي حفظ روابط دوستانه دنیوي میان خودتان و بزرگان و
اعیانیکه باغراض شخصی شما را وادار بکارهائی میکنند اینکه بتها را عبادت میکنید و براي محبّتی که به تبعیّت از سیره آباء و
اجدادتان دارید و [ صفحه 224 ] میخواهید در مسلک و دین موافق باشید قائل بخدائی یا شفاعت آنها نزد خداي بزرگ شدید ولی
روز قیامت اینکه مودّت و محبّت و الفت از بین میرود آنها از شما بیزاري میجویند و عمل شما را مستند باختیار خودتان میکنند و
شما از آنها بیزاري میجوئید و میخواهید گناه خودتان را بگردن آنها بیندازید و هر دو دسته یکدیگر را لعن میکنید و بهم ناسزا
میگوئید و تمامی در آتش جایگزین خواهید بود و تا خدا خدائی میکند باید بسوزید و بسازید و یار و یاور و معین و ناصري نداشته
و نخواهید داشت و بعضی مودّت را میان آنها و بتان قرار دادهاند و آنرا عبارت از علاقه و دلبستگی بآنها در دنیا دانستهاند و تناکر و
تلاعن را هم میان آنها فرض نمودهاند چنانچه خداوند فرموده و یکونون علیهم ضدّا و گفتهاند خداوند در قیامت بتان را داراي
حیات و ادراك میفرماید براي آنکه از اتباع خود در حضورشان تبرّي جویند و لعن نمایند و مودّة بنصب و تنوین و برفع و اضافه نیز
قرائت شده است و ظاهرا مفعول له براي اتّخذتم باشد و در اخبار ائمه اطهار یکفر به یتبرّء تفسیر شده و فرمودهاند هر قومی که امام
و پیشوائی براي خود اختیار نمودند در دنیا روز قیامت آنها امامشان را و امامشان آنها را لعن مینمایند مگر شیعیان که قائل بامامت
ائمه اطهارند و بشفاعت آنها اگر گناهکار باشند فائز خواهند شد انشاء اللّه تعالی.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
فَآمَنَ لَه لُوطٌ وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی رَبِّی إِنَّه هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 26 ] وَ وَهَبنا لَه إِسحاقَ وَ یَعقُوبَ وَ جَعَلنا فِی ذُرِّیَّتِه النُّبُوَّةَ وَ الکِتابَ وَ
آتَیناه أَجرَه فِی الدُّنیا وَ إِنَّه فِی الآخِرَةِ لَمِنَ ال ّ ص الِحِینَ [ 27 ] وَ لُوطاً إِذ قالَ لِقَومِه إِنَّکُم لَتَأتُونَ الفاحِشَ ۀَ ما سَبَقَکُم بِها مِن أَحَ دٍ مِنَ
العالَمِینَ [ 28 ] أَ إِنَّکُم لَتَأتُونَ الرِّجالَ وَ تَقطَعُونَ السَّبِیلَ وَ تَأتُونَ فِی نادِیکُم المُنکَرَ فَما کانَ جَوابَ قَومِه إِلاّ أَن قالُوا ائتِنا بِعَذاب اللّه إِن
672- کُنتَ مِنَ الصّادِقِینَ [ 29 ] قالَ رَب انصُرنِی عَلَی القَوم المُفسِدِینَ [ 30 ] -قرآن- 1
ترجمه
پس ایمان آورد به او لوط و گفت همانا من هجرت کنندهام بسوي پروردگارم همانا او تواناي درستکار است و بخشیدیم به او
اسحق و یعقوب را و قرار دادیم در فرزندان او پیغمبري و کتاب را و دادیم باو مزدش را در دنیا و همانا او در آخرت هر آینه از
شایستگان است و لوط را هنگامیکه گفت بقومش همانا شما بجا میآورید کار زشتی را که پیشی نگرفته است شما را بآن احدي از
جهانیان [ صفحه 225 ] آیا بدرستیکه شما هر آینه میآئید نزد مردان و بند میآورید راه و بجا میآورید در انجمنتان کار ناپسند را
پس نبود جواب قومش مگر آنکه گفتند بیاور براي ما عذاب خدا را اگر هستی از راستگویان گفت پروردگار من نصرت ده مرا بر
گروه فساد کنندگان
صفحه 184 از 456
تفسیر
. حضرت ابراهیم علیه السّلام بعد از آنکه از آتش نجات یافت و بیانات سابقه را فرمود حضرت لوط که پسر خاله یا خواهرزاده او
بود و در احوال آنحضرت سابقا ذکر شده است باو ایمان آورد و حضرت ابراهیم عزم خود را بر هجرت از بلد کفر باو اعلام فرمود
و مطمئن شد بآنکه خداوند بعزت و توانائی خود او و کسانش را از شرّ کفار حفظ میفرماید و بحکمت و درستکاري خویش او را
بصلاحش میرساند و بعضی گفتهاند فرمود من هجرت میکنم از قوم خود بجائیکه خدا مرا امر فرموده و قمی ره نقل فرموده که
مهاجر کسی است که گناهان را ترك و توبه بسوي خدا نماید و در اکمال از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که نبوت آنحضرت در
کوثی که قریهئی از قراء سور یعنی کوفه است بود در بدو امر پس از آنجا هجرت فرمود نه براي جنگ و اینکه مراد است از قول
خداوند انّی مهاجر الی ربّی سیهدین و خدا در پیري که مأیوس از اولاد بود از ساره که زن نازائی بود باو پسري مانند حضرت
اسحق و نوادهئی مانند حضرت یعقوب عنایت فرمود بعد از حضرت اسمعیل که از هاجر که کنیز بود داشت و قرار داد در نسل و
ذریّه او نبوت و کتاب را که بز او صحف و بر فرزندانش توریۀ و انجیل و زبور و فرقان نازل گردید و بعد از او هیچ پیغمبري نیامد
مگر آنکه از نسل آنحضرت بود و اینکه اجر دنیوي او بود که پیغمبر خاتم و ائمّه هدي و امام زمان از ذریّه او هستند و تا آخر دنیا
سلطنت حقّه در اینکه خاندان باقی و برقرار خواهد بود بعلاوه نام نیک و مقبولیّت تامّه عامّه که تمام ارباب ادیان معترف بمقام و
عزت و عظمت اویند و درود و ثناي او در السنه و افواه خاص و عام تا انقراض عالم ساري و جاري است و خداوند در دنیا بقدري
باو ثروت و مکنت عطا فرمود که عدد احشام و اغنامش از شمار خارج گردید و مهمانخانهاش همیشه دائر بود و تا کنون هم
گفتهاند در مزارش باقی است و براي هیچیک از انبیا اینکه مزایا نیست و در آخرت هم در زمره درجه اول از رجال برجسته صلاح و
تقوي جایگزین [ صفحه 226 ] خواهد بود و بعضی گفتهاند آنحضرت در وقت هجرت هفتاد و پنج سال داشت و همان سال خداوند
از هاجر کنیز ساره اسمعیل علیه السّلام را باو داده بود و با خانواده خود و حضرت لوط که اول مؤمن باو بود اول بشهر حران رفتند و
از آنجا بشام هجرت نمودند و حضرت ابراهیم در فلسطین منزل نمود و حضرت لوط در شهر سدوم که آنرا مؤتفکه نیز خواندهاند
جايگزین گردید و مأمور بارشاد اهالی آن بلاد شد که گفتهاند هفت بلد بوده معروف بمؤتفکات چنانچه خداوند فرموده و
فرستادیم لوط را وقتی که گفت باهل آندیار بر سبیل اخبار و انکار همانا شما کار بسیار زشتی میکنید که تا کنون احدي از اهل
عالم اینکه عمل زشت را انجام نداده و بعضی ائنّکم با همزه استفهام انکاري قرائت نمودهاند و مؤیّد آن آنستکه بعدا براي بیان آن
کار و عمل زشت فرموده آیا شما با مردان نزدیکی میکنید و راه نسل بشر را قطع میکنید بترك نزدیکی نمودن با زنان یا راه مردم
مسافر را قطع میکنید براي تعرّض بنوامیس آنها چون گفتهاند آنها مسافرین را مهمان مینمودند و با ایشان اینکه عمل شنیع را بجا
میآوردند و اینکه موجب بند آمدن راه میشد و نیز فرموده شما در مجلس و محفل خودتان علنا کار ناپسند از قبیل آن عمل زشت
و اعمال قبیحه دیگر بجا میآورید یا اصوات رکیکه از خودتان ابراز مینمائید و قوم بجاي تنبّه و استغفار بر انکار و استکبار افزوده
در جواب بطور استهزاء گفتند اگر راست میگوئی دعا کن خدا عذاب خود را بر ما نازل نماید و حضرت لوط عرضه داشت
پروردگارا مرا بر اینکه قوم جفاکار که چنین امر قبیحی را مبتکر و موجب فساد اخلاق مردم دیگر شدند نصرت ده و آنها را بجزاي
کردارشان در دنیا برسان که موجب عبرت سایرین شوند و اینکه امر منکر شنیع در عالم شیوع پیدا نکند و خداوند اجابت فرمود
چنانچه در آیات بعد بیاید انشاء اللّه تعالی.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 31 تا 35
اشاره
صفحه 185 از 456
وَ لَمّا جاءَت رُسُلُنا إِبراهِیمَ بِالبُشري قالُوا إِنّا مُهلِکُوا أَهل هذِه القَریَۀِ إِن أَهلَها کانُوا ظالِمِینَ [ 31 ] قالَ إِن فِیها لُوطاً قالُوا نَحن أَعلَم بِمَن
فِیها لَنُنَجِّیَنَّه وَ أَهلَه إِلاَّ امرَأَتَه کانَت مِنَ الغابِرِینَ [ 32 ] وَ لَمّا أَن جاءَت رُسُلُنا لُوطاً سِیءَ بِهِم وَ ضاقَ بِهِم ذَرعاً وَ قالُوا لا تَخَف وَ لا
تَحزَن إِنّا مُنَجُّوكَ وَ أَهلَکَ إِلاَّ امرَأَتَکَ کانَت مِنَ الغابِرِینَ [ 33 ] إِنّا مُنزِلُونَ عَلی أَهل هذِه القَریَۀِ رِجزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفسُقُونَ
[ 627 [ صفحه 227 - 34 ] وَ لَقَد تَرَکنا مِنها آیَۀً بَیِّنَۀً لِقَوم یَعقِلُونَ [ 35 ] -قرآن- 1 ]
ترجمه
و چون آمدند فرستادگان ما نزد ابراهیم براي بشارت گفتند همانا ما هلاك کنندگانیم اهل اینکه بلد را همانا اهلش باشند
ستمکاران گفت همانا در آنجا است لوط گفتند ما داناتریم بآنانکه در آنجا هستند هر آینه نجات میدهیم او و اهلش را مگر زنش
را که باشد از بازماندگان و چون که آمدند فرستادگان ما لوط را محزون شد براي ورود ایشان و تنگ شد بسبب آنها بر او طاقت و
گفتند مترس و اندوهگین مشو همانا ما رهانندهایم تو و خانوادهات را مگر زنت را که باشد از بازماندگان همانا ما فرود آورندگانیم
بر اهل اینکه قریه عذابی از آسمان بسبب آنکه بودند که گناه مینمودند و بتحقیق واگذاشتیم از آن نشانه آشکاري براي گروهی که
تعقل میکنند
تفسیر
. خداوند متعال بعد از دعاء حضرت لوط چند نفر از فرشتگان را مأمور نازل نمودن عذاب بر بلد سدوم که مسکن او بود فرمود و
ضمنا مقرّر گردید براي احترام حضرت ابراهیم قبلا خدمت او برسند و بشارت ولادت حضرت اسحق را باو و ساره بدهند و با اجازه
آنحضرت بر لوط وارد شوند و او را مهیاي بیرون رفتن از سدوم نمایند و آنها چون وارد بر حضرت ابراهیم شدند در ضمن
صحبتهائی که شد و در سور سابقه ذکر گردید گفتند ما براي هلاکت و نابود نمودن اهل آبادي سدوم آمدهایم چون اهل آن بلد
ستمکار بر خود و خلق بوده و هستند و حضرت ابراهیم براي حضرت لوط که مأمور ارشاد اهل آن بلد بود و خانواده او نگران شد
لذا فرمود در آنجا لوط مسکن دارد حال او چگونه خواهد شد آنها عرضه داشتند ما اهالی آن بلد را بهتر از هر کس میشناسیم او و
خانواده او را از عذاب نجات میدهیم مگر زوجهاش را که در میان عذاب شوندگان باقی خواهد ماند و چون فرشتگان وارد بر
حضرت لوط شدند بتفصیلی که در سوره هود و غیره گذشت آنحضرت براي آنها از شرّ قوم نگران و بد حال و افسرده خاطر گشت
و چون در خود طاقت مقاومت با اغراض فاسده قوم را نمیدید دلتنگ و پریشان خاطر گردید و آنها احساس نمودند و عرضه داشتند
مترس و محزون مباش ما فرشتگان خدائیم و براي عذاب اینکه قوم و اجابت دعاي تو آمدهایم و تو و خانوادهات را نجات خواهیم
داد ولی زنت که کافره و با آنها همراه است در میان آنها معذب خواهد ماند و تمامی بعذاب [ صفحه 228 ] آسمانی معذب و
مجازات بر نافرمانی خدا خواهند شد و شرح اینکه قضایا مکرّر ذکر شده است لذا با جمال اکتفا میشود و خداوند از آن بلد و قریه
نشانه و دلیل روشنی بر قدرت و بزرگی معصیت خود باقی گذارد که موجب عبرت و تنبّه مردمان صاحب نظر و عقل و خردي است
که بر آن دیار عبور میکنند و آثار خرابه آن شهر را مشاهده مینمایند و بعضی گفتهاند مراد از آیه بیّنه سنگ گلی است که بر آنها
بارید و اسم معذّبین در آنها نقش بود و تا زمان ظهور اسلام باقی ماند و اللّه اعلم و لننجینّه بتخفیف جیم و سکون نون و انّا منجوك
از باب افعال و منزّلون از باب تفعیل نیز قرائت شده است.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 36 تا 40
صفحه 186 از 456
اشاره
وَ إِلی مَدیَنَ أَخاهُم شُعَیباً فَقالَ یا قَوم اعبُدُوا اللّهَ وَ ارجُوا الیَومَ الآخِرَ وَ لا تَعثَوا فِی الَأرض مُفسِدِینَ [ 36 ] فَکَذَّبُوه فَأَخَذَتهُم الرَّجفَۀُ
فَأَصبَحُوا فِی دارِهِم جاثِمِینَ [ 37 ] وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَد تَبَیَّنَ لَکُم مِن مَساکِنِهِم وَ زَیَّنَ لَهُم الشَّیطان أَعمالَهُم فَصَدَّهُم عَن السَّبِیل وَ کانُوا
مُستَبصِرِینَ [ 38 ] وَ قارُونَ وَ فِرعَونَ وَ هامانَ وَ لَقَد جاءَهُم مُوسی بِالبَیِّنات فَاستَکبَرُوا فِی الَأرض وَ ما کانُوا سابِقِینَ [ 39 ] فَکُ  لا أَخَذنا
بِذَنبِه فَمِنهُم مَن أَرسَلنا عَلَیه حاصِ باً وَ مِنهُم مَن أَخَذَته الصَّیحَۀُ وَ مِنهُم مَن خَسَفنا بِه الَأرضَ وَ مِنهُم مَن أَغرَقنا وَ ما کانَ اللّه لِیَظلِمَهُم وَ
774- لکِن کانُوا أَنفُسَهُم یَظلِمُونَ [ 40 ] -قرآن- 1
ترجمه
و فرستادیم بسوي مدین برادرشان شعیب را پس گفت اي قوم من بپرستید خدا را و انتظار داشته باشید روز بازپسین را و کوشش
مکنید در زمین با آنکه باشید فساد کنندگان پس تکذیب کردند او را پس گرفتشان زلزله پس گردیدند در خانهشان مرده افتادگان
و هلاك نمودیم قوم عاد و ثمود را و بتحقیق ظاهر شد بر شما از مسکنهاشان و بیار است براي آنها شیطان کارهاشانرا پس باز
داشت آنها را از راه با آنکه بودند بینندگان و قارون و فرعون و هامان را و بتحقیق آمد آنها را موسی با معجزهها پس سرکشی
کردند در زمین و نبودند پیشی گیرندگان پس هر یک را گرفتیم بگناهش پس بعضیشان کسانی بودند که فرستادیم بر آنان
سنگریزه و بعضیشان کسانی بودند که گرفت آنها را بانگ عذاب و بعضیشان کسی بود که فرو بردیم او را بزمین و بعضیشان کسی
بود که غرق کردیم و نبود خدا که ستم کند آنها را و لکن بودند که بر خودشان ستم میکردند
تفسیر
. خداوند متعال حضرت شعیب را برسالت بر قوم خود بسوي مدین ارسال [ صفحه 229 ] فرمود و معمولا اهل یک قبیله را در عرب
برادر خوانند پس فرمود اي قوم من دست از عبادت بت بردارید و خداپرست شوید و امیدوار بثواب روز قیامت و خائف از عذاب
آن باشید و سعی مکنید در زمین بفساد و ظلم و تعدّي بر یکدیگر و بنابراین تعثوا مجرّد از معناي فساد شده و بعضی آنرا بمعناي
اصلی خود که متضمّن فساد است واگذارده و مفسدین را حال مؤکّده دانستهاند و قوم، آنحضرت را تکذیب نمودند و خداوند آنها
را بزلزله شدیدي که مشتمل بر صیحه آسمانی هم بود هلاك فرمود و همه در خانههاشان بزانو در آمده و افتاده و مردند و دو قبیله
عاد و ثمود هم مشمول غضب الهی شدند و بر اهل مکه حال آنها از خرابه منازلشان در زمین حجر و یمن وقت عبور بر آن بلاد
واضح و آشکار گردید چون شیطان کارهاي زشت آنها را در نظرشان جلوه و زینت داد و بازداشت آنها را از راه حق لذا با آنکه
مردمانی صاحب نظر و ادراك بودند اعمال نظر و فکر ننمودند و مستحق عقوبت شدند براي آنکه مشغول بدنیا گشتند و از آخرت
باز ماندند و از اینکه قرار بود حال قارون که از بنی اسرائیل و مؤمنین بحضرت موسی بود و اخیرا تمرّد نمود و شاید براي شرافت
نسبی نامش مقدّم بر فرعون و هامان شده که آندو هم تمرّد نمودند و کافر و معاقب شدند با آنکه حضرت موسی با معجزات با
هرات مبعوث بر آنها شده بود پس تکبر و تفرعن و تجبّرشان در زمین موجب شد که زیر بار حکم خدا نرفتند و خواستند فرار کنند
ولی نتوانستند سبقت گیرند بر قضا و بلاي او و عذاب خداوند آنها را ادراك نمود و طعمه خود کرد و هر یک از متمرّدین را
بجزاي کردارشان رسانید بعضی را خداوند بباد تندي که در آن سنگریزه بود هلاك فرمود مانند قوم لوط و عاد و بعضی را بصیحه
و زلزله مانند قوم ثمود و اصحاب مدین و بعضی را بخسف مانند قارون و بعضی را بغرق مانند فرعون و کسانش و قوم نوح و بهیچ
یک از آنها خداوند ستم نفرمود و بدون تقصیر آنها را عذاب نکرد بلکه خودشان بخودشان و غیر ستم نمودند که تمرّد از حکم
صفحه 187 از 456
الهی و تعدّي بنوع خود کردند و استدلال نمودهاند باین آیه بر نفی جبر و نبودن کار خلق کار خدا چون خداوند ظلم را از خود نفی
و براي آنها اثبات فرموده است و اگر کار آنها کار خدا بود چنانچه جبریّه قائلند باید العیاذ باللّه خداوند ظالم باشد نه آنها و از حقیر
[ صفحه 230 ] تحقیقی در اینکه باب در سوره بقره ذیل آیه تلک الرّسل ف ّ ض لنا بعضهم علی بعض گذشت چنانچه قصص و احوال
اقوام و اشخاص مذکوره در اینکه آیات در سور سابقه مفصلا ذکر شده است.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 41 تا 45
اشاره
مَثَل الَّذِینَ اتَّخَ ذُوا مِن دُونِ اللّه أَولِیاءَ کَمَثَل العَنکَبُوت اتَّخَ ذَت بَیتاً وَ إِن أَوهَنَ البُیُوت لَبَیت العَنکَبُوت لَو کانُوا یَعلَمُونَ [ 41 ] إِن اللّهَ
یَعلَم ما یَدعُونَ مِن دُونِه مِن شَیءٍ وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 42 ] وَ تِلکَ الَأمثال نَضرِبُها لِلنّاس وَ ما یَعقِلُها إِلاَّ العالِمُونَ [ 43 ] خَلَقَ اللّهُ
السَّماوات وَ الَأرضَ بِالحَق إِن فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِلمُؤمِنِینَ [ 44 ] اتل ما أُوحِیَ إِلَیکَ مِنَ الکِتاب وَ أَقِم الصَّلاةَ إِن الصَّلاةَ تَنهی عَن الفَحشاءِ
644- وَ المُنکَرِ وَ لَذِکرُ اللّه أَکبَرُ وَ اللّه یَعلَم ما تَصنَعُونَ [ 45 ] -قرآن- 1
ترجمه
مثل آنها که گرفتند غیر از خدا دوستانی مانند مثل عنکبوت است که فراگیرد براي خود خانهاي و همانا سستترین خانهها هر آینه
خانه عنکبوت است اگر باشند که بدانند همانا خدا میداند آنچه را که میخوانند غیر از او هر چه باشد و او است تواناي درست کار و
اینکه مثلها را میزنیم براي مردمان و در نیابند حسن آنها را مگر دانایان آفرید خدا آسمانها و زمین را بغرض درست همانا در آن هر
آینه نشانهایست براي گروندگان بخوان آنچه را وحی شد بسوي تو از کتاب و بر پاي دار نماز را همانا نماز باز میدارد از کار زشت
و ناپسند و هر آینه یاد خدا بزرگتر است و خدا میداند آنچه را بجا میآورید
تفسیر
. خداوند متعال براي مصوّر و ممثّل نمودن حال بتپرستان و کسانیکه اعتماد بکمک غیر خدا نمودند تشبیه و تنظیري فرموده باین
تقریب که حال و حکایت آنها مانند حال و حکایت عنکبوت است که بمرور زمان براي خود خانهاي تهیه نموده و بآن دلخوش
میشود غافل از آنکه اینکه خانه براي او هیچ فائدهاي ندارد و مانند سایر خانهها نگهدار از سرما و گرما و خطرات نیست و بقدري
سست بنیان و بی اساس است که باندك اشاره یا بادي از بین میرود و تحقیقا سستترین خانهها همان است و کسانیکه دل به بت و
غیر خدا بسته و بامید شفاعت و کمک آنها نشستهاند همین حال را دارند که از آنها بهرهاي نبرند و باندك تأمّل و تفکر و تجربهاي
رشته امید آنها قطع و گسسته خواهد شد ولی چون نادانند مطّلع از حال خودشان نیستند و اگر دانا بودند میدانستند شباهت حال
خودشان را بچیزیکه تشبیه بآن شدهاند [ صفحه 231 ] خدا میداند هر چه را آنها میخوانند و امیدوار بآنند غیر از خودش که مستحق
ستایش و پرستش و قابل اعتماد و اتّکال نیست و آنها را بجزاي خودشان رسانیده و قطع امیدشان را از آن خواهد فرمود و او است
توانائی که مانعی از نفوذ اراده او نیست و درست کاري که احکام و افعالش تمامی بر طبق حکمت و مصلحت است و اینکه مثلها و
امثال آنرا که خدا میزند چنانچه بدوا اشاره شد براي تقریب مطالب و تصویر آن در اذهان عامّه است ولی مطابقت آن با ممثّل و
صحّت مفاد آنرا کاملا تعقّل و تصدیق نمیکنند مگر دانایان که اظهر مصادیق ایشان آل محمّد صلّی اللّه علیه و اله میباشند که قمی
صفحه 188 از 456
ره بآن تفسیر فرموده و در مجمع از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم روایت نموده که اینکه آیه را تلاوت کرد و فرمود عالم کسی
است که خدا را دریابد پس عمل نماید بطاعت او و اجتناب کند از خشم او و بعد از اینکه خداوند استدلال براي اثبات خدائی خود
فرموده بخلقت آسمانها و زمین بر وجه حکمت و مصلحت و براي اظهار حق و حقیقت و احقاق آن و اهل ایمان میدانند آنرا و از
آن پی میبرند بوجود خالق عالم قدیر حکیم که بی شریک و عدیل و نظیر است و منتفع میشوند بآن و نیز امر فرموده پیغمبر اکرم را
بتلاوت قرآن براي تقرّب بخدا و تحفّظ الفاظ و استکشاف معانی آن و به برپا داشتن نماز که اعم از خواندن و امر بآن است چون
نماز بازمیدارد بنده خدا را از معاصی کبیره و صغیره یا کار زشت که قبح آن ظاهر و کار ناپسند که قبح آن خفی باشد چون یاد
خدا برتر و بالاتر است از هر چیز براي انصراف بنده از معصیت خالق و آن از نماز حاصل میشود و خدا میداند عبادات بندگان را
که با حضور قلب و یاد خدا واقع شده یا بدون آن و سایر اعمال آنها را و پاداش آنرا از خیر و شرّ خواهد داد آنچه نوشته شد در
ذیل آیه اخیره بدوا بنظر حقیر رسید ولی قمی ره از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که مراد آنستکه یاد خدا براي اهل نماز بزرگتر
است از یاد آنها خدا را آیا نمیبینی که خدا میفرماید یاد کنید مرا یاد میکنم شما را و در نفحات از امام صادق علیه السّلام نقل
نموده که ذکر خدا گفتن سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه نیست بلکه یاد خدا است در وقت ارتکاب حرام و حلال و در
صافی و برهان نیز قریب باین معنی از آنحضرت نقل شده است و در مجمع از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم نقل نموده که
کسیکه باز ندارد او را نماز از کار زشت و ناپسند موجب دوري او از خدا [ صفحه 232 ] خواهد شد و اینمعنی را قمی ره هم نقل
نموده و نیز از آنحضرت روایت شده که جوانی از انصار با پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم نماز میگزارد و مرتکب فواحش بود
اینکه خبر بآن حضرت رسید و فرمود عاقبت نماز او را باز خواهد داشت و چیزي نگذشت که او توبه کرد و در توحید از امام صادق
علیه السّلام نقل نموده که فرمود نماز حاجز و مانع خدائی است و اینکه براي آنستکه نماز منع میکند نمازگزار را از معاصی
مادامیکه در نماز است پس اینکه آیه را تلاوت فرمود و در کافی از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که یکی از اصحاب از
آنحضرت پرسید آیا نماز سخن میگوید پس حضرت تبسم فرمود و طلب رحمت نمود براي ضعفاء از شیعیانشان که اهل تسلیم و
انقیادند و فرمود بلی نماز سخن میگوید و صورت و شمائلی دارد و امر و نهی میکند آن شخص رنگش تغییر نمود و عرضه داشت
من نمیتوانم اینکه سخن را بمردم بگویم حضرت فرمود آنها مگر شیعیان ما نیستند کسیکه نماز را نشناسد منکر حق ما است و بعد
فرمود آیا میخواهی کلام قرآن را بتو بشنوانم عرض کرد بلی فرمود انّ الصّلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر نهی کلام است و فحشاء و
منکر مردانند و ما ذکر خدائیم و بزرگتریم فیض ره فرموده فحشاء و منکر اوّلی و دومی میباشند چون آن دو نفر صورت و شمائل
آن دو امرند و نماز کسی است که بازمیدارد از آن دو و او معروف است ولی بنظر میرسد که مراد از فحشاء و منکر آن دو و سایر
خلفاء جور باشند و لذا تفسیر بمردان فرموده و در مقابل آنها ائمّه اطهارند که معروف و صورت نماز و ذکر خدا و بزرگترین آیاتند
و اینکه معنی منافی با معانی دیگر نیست چون از ظاهر قرآن استفاده نمیشود و باید از باطن آن ببرکت بیان ائمّه اطهار مستفاد گردد
و تحقیق آنستکه ناهی و مانع بودن نماز از فحشاء و منکر از جهات عدیده است اولا التزام بنماز و تحصیل شرائط آن ملازم با
اجتناب از حرام و نجس است اقلا بقدریکه لباس و آب وضو و مکان نمازگزار حلال و پاك باشد و اینکه نوعا موجب اجتناب کلّی
خواهد شد و ثانیا انسان در حین اشتغال بنماز و تحصیل شرائط آن قهرا از معصیت بازداشته خواهد شد و اینکه مقدار وقت در از منه
فراغت شخص خالی از اهمیّت نیست که صرف در معصیت نشود و ثالثا اجزاء نماز که تکبیر و حمد و ثنا و دعا و ذکر خدا است
تمامی مانند شخصی با نمازگزار سخن میگوید که چنین خدائی وجود دارد [ صفحه 233 ] و باید در اطاعت او کوشید و از
معصیتش چشم پوشید و رابعا نماز در نفس نورانیّتی ایجاد میکند که نمازگزار بسبب آن صفاي ضمیر مایل بمعصیت نمیشود یا اقلا
قادر بر خودداري و مخالفت با هواي نفس امّاره میگردد و مرتکب معصیت نمیگردد و اینکه منافی با آن نیست که گاهی دیده
میشود کسی نمازگزار و معصیت کار است چون اینکه قبیل قضایا بر سبیل اقتضاء و نوعیّت و اکثریّت اطلاق میشود نه بلحاظ دوام و
صفحه 189 از 456
علّیّت و کلّیت و مستفاد از آن بیش از اینکه مقدار نیست و خامسا نماز در وقت اشتغال بآن و قبل و بعدش ملازم و مقارن با یاد خدا
است که آن افضل طاعات و اعظم قربات و اکبر عبادات است و نماز بدون آن مقبول درگاه احدیّت نخواهد بود و بقدر بودن با آن
مقبول است و آن بزرگترین لطف الهی است براي بازداشتن بنده از معصیت چنانچه مشهود است و اینکه جهت بنظر حقیر اظهر
جهات مذکوره براي بازداشتن نماز از گناه است و اینکه معنی اقرب معانی بذهن و ابلغ در اثبات مرام بذکر علت در کلام و انسب
بصدر و ذیل آیه شریفه است که بدوا هم اشاره بآن شد و اخبار ائمه اطهار و اقوال مفسرین هر یک ناظر بجهتی از اینکه جهات
میباشد و تدعون بصیغه خطاب نیز قرائت شده است.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 46 تا 49
اشاره
وَ لا تُجادِلُوا أَهلَ الکِتاب إِلاّ بِالَّتِی هِیَ أَحسَن إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنهُم وَ قُولُوا آمَنّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَینا وَ أُنزِلَ إِلَیکُم وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُم واحِدٌ
وَ نَحن لَه مُسلِمُونَ [ 46 ] وَ کَ ذلِکَ أَنزَلنا إِلَیکَ الکِتابَ فَالَّذِینَ آتَیناهُم الکِتابَ یُؤمِنُونَ بِه وَ مِن هؤُلاءِ مَن یُؤمِن بِه وَ ما یَجحَ دُ بِآیاتِنا
إِلاَّ الکافِرُونَ [ 47 ] وَ ما کُنتَ تَتلُوا مِن قَبلِه مِن کِتاب وَ لا تَخُطُّه بِیَمِینِکَ إِذاً لارتابَ المُبطِلُونَ [ 48 ] بَل هُوَ آیات بَیِّنات فِی صُ دُورِ
641- الَّذِینَ أُوتُوا العِلمَ وَ ما یَجحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ الظّالِمُونَ [ 49 ] -قرآن- 1
ترجمه
و مجادله مکنید با اهل کتاب مگر بآنچه آن بهتر است مگر آنان که ستم کردند از ایشان و بگوئید ایمان آوردیم بآنچه فرستاده شد
بسوي ما و فرستاده شد بسوي شما و خداي ما و خداي شما یکی است و ما مر او را منقادانیم و همچنین فرستادیم بسوي تو کتابرا
پس آنان که دادیمشان کتابرا ایمان میآورند بآن و از اینکه گروه حاضرین کسانی ایمان میآورند بآن و انکار نمیکنند آیتهاي ما
را مگر کافران و نبودي که بخوانی پیش از آن هیچ کتابی و نه بنویسی آنرا بدستت آنگاه در شک میافتادند معارضه کنندگان
بلکه آن [ صفحه 234 ] آیتهاي روشنی است در سینههاي آنانکه داده شدند علم را و انکار نمیکنند آیتهاي ما را مگر ستمکاران
تفسیر
. خداوند متعال اوّلا منع و نهی فرموده اهل ایمانرا از مجادله و مباحثه و گفتگوي با اهل کتاب از قبیل یهود و نصاري مگر بوجه
احسن و طریق بهتري که مقبول و پسندیده باشد در عقل و طبع و مأمون باشد از فتنه و شرّ و مقرون باشد بمدارا و ملاطفت و
خونسردي و مسالمت چنانچه در اواخر سوره نحل ذیل آیه ادع الی سبیل ربّک گذشت مگر با کسانیکه از حدّ اعتدال در بحث و
جدال تجاوز نموده و در عناد و لجاج افراط کرده باشند که باید با آنها معارضه با زبان و شمشیر نمود مثلا در مقام دعوت آنها با
سلام باید اهل ایمان بگویند ما ایمان آوردیم بقرآن که کتاب نازل بر ما است و توریۀ و انجیل که نازل بر شما شده و خداي ما و
شما یکی است و ما همگی تسلیم اوامر او میباشیم لذا پیغمبري را که مبعوث بر ما فرموده تصدیق نموده و سر بفرمانش نهادهایم
چنانچه انبیاء سلف را نیز تصدیق نموده و فرمانبردار شدیم خوب است شما هم با مراجعه بادلّه نبوت اینکه پیغمبر باو ایمان بیاورید و
بعدا استدلال فرموده بر نبوت خاتم انبیاء صلی اللّه علیه و اله باین تقریب که چنانچه ما بر انبیاء سلف از قبیل حضرت ابراهیم و
موسی و عیسی علیهم السلام کتبی نازل نمودیم که مشتمل بر بیان مصالح دنیوي و اخروي مردم از منه ایشان بود بر تو هم که پیغمبر
صفحه 190 از 456
خاتمی کتابی فرستادیم که مشتمل بر بیان مصالح مردم آخر الزّمان است تا انقراض عالم و آنکسانیکه ما بر آنها کتاب نازل نمودیم
از انبیاء سابق و بیت الشّرف تو کاملا بآن ایمان آورده و خواهند آورد و از اینکه مردم عادي هم بسیاري که روشن ضمیر و با
انصافند ایمان میآورند بآن و انکار نمیکنند آیات ما را مگر اهل انکار و اصرار بر باطل و استنکاف از قبول حق و پیش خودشان هیچ
فکر نمیکنند که تو قبلا در میان آنها بودي و مکتب نرفتی و پیش از قرآن کتابی نخواندي و بدست خود چیزي ننوشتی و اگر غیر از
اینکه بود براي کسانیکه طبعا مایل باشکال تراشی و ابطال حقایقند موجب شک و شبهه در نبوت تو میشد و ممکن بود که بگویند
از تحصیل علم به اینکه مقام رسیده ولی حال که میبینند از مانند تو شخص بیسابقهاي چنین کتابی را مشتمل بر آیات واضحۀ
الدّلالات در ضمائر ارباب [ صفحه 235 ] علم و دانش که عرب و عجم از اتیان بمثلش عاجز شدند انکار نمیکنند آنرا مگر کسانیکه
رسما در مقام لجاج و عنادند و بر خود و خلق ستمکار میباشند و در باب مجادله با اهل کتاب از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله روایت
شده که بآنها بگوئید ما ایمان آوردیم بخدا و کتابها و پیغمبران او و اگر باطلی گفتند تصدیق نکنید آنها را و اگر حقی گفتند
تکذیبشان نکنید و قمی ره فرموده مراد از الّذین آتینا هم الکتاب آل محمدند صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و مراد از هؤلاء اهل ایمان
از اهل قبله و مراد از کافرون کسانی هستند که منکر ولایت امیر المؤمنین و ائمّه علیهم السلام شدند و از امام رضا علیه السّلام نقل
شده در ضمن حدیثی که از ادلّه نبوت پیغمبر خاتم صلی اللّه علیه و اله آنستکه آن حضرت یتیم و فقیر و اجیر بود کتابی نخوانده
بود و نزد معلّمی نرفته بود پس قرآنی آورد که در آن قصص انبیاء و سرگذشت ایشان بود بیکم و زیاد و اخبار سابقین و لاحقین تا
روز قیامت و در اخبار متواتره از ائمه اطهار صدور الّذین اوتوا العلم بضمائر منیره آن ذوات مقدسه تفسیر و اشاره و تعیین شده است
و بعضی الّذین آتیناهم الکتاب را بیهود و نصاري تفسیر نموده و قائل بحذف مضاف که علم باشد شدهاند و مؤمنین بآن را بمانند
عبد اللّه سلام و غیر او از اهل کتاب که مسلمان شدند معرّفی نمودهاند و هؤلاء را اشاره بکفار مکه و مشرکین قریش دانستهاند و اللّه
و اولیائه اعلم.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 50 تا 55
اشاره
وَ قالُوا لَو لا أُنزِلَ عَلَیه آیات مِن رَبِّه قُل إِنَّمَا الآیات عِندَ اللّه وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِین [ 50 ] أَ وَ لَم یَکفِهِم أَنّا أَنزَلنا عَلَیکَ الکِتابَ یُتلی
عَلَیهِم إِن فِی ذلِکَ لَرَحمَ ۀً وَ ذِکري لِقَوم یُؤمِنُونَ [ 51 ] قُل کَفی بِاللّه بَینِی وَ بَینَکُم شَ هِیداً یَعلَم ما فِی السَّماوات وَ الَأرض وَ الَّذِینَ
آمَنُوا بِالباطِل وَ کَفَرُوا بِاللّه أُولئِکَ هُم الخاسِرُونَ [ 52 ] وَ یَستَعجِلُونَکَ بِالعَذاب وَ لَو لا أَجَل مُسَ  می لَجاءَهُم العَذاب وَ لَیَأتِیَنَّهُم بَغتَۀً وَ
671 یَومَ یَغشاهُم العَذاب مِن فَوقِهِم وَ مِن - هُم لا یَشعُرُونَ [ 53 ] یَستَعجِلُونَکَ بِالعَذاب وَ إِن جَهَنَّمَ لَمُحِیطَۀٌ بِالکافِرِینَ [ 54 ] -قرآن- 1
117- تَحت أَرجُلِهِم وَ یَقُول ذُوقُوا ما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 55 ] -قرآن- 1
ترجمه
و گفتند چرا فرستاده نمیشود بر او نشانههائی از پروردگارش بگو جز اینکه نیست که نشانهها نزد خدا است و نیستم من مگر بیم
دهندهاي آشکار آیا کافی نباشد آنانرا اینکه فرستادیم بر تو کتابرا که خوانده میشود [ صفحه 236 ] بر آنها همانا در اینکه هر آینه
رحمت و نصیحتی است از براي گروهی که میگروند بگو کافی است خدا میان من و میان شما که گواه باشد میداند آنچه در
آسمانها و زمین است و آنانکه ایمان آوردند بباطل و کافر شدند بخدا آنگروه آنان زیانکارانند و بشتاب میخواهند از تو عذاب را و
اگر نبود وقتی نامبرده شده هر آینه آمده بود آنها را عذاب و هر آینه خواهد آمد البته آنها را ناگهان و آنها نمیدانند بشتاب
صفحه 191 از 456
میخواهند از تو عذاب را و همانا دوزخ هر آینه احاطه دارد بکسانیکه کافر شدند روز که فراگیرد آنها را عذاب از بالاي سرشان و از
زیر پاهاشان و گوید بچشید آنچه را بودید که میکردید
تفسیر
. یکی از توقعات بیجاي کفار مکه از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله آن بود که هر روز تقاضاي معجزهاي مینمودند بدلخواه خودشان از
قبیل احیاء موتی و اژدها شدن عصا و طلا گشتن کوه صفا غافل از آنکه امور عالم بر طبق نظام اتم و احسن منظّم و مرتّب شده و
بدون حاجت قوي نباید بر خلاف آن تقدیري شود لذا اولا خداوند متعال به پیغمبر اکرم دستور فرموده که در جواب کسانیکه براي
تشکیک در عقائد مسلمانان و اضلال مردم ضعیف الایمان بر سبیل اعتراض میگویند چرا معجزات یا معجزهاي مانند معجزات انبیاء
سابق بر اینکه پیغمبر از طرف خدا نازل نمیگردد تا ما معتقد بصدق او شویم بفرماید امر از اینکه قرار است که اختیار نزول معجزات
با خداوند است هر وقت و براي هر کس صلاح باشد هر چه بخواهد ظاهر خواهد فرمود من فقط موظّفم که احکامی را از طرف
خداوند بشما ابلاغ نمایم و در صورت مخالفت از عذاب او بترسانم با آنکه انبیاء سابق کتابیکه بخودي خود معجزه باشد نداشتند و
خداوند نازل فرموده بر من کتابیکه معجزه باقیه است تا روز قیامت و بعدا فرموده آیا کفایت نمیکند آنها را چنین کتابی در اثبات
صدق تو با آنکه پیوسته بر آنها قرائت میشود و موجب دوام نعمت و رحمت و تذکر و پند و نصیحت است براي کسانیکه بآن ایمان
میآورند و بمفادش عمل مینمایند نه کسانیکه از آن اعراض و بتقلید اجانب اقبال میکنند از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله روایت شده
که بعضی از مسلمانان مکتوباتی از مقالات یهود را نزد آنحضرت آوردند و او فرمود کافی است براي گمراهی قومی آنکه از آورده
پیغمبر خودشان اعراض [ صفحه 237 ] و بآورده غیر اقبال نمایند و باز دستور داده که بفرماید کافی است خدا که شاهد باشد میان
من و شما که آنچه آوردهام از جانب او است و میداند آنچه در آسمانها و زمین است و حال من و حال شما را از معجزاتیکه آوردم
و حمل بر سحر و شعبده و چشم بندي نمودید و آنکسانیکه معتقد شدند باین امور باطله در آیات الهی و منکر توحید خدا شدند و
عبادت نمودند بتها و شیاطین را آنها زیان کارانند در دنیا و آخرت براي از دست دادن عزّت و رسیدن بذلّت و فروختن بهشت و
خریدن جهنم و مبادله نمودن ایمان بکفر و نیز فرموده که بعضی از اینکه قوم لجوج عنود بعد از اخبار نمودن تو آنها را بخسران در
دنیا و انذار نمودن تو آنانرا بعذاب آخرت تعجیل مینمایند در وعده عذاب و میگویند ببار بر ما سنگ از آسمان غافل از آنکه امور
الهی بر طبق حکمت و مصلحت باقتضاء وقت و مقام مقدّر شده و اگر اینکه ملاحظه نبود البته عذاب بر آنها نازل میشد ولی آسوده
خاطر نباشند که در آتیه نزدیکی ناگهان عذاب الهی بر آنها نازل خواهد شد بطوریکه از انتظار و ترقّب آنها خارج باشد و ندانند
وقت و کیفیّت آنرا چنانچه در وقعه بدر مشهودشان شد و در وقت مرگ دیدند و در قیامت خواهند دید و عجب در آنستکه الآن
موجبات جهنم بر آنها احاطه دارد و بعدا خودش و باز از تو بعجله عذاب را طلب مینمایند چون روز قیامت عذاب از زیر پا و بالاي
سر و سایر جوانب و اطراف بر اهل جهنم احاطه دارد و خدا و ملائکه میگویند بچشید جزاي اعمال و کردار زشت خودتان را و نقول
بصیغه متکلّم مع الغیر نیز قرائت شده است و در آیه اولی بجاي آیات اولی آیه بصیغه مفرد نیز قرائت نمودهاند.
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 56 تا 60
اشاره
یا عِبادِيَ الَّذِینَ آمَنُوا إِن أَرضِ ی واسِعَۀٌ فَإِیّايَ فَاعبُدُون [ 56 ] کُلُّ نَفس ذائِقَۀُ المَوت ثُم إِلَینا تُرجَعُونَ [ 57 ] وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
[ الصّالِحات لَنُبَوِّئَنَّهُم مِنَ الجَنَّۀِ غُرَفاً تَجرِي مِن تَحتِهَا الَأنهارُ خالِدِینَ فِیها نِعمَ أَجرُ العامِلِینَ [ 58 ] الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلُونَ [ 59
صفحه 192 از 456
493- وَ کَأَیِّن مِن دَابَّۀٍ لا تَحمِل رِزقَهَا اللّه یَرزُقُها وَ إِیّاکُم وَ هُوَ السَّمِیع العَلِیم [ 60 ] -قرآن- 1
ترجمه
اي بندگان من که ایمان آوردید همانا زمین من فراخ است پس بپرستید مرا هر نفسی چشنده است مرگ را پس بسوي ما باز
گردانده میشوید و آنانکه ایمان آوردند و کردند کارهاي نیک هر آینه جاي میدهیم ایشانرا از [ صفحه 238 ] بهشت در منزلهاي
بلندي که میرود از زیر آنها نهرها با آنکه جاویدانند در آن خوب است پاداش عمل کنندگان آنانکه صبر کردند و بر پروردگارشان
توکل میکنند و بسا باشد از جنبندهاي که بر نمیدارد روزي خود را خدا روزي میدهد او را و شما را و او است شنواي دانا
تفسیر
. کسانیکه در بلاد خودشان نتوانند بوظائف دینی خود قیام کنند و عبادت خدا را نمایند باید هجرت کنند ببلادي که براي آنها
اطاعت خدا میسّر باشد لذا خداوند میفرماید اي بندگان من که ایمان آوردید زمین من وسعت دارد پس اگر در بلدي سخت شد بر
شما عبادت من هجرت کنید ببلد دیگر پس در آنجا با فراغت خاطر مرا عبادت کنید نه غیر مرا و بدانید که زندگی دو روزه دنیا
اینکه قدر ارزش ندارد که براي علاقه بآب و خاکی شخص مؤمن دست از عبادت خدا بردارد و هر کس بنوبه خود شربت ناگوار
مرگ را خواهد چشید و در روز معیّنی همه در پیشگاه الهی حاضر کرده و بحکم او رجوع داده میشوند و بپاداش اعمال خود
میرسند و آن کسانیکه ایمان آوردند بآنچه باید ایمان بیاورند بآن از توحید و نبوّت و امامت و معاد و بوظائف دینی خود عمل
کردند ما آنها را در غرفههاي بهشتی که از بیوت رفیعه عالیه آنست و گفتهاند از درّ و یاقوت و زبر جد است جاي گزین خواهیم
نمود با آنکه جاري میشود از زیر آن قصور نهرهائی از آب زلال و مشروبات حلال و حاضر میگردد براي آنها انواع مأکولات و
اقسام ملبوسات و اصناف منکوحات فرد اکمل که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بخاطر احدي خطور کرده بقدري که
بخواهند تا خدا خدائی میکند و پایانی براي آن نیست و آنچه ذکر شد پاداش خوبی است براي کسانیکه صبر نمودند بر عمل
بوظائف دینی خود و توکّل بخدا کردند در هجرت از اوطانشان و خدا در دنیا هم با آنها کمک میفرماید و براي معاش درمانده
نمیگذارد و روزي ایشانرا بوجه احسن و اکمل و اعلی خواهد رسانید و چه بسیار از حیوانات جنبنده در زمین غیر از انسان و موش و
مورچه روزي خود را با خود از جائی بجائی حمل و نقل نمیکنند و ذخیره نمینمایند و خدا روزي میدهد آنها را و شما را که غم
روزي میخورید یکسان و بقدر مقدّر و مرزوق و او میشنود دعاي شما را اگر محتاج شوید و از خدا وسعت [ صفحه 239 ] رزق طلب
کنید و میداند حال شما و صلاح آنرا و بر وفق حکمت و مصلحت شما با شما معامله خواهد فرمود قمی ره از امام باقر علیه السّلام
نقل نموده که خدا میفرماید اطاعت نکنید پادشاهان فاسق را و اگر بترسید که آنها شما را از انجام وظائف دینی باز دارند زمین من
وسعت دارد و نیز میفرماید چرا بوظائف خود عمل ننمودید و آنها میگویند ما قوّه مقاومت با جائر را نداشتیم و خداوند میفرماید آیا
زمین من وسعت نداشت که شما مهاجرت نمائید در آن و در مجمع از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که وقتی تو در زمینی
بودي که در آن معصیت خدا شود بیرون رو از آن بسوي غیرش و از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم روایت نموده که کسیکه فرار
کند براي دینش از زمینی بزمینی اگر چه یک وجب باشد مستوجب بهشت میشود و رفیق ابراهیم علیه السّلام و محمّد صلّی اللّه علیه
و اله و سلّم خواهد بود و از عبد اللّه عمر نقل نموده که روزي از مدینه با پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم بیرون آمدیم و در
بوستان یکی از انصار رفتیم حضرت مشغول به تناول فرمودن خرما شد و فرمود اینکه صبح روز چهارم است که من طعامی نچشیدم
و اگر بخواهم از خداوند مانند ملک کسري و قیصر را بمن میدهد پس چگونه است حال تو اي پسر عمر اگر زنده باشی با گروهی
صفحه 193 از 456
که آذوقه سالشان را اندوخته میکنند براي ضعف یقینشان و بخدا قسم از آنجا حرکت نکرده بودیم که اینکه آیه نازل شد و بعضی
گفتهاند وقتی اصحاب مأمور بهجرت شدند بعضی از آنها گفتند چگونه ما در بلدي وارد شویم که وسیله معاشی در آن نداریم پس
اینکه آیه نازل شد و یرجعون بصیغه مغایب و لنثوّینّهم بثاء مثلّثه مأخوذ از ثواء بمعناي اقامه نیز قرائت شده است و در اواخر سوره آل
[ عمران ذیل آیه کل نفس ذائقۀ الموت اخباري راجع بآن گذشت [ صفحه 240
[ [سوره العنکبوت [ 29 ]: آیات 61 تا 69
اشاره
وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماوات وَ الَأرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ لَیَقُولُن اللّه فَأَنّی یُؤفَکُونَ [ 61 ] اللّه یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ
وَ یَقدِرُ لَه إِن اللّهَ بِکُل شَیءٍ عَلِیم [ 62 ] وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحیا بِه الَأرضَ مِن بَعدِ مَوتِها لَیَقُولُن اللّه قُل الحَمدُ لِلّه بَل
أَکثَرُهُم لا یَعقِلُونَ [ 63 ] وَ ما هذِه الحَیاةُ الدُّنیا إِلاّ لَهوٌ وَ لَعِب وَ إِن الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوان لَو کانُوا یَعلَمُونَ [ 64 ] فَإِذا رَکِبُوا فِی
701 لِیَکفُرُوا بِما آتَیناهُم وَ لِیَتَمَتَّعُوا فَسَوفَ - الفُلک دَعَوُا اللّهَ مُخلِصِ ینَ لَه الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَی البَرِّ إِذا هُم یُشرِکُونَ [ 65 ] -قرآن- 1
یَعلَمُونَ [ 66 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَنّا جَعَلنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّف النّاس مِن حَولِهِم أَ فَبِالباطِل یُؤمِنُونَ وَ بِنِعمَۀِ اللّه یَکفُرُونَ [ 67 ] وَ مَن أَظلَم مِمَّنِ
افتَري عَلَی اللّه کَ ذِباً أَو کَذَّبَ بِالحَق لَمّا جاءَه أَ لَیسَ فِی جَهَنَّمَ مَثويً لِلکافِرِینَ [ 68 ] وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَ إِن اللّهَ لَمَعَ
474- المُحسِنِینَ [ 69 ] -قرآن- 1
ترجمه
و هر آینه اگر بپرسی از آنها که کیست که آفرید آسمانها و زمین را و مسخّر کرد آفتاب و ماه را هر آینه البته گویند خدا پس بکجا
برگردانده میشوند خداوند گشایش میدهد روزي را براي آنکه میخواهد از بندگانش و تنگ میگرداند برایش همانا خدا بهمه چیز
دانا است و هر آینه اگر بپرسی از ایشان کیست که فرستاد از آسمان آبی را پس زنده کرد بآن زمین را بعد از مردنش هر آینه البته
گویند خدا بگو ستایش مر خدا را است ولی بیشتر آنها تعقّل نمیکنند و نیست اینکه زندگانی دنیا مگر سرگرمی و بازي و همانا
سراي آخرت هر آینه زندگانی است اگر باشند که بدانند پس چون سوار شوند در کشتی بخوانند خدا را در حالیکه خالص
کنندگانند براي او دین را پس چون نجات دهد آنها را بخشکی آنگاه آنها شرك میآورند تا کفران ورزند بآنچه دادیم آنها را و تا
کامیاب شوند پس بزودي خواهند دانست آیا ندیدند که ما قرار دادیم حرمی را امن با آنکه ربوده میشوند مردم از اطراف آنها آیا
پس بباطل میگروند و بنعمت خدا کفران میورزند و کیست ستمکارتر از آنکه بست بر خدا دروغ یا تکذیب کرد حق را چون آمد
او را آیا نیست در دوزخ جاي اقامت براي کافران و آنانکه مجاهده کردند در راه ما هدایت میکنیم البته ایشانرا براههاي خودمان و
همانا خدا هر آینه با نیکوکاران است
تفسیر
. بتپرستان خصوصا اهل مکّه نوعا قائل بوجود خداوند بزرگ که او خالق و رازق و مدبّر امور خلائق است بودند و عبادت بتها را
وسیله تقرّب بخدا و آنها را شفعاء خودشان نزد او میدانستند و اینکه عقیده بکلّی فاسد است چون کسیکه وسیله تقرّب بنده بخدا و
شفیع او نزد حق باشد باید نزدیکتر باشد بخدا و جمادات دورترند از ساحت ربوبی از انسان گذشته از آنکه پرستش مخصوص
صفحه 194 از 456
بذات احدیّت است و بنده در برابر کسی نباید مانند حق خاضع شود لذا خداوند آنها را مأخوذ با قرارشان فرموده باین تقریب که اي
پیغمبر من اگر سؤال کنی تو از بتپرستان [ صفحه 241 ] که آسمانها و زمین را که خلق نموده و مسخّر کرده آفتاب و ماه را که
میگردند بفرمان او میگویند خداي یگانه پس چگونه بوسوسه شیطان منحرف میشوند از فطرت سلیمه و منصرف میگردند از عبادت
او و بر گردانده میشوند بعبادت جماداتی که براي آنها نفع و ضرري ندارند و خدا گشایش میدهد در روزي بر هر کس بخواهد از
بندگانش و تنگ میکند روزي را بر همانکس در وقت دیگر یا بر هر کس که بخواهد چون خداوند دانا است بمصالح و مفاسد و
مقتضیات احوال آنها و سایر امور پس نباید ترس از تنگی معاش مانع از هجرت مسلمانان بسوي خدا شود چنانچه در آیات سابقه
گذشت و نیز اگر بپرسی از آنها چه کس از آسمان باران نازل مینماید و زمین مرده را زنده میکند میگویند خدا بگو الحمد للّه بر
نعمتهاي او و اقرار شما بر آنکه او منعم است نه غیر او ولی بیشتر آنها نمییابند بعقل و فکر که اینکه اقرار منافی با عبادت بت است
چون شکر منعم واجب است نه غیر او و لذا بتپرست شدهاند و اینکه زندگی چند روزه دنیا نیست مگر سرگرمی موقتی و بازي
کودکانه بیفائده که بزودي دلسردي و خستگی آورد و منقرض شود و همانا سراي جاوید آخرت زندگانی حقیقی دائم باقی است
که فنا و زوالی در آن راه ندارد ولی آنها غافل از اینکه معنی میباشند و اگر میدانستند اختیار نمینمودند فانی را بر باقی و بازي
موقتی را بر عیش و نوش ابدي و کلمه حیوان بر وزن غلیان مصدر است بمعناي حیات ولی مشعر بحرکت و جنبش لذا در مقام
مبالغه استعمال میشود و یکی از موارد که بحال طبیعی و ارتکاز فطري کفار اقرار بخداي یگانه غائب از انظار مینمایند وقتی است که
در کشتی مینشینند و بگرداب بلا مبتلا میشوند یکباره از غیر خدا منصرف و متوجه باو میگردند و با اخلاص او را میخوانند و طلب
نجات میکنند چون بالفطره یقین دارند در آنوقت دستگیري جز او ندارند ولی چون خداوند نجات داد آنها را و بساحل مراد
رسیدند یکباره خدا را فراموش نموده و بعبادت بتها مشغول میگردند و نتیجه آن فقط کفران نعمت نجات و حیات و سایر نعم الهیّه
و بهره برداري از لهو و لعب چند روزه و دلخوشی باجتماع با یکدیگر بر عبادت جمادات است و بعد از اینکه میدانند و میبینند
عقبات و عقوبات آنرا و لیتمتّعوا بسکون لام نیز قرائت شده و بنابراین لام امر براي تهدید است و بنابر قرائت مشهوره لام [ صفحه
242 ] جارّه براي بیان عاقبت امر آنها است آیا اینکه بتپرستان بیانصاف مکه ندیدند که ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل
و غارت و تعدّي و اسارت فرمودیم با آنکه از اطراف و جوانب آن مردم یکدیگر را باسارت میگیرند و بقتل میرسانند و اموالشان را
بغارت میبرند و آنها در ناز و نعمت هستند و شکر آنرا بجا نمیآورند و با وجود اینکه آیا مستحق عقوبت نیستند که بشیطان و بت
که باطل است ایمان میآورند و بنعمت خدا که بآنها انعام شده و نبوّت خاتم انبیاء که حق است کافر میشوند و کفران مینمایند و
چه کس ظالم و ستمکارتر است از کسیکه افترا و دروغ به بندد بخدا و بگوید شفاعت و عبادت بتها را خدا مرخّص فرموده و
تکذیب کند قرآن و آورنده آنرا که حق محض است چون بیاید نزد او بدون تأمّل و درنگ آیا چنین کسانی سزاوار نیست که در
جهنم جایگاه همیشگی و مقرّ مألوفی براي آنها باشد و آن کسانیکه مجاهده و کوشش نمودند در راه ما و براي رضاي ما خود را
بزحمت انداختند بهجرت از اوطان و معارضه با شیطان و مقاتله با کفار و منازعه با اشرار و طلب معرفت و تحصیل مغفرت همانا
هدایت نمائیم آنها را البته بطریق سیر و سلوك و وصول و نزول بساحت مقدّس خودمان و همانا خداوند با نیکوکاران است بکمک
و نصرت در دنیا و رحمت و مغفرت در آخرت و آنها را بمقاصد حقّه خودشان خواهد رسانید و در حدیث است که کسیکه عمل
کند بچیزي که میداند، خداوند عطا میکند باو علم چیزیرا که نمیداند و از امام باقر علیه السّلام روایت شده که اینکه آیه مخصوص
بآل محمّد صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و شیعیان ایشان است و از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده که در قرآن بعضی از اسماء
مخصوص بمن است و از آن جمله محسن است در قول خداوند انّ اللّه لمع المحسنین و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق
علیه السّلام نقل نموده که کسیکه سوره عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان تلاوت نماید و اللّه از اهل بهشت است
و کسی را از آن استثناء نمیکنم و نمیترسم که خداوند براي قسم من گناهی بر من بنویسد و براي اینکه دو سوره در نزد خدا منزلت
صفحه 195 از 456
[ رفیعی است و الحمد للّه رب العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطاهرین. [ صفحه 243
سوره روم
اشاره
90- مشتمل بر شصت آیه و در مکه نازل شده است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 53
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 1 تا 7
اشاره
37 الم [ 1] غُلِبَت الرُّوم [ 2] فِی أَدنَی الَأرض وَ هُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبُونَ [ 3] فِی بِضع سِنِینَ لِلّهِ - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
205 بِنَصرِ اللّه یَنصُرُ مَن یَشاءُ وَ هُوَ العَزِیزُ الرَّحِیم [ 5] وَعدَ اللّه لا یُخلِفُ - الَأمرُ مِن قَبل وَ مِن بَعدُ وَ یَومَئِذٍ یَفرَح المُؤمِنُونَ [ 4] -قرآن- 1
247- اللّه وَعدَه وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یَعلَمُونَ [ 6] یَعلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاةِ الدُّنیا وَ هُم عَن الآخِرَةِ هُم غافِلُونَ [ 7] -قرآن- 1
ترجمه
مغلوب شد روم در نزدیکترین زمین و آنان بعد از مغلوب شد نشان غالب خواهند شد در بعد از چند سالی مر خدا را بوده و هست
فرمان پیش از آن و بعد از اینکه و در چنین روز شاد میشوند گروندگان بیاري خدا یاري میکند آنرا که خواهد و او است تواناي
مهربان وعده داده است خدا خلاف نمیکند خدا وعدهاش را ولی بیشتر مردم نمیدانند میدانند ظاهري را از زندگانی دنیا و آنها از
آخرت بیخبرانند
تفسیر
. خداوند متعال در اینکه سوره مبارکه بعد از الم که بیان آن مکرّر شده است اخبار فرموده از شکست روم از ایران در نزدیکترین
اراضی رومیان بعربستان که شامات و حوالی آنست بحسب بعضی از روایات و آنکه رومیان بعد از مغلوبیتشان غلبه میکنند بر
ایرانیان در آتیه نزدیکی که بده سال نمیرسد چون بضع ظاهرا پارهاي از عدد است که از آن در فارسی به اند تعبیر میشود و اینمدت
ظرف است براي حدوث و تحقّق غلبه نه براي بقاء و دوام آن چون در اینصورت فعل متعدّي بالی میشود نه فی و از براي خدا است
امر و حکم و فرمان و تقدیر و اختیار و بوده و خواهد بود قبل از مغلوبیت روم و [ صفحه 244 ] بعد از غلبه آن و در میان آن دو و
قبل از امر نمودن بامري و بعد از آن در تقدیم و تأخیر و سایر امور چنانچه از بعضی روایات ائمه اطهار استفاده میشود و در روز
بروز غلبه دوم خوشحال میشوند اهل ایمان بنصرت و ظفر الهی که آنرا بهر کس بخواهد عنایت میفرماید و او است تواناي انتقام
کشنده از دشمنان و مهربان نصرت دهنده بدوستان و اجمال اینکه واقعه بشهادت تاریخ و روایات مفسّرین آنستکه در اوائل ظهور
اسلام که پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و اله در مکّه مشرّفه بود خسرو پرویز شاهنشاه ایران عازم تسخیر روم شد و بدوا لشگریانش
شامات را تصرف نمودند و بعدا بر تمام مملکت روم مسلّط شدند و مدت هفت سال در آن بلاد حکومت داشتند و خراج آنرا براي
شاهنشاه میفرستادند و چون اینکه وقایع بتوسط کاروان قریش در مکه معظّمه منتشر شد مشرکین آن دیار اینکه خبر را بفال نیک
گرفتند و گفتند ما بر مسلمانان غلبه خواهیم نمود چون آنها خود را اهل کتاب میدانند و ما اهل کتاب نیستیم چنانچه ایرانیان که
صفحه 196 از 456
اهل کتاب نیستند بر رومیان که عیسویان و اهل کتابند غالب شدند و پیغمبر صلی اللّه علیه و اله ملول شد و خداوند اینکه آیات را
براي دلخوشی آنحضرت نازل فرمود و ابو بکر آنرا براي کفار تلاوت نمود و با ابی إبن خلف که یکی از آنها بود و تکذیب کرد
شرط بندي نمود که تا سه سال اگر صدق اینمقال ظاهر نشود ده شتر باو بدهد و الا از او بگیرد و هنوز شرط بندي حرام نشده بود و
چون خدمت پیغمبر صلی اللّه علیه و اله رسید و قضیّه را عرضه داشت حضرت فرمود خطا کردي بضع تا نه سال صادق است برو بر
مدت و مال بیفزا و او آمد مدت را نه سال و مال را صد شتر کرد و اینکه بود تا خسرو پرویز بمأمورین خود در بلاد روم بدبین شد
و خواست آنها را سیاست نماید و آنها با هر قل قیصر روم همدست شدند و بایران حمله کردند و خسرو فرار کرد و قسمت مهمّی از
مملکت او بتصرف رومیان در آمد و آنها پیران آتش پرست را در ازاي خون کشیشان بیت المقدس که ایرانیان کشته بودند کشتند
و خبر فتح رومیان در روز جنگ بدر بمسلمانان رسید و ایشان از دو جهت خوشحال شدند یکی ظهور صدق آیات الهی و دیگر
غلبه آنها بر کفار مکه بنصرت الهی و کمک ملائکه که شرح آن مف ّ ص لا ذکر شده است وعده داده اینکه فتح را وعده دادنی خدا
تخلّف نمینماید [ صفحه 245 ] او از وعده خود ولی بیشتر مردم از قبیل ابی بن خلف میباشند که اعتقاد و اعتماد بوعده حق ندارند
براي جهل و نادانی خودشان میدانند و میبینند ظاهر و صورتی از زندگانی دنیا و زخارف آن را و آنها از معنی و باطن آن که
آخرت است در غفلتند و بفکر آن نیستند لذا هر چه میکنند براي تحصیل دنیا است و در تشخیص منافع و مضارّ آن با عقل و هوش
و ذکاوت و فراست و جدّي و فعّالند و در امور اخروي جاهل و نادان و کودن و نفهم و سست عنصر و سهل انگارند و تکرار کلمه
هم براي تأکید نسبت و تثبیت غفلت است و اینکه آیات یکی از معجزات ثابته و اخبار غیبیّه قرآن است که صدق آن ظاهر شده و
دلالت بر نبوّت آورنده آن دارد و اینکه در بعضی از روایات غلبه دوم با فتح ایران بدست مسلمانان و در بعضی غلبه اول با دولت
اموي و دوم با دولت عباسی تطبیق شده بعنوان تأویل است که با حفظ معناي ظاهر منافات ندارد و فیض ره تأویل اول را حمل بر
قرائت سیغلبون بصیغه مجهول و تطبیق اخیر را حمل بر قرائت غلبت بصیغه معلوم فرموده و بنظر حقیر ین معانی از جمله اللّه الامر من
قبل و من بعد استفاده شده که ائمه اطهار بآن اشاره فرمودهاند و اللّه و اولیائه اعلم.
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 8 تا 10
اشاره
أَ وَ لَم یَتَفَکَّرُوا فِی أَنفُسِهِم ما خَلَقَ اللّه السَّماوات وَ الأَرضَ وَ ما بَینَهُما إِلاّ بِالحَق وَ أَجَ ل مُسَ  می وَ إِن کَثِیراً مِنَ النّاس بِلِقاءِ رَبِّهِم
لَکافِرُونَ [ 8] أَ وَ لَم یَسِیرُوا فِی الأَرض فَیَنظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم کانُوا أَشَ دَّ مِنهُم قُوَّةً وَ أَثارُوا الَأرضَ وَ عَمَرُوها أَکثَرَ
مِمّا عَمَرُوها وَ جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَیِّنات فَما کانَ اللّه لِیَظلِمَهُم وَ لکِن کانُوا أَنفُسَ هُم یَظلِمُونَ [ 9] ثُم کانَ عاقِبَۀَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواي أَن
626- کَذَّبُوا بِآیات اللّه وَ کانُوا بِها یَستَهزِؤُنَ [ 10 ] -قرآن- 1
ترجمه
آیا تفکر نمیکنند در پیش خودشان که نیافرید خدا آسمانها و زمین و آنچه را میان آندو است مگر براي حکمت و مصلحت و
مدتی نام برده شده و همانا بسیاري از مردم بملاقات پروردگارشان هر آینه کافرانند آیا سیر نکردند در زمین پس بنگرند چگونه
بود سر انجام آنانکه بودند پیش از ایشان که شدیدتر بودند از آنها در توانائی و شیار کردند زمین را و آباد کردند آنها آنرا بیشتر از
آنچه آباد کردند اینها آنرا و آمد آنها را رسولانشان با معجزات روشن پس نبود خدا که ستم کند بر آنها و لکن بودند که بر
خودشان ستم میکردند پس [ صفحه 246 ] بود سر انجام آنانکه بد کردند عقوبت بد براي آنکه تکذیب کردند آیتهاي خدا را و
صفحه 197 از 456
بودند که بآنها استهزاء مینمودند
تفسیر
. خداوند متعال بعد از نسبت غفلت از آخرت باکثر مردم در آیات سابقه متنبّه فرموده است آنها را بلزوم تفکّر و اندیشه نمودن در
پیش خودشان و مکان خلوتی یا در امر خلقت نفس خود که خالق آن کیست و صفاتش چیست تا بدانند که آن خداي عالم قادر
حکیم بینیاز است و اینکه آسمانها و زمین و اهل آنرا بدون غرض عقلائی خلق ننموده و براي نفع شخصی نیست و نتیجه بگیرند
که براي احسان بر بندگان بقدر قابلیّت و استعداد ایشان است تا در اینکه سراي موّقت محدود بکوشند و در آن سراي مؤبّد
نامحدود شربت مراد بنوشند و احقاق حق مظلوم از ظالم بشود ولی بسیاري از مردم بیخرد منکر معاد و دار ثواب و عقاب الهی
میباشند آیا اینکه اشخاص و کسانیکه از آخرت غافلند و باین جهت مرتکب معصیت خدا و تکذیب انبیاء شدند سیر ننمودند در
زمین و قصص قرآنیّه تا به بینند و بدانند چگونه بود عاقبت اقوام سابقه که مانند آنها بودند در مخالفت اوامر خدا و تکذیب انبیاء و
فوق آنها بودند در قوّت و قدرت و زمین را بیشتر زیر و رو نمودند براي کشت و زرع و حفر قنوات و استخراج معادن و تهیّه مساکن
و قصور براي آبادي و عمران اینکه دار غرور و همه را گذاردند و رفتند در قبور آنهم بعذاب الهی بطوریکه موجب عبرت اقوام باقیه
و امم آتیه گردید و هنوز خرابه ابنیه و عمارات آنها در مرتی و منظر مردم باقی و برقرار است و خداوند بآنها ظلم نفرمود که بدون
استحقاق عذاب فرماید بلکه آنها بعقائد و اعمال ناشایسته خودشان خود را مستحق عقوبت نمودند و بر خود ستم کردند چون
حجّت از طرف خداوند بر آنها تمام شد بآمدن پیغمبران با معجزات نمایان پس بود مئال امر آنانکه کار بد کردند عقوبت بسیار
بدي براي آنکه انکار نمودند حشر و نشر را و تکذیب کردند انبیاء و اولیاء خدا را و چنین بودند که ایشانرا مسخره و استهزاء
مینمودند و بنابراین السّوءي که مؤنّث اسوء است خبر کان و عاقبت اسم آن و اینکه عاقبتهم نفرموده براي دلالت بر مقتضی براي
چنین عاقبتی است و أن کذّبوا بتقدیر لام براي [ صفحه 247 ] بیان علّت عقوبت است اینکه بنابر رفع عاقبت است و بعضی بنصب
قرائت نمودهاند و بنابراین خبر کان مقدّم بر اسم آن شده و مقصود توضیح و بیان حال همان کفّار سابق الذّکر است و محتمل است
مقصود بیان مطلب مستقلّی باشد در تعقیب نسبت ظلم بآنها نه خدا باین تقریب که پس بود نتیجه و عاقبت امر کسانیکه مرتکب کار
بد شدند آنکه تکذیب نمودند بآیات خدا و بایشان استهزاء مینمودند تا دلالت کند بر آنکه ارتکاب گناه بتدریج انسانرا بکفر
میکشاند و بنابراین جمله أن کذّبوا بآیات اللّه خبر کان است و السّوءي مفعول مطلق یا مفعول به است براي أساؤوا و بر فرض اوّل
السّوءي باید مصدر باشد و بر تقدیر دوم أساؤوا بمعناي ارتکبوا است و بنظر حقیر اینکه معنی اظهر و اوفق باستشهاد باین آیه در
بعضی از روایات است ولی مفسّرین بیشتر بمعناي اوّل اعتماد نمودهاند و در هر حال غرض تعریض باهل مکّه است که در وادي غیر
ذي زرع اقامت دارند و در آبادي و عمران از سایر ملل عقب ماندهاند و با وجود اینکه مغرور بدنیا شدند و از دین اجداد خودشان
که بحضرت ابراهیم و اسمعیل میرسد دست برداشتند و براي منافع چند روزه بتپرست شدند و بزودي بسزاي اعمالشان خواهند
رسید.
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 11 تا 19
اشاره
اللّه یَبدَؤُا الخَلقَ ثُم یُعِیدُه ثُم إِلَیه تُرجَعُونَ [ 11 ] وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ یُبلِس المُجرِمُونَ [ 12 ] وَ لَم یَکُن لَهُم مِن شُرَکائِهِم شُفَعاءُ وَ کانُوا
- [ بِشُرَکائِهِم کافِرِینَ [ 13 ] وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ یَومَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ [ 14 ] فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات فَهُم فِی رَوضَ ۀٍ یُحبَرُونَ [ 15
صفحه 198 از 456
373 وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَ ذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الآخِرَةِ فَأُولئِکَ فِی العَذاب مُح َ ض رُونَ [ 16 ] فَسُبحانَ اللّه حِینَ تُمسُونَ وَ حِینَ - قرآن- 1
تُصبِحُونَ [ 17 ] وَ لَه الحَمدُ فِی السَّماوات وَ الَأرض وَ عَشِیا وَ حِینَ تُظهِرُونَ [ 18 ] یُخرِج الحَی مِنَ المَیِّت وَ یُخرِج المَیِّتَ مِنَ الحَی وَ
400- یُحی الَأرضَ بَعدَ مَوتِها وَ کَذلِکَ تُخرَجُونَ [ 19 ] -قرآن- 1
ترجمه
خدا میآفریند خلق را پس اعاده میدهد آنرا پس بسوي او رجوع داده میشوید و روزي که بر پا شود قیامت نومید میشوند
گناهکاران و نباشد براي آنها از شریکهاشان شفیعانی و باشند بشریکهاشان کافران و روز که بپا میشود قیامت مردم در آنروز متفرّق
[ میشوند پس امّا آنانکه ایمان آوردند و کردند کارهاي نیک پس ایشان در بوستانی مسرور کرده میشوند و امّا آنها [ صفحه 248
که کافر شدند و تکذیب کردند آیتهاي ما و ملاقات آخرت را پس آنها در عذاب حاضر کرده شدگانند پس تنزیه کنید خدا را
هنگامیکه بشب میرسید و هنگامیکه صبح میکنید و مر او را است ستایش در آسمانها و زمین و در آخر روز و هنگامیکه به نیمروز
در آئید بیرون میآورد زنده را از مرده و بیرون میآورد مرده را از زنده و زنده میکند زمین را بعد از مردنش و اینچنین بیرون
آورده میشوید
تفسیر
. خداوند متعال در اینکه آیات شریفه بیان قدرت و عزّت و عظمت خود را فرموده باین تقریب که خداوند تمام مردم را بدوا خلق
میفرماید و بعدا میمیراند و اعاده میدهد اجزاء متفرّقه هر کس را بصورت اوّل و زنده میکند پس بمحضر الهی رجوع داده میشوند
براي حساب و حکم و پاداش او و یرجعون بصیغه مغایب نیز قرائت شده و بنابر قرائت مشهوره عدول از غیبت بخطاب شده بمناسبت
عدول از ضمیر مفرد بجمع و روز که بر پا شود قیامت که یکی از اسماء آن ساعت است براي آنکه وقت مقدّر الهی است
بتپرستان گنه کار با حال یأس و ناامیدي و تحیّر در پیشگاه الهی جل شأنه واقف خواهند شد و هیچ یک از بتهائیکه امید بشفاعت
آنها داشتند نمیتوانند از پرستش- کنندگان خودشان دستگیري کنند لذا اینها هم منکر خدائی و شفاعت و سایر آثار وجودي آنها
شوند و بیزاري جویند از آنها در ساحت ربوبی و نیز در آنروز که روز بینظیري است و براي اهمّیّتش تکرار شده مردم از یکدیگر
متفرّق و جدا میشوند یکدسته که اهل ایمان باصول دین و مذهبند و بوظائف عملی خود در دنیا قیام نمودند در بوستانی بی نظیر در
بزرگی و صفا و طراوت و حسن منظر خرّم و خندان و مسرور و خوشحالند بطوریکه آثار فرح در رخسارشان مشهود میشود و
یکدسته که منکر خدا و روز جزا و مکذّب انبیا و اوصیا بودند با کمال خفّت و خواري در آتش جهنّم براي عذاب حاضر کرده
خواهند شد و همیشه آنجا خواهند بود و غیبتی از آنجا براي آنها نخواهد بود پس اي بندگان خدا تسبیح و تنزیه کنید او را در وقتی
که شام میکنید و صبح مینمائید و او است مستحق حمد و ثنا در آسمانها و زمین و در آخر روز و وقتی که داخل در ظهر میشوید که
[ صفحه 249 ] وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضی تسبیح در اینکه اوقات را
کنایه از نمازهاي پنجگانه دانستهاند که مشتمل بر تسبیح و تقدیس و حمد و ثناي الهی است و حین تمسون را اشاره بنماز مغرب و
عشاء گرفتهاند و حین تصبحون را کنایه از نماز صبح و عشیّا را از نماز عصر و حین تظهرون را اماره براي نماز ظهر قرار دادهاند و
مناسبت تسبیح را با شب و تحمید را با روز ظهور سستی و کسالت در شب و تغییر حالت و تجدید نعمت در روز دانستهاند و نماز
صبح را چون در تاریکی است از شب شمردهاند و بنابراین و عشیّا عطف است بر فی السّموات و الارض یعنی مر او را است حمد در
آسمانها و زمین و در وقت عشاء و محتمل است عطف باشد بر حین تصبحون و جمله و له الحمد فی السّموات و الارض معترضه
صفحه 199 از 456
باشد براي بیان حسن تعقّب تسبیح بتحمید و بنابراین اختصاصی براي تسبیح بشب و تحمید بروز نخواهد بود و بنظر حقیر محتمل
است عشیّا و حین تظهرون اشاره بوقت ناهار و شام باشد و در اینصورت مناسبت آن با حمد و شکر واضح است چنانچه مناسبت
تسبیح با اوّل شب که وقت فراغت از کار و اوّل صبح که وقت شروع بکار است پوشیده نیست و خداوند بیرون میآورد انسانرا که
زنده و جاندار است از نطفه که مرده و بی جان است و بعکس و بیرون میآورد مؤمن را از نسل کافر و کافر را از نسل مؤمن
چنانچه از ائمّه اطهار علیهم السّلام روایت شده و زنده میکند زمین را به روئیدن نبات بعد از موات شدنش و همانطور که نبات از
زمین میروید مردم در قیامت از قبرها بیرون آورده خواهند شد و تخرجون بصیغه معلوم نیز قرائت شده است و در بعضی از روایات
ائمّه اطهار احیاء ارض به بیرون آمدن مردانی از آن که زمین را زنده میکنند باقامه عدل و اجراء حدّ در آن و نافعترند از نزول چهل
[ روز باران براي آن تفسیر و تأویل شده است و اللّه تعالی و اولیائه اعلم بمراده. [ صفحه 250
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 20 تا 25
اشاره
وَ مِن آیاتِه أَن خَلَقَکُم مِن تُراب ثُم إِذا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ [ 20 ] وَ مِن آیاتِه أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً لِتَسکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ
بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَ ۀً إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَتَفَکَّرُونَ [ 21 ] وَ مِن آیاتِه خَلق السَّماوات وَ الَأرض وَ اختِلاف أَلسِنَتِکُم وَ أَلوانِکُم إِنَّ
فِی ذلِکَ لَآیات لِلعالِمِینَ [ 22 ] وَ مِن آیاتِه مَنامُکُم بِاللَّیل وَ النَّهارِ وَ ابتِغاؤُکُم مِن فَضلِه إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَسمَعُونَ [ 23 ] وَ مِن
- آیاتِه یُرِیکُم البَرقَ خَوفاً وَ طَمَعاً وَ یُنَزِّل مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحیِی بِه الَأرضَ بَعدَ مَوتِها إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یَعقِلُونَ [ 24 ] -قرآن- 1
137- 732 وَ مِن آیاتِه أَن تَقُومَ السَّماءُ وَ الَأرض بِأَمرِه ثُم إِذا دَعاکُم دَعوَةً مِنَ الَأرض إِذا أَنتُم تَخرُجُونَ [ 25 ] -قرآن- 1
ترجمه
و از نشانههاي او است آنکه آفرید شما را از خاك پس آنگاه شما آدمیانی گردید که پراکنده شوید و از نشانههاي او است آنکه
آفرید براي شما از خودتان جفتهائی تا آرام گیرید و میل کنید بآنها و قرار داد میانتان دوستی و مهربانی همانا در اینکه هر آینه
نشانهها است براي گروهی که تفکر میکنند و از نشانههاي او است آفریدن آسمانها و زمین و اختلاف زبانهاي شما و رنگهاي شما
همانا در اینکه هر آینه نشانهها است براي دانایان و از نشانههاي او است خواب شما بشب و روز و طلب کردن شما از فضلش همانا
در اینکه هر آینه آیتها است براي گروهی که میشنوند و از نشانههاي او است که مینمایاند بشما برق را براي ترس و امید و فرو
میفرستد از آسمان آب را پس زنده میگرداند بآن زمین را بعد از مردنش همانا در اینکه هر آینه نشانهها است براي گروهی که
تعقل میکنند و از نشانههاي او است آنکه برپا میباشد آسمان و زمین به امرش پس چون بخواند شما را خواندنی از زمین آنگاه شما
بیرون میآئید
تفسیر
. خداوند متعال در اینکه آیات شریفه بعلائم و آیات قدرت و رحمت و حکمت خود اشاره فرموده براي تحکیم مبانی معاد که قبلا
گوشزد شده بود و بعدا هم اثبات خواهد شد باین تقریب که از جمله آیات و علائم قدرت خداوند آنستکه خلق کرد شما را از
خاك در بدو امر که پدر و مادر تمام شما را از خاك آفرید و شما از آن دو بوجود آمدید و بعد از آن از نطفه که آن از مأکولات
صفحه 200 از 456
زمین که خاك است پیدا میشود پس شما بنی آدم زیاد شدید و در زمین پراکنده گشتید و بتمام معنی از خاکید و چگونه تصوّر
میشود که بعد از مردن و خاك شدن خداوند نتواند شما را از خاك بیرون آورد و مجتمع فرماید و از جمله علائم و آیات رحمت
او آنستکه از جنس شما براي شما جفتها و زنانی خلق فرمود که شما با آنها الفت گیرید و مأنوس شوید و میل کنید بسوي آنها و
[ عجب در آنستکه بعد از اجرا صیغه ازدواج فورا دوستی و مهربانی میان شما ایجاد فرماید بطوریکه هر یک نفع [ صفحه 251
دیگري را بیش از هر کس طالب و هر یک از ضرر دیگري بیش از هر کس گریزانید و هر کس اندك تفکر و تأمّلی نماید مییابد
که اینکه دوستی و مهربانی که سابقه نداشته از مبدء رأفت و رحمت بآنها افاضه شده و از لطف و رحمت خدا بر بندگان است که
وسائل آرامش و آسایش و دلخوشی و سرگرمی و انتظام امور و انتشار نسل آنها را در زمین تا یوم النّشور فراهم فرموده و اینها همه
آیات الهی است که مشهود بندگان میگردد و از آنها غفلت دارند و یکی از آثار و علائم قدرت و حکمت خداوند آنستکه آسمانها
و زمین و آنچه را در آنها است از موجودات سماویّه و ارضیّه خلق فرموده و زبانها و رنگهاي بنی آدم را که همه از خاك و از یک
پدر و مادر بوجود آمدهاند بطوري مختلف فرموده که گفتار و رخسار دو نفر مثل هم نیست که نتوان تشخیص داد و هر قدر شبیه
بیکدیگر باشند باز ممتاز و شناخته میشوند با آنکه عمل طبیعت بیک منوال است ولی خداوند حکیم چنین اراده فرموده که مردم
مشتبه بیکدیگر نشوند و نظم عالم مختل نگردد و بعضی اختلاف زبان را باختلاف لغات از قبیل فارسی و عربی و ترکی و اختلاف
الوان را بسیاهی و سفیدي و سرخی و زردي و ما بین اینها که تمام آنها بامر و صنع خداوند است تفسیر فرمودهاند و علماء و
دانشمندان میدانند که خلقت آسمانها و زمین و خورشید و ماه و اینهمه ستارگان ثوابت و سیّارات که با نظم و ترتیب محیّر العقولی
در گردشند و اختلاف السنه و الوان که متضمّن حکم و مصالح بی پایانست از غیر خداوند عالم قدیر حکیم ممکن نیست ولی
نادانان نمیدانند و همه را طبیعی میپندارند و از درك حقایق گریزانند و عالمین بفتح لام نیز قرائت شده است و یکی از علائم
حکمت و رحمت خداوند آنستکه شب را براي آسایش و استراحت مردم ایجاد فرموده و روز را براي تحصیل معاش و طلب روزي
بفضل الهی پس خواب مردم و طلب روزي آنها در شب و روز از آیات رحمت و حکمت او است که هر یک مناسب با وقتی است
که براي آن مقرّر فرموده و اینکه نفرموده منامکم باللّیل و ابتغاءکم من فضله فی النّهار براي اشاره بآنستکه هر یک از نوم و ابتغاء
اگر چه در اصل براي وقت مناسب خود وضع شدهاند ولی اگر احیانا خواب در شب کم شود در روز مانعی از جبران آن نیست و
نیز اگر طلب روزي در روز وافی [ صفحه 252 ] یا ممکن نشود در شب اشتغال بآن سزاوار است چون دو وقت براي دو کار در وسط
آندو تعیین شده که دلالت بر صلاحیّت آن دو وقت براي آن دو کار دارد و کسانیکه گوش شنوا دارند و حاضرند براي قبول آیات
حق و امارات حقیقت میدانند که اینکه اختلاف روز و شب و صلاحیّت آن دو و اصلیّت هر یک براي کاري و امثال اینکه معانی
دلالت بر وجود خداي رحیم حکیم دارد ولی کسانیکه استنکاف از قبول حق دارند و گریزان از درك حقائقند اینها را حمل بر امور
طبیعی و اتّفاقی میکنند و متنبّه و متذکّر نمیشوند که افعال مناسب با حکمت و رحمت از غیر حکیم رحیم صادر نمیگردد و یکی از
آیات و علائم حکمت و رحمت الهی بر بندگان آنستکه آن خداوند مینمایاند چون در اصل انّه یریکم بوده و انّه براي اختصار
حذف شده یعنی ارائه میدهد و مینمایاند بشما برق را قبل از نزول باران غالبا و بدون آن احیانا براي ایجاد خوف و رجاء در
بندگان که بترسند از نزول صاعقه خصوصا در سفر و امیدوار شوند بباران رحمت مخصوصا در حضر یا بترسند از تخلّف آن از
باران و امیدوار باشند بتعقّب آن بآن چون خوب است بندگان از طرف پروردگارشان در حال خوف و رجاء باشند و باران رحمت
خود را از آسمان نازل میفرماید و تمام اراضی مرده و خشک شده و بی گیاه مانده را زنده و سبز و خرّم میفرماید براي تفرّج و
تفریح و ارتزاق بندگان ولی ادراك تمام اینکه معانی و آنکه بر طبق حکمت و مصلحت است و باید از حکیم علیم صادر شود
موقوف بتعقّل و تفکّر است و الّا ممکن است حمل بر امور طبیعی شود و یکی از آیات قدرت خداوند قیام و قرار و پدیدار و پایدار
شدن آسمانها و زمین است بفرمان و اراده و اختیار او پس هر وقت بخواند مردم را خواندنی بنحو مخصوص در پیشگاه خود براي
صفحه 201 از 456
حساب اعمال و جزاي افعال همه فورا داعی حق را لبّیک گویان از قبرها بیرون آیند و در محکمه عدل الهی حاضر شوند و کیفیّت
دعوت و اجابت در سوره بقره ذیل آیه فقلنا اضربوه ببعضها تحت عنوان تبیین سماوي گذشت و بعضی دعوت را بنفخ دوم در صور
[ دانستهاند و بعضی آنرا بگفتن اسرافیل اجیبوا داعی اللّه تفسیر فرمودهاند. [ صفحه 253
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 26 تا 32
اشاره
وَ لَه مَن فِی السَّماوات وَ الَأرض کُلٌّ لَه قانِتُونَ [ 26 ] وَ هُوَ الَّذِي یَبدَؤُا الخَلقَ ثُم یُعِیدُه وَ هُوَ أَهوَن عَلَیه وَ لَه المَثَل الَأعلی فِی السَّماواتِ
وَ الأَرض وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 27 ] ضَ رَبَ لَکُم مَثَلًا مِن أَنفُسِکُم هَل لَکُم مِن ما مَلَکَت أَیمانُکُم مِن شُرَکاءَ فِی ما رَزَقناکُم فَأَنتُم فِیهِ
سَواءٌ تَخافُونَهُم کَخِیفَتِکُم أَنفُسَ کُم کَ ذلِکَ نُفَصِّل الآیات لِقَوم یَعقِلُونَ [ 28 ] بَل اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهواءَهُم بِغَیرِ عِلم فَمَن یَهدِي مَن
أَضَل اللّه وَ ما لَهُم مِن ناصِرِینَ [ 29 ] فَأَقِم وَجهَکَ لِلدِّین حَنِیفاً فِطرَتَ اللّه الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبدِیلَ لِخَلق اللّه ذلِکَ الدِّین القَیِّم وَ
805 مُنِیبِینَ إِلَیه وَ اتَّقُوه وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ المُشرِکِینَ [ 31 ] مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا - لکِن أَکثَرَ النّاس لا یَعلَمُونَ [ 30 ] -قرآن- 1
198- دِینَهُم وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزب بِما لَدَیهِم فَرِحُونَ [ 32 ] -قرآن- 1
ترجمه
و مر او را است هر کس در آسمانها و زمین است همه او را فرمان برانند و او است آنکه میآفریند خلق را پس اعاده میدهد آنرا و آن
آسانتر است بر او و مر او را است صفت برتر در آسمانها و زمین و او است تواناي درست کار زد براي شما مثلی از خودهاتان آیا
براي شما از آنچه مالک شد دستهاتان شریکهائی است در آنچه روزي دادیمتان پس شما باشید در آن یکسان بترسید از آنان مانند
ترس شما از خودتان اینکه چنین تفصیل میدهیم آیتها را براي گروهی که تعقّل میکنند بلی پیروي کردند آنها که ستم کردند
خواهشهاي خودشان را بدون دانش پس که هدایت میکند آنرا که گمراه کرد خدا و نیست براي آنها هیچ یاري کنندگانی پس
بپادار روي خود را براي دین حق با آنکه منحرف باشی از باطل و ملازم با آفرینش خدا که آفرید مردم را ملازم با آن نیست
تغییري مر خلقت خدا را اینکه است دین مستقیم ولی بیشتر مردم نمیدانند با آنکه بازگشت کنندگان باشید بسوي او و بترسید از او
و برپا دارید نماز را و نبوده باشید از مشرکان از آنانکه متفرّق نمودند دینشان را و گشتند گروهها هر گروهی بآنچه نزد ایشان است
شادمانند
تفسیر
. تمام موجودات ارضیّه و سماویّه مملوك حقّند بملکیّت حقّه حقیقیّه و تخصیص عقلاء بذکر بمناسبت کلمه من براي مزید اهتمام
بشأن آنها است و تبعیّت سایر موجودات از ایشان و همه مطیع و فرمانبردار حقّند در حیات و ممات و بقاء و فناء و اعاده و احیاء در
دنیا و روز جزا و لذا او چنانچه خلق فرمود خلق را در ابتداء [ صفحه 254 ] اعاده میدهد آنها را بعد از فناء و زوال صورت جسمیّه و
اعاده آسان است براي خدا و آسانتر در نظر مردم از ابتدا براي او چون براي خودشان آسانتر است در صورتی که ضمیر علیه راجع
بخدا باشد چنانچه ظاهر است و محتمل است راجع بخلق باشد و بنابراین مراد آنستکه اعاده آسانتر است براي خلق از ابتداء با اینکه
وصف اقرار بابتداء خلق براي خدا دارند و اقرار بعود آن بقدرت او ندارند خلاصه آنکه یا باید اهون را مجرّد از معناي تفضیل
صفحه 202 از 456
گرفت چنانچه احیانا استعمال میشود یا تفضیل را بنظر خلق دانست براي خدا چنانچه فرمودهاند یا براي خلق و افراد ضمیر راجع بآنرا
در علیه باعتبار لفظ دانست چنانچه عود شده بآن باین اعتبار در یعیده و اینمعناي اخیر بدوا بنظر حقیر رسید و در هر حال نمیتوان
گفت اعاده براي خداوند آسانتر از ابتدا است چون براي او هر دو یکسانند در سهولت و آسانی و از براي او است هر صفت کمال
شگفتآوري که فوق آن متصوّر نیست و کسی بپایه آن نمیرسد در آسمانها و زمین و در اخبار ائمّه هدي و بعضی از زیارات
مأثوره به اینکه معنی و بوجود مبارك امیر المؤمنین و ائمّه معصومین علیهم السّلام تفسیر و تعبیر شده و او است خداوند ارجمند
تواناي درست کاري که تمام افعالش بر وفق حکمت و مصلحت است و براي توضیح قبح شریک قرار دادن براي خداوند حق تعالی
مثلی زده که مردم با مراجعه بحال خودشان متوجّه بآن شوند از اینقرار که شما مردم آزاد که بندگانی دارید و آنها مملوك شمایند
آیا میشود آنها در اموالی که خدا بشما داده شریک شما باشند و مانند شما در آنها تصرّف نمایند و همه مساوي باشید با یکدیگر با
آنکه در حقیقت آن اموال مال شما نیست بلکه مال خدا است ولی اختیار آن را بشما واگذار فرموده و یا ممکن است شما از
بندگانتان بترسید و ملاحظه کنید در تصرّف خودتان در آن اموال بهمان نحو که از خودتان میترسید و ملاحظه میکنید البتّه نمیشود
و ممکن نیست که شما آنها را شریک و مساوي با خودتان در تصرّف بدانید و همان ملاحظهاي که از شرکاء آزاد خودتان دارید از
آنها داشته باشید پس چگونه مملوك خدا را براي او شریک قرار میدهید باین خوبی و وضوح بیان میکند خدا ادلّه نفی شرك و
قبح آن طریقه را براي کسانیکه تعقّل و [ صفحه 255 ] تأمّل میکنند در درك حقائق و حل مشکلات ولی کسانیکه براي خدا شریک
قرار دادند اهل اینکه معانی نیستند بلکه اینکه ستم کاران بخویش و خلق از روي بیعلمی و بی دانشی و بدون دلیل پیروي دلخواه و
هواي نفس خودشان را نمودند و از تعقّل و تأمّل دور شدند خدا هم آنها را بحال خودشان واگذار فرمود و در وادي ضلالت
حیرانند و کسی نمیتواند آنها را هدایت نماید چون گوش بحرف حساب نمیدهند و دستگیري براي آنها در دنیا و آخرت نیست و
نخواهد بود پس باید پیغمبر اکرم بکلّی از آنها اعراض فرماید و متوجّه بخدا و دین حق باشد و مستقیم و ثابت در ابلاغ آن و
منحرف از هر طریقه و مسلک باطل و معبود و مسجود زائل و ملازم باشد با فطرت اصلی و خلقت پاك الهی که بر آن اصل و نهاد
خلق فرموده خدا خلایق را و قابل تغییر و تبدیل نیست و آن اینکه دین مبین قویم مستقیم اسلام است ولی بیشتر مردم نمیدانند
حقّیّت و موافق با فطرت بودن آنرا و مسلمانان نیز باید در تبعیّت از پیغمبر خودشان ثابت باشند با آنکه علاقه خودشان را از غیر حقّ
قطع نموده و پی در پی بحق پیوندند و مکرّر باو رجوع نمایند و از خدا بترسند و نماز مقرّر را بپا دارند و از گروه مشرکین نباشند و
از جمله کسانیکه متفرّق و جدا شدند در دین با یکدیگر نباشند که فرقه فرقه شدند و هر فرقهاي پیرو و تابع امامی یا پرستش و
ستایش کننده معبودي باشند و راضی و خوشنود بمسلک و مرام و معبود و امام خود گردند و از سایرین تبرّي جویند و بعضی فارقوا
بجاي فرّقوا قرائت نمودهاند یعنی ترك نمودند و اینکه منیبین حال از أقم واقع شده با آنکه آن داراي ضمیر مفرد و اینکه کلمه جمع
است باعتبار مراد و تبعیّت امّت از پیغمبر اکرم است چنانچه فرموده یا ایّها النّبی اذا طلّقتم النّساء و در ذیل آیه سوّم قمّی ره فرموده
سبب نزول آن اینکه بود که عرب در تلبیه بدستور حضرت ابراهیم عمل مینمودند و میگفتند لبّیک اللّهم لبّیک لبّیک لا شریک لک
لبّیک انّ الحمد و النّعمۀ لک و الملک لا شریک لک پس شیطان بصورت پیر مردي در آمد و بآنها گفت اینکه تلبیه پدران شما
نیست گفتند آن چگونه بوده گفت آنها میگفتند لبّیک اللّهم لبّیک لا شریک لک الّا شریک هو لک پس قریش متنفّر شدند از آن
گفتار و شیطان گفت صبر کنید تا سخن من تمام شود گفتند بگو گفت الّا شریک هو لک تملکه و ما [ صفحه 256 ] یملک آیا
نمیبینید که او مالک شریک و آنچه او مالک است میباشد پس مردم راضی شدند بآن و قریش بالخصوص باین نحو تلبیه مینمودند
و چون پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم مبعوث شد آن تلبیه را منع نمود و فرمود اینکه شرك است و اینکه آیه نازل شد که دلالت
دارد بر آنکه شما که راضی نیستید کسی با شما در املاکتان شریک باشد چگونه راضی میشوید براي خدا در املاکش شریک قرار
دهید و در بعضی از روایات معتبره فأقم وجهک للدّین به ثبات در ولایت و توجّه بقبله در نماز و عدم التفات بیمین و شمال و نفی
صفحه 203 از 456
عبادت اوثان تفسیر شده و دین فطري را بتوحید خدا در روز الست و اخذ میثاق از بنی آدم بر آن و بر رسالت ختمی مرتبت و
ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام مبیّن فرمودهاند و کلمه من در من انفسکم ظاهرا ابتدائیّه و در ممّا ملکت تبعیضیّه و در من شرکاء
زائده و استفهام انکاري است.
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 33 تا 37
اشاره
وَ إِذا مَس النّاسَ ضُ رٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنِیبِینَ إِلَیه ثُم إِذا أَذاقَهُم مِنه رَحمَ ۀً إِذا فَرِیق مِنهُم بِرَبِّهِم یُشرِکُونَ [ 33 ] لِیَکفُرُوا بِما آتَیناهُم فَتَمَتَّعُوا
فَسَوفَ تَعلَمُونَ [ 34 ] أَم أَنزَلنا عَلَیهِم سُلطاناً فَهُوَ یَتَکَلَّم بِما کانُوا بِه یُشرِکُونَ [ 35 ] وَ إِذا أَذَقنَا النّاسَ رَحمَۀً فَرِحُوا بِها وَ إِن تُصِ بهُم سَیِّئَۀٌ
- [ بِما قَدَّمَت أَیدِیهِم إِذا هُم یَقنَطُونَ [ 36 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَن اللّهَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِرُ إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوم یُؤمِنُونَ [ 37
571- قرآن- 1
ترجمه
و چون برسد مردم را سختیی میخوانند پروردگارشان را در حالیکه بازگشت کنندگانند بسوي او پس چون چشانید بآنان از خود
رحمتی آنگاه گروهی از آنها بپروردگارشان مشرك میشوند تا کفران ورزند بآنچه دادیمشان پس بهرهمند شوید پس زود باشد که
بدانید آیا فرستادیم بر آنها حجّتی پس او سخن میگوید بآنچه هستند که بآن شرك میآورند و چون بچشانیم مردم را رحمتی شاد
میشوند بآن و اگر برسد آنها را بديء بسبب آنچه پیش فرستاد دستهاشان آنگاه آنها نومید میشوند آیا ندیدند که خدا فراخ
میگرداند روزي را براي هر که بخواهد و تنگ میگرداند همانا در اینکه هر آینه نشانهها است براي گروهی که ایمان میآورند
تفسیر
. خداوند متعال در اینکه آیات شریفه اشاره فرموده بآنکه دین فطري که خلقت اصلیّه الهیّه میباشد و در آیات سابقه اشاره بآن شد
توحید است که مردم بارتکاز اوّلی معتقد بوجود خداي عالم قادر یگانه میباشند لذا وقتی که برسد [ صفحه 257 ] بآنها ضرر و بلا و
فقر و شدّت و محنتی که نتوانند آنرا از خود دفع نمایند منقطع از خلق شده و رجوع بحق مینمایند بتوبه و انابه و چون از طرف
خداوند رحمت و وسعت بآنها افاضه گشت و چشانید او حلاوت نعمت و فراغت و عافیت خود را بآنها ناگهان دستهاي از آنها براي
پروردگارشان شریک قرار میدهند و نتیجه اینکه شرك کفران نعمت حق است پس خداوند براي تهدید آنها فرموده بهرهبرداري
کنید از نعمت خدا پس زود باشد که بسزاي کفر و کفران خود برسید و بدانید که ناسپاسی و حق ناشناسی چه خسران و وبالی دارد
آیا خداوند براي آنها حجّت و دلیلی فرستاده یا پیغمبري که ناطق و گویا باشد بشرك و حق بودن دین آنها نه چنین است بلکه اهل
شرك بهواي نفس خودشان و وسوسه شیطان مشرك شدند و یکی از امارات جهل و نادانی آنها آنستکه وقتی از طرف خداوند
رحمت و نعمتی بآنها و اصل شود خرسند و شاد شوند بآن غافل از آنکه ممکن است خداوند آن نعمت و عافیت را از آنها سلب
فرماید و اگر براي اعمال بدشان مبتلا ببلا و محنت و شدّتی شوند ناگهان مأیوس از رحمت و فضل الهی گردند در دفع آن غافل از
آنکه ممکن است خداوند آن محنت را بر طرف فرماید پس در هیچ حال متوجّه بحق نباشند و زمام امور را از خیر و شرّ بدست او
ندانند با آنکه در هر حال باید متوجّه بحق بود در وقت نعمت براي اداء شکر آن و درگاه محنت براي توسّل در دفع آن آیا اینکه
صفحه 204 از 456
قوم جهول ندانستند و ندیدند که خداوند وسعت رزق میدهد بهر کس بخواهد و تنگ میکند روزي هر کس را که بخواهد و تمام
امور باختیار او است و باید هر خیري را از او دانست و از هر شرّي باو پناه برد لذا اهل ایمان تمام امور را از جانب خدا میدانند و بر
نعمت شاکر و در نقمت صابرند و باین احوال استدلال مینمایند بر قدرت و حکمت و رحمت و غضب خداوند و در هر حال از او
خیر و صلاح خود را خواهانند.
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 38 تا 40
اشاره
فَآت ذَا القُربی حَقَّه وَ المِسکِینَ وَ ابنَ السَّبِیل ذلِکَ خَیرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجهَ اللّه وَ أُولئِکَ هُم المُفلِحُونَ [ 38 ] وَ ما آتَیتُم مِن رِباً لِیَربُوَا
فِی أَموال النّاس فَلا یَربُوا عِندَ اللّه وَ ما آتَیتُم مِن زَکاةٍ تُرِیدُونَ وَجهَ اللّه فَأُولئِکَ هُم المُضعِفُونَ [ 39 ] اللّه الَّذِي خَلَقَکُم ثُم رَزَقَکُم ثُمَّ
[ 522 [ صفحه 258 - یُمِیتُکُم ثُم یُحیِیکُم هَل مِن شُرَکائِکُم مَن یَفعَل مِن ذلِکُم مِن شَیءٍ سُبحانَه وَ تَعالی عَمّا یُشرِکُونَ [ 40 ] -قرآن- 1
ترجمه
پس بده بصاحب قرابت حقّش را و بمسکین و درمانده در راه اینکه بهتر است براي آنانکه میخواهند جانب خدا را و آنگروه ایشانند
رستگاران و آنچه میدهید از پیش کشی تا افزایش یابد در مالهاي مردمان پس افزون نمیشود نزد خدا و آنچه دادید از زکاتی که
میخواهید جانب خدا را پس آنگروه ایشانند افزون کنندگان خدا است آنکه آفرید شما را پس روزي داد شما را پس میمیراند شما
را پس زنده میکند شما را آیا از شریکان شما هست کسی که بکند از اینها چیزي منزّه است او و برتر است از آنچه شریک قرار
میدهند
تفسیر
. از آیه سابقه مستفاد شد که گشایش روزي و تنگی آن از جانب خدا است و مربوط بوسائل ظاهري نیست لذا خداوند در اینکه
آیه شریفه فرموده پس بده اي مکلّف بخویش خود و فقیر و مسافر درمانده حق هر یک را و از ترس فقر و سختی معاش در اداء
حقوق واجبه ارحام و فقراء و درماندگان کوتاهی منما که امر توسعه و تضییق رزق با خدا است و حقوق واجبه آنها در محل خود از
نفقه اقارب و مصرف زکوة معیّن شده است و در مجمع نقل نموده که چون اینکه آیه نازل شد پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم
فدك را بحضرت زهرا علیها سلام تملیک و تسلیم فرمود ولی اشتباها آیه را و آت ذا القربی حقّه بواو نقل نموده و آن آیه در سوره
بنی اسرائیل با اخبار مفسّرهاش گذشت و منافات ندارد که در اینجا هم یکی از مکلّفین پیغمبر صلی اللّه علیه و اله باشد که باید حقّ
دختر خود را اداء نماید ولی ظاهرا اختصاص بآنحضرت ندارد بملاحظه فاء تفریع و آنکه خداوند فرموده اینکه انفاق و اداء حق بهتر
است از مال دنیا براي کسانیکه طالب خوشنودي خدا و قرب بآنحضرتند و ایشان از رستگاران و فائز شوندگان بنعیم آخرتند و نیز
فرموده و آنچه بدهید شما از هدیه و پیش کشی بمردم براي آنکه زیاده از آن از اموال ایشان عائد شما شود یا قرض دهید بطمع
آنکه در وقت اداء اضافه بر اصل مال بشما مسترد دارند در نزد خدا براي شما نفع و مزیّتی نخواهد بود ولی اگر قربۀ الی اللّه زکوة
واجب یا مستحب خود را اداء نمائید امثال شما مالشان در دنیا زیاد شود و ثواب اخروي ایشان چندین برابر خواهد بود چون اداء
زکوة مال موجب نموّ و افزایش و برکت آن است و ثواب اخروي برتر و بالاتر از هر چیز است و در اخبار ائمّه اطهار رباء در اینکه
صفحه 205 از 456
آیه [ صفحه 259 ] بهر دو معنی که هدیه بامید نفع زائد و قرض بطمع استرداد با زیاده است تفسیر شده و رباء حرام را مخصوص
بشرط زیاده فرمودهاند و بنابراین سودي که قرض گیرنده باختیار خود بدهد اگر چه قرض دهنده باین امید قرض بدهد اشکالی
ندارد نهایت آنکه ثواب قرض الحسنه را که هجده برابر است و صدقه ده برابر نداشته باشد و روایات مفسّره شاهد بر مطالب مرقومه
است و اینکه خداوند در اینکه آیه و آیه سابقه از خطاب عدول بغیبت فرموده شاید براي تعمیم حکم باشد از حاضرین بغائبین و
آنکه هر کس براي رضاي خدا انفاق کند و صدقه یا قرض دهد ببهره زائد در دنیا و آخرت خواهد رسید و اختصاص بشخص
خاص و مردم مخصوصی ندارد نهایت آنکه ایمان و اخلاص شرط قبول تمام اعمال است که در محل خود ذکر شده است و در
خاتمه باز خداوند روي سخن را باهل شرك معطوف داشته و فرموده است خداوند است آنکه شما را وجود داد و پرورش فرمود و
روزي داد که ابقاء حیات نمودید پس میمیراند شما را در وقت مقدّر پس زنده میکند شما را در وقت مقرّر براي مجازات اعمال
خوب و بد شما آیا هیچ یک از بتها که شما آنها را شریک قرار دادید براي خدا در ستایش و پرستش قادر بر اینکه کارهاي خدائی
هستند و هیچ یک از اینکه افعال از آنها صادر میگردد حاشا و کلّا منزّه است خداوند و برتر و بالاتر از آنکه اشیاء و اشخاص عاجز و
ناتوان با او برابر و شریک باشند و ما اتیتم بقصر و لتربوا بتاء مضمومه و سکون و او نیز قرائت شده است یعنی تا صاحبان زیاده شوید
در اموال مردم و بنابر قرائت مشهور یعنی تا زیاد شود آنچه دادید در بین مال مردم و بشما مسترد گردد در مصباح الشریعه از امام
صادق علیه السّلام نقل نموده که پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم فرمود حریص محروم است و با آنکه محروم است مذموم است
در هر چه باشد و چگونه محروم نباشد با آنکه خارج شده از پابند الهی و مخالفت نموده با قول خداوند که فرموده اللّه الّذي
خلقکم ثم رزقکم تا آخر و تشرکون بتاء خطاب نیز قرائت شده است و مضعف صاحب اضعاف مال در عاجل و اضعاف از ثواب در
[ آجل است. [ صفحه 260
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 41 تا 45
اشاره
ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت أَیدِي النّاس لِیُذِیقَهُم بَعضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ [ 41 ] قُل سِیرُوا فِی الَأرض فَانظُرُوا کَیفَ
کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِن قَبل کانَ أَکثَرُهُم مُشرِکِینَ [ 42 ] فَأَقِم وَجهَکَ لِلدِّین القَیِّم مِن قَبل أَن یَأتِیَ یَوم لا مَرَدَّ لَه مِنَ اللّه یَومَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ
43 ] مَن کَفَرَ فَعَلَیه کُفرُه وَ مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنفُسِهِم یَمهَدُونَ [ 44 ] لِیَجزِيَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات مِن فَضلِه إِنَّه لا یُحِبُّ ]
587- الکافِرِینَ [ 45 ] -قرآن- 1
ترجمه
آشکار شد تباهی در خشکی و دریا بسبب آنچه کسب کرد دستهاي مردمان تا بچشاند بآنها بعضی از آنچه کردند باشد که آنها
برگردند بگو سیر کنید در زمین پس بنگرید چگونه بود انجام کار آنها که بودند از پیش بودند بیشتر آنها مشرکان پس بپادار
رویت را براي دین راست معتدل پیش از آنکه بیاید روز که نیست باز گرداندنی براي آن از خدا روزي چنین متفرّق میشوند آنکه
کافر شد پس بر ضرر او است کفرش و آنانکه کردند کار شایسته پس براي خودشان آماده میکنند تا جزا دهد آنانرا که ایمان
آوردند و کردند کارهاي شایسته از فضلش همانا او دوست نمیدارد کافران را
تفسیر
صفحه 206 از 456
. خداوند متعال اخبار فرموده از ظهور فساد و تباهی و قحط و غلا و نابود شدن حیوانات و نباتات در صحرا و دریا و سبب آن که
زیادي معصیت خدا است چون آن موجب میشود که خداوند باران رحمت خود را از بندگان باز میدارد و حیوانات صحرائی و
دریائی از فقدان آن بهلاکت میرسند چنانچه از امام صادق علیه السّلام روایت شده است و اینکه بمقتضاي حکمت الهی است که
بندگان بپاداش بعضی از اعمال خود برسند و متوجه بحق شوند و نجات خودشان را از آن مهلکه بخواهند و در روایات معتبره
بسیاري از فسادها مرتّب بر بسیاري از معاصی شده از قبیل ناخوشی و گرانی و قحط و خونریزي و زلزله که مستند بزنا و لواط و کم
فروشی و حکم ناحق و ربا خوردن شده و نیامدن باران که مربوط بتعدّي سلاطین و ندادن زکوة است و امثال اینها که در محل خود
ذکر فرمودهاند و البته پاداش کامل اینکه گناهان در آخرت است و اینکه بلیّات نمونهایست از غضب الهی براي تنبّه مردم اگر معتقد
بمبدء و معاد باشند و پس از آن خطاب بپیغمبر اکرم فرموده که [ صفحه 261 ] بمشرکین مکه بگو نظر کنید در تاریخ و سیر کنید در
زمین و آثار باقیه اقوام سابقه را مشاهده نمائید که چگونه بپاداش معاصی خودشان معذب بعذاب الهی شدند و خرابه ابنیه آنها در
طرق و شوارع شما مشهود مسافرین است و بیشتر آنها مانند شما مشرك بودند و کمی گنهکار بگناهان دیگر یا آنکه بیشتر اقوام
سابقه مشرك بودند که معذّب شدند ولی در کافی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که مراد نظر نمودن در قرآن و مطلع شدن
از احوال اقوام سابقه است که خداوند از آن خبر داده است و بعد از اینکه بیانات وافیه روي دل خود را متوجه نما و ثابت بدار بر
دین قویم مستقیم معتدل اسلام پیش از آنکه بیاید روزي که بر گشت براي آن نیست از جانب خداوند و باید حتما بیاید که آن روز
قیامت است و مردم در آنروز از یکدیگر متفرّق و جدا شوند یکدسته ببهشت و یکدسته بجهنم روند و کسیکه کافر گردد بخودش
ضرر آن وارد شود چون عذاب دائم را براي خود تهیه کرده و کسانیکه اعمال صالحه نمایند که از آن جمله ایمان بخدا و رسول
است براي خودشان بهشت جاوید را منزل راحت و عیش سر مد مهیّا مینمایند در مجمع از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که
عمل صالح سبقت میگیرد بر صاحبش ببهشت پس آماده میکند براي او چنانچه آماده میکند براي یکی از شما خدمتگزارش جایگاه
او را و چنین روز براي آنستکه پاداش دهد خداوند کسانیرا که ایمان آوردند و اعمال صالحه نمودند از مقام فضل و کرم خودش نه
بقدر استحقاق آنها و بمقتضاي عدل خود ولی کفّار از فضل الهی در آخرت بهرهاي نخواهند داشت چون خداوند آنها را دوست
ندارد و اینکه در دنیا آنها را متنعّم بنعمت خود فرموده براي تکمیل استحقاق آنها است و آنکه نعم دنیوي در نظر خداوند و در
[ جنب فضل و کرم او قدر و قابلیّتی ندارد که آنرا از مخلوق خود مضایقه فرماید. [ صفحه 262
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 46 تا 50
اشاره
وَ مِن آیاتِه أَن یُرسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّرات وَ لِیُذِیقَکُم مِن رَحمَتِه وَ لِتَجرِيَ الفُلک بِأَمرِه وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِه وَ لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ [ 46 ] وَ لَقَد
أَرسَلنا مِن قَبلِکَ رُسُلًا إِلی قَومِهِم فَجاؤُهُم بِالبَیِّنات فَانتَقَمنا مِنَ الَّذِینَ أَجرَمُوا وَ کانَ حَ  قا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنِینَ [ 47 ] اللّه الَّذِي یُرسِلُ
الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَیَبسُطُه فِی السَّماءِ کَیفَ یَشاءُ وَ یَجعَلُه کِسَفاً فَتَرَي الوَدقَ یَخرُج مِن خِلالِه فَإِذا أَصابَ بِه مَن یَشاءُ مِن عِبادِه إِذا هُم
یَستَبشِرُونَ [ 48 ] وَ إِن کانُوا مِن قَبل أَن یُنَزَّلَ عَلَیهِم مِن قَبلِه لَمُبلِسِینَ [ 49 ] فَانظُر إِلی آثارِ رَحمَت اللّه کَیفَ یُحی الَأرضَ بَعدَ مَوتِها إِنَّ
824- ذلِکَ لَمُحی المَوتی وَ هُوَ عَلی کُل شَیءٍ قَدِیرٌ [ 50 ] -قرآن- 1
ترجمه
و از آیتهاي او است اینکه میفرستد بادها را بشارت دهندگان و تا بچشاند شما را از رحمتش و تا جاري شود کشتی بامرش و تا
صفحه 207 از 456
بجوئید از فضلش و باشد که شما شکر گزار شوید و هر آینه بتحقیق فرستادیم پیش از تو پیمبرانی بسوي قومشان پس آمدند آنانرا با
حجّتهاي روشن پس انتقام کشیدیم از آنانکه گناه کردند و بوده است لازم بر ما یاري نمودن اهل ایمان خدا است آنکه میفرستد
بادها را پس بر میانگیزانند ابر را پس میگستراند آنرا در آسمان آنچنانکه میخواهد و میگرداند آنرا پارهها پس میبینی باران را که
بیرون میآید از میانش پس چون برساند آنرا بهر که بخواهد از بندگانش آنگاه آنان شادي میکنند و همانا بودند پیش از آنکه فرو
فرستاده شود بر آنان پیش از آن هر آینه ناامیدان پس بنگر بسوي اثرهاي رحمت خدا چگونه زنده میکند زمین را بعد از مردنش
همانا آن کس زنده کننده مردگانست و او بر هر چیز توانا است
تفسیر
. خداوند متعال به بیانات مختلفه خلق را متوجّه بحق میفرماید چنانچه در آیات سابقه شمّهاي از مفاسد نیامدن باران در اثر معاصی
ذکر شد و در اینکه آیات پارهاي از خواص و منافع آنرا گوشزد فرموده باین تقریب که یکی از نشانههاي قدرت و رحمت الهی
آنستکه میفرستد بادها را از جهات مختلفه در حالیکه بشارت دهندگان باشند بنزول باران رحمت الهی براي آنکه مژده دهد
بندگانرا و بچشاند بآنها طعم آب صافی گواراي سماوي و ارزاق مولّده از آنرا که از آثار رحمت خدا است و براي آنکه جاري و
ساري گردد کشتیها در دریا بامر و اراده او بوسیله بادها و کثرت آب دریا و براي آنکه مردم در کشتیها مال التّجاره حمل نمایند و
بامید فضل الهی بهره برداري کنند و سود ببرند و شکرگزار باشند و بعدا براي قوّت قلب اهل ایمان فرموده که پس از اتمام حجّت
بر بندگان بارسال رسل و انزال کتب و اتیان ایشان بمعجزات و خوارق عادات کسانیکه در مقام انکار و استکبار و مخالفت و اصرار
بآن بر آیند و با اهل ایمان ستیزه نمایند مستحق عقوبت خواهند بود و بر خداوند واجب و لازم است که بپاس [ صفحه 263 ] احترام
اهل ایمان و اداء حق ایشان دمار از روزگار آنها بیرون آورد و انتقام پیغمبر خود و مؤمنین باو را بکشد و ایشان را بر آنها ظفر دهد
چنانچه با اقوام سابقه اینکه معامله را فرموده است و پس از آن مقدّمات نزول باران را بیان فرموده که خداوند بادها را از جوانب
متعدّده میفرستد پس آنها برانگیزانند و برانند ابر را در جوّ عالم پس بگستراند آنرا خداوند یعنی متّصل بیکدیگر کند و پهن نماید
در جهت بالا بهر نحو که بخواهد از واقف و متحرّك و بزرگ و کوچک فوق هر بلد و متوجّه بهر جهت بر حسب اراده خود و
مصلحت خلق و قرار دهد آنرا پارههائی متراکم با هم یا متفرّق از یکدیگر پس میبیند شخص بینا که قطرات باران از خلال و
لابلاي آن بیرون میآید پس چون برساند خداوند آنرا بر کسانیکه سزاوار رحمتند از بندگان خود فورا خوشحال و مسرور میشوند
بوفور نعمت در آتیه با آنکه قبل از نزول باران یعنی قبل از وزیدن باد و پیدایش ابر ناامید بودند از نزول رحمت حق و تکرار کلمه
قبل شاید بملاحظه افاده اینکه معنی باشد و محتمل است براي تأکید و تقریر فرح بعد از شدّت باشد در مجمع از پیغمبر صلی اللّه
علیه و اله نقل نموده که هیچ مرد مسلمانی نیست که دفاع کند از عرض برادر مسلمانش مگر آنکه مستحق شود که دفع نماید
خداوند از او آتش جهنّم را روز قیامت چون فرموده و کان حقّا علینا نصر المؤمنین و نصرت حقیقی در آخرت است و در خاتمه
استدلال بر معاد فرموده باین بیان که نظر کن اي بنده خدا بگلهاي رنگارنگ و میوههاي گوناگون و سایر نعم الهی که در فصول
متعدّده بعد از مرده و بائر شدن زمین و نابودي نباتات آن بوجود آمده و در اثر نزول باران زمین مرده بیثمر زنده و پر ثمر شده و
بدانکه چنین خدائی که بباران رحمت خود خاك مرده را زنده کند و نباتات را برویاند میتواند خاك مرده شما را هم ببارانیکه طبع
منی دارد زنده نماید و مردم را براي حساب به پیشگاه خود حاضر فرماید و او بر هر امري قادر و توانا است و کسفا بسکون سین و
[ اثر بصیغه مفرد و تحیی بتاء نیز قرائت شده و خلله بجاي خلاله از امیر المؤمنین علیه السّلام و دیگران رسیده است. [ صفحه 264
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 51 تا 54
صفحه 208 از 456
اشاره
وَ لَئِن أَرسَلنا رِیحاً فَرَأَوه مُصفَ  را لَظَلُّوا مِن بَعدِه یَکفُرُونَ [ 51 ] فَإِنَّکَ لا تُسمِع المَوتی وَ لا تُسمِع الصُّم الدُّعاءَ إِذا وَلَّوا مُدبِرِینَ [ 52 ] وَ ما
أَنتَ بِهادِ العُمی عَن ضَ لالَتِهِم إِن تُسمِع إِلاّ مَن یُؤمِن بِآیاتِنا فَهُم مُسلِمُونَ [ 53 ] اللّه الَّذِي خَلَقَکُم مِن ضَ عف ثُم جَعَلَ مِن بَعدِ ضَ عفٍ
485- قُوَّةً ثُم جَعَلَ مِن بَعدِ قُوَّةٍ ضَعفاً وَ شَیبَۀً یَخلُق ما یَشاءُ وَ هُوَ العَلِیم القَدِیرُ [ 54 ] -قرآن- 1
ترجمه
و هر آینه اگر بفرستیم بادي را پس به بینند آنرا زرد شده هر آینه پیوسته بعد از آن کفران ورزند پس همانا تو نمیشنوانی مردگانرا و
نمیشنوانی بکران خواندن را چون بر گردند با آنکه هستند پشت کنندگان و نیستی تو راهنماي کوران از گمراهیشان نمیشنوانی مگر
آنرا که میگرود بآیتهاي ما پس ایشانند گردن نهندگان خدا است آنکه آفرید شما را از ناتوانی پس قرار داد بعد از ناتوانی توانائی
پس قرار داد بعد از توانائی ناتوانی و پیري میآفریند آنچه را که میخواهد و او است داناي توانا
تفسیر
. خداوند متعال پس از آنکه بیان فرمود در آیات سابقه آثار رحمت خود را که کشت و زرع و نبات باشد و نیز ذکر فرمود سحاب
را که ابر است میفرماید قسم بخدا اگر بفرستیم باد مسمومی را پس به بینند کشت و زرع خودشان زرد شد یا به بینند ابر را که زرد
باشد چون آن باران ندارد از صبح تا شام مشغول ناشکري و کفران نعمت خدا گردند با آنکه وظیفه بنده در هر حال شکر و صبر و
توجّه بخدا و توسّل باو در دفع بلا است و نباید از وفور نعمت و دولت مغرور و مغمور در عیش و سرور گردد و از توجّه بلا و
مشاهده آثار ابتلا مأیوس از رحمت و مبتلا بکفران نعمت شود مقصود بیان کم ظرفی و بیثباتی کفّار است که باندك ثمري شاد و
بکمتر اثري ناشاد شده و بیرون از صواب و سداد مشی مینمایند و پس از اینکه خطاب به پیغمبر اکرم فرموده که تو نمیتوانی مطالب
حقّه را بکسانیکه در بیشعوري مانند مردگان و در ناشنوائی مانند کرانند بفهمانی و بشنوانی و بقبول آنها برسانی وقتی که از قبول
حق اعراض نموده و بحقیقت پشت کرده راه وادي ضلالت را در پیش گرفته باشند و مانند کوران در آنوادي حیران و سر گردان
بگردند و تو نمیتوانی آنها را از راه کج براه راست وادار کنی چون وظیفه تو ارشاد و راهنمائی و ارائه طریق است نه ایصال بسعادت
که شأن خدا [ صفحه 265 ] است خلاصه آنکه کسانیکه از فرط لجاج و عناد دلهاشان از درك حقائق مرده و گوش شنوا ندارند و
از استماع مواعظ و نصائح گریزانند و در وادي جهالت چون کوران سر گردانند از قابلیّت هدایت و ارشاد افتادهاند و نباید از آنها
انتظار شنوائی را داشت فقط اهل ایمان قابل هدایت و ارشاد و اتّعاظ بآیات الهی هستند که در مقلم قبول حق و حقیقت تسلیم و
منقادند و گوش بحرف حساب میدهند و راه انصاف را در پیش گرفته میپیمایند و بنابر اینکه قول خداوند اذا ولّوا مدبرین براي
بیان وجه بیفائده بودن دعوت پیغمبر است نسبت بآنها نه آنچه گفته شده که براي آنستکه اصم اگر مقبل باشد میشود باشاره باو
چیزي فهماند ولی اگر مدبر باشد بهیچ وجه قابل نیست چون کر در هر حال نمیشنود خواه مقبل باشد خواه مدبر و خداوند بندگانرا
در بدو امر از نطفه ناتوان ضعیف خلق میکند یا در حالیکه ضعیف و ناتوانند پرورش میدهد تا بکمال توانائی و قوّت و رشد برسند و
پس از آن بتدریج آنها را ضعیف و ناتوان و پیر میفرماید و تمام اینکه احوال بر حسب حکمت و مصلحت الهی براي بندگان روي
میدهد و با علم و قدرت حق بانجام میرسد و لا یسمع الصّم بیاء مفتوحه و رفع صم و ضعف بفتح ضاد در هر سه مورد نیز قرائت
شده و معلوم است از قوّتیکه بین دو ضعف است باید استفاده نمود و براي تهیّه توشه سفر آخرت آنرا مغتنم شمرد.
صفحه 209 از 456
[ [سوره الروم [ 30 ]: آیات 55 تا 60
اشاره
وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ یُقسِم المُجرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیرَ ساعَۀٍ کَ ذلِکَ کانُوا یُؤفَکُونَ [ 55 ] وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا العِلمَ وَ الإِیمانَ لَقَد لَبِثتُم فِی
[ کِتاب اللّه إِلی یَوم البَعث فَهذا یَوم البَعث وَ لکِنَّکُم کُنتُم لا تَعلَمُونَ [ 56 ] فَیَومَئِذٍ لا یَنفَع الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعذِرَتُهُم وَ لا هُم یُستَعتَبُونَ [ 57
وَ لَقَد ضَ رَبنا لِلنّاس فِی هذَا القُرآن مِن کُل مَثَل وَ لَئِن جِئتَهُم بِآیَۀٍ لَیَقُولَن الَّذِینَ کَفَرُوا إِن أَنتُم إِلاّ مُبطِلُونَ [ 58 ] کَذلِکَ یَطبَع اللّه عَلی
89- 609 فَاصبِر إِن وَعدَ اللّه حَقٌّ وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ [ 60 ] -قرآن- 1 - قُلُوب الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ [ 59 ] -قرآن- 1
ترجمه
و روزي که بپا میشود قیامت سوگند میخورند گناهکاران که درنگ نکردند مگر ساعتی اینکه چنین باشند که بدروغ گردانده
شوند و گویند آنانکه داده شدند دانش و ایمان را هر آینه بتحقیق درنگ کردید در کتاب خدا تا روز رستخیز پس اینکه روز
رستخیز است و لکن شما بودید که نمیدانستید [ صفحه 266 ] پس در چنین روز سود ندهد آنانرا که ستم کردند عذرخواهی آنها و
نه آنان خوانده شوند براي پذیرفته شدن توبه و هر آینه بتحقیق آوردیم براي مردم در اینکه قرآن از هر مثلی و اگر آوري براي آنان
آیتی هر آینه گویند آنانکه کافر شدند نیستید شما مگر باطل آورندگان اینکه چنین مهر مینهد خدا بر دلهاي آنانکه نمیدانند پس
صبر کن همانا وعده خدا حق است و نباید بسبکی و بیصبري وادار کنند البتّه تو را آنها که یقین نمیکنند
تفسیر
. خداوند متعال شمّهاي از احوال روز قیامت را که ساعت موعود الهی است بیان فرموده که در آنروز قسم میخورند کفّار که درنگ
ننمودند در دنیا یا عالم برزخ مگر ساعتی و پاره کمی از زمان براي اثبات کمی گناهشان در دنیا یا براي جهلشان بمدّت درنگشان
در برزخ و کمی آن بالنّسبه بایّام آخرت و در هر حال قسم دروغی است مانند دروغهائی که در دنیا بتسویلات شیطانیّه میگفتند ولی
کسانیکه خداوند بآنها دانش و یقین عطا فرموده گویند درنگ کردید در علم و قضاء محتوم الهی تا روز قیامت و آن امروز است
ولی شما جاهل بودید و یقین بچنین روزي نداشتید و باخبار انبیاء و اولیاء مطمئن نشدید و براي آن توشهاي بر نداشتید امروز دیگر
عذرخواهی براي کسانیکه در دنیا بر خود و خلق ستم نمودند فائده ندارد و کسی آنها را دعوت بتوبه و انابه و بازگشت بخدا
نمیکند چون مدّت مهلتشان منقضی شده و استرضاي خدا براي آنها ممکن نیست و استعتاب بمعناي استرضا است و خداوند حجّت
را بر مردم تمام فرموده چون به بیانات مختلفه و عبارات بدیع عجیب شیرین اصول دین اسلام را در قرآن ثابت و واضح و مدلّل
نموده و علاوه بر آنکه اینکه خود معجزه باقیه است معجزات باهراتی بدست پیغمبر خود ظاهر ساخته باز هم اگر معجزهئی بخواهند
و پیغمبر صلی اللّه علیه و اله بیاورد کفّار حمل بر سحر و شعبده و باطل میکنند و اهل ایمانرا نسبت بآن میدهند و آورنده آن را
تکذیب مینمایند و بر کفرشان افزوده خواهد شد چون تعصّب و عناد در آنها رسوخ پیدا کرده و بکلّی از تحصیل علم و معرفت
محروم شده و از قابلیّت هدایت و ارشاد ساقط گشتهاند و خداوند آنانرا بحال خودشان واگذار فرموده و عنایتی بآنها ندارد و اینطور
مهر الهی بدلهاي آنها خورده که دیگر حق [ صفحه 267 ] در آن راه نخواهد یافت پس باید پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم صبر
فرماید بر اذیّت و آزار و تکذیب آنها تا وعده نصرت خدا که حق است ظاهر گردد و دین اسلام بر سایر ادیان غالب شود و کفّار
خواه و ناخواه مسلمان شوند و نباید بغضب در آورند یا وادار به بیصبري و بیقراري کنند یا متزلزل و سبک و بیثبات نمایند کفّار
صفحه 210 از 456
آنحضرت را و در کافی و عیون از حضرت رضا علیه السّلام الّذین اوتوا العلم و الایمان بامیر المؤمنین و اولاد طاهرین او علیهم
السّلام تفسیر شده و قمّی ره فرموده در آیه دوم تقدیم و تأخیر روي داده و آن از اینقرار است و قال الّذین اوتوا العلم و الایمان فی
کتاب اللّه لقد لبثتم الی یوم البعث یعنی آنانکه از کتاب خدا علم و ایمان پیدا کردند چنین گفتند و ثواب قرائت اینکه سوره در ذیل
[ سوره قبل بیان شد خداوند توفیق عنایت فرماید انشاء اللّه تعالی. [ صفحه 268
سوره لقمان
اشاره
96- مشتمل بر سی و چهار آیه و در مکه نازل شده است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 59
[ [سوره لقمان [ 31 ]: آیات 1 تا 10
اشاره
37 الم [ 1] تِلکَ آیات الکِتاب الحَکِیم [ 2] هُديً وَ رَحمَۀً لِلمُحسِنِینَ [ 3] الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
181 أُولئِکَ عَلی هُديً مِن رَبِّهِم وَ أُولئِکَ هُم المُفلِحُونَ [ 5] وَ مِنَ النّاس مَن - یُؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم بِالآخِرَةِ هُم یُوقِنُونَ [ 4] -قرآن- 1
یَشتَرِي لَهوَ الحَدِیث لِیُضِل عَن سَبِیل اللّه بِغَیرِ عِلم وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُم عَذاب مُهِین [ 6] وَ إِذا تُتلی عَلَیه آیاتُنا وَلّی مُستَکبِراً کَأَن
لَم یَسمَعها کَأَن فِی أُذُنَیه وَقراً فَبَشِّره بِعَذاب أَلِیم [ 7] إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات لَهُم جَنّات النَّعِیم [ 8] خالِدِینَ فِیها وَعدَ اللّهِ
526 خَلَقَ السَّماوات بِغَیرِ عَمَ دٍ تَرَونَها وَ أَلقی فِی الَأرض رَواسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُم وَ بَث فِیها مِن - حَ  قا وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 9] -قرآن- 1
218- کُل دابَّۀٍ وَ أَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنبَتنا فِیها مِن کُل زَوجٍ کَرِیم [ 10 ] -قرآن- 1
ترجمه
اینکه آیتهاي کتاب محکم است با آنکه هدایت و رحمت باشد براي نیکوکاران آنانکه بر پاي میدارند نماز را و میدهند زکوة را و
ایشان بآخرت یقین میدارند ایشانند بر هدایتی از پروردگارشان و آنگروه آنانند رستگاران و از مردمان کسی است که میخرد
مشغول کنندهاي از کلام را تا گمراه کند از راه خدا بدون دانشی و بگیرد آنرا به سخریّه آنگروه براي آنها است عذابی خوار کننده
و چون خوانده شود بر او آیتهاي ما روي میگرداند تکبّر کنان گویا نشنیده آنرا گویا در دو گوشش سنگینی است پس مژده ده او را
بعذابی دردناك همانا آنانکه گرویدند و کردند کارهاي نیک براي ایشانست بهشتهاي با نعمت جاودانیانند در آن وعدهایست از
خدا براستی و او است غالب درست کردار آفرید آسمانها را بدون ستونهائی که ببینید آنرا و افکند در زمین کوههاي ثابت را مبادا
که حرکت دهد و مضطرب کند شما را و پراکنده نمود در آن از هر جنبندهاي [ صفحه 269 ] و فرو فرستادیم از آسمان آبرا پس
رویانیدیم در آن از هر صنفی نیکو و پر فائده
تفسیر
. راجع به الم بیاناتی مکرّر شده و آیات قرآن مشتمل بر علم و حکمت و داراي مبانی محکم و اساس مستحکم مأمون از هر خلل و
فتوري است و نیز موجب هدایت و رحمت است براي نیکوکاران که با اقرار بوحدانیّت خدا و رسالت خاتم انبیا و ولایت ائمّه هدي
صفحه 211 از 456
اقامه نماز و اداء زکوة مینمایند و معتقد بمعاد روز قیامتند و تخصیص نماز و زکوة بذکر از سایر اعمال حسنه براي مزید اهتمام بشأن
آن دو است و ذکر معاد از بین عقائد حقّه براي داعی بودن اعتقاد بآن بر خیرات است و تکرار کلمه هم براي تأکید نسبت و انحصار
آن عقیده به نیکوکاران است و بعضی هدي و رحمۀ برفع قرائت نمودهاند و بنابر اینکه خبر مبتداء محذوف است که هو باشد و بنابر
قرائت مشهوره حال است از آیات کتاب حکیم و هدایت بودن قرآن براي اهل احسان باعتبار اختصاص استفاده از آن بایشان است و
البتّه چنین کسانی که داراي عقائد حقّه و اعمال حسنهاند بهدایت الهی مهتدي و بفلاح و رستگاري دارین فائز خواهند بود و در
مقابل اینکه اشخاص بعضی از مردم حکایات و افسانههاي بیاصلی را که موجب لهو و لعب و سرگرمی و طرب است خریداري
نموده و دست آویز خود میکنند تا مردم را بخود مشغول نمایند و از راه علم و معرفت خدا باز دارند با آنکه علم ندارند بمفسده
متاعی که خریداري نمودهاند یا از روي بیدانشی باین امر اقدام مینمایند و بعضی لیضل بفتح یاء قرائت نمودهاند و بنابر اینکه مراد
آنستکه نتیجه اینکه متاع گمراهی از طریق حق است اگرچه قاصد آن نباشند و نیز آن بعض خریداري میکنند لهو را تا آنرا وسیله
استهزاء بسبیل خدا و آیات او قرار دهند و بعضی یتّخذها برفع قرائت نمودهاند و بنابر اینکه مراد آنستکه بعضی از مردم خریداري
مینمایند لهو را و استهزا میکنند راه حق و آیات او را و ارجاع ضمیر مؤنّث بسبیل رائج است و چون آنها دین خدا را خوار نمودند
خداوند هم بعذاب خوار کننده گرفتارشان خواهد فرمود و وقتی که پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم یا اصحاب آیات قرآن را براي
آن بعض تلاوت نمایند از روي تکبّر بآن پشت کند مانند آنکه گوشش سنگین است و نمیشنود پس باید مژده عذاب دردناك دنیا
یا آخرت باو [ صفحه 270 ] داده شود و در بعضی از روایات ائمّه اطهار ابو جهل و نضر بن حارث از قریش مصداق آن بعض معرّفی
شدهاند و لهو الحدیث را بغنا و سایر ملاهی تعمیم دادهاند و اضافه لهو بحدیث ظاهرا بیانیّه است یعنی چیزیکه موجب سرگرمی و
انصراف از یاد خدا شود از اخبار و سخنان بیاساس مانند قصّه رستم و اسفندیار و حسین کرد و امثال اینها از اقوال باطله و گفتار
ناهنجار و اشعار بیاعتبار که بآن تغنّی و طرب نمایند و کسانیکه داراي عقائد حقّه و اعمال صالحه میباشند نعمت بهشتها از آن
ایشان است و در آنها همیشه متنعّم بانواع نعمتها خواهند بود بر حسب وعده حتمیّه الهیّه که حق است و تخلّف پذیر نیست و خداوند
توانا و غالب و قادر است کسی نمیتواند دست انتقام او را کوتاه کند یا مانع از انجاز وعده او شود و تمام کارهایش از روي
حکمت و مصلحت و راستی و درستی است میبینید که آسمانها را بدون ستونی خلق فرموده یا بدون ستونی که به بینید آنرا خلق
فرموده چنانچه از حضرت رضا علیه السّلام روایت شده که ستونهائی دارند ولی شما نمیبینید آنرا و ظاهرا آن قواء نگهدار آنها
است از تفرّق و سقوط چون عمود چیزي است که نگهدار سقف باشد و عمد جمع آنست و خداوند براي استحکام زمین و حفظ
آن از تمایل و تفرّق کوههاي ریشهداري در آن افکنده بطوریکه در اعماق زمین جاي گرفته و نمیگذارد زمین مردم را از جاي
خودشان متمایل و متزلزل نماید مگر وقتی که اراده فرماید گوشمالی بآنها دهد که بزلزله مختصري عالم را متزلزل خواهد فرمود و
یکی از موجبات آن ربا خواري است که نقل نمودهاند در بلادیکه اخیرا مبتلا بآن شدند رواج داشته و نیز خداوند پراکنده فرمود در
زمین از هر نوع حیوان جنبندهئی که قابل خلعت هستی و وجود بود چون بخل در مبدء فیّاض نبوده و نیست و براي تهیّه معاش آنها
باران رحمت خود را از آسمان نازل فرمود و رویانید در زمین از هر صنف خوراکی و پوشاکی و میوه و گل و گیاه خوش و خوب
[ و گوارا را [ صفحه 271
[ [سوره لقمان [ 31 ]: آیات 11 تا 15
اشاره
هذا خَلق اللّه فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِن دُونِه بَل الظّالِمُونَ فِی ضَ لال مُبِین [ 11 ] وَ لَقَد آتَینا لُقمانَ الحِکمَۀَ أَنِ اشکُر لِلّه وَ مَن یَشکُر
صفحه 212 از 456
فَإِنَّما یَشکُرُ لِنَفسِه وَ مَن کَفَرَ فَإِن اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ [ 12 ] وَ إِذ قالَ لُقمان لابنِه وَ هُوَ یَعِظُه یا بُنَی لا تُشرِك بِاللّه إِن الشِّركَ لَظُلم عَظِیمٌ
13 ] وَ وَصَّینَا الإِنسانَ بِوالِدَیه حَمَلَته أُمُّه وَهناً عَلی وَهن وَ فِصالُه فِی عامَین أَنِ اشکُر لِی وَ لِوالِدَیکَ إِلَی المَصِ یرُ [ 14 ] وَ إِن جاهَداكَ ]
عَلی أَن تُشرِكَ بِی ما لَیسَ لَکَ بِه عِلم فَلا تُطِعهُما وَ صاحِبهُما فِی الدُّنیا مَعرُوفاً وَ اتَّبِع سَبِیلَ مَن أَنابَ إِلَی ثُم إِلَی مَرجِعُکُم فَأُنَبِّئُکُم
793- بِما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 15 ] -قرآن- 1
ترجمه
اینکه مخلوق خدا است پس بنمائید بمن که چه آفریدند آنها که باشند غیر از او بلکه ستمکاران در گمراهی آشکارند و هر آینه
بتحقیق دادیم لقمان را حکمت که شکر کن خدایرا و آنکه شکر میکند پس جز اینکه نیست که شکر میکند براي خود و آنکه
کفران میورزد پس همانا خداوند بینیاز ستوده است و هنگامیکه گفت لقمان به پسرش و او پند میدادش اي پسرك من شرك
میاور بخدا همانا شرك هر آینه ظلمی است بزرگ و سفارش کردیم بانسان در باره پدر و مادرش برداشت او را مادرش با سستی
مزید بر سستی و بریدنش از شیر باشد در دو سال که شکر کن مرا و پدر و مادرت را بسوي من است بازگشت و اگر کوشش کنند
با تو بر آنکه شریک گردانی با من آنچه نیست تو را بآن دانش پس اطاعت مکن آندو را و معاشرت کن با آن دو در دنیا بخوبی و
پیروي کن راه آنرا که بازگشت کرد بسوي من پس بسوي من است بازگشت شما پس خبر میدهم شما را بآنچه بودید که میکردید
تفسیر
. خداوند متعال در آیه سابقه ذکري از خلقت آسمانها و زمین و موجودات در آنرا فرمود و در اینکه آیه استدلال فرموده در مقابل
اهل شرك بر توحید خود به آنکه اینکه مخلوق مذکور خلق خدا است شما که غیر او را با او شریک قرار دادید در پرستش و
ستایش بمن بنمایانید مخلوقات آنها را و چون بتپرستان که ستمکاران بخود و خلقند در اینکه عقیده و اظهار آن نمیتوانند
مخلوقی براي خدایان خود ارائه دهند معلوم میشود که در گمراهی آشکاري هستند و پس از آن شمّهاي از احوال لقمان حکیم را
براي تنبّه مردم بیان فرموده باین تقریب که ما بلقمان حکمت دادیم که ظاهرا علم و عقل و فهم و حسن تشخیص و صحّت عمل و
درستی کردار است و در حدیث کافی از امام کاظم علیه السّلام بفهم و عقل و در روایت قمّی ره از امام صادق علیه السّلام بمعرفت
امام زمان تفسیر شده و دستور فرمودیم باو که [ صفحه 272 ] شکر خدا را بجا آورد و کسیکه شکر نعمت را بجا آورد بنفع خود
اقدام نموده چون نعمتش افزوده خواهد شد و کسیکه کفران نعمت نماید و شکر خدا را بجا نیاورد همانا خدا بینیاز است از شکر
مردم و ستوده است احتیاج بستایش کسی ندارد و تمام موجودات حمد و ثناي او را بلسان حال و مقال بجا میآورند در کافی از
امام صادق علیه السّلام نقل نموده که شکر هر نعمتی اگر چه بزرگ باشد بحمد الهی است بر آن و در روایتی افزوده شده و
بآنستکه اگر در آن نعمت حقّی بر او باشد ادا نماید و در روایتی اکتفا بمعرفت قلبی آن نعمت شده و نیز از آن حضرت روایت شده
که خداوند بحضرت موسی خطاب فرمود که حق شکر مرا بجا آور عرض کرد پروردگارا چگونه حق شکر تو را بجا آورم با آنکه
نعمت شکرگزاري را تو بمن عطا فرمودي خطاب رسید الآن شکر نمودي مرا که دانستی آن از من است و قمّی ره از آنحضرت نقل
نموده که خداوند بلقمان حکمت عطا نفرمود براي جاه و مال و بزرگی اندام و جمال بلکه عطا فرمود براي دلیري او در اطاعت خدا
و پرهیزش از معصیت او و براي سکونت و وقار و عمق نظر و طول فکر و حدّت ذهن و دیده عبرت بینش بود که به اینکه مقام رسید
هرگز روز نخوابید و در حال بول و غائط و غسل دیده نشد براي شدّت تستّر و تحفّظش و هرگز نخندید بچیزي از بیم گناه و از
چیزي بخشم نیامد و با کسی شوخی نکرد و از اقبال دنیا خورسند و از ادبارش ملول نشد زن گرفت و اولاد زیادي پیدا کرد و در
صفحه 213 از 456
مرگ آنها نگریست و نگذشت بر دو مردیکه با یکدیگر در ستیزه بودند مگر آنکه میانشان سازش داد و آن دو را با یکدیگر
دوست نمود و نشنید سخنی را که پسندد آنرا مگر معنی و مدرك آنرا بدست آورد و بسیار با فقهاء و حکماء مجالست مینمود نیمه
روزي بود که نداي ملائکه باو رسید گفتند آیا میخواهی خدا تو را جانشین خود در زمین قرار دهد تا حکم کنی در میان مردم
فرمود اگر خدا امر نموده است مرا بآن سمعا و طاعۀ چون اگر او چنین امري را بمن رجوع فرماید با من کمک میکند و نگهدار من
خواهد بود و اگر مخیّر فرماید مرا من طالب عافیت و سلامتیم ملائکه گفتند چرا حکمرانی میان مردم را نخواستی فرمود حکمرانی
میان مردم مقام دشواري است از دین داري فتنه و بلا در آن زیاد است و شبهات در آن بسیار اگر [ صفحه 273 ] بحق حکم کند
نجات یابد و اگر خطا نماید خطا نموده راه بهشت را و کسیکه خوار و ضعیف باشد در دنیا آسانتر است کار او در آخرت از کسیکه
حکمران و شریف باشد و کسیکه اختیار نماید دنیا را بر آخرت از هر دو باز میماند پس ملائکه از سخنان حکمت آمیز او تعجّب
نمودند و خداوند پسندید آنرا و چون شب شد و لقمان در خوابگاه خود قرار گرفت خداوند نازل فرمود بر او حکمت را و پوشاند
بآن سر تا پاي او را در حالیکه خواب بود پس بیدار شد با آنکه حکیمترین مردم زمانش بود سخنان حکمت آمیز میگفت و در میان
مردم منتشر مینمود و چون او منصب خلافت را قبول ننمود خداوند بملائکه امر فرمود که آنرا بر داود علیه السّلام عرضه دارید و
آنها اطاعت نمودند و او بدون شرطی که لقمان کرد قبول نمود و خداوند منصب خلافت را باو داد و مکرّر مبتلا بخطا شد و
خداوند او را نجات داد و آمرزید و لقمان زیاد نزد داود میآمد و او را موعظه حکیمانه مینمود و حضرت داود باو میگفت خوشا
بحال تو اي لقمان حکمت را گرفتی و بلیّت را از خود دور نمودي و داود بخلافت رسید و مبتلی بحکم و فتنه گردید اینکه خلاصه
مستفاد از کلام امام است در جواب کسیکه از حال لقمان و حکمت او که مذکور در قرآن است سؤال نموده و در مجمع از پیغمبر
صلّی اللّه علیه و اله و سلّم نقل نموده که لقمان پیغمبر نبود ولی بنده محب و محبوب خدا بود و شمّهاي از اوصاف حسنه او و قضیّه
عدم قبول حکومت بتفصیلی که ذکر شد با مختصر تفاوتی که در نقل روایات پیدا میشود در آن حدیث نبوي مذکور است و
بسیاري از کلمات حکیمانه و مواعظ حسنه آن بزرگوار مشهور و مأثور است و خداوند ببعضی از آنها تصریح فرموده میفرماید و یاد
کن اي پیغمبر وقتی را که لقمان به پسر خود فرمود در حالیکه موعظه و نصیحت میکرد او را که اي پسرك من شریک قرار مده با
خدا چیزیرا در ستایش و پرستش چون شرك بخدا تجاوز بزرگی است از حق که آن تسویه بین منعم و غیر او است در شکرگزاري
و عدول از حق بباطل است در دینداري و کسیکه براي خدا شریک قرار دهد ستم بر خود نموده که خویش را مستحق عذاب دائم
کرده و اینکه ظلم بنفس از بزرگترین اقسام ظلم است چنانچه در کافی از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که ظلم بر سه قسم است
یکی ظلمی است که خدا آنرا میآمرزد دیگر ظلمی است که خدا آنرا نمیآمرزد [ صفحه 274 ] دیگر ظلمی است که خدا آنرا
وانمیگذارد امّا آن ظلم که خدا آنرا نمیآمرزد شرك است و امّا آنظلم که میآمرزد ظلم شخص است بخود که پاي غیر در میان
نباشد و امّا آن ظلم که وانمیگذارد آنرا ظلمی است که پاي غیر در میان باشد و کلمه بنی تصغیر إبن است براي شفقت و مهربانی با
اضافه بیاء متکلّم و بسکون یاء و کسر آن نیز قرائت شده است و پس از اینکه براي تأکید امر شکر منعم و نهی از شرك اگر چه
براي اطاعت کسی باشد که حق آن واجب است فرموده که ما توصیه اکید نمودیم بآدمی در باره پدر و مادرش که مادر بارور شد
باو با آنکه روز بروز ضعیف و ناتوان میشد تا او را بزاد و شیر داد تا دو سال که او را از شیر گرفت و آن توصیه اینکه بود که شکر
نعمت من و آن دو را کاملا بجا آور بازگشت شما از اینکه عالم به پیشگاه من خواهد بود و جزاي شکر نعمت و کفران آنرا خواهم
داد در عیون از امام رضا علیه السّلام نقل نموده که خداوند امر فرموده بشکر خود و پدر و مادر پس کسیکه شکر پدر و مادر را بجا
نیاورد شکر خدا را بجا نیاورده و نیز از آنحضرت روایت شده که کسیکه شکر منعم خود را از مخلوق بجا نیاورد شکر خدا را بجا
نیاورده و انعام پدر و مادر بتربیت و احسان آن دو است و حق مادر بیشتر است لذا خداوند در اینکه آیه بدو جمله معترضه بین
توصیه و متعلّقش آنرا تأکید نموده و از امام صادق علیه السّلام نقل شده که مردي خدمت پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم رسید و
صفحه 214 از 456
عرضه داشت یا رسول اللّه بکه نیکی کنم فرمود بمادرت عرض کرد دیگر بکه فرمود بمادرت باز عرض کرد دیگر بکه فرمود
بمادرت باز عرض کرد دیگر بکه فرمود بپدرت و حقیر در سوره بقره ذیل آیه شریفه الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهدَ اللّه در تحت عنوان تنبیه
حقوق آندو را مفصلا بیان نمودهام با ترجیح حق پدر در اطاعت و حق مادر در احسان بآن جا مراجعه شود و چون اطاعت براي خلق
در معصیت خالق نیست و بزرگترین معاصی شرك بخدا است هر قدر آن دو اصرار نمایند که شریک نمائی تو با خدا در ستایش و
پرستش چیزیرا که شریک نیست و البته تو هم آنرا شریک نمیدانی و میخواهی تقلید و تبعیّت از آن دو کنی اطاعت منما ولی در
1715 آن دو معاشرت و رفتار نما و تا توانی مگذار دلتنگ شوند و رو از آن - عین حال تا زندهاي بخوبی و خوشی با -قرآن- 1679
دو بر مگردان و صداي خود را از صداي ایشان بلندتر منما و با آن دو [ صفحه 275 ] مدارا کن و از مال خود بایشان کمک نما و
احترام آندو را از دست مده که احترام پدر و مادر که پروردگار کوچکند احترام پروردگار بزرگ است و پیروي کن راه محمّد
صلّی اللّه علیه و اله و آل اطهار او را در رجوع بحق و اخلاص در اطاعت خدا که بازگشت تمام خلق از مشرك و موحّ د و تابع و
متبوع بحکم او است و همه را بپاداش اعمال خوب و بدشان خواهد رسانید و اطاعت هیچ کس قابل معارضه با اطاعت خدا نیست و
شکر او بر شکر خلق مقدّم است و آن بستایش و پرستش و عبادت و اطاعت او است و دو آیه اخیره براي افاده اینکه نکته از کلام
خدا در ضمن موعظه لقمان ذکر شده است.
[ [سوره لقمان [ 31 ]: آیات 16 تا 20
اشاره
یا بُنَی إِنَّها إِن تَک مِثقالَ حَبَّۀٍ مِن خَردَل فَتَکُن فِی صَ خرَةٍ أَو فِی السَّماوات أَو فِی الَأرض یَأت بِهَا اللّه إِن اللّهَ لَطِیف خَبِیرٌ [ 16 ] یا بُنَیَّ
أَقِم الصَّلاةَ وَ أمُر بِالمَعرُوف وَ انهَ عَن المُنکَرِ وَ اصبِر عَلی ما أَصابَکَ إِن ذلِکَ مِن عَزم الأُمُورِ [ 17 ] وَ لا تُ َ ص عِّر خَ دَّكَ لِلنّاس وَ لا
تَمش فِی الأَرض مَرَحاً إِن اللّهَ لا یُحِبُّ کُل مُختال فَخُورٍ [ 18 ] وَ اقصِد فِی مَشیِکَ وَ اغضُض مِن صَوتِکَ إِن أَنکَرَ الَأصوات لَصَوتُ
الحَمِیرِ [ 19 ] أَ لَم تَرَوا أَن اللّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِی السَّماوات وَ ما فِی الَأرض وَ أَسبَغَ عَلَیکُم نِعَمَه ظاهِرَةً وَ باطِنَۀً وَ مِنَ النّاس مَن یُجادِل فِی
789- اللّه بِغَیرِ عِلم وَ لا هُديً وَ لا کِتاب مُنِیرٍ [ 20 ] -قرآن- 1
ترجمه
اي پسرك من همانا روزي اگر باشد مقدار دانهاي از خر دل پس بوده باشد در سنگ گرانی یا در آسمانها یا در زمین میآورد آنرا
خدا همانا خداوند باریک بین آگاه است اي پسرك من بر پاي دار نماز را و امر کن به نیکوئی و باز دار از بدي و صبر کن بر آنچه
رسید تو را همانا اینکه از اموري است که باید بر آن استوار بود و مگردان بتکبّر رویت را از مردمان و راه مرو در زمین بسر مستی
همانا خدا دوست ندارد هر متکبّر بخود نازنده را و میانه گزین در رفتارت و کوتاه کن آوازت را همانا زشتترین آوازها هر آینه
آواز خران است آیا ندیدید که خدا رام کرد براي شما آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و تمام گردانید بر شما نعمتهایش را
با آنکه آشکار و پنهان است و از مردمان کسی است که جدل و ستیزه میکند در باره خدا بدون دانشی و نه هدایتی و نه کتابی
روشن
تفسیر
صفحه 215 از 456
. خداوند متعال بعد از دو آیه سابقه رجوع بمواعظ حضرت لقمان [ صفحه 276 ] فرموده که بفرزند خود فرمود اي پسر عزیز من
هیچ وقت غم روزي مخور و براي تهیّه آن خود را بتعب و مشقت بسیار مینداز و از عبادت و اطاعت خدا باز مدار همانا قسمت
بندگان از رزق اگر بوده باشد بمقدار حبّه خردل یا ارزنی و جاي گرفته باشد در جوف سنگ بزرگ سختی یا در آسمانها یا در قعر
زمین خداوند آنرا بصاحبانش میرساند همانا خداوند عالم بجزئیّات و داراي لطف و مرحمت بر بندگان و با خبر از احوال آنها است
چنانچه قمّی ره نقل نموده که مراد روزي است که خدا آنرا بتو میرساند و مثقال برفع نیز قرائت شده و بنابر اینکه ضمیر انّها راجع
بقصّه است و کون تامّه یعنی اگر باشد مقدار حبّه از روزي بندگان و باشد در اینکه اماکن خدا آنرا میآورد نزد صاحبش و مقصود
ایجاد صفت توکّل و قناعت و اقتصاد در طلب است که شرعا و عقلا ممدوح است ولی مفسّرین بنا بقرائت مشهور که نصب مثقال
است فرمودهاند ضمیر انّها راجع باعمال حسنه و سیّئه است و مقصود بیان احاطه علم الهی است بخفایاي امور از شرك و سایر
معاصی و حاضر نمودن خداوند آنها را در قیامت براي حساب و جزاي اعمال یعنی کار خوب و بد هر قدر کوچک باشد و در
اماکن مذکوره در آیه که پنهان و دور است باشد خداوند آنرا حاضر و صاحبش را بآن پاداش میدهد و مؤیّد اینکه معنی روایتی
است که از صادقین علیهما السّلام در کتب معتبره نقل شده که از گناهان صغیره پرهیز نمائید چون براي آنها طلب کننده است نباید
یکی از شما بگوید گناه میکنم و استغفار مینمایم خدا میفرماید ان تک مثقال حبّۀ من خردل تا آخر آیه و بنظر حقیر معناي اوّل
ملایمتر با ضمیر انّها است خصوصا بقرائت رفع مثقال و مناسبتر است با کون در صخره بلکه کون در صخره بهیچ وجه مناسب با
عمل نیست و کون در سماوات مناسبت با سیّئه ندارد و کلام باید بمناسبت سخت بودن در آوردن چیزي از میان سنگ و احضار
آن از راه دور توجیه شود و نیز لایقتر است بمقام موعظه که در آیات سابقه تصریح ببودن حضرت لقمان در آن مقام شده است و
منافات ندارد با روایت منقوله در تأیید معناي مشهور چون در هر حال آیه دلالت دارد بر احاطه علمیّه خدا و ممکن است امام علیه
السّلام بباطن آن استدلال فرموده باشد و نیز توصیه فرمود آنحضرت پسر را باقامه نماز و امر بکارهاي خوب و نهی از کارهاي بد و
صبر [ صفحه 277 ] بر مصائب خصوصا ناملایماتی که از راه امر بمعروف و نهی از منکر براي شخص پیش میآید چنانچه در مجمع
از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل نموده که مراد صبر بر مشقّت و آزار در امر بمعروف و نهی از منکر است و همانا اینکه صبر بر
مصائب از اموري است که ناچار باید عازم و ثابت بر آن بود چون دنیا دار مصیبت و بلا و ابتلا است و اگر انسان صبور نباشد
نمیتواند در آن زیست نماید و ضرر بیصبري بر خودش وارد میشود و بعضی ذالک را اشاره بتمام نصایح و دستورات گرفتهاند و
فرمودهاند مراد عزم و ثبات بر تمام آنها است و بعضی فرمودهاند مراد آنستکه خداوند آنها را قطعی و لازم نموده است و نیز توصیه
فرمود که مگردان روي خود را از مردم بتکبّر و اعراض مکن از کسیکه با تو سخن میگوید براي توهین باو چنانچه در مجمع از امام
صادق علیه السّلام نقل نموده و قمّی ره فرموده مراد آنستکه خود را خوار مکن در برابر مردم براي طمع بمال آنها و چون اصل صعر
کجی گردن شتر است از مرضی با هر دو معنی مناسبت دارد و ممکن است هر دو مراد باشد چون هر دو صفت مذموم است و مایل
نمودن روي از مردم میشود بعنوان تکبّر بیمین و یسار باشد و میشود بغرض تذلّل بپائین و زیر و لا تصاعر بالف نیز قرائت شده و
معنی تفاوت ندارد و راه مرو در زمین با نشاط و خورسندي و قمّی ره از امام باقر علیه السّلام نقل نموده یعنی بعظمت و بزرگی که
خدا دوست ندارد هر کس را که تکبّر و افتخار نماید بر مردم و در فقیه از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله نقل نموده که نهی فرمود از
آنکه مرد تکبّر کند در راه رفتنش و فرمود کسیکه بپوشد جامهاي را پس تکبّر کند در آن خداوند او را بجهنم فرو میبرد و قرین
قارون میفرماید چون او اوّل کسی بود که تکبّر کرد و با خانهاش بزمین فرو رفت و کسیکه تکبّر کند با خدا منازعه نموده در
کبریائیش و در راه رفتن میانه روي کن نه تند و نه کند چون تند روي سبکی و جلفی است و کند روي تکبّر و خود بینی است و
حدّ وسط سکونت و وقار است و قمّی ره فرموده یعنی عجله منما و در خصال از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که سرعت مشی
بهاء مؤمن را میبرد و کوتاه کن صوت خود را در وقت سخن گفتن و آنرا بیرون آور بقدریکه شنیده شود و بگوش گران نیاید و
صفحه 216 از 456
قمّی ره فرموده یعنی بلند منما آنرا همانا بدترین صوتها صوت خران است و بعضی گفتهاند [ صفحه 278 ] بدتر بودن صداي خر
براي آنستکه از دیدن شیطان پیدا میشود و در بعضی از روایات آن صوت بعطسه بلند تفسیر شده و ظاهرا مراد تشبیه صاحبان آن به
حمیر باشد چنانچه بعضی گفتهاند که مراد از صوت حمیر صوت جهّال از مردم است که خداوند آنها را تشبیه بحمیر فرموده چنانچه
فرموده اولئک کالانعام و پس از ختم مواعظ لقمان خداوند براي معرفت بندگان شمّهاي از نعم خود را گوشزد فرموده باین بیان که
مگر ندیدید اي فرزندان آدم که خداوند مسخّر و منقاد و سر گشته و فرمانبردار قرار داد براي بهره برداري شما تمام موجودات
ارضیّه و سماویّه را از آفتاب و ماه و ستارگان و ابر و باد و زمین و حیوانات و نباتات آنرا و وافر و تمام نمود بر شما نعمتهاي
محسوسه و معقوله و آشکار و پنهان خود را که میشناسید آنرا و نمیشناسید و نمیتوانید بشناسید و اینها همه دلیل بر وجود خدا و
صفات ثبوتیّه او است و با وجود اینکه بعضی از مردم بدون دلیل و برهان علمی و بدون بیان پیغمبر و امام راهنما و نوشته روشن
کننده حقائق از جانب خدا در اثبات توحید و سایر صفات ربوبی نزاع و جدال مینمایند در مجمع و قمّی ره از امام محمّد باقر علیه
السّلام نقل نموده که امّا نعمت ظاهره پس آن پیغمبر و معارف الهیه است که او آورده و امّا نعمت باطنه پس ولایت ما اهل بیت و
عقد مودّت ما است و در اکمال و مناقب از امام کاظم علیه السّلام نعمت ظاهره بامام ظاهر و نعمت باطنه بامام غائب تفسیر شده و
معلوم است که مقصود بیان مصداق است در اینکه روایات و امثال آن چون نعم الهیّه از آشکار و پنهان قابل تعداد و احصاء نیست و
تفاسیر منقوله در اینکه مقام از مفسّرین عظام بنظر حقیر تخصیص بلا مخصّص است و نعمۀ بصیغه مفرد نیز قرائت شده است.
[ [سوره لقمان [ 31 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
وَ إِذا قِیلَ لَهُم اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ اللّه قالُوا بَل نَتَّبِع ما وَجَ دنا عَلَیه آباءَنا أَ وَ لَو کانَ الشَّیطان یَدعُوهُم إِلی عَذاب السَّعِیرِ [ 21 ] وَ مَن یُسلِم
وَجهَه إِلَی اللّه وَ هُوَ مُحسِن فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی وَ إِلَی اللّه عاقِبَۀُ الأُمُورِ [ 22 ] وَ مَن کَفَرَ فَلا یَحزُنکَ کُفرُه إِلَینا مَرجِعُهُم
فَنُنَبِّئُهُم بِما عَمِلُوا إِن اللّهَ عَلِیم بِذات الصُّدُورِ [ 23 ] نُمَتِّعُهُم قَلِیلًا ثُم نَضطَرُّهُم إِلی عَذاب غَلِیظٍ [ 24 ] وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماوات وَ
[ 659 [ صفحه 279 - الَأرضَ لَیَقُولُن اللّه قُل الحَمدُ لِلّه بَل أَکثَرُهُم لا یَعلَمُونَ [ 25 ] -قرآن- 1
ترجمه
و چون گفته شود بایشان که پیروي کنید آنچه را که فرستاد خدا گویند بلکه پیروي میکنیم آنچه را که یافتیم بر آن پدران خود را
آیا و اگر چه بوده باشد شیطان که بخواند آنها را بسوي آتش سوزان و کسیکه واگذارد روي دل خود را بسوي خدا با آنکه
نیکوکار باشد پس بتحقیق چنگ زده است در دستگیره محکم و بسوي خدا است سر انجام کارها و کسیکه کفر ورزد پس نباید
غمگین سازد تو را کفرش بسوي ما است بازگشت آنان پس خبر میدهیمشان بآنچه کردند همانا خدا دانا است بآنچه در سینهها
است کامیاب میگردانیمشان اندکی پس ناچار میسازیمشان بسوي عذابی سخت و هر آینه اگر بپرسی از آنان کیست که آفرید
آسمانها و زمین را هر آینه میگویند البته خدا بگو ستایش مر خدا را است بلکه بیشترشان نمیدانند
تفسیر
خداوند متعال در تعقیب مجادله کفار که در آیه سابقه اشاره بآن شد فرموده و چون ایمان بخداي یگانه و کتاب او بر آنها عرضه
صفحه 217 از 456
شود گویند ما پیرو دین پدرانمان هستیم که پرستش بت مینمودند و معلوم میشود مبناي عقائدشان تقلید است و باید از آنها سؤال
شود بطور انکار که آیا پیرو پدرانشان هستند اگر چه آن پیروي شیطان و موجب دخول در آتش سوزان جهنّم باشد قمّی ره از امام
باقر علیه السّلام نقل نموده که او نضر بن حارث بود پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله باو فرمود متابعت کتاب خدا را بنما گفت متابعت
دین پدران خود را مینمایم و مقصود مذمّت اهل شرك است و بیان انحصار تمسّ کشان بتقلید آباء و پس از آن مدح اهل ایمانرا
فرموده باین بیان که و کسیکه واگذارد امور خود را که در پیش دارد بخدا و بشراشر وجود خود متوجّه بامتثال احکام خدا شود و
کار خوب انجام دهد متمسّک بدستاویز محکم الهی شده که محکمترین دستاویز است و قمّی ره نقل نموده که مراد ولایت است و
عاقبت و سر انجام تمام امور بخدا و اختیار و پاداش او است و کسیکه کافر شود نباید کفر او موجب حزن و دلتنگی پیغمبر صلّی اللّه
علیه و اله و سلّم گردد چون ضرر تکذیب او بخودش میرسد و صدق حضرت ظاهر میگردد و بازگشت کفّار و سایر خلق بحکم
[ خداوند و حضور در پیشگاه معدلت او است همه را بمجازات اعمالشان خواهد رسانید همانا خداوند از باطن آنها و [ صفحه 280
کینههائیکه در سینه دارند آگاه است چند روزي در دنیا آنها را مهلت میدهد و از متاع آن بهرهمند میفرماید و پس از آن باجبار
وارد جهنّم نموده بعذاب سخت و سنگین آن گرفتارشان خواهد فرمود عجب در آنستکه اینکه مشرکین بالفطره موحّدند لذا اگر از
آنها بپرسی کیست خالق آسمانها و زمین بدون درنگ میگویند خداي یگانه و با وجود اینکه در مقام پرستش و ستایش بوسوسه
شیطان بتپرست شدهاند پس باید پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم حمد نماید خدا را بر آنکه دین او را دین فطري قرار داد و
منکرین او را ملزم بتصدیق او و اقرار ببطلان مسلک خودشان فرمود و صدق او را بر همه ظاهر ساخت چون پر واضح است که اگر
خالق آسمانها و زمین خداي یگانه باشد خورشید و ماه و ستارگان و ملائکه و بتها همه مخلوق اویند و با وجود خالق پرستش
مخلوق سزاوار نیست ولی بیشتر آنها علم باین لازم بیّن ندارند و نمیدانند که اینکه اقرار است از آنها ببطلان مرامشان و فساد
کردارشان.
[ [سوره لقمان [ 31 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
لِلّه ما فِی السَّماوات وَ الَأرض إِن اللّهَ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ [ 26 ] وَ لَو أَن ما فِی الَأرض مِن شَجَرَةٍ أَقلام وَ البَحرُ یَمُدُّه مِن بَعدِه سَبعَۀُ أَبحُرٍ ما
نَفِدَت کَلِمات اللّه إِن اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیم [ 27 ] ما خَلقُکُم وَ لا بَعثُکُم إِلاّ کَنَفس واحِدَةٍ إِن اللّهَ سَمِیع بَصِیرٌ [ 28 ] أَ لَم تَرَ أَن اللّهَ یُولِج اللَّیلَ
فِی النَّهارِ وَ یُولِج النَّهارَ فِی اللَّیل وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلٌّ یَجرِي إِلی أَجَل مُسَ  می وَ أَن اللّهَ بِما تَعمَلُونَ خَبِیرٌ [ 29 ] ذلِکَ بِأَن اللّهَ هُوَ
702- الحَقُّ وَ أَن ما یَدعُونَ مِن دُونِه الباطِل وَ أَن اللّهَ هُوَ العَلِیُّ الکَبِیرُ [ 30 ] -قرآن- 1
ترجمه
مر خدا را است آنچه در آسمانها و زمین است همانا خدا او است بینیاز ستوده و اگر آنکه بوده باشد آنچه در زمین است از درخت
قلمها و دریاي بزرگ مدد کند آنرا بعد از تمام شدنش هفت دریاي دیگر بآخر نمیرسد مخلوقات خدا همانا خداوند تواناي درست
کردار است نیست آفریدن شما و نه بر انگیختن شما مگر چون یکتن همانا خداوند شنواي بینا است آیا ندیدي که خدا در میآورد
شب را در روز و در میآورد روز را در شب و مسخّر گردانید آفتاب و ماه را هر یک سیر میکند تا مدّتی نامبرده شده و همانا
خداوند بآنچه میکنید آگاه است اینکه بسبب آنستکه خدا او حق است و آنکه آنچه میخوانند غیر از او باطل است و آنکه خدا او
[ بلند رتبه بزرگ است. [ صفحه 281
صفحه 218 از 456
تفسیر
آنچه در آسمانها و زمین است از ملائکه و جن و انس و نبات و جماد مملوك خدا است بملکیّت حقّه حقیقیه و مخلوق و محتاج
باو و او بینیاز از آنها و ستوده در ذات و صفات و مستحق ستایش و پرستش و اگر آنچه در زمین است از اشجار قلم شود و دریاي
بزرگ محیط مرکّب و مداد گردد و بعد از اتمام آن هفت دریاي دیگر پیوسته به امداد آنمداد آید معلومات و مقدورات و
مخلوقات خدا در نوشتن بپایان نرسد چون نامتناهی و بیپایان است و خداوند ارجمند بر تمام آنها غالب و مسلّط و در همه متصرّف
و نافذ است و بحکمت و مصلحت قیام و اقدام باداره امور آنها مینماید قمّی ره فرموده که یهود از پیغمبر پرسیدند روح چیست
فرمود روح از امر پروردگار من است و داده نشدید شما از دانش مگر کمی گفتند ما خصوصا اینکه طوریم فرمود خیر عموما مردم
اینطورند گفتند چگونه میشود علم تو کم باشد با آنکه بتو قرآن داده شده و بما توریۀ و تو خواندي و من یؤت الحکمۀ فقد اوتی
خیرا کثیرا و توریۀ حکمت است پس اینکه آیه نازل شد که دلالت دارد بر آنکه علم خدا بیشتر است و آنچه بشما داده شده زیاد
است در میان شما کم است نزد خدا و البحر بنصب نیز قرائت شده و در مجمع از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که و البحر
مداده قرائت فرموده است و بنابر اینکه معنی واضح است یعنی اگر آنچه در زمین اشجار است اقلام شود و دریاي بزرگ مداد آن و
بعدا هفت دریاي دیگر بپایان نرسد معلومات خدا و براي رفع استبعاد کفّار از بعث خلق اوّلین و آخرین در یکزمان فرموده خلق و
بعث شما باراده الهی نیست مگر مانند خلق و بعث یکنفر در سهولت چون مشغول نمیکند خدا را کاري از کار دیگر لذا تمام
مسموعات را در یک آن با هم میشنود و تمام مبصرات را در یک لحظه با هم میبیند و هر چه را اراده کند میگوید بشو میشود و هر
کاري براي او آسان است و خلق و بعث همه مانند خلق و بعث یکنفر است چون همه امثال یکدیگرند و حکم امثال در ما یجوز و ما
لا یجوز یکی است کسیکه بتواند یکنفر را خلق و بعث کند تمام مردم را هم میتواند خلق و بعث کند و قمّی ره از امام باقر علیه
السّلام نقل نموده که بما رسیده است و خدا داناتر است که گفتند اي محمّد بگمان تو ما خلق شدیم اطواري از نطفه و علقه و انشاء
خلق آخر و گمان میکنی که ما مبعوث میشویم در یکزمان پس خدا فرمود [ صفحه 282 ] ما خَلقُکُم وَ لا بَعثُکُم إِلّا کَنَفس واحِ دَةٍ
فَإِنَّما یَقُول لَه کُن فَیَکُون و بنابر اینکه شاید مراد اشاره باشد بآنچه بیان شد در سوره بقره ذیل آیه فقلنا اضربوه ببعضها در تحت
عنوان تبیین سماوي از کیفیّت احیاء موتی بعد از آمدن بارانیکه طبع منی دارد و جذب آن ذرّه باقیه از انسان ذرّات مناسبه خود را
که اینکه اطوار بر انسان طاري میشود و قیام مینماید ولی باراده الهی طول نمیکشد بلکه بفوریّت انجام میگیرد پس کیفیّت خلق و
بعث یکی است و تفاوت بطول و قصر مدّت است باراده خدا و براي بیان سعه قدرت خویش فرموده اي فرزند آدم مگر نمیبینی که
خدا باختلاف ایّام و فصول داخل میکند شب را در روز و روز را در شب چنانچه قمّی ره فرموده که آنچه کم میشود از شب داخل
میشود در روز و آنچه کم میشود از روز داخل میشود در شب و مسخّر اراده خود فرموده براي بهره برداري بندگان آفتاب و ماه را
که هر یک در مسیر معیّن خودشان بدون کمترین انحراف و اختلاف و سبقت و فتوري تا وقت مقدّر الهی از ماه و سال و قیامت سیر
میکنند و خداوند از باطن اعمال شما با خبر است تمام اینها که ذکر شد از ملکیّت حقّه حقیقیه و علم و قدرت و کلمات بینهایت و
انتظام امور عالم دلیل است بر آنکه خدا حق و ثابت و مستحق پرستش و ستایش است و غیر او هر چه باشد باطل و زائل و ناقابل
94- 53 -قرآن- 54 - براي شرکت با او است و او است برتر و بالاتر از هر چیز و بزرگی که همه در برابر او هیچ میباشند. -قرآن- 1
[ [سوره لقمان [ 31 ]: آیات 31 تا 34
اشاره
صفحه 219 از 456
أَ لَم تَرَ أَن الفُلکَ تَجرِي فِی البَحرِ بِنِعمَت اللّه لِیُرِیَکُم مِن آیاتِه إِن فِی ذلِکَ لَآیات لِکُل صَ بّارٍ شَکُورٍ [ 31 ] وَ إِذا غَشِیَهُم مَوج کَالظُّلَلِ
دَعَوُا اللّهَ مُخلِصِ ینَ لَه الدِّینَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَی البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ وَ ما یَجحَدُ بِآیاتِنا إِلاّ کُلُّ خَتّارٍ کَفُورٍ [ 32 ] یا أَیُّهَا النّاس اتَّقُوا رَبَّکُم وَ
اخشَوا یَوماً لا یَجزِي والِدٌ عَن وَلَدِه وَ لا مَولُودٌ هُوَ جازٍ عَن والِدِه شَیئاً إِن وَعدَ اللّه حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُم الحَیاةُ الدُّنیا وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللّهِ
الغَرُورُ [ 33 ] إِن اللّهَ عِندَه عِلم السّاعَۀِ وَ یُنَزِّل الغَیثَ وَ یَعلَم ما فِی الَأرحام وَ ما تَدرِي نَفس ما ذا تَکسِب غَداً وَ ما تَدرِي نَفس بِأَيِّ
817- أَرضٍ تَمُوت إِن اللّهَ عَلِیم خَبِیرٌ [ 34 ] -قرآن- 1
ترجمه
آیا ندیدي که کشتی میرود در دریا بعنایت خدا تا بنمایاند بشما از آیتهایش همانا در اینکه هر آینه آیتها است براي هر صبر کننده
شکرگزار و چون فرو گیرد آنان را موجی مانند سایبانهائی میخوانند خدا را با آنکه [ صفحه 283 ] خالص کنندگانند براي او دین را
پس چون برهاند آنان را بسوي خشکی پس بعضی از آنها در حدّ اعتدال باقی بمانند و انکار نمیکند آیتهاي ما را مگر هر مکر و
غدر کننده ناسپاس اي مردمان بپرهیزید از پروردگارتان و بترسید از روزي که اداء نکند پدري از فرزندش و نه فرزندي او اداء
کننده است از پدرش چیزي همانا وعده خدا راست است پس نباید فریب دهد البته شما را زندگانی دنیا و نباید فریب دهد شما را
بخدا آن فریب دهنده همانا خدا نزدش علم روز قیامت است و فرو میفرستد باران را و میداند آنچه در رحمها است و نمیدانند هیچ
کس که چه کسب میکند فردا و نمیداند هیج کس که در کدام زمین میمیرد همانا خداوند داناي آگاه است
تفسیر
. خداوند منّان در مقام بیان قدرت و تعداد نعمت خود متذکر نموده است بنی آدم را بکشتی که جاري میشود در دریا بوسیله باد و
بادبان و سایر لوازم کشتیرانی که همه از نعم الهیّه است براي ارائه دادن به بندگان علائم وجود و قدرت و رحمت خود را از عجائب
مخلوقات بحر و سیر کشتی باراده ناخدا بخواست خدا و عنایات بیپایان او در نگهداري آن از خطرات و رساندن اهلش را بساحل
مراد ولی کسانی متوجّه باین معانی میشوند و از ثمرات آن بهرهمند میگردند که صابر بر بلا و شاکر بر نعمت باشند و در مواقع خطر
صبر نمایند و بعد از نجات شکر کنند خلاصه آنکه مؤمن و بین خوف و رجاء باشند و مؤثر در وجود را جز خدا ندانند در مجمع
نقل نموده که ایمان دو نیمه است نیمی از آن صبر و نیمی شکر است و وقتی که فرو گیرد اهل کشتی را موجی از امواج بیکران
دریا که در احاطه و ارتفاع و بزرگی مانند خیمه و ابر و کوهی سایه افکن شده ناچار بخوانند خدا را براي نجات خودشان از غرق با
اخلاص در دین که توجّه بخداي یگانه و قطع امید از غیر او است ولی بعد از نجات و وصول بساحل و حصول اطمینان بعضی از
آنها بعدل و اقتصاد در طریق صلاح و سداد بر آیند و بعهدیکه با خدا در دریا نمودند وفا کنند و تجاوز از حق ننمایند و بعض دیگر
نقض عهد فطري و خلف وعد بحري نموده بحال کفر و شرك اوّلی خود بر گردند ولی منکر آیات وحدت و قدرت و رحمت خدا
نشود مگر آنکس که مکّار غدّار [ صفحه 284 ] ناوفادار و بسیار نا شکرگزار باشد خصوصا بعد از فرجی که خداوند بعد از چنین
شدّتی باو داده چون ختر قبیحترین غدر است و بعضی گفتهاند مراد از صبّار شکور کسی است که حبس کند نظر خود را در
ملاحظه آیات خدا و صرف نماید فکر خویش را در تصویر نعم الهی و شکر کند خدا را در برابر آنها و قمّی ره مقتصد را بصالح و
ختّار را بخدّاع تفسیر فرموده است و باید مردم از مخالفت اوامر و نواهی الهی بپرهیزند و بترسند از روز که اداء و روا نکند هیچ
پدري از فرزندش دینی و حاجتی را و هیچ فرزندي اداء و روا کننده نباشد از پدرش دینی و حاجتی را خلاصه آنکه در آنروز هر
کس بفکر خویش است نه قوم و خویش و دوست و رفیق و کسی نمیتواند از کسی دستگیري کند مگر باراده و اذن الهی و لا
صفحه 220 از 456
یجزي از باب افعال نیز قرائت شده یعنی بینیاز نمیکند احدي احدي را از چیزي و تبدیل جمله فعلیّه باسمیّه و تغییر بعضی از الفاظ
ظاهرا براي تفنّن در کلام و تأکید مرام در ظرف تجدّد و حدوث بافاده ثبوت و دوام است و چنین روزي که قیامت کبري است
خواهد آمد و همانا وعده خداوند حق و محقّق است و تخلّف پذیر نیست پس نباید زندگی محدود دنیا و لذائذ فانیه آن شما را
فریب دهد و بخود مشغول و سر گرم نماید و از نعیم نامحدود آخرت باز دارد و یا شیطان و نفس امّاره بسوء شما را مغرور بکرم
خدا و وعده مغفرت و تحصیل وسائل آن در ظرف مهلت نماید چون بسا باشد که اجل برسد و مهلت از دست برود و معصیت
بتدریج شخص را از قابلیّت مغفرت بیندازد و موفق بتوبه نشود و بر حسب روایات متعدّده که بطرق معتبره از ائمه هدي علیهم السلام
نقل شده پنج علم است که بطور تحقیق و تفصیل مخصوص بذات اقدس الهی است اوّل علم بوقت قیامت کبري است دوم علم
بوقت نزول باران و محل آن سوم علم بذکور و اناث بودن طفل در رحم مادر و خوشگلی و زشتی و سخاوت و بخل و سعادت و
شقاوت و جهنّمی و بهشتی بودن او چنانچه در نهج البلاغه است چهارم علم بآنکه شخص در آتیه چکار میکند از خیر و شرّ و چه
بدست میآورد از مال و ثروت پنجم علم بآنکه در چه سرزمینی خواهد مرد و اینکه فرمودهاند بطور تحقیق و تفصیل نمیداند جز
خدا شاید براي آن باشد که گاهی اینکه علوم از خدا افاضه میشود باولیاء ولی نه در همه وقت و همه جا و [ صفحه 285 ] بدون
تغییر و بداء و خداوند عالم بتمام اشیاء است و آگاه از ظاهر و باطن آنها اختصاص باین امور ندارد در ثواب الاعمال و مجمع از امام
باقر علیه السّلام نقل نموده که کسیکه تلاوت نماید سوره لقمان را در شب خداوند ملائکه را موکّل او فرماید که حفظ نمایند او را
از شیطان و لشگریانش تا صبح و چون در روز تلاوت نماید ملائکه حفظ نمایند او را از آنملعون و اعوانش تا شام خداوند توفیق
[ عنایت فرماید انشاء اللّه تعالی. [ صفحه 286
سوره سجده
اشاره
74- مشتمل بر سی آیه و مکیّه است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 37
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 2 تا 5
اشاره
تَنزِیل الکِتاب لا رَیبَ فِیه مِن رَب العالَمِینَ [ 2] أَم یَقُولُونَ افتَراه بَل هُوَ الحَقُّ مِن رَبِّکَ لِتُنذِرَ قَوماً ما أَتاهُم مِن نَذِیرٍ مِن قَبلِکَ لَعَلَّهُم
یَهتَدُونَ [ 3] اللّه الَّذِي خَلَقَ السَّماوات وَ الَأرضَ وَ ما بَینَهُما فِی سِتَّۀِ أَیّام ثُم استَوي عَلَی العَرش ما لَکُم مِن دُونِه مِن وَلِیٍّ وَ لا شَ فِیع أَ
549- فَلا تَتَذَکَّرُونَ [ 4] یُدَبِّرُ الَأمرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الَأرض ثُم یَعرُج إِلَیه فِی یَوم کانَ مِقدارُه أَلفَ سَنَۀٍ مِمّا تَعُدُّونَ [ 5] -قرآن- 1
ترجمه
اینکه فرو فرستادن کتاب است نیست شکی در آن از پروردگار جهانیان آیا میگویند بدروغ نسبت داد آنرا بلکه آن حق است از
پروردگارت تا بیم دهی گروهی را که نیامد آنانرا بیم دهندهاي پیش از تو باشد که آنان راه یابند خدا است آنکه آفرید آسمانها و
زمین را و آنچه میان آندو است در شش روز پس مستولی شد بر عرش نیست براي شما غیر از او هیچ یاوري و نه شفاعت کنندهاي
آیا پس پند نمیگیرید تنظیم میکند امر عالم را از آسمان بسوي زمین پس صعود میکند بسوي او در روز که مقدار آن هزار سال
صفحه 221 از 456
است از آنچه بشمار میآورید
تفسیر
الم مکرّر مبیّن شده و پس از آن خداوند منّان بیان عظمت قرآن را فرموده که اینکه آیاتیکه بتدریج بر پیغمبر آخر الزمان نازل
میشود نازل نمودن آنکتاب موعود الهی است بانبیاء سلف شکّی در آن نیست که از پروردگار جهانیان است آیا میگویند کفار و
معاندین که افترا بسته است آنرا بخدا نه چنین است بلکه آن حق و محقّق است از جانب پروردگار تو اي محمّد صلّی اللّه علیه و اله
و مقصود از [ صفحه 287 ] نازل نمودن آنستکه بیم دهی از معصیت خدا جماعتی را که نیامده است نزد آنها بیم دهندهاي از جانب
خداوند پیش از تو شاید آنها بحق و حقیقت راه یابند و از ثمرات آن بهرهمند گردند چون آن زمان زمان فترت و جهالت مردم بود
و بعد از حضرت عیسی علیه السّلام دیگر پیغمبري نیامده بود و سنن انبیاء از میان مردم آن عصر بکلّی رفته بود و پس از آن در مقام
بیان عظمت دستگاه ربوبی و امر خلقت فرموده خداوند سبحان آن قادر منّانی است که خلق فرمود آسمانها و زمین و تمام موجودات
ما بین آن دو را از ثوابت و سیّارات و ملائکه و جن و انس و غیرهم در مدّتیکه بقدر شش روز بود از روزهاي بعد از خلقت آفتاب
و زمین پس احاطه و استیلا یافت و حکمفرما شد بر تمام آنها بیک منوال در مقرّ سلطنت حقه حقیقیه خود چنانچه در سوره اعراف
ذیل آیه شریفه إِن رَبَّکُم اللّه الَّذِي خَلَقَ السَّماوات مستوفی گذشت و مردم باید بدانند و متذکر باشند که در دنیا و آخرت دوستی
که در مقابل قهر خدا بتواند با آنها کمک کند و شفیعی که بیاجازه خدا بتواند از آنها شفاعت نماید ندارند و خداوند تدبیر و
تنظیم میفرماید کار دنیا و ما فیها را از امر و نهی و وسائل آسایش و اعمال بندگانرا از عالم بالا و نازل میفرماید بزمین پس صعود و
عروج و بازگشت میکند کار و امر و حکم بسوي او در روز که مقدار آنروز هزار سال بسالهاي دنیا است که آنروز قیامت است و
فرمانفرمائی در آنروز مخصوص بذات اقدس او است چنانچه قمی ره فرموده که مراد اموري است که تدبیر میفرماید آنها را و امر و
نهی که الزام فرموده بآن و اعمال بندگان تمام اینها ظاهر میشود روز قیامت پس میباشد مقدار آن روز هزار سال از سالهاي دنیا و
بنابر اینکه یوم ظرف عروج است و بعضی آنرا ظرف نزول و عروج دانستهاند و گفتهاند از آسمان تا زمین پانصد سال راه است و
ملائکه که تدبیر امور خلق مینمایند آنرا در یکروز ذهابا و ایابا سیر میکنند و معتمد قول اول است و منافات ندارد با آنکه روز قیامت
پنجاه هزار سال دنیا باشد چون اینکه تعبیرات براي تمثّل و تصویر امتداد و ظرف آنعالم است و تشبیه آن بأزمنه اینعالم در طول
[ 907 [ صفحه 288 - مدت و در کافی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که قیامت پنجاه موقف دارد هر موقفی هزار -قرآن- 852
سال و بنابر اینکه ممکن است اینجا موقف اول اراده شده باشد در هر حال اوضاع آنعالم را تحقیقا نمیتوان با اوضاع اینجا تطبیق
نمود و علم آنرا باید بآشنایان ملک وجود حواله داد و باید در تحصیل رضاي چنین خالق مدیّر محیط توانائی کوشید تا جام مراد
ابدي را نوشید.
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
ذلِکَ عالِم الغَیب وَ الشَّهادَةِ العَزِیزُ الرَّحِیم [ 6] الَّذِي أَحسَنَ کُل شَیءٍ خَلَقَه وَ بَدَأَ خَلقَ الإِنسان مِن طِین [ 7] ثُم جَعَلَ نَسلَه مِن سُلالَۀٍ مِن
ماءٍ مَهِین [ 8] ثُم سَوّاه وَ نَفَخَ فِیه مِن رُوحِه وَ جَعَلَ لَکُم السَّمعَ وَ الَأبصارَ وَ الَأفئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشکُرُونَ [ 9] وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلنا فِی الَأرض أَ
460- إِنّا لَفِی خَلق جَدِیدٍ بَل هُم بِلِقاءِ رَبِّهِم کافِرُونَ [ 10 ] -قرآن- 1
صفحه 222 از 456
ترجمه
آن داناي پنهان و آشکار است که تواناي مهربان است آنکه نیکو ساخت هر چیزیرا که آفرید آنرا و ابتدا کرد آفریدن انسان را از
گل پس قرار داد نسلش را از خلاصه ریخته شده از آبی پست پس مستوي کرد آنرا و دمید در آن از روحش و قرار داد براي شما
گوشها و چشمها و دلها اندکی شکر میکنید و گفتند آیا چون گم شویم در زمین آیا همانا مائیم هر آینه در آفرینشی تازه بلکه آنها
بملاقات پروردگارشان کافرانند
تفسیر
. آنخداوندي که در آیات سابقه اشاره بعظمت امر و جلالت شأن او شد عالم است بتمام عوالم غیب و شهود و آنچه پنهان و آشکار
است از دنیا و آخرت و امور هر دو را بحکمت اداره میفرماید و در کار خود مقتدر و بخلق مهربان است و آنچنان آفرینندهاي است
که هر چه را آفرید خوب آفرید مقدّریکه بگل نکهت و بگل جانداد بهر که هر چه سزا دید حکمتش آن داد و همه را بکمال لایق
هر چه » خودشان رسانید و بهیچ کس کمتر از حدّ قابلیّت او خلعت هستی نپوشاند و عطاي خود را بهیچ موجودي ناقص نگذاشت
و خلقه بسکون لام نیز قرائت شده است و در بدو « هست از قامت ناساز بیاندام ما است ورنه تشریف تو بر بالاي کس کوتاه نیست
امر انسانرا از گل خلق فرمود که قمی ره نقل فرموده او آدم علیه السّلام بود و بعد اولاد او را از خلاصه و صفوه خوردنیها و
آشامیدنیهاي ریخته شده از صلب مرد در رحم زن از جنس آب پست [ صفحه 289 ] پلیدي که منی است خلق فرمود پس تسویه و
تعدیل فرمود اعضاء و جوارح و مزاج آنرا بر حسب حکمت و مصلحت و قمی ره فرموده استحاله فرمود آنرا از نطفه بصلقه و از علقه
بمضغه تا دمید در آن روح را و بر هر تقدیر پس از وصول بحدّ قابلیّت براي افاضه روح انسانیّت خداوند اشرف انواع ارواح را که
براي اقربیّتش بساحت ربوبی آنرا اضافه بخود فرموده باو افاضه فرمود و خلاصه اخبار و تحقیق اینکه مقام در سوره حجر ذیل آیه و
اذ قال ربّک للملائکه گذشت تکرار نمیشود و قرار داد خداوند از براي نوع انسان و خلق فرمود در آنها گوشها و چشمها و دلها را
تا آیات الهی را از اولیاء او بشنوند و آیات یگانگی او را در عالم به بینند و مطالب حقه را بفهمند و بعقل دریابند و کمی از مردم
در کمی از اوقات از نعمتهاي زیاد خدا شکرگزاري مینمایند و عدول از غیبت بخطاب ظاهرا براي جلب توجه خلق و تحقّق عتاب
است و لفظ سمع در مفرد و جمع استعمال میشود و اینجا مناسب جمع است و کلمه ما بعد از قلیلا ظاهرا زائده است و میشود
مصدریه باشد یعنی کم است شکر شما در مقابل اینکه نعمتها و کفاري که منکر بعث بودند از روي تعجب و انکار گفتند که آیا
چون ما گم شویم در زمین یعنی مخلوط شویم با خاك بطوریکه ممتاز نباشیم یا مخفی و غائب گردیم در آن از انظار بعد از دفن
چون بهر دو معنی استعمال میشود آیا ما در اینحال در آفرینش نو و جدیدي قرار خواهیم گرفت نه چنین است و در جوامع از امیر
المؤمنین علیه السّلام نقل نموده که آنحضرت صللنا بصاد مهمله و کسر لام قرائت فرمود یعنی بوي بد گرفتیم و فاسد شدیم و اذا
بدون همزه استفهام نیز قرائت شده است و بقرائت مشهور تکرار همزه براي مبالغه در انکار است و گفتهاند خداوند در جواب آنها
فرموده اینکه مردم نه تنها منکر بعث و نشورند بلکه آنها عالم آخرت و انتقال بآن و ملاقات رحمت و عذاب خدا را منکرند ولی در
توحید از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل نموده که مراد بعث است خداوند آنرا لقاء نامیده و شاید در مقابل کسانیکه احتمال ملاقات
[ ذات احدیّت را دادهاند فرموده باشد و اللّه اعلم [ صفحه 290
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 11 تا 15
اشاره
صفحه 223 از 456
قُل یَتَوَفّاکُم مَلَک المَوت الَّذِي وُکِّلَ بِکُم ثُم إِلی رَبِّکُم تُرجَعُونَ [ 11 ] وَ لَو تَري إِذِ المُجرِمُونَ ناکِسُوا رُؤُسِهِم عِندَ رَبِّهِم رَبَّنا أَبصَرنا وَ
سَمِعنا فَارجِعنا نَعمَل صالِحاً إِنّا مُوقِنُونَ [ 12 ] وَ لَو شِئنا لَآتَینا کُل نَفس هُداها وَ لکِن حَق القَول مِنِّی لَأَملَأَن جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّۀِ وَ النّاسِ
أَجمَعِینَ [ 13 ] فَذُوقُوا بِما نَسِیتُم لِقاءَ یَومِکُم هذا إِنّا نَسِیناکُم وَ ذُوقُوا عَذابَ الخُلدِ بِما کُنتُم تَعمَلُونَ [ 14 ] إِنَّما یُؤمِن بِآیاتِنَا الَّذِینَ إِذا
650- ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمدِ رَبِّهِم وَ هُم لا یَستَکبِرُونَ [ 15 ] -قرآن- 1
ترجمه
بگو میگیرد جان شما را فرشته مرگ که واگذار شده باو گرفتن جان شما پس بسوي پروردگارتان باز گردانده میشوید و اگر به
بینی هنگامی که گناهکاران بزیر افکندگانند سرهاشان را نزد پروردگارشان پروردگارا دیدیم و شنیدیم پس بر گردان ما را تا کار
خوب کنیم همانا ما یقین کنندگانیم و اگر میخواستیم هر آینه داده بودیم بهر کسی موجب هدایتش را و لیکن ثابت شد اینکه سخن
از من که هر آینه پر سازم دوزخ را از جنّیان و انسیان همگی پس بچشید بسبب آنکه فراموش کردید ملاقات امروز خود را همانا ما
فراموش کردیم شما را و بچشید عذاب دائمی را بسبب آنچه بودید که میکردید جز اینکه نیست که ایمان میآورند بآیتهاي ما
آنانکه چون یاد آوري شوند بآنها بر وي در افتند سجدهکنان و تسبیح نمایند بستایش پروردگارشان و آنان تکبر و سرکشی نمیکنند
تفسیر
. خداوند متعال در تعقیب جواب منکرین معاد در آیه سابقه میفرماید بگو اي پیغمبر استیفا و قبض میکند روح شما را عزرائیل علیه
السّلام که فرشته موکّل قبض روح بنی آدم است و احدي را از اینکه حکم استثنا نمینماید پس تمامی بازگشت و رجوعتان بحکم
پروردگارتان خواهد بود و همه را بپاداش عقائد و اعمالشان خواهد رسانید اگر همه چیز را منکر شوید گرفتن جانتان و مرگ را
نمیتوانید انکار نمائید و پس از آن شمهاي از احوال آنها را در قیامت بیان فرموده باین تقریب که اگر به بینی اي پیغمبر گناهکاران
را وقتی که در محضر عدل الهی از خجلت و خواري سرها بزیر افکنده باشند و عرضه دارند پروردگارا دیدیم آنچه باید ببینیم از
مواعید انبیا و شنیدیم آنچه باید بشنویم از تو در تصدیق ایشان حال ما را بدنیا بر گردان تا ما کار خوب [ صفحه 291 ] بجا آوریم و
بوظائف خود عمل کنیم چون ما بمرتبه یقین رسیدیم و دیگر شکّی در حق بودن دین اسلام نداریم و قمّی ره فرموده مراد آنستکه
ما در دنیا دیدیم و شنیدیم و عمل ننمودیم در هر حال تقاضاي عود بدنیا و عمل بدستور الهی را مینمایند و خداوند جواب میفرماید
اگر ما خواسته بودیم مردم بعد از مشاهده عالم غیب ایمان بیاورند در دنیا هم میتوانستیم براي آنها کشف حجاب نمائیم و آنها را
بمرتبه عین الیقین برسانیم ولی ما میخواستیم بندگان بمجاهده و کوشش و تفکّر و تأمل در آیات ما بما ایمان بیاورند و وعده داده
بودیم و مقدّر نموده بودیم که جهنّم را از گنهکاران و کفّار جن و انس پر کنیم که آنجا جاي سعی و عمل باشد و اینجا جاي
پاداش و مجازات و گفتهاند مراد آنستکه اگر میخواستیم میتوانستیم آنها را در دنیا مجبور بایمان و عمل نمائیم یا موجبات هدایت
آنها را فراهم کنیم ولی دنیا دار امتحان است و باید خوبی و بدي ذات مردم آشکار گردد و قمّی ره فرموده مراد آنستکه اگر
میخواستیم همه را معصوم قرار دهیم قدرت داشتیم ولی آنچه بدوا ذکر شد که بنظر حقیر رسیده با سؤال کفّار مناسبتر است و بر
هر تقدیر خداوند میفرماید پس بچشید طعم عذاب جهنّم را براي آنکه واگذار دید فکر در ادلّه معاد را و سر گرم شدید بلذائذ دنیا
بطوریکه یاد آخرت نیفتادید و فراموش نمودید آنرا ما هم امروز شما را بحال خودتان واگذار مینمائیم و عنایتی بشما نمیکنیم مانند
کسانیکه فراموش شده باشد عنایت و لطف بآنها و نیز بچشید عذاب دائم را براي اعمالیکه در دنیا نمودید از تکذیب انبیا و اولیاء و
مخالفت اوامر و نواهی ما و بعد از بیان احوال کفار شمّهاي از حالات اهل ایمانرا بیان فرموده که فقط آنها کسانی هستند که چون
صفحه 224 از 456
آیات قرآنیّه براي آنها تلاوت شود و متذکّر جلال الهی شوند و متوجّه بنعم نامتناهی او گردند بیاختیار بخاك افتند و روي نیاز
بدرگاه کار ساز بر زمین نهند و تنزیه و تقدیس نمایند او را از جمیع نقائص و عجز از اعاده اجسام بالیه و غیرها و حمد و شکر کنند
او را بر هدایتشان باسلام و نعمت معرفت و سایر نعم الهی و ایشان تکبّر از خضوع در برابر پروردگار و سرکشی از اطاعت اوامر او
ندارند و بعد از ختم اینکه آیه واجب است بر خواننده و شنونده آن که فورا سجده نماید و بهتر آنستکه در سجود بگوید لا اله الا
اللّه [ صفحه 292 ] حقّا حقّا لا اله الا اللّه ایمانا و تصدیقا لا اله الا اللّه عبودیّۀ و رقّا سجدت لک یا ربّ تعبّدا و رقّا لا مستنکفا و لا
مستکبرا بل انا عبد ذلیل ضعیف خائف مستجیر، ولی مطلق ذکر کافی است و بیان سایر احکام آن موکول بکتب فقه است و فقه
است و فقهاء رحمهم اللّه تعالی مفصّلا متعرّض شدهاند.
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 16 تا 20
اشاره
تَتَجافی جُنُوبُهُم عَن المَضاجِع یَدعُونَ رَبَّهُم خَوفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ [ 16 ] فَلا تَعلَم نَفس ما أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُن جَزاءً
بِما کانُوا یَعمَلُونَ [ 17 ] أَ فَمَن کانَ مُؤمِناً کَمَن کانَ فاسِقاً لا یَستَوُونَ [ 18 ] أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات فَلَهُم جَنّات المَأوي نُزُلًا
بِما کانُوا یَعمَلُونَ [ 19 ] وَ أَمَّا الَّذِینَ فَسَ قُوا فَمَأواهُم النّارُ کُلَّما أَرادُوا أَن یَخرُجُوا مِنها أُعِیدُوا فِیها وَ قِیلَ لَهُم ذُوقُوا عَذابَ النّارِ الَّذِي
582- کُنتُم بِه تُکَذِّبُونَ [ 20 ] -قرآن- 1
ترجمه
تهی و خالی میگردد پهلوهاشان از خوابگاهها میخوانند پروردگارشان را از روي ترس و امید و از آنچه روزي دادیمشان انفاق
میکنند پس نمیداند کسی آنچه را که پنهان کرده شده براي ایشان از روشنی چشمها بپاداش آنچه بودند که بجا میآوردند آیا پس
کسی که باشد گرونده مانند کسی است که باشد متمرّد یکسان نیستند امّا آنانکه ایمان آوردند و کردند کارهاي نیک پس براي
ایشان است بهشتهائیکه جاي اقامت است برسم تشریفات مهمان بسبب آنچه بودند که میکردند و اما آنانکه تمرّد نمودند پس
جایگاهشان آتش است هرگاه بخواهند که بیرون آیند از آن بر گردانده شوند در آن و گفته شود بآنها بچشید عذاب آتش را که
بودید آنرا تکذیب میکردید
تفسیر
. خداوند سبحان در مقام تعریف و توصیف سجده کنندگان اهل ایمان که در آیه سابقه اشاره بایشان شده بود فرموده که خالی
میشود و بیرون میآید پهلوهاشان از بسترها در وقت سحر براي خلوت با خدا و راز و نیاز و نماز و دعا از ترس جهنّم و امید بهشت و
از آنچه ما بایشان عطا نمودیم از مال و جاه و دانش در راه خیر صرف مینمایند و امساك نمیکنند و براي اشاره بآنکه اینکه سحر
خیزي طبیعی و ناشی از شوق مؤکّ د آنها است نسبت آنرا بجنوب داده یعنی بیاختیار از خواب بیدار و از رختخواب دور میشوند و
بچنین کار پر زحمتی بسهولت قیام مینمایند پس هیچ کس نمیداند آنچه در خزانه غیب الهی است [ صفحه 293 ] از موجبات مسرّت
و خوشنودي براي ایشان بپاداش آن اعمال خالص خالی از اغراضشان جز خدا و از زیادي و خوبی نمیشود بیان نمود و قرّة عین اگر
چه معمولا بروشنی چشم ترجمه و تفسیر میشود ولی واقعا بمعناي خنکی چشم است چون میگویند گریه اگر از حزن باشد اشک
صفحه 225 از 456
چشم گرم و اگر از سرور باشد خنک است لذا خنکی چشم را کنایه از مسرّت خاطر قرار دادهاند و اخفی بسکون یاء نیز قرائت شده
است و در آیه دلالت است بر آنکه اگر عمل بامید ثواب و ترس عقاب باشد ممدوح و مستحسن است و اینکه در بعضی از روایات
از آن تعبیر بعمل مزدوران و غلامان شده بالنّسبه بعمل اولیاء است که بمرتبه اعلی از معرفت رسیدهاند و عبادت را فقط بداعی
استحقاق و اهلیّت خداوند براي عبادت و اطاعت مینمایند در مجمع از جمعی از مفسّرین نقل نموده که اینکه آیه راجع باهل تهجّد و
نماز شب است که از بستر راحت براي عبادت بر میخیزند و آنرا به مروي از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نسبت داده و در
روایات متعدّده از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و ائمه اطهار اینمعنی تأیید شده و در بعضی به نزول آن در باره امیر المؤمنین
علیه السّلام و شیعیان او تصریح شده و وقت بیداري در ثلث آخر شب یا قدري زودتر و دیرتر بعد از خواب سر شب تعیین گردیده
است و پاداش مخفی را بذهاب خوف و رعب از ایشان و دخول در بهشت و سکونت در جوار الهی تفسیر فرمودهاند و قمی ره از
امام صادق علیه السّلام نقل نموده که هیچ کار خوبی نیست مگر آنکه براي آن ثوابی مذکور است در قرآن مگر نماز شب که
خداوند ثواب آنرا بیان نفرموده براي عظمت قدر آن و فرموده تتجافی جنوبهم تا آخر و بعدا امام علیه السّلام کرامتهاي خداوند را
باهل ایمان در هر جمعه بیان فرموده و آنکه خداوند بهشتی را بدست قدرت خود خلق فرموده که کسی آنرا ندیده و مطلع از آن
نشده و همه روزه بر بوي خوش آن میافزاید و آن آنستکه خداوند فرموده فَلا تَعلَم نَفس ما أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُن جَزاءً بِما کانُوا
یَعمَلُونَ و از بعضی روایات استفاده میشود که آن چیزي است که خداوند براي بندگان صالح خود تهیه فرموده که هیچ چشمی
ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بخاطر هیچ بشري خطور نکرده و انصافا فوائد دنیوي و آثار اخروي اینکه عمل بقدري زیاد است که
2025 [ صفحه 294 ] که هیچ توفیق و - حقا نمیشود احصاء و تعداد نمود کسانیکه تجربه کردهاند میدانند و میدانند -قرآن- 1933
سعادتی برتر و بالاتر از اینکه نیست و آداب آن در کتب فقهیه مفصلا ذکر شده است و پس از آن خداوند بر سبیل استفهام تقریري
فرموده آیا ممکن است شخص مؤمن موحّد فرمانبردار خدا و رسول مانند مرد کافر متمرّد از فرمان آن دو باشد در فضل و شرف و
تقرب بخدا و پاداش روز جزا و خود جواب داده که هرگز آندو نفر مساوي نخواهند بود و تفاوت را مفصلا بیان فرموده که اما
آنانکه ایمان آوردند و کارهاي شایسته نمودند مر آنها را است بهشتهائی که مأوي و منزل حقیقی همیشگی که کسی از آن بیرون
نمیرود آنمنزل است و تازه آنمنزل باتمام لوازم تعیّش کامل که در آن است برسم پیشکشی و تشریفات و رودي مهمان از جانب
خداوند بایشان تقدیم میشود آنهم بعنوان استحقاق در مقابل اعمالیکه در دنیا براي رضاي خدا بجا میآوردند و اما آنانکه کافر و
متمرد از حکم خدا و رسول گشتند جایگاه آنها آتش جهنم است و چون داخل آن شوند هفتاد سال پائین روند تا به ته جهنم برسند
و چون رسیدند هر وقت فشار آتش بالاشان آورد که بخواهند بیرون آیند ملائکه با گرزهاي آهنین که بفرقشان میکوبند بر
میگردانند آنها را بجاي خودشان و باین حال همیشه باقی و بر قرار خواهند بود چنانچه قمی ره نقل نموده و از جانب خداوند بآنها
گفته میشود بچشید عذاب آتشی را که در دنیا تکذیب مینمودید آنرا و اینکه براي توهین و تعییر و مزید تعذیب آنها است فیض ره
فرموده اخبار از طریق عامه و خاصه مستفیض است که اینکه سه آیه و آیه بعد در باره امیر المؤمنین علیه السّلام و ولید بن عقبه نازل
شده است و قمی ره از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که امیر المؤمنین با ولید بن عقبه مشاجره نمودند آنملعون گفت من از تو
طلاقت لسان و حدّت سنانم بیشتر و در جنگ ثبات قدمم زیادتر است حضرت فرمود ساکت شو تو فاسقی و اینکه آیات نازل شد و
در احتجاج از امام مجتبی علیه السّلام باین معنی و آنکه مراد از مؤمن امیر المؤمنین علیه السّلام و مراد از فاسق ولید است تصریح
شده و معلوم است که شأن نزول منافات با عموم کلام ندارد و مراد از فسّاق کفارند که براي تکذیب و انکار معذّب شدهاند. [
[ صفحه 295
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 21 تا 25
صفحه 226 از 456
اشاره
وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِنَ العَذاب الأَدنی دُونَ العَذاب الأَکبَرِ لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ [ 21 ] وَ مَن أَظلَم مِمَّن ذُکِّرَ بِآیات رَبِّه ثُم أَعرَضَ عَنها إِنّا مِنَ
المُجرِمِینَ مُنتَقِمُونَ [ 22 ] وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ فَلا تَکُن فِی مِریَۀٍ مِن لِقائِه وَ جَعَلناه هُديً لِبَنِی إِسرائِیلَ [ 23 ] وَ جَعَلنا مِنهُم أَئِمَّۀً
537- یَهدُونَ بِأَمرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ [ 24 ] إِن رَبَّکَ هُوَ یَفصِل بَینَهُم یَومَ القِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیه یَختَلِفُونَ [ 25 ] -قرآن- 1
ترجمه
و هر آینه میچشانیم بآنها از عذاب نزدیکتر سواي عذاب بزرگتر باشد که آنها بازگشت کنند و کیست ستمکارتر از آنکه پند داده
شد بآیتهاي پروردگارش پس روي گردانید از آنها همانا ما از گناهکاران انتقام کشندگانیم و هر آینه بتحقیق دادیم بموسی کتابیرا
پس مباش در شک از ملاقاتش و قرار دادیم آنرا هدایت از براي بنی اسرائیل و قرار دادیم از ایشان پیشوایانی که هدایت میکردند
بفرمان ما چون صبر کردند و بودند که بآیتهاي ما یقین میداشتند همانا پروردگار تو او حکم میکند میانشان روز قیامت در آنچه
بودند که در آن اختلاف میکردند
تفسیر
. خداوند متعال قسم یاد فرموده که بچشاند بکفار مذکور در آیات سابقه عذاب دنیا را از بلایا و محن و مصائب و قحطی و قتل و
اسر و نهب و غیرها که بعد از هجرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم از مکه خداوند آنها را در جنگ بدر و غیره مبتلا فرمود یا
در رجعت بشمشیر امام زمان و یارانش مبتلا شوند چنانچه قمی ره نقل فرموده یا بچشند عذاب قبر را چنانچه در مجمع از امام صادق
علیه السّلام نقل نموده یا هر یک از آنها را چنانچه مقتضاي اطلاق لفظ است چون مراد از عذاب اکبر مسلّما عذاب آخرت است و
اینها همه نزدیکترند از آن در هر حال عذاب أدنی براي آنستکه عذاب شدگان یا کسانیکه عذاب آنها را دیده یا شنیدهاند متنبّه و
نادم شوند و توبه و رجوع بحکم خدا نمایند چنانچه ظاهر است یا براي آنکه آنها در رجعت بدنیا بر میگردند و معذّب میشوند
چنانچه قمی ره نقل نموده و پس از آن براي اثبات ستمکاري آنها فرموده که کیست ستمکارتر از کسیکه آیات الهی براي او
تلاوت شده و معارف حقّه را با ادلّه و براهین براي او بیان نمودهاند با وجود اینکه بدون فکر و تأمل از آنها اعراض نموده و رو
گردان شده و باقی بکفر مانده چون چنین کسی بخود ستم نموده که خویش را مستحق عذاب دائم کرده و ظلم بنفس آنهم چنین
ظلمی از بزرگترین [ صفحه 296 ] انواع ظلم است ما از گناهکاران انتقام میکشیم چه رسد بکفار و لفظ ثم براي استبعاد از اینکه
عمل است با وضوح ادله حق و براي تسلیت خاطر پیغمبر اکرم از اعراض کفار قریش و توجّه او به آزار و ایذاء بنی اسرائیل حضرت
موسی را و اعراض آنها از دستورات الهی و صبر آنحضرت و سایر انبیاء بنی اسرائیل و اوصیاء ایشان در برابر آن ناملایمات فرموده
و بتحقیق دادیم ما بموسی علیه السّلام کتاب توریۀ را پس مباش در شک از ملاقات موسی پروردگارش را در آخرت چنانچه از
پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم روایت شده و بنابر اینکه مراد ملاقات رحمت نامتناهی او است یا ملاقات موسی تو را در آن عالم
یا ملاقات او کتاب را یا ملاقات تو آنرا چون مراد جنس کتاب آسمانی است اعم از توریۀ و قرآن یا ملاقات تو موسی را در شب
معراج چنانچه حضرات مفسرین هر یک بنوبه خود فرمودهاند یا مباش در شک از ملاقات موسی رحمت واسعه و نور وجود حق را
در وادي قدس و شنیدن کلام الهی را در عالم انس که بنظر حقیر رسیده و بامر وي از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم ممکن است
تطبیق شود در هر حال خداوند آنحضرت و کتابش را موجب هدایت بنی اسرائیل قرار داد و قرار داد از میان آنها پیغمبران و اوصیاء
ایشانرا پیشوایان و راهنمایان خلق بفرمان خدا چون صبر نمودند بر طاعت و از معصیت و بر مصائب و ناملایمات وارده از قوم بر
صفحه 227 از 456
ایشان و لما بکسر لام و تخفیف نیز قرائت شده است و معلوم است که چنین اشخاصیکه خداوند ایشانرا براي ارشاد خلق اختیار
میفرماید داراي نظر صائب و فکر ثاقب میباشند و از آیات الهی یقین بذات و کمال نامتناهی او پیدا میکنند و قمی ره نقل فرموده که
خدا میدانست ایشان صبر بر مصائب وارده بر خودشان مینمایند پس قرار دادشان امامان و خداوند حکم میفرماید بین مؤمن و کافر و
ائمه و خلق ستمکار در روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند با یکدیگر در امر دین و جدا میکند حق را از باطل و هر کس را بپاداش
خود از خوب و بد میرساند.
[ [سوره السجده [ 32 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
أَ وَ لَم یَهدِ لَهُم کَم أَهلَکنا مِن قَبلِهِم مِنَ القُرُون یَمشُونَ فِی مَساکِنِهِم إِن فِی ذلِکَ لَآیات أَ فَلا یَسمَعُونَ [ 26 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَنّا نَسُوقُ
الماءَ إِلَی الأَرض الجُرُزِ فَنُخرِج بِه زَرعاً تَأکُل مِنه أَنعامُهُم وَ أَنفُسُهُم أَ فَلا یُبصِ رُونَ [ 27 ] وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الفَتح إِن کُنتُم صادِقِینَ
] 522- 28 ] قُل یَومَ الفَتح لا یَنفَع الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمانُهُم وَ لا هُم یُنظَرُونَ [ 29 ] فَأَعرِض عَنهُم وَ انتَظِر إِنَّهُم مُنتَظِرُونَ [ 30 ] -قرآن- 1 ]
[ صفحه 297
ترجمه
آیا راهنمائی نکرد براي آنها که چه بسیار هلاك کردیم پیش از آنها از اهل اعصار که راه میروند در مسکنهاي آنها همانا در اینکه
هر آینه آیتها است آیا پس نمیشنوند آیا ندیدند که ما روان میکنیم آبرا بسوي زمین بیگیاه پس بیرون میآوریم بآن کشت را که
میخورند از آن چهارپایانشان و خودشان آیا پس مشاهده نمیکنند و میگویند چه زمان خواهد بود اینکه فتح اگر هستید راستگویان
بگو روز فتح سود ندهد آنانرا که کافر شدند ایمان آوردنشان و نه آنها مهلت داده شوند پس روي گردان از آنها و منتظر باش
همانا آنها منتظرانند
تفسیر
. خداوند سبحان به بیان دیگري تهدید فرموده کفار مکه را و آن آنستکه آیا هدایت و بیان ننمود براي آنها آنچه شنیدند و دیدند
که چه قدر هلاك کردیم ما پیش از آنها از اهل اعصار گذشته و اقوام سابقه مانند قوم عاد و ثمود و لوط که آنها در سفرها بر دیار
و آثار باقیه آن اقوام عبور میکنند و مشاهده مینمایند شواهد عذاب را همانا در اینکه هلاك نمودن اهل شرك هر آینه دلائل و
موجبات عبرتی است براي مردم آیا نمیشنوند آیات الهی را در احوال آن اقوام از قرآن و سایر کتب سماوي و مواعظ انبیا و نصایح
اولیاء را و آیا ندیدند که ما میرانیم آبرا از کوهها بسوي زمین بی آب و گیاه شده و سوق میدهیم قطرات باران را از آسمان بجانب
آن اراضی پس بیرون میآوریم بآن آب که جاري یا نازل از آسمان است زراعت حبوبات و غیره را که میخورند از آن شتر و گاو و
گوسفند آنها از کاه و برگش و خودشان از حبّه و میوهاش آیا نمیبینند اینکه قدرت و رحمت و کرم را تا استدلال نمایند بر وجود
قادر رحیم کریم که میتواند مرده را زنده نماید و دانه پوسیده را حبه و میوه رسیده فرماید و چون کفار بر سبیل استهزاء در مقابل
وعده فتح و نصرتی که خداوند بمسلمانان داده بود میگفتند پس اینکه فتح و ظفر براي شما چه وقت خواهد بود اگر راست میگوئید
بگوئید ما بدانیم خداوند به پیغمبر خود دستور فرموده که در جواب آنها بگوید اگر شما میخواهید روز فتح را بدانید که آنروز
صفحه 228 از 456
ایمان بیاورید ایمان آنروز بحال شما نفعی ندارد چون از ترس شمشیر است علاوه بر آنکه مسلمانان بشما مهلت نمیدهند و بخاك
هلاکتان میافکنند و بعد از مشاهده عذاب و مرگ جاي توبه و ایمان باقی نمیماند و محتمل است مراد فتح اکبر باشد که [ صفحه
298 ] قیامت است و ایمان در آنروز بحال کسی فائده ندارد و مهلتی در کار نیست چون ناگهان بر پا میشود و کفار بعذاب ابدي
گرفتار میگردند و قمی ره اینکه سؤال و جواب را مربوط بآیه وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِنَ العَذاب الَأدنی دُونَ العَذاب الَأکبَرِ دانسته و حمل بر
رجعت و ظهور امام زمان علیه السّلام نموده بعد از خبر دادن پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم کفار را بآن در هر حال پیغمبر صلّی
اللّه علیه و اله مأمور شد که بکلی از آنها و اسلامشان صرف نظر نماید و منتظر فتح موعود الهی باشد چنانچه آنها هم منتظر بودند
که از دست او و مسلمانان آسوده شوند در مجمع و ثواب الاعمال از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که هر کس سوره سجده را
در هر شب جمعه بخواند خداوند نامه عملش را بدست راستش بدهد و حساب اعمالش را نکشد و از رفقاء محمّد صلی اللّه علیه و
[ 265 [ صفحه 299 - اله و اهل بیت اطهارش باشد رزقنا اللّه تعالی شأنه. -قرآن- 194
سوره احزاب