گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
سوره مؤمن






اشاره
69- هشتاد و پنج آیه مکیّه است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 32
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 1 تا 5
اشاره
37 حم [ 1] تَنزِیل الکِتاب مِنَ اللّه العَزِیزِ العَلِیم [ 2] غافِرِ الذَّنب وَ قابِل التَّوب شَدِیدِ العِقاب ذِي - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
288 کَذَّبَت - الطَّول لا إِلهَ إِلاّ هُوَ إِلَیه المَصِ یرُ [ 3] ما یُجادِل فِی آیات اللّه إِلاَّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَلا یَغرُركَ تَقَلُّبُهُم فِی البِلادِ [ 4] -قرآن- 1
صفحه 361 از 456
قَبلَهُم قَوم نُوح وَ الأَحزاب مِن بَعدِهِم وَ هَمَّت کُلُّ أُمَّۀٍ بِرَسُولِهِم لِیَأخُ ذُوه وَ جادَلُوا بِالباطِل لِیُدحِضُوا بِه الحَق فَأَخَ ذتُهُم فَکَیفَ کانَ
208- عِقاب [ 5] -قرآن- 1
ترجمه
اینکه نازل نمودن کتاب است از جانب خداي تواناي دانا آمرزنده گناه و پذیرنده توبه سخت عقوبت صاحب نعمت و وسعت نیست
خدائی جز او بسوي او بازگشت است مجادله و گفتگو ننمایند در آیتهاي خدا مگر آنها که کافر شدند پس فریب ندهد تو را آمد و
شد آنها در شهرها تکذیب کردند پیش از آنها قوم نوح و دستههاي بعد از آنها و اهتمام نمودند هر جماعتی بر پیغمبرشان براي
آنکه بگیرند او را و مجادله نمودند بسخن باطل تا زائل نمایند بآن سخن حق را پس گرفتم آنها را پس چگونه بود عقوبت من
تفسیر
- با در نظر گرفتن بیانات سابقه راجع بفواتح السّور در معانی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که امّا حم پس مقصود از آن
حمید مجید است و خداوند میفرماید اینکه نازل نمودن قرآن مجید است از جانب خداوند ارجمند بسیار دانا که آمرزنده گناهان
بندگان و قبول کننده توبه ایشان است ولی اینکه دو صفت شما را مغرور نکند که مرتکب معصیت شوید بامید توبه و مغفرت چون
او سخت عقوبت هم میباشد پس اگر اتّفاقا موفّق بتوبه و مغفرت نشوید بخطر عظیمی دچار خواهید شد و در هیچ حال مأیوس از
رحمت حق نباشید چون او صاحب فضل است بترك عقاب بر مستحق آن و اعطاء نعمت و وسعت و همیشه مؤمن باید [ صفحه
515 ] بین خوف و رجاء باشد و از عذاب خدا بترسد و امیدوار برحمت حق باشد و نیست خدائی و معبود بحقی جز او پس باید در
عبادت فقط متوجه باو بود و باز گشت تمام خلق بحکم و جزاي او است پس ناچار باید حاضر در پیشگاه او شد و راضی بقضاء او
بود و چون از جهات عدیده که مکرّر بیان شده اعجاز و بر حق بودن قرآن بر اهل انصاف ظاهر و هویدا است مجادله و معارضه
نمیکنند در آیات آن بطعن و ردّ و اشکال مگر کسانیکه از روي عناد و تعصّب و لجاج کافر و منکر حق بودن آن شدهاند پس نباید
پیغمبر اکرم و اهل ایمان بقرآن نظر بدوران تجارت و گردش چند روزه آنها در بلاد و شهرها داشته باشند و باید بدانند که خدا
بزودي دمار از روزگار آنها درآورد و آنان را مغلوب و مقهور و مقتول و اسیر و خوار و ذلیل اهل ایمان فرماید و در کتاب اکمال
از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله نقل نموده که فرمود ملعون شدند مجادله کنندگان در دین خدا بزبان هفتاد پیغمبر و کسیکه مجادله
نماید در آیات الهی بتحقیق کافر شده و اینکه آیه را تلاوت فرمود و نیز از آنحضرت روایت شده که نوعی از جدال در قرآن کفر
است چون مباحثه و گفتگو در حل مشکلات و استنباط حقائق و ردّ شبهات اهل باطل از آن لازم و واجب است و پیش از کفار مکه
که در مقابل قرآن و پیغمبر آخر الزمان مرتکب اینکه اعمال و اقوال ناشایسته شدند قوم نوح علیه السّلام و دستجات مختلفه از امم
سابقه بودند که در مقام تکذیب و عداوت و ضدّیت با انبیاء خودشان برآمدند و از هیچگونه اذیت و آزار ایشان دریغ ننمودند از
قبیل قوم عاد و ثمود و اقوام بعد از آنها که اهتمام در گرفتن و کشتن پیغمبرانشان داشتند و بهر گونه اباطیل تشبّث مینمودند براي
اخفاء نور حق و اشتباه کاري بر جهّال و تشکیک در عقائد اهل ایمان از قبیل آنکه به پیغمبران میگفتند شما بشري هستید مانند ما
میخورید و راه میروید و چرا خدا براي هدایت مردم از آسمان فرشته نفرستاد و کلماتیکه طبع از ذکر آنها اباء دارد و براي ابطال
حجج الهیه ذکر مینمودند بگمان خودشان و خداوند گرفت آنها را باقوال و افعالشان و در قرآن و تواریخ دنیا چگونگی آن ذکر
شد و آثار آن در عالم و در طرق اهل مکه بشامات براي تجارت باقی ماند و آنها دیدند و عبرت نگرفتند و با شخص اول عالم
امکان که [ صفحه 516 ] مبعوث بر آنها شده بود و از قبیله خودشان بود از هیچ گونه ضدیّت و مخالفت دریغ ننمودند و بانتقام الهی
صفحه 362 از 456
رسیدند و خداوند تمام اینها را ذیلا بچشم آنها کشیده که براي تذکّرشان و اخذ اقرار سؤال میفرماید پس چگونه بود عقاب من
نسبت بآنان.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
وَ کَ ذلِکَ حَقَّت کَلِمَ ۀُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُم أَصحاب النّارِ [ 6] الَّذِینَ یَحمِلُونَ العَرشَ وَ مَن حَ ولَه یُسَ بِّحُونَ بِحَمدِ رَبِّهِم وَ
[ یُؤمِنُونَ بِه وَ یَستَغفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعتَ کُل شَیءٍ رَحمَ ۀً وَ عِلماً فَاغفِر لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِم عَذابَ الجَحِیم [ 7
رَبَّنا وَ أَدخِلهُم جَنّات عَدن الَّتِی وَعَدتَهُم وَ مَن صَ لَحَ مِن آبائِهِم وَ أَزواجِهِم وَ ذُرِّیّاتِهِم إِنَّکَ أَنتَ العَزِیزُ الحَکِیم [ 8] وَ قِهِم السَّیِّئات وَ
مَن تَق السَّیِّئات یَومَئِذٍ فَقَد رَحِمتَه وَ ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظِیم [ 9] إِن الَّذِینَ کَفَرُوا یُنادَونَ لَمَقت اللّه أَکبَرُ مِن مَقتِکُم أَنفُسَ کُم إِذ تُدعَونَ
792- إِلَی الإِیمان فَتَکفُرُونَ [ 10 ] -قرآن- 1
ترجمه
و همچنین واجب شد حکم پروردگارت بر کسانیکه کافر شدند همانا آنها اهل آتشند آنانکه حمل میکنند عرش را و آنانکه در
اطراف آنند تنزیه میکنند بستایش پروردگارشان و میگروند باو و آمرزش میطلبند براي آنانکه ایمان آوردند پروردگارا احاطه
داري بر همه چیز ببخشش و دانش پس بیامرز آنان را که توبه کردند و پیروي نمودند راه تو را و نگهدار آنان را از عذاب دوزخ
پروردگارا و داخل کن ایشان را در بهشتهاي اقامتگاه همیشگی که وعده دادي بآنان و هر که را که شایسته باشد از پدرانشان و
زنانشان و اولادشان همانا تو ارجمند درست کرداري و نگهدارشان از بديها و هر که را که نگهداري از بدیها در چنین روز پس
بتحقیق رحمت نمودي او را و اینکه است آن کامیابی بزرگ همانا آنها که کافر شدند ندا کرده میشوند که هر آینه دشمنی خدا
بزرگتر بود از دشمنی شما با خودتان در وقتی که خوانده میشدید بسوي ایمان پس کافر میشدید
تفسیر
. - خداوند متعال در تعقیب آیات سابقه میفرماید و چنانچه امم سالفه که با انبیاء عظام مخالفت نمودند مستحق عذاب الهی شدند
کفار مکه هم که با خاتم ایشان معاندت ورزیدند محکوم بحکم الهی گشتند که از ملازمین [ صفحه 517 ] آتش جهنم باشند و
قمی ره از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که مراد بنی امیهاند و ملائکه عظیم الشّأنی که حمله عرش الهی هستند و ملائکهئی که در
اطراف آن طواف مینمایند و آنانرا کرّ و بیان خوانند تسبیح مینمایند خدا را بحمد و ثنا و معتقدند بیگانگی او و طلب مغفرت
مینمایند از خدا براي اهل ایمان بتوحید خدا و نبوّت محمّد مصطفی و امامت ائمه هدي چنانچه از حضرت رضا و حضرت صادق
علیهما السلام نقل شده که استغفار آنها مخصوص بشیعیان است و معمولا قبل از دعا باید ثناي الهی را بجا آورد لذا عرضه میدارند
پروردگارا رحمت و علم تو بر همه چیز احاطه دارد پس بیامرز کسانی را که توبه نمودند از کفر و خلاف و عصیان و پیروي نمودند
از دین اسلام و مذهب اثنی عشري و حفظ فرما ایشانرا از عذاب جهنم و اینکه دلالت دارد بر آنکه پذیرفتن توبه بر خداوند واجب
نیست بلکه منوط باختیار و تفضّل الهی است و الّا احتیاج بدعا و مسئلت ملائکه نداشت و از خداوند میخواهند که ایشان را با تمام
کسان صالحشان داخل در بهشت جاوید فرماید بر حسب وعدهئی که بآنها فرموده بتوسط انبیاء و اولیاء تا سرورشان کامل و نعمت
صفحه 363 از 456
بهشت بر آنها گواراتر گردد چون خداوند عزیز است و باید عزّت اهل ایمان را بدرجه کمال برساند و حکیم است و حکمت
اقتضاي چنین مرحمتی باهل ایمان دارد و نیز از خدا میخواهند که ایشان را از شرور و بدیها مخصوصا بدیهاي آخرت که فوق بدیها
است محفوظ فرماید چون کسیکه از عقوبات روز قیامت که سختترین عقوبتها است محفوظ ماند حقّا مشمول رحمت الهی شده و
برستگاري بزرگ فائز گشته و محتمل است مراد از سیّئات معاصی باشد چون کسیکه از معاصی و تبعات آنها محفوظ ماند کاملا
کامیاب و فائز شده و چون کفار نامه اعمال خود و عقوبات آنها را مشاهده نمایند خودشان از خودشان بدشان میآید و با نفس
امّاره بسوئشان بغض شدید پیدا میکنند پس ملائکه دوزخ بآنها میگویند بغض و خشم خداوند بر شما وقتی که پیغمبران شما را
بایمان دعوت مینمودند و اجابت نمیکردید بیشتر بود از بغض و خشم شما امروز بر خودتان و قمی ره فرموده مراد از کسانیکه حمل
مینمایند عرش را پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و اوصیاء بعد از اویند که حمل مینمایند علم حق را و کسانیکه در گرد عرشند
ملائکه میباشند و کسانیکه [ صفحه 518 ] ایمان آوردند شیعیان آل محمّد صلی اللّه علیه و اله میباشند که توبه نمودند از ولایت
کسانیکه غصب حق ایشان را نمودند و سبیل الهی ولایت ولی خدا است و صلحاء کسانی هستند که قبول ولایت علی علیه السّلام را
که صلاح ایشان در آن بوده نمودهاند و رحمت خدا در روز قیامت است و فوز عظیم براي کسانی است که نجات یافتند از ولایت
کسانیکه غصب مقام آنحضرت را نمودند و مراد از عرش در ضمن آیۀ الکرسی و غیرها ذکر شده است.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 11 تا 17
اشاره
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثنَتَین وَ أَحیَیتَنَا اثنَتَین فَاعتَرَفنا بِذُنُوبِنا فَهَل إِلی خُرُوج مِن سَبِیل [ 11 ] ذلِکُم بِأَنَّه إِذا دُعِیَ اللّه وَحدَه کَفَرتُم وَ إِن یُشرَك
بِه تُؤمِنُوا فَالحُکم لِلّه العَلِی الکَبِیرِ [ 12 ] هُوَ الَّذِي یُرِیکُم آیاتِه وَ یُنَزِّل لَکُم مِنَ السَّماءِ رِزقاً وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلاّ مَن یُنِیب [ 13 ] فَادعُوا اللّهَ
مُخلِصِ ینَ لَه الدِّینَ وَ لَو کَرِهَ الکافِرُونَ [ 14 ] رَفِیع الدَّرَجات ذُو العَرش یُلقِی الرُّوحَ مِن أَمرِه عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِه لِیُنذِرَ یَومَ التَّلاقِ
594 یَومَ هُم بارِزُونَ لا یَخفی عَلَی اللّه مِنهُم شَیءٌ لِمَن المُلک الیَومَ لِلّه الواحِدِ القَهّارِ [ 16 ] الیَومَ تُجزي کُلُّ نَفس بِما - 15 ] -قرآن- 1 ]
222- کَسَبَت لا ظُلمَ الیَومَ إِن اللّهَ سَرِیع الحِساب [ 17 ] -قرآن- 1
ترجمه
گفتند پروردگارا میراندي ما را دوبار و زنده گرداندي ما را دوبار پس اعتراف کردیم بگناهانمان پس آیا بسوي بیرون رفتن راهی
هست اینکه براي آنست که چون خوانده میشد خدا بتنهائی کفر میورزیدید و اگر شرك آورده میشد باو میگرویدید پس حکم
براي خداي بلند مرتبه بزرگ است او است کسیکه مینماید بشما آیتهایش را و میفرستد براي شما از آسمان روزي را و پند نمیگیرد
مگر کسیکه بازگشت مینماید پس بخوانید خدا را با آنکه خالص کنندگان باشید براي او دین را و اگر چه ناخوش داشته باشند
کافران او بلند کننده رتبهها داراي مقرّ سلطنت است القاء میکند روان را از امر خود بر هر که میخواهد از بندگانش تا بیم دهد از
روز ملاقات روز که آنان ظاهر شوندگانند پوشیده نمیباشد بر خدا از آنان چیزي براي کیست پادشاهی آنروز براي خداوند یکتاي
داراي قهر و غلبه است آنروز جزا داده میشود هر کس بآنچه کسب کرد نیست ستمی در آنروز همانا خداوند زود حساب است
تفسیر
صفحه 364 از 456
. خداوند سبحان نقل فرموده کلام کفار سابق الذّکر را بعد از ورود [ صفحه 519 ] در جهنّم که عرضه میدارند پروردگارا دو مرتبه
ما را میراندي یکمرتبه در دنیا و یکمرتبه در قبر و دو مرتبه زنده نمودي یکمرتبه در قبر و یکمرتبه در قیامت چون براي سؤال قبر
مردم زنده میشوند و بعد از آن میمیرند و پس از اینکه اظهار اقرار مینمایند بگناهان خودشان و از خداوند درخواست مینمایند که
آنها را از جهنّم اخراج فرماید و بدنیا برگرداند تا مردمان خوبی شوند ولی افسوس که دیگر محلّی براي اجابت اینکه درخواست
باقی نمانده چون دنیا تمام شده و نوبت بآخرت رسیده لذا خداوند از جواب آنها صرف نظر فرموده بیان تقصیرشان را میفرماید که
اینکه عذاب شما براي آنستکه وقتی پیغمبر فرمود بگوئید خدائی نیست جز خداي یگانه قبول ننمودید و منکر شدید و وقتی شیاطین
جنّی و انسی براي شما معبودهاي باطل را یادآوري مینمودند تصدیق میکردید و امروز حکم و فصل خصومت و تمیز بین حق و
باطل با خداوند بلند مرتبهئی است که احدي بمرتبه او نمیرسد و بزرگ است بقدریکه بوصف نمیگنجد و حکم فرموده بخلود شما
در جهنّم و شریک و عدیل و معارضی ندارد که بتواند حکم او را تغییر دهد و پس از اینکه مقال خداوند متعال دلیل توحید خود را
یادآوري فرموده که آیات و نشانههاي آن در تمام عالم ظاهر و هویدا است و از آن جمله نزول موجبات روزي بندگان است از
آسمان و متذکر و متنبّه بوجود خداوند یگانه قادر کریم رحیم نمیشود مگر کسیکه از وادي غفلت پاي بیرون نهد و در دریاي
فکرت غوطهور گردد و رجوع نماید از خلق بحق تا بشناسد او را و شکر نعمتش را بجا آورد پس بخوانید خدا را و خالص کنید
دین خود را از شرك براي او اگر چه مخالف رأي و دلخواه کفّار و مشرکین باشد و بدانید که خداوند مرتبه و درجه بندگانرا هر
قدر قابل و لایق باشند بلند میکند تا میرساند بمقام قاب قوسین او أدنی و القاء میکند روح ایمان کامل و مقدّس را از عالم امر که
فوق عالم خلق است بر کسانیکه بخواهد از بندگان خود مانند اوّل شخص عالم امکان و خاندان عظیم الشّأن او چنانچه قمّی ره نقل
فرموده آن روح القدس است که اختصاص به پیغمبر صلی اللّه علیه و اله و ائمه اطهار دارد براي آنکه بترسانند مردم را از عذاب روز
قیامت که روز ملاقات خلق اولین و آخرین است با یکدیگر و روز ملاقات آنها است نتیجه اعمالشانرا و قمّی ره نقل فرموده که روز
ملاقات اهل آسمان و زمین [ صفحه 520 ] است با یکدیگر و منافات با آنچه ذکر شد ندارد و محتمل است مراد از رفیع الدّرجات
بودن خداوند در اعلی درجات جمال و جلال و صفات کمال باشد و مراد از عرش مکرّر ذکر شده است و در روز قیامت تمام مردم
از قبرها ظاهر و بارز شوند و تمام اسرار و ضمائرشان آشکار گردد و با زیادي و کثرتی که دارند کوچکترین چیزي از ذوات و
احوال و اعمال و اوصاف آنها بر خدا مخفی و پوشیده نیست و در آنروز تمام قدرتها و سلطنتهاي ظاهري نابود است لذا وقتی از
مردم سؤال میشود که امروز سلطنت با چه کس است همه یکمرتبه بلسان حال و مقال از صمیم قلب جواب میدهند از آن خداوند
یگانه قهّار است و از روایت علوي در توحید استفاده میشود که خدا سؤال میکند و انبیا و حجج جواب میدهند و هر کس بجزاي
عملش میرسد و بکسی ظلم نمیشود که از میزان استحقاقش کمتر اجر ببرد یا بیشتر معذّب گردد و هیچ کاري خدا را از کار دیگر
باز نمیدارد لذا در یک چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسیدگی میفرماید و ظاهرا اینکه سؤال و جواب یکمرتبه دیگر از خداوند
با خودش بتنهائی واقع میشود و آن بین نفخه اوّل و دوم است که در بعضی از روایات ذکر شده است
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 18 تا 20
اشاره
وَ أَنذِرهُم یَومَ الآزِفَۀِ إِذِ القُلُوب لَدَي الحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظّالِمِینَ مِن حَمِیم وَ لا شَ فِیع یُطاع [ 18 ] یَعلَم خائِنَۀَ الأَعیُن وَ ما تُخفِی
331- الصُّدُورُ [ 19 ] وَ اللّه یَقضِی بِالحَق وَ الَّذِینَ یَدعُونَ مِن دُونِه لا یَقضُونَ بِشَیءٍ إِن اللّهَ هُوَ السَّمِیع البَصِیرُ [ 20 ] -قرآن- 1
ترجمه
صفحه 365 از 456
و بیم ده آنها را از روز قیامت که نزدیک است هنگامیکه دلها رسیده باشد بحلقومها در حالیکه فرو برندگانند خشم خودشان را
نیست براي ستمکاران خویشی و نه شفاعت کنندهاي که اطاعت شود میداند خیانت چشمها را و آنچه را پوشیده میدارد سینهها و
خدا حکم میکند بحق و آنان را که میخوانند غیر از او حکم نمیکنند بچیزي همانا خدا او شنواي بینا است
تفسیر
. - خداوند متعال مأمور فرموده پیغمبر اکرم را که بیم دهد مردم را از روز قیامت که یکی از القاب آن آزفه است یعنی دانیه و
نزدیک چون هر چه محقّقا بیاید نزدیک است و در آن روز از ترس و بیم دلها از جا کنده شود و بحلقوم [ صفحه 521 ] و گلو رسد
نه برگردد بجاي خود که آرام گیرند و نه بیرون آید که راحت شوند و پر شود درونشان از غم و اندوه ولی جرأت نفس کشیدن
ندارند و ناچارند عقده گلوگیر خود را فرو برند و لب باز ننمایند و اهل شرك و نفاق نه خویش و غمخواري دارند و نه شفاعت
کنندهاي که قبول شود شفاعت او در توحید از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که هیچ مؤمنی مرتکب گناه نشود مگر آنکه بدش
آید از آن و پشیمان گردد و پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم فرموده کفایت میکند پشیمانی از توبه و فرموده کسیکه خوشحال کند
او را کار خوبش و بد حال کند او را کار بدش او مؤمن است چون کسیکه گناهی کند و پشیمان نشود مؤمن نیست و لازم نمیشود
براي او شفاعت و او ظالم است و خداوند فرموده نیست براي ظالمین خویشی و نه شفیع مطاعی و خداوند میداند نظر نمودن از زیر
چشم را و اشاره محرمانه بچشم را چنانچه در معانی از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که پرسیدند از معناي خائنۀ الأعین فرمود
آیا ندیدي که کسی نظر میکند بچیزي مانند آنکه نظر ننموده بآن اینکه معناي خیانت چشمها است و از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله
نقل شده که وقتی عاد بن بشیر عرض کرد من منتظر بودم که اشاره فرمائی بقتل إبن ابی السّرح و فورا امتثال نمایم فرمود پیغمبران را
خائنۀ الاعین نباشد و ظاهرا مراد هر نظر و عمل دزدي و خیانت کارانه چشم باشد و نیز میداند خداوند اسرار درونی اشخاص را از
حب و بغض و کینه و آنچه در سینه و ضمیر دارند و بر حسب احاطه علمیه خود بجزئیات و کلیات حکم میکند بحق و حقیقت و
واقع و بتها که اهل شرك در مقابل خداوند براي خودشان معبود قرار دادند شعور و ادراك ندارند که حکم نمایند چه رسد
بحکم حق و واقع مخفی از انظار ولی خداوند میشنود تمام مسموعات را و میبیند تمام مبصرات را و مجازات مینماید بندگان را
باقوال و اعمال و عقاید مخفی و آشکار و قمی ره نقل فرموده که مراد از کاظمین مغمومین مکروبین است و بعضی خائنۀ الاعین را
[ بنظره محرّمه تفسیر نمودهاند و ظاهرا مراد نباشد و اللّه اعلم. [ صفحه 522
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
أَ وَ لَم یَسِیرُوا فِی الأَرض فَیَنظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ کانُوا مِن قَبلِهِم کانُوا هُم أَشَ دَّ مِنهُم قُوَّةً وَ آثاراً فِی الَأرض فَأَخَ ذَهُم اللّهُ
[ بِذُنُوبِهِم وَ ما کانَ لَهُم مِنَ اللّه مِن واقٍ [ 21 ] ذلِکَ بِأَنَّهُم کانَت تَأتِیهِم رُسُلُهُم بِالبَیِّنات فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُم اللّه إِنَّه قَوِيٌّ شَدِیدُ العِقاب [ 22
وَ لَقَد أَرسَلنا مُوسی بِآیاتِنا وَ سُلطان مُبِین [ 23 ] إِلی فِرعَونَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ کَذّاب [ 24 ] فَلَمّا جاءَهُم بِالحَق مِن عِندِنا قالُوا
678- اقتُلُوا أَبناءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَه وَ استَحیُوا نِساءَهُم وَ ما کَیدُ الکافِرِینَ إِلاّ فِی ضَلال [ 25 ] -قرآن- 1
ترجمه
صفحه 366 از 456
آیا و سیر نمیکنند در زمین پس ببینند چگونه بود انجام کار آنانکه بودند پیش از آنها با آنکه بودند آنان زیادتر از آنها در توانائی
و اثرهاي باقی در زمین پس گرفت آنها را خداوند بگناهانشان و نبود براي آنها از اراده خدا هیچ نگهدارندهاي اینکه براي آن بود
که آنها بودند چنانکه میآمدند نزدشان پیمبرانشان با دلیلهاي واضح پس کافر میشدند پس گرفت آنها را خدا همانا او تواناي سخت
عقوبت است و هر آینه بتحقیق فرستادیم موسی را با معجزات خودمان و حجّت آشکار بسوي فرعون و هامان و قارون پس گفتند
جادوگري است بسیار دروغگو پس چون آورد نزد آنها دین حق را از جانب ما گفتند بکشید پسران آنانرا که ایمان آوردند باو و
زنده گذارید زنانشان را و نبود مکر کافران مگر در نابودي و فساد
تفسیر
. - خداوند متعال متوجه فرموده است کفار مکه را بسیر و گردش در زمین یا در تواریخ و سیر تا مشاهده نمایند مئال حال سایر
کفار از اقوام سابقه را مانند قوم عاد و ثمود و لوط و امثال آنها که بمراتب اقوي وار شد از اهل مکه بودند و ابنیه و عماراتشان که
خراب شده و آثارش باقیمانده در زمین بلندتر و محکمتر از ابنیه آنها بوده و چون مخالفت با اوامر الهی نمودند خداوند دمار از
روزگار آن اقوام درآورد و معذب بعذابهاي گوناگون خداوند که مکرّر ذکر شده از قبیل صاعقه و صیحه و زلزله و غیرها شدند
و کسی و چیزي نتوانست مانع از نفوذ اراده الهیه شود و چون خداوند حضرت موسی را با معجزات متوالیات که حجّت واضح بود
مبعوث بر اهل مصر فرمود و او نزد فرعون پادشاه آنها و هامان وزیرش و قارون که گفتهاند امیر لشگر و خزانه دارش بود آمد و ارائه
دو معجزه عصا و ید بیضا را فرمود نسبت سحر و دروغ بآنحضرت دادند و چون آنها را دعوت بدین حق فرمود و بقیه معجزات از او
آشکار گردید بعادت دیرین خود که کشتن فرزندان بنی اسرائیل بود رجوع نمودند و گفتند جوانان اهل [ صفحه 523 ] ایمان
بآنحضرت را بکشید که قوّت مقاومت با ما را پیدا نکند و زنانشان را اسیر نمائید و استخدام کنید ولی اینکه حیلهها و تدبیرات آنها
در مقابل تقدیرات الهی مانند نقش بر آب ضایع و باطل گردید و خداوند آن حضرت را بر فرعونیان بطوري مسلّط فرمود که
موجب عبرت عالمیان گشت و شرح آن مکرر ذکر شده و اینکه باز خداوند یادآوري فرموده و از بین احوال امم سابقه تخصیص
بذکر داده براي آنستکه یهود در عربستان زیاد بودند و اینکه قضایا را میدانستند و نقل مینمودند و تصدیق میکردند و مشرکین مکه
بیشتر ملزم بقبول میگشتند و آثار اقوام سابقه را هم اگر چه در مسافرتهاي خودشان بشام و یمن مشاهده مینمودند ولی براي بعد عهد
بقدر احوال حضرت موسی مؤثّر نبود و من قبلکم بجاي من قبلهم نیز قرائت شده است و بنابر اینکه التفات از غیبت بخطاب میباشد.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
وَ قالَ فِرعَون ذَرُونِی أَقتُل مُوسی وَ لیَدع رَبَّه إِنِّی أَخاف أَن یُبَدِّلَ دِینَکُم أَو أَن یُظهِرَ فِی الَأرض الفَسادَ [ 26 ] وَ قالَ مُوسی إِنِّی عُذتُ
بِرَبِّی وَ رَبِّکُم مِن کُل مُتَکَبِّرٍ لا یُؤمِن بِیَوم الحِساب [ 27 ] وَ قالَ رَجُل مُؤمِن مِن آلِ فِرعَونَ یَکتُم إِیمانَه أَ تَقتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللّهُ
وَ قَد جاءَکُم بِالبَیِّنات مِن رَبِّکُم وَ إِن یَک کاذِباً فَعَلَیه کَ ذِبُه وَ إِن یَک صادِقاً یُصِ بکُم بَعض الَّذِي یَعِدُکُم إِن اللّهَ لا یَهدِي مَن هُوَ
مُسرِف کَذّاب [ 28 ] یا قَوم لَکُم المُلک الیَومَ ظاهِرِینَ فِی الَأرض فَمَن یَنصُرُنا مِن بَأس اللّه إِن جاءَنا قالَ فِرعَون ما أُرِیکُم إِلاّ ما أَري وَ
883- ما أَهدِیکُم إِلاّ سَبِیلَ الرَّشادِ [ 29 ] وَ قالَ الَّذِي آمَنَ یا قَوم إِنِّی أَخاف عَلَیکُم مِثلَ یَوم الَأحزاب [ 30 ] -قرآن- 1
ترجمه
صفحه 367 از 456
و گفت فرعون واگذارید مرا که بکشم موسی را و باید بخواند پروردگار خود را همانا من میترسم که تغییر دهد دین شما را یا آنکه
پدید آورد در زمین تباهی را و گفت موسی همانا من پناه میبرم به پروردگارم و پروردگار شما از هر تکبّر کننده که نمیگرود بروز
شمار و گفت مرد گروندهاي از کسان فرعون که پنهان میداشت گرویدن خود را آیا میکشید مردي را براي آنکه میگوید پروردگار
من خدا است با آنکه بتحقیق آورد براي شما معجزات را از پروردگار شما و اگر باشد دروغگو پس بر ضرر او است دروغش و اگر
[ باشد راستگو میرسد شما را برخی از آنچه وعده میدهد شما را همانا خدا هدایت نمیکند کسیرا که او است تجاوز [ صفحه 524
کننده بسیار دروغگوي اي قوم من مر شما را است پادشاهی امروز غلبه دارانید در زمین پس کیست که یاري کند ما را از عذاب
خدا اگر بیاید ما را گفت فرعون نمینمایانم بشما جز آنچه را میبینم و هدایت نمیکنم شما را جز براه رشد و صواب و گفت آنکس
که گروید اي قوم من همانا من میترسم بر شما از مانند روز دستجات
تفسیر
گفتهاند جمعی از اطرافیان فرعون مخالف با قتل حضرت موسی بودند بگمان آنکه اگر او پیش از ظهور بطلان ادّعایش کشته شود
مردم باو میگروند و موحّ د میشوند و از عبادت فرعون دست میکشند یا اگر نفرین کند آنها هلاك میشوند و میگفتند باید با او و
سحرش مبارزه بمثل نمود تا بطلان ادّعایش ظاهر گردد و لذا فرعون بآنها میگفت بگذارید بکشم موسی را و بگذارید دعا کند که
خواهید دید اثري از آن ظاهر نمیشود من میترسم بالاخره اینمرد دین شما را که پرستش من است تغییر دهد و بدل بعبادت خداي
نادیده نماید یا اقلا دسته مهمّی باو بگروند و کار بجنگ و جدال و اختلال امور مملکت منتهی گردد ولی بعضی گفتهاند خودش
باطنا معتقد به نبوت حضرت بود ولی حب جاه و سلطنت و تکبّر و نخوت مانع از اقرارش میشد و براي آنکه امر را بر مردم مشتبه
نماید اینکه اظهارات را مینمود که بگوید اطرافیان من مانع از کشتن او هستند و میترسید که اقدام بقتل آنحضرت نماید و از
روایتی که در علل از امام صادق علیه السّلام نقل نموده استفاده میشود که حلالزاده بودنش مانع از قتل آنحضرت شد چون
پیغمبران و پیغمبرزادگان را جز حرامزاده نمیکشد در هر حال چون اینکه گفتگو بسمع مبارك حضرت موسی رسید بکسانیکه ایمان
آورده بودند باو فرمود من پناه میبرم بپروردگار خود و شما از شرّ هر متکبّري که ایمان بروز قیامت ندارد و اسم فرعون را نبرد براي
رعایت حق نعمتی که در زمان صباوت بر او داشت و چون اینکه خبر بگوش حزقیل که پسر خاله یا پسر عموي فرعون و وصی او
بود و باطنا بحضرت موسی ایمان آورده بود ولی تقیّه میکرد و اظهار نمینمود رسید بفرعون و درباریان و سایر مردم که براي اخذ
اینکه تصمیم حاضر شده بودند گفت آیا سزاوار است شما مردي را بکشید براي آنکه گفته پروردگار من خداي یگانه است و براي
اثبات ادّعاء خود معجزاتی هم [ صفحه 525 ] براي شما آورده از جانب آن خدائی که ادّعا میکند پروردگار شما هم هست چون
خارج از اینکه دو احتمال نیست یا دروغ میگوید چنین خدائی نیست ضرر دروغش بخودش میرسد گناه دروغ او بگردن شما تعلّق
نمیگیرد یا راست میگوید که چنین خدائی هست و اگر شما پرستش نکنید او را در دنیا و آخرت بعذاب او گرفتار میشوید و اگر هر
دو نباشد یکی از آن دو عذاب هم کافی است براي آنکه مانع شما از قتل او شود پس در هر حال صلاح در قتل او نیست علاوه بر
آنکه خداوند یگانه هدایت نمیکند کسیرا که متجاوز از حدّ خود و دروغگو باشد اگر اینکه شخص از مردم عادي باشد و براي
ریاست چنین ادّعائی را نموده چگونه او را قادر بر چنین معجزاتی مینماید اي قوم من امروز سلطنت و غلبه در مملکت مصر با شما
است اگر خدا نکرده عذابی از جانب خدا بر ما نازل شود کیست که بتواند در مقابل اراده او قیام نماید و ما را یاري کند در دفع
عذاب از خودمان بیجهت ما عزّت و نعمت خود را متزلزل نباید بنمائیم و فرعون در جواب گفت من بشما اظهار نمینمایم مگر
آنچه را میبینم و میدانم راه صواب و صلاح همین است و بس و حزقیل آنها را از عذابهاي گوناگونیکه در ایّام سابقه بر اقوامیکه با
پیغمبرانشان مخالفت نموده بودند نازل شده بود ترساند بشرحی که در آیات بعد بیاید انشاء اللّه تعالی و بجمع احزاب از جمع یوم
صفحه 368 از 456
اکتفا شده است.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 31 تا 35
اشاره
مِثلَ دَأب قَوم نُوح وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِن بَعدِهِم وَ مَا اللّه یُرِیدُ ظُلماً لِلعِبادِ [ 31 ] وَ یا قَوم إِنِّی أَخاف عَلَیکُم یَومَ التَّنادِ [ 32 ] یَومَ
تُوَلُّونَ مُدبِرِینَ ما لَکُم مِنَ اللّه مِن عاصِم وَ مَن یُضلِل اللّه فَما لَه مِن هادٍ [ 33 ] وَ لَقَد جاءَکُم یُوسُف مِن قَبل بِالبَیِّنات فَما زِلتُم فِی شَکٍّ
مِمّا جاءَکُم بِه حَتّی إِذا هَلَکَ قُلتُم لَن یَبعَثَ اللّه مِن بَعدِه رَسُولًا کَ ذلِکَ یُضِلُّ اللّه مَن هُوَ مُسرِف مُرتاب [ 34 ] الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی
729- آیات اللّه بِغَیرِ سُلطان أَتاهُم کَبُرَ مَقتاً عِندَ اللّه وَ عِندَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ یَطبَع اللّه عَلی کُل قَلب مُتَکَبِّرٍ جَبّارٍ [ 35 ] -قرآن- 1
ترجمه
مانند عادت قوم نوح و عاد و ثمود و آنکسانیکه بودند بعد از آنها و نیست خدا که بخواهد ستم را براي بندگان و اي قوم من همانا
من میترسم بر شما از روز ندا نمودن روز که رو گردان شوید پشت کنندگان نباشد مر شما را از عذاب خدا هیچ نگهدارندهاي و هر
که را راهنمائی نکند خدا پس نیست براي او هیچ [ صفحه 526 ] راه نمایندهاي و هر آینه بتحقیق آمد شما را یوسف از پیش با
معجزات پس پیوسته بودید در شک از آنچه آورد شما را بآن تا وقتی فوت کرد گفتید هرگز مبعوث نمیکند خدا بعد از او پیغمبري
را اینکه چنین بگمراهی وا میگذارد خدا کسیرا که متجاوز و شک آورنده است آنکسانیکه مجادله مینمایند در آیتهاي خدا بدون
حجّتی که آمده باشد براي آنها بزرگ است از راه دشمنی نزد خدا و نزد آنانکه گرویدند اینچنین مهر مینهد خدا بر هر دل مرد با
تکبّر سرکش
تفسیر
. خداوند متعال احزاب نامبرده در آیات سابقه را بیان فرموده از قول مؤمن آل فرعون که گفت من میترسم بر شما از مانند ایّام اقوام
سابقه که آن مانند سلوك خداوند است با قوم نوح و عاد و ثمود و کسانیکه بعد از آنها بودند و با پیغمبران خدا ستیزگی نمودند
مانند قوم لوط و خداوند هیچ وقت نمیخواهد بر بندگانش ستم کند و اینکه خداوند اینکه اقوام را بعذابهاي گوناگون معذّب و
هلاك فرمود براي آن بود که خودشان کاري کردند که مستحق چنین عقوبتهائی شدند پس شما نکنید تا ایمن از عذاب الهی باشید
اي قوم من علاوه بر عذاب دنیا من از عذاب قیامت بر شما میترسم در قتل بیگناهی که ادّعاء نبوّت نموده روز قیامت روز تنادي
است یعنی ندا نمودن مردم یکدیگر را بواویلا یا اهل بهشت اهل جهنّم را بآنکه ما بوعده خدا نائل شدیم و اهل جهنّم اهل بهشت را
که قدري آب و غذا بما بدهید و یاء تنادي براي اکتفاء بکسره حذف شده است و باین دو ندا از اهل بهشت و جهنّم در قرآن
تصریح شده و آنروز روزي است که مردم از شعله آتش دوزخ رو گردان شده بآن پشت میکنند بخیال آنکه فرار نمایند ولی قدرت
پیدا نمیکنند و هیچ دافع و مانع و نگهدارندهاي از عذاب خدا نیست و کسیکه خدا او را براه بهشت هدایت ننماید هادي و راهنمائی
ندارد و قبلا حضرت یوسف صدّیق با معجزاتی آمد نزد شما و ادّعاء نبوت نمود و شما قبول ننمودید و اظهار شک و تردید در مرام
او که توحید خدا بود مینمودید تا وقتی که از دنیا رحلت فرمود و پیغمبران دیگري آمدند و شما را بتوحید دعوت نمودند و شما
بهیچ یک از آنها ایمان نیاوردید و گفتید یوسف پیغمبر آخر الزّمان بود و بعد از او خدا کسیرا به پیغمبري مبعوث نمیکند اینکه
صفحه 369 از 456
اصرار شما بر کفر و ضلالت موجب شده که خداوند شما را [ صفحه 527 ] بحال خود واگذار نموده چون از حق و حدّ خود که
تأمّل در آیات الهی و معجزات انبیا است تجاوز نمودید و شک و ریب را در دل خود جاي دادید دیگر نور حق در قلب شما تابش
نمیکند کسانیکه بدون حجّت و دلیلی که خداوند براي آنها اقامه نموده باشد بصرف تقلید و تعصّب و لجاج و عناد مجادله و
گفتگو و اعتراض نمایند در ادلّه توحید خدا و معجزات انبیا دشمنی بزرگی با خدا و اهل ایمان باو نمودهاند و موجب خشم و غضب
شدید او و گروندگان باو و انبیا شدهاند اینکه تکبّر و سرکشی و زورگوئی شما موجب شده که خدا دل شما را بسته و مهر کرده که
دیگر نور معرفت و یقین در آن تابش نکند و بدانید که از باب انتقام خدا با شما اینمعامله را نموده لذا نصیحت و موعظه براي شما
اثر ندارد و بعضی گفتهاند مؤمن آل فرعون که ایمان خود را پنهان نموده بود بعد از آنکه گرم نصیحت و موعظه شد کلماتی از او
صادر شد که ایمانش بروز نمود و در هر حال فرعون در پایان مواعظ او متزلزل شد و خلط مبحث کرد و بوزیر خود هامان امر نمود
براي او قصري بسازد و مردم را از شنیدن مواعظ مؤمن بازداشت چنانچه بیاید انشاء اللّه تعالی.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 36 تا 40
اشاره
وَ قالَ فِرعَون یا هامان ابن لِی صَ رحاً لَعَلِّی أَبلُغ الَأسبابَ [ 36 ] أَسبابَ السَّماوات فَأَطَّلِعَ إِلی إِله مُوسی وَ إِنِّی لَأَظُنُّه کاذِباً وَ کَذلِکَ زُیِّنَ
لِفِرعَونَ سُوءُ عَمَلِه وَ صُ دَّ عَن السَّبِیل وَ ما کَیدُ فِرعَونَ إِلاّ فِی تَباب [ 37 ] وَ قالَ الَّذِي آمَنَ یا قَوم اتَّبِعُون أَهدِکُم سَبِیلَ الرَّشادِ [ 38 ] یا
قَوم إِنَّما هذِه الحَیاةُ الدُّنیا مَتاع وَ إِن الآخِرَةَ هِیَ دارُ القَرارِ [ 39 ] مَن عَمِلَ سَیِّئَۀً فَلا یُجزي إِلاّ مِثلَها وَ مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی وَ
655- هُوَ مُؤمِن فَأُولئِکَ یَدخُلُونَ الجَنَّۀَ یُرزَقُونَ فِیها بِغَیرِ حِساب [ 40 ] -قرآن- 1
ترجمه
و گفت فرعون اي هامان بنا کن براي من قصري شاید من برسم بوسائلی وسائل آسمانها پس مطّلع شوم بر خداي موسی و همانا من
هر آینه گمان میکنم او را دروغگو و اینکه چنین زینت داده شد براي فرعون بدي کردارش و باز داشته شد از راه و نبود تدبیر و
مکر فرعون مگر در تباهی و گفت آنکس که گروید اي قوم من متابعت نمائید مرا هدایت میکنم شما را براه صواب اي قوم من جز
اینکه نیست که اینکه زندگانی دنیا مایه اندك تعیّش است و همانا آخرت آن است سراي آرام گرفتن کسیکه بکند کار بدي پس
جزا داده نمیشود مگر مانند آن و کسیکه بجا آورد کار شایستهاي از مرد یا زن با آنکه گرونده باشد پس آن [ صفحه 528 ] جماعت
داخل میشوند در بهشت روزي داده میشوند در آن بیشمار
تفسیر
بعد از مواعظ مؤمن سابق الذّکر فرعون بهامان وزیرش دستور بناي رفیع محکمی از آجر و گچ داد که شاید واقف شود بوسائلی از
وسائل علوي براي کشف وجود خدائی که حضرت موسی از او و اوصافش خبر داده یا براي آنکه برود بر بامش و نظر نماید در
حرکات نجوم و از آن استکشاف نماید محرّك خبیر بصیري را یا براي آنکه بر مردم اشتباه کاري نماید که جائی از اینکه بلندتر
نیست بیائید بهبینید خدائی وجود ندارد یا واقعا حماقتش گل کرده بود و خیال میکرد خدا را در بلندي میشود دید و در هر حال
اظهار نمود که بگمان من موسی دروغ میگوید و خدائی که او را به نبوّت مبعوث نموده باشد وجود ندارد لذا خداوند میفرماید
صفحه 370 از 456
اینچنین شیطان جلوه داد در نظر او دستور احمقانهاش را که نفهمید خدا دیدنی نیست و بام قصر وسیله معرفت باو نمیباشد و
بازداشته شد از راه معرفت بخدا که تأمّل و نظر در آیات آفاق و انفس است و صدّ بفتح صاد نیز قرائت شده است یعنی او بازداشت
مردم را از راه خداشناسی و بر هر تقدیر اینکه تدبیر و مکر و حیله و اشتباه کاري و چارهجوئی او ابدا براي خودش و پیروانش مؤثّر
و مفید نشد بلکه موجب خسارت و زیانکاري و هلاکت گردید و مؤمن آل فرعون باز مشغول بموعظه و نصیحت مردم گردید و
گفت اي قوم و قبیله و اهل بلد من پیروي کنید از مواعظ من راه رشد و صلاح و صواب اینست که من بشما ارائه میدهم و براي
اظهار ملاطفت باز خطاب یا قوم را تکرار نمود و تذکّر داد که اینکه زندگانی موقت و لذّت مشوب بآلام و اسقام دنیا آنقدر ارزش
ندارد که شخص عاقل براي آن مرتکب چنین جنایت بزرگی که قتل و تکذیب پیغمبر خدا باشد بشود باید در فکر آخرت که سراي
باقی و جایگاه همیشگی ما است بود هر کس مرتکب کار بد و گناهی شود بمیزان استحقاقش معذّب میشود نه زیادتر و هر مرد و
زنی که ایمان داشته باشد بخدا و روز جزا و وسائط میان خالق و خلق و کار خوب شایسته بنماید ببهشت میرود و از روزي و نعم
بیشمار و بیپایان آن بهرهمند خواهد شد و آنجا دیگر حساب میزان استحقاق نیست خداوند بفضل و کرم خود بایشان اجر و ثواب
عنایت خواهد فرمود و ظاهرا اینکه آیه هم جز و کلام مؤمن است ولی بعضی آنرا مستقلا [ صفحه 529 ] از خود خدا دانستهاند.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 41 تا 46
اشاره
وَ یا قَوم ما لِی أَدعُوکُم إِلَی النَّجاةِ وَ تَدعُونَنِی إِلَی النّارِ [ 41 ] تَدعُونَنِی لِأَکفُرَ بِاللّه وَ أُشرِكَ بِه ما لَیسَ لِی بِه عِلم وَ أَنَا أَدعُوکُم إِلَی
العَزِیزِ الغَفّارِ [ 42 ] لا جَرَمَ أَنَّما تَدعُونَنِی إِلَیه لَیسَ لَه دَعوَةٌ فِی الدُّنیا وَ لا فِی الآخِرَةِ وَ أَن مَرَدَّنا إِلَی اللّه وَ أَن المُسرِفِینَ هُم أَصحابُ
النّارِ [ 43 ] فَسَتَذکُرُونَ ما أَقُول لَکُم وَ أُفَوِّض أَمرِي إِلَی اللّه إِن اللّهَ بَصِیرٌ بِالعِبادِ [ 44 ] فَوَقاه اللّه سَیِّئات ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِآل فِرعَونَ سُوءُ
125- 597 النّارُ یُعرَضُونَ عَلَیها غُدُ  وا وَ عَشِیا وَ یَومَ تَقُوم السّاعَۀُ أَدخِلُوا آلَ فِرعَونَ أَشَدَّ العَذاب [ 46 ] -قرآن- 1 - العَذاب [ 45 ] -قرآن- 1
ترجمه
و اي قوم من چیست مرا که میخوانم شما را بسوي نجات و میخوانید مرا بسوي آتش میخوانید مرا که کافر شوم بخدا و شریک سازم
با او آنچه را نیست مرا بآن دانشی و من میخوانم شما را بسوي خداي غالب آمرزنده ناچار آنکه آنچه میخوانید مرا بسوي آن نیست
براي آن خواندنی در دنیا و نه در آخرت و همانا بازگشت ما بسوي خدا است و هر آینه تجاوز کنندگان آنانند اهل آتش پس
بزودي متذکّر میشوید آنچه را میگویم براي شما و وامیگذارم کارم را بخدا همانا خدا بینا است باحوال بندگان پس نگهداري نمود
او را خدا از بدیهاي آنچه حیله نمودند و احاطه کرد بکسان فرعون بدي عقوبت آتش عرضه میشوند بر آن بامداد و شبانگاه و روز
که برپا میشود قیامت گفته شود داخل کنید کسان فرعون را در سختترین عذاب
تفسیر
. مؤمن آل فرعون براي تأکید ملاطفت خطاب را تجدید نموده میفرماید نمیدانم چه موجب شده که من شما را بتوحید خدا و
تصدیق پیغمبرش دعوت میکنم که موجب نجات و رستگاري در دنیا و آخرت است و شما مرا دعوت میکنید بانکار توحید خدا و
شریک نمودن در پرستش و ستایش با او چیزیرا که معلوم نیست شرکت او با خدا که اینکه موجب دخول در آتش جهنّم است
صفحه 371 از 456
چون کسیکه میگوید فرعون یا بت را باید ستایش و پرستش نمود باید بداند شرکت آنرا و بتواند دلیلی بر آن اقامه نماید و شما
دلیلی ندارید بلکه دلیل بر بطلان ادّعاء شما قائم است و آن خداوندي که من شما را باو دعوت مینمایم غالب و قادر است و شما را
بر ترك عبادت خود و عبادت غیر عذاب میکند و اگر از اعمال ناشایسته [ صفحه 530 ] خود که تا کنون مینمودید توبه کنید
میپذیرد و شما را میآمرزد جز اینکه نیست و اینکه مسلّما حق است که آنچه میخوانید شما مرا بسوي آن چه فرعون باشد چه بت
حق و قابلیّت دعوت مردم را باطاعت و عبادت خود در دنیا و آخرت ندارد چون اگر فرعون باشد مخلوقی است مانند ما و اگر بت
باشد جماد است که تمکّن از دعوت هم ندارد و بازگشت و مرجع تمام خلق بخدا است و روز قیامت معبودهاي باطل خودشان از
عبادت کنندگانشان تبرّي میجویند و خداوند تجاوز کنندگان از حقوق و حدود بشریّت و بندگی را مخلّد در آتش خواهد فرمود
اگر فعلا نصایح مرا قبول نکنید در آتیه نزدیک یا محقّقی متذکّر و متنبّه خواهید شد که آنچه من بشما گفتم حق و صدق بوده چون
یا در دنیا معذّب میشوید یا در آخرت و من از حق گوئی باك ندارم امر خود را بخدا واگذار مینمایم و خدا میداند که غرضی جز
نصیحت و دلالت شما نداشته و ندارم و بعضی گفتهاند اینکه فرموده نیست براي او دعوتی مراد نداشتن غیر خدا قوّه اجابت دعا
است از احدي در دنیا و آخرت و پس از اینکه مواعظ گفتهاند فرعونیان خواستند مؤمن را بگیرند و سیاست نمایند او فرار کرد و
بعدا باصحاب حضرت موسی ملحق شد و از دریا عبور نمود و خداوند او را از شرّ آنها حفظ فرمود و اتباع فرعون و خودش که
رأس آنها بود در دریا غرق شدند و اینکه عذاب بد آنها در دنیا بود و در عالم برزخ تا روز قیامت بر حسب روایات عدیده و ظاهر
آیه شریفه همه روزه صبح و شام بآتش معذّب میشوند و عذاب شدیدتر دائم آنها در قیامت است و فرمودهاند چون در آخرت
آفتاب و ماه و صبح و شامی نیست و امر خداوند بداخل شدن یا داخل کردن آل فرعون را در عذاب شدیدتر که آتش جهنّم است
شامل فرعون بطور یقین و طریق اولی خواهد بود علاوه بر آنکه آل شخص در اینکه مقامات شامل خود شخص هم میشود و امثال و
نظائر آن گذشته است و ادخلوا بهمزه وصل نیز قرائت شده و بنابر اینکه حرف ندا قبل از آل حذف شده است و بر هر تقدیر قول
[ مقدّر است یعنی خدا بملائکه میفرماید داخل کنید آل فرعون را یا داخل شوید اي آل فرعون در اشدّ العذاب. [ صفحه 531
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 47 تا 50
اشاره
وَ إِذ یَتَحاجُّونَ فِی النّارِ فَیَقُول الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ استَکبَرُوا إِنّا کُنّا لَکُم تَبَعاً فَهَل أَنتُم مُغنُونَ عَنّا نَصِیباً مِنَ النّارِ [ 47 ] قالَ الَّذِینَ استَکبَرُوا إِنّا
کُلٌّ فِیها إِن اللّهَ قَد حَکَمَ بَینَ العِبادِ [ 48 ] وَ قالَ الَّذِینَ فِی النّارِ لِخَزَنَۀِ جَهَنَّمَ ادعُوا رَبَّکُم یُخَفِّف عَنّا یَوماً مِنَ العَذاب [ 49 ] قالُوا أَ وَ لَم
518- تَک تَأتِیکُم رُسُلُکُم بِالبَیِّنات قالُوا بَلی قالُوا فَادعُوا وَ ما دُعاءُ الکافِرِینَ إِلاّ فِی ضَلال [ 50 ] -قرآن- 1
ترجمه
و هنگامیکه مجادله میکنند در آتش پس میگویند زیر دستان بآنانکه سرکشی نمودند همانا ما بودیم براي شما پیروان پس آیا شما
هستید کفایت کنندگان از ما مقداري از آتش را گویند آنانکه سرکشی نمودند همانا ما همگی در آنیم همانا خدا بتحقیق حکم
کرد میان بندگان و گویند کسانیکه در آتشند بمأمورین امور جهنّم بخوانید پروردگارتان را تخفیف دهد بما در روزي از عذاب
گویند آیا نبود امر از اینکه قرار که میآمدند نزد شما پیغمبرانتان با معجزات گویند آري چنین بود گویند پس بخوانید و نیست
خواندن کافران مگر در نابودي و بیثمري
صفحه 372 از 456
تفسیر
. خداوند متعال به پیغمبر خود دستور فرموده که یادآوري فرماید براي کفّار که جمعی رئیس و جمعی مرئوس بودند منازعه و
مجادله و مشاجره سرکشان و اتباع آنها را در جهنّم باین تقریب که ضعفاء و زیر دستان از کفّار بزبردستان و سرکشان آنها میگویند
ما در دنیا از اتباع شما بودیم و در نتیجه حمایت و پیروي از شما باین روز افتادیم اگر شما میتوانید مقداري از عذاب ما را تحمّل یا
دفع کنید سزاوار است با ما اینکه کمک را بجبران خدمات ما بشما در دنیا بنمائید و آنها جواب میگویند مگر شما نمیبینید ما هم
مثل شما در عذاب جهنّم میباشیم و خدا بین ما و اهل حق حکم فرموده و ما مستحق جهنّم شدیم اینکه چه توقّع بیجائی است که شما
از ما دارید ما اگر کاري از دستمان برآید براي خودمان میکنیم و متّفقا هر دو دسته متوسّل بملائکه موکّلین جهنّم میشوند و استدعا
مینمایند که ایشان از خدا بخواهند بقدر یکروز از روزهاي دنیا در عذاب آنها تخفیفی دهد تا آنکه افاقهاي براي آنها باشد ایشان در
جواب میگویند آیا قصّه از اینکه قرار نبود که پیغمبران خدا با معجزات در دنیا آمدند و احکام خدا را بشما ابلاغ نمودند و شما را از
[ عذاب چنین روزي ترساندند و بخرج شما نرفت و دست از شهوات خود برنداشتید و در آزار ایشان و اوصیائشان [ صفحه 532
کوشیدید گویند بلی چنین بود پس ایشان در جواب آنها گویند خدا که بما اجازه دعا در حق کفّار نداده خودتان هر قدر میخواهید
دعا کنید که ابدا فائدهاي ندارد و مستجاب نمیشود از امیر المؤمنین علیه السّلام در تفسیر استکبار در اینکه آیات نقل شده که مراد
ترك اطاعت از کسی است که مردم مأمور باطاعت او شدند و برتري جستن بر کسی است که دستور رسیده است بمتابعت او و
قرآن بسیار ناطق بآن است.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 51 تا 55
اشاره
إِنّا لَنَنصُ رُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ یَومَ یَقُوم الَأشهادُ [ 51 ] یَومَ لا یَنفَع الظّالِمِینَ مَعذِرَتُهُم وَ لَهُم اللَّعنَۀُ وَ لَهُم سُوءُ الدّارِ
52 ] وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الهُدي وَ أَورَثنا بَنِی إِسرائِیلَ الکِتابَ [ 53 ] هُديً وَ ذِکري لِأُولِی الَألباب [ 54 ] فَاصبِر إِن وَعدَ اللّه حَقٌّ وَ استَغفِر ]
440- لِذَنبِکَ وَ سَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ بِالعَشِی وَ الإِبکارِ [ 55 ] -قرآن- 1
ترجمه
بدرستیکه ما هر آینه یاري نمائیم پیغمبرانمان و کسانیرا که ایمان آوردند در زندگانی دنیا و روز که برخیزند گواهان روز که سود
نمیدهد ستمکاران را عذر خواهیشان و مر آنها را است دوري از رحمت و مر آنها را است سراي بدي و هر آینه بتحقیق دادیم
بموسی موجب هدایت را و بمیراث واگذار کردیم به بنی اسرائیل آنکتاب را براي هدایت و تذکّر مر صاحبان خرد را پس صبر کن
همانا وعده خدا حق است و آمرزش خواه براي گناهت و تسبیحنما بستایش پروردگارت در شبانگاه و بامداد
تفسیر
. خداوند متعال بعد از بیان عذاب کفّار وعده نصرت و ظفر داده به پیغمبر خاتم چنانچه نصرت فرموده سایر انبیا و پیروان ایشانرا در
دنیا و روز قیامت که در آنروز گواهان خداوند بر اعمال بندگان قیام نمایند براي اداء شهادت تا رسوا شود کافر و فاسق و سر افراز
گردد مؤمن و صالح و ایشان پیغمبران و اوصیاء آنانند هر یک بر امّت خود و پیغمبر خاتم و ائمه اطهار بر ایشان و تمام خلق و
صفحه 373 از 456
نصرت خدا ایشانرا بغلبه آنان است بر اعداء بحجّت و دلیل و فتح و ظفر در پایان امر و باقی ماندن آثار خیر و نام نیک ایشان در دنیا
و محو آثار دشمنانشان و نصرت در آخرتشان محتاج به بیان نیست ولی از امام صادق علیه السّلام روایت شده که اینکه نصرت در
رجعت است چون بسیاري از انبیا و اوصیاء کشته شدند و منصور [ صفحه 533 ] در دنیا نگشتند در هر حال روز قیامت عذرخواهی و
توبه کفّار و فجّار پذیرفته نخواهد شد و بحال آنها فائدهاي ندارد و محرومیّت از رحمت خدا و بدي جایگاه و سراي آنها که جهنّم
است مسلّم است چون زمانی را که خدا براي پذیرفتن توبه و معذرت مقرّر فرموده که پیش از مشاهده عالم دیگر و معاینه عذاب
است گذشته است و بعد از آن البتّه هر کس از مخالفت خود پشیمان میشود ولی دیگر پشیمانی و توابع آن از قبیل عذرخواهی و
التماس و غیره فائده ندارد و چون غلبه حضرت موسی بر فرعونیان مشهور و مسلّم بوده خداوند اشاره بآن فرموده که ما بموسی
کتاب توریۀ را که موجب هدایت مردم بود مرحمت فرمودیم و بعد از او براي بنی اسرائیل مانند ارث پدر بدون زحمت باقی
گذاردیم تا خردمندان آنها از مواعظ آن متّعظ و از احکام آن بشاهراه راست بهشت پی برند و از منافع آن در دنیا و آخرت بهرهمند
گردند تو هم باید صبر نمائی تا خدا بوعده خود که ظفر یافتن تو بر دشمنان است وفا نماید و البتّه وفا خواهد فرمود چون وعده حق
حق است و تخلّف ندارد و طلب مغفرت نما از خدا براي گناهان امّت خود تا مستحق فتح و ظفر شوند یا از ترك اولی و قصوریکه
از قبل امکان براي تو روي داده و تسبیح و تقدیس نما خدا را بحمد و ثناي او در هر صبح و شام چون از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله
روایت شده که خدا فرموده اي پسر آدم یاد کن مرا بعد از صبح ساعتی و بعد از عصر ساعتی من کفایت میکنم مهمّات تو را و
بعضی آنرا بحمد و شکر در تمام روز و شب تفسیر نمودهاند و بعضی کنایه از اداء فرائض یومیه و نوافل آن دانستهاند.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 56 تا 60
اشاره
إِن الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیات اللّه بِغَیرِ سُلطان أَتاهُم إِن فِی صُدُورِهِم إِلاّ کِبرٌ ما هُم بِبالِغِیه فَاستَعِذ بِاللّه إِنَّه هُوَ السَّمِیع البَصِیرُ [ 56 ] لَخَلقُ
السَّماوات وَ الأَرض أَکبَرُ مِن خَلق النّاس وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یَعلَمُونَ [ 57 ] وَ ما یَستَوِي الأَعمی وَ البَصِ یرُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
الصّالِحات وَ لا المُسِیءُ قَلِیلًا ما تَتَذَکَّرُونَ [ 58 ] إِن السّاعَۀَ لَآتِیَۀٌ لا رَیبَ فِیها وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یُؤمِنُونَ [ 59 ] وَ قالَ رَبُّکُم ادعُونِی
668- أَستَجِب لَکُم إِن الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ [ 60 ] -قرآن- 1
ترجمه
همانا آنانکه مجادله مینمایند در آیتهاي خدا بدون حجّتی که آمده باشد آنها را نیست در سینههاشان مگر بزرگی که نباشند آنان
رسندگان [ صفحه 534 ] بآن پس پناه بر بخدا همانا او است آن شنواي بینا هر آینه آفریدن آسمانها و زمین مهمتّر است از آفریدن
مردم ولی بیشتر مردم نمیدانند و مساوي نیستند کور و بینا و کسانیکه ایمان آوردند و کردند کارهاي شایسته و نه بدکار اندکی از
شما پند میگیرید همانا قیامت هر آینه آینده است نیست شکّی در آن ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند و گفت پروردگار شما
بخوانید مرا اجابت میکنم شما را همانا آنانکه تکبّر میکنند از عبادت من زود باشد داخل شوند در دوزخ ذلیلان
تفسیر
. گفتهاند در باره یهود نازل شده و محتمل است ناظر بمشرکین مکّه باشد که مشاجره و گفتگو میکردند در ابطال و ردّ آیات قرآن
صفحه 374 از 456
بدون دلیل و برهان و گواهی از کتب سماوي و اقوال پیغمبران خدا میفرماید نیست در ضمیرشان مگر هواي ریاست و بزرگی و
سرکشی از احکام الهی و وسائط ابلاغ آن ولی باین آرزو نخواهند رسید چون خداوند بزودي آنها را خوار و ذلیل اهل ایمان
خواهد فرمود و باید پناه برد از شرّ آنها بخداوندي که میشنود اقوال آنها را و میبیند افعالشان را و بزودي بمجازاتشان میرساند و
عجب در آنستکه اینها خدا را خالق آسمانها و زمین میدانند و میدانند که خلقت آنها براي وسعت و عظمتشان برتر و بزرگتر و
مهمتر از خلقت مردم در روز جزا است ولی بیشتر مردم لازمه اینمعنی را نمیدانند که کسیکه قادر بر خلق اکبر و اهم باشد قادر بر
خلق غیر اکبر و اهم نیز میباشد لذا با اعتراف بخلق آسمانها و زمین و موجودات آن براي خدا منکر معاد میشوند و اینکه نیست مگر
از آن جهت که فکر نکردند و چشم دل آنها کور شده و البتّه مساوي نیست ادراکات کور با بینا و اهل ایمان و عمل صالح که
روشن ضمیرانند با مرد بدکار که قلبش تاریک و ظلمانی و سیاه شده و البتّه بهمین مناسبت مقامات اخروي آنها هم تفاوت دارد
مؤمن و صالح در بهشت و کافر و بدکار در جهنّم است ولی بیشتر از شما مردم متوجّه به اینکه معانی نیستید لذا در مقام تحصیل
علم و معرفت برنمیآئید تا دل شما بنور دانش منوّر گردد و از آیات الهیه پند گرفته بمقامات رفیعه و اصل شوید و یتذکّرون بصیغه
مغایب نیز قرائت شده و در هر حال کلمه ما زائده یا مصدریّه است یعنی کم است تذکّر شما یا مردم و روز قیامت که یکی از
اسمائش [ صفحه 535 ] ساعت است یعنی آن زمانی که جز خدا کسی نمیداند البتّه خواهد آمد شکّی در آن راه ندارد ولی بیشتر
مردم قلبا و عملا بآن اعتقاد قطعی ندارند و بعید میشمارند آنرا خصوصا با تمام خصوصیاتی که خدا و پیغمبران براي آنروز بیان
فرمودهاند چون ادراکاتشان مأنوس بمحسوسات شده و از معقولات وحشت دارند و خدا فرموده آنچه میخواهید از خیر دنیا و
آخرت از من بخواهید و بخوانید مرا تا روا کنم حاجات شما را بتها از دستشان کاري برنمیآید که بتوانند حاجت کسیرا برآورند و
کسانیکه تکبّر کنند از رفتن در خانه خدا و تأنّف نمایند از طلب حاجات خودشان از قاضی الحاجات بیاعتنائی بخدا نمودهاند و
مستحق شدند که با ذلّت و خواري بجهنّم روند و البته معلوم است که خداوند اختیار مملکت وجود را که باید با نظام احسن مرتّب
شود بدست تمام بندگانیکه حاجات مختلفه دارند و دعا میکنند نمیدهد و معناي اجابت دعا آنستکه اگر مصلحت باشد خواسته دعا
کنندگان براي آنها و مفسدهاي هم براي غیر نداشته باشد بآنها عطا شود چون بسیاري از عطایا چنین است که با تقاضا مصلحت
دارد و بدون طلب ندارد خداوند میفرماید تقاضا کنید تا اگر مصلحت در برآوردن حاجات شما باشد برآورم و الّا ثواب دعا را بشما
مسلّما خواهم داد در دنیا یا آخرت چون دعا عبادت است و عبادت مسلّما اجر اخروي دارد بلکه بر حسب بعضی از روایات مأثوره
در اینمقام از ائمه اطهار افضل عبادات است حتّی از نماز هم افضل است و ظاهرا مراد افضلیّت آن از نوافل باشد و شمّهاي از اینکه
مقال و پارهاي از اخبار اینکه باب در سوره بقره ذیل قول خداوند اجیب دعوة الدّاع اذا دعان گذشت و در مجمع از إبن عباس ره
نقل نموده که ادعونی أستجب لکم را به اعبدونی اثبکم تفسیر نموده و استدلال فرموده بر آن بقول پیغمبر صلی اللّه علیه و اله که
فرموده دعا عبادت است و اینکه را قرینه قرار داده بر آنکه مراد از اجابت اثابت است با آنکه ائمه علیهم السلام هم فرمودهاند دعا
عبادت است ولی با آنکه دعا است عبادت است و با اینحال موجبی از براي صرف اجابت از معناي حقیقی خود نیست و ظاهر آیه
[ شریفه مطابق با صریح روایات مفسّره است. [ صفحه 536
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 61 تا 65
اشاره
اللّه الَّذِي جَعَلَ لَکُم اللَّیلَ لِتَسکُنُوا فِیه وَ النَّهارَ مُبصِراً إِن اللّهَ لَذُو فَضل عَلَی النّاس وَ لکِن أَکثَرَ النّاس لا یَشکُرُونَ [ 61 ] ذلِکُم اللّه رَبُّکُم
خالِق کُل شَیءٍ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّی تُؤفَکُونَ [ 62 ] کَ ذلِکَ یُؤفَک الَّذِینَ کانُوا بِآیات اللّه یَجحَ دُونَ [ 63 ] اللّه الَّذِي جَعَلَ لَکُم الَأرضَ
صفحه 375 از 456
قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَکُم فَأَحسَنَ صُوَرَکُم وَ رَزَقَکُم مِنَ الطَّیِّبات ذلِکُم اللّه رَبُّکُم فَتَبارَكَ اللّه رَبُّ العالَمِینَ [ 64 ] هُوَ الحَیُّ لا إِلهَ
669- إِلاّ هُوَ فَادعُوه مُخلِصِینَ لَه الدِّینَ الحَمدُ لِلّه رَب العالَمِینَ [ 65 ] -قرآن- 1
ترجمه
خدا است آنکه قرار داد براي شما شب را تا آرام گیرید در آن و روز را بینا کننده همانا خدا هر آینه صاحب تفضّل است بر مردم
ولی بیشتر مردم شکر نمیکنند آنکس خدا است پروردگار شما آفریننده هر چیز نیست خدائی مگر او پس بکجا برگردانده میشوید
همچنین برگردانده میشوند آنانکه بودند چنانکه آیتهاي خدا را انکار مینمودند خدا است آنکه قرار داد براي شما زمین را
قرارگاه و آسمان را بناي بلندي و مصوّر نمود شما را پس نیکو کرد صورتهاي شما را و روزي داد شما را از پاکیزهها آنکس
خداي شما است پروردگار شما پس برتر و بالاتر است خدا پروردگار جهانیان او است زنده نیست خدائی جز او پس بخوانید او را
با آنکه خالص کنندگان باشید براي او دین را ستایش مر خدایرا است که پروردگار جهانیان است
تفسیر
. خداوند متعال شب را تاریک قرار داده براي آنکه بندگان در آن از کار برکنار شده آرام گیرند و آسایش نمایند و روز را روشن
فرموده که مردم بوسیله آن بینا شوند و حوائج خودشان را بسهولت انجام دهند و از دیدن جمال عالم بهرهمند گردند اگر همیشه
شب بود یا همیشه روز بود مفاسد زیادي داشت و مصالحی از دست میرفت خداوند براي تفضّل بر بندگان آن دو را آفریده ولی
بیشتر مردم متوجه نعمتهاي خدا نیستند و حکمتهاي آن را نمیدانند و شکر گزاري نمیکنند اینکه چنین خداوند قادر داراي فضل
و احسانی پروردگار شما و آفریننده هر موجودي است خدائی جز او نیست پس چگونه شما از حق و حقیقت برگردانده میشوید و
بباطل رو میآورید پیشینیان شما هم که از حق بباطل برگردانده میشدند براي انکار دلائل توحید همین طور بودند که رؤساء و
بزرگانشان باغراض شخصی آنها را گمراه نموده بودند خداوند زمین را قرارگاه شما قرار داد و آسمان را مانند سقف مرتفعی مبنی
[ بر بالاي سر شما نمود و شما را در ارحام مادران مصوّر و نقشبندي فرمود و مزیّت داد شما را بر سایر حیوانات [ صفحه 537
بزیبائی نقش صورت و استقامت قامت و قابلیّت علم و صنعت که با دست خود تمام ارزاق پاکیزه و لذیذ و نافع را میخورید و بمیل
خودتان آنها را باقسام مختلفه طبخ نموده و مناسب بامزاج و ملائم با ذائقه کرده تناول مینمائید اینکه چنین خداوندي پروردگار شما
است که برتر و پر خیر و برکت است و پروردگار تمام جهانیان است و همه محتاج بتربیت و نگهداري اویند و در معرض زوال و او
زنده و پاینده بذات و صفات خود است نیست خدا و معبود بحقی جز او پس بخوانید او را بیگانگی و عبادت کنید او را بدون
شرکت و دخالت غیر و در مقام شکرگزاري بگوئید الحمد للّه رب العالمین و قمی ره از امام سجاد علیه السّلام روایت نموده است
که هر کس بگوید لا اله الا اللّه باید بگوید الحمد للّه رب العالمین چنانچه خداوند در اینکه آیه فرموده است.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 66 تا 70
اشاره
قُل إِنِّی نُهِیت أَن أَعبُدَ الَّذِینَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّه لَمّا جاءَنِی البَیِّنات مِن رَبِّی وَ أُمِرت أَن أُسلِمَ لِرَب العالَمِینَ [ 66 ] هُوَ الَّذِي خَلَقَکُم
مِن تُراب ثُم مِن نُطفَۀٍ ثُم مِن عَلَقَۀٍ ثُم یُخرِجُکُم طِفلاً ثُم لِتَبلُغُوا أَشُدَّکُم ثُم لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنکُم مَن یُتَوَفّی مِن قَبل وَ لِتَبلُغُوا أَجَلًا
صفحه 376 از 456
مُسَ  می وَ لَعَلَّکُم تَعقِلُونَ [ 67 ] هُوَ الَّذِي یُحیِی وَ یُمِیت فَإِذا قَضی أَمراً فَإِنَّما یَقُول لَه کُن فَیَکُون [ 68 ] أَ لَم تَرَ إِلَی الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی
716- آیات اللّه أَنّی یُصرَفُونَ [ 69 ] الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالکِتاب وَ بِما أَرسَلنا بِه رُسُلَنا فَسَوفَ یَعلَمُونَ [ 70 ] -قرآن- 1
ترجمه
بگو همانا من نهی کرده شدم که عبادت کنم آنانرا که میخوانید غیر از خدا چون آمد مرا دلیلها از پروردگارم و امر کرده شدم که
تسلیم شوم براي پروردگار جهانیان او است آنکه آفرید شما را از خاك پس از نطفه پس از خون بسته پس بیرون میآورد شما را
بحال کودکی پس نگهمیدارد تا برسید بکمال قوّتتان پس تا بشوید پیر مردانی و بعضی از شما کسی است که میمیرد پیش از اینکه
و تا برسید بوقتی نامبرده شده و باشد که شما بعقل دریابید او است آنکه زنده میکند و میمیراند پس چون حکم کند بامري جز
اینکه نیست که میگوید مر او را بباش پس میباشد آیا ندیدي آنانرا که مجادله مینمایند در آیتهاي خدا که بکجا برگردانده
[ میشوند آنانکه تکذیب نمودند کتابرا و آنچه را که فرستادیم بآن پیغمبرانمان را پس زود باشد که بدانند. [ صفحه 538
تفسیر
خداوند متعال امر فرموده است به پیغمبر خاتم که بمشرکین مکه بفرماید خدا مرا نهی فرموده از عبادت بتها که معبود شما است
چون بحجج و براهین الاهیّه براي من معلوم شده که معبود بحق خداي یکتا است و جز او معبود باطل است هر چه باشد و مأمور
شدم از جانب حق که تسلیم او امر پروردگار جهانیان باشم و بهیچ وجه نمیتوانم با عقاید و اعمال شما موافقت نمایم و پس از اینکه
دستور استدلال فرموده بر استحقاق خود براي پرستش و ستایش و نفی استحقاق غیر باین تقریب که او است آنخداوند قادر علیم
حکیمی که خلق فرمود شما را در ابتدا از خاك چون آدم علیه السّلام را که پدر تمام خلق است از خاك آفرید و بعدا خلق فرمود
شما را از نطفه که آن هم از غذا تولید میشود و غذا از خاك و بعدا از علقه که خون بسته است و بعد شما را در احوال و اطوار
مختلفه نقل دهد تا بیرون آورد شما را از رحم مادر در حالیکه کودك نوزاد باشید و گفتهاند طفل در کلام عرب بر واحد و جمع
اطلاق میشود و اینجا مراد جمع است یعنی بیرون میآورد شما را اطفالی یک یک پس نشو و نما میدهد شما را تا برسید بکمال قوّه و
رشد خودتان و کلمه اشدّ یا مفرد است بصورت جمع یا جمع است و مفرد ندارد یا مفرد آن شدّت بکسر است در هر حال در همین
معنی استعمال میشود که از هجده تا سی سال باشد پس نگهداري میفرماید شما را تا پیر مردان سالخورده شوید و عمر طبیعی کنید
و بعضی هم قبل از رسیدن بحدّ رشد یا پیر مردي میمیرید چون هر کس اجل مقدّر نامبرده معیّنی دارد در علم خدا که باید شما
بندگان بآن برسید و دار فانی را وداع نمائید و اینها همه براي آنستکه شما تعقّل کنید و خداشناس شوید و بوظیفه بندگی خود قیام
نمائید با علم و معرفت و از ثواب آن بهرهمند گردید در آخرت که دار باقی و مقرّ ابدي شما است و او همین طور که شما را حیات
داد از خاك میمیراند و باز خاك میکند و باز زنده مینماید در قیامت و بیرون میآورد از خاك خلاصه آنکه اینکه کارها براي او
زحمتی ندارد او وقتی بخواهد امري واقع شود فورا واقع میشود مانند آنکه بگوید موجود شو پس میشود و گر نه معدوم که قابل
خطاب نیست کلام خدا فعل او است و تعجب در اینکه است که با اینکه ادلّه دالّه بر توحید خدا و رسالت تو که قرآن مبین است
میبینی کفار مکه که مجادله و مشاجره و اشکال تراشی میکنند در آیات خدا و دلائل صدق [ صفحه 539 ] تو چگونه منقلب و
منصرف از حق بباطل میشوند ولی مطمئن باش که خدا آنانرا که تکذیب قرآن تو را که اکمل کتب آسمانی است نمودند و کسانی
را که تکذیب کردند سایر کتب سماوي را که پیغمبران ما آوردند به مجازات کامل خواهد رسانید و بعد از اینکه میدانند که چه
عمل ناروائی از آنها صادر شده است.
صفحه 377 از 456
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 71 تا 75
اشاره
إِذِ الَأغلال فِی أَعناقِهِم وَ السَّلاسِل یُسحَبُونَ [ 71 ] فِی الحَمِیم ثُم فِی النّارِ یُسجَرُونَ [ 72 ] ثُم قِیلَ لَهُم أَینَ ما کُنتُم تُشرِکُونَ [ 73 ] مِن
دُونِ اللّه قالُوا ضَ لُّوا عَنّا بَل لَم نَکُن نَدعُوا مِن قَبل شَیئاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللّه الکافِرِینَ [ 74 ] ذلِکُم بِما کُنتُم تَفرَحُونَ فِی الَأرض بِغَیرِ الحَقِّ
400- وَ بِما کُنتُم تَمرَحُونَ [ 75 ] -قرآن- 1
ترجمه
هنگامیکه غلها در گردنهاي آنها است و زنجیرها کشیده میشوند در آب داغ پس در آتش سوزانده شوند پس گفته شود مر آنها را
کجایند آنچه بودید که شریک قرار میدادید غیر از خدا آنانرا گویند گم شدند از ما بلکه نبودیم که بخوانیم پیش از اینکه چیزي را
اینکه چنین بگمراهی وامیگذارد خدا کافران را اینکه براي آنستکه بودید خوشحال میشدید در زمین بناحق و براي آنستکه بودید
چنانکه نشاط داشتید
تفسیر
. ظاهرا اذا الاغلال متعلّق است بسوف یعلمون در آیه سابقه یعنی میدانند نتیجه سوء اعمال خودشان را وقتی که غلها در گردنهاشان
باشد و با زنجیرها کشیده شوند در کنار آب جوشانی که براي تشریفات ورودي آنها تهیه شده و بعدا هیزم آتش جهنم شوند و
ظاهرا و السلاسل عطف بر اغلال است و یسحبون حال است از آنها و محتمل است و السّلاسل مبتدا باشد و یسحبون خبر آن و در
هر حال کلمه بها که راجع بسلاسل است حذف شده چون با زنجیرها کشیده میشوند پس ملائکه غضب بآنها گویند کجایند آنانکه
شما براي خدا شریک قرار میدادید در دنیا و آنها جواب گویند ما گم کردیم آنها را یا اثري از آنها ظاهر نیست بلکه مانند آن است
حال ما که در دنیا ابدا عبادت نکرده باشیم چیزیرا چون بهیچ وجه خیري از آنها بما نمیرسد اینکه چنین خدا بحال گمراهی
وامیگذارد و سلب توفیق مینماید از کسانیکه از روي عناد و لجاج و تعصّب و تکبّر منکر آیات [ صفحه 540 ] الهی شدند که
معبودهاي خودشان را از دست داده و از عبادتشان ثمري نبردهاند و حال آنها گردیده مانند شخص متحیّري که اول اقرار میکند و
بعدا انکار مینماید چون بعضی گفتهاند واقعا میگویند ما در دنیا مشرك نبودیم یا چیزي را که مستحق عبادت باشد پرستش ننمودیم
و بنابر اینکه صدر و ذیل کلامشان خالی از تنافی و تشویش نیست چون اولا گفتند آنچه شریک قرار دادیم گم شدند از ما و ثانیا
گفتند ما آنها را در دنیا پرستش ننمودیم و اینکه خذلان و سلب توفیق الهی از آنها براي آن بود که خوشحال بودند در دنیا
بمخالفت پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و سرکشی از فرمان خدا و پرستش بتها و سرگرم بودند بعیش و نوش و نشاط و عشرت و
یادي از آخرت نمینمودند و براي مبالغه در توبیخ و ملامت در آیه اخیره عدول از غیبت بخطاب شده است و گفتهاند فرح اعم از
حق و باطل است لذا مقیّد بغیر حق شده و مرح مخصوص بباطل است و از بعضی روایات استفاده میشود که دشمنان ائمه اطهار هم
از مصادیق اینکه آیاتند و اینکه عذابها شامل حال آنها خواهد شد و چنانچه خداوند کسانیرا که تکذیب نمودند کتاب را مشرك و
کافر خوانده کسانی هم که تکذیب نمودند بیانات پیغمبر صلی اللّه علیه و اله را در تأویل کتاب مشرك و کافرند و بعضی مرح را
بفرح زیاد تفسیر نمودهاند.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 76 تا 80
صفحه 378 از 456
اشاره
ادخُلُوا أَبوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها فَبِئسَ مَثوَي المُتَکَبِّرِینَ [ 76 ] فَاصبِر إِن وَعدَ اللّه حَقٌّ فَإِمّا نُرِیَنَّکَ بَعضَ الَّذِي نَعِدُهُم أَو نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَینا
یُرجَعُونَ [ 77 ] وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن قَبلِکَ مِنهُم مَن قَصَصنا عَلَیکَ وَ مِنهُم مَن لَم نَقصُص عَلَیکَ وَ ما کانَ لِرَسُول أَن یَأتِیَ بِآیَۀٍ إِلاّ
بِإِذن اللّه فَإِذا جاءَ أَمرُ اللّه قُضِ یَ بِالحَق وَ خَسِرَ هُنالِکَ المُبطِلُونَ [ 78 ] اللّه الَّذِي جَعَلَ لَکُم الَأنعامَ لِتَرکَبُوا مِنها وَ مِنها تَأکُلُونَ [ 79 ] وَ
686- لَکُم فِیها مَنافِع وَ لِتَبلُغُوا عَلَیها حاجَۀً فِی صُدُورِکُم وَ عَلَیها وَ عَلَی الفُلک تُحمَلُونَ [ 80 ] -قرآن- 1
ترجمه
داخل شوید از درهاي جهنم جاودانیان در آن پس بد است جایگاه تکبر کنندگان پس صبر کن همانا وعده خدا حق است پس یا
مینمایانیم تو را برخی از آنچه وعده میدهیم بآنها یا میمیرانیم تو را پس بسوي ما بازگردانده میشوند و بتحقیق فرستادیم پیغمبرانی
پیش از تو بعضی از آنها کسانی هستند که خواندیم قصه ایشانرا بر تو و بعضی از آنها کسانی هستند که نخواندیم قصه ایشان را بر
تو [ صفحه 541 ] و روا نبود براي پیغمبري که بیاورد معجزي مگر بدستور خدا پس چون بیاید فرمان خدا حکم شود بحق و زیان
نمایند آنجا اهل باطل خدا است آنکه قرار داد براي شما چهارپایان را تا سوار شوید بعض آنها را و بعضی از آنها را بخورید و براي
شما در آنها منفعتها است و تا برسید بوسیله سوار شدن بر آنها بحاجتی که در دلهاي شما است و بر آنها و بر کشتی حمل کرده
میشوید
تفسیر
. خداوند متعال در روز قیامت بکفار سابق الذکر خطاب میفرماید که داخل شوید در جهنم از درهاي هفتگانه آن که هر یک
مخصوص بدستهاي است و قبلا بیان شده و بدانید که باید همیشه آنجا باشید و بد جایگاهی است آن براي اهل تکبر از عبادت خدا
و سرکشی از فرمان پیغمبر او یعنی بسیار سخت و ناگوار است توقف در آنجا و به پیغمبر خاتم در مقابل آزار و انکار آنها دستور
فرموده که صبر و بردباري فرماید و بداند که وعده عذاب خداوند آنها را حق و محقّق است و تخلّف پذیر نیست نهایت آنکه یا در
دنیا ارائه میدهد به پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم خواري و ذلّت و قتل و اسارت آنها را یا در آخرت با حضور آن حضرت آنها
را بجزاي کامل اعمالشان خواهد رسانید چون بازگشت تمام خلق بحکم او است و اینکه فرموده بعض آنچه وعده دادیم براي
آنست که عذاب کامل آنها در قیامت است که بر هر تقدیر باید بکفار برسد چه در دنیا معذّب شده باشند چه نشده باشند و خداوند
براي تسلیت خاطر پیغمبر اکرم از انکار و اصرار کفار بر کفر و آزار اشاره فرموده است بقصص انبیاء عظام و صدمات ایشان از
اقوامشان که پارهاي از آنها در قرآن ذکر شده و بیشتر ذکر نشده چون در خصال از ائمه اطهار نقل نموده که عدد ایشان یکصد و
بیست و چهار هزار بوده و در مجمع هشت هزار نیز نقل نموده که چهار هزار از بنی اسرائیل و چهار هزار از غیر آنها بودهاند و
معتمد قول اول است و بنا نبوده که پیغمبري بدلخواه خود یا قومش هر معجزهاي که بخواهد یا بخواهند بیاورد چون معجزه خلاف
جریان امور است بر وفق عادت و باید ضرورتی باشد که ایجاب کند آنرا و مصلحتی که اهم از مصلحت جریان امور عادي باشد و
خداوند مقدّر فرموده است بمقتضاي حکمت و مصلحت براي هر پیغمبري معجزي را که ثابت شود بر اهل انصاف نبوت او به آن نه
آنکه واگذار نموده [ صفحه 542 ] باشد جریان امور را باختیار کسانی تا بدلخواه خودشان هر روز چیز نو ظهور و خلاف عادتی
مشاهده نمایند یا از آن بهرهمند گردند و چون بیاید فرمان خداوند بعذاب کفار خواه در دنیا باشد خواه در آخرت حکم الهی بحق
صفحه 379 از 456
و صدق و عدل صادر گردد که نجات اهل حق و عذاب اهل باطل است و زیانی بالاتر از معذّب شدن بعذاب الهی و محروم شدن
از نعم نامتناهی نیست و خداوند انعام را که شتر و گاو و گوسفند باشد خلق فرموده براي استفاده بندگان از خود آنها بسواري و
خوردن گوشتشان نهایت آنکه استفاده از گوسفند منحصر بخوردن و استفاده از شتر اعم از خوردن و سواري است و استفاده از گاو
غالبا خوردن و احیانا سواري است و نیز از منافع حاصله از آنها مانند شیر و پشم و کرك و امثال آنها و براي رسیدن بندگان
باغراض و آمال خودشان بوسیله سواري یا بار نمودن بر آنها در سفرهاي تجارتی یا سیاحتی و فرموده بر بعضی انعام که شتر باشد و
بر کشتی خود و زنانتان و اطفال و اموالتان حمل کرده میشوید در صحرا و دریا و بعضی انعام در اینکه آیه را مخصوص بشتر
دانستهاند چون عرب آن را کشتی بیابان خوانده و اینجا با فلک ازدواج شده است و شتر است که واجد هر دو ثمر سواري و خوردن
است و فرد اکمل انعام و اینکه تذکّرات موجب تشکّر از نعم بیپایان خداوند منّان خواهد شد.
[ [سوره غافر [ 40 ]: آیات 81 تا 85
اشاره
وَ یُرِیکُم آیاتِه فَأَي آیات اللّه تُنکِرُونَ [ 81 ] أَ فَلَم یَسِیرُوا فِی الَأرض فَیَنظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَۀُ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم کانُوا أَکثَرَ مِنهُم وَ أَشَ دَّ
قُوَّةً وَ آثاراً فِی الَأرض فَما أَغنی عَنهُم ما کانُوا یَکسِبُونَ [ 82 ] فَلَمّا جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَیِّنات فَرِحُوا بِما عِندَهُم مِنَ العِلم وَ حاقَ بِهِم ما
کانُوا بِه یَستَهزِؤُنَ [ 83 ] فَلَمّا رَأَوا بَأسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّه وَحدَه وَ کَفَرنا بِما کُنّا بِه مُشرِکِینَ [ 84 ] فَلَم یَک یَنفَعُهُم إِیمانُهُم لَمّا رَأَوا بَأسَنا
652- سُنَّتَ اللّه الَّتِی قَد خَلَت فِی عِبادِه وَ خَسِرَ هُنالِکَ الکافِرُونَ [ 85 ] -قرآن- 1
ترجمه
و مینمایاند بشما نشانههاي خود را پس کدام یک از نشانههاي خدا را انکار میکنید آیا پس گردش نمیکنند در زمین پس بنگرند
چگونه بود انجام کار آنانکه بودند پیش از آنها بودند بیشتر از آنها و سختتر در توانائی و اثرهاي باقی در زمین پس کفایت نکرد
از آنها آنچه بودند کسب میکردند پس چون آمدند آنها را پیغمبرانشان با معجزات شاد شدند بآنچه بود نزد آنها از دانش و احاطه
نمود بآنها آنچه [ صفحه 543 ] بودند بآن استهزاء میکردند پس چون دیدند عذاب ما را گفتند گرویدیم بخدا بتنهائی و کافر شدیم
بآنچه بودیم بآن شرك آورندگان پس نبود که سود دهد آنها را گرویدنشان چون دیدند عذاب ما را بوده طریقه خدا که بتحقیق
گذشت در بندگانش و زیان کردند آنجا کافران
تفسیر
. خداوند متعال بعد از اشاره ببعضی از نعم خود که از آن جمله انعام بود و ذکر شد عمده آنها شتر است میفرماید و مینمایاند بشما
نشانههاي قدرت و رحمت خود را پس کدام یک از آنها را میتوانید منکر شوید قطع نظر از سایر آیات الهی که ذکر شده و میشود
همین شتر حیوان باین بزرگی و قوّت مسخّر شدنش براي انسان بطوریکه طفلی مهار او را بدست بگیرد و هر جا بخواهد ببرد چه
اندازه دلالت بر قدرت و رحمت خدا نسبت به بندگان دارد هر قدر شخص در نفس خود و زمین خدا فکر و سیر نماید شواهد و
دلائل توحید و علم و حکمت و قدرت و رحمت خداوند ظاهر گردد بقدریکه نمیتوان تعداد نمود از آن جمله آثار باقیه در راه شام
و یمن است براي اهل مکه در مسافرتهاشان بآن بلاد از ابنیه خرابه و قنوات و قصور و انهار بائره امم سالفه که دلالت دارد بر آنکه
صفحه 380 از 456
آنها بیشتر و قويتر بودند از اینها و در نتیجه مخالفت با پیغمبرانشان معذّب شدند و تمام عماراتشان ویران و زیر و زبر شد و هیچ
یک از آنوسائل ظاهري که آنها تهیه نموده بودند براي آسایش خودشان بحال آنها فائده نداشت و مانع از نزول عذاب خدا بر آنها
نشد و با آنکه وقتی انبیاء آمدند و ادلّه دالّه بر نبوت خود را اقامه نمودند از معجزات و شواهد صدقشان آنها بعلم و دانش خودشان
در امور دنیا از صناعت و فلاحت و تجارت مغرور شدند و فرحناك بودند بآن و لوازم تعیّش و کامرانی که براي خود تهیه نموده
بودند و انبیاء عظام را که از اوضاع آخرت و مفاسد تعیّشات دنیوي اخبار مینمودند و از عذاب الهی بیمشان میدادند استهزاء
میکردند و در نتیجه همان عذاب که مورد استهزاء آنها واقع شده بود احاطه نمود بر آنها بطوریکه راه فراري براي آنان باقی نماند و
همه بجزاي اعمال بدشان در دنیا رسیدند و چون شدّت عذاب خدا را مشاهده مینمودند اقرار بتوحید حق میکردند و از بتها بیزاري
میجستند ولی دیگر ایمان بحال آنها فائده نداشت چون از روي الجاء و ترس بود و چنین ایمانی قبول [ صفحه 544 ] نمیشود طریقه
مرضیّه الهیّه از قدیم بر اینکه جاري شده که ایمان اختیاري مبنی بر فکر و تأمل در آیات را میپذیرد نه ایمان اجباري مبنی بر ترس و
فرار از عذاب را و زیانی بالاتر از اینکه نیست که لذّات دنیوي و نعیم اخروي خودشان را از دست داده ببدنامی و عذاب دنیا و
آخرت گرفتار شدند در عیون از امام رضا علیه السّلام نقل نموده که پرسیدند چرا خداوند فرعون را غرق نمود با آنکه او ایمان
آورد و اقرار بتوحید خدا نمود فرمود براي آنکه ایمان آورد وقت دیدن عذاب و ایمان در چنین وقتی قبول نمیشود و اینکه حکم
الهی است که همیشه بوده و خواهد بود و باین دو آیه استشهاد فرمود و در کافی روایت نموده که در زمان متوکل عباسی مردي
نصرانی با زن مسلمانی زنا کرده بود او را آوردند حد بزنند مسلمان شد بعضی گفتند اسلام کفر و گناه او را از میان برد و بعضی
آراء دیگري اظهار داشتند و متوکل بحضرت هادي امام دهم علیه السّلام مراجعه نمود و آنحضرت مرقوم فرمود باید او را بزنند تا
بمیرد و سایرین منکر شدند و گفتند اینکه حکم دلیلی ندارد و ثانیا براي طلب دلیل بآنحضرت مراجعه شد و جوابی رسید که در آن
بعد از بسمله اینکه دو آیه نوشته شده بود و متوکل بدستور حضرت عمل نمود و آنمرد زانی را بقدري زدند که مرد در ثواب
الاعمال و مجمع از امام باقر علیه السّلام نقل نموده که هر کس سوره حم المؤمن را در هر شب بخواند خداوند گناهان گذشته و
آینده او را بیامرزد و او را موفق به تقوي و پرهیزکاري فرماید و آخرت او را بهتر از دنیا قرار دهد و از امام صادق علیه السّلام
روایت شده که حمها ریحانهاي قرآنند پس حمد و شکر نمائید خدا را بحفظ و تلاوت آنها و ثواب زیادي براي آن بیان فرموده
[ است و الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیدنا محمّد و آله الطاهرین. [ صفحه 545
سوره فصّلت
اشاره
70- پنجاه و چهار آیه مکیّه است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 33
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 1 تا 5
اشاره
37 حم [ 1] تَنزِیل مِنَ الرَّحمن الرَّحِیم [ 2] کِتاب فُصِّلَت آیاتُه قُرآناً عَرَبِیا لِقَوم یَعلَمُونَ [ 3] بَشِیراً وَ - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
191 وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّۀٍ مِمّا تَدعُونا إِلَیه وَ فِی آذانِنا وَقرٌ وَ مِن بَینِنا وَ بَینِکَ - نَذِیراً فَأَعرَضَ أَکثَرُهُم فَهُم لا یَسمَعُونَ [ 4] -قرآن- 1
148- حِجاب فَاعمَل إِنَّنا عامِلُونَ [ 5] -قرآن- 1
صفحه 381 از 456
ترجمه
اینکه فرستاده از خداوند بخشنده مهربان است کتابی است که مبیّن شده آیتهاي آن قرآنی عربی براي گروهی که میدانند مژده
دهنده و بیم دهنده پس روي گردانیدند بیشتر آنها پس آنان نمیشنوند و گفتند دلهاي ما در پوششهائی است از آنچه میخوانید ما را
بآن و در گوشهاي ما سنگینی است و از میانه ما و میانه تو پردهاي است پس بجا آور که مائیم بجا آورندگان
تفسیر
. بیانی راجع به حم خصوصا و فواتح السّور عموما بعمل آمد و تنزیل ظاهرا خبر مبتداء محذوف و بمعناي منزل است و فرق بین
رحمن و رحیم در اول کتاب ذکر شد و خلاصه مستفاد از آیات شریفه آنستکه اینکه قرآنیکه نازل شده از جانب خداوند بخشنده
روزي بر بندگان و بخشاینده گناهان آنان کتابی است که مبیّن شده است آیات آن براي تعیین وظائف بندگان از حلال و حرام و
عقاید و احکام و سنن و آداب و مواعظ و اخلاق و آنچه محتاج بآنند در اصلاح معاش و معاد مجموعهاي است بلسان عربی براي
گروهی که عارف بزبان تازي و واقف بجهات فصاحت و بلاغت و اعجاز آنند و میدانند که از جانب خدا است و براي بشارت
بنعیم جاودان و بیم از عذاب بیپایان نازل شده است پس اعراض نمودند و رو گردان شدند بیشتر اهل عربستان و آنها گوش شنوا
ندارند و صریحا اظهار داشتند که دلهاي ما درستر و پرده و پوششهائی است که آبی و مانع از قبول دعوت [ صفحه 546 ] تو است
بتوحید و نبوت و امامت و معاد و در گوشهاي ما ثقل و سنگینی است که سخنان تو را نمیشنویم و بنصایح و مواعظ تو اعتنا و
اعتماد نداریم و فاصله میان مسلک و مرام ما و تو زیاد است گویا حاجب و حاجزي که مانع از دیدار و استماع گفتار تو میشود در
بین ما است بهتر آنکه روابط ما مقطوع باشد و هر یک از دو طرف بوظائفی که براي خودمان تشخیص میدهیم عمل نمائیم یا هر
یک از دو طرف قواء خود را در ضدّیت و نابود نمودن دیگري صرف نمائیم تا غالب و مغلوب از یکدیگر ممتاز گردد و اینکه
نهایت عناد است.
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُکُم یُوحی إِلَی أَنَّما إِلهُکُم إِله واحِدٌ فَاستَقِیمُوا إِلَیه وَ استَغفِرُوه وَ وَیل لِلمُشرِکِینَ [ 6] الَّذِینَ لا یُؤتُونَ الزَّکاةَ وَ هُم
بِالآخِرَةِ هُم کافِرُونَ [ 7] إِن الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات لَهُم أَجرٌ غَیرُ مَمنُون [ 8] قُل أَ إِنَّکُم لَتَکفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الَأرضَ فِی یَومَینِ
وَ تَجعَلُونَ لَه أَنداداً ذلِکَ رَبُّ العالَمِینَ [ 9] وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ مِن فَوقِها وَ بارَكَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقواتَها فِی أَربَعَۀِ أَیّام سَواءً لِلسّائِلِینَ
581- 10 ] -قرآن- 1 ]
ترجمه
بگو جز اینکه نیست که من انسانی هستم مانند شما که وحی میشود بمن جز اینکه نیست که خداي شما خدائیست یگانه پس
مستقیم باشید بسوي او و آمرزش خواهید از او و واي بر شرك آورندگان که نمیدهند زکوة را و آنها بآخرت آنانند کافران همانا
آنانکه گرویدند و بجا آوردند کارهاي شایسته مر ایشان را است مزدي بدون منّت بگو آیا شما هر آینه کافر میشوید بآنکه آفرید
زمین را در دو روز و قرار میدهید براي او همتایانی آنست پروردگار جهانیان و قرار داد در آن کوههاي استواري از بالاي آن و
صفحه 382 از 456
برکت داد در آن و تقدیر نمود در آن خوردنیهاي آنرا در چهار روز مساوي براي خواهندگان
تفسیر
. خداوند متعال بعد از اعراض کفار و اظهار عناد که در آیات سابقه گوشزد شد به پیغمبر خود دستور فرموده که بفرماید من مأمور
نیستم شما را بقوّه قهریّه وادار بایمان نمایم تا مجبور بقبول آن شوید فقط وظیفه من آنستکه بشما بگویم منهم مانند شما انسانی
هستم که بمن وحی از جانب خدا میرسد جن و ملک نیستم که با شما سنخیّت نداشته باشم و شما را دعوت نمیکنم بامري که عقول
سلیمه و اسماع سالمه از تقبّل و تلقّی آن ابا و انزجار داشته باشند بلکه [ صفحه 547 ] دعوت میکنم شما را بتوحید و استقامت در
دین و اخلاص در نیّت و توبه از شرك و معاصی و طلب مغفرت و آمرزش از خداوند کریم رحیم پس واي بحال اهل شرك از
سختی عذاب آنها براي اهانتشان بخدا و عدولشان از حق بباطل آنانکه بسبب بخل از انفاق در راه خدا امساك مینمایند و از فرط
جهل و نادانی عالم آخرت و بعث و نشور را منکر میشوند قمی ره از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که فرمود آیا ممکن است
خداوند امر فرماید اهل شرك را بزکوة دادن با آنکه مشرك باشند چنانچه از اینکه آیه بنظر میرسد عرض شد بیان فرما مراد را
فرمود یعنی واي بحال کسانیکه شریک نمودند با امام اول غیر او را و بائمّه دیگر که بعد از او میآیند کافر شدند خدا اول مردم را
دعوت بایمان مینماید وقتی قبول نمودند مکلّف بفروع میفرماید و از إبن عباس ره نقل شده که مراد از ندادن زکوة پاك ننمودن
نفوس خودشان است از شرك بتوحید و فیض ره استدلال فرموده باین حدیث بر آنکه کفار مکلف باحکام شرعیه نیستند مادامیکه
باقی بر کفرند و دیگران استدلال نمودهاند باین آیه بر آنکه کفار مکلف بفروعند چنانچه مکلفند باصول و بنظر حقیر هیچ یک از
دو استدلال تمام نیست چون اینکه آیه در مکه قبل از وجوب زکوة نازل شده و در مقام ایجاب زکوة بر اهل شرك نیست بلکه در
مقام ملامت آنها است بر بخل و امساك چنانچه ذکر شد و فرمایش امام علیه السّلام در مقام تأویل آیه براي الزام اهل سنّت بقبول
معناي تأویلی است و آنکه تکلیف بفروع در رتبه تکلیف باصول نیست بلکه مؤخر از آنست نه آنکه کفار معاقب بفروع نیستند که
دعوي اجماع بربودن شده است و تحقیق امر مناسب با مقصود از اینکه تفسیر نیست و بعد از وعید کفار خداوند وعده داده است
باهل ایمان و اعمال صالحه که ایشانرا باجر و ثواب دائم بیپایان یا بدون منّت و آزار برساند و توبیخ فرموده است کفار را بر انکار
قدرت و کفران نعمت خداوندي که خلق فرموده است زمین پهناور را در امتدادیکه مساوي با دو شبانه روز باشد با آنکه قادر بود
خلق فرماید آنرا در یک لحظه براي آنکه مردم بدانند تأنّی و تأمل در امور لازم و عجله و شتاب خارج از صواب است و نباید با
اقرار بوجود چنین صانع حکیمی کسانی بتهاي بیشعور را معبود خود قرار دهند پروردگار جهانیان باید چنین قدرتی داشته باشد نه
عاجز و ناتوان باشد [ صفحه 548 ] و قرار داد در زمین کوههاي بلند ثابت و راسخی را براي استحکام آن و آنها را بالاي آن قرار داد
براي تشکیل مناظر زیبا و نموّ اشجار و جریان انهار با صوت فرح- افزا از آبشار و استخراج معادن آنها بسهولت و سایر منافع که
برکات آن پیوسته باهل زمین و حیوانات آن رسیده و میرسد و مقدر فرمود ارزاق بندگان را در زمین بقدر حاجت و لزوم عشرت و
رواج تجارت در هر سرزمینی باقتضاء حکمت و مصلحت در مدت دو شبانه روز که جمعا چهار شبانه روز میشود و اینکه خداوند
فرموده در چهار روز و نفرموده جمعا براي آنستکه معمولا میگویند از طهران در دو روز رفتم مثلا تا قم و در چهار روز رفتم تا
اصفهان در صورتی که دو روز اول داخل در چهار روز و مراد جمعا است اینکه بیان مفسرین ظاهري است ولی قمی ره که معمولا
تفسیر را از صادقین علیهما السلام اخذ مینماید فرموده مراد از دو روز دو وقت است ابتداء خلق و انقضاء آن و مراد از برکت دادن و
تقدیر روزيها در چهار روز چهار وقت است از اوقات سال که زمستان و بهار و تابستان و پائیز باشد که در سه ماه اول بواسطه برف
و باران و باد زمین مستعد میشود و در سه ماه دوم گیاه میروید و اشجار بثمر میرسد و زمین سبز و خرم میگردد و در سه ماه بعد
میوهها میرسد و زراعات بدست میآید و در سه ماه اخیر تکمیل و تتمیم منافع آن میشود و اگر تمام سال بیک منوال باشد اینکه فوائد
صفحه 383 از 456
و کمالات حاصل نمیگردد و اینکه تقدیرات در ایصال روزي بروزي خواران براي آنها بطور مساوي و عدالت شده که هر کس
بلسان حال یا مقال سؤال از روزي نماید آنچه مقدر شده باو برسد اعم از انسان و حیوان اهلی و وحشی و غیرها و بعضی سواء
للسّائلین را بمساوي بودن ایام اربعه در مقدار براي سؤال کنندگان از مدت خلقت زمین و ما فیها تفسیر نمودهاند و در سوره اعراف
ذیل آیه إِن رَبَّکُم اللّه الَّذِي خَلَقَ السَّماوات وَ الأَرضَ فِی سِتَّۀِ أَیّام گذشت آنچه نافع در اینمقام است و سواء برفع و جرّ نیز قرائت
[ 740 [ صفحه 549 - شده است. -قرآن- 651
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 11 تا 15
اشاره
ثُم استَوي إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخان فَقالَ لَها وَ لِلأَرض ائتِیا طَوعاً أَو کَرهاً قالَتا أَتَینا طائِعِینَ [ 11 ] فَقَضاهُن سَبعَ سَماوات فِی یَومَین وَ
أَوحی فِی کُل سَماءٍ أَمرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصابِیحَ وَ حِفظاً ذلِکَ تَقدِیرُ العَزِیزِ العَلِیم [ 12 ] فَإِن أَعرَضُوا فَقُل أَنذَرتُکُم صاعِقَۀً مِثلَ
صاعِقَۀِ عادٍ وَ ثَمُودَ [ 13 ] إِذ جاءَتهُم الرُّسُل مِن بَین أَیدِیهِم وَ مِن خَلفِهِم أَلاّ تَعبُدُوا إِلاَّ اللّهَ قالُوا لَو شاءَ رَبُّنا لَأَنزَلَ مَلائِکَ ۀً فَإِنّا بِما
أُرسِلتُم بِه کافِرُونَ [ 14 ] فَأَمّا عادٌ فَاستَکبَرُوا فِی الَأرض بِغَیرِ الحَق وَ قالُوا مَن أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً أَ وَ لَم یَرَوا أَن اللّهَ الَّذِي خَلَقَهُم هُوَ أَشَدُّ مِنهُم
796- قُوَّةً وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجحَدُونَ [ 15 ] -قرآن- 1
ترجمه
پس متوجه شد مستقیما بسوي آسمان و آن دودي بود پس گفت مر آنرا و زمین را که بیائید خواه یا ناخواه گفتند آمدیم فرمان
برداران پس مقرّر فرمود آنها را هفت آسمان در دو روز و وحی نمود در هر آسمانی کار آنرا و آراسته نمودیم آسمان نزدیکتر را
بچراغها و براي نگهداري اینکه است مقدر نمودن خداوند ارجمند دانا پس اگر روي گردانیدند پس بگو میترسانم شما را از صاعقه
آسمانی مانند صاعقه قوم عاد و ثمود هنگامیکه آمدند آنها را پیغمبرانی از پیش روي آنها و از پشت سرشان که نپرستید مگر خدا
را گفتند اگر خواسته بود پروردگار ما هر آینه فرستاده بود ملائکه را پس همانا ما بآنچه فرستاده شدید بآن کافرانیم پس اما عاد
پس سرکشی کردند در زمین بناحق و گفتند کیست افزونتر از ما در توانائی آیا ندیدند آنکه خدائی که آفرید آنها را او است
زیادتر از آنها در توانائی و بودند که آیتهاي ما را انکار میکردند
تفسیر
. خداوند متعال بعد از اتمام خلق زمین و کوهها و تقدیر روزیهاي آن توجه مستقیم و کامل فرمود بجانب آسمان که آنوقت دود یا
بخار شبیه بدودي بود که از کوهها یا دریاهاي زمین برخاسته و فضاي محیط بآن را تاریک نموده بود پس بلسان قدرت و جنبه
سلطنت بآسمان و زمین فرمود بیائید در تحت نفوذ اراده و مشیّت من خواه یا ناخواه چون تمکّن ندارید از خودتان که از تدبیر من
بیرون باشید و آن دو بلسان حال یا مقال مناسب با احوال خودشان عرضه داشتند آمدیم با انقیاد و اطاعت ذاتی و طبعی خودمان و
موجوداتمان و باین مناسبت از آن دو بجمع ذوي العقول تعبیر شده و اینکه در واقع مثلی است براي قدرت و سلطنت الهیه بر آسمان
و زمین و موجودات آن دو و اجابت و اطاعت ذاتی و طبعی آنها از او مانند کن فیکون که مکرّر ذکر شده مراد امر تکوینی و
اطاعت ذاتی است و قمی ره از حضرت رضا علیه السّلام نقل نموده که پرسیدند از کسیکه با خدا سخن گفت غیر از جن و انس
صفحه 384 از 456
فرمود آسمان و زمین است در قول خداوند ائتِیا طَوعاً أَو کَرهاً قالَتا أَتَینا طائِعِینَ پس مرتّب شد بر امر تکوینی خداوند وجود هفت -
1078 [ صفحه 550 ] آسمان و پیدایش آنها در امتدادي که مساوي بود با دو شبانه روز و قمی ره فرموده یعنی در دو - قرآن- 1028
وقت ابتداء بخلق و انقضاء آن و حکمت تجاوز مدّت از یک لحظه با قدرت خداوند بخلق نمودن بدون مدت همانستکه در آیات
سابقه ذکر و اخیرا حواله بسوره اعراف شد و تعلیم فرمود خداوند حرکات هر آسمانی را با نظم معیّن بآنها و آنچه را که مقتضی و
مصلحت بود که از قبل وجود و افعال آنها اختیارا یا طبعا بارز گردد یا اهل آنها متصدّي صدور آن گردند خلاصه آنکه انتظام تمام
امور لازمه آسمانها و اهلش بالهام الهی انجام یافت و خدا زینت داد آسمان نزدیکتر بزمین را که مشهود اهل جهان است بزینت
ستارگانی که در هر جا قرار دارند مانند چراغهاي درخشانی در آن آسمان جلوهگرند و براي حفظ آسمانها از مداخله شیاطین
وجود آنها لازم است و از فوائد مرتّبه بر وجود آنها است ایمنی اهل سماوات از آفات چون قریب باین معنی در اکمال از پیغمبر
صلی اللّه علیه و اله روایت شده که ستارگان امانند براي اهل آسمانها چنانچه اهل بیت من امانند از براي اهل زمین آنچه ذکر شد
مقدّر و صنع محکم خداوند ارجمند قدیر علیم است و بتها هیچ کاره و فاقد حیات و شعورند پس نباید از عبادت خدا بعبادت آنها
پرداخت و بعد از بیان اینهمه دلائل توحید باز اگر قریش و سایر اهل شرك مکه اعراض نمودند از ذکر خدا و اقرار بتوحید و نبوت
و امامت و معاد بگو بترسید از آنکه صاعقه و آتش سوزانی از آسمان نازل شود و مانند قوم عاد و ثمود که منازل و پران آنها را در
مسافرتهاي خودتان بشام و یمن مشاهده مینمائید شما را بسوزاند چنانچه سوزاند آنها را وقتی که آمدند پیغمبران خدا قبل از وجود
آنها و بعد از آن یا براي اصلاح امور دنیا و آخرت آنها یا از اطراف و جوانب آنان نزدشان و دعوت نمودند آنها را بتوحید و نفی
شرك و آنها گفتند اگر خدا میخواست ما را دعوت بتوحید نماید و ما دست از بتپرستی برداریم ملائکه را برسالت نزد ما
میفرستاد نه بشري را که مانند ما باشد در خوردن و آشامیدن و سایر امور پس ما بآنچه شما مدّعی هستید که از جانب خدا
آوردهاید از توحید و غیره کافر و منکریم و معترف بفضیلتی براي شما بر خودمان نیستیم و بعد از اینکه اجمال از قصه عاد و ثمود
خداوند اشاره بتفصیل احوال آن دو قوم فرمود که اما [ صفحه 551 ] قوم عاد تکبر و سرکشی کردند از امر پیغمبرشان و بر اهل زمین
تفرعن و تبختر نمودند با آنکه استحقاق نداشتند و گفتند کیست که از ما قويتر و رشیدتر باشد چون گفتهاند بسیار تنومند و قوي
پنجه بودند که سنگهاي بزرگ را با دست از کوه میکندند خدا میفرماید آیا ندانستند و بچشم دل ندیدند که خالق آنها که اینکه
قوّت را بآنها داده اقوي از آنها است و بقدرت خود میتواند آنها را در آنی نیست و نابود نماید لذا منکر آیات و دلائل توحید ما
شدند و از اوامر ما سرپیچی کردند و بقیه احوال آنها و قوم ثمود در آیات آتیه بیان خواهد شد انشاء اللّه تعالی.
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 16 تا 20
اشاره
فَأَرسَلنا عَلَیهِم رِیحاً صَرصَ راً فِی أَیّام نَحِسات لِنُذِیقَهُم عَذابَ الخِزي فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ لَعَذاب الآخِرَةِ أَخزي وَ هُم لا یُن َ ص رُونَ [ 16 ] وَ
أَمّا ثَمُودُ فَهَدَیناهُم فَاستَحَبُّوا العَمی عَلَی الهُدي فَأَخَذَتهُم صاعِقَۀُ العَذاب الهُون بِما کانُوا یَکسِبُونَ [ 17 ] وَ نَجَّینَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا
یَتَّقُونَ [ 18 ] وَ یَومَ یُحشَرُ أَعداءُ اللّه إِلَی النّارِ فَهُم یُوزَعُونَ [ 19 ] حَتّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیهِم سَمعُهُم وَ أَبصارُهُم وَ جُلُودُهُم بِما کانُوا
551- یَعمَلُونَ [ 20 ] -قرآن- 1
ترجمه
پس فرستادیم بر آنها باد سرد موحشی در روزهاي شومی تا بچشانیمشان عذاب خواري را در زندگانی دنیا و هر آینه عذاب آخرت
صفحه 385 از 456
خوار کنندهتر است و آنها یاري نمیشوند و اما ثمود پس هدایت کردیمشان پس اختیار کردند کوري را بر هدایت پس گرفت آنها
را صاعقه عذاب خواري بسبب آنچه بودند کسب میکردند و نجات دادیم آنانرا که ایمان آوردند و بودند که پرهیز میکردند و روز
که برانگیخته شوند دشمنان خدا بسوي آتش پس آنها بازداشته میشوند تا چون آیند آنرا گواهی دهد بر آنها گوشهاشان و
چشمهاشان و پوستهاشان بآنچه که میکردند
تفسیر
. خداوند متعال قوم عاد را که در سوره اعراف و هود علیه السّلام پیغمبر آنها شمّهاي از احوالشان ذکر شد بعد از مخالفت با
آنحضرت در هشت روز و هفت شب که گفتهاند از چهار شنبه اول دهه آخر شوال بوده تا چهار شنبه آخر ماه معذّب فرمود بباد
بسیار سرد وحشت آوري که گفتهاند مانند آتش از شدّت برودت میسوزاند آنها را و از ترس بیهوش میشدند لذا در آیات سابقه
صاعقه بر آن اطلاق [ صفحه 552 ] شده و اینکه براي آن بود که بآنها بچشاند عذاب خواري و مذلّت را در دنیا براي تکبّر و غروري
که از قوّت خود پیدا کرده بودند و عذاب آخرتشان بمراتب شدیدتر و رسوائی و مذلّت آنها در آنجا بیشتر خواهد بود و کسی
قدرت ندارد که آنها را یاري نماید و از عذاب برهاند و نحسات ظاهرا جمع نحسه است چون آن ایام نحس و شوم بود براي آنها و
نحسات بسکون حاء نیز قرائت شده است و اما قوم ثمود خداوند آنها را بتوسط حضرت صالح هدایت بمعارف حقّه فرمود ولی آنها
اختیار نمودند کوري و ضلالت را بر بینائی و هدایت و نپذیرفتند نصایح و مواعظ آنحضرت را و بشرحی که در سور سابقه مکرّر
ذکر شده مخالفت نمودند و خداوند آنها را بصاعقه و صیحه آسمانی معذّب و هلاك فرمود و توصیف عذاب بهون براي مبالغه در
خوار نمودن آنست و گفتهاند هر عذاب موحشی را صاعقه گویند براي آنکه هر کس بشنود بیهوش میشود ولی بیشتر صاعقه در
عرف بر آتش سوزان آسمانی اطلاق میشود و در هر حال عذابشان در نتیجه اعمال بدو کسب خودشان بود و خداوند اهل ایمان و
تقوي را از هر قومی نجات داد از عذاب و سر بلند و عزیز فرمود در دنیا و آخرت و در نعمت ابدي کامران میباشند و در روز قیامت
که دشمنان خدا و کفار محشور میشوند پیش آهنگهاي آنها در کنار جهنم توقیف میشوند تا عقب ماندگان برسند و چون همگی
در کنار آتش جمع شدند و رسیدند بآن با آنکه منکرند اعمال خودشان را گوشها و چشمها و سایر اعضاء و جوارح آنها را خداوند
بسخن میآورد و هر یک اداء شهادت بر اعمال ناروائی که از آن بتوسط اراده صاحبش سر زده مینماید مثلا گوش میگوید من
استماع غنا نمودم چشم میگوید بنامحرم نظر کردم دست میگوید سرقت نمودم پا میگوید در پی حرام رفتم عورت میگوید زنا کردم
یا دادم چنانچه از امام صادق علیه السّلام نقل شده و بعضی گفتهاند آثاري از آنها بروز میکند که معلوم میشود مرتکب آن گناهان
شدهاند مانند اثریکه ظاهر میشود در چشم از بیخوابی شب و در هر حال رسوا و محکوم میشوند و بنابر اینکه مراد از جلود اعضاء و
جوارحند و در بعضی روایات بفروج تفسیر شده است و کلمه ما در اذا ما جاءوها زائده است براي تأکید اتصال شهادت بحضور
یعنی تا حاضر شدند فورا اعضاء و جوارح شهادت خود را اداء مینمایند [ صفحه 553 ] بدون آنکه از آنها استشهاد شود و سمع بر
مفرد و جمع اطلاق میشود و اینجا بقرینه ابصار و جلود مراد جمع است.
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
وَ قالُوا لِجُلُودِهِم لِمَ شَ هِدتُم عَلَینا قالُوا أَنطَقَنَا اللّه الَّذِي أَنطَقَ کُل شَیءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیه تُرجَعُونَ [ 21 ] وَ ما کُنتُم تَستَتِرُونَ
أَن یَشهَدَ عَلَیکُم سَمعُکُم وَ لا أَبصارُکُم وَ لا جُلُودُکُم وَ لکِن ظَنَنتُم أَن اللّهَ لا یَعلَم کَثِیراً مِمّا تَعمَلُونَ [ 22 ] وَ ذلِکُم ظَنُّکُم الَّذِي ظَنَنتُم
صفحه 386 از 456
بِرَبِّکُم أَرداکُم فَأَصبَحتُم مِنَ الخاسِرِینَ [ 23 ] فَإِن یَصبِرُوا فَالنّارُ مَثويً لَهُم وَ إِن یَستَعتِبُوا فَما هُم مِنَ المُعتَبِینَ [ 24 ] وَ قَیَّضنا لَهُم قُرَناءَ
- [ فَزَیَّنُوا لَهُم ما بَینَ أَیدِیهِم وَ ما خَلفَهُم وَ حَق عَلَیهِم القَول فِی أُمَم قَد خَلَت مِن قَبلِهِم مِنَ الجِن وَ الإِنس إِنَّهُم کانُوا خاسِرِینَ [ 25
756- قرآن- 1
ترجمه
و گویند به پوستهاي خود چرا گواهی دادید بر ما گویند بسخن آورد ما را خدائی که بسخن آورد همه چیز را و او آفرید شما را
نخستین بار و بسوي او بازگردانده میشوید و نبودید که پنهان نمائید از آنکه گواهی دهد بر شما گوشهاتان و نه چشمهاتان و نه
پوستهاتان ولی گمان کردید که خدا نمیداند بسیاري از آنچه را که میکنید و اینکه گمان شما است که گمان بردید بپروردگارتان
هلاك کرد شما را پس گردیدید از زیانکاران پس اگر شکیبائی نمایند پس آتش جایگاه آنها است و اگر طلب خوشنودي خدا
کنند پس نیستند آنها از اجابت شدگان و مقدّر نمودیم براي آنها همنشینانی پس آرایش دادند براي آنها آنچه را پیش روي آنها
است و آنچه پشت سرشان است و سزاوار شد بر آنها فرمان عذاب در شمار امّتهائی که بتحقیق گذشتند پیش از آنها از جن و انس
همانا آنها بودند زیانکاران
تفسیر
کفار و فجّار سابق الذکر که اعضاء و جوارح آنها بر گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها میگویند شما که اعضاء بدن مائید و
در معصیت فرمان برداري از ما مینمودید چه شد که حال بر ما اداء شهادت نمودید آنها جواب گویند آن خداوندي که هر
گویندهئی را گویا کرده ما را گویا کرد و بنطق آورد و گر نه ما که گویا نبودیم و او شما را در بدو امر خلق فرمود و اینک بسوي
او و حکم او است بازگشت شما و چارهاي جز رضا بقضاي او ندارید و بعضی گفتهاند کلام اعضاء تا کل شیء ختم شده و از هو
خلقکم مستقلّا کلام [ صفحه 554 ] خداوند است که بکفار و فجّار میفرماید و بعدا فرموده و نبودید شما در دنیا که بتوانید پنهان
نمائید اعمال خود را بطوریکه آگاه نشوند از آنها اعضاء و جوارحتان و امروز بر شما گواهی ندهند چون بوسیله آنها مرتکب
معاصی میشدید ولی گمان میکردید که خدا از بسیاري از اعمال شما آگاه نیست با آنکه او از رگ گردن بشما نزدیکتر است و از
خود شما بحال شما آگاهتر میباشد و در چند روایت جلود بفروج تفسیر شده و باز خداوند میفرماید و همین گمان بد که ناشی از
بیمعرفتی بود و شما بخدا داشتید که تصوّر مینمودید میشود امري را از او مخفی نمود هلاك کرد شما را که در دنیا و آخرت
زیانکار شدید چون مایه ترقّی و تعالی را از دست دادید و بدرکات جحیم نازل شدید حال دیگر کار شما چاره ندارد اگر صبر و
شکیبائی نمائید بر عذاب دوزخ آتش جایگاه ابدي شما خواهد بود و اگر در طلب رضا و خشنودي خداوند و عفو از تقصیرات
خودتان جزع و فزع نمائید ابدا بجائی نخواهد رسید و نمیتوانید تحصیل نمائید آنرا و التماس شما باجابت نخواهد رسید خلاصه
آنکه چارهئی جز سوختن و ساختن ندارید و در مجمع از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که فرمود سزاوار است براي مؤمن که
بترسد از خدا مانند کسیکه مشرف بآتش است و امیدوار باشد باو مانند کسیکه از اهل بهشت است خداوند فرموده ذلِکُم ظَنُّکُمُ
الَّذِي ظَنَنتُم بِرَبِّکُم تا آخر آیه و بعدا فرمود خداوند نزد گمان بنده خود است اگر خیر است خیر و اگر شرّ است شر و قریب باین
معنی از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله نیز نقل شده است و اخیرا خداوند سبب کفر و عصیان آنها را ذکر فرموده باین تقریب که ما براي
آنها بجاي مردمان صالح همنشینان و رفقاء و قرنائی مقدر نمودیم بسوء اختیار خودشان از شیاطین جنّی و انسی که با آنها بنشینند و
مصاحبت و مؤانست کنند و زخارف دنیا را در نظر آنها جلوه دهند و امر آخرت را موهون و سست و بیاساس ارائه نمایند و گویند
صفحه 387 از 456
خداوند داعی بر عذاب بندگان ندارد یا اصلا بعد از مرگ خبري نیست و امثال اینکه مهملات که در کسانیکه خداوند آنها را بحال
خودشان واگذار نموده و با آنها کمک نمیکند مؤثر میشود و سزاوار بلکه واجب میگردد بر آنها وعده عذاب خداوند و در زمره
1351 [ صفحه 555 ] شدند و بوعده عذاب الهی معذب - اقوامیکه قبل از آنها بودند و مانند آنان مرتکب معاصی -قرآن- 1302
گشتند از جن و انس محسوب میگردند و در خسران دنیا و آخرت و زیانکاري در دو سراي با آنها شریک خواهند بود و بعضی
زینت ما بین ایدي را بگناهان فعلی و ما خلف را بمئالی از قبیل بدعت و سنّت سیّئه تفسیر نمودهاند.
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسمَعُوا لِهذَا القُرآن وَ الغَوا فِیه لَعَلَّکُم تَغلِبُونَ [ 26 ] فَلَنُذِیقَن الَّذِینَ کَفَرُوا عَذاباً شَدِیداً وَ لَنَجزِیَنَّهُم أَسوَأَ الَّذِي
کانُوا یَعمَلُونَ [ 27 ] ذلِکَ جَزاءُ أَعداءِ اللّه النّارُ لَهُم فِیها دارُ الخُلدِ جَزاءً بِما کانُوا بِآیاتِنا یَجحَ دُونَ [ 28 ] وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا
الَّذَین أَضَ لّانا مِنَ الجِن وَ الإِنس نَجعَلهُما تَحتَ أَقدامِنا لِیَکُونا مِنَ الَأسفَلِینَ [ 29 ] إِن الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللّه ثُم استَقامُوا تَتَنَزَّل عَلَیهِمُ
671- المَلائِکَۀُ أَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ أَبشِرُوا بِالجَنَّۀِ الَّتِی کُنتُم تُوعَدُونَ [ 30 ] -قرآن- 1
ترجمه
و گفتند آنها که کافر شدند گوش ندهید به اینکه قرآن و بیهوده گوئی کنید در میان آن شاید شما غالب شوید پس هر آینه
میچشانیم البته بآنان که کافر شدند عذاب سختی را و هر آینه جزا دهیمشان بدترین جزاي آنچه بودند که بجا میآوردند اینکه
جزاي دشمنان خدا است که آتش است براي آنها در آن جاي اقامت همیشگی است بپاداش آنچه بودند که آیتهاي ما را انکار
میکردند و گفتند آنها که کافر شدند پروردگارا بنما بما آن دو کس را که گمراه کردند ما را از جن و انس تا قرار دهیم آن دو را
زیر قدمهامان تا باشند از پستترین کسان همانا آنانکه گفتند پروردگار ما خدا است پس ایستادگی کردند نازل میشوند برایشان
ملائکه که مترسید و اندوهگین مشوید و مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده میشدید
تفسیر
. کفار قریش وقتی میدیدند پیغمبر صلی اللّه علیه و اله با آن لحن دلربا و صوت جانفزا تلاوت قرآن میفرماید بطوریکه قلوب صافیه
مجذوب و مرعوب و طالب حق و معرض از باطل میگردند برفقا و اتباع خودشان میگفتند گوش ندهید بآن و سخنان بیهوده و
لغوي از نظم و نثر و غیرها بر سبیل استهزاء و سخریه داخل کنید در قرآن تا رونق تلاوت آن کاسته شود و از تأثیر بیفتد شاید شما
غالب شوید بر او و نگذارید رسوم شما را از بین ببرد و ظاهرا اینکه وقتی بوده که از معارضه با قرآن عاجز شده بودند و از راه هو و
جنجال میخواستند مبارزه نمایند ولی [ صفحه 556 ] بعضی و الغوافیه را بمعارضه با قرآن بخرافات از قصص و حکایات تفسیر
نمودهاند و قمی ره فرموده یعنی بگردانید آنرا سخریه و لغو در هر حال خداوند میفرماید پس میچشانیم بطور حتم بآنان که کافر
شدند عذاب شدیدي را در دنیا بکشتن و اسیر و ذلیل نمودن یا در آخرت بدخول در جهنم و البته مجازات مینمائیم آنها را ببدترین
جزا بر بدترین اعمال آنها که کفر و شرك و استهزاء بخدا و پیغمبر است اینکه بدترین جزا جزاي دشمنان خدا است که آتش جهنم
است و براي آنها در آن آتش خانه و مقرّ همیشگی است بپاداش انکارشان آیات الهیه را با عجز از معارضه و علم به بودن آن از
صفحه 388 از 456
جانب خداوند و در آن مقرّ دائمی که در آتش براي آنها است از خداوند میخواهند که بآنان بنمایاند ابلیس ابلیسها و قابیل پسر
آدم علیه السّلام را که آن دو نفر از جن و انس معصیت خدا را در زمین بدعتگذاري نمودند چنانچه از امیر المؤمنین در مجمع
نقل نموده و فرموده بعضی گفتهاند مراد کسانی هستند که موجب گمراهی شدند از جنس جن و انس نه دو شخص معیّن و از
بعضی روایات استفاده میشود که آیه شامل است کسانی را که موجب گمراهی خلق شدند در غصب مقام خلافت از جن و انس و
در هر حال مقصود آنها از شناختن آن دو نفر معیّن یا دو جنس مضل از جن و انس آنستکه آن دو را در زیر پاي خودشان لگدمال
نمایند و بقعر جهنم برسانند تا انتقام خودشان را از آن دو کشیده باشند و بعذاب سختتري از عذاب خودشان گرفتار کرده باشند و
باسفل السافلین رسانده باشند در جاي و مکان و ذلّت و هوان اینکه حال کفار و فجار و مخالفان انبیاء و اولیاء است ولی اهل توحید
و استقامت در دین و ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین بمقتضاي روایات عدیده در وقت جان دادن نازل میشوند بر ایشان
ملائکه رحمت و میگویند نترسید از آتیه خودتان و محزون نباشید بر گذشته و آنچه از شما فوت شده از ثواب و باقی مانده از
اعقاب و بدانید که ثبات قدم شما در دین و ولایت ائمه طاهرین تمام امور سابقه و لاحقه شما را کفایت و اصلاح نموده و خواهد
نمود و بشارت باد بر شما بدخول در بهشت و نعیم جاودانی آن که در دنیا بتوسط انبیاء و اولیاء بشما وعده داده میشد و شمهاي از
[ اینکه مقال در آیات آتیه بیاید انشاء اللّه تعالی. [ صفحه 557
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 31 تا 35
اشاره
نَحن أَولِیاؤُکُم فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ فِی الآخِرَةِ وَ لَکُم فِیها ما تَشتَهِی أَنفُسُکُم وَ لَکُم فِیها ما تَدَّعُونَ [ 31 ] نُزُلًا مِن غَفُورٍ رَحِیم [ 32 ] وَ مَن
أَحسَن قَولاً مِمَّن دَعا إِلَی اللّه وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ المُسلِمِینَ [ 33 ] وَ لا تَستَوِي الحَسَنَۀُ وَ لا السَّیِّئَۀُ ادفَع بِالَّتِی هِیَ أَحسَن فَإِذَا
539- الَّذِي بَینَکَ وَ بَینَه عَداوَةٌ کَأَنَّه وَلِیٌّ حَمِیم [ 34 ] وَ ما یُلَقّاها إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظِیم [ 35 ] -قرآن- 1
ترجمه
مائیم دوستان شما در زندگانی دنیا و در آخرت و براي شما است در آن آنچه دلخواه شما باشد و براي شما است در آن آنچه تمنّا
نمائید با آنکه آن تشریفات ورودي است از خداي آمرزنده مهربان و کیست نیکوتر در سخن از کسیکه خواند بسوي خدا و
کردکار شایسته و گفت همانا من از منقادانم و یکسان نیست خوبی و بدي دفع کن بآنچه آن بهتر است پس آنگاه کسی که میانه
تو و او دشمنی است گوئی او دوستی است خویشاوند و دارا نشوند آن را مگر آنان که صبر کردند و دارا نشود آن را جز صاحب
بهره بزرگ
تفسیر
. ملائکه سابق الذکر که در وقت مرگ بر کسانیکه ثابت قدم در ایمان بودند براي رفع خوف و حزن و بشارت ببهشت نازل میشوند
بایشان می- گویند ما در دنیا دوستان شما بودیم که شما را از شرّ شیطان حفظ مینمودیم و اینک هم با شما هستیم تا براي شما آنچه
را دلخواه شما باشد آماده نمائیم و بدانید که شما در اینکه عالم بتمام آرزوهاتان خواهید رسید و اینکه نعمتها که بشما و اصل
میشود که مانند تشریفات ورودي مهمان است مربوط بما نیست همه از طرف خداوند آمرزنده مهربان است که براي اکرام و اعظام
صفحه 389 از 456
شما فرستاده شده گواراي وجود باد و خدا میفرماید و که بهتر باشد از جهت گفتار از کسیکه دعوت نمود مردم را بسوي خدا و بجا
آورد عمل شایسته را در بین خود و خداي خود و اقرار نمود با سلام و انقیاد و تسلیم در برابر اوامر الهی چون معلوم است کسی بهتر
از چنین کس نیست که عیاشی ره نقل نموده او علی علیه السّلام است و بعضی گفتهاند مراد پیغمبر صلی اللّه علیه و اله است که
مانند حضرت ابراهیم که فرمود و انا اوّل المسلمین اقرار باسلام و انقیاد در برابر اوامر الهی نمود ولی بیشتر بر حسب ظاهر فرمودهاند
مراد آن حضرت و تمام ائمه و دعاة الی اللّه میباشند و در مجمع از امام باقر علیه السّلام نقل نموده در ذیل آیه اول که یعنی ما
دوستان شما هستیم در دنیا که حفظ میکنیم شما [ صفحه 558 ] را در آن و نزد مرگ و در آخرت و قمی ره از امام صادق علیه
السّلام نقل نموده که فرمود نمیمیرد هیچ کس که دوست ما و دشمن دشمنان ما باشد مگر آنکه پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم و
امیر المؤمنین و حسنین علیهم السّلام ببالین او حاضر میشوند و بشارت باو میدهند و در تفسیر امام علیه السّلام حدیث مف ّ ص لی از
پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم نقل فرموده که خلاصهاش آنست که همان ملک الموت که براي قبض روح بنده مؤمن دوازده
امامی حاضر میشود تمام دلتنگی و نگرانی و تشویش او را از فقد مال و مفارقت عیال و نرسیدن بآمال و غیرها به ارائه دادن مقامات
و نعم اخروي و رفقاي بهتر و برتر او را در آن عالم باو از او برطرف مینماید بطوریکه دیگر هیچ حزنی از گذشته ندارد و هیچ
ترسی از آینده براي او باقی نمیماند و با کمال دلخوشی و اطمینان خاطر در سایه پیغمبر صلی اللّه علیه و اله و امیر المؤمنین علیه
السّلام و اولاد طاهرین آن دو جایگزین خواهد شد بشرط آنکه استقامت خود را در محبّت بآن خاندان معظّم تا آخر عمر حفظ
کرده باشد و نیز خداوند براي دلگرمی رسول اکرم بدعوت میفرماید و مساوي نیست رفتار و گفتار خوب با رفتار و گفتار بد در
آثار دنیوي و پاداش اخروي تو باید دفاع نمائی از رفتار و گفتار بد کفار برفتار و گفتار خوب خود اگر احسن مجرّد از معناي
تفضیل باشد و الّا ببهتر وجهی که ممکن باشد دفع آن از وجوه خیر یعنی در مقابل اذیت و آزار و گفتار ناهنجار آنها باید صبر و
سکون و مدارا و معارضه بخوبی و احسان نمائی و بکلمات ملاطفت آمیز دل آنها را بدست آوري و چون چنین کنی آن کس که
میان تو و او دشمنی و عداوت است مانند دوست و خویشاوند مهربان گردد ولی و اجد اینکه خصلت و خلق نیکو نمیشوند مگر
کسانی که صبر و بردباري و تحمل را شعار خود نمایند و نمیرسد باین موهبت مگر کسی که خداوند بهره و نصیب وافري از خیر
دنیا و آخرت باو عنایت فرموده است و کلمه لا در و لا السّیّئۀ زائده براي تأکید نفی است و در کافی از امام صادق علیه السّلام در
تفسیر و لا تستوي الحسنۀ و لا السّیّئۀ نقل نموده که حسنه تقیّه است بتقیه در مذهب و در مجمع از آن حضرت نقل نموده که و ما
[ یلقّیها الّا کل ذي حظّ عظیم. [ صفحه 559
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 36 تا 42
اشاره
وَ إِمّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیطان نَزغ فَاستَعِذ بِاللّه إِنَّه هُوَ السَّمِیع العَلِیم [ 36 ] وَ مِن آیاتِه اللَّیل وَ النَّهارُ وَ الشَّمس وَ القَمَرُ لا تَسجُدُوا لِلشَّمسِ
وَ لا لِلقَمَرِ وَ اسجُدُوا لِلّه الَّذِي خَلَقَهُن إِن کُنتُم إِیّاه تَعبُدُونَ [ 37 ] فَإِن استَکبَرُوا فَالَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ یُسَ بِّحُونَ لَه بِاللَّیل وَ النَّهارِ وَ هُم لا
یَسأَمُونَ [ 38 ] وَ مِن آیاتِه أَنَّکَ تَرَي الأَرضَ خاشِعَۀً فَإِذا أَنزَلنا عَلَیهَا الماءَ اهتَزَّت وَ رَبَت إِن الَّذِي أَحیاها لَمُحی المَوتی إِنَّه عَلی کُلِّ
شَیءٍ قَدِیرٌ [ 39 ] إِن الَّذِینَ یُلحِ دُونَ فِی آیاتِنا لا یَخفَونَ عَلَینا أَ فَمَن یُلقی فِی النّارِ خَیرٌ أَم مَن یَأتِی آمِناً یَومَ القِیامَۀِ اعمَلُوا ما شِئتُم إِنَّهُ
805 إِن الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکرِ لَمّا جاءَهُم وَ إِنَّه لَکِتاب عَزِیزٌ [ 41 ] لا یَأتِیه الباطِل مِن بَین یَدَیه وَ لا مِن - بِما تَعمَلُونَ بَصِیرٌ [ 40 ] -قرآن- 1
188- خَلفِه تَنزِیل مِن حَکِیم حَمِیدٍ [ 42 ] -قرآن- 1
ترجمه
صفحه 390 از 456
و اگر تحریک بنا صواب نماید تو را از شیطان تحریکی پس پناه بر بخدا همانا او شنواي دانا است و از نشانههاي قدرت او شب و
روز و خورشید و ماه است سجده نکنید براي خورشید و نه براي ماه و سجده کنید براي خداوندي که آفرید آنها را اگر او را
میپرستید پس اگر تکبر و سرکشی کنند پس آنان که نزد پروردگار تواند تسبیح مینمایند براي او در شب و روز و ایشان ملول
نمیشوند و از نشانههاي قدرت او است اینکه تو میبینی زمین را افتاده و فرسوده پس چون فرستیم بر آن آبرا حرکت کند و برآید
همانا آنکه زنده گردانید آنرا هر آینه زنده کننده مردگانست همانا او بر همه چیز توانا است همانا آنها که میل میکنند از حق بباطل
در آیتهاي ما پوشیده نمیباشند بر ما آیا کسیکه افکنده میشود در آتش بهتر است یا کسیکه بیاید ایمن در روز قیامت بکنید آنچه را
که خواستید همانا او بآنچه میکنید بینا است همانا آنانکه کافر شدند بقرآن مجید چون آمد آنها را و همانا آن هر آینه کتابی گرامی
است راه نمییابد باو باطل از پیش رویش و نه از پشت سرش فرستاده شده است از پروردگار درست کردار ستوده
تفسیر
. خداوند متعال در تعقیب دستور سابق به پیغمبر خود راجع بمعامله با کفّار میفرماید که اگر برانگیزاند و تحریک کند بامر بیرون از
صلاح و صوابی تو را از شیطان لعین تحریک و وسوسهاي یعنی وادار نماید تو را بوسوسه و تهییج خشم که در مقابل رفتار و گفتار
کفار معارضه بمثل نمائی نه مدافعه بأحسن که دستور بود پس پناه ببر بخدا از وسوسه او خدا میشنود و میداند چگونه دفع شرّ [
صفحه 560 ] او را از تو بنماید و خشم تو را تسکین دهد و قمّی ره فرموده مخاطبه با پیغمبر صلی اللّه علیه و اله است و مراد مردمند
و تجربه شده گفتن اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم براي تسکین غضب بسیار نافع است و از آیات و دلائل قدرت و حکمت الهی
جعل شبانه روز است بگردش آفتاب یا زمین و منافع وجودیّه آن دو مکرّر ذکر شده و مشهود و مسلّم است و دو کوکب درخشان
در روز و شب که آفتاب و ماه است نیز دو آیه و دلیل بزرگ بر توحید و عظمت خداوند حمید است ولی نباید در برابر آن دو
سجود نمود چون هر قدر وجودشان نافع و مثمر و منیر باشد مخلوق و مأمور و متحرّك بامر حقّند بلکه باید در برابر خالق آن دو و
سایر کواکب که همه آیات قدرت و عظمت آفریننده خودند مردم سجده کنند اگر مشرکین راست میگویند که مقصودشان از
سجده در برابر مخلوق عبادت خالق است چنانچه مشرکین مکّه اظهار مینمودند که ما عبادت ستاره و بت را وسیله تقرّب بخدا
میدانیم و در واقع عبادت خدا مینمائیم ولی سجود عبادتی است که مخصوص بحق است و براي غیر خدا جائز نیست چون بالاترین
تعظیم باید مخصوص ببالاترین معظّم باشد و در ذیل اینکه آیه سجده واجب است و آداب آن قبلا گوشزد گردید پس اگر استکبار
و استنکاف نمایند از سجده براي خدا بر دامن کبریاء او گردي ننشیند بلکه ملائکه مقرّبین تسبیح و تقدیس مینمایند حق را در شب
و روز و از عبادت خسته و ملول نمیشوند و یکی از آیات و ادلّه توحید و معاد آنستکه در زمستان زمین دیده میشود بائر و سر
افکنده و پست و خشک شده مانند شخص خاشع خاضع ذلیل و چون باران بهاري بآن رسد حرکت میکند و از جاي خود مرتفع
میشود بگیاهان و زمین مرده زنده میگردد چنانچه مردم مرده هم در قیامت زنده میشوند و اینها همه از جانب خدا روح تازه بخود
میگیرند و او بر تمام امور از اماته و احیاء ارض و خلق و هر چه ممکن باشد قادر و توانا است و کسانیکه منحرف میشوند از حق و
مایل میگردند بباطل در آیات الهی بطعن و تحریف و تأویل بدلخواه و القاء باطل در آن بر خدا مخفی و پوشیده نخواهند ماند و
بمجازات اعمال خودشان در دنیا و آخرت خواهند رسید آیا کسیکه در قیامت افتاده شود در آتش مانند اهل الحاد که ذکر شد بهتر
است حالش یا کسیکه با کمال اطمینان خاطر آنروز در پیشگاه الهی حاضر شود مانند اهل [ صفحه 561 ] ایمانی که از ظواهر قرآن
و تفاسیر ائمه اطهار تجاوز نمیکند و براي تهدید شدید خداوند بآنها فرموده هر کار دلتان میخواهد بکنید اعمال شما از تحت نظر
خداوند خارج نیست و کاملا بمجازات خواهید رسید و آن ملحدین همان کسانی هستند که کافر شدند بقرآن چون براي هدایت
صفحه 391 از 456
آنها نازل شد و خدا آنها را میشناسد و مجازات مینماید و بنابر اینکه جمله انّ الّذین کفروا بدل است از انّ الّذین یلحدون فی آیاتنا
و محتمل است جمله مستأنفه باشد و خبر انّ معذّبون باشد که حذف شده یا اولئک ینادون من مکان بعید باشد که در آیات بعد
ذکر شده است و همانا قرآن کتابی است گرامی و ارجمند بحکم خدا که احترام آنرا واجب و لازم فرموده و کسی قادر براتیان بمثل
او نخواهد بود و محفوظ از هر تصرّف و تغییر و تبدیلی است بحفظ الهی تا قیامت و از هر جهت مثل و مانند ندارد اینها همه جهات
عزّت آن است و پیش از آن و بعد از آن کتابیکه مخالف و ناسخ آن باشد نیامده و نخواهد آمد و در مجمع از صادقین علیهما
السلام نقل نموده که نیست در اخبار آن از گذشته و آینده باطلی بلکه تمام اخبار آن مطابق با واقع است و بعضی گفتهاند مراد
آنستکه از هیچ جهت مورد انتقاض و اعتراض و ایراد نیست و ظاهرا تمام معانی صحیح است و اینها همه براي آنستکه آخرین کتابی
است که براي اصلاح امر معاش و معاد خلق تا روز قیامت بقصد اعجاز بشر از اتیان بمثلش از طرف خداوند حکیم حمید بر محمّد
محمود سر سلسله عوالم غیب و شهود نازل شده و در آن خاندان مصون از حوادث زمان خواهد بود و کلمه امّا در و امّا ینزغنّک
ظاهرا مرکّب از ان شرطیّه و ماء زائده براي تأکید است و باین جهت شبیه بقسم و فعل مؤکّد بنون تأکید شده است.
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 43 تا 45
اشاره
ما یُقال لَکَ إِلاّ ما قَد قِیلَ لِلرُّسُل مِن قَبلِکَ إِن رَبَّکَ لَذُو مَغفِرَةٍ وَ ذُو عِقاب أَلِیم [ 43 ] وَ لَو جَعَلناه قُرآناً أَعجَمِیا لَقالُوا لَو لا فُصِّلَت
آیاتُه ءَ أَعجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ قُل هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُديً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِینَ لا یُؤمِنُونَ فِی آذانِهِم وَقرٌ وَ هُوَ عَلَیهِم عَمًی أُولئِکَ یُنادَونَ مِن مَکانٍ
بَعِیدٍ [ 44 ] وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ فَاختُلِفَ فِیه وَ لَو لا کَلِمَۀٌ سَبَقَت مِن رَبِّکَ لَقُضِیَ بَینَهُم وَ إِنَّهُم لَفِی شَکٍّ مِنه مُرِیب [ 45 ] -قرآن-
557-1
ترجمه
گفته نمیشود به تو مگر آنچه بتحقیق گفته شد به پیمبران پیش از تو همانا پروردگار تو هر آینه صاحب آمرزش و صاحب عقوبتی
است دردناك و [ صفحه 562 ] اگر قرار میدادیم آنرا قرآنی غیر عربی هر آینه میگفتند چرا بیان نشد آیتهایش آیا غیر عربی است
براي عربی بگو آن از براي آنانکه گرویدند هدایت و شفا است و آنانکه نمیگروند در گوشهاشان سنگینی است و آن براي آنها
کوري است آنها خوانده میشوند از جائی دور و بتحقیق دادیم بموسی کتابرا پس اختلاف شد در آن و اگر نبود کلمهاي که پیشی
گرفته است از پروردگارت هر آینه حکم شده بود میانشان و همانا آنها در شکّی باشند از آن موجب تشویش
تفسیر
. خداوند متعال براي تسلیت خاطر پیغمبر خود میفرماید که در مقابل دعوت تو آنچه را کفّار ابراز میدارند از تکذیب و انکار
همانستکه در برابر انبیاء سابق از اهل عصرشان اظهار میشد یا آنچه بتو دستور داده میشود از جانب خداوند از دعوت بتوحید و
عبادت خدا و صبر بر ناملائمات وارده از قوم همانستکه بانبیاء گذشته دستور داده شده بود یا دستور الهی بتو و انبیاء سابق بشارت
بمغفرت خداوند است براي اهل ایمان و ترساندن کفّار از عذاب خداوند قهّار و بنا بر احتمال اخیر انّ ربّک لذو مغفرة و ذو عقاب
الیم بیان ما یقال و ما قدقیل است و مقصود آنستکه انبیاء وظیفهاي جز بشارت دادن و تخویف نمودن ندارند ارشاد و هدایت واقعی
صفحه 392 از 456
با خدا است و اینکه ما قرآن را بلسان عربی فصیح نازل نمودیم حکمتش آنستکه اگر آنرا بلسان غیر عربی یا نامفهوم یا غیر فصیح
نازل مینمودیم مردم عربستان میگفتند چرا آیات قرآن بطوریکه مفهوم ما شود بیان نشد تا ما ایمان بیاوریم آیا کلام غیر عربی
مناسب با نزول بر نبی عربی است و ظاهرا اعجمی با همزه بهر یک از سه معناي مذکور که متقارب با یکدیگر است اطلاق میشود و
عجمی بدون همزه نیز قرائت شده و بنا بر آن مراد همان غیر عربی است در هر حال خداوند منّت بر اهل عربستان گذارده که کتاب
خود را بزبان فصیح آنها بر همزبان شریفی از آنها نازل فرموده که دیگر عذري براي نپذیرفتن آنها باقی نماند و به پیغمبر خود
فرموده بآنها بگو قرآن با کمال فصاحت و بلاغتی که دارد براي دلهاي خالی از عناد و لجاج که ایمان آوردند هدایت بحق و شفاء
از مرض شک و شبهه است و در گوشهاي اهل تعصّب و عناد که ایمان نیاوردند گران و موجب سنگینی از استماع و تلقّی بقبول
است و براي دلهاي منصرف از تدبّر و تفکّر در کلام الهی موجب کوري [ صفحه 563 ] و بیبصیرتی است که باغراض باطله و
أهویه فاسده خود آنرا تفسیر و تأویل نمایند بدون مراجعه باهل آن که اهل بیت عصمت و طهارتند و آنها مانند کسانی هستند که از
جاي دوري ندا و صدائی میشنوند و نمیدانند و نمیفهمند منادي چه میگوید و باز خداوند براي تسلیت خاطر پیغمبر اکرم نامی از
حضرت موسی و توریۀ برده چون خیلی شبیه است احوال او باحوال خاتم انبیا و اختلاف در توریۀ باختلاف در قرآن در کافی از
امام باقر علیه السّلام نقل نموده که اختلاف کردند امّت موسی علیه السّلام چنانچه اختلاف نمودند اینکه امّت در کتاب و بعد از
اینکه اختلاف مینمایند در کتابیکه با قائم آل محمّد است و میآورد آنرا در نزد آنها و بسیاري از مردم منکر میشوند و آنحضرت
همه را گردن میزند و اگر نبود فرمان الهی بتأخیر عذاب و رفع آن از اینکه امّت مادامیکه پیغمبر خاتم در میان ایشان است حکم
میفرمود خداوند بعذاب کسانیکه منکر نبوّت او و قرآن شدند و مستأصل میکرد آنها را بزودي ولی مقدّر آن بود که حضرت از
مکّه هجرت فرماید و بعدا آنها را مستأصل فرماید و آنها بوسوسه شیطان و توغّل در معاصی و رسوخ عصبیّت و عناد و تکبّر و
الحادشک داشتند در قرآن که کلام خدا است و آورنده او پیغمبر مرسل است چنان شکّی که آنها را متحیّر و سرگردان و مشوّش و
پریشان نموده بود.
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 46 تا 50
اشاره
مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِه وَ مَن أَساءَ فَعَلَیها وَ ما رَبُّکَ بِظَلّام لِلعَبِیدِ [ 46 ] إِلَیه یُرَدُّ عِلم السّاعَۀِ وَ ما تَخرُج مِن ثَمَرات مِن أَکمامِها وَ ما
تَحمِل مِن أُنثی وَ لا تَضَع إِلاّ بِعِلمِه وَ یَومَ یُنادِیهِم أَینَ شُرَکائِی قالُوا آذَنّاكَ ما مِنّا مِن شَهِیدٍ [ 47 ] وَ ضَل عَنهُم ما کانُوا یَدعُونَ مِن قَبلُ
وَ ظَنُّوا ما لَهُم مِن مَحِیص [ 48 ] لا یَسأَم الإِنسان مِن دُعاءِ الخَیرِ وَ إِن مَسَّه الشَّرُّ فَیَؤُس قَنُوطٌ [ 49 ] وَ لَئِن أَذَقناه رَحمَۀً مِنّا مِن بَعدِ ضَ رّاءَ
مَسَّته لَیَقُولَن هذا لِی وَ ما أَظُنُّ السّاعَۀَ قائِمَۀً وَ لَئِن رُجِعت إِلی رَبِّی إِن لِی عِندَه لَلحُسنی فَلَنُنَبِّئَن الَّذِینَ کَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِن
786- عَذاب غَلِیظٍ [ 50 ] -قرآن- 1
ترجمه
کسیکه کردکار شایستهاي پس بر نفع خود او است و کسیکه بد کرد پس بزیان او است و نیست پروردگار تو بهیچ وجه ستمکار بر
بندگان بسوي او برگردانده میشود علم قیامت و بیرون نمیآید هیچ یک از میوهها از غلافهاي آنها و باردار نمیشود هیچ زنی و
نمینهد جز بعلم او و روزي که میخواند آنها را که کجایند شریکان من گویند اعلام نمودیم ترا که نیست از ما گواهی و گم شود
از [ صفحه 564 ] آنها آنچه که میخواندند از پیش و دانند که نیست براي آنها هیچ گریزگاهی ملول نمیشود انسان از طلب نمودن
صفحه 393 از 456
منافع دنیوي و اگر برسد باو بدي پس بکلّی مأیوس و ناامید از رحمت حق است و اگر بچشانیم باو رحمتی از خودمان پس از
سختیی که رسیده باشد باو میگوید اینکه براي من است و گمان نمیکنم که قیامت برپا شود و اگر بازگردانده شوم بسوي
پروردگارم همانا براي من نزد او هر آینه منزلت خوبی است پس هر آینه خبر خواهیم داد البته آنها را که کافر شدند بآنچه کردند و
هر آینه میچشانیم البته بآنها از عذابی متراکم و شدید
تفسیر
. خداوند متعال احتیاجی باعمال بندگان ندارد و هیچ امري مؤثّر در وجود خدا نیست پس هر کس اعمال صالحه بجا آورد نفعش
در دنیا و آخرت بخودش میرسد و هر کس مرتکب اعمال ناشایسته شود ضرر آنها در دو دنیا بخودش عاید میگردد و خداوند بهیچ
وجه و بهیچ مقدار و بهیچ کس ظلم نمیکند و صیغه مبالغه گفتهاند براي زیادتی و تأکید نفی است نه منفی و محتمل است مراد آن
باشد که اگر خدا بندگانرا بدون موجب عذاب کند بسیار ظلم کننده خواهد بود و نیست و اگر بپرسند که روز قیامت کی خواهد
آمد و موعد حشر چه وقت است باید گفت علم بآن مخصوص بخدا است و خداوند بتمام تغییراتی که در احوال موجودات پیدا
میشود علم دارد مثلا هیچیک از میوجات نیست که از غلاف و پوست و جاي خود بیرون آید و هیچ زن و حیوان مادهاي نیست که
آبستن شود پسر باشد یا دختر نر باشد یا ماده مگر آنکه میداند خداوند آنرا با تمام تغییراتی که در احوال آنها از بدو انعقاد نطفه تا
زمان ولادت روي میدهد و میداند زمان ولادت آنها را و باید با علم و اذن خدا متولّد شوند و چون روز قیامت شود خداوند باهل
شرك خطاب میفرماید آن شرکائی که براي من قرار داده بودید کجایند آنها عرضه میدارند ما قبلا اعلام نمودیم بیزاري خودمان را
از آنها و آنکه از ما کسی نیست که شهادت دهد بر استحقاق آنها براي ستایش یا از ما کسی نیست که آنها را مشاهده نماید چون
گم کردیم ما آنها را لذا خداوند هم میفرماید و گم شود و از دست آنها برود آنچه عبادت مینمودند در دنیا و اثري براي آنها از
پرستش و ستایش معبودهاي باطل حاصل نخواهد شد و یقین کنند که مفرّي ندارند و نجاتی از عذاب [ صفحه 565 ] الهی براي آنها
نیست و انسانی که مربّی بتربیت دینی نشده طبعا ملول و خسته نمیشود از طلب مال دنیا از خدا و تحصیل آمال و منافع و لذّات
دنیوي و قمّی ره فرموده یعنی ملول نمیشود از دعا نمودن براي خود بخیر و بعضی گفتهاند مراد از انسان کافر است و اگر اتّفاقا ضرر
جانی یا مالی باو برسد و ببلا و محنتی دچار شود یکسره مأیوس از رحمت حق و ناامید از تدارك آن بعنایت خداوند خواهد بود و
بعضی یؤوس را بنا امید از اجابت و قنوط را ببد گمان بخدا تفسیر نمودهاند و قمّی ره نقل فرموده یعنی مأیوس از روح خدا و فرج
او است و اگر خداوند بعد از آن سختی و محنت و شدّت باو بچشاند طعم نعمت و رحمت و عافیت خود را آن انسان بیخرد میگوید
اینکه بتدبیر و لیاقت و استحقاق خودم حاصل شده یا اینکه همیشه براي من خواهد بود و گمان نمیکنم قیامتی که میگویند برپا شود
و بر فرض تحقّق من نزد خداوند مقام و منزلت خوب رفیعی دارم که مرا در دنیا برتري داده در آخرت هم خواهد داد ولی غافل از
آنکه قیامت مسلّما برپا خواهد شد و مال و نعمت دنیا نزد خدا ارزشی ندارد که آنرا از بندگان خود دریغ نماید و ملاك فضیلت و
دلیل بر مقام و منزلت کسی نزد خدا نیست بلکه ممکن است موجب مزید استحقاق عذاب شود و خداوند آگاه میکند اینکه قبیل
اشخاص شکّاك کافر نعمت را در قیامت باعمال خودشان و جزاء آنها و میچشاند بآنان بر خلاف انتظار و توقّع بیجاشان از عذاب
متراکم پی در پی آنچه را که از شدّت بغلظت و خشونت رسیده است.
[ [سوره فصلت [ 41 ]: آیات 51 تا 54
اشاره
صفحه 394 از 456
وَ إِذا أَنعَمنا عَلَی الإِنسان أَعرَضَ وَ نَأي بِجانِبِه وَ إِذا مَسَّه الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِیض [ 51 ] قُل أَ رَأَیتُم إِن کانَ مِن عِندِ اللّه ثُم کَفَرتُم بِه مَن
أَضَلُّ مِمَّن هُوَ فِی شِقاق بَعِیدٍ [ 52 ] سَنُرِیهِم آیاتِنا فِی الآفاق وَ فِی أَنفُسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أَنَّه الحَقُّ أَ وَ لَم یَکف بِرَبِّکَ أَنَّه عَلی کُلِّ
504- شَیءٍ شَهِیدٌ [ 53 ] أَلا إِنَّهُم فِی مِریَۀٍ مِن لِقاءِ رَبِّهِم أَلا إِنَّه بِکُل شَیءٍ مُحِیطٌ [ 54 ] -قرآن- 1
ترجمه
و چون انعام نمائیم بر انسان اعراض کند و دور نماید جانب خود را و چون برسد او را بدي پس صاحب دعائی است وسیع بگو خبر
دهید که اگر باشد از نزد خدا پس کافر شده باشید بآن کیست گمراهتر از آنکه او در مخالفتی است دور از حق و حقیقت زود باشد
که بنمایانیم بآنها نشانههاي قدرت خود را [ صفحه 566 ] در آفاق عالم و در وجود خودشان تا آشکار شود بر آنها که او حق است
آیا و کافی نیست براي تو پروردگارت که او بر هر چیزي گواه است آگاه باش که همانا آنها در شکّی از ملاقات پروردگارشانند
آگاه باش که همانا او بر همه چیز احاطه دارد
تفسیر
. خداوند متعال در تعقیب احوال انسان سابق الذّکر میفرماید که چون او را بانواع نعم خود متنعّم نمائیم بجاي شکرگزاري اعراض از
ما نموده و بجانب خود از باب تکبّر و استغناء از ما دوري مینماید و محتمل است از جانب مجازا نفس اراده شده باشد یعنی دور
میکند خود را و منحرف میشود از ما و چون مبتلا ببلا و مرض و فقر و سایر گرفتاریها شود روي نیاز بدرگاه کارساز آورد و دعاي
عریض و طویلی نماید و اینکه تعبیر ظاهرا براي اشاره بزیادي دعاي او است با آنکه روح ندارد و مانند جسم عریض و طویلی است
و به پیغمبر خود دستور داده که از کفّار سؤال فرماید اگر قرآن از جانب خدا باشد و شما کافر بآن شده باشید آیا کسی گمراهتر از
شما هست که با حق و حقیقت مخالفت شدید آغاز نمودید بطوریکه شما در جانبی و حق در جانب دیگر واقع شده است با آنکه
طریقه احتیاط آنستکه اگر انسان در حق بودن امري شک هم داشته باشد مخالفت ننماید و فرموده ما بزودي آیات و ادلّه توحید و
حق بودن قرآن را در روي زمین بآنها ارائه میدهیم از معجزات پی در پی که بدست تو جاري مینمائیم و از ظهور صدق اخبار غیبیّه
قرآن که در خارج واقع میشود و از ظهور وجوه اعجاز آن بر فصحاء و اهل معرفت و اقرار ایشان ببودن آن کلام خدا بتدریج که بر
تو نازل میشود و در نفوس خود آنها که میبینند مغلوب و مقتول و اسیر و ذلیل و خوار شدند و مسلمانان فاتح و غالب و مظفّر و
منصور گشتند با آنکه از ما قبلا وعده نصرت و ظفر بر کفار بمسلمانان داده شده بود و ببلایاي دیگر از قبیل قحط و غلا که بعد از
هجرت تو بآن مبتلا میگردند و بتألیف قلوبیکه از آنها در فتح مکّه و غیره بسیره مرضیّه تو حاصل میشود تا مبیّن و واضح میگردد بر
آنها که قرآن و دین تو حق است آیا کافی نیست لطف خداوند براي ارائه دادن حقانیّت تو که همه جا حاضر و بر اعمال و احوال
شما و آنها ناظر و گواه است آنچه تا کنون در ذیل اینکه آیه [ صفحه 567 ] نگارش یافت بنظر حقیر از ظاهر کلام الهی رسیده و
بنابر اینکه ضمیر در انّه الحق بمناسبت آیه سابقه بقرآن و دین اسلام راجع است ولی ظاهرا مشهور بین مفسّرین و حکما ارجاع آن
است بتوحید خدا و گفتهاند مراد از آیات آفاقی امارات و ادلّه بر وجود صانع حکیم علیم است در عالم از گردش افلاك و انجم و
موجودات ارضیّه از جبال و بحار و اشجار و پرندگان و چرندگان و امثال آنها و از آیات انفسی لطائف صنع و ودائع حکمت و
خواص اعضا و دقایق اجزا و آنچه از وجود آن در انسان استدلال بذات احدیّت و صفات جمال و کمال میشود و مراد از او لم یکف
بربّک کفایت خداوند براي اثبات توحید است بوجود منبسط و فیض مقدّس خود بر تمام موجودات که در همه و با همه و قبل از
همه و بعد از همه موجود و حاضر و ناظر و گواه است بطوریکه خواص از خدا بخدا پی میبرند و معانی دیگري هم نقل نمودهاند
صفحه 395 از 456
که احتیاج بذکر آنها نیست و در بعضی از روایات بظهور امام زمان علیه السّلام تأویل شده چون در رجعت بقدري از عجایب و
غرایب در آفاق و انفس مشاهده میشود که مردم یقین بمعارف حقّه پیدا میکنند و در مصباح الشریعه از امام صادق علیه السّلام نقل
نموده که العبودیّۀ جوهرة کنهها الرّبوبیّه فما فقد من العبودیّۀ وجد فی الرّبوبیّه و ما خفی عن الربّوبیّه اصیب فی العبودیّه و استشهاد
باین آیه فرموده و ظاهرا مراد آن باشد که بنده از معرفت بنفس خود معرفت بخداي خود پیدا میکند پس هر مرتبه از کمال که خود
را فاقد آن بیند مییابد که نقص از او و کمال در مبدأ وجود موجودات است و هر صفت کمالی که از خداوند بر او مخفی مانده
وقتی در وجود خود بیابد میداند که در خداوند اکمل از آن موجود است چون معطی شیء فاقد آن شیء نمیباشد و در آیه اخیره
خداوند اشاره فرموده بآنکه عمده اعراض مردم از قرآن و قبول دین حق براي آنستکه آنها در معاد و ثواب و عقاب خدا شک دارند
و نمیخواهند زیر بار تکلیف بروند ولی باید بدانند که خدا بتمام موجودات احاطه دارد و همه در پیشگاه او حاضر و بمجازات
خواهند رسید در مجمع و ثواب الاعمال از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که کسیکه سوره حم سجده را قرائت نماید از براي او
در قیامت نوري است تا چشمش کار میکند و سروري است و در دنیا عیشی است پسندیده که مردم غبطه آنرا میبرند و الحمد للّه
[ رب العالمین. [ صفحه 568
سوره شوري