گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
سوره احقاف
اشاره





67- سی و پنج آیه مکیّه است بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 30
[ [سوره الأحقاف [ 46 ]: آیات 1 تا 5
صفحه 444 از 456
اشاره
37 حم [ 1] تَنزِیل الکِتاب مِنَ اللّه العَزِیزِ الحَکِیم [ 2] ما خَلَقنَا السَّماوات وَ الَأرضَ وَ ما بَینَهُما إِلاّ - بِسم اللّه الرَّحمن الرَّحِیم -قرآن- 1
بِالحَق وَ أَجَل مُسَ  می وَ الَّذِینَ کَفَرُوا عَمّا أُنذِرُوا مُعرِضُونَ [ 3] قُل أَ رَأَیتُم ما تَدعُونَ مِن دُونِ اللّه أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الَأرض أَم لَهُم
429 وَ مَن أَضَلُّ مِمَّن یَدعُوا مِن دُونِ - شِرك فِی السَّماوات ائتُونِی بِکِتاب مِن قَبل هذا أَو أَثارَةٍ مِن عِلم إِن کُنتُم صادِقِینَ [ 4] -قرآن- 1
141- اللّه مَن لا یَستَجِیب لَه إِلی یَوم القِیامَۀِ وَ هُم عَن دُعائِهِم غافِلُونَ [ 5] -قرآن- 1
ترجمه
فرو فرستادن اینکه کتاب از جانب خداي ارجمند درست کردار است نیافریدیم آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است مگر
براستی و درستی و مدّتی نامبرده شده و آنانکه کافر شدند از آنچه بیم داده شدند روي گردانندگانند بگو خبر دهید از آنچه
میخوانید بخدائی غیر از خدا و بنمایانید بمن که چه چیز آفریدند از زمین یا براي آنها شرکتی است در آسمانها بیاورید نزد من
کتابی که باشد پیش از اینکه یا اثر باقی ماندهاي از دانش اگر هستید راستگویان و کیست گمراهتر از آنکه میخواند غیر از خدا
کسی را که اجابت نمیکند او را تا روز قیامت و باشند آنها از خواندنشان بیخبران
تفسیر
. خداوند متعال بعد از افتتاح اینسوره مبارکه به حم و بیان نزول قرآن از جانب خود که شرح آن در سور سابقه گذشت براي اثبات
معاد میفرماید که ما آسمانها و زمین و موجودات ما بین آن دو را بیهوده و عبث و بباطل خلق ننمودیم بلکه بحق و حقیقت و غرض
صحیح عقلی آفریدیم که موجبات ترقی و تعالی بندگانرا بیان نمائیم و اسباب انحطاط و تنزّلشان را گوشزد کنیم تا در دنیا که مدّت
محدود معیّنی در نزد خدا دارد هر کس بکمال لایق خود برسد و پاداش اعمالش [ صفحه 646 ] را در آخرت که نامحدود است در
ثواب و عقاب به بیند ولی کفّار بکلّی از استعداد و تهیّه براي آنروز رو گردان و بآیات الهی که راجع بترس و بیمدادن مردم است از
عذاب آنروز اعتنائی ندارند و به پیغمبر خود دستور فرموده که بآنها بفرماید بگوئید بهبینم اینکه بتها که شما پرستش مینمائید و
میخوانید آنها را بخدائی و براي قضاء حوائجتان چه چیزي از اجزاء و اعضاء زمین را خلق نمودهاند یا با خدا در خلقت آسمانها
شرکت داشتهاند که براي آن استحقاق پرستش و ستایش را پیدا کردهاند یکی از کتابهاي آسمانی سابق بر قرآن را یا اثري و خبري
که از پیغمبري یا امامی رسیده باشد و موجب علم شود بیاورید که دلالت بر وجوب یا جواز بتپرستی داشته باشد اگر راست
میگوئید در ادّعاء خودتان که جواز یا وجوب پرستش بت باشد خلاصه آنکه ادّعاء بدون دلیل پذیرفته نیست دلیل هم یا دلیل عقلی
است یا نقلی نقلی هم یا کتاب خدا است یا خبر قطعی از انبیاء و اوصیاء ایشان و شما هیچ یک را ندارید در کافی از امام باقر علیه
السّلام نقل نموده که پرسیدند از اینکه آیه فرمود مراد از کتاب توریۀ و انجیل است و مراد از أثارة من العلم علم اوصیاء انبیاء است
و در مجمع از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل نموده که او أثرة بسکون ثاء بدون الف قرائت فرموده است و کسی گمراهتر نیست از
آنکه بخواند جز خداوند سمیع بصیر قادر مجیب کسی یا بتی را که عاجز و محتاج یا از جمادات بی ادراك و شعور است که دعاء
آنها را نمیشنود و اگر فرضا بشنود نمیتواند اجابت کند تا روز قیامت که آخر دنیا است و در آنروز جز خدا حکم فرمائی نیست و
چون معبود باطل که جز خدا است اعم از ذوي العقول و غیر آنست در ضمیر جمع بلفظ مناسب با عقلاء از باب تغلیب تعبیر شده و
محتمل است مقصود فقط بتها باشند که معبود مشرکین مکّه بودند و تعبیر بجمع ذوي العقول در و هم عن دعائهم غافلون بملاحظه
صفحه 445 از 456
نسبت مدعوّ شدن و غفلت بآنها باشد که مناسب با ذوي العقول است مانند قول خداوند در سوره یوسف علیه السّلام رأیتهم لی
ساجدین که مراد آفتاب و ماه و کواکبند و نسبت سجده که مناسب با عقلاء است بآنها داده شده و باین مناسبت گفتهاند از ان
[ بجمع عقلاء تعبیر شده است. [ صفحه 647
[ [سوره الأحقاف [ 46 ]: آیات 6 تا 10
اشاره
وَ إِذا حُشِرَ النّاس کانُوا لَهُم أَعداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِم کافِرِینَ [ 6] وَ إِذا تُتلی عَلَیهِم آیاتُنا بَیِّنات قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلحَق لَمّا جاءَهُم هذا
سِحرٌ مُبِین [ 7] أَم یَقُولُونَ افتَراه قُل إِنِ افتَرَیتُه فَلا تَملِکُونَ لِی مِنَ اللّه شَیئاً هُوَ أَعلَم بِما تُفِیضُونَ فِیه کَفی بِه شَ هِیداً بَینِی وَ بَینَکُم وَ هُوَ
الغَفُورُ الرَّحِیم [ 8] قُل ما کُنت بِدعاً مِنَ الرُّسُل وَ ما أَدرِي ما یُفعَل بِی وَ لا بِکُم إِن أَتَّبِع إِلاّ ما یُوحی إِلَی وَ ما أَنَا إِلاّ نَذِیرٌ مُبِین [ 9] قُل أَ
[ رَأَیتُم إِن کانَ مِن عِندِ اللّه وَ کَفَرتُم بِه وَ شَ هِدَ شاهِدٌ مِن بَنِی إِسرائِیلَ عَلی مِثلِه فَآمَنَ وَ استَکبَرتُم إِن اللّهَ لا یَهدِي القَومَ الظّالِمِینَ [ 10
776- -قرآن- 1
ترجمه
و چون محشور شوند مردم میباشند براي آنها دشمنانی و باشند بپرستش آنها کافران و چون خوانده شود بر آنها آیات ما که روشن
است گویند آنانکه کافر شدند مر حق محقّق را هنگامیکه آمد آنها را اینکه جادوئی آشکار است بلکه میگویند بدروغ نسبت داد
آنرا بگو اگر بافته و بدروغ نسبت داده باشم آنرا پس مالک و صاحب اختیار نیستید براي من از خدا چیزي را او داناتر است بآنچه
زبان درازي میکنید در آن کافی است او که باشد گواه میان من و شما و او است آمرزنده مهربان بگو نیستم نوپدیدار از پیغمبران و
نمیدانم چه کرده میشود با من و نه با شما پیروي نمیکنم مگر آنچه را که وحی کرده میشود بمن و نیستم من مگر بیم دهنده آشکار
بگو آیا میدانید که اگر بوده باشد از نزد خدا و کافر شده باشید بآن و گواهی دهد شاهدي از بنی اسرائیل بر مانند آن پس ایمان
آورد و سرکشی و تکبر کرده باشید همانا خدا هدایت نمیکند گروه ستمکاران را
تفسیر
. خداوند متعال خبر داده است از حال معبودهاي باطل از هر جنس و نوع یا خصوص بتها که در آیات سابقه ذکر شد به بیان آنکه
روز قیامت آنها دشمن پرستندگان خودشانند و از آنان بیزاري میجویند و منکر سزاوار بودن خودشان براي عبادت میشوند بعد از
آنکه خداوند آنها را بنطق آورده باشد و بعضی جمله و کانوا بعبادتهم کافرین را بانکار نمودن کفّار عبادت معبودهاي خودشان را
حمل نمودهاند و اینکه خلاف ظاهر است در اینکه آیه اگر چه در واقع محقق است و بعدا بیان فرموده است حال پرستش کنندگان
آنها را که چون آیات بیّنات قرآن را براي آنها تلاوت نمایند اینکه کفّار که از باب تعصّب و عناد منکر هر حق و حقیقتی که بر
آنها عرضه شود میگردند میگویند اینکه قرآن سحري است [ صفحه 648 ] آشکار چون میبینند تمام فصحاء و بلغاء از اتیان بمثل آن
عاجزند و نمیخواهند اقرار کنند که کلام خدا است بلکه میگویند خودش ساخته و پرداخته و بدروغ نسبت بخدا میدهد و دستور
فرموده به پیغمبر خود که بآنها بفرماید من غرضی ندارم جز آنکه آیات قرآن را که مشتمل بر مواعظ و نصایح و احکام مفیده است
تلاوت نمایم براي آنکه شما بخیر دنیا و آخرت برسید و اگر افترا بخدا زده باشم و خدا بخواهد مرا عقاب کند شما نمیتوانید عذاب
صفحه 446 از 456
خدا را از من دفع نمائید پس چرا من براي نفع شما خودم را مق ّ ص ر پیش خدا نمایم و خدا بهتر میداند که شما چه نسبتهاي ناروائی
بقرآن و بمن میدهید و کافی است خدا که شاهد و گواه میان من و شما باشد و اگر توبه کنید خدا شما را میآمرزد چون او
آمرزنده و مهربان است که تعجیل در عقوبت نمیکند و مردم را بصلاح دنیا و آخرتشان دعوت میفرماید و نیز بآنها بفرماید من اوّل
پیغمبري نیستم که از جانب خدا مبعوث شده باشم و از جزئیات احوال خود و شما در آتیه خبر ندارم که بدانم بسر من و شما از
محنت و بلا چه میآید بلی آنچه را خداوند بمن وحی فرموده من میدانم و بمقتضاي آن عمل مینمایم و بآن خبر میدهم مانند آنکه
میدانم خداوند بالاخره مرا بر شما نصرت و ظفر میدهد و دینم را در آفاق منتشر میفرماید وظیفه من فقط بیان معارف و احکام حقّه
و بیم دادن مردم است به بیان فصیح و بلیغ از مخالفت اوامر خدا و علم غیب مخصوص باو است کسی نباید توقع داشته باشد از
پیغمبر که حوادث و سر انجام هر فردي را در زندگی بیان نماید پیغمبران گذشته هم چنین نبودند که از تمام حوادث آتیه خبر
داشته باشند و نیز بآنها بفرماید بمن بگوئید اگر قرآن واقعا از طرف خدا نازل شده باشد و شما انکار کرده باشید آنرا و یکنفر از بنی
اسرائیل که نزد شما مسلّم بعلم و تقوي باشد شهادت داده باشد که اصول معارف آن از قبیل توحید و عدل و معاد و منع از شرك و
ظلم و غیره مطابق با توریۀ است که آن حق است و لذا اسلام اختیار نموده باشد مانند عبد اللّه بن سلام که گفتهاند مقبولیّت عامّه
داشت و باین جهت ایمان آورد و شما تکبّر و سرکشی از قبول آن نموده باشید آیا ستم بخودتان و خلق ننمودهاید و بدانید که خدا
راهنمائی نمیکند به بهشت گروه ستمکاران را و چون اینجمله دلالت بر جواب شرط داشته از کلام حذف شده [ صفحه 649 ] است
و بعضی گفتهاند مراد از شهادت شاهدي از بنی اسرائیل حضرت موسی است که در توریۀ ذکر فرموده مانند اصول معارف قرآن را
و بحق بودنش ایمان آورده است چون بیان کرده اوصاف پیغمبر آخر الزّمان را در توریۀ و بنظر حقیر بعید است و اللّه اعلم.
[ [سوره الأحقاف [ 46 ]: آیات 11 تا 15
اشاره
وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَو کانَ خَیراً ما سَبَقُونا إِلَیه وَ إِذ لَم یَهتَدُوا بِه فَسَ یَقُولُونَ هذا إِفک قَدِیم [ 11 ] وَ مِن قَبلِه کِتاب مُوسی
إِماماً وَ رَحمَۀً وَ هذا کِتاب مُصَدِّق لِساناً عَرَبِیا لِیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشري لِلمُحسِنِینَ [ 12 ] إِن الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللّه ثُم استَقامُوا فَلا خَوفٌ
عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُونَ [ 13 ] أُولئِکَ أَصحاب الجَنَّۀِ خالِدِینَ فِیها جَزاءً بِما کانُوا یَعمَلُونَ [ 14 ] وَ وَصَّینَا الإِنسانَ بِوالِدَیه إِحساناً حَمَلَتهُ
أُمُّه کُرهاً وَ وَضَ عَته کُرهاً وَ حَملُه وَ فِصالُه ثَلاثُونَ شَ هراً حَتّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّه وَ بَلَغَ أَربَعِینَ سَنَۀً قالَ رَب أَوزِعنِی أَن أَشکُرَ نِعمَتَکَ الَّتِی
926- أَنعَمتَ عَلَی وَ عَلی والِدَي وَ أَن أَعمَلَ صالِحاً تَرضاه وَ أَصلِح لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبت إِلَیکَ وَ إِنِّی مِنَ المُسلِمِینَ [ 15 ] -قرآن- 1
ترجمه
و گفتند آنها که کافر شدند بآنانکه ایمان آوردند اگر بود بهتر پیشی نمیگرفتند بر ما بسوي آن و چون هدایت نشدند بآن پس زود
است که بگویند اینکه حکایات دروغی است از پیشینیان و پیش از آن کتاب موسی است که پیشوا و رحمت بود و اینکه کتابیست
تصدیق کننده با آنکه زبانی است عربی تا بیم دهد آنانرا که ستم کردند و مژده باشد براي نیکوکاران همانا آنانکه گفتند پروردگار
ما خدا است پس ایستادگی کردند پس نیست ترسی بر آنان و نه ایشان اندوهگین میشوند آنگروه اهل بهشتند جاودانیان در آن
بپاداش آنچه بودند که میکردند و سفارش نمودیم انسانرا نسبت به پدر و مادرش به نیکی کردن بارور گردید او را مادرش بکراهت
و دشواري و نهادش بزحمت و دشواري و باروریش و از شیر گرفتنش سی ماه است تا چون برسد بکمال رشد خود و برسد به چهل
سال گوید پروردگارا الهام فرما مرا که شکر کنم نعمت تو را که انعام فرمودي بر من و بر پدر و مادرم و اینکه بجا آورم کار نیکی
صفحه 447 از 456
که بپسندي آنرا و مقرّر فرما صلاح را براي من در اولادم همانا من بازگشتم بسوي تو و همانا من از منقادانم
تفسیر
. جماعت یهود یا مشرکین مکّه باهل ایمان گفتند یا در باره آنها با خودشان صحبت کردند که اگر ایمان یا قرآن خوب و مفید بود
مردمان [ صفحه 650 ] فرومایه پست سبقت نمیگرفتند بقبول بر ما و گفتهاند مقصود یهود عبد اللّه بن سلام و امثال او بودند که
اسلام آورده بودند و در آیات سابقه ذکر شد و خداوند در ردّ آنها فرموده چون قابل هدایت نبودند اینکه سخن را گفتند و پس از
اینکه خواهند گفت قرآن بیش از یک افسانه دروغ قدیمی نیست با آنکه قبل از قرآن توریۀ حضرت موسی پیشوا و مقتدا و نور و
رحمت براي مردم بود و فعلا اینکه قرآن اصول معارفش با آن موافق و تصدیق کننده است کتب سماوي قبل را و بزبان عربی فصیح
نازل شده براي آنکه بیم دهد ستمکاران را از عذاب و مژده دهد نیکوکاران را بثواب و تخصیص توریۀ بذکر از بین کتب سماوي
شاید بملاحظه بودن روي سخن به یهود باشد یا کثرت افرادشان در عربستان با آنکه مشرکین مکّه از آن اعراض نمودند و یهود
کاملا بآن عمل ننمودند و کسانیکه در مقام علم موحّ د و متوکّل بخدا شدند و در وادي عمل استقامت و ثبات قدم بخرج دادند و
منحرف از جادّه شرع نشدند گفتهاند در آخرت ترس و بیمی از آتیه و حزن و اندوهی از گذشته ندارند و بنظر حقیر در دنیا هم
ندارند چون کسیکه میداند خدا را دارد از که ترس دارد و از چه غم دارد و کلمه ثم براي تراخی رتبه عمل از علم است خدا
فرموده آنگروه مصاحب و ملازم و مخلّد و مؤبّد در بهشتند به استحقاق جزاي اعمالشان در چند روز دنیا و در ذیل اینکه آیه شمهئی
در سوره حم سجده گذشت و توصیه و سفارش فرمود خداوند در آیات عدیده بفرزندان آدم علیه السّلام که بپدر و مادر خود
احسان و نیکی کنند و در مجمع از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل نموده که حسنا قرائت فرموده است یعنی براي آن دو کار خوب
انجام دهند و شرح اینکه قسمت در اوائل سوره بقره و غیره گذشته است و چون حق مادر ظاهرا زیادتر و رعایت او لازمتر است
خداوند شمهئی از زحمات او را تذکر داده که مادر بعنف و مشقّت او را از شش ماه تا نه ماه در شکم خود حمل کرده و بعد از آن
بزحمت و سختی او را وضع نموده و بعدا شیر داده در دو سال که با مدّت اقل حمل سی ماه میشود و الّا زیادتر تا آنکه چون بحدّ
بلوغ و رشد و کمال جسمی برسد و از آن بکمال عقل و ادراك معانی فائز گردد که چهل سال است از خدا بخواهد که توفیق شکر
نعمت خود را بر او و بر پدر و مادرش باو بدهد و آنکه موفّق فرماید او را بأعمال صالحه [ صفحه 651 ] که مرضی خدا باشد و
بخواهد از خدا که بر نفع او اولاد صالح باو عنایت فرماید یا پارهئی از اولاد او را بصلاح و تقوي آراسته فرماید و از معاصی یا ذکر
غیر خدا توبه کند و منقاد و مطیع اوامر حق باشد و با خلاص در اینکه راه قدم بردارد و در چند روایت معتبره اینکه آیات با ولادت
حضرت سید الشهداء [ع] شش ماهه و مقرّر شدن ائمه علیهم السلام در ذریّه او و محزون شدن حضرت زهرا سلام اللّه علیها در حین
حمل و وضع آنحضرت از شنیدن خبر شهادتش تطبیق شده و در بعضی تصریح بنزول در باره آنحضرت شده است و در خصال از
امام صادق علیه السّلام بلوغ اشدّ بسی و سه سال و تکمیل آن بچهل سال تحدید شده و فرموده از چهل و یک سال شروع بنقص
میشود و از پنجاه ببعد مانند کسی است که در حال جان کندن باشد.
[ [سوره الأحقاف [ 46 ]: آیات 16 تا 20
اشاره
أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّل عَنهُم أَحسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَن سَیِّئاتِهِم فِی أَصحاب الجَنَّۀِ وَعدَ الصِّدق الَّذِي کانُوا یُوعَدُونَ [ 16 ] وَ الَّذِي قالَ
لِوالِدَیه أُفٍّ لَکُما أَ تَعِدانِنِی أَن أُخرَجَ وَ قَد خَلَت القُرُون مِن قَبلِی وَ هُما یَستَغِیثان اللّهَ وَیلَکَ آمِن إِن وَعدَ اللّه حَقٌّ فَیَقُول ما هذا إِلاّ
صفحه 448 از 456
أَساطِیرُ الَأوَّلِینَ [ 17 ] أُولئِکَ الَّذِینَ حَق عَلَیهِم القَول فِی أُمَم قَد خَلَت مِن قَبلِهِم مِنَ الجِن وَ الإِنس إِنَّهُم کانُوا خاسِرِینَ [ 18 ] وَ لِکُلٍّ
دَرَجات مِمّا عَمِلُوا وَ لِیُوَفِّیَهُم أَعمالَهُم وَ هُم لا یُظلَمُونَ [ 19 ] وَ یَومَ یُعرَض الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النّارِ أَذهَبتُم طَیِّباتِکُم فِی حَیاتِکُم الدُّنیا وَ
907- استَمتَعتُم بِها فَالیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهُون بِما کُنتُم تَستَکبِرُونَ فِی الَأرض بِغَیرِ الحَق وَ بِما کُنتُم تَفسُقُونَ [ 20 ] -قرآن- 1
ترجمه
آنگروه آنانند که میپذیریم از ایشان بهترین آنچه را بجا آوردند و در میگذریم از بدیهاي ایشان در زمره اهل بهشت بوعده راستی
که بودند بآن وعده داده میشدند و آن که گفت به پدر و مادرش افّ بر شما آیا وعده میدهید مرا که بیرون آورده میشوم با آنکه
گذشته است قرنها پیش از من و آن دو بفریاد رسی میطلبیدند خدا را واي بر تو ایمان آور پس میگفت نیست اینکه مگر افسانههاي
پیشینیان آنگروهند آنانکه سزاوار شد بر آنها وعده عذاب در امّتهائی که گذشتند پیش از آنها از جن و انس همانا آنها بودند
زیانکاران و براي هر یک درجه و مرتبهها است از آنچه کردند و تا تمام دهد بآنان جزاي کردارهاشان را و آنها ستم کرده نمیشوند
و روز که عرضه کرده شوند آنانکه کافر شدند بر آتش بردید [ صفحه 652 ] لذّتهاي خود را در زندگانی دنیاتان و بهره بردید بآن
پس امروز جزا داده میشوید عذاب خواري را بسبب آنکه بودید که تکبر و سرکشی مینمودید در زمین بنا حق و بسبب آنکه بودید
که نافرمانی میکردید
تفسیر
. خداوند متعال بکسانیکه مانند انسان مذکور در آیات سابقه باشند وعده فرموده که اعمال حسنه آنها را اعم از واجب و مستحب
قبول فرماید و از گناهان آنها بگذرد و در زمره اهل بهشت قرار دهد وعده راست درستی که در دنیا بآنها داده میشد بلسان انبیاء و
اولیاء و بنابر اینکه وعد ال ّ ص دق منصوب بمصدریّت فعل محذوف است و در مقابل چنین انسان شاکر ذاکر تائب مخلص انسان
دیگري است که گفت یا میگوید بپدر و مادر خود اف بر شما و آن کلمهئی است که در لسان عرب براي اظهار خشم و نفرت از
کسی یا چیزي گفته میشود آیا شما وعده میدهید بمن که روزي از قبر بیرون میآیم و بجزاي اعمالم میرسم با آنکه قرنها و سالهاي
دراز گذشته پیش از وجود من و یکنفر سر از قبر بیرون نیاورده بگوید با من چه کردهاند و پدر و مادر او استغاثه و زاري بدرگاه
خدا میکنند و باو میگویند واي بر تو ایمان بیاور بروز جزا وعده خدا حق و محقّق است کتب سماوي و لسان انبیاء و اولیاء بآن گویا
شده و او میگوید نیست اینکه گفتارها مگر مانند حکایات دروغی که از پیشینیان نقل میکنند در کتب قصه و افسانه که قابل اعتماد
و اعتناء نیست و خداوند در باره اینکه قبیل اشخاص فرموده که مستحق عذاب الهی شدند در زمره کفّار امم سابقه از جن و انس که
زیانکار بودند و در آیه قبل قمّی ره فرموده در باره عبد الرّحمن بن ابی بکر نازل شده و در مجمع اینکه قول را از جمعی از مفسّرین
نقل نموده و نسبت ببعضی داده که آنرا عام دانستهاند نسبت بهر کافریکه عاق والدین باشد و اینکه آیه را شاهد بر مدّعاي خود قرار
دادهاند و گفتهاند جن هم میمیمرد و از براي هر یک از دو دسته سعداء و اشقیاء که در آیات سابقه و اینکه آیات مذکور شدند
درجات و درکاتی است از بهشت و جهنّم که حاصل شده است براي آنها در نتیجه اعمالشان در دنیا از اعلی علّیّین جنان تا اسفل
السّافلین نیران بحسب مراتب استحقاقشان و اطلاق درجات بر درکات یا بمراعات عموم اصلی لفظ است اگر چه غلبه در مثوبات پیدا
کرده یا باعتبار تغلیب که آنهم معمول به [ صفحه 653 ] است و اینکه براي آنستکه خداوند هر کس را بجزاي کامل اعمالش برساند
و ذرّهاي از میزان استحقاق کسی در ثواب کاسته نشود و در عقاب افزوده نگردد چون خداوند عادل است و ظالم نیست و روز که
کفّار را بر آتش جهنّم عرضه دارند چون بزبانه کشیدن سوي آنها طلب مینماید آنانرا یا آتش را بر آنها عرضه دارند براي آنکه
صفحه 449 از 456
مطّلع از اهوال آن شوند بآنها گفته شود بردید لذّتهاي خوب خوش خودتان را در زندگانی دنیاتان یا صرف نمودید نعمتهاي پاکیزه
خودتان را که خدا بشما داده بود در شهوت رانی و بوالهوسی و منغمر شدید در آنها و بهرهمند گشتید از آنها کاملا در دنیا و دیگر
لذّت و خوشی براي شما باقی نمانده پس امروز با کمال خفّت و خواري جزاي شما عذاب جهنّم است براي آنکه در دنیا تکبّر و
سرکشی نمودید از قبول حکم حق بناحق و تمرّد نمودید از فرمان خدا و پیغمبر او و آیه مشعر است بر آنکه هر قدر در دنیا انسان
لذّت ببرد و عیش کند از مقامات آخرت او کاسته میشود و در بعضی از روایات که در آنها ترغیب به زهد در دنیا شده باین آیه
استشهاد شده است.
[ [سوره الأحقاف [ 46 ]: آیات 21 تا 25
اشاره
وَ اذکُر أَخا عادٍ إِذ أَنذَرَ قَومَه بِالَأحقاف وَ قَد خَلَت النُّذُرُ مِن بَین یَدَیه وَ مِن خَلفِه أَلاّ تَعبُدُوا إِلاَّ اللّهَ إِنِّی أَخاف عَلَیکُم عَذابَ یَومٍ
عَظِیم [ 21 ] قالُوا أَ جِئتَنا لِتَأفِکَنا عَن آلِهَتِنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن کُنتَ مِنَ الصّادِقِینَ [ 22 ] قالَ إِنَّمَا العِلم عِندَ اللّه وَ أُبَلِّغُکُم ما أُرسِلت بِه وَ
لکِنِّی أَراکُم قَوماً تَجهَلُونَ [ 23 ] فَلَمّا رَأَوهُ عارِضاً مُستَقبِلَ أَودِیَتِهِم قالُوا هذا عارِض مُمطِرُنا بَل هُوَ مَا استَعجَلتُم بِه رِیح فِیها عَذاب أَلِیمٌ
697- 24 ] تُدَمِّرُ کُل شَیءٍ بِأَمرِ رَبِّها فَأَصبَحُوا لا یُري إِلاّ مَساکِنُهُم کَذلِکَ نَجزِي القَومَ المُجرِمِینَ [ 25 ] -قرآن- 1 ]
ترجمه
و یاد کن برادر قوم عاد را هنگامیکه بیم داد قوم خود را در بلاد احقاف با آنکه آمدند بیم دهندگان پیش از او و بعد از او که
پرستش نکنید مگر خدا را همانا من میترسم بر شما از عذاب روزي بزرگ گفتند آیا آمدي نزد ما که برگردانی ما را از
معبودهایمان پس بیاور براي ما آنچه وعده میدهی ما را اگر هستی از راستگویان گفت جز اینکه نیست که آن علم نزد خدا است و
میرسانم بشما آنچه را فرستاده شدم بآن ولی من میبینم شما را گروهی که نمیدانید پس چون دیدند آنرا که ابر پهناوري است رو
آورنده بوادیهاي آنها [ صفحه 654 ] گفتند اینکه ابر پهنی است باران دهنده ما را نه چنین است بلکه آن چیزي است که شتاب
میکردید بآن بادي است که در آن عذابی است دردناك نابود میکند هر چیزي را بامر پروردگارش پس درآمدند بحالیکه دیده
نمیشد جز مسکنهاشان اینچنین پاداش میدهیم گروه گناهکاران را
تفسیر
. خداوند متعال دستور فرموده به پیغمبر خود که یادآوري فرماید کفّار مکّه را از قصّه هود پیغمبر که از قبیله عاد بود و عرب اهل
یک قبیله را برادر میخوانند و انذار و تخویف فرمود قوم خود را از عبادت غیر خدا در احقاف که گفتهاند جمع حقف است که آن
تپّه شن طولانی است و بر بلادي از یمن که در ساحل بحر عمّان بوده باعتبار شنزار بودن غلبه استعمال پیدا کرده و آن دیار باین
نام خوانده میشود در صورتی که قبل از آنحضرت و بعد از او پیغمبرانی را خداوند فرستاده بود که مردم را دعوت بتوحید میکردند
و او فرمود من بر شما از عذاب روز بزرگ پر هول و هراس تاریخی که در نتیجه اعمال شما پیش میآید میترسم و آنها در جواب
گفتند تو آمدي که ما را از عبادت خدایانمان برگردانی بعبادت خداي نادیده که خودت ادّعاء میکنی بوعده و وعید اگر راست
میگوئی در روز معیّنی آن عذاب را بر ما نازل نما و حضرت در جواب فرمود علم بموعد عذاب نزد خدا است هر وقت مقدّر باشد
صفحه 450 از 456
نازل میفرماید وظیفه من فقط ابلاغ رسالت است ولی شما مردم نادانی هستید که بوظیفه خودتان عمل نمیکنید پس چون دیدند
عذاب موعود را بصورت ابر سیاه پهناوري در آسمان که متوجّه بلاد آنها است گفتند اینکه ابر عریض باران خوبی بما میدهد و
چون سالها بود باران در بلاد آنها نیامده و بقحطی دچار شده بودند خوشحال شدند و حضرت هود فرمود اشتباه نکنید اینکه همان
است که بعجله از من مطالبه مینمودید آن بادي است که در آن عذاب الیم شما است هلاك و نابود میکند هر چه را اصابت نماید
از انسان و حیوان و اموال شما و حضرت با اتباعش از آنها کناره کرد و در محوّطهاي از چوب یا نیجاي گزین گردید و باد آمد و
هفت شب و هشت روز ادامه داشت و تپّههاي شن را کنده و بر سر کفّار ریخت و آنها زیر شنها ماندند تا مردند و بعدا بدنهاي آنها
را آشکار نمود و بدریا پرتاب کرد و به اهل ایمان و [ صفحه 655 ] متعلّقات آنها ابدا آسیبی نرسید چنانچه از بعضی روایات و
بیانات مفسّرین استفاده میشود و عجب در آنستکه گفتهاند آن باد بحضرت هود علیه السّلام و اهل ایمان هم میرسید با آنکه سبک و
ملایم با طبع بود که از آن لذّت میبردند ولی کفّار را از زمین میکند و در هوا میراند بطوریکه مانند ملخ در آسمان مشهود میگشتند
و بزمین میریختند لذا قمّی ره در ذیل تدمّر کل شیء بأمر ربّها فرموده لفظ آیه عام و معناي آن خاص است چون آن باد باشیاء
بسیاري اصابت نمود و نابود ننمود آنها را ولی مال کفار را نابود کرد بتمامی و تمام اینکه اخبار از هلاك امّتها تحذیر و تخویف
است براي اینکه امّت و خدا فرموده امر آنها بجائی رسید که جز منازلشان اثري از آن قوم مشهود نمیشد و تري بصیغه خطاب و
نصب مساکن نیز قرائت شده یعنی اگر آنجا بر وي جز منازلشان را نمیبینی اینکه طور مجازات میکنیم ما گروه کفّار و گناهکاران را
که با انبیاء و اولیاء خدا مخالفت نمایند.
[ [سوره الأحقاف [ 46 ]: آیات 26 تا 30
اشاره
وَ لَقَد مَکَّنّاهُم فِیما إِن مَکَّنّاکُم فِیه وَ جَعَلنا لَهُم سَمعاً وَ أَبصاراً وَ أَفئِدَةً فَما أَغنی عَنهُم سَمعُهُم وَ لا أَبصارُهُم وَ لا أَفئِدَتُهُم مِن شَیءٍ إِذ
کانُوا یَجحَ دُونَ بِآیات اللّه وَ حاقَ بِهِم ما کانُوا بِه یَستَهزِؤُنَ [ 26 ] وَ لَقَد أَهلَکنا ما حَولَکُم مِنَ القُري وَ صَ رَّفنَا الآیات لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ
27 ] فَلَو لا نَ َ ص رَهُم الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللّه قُرباناً آلِهَۀً بَل ضَلُّوا عَنهُم وَ ذلِکَ إِفکُهُم وَ ما کانُوا یَفتَرُونَ [ 28 ] وَ إِذ صَرَفنا إِلَیکَ نَفَراً ]
مِنَ الجِن یَستَمِعُونَ القُرآنَ فَلَمّا حَضَرُوه قالُوا أَنصِتُوا فَلَمّا قُضِیَ وَلَّوا إِلی قَومِهِم مُنذِرِینَ [ 29 ] قالُوا یا قَومَنا إِنّا سَمِعنا کِتاباً أُنزِلَ مِن بَعدِ
842- مُوسی مُصَدِّقاً لِما بَینَ یَدَیه یَهدِي إِلَی الحَق وَ إِلی طَرِیق مُستَقِیم [ 30 ] -قرآن- 1
ترجمه
و بتحقیق متمکّن ساختیم آنها را در چیزي که متمکن نساختیم شما را در آن و قرار دادیم براي آنها گوشها و چشمها و دلهائی پس
کفایت نکرد از آنها گوشهاشان و نه چشمهاشان و نه دلهاشان هیچ چیز چون بودند که انکار میورزیدند بآیتهاي خدا و احاطه کرد
بآنها آنچه بودند که بآن استهزاء میکردند و بتحقیق هلاك کردیم آنچه پیرامون شما است از آبادیها و مکرّر آوردیم آیتها را شاید
آنها بازگردند پس چرا یاري نکردند آنها را آنان که گرفتند غیر از خدا وسیله تقرّب معبودهائی را بلکه گم شدند از آنها و آن
[ دروغ آنها بود و آنچه بودند که افترا میزدند و هنگامیکه متوجّه ساختیم بسوي تو جماعتی را از جن که میشنیدند [ صفحه 656
قرآن را پس چون حاضر شدند آن را گفتند خاموش باشید پس چون تمام شد بازگشتند بسوي قومشان با آنکه بودند بیم دهندگان
گفتند اي قوم ما همانا ما شنیدیم کتابی را که فرستاده شده بعد از موسی با آنکه تصدیق کننده است آنچه را پیش روي او است
هدایت میکند بسوي حق و بسوي راه راست
صفحه 451 از 456
تفسیر
. خداوند متعال بعد از ذکر شمهئی از احوال قوم عاد در آیات سابقه متذکّر فرموده است کفّار مکّه را بمکنت و ثروت و قوّت و
قدرتیکه بآنان عطا فرموده بود و به اینان عطا نفرموده تا بتمکّن خودشان مغرور نشوند و از فرمان الهی سرپیچی ننمایند و ضمنا اشاره
فرموده که قواي ظاهریّه و باطنیّه از گوش و چشم و قلب مواهب الهیّهاند که باید در محل لایق و مورد قابل صرف شود و الّا بی ثمر
بلکه مضرّ خواهد بود چنانچه براي قوم عاد مفید نشد و بعذاب الهی گرفتار شدند و همچنین اقوام دیگري که مانند قوم عاد در
حوالی مکّه جايگزین بودند مانند قوم صالح در حجر و قوم لوط در راه اهالی مکّه بشام که هر یک بنوبه خود آیات الهی را
مشاهده نمودند و نصایح و مواعظ انبیاء عظام را شنیدند و متنبّه و مستبصر نشدند چون تفکّر و تأمّل ننمودند و بوبال اعمال خودشان
رسیدند و جز خدا آنان را که براي خودشان معبودهائی قرار داده بودند تا مقرّب آنها بخداي بزرگ باشند نتوانستند یاري نمایند
آنها را و عذاب خدا را از آنها دفع کنند و ظاهرا قربانا مفعول دوم اتّخذوا است که مفعول اوّل آن حذف شده و آلهۀ بدل یا بیان
براي قربانا میباشد و مکرّر ذکر شده که سمع بر واحد و جمع اطلاق میشود و صرف آیات تکرار آن بعناوین متعدّده و بیانات مختلفه
است و اینکه بتپرستی و انتظار شفاعت از بتها دروغ واضح و افتراي آشکاري بود که از قبل آنها اظهار میشد و از دستشان رفت و
مبدّل به ناامیدي گردید و اینکه معناي گمشدن معبود و مأمولهاي باطل است و اینها همه براي تخویف و انذار اهالی مکّه است که
در صورت مخالفت با نبی اکرم بهمان بلایا مبتلا گردند و قمّی ره نقل فرموده که پیغمبر صلی اللّه علیه و اله از مکّه ببازار عکاظ
تشریف برد و گفتهاند آن بازاري بود که سالی بیست روز از اوّل ذو القعدة الحرام میان نخله و طائف دائر میشد و زید بن حارثه با
آنحضرت بود که مردم را دعوت باسلام میکرد و کسی اجابت ننمود او را و قبول نکرد دین اسلام [ صفحه 657 ] را پس مراجعت
بمکّه فرمود و چون بمکانی رسید که آنرا وادي مجنّه میخواندند حضرت در تهجّد خود قرائت قرآن فرمود در نیمه شب پس مرور
نمودند باو جماعتی از جن که در احتجاج از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل نموده آنها نه نفر بودند یکنفر از جن نصیبین و هشت نفر
از بنی عمر و بن عامر و گفتهاند نفر بتحریک بر کمتر از ده اطلاق میشود و در منتهی الارب از سه تا ده تعیین شده پس چون
شنیدند جنّیان قرائت قرآن حضرت را با خود گفتند گوش دهید یعنی ساکت باشید و چون تمام گشت یعنی فارغ شد پیغمبر صلی
اللّه علیه و اله از قرائت قرآن بازگشتند بسوي قوم خودشان بیم دهندگان و گفتند آنچه را خداوند نقل فرموده در اینکه آیات و
آیات آتیه تا قول خود فی ضلال مبین و محتمل است تا عذاب الیم باشد پس آمدند نزد پیغمبر صلی اللّه علیه و اله و اسلام آوردند
و مؤمن شدند و آنحضرت شرایع اسلام را بآنها تعلیم فرمود پس خداوند سوره قل اوحی الی انّه استمع نفر من الجن را تا آخر نازل
فرمود و نقل نمود قول آنها را و از آنها والی براي آنان تعیین کرد و میآمدند خدمت پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم هر وقت لازم
بود و امیر المؤمنین علیه السّلام به آنها احکام دین را میآموخت بدستور پیغمبر و در آنها کافر بأقسام مختلف و مؤمن وجود دارد و
همه از اولاد جان میباشند و ظاهرا تخصیص کتاب موسی علیه السّلام بذکر از بین کتب سماوي به تبع ذکر آن در اوائل اینکه سوره
است که وجه آن بیان شد و بعضی گفتهاند آنها جنّیان یهود بودند و بر حسب اعتقاد خودشان سخن گفتند ولی در مجمع فرموده
که اینکه آیات دلالت دارد بر آنکه پیغمبر ما صلی اللّه علیه و اله مبعوث بود بر جن و انس با آنکه هیچ پیغمبري قبل از او مبعوث بر
جن و انس نشده بود و در بیان اینکه واقعه تفاصیل دیگري نقل فرموده که با وجود فرمایش قمّی ره حاجت بذکر آنها نیست و اللّه
اعلم بحقائق الامور و واضح است که مراد از تصدیق قرآن ما بین یدیه را کتب سماوي قبل است که در اصول معارف حقّه با
[ یکدیگر موافقت دارند. [ صفحه 658
[ [سوره الأحقاف [ 46 ]: آیات 31 تا 35
صفحه 452 از 456
اشاره
یا قَومَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللّه وَ آمِنُوا بِه یَغفِر لَکُم مِن ذُنُوبِکُم وَ یُجِرکُم مِن عَذاب أَلِیم [ 31 ] وَ مَن لا یُجِب داعِیَ اللّه فَلَیسَ بِمُعجِزٍ فِی
الأَرض وَ لَیسَ لَه مِن دُونِه أَولِیاءُ أُولئِکَ فِی ضَ لال مُبِین [ 32 ] أَ وَ لَم یَرَوا أَن اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوات وَ الأَرضَ وَ لَم یَعیَ بِخَلقِهِنَّ
بِقادِرٍ عَلی أَن یُحیِیَ المَوتی بَلی إِنَّه عَلی کُل شَیءٍ قَدِیرٌ [ 33 ] وَ یَومَ یُعرَض الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النّارِ أَ لَیسَ هذا بِالحَق قالُوا بَلی وَ رَبِّنا
قالَ فَذُوقُوا العَذابَ بِما کُنتُم تَکفُرُونَ [ 34 ] فَاصبِر کَما صَبَرَ أُولُوا العَزم مِنَ الرُّسُل وَ لا تَستَعجِل لَهُم کَأَنَّهُم یَومَ یَرَونَ ما یُوعَدُونَ لَم
836- یَلبَثُوا إِلاّ ساعَۀً مِن نَهارٍ بَلاغ فَهَل یُهلَک إِلاَّ القَوم الفاسِقُونَ [ 35 ] -قرآن- 1
ترجمه
اي قوم ما اجابت کنید خواننده خدا را و ایمان آورید باو درمیگذرد براي شما از گناهانتان و میرهاند شما را از عذاب دردناك و هر
که اجابت نکند خواننده خدا را پس نیست عاجز کننده در زمین و نیست برایش غیر از او دوستانی آن گروه در گمراهی آشکارند
آیا ندانستند آنکه خداوندي که آفرید آسمانها و زمین را و درمانده نشد بآفریدن آنها توانا است بر آنکه زنده گرداند مردگان را
آري همانا او بر همه چیز توانا است و یاد کن روزي را که عرضه شوند آنان که کافر شدند بر آتش گفته شود آیا نیست اینکه بر
حق گویند آري سوگند بپروردگار ما گوید پس بچشید عذاب را بسبب آنکه کفر میورزیدید پس صبر کن همچنانکه صبر کردند
صاحبان جدّ و جهد از پیمبران و بشتاب مخواه عذاب را براي آنها گوئیا آنها روزي که میبینند آنچه را وعده داده میشوند که
درنگ نکردهاند مگر پارهئی از روزي اینکه رسانیدنی است پس آیا هلاك میشوند جز گروه متمرّدان
تفسیر
. خداوند سبحان نقل فرموده است بقیّه کلام جنّیان را با قوم خودشان که در آیات سابقه ذکر شد و داعی خداوند پیغمبر صلی اللّه
علیه و اله است و گفتهاند ایمان موجب مغفرت گناهان غیر از حق النّاس است لذا من ذنوبکم فرموده که مفید تبعیض است و
کسیکه اجابت ننماید دعوت حق را نمیتوند از مملکت و زمین خدا بیرون رود و عاجز نماید او را از قهر و غلبه بر خود و از عذاب
او بگریزد و یاورانی که بتوانند او را از دست انتقام الهی خلاص کنند ندارد ناچار اینکه قبیل اشخاص در وادي حیرت و ضلالت
سرگردان خواهند بود و راه وصول بنعیم ابدي را پیدا نخواهند کرد و بعدا اثبات فرموده است معاد جسمانی را به بیان واضحی که
بعبارات مختلفه تاکنون از آن تعبیر شده و آن قدرت داشتن کسی است که [ صفحه 659 ] آسمانها و زمین و موجودات آنها را بدون
سابقه خلق فرموده بر ایجاد بعضی از آن موجودات بعد از تفرّق اجزاء آنها که بمراتب آسانتر از خلق بدوي است علاوه بر آنکه
قدرت بیپایان الهی باید بممکنات بیپایان تعلّق گیرد و هیچ ممکنی از تحت قدرت او خارج نیست و عجز و فتور و خستگی و
ماندگی در ذات اقدس او بهیچ وجه راه نداشته و نخواهد داشت تعالی شأنه عمّا یقول الظّالمون و روز قیامت که کفّار را در کنار
آتش جهنّم حاضر نمایند بآنها گفته شود آیا اینکه عذاب حق و راست و عدل نبود گویند بلی قسم بخدا بر حق و راست و بعدل بود
پس گفته شود بچشید آن را براي آنکه در دنیا منکر آن بودید تا درست باور کنید و در خاتمه امر فرموده است پیغمبر اکرم را بصبر
و قرار در برابر اذیت و آزار کفّار و فجّار براي تأسّی بانبیاء اولو العزم یعنی صاحبان ثبات و جدّ و جهد داراي شریعت و کتاب که
صبر نمودند بر اذیّت و آزار اقوامشان و تأسیس و تقریر نمودند شریعت حقه الهیّه را در کافی از امام صادق علیه السّلام در ذیل
اینکه آیه نقل نموده که ایشان حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد صلوات اللّه علیه و علیهم میباشند و در جواب مراد
از اولو العزم بیان مفصّلی فرموده که مستفاد از آن داراي شریعت و کتاب بودن است با عزم بترك شریعت و کتاب سابق نه کفر بآن
صفحه 453 از 456
و آنکه قرآن و دین اسلام ناسخ کتب و ادیان و باقی و بر قرار تا روز قیامت است و اینکه پنج نفر انبیاء اولوالعزمند و در روایات
دیگري از ائمه اطهار اینکه معنی تأیید شده و در بعضی از روایات اولو العزم از انبیاء بصاحبان تحمّل و صبر بر ایذاء و آزار قوم و
سابقین در اقرار و عزم بر متابعت پیغمبر آخر الزّمان و اوصیاء او تا مهدي علیهم السّلام تفسیر شده است و نهی فرموده پیغمبر خود را
از تعجیل در عذاب کفار چون بالاخره بآنها و اصل خواهد شد و وقتی مشاهده نمایند آنرا گمان میکنند ساعتی بیش بر آنها
نگذشته است چون گذشته هر قدر زیاد باشد بنظر کم میآید بلکه مانند آن است که نبوده خصوصا وقتی شخص بعذاب برسد با
آنکه روزگار را بخوشی گذرانده باشد آنچه ذکر شد از مواعظ و احکام کافی است در ابلاغ پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله و سلّم از
جانب خداوند و هلاکت و عذاب مخصوص بکسانی است که متّعظ نشدند بمواعظ الهیّه و بیرون رفتند از اطاعت خدا و پیغمبر او
صلّی اللّه علیه و اله و سلّم در ثواب الاعمال و مجمع از [ صفحه 660 ] امام صادق علیه السّلام نقل نموده که هر کس در هر شب یا
هر جمعه سوره احقاف را قرائت نماید خدا او را از بیم دنیا و فزع قیامت مأمون فرماید و الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی
محمّد و آله الطّاهرین.
درباره مرکز