گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
از آن زمان که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: آموختن علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است،( 1) هر کس این سخن
ارزشمند را شنیده بود، در هر شرایطی قرار داشت با شوق و شور فراوانی، براي آموختن و اندوختن علم و دانایی، نهایت سعی و کوشش خود
را به کار گرفت.








اشاره
صفحه 16 از 108
کار سازترین عامل گرایش مسلمانان به آموختن علم و دانش، وجود مقدس پیشواي بزرگوار اسلام، حضرت پیامبر صلی الله علیه
وآله بود، که نخستین مرحله مسئولیت او بر اساس آموزش کتاب و حکمت( 2) استوار میگردید. مسلمانان هم به پیروي از تعالیم
نورانی اسلام، این احساس مسئولیت را به کار میگرفتند آموخته ها و اندوخته ها و داناییهاي خود را به دیگران منتقل نمایند، زیرا
این کار براي آنان، غیر از اعتبار اجتماعی و ارزش فرهنگی، پاداش معنوي و اجر اخروي هم به دنبال داشت. پیامبر اسلام فرمود:
هر کس حدیثی را به دیگران منتقل کند، تا بدین وسیله حکم .« مَنْ ادَّي اِلی امّتی حَدِیثاً لِتقُامَ بِهِ سُنّۀً او تَثْلُمَ بِه بِدْعَۀً فَهُوَ فِی الجَنَّۀِ »"
واجبی احیا و استوار گردد یا با آگاه کردن دیگران روزنه بدعت و انحرافی را مسدود نماید، او در بهشت جایگزین خواهد
گردید( 3 ")موضوع مهمتر در زمینه آموزش حدیث و انتقال معارف دین به دیگران این است که ناقلان حدیث و احیاگران فکر و
فرهنگ، از نظر پیامبر بزرگوار اسلام، به عنوان خلیفه ها و جانشینان آن حضرت معرفی شدهاند، و رسول گرامی اسلام فرموده بود:
خداوند، خلیفه ها و جانشینان مرا مشمول رحمت خویش قرار میدهد. وقتی هم سوءال شد: منظور از چنین جانشینانی، چه افرادي
هستند؟ آن حضرت فرمود":اَلَّذینَ یَتَّبِعونَ حَدِیثی و سُنَّتی، ثُمَّ یُعَلِّمُونَها امّتی( 4" ")آنان کسانی هستند که از حدیث و سنت و سیره
من پیروي میکنند، و سپس آن را به دیگران نیز میآموزانند ".در چنین محیط و فضایی بود که آموختن و آموزاندن علم و دانش،
در همه جوانب جامعه نو بنیاد اسلامی، داراي آن چنان جاذبهاي گردید، که همه طبقات اجتماعی به علم و دانش و نیز انجام رسالت
انتقام و آموزش آن، دیگران رو میآوردند. در این میان زنان نیز که با طلوع آفتاب، حیات انسانی و مقام والاي خویش را باز یافته
بودند، نه تنها از حق تحصیل دانش برخوردار بودند، بلکه این حق را هم داشتند که به نشر احکام احادیث بپردازند، و همچون
مردها پروانهوار گرد وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه وآله و معصومین علیه السلام ، به طواف پرداختند و نهاد خویش را با سخنان
و راهنماییها نورانی رسول خدا صلی الله علیه وآله نورانی میساختند، و سپس یافته ها و اندوخته هاي نورانی خود را به دیگران
منتقل میکردند، نور میافشاندند، زوایاي تاریک زندگی دیگران را نورانی میگرداندند، و لباس زیباي" روایت حدیث" را به
اندام تواناي خویش میپوشاندند. بعضی وقتها نیز با مردان به رقابت میپرداختند. آنها به درجهاي دست یافتند که اعتماد کامل
به علما و راویان حدیث را به دست آوردند. ذهبی در مورد زنان محدثه میگوید": من از بین زنان محدثه کسی را نمیشناسم که
در این زمینه متهم و متروك شده باشد ".راویان زن، غالباً در مساجد یا اماکن عمومی به تدریس و بیان حدیث میپرداختند و در
پرتو این امر مهم، به مقامهاي بلندي رسیدند و رسالت فرهنگی خویش را به صورت مطلوبی ایفا نمودند. در این تحقیق، برخی از
3. بحار . 2. سوره بقره، آیه 128 . آنان را معرفی خواهیم کرد. 1. روضه المتقین، ج 12 ، ص 155 ، کنزالعمال، ج 10 ، ص 159
. 4. بحار الانوار، ج 2، ص 144 . الانوار، ج 2، ص 152 و کنزالعمال، ج 10 ، ص 158
زنان راوي حدیث از پیامبر(ص) فهرست مطالب
1. اسماء دختر عمیس؛ 2. اسماء دختر زید بن سکن؛ 3. اسماء دختر شَکَل؛ 4. ام اَسْلم؛ 5. ام انس بن مالک؛ 6. ام حرام دختر
ملحان؛ 7. ام حصین؛ 8.ام حکم دختر زبیر؛ 9. ام ایمن؛ 10 . ام حمید انصاري؛ 11 . ام حبیبه؛ 12 .ام خارجه؛ 13 .امخالد، دختر خالد
بن سعید؛ 14 . ام خالد دختر قیس بن عمر و بن امرئ القیس خزرجی؛ 15 . ام در داء؛ 16 . ام رَوْمان؛ 17 . ام رعلۀ قیشري؛ 18 . ام سلیم
دختر ملحان؛ 19 . ام سلیط؛ 20 . ام سلیمان؛ 21 . ام سنان اَسلمی؛ 22 . ام شریک انصاري؛ 23 . ام سعد انصاري؛ 24 . ام عطیه انصاري؛
25 . ام عطیه آرایشگر؛ 26 .ام عطیه اوسی؛ 27 . ام علاء انصاري؛ 28 . ام علاء؛ 29 . ام غانم؛ 30 . ام قیس اسدي؛ 31 . ام کلثوم دختر
عقبه؛ 32 . ام مبشر انصاري؛ 33 . ام معبد خزاعی؛ 34 .ام هانی دختر ابوطالب؛ 35 . ام هشام؛ 36 . حزامۀ دختر وهب؛ 37 . خنساء دختر
خذام؛ 38 . خوله دختر ثامر انصاري؛ 39 . خوله دختر حکیم انصاري؛ 40 .خوله دختر حکیم بن امیه؛ 41 . خوله خدمتگزار پیامبر صلی
. الله علیه وآله ؛ 42 . خوله دختر یسار؛ 43 . خوله دختر یمان؛ 44 . ربیع دختر مُعَوَذعفراء انصاري؛ 45 . زینب همسر ابن مسعود؛ 46
صفحه 17 از 108
زینب دختر ابی سَلَمه؛ 47 . زینب عطر فروش؛ 48 . زینب دختر کعب؛ 49 . سبیعه دختر حارث؛ 50 . سلمی خدمتگزار پیامبر صلی الله
علیه وآله ؛ 51 .سوده دختر زمعه؛ 52 . صفیه دختر حیّی بن اخطب؛ 53 . صفیه دختر شیبَه؛ 54 . صفیه دختر عبدالمطلب؛ 55 . ضُباعه
دختر زبیر؛ 56 . عایشه دختر عبدالله؛ 57 . فاطمه دختر اسد؛ 58 . فاطمه علیه السلام ؛ 59 . دختر محمّد صلی الله علیه وآله ؛ 60 . فاطمه
65 . نسیبه دختر کعب نسیبه ( دختر یمان؛ 61 . لبابه دختر حارث؛ 62 . لبابه دختر زفاعه؛ 63 . لیلی غفاري؛ 64 .میمونه دختر حارث؛( 5
دختر" کعب بن عمر و بن عوف بن مازن نجار انصاري "که همسر او" زید بن عاصم "بود و پسرهاي ا و" حبیب"و" عبدالله"
بودند، از بانوان مجاهد و صحابی فداکار رسول خدا صلی الله علیه وآله و راوي حدیث از آن بزرگوار بوده است.( 6) ارتباط و
معاشرت این بانوي فداکار و ممتاز با رسول خدا صلی الله علیه وآله در جنگ و دفاع از ساحت اسلام، به گونهاي بود که، غیر از
مطالب بالا، احادیثی را هم از پیامبر صلی الله علیه وآله روایت کرده است، که دو نمونه آن را خاطر نشان میسازیم: 1 نسیبه روایت
میکند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اگر کسی روزه باشد، و شخص دیگري در حضور این روزهدار غذا بخورد،
2 عکرمه، غلام " ابن عباس"روایت میکند ام عماره ( فرشتگان الهی بر این شخص روزهدار، درود و رحمت نثار میکنند.( 7
انصاري به حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: چطور است که همه امتیازها مربوط به مردهاست، و از زنان کمتر
8) ...بدین مناسبت )« اِن المُسلمینَ و المسلمات وَ الموءمنین وَ المُومنات » نامی برده میشود، و آنان از امتیازها محروم شدهاند؟! آیه
نازل شد.( 9) ام عماره، که نام او" نسیبه" است، احادیثی را روایت کرده، و لیلی کنیز وي ، عکرمه، حارث بن کعب، و امّ سعد
دختر سعد بن ربیع هم، از او حدیث روایت کرده اند.( 10 ) پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: نسیبه از جمله بانوانی است که در
( روزگار ظهور امام زمان علیه السلام حضور مییابد، و به مداوا و معالجه مجروحین جنگی در رکاب آن حضرت میپردازد.( 11
66 نسیبه دختر حارث نسیبه، دختر حارث انصاري را، که با کنیه"ام عطیّه "شهرت یافته، دانشمندان تاریخی و رجالی مانند: ابن
حجر عسقلانی، ابن اثیر جزري و ابن عبدالبر اندلسی، از بانوان بزرگ صحابی و راوي حدیث از پیامبر اسلام دانسته اند.( 12 ) او اهل
"بصره "بوده، به مدینه آمده، از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله محسوب میشده، از پیامبر صلی الله علیه وآله احکام دین
آموخته، براي مداوا و معالجه ي مجروحان به همراه پیغمبر صلی الله علیه وآله در جنگها شرکت میکرده، با راهنمایی آن حضرت
یکی از دختران پیغمبر صلی الله علیه وآله را غسل داده است، و گروهی از علما و صحابه و تابعین اهل بصره مسئله غسل میت را از
"نسیبه" آموختهاند و به آن اعتماد کرده اند.( 13 ) نسیبه، شیوه غسل میت را از رسول خدا صلی الله علیه وآله آموخت و به عنوان
یک خدمت دینی و اجتماعی، مردگان را در مدینه غسل میداد.( 14 ) از این زن بزرگ، محمّد بن سیرین، حفصه دختر سیرین،
عبدالملک بن عمیر، علی بن ارقم، انس بن مالک، اسماعیل بن عبدالرحمن، و ام شراحیل، حدیث روایت کرده اند. خودش
67 نویله دختر ( میگوید: من در هفت جنگ همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله شرکت کردم و مجروحان را مداوا نمودم.( 15
اسلم انصاري نویله، یا نوله دختر" اسلم انصاري "را مورخین و دانشمندانی مانند: ابن اثیر جزري، ابن عبدالر اندلسی، و ابن حجر
عسقلانی، از جمله بانوانی دانسته اند، که با رسول خدا صلی الله علیه وآله بیعت کرده، با آن حضرت به دو قبله نماز خواند، و
بالاخره صحابی و راوي حدیث از آن حضرت بوده است.( 16 ) نوله میگوید: ما نماز ظهر یا عصر را در مسجد" بنی حارثه "می
خواندیم، و قبله ما بیت المقدّس بود، دو سجده از نماز انجام شده بود که، کسی براي ما خبر آورد که رسول خدا صلی الله علیه
وآله نماز خود را به طرف مسجد الحرام خوانده است. آن وقت مردها جاي زنها رفتند، و زنها به جاي مردها قرار گرفتند، و دو
رکعت دیگر نماز را با دو سجده به طرف مسجد الحرام خواندیم، و آن گاه که خبر اطاعت ما به گوش رسول خدا صلی الله علیه
68 هند دختر اثاثه" هند، "دختر" اثاثه"یا" اَبان بن ( وآله رسید، درباره ما فرمود: اینان کسانی هستند که به غیب ایمان دارند.( 17
عباد بن عبدالمطلّب بن عبد مناف قریشی، "خواهر"مَسطح بن اثاثه، "را ابن اثیر، ابن عبد البرّ اندلسی و ابن حجر عسقلانی، از بانوان
صحابی رسول خدا و راوي حدیث از آن حضرت دانسته اند.( 18 ) هند، دختر اثاثه، اضافه بر روایت حدیث، از موهبت سرودن شعر
صفحه 18 از 108
هم بهرهمند بوده، و آنگاه که وي در" جنگ احد" به همراه پیامبر صلی الله علیه وآله و سایر مسلمانان و بانوانی که در این جنگ
شرکت کرده بودند، حضور داشت، در پاسخ اشعار هند جگر خوار، دختر ربیعه، که پیروزي لشکر کفر را مورد ستایش قرار میداد،
هند دختر اثاثه هم ضمن اشعاري ذلت و زبونی و شکست لشکر دشمن را در" جنگ بدر"یادآور می گردید، و زوال و زبونی سپاه
دشمن را وعده میداد.( 19 ) در جنگ" خیبر"هم رسول خدا صلی الله علیه وآله سی بار شتر مواد خوراکی به هند و برادر او
.7 . 5. اعلام النساء الموءمنات. 6. الاصابه، ص 418 ، اسدالغابه، ج 5، ص 555 و الاستیعاب، ج 4، ص 476 ( "مسطح "هدیه داد.( 20
11 . ریاحین الشریعه، . 10 . الاصابه، ج 4، ص 419 . 9. الاستیعاب، ج 4، ص 477 . 8. سوره احزاب، آیه 35 . الاصابه، ج 4، ص 418
12 . الاصابه، ج 4، ص 477 ، الاستیعاب، ج 4، ص 471 و اسد الغابه، ج 5، ص . ج 5، ص 82 و اعلام النساء الموءمنات ، ص 625
14 . اسد الغابه، ج 5، ص 603 ، الاصابه، ج . 13 . الاصابه، ج 4، ص 477 ، الاستیعاب، ج 4، ص 471 و اسدالغابه، ج 5، ص 603 .603
.16 . 15 . اسد الغابه، ج 5، ص 603 ، الاصابه، ج 4، ص 477 و الاستیعاب، ج 4، ص 472 . 4، ص 477 و الاستیعاب، ج 4، ص 472
18 . اسد الغابه، ج . 17 . الاستیعاب، ج 4، ص 420 و اسد الغابه، ج 5، ص 557 . الاصابه، ج 4، ص 256 و اسدالغابه، ح 5، ص 557
20 . ریاحین الشریعه، ج 5، ص 103 . 19 . اسد الغابه، ج 5 ، ص 559 و الاصابه، ج 4، ص 422 . 5، ص 559 و الاصابه، ج 4، ص 422
. و اعلام النساء الموءمنات ، ص 660
زنان راوي حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا علیهاالسلام با استناد به آیه تطهیر( 21 ) و حدیثی که ام سلمه، همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله ، نقل کرده( 22 )
یکی از معصومان اهل بیت رسول اکرم صلی الله علیه وآله است، گفتار و کردار و تقریر آن حضرت، حدیث است. بنابراین، کاوش
و دقت در احادیث منقول از این بانوي بزرگ اسلام، که گفتار و کردارش الگوي زن و مرد مسلمان است، و معرفی راویان احادیث
آن حضرت، ضروري است. هیچ یک از آنها نیامده است و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام راوي رسول اکرم صلی الله علیه وآله
معرفی شده است. در کتابهاي رجالی اهل سنت، نام حضرت فاطمه علیهاالسلام در شمار راویان حدیث آورده شده است و
راویانی که از آن حضرت، احادیث پدر بزرگوارش را نقل کرده اند، عبارتند از: حسن بن علی علیه السلام ، حسین بن علی علیه
السلام ؛ علی بن ابیطالب علیه السلام ؛ ام سلمه، همسر روسول خدا صلی الله علیه وآله سلمی ام رافع؛ فاطمه صغري، دختر حسین بن
علی ( به گونه مرسل)؛ عایشه و انس بن مالک.( 23 ) نگارنده معتقد است آن حضرت نیز مانند دیگر معصومین علیه السلام احادیثی
دارند که توسط راویانی نقل شده است. پژوهش در کتابهاي حدیثی، این اعتقاد را قوت بخشید و نام چند راوي حضرت زهرا
علیه السلام به دست آمد. هدف این نوشتار، معرفی زنان راوي آن حضرت است تا با گفتار و رفتار ایشان بیشتر آشنا شویم و نقش
زنان را در نقل حدیث معصومین علیه السلام و بیان ناگفته ها و احادیث فراموش شده در میان مسلمانان، بیشتر نشان دهیم؛ چرا که
این بانوان، به آن گوهر یکتاي آفرینش نزدیکتر بودند و از احوال و سخنان بزرگ بانوي اسلام، آگاهتر. غور و دقت در احادیث،
ما را به نام زنان بزرگی چون اسماء بنت عمیس، ام سلمه، بره خزاعی، زینب بنت ابی رافع، حضرت زینب علیهاالسلام و فضه
(خدمتکار بزرگ حضرت فاطمه علیهاالسلام ) رهنمون گردید. در این مجال، به بیان شرح حال این راویان، احادیثی که روایت
کرده اند و نیز راویان آنها، تا اندازهاي که بدان دست یافتیم، میپردازیم: با تأمل در کتابهاي رجالی شیعه، مشاهده میشود که نام
راویان آن حضرت، در هیچ یک از آنها نیامده است و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام راوي رسول اکرم صلی الله علیه وآله معرفی
شده است. در کتابهاي رجالی اهل سنت، نام حضرت فاطمه علیهاالسلام در شمار راویان حدیث آورده شده است و راویانی که از
آن حضرت، احادیث پدر بزرگوارش را نقل کرده اند، عبارتند از: حسن بن علی علیه السلام ، حسین بن علی علیه السلام ؛ علی بن
ابیطالب علیه السلام ؛ ام سلمه، همسر روسول خدا صلی الله علیه وآله سلمی ام رافع؛ فاطمه صغري، دختر حسین بن علی ( به گونه
صفحه 19 از 108
مرسل)؛ عایشه و انس بن مالک.( 24 ) نگارنده معتقد است آن حضرت نیز مانند دیگر معصومین علیه السلام احادیثی دارند که
توسط راویانی نقل شده است. پژوهش در کتابهاي حدیثی، این اعتقاد را قوت بخشید و نام چند راوي حضرت زهرا علیه السلام به
دست آمد. هدف این نوشتار، معرفی زنان راوي آن حضرت است تا با گفتار و رفتار ایشان بیشتر آشنا شویم و نقش زنان را در
نقل حدیث معصومین علیه السلام و بیان ناگفته ها و احادیث فراموش شده در میان مسلمانان، بیشتر نشان دهیم؛ چرا که این بانوان،
به آن گوهر یکتاي آفرینش نزدیکتر بودند و از احوال و سخنان بزرگ بانوي اسلام، آگاهتر. غور و دقت در احادیث، ما را به نام
زنان بزرگی چون اسماء بنت عمیس، ام سلمه، بره خزاعی، زینب بنت ابی رافع، حضرت زینب علیهاالسلام و فضه (خدمتکار بزرگ
حضرت فاطمه علیهاالسلام ) رهنمون گردید. در این مجال، به بیان شرح حال این راویان، احادیثی که روایت کرده اند و نیز راویان
آنها، تا اندازهاي که بدان دست یافتیم، میپردازیم: اسماء بنت عمیس اسماء دختر عمیس بن معد بن حارث، از جماعت خثعم،
خواهر میمونه، همسر رسول الله صلی الله علیه وآله ، و لبابه (ام الفضل) همسر عباس، و سلمی، همسر حمزهي سیدالشهداء بود که
همه آنان از یک پدر و مادر بودند. او با جعفر طیار ازدواج کرد و پس از مسلمان شدن، با او به حبشه مهاجرت کرد و پس از چند
سال، در روز فتح خیبر، همراه جعفر وارد مدینه شد. پس از شهادت جعفر، با ابوبکر (صحابی رسول الله) ازدواج کرد و محمّد ابی
بکر را به دنیا آورد. پس از فوت ابوبکر، همسر امیر الموءمنین علیه السلام شد. اسماء از سبقت گیرندگان در اسلام آوردن بود که با
رسول خدا صلی الله علیه وآله بیعت کرد. وي بانویی فداکار، خانه دار، وظیفه شناس و پرکار بود.( 25 ) او از هنگامی که وارد مدینه
شد، همواره براي حضرت فاطمه علیهاالسلام چون مادري مهربان بود؛ به گونه اي که آن حضرت، وصیّتهایش را به او فرمود و
اسماء، بنا به خواسته ایشان، تابوتی ساخت تا هنگام تشیع جنازه، بدن مبارکش پیدا نباشد. همچنین طبق وصیّت فاطمه زهرا
علیهاالسلام ، در شستن بدن مطهر آن حضرت، به حضرت علی علیه السلام کمک کرد.( 26 ) اسماء از شاهدان قضیه فدك و از
تکذیب کنندگان حدیث " نحن معاشر الانبیاء لانورث ما ترکناه صدقه "بود؛ اما ابوبکر شهادت او را نپذیرفت. حرکت سیاسی وي،
یعنی نشان دادن شهامت و رشادت در برابر خلیفه وقت، امري بسیار با ارزش بود که هر فردي را توان آن نیست. گفتن سخن حق و
ایستادگی در برابر ستم، امري بود که بسیاري از زنان آن روز از انجام آن کوتاهی نکردند. پیامبر صلی الله علیه وآله همواره او و
( خواهرانش را تمجید میکرد و میفرمود": رَحِمَ الله اخواتٍ من اهلِ الجنَّۀِ فَسَّماهُنَّ اسماءَ بنت عُمیسٍ الخُثْعَمیّۀَ، امَ الفضل...؛( 27
خدا رحمت کند خواهرانی از اهل بهشت را: اسماء بنت عمیس، ام فضل. ". ... آیۀ الله خویی در شرح حال محمّدبن ابی بکر، فرزند
اسماء، به نقل، از کشی، از ابن قولویه، از طریق عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل کرده است": نجابت محمّد بن ابی
بکر، از سوي مادرش اسماء بنت عمیس است.(" 28 ) کتابهاي رجالی، اسماء را از اصحاب و راویان رسول خدا صلی الله علیه وآله
دانسته اند که احادیث بسیار از آن حضرت نقل کرده است. طبرانی بیش از چهل حدیث از راویان مختلف از وي نقل کرده که متن
برخی از احادیث، نظیر یکدیگر است( 29 ). بخاري نیز از اسماء بنت عمیس روایت دارد( 30 ). راویان وي عبارتند از: امام سجاد علیه
السلام ، عبدالله بن جعفر (پسرش)؛ قاسم بن ابی بکر؛ ام عون بنت محمّد بن جعفر؛ سعید بن مسیب؛ عبید بن رفاعه؛ ابو برده بن ابی
موسی؛ فاطمه بنت علی بن ابی طالب علیه السلام ؛ عبدالله بن عباس؛ عبدالله بن شداد؛ ابو زید مدنی؛ عمر بن خطاب؛ عروه بن زبیر؛
ابوموسی اشعري؛ عون بن جعفر(پسرش) و دیگران. امام رضا از پدرانش، از امام سجاد علیه السلام ، از اسماء بنت عمیس روایت
میکند که گفت": کُنْتُ عِندَ فاطمَۀَ اذْ دَخَل عَلیها رَسولُ الله صلی الله علیه وآله و فی عُنُقِها قِلادةٌ مِنْ ذَهَبٍ کانَ إشتَراها لَها علیٌ بن
ابی طالبٍ مِن فیءٍ فقال لها رَسولُ الِله یا فاطمۀُ! لایَقولُ النّاسُ انَّ فاطمۀَ بنتَ محمّد تَلبَسُ لِباسَ الجَبابِرَةِ؟ فَقَطَّعَتْها و باعَتْها و اشتَرتْ بها
رَقَبۀً فاعْتقَتها، فَسُرَّ بِذلکَ رَسول الله( 31 )؛ نزد فاطمه علیهاالسلام بودم که رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شد، در حالی که فاطمه
علیهاالسلام گردن بندي از طلا به گردن داشت که آن را علی بن ابی طالب علیه السلام از بهاي غنیمت خریده بود. رسول خدا
صلی الله علیه وآله به فاطمه صلی الله علیه وآله فرمود: فاطمه، آیا مردم نمیگویند که فاطمه، دختر محمّد، لباسی نظیر مستکبران
صفحه 20 از 108
پوشیده است؟ فاطمه، گردن بند را باز کرد و آن را فروخت و با پول آن، برده اي خرید و آزاد کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله
از این کار خشنود گردید. "امام رضا علیه السلام از پدرانش، از امام سجاد علیه السلام ، نقل کرده است: اسماء بنت عمیس گفت:
در ولادت حسن و حسین علیهمالسلام ، قابله فاطمه علیهاالسلام بودم. "در این حدیث، اسماء از چگونگی دادن نوزاد به رسول الله
صلی الله علیه وآله و نامگذاري آن حضرت سخن میگوید( 32 ). مجلسی به نقل از کتاب کشف الغمه، از اسماء بنت عمیس از
حضرت فاطمه علیهاالسلام روایت میکند که فرمود": انّی قد استَقبَحتُ ما یُصنَعُ بِالنِّساءِ انَّه یُطرَحُ عَلَی المَرأةِ الثوبُ فَیَصِ فُها لِمَن
رَاي. فَقَالَتْ اَسْماءُ. یا بنتَ رَسولَ الِله! اَنا اُریکَ شیئاً رأیْتُهُ بأرْضِ الحَبَشَ ۀِ. فَدَعَتْ بِجَریدةٍ رَطْبَۀٍ فَحَسَّنتَها ثمَّ طَرَحَتْ علیها ثَوباً فقالت
فاطمه: ما احسَنَ هذا و اجمَلهُ لاتعرَفُ بهِ المرأَةُ من الرَّجُل( 33 )؛ ناپسند میدارم روش حمل جنازه زنان را که پارچهاي بر روي آنان
انداخته میشود؛ چون براي بیننده، اندامِ مرده نمایان است. اسماء گفت: اي دختر رسول خدا، آیا به شما نشان دهم آنچه را در
حبشه دیدم؟ پس قطعه چوب تري خواست و آن را درست کرد ( تابوت ساخت ) و پارچهاي روي آن انداخت. حضرت فاطمه
علیهاالسلام فرمود: چه زیباست آن چه ساختی؛ بدن زن از مرد شناخته نمیشود. "ام انس (ام سلیم) ام سلیم، دختر ملحان بن خالد
خزرجی انصاري که با هفت پشت به عدي بن نجار میرسد همان غمیصاء یا رمیصاء است که به او سهله، رمیه، انفیه و رمیثه نیز
گفتهاند. مادرش، ملیکه بنت مالک و خواهرش، ام حرام است( 34 ). وي با مالک بن النضر ازدواج کرد و انس بن مالک را به دنیا
آورد. پس از فوت مالک، ام سلیم مدتی بی همسر زیست، سپس به دین اسلام مشرف شد و با رسول الله صلی الله علیه وآله بیعت
کرد. ابو طلحه انصاري از او خواستگاري کرد؛ ولی چون ابوطلحه مشرك بود، ام سلیم نپذیرفت و او را به اسلام دعوت کرد. سخن
ام سلیم در ابوطلحه اثر کرد و اسلام او، کابین ام سلیم گردید. آنگاه با وي ازدواج کرد و عبدالله و ابوعمیر را به دنیا آورد. ام سلیم
در سال 25 هجري در گذشت. ابن سعد به سند خود از انس خبري نقل کرده است": اتَّخَ ذَت ام سَلیمٍ خَنجَراً یَومَ حُنَین...؛ روز
جنگ حنین، ام سلیم براي کشتن مشرکین، خنجر به دست گرفته بود. "وي همچنین مینویسد": در روز حنین، در حالی که حامله
( بود، در جنگ شرکت کرد. او قبلًا هم در جنگ احد شرکت کرده بود و تشنگان را آب میداد و مجروحان را مداوا میکرد.(" 35
ابوعمیر، فرزند ام سلیم بیمار شد و از دنیا رفت. ام سلیم جنازه او را غسل داد، کفن و حنوت کرد و بر روي او پارچهاي کشید،
بدون هیچ گونه شیون و زاري. سفارش کرد کسی همسرش، ابوطلحه، را خبر نکند تا خودش به او بگوید.( 36 ) ام سلیم از بانوان
خردمند بود. از روایتی که درباره اش نقل کرده اند، نهایت فهم و درك او مشخص میشود. وقتی ابوطلحه از وي خواستگاري
کرد، ام سلیم به او گفت: آیا نمیدانی خدایی که می پرستی، گیاهان را از زمین میرویاند؟ ابوطلحه گفت: بلی. ام سلیم گفت: آیا
خجالت نمیکشی چوب را میپرستی؟( 37 ) پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ام سلیم را اکرام میکرد و به دیدار او میرفت. ابن سعد
روایاتی به سند خود از انس و دیگران در این باره نقل کرده است؛ از جمله": قالَ: زارَ رسولُ الله صلی الله علیه وآله امَّ سَلیمِ فَصَلی
فی بیتها؛ "...پیامبر صلی الله علیه وآله به دیدن ام سلیم رفت و در منزل او نماز خواند " قال: حَدَّثَنی انَس بنُ مالک انَّ النبیَ صلی الله
علیه وآله کَ ان یَزوُر اُمُّهُ اُم سلیمٍ فَتُتْحِفَهُ بِشَ یءٍ تَصْ نَعُهُ لَهُ؛ انس بن مالک به من گفت: پیغمبر صلی الله علیه وآله به دیدن ام سلیم،
مادر انس بن مالک، میرفت و او آنچه براي آن حضرت تهیه کرده بود به ایشان تقدیم میکرد". "قالَ: لَمْ یَکن رسول الله صلی
الله علیه وآله یَدخلَ بیتاً غیَر بَیتِ ام سَلیم الاّ علی ازواجِهِ، فَقیلَ له فقال: ارحَمُها، قُتِل أخوها مَعی( 38 )؛ رسول اکرم غیر از خانه
همسرانشان به هیچ خانه دیگري جز خانه ام سلیم نمیرفت. در این باره از ایشان سوءال شد، فرمود: به او رحم میکنم؛ زیرا برادرش
همراه من بود که کشته شد" ."و قالَ: قَال النَّبی صلی الله علیه وآله : دَخَلَتُ الجَنَّۀَ فسمِعتُ خَشَ فَۀً بَیْنَ یَدَيَّ فَاذا اَنا بالغُمیصاء بنتَ
ملِحان؛ پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: داخل بهشت شدم و در مقابلم صداي حرکت چیزي را شنیدم. ناگاه غمیصاء، دختر ملحان،
را پیش روي خود دیدم. این حدیث را بخاري و مسلم نیز روایت کرده اند( 39 . ")ابن سعد ضمن چند خبر، با سند خود از انس نقل
میکند که هرگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله به منزل ام سلیم میرفت، وي آن حضرت را اکرام میکرد و خرما و روغن
صفحه 21 از 108
میآورد و نیز با پسرش (انس) سطل خرما براي حضرت میبردند( 40 ). با توجّه به احادیث نقل شده از ام سلیم، وي از دوستداران و
طرفداران اهل بیت عصمت علیه السلام بوده است. ابوطلحه، همسر ام سلیم که نامش زید بن سهل از قبیله بنی نجار است از جمله
( نقبایی است که در بیعت عقبه و غزوه هاي بدر، احد و خندق و دیگر مشاهد حضور داشته و نزد ارباب رجال، ممدوح است.( 41
انس بن مالک میگوید: از مادرم درباره فاطمه علیهاالسلام سوءال کردم. گفت": کانَت کاّنَّها القَمرُ لَیلَۀَالبَدرِ اَو الشَ مسَ کُفِرَتْ
غَماماً او خَرَجَتْ من السَّحابِ و کانَتْ بیضاءَ بضَّۀً؛( 42 ) مانند ماه شب چهارده بود یا مانند خورشیدي که ابرهاي تیره را پوشانیده و یا
خورشیدي که از ابر بیرون آمده باشد سفید و ظریف بود. "ام سلمه هند (ام سلمه)، دختر ابوامیه مخزومی و همسر عبدالله بن عبد
الاسد مخزوم (ابوسلمه)، از اوّلین گروندگان به اسلام و از اوّلین زنان مهاجر بود. او همراه همسرش دوبار به حبشه مهاجرت کرد.
وي در خانواده خود، زنی باوفا و با محبت بود. ابوسلمه در سال چهارم هجري از دنیا رفت و پس از پایان عده اش، ابوبکر به
خواستگاري ام سلمه رفت؛ اما وي او را نپذیرفت. پس از او عمر به این کار اقدام کرد و او هم موفق نشد. سپس رسول خدا صلی الله
علیه وآله او را به کابین ده درهم و به قولی به دستاسی، دو سبو، باشی که از لیف خرما پر شده بود، یک لحاف، یک قدح، یک
دیگ و یک خوانچهي بزرگ از چوب، به ازدواج خود درآورد. ام سلمه با چنین مهریه سادهاي، نزد پیامبر صلی الله علیه وآله
منزلتی بالا داشت( 43 ). پس از رحلت فاطمه بنت اسد، رسول خدا صلی الله علیه وآله سرپرستی فاطمه زهرا علیهاالسلام را به ام سلمه
واگذار فرمود و این، سعادتی براي وي گردید. او میگفت": کنتُ اَدَأبُ فاطِمۀَ و هِیَ اُدَئِّبُ مِنّی؛ (پندارند) که من فاطمه را ادب
میکنم، چنین نیست، او معلم من است. "ام سلمه در هر حال، در جان نثاري براي حضرت فاطمه علیهاالسلام کوتاهی نکرد و براي
شهادتی که درباره فدك، به نفع حضرت زهرا علیهاالسلام داد، ابوبکر و عمر یک سال خرجی او را قطع کردند( 44 ). این رفتار دو
خلیفه، هیچ خللی در حمایت وي از حق پدید نیاورد. امام صادق علیه السلام او را از با فضیلت ترین همسران رسول خدا صلی الله
علیه وآله پس از خدیجه علیهاالسلام معرفی فرمود( 45 ). ام سلمه، امانتدار و محرم اسرار اهل بیت علیه السلام بود. علامه مجلسی از
کتاب بصائر الدرجات روایتی را نقل میکند که مضمون آن چنین است": رسول خدا صلی الله علیه وآله ام سلمه را طلبید و پوست
گوسفندي را، که پر از علم بود، به او سپرد و فرمود: هر که بعد از من، آن را طلب کند، او امام و خلیفه بعد از من خواهد بود.
همچنین روایت میکند که چون امیرالموءمنین خواست به سوي عراق حرکت کند، کتابها و سلاح و امانت هایی به ام سلمه سپرد
تا پس از شهادت آن حضرت، آنها را به امام حسن علیه السلام بسپارد و هنگامی که امام حسن علیه السلام مسموم شد، آن سلاح و
امانت ها را به ام سلمه سپرد تا به امام حسین علیه السلام بدهد. امام حسین علیه السلام نیز هنگام حرکت به سوي عراق، آنها را به او
سپرد تا به امام سجاد علیه السلام بسپارد( 46 ). از این روایت، دانسته میشود که ام سلمه نزد اهل بیت علیه السلام چنان ارج و منزلتی
داشت که محرم اسرار و حافظ امانات ایشان بود. رسول اکرم صلی الله علیه وآله آنچه بر اهل بیتش در آینده خواهد گذشت و
چگونگی شهادت ایشان را به ام سلمه گفته بود و حتی تربت امام حسین علیه السلام را به وي اعطا کرده بود. بنابراین هنگام رفتن
امام به سوي عراق، ام سلمه عرض کرد ":اي نور دیده من، مرا اندوهناك مکن؛ زیرا از جدّت، رسول خدا صلی الله علیه وآله ،
شنیدم که فرمود: فرزند دلبندم حسین، در عراق، در سرزمینی که آن را کربلا میگویند، به تیغ ظلم و جفا کشته خواهد شد "ام
سلمه، در غزوه خبیر، فتح مکّه، حصارة الطائف، غزوه هوازن و ثقیف، سپس در حجۀالوداع همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله
بود. او خواندن را میدانست؛ اما نوشتن را نه( 47 ). ام سلمه براي بازداشتن عایشه از جنگ با امیر الموءمنین علیه السلام او را
نصیحت بسیار کرد و پس از آن براي وي نامه نوشت تا او را از جنگ باز دارد. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، سخنان بلیغ او
را آورده است( 48 ). عمر رضا کحاله، اندرزها و نصیحت هاي ام سلمه به عثمان بن عفان و نامه اش به معاویه را نقل کرده
است( 49 ). ام سمله چون از نصیحت عایشه فایدهاي ندید، ناچار از مکّه نامهاي به امیرالموءمنین علیه السلام نوشت و آن را به پسرش
عمر داد و گفت: این نوشته را هر چه زودتر به دست امیرالموءمنین برسان و ملازم رکاب او باش و هر چه گفت، فرمانبردار باش.
صفحه 22 از 108
امسلمه، آنچه را بین او و عایشه گذشته بود، در آن نامه نوشته و عرض کرده بود": اي امیرالموءمنین! اگر رسول خدا صلی الله علیه
وآله ما را به ماندن در خانه فرمان نداده بود، من ملازم رکاب شما میشدم. اکنون فرزند خود را فرستادم تا امر شما را اطاعت
کند( 50 ")وي بیعت با معاویه را یک بیعت گمراه کننده نامید و زمانی که معاویه دستور داد بر منبرها حضرت علی علیه السلام را
لعن کنند، ام سلمه نامه اي به معاویه نوشت و در آن یادآور شد": شما علی و دوستداران او را لعن میکنید، در حالی که گواهی
میدهم که خدا و رسولش او را دوست دارند.(" 51 ) ام سلمه هنگام شهادت امام حسین علیه السلام به شدت اندوهگین شد و بسیار
گریست و پس از آن، مدت زیادي زنده نماند و در 84 سالگی، در اواخر سال 61 هجري، به دیدار خدا شتافت؛ در حالی که
وصیّت کرده بود که مروان (امیر مدینه) بر او نماز نگزارد. در کتاب هاي رجالی، ام سلمه در زمره راویان رسول خدا صلی الله علیه
وآله نام برده شده است و راویان بسیاري از او روایت کرده اند. نزدیک به 600 حدیث از ام سلمه در کتاب هاي معتبر حدیثی اهل
سنت و شیعه نقل شده است که وي از رسول خدا صلی الله علیه وآله و فاطمه زهرا علیهاالسلام و ابو سلمه روایت کرده است.
احادیث وي در احوال حضرت زهرا علیهاالسلام چنین است: ابن اثیر به سند خود از عبدالله بن وهب، از ام سلمه روایت میکند که
گفت":جَاءَتْ فاطِمۀُ الَی النَّبی صلی الله علیه وآله فَسارَّها بِشیءٍ فَبکَتْ ثمَّ سارَّها بِشَ یءٍ فَ َ ض حِکَتْ، فَسَألتَها عنُهُ، فقالَتْ: أخبرنی انَّه
مقبوضٌ فی هذهِ السَّنَۀِ، فَبکیتُ، فقال...؛( 52 ) فاطمه علیهاالسلام نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد. آن حضرت، آهسته چیزي به
وي گفت که فاطمه علیهاالسلام گریه کرد. سپس با لحنی آهسته به او فرمود که فاطمه علیهاالسلام خندید. از فاطمه علیهاالسلام
پرسیدم که رسول خدا صلی الله علیه وآله چه گفت، پاسخ داد فرمود: امسال رحلت خواهد کرد و من گریه کردم. "...مجلسی از ام
سلمه روایت میکند که گفت": کانت فاطمه بنت رسول الله اشبه الناس وجهاً و شبهاً برسول الله؛( 53 ) فاطمه علیهاالسلام از نظر
صورت، از همه به پیامبر صلی الله علیه وآله شبیهتر بود. "طبرانی به سند خود از ابوسعید خدري، از ام سلمه روایت میکند که
گفت": نزلَتْ هذهِ الایۀُ فی بیَتی: اَنَّما یرُیدُ الُله لیُذهِبَ عُنکُمُ الرِّجسَ اهلَ الْبیتٍ و یُطَهِّرکُم تطهیراً ("الاحزاب: 33 ) و اَنا جَالسۀٌ علیَ
الْبابِ، فقُلتُ: یا رسولَ الله! اَلَستُ مِن اهل البَیتِ؟ قالَ: انتِ الی خیرٍ؛( 54 ) این آیه در خانه من نازل شد": خداوند می خواهد که
پلیدي و ناپاکی به شما راه نیابد و شما را پاك گرداند. من در کنار در نشسته بودم و گفتم: اي رسول خدا صلی الله علیه وآله ، آیا
من از اهل بیت شما نیستم؟ فرمود: تو بر خیري. "شیخ صفار به سند خود، از ام سلمه روایت میکند که گفت": قال رسولُ اللّه صلی
الله علیه وآله فی مَرَضهِ الَّذي تُوُفَّی فیهِ: ادْعوا لی خَلیلی فَاَرسَلَتْ عایشَ ۀُ إلی اَبیها فَلَمَّا جائهُ غَطَّی وَجهه و قال: اُدعوا لی خلیلی، فَرَجعَ
متحیَّراً و ارسَلَتْ حَفصَۀُ الی اَبیها فَلمَّا جاءَ غَطی وَجْهَهُ و قالَ: ادعوا لی خَلیلی، فرَجعَ عُمَرُ مُتحیراً و اَرسَلَتْ فاطمۀُ علیهاالسلام الی عَلیٍ
فَلَمَّا جاءَ قام رسولُ الله صلی الله علیه وآله فَدَخلَ ثمَّ جَلَل عَلیاً بِثوبهِ. قالَ: قالَ علیً: حَ دَّثَنی بِاَلفٍ حَدیثٍ یَفْتَحُ کُلُّ حَدیثٍ إلفَ بابٍ
حَ تّی عَرقتُ و عَرِقَ رسول الله صلی الله علیه وآله ( 55 ) رسول خدا صلی الله علیه وآله در بیماري وفاتش فرمود: دوست مرا صدا
کنید. عایشه به دنبال پدرش فرستاد. هنگامی که ابوبکر آمد، پیامبر صلی الله علیه وآله صورتش را پوشانید و فرمود: دوست مرا صدا
کنید. ابوبکر حیران بازگشت. حفصه به دنبال پدرش فرستاد. هنگامی که عمر آمد، آن حضرت صورت مبارکش را پوشاند و
فرمود: دوست مرا صدا کنید. عمر حیران بازگشت و فاطمه علیهاالسلام به دنبال علی فرستاد. هنگامی که علی آمد، رسول خدا صلی
الله علیه وآله بلند شد و علی علیه السلام وارد شد و پیامبر صلی الله علیه وآله او را با لباس خویش پوشانید. راوي میگوید: علی علیه
السلام فرمود: ( رسول خدا ) هزار حدیث بر من حدیث کرد که هر حدیث هزار در را گشود، تا این که من عرق کردم و پیامبر
صلی الله علیه وآله هم عرق کرد. "بره خزاعی بره خزاعی، دختر امیه، از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله است. از حدیثی که
علامه مجلسی از مناقب ابن شهر آشوب از بره خزاعی، درباره ولادت حسنین علیه السلام نقل کرده، استفاده میشود که وي از
دوستداران اهل بیت علیه السلام بوده است. وي از رسول خدا صلی الله علیه وآله و فاطمه علیهاالسلام روایت کرده است. حدیث او
درباره حضرت زهرا علیهاالسلام چنین است": لما حملت فاطمَه بالحَسنِ خَرَجَ النبی صلی الله علیه وآله فی بعض وجوهِهِ فقال لها:
صفحه 23 از 108
انکَ سَتلدینَ غلاماً قَد هُنَّأنی بِه جبرئیلُ، فلا تُرضعیهِ حَتّی اُصیرَ الیکِ. قالَت: فدَخَلتُ علی فاطِمۀُ حینَ وَلَدَتِ الحَسَنَ و له ثَلاثٌ ما
ارضَ عتهُ. فقُلتُ لَها: اعطینیهَ حتی اُرضِ عَه، فقالَت: کَلّا، ثُمَّ ادرَکَتْها رقّهُ الامهات فَارضَ عَتْه. فلمَّا جاءَ النَّبیُ قال لَها: ماذا صَ نَعْتِ؟ قالَت:
اَدرَکنی عَلَیهِ رِقَّۀُ الامَّهاتً فَارضعته. فقالَ: ابَی الله عزّوجلّ الاّ ما ارادَ. فَلَمّا حَمَلَتْ بالْحُسینِ علیه السلام قالَ لَها: یا فاطمَۀُ! انّک سَتُلدین
غلاماً قَد هَنّأنی بهِ جبرئیلُ فلا تُرضِ عیهِ حتّی اُجیءَ الیک و لو اَقَمْتَ شَ هْراً. قالت: اَفعَلُ ذلِکَ: وَ خَرَجَ رَسولُ الله صلی الله علیه وآله فی
بَعْضَ وجوهه، فَوَلدتْ فاطمه الحسینَ علیه السلام فَما ارضعتهُ حتی جاء رسول الله صلی الله علیه وآله فَقالَ لَها: ماذا صَنَعْت؟ قالَت: ما
ارضَ عتُهُ، فأَخَذَهُ فَجَعَلَ لِسانَه فی فَمِهِ فَجَعَلَ الحُسَ ینَ یَمُصُّ حَتّی قالَ النبِیّ صلی الله علیه وآله : أیها حُسین، ایها حسین. ثُمَّ قالَ اَبی الله
الله اِلا ما یُریدُ هِیَ فیکَ و فی وَلَدِكَ یَعْنی الامامَۀَ؛( 56 ) هنگامی که فاطمه علیهاالسلام ، حسن را حامله بود، رسول خدا صلی الله
علیه وآله براي امري بیرون رفت و به فاطمه علیهاالسلام فرمود: جبرئیل به من خبر داد که تو پسري به دنیا می آوري. او را شیر نده تا
نزد تو بیایم. بره گوید: هنگامی که نزد فاطمه علیهاالسلام رفتم، حسن به دنیا آمده بود و سه روز از عمرش می گذشت، در حالی
که فاطمه علیهاالسلام او را شیر نداده بود. به آن حضرت گفتم: بچه را به من بدهید تا شیر دهم. فرمود: هرگز. سپس عاطفه مادري،
او را به رحم آورد و بچه را شیر داد. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد، فرمود: چه کردي؟ فاطمه علیهاالسلام گفت:
مهر مادري بر من غلبه کرد و او را شیر دادم. حضرت رسول صلی الله علیه وآله به وي فرمود: خداي عزّوجلّ امتناع دارد مگر از
اراده خودش. هنگامی که فاطمه علیهاالسلام حسین را حامله شد، حضرت فرمود: جبرئیل بشارت داده است که پسري به دنیا خواهی
آورد. او را شیر نده تا نزد تو بیایم؛ حتی اگر یک ماه بگذرد. فاطمه علیهاالسلام گفت: چنین کنم و پیامبر صلی الله علیه وآله براي
اموري بیرون رفت. فاطمه علیهاالسلام حسین را به دنیا آورد و او را شیر نداد تا رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شد و فرمود: چه
کردي؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: او را شیر ندادم. پیامبر صلی الله علیه وآله حسین را گرفت و زبانش را در دهان او گذارد و حسین
آن را مکید تا این که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: واي از حسین. واي از حسین! سپس فرمود: خداوند از غیر اراده خودش امّتناع
دارد. این امر (امامت) در تو و فرزندانت باقی خواهد ماند ". زینب، دختر ابی رافع زینب، دختر ابو رافع( 57 ) مولی رسول خدا صلی
الله علیه وآله است و به خدمت آن حضرت و دخت گرامیاش، حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیده است. ابو نعیم از یعقوب بن حمید
از ابراهیم رافعی روایت میکند که دختر ابورافع گفت": رَایتُ فاطِمۀُ بنتَ رسولِ الله صلی الله علیه وآله أَتَتْ بِاِبْنیها الَی النَّبی صلی
الله علیه وآله فِی الشَّکواءِ الَّتی تُوفِّیَ فیها فَقُلتُ: یَا رَسول الله! هذانِ ابْناكَ فَوَرِّثهُما. فقال: امّا حَسَنٌ فانَّ لهُ هَیبتَی و سُوءدَدي و أما
حُسینٌ فانَّ لهُ جوُدي و جُرأَتی؛( 58 ) فاطمه علیهاالسلام ، دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله را دیدم که با دو پسرش نزد پیامبر صلی
الله علیه وآله آمد، آن گاه که آن حضرت بیمار بود و در آن بیماري رحلت فرمود. پس گفتم: اي رسول خدا صلی الله علیه وآله ،
اینان فرزندان شما هستند، چیزي از ارث بدیشان بدهید. حضرت فرمود: حسن هیبت و آقایی مرا و حسین سخاوت و جرأت مرا به
ارث برده است "زینب، دختر علی بن ابی طالب علیه السلام زینب کبري دختر امیرالموءمنین علی علیه السلام و فاطمه زهرا
علیهاالسلام است. زینب در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله به دنیا آمد. کنیهاش ام کلثوم، ام عبدالله و ام الحسن است؛ ولی
براي ایشان کنیه هاي مخصوصی نیز مانند ام المصائب، ام الرزایا و ام النوائب ذکر کرده اند.( 59 ) پدر گرامیاش او را به ازدواج
برادرزاده خویش، عبدالله بن جعفر در آورد که علی، عون اکبر، عباس، محمّد و ام کلثوم ثمره این پیوند بودند. زمان وفات و محل
( دفن حضرت زینب علیهاالسلام دقیقاً مشخص نیست؛ هر چند تاریخ نویسان، از جمله زرکلی، سال 62 هجري را ذکر کرده اند.( 60
علامه ماقانی و سید امین نوشتهاند: پس از واقعه کربلا، اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله نخست به شام و پس از آن به مدینه برده
شدند. حضرت زینب علیهاالسلام 80 روز پس از ورود به مدینه از دنیا رفت و ثابت نشده است که از آن جا خارج شده باشد، و در
مدینه مدفون گردید.( 61 ) بنابراین، طبق گفته ایشان، زمان وفات این بانوي گرامی، رجب سال 61 هجري در مدینه است.
فضیلتهاي حضرت زینب علیهاالسلام مشهورتر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد. نام مبارکش به وسیله جبرئیل عرضه شد و
صفحه 24 از 108
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود": وصیّت میکنم حاضران و غایبان را که حرمت این دختر را پاس بدارید. همانا وي به خدیجه
کبري مانند است.(" 62 ) همه اهل فصاحت و بلاغت اعتراف دارند که این بانوي بزرگ، هرگاه لب به سخن می گشود، گویا
حضرت علی علیه السلام سخن میگفت. مرتبه عفت و عصمت و عقل و دانش آن بانو، همچون مادر گرامیاش، چنان والاست که
قلم از توصیفش عاجز است. حضرت زینب علیهاالسلام در عبادت، زهد، تقوا، وجود و سخا، سرآمد زنان زمان خویش بود. از مال
و زینت و آسایش خویش در خانه همسرش چشم پوشید و براي انجام وظیفه، همراه برادرش، رهسپار بیابان ها شد. در خضوع،
خشوع و عبادت، وارث مادر گرامی و پدر بزرگوارش بود. بیشتر شبها را به تهجد صبح میکرد و همواره قرآن تلاوت
میفرمود؛ حتی شب یازدهم محرم، با آن همه فرسودگی و خستگی و تحمل مصیبتها، به عبادت مشغول شد؛ چنان که حضرت
سجاد علیه السلام میفرماید": در آن شب دیدم که عمهام بر جانماز نشسته و مشغول عبادت است.(" 63 ) سکینه و وقارش به خدیجه
کبري علیهاالسلام ، عصمت و حیایش به فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛ فصاحت و بلاغت کلامش به علی مرتضی علیه السلام ،
بردباریش به حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و رشادتش به سید الشهدا علیه السلام همانند بود. حضرت زینب علیهاالسلام از
پدرش علی بن ابی طالب علیه السلام ، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، اسماء بنت عمیس و ام ایمن روایت دارد و از آن حضرت نیز جابر
بن عبدالله انصاري، فاطمه بنت حسین بن علی علیه السلام ، عباد عامري، عطاء بن سایب و محمّد بن عمرو روایت کرده اند. آن
حضرت، خطبه مادر بزرگوارش را چنین نقل کرده است": قالت فاطِمَ ۀُ فی خُطْبَتِها فی مَعنی فَدَكَ لله فیکُم عَهدٌ قَدَّمهُ الیکُم و بَقیۀٌ
استَخْلَفَها علیکم:( 64 ) کتابُ الله بَیِّنۀٌ بصائِره و آیۀٌ منکَشِفۀً سرائِرُهُ، وَ برُهانٌ مُتَجَلیۀٌ ظِواهرُه، مُدیمٌ للبَر استماعُهُ، و قائِدٌ الی الرِّضوانِ
اِتْباعُهُ، مُوءَدیاً الی النَّجاةِ اشیاعُهُ، فیه تبیانُ حُجَج الله المنوَّرةٌ، و محارِمُهُ المحدودَةٌ و فضائِلُهُ المَندوبَۀُ( 65 ) و...؛( 66 ) فاطمه علیهاالسلام
در خطبه اش درباره فدك فرمود: خدا را با شما عهد و پیمانی است که برایتان فرستاده و بازماندهاي است که در میان شما به جاي
گذاشته است. اولی، کتاب خداست که دلیل برهان او است؛ نشانهاي که کشف کننده ي اسرارش است و دلیلی است که ظواهر آن
را روشن میکند و جلا میدهد. گوش دادن به آن، پیوسته براي نیکی و خیر است و رهبري است که پیروانش را به سوي بهشت
می خواند. پیروانش را به سوي نجات سوق میدهد. در آن، حجت هاي نورانی خداوند بیان شده است، حرام هاي آن مشخص
گردیده و فضیلیتهایش ذکر شده است ". ابن قولویه به سند خود از قدامه بن زائده، از امام علی بن الحسین علیه السلام ، از
حضرت زینب علیهاالسلام روایت میکند که گفت":حدَّثتنی اُمُّ ایْمَنٍ اَنَّ رسولَ الله صلی الله علیه وآله زارَ منزِلَ فاطِمَۀَ علیهاالسلام
فی یَومٍ من الایاّمِ فَعَمِلَتْ لَهُ حَریرَةً و أتاهُ الیهِ بطَبَقٍ فیهِ تَمْرٌ ثُمَّ قالت: اُمُّ ایمنٍ: فَأََتَیتهُم بِقَدَحٍ فیهِ لَبَنٌ و زَبَد فأکل رسولُ الِله وَ عَلیٌ و
فاطمَۀٌ و الحَسَنُ و الحُسینُ...( 67 ")شیخ مفید به سند خود از عیسی بن مهران از یونس از سلیمان هاشمی از زینب بنت علی بن ابی
طالب علیه السلام روایت میکند که گفت": لماّ اجتمع رأيُ ابی بَکرٍ عَلی مَنْعِ فاطمۀَ فَدَكَ و العوالی و ایَسَتْ من اجابَتِهِ لها عَدَلَت
الی قَبرِ اَبیها رَسولِ الله صلی الله علیه وآله فألقَت نَفسَ ها علیهِ و شَ کَت الَیهِ ما فَعَلَهُ القومُ بِها و بَکَتْ حَتی بَلّت تُرْبَتُه صلی الله علیه وآله
بدمُوعِها و نَدَبَتْ ...؛( 68 ) هنگامی که نظر ابوبکر بر این قرار گرفت که دست فاطمه علیهاالسلام را از فدك و عوالی کوتاه کند و
فاطمه علیهاالسلام از پاسخ وي مأیوس شد، به سوي قبر پدرش رسول خدا صلی الله علیه وآله روي آورد، خود را روي قبر انداخت
و نزد آن حضرت از رفتار مردم با خود گله کرد و گریه سر داد تا جایی که تربت آن حضرت خیس شد و نوحه سر داد و شعري
سرود. "سلمی ام رافع سلمی خدمتکار رسول خدا صلی الله علیه وآله است که او را مولاه صفیه بنت عبدالمطلب نیز گفتهاند. وي
همسر ابو رافع (مولی رسول خدا) و کنیه اش ام رافع است. سلمی، قابله حضرت خدیجه علیهاالسلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام ،
هنگام تولّد فرزندانش، و پرستار حضرت فاطمه علیهاالسلام زمان بیماري اش بود و هنگام غسل دادن آن حضرت، با امام علی علیه
السلام و اسماء بنت عمیس همکاري میکرد. او در جنگ خیبر همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله بود.( 69 ) رجال نویسان، او را
از اصحاب و راویان رسول خدا صلی الله علیه وآله دانسته اند( 70 ) و ابن حبّان او را در زمره ثقات یاد کرده است.( 71 ) عبدالله بن
صفحه 25 از 108
علی ابی رافع ( برادرزادهاش)، ابورافع و ایوب بن حسن بن علی بن رافع از او حدیث نقل کرده اند که طبرانی، ابو داود، ترمذي، ابن
ماجه و احمد حنبل احادیث او را در کتابهایشان روایت کرده اند. ابن سعد به سند خود از ابی رافع از سلمی روایت میکند که
گفت": مرَضَتْ فاطِمَۀُ بِنْتُ رَسول الله عَندِنا فَلَمّا کانَ الیومُ الّذي تُوُفیَتْ فیهِ خَرَجَ عَلیٌ، قالَت لی یا اُمۀ إسکِبی لی غسلًا فَسَ کبتُ لَها
فَاَغْتسلَت کَأحَسَن ما کانَت تَغتَسلُ ثُمَّ قالتَ: ائتینی بثیابی الْجُدُد، فأتَیتُها بِها فَلَبِسَتها ثمُ قالت: إجعَلی فَراشی وَسَط البَیْتَ...؛( 72 ) فاطمه
علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله بیمار شد. روز فوت او علی علیه السلام از خانه بیرون رفت. فاطمه علیهاالسلام به
من فرمود: براي شست و شو برایم آب بریز. برایش آب ریختم. خود را شست، به نیکوترین وجهی که خود را میشست. سپس
فرمود: لباسهاي تازهام را بده. لباسهایش را به او دادم و پوشید. سپس فرمود: بسترم را در وسط اتاق بینداز. "فاطمه بنت حسن بن
علی علیه السلام فاطمه، دختر امام حسن علیه السلام ، همسر حسین بن حسن علیه السلام ، کنیه اش ام عبدالله و لقبش فاطمه صغري
و فاطمه نبویه است که با همسرش، همراه پدر بزرگوارش امام حسین علیه السلام راهی کربلا شد و پس از واقعه طف و شهادت
امام حسین علیه السلام و اصحاب و یاران آن حضرت، همراه عمه اش حضرت زینب علیهاالسلام و دیگر بازماندگان آل رسول
صلی الله علیه وآله به دمشق برده شد و پس از آن وارد مدینه گردید. پس از رحلت همسرش یک سال در کنار قبر وي خیمه زد و
در آن ساکن شد و در طول این مدت، روزها روزه بود و شبها را به عبادت سپري میکرد.( 73 ) فاطمه، بانویی بسیار عابد و
پرهیزگار بود. ابن سعد در خبري که از راویان نقل کرده است، درباره او مینویسد": با دانه هایی که در رشته اي جمع آوري شده
بود، تسبیح خدا میگفت.(" 74 ) فاطمه از خاندانی بسیار نیکو بود و اخلاقی ستوده داشت. از خواهرش سکینه بزرگ تر و از همه
افراد، به حضرت زهرا علیهاالسلام شبیهتر بود. وي در کربلا شاهد شهادت پدر، برادران و بستگانش بود و همه ستم هایی را که بر
آل رسول الله صلی الله علیه وآله رفت، نظاره کرد و به عمه اش حضرت زینب علیهاالسلام پناه برد. در اثر مصیبت بزرگی که بر وي
و خانواده اش وارد شد، حالتی بالاتر از گریه برایش به وجود آمد که اشک هایش خشک شده و صدایش گرفته بود. همراه دیگر
بانوان و بازماندگان آل پیامبر صلی الله علیه وآله ، به اسارت به کوفه برده شد. استقبال مردان و زنان کوفه از کاروان اسیران بر حزن
و اندوه او و خانواده اش افزود و پس از خطبه عمهاش حضرت زینب علیهاالسلام به سخنرانی پرداخت. فاطمه به عزم ایمان ثبات و
یقین، براي مردم کوفه سخنرانی کرد و پرده از اعمال زشت امویان برداشت و اهل مجلس را به گریه انداخت؛ به گونه اي که
گفتند: اي دختر پاکان، قلبهاي ما را پاره کردي و جگرهاي ما را آتش زدي.( 75 ) فاطمه، امانتدار امام زمانش پدر بزرگوارش
حسین بن علی علیه السلام بود. آن حضرت، وصیّتی مکتوب را به فاطمه سپرد تا پس از شهادتش به امام سجاد علیه السلام تحویل
دهد. فاطمه بنت حسین به گونه مرسل، از حضرت زهرا علیهاالسلام روایت کرده است و از او پسرانش، عبدالله بن حسن بن علی،
ابراهیم بن حسن بن حسن بن علی و حسین بن حسن بن حسن بن علی، دخترش، ام جعفر بنت حسن بن حسن بن علی و نیز محمّد
بن عبدالله بن عمر بن عثمان، عایشه بنت طلحه، هشام بن زیاد، عماره بن عزمه، یحیی بن ابی یعلی و شیبۀ بن نعامه به نقل حدیث
روایت « پرداختهاند. طبري به اسناد خود از شبیۀ بن نعامه از فاطمه صغري (فاطمه بن حسین) از فاطمه کبري (حضرت زهرا (س
میکند گفت": قال النَّبی صلی الله علیه وآله : لکلِّ نبِّی عصبۀٌ ینتمُون الیهِ و ان فاطمۀَ عُصْبَتی الّتی تَنْتَمی الی ( الی تنتمی )؛( 76 ) هر
پیامبري را دنبالهاي (رگ و ریشه اي ) است که از او رشد کرده است و نشئت گرفته است و فاطمه، رگ و ریشه من است که به من
منسوب است. "مجلسی، حدیثی از کتاب علل الشرائع از امام صادق علیه السلام ، از پدرش، امام باقر علیه السلام ، از امام سجاد علیه
السلام ، از فاطمه صغري، از حسین بن علی، از برادرش، حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام نقل کرده است که فرمود ": رایت
امی فاطمه علیهاالسلام قامت فی محرابها لیلۀَ جمعتها فلم تزل راکعۀ ساجدة حتی اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للموءمنین و
الموءمنات و تسمیهم و تکثر الدعاء لهم و لا تدعو نفسها بشیء. فقلت لها: یا اماه! لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرك؟ فقالت:
یا بنی! الجار ثم الدار.(" 77 ) فضۀ نوبیه رسول خدا صلی الله علیه وآله ، فضه را براي کمک به حضرت فاطمه علیهاالسلام تعیین
صفحه 26 از 108
فرمود. وي از نظر ایمان، تقوا، زهد و ورع، مرتبه اي عالی داشت و دوستی اش با اهل بیت معروف و مشهور است و بلاغت کلام و
نیکویی بیانش بر کسی پوشیده نیست. نقش او تنها کمک در کار منزل نبود، بلکه شاگرد حضرت فاطمه علیهاالسلام در تربیت بود
و پیوسته ملازم آن حضرت بود. ابن اثیر به سند خود از مجاهد، از ابن عباس درباره آیه "یوُفوُنَ بالنَّذرِ و یَخافونَ یوماً کانَ شَرُّهُ
مُسْتَطیرا؛ به نذر وفا میکنند و از روزي که شرش در حال پرواز است، میترسند "،نقل کرده است: حسن علیه السلام و حسین علیه
السلام بیمار شدند. پیامبر صلی الله علیه وآله و همه عربها براي سلامتی آنان دعا کردند و به امیرالموءمنین گفتند که براي
فرزندات نذر کن. علی علیه السلام نذر کرد که براي خدا سه روز روزه بگیرد. فاطمه هم همین نیت را کرد و فضّه، خادمه آنان، نیز
چنین نیتی کرد و هر سه، روزه گرفتند. هر روز، هنگام افطار مسکینی برایشان وارد میشد و طلب غذا میکرد. این بزرگواران، پیش
از این که افطار کنند، نان و طعام خویش را به بینوا میدادند و فقط با آب افطار میکردند. هر سه روز بدین منوال گذشت. رسول
خدا صلی الله علیه وآله برایشان وارد شد و ضعف جسمانی آنان را دید و آیات هفتم تا نهم سوره "انسان( 78 ")درباره آنان نازل
گردید. ابن حجر از امام صادق علیه السلام ، از پدرانش، نقل کرده است: حضرت علی علیه السلام خادمی براي فاطمه علیهاالسلام
استخدام کرد که نامش فضّه بود و نان میپخت. رسول خدا صلی الله علیه وآله این دعا را به او آموخت تا هنگام خستگی بخواند:
"یا واحدٌ لیسَ کَمِثْلِهِ أحدٍ تمیت کل أحَدٍ و أنتَ عَلی عَرشِکَ واحِدٌ لا تَأخُذُهُ سِنَۀٌ وَ لَانَوم.(" 79 ) امیرالموءمنین درباره فضّه فرمود:
"اَللّهم بارِكْ لَنا فی فِضَّتِنا؛( 80 ) خداوند، به فضه ما برکت بده ".فضه در برابر مولاي خود چنان تسلیم بود که گرسنه بود هرگاه
ایشان گرسنه بود؛ تشنه بود هنگامی که ایشان تشنه بود، نمیخوابید هنگامی که ایشان نمیخوابید؛ روزه می گرفت وقتی که ایشان
روزه می گرفت. پیوسته از وجود مبارك حضرت زهرا علیهاالسلام مراقبت میکرد و آن گاه که عمر بن خطاب به درِ خانه حضرت
زهرا علیهاالسلام آمد، نخست او پاسخ گو بود؛ چنان که عمر در نامه اش به معاویه مینویسد: چون به خانه علی آمدم، اول
کنیزشان فضه بیرون آمد و با من احتجاج کرد. پس در را به پهلوي فاطمه زدم؟، چنان ناله کرد که گمان کردم مدینه زیر و رو شد.
پس فضّه را صدا زد و گفت": یا فضّۀُ، خذینی فَقَدْ والله قُتِلَ ما فی أحشائی مِنَ الْحَمْلِ؛( 81 ) فضّه، مرا دریاب. به خدا قسم، آنچه در
شکمم بود (فرزندم) کشته شد ".مجلسی از ورقۀ بن عبدالله ازدي نقل میکند: به فضه گفتم: برایم از فاطمه علیهاالسلام ، پس از
رحلت پدرش بگو. گریه کرد و گفت": اعلم أنَّه لَمّا قُبِضَ رَسولُ الله صلی الله علیه وآله افْتَجَعَ لَه الصَّغیرُ و الکَبیرُ، وَ کَثَر عَلَیه البُکاء،
و قَلَّ العَزاءَ، و عَظُمَ رُزْوءُهُ علی الاقرِباءِ وَ الاصحابِ و الاولیاءِ و الاحبابِ وَ الغُرباءِ وَ الانسابِ، وَ لمْ تَلْقَ اوءّلا کُلَّ باكٍ و باکیَۀٍ و نادِب
وٍَ نادِبۀٍ وَ لَمْ یَکُن فی أهْلِ الارضِ و الاصحابِ، و الاقْرِبِه و الاحباب، أشَ د حُزْناً وَ أعْظَمَ بُکاءَ وَ انتحاباً مِن مولاتی فاطِمَ ۀَ الزهراءِ
علیهاالسلام وَ کان حُزْنُها یتجدَّدُ و یَزیدُ وَ بُکاوءها یَشْتَدُّ. فَجَلَستْ سَبْعۀَ ایامٍ لا یَهْدَ ألها أنینٌ و لا یَسْکُنُ مِنها الحنین، کُلَّ یَوم جاء کانَ
بکاوءها اکثر مِنَ الیَوم الاوّلِ، فَلمّا کانَ فِی الیَوم الثّا مِنِ أبْدَتْ ماکَتَمَتْ مِنَ الْحُزْنِ، فَلَم تُطِقْ صَبْرًا اذْ خرجت و صَرَخَتْ، فَکَأنَّها مِنَ فم
رَسول الله صلی الله علیه وآله تَنْطِقُ، فَتَبادَرَت النسوانُ، وَ خَرَجَتْ الْوَلائِدُ وَ الْوِلْدانُ، وَ ضَ ج النّاسُ بِالبُکاءِ و النّحیب و جاءَ النّاسُ مِنْ
کُلِّ مَکانٍ وَ اُطْفئَتْ المَصابیحُ لِکَیلا تَتَبَیَّنَ صَ فَحاتُ النساءِ وَ خُیِّلَ إلَی النِّسوانِ أن رسولَ الله صلی الله علیه وآله قَدْ قامَ مِنْ قَبِرْهِ، وَ
صارَتْ النّاسُ فی دِهْشَۀ و حیَرةِ لمَا قَدْ رهَقهُم، وَ هِیَ علیه السلام تنُادي و تَنْدَبُ أیاّه: وَا أبتَاه، وَا صَفیاّه، وَا محمّداه! وا أبا القْاسِمَاه! وا
رَبیعَ الارامِل وَ الْیتامی، مَنْ لِلْقِبلَۀِ وَ الْمُ َ ص لّی، وَ مَنْ لا بْنَتِک الْوالِهَه الثَّکْلی...؛( 82 ) بدان، آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه وآله
قبض روح شد، کوچک و بزرگ غصه دار شدند و بسیار گریه کردند و بردباري را از دست دادند. غم و غصّه و ناراحتی نزدیکان
و اصحاب و اولیا و دوستداران و غریبان و منسوبان زیاد شد و هر که را میدیدي، در حال گریه و ندبه و ناله بود و در میان مردم
روي زمین و یاران و نزدیکان و دوستان، کسی محزون تر و گریان و نگران تر از مولایم، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، نبود و حزن و
اندوه او تجدید میشد و افزایش مییافت و گریهاش بیشتر میشد" ".پس هفت روز نشست. هر روز که فرا می رسید، گریه اش
شدیدتر از روز قبل میشد و چون روز هشتم رسید، آن حزن و اندوهی را که پنهان میداشت، آشکار کرد. زنان پدیدار شدند و بچه
صفحه 27 از 108
ها (از خانه ها) بیرون آمدند و مردم ضجه می زدند و فریاد میآوردند و همه مردم از هر سو جمع شدند. چراغها خاموش شد تا
هیکل زنان مشخص نشود و زنان تصور کردند که پیامبر صلی الله علیه وآله از قبر برخاسته است. چون خبر به مردم رسید، حیران و
سرگردان شدند. آن حضرت، پدرش را با گریه و زاري صدا می زد و میفرمود: اي پدر! اي برگزیده! اي محمّد! اي ابوالقاسم! اي
مایه شادي بی سرپرستان و یتیمان! کیست که شایستگی قبله و محراب نماز را داشته باشد؛ کیست که بتواند دختر داغ دیده پریشانت
22 . این حدیث در کتاب . را دریابد "؟ 21 . انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. سوره احزاب آیه 33
هاي شیعه و سنی معتبر است: آیه در خانه من نازل شد و رسول الله صلیاللهعلیهوآله به دنبال فاطمه علیهاالسلام ، علی و حسن و
حسین علیهمالسلام فرستاد و فرمود: اینها اهل بیت من هستند. من گفتم: آیا من از اهل بیت شما نیستم؟ فرمود: تو بههستی. اسد
23 . تهذیب التهذیب؛ ج 6، ص 608 ، تهذیب الکمال فی . الغابه فی معرفۀ الصحابۀ، ج 5، ص 589 ؛ و المعجم الکبیر، ج 23 ، ص 249
26 . الخصال، ج 2، ص . 25 . الاستیعاب، ج 4، ص 1897 . 24 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 282 . اسماء الرجال، کتاب النساء، ص 247
29 . تهذیب . 28 . المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 132 157 . 27 . معجم رجال الحدیث، ج 14 ، ص 230 . 363 ، باب التسعه، حدیث 55
33 . ابن سعد . 32 . همان، ج 43 ، ص 189 . 31 . همان، ص 238 و 240 . 30 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 81 . التهذیب، ج 12 ، ص 389
در الطبقات الکبري، نام ملیکه را در زمره نام هایی که براي ام سلیم بر شمرده، نیاورده است؛ در حالی که سایر کتابها، از قبیل اسد
الغابه، تنقیح المقال، اعلام النساء و ریاحین الشریعه، این نام را هم ذکر کردهاند و میدانیم که ملیکه نام مادر اوس 77 . الطبقات
36 . الطبقات . 35 . تنقیح المقال، ج 3، ص 73 . 34 . همان، ص 433 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 408 . الکبري، ج 8، ص 425
39 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص 407 و اعیان . 38 . همان، ج 8، ص 429 . 37 . همان، ج 8، ص 430 . الکبري، ج 8، ص 427 و 428
41 . رسم عرب چنین بود که هر چه زن برایشان بیشتر ارزش داشت، مهر او . 40 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 6 . الشیعه، ج 2، ص 307
را سنگینتر تعیین میکردند؛ لیکن ام سلمه با چنین مهر سادهاي نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله داراي منزلت و شأن خ 86 . ریاحین
.45 . 44 . اعلام النساء، ج 5، ص 227 . 43 . بحار الانوار، ج 22 ، ص 223 . 42 . الخصال، ج 2، ص 419 . الشریعه، ج 2، ص 25 و 294
48 . اعلام النساء، . 47 . و ریاحین الشریعه، ج 2، ص 301 . 46 . اعلام النساء، ج 5، ص 224 226 . شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 80 77
52 . بصائر . 51 . المعجم الکبیر، ج 23 ، ص 294 . 50 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 55 . 49 . اسد الغابه، ج 5، ص 523 . ج 5، ص 226
54 . خدمتکار و از اصحاب باوفاي رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود. پسرانش . 53 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 254 . الدرجات، ص 313
56 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص . نیز از اصحاب خاص امیرالموءمنین گردید 55 . اسد الغابه، ج 5، ص 467 و الاصابه، ج 4، ص 310
.59 . 58 . تنقیح المقال، ج 3، ص 80 و اعیان الشیعه، ج 7، ص 140 . 57 . الاعلام، ج 3، زینب بانوي قهرمان کربلا، ص 172 .46
61 . شاید منظور از عهد، کتاب؛ و مقصود از بقیّۀ، عترت باشد؛ همچنان که . 60 . همان، ج 3، ص 62 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص 38
در حدیث ثقلین آمده است. 62 . منظور از محارم، محرمات و منهیات است. مقصود از فضائل مندوبه، امور واجب و مستحب است.
63 . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 567 . از خطبههاي حضرت زهراست و فقط کمی از آن در این جا آمده است. ر.ك: همین
کتاب و کتابهاي علل الشرایع، احتجاج طبرسی و رجال الکشی 64 . کامل الزیارات، ص 263 . ترجمه این حدیث در احادیث ام
ایمن ذکر شد. 65 . امالی صدوق، ص 40 . فدك قريهاي است در حجاز که تا مدینه دو یا سه روز راه بوده است و خداوند در سال
هفتم هجري پس از جنگ خیبر و فتح قلعه هایش را نصیب رسول الله صلیاللهعلیهوآله 66 . الطبقات الکبري، ج 3، ص 227 و تاریخ
68 . اعلام النساء، ج . 67 . تنقیح المقال، ج 3، ص 80 ؛ الاستیعاب، ج 4، ص 1862 و اسد الغابه، ج 5، ص 478 . طبري؛ ج 2، ص 178
69 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 27 ، بحار الانوار، ج 43 ، ص 187 . نظیر حدیث فوق در تنقیح المقال، ج 3، ص 80 و . 2، ص 254
71 . الطبقات . بحار الانوار، ج 43 ، ص 172 آمده است. 70 . ارشاد، ص 197 و الدر المنثور فی طبقات رّباب الخدور، ص 361
75 . یوفون . 74 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 81 . 73 . کلینی، ج 1، ص 303 . 72 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص 285 . الکبري، ج 8، ص 474
صفحه 28 از 108
بالنذر و یخافون یوما کان شّره مستطیرا، و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً؛ انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء.
. 78 . بحار الانوار، ج 8، ص 230 . 77 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص 161 . 76 . الاصابۀ، ج 4، ص 376 ، ریاحین الشریعه، ج 2، ص 322
. 82 . همان، ج 41 ، ص 220 .81 . 80 . بحارالانوار، ج 42 ، ص 225 . 79 . بحار الانوار ج 43 ، ص 179 175
زنان راوي حدیث از حضرت علی(ع)
1. اروي دختر حارث؛ 2. اسماء دختر عمیس؛ 3. ام اسلم (صاحبه الحصاه)؛ 4. ام الحسن نخعیه؛ 5. ام حکیم خولیه؛ 6. ام الخیر
. بارقیه؛ 7. ام عبدالله بن جعفر؛ 8. ام کلثوم دختر علی علیه السلام ؛ 9. ام موسی؛ 10 . ام الهیثم؛ 11 . امامه؛ 12 . جاریه خماسیه؛ 13
حبابه و البیه؛ 14 . دارمیه حجونیه؛ 15 .زینب دختر امیر موءمنان علیه السلام ؛ 16 . سوده دختر عماره؛ 17 . عمره دختر نفیل؛ 18 . فاطمه
زهرا علیهاالسلام ؛ 19 . فاطمه دختر علی علیه السلام ؛ 20 . لیلا غفاریه؛ 21 . نضرة الازدیه؛ 22 . هند دختر ابی امیه (ابی سلمه)؛ 23 . ام
خداش؛ 24 . ام راشد؛ 25 . حلته، خدمتگزار شیبان؛ 26 . زبراء؛ 27 .عمره دختر طبیح. مشهورترین زنان راوي در عصر امام علی علیه
السلام 28 . اروي دختر ربیعه؛ 29 . اسماء دختر ابی بکر؛ 30 . ام انس؛ 31 . ام ایمن؛ 32 . ام ایوب؛ 33 . ام حبیبه (رمله)؛ 34 . ام حرام
دختر ملحان؛ 35 . ام رعلهی قشیریه؛ 36 . ام سنان؛ 37 . ام عطیهی انصاریه؛ 38 . ام الفضل؛ 39 . ام مبشر؛ 40 .ام هانی (فاخته دختر ابی
طالب)؛ 41 . ام هشام؛ 42 . برهی خزاعی؛ 43 .جویریه دختر حارث؛ 44 . حرامه دختر وهب؛ 45 . حره دختر حلیمهی سعدیه؛ 46 . حسرة
الانصاریه؛ 47 . خدیجه دختر خویلد؛ 48 . خنساء دختر خذام؛ 49 . خوله دختر حکیم؛ 50 . خوله دختر قیس؛ 51 . دره دختر ابی سلم؛
52 . ربتع دختر معوذ؛ 53 . زینب همسر عبدالله بن مسعود؛ 54 . زینب دختر ابی سلمه؛ 55 . زینب دختر جحش؛ 56 . زینب دختر کعب؛
57 . سفانه طایی؛ 58 .سلمی (ام رافع)؛ 59 . سلمی دختر عمیس؛ 60 . سوده دختر زمعه؛ 61 . صفیه دختر حیی؛ 62 . صفیه دختر
عبدالمطلب؛ 63 . ضباعه دختر زینب؛ 64 . فاطمه دختر اسد؛ 65 . میمونه دختر حارث؛ 66 . فضهی نوبیه؛ 67 . فاطمه دختر حبابه؛ 68 ام
موسی. خادمه امیرموءمنان علی علیه السلام ، تابعیِ ثقۀ، اهل کوفه و از راویان امام علی علیه السلام بود. اسماعیل بن زیاد و مغیرة بن
مقسم طبسی از او روایت کرده اند. اسماعیل بن زیاد از ام موسی خادمه علی علیه السلام روایت کند که امام علی علیه السلام به
دخترش ام کلثوم فرمود":یا بنیهّ انی أرانی کلَّ ما اَصْحَبَکمُ...؛( 83 ) دخترم اندك زمانی از دیدار ما بیشتر نمانده است ".ام کلثوم
گفت: پدر، چگونه این سخن را میگویی؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله را در خواب دیدم که غبار صورتم را پاك
میکرد و می فرمود: علی، چیزي از عمر تو باقی نمانده است. اسماعیل بن زیاد گوید: بیش از سه روز نگذشت که آن ضربه زده
شد. ام کلثوم با دیدن این صحنه فریاد زد، ولی آن حضرت علیه السلام فرمود: دخترم چنین نکن. رسول خدا صلی الله علیه وآله را
می بینم که با دستش به من اشاره می کند و میفرماید: اي علی، نزد ما بیا. آن چه نزد ماست، براي تو بهتر است. جاریه خماسیه او
در زمان خلافت امام علی علیه السلام می زیست، از شیعیان آن حضرت به حساب میآمد و پدرش در جنگ صفین به شهادت
رسید. روزي امام علی علیه السلام به عنوان سرکشی و دیدار با خانواده ي شهدا به منزل ایشان آمد. مادر او که از پشت پرده با امام
صحبت میکرد، به امام عرض کرد: یا علی، مدّتی است روي چشم دخترم لکهاي سفید افتاده، به صورتی که منجر به نابینایی او
شده است. حضرت علی علیه السلام دست به چشم او کشید و دعا کرد، چشم او بینا شد. از جاریه خماسه نقل شده است: به خدا
سوگند، اکنون به قدري بینا هستم که شتر با بارش را از مسافت یک فرسخی میبینم. عبدالواحد بن یزید میگفت: بعد از شنیدن
این داستان، دو دینار از همیان خود بیرون آوردم تا به او دهم، نپذیرفت و گفت: نیازي به دینار ندارم. ما امروز تحت سرپرستی
حسن بن علی علیه السلام هستیم و ایشان عهده دار مخارج ماست. بعد از این سخنان از من پرسید: آیا علی را دوست داري؟ گفتم:
بله. گفت: تو را بشارت می دهم که به ریسمان محکمی چنگ زدهاي که هیچ گاه از بین نخواهد رفت.( 84 ) لیلی غفاري مجاهدي
جنگ جو بود که همراه رسول الله صلی الله علیه وآله براي مداواي مجروحان و پرستاري از بیماران در جنگ ها شرکت می کرد.
صفحه 29 از 108
می گفت: علی بر پیامبر صلی الله علیه وآله وارد شد و من در آن لحظه نزد حضرت بودم. چون علی علیه السلام بین من و رسول
خدا صلی الله علیه وآله نشست، به او گفتم: جایی وسیع تر از این جا پیدا نکردي!؟ پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: عایشه، برادرم را
آزاد بگذار. او اوّلین کسی است که اسلام آورد،( 85 ) آخرین نفر در عهد و پیمان با من است و اوّلین فردي است که مرا در قیامت
ملاقات میکند. ابو عمر و حارثۀ بن ابی رحال از عمره و او از لیلی غفاري نقل کرده اند: در خانه عایشه به حضور رسول خدا صلی
الله علیه وآله رسیدم. در آن هنگام علی علیه السلام بیرون خانه بود و من شنیدم که پیامبر صلی الله علیه وآله به عایشه فرمود: این
فرد (علی) محبوبترین و باکرامتترین مردان نزد من است.( 86 ) نضرة ازدي شیخ طوسی و برقی او از اصحاب و راویان
امیرموءمنان علی علیه السلام میدانند.( 87 ) شیخ طوسی به نقل از او مینویسد: علی علیه السلام فرمود": ما رَمَدَتْ عَیْنی مُذْ تَفَلَ
رَسُولُ الله صلی الله علیه وآله فی عینّی، از زمانی که رسول خدا در جنگ خیبر در چشمم دمید، چشم درد نگرفتم.( 88 ")فاطمه
صغري او دختر علی بن ابی طالب علیه السلام و مادرش ام ولد است و به ترتیب با محمّد بن ابی سعید، سعید بن اسود، منذر بن
عبیده ازدواج کرد و از هر کدام داراي فرزندانی شد که نام هاي آنها در کتب تاریخ موجود است.( 89 ) از مجاهدت هاي او حضور
در کربلا را میتوان نام برد. از امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام ( 90 ) روایت کرده است. هم چنین از اسماء بنت
عمیس، محمّد بن حنفیه و امامه بنت ابیالعاض روایت دارد. حارث بن کعب کوفی، عروة بن عبیدالله، عیسی بن عثمان، موسی
جهنی و ابو بصیر هم از او روایت کرده اند. عبدالرحمن بن ابی نعیم از فاطمه بنت علی علیه السلام روایت میکند": هر که انسان
مسلمان یا موءمنی را آزاد کند، خداوند در برابر هر عضوي از او عضوي از بدنش را از آتش جهنم حفظ میکند.( 91 ")مرحوم
صدوق رحمه الله به سند خود از حارث بن کعب و او از فاطمه بنت علی علیه السلام نقل میکند: آن گاه که یزید (ملعون) دستور
داد زنان امام حسین علیه السلام و علی الحسین علیه السلام را زندانی کنند، آنان چیزي نداشتند که خود را از گرما و سرما بپوشانند
تا این که پوست صورت هاي آنان کنده شد. سنگی در بیت المقدس نبود مگر این که بعد از برداشتن از زمین میدیدند زیر آن
خونین است. مردم خورشید را بر دیوارها به رنگ سرخ میدیدند تا این که علی بن حسین علیه السلام با زنان از آن جا خارج شدند
، 84 . صابه، ج 8 . 83 . الاستیعاب، ج 4، ص 1910 و صابه، ج 8، ص 307 ( و سر امام حسین علیه السلام به کربلا بازگردانده شد.( 92
88 . معجم . 87 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 458 . 86 . رجال طوسی، 66 . 85 . رجال برقی، ص 61 ، رجال طوسی، ص 66 . ص 307
91 . رجال . 90 . امالی صدوق، ص 167 ، مجلس 31 ، ح 4 . 89 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 466 . الرجال الحدیث، ج 23 ، ص 197
92 . رجال شیخ . شیخ طوسی، ص 114 ، تنقیح المقال، ج 3، ص 75 ، بهجۀ الامال، ج 7، ص 574 و ریاحین الشریعه، ج 4، ص 137
. طوسی، ص 71 ، تنقیح المقال، ص 81 ، بهجۀ الامال، ج 7، ص 589 و اعلام النساء الموءمنات، ص 495
زنان راوي حدیث از امام حسن(ع)
2) زنان راوي حدیث از امام حسن علیه السلام چه فضاي اجتماعی و بستر فرهنگی روزگار امام حسن علیه السلام به خاطر
آشفتگیهاي سیاسی، و تاخت و تازهاي خلفاي جور، و عناصر فرصت طلب، به گونهاي نبوده که راه نقل حدیث و بیان معارف
اسلامی را، از سوي آن امام معصوم هموار سازد، و آن طور که شایسته و ایده آل بوده، بازار بیان معارف و احادیث دینی اوج و
رونقی داشته باشد، یااگر آن بزرگوار احادیث فراوانی بیان کرده، همه آن به دست همه افراد و دوستداران اهل بیت علیه السلام
رسیده باشد؛ اما در عین حال، مجموعه هایی مانند": کلمۀ الامام الحسن علیه السلام " نوشته شهید سید حسن شیرازي، گویاي این
است که در همان اوضاع نابسامان و نامطلوب و آشفته بازار ضدّ ولایت اهل بیت علیه السلام ، امام حسن مجتبی علیه السلام توانسته
است احادیثی بیان کند، افرادي هم آن را دریافت دارند، و به دیگران منتقل گردانند، که در این میان، چهره تعدادي از بانوان به
عنوان راوي حدیث و صحابی آن حضرت به چشم میخورد. حبابه والبیه حبابه والبیه، معروف به" امّ ندي"را که در ردیف بانوان
صفحه 30 از 108
راوي حدیث از امام علی علیه السلام ، آن طور که شیخ طوسی، مامقانی، اردبیلی، علیاري تبریزي، و شیخ ذبیح الله محلاتی
نوشتهاند، وي راوي حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام هم بوده است.( 93 ) فاطمه دختر حبابه فاطمه دختر حبابه والبیه را هم،
شیخ طوسی، مامقانی، اردبیلی، علیاري تبریزي، و شیخ ذبیح الله محلاتی، از بانوان فاضل و دانشمند، و راوي حدیث وصحابی امام
حسن مجتبی علیه السلام شمرده اند .( 94 ) فاطمه دختر علی علیه السلام فاطمه دختر امام علی بن ابیطالب علیه السلام را دانشمندان
رجالی، مانند ابن حجر عسقلانی و علامه برقی، از بانوان راوي حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام دانسته اند.( 95 ") طبري"
مینویسد: امیرالموءمنین علیه السلام داراي 15 پسر و 18 دختر از زنهاي متعدد بوده است.( 96 ) فاطمه دختر علی علیه السلام به
"فاطمه صغري "معروف بود. امام علی علیه السلام او را به ازدواج" محمّد بن ابی سعید بن عقیل" در آورد. بعد از آن، وي با
"سعید بن اسود بن ابی بختري "ازدواج کرد. پس از وي، این بانو با" منذر بن ابی سعید بن زبیر بن عوّام "پیوند زناشویی برقرار
نمود.( 97 ) او از شوهر اول داراي دختري به نام" حمیده "گردید و از شوهردوم هم داراي فرزندانی به نامهاي": برزه "و" خالد
"گردید و براي شوهر سوم هم فرزندانی بنامهاي" کبره "و" عثمان"آورد.( 98 ) فاطمه دختر علی علیه السلام از امام حسن علیه
السلام برادر خود، از" امامه دختر عاص بن ربیع "از" محمّد بن حنیفیه "برادر خود، و از" اسماء دختر عمیس "حدیث روایت
کرده، و شخصی به نام" ابوبصیر "هم از این بانو حدیث بازگو کرده است.( 99 ) موسی جهنی میگوید: من فاطمه دختر علی علیه
السلام را ملاقات کردم، و از وي خواستم، اگر چیزي از پدر خود به خاطر دارد براي من بیان کند، فاطمه گفت: از پدر خود علی
علیه السلام چیزي به خاطر ندارم، اما از اسماء دخترعمیس شنیدم که میگفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام
می فرمود: داستان تو نسبت به من مثل داستان هارون نسبت به" موسی"است، که برادر وجانشین او محسوب میشد، فقط تفاوتی
( که داستان تو با من، با داستان هارون نسبت به موسی دارد این است که بعد از من، مقام پیامبري هرگز وجود نخواهد داشت.( 100
فاطمه، در واقعه کربلا همراه حضرت حسین علیه السلام بود و بعد از شهادت آن حضرت در نگهداري و مراقبت بازماندگان
شهیدان بسیار میکوشید. به عمه خود زینب علیهاالسلام پیشنهاد کرد به مأمور نگهبان اسیران هدیهاي داده شود.( 101 ) از
ازدواجهاي متعدد او به دست میآید، عمر طولانی کرده، تا زمان امام صادق علیه السلام هم حیات داشته، و در سال 117 هجري از
دنیا رفته است.( 102 ) متأسفانه ازاحادیث وي از امام حسن علیه السلام و دیگران، در کتابهاي تاریخی و حدیثی چیزي به چشم
نمیخورد. دانشمندان رجالی او را راوي حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام دانسته اند. نضره عدویّه نضره عدویه را دانشمندانی
مانند شیخ ذبیح الله محلاتی و محمّد الحسون، از بانوان راوي حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام دانسته اند، و" محمّد مرتضی
زیبدي "،نویسنده کتاب " تاریخ العروس، "هم این بانو را راوي حدیث، و تابعی و یاور یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله که امام
94 . ناسخ التواریخ، . حسن علیه السلام نیز میباشد، شمرده اند .( 103 ) . رجال برقی، ص 60 و تهذیب التهذیب، ج 12 ، ص 47
96 . همان. 97 . اعلام النساء الموءمنات، ص . 95 . همان، ص 17 و اعلام النساء المومنات، ص 526 . حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 9
99 . بحار الانوار، ج . 98 . اعلام النساء الموءمنات، ص 527 و اعیان الشیعه، ج 8، ص 390 . 527 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 308
101 . اعلام النساء . 100 . . ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 19 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 308 . 45 ، ص 146
.103 . 102 . تنقیح المقال، ج 3، ص 75 و اعلام النساء الموءمنات ، ص 293 . الموءمنات ، ص 629 و ریاحین الشریعه، ج 5، ص 82
ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 211 . نیز ر.ك: زینب قهرمان دختر علی علیهالسلام ، تألیف دیگر همین
. نویسنده. 149 . تنقیح المقال، ج 3، ص 79 و 80 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 58
زنان راوي حدیث از امام حسین(ع)
4) زنان راوي حدیث از امام زین العابدین علیه السلام
صفحه 31 از 108
در میان راویان حدیث از امام زین العابدین علیه السلام نیز به زنانی برخورد میکنیم که از آن حضرت حدیث نقل کرده اند. ام براء
مورخین ومحدثین و دانشمندان رجالی، مانند: مامقانی، شیخ طوسی رحمه الله ، و برقی" امّ برّاء "را از بانوان اهل علم و دانش،
صحابی و یار امام زین العابدین علیه السلام و راوي حدیث از آن امام معصوم شمرده اند ؛( 108 ) امّا از نام و سایر خصوصیات
زندگی، و حتی از نمونه احادیث او متأسفانه چیزي را ارائه نکرده اند. مامقانی، این بانو را شیعی و امامی دانسته، و حتی احتمال این
که" امّ برّاء" کنیه ي" ام ندي "داشته و همان" حبابه والبیه" باشد، را رد کرده است.( 109 ) فاطمه دختر حسین علیه السلام" ابن
حجر عسقلانی "و" شیخ کلینی"و مامقانی نوشتهاند این بانوي بزرگ، راوي حدیث ازامام زین العابدین علیه السلام برادر بزرگوار
خود هم بوده است.( 110 ) امام باقر علیه السلام روایت کرده است: وقتی حسین بن علی علیه السلام آن کتابی را که حاوي مطالب
وصایت و امامت و احکام و حدود اسلامی بود، به خاطر بیماري شدید زین العابدین علیه السلام ، به فاطمه دختر خویش سپرد، بعد
فاطمه آن را تحویل زین العابدین علیه السلام داد، و بدین ترتیب آن کتاب به دست ما رسیده است.( 111 ) فاطمه، از غیر پدر و برادر
خود هم روایت نقل کرده، چنان که فرزندان وي، عبدالله و ابراهیم، و حسن، و راویان دیگري از وي حدیث غیر از مقام نقل و بیان
حدیث، فاطمه دختر حسین علیه السلام از بانوان باکمال و فضیلت، و از زنان زاهد و مجاهد و نمونه محسوب می گردیده است، و
93 . رجال برقی، ص 60 و تهذیب التهذیب، ج 12 ، ص ( پس ازیک عمر پربرکت حدود نود سالگی چشم از جهان فروبست.( 112
. 96 . همان. 97 . 95 . همان، ص 17 و اعلام النساء المومنات، ص 526 . 94 . ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 9 .47
98 . اعلام النساء الموءمنات، ص 527 و اعیان الشیعه، ج 8، ص . اعلام النساء الموءمنات، ص 527 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 308
100 . . ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 19 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص . 99 . بحار الانوار، ج 45 ، ص 146 .390
102 . تنقیح المقال، ج 3، ص 75 و اعلام النساء . 101 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 629 و ریاحین الشریعه، ج 5، ص 82 .308
103 . ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 211 . نیز ر.ك: زینب قهرمان دختر علی علیهالسلام ، . الموءمنات ، ص 293
104 . همان. 105 . تنقیح المقال، . تألیف دیگر همین نویسنده. 149 . تنقیح المقال، ج 3، ص 79 و 80 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 58
107 . تهذیب التهذیب، ج . 106 . تنقیح المقال، ج 3، ص 70 . ج 3، ص 70 ، رجال برقی، ص 62 و اعلام النساء الموءمنات ، ص 130
109 . اصول کافی، ص 76 و اعلام النساء الموءمنات ، ص . 12 ، ص 442 ؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 82 و اصول کافی، ج 2، ص 108
110 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 506 . ر.ك: فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام ، احمد صادقی اردستانی 111 . تنقیح . 501
112 . سوره تکویر، آیه 16 و 17 المقال، ج 3، ص 74 ، جامع الرواة، ج 2، ص 456 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 453
5) زنان راوي حدیث از امام باقر علیه السلام
برخلاف روزگار امامان پیشین، در روزگار امام باقر علیه السلام به خاطر کشمکش و سرگرم شدن بنی امیه با بنی عباس، براي امام
باقر علیه السلام فرصت مناسبی پیش آمد، تا آن امام و سایر اهل بیت علیه السلام بتوانند احادیث و معارف دینی را نقل و گسترش
دهند، و به همین دلیل ملاحظه میکنیم بازار نقل و انتقال و گسترش حدیث، توسعه و رونق چشمگیري داشته، و در این میان
تعدادي از بانوان نیز رسالت نقل و بیان حدیث را به عهده گرفته اند. ام هانی ام هانی را دانشمندانی مانند مامقانی، اردبیلی و شیخ
ذبیح الله محلاتی، از بانوان فاضل و دانشمند، صحابی و راوي حدیث از امام باقر علیه السلام دانسته اند.( 113 ) شیخ کلینی در باب
"غیبت امام زمان علیه السلام " حدیثی را از این زن روایت کرده است. بر اساس این حدیث، ام هانی میگوید:از ابوجعفر امام باقر
علیه السلام سوءال کردم، معناي آیات قرآن که میفرماید: سوگند به پنهان شده، و رونده هاي در لانه خزنده چیست؟( 114 ) امام
باقر علیه السلام فرمود: منظور از" خنس، "امامی است که در سال 260 هجري پنهان شود، و سپس چون شهابهاي فروزنده در
صفحه 32 از 108
شب تاریک ظهور نماید، و اگر در آن زمان حضور داشتی، و به ملاقات او دست یافتی، چشم تو روشن و قلب تو نورانی
میگردد.( 115 ) خدیجه دختر امام باقر علیه السلام خدیجه دختر امام باقر علیه السلام را هم رجال نویسان ودانشمندانی مانند شیخ
طوسی، مامقانی، اردبیلی و شیخ ذبیح الله محلاتی، از بانوان صاحب فضیلت و تقوا، و از یاران امام باقر علیه السلام و راوي حدیث از
، 114 . رجال شیخ طوسی، ص 142 ؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 77 113 . اصول کافی، ج 1، ص 141 ( آن حضرت دانسته اند.( 116
115 . رجال برقی، ص 62 و معجم رجال . جامع الرواة، ج 2، ص 457 ؛ ریاحین الشریعه، ج 4، ص 313 و بهجۀ الامال، ج 7، ص 576
. 116 . تنقیح المقال، ج 3، ص 83 و ریاحین الشریعه، ج 5، ص 75 . الحدیث، ج 23 ، ص 198
6) زنان راوي حدیث از امام صادق علیه السلام
همان طور که به گسترش حدیث و فرهنگ در عصر امام باقر علیه السلام اشاره شد، چنین شرایطی در روزگار امام صادق علیه
السلام مناسبتر شده، و بدین جهت راویان و روایات حدیث بیشتري هم پدید آمدهاند. زنان راوي حدیث از امام صادق علیه
السلام عبارتند از: 1. ام اسحاق دختر سلیمان؛ 2. ام اسود شیبانی؛ 3. ام بداء؛ 4. امّ بکر؛ 5.ام حسن دختر عبدالله؛ 6. ام خالد عبدي؛
7. ام خیر؛ 8. ام سلمه مادر محمّد؛ 9. ام سلمه احمسی؛ 10 . ام سلمه دختر امام باقر علیه السلام ؛ 11 . ام عیسی، دختر عبدالله؛ 12 . ام
فروه مادر امام صادق علیه السلام ؛ 13 . همسر حسن صیقل؛ 14 . جوهره؛ 15 . جویره همسر عیسی؛ 16 . جویره؛ 17 . جویریه دختر
حارث؛ 18 . حبابه والبیّه؛ 19 . حمّاره دختر حسن؛ 20 . رباب همسر داوود؛ 21 . سالمه خدمتگزار امام صادق علیه السلام ؛ 22 . سریه
. جده ابی طاهر؛ 23 . سعیده خدمتگزار امام صادق علیه السلام ؛ 24 . سعیده خواهر محمّد بن ابی عمیر؛ 25 . عمه حسن بن مسلم؛ 26
عمه محمّد بن زیاد؛ 27 . عمه محمّد بن مارد؛ 28 . عمره دختر نفیل؛ 29 . فاطمه دختر امام صادق علیه السلام ؛ 30 . فاطمه دختر عبدالله
(ام داود)؛ 31 . قنواء دختر رشید هجري؛ 32 . منّه دختر محمّد؛ 33 . هرینه بادهی؛ 34 . کلثوم دختر یوسف کلثوم دختر یوسف بن
عمران بن میثم را علاّمه برقی و آیۀ الله سید ابوالقاسم خوئی، در کتابهاي رجالی خویش، از بانوان راوي حدیث از امام صادق
35 مغیره خادم امام صادق علیه السلام مغیره، خدمتگزار امام جعفر صادق علیه السلام از بانوان دیگر ( علیه السلام دانسته اند.( 117
راوي حدیث از آن بزرگوار است. شیخ طوسی رحمه الله مقام روایت حدیث او را مورد تأیید قرار داده، و علامه مامقانی هم او را
117 . الغدیر، ج 1، ص ( پیرو مکتب اهل بیت علیه السلام شمرده، و صلاحیت نقل حدیث او را مورد تحسین قرار داده است.( 118
. 118 . الارشاد، ص 303 . 196 و اسنی المطالب، ص 49
7) زنان راوي ازامام موسی بن جعفر علیه السلام
بانوانی که از امام موسی بن جعفر علیه السلام احادیثی را روایت کرده اند، عبارتند از: 1. ام احمد؛ 2. امّ حسین دخترموسی بن جعفر
علیه السلام ؛ 3. حبابه والبیّه؛ 4. سعیده؛ 5. غنیمه دختر ازدي؛ 6. هاشمیهمولاة رقیّه. 7 فاطمه کبري فاطمه کبري، دختر امام موسی بن
جعفر علیه السلام با عنوان" معصومه علیه السلام " از بانوان دانشمند و راوي حدیث بوده، و نویسندگان و دانشمندان شیعه و سنی
احادیث او را مورد توجّه قرار داده، کتابهاي خویش آورده اند.( 119 ) شیخ" مفید "براي حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
37 فرزند پسر و دختر نام میبرد، که یکی از آنان موسوم به فاطمه کبري است.( 120 ) فاطمه کبري، دختر دانشمند امام موسی بن
جعفر علیه السلام ، احادیثی از آباء و اجداد پاك خود روایت کرده، عالمان ودانشمندانی هم احادیث او را به عنوان احادیث صحیح
و معتبر شناخته اند، که به یک مورد آن اشاره میشود: 1. امام حافظ"شمس الدین محمّد بن محمّدجزري شافعی" (متوفاي 813 ه
.ق.) از محمّد بن بکر بن احمد قصري، از فاطمه دختر علی بن موسی الرضا، از فاطمه و زینب و ام کلثوم علیهاالسلام دختران موسی
صفحه 33 از 108
بن جعفر علیه السلام روایت کرده که آنان گفتهاند: فاطمه دختر جعفر بن محمّد صادق علیه السلام گفت: فاطمه دختر محمّد بن
علی علیه السلام گفت: فاطمه دختر علی بن الحسین علیه السلام روایت نمود، که فاطمه و سکینه دخترهاي حسین بن علی علیه
السلام ،از ام کلثوم، دختر فاطمه علیهاالسلام فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله ، که فرمود: آیا سخن رسول خدا صلی الله علیه
وآله را در روز" غدیر خم"فراموش کرده اید ، که اعلام داشت": منْ کُنْتَ مَولاهُ فَعَلیٌ مَولاهُ؟ و خطاب به علی علیه السلام فرمود:
119 . الغدیر، ج 1، ص 197 ، البدر الطالع، ج 2، ص 297 و اعلام النساء (" اَنْتَ مِنّی بِمَنزلَۀِ هارونَ مِنْ موُسی علیهماالسّلام.( 121
121 . تنقیح المقال، ج 3، ص 82 ، بهجۀ . 120 . اعیان الشیعه، ج 1، ص 39 و بحار الانوار، ج 48 ، ص 388 . الموءمنات ، ص 578
. الامال، ج 7، ص 590 و جامع الرواة، ج 2، ص 459
8) زنان راوي حدیث از امام رضا علیه السلام فهرست مطالب
. بانوان راوي حدیث از امام علی بن موسی الرضا علیه السلام عبارتند از: 1. حکیمه دخترامام هفتم علیه السلام ؛ 2. عذر (ام ابی)؛ 3
فاطمه دختر امام رضا علیه السلام . سید محسن امین، شیخ صدوق و علامه مجلسی او را از بانوان راوي حدیث از پدر خود امام رضا
4. کلثوم دختر سلیم" کلثوم دختر سلیم "را مورّخین و رجال نویسانی مانند مامقانی، اردبیلی، علیاري ( علیه السلام دانسته اند.( 122
، 122 . رجال شیخ طوسی، ص 409 ( تبریزي و نجاشی، از بانوان راوي حدیث و صحابی امام رضا علیه السلام معرفی کرده اند.( 123
؛ 123 . بهجۀ الامال، ج 7، ص 587 ، جامع الرواة، ج 2،ص 457 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 368 و جامع الرواة، ج 2، ص 457
. رجال برقی، ص 62 ؛ رجال شیخ طوسی، ص 409 و تنقیح المقال، ج 3، ص 82
9) زنان راوي حدیث از امام جواد علیه السلام
بانوانی که از سوي دانشمندان رجالی و محدث و مورخ به عنوان صحابی و راوي حدیث امام جواد علیه السلام مطرح گردیده اند ،
بدین ترتیب است: 1. زهرا، امّ احمد بن حسن شیخ طوسی، اردبیلی، مامقانی و شیخ ذبیح الله محلاتی او را از بانوان صحابی و راوي
2. زینب دختر محمّد بن یحیی دانشمندان محدث و رجالی مانند: ( حدیث از امام محمّد تقی جواد علیه السلام شمرده اند .( 124
شیخ طوسی، علامه برقی،مامقانی، و شیخ ذبیح الله محلاتی او را بانوي صحابی و راوي حدیث از امام جواد علیه السلام شمرده اند.
125 . ر.ك: به الغدیر، . 124 . بحارالانوار، ج 50 ، ص 176 ( مامقانی او را شیعی و پیرو مکتب اهل بیت علیه السلام دانسته است.( 125
. ج 3، ص 145 144
10 ) زنان راوي حدیث از امام هادي علیه السلام
در روزگار اما هادي علیه السلام حکومت بنی عباس قدرت گسترده اي یافته بود و آن حضرت تحت فشار و تبعید به سر میبرد و
براي مردم امکان دسترسی به او سخت بود. بدین جهت، بحث حدیث و روایت حدیث کم رنگ شده بود. از اینرو، از زنان راوي
حدیث آن امام همام، بیش از یک مورد به چشم نمیخورد. فاطمه دختر هیثم علامه محمّد باقر مجلسی میگوید": فاطمه دختر
هیثم"روایت کرده است: من در خانه امام هادي علیه السلام حضور داشتم، که براي آن حضرت فرزندي به دنیا آمد که نام او را
"جعفر "گذاشتند. براي ولادت این کودك همه اهل خانه خوشحال و شادمان بودند، به غیر از ابوالحسن امام هادي علیه السلام . به
( آن حضرت عرض کردم: اي مولاي من، چرا ترا خوشحال نمی بینم؟ آن حضرت فرمود: هوِّنی، علیکِ فَسیَضِلُّ بهِ خَلْقٌ کَثیر.( 126
مرا به حال خود واگذار، زیرا به وسیله این کودك، افراد زیادي گمراه میشوند. این کودك وقتی بزرگ شد، بعد از وفات برادر
صفحه 34 از 108
( خود، امام حسن عسکري علیه السلام ادعاي امامت کرد و به" جعفرکذّاب "معروف شد و در سال 281 ه .ق. وفات کرد.( 127
126 . اصول کافی، ج 1، ص 331 ؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 76 ؛ جامع الرواة، ج 2، ص 457 ، معجم رجال الحدیث، ج 23 ، ص 178
127 . عیون الاخبار، ص 424 ، جلاء العیون، ج 3، ص 143 ، الغیبه للطوسی، ص 141 و منتهی الامال، . و بحار الانوار، ج 99 ، ص 79
. ج 2، ص 281
11 . زنان راوي حدیث از امام حسن عسکري علیه السلام
حکیمه، دختر امام جواد علیه السلام حکیمه، دختر امام جواد علیه السلام از بانوان عابد، دانشمند و داراي مقام بلند معنوي و عرفانی
است. او عمه امام حسن عسکري علیه السلام است و از آن حضرت احادیثی را روایت کرده است. به مقام ارزشمند روایت حدیث
وي، دانشمندان بزرگ فقهی و رجالی و حدیثی مانند: محمّد بن یعقوب کلینی، علّامه مامقانی،اردبیلی، محمّد باقر مجلسی، شیخ
طوسی، آیۀ الله خوئی، سید عبدالله شبّر، محدّث قمی و شیخ ذبیح الله محلاتی، اقرار و اعتراف کرده اند.( 128 ) مهمترین حدیثی که
از او روایت شده، حدیثی است که" شیخ صدوق" آنرا درباره ولادت فرزند امام حسن عسکري علیه السلام ، از وي روایت نموده
است. شیخ صدوق با چند واسطه روایت کرده است: حکیمه، دختر محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین
بن علی بن ابیطالب علیه السلام گفته است: ابومحمّد، حسن بن علی علیه السلام سراغ من فرستاد، و فرمود: عمه جان، امروز افطارِ
خود را در خانه ما بمان، زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند متعال، به زودي در همین شب حجّت خویش را براي خلق
روي زمین به دنیا میآورد. گفتم: مادر او کیست؟ آن حضرت فرمود: نرجس. گفتم: فدایت شوم، من اثر بارداري در او نمیبینم.
آن حضرت فرمود: مطلب همان است که گفتم، امشب مهدي موعود علیه السلام به دنیا میآید. آنگاه نزد" نرجس "حضور یافتم،
به او سلام کردم، و او با من احوالپرسی کرد، و من هم در پاسخ اوگفتم: تو سرور من و سالار خانوادهام هستی. در این فکر بودم که
چگونه بانویی که در او آثار آبستنی نیست، امشب داراي مولودي خواهد شد که فرزند برادرم امام حسن عسکري علیه السلام از
اطاق مجاور مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اینطور که تو فکر میکنی نیست! آنگاه به" نرجس "گفتم: فرزند عزیزم، امشب
خداوند به تو فرزندي عطا خواهد کرد که سیّد دنیا و آخرت خواهد بود، اما آن بانو با شنیدن این سخن اندکی خجالت زده و
شرمسار گردید. آفتاب آن روز غروب کرد. من نماز مغرب و عشاي خود را خواندم، روزه خود را افطار کردم، و به بستر خواب
رفتم، امّا همین که شب ازنیمه گذشت، براي نماز شب برخاستم. نماز و مناجاتم به پایان رسید؛ ولی همچنان بانوي بزرگ،
"نرجس "را در خوابِ راحت مشاهده کردم. سپس به تعقیب و دعاهاي بعد از نماز پرداختم. بعد مقداري استراحت کردم، ناگاه
بیدار شدم و متوجّه گردیدم وي اندکی مضطرب است؛ اما در عین حال، حرکت کرد و نماز خود را خواند و باز به بستر خواب
خود رفت. از اطاق بیرون آمدم و به جستجوي سپیده صبح پرداختم، متوجّه شدم سفیده اول طلوع کرده؛ اما هنوز" صبح صادق
"ندمیده است، وقتی ابومحمّد امام حسن عسکري متوجّه بیرون رفتن و نگرانی من شد، ندا برداشت: عمه جان، عجله مکن،
کارنزدیک است. آن گاه من نشستم و مشغول قرائت سوره" الم سجده "و سوره" یاسین" شدم، که ناگاه" نرجس خاتون "از
خواب بیدار شد. اندکی مضطرب بود. او را در آغوش گرفتم و نام خداوند را به زبان جاري کردم، سپس به او گفتم: چیزي
احساس میکنی؟ پاسخ داد: آري عمه جان، گفتم: حواس خود را جمع کن، آرامش قلب خود را محفوظ بدار، زیرا همانطور که
گفتم وضع حمل نزدیک است. چند لحظه بیشتر طول نکشید، که نرجس مولود مقدّس خود را به دنیا آورد، و آن گاه که من
پرده را از روي کودك کنار زدم، وي را در حال سجده مشاهده کردم. سپس مولود نظیف و پاکیزه را در آغوش کشید، در حالی
که امام حسن عسکري علیه السلام میفرمود: عمّه جان، فرزند مرا بیاور. نوزاد را تحویل پدر دادم... .( 129 ") محمّد بن عبدالله
طهوي "روایت می کند: پس از وفات امام حسن عسکري علیه السلام که مردم درباره خلیفه و جانشین او دچار سرگردانی شده
صفحه 35 از 108
بودند، به حضور حکیمه، دختر محمّد بن علی علیه السلام ، رسیدم و پرسیدم: اي بانوي بزرگوار من، آیا براي امام حسن علیه السلام
فرزندي متولّد گردیده است؟ آن بانو درحالی که تبسم میکرد، فرمود: اگرامام حسن علیه السلام فرزندي نداشته باشد، پس حجّت
خداوند در روي زمین چه کسی خواهد بود؟ من قبلًا گفتم: که امامت به غیر از امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در
میان هیچ دو برادري برقرار نخواهد شد. از بانوي بزرگی به نام" نرجس، "امام حسن عسکري علیه السلام داراي فرزندي گردید و
128 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 307 و عیون اخبار الرضا علیهالسلام ، ص ( او امام وحجت الهی روي زمین می باشد.( 130
426.174 . اعلام النساء الموءمنات. 129 . اعلام النساء الموءمنات. 130 . اعلام النساء الموءمنات.
فصل سوم