گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
فصل سوم : زنان دانشمند







زنان در میدان علم فهرست مطالب
. در میان اندیشمندان مسلمان، دیدگاه هاي متفاوتی درباره تعلیم و تعلم زن وجود دارد که به مهمترین این مبانی اشاره می شود: 1
منع آموزش براي زن؛ 2. مکروه بودن آموزش بعضی علوم براي زنان؛ 3. جواز آموزش. اسلام، دین ساده و راحتی است و در هیچ
زمینه اي سخت گیري نکرده است": یریدُ الله بِکُمْ الیُسْرَ وَلایُریدُبکُمُ العُسْرَ...؛ خداوند آسانی را براي شما میخواهد و سختی را
نمی خواهد.( 1" ")وَ ما جَعَل عَلَیکُم فی الدّین مِنْ حَرَجْ؛ در دین سختی براي شما قرار نداده است.( 2 ")پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
فرمود: اسلام، دین خدا است و بهره اي جز رأفت و آسانی نمیدهد.( 3) اسلام، دین عدالت و مساوات است. ذره اي تبعیض در آن
راه ندارد. در اسلام، هیچ عاملی، غیر از تقوا ملاك برتري نیست و جنسیت، رنگ، قبیله و ... نمیتواند موجب برتري فردي قرار
گیرد. آن چه انسان را بالا میبرد، تقوا و نزدیکی به خدا و آن چه او را تنزل میدهد، بیتقوایی و دوري از خداست. زنان به عنوان
بخشی از جامعه انسانی، در حوزه ایمان و کمال علمی تفاوتی با مردان ندارند، بلکه گاهی میتوانند به مقامی دست یابند که مردان
بزرگ از آنان درس تقوا و شجاعت بگیرند. نمونه هاي آشکاري هم از این زنان در تاریخ وجود دارد، زنانی که با تربیت خویش و
حرکت در جهت رضاي خداوند، در معشوق خویش ذوب شدند. حضرت مریم یکی از آنهاست که مورد پذیرش پروردگار بود و
هرگز پسر (در مقام و رتبه) مثل دختر نیست.( 4 ")حضرت محمد ؛« وَ لَیْسَ الذَکَّرَ کَالانثَی » : خداوند درمورد او فرمود
صلیاللهعلیهوآله فرمود": طلبُ الْعِلْمِ فریضَۀٌ عَلَی کُلِّ مُسْلمٍ و مُسْلِمَۀ( 5" ")دانش جویی بر هر مرد و زن مسلمان واجب است ".هر
کس این سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآله را بشنود، شایسته است در هر شرایطی خود را براي آموختن آماده کند. برهمین اساس،
مسلمانان از صدر اسلام به آموزشبه خصوص آموزش دین توجّه میکردند. هر کس با هر وسیله ممکن، با حضور در مسجد و
منزل پیامبر صلیاللهعلیهوآله به سخنان و خطابه هاي او گوش میداد و براي جامعه نقل میکرد. در این میان، زنان نیز حضور
داشتند؛ چون شنیده بودند". منْ اَدّيِ الَی امّتی حدیثاً...( 6" ")هر کس حدیثی براي دیگران نقل کند، تا حکم واجبی به وسیله آن
زنده و استوار شود، یا با آگاه کردن دیگران روزنه بدعت و انحرافی مسدود گردد، در بهشت برین جاي میگیرد ".حضرت محمد
صلیاللهعلیهوآله فرمود: خداوند جانشینان مرا مشمول رحمت خویش قرار دهد. سؤال شد: منظورتان چه کسانیاند؟ فرمود: کسانی
که از سخن، سنّت و سیره من پیروي میکنند و آن را به دیگران یاد میدهند.( 7) خداوند آن جا که دانشمندان را میستاید و
(8")« یرفع الله الّذین امنوا منکم و الّذین اوتوا العلم درجات » :" جاهلان را نکوهش میکند، به صورت عام سخن گفته است
بگو آیا کسانی که ."» " "خداوند به کسانی که ایمان آوردهاند و به کسانی که علم به آنان داده شده است، مراتب والایی میبخشد
9) نیز میفرماید": زنان انصار، بانوان شایستهایند و حیا مانع فقه آموزي آنان ؟")« میدانند و کسانی که نمیدانند، یکسان میباشند
نمیشود.( 10 ")این آیات و روایات، شامل زن و مرد میشوند. استفاده از واژه هاي مذکر در بعضی روایات، به علّت عام بودن
صفحه 36 از 108
زنان در تکلیف با مردان مشترکند.(" 11 ) رسول خدا ؛« النساء شقائق الرجال فی التکلیف » " کلمات و از باب غلبه است. و
صلیاللهعلیهوآله روزي را به آموزش بانوان اختصاص داده بود و مسائل دینی و اجتماعی را به آنان آموزش می داد.( 12 ) او فرمود:
هر کس کنیزي را آموزش دهد و او را ادب کند، بعد آزادش نماید و شوهر دهد، دو اجر خواهد داشت.( 13 ) علامه طباطبایی
زن در تمام احکام عبادي و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امري که مرد استقلال دارد، مانند » :" رحمهالله مینویسد
ارث، کسب، معامله، تعلیم و تربیت و دفاع از حقوق و غیره، زن هم مستقل است، مگر در مواردي که با طبیعت او مخالفت داشته
باشد.( 14 ")مطالعه تاریخ زنان صدر اسلام نیز این مطالب را تأیید می کند. بُریره، از زنان دانشمند صدر اسلام است که عصر
امیرموءمنان علیهالسلام را درك کرده است. روزي شوهرش از رفتار او نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله شکایت کرد. پیامبر
صلیاللهعلیهوآله او را فراخواند و فرمود: به خانه شوهرت بازگرد. وي گفت: آیا دستور می دهید؟ (امر قانونی و واجب را بیان می
کنید؟) پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: نه، ولی من واسطه و شفیع هستم.( 15 ) این مباحثه علمی نشان میدهد بُریره به مراحلی از
درك مفاهیم دینی رسیده بود که متوجّه تفاوت بین قوانین عادي و حکومتی بود و می خواست بداند امر رسول، مولوي و حکومتی
است تا مجبور به اطاعت باشد؛ یا ارشادي است که در ردّ و پذیرش آن مختار باشد. فعالیتهاي علمی فراوانی از زنان صدر اسلام
در کتابهاي تاریخی ثبت شده است و در این نوشتار تنها به برخی از آنها اشاره میکنیم. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در
فرصتهاي بسیاري به زنان آموزش می داد. آموزشهاي آن حضرت شامل مسائل فقهی، بهداشتی، کلامی و دیگر مسایل مورد
نیاز جامعه آن زمان بود. روزي زینب عطرفروش (حولاء) سوءالی در مورد عظمت خداوند مطرح کرد، که رسول خدا
صلیاللهعلیهوآله در پاسخ آن، فرمود: خداوند بسیار بزرگتر از آن است که به توصیف درآید؛ در عین حال، برخی از آثار عظمت
خداوند را براي تو بازگو میکنم. این زمین با آنچه در آن است، نسبت به زمینی که زیر آن قرار دارد، مانند حلقهاي است که در
بیابان پهناوري افتاده باشد (اشاره به کروي بودن زمین) و وضع بدین ترتیب است تا زمین هفتم که همه آنها مانند حلقهاي که در
بیابان پهناوري افتاده است، میباشند.( 16 ) رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ازامام علی علیهالسلام خواست به"رابطه "دختر حبان بن
غنره قرآن بیاموزد.( 17 ) فاطمه زهرا علیهاالسلام شاگردانی مثل اسماء، فضّه، ام ایمن، و رقیه داشت.( 18 ) ام سلمه و دیگر زنان پیامبر
نیز از معلمان مدارس زنان بودند.( 19 ) روش دیگرِ مرسوم در آن زمان این بود که بزرگِ خانواده به اعضاي خانواده، دروس دینی،
ادبی و داستان هاي تاریخی میگفت.( 20 ) در این مدارس، شرط سنی براي استادان و شاگردان وجود نداشت. آموزش از اوّلین
لحظات تولّد با گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد شروع میشد و تا لحظهي خاك سپاري با تلقین عقاید به مرده، خاتمه
مییافت.( 21 ) در اسلام، اندیشه و علم زیربناي دانشجویی است، هر چند دانش در چینِ آن زمان باشد.( 22 ) در اسلام، استاد براي
مقام یا امرار معاش درس نمیدهد؛ بلکه به عنوان اداي وظیفهاي که خداوند مقرر فرموده و براي ارشاد مردم، تدریس میکند.
گاهی استاد به تناسب توان خود، به دانشجو کمک مالی هم می کند. ارتباط این دو مانند رابطه پدر و فرزند است. دانشجو براي
گرفتن نمره و مدرك تحصیل نمیکند، بلکه آموزش را یک عمل عبادي به حساب می آورد و اگرمواقعی این آموزش به فساد
منتهی شود، از تداوم آن جلوگیري میکند. از ابوبصیر نقل شده است: من به زنی درس روخوانی قرآن میدادم. روزي کمی با او
شوخی کردم. وقتی خدمت امام باقر علیهالسلام رسیدم، به من فرمود: چه چیزي به آن زن گفتی؟ رنگ از رخ من پرید. امام فرمود:
دیگر نزد آن زن نرو (و به او درس نده).( 23 ) ابن حجر نام 1522 زن صحابی را به رشته تحریر درآورده است، که عدّهاي از آنها
از مصادر فقه، حدیث، تفسیر و معارف اسلامی بودند.( 24 ) ابن عبدالبر نیز نام عده دیگري را مینویسد که از رسول خدا
صلیاللهعلیهوآله معارف اسلامی را آموختند و به نشر آن کمک کردند.( 25 ) یکی از افرادي که در آن عصر خواندن و نوشتن را به
دیگران یاد می داد"، شفا" دختر عبداله بن عبد شمس بود. او زنی مسلمان و از مهاجران اولیّه بود و بنا به دستور پیامبر خدا
صلیاللهعلیهوآله ، آموزش" حفصه، "همسر آن حضرت را به عهده گرفت. این عمل باعث شد دیگر زنان نیز به امر آموختن روي
صفحه 37 از 108
آورند. و دیري نپایید که در مدینه افراد باسواد رو به فزونی نهاد و آمار باسوادها بالا رفت؛ تا آن جا که آنان از رسول خدا
صلیاللهعلیهوآله تقاضا کردند روز خاصی را براي یادگیري تعلمات دینی به بانوان اختصاص دهد. پیامبر هم خواسته بانوان را
پذیرفت( 26 ) پس از آن، زنان به طور مرتب با پیامبر صلیاللهعلیهوآله دیدار میکردند. در همان ایّام و بعد از رحلت آن حضرت،
فاطمه زهرا علیهاالسلام و همسران پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در مسائل دینی و فقهی، مرجع مردم شدند و خانه هر یک از آنان به
صورت مدرسهاي درآمد؛ به گونهاي که بزرگان صحابه بسیاري از مسائل فقهی و دینی را از بانوان می پرسیدند( 27 ) و آنان به
، 3. تفسیر المیزان، ج 3 . 2. مجمع الزوائد، ج 1، ص 61 . 1. سوره حج /آیه 78 ( عنوان مصادر تحقیقاتی بزرگان در آمده بودند.( 28
. 6 بحار الانوار، ج 2، ص 144 . 5. همان ، ج 2، ص 152 و کنز العمال، ج 10 ، ص 158 . 4. بحار الانوار، ج 1، ص 172 . ص 172
11 البخاري، ج 1، ص . 10 کنز العمال، ج 16 ، ص 407 .177 ، 9 بحار الانوار؛ 1 . 8 سوره زمر/ آیه 9 . 7 سوره مجادله / آیه 11
15 روضه . 14 سنن النسائ (?به شرح سیوطی)، ج 7، ص 247 . 13 تفسیر المیزان، ج 2، ص 248 . 12 همان، ج 2، ص 120 .34
. 19 بلاغات النساء، ص 62 . 18 الاصابه، ج 4، ص 408 . 17 بحار الانوار، ج 43 . 16 الاصابه، ج 4، ص 292 . کافی، ج 8، ص 154
23 . 22 بحار الانوار، ج 46 ، ص 247 . 20 رساله هاي عملیه مراجع. 21 " (طلبوا العلم فلو بالصین. "بحار الانوار)، ج 1، ص 180
. 25 صحیح بخاري ،کتاب العلم، ج 1، ص 30 . 24 ر. ك: استیعاب، ج 4 و کتاب النساء، ص 1778 . الاصابۀ، کتاب النساء، ج 4
28 بحار الانوار، ج 2، ص 3 و تفسیر امام حسن عسکري . 27 فی میدان الاجتهاد، ص 39 . 26 الاسلام و المرأة، ص 102
. علیهالسلام ، ص 347
زنان معلم
امام حسن عسکري علیهالسلام می فرمود: بین دو زن در ارتباط با بعضی از مسائل علمی، اختلافی پیش آمد. آن دو براي قضاوت
پیش حضرت زهرا علیهاالسلام رفتند. آن حضرت دلیل کسی را که بر حق بود، توضیح داد و استدلال دیگري را رد کرد.( 29 ) در
جاي دیگر می خوانیم: زنی نزد فاطمه علیهاالسلام رفت و گفت: مادر ناتوانی دارم که در مورد نمازش مشکلی دارد. آن حضرت
پاسخ سوءال او را داد. آن زن سوءال دیگرش را مطرح کرد و باز آن حضرت جواب داد. او تا ده سوءال از فاطمه زهرا علیهاالسلام
پرسید و پاسخِ همه راگرفت و چون از کثرت سوءالات خود خجالت می کشید، گفت: اي دختر رسول الله، بیش از این زحمت
نمیدهم. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: باز هم نزد من بیا و هرچه می خواهی بپرس... .( 30 ) این سیره در میان برخی زنان رسول
خدا صلیاللهعلیهوآله از جمله ام سلمه، حفصه، زینب (دخترجهش) و عایشه نیز برقرار بود و عدهاي براي یادگیري به آنها مراجعه
می کردند.( 31 ) بعضی وقتها نیز پیامبر صلیاللهعلیهوآله از دیگران می خواست به زنان او آموزش بدهند. در روایت طبرانی آمده
است": ان الشفاء بنت عبدالله قالت: دخل علی رسول الله و أنا قاعدة عندحفصه بنت عبدالله فقال ما علیک ان تعلمین هذه رقیه النمله
کما علمتها الکتابه.( 32 ")شفا، دختر عبدالله گفت: پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزد من آمد و فرمود: چه میشود اگر به این (اشاره به
حفصه کرد) رقیه نمله( 33 ) بیاموزي؛ چنان که به او نوشتن آموختی. زینب کبري علیهاالسلام کرسی تدریس داشت. این شیرزن
تاریخ، بهترین الگو در مسئله آموزش به زنان در عصر ولایت است.روزي مشغول آموزش قرآن کریم تفسیر بود که امام علی
را تفسیر میکنی؟! زینب علیهاالسلام عرض کرد: آري. علی علیهالسلام " « کهیعص » ،" علیهالسلام وارد شد و سؤال کردم: دخترم
فرمود: اي نور دیده، این حروف رمزي است در مورد مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله ( 34 ) و شاید فرمود:
"کاف، "رمز کربلا است"؛ ها" اشاره به هلاکت عترت دارد"؛ یا "یعنی یزید، آن که بر حسین ستم میکند"؛ عین" کنایه از عطش
ابی عبدالله علیهالسلام است و"صاد"اشاره به صبر شما دارد.( 35 ) زینب علیهاالسلام از دانش سرشاري برخوردار بود و البته این
موضوعی طبیعی است؛ چون پیامبر صلیاللهعلیهوآله شهر علم و علی علیهالسلام دروازه آن است. زینب، مقیمِ آن شهر بود و توانست
صفحه 38 از 108
از محضر جدّ بزرگوارش و پدر گرامیاش کسب فیض کند. به همین جهت، امام زین العابدین علیهالسلام فرمود": انت بحمدالله
عالمۀ غیر معلمه، و فهمۀ غیرمفهمۀ.( 36 ")مسئله تعلیم وتعلم میان زنان هم چنان ادامه داشت تا آنجا که به یک امر عادي تبدیل
شد. اگر یکی از صحابه یا تابعین، امري را به اشتباه بیان می کرد، مورد اعتراض بعضی از بانوان قرار می گرفت. به عنوان نمونه
میتوان به داستان کنترل مهریه توسط عمر و اعتراض بانویی از پاي منبر اشاره کرد.( 37 ) مادر حسن بصري نیز زنی دانشمند بود و
براي زنان داستان هاي دینی تعریف میکرد و با نقل احادیث در مسجد مطالب و احکام دینی را تبلیغ می کرد و این زمانی بود
که پسرش، حسن هم به همین وظیفه مشغول بود.( 38 ) درباره حکیمه، خواهر امام دهم نیز نقل شده است که روزي امام از خادم
خود خواست حکیمه را فرابخواند. وقتی حکیمه آمد، آن حضرت دختري را نشان داد و فرمود: این همان کنیزي است که اوصافش
را برایتان تعریف کرده بودم. تا حکیمه این سخن را شنید، دخترك را در آغوش کشید و بسیار نوازش کرد. امام علیهالسلام خطاب
به حکیمه فرمود: اي دختر رسول خدا، او را به خانه خود ببر و واجبات و احکام دین را به او یاد بده. او همسر ابی محمّد (امام
یازدهم) و مادر حضرت قائم(عج) خواهد شد.( 39 ) ابن ادریس با اسناد خود از محمّد بن عبدالله مطهر نقل می کند: پس از رحلت
امام عسکري علیهالسلام روزي به دلم افتاد به دیدن حکیمه بروم و درباره امام بعدي سؤال کنم. وقتی وارد شدم، پس از اداي
احترام، به من فرمود: بنشین. آنگاه بدون این که من سؤال کنم، فرمود: اي محمّد، خداي تبارك و تعالی هیچگاه زمین را خالی از
حجت نمیگذارد و پیوسته حجتی از خود، گویا یا غیر گویا، در آن قرار میدهد... . به ناچار بایدمیان امّت حالت ابهام میباشد، تا
اهل باطل در آن شک کنند در آن منجلاب بمانند و اهل حق از آن گرداب نجات یابند؛ تا به این وسیله"حجت خدا"بر مردم تمام
شود و کسی بر خدا حجتی نداشته باشد. این حیرت بعد از امام حسن عسکري علیهالسلام در میان امّت به وجود آمده است تا
حجت بر همگان تمام شود. محمّد بن عبدالله میگوید: پرسیدم": هل کان للحسن ولد "،آیا امام حسن عسکري علیهالسلام پس از
خود فرزندي به جاي گذاشت؟! وقتی جناب حکیمه این سؤال را از من شنید، با چهرهاي شکفته فرمود: اگر حضرت امام عسکري
علیهالسلام پس از خود فرزندي نداشته باشد، پس حجّت خدا بعد از او چه کسی خواهد بود؟! گفتم: بانوي من، چگونگی تولّد و
غیبت او را براي من توضیح دهید. به خدا قسم، آن روز جناب حکیمه مسائلی به من گفت که احدي غیر از خداي عزّوجلّ از آنها
آگاهی نداشت و بر اثر همان سخنان فهمیدم هر آن چه میگوید، حقیقت دارد و دانستم خداي تعالی او را بر مطالبی مطلع کرده که
دیگران را به آن آگاهی نداده است.( 40 ) حکومت هاي اسلامی اگر بخواهند ارزش زن را آن طور که اسلام خواسته است به او
بازگردانند، باید زمینه رشد فضائل آنها را در چهارچوب عفت و اصالت خانوادگی و اسلامی در نظر بگیرند. آن طور که در بعضی
از روایات آمده است، در حکومت حضرت مهدي علیهالسلام ، سطح عملی و فرهنگی جامعه به اندازهاي افزایش می یابد که زنان
حتی احساس نیاز به خروج از منزل نمیکنند، بلکه در منزل احکام خدا و پیغمبر را به مردم می گویند و بین آنها قضاوت می
کنند. امام باقر علیهالسلام فرمود": تُوءتوُنَ الحکمه فی زَمانَهِ حتّی انَّ المَرأة لَتَقْضی فِی بَیْتِها بِکتاب الله وَ سنۀ رَسُولِ الله( 41 " ")در
زمان حضور آن حضرت، به اندازهاي دانش به شما داده میشود که زن (میتواند) در خانه اش با کتاب خدا و سنت پیامبر
30 المعجم الکبیر، ج . صلیاللهعلیهوآله حکم کند ". 29 بحار الانوار، ج 2، ص 8 و تفسیر امام حسن عسکري علیهالسلام ، ص 340
314 و ج 24 ، ح 790 . و فی الحدیث، اختلاف. 32 رقیه نمله به ، 31 همان، ج 23 ، ص 217 ، ش 399 . 3، ص 182 23 ، ح 291
نوشته اي گفته می شود که آن را براي مداواي یک نوع مرض پوستی به کار می بستند. این بیماري به گونه اي بوده است که
مریض خیال میکرد مورچه اي بر روي بدن او راه میرود و او رانیش میزند. از این رو نام آن را نمله یعنی مورچه گذاشته بودند.
34 تفسیر نور . ر.ك:المنجد، مادهي رقیه و نمله. بقیه کتابهاي لغت نیز همین معنا را ذکر کرده اند. 33 خصائص زینبیه، ص 27
37 وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج . 36 مجمع الزوائد، ج 4، ص 284 . 35 الطبقات الکبري، ج 6، ص 212 . الثقلین، ج 3، ص 319
. 40 غیبت نعمانی، ص 239 . 39 بحار الانوار، ج 51 ، ص 11 . 38 روضه الواعظین، ج 1، ص 302 مجلس 29 . 1، ص 160
صفحه 39 از 108
زنان مرجع
تقلید، مسئلهاي ثانوي و اضطراري است و گر نه به عنوان" حکم اوّلی، "هر کسی موظف است دنبال یاد گرفتن احکام و تکالیف
شرعی خود برود. انجام این وظیفه براي همه امکان پذیر نیست و تنها عده معدودي توان انجام این وظیفه را دارند و میتوانند با
بررسی بیانات دینی از راه استدلال و به کار انداختن قواعد استنباط احکام و مقررات اسلام را به دست آورند. از آنجا که
اجتهاد یک فن تخصصی و پیچیدهاي است و براي همگان دستیابی به آن امکانپذیر نیست، براي افراد فاقد اجتهاد راه دیگري در
نظر گرفته شد، یعنی آنان براي اطلاع از احکام دینی خود بایدبه افراد مجتهد کسانی که ملکه اجتهاد و استنباط دارند مراجعه
کنند. بهترین دلیل براي ثبوت حکم تقلید نسبت به جاهل، سیره دائمی مردان و زنان در تاریخ است که از صدر اسلام تا امروز در
میان مسلمانان رواج داشته و پیوسته اشخاصی که توانایی اجتهاد را نداشتهاند به فقهاي مورد وثوق مراجعه و مسائل مورد نظر را
سوءال کردهاند. بنابراین؛ 1. مسئله اجتهاد و تقلید از اساسیترین و عمومیترین مسایل انسان است. 2. هر انسانی در بخشی از جهات
زندگی خود به اجتهاد میپردازد و در بخشهاي دیگر تقلید می کند. کسی که میپندارد در زندگی خود زیر بار تقلید نرفته
ونخواهد رفت؛ خود را فریب میدهد. 3. قضاوت عمومی بر این است که انسان توانایی فهم همه مسائل را ندارد. لذا در مسئلهاي
که حکمش را نمیداند باید به شخص متخصص و مورد وثوق مراجعه کند. راغب اصفهانی در المفردات مینویسد": فتیا،"
"فتوي "یعنی پاسخ به اشکالات احکام شرعی.( 42 ) در معجم الفاظالقرآن کریم هم میخوانیمَ": افتاه فِی الَامْر: اَبانَه له؛ "فتوي دادن
در یک مسئله، به معنی روشن ساختن آن مسئله است. شرایط مرجعیت در روایات در روایات، علاوه بر وثاقت و اطمینان، شرایط
دیگري براي مرجعیت بیان شده است. اکنون تعدادي از روایات را بیان میکنیم. 1. عاصم نقل میکند: روزي امیرالموءمنان علی
علیهالسلام بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ستایشِ خدا، فرمود": ایُّها النَّاسُ اتَّقُوا الَله وَلاتَفْتَوا الناسَ بِما لاتَعْلَمُون...؛( 43 ) اي مردم،
از خدا بترسید و از روي ناآگاهی فتوا ندهید ". 2. امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحاب خود فرمود: از دو خصلت خطرناك
3. امام حسن عسکري ( بپرهیز: الف) از خودت (بدون موازین شرعی) براي مردم فتوا بدهی؛ ب) از چیزي که علم به آن نداري.( 44
علیهالسلام فرمود": فامَّا مَنْ کَان مِن الفُقهاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافظاً لِدینِهِ مُخالفاً لِهَواهُ مطیعاً لِأمْرِ مَولاهُ فلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدوه.( 45 ")مردم باید
از فقهایی که دیانت نفس دارند، محافظ و پاسدار دین هستند؛ بر هواهاي نفسانی خود غلبه کردهاند و مطیع مولاي خود (خدا)
میباشند، تقلید کنند. 4. عبدالموءمن انصاري میگوید: به حضرت صادق علیهالسلام عرض کرد: برخی از مردم نقل میکنند که
رسول خدا فرمود": اختلاف امّت من رحمت است.( 46 ")امام فرمود: راست گفتهاند. عرض کردم: اگر اختلاف امّت رحمت باشد،
پس اجتماع آنها باید عذاب باشد؟ امام فرمود: معناي اختلاف این نیست که ما میگویید، بلکه مراد از اختلاف، آمد و رفت است؛
فلو لانَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَۀٍ مِنْهُم طائِفۀٌ لِیَتَفَقَّهوُا فِی الدِّینِ وَ لیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذَا رَجَعُوا » :" همان معنایی که در سوره توبه، آیه 122 میباشد
چرا از هر گروهی از آنان طایفهاي کوچ نمیکنند (و طایفه اي دیگر) در مدینه بماند تا در دین (و معارف " «" الَیْهِم لَعَلَّهُم یَحْ ذَرُون
و احکام اسلامی) آگاهی یابند و هنگام بازگشت به سوي قوم خود، آنها را بیم دهند؟ شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و
خودداري کنند ". 5. اسحاق بن یعقوب نقل میکند: مسائلی را بلد نبودم. تصمیم گرفتم از امام زمان علیهالسلام سوءال کنم. نامهاي
نوشتم و آن را به محمّد بن عثمان عمري که نایب خاص امام بود دادم. آن حضرت بعد از مدتی فرمود ...": و امَّا الحوادثُ الواقِعَۀُ
فَارجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَ دیثِنا فَانَّهم حُجَّتی علیکُم و اَنَا حُجَّۀُ الله...( 47 " ")اما در مورد حوادث واقعه، و مسائل جدید به راویان سخن
ما فقها مراجعه کنید. آنها حجت من بر شمایند ". 6. احمد بن حاتم ماهویه میگوید: به موسی بن جعفر علیهالسلام نوشتم مسائل
دین خود را چگونه و از چه کسی یاد بگیرم؟ برادر امام نیز همین سوءال را کرده بود. از اینرو، آن حضرت جواب هر دو را در
یک نامه به این شکل نوشت...": فهمتُ ماذکرتما، فاصمدا فی دینکُما علی کل مُسن فی حُبنّا و کل کثیر القدم فی امرنا. فانهما کافو
صفحه 40 از 108
کما انشاء الله تعالی( 48 " ")آن چه را نوشته بودید، متوجّه شدم. در دین خود به روش کسانی که عمري در محبت ما گذراندهاند و
گامهاي فراوان در تثبیت امر ما برداشتهاند، پابرجا و استوار بمانید ". 7. امام باقر علیهالسلام فرمود": منْ دانَ الله بِغیر سَماعٍ مِنْ صادق
الْزَمه الله التیه یَوم القیامَه( 49 " ")کسی که دین خدا را از فردي صادق و راستگو نگیرد، خداوند در روز قیامت او را در وادي" تیه"
و سرگردانی گرفتار خواهد کرد " 8. احمد بن اسحاق ازامام دهم علیهالسلام پرسید: در مسائل مربوط به دین با چه افرادي در
ارتباط باشم؟ فرمود: عمري، ثقه و مورد اطمینان من است. هر چه از قول من به شما بگوید از من است. از او بشنوید و اطاعت کنید.
احمد همین مسئله را از امام یازدهم سوءال کرد. امام در جواب فرمود": عمري و فرزندش، هر دو مورد اطمینان میباشند. هر چه از
9. امام باقر علیهالسلام به ابان فرمود": اجلِسْ فی مَسْجِد المَدینَهْ وَ أفْتِ النّاس ( طرف من به شما رساندند از من خواهد بود.("... 50
فَانّی اُحب ان یرُي فی شیعَتی مَثْلُکَ( 51 " ")در مسجد مدینه بنشین و احکام اسلام را به مردم بگو: من دوست دارم در میان شیعیان
ما افرادي مثل تو باشند که احکام دین را به مردم بگویند ". 10 . امام صادق علیهالسلام در مورد برید بن معاویه، ابوبصیر، محمّد بن
مسلم و زراره فرمود: این موءمنان مخلص را به بهشت بشارت دهید؛ زیرا افرادي نجیب، امین و دانا به حلال و حرام خدایند، اگر
اینها نبودند آثار نبوت کهنه میشد و از بین میرفت.( 52 ) از مجموع روایاتی که ذکر شد، لزوم شرایط زیر را براي مرجع دینی،
ثابت میشود: 1. علم به احکام؛ 5. وثاقت و مورد اطمینان بودن؛ 2. مذهب شیعه داشتن؛ 6. نجابت داشتن؛ 3. عدالت؛ 7. امین بر
حلال و حرام خدا بودن. 4. صادق و راستگو بودن؛ از مجموع روایات به دست آمد که از هر فقیهی نمیتوان تقلید کرد، مگر این
که مورد وثوق و مسلط به احکام باشد و بتواند مسائل دینی را از متن احادیث ائمه علیهالسلام استنباط کند. در روایات مذکور،
صحبتی از مرد بودن به میان نیامده است. اگر مرد بودن شرط بود، امام در مقام بیان باید به آن اشاره میکرد. در روایاتی که راوي
به صراحت میپرسد مسائل دین را از چه اشخاصی یاد بگیرم، امام در پاسخ میفرماید از انسان راستگو؛ یا تصریح می کند از
شیعیانی که مدتی در امر ما استقامت کرده، مسائل ما را روایت میکنند و میفهمند، سوءال و اطاعت کنید. امام علیهالسلام به ابان
فرمود: در مسجد مدینه بنشین و احکام را بیان کن، زیرا من دوست دارم افرادي مانند تو بین شیعیان ما باشند. آیا منظور امام از
"فردي مثل تو "،مرد بودن بود؛ یا جهات علمی و وثاقت وي؟! یعنی اگر زنی براي بانوان احکام دینی بگوید، امام این کار را
دوست ندارد؟! پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله نفرمود: جانشینان من مردانیاند که بعد از من میآیند و احادیث و سنت مرا نقل
53 ) که شامل زنان و مردان میشود. در روایت دیگر از امیرموءمنان )«... جانشینان من کسانی هستند » : میکنند، بلکه فرمود
علیهالسلام نقل شده است: هر کس از شیعیان ما مرد یا زن که آگاه به شریعت باشد و شیعیان ما را از تاریکی نادانی نجات بدهد
و به نور علمی که ما به او بخشیدهایم برساند، روزقیامت در حالی که تاجی بر سر دارد محشور میشود.( 54 ) بنابر روایات بسیاري،
امامان معصوم علیهالسلام فرمودهاند: هر کس کفالت کسانی را که به ما دسترسی ندارند به عهده گیرد، اجر خواهد برد. در هیچ
که فراگیر « الَّذین » یا « مَنْ » کدام از این روایتها نفرمودهاند": اگر مردي کفالت مزبور را به عهده گیرد، "بلکه همه از واژه
میباشند، استفاده شده است.( 55 ) در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمّه علیهمالسلام ، افرادي زن یا مرد به عنوان مرجع دینی
43 وسائل . بودند که مردم به آنها مراجعه می کردند و مسائل دینی واحکام را یاد میگرفتند. 42 بحار الانوار، ج 2، ص 113
48 همان، . 47 همان، ص 45 . 46 همان، ج 18 ، ص 101 ، ح 9 . 45 همان، ص 101 . 44 همان، ص 94 . الشیعه، ج 18 ، ص 10
، 51 وسایل الشیعه، ج 18 . 50 مستدرك الوسائل، ج 17 ، ص 315 ، ح 21452 . 49 وسائل الشیعه، ج 18 ، ص 99 . ص 51 ، ح 37
، 55 مستدرك، 17 . 54 همان، ص 319 . 53 مستدرك الوسائل، ج 17 ، ص 317 . 52 همان، ص 65 . ص 103 ، ص 104 و 106
. ص 317 ، ح 22 و تفسیر الامام العسکري علیهالسلام ، ص 136
زنان فقیه وصحابی
صفحه 41 از 108
زنان فقیه و صحابی عبارتند از: حضرت فاطمه علیهاالسلام ، ام سلمه، حفصه، ام حبیبه، میمونه، جویریه، اسما (دختر ابوبکر)، عایشه،
زینب (دختر ام سلمه)، فاطمه (دختر قیس)، غامدیه، ام شریک، حولا (دختر تویت)، سهله (دختر سهیل)، ام ایمن، عاتکه (دختر
زید)، ام یوسف، ام عطیه و لیلی (دختر قائف).
زنان فقیه و تابعی
شماري از زنان فقیه و تابعی عبارتند از: ام کلثوم (دختر ابوبکر)، عایشه (دختر طلحه)، عمره (دختر عبدالرحمن) و ام درداء شامی.
در ذیل، به برخی زنان شیعه که مرجع و پاسخگوي مردم بودند، اشاره میشود: 1. امام حسن عسکري علیهالسلام فرمود: زنی
خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و سوءالاتی مطرح کرد. چون سوءالاتش زیاد شد اظهار شرمندگی کرد. آن حضرت فرمود:
هر چه سوءال داري بپرس. مگر کسی که او را اجیر کردهاند و براي باري که به پشت دارد، صد هزار دینار مزد میگیرد، احساس
سختی و خستگی میکند؟ آن زن عرض کرد: خیر، هرگز براي چنین کسی تحمل سختیها خسته کننده نخواهد بود. حضرت فاطمه
علیهاالسلام فرمود: من در برابر هر مسئلهاي که جواب میدهم بیش تر از لوءلوء و جواهري که بین زمین و عرش را پر کند، اجر
دارم. پس شایسته است از پاسخ به سؤالهاي شما خسته نشوم. از پدرم صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: روز قیامت که علماي پیرو
ما محشور میشوند، هر کدام به اندازه علم و به میزان زحمتی که براي ارشاد بندگان خدا متحمل شدهاند، مورد احترام قرار
میگیرند و به آنها خلعت میبخشند. سپس منادي پروردگار ندا میکند: اي سرپرستان ایتام آل محمّد صلیاللهعلیهوآله که آنها را
از ذلت و گمراهی نجات دادید، اینها شاگردان و یتیمهاي شما بودند که سرپرستی کردید. اکنون به پاس دانشی که در دنیا از شما
آموختهاند، به آنها خلعت بپوشانید. آن گاه علما به هر یک از شاگردان خود، به اندازهاي که از او علم فرا گرفته داند خلعت و
2. در روایت میخوانیم: مردي به زنش گفت: نزد فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا برو و از او بپرس که ( جایزه میدهند... .( 56
آیا من از شیعیان آنها به شمار می آیم یا نه؟ ساعاتی بعد، زن از محضر فاطمه علیهاالسلام برگشت و به همسرش گفت: حضرت
فرمود": اِنْ کُنْتُ تَعْمَلُ بِمَا امَرناكَ وتَنْتهَی عَمّا زَجرناكَ عَنْه فَأنْتَ مِنْ شیعتنا و الا فَلا( 57 " ")اگر به اوامر ما عمل کنی و از آن چه
نهی کردهایم بپرهیزي، از شیعیان ما خواهی بود، در غیر این صورت، در جرگه شیعیان ما جاي نخواهی داشت. "مرد با شنیدن این
پاسخ، وحشت زده شد و گفت: واي بر من، چه کسی میتواند از گناه و لغزش در امان بماند؟ با این وصف، باید همه اهل جهنّم
باشیم. آن زن نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام برگشت و سخن شوهرش را باز گفت. آن حضرت فرمود": این طور که او میگوید
نیست؛ زیرا شیعیان ما از بهترین اهل بهشتند، اما تمام دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنان ما کسانی که زبان و دلشان تسلیم ما
باشد همگی اگر با اوامر و نواهی ما مخالف بورزند از شیعیان ما نخواهند بود، ولی با این حال اهل بهشتند و به بهشت خواهند
رفت ". 3. سلمان که از بهترین اصحاب رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله بود، میگوید: خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسیدم و
خواهش کردم چیزي به من یاد بدهد. ایشان دعاي نور را به من تعلیم داد. من نیز آن دعا را به بیش از هزار نفر از اهالی مکّه و
4. عبدالله بن مسعود نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و ( مدینه آموزش دادم و منشاء آثار و برکات خوبی براي آنها شد.( 58
عرض کرد: اي دختر پیامبر خدا، آیا پدر گرامی تان چیزي نزد شما گذاشته است که هر وقت بخواهی از آن استفاده کنی؟! فاطمه
علیهاالسلام پس از شنیدن این سخن به کنیزش فرمود: آن یادداشتها را که از پدرم ماننده است بیاور. کنیز هر چه گشت اوراق
را ندید و سرانجام با دست خالی برگشت. آن حضرت به سختی نگران شد و فرمود: اي واي، بگرد و آنها را پیدا کن؛ زیرا آن
یادداشتها به اندازه حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام براي من ارزش دارند.( 59 ) از روایت فوق میتوان استفاده کرد که استفتا
از حضرت فاطمه علیهاالسلام اختصاص به زنان نداشت و مردان نیز از آن حضرت استفتا میکردند. بنابراین، اگر عمل حضرت زهرا
علیهاالسلام حجیّت داشته باشد، امروز نیز اگر زنانی بتوانند با تحصیلات علوم دینی به مرحله اي از اجتهاد برسند و اوصاف لازم را
صفحه 42 از 108
داشته باشند، اشکالی نخواهد داشت که فتوا دهند، چنان که حضرت زهرا علیهاالسلام حتی در زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ،
برخی زنان دیگر در زمان ائمه علیهالسلام در خانه مینشستند و فتوا میدادند. تنها فرق این است که آنها به طور مستقیم، احکام و
روایات را از امام میگرفتند و امروز به خاطر غیبت کبري، فقها مرد و زن از احادیث و ادله استنباط میکنند و فتوا میدهند؛ حال
آیا میتوان گفت این حکم خدا چون به وسیله یک زن استنباط شده است قانونی نمیباشد و اگر همین حکم به وسیله یک مرد به
دست آید قانونی خواهد بود؟! یا باید بگوییم اگر زن صفات لازم را داشت و اجتهادش مطابق موازین بود، اجتهاد او معتبر خواهد
5. وقتی حضرت زینب علیهاالسلام در شب عاشورا، صداي برادر را شنیدکه میگفت": یا دهر اُفٍّ لَکَ من خلیلٍ کم لَکَ ( بود.( 60
بالاشراقِ و الَاصیل. "متوجّه مقصود او شد و با بیتابی گفت": یا اَخی و قُرَّةَ عَینی لَیْتَ الْمَوْتَ اَعْدَ مَنِی الحیاة" "اي برادر و اي نور
چشمانم، کاش مرگم فرا میرسید و چنینسخنی را از تو نمیشنیدم. اي امانت خلفاي پیشین، و اي طلیعه ي جمال باقین و " ...امام با
مشاهده این حال، ضمن سخنانی مف ّ ص ل، خواهرش را دلداري داد و فرمود": یا أختاه اتقّی الله، و تَعزّي بِعزاء الله اِن اَهْل الَارْضِ
یَموتُونَ وَ اَهْل السَّماءِ لا یَبْقونَ و انَّ کُل شیءٍ هالک الا وَجْهَه" "در ناشکیبایی بردبار باش، و از خداي تعالی آرامش طلب کن و
بدان که اهل زمین همه می میرند و از اهل آسمان کسی باقی نخواهد ماند و همه موجودات، جز خدااز بین خواهند رفت و ...
به زبان نیاورید. شیون و بی تابی نکنید. سیلی به صورت خود « واي » و « ویل » وصیّت میکنم وقتی مرا کشتند، در عزایم کلمات
نزنید و". "...ثم اَوصی اِلی اُختِه زِینَبِ بِأخْذِ الأحْکامِ مِنْ علی بن الحُسَ ین و اِلقَائهاَ اِلی الشیعۀِ سرّاً علیهم" "پس از آن به گرفتن
احکام اسلام از علی بن الحسین و رساندن به شیعیان جهت حفظ امام به خواهرش توصیه کرد ".این روایت نشان میدهد زنان
عاقل اگر شرایط لازم را داشتند، میتوانند در حدّ امکان، در امور مذهبی دخالت کنند. اگر این دخالت جایز نبود، دو امام معصوم
اقدام به آن نمیکردند. علاوه براین که شأن حضرت زینب علیهاالسلام نیز اقتضا میکرد اگر لیاقت نداشتند، چنین کاري را نپذیرد.
بنابراین، سخن و نقل دو معصوم علیهالسلام و پذیرفتن مسئولیت توسط حضرت زینب علیهاالسلام موءید این است که اصل عمل از
نظر شرعی اشکال ندارد. 6. عبدالرحمان بن حجاج ازامام صادق علیهالسلام پرسید: نوزادي همراه ما است که تازه متولّد شده
است، چگونه او را محرم کنیم؟ امام علیهالسلام فرمود: مادرش نزد حمیده همسر امام صادق علیهالسلام برود و از او بپرسد. مادر
نوزاد، نزد حمیده آمد و مسئله را پرسید. حمیده علیهاالسلام فرمود": اذا کانَ یَومُ التّرویۀِ فَأحرِمُوا عَنْه؛("... 61 ") روز ترویه هشتم
ذیحجه لباسهایش را بیرون بیاورید و او را کاملًا بشویید و تمیز کنید. سپس او را محرم نمایید. "...درباره حمیده علیهاالسلام
همین بس که او زنی فاضل، فقیه و آگاه به احکام اسلام بود. وي مورد اطمینانِ سه امام بود و امام باقر علیهالسلام درباره او دعاي
7. احمد بن ابراهیم میگوید: در سال 262 ه .ق.، نزد حکیمه ( خیر کرد و فرمود": حمیدةٌ فی الدنیا، مَحمودةٌ فی الاخرةَ.(" 62
علیهاالسلام ، دختر امام جواد علیهالسلام و خواهر امام هادي علیهالسلام ، رفتم و از او پشت پرده مسائلی را پرسیدم. یکی از آن
مسائل این بود: مسائل دینی را از چه کسی میپرسید و امام برحق کیست؟ گفت: از حجّت بن الحسن بن علی علیهالسلام میپرسم.
پرسیدم: حضوري با او تماس میگیرد یا از طریق دیگر؟ گفت: از طریق خبري که ابومحمّد (امام حسن عسکري علیهالسلام ) در
ضمن نامهاي به مادرش توصیه کرد، از او پیروي میکنم. عرض کردم: اکنون آقا کجاست؟ گفت: غایب است. پرسیدم: اگر غایب
است، شیعیان براي رفع مشکلات چه میکنند؟ گفت": الی الجدّه، امّ ابی محمّد؛ "در غیبت او به جده اش، مادر امام عسکري
مراجعه و مشکلات خود را حل میکنند. این سخن برایم گران آمد، از این رو گفتم: یعنی میگویی از کسی پیروي کنم که زنی را
جانشین خود قرار داده است؟! گفت: (این که تازگی ندارد) حسین بن علی علیهالسلام نیز در ظاهر، خواهرش زینب علیهاالسلام را
جانشین خود قرار داد و با این که احکام دین از طرف علی بن الحسین علیهالسلام صادر میشد، به خاطر تقیه و حفظ جان امام، به
عمه اش زینب نسبت داده میشد....( 63 ) بنابراین، مأموریت حضرت زینب علیهاالسلام ، حکیمه علیهاالسلام و ام حمیده علیهاالسلام
، که هر کدام به تعیین امام معصوم علیهالسلام پاسخ گوي مشکلات و مسایل دینی مردم بودهاند و احکام خدا را از امام زمان خود
صفحه 43 از 108
میگرفتند و به مردم میرساندند، همان کاري است که امروزه یک مرجع تقلید پس از تلاش فراوان از ادله وروایات استخراج
میکند و هر شخص مرد یا زن در صورت داشتن شرایط، مجاز به فتوا دادن خواهد بود ودیگران نیز میتوانند او را به عنوان
57 " بسم الله . مرجع تقلید خود برگزینند. 56 تفسیر امام حسن عسکري علیهالسلام ، مدرسۀ الامام المهدي علیهالسلام ، ص 308
59 براي بررسی بیش تر، ر. . 58 " دلائل الامامه، "ص 1، ح 1 . النور علی نور بسم الله الذي هو مدبر الامور... مهجالدعوات، ص 5
62 اصول کافی، . 61 فروع کافی، ج 4، ص 300 . ك: چهره زن در آیینه فقاهت. 60 ارشاد مفید، منشورات بصیرتی، ص 232
. 63 التوقیعات، ص 507 ، ح 36 ، و ص 105 ، ح 26 . کتاب الحجه، مولد موسی بن جعفر علیهالسلام ، ح 1 و 2
زنان مبلغ
تبلیغ از ماده" بلاغ "و" ابلاغ، "به مفهوم رساندن پیام است. تبلیغِ دینی عبارت است از:انتقال الگوها و اندیشه هاي دینی با ابزارهاي
مشروع، جهت تأثیرگذاري بر افکار واعمال دختران و زنان جامعه.( 64 ) امام صادق علیهالسلام فرمود": در کتاب علی علیهالسلام
آمده است: خداوند از نادانان براي کسب علم پیمان نگرفت، مگر زمانی که از دانشمندان پیمان گرفت دانش خویش را در اختیار
نادانان بگذارند، زیرا دانش بر نادانی سبقت دارد.( 65 ")در حدیثی دیگر می خوانیم": زکاةُ العلِم اَن تُعَلِّمَهُ عِبادَالله؛(" 66 ") زکات
دانش یاد دادن به بندگان خدا میباشد ".این روایات تأکید دارند همه مرد و زن باید علم و مبانی دینی را آموزش دهند و
دیگران را تبلیغ کنند. امیرموءمنان علیهالسلام فرمود: دانشمندان دو گونه اند 1. دانشمندي که علم خود را به کار می بندد و رستگار
است 2. دانشمندي که علمش را کنار میگذارد و هلاك شده است.( 67 ) در روایات ، تبلیغ، نظارت عمومی و مسئولیت همگانی به
عنوان بزرگترین و نیرومندترین اهرم نظارت بر قدرت و حفظ سلامت نظام، معرفی و از شیوه ها و برنامه هاي گوناگونی براي
تضمین آن یاد شده است که ما به اختصار به آنها اشاره میکنیم. 1. گسترش علم در سراسر جوامع اسلامی، گسترش علم به عنوان
یک وظیفه عمومی زن یا مرد به رسمیت شناخته شده است. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: چهار وظیفه است که ترك آنها
از هیچ کدام از افراد عاقل و هشیار امّت پذیرفته نیست. عدهاي پرسیدند: آن امور کدامند؟ فرمود: فراگرفتن دانش، نگهداري آن،
2.گسترش آگاهی عمومی نسبت به مسائل علمی وفقهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: درود خدا ( نشر و عمل به آن.( 68
برکسانی باد که سخنان مرا گوش می دهند و آن را خوب میفهمند. سپس به کسانی که نشنیدهاند میرسانند. چه بسیارند افرادي
که حامل فقهاند، ولی خود بهرهي کافی از آن نمی برند و چه بسیارند اشخاصی که علم را به دیگران منتقل میکنند، در حالیکه
3. خیرخواهی مبلغ نسبت به افراد جامعه ( شاگردان از آنان آگاهترند و از معرفتی که به دست آوردهاند بهرهي بیشتري میبرند.( 69
سه مطلب است که دل هیچ مسلمانی به گریز از آن رضایت نمیدهد: رعایت اخلاص در عمل، خیر خواهی نسبت به پیشوایان و
التزام به وحدت و نظام اسلامی.( 70 ) امام صادق علیهالسلام آنگاه که مسئولیتها و وظایف اعضاي بدن را در برابر خدا میشمرد،
فرمود: وظیفه زبان آن است که نسبت به مسلمانان خیرخواهی کند و سعی در بیدار سازي ناآگاهان داشته باشد.( 71 ) با چنین
مقدماتی میتوان امیدوار بود که فریضه تبلیغ و ارشاد در سالم سازي محیط اجتماعی موثر واقع شود". ألا کُلُکُم رَاعٍ وَ کُلّکُم مَسئولٌ
عن رَعِیَّتهِ( 72 " ")هر فرد زن یا مرد باید خود را در مسئولیت دیگران سهیم بداند ".این نقش داشتن باید در چهارچوب قانون
واصالت دینی باشد، نه خود محوري. اگر مبلّغی هماهنگ با مدیریت جهان هستی نباشد و رضایت خدا را به دست نیاورد، در
معرض سقوط قرار میگیرد. هدف مبلغ، تغییر وضعیت جامعه، افزایش توان اخلاقی و انضباطی یک مجموعه وجلوگیري از بروز
اختلاف و انحطاط است و هر کسی که توان اجراي چنین وظایفی را داشته باشد موظّف است به عنوان وظیفه شرعی و الهی، وارد
66 همان. 67 همان، ج 1، ص . صحنه عمل شود. 64 لغت نامه دهخدا، ج 4، ص 5598 ، جدید. 65 اصول کافی: ج 1، ص 51
، 72 بحار الانوار، ج 75 . 70 همان. 71 همان، ج 96 ، ص 7 . 69 اصول کافی، ج 2، ص 258 . 68 تحف العقول، ص 46 . 55 ، ح 1
صفحه 44 از 108
. ص 38
نیاز به الگو
انسانها در هر مکان و شرایط به الگوهایی برتر نیاز دارند که البته ممکن است خود آن الگوها نیاز به اسوه دیگري داشته باشند. از
طرف دیگر، وجود اسوه به مردم ثابت میکند پاي بندي به تعالیم اسلام ممکن است و دین، دستورها و مطالبی ندارد که التزام به
73 ") بگو من هم بشري مثل ")« قلْ اِنَّما اَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوُحی الیَّ » :" آن مقدور نباشد. به همن دلیل، خداوند به رسول خود میفرماید
خود شمایم که به من وحی میشود ".همین جنبه هاي بشري باعث میشود اسوه ها به طور دائم، میان انسانها حضور داشته باشند و
افراد به شکل دائمی در معرض آموزش هاي آنان باشند. یکی از این الگوها که در راه دین و خداپرستی جان خود را فدا نمود و
قرآن کریم او را به عنوان الگوي تبلیغ و اسوه، براي ما معرفی میکند" آسیه دختر مزاحم است ".او پرورش یافته دربار و همسر
فرعون بود، ولی پشت به دنیا کرد و همه تعلقات آن را رها نمود؛ تا آنجا که نه تنها اسوهاي براي زنان زمان خود شد بلکه الگویی
وَ ضَ رَبَ الله مَثَلاً لِلَذین اَمَنوا امْرأةَ فَرْعَوْنَ اذْ قالَتْ رَبّ ابْنِ لی عِنْدَكَ بیتاً فی » ." قرآنی براي همهي موءمنان زن یا مرد شد
74 ") و خدا براي کسانی که ایمان آوردهاند همسر فرعون را مثل آورد. آنگاه که گفت: پروردگارا پیش خود، در بهشت ")« الجنّه
خانه اي برایم بساز ".شکی نیست که اسوه شدن براي تمام موءمنان، بالاترین مقامی است که قرآن کریم براي یک زن اعلام
میدارد. در روایات نیز به عنوان یکی از چند اسوه برتر زنان عالم، از آسیه یاد شده است.( 75 ) در هر صورت، از شیوه هاي آنان
میتوان ملاكهاي تبلیغ عملی را استخراج کرد؛ ملاكهایی که میتوانند به طور غیر مستقیم، معرف ایمان، فداکاري و خداجویی
آنها باشند. تبلیغ، دو موءلفه اساسی دارد: 1. اسوه بودن مبلّغ. مبلغ باید به صورت عینی و عملی، راهنماي کاملی براي انسانها
باشد؛ یعنی مردم را با زبان حال مورد خطاب قرار دهد که مثل من باشید؛ چنان که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود": صلّوا کما
2. مبلغ، کسانی را به عنوان نمونه هاي انسانی مورد تأیید قرار دهد و به مخاطبان معرفی کند؛ تا اقشار ( رأیتمونی اصلّی.(" 76
مختلف، در هر زمینه متوجّه سرمشقها باشند و به تقلید منحرفان گرفتار نشوند. در اسلام، تأکید فراوانی بر تبلیغ عملی شده است.
( امام صادق علیهالسلام فرمود": کونوا دعاةَ النّاسِ بِغیرِ اَلْسِنَتِکُم لِیَرَوا مِنْکُمُ الْوَرَعَ و الْاجْتَهادَ و الصَّلَاةَ وَ الُخَیْرَ فَاِن ذَلِکَ داعیۀٌ.(" 77
"مردم را با غیر زبان دعوت کنید تا پاكدامنی، نماز و نیکی را از شما مشاهده کنند که این خود دعوت کنندهاي است ". 73 سوره
77 . 76 بحار الانوار، چاپ ایران، ج 85 ، ص 279 . 75 میزان الحکمه، ج 1، ص 228 . 74 سوره تحریم/ آیه 11 . کهف/ آیه 110
. اصول کافی، ج 3، ص 224 ، ح 14
نمونه هایی از تاریخ
در تاریخ اسلام میخوانیم: ام شریک از قبیله قریش و از طایفه بنی عامر بود. او در مکّه اسلام آورد و تا آن جا که توانست دیگران
را با قول و عمل دعوت و به آنها گوشزد کرد که اگر زندگی بهتر، آسایشِ بیشتر و سعادت اخروي میخواهید، راهش پیوند با
دین اسلام است و تنها اسلام است که سعادت همگان را تأمین میکند، و دست تجاوزگران را از مال و ناموس مردم کوتاه میکند.
مشرکان مکّه او را تهدید کردند که اگر به واسطه فامیل و بستگانت نبود تو را از بین میبردیم. او، خود میگوید: پس از آن که
دستگیر شدم، مرا بر شتري برهنه سوار کردند و سه شبانه روز، بدون آن که آب و خوراکی به من بدهند، به همان حال نگه داشتند
و پس از آن تصمیم گرفتند مرا به جایی دیگر ببرند. مسیرمان از بیابان گرم و سوزان بود. وقتی میخواستند در محلی اقامت کنند
دست و پاي مرا میبستند و زیر آفتاب گرم میانداختند و خود در سایه مینشستند و به خوردن و آشامیدن میپرداختند. آنان مرا از
صفحه 45 از 108
هر گونه خوردن و آشامیدن محروم میکردند. درچنین وضعی چاره اي جز سوختن و ساختن نداشتم و اگر لطف خدا نبود جان
میسپردم.( 78 ) دختران عقیل برادرزاده هاي امیرموءمنان علیهالسلام که زنانی خردمند، سخنور، دانشمند و شجاع بودند، پس از
بازگشت خاندان امام حسین علیهالسلام به مدینه، گروهی از مردم را به استقبال آن کاروان مصیبت زده تهییج کردند و خود با همان
عده به پیشواز آمدند. وقتی مردم گریه و زاري میکردند، آنان با فصاحت و بلاغت اشعاري خواندند که خیلی از سخنوران را به
حیرت واداشت. این اشعار نمونهاي از درایت، سخنوري و دانش آنها را نشان میدهد: ماذا تَقولُونَ انْ قَال الِنبی لَکُمْ مَاذا فَعلتمْ و
اَنْتُم آخِرُ الأُمَمِ بِعِتْرَتیِ و بِاَهْلِی بَعْدَ مَفُتْقَدِي؟ مِنْهُم اُساري و مِنهُمْ ضُرجوا بدمٍ مَاکَان هَذا جزائی اِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ اَنْ تَخْلُفُونِی بِسوءٍ فِی
ذَوَي رَحِمی اترجوا اُمه قَتَلَتْ حُسِیناً شَفَاعَه جَده یَومَ الحسابِ"؟ چه خواهید گفت اگر پیامبر از شما بپرسد بعد از رفتن من با عترت و
اهلم چه کردید، با این که آخرین امّت بودید؟! عدهاي از آنها اسیر و برخی کشته شدهاند. این پاداش خیرخواهی من نیست که مرا
با بدرفتاري در حق نزدیکانم پشت سر گذاشتید. آیا امّتی که حسین را کشتند در قیامت به شفاعت جدّ او امیدوارند "؟!فاطمه دختر
امیر موءمنان علیهالسلام فرمود: بعد از حادثه عاشورا، هیچ زنی از ما شانه بر سر نزد و از رنگ و سرمه، به عنوان آرایش، استفاده
نکرد و تا پنجاه سال غذاي گرمی پخته نشد، تا این که مختار سر عبیدالله را براي ما سوغات فرستاد.( 79 ) خنسا دختر عمرو بن ثرید و
از طایفه بنی سلیم بود. او میان قوم و قبیله خود میگشت و آنان را به دین اسلام هدایت میکرد. تلاش او سبب شد عدهاي زیاد به
صورت دسته جمعی به اسلام گرویدند و با پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بیعت کردند. او در شعر و شاعري، متخصص بود. زمانی که
چهار پسرش در جنگ قادسیه شرکت کردند، شب آنها را جمع کرد و گفت: فرزندانم شما با رضایت خود اسلام اختیار کردهاید.
شما از یک پدر و مادر هستید. من هرگز نه به پدرتان خیانت کردهام و نه خویشان شما رسوایی به بار آوردهاند. میدانید که
خداوند در نبرد با کافران چه مزدي معین فرموده است. من الان به شما میگویم بدانید که سراي جاودانی از دنیاي نابود شدنی
80 ) اگر به ")« یا ایهُّا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا و صَابِرُوا و رَابِطُوا و اتَّقوالله لَعَلَّکُم تُفلِحُون » :" برتراست، مگر نمیبینید که خداوند میفرماید
یاري خدا تا صبح سالم بمانید، بینایی و هوشیاري کامل به میدان بروید و با مخالفان خود که سدّ راه اسلام شدهاند، بجنگید.
فرزندانم، هرگاه دیدید آتش در گرفته و دامنه آن همه جا را فراگرفته است، در راه حمایت دین و عقیده از جان خود دریغ نکنید،
خود را چون دیگران در کام این اژدها اندازید تا فردا در فردوس برین با افتخار و سربلند باشید. این سخنان چنان در فرزندانش مؤثر
واقع شد که تا صبح همگی بیدار ماندند وانتظار شهادت را در ذهن خود پرورش دادند و صبحگاه هنگام وداع با مادر، این اشعار را
سرودند: یا اخْوَتِی اِنَّ العَجوزَ النَاصِ حَۀ قَدْ نَ َ ص حَتْنَا اذْ دعتنا البارحۀ بِمَقالَۀ ذَاتَ بیانٍ وَاضِ حَۀ فَباکِروا الْحَربَ الضروسِ الکَالِحۀ" اي
برادران، مادر پیر با بیان روشن حجت را بر ما تمام کرد. بروید تا جنگ تمام عیار را به پایان برسانیم و " ... هر چهار نفر با سردادن
این اشعار پر هیجان به میدان تاختند و سرانجام به شهادت رسیدند. زمانی که شهادت آنان را به خنسا خبر دادند گفت": و الحمدُ لِله
الَّذي شَرَفَنِی بِقَتْلَهُم وَ اَرجو من رَبّی اَن یُجمِعَنیِ بِهِم فیِ مستقرِ رَحمُتٍه( 81 " ")حمد خداي بزرگ که افتخار شهادت فرزندان را به
من عطا فرمود، خدایا مرا با آنها در جوار رحمت خود قرار بده ".ام سلیم وي دختر ملحان بن خالد از قبیلهي خزرج است. او در
نبوغ فکري، زبانزد خاص و عام شد. شوهر اوّلش در شام وفات یافت و او بیوه شد. بعد از مسلمان شدن، مردي سرمایه دار به نام
ابوطلحه از فامیل خودش از او خواستگاري کرد. ام سلیم درجواب گفت: تو شخص بسیار فهمیده ودانایی هستی و من علاقه
فراوان به ازدواج با شما دارم، ولی یک مانع وجود دارد و آن مشرك بودن تو است. میمونه وي دختر حارث بن خزیمه است.
مادرش" هند، "دختر عوف بن زهیر، از قبیله حُمیر، در سال یازدهم هجري به کابین رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در آمد.( 82 ) در
بزرگواري او همین بس که همسرش درباره او و دیگر خواهرانش فرمود": رَحم الله الاخوات مِن اهل الجَنّۀ...؛( 83 " ")خداوند هر
چهار خواهر را که اهل بهشت هستند رحمت کند: اسماء، ام الفضل، سلمی و میمونه ".رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: کسی که
علی را دشمن بدارد، ولایت او را ترك کند و او را دشمن و دشمنانش را دوست بدارد، از آتش جهنم نجات نمی یابد. میمونه
صفحه 46 از 108
عرض کرد: یا رسول الله صلیاللهعلیهوآله ، جز عدّهاي اندك، کسی از اصحاب شما را نمیشناسم که علی را دوست داشته باشد.
"انک امتحن الله قلبک بالایمان( 84 " ")خداوند، ایمان قلب تو را مورد امّتحان قرار داده است. "جري بن سمره میگوید: وارد
مدینه شدم و نزد میمونه رفتم. از من پرسید: از کجا آمدهاي؟ گفتم: از کوفه. پرسید: از کدام قبیلهاي؟ گفتم: از بنی عامره. گفت:
خوش آمدي. چه میخواهی؟ گفتم: اي امالموءمنین، اختلاف شدیدي میان مردم به وجود آمده، فتنه همه جا را فراگرفته است.
مردم پریشان حال شدهاند. ترسیدم که فتنه مرا هم گمراه سازد. براي همین نزد شما آمدهام تا آن چه را حق است بیان کنید، شاید
خداوند راهی براي من باز کند! میمونه پرسید: آیا با علی بیعت کردهاي؟ گفتم: آري. فرمود: برگرد و از صف علی جدا مشو. به
خدا قسم هر که با او باشد، گمراه نخواهد شد.( 85 ) پرسیدم: مادر، آیا حدیثی درباره علی علیهالسلام برایم روایت نمیکنی؟ میمونه
گفت: خودم از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: علی، علامت حق است، پرچم هدایت است، شمشیر خداست که او را
براي کافران و منافقان از غلاف می کشد. پس هر که او را دوست بدارد، مرا دوست دارد و هر کس او را دشمن بدارد، با من
دشمنی کرده است و همینطور هر کسی مرا دشمن بدارد، در روز قیامت حجّتی نخواهد داشت.( 86 ) لبینه وي کنیز بنی موءمل بود
و پیش از آن که عمر مسلمان شود، به شرف اسلام در آمد. عمر که هنوز مسلمان نشده بود، او رامورد ضرب و شتم قرار می داد و
به اندازهاي میزد که خود خسته میشد. لبینه در زیر ضربات شلاق دست از تبلیغ دین و اعتقادات خود بر نمیداشت و به عمر
میگفت: اگر مسلمان نشوي خداوند نسبت به تو بدتر از این خواهد کرد که تو به من روا میداري و مورد عذاب خداوند قرار
80 سوره آل عمران/آیه 200 "اي کسانی که 79 اعیان الشیعه، ج 3، ص 305 . 78 حلیۀ الاولیاء، ج 2، ص 66 ( خواهی گرفت.( 87
ایمان آوردهاید،استقامّت کنید و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرزهاي خود مراقبت کنید و خدا را بپرستید، شاید رستگار
83 الخصال، ج . 82 مسند احمد، ج 6، ص 329 ، الطبقات الکبري : ص 1328 . شوید. " 81 الاستیعاب، ذیل الاصابه، ج 4، ص 289
86 ریاحین . 85 المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 9 و اعیان الشیعه، ج 10 ، ص 199 . 84 تنقیح المقال، ج 3، ص 83 . 2، ص 363 ، ح 55
. 87 کامل ابن اثیر، ج 2، ص 47 الشریعه، ج 2، ص 335
فصل چهارم: زنان