گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
جلد سوم






مقدمه
دوران پیش از اسلام را دوران جاهلیت نامیدهاند . ویژگیهاي دوران جاهلیت عبارت است از : 1 چیرگیِ خرافات بر اندیشه ؛ 2
چیرگیِ ستم بر جامعه ؛ پیش از اسلام ، دختران را زنده به گور میکردند . جاهلیتِ دیروز ، جسمِ دختران را زیر خاك مینهاد و
جاهلیتِ معاصر، روحِ آنان را ، اسارت ، پدیده کهنه تاریخ است ؛ امّا هر چه بود غل و زنجیرِ تن بود . اسارتِ عصر ما ، بردگِی ذهن
و اندیشه است ؛ البته با شعارِ آزادي . جاهلیت دیروز ، کتاب و نوشتن را به یاد نمیآورد و جاهلیت امروز با ابزارِ دانایی ، سیاهی را
به ذهن نسل نو راه داده است . بردگیِ پیشین با زور و شمشیر بود و در این مقاله کوشیدهایم به تفسیر آزادي بنشینیم ، همین و بس
« آزادي » باشد که بانوانِ ما ، آزادي را باز شناسند و خود را . مفهوم آزادي گفتار اول الف) معناي لغوي در لغت نامه دهخدا، واژه
چنین تعریف شده است: عتق، حریت، اختیار، خلاف بندگی و رقت و عبودیت و اسارت و اجبار، قدرت عمل و ترك عمل، قدرت
دانستهاند منظور از مانع، چیزي است که از خواست، جنبش و حرکت آدمی « نبود مانع » انتخاب.( 1) ب) در اصطلاح آزادي را
جلوگیري کند؛ بر این اساس وقتی میگوییم کودك آزاد است، منظور این است که او نیروي انجام کاري را داراست و چیزي مانع
حرکت و تلاش او نیست. او آنچه را بخواهد انجام دهد، میتواند و آزاد است. برخی آزادي را توانایی انجام کار توصیف کردهاند
2). امام خمینی رحمهالله )« امر یا حالتی است که بر اساس میل، خواستهاي ابراز شود، خواه آن میل هدایت شده باشد یا نباشد » :
آزادي یک مسئلهاي نیست که تعریف داشته باشد، مردم عقیدهشان آزاد است، کسی الزامشان نمیکند که » : درباره آزادي فرمود
شما باید حتما این عقیده را داشته باشید، کسی الزام به شما نمیکند که حتما باید این راه را بروید، کسی الزام به شما نمیکند که
باید این را انتخاب کنی، کسی الزامتان نمیکند که در کجا مسکن داشته باشی، یا در آن جامعه چه شغلی را انتخاب کنی. آزادي
آزادي یکی از اموري است که اول حقی است که بشر دارد ، حق ابتدایی است که بشر » : 3) نیز فرمود )«. یک چیز واضحی است
4) حقیقت آزادي آیا )«. دارد که باید آزاد باشد، در آرائش آزاد باشد، در اعمالش، آزاد باشد، خودش در مملکتش آزاد باشد
آزادي یک پدیده است و به اصطلاح علماي قدیم ، یک امر موجودي است که اخیرا کشف شده است؟ مثل عناصري که در
طبیعت کشف میشود یا مثل عوارضی است که در وجود موجودات زنده یا غیر زنده یا اجتماع رخ میدهد یا صرفا یک امر عدمی
صفحه 8 از 93
است؟ یعنی آزادي مفهوم اثباتی یا نفیاي؟ یا یک مفهوم انتزاعی است که از یک صفت خاصو استعداد خاص انتزاع میشود؟ یا
« است » آزادي از مفاهیم حقیقتی است و به اصطلاح ، از حقایق و جزء مسائل نظري است و از مسائلی است که درباره آنها مفهوم
صادق است؟ یعنی از مفاهیم عملی و جز حکمت عملی است؟ براي « باید » صادق است. یا از مفاهیمی است که درباره آنها مفهوم
دست یافتن به معناي حقیقی آزادي، باید پاسخ به این سؤال را به دست آوریم . شهید مطهري در جواب سوءال اول میفرماید:
آزادي ، پدیده طبیعی نیست، از صفات واقعیِ انتزاعی فلسفی یا از صفات فرضی ریاضی اشیاء هم نیست، بلکه مفهومی است
اعتباري و عملی که از استعداد طبیعی موجودي براي تکامل اعتبار میشود و خلاصه مفهومش این است که نباید مانعی در راه رشد
استعداد طبیعی انسان به وجود آورد. به همین دلیل مسئله آزادي، یک مسئله فلسفی است و ضمنا یک نمونه است از یک بحث
انسان » و « امکان استعدادي، پدیده طبیعی و تابل مطالعه حسی و تجربی نیست » فلسفی مجزا و مستقل از مسائل تجربی و عملی ؛ زیرا
به حسب استعدادات خدادادي از نظر فکري، فنی، جسمی، معنوي، استعدادهایی دارد که باید بروز و ظهور کند. انسانهاي دیگر
از قیود و موانعی که « و از جنبه اثباتی رهایی یعنی حساسیت » نباید مانعی براي بروز آن استعدادها بشوند( 5). آزادي، یعنی رهایی
جلوي رشد و بروز استعدادها و تجلّیات را میگیرد ؛( 6) ولی مطلق عدم المانع به اصطلاح فلسفی ،آزادي نیست، دو شرط دارد تا
آزادي اطلاق شود. یکی این که آن مانع قبلًا وجود داشته و سپس آزادي از آن حاصل شده و یا این که شأنیت گرفتاري در قید و
بند آن وجود دارد و در عین حال انسان خود را از آن برکنار داشته است. دوم این که در مورد هر مانعی یعنی عدم هر مانعی آزادي
به این معنا است که عدل او از خواست و رضایت کامل و تصویب قوه تمیز او سرچشمه میگیرد و » ، نیست ( 7). به عبارت دیگر
هیچ عاملی او را برخلاف میل و رغبت و رضا و تشخیص او وا نمیکند.( 8) استاد مطهري در پاسخ سؤال بعدي که آیا آزادي از
مفاهیم حقیقتی است یا نه، چنین پاسخ میدهند: حق این است که آزادي از مفاهیم عملی است ولی منشأ انتزاع آن حقیقتی نظري و
آن استعداد طبیعی است. با توجه به توضیحات است که میتوان به این نتیجهگیري دست یافت که ایشان آزادي را مفهومی
است و خلاصه « استعداد طبیعی موجودي براي تکامل » انتزاع میشود و آن « نظري » میدانند که از یک حقیقت « اعتباري و عملی »
نباید مانعی در راه رشد استعداد طبیعی انسان به وجود آورد. نه این که نباید مانعی در مقابل خواسته و » مفهومش این است که
9) تعریف حقوق انسان ، موجودي است اجتماعی ؛ افراد بشر به یاري و کمک هم نوعان خود نیازمند ).« عقیده او ایجاد کرد
میباشند. از این رو ، وضع اجتماعات بشري باید طوري باشد که زندگی همه افراد در آن ممکن باشد. زندگی، به صورت
اجتماعی وقتی امکان دارد که قواعدي بر جامعه حکمفرما باشد و آن قواعد طرز رفتار هر فرد را نسبت به همه و همه را نسبت به آن
فرد معین نماید، والا هر کس به دل خواه خود رفتار میکند و نتیجهاش هرج و مرج است که با وجود آن بقاي جامعه و زندگی
اجتماعی صورتپذیر نیست. همه باید از قواعدي که بر جامعه حکومت دارد اطاعت نمایند. عدم تبعیت از آنها موجب بروز اختلال
در جامعه میگردد. به این جهت ،با کسی که شانه از زیر بار قبول قواعد جامعه خالی نماید، به یکی از دو صورت باید رفتار شود:
گفته میشود و هدف آن « حقوق » ، یا به اطاعت از قواعد جامعه اجبار گردد یا از جامعه طرد شود. به این قواعد در اصطلاح علمی
تعیین حدود است براي آزادي مطلق افراد، که رعایت آن حدود، موجب عدم مزاحمت افراد به یکدیگر و زندگی راحت اجتماعی
حق و » گردد. آن جا که انسان اختیار دارد کاري را که مایل است انجام دهد و کاري که میال نیست از انجام آن خودداري کند
او شناخته میشود و آن جا که مکلف است بحقوق و آزاديهاي دیگران احترام بگذارد و از تجاوز به آنها خودداري کند « آزادي
او محسوب میگردد. بنابراین ، به طور خلاصه ، حقوق عبارت است از : مجموعه قواعدي که افراد جامعه باید در روابط « تکلیف »
خود آنها رعایت کنند و بر حسب آن قواعد، اختیارات و آزاديهاي هرکس و تکالیفی که در برابر دیگران دارد تعین
میگردد( 10 ). تعریف فرهنگ فرهنگ، به بیان دقیق و مشخص، شامل ابزارها، ساز و برگ ها، پوشاك ها، آذین ها، رسمها،
نهادها، باورداشتها، شعائر، بازيها، کارهاي هنري، زبان، و از این قبیل است. تمامی اقوام در همه زمانها و مکانها ،از فرهنگ
صفحه 9 از 93
بهرهور بودهاند؛ هیچ نوع دیگري از موجودات فرهنگ ندارد و نداشته است. از اینرو، میتوان انسان را به اعتبار توانایی نهادسازي،
.2 . و در نتیجه، بر حسب توانایی ایجاد فرهنگ، تعریف کرد( 11 ). پاورقی ها: 1. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 86
4. کوثر، ج 1، ص 595 سخنرانی . 3. در جستجوي راه کلام امام روح اللّه موسوي خمینی ، ص 327 . فرهنگ فارسی عمید؛ ص 62
6. گفتارهاي .118- 5. یادداشتهاي استاد مرتضی مطهري، ج 1، ص 70 .30/7/ حضرت امام در جمع دانشجویان در پاریس 57
8. یادداشتهاي استاد مطهري، مرتضی . 7. گفتارهاي معنوي، مرتضی مطهري، مرتضی، ص 14 . معنوي ، مرتضی مطهري ، ص 14
11 . تکامل فرهنگ، .1- 10 . حقوق خانواده، باقر عاملی، ص 2 . 9. انسان و سرنوشت، مرتضی مطهري، ص 60 .116- مطهري 117
. لسلی وایت، فریبرز مجیدي، ص 21
فصل اول: آزادي زن از دیدگاه اسلام
زن در تاریخ
تاریخ زندگی زنها در بعد مظلومیت ، سه دوره مشخص را طی کرده است؛ البته ادوار فرعی نیز دارد ، ولی سه حالت مشخص در
زندگی خانمها دیده میشود که جامعهشناسان و مورخان روي آنها بیشتر تکیه کردهاند. بدترین دورهاش ، زمانهایی است که در
میان ملل وحشی و غیر متمدن بود ؛ که از لحاظ زمانی یکه دوره مشخص نیست و ممکن است تا این اواخر هم در بعضی از نقاط
جهان چنین حالتی وجود داشته و شاید الان هم در گوشهاي از جهان باشد، اما به این جهت یک دوره حساب میشود که زن بعنوان
شیء و کالا، یعنی قبل از حیوان ، مطرح است و ارزش زن براي اینگونه جوامع در حکم یک کالاست. زن ،کالاي سرگردان و
سرمایه بازرگانان و در بازار داد و ستد، وسیله نیل به هدف پست زور مردان است. بدین جهت عدّهاي که تعصب داشته، دختران را
زنده به گور میکردند که سبب ننگ آنها نشود . در معابد کلیساها، زن آبستن را زنده سر میبریدند و خونش را به قربانگاه
میپاشیدند و سرش را تقدیم به پیشگاه معبودِ ساخته و پرداخته خود تقدیم میداشتند. براي فراوانی آب، دوشیزگان را مرتب به
زیور میآراستند و در رودخانه غرق میکردند. در جنگ ، زن جزء غارت و غنیمت بود . اقوام وحشی ، زنان هم را
میدزدیدند( 1). دورهاي که یک مقدار وضع خانمها بهتر میشود، دورهاي است که زن در حد حیوان و به عنوان یک موجود
زنده، البته با ارزش در حد حیوانات ، مورد توجه بوده است( 2). در قدیم ،مردان جز جمالِ ظاهري زن را نمیدیدند و نمیخواستند
به خصایص فطري و معنوي زن توجه داشته باشند یا غافل از این بودند. که زن میتواند بزرگترین مربی انسانی باشد.( 3) دورههاي
ما قبل تاریخ ،از لحاظ وضع زندگانی انسان و اصول زناشویی هنوز مورد تحقیق و بررسی کامل واقع نشده است آن چه میتوان از
رسوم قبایل وحشی که در حال حاضر در نقاط دور افتاده و محافل آفریقا و آمریکا و به دست آورد، این است که ازدواج در آغاز
به قهر و غلبه صورت میگرفته و این روش مانند شکار براي لذت بخشی بوده است. زنها نیز خود این سنت را پسندیدند صیاد را به
دنبال خود میکشانیدند و از راه شهوات نفسانی، راه را براي غلبه مردان باز کرده، و خود را در دام و چنگال آنان میانداختند.
دختران و زنانی که نصیب شکارچیان نمیشدند و مورد دستبرد واقع نمیشدند، ارزش نداشتند( 4). در دوره دیگري زن ، یک
انسان مهجور و تحت قیمومیت و ولایت مرد است که استقلال انسانیش را به کلی از دست میدهد و به عنوان یک انسان ، فاقد
.( اختیارات در جامعه ، زندگی میکند . این سه مرحله، سه حالت و سه دوره از زندگی زن جزء بدترین دورانهاست( 5
شخصیت و مقام زن در اسلام
اسلام ، اولین مکتبی است که زن را به عنوان مسئله مهم زندگی و متمّم حیات انسانی در مسائل اجتماعی و اخلاقی و قانونی خود
صفحه 10 از 93
جا داده است.( 6) درست در همان موقعی که دنیا در آتش جهل و ستم میسوخت، و جوامع مختلف بشري گرفتار انحرافهاي
گوناگون بودهاند، گروهی از افراد زن را معبود خویش و جمعی از او را حیوانی میپنداشتند و هر گونه تعدي را بر او روا
میداشتند؛ پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم براي خاتمه بخشودن به انحرافها، کجیها و کجرويها، پندارهاي غلط،
تجاوزات از جانب خداوند متعال مبعوث، و خط بطلان بر روي غلطهاي بشري کشید و همه راههاي فضیلت و رستگاري را به او
نشان داد( 7) خداوند ، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در روزگاري مبعوث نمود که جهان بشریت دستخوش تیرگیها و
سقوط بود، و در دریاي حیرت و سرگردانی دست و پا میزد؛ در چنین زمانی بود که ظهور اسلام بسان باران نیروبخش بهار ، زمین
عبوس بشریت را خرم و شاداب ساخت، و یوغها و زنجیرها را از گردنها و دست و پا برداشت و تجاوزات و خرافات را چون
دزدان صبح شده رسوا گردانیدند و عقلها و استعدادها و تفکرات زندانی شده، باشکوهی خاص از زندان آزاد کرد و طومار
جاهلیت را درید( 8) و این حقیقت را به دنیاي بشري اعلام داشت که زن و مرد، از نظر دارا بودن روح کامل انسانی و روح باقی
براي حشر و نشر در قیامت، مساوي هستند، و هر دو، به کردارهاي زشت و زیباي خود کیفر یا پاداش داده میشوند و به همان نیت
یا ایها الناس اتقو » : که مردان جزئی از پیکر جامعه انسانی محسوب میشوند زنان نیز چنین هستند. خداوند در قرآن کریم میفرماید
ربّکم الذي خلقکم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها و بَثَّ منهما رجالًا کثیراً و نساءً و اتقواللّه الذي تساءلون به و الارحام ان اللّه
اي مردم از پرودگارتان بپرهیزید؛ همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق «. کان علیکم رقیبا
کرد، و از آن دو مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامی که چیزي از یکدیگر میخواهید، نام او را
میبرید و از قطع رابطه با خویشاوندان خود پرهیز کنید، زیرا خداوند مراقب شماست.( 9) هیچیک از آیات قرآن کریم که مردم را
دعوت به تدبیر و تعقل در نظام آفرینش میکند، مخصوص بر مردان نیست، بلکه زنان و مردان به طور برابر مخاطب قرار داده است.
بررسی آیات قرآن کریم نشان میدهد زن و مرد از نظر آفرینش، هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و همه انسانها از هر صف خواه
یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ » ( زن و خواه مرد از یک ذات و گوهر خلق شدهاند:( 10
اي مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا - « أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
یکدیگر را بشناسید. گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است.( 11 ) شکی نیست که اسلام ،
احترام ویژهاي براي زنان قائل است. زیرا اگر آیات قرآن را مورد بررسی قرار دهیم، به مقام و منزلت زن در اسلام پی خواهیم برد .
مقام زنان در اسلام چنان است که در قرآن مجید ، سومین سوره مفصل ، به نام آنان (النساء) نامیده شده است، و در ده سوره دیگر
از قرآن مجید مسائلی مربوط به حقوق و منزلت زنان هست، و همه جا در خطابات عام قرآن، زنان مورد خطابند و غیر از این مورد،
از بسیاري از مفاهیم قرآن میتوان مطالبی درباره حقوق و منزلت زنان استنباط نمود. قرآن مجید این اتهام دروغ و مغرضانه را، که
اسلام براي زن ارزشی قائل نیست، به کلی منتفی میسازد. پیش از اسلام ، هیچ قانونی از قوانین اجتماعات متمدن و بزرگ، درباره
ارزش واقعی زن، و اثر وجودي او، و حفظ کرامات و حقوق او تفصیلات فلسفی و روانی و مواد قانونی وجود ندارد.( 12 ) مقام و
منزلت زنان در فرهنگ اسلامی بر همگان آشکار است. دفاع از حقوق زنان، اعطاي مقام کوثر به دخت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
، سخن از زنان و مردان نیکوکار در سرتاسر قرآن و اعطاي حق رأي به زن نمایانگر اهمیت تقریبا مساوي زنان و مردان در این
فرهنگ میباشد.( 13 ) اسلام ، زن را به عنوان عنصر مؤثر جامعه پذیرفته و او را در امر مهم و سرنوشتساز بیعت شریک ساخته
است؛ اسلام وقتی از زن بیعت گرفت، در حقیقت به او اعلام کرد . که تو یکی از خشتهاي بناي اسلامی و باید سهم خود را در
استواري و نگهداري این بنیان ایفا کنی همچنین شرکت زنان در جنگها در صدر اسلام، نشان دهنده مشارکت زنان آن عصر در
امور سیاسی است. دو بانوي نمونه اسلام، حضرت فاطمه علیهاالسلام و حضرت زینب کبري علیهاالسلام نمونهاي از زنانی هستند که
نسبت به سرنوشت سیاسی جامعه خویش حساس بوده و رسالت خود را به خوبی انجام دادهاند.( 14 ) برخلاف پندار نادرست جوامع
صفحه 11 از 93
بشري،( 15 ) اسلام نیز احترام ویژهاي براي زنان قائل است؛ زیرا همه میدانیم که اولین کسی که اسلام را قبول کرد، یک زن بود.
اولین شهید راه اسلام نیز یک زن بود؛ تنها فردي که در کعبه دفن میباشد یک زن است . و وارث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز
دخترش، حضرت فاطمه علیهاالسلام است که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر دستان مبارکش بوسه میزد و او را امابیها خطاب
هریک از زن یا مرد موجبات آزار یکدیگر را فراهم کنند خداوند نه » : میفرمود، ( 16 ) پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید
17 ) اسلام براي تمام تلاشهاي زن که در خانه همسر انجام میدهد، ارج ).« نماز و نه هیچ عمل خیري را از آنان قبول نمیکند
لیوان آبی که زن به همسر میدهد از یک سال عبادت شب و سحرخیزي که » : مینهد تا آنجا که امام صادق علیهالسلام میفرماید
18 ) براي مقام زن همین بس که زمانی حضرت علی علیهالسلام به خواستگاري فاطمه ).« روزش را روزه بگیرد، نزد خدا بهتر است
اسلام به مردان سفارش کرده که نیازهاي همسر و فرزندان را به .« صبر کنید تا از فاطمه اجازه بگیرم » : علیهاالسلام آمد ، پیامبر فرمود
خوبی تأمین نمایند و کسانی که در اداره زندگی بیتفاوت هستند، و همسران خود را هم چنان رها و معطل، و حقوق آنان را تضییع
مینمایند، مورد لعنت پیشوایان معصوم قرار گرفتهاند،ملعونٌ ملعونٌ من ضیع من یعول.( 19 ) پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
20 ) نیز ).« احترام و علاقه به همسر نشانه ایمان است و سپس اضافه کرد که من از همه شما بیشتر به همسرانم احترام میگذارم »
مردي که مهریه » : انسان باایمان در غذا ، تابع همسر و فرزندان است:المؤمن یاکل بشهوة اهله امام صادق علیهالسلام فرمود » : فرمود
(21).« و گناه چنین همسري نابخشودنی است ».« همسر خود را براي خود ، حلال بداند و به او ندهد ، در حقیقت ، سارق است
تساوي حقوق زن و مرد در پیشگاه خداوند از جمله شبهاتی که در زمینه حقوق زن و مرد مطرح میکنند، این است که اسلام
حقوق زن و مرد را به طور مساوي مطرح نکرده است.( 22 ) برخی چنین تصور میکنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را براي
مردان قرار داده و زنان در برنام اسلام چندان جایی ندارند.( 23 ) از جمله نکاتی که بایستی در اینگونه مباحث بدان توجه نمود، این
تساوي به » ؟ است : بین تساوي و تشابه تفاوت وجود دارد. سؤال ما این است: آیا لازمه تساوي حقوق، تشابه حقوق هم هست یا خیر
معناي برابري و یکسانی است، ولی تشابه به معناي یکنواختی و یکگونگی است. استاد مطهري در همین خصوص مثالی میزنند
که براي تقریب به ذهن خالی از فایده نیست؛ ایشان میفرماید: ممکن است پدري ثروت خود را به طور مساوي میان فرزندان خود
تقسیم کند، اما به طور مشابه تقسیم نکند؛ مثلًا ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد، هم تجارتخانه هم ملک مزروعی
و هم مستغلات و بینظر بهاین که قبلًا فرزندان خود را استعدادیابی کرده، و بر اساس استعدادشان ثروت خود را تقسیم نموده است،
با در نظر گرفتن این که آنچه به همه فرزندان میدهد، از لحاظ ارزش مساوي با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازي از این جهت در
کار نباشد. آري باید بین کمیت و کیفیت تفاوت قائل شد بین برابري و یکنواختی نیز. آنچه مسلم بوده و مورد تأیید همه بزرگان
دین است، این است که اسلام حقوق مشابه و یکنواختی براي زن و مرد قائل نشده است؛ ولی زن را برتر از مرد و یا مرد را برتر از
زن، از لحاظ حقوق نمیداند؛ چرا که اسلام اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است.( 24 ) براي کسانی که
اندك آشنایی با دین مبین اسلام و کتاب آسمانی آن داشته باشد، تساوي زن و مرد به خوبی نمایان است. از دیدگاه اسلام، تنها
معیار برتري و امتیاز، براي کسانی است که از تقواي بیشتري برخوردار باشد، و نزد خداوند جنس برتر مطرح نیست.( 25 ) یعنی زن و
تفاوت در جنسیت پس از اشتراك در ذات و نوع » . مرد هر دو به یک اندازه انسان میباشند و در انسانیت بینشان تفاوتی نیست
است. به تعبیر منطقی آنها دو صنف از یک نوع میباشند، یعنی حقیقت و گوهر آنها یک چیز است، در انسانیت یکی را بر دیگري
تفاضلی نیست، آنها فرزندان یک والدین میباشند، و از ارزش یکسان برخوردارند، تنها ملاك تفاوت در ارزش تقوا است که
(26)«. امري اکتسابی است و ربطی به جنسیت ندارد، چنانکه ربطی به نژاد، جغرافیا، طبقه اجتماعی، ثروت، زیبائی و غیر آن ندارد
إِنَّ » ( در این بخش با ذکر نمونهاي از آیات قرآن کریم، به عدم برتري زن و مرد از لحاظ انسانی و جنسیتی اشاره میکنیم.( 27
الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ
صفحه 12 از 93
وَالْمُتَ َ ص دِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً
همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس و خاشع » «(28)« وَأَجْراً عَظِیماً
و مردان و زنان خیرخواه و مسکیننواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان باحفاظ و خوددار و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار
آیه فوق، براي زنان و مردان - در صورت انجام کارهاي نیک - .« کنند بر همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است
یَاأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا » . پاداش مساوي در نظر گرفته شده است؛ و اینگونه نیست که چون مرد برتر است، به او پاداش ویژهاي داده شود
اي مردم همه شما را » «(29)« خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ
نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبههاي بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا (قرب و بعد نژاد و نسب یکدیگر را) بشناسید (و
بدانید که اصل و نسب و نژاد مایه افتخار نیست بلکه) بزرگوارترین شما نزد خدا باتقويترین مردمند و خدا (بر نیک و بد مردم)
در آیه فوق با اشاره به آفرینش زن و مرد، تصریح شده است که ملاك برتري، تقوا و پرهیزگاري بیشتر است. .« کاملاً آگاه است
هرکس از مرد و » «(30)« مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَۀً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ »
زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا آورد ما او را در زندگانی خوش و باسعادت زنده (ابد) میگردانیم و اجري بسیار بهتر از عمل
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ » . در آیه فوق ، خداوند بین پاداش زن و مرد تمایزي قائل نشده است .« نیکی که کرده به او عطا میکنیم
و باز یکی از آیات لطف الهی » (31)« أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحْمَ ۀً إِنَّ فِی ذلِکَ لَاآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
این است که براي شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار
در آیه فوق ، خداوند به اصل ازدواج اشاره نموده و تصریح کرده که زن و مرد، هرکدام مکمل یکدیگرند و هرکدام بدون «. فرمود
و اَوحینا الی اُمّ موسی اَن ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه » . یکدیگر ناقص است؛ و اینگونه نیست که مرد یا زن برتر از دیگران باشد
و به مادر موسی وحی کردیم طفلت را شیر ده چون آسیب » « فی الیم و لاتخافی و لاتحزنی انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین
این آیه به عظمت زن اشاره دارد؛ این که زن .« فرعونیان بر او ترسان شوي او را به تو بازگردانیم و هم از پیامبران مرسلش قرار دهیم
و از خدا براي مومنان (آسیه) زن فرعون را مثل آورد هنگامی که از » . نیز میتواند به مقامی برسد که مورد الهام خداوند واقع شود
شوهر کافرش بیزاري جست و عرض کرد بارالها (من از فرعونی و عزت و نبوي او درگذشتم) تو خانهاي براي من در بهشت بنا کن
و مرا از شر فرعون و کردارش و از قوم ستمکار نجاتبخش. در آیه فوق تصرح شده که خداوند، زن فرعون را نمونه قرار داده است
إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْکَوْثَرَ فَ َ ص لِّ » . که خود به منزلت و مقام زن عظیمی که زن در پیشگاه خداوند میتواند داشته باشد ، اشاره میکند
32 ) ما تو را (چشمه) کوثر دادیم. پس براي پروردگارت نماز گذار و قربانی کن دشمنت خود )« لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ
بی تبار خواهد بود. سوره کوثر بنابر تصریح مفسران در شأن حضرت فاطمه علیهاالسلام و بیان عظمت ایشان نازل شده است. آیا با
( این حال نیز میتوان گفت که زن و مرد از منزلتی متفاوت بر خوردارند؟( 33
اسلام و منادي آزادي
ما معتقدیم خالق و آفریننده جهان که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. این اصل به ما میآموزد
که انسان، تنها در برابر خدا باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند؛ مگر این که اطاعت او اطاعت خدا باشد. بر این
اساس، هیچ انسانی حق ندارد انسانهاي دیگر را تسلیم در برابر خود مجبور کند و ما از این اصل اعتقادي اصل آزادي بشر را
میآموزیم که هیچ فردي حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادي محروم کند، براي او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را
بنابه درك و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنابه خواستهها و امیال خود تنظیم نماید و از این اصل ما نیز معتقدیم که
قانونگذاري براي پیشرفتها در اختیار خداي تعالی است و سعادت و کمال انسان و جوامع، تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی
صفحه 13 از 93
است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادي او و تسلیم در برابر سایر انسانها است.
بنابراین ، نسان باید علیه این بندها و زنجیرهاي اسارت و در برابر دیگرانی که به اسارت دعوت میکنند، قیام کند و خود و جامعه
خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بنده خدا باشند. از این جهت است که مقررات اجتماعی ما علیه قدرتهاي استبدادي و
استعماري آغاز شود . بنابراین ، با هر چیزي که برابري در جامعه را بر هم میزند و امتیازات پوچ و بیمحتوایی را در جامعه حاکم
( میسازد باید مبارزه کرد؛( 34
آزادي در تعبیرات اسلامی
اسلام درباره آزادي به عنوان یک ارزش ، اعتراف کرده است؛ اما نه ارزش منحصر به فرد، و نه آزادي با آن تعبیرها و تفسیرهاي
ساختگی، بلکه آزادي به معناي واقعی، علی علیهالسلام در وصیتنامهاش به امام حسن علیهالسلام ، در نهجالبلاغه ، میفرماید و
اکرم نفسک عن کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذُلُ من نفسک عوضا ، جان و روان خودت را گرامی
یعنی احترام ذات « اکرمْ » : بدار و از هر کار و پست و از هر پستی محترم بدار. نمیگوید مثلًا جان خودت را گرفتار مکن، میگوید
خودت را حفظ کن از این که تن به پستی بدهی. همان طور که قرآن میفرماید بزرگترین باختنها، باختن خود است، اینجا نیز
علی علیهالسلام همان معنا را به تعبیر دیگر میگوید: پسرم براي هرچه که از دست بدهی و بفروشی میتوان قیمت گذاشت؛ ولی
یک چیز داري که اگر آن را بفروشی بهایی در همه جهان براي آن پیدا نمیکنی و آن خودت هستی، یعنی همان نفس و جان و
و لاتَکُن عبد غیرك فقد » : روحت؛ اگر روحت را بفروشی و تمام دنیا و مافیها را به تو بدهند، دیگر برابري نمیکند. نیز میفرماید
(35).« جعلک اللّه حرا، پسرم هرگز بنده دیگري مباش، زیرا خدا تو را آزاد آفریده است
آزادي زن در اسلام
زن در آغاز پیدایش اسلام، به کرامت انسانی خویش دست یافت، موقعیت اجتماعی خویش را به دست آورد و از حقوق و
آزاديهاي حقیقی برخوردار گشت. اسلام ، همه ستمها و برخوردهاي وحشیانهاي که در دور جاهلیت نسبت به زنان صورت
میگرفت، از کشتن گرفته تا پایمال نمودن ضروريترین حقوق فردي، نهی نمود و زنده به گور کردن دختران را حرام
از ترس تنگدستی فرزندان خود را نکشید.( 37 ) در خصوص زنان، اسلام هیچگاه « و لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق » ( گردانید.( 36
مخالف آزادي آنها نبوده است؛ بلکه و شرافت و حیثیت وي را به وي باز داده است. زن مساوي مرد است، زن مانند مرد آزاد است
که سرنوشت و فعالیتهاي خود را انتخاب کند.( 38 ) اسلام به زن حق حیات و آزادي بخشیده و آنان را از زیر یوغ اسارت نجات
داده است. آزادي (به معناي حقیقی و واقعی آن) که اسلام به طبقه زنان عطا کرده است، تا حال در هیچ دین و یا جمعیتی دیده
« لیدي » نشده است، چنان که خود اروپائیان به این نکته اعتراف میکنند. در این زمینه، یکی از بانوان نویسنده انگلیسی به نام
من اگر بگویم زنهاي اسلام از زنهاي اروپا بیشتر آزادترند، زیادهروي نکردهام. زن مسلمانِ فهمیده، یگانه زنی است » : میگوید
39 ) اسلام، آزادي زن را از زمانی مقرر داشت که وي )«؟ که به معناي واقعی و حقیقی آزادي پی برده و میداند که آزادي یعنی چه
را همسان و هموزن مرد دانست و زن را از اسارت و حقارت تاریخی، رهایی داد. اسلام در چهارده قرن پیش زنجیرهاي اسارت را
از دست و پاي زن گسست. اسلام، براي زن حق مالکیت قائل شده است و زن میتواند مالک اشیاي منقول و غیرمنقول باشد، حق
خرید وفروش و واگذاري اموال خود را دارد، میتواند به آنگونه که بخواهد وصیت نماید. اسلام ، همه حقوق مدنی و سیاسی را
که به مردان داده، به زن نیز بخشیده است. زن ، حق کار شرافتمندانه دارد، حق انتخاب دارد، و میتواند نماینده مجلس و کارمند
اگر معناي نگرانی درباره زن این است که اسلام » : اداره و قاضی شود.( 40 ) آیۀ اللّه طالقانی رحمهالله در پاسخ خبرنگاري گفت
صفحه 14 از 93
زنها در مسائل اقتصادي و اجتماعی و تکامل فکري و دانش مجهور دارد، در اسلام نیست و ما نمونه تکامل از همان زنهاي صدر
اسلام داشتیم، مثل فاطمه علیهاالسلام دختر پیغمبر که هم خانهدار بود و هم در میدانهاي جهاد پشت سر مجاهدان خدمت میکرد
.«... به موقعش در مسجد براي دادخواهی فریاد میکشد
حجاب و اصل آزادي
آزادي به معنی رها بودن از هر قید و بند و عدم پایبندي به هیچ قاعده و قانون و ضابطهاي نیست. ممکن است در بینش غربی و
است. اسارت در بند هوا و « اسارت » عین « آزادي » غربگرایانه چنین مفهومی از آزادي ارائه شود، اما در بینش الهی اینگونه
هوسها و شهوات حیوانی، گرفتاري و محبوس ماندن در زندان نفس اماره و وسوسهگر است . آدمی که تنها براي خوردن و خواب
و شهوت خلق نشده تا آزادي او را در رابطه با این گونه امور تفسیر و توجیه کنیم، بلکه براي هدف و مقصدي بس عظیمتر از اینها
که همان « قرب حق » است، پا به عرصه وجود نهاده است. در بینش اسلامی، آزادي در رابطه با « رسیدن به کمال مطلوب » که همان
کمال حقیقی آدمی است، معنا و مفهوم مییابد و آزادي حقیقی به معناي رها بودن از هر قید و بندي است که مانع پرواز آدمی در
فضاي لایتناهی قرب حق است. حجاب از جمله آن قیود است. در اندیشه اسلامی، آزادي از هوا و هوسها و نفسپروري براي
رسیدن به رضوان خداست؛ ولی در نگرش غربی ، آزادي از همه قیود و تعهدات، براي اشباع خواستههاي نفسانی و شهوات
نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به » . است.( 41 ) گفتهاند ، حجاب موجب سلب آزادي که یک حق طبیعی بشر است، میگردد
شمار میرود... مجبور ساختن زن به این که حجاب داشته باشد، بیاعتنایی به حق آزادي او واهانت و حیثیت انسانی اوست و به
عبارت دیگر، ظلم فاحش است به زن، عزت و کرامت انسانی و حق آزادي زن؛( 42 ) آیا واقعا حجاب مانع آزادي زنان است؟ آیا
آنچه باعث این تصورات شده، تفسیر غلط آزادي و کلمه حجاب است. باید دید که » ؟ حجاب، آزادي زنان را محدود میسازد
منظور از آزادي براي آنها چیست و معناي کلمه حجاب از دیدگاه اسلام چه میباشد تا بتوان درباره ممانعت حجاب و آزادي زن
بحث کرد. تفسیر غلط از آزادي باعث چنین تصوراتی شده است. امروز از سوي محافل غربی و غربگرا، اینگونه به مردم القا
میشود که آزادي به معناي ارضاي تمایلات، یا عدم التزام به قیود اخلاقی و اجتماعی است و آزادي زن در بینش و نگرش آنان،
یعنی این که به هر شکل بتوان لباس پوشید، یا با هرکس بتوان رابطه برقرار کرد، تا مناسبات خانوادگی و اجتماعی را به هر صورت
تعبیر نمود، زیرا همه تمایلات « ارضاء تمایلات » که مورد علاقه است، ترتیب داد. ولی باید گفت که آزادي را نمیتوان به صورت
انسان، اساسی و ضروري نیستند. تمایلات انسانی نیز در حد اعتدال قابل ارضا هستند. ارضاي تمایلات نه موجب سعادت فرد است و
نه خوشبختی انسان را در حیات جمعی تأمین میکند. آري اگر ما آزادي را عبارت از ارضاء تمایلات بدانیم، در این صورت باید
قبول کنیم، حجاب با آزادي به این معنا ناسازگار است، ولی این معنا از آزادي نه با شأن انسان سازگار است و نه قابل تحقق
معنا میشود. چه آزادي را، صرفا به معناي پیروي « قرب حق » میباشد. و چنان که پیشتر گفته شد، مفهوم صحیح آزادي در ارتباط با
از عقل بدانیم و چه آن را در رابطه با تقوا، مورد توجه قرار دهیم. در هر دو صورت، حجاب نه تنها آزادي زن را محدود نمیسازد
بلکه براي زن شرایطی فراهم میکند که مورد تأیید عقل و با تقوا سازگارتر است.( 43 ) در این قسمت به معناي کلمه حجاب
میپردازیم . این کلمه موجب انحراف اذهان عده زیادي از افراد گشته است؛ معناي لغوي حجاب که در عصر ما این کلمه براي
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی » ؟ پوشش زن معروف شده، چیست
پرده است. این کلمه از آن جهت مفهومش پوشش میدهد که پرده، وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل
لغت، هر پوشش حجاب نیست؛ آن پوشش ، حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده صورت گیرد. در قرآن کریم، در داستان
44 ) یعنی تا آنوقتی که خورشید در پشت پرده )« حتی توارت بالحجاب » : سلیمان، غروب خورشید را اینطور توصیف میکند
صفحه 15 از 93
مخفی شد. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است. در قدیم، مخصوصا در اصطلاح فقها، کلمه
که به معناي پوشش است، به کار رفته است. فقها، چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شدهاند « ستر »
به کار برده میشد. و همین امر « پوشش » کلمه ستر را به کار بردهاند. بهتر این بود که این کلمه عوض نمیشد و همیشه همان کلمه
موجب میشود که عده زیادي گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. در برخی از کشورهاي قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزي وجود داشته است،
ولی در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگري و
فرق است بین زندانی » (45)«. خودنمایی نپردازد. آیات مربوط همین معنی را ذکر میکند و فتواي فقها هم مؤید همین مطلب است
کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به این که وقتی میخواهد با مرد بیگانه مواجه شود، پوشیده باشد. در اسلام، محبوس
ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام یک وظیفه است؛ بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد،
باید کیفیت خاصی در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزي است که با حیثیت و
کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است، محسوب میشود. اگر رعایت
پارهاي مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوري راه بروند که آرامش دیگران
نمیتوان نامید، و آن را منافی حیثیت انسانی « بردگی » یا « زندانی کردن » را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی
فرد نمیتوان دانست. و نیز حجاب برخی دشواريها را به دنبال دارد که اگر اصل آن براي سلامت و رشد انسانی « آزادي » اصل
46 ) که البته در این صورت نیز باحجاب در فعالیتها و رفت و آمدهاي خود، آزادترند، )«. مفید انگاشته شود، باید آن را متحمل شد
زیرا مردان بولهوس، اطمینان دارند که اینها، طعمه و ملعبه نمیشوند. و بنابراین، کمتر مزاحمتی براي آنها ایجاد میکنند، اما زنان
بیحجاب، آزادي کمتري دارند. زیرا در معرض دید هستند و چشمهاي هرزه را به سوي فرد میکشانند و هوسها را تحریک
میکنند و در نتیجه، مورد طمع گرگان شهوت میشوند. زنان باحجاب، مظهر عفاف شناخته شدهاند و لذا در خانه و خارج خانه،
یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ » : مزاحمتی ندارند و آزادند، دنبال کارها ومسئولیتهاي خویش هستند. قرآن مجید میفرماید
اي پیغمبر (گرامی) با زنان » (47)« وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً
و دختران و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر بپوشانند که این کار براي این که آنها(به عفت و حریت) شناخته شوند تا از
گفتهاند سبب نزول آیه فوق این «. تعرض و جسارت(هوسرانان) آزار نکشند بسیار بهتر و خدا (در حق خلق) آمرزنده و مهربان است
بوده است : زنها به مسجد میرفتند و پشت سر پیامبر نماز میخوانند. شبها که از نماز مغرب و عشاء باز میگشتند، جوانها سر
( راه آنها مینشستند و مزاحم آنها میشدند. از این رو، آیه فوق نازل گردید.( 48
پاورقی ها
2. زن و عدالت اجتماعی، آیت اللّه هاشمی رفسنجانی، . 1. تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، سید محمدحسین طباطبائی، ص 22
4. زن در نظر تاریخ، محمد جناب زاده، . 3. تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، استاد سید محمدحسین طباطبائی، ص 22 . ص 12
7. حقوق زن . 6. قرآن و مقام زن، سید علی کمالی، ص 26 . 5. زن و عدالت اجتماعی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، ص 13 . ص 3
.10 . 8. حقوق زن در اسلام و جهان،یحیی نوري. 9. حقوق زن در اسلام و جهان، ص 58 .47- در اسلام و جهان، یحیی نوري، 58
13 . زن، . 12 . قرآن و مقام زن، سید علی کمالی، ص 25 . 11 . سوره حجرات، آیه 13 . زن، مشارکت، توسعه، اکرم قدیم، ص 33
16 . زن، . 15 . حقوق زن در اسلام و جهان، یحیی نوري، ص 58 . 14 . همان ، ص 35 . مشارکت، توسعه، اکرم قدیمی، ص 34
19 . همان ، ص . 18 . وسائل الشیعه، ج 14 ، ص 123 . 17 . وسائل الشیعه، ج 14 ، ص 116 . مشارکت، توسعه، اکرم قدیمی، ص 36
صفحه 16 از 93
23 . تفسیر نمونه، ج . 22 . منزلت زن از منظري دیگر، هادي قطبی، ص 9 . 20 . همان . 21 . بحارالانوار، ج 103 ، ص 349 و 350 .122
26 . منزلت زن در اندیشه اسلامی به ضمیمه معرفت و .15- 25 . همان ، ص 18 . 24 . منزلت زن از منظري دیگر، ص 9 . 17 ، ص 313
28 . سوره احزاب، .15- 27 . منزلت زن از منظري دیگر، هادي قطبی، ص 18 . تربیت گفتاري در مبانی نظري و عملی اخلاقی، ص 13
32 . سوره کوثر. 33 . منزلت زن از منظري . 31 . سوره روم، آیه 21 . 30 . سوره نحل، آیه 97 . 29 . سوره حجرات، آیه 13 آیه 35
35 . آزادي از دیدگاه شهید . 34 . آزادي از دیدگاه امام خمینی، مرکز تحقیقات اسلامی، ص 25 .15- دیگر، هادي قطبی، ص 18
38 . آزادي از دیدگاه . 37 . اسراء، آیه 30 . 36 . جلوههایی از اندیشه اسلامی، محسن عابدي، ص 69 . مطهري، حسین یزدي، ص 67
40 . اسلام، حقوق و آزاديهاي اساسی انسان و . 39 . ارزش زن در اسلام، مصطفی قنبرپور قوچانی، ص 45 . امام خمینی، ص 47
42 . مسئله حجاب، مرتضی مطهري، . 41 . زیور عفاف، ستار هدایتخواه، ص 29 .59- مسئله حقوق بشر، مصطفی الرافعی، ص 60
.78- 45 . مسئله حجاب،مرتضی مطهري، ص 79 . 44 . سوره ص، آیه 32 . 43 . زیور عفاف، ستار هدایتخواه، ص 216 . ص 100
48 . حجاب و آزادي، (مجموعه سخنرانیهاي . 47 . سوره احزاب، آیه 59 . 46 . آسیبشناسی حجاب، مهدي مهریزي، ص 71
.57- کنفرانس زن،) ص 58
فصل دوم: