گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
اسلام و فمینیسم






مقدمه
صفحه 73 از 93
مقاله حاضر به یکی از مباحث روز میپردازد . فمینیسم ، جریانی است خزنده که از متن تفکرات فلسفی و ایدئولوژي غرب
برخاست و با طرح ایدهها و شعارهاي به ظاهر حق مدارانه درباره زنان ، توانست به سرعت در سطح دنیا انتشار یابد و کشورهاي
اسلامی را فرا بگیرد . استکبار جهانی و صهیونیسم براي مقابله با اسلام و تضعیف پایههاي آن و کنترل جوامع اسلامی ، با طرح بلند
مدتی پا به عرصه گذاشته است و سعی دارد با نابودي نظام خانواده ، عملًا اجتماع مسلمین را دچار تشتت و گسست نماید ، وحدت
و وفاق ملی و مذهبی را از بین ببرد و در نهایت ، به تسخیر کامل کشورهاي اسلامی و استفاده از منابع غنیِ فرهنگی ، اجتماعی و
اقتصادي مسلمانان بپردازد . یکی از مهمترین حربههاي دشمن ، دامن زدن به مسائل حقوقی زنان ، به ویژه در جوامع اسلامی است .
استکبار با آگاهی از سنتهاي قومی ، قبیلهاي و مذهبی کشورهاي اسلامی و حساسیتهاي مسلمانان در مورد زن ، به تبلیغات
مسموم و همه جانبه در سطح وسیع پرداخته ؛ تا ضمن خشن و غیر منصفانه جلوه دادن چهره اسلام نسبت به مسائل زنان به ویژه
حقوق اقتصادي از قبیل ارث ، دیه و نفقه به شبهه افکنی نسبت به آموزههاي مترقی اسلام بپردازد . در این مجال ، وظیفه علما ،
روشنفکران ، محققان و دین پژوهان ، بسیار خطیر و حیاتی است . آنان میبایست ضمن دفاع عقلایی از دین و آموزههاي دین و
تبیین و به زبان روز در آوردن معارف دینی و اعتقادات اسلامی ، نیازها و خلاءهاي فکري جامعه ، به ویژه قشر جوان ، را بر طرف
کنند و از آن سو ، ضمن کنترل ، بررسی و نقد ایدهها ، تفکرات و فرهنگهاي صادراتی غرب ، حقیقت و ماهیت واقعی آنها را بر
ملا سازند ؛ تا جوان مسلمان فریب ظاهر زیباي آنها را نخورد . کشورهاي صنعتی غربی در امر بسته بندي صنایع غذایی نسبت به ما
چند گام جلوترند . آنها از این تکنولوژي در بسته بندي عقاید خود نیز استفاده میکنند . جریان فمینیسم یکی از صدها کالاي بسته
بندي شدهاي است که وارد کشورهاي اسلامی شد ؛ اما بافت دینی و مذهبی این کشورها اجازه فعالیت را به آن نداد . فمینیسم براي
فمینیسم » بقا و دوام خود از یک سو و ترویج و تکثیر خود از سوي دیگر ، قالب عوض نمود و در شکل و بستهبندي جدیدي به نام
وارد کشورهاي اسلامی شد ؛ تا با اسم اسلام ، به مبارزه با اسلام بپردازد . هوشیاري ، دقت ، تبیین ، تفسیر و نقد منطقی « اسلامی
تبلیغ و ترویج فراگیر ، از لوازم کار پژوهشگران ، استادان و مسئولان در راه مبارزه فرهنگی و عقلانی با این پدیده است . نیز غناي
فرهنگ و تمدنِ مذهبی ملی ما بهترین پشتوانه علمی و مهمترین منبع این مقاله براي نقد و بررسی و طرد اینگونه محصولات
غربی است . این مقاله در صدد آن است تا ضمن معرفی فمینیسم و نحلههاي آن و برنامهها و اهداف آن از یک سو و بیان دیدگاه
متعالی اسلام ، به ویژه درباره مسائل زنان ، از سویی دیگر ، ضمن دفاع از آموزهاي دینی ، به نقد اهداف و آرمانهاي فمینیسم
بپردازد و بیان کند که اسلام و فمینیسم از لحاظ ایدئولوژي و جهانبینی ، اصلًا با هم قابل قیاس نیستند و بر فرض قیاس ، مانند دو
قطب مخالفاند که هیچگاه با هم تلفیق نمیشوند و مولودي به نام فمینیسم اسلامی را خلق نخواهند کرد .
فمینیسم چیست؟
فمینیسم ، جنبشی سازمان یافته براي دست یابی به حقوق زنان و ایدئولوژيایی براي دگرگونی جامعه است ؛ که هدف آن ، صرفا
تحقق برابري اجتماعی زنان نیست ، بلکه رؤیاي دفع انواع تبعیض و ستم نژادي را در سر میپروراند . همه گرایشهایی که زیر چتر
گسترده این جنبش گرد آمدهاند ، در این باورند که زنان با بیعدالتی و نابرابري روبهرو شدهاند ؛ اما درباره علل ستم بر آنان ،
تحلیلهاي مختلفی ارائه میدهند و بر همین پایه ، راهبردهاي متفاوتی نیز پیشنهاد میکنند . نخستین بار ، واژه فمینیسم
در یک متن پزشکی به زبان فرانسه ، براي تشریح گونهاي وقفه در رشد اندامها و خصایص جنسی بیماران مردي (Feminisme)
به کار رفت که تصور میشد از خصوصیات زنانه یافتن بدن خود در رنج بود . سپس الکساندر دوما ، نویسنده فرانسوي ، این واژه
درباره زناي محصنه و زنانی به کاربرد که به گونهاي ظاهرا مردانه رفتار میکردند .( 1) فمینیسم ، « مرد و زن » را در جزوهاي با عنوان
به عنوان یک اصطلاح سیاسی ، از سال 1837 م . وارد فرهنگِ فرانسه شد . این واژه هر چند در ارائه چهرهاي کلی و منهاي
صفحه 74 از 93
مشخصههاي یک مکتب سیاسی - اجتماعی ، واژهاي گویا است ؛ اما با دارا بودن این کلیت مفهومی ، از مؤلفهها و شناسههاي
معرفی یک تفکر خاص ، تهی میباشد . براي فهم معناي خاصِ اراده شده از فمینیسم ، به پسوند آن نیاز است و این پسوندها هستند
که تعیین کننده نوع گسترش ، مشخصهها و اهداف خاص آن میباشند و بدین ترتیب است که مثلًا فمینیسم رادیکال از فمینیسم
سوسیالیست متمایز میگردد .( 2) در مباحث آکادمیک ، فمینیسم به معناي اعم ، شامل هر گونه مطالبات حقوقی و اجتماعی زنان
است ؛ اما آنچه امروز به عنوان فمینیسم مطرح میشود ، فمینیسم به معناي اخص است که جنبشی کاملًا سیاسی - ایدئولوژیکی و
حمایت شده از کانونهاي خاص در جهان است . بهتر آن است که بگوییم فمینیسم قبل از آنکه یک مکتب و ایدئولوژي مستقل
باشد ، یک وجه اجتماعی براي احقاقِ حقوق زنِ مظلوم در اروپا و غرب است . در دهه 1840 م . ، جنبش حقوق زنان در ایالات
متحده ظهور کرد و به فعالیت در جهت تبیین جایگاه زن در جامعه آمریکا پرداخت . دستاورد مهم این فعالیتها ، اعلامیه
است که خواهان رعایت اصول آزادي و برابري در مورد زنان بود . قبل از ظهور جنبشهاي مدافع حقوق زنان ، « احساسات »
نویسندگان زن درباره نابرابريها و بی عدالتیهاي اجتماعی علیه زنان ، مطالبی نوشته بودند . در واقع ، آغازگرِ این گونه جنبشها
و منشأ پیدایش نهضت فمینیسم ، همین نویسندگان بودند که با تحولات فکري و فرهنگی ، زمینه خیزش زنان جهت احقاقِ مطالبات
و سیمون دو بوار ، « احقاق حقوق زنان » خود را فراهم نمودند . به عنوان نمونه ، میتوان به خانم مري ولستن کرافت ، نویسنده
اشاره نمود . در یک جمعبندي کلی از تعریف فمینیسم ، میتوان گفت جنبشهاي فعالی از حقوق زنان ، چه « جنس دوم » نویسنده
در جهان غرب و چه در کشورهاي اسلامی ، در اعتراض به برخی نابرابريهاي اجتماعی شکل گرفتند ؛ اما با گذشت زمان ، به
جریانی فرهنگی تبدیل شدند که بر اساس انگارههاي مشخص اعتقادي ، به تحلیل نابرابريهاي زنان و آرمانهاي زنانه پرداختند .
( امروزه، واژه فمینیسم به دفاع از حقوق زنان بر اساس آرمان برابري طلبی اطلاق میشود .( 3
بررسی علل پیدایش فمینیسم فهرست مطالب
شناخت فمینیسم ، به عنوان مکتبی که دفاع از حقوق زنانی را به همراه خود یدك میکشد ، نیاز به بحث تاریخی و اجتماعی در
فرهنگ و تاریخ غرب دارد که این مقاله گنجایش آن را ندارد ؛ اما براي بررسی علل پیدایش فمینیسم ، ناچاریم مقوله زن و حقوق
او را از منظر تاریخی ، به طور خلاصه بیان کنیم . در روم باستان ، زنان از حقوق اجتماعی برخوردار نبودند و از ارث محروم بودند
. پس از مرگ شوهر ، زن مانند سایر اشیاء ، به ورثه منتقل میشد . رومیان با آنکه در قوانین و حقوق ، پیشرفت کرده بودند ؛ اما
افکار عامه نسبت به زنان ، متمایل به خشونت و سختگیري بود .( 4) در دمکراسی آتن ، زنان با بردگان و ولگردها برابر بودند و حق
رأي و مالکیت اقتصادي نداشتند ؛ به گونهاي که به زنان اجازه خرید و فروش در اشیاء گرانتر از بیست من جو نمیدادند .( 5) با
سقوط امپراطوري روم ، فضاي اجتماعی به تدریج تحت تأثیر آموزههاي مسیحیت ، تلطیف شد . قرون وسطی ، دوران راحت باش
براي زنِ اروپاي قدیم بود . در قرنهاي ششم و هفتم میلادي که با گسترش تعالیم مسیحیت همراه بود ، زنان حتی در دیرها و
کلیساها به اندازه مردان سهم داشتند و به ریاست برخی دیرها هم نائل میشدند . در واقع ، میتوان گفت مسیحیت نگاهی کرامت
گونه به زن داشت ؛ به طوري که توانست نگاه جاهلیت قبل از مسیحیت را نسبت به زن تغییر دهد ؛ چون این دین بر پایه زنی
بزرگ به نام مریم علیهاالسلام بنا نهاده شده بود . این ، دلیلی محکم است بر رد نظریهاي که فمینیسم را زاییده آموزهاي مسیحیت
میداند . در قرنهاي دهم و یازدهم میلادي ، زنان آرام آرام وارد مسائل سیاسی ، حکومتی و قضایی شدند . این دوره ، مقارن بود
با ورود و نفوذ اسلام به اروپا که رهآورد بزرگ این نفوذ ، افزایش حرمت حقوق زن در جامعه و فرهنگ اروپا میباشد . در
سدههاي سیزدهم و چهاردهم میلادي ، ساختار اقتصادي و اجتماعی اروپا متحول شد و تضییقات حقوقی زنان و کاهش حرمت و
کرامت زن اروپایی شکل گرفت . بیشترین دوران تهاجم به کرامت زن و حقوق مادي و معنوي او در غرب بعد از رنسانس بود ؛
صفحه 75 از 93
دورانی که از آن به مرگ مدنی زن تعبیر شده است . اوج این تهاجمات در قرنهاي پانزدهم و شانزدهم میلادي بود . در این دوران
شاهد هستیم که زنان خلاق در عرصه علم و هنر و ادبیات ، مجبورند آثارشان را با نامهاي مردانه امضا کنند ؛ مثلًا کشفیات مهم
نجومی تیکو براهه ، حاصل زحمات و تلاشهاي علمی خواهرش بود . در قرنهاي هفدهم و هیجدهم میلادي ، که با تشدید
سکولاریزاسیون در اخلاق و فرهنگ ، تمرکز ثروت ، مبادلات بردگان و فقیر شدن بخشی از بشریت همراه بود ، شرافت انسان در
اروپا ، به میزان تولید کالا و پس اندازهاي مادي او تنزل کرد . در این بین ، وضع زنان وخیمتر از مردان بود . تحولات رنسانس
باعث خلق تفکرات الحادي و مادي ، انسان مداري ، فردگرایی و اومانیسم در اروپا شد . فرآیند این تحولات ، سبب خیزش زنان
بود که خواستار اعاده حیثیت و شرافت و حقوق تضییع شده خود بودند و این ، سر آغازي شد براي پیدایش فمینیسم در غرب .
نهضت فمینیسم شکل گرفت تا بیان کند که زن در دنیاي مدرن امروزي به بن بست رسیده است و براي رهایی او از این بن بست
باید چارهاي اندیشید . زن غربی نیز فمینیسم را یگانه حامی حقوق و کرامت از دست رفته خود پنداشته ، آن را نقدِ قوانین ناعادلانه
، ساختار قدرت ، فرهنگ ، ارزشها و سنتهاي مردسالارانه جامعه میداند .( 6) سیر تاریخی پیدایش فمینیسم را میتوان به دو
بخش اساسی موسوم به موجهاي دوگانه تقسیم کرد . موج اول فمینیسم ، اشاره به جنبشهاي فمینیستی اواخر قرن نوزدهم و اوایل
قرن بیستم میلادي داشت و محور فعالیتهاي آنها کسب حقوق مساوي براي زنان ، به ویژه حق رأي ، بود . موج دوم در اواخر دهه
60 و تمامِ دهه 70 قرن بیستم میلادي ، اعتراض مجددي است به عدم تساوي زنان . این دو موج فمینیستی مدعی اند که حوزهاي
هستند با اندیشهها ، تاریخچه و کارکردهاي خاص خود ؛ اما در عمل ما بین این اندیشهها و کارکردها هیچ وحدتی وجود ندارد .
بررسی علل تنوع مکاتب فمینیستی
در زمینه علل پیدایش مکاتب متعدد فمینیستی ، به ویژه در شرایطی که آنها حرکت خود را در راستاي آزاد نمودن زن از ستم
مردان میدانند ، باید گفت : هر کدام از این دیدگاهها و مکاتب به فراخور پیدایش و بالندگی خود ، در دامن مکتبی خاص رنگ
و بو و حال و هواي همان مکتب فکري - فلسفی را اخذ نموده است ؛ و این کلیت مورد اعتماد ، به تناسب بستر رشد خود از عوامل
و مسائل محیطی اش تأثیر پذیرفته است .( 7) بنا به نظر دریک ویلفورد ، بهتر است به جاي واژه فمینیست ، از فمینیستها استفاده
کرد ؛ زیرا گرایشات فمینیستی به قدري مختلفند که نمیتوان آنها را در یک مفهوم واحد جمع آوري کرد .( 8) از آنجا که
فمینیستها بر اساس آموزههاي مکاتب فکري ، فلسفی و سیاسی ، دیدگاههاي خود را ترویج میدهند و علت فرودستی زنان را
تحلیل میکنند ؛ میباید علل پیدایش تنوع دیدگاههاي فمینیستی را در وابستگی جنبشهاي طرفدار حقوق زن به این مکاتب بدانیم
. از طرف دیگر ، وجود و ظهور این مکاتب مختلف فمینیستی بیانگر این است که فمینیسم به تنهایی یک مکتب و ایدئولوژي
مستقل نیست ، بلکه تنها جریانی تاریخی و اجتماعی است . تمام فمینیستها معتقدند نژاد زن همواره تحت تبعیض مردان بوده است
؛ به گونهاي که عرصه فرهنگ و تاریخ را در نوردیده و در اکثر نقاط جهان تأثیر بهسزایی در عادات و رسوم مردم بر جاي گذاشته
و فرودستی زنان در تمام زوایاي فرهنگ ملل مختلف نمایان است . این کلّیت مشکلی است که تمام نحلههاي فمینیستی خود را
متکفّل حل آن میدانند ؛ اما در مرحله ارائه طرح و برنامه براي حل این مشکل دچار اختلافات فاحشی شدهاند ، به طوري که هیچ
من خودم نفهمیدم که » : تعریف واحدي از فمینیسم ندارند . خانم روژه کاوز از فمینیستهاي مشهور در این خصوص میگوید
بالاخره فمینیسم چیست؟ تقریبا هیچ معنایی را به عنوان هویت اصلی تفکر فمینیسم در دنیاي غرب نداریم ؛ الاّ صرفا در همین حد
که زن به دلیل هویت جنسیاش ، گرفتار تبعیض در دنیا است و چه در نیازهاي مشخص زنانهاي و چه نیازهاي عام انسانی ، همواره
به خاطر جنسیتش نادیده گرفته شده است . در این حد میتوان توافق کرد ؛ اما این حد بسیار مبهم و کلی است و بعد از آن همه
9) با نگاهی دوباره به عمق گرایشات فمینیستها ، میتوان دریافت که همگی ). « چیز در باب فمینیسم ، غامض و اختلافی میشود
صفحه 76 از 93
معتقد است میتوان ، « فمینیسم ، دمکراسی و اسلامگرایی » آنان به نوعی معتقد به آرمان برابرياند . خانم نیره توحیدي شما نویسنده
اصول و حداقل هایی را یافت که مورد توافق همه بوده است . لذا تعریف او از فمینیسم چنین است : اعتقاد به برابري حقوق ،
فرصتها ، امکانات و منزلت اجتماعی زن و مرد و تلاش در جهت از بین بردن سلطه جویی جنسی و مرد سالاري و پایان بخشیدن
به ستم ، تبعیض و خشونت علیه زنان . بنابراین ، آنچه تمام فمینیستها بر آن اعتقاد دارند و نقطه اشتراك آنها میباشد ؛ در دو
مسئله خلاصه میشود : اولاً ، زنان به دلیل جنیست خود گرفتار تبعیض هستند . ثانیا ، این تبعیض باید رفع شود ؛ که لازمه آن ،
اصلاح نظام اقتصادي ، اجتماعی و سیاسی است .( 10 ) در نقطه مقابل ، تمام فمینیسم ، در دو مسئله اساسی با هم اختلاف نظر دارند
؛ که این اختلاف ، خود سبب تشکیل گروههاي متعدد فمینیستی شده است : علت فرودستی زنان و راه حل اصلاحِ وضعیت زنان .
مکتب هاي فمینیستی
1 . فمینیسم لیبرال : بنابراین مکتب ، براي احقاق حقوق زنان ، باید در چارچوب حکومتهاي لیبرالی مبارزه کرد . بر اساس این
دیدگاه ، حکومت بر درستی بنا شده ، اما حقوق و امتیازاتی که اعطا میکند باید به زنان همه تعمیم یابد . اعتقاد پیروان این مکتب
این است که نقشهاي جنسیتی و پیش داوريهاي تبعیضآمیز ، باورهاي پذیرفته شده درباره تفاوتهاي طبیعی در جنس و روابط
اجتماعی است که سر نوشت متفاوتی براي زن و مرد رقم میزند . در نتیجه ، لیبرالها مخالف نقشهاي کلیشهاي( 11 ) در خانواده و
جامعه هستند . لیبرالها اصل را بر آزادي عملکردها ، لذت جویی و رضایت خود محورانه افراد قرار دادهاند و نسبت به نقش مادري
و همسري در خانوادههاي سنتی ، از آنرو که محدود کننده تمایلات افراد خانواده است ، بدبین هستند . از نظر آنان میتوان با
اصلاح قوانین و ساختار سیاسی و اجتماعی ، جامعهاي با اهداف تساوي طلبانه ساخت . آرمان آنها تحقق جامعهاي دو جنسیتی است
؛ جامعهاي که اعضاي آن از نظر جنس مذکر یا مؤنث هستند ، اما ویژگیهاي زنانه یا مردانه با اختلافات فاحش نشان نمیدهند .
اینان معتقدند از راه تغییر قوانین و ایجاد فرصتهاي بیشتر آموزشی و اقتصادي و ورود زنان به حیطه امور اجتماعی ، میتوان به
این آرمان دست یافت . 2 . فمینیسم مارکسیست : محور اصلی توجه فمینیستهاي مارکسیست ، توجه به نقش اختلافات طبقاتی و
تحول ابزار تولید در وقوع تحولات فرهنگی و اجتماعی است . این فمینیسم حاصل تلاش زنانی است که مارکسیسم را گسترش
دادند تا از عهده توضیحی قابل قبول براي فرودستی و بهره کشی از زنان در جوامع سرمایه داري برآیند ؛ هر چند که خود معترفند
نظریه مارکسیم در شکل اولیه خود ، قادر به توضیح قابل قبولی در این خصوصی نیست ؛ زیرا حتی خودِ مارکس به جایگاه زنان در
جامعه سرمایه داري توجهی نداشت و اخلاقیات ، عدالت و تساوي حقوق در نظر او مردود بود و تنها هدف وي رسیدن به توضیحی
علمی براي بهره کشی نظام سرمایه داري از طبقه کارگر به قصد سرنگون کردن این نظام بود .( 12 ) به نظر مارکس ، در جوامع اولیه
بشري ، از ساختار خانوادگی کنونی خبري نبود و مردم به صورت شبکههاي گسترده خویشاوندي به هم پیوند میخوردند . با
پیدایش مالکیت خصوصی و جایگزینی اقتصاد شبانی و کشاورزي ، شکست تاریخی جنس زن رقم خورد . مردانِ مدعیِ مالکیت
ابزار تولید شدند و نیاز به نیروي کار آنان را واداشت تا همسران و فرزندان را به اطاعت خود وادارند . تفکرات مارکسیستی ،
اطاعت جنس زن از مرد را ریشهدار در مسائل اقتصادي میداند و توجهی به ماهیت زیست شناختی زنان ندارد . بعد از مارکس ،
انگلس دست به نوآوري در دیدگاهها و ایدئولوژي مکتب مارکسیسم زد ؛ تا نظریهاي ارائه دهد که نسبت به حقوق زنان موجّه
باشد . در دیدگاه کلیِ مارکس و انگلس تفاوت چندانی نمیبینیم . به نظر آنان ، خانواده اولین نهاد اجتماعی است که تقسیم کار
خانواده براي رفع نیازهاي نظام سرمایهداري و مشخصا به »: نابرابر در آن صورت میپذیرد و باید نابود گردد . مارکس میگوید
13 ) بنا بر نظر فمینیستهاي مارکسیست ، تحولات )«. دلیل خواست مردان براي انتقال میراث خود به وارثان مشروع شکل گرفت
اقتصادي منشأ فرودستی زنان و انقلاب صنعتی و نفی سرمایهداري عامل رهایی زنانی از وضعیت کنونی میباشد . 3 . فمینیست
صفحه 77 از 93
رادیکال : فمینیست رادیکال ، جنبشی انقلابی براي رهایی زنان است . هواداران این جنبش معتقدند که هیچ حوزهاي از جامعه
نیست که مردان در آن دخالت نداشته باشند . در نتیجه ، در هر جنبهاي از زندگی زنان که اکنون طبیعی شمرده میشود ، باید
تردید کرد و به دنبال راه هایی تازه براي جریان امور بود . هسته مرکزي عقاید فمینیست رادیکال این است که نابرابريهاي جنسیتی
محصول یک نظام مقتدر و مرد سالار و مهمترین شکل نابرابري اجتماعی است . سیمون دوبوار ، از شخصیتهاي مشهور رادیکال ،
میگوید : هیچ انسانی زن یا مرد متولد نمیشود ، بلکه هویت زنانه یا مردانه را در طول حیات خود کسب میکند . تفاوتهاي
فیزیولوژیک تنها زن و مرد را از لحاظ زیست شناختی متمایز میکند و تفاوتهاي ذهنی و روحی و اختلافات در نگرشها و
استعدادها ، تماما محصول روابط اجتماعی و تاریخی است . بر این اساس ، به علت این که طبیعتِ ثابت بشري وجود ندارد ، تقسیم
وظایف به زنانه و مردانه ، خطاست . رادیکال فمینیستها علت فرودستی زنان را طبیعت پرخاشگرانه مردان میدانند و معتقدند
مردان از این خصوصیت براي کنترل زنان بهره میگیرند . مري دیلی گزارش مستندي از فجایعی که در آن مردان از پرخاشگري
براي مهار زنان سود جستهاند ، را ارائه میدهد . او با اشاره به رسم سوتی( 14 ) در هند ، بستن پاي نوزادان دختر در چین ، ختنه
دختران در برخی کشورهاي آفریقایی . . . اینها را نمونههایی از آزاررسانی مردان به زنان و استفاده از ابزار خشونت براي مهار آنان
میداند .( 15 ) این گروه فمینیستی معتقدند که نابرابري زنان ریشههاي عمیقی در فرهنگها و ذهنیتها دارد و انقلاب در قوانین تا
زمانی که در درون فرهنگِ موجود انجام شود ، تنها مرحمی بر زخمهاي عمیق جنس مؤنث است . اینان زنان را به خلق هویت
تازهاي براي خود ترغیب میکنند که استوار بر پایه زنانگی حقیقی باشد و آنان را به بزرگداشت شکل تازهاي از خلاقیت زنانه فرا
میخوانند که به خواهري( 16 ) و هویت خویش تکیه کنند . آنان دو جنسیتی بودن را مردود میدانند ؛ چون معتقدند با ارزشترین
خصلتها همان ویژگیهایی است که به زنان اختصاص دارد . از نگاه آنان ، زنان باید جدا از مردان زندگی کنند ؛ چون حتی در
نیروي مذکر از طریق تداوم بخشیدن به نهادهایی چون پرورش » . صمیمانهترین روابط میان زن و مرد ، سلطه مردانه وجود دارد
17 )شولامیت فایرستون عامل فرودستی زنان در طول )«. کودك ، کار خانگی ، عشق و ازدواج و اعمال جنسی ، تحکیم مییابد
تاریخ را مسائل بیولوژیکی زنان ، یعنی وضعیت خاص زایمان ، عادت ماهیانه ، پرورش کودك و . . . میداند ؛ اما میگوید :
تکنولوژي جدید ، با میسر ساختن لقاح بدون آمیزش ، پرورش جنین خارج از رحم و بزرگ کردن بچه خارج از خانواده ، زنان را
آزاد خواهد کرد . در این روند ، خانواده به عنوان واحدي براي تولید مثل و اقتصاد ، از میان خواهد رفت و جامعهاي آزاد از
نقشهاي مبتنی بر جنسیت شکوفا خواهد شد .( 18 ) آرمان رادیکال فمینیستها تحقق جامعهاي فاقد از جنسیت است ، اما بسیاري از
آنان پا را از این هم فراتر گذاشته و صفات ارزشمند را صفات ویژه زنان دانستهاند . لذا آرمان انسانی آنان ، آرمان زن است ؛ اما نه
زنی که تحت سلطه نظام پدرسالارانه باشد . رادیکالها براي رسیدن به این آرمان ، تنها انقلاب جنس مونث علیه مذکر را مؤثر
میداند . از اینرو ، مبارزه سیاسی سازماندهی شده علیه جنس مذکر ، چه در حوزه عمومی(جامعه) و چه در حوزه خصوصی
(خانواده) ، را لازم میدانند ؛ زیرا معتقدند است فرهنگ ، دانش و درك ذهنی زنان همواره از سوي مردان انکار شده و علم مردانه
. 4 ( براي مشروعیت بخشیدن به ایدئولوژيهایی که زن را حقیر و موظف به کار خانگی معرفی میکند به کار رفته است .( 19
فمینیسم سوسیالیستی : این گرایش تلفیقی از دو دیدگاهِ فمینیسم مارکسیسم و رادیکال است که معتقد است هم نظام جنسیتی پدر
سالارانه و هم نظام سرمایه داري در ستم علیه زنان نقش ایفا میکنند . آنان جنسیت ، نژاد ، سن و ملیت را عامل ستم بر زنان و
فقدان آزادي زنان را محصول کنترلی میدانند که قلمروهاي عمومی و خصوصی بر آنان اعمال میشود . به اعتقاد این گروه ، در
تمامی جوامع ، جنس مذکر بر جنس مونث رابطهاي سلطهآمیز برقرار کرده است ؛ اما این رابطه در نظام سرمایه داري به شکل
سرمایه داري پدرسالارانه درآمده که عمق ظلم به زنان را نشان میدهد . آنان براي رهایی جنس زن ، خواستار اصلاح نظام
اقتصادي جامعه و حاکمیت سوسیالیسم و نیز اصلاح در ابعاد فرهنگی و روانکاوانه جامعه و رفع تقسیم کار جنسی در همه قلمروها
صفحه 78 از 93
هستند . از این رو ، میتوان گفت فمینیسم سوسیالیست ، نظام اقتصادي و سلطه پدر سالارانه را عامل فرودستی زنان میدانند و
مبارزه طبقاتی و جنسیتی را راه حل وضعیت زنان . 5 . فمینیسم فرامدرن(پست مدرنیسم) : از اواخر دهه 70 میلادي ، گروهی از
فمینیستها به دفاع از خانواده ، نقش مادري و تفاوتهاي طبیعی زن و مرد پرداختند و به اصلاح دیدگاههاي قبلی خود اذعان
نمودند . آنان در این زمینه کتابها و مقالات فراوانی نوشتند که رنگ و بوي پشیمانی و تغییر در دیدگاههاي فمینیستی از آنها به
مشام میرسید . فمینیستهایی که قبلًا خانواده را بازداشتگاهی براي زنان میدانستند ، آن را جزء از شکلهاي ارتباطی که در آن
به تلاش فمینیستهاي ، « مرد عمومی ، زن خصوصی » زنان میتوانند نیازهاي عاطفی شان را برآورند ، برشمردند . الشتین در کتاب
رادیکال براي سیاسی کردن زندگی خصوصی حمله کرد و به دفاع از زندگی خصوصی و خانواده فرزند محور پرداخت و مادر
بودن را فعالیتی غنی ، چند رویه ، پر زحمت و شاديآفرین دانست .( 20 ) نسبیگرایی ، شاخصه اصلی دیدگاه فرامدرن است . از
دیدگاه آنان ، هر مکتب فکري که مدعی درك واقعیت در وجهی یکسان شود ، هم گمراه کننده است و هم فریبنده . آنان تلاش
براي ایجاد یک مکتب فمینیستی خاص را رد میکنند ؛ چون معتقدند روش زنان براي درك خویش چند گانه و متنوع است و
هویت زن از طریق یک رشته عوامل ادراك میشود که بر یکدیگر تأثیر میگذارند ، مثل سن ، قد ، طبقه ، نژاد و فرهنگ ، که
هیچ تلاشی براي کشاندن این عوامل تحت یک ایدئولوژي واحد ممکن نخواهد بود . در این دیدگاه ، هر فرهنگی براي مشکلات
جامعه خود پاسخهایی بومی دارد که باید تنها در محدوده همان فرهنگ مورد ارزیابی قرار گیرد . لذا زنان در شرایط و مناطق
مختلف ، راههاي متفاوتی براي مقابله با پدر سالاري بایستی بیابند . برخی از روشنفکران این گروه بر حفظ ویژگیهاي زنانگی
تأکید دارند و معتقدند که زن ، نیازمند خانواده و برخورداري از نعمت فرزند است . پست مدرنیسم علت فرودستی زنان را وجود
رفتارهایی میداند که از بدو تولد میان دختر و پسر تفاوت ایجاد میکند . از این رو ، جامعه مطلوب را جامعهاي میداند دو جنسیتی
که تشابه حقوق زن و مرد در آن تأمین شده باشد . 6 . فمینیسم اسلامی : فمینیسم اسلامی اصطلاحی است که در چند سال اخیر ، به
ادبیات دفاع از حقوق زنان راه یافته و در برخی کشورهاي اسلامی بخشی از زنان را به خود جذب نموده است . از اواخر قرن 19
میلادي ، اندیشههاي زنگرایانه غربی توسط آثار مکتوب نویسندگان مسلمانِ آشنا به غرب ، به کشورهاي اسلامی راه یافت . شاید
کشور مصر اولین کشور اسلامی باشد که اندیشههاي فمینیستی به آن راه یافته باشد . از مهمترین آثار زنپژوهی این دوره میتوان
نوشته قاسم امین ، اشاره کرد . وي سعی نمود بر اساس دیدگاه تجددگرایانه ، به تفسیر و تأویل ، « المرأة والمرأة الجدیدة » به کتاب
آموزههاي دینی بپردازد ؛( 21 ) کاري که امروزه بسیاري از فمینیستهاي اسلامی به آن مشغولند ؛ یعنی بخش مهمی از تلاش خود
را صرف مبارزه درون دینی براي حاکمیت نگاه زنگرایانه میکند . در ایران ، اندیشه دفاع از حقوق زنان همزمان با مشروطه مطرح
شد . در ابتدا ، نویسندگان ضرورت بهداشت زنان را به عنوان اولویت و حقوق زنان را در رتبه بعدي مطرح کردند . پدیده فمینیسم
اسلامی که خود را داراي مبانی تئوریک خاصی میداند و بر اساس یک جهانبینی تعریف شده به تحلیل دین و آموزههاي
میپردازد ، در ایران عمري کمتر از دو دهه دارد و به دو دلیل قوت گرفت : 1 . بافت دینی و مذهبی جامعه که نگرشی خاص
درباره زن دارد ؛ 2 . نظام حکومت دینی که به مقتضاي آن حقوق اسلامی مانند حقوق جزایی ، مدنی و سیاسی اعمال میگردد ؛
که اجراي این قوانین در نظام اجتماعی ما چالشهایی را بین نگرش سنتی و نوین درباره مسائل زنان به وجود آورده است .( 22 )بعد
از پیروزي انقلاب اسلامی ، گروهی از ایرانیانِ مخالف نظام به غرب مهاجرت کردند . از میان آنان ، عدهاي سلطنت و عدهاي
مخالف حکومت دینی بودند . در دهه 60 ، تعدادي از گروههاي چپ و مارکسیست به آنان ملحق شدند . در ابتدا ، بیشتر فعالیت
آنها مقابله سیاسی با انقلاب اسلامی بود ؛ اما به مرور و به تبع تحلیلگران غرب ، به این نتیجه رسیدند که باید راهکارهاي فرهنگیِ
بلند مدت را براي مقابله برگزینند . در این زمان ، مسئله حقوق زن در دنیا ، به ویژه ایران ، اهمیت زیادي پیدا کرده بود . آنان حوزه
مطالعات زنان را جذابتر دیدند و با این حربه ، در صدد یافتن جاي پایی در جامعه اسلامی برآمدند . از آن سو ، جهان غرب نیز
صفحه 79 از 93
براي مقابله با بنیاد گرایی اسلامی به این نتیجه رسیده بود که میبایست به متزلزل کردن نظام خانواده و طرح الگویی جدید از
روابط زن و مرد پرداخت . این گروه در ادامه فعالیت، آرام آرام به این نتیجه رسید که به علت گرایشهاي شدید مذهبی در ایران ،
هیچ تحولی بدون در نظر گرفتن مذهب نمیتواند به وقوع بپیوندد . لذا در جستوجوي نظریهاي که ویژگیهاي فمینیستی را در
پوشش دینی توضیح دهد ، به طرح فمینسیم اسلامی پرداختند . آنان فمینیسم اسلامی را حد واسطی میان دیدگاه اصول گرا و
فمینیسم غربی میدانستند که میتوان توسط آن ، به طرح شعارهاي تند لائیک در جامعه اسلامی پرداخت . در داخل ایران هم
فمینیستهایی بودند که علاوه بر آشنایی با فرهنگ اسلامی ، با فرهنگ غرب آشنا بودند . آنان به علت ضعف در باورهاي دینی و
اعتقادات مذهبی و گرایش به آموزهاي فرهنگ غرب ، به مرور دچار تضاد شدند و با بحران هویت مواجه گشتند . عدهاي از آنان
به انکار باورهاي دینی پرداختند و با خرافی دانستن دین ، مروج دیدگاههاي ماتریالیستی شدند . عدهاي دیگر که از باورهاي
محکمتري برخوردار بودند ، قوانین مدنی و جزایی نظام اسلامی را مورد انتقاد قرار میدادند و براي خروج از بحران ، تفسیر متون
دینی را به گونهاي هماهنگ با فرهنگ جدید پیشنهاد کردند . حاصل عملکرد فمینیستهاي داخل ، مشابه فعالیتهاي فمینیستهاي
خارج کشور بود ؛ به طوري که میتوان گفت فمینیسم اسلامی محصول مشترك روشنفکران داخل کشور و مخالفان نظام اسلامی
در خارج کشور است . برخی از تحلیلگران ، از گروه سومی نیز به عنوان عناصر تشکیل دهنده فمینیسم اسلامی یاد میکنند که
شامل زنان متدین و انقلابی ، روشنفکران و دانشگاهیان و حوزویان میباشند . بیشتر آنان در حوزه عمل و اجرا با مسائل زنان آشنا
شدند . از این رو ، آنان کمتر از پایگاه تئوریک به تحلیل میپردازند . بسیاري از آنان خود را فمینیست نمینامند ، بلکه معتقدند
باید براي تضمین و ادامه نقش رهبريِ اسلام ، آن را با پیشرفتهاي زمانه هماهنگ ساخت . آنان از لحاظ گرایشات فکري ، بیشتر
متمایل به نظریه تشابه حقوق زن و مرد هستند . این افراد خود را تکلیفگرا و شریعتمدار میدانند و در بسیاري از مسائل به دنبال
حکم فقیهی میروند که با دیدگاه آنان سازگارتر است . آنان کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان را که از مهمترین
دستاوردهاي فمینیسم قرن بیستم به شمار میرود در کلیت خود ، سندي مترقیانه میدانند که تنها در موارد جزئی ، نیازمند اصلاح
است . آنان اعتقاد محکمی به اسلام دارند ، اما اعتقادشان از مرحله ذهنیت به یک برنامه راهبردي تبدیل نشده است . به همین دلیل
، آنان در حوزه اندیشه و عمل ، به یک تعارض دچار شدهاند . فمینیست اسلامی معتقد است براي مقابله با سکولار کردن جامعه و
اسلام ، میبایست به اسلامی کردن مجددِ جامعه دست زد ؛ چون خطرِ اصلی غرب براي جامعه اسلامی ، فرهنگی است ؛ نه سیاسی
و اقتصادي . در این میان ، زنان نقشی اساسی دارند ؛ چون حاملان اصلی فرهنگ تلقی میشوند . از این رو ، حجاب فقط نشانه
حجب و حیا نیست ؛ بلکه نماد دفاع از اسلام ، حفاظت از کیان خانواده و هویت اسلامی جوامع مسلمان است . فمینیست اسلامی در
صدد حاضر نمودن زن در صحنه مسئولیتهاي سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و ارائه الگویی از زن است که ضمن حفظ حریم
عفاف ، مانند مردان حضوري فعال در عرصه مسئولیتهاي اجتماعی و سیاسی پیدا کند . این ، آرمان و ایده آل طیف زنان مذهبی
است ؛ اما این که آیا واقعاً در عمل نیز بر این خط مشی رفتار کردهاند یا نه ، را باید به دیده شک و تردید نگریست . بیشتر
فمینیستهاي اسلامی مباحث و نظریات خود را بر نسبیت فرهنگی استوار میکنند ؛ بدین معنا که هر جامعهاي براي حل مسائل و
مشکلات خود ، پاسخی بومی دارد که باید در قالب فضاي فرهنگی خود مورد قضاوت قرار گیرد . از این لحاظ میتوان گفت که
فمینیستهاي اسلامی ، تا حدودي متأثر از نظریات پست مدرنیسم است . فمینیستهاي اسلامی داخل نیز در طرح دیدگاههاي خود
، به نوعی متأثر از جریات خارج هستند ؛ به طوري که مانند پل ارتباطی میان گروههاي فمینیستی خارج کشور با جامعه زنان داخل
عمل میکنند . فمینیست اسلامی ، مرد سالاري را مسئله اساسی زنان در خانواده و اجتماع میدانند ؛ به سمت آرمانهاي تساوي
طلبانه گام بر میدارند ؛ به تفاتهاي زن و مرد مسلمان در احکام اسلامی معترفند ؛ مفاهیمی چون اومانیسم ، سکولاریسم ، حقوق
بشر و تشابه زن و مرد را با تعابیر متداول جهان غرب تشریح میکنند و سعی دارند با ارائه برداشتهاي جدید از آیات قرآن ، قرائتی
صفحه 80 از 93
از دین ارائه دهند که به الگوهاي شناخته شده غرب نزدیکتر باشد .
زیرشاخه هاي فمینیسم اسلامی
1 . فمینیسم سیاسی : بیشتر متفکران غیر مذهبی که گرفتار محدودیتهاي دولت اسلامی بودند ، متعلق به فمینیسم سیاسی میباشند
. آنان شکست خوردههاي نظام سیاسی موجود در ایران هستند که معتقدند باید شکست سیاسی خود را با پیوستن به جنبشهاي
بینالمللی جبران کنند .( 23 ) بیشتر فعالیت این گروه در خارج از کشور صورت میگیرد . آنان بر این باورند که با قدرت گرفتن
اسلامگرایان و اصولگرایان ، در واقع دستاوردهاي آموزشی و اجتماعی دوران پس از استقلال زائل میشود و زن از حوزه
اجتماعی رانده و نقش او به شوهرداري و بچه داري محدود میشود . از این رو ، تأکید بیش از اندازه بر روابط آزاد زن و مرد ،
آزادي زنان و انتقاد از خانواده بر اساس تئوريهایی است که نظریه پردازان نظم نوین جهانی براي مهار پدیده بنیاد گرایی اسلامی
پیشنهاد کردهاند . 2 . فمینیسم متجددانه : این رویکرد سعی دارد با حفظ ماهیت و ساختار متجددانه فمینیسم ، مسائل و معضلاتی را
که دامنگیر زنان مسلمان ایران شده است ، حل و فصل نماید و با تغییر ارزشهاي سنتی و پیش فرضهاي حاکم بر نگرش به زن ، به
این هدف برسد . برخی از این نواندیشان در صدد ارائه فقهی پویا براي زنان هستند که در آن مقتضیات زمان و مکان لحاظ شده
باشد . آنان گرچه اجتهاد در فروع و دستیابی به نظریات جدید براي حل مسائل موجود در فقه زنان را ضروري میدانند ، اما آن
( را کافی نمیدانند و معتقدند مشکل ، در نهایت فقط از طریق اجتهاد در مبانی و دستیابی به منظرهاي جدید حل خواهد شد .( 24
حامیان فمینیسم متجددانه ، دو گره زیر میباشند : الف) فمینیسم سکولار ، که الزاماً اعتقادي به اسلام ندارند و سکولاریسم را تنها
راه پیشرفت زنان میدانند و رهایی آنان را در تحقق الگوها و ارزشهاي برآمده از فرهنگ غرب تلقی میکنند ؛ اما از آنجا که
هیچ تحولی در ایران بدون توجه به مذهب رخ نمیدهند نظریههاي فمینیستی خود را در پوشش دین بیان میکنند . آنان در عین
اظهار تدین ، از قوانین مدنی و جزایی حاکم در باب مسائل زنان انتقاد میکنند و استفاده ابزاري از دین مینمایند . تکیه بر مباحث
حقوقی زنان ، درخواست تشابه حقوق زن و مرد ، نگاه غرب گرایانه به زن و خانواده ، از ویژگیهاي این نگرش است . این نگرش
به علت نداشتن پشتوانههاي تئوریک ، فاقد بینش لازم براي ارائه طرحهاي کلان در زمینه مسائل زنان است . لذا با برخوردهاي
سلبی و مخالفت با قانون شخصی و مواد قانونی مربوط به اختلاف دیه ، قصاص و ارث زنان ، خود را در عرصه دفاع از حقوق زنان
مطرح ساخته ، براي خود هویتی دست و پا کردهاند . ب) فمینیسم ایرانی - اسلامی ؛ این نگرش به مقتضاي ادله دینی ، تقابل بین
زن و مرد را میپذیرد ؛ اما برتري یکی بر دیگري را نه . این گروه مذهبی که از درون نواندیشان دینی بیرون آمده است ، به دلیل
زبان مشترك با حاکمان جامعه ، توانایی آن را دارند که در ارتباط با مسائل زنان ، با حکومت به گفتمان بپردازد . در واقع ، این
گروه بخشی از خواستههاي اجتماعی ، سیاسی و فرهنگیِ زن ایرانی را به زبان اسلامی ترجمه کرده و به مسئولان انتقال داده است .
مهم ترین اهداف جنبش فمینیستی
با این که فمینیسم جنبشِ فکري یکپارچه نیست ، اما همه فمینیستها میکوشند نظریه هایی پدید آورند تا در پرتو آن ، زنان
موقعیت خود را بشناسند و براي رهایی خود بکوشند . محققان فمینیستی از این نظر که خواهان پایان ستم بر زنان هستند اشتراك
نظر دارند . نظریههاي فمینیستی باید ارزش هایی را مطرح کند که از نظر اخلاقی مطلوب تلقی میشوند ؛ نظریههایی که در ذات
خود منسجم باشند ، شواهد موجود آنها تایید کند ، از جامعیت و توانایی تبیین برخوردار باشند ، اما تمامی ایدههاي فمینیستیِ
موجود بر سر این که چه چیز را میتوان شاهد آورد ، چه چیز را باید توضیح داد و کدام توضیح روشن گراست ، اختلاف دارند .
با این حال ، میتوان فمینیسم را جنبشی براي دستیابی به حقوق زنان و ایدئولوژي ایی براي دگرگونی جامعه دانست و هدف آن
صفحه 81 از 93
رفع انواع تبعیض و ستم نژادي و طبقاتی از جنس زن میباشد . فمینیسم در مرحله فکر و طرح برنامه ، اهداف زیر را دنبال میکند :
1 . تلاش براي دریافت حقوق مساوي با مرد اولین اعتراضات جامعه زنان ، به ویژه زنان کارگر ، به صورت یک حرکت و نهضت
فرهنگی ، درخواست کسب دستمزد مساوي با مردان بود . آنان یکدست شدن دستمزدهاي زن و مرد را به عنوان نماد برابري دو
جنس میشناختند . در موج اول ، زنان بر این باور بودند که میتوانند در چارچوب جامعه موجود ، موقعیت خود را بهبود بخشند .
شعار آنان رهایی و دستیابی به حقوق مساوي با مردان بود .( 25 ) حالت کلی بحث مربوط به حقوق اقتصادي زن در جامعه غرب ،
به ویژه با آن همه محدودیتهاي شدید اقتصادي و اجتماعی که ریشه در دل تاریخ دارد ، میشود . اربابان کلیسا در طی قرون
متمادي ، حق مالکیتی براي زنان قائل نبودند و پس از ازدواج زن ، او را مطیع و خادم ، و مرد را مالک و فرمانرواي او میدانستند .
فمینیست از این نگاه ، اعتراض و فریادي است به همه این نابرابريها ، به ویژه به بیعدالتی اقتصادي . تنگنظريهاي اقتصادي در
مورد زنان چنان در فرهنگ غرب ریشه دار است که حتی پس از اعتراضات وسیع زنان در سدههاي اخیر ، تا امروز ایده برابري
دستمزد زن و مرد هنوز به تحقق نرسیده است . 2 . تلاش براي نفی تحقیر زنان از گذشتههاي دور ، زنان به دلیل منع از تحصیل و
آموزش که از طرف کلیسا اعمال میشد ، در معاملات اقتصادي و ارزش بنديهاي اجتماعی ، موجودي فرودست محسوب
میشدند . در بسیاري از موارد ، منشأ تضییع حقوقِ زنان ، نوعِ نگرشی بود که زن را جنس دوم میدانست . در آیین زردشت ، زنی
که کودك مرده به دنیا میآورد تا سه شبانه روز نمیبایست چیزي را لمس میکرد و پس از آن ، باید خود را با ادرار گاو
شستوشو میداد و مقداري از آن را میخورد تا پاك شود .( 26 ) در آیین یهود ، پیکره حوّا را سرچشمه همه دردهاي بیدرمان و
اندوههاي جانگداز بشریت معرفی میکردند و اعتقاد داشتند زن نزد خدا ، ذلیل و در آفرینش ، ناقص و در پاداش ، زیانکار است .
زن ، مطیع محض شوهر بود . اختیار ازدواج با اولیاي دختر بود و طلاق فقط روي میل و هوس مرد صورت میگرفت و اولاد اناث
به فروش میرفت .( 27 ) در آیین مسیحیت ، تنها مریم علیهاالسلام را انسان داراي روح جاوید میدانستند و بقیه زنان را برزخ میان
انسان و حیوان محسوب میکردند . کشیشان در مجمع دینی فرانسه ، در سال 586 میلادي ، پس از بحثهاي زیادي که درباره
ماهیت زن نمودند ، گفتند زن انسان است اما براي خدمت مردان آفریده شده است .( 28 ) زن از پدر و شوهر ارث نمیبرد . زن فقط
براي زاییدن و پرورش فرزند و اداره خانه مفید بود . در بیشتر نقاط آفریقا ، ساختن عمارت ، بافتن حصیر ، شخم زدن و آبیاري
زمین از مشاغل زنان به شمار میرفت . بیشتر فرزندان به صحبتهاي مادر اهمیتی نمیدادند و براي کوچکترین مسئله ، مادر را
3 . تاکید بر عدم تقابل میان زن و ( تا حد مرگ کتک میزدند . عجیبتر این است که زن ، این وضعیت را عادلانه میدانست .( 29
مرد از جمله اهداف فمینیسم ، آن است که اصل تقابل زن و مرد را از بین ببرد ، یعنی تلاش دارد زن و مرد را به مثابه انسان واحد
مورد مطالعه قرار دهد ، نه به عنوان دو جنس متقابل . از این منظر میتوان فمینیسم را جریانی( 30 ) ضد مردگرایانه قلمداد نمود که
معتقد است نباید موضعگیري صریحی راجع به زن صورت گیرد ؛ چون موجب دامن زدن به تقابل بین زن و مرد میشود و این
نقض غرض خواهد بود . نفی تقابل بین زن و مرد غیر از ادعاي تساوي حقوق زن و مرد است ؛ زیرا در این نگرش حتی اگر زن به
حقوق اجتماعی برابر با مرد هم برسد هیچ تأثیري به حال فمینیسم ضد مردگرایانه ندارد . طرفداران نظریه عدم تقابل ، معتقدند هر
را دارد ؛ یعنی ویژگیهاي مذکر و مونث در هر انسانی وجود دارد . این نظر ، کاملاً با عقل سلیم « دو جنس » انسانی قابلیتهاي
مخالف است ؛ زیرا در بیشتر فرهنگها ، تقابل دو جنس ، هنجاري پذیرفته شده تلقی میشود و انسان موجودي تک جنسی است
؛ یعنی هر مردي فقط صفات مردانه دارد و هر زنی فقط صفات زنانه . آنان معتقدند الگوهاي ارزشی و رفتاريِ متمایز میان زن و
مرد باید متحول شود و انسانی بودن به جاي زن و مرد بودن هدف فرایند جامعهپذیري قرار گیرد . به عبارتی ، میگویند زن و مرد
با هم شباهت پیدا کنند ؛ در حالی که این شباهت به طور یکسان و برابر ، از خصوصیات زنانه و مردانه بهره نگرفته ، بلکه از آنجا
که فرهنگ مردسالارانه ، فرهنگ برتر است بیشتر این زنان هستند که شبیه مردان شدهاند . نتیجه این نگرش بسیار وحشتناك است
صفحه 82 از 93
و نظام خانواده و به تبع آن ، نظام اجتماعی را متزلزل میکند . پدیدههایی مثل همجنس بازي ، دو جنسگرایی و گسست پیوندهاي
خانوادگی ، از جمله پیامدهاي این نظریه است . 4 . تاکید بر عدم برتري مرد بر زن از دیگر اهداف فمینیسم ، اصل عدمِ برتري مرد
بر زن است ، که نگرشی است منطقیتر از سایر اهداف فمینیستی ؛ چون قائل به اصل تقابل بین زن و مرد هستند و حداقل ، زن و
مرد را از ناحیه آناتومی متفاوت میدانند . این نگرش آنان متأثر از دیدگاههاي پست مدرن است که معتقد است در هویت زنانه ،
چه از نظر زیستی و چه از نظر اجتماعی ، قابلیت مثبتی وجود دارد که نقش مادري ، ظرفیت پرورش دهندگی و حس مسئولیت زنان
را افزایش میدهد . از این رو آنان کلیّتِ نظام خانواده را انکار نمیکنند ؛ اما در عین حال ، خواهان نقش مساوي زن و مرد در
وظایف و مسئولیتهاي خانوادگی و اجتماعی هستند . 5 . تلاش براي کسب برابري حقوقی کژ اندیشی و دید ظالمانه کلیسا و
سیاستمداران غرب سبب شد تضییع حقوق منطقی زنان و تثبیت محرومیتهاي آنان ، صورت قانونی بگیرد . بود ، اوج این تبعیضها
در مسائل خانواده از قبیل ازدواج ، طلاق و نفقه نمود بیشتري داشت . به همین دلیل ، اعتراض تجمعات زنان به این رویه
معمول ، سابقهاي طولانی دارد . از زمان ظهور سیمون دوبوار و طرح نظریه مساوات زن و مرد که در چارچوب مکتب فلسفی
اگزسیتانسیالیسم مطرح شد تشریح علمی و فیزیولوژیک براي اثبات برابري دو جنس به یاري طلبیده شد . مهمترین مطالبات این
دیدگاه را میتوان در 8 خواسته بیان کرد : 1 . حق رأي زنان ؛ 2 . حذف روسپیگري ؛ 3 . به رسمیت شناختن حقوق کودکان تک
. والدینی ؛ 4 . آزادي سقط جنین ؛ 5 . حق داشتن فرزند از مرد دلخواه ؛ 6 . به رسمیت شناختن آزادي لذت در مسائل جنسی ؛ 7
کشیش شدن زنان ؛ 8) به رسمیت شناختن هم جنس گرایی . برخی از درخواستهاي فمینیستی با ادیان الهی و نظام خانواده از
تعارض بود . از اینرو ، خواستههاي آنان از همان ابتدا ، با اعتراضات زیادي مواجه گردید .
اصول ومبانی تفکرات فمینیسم اسلامی
در ابتدا ، لازم است برداشت فمینیستهاي اسلامی را از جریان فمینیسم بیان کنیم . به اعتقاد آنان ، فمینیسم یک نهضت اجتماعی
برابري طلبانه براي زنان است ؛ نه یک جریان ایدئولوژیک ؛ و از آنجا که فمینیسم فاقد گرایشات ایدئولوژیک نیست ، میتوان با
حفظ هویت اسلامی هم فمینیسم بود و هم از حقوق و آزاديهاي زنان دفاع کرد . آنان ، فمینیسم غربی را مورد انتقاد قرار میدهند
و با تاکید بر خانواده ، به انتقاد از فردگرایی افراطی فمینیست غربی پرداختند و ارائه راهبردهاي واحد براي تمامی زنان جهان را ، با
توجه به شرایط فرهنگی و منطقهاي ، غیر ممکن دانستند . برداشت از دین فمینیسم اسلامی میکوشد تا در چارچوب آموزههاي
دینی ، به دفاع از حقوق زنان بپردازد . برخی ، فمینیسم اسلامی را به روشها و رفتارهایی در زمینه مساوات و عدالت جنسی در
قالب ارزشهاي اسلامی تفسیر کردهاند . به طور کلی ، طرفداران فمینیسم اسلامی ، به ویژه فمینیستهاي خارج از کشور ، به دین
قائل به جدایی دین از سیاست هستند برخی از آنان به صراحت به جدایی دین از سیاست اشاره نکردهاند ، اما به قرائتی نواندیشانه از
دین پرداختهاند که هم سویی با فرهنگ جدید را تا حدود زیادي تضمین نماید . قرائت آنان از دین ، امور اجتماعی را جایگاه
جولان عقلا و امري عرفی میداند . از اینجا میتوان نتیجه گرفت که پسوند اسلامی پس از نام فمینیسم ، قیدي چندان محدود
کننده در محتوا نیست ؛ یعنی اسلامی بودن فمینیسم به معناي آن نیست که نحلههاي فمینیستی همه آرمانها و راه کارهاي خود را از
اسلام گرفته است ، بلکه نشانگر پیگیري اهداف فمینیستی که آرمانهاي فمینیستی و راهکارهاي مورد نظر خود را با ادبیاتی کم و
بیش دینی پی میگیرد ، نه آن که دین را پالایشگاه اندیشه بشري بداند . این طیف که تصریح به سکولاریسم نمیکنند ، تحول در
احکام شریعت را لازمه پویایی میدانند و معتقدند باید نگاه خود را از احکام شرعی به اهداف دینی معطوف بداریم و بر اساس آن
، به تفسیر مجدد آموزههاي دینی بپردازیم . برداشت از تساوي تساوي مورد نظر فمینیستهاي اسلامی ، دقیقاً همان مفهوم تشابه و
برابري است . آنان در موضعگیري خود ، براي برداشتن مرزهاي جنسیتی گام برمیدارند . یعنی تساوي به همان معنایی که میان دو
صفحه 83 از 93
انسان از یک جنس مطرح است ، باید به همان معنا براي زن و مرد مطرح شود . برخی فمینیستهاي اسلامی تصریح کردهاند که
تفاوتهاي تکوینی میان زن و مرد نباید به تفاوتهاي تشریعی و حقوقی میان آنان منجر شود .( 31 ) باید گفت تساوي به معناي بالا
، نه تنها پایگاه دینی ندارد ، بلکه بر خلاف آموزههاي روشن دینی است . آنچه دین بر آن اصرار دارد ، اقامه عدل است و اینکه
زن مثل مرد ، انسانی است که استعداد برخورداري از کمالات انسانی را داراست . خداوند بر اساس حکمت ، براي سامان دهی به
امور اجتماعی ، تفاوتهایی را براي زن و مرد ، طبق آفرینش در نظر گرفته است و انتظارات مختلفی از این دو جنس دارد . بر این
اساس ، خداوند تکالیف مختلفی براي آن دو لحاظ کرده است . به هر حال ، آنچه میتوان از پایگاه دینی بر آن صحه گذاشت ،
تناسب و تعادل است ؛ نه تشابه . فمینیستهاي اسلامی داخل کشور ، خواهان زنسالاري یا تشابه در تمام عرصهها نیستند . به همین
دلیل ، آنان بر موقعیت والاي زن در خانه تاکید کردهاند . به عقیده آنان ، هدف جنبش زنان باید تقریب نقشها و ارج گذاري
برابر به وظایف متفاوت زن و مرد باشد .( 32 ) برداشت از آزادي آزادي ، مفهومی است که بیشتر فمینیستهاي اسلامیِ تندرو به
آن پاي میفشارند . از نظر آنان ، آزادي پیوندي عمیق با فردگرایی به مفهوم غربی دارد و برآمده از فرهنگ لیبرالی غرب است .
در این دیدگاه ، انسانها آزادند آنچه را متمایلاند انجام دهند تا جایی که آزادي دیگران خدشهدار نکند ؛ اما تأکید فمینیستهاي
اسلامی بر حفظ ارزشهاي معنوي ، آنان را از دیدگاههاي لیبرالیستی جدا میکند . از نظر آنان ، خروج زن از خانه به اذن شوهر ،
هم به دلیل محدود کردن آزادي زن ، مردود است و هم به دلیل آن که بر اساس جنسیت و تبعیض گونه است .( 33 ) بحث آزادي
را در میان فمینیستهاي داخلی ، بیشتر از نگاه آنان به حجاب اختیاري و ضرورت اصلاح روابط خانوادگی میتوان شناخت والا
در بحث تئوریک ، آنان به مفهوم درستی از آزادي نپرداختهاند . به نظر ما ، احکامی که به ظاهر محدود کننده به نظر میرسند ، در
واقع در پی توسعه آزاديهاي بشري است . مثلا حجاب یکی از راههایی است که اندیشهها را از غرق شدن در موانع رشد باز
میدارد و آن را درگیرِ مسائل اصلی جامعه میکند . برداشت از خانواده فمینیست اسلامی ، بر حفظ خانواده و نقش مادري و
همسري زن در آن ، تاکید میورزد و به همین دلیل ، مخالفت خود را با همجنسگرایی اعلام میدارد . از این نگاه نهاد خانواده و
مادري در ذات خود مشکلزا نیست . طرفداران این نظر از خانواده سنتی که مبتنی بر سلسله مراتب و سرپرستی مرد است ، انتقاد
میکنند . آرمان آنان خانوادهاي بر اساس برابري نقشها و نفی سرپرستی مرد است . آنان دمکراسی در خانواده را جایگزین
مناسبی براي سرپرستی مرد میدانند .
نقد فمینیسم اسلامی
فمینیسم ، حتی در بهترین نوع برداشت (فمینیسم اسلامی) ، در موارد زیادي با اصول اسلامی همخوانی ندارد و از نظر جامعه ما
مطرود است . مشکل زنان در جوامع اسلامی ، به ویژه ایران ، از یک طرف به فرهنگ اجتماعی و سنت ناصواب و عدم اجراي
صحیح قوانینی اسلام بر میگردد و از سوي دیگر ، به سبب عدم شناخت زنان از حقوق اجتماعی و اسلامی خودشان است . زنان به
دلیل این که ابزار و امکانات لازم براي اجراي قوانین را در دست ندارند ، دچار محرومیت و ظلم میگردند . این بدین معنا نیست
که زن مسلمان براي احقاق حقوق خود به فمینیسم پناه ببرد ؛ چون اسلام از نظر محتوا و اصول ، غنی است و براي حفظ و صیانت
زن ، نیازي به فمینیسم نمیبیند . فمینیسم ، حتی فمینیسم اسلامی ، با وضعیت اعتقادي و فرهنگی زن مسلمان سنخیتی ندارد و
نمیتواند به دفاع از حقوق آنان بپردازد . فمینیستهاي اسلامی بجاي کشف و حل مسائل و معضلات جامعه زنان ، به دنبال
مسئلهسازي و ایجاد شبهه براي زن مسلمان هستند . فمینیسم اسلامی به عنوان یک جنبش ، به طور کلی از دو ناحیه رنج میبرد و
نمیتواند پاسخگوي نیازمنديهاي زنان مسلمان باشد : 1 . از لحاظ بینش و ایدئولوژي و بنیه علمی ضعیف است ؛ 2 . از یک
مکانیسم مناسب براي موضعشناسی مسائل جدید محروم است . از این رو یا فقط به ذکر کلیات اکتفا میکند یا به طور منفعلانه ،
صفحه 84 از 93
سخنان دیگران را تکرار میکند . گرایش عمومی طرفداران فمینیسم اسلامی ، به ویژه در ایران ، حاکی از آن است که بیشتر آنان
از شرایط اجتماعی ، اقتصادي و فرهنگی ایران و گروههاي متعدد زنان ، شناخت درستی ندارند . فمینیستهاي اسلامی که با شعار
دفاع از حقوق زن مسلمان ، به میدان آمدهاند باید متوجه باشند که در بررسی مسائل حقوقی زنان ، طرح مسائل و مشکلات آنان ،
چاره جویی و حل آنها ، نباید خرده فرهنگهاي قومی ، زبانی و مذهبی را نادیده بگیرند . درست است که فمینیسم به عنوان یک
پدیده ، در جوامع اسلامی ، کم و بیش ظهور کرده و توانسته است تا حدودي دیدگاه جامعه را نسبت به مسائل زنان به خود
معطوف سازد ؛ اما باید توجه کرد که دامنه این فعالیتها تا آنجا نتیجهبخش خواهد بود که به بافت مذهبی و اعتقادي جامعه
آسیبی نرساند . از آنجا که فمینیسم اسلامی ، از لحاظ بینش و پشتوانه علمی ، وابسته به غرب است و به وسیله روشنفکران غربی
طرحریزي شده است ، بعید به نظر میرسد که بتواند در جوامع اسلامی نتیجه بگیرد . فمینیسم و اسلام دو قطب مخالفند و از تلفیق
آنها ، هرگز فمینیسم اسلامی به وجود نمیآید . بسیاري از فمینیستهاي اسلامی تفاوتهاي بیولوژیک زن و مرد را طبیعی میدانند
و تأثیر این تفاوتها را در برخی موارد میپذیرند (مثل مرخصی زایمان) . آنان باید به تأثیر این تفاوتها در سایر موارد نیز توجه
بکنند و این همان پذیرش تناسب میان تکوین و تشریع است . از این رو ، حذف دین از اجتماع بشري ، لغو است . دخالت دین در
عرصه زندگی بشر مسئلهاي نیست که هیچ خردمند دین آشنایی با آن مخالف باشد ؛ چون اصلاح جامعه در صلاح و سعادت او نیز
موثر است . از آنجا که میان دنیا و آخرت پیوند محکمی برقرار است ، امور اجتماعی نیز در محدوده دخالت شریعت قرار میگیرد
. بنابراین ، تفکیک میان دین سالاري و دین مداري که از اصول فکري فمینیستهاي اسلامی میباشد ، کاملًا مطرود است .
زن از دیدگاه اسلام
1 . زن و مرد ، دو موجود تکویناً متفاوت : خداوند متعال از جنبههاي تکوینی و تشریعی شرایطی ، را به وجود آورده است تا زن و
مرد ، هر کدام متناسب با ظرفیت خود راه کمال را بپیمانید . اشتراك در خلقت باعث نمیشود وظایف آن دو کاملًا شبیه هم باشد .
یعنی راه رسیدن به کمال براي مرد یک سري از اعمال است و براي زن یک سري دیگر ؛ چنانچه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
جهاد مردان را ، بذل جان و مال میدانند و جهاد زنان را خوب شوهرداري . پس تفاوت در وظایف و نقشها نمیتواند ملاك براي
ارزش گذاري زن و مرد باشد . از طرفی ، وجود این تفاوتها زمینه ساز درك متقابل ، تمایل دو طرفه و هماهنگی بین زن و مرد را
فراهم میآورد . تکالیف الهی که شرط آن داشتن آگاهی ، قدرت و اختیار است به همه انسانها تعلق میگیرد ؛ اما نوع تکالیف به
تفاوتهاي جنسیتی زن و مرد باز میگردد ؛ همان تفاوتهایی که دست تکوین در نهاد زن و مرد به ودیعه گذاشته است . 2 . زن و
مرد ، هر دو انسانند : در طول تاریخ غرب ، زن از شخصیت و جایگاه انسانی برخوردار نبوده است . در یونان ، زنان را پلیدتر از
حیوانات و از سلاله شیاطین میدانستند . سقراط وجود زن را بزرگترین منشأ انحطاط بشریت میدانست . به اعتقاد یهود و
مسیحیت ، حوا عامل گناه اولیه آدم علیهالسلام و مسئول خروج او از بهشت بود . اسلام زن را مثل مرد میداند که از سه خصیصه
مهم : اختیار ، مسئولیتپذیري و کمالخواهی ، برخوردار است . قرآن از زنانی صحبت میکند که قرین فرشتگان و همکلام آنها ،
مورد توجه پیامبران و مقدّم بر بسیاري از آنان و کوثري از ناحیه خدا هستند و این نمایانگر شخصیت والاي زن است . 3 . زن و مرد
از یک جنسند : غربیها ، اسلام را متهم میکنند که زن را جنس دوم و فروتر از مرد میداند . آنان میگویند ادیان الهی ، آفرینش
حوا را بعد از خلقت آدم علیهالسلام و از دنده چپ او میدانند . از دیدگاه اسلام ، هدف خلقت تنها عبودیت و تقرب به خدا است
و زن و مرد براي رسیدن به این هدف خلق شدهاند و از این نظر هیچ فرقی با هم ندارند و از یک جنسند . خلقت حوا بعد از
حضرت آدم علیهالسلام معیار فرودستی زن نیست ، چون ترتّبِ خلقت زن بر مرد از نوع ترتّب زمانی است ، نه ترتّب واقعی و
تکوینی . بر فرض که زن از دنده چپ مرد آفریده شده باشد ، باز این دلیل بر فرودستی زن نیست ؛ چون میتوان گفت این امر
صفحه 85 از 93
. دلیل بر برتري زن است ؛ زیرا آدم از خاك که عنصري بی روح و پست بود خلق شد ، اما حوا از موجودي داراي روح و کامل . 4
زن و مرد ، دو موجود مکمل : تمایز ویژگیهاي زن و مرد از لطایف شگرف جهان هستی است . زن و مرد ، هر دو موجودي
اجتماعی و خواهان ارتباط با دیگران هستند ؛ تا در سایه این ارتباط ، به انجام وظایف و برآورده کردن خواستههاي خود بپردازند و
در نهایت ، به کمال برسند . در فرهنگ اسلامی ، هر یک از افراد جامعه ، کمال خود را در کمال افراد دیگر اجتماع میداند . به
همین منظور ، اسلام براي ایجاد جامعهاي پویا ، بر لزوم هماهنگی و مودت متقابل در روابط ، به ویژه روابط زن و مرد ، تأکید نموده
است .
نقد فمینیسم
تنوع گرایشات فمینیستی و تفاوتهاي فکري آنان با یکدیگر ، گویاي این حقیقت است که فمینیسم تنها میتواند نهضتی اجتماعی
در باب دفاع از حقوق زنان باشد ، نه یک مکتب با ایدئولوژي مشخص ؛ البته با دقت در آرمانها و اهداف هر یک از نحلههاي
فمینیستی ، میتوان اشتراکاتی در بین آنها یافت . از آنجا که نهضت فمینیسم برآمده از متن رنسانس و مبتنی بر جهان بینی غرب
است ، انسان را مصدر تشریع و بی نیاز از وحی میداند . از این رو ، در هیچ یک از گرایشات فمینیستی اعتقاد به وحی و حاکمیت
دین در نظام اجتماع بشري وجود ندارد ؛ حتی در میان برخی گروههاي فمینیستی ، عقایدي مطرح میشود که در قالب هیچ دین و
مذهبی قابل طرح نیست ؛ مثل به رسمیت شناختن همجنس گرایی و حق سقط جنین . از مجموع این مطالب میتوان این نتیجه را
گرفت که فمینیست ، نهضتی اومانیستی و انسان مدار است . از جمله اشتراکات نحلههاي فمینیستی ، اعتقاد به تشابه و همسانی در
حقوق ، امکانات و فرصتها میباشد . از آنجا که یکی از اصول جهانبینی غرب ، توسعه در رفاه ، و امور مادي است ، هدف
تمام فمینیستها ایجاد جامعهاي است که در آن ، تفاوتگذاري بر اساس جنسیت جاي خود را به تشابه بدهد ؛ تا آرمان برابري و
استفاده از رفاه مادي تحقق یابد . جامعه مطلوب از نظر آنها جامعهاي است که تفاوتها در نقشها با تساوي در همه عرصهها و
فعالیتها تعویض گردند و در صحنه فعالیتهاي اجتماعی ، زن و مرد به طور مساوي نقش بازي کنند ؛ بدون این که احساسات
روحیات ، استعدادها و تواناییهاي فکري و جسمی آنان تأثیري در ایفاي نقشهاي اجتماعی داشته باشد . در این راستا ، فمینیسم
توانست زنان را از محیط خانواده به صحنه اجتماع بکشاند و آنان را در موقعیت به ظاهر برابر در محیط کار و دانش قرار دهد ؛ اما
نقشهاي اصلی و ذاتی زن همچون مادري و همسري را نادیده گرفت و سبب شد زن احترام مادري و کانون گرم خانوادگی را
که مهمترین ابزار زن براي مشارکت اجتماعی و تأثیر گذاري بر اعضاي خانواده بود از دست بدهد . در غرب ، زن به امید رسیدن
به استقلال اقتصادي و قدرت ، دنبال فمینیسم به راه افتاد ؛ اما در واقعیت ، آنچه نصیبش شد جز سرخوردگی اجتماعی و از دست
گرچه پیش از این ، گاه با زن به » : رفتن هویت انسانی او چیز دیگري نبود . نیکلاس دیویدسن در اینباره توصیف زیبایی دارد
مثابه کالاي جنسی رفتار میشد ؛ اما امروزه زن ، اساساً اعتبار جنسیت خود را از دست داده است و اگر پیش از این عامل اصلی
بیارزش نمودن زنان ، مردان بود ؛ امروزه خودشان این کار را انجام میدهند . اگر دشمن قدیمی او ، اصالت مسائل جنسی بود ،
34 ) اسلام قائل به تساوي زن و مرد در ذات و تفاوت در وظیفه است . ). « دشمن امروز او اصالت عدم جنسیت و برابري با مردم است
آیات فراوانی از قرآن کریم بر تساوي زن و مرد در ذات دلالت میکند . به لحاظ این تساوي در ذات ، تساوي در تکلیف هم نتیجه
گرفته میشود . از آنجا که زن و مرد از لحاظ روحیات و عواطف متفاوتند ، کارکردهاي مختلف اجتماعی دارند . به عبارت دیگر
، با تفاوت در قابلیتها و نقشها ، حقوق اجتماعی نیز تغییر میکند . بیشتر فمینیستها به برابري جنس مذکر و مونث قائل هستند
و هر گونه تفاوتی را رد میکنند . از نظر اسلام ، جامعه آرمانی ، یک جامعه دو جنسیتی است که زن و مرد نه تنها در اوصاف
تکوینی و در خلقیات تا حدودي از هم متمایز باشند ، بلکه در عملکردها هم گاه رفتارهاي مشترك و گاه عملکردهاي متمایزي از
صفحه 86 از 93
خود نشان دهند . از این رو ، اگر مراد از تساوي زن و مرد در حقوق و کارکردهاي اجتماعی ، تشابه در موارد ذکر شده باشد ؛
اسلام نه تنها آن را تأیید نمیکند ، بلکه این رویه را براي هیچ یک از دو جنس مفید نمیداند . برخی فمینیستها صفات زنانه را
صفات برتر میدانند . اعتقاد به این برتري در صفات التزام به این مطلب است که زن و مرد در طبیعت خود صفاتی منحصر به فرد
دارند و این همان مطلبی است که فمینیستها از التزام به آن طفره میروند . از آن طرف ، فمینیستها برخی روحیات زنانه ، از
جمله اطاعت و هماهنگی با مرد ، را از ویژگیهاي منفی میدانند که جامعه مردسالار به زن تحمیل کرده است ؛ اما باید پرسید
وقتی پذیرفتیم که ویژگیهاي زنانه و مردانه تحت تأثیر نظام مردسالار رشد یافتهاند ، چرا یکی از ایندو ویژگی برتر باشد؟( 35 ) بر
اساس اعتقادات اسلامی ، صفات مردانه و زنانه آنجا که ریشه در طبیعت هر یک از دو جنس دارد . صفاتی لازم براي انجام
مسئولیتهاي ویژه است که نمیتوان هیچ کدام را منفی یا مثبت و برتر از دیگري دانست . این صفات آنگاه شکل منفی بخود
میگیرد که نابهجا به کار گرفته شوند . فمینیستها ، عامل ستم به زنان و فرودستی آنان را مردان میدانند . فمینیستهاي رادیکال
مرد را به دلیل مرد بودن و برخورداري از صفات بیولوژیک خاص ، عامل ستمگري جنسی میدانند و معتقدند تفاوت جنسی ،
عامل ستمگري جنس غالب در طول تاریخ بوده است . از آن طرف ، گروهی از زن گرایان تمامی نهادهاي اجتماعی را مبتنی بر
ستمگري میدانند و بر این باورند که در گروههاي سنتی ، قومی ، جنسی ، مذهبی و نژادي ، رشته پیوستهاي از ستم و انقیاد را
میتوان تشخیص داد . تاکید بر استقلال زنان و دشمنی با مرد ، قبل از آن که سبب احقاق حقی براي زنان شود ، سبب گسترش
تضاد میان دو جنس خواهد شد و زنان را از توجه به عوامل اصلی عقب ماندگی خود ، که همانا حاکمیت اخلاق مادي و روح
سرمایه داري است ، باز میدارد . در وراي این کشمکشها ، سیاستمداران و صاحبان ثروت بیشترین استفاده را میکنند و مردم را
عملاً از تعیین سرنوشتشان باز میدارند . مکتب متعالی اسلام ، خلقت را حکیمانه و وجود تفاوتها را زمینهساز تفاهم و آرامش
میداند در بینش اسلامی هر گونه ارتباط میان افراد که نتیجه آن تفاوت در بهرهوريها است ، ظالمانه ارزیابی نمیشود .
استعدادهاي مختلف انسانها که سبب مسخر شدن افراد توسط یکدیگر و در نتیجه ، تفاوت در سطح معیشت میشود تا آنجا که
حقوق واقعی افراد را پایمال نکنند و مخالف فطرت نباشد پذیرفته شده است . عامل اصلی ظلم به زنان و فرودستی آنها چیست؟ از
بررسی مسائل تاریخی و دینی میتوان به چند عامل مهم در تحلیل علت فرودستی زنان یاد کرد : 1 . محروم بودن زنان از
خودشناسی ؛ 2 . محروم بودن زنان از شیوه مطلوبِ زندگی ؛ 3 . تعصب مردان ؛ 4 . مردسالاري و بیعدالتی مردان نسبت به زنان ؛
5 . اعتقاد مردان به عدم تواناییهاي جسمی و فکري زنان در انجام مسئولیتهاي اجتماعی ؛ 6 . نادانی و خودپسنديِ مردان اسلام
راه رفع ظلم به زنان را در مبارزه سیاسی با جنس مذکر ، تحولات اقتصادي ، مبارزه طبقاتی و انقلاب در قوانین و آموزش را
نمیداند ؛ بلکه اصلاح در ذهنیتها را قدم اول در راه رفع ستم بر زنان میداند . آنگاه با اصلاحات فرهنگی ، زمینه آشنایی زن و
مرد را با شخصیت واقعی و کرامتهاي انسانی خود فراهم میکند . در مرحله بعدي ، میباید در روابط اجتماعی زن و مرد به
محوریت اخلاق و معنویت توجه نمود ؛ ارزشها و ویژگیهاي زنانه و مردانه را باید به رسمیت شناخت ، تا انتظارات از آن دو
معقول و واقعبینانه باشد ؛ قوانین حقوقی روشنی بر اساس آموزههاي دینی و متناسب با شرایط اجتماعی تدوین نمود و یک نظام
اجرایی قدرتمند(حکومت اسلامی) تأسیس کرد .
نتیجه
1 . فمینیسم ، جنبشی است سازمان یافته که بر اساس مبانی فلسفی غرب پیریزي شده و هدف آن رفع هر گونه ظلم و ستم به زنان
و احقاق حقوق آنان در نظام اجتماعی است . 2 . فمینیسم از آنجا که فاقد ایدئولوژي و پشتوانه علمی مشخص است ، متأثر از
جهانبینی غرب ، به طرح راهکارهایی مختلف که عمدتا با مبانی وحیانی در تضاد است میپردازد . از این جهت ، فمینیسم جریانی
صفحه 87 از 93
انسان مدار و اومانیستی است . 3 . فمینیسم در غرب به علت دوري از معنویت و اخلاق ، دچار ناکامی شده است ؛ چون به درستی
هدایت و تئوریزه نشده است . اکنون شاهد بالاترین رکورد خشونت و تحقیر علیه زنان در غرب هستیم . اهانت ، استثمار اقتصادي ،
عریان ساختن و ابزاري کردن جنس مونث شواهدي هستند که هویت فمینیسم را زیر سؤال میبرند . 4 . ظلم و تحقیر تمدنهاي
کهن غربی ، خشونت و کژ اندیشی اربابان کلیسا ، تفکرات الحاديِ انسان مدار و نظام سرمایهداري ، از جمله عواملی هستند که
سب خیزش زنان و ایجاد نهضت فمینیسم شد . 5) علل تنوع گرایشات فمینیستی را بایستی در وابستگی آنها به اندیشههاي سیاسی و
فلسفی غرب بدانیم . هر گرایش فمینیستی طبق همان اندیشه وابسته ، به تحلیل مسائل زنان میپردازد . 6 . در مرحله ایده و آرمان ،
تمام نحلههاي فمینیستی خواهان برابري زن در تمام عرصههاي سیاسی و اجتماعی هستند و رفع سلطه جویی جنسی ، مبارزه با
مردسالاري ، پایان بخشیدن به تبعیض و خشونت علیه زنان را از اهداف خود میدانند ؛ اما بیشتر این اهداف تنها در حد یک ایده
و ذهنیت باقی مانده و در عمل پیاده نشده است . 7 . فمینیسم اسلامی پدیدهاي نو در جوامع اسلامی ، به ویژه ایران ، است که بر پایه
سکولاریسم و تجدد گرایی بنا شده و به تفسیر و تأویل آموزههاي دینی و تطبیق آن با فرهنگ غرب پرداخته و سعی کرده است با
ایجاد شبهه و طرح سؤالهاي واهی ، بنیاد خانواده و اجتماع مسلمین را از بین ببرد . 8 . مهمترین اهداف فمینیسم ، تلاش براي رفع
انواع تبعیض علیه زنان ، کسب برابري حقوقی ، تساوي زن و مرد ، تشابه در حقوق ، برابري جنسی و به رسمیت شناختن
همجنسگرایی و سقط جنین میباشد . بسیاري از خواستههاي آنان با مبانی اسلام و ادیان الهی دیگر در تضاد است و حاصلی جز
نابودي خانواده و اجتماع ندارد . 9 . فمینیسم بعلت فقدان ایدئولوژي و مکانیسم مناسب براي موضوعشناسی مسائل زنان و از آنجا
که با وضعیت مذهبی ، فرهنگی و اجتتماي جوامع اسلامی ناسازگار است هرگز نمیتواند پاسخگوي نیازهاي زن مسلمان باشد . 10
. اسلام از نظر محتوا و اصول آنچنان غنی ، محکم و مستدل است که براي حفظ و صیانت زن دفاع از کرامت و شرافت و حقوق او
، نیازي به فمینیسم نمیبیند . 11 . فمینیسم از لحاظ جهانبینی ، هرگز قابل قیاس با اسلام نیست . اسلام و فمینیسم دو مقوله کاملًا
جدا از هم ، با مبانی مختلف ایدئولوژیکی ، اهداف ، کارکردها و آرمانهاي متفاوتند و هیچگاه با هم تلفیق نمیشوند و مولودي به
نام فمینیسم اسلامی را به وجود نخواهند آورد .
خلاصه مقاله
در این مقاله ، سعی شده است فمینیسم را به بیان ساده و گویا ، امّا عمیق و پرمحتوا ، معنا کنیم و بگوییم که فمینیسم نهضتی است
براي مطالبات حقوقی زنان که در اواخر قرن 19 میلادي و در پی اعتراض به برخی نابرابريهاي اجتماعی شکل گرفت و براساس
یک سري انگارههاي مشخص اعتقادي ، به تجزیه و تحلیل این نابرابريها پرداخت و راهبردهاي متفاوت با دیدگاههاي مختلفی
ارائه داد . به علت وابستگی دیدگاهها و گرایشاتِ فمینیستی به مکتبهاي فلسفی و سیاسی غرب ، نحلههاي متفاوتی از فمینیسم به
وجود آمد که هر کدام با منظري خاص و جداگانه به مسائل حقوقی زنان مینگرند . فمینیسمهاي رادیکال ، مارکسیست ،
سوسیالیست ، لیبرال ، فرامدرن و اسلامی ، از مهمترین گرایشات فمینیستی هستند . در این مقاله سعی شده تا ضمن آشنایی با این
گروهها ، به بیان و نقد دیدگاهها ، اهداف ، آرمانهاي ، نحوه تحلیل آنها از مسائل و مشکلات زنان و راهکارهاي ارائه شده آنها
بپردازیم . به عنوان مثال ، فمینیستهاي مارکسیست علت فرودستی و ظلم به زنان را تحولات اقتصادي به ویژه بعد از رنسانس ،
میدادند و نفی سرمایه داري را تنها راه رهایی زنان قلمداد میکنند ؛ در حالی که رادیکال فمینیستها طبیعتِ خشن مرد و نظام
مردسالارانه را عامل ظلم به زن و مبارزه سیاسی سازماندهی شده علیه نظام مردسالارانه را راه حل مسائل زنان میدانند . شاید
است که در ایران بیش از دو دهه است که « اسلامی » مهمترین نحله فمینیستی براي جوامع اسلامی ، گرایش فمینیستی به اصطلاح
فعالیت میکند . به نظر برخی از فمینیستهاي اسلامی ، دین داري و دینسالاري باید از هم تفکیک شود و نظام سکولاریستی جاي
صفحه 88 از 93
آن را در عرصه سیاست بگیرد . برخی دیگر به صراحت از نظام سکولار حرفی نمیزنند ، بلکه خواهان قرائتی از اسلام و آموزهاي
دینی هستند که مطابق با فرهنگ غربی باشد . از آنجا که بافت دینی و مذهبی جوامع اسلامی اجازه فعالیت به فمینیسم را نمیدهد
، این جنبش براي بقا و ادامه فعالیت خود مجبور است عقاید و خواستههاي خود را در قالب اسلامی بگنجاند و با زبان دین آنها را
تفسیر کند . در قسمت دیگر مقاله ، به مهمترین اهداف فمینیسم پرداخته و تلاش نمودهایم به اهدافِ مشترك تمام نحلههاي
فمینیستی بپردازیم . از جمله اهداف و آرمانهاي فمینیسم ، تلاش براي کسب برابري حقوقی زن و مرد میباشد ؛ اما این که تا چه
میزان توانسته این اهداف را پیاده کند مقولهاي است بحثبرانگیز . با توجه به گذشت چند دهه از عمر فمینیسم در جهان ، عملًا
شاهد آن هستیم که زنان نه تنها به این اهداف و آرمانها نرسیدهاند ، بلکه معضلات و مشکلات آنان چند برابر شده است . در
بخش دیگر مقاله ، به اصول و مبانی فکري فمینیسم اسلامی پرداختیم و برداشت آنها را از دین ، تساوي زن و مرد ، آزادي و
خانواده مورد بررسی قرار دادیم و بیان کردیم که نگاه آنان به دین نگاهی تفکیک گراست و دین را جداي از سیاست میدانند و
است و در این راستا « تشابه و برابري » ، از ملایمترین منظر ، قائل به قرائت جدید از دین هستند . ایده آنها در مبحث تساوي حقوقی
براي رفع مرزهاي جنسیتی گام بر میدارند . در قسمت نقدِ دیدگاه فمینیسم اسلامی ، ضمن بیان جایگاه زن از نظر اسلام ، گفتیم
اسلام از لحاظ خلقت فرقی میان زن و مرد نمیبیند و هر دو را صاحب اختیار ، کمال طلب و مسئولیتپذیر میداند که در راه
رسیدن به کمال باید گام بردارند ؛ اما اشتراك در خلقت بمعناي تشابه وظایف و تکالیف نیست ، بلکه جنبههاي متفاوت تکوینی ،
تکلیفهاي مختلف و به تبع آن ، حقوق متفاوتی را به دنبال دارد . در آخرین قسمت مقاله ، به نقد فمینیسم از منظر تعالیم اسلامی
پرداختیم و گفتیم اسلام بر اساس وحی بنا شده ، اما فمینیسم انسان را مصدر تشریع قرار میدهد و خود را بینیاز از وحی میداند .
فمینیسم خواهان تشابه حقوقی بین زن و مرد در تمام امور و خواهان جامعهاي است که در آن زن و مرد ، ماسواي جنسیت ، در تمام
مسئولیتها ، نقشهاي مساوي برگزینند . فمینیسم صفات زنانه را صفات برتر میداند و جنس مذکر را عامل فرودستی زن معرفی
میکند ؛ در حالی که در اسلام ، زن و مرد از یک جنساند اما در عرصه تکالیف و حقوق متفاوتند ، صفات مردانه و زنانه
هیچکدام برتر از دیگري نیست و اسلام راه رفع ظلم به زنان را اصلاح ذهنیتها ، آشنایی زن و مرد به حقوق و شخصیت یکدیگر و
تدوین برنامههاي اخلاق محور میداند . اسلام و فمینیست دو مقوله کاملًا جدا از هم ، با مبانی ایدئولوژیکی مختلف ، اهداف ،
کارکردها و آرمانهاي متفاوت هستند و با هم تلفیق نمیشود و مولودي به نام فمینیسم اسلامی را به وجود نخواهند آورد .
فهرست منابع فهرست مطالب
2 . جامعهشناسی زنان ، پاملا آبوت و کلروالاس ، ترجمه . فهرست منابع 1 . حقوق زن در اسلام ، مرتضی مطهري ، قم ، 1357
3 . اسلام و فمینیسم ، به اهتمام دکتر وکیلی ، نهاد نمایندگی ولی فقیه در ، دانشگاه فردوسی . منیژه نجم عراقی ، تهران ، 1380
5 . نواندیشی دینی و فقه زنان ، . 4 . زن ، مرد ، کدام تصویر؟ ، مصطفی ملکیان ، مجله زنان ، شماره 1364 . مشهد ، اسفند 1379
. 7 . 6 . فمینیسم اسلامی و جنبشهاي زنان ایرانی ، حامد شهیدیان ، پاییز 1377 . علیرضا علوي تبار ، مجله زنان ، شماره 1358
8 . زنان زیر سایه پدر خواندهها ، نوشین احمدي . فمینیسم ، جین فرید من ، ترجمه فیروز مهاجر ، انتشارات اشیان ، تهران ، 1381
. 9 . درآمدي بر نظام شخصیت زن در اسلام ، محمد رضا زیبائی نژاد و محمد تقی سبحانی ، قم ، 1379 . خراسانی ، تهران ، 1380
11 . چهار تلقی از فمینیسم ، . 10 . مقدمهاي بر ایدئولوژیهاي سیاسی ، یان مکنزي و دیگران ، ترجمه م . قائد ، نشر مرکز ، 1375
الیسون جگر ، ترجمه س . امیري . 12 . فمینیسم اسلامی چالش دمکراتیک یا چرخشی تئوکراتیک ، نیره توحیدي ، مجله کنکاش ،
13 . نظریههاي جامعهشناسی در دوران معاصر ، جورج رتنور . 14 . زن از دیدگاه ادیان و مکاتب ، جمعی از خواهران طلبه . 1376
16 . حقوق زن در ایران و جهان ، یحیی . ، انتشارات نصایح . 15 . حقوق زن در اروپا ، حسن صدر ، انتشارات جاویدان ، 1357
صفحه 89 از 93
18 . فمینیسم ، دموکراسی و اسلامگرایی ، . نوري ، چاپ چهارم . 17 . خواستههاي بشر ، نجفعلی مشکینی ، انتشارات خزر ، 1347
. 19 . فلسفه و اندیشههاي سیاسی سبزها ، اندرو دابسون ، ترجمه محسن ثلاثی ، چاپ اول . 20 . نیره توحیدي ، چاپ اول ، 1996
. نگاهی به فمینیسم ، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها ، 1377
پاورقی ها
1. فمینیسم ، جین فرید من ، ترجمه فیروز مهاجر . 2. فمینیسم اسلامی ، جعفر مرادي ، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه فردوسی
3. فمینیسم اسلامی ، واقعیتها و چالشها ، رضا متمسک ، پایگاه اینترنتی دفتر مطالعات زنان . 4. حقوق زن در . مشهد ، اسفند 79
6. زنان زیر . 5. خواستههاي بشر ، نجفعلی مشکینی ، انتشارات خزز ، 1347 . 9- اسلام و جهان ، یحیی نوري ، چاپ چهارم ، ص 8
سایه پدرخواندهها ، نوشین احمدي خراسانی . 7. فمینیسم اسلامی ، جعفر مرادي ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبري دانشگاه
9. فمینیسم . 8. مقدمهاي بر ایدئولوژیهاي سیاسی ، یان مکنزي و دیگران ، ترجمه م . قائد ، ص 382 . فردوسی مشهد ، اسفند 1379
اسلامی ، هم اندیشی مشهد ، سخنرانی رحیم پورازغدي ، ترجمه : م . قائد . 10 . مقدمهاي بر ایدئولوژيهاي سیاسی ، یان کنزي ،
11 . نقشهاي کلیشهاي مانند نقش مادري ، همسري ، کار خانگی زنان و . . . 12 . جامعهشناسی زنان ، پاملاآبوت و . ص 346
. کلروالاس ، ترجمه منیژه نجم عراقی ، انتشارات نشر نی . 13 . همان . 14 . سوتی : سوزاندن زن همراه جنازه شوهر . 15
جامعهشناسی زنان ، پاملا ابوت و کلود دالاس ، ترجمه منیژه نجم عراقی ، فصل آخر . 16 . خواهري : مفهومی که بیانگر پیوند میان
زنان و خودباوري و هویتی است که از نگاه زن محور به زنانگی نشأت میگیرد . 17 . چهار تلقی از فمینیسم ، الیسون جگر ، ترجمه
س . امیري . 18 . درآمدي بر نظام شخصیت زن در اسلام ، محمد رضا زیبایی نژاد و محمد تقی سبحانی . 19 . همان . 20 . مقدمهاي
21 . رضا متمسک ، فمینیسم اسلامی ، واقعیتها و چالشها ، . بر ایدئولوژیهاي سیاسی ، یان مکنزي ، ترجمه م . قائد ، ص 37
23 . فمینیسم اسلامی و جنبش زنان . پایگاه اینترنتی مطالعات زنان . 22 . نیره توحیدي ، فمینیسم ، دمکراسی و اسلامگرایی ، ص 10
.25 . 24 . نواندیشی دینی و فقه زنان ، علیرضا علوي تبار ، مجله زنان ، شماره 57 . ایرانی ، حامد شهیدیان ، ایران نامه ، پاییز 77
جامعهشناسی زنان ، پاملا آبوت و کلروالاسن ، ترجمه نجم عراقی . 26 . زن از دیدگاه ادیان و مکاتب ، جمعی از خواهران طلبه ،
.29 . 28 . حقوق زن در اسلام و جهان ، یحیی نوري ، ص 15 . 27 . حقوق زن در اسلام و اروپا ، حسن صدر ، ص 148 . ص 91
30 . این جریان ، موسوم به جریان موج اول است . 31 . افسانه نجم آبادي ، فضاي تنگ . زن از دیدگاه ادیان و مکاتب ، ص 105
33 . فمینیسم ، . 32 . ناهید مطیع ، فمینیسم در ایران ، مجله زنان ، شماره 33 ، ص 20 . ناسازگاري ، نیمه دیگر ، شماره 11 ، ص 20
34 . نگاهی به فمینیسم ، معاونت دروس معارف اسلامی ، نهاد نمایندگی ولی فقیه در . دموکراسی و اسلامگرایی ، ص 104
. 35 . فلسفه و اندیشههاي سیاسی سبزها ، اندرو دابسون ، ترجمه محسن ثلاثی ، ص 290 . دانشگاهها ص 60
درباره مرکز