گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
وصیت امام خمینی (قدّس سرّه)






بسم الله الرّحمن الرّحیم وصیت امام خمینی (قدّس سرّه) به جوانان: از جوانان، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادي و
ارزشهاي انسانی را ولو با تحمّل زحمت و رنج فداي تجملات و عشرت ها و بی بند و باري ها و حضور در مراکز فحشاءکه از
طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود، نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت
کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر
نمی کنند و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نیمه وحشی نگهدارند. ( 1) مهمترین نیاز
جوانان از دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب: راجع به نیازهاي جوان ها زیاد صحبت می شود. من گفته ام، قبل از من هم گفته اند، اما می
دانید از نظر من مهمترین نیاز جوان چیست؟ نیاز عمده جوان هویت است، باید هویت و هدف خودش را بشناسد، باید بداند کیست
و براي چه می خواهد کار و تلاش کند. دشمن می خواهد هویت جوان ایرانی را از او بگیرد. اهداف را پاك کند، افقها را تیره
1- وصیت نامه الهی، سیاسی حضرت امام ----------------------- ( کند، به او بگوید تو موجود حقیر و محدود هستی. ( 2
13 صفر 1422 ). بربادرفته اي شنیدم که شبی بر سر مُد پدر ) 80 /2 /17 ، خمینی (قدّس سرّه). 2- روزنامه کیهان، شما ره 17081
از روي نصیحت می گفت مرو از خانه برون بی چادر اي بساگرگ که در جامه میش نکنند این دَغَلان از دَغَلی دختر از
روي تعرض گفتش باش خاموش دگر یاوه مگو مدتی شد سپري زین جریان با سخنهاي زیبنده ي عشق همچو آهو به
سخن رامش کرد گوهر عفت او را زد و برد همچنانی که به خود می بالید صید با پاي خود افتاد به دام دختري با
پدرش بود به جنگ که مکن پیروي از راه فرنگ بر تن خویش مکن دامن تنگ بهر صید تو نوازد آهنگ بهر
اغفال تو یک لحظه درنگ آنچه توگویی بود جمله جفنگ که تو پیري و بري از فرهنگ تاکه یک شب پسري
گوش به زنگ با بیانات دل انگیز و قشنگ از ره حیله چو روباه زرنگ کرد دامان وي الوده به ننگ زیر لب
زمزمه کرد این آهنگ مرغ با میل خود افتاد به چنگ مقدمه: الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَ لَّی اللّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد(صلّی
الله علیه و آله) وَ آلِهِ اَجْمَعین ! و اللَّعْنُ الدّائِمُ عَلی اَعدائِهِم مِنَ الانَ اِلی قِیامِ یَومِ الدّینِ? ویژگی هاي عصر ما: زندگی بشر از دوران
قدیم تا دوره معاصر شاهد تحولات و پیشرفت هاي قابل توجهی در علوم مختلف از جمله کشاورزي، پزشکی، نظامی، صنعتی...
بوده است، که یکی از آن علوم، ارتباط جوامع بشري با یکدیگر می باشد. به گونه اي که به کمک رادیو، تلویزیون، ماهواره، رایانه
و اینترنت، دنیا به صورت دهکده یا خانواده اي درآمده است. همان طوري که اعضاي یک خانواده در درون آن با هم رابطه دارند،
انسان به کمک وسایل جدید می تواند در داخل منزلش با تمام دنیا ارتباط صوتی و تصویري برقرار نماید. این علوم ضمن اینکه
صفحه 11 از 98
براي بشر فواید قابل ملاحظه اي داشته است، متقابلًا در اثر سوء استفاده ضررهاي فراوانی را نیز به همراه داشته که تا کنون یکی از
آن ضررهاي غیر قابل جبران، سقوط انسان در بُعد معنویت بوده است?. نقش منفی سران کشورها: دوري اکثر سران و زمامداران
کشورهاي دنیا از دین و معنویت سببب شد در ازاء رشد علمی، مسائل اخلاقی و تربیتی مورد بی مهري قرار گیرد، و با پخش برنامه
هاي ضد اخلاقی و ترویج ابتذال توسط این رسانه ها، ارزش هاي والاي انسانی مانند غیرت، عفت و پاکدامنی از بین برود. اگر چه
اروپایی ها از زمان رنسانس مبتلا به این مشکل شدند، اما اکثر کشورهاي دنیا به ویژه کشورهاي اسلامی در این چند دهه گرفتار
شدند. به گونه اي که بسیاري از آنان هویت مذهبی و ملی خود را از دست دادند?. پیام تمام ادیان: یکی از مسائلی که در تمام
ادیان الهی اعم از ابراهیمی، موسوي، عیسوي و محمدي(صلّی الله علیه و آله) مورد توجه و تأکید قرارگرفته و سلامت نسل بشر و
جامعه بر آن استوار است، مسأله ارتباط مردان و زنان براساس دین خدا می باشد. زیرا اگر این روابط براساس دین نبود، جامعه
دچار ابتذال و فساد خواهد شد و اساس جامعه که خانواده است، متلاشی میگردد. همان طوري که این حادثه در غرب واقع شد.
?مبارزه غربی ها با اسلام: فرهنگ غربی و دوري ازگناه و مبارزه با اسلام قبل از انقلاب توسط رژیم منحوس پهلوي تحت عنوان به
سوي دروازه تمدن بزرگ و سپاه ترویج آبادانی توسط دختران بی حجاب رواج داده شد، که به برکت انقلاب اسلامی و به رهبري
حضرت امام خمینی(قدّس سرّه)و مجاهدت مردم متدین و خون شهداء تحول غیر قابل وصفی در جامعه ایجادگردید. دشمنان بعد از
آن که در ده سال اول نتوانستند انقلاب اسلامی را با نفوذ ملی گراها و منافقین، تهدید، ترور و جنگ شکست دهند، در دهه دوم و
سوم با هجوم همه جانبه فرهنگی و تغییر هویت مردم به ویژه نسل جوان وارد میدان مبارزه شدند، که اگر نسل جوان و غیرتمند و
پاکدامن ما ازکید و مکر دشمنان آگاه نباشند، همان بلائی که بر سر اندلس و الجزایر آوردند، بر سرکشور عزیز ما نیز خواهند اورد.
گرچه هر چه تلاش کنند، پیروزي کامل نصیب شان نخواهد شد. زبرا حدود هفتاد سال کمونیسم و مارکسسیم توسط لنین و استالین
در شوروي سابق و لائیک به وسیله مصطفی کمال پاشا (معروف به اتاترك) در ترکیه و امان اللّه خان در افغانستان و بیش از پنجاه
سال فرهنگ غربی توسط رژیم منحوس پهلوي در ایران ترویج شد ( 1)، اما به محض اینکه کمی جو خفقان و ارعاب و قتل -----
-1 کشف حجاب توسط این سه مزدور بیگانه در ترکیه ( 1303 شمسی)و افعانستان ( 1307 ش.)و ایران ( 17 -----------------
دي 1314 ش .) به اجراء درآمد. و عام برطرف شد، مردم در این کشورها مجدداً به طرف اسلام و معنویت روي آوردند. لیکن لنین
و اتاترك و امان اللّه و رضا قلدر توانستند تا حدود زیادي مردم را از اخلاق و سعادت دنیا و آخرت دور سازند. یکی از آثار شوم و
مخرّبی که فرهنگ بیگانه برکشورهاي تحت سلطه شان به ویژه ممالک اسلامی باقی گذاشت، آن بودکه حیاء و عفت را از مردان و
زنان تا حدود زیادي گرفت. به عنوان مثال: در بسیاري از کشورها اعم از اسلامی و غیر اسلامی زن و مرد تا قبل از عقد، رابطه
چندانی نداشتند و اگر پسري می خواست ازدواج کند، حداکثرش قبل از عقد افرادي مثل مادر و خواهر و یا خود جوان دختر مورد
علاقه اش را می دیدند، و صحبت کوتاهی پیرامون زندگی آینده جهت توافق طرفین می کردند تا این که در اثر عقدکردن به
یکدیگر محرم می شدند. اما امروز قبل از عقد برخی حدود چند ماه و یا چند سال با هم رابطه دارند، در حالی که این روابط تحت
هر عنوانی باشد، گناه است و بسیاري از این ارتباط ها منجر به ازدواج نمی شود. حتی در آیین یهودي ها و مسیحیان براي رعایت
رابطه مرد و زن بر اساس دین، بیشتر از اسلام تأکید شده است ( 1). توجه نکردن به موازین و احکام شریعت اسلام و سایر شرایع
سبب شدکه شخصیت زن خرد شود و او را در حدکالاي مصرفی مورد استفاده --------------------- 1- جهت اطلاع به
مراجعه فرمایید. قرار دهند. وگاهی رعایت نکردن احکام دینی کار را به جایی رساند که حقوق زنان به « بهشت جوانان » کتاب
طورکلی فراموش شد و آنان در مسیر دیگري قرارگرفتند. در این کتاب روش هایی که برخی انسان هاي شیاد براي ارتباط نامشروع
به کار می برند، مورد بررسی قرارگرفته است تا این که بانوان محترم به ویژه دختران جوان، هوشیار باشند تا فریب نخورند. و از
طرفی راه اشتباه و خطرناکی که دیگران رفته اند برایشان درس عبرت باشد. و قبل از ورود به بحث توجه شما را به چند نکته جلب
صفحه 12 از 98
می نمایم. نکته ها? وظیفه مهم مسؤولین: 1- همانطوري که اشاره شد، ارتباط دختران و پسران اگر طبق موازین شرعی نباشد،
خانواده که رکن اصلی جامعه است گسسته خواهد شد. و بسیاري از وقت نیروهاي انتظامی و قضایی و خانواده ها را خواهدگرفت.
مسؤولیت این امر در مرحله اول به عهده مسؤولین کشور و مراکز فرهنگی و علمی مانند مدارس و دانشگاه ها است. زیرا آنان
هستندکه اکثر جوانان را در اختیار دارند، و با داشتن قدرت اجرایی و امکانات مادي و بیت المال، می توانند زمینۀ اشتغال و ازدواج
براي جوانان فراهم نمایند. و مسؤولین اگر جوانان را دوست دارند و دلشان براي خدمت به ملت می تپد، باید به دور از جناح و باند
بازي تمام سعی و تلاششان را در این جهات به کارگیرند و از احساسات پاك جوانان جهت تقویت باند و حزب خود سوء استفاده
نکنند?. اولیاء جوانان: 2- اولیاء محترم نیز در این برهه از زمان وظیفه ي مهمی در برابر جوانان عزیزشان دارند که با آگاهی از
روش تربیت و راه برخورد با جوانان می توانند گام بسیار مؤثري را در جهت رشد فرزندانشان بردارند و آنان را از خطرات دوره
اخر الزمان حفظ نمایند?. جوانان و احزاب: 3-جوانان عزیز بدانند، سعادت دنیا و اخرتشان درگرو پیروي از پدر و مادر متدین و
دلسوزشان است. زیرا بسیاري از این حزب ها وگروه ها، همانطوري که تجربه ثابت کرده و در عمل نیز نشان داده اند، بیش از آن
که به خوشبختی نسل جوان توجه کنند، به فکر منافعِ باند و جناح خودشان هستند. در حالی که اکثر پدر و مادرها تمام تلاششان
براي رشد شما جوانان غیور است?. دختران و هوشیاري: 4-حوادث این کتاب باید درس عبرتی براي دختران جوان باشد و بدانند
علاج واقعه را قبل از حدوث واقعه باید نمود. تا دختري به دام بلا گرفتار نشده و آبروي خود و خانواده اش بر باد نرفته، باید مواظب
باشد. و اگر خداي ناکرده در اثر بی توجهی دختري گرفتار شد، جبران کردنش بسیار مشکل است. به خاطر آن که وقتی دختري
فریب پسر جوانی را خورد و یا مورد تجاوز انسان هاي تبهکار قرارگرفت، مگر می تواند آبروي از دست رفته اجتماعی خود و
خانواده اش را به این زودي ها جبران نماید?. علاج واقعه قبل از حدوث: 5- یکی از راه هاي جلوگیري از وقوع این حوادث تلخ،
آگاه نمودن نسل جوان است. اما مهم تر از آگاهی و هوشیاري دختران جوان، عفت و پاکدامنی آنان می باشد. زیرا با رعایت
حجاب کامل و دوري از حرکات سبک و ناز و عشوه و نپوشیدن لباس هاي رنگارنگ و تحریک کننده، راه بسیاري ازگناهان
مسدود خواهد شد. زیرا یکی از علل عمده تحریک جوانان و رو آوردن آنان به فساد و ایجاد مزاحمت براي بانوان، خود دختران
هستند. به خاطر آن که بسیاري از دختران باحجاب و با ایمان واقعی و آنهایی که درکوچه و خیابان و محل کار و تحصیل، متانت و
وقار را الگوي خود ساخته اند، از شرارت و آزار جوانان آلوده در امان اند. 6- حوادثی که در این کتاب آمده دلیل بر عدم امنیت
درکشور نیست، زیرا مملکت ما نسبت به بسیاري از ممالک دنیا از امنیت و آرامش بالایی برخوردار است. این گونه وقایع تأسف
بار در کشورهاي دیگر فراوان است، اما به خاطر جو فرهنگی حاکم بر آنان سر و صدایش بلند نمی شود. زیرا ربودن زنان وتعرض
به آنان امري عادي است، اما در کشور ما به خاطر فرهنگ اسلامی و غیرتی که وجود دارد، این مسائل قابل تحمل نیست، اگر چه
یک حادثه باشد. 7- برادران عزیز و خواهران گرامی با انتقاد و پیشنهادهاي مفید خود اینجانب را مورد لطف و محبت قرار دهید و
ارسال نمائید. اتمام کتاب مصادف شد با یازدهم ذیقعده، روز میلاد خجسته و «37156- قم، کد پستی: 17889 » نظراتتان را به آدرس
حضرت امام رضا(علیه السّلام) که این تقارن و » ، فرخنده حجت خدا، شافع روز جزا، هشتمین اختر فروزان آسمان ولایت و امامت
میلاد بر جمیع عاشقان آن حضرت (علیه السّلام)مبارك باد. الحمدلله اولًا و آخِراً و ظاهراً و باطناً طلبه حوزه مبارکه علمیه قم اسدالله
11 /ذیقعده/ 1423 ق. 25/10/ محمدي نیا 81
فصل اول: علل فرار جوانان
اشاره
صفحه 13 از 98
قبل از بررسی علل فرار دختران و پسران جوان ازکانون خانواده، به چند حدیث توجه فرمایید که علت فرار جوانان را می توان از
این روایات به دست آورد.
* اختلاف خانوادگی و طلاق:
ما مِنْ شیءٍ احَبُّ اِلَی اللّهِ عَزَوَجَ لَّ مِنْ بَیْتٍ یعْمَرُ بَالنِّکاحِ و ما مِنْ شَیءٍ ابْغَضُ اِلَی اللّهِ ...» : رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)فرمود
نزد خداوند بزرگ هیچ چیز محبوب تر از خانه اي که با ازدواج آباد شده « عَزوَجَلَّ مِنْ بَیْتٍ یُخْرَبُ فِی الاِسْلامِ بِالْفُرْقَۀِ یَعْنی الطَلاقَ
نیست، و نزد. حضرت چیزي منفور و بدتر از خانه اي که به وسیله طلاق خراب شده (کانون گرم خانواده به سردي گرائیده) نمی
اِنَّ الَله عَزَّوَجَلَّ » . باشد ( 1). رسول خدا(صلّی الله علیه و آله)فرمود: --------------------- 1- وسائل الشیعه، ج 15 ، ص 266
خداوند بزرگ مورد نفرت و لعنت خود قرار می دهد هر مرد و زنی که « یُبْغِضُ اَوْ یَلْعَنُ کُلَّ ذَوّاقٍ مِنَ الرََّجالِ وَ کُلَّ ذَوّاقَۀٍ مِنَ النِّساءِ
سریع و بدون تحقیق (و در نظرگرفتن شرایط) ازدواج می کنند، و سریع (و بدون توجه به عاقبت طلاق) از یکدیگر جدا می شوند
ازدواج کنید اما دنبال طلاق دادن و جدا شدن « تَزَوَّجُوا وَ لا تَطَلَّقُوا فَاِنَّ الطَلاقَ یَهْتَزُّ مِنْهُ الْعَرْشُ » : 1). امام صادق (علیه السّلام) فرمود )
.( نروید، به خاطر آن که عرش الهی در اثر طلاق می لرزد ( 2
* تبعیض بین فرزندان:
یکی از مسائلی که در اسلام از نظر اخلاقی و تربیتی روي آن سفارش شده، فرق نگذاشتن بین فرزندان می باشد. اگر چه گاهی از
اوقات والدین به طور فطري و طبیعی بعضی از آنها را به علت تقواي بالاتر و اطاعت بهتر و خصوصیات دیگر بیشتر دوست دارند،
اما این علاقه زیاد نباید اظهار شود به گونه اي که فرزندان متوجه شوند. به خاطر آن که چه بسا همین تبعیض ها باعث کدورت و
اختلاف بین آنها می گردد و از طرفی از دست پدر و مادر نیز آزرده خاطر می شوند. وگاهی رعایت نکردن این اصول --------
2- وسائل الشیعه،ج 15 ص 268 . مکارم الاخلاق، . -1 وسائل الشیعه، ج 15 ،ص 267 ،مکارم الاخلاق، ص 197 ------------
ص 197 . اخلاقی سبب بغض وکینه و حسادت بین آنها می شود. به طوري که گاهی سال هاي متمادي با یکدیگر رفت و آمد نمی
کنند و یا منجر به درگیري شدید میگردد. و اگر قرآن کریم سرگذشت تلخ کشته شدن هابیل به دست برادرش قابیل و به چاه
افتادن یوسف توسط برادرانش را نقل می کند( 1)، به خاطر رعایت همین نکته هاي اخلاقی در تربیت فرزندان عزیزمان می باشد. و
در روایات به خاطر موقعیتی که دختر از نظر جسمی و روحی دارد، روي محبت وتوجه بیشتر به او سفارش شده است. البته نه به
صورتی که حسّ کنجکاوي سایر فرزندان را برانگیزد. اکنون به چند حدیث در این مورد توجه فرمایید: رسول خدا (صلّی الله علیه و
نگاه کردند به مردي که دو پسر « نَظَرَ اِلی رَجُلٍ لَهُ اِبْنانِ فَقَبَّلَ وَ تَرَكَ الاخَرَ، فَقالَ النَّبِیُ(صلّی الله علیه و آله) فَهَلا ساوَیْتَ بَیْنَهُما » :( آله
داشت که یکی از آن دو را بوسید و دیگري را نبوسید. رسول گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله)به او فرمود: چرا بین آن دو
مساوات برقرار نکردي (و فرق بین شان در بوسیدن قائل شدي) ( 2) رسول گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله)فرمود: -----------
اِعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادَکُمْ کَما تُحِبُّونَ اَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی البَرِّ » . 2- مکارم الاخلاق، ص 440 .7- 26 و یوسف/ 17 - -1 مائده/ 31 ------
بین فرزندانتان عدالت برقرارکنید، همان طوري که دوست دارید بین شما نیز در نیکی کردن و محبت عدالت برقرارکنند « وَ اللُّطْفِ
. -1 مکار م الاحلاق، ص 220 ----------------- .(1)
* منزلت دختر درکلام رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)
2- رسول خدا (صلّی الله .( بهترین فرزندان شما دختران هستند( 2 « خَیْرُ اوْلادِکًمْ الْبَناتُ » : ا- رسول اکر م(صلّی الله علیه و آله)فرمود
صفحه 14 از 98
مَنْ کانَتْ لَهُ اِبْنَۀٌ فَأدَّ بَها وَأحْسَنَ أدَبَها وَعَلَّمَها فَأحْسَنَ تَعْلیمَها فَأوْسَعَ عَلَیْها مِنْ نِعَمِ الِله الّتی اَسْبَغَ عَلَیْهِ کانَتْ لَهُ مُتْعَۀً » : علیه و آله) فرمود
کسی که دختري داشته باشد و او را خوب تربیت نماید و از نظر علم او را خوب تعلیم دهد (و او را با احکام و « وَسِتْراً مِنَ النّارِ
معارف اسلامی خوب آشنا نماید) چنین دختري مانع رسیدن آتش جهنّم به پدر و مادر خواهد بود ( 3). بعد از این که احادیثی
درباره مذمت طلاق و تبعیض بین فرزندان و منزلت دختر بیان شد، لازم به یاد آوري است که طبق بررسی هاي 2- مکارم الاخلاق
3-کَنزالعمال، ج 16 ، ص 452 ، شماره ي 45391 ، بهشت جوانان، ص 58 . کارشناسان علت فرار . ص 219 ، بهشت جوانان، ص 57
اکثر جوانان به ویژه دختران می تواند مسائل ذیل باشد: ا- اختلافات خانوداگی و طلاق 2- برخورد غیر اصولی والدین با دختران
-3 تبعیض و فرق گذاشتن بین فرزندان 4- مخالفت والدین با ازدواج مورد نظر 5- آگاه نبودن جوانان از عاقبت فرار 6- تحریک و
تشویق دوستان نا آگاه و ناباب به فرار و آن را تنها راه حل دانستن 7- از همه مهم تر، حاکم نبودن مسائل اخلاقی و مذهبی بر
فضاي خانواده و آشنا نبودن پدر و مادر با روشهاي تربیتی که ائمه اطهار(علیهم السّلام)براي تربیت فرزندان براي ما بیان نموده اند.
این عوامل و موارد دیگر باعث می شود که دختران از منازل فرارکنند و به خیال آان که با بیرون رفتن از خانه وپناه بردن به شهر
دیگري مشکلی نخواهند داشت. در حالی که فرار نه تنها باري از دوش انسان برنمی دارد، بلکه گرفتاري او را بیشتر خواهد نمود و
غم جانکاهش را افزون می گرداند. فرار به ویژه فرار دختران چنان آنان را با مشکل رو به رو می سازدکه بعد از چند ساعت و یا
چند روز پشیمان می شوند. به گونه اي که با خود میگویند اي کاش تمام سختی ها و رنج ها را تحمل می کردم و خود را به این
روز سیاه نمی انداختم. فرار دختران باعث می شودکه آانان بعد از خروج از منزل به دام انسان هاي فاسد و چرب زبان و حیله گر
بیفتند و آنان از دختران به عنوان ابزاري براي کارهایی مانند: 1- سرقت 2- حمل و فروش مواد مخدر 3- کشاندان آنان به مجالس
فساد 4- استفاده جنسی نمودن از آنان 5-فروش و فرستادن به خارج ازکشور براي کسب درآمد فرمانده نیروي انتظامی استان تهران
در این موردگفت: طی یک سال اخیر 222 دختر فراري در شهرستان هاي تابعه استان تهران شناسایی و دستگیر شده اند. وي افزود:
سن بیشتر این دختران که غالبا از شهرستان هاي دیگر کشور به استان تهران پناه آورده بودند، بین 17 تا 25 سال است. وي گفت:
علت فرار بیشتر این دختران ناهنجاري در خانواده ها، اعتیاد و جدایی والدین بوده است. البته اغلب این افراد با همکاري مراجع
21 ،ص /7/ 1- کیهان، 81 -------------------- .( قضایی و ارگان هاي مربوطه به خانواده هایشان بازگردانده شدند ( 1
15 ،شماره 17498 . معاون نیروي انتظامی درباره آثار زیان بار اختلافات خانوادگی و طلاق گفت: 124 نفر دختر و پسر فراري در
.( ایستگاه هاي راه آهن دستگیر شده اند که 95 درصد علل فرار آنها وقوع پدیده اختلاف و طلاق در میان خانواده بوده است ( 1
بعد از آن که برخی از عوامل فرار جوانان ذکر شد، اکنون به عواقب خطرناك و آثار زیان بار فرار و دوستی هاي نامشروع دختران
با پسران توجه فرمائید.
« عاقبت فرار و دوستی هاي نامشر وع »
?گرفتارگروه هاي فساد:
بسیاري از اوقات دختران فراري به دام گروه هاي فاسد و جنایتکاري می افتندکه سلامتی، جوانی و آبرویشان را از دست خواهند
داد. اینک به چند حادثه توجه نمایید: 1- زن معتادي که با شکار دختران فراري آنها را به باند فساد می کشاند، از سوي مأموران
آگاهی تهران دستگیر شد و با اعترافات او، دیگر اعضاي باند نیز به دام افتادند. والدین دختر پانزده ساله اي به نام نسرین، وقتی
18 . فرزند خود شدند که براي خرید از منزل خارح شده بود، به /7/ متوجه غیبت طولانی ------------------- 1- قدس، 81
کوشش و تکاپو افتادند تا او را پیداکنند، اما جستجوي آنها بی نتیجه ماند و سرانجام با دلهره و اضطراب فراوان به مأموران انتظامی
صفحه 15 از 98
مراجعه و موضوع گم شدن نسرین را گزارش کردند. با تشکیل پرونده اي در این ارتباط، موضوع براي رسیدگی و صدور دستور
قضایی به شعبه 1612 جنایی تهران گزارش شد. پس از تحقیق مقدماتی از والدین دختر، دستور رسیدگی به این پرونده از سوي
قاضی پرونده به آگاهی تهران صادرگردید. با بررسی و تحقیق در این باره از سوي مأموران آگاهی، آنها به این نتیجه رسیدندکه به
احتمال فراوان، دختر تحت تأثیر القائات جوانی قرار گرفته است که یک خودروي پیکان داشته و دقایقی با نسرین حرف می زده
است. بدین منظور، تلاش براي دستگیري راننده پیکان آغاز شد و در تحقیق از دوستان نسرین، معلوم شد راننده خودرو، جوانی به
نام فرشید است که با لباسهاي شیک هر روز در مسیر نسرین قرار می گرفته و به او وعده ازدواج می داده است. با به دست آمدن
این اطلاعات، مأموران موفق شدند با تحقیقات غیر محسوس، فرشید را همراه یک دختر جوان دیگر در یکی از خیابان هاي شمال
تهران دستگیرکنند. در بررسی و تحقیق از فرشید و دختري که همراهش بود، مشخص شد این دختر نیز سه روز پیش از منزل
والدین خود در یکی از شهرها فرارکرده است و در اطراف پایانه غرب تهران از سوي فرد دیگري به فرشید معرفی شده است. فرشید
ابتدا قصد داشت حقیقت را انکارکند و مدام عنوان می کردکه تنها از سر دلسوزي این دختر را سوار خودروکرده است، اما پس از
شناسایی او از سوي دوستان نسرین، اوکه تا دقایقی پیش هر نوع رابطه با نسرین را انکار می کرد، زبان به اعتراف گشود و عنوان
کرد که زنی به نام رقیه یک باند فساد را ه اندازي کرده است و اعضاي این باندکه در سطح شهر در حال آمد و شد هستند، پس از
مواجهه با دختران فراري آنها را اغفال می کنند و تحویل رقیه می دهند و او نیز در خانه فساد مبادرت به سوء استفاده از این دختران
می کند. در پی این اعترافات، مراتب به اطلاع قاضی پرونده رسید و با صدور دستور دستگیري، مأموران موفق شدند در یک
عملیات غافل گیرانه رقیه و دیگر اعضاي این باند را به همراه دو دختر فراري همراه با عکس ها و فیلم هاي مستهجن دستگیرکنند. با
انتقال متهمان به دادگاه جنایی، رقیه اعتراف کرد به مواد مخدر اعتیاد شدید دارد و از مدتی پیش این باند فساد را راه اندازي کرده
2- دختر فراري .( است. با تحقیق از متهمان و اعتراف اعضاي باند، مأموران موفق شدند نسربن را در غرب تهران دستگیرکنند( 1
پس از دستگیري در باند فساد روزگذشته در شعبه 1604 جنایی تهران عنوان کرد، از پنج ماه پیش که از خانه متواري شده، -----
13 توسط اعضاي یک باند فساد مورد تعرض قرارگرفته است. به گزارش خبرنگار ما، با /6/ -1 جام جم، 81 ---------------
شکایت مردي در شعبه 1604 جنایی تهران مبنی بر این که دختر هجده ساله وي به نام ناهید از خانه متواري شده است، مأموران
شعبه 11 آگاهی پس از بررسی و تحقیق متوجه شدند، این دختر جوان پس از فرار از خانه در یکی از بوستان ها با زنی آشنا شده و
سپس به یک باند فساد مرتبط شده است. با به دست آمدن این اطلاعات بلافاصله مخفیگاه اعضاي این باند در غرب تهران شناسایی
شد و در یک عملیات ویژه، نه جوان به همراه دختر فراري دستگیر شدند و به مجتمع امور جنایی تهران انتقال پیدا کردند.
روزگذشته این دختر در شعبه 1604 جنایی تهران عنوان کرد، پس از فرار از خانه و آشنایی با این باند از سوي این افراد مورد
تعرض قرارگرفته و اکنون پنج ماه است که باردار است. در پی این ماجرا قاضی پرونده با صدور دستور قضایی متهمان را روانه
3- با پیگیري پرونده یک دختر جوان که از چند روز پیش گم شده بود، با پیدا شدن مخفیگاهی که این دختر در .( زندان کرد( 1
آن نگهداري می شد، مأموران آگاهی تهران یک باند فساد را متلاشی کردند. دختر شانزده ساله اي که براي دیدن یکی از دوستان
خود از خانه خارج شده بود، غیبت وي طولانی شد و نشانی از او به دست نیامد. با ------------------------- 1- جام
7. شکایت والدین دختر در شعبه 1607 جنایی تهران، قاضی مربوطه دستور رسیدگی به این پرونده را براي شعبه 11 /8/ جم، 81
آگاهی تهران صادرکرد. با بررسی این پرونده، مأموران متوجه شدندکه این دختر در منزلی در غرب تهران نگهداري می شود.
بنابراین با کسب نیابت قضایی، مأموران با ورود به این محل، دختر جوان را به همراه یک پسر دستگیرکردند و به اگاهی انتقال
دادند. در تحقیقات، دختر جوان عنوان کرد، وقتی قصد داشته براي دیدن دوست خود به خانه او برود، دو جوان موتور سوار به زور
او را ربوده و پس از انتقال به یک مغازه پیتزا فروشی، مدتی در طبقه فوقانی این مغازه زندانی بوده است و سپس توسط فردي که
صفحه 16 از 98
در این محل کار می کرده است، به این منزل انتقال پیداکرده است. در پی این اظهارات، قاضی پرونده دستور دستگیري چند متهم
دیگر را صادرکرد که این متهمان پس از حضور در دادگاه اعتراف کردند، با ربودن دختران فراري، آنها را ابتدا به مغازه پیتزا
فروشی انتقال داده و سپس باکمک فردي که در این محل کار میکند، این دختران به خانه اي که محل فساد است، انتقال می یافتند.
با اعترافات تمامی متهمان به این جنایت، دستور دستگیري صاحب خانه نیز صادر شد و متهمان پس از تکمیل پرونده، با صدور قرار
قانونی، روانه زندان شدند. در این ارتباط قاضی دادگاه خطاب به خبرنگار ما گفت: از والدین درخواست می کنیم تا با کنترل
.10/7/ 1- جام جم، 81 .( رفتارهاي فرزندان خود، آنها را از سقوط به ورطه جرم و جنایت دور نگه دارند ( 1
* ا عتیا د، سر قت:
یکی از آثار منفی دیگر فرار دختران، گرفتار شدن آنان به سرقت و اعتیاد است. اینک جهت درس عبرت به چند حادثه توجه
نمایید: 1- عقربه هاي ساعت، دو بامداد را نشان می دهد. سونیا دختر شانزده ساله از همان اوایل شب آرام و قرار ندارد و برخلاف
شب هاي گذشته که سعی می کرد به هر طریق جلب توجه کند- مدام به عقربه هاي ساعت چشم دوخته است. هر چه زمان
میگذرد، اضطراب او بیشتر می شود و هر بار به بهانه اي نگاه خود را به پشت پنجره اطاق مشرف به کوچه می اندازد و با چشمان
جستجوگر سایه فرزاد را می بیند که خود را در تاریکی شب پنهان کرده است. عقربه هاي ساعت، آخرین دقایق روز را نشان می
دهد. سونیا وارد اطاقش می شود و منتظر است تا پدر و مادرش به خواب روند. وقتی مطمئن می شود آنها به خواب عمیق فرو رفته
اند، به آرامی به کمد خانه نزدیک می شود وپس از برداشتن اسکناس هایی که پدرش آن را براي روز مبادا در این محل قرار داده
است، چون سایه اي به سرعت از منزل خارج می شود. کمی بعد بر ترك موتور فرزاد، رو بر می گرداند و آخرین نگاه شیطنت
آمیز خود را به خانه پدري اش می اندازد. او مسیر زندکی اش را عوض کرده است. سونیا در اطاق قاضی شعبه 1607 جنایی در
حالی که نگاهی به دستبند می اندازد، پس از لحظه اي سکوت که سنگینی آن در فضاي دادگاه احساس می شد، ادامه می دهد: بله
آقاي قاضی! من یک روز در مسیر مدرسه با فرزاد آشنا شدم. او آن قدر از عشق و محبت برایم حرف زد که فکر می کردم قدیسی
است که خداوند در مسیر زندگی ام قرار داده است. اوکاخی از آمال و آرزوها برایم ساخته بود و اکنون می بینم همه رویایی عبث
وکودکانه بوده است. سونیا در ادامه می گوید: آن شب فکر می کردم پس از فرار از خانه تمام پشتوانه من فرزاد است. اولین سؤالی
که از من پرسید، این بود که چقدر پول آورده اي؟ من هم دو دسته اسکناس هزار تومانی را به سویش درازکردم. چند ساعت بعد
شمال بودیم. هر روزکه می گذشت، تردید و دو دلی به سراغم می آمد تا این که فهمیدم فرزاد یعنی مرد آرزوهایم به مواد مخدر
معتاد است. به او اعتراض کردم و او هم طبق معمول با همان جملات زیبا و فریبنده افکارم را به بازي گرفت. زمانی به خود آمدم
که فهمیدم نه تنها آن دختر پاك نیستم، بلکه با حیله و ترفند فرزاد در دام اعتیاد گرفتار شده ام. پولمان خیلی زود تمام شد و بار
دیگر به تهران آمدیم. اما دیگر نه روي بازگشت به خانه برایم باقی مانده بود و نه می توانستم درست فکرکنم. پس تن به تقدیر و
سرنوشت دادم. سونیا به فرزاد که درکنار او نشسته و سرش را پایین انداخته است، نگاهی غم زده می اندازد و ادامه می دهد: به
زودي دوستان لا ابالی فرزاد دور و برمان را گرفتند. آدم هاي علافی که با دله دزدي و خلاف هاي کوچک به قول خودشان به
جنگ مشکلات زندگی آمده بودند. یک روز، فرزاد مقابل پارك ملت با جوانی که یک خودروي مدل بالا داشت باب دوستی را
بازکرد و با معرفی من به او، قرار شد در جشن ها و پارتی هاي او و دوستانش شرکت کنیم. آن شب وقتی به آدرسی که داده بود
رفتیم، آدم هایی را دیدیم که هر کدام از آنها در ناز و نعمت می لولیدند. چند ساعت از حضور ما در این میهمانی میگذشت که
فرزاد اشاره اي کرد و من را به گوشه اي فراخواند و به آرامی گفت: وقتی ازکنار صندلی یکی از میهمان ها عبور میکرده، کیف او
را مشاهده کرده است که مقدار قابل توجهی پول درون آن قرار دارد. او از من خواست تا وقتی او صاحب کیف را سرگرم می
صفحه 17 از 98
کند، از این فرصت استفاده کنم و پولها را بردارم. آن شب من کیف پول را سرقت کردم و بعد از آن در هر یک از این میهمانی
هاکه شرکت می کردیم، من و فرزاد از فرصت استفاده می کردیم و دست به سرقت می زدیم. سونیا در ادامه به قاضی دادگاه
گفت: در یکی از میهمانی ها من نزدیک به پنج میلیون تومان چک مسافرتی ازکیف یکی از میهمانان سرقت کردم و با این پول،
فرزاد براي خود یک موتور خرید و من هم چند دست لباس گران قیمت خریدم. اما دو روز بعد وقتی می خواستم بقیه چک ها را
خرج کنم، پلیس دستگیرم کرد. قاضی پرونده پس از ثبت اظهارات سونیا و فرزاد به خبرنگار ماگفت: این دختر پس از سرقت پنج
میلیون تومان چک مسافرتی مبادرت به خرج آن می کند، غافل از این که فردي که چک ها را در اختیار داشته است، سارقی است
که دو روز پیش از این ماجرا آن را از فردي که از بانک خارج شده، سرقت کرده است. قاضی در ادامه گفت: اتهام این دختر فرار
.6/6/ -1 جام جم، 81 .(¬ از خانه، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر و استفاده از چک هاي مسروقه است( 1
* ماجراي دیگر:
دختر جوانی که با همدستی دو جوان دیگر به اتهام سرقت و در اختیار گرفتن اموال دزدي دستگیر شده است، روزگذشته در
شعبه 1607 جنایی تهران محاکمه شد. مردي با مراجعه به کلانتري 104 عباس آباد طی شکایتی عنوان کرد: وقتی از بانک پول
دریافت کرده است در خیابان شهید مطهري، دو سرنشین یک دستگاه موتور سیکلت با حمله به وي مبلغ پنج میلیون و دویست هزار
تومان او را به سرقت برد ه ا ند. با تشکیل پرونده در این خصوص، موضوع به دستور قاضی شعبه 1607 جنایی تهران به شعبه 18
آگاهی ارجاع و مأموران موفق شدند دختر جوانی به نام مریم را که قصد داشت وجه چک هاي مسروقه را از بانک دریافت کند،
دستگیر کنند. متهم اعتراف کرد که چک هاي مسروقه توسط فردي به نام مهدي در اختیارش قرارگرفته است. در ادامه تحقیقات،
مأموران موفق شدند مهدي و همدست وي مصطفی را دستگیرکنند. مهدي متهم اصلی در بازجویی ها به 25 فقره سرقت وکیف
قاپی اعتراف کرد و روزگذشته هر سه متهم در شعبه 1607 جنایی تهران توسط قاصی محاکمه و دستور زندانی شدن این متهمان
.12/6/ 1- حام جم، 81 .( صادر شد ( 1
* ابزاري براي دیگران:
دختر جوانی که مورد اغفال سه سارق حرفه اي قرارگرفته است، ماجراي سرقت میلیونی از شرکت محل کار خود را بازگو می کند.
در پی شکایت صاحب یک شرکت مبنی بر این که گاوصندوق محل کار وي به سرقت رفته است، موضوع براي رسیدگی به
آگاهی تهران ارجاع و مأموران با بررسی و تحقیق در این زمینه، این سرقت را داخلی تشخیص داده و به منشی مظنون شدند. با
تحقیق از این منشی که هویت وي سحر اعلام شده است، او عنوان کرد: از چند سا ل پیش در شرکت کار می کنم و در این مدت
صاحب شرکت هیچ گاه حاضر به پرداخت حقوق قانونی من نشده است و این موضوع موجب شد تا پس از آن که موضوع سرقت
را با جوانی به نام غلامرضا که با او آشنا شده بودم مطرح کردم، او از من خواست با جلب اعتماد صاحب شرکت، کلید گاو
صندوق را به دست آورده و محتویات آن را سرقت کنم. متهم در ادامه گفت: با به دست آوردن کلید، یک شب فرصت لازم به
دست آمد و در حالی که کسی در دفترشرکت نبود با گشودن درگاو صندوق مبلغ دو میلیون و هفتصد هزار تومان پول را به سرقت
بردم و زمانی که از دفتر شرکت بیرون آمدم، از سوي غلامرضا و دوستانش که با نقشه قبلی انتظار مرا می کشیدند مواجه شدم و
آنها پس از حمله به من کیف محتوي پول را به سرقت بردند. در پی این اظهارات مأموران با دستور قضایی با عزیمت به روستاي
خادم آباد شهریار موفق به دستگیري غلامرضا و هم دست دیگر وي شدند. این متهمان اعتراف کردند: پس از آن که متوجه شدیم
سحر، گاو صندوق شرکت را مورد دستبرد قرار می دهد، تصمیم گرفتیم پول ها را از او سرقت کنیم. زیرا می دانستیم وي چون
صفحه 18 از 98
خود مرتکب دزدي شده است، شکایت نخواهد کرد. در پی این اعترافات، قاضی پرونده (رئیس شعبه 1604 جنایی تهران) سحر را
.23/8/ 1- حام جم 81 .( به اتفاق سه سارق دیگر به اتهام سرقت روانه زندان کرد( 1
* شگردي دیگر:
دختر جوانی که با هم دستی یک کیف قاپ حرفه اي، دزدي کرده بود، پس از مبادرت به سرقت، از سوي مردم دستگیر و تحویل
مأموران انتظامی شد. دختر جوانی به نام فریبا پس از آن که از سوي والدینش طرد شد، پس از آشنایی با یک کیف قاپ سابقه
دارکه به وي پیشنهاد ازدواج کرده بود، در چندین فقره کیف قاپی شرکت کرد. او در حالی که براي ربودن کیف یک زن عابر،
تحت تعقیب مردم قرارگرفته بود، از سوي یک راننده پراید دستگیر و تحویل شعبه 18 آگاهی تهران شد. این دختر پس
ازتحقیقات، به شعبه 1606 جنایی تهران انتقال یافت و مقابل میز قاضی قرارگرفت. فریبا به قاضی گفت: سیزده ساله بودم که پدر و
مادرم از یکدیگر جدا شدند. چهار ماه بعد، پدرم با یک زن دیگر ازدواج کرد. پس از آن، رفتارهاي پدرم تغییر کرد و من هم پس
از مدتی از منزل فرارکردم. بار اول دستگیر و تحویل خانواده ام شدم. اما به دلیل آزار و اذیت هاي خانواده، چندین بار دیگر از
منزل متواري شدم تا این که سرانجام از سوي پدر و نامادري ام از خانه طرد شدم. در مدت شش سال، چندین بار به اتهام هاي
مختلف دستگیر و زندانی شده ام. تا این که پس از آشنایی با داریوش، او به من پیشنهاد ازدواج داد و همراه با او درکیف قاپی
شرکت کردم تا این که دستگیر شدم. در پی این اعترافات، قاضی جنایی تهران با صدور قرار قانونی، این متهم را روانه زندان کرد
.29/8/ -1 جام جم، 81 .(1)
* نامه اي از شهر فرار:
یکی از خصلت هایی که در بانوان بیشتر از مردان به چشم می خورد، احساسات است. خداوند حکیم بنا بر مصالحی، این خصلت را
بیشتر در زنان قرار داده است و به خاطر همین است که دختران زودتر تحت تأثیر قرار می گیرند و امکان دارد توسط مردان فریب
بخورند، اسلام اختیار آنها را در شوهر دادن به دست پدر دلسوز و عاقل یا ولی دختر داده است ( 1). لذا بی توجهی به دستورات
حیات بخش اسلام و اینکه دختران خود را در بسیاري از امور مستقل می دانند، باعث گرفتاري هاي فراوان براي آنان شده است.
اکنون به نامه دختري که انسان هاي آلوده از احساسات پاکش سوءاستفاده کرده اند، توجه فرمایید: من سونیا هستم. مدت ها پیش
بنا به دلایلی مجبور شدم از خانه فرار کنم. پیش از آن، وقتی روزنامه ها را می خواندم، دلم براي آنها که از خانواده شان دور افتاده
بودند، می سوخت. باورم نمی شد که روزي هم دلم باید براي خودم بسوزد. من سرگذشتم را براي شما می نویسم تا با چاپ آن،
کسانی که باعث بدبختی من شده اند به اشتباه خود پی ببرند و خانواده ها بیشتر مراقب باشند تا خداي ناکرده کسی به سرنوشت من
و امثال من دچار نشود. و اما سرگذشت من: چهار سال پیش، پسر عمویم فرشاد در اثر سانحه رانندگی کشته شد و فرشید برادر
بزرگترش که رانندگی را به عهده داشت، مقصر شناخته شد. پدر و مادر و تمام فامیل او را مقصر می دانستند و به همین دلیل فرشید
به کتاب بهشت جوانان، ص 122 مراجعه فر « اختیار دختر به دست پدر » -1 جهت اطلاع از فسفه ---------------------¬
مایید. روز به روز تنهاتر و منزوي تر می شد. من که این وضع را دیدم دلم برایش سوخت، چون می دانستم او مقصر نیست. ولی
کاري نمی توانستم بکنم. همین عقیده مشترك باعث نزدیکی من و او شد، طوري که او به من اعتماد میکرد و حرف هایش را به
من می گفت و این که قصد دارد به خارج ازکشور برود، ولی پس از مدتی پشیمان شد. فرشید دوست داشت به همه بگویدکه من
با او موافقم. ولی من در فامیل هم عقیدهاآنها می شدم و فرشید را مقصر می دانستم تا آنها به من شک نکنند. تا این که حدود سه
ماه پیش، فرشیدکه از نظر من مظلوم و بیگناه بود، تلفن کرد و خواست که به پارك نزدیک خانه آنها بروم. من هم رفتم. در آنجا
صفحه 19 از 98
دیدم که فرشید و یک فرد دیگر روي نیمکت نشسته اند. فرشید ما را به هم معرفی کرد. برایم عجیب بود. فرشید درکمال تعجب
گفت: می دانی دختر عموي سعید می خواست با تو دوست شود. تو را قبلا دیده و خوشش آمده است. من بیچاره خشکم زد. براي
یک لحظه صداي شکستن قلبم را شنیدم. با لبخند تلخی او و سعید را نگاه کردم. کم آوردم. همه چیز را فراموش کردم. فرشید، پسر
عموي تنهاي من... همان جا تصمیم گرفتم پیشنهاد سعید را قبول کنم، چون می خواستم از فرشید انتقام بگیرم. البته پس از مدتی
فهمیدم که سعید مثل فرشید تو زرد است، چون او هم آدم منحرفی بود و با دختران دیگري هم رابطه داشت و حتی چند بار
بازداشت شده بود. یک بار به اوگفتم: دیگر نمی خواهم ببینمت. ولی اوگفت: من هم می خواستم راهی پیداکنم که از شر تو
خلاص شوم، ولی به خاطر فرشید تحمل کردم. باورم نمی شد، اما بالاخره یک روزکه از بیرون به خانه آمدم با قیافه هاي گرفته
مادر و برادرانم رو به رو شدم. بله اتفاق ناخوشایندي رخ داده بود. آنها عکس هاي من و سعید را دیده بودند. آنها را به طرفم پرت
کردند. برادرم کتکم زد. فهمیدم که تمام اینها نقشه بوده است و فرشید و سعید باعث بدبختی من شده اند. تازه پدرم نیامده بود. با
آمدن اوکتک مفصلی خوردم و همان لحظه بودکه فکر فرار به سرم زد. صبح خیلی زود خودم را به ترمینال رساندم و راهی
شهرستان مورد علاقه ام. شدم. در آنجا حس غریبی داشتم. همه طور دیگري به من نگاه می کردند. همین طوري که می رفتم،
چشمم به گلدسته هاي یک امامزاده افتاد. تقریباً جاي خلوتی بود. داخل امامزاده پا گذاشتم وگوشه اي نشستم، از خستگی خوابم
برد. نزدیک غروب با صداي پاي یک پیرزن از خواب پریدم. گفت: دختر جان نمی خواهی به خانه ات برگردي؟ من که دلم
گرفته بود با گریه همه چیز را برایش گفتم. وقتی فهمیدکه فرارکرده ام، خیلی ناراحت شد. از من خواست به خانه ام برگردم. ولی
من به اوگفتم نمی توانم. هنگام رفتن، از من خواست همراهش بروم. ترسیدم، ولی مهربانی چشم هایش مانع شد که به او اعتماد
نکنم. با او راهی خانه اش شدم. یک خانه قدیمی و بزرگ است. او تنها زندگی می کند و یک پسر داشته که در جنگ شهید شده
است. حالا چند روزي است که اینجا هستم. دعا کنید این خانم مهربان اجازه بدهد همین جا بمانم، چون اگر بیرونم کند نمی دانم
چه سرنوشتی در انتظارم است. دلم خیلی گرفته است. چند روز پیش وقتی به دوستم تلفن کردم، فهمیدم که فرشید به آلمان رفته
است. من سرگذشتم را براي شما نوشتم تا به همه جوان ها بگویم: هیچ وقت کاري را بدون فکر انجام ندهند و نگذارند
احساساتشان بر عقلشان غلبه کند. نمی دانم چه کنم و چه سرنوشتی برایم رقم می خورد. امیدوارم خانواده ام مرا ببخشند، امیدوارم
8/8/ 1- جام جم، 81 .( آنها این نامه را بخوانند ( 1
* ماجراي دختر فراري:
دختر جوانی که پس از اختلاف با والدین خود از منزل متواري شده و سپس با پوشیدن لباس پسرانه دو هفته شب ها را در یک باغ
مخروبه و درون یک کارتن می خوابید، همراه یک پسر جوان سوار بر موتور سیکلت، از سوي مأموران دستگیر شد و به شعبه 11
آگاهی تهران انتقال یافت. خبرنگار ما با این دختر جوان گفت وگویی کرده است که در پی می آید: خودت را معرفی می کنی؟ -
فاطمه. م معروف به سوسن. اسم پسرانه ات چه بود؟ - علیرضا. چرا لباس پسرانه پوشیدي؟ - ترسیدم مأمورها متوجه بشوند، دختر
فراري هستم و براي آن که دستگیر نشوم، لباس پسرانه پوشیدم. چند سال داري؟ - بیست و دو سال. چرا از خانه فرارکردي؟ -
خانواده ام مرا اذیت می کردند و مادام کتک می زدند و با سر کوفت هاي آنها مجبور شدم از خانه فرارکنم. چند کلاس درس
خوانده اي؟ - تا پنجم ابتدایی. پدر و مادرت با هم زندگی می کنند؟ - بله، اما همه اش به من گوشه وکنایه می زدند و مرا شکنجه
روحی می دادند. با پوشیدن لباس پسرانه چه احساسی داشتی و شب هاکجا می خوا بیدي؟ - می خواستم خودم باشم. آزاد باشم و
بگردم وکسی به من امر و نهی نکند. شب ها داخل یک باغ می خوابیدم و دلم می خواست راحت باشم و راحت زندگی کنم. آیا
به راحتی مورد نظرت رسیدي؟ - تا حدودي، چون دیگرکسی نبودکه مرا اذیت و آزارکند. شغل پدرت چیست؟ - کفاش. بعد از
صفحه 20 از 98
آن که از خانه فرارکردي، اولین کاري که کردي، چه بود؟ اول به انزلی رفتم. مقداري پول داشتم، لباس هایم را در تهران و در
داخل باغ عوض کردم و پس از چند روز به تهران بازگشتم. لباس هاي پسرانه را ازکجا آورده بودي؟ - مال خودم است. پیراهن
متعلق به برادرم است. شلوار وکفش را هم پدر و مادرم برایم خریده بودند. در این مدت پول ازکجا می آوردي؟ - کمی پس انداز
داشتم وکمی دیگر هم پول پدر و مادرم است. الان که دستگیر شده ا ي، چه احساسی داري؟ - دختر بدبخت است! اما دختران
دیگر چنین تصوري ندارند و با مشکلات به راحتی کنار می آیند و باکوچک ترین مشکلی از خانه فرار نمی کنند. - متأسفانه
خانواده من طوري برخوردکردند که به من اجازه داده نشد تا خودم باشم و مجبور به فرار نشوم. می دانی خانواده ات نگران هستند؟
- نه، آنها هیچ وقت نگران نمی شوند. اما آنها از اولین روز فرار تو از مأموران انتظامی درخواست کمک کرده اند. - آنها مرا
دوست ندارند. در این مدت وقتی به آنها تلفن کردم، برخورد بسیار بدي با من داشتند. چند خواهر و برداري داري؟ - دو خواهر و
سه برادر. پدرت اعتیاد دارد؟ - بله، تریاك می کشد. خیلی وقت است که معتاد است. خودت هم اعتیاد داري؟ نه. چه طور دستگیر
شدي؟ - من به مهران تلفن زدم. قصد داشتم با پسر عموي اوکه اسمش مرتضی است، ازدواج کنم. مهران قرار شد مرا پیش مرتضی
ببرد. موقعی که با یک نفر سوار موتور بودم، مأمورها مرا دستگیرکردند. الان اگر تحویل خانواده بشوي، به آنها چه خواهی گفت؟
- چیزي ندارم، نمی توانم به صورت آنها نگاه کنم. الان چه تصمیمی براي آینده ات داري؟ - نمی دانم... در مدتی که از خانه
فرارکردي، به چه نتیجه اي رسیدي؟ - (گریه می کند) به هیچ چیز. می خواستم بروم براي خودم کار پیدا کنم و بدون منت کسی
زندگی کنم. چه کاري بلدي؟ - فروشندگی، کار در تولیدي. موهایت را کجا کوتاه کردي؟ - در هتل. موقعی که شمال رفته بودم.
درون کیفم قیچی داشتم و آن را کوتاه کردم. فکر نمی کنی هیچ کجا امن تر از محیط خانواده نیست؟ -خانواده ا م مرا اذیت می
کنند، اما هیچ کجا بهتر از خانه نیست. پس چرا نمی خواهی تحویل خانواده ات شوي؟ - چون تحقیر می شوم. آنها اگر مرا اذیت
نمی کردند، فرار نمی کردم. من دلم می خواهد آزاد باشم. آزادي مورد نظري که دنبال آن هستی، منجر به آن شدکه مورد تعرض
قرار بگیري؟ - آن روز نمی دانستم و عقلم نمی رسید. قبلاً هم سابقه فرار داشته اي؟ - بله یک بار هم فرارکردم و پس از
دستگیري، یک ماه در خانه ریحانه بودم. چه پیامی براي خانواده ها و جوانان هم سن و سال خودت داري؟ - از آنهاکه هم سن و
سال من هستند، می خواهم با زندگی بسازند وآینده خود را به بازي نگیرند، خانواده ها هم فرزندان خود را درك کنند. من
پشیمان هستم. اگر از تو بخواهیم خودت را به مفهوم واقعی تعریف کنی، چه خواهی گفت؟ - یک دختر شکست خورده ام،
دختري سرخورده که عاشق کمی محبت از سوي والدینم بودم. دلم می خواست شب وقتی پدرم به خانه می آمد، دست محبت به
سرم می کشید (می گرید). من نمی خواهم بگویم آدم خوبی ام، اما من هم یک انسان هستم. انسانی که تشنه محبت از نزدیکان
.24/7/ 1- جام جم، 81 .( خود است. اي کاش کارم به اینجا نمی کشید ( 1
* قصه پلنگ و شاهین تهران:
که با اغفال دختران و زنان فراري از خانه، آنها را با هم دستی دیگر اعضاي باند به سرکردگی پسر « شهباز پلنگ » -1 باند موسوم به
بزرگ خود به خارج ازکشور انتقال می داد، متلاشی شد و شش نفر در این زمینه دستگیر شدند. در پی فرار یک دختر هفده ساله
از منزل، والدین وي با مراجعه به کلانتري 106 نامجو، شکایتی را تسلیم مراجع انتظامی کردند و با تشکیل پرونده و صدور دستور
قضایی در شعبه 1604 جنایی تهران، پرونده براي تحقیق و پیگیري به دایره 11 آگاهی تهران ارجاع شد. والدین این دختر از دختري
به نام شیرین نام می بردند که با فرزندشان در ارتباط بوده است و آنها احتمال دادند که این دختر از مخفیگاه فرزندشان مطلع باشد.
با بررسی بیشتر در این خصوص، یک تیم عملیاتی از مأموران شعبه 11 آگاهی تهران با کسب دستور قضایی، محل سکونت شیرین
را در خیابان سبلان شناسایی و تحقیق از وي را آغازکردند. شیرین عنوان کرد: دختر فراري نزد دختري به نام مونا در خیابان
صفحه 21 از 98
مرودشت مخفی شده است. با شناسایی و دستگیري مونا، او اعتراف کرد که صبح هر دو به خانه شاهین. ش رفته اند. با پیدا شدن
دختر فراري، موضوع شاهین مورد تحقیق قرارگرفت و مشخص شد این جوان که از افراد شرور خیابان مرودشت است، یک باند
فساد را ه ا ندازي کرده و مادرش به نام شهناز. ش (معروف به پلنگ) با شناسایی دختران و زنان فراري، آنها را به این باندکشانده و
بعد به یکی از باغ هاي کرج انتقال می دهد و سپس این افراد توسط دیگر رابطان باند به کشورهاي حاشیه خلیج فارس انتقال پیدا
می کنند. با گزارش نتیجه تحقیقات به قاضی پرونده، مأموران دایره 11 با محاصره این منزل وارد محل شدند. در اولین گام، جوانی
به نام روبرت- که برادر شاهین است- دستگیر شد و مأموران را به اتاق برادرش راهنمایی کرد. مأموران در این اتاق، یک زن
فراري به نام شادي به همراه یک جوان فوتبالیست به نام حمید را دستگیرکردند و دقایقی بعد شاهین نیز در حال عربده کشی
دستگیر شد. در پی این ماجرا، شهناز پلنگ نیزکه در حال فریاد و هیاهو بود، توسط مأموران بازداشت و بازرسی از خانه وي آغاز
شد. در بازرسی از منزل وکشف عکس هاي مربوط به زنان و دختران فراري، مقادیري سی. دي هاي مستهجن و نوارهاي مبتذل به
همراه پوستر خوانندگان نیز از متهمان کشف و ضبط شد. روبرت- جوانی که برادر و مادرش این باند را هدایت می کردند-
اعتراف کرد: پس از شکار زنان و دختران که توسط مادرشان صورت میگرفت، از طریق دوستان شاهین درکرج به یکی از باغ ها
انتقال می یافتند و بعد رابطان دیگر باند با فروش این افراد به باندهاي خارج از کشور، مبالغ گزافی پول دریافت می کردند. با
بررسی در خصوص سوابق شهناز پلنگ و فرزندش شاهین، معلوم شد این زن داراي سابقه کیفري در خصوص ایجاد مرکز فساد
است و شاهین نیز تاکنون تعدادي از دختران را با زور مورد تعرض قرار داده است که پنج نفر از این دختران در محدوده محل
زندگی شهناز پلنگ بوده اند. به طور ي که این افراد به دلیل ترس و وحشت از اعضاي باند و حفظ آبرو، شکایتی را تسلیم مراجع
قانونی نکرده اند. در بررسی و تحقیق در خصوص وضعیت فوتبالیست جوان، معلوم شد وي با معرفی خود به عنوان مأمور، از چندي
پیش در این منطقه موجب آزار و اذیت مردم می شده است و مبادرت به رباخواري در این محل می کر ده است. این متهمان پس
از انتقال به مجتمع امور جنایی تهران، از سوي قاضی پرونده با قرار قانونی در اختیار مأموران آگاهی تهران قرارگرفتند تا تحقیقات
.18/8/ 1- جام جم، 81 .( تکمیلی صورت پذیرد( 1
* چرا عاقل کند کاري... !
-1 توي سالن، روي نیمکت نشسته ام و منتظرم تا سؤالات مأموران از او تمام شود و از اتاق بیرون بیاید. میگویند او با پاي خودش
به کلانتري آمده وگفته که چندین هفته است از خانه فرارکرده و حالا پس از این مدت سرش به سنگ خورده است و قصد دارد به
خانه برگردد، ولی روي برگشت را ندارد. به همین خاطر به کلانتري آمده تا از آنهاکمک بگیرد. در باز می شود و دختري جوان با
قدي کشیده و باریک و صورتی نسبتا زیبا ولی رنگ پریده و چشمانی که گویی روزهاست کاري جزگریه ندارند در آستانه در
قرار می گیرد. نگاهش نیمکت خالی داخل سالن را پیدا می کند. به طرفش می رود و آرام روي آن می نشیند. نامش نغمه است و
داستانش نغمه غم انگیز زندگی دختري است که مدت هاست بر لبانش گل لبخند پژمرده است. نغمه، شانزده ساله است. دو سال
پیش مادرش به خاطر بیماري لاعلاجی که داشت، جان خود را از دست داد و او و برادر سه ساله اش را تنها گذاشت. پدرش فردي
عیاش و خوشگذران بود و از آنجا که ناخواسته با مادر نغمه ازدواج کرده بود، به خانواده اش کوچک ترین اهمیتی نمی داد و نغمه
مجبور بود هر شب غر زدن ها و مشاجره او با مادرش را تحمل کند. دو ماه پس از مرگ مادر نغمه، پدرش با زنی که دو بار
ازدواجش به طلاق کشیده شده بود ازدواج کرد و با آوردن او به خانه، زندگی سخت و تاریک نغمه آغاز شد. پدر نغمه کاملًا به
نغمه و برادرکوچکش بی توجه بود، و از تمام وظایف پدري تنها سرزنش وکتک کاري را نسبت به آنها اجرا می کرد. نغمه
هر شب که پدرم از سرکار به خانه می آمد، نامادري ام که از من متنفر بود، به دروغ پیش پدرم از من بدگویی می کرد و » : میگوید
صفحه 22 از 98
حالا دیگر نغمه اي .« بعد پدرم کمربندش را درمی آورد و به جان من می افتاد و روزي نبودکه یک جاي کبود در بدنم دیده نشود
که وقتی مادرش زنده بود، بچه درسخوان کلاس بود و همیشه یکی از سه رتبه کلاس را نصیب خود می کرد، درکلاس به دختري
تنبل تبدیل شده است که یکی از پایین ترین نمره هاي کلاس را در دروس مختلف کسب می کند. از ورود نامادري به خانه ماه ها
میگذشت و نغمه بزرگ تر می شد، ولی رفتار پدر و نامادري اش با او نه تنها بهتر نمی شد بلکه بدتر هم می شد. نغمه دیگر نمی
توانست این شرایط را تحمل کند وکم کم به فکر فرار از خانه افتاد، چراکه با خود میگفت هر چه پیش آید از اوضاع فعلی اش بدتر
نخواهد بود و این وسوسه ها با تشویق دوستانش که از شرایط زندگی او خبر داشتند شدیدتر می شد. یک روز نغمه از طریق یکی
از دوستانش با دختري که مدت ها پیش از خانه فرارکرده بود و حال در اتاقی در یکی از محله هاي پایین شهر تنها زندگی میکرد
آشنا شد و مدتی که از این آشنایی گذشت، او به نغمه پیشنهادکرد که از خانه فرارکرده و با او زندگی کند. نغمه نیز تنها راه نجات
ازتنفر نامادري وکتک هاي شبانه پدرش را در فرار از خانه می دید و چند روز بعد زمانی که پدر و نامادري اش در خانه نبودند،
تمام وسایلش را که شامل یک البوم عکس، شناسنامه و چند دست لباس بودند، توي کیفش گذاشته و از خانه خارج شد. پس از
فرار از خانه، نغمه نزد دختري که مدتی پیش با او آشنا شده بود رفت و بدین ترتیب زندگی جدید نغمه در اتاقی دوازده متري که
داراي آشپزخانه کوچکی بود به همراه دوستش شیلا آغاز شد. شیلا در یک رستوران کوچک مشغول به کار بود و پس از مدتی
نغمه نیز باکمک شیلا توانست در آن رستوران مشغول به کار شود. هر چند در ازاي کار دشواري که آنها انجام می دادند مزد
ناچیزي دریافت می کردند، ولی هر دو راضی و خوشحال بودند. به خصوص نغمه که دیگر مجبور نبود فحش ها و کتک هاي پدر
و بدگویی هاي نامادري اش را تحمل کند. چند روزي از زندگی مشترك نغمه و شیلا می گذشت و نغمه کم کم احساس می
کردکه مرد صاحب خانه آنها، به او و شیلا نظر سوء دارد. تا این که یک روزکه نغمه از بازار به خانه برمی گشت از داخل اتاق
صداي فریادهاي شیلا را شنید که کمک می خواست. بلافاصله وارد اتاق شد و دید که صاحب خانه آنها قصد تجاوز به شیلا را
داشت که از فریادهاي شیلا و رسیدن نغمه ترسیده و پا به فرارگذاشت و فرداي آن روز نغمه و شیلا تصیمم گرفتند تا از آن اتاق
نقل مکان کنند. مدتی بودکه از آن ماجرا می گذشت و حالا نغمه و شیلا در اتاقی در همسایگی یکی از دوستان شیلا زندگی می
کردند. یک روز یکی از همکاران نغمه به نام فرشادکه به نغمه علاقه مند شده بود، نامه اي به نغمه داد و از او خواست وقتی به
خانه رسید آن را بخواند. ولی نغمه که طاقت نداشت تا آن موقع صبرکند، در اولین فرصتی که به دست آورد، شروع به خواندن آن
نامه کرد. نفسش بند آمده بود و قلبش به شدت می زد. این اولین باري بودکه پسري به نغمه علاقه مند شده بود. نغمه چند بار نامه
را خواند و فرداي آن روز جواب آن را براي فرشاد نوشت و به این ترتیب روابط دوستانه آنها آغاز شد. یک هفته بعد فرشاد به
نغمه پیشنهاد ازدواج داد و چون نغمه کس وکاري نداشت قرارگذاشتند براي یک هفته به شمال رفته و پس از برگشت با برپایی
جشن کوچکی رسماً با هم ازدواج کنند. ولی یک روز بعد از آن که از شمال برگشتند، وقتی نغمه به محل کارش رفت، از فرشاد
خبري نبود. چند روزگذشت و نغمه هر روز چشمانش را به در دوخته و منتظر بود تا فرشاد بیاید، ولی فرشاد هرگز نیامد. حالا هم
1- جام جم، .( نغمه بعد از این که چنین خواري و خفتی نصیبش شد، به کلانتري آمد تا از آنهاکمک گرفته و به خانه بازگردد ( 1
.25/9/81
* آثار زیانبار برخی از فیلم ها:
دختر جوانی که پس از فرار از خانه، یک سال بعد همراه معلم خصوصی زبان خود در سعادت آباد تهران دستگیر شده است، در
دادگاه جنایی تهران عنوان کرد: حس کنجکاوي، از او یک زن خیابانی ساخته است. با شکایت والدین دختر بیست و یک ساله اي
به نام راضیه در مجتمع امور جنایی تهران، رئیس شعبه 1603 جنایی تهران در این باره دستور پیگیري در شعبه 11 آگاهی تهران را
صفحه 23 از 98
صادرکرد. با بررسی پرونده مشخص شد این دختر که خانواده اش از وضعیت خوب مالی برخوردار هستند، یک سال پیش بدون
آن که با مشکلی مواجه باشد، از خانه متواري شده است. با پیگیري این ماجرا، مأموران در پی به دست آوردن سر نخ هاي لازم،
دختر را در منزل معلم خصوصی انگلیسی اش در میدان کاخ سعادت آباد دستگیرکردند و او را به شعبه 1603 جنایی تهران انتقال
دادند. راضیه پس از حضور در دادگاه، به قاضی گفت: پس از تماشاي یک فیلم سینمایی، کنجکاو شدم و دوست داشتم بدانم
یک دختر پس از فرار از خانه چگونه می تواند با مشکلات دست و پنجه نرم کند، اما یک هفته پس از فرار، وقتی داخل پارك
بودم، جوانی که خود را صاحب کارخانه معرفی می کرد، مرا اغفال کرد و پس از رها شدن از سوي او، به دلیل مشکلات متعدد،
زمانی به خود آمدم که تبدیل به یک زن خیابانی شده بودم. او در ادامه گفت: اوایل سعی می کردم شب ها را در بوستان ها سپري
کنم، اما متوجه شدم براي دختري که از خانه فراري شده است، هیچ محلی امن نیست و اکنون که به گذشته خود می نگرم،
احساس ندامت و پشیمانی می کنم، اما افسوس که خودکرده را تدبیر نیست. این دختر در ادامه گفت: چندي پیش وقتی سوار
خودرویی شده بودم، از سوي مأموران دستگیر و پس از محاکمه در شعبه 1610 به زندان و شلاق محکوم شدم. بعد از آزادي، خانه
.( ریحانه هم مرا نپذیرفت و ناچار بار دیگر راهی خیابان ها شدم. در پی این اعترافات، متهم با صدور قرار قانونی روانه زندان شد( 1
..27/9/ -1 جام جم، 81
* خطر جانی:
یکی از آثار منفی فرار و دوستی هاي نامشروع، خطر جانی است که براي دختران پیش می آید. اینک به حوادثی که نتیجه این
گونه ناهنجاري هاي اجتماعی و اخلاقی است توجه فرمایید: 1- جوانی که متهم است با هتک حرمتِ یک دختر جوان، موجب
مرگ او شده، روزگذشته در شعبه 1604 جنایی تهران مورد تحقیق قاضی جنایی قرارگرفت. به گزارش خبرنگار ما، در پی مرگ
یک دختر هجده ساله به نام آزیتا، موضوع رسیدگی به این پرونده به شعبه 1604 جنایی تهران ارجاع شد. چند روز پس از مرگ
این دختر، خانواده وي با مراجعه به مجتمع امور جنایی، طی شکایتی عنوان کردندکه فرزند هجده ساله آنها پیش از مرگ به یکی
از دوستان خود و خواهرش گفته است، زمانی که قصد بازگشت به خانه را داشته است، پس از آن که سوار یک خودرو شده، دو
نفر از سرنشینان ان با تهدید چاقو او را به یک محله اي در جنوب کشانده و پس از هتک حرمت وي را در میدان آزادي رهاکرده
وگریخته اند، و چون او قادر به ادامه زندگی نیست، مجبور است خودکشی کند. مأموران با کنترل تلفنی موفق شدند جوانی را که
2- دختر جوانی که پس از سه سال دوستی خیابانی با یک .( اعتراف کرده با این دختر در پارك شهر آشنا شده دستگیرکنند ( 1
جوان متوجه شد مرد آرزوهایش قصد ازدواج با او را ندارد، به صورتش اسید پاشید. جوانی به نام فرهاد، یک لحظه با قرار دادن
دستها روي صورتش در حالی که از مردم کمک می خواست، به بیمارستان انتقال پیدا کرد. با بستري شدن این جوان در بیمارستان
بوعلی و انجام معاینات معمول از سوي پزشکان، مشخص شد یکی از چشمهاي این جوان 21 ساله بر اثر سوختگی با اسید آسیب
جدي دیده وکور شده است. با شکایت او مبنی بر این که اسیدپاشی از سوي دختري به نام منیژه صورت گرفته است، مأموران او را
دستگیر و تحقیق از او را آغازکردند. این دختر در اعترافات خودگفت: از سه سال پیش در خیابان با فرهاد آشنا شده است و از
16 . که او هم با همین وعده /5/ همان ابتدا فرهاد به او قول ازدواج می دهد، به طوري --------------------- 1- حاه جم، 81
ها خواستگاران خود را جواب می کند، اما این جوان می گوید به دلیل مخالفت والدینش تمایلی به این ازدواج ندارد. منیژه در
ادامه اعترافات خود گفت: پس از این ماجرا از او خواستم تا روز دیگر براي آخرین بار همدیگر را ملاقات کنیم و به همین منظور،
مقداري اسید تهیه کردم و در ساعت مقرر، وقتی همدیگر را ملاقات کردیم، به او التماس کردم که در تصمیم خود تجدید نظر کند
و او این درخواست را نپذیرفت. من هم بطري حاوي اسید راکه زیر چادرم پنهان کرده بودم، به صورت او پاشیدم، تا عقده هاي
صفحه 24 از 98
درونی ام را خالی کنم. در پی این اعترافات، پرونده براي رسیدگی به دادگستري اردبیل ارجاع شد و قاضی، متهم را با صدور قرار
4/10/ 1- جام جم، 81 .( روانه زندان کرد( 1
* براي حفظ آبرو:
با هم « حسن. الف » . پدر و مادر تبریزي براي حفظ آبروي خانوادگی، دختر نوزده ساله خود را در بندر شرفخانه به قتل رساندند
به بهانه گردش و تفریح و شنا سوار بر خودرو شخصی « عزیزه » فرزند ناخلف نوزده ساله خود را به نام « سکینه. ع » دستی همسرش
کرده و به ساحل شهر توریستی و تفریحی بندر شرفخانه کنار دریاچه ارومیه بردند تا بتوانند پس ازکشتن فرزندشان وي را به دریا
بیندازند، اما طوفانی بودن شدید دریا برنامه قتل را تغییر داد. در جریان این قتل که دایی مقتول نیز پدر و مادر را همراهی می کرد،
به زور وي را به داخل یک اتاقک در ساحل بندر شرفخانه بردند و تصمیم به خفه کردن دختر ناخلف با نخ پلاستیکی معروف به
نخ کشاورزي گرفتند که دختر در دم جان سپرد. بنابراین گزارش در حین ارتکاب قتل، نگهبان میهمانسراي وزارت نیروکه از دور
ناظر بر این صحنه بود، پاسگاه نیروي انتظامی بندر شرفخانه را در جریان ماجرا قرار می دهد. پدر و مادر و دایی مقتول که پس از
ارتکاب جرم محل را ترك کرده بودند در نزدیکی کشتیرانی بندر شرفخانه بازداشت شدند. والدین دختر به قتل رسیده در اعترافات
خود اعلام کردند، از فساد اخلاقی فرزندشان به تنگ آمده بودند و دیگرکنترل وي از دستشان خارج شده بود. وي بیشتر مواقع در
منزل حضور نداشت و بارها به جرم کارهاي خلاف بازداشت شده بود و اخیراً نیز با وجود آن که در زندان به خاطر خلاف هایی
که کرده بود، شلاق خورده بود اما باز از کارهاي خلاف دست نمی کشید و مجازات ها تأثیري برایش نداشت. خانواده مقتول با
ابراز رضایت از عمل خود تأکید کردند: دخترمان برخی مواقع از خانه بیرون می رفت و حتی تا یک هفته به منزل باز نمی گشت و
.7/3/ 1- کیهان، 85 ------------------------- .( این براي ما بسیار آزاردهنده و عذاب آور بود ( 1
* سرگذشت دختر در دامداري:
دختر جوانی که فریب وعده هاي دروغین یک جوان را خورد بود، کانون گرم خانواده اش را با محیط یک دامداري در بیابان
عوض کرد. والدین یک دختر با مراجعه به مجتمع امور جنایی تهران، طی شکایتی عنوان کردند: جوانی به نام محسن، دختر هفده
ساله آنها را به نام الهام اغفال کرده و با انتقال وي به یک دامداري به اتفاق یکی از دوستانش به او تعرض کرده و آن گاه در بیابان
هاي اطراف تهران او را رهاکرده اند. در پی این شکایت، قاضی پرونده با صدور دستور قضایی، پرونده را براي رسیدگی به شعبه
11 آگاهی تهران ارجاع کرد و یک گروه عملیاتی از مأموران بررسی پرونده را آغازکردند. این بررسی ها نشان می داد که الهام از
مدتی پیش، پس از دوستی خیابانی با جوانی به نام محسن به وعده هاي توخالی او دل بسته است و این جوان پس از فریب الهام، از
او خواسته تا خانه وکاشانه خود را ترك کند و با او همراه شود. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران محسن را در جنوب تهران
شناسایی و دستگیرکردند. با اعتراف متهم به اعمال مجرمانه، وي دیگر هم دست خود را نیز معرفی کرد. پس از دستگیري متهم
دیگر، پرونده براي رسیدگی به شعبه 1603 جنایی تهران فرستاده شد. تحقیق در این زمینه آغاز شد و دختر جوان در حالی که می
گریست عنوان کرد: من کانون گرم خانواده ام را به صِ رف حرف هاي بی ارزش جوانی که فقط به سوء استفاده از من فکر می
کرد، با محیط گاوداري عوض کردم. الهام گفت: مدت یک هفته در این محل زندانی بودم و مدام محسن و دوستش مرا مورد
.5/10/ 1- جام جم، 81 --------------------- .( آزار و اذیت قرار می دادند( 1
فصل دوم: راه