گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
?منزلت و جایگاه فرزند در اسلام






اشاره
قرآن کر یم ما فرماید": یا ایُّهَا الَّذین أمنوا إنَّ مِن ازوأجَکُم ؤ آؤلأدَکُم عَدُوّاً لَکُم فَاحذَروُهُم " اي کسانی که ایمان آورده ایدا
بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید. ( 1) یکی از اهداف ازدواج و صاحب فرزند شدن بقاء
نسل بشر است و دیگر آنکه این فرزندان در آینده به ویژه ایام کهنسالی یاور و پشتیبان انسان باشند. در واقع ثمره زندگی مشترك
فرزند صالح است. لذا رسول خدافرمود": إنَِ لِکُ لِّ شَجَرٍَ ?ثَمَرََ ?القَلبِ الوَلَدُ "هر درختی میوه اي دارد و میوه دل انسان فرزند
(صالح) است. ( 2) و نیز آن حضرت فرمود": الوَلَدُ الصّالِحُ رِیحانَه من ریاحینِ الجنۀ،) فرزند صالح گلی ازگلهاي بهشت است. ( 3) و
-3 2- نهج الفصاحه، حدیث 889 . باز آن حضرت ( صلی الله علیه وآله و سلم )فرمود": بیتٌ لا صِبیانَ فیهِ لابَرَکۀ فیه " 1- تغابن/ 14
کافی، خ 6، ص 3. خانه اي که در آن بچه نیست، برکت هم در آن نیست. ( 1) اما اگر همین فرزندان را پدر و مادر خوب و
براساس دستورات اسلام عزیز تربیت نکردند و با اعمال وکارهایش آبرویی باقی نگذاشت، نبودشان بهتر است. حضرت علی( علیه
السلام ) در این مورد می فرماید": وَلَدُ السُّوء یَهدِمُ الشَّرَفَ ؤ یَشِینُ السَّلَفَ " فرزند بد، شرافت پدر و مادر را ویران می سازد و
بازماندگان را رسوا میگرداند. ( 2) رسول گرامی اسلام( صلی الله علیه وآله و سلم )فرمود": لیس عَدُوُّكَ الَّذي إن قتلته کان لَکَ
نُورأ، ؤ اِن قَتَلتَ دَخَلتَ الجَنّۀ و لکن اعدي عَدُوٍّ لَکَ وَلَدُكَ الَّذي خرَجَ مِن صُ لبِکَ...،) دشمن تو آن کسی نیست که اگر او را
بکشی نور تو خواهد شد، و اگر تو را بکشد به بهشت می روي، بلکه بدترین دشمن تو فرزند (ناصالح) تو است که از صلب تو به
-2 . دنیا آمده است. ( 3) اینک توجه شما را به قضیه دختري جهت درس عبرت جلب می نمایم: 1- نهج الفصاحه، حدیث 1096
. 3- نهج الفصاحه، حدیث 2403 . غررالحکم، باب 83 شماره 3
- باعث فروپاشی خانواده
دختر 15 ساله اي که از 4 سال پیش مدام از خانه فرار میکند، در آخرین فرار خود، پس از دستگیري از سوي والدین خود طرد شد.
به گزارش خبرنگار ما، 4 ماه پیش زنی با مراجعه به شعبه پنجم دادسراي جنایی تهران طی شکایتی عنوان کرد: دختر 15 ساله او به
نام افسانه براي دوازدهمین بار از خانه متواري شده است. در پی این شکایت، بازپرس دستور قضایی لازم را صادرکرد و پرونده
براي تحقیق و پیگیري به شعبه 11 پلیس آگاهی تهران ارجاع شد. با بررسی و تحقیق از سوي پلیس آگاهی تهران، مأموران متوجه
شدند افسانه از 11 سالگی پس از دوستی با یک جوان 18 ساله از خانه متواري شده و چند ماه بعد وقتی درکوچه ها و بوستان ها
سرگردان بوده دستگیر و در اختیار خانواده اش قرارگرفته است. در ادامه این تحقیقات، مشخص شد دختر فراري از خانه تنها 2 ماه
صفحه 42 از 84
پس از اولین دستگیري، بار دیگر از خانه فرارکرده و این فرارها موجب شده است تا والدین او توجه چندانی به وي نداشته باشند. با
جمع بندي اطلاعات مربوط به این دختر 15 ، مأموران پس از 4 ماه موفق شدند وي را در یکی از شهرك هاي اقماري به همراه 2
جوان دستگیرکنند. با دستگیري این دختر، روزگذشته بازپرس پرونده والدین او را به دادگاه فراخواند تا افسانه را به آنها تحویل
دهد. وقتی پدر و مادر دختر فراري در دادگاه حاضر شدند، پدر این دختر در اظهارات خود گفت: این دختر با رفتارهاي خود
موجب فروپاشی چند خانواده شده، طوري که وي با فرارهاي خود موجب بی آبرویی خانواده شده است و به هیچ قیمت حاضر به
پذیرش او در جمع خانواده خود نیست. در پی این اظهارات، بازپرس جنایی از مادر این دختر خواست تا دختر فراري اش را پناه
دهدکه وي عنوان کرد: اگر افسانه قدم به خانه گذارد، او به همراه 2 فرزند دیگرش خانه خود را ترك و از شوهرش درخواست
طلاق خواهد کرد. گزارش حاکی است، با ادامه این ماجرا، پدر خانواده در حالی که به شدت عصبانی شده بود، به بازپرس جنایی
تهران گفت: اگر قانون اصرار داشته باشد که من باید دختر خود را تحویل بگیرم، من در اینجا اعلام میکنم که در صورت تحویل
افسانه، صبح فردا جسد او را تحویل مأموران انتظامی خواهم داد. با ثبت این اظهارات، بازپرس دادسراي جنایی تهران، دختر فراري
از خانه را تحویل بهزیستی داد تا در این خصوص تصمیم لازم اتخاذ شود. یکی از بستگان این دخترکه او نیز به همراه والدین افسانه
در دادسرا حضور پیدا کرده بود، در این باره به خبرنگار ما گفت: افسانه در 11 سالگی فریب خورد و در ادامه بدون اینکه به شرایط
خانواده توجهی داشته باشد، بارها و بارها از خانه فرارکرد. وي حتی شرایطی را فراهم آوردکه شوهر خواهر او قصد طلاق همسرش
را داشت. وي در ادامه گفت: در شرایط حاضر، تمام بستگان افسانه به پدر او گفته اند در صورتی که او را به جمع خانواده خود
بازگرداند، همه با او قطع رابطه خواهندکرد و چه بسا پدر و مادر او در تلاش هستند تا براي همیشه او را فراموش کنند؛ زیرا او یک
82 /9 /16 ، 1- همان، شما ره 997 ( دختر خیابانی است. ( 1
- موجب سرافکندگی
2 جوان که با اغفال 2 دختر آنها را وادار به فرار از خانه کرده بودند، پس از دستگیري اعتراف کردند، این 2 دختر با لباس پسرانه
در شهر رفت و آمد میکنند. به گزارش خبرنگار" جام جم، " والدین 2 دختر 17 و 19 ساله با حضور در دادسراي جنایی تهران با
ارائه دادخواستی عنوان کردند: فرزندان آنها با برداشتن مقادیري پول از خانه متواري شد ه اند و پس از جستجو، معلوم شده است
هر 2 پس از آشنایی با 2 نفر که به آنها پیشنهاد ازدواج کرده بودند، از خانه متواري شده اند. در پی این دادخواست، دادیار پرونده
دستور تحقیق و پیگیري در این زمینه را در شعبه 11 پلیس آگاهی تهران صادرکرد. با تحقیقات مقدماتی از سوي پلیس، ردپاي این
2 دخترکه از دوستان صمیمی هم هستند دریکی از شهرك هاي اطراف تهران شناسایی شد و مأموران با عزیمت به این محل،
جوانی راکه 2 دختر را به این محل منتقل کرده بودند، دستگیر کردند. این متهم پس از حضور در شعبه دوم دادیاري دادسراي
جنایی تهران، اعتراف کرد: 2 دختر فراري را یکی از دوستانش به او سپرده بود و پس از 2 روز آنها این محل را ترك کردند. در
پی این اعترافات، مأموران در مرحله بعدي، یک متهم دیگر را در این ارتباط دستگیر کردندکه این متهم با معرفی خود به نام مجید،
عنوان کرد: با هر 2 دختر فراري در یکی از بوستان هاي تهران آشنا شده است و آنهاگفته اند پس از برداشتن 2 میلیون تومان پول از
خانه، با 2 جوان به یکی از شهرها مسافرت کرده اند که این 2 جوان پس از چند روز، پولهایشان را سرقت و هر 2 نفر را در این شهر
رهاکرده و متواري شده اند. متهم در ادامه افزود: از آنجا که این 2 دختر هیچ پناهگاهی نداشتند، یک روز از آنها نگهداري کردم
و زمانی که والدینم نسبت به ارتباط من با این 2 دختر فراري اعتراض کردند، وآنها با پوشیدن لباس پسرانه خانه را ترك کردند. با
صدور قرار قانونی براي هر 2 متهم، دادیار پرونده دستور پیگیري پرونده را در پلیس آگاهی تهران صادرکرد. این گزارش حاکی
است، والدین این 2 دختر به خبرنگار ماگفتند: ما از سرنوشت فرزندان خود نگران هستیم و فرار آنها موجب سرافکندگی ما نزد
صفحه 43 از 84
.2/83 /30 ، 1- همان، شما ره 1148 ( فامیل شده است، به طوري که حتی برخی از بستگان نزدیک با ما قطع را بطه کر ده ا ند. ( 1
- سبب بی آبرویی نزد فامیل
دختر فراري که براي چهارمین مرتبه از خانه فرار میکند، از سوي خانواده اش طرد شد و پدر او در حالی که میگریست، از دادیار
جنایی خواست براي دخترش مجازات اعدام صادر شود. ساعت 9 صبح است. دختر 16 ساله اي که هیکل نحیفی دارد، درکنار یکی
از افسران پلیس زن نشسته و هر ازگاهی از زیر چشم پدرش راکه در گوشه اي از سالن دادگاه آرام و قرار ندارد، تحت نظر دارد. با
ورود دختر به شعبه دوم دادیاري دادسراي جنایی تهران، این دختر با معرفی خود به نام نسرین به دادیار پرونده میگوید: اگر می
خواهید به سؤالات پاسخ دهم، اول باید به من قول دهید مرا به خانواده ام تحویل ندهید. با بررسی سوابق این دختر مشخص می
شود وي پیش از این نیز داراي 3 فقره سابقه در زمینه فرار از خانه است. نسرین در خصوص انگیزه هاي خود از فرار میگوید: پدرم
پیش از این صاحب یک کارگاه تولید پلاستیک بود. اما ورشکست شد و مدام بهانه می آوردکه پاقدم من موجب ورشکستگی او
شده است. وي گفت: پس از ورشکستگی، او همه چیز را سیاه می بیند و مدام در خانه، من و دیگر اعضاي خانواده را آزار می
دهد. به طوري که تاکنون 3 مرتبه فرارکرده ام و براي بار چهارم وقتی در حال تماشاي تلویزیون بودم، او بدون هیچ مقدمه اي به
من پرخاش کرد وکتکم زد و من هم از خانه فرارکردم. در پی این اظهارات دادیار جنایی از پدر این دختر تحقیقات خود را
آغازکرد. وي به دادیار جنایی گفت: یکی از اشتباهات زندگی من این بود که به فرزندانم آزادي هاي فراوانی دادم و یکباره متوجه
شدم کانون خانواده ام از هم پاشیده است، به طوري که همسر و فرزندم هر زمان که دلش می خواست از خانه خارج و هر زمانی
که تمایل داشت به خانه بازمیگشت و تا کنون 2 نفر از فرزندانم در مجالس پارتی دستگیر و مجازات شد ه ا ند. وي گفت: اگر چه
من ورشکست شده ام، اما این موضوع تأثیري در رفتار من نداشته است این دختر با فرارهاي خود باعث بی آبرویی من نزد فامیل
شده است. به طوري که همه با من قطع ارتباط کرده اند و دیگر به هیچ قیمتی حاضر به پذیرش او در خانه نیستم. از شما می خواهم
چنین دختري را که با فرارهاي مکرر خود موجب آزار و ناراحتی من شده، به اشد مجازات محکوم کنید. پس از این اظهارات، مرد
با رها کردن فرزند خود در دادسرا از محل خارج شد و دقایقی بعد دادیار شعبه دوم، دختر فراري از خانه را تحویل بهزیستی داد.
.27/3/ -1 همان، 83 (1)
- ماجراي دیگر (میش در لباس گرگ)
عد ه ا ي از دختران متوجه شده اند که با لباس دخترانه و با پوشش و حجاب اگر فرارکنند و در خیابان ها و شهرها سرگردان باشند،
اکثر مردم متوجه آنان خواهند شد و مورد آزار و اذیت قرار خواهند گرفت. لذا خودشان را به شکل پسر درمی آورند تا به خیال
خود راحت تر باشند، در حالی که این تصوري باطل است. زیرا خورشید زیر ابر باقی نخواهد ماند، و حقایق زود روشن میگردد.
اکنون به فرار دختر پسرنمایی جهت عبرت توجه نمایید ?: خودت را معرفی می کنی؟ شادي. م هستم و 16 سال دارم ?. چد مدت
بود که از خانه فرارکرده بودي؟ از 3 ماه پیش، با دوستم لیلاکه هر دو همکلاسی بودیم، تصمیم به فرار گرفتیم ?. پدر و مادرت
باهم زندگی می کنند؟ نه، 5 سال پیش از هم جدا شده اند و من با پدرم زندگی میکنم?. لیلاچی؟ پدر و مادر او طلاق نگرفته اند.
?چرا تصمیم.به فرار گرفتی؟ از زندگی یکنواخت خسته شده بودم. پدرم دنبال کارهاي خودش بود و من هیچ ارزشی نداشتم؛ یعنی
براي او اهمیت نداشتم. مادرم هم زندگی خودش را دارد ?. موضوع سرقت چه.بود؟ وقتی در مسیر مدرسه با جوانی به نام مهران
آشنا شدم، او به من ابراز علاقه کرد وگفت اگر با او ازدواج کنم مرا خوشبخت ترین زن دنیا خواهد کرد. در ادامه این آشنایی یک
روز مهران با دوست خود به نام جواد بعد از تعطیلی مدرسه به سراغم آمد و همین موضوع موجب شد پس از مدتی دوستی، آنها
صفحه 44 از 84
پیشنهادکردند به مسافرت برویم و دور از چشم والدین خود ازدواج کنیم. وقتی این موضوع مطرح شد، من از خانه 2 میلیون تومان
سرقت کردم و 4 نفري به شمال رفتیم?. پول متعلق به چه کسی بود؟ متعلق به پدرم بود. چون می دانستم او پولهایش را کجا
نگهداري میکند. نیمه شب وقتی به خواب رفت، پولها را که چک مسافرتی بود، سر قت کر دم?. پدرت ازدوج کرده است؟ بله، اما
براي همسرش یک! خانه دیگر اجاره کرده و من و برادرم نزد پدرم هستیم ?. به شمال مسافرت کردید؟ بله، 3 روز شمال بودیم و
صبح یک روز وقتی از خواب بیدار شدیم، فهمیدیم پولهاي پدرم را مهران و دوستش دزدید ه ا ند و من و لیلا به حال خود رها
شده بودیم ?. بعد چه کردي؟ چند ساعت بعد با 2 جوان دیگر آشنا شدیم و 3 روز هم با آنها بودیم تا اینکه متوجه شدیم آنها نیز
قصد دارند ما را رهاکنند و 2 دست لباس آنها را پوشیدیم و به تهران آمدیم ?. چند بار سالقه فرار دارلی؟ 6 یا 7 بار ?. چرا فرار می
کنی؟ خودم هم نمی دانم. گفتم که از زندگی یکنواخت خسته می شوم. دلم می خواهد تجربه کسب کنم ?. تجربه؟ بله، من روح
ماجراجویی دارم?. لیلا کجاست؟ نمی دانم. در یکی از بوستان هاي تهران با مرد میانسالی آشنا شد و همراه او رفت و به من گفت
چند ساعت دیگر باز میگردد. اما هر چه منتظر شدم، نیامد ?. چرا لباس پسرانه می پوشی؟ چون بهتر بود. وقتی لباس دخترانه می
پوشی و می فهمند فراري هستی همه سعی میکنند تو را اذیت کنند. بعضی ها هم شروع به نصیحت میکنند ?. پدرت نسبت به 7
فقره فرار اعتراض نمی کند؟ چرا. وقتی یکی دو بار فرارکردم، کتکم زد. اما او به فکر خودش است. من هم می خواهم براي خودم
زندگی کنم ?. چه تجر.به اي.به دست آوردي؟ چندان جالب نبود، فقط در به دري و سرگردانی و فکر سرپناه ?. پشیمان هستی؟
خودم هم نمی دانم?. چگونه دستگیر شدي؟ وقتی در پارك سرگردان بودم، مأموران مرا دستگیر کردند. اول اسم خودم را اشتباه
گفتم، اما بعد هویت واقعی ام شناسایی شد و مرا به دادسراي جنایی منتقل کردند ?. چرا تصمیم.به استفاده از لباس پسرانه گرفتی؟
یکباره این فکر در ذهنم خطورکرد. من و لیلا موهاي همدیگر راکوتاه کردیم تاکسی شک نکند. کسی با پسرهاکاري ندارد، این
دخترها هستند که تابلو می شوند ?. رابطه با مادر؟ رابطه چندانی ندارم. او به قدري از پدرم دلخور است، که علاقه اي به من و
برادرم ندارد ?. فکر می کنی این مسیر تاکی ادامه پیداکند؟ خودم هم نمی دانم. هیچ کس مرا درك نکرد، من یک دختر رویایی
هستم و هنوز هم احساس میکنم در رویا زندگی میکنم ?. کلام آخر؟ به پدرم بگویید کاري با من نداشته باشد. جانشین فرمانده
انتظامی لرستان گفت: این دختر با کوتاه کردن موي سر و شکل دادن به آنها به شیوه پسران از جمله پوشیدن لباس پسرانه به ویژه
کاپشن و شلوار لی، سوار بر موتورسیکلت در سطح شهر تردد میکرد. وي گفت: دختر پسرنما خود را پسرخاله و از نزدیکان پسرانی
معرفی میکرد که با آنان مراوده نامشروع داشت. وي افزود: دختر پسرنما غیربومی است که از مدت ها قبل به این شیوه روي آورده
.29/10/ 1- کیهان، 82 ( و در موارد متعدد موجب گمراهی دیگران شده است. ( 1
-6 در چنگال مجرمان
گاهی از اوقات فرار سبب می شود که دختران جوانی که از همه جا بی خبرند، در دام انسان هاي شرور و مجرم گرفتار شوند، و از
آنان به عنوان کالائی بهره برداري کنند، و زمانی که بهره برداري کاملی نمودند، آنها را در خیابان و یا بیابان آواره سازند. چنانچه
مجرمان با بسیاري از دختران فراري این گونه رفتار میکنند. اکنون توجه شما را به ماجراي چند دختر فراري جلب می نماییم: با
دستگیري 3 دختر فراري درگچساران و بازرسی از مخفیگاهشان یک قبضه اسلحه کمري ازآنان کشف و ضبط شد. به گزارش
خبرنگار ما، والدین 3 دختر با مراجعه به دادسراي جنایی تهران با ارائه شکایتی عنوان کردند: فرزندان آنها که در یک کلاس درس
می خوانند و با هم دوست صمیمی هستند، از خانه متواري شده اند. در پی این شکایت دادیار سلیمانی دستور تحقیق و پیگیري در
این زمینه را در اداره یازده پلیس آگاهی تهران صادرکرد. این گزارش حاکی است، با بررسی و تحقیق مقدماتی از سوي مأموران
مشخص شد، هر 3 دخترکه میانگین سنی آنها 16 و 17 سال است، فرزندان طلاق هستند و به طور مرتب در خانه با پدر، مادر یا
صفحه 45 از 84
نامادري خود مشاجره داشته اند. با به دست آمدن اطلاعات، مأموران با تحقیق از دیگر دانش آموزان که هر 3 دختر فراري را از
نزدیک می شناختند، متوجه شدند آنها از چندي پیش پس از خروج از مدرسه، سوار بر یک خودروي پژو با 3 سرنشین می شده
اند. با مشخص شدن این موضوع، مأموران مشخصات مالک خودرو را به دست آوردند و معلوم شد خودرو در اختیار فرزند
صاحب خودرو به نام سردار است که نامبرده نیز از یک هفته پیش به بهانه مسافرت با دوستانش از خانه خارج شده است. مأموران
در ادامه تحقیقات خود ردپاي دختران فراري را درگچساران شناسایی کردند و با صدور نیابت قضایی، مأموران با عزیمت به
گچساران مخفیگاه هر 6 متهم را شناسایی و آنها را دستگیرکردند و در بازرسی از خانه یک قبضه اسلحه کمري کشف وضبط شد.
با انتقال متهمان به دادسراي جنایی آنها عنوان کردند: از چندي پیش و پس از جدایی والدینشان به دلیل این وجه مشترك با
یکدیگر دوست شده و پس از آشنایی با 3 جوان به دلیل آنکه مرتب با والدین خود مشاجره و درگیري داشته اند، فرارکرده اند. در
پی این اظهارات، دادیار سلیمانی تحقیق از 3 جوان متهم را آغاز کرد و هر یک از آنها مدعی شدند سلاح کشف شده متعلق به
دیگري است. با صدور قرار قانونی براي متهمان دستور بررسی سوابق آنها در پلیس آگاهی تهران صادر و مشخص شدکه یک نفر
.22/2/83 ، 1- همان، شما ره 1142 ( از آنها از مجرمان سابقه داري است که 5 ماه پیش از زندان آزاد شده است. ( 1
- ماجراي دیگر
4 جوان که از یک سال پیش با اغفال دختري 15 ساله او را وادار به فرار از خانه کرده بودند، دستگیر شدند. به گزارش خبرنگار
"جام جم، " روزگذشته زنی با مراجعه به شعبه ششم بازرسی دادسراي جنایی تهران عنوان کرد، سال گذشته دختر 15 ساله او وقتی
متوجه شد، نامزد او به اتهام سرقت دستگیر شده است، دچار افسردگی شد و از خانه فرارکرد. این زن در ادامه به بازپرس گفت:
پس از فرار دخترم مریم به هرکجا که احساس میکردم بتوان سرنخی از وي به دست آورد سر زدم، اما او را پیدا نکردم تا اینکه 2
روز پیش متوجه شدم 4 جوان که به عنوان سرایدار در منطقه ازگل ساکن هستند دخترم را مخفی کرده اند. در پی این شکایت،
بازپرس شعبه ششم دادسراي جنایی دستور پیگیري و تحقیق را در شعبه 11 پلیس آگاهی تهران صادرکرد و مأموران با راهنمایی
شاکی، هر 4 متهم را به نام هاي محمود، نعمت، حمید و قادر دستگیر و به دادسراي جنایی منتقل کردند. متهمان ابتدا منکر اطلاع از
دختر 15 ساله شدند، اما در ادامه زبان به اعتراف گشوده و عنوان کردند: به صورت اتفاقی با دختر 15 ساله اي به نام مریم آشنا
شدیم و چون او محلی براي زندگی نداشت، در این یک سال نزد ما زندگی میکرد، اما چند روز پیش بدون آنکه باخبر شویم، این
دختر با ترك ما به نقطه نامعلومی رفته است. با اعتراف هر 4 متهم به اغفال دختر 15 ساله و ارتباط نامشروع، بازپرس با صدور حکم
.12/3/83 ، 1- همان، شما ره 1159 ( بازداشت، متهمان را براي ادامه تحقیقات به شعبه 11 پلیس آگاهی تهران ارجاع کرد. ( 1
مجالس جشن