اشکنهها
اشکنه شنبلیله:
اشاره
مواد لازم: روغن، پیاز، شنبلیله خشک، آرد گندم، تخممرغ، سیبزمینی، فلفل زردچوبه، نمک.
دستور طبخ:
پیازداغ درست کرده، زعفرانیرنگ که شد آرد و شنبلیله و فلفل زردچوبهاش را در آن بریزند و یکی دو قاشق در آن گردانده آب بریزند. جوش که آمد تخممرغش را زده با نمک بریزند و دو سه جوش که آمد برداشته بکشند.
مقدار مواد:
برای هر چهار نفر 150 گرم روغن، دو تخممرغ، آرد یک قاشق، شنبلیله یک قاشق سرخالی که چوبهایش را گرفته کفمال کرده بریزند، نمک یک قاشق چایخوری سرخالی، آب پنج استکان.
اگر خواسته باشند میتوانند سیبزمینی هم پوست کنده نازکنازک بریده بریزند و به تعداد نفرات سوای تخممرغی که زده تویش ریختهاند نفری یک یا هرچند تخممرغ که میل داشته باشند نزده بیندازند، سیبزمینیهایش که پخته شد برداشته بکشند. این غذا را مانند آبگوشت آبش را ترید کرده ساده یا با ترشی میخورند و سیبزمینی تخممرغش را به جای گوشت همراه نان دنبالش میدهند. با تصنیفی که از این غذا قدیمیها میخواندند.
برفتیم و ما یک به یک ... به خونه قدسی- نشستیم و ما دسته جمع به زیر کرسی
ص: 160
بخوردیم و ما اشکنه به ضرب ترشی- آی ترشی، آی ترشی، آی ترشی ...
(نقل از کتاب شکر تلخ، تألیف نگارنده.)
کلهجوش (کالجوش):
اشاره
مواد لازم: روغن، پیاز، نعنا خشک، فلفل زردچوبه، کشک، مغز گردو، نمک.
دستور طبخ:
پیاز را خرد کرده در روغن سرخ بکنند. زعفرانیرنگ که شد فلفل زردچوبه نعناخشکش را ریخته آب بریزند. موقع برداشتن کشکش را زده یکی دو جوش که زد بردارند. نمکش را اگر لازم شد بعد از زدن کشک بریزند.
مغز گردویش را هم میشود کوبیده در خودش ریخت و هم میشود پس از ترید کردن نان رویش پاشید.
این اشکنه را نان زیاد نریزند که در اثر داشتن کشک سفت میشود و بهتر است مقداری از آنرا برای احتیاط سفت شدن نگاه بدارند، هر آینه به اصطلاح خفه شد بریزند یا از اول ملاحظه کنند.
مقدار مواد:
برای هر چهار نفر 150 گرم روغن، 200 گرم کشک، دو پیاز متوسط، یک قاشق چایخوری نعنا خشک، همین مقدار فلفل زردچوبه، 100 گرم مغز گردو.
اشکنههای دیگری نیز میتوان درست نمود، مانند اشکنه گوجهفرنگی، اشکنه اسفناج که مایه اولیهشان همان مواد اشکنه شنبلیله است با تفاوت چاشنی گوجهفرنگی که برای یک نوع و چاشنی آب سماق که به اشکنه اسفناج میزنند. اما در اشکنه اسفناج باید پس از سرخ شدن پیاز اسفناج ریز کرده را در آن تف بدهند و آب سماق را گرفته موقع برداشتن بریزند. تخممرغش نیز باید نصفش در آبش شکسته شده، نصفش درسته انداخته بشود. ولی توی اشکنهها کالجوش و اشکنه شنبلیله مطبوعتر میباشد.
ص: 161
اشکنه چنگال:
روغن را داغ کرده، شکر را در آب حل نمایند و داخل روغن نموده جوش که آمد برداشته نان ترید میکنند. زعفران هم در شربت آن میتوانند داخل کنند. غذائی است ساده برای زمستان در قوت و حرارت تمام، در شرط اول رغبت و اشتها و دوم روغن حیوانی اعلا و زعفران خوبی که با آن تهیه چنگال بکنند. این غذائی بود که برای دامادها و زائوهای کمبضاعت تجویز میکردند.
ص: 162
غذای زائو
کاچی:
اشاره
مواد لازم: آرد گندم یا آرد برنج، روغن اعلا، شکر، زعفران، آب.
دستور طبخ:
آرد را در روغن سرخ کرده قهوهای که شد شکر را در آب گرم حل نمایند و زعفران به اندازه زده بریزند و ملایم هم بزنند و چند جوش که زد و آردها کاملا حل شده از نرمی و حالت به صورت فرنی درآمد بکشند. کاچی را گرمگرم به زائو میخورانند و در اندازه آب آن باید دقت شود که سفت بمانند حلوا و یا آبکی، مانند سوپ نشده باشد. اصل کاچی روغن اعلای حیوانی آن است و اینکه روی ظرف را روغن بپوشاند. میگفتند کاچی در رگ و پی زائو دویده نیروی از دست رفته را به او باز میگرداند و مایه خوبی و زیادی شیر او میشود. برای هر دو استکان آرد چهار استکان شکر، 200 تا 300 گرم روغن، زعفران دو سر انگشت. معمولا از بعد زائیدن تا سه روز به زائو کاچی میدادند.
کاچی با آرد گندم از نظر نیرو کاملتر و با آرد برنج از جهت طعم بهتر میشود.
از دیگر غذاهای زائو که بعد از کاچی میدادند کباب و چلوکباب و چلومرغ زعفرانزده و ترچلو با زرده تخممرغ خام و زرده خام را که نمک زده بالا بیندازد و شیر و تخممرغ را میتوان نام برد و از مایعات شربت قند با تخم شربتی و شربت زعفران و شربت هل و گلاب و شربت قند و بیدمشک را به جای آب میدادند. ضمنا از دستورات بود که ده روزه اول هندوانه و آبکی و آب یخ نداده
ص: 163
یا کمتر میدادند و تأکید بر اینکه زائو تا حمام زایمان سر پا نباید بنشیند که (سیبک) درمیآورد.
و اما از غذاهائی که برای مهمانی زائو ترتیب میدادند: به نشانه جنسیت طفل، چنانچه پسر آورده بود ماشپلو و هر آینه دختر زائیده بود عدسپلو میدادند.
ص: 164
دهانگیره دامادها
حلوای آرد گندم:
اشاره
مواد لازم: آرد گندم 500 گرم، روغن 350 گرم، زعفران و شکر و گلاب و زنجبیل سائیده و آب به مقدار لازم.
دستور طبخ:
آرد را الک کرده در روغن سرخ بکنند قهوهای که شد «نه در حدی که سوخته و سیاه بشود.» شکر به اندازه در آب و گلاب و زعفران حل کرده بریزند و هم بزنند. «برای این مقدار آرد یک و نیم تا دو لیوان آب لازم است و اصولا در پختن حلوا اول آب زیاد نریزند که شل نشود و حساب آب انداختن خود شکر را هم ملاحظه کنند و چنانچه آب لازم داشت میتوانند بعدا به اندازه لازم آب داغ داخل کنند.»
پس گفته شد که آرد را در روغن خوب سرخ کرده شربتش را که شامل آب و گلاب و شکر و زعفران است ریخته هم بزنند تا وقتی که پخته آبش به خورد رفته جمع بشود. بعدا اگر خواستند حلوا روغن انداخته کامل بشود از روی آتش برداشته دستههای ماهیتابه را گرفته حلوا را در آن غلت بدهند که این کار یعنی اینطرف آنطرف حلوا را (ننو انداختن) میگویند. پس از آن در بشقاب پهن کرده اگر خواستند دور آنرا با کنگره نمودن زینت بکنند.
آرد حلوا باید از گندم خالص بوده، در بین آردهای در دسترس به نسبت آرد سنگکی برای این کار بهتر میباشد. دیگر هرچه آردش خوبتر سرخ بشود
ص: 165
حلوایش تردتر و سوهانیتر میشود و شرطش آن است که مرتب هم بخورد و نسوزد و آب و شکر و پخت و شل و سفتیاش اندازه باشد. این مقدار آرد چهار تا پنج بشقاب حلوا میدهد. اگر این حلوا را زنجبیلی بخواهند میتوانند یک قاشق چایخوری زنجبیل سائیده هم در شربت آن حل کرده بریزند.
این حلوا را در دسترس دامادها گذارده و جزء غذاهای او میساختند و در آن این مسئله طبّی مطرح بود که چربی و شیرینی، مخصوصا حلوای زعفرانی ضعف و سستی پس از مباشرت را از بین برده آمادگی بعدی را فراهم میسازد.
ترحلوا:
این حلوا نیز درست همانند حلوای آرد گندم پخته میشود با تفاوت آردش که حلوا را با آرد گندم و ترحلوا را با آرد برنج میپزند و اما برای حلوای آرد گندم قوت زیادتر قائل میشدند و زائوها و دامادها را از نوع آرد گندمی ترتیب میدادند.
ص: 166
کلهپاچه- سیرابی
کلهپاچه:
اشاره
مواد لازم: کلهپاچه، سیر، پیاز.
دستور طبخ:
مشکلترین کار کلهپاچه تمیز کردن است، به این طریق که اگر با آب بخواهند پاک کنند باید آب را جوش آورده کله را دو سه دقیقه در آن خوابانیده درآورند و با دم چاقو پشم و موهایش را بگیرند و تمیز کنند و اگر روی آتش بخواهند باید روی شعله آتش گرفته این کار را بکنند. اما پاچه را باید دو تا دو تا در آب جوش فرو برده پاک بکنند، چه اگر همه را در آب خوابانده بیرون آورند تا بخواهند یکی دو تای اول را تمیز کنند بقیه سرد شده مجددا پشم به پوست محکم میشود.
پس از پاک کردن کله زیر بینی آنرا درانده از همانجا روی سنگ یا ته هاون تمیز محکم بکوبند تا کثافات و انگلهای داخل کله از راه بینی آن بیرون بیاید. پاچه را نیز از وسط چاک سم بدرانند و چیزی غدد مانند در آن دیده میشود که میانش پر از مو بوده «مودزد» پاچه میگویند درآورند. بعدا همه را کاملا شسته پاکیزه بکنند و اگر بخواهند و ظرف بزرگ نداشته باشند کله را از وسط شقه کرده با پاچهها در دیگ بگذارند و چند تکه پیاز و چند پر سیر به آن افزوده آب بریزند و روی آتش گذارند. آبش که پائین رفت میتوانند دم کنی انداخته یا درش را محکم کرده به حال خود گذارند. در کلهپاچه نمک و فلفل
ص: 167
زردچوبه نریزند. مدت پخته شدن کامل کلهپاچه از شش تا ده ساعت میباشد که روی آتش معتدل و در ظروف معمولی باشد و در دیگ زودپز از 2 تا 3 ساعت طول میکشد.
سیرابی:
اشاره
مواد لازم: سیرابی، شیردان، پیاز، سیر، فلفل سبز.
دستور طبخ:
آب جوش تهیه کرده، سیرابی و شیردان را یکی یکی در آن خیسانده برگردانند و با دم چاقو زبری (عاج) ها و سیاهیهای او را گرفته تمیز بکنند، و مزه و لذت سیرابی و شیردان وقتی است که کاملا پاکیزه و از هر زائده دور و سفید شده باشد. سپس کاملا در آب شسته با سیر و پیاز و فلفل سبز در دیگ ریخته آب بریزند و روی آتش گذارند.
سیرابی و شیردان پختنش چندین ساعت طول میکشد و هرچه پختهتر باشد خوشمزهتر و مطبوعتر میشود که در دیگهای معمولی هفت هشت ساعت و در زودپز دو تا سه ساعت وقت میبرد. در سیرابی شیردان هم نمک نمیریزند، مگر وقتی بخواهند میل بکنند و زردچوبه و امثال آن طعم طبیعی آنرا خراب میکند.
البته آب آن نیز اگر به اندازه و کمتر باشد لذیذتر میشود.
کلهپاچه و سیراب شیردان را با ترشی یا آبلیمو میخورند.
ص: 168
غذاهای حاضری یا قاتق فقرا
اولا چه متمکن و چه فقیر را عقیده بر این بود که باید در زمستان و هوای سرد اغذیه جاندار چربی شیرینیدار و در تابستان غذاهای سبک و خنک بدون گوشت و چربی و شیرینی خورده بشود و این دستوری بود که از طرف اطبای زمان و طب قدیم به آنان رسیده بود، لذا اگر در این قسمت از قاتق فقرا نام برده میشود شرط آن نیست که اغنیا از آن استفاده نمیکردند، که چه بسا از عکسها و نوشتهجات و خاطرات سلاطین قاجار و بزرگان و رجال آن این موضوع بخوبی روشن میشود که آنان نیز در فصول گرم از حاضریهای سبک به اصطلاح امروزی فقیرانه مانند نان و پنیر و سکنجبین یا نان و پنیر و هندوانه و امثال آن سدجوع میکردند و میگفتند همچه که گوشت و چربی و شیرینی حرارت بدن را در زمستان بالا میبرد در تابستان هم به همین نحو در بدن عمل میکند و این از جهت راحت بدن و سلامت تن مضر میباشد، برعکس به همان شیوه که غذاهای بیرمق حرارت تن را در زمستان تقلیل میدهد در تابستان هم به همانگونه رفتار میکند و این همان حالت دلخواه میباشد، علاوه بر آنکه زحمت پختپز نیز برداشته میشود.
پس اینک که فایده غذاهای حاضری معلوم شد به شرح و نام و چگونگی آنها میپردازیم: نان و پنیر و سکنجبین، نان و پنیر و سکنجبین و خیار، به
ص: 169
این صورت که لقمهی نان و پنیر یا نان و پنیر و خیار را به دهان گذاشته سکنجبین را پشتش میدادند.
نان و پنیر و سرکه شیره. نان و پنیر و هندوانه. نان و پنیر و پسته.
«قصهای هم در این زمینه برای بچهها داشتند که مطلعش همین بود: نان و پنیر و پسته- علی خانی بک نشسته ...»
نان و پنیر و مغز گردو. نان و پنیر و خیار. نان و پنیر و انگور.
نان و پنیر و خرما. نان و پنیر و سبزی. نان و پنیر و پیاز. نان و پنیر و گرمک، طالبی. نان و پنیر. نان و پنیر و چای شیرین. نان و پنیر و خربزه. نان دوباره تنور و پنیر.
تکیه بر روی پنیر شاید اول از جهت ارزانی این قاتق بوده و دوم از آن بابت که چون طعم شور داشته تحریک اشتها میکرده نان خالی را هم غذا مینموده است. و امروزه معلوم میشود که همان کلسیوم پنیر بوده که فقرا را با همه بیغذائی سر پا نگاه میداشته است.
دیگر: نان و ماست. نان و ماست و شیره. نان و ماست و شکر. نان و کشک. نان و کره. نان و روغن. نان و آب دوغ خیار، در مایه ماست که دوغ بکنند و خامه و خیار و سبزی تره و ریحان و نعنا خشک و پیازچه و کشمش پلویی و کوبیده مغز گردو با کوبیده نان دوباره تنور یا نان لواش خشک که در آب دوغ خیار مقداری خوابانده (اخته) بکنند.
نان و دوغ. نان و سیبزمینی. نان و شیره. نان و ارده شیره «شیره رقیق به نام شیره (شت) و کوبیده ریشهای به نام (ارده) که از آن حلوا ارده درست میکنند.»
نان و حلوا ارده. ترید شیر. ترید سکنجبین. ترید سرکه شیره. نان و تخممرغ. نان و نیم شکر.[7] ترید چنگال. نان و آب سیرابی.[8] نان و سرکه و نمک. نان و مربا. نان و ترشی. نان و
ص: 170
کاهو. نان و لبو. نان و تربسیاه. نان و خیار. نان و آب قند. نان و قند. نان و پیاز. نان و انجیر. و نان و هر میوه و سبزی خوردنی.
و در آخر غذائی که فقرای به تمام معنا فقیر استفاده کرده مانند: نان و آب گرم. نان خالی. نان خشک که از بیبضاعتی توانائی گرم کردن آبی را نداشته در آب سرد نرم کرده میخوردند. در این زمینه تعریفی است که یکی از دوستان از حدت فقر و رعایت قناعت خانواده خود از اواخر دوره قاجاریه مینمود که پس از مدتها که با نان خالی سر کرده پدرشان میخواست قاتقی ضمیمه کند یک شاهی یعنی به مقدار کمتر از یک استکان سرکه شیره خریده آنرا در قدح آبی خالی مینمود و از آن آب سرکه شیره برای بزرگترها که یازده بچه داشت دو قاشق غذاخوری و برای کوچکترها یک قاشق ریخته میگفت با قاشق چایخوری بخورند که تا آخر نانشان کفایت بکند و آن سرکه شیره چندان بود که فقط توانسته بود کمی طعم آب را تغییر بدهد. و در اینجاست که آدمی باید بگوید: خداوندا به تو پناه میبرم از زحمت فقر و چنانچه پروردگار راحت و نعمت و فراخی معیشت او را عنایت نمود از بند بند وجود سپاسگزار بوده همراه با دستگیری از مستمند شکر نعمتهای او را بجا آورد.
اگرچه در این مورد، همین اواخر مرد پیادهای را که میخواست به قم برود سوار نمودم و در ضمن صحبت که از فقر مینالید برایش نسخه قناعت را تجویز نموده شعر و مثلها آوردم و در جواب گفت: و اما از قناعت هم چیزی نفهمیدم که از بس پنیر به روی نان مالیدم شستم پهن شد و باز هم نتوانستم یکی خودم
ص: 171
را دو تا بکنم. هرچند این مطالب برای آنان که صورت کریه فقر را ندیدهاند «که انشاء اللّه هرگز هم نبینند» قابل درک و لمس نمیباشد، چه گفتهاند سوار از پیاده و سیر از گرسنه خبر ندارد ولی با همه احوال خاطر دولتمندان را به این مصرع که میگوید: چو استادهای دست افتاده گیر را جلب نموده میگویم: «ای که دستت میرسد کاری بکن- پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار» و عیبی ندارد اگر از گوشه لقمه مأکولتان، انسانی یا حیوانی هم بهرهمند بشود.
ص: 172
پسغذائی و تفننیها
یخدربهشت:
اشاره
مواد لازم: آرد برنج، شیر، شکر، گلاب، هل، آب.
دستور طبخ:
آرد برنج را از الک نرم گذرانده در آب و کمی شیر هم زده خوب حل بکنند و روی آتش گذارده هم بزنند، کاملا که نرم و همزده شد کمکم بقیه شیر را ریخته آتشش را ملایم نموده بپزند. البته آرد برنج هم مانند خود برنج پختن لازم دارد تا بوی خامی آن بیرون رفته مطبوع بشود و حد اقل باید نیم تا سه ربع ساعت ملایم جوش بخورد. سپس هل و گلاب و شکرش را ریخته کمکم هم بزنند تا هم شکر آن حل شده و هم دست به هم بشود.
بعدا در قالب یا کاسه ریخته پس از خنک شدن روی یخ قرار بدهند و موقع بردن سر سفره روی آن پسته نیمکوب بپاشند. «سرد کامل بشود اما منجمد نشود.»
یخ در بهشت را نیز میتوان با زعفران بعمل آورد و هم میتوان نصف آنرا سفید در ظرف کشیده، نصفش را زعفران زده کشید. همچنین میتوانند زعفران را در گلاب حل کرده برای زینت روی آن بدهند. شیره کشیدن از هل با آنکه سابقا گفته شده ولی در اینجا باز تکرار میشود که: مغز هل را از پوست آن جدا کرده خوب بکوبند و در گوشه پارچه نازکی بسته در آب نیمگرم فرو برده با سر انگشتان بمالند و شیره بکشند. فراموش نشود که زعفران نیز باید با قند سائیده
ص: 173
شده در آب جوش حل بشود و سپس مورد استفاده هر غذا قرار گیرد.
مقدار مواد:
برای هر سه قاشق غذاخوری آرد برنج نصف لیوان آب و یک و نیم لیوان شیر، نیم استکان گلاب، مغز یعنی دانههای هل را که گرفته بکوبند.
زعفران به مقداری که تغییر رنگ پیدا کند اما زیاد زرد نشود.
لرزانک:
اشاره
مواد لازم: نشاسته، شکر، گلاب، زعفران، هل، آب.
دستور طبخ:
ترشی نشاسته را گرفته پس از آن آنرا در آب سرد حل کرده بجوشانند 15، 20 دقیقه بعد شکر و هل و گلاب و زعفرانش را ریخته پس از چند جوش در ظرف کشیده خنک که شد رویش پسته کوبیده بپاشند و روی یخ یا در یخچال و مانند آن گذارند که مثل ژله سفت و لرزان میشود. «کاملا سرد بشود اما نه بطوری که منجمد بشود.» پیش از ریختن گلاب و شکر باید سفت و شلی آنرا حساب داشته باشند، به این صورت که در این وقت یعنی پیش از گلاب از فرنی نباید شلتر باشد.
و اینک دستور ترشی گرفتن نشاسته:
نشاسته را باید نرم کرده در ظرف بریزند و آب ولرم رویش ریخته هم بزلند و بگذارند تهنشین بشود و آبش را خالی کرده دو مرتبه آب بریزند و این کار را سه مرتبه تکرار کنند و به این ترتیب ترشی نشاسته گرفته شده آنچه بعد از گرفتن آب سوم ته ظرف میماند نشاستهایست که باید بکار ببرند.
لرزانک پس غذایی و دهان گیرهایست برای میان روز و نیمروز و طرف عصر، مخصوصا برای تابستانها که از جهت نرمی و خنکی قابل تناول میباشد و در رقت و لطافت آن این ضرب المثل بود که به کسی گفتند: لرزانک بخور ته دلت را نگه بدارد. جواب میداد اگر لرزانک میتوانست نگه بدارد خودش را نگاه میداشت.
علامت نشاسته خوب:
سفیدی و پاکیزگی آن است و زردی و آشغال داشتن آن نشانه کهنگی و بدی آن میباشد.
ص: 174
مقدار مواد:
هر دو قاشق نشاسته یک لیوان آب و اگر در جوشیدن سفت شد بعدا آب بریزند. شکر به اندازهای که زیاد شیرین نشود و هل و گلاب در حدی که معطر و مطلوب بشود. زعفران آنرا هم میشود داخلش زد و هم برای زینت سر قاشقی رویش ریخت.
رویخی:
اشاره
مواد لازم: آرد برنج، شیر، نشاسته، هل، گلاب، شربت قند.
دستور طبخ:
برای هر سه قاشق آرد یک قاشق نشاسته، سه لیوان شیر و آب که نصف نصف بکار ببرند. به این ترتیب که آرد برنج و نشاسته را در آب حل کرده روی آتش گذارند و ملایم هم زده به جوش که افتاد کمکم شیر را به آن افزوده هم بزنند و هم زدنش را ادامه بدهند تا ته نگیرد و برنج و نشاستهاش پخته بشود. پخته شدن رویخی حدود نیم تا سه ربع ساعت وقت میبرد. سپس آنرا در بشقابهای تخت فلزی یا دوری چینی ریخته خنک که شد روی یخ یا توی یخچال و مثل آن قرار بدهند. هرچه نازکتر در بشقاب ریخته بشود در خوردن خوش خوراکتر میباشد. دیگر که سرد بشود. «اما نه بطوری که منجمد بشود.»
موقع خوردن شربت قند «که ذکرش در فصل شربتها خواهد آمد.» رویش داده، هل و گلاب بالایش پاشیده نوش جان بکنند. هل را باید شیره کشیده در گلاب حل بکنند و روی هر بشقاب یک قاشق پخش بکنند. خوردنیایست مطبوع برای پیش از ظهرها و عصرها مخصوصا در فصول گرم که لذت میدهد.
هل و گلاب:
اشاره
مواد لازم: ژلاتین، شکر، هل، گلاب، آب.
دستور طبخ:
در هر سه استکان آب جوش و سه قاشق شکر، دو ورق ژلاتین حل کرده یک قاشق گلاب و شیره هل ریخته هم بزنند و در کاسه یا پیاله چینی ریخته روی یخ بگذارند تا خودش را گرفته سفت بشود. اگر بخواهند میتوانند
ص: 175
پس از بسته شدن رویش زعفران بدهند. البته که مقصود زعفران حل کرده است. سابقا با این خوراکی بازی و برد و باخت میکردند، به این صورت که هر دو نفر یکی یک پیاله یک اندازه هل و گلاب برداشته یکی پیالهاش را سر دست نگاه داشته یکی پیاله خود را روی آن دمر میکرد و لحظاتی نگاه داشته بلند مینمود اگر مایه کاسهاش روی مایه کاسه حریف میخوابید و کاسه خالی به دستش میماند باخته بود و اگر سالم بلند شده بود برده بود و دفعه بعد نوبت حریف بود که پیالهاش را روی پیاله طرف برگردانده بلند کند که اگر مال او هم سالم برگشته بود هر دو از هم بیحساب بوده برد و باختی نشده بود و اگر خالی شده بود دو پیاله هل و گلاب یعنی دو باخت داده بود. البته هل گلابیها که آنرا در پیالههای سفالین درست کرده سر گذرها میگذاشتند رویشان را عوض زعفران با محلول گلرنگ زینت میکردند و رنگشان را هم با گلرنگ تغییر میدادند.
این هل و گلاب را هم ساده، هم زعفرانی رنگ درست کرده رویش را فقط زعفران حل کرده میدهند. خاصیت این خوراکی اول رفع بهانه و دهان تازه کردن و دوم فایده ژلاتین آن است که بن مو و دندان را محکم میکند و دیگر عطر هل و گلاب آن که تقویت قلب و دماغ میکند.
در قدیم به ژلاتین سریشم خوراکی میگفتند.
ص: 176
شربتها و افشرهها
شربت ساده:
برای هر دو پیمانه شکر یک پیمانه آب حساب کرده روی آتش گذارند. جوش که آمد یک سفیده تخممرغ را روی یک قاشق شکر ریخته هم بزنند و روی آن بریزند. فایده این کار آن است که جرم و سیاهیهای شکر یا خاکهقند را گرفته به روی ظرف میآورد که باید با کفگیر یا ملاقه گرفته دور بریزند. ضمنا مواظب باشند که شربت سر نرفته از دور ظرف بیرون نریزد. پس از گرفتن جرم باید شکر چندان بجوشد تا به قوام بیاید و آن هم به این صورت است که تقریبا روی شربت نگین نگین میشود و از ملاقه که سرازیر میکنند رشته آن متصل و دارای غلظت میباشد. بعد از آن هل کوبیده را در گلاب شیره کشیده هریک کیلو شکر را سه قاشق از آن ریخته هم زده بردارند.
این شربتی است آماده که در هر مورد و مصرف، مانند آب زدن با آب لیمو و جلو مهمان گذاشتن و در پذیرائی عقد و عروسی و مانند آن بکار میآید و همچنین که میتوان آنرا روی شیربرنج و رویخی و مانند آن ریخت و تخم شربتی که نوعی دانه خوشبوی مقویایست روی شربتش پاشیده به زائو و بیمار ضعف قلبی نوشانید.
سکنجبین:
یا سرکه انگبین را اینطور تهیه میکنند که مثل شربت ساده یا هردو
ص: 177
پیمانه شکر یک پیمانه آب مخلوط کرده روی آتش میگذارند و طبق دستور شربت ساده که جرم و آشغال را با زدن سفیده تخممرغ گرفتند چند ساقه نعنای تازه را شسته و ببندند و در آن اندازند، چند جوش که زد برای هر سه کیلو شکر یک لیوان سرکه اعلا زده بجوشانند تا از معمولی جوشیدن به نگین نگین شدن و کش آمدن بیفتد. «یعنی ملاقه را که پر کرده باریک خالی کنند قوام و پیوستگی آنرا احساس کنند.» لب ترشتر و کمترشیتر خواستن آن بسته به میل پزنده میباشد که سرکه آنرا زیادتر، کمتر بریزند ولی سکنجبین لبترشتر خوش خوراکتر میباشد. سپس کنار گذارده خنک بکنند و با پارچه نازک تمیزی صاف کرده در شیشه ریخته درش را محکم نمایند. «هرچه شربتآلات و مرباجات در شیشههای دربستهتر که راه نفوذ هوا را بر آنها مسدود کند بریزند بهتر مانده نگهداری میشوند.» اکنون سکنجبین حاضر و لازم است تا از آن با آب مخلوط نموده یخ انداخته نوش جان بکنند و منصفانه جواب بدهند که او بهتر یا کوکاکولاها و کلاکلاهائی که خریده صرف میکنند، سوای آنکه سکنجبین و شربتهای مذکور را میدانند از چه درست شده و دارای چه خواص و نوشابههای (کلا) را نمیدانند از چه مواد تهیه شده و دارای چه مضار میباشند. اینک نیز برای امتحان که تا میان آن دو کدام به ذائقه و میل طبیعی نزدیکترند کافی است تا یک نوشابه بازاری و یک استکان شربت خانگی را گرم بدون یخ میل بکنند!
شربت آلبالو:
دم و هسته آلبالو را گرفته در ظرفی که میخواهند شربت درست کنند ریخته بدون آب با شعله کم بجوشانند. چند جوش که زد شکرش را ریخته چندان بجوشانند تا به قوام بیاید. در این وقت یعنی با قوام آمدن شربت آلبالوهایش رو میآید که با کفگیر گرفته کنار بگذارند که خود این مربای آلبالو میباشد که با آن میتوان آلبالوپلو پخته یا به مصارف دیگر رسانید. پس از آن خود
ص: 178
شربت را صاف کرده کنار بگذارند.
برای هر سه کیلو شکر دو کیلو آلبالو لازم است و باید متوجه بود که این شربت غیر از آب آلبالو آب دیگر نمیخواهد.
شربت بهلیمو:
این شربت نیز مانند شربت آلبالو و سکنجبین پخته میشود با این تفاوت که به جای آب آلبالو یا سرکه در آن آبلیمو و آب به میریزند، به این طریق که به را پاک کرده تخمههایش را گرفته پس از شستن ریز خرد بکنند و جوشانده نرم و پخته که شد صاف کرده آبش را کنار بگذارند. آب لیمو ترش تازه را هم گرفته داشته باشند و سپس کف و سیاهی شکر که گرفته شد آب به و آب لیمو را ریخته بجوشانند تا به قوام بیاید. هم میتوانند به را در ظرف ریخته برای بیرون نرفتن بو، درش را گذارده بپزند، پخته که شد نصف آبش را گرفته برای شربت بگذارند، نصف آب دیگرش را شکر ریخته با خود به قوام آورده مربا کنند.
برای هر سه کیلو شکر یک کیلو آب و یک لیوان آب به و نیم لیوان آب لیموترش لازم است، ولی اگر شیرینتر بخواهند آبلیمویش را کمتر بریزند.
همچنین میتوانند آب به را هم بوسیله آبمیوهگیری گرفته بریزند، اما در این صورت باید شربت را پس از حاضر نمودن صاف بکنند.
این شربت و شربت آلبالو را هم شربت و هم (افشره) میگویند، چه افشره نام چیزی است که عصاره آنرا با فشار دادن بدست آورند و این چنین است آب لیمو و پرتقال و آب به و سیب و طالبی و آب هندوانه و مانند آن که تحصیل بکنند.
شربت بهارنارنج:
گل بهارنارنج را در قابلمه بریزند و آب ریخته درش را بگذارند و با آتش ملایم بپزند و نرم که شد صاف نموده آبش را دریافت بکنند. شکر را
ص: 179
با این آب روی آتش گذاشته چندان بجوشانند تا به قوام بیاید.
اگر مربای بهارنارنج هم بخواهند میتوانند همان گل را که آبش را گرفتهاند علاحده شکر ریخته بجوشانند تا قوام آمده مربا بشود.
شربت ریباس:
برگهای ریباس را کاملا بگیرند و ساقههایش را شسته با آب در ظرف ریخته روی آتش ملایم بپزند تا ریباس پخته شده ترشیاش را پس بدهد. سپس صاف کرده آبش را شکر ریخته بجوشانند تا به قوام بیاید. در موقع استفاده اگر ترشمزه بخواهند میتوانند آنرا با ریختن آب لیموترش بکنند. برای هر سه کیلو شکر چهار تا پنج کیلو ریباس لازم است تا یک کیلو آب بدهد.
شربت گل سرخ:
گل سرخ را پاک نموده تمیز بکنند «لای گل سرخ ممکن است مگس یا زنبور مرده پیدا شود.» پس از پاک کردن آنرا بشویند و در ظرف ریخته، آب و شکر بریزند و درش را محکم کرده با آتش ملایم بپزند. «محکم کردن در این شربت برای آن است که بوی گل سرخ خارج نشود.» به موقع درش را برداشته قوامش را ملاحظه کنند و حاضر که بود گلها را از شربت که در این وقت رو آمده است با کفگیر گرفته، شربت را پس از ولرم شدن صاف بکنند و گلهایش را که خود مربای بهارنارنج است در ظرف جداگانه نگاه داشته با کره صبحانه و یا به صورت دسر غذا میل بکنند.
برای هر سه کیلو شکر یک کیلو گل سرخ و سه کیلو آب لازم است.
ص: 180
مرباها
اشاره
در قسمت شربتآلات چند نمونه مربا نیز با شربت پخته میشد از جمله مربای آلبالو در شربت آلبالو و مربای به در شربت به و مربای گل سرخ و بهارنارنج آورده شد اما در اینجا نیز هرکدام در محل خود برای تکمیل فصل آن آورده میشود.
مربای هویج:
هویج را «چه هویجفرنگی چه هویج ایرانی یعنی زردک» را پاک کرده، تهش را گرفته پوستش را چاقو بکشند و بشویند و رندیده یا با چاقو خلال بکنند. سپس در آب ساده بپزند، نرم و پخته که شد شکرش را بریزند و بجوشانند تا به قوام بیاید. نزدیک برداشتن هل کوبیده و گلاب ریخته چند جوش دیگر که زد بردارند. مربا وقتی قوام میآید که شهدش مانند عسل آبکرده بشود.
برای هر سه کیلو هویج دو کیلو شکر، یک کیلو آب، یک استکان گلاب و مغز چند دانه هل لازم است.
مربای به:
این مربا نیز مانند مربای هویج پخته میشود، به اینصورت که هم به را میتوانند خرد کرده و هم با دنده درشت، رنده بکنند. «البته پس از پاک
ص: 181
کردن و بیرون آوردن دانههای داخل آن و شستن» پس از آن آنرا با آب ساده و یک ساقه دارچین نکوبیده بپزند. «دارچین را برای رنگ انداختن بهها به آن اضافه میکنند.» به که پخته شد شکرش را ریخته بجوشانند تا قوام آمده شربت آن به صورت عسل آبکرده بشود. موقع برداشتن کمی گلاب و هل کوبیده در آن ریخته برداشته درش را بگذارند تا بوی عطرش در خودش مانده با این حال خنک بشود، یا آتشش را خاموش کرده درش را بگذارند. چون خود به دارای عطر طبیعی دلپسند میباشد بعضی از ریختن هل و گلاب خودداری میکنند.
برای هر سه کیلو به دو کیلو شکر، یک کیلو آب، یک استکان گلاب و مغز، سه چهار دانه به لازم است. هرچه موقع پختن در دیگ برداشته نشود مربای آن بهتر رنگ انداخته قرمزتر و خوشرنگتر میشود.
مربای آلبالو:
آلبالو را شسته دم و هستهاش را بگیرند و در ظرف ریخته روی آتش ملایم گذارند تا آب خودش را پس بدهد، سپس شکر ریخته بجوشانند تا آلبالوها پخته و شهد آن غلیظ و مربا بشود.
برای هر سه کیلو آلبالو دو و نیم تا سه کیلو شکر.
مربای گیلاس:
گیلاس را شسته دم و هستهاش را بگیرند و با آب و شکر ریخته بجوشانند تا به قوام بیاید و موقع برداشتن کمی وانیل زده بردارند.
برای هر سه کیلو گیلاس دو کیلو شکر، یک لیوان آب یک سر قاشق چایخوری وانیل یا نصف استکان گلاب. بجای وانیل زعفران میزدند.
مربای زرشک:
دم زرشکها را گرفته سه چهار ساعت در آب بخیسانند تا خاک و شن داخل چروکهای آن تهنشین بشود. سپس از روی آب گرفته یکی دو آب دیگر شسته با آب و شکر در ظرف ریخته بجوشانند تا به قوام بیاید.
ص: 182
هریک کیلو زرشک 750 گرم شکر، یک لیوان آب، مقدار دو عدس وانیل.
مربای تمشک:
دم تمشکها را چیده بدون آب در ظرف ریخته روی آتش ملایم گذارند، آب که انداخت شکرش را ریخته بجوشانند قوام که آمد وانیل زده بردارند.
هر سه کیلو تمشک دو و نیم کیلو شکر، یک سر قاشق چایخوری وانیل.
مربای سیب:
این مربا را به دو صورت درست میکنند. اگر سیب آنرا درسته بخواهند باید سیب ریز سفت یک اندازه گرفته شسته پوست بکنند و با آب بجوشانند تا نیمهپز بشود. سپس شکرش را ریخته بجوشانند تا به قوام بیاید نزدیک برداشتن هل و گلاب و زعفران زده بردارند. در این مربا زعفران را علاوه بر عطر برای خوشرنگ شدن سیب میزنند.
هر سه کیلو سیب دو کیلو شکر، یک کیلو یا دو لیوان و نیم آب و دو استکان گلاب و شیره مغز پنج دانه هل لازم است.
اگر مربای سیب را معمولی بخواهند سیب را شسته پوست بکنند و از آن تکههای کوچک یک اندازه بریده با آب ساده نیمپز بکنند و بعدا شکرش را ریخته بجوشانند و نزدیک برداشتن هل و گلاب و زعفرانش را زده دو سه جوش دیگر داده کنار بگذارند.
مربای انجیر:
انجیر مربائی گرفته بشویند و باد بدهند، خشک که شد با چنگال هر طرفش را یکی دو سوراخ بکنند تا شکر به داخلش نفوذ بکند، سپس با آب ساده پخته نیمهپز که شد شکرش را ریخته بجوشانند تا به قوام بیاید، موقع برداشتن وانیل زده و ملایم هم زده کنار بگذارند.
ص: 183
برای هر سه کیلو انجیر دو کیلو شکر، یک کیلو یا دو لیوان و نیم آب لازم است. وانیل نصف قاشق چایخوری.
انجیر مربائی ریز و سفت و تقریبا نرسیده و هنوز رنگش متمایل به سبزی میباشد.
مربای شاهتوت:
شاهتوت را در ظرف ریخته بدون آب روی آتش ملایم بگذارند تا آب بیندازد، آنگاه شکرش را ریخته بجوشانند تا به قوام بیاید و نزدیک برداشتن وانیل زده کنار بگذارند.
هر سه کیلو شاهتوت دو و نیم کیلو شکر، نصف قاشق چایخوری وانیل.
مربای کدو تنبل:
پوست کدو تنبل را کنده و هستههایش را گرفته در ظرفی بریزند و مشتی آهک در پیالهای خیسانده هم بزنند. تهنشین که شد آب آنرا روی کدوها ریخته و رویش به اندازهای که همه کدوها پوشیده شود آب بریزند و هم بزنند تا آب و آب آهکها مخلوط شود و یک شب آنرا به همانحال در آب آهک نگاه بدارند. سپس آن آب را خالی کرده آب تازه ببندند و چهار پنج ساعت آنرا به حال خود گذارند و آن آب را باز خالی کرده، با دو سه آب پاک دیگر بشویند و پس از آن در ظرف ریخته آب بسته روی آتش بگذارند تا نیمه پخته و نسبتا نرم بشود. سپس شکرش را ریخته ملایم بجوشانند تا قوام بگیرد و نزدیک برداشتن وانیل زده بردارند.
برای هر سه کیلو کدوی آماده شده دو کیلو و نیم شکر و دو لیوان و نیم آب و نصف قاشق چایخوری وانیل لازم است.
دستورات کلی برای تهیه مربا:
1- مواد اصلی مربا اگر شستنی است قبلا شسته و تمیز بشود.
2- پوست و دم و تخمه گرفتنیهایش گرفته بشود.
ص: 184
3- موادی که خود مانند آلبالو یا شاهتوت دارای آب میباشد آب نریزند و نیمه آبدارهایشان را مانند سیب و به و انجیر آب خودشان را بحساب آورند و خشکها امثال زرشک و هویج و کدو تنبل را آب کمتر از یک سوم نریزند که مربایشان خشک آبنباتی میشود.
4- خوشبویات مانند هل و گلاب و زعفران یا وانیل و مثل آن از واجبات مربا میباشد که به آن عطر و بو میدهد مگر خورنده تمایل به آن نداشته و یا عطریات مضر بدنش بوده به آن حساسیت داشته باشد.
5- البته که هل و گلاب و زعفران مقدم بر وانیل و عطریات و اسانسهای مصنوعی میباشد که اگر بتوانند زحمت آنرا به خاصیتش قبول بکنند.
6- معمولا مربای بازاری هم کمشیرینتر و هم چسبندهتر میباشد و هم اینکه کمتر کفک میزند و اگر بخواهند بصورت بازاری درست کنند میتوانند از هر مقدار شکر یک سوم آنرا کم کرده به جایش ژلاتین بکار ببرند و آنهم به این صورت است که چون مربا پخته شد برای قوام آمدنش به اندازه هر کیلو شکر که کم کردهاند پنج ورق ژلاتین انداخته هم بزنند و هر زمان شربت مربایشان کش آمده حالت قوام گرفت کنار بگذارند. ضمنا تا مطلب کاملا روشن شده باشد قاعده به این ترتیب است که مثلا فرض کنیم برای مربائی دو کیلو شکر لازم است در این صورت ما یک سوم آنرا که حدود 700 گرم است کم کرده 1400 گرم یا یک کیلو و نیم شکر میریزیم، اما از مقدار معلوم آبش کم نمیکنیم. این همان مربائی است که هم شیرینی و شهدش کمتر است و هم دست بهمتر و چسبدارتر و هم از حیث دوام و کفک نزدن مطمئنتر میباشد.
7- اصولا مربا با آتش تند و تیز نباید پخته شود که روی مربا سفت شده مغزش نپخته مانده و یا شکر در جوفش نفوذ نکرده آبدار میماند و کفک میزند، علاوه بر اینکه چون جنس شکر لطیف است بزودی در آتش تند سوخته و تلخ
ص: 185
میشود. امیدوارم با این دستورات و ابتکارات شخصی خود مرباهائی کاملا دلخواه پخته همه را در عیش و سرور شیرینکامی نوش جان فرمائید.
ص: 186
ترشیجات
ترشی هفتبیجار:
اشاره
مواد لازم: بادمجان، سرکه، پیازترشی ریز، سبزی هفته بیجار یا سبزی ترشی شامل جعفری، گشنیز، ترخون، مرزه، نعنا، سوسن عنبر، برگ کرفس، کلمبرگ، گل کلم، سیبزمینی ترشی، هویج فرنگی، سیر، فلفل سبز ریز، نمک، زردچوبه فلفل، گلپر کوبیده.
دستور تهیه:
سبزیها را امثال جعفری و گشنیز و ترخون و مرزه و نعنا و سوسن عنبر را پاک کرده بشویند و باد داده خشک بکنند و سپس ریز ساطوری خرد کرده برای گرفته شدن رطوبتش باد بدهند. برگ کرفس و گل کلم و کلمبرگ و سیبزمینی و هویج و سیر را پاک کرده بشویند خرد کرده باد بدهند، البته این اقلام نباید مانند سبزی ریز ساطوری شده، بلکه درشتتر و بصورت چشمگیر خرد بشود. پیاز آن را نیز که باید ریز باشد پس از پاک کردن و شستن و خشک کردن سرش را قاچ بدهند. دم و گل کلاه بادمجان را بریده اما کلهاش را بجا بگذارند و پوستش را هم نکنند و شسته باد بدهند. پس از آنکه بادمجان خشک شد آنها را کف دیگ چیده مقداری سرکه ریخته بجوشانند تا پخته بشود. سپس بیرون آورده در آبکش یا سبد بچینند تا سرکه آب بخورد رفته لیزابه مانندش خارج بشود. «برای پختن این بادمجان سرکه زیاد نریزند و بادمجان را فشرده بچینند که سرکه زیاد نبرد، چه باقی ماندهاش دور ریخته میشود.»
ص: 187
بعد از خنک شدن بادمجانها و بیرون آمدن سرکههایشان آنها را تکهتکه بریده، با سبزی و دیگر مخلفات که خرد کردهاند، همراه فلفل و زردچوبه و نمک و گلپر و فلفل سبز درسته در ظرفی کافی جا داده و سرکهاش را ریخته مخلوط بکنند و در شیشه بریزند و چندان سرکه برای هر شیشه منظور کنند که روی ترشیها را کاملا سرکه بگیرد. «فلفل سبز آن هرچه ریزتر باشد بهتر است، چه آنرا لازم نیست خرد بکنند.» بعد از آن در شیشه را محکم بسته در جای خنک قرار بدهند.
مقدار مواد:
هر چهار کیلو بادمجان یک کیلو پیاز، یک کیلو سیبزمینی ترشی، یک کیلو هویج، یک کیلو و نیم کلمبرگ، یک کیلو گل کلم، نیم کیلو برگ کرفس، نیم کیلو فلفل سبز، 200 گرم سیر خشک، دو کیلو سبزی ترشی، دو قاشق غذاخوری زردچوبه، یک قاشق فلفل کوبیده، دو قاشق غذاخوری گلپر کوبیده، چهار تا پنج قاشق غذاخوری نمک، «کمنمکی و پرنمکی آنرا طبق سلیقه چشیده اندازه بکنند»، یک کیلو سرکه.
درباره تهیه سرکه دقت کافی بعمل بیاید که سرکه بیمزه و کمترشی و تلخ نباشد، برعکس هرچه ترشتر و به شامه پربوتر و تندتر باشد بهتر است. همچنین اگر سرکه انگور یا کشمش بدست آورند به شرطی که کمترشی و ساختگی که با آب مقطر درست نشده باشد بهتر است و این سفارشات از آن جهت است که چون انداختن ترشی زحمت زیاد میبرد و اصل هر ترشی سرکه آن است در تهیه آن دقت شود که مصالح و زحمات آن به هدر نرود که با سرکه بد در همان هفتههای اول ترشی کفک زده و گندیده و خالی از مصرف میشود.
ترشی لیته:
اشاره
مواد لازم: بادمجان، سبزی ترشی شامل (ترخون، مرزه، جعفری، نعنا، گشنیز، کمی برگ کرفس) سرکه، زردچوبه، فلفل سبز، سیر، ادویه ترشی، گلپر کوبیده، نمک.
ص: 188
دستور تهیه:
سبزی را پاک کرده بشویند و خرد کنند و باد بدهند تا کاملا آب آن خشک بشود. بادمجان را شسته دم و کاکل کلاهش را بریده در سرکه بجوشانند، پخته که شد در سبد بخوابانند تا لیزابه و تندآبه سرکهاش خارج شود، سپس بکوبند و سبزی خرد کرده را با سرکه و نمک و گلپر و زردچوبه در آن مخلوط کرده در شیشه بریزند. روی آنرا باید سرکه بپوشاند.
مقدار مواد:
برای هر چهار کیلو بادمجان دو کیلو سبزی ترشی، دو شاخه کرفس، 200 گرم فلفل سبز، 200 گرم سیر خشک، دو قاشق زردچوبه، دو قاشق گلپر، سه تا چهار قاشق نمک، هشت کیلو سرکه.
لیته ترشی بیسبزی:
اشاره
همین لیته را نیز میتوان بدون سبزی درست نمود، با تفاوت آنکه به جای سبزی جهت طعم و بو به آن اندکی سیاهدانه میزنند. یعنی بادمجان را دم و کاکل گرفته در سرکه بجوشانند و در سبد گذاشته سرکه آبش که رفت بکوبند و فلفل سبز ریز کرده و سیر ریز کرده و گلپر کوبیده و زردچوبه و سیاهدانه و نمک و سرکه ریخته هم بزنند، مخلوط که شد در شیشه بریزند، سعی کنند رویش را سرکه بگیرد که کفک نزند.
مقدار مواد:
هر چهار کیلو بادمجان 200 گرم فلفل سبز، 200 گرم سیر، دو قاشق غذاخوری گلپر کوبیده، دو قاشق زردچوبه، دو قاشق سیاهدانه، سه تا چهار قاشق نمک، به شرط چشیدن که تقریبا ترشی میل به خوشنمکی بزند، چه در صورت کم نمک بودن کفک میزند تا هشت کیلو سرکه و این نیز به شرط خوبی و ترشی و تندی آن، چه سرکه بد و بیمزه نیز ترشی را خراب میکند.
ترشی بادمجان:
اشاره
مواد لازم: برای هر چهار کیلو بادمجان کوچک دو کیلو سبزی ترشی، 200 گرم سیر خشک، 200 گرم فلفل سبز، نمک به اندازه.
دستور تهیه:
سبزی را که شامل ترخون، مرزه، جعفری، نعنا، گشنیز و برگ
ص: 189
کرفس میباشد را پاک کرده بشویند و خرد کنند و ساطوری نمایند و باد داده رطوبتش را بگیرند. «در صورت رطوبت داشتن ترشی را خراب میکند.» دم بادمجان را گرفته آنرا در سرکه نیمپز کنند. خنک که شد شکمش را از یک طرف چاک داده سبزی خرد کرده را همراه فلفل سبز ریز کرده و سیر خرد کرده و نمک که به آن زده قاطی کردهاند. داخل شکم بادمجانها نموده چاکشان را به هم آورده یکییکی در شیشه بچینند و بالا که آمد سرکه بریزند «روی بادمجانها را سرکه بپوشاند.»
ترشی بادمجان ساده:
بادمجان قلمی ریز را گرفته دم و سر کاکل کلاهش را بریده در سرکه نیمپز کنند و در سبد خوابانده سرکه آبش را بگیرند و در شیشه کرده سرکه و نمک بریزند. همچنین میتوانند این بادمجان را به این صورت داخل هر نوع ترشی که بخواهند بنمایند.
پیازترشی:
اشاره
مواد لازم: پیازترشی شامل ریزترین پیازها، سرکه، نمک، نعنا خشک.
دستور تهیه:
پیاز را پوست کنده تمیز بشویند و کاملا خشک کنند. سپس از سر، آنرا چهار قاچ «بطوری که قاچهای آن از هم جدا نشود» کرده در شیشه بریزند و نعنا خشک و نمک و سرکه ریخته درش را بسته جای خنک بگذارند.
سیبزمینیترشی:
اگر سیبزمینی ریز گرفتهاند درسته و اگر درشت گرفتهاند تکه کرده کاملا شسته تمیز بکنند، و یکی دو آب از رویش رد کنند تا خوب پاکیزه بشود. سپس پنج شش ساعت آنرا در آبنمک غلیظ بخیسانند و در همان آبنمک باز آنرا شسته در شیشه بریزند و سرکه ریخته رویش نمک بریزند.
روی سیبزمینیها را سرکه بپوشاند.
ص: 190
خیارترشی:
خیارترشی، یعنی خیار قلمی ریز گرفته بشویند و در شیشه کرده سرکه بریزند و نمک به اندازه بپاشند. در خیارترشی جهت سبز و ترد ماندن خیارها میتوانند کمی (کات کبود) کوبیده بریزند. این ماده چون سمیت دارد باید یا نریزند، یا خیلی کم بریزند، یعنی برای هر چهار کیلو خیار به اندازه یک نخود کات کبود کفایت میکند.
ترشی کلم:
کلم برگ قرمز را گرفته برگهای رویش را کنده کنار بگذارند و بقیهاش را ریز ساطوری خرد کرده باد بدهند و رطوبتش که گرفته شد در شیشه کرده نمک و سرکه بریزند. اینکه گفته شد برگهای رویش گرفته شود برای آن است که بقیهاش احتیاج به شستن نداشته باشد، چه برگهای رو معمولا در اثر دستمالی و تماس با زمین کثیف میشود، که بعدا میتوانند آنها را شسته سالاد و سوپ و مانند آن درست کنند. ترشی کلم سفید هم بهمین کیفیت است.
ترشی گل کلم:
گل کلم را گرفته پس از تمیز کردن، آنرا گلگل کرده در شیشه بریزند و به مقدار لازم سرکه و نمک بدهند.
فلفل ترشی:
فلفل سبز ریز را شسته با دم بطور درسته در شیشه کرده سرکه و نمک بریزند.
سیرترشی:
سیر را پرپر کرده، اما پوست پرها را نکنند و در شیشه کرده سرکه و نمک بریزند. ضمنا میتوانند برای نگاهداشتن سیر را پر نکرده یعنی درسته بیندازند.
ترشی هویج:
هویج فرنگی را پوست کنده خرد بکنند و شسته باد بدهند، خشک
ص: 191
که شد با سرکه و نمک در شیشه بریزند.
زالزالکترشی:
زالزالک را شسته باد بدهند. پس از خشک شدن با سرکه و نمک در شیشه بریزند.
گوجهفرنگیترشی:
گوجهفرنگی قرمز ریز سفت یکدست را گرفته بشویند و خشک کنند و در شیشه کرده سرکه و نمک بریزند.
دستور کلی برای تهیه هر نوع ترشی:
برای سهولت کار در تهیه ترشی بهتر است این اصل کلی را رعایت نمایند که هرچه آنرا پخته میخورند باید اول در سرکه پخته یا نیمهپز و آنچه را که میتوان نپخته خورد فقط شسته خشک کرده بدون پختن بیندازند و با این قاعده میتوانند آنچه را که دوست داشتند ترش بکنند.
دیگر آنکه جای ترشی را گرم و سرد نکنند که تغییر حالت میدهد. دیگر قاشق و ملعقه چرب در شیشه ترشی نکنند که کفک زده و خراب میشود. دیگر چنانچه گفته شد اولا در تهیه سرکه ترشی دقت کنند که سرکه خوب و مخصوصا سرکه انگور بدست آورند و دیگر ملاحظه کنند که هرچه سر شیشه پائین رفت آنرا با سرکه پر کنند که محتویات آن بیرون از سرکه نمانده باشد که گندیده شده و کفک میزند. اگر کمی هم نمک ترشی زیادتر باشد بهتر است تا کم باشد، اما نه به آن مقدار که شور بشود. و در آخر امید آن که ترشیها را تا آخر با شیرینکامی بخورند.
ص: 193
خواص خوراکیها[9]
آب طریق استفاده و شناخت منافع و مضار آن
بهترین آبها آب باران و بعد از آن آب کثیر یعنی آب فراوانی است که از زمین پاک سرخرنگ باشد و دیگر آبی که بسرعت و از روی سنگ بگذرد و هرچه زیادتر راهش بعید و از منبع دور دست بیابد و سبک وزن و رویش باز باشد و بعد از آن آب مقطر و آبی که حد اقل نیمساعت آنرا بجوشانند و پس از اینها آب چشمه و قنات که زیاد باشند، و آب بد و مضر آب نیزار و آبی است که از معادن گوگرد و برکههای ساکت چاه و مثل آن باشد.
هرگاه آب بموقع یعنی در عطش صادق خورده شود باعث تحلیل و هضم و نرم کردن غذا و رسانیدن قوای غذا ببدن و خواص دیگر که از آن مترتب میشود:
خوردن آب در وسط غذا جهت گرم مزاجها مفید و باعث لینت مزاج و فربهی و حفظ رطوبت بدن آنها میشود.
غسل با آب نیمگرم باعث نشاط و فربهی و نرمی پوست و تسکین اعصاب میشود.
ص: 194
مصرف آب زیاد، مضر سرد مزاجها و فربهها و ضعیف مزاجها است که باید تا حد امکان از آن اجتناب کرده، کمتر نوشیده کمتر استحمام کرده، خود را از مجاورت آن بدور داشته، طول مدت حمام را بحد اقل رسانند.
استفاده آب زیاد برای رطوبتیها و سرد مزاجها باعث سستی اعضأ و ضعف احشأ و فساد هضم و خرابی رخسار و فراموشی و بیحوصلگی و ترس و هیجان و سنگینی حواس و بدن ایشان میشود.
خوردن آب بعد از میوهجات سبب بروز مرض آکله و مثل آن میشود.[10]
بعد از جماع آب خوردن باعث رعشه و سستی و ضعف معده و بعد از خواب باعث خاموشی قوای شهوانی و ایستادن و دمر خوردن سبب ضعف معده و عصبانیت و ناشتا خوردن باعث امراض عصبی و رخوت و طپش قلب میشود، مگر در هوای گرم و بروز مرض طاعون و صاحبان معده و جگرهای گرم که جهت ایشان بیضرر میباشد.
خودداری گرم مزاجها از آب و صبر بر تشنگی جهت ایشان باعث مرض دق (سل و غم) و سوخته شدن غذا در معده و خشگی و لاغری بدن میشود.
خوردن آب بسیار سرد موجب سینهدرد و گلودرد و سستی و رخوت میشود.
خوردن آب بسیار گرم بادشکن و مفید مالیخولیائیها میباشد.
خوردن آب نیمگرم خارش بدن را تسکین داده و روزی یکی دو بار ناشتا نوشیدن آن معده را از سنگینی و گیر و خلط فاسد پاک میکند.
نوشیدن آب نیمگرم بطور مداوم اگرچه باعث لینت مزاج میشود اما طعام را فاسد و باعث ورم حلق و قی و غثیان و مورث استسقا و ضعف طحال و بالا زدن بخارات معده بدماغ و منگی و سنگینی و زیادی بلغم و برای سرد مزاجها باعث شکم روش و برای بلغمیها و سوداویها سبب تشنگی میشود.
ص: 195
نوشیدن آب یخ مفید معده و حال گرم مزاجها و گرم جگرها و در آنها وسیله بریدن تبهای گرم میشود.
خوردن پیاز رفع ضرر آبهای بد میکند و جوشانیدن آب مشکوک با یک صدم سرکه باعث اصلاح آن میشود.
آب آهن معالج امراض: جماع، شهوت، احشأ و امعأ، معده، جراحات شکم و روده، اسهال، هیضه، بواسیر، طحال، ادرار، مقعد، گزیدگی سگ، رنگ زردی، خفقان، جگر، حیض، سستی
اگر آهن را چندین بار در آتش گداخته در آب اندازند و بجای هر آب از آن بنوشند، یا از آن غذا بسازند شهوت و میل جماع را قوت داده باعث تقویت احشاء و امعاء و معده شده هرگونه جراحات شکم و روده را جمع کرده درمان نماید.
آب آهن اسهال کهنه و هیضه و بواسیر و ورم طحال و سلسل البول (بول بیاختیار) و درد مقعد و گزیدن سگ هار را مفید میباشد و رفع زردی رنگ رخسار میکند. اگر آهن تاب داده را در شربت اندازند بغایت مؤثرتر و جهت رفع خفقان (قلبگرفتگی) و استسقا (تشنگی دائم) و ضعف جگر و ضعف معده و باء (شهوت) و میل جماع بیمانند است.
و آهن تافته در دوغ، رافع اسهال خونی و خونریزی (حیض دائم) زنان و سستی و بیحسی مقعد میباشد.
ص: 196
آب خاکستر معالج امراض: قی و غثیان، اسهال، تهوع، زخم معده، بیماریهای عصبی، فلج
آبی است که از خاکستر چوب سوزانده بدست میآید، باین طریق که دو سه مشت خاکستر را در کاسهای آب ریخته خوب بهم زده صاف کرده استعمال نمایند. و همین آب جهت استعمال خارجی در این فایده که چون مدتی به زخمی که گوشت زیادی آورده باشد بمالند آنرا یکنواخت گرداند، همچنین به صلاح آورنده جراحات و جمعکننده زخمهای وسیع میباشد و اماله آن معالج زخم روده و احشاء و هرگاه آنرا خوب صاف کرده تهنشین نمایند و بقدر یک قاشق مرباخوری از آن بخورند معده را پاک و مفید جراحات آن و گیر و ناراحتی ریه و خوردن بهمین مقدار آن که از یک قاشق مرباخوری تجاوز نکند قی و غثیان و اسهال رطوبتی و ناراحتی معده و تهوع را رفع نماید. همراه کردن خاکستری که از چوب درختهای سرد مزاج مانند. بید و تبریزی و گوجه و گیلاس و مثل آن باشد به بیمار عصبی که در یک کیسه کوچک کرده از گردنش بیاویزند رفع بیماری او میکند و آویختن خاکستر چوب درختهای گرم مزاج مانند گردو و انجیر مفید حال بیماران فلج میباشد. هرگاه چند نوبت آب خاکستر نوشیده شود برای رفع ضرر او باید یکی دو قاشق روغن بادام بیاشامند.
آب شیر معالج امراض: سموم روده، جوشها، هیجان و اضطراب و مالیخولیا، خارش، زبان و حلق و گلو، امور شهوانی
غرض زردآب و آب شیر بریده است که اگر از شیر بز یا گاو بدست آید آشامیدن
ص: 197
چند استکان از آن تا یکهفته جلادهنده رنگ رخسار صفرائی مزاجها (گرم مزاجها) و سودائی (خشک) مزاجها و پاککننده اخلاط و سموم از بدن و نرم کننده و تازهکننده و رطوبتدهنده و مسهل و بازکننده گیرهای اندرون و امعاء آنها میباشد. زردآب شیر معالج هر رنج و مرض و جوش و ثبور بدن که از حرارت و خشکی بوده میباشد؛ همچنین رافع التهاب و هیجان و اضطراب و مالیخولیا و جرب و خارش و هر نوع سوزش چه در زبان و حلق و گلو و چه در پوست و اندرون که از حرارت باشد میباشد. ایضا مداوی ضعف قوای شهوانی و ریزاننده سنگ مثانه، مگر جهت سردمزاجها که صاحبان این دو طبیعت را مفید نمیباشد.
آب عسل معالج امراض: قی و غثیان، سموم، معده، حیض، جماع، بلغم و رطوبت، ضعف و نقاهت
آب عسل که یک جزو عسل را با دو جزو آب بجوشانند تا به نصف رسد (مثلا نیم کیلو عسل با یک کیلو آب) و از آن سردمزاجها روزی سه چهار قاشق غذاخوری بخورند، طبعشان را نرم کرده لینت میآورد. آب عسل برای سرد مزاجها رفع قی و غثیان کرده دفع ضرر دواهای سمی نماید و همچنین اعضاء سرد بیحس از کارافتاده ایشان را قوت داده معده را تقویت و اشتها را زیاد و بول و حیض را باز و بلغم را رفع نماید و مفید هر ضعف و رخوتی که از جماع و مثل آن باشد میباشد. چه خود عسل، چه آب آن که بدستور بالا تهیه شود مفید حال بلغمیها و رطوبتیها و سردمزاجها بوده، پادزهر هر رنج و مرض ایشان میباشد، برعکس که گرممزاجها و صفراویها را مضر و آزارنده و مزاحم بوده مگر آنکه همراه عسل یا پس و پیش آن میوههای ترش آشامیده یا در غذا ربهای ترش و
ص: 198
خوردنیهای ترمزاج و سرد طبیعت میل نمایند.
آب گوشت معالج امراض: قلب و روح، امور جنسی، ضعف و سستی و پری خون، نقاهت و ناتوانی
مقصود از آب گوشت، عرق یا عصارهایست که از گوشت قرمز بدون چربی گوسفند یا از گوشت گوساله گرفته باشند، باین دستور که گوشت را ریز قیمهای بلکه ریزتر کرده با کمی نمک در شیشهای که در محکم بدون نفوذ داشته باشد ریخته در شیشه را بسته آنرا در دیگ یا قابلمه پرآب گذارده آنرا آتش برسانند و قریب دو ساعت آب دیگ را ملایم بجوشانند، سپس شیشه را خارج کرده تکان بدهند و آبی که از گوشت خارج شده قاشق قاشق بخورانند «باید توجه داشت که در این گوشت آب نباید ریخت، بلکه گوشت را باید بدون آب در شیشه بریزند» پس این عصاره مقوی قلب و روح حیوانی و طبیعی و نفسانی یعنی جسم و روح و شهوت و بدن و جوارح و زیادکننده خون و رافع ضعفی که از طول بیماری و خوردن مسهلات و جماع و زحمت زیاد و خون گرفتن بهم رسیده میباشد، همچنین نیرودهنده اطفال و پیران و ضعیفمزاجها و ناقهین و مرضای بدحال و کمغذاها و توان از دستدادهها. معجونی که هر قوای رفته را ببدن بازمیگرداند.
همراه این گوشت میتوان مقویات دیگر مانند به و سیب رندیده و ادویه معطر نیز در شیشه کرده عصاره همه را بدست آورند، و همچنین میتوان گوشت ورقه کرده را با سیب و به و با ادویه و مختصری آب در ظرف دربسته بطور (دم) که آتش بسیار ملایم داشته باشد پخته، بحدیکه گوشت و آب یکسان و غلیظ بشود و آنگاه آنرا عرق کشیده یا در دستمال یا حریر ریخته صاف کرده بخورانند.
ص: 199
باید توجه داشت که قاشققاشق خوردن و هرچند دقیقه یک قاشق خوردن آن بمراتب بهتر و مفیدتر از یک جهت خوردن آن میباشد.
همچنین گرممزاجها را شایسته است که این عصاره را از گوشت سرخ گاو و گوساله و سردمزاجها را که از گوشت گوسفند شیشک (نر) تهیه نمایند.
«بهترین مقویی که از دارو و آمپول و هر اغذیه مقویتر و قوتبخشتر و مفیدتر و سریع الاثرتر میباشد.»
آب گوگرد معالج امراض: پوست، جوشها، شپش، مفاصل، بادها، طحال، جگر، زانو، استخوان، اعصاب، جراحات معده، چشم، قلب، مغز، دماغ، باء، قولنج، مالیخولیا
آبهای گرم که طبیعتا از شکم کوهها و جوشان بیرون میآیند کلا آب گوگرد و دارای طبیعت خشک و گرم و غسل کردن و نشستن در آن مفید بیماریهای پوستی، امثال خارش و سودا و جوشها و پوسته پوسته بودن بدن و رافع شپش و درد مفاصل و بادهای سرد و طحال و جگر و درد زانو و جوشهای ریز سوزشدار و استحکام استخوانها و اعصاب و جراحات درندگان، مخصوصا جهت سردمزاجها و بلغمیها و کسانی که دارای طبیعت سرد رطوبتی میباشند و خوردن و بچشم رسانیدن آن باعث ضعف معده و نقصان و نور چشم میباشد.
ص: 200
آب میوه علاج امراض: التهاب، طحال، مغز، قلب، عفونت، دلهره، تشویش، معده، یرقان، ضعف جگر، تب
مقصود آب پخته میوههاست که جوشانده صاف کرده با شکر چند جوش داده باشند. هر آب میوه را خاصیتی است، چنانچه آب جوشانده آلبالو رفع تشنگی و اصلاح خلط سوخته بدن و رفع التهاب و درد طحال میکند.
آب جوشانده بهی (به) تقویت اعضاء رئیسه مانند مغز و قلب و دل و جگر و ارواح و هاضمه و رفع عفونات میکند.
آب سیب رفع خفقان قلب و غش و ناراحتیهای کلی و هول و هراس و تشویش دل میکند. آب جوشانده مویز تصفیه صوت و رفع گیر و بستگیهای معده و قلب و روده و رفع یرقان و ضعف جگر و بد ادرار آمدن میکند.
آب جوشانده گلابی رفع سرفه و تب عفونی و منع بالا آمدن بخارات بدماغ مینماید و کمفایدهترین آنها زردآلوست و کلا بادآور و مصلح همه انیسون و مصطکی میباشد.
آلو بخارا یا گوجه برغانی معالج امراض: خشکی و سفتی شکم، خارش، سینه و سرفه، شش، معده، قی، لوزتین، دندان، کرم معده، نور چشم، تشنگی
مراد آلوی سیاه بزرگ است، در طبیعت سرد و تر و ملین، مسهل رقیق و مسکن حرارت گرممزاجها و صفراویها و رافع تشنگی و برنده تبهائی که از حرارت عارض شده باشد و خوردن آن بهر صورت چه بصورت تازه و چه خشک و چه در
ص: 201
آتش و غذا مفید بدن و نرمکننده شکم و رافع خارش تن گرممزاجها میباشد.
چون نیم کیلو آلو بخارا را در دو لیتر آب بجوشانید تا پخته و نرم شود و صاف کنند و با قدری شکر شیرین کرده، گرم یا سرد بخورند مسهل خوب و بیاذیتی برای گرمطبیعتها میباشد. همچنین مفید سینه، تا حدی که صاحبان سرفه و سینهدرد را نیز مفید میباشد، خلاف سایر ترشیها که مضر شش و سینه میباشد.
خوردن چند دانه آن ملین طبع و معده و جهت قی و غثیان که از گرمی باشد مفید و غرغره برگ پخته آن جهت ورم لوزتین و گلو و آبریزش بینی که از زکام و نزله باشد و جهت تقویت ریشه و لثه دندان و آشامیدن همین آب یعنی آب جوشانده برگ آن تا سه استکان کشنده کرم معده و ضماد برگ او که پخته بکوبند و بر شکم ببندند ریزاننده کرمهای روده و امعأ و مجرب خاصه گرم مزاجها را و برای سردمزاجهاست که ضرر آنرا با خوردن بقدر نخودی کندر رفع نمایند. بدلش یعنی عوض آن هرگاه آلو بخارا بدست نیاید تمرهندی و آلوهای دیگر میباشد. جوشاندن آلو در گلاب و خوردن آن بندآورنده شکم، و خوردن صمغ درخت آلو هر روز بقدر نخودی سه نوبت در روز تا چند روز جهت سنگ مثانه و سرفه و سائیده و غبار کرده آن که مانند سرمه بچشم کشند جهت قوت بصر و زیاد شدن نور چشم مؤثر میباشد. نرم کردن صمغ آلو که در سرکه حل کرده ببدن بمالند جهت خارش و جوشهای تن اطفال بیعدیل و رب آلو سرد و تر و مفید حال گرم جگرها با خاصیت رافع تشنگی و فرونشاننده تبهای حار و التهاب و سردرد و باید دانست که انواع آلو و آلوچه خواصشان شبیه خاصیت آلو که در فراهم نشدن آلو بخارا میتوان از آنها استفاده فرمایند.
ص: 202
آلوبالو- گیلاس علاج امراض: فشارخون، قی و غثیان، خون و صفرا، خشکی مزاج، کرم و انگل، ضعف باء، سنگ کلیه
با طبیعت سرد و خشک و قابض، مفید حال گرممزاجها و بلغمیها و روان طبعها. آلوبالو مسکن تشنگی و فرونشاننده حدّت خون و صفرا بوده معدههای گرم را قوت میدهد.
آلوبالو معدههای روان را بسته غثیان و التهاب را رفع میکند چون دانه آلوبالو را کوبیده شیره بکشند و با یک دهم آن رازیانه بخورند سنگ مثانه را ریخته، سوزش مجرای بول را برطرف میسازد.
خشک آلوبالو قابضتر از تازه آن و چون دانه او را با پنبه کهنه گرم نرم کوفته فتیلههای باریک ساخته در احلیل بگذارند رفع جراحت مجرای بول و بول دیرآیند را علاج میکند، در این عمل مرد و زن فرق نمیکند.
گیلاس سرد و تر و ملینطبع و زودگذر بخلط غالب، یعنی در زیادی صفرا داخل بلغم شده، در سودا وارد سودا میشود.
گیلاس محرک باء حرارتیمزاجها، اما بعد از طعام مورث تخمه (کرم- انگل) و ضعف معده میباشد.
گیلاس خشکی و زبری حلق و شش را فایده کرده میان دو طعام بهترین وقت صرف آن میباشد.
صمغ هر دو گرم و خشک و جلادهنده و نیرودهنده و چون بمقدار نخودی از آن نرم کرده بخورند سرفه را قطع و باء را تقویت و سنگ کلیه را ذوب و اشتها را تحریک و خشونت حلقوم را برطرف و زخمهای باطنی را التیام میدهد. چون صمغ این دو را کوبیده با آب خمیر کرده بمالند رنگ رو را روشن و پوست را تمیز میسازد.
ص: 203
کشیدن سائیده او بچشم باصره را قوت میبخشد و رفع خارش چشم میکند و مقدار خوراک از آلبالو گیلاس تا 200 گرم و از صمغ او تا 6 نخود میباشد.
آهو علاج امراض: عصبانی، خفقان، ریزش مو، آزار حشرات، حیض و خونریزی، شکمدرد
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
گوشت آهو زود هضم و جمعکننده و کمغذا و خوردن آن خفقان (قلب گرفتگی) و یرقان (زردی) و فالج و امراض رطوبتی و عصبانی را نفع میدهد.
مالیدن خون آهو به مو باعث بلندی و قوت او میشود.
نشستن بر روی پوست آهو مانع ورود و آزار حشرات به جلیس میگردد.
لباس کردن پوست آهو طحال را فایده میرساند.
چون خایه او را مرزه خشک و نمک پاشیده خشک کنند و زن بصورتی، نرم کرده، یا بحالت خویش در پارچه و مثل آن بخود برگیرد قطع حیض و خونریزی او میکند.
سرگین او بسیار جالی و مالیدن جوشانده او پوست را جلا میدهد و پخته در سرکهاش ورمهای بلغمی را رفع و هیجان را برطرف میسازد، گوشت او باعث سردرد و کباب او، مورث قولنج (شکمدردی که از بستگی طعام در آن و قبض طبیعت باشد) و رفع ضررش را ترشی و سکنجبین میکند.
ص: 204
ابریشم معالج امراض: ثقل و گیر، معده، احشأ، رنگ رو، آبریزش چشم، ضعف و خارش چشم، شپش
مراد از آن پیله ابریشم میباشد که کرم او آنرا سوراخ نکرده بیرون نیامده باشد، دارای طبیعت گرم و خشک مخصوص سردمزاجها بغایت مقوی دل و معده و ریه و روح طبیعی و باء و چاقکننده.
اگر مقداری از آنرا پخته، آب یا مجموع آنرا که کوبیده یا ریز کرده با شکر بخورند ثقل و گیر و سده معده و امعأ و احشأ را بازگرداند.
خوردن آب جوشانده ابریشم بطوریکه گفته شد که بآن مداومت داده شود پوست را جلا داده رنگ رخسار را نیکو گرداند. همچنین خوردن آب آن بدستور گذشته و چکانیدن آن جهت آبریزش و بهم خوردن پلک و ضعف و خارش چشم سریع الاثر میباشد. پوشیدن لباس حریر که بتن بچسبد باعث قوت اعضاء و نرمی پوست و مانع تولد شپش میباشد و بهترین طریق استفاده از ابریشم آنست که آنرا با قیچی ریز کرده بر روی سنگ سائیده بخورند و قدر خوراکش به وزن یک نخود در هر بار میباشد.
اردک معالج امراض: مثانه، خون، صدا، معده، هضم، زگیل، خنازیر، خناق، سینه، لاغری، پیچش، لک سفید چشم
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
خوردن گوشت اردک بدن را فربه کرده پشت و کلیه و مثانه را قوت بخشیده،
ص: 205
تولید خون غلیظ نموده، صدا را صاف میکند.
خوردن زیاد گوشت اردک موجب سردرد و فساد معده و سنگینی هضم میشود.
ضماد گوشت نپخته او که با نمک کوبیده بگذارند زگیل را پاک میکند.
خاکستر سوزانده پر و بال او که با آب خمیر کرده ببندند خنازیر را به تحلیل میآورد. فضله اردک که خمیر کرده مالیده یا ببندد لکهای سرخ و سیاه و سفید تن و صورت و خنازیر را رفع میکند.
پیه او از بهترین پیههاست، در طبیعت گرم و لطیف و خوردن آن ملین و محلل و چون به گلو و پستان بمالند رفع خناق و درد و ورم آنها میکند.
چون پیه او را با آرد باقلی کوبیده حبها کرده هرچند ساعت حبی بخورند سرفه و درد سینه را رفع میکند.
تخم اردک جهت رفع لاغری و سرفه و دردسینه و خوردن آن با سائیده کمی کهر با قطع خونریزی زنانه و هرگونه خونریزی داخل و پیچش شکم میکند.
پختن تخم اردک با روغن زیتون (بصورت نیمرو) و خورانیدن آن به طفل باعث بحرف آمدن او میشود.
چون پوست تخم اردک را با مروارید و شکر و کمی نوشادر سائیده مانند غبار کنند و کمی بر چشم کشند و چندی مداومت دهند لکههای سفید چشم را پاک میکند.
رفع مضرت خوردن اردک را سرکه و ترشیجات میکند.
ص: 206
ارده علاج امراض: خشکی اعضاء و اندام، جوش و دمل، لاغری، نعوظ، سفتی عضلات
آن کنجد بوداده آسیا کردهایست که از آن حلوا ارده درست میکنند، با طبیعت گرم و ملین، مفید حال سردمزاجها.
خوردن حلوا ارده صلابات (سفتی و سختی و ورم) ظاهری و باطنی را نرم کرده ملین طبیعت خشک بسته و اعضأ و اندام سفتشده میباشد.
خوردن ارده یا حلوای آن گیرها را باز و طعام و خلطها و دمل و جوشها را در سردمزاجها پخته باز میکند.
ارده نفاخ و مفید و چاقکننده و فربهی و نعوظآور و آنچه را که از بو دادن و آسیا کردن مغز پسته و فندق و زردآلو و شلیل بدست آورند نیز در اثر مانند ارده میباشد. ارده اشتها را خراب و غذا را غلیظ و میل غذای بعد را بتأخیر میاندازد و سرکه و ترشیجات و آب لیموی ترش و شیرین اصلاح مضرت آن میکند.
اسفناج معالج امراض: شش و سینه، سل، تب، التهاب، سنگ مثانه، امراض حاره، مفاصل، دمل، جوش و بثور
با طبیعت سرد و تر مفید طبع گرممزاجها.
خوردن اسفناج پوست بدن و رنگ رو را جلا داده مانع اذیت بخارات بدن شده سبزی و خوردنیای بینفخ و زود هضم میباشد.
خوردن پخته اسفناج که در روغن سرخ نشده باشد هرگونه رنج و آزار سینه و
ص: 207
شش و سل را مفید و تشنگی را رفع و تبهای تند گرم را فرو نشانیده، مزاج را لینت داده، التهاب را فرو مینشاند.
عصاره یعنی آب او که نپخته بدست آورند با شکر بیماری یرقانی را نافع و سنگ مثانه را ریخته، شاشبند را فایده کرده هرگونه رنج و مرض حار را اعانت و بهبود میکند. چون اسفناج را با باقلا پخته بخورند رنج نزله یعنی سینهدردی را که پس از زکام حاصل شده باشد بهبود بخشیده و ضماد پخته او که اسفناج پخته را کوبیده بگذارند درد مفاصل گرم را سودمند و ورم موضعی را رفع و گذاشتن آن بر پشت زهار ادرار بسته را باز نماید.
ضماد خام اسفناج که آنرا کوبیده ببندند ورم حار را رفع و سر دمل را باز و زهر نیش عقرب و زنبور را بیرون آورد و ضماد پخته او که با سفیدآب قلع مخلوط کنند و بمالند یا ببندند سوزش و جوشهای سوزشدار بدن و اینگونه مضرات را مفید میباشد.
خوردن هربار یک قاشق چایخوری از تخم کوبیده او درد امعاء و احشاء و روده و معده را که از گرمی و حرارت باشد رفع و تبهای گرم را دوا و شیره او که کوبیده خیسانده شیره بکشند جهت تب دق (تبی که از غم و غصه عارض شده باشد) و سل و امراض سینه و شش بیمانند و پخته تخم او جهت ورمهای داخلی و خارجی و لینت مزاج و ورمهای سفت مفید میباشد.
خوردن اسفناج مضر حال رطوبتیها و سردمزاجها که در صورت رغبت باید آنرا با روغن بادام یا زیتون و دارچین پخته تناول نماید. مقدار خوراک از عصاره او هربار یک قاشق غذاخوری و از تخم او یک قاشق چایخوری یا مرباخوری و در صورت غذا تا حد تمایل طبع و در ضمادات باندازه کفایت میباشد.
ص: 208
اسطوخودوس معالج امراض: دل و دماغ، احشاء و امعاء، سرفه و نزله، بلغم، معده، شهوت، مفاصل و نقرس
در طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
هرگاه هر روز مشتی اسطوخودوس را دم کرده با نبات بخورند دل و دماغ و بدن و احشاء و امعاء سردمزاجها را قوت داده در تقویت قوای دماغی بیعدیل میباشد. اگر اسطوخودوس را پخته صاف کرده با شکر قوام آورده و شربت بکنند و روزی چند قاشق بفاصله بخورند امراض سینه از هر قبیل مانند سرفه و نزله بلغم را رفع نماید. نوشیدن اسطوخودوس بهمین صورت مقوی آلات بول و باء بوده تقویت معده و روده و امور شهوانی نماید و جهت سردی معده و بواسیر بغایت مفید میباشد ضماد پخته او که بر محل درد ببندند درد مفاصل و نقرس و درد ورک را دور نماید. خوردن آن جهت گرممزاجها مضر و جهت رفع ضرر آن باید سکنجبین بنوشند.
اسفند علاج امراض: باد معده، بول و حیض، بیحسی آلت، اخلاط، سستی عضلات و اندام، شکمدرد، فلج، فراموشی
مقصود دانه خوشبوئیست که جهت تصفیه هوا و چشمزخم دود میکنند، با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها و بلغمیها.
خوردن کوبیدهی بمقدار فندقی اسفند باد معده را شکسته و غذا را تحلیل برده، مواد غلیظ فاسد مانده در معده را پاک میکند.
ص: 209
خوردن اسفند سبب فربهی بدن و بازکننده شیر و بول و حیض بوده، نعوظ میآورد.
خوردن اسفند مسهل سودا و بلغم غلیظ بوده کرم کدو را میریزاند.
اسفند سینه و شش را جلا داده از لزوجات و اخلاط پاک میسازد.
نوشیدن نصف لیوان آب خیسانده اسفند که یکی دو روز آنرا خیسانده باشند سودا را تحلیل برده، صدا و خون را صاف و طبع را نرم میکند.
کوبیده اسفند که با آب خمیر کرده بمالند بدن را سفت و عضلات را تقویت و چون بر پیشانی بسته یا بمالند اعصاب دماغ را تقویت و بستن آن بشکم رفع قولنج (دلدرد سخت) میکند.
مالیدن و بستن آن بر محل درد عرق النساء و فالج و درد و مرض پا و جوارح آنرا که از سردی عارض شده باشد دور میسازد.
خوردن نیم قاشق کوچک از کوبیده او با شکر عطش استسقا را رفع و مداومت بآن جنون را درمان و خستگی را رفع و سدد یرقان را باز و رنج فراموشی را زایل میسازد.
چون یک وزن از آنرا با چهار وزن آب جوشانده صاف کنند و با سه وزن آن عسل و دو وزن روغن کنجد که مجموع نصف لیوان بشود بنوشند قیآوری بیآزار و در پاک کردن سینه از اخلاط و مایعات لزج و تنگنفس و سرفه رطوبی بیمانند میباشد.
چون یک جزو او را با سی جزو او شراب انگور بجوشانند تا به یک چهارم رسد و روزی دو استکان تا 30 روز بخورند جهت رفع سردردهای مزمن بیمانند میباشد.
خوردن همین شراب حد اقل سه روز جهت زنانیکه وقتی حامله شده بعد از آن نشدهاند اعاده حمل مینماید.
چون صاحب عرق النساء هر روز 2 تا 3 گرم تا 15 روز اسفند نکوبیده
ص: 210
بخورد رفع مرض او میشود.
خوردن اسفند با تخم کتان که بطور مساوی کوبیده، با عسل معجون ساخته روزی دو فندق صبح و عصر بخورند تنگنفس را رفع و ناراحتی سینه را برطرف میسازد.
سوزانده اسفند که با اندکی زعفران سائیده با زهره مرغ خانگی و آب بادیان آمیخته بچشم کشند چشم ضعیف را نیرو بخشیده، باعث قوت و بینائی او میشود.
ضماد کوبیده اسفند که با روغن شبت بر ناف و پهلوها بمالند قاطع قولنج مزمن میباشد و چکاندن آب جوشانده اسفند بر چشم قطع نزله و سرخی چشم و چکاندن آب اسفند که آنرا در آب ترب و روغن زیتون جوشانده باشند در گوش رفع سنگینی گوش و کری و صدای او میکند.
بخور اسفند که آنرا جوشانده بخار آن بر دندان دردناک برسانند رافع درد آن میشود.
روغن اسفند که نرم کرده چندی در روغن بخیسانند جهت فالج و لقوه و صرع و رعشه و بادهای اعصاب چه بصورت خوردن چه بصورت مالیدن نافع و اماله آن عرق النساء و درد کمر و سردی کلیه و رحم را بیاندازه مؤثر میباشد.
مالیدن روغن اسفند بر آلت و بیضه و اطراف باعث تقویت اسباب تناسل و نعوظ سخت و میل جماع میگردد.
اکثار در خوردن آن باعث غثیان و سردرد شده مضر حال گرممزاجها و مصلحش میوهها و ربهای ترش و انار و سرکه و سکنجبین میباشد.
ص: 211
امرود- گلابی علاج امراض: غلظت خون، هیضه، فشار خون، قلب و معده، سستی نزلات
با طبیعت مایل بحرارت و رطوبت، مفرح قلب و مقوی معده و هاضمه و دل و رافع تشنگی و خفقان و نزلات میباشد.
گلابی مزاج را لینت داده، رفع سستی و اسهال و هیضه (اجابت اندک ولی پیوسته معده) و روانی او میکند.
گلابی رقت و غلظت خون را تعدیل کرده رطوبت دماغ میدهد.
گلابی رفع سمیت و زهر گرسنگی میکند.
بهترین گلابی لطیف آبدار مایل به ترش مزه او میباشد که جگر را قوت بخشیده معده را تقویت کرده اشتها را زیاد و حرارت و فشار خون را تسکین میدهد.
گلابی صفرا را رفع و تشنگی را برطرف و خوردنش بعد از غذا مسهل ملایم غذا و قبل از آن قابض طبیعت میباشد و تولید خلط صالح میکند.
گلابی خون را بند و جریان آنرا کند و نارسیده آن غلیظ و زمخت و مورث قولنج میباشد.
شکوفه گلابی مقوی دل و دماغ و فرحآور و قطع خونریزی باطنی و اسهال میکند.
ضماد شکوفه گلابی بر پشت چشم رافع ورم چشم و بستن برگ کوبیده او بر شکم جهت اسهال و گذاشتن کوبیدهاش بر روی جراحات باعث التیام جراحت میشود.
پاشیدن سائیده چوب و برگ سوزانده او که مثل غبار شود در چشم نایب مناب توتیا و در تقویت چشم بیمانند میباشد.
ص: 212
صمغ گلابی محلل و پزنده طعام و اخلاط و رب گلابی قابض و خوردنش باعث قوت معدههای گرم میباشد.
گلابی مضر پیران و مصلحش شیرینیها و کندر است.
انار علاج امراض: بدی رنگ، یبوست، معده و مزاج، کبد، قلب، سینه، مقعد و فرج، خارش و حکه
بهترین انار بیدانه آن است که هسته نازکتر و رقیقتر داشته باشد، با طبیعت سرد و تر مایل باعتدال و قبض، مفید حال گرممزاجها.
انار با غذائیت اندک، اما مولد خلط و خون خوب و از اینجهت نفخآور و باعث نعوظ و تحریک گرممزاجها میشود.
انار بازکننده بول و مسامات پوست و جلادهنده رنگ رخسار و ملین طبع میباشد.
خوردن انار بعد از غذا سبب پختن و هضم غذا در معده و موجب تصفیه کبد و تقویت جگر میشود.
خوردن انار تشنگی و استسقا و ورم صاحبان طبله شکم و بدی و درهمریختگی مزاج را رفع میکند.
انار یرقان و رنج پرز و خفقان (گرفتگی- تنگی) قلب و درد سینه و سرفه گرم و گرفتگی صدا را رفع میکند.
انار، خاصه انار شیرین بدن را فربه و غذا را جوهرکشی نموده سبب رسیدن جوهر اغذیه ببدن شده و جرب و حکه (خارش بدن و مقعد و فرج) را رفع و رنگ رو را خوب میکند.
ص: 213
زیاد خوردن انار ترش باعث فساد غذا و خشونت معده شده، مگر حرارت و ناراحتی و گرمی در مزاج زیاد غلبه یافته باشد و در هر صورت رافع ضرر انار ترش خوردن انار شیرین و زنجبیل پرورده میباشد.
انار میخوش (ترش و شیرین) در سردی و تری معتدل و انار ترش سرد و خشک و قابض و انار شیرینتر مایل بگرمی که خورنده باید مزاج خود را با آنها بمطابقت بیاورد، باین معنی که صاحب مزاج بسیار حار انار ترش و صاحب مزاج معتدل میخوش و سردمزاج انار شیرین میل کند.
چون سر انار شیرین را سوراخ کرده، آنرا از روغن بادام شیرین پر کرده درش را نهاده کنار آتش ملایم بگذارند و بدفعات آنرا حرکت بدهند تا روغن جذب انار بشود و چندان روغن ریخته باینصورت عمل کنند تا دیگر جذب روغن نتواند کرد، آنگاه مکیدن این روغن بمقدار جرعهای درد و خشکی و سرفه و آزار حلق و شش و سینه را علاج میکند و از مجربات میباشد.
خوردن آب انار شیرین با شکر و نشاسته و صمغ عربی و روغن بادام که نیمگرم کرده باشند نیز دارای اثر مذکور یعنی معالج سینه و سرفه و آزار آن میباشد.
خوردن انار ترش بول بسته را که از حرارت باشد باز و حرارت جگر و معده و غلیان (فشار) خون را فرو مینشاند و منع ریختن مواد فاسد بمعده میکند.
خوردن انار ترش و آب آن رفع مستی و زحمت دود سیگار و چپق و قلیان و مثل آن مینماید.
آب انار ترش و شیرین (انارین) که با پیه او فشرده یا در پیه (سفیدهای داخل انار) کوبیده باشند و صاف کنند از 250 تا 500 گرم آن با شکر در حدی که مایل بشرینی گردد مسهل صفرا و مقوی معده و جهت تبهای صفراوی و یرقان (زردی) و جرب و حکه (خارش تن و مقعد و رحم) نافع و دارای اثر قوی میباشد.
ص: 214
چون انار میخوش یا ترش و شیرین را با آب و پوست و تخمه خوب بپزند و بکوبند و بمالند جرب و حکه صفرائی و هرگونه خارش و آزار موضع و پوست را که از حرارت و خشکی باشد برطرف گرداند.
پختن انار میخوش با شراب و بستن کوبیده او بر ورم در بهبود آن بیمانند و هر باد و ورم گرم را فرو مینشاند.
مضمضه آب انار میخوش (ملس) زخمهای بد دهان را برطرف میسازد.
چکاندن آب انار میخوش در بینی باعث بهبود جراحت آن میشود و همچنین مالیدنش بر روی زخم مانع روئیدن گوشت زیاد بر آن و چکاندنش در گوش رافع درد آن میباشد.
جویدن خشک انار رفع هوس و ویار گل خوردن و امثال آن در زنان باردار و بیماران مبتلا بآن میکند.
رب انارها در افعال قویتر از خود آنها و چون انار ملس (ترش و شیرین میخوش) را در ظرف مس سرخ که با قلع سفید نشده باشد جوشانده بقوام آورند و به تن بمالند رفع جوش و ثبور و خارش و جرب (سودا) میکند.
مالیدن همین رب بر جراحات مزمنه خبیث بهبودبخش و کشیدنش بچشم موجب تقویت نور چشم میشود.
چون روغن گل سرخ یا بادام را در انار ریخته کنار آتش ملایم گذاشته روغن را جذب انار کرده، از آن چند قطره در گوش چکانند در رفع درد آن بینهایت مفید میباشد.
خوردن کفی سائیده انار که خشک کرده پوست و گوشت و دانه آنرا با هم بکوبند با آب رفع اخلاط سوخته میکند.
پاشیدن همین سائیده بر روی جراحت سفلیس باعث بهبود آن میشود.
چون مقداری انار را بحدی که کفایت میکند پاره پاره کرده در آب نیکو بپزند و کوبیده، زن در آن بنشیند حیض جاری و خونریزی او را قطع میکند.
ص: 215
نشستن در همین آب مقعد و فرج بیرون آمده را بالا میفرستد.
چون او را نیکو پخته با عسل جوشانده بر جای آبله بمالند و ببندند اثر آنرا برطرف گرداند.
سوزانده انار که کوبیده نرم سازند و با عسل آمیخته بر سینه و معده بمالند خونریزی داخلی سینه و معده و قی خوندار را برطرف گرداند.
اماله جوشانده او که با برنج و جو نیمکوب بوداده جوشانده باشند رفع اسهال و زخم روده میکند.
مضمضه آب پخته انار تقویت لثه میکند.
آشامیدن آب پخته انار رفع سلسل البول (بول پیوسته و بیاختیار) و شستن مقعد با آن قطع خون بواسیر و رفع امراض مقعد میکند.
خوردن یک مثقال (5 گرم) از سائیده انار که تمام آنرا خشک کرده کوبیده سائیده باشند با آب گرم کرم معده را کشته بیرون میآورد و از مجربات میباشد.
همچنین خوردن آب پخته بیخ انار (ته انار که از شاخه جدا میشود) مقدار نیم استکان در اینباب بیمانند و جهت رفع نزله حار و درد دندان و مضمضه او درد دندان و آزار لثه و دهان سریع الاثر میباشد.
چون پوست خشک انار ترش را با (مازو) بالسویه (مساوی) سائیده در سرکه بجوشانند تا کاملا پخته و با مالیدن و از هم گسسته و بسته (سفت) شود و بقدر فلفل از آن حبها بسازند، بمقدار پانزده تا بیست عدد از آنها در رفع اسهال مزمن و پیچش مهلک شکم و زخم روده و احشا و مقعد بیعدیل میباشد.
خوردن رب انار رفع التهاب و تشنگی مفرط و قطع تبهای حار تند میکند.
خوردن رب انار جلوگیری از قی و استفراغ و رفع کسالت خمار و میل زنان حامله از خوردن گل و ذغال و امثال آن و دفع تیرهگی رنگ رخسار و رفع غم و اندوه میکند.
ناردان یا (اناردانه) قابضتر از رب آن و در افعال قویتر و کوبیده انار ترش
ص: 216
بطور مساوی با مویز (کشمش سیاه هستهدار، از انگور سرخ) و یک پنجم او زیره جهت رفع قی و تقویت معده از مجربات شمرده شده است.
خوردن ناردان جهت بیماران سینه و زخم روده مضر و بهتر که از آن خودداری بعمل آورند و در صورت اضطرار مصلحش مویز و گردو میباشد.
پاشیدن سائیده گل انار بر لثه قطع خون بیخ دندان و باعث بهبود زخم دهان و لثه و ورم آن میکند.
ضماد برگ انار که کوبیده بر بالای ناف ضماد کنند جلوگیری از قی شدید میکند. چکاندن آب کوبیده برگ او بچشم جلوگیری از ریختن مواد بچشم و رفع ورم و درد آن میکند.
مالیدن آب کوبیده برگ انار با آب بارهنگ بر اهلیل معالج زخم آن میباشد.
مالیدن کوبیده برگ انار با آب و آب او در ابتدای لقوه و رعشه جلوگیری از ابتلای بآن میکند.
مالیدن آب برگ و کوبیده آن بر جراحت پا که از کفش بهمرسیده باشد را علاج میکند.
مالیدن کوبیده و آب برگ انار با سرکه رفع باد سرخ میکند. پوست و پیه انار مانند گل آن و خوردن هفت عدد از گل انار که هنوز باز نشده و بطوریکه یک یک در دست گرفته ناشتا بلع کنند قطع خون و تا یک سال جلوگیری از بروز دمل و درد و ناراحتی چشم میکند.
انجیر علاج امراض: ضعف اعصاب، خشکی مزاج، کبد و قلب، تشنگی، عرق، لاغری، ورم، طحال، بواسیر، امور جنسی
ص: 217
با طبیعت گرم و تر، موافق حال سردمزاجها و سوداویمزاجها.
خوردن انجیر حرارت دل و جگر و تشنگی و عرق را تسکین میدهد.
انجیر دارای غذائیت بوده، طبع را لینت داده، مسهل ملایم میباشد.
انجیر قوه عصبی را ضعیف کرده، حرارت قلب را فرو نشانیده مانع غیظ و غضب میشود.
انجیر زود از معده گذشته بدن را چاق میکند.
خوردن انجیر با (انیسون) که چهل روز صبح بخورند در چاق کردن بدنهای لاغر بیعدیل میباشد.
خوردن انجیر گیر و بند و یبوست جگر و مزاج را رفع کرده ورم طحال و ورم بواسیر را فرو مینشاند.
انجیر شاشبند و ضعف مثانه را سودمند بوده خفقان دل و سرفه و تنگ نفس و درد سینه و خشکی مری و ریه و قصبه سینه را رفع میکند.
چون انجیر را با گردو بخورند رفع ضرر زهر و سم نموده سمخورده را کمک به بهبود میدهد. خوردن انجیر با بادام و پسته بهترین تنقلات بدنهای ضعیف میباشد. انجیر عقل و جوهر دماغ را زیاد میکند.
خشک آن در افعال ضعیفتر از تازه آن و عطشآور و تا حدی ثقیل، اما در هر صورت ملین طبع و رافع عفونت و خوردن آن با یک قاشق مرباخوری (بوره) مسهلی قوی میباشد.
خوردن انجیر جهت افراد معتاد به قولنج (شکمدرد و درد شکمی که از گیر و ثقل عارض شود) سودمند و همچنین جهت یبس مزاج، خوردنیای نیکو و جهت رفع گزیدگی عقرب و سم و اذیت سرما بیمانند میباشد.
چون انجیر را با آرد جو کوبیده ضماد کنند و بگذارند ورم پشت گوش را رفع و دمل را باز و چون با پوست انار آنرا کوبیده بگذارند عضو سستشده از کار افتاده را به نیرو میآورد.
ص: 218
ضماد انجیر که آنرا با (زاج) کوبیده ساخته باشند جهت زخم پا و مالیدن آن با خردل جهت خارش گوش و مالیدن مکرر آن با (بوره ارمنی) لک و پیس و لکههای سیاه و بدرنگی پوست را برطرف گرداند.
آب انجیر که با (حلبه) پخته باشند و روزی چند قاشق بخورند درد و رنج سینه و ریه را مداوا میباشد.
آب پخته انجیر با (سداب) و (انیسون) بادشکن قوی بوده و گیر و بستگیهای معده و روده را باز نماید.
خاکستر سوزانده انجیر در سفید کردن دندان بیمانند و مقوی لثه و قاطع خونریزی آن میباشد.
مرهم انجیر که آنرا پخته با روغن و موم، که موم را در روغن کنجد یا بادام یا روغن خوردن ذوب کرده باشند و خمیر کرده بمالند ترکیدگی هر نقطه از بدن را که از سرما شده باشد علاج و چون همین ترکیب را رقیقتر اماله کنند دلپیچه و درد روده را برطرف گرداند.
اثر انجیر نارس در لینت و تحلیل غذا و فرونشاندن ورمها قویتر و چون آنرا پخته ضماد گذارند خنازیر را فرو برده اعصاب و عضلات خشک شده را نرم میسازد.[11]
کتب طبی انتزاعی (فارسی) ؛ ج1 ؛ ص218
اد انجیر نارس که با سرکه و نمک آنرا کوبیده بگذارند زخمهای آبدار را خشک و زخم جای دندان سگ هار را بهبود میبخشد.
چون پخته انجیر کال را با برگ خشخاش کوبیده بگذارند استخوان ریزه که در میان زخم مانده باشد بیرون میآورد.
شیره انجیر مسهل قوی و خوردن زیاد آن خطرناک میباشد.
شیره انجیر هر گشوده را قبض و هر بسته و سخت شده را باز میسازد.
چکاندن شیره انجیر در چشم آبریزش چشم را برطرف مینماید.
برداشتن انجیر نارس با زرده تخممرغ که کوبیده زنان در پارچه نازک بخود
ص: 219
برگیرند باعث باز شدن حیض و بیرون آوردن جنین میشود و رحم را از کثافات پاک میسازد.
ضماد کوبیده نارس با (حلبه) جهت نقرس سرد و با آرد جو پاککننده جراحت سودای زخمشده و مالیدن آن بر موضع لک و پیس (برص و بهق) و مثل آن، آنرا همرنگ و تمیز گرداند.
سائیده انجیر نارس خشک جهت کندی و درد آن مجرب و با پیه جهت قطع ثالیل (زگیل) مفید و گذاشتن کوبیده برگ تازه او بر زخم سگ هار باعث بهبود آن میگردد.
چون برگ خشک انجیر را سائیده با سرکه آمیخته بمالند زبری و خشونت پوست را برطرف و مالیدن آن با آب بر سر جلوگیری از ریختن موی سر میکند.
مالیدن یا بستن پخته برگ انجیر تقویت استخوان ضربدیده میکند.
فی الجمله تمام اعضای انجیر خاصه خود آنرا خواصی در غش و جنون و سردرد و وسواس و کندی ذهن میباشد، مانند اینکه چون هر روز مشتی انجیر را در سرکه خیسانده روز دیگر پنج دانه از آن بخورند و از آن کوبیده بر محل طحال (عضوی در طرف چپ بدن زیر حجاب حاجز، نگاهدارنده گلبول قرمز و مدافع میکروب) بمالند باعث رفع ورم و درد و رنج طحال میشود. زیاد خوردن آن مخصوصا در گرممزاجها مضر جگر، خاصه جگرهای ضعیف میباشد و رفع ضرر آن با خوردن گردو و پونه و سکنجبین و شربت ریواس میشود.
انگور علاج امراض: جگر و طحال، خشکی مزاج، استسقا، تبهای عفونی، باد شکم، ضعف چشم، خشکی عضلات
ص: 220
بهترین انگور، شیرین پوست نازک بزرگ دانه کمتخم آنست با طبیعت گرم و تر و در غذائیت بهترین میوهها، مفید حال خشکمزاجها و سردطبیعتها.
از خاصیت اوست چاقکنندگی و اعتدالدهندگی مزاج خشک غلیظ و صافکنندگی خون و خوردن آن پیه پشت را زیاد و رفع مواد سودا نموده و خشکی را دفع میکند.
انگور مفید حال سینه و شش و مضر معدههای رطوبتی است که اینگونه افراد همراه آن با غذا باید زیره و رازیانه بخورند، همچنین مضر جگر و طحال بلغمیمزاجها و برای رفع ضرر او باید تخم کرفس میل بکنند.
خوردن انگور زیاد مورث تشنگی و مصلح او سکنجبین و غذاهای ترش میباشد. انگور معده و مزاج را لینت میدهد. اما خوردن آب بعد از او بغایت مفسد آن و باعث استسقا و تبهای عفونتی میگردد.
انگور باید بعد از دو روز که چیده شود خورده بشود و میان دو طعام یعنی میان صبحانه و ناهار و وسط ناهار و شام میل بکنند.
دانه انگور سرد و خشک و مولد باد و مضر معده میباشد.
چون دانه انگور را سوزانده سائیده بر جراحات بپاشند باعث بهبود آن میشود.
پاشیدن سائیده سوزانده دانه انگور بچشم موجب تقویت و نور بصر میگردد.
پوست انگور مولد باد معده و بسیار دیرگذر و انگور نارس مایل بسردی و کثیف و نکوتر نخوردن آن میباشد.
چون انگور را مکرر با روغن زیتون جوشانده صاف کنند و بمالند درد و زحمت عضلات و خشکی آنرا که در خم و راست کردن، ناراحتی داشته باشد برطرف میسازد.
ص: 221
بابونه معالج امراض: مقعد، مثانه، طحال، سودا و بلغم، تنگ نفس، حیض، شهوت و جماع، عروق و عضلات
بابونه در طبیعت گرم و خشک مفید حال سردمزاجها.
خوردن بابونه بدن را فربه و قوا را محکم و گیر و سدههای جگر را رفع و مسامات بدن را جهت عرق باز و پوست را لطیف و بول و حیض را روان و سنگ کلیه را اخراج و خون منجمد در مثانه را به تحلیل آورده، جهت درد و ورم مقعد و مثانه و درد طحال و استسقا و قرقر شکم بیعدیل میباشد.
خوردن بابونه با سکنجبین و نمک مسهل سودا و بلغم بوده و در کیسه کردن و از گردن آویختن آن درد سینه و سرفه و تنگ نفس بلغمیمزاجها را نافع و نشستن در آب پخته او درد رحم و بستگی حیض را سودمند میباشد.
خوردن نیم مثقال (2 گرم) از سائیده او ساعتی قبل از غذا اشتها را برانگیزاند و چون مشتی از کوبیده آنرا در پارچه تمیز نازک پیچیده زن بخود بردارد حیض بستهاش را گشوده، رحم را از آلودگیها و رطوبات و کثافات پاک گرداند. مالیدن از آب تازه او بر کشاله رانها و آلت و بیضتین مقوی شهوت و باء بوده قوت جماع را زیاد گرداند، و ضماد بابونه با موم و روغن که موم را در روغن خوردن یا کنجد روی آتش حل کرده بابونه سائیده در آن ریخته بصورت مرهم درآورده بموضع گذارند درد و جابجا شدن عضلات و بهمپیچیدگیهای اعصاب و اعضاء و عروق را مفید بوده و سفتی و سختی عضلات را به اصلاح آورده صلابت و ورمها را به تحلیل آورد.
مالیدن آب بابونه با شراب رنگ و رو را جلا داده پوست بدن را نرم و لطیف میسازد.
ص: 222
بادام تلخ علاج امراض: ورم سینه، تنگ نفس، جگر و طحال، دلپیچه، حیض، جوش و بثور، درد سر، مستی
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها و رطوبیها.
خوردن مغز بادام تلخ اخلاط غلیظ را دور میکند.
خوردن بادام تلخ سرفه و تنگ نفس و ورم سینه و ریه، خصوصا با نشاسته و نعنا و شراب پخته جهت امراض کلیه سریع الاثر میباشد.
خوردن بادام تلخ با عسل امراض جگر و طحال را برطرف و گیر و سدهها را رفع و یرقان را دور میسازد.
خوردن بادام تلخ با آب عسل (آب و عسل) قولنج و پیچش و سایر دردهای معده را مفید میباشد.
برداشتن بادام تلخ حیض را باز و با سرکه و شراب جوش و بثور خشک و امراض جلد، امثال جرب و حکه و جوشهای ناراحتکننده را برطرف میسازد.
مالیدن کوبیده بادام تلخ و سرکه بر سر و پیشانی درد سر را نفع میدهد. مالیدن برگ پخته او با شراب در رفع کزاز بیعدیل میباشد.
خوردن تا چهار مثقال بادام تلخ کوبیده بطور ناشتا مانع مستی شراب میشود.
ریشه درخت او گرم و خشک و ضماد کوبیده او با روغن گلسرخ و سرکه درد سر را که از سردی باشد و لک و پیس پوست را پاک میکند.
خوردن آب پخته ریشه درخت بادام تلخ درد طحال و کلیه را رفع و قولنج و (درد شکم) و کرم معده را برطرف میسازد.
خاکستر ریشه او جهت سوختگی آتش که بر او بپاشند سریع العلاج میباشد. روغن آن جمعکننده و گرم مایل برطوبت و مسهل اخلاط غلیظ سوداوی معده و نواحی آن میباشد.
ص: 223
خوردن روغن بادام تلخ اختناق (سنگینی و بستگی و اورام) رحم و انقلاب آن را مؤثر میباشد.
مالیدن روغن بادام تلخ رفع چین و چروک صورت و آثار لک و بدرنگی پوست و خشکی و ترک آن میکند.
مالیدن روغن بادام تلخ خارش و حکه و آزار پوست را برطرف میسازد.
روغن بادام تلخ با شراب زخمهای مرطوب سر و کزاز را بهبود میدهد.
چکاندن آن در گوشدرد و کرم و صدای آنرا برطرف میکند.
برداشتن پارچه آغشته بروغن بادام تلخ جنین و مشمیه را بیرون میآورد.
مقدار خوراکش تا 15 گرم میباشد.
بادام شیرین علاج امراض: خشکی مزاج، سوزش بول، لاغری، خشکی سینه، منی، دلپیچه، سرفه، معده
در طبیعت گرم و تر و بازکننده و ملین، موافق حال سردمزاجها و خشکها و سوداویها.
خوردن بادام شیرین قوای بدن را حفظ کرده، اعضای باطنی را جلا میدهد.
بادام شیرین لینت طبع داده، حلق و سینه را سود بخشیده خشکی و رنج آنها را برطرف میسازد.
بادام اعانت باء کرده سوزش بول و منی را فرو مینشاند.
بادام موجب فربهی بدن و با شکر دارای غذائیت بسیار و جوهر فکر و دماغ را نیرو میبخشد.
خوردن شیره بادام با شکر، سرفه و خشکی سینه و حنجره را برطرف و تولید
ص: 224
منی میکند. شیره بادام با شکر خونریزی سینه و سرفه و تنگ نفس و زخم مثانه و روده و دلپیچه رطوبتی را سود میکند.
خوردن بادام شیرین با نصف او (زفت) و مثل آن شکر در قطع سرفه از مجربات میباشد.
بادام شیرین بوداده معده را قوت داده، طبیعت را قبض میکند. بادام فاسد موجب مسمومیت و سقوط اشتها و غش میشود و در اینصورت مصلحش ربهای ترش میباشد.
بادام نارس که چغاله گویند مقوی معده و ریشه دندان و برگ تازه او مسهل و کشنده کرم معده و خشک او قابض اسهال و بندآورنده طبیعت و شکم روان میباشد.
شکوفه بادام شیرین محرک باء مردان و قاطع باء زنان و مربای بادام در تغذیه و فربه کردن بدن و اصلاح کلیه از بهترین میباشد.
روغن بادام در گرمی و سردی معتدل و بغایت مرطوب و نرمکننده و خوردن روزی یکی دو قاشق آن تشنج از یبوست و ورمی که از صدمه و ضربه رسیده باشد را رفع میکند.
اماله و خوردن و چکاندن و درد کلیه و مثانه و شاشبند و قولنج را برطرف میسازد و کمک به اخراج سنگ کلیه و مثانه میکند.
خوردن روغن بادام درد معده و زهر نیش سگ هار را رفع میکند.
خوردن روغن بادام با کتیرا و شکر سرفه خشک را برطرف میسازد و در صاف کردن صدا و قصبه ریه و رفع ضرر ادویه مسهله و حبوب و دانههای گرم سریع الاثر میباشد.
خوردن روغن بادام دلپیچه را رفع و مالیدن آن بطور مدام بر مهرههای پشت پا جهت نقرس و رفع خمیدگی پیران مجرب میباشد.
خوردن روغن بادام سرسام و ذات الجنب را رفع میکند و قرقره او با آب گرم
ص: 225
خشکی و خشونت حلق را مؤثر میباشد.
مضر معده و روده ضعیف و مصلحش مصطکی میباشد.
بادنجان معالج امراض: بدبوئی زیر بغل، رطوبات، ترشح فرج، بواسیر، رنگ رخسار، عرق، مقعد، لک و پیس
در طبیعت گرم و خشک مفید حال سردمزاجها.
خوردن بادنجان که با روغن پخته شود مقوی معده و بازکننده گیر آن و ملین طبع و به تنهائی بندآورنده و با سرکه قابض یعنی جمعکننده و در خاصیت مسکن سردرد و خوشبوکننده عرق و رافع بدبوئی زیر بغل و بیخ ران و خشک کننده رطوبات زیادی بدن و ترشح فرج و خوردن زیاد آن باعث بواسیر و درد بیضه و تخمدان و پهلو میباشد.
بادنجان خرابکننده رنگ رخسار و مصلح آن که مضرات او را رفع میکند پختن اوست با روغن و گوشتهای فربه و سرکه یا آب انار و ناردان و گلپر و امثال آن.
دم بادنجان را که پخته بکوبند و با بادام تلخ مالیده ضماد کرده بگذارند درد و ورم بواسیر را رفع میکند.
خشککرده و کوبیده دم بادنجان و شکوفه آن که بعد از چرب کردن با روغن بادام بر مقعد بپاشند ورم بواسیر را فرو میبرد.
اگر بادنجان را نیک بپزند تا از هم پاشیده شود و آنگاه صاف کنند و آنرا با روغن زیتون چندان بجوشانند تا آب سوخته یعنی تمام شده روغن بماند و بر بدن لک و پیس بمالند تا یکسال برص و لک و پیس را رفع و برنگ بدن نماید و
ص: 226
مالیدن آن بر زگیل جهت رفع آن مجرب میباشد، مخصوصا که شب از پخته آن بسته روز شسته روغن آنرا بمالند. اگر آب پخته بادنجان را با روغن تخم کتان بجوشانند و بمالند جهت درد شقاق (ترک لب و مقعد) و ورمهای سفتشده و رفع فساد و آزاری که بر دست و پا از سرمازدگی رسیده باشد بیمانند میباشد.
چون رسیده بادنجان را که تخم او زرد شده باشد خوب بپزند و شب بگذارند و روز تخم او را کوبیده با موم و روغن بمالند ترک میان انگشتان را در حال برطرف نماید.
هرگاه بادنجان زرد شده را خالی کرده میانش را روغن تخم کدو ریخته قریب یک روز کنار فر، یا تنور گذارند و روغن را از او گرفته در گوش چکانند جهت درد آن سریع الاثر میباشد.
چون بادنجان و تمام آنرا از گل و برگ و ساقه که جوشانده صاف کنند و با روغن تخم کدو چندان بجوشانند تا آب آن تمام شده روغن بماند و بمالند جهت رفع رنج بواسیر بیعدیل میباشد.
بادنجان پخته که بر سر بندند موی سر را سیاه سازد و سرمه برگ خشک او جهت رفع سفیدی و آبریزش چشم مفید و جلای باصره را زیاد گرداند.
باقلی علاج امراض: زردی رنگ، بول و حیض، حمل و آبستنی، سقط جنین، جوش و کورک، خنازیر، ضربخوردگی
با طبیعت اندک گرمی و خشکی، دیرهضم که زیاد خوردن آن باعث زردی رخسار میشود.
خوردن باقلا بول و حیض بسته را گشوده جنین و حمل را مضر بوده آزار
ص: 227
میدهد.
خوردن آب جوشانده باقلی و زیاد خوردن آن باعث سقط جنین و افتادن حمل و ریختن هر قسم کرم شکم میشود.
ضماد کوبیده او که خمیر کرده بمالند لک سیاه و سفید و جوش و کورک و زخمهای پلید و سیاهی آثار ضربه و خنازیر و انواع ورم و کوبیدگی را رفع میکند.
گذاشتن خمیر آرد باقلا که با سرکه تهیه کرده باشند و ببندند درد کوبیدگی و ضربخوردگی و رنج و درد موضعی افراد گرم طبیعت را برطرف میسازد.
ضماد پخته او در سرکه و آب خاکستر او که آنرا سوزانده خاکستر کرده در آب ریخته صاف کرده باشند ورمهای سرد را رفع و باعث بحال آمدن عضو سست شده و بهبود رنج مفاصل میشود.
نهادن ضماد آرد او با (قلمونیا- داروئی موجود) زگیل را پاک و شقاق و دانه بواسیر را رفع میکند. مالیدن آب پخته باقلی بصورت، سبب سرخی رنگ رخسار و باز کردن مسامات پوست میشود. مالیدن آب پخته او بر سر، رفع بیماری مو و پوست سر و سبب تقویت و شفافیت مو میشود.
خوردن هر صبح و عصر از پخته او باصره را قوت داده آبریزش آنرا قطع و سردرد کهنه را رفع میکند.
خوردن باقلا با عسل تنگنفس مزمن، و استسقا را رفع و باعث تقویت طحال و مثانه شده سنگ کلیه و مثانه را میریزاند.
برداشتن باقلای پخته با (مرّمکی- داروئی موجود) قاتل جنین و مسقط او میباشد. چنانچه ذکر شد زیاد خوردن او باعث زردی رخسار شده و رفع مضرت آنرا خوردن شیرینی میکند. غالبا داروهای مالیدنی را باید مداومت دهند.
ص: 228
بادیان- رازیانه علاج امراض: شاشبند، حیض، جگر، طحال، سینه، چشم، نفخ و گاز، روده، زهرها، گزیدگیها، ترس و وحشت
مقصود داروئی معروف فراوان شناخته است که عطارها و بذرفروشها فروشند، با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
بادیان را که بصورت چای، دم کرده با نبات و قند بخورند خوردن آن شیر را زیاد و جاری نموده، بول و ادرار بسته را باز و ماهانه و حیض زن را روان کرده، گیر و سدههای جگر و طحال و کلیه و مثانه و سینه را میگشاید. آشامیدن جوشانده بادیان معده را قوت و باصره را نیرو میبخشد.
خوردن بادیان گیر و بستگیهای معده را گشوده باد و نفخ و گاز شکم و روده را دفع میکند.
بادیان رافع اخلاط غلیظ و بهترین داروی سموم حیوانی و زهر نیش و گزیدگی حشرات میباشد.
بادیان جمعکننده قوی اعضاء خودباخته و سست بدن و خوردن آن خفقان قلب و غش و وحشت دل و ترس و هراس را دور میسازد، مخصوصا که با گل گاوزبان دم شده باشد و با نبات نوشیده بشود.
خوردن بادیان که با (پر سیاوش) و انجیر جوشانده باشند سرفه و تنگنفس و ناراحتی سینه و مری را رفع میسازد.
جوشانده بادیان قولنج (شکمدرد شدید) و باد و گاز معده و درد پهلو و تهیگاه و اسهال مزمن و غثیان و بلغم کهنه را درمان میکند.
خوردن بادیان بصورت جوشانده و یا بصورت کوبیده که نیم مثقال تا یکمثقال آنرا کوبیده خورده و سکنجبین بالایش بنوشند تبهای کهنه را قطع میکند. پاشیدن سوزانده او که نرم شده باشد بر روی جراحت جلوگیری از انتشار
ص: 229
و سرایت زخم باطراف میکند.
مالیدن کوبیده ریشه او با عسل بر محل سگگزیده علاج زخم آن میکند.
صمغ او در افعال مثل جوشانده او و خوردن بمقدار یک نخود آن سنگ کلیه را ریخته، باصره را قوت میبخشد.
بادیان مضر گرممزاجها و رفع ضررش با سکنجبین میباشد.
برف علاج امراض: چسبیدگی زالو، خوندماغ، کرم معده، خارش، حرارت معده ... با طبیعت سرد و خشک
چون برف را بر دندان دردناک که از حرارت باشد نهند درد آنرا ساکت میکند.
خوردن برف سبب بیرون آمدن زالوئیکه بحلق چسبیده باشد میشود. خوردن برف کرم معده را ریخته و هاضمه گرم طبیعتها را تقویت میکند.
خوردن برف تبهای گرم را قطع میکند.
مالیدن یخ بر بدن رفع امراض خارشدار جلد میکند.
گذاشتن برف یا یخ تراشیده که مثل برف شده باشد خوندماغ را بند میآورد، همچنین مالیدن یخ بر پیشانی دارای همین خاصیت میباشد. نوشیدن برف آب و یخ آب حرارت معده را زیاد میکند.
زیاد خوردن برف و یخ و آب یخ باعث تخدیر و از کارافتادگی معده میشود.
آب یخ و برف آب و مثل آن باعث عطش و مضر احشاء و امعاء ضعیف بوده و سبب سرفه و سینهدرد و موجب رنج و ورم معده و روده میشود.
محزوج برف و نمک سبب یخ بستن آنچه مانند آب و شیر که آنرا در ظرفی در او پنهان کرده یا بمالند میگردد.
ص: 230
رفع مضرت زیاد برف و یخ و آب یخ را عسل میکند. کوبیده یخ در خواص برف میباشد.
برنج معالج امراض: پیچش و اسهال، خونریزی رحم، مثانه، حرارت و تشنگی «زورپیچ» شکم، باء و منی، جراحات
مقصود برنج خوراکی است در طبیعت خشک که در گرممزاجها تولید حرارت و در سردمزاجها تولید برودت مینماید، از اینجهت اطباء قدیم خوردن آنرا جهت بیماران منع کرده جز برای مردم سلامت جایز نمیدانند.
خوردن برنج باعث طول عمر و صحت بدن و برنج زردرنگ و سرخ در خاصیت قویتر از سفید آن میباشد اما قابض و یبوستآور و به تنهائی دارای غذائیت اندک میباشد.
خوردن آن مفید و مداوای پیچش و اسهال خونی و ورم رحم و امراض پشت و مثانه و با شیر و شکر (شیربرنج) دارای غذائیت زیاد و چاقکننده و سفید کننده پوست و مولد منی و با دوغ تازه و سماق «بصورت کته نرم که سماق بروی آن بپاشند» و نوشیدنی آنرا دوغ قرار دهند مفید رنج اسهال صفراوی و فرو نشاننده حرارت و تشنگی و قی و غثیان، و با شیر بز که بصورت شیربرنج پخته بخورند جهت رفع دلپیچه و زورپیچ و کوبیده آن که با پیه پشت بز و روغن آن حب کرده هر بار دو سه حب بخورند جهت شکمدرد و پیچ زدن شکم و روده، و چون در هر شبانهروز یک وعده آنرا غذا از برنج ترتیب دهند ناراحتیهای شکم و بدن را به اصلاح آورده، خون را صاف و باعث خوبی رنگ رخسار و دیدن خوابهای خوب میباشد. زیاد خوردن برنج باعث یبوست و قبض طبیعت و جهت رفع مضرت آن لازم است که پس از هر غذای از آن مقداری نیز شیرینی
ص: 231
میل کرده یا بجای آب از شربت استفاده نمایند. آب جوشانده برنج که خوب آنرا پخته صاف کنند و با شیر تازه تا ده روز بخورند تقویت باء کرده تولید منی میکند. آب جوشانده سبوس برنج جهت بردن و پاک کردن لک و پیس بدن و آثار آن که مکرر با آن تن بشویند و همچنین جهت جلا دادن جواهر مجرب و ضماد آرد برنج با پیه بز که بر روی دمل گذارند باعث گشوده شدن آن و پاشیدن سائیدهی آرد برنج بر روی زخم جهت بهم آوردن جراحات آن و خوردن پخته آرد برنج با پیه بز که خوب پخته کته مانند شده باشد جهت اسهال و دلپیچه بغایت مفید میباشد.
آب پخته شلتوک آن مسقط جنین و گرد برنج که از آسیاب و هنگام سفید کردن آن بدست آید یا چندان برنج را بسایند که مانند غبار شود و اندکی از آنرا در نی کرده به بینی بدمند بندآورنده خون بینی و در این خاصیت کمنظیر میباشد.
بز علاج امراض: زخم روده، نقرس، جرب، درد و ورم، جوشهای آبدار، یرقان، جنین
با طبیعت سرد و تر، مفید حال گرممزاجها و فصل گرما.
گوشت بزغاله شش ماهه بسیار با رطوبت و بهترین گوشتها و مسکن فشار خون و امعاء و احشاء و ظاهر و باطن را لطیف میکند. پیه بز نرمکننده و جمعکننده و مسکن درد جراحات و رویاننده گوشت زخم و بهترین چربی مرهمها میباشد.
خوردن شیر بز رفع هرگونه زهر و سم، چه حیوانی و چه غذائی میکند.
ص: 232
شیر بز با نشاسته و آرد برنج و کوبیده (گاورس) که مانند فرنی ساخته بخورند زخم روده و اسهالی که از غذای بد بهمرسیده باشد و افراط در خوردن مسهل و اماله را رفع میکند.
اماله شیر بز با آرد زخم روده را بهبود داده و ضماد او با سرگین خود آن و زعفران، نقرس و جرب و درد و ورمهای سخت و جوشهای آبدار و لیزابه دارو دونده را رفع میکند.
ضماد کردن بیضتین متورم با شیر بز و (بزرالبنج) باعث کوچک شدن آن میگردد. نوشیدن شیر بز رافع زهر گزندگان، خاصه حشرات و رفع یرقان میکند.
شیر بز با آب عسل (دو آب و یک عسل که بجوشانند) حیض بسته را باز و اخراج جنین میکند.
برداشتن سرگین خشک بز با کندر حیض بسته را باز میکند. مالیدن سرگین بز با شراب یا سرکه جذب سم حشرات میکند. داغ کردن با سرگین بز جهت رفع عرق النساء بقاعده زیر از مجربات میباشد، باید سرگین بز را در آتش سرخ کرده، در پشم پیچیده در گودی پائین بند پا «محاذی شست» بگذارند و حرارتش بآخر نرسیده با پشکل آماده دیگری تجدید نمایند.
خوردن سوزانده و غیر سوزانده پشکل بز با عسل درد مفاصل سرد و با سرکه درد مفاصل گرم را رفع میکند.
مالیدن پخته سرگین بز با بول اطفال قولنج (شکمدرد) بلغمی و بادی غلیظ و زردآب را دفع میکند.
مالیدن سرگین بز با شراب و شنبلیله ورمها را تحلیل میبرد.
مالیدن سائیده سم سوخته بز با سرکه موی ریختهی موضعی را میرویاند.
مسواک کردن با سائیده سم سوخته او با نمک زنگ و زردی دندان را برده عفونت لثه را رفع میکند.
سائیده سم بز با سرکه زگیل را تمام میکند.
ص: 233
بخور سم بز حشرات را میگریزاند.
خوردن سم سوخته بز نر با عسل بول در بستر را رفع میکند.
کشیدن زهره بز بچشم رفع تاریکی و پرده آمدن جلو چشم میکند.
مالیدن زهره بز به پا علاج داء الفیل (پائی که مثل پای فیل کلفت شده باشد) میکند.
زهره بز کوهی پادزهر (بهترین دوا) جمیع سموم میباشد.
چون جگر بز سیاه را ورقه کرده زهره او را با آن مالیده، دار فلفل و زنجبیل سائیده بر او پاشیده کباب کنند و خوناب او را گرفته در چشم کشند شبکوری را رفع میکند.
چون کلیه (قلوه) او را شکافته گوگرد بر آن پاشیده کباب کنند و آب او را بر لک و پیس سیاه بمالند آنرا پاک و تمیز میکند.
چون خایه بز را شکافته (زراوند) و (نطرون) و (زیره) کوبیده بر او پاشیده خشک کنند، خوردن یک مثقال (5 گرم) کوبیده او با آب، کرم معده را مفید و لکهای پوست را رفع و سرفه و درد جگر و درد مثانه را سودبخش و مداومت خوردن آن در تقویت باء عجیب الاثر میباشد. خوردن خشک کرده خایه او که با (بوره) و پونه ترتیب داده باشند با سرکه رنج طحال را رفع میکند.
چون بز چهار ساله را در اول فصل انگور که تازه میخواهد رنگ بگیرد ذبح کنند و خون وسط او را که مقداری از اولش رها کرده، چیزی از آخرش گذاشته باشند در ظرف سنگی گرفته بعد از بسته شدن بر روی کاه یا غربال در سایه خشک کنند و بتدریج در دو سه روز هر بار قاشقی بخورند در ریختن سنگ کلیه و مثانه بیمانند میباشد.
بستن پوست گرم سر بزغاله که تازه ذبح کرده باشند بر سر بیمار سرسامی رفع رنج سرسام و علاج اختلاط و کندی ذهن میکند.
ضماد مغز سر او دارای رطوبت قوی و ملین دماغ و اعضاء سخت شده
ص: 234
میباشد.
گوشت بز موافق گرممزاجها و مضر سوداویها و کشک او بغایت مضر و مصلح آن بادام و نارگیل و خرما و میوهها و ترشیها میباشد.
بلدرچین- کرک علاج امراض: امور مجامعت، باء و منی، صرع، سم، لک چشم، لک و پیس، خال پوست، کندی زبان
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها و بلغمیها.
بلدرچین با غذائیت زیاد و چاقکننده و بازکننده بول بسته و ریزاننده سنگ کلیه، اما باعث رقت قلب مخصوصا دل او محرک و مهیج باء و میل جماع زنان و پخته او بهتر از کباب کرده آن و زیاد خوردنش مورث صداع و کزاز و مصلحش روغن کنجد و بادام و سایر روغنها و آب انار میباشد.
گذاشتن از هم گشوده او بر محل گزیدگی جذب سم او میکند.
خوردن زهره او با عسل هر روز بقدر حبهای در رفع و علاج صرع بینظیر میباشد. زهره را باید خشک کرده با عسل حب بکنند.
چکاندن خون او در گوش رفع درد و الم گوش میکند.
چکاندن خون او در چشم جلادهنده آن و رفع سفیدی و آثار لک چشم میکند.
مالیدن سرگین حل کرده او در آب بر بدن رفع لک و پیس و خالهای سیاه و سفید میکند.
خوراندن بیضه او بر طفل باعث رفع کندی و باز شدن زبان او میکند، بخور پر او رافع هرگونه تب میباشد.
ص: 235
گفتهاند خوردن پخته یکعدد او بتمامی که چیزی از او باقی نماند علاج گزیدگی سگ هار میکند.
بلوط معالج امراض: زخم روده، خوندماغ، اسهال کهنه، زخم روده، خفقان، حیض، رحم، غثیان، سیلان منی، جماع، پوست ... تقطیر بول
با طبیعت گرم و خشک و قابض، مفید حال سردمزاجها.
خوردن بلوط اسهال کهنه و آبریزش و خونریزی بینی و زخم روده و سلسل البول (بول بیاختیار) و تقطیر بول (چکهچکه آمدن ادرار) و زخم روده و خفقان (قلبگرفتگی) و غثیان را مفید میباشد. چون بلوط را با پیه خوک کوبیده بصورت ضماد بگذارند ورمهای بلغمی و سوخته و زخم و جوش و جراحات بدن اشخاص سرد مزاج را رفع میکند و چون همین کوبیده را زن در پارچه نازک بخود بردارد مانع خونریزی او میشود. جمیع درخت بلوط بغیر از دانه او سرد و یبس است و نشستن در آب جوشانده ریشه او باعث بند آمدن خون زیاد حیض شده، امراض رحمی را نفع میدهد. گذاشتن برگ کوبیده تازه او بر جراحت مانع وسعت جراحت شده و آنرا درمان کرده بهم میآورد.
خاکستر برگ سوخته بلوط جلادهنده دندان و پاشیدن آن بروی زخمهای خبیث مانند آکله (خوره) و جذام سبب بهبود آن میگردد. چون بلوط را با نصف وزن خود کندر و روغن زیتون کوبیده حبها ساخته روزی دو سه حب بخوردن آن مداومت دهند بول دائمی بیاختیار و بول در بستر و سیلان منی (بیاختیار آمدن منی) و احتلام را رفع میکند.
ص: 236
آب چوب او که موقع سوزاندن از آن بچکد بهترین خضاب ابرو بوده آنرا تقویت و رنگ میکند. سائیده پوست نازک روی دانه بلوط جمعکننده قوی جراحات و بندآورنده خون و رطوبات زخمها میباشد و چون با آب بخورند بهبود دهنده و جمعکننده زخمهای معده و روده و اندرون و احشاء میباشد. ضماد سائیده پوست روی بلوط که با آب خمیر کرده بگذارند ورم بیضه و امراض فتق را بهبود میدهد.
خوردن روزی سه چهار دانه شاه بلوط با شربت سیب و به و شراب بدن را فربه و پوست را صاف و روشن و کلیه و مثانه را تقویت و قوه باء و میل جماع را زیاد و بدن را نیرومند و اثرات زهر و سموم را رفع میکند.
پختن پوست درخت بلوط و بر سر بستن که شب بسته صبح با (گل سرشور) بشویند مو را سیاه و ریشه آنرا محکم و از ریزش آن جلوگیری میکند.
خوردن زیاد آن مضر حلق و سینه و رافع ضرر او شکر و سکنجبین میباشد.
بنفشه معالج امراض: عطش، فشار خون، قلبگرفتگی، سینهدرد و زکام، تبها، سموم، خشکی بینی، دمل، مفاصل، اعصاب و عضلات
با طبیعت سرد و تر مفید حال گرممزاجها.
خوردن گل بنفشه که آنرا جوشانده صاف کنند و با شکر قوام آورده قاشق قاشق بتدریج بخورند، مسهلی است برای صفرائیمزاجها و مسکن عطش و فرو نشاننده حدت و فشار خون و بهبوددهنده هر رنج و مرض که از گرمی و حرارت بوده باشد و دوای خفقان (قلبگرفتگی) و غش و نرمکننده ورمها و پاک
ص: 237
کننده جوشها و مسکن سردرد و نزله و سینهدرد و زکام و معالج آنچه از این قبیل بوده باشد.
خوردن 2 تا 4 مثقال از سائیده گل بنفشه در روز تا چند روز اسهال صفرائی و لیزابه معده را رفع و خوردن همین مقدار آن با شیر خشت و شکر در این امراض سریع الاثر میباشد.
خوردن گل بنفشه سائیده با گل قند (گل سرخ سائیده که با گلاب مالیده باشند) که حب کرده باشند، در روز سه حب تبهای ناشناخته را رفع و خوردن تازه گل سرخ به اندازه مشتی، زهر هر گزنده و سمیت هر غذای مسموم را رفع نماید.
چکاندن آب او که فشرده یا جوشانده صاف کرده باشند در بینی خشکی بینی را رفع و مالیدن آن بر پوست سبب نرمی و لطافت پوست شده و ضماد پخته او که بر پیشانی و جلو سر ببندند سردردهای گرم که از حرارت یا از سوزش آفتاب بهمرسیده باشد را درمان و ورمهای گرم را نرم و گذاردن آن بر مقعد شقاق (ترک) آنرا بهبود میبخشد.
دادن آب جوشانده برگ بنفشه به اطفال باعث بجا رفتن مقعد آنان که بیرون آمده باشد میباشد.
ضماد برگ پخته او جهت تحلیل ورمهای گرم و دمل و التهاب و ناراحتی معده و رنج چشم و جوش و ورم مقعد و در نرم کردن اعصاب خشک شده و مفاصل و حفظ سلامت و زیبائی ناخن بیمانند میباشد.
نوشیدن نیم استکان از آب برگ جوشانده بنفشه در حمام بعد از عرق کردن تنگنفس را رفع و ضماد جرم آن بر سینه اطفال جهت سرفه بغایت مؤثر و چکاندن آب آن با قطرهچکان در اهلیل جهت سوزش بول و حرارت مثانه مجرب و شستن سر با آن درد سر گرم را مفید و بیخوابی را برطرف گرداند.
مالیدن روغن بنفشه که گل بنفشه را کوبیده در روغن کنجد ریخته بعد از
ص: 238
چند روز مالیده صاف کنند و بنفشه را تجدید کنند تا روغن رنگ بگیرد، بر ناف سرفه را قطع میسازد.
کوبیده اسفنج و پیه که با روغن بنفشه مالیده ضماد ساخته بر مقعد گذارند جهت خواب کردن خوابزده و بیمار و بیخواب بیعدیل میباشد، استفاده زیاد از بنفشه مورث ضعف قلب و باعث ثقل معده و غثیان و التهاب و مصلحش نبات و آب نبات شیرین و خوردن اندکی مغز گردو میباشد.
به- بهی علاج امراض: معده، قلب و دماغ، اعضاء و اعصاب، شهوت و جماع، وسواس و خیالات، کسالت و بیحوصلگی
میوهای شیرین معروف با نام دیگر سفرجل، با طبیعت به اعتدالتر، مفید حال خشکمزاجها.
خوردن به یا بهی تقویت معده و دل و دماغ کرده باعث نشاط میشود. به، باز کننده و روانکننده بول و باعث سرور و نشاط روح حیوان و نفسانی میباشد.
مالیدن آب به، ببدن که گرم استعمال کنند رفع هیجان اعضا و اعصاب میکند. به ترش طبیعتش سرد و خشک و در تقویت معده قویتر از شیرین آن میباشد و جرم هردو قابض طبع و بعد از غذا باعث بستگی مزاج گرم میشود.
بوئیدن اقسام به، مفرج و مقوی قوتهای روح حیوانی و نفسانی یعنی باء و شهوت و میل جماع میباشد.
خوردن به، مولد خون و رفع وسواس و کسالت و بیحوصلگی میکند.
خوردن به، خفقان و دلگرفتگی را رفع و حفظ جنین از سقوط میکند.
خوردن به، باعث انگیختن اشتها و رافع ضعف جگر و معده و فم آن و رافع
ص: 239
یرقان میباشد.
به، درد سر مزمن را برطرف و رفع آبریزش چشم و بینی و بالا آمدن و رسیدن بخارات بدماغ میکند.
خوردن به، رفع بیماری میل گل و خاک و ذغال خوردن و امثال آن میکند.
به، رافع اسهال و تشنگی و التهاب و مستی و سوزش بول و قی و غثیان و درد فم معده که از ریختن مواد گرم عارض شده میباشد.
با خوردن به، عرق و بدبوئی بدن رفع میشود.
آشامیدن آب و شربت به، بندآورنده خونریزیهای داخلی و جرم و آب بدون شیرین و نجوشیده آن در روانی شکم و احوال اسهالی باعث بند آمدن آن و رافع اینگونه مضار میباشد.
جرم و ثقل او نسبت به آب او با اذیت و رافع ضررش مربا ساختن آن مخصوصا با عسل میباشد.
چکاندن و رساندن آب به، به احلیل و فرج رفع سوزش بول و علاج جراحات مجاری آن میکند و در این مورد بغایت صاحب اثر میباشد.
چون به را در زیر آتش کنند بنحوی که رنگش تیره شود و از آن بخورند قطع اسهال مزمن گرممزاجها میکند، و هرگاه داخل آنرا خالی کرده در آن (جوزبوا) ریخته بپزند، معالج اسهال سردمزاجها میباشد.
خوردن آب به، بتنهائی و نپخته او خاصه جرم آن مضر احشاء و معدههای ضعیف و خشونتآور و مجروحکننده و مورث رعشه و سرفه و درد شکم سخت (قولنج) مگر بصورت مربا درآمده باشد.
به، ترش سرد و خشک و قابض، قاطع قی و اسهال آزارنده و در افعال شبیه به شیرین و در مضرت نیز مشترک با آن علاوه بر قبض و آزار زیادتر در مزاجهای ضعیف و رب هردو بیضررتر و اصلح آنکه کمبنیهها و صاحبان معدهها و امعاء ضعیف ناراحت از مربا و آب جوشانده با شکر و شربت آن استفاده بکنند.
ص: 240
شکوفه تازه به در طبیعت معتدل و قابض، مسکن درد سر و غلیان حرارت و مقوی دماغ و دل و معده اگر بصورت مربا درآمده باشد.
مربای شکوفه به، مقوی احشاء (اندرون- معده، اعم از روده و دستگاه گوارش) و دل (قلب) و دماغ و فکر و سینه بوده، رفع خفقان (قلبگرفتگی) گرم میکند.
ضماد شکوفه و جرم و برگ او که کوبیده بر عضو ببندند جلوگیری از پراکنده شدن فضول و چرک و فساد و ورم جراحت باطراف آن میکند.
گذاشتن همین ضماد یعنی کوبیده به، با برگ و شکوفه او بر پشت چشم ورم آنرا فرو مینشاند.
ضماد این کوبیده بر اعضا و جراحت باعث جمع شدن و بهم آمدن آن میکند.
سائیده کرک روی به که بگیرند و خشک کنند و بسایند بسیار قابض و پاشیدنش بر روی زخم، بسرعت باعث بند آوردن خون جاری آن میگردد و خوردن آن بسیار مضر حلق و ریه میباشد، در این دستور که در هر جهت باید به، را پاک کرده از کرک بخورند.
خاکستر شاخههای نازک درخت به و برگهای تازه روئیده او در همه افعال بهتر از توتیا و چون کاملا غبار مانند و عاری از هر کثافت و زائده باشد، افشاندن مختصری از آن در چشم خارش و سوزش و آبریزش و ناراحتیهای چشم را رفع میکند.
(روغن به) که آب پخته و صافکرده او را با ربع آن روغن زیتون بجوشانند تا آب تمام شده روغن بماند. مفید معالج و خارش و جرب (سودای) آبدار و مالیدنش بر سر رفع شوره و سبوسه و دانه و جراحت سر میکند.
گرداندن همین روغن در دهان رفع زخم و جوش و درد دهان و زبان میکند.
مالیدن روغن به، بر سر رافع دوار و سرگیجه و صدای سر میباشد.
ص: 241
تنقیه این روغن در رحم رفع و سوزش رحم و بول و مالیدنش بر تن جلوگیری از ریزش عرق میکند.
نوشیدن روغن به، منع خونریزی داخلی و رفع صداع و درد سر گرم و علاج ورم جگر و اسهال کهنه و پیچش مزمن و زخم روده و سم حشرات و پشه درخت صنوبر میکند.
اماله روغن به، نیز دارای همین اثرات و معالج اسهال و دلپیچه و سردرد و غش و زخم روده و مانند آن میباشد.
بهدانه با طبیعت سرد و تر، و لعاب او که قاشقی از آن در استکان آب نیمگرم ریخته پس از ساعتی بتدریج نیم جرعهای بنوشند رفع سرفه گرم و زخم سینه و مری و خشونت و خشکی و ناراحتی حلق و مری میکند.
خوردن لعاب بهدانه حرارت و ناراحتی و سوزوگداز معده و امعاء را برطرف و تبهای تند حار را رفع میکند.
مکیدن بهدانه و فرو بردن لعاب او خشکی و زخم زبان و دهان را علاج میکند. بهترین طریق استفاده از بهدانه در امراض سینه و حلق موقع خواب است که مشتی از آنرا در دهان گرفته سر ببالین گذارند.
مالیدن لعاب بهدانه بر محل سوختگی آتش رفع جراحت و تسکین درد آن کرده و مالیدنش بر بدن رفع ضرر حرارت و سوختگی آفتاب میکند.
جویدن بهدانه رفع کندی دندان میکند.
خوردن مغز دانه به فربهکننده و نعوظآور و موافق احوال گرممزاجها و معالج امراض دستگاه تنفس ایشان و مفید سل و زخم سینه و امعاء و گرفتگی صدا و سرفه و خشکی آن میباشد.
بهترین نوع مصرف به و آب و گوشت و دانه او که مترتب ضرری نشود آنست که با شکر ترتیب یافته باشد، مگر در مکیدن دانه او که بدون شکر نیز جایز شمرده شده است.
ص: 242
مقدار مصرف از لعاب به دانه در روز تا هشت قاشق و از دانه او تا 7 گرم میباشد.
بید معالج امراض: قی و اسهال، خفقان قلب، دل و دماغ، سموم دندان و لثه، خونریزی رحم، تبها
مقصود درخت بید است با خاصیت سرد و خشک، مفید حال گرممزاجها و مضر آنها که سردمزاج و بلغمی و رطوبتی میباشند.
خوردن آب برگ بید که کوبیده دریافت کنند بمقدار قاشقی قطع قی و اسهال میکند.
خوردن آب برگ بید خفقان قلب را قطع و تقویت معده و فکر و دماغ گرم مزاجها میکند.
خوردن آب برگ بید یا عرق بید با کمی عسل ورمهای معده و روده را رفع و پادزهر سموم حار میباشد.
مضمضه آب برگ بید تقویت لثه و دندان میکند.
نشستن در آب جوشانده برگ یا عرق بید قطع خونریزی رحم میکند.
پاشیدن سائیده برگ بید بر روی زخم سبب بهبود و جمع شدن زخمهای تازه افراد گرمطبیعت میشود.
خوابیدن زیر درخت بید موجب تضعیف تب و خوابیدن بر روی برگ بید و پوشانیدن جمیع بدن با برگ بید قطع تبهای تند و تب حصبه و دق و امثال آن میکند.
زیاد خوردن آب یا عرق بید باعث گیر و قبض مزاج و مصلحش روغن بادام میباشد.
ص: 243
بیدمشک علاج امراض: قلب، تشنگی، رطوبت و بلغم، خونریزی، خوندماغ، زگیل و جوش، ورم اعضاء، غش و جنون
با طبیعت گرم و خشک مفید حال سردمزاجها.
خوردن عرق بیدمشک و شکر که با آب شربت کرده باشند رفع گرفتگی قلب و خفقان و طپش آن میکند.
عرق بیدمشک لطیف و بازکننده گیر جگر بوده رفع تشنگی میکند.
شربت عرق بیدمشک تقویت معده و اعصاب ضعیف میکند.
عرق بیدمشک تبهای بلغمی و سرد را قطع و جمیع امراض سرد و رطوبتی را نفع میدهد.
پاشیدن خاکستر چوب سوزانده او خون زخم و بریدگی را قطع و کشیدن غبارکرده او در بینی قطع خوندماغ و خوردنش قطع خونریزیهای داخلی میکند.
مالیدن خاکستر چوب درخت بیدمشک با سرکه زگیل و جوش و ورم پستان و ورم اعضاء را تحلیل میبرد.
آب جوشانده برگ او مسهل بلغم و سودا بوده و آشامیدن آن ادرار بسته را باز میکند. آشامیدن آب جوشانده او با شکر سفتی طحال را برطرف و غش و مالیخولیا و سردرد و ترس را رفع میکند.
آشامیدن آب جوشانده برگ او با شکر تب لرز را رفع و خفگی و ناراحتی رحم را دور میسازد.
همچنین این نوشیدنی درد مفاصل و نقرس را سودمند و گزیدگی عقرب و ضرر ادویه سمی را رفع میکند.
چکاندن آب جوشانده برگ بیدمشک در گوش، چرک گوش را پاک
ص: 244
میکند. نوشیدن روزی یکی دو بار شربت بیدمشک با آب و شکر و چند قطره گلاب امراض قلبی و گرفتگی آن و ترس و غش و دلهره و اضطراب و وحشت و بیحوصلگی و سستی و عصبانیت را رفع میکند.
صمغ بیدمشک که مانند غبار سائیده گردی در چشم کنند تقویت نور چشم نموده باعث جلای آن میشود.
خوردن سائیده گل بیدمشک رافع اسهال سرد میباشد.
نشستن در جوشانده آب پخته او رافع سستی و فساد و ضعف اعضاء و اندام میباشد.
رفع ضرر خوردن بیدمشک را گلاب و شکر میکند.
پاچه معالج امراض: بواسیر، خشکی، سرفه و سینه، شقاق، لاغری، شکستگی، دلپیچه و اسهال، معده، ضعف دماغ، خنازیر
مراد پاچه گوسفند است با خاصیت ژلاتینی، لزج و دیرهضم اما پس از هضم تولید خون پاک رقیق کرده جهت بیماران و ناقهین و مبتلایان به بواسیر بهترین میباشد.
پاچه سودای سوخته یعنی خشکی زیاده از حد را مفید و سرفه و خشکی حلق و سینه و شقاق (ترک) لب و زبان و گرفتگی صدا و سرفه خشک و سل و دق و خونریزی و شاشبند و لاغری زیاد و زخم و شکستگی استخوان را درمان میباشد.
خوردن پاچه با صمغ عربی دلپیچه و اسهال درددار را مفید و لیزابه معده و مواد گرم را رفع و دفع مضرت دواهای حار و تند و مشروبات الکلی میکند. آب
ص: 245
پاچه، سرفه گرم را رفع و مزاج را نرم و طبیعت خشک را ملین و اماله آب پاچه درد روده و اسهال هیضهای (اجابت کمکم، زودزود) گیردار را رفع و مجرب و چکاندن آب پاچه در بینی جهت خشکی و ضعف دماغ مؤثر و خوردن و مالیدن آب پاچه بر خنازیر و ورمهای سفت معالج و مالیدن روغن مغز قلم پاچه با زعفران و (فرفیون) و روغن گل سرخ درد سر و ضربان مفاصل را رفع میکند.
سوخته استخوان پاچه که سائیده مانند غبار کنند و بر بینی بدمند خوندماغ را قطع و پاشیدن آن بر روی زخم و جراحت باعث بهم آمدن و بهبود جراحت میگردد.
نرمکرده سوخته استخوان که با صبر زرد و آب پاچه مرهم ساخته بمالند برای دانه بواسیر مفید و درد آنرا مسکن میباشد.
زیاد خوردن پاچه موجب درد شکم و قولنج و چارهاش خوردن آن با دارچین و عسل و چیزهای گرم و پختن آن با کرفس و زیره و دارچین رفع مضرت آن میکند.
پر طیور معالج امراض: خونریزی، زخمها، خوندماغ
عبارت از پر پرندگان است که خواص هریک در جایش خواهد آمد و سائیده سوزانده هر قسم پر طیور جهت التیام زخمها و جراحات چه غیر عفونی و چه پلید مفید میباشد.
سوزانده پر بسیار نرم کرک (بدبده) در قطع خون جراحتها که بر آنها بپاشند دارای اثر فوری میباشد، در اینگونه افعال موی سوزانده خرگوش نیز همپایه پر طیور میباشد.
ص: 246
چون از انتهای پرهای بزرگ طیور آنچه با شاخه سفید و سوراخدار است، جدا کرده بشویند و خشک کنند و بسوزانند و سائیده در بینی بدمند رعاف (خوندماغ) را که از آن مهلکتر نباشد و از هیچ دارو بند نیاید بند آورد و در بند آوردن جمیع خونریزیها همین اثر دارد.
پسته معالج امراض: ضعف بدن، گزیدگی، سرفه مزمن، ضعف قلب، خفقان قلب، یرقان، طحال، کلیه
قوتش اگر دهان او را باز نکنند مدت مدید باقی میماند اما مغز او تا سه ماه بیشتر دوام نمیآورد مگر با آغشتنش در آب لیمو (آب لیمو جلوگیری از فساد پسته میکند) با طبیعت گرم و خشک، مفید حال بلغمیها و سردمزاجها.
خوردن پسته باعث فربهی و نعوظ و قوت بدن میشود.
پسته ضرر گزیدگی هوام و حشرات را رفع و گیر و سده کبد را رفع میکند.
پسته تولید خون پاکیزه نموده معده و فم معده را قوت میدهد در حدی که هیچیک از لبوب باو نمیرسد بشرطی که با پوست نازک کشیده بر روی مغز او خورده بشود.
پسته درد جگر و قی و غثیان و درد شکم و روده و سرفه مزمن را رفع و تقویت قلب و دماغ و حافظه و ذهن میکند.
پسته خفقان قلب و سردی کبد و لاغری کلیه و یرقان و رنج طحال را برطرف میسازد.
پوست تازه سبز روی او سرد و خشک و بیاندازه مقوی قلب و قابض و اسهال و تشنگی و قی را بند میآورد.
ص: 247
جویدن پوست سبز روی او دندان را قوت بخشیده دهان را خوشبو و رفع جوش و جراحت آن میکند.
نشستن در آب پوست سخت او که بسیار جوشانده باشند مقعد بیرون آمده را بداخل میبرد.
مالیدن آب پخته پوست و برگ درخت او درد مقعد و رحم و خارش پوست و حکه رافع میکند.
مالیدن همین آب، عرق زیاد تن را بند میآورد و رفع شپش از بدن میکند.
زیاد شستن مو با آب پخته پوست و برگ درخت او منع ریزش مو و تقویت آن میکند.
روغن پسته غذا را لذیذ و خوشبو و تقویت حافظه و تنقیه دماغ و فکر میکند.
خوردن روغن پسته با عنبر، وسواس و خیالات و مالیخولیا و مواد سودائی را دور میسازد.
پسته مضر گرممزاجها و باعث سردرد و جوش و خارش بدن ایشان و رفع ضررش را ترشیها و میوههای آبدار سرد طبیعت میکند.
پشم علاج امراض: سرفه، سینهدرد، زخم دهان، دردهای دست و پا، نقرس، مقعد، ورم
با طبیعت گرم و خشک و سیاه آن از همه گرمتر، مفید حال سردمزاجها.
گذاشتن و بستن پشم سرخ بر روی شری (جوشهای ریز خارشدار) علاج آن میکند، همچنین سوزاندن و مالیدن او با سرکه همین اثر دارد.
چون پشم را در شراب گرمتر کرده ببندند رفع ورم و سختی و صلابت عضو
ص: 248
میکند. گذاشتن به همین صورت پشم بر بریده خون آنرا بند میآورد.
گذاشتن پشم گرم که کلفت و ضخیم بگذارند رفع سرفه و نزله و درد سینه میکند. چون بر عضو متورم روغن گلسرخ مالیده پشم گرمکرده بگذارند تحلیل ورم آن داده بر جراحت سگ بهبود زخم دندان سگ هار میدهد و بهمین صورت که روغن بسر مالیده پشم ببندند سردرد را رفع میکند.
پوشیدن لباس پشمی مورث خارش و خشکی و ناراحتی پوست اما نشستن بر روی فرش پشم فایده به نقرس و امراض رطوبتی پا میکند.
پنبه علاج امراض: قلبگرفتگی، سکر و مستی، فکر و خیال، وسواس، حکه و خارش، اسهال، خلط سینه
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها و رطوبتیها.
خوردن شکوفه پنبه باندازه مشتی سکر و مستی میآورد.
شربتی که از شکوفه پنبه بسازند، بقدر 100 گرم او خفقان (قلبگرفتگی) و سنگینی رحم را رفع میکند.
خوردن این شربت که شکوفه پنبه را جوشانده، صاف کنند و با شکر جوشانده بقوام آورند فکر و وسواس و خیالات را برطرف و در ابتدای جنون پیشگیر آن میباشد.
کوبیده شکوفه و برگ پنبه با سوزانده پنبه که با لعابی مانند لعاب کتیرا یا سریش خمیر کنند و بگذارند تحلیل اورام داده خارش و حکه را رفع و مانع آبله زدن سوختگی میشود.
آب و برگ پنبه بشرطی که با شربت بدفعات تا دو استکان از آن بنوشند
ص: 249
قطع اسهال میکند.
لباس پنبه بدن را گرم و جمع و پوشیدن لباس پنبهدوز، خاصه از پنبه تازه تقویت بدن کرده، رعشه و کزاز و فلج را بهبود میبخشد و گذاشتن و بستنش بر سینه خلط آنرا پخته درد آنرا ساکت میکند.
ضماد برگ کوبیده او با روغن گل یا زیتون جهت نقرس بیعدیل و نشستن در آب پخته او خفقان (گرفتگی) رحم و بخور او زکام را رفع میکند.
گذاشتن پنبه سوخته بر جراحات بسرعت قطع خون آن میکند.
چون شاخه پنبه را در گوش گذاشته سر دیگرش را بسوزانند آب در گوش رفته را جذب میکند.
گذاشتن پنبه پوسیده کهنه گوشت مرده زخمها را جمع میکند.
ضماد جمیع اجزاء پنبه از شکوفه و برگ و پنبه و شاخه محلل و جذب خون از عمق بظاهر جلد میکند.
خوردن مغز پنبهدانه با سکنجبین در گرممزاجها و با دارچین در سردمزاجها بغایت نعوظآور میباشد.
روغن تخم پنبه فربهیآور و نعوظآور و ملطّف و جلادهنده و رافع سرفه و درد روده و مالیدنش بر اعضا در امراض اعضا و اندام که از سردی باشد بیعدیل میباشد. مقدار خوراک از شکوفه پنبه تا سه چهار مثقال و از دانهاش تا دو مثقال میباشد.
پنیر علاج امراض: لک و پیس، دمل، خارش تن و فرج، تب دق، سودا، وسواس و خیالات
ص: 250
با طبیعت سرد و تر مفید گرممزاجها و مضر آنان که مزاج رطوبتی داشته باشند.
خوردن پنیر بینمک کلیه و مثانه را قوت داده لینت ملایم مزاج آورده مولد خون پاک میشود.
پنیر دیرهضم و پس از هضم شدن رساننده خاصیت خود به اعضاء و محرک معده و روده میباشد.
خوردن پنیر با مغز گردو و پونه بغایت نافع و چاقکننده و باعث نرمی پوست میشود.
چون پنیر را پخته بفشرند و کباب کنند و بخورند اسهال را بند آورده و گذاشتن آن بر اعضای مجروح مانع ورم میشود.
پنیر بینمک جلوگیری از تحریک اشتها کرده و هضم نشده یعنی بالای غذای نگذشته خوردن آن باعث ثقل و تاریکی چشم و قولنج (دلدرد شدید) میشود و رفع ضرر آنرا نعناع و پونه و گردو میکند.
پنیر نمکزده گرم و خشک که بلغم را رفع و اشتها را تحریک و تقویت روده نموده رطوبات معده را جمع میکند.
ضماد پنیر شور با عسل که پنیر را با عسل کوبیده نرم کنند و بگذارند سر دمل را باز و جوشهای چرکی را پاک و گذاشتن آن با نوشادر لک و پیس پوست را سود میدهد.
پنیر شور باعث عطش و مولد خلط آزارنده و باعث خارش تن و فرج و مقعد گرممزاجها و صاحبان ثقل معده و بسیار کهنه و متعفن او تقریبا مسموم و خوردن آن دارای مضرات بسیار میباشد.
آب پنیر تازه که هنگام زدن از آن اخراج شود بغایت مرطوب و خوابآور و جهت تب دق (تبی که از غصه عارض شده باشد) و التهاب معده و نرم کردن پوست صورت و بدن و طبیعت و رفع سودا و وسواس و خیالات صفراویمزاجها بغایت سودبخش میباشد.
ص: 251
پس پنیر بینمک مفید حال گرممزاجها و با نمک آن سودمند سردمزاجها و در هردو طایفه رفع ضرر آن با خوردن گردو میباشد.
پنیرک- یاخیر- یاخیری علاج امراض: روده و معده، بول، صدا، طحال، یرقان، درد پشت، ورم، شکستگی
با طبیعت سرد و تر مفید حال گرممزاجها.
صاف کرده آب جوشانده مشتی از آن که با شکر شیرین کرده بخورند باعث لینت طبع و زیادی و جریان بول شده گیر و ثقل و بستگی روده و معده را باز میکند. بهمین صورت خوردن پنیرک زخم و جوش امعاء و اندرون و پیچش و اسهال خونی و سوزش مجرای بول و مثانه و گرفتگی صدا را رفع میکند.
خوردن جوشانده او با شکر درد طحال و یرقان را دفع و رفع سمیت دواهای سمی و درد پشت و کلیه میکند.
چون پنیرک را پخته ضماد کنند ورمهای گرم را به تحلیل آورده چاره شکستگی اعضاء میکند.
ضماد پخته او با نمک بر پشت چشم باعث پاک شدن چرک و ریم و کثافتی که از چشم و گوشه چشم میآید میشود.
ضماد پخته بینمک او سبب التیام گزیدگی زنبور و مگس عسل میشود.
ضماد پخته بینمک او با روغن زیتون سوختگی آتش را بهبود میدهد. چون پنیرک را کوبیده با بول خود بیمار خمیر کرده بر سر او بندند رفع جوش و جراحت و نخاله و جوشهای شورهدار و پوستهدار سر او میکند.
تخم او سرد و تر و پرلعاب و خوردن کفی از آن با آب طبع را لینت داده
ص: 252
سرفه گرم و خشک را علاج کرده، زخم کلیه و مثانه را درمان میکند.
خوردن تخم پنیرک بصورت مذکور گرفتگی صدا را رفع و تقویت امعاء و معده و رفع ناراحتی داروهای گرممزاج میکند.
خوردن تخم پنیرک گزیدن رتیل را بهبود بخشیده، رفع نزله (سرفه و سینهدرد بعد از زکام) و زکام میکند.
اماله جوشانده پنیرک معالج سوزش امعاء و رحم و مقعد میباشد. اماله جوشانده پنیرک با عسل بهبود درد جگر میدهد.
ضماد پنیرک بر ورمهای گرم باعث نرم شدن و از میان رفتن آن میشود. زیاد خوردن آب او مضر معدههای ضعیف و رفع ضررش را رب میوهها و آبمیوه و خوردنیهای گرممزاج میکند.
پنیرمایه معالج امراض: خوندماغ، اسهال، خونریزی معده، درد شکم، پوست
کلا طبیعت پنیرمایه هر حیوان گرم و خشک در حد قوی است. خوردن پنیرمایه هر روان را بند آورده، مانند اسهال و خونبینی و خونریزی معده و روده و خونریزی زنان و حیض زیاد را جلوگیری میکند. خوردن پنیرمایه بستگی و سنگینی رحم و درد شکم و روده را رفع و با سرکه خون منجمد در معده را به تحلیل میآورد.
خوردن پنیرمایه بقدر یک نخود که چندی مداومت دهند باعث چاقی و لطافت پوست میشود.
ص: 253
پوست معالج امراض: شکستگی، درد و ورم اعضاء، زهر و نیش گزنده، خشکی و خارش، سرسام، زخم سرطان، تبها
غرض جلد حیوانات است و سردی و گرمی هر پوست مربوط به طبیعت گوشت او میباشد.
پیچیدن عضو شکسته و صدمهدیده و ضربهرسیده با پوست گرم تازه ذبح کرده گوسفند و بز، خاصه نر آن در تسکین درد و فرو نشاندن ورم و جوش دادن آن بغایت مؤثر میباشد.
همچنین بستن پوست گرم بز و گوسفند نر بر محل ورم سرد ورم آنرا فرو نشانیده و جذب زهر مار و افعی و مثل آن میکند.
بستن پوست گرم گوسفند بر زخمهای خبیث کثیف باعث بهبود و رافع خارش و ناراحتی آن میشود.
تراشه پوست بز قطع خون جراحت تازه و خاکستر سوزانده جمیع پوستها سوختگی از آتش را سلامت بخشیده، خشکی پوست را رفع میکند.
بستن پوست سر بزغاله بر سر صاحب سرسام باعث مداوای سرسام میگردد.
ضماد سوزانده پوست اسب آبی با خمیر نان سه روز متوالی بر جراحت سرطان در بهبود او مجرب میباشد.
پوشیدن پوست فیل تبهائی سرد و تب سردمزاجها را رفع میکند. پوشیدن پوست شغال جهت بهبود زخم سگ هار و منع ترسیدن سگگزیده از آب «از اثرات زهر سگ هار آنست که سگگزیده از آب وحشت دارد» میکند.
مالیدن خاکستر سوزانده پوست جوجه تیغی و روغن زیتون جهت جلوگیری از ریزش موی سر سودبخش میباشد.
مالیدن خاکستر سوزانده پوس افعی و روغن زیتون رفع شوره سر و پوسته
ص: 254
پوسته شدن دست و صورت میکند.
پونه علاج امراض: طفل مرده در شکم، حیض، سینه و معده، گزیدگی، یرقان، باد، استسقا، قی و غثیان، درد و الم، بدرنگی پوست، خارش
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
پونه بغایت لطیف و خوردنش عرق و حیض را باز میکند.
پونه مسهل سوداوی (خشک) مزاجها بوده، سینه و معده را از کثافات و فضول پاک میسازد.
پونه قاتل جنین و در عوض تریاق (بهترین علاج) گزیدن جانوران میباشد.
پونه بادها را شکسته، استسقا و یرقان را رفع میکند.
خوردن و برداشتن پونه مشیمه مرده و زنده را اخراج میکند.
پونه سکسکه و آروغ و قی و غثیان را برطرف میسازد.
خوردن پونه مفید کزاز و سوزش معده و غش و التهاب میباشد.
ضماد کوبیده پونه خشک که نرمکرده آنرا خیسانده بمالند، باعث سرخی پوست میشود و گذاشتنش بر محل طحال و جذام رافع درد و الم آن و همچنین رافع آثار سیاهی جلد میباشد.
برداشتن پونه، که زن کوبیده در پارچه بخود برگیرد اسقاط جنین میکند.
تنقیه و شستشوی با او از داخل باد و خارش و سنگینی و ناراحتی رحم سرد مزاجها را برطرف میسازد.
مسواک کردن با سوزانده خشک او تقویت لثه و بن دندان میکند. مضر
ص: 255
امعاء (روده) گرممزاجها و مصلحش کتیرا، مغز خیار، لیموشیرین و کدو میباشد.
مقدار خوراک از تازه او یکی دو شاخه و از خشک او تا نیم مثقال 5/ 2 گرم است.
پیاز معالج امراض: معده، بول و حیض، شهوت و غضب، سموم، اخلاط لزج، یرقان، طحال، هضم، جوش و کورک، آبریزش چشم
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
خوردن پیاز که با گوشت چرب پخته باشند شهوت و غضب را قوت داده گیر و اشکالات معده را رفع و بول و حیض بسته را باز میکند.
خوردن پیاز در هواهای سمی فاسد، رفع سمیت و خرابی و بیماری هوا و اصلاح آب غیر تمیز میکند.
پیاز پخته دارای غذائیت زیاد بوده و لینت مزاج میآورد.
پخته پیاز با چربی سینه و شش را از اخلاط لزج پاک میکند.
پیاز ترش که در سرکه نگاهداشته یا در سرکه پخته باشند مفید مرض یرقان و طحال و باعث تحریک اشتها و قوت هاضمه میشود.
پیاز ترش قی و غثیان صفرائی و بلغمی را جلوگیری و به تنهائی نیز مانع غثیان و بهمخوردگی حالتی که از دواهای تهوعآور بهم رسیده باشد میشود.
پیاز دافع سموم و آب پیاز رفع ضرر نیش سگ دیوانه (هار) خصوصا که در عرض سه روز متوالی قاشق قاشق باو بنوشانند میکند.
ص: 256
چکاندن آب پیاز در چشم آبریزش و خارش و جوش و کورک چشم را رفع و چکاندن آن در ابتدای آبریزش چشم جلوگیری از قوت مرض میکند.
چکاندن آب پیاز و عسل در چشم سفیدی و لک چشم را پاک میکند.
چکاندن آب پیاز در بینی آنرا از کثافات پاک و پوئیدن پیاز اصلاح استشمام هوای آلوده و وبائی میکند.
چکاندن آب پیاز در گوش سنگینی و صدای گوش را رفع و چرک و کثافات داخل آنرا پاک میکند.
ضماد پیاز که کوبیده بر گوش گذارند رافع مضرات گوش و باد و طنین و سنگینی آن بوده و چون بر محل خون مرده ضماد کنند خون فاسد را از داخل جذب و پاک میکند.
مالیدن آب پیاز بصورت، سبب جلای پوست و نیکوئی رنگ رخسار میشود.
ضماد پیاز همراه سوزانده موی آدمی بر جای زخم سگ هار باعث بهبود جراحت آن شده و گذاشتن پیاز و انجیر کوبیده درد نیش عقرب و زنبور را بهبود بخشیده، ضماد پخته او بر محل متورم، ورم آنرا به تحلیل میآورد.
ضماد پخته پیاز که با زرده تخممرغ و روغن خمیر کرده بگذارند درد و ورم و خارش مقعد را فرو مینشاند و پخته پیاز با روغن کوهان شتر که نرم کرده بمالند شقاق (ترک) مقعد و بواسیر و دلپیچه و کجی ناخن را درمان میکند.
آب پیاز و پیه مرغ یا روغن مرغ، زخم پا را که از کفش بهم رسیده باشد بهبود میبخشد.
سوخته پوست پیاز و موی آدمی و کافور که بپاشند زخم خوره (آکله) را مجرب میباشد.
خوردن کوبیده تخم پیاز بمقدار نخودی در روز قوت باء بخشیده میل جماع را زیاد میکند.
خوردن پیاز زیاد جهت گرممزاجها و صفرائیها مضر و عطشآور و در آنها
ص: 257
موجب تشنگی و سردرد میشود.
پیاز که خرد کرده او را با نمک بشویند رفع ضرر او میکند و همچنین با سرکه خوردن او کمضررتر میباشد و آب انار و کاسنی رافع هرگونه ضرر او بوده، رفع بوی بد او را جویدن نان سوخته و گردو میکند.
پیه علاج امراض: مفاصل، جراحات، موریختگی، نور چشم، زبری و خراش
پیه تازه گرم و تر و کهنه آن گرم و خشک و لطیفتر و خاصیت پیه هر حیوان در طی آن ذکر میشود.
پیه بز در نرم کردن و پزندگی و نرم کردن اورام و سختشدهها پرفایده و بهترین پیه در بهبود جراحات و در داخل مرهمها کردن، پیه خوک میباشد.
مالیدن پیه گرده بز ماده و پیه خرس رفع داء الثعلب (محل موریخته) و پیه مرغ رفع خشکی و خشونت زبان و ورم رحم میکند.
پختن برنج با پیه بز زخم مثانه و چکاندن پیه ماهی که در آفتاب ذوب شده باشد با عسل تقویت نور چشم و مالیدن پیه کرکس و طیور وحشی درمان درد مفاصل میکند.
دستور نگاهداشتن پیه آنست که آنرا از پرده و کثافات پاککرده در آفتاب یا نزدیک آتش با قدری (سعد) که کوفته در آن داخل کنند همراه سازند، یا با شراب بجوشانند.
زیاد خوردن پیه باعث زبری و خراش معده و مصلحش در گرممزاجها سکنجبین و در سردمزاجها زنجبیل و نمک میباشد.
ص: 258
تخم کنگر علاج امراض: ضعف و لاغری، خشکی و خشونت، سوزش بول، حلق و مری، ضعف مقاربت، زخم و جراحات
با طبیعت گرم و تر مفید حال سردمزاجها و خشکمزاجها.
خوردن تخم کنگر بدن را فربه و جگر ضعیف را تقویت و کلیه را چاق و نیرومند و رفع خشکی و خشونت مزاج میکند.
خوردن تخم کنگر خشکی و زبری سینه را رفع و سرفه را ساکن و سوزش بول را رفع میکند. مصرف زیاد آن باعث گیر و سده معده و دستگاه گوارش شده، مضر مری و حلق میباشد، رافع ضرر و مصلحش سکنجبین و پختن آن با چاشنی سرکه و قند میباشد. خوردن خود کنگر بازکننده بول و بندآورنده طبع و باعث نعوظ و اصلاح کلیه و محرک جماع و رافع باد و هاضم غذا و بهبوددهنده جراحات شش و جمعکننده زخم آن میباشد.
ضماد کنگر که پخته کوبیده بگذارند باعث روئیدن موی ریخته که جای آن سفید شده باشد و خوشبو کننده عرق و ضماد ریشه او جهت سوختگی آتش بیمانند میباشد. چون کنگر را پخته صاف کنند و با یک سوم آن موم و روغن کنجد مخلوط کرده بجوشانند تا آب تمام شود و بمالند ورمهای سفت را فرو نشانیده، برص و لک و پیس و خارش را معالج میباشد.
تخممرغ معالج امراض: شهوت و باء، جراحات، معده و روده، مثانه، خونریزی داخلی، زکام و سینهدرد، ضعف، اسهال، مقعد و بواسیر، لک و بدرنگی پوست
ص: 259
در مجموع با طبیعت معتدل، در حالیکه آنرا با زرده و سفیده میل نمایند.
تخممرغ مقوی دل و بدن و مفید خراشیدگی و جراحت اندک معده و روده و مثانه و خونریزی داخلی و مانع ریزش رطوبت گرم زکام به سینه و مصلح سینه و مقوی آن که خون از او دفع شده و ضعفیکه از خون گرفتن باو رسیده باشد.
تخممرغ موافق مزاج سوداویمزاجها و در صورت پختن آن با سرکه بند آورنده طبع و مانع ریختن مواد فاسد و لیزابه بمعده و خوردن تخممرغ با سماق و مویز جهت اسهال دردناک و با ترتیزک و نمک مقوی باء و محرک شهوت و با سائیدهی اهلیل خشککرده گاو و پنیرمایه شتر جهت تقویت باء بینظیر میباشد.
خوردن تخممرغ خام زهر مار را خنثی میسازد.
خوردن تخممرغ خام سوزش مثانه را برطرف و صدای گرفته را باز میکند.
تخممرغ نیمبند دارای غذائیت کامل و جهت اطفال قائممقام شیر مادر میباشد.
خوردن تخممرغ نیمبند با مقداری نخودی کندر مقوی پشت و شهوت و مفید سرفه و با تخم کتان مفید تنگنفس و با نمک و کندر و انزروت چاق میکند.
ضماد تخممرغ با روغن گل سرخ یا بادام و سائیده بابونه ورم چشم و ورم نشیمنگاه و فرج را فرو مینشاند.
ضماد تخممرغ با موم روغن (موم را که با روغن روی آتش حل کرده باشند) ورم اعضاء را نرم و تمام میسازد.
ضماد پخته تخممرغ که چندان سفت نشده باشد با زعفران و روغن کنجد یا بادام که بر مقعد اندازند ورم و درد و ضربان بواسیر را سودمند میباشد.
انداختن همین ضماد بر پشت چشم ضربان چشم را رفع میکند.
انداختن تخممرغ نرم پخته بر مقعد شقاق را فایده کرده ترک آنرا بهم میآورد.
خوردن تخممرغ نیمبند و آرد جو خونریزی بالا و پائین یعنی بینی و سینه و شکم و حیض را قطع میکند.
ص: 260
ضماد تخممرغ نیمبند بر پشت چشم درد چشم را نافع و جهت جراحت مقعد نافع و جراحات بد، امثال سودا و سفلیس، سوختگی از آب و آتش و آفتاب را سودمند و نافع تاول زدن آن میشود. زدن زرده و سفیده آن بهم و مالیدنش بمحل سوختگی نیز دارای همین خاصیت میباشد.
چکاندن زرده و سفیده زده تخممرغ با سائیده کندر یا عدس با پوست سائیده تخممرغ در بینی جلوگیری از خونی که از پردههای بینی آید میکند.
اماله زده زرده و سفیده تخممرغ با سائیدهی (ناخنک) جهت زخم معده و روده و درد آن پرفایده و شیاف آن با روغن بادام که پنبه طبیعی بآن آغشته بردارند ضربان و درد مقعد و فرج را رفع میکند.
مالیدن زرده و سفیده آن با کافور بر پیشانی درد سر گرم را که از حرارت باشد فرو مینشاند.
پوست تخممرغ جلادهنده و جمعکننده و قاطع خون بینی و جرب و حکه (خارش) و مالیدن پوست سائیده آن با مایع او بر صورت پوست صورت را به جلا آورده لکهای بدرنگ آنرا رفع میکند.
دمیدن پوست سوزانده سائیده او که مثل غبار شده، در سوزاندن زیاد نسوخته سیاه نشده باشد بر بینی حتی خوندماغ هولناک را بند میآورد و تجربهشدهی نگارنده میباشد.
سائیده پوست سوخته او که مثل آهک سفید و از نرمی در حد غبار شده باشد و چکاندن آن با عسل در چشم جهت پاک کردن سفیدی چشم بغایت سریع الاثر میباشد.
خوردن پوست سائیده او به وزن نخودی با آب، مهیج باء میباشد. مالیدن سائیده پوست او با عسل و سرکه بر ورم باعث تحلیل و فرو رفتن ورم میشود.
پاشیدن سائیدهی پوست تخممرغ بر زخم، خون زخم را بند و جراحت را هر چند کهنه و بد شده باشد بهم میآورد.
ص: 261
پرده الصاق بر سفیده آن را اگر خشک کرده بسایند و با خون کبوتر بچه به رحم برسانند بازگرداننده بکارت میباشد، یعنی تا حد بکر جمع میکند!
روغن تخممرغ که زرده آنرا در تابه آهنی بر روی آتش تاب داده گرفته باشند جهت درد مقعد و بواسیر و درد دندان و رویائیدن مو بغایت مؤثر میباشد.
خوردن زیاد تخممرغ اشتها را ساقط و هضم را معطل میسازد.
قاعده نیمبند کردن تخممرغ سه دقیقه پس از بجوش آمدن آب میباشد.
ترب علاج امراض: باد و گاز، بدی رنگ رخسار، ریزش مو، روده و معده، سفتی و سنگینی مزاج، گزیدگی حشرات، سنگ مثانه
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
خوردن ترب باعث جریان بول میشود.
خوردن ترب بعد از غذا هضم طعام کرده و باد و گاز معده را با حدث و آروغ دفع میکند.
ترب رنگ رخسار را نیکو کرده مختصری لینت میآورد.
مداومت در خوردن او موی ریخته را مجددا میرویاند.
آشامیدن آب ترب گیر و بستگی روده و معده را برطرف میسازد.
نوشیدن آب ترب قی میآورد، مخصوصا اگر با عسل بیاشامند.
پخته ترب سرفه کهنه را علاج و ثقل و سفتی و سنگینی مزاج را لطیف و نرم و حیض بسته را باز میسازد.
زیاد خوردنش تولید شپش میکند.
چون بعد از خوردن ترب عقرب بگزد محسوس نمیشود.
ص: 262
ریختن آب ترب در لانه عقرب باعث هلاک او میشود.
مالیدن آب ترب ببدن مانع گزیدن حشرات میشود.
آب ساقه ترب، البته بدون برگ باندازه یک استکان سنگ مثانه را میریزاند، خصوصا که با سکنجبین بیاشامند.
آب ساقه و برگ او بقدر دو استکان اخراج زردآب و درمان استسقا (تشنگی بیامان) میکند.
چون در داخل ترب روغن گلسرخ «روغن کنجد که در آب جوشانده برگ گل سرخ بجوشانند تا آب آن تمام بشود» ریخته کنار آتش ملایم گرم کنند و بچکانند بسرعت علاج درد گوش میکند.
چون ترب را سوراخها کرده مقدار 3 گرم تخم شلغم در آنها جا داده در سوراخها را با تکههای خود آن مسدود کنند و اطرافش را خمیر گرفته زیر آتش بپزند و با عسل تناول نمایند بزودی سنگ مثانه را خارج میکند و سه روز باید مداومت بدهند.
ضماد ترب که کوبیده یا پخته بگذارند زخمهای خراب را اصلاح میکند.
همین ضماد بر زیر چشم جوش پلک را برطرف میسازد.
ضماد او با شیلم (تلخه، دانههائی تلخ که در گندمزار میروید شلمک نیز گفته شده است) که هر دو را با هم بکوبند، بر موضع موریختگی باعث روئیدن موی آن میشود.
مالیدن همین ضماد جوشهای آبدار را رفع میکند.
خوردن خوابانده ترب در سرکه اخلاط غلیظ را بدون ضرر دفع میکند.
تخم ترب شیر و بول بسته را باز میسازد و تحریک باء و تهییج جماع میکند.
خوردن تخم او باعث قی میشود.
خوردن تخم ترب درد جگر سرد را ساکن ساخته ورم طحال را تحلیل میبرد.
ضماد کوبیده تخم ترب جهت امراض جلد، از جوش و خارش و غیره
ص: 263
سریع الاثر میباشد.
خوردن ترب با شراب دفع زهر مار شاخدار میکند.
نیم مثقال (5/ 2 گرم) و بعد از طعام با آب هضم طعام میکند.
خوردن تخم ترب با سکنجبین بغایت پاککننده کبد میباشد.
ضماد کوبیده تخم ترب با سرکه غانقرا (زخم عفونی بدن که در اثر قطع شدن یا کوبیده شدن در استخوان و اعضاء بهمرسیده باشد) را درمان میکند.
گذاشتن کوبیده تخم ترب با عسل درد مفاصل را برطرف میسازد.
مالیدن کوبیده او با سرکه، همراه پنبه لک سیاه پوست را رفع میکند.
مالیدن روغن ترب که از آب و برگ او هنگام تخم بستن ترتیب دهند «آب و برگ او را جوشانده» صاف کنند و در روغن زیتون یا کنجد چندان بجوشانند تا آب سوخته شده روغن بماند» فلج و لقوه و لک و پیس و خشکی پوست صورت و جلای بشره و درد و باد گوش را نفع میدهد و بسیار مؤثر میباشد.
زیاد خوردن ترب باعث درد روده و شکم و تعفن اخلاط و مضر سر و حلق و دندان و مصلح یعنی رافع ضررش عسل و زیرهای که در سرکه خوابانده باشند میباشد.
مقدار خوراک از خود ترب تا 50 گرم و از آبش تا 10 گرم و از تخم او تا 4 نخود میباشد.
ترخون علاج امراض: معده و روده، خلط و لیزابه، باء، سینه، بوی دهان
سبزی خوردن معروف با طبیعت گرم و خشک و دیرهضم مفید حال سرد
ص: 264
مزاجها.
خوردن ترخون باعث جمع شدن معده و آب و رطوبت آن میشود.
خوردن ترخون معده و امعاء را قوت داده، تخدیر میکند.
ترخون ذائقه را تغییر داده اشتها را تحریک میکند.
خوردن و جویدن ترخون دهان را خوشبو ساخته، جوش و قلاع آنرا نفع میدهد.
ترخون بادهای داخل و خارج اعضاء را تحلیل میبرد.
خوردن ترخون باعث دفع و قلع اخلاط لزجه میشود.
ترخون گیر و سدد را رفع کرده، هوای فاسد و آلوده و وبائی را اصلاح میکند.
صرف زیاد آن خون را سوزانده، باء را قطع کرده، سینه را خشک میکند و رافع ضررش عسل و کرفس میباشد.
تره علاج امراض: بواسیر، درد سینه، قولنج، لیزابه رحم، جوش و خارش، گزیدگی، درد گوش، خوندماغ
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
خوردن تره بعد از غذا مانع ترش شدن غذا در معده میشود.
تره مزاج را لینت داده حیض و ادرار را باز میکند.
تره لطیفکننده و باددار و نعوظآور و قولنج و گیر و سده جگر را رفع میکند.
تره بازکننده و مقوی کمر و هاضمه و پاک کننده قصبه ریه و خوردن آبش
ص: 265
بقدر سه مثقال خون بواسیر را رفع میکند.
خوردن تره با عسل جمیع امراض سرد و رطوبی سینه و با آب عسل (عسل را که با دو برابر آن آب جوشانده به نصف برسانند) هرگونه سم غذائی و حیوانی را نافع میباشد.
خوردن پخته تره با جو درد سینه و سرفه را نفع میدهد.
آب جوشانده خشک کرده تره خون بسته را باز میکند.
خوردن تره در سرکه خیسانده (ترشی تره) گیر و سده جگر و طحال و قولنج را باز میکند.
برداشتن برگ خشک کوبیده او «که زن کوبیده در پارچه بخود برگیرد» همراه مازوی کوبیده با آرد سنجد رطوبات و لیزابه رحم را جمع میکند.
نشستن در آب جوشانده تره با سرکه و آب نمک رحم را منظم و سنگینی و ناراحتی آنرا برطرف میسازد.
ضماد کوبیده تره تازه یا پخته خشک او رفع گزیدگی هوام و حشرات و مار و افعی میکند.
ضماد تره با سماق و مالیدن او خارش و جوشهای سوزنده و زگیل را رفع و با نمک زخمهای بد خبیث را پاک و گذاشتن پختهاش بر مخرج رفع بواسیر میکند.
چکاندن آب تره با روغن گل یا بادام و سرکه کهنه درد گوش و صدای آنرا برطرف میسازد.
پاشیدن و دمیدن سائیده تره خشک و کندر بر روی جراحت و در بینی منع خون زخم و خون دماغ میکند.
چون تره را دو بار پخته بفشارند و در آب سرد خیسانده با غذا بخورند رفع نفخ و غلظت غذا میکند و باعث لذت اطعمه میشود.
تره دیر هضم و نفاخ و از پیاز ثقیلتر و مفسد لثه و دندان و مفسد مزاج گرم و
ص: 266
سوزاننده خون در مزاج حار و مورث تاریکی چشم و مصلحش گشنیز و کاسنی است و تخم تره مثل خود او گرم و خشک و در افعال در بعض امور همانند خود او میباشد.
خوردن تخم کوبیده تره با شراب باء را تحریک میکند.
خوردن کوبیده تخم تره با تخم مورد، قطع خونریزی باطنی کرده، سده بلغمی را باز و باء و اشتها را تحریک میکند.
تخم تره و تخم مورد، پشت و مثانه را قوت داده رافع امراض سرد میباشد.
بو داده تخم تره بتنهائی با ترتیزک، قطع اسهال مزمن و پیچش میکند و باد و گاز روده را دفع میسازد.
ضماد کوبیده تره گزیدگی مار و افعی را دفع میدهد.
گذاشتن یا مالیدن تره بر لک اثر آنرا رفع میکند مشروط به مداومت.
مالیدن تره کوبیده دردهای سرد بدن را رفع میکند.
بخور تره بواسیر را مفید و بخور او با موم و قطران که هر سه را با هم جوشانده دهان بر آن بگیرند مفید درد دندان و اخراج کرم او میباشد.
چون تره را کوبیده در سرکه بریزند رفع ترشی آن میکند.
تره کوهی در قطع و گشودن بغایت قویتر از تره بستانی و در باز کردن حیض و گشودن ادرار سریع الاثرتر و چون او را کوبیده در پارچهای زن بخود برگیرد جنین او را بیرون میآورد.
خوردن آب تره کوهی باعث اسهال خونی میشود.
چون دو نخود تخم تره کوهی را با شکر چند روز بخورند و مداومت کنند رفع بواسیر میکند و از جمله ادویه مؤثر و از اسرار حکما میباشد و در گزیدگی هوام نیز از دیگر دواها مفیدتر شناخته شده است.
ضماد تخم تره کوهی که کوبیده، خمیر ساخته بمالند رفع برص (لک و پیس) و زگیل و زیاد مالیدنش باعث جراحت پوست میشود.
ص: 267
قسمی تره کوهی که دارای برگی نازک و تندی و تیزی زیادتر میباشد لطیفکننده و جهت درد معده و روده و خوشبو کردن دهان قوی الاثر میباشد.
تره تیزک علاج امراض: امور جنسی، زخم و جراحات، جگر و طحال، ترکیدگی و خشکی ناخن، شهوت و منی، گیر و ثقل
با طبیعت گرم و خشک موافق سردمزاجها.
خوردن ترهتیزک شیر و بول را زیاد کرده، گیر و ثقل جگر و طحال را برطرف نموده، سنگ کلیه را ریزانده، تحریک جماع داده منی را زیاد میکند.[12]
کتب طبی انتزاعی (فارسی) ؛ ج1 ؛ ص267
اد تره تیزک کوبیده زخم و جراحات را بهبود بخشیده پاک میکند.
خوردن ناشتا از آن بدبوئی زیر بغل را رفع و ضماد او بتنهائی لک سرخ و سفید و با عسل لک و پیس سیاه و سفید را پاک میکند.
خوردن تره تیزک با تخممرغ نیمبند در تحریک باء سردمزاجها بیمانند میباشد.
گذاشتن کوبیده تره تیزک با زهره گاو بر ناخن خشکی و ترکیدگی ناخن را برطرف میسازد.
چون تخم خارخسک را مکرر با آب تره تیزک بپرورند (پیوسته آب آنرا تازه گردانند) خوردنش در تولید منی و تحریک شهوت بیعدیل میباشد.
چنانچه انار ترش را با آب تره تیزک آبیاری کنند انار شیرین بیاورد.
خوردن زیاد آن باعث سردرد و سبب سده و گیر و ثقل و جمع شدن پوست و تاریکی چشم و رفع ضرر آنرا سرکه و کاسنی میکند.
گرممزاجها باید از خوردن آن اجتناب ورزیده، از آنجا که کمترین ضرر او
ص: 268
ابتلا به زکام و نزله بوده که بدان دچار میشوند.
تریاک معالج امراض: عفونت، اسهال، زخم معده و روده، سرفه، تنگنفس، زکام و نزله، شهوت و غضب، دردها
در طبیعت سرد و خشک. مفید طبع گرممزاجها.
بهترین تریاک در رنگ زرد است مایل به روشنی که در آب زود حل شده در آتش بسرعت مشتعل گشته، در آفتاب بزودی نرم شده دارای بوی قوی بسیار بوده باشد.
مادهای مخدر و قابض و خوابآور و مسکن و کشنده. استعمال تریاک مانع عفونت اخلاط بدن شده، جهت اسهال و زخم معده و روده و سرفه و تنگنفس مفید میباشد.
تریاک زکام و نزله و صداع و غش و مالیخولیا را که از حرارت باشد نافع و اگر از رطوبت نیز باشد، از جهت تخدیر مفید میباشد.
تریاک روح حیوانی مانند شهوت و غضب و اشتها و تمایلات را به تحلیل آورده بشرط مداومت و نیز مضر شعور و فهم میگردد، مگر آنکه سردی و خشکی او را با خوردنیهای ضد آن باصلاح آورند.
مالیدن حلکرده تریاک زخمها را به هم آورده، دردها را تسکین داده ورمهای حاره را فرو نشانیده مسکن قوی جمیع اوجاع میباشد.
مالیدن تریاک که آنرا با زرده تخممرغ نپخته و با زعفران و آب مالیده بصورت مرهم درآورند نقرس حار را سودمند و انداختن آن بر پشت چشمدرد چشم را ساکن و با مقدار خود زعفران و مالیدن به موضع طحال جهت درد طحال
ص: 269
و مالیدن آن در زعفران و چکاندن دو سه قطره آن در گوش درد گوش را نافع و با موم و روغن کنجد که موم را در روغن بر روی آتش حل کنند و تریاک سائیده در آن حل کرده بمالند حکه (خارش) بدن و فرج و مقعد را سودمند و مقداری از آن در معجونها و مرهم حافظ، قوای آنها و معین فواید آنان میباشد. مقدار خوراک آن به نسبت سن از یک ارزن تا نیم عدس و زیاده بر آن مسمومکننده و کشنده و اعتیاد بدان ناهموار و اجتناب و ترک عادت آن بدون دخالت طبیب تقریبا غیرممکن و ترک اعتیادش سالمندان مبتلا را خطرناک میباشد.
تمرهندی علاج امراض: اخلاط سینه، تب و عطش، سوزش و خشکی، دلگرفتگی، سستی عضلات، دمل
با طبیعت سرد و خشک موافق گرممزاجها.
خوردن تمرهندی طبع را لینت داده با اثر مسهلی نیک جهت صفرا و خلط سوخته میباشد.
خوردن تمرهندی فشار و غلیان خون را فرو نشانیده عطش و تبهای گرم را پائین میآورد و در جهت فشار خون بیمانند میباشد.
خوردن تمرهندی در خفقان قلب و خارش و سوزش و خشکی و جوش و بثور سرخرنگ که از حرارت باشد و التهاب گرممزاجها بیمانند میباشد و باعث فرح و گشادگی قلب میشود.
تمرهندی قوت شهوت و میل جماع را کم میکند.
چون تمرهندی را پخته کوبیده ضماد گذارند عضو و عضله سستشده را قوت میبخشد.
ص: 270
ضماد تمرهندی با پیه و مثل آن سر دمل را باز میکند.
ضماد او ورمها و دردهای عضلات را فرو نشانیده تسکین میدهد.
خوردن آن برای سردمزاجها زیانبخش و زیاد خوردن آن گرممزاجها را باعث قبض طبیعت شده رفع ضررش را کتیرا و خشخاش و لعاب بهدانه میکند.
سادهترین نوع استفاده از او آنست که مشتی از آنرا مثل چای در قوری دم کرده با نبات یا قند بیاشامند. چاشنی آش و غذا کردن نیز طریق دیگر آن میباشد.
تنباکو دانستنیهائی درباره توتون و تنباکو، شناخت تب و سلامتی، منافع و مضار
که توتون سیگار و چپق نیز از آن بدست میآید با طبیعت گرم و خشک که صاحبان مزاج سرد را کمتر آزار میدهد.
تنباکو یبس و یبوستآور و باعث ثقل و سنگینی مزاج و قلب و تکدّر حواس گرممزاجها و خشکمزاجها میباشد.
تنباکو عیار سلامت و ناتندرستی و تب و نبودن آن بوده، چه چندانکه اندک تبی عارض کسی شده باشد از آن منفور گشته با رفع تب بدان میل میکند.
دود کردن تنباکو در خانه مصلح فساد هوای وبائی و مثل آن میباشد.
تنباکو خشککننده مغز و گلو و سینه گرممزاجها و عطشآور و جمعکننده بوده و سمیت گوشت ماهی را رفع میکند.
سائیده او را که به بینی بکشند عطسه میآورد.
رطوبتی مزاجها را پاککننده رطوبات بینی بوده و تحریک فکر آنان
ص: 271
میکند.
دود آن درد دندان سردمزاجها را تسکین داده ضدعفونی زخم و جراحات میباشد.
چون خاکستر تنباکو را با روغن گل سرخ یا بادام مرهم کرده بمالند زخمهای منتشر شده را جمع کرده زخمهای خارشدار مانند سودا و جرب را بهبود بخشیده، مالیدن آن بر زخم تازه باعث قطع خونریزی آن میشود.
خوردن آب قلیان که از اثر کشیدن زرد شده باشد باندازه نیم استکان رنج استسقا (تشنگی مدام) سردمزاجها را دور میکند.
تنباکو مضر قلب و مغز و اشتها بوده، ادامه آن موجب لاغری و خشکی پوست میشود.
ثعلب علاج امراض: سردی مزاج، اعصاب، منی، موی سر، فلج و لقوه، جماع، حمل
غرض پودر شیری رنگی است که از ریشه گیاهی شبیه دو بیضه کوچک بدست آمده مورد استعمال بستنی سازها میباشد، با طبیعت گرم و تر، مفید حال سرد مزاجها.
خوردن بمقدار قاشق مرباخوریای ثعلب با عسل در روز تا چند روز مقوی اعصاب و موجب رفع تشنج و یبوست و تقویت نعوظ و منی میشود.
مالیدن ثعلب با روغن گل سرخ یا روغن کنجد با بادام بر موی سر، سبب تقویت موی سر و مانع ریختن او میشود.
خوردن ثعلب و شکر یا با عسل رفع فلج و لقوه کرده باعث فربهی و سنگینی
ص: 272
وزن بدن و ریختن سنگ کلیه و تحریک میل جماع میگردد.
برداشتن ثعلب با زعفران و کمی مشک که زن در پارچه بسته بخود برگیرد موجب حمل او میشود.
مضر گرممزاجها و مصلحش سکنجبین میباشد.
جعفری علاج امراض: ادرار و حیض، باء، هضم، عطش، چشمدرد، سردرد، جوش و کورک، ضعف باء، زکام
با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
خوردن جعفری غذا را هضم و ادرار و حیض بسته را باز و بادشکن میباشد.
خوردن جعفری در گرممزاجها باعث عطش و چشمدرد و سردرد و ظهور و بروز جوش و کورک و مثل آن میباشد.
جعفری رفع سم حشرات و بدبوئی دهان میکند.
جعفری باعث تقویت باء و قوت جماع سردمزاجها میشود.
بوئیدن کوبیده خشک کرده او رفع خمار میکند.
بوئیدن جعفری خشک رفع زکام و رطوبات و برودت دماغ میکند.
ضماد کوبیده او مسکن درد و ورم بواسیر و مالیدن گل و برگ سائیده او با عسل مفید جراحات خوره (آکله) و ضماد جمیع شاخ و برگ و گل جعفری با شراب و روغن بنفشه یا بادام، رفع سم گزیدگی حشرات میکند.
همچنین مالیدن و خوردن پخته برگ و گل و ساق و ریشه او با شراب و روغن بادام رفع زهر نیش عقرب و حشرات و هوام میکند.
جعفری مفید سرفه خشک سردمزاجها و تخمش در افعال قویتر از خود او
ص: 273
میباشد.
رافع ضرر زیاد خوردن آن که سردرد و جوش و خارش و مضرات دیگر میباشد شراب و آب و عرق کاسنی و ترشیها و آب لیمو و دانههای سرد طبیعت مانند عدس میباشد.
جگر- کبد علاج امراض: پوست، درد جگر، زخم امعاء
بهترین آن جگر اردک و مرغ پروار میباشد.
خوردن جگر مخصوصا با صمغ عربی تسکین درد جگر داده جراحت آنرا بهبود میدهد.
مالیدن آب جگر مرغ و اردک ناراحتی و امراض جلد را درمان نموده، جوش و خارش و بثور آنرا فرو مینشاند.
مالیدن و خوردن جوشانده او با سیر زخم امعاء سردمزاجها را بهبود میدهد.
جگر بز بالخاصیت محرک سردرد و خاصیت جگر هر حیوان در ذیل آن مذکور میشود.
جو علاج امراض: فشار خون، تشنگی، التهاب، قی، خارش، تب، سل، دق، سرفه، اسهال
با طبیعت سرد و خشک و قابض، مفید طبایع روان و گرممزاجها میباشد.
ص: 274
بهترین آن تازه حد اکثر تا یکساله و بدترین آن کهنه او میباشد.
جو با غذائیت کم، اما با قوه جلادهنده و جمعکننده و جلوگیر و مسکن غلیان (فشار) خون و صفرا و تشنگی و جو کهنه تلخ بدطعم مورث لاغری و مضر مثانه و مصلحش روغنها میباشد.
آرد جو بو داده با قدری شکر بهترین غذای اطفال میباشد.
چون خمیر جو را بگذارند تا ترش شود و در دوغ حل کرده بعد از یکشب یک لیوان بنوشند جهت رفع تشنگی و التهاب معده و قی صفرائی و خارش و تب گرم و اسهال صفراوی بیعدیل میباشد.
آب پخته نیمکوب جو بحدیکه متلاشی شده باشد را (ماء الشعیر) گویند، در طبع سرد و تر، بازکننده بول و مسکن حرارت و فشار خون و اخلاط سوزان و زودگذر و مولد خون پاکیزه و با رطوبت و جهت تبهای تند و جگرهای گرم و سل و دق و زخم روده و ریه و سرفه گرم خشک نافع، اما موجب ناراحتی و مضر امعاء و احشاء سرد و برای آنها نفاخ (بادآور) میباشد، مگر با خوردن گلقند «کوبیده برگ گل که گلاب بر او افشانده با عسل بجوشانند» و در مواقعی که طبع بسته باشد شرب او را جایز نمیباشد.
خوردن پخته جو با نصف آن خشخاش کوبیده که مثل نان بپزند، رافع صداع (سردرد) گزم و با گل کاشفه (گل رنگ گیاهی شبیه زعفران که در شیرینیها و نانپزیها استفاده زعفران از او میکنند.) رفع بلغم لزج و خارش و دانههای خارشدار و گیر و سدد میکند.
آشامیدن جوشانده جو با عناب و انجیر و سپستان و پرسیاوشان در رفع درد سینه و سرفه مجرب میباشد.
شیره جو که خیسانده و کوبیده شیره بکشند رفع اسهال گرم صفراوی میکند.
گذاشتن خمیر نیمگرم آرد جو بر روی ورم گرم، هرچند سفت و سخت
ص: 275
باشد باعث تحلیل و نرمی او شده، گذاشتنش بر روی دمل سبب گشودن دمل میشود.
گذاشتن همین ضماد با کوبیده (ناخنک) و پوست خشخاش بر پهلو درمان ذات الجنب و درد پهلو میکند.
مالیدن حل کرده آرد جو با آب بز نقرس گرم باعث تخفیف آن میگردد.
مالیدن جو پخته با سرکه رفع جرب و خارش و شری (دانههای ریز خارشدار) و حکه میکند.
مالیدن جوشانده جو با (اشنان) و تریاک و آب کاهو یا هر یک از این اجزا رفع صداع (سردرد سخت) و ورم چشم و آبریزش چشم و بینی و باد سرخ میکند و باعث استحکام دادن به استخوان و عضو شکسته و کوفتدیده میشود.
غرغره شیره جو رفع ورم و درد گلو میکند.
مالیدن شیره پخته جو با انجیر یا آب عسل (عسلی را که با دو برابر آب بجوشانند) رفع ورمهای گرم و بلغمی میکند.
مالیدن یا گذاشتن جو سوزانده که کوبیده با آب خمیر کرده باشند رافع لک و پیس و بدرنگی پوست و کزاز میباشد.
چای علاج امراض: ضعف هاضمه، درد بواسیر، کمخونی، شناخت بیماری
با طبیعت گرم و تر به اعتدال، موافق انواع طبایع.
خوردن چای مزاج را لینت داده، تقویت هاضمه نموده کمک به پختن غذا در معده میکند.
ص: 276
چون چای را کوبیده، پخته بصورت ضماد درآورده ببندند ورمهای سخت شده را نرم و چون بر بواسیر گذارند تسکین درد بواسیر میدهد.
چای دارای اندکی تخدیر و چون بعد از مسکر و شراب بنوشند رفع ضرر آن میکند و نوشیدن آن مولد خون پاکیزه و نوشیدن آن در خستگیها رافع خستگی و کوفتگی و التهاب میباشد.
همچنین از خواص اوست که مانند دخانیات معیار سلامت و ناتندرستی بوده رغبت بآن نشاندهنده سلامت و بیزاری و نفرت از آن گویای بیماری و تبهای باطنی میباشد.
چنار علاج امراض: پوست، ورم زانو، ورم چشم، درد دندان، جای نیش، لک و پیس، خشکی، خوندماغ
با طبیعت سرد و خشک با اندکی حرارت، مفید حال گرممزاجها.
مالیدن آب جوشانده برگ چنار پوست را جلا میدهد.
ضماد برگ تازه او که کوبیده ببندند ورم زانو را فرو مینشاند.
گذاشتن برگ تازه چنار که در شراب پخته، کوبیده بر پشت چشم اندازند رفع ورم چشم و مانع ریختن مواد بآن میشود.
گذاشتن برگ پخته او در شراب و بستن آن بر عضو، رفع ورم بلغمی آن میکند.
مضمضه برگ او که در سرکه پخته باشند درد دندان را فرو مینشاند.
گذاشتن پخته برگ چنار که در شراب پخته شده باشد رفع سموم حیوانی و علاج زخم جای نیش جانور زهردار میکند.
ص: 277
بستن ضماد خاکستر برگ او که با آب خمیر شده باشد رفع لک عارضی پوست و لک و پیس برص میکند.
پاشیدن سائیده سوخته برگ چنار بر روی زخمهای آبدار متعفن باعث رفع رطوبات آن گشته رفع تعفن آن میکند.
مالیدن خیسانده سوخته او با آب رافع خشکی پوست میباشد.
مالیدن سوزانده برگ چنار که با پیه ذوب شده ترتیب یافته باشد بهبود سوختگی از آتش میدهد.
دمیدن سوزانده برگ چنار که سائیده مانند غبار کرده باشند در بینی رفع خوندماغ میکند.
پاشیدن آب جوشانده برگ او کشنده کرم و حشرات میباشد.
غبار روی برگ چنار بغایت مضر آواز و صدا و قصبه ریه میباشد و رفع ضرر آنرا شیر تازه میکند که پس از اصلاح و حرس او باید دستها شسته بشوند.
حصیر علاج امراض: کرم معده، بیحسی عضو، زگیل، کزاز
مقصود نوع نی نرمتر است که از آن پیزر ساخته غرابه و شیشه را با آن میپوشانند.
با طبیعت گرم و خشک مفید حال سردمزاجها.
چون تا پنج گرم آنرا کوفته و سائیده تا سه روز با عسل بخورند اقسام کرم معده را کشته میریزاند.
چون آنرا سوزانده و نرم کرده داخل آب نموده با آن سر شسته چند نوبت تکرار کنند جهت کزاز و زخمهای دلمهدار آن که روی آن سفید و کلفت شده باشد مفید و آنرا باصلاح میآورد.
ص: 278
اگر زگیل را با شاخههای در آتش افروخته او بسوزانند رفع آن کرده و مانع زیاد شدن آن میشود، و چون خاکستر داغ سوزانده او را در کیسه ریخته بر ورمهای اعضای بیحس ببندند رفع ورم نموده، باعث به حس و حال آمدن آن عضو میشود.
حنا معالج امراض: کجی ناخن، جذام، یرقان، طحال، سنگ کلیه و مثانه، آبله، جرب، مقعد و فرج، باد فتق، درد شقیقه
با طبیعت معتدل میان سردی و گرمی و خشک، مفید حال گرممزاجها.
آشامیدن دو مثقال آب جوشانده او چندانکه از جوشیدن به یک پنجم برسد تا ده روز باعث روئیدن ناخن اصلی بجای ناخن کج و ضربدیده و تا سی روز خوردن همین مقدار آن با شکر رافع رنج جذام میشود و گفتهاند در صورت عدم بهبود قابل دیگر معالجات نمیباشد بشرط سلامت و غیر تقلبی بودن.
خوردن روزی یک قاشق از حنای جوشانده بصورت مذکور با شکر بهبود یرقان و طحال و سنگ کلیه و سنگ مثانه و شاشبند میدهد.
خوردن یک قاشق چایخوری از خشک و یا قاشقی از جوشانده او باعث سقط جنین و زیادتر از این مقدار آن خطرناک و باعث مسمومیت قاتل میشود و در صورت استعمال رافع ضرر آن خوردن لعاب کتیرا و لعاب اسفرزه میباشد.
ضماد (مالیدن) حنا بر کف پای بیمار آبله گرفته جلوگیری از بروز آبله به چشم او میکند.
بستن حنا به دست و پای زحمتدیده و مجروح از آتش و سوختگی باعث بهبود و پوسترفتگی آن میشود.
مضمضه حنا در دهان باعث بهبود جراحت و (برفک) دهان اطفال میشود.
ص: 279
مالیدن حنا جهت تحلیل ورمهای گرم و جراحات زرد آبدار سریع الاثر میباشد.
مالیدن حنا با روغن رفع جرب و خارش میکند.
مالیدن حنا با آب برگ کوچک او رفع شقاق (ترک مقعد و لب و فرج) و درد زانو میکند.
بستن حنای خیسانده بسر باعث تقویت پوست و موی و سرخی رنگ مو میشود.
مالیدن حنا بر پیشانی و شقیقهها منع ریختن مواد فاسد بچشم، خصوصا که با آب گشنیز خمیر کرده باشند میکند.
بستن حنا بر سر مخصوصا که آنرا با (قطران) و روغن زیتون آمیخته باشند جلوگیری از ریزش مو نموده و موجب روئیدن موی تازه میشود.
مالیدن حنا با سائیده گل ترهتیزک باد فتق را فرو مینشاند.
مالیدن حنا با زفت و روغن گل سرخ یا بادام، زخم و جوش و جراحت سر را پاک میسازد.
مالیدن حنا با کوبیده برگ گردو بالمناصفه جهت باد و نفخ و رنج بیضه مفید و مالیدن آن بر پیشانی درد شقیقه و سردرد بادی و بلغمی را فرو مینشاند، خاصه که آنرا با نمک آمیخته باشند.
پاشیدن حنای خشک بر روی زخم، آنرا جمع کرده بهبود میبخشد.
خوردن کوبیده تخم حنا بوزن دو سه نخود با عسل و کتیرا در چند نوبت باعث تقویت قوای دماغی میگردد.
گل او لطیف و معتدل و نیم مثقال سائیده او با آب و عسل قطع نزلهها و انواع سردرد نموده و رطوبات مضر را جمع میکند.
مالیدن حنا التیام زخم و جراحات میدهد.
مالیدن حنا بر گلو باعث بهبود خناق و امراض حلق میشود.
ص: 280
مالیدن آن بر سر و پیشانی باعث سلامت امراض دماغی و عصبانی میشود.
مالیدن حنا بر بدن باعث تقویت اعصاب میشود.
مالیدن حنا با سرکه بر سر علاج درد سر میکند.
مالیدن حنا با موم و روغن گل سرخ یا کنجد «که موم را در روغن ذوب کنند» درد پهلو و کوفتگی اعضاء را رفع میکند.
گذاشتن حنا در لباس پشمی مانع کرم (بیت) زدن او میشود و برگ او را نیز همین خاصیت میباشد.
خاک علاج امراض: قلب و روح، ورمها، کچلی، ترس و التهاب، خفقان، گیر و بستگی شکم، خشکی پوست
بهترین خاکها خاک رس یا رست است، با طبیعت سرد و خشک مفید حال گرممزاجها و بلغمیها.
خوردن نیم قاشق خاک پاکیزه که در آب تهنشین کرده بخورند رفع ورمهای داخل بدن میکند.
بستن خاک که گلکرده ببندند رفع اورام خارج میکند، مخصوصا خاک آفتاب خورده و خاکی که زیاد در معرض حرارت آتش قرار گرفته باشد.
مالیدن خاک آفتابخورده با سرکه رفع گزیدگی زنبور میکند.
خاک شور و نمک که با سرکه آمیخته بمالند در رفع کچلی سر اطفال سریع الاثر میباشد.
بوی کاهگل که گلاب بر او پاشیده استشمام کنند تقویت قلب و روح نفسانی و رفع غش و التهاب و ترس میکند.
ص: 281
عرق خاک که با گلاب و عرق گاوزبان و سنبل طیب و مانند آن بکشند رفع خفقان کرده، موجب قوت قلب و معده گرم میشود.
جمیع خاکها موجب گیر و بستگی اندرون و خشکی و خشونت بدن و رافع ضررش خوردن انیسون میباشد.