نی علاج امراض: باد سرخ، گیر و بستگی، خارش و سوزش، زخم و چرک، خونریزی لثه، ریزش مو، تب گرم
با طبیعت سرد و خشک و سوزانده او گرم.
ضماد نی تازه که کوبیده ببندند خار و استخوان و پیکان را بیرون میآورد.
بستن کوبیده نی تازه با سرکه بر کمر درد آنرا برطرف میکند.
بستن کوبیده برگ تازه او ورم گرم را به تحلیل میبرد.
مالیدن کوبیده او با سرکه باد سرخ را درمان میکند.
خوردن سائیده او با عسل سرفه را رفع و خوردن سوزانده او بقدر یکی دو نخود گیر و بستگی و قبض معده و کبد و اندرون را باز میکند.
ضماد و سوزانده او که کوبیده با آب خمیر کرده ببندند یا بمالند خارش و سوزش تن را رفع و زخمهای چرکدار را بهبود میدهد.
مسواک کردن با سوزانده او دندان را جلا داده خونریزی لثه را رفع میکند.
مالیدن ریشه و پوست او که بسوزانند و با مثل آن حنا خمیر کنند موی ریخته را رویانیده، تقویت آن میکند.
مالیدن همین ضماد بصورت پوست بشره را شفاف میکند.
کشیدن رطوبت برگ نی به چشم سفیدی او را برطرف میسازد و از مجربات شمرده شده است. فرش نی که بر آن آب بپاشند تب گرم را رفع و شدت گرمی هوا را در بدن کم میکند مقصود فرش حصیر میباشد.
شکوفه نی که کوبیده بگذارند درد گزیدگی عقرب را ساکت و فتیله گذاشتنش در گوش اخراج کرم گوش میکند و در این امر نیز بیعدیل میباشد.
ص: 467
وسمه علاج امراض: درد بیضه، زکام، سگگزیدگی، زخمها، بواسیر، مقعد
سائیده گیاهی که با آن مو و ابرو سیاه میکردند، با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
خضاب او قویترین خضاب از حیث رنگ میباشد.
ضماد او با نمک درد سر بادی و بلغمی و درد بیضه را رفع میکند.
همچنین ضماد او با نمک زخمها را نافع و بخور و مالیدن آن زکام را رفع و تقویت موی و منع ریختن آن میکند.
آشامیدن آب پخته او بغایت قیآور و جهت گزیدن سگ دیوانه مفید و مؤثر میباشد.
مالیدن روغن وسمه که آنرا دم کرده، آب آنرا با روغن کنجد چندان بجوشانند تا آب تمام شده روغن بماند، بواسیر و امراض سرد مقعد را رفع میکند.
مالیدن همین روغن مانع ریختن مو شده، رفع دردهای سرد میکند.
چون ریشه وسمه را بسیار طبخ دهند و قدری صمغ عربی اضافه کنند جهت نوشتن بهترین مرکب میباشد.
خضاب وسمه مو را محکم و رنگ آنرا نیکو میسازد.
خوردنش مضعف فکر و دماغ و مصلحش خوردن قرنفل و لادن و استشمام عطر آنها میباشد.
ص: 468
هل علاج امراض: بدی پوست، بدبوئی عرق، عطسه، مالیخولیا، غش و صرع
با طبیعت گرم و خشک و گرمکننده، مفید حال سردمزاجها و رطوبتیها.
خوردن هل باعث هضم غذا و فرح دل و قوت قلب و معده و باز شدن گیر و انسداد مزاج میشود.
هل جمعکننده اعضا و اندام سستشده و لطیف و جلادهنده پوست و اندرون و دهان و عرق را خوشبو میسازد.
هل باد و گاز معده و روده را دفع و قی و غثیان و درد کبد را دور میکند، خصوصا که با پوست روی آن سائیده و خورده شده باشد، هل سردرد و غش و اغماء را نافع و دمیدن سائیدهاش در بینی عطسه آورده غش و دیوانه و مالیخولیائی و مصروع را نفع میدهد.
مضر ریه و مصلحش شکر و مقدار خوراک یکی دو دانه آن میباشد.
هندوانه معالج امراض: صفرا، جگر، ادرار، صفرا و بلغم، خارش، هاضمه، سرسام، امراض حار، وسواس، لک پوست
با طبیعت سرد و تر و مفید حال گرممزاجها میباشد.
هندوانه صفرا و حرارت خون و جگر و بدن را فرونشانیده ادرار را زیاد کرده تشنگی را رفع میکند.
هندوانه باعث لینت مزاج شده مواد خشک و سوخته اندرون و بدن را پاک
ص: 469
میکند.
خوردن آب هندوانه و شیر سودا را رفع و آشامیدن آن با تمرهندی جهت پاک کردن صفرا و جرب و خارش و امثال آن بیمانند میباشد.
نوشیدن آب هندوانه و سکنجبین گیر و اشکال و سنگینی مجاری ادرار را رفع و باعث جریان بول و قطع یرقان میشود.
آب هندوانه و سکنجبین جهت صفرائیها موجب هضم طعام و با شیرخشت سبب قطع تبهای تند گرم و معالج هرگونه آزار که از حرارت رسیده میباشد.
هندوانه چه آب و چه خود او شیر زنان گرم طبیعت را زیاد کرده مولد خون رقیق و بلغم مفید و رطوبت بدن میباشد.
خوردن تخم هندوانه ضرر خربزه را که سبب آزار شده یا از معده نگذشته باشد دفع میکند.
خوردن مشتی مغز تخم هندوانه در روز فی المجلس تا چند روز سنگ کلیه و مثانه را میریزاند.
مربای پوست هندوانه با عسل و شکر معالج سرسام و وسواس و لکههای سیاهپوست و لک و پیس و درد سینه و ضعف معده و تقویت هاضمه میباشد.
هندوانه مضر حال سردمزاجها و عسل رافع ضرر آن میباشد.
هویج- زردک علاج امراض: سینهدرد و سرفه، سنگ کلیه، هاضمه، امور مجامعت، جگر و معده، زخم خوره، حمل و آبستنی
با طبیعت گرم و تر مفید حال سردمزاجها و خشکمزاجها.
خوردن هویج پوست را لطیف و ادرار بسته را باز و گیر و ثقل و سنگینی
ص: 470
جگر را رفع و بلغم را قطع و تقویت معده و ملین مزاج و مسکن و معالج سرفه و درد سینه و معده و جگر میباشد.
خوردن بمداومت آن تا چندی باعث ریختن سنگ کلیه میشود.
بستن پختههای ریشه او خون بسته را باز و خون جامد زیر پوست را پاک میکند.
مربای هویج چاقکننده و مقوی احشاء و رحم و هاضمه و باعث نعوظ میشود.
ترشی هویج که با سرکه و نمک ترتیب داده باشد ورم و پیه و اضافات طحال را ذوب میکند و ترشی هویج تقویت جگر و معده میکند.
آب جوشانده او که با شکر پخته صاف کرده باشند و آب آنکه بوسیله ماشین گرفته با یک چهارم آن عسل جوشانده در خم ریخته بگذارند تا مستحیل شود مسکر و مستکننده قوی بیآزار میباشد.
ضماد برگ هویج که کوبیده بگذارند جهت زخم آکله (خوره) نفع بسیار میدهد.
تخم هویج و شکر که کوبیده روزی یک کف بخورند تحریک باء میکند.
چون تخم هویج و تخم شلغم را در جوف ترب (ترب را خالی کرده) بریزند.
و درش را بسته در زیر آتش بپزند و بخورند مجرب ریزاندن سنگ مثانه و برداشتن او پاککننده رحم و معین و نگاهدارنده حمل میباشد.
پختن هویج در خانه باعث گریختن پشه و مگس میشود.
جرم او ثقیل و دیرهضم و خوردن آب و شربت و مربای او مفیدتر از خام او میباشد همچنین مضر طبع گرممزاجها و مصلحش دوغ و ماست و کشک و شیر و مثل آن میباشد.
ص: 471
یاس- یاسمین علاج امراض: گیر و بستگی شکم، سودا و بلغم، زرداب، گاز و باد، ضعف جماع، گرفتگی، سردی و رطوبت
در دو رنگ زرد و سفید که سفید آنرا یاس سفید و زرد آنرا امین الدولهای میگویند، با طبیعت گرم و خشک، مفید حال سردمزاجها.
خوردن یک کف از نرمکرده گل یاس با آب رفع گیر و قبض و بستگیهای شکم کرده مسهل زرداب و سودا و بلغم میباشد.
خوردن گل یاس بادشکن و بادهای غلیظ و گازهای شکم را رفع میدهد.
خوردن گل یاس فلج و درد مفاصل و امثال آنرا رفع میکند.
خوردن گل یاس مقاومت بدن را در برابر سموم زیاد کرده فرح خاطر و تحریک جماع میآورد.
خوردن گل یاس تقویت باء سردمزاجها، دردهای از سردی و رطوبت را دفع میکند.
خوردن گل یاس حیض بسته را گشوده اقسام کرم شکم را میریزاند.
بوئیدن گل یاس رفع سردرد و سرگیجه و مالیخولیا و اضطراب میکند.
مالیدن آب جوشانده او لک و پیس و بدرنگیهای پوست را رفع کرده رنگ رو را خوب میکند.
مالیدن و ماساژ دادن اهلیل با پخته یاس باعث قوت و نعوظ آن میشود.
شستن موی سیاه با آب جوشانده یاس باعث سفیدی آن میگردد.
روغن یاس که مثل روغن گل جوشانده صاف کنند و با روغن کنجد چندان بجوشانند تا آب تمام شده روغن بماند در اثر و عمل مانند خود گل و جوشانده آن بوده، مالیدنش ورم را تحلیل برده گیر و سدهها و سفتیها و صلابات را گشوده و نرم کرده، آلت تناسلی را تقویت میکند.
ص: 472
همچنین مالیدن آن فلج و لقوه و رعشه و امراض عضلات و اعصاب را درمان میکند.
یونجه علاج امراض: باد و نفخ، رعشه، خون، اورام، منی، حیض، سینه، لقوه
با طبیعت گرم و تر، مفید حال سردمزاجها و سوداویها.
خوردن یونجه خام و پخته که بصورت سبزی خوردن یا بصورت خورش امثال قورمهسبزی و خورش کرفس و مانند آن بخورند لینت طبع داده باد و نفخ مفید مانند نعوظ (حرکت آلت) میآورد.
خوردن پخته یونجه که روزی دو بار غذا کنند رفع مرض رعشه کرده و مداومت خوردن آن با شکر بدن را فربه و تولید خون و با شکر بدن را فربه و تولید خون پاکیزه میکند.
چون او را با عسل کوبیده ضماد گذارند ورمهای سرد مانند نفخ و باد شکم و ورم اعضاء و مثل آنرا فرو میبرد.
ضماد کوبیده او با سرکه بر ورم سرد باعث رفع آن میشود.
تخم یونجه قویتر از خود او، قابض (جمعکننده) و خوردن کوبیده او با شکر باعث زیاد شدن خون و منی و شیر میشود.
خوردن تخم کوبیده او بمقدار یک مثقال (5 گرم) بدن را فربه و حیض را باز میکند، مخصوصا اگر در حمام و بعد از آن تناول نمایند.
خوردن کوبیده تخم یونجه با شکر رفع خشکی و سرفه و ناراحتی سینه میکند.
ص: 473
مالیدن روغن یونجه که تخم او را جوشانده صاف کنند و با روغن کنجد بجوشانند تا آب تمام شده روغن بماند لقوه و رعشه را رفع میکند، خاصه که هم مالیده قاشقی از آن بیاشامند.
در خوردن آنچه بهتر که کمتر و به دفعات بخورند. با آرزوی تندرستی و کامروائی برای همه.
ص: 475
دستوراتی در جهت حفظ سلامت
در جهت غذاهای طهرانی که تمامی و کاملشان نوشته شد، بیفایده ندیدم خواص غذائی و دوائی موادشان نیز شرح بشود. در این خاصیت که هم مطلع از- نفع و ضرر خوراکیهایشان گردیده، هم آشنای با دارو درمانها و طب قدیم بشوند و این است آنچه باید آورده میشد، مأخوذ از کتاب دیگر خود این نگارنده به نام (حکیم خانواده) که استفاده از کتاب معتبر «تحفه حکیم مؤمن» شده بود، در این مقدمه:
یکی از شرایط حفظ سلامت تن و نه بلکه از واجبات آن میباشد که آدمی طبیب خود، و بقول قدیمیها حکیم خود باشد، و این میسر نمیشود مگر آشنای با مزاج و طبیعت خود بوده که چه چیزها برای او مفید و مناسب حال و چه چیزها مضر و زیانآور میباشند.
شناختی که با آن حفظ سلامت نموده، بسا که هرگز احتیاج به طبیب و دارو پیدا ننماید و با عدم شناخت آن، که با اندک ناراحتی خود و خانوادهاش محتاج به طبیب بشود، و شناخت مزاج که به سادگی و آزمایش چند نوع خوردنی بر روی هم، پی به چگونگی آن خواهد برد، به این طریق که اگر دو سه وعده غذا و خوردنیهایش گرم طبیعت مثل عسل و گردو و پسته و خرما و سیر و فلفل و شیرینیجات و خردل و کاکائو و غذاهای پرادویه و انگور شیرین
ص: 476
و خربزه و امثال آن بوده، دچار تب و زکام و جوش و ثبور تن و ناراحتی شده است بداند دارای مزاج و جگر گرم بوده، باید رو به ضدشان نموده، آنها را قطع و سردی و خنکی بخورد، و هر آینه با سردیهای مثل خیار و هندوانه و ماست و عدس و کدو و مانند آنها ضرر دیده همراه ترکشان رو به گرمی بیاورد و بسا افرادی که معتدل المزاج باشند؛ و برای شناخت سردی و گرمی که تلخ و تند و شور و شیرین را گرم بشناسد و ترش و بیطعم و بیمزه و بدمزه را سرد معلوم بکند.
همچنین که سرخی رنگ چهره و زبان و چشم و جوش و ثبورهای قرمزرنگ به بدن را علامت غلبهی خون بداند، و زردی روی و چشم و زبان را زیادی صفرا و رنگپریدگی و سستی و بیحال و حوصلگی را غلبهی بلغم، و تیرگی رنگ و خشکی پوست و مزاج را فزونی سودا بشناسد و خون که نشانهی گرمی و تری و صفرا که علامت گرمی و خشکی و بلغم که نشانه سردی و تری و سودا که علامت سردی و خشکی میباشد.
دستور شناخت عناصر و حفظ سلامت و معالجه، چکیده از کتب معتبره که در چند فراز گردآوری شده، تا قبول و اعتقاد خواننده چه بکند. همچنین از یبوست مزمن و خشکی پوست و لاغری خود را خشکمزاج و از روانی طبع و آب از دهان رفتن و فربهی تر مزاج بشناسد. در این فایده که از اولی رو به تریها و لینتآورها مثل سبزیجات و میوهجات و آشهای نرمکننده که در آنها گوجه برغانی و آلو و مانند آن بکار رفته باشد آورده، شربتآلات زیاد بخورد و استحمام زیاد بکند، و از دومی غذاهای کمآب و بیآب خورده، از مایعات و میوهجات و استعمال آب دوری جسته، سعی در عرق کردن و در آفتاب و مکان گرم خشک نشستن نموده آجیلهای گرمطبیعت و خشکمزاج مثل فندق و پسته و سنجد و بادام و نخود بو داده بخورد.
دیگر در بیماریها قبل از مراجعه به طبیب و هر اقدام دیگر نظر به تقدم نموده، در این معنی که نظر به اغذیه اشربه و خوردنیهای روز و شبهای دو
ص: 477
سه روز گذشته در مساعد و مناسب بودن نبودن با طبع و مزاج خود نماید و بطور قطع که با همان به سهولت میتواند، با اقدام به ضد که گفته شد، یعنی در یبوستها، خوردن ملین و نرم و رقیق و در سردیها گرمی و در گرمیها سردی و رطوبتی خوردن و هرچه را به خلاف، رفع عارضه بکند، و این سفارش که مادر جمیع بیماریها را یبوست مزاج دانسته، ساعی اعتدال مزاج بوده پیش از هر کار، نظر به مزاج بکند.
دستوراتی از طب قدیم 17]
اشاره
با فواید زیر از طب یوسفی به زبان شعر که جهت علاقهمندان به اینگونه کلام میآوریم:
غرض از علم طب
غرض از طب دو چیز آمده استبشنو از یوسفی بسمع رضا
حفظ صحت یکی از آن باشدو اندگر دفع علت مرضا
دستور معالجه
یاد گیر از من ای که میخواهیکه کنی در علاج نشو و نما
دفع هر علتی به ضد میکنحفظ صحت به مِثل میفرما
ضد آن که شرح داده شد و «مثل» اینکه از هرچه فایده دید ادامه بدهد.
طبایع اخلاط چهارگانه
خلط چار است و یک از آن خون استکه بُوَد گرم و تر بسان هوا
ص: 478
هست آن دیگری که چون آتشگرم و خشک است و نام آن صفرا
بلغم است آن دگر که آب صفتسردی و تَریّش بُوَد پیدا
دیگری هست سرد و خشک چو خاکگفتهاند اهل حکمتش سودا
علامت غلبه اخلاط از طریق رنگ
سرخی رنگ شد علامت خونزردی آن علامت صفرا
شد سفیدی نشانه بلغمتیرگیاش علامت سودا
همچنین شناخت اخلاط از طریق بُول
بُول چون سرخ آید از خون استور بُود زرد باشد از صفرا
ور سفیدست بلغمش سبب استور سیاه است هست از سودا
اعضای رئیسه
اعضاء رئیسه چار باشندبهر تو کنم شمار هر چار
قلب و کبد و دماغ و خُصیهگفتم بتو جمله یاد میدار
که غرض از خصیه مثانه بوده و فایده شناخت اعضاء رئیسه اینکه با سلامت این چهار میباشد که سلامت، کامل و میل جماع حاصل میشود.
موارد اجتناب
آدمی باید که باشد مجتنب از چار چیزتا بَرَد از اهل دانش در ره حکمت گرو
ز امتلاء معده و از رگ زدن در امتلاءوز جماع ناشتا و رفتن حمام نو
امتلا ثقل و سنگینی و بستگی شکم و مقصود از رگ زدن، خون گرفتن میباشد.
ص: 479
شناخت خوردنیهای گرم و سرد
چون مزاجت سرد گردد چیزهای گرم خورسرد رغبت کن، مزاجت چون شود گرمیپذیر
سرد باشد هرچه باشد ترش و بیطعم و زمختگرم باشد تلخ و تند و شور و شیرین یاد گیر
علاج گرمی و سردی
معدههای گرم را چیزی که قوت میدهدآبلیمو و سماق و تمرهندی و بهی است
وانچه از وی معدههای سرد میگردد قویزنجبیل و دار فلفل، جوز بوآ مَصطکی است
از بهی مقصود به و نانخواه و مصطکی دو داروی سنتی است که از فروشندگان داروهای قدیمی بدست میآید.
معالجات مقدماتی
در مداوای مرض گوش بگیرسخنی پاکتر از آبِ زلال
بهر امراضِ اعالی قِی بهبهر امراض اسافل اسهال
مقصود اینکه در درد و ناراحتیهای بالای بدن، یعنی از سینه تا سر مقدمتا باید رو به قی آورد و در ابتلائات شکم تا پا مسهل فایده میدهد.
علاج سستی کمر
گُردهات ای که سست آمده استگوش کن گوش گفتهی حکما
نخود و انگبین و تخم کرفسساز معجون و میل میفرما
غرض از نخود، نخود بوداده و انگبین در اینجا عسل که تخم کرفس و نخود را کوبیده با عسل بصورت معجون درآورند و مقدار خوراک آن که بمقدار سه فندق در روز و تخم کرفس و نخود مساوی هم باشند.
ص: 480
مضرات رفتن در آب سرد
شستشوی پنج کس را آب سردافکَند از رنج و علت در ملا
اولش پیر و دوم کودک، سپسصاحب اسهال و زکام و امتلا
غرض از امتلا، شکم پر، چه از غذا و چه از امتلای مزاج «رودل» باشد.
علاج زخم و جراحت
گر پر مرغ خانگی سوزیپس بسایی و از برای دوا
بر جراحت فشانیاش دو سه روزآورد بر هم آن جراحت را
فواید ریحان
هست ریحان به دل مفید و بُودبَذر و برگش مقوی اعضا
- دیده از روی منفعت اثرشهرکه بر داءِ الفیل کرده طلا
تخم و برگ ریحان هردو به یک خاصیت بوده و داء فیل ورم ساق پا و طلا در معنی مالیدن میباشد.
فواید سماق
سماق و آب او هریک به معدهموافق باشد، آرد اشتها را
شکم بندد، کند به ریش رودهبرد تشویش ذوسنطاریا را
البته برای گرممزاجها. که خوردن سماق سائیده با غذا یا آب او اسهال و زخم روده و اسهال کبدی که از بوجود آمدن کیسه در آن باشد رفع میسازد و ذوسنطاریا همان کیسهی در کبد میباشد.
خاصیت آب برگ سرو و سرکه
اگر بر موی مالی آب برگ سرو با سرکهکند مو را سیه در یک دو دم قوت دهد مو را
ص: 481
وگر از درد دندان کس بُوَد در رنج و چون گیردزمانی در دهان خویشتن نافع شود او را
یک دو دم، یکی دو ساعت و چون گیرد در دهان گرفتن میباشد.
موارد ضرر و زیان به بدن
گر دماغ خویش را خواهی سلامت گوش دارنکتهای از من که خوشتر باشد از دُرِّ خوشاب
محترز باش از غذاهائی که انگیزد بخارشب مبر بسیار بیداری مکن در روز خواب
غذاهای بخارانگیز غذاهای مولد حرارت و ضرر شبزندهداری که کمترینش عصبانیت و کوتاهی عمر میباشد.
تقویت باء
یک درم هرکه هر صباح خوردبهمن سوده را به شربت سیب
شهوتش آنچنان قوی گرددکه برد از دلش قرار و شکیب
معادل یک قاشق چایخوری و بهمن دارویست سنتی در اختیار فروشندگان دواهای علفی و سوده که سائیده میباشد.
فواید خرچنگ
خوردن خرچنگ از بهر سُعالوَز برای قُرحهی شُشُ نافع است
زهر کژدم را کند بیشبهه دورور نهی بر زخمش آن هم دافعست
سُعال سرفه و قُرحه زخم و جراحت و کژدم عقرب و بر زخم آن نهادن گذاشتن شکافتهی عقرب میباشد.
فایده باقلا
باقلا چون طلا کنی بر رویوَسَخ از روی در زمان ببرد
ور مکرر کنی، ز رخسارتاثر زخم و غیر آن ببرد
ص: 482
طلا، مالیدن و وسخ لکهای زرد و سیاه صورت و طریقه بکار بردنش پختن و نرم کوبیدن و بصورت پماد مالیدن بر روی میباشد و اینکه در روز چند بار تکرار و کلفت مالیده شود.
فایده گچ و سرکه
گچگذاری به سرکه چون بر سرخون ببینی همان زمان بندد
ور بُوَد خون زخم تازه روانچون فشانی بر آن روان بندد
غرض گذاردن ممزوج گچ نرم و سرکه بر سر جهت بستن خون بینی و خشک بدون سرکه آن که پاشیدنش به محل بریدگی جلوگیر روانی خون آن میباشد.
فایده آب انار شیرین
آب انار شیرین در شیشه ریز و بگذاردر آفتاب گرمش تا با قوام آید
میکش به میل آنرا در چشم و بین که بیشکخارش بَرَد ز دیده نور بصر فزاید
چکاندن یک قطره از آن نیز در حکم کشیدن با میل میباشد.
منافع سپِسِتان
سپستان از برای سرفه نیک استبُرَد تب را عطش را هم نشاند
نشاند خلط صفرا را و سینهکند نرم و طبیعت را براند
سپستان داروئی است سنتی در دسترس، دافع بیماری و تب از صفرا یعنی گرمی و خشکی و راندن طبیعت در معنی لینت دادن و اجابت میباشد.
فواید شلغم
شلغم ز برای سینه نیک استانگیز کند، منی فزاید
ص: 483
طبع تو از آن شود ملایمبُولت رود اشتهایت آید
هر خوردنی لزج باعث نرم شدن طبیعت میباشد، که از آن جمله است شلغم، و در سینه که خشکی و درد آن رفع و معده را نرم و محرک میل غریزی میباشد.
نفع و ضرر پرهیز
گهِ صحت مکن زنهار پرهیزبه صحت گر تنت را کار باشد
که پرهیز تو در هنگام صحتچو ناپرهیزی بیمار باشد
کارسازترین معالجات در بیماریها اجتناب از مضرات میباشد. مثل خوردن ترشی و انگور و خربزه در سرماخوردگی که دو روز آنرا دو هفته و بسا که زیادتر میسازد و هرچه به همین قیاس.
نشان سلامت بدن
با شاهد سرو قَدِّ گلرخصحبت چو به اعتدال باشد
احوال بدن مباشرش رادر مرتبه کمال باشد
میل طبیعی به مقاربت که از خواهش صادق، یعنی نه به اجبار و از طریق محرکات باشد علامت سلامت جسم و فتور در آن نشانه ضعف بدن میباشد.
فواید زنجبیل
زنجبیلی که نَبوَدَش ریشهنَبُوَد کهنه هم، جدید بُوَد
بادهای غلیظ را شکندفلج و رعشه را مفید بُوَد
هرکه هر روزهاش خورد، او راقوّت باء بر مزید بود
البته برای سردمزاجها، که گرممزاجها را زیانآور میباشد.
ص: 484
خاصیت حجامت ساق پا و پس سر
از سر دانش حجامت گر کنی بر ساق پارنج صرع و علت سرسام را درمان بُوَد
بر پس سر هم صداع و درد چشم و گوش راسودمند آید و لیکن مورث نسیان بُود
حجامت خون گرفتن وسیله تیغ زدن میباشد و اینکه جای آن بادکش بشود و حجامت ساق پا از روی حکمت به مقدار لازم و بنیه بیمار. از ساق پا خون گرفتن و بادکش کردن که سردرد و سرسام، که ناراحت شده از سر و صدا و آشفتگی و حواسپرتی و هذیان باشد را رفع و در پشت سر که موی موضع را تراشیده پس از تیغ زدن بادکش بکنند سردرد را دفع بکند، لاکن این حجامت فراموشی میآورد. و در عمل که باید فصّاد مطلع نظر بدهد.
فواید ترب
تُرب نیکو باشد از بهر سُعالبول راند، چشم از آن روشن شود
آنکه نتوان برد نامش، فی المثلگر بود چون موم چون آهن شود
خوردن ترب مفید سرفه و روانکنندهی بول بسته و زیادی نور چشم میباشد، که فوایدش در مداومتش باشد.
فواید پیاز
در غذای خویش گر هر باره اندازی پیازگُرده را قوت دهد انگیز را زیبا کند
آب پشتت را مفید آید برد آواز گوشطبع را نرمی رساند اشتها پیدا کند
غرض از گرده در اینجا پشت و انگیز تحریک و اینکه پیاز دافع صدای گوش و لینتدهنده به مزاج و اشتهاآور میباشد.
فواید شربت زرشک
میخور شراب زِرک که از روی منفعتدفع زحیر و علت اسهال و غش کند
ص: 485
قوت دهد دل و جگر و کرم را فناصفرا فرو نشاند و رفع عطش کند
مفید گرممزاجها و زحیر (پیچش)، یا زورپیچ میباشد.
فواید ماهی
خوردن ماهیای که باشد شورسینه از نقش خلط ساده کند
ور بُوَد تازه فربهی آردقوت باء را زیاده کند
فایده مازو برای زنان
ستاند زن اگر مازوی سودهپس آنگه در قُبُل هر روز یک بار
بریزد با شراب ارغوانیگلش را غنچه سازد چهره گلنار
مازو داروئی است شبیه گردو که چون زن آن را کوبیده و سائیده با شراب ممزوج و پنبه بدان آغشته بخود گیرد موجب جمعی مدخل و سرخی رنگ رخسار میشود.
مضرت جماع
جماع پنج کس ممنوع باشدنگردد گِرد ایشان مرد هشیار
یکی زانها زن پیر است و دیگرصغیر و حایض و بدشکل و بیمار
فایده مربای عسلی
گر مربای زردک عسلیبکف آری و پس خوری به ناهار
کم کند ضعف معدهات، ببردقوت شهوت از دل تو قرار
از زردک غرض هویج زرد میباشد که رندیده با عسل مربا بشود و فایدهاش در وقتی است که خوردنش با غذا ادامه داشته باشد. هویج زرد درشت بلند، با طعم شیرین و مزهی دلپذیر. متأسفانه که آن نیز مانند بسیاری خوراکیهای دیگر
ص: 486
منسوخ و دیده نمیشود!
مضرات خوراکیهائی که با هم خورده شوند
میل کردن باشد از بیدانشینزد دانشور، چه بُرنا و چه پیر
مرغ با تُرب و کبوتر با پیازکلّه با انگور و با انجیر شیر
غرض از ترب، ترب میباشد.
فایده شربت بالنگو
هرکه هر هفته برگ بالنگوجوشد و شربتش کند به شکر
نافع آید ز بهر صرع و جنونوز برای جَرَب چه خشک و چه تر
حال رنجورِ بلغم و سوداگردد از وِی زمانزمان بهتر
ببرد ضعف تن دهد، قوتبه دل و معده و دماغ و جگر
برگ بالنگو در اختیار فروشندگان داروهای قدیمی است و غرض از هر هفته ادامه کار تا بهبود و معالجه میباشد. دستورش جوشاندن و صاف کردن و سپس با شکر جوشاندن و مانند سکنجبین به قوام آوردن میباشد و اینکه بسان دیگر شربتها در هر غذا دو سه قاشق از آنرا در آب حل نموده بخورند. جرب نوعی بیماری پوستی بنام سودا یا گال جوشهای خارشدار و پوسته پوسته شدن جلد، در دو نوع خشک و آبدار. و بلغم فزونی آب بدن و سودا در اینجا خیالات فاسد میباشد.
فایده آب گوگرد
شستن اعضا به گوگرد آب هستدافع این هفت علت بر شمر
خارشِ اعضا و نسیان و جَرَبرعشه و قوبا و افلیج و خَدَر
منظور از آب گوگرد آبهای معدنی گوگردی و نسیان فراموشی و قوبا
ص: 487
بیماری پوستی قارچی مانند جرب و گری و خدر سستی اندام میباشد.
منافع سنبلطیب
سنبلطیب معده را نیک استنیک باشد سپرز را و جگر
به دماغ و به دل بُوَد نیکوشود از وی زیاده نور بصر
بشکند باد و طبع را بنددببرد درد پشت و درد کمر
طرز استفاده سنبلطیب مانند چای دم کردن آن به تنهائی و با گل گاوزبان است که با نبات بخورند و مقدارش دو بند انگشتی و سپرز صحال میباشد.
فایده شیر و خرما
خوردن شیر گاو با خرمارنگ نیکو کند، کند انگیز
فربهی آورد ولی وقتیکه ز ترشی نماید او پرهیز
فایده سفیده تخممرغ
بیاض بیضه مرغ آنکه مالدز جنس نیکوان بر روی مهوش
جمال عارضش محفوظ ماندز تاب آفتاب و تاب آتش
با فواید دیگر پاک کردن لکهها و نرم کردن و شفاف کردن پوست صورت که صبح و شب مالیده، پس از یکی دو ساعت به ملایمت شسته شود.
فایده دارچین برای زنان
.. نهد چون دارچینی در ...؟از سحرگه تا به وقت خفتنش
چون رسد نزدیک او ......لذتی یابد که نتوان گفتنش
دستورش سائیده آن میباشد که در پارچه لطیف تمیز بسته استعمال بکند.
ص: 488
فواید سیر
سیر را چون پزیّ و میل کنیسرفه کهنه را بُوَد نافع
ور خوری خام با غذا باشدکرمهای دراز را دافع
با در نظر داشتن طبیعت از سرد و گرم و منافعش برای سردمزاج میباشد.
مضرات بیخوابی
مگذران وقت خود به بیداریخواب میکن چو یافتی تو فراغ
زانکه بیداری زیاد شودباعث سوء هضم و ضعف دماغ
ضرر خوردن آب؟
خوردن آب در چهار محلنزد ارباب حکمت است حرام
بعد هر میوه و ز بعد جماعبعدِ داروی کار و بعدِ طعام
غرض از داروی کار مسهل میباشد.
مضرات افراط در جماع
در شیوه شهوت مکن افراط، که افراطاحداث تشنج کند و ضعف بصر هم
عارض شودت رعشه و قوت برد از پاتشویش دهد عِرق نسا درد کمر هم
عرق نسا از بیماریهای اعصاب میباشد که منجر به درد پا و کمر میگردد.
فواید گشنیز و بنفشه و گل سرخ
گشنیز و بنفشه و گل سرخهریک درمی نه بیش و نه کم
بستان و بکوب و مثل مجموعاز قند سفید سوده کن ضم
پس میل کنش که نافع افتددرد سر و گوش و چشم را هم
مقصود خشککرده آنها و از درمی مقدار میباشد و اینکه مساوی هر سه،
ص: 489
قند افزوده و سائیده، صبح و عصر یک قاشق چایخوری میل بکنند.
فواید بادیان
بادیان باد معده را ببردروشنائی به دیده بخشد هم
قوت باء را نکو باشدشربتی آمد است از آن دو درم
بادیان داروئی است سنتی و در دسترس که مشتی از آن را باید کوبیده و جوشانیده صاف نمود و آنرا با شکر به قوام آورند و دو درم در روز که معادل قاشق غذاخوری میباشد میل بشود.
فواید کنجد
اگر کنجد شود هر روز میلتکند بیشبهه رنج سرفهات کم
منی افزاید و شهوت کند تیزشود چیزی که نتوان گفت محکم
مقصود دانه کنجد میباشد که چه بوداده و چه خام میل بشود. خوردنی بامزه و خوردنش پنج تا ده گرم که روزانه جویده خورده بشود.
فایده تخم مورد
آب موردانه سرفه را ببردعرقت بندد و شکم را هم
معده قوت دهد براند بولنیک باشد ز بهر نفث الدم
مقصود تخم مورد است که عطارهای داروفروش میفروشند. در این دستور که چند روز هر روز نیم مشت از آنرا یک روز در آب خیسانده آبش را بین دو غذا بخورند. و نفث الدم خون بینی است.
خواص حنا
حنای سوده را با آب صابونچو بر زانو نهی دردش کند کم
ص: 490
وگر بر ریش سرسازی طلایشفراهم آردش و الله و اعلم
مقصود خمیر کردن حنا با آب صابون و گذاشتنش بر زانو میباشد و غرض از طلا مالیدن میباشد.
فواید آب آهن
آب آهنتاب را هرکس خوردمعدهاش قوت پذیرد بیگمان
قرحة الامعاء و ضعف باء راسود دارد آشکارا و نهان
هیضه را نافع بود بندد شکمکم رسد از خوردن زهرش زیان
منظور از آهنتاب، آهنی است که در آتش سرخ شده باشد و صورت مصرفش انداختن سرخکردهی آن در آب میباشد و خوردن آن آب به عوض آب ساده، یا گاهگاه و خاصیتش تقویت معده و نیروی شهوانی و علاج زخم معده و بند آوردن شکم روان و اجابت دم به دم و جلوگیری از ضرر سمیّات.
فواید مغز گردو
پنج روزی چو مغز جوز خوریگویم از صد یکی منافع آن
از کدو دانهات خلاص کندبرهاند ترا ز درد میان
کرمهای دراز را بکشدپیچش ناف را شود درمان
گر به دشواریت شود انگیزکار دشوار تو شود آسان
ور به انجیر ضَم کنی از زهرنه ضرر عایدت شود نه زیان
جوز اسم گردو و خواصش ریختن کرم کدو و علاج درد کمر و ریزاندن کرم دراز و دلپیچه و ضعف نعوظ و خوردنش با انجیر که دافع سموم میباشد.
فایده فندق
فندق ار سوزی و بِسریشی به زیتپس نهی بر فرق طفل بیگناه
ص: 491
چون بماند چند روزی بر سرشچشمش ار ازرق بود گردد سیاه
به این دستور که فندق را سوزانده و نرم کرده با روغن زیتون آمیخته به جمجمهی نوزاد بمالند. در این خاصیت که چشم آبی او را سیاه میسازد. غرض از بیگناه طفل تازه تولد یافته است.
فواید نخود
نخود را خواه خام و خواه پختهخورد چون کَس فزاید قوهی باه
برد رنج سعال بلغمی راکند آواز را صافی به دلخواه
مقصود از خام سبز یا بودادهی آن و پختهاش در غذا و آنکه با او غذا مثل نخود آب و آبگوشت ترتیب بدهند و از بوداده آن که مثل تنقلات بخورند و از کوبیده یا آردش (آرد نخودچی) کوفته و شامی و امثال آن بپزند و بهر صورت که خورده بشود، مقوی باء و دافع سرفهای که از سردی و بلغم و رطوبت باشد و این که صدا را صاف بکند. و به همین خاطر که در قدیم آوازخوانها هرچه زیادتر نخود و آب خیساندهی خام او میخوردند و سحرگاهان که به نخودزارهای اطراف شهر رفته شبنم روی ساقههای آن با مکیدن و لیسیدن میخوردند.
خواص شلغم
تخم شلغم چو پس از کوفتنشبه عسل میل کنی بیگه و گاه
نرم سازد شکم و نیک بوددفع سم را و قوی گردد باه
فایده مورد
مورد چون در روغن کنجد پزیوانگهش صافی کنی پس گاهگاه
ریزیش بر موی و مالی موی راموی را از ریختن دارد نگاه
مقصود برگ مورد میباشد که آنرا جوشانده و صاف بکنند و چندان در روغن
ص: 492
کنجد بجوشانند تا آب آن تمام شده روغن بماند و موی سر را با آن مالش نرم بدهند در خاصیت جلوگیری از ریزش موی و تقویت.
خاصیت حنا
چون بجوشی نیم مثقال از حناپس به قندش کرده شیرین درکشی
ناخوشی گر باشدت از درد پشتناخوشی گردد مبدل با خوشی
نیم مثقال دو گرم و نیم میباشد. البته حنای خالص مطمئن که پس از جوشاندن با قند شیرین نموده بخورند.
فایده سکنجبین با آرد باقلا
طلب کن شربتی اسکنجبین رادقیق باقلا یک مشت بستان
بهم آمیز و از بهر مداواطلا میساز بر آماس پستان
مقصود آرد باقلا یا کوبیدهی نرم آن میباشد که با سکنجبین خمیر کرده نیمگرم به ورم پستان بگذارند و تا فرونشستن ورم تکرار بکنند.
در حفظ صحت
ایکه داری تندرستی از در حکمت درآتا به علتهای گوناگون نگردی مبتلا
شیر را بسیار خوردن ای که عادت کردهایترک عادت کن که خواهد شد برص پیدا ترا
ای ز ترشی خوردن بسیار اعصاب تو سستجای آن دارد که لازم آید از بهرت عصا[18]
ص: 493
گر عدس بیحد کنی رغبت به اندک مدتیزرد و زار و لاغرت سازد بعکس لوبیا
ای برودت بر تو مستولی عسل میخور مدامکه در او بس نفعها هست و فواید هم شفا
آب نارنج از حد افزون ای که رغبت میکنیآخر از ضعف جگر افتی به صد رنج و عنا
ای به فضلت معترف خلقی سکون بیحد مَوَرزاز برای آنکه در تن جمع گردد فضلهها
فکر چو 2 ن ز اندازه بیرون میشود نَبوَد عجبگر فرو گیرد ترا ناگاه مالیخولیا
حمق میگردد پدید آنرا که دور از فکر شدگاه و گه اندیشه میکن تا نیفتی در بلا
چون ز خواب روز گردد ذهن صافی تیرهرنگدیگر آن آئینه را مشکل توان دادن جلا
هرکه را عادت چنان باشد که در هنگام خوابروی او تا وقت بیداری بُوَد سوی سما
از سعال و نزله و تشویش باشد روز و شبسربسر اعضای او با درد باشد دائما
هرکه بیداری برد بسیار خواهد ساختندر دماغ خود رطوبات غریزی را فنا
شوربا خور چون طبیعت سفت شد بر تو ولیاسفناج و شلغم بسیار کن در شوربا
ص: 494
مرد باشد چون بنای صحبتش با پیر زالگر بقوت رستم دستان بُوَد افتد ز پا
پیش اهل دانش و بینش بچشم خویشتنخون خود ریزی اگر خون کم کنی در امتلا
**
ز حکمت اگر هیچ داری خبرغم خویشتن خور دگر غم مخور
همی کن غذا آنقدر اختیارکه در معده وقتی که گیرد قرار
شود هضم و زان تن توانا شودنه چندان کز آن تخمه 19] پیدا شود
چو از تخمه کارت به محنت کشیداز او رغبت کاذب آید پدید
نمیبایدت هیچ خورد آنزمانکه ضعفت مضاعف شود بیگمان
و گر رغبت صادق آید تراغذا ساختن لایق آید ترا
چو پیدا شود رغبت صادقتنباشد صبوری از آن لایقت
رطوبات صفرا شود مشتعلبه معده چو از جوع شد مشتغل
وز آن جمله زرداب حاصل شودتوانائیت زود باطل شود
**
الا ایکه خواهی غذا آنقدرکه از آن بُوَد نفع و نبود ضرر
دمی بایدت کرد ترک غذاکه باقی بود چیزی از اشتها
مکن میل اگر حافظ صحتیغذا را بوقتی که بیرغبتی
**
غذائی که چرب است از آن کن حذروگرنه رسد معدهات را ضرر
ص: 495
مخور چون هوا گرم شد آن غذاکه بالفعل باشد حرارتفزا[20]
که باطن شود گرم چون ظاهرتپشیمانی آید از آن آخرت
که در تن حرارت چو بسیار گشتهمی بایدت زار و بیمار گشت
**
هوا را برودت چو وارد شودمخور آنچه بالفعل بارد[21] بُوَد
که گردد درونت خنک چون برونبرودت پدید آید از حد فزون
حرارت شود در تو نقصانپذیربه نقصان هضم آئی آخر اسیر
**
به روزی که خو کردی ای کامکارکه یک بار چیزی خوری یا دوبار
مکن ترک چیزی؟ که خوشد تراوگرنه بیفتی به رنج و عنا
**
چو خوردی غذای غلیظ ای پسرغذای لطیف از پی آن مخور
غذا را به تعجیل خور آنچنانکه در یک زمان فارغ آئی از آن
غذا ناگذشته ز معده ترادگرباره منمای میل غذا
ز تکثیر الوان حذر کن حذرکه از آن بسی رنجت آید بسر
**
غذائی که نازک 22] بُوَد زینهار
ز بعد ریاضت مکن اختیار
مکن جز غذای لذیذ اختیارمیسّر گرت میشود زینهار
تناول مکن لیک بسیار از آنکه بسیار گشتند بیمار از آن
**
طعامیکه از طعم خالی بودترا ای که مقدار عالی بود
ص: 496
تناول نباید نمودن از آنکه بسیار گشتند بیمار از آن
**
طریق حکیمانه مسلوک دارز ترشی فراوان مکن اختیار
که پیری بزودی پدید آیدتدمادم ضعیفی بیفزایدت
**
ز چیزی که شور است افزون ز حدمخور گرنه ای دشمن جان خود
که ناگه شود زار و لاغر تنتشود تیره هم دیدهی روشنت
**
ز قانون حکمت عنان بر متابمخور آنچه شیرین بُوَد بیحساب
که گردد حرارت بسی حاصلتبجان آید از ناتوانی تنت
**
چو خوردی ز چیزی که بیطعم 23] بود
به شور از پیاش میل باید نمود
ور از چیزی شوری خوری زان چه غمتناول کنی چون ز بیطعم هم
وگر خورده آید ز ترشی ترابه شیرینی آن لحظه رغبت نما
اگر خوردهای آنچه شیرین بُوَدتُرُش از پیاش خور که رسم این بُوَد
مخور سرکه را با برنج ای فقیرکه ناگه به قولنج گردی اسیر
بصحت نماند ترا هیچ قربخوری گر به هم تخممرغ و تُرُب
به آنکس که از عقل نور و ضیاستبهم ترب و جُغرات 24] خوردن خطاست
تناول مکن خربزه با عسلکه در تندرستیت آید خلل
مخور شیر و انجیر با یکدگرکه خواهد رسانید از آنت ضرر
مکن جمع در اکل قیجی 25] و سیر
مخور بیضه مرغ هم با پنیر
ص: 497
ز صحت ندانم چسان برخوریکه انگور و کله بهم درخوری
انار و هریسه 26] از آن خوردنت
مرضها پدید آید اندر تنت
نباشد بجز شیوهی جاهلیبه جغرات اگر کس خورد باقلی
کند مرد حکمت شعار احترازز اکل کبوتر بچه با پیاز
پیاز ار خورد مرد با پودنه 27]
ز آتش زیانها رسد، سود نه
منه جز براه سلامت قدمتناول مکن شیر و ماهی بهم
که آخر تولد کند زان جذامتو دانی، دگر گفتمت و السلام [28]
کتب طبی انتزاعی (فارسی) ؛ ج1 ؛ ص497
اگر صحتت باید ای هوشیارز تدبیر بد خویش را دور دار
مخور آب و امثال آن ناشتاکه گردی به رنج و عنا مبتلا
مرو تا توان جز براه صوابمکن در میان غذا میل آب
که در هضم نقصان پدید آیدتندامت بسی زان به دید آیدت
وگر معدهی گرم باشد ترامیان غذا آب خوردن روا
مخور آب در پی چو خوردی طعامکه گردد از آن معده را کار خام
چو خوردی غذا و زمانی گذشتهمی شایدت مایل آب گشت
به تشریف صحبت چو داد تو دادنگار پریپیکر حور زاد
مخور آب و یکدم صبوری نمایبدانش ترا گر محیط است رای
کز این شیوه حالات بد زایدتمرضهای بیحد و عَد آیدت
بحمام اگر درکشی آب سردکشاند ترا جانب رنج و درد
گرت هست گوش نصیحت شنوبه آب از پی میوه مایل مشو
به پیش آیدت از مرض مشکلاتخوری آب چون در پی مسهلات
ص: 498
کشد ناتوانی فزون از حسابهر آنکس که در شب کند میل آب
تنت را کشاند به دق نرمنرماگر خو کنی خوردن آب گرم
وگر گرم باشی و از آب سردبیاشامی آئی گرفتار درد
مرا و ترا واجب است احترازز گوگرد آب و گچ آب و مس آب
ز اشجار آب وز آبی که هستبطرف نیستان فرو شوی دست
به آبی که شور است یا تیره همنباید شدن مایل ای محترم
اگر عاقلی دار خود را نگاهز آب قنات وز چشمه ز چاه
که این هر سه خالی ز غلظت نیندتنت را بجز عین علت نیند
بس از نفخ امعاء و درد درونقد چون الف گرددت همچو نون
چو خاطر کشد سوی آبت نخستبیاید ترا آب انهار جست
که بر آب انهار شد مستزادلطافت ز تأثیر خورشید و باد
چه از آنکه بر سنگ جاری بُوَددوم از بلندی به پستی رود
سیم آنکه وزنش سبکتر فتادچهارم رود تند مانند باد
خصوصا که باشد فراوان و آنز تأثیر مفسد بُوَد در امان
دگر آنکه شیرینوش آید تراچو لعل بتان دلکش آید ترا
خصوصا مَر آن آب ای هوشیارکه باشد بسوی شمالش گذار
از اینگونه گر آب افتد بدستترا حافظ و مُحدِث صحت است
[29]
________________________________________
[1] ( 1). نوعی پرنده دریائی از کبوتر کوچکتر به رنگ قهوهای تیره که چهار، چهار پرواز میکنند. و به همین خاطر نام دیگرشان چهارتائی میباشد.
[2] ( 1) این هویج را میتوان لای برنج سفید گذارده روغن داد که هویجپلوی مطلوب میشود. البته منظور برنج پخته دمکشیده میباشد.
[3] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[4] ( 2). این خوراکی است طبی که به اطفال جاترکن و مردانی که دچار ناتوانی جنسی شدهاند میدهند.( خوردن این خوراک ازنظر شرعی حرام است).
[5] ( 1). کفگیری که با آن پلو یا چلو از دیس به بشقاب میریزند.
[6] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[7] ( 1). حلوائی که از آرد برنج سرخ کرده و شکر و هل و گلاب درست کرده در سینی یا مجمعه به کلفتی دو انگشت پهن کرده رویش دارچین پاشیده لوزی میبریدند.
[8] ( 2). چون وسعشان نمیرسید که صد دینار داده آب و خود سیرابی بخرند یکشاهی داده آب فقطش را میگرفتند. ضمنا سیرابی فروشها نام آنرا آب جوجه داد میزدند.
[9] ( 1). در نوشتن این بخش، از کتاب« تحفه حکیم مؤمن» استفاده شده است.
[10] ( 1). کل اینگونه زیانها منوط به ادامه و تکرار مکرر میباشد.
[11] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[12] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[13] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[14] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[15] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[16] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[17] ( 1). در تنظیم این قسمت، از کتاب« طب یوسفی» استفاده شده است.
[18] ( 2). که اصل مصراع چنین میباشد: جای آن دارد ترا گر برنمیخیزد عصا.
[19] ( 3). غرض از تخمه کرم معده میباشد که از غذا روی هم خوردن و دلهگی حاصل میگردد و یکی از نشانههای کرم معده گرسنگی پیوسته و میل به غذای مداوم میباشد که باید به دفع و فرو افکندن کرم بپردازند.
[20] ( 4). مثل گوشت و روغن و تخممرغ و شیرینی.
[21] ( 5). مثل هندوانه و ماست و عدس و دوغ و خیار و کدوی و امثال آن.
[22] ( 6). بیرمق، بیقوت.
[23] ( 7). مثل خیار.
[24] ( 8). ماست.
[25] (*). غذائیست ترکی که مانند شیربرنج از شیر میپزند.
[26] ( 9). خوردنی است به زبان ترکی.
[27] ( 10). پونه.
[28] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.
[29] جمعی از نویسندگان، کتب طبی انتزاعی (فارسی)، 8جلد، چاپ: اول.