گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
[کتاب گیلان






[جلد یکم

فصل یازدهم گلها و گیاهان داروئی گیلان

مقدمه

شرایط مساعد اقلیمی استان گیلان که یکی از مناطق پرباران ایران محسوب می‌گردد و نیز شرایط توپوگرافیک متنوع ساحلی- دشتی و جلگه‌ای- کوهستانی آن باعث گردیده تا این سرزمین از پوشش گیاهی بسیار غنی برخوردار باشد. اغلب مناطق دشتی و جلگه‌ای گیلان از گیاهان علفی اعم از یکساله یا چند ساله شامل چمنزارها، مزارع وسیع برنج و توتون و سایر گیاهان زراعی پوشیده شده و ارتفاعات میان‌بند و کوهستانی متوسط آن را جنگلهای غنی و متراکم با گونه‌های گیاهی متعدد دربر می‌گیرند. بعضی از ارتفاعات بالای استان که ماههای چندی از سال زیر پوشش برف قرار دارند دارای پوشش گیاهی خاص و اکثرا از گونه‌های انحصاری و گاهی کم‌زی هستند که در مدت کوتاهی از سال نشو و نما می‌نمایند. با مراجعه به اسناد و مدارک و کتابهای گیاه‌شناسی ایران به این حقیقت دست می‌یابیم که در استان گیلان حدود 1000 گونه گیاهی وجود دارد که بعضی از آنها همانطور که گفته شد دوران کوتاهی از سال نشو و نما کرده و پس از اندک زمانی از بین می‌روند.
برخی دیگر موجد جنگلهای زیبای استان هستند؛ گروهی به صورت علف هرز در میان گیاهان زراعی نشو و نما می‌کنند؛ برخی دارای گلهای زیبا و جذاب هستند و بسیاری از آنها دارای مصارف دارویی، تغذیه‌ای، صنعتی، علوفه‌ای و با اسم فارسی یا محلی شناخته شده می‌باشند و بالاخره عده دیگری فاقد هرگونه صفات مشخصه بوده پوشش قابل توجهی ایجاد نکرده‌اند.
آنچه در اینجا مورد توجه قرار گرفته گیاهانی هستند که درجه غلبه و چیرگی آنها زیاد بوده دوران درازی از فصل رویشی زنده هستند و غالبا دارای اسم فارسی یا محلی می‌باشند. گاهی نیز گیاهانی مورد توجه قرار گرفته‌اند که
ص: 374
اگرچه اسم فارسی ندارند و لیکن به عنوان یک گیاه چیره و غالب استان از نظر گیاه‌شناسی ارزش ویژه‌ای دارند؛ در ضمن ترتیب ارائه آنها براساس اسامی علمی گیاهان و روش الفبایی می‌باشد. گیاهان پست مانند سرخسها و دم‌اسبها در فصلی جداگانه و در انتها قرار گرفته‌اند. به لحاظ اهمیت ویژه تیره گندمیان زیر عنوان تیره کلیه جنسها و گونه‌ها آورده شده و در داخل اسم تیره، روش الفبایی رعایت شده است.
لازم به یادآوری است که تعدادی از گیاهان بومی گیلان و همچنین گلها و گیاهان پرارزشی که در گیاه‌درمانی جایگاه مهمی داشته و دارای خواص گوناگونی می‌باشند مورد توجه بیشتری قرار گرفته و خواص درمانی آنها با شرح و تفصیل زیادتری به رشته نگارش کشیده شده است.
ما خوانندگان عزیزی را که به مسائل گیاه‌شناسی چندان علاقه‌ای ندارند به مطالعه مشخصات این دسته از گیاهان دعوت می‌کنیم.

Abutilon theophrasti :Malvaceae گاوپنبه: تیره پنیرک

گیاهی است علفی یک ساله با ساقه‌ای برافراشته و راست و نسبتا ضخیم با شاخه‌های فراوان در بالا و غالبا پوشیده از کرکهای پتویی و برگهای تخم مرغی نسبتا بزرگ دمبرگدار، قاعده‌ای قلبی، نوکی دراز و لبه‌ای کنگره‌ای یا دندانه‌ای با کرکهای پتویی- ستاره‌ای فشرده و رگبرگهای پنجه‌ای، گلهای زردرنگ کوچک و میوه‌ای متشکل از برچه‌هایی به تعداد 10 تا 15 عدد.
گیاه فوق الذکر یکی از علفهای هرز مناطق شمالی ایران بوده و در استان گیلان نیز بیشتر در مزارع آیش، صیفی‌کاری و پنبه دیده می‌شود و گاهی در حاشیه مزارع برنج به چشم می‌خورد و با برگهای بزرگ خود که گاهی با بوته پنبه اشتباه می‌گردد شناخته می‌شوند.

Acacia dealbata :Leguminosae گیاه حساس: تیره نخود (حبوبات)

درختی است به بلندی 9 تا 20 متر با ساقه‌ای راست و پرشاخه در بالا و شاخه‌های گوشه‌دار و پوشیده از کرکهای نقره‌ای‌رنگ متراکم با برگهای همیشه سبز (احتمالا در شمال ایران خزان‌کننده) بطول 7 تا 12 سانتیمتر و تعداد 30 تا 50 جفت برگچه پوشیده از کرکهای خاکستری‌رنگ. گلهای زردرنگ آن‌که در کپه‌های کروی به صورت گروهی در خوشه‌های طویل قرار گرفته و دارای عطر دل‌انگیزی می‌باشند در اواخر اسفندماه و اوایل فروردین ظاهر می‌گردند در فصل بهار شاخه گل‌دار آن را برای آرایش سبدهای گل بکار می‌برند.
این درخت در استان گیلان و غرب مازندران کاشته شده است و در اولین روزهای بهار با چتر گل زردرنگ خود زیبایی خاصی به باغها، حیاط منازل، پارکها و بلوارها می‌دهد.

Acantholimon spp :Plumbaginaceae کلاه میرحسنها- گل گه‌ها: تیره کلاه میرحسن

گیاهانی هستند خشبی و کوتاه با ساقه‌های متعدد و غالبا پشته‌ای و کوسنی شکل فاقد ساقه‌های گلدار یا ساقه‌های طویل و بلند، برگهایی غالبا خطی، شکننده و خاردار و کم‌وبیش سه گوشه و بندرت شبه چمنی و تخت و نوک تیز، گلهای سفید یا قرمز لوله‌ای با کاسبرگی قیفی یا لوله‌ای غشایی که مجموعا در سنبله‌های منفرد یا چندین گلی در سنبله‌های بدون دمگل و سریعا شکننده و ریزان توده‌ای یا کپه‌ای قرار گرفته. گلبرگها سریعا ریزان بوده و کاسبرگهای غشایی آن بیشتر جلب توجه می‌نمایند.
کلاه میرحسنها یکی از جنسهای بزرگ دارای پراکنش و گسترش زیاد در ایران بوده غالبا در مناطق دامنه‌ای کوهستانی و ارتفاعات بالا رشد می‌نمایند و با خارهای فراوان و فرم پشته‌ای خود قابل تشخیص می‌باشند. در استان گیلان نیزAcantholimon rudbaricum در اطراف رودبار و منجیل و گونه‌هایی مانندAcantholimon festucaceum در اطراف کلیشم وA .esfandiari در عمارلو و پاکوه می‌رویند.

Acer spp :Aceraceae افراها: تیره افرا

درختان یا درختچه‌هائی هستند خزان‌کننده و گاهی شیرا به دار با ساقه‌ای چوبی و ضخیم و راست و برافراشته با تاجی گسترده و برگهای دمبرگدار متقابل با لوبهای پنجه‌ای یا گاهی شانه‌ای. گلهای منظم نر ماده یا یک جنسی و
ص: 375
گلبرگهای عموما زردرنگ. میوه فندقه بالدار یک دانه‌ای.
افراها در جنگلهای شمال ایران (کیکم یاAcer monspessulonum در غالب نقاط) می‌رویند و از گروه درختان چوبده بوده ارزش صنعتی آنها در کاربردها و مصارف گوناگون چوب آنهاست.
رایج‌ترین گونه‌های افرا در استان گیلان که در غالب نقاط باز و پرنور، در حاشیه جاده‌ها و باغها و گاهی مزارع و جنگلهای جلگه‌ای و کناره‌های جاده‌های جنگلی می‌رویند عبارتند از:
پلت، سیاپلت، بلس‌Acer velutinum که با برگهای شبه چناری بزرگ و به رنگ سبز تیره از دیگر گونه‌ها متمایز می‌گردد.
شیردارAcer cappadocicum گونه دیگری است که صرفا در مناطق جنگلی رویش یافته با برگهای پنجه‌ای و لوبهای نوک دراز و به رنگ سبز روشن خود قابل تشخیص است و در مناطق مختلف استان از جمله دره سفیدرود، بین رودبار و رشت، اسالم، آستارا، ماسوله و فومن می‌روید.
افرای سیاه‌Acer negundo گونه‌ای است که در سالهای اخیر به ایران وارد شده و اغلب در کنار خیابانها و پارکها و مناطق جنگلکاری شده کشت می‌شود و دارای برگهای شانه‌ای یا سه برگچه‌ای به‌رنگ سبز روشن می‌باشد.
کیکم‌Acer monspessulanum بیشتر در بیشه‌زارهای استان و در ارتفاعات بالای منطقه در لابلای صخره‌ها و مناطق کوهستانی می‌روید.

Aethionema grandiflorum :Cruciferae تیره شب‌بو

گیاهی است علفی چندساله با ساقه‌های گل‌دهنده ساده یا منشعب و شاخه‌های فراوان به بلندی 15 تا 30 سانتیمتر و برگهای خطی- کشیده و باریک بدون دمبرگ و گلهای صورتی یا قرمزرنگ.
گیاه فوق الذکر در اغلب نقاط معتدله و معتدله سرد کشور می‌روید و در استان گیلان در دره سفیدرود روئیده و در اوایل بهار زیبائی خاصی دارد.

Agrimonia eupatoria :Rosaceae غافث یا دوای جگر: تیره گل سرخ

گیاهی است علفی چندساله با ساقه‌ای راست و برافراشته به بلندی 20 تا 120 سانتیمتر. برگهای اولیه عموما طوقه‌ای و برگهای شانه‌ای با 4 تا 13 جفت برگچه با حاشیه‌ای دندانه‌اره‌ای- کنگره‌ای و برگچه انتهائی بزرگتر.
گلهای زردرنگ این گیاه در گل‌آذینی سنبله‌ای- خوشه‌ای طویل در انتهای ساقه قرار گرفته و میوه آن عموما خاردار است.
این گیاه در استان گیلان بیشتر در مناطق مرطوب کف جنگل و حاشیه نهرها و نیز مناطقی که دارای خاکهای غنی و نور کافی هستند رشد می‌نماید.
غافث یکی از گیاهان داروئی ایران است که مواد مؤثره آن محتوی تاننها، اسید سیلیسیک، عصاره‌های تلخ و اسانسهای روغنی است. این مواد قابض بوده و در درمان ترشحات معده‌ای و روده‌ای و انواع اسهالها مورد استفاده قرار می‌گیرند. از ترکیبات موجود در غافث در رفع بیماریهای کبدی و رفع خونریزیها، اخلاط خونی، وجود خون در ادرار و بی‌اختیاری دفع ادرار در اطفال نیز استفاده می‌شود.

Ailanthus altissima :Simaroubaceae درخت عرعر: تیره عرعر

درختی است به بلندی 20 متر با ساقه‌ای راست و تاجی منشعب و شاخه‌دار با برگهای معمولا متناوب و مرکب شانه‌ای بزرگ.
گلهای زرد متمایل به سبز کوچک آن غالبا یک جنسی بوده و پایه نر و ماده آن از یکدیگر جداست. میوه آن فندقه بالدار به رنگ ارغوانی یا زرد با دانه‌ای متورم است. مجموعه میوه‌ها به صورت گروهی و خوشه‌مانند می‌باشند.
اگرچه درخت عرعر بومی ایران نیست، لیکن در سالهای اخیر حالت درختی بومی را پیدا کرده و در اکثر نقاط ایران غرس گردیده یا به صورت خودرو یافت می‌شود. در استان گیلان در حاشیه ساحلی و جلگه‌های وسیع جنگلی به خصوص بین بندر انزلی و کپورچال و رضوانشهر به فراوانی می‌روید و گاهی نیز آن را در پارکها و حیات منازل می‌کارند.
اگرچه مصارف داروئی این گیاه برای ایرانیان ناشناخته است و لیکن در
ص: 376
برخی از کشورها پوست آن را برای دفع کرم کدو و جلوگیری از اسهال بکار می‌برند.

Albizia julibrisin :Leguminosae شب خسب (شب‌خوس، هزاربرگ، گل‌ابریشم، شاغوز، شغوز): تیره نخود

درختی است به بلندی حدود 10 متر با تاجی گسترده و شاخه‌های فراوان و برگهای دو بار شانه‌ای و برگچه‌هائی به تعداد 20 تا 30 جفت. گلهای ارغوانی آن پرچمهائی به طول 2 تا 3 سانتیمتر با کرکهای فراوان دارد که به صورت توده‌ای و خوشه‌ای انتهائی قرار گرفته و زیبائی خاصی دارد.
این درخت در جنگلهای خزان‌کننده خزری در دشتها و جلگه‌های پست می‌روید و در اغلب مناطق معتدله سرد آن را در پارکها، حیاط منازل، کنار خیابانها و بلوارها به عنوان درختی زینتی می‌کارند و یکی از گیاهان زینتی رایج استان گیلان می‌باشد.

Alcea lineariloba :Malvaceae ختمی، خطمی: تیره ختمی

گیاهی است علفی چندساله با ساقه‌ای برافراشته و منشعب در بالا با برگهای پوشیده از کرکهای ستاره‌ای و پهنکی با 3 تا 5 بریدگی عمیق و دمبرگی بلند و مشخص، گلهای زرد یا سفیدرنگ آن در محور برگها یا به صورت خوشه‌ای در انتهای شاخه‌ها قرار گرفته‌اند.
ختمیها در ایران دارای تنوع رویشی زیادی بوده و اغلب به صورت علف هرز در مزارع و باغها، حاشیه جاده‌ها و مناطق دارای نور کافی رشد می‌نمایند و گلهای آنها به خاطر داشتن موسیلاژ در درمان سرماخوردگیها به عنوان خلطآور و رفع ناراحتیهای تنفسی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
نمونه فوق الذکر در استان گیلان در دره سفیدرود در حاشیه جاده‌ها و مناطق با شیبهای تند و مراتع دامنه‌ای منطقه رشد می‌نماید، ختمی در ایران دارای گونه‌های زیادی است انواع اصلاح شده و پرپر آن در باغچه‌ها و پارکها کشت می‌شود و با رنگهای متنوع سفید، بنفش، قرمز ... زیبائی خاص می‌آفریند.
ختمیها جزء گیاهان داروئی شناخته شده‌اند قسمتهای مختلف به خصوص گلهای آن، محتوی لعاب، انتوسیانها و تاننهاست و به خاطر اثر نرم‌کننده خود مسکن و ضد سرفه است. در تمام عفونتهای مجاری تنفس که حتی توأم با تورم باشد و نیز در آبسه و دملهای دهان و حلق، تورم روده، همچنین وقتی که ادرار به سختی خارج می‌شود مصرف می‌گردد. لاروس مدیکال جوشانده آن را برای غرغره کردن در مورد آنژین و دمل لثه‌های دندان تجویز کرده است.
دم کرده گل و برگ ختمی، که در سایه خشک شده باشد، برای درمان انواع زکام، برونشیت، درد گلو، ورم حنجره بسیار مفید است و جوشانده آن به شکل محلول، برای سوختگیهای خفیف و رفع خارشهای کهیر، به صورت شستشو مورد استفاده قرار می‌گیرد.
ریشه گل ختمی شیرین است و موارد استعمال زیادی دارد. از دم‌کرده یا جوشانده آن می‌توان، جهت درمان اسهال خونی و اولسرهای معده سود برد.

Alisma plantago -aquatica :Alismaceae قاشق واش: تیره قاشق‌واش

گیاهی است علفی چندساله آبزی با ساقه‌ای برافراشته به ارتفاع 15 تا 100 سانتیمتر با برگهای قاعده‌ای دمبرگدار بسیار بلند با پهنکی بزرگ،
ص: 377
تخم‌مرغی یا بیضوی تا سرنیزه‌ای پهن کم‌وبیش نوک‌تیز و برگهای شناور سرنیزه‌ای پهن تا تخم‌مرغی با گلهای سفید تا صورتی‌رنگ.
قاشق‌واش یکی از گیاهان پایابی و رطوبت‌پسند است که در سواحل دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و نهرها و جویبارها و مناطق مرطوب و باتلاقی و در خاکهای مرطوب و آبهای راکد با جریان ملایم می‌روید و در استان گیلان از علفهای هرز بسیار مزاحم مزارع برنج بشمار می‌رود و در سراسر استان پراکنده است. علاوه بر گونه فوق الذکر گونه‌های‌A .lanceolatum وA .gramineum نیز در مزارع و مردابهای استان گیلان می‌رویند.

Allium spp :Liliaceae پیاز: تیره لاله

پیازها گیاهانی هستند چندساله پیازدار و بدون ساقه، پیازها لایه‌لایه و پوشش‌دار یا به صورت گروهی متصل به ساقه‌های زیرزمینی می‌باشند. برگها در قاعده غلاف‌دار، نخی‌شکل، خطی یا تخت یا استوانه‌ای یا نیمه‌استوانه‌ای و اغلب لوله‌ای نائی‌شکل، گلها در انتهای دم گل‌آذین به صورت چتر و اغلب سفیدرنگ یا سفید متمایل به زرد می‌باشند، لازم به یادآوری است که پیاز نوعی ساقه زیرزمینی تغییر شکل یافته است که به صورت لایه‌لایه درآمده است.
پیازها در ایران دارای گسترش وسیعی بوده در نقاط مختلف ایران و در شرایط آب و هوائی بسیار متنوع رشد و نمو می‌نمایند. در استان گیلان به ویژه در مناطق خشک و کوهستانی گونه‌هائی از این گیاهان می‌رویند که عبارتند از:
Allium affine/ Allium rubellum
Allium atroviolaceum/ Allium scabriscapum
Allium aucheri/ Alium stamineum
Allium paradoxum/ Allium subvineale
و لیکن گونه‌هائی مانند پیاز خوراکی‌Allium cepa یکی از محصولات زراعی استان در منطقه منجیل و لوشان بوده و زراعت آن در سطح استان نیز گاهی رایج است.
پیاز خوراکی انواع و اقسام کوچک و بزرگ، تند و شیرین، پوست سفید و پوست قرمز دارد که به‌طور خام و پخته هردو مصرف می‌گردد. این گیاه دارای ویتامینهای «ب» و «ث» و سرشار از املاح سیترات، استات، فسفات، نیترات و ترکیبات گوگردی و املاح کلسیم، سدیم، پتاسیم، ید، سیلیس و چندین نوع قند است. به کسانی که کارهای فکری دارند، خوردن پیاز که دارای فسفر است توصیه می‌شود. پیاز هضم مواد نشاسته‌ای را آسان و خواب را راحت می‌کند.
پیاز از لخته شدن خون جلوگیری می‌کند و از زیان آلودگی هوا می‌کاهد.
همچنین پیاز دارای یک ماده میکرب کش نظیر پنی‌سیلین است که میکروبهای وبائی‌شکل را می‌کشد و باسیلهائی را که سبب مسمومیت غذا می‌شوند از بین می‌برد و زهرابه آنها را خنثی می‌کند. به همین جهت است که طباخان گوشت را همراه پیاز حفظ و نگهداری می‌کنند و هیچ غذای گوشتی را بدون آن نمی‌پزند.
خوردن پیاز به صورت خام یا پخته به رشد اطفال مخصوصا کودکان عقب‌افتاده کمک می‌کند. پیاز به علت داشتن مواد گوگردی، خون و مجاری تنفسی را ضدعفونی می‌کند و جهت درمان تنگی نفس، ورم گلو، برنشیت، گریپ و غیر آن مفید می‌باشد و نیز به علت داشتن گوگرد، موهای سر و صورت را تقویت و از ریزش آنها جلوگیری می‌کند. در درمان پروستات، بیماریهای کلیوی، ورم ساق پا و روماتیسم مفصلی و نظائر آنها مفید و مؤثر است. پیاز با آن‌که به هضم غذا کمک می‌کند و نفخ را از بین می‌برد خود کمی نفاخ است و برای جلوگیری از آن بایست از مواد قندی استفاده کرد. خوردن کمی قند، شکر و آب‌نبات، نفخ ناشی از آن را از بین می‌برد. برای تسکین درد دندان کافی است کمی آب پیاز را با پنبه آغشته کنند و آن را در حفره دندان کرم‌خورده بگذارند. در استعمال خارجی برای از بین بردن زگیل و لکه‌های سیاهی پوست مفید است.
پیاز دارای چندین گونه قند است و با کمک نیتراتهائی که دارد، ادرار را زیاد می‌کند. در طب سنتی برای جلوگیری از تشمعّ کبدی و سرطان، معالجه ورم پرده خارجی قلب و ذات الریه تجویز می‌گردد.
پیاز بوی زهم گوشت را از بین می‌برد و گرفتگی دماغ را که در اثر تنفس در هوای متعفن پیدا شده باز می‌کند. پیاز دارای انسولین گیاهی و اینولین است و به همین جهت برای مبتلایان به مرض قند مفید می‌باشد.
در برگ پیاز آنزیمهای مختلف و مقدار زیادی سبزینه وجود دارد، ضمنا نیم‌پخته پیاز مسکن التهابات و ناراحتیهای مربوط به سوختگی و بواسیر است. پیاز اشک‌آور است و چشم را ضدعفونی می‌کند و از فشار آن می‌کاهد و در عین حال ضرری به چشم نمی‌زند. پیاز پادزهر سموم است به همین سبب در گذشته خوردن آب پیاز به مقدار زیاد، برای کسانی که مورد حمله سگ هار قرار می‌گرفتند تجویز می‌شد. چکاندن آب پیاز در چشم جهت جلوگیری از آبریزش و خارش پلک چشم نافع است و با عسل جهت رفع لکه سفیدی و زخم چشم و ضعف بینائی تجویز شده است.
چکاندن آب پیاز در گوش جهت رفع سنگینی و صدا کردن گوش و پاک کردن چرک آن نافع است. ضماد کوبیده پیاز بر روی پوست بدن، خون را به سوی جلد می‌کشد و آن را خوش‌آب‌ورنگ می‌کند. برای برطرف ساختن بوی پیاز خوردن سبزیهای معطر، باقلای خام، گردوی بوداده و نان سوخته مؤثر است. مؤلف کتاب «مفردات پزشکی و گیاهان داروئی ایران» می‌نویسد:
جوشانده تخم پیاز با شکر و روغن نیز به عنوان مسهل در تبهای حصبه‌ای به کار می‌رود. در تحقیقاتی که بر روی پیاز انجام شده به این نتیجه رسیده‌اند که یکی از ترکیبات کم‌کننده قند خون که در پیاز موجود است دی‌فنیل‌آمین می‌باشد. دکتر لاکوفسکی که بر روی پیاز تحقیقات زیادی به‌عمل آورده عقیده دارد که پیاز برای پیشگیری از بروز سرطان مؤثر است. وی در اهمیت پیاز می‌گوید: ما همچنان روی پیاز مطالعه می‌کنیم و عقیده داریم که روزی این گیاه ناچیز مطمئن‌ترین وسیله برای درمان دردهای بشر از کار درآید. همچنین پزشک معروف دیگر روس دکتر توکین می‌گوید: از لحاظ میکروب‌کشی، پیاز در درجه اول و سیر در درجه دوم و ترب‌سیاه و فلفل قرمز در درجه سوم قرار دارند. دکتر توکین پژوهشهای خود را درباره 150 نوع سبزی و گیاه منتشر ساخته و خاصیت میکروب‌کشی پیاز را در درجه اول اعلام داشته و آن را در نابودی میکروب تیفوئید (حصبه) و باکتریهای تک‌سلولی بسیار مؤثر توصیف کرده است. همچنین ادوارد کومن متخصص امور شیمیائی نیوجرسی
ص: 378
آمریکا و بسیاری از مهندسان کشاورزی عقیده دارند که کاشتن پیاز در مزرعه سبب ضدعفونی شدن محصولات دیگری گردیده آنها را از بسیاری آفات مصون می‌دارد. در گذشته با آب پیاز مرکب نامرئی می‌ساختند، زیرا جملاتی که با آب پیاز بر روی کاغذ نوشته شود خوانده نمی‌شود، اما هنگامی که حرارت داده شود نوشته آن ظاهر می‌گردد. رنگهای ظروف نیکلی و مسی با پیاز و لکه‌های مرکب و کلاههای حصیری با پوره پیاز پاک می‌شود. در ایران قدیم با پیاز چسبی درست می‌کردند که قطعات شیشه و چینی را به هم می‌چسبانید.

Allium sativum سیر: تیره لاله

سیر جزو یکی از پیازها محسوب می‌شود و از نظر مشخصات گیاهی شبیه پیاز است، اما از نظر خواص درمانی با آن متفاوت می‌باشد. سیر را می‌توان رایج‌ترین گیاه مورد استفاده مردم گیلان معرفی کرد که به صورت خام، پخته، سرخ کرده و ترشی مصرف می‌شود.
قسمتهای مورد استفاده این گیاه، برگ و مخصوصا قطعات پیاز آن است که سرشار از ویتامینهای ب و ث می‌باشد و مقدار ویتامین ث در نوع بیابانی آن بیشتر است.
ابو علی سینا در کتاب «قانون» در مورد سیر و خواص درمانی آن چنین می‌نویسد:
«خاکستر سیر (گرد سیر) را عسل مخلوط کنند بهک (لکه‌های سفید پوست) و لکه خونی زیر پلک را می‌زداید و داروی داء الثعلب است ... سیر بیابانی را تا تر است بر زخم بدخیم گذارند زخم را به هم آرد ... حقنه (تنقیه) سیر در علاج عرق النسا (سیاتیک) مفید است، زیرا خون و خلط مراری را ریزش دهد ... دید را ناتوان کند و سبب جوشهای داخل چشم شود. سیر پخته گلو را صاف کند و داروی سرفه مزمن است ...»
ابو بکر مطّهر جمالی یزدی در کتاب «فرخ‌نامه» در خواص درمانی سیر می‌نویسد:
«... اگر کسی را مار گزیده بود دانه سیر به دو نیمه کنند و بر زخم نهند درد بنشاند. خوردن سیر بلغم از معده پاک کند و لرزه دست و پای ببرد، و لقوه را نیک بود. و لیک صفرا انگیزد و درد شقیقه و خارش اندام و تاریکی چشم آرد ... از بهر آنک طبع او گرم و خشک است ... و اگر پوست او بسوزانند و با روغن زیت بیامیزند و بر جائی طلا کنند موی برآرد.»
در قدیم از سیر برای پیشگیری از آلوده شدن اماکن به میکرب بیماریهای وبا، تیفوس، حصبه و غیره استفاده می‌کردند و حتی به طوری که یکی از اطبای قدیم به نام دکتر ویگوروگس‌Vigouroux توصیه نموده بود، سیر را در موقع شیوع بیماریهای واگیردار، روزانه بر روی نان می‌مالیدند و یا آن را در سالاد وارد کرده مصرف می‌نمودند. از سیر به طوری که دکتر لوئپرLoepper و فورستیه‌Forestier در سال 1921 بررسی کرده‌اند نه تنها در معالجه غانقاریای ریوی نتایج خوب به دست آمده، بلکه در رفع بیماریهای دیگر ریه و درمان سل روده نیز مؤثر بوده است. سیر در دستگاه هضم نیز یک اثر ضدعفونی کننده قاطع ظاهر می‌کند. بررسیهای دکتر کروئبرL .Kroeber نشان داد که از سیر نتایج بسیار خوب در رفع اسهالهای ساده، دیسانتری، ورم روده با منشأ عصبی، قولنجها، سوء هضم و عوارض آن از قبیل احساس سنگینی و چنگ‌زدگی در معده و همچنین اتّساع معده به دست می‌آید. عده‌ای معتقدند که در سوءهضمهای زمان یائسگی نیز اثر مفید از آن ظاهر می‌گردد. در مقابل این همه اثرات مفید درمانی، گفته می‌شود هنوز هیچگونه دلیل علمی قانع‌کننده‌ای وجود ندارد تا اثرات درمانی مذکور را بدان نسبت دهند. فقط کرچمرKretschmer در این مورد، اثرات هضمی سیر را مربوط به ترشح صفرا می‌داند که مواد ذکر شده: موجبات آن را در بدن فراهم می‌سازند.
سیر در پائین آوردن فشار خون تأثیر می‌نماید. زیرا مصرف آن موجب اتّساع شارئین و مویرگها می‌شود و به نظر می‌رسد که بر روی حرکات و انقباضات قلب نیز اثر مفید ظاهر کند. بررسیهای دانشمندی به نام ریپرژرW .Ripperger در سال 1937 نشان داد که بسیاری از سالخوردگان با خوردن سیر موفق به پائین آوردن فشار خون و رفع تصلب شرائین شده‌اند. یکی از محققان به نام لوران‌A .Lorand در سال 1933 اظهار داشت: سیر دارای اثر مفید در پیشگیری از بروز سرطان می‌باشد و با مصرف آن، ضد عفونی روده‌ها و زیاد شدن ترشّحات صفرا تأمین می‌شود. می‌گویند در چین سرطان بسیار کم است، زیرا مردم در آنجا به فراوانی سیر مصرف می‌کنند.
سیر به علت مدر بودن، در رفع آب آوردن انساج و معالجه استسقاء مؤثر است و از قدیم الایام از این خاصیت درمانی سیر استفاده شده است.
مایرMeyer در سال 1935 برای سیر اثر رفع مسمومیت نیکوتین قائل بود؛ زیرا معتقد بود که با مصرف آن تسکینی در ناراحتیهای ناشی از اثر نیکوتین در عروق و رفع اختلالات قلبی و هضمی در معتادین، ظاهر می‌شود.
سیر به سهولت کرمک را دفع می‌کند، عده‌ای آن را در دفع اسکاریس چندان مؤثر نمی‌دانند. اما برخی دیگر منجمله دکتر لکلرH .Leclerc ، آن را در دفع این کرم نیز بسیار مؤثر دانسته‌اند.
در استعمال خارج، سیر دارای اثر ضدعفونی‌کننده است و می‌تواند در پانسمان زخمهای غانقاریائی و رفع زخمهای چرکین و همچنین التیام زخمها، مورد استفاده قرار گیرد. در استعمال خارج اگر کسی گوشش بر اثر عوارض روماتیسم کر شود و یک تکه پنبه را با آب سیر مرطوب کند و در گوش بگذارد ثقل سامعه وی برطرف می‌شود. سرانجام اگر در گونیهای برنج یا گندم و یا حبوبات دیگر، کیسه‌های کوچکی که محتوی حبه‌های سیر است بگذارند هیچوقت دچار حملات و صدمات شپشه نخواهد شد.
از معایب مصرف سیر، بوی ناپسند آن است که به سرعت از راه ریه دفع می‌گردد. بوی بد سیر را می‌توان با چند قطره اسانس آنژلیک رفع کرد و یا نیم ساعت پس از مصرف آن، یک عدد سیب رنده شده و یا یک قاشق عسل خورد و یا آنکه برگ جعفری جوید. در مواردی که تحریکی در دستگاه هاضمه وجود داشته باشد باید از مصرف سیر خودداری کرد.
طی سالهای اخیر قرصهائی از سیر درست شده که در داروخانه‌ها به فروش می‌رسد و مورد استفاده کسانی است که نمی‌توانند بوی سیر را تحمل کنند.
ص: 379

Allium porrum تره: تیره لاله

تره که در اغلب نقاط گیلان کوار نامیده می‌شود در شمار پیازهاست و از سبزیهای مورد مصرف در تمام نقاط ایران است. تره به صورت سبزی خوردن، سبزی آش، سبزی پلو و کوکو و غیره مصرف می‌شود.
مصرف آن برای مبتلایان به سوء هضم، چاقی، درد مفاصل، نقرس، تصلب شرائین و یبوست دائمی توصیه می‌گردد. تره از سبزیهای مدر و بسیار مفید است. اثر خلطآور و نرم‌کننده دارد؛ سوپ آن حبس البول، آب آوردن انساج و سنگ کلیه را درمان می‌کند در موارد گرفتگی صدا، گریپ، سرفه، ورم گلو و نای و تمام حالات التهابی حاد و مزمن دستگاه تنفس و سیاه‌سرفه مصرف می‌گردد.

Alnus spp :Betulaceae توسکاها: تیره غان

درختانی هستند به بلندی حدود 30 متر با پوستی قهوه‌ای تیره و شیاردار و شاخه‌های جوان بدون کرک یا کرکدار و برگهای سبز تیره واژ تخم‌مرغی یا تخم‌مرغی با قاعده‌ای شبه قلبی. میوه و گل این درختان بصورت شاتونهائی است که توسط فلسهائی دانه را دربر می‌گیرند و عموما پس از رسیدن سیاهرنگ می‌شوند.
توسکاها عموما در مناطق جنگلی شمال ایران در کنار جاده‌ها و مناطقی که دارای نور کافی هستند، می‌رویند و به محض روشن شدن و قطع یکسره جنگل جایگزین سایر درختان صنعتی می‌گردند. چوب این درختان از نظر صنعتی با ارزش نبوده و بیشتر به مصرف کارهای غیرظریف و تهیه تراورس و تخته می‌رسد. دو گونه از آن با نامهای توسکا قشلاقی‌Alnus glutinosa در مناطق پست و توسکا ییلاقی‌Alnus subcordata در ارتفاعات استان گیلان می‌رویند.
اگرچه مصارف داروئی این درختان در طب سنتی ایران رایج نیست، اما برگهای جوان و پوست این درختان حاوی تاننها و آنتراکینین هستند و در نتیجه قابض و تلخ بوده در درمان کاتاره روده‌ای، اسهال مزمن و خونریزیهای داخلی مورد استفاده قرار می‌گیرند. برگهای تازه و سائیده شده آن برای درمان ترک‌خوردگی سینه و دملها تجویز می‌شود.

Amaranthus spp :Amaranthaceae تاج‌خروسها: تیره تاج‌خروس

گیاهانی هستند یکساله یا چند ساله علفی با برگهای متناوب و کامل و گلهای فاقد گلبرگ یک جنسی با دو برگک غشائی، درفشی‌شکل خاردار که به صورت محوری یا سنبله‌های انتهائی در محور برگها قرار گرفته‌اند و تولید دانه‌های سیاهرنگ فراوانی می‌نمایند.
غالب گونه‌های‌Amaranthus در ایران به صورت علف هرز در مزارع، مراتع مزارع آیش باغها و کناره جاده‌ها و پیاده‌روها می‌رویند. در استان گیلان گونه‌های چندی از این جنس می‌رویند که مهمترین آنها عبارتند از: ترشه‌تره چواش، که به صورت علف هرز در غالب نقاط استان پراکنده شده‌اند.
برگ انواع تاج‌خروس در اوایل فصل بهار گاهی به صورت سبزی آش به همراه دیگر سبزیهای صحرائی توسط روستائیان مصرف می‌گردد.

Anagalis arvensis :Primulaceae آناغالیس: تیره پامچال

گیاهی است علفی یکساله با ساقه‌ای راست، برافراشته یا خوابیده روی سطح زمین به ارتفاع حدود 5/ 2 تا 70 سانتیمتر با برگهای متقابل یا گاهی فراهم و پهنگی تخم‌مرغی تا تخم‌مرغی کشیده، و گلهای آبی تا قرمز با دم گلی نسبتا بلندتر از برگهائی که در کنارش قرار دارند.
آناغالیس گیاهی است که در غالب نقاط ایران از جنوب تا شمال به صورت علف هرز در زمینهای زراعی، حاشیه رودخانه‌ها، روی خاکهای رسی و شنی و در شیبهای صخره‌ای می‌روید. در استان گیلان نیز یکی از علفهای هرز مهم مزارع، باغچه‌ها و گلدانها و اراضی آیش می‌باشد.
اندامهای مختلف آناغالیس دارای اثرات درمانی گوناگونی هستند.
اعضای مختلف گیاه دارای دو نوع ساپونین می‌باشند. ساپونینها طعمی تلخ دارند و از راه خوردن، ایجاد مسمومیّت در انسان نمی‌کنند. ولی اگر حتی به حالت محلول بسیار رقیق به خون تزریق شوند موجب همولیز و از بین رفتن
ص: 380
گلبولهای قرمز خواهند شد. ساپونینهای موجود در گیاه، دارای اثری تحریک‌کننده بر روی پوست و مخاطها می‌باشند از این جهت مصرف آن نباید بی‌رویه صورت گیرد، زیرا ممکن است سبب مسمومیّت شخص گردد.
از نظر درمانی آناغالیس گیاهی خلطآور و مدر است و در بیماریهای سینه و دستگاه دفع ادرار می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. با مصرف این گیاه، اخلاط سینه حالت سیلان و روان پیدا می‌کند و به سهولت دفع می‌گردد. به علاوه سرفه و ناراحتیهای دیگر بیمار از میان می‌رود.
در استعمال خارج، له‌شده اعضای گیاه به صورت ضماد یا شیره و یا جوشانده‌های غلیظ آن بر روی زخمهای دردناک و اولسرها نتایج مفیدی در بردارد. همچنین جوشانده اعضای گیاه به صورت لوسیون، بر روی زخمهای ملتهب و محل گزیدگی حشرات دارای اثرات سودبخشی است و به صورت حمام موضعی پا (قرار دادن پا در جوشانده) نیز در بیماری نقرس مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Anethum graveolens :Umbelliferae شوید: تیره جعفری

گیاهی است یکساله با ساقه‌ای بدون کرک با رنگ سبز کاهوئی و شاخه‌های فراوان در بخش فوقانی، برگهای قاعده‌ای 3 تا 5 بار شانه‌ای با قطعات طویل نخی‌شکل و بوئی خوش و گلهای زردرنگ در گل آذین چتری در انتهای شاخه‌ها.
اگرچه این گیاه به صورت خودرو دیده نمی‌شود، ولی در اغلب نقاط ایران کشت گردیده به عنوان سبزی پلوئی مصرف می‌شود. در استان گیلان نیز در غالب نقاط در مزارع و باغها و گاهی باغچه‌های منازل کشت می‌شود.
میوه آن اثر نیرودهنده، مقوی معده، هضم‌کننده غذا، بادشکن، مدر، ضد تشنج، رفع استفراغ، آرام‌کننده و زیادکننده ترشحات شیر دارد. اضافه کردن مقدار کمی از میوه این گیاه به جوشانده‌ها اشتهاآور و آرام‌کننده اعصاب است، امروزه مصرف سرشاخه و برگ شوید برای کم کردن چربی خون و کم کردن کلسترول خون توصیه می‌گردد.

Apium graveolens :Umbelliferae کرفس: تیره جعفری

گیاهی است دو ساله یا چندساله با برگهای قاعده و ساقه‌ای یکبار شانه‌ای و برگهای بالای ساقه سه بخشی با ساقه‌ای نسبتا راست و پرشاخه در بخش فوقانی و گلهای سفیدرنگ در گل آذین چتری در انتهای شاخه و یا محور برگها.
این گیاه در استان گیلان در دشتهای ساحلی و زمینهای مرطوب اطراف انزلی، لاهیجان و رشت می‌روید.
نوع اصلاح شده این گیاه به عنوان یکی از سبزیهای خورشتی با ساقه‌های ضخیم و سفیدرنگ در غالب سبزی‌فروشیها در فصل زمستان و بهار به فروش می‌رسد، با ترکیبات گوناگونی که دارد مدر، مقوی معده، ضد اسکوربوت، نیرودهنده، بادشکن، صفرابر و تب‌بر است. ریشه آن برای درمان آب آوردن انساج، بیماریهای نقرس، روماتیسم، حالات مربوط به زیادی اسید اوریک، خیز عمومی بدن، سنگ کلیه، یرقان، نزله‌های ششی، آسم مرطوب، ضعف‌های مربوط به سیستم عصبی، ضعف عمل معده و بیماریهای مثانه و آلبومینوری مورد استفاده قرار می‌گیرد.
ص: 381

Arachis hypogaea :Leguminosae بادام زمینی: تیره نخود

گیاهی است علفی یکساله با ساقه‌ای راست به بلندی حدود 50 سانتیمتر و برگهای شانه‌ای زوج غالبا دو برگچه‌ای با برگچه‌های بزرگ بیضوی تا واژ تخم‌مرغی بدون کرک و گوشواره‌های بزرگ به طول 40 سانتیمتر.
گلهای پروانه‌آسای زردرنگ با دمگل بلند و غالبا محوری و منفرد با میوه ناشکوفای زیرزمینی، استوانه‌ای مشبک با 1 تا 3 دانه که در فواصل دانه‌ها بهم آمده و دارای فرورفتگی می‌باشد از مشخصات این گیاه است.
بادام زمینی یکی از گیاهان زراعی استان گیلان است و مردم محلی آن را در باغها و باغچه‌های خود به خاطر دانه‌های لذیذ آن کشت می‌نمایند. بیشترین رویشگاه و محل زراعت آن در اطراف آستانه اشرفیه است.
بادام زمینی یا پسته زمینی که در خارج به آراشید معروف است بیشتر در گیلان و مخصوصا آستانه اشرفیه پرورش می‌یابد. بادام زمینی فقط در آب و هوای گرم و مرطوب رشد پیدا می‌کند. زمینهای شنی و آهکی بهترین محل برای کشت این محصول است. محل کشت مخصوصا باید به حدّ کافی مرطوب و نرم باشد تا ریشه گیاه بتواند به آسانی در آن فرو رود و محصول دلخواه را حاصل نماید. شادروان استاد پورداود در مورد چگونگی آشنائی مردم گیلان با بادام زمینی و کشت آن در این منطقه در کتاب «هرمزدنامه» چنین می‌نویسد:
«پسته زمینی از گیاهانی است که از امریکا به ایران آمده و نام فارسی پسته زمینی به خود گرفته است، در یزد به پسته زمینی، بادام کوهی و در شهرهای مختلف ایران بادام زمینی و یا بادام شامی و در آذربایجان به آن پستخ [فستق می‌گویند. من نخستین بار آن را در بیروت دیدم و در تابستان 1289 هجری خورشیدی که به رشت، شهر زادگاهی خود برمی‌گشتم مقداری از آن را که در سوریه فستق العبید می‌گویند با خودم آوردم و به پدرم دادم. او دهی در یک فرسنگی شهر به نام آتشگاه داشت که در آنجا کاشته شد و پس از بیست و هفت سال که به ایران برگشتم یکی از محصولات بزرگ گیلان را پسته زمینی دیدم که در آستانه اشرفیه کشت آن زیاد شده است. حالا نمی‌دانم که این محصول نتیجه همان مقداری است که من با خود به ایران آوردم و یا دیگری پس از من به ایران آورده و کشت آن را رواج داده است. چون این گیاه در زمینهای شنی خوب پرورش می‌یابد کرانه‌های دریای خزر بهترین محلّ کشت آن است و امید است که کشت و زراعت آن روزبروز زیادتر شود ...» از نظر ترکیبات شیمیایی در آراشید مقدار قابل ملاحظه‌ای گلوسید (آمیدن)، مواد چرب، مواد پروتئیک، کولین، بتائین، مواد ازته، و ویتامین‌های‌A ،B ،F وD وجود دارد. مقدار مواد فوق برحسب آب و هوا در کشورها و مناطق مختلف فرق می‌کند. علاوه بر آن، آراشید دارای ماده‌ای است که خون افراد مبتلا به بیماری هموفیلی را بند می‌آورد. ضمنا وجود ویتامین‌های‌B 1 وD در پوسته‌های قرمز و در لپه‌های دانه محقّق گردیده است که اغلب این پوسته‌ها پس از بو دادن به آسانی از لپه‌ها جدا می‌گردند و یا تمایل سریع به جدایی دارند.
آراشید برای تغذیه در نقاط بومی گیاه به کار می‌رود و در بعضی نقاط دانه‌های سرخ کرده و بوداده آن را مصرف می‌کنند. در امریکا دانه‌های آراشید را کباب می‌کنند و به مصرف می‌رسانند و علاوه بر آن یک نوع چربی آراشید به نام کره آراشید نیز در این کشور مصرف می‌شود.
روغن آراشید مصارف صنعتی و غذائی فراوان دارد. روغن آراشید یک حلّال افیسینال است. از ریشه، برگ و دانه‌های یک نوع آراشید که بومی آفریقای استوائی است، بر ضد تب‌های صفراوی هماتوریک استفاده به عمل می‌آید و نیز در بعضی مناطق دانه‌های آن را بو می‌دهند و به نام قهوه سیاه به جای قهوه اصلی به مصرف می‌رسانند.
روغنی که از دانه‌های آراشید گرفته می‌شود بسیار خوشمزه است و با روغن زیتون برابری می‌کند. در سراسر اروپا روغن آراشید را همراه با سالاد و اغلب اغذیه به مصرف می‌رسانند. بدین سبب آراشید در اروپا به اسامی:
پسته زمینی، بادام زمینی، گردو زمینی، فندق زمینی، لوبیا زمینی، بلوط زمینی و فندق نخودی نیز نامیده می‌شود.
همچنین از نظر خواص درمانی، روغن آراشید به علّت دارا بودن ویتامین‌F (اسید آراشیدونیک) و فقدان کلسترول خالص، برای افرادی که چربی خونشان زیاد است مفید می‌باشد و از بروز بیماری آتروم (جمع شدن چربی در جدار شریانها) جلوگیری می‌کند.
در روغن بادام زمینی استرولی وجود دارد که اثر ضد کلسترول حقیقی دارد. برای افرادی که چربی خونشان (کلسترول) زیادتر از حدّ طبیعی باشد و یا افرادیکه دچار سکته قلبی شده‌اند نه تنها مفید است بلکه نقش دارویی و درمانی مؤثّر هم دارد. زیرا امروزه معلوم گردیده است که اگر مقدار مصرف این قبیل روغن‌های مایع زیاد شود کلسترول خون بالا نمی‌رود بلکه پایین هم می‌آید. بادام زمینی به علّت دارا بودن ویتامین‌های گروه(B) برای رفع بی‌قوتی ماهیچه‌ها، کمبود فشار خون، خستگی شدید، گیجی، بی‌حوصلگی، بهت‌زدگی، ترس و دلهره مفید است. همچنین مصرف بادام زمینی برای کودکان مبتلا به راشیتیسم مفید و مؤثّر است. نیز اخیرا به ثبوت رسیده که ویتامین(D) موجود در بادام زمینی مقدار اسید و ترشّحات معده را زیاد می‌کند و باعث افزایش اشتها می‌گردد؛ بنابراین در رشد و نموّ کودکان در حال رشد بی‌نهایت سودمند است.
برای رفع پوسته‌پوسته شدن کف دست می‌توان از روغن آراشید سود جست و با مالیدن آن روزی چند نوبت، به درمان این عارضه پرداخت. روغن آراشید برای درمان شوره سر و ریزش مو نیز مؤثّر است. برای این منظور لازم است روغن آراشید را روی پوست سر بمالند و پس از نیم ساعت آن را با سدر بشویند.
نظر به اینکه آراشید دارای اسیدهای آمینه (آرژی‌نین- هیستیدین- سیستین لیزین) می‌باشد که فاقد مواد سلولزی است در خوردن آن نباید افراط کرد، زیرا سبب یبوست شدید مزاج می‌گردد.

Arctium lappa :Compositae باباآدم: تیره کاسنی

گیاهی است علفی چندساله با ساقه‌ای ضخیم و کرکدار پنبه‌ای تار
ص: 382
عنکبوتی سفید و شیاردار و منشعب و شاخه‌دار از قاعده یا در بخش فوقانی با برگهائی با پهنک بزرگ قلبی‌شکل.
گلهای آن لوله‌ای قرمزرنگ مجتمع و کپه‌ای است که توسط برگهای تغییر شکل یافته‌ای به نام برگه‌های (گریبان) سرعصائی و قلاب‌مانند دربرگرفته شده‌اند.
باباآدم در مناطق مرطوب سایه، کنار نهرها و جویبارها، در حاشیه جاده‌ها و باغها و در حاشیه مزارع می‌روید و از برگهای بزرگ و کپه‌هائی که با برگه‌های قلاب‌مانند خود به لباس یا موی انسان و پوست چهارپایان می‌چسبند شناخته می‌شود و بخاطر داشتن برگهای بزرگ آن را باباآدم نامیده‌اند. البته در زبان فارسی باباآدم تقریبا به کلیه گیاهانی که برگهای بزرگ و پهن دارند اطلاق می‌گردد.
ریشه باباآدم دارای اثر تصفیه‌کننده خون، مدر و معرق بوده برای رفع نقرس، رماتیسم، رفع عوارض سیفلیس و در درمان بیماری قند بکار می‌رود.
ریشه باباآدم محتوی اینولین، اسانسهای روغنی، لعاب، تاننها و مواد ضدمیکروبی و ضدباکتری است. از ریشه باباآدم همچنین در دفع خیز عمومی بدن، سنگ کلیه، رفع جوشهای صورت، دانه‌های غرور و بیماریهای پوستی، رماتیسم و قولنجهای کبدی و نزله‌ای ششی استفاده می‌شود.

Armeniaca vulgaris :Rosaceae زردآلو: تیره گل سرخ

درخت یا درختچه‌ای است با تنه راست و پرشاخه با پوستی در جوانی قرمز متمایل به قهوه‌ای و در سنین بالاتر سیاه‌رنگ و غالبا شیاردار و گاهی خاردار. برگهای آن تخم‌مرغی پهن با حاشیه‌ای دندانه اره‌ای و بدون کرک به رنگ سبز روشن و خزان‌کننده است. گلهای سفیدرنگ آن به صورت منفرد یا دوتائی قبل از تولید برگ ظاهر گردیده و میوه آن آبدار به رنگ زرد روشن تا زرد تیره است.
زردآلو یکی از درختان میوه کاشته شده در ایران می‌باشد و نوع اصلاح شده آن قیسی نامیده می‌شود.
این درخت بیشتر در مناطق معتدله و معتدله سرد کشت می‌گردد و اگرچه ممکن است در استان گیلان کمتر غرس شود لیکن میوه آن در فصل بهار جایگاه خاصی در میان میوه‌های مصرفی مردم دارد.

Artemisia absinthium :Compositae افسنطین: تیره کاسنی

گیاهی است علفی چندساله معطر با ساقه‌ای راست و پرشاخه در بالا پوشیده از کرکهای کوتاه- خاکستری و با ساقه‌های عقیم بسیار در کنار ساقه اصلی و ساقه بارور منفرد یا چندتائی راست و استوانه‌ای با شیارهای کم‌عمق به ارتفاع 50 تا 120 سانتیمتر پوشیده از برگ.
افسنطین یکی از گیاهان داروئی ایران بوده و اغلب در مناطق شمالی ایران در مناطق مرطوب و با خاک نسبتا خوب رشد می‌نماید در ارتفاعات کوهستانی گیلان در اطراف دیلمان و اسپیلی، اسالم و آستارا می‌روید و با برگهای نقره‌ای رنگ خود کاملا مشخص است.
سرشاخه برگدار این گیاه حاوی ماده مؤثره اسانس روغنی است که محتوی تویول و شیره تلخ، ابسین‌تین، اسیدهای آلی و تاننها است. قسمتهای محرکه آن تلخ بوده در درمانهای داخلی یا به صورت مخلوط برای تحریک اشتها، ترشح معده و صفرا، علیه قولنج‌های روده‌ای، به عنوان تقویت معده، مقوی قلب، تب‌بر، مدر، قاعده‌آور، ضد کرم و ضد عفونی‌کننده بکار می‌رود. در دفع اسهالهای مزمن، نفخ و تب نوبه اثر عالی دارد. سرعت جریان خون را زیاد و ترشح ادرار را افزایش می‌دهد.
گونه‌ای از آن‌که در سواحل دریای مازندران، از گیلان تا آستارا می‌روید، در رشت و اطراف آن به «واش» و «گندواش» معروف است.
ابو علی سینا در کتاب «قانون» می‌نویسد: افسنطین لباس را از بید و گزند حشرات نگاه می‌دارد و اگر با مرکب ترکیب شود رنگ مرکب ثابت می‌ماند و تغییر رنگ نمی‌دهد و کاغذ را از موش‌خوردگی محفوظ می‌دارد ... افسنطین رنگ و روی را زیبا می‌کند، برای داء الثعلب (موخوره) و داء الحیه (فلس‌فلس شدن پوست) مفید است. لکه‌های بنفش زیر چشم را می‌زداید و فوائد دیگری نیز دارد ... بخار پخته شده آن درد گوش را تسکین می‌دهد ... ضماد آن در مداوای ورمهای پشت گوش، درد گوش و رطوبتهای گوش اثر مثبت دارد.
تناول آن با عسل از سکته جلوگیری می‌نماید ... هرنوع افسنطین و به ویژه نوع نبطی آن اگر به صورت ضماد درآید و به زیر چشم ببندند برای معالجه هرنوع درد کهنه و تیرگی چشم مفید است و اگر آن را با می پخته ضماد کنند و بر چشم نهند ضربان چشم، ورم چشم و جوش چشم را از بین می‌برد ... اگر پخته و افشره افسنطین را به مدت ده روز و هرروز به اندازه سه بولوس (6/ 1 مثقال) سر بکشند در باز گردانیدن اشتها تأثیر عجیبی دارد. شربت افسنطین معده را تقویت می‌کند و در بسیاری از حالتها مفید است. اگر کسانی که یرقان دارند، افشره افسنطین را به مدت ده روز و هرروز به اندازه سه اوقیه (معادل هفت مثقال) تناول نمایند فایده می‌بینند. شربت نامبرده برای مداوای استسقاء نیز مفید است ... افسنطین را چنانچه با عدس یا برنج بپزند و بخورند کرمها را از بین می‌برد. افسنطین مخلوط با سنبل باد شکم و معده را چاره‌ساز است. اگر افسنطین را با روغن حنا مرهم کنند و بر کبد و بر تهیگاه بمالند درد کبد و تهیگاه تسکین می‌یابد و اگر آن را با روغن گل سوری (محمدی) مرهم کنند یا با گل سوری مخلوط کنند درد معده را از بین می‌برد و سفتی آن را برطرف می‌کند ... افسنطین در بیرون راندن بول و روان کردن حیض ... و مداوای تب کهنه نافع است. در گذشته که پنی‌سیلین و داروهای میکروب‌کش کشف نشده بود، افسنطین بهترین داروی ضد میکروب به حساب می‌آمد و در مواقع شیوع امراض مسری مانند طاعون تجویز می‌گردید. همچنین افسنطین تب‌بر و ضد یرقان و مانع آب آوردن انساج بدن است و در درمان اسهال مزمن مؤثر می‌باشد. ضماد پخته نمک‌زده این گیاه، بر روی زخمهای عفونی و تاولهای چرکین، اثر ضد عفونی‌کننده، مفید و التیام‌بخش دارد. برای این کار از تنتور آن نیز می‌توان استفاده کرد. افسنطین سرعت جریان خون را زیاد کرده خون را
ص: 383
به سوی خود جذب می‌نماید و برای رفع ترشحات زنانه مفید و مؤثر است.
افراد مبتلا به حساسیت و مبتلایان به خونریزی و ناراحتیهای جهاز هاضمه و زنان باردار باید از مداوا توسط افسنطین پرهیز نمایند و بیمارانی که آن را مصرف می‌کنند از مصرف پی‌درپی خودداری کنند، زیرا این گیاه دارای اسانسی با ترکیبات سمی است و مصرف مداوم آن ایجاد مسمومیت می‌نماید.

Artemisia annua :Compositae گندواش: تیره کاسنی

گیاهی است علفی یکساله با ساقه‌ای راست و در بالا منشعب و شاخه‌دار بدون کرک یا کمی کرکدار به ارتفاع حدود 30 تا 100 سانتیمتر با برگهائی دارای دمبرگ بلند و پهنگی با بریدگیهای زیاد سرنیزه‌ای، کامل یا دندانه‌ای و اغلب به رنگ سبز روشن و برگهای فوقانی کوچکتر و تقلیل‌یافته، گلهای کپه‌ای در گل آذین پانیکول‌مانند و باز و با شاخه‌های فراوان.
گیاه مذکور یکی از نباتاتی است که در محدوده جنگلی شمال ایران از آستارا تا آشخانه می‌روید و به صورت علف هرز در غالب نقاط مانند حاشیه جاده‌ها، مزارع، مزارع آیش، برنج‌زارها، حاشیه باغها و پارکها و خیابانها دیده می‌شود. در استان گیلان نیز کمتر جائی است که گندواش در آن وجود نداشته باشد.

Artemisia vulgaris :Compositae برنجاسف: تیره کاسنی

گیاهی است علفی چندساله کرکدار با ساقه‌ای مشخص و چندتائی و پرشاخه و منشعب در بخش فوقانی کرکدار یا بدون کرک به ارتفاع 30 تا 200 سانتیمتر عموما قهوه‌ای خوشرنگ با گلهای قاعده شانه‌ای بخش با دمگل کوتاه و قطعات سرنیزه‌ای نوک تیز با شانه‌ای بریده به صورت نامنظم دندانه‌ای اره‌ای یا کامل و بدون دندانه به رنگ سبز تیره در سطح فوقانی و پوشیده از کرکهای پتوئی متراکم سفید رنگ در سطح زیرین.
گلهای کپه‌ای آن در گل آذین پانیکول باز با شاخه‌های بلند گسترده یا راست و با شاخه‌های کوچک کم قرار گرفته‌اند.
برنجاسف یکی از علفهای هرز حاشیه جاده‌ها و مناطق جنگلی شمال ایران بوده در گیلان در اطراف بندر انزلی، اسالم، جاده اسالم به خلخال، اطراف آستارا، لاهیجان و رودسر می‌روید. جنبه داروئی و مصارف داروئی برنجاسف عموما شناخته شده می‌باشد به‌عنوان داروی تلخ، معطر، مقوی معده، ضد تشنج مدر، قاعده‌آور ضد کرم به کار می‌رود. دم‌کرده اعضای این گیاه مخصوصا ریشه آن مقوی دستگاه هاضمه بوده در رفع کم‌خونی و ضعف عمومی بدن، رفع اختلالات مربوط به سیستم عصبی مانند استفراغها، دردهای عصبی، صرع و هیستری به کار می‌رود، اثر نرم‌کننده، ضدعفونی‌کننده جهاز هاضمه و ضد انگل بودن آن قابل توجه است. در گذشته مبتلایان به انگل از دم‌کرده این گیاه استفاده می‌کردند.

Asperugo procumbens :Boraginaceae تیره گل گاوزبان

گیاهی است علفی یکساله با ساقه‌ای گسترده روی سطح زمین به ارتفاع حدود 40 سانتیمتر و برگهای پائینی متناوب و فوقانی متقابل تا دوتائی و غالبا با کرکهای بسیار و چسبنده و گلهای بدون دمگل به رنگ آبی ارغوانی یا بنفش شونده و میوه‌های فندقه‌ای گلابی‌شکل با سطحی دارای زگیلهای کوچک.
گیاه فوق الذکر یکی از علفهای هرز مزارع، مزارع آیش، حاشیه مزارع و باغها و مناطقی با خاکهای آهکی و میان صخره‌هاست. در استان گیلان نیز از علفهای هرزی است که در اکثر نقاط به چشم می‌خورد. در کتاب شلیمر پزشک مخصوص ناصر الدین شاه از آن به عنوان بادرنجبویه نام برده شده که غلط است و گیاه فوق الذکر هیچگونه ارزش داروئی شناخته شده‌ای ندارد.
نام بادرنجبویه برای گیاه‌Dracocephalum moldavica صحیح است که در قسمتهای وسیعی از آذربایجان کشت می‌شود و عرق آن به عنوان دارو به مصرف می‌رسد.

Aster altaicus :Compositae ستاره‌ای: تیره کاسنی

گیاهی است علفی دوساله یا چندساله با ساقه‌ای راست و منشعب و پرشاخه به رنگ سبز یا خاکستری و شاخه‌های کوچکی که در انتها به یک گل منتهی می‌شود. به ارتفاع حدود 20 تا 100 سانتیمتر.
گلهای آن مجتمع کپه‌ای به رنگ آبی آسمانی بسیار خوشرنگ می‌باشد.
ستاره‌ای، یکی از گیاهانی است که در مناطق مختلف معتدله و معتدله سرد ایران رویش یافته بیشتر در کنار جویبارها و مناطق مرطوب و دامنه‌ای کوهستانی و در استان گیلان در دره سفیدرود و ... می‌روید.
نوعی از ستاره‌ای امروزه در باغچه‌ها و حیاط منازل و گاهی پارکها کشت می‌گردد که با گلهای بنفش یا آبی متمایل به بنفش فراوان خود و فرم رویشی پشته‌ای و کپه‌ای به نظر می‌رسد پارچه‌ای آبی‌رنگ را بر سر آن کشیده‌اند.
گونه دیگری از این جنس به نام‌Aster alpinus در ارتفاعات اسالم می‌روید.

Atropa belladonna :Solanaceae بلادون، شابیزک (شاهبیزک): تیره سیب‌زمینی

گیاهی است علفی چندساله با ساقه‌ای پرشاخه و منشعب در بالا به ارتفاع حدود 50 تا 200 سانتیمتر و برگهائی با دمبرگ کوتاه تخم‌مرغی- بیضوی، نوک‌دار، و گلهای بنفش متمایل به قهوه‌ای با رگه‌های قهوه‌ای‌رنگ، نسبتا درشت منفرد و محوری که کاسبرگ آن نیز به مرور زمان رشد کرده کم‌وبیش متورم به نظر می‌رسد. میوه آن بسته‌ای سیاهرنگ شفاف می‌باشد.
ص: 384
بلادون گیاهی است که رویشگاه اصلی آن جنگلهای شمال ایران است و در استان گیلان نیز در مناطق مختلف جنگلی وجود دارد.
بلادون دارای الکالوئیدهای آتروپین، هیوسیامین، بلادونین، آتروپامین، اسید کریزاتروپیک می‌باشد دارای مصارف داروئی بسیار است از جمله بر روی سلسله اعصاب تأثیر کرده اثر آرام‌کننده و ضد تشنج دارد. در درمان بیماریهای آسم، سیاه‌سرفه، صرع، بی‌اختیاری دفع ادرار، سرعت انزال، دردهای معدی قولنجهای ناشی از مسمومیت سرب، یبوستهای مقاوم، دردهای آپاندیسیت، ناراحتیهای بواسیر، دریاگرفتگی، سرگیجه، قولنجهای کبدی و کلیوی، اسپاسمهای ناحیه مقعد و مهبل، ترشح عرق شبانه مسلولین به کار می‌رود.

Bellis perennis :Compositae مینای چمنی: تیره کاسنی

گیاهی است علفی چندساله با برگهای طوقه‌ای قاشقی‌شکل و بدون ساقه‌ای مشخص. گلهای سفید یا سفید متمایل به قرمزرنگ آن به صورت مجتمع و کپه‌ای روی دم گل آذین بلندی قرار گرفته است.
همانگونه که از نام آن برمی‌آید یکی از گیاهانی است که در چمن‌زارها و مناطق مرطوب رویش می‌یابد و در استان گیلان نیز در ارتفاعات اطراف عمارلو، رودبار، ماسوله و گردنه حیران رشد می‌نماید. نوع اصلاح شده آن به همین نام در فصل بهار به همراه بنفشه سه رنگ و همیشه‌بهار در باغچه‌ها و پارکها و حیاط منازل به عنوان گیاهی زینتی کشت می‌گردد.

Butomus umbellatus :Butomaceae هزار نی: تیره هزار نی

گیاهی است، علفی چندساله بدون کرک، آبزی یا رطوبت‌پسند و پایابی و ساقه‌های متعدد برافراشته به ارتفاع حدود 40 تا 150 سانتیمتر. با برگهای خطی عموما متناوب و غلافی مشخص در قاعده کمی پیچیده و نوک‌دراز.
گلهای زیبای سفید با رگه‌های ارغوانی آن در گل آذینی چتری و انتهائی قرار گرفته‌اند.
هزارنی در دریاچه‌ها، استخرها، نهرها و جویبارها، مناطق باتلاقی و مردابی و آبهای کم‌عمق می‌روید. در غالب نقاط مردابی استان گیلان مانند بندر انزلی، مرداب امیر کلایه و آبگیرهای اطراف صومعه‌سرا، رشت، فومن و لاهیجان دیده می‌شود.

Buxus hyrcanica -Buxus sempervirens :Buxaceae شمشاد خزری، کیش: تیره شمشاد

درخت یا درختچه‌ای است به ارتفاع حدود 12 متر، غالبا به صورت درختچه‌ای همیشه سبز در جنگلهای شمال ایران در جلگه‌های پست می‌روید.
شاخه‌های جوان آن چهارگوشه و برگهای متقابل آن تخم‌مرغی- بیضوی با رنگ سبز تیره در سطح فوقانی و سبز روشن در سطح زیرین است. این درختچه در استان گیلان در غالب جلگه‌های جنگلی تا ارتفاع 300 متر در اطراف جاده انزلی به آستارا، اسالم به خلخال و مناطق دیگر استان دیده می‌شود.
درختچه فوق الذکر با داشتن برگهای همیشه سبز، زیبائی خاصی داشته و
ص: 385
چوب بسیار خوشرنگ آن در کارهای دستی استفاده‌های گوناگونی دارد و از سرشاخه‌های بریده آن نیز برای گل‌آرائی در غالب گلفروشیها استفاده می‌شود.
برگ شمشاد دارای طعم تلخ بوده حاوی تاننها، الکالوئیدبوکسین و اسانسهای روغنی است. دم‌کرده آن در صورت بالا بودن درجه حرارت بدن یا ورم مجاری صفراوی و ادراری مؤثر بوده و تب‌بر نیز می‌باشد. در مصارف خارجی از برگهای این گیاه برای تهیه کمپرسها با حمامهای ضد درد روماتیسم، نقرس و بیماریهای پوستی استفاده می‌شود.

Caesalpinia gilliesii :Caesalpinaceae ابریشم مصری: تیره ارغوان

درختچه یا درختی است کوتاه به ارتفاع حدود 3 متر با شاخه‌های نسبتا فراوان به رنگ قهوه‌ای متمایل به سیاه با لکه‌های سفید و برگهای مرکب شانه‌ای با حدود 10 جفت برگچه بیضوی‌شکل.
گلهای زیبای درشت و زردرنگ آن در خوشه‌های انتهائی دارای پرچمهای بلندی به طول 6 تا 7 سانتیمتر و به رنگ قرمز است که از گلبرگها بلندتر بوده و زیبائی خاصی به آن می‌بخشد، میوه آن لوبیائی‌شکل است.
این درختچه بومی ایران نیست، لیکن در سالهای اخیر به صورت زینتی در اکثر نواحی معتدله و معتدله سرد کشت گردیده و در استان گیلان نیز گاهی در بلوارها و حاشیه خیابانها و پارکها دیده می‌شود.

Calendula officinalis :Compositae همیشه‌بهار: تیره کاسنی

گیاهی است علفی یکساله یا چندساله با ساقه‌ای برافراشته و پرشاخه در بالا و عموما معطر به ارتفاع حدود 10 تا 50 سانتیمتر با برگهای کامل یا دندانه سینوسی بدون دمبرگ با گل آذینی پرشاخه و گلهای مجتمع کپه‌ای با گلچه‌های کناری زبانه‌ای زرد مایل به نارنجی بسیار خوشرنگ و گلهای میانی طبق لوله‌ای. میوه آن فندقه‌ای است که در سطح پشتی دارای چروکهای عرضی و غده‌دار می‌باشد.
همیشه‌بهار یکی از گیاهانی است که در غالب نقاط ایران به عنوان زینتی در باغچه‌ها، پارکها و حیاط منازل به همراه بنفشه سه رنگ، مینای چمنی و امثال آنها کاشته می‌شود. در استان گیلان نیز در پارکها، باغچه‌ها و بلوارها کشت می‌گردد.
گل همیشه‌بهار تصفیه‌کننده خون، قاعده‌آور و التیام‌دهنده بوده و نیرودهنده و ضد تشنج می‌باشند، از آن برای تحریک فعالیت کبدی و خصوصا صفرا استفاده می‌شود. برای تسکین اسپاسمهای معده یا روده‌ای نیز به کار می‌رود.
در مصارف خارجی با اثر دادن بر روی زخمهای سطحی، سوختگی، سرمازدگی و رفع دانه‌های جلدی و اگزما اثر مفید دارد و در رفع جوشهای صورت، کورک، پینه بستن دست یا پا، میخچه و زگیل مفید می‌باشد. گل همیشه‌بهار در معالجه بیماریهای پوستی نیز به کار می‌رود.

Calligonum persicum :Polygonaceae اسکنبیل: تیره علف هفت بند

درختچه‌ای است پرشاخ و توده‌ای به بلندی حد اکثر 2 متر با شاخه‌های خمیده و سفیدرنگ و شاخه‌های کوچک نازک و ظریف، با برگهای درفشی‌شکل و ریزان. گلپوش سفیدرنگ آن در انتهای شاخه به صورت خوشه‌ای و نسبتا متراکم قرار گرفته میوه‌های بالدار و غشائی آن در انتهای بالها دارای رگه‌های بسیار بوده به رنگ قرمز خوشرنگ و زیباست.
این درختچه در استان گیلان فقط در دره سفیدرود در حوالی منجیل و رودبار در دامنه‌های کوهستانی منطقه می‌روید و شاید بتوان آن را انحصاری این ناحیه دانست. انواع دیگر این درختچه در ایران که تعداد آنها به 17 گونه می‌رسد بیشتر در خاکهای شنی و دشتها و بیابانهای ایران می‌رویند و غالبا در کارهای حفاظت خاک و تثبیت شن به کار می‌روند.

Calystegia silvatica :Convolvulaceae تیره پیچک

گیاهی است علفی با ساقه‌ای پیچنده و بالارونده به طول 4 متر یا بیشتر با برگهای بزرگ کم‌وبیش پیکانی یا قلبی با لبه‌ای کامل و گلهای سفید درشت و قیفی‌شکل به طول 55 تا 75 میلیمتر.
گیاه فوق الذکر انحصاری شمال ایران بوده رویشگاه آن حاشیه جنگلها، بیشه‌زارها و پرچین حاشیه باغها و مزارع می‌باشد و شاید بتوان گفت یکی از معمولی‌ترین گیاهان جنگلهای شمال ایران است.

Camellia japonica :Theaceae کاملیا: تیره چای

درختچه‌ای است همیشه سبز با شاخه‌های فراوان به ارتفاع 2 تا 4 متر با برگهای پهن بیضوی یا تخم‌مرغی به طول 5 تا 8 سانتیمتر و با لبه‌ای دندانه اره‌ای و بدون کرک به رنگ سبز تیره و کاملا درخشان با گلهای پرپر (نوع کاشته در ایران) قرمز یا سفید و بسیار زیبا که عموما در ماههای فروردین تا اردیبهشت و اوایل خرداد گل داده و زیبائی خاصی دارد.
این گیاه در استان گیلان در پارکها، باغچه‌های منازل غالبا به خاطر جنبه زینتی آن کشت می‌شود.
میوه کاملیا به صورت پوشینه، سه قسمتی و محتوی یک یا دو دانه است.
کاملیا انواع مختلف دارد که هرکدام دارای اختصاصات معینی هستند.
ص: 386

Camellia sinensis or Thea sinensis :Theaceae چای: تیره چای

درختچه و یا گاهی درختی است همیشه سبز و با ساقه‌ای پرشاخه و غالبا درهم رفته، با برگهای چرمی دارای دمبرگ کوتاه، بیضوی تا بیضوی باریک و لبه‌ای دندانه‌دار به داخل خمیده.
گیلان مرکز تولید چای ایران است. در برخی از نقاط دیگر کشور ما نظیر مازندران نیز چای کشت می‌شود ولی محصول هیچ نقطه‌ای از نظر کیفیت با محصول چای گیلان- مخصوصا لاهیجان- قابل قیاس نیست.
استفاده از چای به عنوان آشامیدنی گرم با آنکه در ایران سابقه طولانی ندارد، ولی امروزه رایج‌ترین و اساسی‌ترین نوشیدنی مورد نیاز تمام طبقات مردم ایران است. این آشامیدنی رایج، مصرف درمانی قابل توجّهی نیز دارد که کمتر مورد توجّه مردم است.
قسمت مورد استفاده درختچه همیشه سبز چای، برگها و به ویژه جوانه‌های انتهائی آن است که در اصطلاح محلّی گیلان به آن ذپّه‌Zappe می‌گویند. این برگها و جوانه‌ها پس از بو دادن و انجام یک رشته اعمال مخصوص به صورت چای سبز و سیاه درمی‌آیند و جهت مصرف به بازار فروش عرضه می‌گردند.
چای سبز از بو دادن برگهای تازه بدون دمبرگ، به عمل می‌آید که آنها را در طشتهای بزرگ می‌ریزند و بلافاصله حرارت می‌دهند. وقتی برگهای چای را مدّتی بگذارند تا تخمیر گردد، محصولی که از آنها فراهم می‌آید، چای سیاه نام دارد.
درباره چگونگی کشف چای افسانه‌های گوناگونی وجود دارد. همچنین در مورد آشنایی اروپائیان با این گیاه مفید و چگونگی انتقال آن به کشورهای اروپائی در کتابها آمده است که زادگاه چای، کشور چین بوده که از آنجا به هند رفت و مردم آسیا با چای از چند هزار سال پیش آشنائی داشتند، ولی اروپائیان از پانصد سال پیش با چای آشنا شدند. چای را نخستین بار انگلیسیها از مستعمره هند به انگلیس بردند، ولی راز آن را تا سیصد سال فقط برای خود نگه داشتند. تا اینکه از دویست سال پیش ناگهان بروز یک تصادف، پای چای را به آلمان و از آنجا به اروپای غربی و بعد به اروپای شرقی باز کرد.
ماجرای تصادف مزبور در «تاریخ چای از آسیا تا اروپا» ذکر گردیده که خلاصه آن به نقل از کتاب «نسخه‌های تندرستی از طبّ طبیعی» چنین است:
«دویست سال قبل، یک کشتی بادبانی انگلیسی که از هندوستان به انگلستان می‌رفت و محموله چای با خود داشت، در نزدیکی سواحل دریای شمال دستخوش طوفان شد و امواج کوه‌پیکر، این کشتی را برداشته در ناحیه واسرکانت، از نواحی شرقی آلمان، به خشکی بردند و به گل نشاندند. اهالی واسرکانت، وقتی به سراغ کشتی رفتند آن را تهی از ملوان و ناخدا و در عوض مالامال از نوعی سبزی خشک و سیاه‌رنگ دیدند. آنها در طول عمر خود هرگز چای ندیده بودند. از عطر چای خوششان آمد و آن را به خانه بردند و با مقداری روغن در ماهی‌تابه ریخته، سرخ کردند و از آن غذائی ترتیب دادند.
لیکن مزه این غذا به مذاق آنان خوش نیامد. آنگاه نمونه گیاه مزبور را به پایتخت فرستادند و از افراد مطلّع و صاحب‌نظر برای شناسائی این مادّه کمک خواستند. تا شش ماه بعد، به دنبال یک سلسله اقدامات سیاسی و دولتی و جاسوسی دریافتند که آن مادّه خشک، گیاه چای نام دارد و به منظور تهیّه یک نوشیدنی مطبوع و آرام‌بخش به کار می‌آید.»
کشت و صنعت و رواج مصرف چای در ایران نیز سابقه طولانی ندارد.
اوّلین مزارع چای به همّت محمّد میرزا ملقّب به کاشف السّلطنه، بانی چایکاری در ایران، به سال 1279 شمسی، مقارن با 1901 میلادی در لاهیجان و سپس تنکابن (شهسوار) احداث شد.
زارعین شمال ابتدا از کشت چای استقبال نکردند، لذا بازرگانان کماکان به وارد کردن چای از هندوستان و سیلان ادامه دادند. لیکن موقعی که بر اثر مساعی کاشف السّلطنه پی‌بردند که بوته چای حدود 90 تا 100 سال عمر می‌کند و سالی چند بار محصول می‌دهد کم‌کم به کشت این گیاه پرسود رغبت پیدا کردند.
بطوری که می‌گویند کاشف السّلطنه برای نیل به این منظور مثل یک کارگر در مزارع چای کشور چین به کار پرداخت تا به رموز کشت آن آگاهی حاصل کرد؛ سپس در بازگشت به ایران، مقداری از نشاء چای را با خود به گیلان آورد و در لاهیجان به زمین نشاند و به توسعه آن پرداخت.
گفته شده است که کاشف السّلطنه بذر چای را (که تقریبا شبیه به فندق است ولی پوست آن نازکتر، شکننده‌تر و سیاهتر از فندق می‌باشد) با جاسازی و پنهان کردن آن در جوف عصای خویش به ایران آورد و به کشت آن پرداخت.
درخت چای اگر به حال خود رها شود به‌طور خودرو، به ارتفاع متجاوز از 10 متر می‌رسد ولی در نمونه‌های پرورش‌یافته از 2 متر تجاوز نمی‌کند.
معمولا از درختچه چای سه بار در هرسال برگ‌چینی می‌کنند و تا عمر درختچه به هشت سال یا ده سال برسد بهره‌برداری از آن همچنان ادامه می‌یابد و چون از این سنین بگذرد بهره‌برداری از آن را متوقّف می‌سازند و می‌گویند که پیر شده است و دیگر بهره‌برداری از آن صرفه ندارد.
بهترین زمین برای کشت چای، زمینی است که دارای سنگهای آتشفشانی باشد، زیرا گیاه چای احتیاج به شبه فلز (فلوئور) دارد و آن نیز در این نوع زمینها فراوان است. به این دلیل در ژاپن مزارع چای معمولا در مجمع الجزایر آتشفشانی قرار دارد و آب و زمین و هوای آن سرشار از شبه فلز فلوئور می‌باشد.
چای نواحی مختلف، کم‌وبیش دارای مواد زیر است:
آب- خاکستر حاصل از گیاه- مواد ازته- مواد چرب- تانن- تئین- اسانس- موادی نظیر رزین‌ها- پکتین- صمغ- سلولز و دکسترین.
همچنین در چای مواد مؤثّری چون پورین‌ها- گزانتین- تئوفیلین- آدنین و غیر آنها نیز یافت می‌شود. وجود مواد اخیر باعث می‌گردد که بر اثر افراط در مصرف چای، موجبات ناراحتی مخصوص به نام تئیسم در انسان فراهم شود.
همچنین در چای مقدار زیادی اسید اکسالیک و املاح معدنی چون فسفاتها و اکسالاتهای پتاسیم، کلسیم، منیزیوم و منگنز وجود دارد.
مصرف دم‌کرده چای، باعث تسریع حرکات تنفّسی و گردش خون می‌گردد. با مصرف آن، احساس تجدید نیرو، همچنین تقویت قوای فکری می‌شود و اثر درمانی در تصلّب شرائین و ممانعت از بروز آن دارد. نیز در
ص: 387
بعضی از افراد، نوشیدن چای ایجاد بیخوابی می‌کند. مقدار زیاد آن، عوارضی نظیر سردرد، لرزش‌های عصبی، کرخ شدن و غیر آن پیش می‌آورد و اگر ادامه آن به صورت عادت تدریجی درآید، ایجاد یبوستهای سخت و مقاوم، سوء هضم، لاغر شدن تدریجی توأم با ناراحتیهای عصبی می‌کند. دم‌کرده چای را می‌توان برای شتشوی چشم (کولیر قابض) به کار برد. در مصارف داخلی دم‌کرده 4 تا 8 درصد آن، اثر مقوی، هضم‌کننده، مدر ملایم و معرّق دارد. بطور کلّی دم- کرده چای کمتر به مصارف درمانی می‌رسد و فقط از آن به عنوان نوشیدنی گرم برای رفع خستگی و هضم غذا استفاده می‌شود.
علاوه بر برگ چای، گل چای نیز دارای دو درصد کافئین و مقدار زیادی منگنز و آهن است. دم‌کرده گلبرگ چای برای درمان سوء هضم، اسهال، استسقاء و جلوگیری از پایین افتادن شکم مفید است و مصرف آن تجویز می‌گردد. ولی کسانی که مبتلا به اختلال اعصاب، طپش قلب، نقرس، سنگ کلیه از نوع او کسالات هستند نباید چای مصرف کنند.
تذکّر لازم: مصرف زیاد چای همانطور که گفته شد ایجاد بعضی عوارض فیزیولوژیک قابل اهمیّت می‌کند که به مجموع این عوارض نام تئیسم داده‌اند.
بر اثر ایجاد همین عوارض بود که در سال 1927 میلادی آکادمی پزشکی فرانسه اعلام کرد که باید با عارضه تئیسم که در تونس به علّت مصرف جوشانده چای سیاه حاصل شده مبارزه همگانی صورت گیرد. طبق آزمایشهایی که انجام گردید چای سیاه سمّی‌تر از چای سبز اعلام شد و نیز سمیّت چای سبز بیش از دم‌کرده آن معرّفی و اعلام گردید.

Campanula spp :Campanulaceae گلهای استکانی: تیره گل استکانی

گیاهانی هستند یکساله یا چندساله علفی با ساقه‌ای عموما برافراشته و راست منفرد یا چند شاخه و به ارتفاع 10 تا 120 سانتیمتر با برگهائی بسیار متنوع از نظر شکل و گلهائی عموما استکانی‌شکل به رنگهای متنوع سفید متمایل به آبی تا بنفش یا بنفش تیره که در گل آذین سنبله‌ای، خوشه‌ای یا مجتمع و گروهی قرار گرفته‌اند. گلهای عموما زنگوله‌ای آن زیبائی خاص دارد.
گلهای استکانی در سراسر ایران پراکنده بوده در استان گیلان نیز گونه‌های چندی به اسامی ذیل می‌رویند:
Campanula glonerata/ Campanula lactiflora
Campanula gilanensis/ Campanula odontosepala
Campanula patula/ Campanula rapunculoides
Campanula rapunculus/ Campanula involucrata
این‌گونه‌ها با گلهای استکانی و عموما بنفش‌رنگ خود شناخته می‌شوند.
اکثرا در جنگلها و مراتع پراکنده بوده هیچگونه ارزش کاربردی بجز مصرف تغذیه‌ای دام ندارند و گاهی از نظر زیبائی مورد توجه قرار می‌گیرند.

Campsis grandiflora :Bignoniaceae پیچ‌اناری: تیره پیچ‌اناری

درختچه‌ای است بالارونده و پیچان با ساقه‌ای به طول 3 تا 10 متر با پوستی قهوه‌ای‌رنگ و برگهای مرکب شانه‌ای با برگچه‌هائی تخم‌مرغی- سر نیزه‌ای بدون کرک به تعداد 7 تا 9 عدد. گلهائی قیفی‌شکل درشت به رنگ قرمز- نارنجی و دندانه‌هائی به رنگ قرمز خونی و میوه کپسول لوبیائی‌شکل دوحجره‌ای.
پیچ‌اناری یکی از گیاهان بالارونده است که در غالب نقاط معتدله و معتدله سرد ایران در حیاط منازل، پرچین باغها و سردر منازل کشت می‌شود، در استان گیلان نیز گاهی در حیاط خانه‌ها و پارکها کشت می‌شود و با گلهای قیفی‌شکل درشت و خوشرنگ خود زیبائی خاصی دارد.

Canna indica :Cannaceae اختر: تیره اختر

گیاهی است علفی چندساله با ساقه‌های زیرزمینی و ساقه هوائی ناشی از تراکم غلاف برگها. به بلندی یک متر یا بیشتر با برگهای سبزرنگ بزرگ بیضوی تخم‌مرغی.
گلهائی قرمز تیره یا ارغوانی‌رنگ درشت دارد که در محور برگها یا انتهای ساقه قرار گرفته‌اند.
اختر گیاهی است زینتی که در مناطق معتدله و معتدله سرد ایران کشت می‌گردد. در استان گیلان نیز در بلوارها، پارکها و منازل و گاهی به صورت پرچین منازل و باغچه‌ها کشت می‌شود.

Cannabis sativa :Cannabaceae شاهدانه: تیره شاهدانه

گیاهی است علفی یکساله با برگهای متناوب و پنجه‌ای و برگچه‌های سرنیزه‌ای یا سرنیزه‌ای- خطی با لبه‌های شدیدا دندانه اره‌ای با ساقه‌های راست و غالبا در بخش فوقانی پرشاخه و شیاردار.
ص: 388
شاهدانه یکی از گیاهان زراعی است که دانه‌های آن به مصرف تغذیه انسان و گاهی طیور رسیده و به علاوه از ساقه و قسمتهای مختلف گیاه به خاطر داشتن فیبرهای بلند در صنایع بافندگی استفاده بعمل می‌آید، در بعضی از کشورها آن را برای تهیه مواد مخدر هم‌چون حشیش و ماری‌جوانا کشت می‌نمایند.
گیاه شاهدانه برای تهیه داروهای آرام‌کننده سیستم اعصاب که در بیماریهائی از قبیل فشارهای عصبی، اضطراب بیش از حد، کار فکری زیاد، میگرن، سرفه‌های آسمی و برای بی‌حسی موضعی در دندانپزشکی به کار می‌رود. فرآورده‌های گیاه عموما موادی سمی و دارای آثار زیان‌بخش و غیرقابل جبران هستند.

Caspella bursa -pastoris :Cruciferae کیسه کشیش: تیره شب‌بو

گیاهی است علفی یکساله یا دو ساله پوشیده از کرکهای ساده، دو شاخه یا ستاره‌ای‌شکل با ساقه‌های برافراشته و منشعب و پرشاخه در بالا به ارتفاع 4 تا 50 سانتی‌متر و برگهای طوقه‌ای شانه‌ای یا ساده و گلهای سفید یا صورتی رنگ که در گل آذینی طویل و خوشه‌مانند در انتهای شاخه‌ها قرار گرفته‌اند.
میوه آن شبیه کیسه کشیشها سه گوشه با قاعده‌ای قلبی‌شکل است. دانه‌های این گیاه دارای موسیلاژ فراوان است. از زمره گیاهان داروئی بوده و سرشار از ویتامین ث می‌باشد.
کیسه کشیش یکی از علفهای هرز مزارع است در مزارع غلات و حبوبات و زمینهای رها شده، حاشیه جاده‌ها و باغها به فراوانی دیده می‌شود.
اگرچه این گیاه در طب سنتی ایران ناشناخته است لیکن کیسه کشیش دارای اثر بندآورنده خون می‌باشد و برای متوقف ساختن خونریزیهای معده، ریه، رحم و درمان کاتاره معده- روده‌ای از آن استفاده می‌شود.

Capsicum annum :Solanaceae فلفل سبز: تیره سیب‌زمینی

گیاهی است علفی یکساله با ساقه‌ای سبزرنگ به ارتفاع 20 تا 100 سانتیمتر راست و پرشاخه با برگهای دمبرگدار. تخم‌مرغی تا سرنیزه‌ای و نوکی دراز و گلهای دمگل‌دار کوچک سفیدرنگ. میوه هسته‌ای گوشتی و خشک (بدون آب) و متنوع از نظر شکل و رنگ آن دارای دانه‌های متعدد می‌باشد.
میوه فلفل سبز در ایران غالبا به حالت سبز به مصرف می‌رسد و لیکن پس از رسیدن قرمزرنگ می‌گردد. و در سالهای اخیر به نام فلفل قرمز به صورت پودر به مصرف تغذیه می‌رسد. یکی از گیاهان زراعی رایج استان گیلان می‌باشد که عموما در اوایل فصل بهار محصول آن به ثمر می‌رسد. انواع سیاه آن نیز که از هندوستان و پاکستان وارد می‌شود از ادویه موجود در غذاهای ایرانی می‌باشد.
مصرف آن به مقدار کم اشتهاآور و محرک معده است و مصرف زیاد آن التهاب و ورم معده و مسمومیت ایجاد می‌کند. در داروسازی از آن همه نوع عصاره، تنتور، مرهم و ضماد با اثر تحریک‌کننده پوست و مخاط تهیه می‌گردد و در درمان دردهای روماتیسمی، سیاتیک یا سینه‌پهلو مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Carpinus betuls :Corylaceae ممرز: تیره فندق

درختی است به بلندی حد اکثر 25 متر با پوستی خاکستری‌رنگ و ساقه‌ای عموما شیاردار در بخش پائینی و شاخه‌های جوان قهوه‌ای درخشان و گاهی کرکدار. برگها تخم‌مرغی، نوک‌تیز یا نوک‌دراز و لبه‌ای دو بار دندانه‌اره‌ای منظم و با قاعده‌ای قلبی‌شکل نامتقارن و بدون کرک.
درختی است خزان‌کننده که عموما همراه با بلوط، راش، نارون و کلهو در جنگلهای شمال می‌روید.
چوب این درخت ارزش صنعتی زیادی ندارد و عموما به عنوان گونه مهاجم هنگامی که راشستانها یا بلوطستانها قطع یکسره می‌گردند جایگزین می‌شود و بیشتر به مصرف تهیه تراورس می‌رسد. گونه دیگر از این جنس به نام کرکف‌Carpinus orientalis به همراه ممرز در جنگلهای گیلان و مازندران می‌روید.
پوست ممرز از نظر درمانی قابل استفاده است. برگ این درخت دارای اثر قابض قطعی است و جوشانده 30 در 1000 آن به صورت غرغره جهت رفع درد گلو، مورد استفاده قرار می‌گیرد. در طب سنتی گفته می‌شود که با مصرف
ص: 389
پوست و حتی برگ این درخت اثر مقوی و تب‌بر ظاهر می‌شود.
صرف‌نظر از خواص درمانی، برگ درخت ممرز، به جهت دارا بودن تانن فراوان قابل توجه است. همچنین در پوست آن یک ماده رنگی زرد وجود دارد.
دانه‌اش دارای نوعی ماده روغنی قابل استخراج اما باارزش اندک می‌باشد.
درخت ممرز که با نام محلی مازندرانی، در کتابهای گیاهان داروئی ایران ثبت و معرفی گردیده، در گیلان بیشتر در جنگلهای طالش (در ارتفاع 400 تا 500 متری) جنگلهای بین رشت و کهدم، جنگلهای رستم‌آباد و لاهیجان دیده می‌شود.

Celtis spp :Ulmaceae داغداغانها: تیره نارون

داغداغانها گیاهانی هستند درختی و یا درختچه‌ای با پوست صاف و ساقه‌ای منفرد و مستقیم و یا متعدد و اغلب درختچه‌مانند با برگهای سه رگبرگی به اشکال تخم‌مرغی پهن- تخم‌مرغی، تخم‌مرغی- سرنیزه‌ای با قاعده‌ای نامتقارن و مورب با سطح فوقانی زبر و کناره‌های دندانه اره‌ای و نوک تیز. میوه شفت گوشتی تقریبا کروی یا تخم‌مرغی شکل است.
داغداغانها در شمال ایران دارای دو گونه درختی به نامهای محلی تادار، ته‌دار، لوخ، تی، تی‌گیله، تادانه، تاغران، تایله‌Celtis australis وCeltis caucasica یا داغداغان می‌باشند. گونه اخیر درختچه‌ای است که در غالب نقاط ایران در لابلای صخره‌ها و مناطق دارای شیبهای تند و به‌ندرت در مناطق جنگلی می‌روید.
Celtis australis
درخت تناوری است که ارتفاع آن به 30 متر نیز می‌رسد و چوب آن دارای ارزش صنعتی ویژه‌ای می‌باشد. این درختان در بعضی مناطق، در کنار امامزاده‌ها و قبرستانها به عنوان درختان مقدس مورد احترام عامه قرار دارند.

Centaurea spp :Compositae گل گندمها: تیره کاسنی

گیاهانی هستند یکساله، دو ساله یا چندساله، علفی و به‌ندرت در قاعده چوبی و شاخه‌های فراوان منتهی به کپه‌های فراوان اغلب خاردار در بالا به ارتفاع 25 تا 150 سانتیمتر، اغلب پوشیده از کرک با برگهای متناوب خیلی متنوع که هیچگاه خاردار نبوده به اشکال شانه‌ای بریده، شانه‌ای منقسم، تخم‌مرغی و سرنیزه‌ای دیده می‌شوند.
گلهای گیاهان مزبور به صورت لوله‌ای منظم یا نامنظم ناجور جنس هستند که به صورت مجتمع و کپه‌ای به رنگهای سفید، زرد، ارغوانی، قرمز و بنفش می‌باشند.
گل گندم به اعتبار نام‌Centaurea depressa که گلهای آبی متمایل به بنفش زیبائی دارد و یکی از علفهای هرز مزارع گندم می‌باشد به این جنس اطلاق شده اغلب گونه‌های آن، که در ایران متجاوز از 80 گونه است اسم فارسی ندارند. این جنس در ایران دارای گسترش و پراکنش جغرافیائی قابل ملاحظه‌ای بوده و غالبا در مزارع، مراتع، کوهستانها، دشتهای دارای آب و هوای مدیترانه‌ای، سرد، معتدله و گرمسیری می‌رویند.
در استان گیلان نیز گونه‌های چندی از این گیاه به اسامی ذیل وجود دارد:
Centaurea aziziana/ Centaurea Kotschyi
Centaurea behen/ Centaurea ovina
Centaurea gilanica/ Centaurea sintenisiana
Centaurea hyrcanica/ Centaurea sosnovskyi
Centaurea iberica/ Centaurea urvillei
ص: 390

Centaurea zuvandica/ Centaurea Cyanus
دو گونه‌Centaurea zuvandica وCentaurea hyrcanica خاص مناطق جنگلی شمال ایران وC .ovina وC .aziziana در اطراف رودبار و منجیل و مراتع کوهستانی استان وC .iberica وC .cyanus به صورت علف هرز در اغلب نقاط استان در چمن‌زارها، حاشیه مزارع، باغها و جاده‌ها دیده می‌شود.
برای نوع اخیر خواص درمانی بسیاری ذکر شده است که ذیلا به آنها اشاره می‌شود. اما باید دانست که از نظر دارا بودن خواص درمانی انواع گل- گندمها تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند.
گلهای «گل گندم» که در فاصله اردیبهشت تا مرداد باز می‌شوند دارای املاح پتاسیم، فسفر، منیزیم و مقداری منگنز و نیز یک ماده تب‌بر به نام سانتورین‌Centaurine است. همچنین گلهای این گیاه مدر بوده برای معالجه نسوج آب آورده و استسقاء به کار می‌رود. در درمان سرماخوردگی، سینه درد و سرفه نیز مفید و مؤثر است و همچنین شستشوی چشم با دم‌کرده گلهای گیاه مزبور باعث از بین رفتن التهاب پلکها می‌شود. دانه‌های گل گندم که به رنگ سفید است اثر مسهلی دارد. برگ و ساقه و ریشه این گیاه نیز که اثر تب‌بری دارد برای معالجه بیماریهای کبدی، یرقان و بیماریهای پوست تجویز می‌گردد.
از دم‌کرده گل گندم نیز امروز برای بهداشت پوست استفاده می‌شود بدین ترتیب که 50 گرم از آن را در یک لیتر آب جوش دم می‌کنند و به صورت کمپرس بکار می‌برند تا پوست شاداب شود و از پیدایش چین و چروک جلوگیری نماید.

Cerasus avium :Rosaceae گیلاس: تیره گل سرخ

درخت یا درختچه‌ای است با ساقه‌ای راست و شاخه‌هائی غالبا افقی و کم و بیش متقابل در بالا. به رنگ قرمز روشن تا تیره، غالبا بدون کرک. برگها تخم‌مرغی یا واژ تخم‌مرغی کشیده تا بیضوی با لبه‌ای دندانه اره‌ای. گلها به رنگ سفید و به صورت چتری در انتهای شاخه‌چه‌ها قرار دارند.
گیلاس یکی از میوه‌های شناخته شده غالب نقاط ایران است که باغهای وسیعی از آن در نقاط مختلف غالبا مخلوط با سایر درختان میوه کشت گردیده است. میوه شیرین و خوشمزه‌ای به رنگهای صورتی تا قرمز و قرمز تیره می‌دهد. در استان گیلان نیز در باغها کشت می‌شود و جنبه داروئی دم گیلاس نیز بر عموم مردم شناخته شده است، برگهای درخت گیلاس در فصل پائیز به هنگام خزان قرمزرنگ شده و زیبائی خاصی دارد.

Cerasus vulgaris :Rosaceae آلبالو: تیره گل سرخ

درخت یا درختچه‌ای است به بلندی حد اکثر 5 متر و پرشاخه با شاخه‌های جوان عاری از کرک و غالبا به رنگ قرمز روشن. برگهای بیضوی پهن تا بیضوی- واژ تخم‌مرغی با لبه‌ای دندانه‌اره‌ای و گلهای سفیدرنگ این درخت به صورت دیهیم در انتهای شاخه‌های کوچک قرار گرفته‌اند و میوه شفت آبدار آن غالبا از قرمز روشن تا قرمز تیره و کمی ترش‌مزه است.
این درخت نیز در غالب نقاط ایران از جمله در استان گیلان در حاشیه باغها و مزارع غرس می‌گردد و میوه آن به مصرف تغذیه و تهیه مربا می‌رسد.
در ضمن‌Cerasus microcarpa نیز درختچه کوچکی است که در دره سفیدرود و اطراف رودبار به صورت خودرو و به نام آلبالوی کوهی رشد و نمو می‌نماید.

Ceratophyllum spp :Ceratophyllaceae رازم واش: تیره رازم واش

گیاهانی هستند آبزی، غوطه‌ور در آب و فاقد ریشه که غالبا توسط جریانهای آب جابجا می‌گردند و در آبهای راکد نیز رشد و نمو می‌نمایند. برگها در این گیاهان به صورت چرخه‌ای و تقسیمات دوشاخه‌ای است. این گیاهان جایگاه مناسبی برای تخم‌ریزی جانوران آبزی از جمله ماهیها می‌باشند.
دو گونه از این جنس با نامهای علمی‌Ceratophyllum demersum وCeratophyllum submersum در استان گیلان به خصوص در مرداب انزلی و امیر کلایه و سایر برکه‌ها و باتلاقهای استان می‌رویند. آنچه باعث دائمی و پایا شدن این گیاهان می‌شود جوانه‌های انتهائی آنهاست که به حالت خواب باقی می‌مانند.

Cercis siliquastrum :Caesalpinaceae ارغوان: تیره ارغوان

درخت یا درختچه‌ای است خزان‌کننده با ساقه‌های منشعب یا منفرد از پائین و شاخه‌های فراوان با ارتفاع 2 تا 10 متر با برگهای ساده دمبرگدار شبه دایره‌ای یا قلبی‌شکل، گلهای خوشه‌ای یا گروهی ارغوانی‌رنگ در انتهای
ص: 391
شاخه‌ها یا در محور برگها. میوه نیام آن قهوه‌ای‌رنگ است و گلهای ارغوانی آن معمولا قبل از پیدا شدن برگها ظاهر می‌شود. و این خود عاملی برای جلب توجه دوستداران طبیعت و زیبائی است.
اگرچه ارغوان در جنگلهای شمال به صورت درختچه دیده می‌شود و لیکن امروزه آن را به خاطر زیبائی خاصی که دارد اغلب در پارکها، بلوارها و تفرجگاهها غرس نموده‌اند. در استان گیلان نیز بیشتر در بلوارها، حاشیه خیابانها و گاهی در حیاط منازل و باغچه‌ها دیده می‌شود. گل ارغوان در طب سنتی دارای مصارف ویژه‌ای است. برگهای جوان آن خوراکی است و پوست آن نیز که اثر قبض دارد برای درمان اسهال مورد استفاده قرار می‌گیرد.
طب سنتی و اعتقادات درمانی گذشته خواصی برای ارغوان قائل هستند که ذیلا به آنها اشاره می‌شود: این درخت که به بهار ارغوان معروف است و به صورت خوشه‌هائی قبل از پیدایش برگ ظاهر می‌شود شربتی می‌سازند که خوش‌مزه و خمارشکن است. اگر چوب ارغوان را بسوزانند و بر ابرو بمالند آن را سیاه و پرپشت می‌کند. بهار ارغوان که قدری شیرین است، صدا را صاف می‌کند و اخلاط لزج دهان، سینه، گلو و نیز ناراحتی معده و کلیه‌ها را از بین می‌برد. گلهای این گیاه دستگاه تنفس را زهکشی کرده برای مداوای سنگ کلیه و مثانه مؤثر است. نوشیدن جوشانده گلهای ارغوان قی‌آور است و سبب پاک کردن دستگاه تنفس و معده می‌گردد.
پاشیدن گرد سوخته گل و ریشه آن بر روی زخم، خون را بند می‌آورد.

Chelidonium majus :Papaveraceae مامیران (مامیران کبیر، کوف‌واش، عنبرک‌واش): تیره خشخاش

گیاهی است دائمی با ارتفاع حد اکثر 90 سانتیمتر و شیرابه‌ای به رنگ پرتقالی درخشان و برگهای شانه‌ای با 5 تا 7 برگچه که برگچه انتهائی آن غالبا سه‌پاره است با حاشیه که لبهای کنگره‌ای کاملا مشخص دارد. گلهای زردرنگ آن به صورت چتری در انتهای ساقه قرار گرفته‌اند.
این گیاه در گیلان بیشتر در مناطق مرطوب، کنار جویبارها و مردابها و گاهی به صورت علف هرز در مزارع زراعی می‌روید و در طب سنتی نیز دارای مصارف و کاربردهای ویژه‌ای می‌باشد.
موارد استفاده: کلیه قسمتهای مامیران در طب سنتی مصارف درمانی دارد، ولی ریشه گیاه مزبور مؤثرتر از سایر قسمتهاست.
مامیران دارای الکالوئیدهایی است که بعضی از آنها اثری سمی دارند. غیر از این الکالوئیدها، مواد دیگری نظیر موسیلاژ (لعاب گیاهی) مواد رزینی، پکتیکی، ماده رنگی، اسیدهای آلی، املاح معدنی، مخصوصا فسفاتهای کلسیم، منیزیم و آمونیوم نیز در مامیران وجود دارد. از نظر خواص درمانی، مامیران اثر مدر، مسهلی، آرام‌کننده، مخدر، ضد تشنج، پائین‌آورنده فشار خون، صفرابر، تصفیه‌کننده خون و دفع کرم در مصارف داخلی دارد. در استعمال خارج، قرمزکننده پوست بدن، تاول‌آور و بهبوددهنده زخمهای سطحی بدن است.
مقدار زیاد مامیران در مصارف داخلی، سمی و خطرناک است.
مؤلف «گیاهان داروئی» نوشته است که از مامیران، سابقا برای مداوای بیماریهای مختلف نظیر آب آوردن، نقرس، سنگ کلیه، ضعف مفرط، تبهای نوبه، زردی، التهاب کبد همراه با زیاد شدن حجم آن، انسداد کیسه صفرا و غدد لنفاوی استفاده به عمل می‌آمده است.
ابو علی سینا در خواص درمانی مامیران می‌نویسد: «... زداینده و پالاینده است. سفیدی ناخنها را از بین می‌برد. افشره‌اش رطوبتهای پرمایه را از مغز بیرون کشد و مغز را از زائده پاک کند. بیخش دوای درد دندان است. سپیدی چشم را تنقیه کند، دید را قوت دهد به شرطی در چشم کشند. مامیران و به ویژه افشره‌اش در برچیدن رطوبتهای غلیظ چشم مفید است. بیخش داروی یرقان است. بول را ریزش دهد و مسکن درد و پیچ روده است.» بررسیهای علمی نیز نشان داده است که مامیران در رفع تحریکات مغزی، در مبتلایان به هیستری و اشخاص مبتلا به ضعف قوای دماغی که از بی‌خوابی، اضطراب و ... رنج می‌برند، همچنین در مداوای تصلب شرائین مغزی بسیار مؤثر است.
کاپلاD .R .Capla در سال 1936 میلادی در موارد مذکور، مصرف گرد یا دم‌کرده 2 تا 3 گرم مامیران را، به هنگام شب توصیه کرده است. برای مامیران اثرات مفید دیگری نیز در درمان آنژین دوپواترین (خفقان صدری)، آسم، انقباضهای الیاف ماهیچه‌ای معده و اختلالات مربوط به تشنج ماهیچه‌های صاف، نیز ذکر شده است. مصرف آن اگر همراه با رازک باشد دردهای سرطانی معده را در حالات بحرانی تسکین می‌دهد.
در استعمال خارج، جوشانده برگ یا شیره تازه آن‌که به صورت بسیار رقیق در آب مقطر تهیه شده باشد، در رفع ورم مزمن کره چشم، اثرات مفید و خوب نشان داده است. از قدیم الایام مصرف آن برای رفع ورم پلک و بیماریهای دیگر چشم میان مردم معمول بوده است. با مالیدن شیره مامیران به صورت خالص یا مخلوط با آب، همچنین با قرار دادن ریشه تازه و له شده آن بر روی زخمهای چرکین یا خنازیری و یا زخمهایی که بر اثر کمبود ویتامین ث حاصل می‌شود. التیام‌بخش است. شیره گیاه، اثر مفید در رفع بیماریهای جلدی نظیر سودا دارد. اگر شیره گیاه بر روی میخچه پا یا زگیل مالیده شود موجب از بین رفتن آنها می‌گردد.
در مصارف درمانی مامیران باید جانب احتیاط را رعایت کرد، زیرا مصرف بی‌رویه آن ایجاد مسمومیت می‌کند. قرار دادن مقدار زیاد شیره له‌شده گیاه بر روی زخمهای جلدی نیز مسمومیت به وجود می‌آورد.

Chenopodium album :Chenopodiaceae سلمک: تیره چغندر

گیاهی است علفی یکساله با ساقه‌ای راست و عموما منشعب و پرشاخه در بالا به ارتفاع 20 تا 200 سانتیمتر با برگهای لوزی‌شکل، دلتائی یا تخم‌مرغی- سرنیزه‌ای کامل یا دندانه‌دار و گلهای فاقد گلبرگ گروهی و دسته‌ای که به صورت سنبله‌ای، خوشه‌ای یا گرزنهای محوری یا انتهایی قرار گرفته‌اند.
سلمک یکی از علفهای هرزی است که در مزارع، باغها، باغچه‌ها، حاشیه جاده‌ها و به‌طور کلی در اغلب نقاط مرطوب می‌روید. از برگهای جوان آن در فصل بهار گاهی برای تهیه بورانی استفاده می‌شود. (نظیر اسفناج)
ص: 392

Chenopodium ambrosoides :Chenopodiaceae خاک سلیمه: تیره چغندر

گیاهی است علفی یکساله یا دو ساله و معطر با ساقه‌ای کم‌وبیش راست و ساده یا شاخه‌دار به ارتفاع 25 تا 120 سانتیمتر و پوشیده از کرکهای مخملی و غالبا قرمزرنگ با برگهای قاعده‌ای مستطیلی تا سرنیزه‌ای و برگهای ساقه‌ای فوقانی ساده و کامل با گلهای بدون گلبرگ دسته‌ای یا گروهی متراکم در گل آذینی سنبله‌ای طویل که در انتهای شاخه‌ها قرار گرفته‌اند.
این گیاه نیز به صورت علف هرز در غالب نقاط استان گیلان از جمله در جلگه‌های پست ساحلی، حاشیه مزارع و باغها و جاده‌ها و کنار جویبارها و نهرها می‌روید.

Chelidonium botrys :Chenopodiaceae درمنه ترکی: تیره چغندر

گیاهی است علفی یکساله و معطر به ارتفاع 10 تا 50 سانتیمتر با کرکهای غده‌دار و برگهای بیضوی یا کشیده شانه‌ای بریده با 4 تا 6 لوب در هرطرف، با گل آذین طویل انتهایی تقریبا بدون برگ. گیاه فوق الذکر عموما به صورت علف هرز در مناطق شنی ساحلی یا سنگلاخی، حاشیه جاده‌ها و بستر رودها و مزارع کشاورزی می‌روید و با عطر تند خود شناخته می‌شود. در استان گیلان اطراف بندر انزلی، رشت تا آستارا و هشتپر و اطراف رودبار و منجیل و در بستر رودخانه سفیدرود می‌روید.

Cichorium intybus :Compositae کاسنی (کاسنه، انگوپا): تیره کاسنی

گیاهی است علفی چندساله اغلب با ساقه‌ای نسبتا ضخیم شیاردار به ارتفاع 20 تا 100 سانتیمتر و برگهای طوقه‌ای با دمبرگهای کوتاه و سرنیزه‌ای دندانه‌دار تا نیش‌بری (شیردندانی) و برگهای ساقه‌ای کوچکتر و مشابه با برگهای قاعده‌ای فاقد هرگونه خار، گلهای آبی‌رنگ زبانه‌ای آن به صورت مجتمع و کپه‌ای در محور برگها یا در انتهای شاخه‌ها قرار گرفته‌اند.
کاسنی در ایران یکی از علفهای هرز مزارع کاشته شده، مزارع آیش، باغها، چمنزارها و گاهی مراتع می‌باشد و در استان گیلان نیز در غالب نقاط جلگه‌ای استان به ویژه اطراف رودبار، اطراف رشت و لاهیجان می‌روید.
کاسنی یکی از گیاهان باارزش داروئی بوده و در طب سنتی ایران جایگاهی خاص دارد. کلیه قسمتهای گیاه مخصوصا ریشه و برگ آن جهت مداوای انواع بیماریها مؤثر است. تاریخ استفاده درمانی از کاسنی به صدها سال قبل از میلاد مسیح می‌رسد. دانشمندانی نظیر جالینوس، پلینی و ابو علی سینا برای آن اثرات درمانی بسیار قائل بودند. پرورش کاسنی به سبب زیبایی گلهای آن نیز از قدیم الایام معمول بود.
برگ کاسنی دارای املاح مختلفی مانند سولفاتها و فسفاتهای سدیم، منیزیوم و پتاسیم و نیترات پتاسیم است و ریشه آن محتوی قندهای گوناگونی از جمله گلوکز، ساکاروز و لولز می‌باشد. مواد دیگری که در ریشه این گیاه یافت می‌شوند عبارتند از: موسیلاژ، تانن، اینولین، پکتین، لوولین و شیکورین است.
برای درمان بیماریهای مختلف از دم‌کرده ریشه و برگ کاسنی استفاده می‌کنند و در استعمال خارجی برگهای تازه و کوبیده شده آن را بر روی پوست قرار می‌دهند تا ناراحتیهای جلدی ناشی از التهاب و تحریکات سطحی را درمان نمایند.
دم‌کرده ریشه و برگ کاسنی، مقوی، مقوی جهاز هاضمه، مدر، ملیّن، صفرابر، تب‌بر، اشتهاآور و تصفیه‌کننده خون است. به علاوه برای مداوای یرقان و نارسایی اعمال کبد، هیستری و ناراحتیهای عصبی، قولنجهای کبدی، اخلاط خونی، وجود خون در ادرار، آب آوردن انساج، تبهای نوبه، تبهای مخاطی، بیماریهای جلدی، کم‌خونی، عفونت مجاری ادرار، نقرس و رماتیسم مورد استفاده قرار می‌گیرد.
در گذشته مردم گیلان و سایر نواحی شمالی ایران قسمتهای گوشتدار ریشه کاسنی را در آب خیسانده در اختیار مبتلایان به بیماری مالاریا می‌گذاشتند و معتقد بودند نوشیدن آن در هربامداد به صورت ناشتا مالاریا را درمان می‌کند.
پزشکان و گیاه‌شناسان هندی معتقدند که ریشه کاسنی ورمهای التهابی لثه دندان و خونریزیهای آن را مداوا می‌کند. اگر از ریشه این گیاه سودمند در تهیه خمیردندانها استفاده شود اثر ضد میکروبی آن به حفظ و مراقبت دندانها کمک مؤثر می‌نماید. در این زمینه برخی از محققان عقیده دارند که اثر ضد میکروبی
ص: 393
ریشه کاسنی از برخی آنتی‌بیوتیکها مؤثرتر و قوی‌تر است.
شربتی که از شیره کاسنی تهیه می‌شود برای درمان یبوست به ویژه یبوست اطفال مؤثر است.
پودر ریشه این گیاه را مانند چای و قهوه دم می‌کنند. نوشیدن یک فنجان از آن (صبح و شب) دارای اثر مقوی روده، ملیّن ملایم و تحریک‌کننده اشتهاست و در مداوای تنبلی کبد و ناراحتیهای ناشی از آن تأثیر زیاد دارد.

Citrus spp .:Rutaceae مرکبات: تیره مرکبات

درختانی هستند کوتاه با ساقه‌ای راست و برافراشته و در بالا منشعب و پرشاخه. شاخه‌های جوان دارای خاری در محور برگها می‌باشند. برگها ساده، متناوب و غالبا چرمی، با حاشیه‌ای کامل به اشکال گوناگون خطی، سرنیزه‌ای تا تخم‌مرغی- سرنیزه‌ای و گاهی با دمبرگهای بالدار و معمولا در قاعده گوشواره‌دار. دارای گلهای سفید معطر در محور برگها به صورت منفرد یا خوشه‌ای کوتاه و میوه پرتقالی که دانه‌های زیادی دارد.
درختان مرکبات سطح وسیعی از باغهای استانهای شمالی ایران را اشغال کرده‌اند و میوه آنها با نامهای پرتقال، نارنج، لیمو شیرین، لیموترش، نارنگی، گریپ‌فروت، دارابی و بادرنگ به مصرف تغذیه می‌رسند و ارزش اقتصادی آنها بر کسی پوشیده نیست.
اینک اسامی علمی چند نوع از مرکبات را جهت اطلاع علاقمندان به همراه اسم انگلیسی و لاتین آنها ذکر کرده سپس به شرح چند نوع از آنها می‌پردازد:
نام فارسی/ نام انگلیسی/ نام لاتین
بادرنگ (بالنگ، تورنج)/Citrus media /Citron
لیمو شیرین/Citrus lemon /Lemon
نارنج/
Citrus aurantium/ The bitter or seville orange
پرتقال/Citrus sinensis /The sweet or dessert orange
نارنگی/
Citrus deliciosa/ The mediterranean Satsuma tangerines
نارنگی/
Citrus unshiu/ The mediterranean Satsuma tangerines
گریپ‌فروت/Citrus paradisi /Grape fruit
لیموترش/Citrus aurantifolia /Lime
توسرخ/Citrus grandis /The pomelo or Shaddock
کشت مرکبات در مناطق شرقی استان گیلان اطراف لاهیجان، رودسر و لنگرود رایج‌تر از مناطق غربی اطراف آستارا و اسالم، هشتپر و طوالش و نیز رشت و صومعه‌سرا و فومن می‌باشد.
قسمتهای مختلف پرتقال خواص درمانی بسیار دارد. اسانس آن‌که از فشردن قسمت خارجی پوست به دست می‌آید خلطآور و ضدعفونی‌کننده است. پرتقال خون را رقیق می‌کند و اثر مدر و ملین دارد. برای درمان کم‌خونی، سوء هاضمه، التهاب مخاط لثه دندان و دهان مؤثر است و کمبود عناصر فلزی بدن را جبران می‌کند.
مؤلف گیاهان داروئی می‌نویسد: «با آن‌که پرتقال میوه‌ای است شیرین معهذا در کتب علمی جدید مصرف آن برای مبتلایان به چاقی به شرح زیر توصیه شده است: 1 عدد پرتقال و 3 عدد لیموترش را که به قطعات کوچک درآمده باشند به مدت 10 دقیقه در نیم لیتر آب بجوشانند و سپس 2 قاشق عسل بدان افزوده مجددا به مدت 5 دقیقه بجوشانند و بعدا صاف کنند. مقدار مصرف محلول صاف شده پس از سرد شدن 3 لیوان کوچک در روز است.»
استعمال خارجی پرتقال تأثیر زیادی در شادابی پوست دارد و از پیدایش چین و چروک صورت جلوگیری می‌کند. لیموترش که دارای مقادیر زیادی ویتامین ث است خواص درمانی بسیار دارد. فعالیت گلبولهای سفید خون را برای دفاع از بدن زیاد می‌کند و سیستم عصبی و سمپاتیک و قلب را تقویت می‌نماید. برای درمان بیماریهای رماتیسم، نقرس و اسکوربوت بکار می‌رود و اثر مدر، تصفیه‌کننده خون و ضدّ سم دارد.
پوست لیموترش بادشکن و مقوی است و دانه‌های آن تب‌بر و ضد کرم می‌باشد. در مداوای بیماریهای عفونی از جمله عفونتهای ریوی و روده‌ای و نیز مالاریا، بی‌اشتهائی، رماتیسم، نقرس، چاقی، واریس، یرقان، نارسائی اعمال کبد و لوزالمعده، اسهال، اسهال خونی، تیفوئید، فشار خون، یرقان، استفراغ و رفع رسوبهای مربوط به ادرار و صفرا تأثیر قابل توجهی دارد.
از نظر استعمال خارجی، آب لیموترش برای درمان گریپ، آنژین، ناراحتیهای مجرای گوش، سینوزیت، خونریزیهای بینی، التهاب مخاط دهان و زبان، ورم پلک و ضایعه ناشی از سرماخوردگی و رفع چربی صورت بکار می‌رود. چکاندن چند قطره آب لیموترش در بینی، خونریزی را بند می‌آورد.
ناراحتیهای حاصل از گزش حشرات را رفع می‌کند؛ لکه‌های صورت و کک‌ومک را از بین می‌برد؛ پوست دستها و صورت را شفاف و شاداب می‌نماید.
نارنگی دارای عناصر معدنی است، ولی این عناصر در نارنگی به مراتب کمتر از پرتقال است. به سبب دارا بودن برم اعصاب را تسکین می‌دهد.
لیمو شیرین مدر و مقوی است و در مداوای بیماران مبتلا به تبهای عفونی مؤثر است.
بالنگ خواص درمانی قابل توجهی دارد. در کتب طب سنتی از بالنگ با اسامی بادرنج، بادزنج و اترج کبیر یاد شده است.
از میوه درختچه بالنگ معمولا به صورت مربا استفاده می‌شود؛ مربای بالنگ در هضم غذا و درمان نفخ مؤثر است؛ پوست زرد آن برای تقویت حافظه و قلب تجویز شده است؛ دم‌کرده پوست زرد بالنگ استفراغهای شدید را تسکین می‌دهد. از شکوفه بالنگ و میوه آن و نیز برگهای درخت، روغن مخصوصی تهیه می‌کنند که برای درمان سیاتیک، دردهای مفصلی، بی‌حسّی‌های موضعی، لقوه و رعشه مؤثر است. در طبّ سنّتی به منظور معالجه این‌گونه دردها ضماد بالنگ نیز توصیه شده است. این ضماد از پختن میوه بالنگ با سرکه یا شراب قرمز به دست می‌آید.
در برخی از باغهای مرکبات گیلان تعدادی درخت بالنگ پرورش می‌یابد.
ص: 394

Colutea uniflora :Leguminosae دغدغک: تیره نخود

درختچه‌ای است با شاخه‌های ترکه‌ای و گاهی خاردار، پرشاخه و منشعب به ارتفاع حد اکثر 2 متر و برگهای شانه‌ای 2 تا 3 جفت برگچه‌ای و گلهای منفرد پروانه‌آسای زردرنگ در محور برگها یا انتهای شاخکها.
میوه نیام متورم به شکل تخم‌مرغی پهن است به طوری که پس از رسیدن دانه‌ها از بدنه آن جدا شده با تکان دادن صدای خاصی ایجاد می‌نماید.
دغدغکها در ایران بیشتر در مناطق جنگلی و بیشه‌زارها و گاه به صورت پراکنده در مناطقی که نور کافی دارند رشد می‌نمایند و با گلهای زردرنگ و میوه‌های متورم و غالبا غشائی خود زیبائی خاصی دارند. گیاه مزبور در استان گیلان بیشتر در حوالی رودبار و منجیل و رستم‌آباد رشد می‌نماید.