گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فهرست 5






ص: 20 1
مشخصات کتاب 20
مقدمه 20
ترجمه مختصري از شرح حال مؤلف و مقام والاي أو 20
[تشکر از بانی نشر] 22
جلد اول 23
شرح واقعه مشرف شدن 23
[مقدمه] 26
اشاره 26
فائدة أولی در فضیلت علم و علماست 27
فائده دویّم در وجوب طلب علم است 29
فائده سیّم در علومی است که تعلم آن لازم است یا مستحسن 30
فائده چهارم در بیان علوم اهل بیت حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیهم 34
فائده پنجم وجوب رجوع است در همه علوم به ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم 38
فائده ششم در اوصاف علماي دینی است که از ایشان اخذ علم توان نمود 39
فائده هفتم در بیان اختلاف أخبار و جمع میان اینهاست: 43
فائده هشتم در اجازه است 47
فائده نهم در تعلیم و تعلم و آداب آن و ثواب آنست. 51
فائده دهم در مذمت اجتهاد و آراء باطله است: 56
فائده یازدهم در اصطلاحات حدیث است 60
اشاره 60
اوّل خبر متواتر 60
صفحه 5 از 318
دویم خبر محفوف به قرینه است 60
سیم خبر واحد است، 61
و ایضا خبر واحد منقسم میشود به اقسام بسیار نزد عامه، 61
اما موافق اصطلاح متأخرین از زمان علامه، 62
اشاره 62
اول صحیح: 62
دویم خبر حسن است: 63
سیم موثق: 63
چهارم خبریست: که یک ممدوح داشته باشد یا بیشتر و یک موثق بد مذهب 63
پنجم ضعیف است: 63
فائده دوازدهم بدان که علم بهترین عبادات است: 65
اشاره 65
وجوه اعجاز قرآن بسیار است: 70
اول: فصاحت الفاظش 70
دویم: قوانین 70
سیم: اخبار از مغیباتش از اخبار انبیا و سلف، 70
چهارم: اخبار از مغیبات آیندهاش 70
پنجم: اشتمال قرآنست بر علوم اولین و آخرین 71
ششم: اشتمال قرآنست بر شریعت مقدسه 71
هفتم: خواص سور و آیات قرانی است 71
هشتم: آن که هر چند بیشتر خوانند رغبت به آن بیشتر میشود 71
در شروع بشرح کتاب من لا یحضره الفقیه 72
[مقدمۀ المؤلف] 73
[توضیح معناي بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم] 73
صفحه 6 از 318
[خطبۀ المؤلف] 78
[کتاب الطهارة] 99
[باب المیاه: و طهرها و نجاستها] 99
اشاره 99
[آیات مربوط به آب] 99
[آب پاك و پاك کننده است] 100
[استعمال آب مشکوك اشکالی ندارد] 102
[بیان مقدار کر] 103
[طهارت با آب گلاب] 104
[وضو ساختن به آبی که به آتش گرم شده باشد اشکالی ندارد] 105
[میتۀ و خون و بول و عذرة و خمر آب را نجس میکند] 106
[قیء طاهر است] 108
[سؤر حلال گوشت پاك است] 108
[اگر وزغ در ظرفی افتد یا داخل شود و بیرون آید آن آب را باید ریخت.] 109
[اگر سگی در آب افتد، یا از آب بخورد] 109
[آبی که خود به خود گندیده باشد] 110
[آبی که گربه از آن خورده باشد] 110
[وضو ساختن از سؤر یهودي و نصرانی و ولد الزنا] 111
[آبی که در آن اسب، و استر، و الاغ، بول میکنند و سگان از آن میخورند، و جنب در آنجا غسل میکند] 112
[طهارت از بول در بنی اسرائیل] 113
[پوست خوکی که او را دلو کنند و آب بکشند] 113
[وضو ساختن از بازمانده جنب و حائض] 114
[وضو یا غسل از آبی که متغیر باشد به نجاست] 114
[اگر شخصی داخل حمام شود و ظرفی نداشته باشد که از آنجا آب بردارد] 115
صفحه 7 از 318
[وضو ساختن از بازمانده آب وضوي جماعت مسلمانان] 115
[اگر مسلمانی در حمام با ذمی مجتمع شوند اول مسلمان غسل بکند] 116
[جایز نیست وضو و غسل کردن به غساله حمام] 116
[آبی که در حمام جمع میشود از آب غسل مردم اگر به جامه رسد] 117
[وضو ساختن از آبی که از اعضاي وضو ریخته باشد] 117
[آبی که که شخصی به آن آب وضو ساخته باشد] 118
[آبی که مرغ خانگی از آن خورده باشد آیا نجس است چون عذره میخورد] 119
[سؤر حیوان حلال گوشت] 119
[وضو با آبی که از آن خورده باشد باز یا چرخ یا شاهین] 119
[اگر شخصی خون از بینی او بیاید پس بتکاند آن را پس آن خون قطرهها خرد شود و به ظرف برسد] 120
[ماکیان و مرغ پرنده و امثال اینها هر گاه بر عذره راه روند و پاي اینها نجس شود] 120
[اگر در مشک بزرگ آب موشی بیفتد] 120
[اگر موشی یا غیر آن از حیوانات در چاه آبی بیفتد و بمیرند و از آن آب خمیر کنند] 121
[اگر موشی در خم روغن یا عسل یا آرد بافتد] 122
[اگر موشی داخل خمی از روغن شود و موش را درآورند پیش از آن که بمیرد] 122
[موش و سگ هر گاه از نانی بخورند یا بو کنند] 123
[وضو ساختن از حوضهائی که در آنجا بول میکنند] 123
[جایز نیست وضو ساختن به شیر] 124
[وضو ساختن از نبیذ] 124
[اگر شخصی غسل کند از گودي که آب در آنجا باشد و کم از کر باشد] 125
[آب استنجاء] 126
[اگر حیوان مرده در آب روان باشد] 127
[آب ایستاده که مردار در آنجا باشد] 127
[کسی که جنب شود در سفري و یافت نشود مگر برف] 127
صفحه 8 از 318
[باکی نیست که جنب دست در اندرون خم کند و بدست آب از آنجا بردارد] 128
[ترشح آب غسل جنب] 128
[مرد و زن از یک ظرف غسل کنند] 128
[منزوحات بئر] 128
[انسان] 128
[اگر موشی در چاهی افتد و بمیرد و از هم نپاشد] 130
[اگر الاغی در چاه افتد و بمیرد] 130
[اگر سگی در چاه افتد و بمیرد] 131
[اگر گربه در چاه افتد] 131
[اگر مرغ خانگی یا خروس یا کبوتر در چاه بمیرد] 131
[اگر شتر یا گاو نري در چاه بمیرد] 131
[اگر چند قطره خون در چاه ریزد] 132
[مردي که بالغ باشد در چاه بول کند] 132
[اگر کودکی که غذاي او بر شیرش غالب باشد بول کند در چاه] 132
[اگر در چاه افتد زنبیلی از فضله آدمی] 133
[هر گاه عذره آدمی در چاه افتد] 133
[در حریم چاه] 133
[هر گاه چیزي در چاه افتد و بوي آب را متغیر سازد] 135
[وضو با آب گرم] 135
[اگر قطره خمر یا نبیذ از شرابهاي دیگر در خمیري افتد] 136
[وضوي با آب نجس] 136
[غسل جنابت در باران] 137
[وضو با سؤر موش] 137
[اگر وزغ در چاه افتد از آن سه دلو آب میکشند] 137
صفحه 9 از 318
[اگر گوسفندي یا چیزي که در جثه مثل گوسفند باشد در چاه بمیرد] 139
[حکم وقوع سرگین در چاه] 139
[چاهی که داخل میشود در آن چاه آب راه و در آن آب هست بول و عذره آدمی و بولهاي حیوانات] 140
[جایز نیست که شخصی بول کند در آب ایستاده] 140
[بول کردن در آب ایستاده سبب فراموشی است] 141
باب ارتیاد المکان للحدث و السّنّۀ فی دخوله و الاداب فیه إلی الخروج منه 141
اشاره 141
[حضرت رسول از همه کس احترازش از بول بیشتر بود] 141
[دعاي هنگام وضو] 142
[و هرگز کسی مدفوع پیامبر را ندید] 143
[آداب تخلی] 144
[مواضع کراهۀ تخلی] 146
[اکرام کردن نان] 148
[نهی فرمودند که شخصی بول کند در هوا از پشت بام یا جاي بلندي] 149
[استنجا به دست راست کردن از جفاست] 149
[غسل در میان آن خانه که در آنجا بول میکنند] 149
[هر گاه شخصی خواهد که استنجا کند چگونه بنشیند] 150
[هر گاه شخصی بول کند دست راست خود را به ذکرش نرساند] 151
[بسیار نشستن و مکث کردن در ادب خانه سبب بواسیر است] 151
[ذکر هنگام تخلی] 151
[ذکر اللَّه حسن علی کل حال] 152
[جایز نیست کسی داخل خلا شدن با انگشتري که بر آن اسم خداي تعالی باشد] 154
[هر گاه انگشتري داشته باشد که نگینش از سنگ ریزه چاه زمزم باشد در حال استنجا از دست بیرون آورد] 155
[چون فارغ شود و قضاي حاجت او بشود بگوید که شکر مر خداوند را] 156
صفحه 10 از 318
[استنجاي غایط آنست که سه سنگ پاك بمالند] 156
[جایز نیست استنجا به سرگین و استخوان کردن] 156
[اولین استنجاء به آب] 156
[مقدار استنجاء] 157
[کسی که نماز کند و بعد از نماز به خاطرش رسد که استنجا بول نکرده بود] 160
[کسی که فراموش کند استنجاي غایط را تا نماز کند] 160
[استنجاء غایط به سنگ و کهنه و کلوخ] 160
[مکروه است حرف زدن در حالت بول و غایط] 161
[مبالغه در شستن مطلوب است] 162
[جایز نیست قضاي حاجت در سایهاي که قافله در آنجا منزل میکند] 162
[کسی که بول او منقطع نشود] 163
[کسی که بول کرده باشد و غایط نکرده باشد استنجاي غایط بر او واجب نیست] 164
[کسی که وضو بسازد و بعد از آن بادي از او بیرون آید] 164
[حضرت را صلوات اللَّه علیه که از خواب بیدار میشدند پس وضو میگرفتند] 164
باب اقسام الصلاة 164
اشاره 164
[نماز سه جزو دارد] 165
باب وقت وجوب الطهور 165
اشاره 165
[آیات] 165
[روایات] 168
باب افتتاح الصلاة و تحریمها و تحلیلها 168
باب فرایض الصلاة 169
[واجبات نماز هفت است] 169
صفحه 11 از 318
باب مقدار الماء للوضوء و الغسل 169
اشاره 169
[غسل یک صاع آب و از جهت وضو یک مد آب میباید] 169
[رسول خدا با زوجه خود با پنج مد آب که در یک ظرف بود غسل کردند] 172
[ناچار است در وضو از سه کف آب] 172
باب صفۀ وضوء رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله: 173
اشاره 173
[نحوه وضوي پیامبر از زبان امام باقر ع] 174
[مسح بر نعلین عربی] 178
[وضوي حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله یک بار یک بار بود] 179
[احادیث دو مرتبه] 180
[تجدید وضو] 184
باب صفۀ وضوء امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه: 184
اشاره 184
[وضوي امیر المؤمنین از زبان امام صادق ع] 185
[امیر المؤمنین در وضو از کسی کمک نمیگرفت] 190
[امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه مسح کشیدند بر نعلین عربی] 191
[حضرت امیر المؤمنین وقتی که میخواستند که وضو بسازند این دعا میخواندند] 191
باب حد الوضوء و ترتیبه و ثوابه: 191
اشاره 191
[بیان حد اعضاي وضو] 192
[بیان ترتیب اعضاء وضو] 196
[جایز نیست مسح کشیدن بر عمامه و کلاه] 200
[هر گاه زن وضو سازد مقنعه خود را بردارد] 203
صفحه 12 از 318
[ثواب الوضوء] 204
[باکی نیست که شخصی به یک وضو نمازهاي شب و روز را به جا آورد] 205
[ثواب وضو] 205
باب السواك: 207
اشاره 207
[تأکید بر مسواك] 207
[رعایت حق زنان] 207
[مسواك و حجامت و خلال] 208
[در مسواك کردن دوازده فاید اخروي و دنیوي هست] 213
باب علۀ الوضوء: 213
باب حکم جفاف بعض الوضوء قبل تمامه 216
باب فی من ترك الوضوء او بعضه او شک فیه 219
اشاره 219
[نماز بدون وضو حرام است] 219
[هشت کسند که نماز ایشان مقبول الهی نیست] 219
[کسی که بی وضو نماز کرده باشد از روي فراموشی] 220
[شخصی که در حال وضو میماند جزوي از روي او که آب به آن نرسیده باشد] 224
[هر گاه فراموش کنی مسح سر را] 224
[کسی که بعد از وضو شک در اعضاء وضو کند] 225
[کسی که یقین در وضو و حدث داشته باشد و نداند که کدام یک پیشتر است] 226
باب ما ینقض الوضوء 228
اشاره 228
[ناقض وضو آن چیزي است که از دو طرف زیر بیرون آید] 228
[کسی که ناخنهاي خود و شارب موي سر و ریش بگیرد اینها وضو را نمیشکند] 230
صفحه 13 از 318
[خواندن شعر وضو را نمیشکند] 231
[شخصی که بخواب رود نشسته آیا بر او وضو واجبست] 231
[بوسیدن، و دست به بدن زن مالیدن و در دست مالیدن به فرج ایشان وضو نیست] 232
[در باره سلس البول] 232
[حکم رطوبت مشتبه] 233
باب ما ینجس الثوب و الجسد 234
اشاره 234
[مذي سبب وضو نیست و جامه را نجس نمیکند] 234
[آبهائی که از انسان خارج میشود] 234
[لباس نجس انسان را جنب نمیکند] 235
[حکم عرق جنب از حرام] 236
[حکم عرق زن حائض] 236
[شخصی که محتلم شود و جامهاش نجس شود و جامه دیگر نداشته باشد] 236
[جامه که نجس شده باشد به بول اگر آن را در آب روان بشویند یک مرتبه آن را میشویند] 237
[حکم پاك کردن فرش و امثال آن] 238
[شک و وسواس در خروج بول] 238
[زنی که یک لباس بیشتر ندارد] 239
[حکم آب استنجا] 239
[حکم بول چهارپایان و دیگر حیوانات حلال گوشت] 239
[حکم آثار نجاست پس از شستن] 241
[خون کمتر از درهم] 242
[حکم شک در نجاست] 243
[حکم خون غیر جهنده] 243
[نجاست آن چه نماز در آن تمام نیست] 243
صفحه 14 از 318
[حکم نجاست غیر مسري] 244
[نماز کردن در جامه که شراب به آن ریخته باشد] 245
[نماز کردن در خانهاي که شراب باشد] 246
[کسی که بول کند و اندکی از بول برانش بچکد و فراموش کند و نماز کند] 246
[خون قروح و جروح] 246
[نجاست غیر مسري] 247
باب العلۀ التی من اجلها وجب الغسل من الجنابۀ و لم یجب من البول و الغائط 247
[غسل جنابت فی نفسه واجب است] 247
[به چه جهت امر به غسل جنابت شده، و از جهت غایط و بول نه] 249
باب الاغسال 250
[اغسال مستحب] 250
[غسل جنابت و حیض در کیفیت مساویند] 252
[در روایتی واقع شده است که هر جا وزغی را بکشد غسل بر او لازم است] 253
[وارد شده است که هر که بقصد دیدن مصلوب برود و او را ببیند غسل بر او واجبست] 254
[غسل جمعه و جنابت و استحاضه] 254
[غسل نفاس واجب است] 255
[بقیه غسلهاي واجب و مستحب] 255
[غسل توبه] 258
[تنها وجوب غسل جنابت از قرآن استفاده میشود] 261
[غسل جنابت از وضو کافی است] 261
باب صفۀ غسل الجنابۀ 261
[آداب غسل جنابت] 261
[اکل جنب در حال جنابت سبب فقر است] 263
[خواب در حال جنابت] 264
صفحه 15 از 318
[شخصی که بیلنگ غسل کند و کسی او را نبیند] 264
[وجوب غسل به دخول حشفه] 265
[رطوبت مشتبه بعد از غسل] 266
[احتلام زن در خواب] 267
[هر گاه جنبی سر به آب فرو برد یک مرتبه] 268
[کسی که در روزي یا شبی چند مرتبه جنب شود کافی است او را یک غسل مگر آن که غسل بکند] 268
[جنب همه قرآن را بخواند بغیر از چهار سوره عزیمه] 268
[کسی که جنب باشد یا بیوضو باشد پس مس قرآن نکند] 269
[جایز نیست حایض و جنب را که داخل مسجد شوند مگر بعنوان گذشتن] 271
[هر گاه زنی خواهد که غسل جنابت کند حائض شود] 272
[باکی نیست که جنب خضاب کند و رنگ به بندند] 272
[باکی نیست که جنب در مسجد خواب کند یا بگذرد] 272
[جنب میتواند در اول شب بخواب رود تا آخر شب] 273
[کسی که جنب شود در زمینی که نیابد در آن زمین مگر آب بسته] 273
[باکی نیست که در غسل موالات نباشد] 274
[اگر حدثی صادر بعد از آن که سر را شسته باشی پیش از آن که بدنت را بشویی پس اعاده کن غسل را] 274
[رعایت ترتیب در غسل] 275
باب غسل الحیض و النفاس 276
[حیض در لغت و اصطلاح] 276
[اولین خونی که بر زمین ریخت] 276
[حیض در اول خلقت] 277
[حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها مثل شما زنان نیست که او خون حیض و نفاس ببیند] 277
[زنان بهشت حیض نمیشوند] 278
[کمترین زمان حیض سه روز است] 278
صفحه 16 از 318
[محرمات بر حائض] 279
[اگر خون از ده روز درگذرد] 279
[اقل ایام طهر ده روز است] 280
[و حایض غسل میکند به نه رطل] 280
[هر گاه زن در ایام عادت حیض خون زرد ببیند] 281
[جایز نیست حایض را که حنا بر دست و پا گذارد] 282
[فرزند در شکم مادر روزي او چه چیز است؟] 282
[زن آبستن هر گاه خون ببیند] 283
[بر حایض واجب است که قضاي روزه بکند] 283
[جایز نیست که جنب و حایض نزد تلقین احتضار میت حاضر شوند] 285
[هر گاه زنی سال او پنجاه شود بعد از آن حیض نمیبیند] 285
[زنی اول مرتبه خون ببیند و عادتی او را حاصل نشده باشد] 285
[قرئ که حق سبحانه و تعالی فرموده است سه طهر است] 287
[زنی که پاك شود از حیض در وقت عصر واجب نیست که نماز ظهر را بکند] 287
[هر گاه پاك شود از خون حیض در وقت نمازي و تأخیر کند غسل را تا وقت نماز دیگر] 287
[اگر زنی دو رکعت نماز ظهر بگذارد و خون حیض بیاید] 288
[هر گاه زنی در نماز باشد و گمان کند که حایض شده است] 288
[اگر چند ماه خون نبیند] 289
[اگر خون یک ماه بند آید] 289
[بر حایض واجب نیست که بعد از حیض بشوید جامهائی را که در حالت حیض پوشیده باشد] 290
[جایز نیست جماع کردن زن در حالتی که حایض باشد] 290
[اگر زن پاك شده باشد پیش از غسل فرجش را بشوید بعدا جماع کند] 291
[کفاره وطی حائض] 291
[استبراء کنیز] 293
صفحه 17 از 318
[هر گاه زن خواهد که غسل حیض کند بر او لازمست که استبرا کند] 293
[هر گاه زن زردي ببیند به صفت خون حیض نباشد] 294
[اگر بر زن مشتبه شود خون حیض و خون جراحت رحم] 294
[اگر بکارت زنش را ببرد و خونش بند نشود و نداند که آن چه میآید خون حیض است یا خون بکارت] 295
[خون بکارت از لبهاي فرج در نمیگذرد] 295
[صفات خون حیض] 295
[هر گاه زنی پنج روز خون ببیند و پنج روز پاکی] 296
[زن حایض هر گاه در سفر باشد و پاك شود و آب آن قدر نداشته باشد که از براي غسلش کافی باشد] 296
[بر زن جایز نیست نگاه به فرج دیگري کند] 297
[زنان حضرت صلی اللَّه علیه و آله وقتی که حایض میشدند نماز نمیکردند] 298
[هر گاه زنی ادعا کند که در یک ماه سه حیض دیدهام و عدّهام سرآمده است آیا میشنوند از او] 298
[باز کردن مو هنگام غسل] 299
[استشهاد به فعل همسران پیامبر] 299
[و هر گاه زنی بزاید و خونش آید ده روز ترك نماز میکند] 300
[چون اقل حیض سه روز است و اکثرش ده روز است] 300
[اصحاب ما روایت کردهاند که چهل روز ترك نماز میکند] 300
[زنی که یک روز یا دو روز در زاییدن داشته باشد یا بیشتر و زردي یا خون بیند نماز را چه کند؟] 301
باب التیمم 301
[آیۀ تیمم] 301
[بیان وجه احکام وضو و تیمم] 302
[تیمم عمار] 303
[پس هر گاه شخصی خواهد که تیمم بدل از وضو کند] 303
[شخصی که جنب شود آب را تیمم میکند، چون بیابد آب را پس غسل کند و اعاده نکند نماز را] 304
[هر گاه شخصی تیمم داشته باشد و به آب رسد و وضو یا غسل نکند] 306
صفحه 18 از 318
[اگر کسی بیابد آب را در وقتی که داخل نماز شده قطع کند نماز را و وضو بسازد] 306
[کسی که تیمم کند و چون خواهد که شروع در نماز کند آب بهم رسد] 306
[اگر شخصی آب بهم نرسد و وقت نماز شود و تیمم کند و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از آن آب بهم رسد] 307
[تیمم بدل از وضو و بدل از غسل جنابت و بدل از غسل حیض آیا مساویند] 308
[شخصی که بر بدن او دملها و جراحتها باشد و جنب شود] 308
[شخصی که شکم رو داشته باشد یا عضوي از اعضاي او شکسته باشد ایشان را امر به تیمم میکنند] 309
[شخص جنب شده بود و آبله داشت او را غسل دادند و مرد] 309
[اگر جنب خوف هلاك داشته باشد به سبب سرما تیمم کند] 310
[شخصی که در سفر باشد و تیمم کند و نماز کند بعد از آن به آب رسد و اندکی از وقت مانده باشد] 310
[اي ابو ذر صعید که تیمم ترا کافیست ده سال] 310
[هر گاه جنب شود شخصی در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تیمم کند و وضو نگیرد] 311
[غسل جنابت مقدم بر غسل میت است] 312
[غسل جنابت بر وضو مقدم است] 313
[خائف از مرض تیمم میکند] 313
[کسی که در مجامع روز جمعه یا روز عرفه باشد و نتواند به سبب کثرت مردمان که از مسجد بیرون رود] 314
[کسی که تیمم کند و آب داشته باشد و فراموش کرده باشد که آب دارد] 315
[هر که محتلم شود در یکی از مساجد بیرون آید و غسل کند مگر آن که در مسجد الحرام یا در مسجد سید المرسلین باشد]