گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
باب اقسام الصلاة






اشاره
این بابی است در بیان اجزاي نماز و در این جا دو مجاز است یکی آن که اجزا، را اقسام گفتن مجاز است چون اقسام را در افراد
استعمال میکنند، و علاقه تجوز آن که گویا هر جزوي از این اجزا، نمازیست بر سر خود. و دویم طهارت را جزو نامیدن مجاز است
و وجه این مجاز آن است که چون طهارت شرط صلاة است و نماز بدون آن صحیح نیست پس گویا جزو اعظم صلاة است.
صفحه 164 از 318
[نماز سه جزو دارد]
(و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه الصّلاة ثلاثۀ اثلاث، ثلث طهور، و ثلث رکوع و ثلث سجود) کلینی روایت کرده است به سند حسن
کالصحیح و جمعی این قسم حدیث را صحیح میدانند که ابراهیم بن هاشم در آن است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که نماز سه جزو دارد، یک ثلث آن طهور است که عبارت است از وضو و غسل و تیمم و ازاله نجاست از جامه و بدن و مصلی
و غیر آن چنانکه بعضی از آنها گذشت و بعضی خواهد آمد. و ثلثی دیگر رکوع است و ثلثی دیگر سجود است، و اجزاء نماز اگر
چه بیشتر است اما چون اهتمام بشأن رکوع و سجود بیشتر است لهذا حق سبحانه و تعالی در قرآن مجید امر به آن فرموده است که
این دو جزء را فرمودند تا مکلف اهتمام بشأن این دو جزو بیشتر داشته باشد و غرض از ذکر طهارت با دو جزو « ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا »
اعظم آن است که مکلف اهتمام بشأن طهارت داشته باشد که منزله جزو اعظم نماز است بلکه ثلث نماز است، و یا آن که مسایل
ص: 342 طهارت ثلث مسایل نماز است، و چون نیکو تأمل نمایند چنین است و اللَّه تعالی یعلم.
باب وقت وجوب الطهور
اشاره
و این بابیست در بیان وقت واجب شدن طهارت. و علما از آیه استدلالات کردهاند مناسب آنست که اول تفسیر آیه کرده شود و آن
چه از آن استنباط کردهاند مذکور شود و بعد از آن شروع در حدیث شود چنانکه وعده شد.
[آیات]
قال اللَّه تبارك و تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ
أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی أَوْ عَلی سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا
ماءً فَتَیَمَّمُوا صَ عِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ
ترجمهاش اینست که اي گروهی که ایمان به خدا و رسول خدا و ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم آوردهاید .«1» عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
هر گاه به نماز برخیزید و اراده نماز داشته باشید پس بشویید رویهاي خود را، و دستهاي خود را تا مرفقها، و مسح کنید بعضی از
سرهاي خود را و پاهاي خود را تا کعبها، و اگر جنب باشید پس غسل جنابت ص: 344 بکنید، و اگر بیمار
باشید، یا مسافر باشید، یا از ادب خانه بیرون آمده باشید، یا با زنان مجامعت کرده باشید و آبی نیابید پس تیمم کنید از خاك پاك:
یا زمین پاك، و بعضی از رویهاي خود و دستهاي خود را از آن مسح کنید که خداوند عالمیان نمیخواهد که کارها را بر شما
تنگ کند، و لیکن میخواهد که شما را پاك گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند تا شاید شما شکر او را به جا آورید. اما
استنباطاتی که علما کردهاند از یک یک از این فقرات أولا حق سبحانه و تعالی چون بار تکلیف از جهت مصالح بندگان بر دوش
ایشان گذاشته است ایشان را مخاطب ساخته است به خطاب دل نواز خود تا به سبب لذت مخاطبه سنگینیها همه سبک شود. دیگر
به خطاب یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا. مخاطب ساخت و اکثر اوقات یا را در منادي بعید اطلاق میکنند و با آن که حق سبحانه و تعالی از
قرب و بعد جسمانی منزهست گوییا بندگان را میفرماید که اي دوران از بساط قرب من خبر ندارید که چه قسم خوانی از نعمت
قرب خود گسترانیدهام بیایید. دیگر تأکید آن بلفظ أيّ و هاء تنبیه فرموده است گویا میفرماید که از خواب غفلت بیدار شوید.
دیگر ایشان را بوصف ایمان یاد فرمود گویا میفرماید که اگر راست گویید در دعوي ایمان این اعمال را به جا آورید تا اعمال شما
صفحه 165 از 318
تصدیق اقوال شما کند. دیگر بلفظ آمنوا که جمله فعلی است و دلالت بر تجدد و حدوث میکند آورد و نفرمود یا أیّها المؤمنون. تا
اشعار فرماید که میباید ایمان شما در تزاید باشد چنانکه حق سبحانه و تعالی وصف مؤمنان فرموده است که وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ
یعنی مؤمنان جمعیاند که چون آیات الهی ص: 345 بر ایشان خوانده میشود ایمان .«1» زادَتْهُمْ إِیماناً
ایشان زیاده میشود و اشعاریست به آن که کمال شما در ایمانست و کمال ایمان در عباداتست پس مردانه در عبادات من بکوشید.
دیگر بلفظ جمع عامی آورد تا شامل حاضران و غایبان و موجودان و کسانی که موجود خواهند شد إلی یوم القیام بوده باشد، و
چون قرآن موجود است إلی یوم القیام خود خطاب میکند همه را چنانکه خلایق همه در علم الهی موجودند کل فی وقته. و اکثر
تکالیف را حق سبحانه و تعالی مصدر باین خطاب ساخته است تا هوشمندان از لذت این خطاب زنده شده مشغول آن تکالیف
گردند. إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ. مشهور میان علما آنست که مراد آنست که اذا اردتم القیام چون هر گاه اراده نمایید که نماز را به جا
آورید. و از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست بسند کالصحیح که مراد اینست که: اذا قمتم من النّوم. یعنی هر
گاه از خواب برخیزند وضو بسازید. و اکثر علما از این حدیث غافل شدهاند با آن که در ورق دوم تهذیبست، و اذا اگر چه در لغت
از جهت عموم نیست و لیکن عرفا از آن عموم میفهمند. و قمتم بنا بر مشهور چند احتمال دارد: یکی قیام نماز است. و دوم به جا
آوردن نماز است چنانکه میگویند فلانی قیام بامر الهی کرد یعنی به جا آورد خواه ایستاده و خواه نشسته. و سیم رفتن بسوي مصلی
است از جهت نماز و این معنی مناسب حدیث است که گذشت و لفظ صلاة محتملست که مراد از آن نماز واجب باشد. و در این
لفظ فا در جزاء اذا واقع « فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ » . صورت وضو واجب خواهد بود یا اعم از واجب و سنت باشد وضو نیز اعم خواهد بود
، شده است یعنی هر گاه به نماز برخیزید پس رو را بشویید واجبا از براي نماز واجب و پیش از وقت نماز لوامع صاحبقرانی، ج 1
ص: 346 واجب نیست پس درآمد که بعد از وقت نماز وضو واجبست و این معنی است که در این باب مطلوب است و حدیث نیز
بر این معنی دلالت میکند. دیگر چون خداوند عالمیان فرمود که چون برخیزید به نماز رو را بشویید ظاهرش آنست که بشویید از
براي نماز، پس نیت استباحت یا رفع حدث درآمد بحسب ظاهر مکالمه. دیگر فرمود که بشویید رو و دستها را، و مسح کنید سر و
پاها را ظاهرش آنست که شستن و مسح کردن دو حقیقتاند مقابل یک دیگر، پس هر جا که باید شست میباید که جریان آب
بشود چنانکه اخبار بسیار خواهد آمد تا شستن متحقق گردد، و اقلش جریانست یعنی روان شدن آب و همین که از ته مویی به ته
ظاهرش آنست که جمعیت به اعتبار مکلفین است « وُجُوهَکُمْ » مویی دیگر حرکت کند شستن بفعل آمده است. دیگر فرموده است
یعنی همه روها را بشویید یعنی هر یک روي خود را بشویید. و آن که ایشان را با هم جمع فرموده است اشعاري دارد که مؤمنان
کنفس واحدهاند میباید همه با هم وضو بسازند تا با هم نماز جماعت کنند، و جماعت وضوي ایشان نیز بفعل آید که در اول وقت
همگی متوجه مقدمات نماز شوند و آن که فرمود که رو را بشویید در عرف چنین میفهمند که کل رو را باید شست خصوصا هر
گاه ما بقی را همه مقید ببعض ساخته و رو را مطلق گذاشته باشد که این دلیل اراده کل وجه است. و جمعی گفتهاند که وجه از
مواجه است پس هر گاه دو کس روبروي هم نشسته باشند هر چه از روي یک دیگر میبینند آن رواست، و حق اینست که اشتباه
کردهاند و بر عکس است زیرا که مواجه روبرو نشستن است، او را از وجه گرفتهاند نه بر عکس. بنا بر این است که حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه بیان آن ص: 347 فرموده است که مراد الهی آن مقدار است که ابهام و وسطی
برو بگردد و اگر از ظاهر قرآن در میآمد حضرت میفرمودند و ائمه هدي از بطن قرآن همه چیز را میدانند، اما اگر کسی چند رو
داشته باشد همه را میشوید بنا بر قول همه اگر اصلی و زاید از هم جدا نباشد، و اگر ممتاز باشد بعضی گفتهاند که اصلی را
میشوید، و بعضی گفتهاند همه را بواسطه ظاهر آیه که بلفظ جمع آورده است. و محتملست که جمعیت آیه اشاره باشد به آن که با
روي بدن روي دل را بشویید به توبه و انابت از معاصی، و تعلقاتی که مانعند دل را از صلاة حقیقی که حق سبحانه و تعالی فرموده
و یقینیست که در آن آیه مراد وجه قلب است. و هم چنین روي عقل را .« وجّهت وجهی » : است از حال حضرت ابراهیم که گفت
صفحه 166 از 318
بشویید از ادناس تفکرات باطله تا متوجه جناب اقدس الهی به گفته او شود که: وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. و روي
روح را بشویند از چرکینیهائی که او را حاصل شده است از توجه او بغیر معشوق حقیقی و علی هذا القیاس روي سر و روي خفی، و
روي اخفی را بشویند از غیر او، و لهذا سید العارفین، و قبلۀ الواصلین و امام المحبین، و مقتدي المصطفین علی بن الحسین زین
العابدین در حالت وضو متغیر میشدند به مرتبه که اصحاب خوف فجأه داشتند و از آن حضرت سبب آن را سؤال مینمودند
حضرت میفرمودند که نمیدانید که به عبادت که مشغول میباید شد و با که گفتگو میباید کرد. و هم چنین منقول است که
خطاب به حضرت عیسی صلی اللَّه علیه رسید که یا عیسی ظاهرت را از براي بندگی من بشوي، و باطنت از براي عبادت من از همه
کدورات باطنیه پاك کن و خواهد آمد، و هم چنین باقی اعضاي ظاهر و باطن هر یک شستنی خاص دارد، و ممکنست جمعیت
و بشویید دستهاي خود را تا مرفق. اکثر ص: 348 علماي عامه و « وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ » . اشاره به آنها باشد
خاصه إلی را بمعنی مع گرفتهاند چون همه نقل اجماع کردهاند بر آن که واجب است شستن مرفق و اگر بمعنی انتها گیرند دخول
مرفق از ایشان فوت میشود، و بعضی که بمعنی انتها گرفتهاند بعضی متعلق به مغسول گرفتهاند چون دست را بر چهار معنی اطلاق
یعنی «1» میکنند در یک جا چهار انگشت مراد است که حق سبحانه و تعالی فرموده است که وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَۀُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما
دست دزدان را ببرید خواه مرد، و خواه زن. و با جماع شیعه چهار انگشت غیر ابهام مراد است چنانکه احادیث خواهد آمد. و اطلاق
میکنند بر دست تا بند دست، و بر دست تا مرفق، و بر دست تا کتف پس حق سبحانه و تعالی خواست که بیان فرماید که کدام
دست را باید شست فرمود که دست تا مرفق را بشویید تا آن احتمال بدر رود. و بعضی دیگر از سنیان انتهاء غسل گرفتهاند و
گفتهاند که تا مرفق را بشویید که مرفق را داخل کنید، و ابتدا از همه جا میتوان کرد اما اگر ابتدا از سر دست باشد و انتها به مرفق
بهتر خواهد بود چون اجماع شیعه و سنیان است که ابتدا از سر دست واجب نیست. و کلینی بسند قوي کالصحیح روایت کرده است
که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که تنزیل آیه من المرافق است یعنی چنین نازل شده است، یا إلی بمعنی من
است و آن چه ظاهر است قطع نظر از احادیث آنست که در شستن رو و دستها ابتدا و انتها از آیه ظاهر نمیشود بلکه آیه در شستن
آنها معلوم الدلاله است و در ابتدا و انتها مجملست تا از اخبار ظاهر شود و از طرفین دلایل گفتهاند و همه منظور فیه است، و آن چه
اما مسح پس ظاهر آن « وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ » در شستن رو مذکور شد در دستها جاریست. ص: 349 دیگر
دست مالیدن است پس اگر دست مالیده شود بر سر آن مقدار که رطوبت آن بسر برسد کافیست، و در زیادتی مشهور آنست که به
مرتبه اقل غسل نرسد، و اکثر اوقات بعد از مسح سر که پا را مسح میکشند اقل غسل بلکه اضعاف آن متحقق میشود و دور نیست
پس در حدیث « باء » که ضرر نداشته باشد، اما اگر آب سر دست را بتکاند تا کم شود و بعد از آن مسح بکشد احوط است، و اما
وارد شده است که بمعنی تبعیض است یعنی بعضی از سر را مسح کشید. و در احادیث صحیحه وارد شده است که پیش سر را مسح
نصف قراء بر جّراند و نصف ایشان بر نصب. و در « وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ » کشند و تفصیل آن در اخبار ظاهر خواهد شد. و دیگر
حدیث کالصحیح از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقول است که جبرئیل نیاورده است مگر جر را، و بنا بر جر عطف
خواهد بود بر رءوسکم یعنی بعضی از پاها را مسح کنید تا کعبین، و بنا بر نصب عطف خواهد بود بر محل جارو مجرور که آن
نصب است به مفعولیت، پس گویا حق سبحانه و تعالی میفرماید که سر را مسح کنید و پا را مسح کنید. والی در اینجا همان
احتمالات دارد و ظاهرش آنست که پاي تا کعبین را مسح کنید تا موافق إلی المرافق باشد، و اگر بمعنی انتها بگیریم نیز بد نیست، و
لیکن احادیث صحیحه دلالت میکند بر معنی اول و خواهد آمد. و هم چنین در کعب خلاف عظیمی هست که در ضمن اخبار
مبین خواهد شد و از ترتیب ذکري الهی جمعی ترتیب در آوردهاند بوجوه بسیار و لیکن دلالت جزمی ندارد و عمده احادیث است
چنین ظاهر شد که هر گاه به نماز برخیزید وضو بسازید، و به اجماع شیعه و سنی واجب نیست. « اذا » که خواهد آمد پس از عموم
پس بعضی قایل بعموم مجاز و اشتراك شدهاند و گفتهاند که مراد اینست که ص: 350 اگر وضو نداشته
صفحه 167 از 318
باشید وضو بسازید بر وجه وجوب، و اگر وضو داشته باشید وضو بسازید بر وجه استحباب و خواهد آمد که تجدید وضو مستحب
است. و بعضی تقدیر میکنند که هر گاه به نماز برخیزید و محدث باشید بحدث اصغر وضو بسازید، و اگر محدث باشید بحدث
جنابت غسل کنید، و بنا بر حدیث از این آیه مراد اینست که هر گاه از خواب برخیزید وضو بسازید و وضو از احداث دیگر از آیه
دیگر و احادیث ظاهر میشود و هیچ تجوز نمیباید کرد. وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا بنا بر حدیث عطف خواهد بود بر جمله اول کلام
باشد یعنی وضو را از براي نماز بسازید، و اگر جنب باشید غسل کنید و در این صورت غسل جنابت واجب لنفسه « إِذا قُمْتُمْ » که
خواهد بود پس پیش از دخول وقت نماز غسل واجب خواهد بود و لیکن بوجوب موسع که تأخیر آن جایز است تا آخر وقت
مقدر و معنی آن « ان کنتم محدثین » : بمقدار غسل و نماز و بعد از آن واجب مضیق میشود. و بنا بر مشهور عطف خواهد بود بر
چنین میشود که هر گاه به نماز برخیزید اگر محدث بحدث اصغر باشید وضوء بسازید و اگر جنب باشید غسل کنید و در این
صورت غسل نیز مثل وضو واجب لغیره خواهد بود از جهت نماز و پیش از دخول وقت سنت خواهد بود، و بعد از آن واجب و بنا
بر این تقدیر وضو با غسل جنابت نخواهد بود و غسل خواهد بود و بس به قرینه مقابله با غسل. و حق اینست که آیه در این معانی
مجملست و محتمل الامرین رجوع به احادیث میباید کرد، و تتمه آیه با بسیاري از تحقیقات خواهد آمد، و در باب تیمم اکثرش
مذکور خواهد شد، و آن چه در این باب از تحقیقات هست یک کتاب عظیمی از براي آن میباید نوشت و لیکن مجملی که ضرور
بود ذکر کردم و اللَّه تعالی یعلم.
[روایات]
(قال ابو جعفر الباقر صلوات اللَّه علیه اذا دخل الوقت وجب الطّهور و الصّلاة و لا صلاة الّا بطهور) حضرت فرمودند که هر گاه داخل
میشود وقت نماز یا چون داخل میشود وقت نماز واجب میشود وضو و غسل و تیمم و نماز، و نمازي صحیح نیست بیمطهر. و
محتملست که مراد از طهور اعم از مطهر از حدث باشد یا خبث و این اظهر است اگر چه معنی اول اشهر است، و ظاهر مفهوم شرط
آنست که پیش از دخول وقت هم چنان که نماز واجب نیست طهور نیز واجب نیست چنانکه ظاهر آیه نیز این بود و گذشت و ظاهر
و لا صلاة الّا بطهور نفی صحت است اگر چه بسیار جا باین عبارت از جهت نفی کمال واقع شده است مثل لا صلاة لجار المسجد
الا فی المسجد چنانکه خواهد آمد. و لیکن اجماع مسلمانان است از خاصه و عامه که نماز بیطهور با قدرت بر آن نماز نیست، و
خلافی که شده است در صورتیست که آب و خاك نباشد، احوط آنست که بعنوان ادا به جا آورد و بعد از طهور قضا کند.
باب افتتاح الصلاة و تحریمها و تحلیلها
بابیست در آن چیزي که اول نماز است و آن چیزي که چون او را به جا آورد آن چیز حرام میکند بسیار چیزي را که پیش از نماز
جایز بود، و آن چیزي که چون آن را به جا آورند آن چه حرام شده بود حلال میشود. (قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه افتتاح
الصّلاة الوضوء و تحریمها التّکبیر و تحلیلها التّسلیم) فرمودند که افتتاح نماز وضو است یعنی گویا بمنزله جزو صلوات است، و تحریم
آن تکبیر است لهذا آن را تکبیر احرام میگویند یعنی تا تکبیر احرام نگفته باشند هر عملی میتوان کرد از حدث و استدبار و کلام
و امثال اینها و چون راي اکبر گفته شد همه حرام میشود، و تکبیر احرام تکبیریست که بعد از نیت گفته میشود، و چون سلام واقع
شد حلال میشود آن چه حرام شده بود، و ظاهرش وجوب هر سه است. و جمعی کثیر از علما قایل به استحباب سلام شدهاند، و
سلام را افضل افراد مخرج میدانند یعنی اگر سخن بگوید یا پشت بقبله کند مثلا از نماز بیرون میآید اما بهتر آنست که سلام
بگوید از جهت خروج از صلاة و اکثر علما بر اینند و إن شاء اللَّه در سلام خواهد آمد. و این حدیث را عامه و خاصه از حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه روایت کردهاند و همگی تلقی به قبول کردهاند اگر چه در کتب عامه مرسلست، و در کتب خاصه نیز
صفحه 168 از 318
مرسل است الا در کافی که مسند است اما باصطلاح متأخرین ضعیف است.

باب فرایض الصلاة
[واجبات نماز هفت است]
الوقت و الطّهور و التّوجّه و القبلۀ و الرّکوع و السّجود و الدّعاء) فریضهاي نماز عبارت است از چیزي چند «1» (فرائض الصّلاة سبع
که نماز بدون آن صحیح نباشد اعم از آن که شرط باشد یار کن و محتملست که مراد از آن چیزي چند باشد که حق سبحانه و
تعالی آنها را در قرآن مجید یاد کرده باشد اعم از آن که واجب باشد یا سنت و فرایض نماز هفت است: اول: وقتست و حق سبحانه
و تعالی در قرآن مجید یاد کرده است و در مبحث اوقات خواهد آمد و اگر کسی عمدا یا سهوا یا جهلا نماز را تمام پیش از وقت به
جا آورد باطلست، و اگر بعضی را در وقت دریابد تفصیل آن خواهد آمد پس از وقت فی الجمله شرطیت دارد. دویم: طهور است و
در باب پیش گذشت. سیم: توجه است و محتملست که مراد از آن نیت باشد، و احادیث و آیات در وجوب آن وارد شده است و
مذکور خواهد شد، و در رکنیت و شرطیت آن خلاف است اگر چه بشرط اشبه است و علی اي حال نماز بترك نیت مطلقا باطل
است. و محتملست که مراد از توجه تکبیر احرام باشد چون به آن داخل نماز ص: 354 میشویم یا هر دو
چون تلازم هست شرعا در میان ایشان، و بهر دو داخل نماز میشود و آیه توجه بعد از هر دو خوانده میشود با دعاهاي توجه و مع
یعنی خداوند را به بزرگی یاد کن. چهارم: « وَ رَبَّکَ فَکَبِّرْ » و فرموده است « وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً » هذا حق سبحانه و تعالی فرموده است که
قبله است و حق سبحانه و تعالی آیات در آن باب فرستاده است و خواهد آمد، و فی الجمله شرطیتی دارد که اگر عمدا بر خلاف
قبله نماز کرده باشد نمازش باطلست، و اگر سهوا کرده باشد یا جهلا در وقت اعاده میکند، و بعضی در خارج نیز گفتهاند و خواهد
آمد. پنجم و ششم: رکوع و سجود است و حق سبحانه و تعالی هر دو را یاد کرده است در قرآن بعنوان امر وجوبی و هر دو رکنست
و خواهد آمد. هفتم: دعاست بعضی گفتهاند که قنوتست و واجب است چنانکه صدوق قایلست به آن، و بنا بر قولی که فریضه را
اعم از واجب و سنت گیریم همین بس است که حق سبحانه و تعالی در قرآن مجید به آن امر کرده است و خواهد آمد، و بعضی
گفتهاند که سوره حمد است که بترك آن عمدا نماز باطل میشود و بنا بر این فریضه را بمعنی واجب میباید گرفت نه واجبی که
از قرآن ظاهر شده باشد اگر چه علما از آیه استدلال کردهاند اما ضعیف است، و حدیث صحیح بر خلاف قول ایشان هست، و
مذکور خواهد شد. و ممکن است که اعم از همه بگیریم، و شامل قنوت و سوره حمد و دعاهاي توجه و غیر آن باشد و اللَّه تعالی
یعلم.
باب مقدار الماء للوضوء و الغسل