گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
باب التیمم






[آیۀ تیمم]
(قال اللَّه عزّ و جلّ وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی أَوْ عَلی سَ فَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ، أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَ عِیداً طَیِّباً
«1» فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
بابی است در بیان تیمم و احکام آن حق جل و عز میفرماید بعد از بیان وضو و غسل که مذکور شد و اگر بوده باشید بیمار یا مسافر
و آمده باشد کسی از شما از زمین کو که بواسطه بول و غایط رفته باشید و گاه هست که آنها دست بهم نمیدهد و بادي جدا
میشود که حدث اصغر از شما واقع شده باشد یا جماع کرده باشید با زنان و نیابید آب را پس تیمم کنید یا قصد کنید صعید خوب
را. و مشهور در احادیث آنست که مراد از صعید وجه الارض است که شامل سنگ باشد. و بعضی گفتهاند که مراد از آن خاك
است و مراد از طیب آنست که نجس و مغصوب نباشد علی المشهور. پس چون دست بر صعید زدید مسح کنید بعضی از روهاي
خود را که پیشانی باشد یا با جبینین دو طرف پیشانی و بعضی از دستهاي خود را از صعید و حق سبحانه و تعالی تیمم را بدل از
وضو و غسل مقرر فرمود از جهت آن که نمیخواهد که کار را بر شما تنگ کند و لیکن ص: 672
میخواهد که پاك کند شما را از احداث و از گناهان به سبب اطاعت و میخواهد که نعمت خود را بر شما تمام کند به تخفیف
صفحه 301 از 318
عبادات به آن که بدل از طهارت آبی طهارت خاکی مقرر فرمود شاید که شما شکر خداوند خود را به کردن عبادت و ترك مناهی
به جا آورید. این مجملی بود از ترجمه و باقی در ضمن اخبار مذکور خواهد شد إن شاء اللَّه تعالی.
[بیان وجه احکام وضو و تیمم]
(و قال زرارة قلت لأبی جعفر صلوات اللَّه علیه الّا تخبرنی من این علمت و قلت انّ المسح ببعض الرّأس و بعض الرّجلین؟ فضحک و
قال یا زرارة قاله رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و نزل به الکتاب من اللَّه عزّ و جلّ لأنّ اللَّه عزّ و جلّ قال او یقول فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ
فعرفنا انّ الوجه کلّه ینبغی ان یغسل ثمّ قال و أیدیکم إلی المرافق فوصل الیدین إلی المرفقین بالوجه فعرفنا انّه ینبغی لهما ان یغسلا
إلی المرفقین ثمّ فصل بین الکلام فقال و امسحوا برءوسکم فعرفنا حین قال برءوسکم انّ المسح ببعض الرّأس لمکان الباء ثمّ وصل
الرّجلین بالرّأس کما وصل الیدین بالوجه فقال و ارجلکم إلی الکعبین فعرفنا حین وصلهما بالرّأس انّ المسح علی بعضهما ثمّ فسّر
ذلک رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله للنّاس فضیّعوه ثمّ قال فَلَمْ تَجِ دُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَ عِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ فلمّا ان وضع
الوضوء عمّن لم یجد الماء اثبت بعض الغسل مسحا لأنّه قال بوجوهکم ثمّ وصل بها و أیدیکم منه اي من ذلک التّیمّم لأنّه علم انّ
ذلک اجمع لم یجر علی الوجه لأنّه یعلق من ذلک ال ّ ص عید ببعض الکفّ و لا یعلق ببعضها ثمّ قال ما یرید اللَّه لیجعل علیکم من حرج
و الحرج ال ّ ض یق) و بسند صحیح زراره گفت که به خدمت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که آیا خبر
نمیدهی مرا که از کجا بدانم و بگویم، یا از کجا میدانی و میگویی تا مباحثه با ص: 673 خصمان که
کنم دانم که جواب ایشان را توانم گفت اگر از من بپرسند که چرا مسح بعضی از سر و بعضی از پاها را میباید کرد؟ حضرت تبسم
فرمودند محتمل است که تبسم از ترك ادب او باشد یا از آن که بعد از این خواست فرمود که او را به تعجب درآورد که با آن که
در قرآن هست و زراره قاري و مفسر بود نمیدانست و گفت اي زراره رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله فرموده است و ما از آن
حضرت داریم و کتاب الهی به آن معنی نازل شده است و ما میدانیم زیرا که حق سبحانه و تعالی فرموده است که روهاي خود را
بشویید دانستیم که کل را میباید شست و در عرف غیر این معنی را نمیفهمند. پس فرمود که و دستهاي خود را تا مرفقها و آن بند
ذراع و بازوست بشویند پس وصل فرمود به واو عاطفه دست را برو و رو را کل میبایست شست دانستیم که دستهاي تا مرفقین را
نیز تمام میباید شست پس حق سبحانه و تعالی تغییر اسلوب فرمود به نحوي دیگر به آن که با بر سر مفعول درآورد و فرمود که
مسح کنید بعضی از سرهاي خود را پس چون با درآورد دانستیم که مراد الهی مسح بعضی از سر است. بعد از آن عطف فرمود پاها
را بسر چنانکه عطف فرمود دستها را بر دو کف و پاها را تا کعبین پس دانستیم که بعضی از پاها را مسح میباید کشید با آن که
آیه دلالتش ظاهر بود حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله قولا و فعلا از جهت مردمان بیان فرمود و ایشان ضایع کردند آن را.
دیگر فرمود که اگر آب نیابید تیمم کنید صعید طیب را یعنی قصد آن کنید یا از آن تیمم کنید پس مسح کشید بعضی از روهاي
خود را. پس چون حق سبحانه و تعالی وضو را ساقط ساخت از کسی که آب نیابد بعضی از مواضع غسل را مسح فرمود چون شش
، موضع بود سه مغسول که رو و دستها بود، و سه ممسوح که سر و پاها بود، سه مغسول را مقرر ساخت که لوامع صاحبقرانی، ج 1
ص: 674 بعضی از آنها را مسح کشند زیرا که لفظ با بر وجوهکم درآورد و أیدیکم را بر او عطف فرمود و فرمود که منه یعنی
مسح کشید از آن چه قصد به آن کرده بودید از صعید طیب و من تبعیضی آورد یعنی بعضی از آن خاك را بر رو و دستها بمالید
چون میدانست که دستی که بر خاك زنند خاکش بتمام رو نمیرسد زیرا که خاك بر بعضی از دست میچسبد و بر بعضی
نمیچسبد. دیگر فرمود که خداوند عالمیان نمیخواهد که بر شما کار را تنگ کند این نیز مؤید تبعیض مسحهاست در وضو و تیمم
پس ظاهر شد که حق سبحانه و تعالی در چهار جا اشاره فرموده است و حضرت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله نیز که وضو و تیمم
ساختند چنین کردند اما وضوي آن حضرت گذشت و اما تیمم را پس عقیب این ذکر میکند.
صفحه 302 از 318
[تیمم عمار]
(و قال زرارة قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله ذات یوم لعمّار فی سفر له یا عمّار بلغنا انّک اجنبت
فکیف صنعت؟ قال تمرّغت یا رسول اللَّه فی التّراب قال فقال له کذلک یتمرّغ الحمار أ فلا صنعت کذا ثمّ أهوي بیدیه إلی الارض
فوضعهما علی ال ّ ص عید ثمّ مسح جبینه بإصابعه و کفّیه إحداهما بالأخري ثمّ لم یعد ذلک) و بسند صحیح از زرارة منقولست که
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله روزي به عمار فرمودند در سفري که
اي عمار شنیدم که جنب شدي چه کردي؟ گفت یا رسول اللَّه در خاك غلطیدم حضرت فرمودند که مانند الاغ غلطیدي خر چنین
میغلطد یعنی قیاس کار خرانست چرا نپرسیدي چرا چنین نکردي؟ پس حضرت رسول اللَّه علیه و آله یا حضرت امام محمد باقر بر
احتمالی دستها را به زیر آوردند و بر صعید که خاکست یا زمین گذاشتند بعد از آن پیشانی را یا دو طرف آن را بنا بر نسخه جبینیه
به انگشتان خود مسح کردند و دستها را هر یک بر ص: 675 دیگري مالیدند و دیگر دست بر خاك نزدند و
به یک مرتبه اکتفا فرمودند. بدان که حکایت عمار در طریق شیعه و سنی متواتر است و هیچ کس در تواتر قرآن شک ندارد. سنیان
در صحاح خود بطرق متکثره از عمر بن الخطاب روایت کردهاند که عمر اعتقاد به تیمم نداشت و میگفت که اگر آب بهم نرسد
نماز مکنید و در مجلس عمر عمار حکایت خود را کرد عمر او را تهدید نمود عمار گفت اگر به جدّي: من حکایت خود را جائی
نقل نکنم، و همین معنی کافی است در کفر او کفر سنیان سیما علماي ایشان که شخصی که منکر قرآن باشد و به اتفاق مسلمانان
کافر باشد او را امام دانند و اگر خواهی رجوع به صحاح سته کن در باب تیمم. و لیکن اینها عبادت او است حق به جانب ایشان
است کسی که سیدة نساء العالمین فاطمۀ الزهراء با محسن فرزند رسول خدا شهید کند و قصور نداشته باشد انکار قرآن سهل خواهد
بود و کسی که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله را گوید که این مردك هذیان میگوید و در جمیع صحاح سته متواترا
از او نقل کنند و منافی اسلام او نباشد اینها سهل خواهد بود.
[پس هر گاه شخصی خواهد که تیمم بدل از وضو کند]
(فاذا تیمّم الرّجل للوضوء ضرب یدیه علی الارض مرّة واحدة ثمّ نفضهما و مسح بهما جبینیه و حاجبیه و مسح علی ظهر کفّیه و اذا
کان التّیمّم للجنابۀ ضرب یدیه علی الارض مرّة واحدة ثمّ نفضهما و مسح بهما جبینیه و حاجبیه ثمّ ضرب یدیه علی الارض مرّة
اخري و مسح علی ظهر یدیه فوق الکفّ قلیلا و یبدأ بمسح الیمنی قبل الیسري) پس هر گاه شخصی خواهد که تیمم بدل از وضو
کند هر دو دستها را یک مرتبه بر زمین زند و خاك آن را بیفشاند و بهر دو دست مسح بر دو طرف پیشانی کند با ابروها و پشت هر
دو دست را مسح کند. و اگر تیمم بدل از غسل جنابت باشد هر دو دست را یک مرتبه بر زمین زند پس هر دو دست را بیفشاند و
ص: 676 پهلوهاي پیشانی را با ابروها مسح کند پس دستها را مرتبه دیگر بر زمین زند و پشت دستها را مسح
کند بالاي دست اندکی و ابتدا کند به مسح دست راست پیش از دست چپ. اما آن چه صدوق ذکر کرده است از زدن دست بر
زمین شکی نیست که بهتر است. و در احادیث صحیحه بسیار بلفظ ضرب واقع شده است. و در احادیث صحیح و کالصحیح بلفظ
وضع واقع شده است جمعی ضرب را سنت میدانند و جمعی وضع که مطلق است است حمل بر مقید میکنند و ضرب را واجب
میدانند و اظهر استحبابست. و احوط ضربست و اللَّه تعالی یعلم. و اما آن چه ذکر کرده است که مسح جبینین را بکشد موافق ظاهر
خبر زراره است که گذشت، و موافق حسنه زراره و حسنه عمرو بن ابی المقدام است که در هر سه جبین واقع شده است. و ممکن
است که مراد از جبین جبهه باشد با جبین و در موثقه کالصحیح زراره مسح جبهه واقع شده است علما هر دو را با هم ضم کردهاند.
صفحه 303 از 318
و در صحیحه زراره، و صحیحه محمد بن مسلم، و صحیحه اسماعیل بن همام، و صحیحه داود بن نعمان، و کالصحیح کاهلی و غیر
اینها از اخبار بسیار مسح رو واقع شده است و اکثر علما حمل کردهاند مسح رو را بر پیشانی و جبینها و محقق رحمه اللَّه مسح باقی
رو را سنت میداند. و علی اي حال چون واجب نیست ترك آن اولی است چون مخالف ظاهر آیه است و موافق عامه. و صدوق در
امالی ذکر کرده است که رو را مسح کند و گفته است که در روایتی واقع شده است که جبینها و ابروها را مسح کند و عمل مشایخ
ما بر این است. و روایت ابروها بما نرسیده است مسندا مگر در فقه رضوي. و اما مسح پشت دستها پس احادیث بسیار از طرق خاصه
و عامه بر این وارد شده است و ص: 677 مراد از بند دست است که اندکی بالاي کف است تا سر انگشتان.
و بعضی از علما اکتفا بسر انگشتان کردهاند. و بعضی گفتهاند که از مرفق مسح میکنند طرفین دست را. و هر دو قول مخالف ظاهر
آیه است و بر قول اخیر حدیث صحیح وارد است و لیکن محمول بر تقیه است. و بعضی سنت میدانند و نکردن اولی است. و اما
آن چه گفته است که بعد از زدن دست را بیفشاند افشانیدن دستها در احادیث صحیح و کالصحیح وارد شده است و منافات با ظاهر
آیه ندارد و بر تقدري که لازم باشد که چیزي از خاك بر دست بچسبد سنت است افشاندن زیادتی آن که سبب آن نشود که رو
بدنما شود. و اما فرقی که صدوق و جمعی کثیر از اصحاب کردهاند میان تیمم بدل از وضو و تیمم بدل از غسل که بدل از وضو
یک مرتبه دست بر زمین زند، و از براي غسل دو مرتبه حدیث صریحی که دلالت کند بر این معنی ندیدهام. و حدیث زراره، و
محمد بن مسلم را که مستند آن ساختهاید هر دو دلالت بر نقیض مطلب دارند. و احادیث صحیحه در غسل وارد شده است که
حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم یک مرتبه دست بر زمین زدهاند مثل صحیحه زراره که گذشت از براي بدل از غسل و
غیر آن، و احادیث مطلقه واقع شده است که یک مرتبه دست بزن، و احادیث دو مرتبه نیز مطلق واقع شده است، و حدیث صحیح
سه مرتبه نیز واقع شده است، و حدیث صحیح چهار مرتبه نیز واقع شده است. و جمعی از علما یک مرتبه را واجب میدانند و زیاده
را سنت و جمعی به تخییر قایلند و خالی از قوت نیست. و احوط آنست که از براي هر یک از وضو و غسل دو تیمم بکند یکی یک
ضربی و یکی دو ضربی و اللَّه تعالی یعلم.
[شخصی که جنب شود آب را تیمم میکند، چون بیابد آب را پس غسل کند و اعاده نکند نماز را]
(و سأل عبید اللَّه بن علیّ الحلبیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن ص: 678 الرّجل اذا اجنب و لم یجد الماء؟
قال یتیمّم بال ّ ص عید، فاذا وجد الماء فلیغتسل و لا یعید ال ّ ص لاة. و عن الرّجل یمرّ بالرّکیۀ و لیس معه دلو؟ قال لیس علیه ان یدخل
الرّکیّۀ انّ ربّ الماء هو ربّ الارض فلیتیمّم و عن الرّجل یجنب و معه قدر ما یکفیه من الماء لوضوء ال ّ ص لاة أ یتوضّأ بالماء او یتیمّم
قال لا بل یتیمّم الا تري انّه انّما جعل علیه نصف الوضوء) و به اسانید صحیحه مرویست که سؤال کرد حلبی از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که جنب شود و نیابد آب را حضرت فرمودند که تیمم میکند، از زمین پس چون بیابد آب را
پس غسل کند و اعاده نکند نماز را. و دیگر حلبی از آن حضرت سؤال نمود از شخصی که به چاهی رسد و دلو نداشته باشد
حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که واجب نیست بر او که داخل چاه شود به درستی که آن خداوندي که آب را از جهت وضو و
غسل مقرر ساخته است خاك را نیز قرار داده است وقتی که دست به آب نرسد باید که تیمم کند و به چاه نرود. و دیگر حلبی از
آن حضرت سؤال کرد از شخصی که جنب شود و با او آن مقدار آب باشد که از براي وضو کافی باشد آیا به آب وضو سازد یا
تیمم کند حضرت فرمودند که بلکه تیمم کند نمیبینی که حق سبحانه و تعالی بر او واجب ساخته است نصف وضو را یعنی امر
کرده است که سه عضوي را که در وضو میشست مسح کند. پس اگر جمع کند میان وضو و تیمم جمع میان عوض و معوض
کرده است و اگر وضوي تنها بسازد خلاف گفته الهی کرده است چون حق سبحانه و تعالی تیمم طلبیده است و او وضو ساخته
است. بدان که در سؤال اول حضرت مطلق جنب را فرمود که تیمم کند و اعاده ص: 679 نماز نکند و
صفحه 304 از 318
مخالفت دارد بحسب ظاهر با احادیثی که وارد شده است که اگر محتلم شده باشد تیمم میکند و اگر باختیار خود جنب شده باشد
غسل میکند هر چند ضرر به او رسد مگر آن که خوف تلف نفس داشته باشد که در این صورت تیمم میکند و نماز را قضا
خواهد کرد بعد از غسل. پس جمع بینهما باین نحو میتوان کرد که این حدیث و امثال این حدیث از احادیث صحیحه را حمل بر
جواز کنیم، و احادیث غسل و اعاده نماز را حمل بر استحباب کنیم چنانکه اکثر علما کردهاند و این اظهر است و ممکنست که این
حدیث را حمل بر محتلم کنیم و ظاهرا صدوق چنین کرده باشد اگر چه محتمل است که صدوق نیز احادیث آینده را حمل بر
استحباب کرده باشد. و اما در سؤال دویم که حضرت فرمودند که داخل چاه نشود اکثر علما حمل کردهاند بر آن که در دخول چاه
خوف ضرر باشد. و جمعی حمل کردهاند بر آن که چاه از جمعی باشد که چون غسل میکند نجس میشود چاه و بدنش نیز و
میباید نزح کردن و دلو ندارد. و جمعی دیگر که وارد شوند و آب کشند آب نجس را استعمال خواهند کرد خواه صاحبان چاه و
خواه غیر ایشان پس نهی حضرت باین اعتبار خواهد بود و اظهر آنست که چاه نجس نمیشود. و لیکن ممکن است که اگر چاه
صاحبی داشته باشد بیرضاي او غسل در آن چاه نتوان کرد چنانکه در صحیحه عبد اللَّه بن ابی یعفور وارد شده است که حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه جنب باشی و دلوي بهم نرسد، و هم چنین چیزي که توانی آب از چاه
برداشتن نداشته باشی تیمم کن به صعید به درستی که خداوندي که آب را قرار داده است خاك را نیز قرار داده است در صورت
نیافتن آب و داخل چاه مشو و آب چاه را بر مردمان فاسد مکن. و ممکن است که در مطلق چاه چنین باشد اگر چه صاحبی نداشته
باشد ص: 680 چون سبب تنفر مردم میشود خصوصا هر گاه بدنش منی و بول و غایط داشته باشد چنانکه
ظاهر حدیث بر آن دلالت میکند و اظهر آنست که غرض حضرت صلوات اللَّه علیه این است که این مقدار کار را بر مردمان تنگ
نکردهاند که باید به چاه رفتن بلکه اندك صعوبتی که باشد تیمم میتوان کرد زیرا که حق سبحانه و تعالی فرموده است که فَلَمْ
43 یعنی آب نیابید و نفرمود که آب یافت نشود و فرق است میان وجدان و وجود و مناط تیمم عدم وجدان : تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا 4
است پس اگر آب باشد و فروشند و ثمن آن را نداشته باشد یا دور باشد و خوف ضرر باشد در جدا شدن از قافله خواه خوف ضرر
دزدان یا درندگان یا خوف تشنگی خود یا جمعی که متعلق باشند به او بلکه اگر خوف هلاك مؤمنی باشد چون در احادیث
صحیحه خوف عطش مطلق واقع شده است. و جمعی از علما گفتهاند که اگر خوف هلاك حیوانی محترم باشد تیمم میکند
چنانکه در راه مکه معظمه و این بسیار مشکل است اما اگر خوف هلاك شتر او باشد البته تیمم میکند چون هلاك شتر سبب
هلاك اوست اگر شتري دیگر بهم نرسد یا ثمن آن یا اجرت کرایه نداشته باشد یا خوف خروج وقت نماز باشد به آن که مثلا هوا
سرد باشد و باید به حمام رفتن و تا حمام رفتن آفتاب طالع شود تیمم میباید کرد بیدغدغه اگر چه بعضی از علما در این صورت
گفتهاند که غسل کند و نماز را قضا کند اما اشتباه کردهاند وجدان را بوجود و اللَّه تعالی یعلم. دیگر آن که در امثال این حدیث از
احادیث متواتره که حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم باین عبارت فرمودند که خداوند آب و خاك یکی است کنایه است
بر عمر بن الخطاب و اتباع آن چون او هر چه موافق عقل شومش نبود رد میکرد و غرضش اظهار نفی نبوت آن حضرت صلوات
اللَّه علیه و آله بود و منافقان تصدیق او میکردند. ص: 681 حضرات میفرمایند که فرقی نیست میان تیمم و
وضو در آن که عقول ضعیفه به آن نمیرسد چه ظاهر است که دستها را تا مرفق شستن و مسح سر و پاها کردن بحسب ظاهر سبب
تطهیر و پاکیزگی نمیشود بلکه محض تعبد و بندگی است بحسب ظاهر و در واقع علتها دارد که عقول ضعیفه به آن نمیرسد بلکه
همین وجهست که آن ملعون به جاي مسح پاها غسل مقرر ساخت که فایده داشته باشد در پاکیزگی پاها چون مسح بحسب عقل
شومش فایده نداشت غرض آن که از اشارات و تنبیهات غافل مباشید. اما سؤال سیم که آب وضو داشته باشد حضرت فرمودند که
تیمم کند و وضو نسازد دلالت میکند بر آن که وضو با غسل جنابت نباشد که اگر وضو واجب یا سنت میبود میبایست که وضو
بسازد و تیمم بکند، و لهذا حضرت از جهت رد بر سنیان علت فرمودند که حق سبحانه و تعالی تیمم طلبیده است که نصف وضو
صفحه 305 از 318
است. و بر این مضمون احادیث صحیحه از محمد بن مسلم، و جمیل بن دراج، و حسین بن ابی العلا و غیر هم وارد شده است و
مطلوب عمده رد است بر سنیان که وضو را با غسل جنابت واجب میداند.
[هر گاه شخصی تیمم داشته باشد و به آب رسد و وضو یا غسل نکند]
(و متی أصاب المتیمّم الماء و رجا أن یقدر علی ماء آخر و ظنّ أنّه یقدر علیه کلّما أراده فعسر علیه ذلک فانّ نظره إلی الماء ینقض
تیمّمه و علیه أن یعید التّیمّم) و هر گاه شخصی تیمم داشته باشد و به آب رسد و وضو یا غسل نکند به امید آن که به آب دیگر
خواهد رسید و گمان کند که هر وقت که خواهد آب را خواهد یافت و عاقبت به جایی رسید که دشوار شد بر او یافتن آب پس
چون به آب رسیده بود و متمکن شده بود از استعمال آب تیممش شکست و واجبست که اعاده کند تیمم را از جهت این نماز. و
این کلام مضمون صحیحه زراره است از حضرت امام محمد باقر ص: 682 صلوات اللَّه علیه و دلالت
میکند بر آن که تیمم شکسته میشود بمجرد رسیدن به آب با تمکن از استعمال آن، و اشعاري دارد لفظ شکستن با لفظ اعاده اگر
تیمم بدل از غسل کرده باشد من بعد که تیمم میکند باز بدل از غسل میکند نه بدل از وضو چنانکه جمعی گفتهاند و بنا بر
مذهب ایشان میباید که اگر آب وضو به همرسد وضو سازد چنانکه گفتهاند. و احادیث صحیحه متقدمه رد قول ایشان میکند که
حضرت مطلقا فرمودند که تیمم کند و وضو نسازد و قول این جماعت از استنباط ناشی شده است که گفتهاند که تیمم بدل از غسل
بمنزله غسل است و هر گاه ناقض غسل بفعل آید مثل جنابت تیمم را مرتبه دیگر بقصد غسل میسازد و اگر ناقض وضو بفعل آید
تیمم را بدل از وضو میسازد. و روایتی ندیدهام که دلالت بر مطلب ایشان کند و اگر کسی خواهد که مخالفت ایشان نکرده باشد
احتیاطا تیممی بدل از وضو بعد از تیمم بدل از غسل نیز به جا آورد.
[اگر کسی بیابد آب را در وقتی که داخل نماز شده قطع کند نماز را و وضو بسازد]
(فان أصاب الماء و قد دخل فی الصّلاة فلینصرف و لیتوضّأ ما لم یرکع فان کان قد رکع فلیمض فی صلاته فان التّیمّم أحد الطّهورین)
تتمه صحیحه زراره است که از حضرت صلی اللَّه علیه و آله سؤال کرد که اگر کسی بیابد آب را در وقتی که داخل نماز شده است
حضرت فرمودند که قطع کند نماز را و وضو بسازد و نماز را از سر گیرد ما دام که برکوع نرفته باشد پس اگر برکوع رفته باشد
همان نماز را تمام کند زیرا که تیمم یکی از دو مطهریست که حق سبحانه و تعالی قرار داده است یعنی مطهر آبی قرار داده است
که آن وضو و غسل است و مطهر خاکی نیز مقرر فرموده است که آن تیمم است. و بر این مضمون روایات قویه وارد شده است، و
در روایتی قوي کالصحیح یا صحیح وارد شده است از محمد بن حمران از حضرت امام ص: 683 جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که اگر آب بهم رسد بعد از دخول در نماز نماز را تمام کند. و ممکن است حمل این روایت بر ما بعد از
رکوع. و اکثر علما عمل باین روایت کردهاند و روایات سابقه را حمل بر استحباب کردهاند. و ممکن است که حمل کنیم روایت
ابن حمران را بر صورتی که تیمم را در آخر وقت واقع ساخته باشد که اگر وضو بسازد کل نماز یا بعضی از آن در خارج وقت
بفعل آید. در این صورت واجب باشد اتمام و در بقاء وقت حمل کنیم بر استحباب چنانکه روایت ابن حمران اشعاري باین معنی
دارد زیرا که حضرت بعد از امر به اتمام فرمودند که بدان که سزاوار نیست که کسی تیمم کند مگر در آخر وقت. و علی اي حال
شک نیست که با بقاي وقت در این صورت وضو ساختن و نماز را از سر گرفتن اولی و احوط است و عمل بر این است و اللَّه تعالی
یعلم.
[کسی که تیمم کند و چون خواهد که شروع در نماز کند آب بهم رسد]
صفحه 306 از 318
(و من تیمّم ثمّ أصاب الماء فعلیه الغسل ان کان جنبا، و الوضوء ان لم یکن جنبا فان اصاب الماء و قد صلّی بتیمّم و هو فی وقت فقد
تمّت صلاته و لا اعادة علیه) و کسی که تیمم کند و چون خواهد که شروع در نماز کند آب بهم رسد میباید که غسل کند اگر
جنب باشد و وضو بسازد تا اگر وضو نداشته باشد و نماز کند بشرطی که وقت در نرود. و در این خلافی نیست میانه مسلمانان و اگر
بعد از آن که نماز را کرده باشد به تیمم آب بهم برسد و وقت باقی باشد نمازي که کرده است صحیح است و اعاده آن نماز واجب
نیست و در این مسأله خلافست در میان علما جمعی که واجب میدانند که میباید تیمم در آخر وقت باشد اعاده آن نماز را واجب
میدانند بلکه اگر آب بهم نرسد نیز اعاده را واجب میدانند چون نماز در آخر وقت واقع نشده است و جمعی که رعایت آخر وقت
، را سنت میدانند اعاده نماز را سنت میدانند. و بر عدم اعاده نماز مطلقا و در وقت حدیث صحیح و احادیث لوامع صاحبقرانی، ج 1
ص: 684 کالصحیحه وارد شده است. و حدیث صحیح و کالصحیح نیز وارد شده است بر اعاده و محمولست بر استحباب. و
احادیث صحیحه وارد شده است که تیمم را در آخر وقت واقع سازد و محمولست بر استحباب زیرا که احادیث صحیحه وارد شده
است بر جواز تیمم در سعت وقت و احوط آنست که اگر در سعت وقت تیمم کند اگر آب بهم رسد آن نماز را اعاده کند با بقاء
وقت.
[اگر شخصی آب بهم نرسد و وقت نماز شود و تیمم کند و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از آن آب بهم رسد]
(و قال زرارة و محمّد بن مسلم قلنا لأبی جعفر صلوات اللَّه علیه رجل لم یصب ماء و حضرت الصّلاة فتیمّم و صلّی رکعتین ثمّ أصاب
الماء أ ینقض الرّکعتین أو یقطعهما و یتوضّأ ثمّ یصلّی قال لا و لکنّه یمضی فی صلاته فیتمّها و لا ینقضها لمکان الماء لأنّه دخلها علی
طهر بتیمّم) و بسند صحیح روایت است از زراره و محمد بن مسلم که گفتند عرض کردیم به خدمت حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه که اگر شخصی را آب بهم نرسد و وقت نماز شود و تیمم کند و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از آن آب بهم رسد
آیا آن دو رکعت نماز شکسته میشود یا میباید که قطع نماز به مبطلی بکند و وضو سازد و نماز کند؟ حضرت فرمودند که هیچ
یک را نمیکند بلکه نماز را تمام میکند و بواسطه وجود آب نماز را بر هم نمیزند زیرا که با طهارت تیمم داخل نماز شده است.
و کسی نگوید که همین علت جاریست در مسأله سابقه که آب را پیش از رکوع دریابد زیرا که بر تقدیري که این عبارت عام باشد
مخصص میشود به آن خبر بلکه ظاهر میشود که این جزو علت است نه علت تامه بلکه علت وجدان آبست بعد از رکوع. و این
حدیث نیز دلالت ظاهري دارد بر جواز تیمم در فراخی وقت و اگر در این صورت نماز را تمام کند و آب برطرف شود ظاهر آنست
که تیممش صحیح است بواسطه نماز دیگر تیمم نباید کرد زیرا که اگر چه آب بهم رسید اما متمکن نبود شرعا از استعمال آب و
منع شرعی مثل ص: 685 منع عقلی است بلکه اقوي و اللَّه تعالی یعلم. (و قال زرارة قلت له دخلها و هو متیمّم
فصلی رکعۀ ثمّ احدث فاصاب ماء قال یخرج فیتوضّا ثمّ یبنی علی ما مضی من صلاته الّتی صلّی بالتّیمّم) و بسند صحیح زراره
روایت کرده است که به حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که هر گاه شخصی با تیمم یک رکعت نماز بگذارد و حدثی صادر
شود و آب بهم رسد حضرت فرمودند که وضو میسازد و بنا مینهد بر آن رکعتی که با تیمم کرده است و بقیه را با وضو تمام
میکند. و همین حدیث را شیخ بسند صحیح دیگر از زراره و محمد بن مسلم روایت کرده است و جمعی از علما به این حدیث
عمل نمودهاند. و جمعی حمل کردهاند حدث را به آن که نسیانا واقع شده باشد و بعضی گفتهاند که مراد از احدث آمدن بارانست
چنانکه در قاموس است که احدث آمدن باران بهاریست و چون باران بهاري گاه هست که به اندك زمانی از آن غدیرها بهم
میرسد راوي میگوید که پیش از نماز بارانی و اثر آن نبود تا یک رکعت نماز کرد فورا ابر بهم رسید و بارانی آمد. و قرینه بر این
آن که متفرع ساخت بر آن که فأصاب ماء یعنی پس آب به همرسید و احداث بمعنی مفاجات نیز آمده است و این معنی نیز مناسب
صفحه 307 از 318
است که آب نبود و به ناگاه چیزي واقع شد که آب بهم رسید به آن که قافله رسید یا شخصی که گمان نداشتند بطلب آب رفته
بود و در اثناي نماز واقع شد آمدن او و این دو معنی اگر چه اندکی خلاف ظاهر است و لیکن بهتر است از تاویلات سابقه و طرح
حدیث صحیح زراره. و مؤید این معنی است حدیث کالصحیح زراره که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه از شخصی که یک رکعت نماز با تیمم کرد پس شخصی به ناگاه پیدا شد و دو مشک آب آورد حضرت فرمودند که ترك
ص: 686 نماز میکند و وضو میسازد و بنا بر آن یک رکعت گذاشته نماز را تمام میکند و فی الحقیقه
این حدیث زراره تفسیر آن دو حدیث دیگر او میکند. و در حدیث قوي وارد شده است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه در شخصی که به تیمم نماز کند و نهري روان شود از برابرش و یک رکعت نماز کرده باشد حضرت فرمودند که غسل کند و
نماز را از سر گیرد و اگر نماز را تمام کرده باشد اعاده نمیکند و بنا بر این ظاهر شد که اگر پیش از نماز آب بهم رسد وضو
میسازد و هم چنین بعد از رکوع و بعد از اتمام رکعت وضو میسازد و بنا مینهد. و ممکن است که مخیر باشد میان بنا و از سر
گرفتن اگر چه بنا بهتر است و بعد از دو رکعت تمام میکند چون اصل نماز را کرده است و هم چنین بعد از اتمام و اگر کسی را
ممکن باشد بنا نهادن به آن که استدبار قبله نشود و سخن نگوید احوط آنست که وضو بسازد و بنا نهد و بعد از آن احتیاطا نماز را
اعاده کند تا عمل به همه اقوال کرده باشد و اللَّه تعالی یعلم.
[تیمم بدل از وضو و بدل از غسل جنابت و بدل از غسل حیض آیا مساویند]
(و سال عمّار السّاباطیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن التّیمّم من الوضوء و من الجنابۀ و من الحیض للنّساء سواء فقال نعم) و بسند
موثق سؤال کرد از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از تیمم بدل از وضو و بدل از غسل جنابت و بدل از غسل حیض زنان
آیا مساویند حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که بلی. و مؤید این خبر است حدیث کالصحیح لیث مرادي که تیمم جنب و حایض
مساویند و بحسب ظاهر دلالت میکند بر آن که همه یک ضربیند یا دو ضربی و دلالت میکند بر آن که از براي غیر جنابت یک
تیمم کافی است چنانکه احادیث بسیار گذشت که جنابت و حیض یکسانند. و لیکن مشهور میان علما آنست که از براي وضو یک
ضربست، و از براي ص: 687 غسل جنابت دو ضرب است، و از براي اغسال دو تیمم است یکی بدل از
غسل دو ضربی و یکی بدل از وضو یک ضربی و حدیثی صریح نیست در این معنی و لیکن چون اکثر علما تیمم را بدل از وضو و
غسل میدانند و در سایر اغسال وضو را واجب میدانند پس لازم میآید که دو تیمم کنند. و بنا بر آن این دو حدیث را تاویل
میکنند به آن که در کیفیت یا در وجوب مساویند و بنا بر آن چه سابقا ذکر کردیم که با سایر اغسال وضو واجب نیست یک تیمم
لازم خواهد بود بلکه این دو حدیث نیز دلالت میکند بر آن که با غسل وضو واجب نیست و احوط آنست که تیممی بدل از وضو
نیز بسازد بقصد آن که اگر مطلوب شارع باشد فبها و الا عبث باشد تا مخالفت این جمع نیز نکرده و اللَّه تعالی یعلم.
[شخصی که بر بدن او دملها و جراحتها باشد و جنب شود]
(و سال محمّد بن مسلم ابا جعفر صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یکون به القروح و الجراحات فیجنب فقال لا باس بان یتیمّم و لا یغتسل)
و همین حدیث را کلینی و شیخ بسند صحیح روایت کردهاند از محمد بن مسلم که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه از شخصی که بر بدن او دملها و جراحتها باشد و جنب شود حضرت فرمودند که باکی نیست که تیمم کند و غسل
نکند. و عبارت شیخان چنین است که: لا باس بان لا یغتسل یتیمم یعنی باکی نیست که غسل نکند بلکه تیمم میکند یعنی واجب
است که تیمم کند و بنا بر نسخه متن مفهوم میشود که هر دو جایز است و دور نیست که نساخ غلط کرده باشند. و مؤید شیخین
صفحه 308 از 318
است صحیحه داود بن سرحان از آن حضرت صلوات اللَّه علیه در شخصی که جنب شود و در بدن او جراحتها و دملها باشد یا
خوف هلاك داشته باشد از سرما. حضرت فرمودند که غسل نکند و تیمم بکند و ص: 688 هم چنین
حدیث کالصحیح محمد بن مسلم که حضرت فرمودند که تیمم کند. و هم چنین صحیحه بزنطی از حضرت ابی الحسن علی بن
موسی الرضا صلوات اللَّه علیهما مثل حدیث داود بن سرحان پس بنا بر این تیمم واجب باشد و این در صورتی است که خوف ضرر
باشد و جبیره نتوان کردن و اگر ممکن باشد اولی جبیرة است به آن که غیر زخم را بشوید و بر خرقه که بر روي زخم است مسح
کند. و این حدیث را حمل میتوان کرد بر صورتی که جبیره تواند کرد مخیر باشد میان غسل یا جبیره و تیمم و ظاهرش آنست که
محمد بن مسلم مختلف شنیده باشد پس حدیث امر تیمم در صورتی باشد که غسل کردن یا جبیره ضرر داشته باشد و حدیث متن
در صورتی است که ضرر نداشته باشد و ظاهر این احادیث نیز دلالت میکند بر آن که اگر عمدا جنب شده باشد تیمم میکند.
[شخصی که شکم رو داشته باشد یا عضوي از اعضاي او شکسته باشد ایشان را امر به تیمم میکنند]
(و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه المبطون و الکسیر یؤمّمان و لا یغسّلان) و حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که شخصی که
شکم رو داشته باشد یا عضوي از اعضاي او شکسته باشد ایشان را امر به تیمم میکنند و امر به غسل نمیکنند و یا تیمم میدهند هر
گاه عاجز باشند از آن که خود به جا آورند به آن که دست ایشان را بر خاك میزنند و بر رو و دستهاي ایشان میکشند و اگر از
این نیز عاجز باشند شخصی دست خود را بر زمین میزند و بر رو و دستهاي ایشان میمالد. و این روایت را نیز کلینی مرسلا روایت
کرده است و لیکن مرسلات صدوق و کلینی حکم مسانید دارند و مؤید اینست حدیث کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
که فرمودند که تیمم میدهند به خاك کسی را که آبله داشته باشد یا عضو او شکسته باشد هر گاه جنب شوند و به تفصیل سابق. و
شیخ بعنوان صحیح روایت کرده است و در مبطون لازمست که حمل ص: 689 کنند بر آن که ضرر به او
رسد و هم چنین در کسیر هر گاه جبیره نتوان کرد به آن که مثلا از بلندي افتاده باشد که استخوانهاي پهلویش شکسته باشد.
[شخص جنب شده بود و آبله داشت او را غسل دادند و مرد]
انّ شفاء «2» الّا یمّموه «1» (و قیل لرسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله انّ فلانا اصابته جنابۀ و هو مجدور فغسّلوه فمات فقال قتلوه الّا سألوا
العیّ السّؤال) و عرض نمودند به خدمت حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله که فلان شخص جنب شده بود و آبله داشت او
را غسل دادند و مرد حضرت فرمودند که جماعتی که او را غسل دادند یا فتوي دادند به غسل او را کشتند چرا سؤال نکردند چرا
تیممش ندادند به درستی که دواي درد جهل و نادانی پرسیدن است. و در بعضی از نسخ به غین معجمه است یعنی گمراهی و
بحسب معنی قریب است به اول و لیکن محدثان ضبط کردهاند این لفظ را بعین بینقط و غین با نقط سهو نساخ است. و این حدیث
را کلینی بسند کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه روایت کرده است در دو جا که از آن حضرت سؤال کردند
و قریب باین حدیثی ذکر کرده است که از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله سؤال نمودند. (و سئل الصّادق صلوات اللَّه
علیه عن مجدور اصابته جنابۀ فقال ان کان اجنب هو فلیغتسل و ان کان احتلم فلیتیمّم) و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال
نمودند از آبله زدهاي که جنب شده بود پس حضرت فرمودند که اگر باختیار خود جماع کرده باشد غسل بکند و اگر محتلم شده
باشد بیاختیار پس تیمم کند و این حدیث را شیخان مرسلا از آن حضرت روایت کردهاند. ص: 690 و
مضمون این حدیث را شیخ به اسانید صحیحه روایت کرده است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و مجملش آنست که جایز است
جماع کردن در جائی که هوا سرد باشد یا کوفتی داشته که استعمال آب مشکل باشد و لیکن میباید غسل کند هر چند مشقت
صفحه 309 از 318
کشد ما دام که خوف تلف نفس نباشد.
[اگر جنب خوف هلاك داشته باشد به سبب سرما تیمم کند]
(و الجنب اذا خاف علی نفسه من البرد تیمّم) اما اگر در این صورت خوف هلاك داشته باشد به سبب سرما تیمم کند و بعد از این
خواهد آمد که قضا کند و اکثر علما این حدیث را حمل بر استحباب کردهاند در صورتی که خوف هلاك نباشد اما اگر بحسب
عادت خود داند که بیمار میشود و احتمال دهد که منجر به هلاك شود ظاهرا مستحب نیز نباشد بلکه در صورتی سنت خواهد بود
که محض سرما خوردن باشد و عادت داشته باشد که بیمار نشود اگر چه بر خلاف عادت بیمار شود چنانکه احادیث بسیار وارد
شده است بر جواز تیمم اگر چه ظاهرا صدوق و غیر او از متقدمین همه را حمل بر محتلم کردهاند و لیکن بعید است بسیار.
[شخصی که در سفر باشد و تیمم کند و نماز کند بعد از آن به آب رسد و اندکی از وقت مانده باشد]
(و ساله معاویۀ بن میسرة عن الرّجل یکون فی السّفر فلا یجد الماء فیتیمّم و یصلّی ثمّ یاتی الماء و علیه شیء من الوقت أ یمضی علی
صلاته ام یتوضّأ و یعید ال ّ ص لاة قال یمضی علی صلاته فانّ ربّ الماء هو ربّ التّراب) و بسند کالصحیح معاویه سؤال کرد از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که در سفر باشد و آب بهم نرسد و تیمم کند و نماز کند بعد از آن به آب رسد و
اندکی از وقت مانده باشد آیا نمازي که کرده است صحیح است یا وضو میسازد و نماز را اعاده میکند حضرت فرمودند که
نمازش صحیح است به درستی که آن خداوندي که پروردگار آبست پروردگار خاکست یعنی هر دو مساوي است و وضو و تیمم
محض بندگیست. ص: 691 و همین مضمون در حدیث صحیح زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه و در حدیث کالصحیح یعقوب بن سالم، و کالصحیح لیث مرادي از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد شده است
و دلالت میکنند بر جواز تیمم با فراخی وقت. و در حدیث صحیح یعقوب ابن یقطین از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه
وارد شده است که آن حضرت فرمودند که اگر آب به همرسد و وقت نماز باقی باشد اعاده کند نماز را، و اگر وقت در رفته باشد
اعاده لازم نیست و حمل کردهاند اعاده را بر استحباب و دلالت میکند بر جواز تیمم با سعت وقت.
[اي ابو ذر صعید که تیمم ترا کافیست ده سال]
(و اتی ابو ذرّ رحمۀ اللَّه علیه النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله فقال یا رسول اللَّه هلکت جامعت علی غیر ماء قال فامر النّبیّ صلّی اللَّه علیه و
آله بمحمل فاستترنا به و بماء فاغتسلت انا و هی ثمّ قال یا با ذرّ یکفیک الصّعید عشر سنین) و بسند موثق روایت کرده است سکونی
از حضرت امام جعفر صادق از آباي بزرگوار خودش صلوات اللَّه علیهم که ابو ذر رحمه اللَّه به خدمت حضرت سید المرسلین صلی
اللَّه علیه و آله آمد و گفت یا رسول اللَّه هلاك شدم که جماع کردم و آب نداشتم ابو ذر گفت که حضرت رسول اللَّه صلی اللَّه
علیه و آله فرمودند که کجاوه را آوردند و من و زنم در عقیب آن در میان آن رفتیم و خود را با آن مستور ساختیم که کسی را نظر
بما نیفتد و حضرت فرمود که آبی آورند و من و زوجهام به آن غسل کردیم پس حضرت فرمودند که اي ابو ذر صعید که خاکست
یا زمین ترا کافیست ده سال اگر آب بهم نرسد. و غرض آن حضرت این بود که رد قول او کند که هلاك شدم به آن که هلاك
نمیشود کسی باین عمل چون حق سبحانه و تعالی خاك را مقرر ساخته است بدل از آب و بعضی گفتهاند که مراد اینست که اگر
یک تیمم بکنی تا ده سال ص: 692 به آن نماز میتوانی کرد از روي مبالغه و این معنی بعید است با عدم
مناسبت به مقام و اللَّه تعالی یعلم.
صفحه 310 از 318
[هر گاه جنب شود شخصی در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تیمم کند و وضو نگیرد]
و لم یتوضّأ الّا ان یعلم انّه یدرك الماء قبل ان یفوته وقت الصّلاة) و «1» (و اذا اجنب الرّجل فی سفره و معه ماء قدر ما یتوضّأ به تیمّم
هر گاه جنب شود شخصی در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تیمم کند و وضو نسازد چنانکه احادیث صحیحه بر آن دلالت
میکند بیمعارضی مگر آن که علم داشته که پیش از فوت وقت نماز آب بهم میرسد که در این صورت تیمم نمیکند و صبر
میکند تا قریب به آن که وقت فوت شود اگر بهم رسید چنانکه علم او بود غسل میکند و الا تیمم میکند. بدان که خلافست در
این مسأله که تیمم را در فراخی وقت میتوان کرد یا نه جمعی کثیر از علما قایلند که میتوان کرد اگر چه امید داشته باشد زوال
عذر را پیش از خروج وقت و بعضی گفتهاند که مطلقا در سعت وقت نمیتواند کرد هر چند امید زوال عذر نباشد مثل آن که
مرضی داشته باشد که بحسب عادت مستبعد باشد زوال آن مرض پیش از خروج وقت. و بعضی به تفصیل قایلند به آن که اگر عذر
مرجو الزوال است مثل آن که درد سري عارض شده است که ممکن است بحسب عادت که در آخر وقت برطرف شود یا آب
نداشته باشد و ممکن باشد که به آب برسد یا بارانی بیاید در این صورت واجب است تأخیر تا قریب به آخر وقت آن مقدار که
طهارت کند به آب یا به خاك و نماز کند پس اگر عذر زایل شود وضو یا غسل کند و الا تیمم. و ظاهر مذهب صدوق قول اول
است زیرا که گفته است که اگر علم داشته باشد به زوال عذر و در این صورت ظاهرا خلافی نباشد که تأخیر واجبست و لوامع
صاحبقرانی، ج 1، ص: 693 احادیثی که مذکور شد سابقا نیز دلالت بر این میکرد به اخبار دیگر. و در حدیث صحیح از محمد بن
مسلم وارد است که گفت از حضرت شنیدم که میفرمودند که هر گاه آب یافت نشود و خواهی که تیمم کنی تیمم را در آخر
وقت انداز اگر آب یافت نشود خاك خواهد بود و قریب باین است حدیث کالصحیح زراره و غیر آن و از امثال این خبر بعضی
استدلال کردهاند که چون حضرت فرمودند که تاخیر کن تأخیر واجبست بنا بر آن که امر از براي وجوبست. و بعضی از تتمه
حدیث قائل به تفصیل شدهاند چون حضرت فرمودند که اگر آب بهم نرسد خاك خواهد بود که تأخیر از این جهت است که امید
یافت شدن آب هست و مع هذا اگر به تفصیل قائل شوند جمع بین الأخبار نیز کرده خواهند بود. و لیکن بعنوان دیگر جمع کردن
اظهر است به آن که امر بتأخیر را حمل بر استحباب کنند و آن که امر از براي وجوب باشد، خصوصا او امر احادیث ظهوري ندارد.
خصوصا با معارضات بسیار که آن احادیث متقدمه است که با امکان وجوب آب نماز کرده بودند و آب بهم رسید و حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند که نماز صحیح است و اعاده نمیباید کرد پس اظهر آن است که اگر امید زوال عذر باشد تأخیر سنت
است و الا سنت نیست و نماز را در اول وقت میتوان کرد. و لیکن از جهت خروج از خلاف جمعی اگر تأخیر کنند بد نیست ما دام
که حرج نشود در مثل نماز شام و خفتن که تأخیر آن تا نصف شب نهایت مشقت دارد و اکثر فضلا ضبط آن نمیتوانند کرد چه
جاي عوام و شریعت سمحه سهله اقتضاي این حرج نمیکند خصوصا در اموري که همه کس به آن احتیاج داشته باشند پس اگر در
غیر مرجو الزوال نماز را در اول وقت کند ظاهرا بهتر باشد، و ص: 694 در مرجو الزوال آن قدر تاخیر کند
که ظن به همرسد که عذر زایل نخواهد شد و اللَّه تعالی یعلم. و اما طلب آب را صدوق ذکر نکرد. و اکثر علما عمل بحدیث قوي
سکونی کردهاند از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میفرمودند
که میباید که مسافر طلب آب کند در زمین ناهموار یک تیر پرتاب و در زمین هموار دو تیر پرتاب و بیش از این طلب در کار
نیست و علما ذکر کردهاند که مراد از قدر تیر پرتاب آنست که تیر و کمان و اندازنده وسط باشند و تخمینا به دویست گام نمیرسد
و در حدیث حسن کالصحیح زراره از حضرت امام محمد باقر، یا حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما وارد است که آن
حضرت فرمودند که هر گاه مسافر آب نیابد باید که طلب آب کند تا قریب به آخر وقت پس وقتی که خوف داشته باشد که نماز
فوت شود اگر از آن وقت تاخیر نماید پس تیمم کند و نماز را در آخر وقت به جا آورد پس اگر بعد از آن آب به همرسد نمازي
صفحه 311 از 318
را که با تیمم کرده است قضا نمیکند و وضو میسازد از جهت نماز آینده. و اکثر علما حمل کردهاند این حدیث را بر استحباب و
بعضی فرق کردهاند میان طلب اول و این طلب به آن که طلب اول در وقتی است که خواهد نماز کند بیشتر از آن از چهار جانب
خود طلب مینماید هر جانبی یک تیر پرتاب و یا دو تیر پرتاب و این طلب در وقتی است که در راه است از رفقا تفحص میکند که
دارند و میدهند یا میفروشند و انتظار میبرند که شاید به قافله برسند یا به آبی برسند یا بارانی بیاید و مراد این نیست که از هر
طرفی یک فرسخ یا زیاده راه بروند. و در حدیث صحیح از داود رقی منقولست که گفت به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه عرض نمودم که من بسفر میروم و وقت نماز حاضر ص: 695 میشود و آب ندارم و میگویند که
آب نزدیک است و وقت نماز باقی است آیا از دست راست و دست چپ طلب آب بکنم حضرت فرمود که طلب آب مکن و لیکن
تیمم کن زیرا که میترسم که از یاران خود دور افتی و راه را گم کنی و درندهات بخورند. و در حدیث موثقی وارد شده است که
راوي از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کرد که آیا طلب کنم آب را در دست راست و دست چپ؟ حضرت
فرمودند که طلب مکن در دست راست و دست چپ و نه در چاه به آن که در چاه روي اگر آب در راه باشد وضو بساز و الا تیمم
کن و قریب باین است حدیث قوي یعقوب بن سالم که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی آب
نداشته باشد و آب در دست راست راه یا دست چپ باشد دو تیر پرتاب یا مانند آن حضرت فرمودند که امر نمیکنم او را که خود
را در مهلکه اندازد و دزدي یا درنده به او ضرر رساند و دور نیست که منظور صدوق این احادیث و امثال ابن احادیث باشد که ذکر
طلب نکرده است. و اکثر علما این اخبار و امثال اینها را حمل کردهاند بر صورتی که خوف ضرر داشته باشد چنانکه از حدیث اول
و سیم نیز ظاهر میشود و هیچ شک نیست که اگر اندك خوفی باشد طلب ساقط است و با عدم خوف احوط عمل به مشهور است
بلکه نهایت احتیاط عمل بحدیث زراره است که تا وقت تنگ نشده است طلب کند و اللَّه تعالی یعلم.
[غسل جنابت مقدم بر غسل میت است]
نفر کانوا فی سفر احدهم جنب و الثّانی «1» (و سال عبد الرّحمن ابن ابی نجران ابا الحسن موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیه عن ثلاث
ص: 696 میّت و الثّالث علی غیر وضوء و حضرت ال ّ ص لاة و معهم من الماء قدر ما یکفی احدهم من یاخذ
و «1» الماء و کیف یصنعون فقال یغتسل الجنب و یدفن المیّت بتیمّم و یتیمّم الّذي هو علی غیر وضوء لأنّ الغسل من الجنابۀ فریضۀ
غسل المیّت سنّۀ و التّیمم للآخر جایز) و بسند صحیح منقولست که سؤال کرد عبد الرحمن از آن حضرات صلوات اللَّه علیه که هر
گاه سه کس در سفري باشند و یکی جنب باشد و دویم مرده باشد و سیم بیوضو باشد و با ایشان آن قدر آب باشد که یکی از
ایشان را کافی باشد که آب را برمیدارد از ایشان و چه میکنند؟ پس حضرت فرمودند که جنب غسل میکند و میت را تیمم
میدهند و دفن میکنند و آن کسی که وضو ندارد تیمم میکند زیرا که غسل جنابت فریضهایست که وجوب آن از قرآن ظاهر
شده است و رفع حدث اکبر میکند و غسل میت سنت است یعنی وجوب آن از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله وارد شده است نه
از قرآن و تیمم از جهت دیگري که محدث است بحدث اصغر جایز است هر چند وجوب آن از قرآن ظاهر شده است اما رفع حدث
اکبر اهم است از رفع حدث اصغر. و مؤید اینست سه خبر دیگر که روایت کرده است شیخ که جنب را بر میت مقدم میدارند و
حدیث مرسلی نقل کرده است که میت را مقدم میدارند و محمولست بر آن که آب مال میت باشد. و اخبار دیگر را حمل کردهاند
بر آن که به آبی مباح رسند یا شخصی بذل کرده باشد بهر که محتاجتر باشد شرعا. حدیث متن را شیخ روایت کرده است بسند
، صحیح از عبد الرحمن بن ابی نجران از مردي که به او حدیث کرده بود که از ابو الحسن صلوات اللَّه علیه لوامع صاحبقرانی، ج 1
ص: 697 روایت کرده بود و ظاهرا یک حدیث باشد و از قلم نساخ عن رجل افتاده باشد به قرینه آن که اصحاب رجال نقل
نکردهاند روایت او را از موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما بلکه نقل کردهاند که او راوي ابی الحسن علی بن موسی رضا و جواد
صفحه 312 از 318
صلوات اللَّه علیهما است. و محتمل است که خود از حضرت شنیده باشد و بواسطه نیز شنیده باشد و لیکن بعید است و اللَّه تعالی
یعلم. و صدوق بسند حسن کالصحیح از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که جنب را مقدم میدارند چون
غسل جنابت فریضه است و غسل میت سنت است.
[غسل جنابت بر وضو مقدم است]
(و سال محمّد بن حمران النّهدي و جمیل بن درّاج ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن امام قوم اصابته جنابۀ فی السّ فر و لیس معه من
الماء ما یکفیه للغسل أ یتوضّأ بعضهم و یصلّی بهم فقال لا و لکن یتیمّم الجنب و یصلّی بهم فانّ اللَّه عزّ و جلّ جعل التّراب طهورا
کما جعل الماء طهورا) و بسند صحیح از محمد بن حمران و بسند صحیح از جمیل منقولست که گفتند عرض کردیم به خدمت
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از پیشنماز جمعی که جنب شود در سفر و آن مقدار آب نداشته باشد که از جهت غسل
کافی باشد و مامومان آب داشته باشند آیا میتواند بود که یکی از ایشان وضو بسازد و پیشنمازي ایشان کند چون کراهت دارد که
شخصی که تیمم داشته باشد پیشنمازي جمعی کند که وضو داشته باشند حضرت فرمودند که نه، بلکه جنب تیمم میکند و
پیشنمازي ایشان میکند زیرا که حق سبحانه و تعالی خاك را مطهر گردانیده است چنانکه آب را مطهر گردانیده است. و بر این
مضمون احادیث کالصحیحه دیگر وارد شده است و در نماز جماعت خواهد آمد و امثال این عبارت که اطلاق طهور بر مطهر
کردهاند متواتر است و هم چنین قریب به تواتر است که خاك مطهر است و ظاهر میشود که تیمم ص: 698
از جهت هر عبادتی که مشروط به طهارت باشد جایز است مثل مس کتابت قرآن و قرائت عزایم و دخول مسجدین و لبث در غیر
آن. و از این عبارت بسیار ظاهر میشود که مطهر منحصر است در آب مطلق و خاك و آب مضاف مطهر نیست چنانکه در حدیث
معتبر ابو بصیر وارد است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که مطهر منحصر است در آب و صعید. و از این
حدیث ظاهر میشود که مراد از صعید خاك باشد اما گذشت احادیث بسیار که بلفظ ارض واقع شده است و آن شامل سنگ و
خاك است و در حدیث کالصحیح سکونی وارد شده است از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که تیمم از زمین گچ و آهک
میتوان کرد اگر نپخته باشند اگر چه ظاهر حدیث اعم است و دور نیست که تیمم به گچ پخته توان کرد چون به استحاله از اسم
زمین بدر نرفته است بخلاف آهک و احوط آنست که تیمم از هر دو نکنند و حضرت صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که تیمم از
خاکستر نمیتوان کردن چون اصل آن شجر است. و اکثر علماي ما جایز نمیدانند تیمم را از معادن چون آن را زمین نمیگویند و
قولی شده است که جایز است و لیکن ضعیف است و اگر ممزوج شود معدن به خاك پس اگر مستهلک شود که اصلا ظاهر نباشد
تجویز کردهاند و اگر ظاهر باشد جایز نیست. و هم چنین بر کاهگل تیمم نمیتوان کرد چون کاه از زمین نیست و بهتر آنست که
تیمم از زمینهاي پاکیزه کنند و از زمینهایی که راه رو باشد نکنند چون جمعی از مفسرین تفسیر طیب به آن کردهاند و مشهور
آنست که نجس نباشد و مغصوب نباشد و بهتر آنست که تا ممکن باشد تیمم به خاك کند و اگر نباشد تیمم به سنگ کند و اللَّه
تعالی یعلم. ص: 699 و نیز رد است بر عمر بن الخطاب و بر متابعان او که همه جا رد کرده است قول خدا و
رسول را صریحا و اینها تأویل کردهاند که اجتهاد کرده است و غرض از ذکر اینها آنست که بینا شوي به اقوال حضرات ائمه
معصومین صلوات اللَّه علیهم و بدانی که چون کلام ایشان کلام الهی است در هر عبارتی مطالب بسیار مستنبط میشود تا به مرتبه
میرسد که این کس را یقین حاصل میشود که اینها مراد ایشان است. و جمعی از متأخرین علما غافل شدهاند.
[خائف از مرض تیمم میکند]
صفحه 313 از 318
(و سال عبد اللَّه بن سنان أبا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّجل تصیبه الجنابۀ فی اللّیلۀ الباردة و یخاف علی نفسه التّلف ان اغتسل؟
فقال یتیمّم و یصلی فاذا أمن من البرد اغتسل و أعاد الصّلاة) و بسند صحیح منقول است که سؤال کرد عبد اللَّه از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی جنب شود باختیار خود در شبی که سرد باشد و ترسد که اگر غسل کند هلاك شود؟
حضرت فرمودند که تیمم میکند و نماز میکند و وقتی که از سرما ایمن میشود غسل میکند و نماز را اعاده میکند. بدان که
کلینی این حدیث را بسند صحیح از جعفر بن بشیر روایت کرده است و او از شخصی از حضرت صلوات اللَّه علیه و شیخ نیز مثل او
روایت کرده است. و ایضا روایت کرده است از جعفر بن بشیر از عبد اللَّه بن سنان یا غیر او از حضرت و ممکن است که او غیره از
قلم نساخ افتاده باشد یا جعفر که از عبد اللَّه بن سنان شنیده بود شک داشته و ابن ابی عمیر که راوي عبد اللَّه است در این کتاب او
شک نداشته باشد بلکه همین سند تأیید آن میکند که جعفر از عبد اللَّه شنیده بوده است و چون اندك دغدغه داشته است یک بار
عمن حدثنی گفته است و یک بار عن عبد اللَّه بن حنان او غیره گفته است از نهایت احتیاطی که داشته است و لیکن سقوط از نساخ
اظهر است چون ظاهر است که کتاب عبد اللَّه را داشتهاند. ص: 700 و علی اي حال اکثر علما اعاده را حمل
بر استحباب کردهاند چون در حدیث صحیح از عبد اللَّه بن سنان، و حدیث صحیح از محمد بن مسلم، و احادیث صحیحه از عیص
بن القسم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که حضرت فرمودند که هر گاه جنب تیمم کرده باشد و نماز
کرده باشد و بعد از آن آب بهم رسد اعاده نماز نمیکند به درستی که خداوند آب و خاك یکی است و او احد طهورین را به جا
آورده است چنانکه ابن مسلم روایت کرده است، یا کافی است آن چه کرده است. بروایت ابن سنان یا غسل میکند و اعاده نماز
نمیکند چنانکه عیص روایت کرده است. اگر چه شیخ این احادیث را حمل بر محتلم کرده است لیکن بعید است. و اگر اعاده کند
احتیاطا بهتر خواهد بود و اللَّه تعالی یعلم. (و اذا کان الرّجل فی حال لا یقدر الّا علی الطّین یتیمّم به فانّ اللَّه تبارك و تعالی اولی
بالعذر اذا لم یکن معه ثوب جاف و لا لبد یقدر علی ان ینفضه و یتیمّم به) و هر گاه شخصی در موضعی باشد که قادر نباشد مگر بر
گل پس تیمم میکند به آن زیرا که حق سبحانه و تعالی اولی است به آن که عذر پذیر بندگان خود باشد از دیگرانی که عذر
بندگان خود را قبول میکنند و اولویت از جهت آنست که اکرم الاکرمین و ارحم الراحمین است مع هذا عذر از جانب اوست هر
گاه به آن شخص جامه خشکی نباشد و نمدي نباشد که تواند او را بتکاند و از آن غبار تیمم کند. و این مضمون صحیحه ابو بصیر
است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و دلالت میکند بر آن که غبار مقدم است بر گل و دلالت میکند بر تقدم غبار
صحیحه رفاعه و کالصحیحه زراره از حضرت صادق صلوات اللَّه علیه و حسنه کالصحیحه عبد اللَّه بن المغیره و در صحیحه زراره از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه وارد شده است که در صورت ص: 701 اضطرار از نمد زین و یال
اسب تیمم میکند. و در حدیثی دیگر از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه وارد شده است که هر گاه آب و خاك یافت نشود
تیمم از گل میکند. و این اخبار منافات با اخبار سابقه ندارد و لیکن ظاهر قویه زراره تقدیم گل است بر خاك و تأویل کردهاند که
اگر گلی باشد که سخت باشد مقدم است بر غبار، و اگر از نمد زین غباري جمع شود از تکانیدن مقدم است بر گل روان، و اگر
غبار قلیلی داشته باشد که جمع نشود چیزي از آن و گل روان باشد ظاهر اخبار تقدم غبار است و اگر ممکن باشد که گل را خشک
کنند البته مقدم است بر غبار و اللَّه تعالی یعلم.
[کسی که در مجامع روز جمعه یا روز عرفه باشد و نتواند به سبب کثرت مردمان که از مسجد بیرون رود]
(و من کان فی وسط زحام یوم الجمعۀ او یوم عرفۀ و لم یستطع الخروج من المسجد من کثرة النّاس تیمّم و صلّی معهم و لیعد اذا
انصرف) و کسی که در مجامع انبوه روز جمعه یا روز عرفه باشد و نتواند به سبب کثرت مردمان که از مسجد بیرون رود و وضو
سازد چون حدثی از او صادر شده است تیمم کند و با ایشان نماز کند و چون فارغ شود اعاده کند و در بسیاري از نسخ و لم یعد
صفحه 314 از 318
است که اعاده در کار نیست. و این حدیث را شیخ بسند موثق کالصحیح از سکونی روایت کرده است از حضرت امام جعفر صادق
از پدرش از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیها و عبارت تهذیب و غیر آن از کتب فقها و یعید اذا انصرف است. و اکثر علما
اعاده نماز را حمل بر استحباب کردهاند چون سبب تیمم که عذر است حاصل است. و محتمل است که بنا بر این نسخه اعاده وضو
مراد باشد از جهت عبادات دیگر چون آب موجود است و خوف فوات نماز جمعه و ظهرین عرفه با معصوم که حضرت امیر
المؤمنین است صلوات اللَّه علیه بود تیمم کرد و چون عذر برطرف شد تیمم حکمش باطل شد یا به اعتبار وجود آب منتقض شد.
ص: 702 و محتمل است بنا بر نسخه لم یعد که صدوق مذهب خود را ذکر کرده باشد که اعاده نماز لازم
نیست تا ظاهر سازد که اعاده که در این حدیث واقع شده است اعاده وضو است نه نماز یا نماز است علی الاستحباب، و لیکن طریقه
صدوق نیست و ظاهرا از نساخ شده است این غلط واصل صحیح است و اعاده نماز مستحب است و اعاده وضو واجب و اللَّه تعالی
یعلم.
[کسی که تیمم کند و آب داشته باشد و فراموش کرده باشد که آب دارد]
(و من تیمّم و کان معه ماء فنسی و صلّی بتیمّم ثمّ ذکر قبل أن یخرج الوقت فلیعد الوضوء و ال ّ ص لاة) و کسی که تیمم کند و آب
داشته باشد و فراموش کرده باشد که آب دارد و به آن تیمم نماز کند و پیش از خروج وقت به خاطرش آید که آب دارد پس وضو
بسازد و نماز را اعاده کند چون تقصیر کرده است در طلب آب. و این مضمون حدیث کالصحیح عبد اللَّه بن مسکان از ابو بصیر و
چون کتاب عبد اللَّه نزد صدوق بوده ظاهرش آنست که از آنجا برداشته باشد، و طریق صدوق به او صحیح است، و علماء نیز عمل
باین کردهاند و ظاهر میشود که طلب آب پیش از نماز در کار باشد.
[هر که محتلم شود در یکی از مساجد بیرون آید و غسل کند مگر آن که در مسجد الحرام یا در مسجد سید المرسلین باشد]
(و من احتلم فی مسجد من المساجد خرج منه و اغتسل الّا ان یکون احتلامه فی المسجد الحرام او فی مسجد الرّسول صلّی اللَّه علیه و
آله فان احتلم فی احد هذین المسجدین تیمّم و خرج و لم یمش فیهما الّا متیمّما) و بسند صحیح منقولست از ابو عبیده از حضرت
امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که هر که محتلم شود در یکی از مساجد بیرون آید و غسل کند مگر آن که در مسجد الحرام یا در
مسجد سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله محتلم شود که اگر در یکی از این دو مسجد محتلم شود تیمم کند و بیرون آید و راه نرود
در این دو مسجد مگر آن که با تیمم باشد. و این مضمون از آن حضرت منقولست و در عبارت تغییري واقع شده لوامع صاحبقرانی،
ج 1، ص: 703 است و در معنی تغییري نیست و خلافی نیست میان علماي ما در آن که جنب و حایض داخل مسجدین نمیتوانند
شد و در تیمم از جهت بیرون آمدن اکثر علما آن را واجب میدانند و ابن حمزه سنت میداند و جزم به احد الطرفین مشکل است و
قصد قربت کافی است و فروع بسیار در این مسأله گفتهاند و چون نادر است ذکر آنها فایده ندارد.