گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
باب فضل المساجد و حرمتها و ثواب من صلّی فیها






[احترام مساجد و حرمها]
(روي خالد بن مادّ القلانسیّ عن الصّادق صلوات اللَّه علیه انّه قال مکّۀ حرم اللَّه و حرم رسوله و حرم علیّ بن ابی طالب صلوات اللَّه
علیهما ال ّ ص لاة فیها بمائۀ الف صلاة و الدرهم فیها بمائۀ الف درهم و المدینۀ حرم اللَّه و حرم رسوله و حرم علیّ ابن ابی طالب
صلوات اللَّه علیهما ال ّ ص لاة فیها بعشرة آلاف صلاة و الدّرهم فیها بعشرة آلاف درهم و الکوفۀ حرم اللَّه و حرم رسوله و حرم علیّ ابن
ابی طالب صلوات اللَّه علیهما و الصّلاة فیها بألف صلاة و سکت عن الدّرهم) بابی است در بیان فضیلت مسجدهاي معظمه و غیر آنها
و حرمت مسجدها و ثواب نماز در آنها، روایت است بسند قوي و در کافی بسند حسن کالصحیح از خالد کلاه دوز یا کلاه فروش
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که مکه معظمه حرم حق سبحانه و تعالی است یعنی محترم کرده است که
تعظیم کنند خلایق آن را به نحوي که خواهد آمد و هم چنین حرم حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله که محل ولادت و
نشو و نماي آن حضرت است و امر به تعظیم آن کرده است و حرم حضرت امیر المؤمنین است صلوات اللَّه علیه به همین وجوه
مذکوره یک نمازي که در مکه به جا آورند یا در مسجد الحرام بر احتمالی قوي چنانکه در احادیث دیگر وارد شده است برابر
صفحه 95 از 267
است با صد هزار نماز و یک درهم که در شهر مکه ص: 208 تصدق کنند یا در مسجد الحرام برابر است با
ثواب صد هزار درهم که در غیر آن تصدق کنند و مدینه مشرفه حرم حق سبحانه و تعالی است که امر به تعظیم آن کرده است و
حرم حضرت سیّد المرسلین است صلّی اللَّه علیه و آله و حرم حضرت امیر المؤمنین است صلوات اللَّه علیه که هر دو هجرت نمودند
به آن و سالها آن را به قدوم و توطّن مشرف گردانیدند و امر به تعظیم و احترام آن فرمودند چنانکه خواهد آمد یک نمازي که در
شهر مدینه یا در مسجد حضرت سید الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله به جا آورند برابر است با ده هزار نماز و درهمی که در آنجا
تصدق کنند برابر است با ده هزار درهم و کوفه حرم حق سبحانه و تعالی و حرم رسول اوست صلّی اللَّه علیه و آله و حرم حضرت
امیر المؤمنین است صلوات اللَّه علیه که امر به تعظیم مسجد آن فرمودهاند و بشهر آن بنا بر ظاهر عبارت نمازي که در آنجا آورند
برابر است با هزار نماز و سخن درهم را در کوفه نفرمودند. و در حدیث صحیح از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه منقولست
که فرمودند که مکه معظمه حرم الهی است و مدینه مشرفه حرم رسالت پناهی است صلّی اللَّه علیه و آله و کوفه حرم من است هر
جباري که خواهد آمد در کوفه ستم کند البته حق سبحانه و تعالی او را به بلاي عظیم مبتلا میکند و احادیث دیگر از این باب وارد
شده است که خواهد آمد در باب زیارات.
[نماز در مسجد الحرام]
(و روي ابو حمزة الثّمالیّ عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال من صلّی فی المسجد الحرام صلاة مکتوبۀ قبل اللَّه منه کلّ صلاة
صلّاها منذ یوم وجبت علیه ال ّ ص لاة و کلّ صلاة یصلّیها إلی ان یموت) و به اسانید متکثره منقولست که ابو حمزه که حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که یک نماز واجب در مسجد الحرام به جا آورد حق سبحانه و تعالی قبول میکند از او
هر نمازي را که کرده باشد از آن روزي که بر ص: 209 او واجب شده و هر نمازي را که بعد از آن خواهد
کرد تا روز مردن هر چند شرایط قبول در آن نمازها نبوده باشد.
[نماز در مسجد النبی]
(و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله ال ّ ص لاة فی مسجدي کالف صلاة فی غیره الّا المسجد الحرام فانّ صلاة فی المسجد الحرام
تعدل الف صلاة فی مسجدي) و روایت کرده است شیخ طوسی رضی اللَّه عنه بسند صحیح که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه
و آله فرمودند که نماز در مسجد من مانند هزار نماز است که در غیر این مسجد به جا آورند مگر مسجد الحرام که یک نماز در
مسجد الحرام برابر است با هزار نماز که در مسجد من به جاي آورند و بحسب ظاهر لفظ غیر شامل جمیع مساجد است به قرینه
استثناي مسجد الحرام پس شامل مسجد کوفه و مسجد اقصی نیز خواهد بود و هر یک از ایشان نماز در آن برابر با هزار نماز است
پس نماز در مسجد آن حضرت برابر باشد با هزار هزار نماز و نماز در مسجد الحرام برابر باشد با هزار هزار هزار نماز که قریب
است به عمر دنیا که چون عمر دنیا هفت هزار سال است و اگر شبانه روزي هزار رکعت نماز بکند سالی سیصد و شصت هزار
رکعت نماز کرده است که یک صد و هشتاد هزار نماز باشد و هفت هزار سال هزار هزار هزار و دویست و شصت هزار هزار است و
شصت و پنج سال زیادتی را که حساب میکنی نه هزار هزار و نهصد هزار میشود که مجموع عمر دنیا هزار هزار هزار و دویست و
شصت و نه هزار هزار و نهصد هزار است با آن که هیچ احدي از افراد انسان را این عمر نشده است و نخواهد شد و اگر این نماز در
مسجد الحرام را با عالمی بکند مقتدي را هزار مثل این ثواب خواهد بود که هزار هزار هزار هزار باشد و امام را دو مثل این اگر دو
کس باشند و هر چند بیشتر شوند مضاعف میشود چنانکه خواهد آمد در نماز جماعت. ص: 210 و در
صفحه 96 از 267
حدیث صحیح دیگر از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد شده است که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله
فرمودند که نماز در مسجد من برابر است با هزار نماز در غیر آن مگر در مسجد الحرام که آن افضل است از مسجد من. و حدیث
صحیح دیگر نیز بر این مضمون از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله وارد شده است و این هر دو حدیث را حمل میکنیم
بر آن که افضلیّت به هزار نماز است تا جمع شود با حدیث متن و با حدیث صحیح صفوان از اسحاق بن عمار که آن نیز مثل حدیث
متن است و احادیث بسیار وارد شده است که نماز در مسجد حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله برابر است با ده هزار نماز
حمل میتوان کرد بر آن که ده هزار نماز در مساجد جامع مراد باشد غیر جامع کوفه و بیت المقدس و در این صورت هزار هزار
میشود و همه احادیث متفق میشود بی اشکال و جمعی اختلافات را حمل کردهاند بر اختلاف احوال مصلّین مثل نماز جماعت یا
نماز عالم یا نماز با حضور قلب و بنا بر آن چه مذکور شد احتیاج به آن تاویل بعید نیست زیرا که مراد از این اخبار بیان شرف
مکانست و آن شرفهاي دیگر بحال خود است در هر مسجدي مضاعف میشود بلکه در غیر مساجد نیز آن شرفها به جاي خود است
پس اگر در صحرایی نماز جماعت کنند که عدد آن جماعت از ده زیاده باشد ثواب هر یک از ایشان زیادتی دارد بر ثواب نماز در
مسجد الحرام چون نماز در مسجد الحرام را احصا میتوان کرد و آن ثواب را احصا نمیتوان کرد و اللَّه تعالی یعلم. (و سال عبد
الاعلی مولی آل سام ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه کم کان مسجد رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله قال کان ثلاثۀ آلاف و ستّمائۀ ذراع
مکسّرة) و منقولست بسند حسن کالصحیح که سؤال کرد عبد الاعلی ص: 211 آزاد کرده آل سام یا خلیفه
ایشان که داخل قبیله ایشان شده بود و با ایشان قسم یاد کرده بود چنانکه قانون عربست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که چه مقدار است مسجد حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله که آن حضرت مسجد کرده بودند حضرت فرمودند که
سه هزار و ششصد ذرع مضروب درهم که طول آن را در عرض ضرب میکنی این مقدار میشود که اگر طول مسجد شصت ذرع
باشد بذراع دست و عرض آن نیز شصت ذرع بوده باشد چون ضرب کنند سه هزار و ششصد ذرع میشود و اگر اندکی طول زیاده
باشد عرض به آن نسبت کمتر خواهد بود و غرض ازین سؤال آنست که مسجد آن حضرت که ثواب عظیم دارد نماز کردن در آن
مسجدیست که در زمان آن حضرت بود و آن چه بعد از آن حضرت داخل مسجد کردهاند اضعاف آنست و ثواب نماز کردن در
آن زیادتیها مثل ثواب در سایر مساجد جامعه خواهد بود چنانکه بعضی از علما ذکر کردهاند و محتمل است که ثواب نداشته باشد
چون بنی امیّه خانهاي مردمان را به غصب گرفتند و مسجد را بزرگ کردند و هم چنین مسجد الحرام را ده بار کندند و بزرگتر
کردند تا باین عنوان حال رسیده است و در آنجا نیز چنین است که آن چه در زمان آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله مسجد بوده
است این ثواب عظیم دارد و باقی یا ثواب ندارد چون مغصوبست یا ثواب مسجد جامع دارد. و آن چه ظاهر میشود آنست که عامه
ضبط صحیح کردهاند در هر دو مسجد امّا در مسجد الحرام که در زمان آن حضرت بوده است میلها نصب کردهاند و گوتر است از
زمین باقی مسجد که زیاد کردهاند و هم چنین در مسجد نبی صلّی اللَّه علیه و آله آن چه از پیش قبله زیاده کردهاند دیواري
کشیدهاند تخمینا طولش یک گز که ممتاز باشد و از دست چپ قبر حضرت سیّد المرسلین است ص: 212
صلّی اللَّه علیه و آله و خانه حضرات امیر المؤمنین و فاطمه و حسنین صلوات اللَّه علیهم است و از اخبار ظاهر میشود که اندکی از
خانه حضرات را بیرون انداختهاند که الحال خدام مینشینند نزدیک دري که از آنجا به بقیع میروند و از پشت سر تا صحن داخل
مسجد است و صحن را زیاد کردهاند و از دست راست زیاد کردهاند بسیار و لیکن زمین آن زیادتی را بلندتر کردهاند تا ظاهر باشد
مسجد زمان آن حضرت و آن چه ملحق ساختهاند به آن و به اسانید صحیحه و حسنه کالصحیح منقولست که چون حضرت سیّد
المرسلین به مدینه مشرفه نزول اجلال فرمودند و بزرگان مدینه هر یک میخواستند که آن حضرت در خانه ایشان نزول فرمایند
حضرت فرمودند که در هر جا که شتر مرا جبرئیل میخواباند در آن خانه نازل خواهم شد و همگی در رکاب همایون آن حضرت
میآمدند تا آن که شتر آن حضرت بدر خانه ابو ایّوب انصاري رسید خوابید و منقولست که ابو ایّوب أولا به خانه رفت و صحیفه
صفحه 97 از 267
بیرون آورد که وصایاي اجداد او در آن صحیفه بود و همگی فرزندان خود را وصیت کرده بودند که ما در کتب پیغمبران دیدهایم
که پیغمبر آخر الزمان مولدش در مکه خواهد بود و هجرت خواهد فرمود به مدینه مشرفه و چون مهاجرت فرماید سلام ما را به آن
حضرت برسانید که ما ایمان به آن حضرت آوردهایم پیش از قدوم آن حضرت به طیبه و این معنی سبب ازدیاد ایمان حاضران شد
و جمعی کثیر نیز ایمان آوردند به سبب دیدن این صحیفه پس ابو ایّوب اسباب آن حضرت را به خانه خود بردند با اولاد و حضرت
امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهم و در در آن خانه فضائی بود حضرت فرمودند که آن فضا را پاکیزه کردند از کثافتها که در آنجا
بود و مسجدي بنا کردند که یک خشت عرض دیوار آن مسجد بود پس چون مسلمانان بیشتر شدند و در آن مسجد جاي ایشان
نبود صحابه عرض نمودند که ص: 213 یا رسول اللَّه اگر رخصت میدهید مسجد را بزرگتر کنیم حضرت
صلّی اللَّه علیه و آله رخصت فرمودند و مسجد را بنا کردند به یک خشت و نیم چون بزرگتر شد دیوار را ضخیمتر کردند که نیفتد
دیگر مسلمانان زیاده شدند و باز از آن حضرت استدعاي زیادتی کردند حضرت رخصت فرمودند که باز آن دیوار را برداشته و
پستتر گذاشتند و دیوار را دو خشته نر و ماده گذاشتند موافق قانون بنایان تا قفل شود در یکدیگر و دو خشت برابر هم نیفتد و در
آنجا نماز میکردند تا آن که چون هوا بسیار گرم شد و در نماز ظهر و عصر آزار بسیار میکشیدند استدعا نمودند که یا رسول اللَّه
رخصت فرمائید که به پوشانیم تا مسلمانان جفا نکشند حضرت رخصت فرمودند و داربستی کردند و ستونها از چوب خرما نصب
کردند و شاخهاي درخت خرما بر روي آن انداختند تا پوشیده شد به نحوي که از گرماي آفتاب اندکی تعب کمتر شد و چون
باران میآمد از سقف بر سر ایشان میریخت باز استدعا نمودند که اگر رخصت فرمائید کاه گلی بر سطح مسجد بمالیم و راه آبی
از جهت آن قرار دهیم که آب باران بر سر مسلمانان نریزد حضرت رخصت نفرمودند و فرمودند که حضرت موسی علیه السّلام به
همین نحو مسجدي ساختند و بر این نیفزودند من نیز نمیافزایم و به همین عنوان بود تا آن حضرت به جوار رحمت الهی واصل
شدند و در زمان عثمان آنها را کندند و به گچ و آجر ساختند و بزرگ کردند و پادشاهان بنی امیّه مسجد الحرام و مسجد آن
حضرت را مرتبه مرتبه بزرگ میکردند تا باین مرتبه رسید که الحال هست.
[مساجد چهارگانه]
(قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه لأبی حمزة الثّمالیّ المساجد الاربعۀ المسجد الحرام و مسجد الرّسول صلّی اللَّه علیه و آله و مسجد
بیت المقدس و مسجد الکوفۀ یا ابا حمزة الفریضۀ فیها تعدل حجّۀ ص: 214 و النّافلۀ تعدل عمرة) و به اسانید
متکثره کالصحیحه منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند بابی حمزه که چهار مسجد است که حق سبحانه
و تعالی آنها را بزرگ گردانیده است و آن مسجد الحرام است و مسجد حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله است در مدینه
مشرفه و مسجد بیت المقدس است که در قدس خلیل است و مسجد بزرگ کوفه است اي ابو حمزه فریضه که در مسجد کوفه یا در
چهار مسجد به جا آورند برابر است با حجّی و نافله برابر است با عمره و در حدیث قوي نیز وارد است به همین مضمون. و در
حدیث موثق از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که نافله در این مسجد برابر است با عمره که در
خدمت حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله به جا آورند و فریضه برابر است با حجی که در خدمت آن حضرت به جا
آورند. و در حدیث کالصحیح وارد است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فریضه در مسجد کوفه برابر است با هزار
نماز و نافله برابر است با پانصد نماز. و در احادیث کالصحیحه بسیار وارد شده است از ائمّه هدي صلوات اللَّه علیه که نماز در
مسجد کوفه برابر است با هزار نماز و گذشت که نمازي بهتر است از بیست حج یا هزار حج پس نمازي در مسجد کوفه اقلا بیست
هزار حج است و اکثرش هزار هزار حج پس یک حج و یک عمره محمولست بر حج و عمره که با حضرت باشد چنانکه گذشت و
ممکن است که حج و عمره با آن حضرت برابر باشد در ثواب با بیست هزار هزار هزار حجی که در خدمت آن حضرت نباشد و
صفحه 98 از 267
اظهر آنست که حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم با هر کسی بمقدار عقل ص: 215 آن کس سخن
میفرمودهاند و چون ثواب حج و عمره در نظر اکثر مردمان بسیار عظیم بوده اکثر توانائی تحمل بیشتر از این نداشتهاند با ایشان
چنین میفرمودهاند و جمعی که تحمل بیشتر داشتهاند بیشتر میفرمودهاند و هیچ شک نیست که هر گاه ثواب بیشتر باشد اقل نیز
خواهد بود. و محمول است بر این آن چه مرویست بسند صحیح از وشّاء که گفت سؤال کردم از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه
که آیا نماز مسجد الحرام و مسجد الرسول صلّی اللَّه علیه و آله در فضل مساویند حضرت فرمودند که بلی و نماز در میانه هر دو
برابر است با هزار نماز محتمل است که مراد این باشد که هر دو در هزار نماز شریکند و اگر چه مشتمل بر زیادتی باشند هر یک یا
مسجد الحرام چنانکه گذشت و یا آن که مراد ما بین حرمین باشد و این بحسب لفظ اقربست و معنی اول بحسب معنی به قرینه آن
که: در حدیث موثق عمار وارد است که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از نماز در مدینه مشرفه آیا
مثل نماز در مسجد رسول است صلی اللَّه علیه و آله حضرت فرمودند که نه چنین است نماز در مسجد برابر است با هزار نماز و نماز
در شهر مدینه مثل نماز در سایر شهرهاست و خواهد آمد نظیر این معنی در زیارات.
[محل دفن حضرت فاطمه]
(و سئل ابو الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه عن قبر فاطمۀ صلوات اللَّه علیها فقال دفنت فی بیتها فلمّا زادت بنو أمیّۀ فی المسجد صارت
فی المسجد) و به اسانید صحیحه منقولست از بزنطی که سؤال کردم از حضرت ابی الحسن علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه علیهما
از قبر حضرت فاطمه زهرا صلوات اللَّه علیها که در کجاست حضرت فرمودند که آن حضرت را دفن کردند در خانه خودش که
معروفست و متصل است به خانه حضرت ص: 216 سیّد المرسلین که الحال خانه را قبر آن حضرت کردهاند
پس چون بنی امیّه مسجد آن حضرت را زیاد کردند آن خانه داخل مسجد شد اما جدا است از مسجد و دریچه دارد که مردمان از
آن دریچه آن حضرت را زیارت میکنند و کسی داخل آن خانه نمیشود مگر خواجه سرایان اما در زمان حضرات داخل
میشدهاند. و احادیث صحیحه وارد شده است از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم که نماز کردن در آن خانه افضل است از نماز کردن
در روضه که ما بین قبر و منبر است و افضل مواضع مسجد آن حضرت است صلوات اللَّه علیه و جمعی را اعتقاد آنست که آن
حضرت را در روضه دفن کردهاند و جمعی را اعتقاد آنست که در بقیع و اکثر عامه در بقیع در پیش قبله قبور ائمه بقیع صلوات اللَّه
علیهم زیارت میکنند و قول اول اظهر است و احادیث آن صحیحتر است و وجه مخفی ساختن آن بود که حضرت فاطمه وصیت
فرمودند به حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهما که مراد در شب دفن کن تا ابو بکر و عمر بر من نماز نکنند چنانکه در صحاح
ستّه مذکور است بطرق متکثّره و آن که آن حضرت از ایشان ناراضی از دنیا رفتند با آن که احادیث متکثره روایت کردهاند عامه
که ایذاي فاطمه ایذاي خدا و رسول است و او را به غضب آوردن غضب آوردن خدا و رسول است و خود نقل کردهاند بطرق
متکثره از عایشه و غیرها که چون حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها در مرض موت حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله به
عیادت آن حضرت آمدند بسیار گریستند پس حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به آن حضرت سرگوشی فرمودند بسیار
خوشحال شدند و عایشه گفت من هرگز ندیدم حزنی را که در این زودي مبدّل به سرور شود مثل این واقعه تا آن که بعد از وفات
آن حضرت از فاطمه سؤال نمودم که حضرت در آن سرگوشی چه فرمودند حضرت فرمودند که مرا بشارت فرمودند بانکه اوّل
کسی که بمن ملحق ص: 217 خواهد شد از اهل بیت من تو خواهی بود بنا بر این خوشحال شدم و هر گاه
آن حضرت داند که به زودي ملحق به آن حضرت خواهد شد و مشتاق لقاي الهی باشد بدیهی است که غضب او از ابی بکر و عمر
از جهۀ دنیا نبود بلکه للَّه بود چنانکه خود از عایشه و غیرها نقل کردهاند که آن حضرت در عباد داخل بودند و آیۀ تطهیر و عصمت
در شأن آن حضرت نازل شد و آن حضرت فرمودند که فاطمه سیده زنان عالمیانست و سیده نساء اهل بهشت است جمیعا و غیر از
صفحه 99 از 267
این احادیث که در بخاري و غیر آن از صحاح خمسه و غیر آن خود نقل کردهاند و تفاسیر ایشان مشحونست از ذکر این اخبار و غیر
اینها حتی در تفسیر کبیر و کشاف و بیضاوي چه جاي تفسیر واحدي و ثعلبی و امثال آن از تفاسیر متقدمین ایشان پس خوب تدبّر
کن تا بر تو ظاهر شود حال این جماعت.
[نماز در مسجد قبا]
(و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله من اتی مسجدي مسجد قبا فصلّی فیه رکعتین رجع بعمرة و کان صلوات اللَّه علیه یاتیه فیصلی
فیه بأذان و اقامۀ) و از آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که هر که بیاید بمسجد من که آن مسجد قباست و دو رکعت نماز
در آنجا بکند از آن مسجد بر میگردد با ثواب عمره که در نامه عمل او نوشته میشود و حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله میآمدند بان مسجد و نماز میگذاردند با اذان و اقامه یعنی نماز واجب را در آنجا به جا میآوردند با آن که مسجد آن
حضرت در مدینه بود با آن همه فضیلت و ممکن است که وقتی حضرت در اینجا نماز کرده باشند که اول وقت در اینجا بوده باشند
و تا رفتن بان مسجد خوف فوات وقت فضیلت بوده باشد و همین شرف آن را بس است که حضرت در آنجا بسیار نماز میکردهاند
و در حدیث صحیح از حلبی منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند به او که آیا رفتند در مسجد قبا یا
مسجد فضیخ یا ص: 218 بالا خانه مادر ابراهیم فرزند سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله من گفتم بلی
حضرت فرمودند که هر چه بود از آثار حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله همه را بنی امیه لعنهم اللَّه تغییر دادند غیر از این
سه جا که مانده است یعنی چون اینها مانده است میباید تعهّد فضل اینها بکنید به زیارت و نماز و دعا. (و یستحبّ اتیان المساجد
بالمدینۀ مسجد قبا فانّه المسجد الذي اسّس علی التّقوي من اوّل یوم و مشربۀ امّ ابراهیم علیه السّلام و مسجد الفضیخ و قبور الشّهداء
و مسجد الاحزاب و هو مسجد الفتح) و سنت است رفتن به مساجدي که در مدینه مشرفه است و آن مساجد قبا است که حق سبحانه
و تعالی فرموده است که آن مسجدي است که بناي آن را بر تقوي گذاشتهاند از روز اوّل یعنی به نیت خالصه از جهۀ رضاي الهی
بنا کردهاند متقیان یا به سبب آن که در آنجا نماز کنند با شرایط که آن سبب تقوي است چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است
که نماز باز میدارد نماز کننده را از اعمال قبیحه و اعتقادات فاسده اگر نماز با شرایط باشد و در اینجا حضرت تصریح به امامت
حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند چنانکه عامه و خاصه روایت کردهاند از حضرت امام المتقین صلوات اللَّه علیه که
داخل شدم بر حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله و آن حضرت در مسجد قبا بودند با جمعی از صحابه چون حضرت مرا
دیدند شکفتگی کردند و تبسّم فرمودند به مرتبه که سفیدي دندانهاي مبارك آن حضرت ظاهر شد و روشن شد مانند برق لامع
پس فرمودند که یا علی نزد من آي یا علی نزد من آي و میفرمودند و من نزدیک میرفتم تا آن که متصل شد ران من بران
حضرت صلوات اللَّه علیهما پس حضرت رو به صحابه کردند و فرمودند که اي گروه اصحاب من رحمت الهی بسوي شما آمد به
برکت آمدن علی بن ابی طالب بسوي شما اي گروه اصحاب من ص: 219 به درستی که علی از منست و
من از علیام روح او از روح منست و طینت او از طینت منست و او برادر من و وصی من و خلیقه منست بر امّت من در حیات من و
بعد از وفات من هر که اطاعت او کند اطاعت من کرده است و هر که با او موافقت کند با من موافقت کرده است و هر که مخالفت
کند او را مخالفت من کرده است دیگر مشربه که غرفه و بالا خانه ماریه مادر ابراهیم فرزند حضرت سید المرسلین است صلّی اللَّه
علیه و آله که در آنجا نیز حضرت سیّد المرسلین امامت آن حضرت را صلوات اللَّه علیهما بیان فرمودند چنانکه روایت است بسند
صحیح از ابن ابی عمیر از محمد بن قبطی که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و آله فرمودند که حضرت سید المرسلین
صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند در شأن حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه در وقتی که آن حضرت را عارضه دست داده بود و
حضرت در آن غرفه بودند و صحابه به عیادت آن حضرت میآمدند و جمعی در آنجا بودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه
صفحه 100 از 267
علیه آمدند و صحابه جائی به آن حضرت ننمودند که بنشیند پس حضرت دیدند که به آن حضرت جا ننمودند فرمودند که اي
مردمان من در میان شما ام و شما با اهل بیت من چنین سر میکنید و به درستی که بحق سبحانه و تعالی قسم یاد میکنم که اگر من
از شما غایب شوم خداوند من از شما غایب نخواهد بود و میداند افعال شما را و جزا میدهد شما را بر آن از خوب و بد به درستی
که روح و راحت و خوش رویی و بشارت و رستگاري مخصوص کسی است که متابعت کند علی را و او را پیشواي خود داند و
گردن نهد فرمان او را و فرمان اوصیاي مرا که از فرزندان او خواهند بود بر من لازم است که ایشان را در شفاعت خود داخل کنم
زیرا که ایشان متابعت من چنانکه باید کردهاند و میکنند و چنانکه حضرت ابراهیم علیه السّلام گفت هر که متابعت لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 220 من کند از من است من نیز میگویم هر که متابعت میکند مرا از منست و این سنتی است که جاري
شده است مر حضرت ابراهیم را در من زیرا که من از حضرت ابراهیم و آن حضرت از منست و فضیلت من فضیلت اوست و فضیلت
او فضیلت منست و من افضلم از او چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که ذُرِّیَّۀً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ ذریتیاند که بعضی از ایشان
از بعضیاند و خداوند عالمیان شنواست اقوال ایشان را و داناست افعال ایشان را. و حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که
چنانکه سنّیان غافلند از حدیث غدیر خم که نصّ است بر امامت حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه از این حدیث نیز غافلند هر
دو را نقل میکنند و غور نمیکنند که هر دو نصاند در امامت آن حضرت بلا فصل و دیگران را بر آن حضرت مقدّم داشتهاند و
عن قریب حق سبحانه و تعالی از ایشان سؤال خواهد کرد دیگر مسجد فضیخ است که حق سبحانه و تعالی کرامت حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه را ظاهر ساخت بانکه آفتاب را بر گردانید از جهۀ آن حضرت تا نماز عصر را به جا آوردند چنانکه
گذشت در روایت اسماء بن عمیس از روایات عامه و خاصه و از ائمه اهل البیت صلوات اللَّه علیهم نیز وارد شده است که حق
سبحانه و تعالی آفتاب را از جهۀ آن حضرت دو مرتبه بر گردانید در اخبار بسیار قطع نظر از آن چه عامه روایت کردهاند بطرق خود
از اسماء و جویریه و غیر آن و عمده نزد ما شهادت معصومین است بر صحت آن و دیگر سنّت است زیارت قبور شهداء احد
خصوصا زیارت قبر حمزه سیّد الشهداء فی عهد سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله و در روایت صحیح منقولست که حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت فاطمه زهرا صلوات اللَّه علیهما بعد از وفات حضرت ص:
221 سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله هفتاد و پنج روز زنده بودند و آن حضرت را کسی خندان ندید و هفته دو مرتبه روز دوشنبه
و پنج شنبه به زیارت قبور شهداء میرفتند و میفرمودند که موضع رسول خدا اینجا بود و کفار در اینجا بودند و غرض آن حضرت
تنبیه دیگران بود که متذکر شوند که در آن واقعه صحابه با آن حضرت چه کردند و حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه چه
کردند همگی حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله را گذاشتند و گریختند و حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه جنگ
میکردند و کفار را از آن حضرت دور میکردند تا آن که هفتاد و کسري زخم از شمشیر و نیزه و تیر بر داشتند و جبرئیل نازل شد
و لا فتی الّا علیّ لا سیف الّا ذو الفقار را آورد و گفت که شرط مواسات و یاري را علی به جا آورد حضرت فرمودند که علی از
منست و من از اویم جبرئیل گفت که و من نیز از شمایم و صدوق ذکر کرده است که جبرئیل آرزو کرد که از ایشان باشد جبرئیل
را کجا رتبه آن هست که از ایشان باشد و این تاویل ضرور نیست زیرا که مراتب بودن از ایشان مختلف است مثل آن که حضرت
سید المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم فرمودهاند که سلمان از ما اهل بیت است و ائمه بسیاري از صحابه خود را فرمودهاند
که از مایند و در روایت صحیحه وارد شده است که در روز احد جبرئیل در رکاب حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه از دست
راست و میکائیل در رکاب آن حضرت بود از دست چپ دور نیست که به سبب این اعانت از ایشان باشند و در روایت صحیحه
وارد شده است که در هر جنگی چنین بود دیگر سنت است رفتن بمسجد احزاب که مسمی است بمسجد فتح و هیچ واقعه بر
حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله دشوارتر از جنگ احزاب ص: 222 نبود چون قریش با جمیع
اعراب بادیه و یهود جمعیّت نموده متوجه مدینه مشرفه شدند و قبل از ورود ایشان خندق را کندند و در آن کندن معجزات باهره
صفحه 101 از 267
ظاهر شد تا آن که چون قریش آمدند نتوانستند که داخل مدینه شوند و لشکر حضرت هفتصد کس بودند از مهاجر و انصار و
لشکر قریش از ده هزار متجاوز بودند تا آن که عمرو بن عبد ود اسب خود را جهانید بطرف مسلمانان و مبارز طلبید و حضرت امیر
المؤمنین او را بجهنم فرستاد و حق سبحانه و تعالی این آیه را فرستاد که و کفی اللَّه المؤمنین القتال به علی بن ابی طالب یعنی حق
سبحانه و تعالی جنگ کردن مسلمانان را با کفار کفایت فرمود به آن حضرت که عمرو را کشت و رعب در دل ایشان افتاد و
گریختند و حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که و اللَّه که ضربت علی عمرو را بهتر است از عبادت جن و انس تا
روز قیامت و تفصیل این حکایت در سوره احزابست و مضمون مقاله صدوق در حدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه وارد است که فرمودند که ترك مکن زیارت مشاهد را در مدینه مشرفه و آن مسجد قباست و مشربه ام ابراهیم است و
مسجد فضیخ است و قبور شهدا است که مراد از آن شهداي بقیع است حضرات امام حسن و امام زین العابدین و امام محمد باقر و
امام جعفر صادق و فاطمه زهرا در خانه خودش و شهداء احد و مسجد احزاب را که آن مسجد فتح است پس حضرت فرمودند که
السّلام عَلَیْکُمْ » بما رسیده است که چون حضرت سیّد المرسلین است صلّی اللَّه علیه و آله به زیارت قبور شهدا میرفتند میگفتند که
یعنی سلام و رحمت الهی بر شما باد به سبب آن که صبر کردید در جهاد تا شهید شدید پس به نیکو « بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ
عاقبت رسیدید که آن بهشت است و در مسجد فتح این دعا را بخوانید چون حضرت سیّد المرسلین ص:
223 صلّی اللَّه علیه و آله این دعا را خواندند و حق سبحانه و تعالی فتح کرامت نمود. (یا صریخ المکروبین و یا مجیب دعوة
المضطرّین اکشف همّی و غمّی و کربی کما کشفت عن نبیّک همّه و غمّه و کربه و کفیته هول عدوّه فی هذا المکان) و در حدیث
کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که ابتدا کن بمسجد قبا و در آنجا بسیار نماز کن که آن اول
مسجدیست که آن حضرت در آن فضا نماز کردند دیگر مشربه ام ابراهیم رو و در آنجا نماز کن که آنجا مسکن حضرت سیّد
المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله و مصلاي آن حضرت بود دیگر مسجد فضیخ رو و نماز کن که حضرت در آنجا نماز گذارده است و
چون از این جانب فارغ شوي به جانب احد رو و در مسجدي که نزدیک سنگستان است نماز کن دیگر به زیارت قبر حمزه رو و بر
او سلام کن دیگر به زیارت قبور شهدا رو و نزدیک ایشان بایست و بگو (السّلام علیکم یا اهل الدّیار أنتم لنا فرط و انّا بکم
لاحقون) پس به مکان فراخی میآیی که در جنب کوه است از دست راست تو در وقتی که با حد داخل میشوي و در آنجا نماز
میگذاري چون حضرت سیّد الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله از آنجا متوجّه احد شدند در وقتی که ملاقات نمودند کافران را و حرکت
نکردند آنجا تا وقت نماز شد و نماز کردند و روانه شدند پس برمیگردي و باز به قبور شهدا میآیی و هر مقدار نماز که توانی
میکنی از جهۀ شهدا و چون شهدا هفتاد تن بودند اگر از براي هر یک دو رکعت ممکن باشد که بکند بهتر است پس از آنجا
روانه میشوي و بمسجد احزاب میآیی و نماز میکنی و دعا میکنی در اینجا چون آن حضرت این دعا را در روز احزاب خواندند
که. (یا صریخ المکروبین و یا مجیب المضطرّین و یا مغیث المهمومین اکشف همّی و کربی و غمّی فقد تري حالی و حال لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 224 اصحابی) و بنحو حدیث اول خواندن بهتر است یا حال اصحابی را نخوانند و اگر همی باشد که اصحاب
داعی را نیز فرا گرفته باشد خوبست تاسیا بالنبی صلّی اللَّه علیه و آله و در روایتی وارد است که از آن جهت مسجد فضیخش
میگویند که در جاهلیت درخت خرمائی در آنجا بود که از خرماي آن شراب میگرفتند.
[نماز در مسجد الغدیر]
(و یستحب الصّلاة فی مسجد الغدیر فی میسرة المسجد فانّ ذلک موضع قدم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله حیث قال من کنت مولاه
فعلیّ مولاه اللَّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و امّا الجانب الاخر فداك موضع فسطاط المنافقین الّذین لمّا رأوه رافعا یده ثمّ قال
بعضهم لبعض انظروا إلی عینیه تدوران کانّهما عینا مجنون فنزل جبرئیل علیه السّلام بهذه الآیۀ وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ
صفحه 102 از 267
بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ اخبر الصّادق صلوات اللَّه علیه بذلک حسّان الجمّال لمّا
حمله من المدینۀ إلی مکّ ۀ فقال له یا حسّان لو لا انّک جمّالی ما حدّثتک بهذا الحدیث) و سنّت است نماز کردن در مسجد غدیر
خم چنانکه در حدیث کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد شده است همین عبارت و فرمودند که زیرا که
حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله حضرت امیر المؤمنین صلوات علیه را به امامت نصب فرمودند و این موضعی است که حق
سبحانه و تعالی حقرا ظاهر ساخت و در حدیث صحیح از عبد الرحمن بن حجاج منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام
موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از نماز کردن در مسجد غدیر خم در روز هر گاه مسافر باشیم حضرت فرمودند که نماز بگذار که در
آن فضیلتی عظیم است ص: 225 و در حدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
منقولست که حسان جمّال گفت که من آن حضرت را از مدینه به مکه به شتران خود بردم و چون بمسجد غدیر خم رسیدیم
حضرت نظر فرمودند بدست چپ مسجد و فرمودند که در اینجا حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله ایستاده بودند در آن وقتی
که فرمودند که هر که من مولا و واجب الاطاعه اویم پس علی مولاي اوست در وقتی که اوّل فرمودند که آیا من نیستم اولی به
نفوس شما از شما چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ همه گفتند بلی یا رسول اللَّه پس
فرمودند که هر که من اولی بنفس اویم پس علی اولی بنفس اوست و واجب الاطاعه اوست خداوندا دوست دار هر که علی را
دوست دارد و دشمنی کن با هر که با علی دشمنی کند پس نظر به جانب دیگر کردند و فرمودند که اینجا موضع خیمه ابو بکر و
عمر و سالم مولی ابی حذیفه و ابو عبیدة بن جرّاح است که از جمله اصحاب صحیفه بودند و در کعبه عهد کرده بودند که چون
حضرت در آن سفر بقصد اقامت علی بن ابی طالب به امامت رفته بودند و در عرفات و در مسجد خیف مکرّر حدیث ثقلین را
فرمودند این چهار یقینا متواترا و جمعی دیگر علی الخلاف در کعبه با هم بیعت کردند که چون حضرت از دنیا برود نگذاریم که
علی امام شود و حدیثی وضع نمودند در کعبه چون که علی دعوي کند یکی از این جماعت بر میخیزد و میگوید که من از
حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله شنیدم که فرمود که ما اهل بیتیم که حق سبحانه و تعالی آخر ترا از جهۀ ما اختیار کرده
است نه دنیا را و جمع نمیشود در ما نبوت و خلافت و باقی را به شهادت بطلبد ما شهادت خواهیم داد و برهم خواهیم زد و همه
قسم خوردند که این سر را افشا نکنند و جبرئیل آمد و آیات آورد و آن حکایت طولی دارد مجملا در کلینی و تهذیب تصریح
ص: 226 به ایشان هست و صدوق تقیه گفته است که آن موضع خیمه منافقین بود که چون حضرت را
دیدند که دست بلند کرده است و علی را بر داشته است و این کلمات را میفرماید بعضی به بعضی گفتند که نظر کنید به چشمهاي
او که چگونه میگردد که گویا چشمهاي دیوانه است و آن چشمی بود که میکردند باین گفتگو و بسیار بود که شتر را از پا
میانداختند باین گفتن حق سبحانه و تعالی از جهۀ کشف اسرار ایشان و دعاي چشم زخم عالمیان این آیه را فرستاد که ترجمهاش
این است که نزدیک بود که کافران ترا از زخم چشم بلغزانند و از پا در آورند اگر نه عصمت ما میبود و میگویند که دیوانه شده
است در محبت علی چنانکه مرتبه دیگر این را گفته بودند که مذکور خواهد شد در مبحث تسبیح حضرت فاطمه زهرا صلوات اللَّه
علیها و دروغ میگویند و نه چنین است که تو از پیش خود گویی و نیست این اقامت علی مگر تذکیري مر عالمیان را که بخاطر
آوردند که در میثاق عهد بستند با خداوند عالمیان و همه بلی گفتند در وقتی سبحانه و تعالی فرمود که آیا من خداوند شما نیستم و
محمد پیغمبر شما نیست و علی امام شما نیست و ائمه یازده از فرزندان او امامان شما نیستند همه گفتند بلی. و صدوق چون مضمون
این خبر را یاد کرد با اخبار دیگر که مذکور شد درهم کرده تتمه خبر را ذکر کرد که خبر داد باین خبر حضرت صادق علیه السّلام
حسان شتربان ثقه را در وقتی که آن حضرت را از مدینه مشرفه به مکه معظمه میبرد و حضرت فرمودند که اي حسّان و اگر نه این
بود که جمّال من بودي و اعتماد بر تو داشتم این حدیث را به تو نمیگفتم و ممکن است که حسان این حدیث را تمام روایت کرده
باشد و کلینی بعضی از آن را و همه حدیث حسان باشد و لیکن بعید است چنانکه به تتبع یافتهایم که اکثر اخبار این کتاب را از
صفحه 103 از 267
کلینی نقل کرده است و در این صورت مراد صدوق از اخبر بذلک تتمه حدیث ص: 227 باشد نه مجموع و
اللَّه تعالی یعلم.
[نماز در مسجد خیف]
(و امّا مسجد الخیف بمنی فانّه روي عن جابر عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال صلّی فی مسجد الخیف سبعمائۀ نبیّ) و اما
مسجد خیف که در منی است پس به درستی که منقول است از جابر جعفی از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند
که نماز کرده است در مسجد خیف هفتصد پیغمبر و در اکثر مساجد شرف آن به شرف نماز گذارندگانست و از جهۀ شرف آن
همین بس است که حضرات سیّد المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم همه یقینا در آن مسجد نماز کردهاند پس این شرف
که هفتصد پیغمبر دیگر یا کم یکی در آنجا نماز کرده باشد نور علی نور خواهد بود. (و روي ابو حمزة الثّمالیّ عن ابی جعفر
صلوات اللَّه علیه انّه قال من صلّی فی مسجد الخیف بمنی مائۀ رکعۀ قبل ان یخرج منه عدلت عبادة سبعین عاما و من سبّح اللَّه فیه مائۀ
تسبیحۀ کتب اللَّه له کاجر عتق رقبۀ و من هلّل اللَّه فیه مائۀ تهلیلۀ عدلت اجر إحیاء نسمۀ و من حمد اللَّه فیه مائۀ تحمیدة عدلت اجر
خراج العراقین یتصدّق به فی سبیل اللَّه عز و جلّ) و به اسانید متکثره منقولست از ابو حمزه ثقه از حضرت امام محمد باقر صلوات
اللَّه علیه که فرمودند که هر که صد رکعت نماز در مسجد منی بکند پیش از آن که از مسجد بیرون آید برابر است با عبادت هفتاد
ساله و کسی که صد مرتبه سبحان اللَّه در آن مسجد بگوید حق سبحانه و تعالی در نامه عمل او بنویسد ثواب یک بنده آزاد کردن
و هر که صد مرتبه لا اله الا اللَّه بگوید برابر است با زنده گردانیدن آدمی که او را از کشتن خلاص کند یا از کفر به ایمان آورد و
هر که صد مرتبه الحمد للَّه در آن مسجد بگوید برابر است با آن که خراج کوفه ص: 228 و بصره که بسیار
عظیم بوده است که آن را در جهاد صرف نمایند یا در راه خداي تعالی تصدق نمایند (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه کان مسجد
رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله علی عهده عند المنارة الّتی فی وسط المسجد و فوقها إلی القبلۀ نحوا من ثلثین ذراعا و عن یمینها و
عن یسارها و خلفها نحوا من ذلک فتحرّ ذلک و ان استطعت ان یکون مصلّاك فیه فافعل فانّه صلّی فیه الف نبیّ و انّما سمّی الخیف
لأنّه مرتفع عن الوادي و ما ارتفع عنه یسمّی خیفا) و بسند صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که حضرت بابن عمار
فرمودند که نماز کن در منی در مسجد خیف و در زمان حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله مسجد آن حضرت در منی از
مناري بود که در میان مسجد است از طرف قبله قریب به سی ذرع و از دست راست و دست چپ و پشت سر نیز قریب به سی ذرع
دست از مسجد بود پس تخمینا طول و عرض آن هر یک شصت ذرع زیاده خواهد بود باد خال مناره که سی ذرع ثیاب باشد و
نزدیکست بمقدار مسجد مدینه مشرفه پس ظاهر شد که آن چه زیاده کردهاند داخل مسجد آن حضرت نیست و آیا حکم مسجد
داشته باشد ظاهر این خبر آنست که مسجد نباشد اگر چه ممکن است که مراد این باشد که آن ثواب عظیمی که از جهۀ نماز و
اذکار است مخصوص مسجد زمان آن حضرت باشد و زیادتی که حادث شده است مسجد باشد و آن ثواب نداشته باشد بنا بر این
مشکل میشود آن که متعارف عامه شده است که در اندرون آن مسجد قربانی بسیار میکنند و چون ازاله نجاست از مسجد واجب
است نهایت عسرت بهم میرسد چنانکه این بنده راشد و لیکن دو چیز سبب خلاصی شد یکی آن که علما ذکر کردهاند که جایز
نیست احیاء مشاعر عبادات مثل عرفات و ص: 229 مشعر و منی و مستند این قول بر این بنده ظاهر نیست
عمده اینست که مجرد دیوار دلالت بر مسجدیت ندارد با آن که آثار مسجدیت در آن نیست بلکه خلافش هست که آن ذبح انعام
است و وجه دیگر آن که بر تقدیر مسجدیت ممکن نیست ازاله چنانکه در مسجد الحرام نیز ممکن نیست بلکه اگر کسی متعرض
آن شود به او ضرر میرسد خصوصا عجم که نزد ایشان متهمند به رفض پس حضرت فرمودند که ملاحظه کن که نمازت در
مسجدي واقع شود که در زمان آن حضرت مسجد بوده است و اگر توانی چنان کن تا در منائی همه نمازها را در آنجا به جا آوري
صفحه 104 از 267
و در نماز روز دغدغه نیست و الحال در شبها نسبت به عجمان خوف کشتن هست چنانکه دیدیم که کشتند شخصی را پس به
درستی که هزار پیغمبر در آنجا نماز گذاردهاند و چرا آن مسجد را خیف میگویند زیرا که عرب هر کنار وادي که بلند باشد خیف
میگویند و این مسجد چنین است زیرا که در کنار راه واقع است و اگر سیلی در مشعر به همرسد یا در منی همه از اینجا روانه ابطح
میشود و آن که در حدیث وارد شده است که هزار پیغمبر در آن نماز کردهاند و در حدیث سابق بود که هفتصد پیغمبر نماز
کردهاند با آن که این حدیث اصح است حمل میتوان کرد آن حدیث را بر این حدیث چون هر گاه هزار پیغمبر نماز کرده باشند
هفتصد نیز کردهاند و ممکن است که لفظ هزار و هفتصد نیز کردهاند کنایه از کثرت باشد و خصوص عدد مراد نباشد و اللَّه یعلم و
این اخبار در فضایل حج نیز مذکور خواهد شد.
[نماز در مسجد کوفه]
(و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه حدّ مسجد الکوفۀ اخر السّرّاجین خطّۀ ادم علیه السّلام و انا اکره ان ادخله راکبا قیل له فمن غیره عن
خطّته قال امّا اوّل ذلک فالطّوفان فی زمن نوح علیه السّلام ثمّ غیّره اصحاب کسري و النّعمان ثمّ غیّره زیاد بن ابی سفیان) و منقول
ص: 230 است بسند قوي که حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که حد مسجد کوفه آخر بازار سراجان است
و آن مقداریست که حضرت آدم حصار کشیدند یا نشان کردند بخط تا اولاد آن حضرت بنا بر آن گذاشتند و مرا خوش نمیآید
که سواره داخل بازار سراجان شوم یا در آن مقداري از مسجد که بیرون انداختهاند از آن پس عرض نمودند که که آن را تغییر داد
از خطه آدم حضرت فرمودند که اوّل مرتبه طوفان نوح خراب کرد و فرزندان حضرت نوح که ساختند بنا را بر بناي حضرت آدم
نگذاشتند دیگر بعد از آن اصحاب خسرو پادشاه عجم و نعمان بن منذر که از جانب او پادشاه عرب بود تغییر دادند سیم تغییري که
شد از زیاد بن ابیه است که ولد الزنا بود با جماع مسلمین و معاویه او را طلبید و ملحق به خود ساخت در اخوّت و در آن دغدغه
نبود. چون هر دو از اولاد زنا بودند و هند ما در هر دو از فواحش صاحب علم بود و در آن زمان فواحش مشهوره علمی بر در خانه
خود میزدند و زمخشري در ربیع الابرار نقل کرده است که چون معاویه متولد شد زانیانی که با هند والده او زنا میکردند نزاع
نمودند و شش کسرا نام برده است که یکی از ایشان ابو سفیان بود و عاقبت آن ملعون به جبر گرفت که از منست اما چون زیاد
متولد شد از او و آن ملعون بسیار کریه منظر بود کسی دعوي او نکرد و او را زیاد بن ابیه میگفتند تا آن که معاویه چون او را به
خود ملحق ساخت در زمان امارتش بسیاري از اصحاب حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله این معنی را بر او انکار کردند و
و از آن جمله ابو بکر بود و فایده نکرد و با هر یک روباه بازي « الولد للفراش و للعاهر الحجر » گفتند که آن حضرت فرمودند که
میکرد و او را از خود راضی میکرد پس آن که حضرت فرمودهاند زیاد بن ابی سفیان محمول بر تقیه است که در اوایل امامت
فرموده باشند چون آن حضرت دریافتند زمان بنی امیه ص: 231 و بنی عباس را هر دو. (و قال صلوات اللَّه
علیه کانّی انظر إلی دیرانیّ فی مسجد الکوفۀ فی دیر له فیما بین الزّاویۀ و المنبر فیه سبع نخلات و هو مشرف من دیره علی نوح
یکلّمه) و حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که چنان معلوم منست که گویا الحال میبینم که متعبدي در دیري بود در مسجد
کوفه در کنج مسجد و منبر که قریب به دري است که به خانه حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میروند از جانب قبله و در
دیر او هفت درخت خرما بود و از دیر سر بیرون کرده بود و با حضرت نوح سخن میگفت و غرض از ذکر این حدیث آنست که
مسجد کوفه در زمان حضرت نوح نیز مسجد بود که دیرانی راهب در آنجا مشغول عبادت بود. (و قال ابو بصیر سمعت ابا عبد اللَّه
صلوات اللَّه علیه یقول نعم المسجد مسجد الکوفۀ صلّی فیه الف نبیّ و الف وصیّ و منه فار التّنّور و فیه نجرت السّفینۀ میمنته رضوان
اللَّه و وسطه روضۀ من ریاض الجنّۀ و میسرته مکر یعنی منازل الشّیطان او الشّیاطین) و در کافی همین خبر را نقل کرده است و به
جاي شیطان السلطان است و بسند موثق از ابی بصیر منقولست که گفت شنیدم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
صفحه 105 از 267
میفرمودند که نیکو مسجدیست مسجد کوفه در آنجا نماز کردهاند هزار پیغمبر و هزار وصی پیغمبر و از آنجا جوشید تنوري که
حق سبحانه و تعالی فرمودند که چون وقت رسید که هلاك کنیم قوم نوح را و تنور به جوش آمد حضرت نوح دانست که مقدمه
عذابست داخل کشتی شدند و در این مسجد تراشید حضرت نوح کشتی را و دست راست آن مسجد رضاي الهی است که خانه
حضرات امیر المؤمنین و اولاد آن حضرتست صلوات اللَّه علیهم یا نجف ص: 232 اشرف یا کربلاي معلی یا
همه و وسط آن که اصل مسجد است روضهایست از روضهاي بهشت و دست چپ آن مکر است یعنی خانهاي شیاطین است که
سلاطین بنی امیّهاند به قرینه کافی و ظاهرا تصحیف نساخ است و در کافی مذکور است بعد از مکر که راوي ابی بصیر از او پرسید
که مراد حضرت از مکر چیست ابو بصیر گفت که معنیش اینست که منازل سلطان است و حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه بر
در مسجد میایستادند و تیري میانداختند و آن تیر در بازار خرما فروشان میافتاد و میفرمودند که تا اینجا داخل مسجد است و
میفرمودند که مسجد مربع صحیح بود آن چه کم کردهاند مقداریست که مثل زیادتی طول مسجد است الحال و لیکن ظاهر نیست
که از طرف دست راست کم کردهاند یا دست چپ چون ظاهر نیست که بازار سراجان و تمّاران در کدام طرف بوده است. (و قال
امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه لا یشدّ الرّحال الّا إلی ثلاثۀ مساجد المسجد الحرام و مسجد رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و مسجد
الکوفۀ) و بسند قوي از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که بار نمیتوان بست از جهت مسافرت به رفتن بسوي مساجد مگر
سه مسجد را و آن مسجد الحرام است و مسجد حضرت رسول است صلّی اللَّه علیه و آله و مسجد کوفه است یعنی اگر مطلوب
همین نماز در مسجد باشد باین سه مسجد از راههاي در میتوان آمد چه جاي آن که در مسجد الحرام ادراك حج یا عمره با نماز
هست و در مسجد آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله زیارت آن حضرت هست با زیارت حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و
حضرت امام زین العابدین و حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهم با زیارت سایر مساجد معظمه
که در مدینه مشرفه است و در مسجد کوفه زیارت ص: 233 حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه هست با
مساجد دیگر و دور نیست که در هر یک اسباب دیگر نیز منضم باشد که از جهۀ همه مراد باشد و شک نیست در آن که بهتر
آنست که همه مطالب مراد باشد بلکه چون از خانه بیرون رود به جانب عتبات عالیات میباید که قصد زیارت همه ائمه مطلوب
باشد با نماز در مسجد کوفه و سایر مشاهد و مساجد تا بر همه مثاب باشد. در هر قدمی بلکه قصد زیارت مؤمنانی که در آنجا
ساکنند نیز داشته باشد و قصد اکرام و احسان به ایشان نیز مقصودش باشد. و در حدیث کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه وارد است که شخصی به خدمت حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه آمد و آن حضرت در مسجد کوفه
تشریف داشتند پس گفت السلام علیک یا امیر المؤمنین و رحمۀ اللَّه و برکاته پس حضرت جواب سلام او فرمودند پس آن شخص
گفت که فداي تو کردم اراده زیارت مسجد بیت المقدس دارم آمدهام که شما را سلام کنم و وداع کنم حضرت فرمودند که چه
مطلب داري از رفتن به آن جا آن شخص گفت فداي تو گردم غرضم تحصیل ثواب است حضرت فرمود که اگر ثواب میخواهی
راحلهات را بفروش و توشهات را بخور و در این مسجد نماز گذار که نماز واجب در این مسجد ثواب حج مقبول دارد و نماز سنت
ثواب عمره مقبوله دارد و تا سه فرسخ راه برکت دارد این زمین دست راست آن یمن و برکت است و دست چپ آن مکر است و
در وسط این مسجد چشمهایست از روغن و چشمهایست از شیر و چشمهایست از آبی که شراب مؤمنان است و چشمه از آب هست
که مطهر مؤمنان است و کشتی نوح از اینجا روانه شد و در زمان جاهلیت نیز تعظیم این مسجد میکردند و سه بت نسر و یغوث و
یعوق را در اینجا گذاشته بودند از جهۀ تعظیم این مسجد و بعد ص: 234 از اسلام حرمتش زیاده شد و در
این مسجد نماز کردهاند هفتاد پیغمبر و هفتاد وصی پیغمبر که من یکی از ایشانم و دست مبارك را بر سینه مبارك گذاشتند و
فرمودند که هر مکروبی که بکر بی و غمی مبتلا شود و در این مسجد حاجت خود را از حق سبحانه و تعالی طلب کند حق سبحانه
و تعالی آن حاجت او را بر آورده و غم او را زایل گرداند و چشمها که مذکور شد ممکن است که در زمان حضرت صاحب الامر
صفحه 106 از 267
ظاهر شود و ممکن است که مراد چشمهاي معنوي فیوض قدسیه الهی باشد چنانکه روغن و شیر و آب غذاي جسمند آن چشمها
غذاي روح باشند و این معانی در مسجد کوفه به نحویست که همه کس مییابد از آن جمله در وقتی که داخل آنجا شدم جمعی
همراه بودند که معنی فیض را منکر بودند از جهۀ هر که و هر چه باشد و چون داخل شدند حیران شدند و گفتند اي فلانی فیض
این مسجد به نحوي ظاهر است که انکار آن از قبیل انکار بدیهیّاتست و جمعی از فضلا پرسیدند که ما داخل مسجدین معظمین
شدهایم در حرمین این فیض را نیافتهایم گفتم دور نیست که از آن جهت باشد که ساکنان آنجا مانعند از فیض بخلاف اینجا. (و قال
النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله لمّا اسري بی مررت به موضع مسجد الکوفۀ و انا علی البراق و معی جبرئیل علیه السلام فقال یا محمّد انزل
فصلّ فی هذا المکان قال فنزلت فصلّیت فقلت یا جبرئیل أيّ شیء هذا الموضع قال یا محمّد هذه کوفان و هذا مسجدها امّا انّی فقد
رأیتها عشرین مرّة خرابا و عشرین مرّة عمرانا بین کلّ مرّتین خمسمائۀ سنۀ) و منقول است که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله فرمودند که در شب معراج که مرا به آسمان میبردند گذشتم به محاذي مسجد کوفه و من بر براق سوار بودم و جبرئیل با من
بود پس گفت یا محمد به زیر آ و در این ص: 235 مکان نماز کن حضرت فرمودند که به زیر آمدم و نماز
کردم پس گفتم یا جبرئیل این چه موضع است جبرئیل گفت یا محمد این کوفانست و این مسجد آنست به درستی که من این
مسجد را بیست مرتبه خراب دیدهام و بیست مرتبه معمور دیدهام و میان هر دو مرتبه پانصد سال بود که مجموع بیست هزار سال
باشد و مشهور آنست که عمر دنیا از روزي که حق سبحانه و تعالی حضرت آدم را به زمین فرستاد تا زمان حضرت شش هزار سال
گذشته بود و منقولست که هر یک از ملائکه و جن هفت هزار سال در دنیا بودند پس چهار ده هزار سال در زمان ایشان خواهد بود
بر تقدیر صحت حدیث و معموري ممکن است که به عبادت باشد یا در بنا یا اعم چون در زمان ملایک خراب از عبادت معقول
نیست مگر آن که بامر الهی در مکان دیگر عبادت کرده باشند و کلینی کالصحیح و برقی فی الصحیح روایت کردهاند از هارون بن
خارجه ثقه که گفت که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که اي هارون بن خارجه میان شما و مسجد کوفه چه
مقدار را هست آیا یک میل هست که سه هزار و پانصد ذرع باشد گفتم نه حضرت فرمودند که نمازها را همه در مسجد میکنی
گفتم نه حضرت فرمودند که اگر من در آنجا میبودم یک نمازم فوت نمیشد که در آن مسجد نکنم آیا میدانی که چه فضیلت
دارد نبوده است بنده صالحی و نه پیغمبري مگر آن که در مسجد کوفان نماز کرده است حتی سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله در
آن شبی که حق سبحانه و تعالی آن حضرت را به آسمان برد جبرئیل به آن حضرت عرض نمود که یا رسول اللَّه میدانی که الحال
در کجائی در برابر مسجد کوفانی حضرت فرمودند که یا جبرئیل از جناب اقدس الهی رخصت مرا بگیر تا دو رکعت نماز در آنجا
بکنم پس جبرئیل رخصت گرفت و حق سبحانه و تعالی رخصت داد پس حضرت به زیر آمدند و ص: 236
نماز گذاردند و به درستی که دست راست آن روضهایست از روضهاي بهشت و وسط آن روضهایست از باغهاي بهشت و عقیب
آن روضهایست از روضهاي بهشت و نماز واجب در آن برابر است با هزار نماز و نماز سنت در آن برابر است با پانصد نماز و
نشستن در آن بدون آن که تلاوت قران یا ذکر کند عبادتست و اگر مردمان بدانند که چه ثواب و چه فضل دارد هر آینه از اطراف
عالم به آنجا آیند اگر چه بعنوان اطفال بر زمین به سینه یا بنشست گاه آیند. (و روي عن الاصبغ بن نباتۀ انّه قال بینا نحن ذات یوم
حول امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فی مسجد الکوفۀ اذ قال یا أهل الکوفۀ لقد حباکم اللَّه عزّ و جلّ بما لم یحب به احدا من فضل
مصلّاکم بیت ادم و بیت نوح و بیت ادریس و مصلّی ابراهیم الخلیل و مصلّی اخی الخضر علیهم السّلام و مصلّاي و انّ مسجدکم هذا
لأحد الاربعۀ المساجد الّتی اختار اللَّه عزّ و جلّ لأهلها و کانّی قد أتی به یوم القیمۀ فی ثوبین ابیضین یتشبّه بالمحرم و یشفع لأهله و
لمن صلّی فیه فلا تردّ شفاعته و لا تذهب الایّام و اللّیالی حتّی ینصب الحجر الاسود فیه و لیأتین علیه زمان یکون مصلّی المهديّ من
ولدي و مصلّی کلّ مؤمن و لا یبقی علی الارض مؤمن الّا کان به أو حنّ قلبه الیه فلا تهجروه و تقرّبوا إلی اللَّه عزّ و جلّ بالصّلاة فیه و
ارغبوا الیه فی قضاء حوائجکم فلو یعلم النّاس ما فیه من البرکۀ لأتوه من اقطار الارض فلو حبوا علی الثّلج) و بسند موثق منقول است
صفحه 107 از 267
از اصبغ پسر نباته که گفت روزي از روزها در دور حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه بودیم در مسجد کوفه که آن حضرت
فرمودند اي اهل کوفه بتحقیق که حق سبحانه و تعالی به شما عطائی فرموده است که هیچ کس را آن عطا نفرموده است و آن
فضیلت نمازگاه شما است مسجد ص: 237 کوفه که خانه حضرت آدم و خانه حضرت نوح و خانه حضرت
ادریس بوده است و مسجد حضرت ابراهیم خلیل و نمازگاه برادرم حضرت خضر است و نمازگاه منست و به درستی که این مسجد
شما یکی از چهار مسجدیست که حق سبحانه و تعالی اختیار کرده است و برگزیده است از جهۀ اهل آنها و گوئیا در برابر من است
و میبینم که آن را در روز قیامت در صحراي محشر خواهند آورد و دو جامه سفید پوشیده مانند کسانی که جامه احرام پوشند و
شفاعت میکند اهل خود را و کسانی را که در آنجا گذاردهاند و شفاعت او را قبول خواهند کرد و رد نخواهند کرد و نمیگذرد
روزها و شبها تا آن که نصب خواهند کرد در آن حجر الاسود را و البته چنین خواهد شد که نمازگاه مهدي باشد صلوات اللَّه علیه
از فرزندان من و نمازگاه هر مؤمنی باشد و نماند بر روي زمین کسی که مؤمن باشد مگر آن که در اینجا باشد یا دلش مشتاق اینجا
باشد پس ترك این مسجد مکنید و تقرب جوئید بحق سبحانه و تعالی به نماز کردن در آن و حاجات خود را از حق سبحانه و تعالی
طلب کنید در این مسجد که بر میآورد پس اگر مردمان بدانند برکت این مسجد را هر آینه از اطراف عالم به این جا آیند و اگر
چه به سینه یا نشست گاه خود را بر زمین کشند و آیند و اگر چه در برف باشد و آن چه مذکور شد از نصب حجر الاسود ممکن
است که محض اخباري باشد از مغیب کو بنا مشروع باشد چنانکه در بعضی از کتب دیدهام که در زمان ملاحده حجر الاسود را
آوردند و چند سال در مسجد کوفه منصوب بود و بعد از انقضاي ایشان باز به جاي خود بردند و محتمل است که در زمان حضرت
صاحب الامر صلوات اللَّه علیه واقع شود و این از جمله خصایص زمان آن حضرت باشد بامر الهی بر تقدیري که این حدیث از
حضرت باشد و راویان سهو نکرده باشند. و در حدیث کالصحیح از حضرت امام محمّد باقر صلوات اللَّه علیه منقول لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 238 است که فرمودند که مسجد کوفان باغی است از باغهاي بهشت در آن نماز کردهاند هزار و هفتاد پیغمبر
و دست راست آن رحمت است و دست چپ آن مکر است در آنجا مدفونست عصاي حضرت موسی و شجره یقطین که درخت
کدوئی است که از جهۀ حضرت یونس حق سبحانه و تعالی رویانیده و ممکن است که در مسجد کوفه رویانیده باشد چون قبر
یونس نزدیکست بمسجد و در آنجاست خاتم حضرت سلیمان چون جمیع اینها با حضرت صاحب الامر است ممکن است که
حضرت در آنجا گذاشته باشد که هر وقت که خواهد بر دارد و ممکن است که در مسجد باشد و کسی آنها را نه بیند چون نزد
قدرت الهی مستبعد نیست و از آنجا جوشید تنور در زمان حضرت نوح و در آنجا تراشید حضرت نوح کشتی را و آن ناف بابل
زمین است و محل اجتماع پیغمبران بوده است یا الحال خضر و الیاس در آنجا بهم میرسند یا در زمان حضرت صاحب الامر
حضرت عیسی و ادریس نیز اجتماع مینمایند با خضر و الیاس و اللَّه تعالی یعلم. و آن که در اخبار مستفیضه وارد شده است که
روضه است از ریاض جنت ممکن است که مکان مسجد را در بهشت برند و در آنجا باغ شود و اکثر چنین گفتهاند که چون عبادت
در آنجا سبب دخول روضه بهشت است پس گویا آن روضه است و ممکن است که مراد بهشت معنوي باشد و اختلافی که در
اخبار وارد است که همه پیغمبران آنجا نماز کردهاند یا هزار پیغمبر یا هفتاد یا هزار و هفتاد ممکن است که همه نماز کرده باشند و
هزار پیغمبر از ایشان عظیم الشأن باشد و هفتاد اعظم و در هر مرتبه یک جمعی مراد باشد و در خور حوصله مردمان کم و زیاد گفته
شده باشد چنانکه گذشت. و در حدیث صحیح وارد است از ابو اسماعیل سراج که گفت خبر داد ص: 239
و مرا ابن وهب و دستم را گرفت و گفت خبر داد مرا ابو حمزه و دستم را گرفت و او گفت خبر داد مرا أصبغ و دستم را گرفت و
بمن نمود ستون هفتم را و گفت این مقام حضرت امیر المؤمنین است صلوات اللَّه علیه و گفت که حضرت امام حسن صلوات اللَّه
علیه نزد ستون پنجم نماز میکردند در زمان حضرت امیر المؤمنین و چون آن حضرت غایب میشد حضرت امام حسن به جاي
حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهما میایستادند و آن از در کنده است و باب الکنده چنانکه در نجف اشرف مشهور است
صفحه 108 از 267
دریست که به خانه حضرت میروند از جانب قبله و مقام حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که سابقا بود هفت ستون نمیشد
از آن در و مذکور شد که چند سال قبل از این که میخواستند عمارت کنند جاي آن حضرت ظاهر شد و اینجا موافق است با
حدیث به نحوي که شنیدهام و در این اوقات ندیدهام و اللَّه تعالی یعلم و این نحو حدیث را مسلسل مینامند. و منقولست بسند قوي
از ابو حمزه ثمالی که گفت که حضرت سید الساجدین صلوات اللَّه علیه بقصد نماز در مسجد کوفه از مدینه مشرفه آمدند و چهار
رکعت نماز گذاردند و برگشتند و مظنون آنست که بقصد زیارت پدر و جد آمده باشند و شاید که نماز در مسجد نیز مقصود باشد
و لیکن عمده زیارت بوده است و آن حضرت اخفا فرمودند چون در زمان بنی امیّه تقیه شدید بود و هنوز قبر حضرت امیر المؤمنین
صلوات اللَّه علیه را به کسی نشان نداده بودند تا در زمان امارت بنی عباس حضرت صادق صلوات اللَّه علیه بیان فرمودند به خواص
خود و در زمان هارون آشکارا شد.
[نماز در مسجد سهله]
(و امّا مسجد السّهلۀ فقد قال الصّادق صلوات اللَّه علیه لو استجار ص: 240 عمّی زید به لأجاره اللَّه تعالی سنۀ
ذاك موضع بیت ادریس الذي کان یخیط فیه و هو الموضع الّذي خرج منه ابراهیم علیه السّلم إلی العمالقۀ و هو الموضع الّذي خرج
منه داود إلی جالوت و تحته صخرة خضراء فیها صورة وجه کلّ نبیّ خلقه اللَّه عزّ و جلّ و تحته اخذت طینۀ کلّ نبیّ و هو موضع
الرّاکب فقیل له و ما الرّاکب قال الخضر علیه السّلام) و اما مسجد سهله که در کوفه قریب است بمسجد اعظم پس بتحقیق که
حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که اگر عمم زید پناه به آن مسجد میبرد در وقت خروج بانکه داخل آن مسجد میشد و
استغاثه میکرد بجناب اقدس الهی حق سبحانه و تعالی اقلا او را یک سال در پناه خود در میآورد و در این یک سال بسیاري از
آن کفار را به جهنّم میفرستاد و آن مسجد جائی است که خانه ادریس در آنجا بوده است و در آنجا خیاطی میکرده چون خیاطی
را آن حضرت بدر آورد و آن موضعی است که حضرت ابراهیم از آنجا روانه شد بسوي عمالقه و ظاهرا مراد از ایشان ابتاع نمرود
باشد که رفت و فتح کرد در لشکر کشی که نمرود کرد و حق سبحانه و تعالی پشه را بر ایشان گماشت تا همه را هلاك کرد و
ممکن است که مراد از عمالقه فراعنه مصر باشد و مسجد سهله موضعی است که داود از آنجا متوجه جالوت شد و فتح عظیم واقع
شده و در زیر مسجد سنگ سبزي است که در آنجا منقوش است صورت هر پیغمبري که حق سبحانه و تعالی آفریده است و از زیر
این مسجد برداشتهاند طینت هر پیغمبري را و این مسجد جاي سواره است پرسیدند از آن حضرت که سواره کیست حضرت
فرمودند که خضر است که همیشه در اطراف عالم میگردد به طی الارض و محل قرارش این مسجد است و بر این مضمون احادیث
بسیار وارد شده است. ص: 241 و در حدیث کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که در کوفه مسجدیست که آن را مسجد سهله میگویند اگر آن که عمّم زید به آنجا میرفت و نماز
میکرد و پناه به خدا میبرد حق سبحانه و تعالی بیست سال امان میداد او را و سواره شتر خود را در آنجا میخواباند که خضر
باشد یا میباید که هر که آنجا رود اول بان مسجد رود و بعد از آن به مساجد دیگر و خانه ادریس علیه السّلام در آنجا بوده است.
و هر مغمومی که در آن مسجد رود و میان شام و خفتن نماز بگذارد و خداوند خود را بخواند حق سبحانه و تعالی البته غم او را
بردارد و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که چون قائم آل محمد ظهور کند منزلش در آنجا خواهد بود. و در حدیث
کالصحیح از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که پرسیدند از آن حضرت که بعد از حرم خدا و حرم رسول او
صلّی اللَّه علیه و آله کجا افضل است حضرت فرمودند که کوفه افضل است و آن زمین مطهر مبارکست و در آنجا قبور پیغمبران
هست مثل ذي الکفل و یونس و صالح و هود و نوح صلوات اللَّه علیهم و غیر ایشان از پیغمبران مرسل و غیر مرسل و اوصیاء
پیغمبران صادقان و در آنجاست مسجد سهل که هر پیغمبري در آنجا نماز کرده است و در آنجا ظاهر خواهد شد عدل الهی و قائم
صفحه 109 از 267
آل محمد در آنجا خواهد بود در وقت ظهور آن حضرت صلوات اللَّه علیهم و قائمان بعد از آن حضرت یعنی بعد از آن که قائم
بجهاد روند خلفاي آن حضرت در آنجا خواهند بود. یا بقیه حضرات ائمه معصومین که نزد ظهور آن حضرت زنده خواهند شد
صلوات اللَّه علیهم چنانکه وارد است که غسل آن حضرت را حضرت امام حسین ص: 242 صلوات اللَّه علیه
خواهد دادن و آنجا منازل پیغمبران و اوصیاء پیغمبران و صالحان خواهد بود و در حدیث معتبر از مفضل بن عمر منقولست که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که دوست میدارم که هر مؤمنی پنج انگشتري در دست کند یکی یاقوت و آن
فاخرترین همه است. و در اوقاتی که لباس فاخر مطلوب است پوشیدن مثل روز جمعه و عیدین و غدیر مستحب است که انگشتري
یاقوت نیز در دست کنند دیگر عقیق است و خالص بودن از براي حق سبحانه و تعالی در آن بیشتر میسّر است چون زینت بسیار در
آن نیست و هر که دوستی او با ما بیشتر است از جهۀ رضاي الهی مداومت بر انگشتري عقیق میکند. دیگر فیروزه است و آن سبب
خوشحالی مردان مؤمن و زنان مؤمنه است که خود خوشحال شوند یا دیگران مسرور شوند چون بینند که مؤمن فیروزه در دست
دارد و سبب قوت روشنایی چشم است. و سبب وسعت قلب است که غم نمیخورد و صبر کردن در حادثات بر او آسان میشود و
دل را قوي میگرداند به شجاعت یا بانواع معرفت دیگر حدید صینی است و من دوست نمیدارم که همیشه به پوشد امّا در وقتی
که خواهد ظالمان را به بیند. پوشیدن آن بد نیست از جهۀ دفع شر ایشان و با خود داشتن محبوب منست از جهۀ دور گردانیدن
جنیان و شیاطین متمرد گردن کش دیگر درّ نجف سفید است که در غریّین که اصل نجف است بهم میرسد مفضل گفت که
گفتم اي مولاي من درّ نجف چه ثواب دارد حضرت فرمودند که هر که انگشتري درّ نجف داشته باشد در انگشت و بان نظر کند
حق سبحانه و تعالی بعد دهر نظري زیارتی در نامه عمل او مینویسد که ثواب آن ص: 243 زیارت مانند
ثواب پیغمبران و صالحان باشد و اگر نه آنست که حق سبحانه و تعالی بر فقراي شیعه رحم کرده است که اغنیا را مایل باین نگین
نگردانیده است هر آینه نگین آن بها نمیداشت از کثرت قیمت به سبب کثرت رغبت عالمیان به آن چنانکه ایشان را مایل به الماس
بیفایده کرده است و لیکن حق سبحانه و تعالی قیمت آن را ارزان کرده است تا اغنیا و فقرا همه منتفع شوند از آن و فضایل زیارت
و آب فرات و غیر اینها در باب زیارات خواهد آمد و اکثر محدّثین این احادیث را همه در آن باب میآورند و لیکن چون مقصود
صدوق فضایل نماز بود بیشتر اخبار را در این باب ذکر کرد.
[نماز در مسجد براثا]
(و امّا مسجد براثا ببغداد فصلّی فیه امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه لمّا رجع من قتال اهل النّهروان و روي عن جابر بن عبد اللَّه
الانصاريّ انّه قال صلّی بنا علیّ صلوات اللَّه علیه به براثا بعد رجوعه من قتال الشّراة و نحن زهاء مائۀ الف رجل فنزل نصرانیّ من
صومعته فقال من عمید هذا الجیش فقلنا هذا فاقبل علیه فسلّم علیه فقال یا سیّدي أنت نبیّ فقال لا النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله سیّدي قد
مات قال فانت وصیّ نبیّ قال نعم ثمّ قال له اجلس کیف سالت عن هذا قال انّما بنیت هذه الصّومعۀ من اجل هذا الموضع و هو براثا و
قرات فی الکتب المنزّلۀ انّه لا یصلّی فی هذا الموضع بذا الجمع الّا نبیّ او وصی نبیّ و قد جئت اسلم فاسلم و خرج معنا إلی الکوفۀ
فقال له علیّ صلوات اللَّه علیه فمن صلّی هاهنا قال صلّی عیسی بن مریم و أمّه علیهما السّلام فقال له علیّ صلوات اللَّه علیه أ فأخبرك
من صلّی هاهنا قال نعم قال الخلیل علیه السّلام) اما مسجد براثا که مشهور است به جامع براثا که ما بین مشهد کاظمین صلوات اللَّه
علیهما و بغداد است و مندرس شده بود ص: 244 و در این اوقات تجدید کردهاند پس حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه در آنجا نماز کرده است وقتی که از جهاد خوارج اهل نهروان برگشتند و مرویست بسند کالصحیح از
جابر انصاري که اکثر غزوات حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله دریافته بود و در غزوات حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه
علیه همراه بود و به خدمت حضرات حسنین و علی بن الحسین و باقر علوم النبیّین رسید و از همه حدیث شنید و سلام حضرت سید
صفحه 110 از 267
المرسلین را به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه رسانید و احادیث بسیار روایت کرده است در امامت ائمه اثنی عشر و در
بسیاري از آن اخبار هست که چون حضرت اسامی ائمه اثنی عشر را میفرمودند و به حضرت امام محمد باقر میرسیدند میفرمودند
که عن قریب او را در خواهی یافت و چون او را در یابی سلام مرا به او برسان پس چون به خدمت آن حضرت رسید و نمیشناخت
آن حضرت را جابر گفت شمایلی است مثل شمایل رسول خدا پس چون از نسب پرسید و شناخت جابر گفت که حضرت رسول
خدا فرمودند که سلام او را به شما برسانم حضرت فرمودند که بر جد من باد سلام و بعد از آن بسیار به خدمت حضرت تردّد
میکرد و عرض مینمود اخباري را که از حضرت شنیده بود و حضرت تصحیح آن میفرمودند هر چه را صحیح بخاطر داشت و هر
چه را سهو کرده بود حضرت تذکیر میفرمودند. حاصل آن که جابر ذکر کرده است که در عقب حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه
علیه نماز گذاردیم در براثا بعد از رجوع آن حضرت از کشتن خوارج که دین خود را به هیچ فروختند و به اعتقاد خودشان آخرت
را خریدهاند بدنیا لعنهم اللَّه تعالی با آن که این ملاعین اگر چه اعتقاد به اصحاب حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله دارند
آن قدر احادیث در کفر ایشان خصوصا از ص: 245 جهۀ این قتال نقل کردهاند که در هیچ چیز نقل
نکردهاند و جمعی استبعاد کردهاند که چه وجه داشته باشد که حق سبحانه و تعالی سلب توفیق از این جماعت کرده است با آن که
همیشه ملازم آن حضرت بودند و همیشه عبادات شاقه میکردهاند رفع استبعاد باین است که خوارج همه سنّی بودند و اعتقاد به
امامت ابو بکر و عمر داشتند و اعتقاد به عثمان نداشتند چون قبایح او را دیده بودند و به اعتقاد این ملاعین حضرت امیر المؤمنین
یک صغیره کرد که سخن ایشان را در صلح معاویه یا رضا به حکمین شنیدند و به اعتقاد این طایفه لعنهم اللَّه هر صغیره فاعل خود
را از ایمان بیرون میبرد بنا بر آن که مکرر حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میفرمودند که مخالفت الهی یا کفر است یا
جنون که اگر کسی اعتقاد داشته باشد به بزرگی الهی و بزرگی معاصی عقوبات آن چگونه جرات میکند بر مخالفت او لیکن مراد
از کفر عدم ایمان کامل است زیرا که منافات ندارد که این اعتقادات داشته باشد و اعتقاد به سعت رحمت الهی داشته باشد و به
سبقت رحمت بر غضب چنانکه احادیث متواتره در این باب وارد است. حاصل آن که چون آن حضرت در بغداد در براثا نماز
گذاردند و ما بقدر صد هزار کس بودیم یعنی تخمینا و لهذا باین عبارت فرمودند پس نصرانی در صومعهاش در حوالی آن مسجد
میبود و چون این نماز با این کثرت را دید از صومعه به زیر آمد و گفت سردار این لشکر کیست ما اشاره به آن حضرت کردیم
پس رو به جانب حضرت کرد و سلام کرد و گفت اي سیّد من تو پیغمبري حضرت فرمودند که نه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که
سیّد من بود از دنیا رفته است گفت پس تو وصیّ پیغمبري حضرت فرمودند که بلی پس حضرت فرمودند که بنشین چرا این سؤال
کردي نصرانی گفت که این صومعه را از جهۀ این موضع بنا کردهاند یا بنا کردهام و در کتب سماوي خواندهام که در این موضع
ص: 246 با این کثرت نماز نمیکند مگر پیغمبري یا وصی پیغمبري و الحال آمدهام که مسلمان شوم پس
مسلمان شده و با ما آمد تا کوفه پس حضرت از او پرسید که در اینجا که نماز کرده است؟ نو مسلمان گفت حضرت عیسی بن
مریم و مادرش صلوات اللَّه علیهما پس حضرت فرمودند که خبر دهم تو را که دیگر که نماز کرده است گفت بلی حضرت فرمودند
که حضرت ابراهیم خلیل الرحمن پس سنت است که چون به بغداد روند در مسجد براثا نماز کنند و حاجات طلب کنند و بنا بر
مذهب کسی که اعتکاف در جایی میباید کرد که معصومی نماز جماعت کرده باشد در این جا اعتکاف میتوان کرد بر تقدیر
صحت خبر و اگر گویند که میباید که نماز جمعه کرده باشد نمیتوان اعتکاف کردن چون معلوم نشد که نماز جمعه بود که
حضرت کردند یا غیر جمعه و ظاهر آن است که اگر نماز جمعه کرده بودند جابر ذکر میکرد چون شرف نماز جمعه بیشتر است و
اللَّه تعالی یعلم.
[احترام مسجد]
صفحه 111 از 267
(و قال الصادق صلوات اللَّه علیه من تنّخّع فی المسجد ثمّ ردّها فی جوفه لم تمرّ بداء الّا ابراته) شیخ طوسی رحمۀ اللَّه نقل کرده است
این خبر را از عبد اللَّه بن سنان و ظاهر آن است که صدوق از کتاب عبد اللَّه نقل کرده باشد و طریق او به آن کتاب صحیح است
روایت کرده است ابن سنان که آن حضرت فرمودند که هر که خواهد که فضلات سینه یا دماغ که به حلق میآید در مسجد
بیاندازد و از جهۀ تعظیم مسجد نیاندازد و فرو برد نگذرد به دردي مگر آن که آن درد را دوا شود به قدرت الهی و از این حدیث
استدلال کردهاند جمعی که نخامه تا بیرون نیاید از حلق حرام نیست که اگر حرام میبود از جهۀ ترك مکروهی جایز نبود که
حرامی را به فعل آورد و خالی از قوت نیست از آن حیثیّت که ظاهر نشده است تا بیرون نیاید فرو بردن آن حرام باشد و لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 247 اگر قایل به حرمت شویم این حدیث استثناء آن نمیتواند کرد به حسب ظاهر زیرا که ممکن است که
چون به فضاي حلق نرسیده باشد تجویز فرو بردن کرده باشند و عمده دلایل حرمت آیه کریمه یُحِ لُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ
الْخَبائِثَ است و این آیه ممکن است که حکم باشد که دلالت کند بر آن که هر چه طبایع از آن نفرت نداشته باشد حلال است و
هر چه نفرت داشته باشد حرام است الا ما اخرجه الدلیل پس مانند ملخ که حلال است و شراب که حرام است نص هر دو را بیرون
کرده است و احتمال دیگر آن است که حق سبحانه و تعالی بر سبیل امتنان فرموده باشد که هر چه طیب است بر شما حلال کردهایم
و هر چه خبیث است حرام کردهایم غیر طیب را حلال نکردهایم و طیب را حرام نکردهایم بر شما و شما نمیدانید غالبا که طیب
کدام است و خبیث کدام است بسیار چیزي که اکثر طباع از آن نفرت ندارند و حق سبحانه و تعالی به سببی از اسباب آن را حرام
گردانیده است مثل خمر که بحسب طباع اکثر عالمیان خبثی ندارد و لیکن چون سبب زوال عقلی است که آدمی به آن آدم است و
سبب فسادهائی است که مترتب میشود غالبا حق سبحانه و تعالی آن را حرام گردانیده است و ملخ خبثی ندارد مگر آن که چون
جمعی عادت به آن نکردهاند طبع ایشان از آن تنفر دارد مثل زیت و زیتون با آن که جمعی که معتادند به خوردن آن از آن لذت
مییابند و مثل کامه هر طایفه که معتادند نفرت ندارند و هر که معتاد نیست به آن از آن نفرت دارد پس مستبعد است که حق
سبحانه و تعالی به آراي مختلفه خلایق گذارد حلیّت و حرمت را پس چون آیه در معنی ثانی اظهر است اگر دلیلی دیگر باشد بر
حرمت نخامه که از هر حلق بیرون نیامده باشد متبع است و الّا بر اصل اباحت خواهد بود و بر تقدیري که در معنی دویم اظهر نباشد
در معنی اول اظهر نیست و در این صورت مجمل ص: 248 خواهد بود و به آن استدلال نمیتوان کردن و
اللَّه تعالی یعلم. و بر این مسأله متفرع میشود آن که اگر در صوم واجب ماه رمضان کسی نخامه را فرو برد قضا و کفاره جمع باید
داد چنانکه بعضی از اصحاب گفتهاند و بنا بر قول دیگر اگر در مسجد فرو برد صوم ثواب خواهد داشت پس احوط آن است که
جمع بین الاحتیاطین بکند به آن که فرو نبرد و در مسجد نیز نیندازد بلکه به طرف جامه یا دستمال بگیرد تا مخالفت جمعی از علما
نکرده باشد و اللَّه تعالی یعلم. و در حدیث سکونی وارد است از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که فرمودهاند که هر که
تعظیم مسجد کند و نخامه را در مسجد نیاندازد فرداي قیامت خندان باشد در وقتی که او را حساب کند حق سبحانه و تعالی و نامه
عمل او را به دست راست او دهد و آن حضرت فرمودند که هر که آب دهان را فرو برد و در مسجد نیاندازد از جهۀ تعظیم حق
مسجد حق سبحانه و تعالی آن را قوت گرداند در بدن او و حسنه در نامه عمل او بنویسد و نگذرد به دردي مگر آن که دواي آن
درد باشد. و در حدیث کالصحیح از زراره از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که هر که آب دهن را نگاه
دارد و نیندازد در نماز از روي تعظیم الهی حق سبحانه و تعالی او را تندرستی کرامت کند که بیمار نشود مگر بیماري موت مقدر. و
در حدیث کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که از آن حضرت سؤال نمودند از شخصی که در
مسجد در نماز باشد و خواهد که آب دهان بیندازد حضرت فرمودند که از جانب چپ بیندازد و اگر در غیر نماز باشد رو بقبله
نیندازد و از دست راست و دست چپ بیندازد. ص: 249 و در حدیث موثق از حضرت امیر المؤمنین صلوات
اللَّه علیه منقول است که فرمودند که آب دهان در مسجد انداختن خطیئه و گناه است و کفاره آن دفن آن است که خاکی بر روي
صفحه 112 از 267
او کنند و در چهار صد کلمه حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه مذکور است که آب دهان را به جانب قبله نیندازد پس اگر
کسی از روي فراموشی بیندازد از آن استغفار کند از حق سبحانه و تعالی و اینها محمول بر استجاب و کراهت است چون احادیث
صحیحه بر جواز عدم وجوب دفن وارد شده است.
[نظافت مسجد]
(و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله من کنس المسجد یوم الخمیس و لیلۀ الجمعۀ فاخرج منه من التّراب ما یذرّ فی العین غفر اللَّه
تعالی له) و به اسانید متکثره از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله منقول است که هر که بروبد مسجد را در روز پنجشنبه یا
شب جمعه از جهۀ پاکیزه بودن در روز جمعه علی الظاهر و از آنجا آن قدر خاك بدر برد که به مقدار داروئی باشد که در چشم
پاشند و در بعضی از نسخ و در کتب قدیمه ثواب الاعمال و غیره یذري است به همان معنی حق سبحانه و تعالی گناهان او را
بیامرزند و از این حدیث ظاهر میشود که خاك رو به مسجد را بیرون توان برد هر چند مظنون آن باشد که از خاك مسجد داخل
آن شده باشد و چون در اخبار کثیره وارد شده است که سنگ ریزه و خاك مسجد را بیرون نبرند حمل میتوان کرد بر آن که
بوریا یا گلیم مسجد را اگر بروبند بیرون توان برد و اگر مظنون باشد که خاك مسجد داخل آن شده است ظاهرا توان بیرون برد اگر
چه احوط آنست که اگر گوي در مسجد باشد داخل آن گو کنند و هم چنین اگر در مسجدي دیگر گوي باشد در آنجا کنند به
غیر مسجد نریزند و اللَّه تعالی یعلم. ص: 250 و در حدیث قوي از حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و
آله منقولست که هر که مسجدي را بروبد حق سبحانه و تعالی بنویسد از جهۀ او بنده آزاد کردنی و اگر آن قدر چیزي بیرون برند
که اگر در چشم ریخته شود سبب آزار چشم باشد حق سبحانه و تعالی بنویسد از جهۀ او دو نصیب عظیم از رحمتش یعنی نعمت
دنیا و آخرت. (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه من مشی إلی المسجد لم یضع رجله علی رطب و لا یابس الّا سبّح له إلی الارضین
السّابعۀ) و بسند قوي کالصحیح منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر که پیاده بمسجد رود نگذارد پاي خود
را برتر و خشکی یعنی بر هر چیزي مگر آن که تسبیح کنند تا زمینهاي هفتم و ثواب آن تسبیحات از جهۀ او نوشته شود اگر مراد از
هفت زمین هفت اقلیم است مراد از زمینهاي هفتم شهرها و بقعهاي اقلیم هفتم خواهد بود پس معنی آن چنین خواهد بود که از
اطراف او همه تسبیح کنند تا منتهاي زمینها و اگر هفت زمین طبقات باشد مانند آسمان چنانکه ظاهر اخبار است در این صورت
اجزاي طبقه هفتم خواهد بود که پا بر آن گذاشته است تا مسجد و هر جا که پا بر زمین گذارد از زیر پاي او تا طبقه هفتم تسبیح
گویند و در بعضی از نسخ مفرد واقع شده است و ظاهر تصحیح فضلاست چون این خبر در جمیع کتب حدیث قدیمه و حدیثه إلی
الارضین است بعنوان جمع بلی محتمل است که را وي خوب ضبط نکرده باشد و ظاهر این خبر مانند اخبار بسیار و آیات بیشمار
دلالت میکند بر آن که زمین را شعور باشد و ما ندانیم. (و قد اخرجت هذه الاخبار مسندة و ما رویت فی معناها فی کتاب فضل
المساجد و حرمتها و ما جاء فیها) و بتحقیق که بیرون آوردهام این اخبار را با اسانید آن و آن چه بمن رسیده است ازین باب از کتب
ص: 251 معتبره و ذکر کردهام در کتاب فضیلت مساجد و حرمت آنها و آن چه وارد شده است در باب
مساجد یعنی در اینجا اکثر را مرسل ذکر کردهام و در آن کتاب با اسناد و در این کتاب اندکی ذکر کردهام و در آنجا بسیار پس
اگر اسناد اینها را خواهی با اخبار دیگر رجوع بان کتاب کن و اکثر کتب صدوق بما نرسیده است.
[نماز در بیت المقدس]
(و قال علیّ صلوات اللَّه علیه صلاة فی بیت المقدس تعدل الف صلاة و صلاة فی المسجد الاعظم تعدل مائۀ الف صلاة و صلاة فی
صفحه 113 از 267
مسجد القبیلۀ تعدل خمسا و عشرین صلاة و صلاة فی مسجد السّوق تعدل اثنتی عشرة صلاة و صلاة الرّجل فی بیته صلاة واحدة) و
بسند قوي کالصحیح از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که یک نماز در مسجد قدس خلیل برابر است
با هزار نماز و یک نماز در مسجد اعظم که مسجد الحرام بوده باشد برابر است با صد هزار نماز و لفظ الف در کتب صدوق هست
و در غیر کتب او مائۀ صلاة است و بنا بر این نسخه مراد مسجد اعظم هر بلدیست و مثل اصفهان که در او دو مسجد عظیم باشد
یک احتمالش آنست که آن چه بزرگتر است که آن جامع قدیم است این حکم داشته باشد و احتمال دیگر آن که هر دو باشد
چون هر دو از باقی مساجد اعظماند و عرفا هر دو را مسجد اعظم و مسجد جامع میگویند و اگر این احتمال راه داده شود بسیاري
از مساجد اعظماند از بسیاري و قول اول مشهور است میان اصحاب و یک نماز در مسجد قبیله برابر است با بیست و پنج نماز و
الحال مسجد محله بمنزله مسجد قبیله است بنا بر مشهور و یک نماز در مسجد بازار برابر است با دوازده نماز و مراد از آن
مسجدیست که اهل بازار در میان بازار از جهۀ خود مقرّر ساخته باشند و اگر هر چه متصل به بازار باشد مسجد بازار باشد همه
مساجد مسجد بازار خواهد بود در اکثر بلاد و نمازي که در خانه کنند یک نماز ص: 252 است و ظاهرش
آنست که معادله با صد و بیست و پنج نسبت به خانه باشد و ممکن است که هر مسجدي نسبت بما بعد او باشد چنانکه در مسجد
الحرام و مسجد نبی صلّی اللَّه علیه و آله تصریح واقع شده بود پس بنا بر این مسجد نبی صلّی اللَّه علیه و آله برابر است با ده هزار
نماز در مسجد کوفه یا قدس و این هر دو برابرند با هزار نماز در مسجد جامع و آن برابر است با صد نماز در مسجد محله و آن برابر
است با بیست و پنج نماز در مسجد بازار و بازار با خانه و اللَّه تعالی یعلم.
[ثواب بناي مسجد]
(و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه من بنا مسجدا کمفحص قطاة بنی اللَّه له بیتا فی الجنّۀ قال ابو عبیدة الحذّاء مرّ بی و انا بین مکّۀ و
المدینۀ اصنع الاحجار فقلت هذا من ذاك قال نعم) این عبارت محاسن است باین عنوان که بسند قوي روایت کرده است و بقیه
حکایت ابو عبیده را مرسلا روایت کرده است و کلینی و شیخ رضی اللَّه عنهما روایت کردهاند بسند حسن کالصحیح از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر که مسجدي بنا کند حق سبحانه و تعالی خانه در بهشت از جهۀ او بنا کند و
برقی نیز از آن حضرت روایت کرده است که هر که مسجدي بنا کند مانند جائی که اسفرود در ریگ از سینه خود خانه میسازد و
کنایه است از آن که صغیر باشد و دیوار نداشته باشد بلکه اگر سنگ چینی کرده باشند به مقداري که یک کس تواند ایستادن حق
سبحانه و تعالی در بهشت از جهۀ او خانه بنا کند. ابو عبیده میگوید که حضرت بر من گذشتند و من سنگ چینی کرده بودم از
جهۀ مسجدي پس عرض کردم که فداي تو کردم امیدواري دارم یا داري که این سنگ چین مسجد باشد و ثواب مسجد داشته باشم
چنانکه فرمودي حضرت فرمودند که بلی و در روایت متن همین است که عرض نمودم که این سنگ چین مسجد است حضرت
فرمودند که بلی و بعضی از فضلا میگفتند که ص: 253 مراد از سنگ چین همین سنگ چینی است که
عوام میکنند که دو سه سنگ بر بالاي هم گذارند و توجیه میکرد که قصد مسجد میتوان کرد که اگر کسی نماز کند و بر بالاي
این بایستد که سنگ را دور کند و بر آن زمین بایستد اگر بعضی از پاي او در مسجد باشد یا پیشانی را بر آن گذارد او ثواب دارد
و کسی که این را ساخته است نیز ثواب دارد و این بسیار بعید است خصوصا نسبت به فاضلی مثل ابو عبیده که بنحو اطفال جائی
بسازد و مسجدش بنامد بلکه چنانست که اوّل مذکور شد و محققان علما نیز گفتهاند و اللَّه تعالی یعلم.
[مساجد سقف دار]
صفحه 114 از 267
(و سال عبید اللَّه بن علیّ الحلبیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن المساجد المظلّلۀ یکره القیام فیها قال نعم و لکن لا تضرّکم الصّلاة
فیها) و به اسانید صحیحه منقولست از حلبی که سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از مساجدي که سقف آن
را به خشت و گل یا به گچ و آجر میپوشنانند چنانکه متعارف مساجد حالست آیا نماز کردن در آنها مکروهست حضرت فرمودند
که بلی و لیکن شما را ضرر ندارد و تتمه حدیث را صدوق ذکر نکرده است و شیخان ذکر کردهاند که ضرر ندارد شما را امروز که
سنیّان استیلا دارند و شما را تقیه میباید کرد و اگر صاحب الامر ظاهر شود و حقرا بر پاي دارد خواهید دید که چه خواهید کرد و
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردند از مساجدي که در آنجا صورت آدمی یا اعم از آدمی و حیوانات
میکشند نماز میتوان کرد حضرت فرمودند که مکروهست و لیکن شما را امروز ضرر ندارد و اگر عدل قایم شود بظهور آن
حضرت خواهید دید که چه خواهد کرد. (و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه اوّل ما یبدأ به قائمنا سقوف المساجد فیکسرها و یامر بها
فیجعل عریشا کعریش موسی) و ص: 254 منقولست که حضرت امام محمّد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند
که اول کاري که حضرت صاحب الامر ما خواهد کرد این خواهد بود که سقفهاي مساجد را بکند و داربستی کند مثل چوب پوشی
که حضرت موسی علیه السّلام کردند و از پیش گذشت و جمعی از علما ذکر کردهاند که داربست در بلاد حارّه خوبست اما در
بلاد بارده که برف و باران میآید و یخ میبندد اگر مسجد سقف نداشت باشد سبب این میشود که کسی در مسجد نماز نکند
پس خوبست که بعضی مسقف باشد و بعضی سر گشاده باشد و تا مقدور باشد در سرباز نماز کنند و چون هوا بسیار سرد شود در
مسقف نماز کنند و لیکن چون الیوم که حضرت ظاهر نیست حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم ما را رخصت دادهاند بهتر
آنست که بان رخصت نماز کنیم تا حضرت صاحب الامر ظاهر شود و بعد از ظهور هر چه فرمایند متابعت کنیم و اللَّه تعالی یعلم.
[محراب مساجد]
(و کان علیّ صلوات اللَّه علیه اذا راي المحاریب فی المساجد کسرها و یقول کانّها مذابح الیهود) و منقولست بسند موثق که حضرت
امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه چون میدیدند محرابهاي داخله در مسجد را یا داخله در بنا را خراب میکردند و میفرمودند که به
مذابح یهودان میماند که قربان میکنند در آن بدان که از جمله بدعتهاي عثمان این بود که مقصوره از جهۀ خود ساخت داخل
مسجد که خود در آنجا بایستد و ممتاز باشد از دیگران و والیان عثمان نیز در بلاد اسلام از جهۀ خود ساختند و حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه در زمان خلافت ظاهري بدعتهاي عثمان را بر طرف مینمودند و بدعتهاي ابو بکر و عمر را نمیتوانستند
بر طرف کردن حاصل آن که دو قسم محراب ساختند یکی داخل در بنا و آن را مشکل بود خراب کردن مگر به خراب کردن
دیوار و مفسده پر نداشت زیرا که اگر امام در آنجا رود و اگر دو طرف ص: 255 صف امام را نه بینند و
لیکن میبینند کسانی را که امام را میبینند و اما آن که داخل مسجد بود قریب بدو صف در دست راست و چپ میایستادند که نه
امام را میدیدند و نه کسی را میدیدند که امام را ببیند از این جهت خراب میفرمودند و دلیلی که عوام فهمند میفرمودند که شبیه
به مذبح یهود است و حضرت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودهاند که مخالفت کنید یهودان را. (و راي علیّ صلوات اللَّه علیه
مسجدا بالکوفۀ قد شرف قال کانّه بیعۀ انّ المساجد لا تشرّف تبنی جمّا) و بسند موثق منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه در
کوفه مسجدي را دیدند که کنگره دارد حضرت فرمودند که به مساجد یهود میماند به درستی که مساجد را با کنگره نمیباید
ساخت بلکه دیوارش را همواره میباید ساخت که کنگره نداشته باشد و این اخبار اگر چه خالی از ضعف نیست و لیکن چون عمل
به اینها مشهور است میان اصحاب جبر ضعف آن کرده است با آن که در مستحبّات بحدیث ضعیف نیز عمل نمودهاند و فی
الحقیقه عمل بحدیث صحیح کردهاند که ظاهرش دلالت میکند بر آن که در مستحبات عمل بحدیث ضعیف میتوان کرد و این
حدیث را کلینی از علی بن ابراهیم از پدرش از ابی عمیر از هشام بن سالم روایت کرده است از حضرت امام جعفر صادق صلوات
صفحه 115 از 267
اللَّه علیه که فرمودند که هر که بشنود چیزي از ثواب را بر عملی و آن عمل را به جا آورد حق سبحانه و تعالی آن ثواب را به او
کرامت میفرماید اگر چه در واقع چنان نباشد و این حدیث حسن کالصحیح است به اعتبار ابراهیم و بعضی صحیح میدانند و بنده
صحیح میدانم به اعتبار آن که ابراهیم بن هاشم کتابهاي کوفیان را در کوفه به نزد صاحبان کتاب خواند و همان کتابها را به قلم
آورد و علماء قم همه از او روایت کردند و از آن جمله کتاب صفوان و حماد و ابن ابی عمیر بود و ابراهیم از مشایخ اجازه است
اگر توثیق صریح نداشته باشد ص: 256 ضرر ندارد چنانکه علّامه گفته است که توثیق صریح ندارد. و از این
جهت بلفظ صریح گفته است که نقل علماء قم از او توثیق اوست و لیکن صریح نیست و نزد بنده در کتب مشهوره ضعف مشایخ
اجازه ضرر ندارد و برقی در محاسن از علی بن الحکم روایت کرده است از هشام از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که
هر که به او برسد حدیثی از نبی صلّی اللَّه علیه و آله که چیزي از ثواب هست بر عملی و آن عمل را به جا آورد آن ثواب او را
خواهد بود هر چند نبی آن را نفرموده باشد و به همین مضمون کلینی در قوي و برقی در صحیح از محمد بن مروان از حضرت
صادق صلوات اللَّه علیه روایت کردهاند و حدیث هشام در محاسن صحیح است و هم چنین در جامع بزنطی و ابن عیسی با آن که
عمده حکم صدوقست به صحّت اینها.
[سفید کردن مسجد به پخته شده به عذره انسان]
(و سئل ابو الحسن الاوّل صلوات اللَّه علیه عن الطّین فیه التّبن یطیّن به المسجد او البیت الّذي یصلّی فیه فقال لا باس و سئل عن بیت
قد کان الجصّ یطبخ فیه بالعذرة أ یصلح ان یج ّ صص به المسجد فقال لا باس و سئل عن بیت قد کان حشّا زمانا هل یصلح ان یجعل
مسجدا فقال اذا نظّف و اصلح فلا باس) و منقولست که سؤال کردند از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه از گلی که کاه در او
کنند و مسجد را کاه گل کنند یا خانه را که در آن نماز کنند زمینش را کاه گل بمالند آیا خوبست و سجده میتوان کرد با آن که
کاه ماکول است حضرت فرمودند که باکی نیست کاه ماکول حیواناتست و میباید که ماکول انسان نباشد و ممکن است که علی
بن جعفر (ص) شنیده باشد که تیمّم از کاهگل نمیتوان کرد به خاطرش رسیده باشد که سجده کردن نیز مثل تیمّم کردنست
حضرت فرموده باشند که باکی نیست و هر دو از یک باب نیستند در جمیع چیزها و دیگر از آن حضرت صلوات اللَّه سؤال کردند
از منزلی که در ص: 257 آنجا گچ میپزند بفضله آدمی چنانکه متعارف عراق عربست بالفعل نیز که گچ
خام را پهن میکنند و عذره خشک را بر بالاي آن میریزند و آتش در آن میزنند گچ پخته میشود و دغدغه از دو وجه است
یکی آن که ممکن است که عذره تر باشد و گچ نجس شود دویم آن که آیا به سوختن پاك میشود و استحاله از مطهرات هست
یا نه و در اینجا دو استحاله است یکی استحاله عذره به خاکستر و دوم استحاله گچ خام که پخته میشود آیا باین پاك میشود و
مسجد را باین گچ گچکاري میتوان کرد یا نه حضرت در جواب فرمودند که باکی نیست یعنی استحاله به خاکستر از مطهراتست و
گچ لازم نیست که نجس شود چون اغلب آنست که عذره خشک را بر روي گچ میکنند و اگر سؤال ازین باشد که زمین مسجد
را گچکاري میکنند آیا سجده بر آن میتوان کرد چنانکه چنین سؤالی خواهد آمد در این صورت جواب اینست که مثل این
استحاله بر تقدیري که مطهر باشد مانع از سجده نیست زیرا که به سبب این استحاله از اسم ارض بیرون نمیرود و سجده بر ارض
جایز است پس بنا بر این سجده بر آجر و امثال آن توان کرد و لیکن باین حدیث استدلال بر جواز سجده نمیتوان کرد چون سخن
سجده مذکور نیست. در این خبر دیگر پرسیدند که هر گاه یورتی مدتی بیت الخلا باشد آیا آن خانه را مسجد میتوان کرد
حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه پاکیزه سازند آن خانه را از نجاسات و اصلاح کنند که خاکی در آن خانه بریزند
بواسطه زیادتی تطهیر یا بوریایی بر آن بیندازند باکی نیست و توهم میشود که چون زمین نجس شده است مشکل است که
خاکهاي آن زمین را آن قدر توان بر داشتن که هیچ خاك نجس نماند از جهت رفع این توهم خاك بر بالاي آن ریختن خوبست و
صفحه 116 از 267
دور نیست که این خاك مطهّر باشد چنانکه ظاهر احادیث صحیحه است از حضرات صادقین صلوات اللَّه علیهم فرمودند که زمین
ص: 258 بعضی از آن بعضی دیگر را مطهّر است و ظاهرش آنست که خاك پاکی که بر خاك نجس
اندازد پاك میشود و صریح این احادیث نیز دلالت بر آن میکند مثل صحیحه حلبی که خواهد آمد بلفظ تطهیر و صحیحه عبد اللَّه
بن سنان که حضرت (ص) فرمودند که هر گاه خواهی بیت الخلا را مسجد کنی آن مقدار خاك بر او بریز که نجاسات مخفی شود
پس بتحقیق که آن را مطهّر است إن شاء اللَّه. و در حدیث کالصحیح مسعده که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه
آن قدر خاك بریزند که نجاسات را به پوشاند و بوي آن زایل شود باکی نیست که مسجد بسازند زیرا که خاك تطهیر آن میدهد
و سنت بر این جاري شده است. و در حدیث کالصحیح دیگر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد شده است در این سؤال که هر
گاه آن مقدار خاك بریزند که به پوشاند نجاسات را پس آن أشد تطهیرا است. و در حدیث کالصحیح دیگر از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه منقولست که باکی نیست که بیت الخلا را مسجد کنند و اگر این خاك مطهر نباشد نیز ضرر ندارد بنا بر آن که
الحال علم نداریم که از خاك نجس چیزي مانده است یا آن که هر گاه مسجد کنند بعد از آن نمیباید آن را نجس کردن آن چه
پیشتر نجس شده باشد ضرر ندارد چنانکه شیخ تستري طاب ثراه میفرمودند و ظاهر احادیث بسیار اینست که همین کافی است که
خاك نجس را بحسب ظن خود بر دارد و این دقتها وسواس است و اگر راه وسواس باز شود گوشت نمیتوان خورد زیرا که چربی
گوشت در دکان قصاب بیدغدغه نجس میشود و چربی بمنزله آب مضافست که قابل تطهیر نیست مثل روغن و قطع نظر از چربی
گوشت دستی که بر آن میمالند که ازاله نجاست آن کند دست چرب میشود و تا چربی دارد نه چربی قابل تطهیر است و نه دست
به اعتبار حایل بودن چربی از رسیدن آب ص: 259 بدست و هم چنین در جمیع چیزها هر گاه دقت کنند
پاك در عالم بهم نمیرسد و در شریعت سمحه سهله این دقّتها را ندیدهایم در جائی که حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم
کرده باشند بلکه مدار بر توسعه است چنانکه گذشت و خواهد آمد و این حدیث از جمله احادیث علی بن جعفر است و همین
سؤالات در کتاب قرب الاسناد هست از علی بن جعفر که از برادرش موسی بن جعفر سلام اللَّه علیهما کرده است پس بنا بر این
صحیح بوده باشد چون سند صدوق بکتاب علیّ بن جعفر صحیح است.
[مسجد کردن مکان نجس]
(و سال عبید اللَّه بن علیّ الحلبیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی مسجد یکون فی الدّار فیبدو لأهله ان یتوسّعوا بطائفۀ منه او یحوّلوه
عن مکانه فقال لا باس بذلک قال فقلت فیصلح المکان الّذي کان حشّا زمانا ان ینظّف و یتّخذ مسجدا قال نعم اذا القی علیه من
التّراب ما یواریه فانّ ذلک ینظّفه و یطهّره) و به اسانید صحیحه منقولست از حلبی که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از مسجدي که در خانه باشد و اهل آن خانه خواهند که بعضی از آن مسجد را داخل خانه خود کنند یا آن مسجد
را از آنجا بگردانند و به جاي دیگر اندازند حضرت فرمودند که باکی نیست و علما حمل نمودهاند بر آن که صیغه وقف نگفته
باشند بلکه گوشه را از جهۀ نماز اهل خانه مقرر ساخته باشند و ممکن است که حکم مسجد خانه چنین باشد حلبی گوید که گفتم
که اگر جائی مدتی ادب خانه باشد میتوان آن را پاکیزه کردن و مسجد کردن حضرت فرمودند که بلی هر گاه آن مقدار خاك بر
روي آن کنند که همه جا را به پوشاند او را پاك میکند و طاهر میگرداند و قریب باین عبارت در هر دو سؤال در صحیحه عبد
، اللَّه بن سنان و احادیث دیگر وارد شده است و تفصیلش در حدیث سابق گذشت و ظاهر این اخبار صحیحه لوامع صاحبقرانی، ج 3
ص: 260 و کالصحیحه آنست که خاك از جمله مطهراتست بلکه استحاله نیز چون اگر عین عذره نیز باقی باشد به اندك زمانی
خاك میشود چنانکه ظاهر احادیث بسیار نیز دلالت میکند بر این معنی و گذشت بعضی و خواهد آمد نیز إن شاء اللَّه تعالی.
صفحه 117 از 267
[هر که به مسجد رود یکی از هشت چیز را مییابد]
(و کان امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه یقول من اختلف إلی المساجد اصاب احدي الثّمان اخا مستفادا فی اللَّه عزّ و جلّ او علما
مستطرفا أو آیۀ محکمۀ او رحمۀ منتظرة او کلمۀ تردّه عن ردي او یسمع کلمۀ تدلّه علی هدي او یترك ذنبا خشیۀ او حیاء) به اسانید
موثقه قویه کالصحیحه از بهترین جوانان اهل جنّت امام حسن و امام حسین صلوات اللَّه علیهما و اصبغ بن نباته و غیر ایشان منقولست
که همیشه حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میفرمودند که هر که تردّد کند یا تردد بسیار کند در مساجد یکی از هشت چیز
را البته میباید غالبا. اول برادر مؤمنی میگیرد به برادري و با او برادر میشود از جهۀ رضاي الهی یا برادري بهم میرساند صالح و
عالم و عاقل متصف به صفات حسنه که از صفات او منتفع تواند شد از جهۀ رضاي الهی در گرفتن برادر و در انتفاع از او چون
همیشه خوبان در مسجد میباشند و این قسم برادري نادر است اما اکسیریست که مسهاي قابل را طلا میکند و لهذا نماز جماعت
مطلوبست که اکثر خوبان جمع میشوند و از سلام و مصافحه و امثال اینها از یکدیگر منتفع میشوند قطع نظر از انتفاع نماز که
خواهد آمد دویم میباید علمی را که سبب رغبت او شود در عبادات و طاعات از کلمات حکمت و مواعظ حسنه و مستطرف
نفیسی است که همه کس از آن محفوظ گردد. و ظاهرا مراد از علم مستطرف علوم وهبیّه لدنّیهایست که فکر را در آن مدخلی
نباشد بلکه به محض تفضل الهی وارد شود بر جمعی که همیشه به یاد الهی ص: 261 باشند با ریاضت. سیم
مییابد و میشنود آیه واضح الدّلاله را و از علم آن منتفع میشود چون مستحبّ است خواندن قرآن در مساجد بلکه در حدیث
صحیح وارد شده است که مساجد از جهۀ خواندن قرآن موضوع است یعنی بعد از نماز یا نماز نیز از جهۀ خواندن قرآن موضع است
و عمده قرآن که نافع است اکثر عالمیان را محکمات آیاتست. چهارم مییابد رحمتی را که انتظار قابل کشد یا مواد قابله منتظر آن
قسم رحمتند و صورت اولی فیضی است که همیشه از جناب اقدس تعالی شانه فایض است و هر که قابل آن شود بان میرسد و
صورت دویم فیوض خاصه است که هر چند از این طرف قابلیت بیشتر میشود کشش آن بیشتر است و بیشتر فایض میشود چنانکه
از مدینه علم الهی صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که. انّ لربّکم فی ایّام دهرکم نفحات الا فتعرّضوا لها و تفصیلش گذشت. پنجم
میشنود سخنی را که باز دارد او را از چیزي چند که سبب هلاك اوست. ششم میشنود کلمه را که دلالت میکند او را بر هدایت
چون همیشه در مساجد علما و وعاظ میبودهاند و کار ایشان اینست که نصایح و مواعظی که ودایع الهی است نزد ایشان به خلایق
رسانند و ممکن است که اشاره به سماع باشد و آن عبارتست از شنیدن کلماتی که قصد متکلم از آن چیزي دیگر است و این کس
چنان مییابد که حق سبحانه و تعالی بر زبان او جاري ساخته است از جهۀ هدایت او مثل آن که شخصی شنید که کسی فریاد
میکند سعتر برّي او چنین فهمید که حق سبحانه و تعالی به او خطاب میفرماید که تو سعی کن در راه ص:
262 من تا به بینی الطاف را نسبت به خود و علی هذا القیاس و اعم از همه اظهر است و اللَّه تعالی یعلم. هفتم ترك گناه میکند از
ترس الهی چون از لوازم خانه است که هر عاقلی اجتناب میکند از سخط صاحب خانه و از لوازم مسجد است که آدمی متذکر شود
خداوند خود را پس اگر اراده گناهی کند از ترس الهی نخواهد کرد. هشتم ترك گناهست از روي حیاء صاحب خانه و این رتبه
بالاتر است چنانکه در اخبار متواتره وارد شده است که چون عبادت الهی کنی چنان باش که گویا او را میبینی پس اگر تو او را نه
بینی او ترا میبیند و بیحیایی بالاتر از این نمیباشد که عصیان صاحب خانه کنند در خانه او و بعضی تفسیر کردهاند خشیت را به
خشیت الهی و حیاء را به حیاء از خلق و بر عکس نیز گفتهاند و تعمیم بهتر است بانکه ترك ذنوب مطلوب است هر چند بواسطه
خوف رفتن عرض باشد و حیا مطلوبست از خدا و خلق و آن چه حضرت فرمودهاند از لوازم مسجد اشعاري دارد که میباید که
شخصی که داخل مسجد میشود همه اینها منظورش باشد بلکه چون متوجه مسجد شود. قصد اینها و امثال اینها داشته باشد تا بهر
قصدي او را ثواب عظیم بوده باشد چنانکه حضرت سیّد الساجدین صلوات اللَّه علیه و علی آبائه و ابنائه ذکر کردهاند که خداوندا
صفحه 118 از 267
نیت مرا وافر و عظیم گردان که هر فعلی مشتمل بر نیات بسیار باشد زیرا که مدار بر نیت است.
[اعلان گم شده در مسجد]
(و سمع النّبیّ صلّی اللَّه علیه رجلا ینشد ضالّۀ فی المسجد فقال قولوا له لا ردّ اللَّه علیک فانّها لغیر هذا بنیت) و منقولست که حضرت
سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله شنیدند که شخصی در مسجد میگوید که که یافته است حیوان مرا اگر ینشد از باب مجرد باشد
و اگر از باب افعال باشد در این معنی اطلاق میکنند و در آن که گویند که گم کرده است حیوانی را و علما در هر لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 263 دو صورت حکم به کراهت کردهاند چون خبري دیگر از آن حضرت منقولست که حضرت ضاله را
نهی فرمودند یعنی بهر دو معنی و تعلیل حضرت نیز دلالت بر هر دو میکند پس حضرت فرمودند که بگوئید به او که خداوند تعالی
ضاله ترا به تو نرساند یا صاحبش پیدا نشود بنا بر احتمال دیگر و لیکن بعید است بلکه اظهر آنست که گم کرده است و میجوید
پس فرمودند که مسجد را از جهۀ غیر این کارها بنا کردهاند یعنی از جهۀ عبادتست و صدوق در تتمه این خبر مرسل ذکر کرده
است که رفع صوت در مسجد مکروهست و حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله گذشتند به شخصی که تیر میتراشید
حضرت او را نهی فرمودند و فرمودند که مسجد را از جهۀ غیر این کارها بنا کردهاند و علی اي حال محمولست بر کراهت زیرا که
منقولست در حدیث کالصحیح بل الصحیح از علیّ بن جعفر که گفت سؤال کردم از برادرم موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما که
در مسجد انشاد ضاله میتوان کرد حضرت فرمودند که باکی نیست یعنی حرام نیست و حرام نبودن منافات ندارد با کراهت و
ممکن است که این حدیث را حمل کنیم بر کسی که یافته باشد حیوانی را و طلب صاحبش کند و صورت اول را بر آن که گم
کرده باشد چون وارد است که تعریف ضاله را در مجامع میباید کرد و ممکن است که حمل کنیم کراهت را بر صورتی که فریاد
کند و جواز را بر آهسته چون نهی از بلند آواز کردن وارد است در مسجد و اکثر علما همه را مکروه میدانند و تعریف را گفتهاند
که در بیرون مسجد میکنند نزدیک درهاي مسجد و این بهتر است هر چند جایز باشد در مسجد.
[اطفال و مجانین در مساجد]
(و قال صلوات اللَّه علیه جنّبوا مساجدکم صبیانکم و مجانینکم و رفع اصواتکم و شراءکم و بیعکم و الضّالّۀ و الحدود و الاحکام) و
به سند قوي از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که ص: 264 اجتناب کنید
در مساجد از اطفال و مگذارید که داخل مساجد شوند مبادا مسجد را نجس کنند و حمل نمودهاند بر اطفال غیر ممیّز که اگر تمیز
داشته باشد سنّت است که ایشان را پدران با خود بمسجد برند تا عادت کنند چنانکه در سایر عبادات ایشان را بانها باز میدارند و از
مجانین نیز اجتناب کنید و مگذارید که مطلقا داخل مساجد شوند و مفاسد ایشان بیشتر است و آوازهاي خود را بلند مکنید و خرید
و فروخت مکنید گم شده را یا صاحبش را مجویید و حدود را در مسجد اقامت مکنید چون خوف تلوّث مسجد به نجاسات هست و
احکام را اقامت مکنید به قضا و این اخیر را حمل کردهاند بر دوام پس اگر نادر واقع شود ضرر ندارد و چون مشهور است که
حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه در دکۀ القضا که داخل مسجد کوفه است قضا میپرسیدند پس جمع میکنند با آن خبر
بانکه حضرت نادرا در مسجد حکم میفرمودند یا آن که معصوم مستثنی است یا آن که اگر محاکمه را در مسجد بیاورند چون
واجب فوري است در مسجد میباید واقع سازند و غیر این از وجوهی که علما ذکر کردهاند و وجه عصمت بهتر است و در حدیث
دیگر از حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که اجتناب فرمائید مساجد را از اطفال و مجانین خود و از
خرید و فروخت و ادب خانه و محل وضو را در بیرون مسجد قرار دهید نزدیک درهاي مساجد خود یعنی مسجد را چنان وقف
صفحه 119 از 267
مکنید که ادب خانه در میان مسجد باشد و بر دور آن مسجد باشد و اللَّه تعالی یعلم.
[شعر گفتن در مساجد]
(و ینبغی ان یجنّب المساجد انشاد الشّ عر فیها و جلوس المعلّم للتّأدیب فیها و جلوس الخیّاط فیها للخیاطۀ) و سنت است که مساجد را
اجتناب نمایند از شعر گفتن و شعر خواندن و از نشستن معلّم در آنجا از جهۀ تعلیم اطفال چون خوف تلویث و تنجیس مسجد هست
و هم چنین از نشستن ص: 265 خیّاط در مسجد از جهۀ خیّاطی چنانکه گذشت اخبار که مساجد را از جهۀ
امثال این کارها بنا نکردهاند و منقولست بسند صحیح از حضرت سید الساجدین صلوات اللَّه علیه که حضرت سیّد المرسلین صلّی
اللَّه علیه و آله فرمودند که اگر بشنوید که شخصی در مسجد شعر خواند بگوئید که فضّ اللَّه فاك خداوند عالمیان دهانت را بشکند
به درستی که مساجد از جهت آنست که در آن جا قرآن بخوانند دور نیست که اگر خوف فساد نباشد چنان گفتن که آن شخص
بشنود بهتر باشد و اگر نه آهسته نفرین کند. و در حدیث کالصحیح از علی بن جعفر منقولست که گفت سؤال کردم از برادرم
موسی صلوات اللَّه علیه که آیا جایز است شعر خواندن یا گفتن یا اعم در مسجد حضرت فرمودند که باکی نیست و حمل کردهاند
اول را بر اشعار باطله و ثانی را بر اشعار حقه مثل مدح منقبت خدا و رسول و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم یا اشعار حکمت یا
استشهادات از کلام عرب بر آیه و حدیث و اگر از موزونیت بیندازد بهتر است و اللَّه تعالی یعلم. و در حدیث صحیح وارد است که
حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله نهی فرمودند از کشیدن شمشیر در مسجد و از تراشیدن تیر در مسجد و فرمودند که بنا
نشده است مسجد مگر از جهۀ غیر اینها که عبادتست. و در حدیث حسن کالصحیح از حلبی منقولست که گفت سؤال کردم از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آیا سلاح را در مسجد میتوان آویخت حضرت فرمودند که بلی اما در مسجد اکبر نه
زیرا که جدم سیّد الساجدین صلوات اللَّه علیه شخصی را دیدند که در مسجد تیر میتراشید حضرت او را نهی فرمودند از آن چون
مسجد محلّ امن است و خواب کردن در مسجد ص: 266 الحرام و مسجد رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله
مکروهست و در مساجد دیگر مکروه نیست. چنانکه در حدیث حسن کالصحیح از زراره منقولست که عرض نمودم به خدمت
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه و آله که چه میفرمایید در خواب کردن در مساجد حضرت فرمودند که باکی نیست مگر
در مسجدین مسجد الحرام و مسجد الرّسول صلّی اللَّه علیه و آله و زراره گفت که گاه بود که حضرت دست مرا میگرفتند در
مسجد الحرام و به گوشه میفرمودند و حدیث میفرمودند تا خواب میرفتند و من نیز بخواب میرفتم پس عرض میکردم که شما
را خواب ربود چونست حضرت فرمودند که آن مسجدي کراهت دارد که در زمان حضرت صلّی اللَّه علیه و آله مسجد بود اما در
اینجا که خارجست از آن ضرر ندارد. و در حدیث صحیح از ابن وهب منقولست که سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از خواب کردن در این دو مسجد حضرت فرمودند که ضرر ندارد پس مردمان غریب در کجا بخوابند و این
حدیث دلالت میکند که کراهت در حدیث سابق بمعنی مشهور است و حمل میتوان کرد بر آن که اگر جائی داشته باشد در
مسجدین خوابیدن مکروه باشد و اگر نه جایز باشد و ممکن است که حدیث دویم را حمل کنیم بر اول به آن که جواز خواب در
زیادتیهاي مسجد باشد نه در اصل مسجد. و در حدیث کالصحیح از علیّ بن جعفر منقولست که گفت سؤال کردم از برادرم
حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه و آله از خواب کردن در مسجد الحرام حضرت فرمودند که باکی نیست و سؤال کردم از
خواب کردن در مسجد رسول صلّی اللَّه علیه و آله حضرت فرمودند که خوب نیست و الحال ص: 267
متعارفست که در مسجد حضرت را میبندند بخلاف مسجد الحرام ممکن است که از جهۀ آزار رسیدن به ایشان نهی شده باشد که
مبادا سنیّان آزار به ایشان رسانند و اللَّه تعالی یعلم. و در حدیث صحیح از رفاعه منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از وضو ساختن در مسجد حضرت فرمودند که اگر وضو از بول و غایط سازد مکروهست و اگر به
صفحه 120 از 267
سبب احداث دیگر باشد کراهت ندارد و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله
نهی فرمودند از تکلّم به عجمی در مساجد و محتملست که کراهت در وقتی باشد که عربی تواند تکلّم کردن و از آن حضرت بسند
قوي منقولست که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که هر که در مسجد باشد و اذان بگویند و بی علتی از مسجد
بیرون رود منافق است مگر آن که اراده برگشتن داشته باشد. و در موثق کالصحیح منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که هر
که در مسجد بنشیند و انتظار وقت نماز کشد او مهمان حق سبحانه و تعالی است و بر حق سبحانه و تعالی لازمست که گرامی دارد
مهمان خود را و احادیث صحیح و کالصحیح بسیار وارد شده است از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم که حضرت سیّد المرسلین صلّی
اللَّه علیه و آله فرمودند که هر که سیر خورده باشد نزدیک مسجد ما نیاید. و در حدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه منقولست که از آن حضرت پرسیدند از خوردن سیر و پیاز و تره حضرت فرمودند که باکی نیست خامش و پختهاش و
باکی نیست که دوا کنند به سیر و لیکن هر گاه خورده باشند بمسجد نروند و ظاهر آنست که حکم سیر را فرموده باشند لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 268 و احتمال هر سه دارد خصوصا پیاز خام چون در حدیث دیگر از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
منقولست که هر که ازین مؤذیات خورده باشد نزدیک نشود بمسجد یعنی هر چه سبب آزار مردمان باشد و بوي تنباکو نیز
مؤذیست کسانی را که نمیکشند و دور نیست که الیوم کراهت نداشته باشد چون همه میکشند مگر بسیار نادر و نهی واقع شده
است از انداختن سنگ ریزه در مسجد به یک دیگر. و در روایت سکونی از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست
که آن حضرت شخصی را دیدند که سنگ ریزه انداخت در مسجد حضرت فرمودند که این سنگ ریزه صاحبش را لعن میکند تا
به زیر آید پس فرمودند که در مجالس سنگ ریزه به یک دیگر انداختن از صفات قوم لوط است پس حضرت این آیه را تلاوت
کردند که ترجمهاش اینست که حضرت لوط به ایشان میگوید که شما اعمال بد میکنید و در مجالس امر منکر را بفعل میآورید
و آن انداختن سنگ ریزه است به یک دیگر. و به همین سند منقولست که در مسجد عورت خود را نمیباید گشودن و از ناف تا
زانو عورتست هر چند کسی نباشد چون ملایک در مسجد میباشد و اگر کسی باشد غیر عورتین را باز کردن از ناف تا زانو
کراهتش بیشتر است و از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که در مساجد سخنی که از دنیا باشد
مگویید که عقاب عظیم بر آن مترتب میشود و احادیث سابقه اشعاري باین معنی دارد که مسجد را از جهۀ عبادت وضع کردهاند و
عذاب را حمل کردهاند بر سخن نامشروع یا مبالغه و این اظهر است.
[هر که روشن کند چراغی را در مسجدي از مساجد الهی]
(و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله من اسرج فی مسجد من مساجد اللَّه سراجا لم تزل الملائکۀ و حملۀ العرش یستغفرون له ما دام
ص: 269 فی ذلک المسجد ضوء من السّراج) و منقولست به چند سند که حضرت صلّی اللَّه علیه و آله
فرمودند که هر که روشن کند در مسجدي از مساجد الهی چراغی تا روشنی آن چراغ باشد فرشتگان همه با حاملان عرش از جهۀ
او طلب مغفرت کنند و هر طلبی که ملائکه نمایند بامر الهی است. و در حدیثست که حق سبحانه و تعالی هر گاه فرشتگان را امر
کند به دعا البته میآمرزد آن بنده را و حاجتش را بر میآورد بدان که این حدیث را انس بن مالک روایت کرده است و از
محدثین ما بعضی نام او را بردهاند و بعضی گفتهاند که از رجلی بما رسیده است و در حدیث کالصحیح از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که عمده دروغهایی که بر حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله بستند عایشه و ابو هریره و
انس بن مالک بستند و عمده احادیث اهل سنت از این سه کس است و از عبد اللَّه بن عمرو اخبار در مذمّت او نیز وارد است پس
آن که محدثین ما از او نقل کردهاند این حدیث را و بر سبیل ندرت نیز از ایشان نقل میکنند وقتی میکردهاند که موافق آن خبر از
صادقین صلوات اللَّه علیهم به ایشان رسید باشد و از جهۀ تالیف قلوب عامه نقل میکردهاند و با آن که در سنتیها مساهله میتوان
صفحه 121 از 267
کرد محدثان ما نمیکردهاند مگر در مثل این صورت و اللَّه تعالی یعلم.
[خارج کردن چیزي از مسجدي به مسجد دیگر]
(و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه اذا اخرج احدکم الحصاة من المسجد فلیردّها فی مکانها او فی مسجد آخر فإنّها تسبّح) و به روایت
وهب منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه شخصی سنگ ریزه را از مسجد بیرون برد
میباید که آن سنگ ریزه را به جاي خود آورد یا به مسجدي دیگر که آن تسبیح میگوید و این در صورتی است که سنگ ریزه
جزو مسجد باشد امّا اگر از زیادتیها باشد که سبب ص: 270 کثافت مسجد باشد ظاهرا بیرون بردن بهتر باشد
چنانکه گذشت و دور نیست که تسبیح اشاره باشد به جزویت مسجد چون تسبیح مسجد نه مثل تسبیح سایر مواضع است که مسجد
نباشد
[جایز نیست حایض و جنب را که داخل مسجد شوند مگر بعنوان گذشتن]
(و لا یجوز للحائض و الجنب ان یدخلا المسجد الّا مجتازین) و جایز نیست حایض و جنب را که داخل مسجد شوند مگر بعنوان
گذاشتن و پیشتر گذشت که مگر به مسجدین که مطلقا داخل هر دو نمیتوانند شد. (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه خیر مساجد
نسائکم البیوت) و به سند کالصحیح و صحیح علی المشهور از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که بهتر مسجدها
از جهۀ زنان شما یورتهاي ایشانست چنانکه بعد از این خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالی. (و سئل صلوات اللَّه علیه عن الوقوف علی
المساجد فقال لا یجوز فانّ المجوس وقفوا علی بیوت النّار) و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردند از وقف کردن بر مساجد
حضرت فرمودند که جایز نیست به درستی که گبران وقف میکنند بر خانهاي آتش خود شما مثل آنها مباشید و مظنون آنست که
صدوق نقل معنی حدیث کرده است موافق فهم خود زیرا که در جاهاي دیگر مثل باب وقف این کتاب و علل و غیر آن بسند قوي
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که از آن حضرت پرسیدند که هر گاه شخصی خانه بخرد و بنا کند
خانه از جهۀ خودش و عرصه از آن زمین بماند و آن را مستغلی کند که به کرایه دهد آیا این خانه را وقف میتوان نمود بر مسجد
حضرت در جواب فرمودند که مجوس وقف کردند بر خانه آتش و این عبارت یک احتمالش این است که هر گاه ایشان وقف بر
خانه آتش کنند شما اولاید که وقف کنید بر خانه حق سبحانه و تعالی و احتمالی دیگر آن که از پیش ص:
271 گذشت و احتمال جواز اظهر است به اعتبار عمومات اخبار و اگر اظهر نباشد و هر دو احتمال مساوي باشد از مجملات اخبار
خواهد بود و ممکن است که این خبري دیگر باشد و به سبب صراحت این خبر آن خبر را حمل بر این کرده باشد و لیکن بسیار
بعید است و احتمال دارد که مراد این باشد که وقف بر مسجد نمیباید کرد بلکه وقف بر مسلمانان میباید کرد زیرا که شرط است
در موقوف علیه که قابل تملک باشد و مسجد قابل تملک نیست و ممکن است که بر تقدیر آن که مراد حضرت عدم جواز باشد
وجهش این باشد که اغلب اوقات وقف میکنند از جهۀ زینتهاي مسجد و آن مطلوب شارع نیست و گمان ندارم که غیر صدوق
کسی باین خبر عمل کرده باشد بر عدم جواز و اللَّه تعالی یعلم.
[مساجد خانه خداست]
(و روي انّ فی التوریۀ مکتوبا انّ بیوتی فی الارض المساجد فطوبی لعبد تطهّر فی بیته ثمّ زارنی فی بیتی الا انّ علی المزور کرامۀ
الزّائر الا بشّر المشّاءین فی الظّلمات إلی المساجد بالنّور السّاطع یوم القیمۀ) و بسند حسن کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق
صفحه 122 از 267
صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که در توراة نوشته است که حق سبحانه و تعالی میفرماید که به درستی که خانهاي من در
زمین مسجدهاست پس خوشا حال بنده که در خانه خود وضو سازد و بعد از آن به زیارت من آید در خانه من به درستی که
لازمست بر هر که شخصی به زیارت او رود که اکرام و تعظیم کند زیارت کننده خود را تا اینجا حدیث حضرت صادقست و
زیادتی که البته بشارت ده جمعی را که در تاریکیها به مساجد میروند که ایشان را در روز قیامت نوري باشد ظاهر و هویدا مانند
برق لامع. در حدیث دیگر است که صدوق کالصحیح روایت کرده است از جعفر طیار رضی اللَّه عنه که حضرت سیّد المرسلین
صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که ص: 272 خداوند عالمیان میفرماید که به درستی که خانهاي من در زمین
مسجدهاست روشنی میدهد اهل آسمان را چنانکه ستارگان روشنی میدهند اهل زمین را خوشا حال بنده که مساجد خانهاي او
باشد و خوشا حال بنده که در خانه خود وضو سازد و به زیارت من آید در خانه من به درستی که بر مزور است که گرامی دارد
زایر خود را یا محمد بشارت ده جمعی را که در تاریکیهاي به پاي خود میروند به مسجدها که فرداي قیامت او را نوري ساطع بوده
باشد و در کتب صدوق چنین است و در اینجا هر دو را با هم ضم کرده است از حفظ علی الظاهر و باین دو حدیث استدلال
کردهاند بر استحباب طهارت از جهۀ دخول مسجد چون ظاهر حدیث آنست که اصل دخول زیارت الهی است و ممکن است که
مراد از زیارت نماز و خواندن قرآن و سایر عبادات باشد که در مسجد واقع میشود یا محض نماز چون مناجاتست با حق سبحانه و
تعالی و دلالت کند بر نماز تحیت مسجد. چنانکه در حدیث ابو ذر و غیر آن وارد است از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله که مساجد را راه مکنید تا دو رکعت نماز در آن نکنید پس اولی آنست که اگر کسی اراده مسجد داشته باشد قصد نماز یا
قرائت قرآن داشته باشد و وضو از جهۀ یکی از اینها بسازد چنانکه در چهار صد کلمه حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که بنده مؤمن قرآن نخواند هر گاه بیطهارت باشد تا طهارت نسازد بانکه اگر جنب باشد غسل کند و اگر
بیوضو باشد وضو سازد. و در حدیث کالصحیح از محمد بن فضیل منقولست که از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه سؤال کردم
و عرض نمودم که قرآن میخوانم و مرا بول آزار میدهد میروم و بول و استنجا میکنم و دست را میشویم و باز قرآن میخوانم
ص: 273 حضرت فرمودند که تا وضو نسازي قرآن مخوان و در حدیث صحیح نیز گذشت که مساجد وضع
شده است از جهۀ خواندن قرآن. و در حدیث کالصحیح از ابی بصیر منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از علت تعظیم مساجد حضرت فرمودند که به سبب این امر کردهاند به تعظیم مساجد که خانهاي خداست در زمین
یعنی خانه عبادت الهی است یا چون حق سبحانه و تعالی منسوب به خود ساخت به اضافه تشریف تعظیم آن واجبست و جایز است
نماز کردن در مساجدي که سنیان بنا کردهاند و احادیث صحیحه وارد شده است از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم که فرمودهاند که
نماز کنید در مساجد ایشان و خواهد آمد. و در حدیث صحیح ابن ابی عمیر منقولست از بعضی از استادان او که گفت به حضرت
امام جعفر صادق عرض نمودم که من کراهت دارم از نماز کردن در مساجد سنیان حضرت فرمودند که کراهت مدار زیرا که هر
مسجدي را که بنا شده است و میشود البته محاذي قبر پیغمبریست یا وصی پیغمبري که شهید شده است و در آنجا از خون او
ریخته است بنا بر این حق سبحانه و تعالی دوست میدارد که عبادت او در این مساجد کنند پس هر نمازي را که در این مساجد به
جا آورد از فریضه ادا و قضا و نوافل أدا و قضا.
[خانهائی که در آن خانها نماز شب میکنند]
(و روي انّ البیوت الّتی یصلّی فیها باللّیل یضیء نورها لأهل السّماء کما یضیء نور الکواکب لأهل الارض) و منقولست بسند صحیح
از فضیل از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که خانهائی که در آن خانها نماز شب میکنند با تلاوت قرآن
روشنایی میدهد نور آن خانها اهل آسمان را چنانکه ستارهها روشنی میدهند اهل زمین را و بعد ازین صدوق ذکر خواهد کرد این
صفحه 123 از 267
خبر را و بعد از باللیل بتلاوة القرآن در آن مذکور است ص: 274 و در اینجا ذکر نکرده است ممکن است
که حدیثی دیگر باشد یا از نساخ سهو شده باشد و این عبارت دو احتمال دارد یکی آن که تلاوت قرآن در نماز کنند چنانکه در
حدیث طویل خواهد آمد یا آن که بعد از نماز شب و در اثناي آن تلاوت کنند و اعم بهتر است و اللَّه یعلم و غرض از ذکر این خبر
در اینجا آن است که هم چنان که گذشت که بهترین مساجد از جهۀ زنان خانهاست هم چنین بهترین مساجد از جهۀ نوافل
خانهاست چون از ریا دورتر است.
[مناره براي مسجد]
(و روي انّ علیّا صلوات اللَّه علیه مرّ علی منارة طویلۀ فامر بهدمها ثمّ قال لا ترفع المنارة الّا مع سطح المسجد) و بسند قوي از سکونی
منقولست که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه گذشتند بر مناري پس فرمودند که منار را کندند و فرمودند که منار را بلند
نمیباید کرد مگر با سطح و اصل منار از مجوس بود که چون آتش را میپرستیدند منارهاي بلند میساختند که بر بالاي آنها آتش
بیفروزند و تعظیم آتش کرده باشند و چون بلاد عجم مفتوح شد و عراق عرب را نیز ملوك عجم داشتند عمر گفت که منارهاي
بحال خود باشد و بر بالاي آنها اذان بگویند و حضرت امیر المؤمنین امر به هدم آن فرمودند چون سبب اشرافیت بر خانهاي
مسلمانان و آن حرامست و فرمودند که در زمان حضرت محل اذان در دیوار مسجد بود و از سطح مسجد بلندتر نبود همان مقدار
بلند کردن خوبست و زیاده بد است و ازین حدیث نیز فهمیدهاند که میباید در میان مسجد نباشد چون در زمان حضرت متصل به
دیوار مسجد بود و لفظ حدیث صریح نیست در این معنی و اگر در میان مسجد نباشد بهتر است و منار مسجد خیف که در میان
مسجد است و بلند است ظاهرا در زمان ملاعین ساخته باشند و نیست در جائی که در زمان حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله بوده باشد با آن که چون در آن حوالی خانه نیست بلند کردن آن ص: 275 ضرر ندارد و ممکن است
که در صحرا نیز خوب نباشد تا مشابهت به مجوس نداشته باشند و اللَّه تعالی یعلم.
[خداوند بواسطه پیران مسجد بر همه رحم میکند]
(و انّ اللَّه تبارك و تعالی لیرید عذاب اهل الارض جمیعا حتّی لا یحاشی فیهم احدا فاذا نظر إلی الشّیب ناقلی اقدامهم إلی الصّلوات
و الولدان یتعلّمون القرآن رحمهم اللَّه تعالی فاخّر ذلک عنهم و (منهم خ) و بسند موثق از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که بسیار است که حق سبحانه و تعالی میخواهد که اهل زمین را همه معذب سازد که احدي را نجات ندهد
از جهۀ بدي ایشان که معاصی و سیّئات از ایشان صادر میشود و اگر جمعی خوبان هستند چون انکار نمیکنند منکرات را ایشان
نیز مستحق عذاب الهی میشوند پس چون نظر میکند که جمعی از پیروان با ضعف به مساجد میروند و اطفال تعلم قرآن میکنند
به برکت ایشان بر همه رحم میکند و عقاب ایشان را از روي تفضّل تأخیر میفرماید که شاید توبه کنند. و در حدیث کالصحیح از
حضرت ابی الحسن علی بن موسی الرّضا صلوات اللَّه علیهما منقولست که حق سبحانه و تعالی مقرّر ساخته است منادي را که هر
روز ندا میکنند که اي بندگان الهی بازایستید از معاصی و مخالفت الهی و اگر نه حیوانات چرنده باشند و اگر نه اطفال شیرخواره
باشند و اگر نه پیران با رکوع باشند که نماز میکنند با ضعف پیري یا خم شدهاند مانند راکعان هر آینه حق سبحانه و تعالی عذابی
بر شما نازل سازد که شما را ریزه ریزه کند. و مؤیّد امثال این دو خبر است آن چه حق سبحانه و تعالی فرموده است که اگر حق
سبحانه و تعالی بندگان خود را مؤاخذه مینمود به ستمهاي ایشان بر نفس خود و بر غیر خود هر آینه جنبنده بر روي زمین
نمیگذاشت. و آن چه در این دو حدیث وارد شده است که سبب تاخیر عذاب عبادت ص: 276 پیران و
صفحه 124 از 267
تعلم اطفال به قرآن و اطفال شیرخواره و حیواناتند بر سبیل فرد است یا مد خلیّت فی الجمله و در اخبار چیزهاي دیگر وارد است که
سبب رفع عذاب یا تاخیر آن میشود مثل کریه صلحا و وجود علما خصوصا سید و بهتر و مهتر ایشان حضرت صاحب الامر صلوات
اللَّه علیه و غیر اینها که خواهد آمد در ضمن اخبار.
[آداب دخول مسجد]
(و من اراد دخول المسجد فلیدخله علی سکینۀ و وقار فانّ المساجد بیوت اللَّه و احبّ البقاع الیه و احبّهم إلی اللَّه عزّ و جلّ أوّلهم
دخولا و اخرهم خروجا) و کسی که خواهد که داخل مسجد شود بلکه روانه شود به جانب مسجد باید که با ذکر الهی قلبی و آرام
بدن روانه شود به آن که در خاطر خود در آورد که خداوند عالمیان مرا به خانه خود طلبیده است از وقتی که روانه میشود بذکر و
فکر الهی بلکه با توبه و انابت باشد پس به درستی که مساجد خانهاي الهی است و محبوبترین مکانهاست نزد حق سبحانه و تعالی و
محبوب ترین خلایق به نزد حق سبحانه و تعالی کسی است که پیش از همه داخل شود و بعد از همه کس بیرون رود چنانکه در
حدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که چون متوجه نماز شوي مدو بلکه با سکون دل و آرام تن
برو پس اگر به اول نماز جماعت برسی فبها و اگر در میان برسی ما بقی را بعد از نماز امام تمام کن الخبر. و در حدیث صحیح از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله از جبرئیل سؤال کرد و فرمود که
اي جبرئیل از جاهاي زمین کجاها محبوبتر است نزد حق سبحانه و تعالی جبرئیل علیه السلام گفت مسجدها و محبوبترین اهل
مساجد جمعیاند که پیشتر از همه کس داخل شوند و بعد از همه کس از آنجا بیرون روند. ص: 277 (و من
دخل المسجد فلیدخل رجله الیمنی قبل الیسري و لیقل بسم اللَّه و باللَّه السّلام علیک أیّها النّبیّ و رحمۀ اللَّه و برکاته اللَّهمّ صلّ علی
محمّد و آل محمّد و افتح لنا ابواب رحمتک و اجعلنا من عمّار مساجدك جلّ ثناء وجهک و اذا خرج فلیخرج رجله الیسري قبل
الیمنی و لیقل اللَّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و افتح لنا ابواب فضلک) و کسی که خواهد داخل مسجد شود پس باید که پاي
راست را در مسجد گذارد پیش از پاي چپ و بگوید این کلمات را که ترجمهاش اینست که داخل مسجد میشود به استعانت از
حق سبحانه و تعالی یا به یاوري اسم الهی و بیاوري ذات مقدس الهی یا آن که چون استعانت از او بجویم و حال آن که وجود من و
بقاي من و حرکات و سکنات خیر من همه بعون الهی است رحمت الهی بر تو باد و سلامتی از آفات و رحمتها و برکتهاي الهی با تو
باد اي سید پیغمبران خداوندا رحمتهاي خاصه خود را بر محمد و آل محمد فرست و بگشا بر روي ما درهاي رحمتت را چنانکه در
مسجد را بر ما گشودي به توفیق و هدایت و بگردان مرا و سایر مؤمنان را از جمله عمارت کنندگان مساجد خود به عبادت و طاعت
ثناي ذات مقدس تو از آن بالاتر است که کسی تواند بان رسیدن یا تواند گفتن و چون خواهد کرد که بیرون آید پاي چپ را مقدم
دارد پیش از پاي راست و بگوید که خداوندا صلوات فرست بر محمد و آل محمد که حضرت فاطمه زهرا و ائمه معصومینند
صلوات اللَّه علیهم و بگشا بر روي ما درهاي فضل و رحمت خود را در امور دنیوي و اخروي. اما داخل کردن پاي راست پس در
حدیث کالصحیح یونس از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم روایت کرده است که فرمودند که فضیلت در دخول مسجد آنست که در
وقت دخول پاي راست را مقدم داري و در وقت بیرون آمدن ص: 278 پاي چپ را مقدم داري و جمعی
غافل شدهاند از این حدیث که کلینی روایت کرده است و گفتهاند بر عکس بیت الخلا و در بیت الخلا گفتهاند بر عکس مسجد که
چون مسجد مکان شریف است پاي راست را مقدم داشتن که اشرفست أنسب است و بر عکس در خروج و بر عکس هر دو در خلا
و این وجه نکته میشود بعد از ورود نص نه آن که علّت حکم سازند. و در حدیث حسن کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه منقولست که چون داخل مسجد شوي صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرست و چون بیرون آیی نیز صلوات بفرست.
و شیخ بسند صحیح روایت کرده است از فضیل از عبد اللَّه بن حسن که گفت چون داخل مسجد شوي بگو (اللَّهمّ اغفر لی و افتح
صفحه 125 از 267
لی ابواب رحمتک) و چون خواهی که بیرون آیی بگو (اللَّهمّ اغفر لی و افتح لی ابواب فضلک) و در حدیث موثق کالصحیح از
حضرت صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که فرمودند که چون خواهی که داخل مسجد شوي بگو (بسم اللَّه و السّلام علی رسول
اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله انّ اللَّه و ملائکته یصلّون علی محمّد و آل محمّد و السّلام علیهم و رحمۀ اللَّه و برکاته ربّ اغفر لی ذنوبی و
افتح لی ابواب فضلک) و چون بیرون آیی همین دعا را بخوان و در حدیث قوي از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه روایت
کرده است که چون داخل مسجد شوي و خواهی که بنشینی پس داخل مشو در مسجد مگر با طهارت و چون خواهی که داخل
شوي رو بقبله کن و خدا را بخوان و مطالب خود را طلب کن و در وقت داخل شدن بسم اللَّه بگو و حمد الهی به جا آور و صلوات
بر محمد و آل محمد بفرست. ص: 279 و از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که در
وقت داخل شدن در مسجد ملاحظه کنید کفشهاي خود را که نجس نباشد و ایستاده کفش مپوشید و بهتر آنست که با کفش داخل
نشوند و کفش خود را به کسی بسپارند در بیرون مسجد که خاطر جمع باشد از آن که دزد ببرد مبادا در اثناي نماز باین فکر افتد. و
کلینی در حدیث حسن کالصحیح از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که فرمودند که چون
داخل مسجد شوي بگو. (بسم اللَّه و باللَّه و إلی اللَّه و من اللَّه و ما شاء اللَّه و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه اللَّهمّ اجعلنی من زوّارك و عمّار
مساجدك و افتح لی باب توبتک و اغلق عنّی باب معصیتک و کلّ معصیۀ الحمد للَّه الّذي جعلنی ممّن یناجیه اللَّهمّ اقبل علیّ
بوجهک جلّ ثناؤك) و کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که فرمودند که حضرت سیّد
المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که هر گاه نماز واجب را در مسجد به جا آورند و خواهند که از مسجد بیرون آیند میباید
در مسجد بایستند و بگویند (اللَّهمّ دعوتنی فاجبت دعوتک و صلّیت مکتوبتک و انتشرت فی ارضک کما أمرتنی فاسئلک من
فضلک العمل بطاعتک و اجتناب سخطک و الکفاف من الرّزق برحمتک) و ترجمه این دو دعا این است که داخل میشوم و اعمال
خیر میکنم بیاوري است الهی و بیاوري ذات مقدس الهی یا آن که و حال آن که همه چیز و همه فعل من بعون الهی است و
بازگشت من بسوي اوست یا غرض من از دخول مسجد عباداتیست که سبب قرب من شود بجناب اقدس او و من از جانب او به
جانب او میروم یعنی همه کار من از براي ص: 280 اوست و آن چه حق سبحانه و تعالی اراده فرماید چنان
میشود که اراده فرماید و نیست مرا باز ایستادن از معاصی و کردن طاعات مگر بعون الهی خداوندا بگردان مرا از زیارت کنندگان
خود که همیشه عبادات من در مساجد باشد خالص از جهۀ رضاي تو و بگردان مرا از جمله عمارت کنندگان مساجد خود به عبادت
و طاعت یا با آن به بنا و مرمّت چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که عمارت نمیکند مساجد الهی را مگر کسی که ایمان
بجناب اقدس الهی و بروز قیامت داشته باشد و نماز کند و زکات دهد نترسد از کسی مگر از حق سبحانه و تعالی پس این جماعت
امید هست که از جمله هدایت یافتگان باشند. و دیگر فرموده است که کیست ظالمتر از کسی که منع کن مساجد الهی را از آن که
در آنجا به یاد خدا باشند و سعی میکنند در خرابی مساجد و سایر آیاتی که در این باب وارد شده است که خداوندا بگشا از جهۀ
من در توبهات را و توفیقم کرامت کن که همیشه باز گشتم بسوي تو باشد و در گناهان را بر روي من در بند و مگذار که متوجه
گناهی شوم و چنان کن که هیچ گناه از من صادر نشود و حمد و سپاس خداوندي را سزاست که گردانیده است مرا از آن کسانی
که همیشه مناجات با او میکنند و راز خود را به او میگویند خداوندا نظر شفقت و مرحمت بسوي من کن و ثناي تو از آن اعظم
است که ما توانیم کرد. امّا دعاي دویم خداوندا مرا به درگاه خود خواندي و من اجابت نمودم دعوت ترا و آن چه واجب گردانیده
بودي به جا آوردم و به زمین تو روان شدم چنانکه فرموده که هر گاه نماز را به جا آورید پهن شوید در زمین و طلب کنید روزي
الهی را از فضل الهی پس من ترا میخوانم از فضل تو که توفیق دهی که آن چه فرموده به جا آورم و چیزي که خلافت رضاي تو
باشد بفعل نیاورم و سؤال میکنم روزیی که مرا بس باشد نه زیاد و نه کم به سبب رحمت تو یا بحق آن یا از لوامع صاحبقرانی،
ج 3، ص: 281 رحمت تو و میباید که غافل نشوي که هر یک از فقرات این دعوات و هر دعایی که خوانده شود پیش از نماز و در
صفحه 126 از 267
نماز و بعد از نماز دریست از درهاي فیوض الهی از جمله چهار هزار باب صلاة و بر عارف مفتوح میشود از هر دري درهاي بسیار
بسیار.
باب المواضع