گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سوم
باب ما یسجد علیه و ما لا یسجد علیه






[مقدمه]
صفحه 191 از 267
این بابی است در بیان آن چه پیشانی بر او میتوان گذاشت در حالت سجده نماز و آن چه سجده بر آن نمیتوان کرد (قال الصّادق
صلوات اللَّه علیه السّجود علی الارض فریضۀ و علی غیر ذلک سنّۀ) منقولست بسند صحیح از یعقوب بن یزید که رفع کرد حدیث را
با آن حضرت صلوات اللَّه علیه و کلینی رضی اللَّه عنه روایت کرده است از محمد بن یحیی به اسناد او از آن حضرت صلوات اللَّه
علیه که فرمودند که سجود بر زمین فریضه است و بر غیر آن از چیزهائی که جایز است بر آن سجده کردن سنت است و در کافی و
علی الخمرة سنّۀ یعنی بر سجاده صغیره که به جاي مهر با خود میداشتند و بر آن سجده میکردند از سنت نبی صلّی اللَّه علیه و آله
ظاهر شده است اما آن که بر زمین فریضه است یک احتمالش آن است که مراد از آن قول حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله باشد که فرمودند متواترا که جعلت لی الارض مسجدا یعنی حق سبحانه و تعالی کل زمین را محل سجده و محل نماز من کرد
اما محل نماز گذشت که در امم سابقه نمازهاي ایشان در غیر معابد ایشان صحیح نبود اما حق سبحانه و تعالی همه زمین را محل
نماز آن حضرت و امّت آن حضرت گردانید که در همه جا نماز توانند کرد و محلّ سجده ایشان گردانید که بر هر زمینی سجده
توانند کرد و چون مفروض بود به حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله آن حضرت واسع گردانیدند بر امت خود که سجده
توانند کرد بر ص: 438 چیزي که از زمین روییده باشد که آن را نخورند و نپوشند به تفصیلی که خواهد
آمد. و در حدیث کالصحیح از اسحاق بن فضل منقولست که او سؤال کرد از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از سجده
کردن بر حصیر یا بوریا حضرت فرمودند که باکی نیست اما بر زمین سجده کردن بهتر است زیرا که حضرت سیّد المرسلین دوست
میداشتند که پیشانی را بر زمین و خاك متمکن سازند چون شکستگی در آن بیشتر است و من دوست میدارم از جهت تو آن چه
را آن حضرت دوست میداشت و محتملست که مراد از فریضه چیزي باشد که وجوبش از قرآن ظاهر شود و سجده کردن بر زمین
وجوبش از قرآن ظاهر شود و ما نفهمیم یا در قرآن حضرات بوده باشد چون بسیاري از آیات را ذکر نکردهاند و عامه نیز معترفند در
اکثر کتب خود و لیکن توجیهی میکنند که منسوخ شده است. و کلینی رضی اللَّه عنه بسند صحیح از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که قرآنی که جبرئیل علیه السلام بر حضرت سید المرسلین نازل ساخته هفده هزار آیه است و
احادیث متواتره وارد شده است که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه جمع فرمودند قرآن را بعد از وفات حضرت سیّد
المرسلین در نه روز و به صحابه فرمودند که این است قرآنی که حق سبحانه و تعالی فرستاده است به ترتیبی که فرستاده است
منافقان گفتند که ما را احتیاج به قرآن تو نیست خود جمع میکنیم و جمعی را نشانیدند که جمع کنند تا آن که هفت قرآن به
هفت لسان از السنه قریش جمع کردند و در زمان ایالت عمر تمام شد عمر به حفصه سپرد و چون مردمان متوجه جنگ بودند کسی
متوجه قرآن نمیشد تا زمان عثمان فرستاد و از حفصه گرفت و از آن هفت زبان ص: 439 قریش را اختیار
کرد و از یکی باز هر چه خواست کرد و شش یا هفت قرآن نوشت و به اطراف عالم فرستاد و فرمود که هر قرآنی که غیر قرآن او
باشد بسوزانند منقول است که چهل هزار قرآن را سوختند. و از آن جمله قرآن عبد اللَّه بن مسعود را طلبید و او نمیداد که من این
قرآن را مکرّر بر حضرت سیّد المرسلین خواندهام تا او را آن قدر زدند که فتق کرد و قرآن او را نیز گرفتند و سوختند، و در
محضري که صحابه نوشتند و استفتاء نمودند که شخصی که اینها کند واجب القتل هست یکی از اعمال قبیحهاش سوختن قرآنها
بود خصوصا قرآن ابن مسعود که در صحاح ستّه احادیث بسیار در فضیلت او نقل کردهاند و اکثر قراء سند قرائت را بعبد اللَّه
میرسانند و همه فتوي دادند و او را کشتند و از جمله مفتیان قتل عایشه بود که مکرّر میگفت: اقتلوا نعسلا [نعثلا] قتل اللَّه نعسلا
[نعثلا] و بعد از قتل دعوي خون او بر حضرت امیر المؤمنین میکرد و شانزده هزار نفس از صحابه را به کشتن داد. و محتمل است
که مراد این باشد که ثوابش ثواب فریضه است یا نافله و محتملست که مراد این باشد که از آیه وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ ظاهر شده است
که مواضع سبعه را بر زمین گذارند و از سنت آن حضرت صلوات اللَّه علیه ظاهر شد که میباید بر سنگ یا خاك یا نبات باشد و بنا
بر این وضع اول از قبیل وضع مساجد خواهد بود اگر چه بر ثوب باشد صادقست که سر بر زمین گذاشته است و این معنی به عبارت
صفحه 192 از 267
کلینی اقربست و علی أيّ حال شک نیست در میان خاصه و عامه که حضرت سیّد المرسلین بر همه جا سجده نمیکردهاند و از
برگ درخت خرما از جهت آن حضرت سجاده صغیره ساخته بودند که با خود میداشتهاند از جهت محل سجده جبهه. چنانکه در
صحاح عامه منقولست از میمونه زوجه حضرت سیّد المرسلین ص: 440 صلّی اللَّه علیه و آله که گفت آن
حضرت همیشه بر خمره سجده میکردند و در شرح السنه بدو سند این حدیث را از میمونه روایت کرده است و گفته است که هذا
حدیث صحیح و در حدیث صحیح مسلم و غیره روایت کردهاند از ابی سعید خدري که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله
سجده میکردند بر حصیر. و در صحیح بخاري در باب صلاة بر خمره روایت کرده است از ابی الولید از شعبه از سلیمان از عبد اللَّه
بن شداد از میمونه که گفت حضرت سیّد المرسلین همیشه سجده بر خمره میکردند و بخاري به اسناد خود از انس روایت کرده
است که حضرت سجده کردند بر حصیر کهنه و ایضا روایت کرده است از میمونه که حضرت سیّد المرسلین نماز میکرد و من در
برابر او بودم و حایض بودم و چون حضرت سجده میرفتند جامه حضرت بمن میرسید و حضرت نماز میکردند بر خمره و مسلم
همین دو حدیث را نقل کرده است و دوام خمره را تعصبا نقل نکرده است و در بسیار جائی از صحیح بخاري و مسلم و غیرهما
هست که آن حضرت سجده بر زمین گل آلوده کردند و مخالفش این را نقل کرده است که در هواي گرم سجده بر طرف جامه
خود میکردیم و ما نیز قایلیم و گذشت و خواهد آمد با وجود این اخبار و آثار سجده بر مثل حصیر و بوریا نمیکنند علی رغم
شیعه بلکه اگر سنگی یا حصیري باشد دستمال خود را بر بالاي آن میاندازند مبادا تشبّه به شیعه به همرسانند الحمد للَّه که در هیچ
امري تشبه ندارند و اگر عیاذا باللَّه در امر سهلی مشابهت بود میبایست بجهنم رفتن.
[سجده بر تربت امام حسین ع]
(و قال صلوات اللَّه علیه السّجود علی طین قبر الحسین صلوات اللَّه علیه ینوّر إلی الارضین السّبعۀ (یا إلی الارض السّابعۀ) و منقولست
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که سجده کردن بر خاك قبر حضرت ص: 441 امام حسین
صلوات اللَّه علیه منوّر میسازد زمین را تا هفت طبقه زمین یا تا طبقه هفتم و هفت زمین ممکن است که اقالیم سبعه مراد باشد یعنی
کل زمین یا تا آسمان ششم مراد باشد چنانکه گذشت در تفسیر کلمات فرج و منور شدن زمین به برکت نور نماز کنندهایست که
سجده بر خاك آن حضرت کند و در باب زیارت آن حضرت صلوات اللَّه علیه خواهد آمد که تا پنج فرسخ حریم قبر است از هر
طرفی و تا هشت فرسخ نیز روایت وارد شده است و چهار فرسخ نیز و ده میل نیز و یک فرسخ نیز و هفتاد ذرع نیز و بیست و پنج
ذرع نیز وارد شده است و محمولست بر مراتب فضل و هر چند نزدیکتر است شرفش بیشتر است. (و من کانت معه سبحۀ من طین
قبر الحسین صلوات اللَّه علیه کتب مسبّحا و ان لم یسبّح بها) و هر که با او باشد تسبیحی از گل قبر آن حضرت صلوات اللَّه علیه او را
مسبح مینویسند اگر چه به آن تسبیح نکند و ظاهرا این عبارت ماخوذ است از حدیث صحیحی که محمّد ابن قولویه روایت کرده
است از محمد بن عبد اللَّه حمیري که گفت عریضه به خدمت حضرت صاحب الامر نوشتم و این عریضه مشتمل بوده بر مسایل
بسیار از آن جمله عرض نمودم که آیا جایز است که کسی تسبیح کند به خاك قبر حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه و آیا در
آن فضلی و ثوابی هست و ظاهرا دغدغه میکرده است که مبادا ترك ادب باشد پس ابن قولویه میگوید که حضرت جواب آن را
نوشتند و من فرمان همایون آن حضرت را خواندم و از روي آن خط نوشتم و فرمودند که در هیچ چیز تسبیح کردن بهتر از تسبیح
کردن به خاك آن حضرت نیست. و از آن جمله از فضل آن اینست که اگر شخصی تسبیح گوید به آن و فراموش کند و تسبیح را
گرداند همان ثواب تسبیح را در نامه عمل او مینویسند هر چند تسبیح نکرده باشد و ظاهرا همین خبر باشد و ظاهرا مراد صدوق نیز
همین است ص: 442 و به سبب اختصار مجمل شده است و حمیري گفت که در عریضه نوشتم به خدمت
حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه که آیا خاك آن حضرت را با میّت در قبر میتوان گذاشت حضرت در فرمان همایون
صفحه 193 از 267
نوشتند و من خواندم و از آنجا نوشتم که فرموده بودند که با میّت در قبر میتوان گذاشت و مخلوط به کافور حنوط نیز میتوان
کرد ان شاء اللَّه. و بسند قوي از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که ناچار است شیعیان ما را از
چهار چیز یکی سجاده از جهت موضع پیشانی که بر آنجا سجده کنند و مراد مهر است از خاك آن حضرت علی الظاهر دویم
انگشتري که در دست کنند سیم مسواکی که به آن مسواك کنند چهارم تسبیحی از خاك قبر حضرت امام حسین بن علی صلوات
اللَّه علیه که سی و سه دانه داشته باشد که هر گاه بذکر الهی آن را بگردانند بعدد هر دانه که بگردد چهل حسنه در نامه عمل او
نوشته شود و اگر سهوا بگرداند به عبث و بازي با تسبیح چنانکه داب عوام است بعدد هر دانه بیست حسنه در عمل او بنویسند. و از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که هر که تسبیحی از خاك حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه بسازد اگر
تسبیح به او کند فبها و اگر او تسبیح نکند تسبیح در دست او تسبیح کند و اگر سهوا آن را بگرداند در نامه عمل او تسبیح نوشته
میشود و اگر متذکر باشد و تسبیح گوید و ذکر الهی کند بعدد هر دانه چهل تسبیح در نامه عملش نوشته میشود و باز از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که هر که از خاك آن حضرت یک تسبیح بکند حق سبحانه و تعالی بعدد هر تسبیحی چهار
صد حسنه در نامه عملش بنویسد و چهار صد گناه محو کند و چهار صد حاجت او را بر آورد و چهار صد درجه او را بلند کند و
میباید که ریسمان این تسبیح کبود باشد و سی و چهار دانه باشد ص: 443 سی و سه دانه اصل و یکی بر
فوق همه و این تسبیح مولاة و واجب الاطاعۀ و المحبۀ ما فاطمه زهراست صلوات اللَّه علیها چون حمزه شهید شد آن حضرت از
خاك قبر حمزه این تسبیح را ساختند و بعد از هر نمازي به آن تسبیح میکردند و این دو حدیث با تتمه از خط شهید علیه الرحمه
نوشته شد و اگر این تسبیح خام باشد ظاهرا بهتر باشد و جمعی از علماء دغدغه میکردند که چون پخته میشود و سبب استحاله از
اطلاق خاك بیرون میرود و ظاهرا بیرون نرود و ظاهرا بر پخته آن نیز سجده توان کرد چنانکه خواهد آمد.
[زنان به انگشت خود حساب تسبیح را نگاه دارند]
(و التّسبیح بالأصابع افضل منه بغیرها لأنّها مسئولات یوم القیمۀ) صدوق در خصال بسند قوي از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه روایت کرده است هفتاد و سه خصلت را که از خصایص زنانست از آن جمله آن که زنان به انگشت خود حساب تسبیح را
نگاه دارند زیرا که بندهاي انگشتها را نیز حساب خواهند کرد و در جائی دیگر نیز نقل کرده است این معنی را از خصایص زنان و
در اینجا مطلق ذکر کرده است که شامل زنان و مردان هست و ظاهرا مرادش زنانند و تغییر عبارت حدیث نیز کرده است و عبارت
حدیث منافات ندارد با استحباب حساب به تسبیح زیرا که حساب تسبیح را نیز بأنامل میکنند که مراد جنس انامل باشد و بنده جمع
بینهما میکنم به آن که تا صد را از تسبیح حساب میکنم و مئات را به انگشتان حساب نگاه میدارم و جمع دیگر میتوان کرد که
تسبیح به خاك مطلقا بهتر از همه چیز باشد و بعد از آن به بندهاي انگشت افضلست از غیر آن و اللَّه تعالی یعلم و در اینجا اصابع
گفته است و در خصال انامل.
[سجود بر چیزیست که از زمین روید و نخورند و نپوشند]
(و روي حمّاد بن عثمان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال السّجود علی ما أنبت الارض الّا ما اکل أو لبس) و بسند صحیح
ص: 444 منقولست از حماد از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که سجود بر
چیزیست که از زمین روید و نخورند و نپوشند و ظاهرا زمین را بظهور گذاشتند یا مراد آن چیزي باشد که از سنت نبی صلّی اللَّه
علیه و آله زیاده شده است چنانکه گذشت و محتمل است که مراد این باشد که سجده کردن بر آن چیزي که از زمین روید آن
صفحه 194 از 267
چیزي است که ماکول و ملبوس نباشد و در این صورت ارض را بظهور گذاشتهاند و بیان حکم غیر ارض کردهاند و در این صورت
اشاره هست به آن که در سجده بر زمین شرطی نیست یا این شرط نیست (و روي عن یاسر الخادم انّه قال مرّ بی ابو الحسن صلوات
اللَّه علیه و انا اصلّی علی الطّبريّ و قد ألقیت علیه شیئا فقال لی مالک لا تسجد علیه أ لیس هو من نبات الارض) و در حسن منقولست
از یاسر خادم حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه که گفت من نماز میکردم بر روي حصیر طبرستان و بر بالاي آن خمره یا سنگ
ریزه انداخته یا ریخته بودم حضرت فرمودند که چرا سجده بر حصیر نکردي آیا این حصیر از زمین نروییده است و ممکن است که
از روي دفع ضرر از او فرموده باشند زیرا که اگر سجده بر حصیر کنند کسی از سنیان متعرض کسی نمیشود غالبا بخلاف آن که
چیزي بر بالاي آن انداخته باشند که آن دلیل تشیع است و در این صورت اتقاء خواهد بود نه تقیّه و گاه باشد که خوف ضرر به
حضرت نیز باشد چون خادم حضرت هر چه میکند آن حضرت کرده است و هر خفتی که به او رسد به حضرت رسیده خواهد بود
و احتمال اظهر آن که بیان حکم الهی تعالی شأنه کرده باشند و اللَّه تعالی یعلم. (و قال ابی رحمه اللَّه فی رسالته إلیّ اسجد علی
الارض او علی ما أنبتت الارض و لا تسجد علی الحصر المدنیّۀ لأنّ سیورها من جلد و لا ص: 445 تسجد
علی شعر و لا صوف و لا جلد و لا ابریسم و لا زجاج و لا حدید و لا صفر و لا شبه و لا رصاص و لا نحاس و لا ریش و لا رماد) و
پدرم در رساله که بمن نوشته بود ذکر کرده بود و عبارت عبارت فقه رضوي است صلوات اللَّه علیه که سجده کن بر زمین یا بر
چیزي که از زمین روییده باشد و در فقه رضوي است که نپوشند و سجده مکن بر حصیرهائی که در مدینه میبافند زیرا که بندهایی
که بمنزله پود اوست از پوست است و سجده بر آن جایز نیست و سجده مکن بر مو و بر وبر که کرك است و در آنجا هست و نه
بر پشم و نه بر پوست و نه بر ابریشم و نه بر شیشه و نه بر آهن و نه بر روي و نه برنج و نه بر قلعی و نه بر مس و نه بر پر و نه بر
خاکستر زیرا که اینها زمین نیستند همه و بعضی که از زمین است به استحاله از اسم زمین بیرون رفتهاند مثل معادن. چنانکه منقول
است در صحیح از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که گفت عرض نمودم که سجده جایز است بر قیر حضرت
فرمودند که نه و نه بر جامه پنبه و نه ابریشم و نه بر جزوي از حیوان و نه بر طعام و نه بر چیزي از میوههاي زمین و نه بر چیزي از
فروش. و در حدیث کالصحیح از ابو العباس منقول است که گفت که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که
سجده مکن مگر بر زمین یا چیزي که از زمین روییده باشد مگر پنبه و کتان. و در حدیث حسن کالصحیح منقولست از فضیل و
برید از احدهما صلوات اللَّه علیهما که فرمودند باکی نیست ایستادن بر مصلی و جانمازي که از مو یا پشم باشد اگر سجده بر زمین
کنند و اگر جانماز از چیزي باشد که از زمین روییده باشد جایز است بر آن ایستادن و سجده کردن و بسند حسن کالصحیح از
حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که ص: 446 سجده مکن بر قیر و بر آهک و
خاکستر چون خاکستر به استحاله از اسم نبات بیرون رفته است و آهک پخته نیز استحاله یافته است. و در حدیث کالصحیح از
یونس بن یعقوب منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که سجده نمیتوان کرد بر طلا و نقره. و در
صحیح از محمد بن الحسین منقولست که بعضی از استادان ما عریضه به خدمت حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه یا امام علی نقی
صلوات اللَّه علیهما نوشتند و سؤال کردند از سجده کردن بر شیشه و او گفت که چون عریضه را فرستادم فکر کردم و گفتم که
شیشه از زمین حاصل میشود عبث عرض کردم و در کار نبود که سؤال کنم پس او گفت که حضرت در جواب بسوي من نوشتند
و در تهذیب اینست که حضرت بسوي او نوشتند بنا بر این حدیث صحیح میشود و در علل حضرت نوشتند که سجده مکن بر
شیشه هر چند در خاطرت در آمده است که از زمین حاصل شده است و لیکن شیشه از نمک و ریگ حاصل میشود و هر دو
ممسوخند یعنی به استحاله از حالت اول بیرون میروند با آن که نمک هم معدنی است و هم خوردنی و استحاله بیشتر هم یافته
است. و در حدیث حسن کالصحیح از حمران از احدهما صلوات اللَّه علیهما منقولست که فرمودند که پدرم بر خمره که بمنزله مهر
بود سجده میکردند و بر بالاي جا نماز میگذاشتند و اگر وقتی خمره حاضر نبود سنگ ریزه بر میداشتند و بر روي جانماز
صفحه 195 از 267
میگذاشتند و نماز میکردند. و در حدیث کالصحیح از حلبی منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که
پدرم میخواست نماز کند و طلب نمود خمره را و دیر شد پس حضرت صلوات اللَّه علیه یک کف ریزه سنگ بر داشتند و بر روي
ص: 447 قالی گذاشتند و بر آن سجده کردند و از این دو حدیث و احادیث دیگر ظاهر میشود که بر
ریگ سجده میتوان کرد هر چند استحاله یافته است چون استحاله خاك را ریگ کرده است و از اسم ارض بیرون نرفته است
بخلاف شیشه که به استحاله از اسم ارض بیرون رفته است. و بسند کالصحیح منقولست از علیّ بن ریان ثقه که گفت بعضی از
اصحاب ما عریضه به خدمت حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه نوشتند و سؤال کردند از سجده کردن بر خمره که در مدینه
میسازند فرمان همایون حضرت آمد که هر سجاده که از ریسمان بافته باشند آن را سجده میتوان کرد چون ریسمان پنهان
میباشد در حصیرها که میبافند و هر سجاده را که از پوست و تسمه بافته باشند سجده مکن یا به اعتبار آن که پوست بر رومی
افتاده است و سجده بر پوست نمیتوان کرد یا آن که مانع است از آن که همه پیشانی بما یسجد علیه رسد و سنت است که همه
پیشانی برسد و یا از آن جهت است که جمعی از آنها نیز میته را به دباغت پاك میدانستند و در این دو صوت نهی محمول خواهد
بود بر کراهت و اللَّه تعالی یعلم. چنانکه در حدیث صحیح از علی بن جعفر منقولست که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام
موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از زنی که موي پیشانی او بلند شده باشد و بعضی از پیشانی را گرفته باشد و چون به سجده میرود
بعضی از پیشانی او بر زمین است و بعضی را مو مانع است که به زمین برسد آیا جایز است حضرت فرمودند که نه تا جمیع پیشانی
را بر زمین گذارد و این حدیث نیز محمولست بر استحباب چنانکه خواهد آمد.
[سجده بر آستین]
(و ان کانت ارض حارّة تخاف علی جبهتک الاحتراق او کانت لیلۀ مظلمۀ خفت عقربا او شوکۀ تؤذیک فلا باس ان تسجد علی
کمّک ص: 448 اذا کان من قطن او کتان) و در فقه رضوي و رساله علی مذکور است که اگر زمین گرم
باشد و ترسی که پیشانی تو بسوزد یا شب تاري بوده باشد و از عقرب ترسی یا خاري که سبب آزار تو شود باکی نیست که سجده
کنی بر آستین خود هر گاه آستین از پنبه باشد یا کتان و بر این مضمون نیز احادیث بسیار وارد شده است. از آن جمله در حدیث
صحیح از قاسم بن فضیل منقولست که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام ابی الحسن علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه
علیهما که فداي تو گردم میتواند که شخصی سجده کند بر آستین خود به سبب آزار گرما و سرما حضرت فرمودند که باکی
نیست. و در حسن کالصحیح منقولست از عیینه که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
داخل میشوم در مسجد در روزي که بسیار گرم است و مشکل است سجده کردنم بر سنگ ریزه که در نهایت گرمی است جامه
خود را پهن میکنم و بر آن سجده میکنم حضرت فرمودند که باکی نیست و احادیث کالصحیح بسیار بر این مضمون وارد شده
است و غالب اوقات پوشش صحابه حضرات پنبه بود یا کتان بنا بر این اکثر علما حمل کردهاند جواز سجده را بر قطن یا کتان با
امکان و از اخبار بسیار ظاهر میشود که قطن و کتان واسطهایست در میان ما یسجد علیه و ما لا یسجد علیه که در حالت ضرورت
این هر دو مقدمند بر غیر و حمل بر ضرورت کردهاند اخباري را که وارد شده است بر جواز مطلقا بدون قید ضرورت. مثل حدیث
کالصحیح داود صرمی که گفت سؤال کردم از حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه که آیا جایز است سجده کردن بر کتان و
قطن بدون تقیه حضرت فرمودند که جایز است. ص: 449 و هم چنین حدیث کالصحیح حسین بن علی که
گفت عریضه به خدمت آن حضرت صلوات اللَّه علیه نوشتم و سؤال کردم از سجده کردن بر قطن و کتان بی تقیه و بی ضرورت
حضرت فرمودند که جایز است بدان که بسیار است که راویان ازین باب سؤال میکنند که اگر تقیه نباشد یا جواب ما را از روي
تقیه مفرما و فایده ندارد از دو وجه یکی آن که هر گاه حضرت دانند که خود یا ایشان را تقیه واجبست موافق تقیه جواب خواهند
صفحه 196 از 267
داد خصوصا در مکاتبات زیرا که خوف آن هست که بدست حکام افتد و شنیده را انکار میتوان کرد و نوشته را نه دویم آن که
بسیار است که در وقت جواب تقیه نیست و حضرات ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم رعایت حال ایشان میفرمایند که به ایشان ضرر
نرسد جواب در این صورت تقیۀ نیست بلکه اتقاء است و چون امر سجده را نهایت اهتمام میداشتهاند ملاعین اهل سنت حضرات
در این باب مبالغه بسیار فرمودهاند. و در حدیث صحیح از منصور بن حازم منقولست از بسیار کس از اصحاب ما که گفتند عرض
نمودیم به خدمت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که بسیار است که در زمینهاي سردسیر میباشیم و برف آمده است آیا
سجده بر برف بکنیم حضرت فرمودند که نه و لیکن پنبه یا کتانی بر بالاي آن بینداز و بر آن سجده کن.
[اگر در پیشانی دمل باشد]
(و ان کان بجبهتک دمّل فاحفر حفیرة فاذا سجدت جعلت الدّمّل فیها و ان کانت بجبهتک علۀ لا تقدر علی السّجود من اجلها فاسجد
علی قرنک الایمن من جبهتک فان لم تقدر علیه فاسجد علی قرنک الایسر من جبهتک فان لم تقدر علیه فاسجد علی ظهر کفّک
إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا یُتْلی عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً إلی » فان لم تقدر علیه فاسجد علی ذقنک یقول اللَّه تبارك و تعالی
و در فقه رضوي صلوات اللَّه علیه مؤلّفها و در رساله علیّ بن بابویه (« قوله ص: 450 تعالی وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً
مذکور است که اگر در پیشانی تو دمّلی باشد کوي بکن در زمین یا خاکی که بر آن سجده میکنی و در وقت سجده دمّل را داخل
آن کو کن تا اطراف دمل از پیشانی بر زمین یا خاك رسد و اگر در پیشانی علتی باشد که هیچ جاي آن را بر زمین یا خاك رسد و
اگر در پیشانی علتی باشد که هیچ جاي آن را بر زمین نتوان گذاشتن پس سجده کن بر طرف راست پیشانی و اگر نتوانی سجده
کن بر طرف چپ پیشانی و اگر نتوانی سجده کن بر پشت دستت و اگر نتوانی سجده کن بر ذقن زیرا که حق سبحانه و تعالی در
قرآن مجید یاد کرده است جمعی را به آن که ایشان سجده میکردند به ذقن و فرموده است که به درستی که آن جماعتی که عطا
کردهایم ایشان را علم به کتب متقدمه پیش از نزول قرآن از علماء یهود و نصاري هر گاه بر ایشان خوانده میشود قرآن یا کتب
سابقه به سجده میافتند به ذقن و میگویند الحال یا سابقا تنزیه میکنیم پروردگار خود را از آن که خلاف وعده کند یا مخالف
حکمت فعلی از او صادر شود به درستی که وعده که حق سبحانه و تعالی فرموده است در انزال قرآن و بعثت پیغمبر آخر الزّمان هر
آینه واقع شد یا خواهد شد و بر زمین میافتند به ذقن و گریه میکنند و خشوع ایشان زیاده میشود و چون میبینند که وعده الهی
واقع شد یا چون تفکر مینمایند در معانی قرآن و حقایق و معارف و اشارات و تنبیهات قرآن. و علی بن ابراهیم بسند حسن
کالصحیح روایت کرده است از اسحاق بن عمار که گفت به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که اگر
شخصی در میان هر دو چشم او زخمی باشد و نتواند که سجده کند چه کند حضرت فرمودند که قریب به موي سر را بر زمین
گذارد و پس اگر نتواند برابر وي راست سجده کند و اگر نتواند برابر وي چپ سجده کند و اگر نتواند بر ذقن سجده کند لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 451 عرض نمودم که بر ذقنش سجده کند حضرت فرمودند که قرآن نخوانده یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً و قریب
است این حدیث به آن چه صدوق ذکر کرده است. و بسند صحیح از صفوان منقولست از اسحاق بن عمار از بعضی از استادان او از
مصادف که گفت دمّلی در پیشانی من در آمد و من سجده میکردم بر یک جانب پس حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
دیدند که چنین میکنم حضرت فرمودند که این چه عملست عرض نمودم که از جهت دمل پیشانی سجده نمیتوانم کردن حضرت
فرمودند که کوي بکن و دمل را در میان کو گذار تا اطراف آن به زمین برسد و پیشانی را بر زمین گذاشته باشی. و کلینی از علی
بن محمد روایت کرده است به اسناد او که از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه پرسیدند از کسی که در پیشانی او علتی
باشد و قدرت بر سجود نداشته باشد حضرت فرمودند که ذقنش را بر زمین گذارد و آیه را خواندند و این مضمون به نحوي که
صدوق ذکر کرده است مجمع علیه است در میان اصحاب و دلیلی بغیر از اجماع ندیده بودند و الحمد للَّه که احادیث معتبره ظاهر
صفحه 197 از 267
شد و اما سجده بر پشت دست پس بطریق متعدّده کالصحیح منقولست از ابو بصیر که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه که گاه هست که در سفرم وقت نماز داخل میشود و هوا گرم است و خوف دارم که اگر پیشانی بر
زمین گذارم آزار عظیم بیابم چه کنم حضرت فرمودند که بر جامه خود سجده کن عرض نمودم که اگر چنین جامه نداشته باشم که
بر کنار آن یاد امن آن سجده کنم حضرت فرمودند که بر پشت دستت سجده کن که آن یکی از مساجد است و ظاهرا مراد این
باشد که چون دست یکی از مساجد سبعه است مناسبت دارد بر آن سجده کردن یا حق سبحانه و تعالی پشت دست را نیز در حالت
ضرورت محل سجده ص: 452 کرده است و ممکن است که مراد این باشد که بر پشت دست سجده کن نه
بر شکم دست چون شکم دست یکی از مساجد سبعه است و واجبست آن را بر زمین نهادن پس اگر بر پشت دست سجده کنی
جمع بین الحقین گرده خواهی بود و اللَّه تعالی یعلم.
[گذاشتن بعضی از اعضاء بر غیر مسجود]
(و لا باس بالقیام و وضع الکفّین و الرّکبتین و الابهامین علی غیر الارض) و باکی نیست ایستادن در حالت قرائت و رکوع و گذاشتن
دستها و زانوها و انگشتهاي مهین را بر غیر زمین بلکه حکم گذاشتن بر زمین مخصوص جبهه است و این مضمون متواتر است و
اخبار بسیار گذشت و خواهد آمد. و اما آن چه در حدیث موثق از غیاث از حضرت امام جعفر صادق از پدرش از حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیهم منقولست که فرمودند که میباید سجده نکنند بر چیزي که سایر بدن بر آن نباشد ظاهرش از روي تقیه
وارد شده است و راوي نیز سنّی است اما ظاهرا مراد حضرت این باشد که بهتر آنست که جمیع بدن بر ما یصح السّجود علیه باشد
استحبابا. و مؤیّد آنست آن چه در قوي از سکونی از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که دستها را
در جائی گذارید که پیشانی را بر آنجا میگذارید به درستی که دستها سجده میکنند چنانکه رو سجده میکند و ممکن است که
اتقاء وارد شده باشد با آن که احادیث خمره در صحاح ستّه خصوصا بخاري بطرق متکثره وارد است ملاعین اهل سنّت شیعیان را
بت پرست مینامند. و در حدیث صحیح رد علیهم منقولست از زراره که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه از بیمار حضرت فرمودند که سجده میکند بر زمین یا بادزن یا بر مسواك که بر دارد اینها را و بر پیشانی گذارد و این لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 453 بهتر است از ایماء و جمعی که اینها را بد میدانند از این جهت است که میگویند بت پرستی است و ما
هرگز غیر حق سبحانه و تعالی را عبادت نکردهایم پس سجده کن بر باد زن یا چوب یا مسواك و ضرر ندارد همه و بدان که در
اکثر نسخ لفظ غیر نبود و از قلم نساخ افتاده بود و لیکن در فقه رضوي بود داخل اصل کردم و اشاره بان کردم و ترغم بأنفک و در
فقه رضوي است که ارغام میکنی به بینی خود از براي حق سبحانه و تعالی و اقل مرتبه آنست که به زمین رسد و اگر بما یصح
السّجود علیه گذارند بهتر است و اگر بر زمین رسانند بهتر است و اگر به خاك رسانند بهتر است و ظاهر اصحاب آنست که اهتمام
به خاك رسانیدن بینی بیش از پیشانی است چون لفظ ارغام دلالت بر آن دارد و اگر پیشانی و جبهه بلکه مساجد سبعه نیز همگی بر
خاك باشد به تذلّل اقرب است و خلافست در آن که ارغام واجبست یا سنت و ظاهر اخبار صحیحه استحبابست چنانکه در صحیحه
حماد که خواهد آمد حضرت میفرمایند که گذاشتن هفت موضوع فرض است و ارغام سنت است. و در صحیحه زراره از حضرت
امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که سجده بر هفت استخوانست
پیشانی و دستها و زانوها و انگشتهاي مهین و ارغام میکنی بینی خود را بینی بر خاك مالیدنی نیکو اما فرض آن هفت است و ارغام
به بینی سنت حضرت سیّد المرسلین است. و در حدیث صحیح از محمد بن مصادف منقولست که گفت که از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که سجده بر پیشانیست و بر بینی سجده نیست و بعد از این نیز خواهد آمد و همه این
اخبار قابل تاویل هست. ص: 454 و مع هذا منقولست در موثق از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که
صفحه 198 از 267
فرمودند که مجزي نیست نمازي که نرسد بینی به آن چه پیشانی به آن میرسد. و در حدیث حسن کالصحیح از عبد اللَّه بن مغیره
از شخصی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که نماز نیست کسی را که نرسد بینی او به آن چه
میرسد بان پیشانی او و این اعم است از زمین یا چیزي که در زمین روییده باشد و قریب باین است حدیث موثق دیگر از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه پس احوط آنست که ترك نکنند بینی بر خاك مالیدن را در سجود و ظاهرا هر جاي بینی که برسد کافی
باشد و جمعی گفتهاند که میباید که میان بینی که استخوانست برسد و اگر میان و سر بینی هر دو برسد نور علی نور است و عبارت
صدوق احتمال وجوب و استحباب دارد و اجمال که توقف باشد اظهر است و قصد قربت بان اسلم است و اللَّه تعالی یعلم.
[مقدار محل سجده]
(و یجزئک فی وضع الجبهۀ من قصاص الشّعر إلی الحاجبین مقدار درهم) و در فقه رضوي و رساله علی مذکور است که کافی است
ترا در گذاشتن پیشانی از رستنگاه مو تا ابروها مقدار یک درهم. و کلینی در حسن کالصحیح از زراره از حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که فرمودند که پیشانی تمام از رستنگاه موي سر تا ابروها موضع سجود است پس هر جزوي از
اجزاي پیشانی که به زمین رسد مقدار یک درهم و مقدار طرف أنمله مجزي و کافی است و از اینجا استدلال کردهاند علما که
درهم وافی و بغلی مقدار بند انگشت است و احتمال بند انگشت مهین و غیر آن دارد و چون متعارف درهم آن بوده است که مدور
باشد انگشت مهین به تدویر اقربست و اگر سبابه را اعتبار کنند رعایت آن میکنند که عرض آن نیز مثل طولش باشد یا قطرش
مقدار طول سبابه باشد و بنا بر این ص: 455 مثل مهین بلکه بیشترك میشود و لیکن از این که مقدار درهم
و أنمله یکی باشد لازم نمیآید که أنمله را مدور اعتبار کنند و اما در مقدار پیشانی اکثر علما بر آنند که مسمّی کافیست چنانکه
خواهد آمد در حدیث زراره و غیر آن اگر چه ممکن است که آن مطلق را حمل بر مقید کنند چنانکه جمعی کردهاند و هیچ شک
نیست که عمل باین قول احوط است.
[نحوه سجده کردن]
(و یکون سجودك کما یتخوّي البعیر ال ّ ض امر عند بروکه تکون شبه المعلّق لا یکون شیء من جسدك علی شیء منه) و در فقه
رضوي و رساله علی مذکور است و میباید که سجود تو مانند فراخ بودن ما بین اعضاي شتر لاغر باشد نزد خوابیدن که مانند کسی
باشی که آویخته باشد یا مانند شتر چیزي باشد که آویخته باشد و نبوده باشد چیزي از بدنت بر چیزي از بدنت و ظاهر عبارت
استحباب گشوده بودنست مانند شتر لاغر و بعضی گفتهاند که مراد این است و این نیز هست که چنانکه شتر دو وقت خوابیدن
دستها را پیش میکند مصلی نیز میباید که در وقت رفتن به سجود اول دستها را بر زمین گذارد و دیگر زانوها را و این معنی را از
لفظ عند برو که فهمیدهاند اگر چه ضرر نکرده است که این معنی را از این عبارت یا از مثل این عبارت استخراج نمایند چون
احادیث صحیحه بر این مضمون وارد شده است و مضمون این عبارت در حدیث کالصحیح از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه
علیه منقولست که چون آن حضرت به سجود میرفتند میان تهی بودند چنانکه میان تهی است شتر لاغر یعنی در وقت خوابیدن
عضوهاي آن از یکدیگر جدا است و احکام و اخبار سجده خواهد آمد و چون این عبارت در فقه رضوي واقع بوده پدرش در رساله
ذکر کرد و در آنجاها به موقع خود واقع است و همین عبارت را در موقع خود ذکر کرده است و همین معنی قرینه سهو است.
[سجده بر قیر و گچ]
صفحه 199 از 267
(و سال المعلّی بن خنیس ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن ال ّ ص لاة علی القفر و القیر فقال لا باس به) روایت کرده است شیخ در
صحیح از معاویۀ بن عمار که گفت سؤال کرد معلّی بن خنیس از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و من نزد آن حضرت
بودم از سجده کردن بر قفر بضم قاف و آن قیر پخته است که بعمل آوردهاند و خاکستر داخل آن کردهاند و بر قیر که اعمّ است از
خام و پخته پس حضرت فرمودند که باکی نیست و در تهذیب عن السجود علی القفر است و چون مخالفت دارد با احادیث دیگر
شیخ حمل کرده است بر تقیه یا ضرورت اما بنا بر این نسخه مخالفت ندارد زیرا که نماز کردن بر آن لازم ندارد سجده کردن بر آن
را و ظاهرا سهو از نساخ شده باشد. دیگر آن که این حدیث را شیخ از کتاب حسین بن سعید نقل کرده است و او از کتاب معاویۀ
بن عمار بواسطه نضر از محمد بن ابی حمزه پس مناسب این بود که صدوق از معاویۀ ابن عمار نقل کند مگر آن که در کتاب معلی
نیز بوده باشد اگر چه بعید است مع هذا از معاویه نیز روایت کرده است و ظاهرا آن روایت دیگر باشد از معاویه و علی اي حال
روایات بر جواز وارد شده است و در باب نماز در کشتی خواهد آمد و اظهر جواز است و احوط ترك است مگر در حالت
ضرورت. (و سال الحسن بن محبوب ابا الحسن صلوات اللَّه علیه عن الجصّ یوقد علیه بالعذرة و عظام الموتی ثمّ یجصّص به المسجد
أ یسجد علیه فکتب الیه بخطّه صلوات اللَّه علیه انّ الماء و النّار قد طهّراه) و به اسانید صحیحه منقولست از حسن که گفت سؤال
کردم در عریضه که به خدمت حضرت ابی الحسن علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه علیه نوشتم بودم از گچی که آن را میپزند از
عذره آدمی و استخوان مردگان حیوانات یا اعم و بعد از آن ص: 457 مسجد را گچ میمالند بان گچ آیا
سجده بر آن میتوان کرد حضرت بخط مبارك خود نوشتند که به درستی که آب و آتش آن را تطهیر داده است اگر نجس شده
باشد و چون راوي دغدغه کرده است که عذره و استخوان حیوانات نیز نجساند چون مردهاند و استخوان ملاصق گوشت ایشان که
نجس بوده است نجس شده است و خاکستر اینها در میان گچ میماند پس میباید که مسجد نجس شده باشد و مع هذا سجده بر
آن میکنند حضرت فرمودند که نجاستش معلوم نیست چون عذره خشک را بر روي گچ میریزند و چون سوخت به استحاله پاك
میشود و هم چنین استخوان و چون احتمال دارد که بعضی از عذره تر باشد یا چون آتش در آن افتد آبی از آن جدا شود و بر گچ
ریزد یا از جهۀ محض توهم همین بس است که آب در گچ میکنند آن نجاست موهوم را پاك میکند و هم چنین گچ آتش دیده
است نجاست موهوم آن زایل شده است و یا آن که چون گمان داشته است که خاکستر نجس نجس باشد حضرت فرموده است که
آن پاك است زیرا که هر گاه خاکستر شود نجاست پاك میشود مع هذا آب در گچ کردهاند هر چند بقصد تطهیر آن نکرده باشد
چون در ازاله خبث نیّت در کار نیست و فی الحقیقه این آب بمنزله رشّی است که بر زمین محتمل النجاسۀ میریزند و جمعی از این
حدیث استدلال کردهاند که در مثل پختن گچ هر گاه آتش مطهر باشد پس آجر و سفالی که از کل نجس ساخته باشند پاك شود
به پختن و این استدلال ضعیف است چون نجاست این گچ ظاهر نیست ظاهرش آنست که تطهیر بمعنی تنظیف باشد پس استدلال
نتوان کرد بر نجاست متیقن باین خبر بلی اگر توهّمی باشد که آجر را از کل نجس خشت زده باشند آن توهّم به پختن زایل میشود
به این حدیث و اللَّه تعالی یعلم و چون غالب این بوده است که از استخوان حیوانات غیر آدمی گچ را میپختهاند حضرت نفرمودند
که ص: 458 بد کردهاند که استخوان آدمی را سوختهاند و اگر احتمال ظاهري میداشت البته آن حضرت
تقریر آن نمیفرمودند.
[سجده بر کاغذ]
(و سال داود بن ابی یزید ابا الحسن الثّالث صلوات اللَّه علیه عن القراطیس و الکواغذ المکتوبۀ علیها هل یجوز علیها السّجود فکتب
یجوز) و منقولست بطریق صحیح از داود بن زید یا بن ابی زید و این هر دو یکیاند و ثقهاند و بعضی اوقات بن را حذف میکنند و
داود ابی زید یابو زید میگویند اما داود بن ابی یزید که در نسخ فقیه است آن داود بن فرقد است و آن نیز ثقه است و طریق
صفحه 200 از 267
صدوق به او نیز صحیح است اما او راوي حضرت امام جعفر صادق و امام موسی کاظم است صلوات اللَّه علیهما در اینجا احتمال
ندارد که او باشد و غلط از نساخ شده است و شیخ از من لا یحضر روایت کرده است بعنوان و داود بن یزید و صدوق به ترتیبی که
در این ابواب حدیث نقل کرده است در فهرست به همین ترتیب سند را ذکر کرده است و داود بن زید را در اینجا ذکر کرده است
و داود بن ابی یزید را در اواخر و بسند صحیح روایت کرده است از کتاب احمد بن محمد از علی بن مهزیار که داود بن یزید
عرضه نوشت به خدمت حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه و سؤال کرد از کاغذهائی که چیزي بر آن نوشته باشند آیا جایز
است سجده کردن بر آن حضرت فرمودند که باکی نیست و منافات با جواز ندارد. آن چه روایت کردهاند کلینی و شیخ در صحیح
از جمیل از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که مکروهست یا حضرت کراهت داشت از سجده کردن بر
کاغذي که بر آن چیزي نوشته باشند زیرا که کراهت با جواز منافات ندارد و خصوصا هر گاه جواز بلفظ لا باس باشد و احتمال
دارد که کراهت وقتی باشد که سواد داشته باشد و خاطرش متوجه نوشته شود و جواز در ص: 459 صورتی
باشد که سواد نداشته باشد یا آن که کراهت بمعنی حرمت باشد و در صورتی باشد که سجده بر نوشته کنند و جواز در صورتی
باشد که سجده بر جائی کنند که نوشته نباشد چون یک جزو مرکب زاج است و آن معدنیست و دو ده نیز داخل دارد و اگر مرکب
را از مازوي فقط ساخته باشند و امثال آن بر آن سجده میتوان کرد و اگر نوشته نباشد سجده بر آن میتوان کرد. چنانکه روایت
کرده است شیخ در صحیح از صفوان جمال که گفت من دیدم حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه را که در کجاوه بودند و
سجده بر کاغذ میکردند و اکثر اوقات ایما میکردند اما اگر سجده بر آن نکند و خواهد که از آنجا سورهاي دراز بخواند که در
حفظ نداشته باشد خلافست. شیخ بسند کالصحیح روایت کرده است از حسن بن زیاد که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که چه میفرمایید در شخصی که نماز کند و نظر به مصحف کند و از آنجا خواند و چراغ را نیز
نزدیک آن گذاشته باشد حضرت فرمودند که باکی نیست. و در حدیث کالصحیح از علی بن جعفر منقولست که گفت سؤال کردم
از برادرم حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که اگر مردان یا زنان مصحف را در برابر خود گذارند و از آنجا قرأت کنند
چونست در حال نماز حضرت فرمودند که اعتماد باین نماز نکنند پس جمع میتوان کرد بجواز و کراهت و جمعی جمع کردهاند
بانکه اوّل را حمل بر نماز نافله کردهاند و ثانی را بر فریضه و اول اظهر است و ثانی احوط بدان که از احادیث صحیحه ظاهر شد که
سجده بر کاغذ ننوشته میتوان کرد و خلافی نیست نزد علماء شیعه در جواز آن و لیکن بعضی از متاخّرین شرط کردهاند که
کاغذي نباشد که از پنبه یا علف کتان یا از ابریشم و امثال اینها ساخته ص: 460 باشند چون احادیث در نهی
از قطن و کتان و حریر وارد شده است دیگر شرط است که آهک داخل کاغذ نکرده باشند چون سجده بر آهک پخته نمیتوان
کرد دیگر شرطست که آهار نداده باشند کاغذ را چون آهار نشاسته است و آن خورد نیست و ظاهر است که حضرات ائمه هدي
صلوات اللَّه علیهم که تجویز فرمودهاند میدانستهاند که اکثر کاغذها یکی از این عیوب دارد پس اگر این شرطها در کار بود
میفرمودند و چون نفرمودند ظاهرا جایز باشد سجده کردن بر آن مطلقا و اگر کسی احتیاط کند بهتر خواهد بود و اللَّه تعالی یعلم.
[سجده بر گلیم و قالی]
(و سال علیّ بن یقطین ابا الحسن الاوّل صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یسجد علی المسح و البساط فقال لا باس به اذا کان فی حال
التّقیّۀ) و بسند صحیح منقولست از علی که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که سجده
کند بر گلیم و قالی که از پشم میبافتند حضرت فرمودند که باکی نیست سجده کردن بر اینها هر گاه در جائی باشد که اگر سجده
بر اینها نکند ضرر به او رسد چون تقیه واجبست و اگر احتمال بعید باشد مثل آن که در بلاد عامه در خانه خود درها را بسته باشد و
منفذي بحسب ظاهر نداشته باشد در این صورت تقیه واجب نیست و جمعی سنت میدانند و در مثل بلاد ما تقیه حرامست مگر آن
صفحه 201 از 267
که خوف باشد. (و لا باس بالسّجود علی الثّیاب فی حال التّقیّۀ) و باکی نیست در سجده کردن بر جامهها در حالت تقیه مروي است
در حدیث موثق از ابی بصیر که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که نماز کند در پلاس
و گلیم حضرت فرمودند که اگر تقیه باشد باکی نیست. (و سال معاویۀ بن عمّار ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن ال ّ ص لاة لوامع
صاحبقرانی، ج 3، ص: 461 علی القار فقال لا باس به) و در صحیح از ابن عمار منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از نماز کردن بر قیر حضرت فرمودند که باکی نیست. و مرویست در صحیح از ابن عمار که گفت که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه در کشتی باشند سجده میکنند بر قفر و قیر و در صحیح حفص و
کالصحیح ابراهیم بن میمون و غیرهما نیز وارد است که در کشتی سجده بر قیر میتواند کرد چون متعارفست که کشتیها را قیر
میمالند و احادیث جواز در کشتی وارد شده است چون غالب اوقات تقیه لازم بود و علامت تشیع این بود که چیزي غیر آن چه بر
آن نماز میکردهاند سجده میکردهاند حضرات مبالغه فرمودهاند که بر اینها سجده بکنند که مبادا ضرر به ایشان رسد و اللَّه تعالی
یعلم. (و روي زرارة عن احدهما صلوات اللَّه علیهما انّه قال قلت له الرّجل یسجد و علیه قلنسوة او عمامۀ قال اذا مسّ شیء من جبهته
الارض فیما بین حاجبیه و قصاص شعره فقد اجزا عنه) و به اسانید صحیحه منقولست که زراره گفت که عرض نمودم به خدمت
حضرت امام محمد باقر یا حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما که هر گاه شخصی سجده کند و کلاهی یا عمامه بر سر
داشته باشد و کلاه یا عمامه بعضی از پیشانی او را پوشانیده باشد چونست حضرت فرمودند که هر گاه از پیشانی او که میان ابروها و
رستنگاه موي سر است اندکی به زمین رسد از او مجزیست و همین حدیث را شیخ در صحیح از زراره نقل کرده است باین عبارت
که اذا مسّ جبهته الارض فیما بین الخ یعنی هر گاه برسد پیشانی او به زمین و این عبارت احتمال کل و بعض دارد بلکه در کل
اظهر است. ص: 462 و هم چنین حدیث دیگر زراره و موثقه عمار دلالت میکنند بر آن که مسمّی کافی
است و لیکن ممکن است که این اخبار را حمل کنیم بر آن که اقلا یک درهم از پیشانی بما یسجد علیه برسد به اعتبار حدیث دیگر
زراره که گذشت و ممکن است که درهم اقل مراتب استحباب باشد و کل پیشانی را رسانیدن اکمل باشد. و در حدیث موثق
کالصحیح از عبد الرحمن منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که سجده کند و
عمامه در سر داشته باشد و مانع باشد از رسیدن کل پیشانی به زمین حضرت فرمودند که مجزي نیست تا پیشانی او یا کل پیشانی او
به زمین برسد و این خبر نیز هر دو احتمال دارد. و در خبر کالصحیح از برید عجلی منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات
اللَّه علیه فرمودند که از پیشانی تا بینی هر جاي آن که به زمین رسد در سجده مجزیست و سجده کردن بر تمام پیشانی افضل است
و محمولست بر افضلیت. حدیث علی بن جعفر از برادرش حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که گفت پرسیدم از زنی که
سجده کند و بعضی از پیشانی او به زمین رسد و بعضی را مو مانع باشد آیا جایز است حضرت فرمودند که نه تا جمیع پیشانی را
برساند بر زمین و سؤال کردم که هر گاه مردي به سجده رود و عمامه یا کلاهش حایل شود میان پیشانی و زمین حضرت فرمودند
که خوب نیست یا صحیح نیست تا پیشانی او به زمین رسد یعنی جمیع بر سبیل استحباب یا بعضی بر سبیل وجوب.
[سجده بر سنگ ریزه]
(و قال یونس بن یعقوب رأیت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه ص: 463 یسوّي الحصی فی موضع سجوده بین
السّجدتین) و منقولست در موثق کالصحیح بل الصحیح از یونس که گفت دیدم حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه را که
سنگ ریزه را درست میکردند در موضع سجده در میان دو سجده یعنی اگر ناهموار بود هموار میفرمودند و این قسم کارها
منافات با حضور قلب ندارد خصوصا کاملان را خصوصا هر گاه به فرموده الهی باشد. و در حسن کالصحیح از عبد الملک بن عمرو
منقولست که دیدم حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه را که وقتی که اراده سجده داشتند سنگ ریزه را هموار میکردند از
صفحه 202 از 267
جهت سجود. (و روي عن علیّ بن بجیل انّه قال و رأیت جعفر بن محمّد صلوات اللَّه علیهما کلّما سجد فرفع رأسه اخذ الحصی من
جبهته فوضعه علی الارض) و بسند قوي کالصحیح منقولست از علی که گفت دیدم حضرت را صلوات اللَّه علیه که هر مرتبه به
سجده میرفتند و سر از سجده بر میداشتند و سنگ ریزه بر پیشانی ایشان چسبیده بود آن را بر میداشتند و بر زمین میگذاشتند و
اگر پیشانی نماز گذارنده بر بلندي واقع شود پس اگر زیاده از چهار انگشت باشد آن بلندي سر را بر دارد و موضع سجود را درست
کند و به سجده رود و اگر چهار انگشت یا کمتر باشد سر را بر ندارد بلکه پیشانی را زور میکند تا قرار گیرد و اگر بر چیزي واقع
شود که سجده بر آن نتوان کرد مهر را حرکت دهد تا به زیر پیشانی در آورد یا پیشانی را بر زمین کشد و بر ندارد و اگر در
صورت اولی نیز بر ندارد بهتر است و وجهش آنست که تا چهار انگشت محل سجده است که بلند و پست ضرر ندارد علی
المشهور بین الاصحاب و اگر مساوي باشد محل ایستادن با محل سجده کردن احوط و اولی است. چنانکه در حدیث صحیح و
حسن کالصحیح از عبد اللَّه بن سنان ص: 464 منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه که آیا جایز است که در سجده موضع پیشانی از موضع قدمش بلندتر باشد حضرت فرمودند که نه و لیکن میباید
که مساوي باشد و در حدیث صحیح از ابی بصیر منقولست که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از شخصی که
موضع سجدهاش را بلند کند در مسجد حضرت فرمودند که من دوست میدارم که موضع پیشانی و قدم مساوي باشند و مرا خوش
نمیآید بلند و پست و در حدیث حسن کالصحیح یا صحیح چنانکه جمعی گفتهاند از عبد اللَّه بن سنان از آن حضرت صلوات اللَّه
علیه منقولست که گفت از آن حضرت سؤال کردم از سجده کردن بر زمینی که بلند باشد حضرت فرمودند که اگر موضع پیشانی
تو بلند باشد از موضع دستهاي تو و در بعضی نسخ از موضع بدن تو و در کافی از موضع پاهاي تو بقدر یک خشت که چهار
انگشت باشد باکی نیست. و در حدیث موثق از عمار منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
از بیمار آیا جایز است که بر فراش خود بایستد و سجده بر زمین کند حضرت فرمودند که اگر غلظت فرش بقدر یک آجر یا کمتر
باشد جایز است که بر آنجا بایستد و سجده بر زمین کند و اگر بیشتر از یک آجر باشد جایز نیست و ظاهرا تا چهار انگشت را در
عرف مساوي میگویند و اگر مساوي حقیقی مراد میبود خمره سبب بلندي میشود و هم چنین سنگ ریزه و کلوخ که در حدیث
دیگر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که راوي گفت که جایز است که در کشتی روم و کلوخی برادرم و بر آن سجده
کنم حضرت فرمودند که بلی. و در حدیث صحیح از معاویۀ بن عمار منقولست که حضرت امام ص: 465
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه پیشانیت را بر بلندي گذاري بر مدار از آنجا و لیکن بر زمین کش و ظاهرا سبب
سر بر نداشتن آنست که سجود مکرر میشود عمدا. و در صحیح از ابن مسکان از حسن بن حماد منقولست که گفت به خدمت
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که گاه هست به سجده میروم پیشانی من بر سنگی میخورد یا بر چیزي
بلند روي خود را به جانب جائی کنم که هموار باشد حضرت فرمودند که بلی روي خود را بر زمین کش بی آن که آن را بر داري.
و ایضا از حسین بن حماد منقولست که گفت از آن حضرت سؤال کردم از شخصی که روي او به سنگریزه واقع شود حضرت
فرمودند که سر را بر دارد و محل سجده را خوب کند تا پیشانی او خوب قرار گیرد. و در حدیث صحیح از علی بن جعفر منقولست
که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که هر گاه پیشانی شخصی در حال سجود به سنگریزه رسد و
قرار نگیرد به زمین حضرت فرمودند که حرکت دهد پیشانی خود را و سنگ ریزه را دور کند از پیشانی تا قرار گیرد و سر بر ندارد
و جمع به نحویست که گذشت و ممکن است که حمل بر تخییر کنیم در بعضی از صور و لیکن هر گاه تخییر خوب باشد ترتیب
بهتر خواهد بود تا مخالفت اصحاب نکرده باشیم و اللَّه تعالی یعلم.
[مقدار پیشانی]
صفحه 203 از 267
(و روي عمّار السّاباطیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال ما بین قصاص الشّ عر إلی طرف الانف مسجد فما اصاب الارض منه
فقد أجزأك) و بسند موثق کالصحیح از عمار از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که از رستنگاه موي سر تا
طرف بین که متصل است به ص: 466 پیشانی همه محل سجده است و هر چه از آن به زمین رسد کافی
است ترا. و به همین عبارت روایت کرده است شیخ در موثق کالصحیح از مروان بن مسلم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه. و روي
زرارة عنه صلوات اللَّه علیه مثل ذلک و بسند صحیح منقولست از زراره از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بمثل این
عبارت و لیکن شیخ از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه روایت کرده است به همین معنی نه به همین لفظ ممکن
است که مراد صدوق مما ثلث معنوي باشد یا حدیثی دیگر باشد.
[فوت کردن بر مکان سجده]
(و سال رجل الصّادق صلوات اللَّه علیه عن المکان یکون فیه الغبار فانفخه اذا اردت السّجود فقال لا باس) و بسند صحیح منقولست
از صفوان از اسحاق از شخصی از بنی عجل که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از مکانی که غبار داشته آیا
میتوانم از دهان باد کردن وقتی که اراده سجده داشته باشم یا اراده نماز حضرت فرمودند که باکی نیست و عدم باس منافات ندارد
با حدیث صحیح از محمد بن مسلم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که گفت عرض نمودم به آن حضرت که آیا در
اثناي نماز موضع پیشانی را باد میتوان کرد که گردش برود حضرت فرمودند که نه و بعد از این نهی خواهد آمد. (و فی رسالۀ ابی
رضی اللَّه عنه إلیّ و لا تنفخ فی موضع سجودك فاذا اردت النّفخ فلیکن قبل دخولک فی ال ّ ص لاة) و در رساله پدرم که بمن نوشته
بود این بود که باد مکن در موضع سجودت پس اگر اراده داشته باشی که موضع سجود را پاك کنی میباید که پیش از دخول در
نماز پاك کنی و در این دغدغه نیست که این بهتر است. ص: 467 (و روي عن الصّادق صلوات اللَّه علیه انّه
قال انّما یکره ذلک خشیتۀ ان یؤذي من إلی جانبه) و روایت کرده است صدوق در صحیح از لیث مرادي که عرض نمودم به
خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که اگر شخصی نماز کند نفخ میتواند کرد موضع پیشانی را حضرت فرمودند
که باکی نیست به درستی که وقتی مکروهست که آزار رساند به کسی که در جانب او باشد پس اگر کسی نباشد کراهت ندارد یا
کراهت شدید ندارد.
[پاك کردن خاك از پیشانی]
(و یکره ان یمسح الرّجل التّراب عن جبهته و هو فی ال ّ ص لاة و یکره ان یترکه بعد ما صلّی فان مسح التّراب من جبهته و هو فی الصّلوة
فلا شیء علیه لورود الرّخصۀ فیه) و مکروهست که پاك کند خاك را از پیشانی در حال نماز و مکروهست که بعد از نماز آن
خاك را بگذارد و پاك نکند چون خوف ریا هست پس اگر در حالت نماز خاك را پاك کند بر او چیزي نیست چون رخصت از
شارع شده است چنانکه علی بن جعفر کالصحیح سؤال میکند از برادرش صلوات اللَّه علیه که آیا در اثناي نماز خاك پیشانی را
پاك میتوان کرد حضرت فرمودند که باکی نیست و در حدیث صحیح از حلبی منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آیا نماز گذارنده خاك پیشانی را در اثناي نماز پاك میتواند کرد. حضرت فرمودند که بلی
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه پاك میکردند هر گاه خاك آلوده میشد پیشانی را و در حدیث سکونی از حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که مرا خوش نمیآید که پیشانی مردان ساده باشد و بر آن اثر سجود نباشد و حمل
کردهاند که مراد حال نماز است و اظهر آنست که مراد پینه کردن پیشانیست از بسیاري سجود چنانکه حضرت سید الساجدین و
صفحه 204 از 267
حضرت موسی ص: 468 بن جعفر صلوات اللَّه علیهم چنین بودهاند بیدغدغه چنانکه اخبار بسیار وارد شده
است در ایشان و در بعضی از اخبار هست که همه ائمه صلوات اللَّه علیهم اثري در پیشانی ایشان بوده است و جمعی آیه سِیماهُمْ فِی
وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ را چنین تفسیر کردهاند و احادیث بسیار شده است در صفات مؤمنان که میباید پیشانی ایشان مثل زانوي
بز یا شتر پینه کرد باشد و تا چنین نباشند شیعه امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهم نیستند با علامات دیگر که از بسیاري روزه لبهاي
ایشان خشک باشد همیشه و چشمان ایشان کوروش باشد از بسیاري گریه و پشت ایشان کج باشد از بسیاري عبادت و تفصیل اینها
را از تفسیر حضرت امام حسن عسکري و باب کفر و ایمان کلینی طلب باید کرد و اللَّه الموفق للسّداد.
باب علّۀ النّهی عن السّجود علی المأکول و الملبوس دون الارض و ما أنبتت من سواهما
(قال هشام بن الحکم لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه أخبرنی عمّا یجوز السّجود علیه و عمّا لا یجوز قال السّجود لا یجوز الّا علی
الارض او ما أنبتت الارض الّا ما اکل او لبس فقال له جعلت فداك ما العلّۀ فی ذلک قال لأنّ السّجود خضوع للَّه عزّ و جلّ فلا ینبغی
ان یکون علی ما یؤکل او یلبس لأنّ ابناء الدّنیا عبید ما یاکلون و یلبسون و السّاجد فی سجوده فی عبادة اللَّه عزّ و جلّ فلا ینبغی ان
یضع جبهته فی سجوده علی معبود ابناء الدّنیا الّذین اغترّوا بغرورها و السّجود علی الارض افضل لأنّه ابلغ فی التّواضع و الخضوع للَّه
عزّ و جلّ) این بابی است در بیان علّت نهی از سجود بر خوردنی و پوشیدنی و عدم نهی از زمین و هر چه از زمین روید که آن را
نخورند و نپوشند. روایت است بهشت سند صحیح از هشام بن حکم که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه که مرا خبر ده از آن چه جایز است بر آن سجده کردن و از آن چه جایز نیست حضرت فرمودند که سجده جایز
نیست مگر بر زمین یا آن چه از زمین روییده باشد مگر آن چه خوردنی یا پوشیدنی باشد بحسب عادت پس عرض نمودم که فداي
تو گردم علت این چیست حضرت فرمودند که از جهت آن که سجود خاضع شدنست نزد حق ص: 470
سبحانه و تعالی پس سزاوار نیست که خضوع نزد ماکول و ملبوس باشد زیرا که اهل دنیا بندگان مأکولات و ملبوساتند و کسی که
سجده میکند در عبادت حق سبحانه و تعالی در بندگان و تذلل است نزد او پس سزاوار نباشد که پیشانی خود را در سجود بر
معبود اهل دنیا گذارد که فریب دنیا را خوردهاند و فریفته مأکول و ملبوس شدهاند و از آنها که سجده بر آن میتوان کرد زمین بهتر
است زیرا که سجده کردن بر زمین کاملتر است در تاثیر شکستگی و خضوع نزد حق سبحانه و تعالی و هیچ شک نیست که خاك
کربلا بیشتر مؤثر است در رقّت و خضوع که هر چند قساوت عظیم باشد چون یاد میکند واقعه کربلا را البته او را گریه و زاري
حاصل میشود که سبب قرب بندگانست بعد از مغفرت گناهان ایشان لهذا حضرت فاطمه زهرا تسبیح از خاك حمزه ساخت تا
سبب رقّت باشد مر شیعیان و مؤمنان را هر چند شهادت سبب علو درجات ایشان شد اما سبب نقص بر عالمیان شد و حسب الامر
مأموریم به آن که ملاحظه مظلومیّت ایشان کنیم و بگرییم تا درجات عالیه کرامت فرماید و بنا بر این اگر خاك باشد سبب تذلّل
بیشتر میشود از گلهاي ساخته یا پخته که در آن دغدغه نیز میشود که صحیح نباشد با آن که در خاك همه پیشانی بر آن میرسد
و در مهر خوب نمیرسد مگر آن که چنان بسازند که پیشانی بر آن جا کند همه و بعد از خاك سنگ بهتر است از حصیر و بوریا با
آن که در اینها غالبا همه پیشانی جا نمیکند چون فاصلها دارد اما شک نیست در آن که جایز است و احادیث خمره متواتر است
بلکه ظاهر اخبار آنست که خمره مقدم باشد بر سنگ ریزه و دور نیست که وجه تقدم طهارت و نظافت آن بوده باشد. و در حدیث
صحیح از محمد بن مسلم منقول است که گفت که حضرت ص: 471 امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه
فرمودند که باکی نیست در سجده کردن بر بوریا و برگ درخت خرما و هر چه از زمین روییده باشد مگر میوه. و در صحیح از
حسین بن ابی العلاء از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که شخصی به خدمت حضرت امام محمد باقر صلوات
اللَّه علیه آمد و سؤال کرد از سجده کردن بر بوریا و جله ظرف خرما و هر چه از زمین روید آیا جایز است حضرت فرمودند که بلی
صفحه 205 از 267
و احادیث گذشت که زمین بهتر است و اگر گل سخت باشد بیدغدغه مقدّم است بر نباتات و احادیث سنگ ریزه کالمتواتر است
مع هذا بعضی دغدغه کردهاند که استحاله شده است و اصلش خاکست که با آب جمع شده است و آفتاب در آن تاثیر کرده است
و سنگ ریزه شده است و این بیوجه است زیرا که بر تقدیر تسلیم از اسم زمین بدر نمیرود و بعضی دغدغه کردهاند در مثل
سنگ مرمر بلکه سنگ آسیا که معدنی دارد و اطلاق معدنی بر اینها میکنند و حق این است که سجده کردن بر اینها جایز است
حتی بر آجر و گچ پخته اما آهک استحاله میشود و بعد از پختن دغدغه عظیم در آن میشود و در اخبار نیز نهی از آن وارد شده
است و امّا ماکول و ملبوس ظاهرا مراد از آنها عادیست پس مثل اهلیلج و بلیلج خام را سجده میتوان کرد چون معتاد الاکل نیست
بلکه از جهت دوا میخورند اما پروردهاش ماکول عادیست و مانند برگ موز هر چند ستر عورت به آن میتوان کرد امّا ملبوس
عادي نیست و جمیع گفتهاند که سجده بر جو میتوان کردن و بر گندم نمیتوان کرد چون پوست گندم را میخورند و پوست جو
را نمیخورند و احوط آنست که بر جو سجده نکنند و اگر چیزي در بعضی از بلاد آن را خورند و در بعضی نخورند هر بلدي
حکم خود دارد مثل ینجه که هر جا خورند سجده نتوان کرد و هر جا نخورند سجده توان کرد و بعضی تغلیب منع کردهاند چون
ص: 472 صادقست که ماکولست و احوط منع است و مثل پوست بادام تازه که میخورند سجده نمیتوان
کرد و چون بادام میرسد آن را نمیخورند سجده میتوان کرد و مانند افیون که جمعی به آن عادت کردهاند ایشان سجده
نمیتوانند کرد و احوط آنست که مطلقا نکنند اما پوست ککنار را ظاهرا سجده توان کرد چون متعارف نیست خوردن آن و بر
بالاي گندم نماز کردن مکروهست هر چند کل بر آن کشیده باشد. چون در حدیث کالصحیح از محمد بن مضارب منقولست که
گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از خرمن گندمی که گل اندود کرده باشند آن را بر بالاي آن نماز
کنم حضرت فرمودند که بر بالاي آن نماز مکن عرض نمودم که اگر سطح همواري شده باشد چونست حضرت فرمودند که بر آن
نماز مکن. و در حدیث حسن کالصحیح از عمر بن حنظله منقولست که گفت به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
عرض نمودم که خرمنی از گندم را گل اندود کردهاند مانند سطح حضرت فرمودند که نماز بکن یعنی جایز است پس خبر اول
محمولست بر کراهت به سبب حرمت طعام و گذشت.
باب القبلۀ