گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
باب ما یستحبّ من الدّعاء عند کلّ صباح و مساء






[مقدمه]
این بابی است در بیان آن چه مستحب است از دعاها در هر صبح و شام و در این باب نیز ادعیه بسیار از ائمه معصومین صلوات اللَّه
علیهم وارد شده است و صدوق قلیلی از آنها را ذکر کرده است و کالصحیح منقول است که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه فرمودند که شیطان که لعنتهاي الهی بر او باد پهن میکند لشکر شبش را در وقت فرو رفتن آفتاب و لشکر روز را در وقت
طلوع آفتاب پس شما در این دو ساعت ذکر حق سبحانه و تعالی بسیار بکنید و پناه برید بحق سبحانه و تعالی از شر شیطان و
لشکرهاي او و اطفال خود را نیز تعویذ کنید و ایشان را نیز در پناه خدا در آورید در این دو ساعت که این دو ساعت غفلت است و
شیاطین غافل میسازند مؤمنان را از یاد الهی. و از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که دعا کنید پیش از
طلوع شمس و پیش از غروب که دعا مستجاب میشود. و کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که میفرمودند که
هر گاه آفتاب زرد شود مشغول ذکر الهی تعالی شانه شوید و اگر با قومی باشی که ایشان ترا از یاد الهی باز دارند برخیز از میان
ایشان و دعا کن. و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که هر روزي که میآید بر فرزند آدم آن روز به زبان حال یا مقال
میگوید که اي پسر آدم من روزیم تازه و مرا گواه گردانیدهاند بر تو پس در من خوب بگو و خوب بکن تا گواهی دهم بر لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 206 تو در روز قیامت به آن خوبی که دیگر مرا نخواهید دید و چون شب داخل میشود آن نیز چنین
میگوید و احادیث بسیار بر این مضمون وارد شده است.
[هر که ده نوبت پیش از طلوع آفتاب و ده نوبت پیش از شام این تهلیل را بگوید]
(روي عبد الکریم بن عتبۀ عن ال ّ ص ادق صلوات اللَّه علیه انّه قال من قال عشر مرّات قبل ان تطلع الشّمس و قبل غروبها لا اله الّا اللَّه
وحده لا شریک له له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حیّ لا یموت بیده الخیر و علی کلّ شیء قدیر کانت کفّارة لذنوبه فی
صفحه 98 از 259
ذلک الیوم) و بسند موثق و بسند صحیح نیز منقول است از عبد الکریم که آن حضرت فرمودند که هر که ده نوبت پیش از طلوع
آفتاب و ده نوبت پیش از شام این تهلیل را بگوید کفّاره گناهان او باشد که در آن روز کرده باشد، و در روایتی دیگر هر که این
تهلیل را در صبح و شام بگوید ده مرتبه ثواب کسی مثل او نباشد مگر کسی که آن نیز این تهلیل را گفته باشد و بر این مضمون
احادیث بسیار وارد شده است، و در بعضی بعد از یحیی و یمیت و یمیت و یحیی نیز هست و ترجمهاش اینست که نیست خداوندي
بغیر از اللَّه که اسم ذات واجب الوجودیست که مستجمع جمیع کمالات است و حال آن که واحد من جمیع الوجوه است که وجود
او عین ذات اوست و وجوب وجودش بمعنی تاکد وجود است، و در این معنی وحدت و غیر این کسی شریک او نیست، مر أو
راست و مخصوص اوست پادشاهی، و مخصوص اوست حمد و ثنا زنده میکند در حشر و میمیراند در دنیا یا زنده میکند در
رحم و میمیراند در دنیا و میمیراند در قبر بعد از حیات و چون زمان آن حیات قلیل است آن را ذکر نکردند صریحا اما از لفظ
ضمنا مفهوم میشود و باز در حشر زنده میکند و او زندهایست که هرگز نمیمیرد و بدست اوست همه خوبیها یعنی او توفیق
کرامت میفرماید و او بر همه چیز قادر و تواناست. ص: 207 و کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که دعا پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب سنّتی است واجب که اهتمام بسیار به شان آن هست با طلوع
صبح و شام ده مرتبه میگوید لا اله الّا اللَّه وحده لا شریک له له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و ده نوبت
میگوید اعوذ باللَّه السمیع العلیم من همزات الشّیاطین و اعوذ باللَّه ان یحضرون انّ اللَّه هو السّمیع العلیم و استعاذه را نیز قبل از طلوع
و غروب میگوید و اگر این تهلیل و استعاذه را فراموش کند قضا میکند چنانکه نماز را قضا میکند و در اخبار دیگر نیز به همین
مبالغه وارد شده است با قضا. و در حدیث صحیح از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه وارد شده است که در تعقیب آن چه
لازمست تسبیح فاطمه زهرا است با این تهلیل. و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که هر که این تهلیل را ده مرتبه بگوید و
ده مرتبه صلوات بفرستد بر محمد و آل او و سی و پنج مرتبه سبحان اللَّه و سی و پنج مرتبه لا اله الا اللَّه و سی و پنج مرتبه الحمد للّه
بگوید در صباح او را از غافلان ننویسند و اگر در شام بگوید در آن شب او را از غافلان ننویسند. (و روي عنه حفص بن البختريّ انّه
قال کان نوح صلوات اللَّه علیه یقول اذا اصبح و امسی اللَّهمّ انّی اشهدك انّه ما اصبح و امسی بن من نعمۀ و عافیۀ فی دین او دنیا
فمنک وحدك لا شریک لک لک الحمد و لک الشّ کر بها علیّ یا ربّ حتّی ترضی و بعد الرّضا یقولها اذا اصبح عشرا و اذا امسی
عشرا فسمّی بذلک عبدا شکورا) و بسند صحیح منقولست از حفص از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که
حضرت نوح صلوات اللَّه علیه در صبح و شام این تحمید را میخواندند که ص: 208 ترجمهاش این است
که خداوندا ترا گواه میگیرم که هر چه صبح و شام کند بر من از نعمتی یا دفع بلایی در دین یا دنیا پس آن نعمت از تست حال
آن که تو واحدي و شریک نداري در آن انعام یا مطلقا مر تراست جمیع ثناها و جمیع شکرها به سبب آن نعمتی که انعام کرده بر
من اي پروردگار من تراست آن مقدار حمد و شکر تا تو راضی و خوشنود شوي و بعد از خوشنودي نیز و این کلمات را در صبح
ده مرتبه میگفتند و در شام ده مرتبه پس به سبب مداومت بر این کلمات حضرت نوح را حق سبحانه و تعالی شکور نامید یعنی
بسیار شکر کننده. و در حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که اگر در صبح و شام ده مرتبه این حمد را به
گویی ادا کرده خواهی بود شکر نعمت آن روز و آن شب را و قریب باین از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه نیز منقولست
که از جهت مداومت بر این حمد آن حضرت را حق سبحانه و تعالی شکور نامید.
[دعاي بعد از نماز صبح]
(و انّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله کان یقول بعد صلاة الفجر اللَّهمّ انّی أعوذ بک من الهمّ و الحزن و العجز و الکسل و البخل و
الجبن و ضلع الدّین و غلبۀ الرّجال و بوار الایّم و الغفلۀ و الذلّۀ و القسوة و العیلۀ و المسکنۀ و أعوذ بک من نفس لا تشبع و من قلب
صفحه 99 از 259
لا یخشع و من عین لا تدمع و من دعاء لا یسمع و من صلاة لا ترفع [تنفع خ ل] و أعوذ بک من امرأة تشیبنی قبل اوان مشیبی و أعوذ
بک من ولد یکون علیّ ربّا و أعوذ بک من مال یکون علیّ عذابا و أعوذ بک من صاحب خدیعۀ ان راي حسنۀ دفنها و ان راي سیّئۀ
افشاها اللَّهمّ لا تجعل لفاجر علیّ منّۀ و لا یدا) و منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که بعد از نماز صبح و احتمال نافله صبح
نیز دارد این دعا را میخواندند و ترجمهاش ص: 209 اینست که خداوندا پناه به تو میبرم از غم و اندوه و
عاجز بودن و تنبلی و بخل و بیدلی و ثقل دین و از غلبه مردان بر این کس هر که باشد یا مغلوب بودن مردان بعنوان ابنه، و از کساد
بی شوهر و بی زن که کسی بهم نرسد که دختران این کسرا بخواهد یا خواهر و امثال اینها را یا از براي مرد زنی دست بهم ندهد، و
از غافل شدن از حق سبحانه و تعالی و از عذاب او در دنیا و عقبی، و از مذلّت و قساوت دل، و از پریشانی یا عیال باري یا پریشانی و
از بیچیز بودن، و پناه به تو میآورم از نفسی که سیر نشود و از دلی که خاشع نشود. و از چشمی که گریان نباشد، و از دعایی که
مقبول نشود، و از نمازي که ملائکه آن را بالا نبرند به اعتبار عدم شرایط یا نفع ندهد زیرا که نفع نماز بسیار است یکی آن که نهی
میکند نماز از بدیها، و پناه به تو میآورم از زن سلیطه که مرا پیر کند پیش از زمان پیري، و پناه به تو میآورم از فرزندي که بر من
مسلّط باشد یا مرا محتاج فرزند مکن که او ولی نعمت من باشد، و پناه به تو میآورم از مالی که سبب عذاب من شود، و پناه به تو
میآورم از مصاحب مکاري که اگر خوبی مرا بیند پنهان کند و اگر بدي بیند افشا کند آن را خداوندا چنان مکن که فاسقی بر من
منتی و نعمتی و قدرتی داشته باشد. (و روي عدّة من اصحابنا عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال کان ابی صلوات اللَّه علیه
یقول اذا صلّی الغداة یا من هو اقرب إلیّ من حبل الورید یا من یحول بین المرء و قلبه یا من هو بالمنظر الاعلی یا من لیس کمثله
شیء و هو السّمیع العلیم یا اجود من سئل و یا اوسع من اعطی و یا خیر مدعوّ و یا افضل مرتجی و یا اسمع السّامعین و یا ابصر
النّاظرین و یا خیر النّاصرین و یا اسرع الحاسبین و یا ارحم الرّاحمین و یا احکم الحاکمین صلّ علی محمّد و آل محمّد و اوسع لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 210 علیّ فی رزقی و امداد لی فی عمري و انشر علیّ من رحمتک و اجعلنی ممّن تنتصر به لدینک و لا
تستبدل بیغیري اللَّهمّ انّک تکفّلت برزقی و رزق کلّ دابّۀ فاوسع علیّ و علی عیالی من رزقک الواسع الحلال و اکفنا من الفقر ثمّ
یقول مرحبا بالحافظین و حیّا کما اللَّه من کاتبین اکتبا رحمکما اللَّه انّی اشهد ان لا اله الّا اللَّه وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّدا
عبده و رسوله و اشهد انّ الدّین کما شرع و انّ الاسلام کما وصف و انّ الکتاب کما انزل و انّ القول کما حدّث و انّ اللَّه هو الحقّ
المبین اللَّهمّ بلّغ محمّدا و آل محمّد افضل التّحیّۀ و افضل ال ّ ص لاة [السّلام خ ل] اصبحت و ربّی محمود اصبحت لا اشرك باللَّه شیئا و
لا ادعو مع اللَّه احدا و لا اتّخذ من دونه ولیّا اصبحت عبدا مملوکا لا أملک الّا ما ملّکنی ربّی اصبحت لا استطیع ان اسوق إلی نفسی
خیر ما ارجو و لا اصرف عنها شرّ ما احذر اصبحت مرتهنا بعملی و اصبحت فقیرا لا احد أفقر منّی باللَّه اصبح و باللَّه امسی و باللَّه
احیی و باللَّه أموت و إلی اللَّه النّشور) و روایت کردهاند جماعتی از مشایخ ما از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
فرمودند که پدرم صلوات اللَّه علیه وقتی که نماز صبح را میکردند این دعا را میخواندند که ترجمهاش اینست که اي خداوندي
که نزدیکتري بمن از رگ گردن چون رگ گردن سبب حیاتست و آن که بریده شد میمیرد هم چنین اگر حق سبحانه و تعالی
فیض خود را از بنده یک لحظه بر دارد معدوم بالکلیّه میشود و با آن که نسبت علمش به اشیاء اقربست از هر قریبی چون پیشتر از
این آیه فرموده است که ما عالمیم بهر چه در نفس آدمی میگذرد و یا آن که چون نسبتش به همه اشیا یکسانست اقربست از قریبی
که قربش بحسب جسمیّت است، و اي خداوندي که حایل میشود میان آدمی و دلش یعنی اراده که ص:
211 دارد اگر حق سبحانه و تعالی خواهد آن اراده را بر طرف میکند چنانکه منقولست از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
که فرمودند که شناختم حق سبحانه و تعالی را به فسخ عزیمتها، و اي خداوندي که رتبه تو از آن بالاتر است که عقول متفکران
بذات و صفات تو تواند رسید، اي خداوندي که نیست چیزي که شبیه باشد به تو و کاف زایده است از جهت تحسین لفظ بنا بر
مشهور بعضی گفتهاند که مراد اینست که نیست چیزي که شباهت مثلیّت او داشته باشد چه جاي مثل، و او شنواست یعنی عالم است
صفحه 100 از 259
به مسموعات و داناست هر چیزي را، اي خداوندي که جود تو بیشتر است از هر جوادي که از او سؤال کنند و دهد زیرا که تو
نطلبیده میدهی مانند حیات و وجود و توابع آن و امثال این نعمتهاي عظیمه که هیچ کس بر آن قادر نیست و اي خداوندي که
عطاي واسع بسیار تو بیشتر است از هر بخشنده، و اي بهترین کسانی که ایشان را از جهت مطالب خوانند، و اي افضل کسانی که
محل امید خلایقند، و اي شنواترین سامعان که اجابت میکنی دعوات خلایق را، و اي بیناترین نظر کنندگان که مطلعی بر ضمایر
بندگانت، و اي بهترین یاري کنندگان، و اي خداوندي که از هر حساب کننده تو زودتر حساب میکنی چنان که منقول است که
حق سبحانه و تعالی در یک ساعت حساب جمیع خلایق را کند چنانکه هر کس را گمان این باشد که خطاب الهی با اوست و بس
پس صحابه پرسیدند که چگونه ممکن است این معنی حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که هم چنان که روزي
میدهد در یک ساعت همه خلایق را و به سبب مشغول شدن به جمعی از جمعی دیگر غافل نیست، و اي بخشندهترین بخشندگان،
و اي حکم کنندهتر از همه حکم کنندگان در دنیا و عقبی صلوات بر محمد و آل محمد فرست، و فراخ کن روزي مرا، و دراز کن
عمر مرا، و پهن کن بر من از رحمتت، و بگردان مرا از ص: 212 آن کسانی که نصرت دین تو کنند، و مبر
مرا که غیر مرا بعوض من بیاوري چنانکه فرموده جمعی را که اگر پشت کنید شما را میبرم و جمعی را بعوض خواهم آورد که
ایشان مثل شما نباشند. خداوندا تو ضامن روزي منی و روزي هر جانداري پس فراخ گردان بر من و بر عیال من از روزي تو که
حلال باشد و فراخ، و دور کن از من فقر را پس خطاب به نویسندگان عمل میکند که بر دست راست و چپ نشستهاند که مرحبا
اي دو حافظ عمل من و سلام الهی بر شما باد اي دو نویسندگان عمل بنویسید که حق سبحانه و تعالی شما را رحم کند که من
گواهی میدهم که نیست خداوندي بغیر از اللَّه یگانه که او را شریک نیست، و شهادت میدهم که محمد بنده اوست و رسول او و
گواهی میدهم که دین چنان است که اللَّه یا رسول او صلی اللَّه علیه و آله فرمودهاند، و اسلام چنان است که آن حضرت وصف
کردهاند و کتاب چنان است که حق سبحانه و تعالی آن را فرستاده است و انزل را مجهول نیز میتوان خواند، و گواهی میدهم که
قول الهی چنانست که آن حضرت از خدا بیان کرده است و آن که حق سبحانه و تعالی اوست حق ثابت ظاهر کننده موجودات
خداوندا برسان به محمد و آل محمد بهترین سلامها را و بهترین صلوات را داخل شدهام در صبح و حال آن که نعمت پروردگارم
بر من بسیار است و مستحق حمد و ثناست نسبت بمن و عالمیان، صبح کردهام و چیزي را شریک خداوند خود نمیدانم و خداوند
را میخوانم و دیگري را با او نمیخوانم و غیر او را به دوستی نمیگیرم، صبح کردهام در حالتی که بنده مملوك خداوندم و مالک
نیستم هیچ چیز را مگر چیزي را که او مرا مالک گردانیده باشد و اشعاري دارد به آن که بنده مالک نمیشود مگر چیزي را که آقا
تملیک بنده کرده باشد، صبح کردهام و داخل صباح شدهام و قادر نیستم که خیري به خود رسانم یا شرّي را از لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 213 خود دفع نمایم، صبح کردهام و در گرو عمل خودم یعنی تا خوب نکنم خلاصی ندارم، و صبح کردهام با فقري که
هیچ کس از من فقیرتر نیست بعون و ابقاي الهی صبح میکنم و بفضل الهی شام میکنم و به فیض الهی زندگانی میکنم و به
قدرت او میمیرم و بازگشت من و همه خلایق به اوست.
[دعاي صبح و شب]
(و روي عمّار بن موسی عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال تقول اذا اصبحت و أمسیت اصبحنا و الملک و الحمد و التّعظیم و
العظمۀ و الکبریاء و الجبروت و الحکم و الحلم و العلم و الجلال و الجمال و الکمال و البهاء و القدرة و التّقدیس و التّعظیم و التّسبیح
و التّکبیر و التّهلیل و التّمجید و السّماح و الجود و الکرم و المجد و المنّ و الخیر و الفضل و السّ عۀ و الحول و السّلطان و القوّة و العزّة
و القدرة و الفتق و الرّتق و اللّیل و النّهار و الظّلمات و النّور و الدّنیا و الآخرة و الخلق جمیعا و الامر کلّه و ما سمّیت و ما لم اسمّ و ما
علمت منه و ما لم اعلم و ما کان و ما هو کائن للّه ربّ العالمین الحمد للّه الّذي اذهب باللّیل و جاء بالنّهار و انا فی نعمۀ منه و عافیۀ و
صفحه 101 از 259
فضل عظیم الحمد للّه الّذي له ما سکن فی اللّیل و النّهار و هو السّمیع العلیم الحمد للّه الّذي یولج اللّیل فی النّهار و یولج النّهار فی
اللّیل و یخرج الحیّ من المیّت و یخرج المیّت من الحیّ و هو علیم بذات ال ّ ص دور اللَّهمّ بک نمسی و بک نصبح و بک نحیا و بک
نموت و إلیک نصیر أعوذ بک عن اذلّ او اذلّ او اضلّ أو اضلّ او اظلم او اظلم او اجهل او یجهل علیّ یا مصرّف القلوب ثبّت قلبی
علی طاعتک و طاعۀ رسولک اللَّهمّ لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی و هب لی من لدنک رحمۀ انّک أنت الوهّاب ثمّ تقول اللَّهمّ انّ اللّیل
و النّهار خلقان من خلقک فلا تبتلینی فیهما بجرأة علی معاصیک و لا رکوب لمحارمک ص: 214 و ارزقنی
فیهما عملا متقبّلا و سعیا مشکورا و تجارة لن تبور) و منقولست بسند موثق از عمّار از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
فرمودند که در صبح و شام میخوانی این دعا را که ترجمهاش اینست که ما صبح کردیم و داخل شدیم در صبح و در بعضی از
نسخ اصبحت است یعنی صبح کردم من و حال آن که پادشاهی و ثنا و ستایش و بزرگوار دانستن و بزرگی و عظمت و جاه و جلال
و فرمان و بردباري و علم و جلال و منزّه بودن از نالایق و اتّصاف به کمالات، یا جلال و عظمت و جمال و مکرمت و خوبیها و
حسن و خوبی و قدرت و مقدّس دانستن او، یا منزّه کردن و بزرگ دانستن و به بزرگی یاد کردن و منزّه دانستن و تنزیه او کردن و
تکبیر کردن و او را به کبر یا وصف نمودن و توحید او کردن و او را یگانه دانستن و بخشش و کرم و بزرگواري و انعام کردن و
احسان نمودن، یا تمامی خوبیها و فضل و احسان و فراخ گردانیدن نعمت و قوّت و قدرت، یا حایل و مانع شدن از معصیت، و
پادشاهی و قدرت و قهّاري و شکافتن و بهم آوردن شب و روز و تاریکیها و روشنیها و دنیا و آخرت و آفریدن جسمانیّات همه و
روحانیّات که بمجرّد لفظ موجود شدند و از این جهت آن عالم را عالم امر میگویند، یا آن که امر و فرمان همه و آن چه را نام
بردم و آن چه را نام نبردم و آن چه را میدانم و آن چه را نمیدانم و آن چه بوده است و آن چه خواهد بود همگی ملک و
مخصوص خداوندیست که پروردگار عالمیانست جمیع کمالات و محامد مخصوص خداوندیست که شبرا برد و روز را آورد و
حال آن که در میان نعمت و عافیت و تندرستیام با تفضل عظیم الهی حمد و سپاس مخصوص خداوندیست که از او است آن چه
در شب و روز بنا کنند و او است شنوا و دانا حمد و ستایش مخصوص خداوندیست که شش ماه اندك اندك شب را داخل روز
میکند و شش ماه بر عکس یا چون روز ص: 215 میآید شب در او پنهان میشود و بر عکس، و بیرون
میآورد زنده را از مرده مثل حیوانات را که از منی مرده و تخم بیرون میآورد، یا مؤمن را از کافر و بیرون میآورد، تخم و منی را
از حیوان زنده، و کافر را از مؤمن، و او داناست به آن چه در سینههاست. خداوندا به یاري و لطف تو صبح و شام میکنیم و بعون
تو زندگانی میکنیم و به قهر تو میمیریم و بسوي تو بازگشت میکنیم پناه به تو میآورم از آن که کسی را خوار کنم یا خوار دانم
یا کسی مرا خوار کند یا کسی را گمراه کنم یا کسی مرا گمراه کند یا بر کسی ستم کنم یا کسی بر من ستم کند یا من جنگ و
سفاهت کنم یا کسی نسبت بمن درشتی و بیخردي کند، اي خداوندي که دلها را تو میگردانی به جانب حق ثابت گردان دلم را
بر آن که فرمان بردار باشد ترا و فرمان رسول ترا، خداوندا ما را مگذار که متوجه باطل شویم بعد از آن که هدایت کرده ما را و
ببخش ما را از نزد خود رحمتی عظیم به درستی که توئی بخشاینده بسیاري از نعمتها یا بسیار بخشنده توئی پس میگویی این دعا را
که ترجمهاش اینست که خداوندا این شب و روز دو مخلوقند از آفریدههاي تو ما را مبتلا مکن در این شب و روز به آن که جرأت
بهم رسانیم بر گناهان و مخالفت تو و نه به آن که مرتکب شویم محرمات ترا و روزي کن ما را عملی مقبول و سعیی که تو شکر ما
کنی یا خلایق شکر ما کنند بر آن و تجارتی که زیان نداشته باشد. (و روي عن مسمع کردین انّه قال صلّیت مع ابی عبد اللَّه صلوات
اللَّه علیه اربعین صباحا فکان اذا انفتل رفع یدیه إلی السّماء و قال اصبحنا و اصبح الملک للّه اللَّهمّ انّا عبیدك و ابناء عبیدك اللَّهمّ
احفظنا من حیث نحتفظ و من حیث لا نحتفظ اللَّهمّ احرسنا من حیث نحترس و من حیث لا نحترس اللَّهمّ استرنا من حیث نستتر و من
حیث لا نستتر اللَّهمّ استرنا بالغنی و العافیۀ اللَّهمّ ارزقنا العافیۀ و دوام العافیۀ و ارزقنا ص: 216 الشّکر علی
العافیۀ) و روایت کرده است مسمع که ملقب است به کردین و از مخصوصان حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه است و در
صفحه 102 از 259
باب خمس خواهد آمد که یک بخشش آن حضرت به او زیاده از پنج هزار تومانست چون میدانست که در راه خیر صرف میکند
گفت چهل صباح در خدمت آن حضرت نماز کردم و چون آن حضرت از نماز فارغ میشد دستها را بر میداشت به جانب آسمان
و میگفت که ما صبح کردیم و صبح کرد پادشاهی از جهت خداوند عالمیان یعنی همه مملوك و مقهور اوییم خداوندا ما همه
بندگان توئیم و بنده زادگان توئیم خداوندا ما را حفظ کن از جاهائی که خود محافظت خود میتوانیم کرد و از جاهائی که خود
محافظت خود نمیتوانیم کرد به آن که ندانیم یا نتوانیم خداوندا دفع کن بلاها را از ما از راههایی که ما خود دفع آن توانیم کرد و
از راههایی که از خود دفع نتوانیم کرد خداوندا ما را به پوشان یا اعمال قبیحه ما را به پوشان از جاهائی که خود ستر خود توانیم
کرد و از جاهایی که نتوانیم کرد خداوندا به پوشان بر ما پوشش بینیازي را از خلق که محتاج هیچ کس نباشیم از خلایق و پوشش
عافیت در ما پوشان که بدن ما به عافیت باشد از مرضها و بلاها و گناهان، و هم چنین دل و روح و عقل نیز به عافیت باشند از
صفات ذمیمه مانند ریا و حسد و کبر، خداوندا روزي کن ما را عافیت و دوام عافیت و روزي کن ما را شکر بر عافیت. و بهترین و
کاملترین دعاهاي صباح و شام دعاي صحیفه کامله است که حضرت سیّد السّاجدین (ع) میخواندهاند در هر صبح و شامی و سایر
دعاها که اکمل ادعیه است و اصل صحیفه از تفضلات الهی است به شیعیان و الحمد للّه که عامه از آن محرومند و خود اعتراف
نمودهاند در کتب خود که شیعیان دعاي بسیار از ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم روایت کردهاند پس اگر کسی دعا خواهد رجوع
به کتب ایشان کند. ص: 217 و از آن جمله غزالی در بعضی از کتب خود ذکر کرده است و ما اختصار
کردیم و چون چند چیز ضرور بود گفتن مذکور میسازیم. از آن جمله شیخ در صحیح و کلینی کالصحیح روایت کردهاند از
حسین بن ثویر و ابو سلمه سرّاج که گفتند که شنیدیم که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در عقب هر نمازي چهار کس
از مردان را که ابو بکر و عمر و عثمان و معاویه است لعن میکردند و چهار زن را که عایشه و حفصه و هند مادر معاویه و امّ الحکم
خواهر معاویه است لعن میفرمودند. و در حدیث صحیح دیگر وارد شده است لعن بنی امیّه قاطبۀ و در اخبار بسیار از ائمه اطهار
سلام اللَّه علیهم وارد شده است که در صبح و شام صد مرتبه بعد از نماز بگویند بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم لا حول و لا قوّة الّا باللَّه
العلیّ العظیم و هر که صد مرتبه بخواند حق سبحانه و تعالی صد نوع از انواع بلاها را از او دفع کند که کمترین آنها خوره و پیسی و
شیاطین و سلاطین باشد و اقلّ آن هفت مرتبه است و اقلّ آن سه مرتبه میباید که ترك نکنند. و در حدیث صحیح وارد است که
بعد از نماز صبح صد مرتبه بگوید: ما شاء اللَّه کان لا حول و لا قوّة الا باللَّه العلیّ العظیم. و در حدیث حسن کالصحیح از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که هر گاه بلایی نازل شود و سختی عظیم رو دهد پس میباید که
زانوها و دستها را تا مرفق برهنه کند و بر زمین گذارد و سینه اشرا بر زمین برساند و حاجت خود را در سجده از حق سبحانه و تعالی
بخواهد و حضرت فرمودند که این دعا را بخواند که اللَّهمّ انّی أسألک بنورك الّذي لا یطفی و بعزائمک الّتی لا تخفی و بعزّتک
الّتی لا تنقضی و بنعمتک الّتی لا تحصی و بسلطانک الّذي کففت به فرعون عن موسی (ع) و ص: 218
حاجت خود را طلب کند و به سجده رود و صد مرتبه بگوید یا حیّ یا قیّوم لا اله الّا أنت برحمتک استغیث فاکفنی ما اهمّنی و لا
تکلنی إلی نفسی و احادیث صحیحه وارد شده است در فضایل تسبیحات اربع بعد از هر نمازي چهل مرتبه و سی مرتبه. و در حدیث
صحیح وارد شده است که دوازده مرتبه قل هو اللَّه احد در عقیب فرایض بخواند و سوره حمد و شهد اللَّه و آیۀ الکرسی و قل اللَّهمّ
مالک الملک در عقب فرایض فضیلت بسیار دارد و اگر کسی خواهد دعاهاي تعقیب صلوات و غیر آن را پس رجوع به کتب ادعیه
و کتاب دعاء کافی کافیست و صحیفه کامله کامل است و مصباح کبیر احاطه به اکثر آن کرده است و مهج الدعوات از جهت دفع
بلاها تمام است.
باب احکام السّهو فی الصّلاة
صفحه 103 از 259
[مقدمه]
این بابی است در بیان احکام سهو در نماز آن چه مشهور است در میان اکثر اصحاب آنست که اگر فراموش کرده باشد یعنی یقین
داند مثلا زیادتی یا نقصان را آن را سهو میگویند، و اگر طرفین را هیچ یک نداند آن را شک میگویند و اگر یک طرف راجح
شود راجح را ظن میگویند و مرجوح را و هم و در اطلاق احادیث غالبا سهو را بر همه اطلاق مینمایند و طرف راجح را و هم
میگویند و در هر جائی اشاره خواهد شد به آن چه مقصود است.
[وسوسه در سهو]
(روي اسماعیل بن مسلم عن الصّادق صلوات اللَّه علیه عن آبائه صلوات اللَّه علیهم انّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله اتاه رجل فقال
یا رسول اللَّه إلیک اشکو ما القی من الوسوسۀ فی صلاتی حتّی لا اعقل ما صلّیت من زیادة او نقصان فقال له رسول اللَّه صلی اللَّه
علیه و آله اذا دخلت فی صلاتک فاطعن فخذك الیسري بإصبعک الیمنی المسبّحۀ ثمّ قل بسم اللَّه و باللَّه توکّلت علی اللَّه اعوذ باللَّه
السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم فانّک تنحره و تزجره و تطرده عنک) روایت کرده است سکونی موثق از آن حضرت صلوات اللَّه
علیه از پدران خود یعنی آن حضرت از پدرش و پدرش از پدرش تا حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهم که شخصی به خدمت
حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت یا رسول اللَّه شکایت میکنم به تو که مبتلا شدهام به وسواس در نماز تا آن
که ص: 220 اکثر اوقات نمیدانم که چه مقدار نماز کردهام زیاده کردهام یا کم کردهام حضرت صلی اللَّه
علیه و آله فرمودند که چون داخل نماز شوي انگشت سبّابه دست راست را بر ران چپ خود گذار و رو کن و بگو که یاوري
میخواهم از اسم حق سبحانه و تعالی و از ذات الهی یا آن که چون استعانت از او نخواهم و حال آن که وجود و بقاي من به اوست
و توکل بر او میکنم در جمیع امور و پناه میبرم به خداوندي که شنوا و داناست از شر شیطان رانده درگاه الهی پس به درستی که
هر گاه این کلمات را به گویی شیطان را کشته یا میکشی او را و زجر میکنی او را و از خود دور میکنی. (و روي عن عمر بن
یزید انّه قال شکوت إلی ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه السّ هو فی المغرب فقال صلّها بقل هو اللَّه احد و قل یا أیّها الکافرون ففعلت
ذلک فذهب عنّی) و روایت است در صحیح از عمر بن یزید که گفت شکایت نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
که شیطان بر من مسلّط شده است و سهو در نماز شام بسیار میکنم و غالب آنست که بعد از اتمام شک میکنم که دو کردهام یا
سه حضرت فرمودند که بعد از این نماز شام را به سوره قل هو اللَّه احد و قل یا أیّها الکافرون بخوان پس چنان کردم سهو از من بر
طرف شد و ظاهرا خاصیت این دو سوره این است که شیاطین را از مؤمنان دور میکند و سهو از شیطان است و محتمل است که
راوي سورهاي دراز را میخوانده باشد و به سبب کوتاهی این دو سوره از او سهو زایل باشد و اول اظهر است. (و روي ابو حمزة
الثّمالی عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اتی النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله رجل فقال یا رسول اللَّه لقیت من وسوسۀ صدري شدّة
و انا رجل معیل مدین محوج فقال له کرّر هذه الکلمات ص: 221 توکّلت علی الحیّ الّذي لا یموت و الحمد
للّه الّذي لم یتّخذ صاحبۀ و لا ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولیّ من الذلّ و کبّره تکبیرا قال فلم یلبث ان عاد الیه
فقال یا رسول اللَّه اذهب اللَّه عنّی وسوسۀ صدري و قضی دینی و وسّع رزقی) و به اسانید متکثره منقول است از ابو حمزه که حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که شخصی به خدمت حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت یا رسول
اللَّه از وسواسی که در دل من افتاده است بسیار در عذابم و من مردي عیال بار، قرضدار محتاجم علاجی از جهت همه امراض خود
میخواهم حضرت صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که مکرّر این کلمات را بخوان که ترجمهاش این است که توکّل نمودم بر
خداوندي که زندهایست که هرگز نمیمیرد و حمد و ثنا مخصوص خداوندیست که او را زن و فرزند نیست و در پادشاهی و
صفحه 104 از 259
خداوندي شریک ندارد و نبوده است او را لشکري و مددکاري که او را از مذلّت و خواري نگاه دارد و تکبیر کن خداوند خود را
و او را به بزرگی یاد کن حضرت فرمودند که اندك زمانی شد که آن شخص به خدمت حضرت آمد و گفت یا رسول اللَّه خداوند
عالمیان زایل ساخت وسواس مرا و قرض مرا ادا نمود و روزي مرا فراخ گردانید. و به همین مضمون در حدیث حماد ابن عثمان
کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست و غرض صدوق از نقل این اخبار این است که در اکثر اوقات این سهو و شک
به سبب شیطان وسواس از این کس صادر میشود و علاج آن را اوّلا به دعا میباید کرد و بعد از آن به ضبط حساب به انگشتري و
امثال آن.
[شمارش با دست یا ریگ]
(و فی روایۀ عبد اللَّه بن المغیرة انّه قال لا باس ان یعدّ الرّجل ص: 222 صلاته بخاتمه او بحصی یاخذ بیده
فیعدّ به) و در صحیح و حسن کالصحیح منقول است از عبد اللَّه که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که باکی
نیست که شخصی عدد رکعات نماز را ضبط کند به انگشتري به آن که مثلا انگشتر را از انگشت کوچک به انگشت بعد از آن کند
در رکعت دویم و در رکعت سیم در انگشت میانین کند تا شک نکند یا به سنگ ریزه که در دست گیرد مثلا در نماز چهار رکعتی
چهار سنگ ریزه با خود نگاه دارد و هر رکعتی که به جا آورد یکی را بیندازد تا به آخر و عدد را به آن حفظ نماید و ظاهرا مرسل
باشد چون عبد اللَّه به خدمت حضرت صادق نرسیده است و لهذا صدوق تغییر اسلوب نموده است. و روایت کرده است شیخ بسند
صحیح از حبیب که گفت شکایت نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که بسیار سهو میکنم در نماز حضرت
فرمودند که بشمار عدد رکعات نماز را به سنگریزه و یا حفظ کن آن را به سنگریزه و شک از راویست در این دو عبارت و از این
حدیث و امثال این از احادیث صحیحه ظاهر میشود که امثال این افعال در نماز سبب بطلان نماز نمیشود چون متفرق است و مع
هذا عبث نیست و دیگر خواهد آمد.
[کثی الشک]
(و قال الرّضا صلوات اللَّه علیه اذا کثر علیک السّ هو فی ال ّ ص لاة فامض علی صلاتک و لا تعد) و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که هر گاه در نماز سهو بسیار کنی نماز را تمام کن و اعاده مکن و همین مضمون در حدیث صحیح از ابن
سنان از جمعی کثیر منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه در نماز سهو بسیار کنی نماز را
تمام کن. (و روي محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال اذا ص: 223 کثر علیک السّهو فدعه
فانّه یوشک ان یدعک انّما هو من الشّیطان) و کالصحیح منقولست و شیخ در صحیح روایت کرده است از محمد از حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه سهو بر تو بسیار شود پس بنا بر نماز گذار و ملتفت مشو به شیطان که هر گاه
ملتفت نشوي عن قریب او نیز دست از تو بر میدارد به درستی که این سهو از شیطانست. و در حدیث صحیح از زراره و ابو بصیر
منقول است که ایشان گفتند که به خدمت آن حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودیم که هر گاه شخصی در نماز شک بسیار کند
و نداند که چند رکعت کرده است و چند رکعت مانده است حضرت فرمودند که نماز را اعاده میکند چنانکه خواهد آمد که هر
گاه شخصی نداند که در نماز چند رکعت کرده است حتی یک رکعت را نیز نداند نمازش باطل است، باز هر دو عرض نمودند که
کثیر الشک شده است هر چند اعاده میکند در آن اعاده نیز شک میکند حضرت فرمودند که در این صورت بنا بر نماز میگذارد
و التفات نمیکند به آن شک پس حضرت فرمودند که عادت مکنید که شیطان را به خود راه دهید به آن که نماز خود را باطل
صفحه 105 از 259
کنید و او را به طمع اندازید به درستی که شیطان عادتش اینست که اگر کسی به گفته او عمل میکند او بر او دست مییابد و او را
سخره خود میکند پس هر گاه شخصی وسواسی شود. و کثیر السّ هو میباید که چون شیطان فعلی را گوید که نکرده بگوید که
کردهام و اگر فعلی که سبب بطلان نماز باشد او گوید که کرده بگوید که نکردهام و بسیار نماز را به گفته او بر هم مزنید و چون
مکرّر چنین میکنید شیطان دیگر متوجه شما نمیشود، زراره گفت که حضرت فرمودند که مطلب شیطان خبیث این است که شما
اطاعت او کنید و چون مخالفتش میکنید دیگر نزد شما نمیآید و همه اینها از آن جهت است که آدمی خود را حفظ نمیکند که
بداند که ص: 224 چه میکند و چه میگوید پس اگر تضرع کند اوّلا بجناب اقدس الهی و پناه به او برد و
خاطر خود را متوجه او سازد سهو نخواهد کرد چنانکه مجرّب است و عمده این است که چون خاطرش جمع است از فتاوي علما که
سهو سبب بطلان نماز نیست غالبا مساهله مینماید و ملاحظه نمیکند در آیات و اخبار که نماز چنین مقبول درگاه الهی نیست و از
فواید نماز بهره ندارد. و احادیث صحیحه وارد شده است که از نماز قدري مقبول است که دل با حق سبحانه و تعالی باشد و اگر
اصلا دل او با حق سبحانه و تعالی نبوده است آن نماز را میپیچند و بر روي او میزنند، و لیکن حق سبحانه و تعالی نقصها را تمام
میکند به نوافل و گذشت و خواهد آمد، بدان که شکی نیست در آن که کثیر السّ هو و کثیر الشّک حکم ایشان این است که اگر
مثلا شک کنند در نماز دو رکعتی یا سه رکعتی یا در دو رکعت اوّل چهار رکعتی یا آن که اگر کثیر السّ هو نباشد نمازش باطل
است، اما چون کثیر السّ هو و الشک شده است بنا بر بیشتر صحیح میگذارد پس اگر شک کند در دو رکعتی میان یک و دو بنا بر
دو میگذارد و اگر شک کند میان دو و سه بنا بر دو میگذارد، و در افعال اگر محلش گذشته باشد ملتفت نمیشود و اگر باقی
باشد و شک کند میگوید که کردهام و اگر یقین داند که نکرده است آن را به جا میآورد، و اگر ظن داشته باشد که نکرده است
پس اگر وسواسی باشد میگوید که کردهام بلکه علم وسواسی نیز ندارد بنا بر آن که مجربست که اعتقاداتش همه و هم است و
توهّم میکند که علم دارد و بعضی گفتهاند که اگر ترك کند کثیر الشک چیزي را که تلافی نداشته باشد مثل یک سجده آن را
بعد از نماز به جا میآورد و لیکن سجده سهو نمیکند و ظاهر اخبار آنست که ملتفت نمیشود. (و فی روایۀ ابن ابی عمیر عن
محمّد بن ابی حمزة انّ الصّادق ص: 225 صلوات اللَّه علیه قال اذا کان الرّجل ممّن یسهو فی کلّ ثلث فهو
ممّن کثر علیه السّ هو) و به اسانید متکثره صحیحه و حسنه که دوازده سند صحیح و چهار حسن کالصحیح است منقول است از ابن
ابی عمیر از محمد ثقه که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه شخصی در هر سه نماز سهو کند یا شک
کند او کثیر السّ هو است و ظاهر کلام حضرت آن است که سه نمازش بیسهو نباشد که در هر سه نماز یک سهو کند و جمعی
گفتهاند که کثیر السّ هو آنست که در یک نماز سه سهو کند و یا در سه نماز پی در پی سهو کند به اعتبار لفظ کثرت که اقلّش سه
است و اکثر گفتهاند که رجوع به عرف میکند در غیر موضع نص و آن چه آن جماعت گفتهاند مخالف عرف نیست و لیکن
مخالف منصوص است در بعضی از صور و احوط آنست که در غیر موضع نص احتیاط کند تا موافق منصوص شود و زود میشود
بلکه بنا بر این حدیث کم کسی کثیر السّهو نیست و اگر در نماز سه سهو کند ملتفت نشود و احوط است آن که تا چنان نشده باشد
که سه سهو پی در پی کند به احتیاط عمل کند تا جمع شود اقوال فقها و حدیث و عرف و نهایت احتیاط خواهد بود و لیکن ظاهرا
در کار نباشد چون حدیث صحیح است.
[اعاده کرده نمیشود نماز مگر از پنج چیز]
(و روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال لا تعاد الصّلاة الّا من خمسۀ الطّهور و الوقت و القبلۀ و الرّکوع و السّجود ثمّ قال
القراءة سنّۀ و التّشهّد سنّۀ و لا تنقض السّنّۀ الفریضۀ) و به اسانید صحیحه منقولست از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه که فرمودند که اعاده کرده نمیشود نماز مگر از پنج چیز یعنی عمدا و سهوا و آن طهور است یعنی پاك کننده از حدث مثل
صفحه 106 از 259
وضو و غسل و تیمّم که اگر کسی وضو نداشته باشد یا جنب و حایض و نفسا و مستحاضه باشد به تفصیلی که گذشت لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 226 و نماز کند عمدا یا سهوا پیش از غسل نماز را اعاده میکند در وقت و خارج وقت و ممکن است که
طهارت را اعم از پاکی از حدث و خبث گیریم چون اعاده نماز واجبست اگر عمدا با نجاست نماز کرده باشد و سهوا نیز در وقت
اعاده میباید کرد. دیگر وقت است که اگر شخصی نمازي را پیش از وقت به جا آورد اگر چه سهوا باشد اعاده میکند در وقت و
خارج وقت، و دیگر قبله است که اگر کسی عمدا بغیر قبله نماز کرده باشد اعاده میکند اگر چه جاهل مسأله باشد و سهوا در وقت
اعاده میکند اگر رو به مشرق و مغرب کرده باشد و در خارج وقت نیز اعاده میکند اگر پشت بقبله کرده باشد بنا بر مشهور و از
اخبار سابقه ظاهر میشد که حکم استدبار حکم یمین و یسار است مگر آن که گویند که این خبر ظاهرش آنست که در خارج
وقت اعاده باید کرد مطلقا و چون یمین و یسار به اخبار بیرون رفت استدبار ماند اما ظهور محل کلام است. دیگر رکوع و سجود که
بترك هر یک عمدا یا سهوا نماز باطل میشود همه و خواهد آمد مف ّ ص لا پس حضرت فرمودند که قرائت حمد یا اعم از حمد و
سوره سنت است و تشهد سنت است یعنی وجوب هر دو از سنّت نبی صلی اللَّه علیه و آله ظاهر شده است نه از قرآن بخلاف پنج
سابق که وجوب آنها از قرآن ظاهر شده است در اوایل کتاب صلاة گذشت، و نمیشکند ترك سنت فریضه را که وجوبش از قرآن
ظاهر شده است چون نماز از قرآن ظاهر شده است وجوبش پس اگر کسی سهوا تشهد یا قرائت را ترك کند نمازش باطل نمیشود
و تفصیلش گذشت و دیگر خواهد آمد.
[شک در دو رکعتی]
(و الاصل فی السّ هو انّ من سها فی الرّکعتین الاولیین من کلّ صلاة فعلیه الاعادة و من شکّ فی المغرب فعلیه الاعادة و من شکّ
ص: 227 فی الغداة فعلیه الاعادة و من شکّ فی الجمعۀ فعلیه الاعادة و من شکّ فی الثّانیۀ و الثّالثۀ و الرّابعۀ
اخذ بالأکثر فاذا سلّم اتمّ ما ظنّ انّه قد نقص) و اصل و قاعده کلی در شک آنست که شخصی که شک کند در دو رکعت اوّل هر
نمازي از نمازهاي ظهر و عصر و عشا پس بر اوست که اعاده کند نماز را، و کسی که شک در نماز شام کند پس واجبست بر او که
اعاده کند نماز را، و کسی که شک در نماز صبح کند پس بر اوست که اعاده کند، و کسی که شک کند در نماز جمعه پس بر
اوست اعاده، و کسی که شک کند در دو و سه و چهار یعنی شک کند در دو و سه یا در سه و چهار یا در دو و چهار یا در دو و
سه و چهار و در بعضی از نسخ چنین است که او فی الثالثۀ و الرابعۀ یعنی شک کند در دو و سه یا در سه و چهار و در این صورت
حکم دو صورت را ذکر کرده است و بقیه را خواهد گفت و نسخه اول بهتر است چون شامل چهار صورت شکست و به قاعده
انسب است و لیکن آن چه در نسخه است اظهر است چون ما بقی را خواهند گفت، و علی أيّ حال بنا بر اکثر میگذارد و چون
سلام دهد تمام میکند آن چه را گمان دارد یعنی احتمال میدهد که کم کرده باشد پس در صورتی که شک میان دو و سه باشد
بنا بر سه میگذارد و تمام میکند نماز را و دو رکعت نماز نشسته یا یک رکعت ایستاده میکند که اگر نمازش سه باشد چهار
شود، و هم چنین است اگر شک کند میان سه و چهار بنا بر چهار میگذارد و تمام میکند و دو رکعت نشسته یا یک رکعت
ایستاده میکند که اگر سه باشد چهار شود، و اگر شک کند میان دو و چهار بنا بر چهار میگذارد و دو رکعت نماز ایستاده میکند
که اگر دو باشد چهار شود، و اگر شک کند میان دو و سه و چهار بنا بر چهار میگذارد و دو رکعت ایستاده میکند که اگر دو
باشد چهار شود و دو رکعت نشسته میکند که اگر سه باشد چهار شود و به نحوي دیگر خواهد آمد. ص:
228 اما شک در دو رکعت اوّل نماز چهار رکعتی که سبب بطلان صلاتست پس منقولست در صحیحه زراره و صحیحه رفاعه و
صحیحه محمد بن مسلم و صحیحه ابو بصیر و صحیحه فضل و صحیحه وشّاء و اخبار بسیار کالصحیح، و آن چه در اخبار دیگر از
حسن و موثق وارد است که بنا بر اقل میگذرد محمولست بر نافله یا تخییر چنانکه خواهد آمد و بنا بر تخییر عمل به اخبار صحیحه
صفحه 107 از 259
مشهوره معمول بها کردن اولی است بیدغدغه. و اما بطلان صلاة به سبب شک در نماز صبح و شام و جمعه پس در صحیحه علا
وارد است که اگر شک در این نمازها کند نماز را اعاده میکند، و در صحیحه حلبی و صحیحه حفص و ایضا صحیحه او و غیر او
وارد است که سهو در نماز صبح و شام سبب اعاده است، و در صحیحه محمد بن مسلم و صحیحه ابو بصیر وارد است که شک در
نماز شام سبب اعاده است، و مؤید همه وارد است احادیث دیگر که حسن کالصحیح و موثق کالصحیح و قوي کالصحیح است و
در حسن کالصحیح وارد است که سهو نیست در نماز سفر و شک در رکعات آن سبب بطلان صلاة است چون همه دو رکعت
است یا سه رکعت. و اخبار صحیحه وارد است به آن که شک میان رکعت اول و دویم مبطل صلاتست نماز سفر و نماز طواف در
آن داخل است، و در موثقه عمار وارد است که در شک در نماز صبح و شام بنا بر اکثر میگذارد و شیخ حمل کرده است بر آن
که ظن او غالب باشد بر اکثر یا شک در نافله اینها باشد مجازا و طرح آن بضعف و شذوذ ولی است از تاویلات بعیده، و بنا بر طریق
اخباریین مخیّر خواهد بود میان بنا و ابطال و ابطال اولی است چون احادیث آن اصحّ و اکثر است یا آن که احادیث عمّار بیعلتی
نیست و تعجب دارم از آن که قدما ص: 229 احادیث او را اعتبار کردهاند با آن که ایشان احوال مردم را از
کتب ایشان استنباط میکردهاند و آن چه از تتبع ظاهر میشود احادیث او و احادیثی که از زید بن علی بن الحسین صلوات اللَّه
علیهما زیدیه روایت کردهاند بیعلتی نیست و البته عمل به متفردات اینها نمیتوان کرد و اللَّه تعالی یعلم. و اما شک در میان سه و
چهار پس در حسن کالصحیح حلبی و حسن کالصحیح حسین بن ابی العلا و موثق کالصحیح ابان و صحیحه محمد بن مسلم و
مرسله جمیل وارد است که اگر یک طرف غالب شود بر ظن او بنا بر آن میگذارد و اگر هر دو طرف مساوي باشد بنا بر اکثر
میگذارد و تمام میکند و دو رکعت نماز نشسته میکند بالحمد تنها که اگر سه باشد چهار شود و تشهد این نماز را طول
نمیدهد، و در مرسله جمیل وارد است که اگر خواهد یک رکعت ایستاده میکند و اگر خواهد دو رکعت نشسته میکند که به
جاي یک رکعت ایستاده است امّا چون اکثر احادیث دو رکعت نشسته است عمل به آن اولی است، و ظاهر صحیحه زراره از
احدهما صلوات اللَّه علیهما آنست که بنا بر اقل میگذارد و با عموماتی که خواهد آمد و اکثر علما این اخبار را حمل کردهاند بر
تقیه چون مذهب اکثر عامه آنست که بنا بر اقل میگذارد و صدوق حمل بر تخییر کرده است و هر گاه مخیر باشد عمل کردن به
آن چه مشهور است اولی خواهد بود. و امّا شک در میان دو و سه پس اگر قبل از اکمال سجدتین باشد نماز باطل است و هم چنین
در جائی که یک طرف شک دو باشد اگر پیش از سجدتین باشد باطل است اما اگر به سجده دویم رفته باشد و ذکر سجود را
نگفته باشد نمازش صحیح است و اگر بعد از سجدتین باشد اشهر میان علما آنست که بنا بر اکثر میگذارد بنا بر حدیث عمار که
خواهد آمد. و در صحیحه زراره وارد است که بنا بر اقل میگذارد و تمام میکند اگر بعد ص: 230 از تمام
شدن رکعت دویم باشد یعنی بعد از سجدتین. و ظاهر صحیحه عبد الرحمن نیز آنست که بنا بر اقل میگذارد چنانکه خواهد آمد. و
در حدیث صحیح علی الظاهر منقول است از عبید بن زراره که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از
شخصی که نداند که دو رکعت نماز کرده است یا سه رکعت حضرت فرمودند که نماز را اعاده میکند عرض کردم که آیا نه
چنین است که منقولست که اعاده نمیکند نماز را کسی که فقیه و عالم باشد حضرت فرمودند که آن در صورتی است که شک
در میان سه و چهار باشد. و شیخ حمل کرده است این حدیث را بر نماز شام و میتوان حمل کردن بر آن که شک در حالتی باشد
که ایستاده باشد و نداند که رکعت دویم است یا سیم در این صورت فی الحقیقه شک کرده است در میان یک و دو و جواب
حضرت این معنی خواهد داشت که اگر در حالت قیام شکن کند میان سه و چهار صحیح است چون راجع میشود به شک میان دو
و سه و اکثر اوقات شک میان دو و سه در حالت قیام واقع میشود و بنا بر ظاهر حدیث جواب مربوط میشود به سؤال بر وجه احسن
بخلاف آن چه اکثر فهمیدهاند که در آنجا میباید که حصر را اضافی گیرند نه حقیقی و جمعی حمل کردهاند بر آن که این شک
قبل از اکمال سجدتین باشد و این حمل نزدیکست به آن چه مذکور شد چون این مطلق است و سابق مقیّد و با این همه خاطر جمع
صفحه 108 از 259
نمیشود و احوط آنست که احتیاطا نماز را اعاده کند خواه بنا بر اقل گذارد بنا بر حدیث زراره و خواه بنا بر اکثر گذارد بنا بر
حدیث عمّار. و اگر شک کند در دو و چهار پس در حدیث صحیح ابن ابی یعفور و صحیح محمد بن مسلم از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه وارد است ص: 231 که بنا بر چهار میگذارد و نماز را تمام میکند و دو رکعت
نماز ایستاده بالحمد تنها که اگر دو باشد چهار شود و اگر چهار باشد این دو رکعت را حق سبحانه و تعالی به نافله قبول میفرماید و
ظاهر صحیحه زراره و صحیحه ابو بصیر و حسنه کالصحیحه حلبی آنست که بنا بر اقل میگذارد و تمام میکند. و در صحیحه ابو
بصیر هست که سجده سهو بکن و سلام کن بعد از سجدتین. و در صحیحه ابن مسلم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که
فرمودند که هر که شک کند میان دو و چهار نماز را اعاده میکند و حمل کردهاند بر آن که قبل از اکمال سجدتین سهو کند
چنانکه گذشت و باقی احکام شک خواهد آمد.
[بناي بر اکثر]
(و قال ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه لعمّار بن موسی یا عمّار اجمع لک السّهو کلّه فی کلمتین متی ما شککت فخذ بالأکثر فاذا سلّمت
فاتمّ ما ظننت انّک قد نقصت) و منقولست در موثق که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند به عمّار که اي عمّار
جمیع شقوق و احکام سهو را از جهت تو جمیع میکنم در دو کلمه هر گاه شک کنی بنا بر بیشتر گذار پس چون سلام دهی تمام
کن آن چه را احتمال میدهی که کم کرده باشی. و ظاهرا مراد از کلمه کلام است و جمله اول یک کلام است و دویم یک کلام
و ممکن است که معنی عرفی مراد باشد و مراد جمله اولی باشد و ثانیه از جهت توضیح و تتمیم اولی باشد. (و معنی الخبر الّذي
روي انّ الفقیه لا یعید ال ّ ص لاة انّما هو فی الثّلث و الاربع لا فی الاولیین) و معنی حدیثی که منقول است که عالم نماز را اعاده
نمیکند آن در شک در دو رکعت آخر است نه در دو رکعت اول و این ص: 232 مضمون صحیحه عبید
اللَّه است و گذشت در این نزدیکی 7 و احتمالی دیگر دارد که عالم زود بزود نماز را اعاده نمیکند بلکه سعی مینماید به دعا و
امثال آن تا سهو نکند و اگر کند تدارکش را میکند بخلاف جاهل که تا شک میکند نماز را از سر میگیرد. یا آن که عالم
نهایت سعی مینماید در حضور قلب تا از او سهوي واقع نشود و اگر این حالت او را عارض میشود در معالجه آن میکوشد مثل
آن که نماز را تند میکند. چنانکه در موثق کالصحیح از حلبی منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه از سهو و آن که من بسیار سهو میکنم حضرت فرمودند که نماز را در هم پیچ یعنی اکتفا کن به واجبات عرض نمودم که
در هم پیچیدن کدام است حضرت فرمودند که سه تسبیح است در رکوع و سجود یعنی در هر یک سه سبحان اللَّه بگوید یا در هر
سه سه تسبیح بگوید صغري یا کبري و این اولی است و هم چنین علاجهائی که سابقا مذکور شد و عالم اینها را میداند و به جا
میآورد و ممکن است که همه مراد باشد به آن که در جائی که سهو در آن میرود اعاده نمیرود و در دو رکعت اوّل سهو
نمیرود. و این عبارت در موثق کالصحیح از زراره منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که
آیا حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله سجده سهو کرده است هرگز حضرت فرمودند که نه و نکرده است این سجده را
فقیهی و ظاهر مراد در اینجا معصوم باشد. و در صحیح از حمزة بن حمران منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند که هرگز فقیهی اعاده نماز نکرده است حیلهها و تدبیرها میکنند تا اعاده نکند، و از جمله حیلهها مجرب آنست که در اول
نماز ص: 233 التجا بجناب اقدس الهی میبرد و از روي حضور قلب چند مرتبه این آیه را بخواند که رَبِّ
اشْرَحْ لِی صَدْرِي وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی یعنی پروردگارا سینه مرا منوّر گردان بنور هدایت و معرفت یا
فراخ گردان که گنجایش علوم و حکم و صبر داشته باشد و آسان گردان کار مرا در هر کاري خصوصا در نماز و حضور قلب و
اخلاص و بگشاي گره زبان مرا تا بفهمند سخن مرا.
صفحه 109 از 259
[سجده سهو]
(و لا تجب سجدتا السّ هو الّا علی من قعد فی حال قیامه او قام فی حال قعوده او ترك التّشهّد او لم یدر زاد ام نقص) و واجب نیست
دو سجده سهو مگر بر کسی که بنشیند در موضعی که باید ایستاد یا بایستد در موضعی که باید نشست یا ترك کند تشهد را یا
نداند که زیاد کرده است یا کم کرده است. اما حکم اول در صحیحه معاویۀ بن عمّار و موثقه عمّار واقع شده است که سجده سهو
میکند و این دو سجده بینی شیطان را به خاك میمالد اما حکم بوجوب مشکل است و شک نیست که احوط آنست که به جا
آورد بقصد قربت. و اما ترك تشهد پس اگر پیش از رکوع به خاطرش آید مینشیند و تشهد را به جا میآورد و اگر به خاطرش
نرسد تا برکوع رود و بعد از نماز دو سجده سهو به جا میآورد. و بر این مضمون وارد است صحیحه عبد اللَّه و صحیحه سلیمان و
صحیحه ابن ابی یعفور و حسنه حسین مکرّرا و موثقه ابو بصیر و اگر تشهد آخر باشد پس در صحیح محمد بن مسلم از احدهما
صلوات اللَّه علیهما وارد است که هر گاه شخصی از نماز فارغ شود و فراموش کرده باشد تشهد را پس اگر موضع نماز نزدیک باشد
به آن جا میرود و تشهد میخواند و الّا در مکانی پاکیزه میرود و ص: 234 تشهد را میخواند پس
حضرت فرمودند که تشهد سنت است در نماز یعنی چون وجوبش از سنّت نبی ظاهر شده است بترك آن سهوا نماز باطل نمیشود
و حضرت در این صورت سجده سهو را نفرمودند. و در حدیث حلبی نیز منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که سهو کند تشهد را حضرت فرمودند که بر میگردد و تشهد را میخواند عرض نمودم که
سجده سهو میکند حضرت فرمودند که نه در اینجا سجده سهو نیست و ظاهرش آنست که تشهد آخر است و اکثر اصحاب گفتهاند
که تشهد منسیّه را در هر دو صورت به جا میآورد، و از موثقه ابو بصیر ظاهر میشود که تشهدي که بعد از سجده سهو میخواند
به جاي تشهدیست که فراموش کرده است و مصنف نیز خواهد گفت و احادیث مذکور خواهد شد. و اما آن که نداند که زیاد
کرده است یا کم کرده است اگر در رکعت باشد به آن بر میگردد که شک کند در میان سه و پنج و اکثر علما قایلند ببطلان و
خواهد آمد در ضمن حدیث و حصري که مصنف کرده است اضافی است و خواهد آمد مواضعی که خود قایل است بوجوب
سجده سهو در آنها. (و هما بعد التّسلیم فی الزّیادة و النّقصان) و این دو سجده سهو را بعد از سلام به جا میآورد خواه زیاده کرده
باشد یا کم کرده باشد که سبب سجده باشد چنانکه در احادیث صحیحه نقصان تشهد وارد شده است که سجده سهو را بعد از
سلام به جا آورد. و در حدیث صحیح عبد الرحمن نیز وارد است که سجده سهو بعد از سلامست. (و قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه
علیه سجدتا السّ هو بعد التّسلیم و ص: 235 قبل الکلام) و بسند موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه
علیه منقولست که فرمودند که دو سجده سهو بعد از سلام و پیش از کلام است و احادیث صحیحه و حسنه وارد شده است که بعد
از سلام و پیش از کلام است. (و امّا حدیث صفوان بن مهران الجمّال عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال سألته عن سجدتی السّهو
فقال اذا نقصت فقبل التّسلیم و اذا زدت فبعده فانّی افتی به فی حال التّقیّۀ) و امّا حدیث صحیح صفوان شتربان از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که گفت از آن حضرت سؤال کردم از دو سجده سهو حضرت فرمودند که اگر نقصانی در نماز واقع شده
باشد مثل ترك یک سجده یا تشهد پس آن را پیش از سلام واقع ساز و اگر از جهت زیادتی باشد مثل سلام و کلام سهوا پس آن
را بعد از سلام واقع ساز پس به درستی که من فتوي میدهم به آن در حالت تقیه و مثل این حدیث است آن چه روایت کرده است
شیخ در صحیح از حضرت امام ابی الحسن علیّ بن موسی الرضا صلوات اللَّه علیهما و در حدیث ابو جارود وارد است که پیش از
سلام است و بعضی عمل باین حدیث کردهاند که مطلقا پیش از سلام است و محتمل است که مخیر باشد و بر تقدیر تخییر عمل به
مشهور کردن اولی است چون احادیث صحیحه بعد از سلام قریب به تواتر است. (و ساله عمّار السّاباطیّ عن سجدتی السّ هو هل
فیهما تکبیر او تسبیح فقال لا انّهما سجدتان فقط فان کان الّذي سها هو الامام کبّر اذا سجد و اذا رفع رأسه لیعلم من خلفه انّه قد سها
صفحه 110 از 259
و لیس علیه ان یسبّح فیهما و لا فیهما تشهّد بعد السّجدتین) و منقولست در موثق از عمّار که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه از دو سجده سهو که آیا در آن تکبیر هست در وقتی که به سجده روند چنانکه در سجده لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 236 نماز هست یا تسبیح واجبست یا تسبیح خاصی دارد حضرت فرمودند که نه بلکه دو سجده است و بس پس اگر آن
که سهو کرده است پیش نماز است تکبیر بگوید در وقت رفتن به سجده و در سر برداشتن تا آن که مامومین بدانند که او سهو کرده
است و واجب نیست بر او که تسبیح بگوید در این دو سجده، و تشهد نیز در او نیست بعد از دو سجده و حمل کردهاند بر آن که
تسبیح در آن نیست منافات ندارد که ذکري دیگر در آن باشد و هم چنین تشهد نماز را ندارد بلکه تشهد خفیف دارد و محتمل
است که حمل بر عدم وجوب کنند و چون احادیث عمّار ضعیف است در کار نیست این تاویلات در آن و اللَّه تعالی یعلم و
احادیث خواهد آمد که تشهد خفیف را میخواند. (و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال یقول فی سجدتی السّهو
بسم اللَّه و باللَّه و صلّی اللَّه علی محمّد و آل محمّد قال و سمعته مرّة اخري یقول بسم اللَّه و باللَّه السّلام علیک أیّها النّبیّ و رحمۀ اللَّه
و برکاته) و به اسانید صحیحه منقول است از حلبی که آن عبید اللَّه است هر جا که مطلق گویند و شیخ ذکر کرده است نامش را که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که میگوید کسی که خواهد سجده سهو کند و عبارت کافی نیز قال یقول
است و قال از قلم شیخ رحمه اللَّه افتاده است و سبب اشتباه جمعی شده است که نظر در کتاب دیگر نکردهاند و از بسیاري اعتقادي
که به فضیلت شیخ داشتهاند نظر بکتاب دیگر نمیکردهاند و چنین فهمیدهاند که حضرت خود در سجده سهو این را میخواندند با
آن که عبارت شیخ نیز صریح نیست که حضرت در سجده فرموده باشد بلکه آن را نیز حمل باید کرد که حضرت در بیان ذکر
سجده این را میفرمودند که بسم اللَّه و باللَّه و صلی اللَّه الخ. ص: 237 چنانکه در تهذیب است و در کافی
اللَّهمّ صلّ علی محمّد الخ است و هر دو خوبست اگر چه جمع احوط است چون بعید است که این دو حدیث باشد بلکه اظهر
آنست که سهو از نساخ یکی از کافی و تهذیب شده باشد و اگر ذکر دویم را بخواند بیدغدغه است چون حلبی میگوید که مرتبه
دیگر شنیدم که حضرت میفرمود یعنی در بیان ذکر و در تهذیب لفظ یقول فیهما یا فیها هست و در فقیه و کافی نیست و این لفظ
نیز مؤید اشتباه شده است که طرح این خبر کردهاند و عمل به خبر عمّار کردهاند و گفتهاند که حق آنست که مرتبه امامت از آن
اعلی است که سهو در عبادت کنند پس راوي غلط کرده است، و احتمال ظاهري دارد که مذکور شد اولی آن بود که حمل بر آن
کنند و مانند حلبی و کتاب او را که بر آن حضرت عرض نموده بوده است، و حضرت تحسین آن کرده بوده است و نزد محدثین
این کتاب مانند نص معصوم بوده است جرح نکنند و این جرح عظیمی است نسبت به جمعی که چنین سهوي کنند و نظر باین دو
کتاب که بمنزله اصل است نظر نکنند و سهوهاي شیخ را ملاحظه نکرده باشند که شیخ افضل است و تامّل نکنند که بر تقدیر
افضلیّت چه ربط دارد فضیلت به توثیق، و شکی نیست در آن که کلینی اوثق از اکثر محدثین ماست، و بعد از او صدوق و عذر شیخ
طاب مرقده و رضی اللَّه تعالی عنه کثرت تصانیف بوده است چون عامه تشنیع شیعیان میکردند که ایشان کتاب ندارند و کتب
حدیث نزد ایشان اعتباري نداشت عمده کتب کلام و تفسیر و فقه بود بنا بر این شیخ سعیش در تحصیل کتب بسیار بود و مثل تبیانی
نوشت که در آن عصر نظیر نداشت و هم چنین کتب کلام و فقه بسیار نوشت و فرصت رجوع نمیشد او را. (جزاه اللَّه عن الاسلام
و المسلمین. احسن جزاء المحسنین.)
[کسی که شک کند در اذان وقتی که شروع کرده در اقامه]
(و من شکّ فی اذانه و قد اقام ال ّ ص لاة فلیمض و من شکّ فی الاقامۀ بعد ما کبّر فلیمض و من شکّ فی التّکبیر بعد ما قرء فلیمض و
من شکّ فی القراءة بعد ما رکع فلیمض و من شکّ فی الرّکوع بعد ما سجد فلیمض و کلّ شیء یشکّ فیه و قد دخل فی حالۀ اخري
فلیمض و لا یلتفت إلی الشّکّ الّا ان یستیقن) و کسی که شک کند در اذان وقتی که شروع کرده در اقامه ملتفت نشود و اقامه را
صفحه 111 از 259
تمام کند چون وقت اذان گذشت اما اگر در حالت اذان باشد و شک کند که بعضی از فصول آن را گفته است یا نه بر میگردد و
آن فصل را میگوید تا به آخر و کسی که شک کند در اقامه بعد از تکبیر احرام بر نمیگیردد و نماز را میکند، و کسی که شک
کند در تکبیر احرام بعد از شروع در قرائت پس ملتفت نشود، و کسی که شک کند در قرائت بعد از آن که برکوع رفته باشد ملتفت
نشود، و کسی که شک کند در قرائت بعد از آن که به سجود رفته باشد پس بگذرد و تمام کند و هر چیزي که در آن شک کند و
در حالتی یعنی فعلی دیگر داخل شده باشد پس بگذرد و التفات نکند به آن شک مگر آن که یقین کند که ترك نموده است و
حکم آن خواهد آمد و این عبارت مضمون صحیحه زراره است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و حاصلش آن قاعده
کلی است که در آخر حضرت فرمودند که اي زراره هر گاه از فعلی بیرون آیی و داخل شوي در فعلی دیگر آن شک اعتبار ندارد
و زیادتی که صدوق گفته است در آن خبر نیست امّا عبارت فقه رضوي است و یقین را از جهت تمهید مقدمه آینده ذکر فرموده
است.
[کسی که یقین کند که اذان و اقامه نگفته است سهوا]
(و من استیقن انّه ترك الاذان و الاقامۀ ثمّ ذکر و لم یکن قد قرا عامّۀ السّورة فلا باس بترك الاذان فلیصلّ علی النّبیّ صلی اللَّه علیه و
آله و لیقل قد قامت ال ّ ص لاة) و این عبارت فقه رضویست به تغییر خطاب به غیبت و ص: 239 کسی که یقین
کند که اذان و اقامه نگفته است سهوا و به خاطرش رسد و اکثر سوره را نخوانده باشد پس باکی نیست که ترك کند اذان را پس
صلوات بر محمد و آل او صلی اللَّه علیه و آله بفرستد و بگوید قد قامت الصّلاة و در فقه رضوي دو مرتبه مذکور است. و در صحیح
علی المشهور منقول است از محمد بن مسلم که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند در شخصی که فراموش کند
اذان و اقامه را تا آن که داخل شود در نماز اگر به خاطرش رسد پیش از قرائت پس صلوات فرستد بر نبی و آل او صلی اللَّه علیه و
آله و اقامه را بگوید و اگر شروع در قرائت کرده است نماز را تمام کند. و منقولست در قوي از زکریا بن آدم که گفت عرض
نمودم به حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه که فداي تو گردم در نماز بودم و در رکعت دویم در اثناي قرائت به خاطرم رسید که
اقامه نگفتهام چه کنم حضرت فرمودند که در موضع قرائت خاموش شو و بگو قد قامت ال ّ ص لاة قد قامت الصّلاة و قرائت را از آنجا
که گذاشته تمام کن و نمازت تمام است. و در حدیث حسن کالصحیح از حسین از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
منقول است که هر گاه شخصی تکبیر احرام بگوید و به خاطرش رسد که اقامه نگفته است پس اگر پیش از قرائت باشد سلام کند
بر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله پس اقامه را بگوید و نماز را از سر گیرد و اگر بعضی از سوره را خواند باشد نماز را تمام کند
پس ظاهر شد که عبارت صدوق مجمل است صلوات قرینه قطع صلاتست مثل سلام و قد قامت قرینه اکتفا به آن است و اتمام، و
این اظهر است و هر دو جایز است چنانکه در اخبار صحیحه گذشت که پیش از رکوع اگر به خاطرش رسد قطع میتواند کرد و تا
آخر نماز نیز قطع جایز است ص: 240 چنانکه در صحیحه علی بن یقطین بود و عدم قطع مطلقا نیز جایز
است چون اذان و اقامت سنّت است چنانکه در صحیحه زراره و صحیحه داود بن سرحان گذشت.
[هر که یقین کند که تکبیر احرام را فراموش کرده است]
(و من استیقن انّه لم یکبّر تکبیرة الافتتاح فلیعد صلاته و کیف له بان یستیقن) عبارت فقه رضویست و مضمون صحیحه محمد بن
مسلم از احدهما صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که هر که یقین کند که تکبیر احرام را فراموش کرده است پس میباید که نماز را
اعاده کند و لیکن چگونه این یقین بهم میرسد چنانکه مجربست که آدمی فعل خود را فراموش نمیکند و با آن که سهو بسیار
صفحه 112 از 259
کردهام بخاطر ندارم که در مدّت عمر سهو کرده باشم تکبیر احرام را و هم چنین نشنیدم که از کسی این سهو واقع شده باشد. (و قد
روي عن ال ّ ص ادق صلوات اللَّه علیه انّه قال الانسان لا ینسی تکبیرة الافتتاح) و در فقه رضویست که از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که آدمی فراموش نمیکند تکبیر احرام را یعنی غالبا و ممکن است که بحسب واقع نیز چنین
باشد چون تا به غایت از جمعی که کثیر السّ هو و کثیر الشّ کّند نشنیدهایم که فراموش کرده باشند و اگر نادرا از کسی صادر شود
کاشف میآید که انسان نیست و اول اظهر است و الّا میبایست که ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم حکم ببطلان صلاة او نمیکردند و
متعارف ایشان نیست که مسأله فرضیه را جواب گویند. (و سال الحلبیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل نسی ان یکبّر حتّی
دخل فی ال ّ ص لاة فقال أ لیس کان فی نیّته ان یکبّر قال نعم قال فلیمض فی صلاته) و به اسانید صحیحه منقولست از عبید اللَّه که
گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که فراموش کند ص: 241 تکبیر
احرام را تا داخل شود در نماز حضرت فرمودند که آیا در نیّت او نبود که تکبیر بگوید گفتم بلی حضرت فرمودند که نماز را تمام
کند و این حکم بنا بر آنست که اکثر اوقات شک میکنند و ظنی ضعیف حاصل شد ایشان را گمان میکنند که فراموش کردهاند
لهذا حضرت فرمودند که آیا قصد نداشت که بگوید و هر گاه قصد داشته است البته گفته است، و وسواس میگوید که نگفته پس
حمل میکنیم بر آن که آن شخص وسواسی بوده است و حضرت واقع را میدانستهاند چنین فرمودهاند و اکثر اوقات وسواسیان را
شک در تکبیر احرام حاصل میشود چنانکه مجرب است و بسیار است که هزار مرتبه میگوید و اعتقادش اینست که نگفته است
حتی آن که یکی از صلحا باین بلا مبتلا شده بود و به نزد این بنده آمد که به فریادم رس که هلاك شدم و نماز نمیکنم چون نیّت
وضو میکنم وسواس میکنم تا آفتاب در میآید، و نماز ظهر و عصر چون وقتی دارد اگر وضو ساختم مدّتی گرفتار نیّتم و چون از
آن فارغ شدم و تکبیر گفتم اعتقادم اینست که نگفتهام و تکبیر میگویم تا شام و هم چنین تا صبح گفتم که اگر اعتقاد به گفته من
داري من نیت را نظر به تو واجب نمیدانم تو نیّت مکن و جواب حق سبحانه و تعالی بر من یا از این قبیل عبارت گفته شد بعد از
یک هفته آمد که الحمد للّه که از وسواس فارغ شدم امّا عباداتم همه بینیّت است گفتم آیا میدانی که وضو میسازي گفت بلی
گفتم از جهت گفته که میسازي گفت حق سبحانه و تعالی گفتم نیت همین است و مبادا نیّت کنی که مؤاخذ خواهی بود و الحمد
للّه که از وسواس خلاص شد، و این تاویلات بنا بر آنست که در صحیحه زراره و صحیحین ذریح و صحیحه علی بن یقطین و موثقه
کالصحیح عبید و غیر ایشان از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم منقولست که هر گاه کسی فراموش کند تکبیر احرام را اعاده میکند
نماز را و امثال این اخبار دلالت میکنند بر رکنیّت ص: 242 تکبیر احرام و قانون محدثین اینست که اول
واجبات و مستحبات نماز را با هم ذکر میکنند و در بابی دیگر ذکر میکنند اخباري را که به آنها رکن و شرط و واجب و سنّت
از یکدیگر ممتاز شوند. (و سال احمد بن محمّد بن ابی نصر البزنطی الرّضا صلوات اللَّه علیه عن رجل نسی ان یکبّر تکبیرة الافتتاح
حتّی کبّر للرّکوع فقال اجزاه) و به اسانید صحیحه و حسنه منقولست از بزنطی که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
از شخصی که فراموش کند تکبیر احرام را تا آن که تکبیر رکوع را بگوید حضرت فرمودند که مجزیست یعنی یک تکبیر از جهت
هر دو کافی است یا تکبیر احرام از تکبیر رکوع کافی است اگر چه قصد نکرده باشد و ظاهرا چنان باشد که خواهد که اقتدا کند به
امامی و وقتی خبردار شد که امام تکبیر رکوع را گفت به خاطرش رسید که تکبیر احرام نگفته است یک تکبیر بقصد هر دو به جا
میآورد و لیکن ظاهر خبر اینست که تکبیر رکوع قایم مقام تکبیر احرام میشود و استبعادي ندارد که سنّتی از واجب مجزي باشد.
و لیکن مرویست در صحیح از ابان از فضیل و ابن ابی یعفور از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که پرسیدند از شخصی
که تکبیر احرام را فراموش کرده باشد تا تکبیر رکوع را بگوید آیا تکبیر رکوع مجزي است او را از تکبیر احرام حضرت فرمودند
که نه بلکه اعاده میکند نماز را هر گاه یقین داند که تکبیر احرام نگفته است، و اشعاري دارد به آن که یقین کم بهم میرسد بلکه
غالب اوقات شک است و خیال میکند که یقین است با آن که نسی را در اول حمل میتوان کرد بر شک و تاویل اول اظهر است و
صفحه 113 از 259
بنا بر این منافاتی ندارد با حدیث بزنطی زیرا که از آنجا ظاهر شد که تکبیر احرام از تکبیر رکوع مجزیست و از اینجا ظاهر میشود
که تکبیر رکوع از تکبیر احرام مجزي نیست و محتمل است ص: 243 که مراد از تکبیر افتتاح تکبیرات
مستحبه باشد چنانکه ظاهر حدیث زراره است. (و قد روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال قلت له رجل نسی اوّل تکبیرة
الافتتاح فقال ان ذکرها قبل الرّکوع کبّر ثمّ قرء ثمّ رکع و ان ذکرها فی ال ّ ص لاة کبّرها فی مقامه فی موضع التّکبیر قبل القراءة او بعد
القراءة قلت فان ذکرها بعد ال ّ ص لاة قال فلیقضها و لا شیء علیه) و به اسانید صحیحه منقولست از زراره از حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه که گفت عرض نمودم به آن حضرت که هر گاه شخصی فراموش کند تکبیر اوّل افتتاح را حضرت فرمودند که
اگر به خاطرش رسد پیش از رکوع تکبیر بگوید و قرائت کند و برکوع رود، و اگر در نماز به خاطرش رسد یعنی بعد از رکوع هر
گاه که به خاطرش رسد بگوید آن تکبیر را در جاي تکبیر پیش از قرائت یا بعد از قرائت عرض نمودم که اگر بعد از نماز به
خاطرش رسد فرمودند که قضا کند آن را و بر او چیزي نیست و محمولست بر تکبیرات مستحبّه هم چنان که مستحبّ است که از
جهت اذان و اقامت بر گردند هم چنین از جهت تدارك آن ممکن است که مستحب باشد، و محتمل است که مراد از نسیان شک
باشد با استحباب رجوع لیکن چون احادیث صحیحه وارد شده است که شک بعد از تجاوز محل اعتبار ندارد و حمل اوّل اولی است
و در موضع تکبیر تدارك نمودن آنست که مثلا وقتی که خواهد که قنوت کند شش تکبیر مستحب را بگوید یا پیش از رکوع و
پیش از سجده اوّل و بعد از آن و پیش از سجده دویم و بعد از آن چون سر از سجده دویم بر دارد تکبیرات منسیّه را به جا آورد، و
ممکن است که مراد از موضع تکبیر این باشد که در اثناء قرائت نباشد و پیش از قرائت و بعد از قرائت بر سبیل مثال باشد و از جهت
، بیان این باشد که در اثناء قرائت به جا نیاورد، و مثل این خبر است موثقه سماعه از ابو بصیر از آن حضرت لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 244 صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه تکبیر را فراموش کرده باشد و پیش از رکوع به خاطرش رسد به جا آورد و اگر
بعد از رکوع باشد ملتفت نشود و محمول است بر تکبیرات مستحبه یا شک. (و روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا
أنت کبّرت فی اوّل صلاتک بعد الاستفتاح بإحدي و عشرین تکبیرة ثمّ نسیت التّکبیر کلّه أو لم تکبّره اجزاك التّکبیر الاوّل عن
تکبیرة ال ّ ص لاة کلّها) و به اسانید صحیحه منقولست از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه در
اوّل نماز بعد از تکبیر احرام بیست و یک تکبیر به گویی و دیگر فراموش کنی تکبیرات را در مواضع خود یا عمدا نگویی و در
تهذیب به جاي او واو است و بیان سابق است مجزیست ترا تکبیراتی که در اوّل نماز گفته از همه تکبیراتی که در نماز سنّت است،
و آن چه بخاطر این ضعیف رسیده است در حل این حدیث آنست که چون پیشتر مذکور شد در احادیث معتبره که غرض از وضع
هفت تکبیر در اول نماز آنست که استفتاح به افعال صلاة در هفت موضع است افتتاح قرائت به تکبیر احرام است، و افتتاح رکوع
اول و سجود اول و سجود ثانی به تکبیر است، و در نماز دو رکعتی شش افتتاح از جهت رکوع و سجود است و یک افتتاح به تکبیر
احرام پس اگر کسی هفت تکبیر را در اول نماز بگوید و بعد از آن فراموش کند که در مواضع خود بگوید ضرر ندارد و در این
حدیث جمیع تکبیرات را مقدّم داشتهاند در نماز چهار رکعتی چون در هر رکعتی پنج تکبیر هست یکی از براي رکوع و چهار از
جهت سجدتین از جهت رفتن و سر برداشتن هر یک، پس بیست تکبیر از جهت رکوعات و سجوداتست و یک تکبیر احرام است و
یک تکبیر قنوت پس اگر در اول نماز بعد از تکبیر احرام این تکبیرات را همه یک جا بگوید و در ص: 245
مواضع خود نگوید عمدا یا سهوا ضرر ندارد و تاویلاتی چند کردهاند فضلا که نقل آن سبب تشنیع میشد بر ایشان ذکر نکردم. و
در حدیث حسن کالصحیح منقول است از ابن عمّار از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که تکبیرات مستحبّه
و واجبه در نمازهاي پنجگانه نود و پنج تکبیر است از آن جمله پنج تکبیر است از جهت پنج قنوت و عبد اللَّه ابن مغیره تفسیرش
کرده است که در نماز ظهر بیست و یک تکبیر است، و هم چنین نماز عصر و عشا، و در شام شانزده تکبیر است، و در نماز صبح
یازده تکبیر و پنج تکبیر قنوت که مجموع نود و پنج تکبیر باشد، و اگر نماز جمعه کنند ظاهرا تکبیرات قنوت شش باشد چون دو
صفحه 114 از 259
قنوت دارد و محتمل است که تکبیر قنوت دویم ساقط باشد و اگر بقصد احتیاط واقع سازد بهتر است اگر چه اگر هزار تکبیر در
نماز واقع سازد ضرر ندارد چون مطلق ذکر در نماز خوبست و لیکن فرق است میان سنت و مستحب پس قصد میکند که اگر سنّت
باشد فیها و الا مستحبّ باشد.
[بلند و یواش خواندن نماز]
(و روي حریز عن زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه فی رجل جهر فیما لا ینبغی الجهر فیه او اخفی فیما لا ینبغی الاخفاء فیه فقال
أيّ ذلک فعل متعمّدا فقد نقض صلاته و علیه الاعادة و ان فعل ذلک ناسیا او ساهیا او لا یدري فلا شیء علیه و قد تمّت صلاته فقال
قلت له رجل نسی القراءة فی الاولیین فذکرها فی الاخیرتین فقال یقضی القراءة و التّکبیر و التّسبیح الّذي فاته فی الاولیین و لا شیء
علیه) و به اسانید متکثره صحیحه منقول است از حریز که بیست و هشت سند صحیح است و یازده کالصحیح از زراره و هم چنین
است اسانید او از زراره چون هر چه از زراره روایت میکند از حریز از زراره روایت میکند از حضرت ص:
246 امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه و همین حدیث را شیخ روایت کرده است به پنجاه و شش سند صحیح و بیست و دو سند
کالصحیح و قریب باین را روایت کرده است، و قریب به بیست سند کالصحیح از حریز از زراره از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که
سؤال کردند از شخصی که بلند بخواند در جائی که سزاوار نیست بلند خواندن در آن یا آهسته بخواند در جائی که سزاوار نیست
آهسته خواندن در آن پس حضرت فرمودند که هر یک از این دو را اگر عمدا کرده باشد نماز خود را شکسته است و در بعضی از
نسخ نقص به صاد مهمله است یعنی ناقص کرده است نماز خود را و بر اوست که اعاده کند و بنا بر نسخه معجمه اعاده بر سبیل
وجوبست و بنا بر مهمله بر سبیل استحبابست و احتمال وجوب نیز دارد بنا بر لفظ علیه که غالبا آن را در واجب استعمال میکنند و
اگر مخالفت جهر و اخفات بر سبیل نسیان است یا سهو که بمعنی شک باشد چنانکه در روایات غالبا در شک استعمال مینمایند
آن را یا جاهل مسأله باشد که جاهل در جهر و اخفات معذور است بنا بر این حدیث پس بر او چیزي نیست از گناه و تدارك، و
نماز او تمام است زراره گفت عرض نمودم که اگر شخصی فراموش کند قرائت را در دو رکعت اول و به خاطرش آید در دو
رکعت آخر حضرت فرمودند که قضا میکند قرائت و تکبیر و تسبیح را که در دو رکعت اوّل فوت شده است و بر او چیزي نیست
از گناه و تدارك. و در روایت دیگر شیخ به اسانید صحیحه نقل کرده است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه زراره گفت عرض
نمودم که هر گاه شخصی بلند بخواند در جائی که سزاوار نیست بلند خواندن در آنجا و آهسته بخواند در جائی که سزاوار نیست
آهسته خواندن در آنجا و ترك کند قرائت را در جائی که سزاوار قرائت است در آنجا مثل دو رکعت اول یا قرائت کند در جائی
که سزاوار نیست قرائت ص: 247 در آنجا حضرت فرمودند که هر یک از اینها را که سهوا یا نسیانا کرده
باشد بر او چیزي نیست. و ظاهرا زراره دو مرتبه سؤال کرده باشد چون سؤال و جواب اختلاف بسیار دارد و احتمال سهو روات یا
نساخ در امثال اینها بسیار بعید است چون همه از کتاب زراره نقل کردهاند، و این جمع مشایخ اجازه کتابند و لهذا مثل حسین بن
سعید ابن کتب را از قاسم جوهري و امثال او روایت کرده است از جهت اتّصال سند، و حریز که در کتاب خود درج کرده است
کتاب زراره را بر او خوانده است و کتب فضلاء اصحاب صادقین را صلوات اللَّه علیهم بر ایشان خوانده است و در کتاب خود
بترتیب قرار داده است. و لهذا کتب او را از اصول أربعمائۀ شمردهاند و بعد از او دیگر حماد ترتیبی بهتر داد و بیشتر ذکر کرد و آن
چه را خود از حضرات شنیده بود با شنیدههاي ایشان جمع نمود. لهذا اجماع واقع شد بر تصحیح ما یصحّ عنه چون آن کتب همه در
میان بود و چون مقابله میکردند کتب حماد را با کتب منقوله از آن واو وفا مختلف نبود و هم چنین جمعی که معاصر حماد بودند
و آنها بسیار بودند و لیکن مثل صفوان و ابن ابی عمیر و فضاله و یونس و بزنطی و ابن فضال را اجماع کردند بر تصحیح ما یصحّ
عنهم و تفصیلش در روضه مذکور است در فهرست. و در حدیث صحیح به اسانید متکثره که هشت سند صحیح است از علی بن
صفحه 115 از 259
جعفر منقول است که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیه که اگر شخصی نماز جهریه را کند
میتواند که بلند بخواند حضرت فرمودند که اگر خواهد بلند بخواند و اگر خواهد نخواند، و شیخ این حدیث را حمل بر تقیه کرده
است و این حمل بعید است در مسایل علی بن جعفر چون از برادرش سؤال میکرد قادر بود که در خلوت سؤال کند و اگر لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 248 نادرا نزد مردمان سؤال کرده باشد البته حضرت به او میگفته که بر سبیل تقیه گفته، و نمیبایست که او
نقل کند پس اظهر آنست که جهر و اخفات در مواضع خود بر سبیل استحباب مؤکد باشد. و در حدیث موثق کالصحیح از حسن بن
فضال از بعضی از اصحاب ما منقول است که سنت است که نماز روز را آهسته بخوانند و سنت است که نماز شبرا بلند بخوانند اگر
چه جمعی این حدیث را حمل بر نوافل کردهاند و تعمیم اولی است، و اگر چه سنّت صریح نیست در مستحبّ و لیکن ظاهرش
استحبابست به قرینه صحیحه علی بن جعفر و افضل آنست که نوافل روز را آهسته بخوانند و اگر بلند بخوانند جایز است چنانکه
موثقه سماعه دلالت بر آن میکند و احادیث بسیار در جهر و اخفات وارد شده است و همه مجمل است و شک نیست که حضرت
سیّد المرسلین و ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم بر آن مداومت مینمودند و لیکن ظاهر نیست که واجب میدانستهاند یا سنّت، و
امام را مستحبّ است که بلند بخواند قرائت و اذکار رکوع و سجود و تشهد را تا مامومین بشنوند و مامومین را مکروه است که چنان
بخوانند که امام بشنود و منفرد مخیر است در اذکار میان جهر و اخفات، و ماموم در قنوت مخیّر است میان جهر و اخفات و بر این
مضامین احادیث صحیحه وارد شده است و خواهد آمد و جهر لازم است در نماز صبح و دو رکعت نماز شام و دو رکعت نماز
خفتن و در نماز جمعه و در باقی اخفاتست بنا بر مشهور. و در حدیث صحیح از محمد بن قیس منقول است که حضرت امام محمد
باقر صلوات اللَّه علیه میفرمودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه دو رکعت اول نماز ظهر و عصر را آهسته میخواندند و
در دو رکعت آخر هر دو تسبیح را میخواندند بنحو نماز خفتن، و ظاهرش آنست که تسبیح را بلند ص:
249 خوانده باشند و احوط آهسته خواندنست و اقل مرتبه اخفات آنست که خود بشنود مگر آن که تقیه باشد که اگر مانند حدیث
نفس بر زبانش جاري شود کافی خواهد بود و اکثر مراتب اخفات بنا بر مشهور آنست که صحیح قریب نشنود و بنا بر این بسیار
مشکل میشود که اخفات به اقل مراتب جهر نرسد و آن آنست که صحیح قریب بشنود و بعضی از اصحاب گفتهاند که اقل مراتب
جهر آنست که جوهر صوت ظاهر شود و این خوب بود اگر مستمسکی میداشت و لیکن چون وجوب جهر و اخفات ظهوري ندارد
کار مشکل نیست اگر چه احوط آنست که در اخفات چنان بخواند که صحیح قریب نشنود و خود تمیز حروف بکند. و اما آن چه
در صحیحه زراره مذکور است که اگر کسی فراموش کند قرائت را در دو رکعت اول قضا کند آن را در دو رکعت آخر مراد از
قضا فعل است یعنی در محل خود قرائت میکند اگر چه اگر فراموش نکرده بود تسبیح اولی بود، و لیکن در این صورت اولی
قرائت است تا نمازش بیفاتحه الکتاب نباشد و اما در تکبیر و تسبیح ممکن است که قضا بمعنی فعل باشد و ممکن است که بمعنی
خود باشد به آن که در موضع تکبیر دو تکبیر بگوید و در موضع تسبیح شش تسبیح بخواند و احوط آنست که قصد قضا نکند و از
صحیحه دیگر زراره و اخبار بسیار از زراره ظاهر میشود که در دو رکعت آخر تسبیح اولی است بلکه متعین و اخبار خواهد آمد و
از این خبرش ظاهر میشود که اگر در دو رکعت اول تسبیح بخواند سهوا سجده سهو نباید کرد و اخبار متعارض در این باب نیز
خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالی.
[سهو در قراءة]
(و روي الحسین بن حمّاد عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اسهو عن القراءة فی الرّکعۀ الاولی قال اقرء فی الثّانیۀ قال قلت
اسهو فی الثّانیۀ قال قلت اقرء فی الثّالثۀ قال قلت اسهو فی صلاتی کلّها فقال اذا ص: 250 حفظت الرّکوع و
السّجود فقد تمّت صلاتک) و کالصحیح منقولست از حسین از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که حسین گفت که من
صفحه 116 از 259
سهو میکنم و قرائت را فراموش میکنم در رکعت اول فرمودند که در رکعت دویم بخوان یعنی در رکعت دویم که میخوانی
نمازت بیقرائت نیست نه آن که دو مرتبه الحمد را بخواند حسین گفت عرض نمودم که فراموش میکنم در رکعت دویم نیز یا در
رکعت دویم و بس فرمودند که در رکعت سیم بخوان گفت عرض نمودم که در همه نماز سهو میکنم حضرت فرمودند که هر گاه
رکوع و سجود را حفظ کنی و ترك نکنی نمازت تمام است و صحیح است. (و روي زرارة عن احدهما صلوات اللَّه علیهما قال انّ
اللَّه تبارك و تعالی فرض الرّکوع و السّجود و القراءة سنّۀ فمن ترك القراءة متعمّدا اعاد الصّلاة و من نسی فلا شیء علیه) و به اسانید
صحیحه منقول است از زراره که از یکی از امام محمد باقر یا امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما شنیدم و نمیدانم که از کدام
یک شنیدهام که فرمودند که حق سبحانه و تعالی در قرآن مجید واجب ساخته رکوع و سجود را به آن که فرموده است که ارْکَعُوا وَ
اسْجُدُوا و ظاهر حدیث دلالت میکند بر آن که اوامر قرن از براي وجوبست و علما غافل شدهاند از استدلال به امثال این حدیث با
آن که متواتر است و فرمودند که قرائت حمد تنها یا حمد و سوره سنّت است یعنی وجوبش از قرآن ظاهر نشده است بلکه از سنّت
حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله ظاهر شده است که حضرت فرمودند که لا صلاة الّا بفاتحۀ الکتاب یعنی نماز صحیح
نیست مگر به خواندن فاتحه پس چون وجوبش از سنّت ظاهر شده است اگر کسی عمدا ترك کند قرائت را اعاده میکند نماز را و
، اگر کسی سهوا ترك کند بر او چیزي نیست نه گناه و نه تدارك و از این حدیث و امثال این حدیث بسیار لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 251 ظاهر میشود که هر چه را حق سبحانه و تعالی بر بندگان واجب ساخته است بترك آن عمدا و سهوا نماز باطل میشود
مثل تکبیر احرام و نیّت علی المشهور، و رکوع و سجود و طهارت و وقت و استقبال، و هر چه را آن حضرت به تفویض یا اعم از
تفویض و غیر آن واجب ساخته است مثل قرائت و اذکار رکوع و سجود و تشهد و سلام علی الخلاف بترك آن عمدا نماز باطل
میشود و سهوا نماز باطل نمیشود پس ظاهر میشود که استدلالی که کردهاند از قرآن مجید بر وجوب قرائت به آن که حق
سبحانه و تعالی فرموده است که فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ یعنی بخوانید از قرآن آن چه را آسان باشد و بر شما مشکل نباشد خوب
نیست چون آیه در عمل شب وارد شده است و اگر قرائت در نماز باشد قرائت در نماز شب مراد خواهد بود چنانکه خواهد آمد و
مثل حدیث زراره است صحیحه محمد بن مسلم از احدهما صلوات اللَّه علیهما لفظا و معنی. و در موثق کالصحیح از منصور بن
حازم منقول است که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که نماز واجب را به جا آوردم و فراموش
کردم در جمیع نماز که قرائت کنم حضرت فرمودند که آیا رکوع و سجود را تمام نکرده گفتم بلی آنها را به جا آوردم و فراموش
نکردم حضرت فرمودند که نمازت صحیح است چون ترك قرائت نسیانا واقع شده است و ظاهرا مراد از قرائت فاتحه الکتاب باشد
چون در حدیث صحیح از علی بن رئاب و در صحیح از حلبی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد شده است که
فاتحه الکتاب تنها در فریضه مجزیست و منافات ندارد با صحیحه حلبی از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که باکی نیست
که در نماز واجب اکتفا کند بفاتحۀ الکتاب هر گاه کاري به تعجیل باشد یا خوفی داشته باشد زیرا که واجب از جهت تعجیل در
کارها ساقط نمیشود بلکه تعجیل سبب عدم ص: 252 کراهت است که اگر تعجیل یا ضرورتی نباشد
ترکش مکروه خواهد بود. و در صحیح از معاویۀ بن وهب منقول است که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه علیه که گاه هست که سوره میخوانم و سهو میکنم و در آخر سوره به خاطرم میآید که سهو کردهام بر گردم بأوّل سوره
یا بگذارم فرمودند که بگذر و اگر سوره واجب میبود میبایست برگردد. و در قوي از بکر منقولست که به آن حضرت صلوات
اللَّه علیه عرض نمودم که بسیار است که شک میکنم در سوره نمیدانم که خواندهام یا نه آیا اعاده کنم آن را حضرت فرمودند که
اگر دراز است نه و اگر کوتاه است اعاده کن و هم چنین امثال این احادیث که ظاهرشان استحباب است اگر چه احوط آنست که
ترك نکند سوره را اگر همه [هم ظ] بعضی از سوره باشد. و در حدیث صحیح از محمد بن مسلم منقولست که از حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از کسی که فاتحه الکتاب را در نماز نخواند یعنی عمدا نمازش صحیح است حضرت
صفحه 117 از 259
فرمودند که نماز نیست او را مگر آن که فاتحه را بخواند بلند یا آهسته و مثل این عبارت در احادیث صحیحه وارد شده است و دو
احتمال دارد یکی آن که بلند بخواند در جهریه و آهسته بخواند در اخفاتیه یا آن که مخیر است میان جهر و اخفات و چون مجمل
است استدلال به آن نمیتوان کرد از طرفین. و در صحیحه دیگر از محمد بن مسلم منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه
علیه سؤال کردم از شخصی که فاتحه الکتاب نخواند در نمازش یعنی عمدا حضرت فرمودند که نماز نیست او را مگر آن که ابتدا
به آن کند در جهر یا اخفات عرض نمودم که اگر کسی خوف داشته باشد یا تعجیل داشته باشد کدام یک محبوبتر است نزد شما
آیا سوره بخواند یا حمد حضرت فرمودند که حمد. ص: 253 و در حدیث صحیح از عبد اللَّه بن سنان
منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه به او فرمودند که حق سبحانه و تعالی رکوع و سجود را در قرآن مجید
واجب گردانیده است نمیبینی که اگر شخصی تازه مسلمان شود و قرآن نداند کافی است او را که تکبیر احرام بگوید و تسبیح
بخواند یعنی تسبیحات اربع بدل از حمد و نماز کند یا آن که تکبیر و تسبیح را بدل از حمد بخواند. و در حدیث صحیح از معاویۀ
بن عمّار منقولست که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی سهو کند قرائت را در دو
رکعت اوّل و در دو رکعت آخر به خاطرش رسد چه کند حضرت فرمودند که رکوع و سجود را تمام کرده است؟ گفتم بلی
حضرت فرمودند که مرا خوش نمیآید که آخر نماز را اوّل نماز کنم یعنی قرائت را در دو رکعت آخر بخوانم یا حمد و سوره را
در دو رکعت آخر بخوانم و این معنی اظهر است در جمع بین الاخبار و اللَّه تعالی یعلم.
[شک در رکوع]
(و روي العلا عن محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه فی رجل شکّ بعد ما سجد انّه لم یرکع فقال یمضی فی صلاته
حتّی یستیقن انّه لم یرکع فان استیقن انّه لم یرکع فلیلق السّجدتین اللّتین لا رکوع لهما و یبنی علی صلاته الّتی علی التّمام و ان کان لم
یستیقن الّا بعد ما فرغ و انصرف فلیقم و لیصلّ رکعۀ و سجدتین و لا شیء علیه) و بده سند صحیح منقول است از علا از محمد از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه در شخصی که شک کند بعد از سجود یا بعد از آن که به سجود رود شک کند که آیا
رکوع کردم یا نه حضرت فرمودند که نماز را تمام میکند و نمازش صحیح است مگر آن که یقین داشته باشد که رکوع نکرده
است که اگر ص: 254 یقین کند که رکوع نکرده است پس بیندازد آن دو سجده را که رکوع ندارد و بنا
نهد بر نمازي که تمام کرده است یعنی بر رکعت سابق بر این و نماز را تمام کند، و اگر بعد از آن که فارغ شود یقین به همرساند
که رکوع نکرده است بر خیزد و یک رکوع و دو سجده را به جا آورد و بر او چیزي نیست از گناه و سجده سهو، و این حدیث
مشتمل است بر دو حکم یکی شک در رکوع بعد از دخول در سجود و این اعتبار ندارد و نمازش صحیح است بیدغدغه بر این
مضمون احادیث صحیحه وارد شده است، دویم آن که یقین به همرساند که رکوع نکرده است اکثر علما بر آنند که نمازش باطل
است و بر این مضمون وارد شده است احادیث صحیحه مثل صحیحه رفاعه و صحیحه ابو بصیر و ایضا صحیحه رفاعه و صحیحه ابو
بصیر و موثقه کالصحیحه اسحاق بن عمار و کالصحیحه ابو بصیر، و مخالف این اخبار نیست بحسب ظاهر مگر همین حدیث و شیخ
حمل کرده است این حدیث را بر آن که سهو در دو رکعت آخر باشد و بحسب جمع لازمست طرح این خبر چون شاذ است و بر
تقدیر عمل قایل میتوان شد به تخییر و با وجود تخییر عمل به احادیث مشهوره کردن اولی است و اگر کسی نماز را به همین عنوان
تمام کند خصوصا هر گاه سهو در دو رکعت آخر بوده باشد و بعد از نماز را از سر گیرد نهایت احتیاط خواهد بود و اللَّه تعالی
یعلم. و امّا حدیث صحیح حکم بن حکیم که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی
فراموش کند رکوعی را یا سجودي یا غیر اینها را و به خاطرش آید حضرت فرمودند که همان را اعاده میکند گفتم آیا نماز را
اعاده میکند فرمودند که نه پس محمول است بر آن که وقت آن باقی باشد به آن که در رکوع به سجود نرفته باشد و در سجود
صفحه 118 از 259
برکوع نرفته باشد. چنانکه در صحیح لیث و صحیح حلبی و صحیح عمران و صحیح ص: 255 ابو بصیر از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که هر گاه شخصی ایستاده باشد و شک کند که رکوع کرده است یا نه
فرمودند که برکوع رود. و کالصحیح منقول است از فضیل که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
چون راست میایستم شک میکنم که رکوع کردهام یا نه حضرت فرمودند که رکوع کرده نمازت صحیح است و این وسواس
شیطان است، پس ظاهرش آنست که وسواس داشته باشد به قرینه آن که ظاهرش آنست که سر از رکوع برداشته است و مع هذا
شک کرده است و لهذا حضرت چنین جواب فرمودند و هم چنین حمل بر کثیر السّهو کرده میشود حدیث کالصحیح عبد الرحمن
که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که شخصی خود را به سجود انداخت و نمیداند که رکوع
کرده است یا نکرده است حضرت فرمودند که کرده است چون ظاهرش آنست که رفتن به سجود کافی نباشد و لهذا حضرت
فرمودند که کرده است و شک میکند چنانکه طریقه وسواسیان است. و اما صحیحه عیص که گفت سؤال کردم از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که فراموش کند یک رکعت را از نماز تا فارغ شود و بعد از آن به خاطرش آید که رکوع
نکرده است حضرت فرمودند که بر میخیزد و رکوع میکند و دو سجده ظاهرش آنست که رکوع نکرده است رکوع را بعد از نماز
میکند و دو سجده سهو میکند و لیکن حمل کردهاند بر آن که یک رکعت را کم کرده است و بسیار است که تعبیر میکند از
رکعت برکوع و دو سجده.
[قضاي اجزاء فراموش شده]
(و روي عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا نسیت شیئا من ال ّ ص لاة رکوعا او سجودا او تکبیرا ثمّ ذکرت
فاقض ص: 256 الّذي فاتک سواء [سهوا خ ل]) و در تهذیب (فاصنع الّذي فاتک سواء) است و بسند صحیح
منقول است از عبد اللَّه که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه فراموش کنی چیزي از نماز را خواه رکوع
و خواه سجود خواه تکبیر را و به خاطرت رسد که فراموش کرده یعنی در وقت پس به جا آور آن چه را از تو فوت شده است و
مراد از قضا فعل است به قرینه نسخه شیخ فاصنع و ظاهرا سهو نساخ باشد، و هم چنین سهوا بدل از سواء سهو است و محمول است
بر آن که در وقت به خاطرش رسد چنانکه گذشت در احادیث صحیحه و خواهد آمد در سجود و تشهد و غیر آن. و در حدیث
موثق کالصحیح از سماعۀ منقول است که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که برخیزد به نماز و
فراموش کند فاتحه الکتاب را فرمودند که بگوید استعیذ باللَّه من الشّیطان انّ اللَّه هو السّمیع العلیم سپس بخواند قرائتی را که
فراموش کرده است ما دام که برکوع نرفته باشد پس به درستی که قرائتی صحیح یا کامل نیست تا ابتدا نکند به استعاذه یا به فاتحه
به جهر یا به اخفات و اگر رفته باشد برکوع مجزیست او را إن شاء اللَّه. (و روي ابن مسکان عن ابی بصیر قال سالت ابا عبد اللَّه
صلوات اللَّه علیه عمّن نسی ان یسجد واحدة فذکرها و هو قائم قال یسجدها اذا ذکرها و لم یرکع فان کان قد رکع فلیمض علی
صلاته فاذا انصرف قضاها وحدها و لیس علیه سهو) و بسند صحیح منقولست از عبد اللَّه بن مسکان از ابو بصیر لیث مرادي که گفت
سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از کسی و در بعضی از نسخ عن رجل از مردي که فراموش کند که یک
سجده را بکند و یک سجده نکند و به خاطرش آید در وقتی که ایستاده باشد حضرت فرمودند که آن یک سجده را میکند هر
گاه که به خاطرش آید ص: 257 تا برکوع نرفته است و اگر برکوع رفته باشد و به خاطرش آید نماز را تمام
کند و چون از نماز فارغ شود همان سجده را میکند و سجده سهو بر او واجب نیست یا سهو سبب بطلان نماز او نمیشود. و به
همین مضمون است صحیحه اسماعیل بن جابر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه تا آن که فرمودند که آن سجده را قضا کند و بعد از
آن فرمودند که اگر شک کند در رکوع بعد از سجود بگذرد و ملتفت نشود چون وقتش گذشته است و اگر شک کند در سجود
صفحه 119 از 259
بعد از قیام بگذرد و هر شکی که بکند که وقتش گذشته باشد و در فعلی دیگر داخل شده باشد پس بگذرد و التفات نکند. و در
حسن کالصحیح از حلبی منقول است که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه پرسیدند از شخصی که شک کند و
نداند که یک سجده کرده است یا دو سجده حضرت فرمودند که سجده دیگر میکند و بعد از نماز سجده سهو نمیکند و بر این
مضمونست حدیث کالصحیح ابو بصیر و زید شحّام. و در موثق کالصحیح از عبد الرحمن بن ابی عبد اللَّه از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه وارد است که گفت عرض نمودم به آن حضرت که شخصی سر از سجده برداشت پیش از آن که درست
بنشیند و نمیداند که یک سجده کرده است یا دو سجده حضرت فرمودند که سجده دیگر میکند عرض نمودم که چون خواست
که برخیزد در اثناي برخاستن همین شک را کرد حضرت فرمودند که به سجده رود، حاصل آن که محل عدم اعتبار شک فعل
دیگر است چون داخل شود در فعل دیگر شک اعتبار ندارد و تا داخل نشده است آن فعل را میکند، و محل سهو رکن است تا به
رکنی داخل نشده است آن چه را سهو کرده است به جا میآورد و ظاهر شد که رکوع رکن است بترك آن عمدا و سهوا لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 258 نماز باطل میشود و هر دو سجده رکن است و اگر یک سجده را ترك کند سهوا باطل نمیشود و به
جا میآورد آن را پیش از رکوع اگر به خاطرش رسد و الّا بعد از نماز.
[شخصی نماز کند و به خاطرش رسد که یک سجده زیاد کرده است]
(و ساله منصور بن حازم عن رجل صلّی فذکر انّه قد زاد سجدة فقال لا یعید صلاته من سجدة و یعیدها من رکعۀ) و در صحیح یا
حسن کالصحیح و موثق کالصحیح بروایت شیخ منقول است از منصور که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه که هر گاه شخصی نماز کند و به خاطرش رسد که یک سجده زیاد کرده است حضرت فرمودند که از جهت یک سجده
نماز را اعاده نمیکند یعنی از جهت زیادتی آن یا اعم از زیادتی و نقصان و این اظهر است بحسب لفظ و اعاده میکند نماز را از
جهت یک رکوع اگر زیاده کند یا اگر نقصان نیز کند و به همین مضمون منقول است در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات
اللَّه علیه. و در حدیث صحیح از ابن ابی یعفور از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر گاه شخصی یک
سجده را فراموش کند و یقین داند که ترك کرده است آن را پس باید که آن سجده را بکند بعد از آن که بنشیند و تشهد بخواند
پیش از سلام و اگر شک داشته باشد یعنی ظن داشته باشد که ترك کرده است پس چون سلام بدهد سجده را به جا آورد و تشهد
خفیفی بخواند و این سجده را عامه نقره مینامند و نقره منقار زدن کلاغ است از جهت دانه برداشتن و ما این سجده را نقره
نمینامیم، بلکه نقره آن را مینامیم که سجده را سبک کند مانند منقار زدن کلاغ و سابقا گذشت که بعد از سلام به جا میآورد
سجدتین سهو را و لیکن اگر کسی عمل باین حدیث کند بد نیست چون صحیح است بیمعارضی بحسب ظاهر، و امّا اگر سهو کند
و ذکر رکوع و سجود را نکند ص: 259 نماز باطل نمیشود چون واجب غیر رکن است و برین مضمون
اخبار معتبره وارد شده است از صادق و کاظم صلوات اللَّه علیهما. (و روي عامر بن جذاعۀ عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا سلمت
الرّکعتان الاولیان سلمت الصّلاة) و مروي است در قوي کالصحیح از عامر و او مختلف فیه است از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه که آن حضرت فرمودند که هر گاه دو رکعت اول سالم باشد نماز سالم است و صحیح، و این عبارت محتمل است که مراد
از او این باشد که سالم باشد از شک در رکعت چنانکه احادیث صحیحه وارد شده است که شک در دو رکعت اوّل سبب بطلان
صلاتست و محتمل است که مراد از آن اعم از شک و سهو در رکعت یا در افعال باشد. و در صحیحه بزنطی وارد است که گفت
سؤال کردم از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه از شخصی که یک رکعت نماز بکند و چون برکوع رود در رکعت دویم به
خاطرش رسد که یک سجده را در رکعت اوّل نکرده است حضرت فرمودند که حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه
میفرمودند که هر گاه یقین داند که در رکعت اول سجده را ترك کرده است و نداند که یک سجده را ترك کرده است یا دو
صفحه 120 از 259
سجده را نماز را از سر میگیرد تا یقین به همرساند که دو سجده کرده باشد. و در کلینی همه به خطابست و جمعی از اصحاب به
همین حدیث استدلال کردهاند که شک و سهو در افعال دو رکعت اول سبب بطلان صلاتست و این حدیث صریح نیست بلکه بعد
از تامّل ظاهر میشود از تغییر جواب و نسبت به دیگري دادن که تقیه بوده است و جواب جزم بترك مطلق سجده و شک در یک و
دو است و این معنی دیگر است غیر آن چه او سؤال کرده است با آن که ص: 260 اخبار بسیار وارد شده
است بر عدم بطلان و خواهد آمد.
[نسیان یک رکعت]
(و روي عن النّعمان الرّازي انّه قال کنت مع اصحاب لی فی سفر و انا امامهم فصلّیت بهم المغرب فسلّمت فی الرّکعتین الاولیین فقال
اصحابی انّما صلّیت بنا رکعتین فکلّمتهم و کلّمونی فقالوا امّا نحن فنعید فقلت لکنّی لا اعیدوا اتمّ برکعۀ فاتممت برکعۀ ثمّ سرنا و
اتیت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فذکرت له الّذي کان من أمرنا فقال أنت کنت اصوب منهم فعلا انّما یعید من لا یدري ما صلّی) و
مرویست بسند قوي از نعمان که از شهر ري است که گفت من با جمعی در سفر بودم و من پیش نماز ایشان بودم و نماز شام را به
امامت ایشان کردم و در رکعت دویم سلام دادم پس اصحاب من گفتند که دو رکعت نماز کردي و ایشان با من سخن گفتند و من
با ایشان سخن گفتم پس ایشان گفتند که ما اعاده میکنیم و من گفتم اعاده نمیکنم و یک رکعت دیگر را میکنم پس من یک
رکعت دیگر را کردم و آمدم تا به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه رسیدم و آن چه بر ما واقع شده بود عرض
نمودم پس حضرت فرمودند که آن چه تو کردي درستتر بود از آن چه ایشان کردند و چون ایشان عمدا سخن گفته بودند فعل
مگر آن که ایشان نیز مثل نعمان از روي نسیان حرف زده باشند و ظاهرا ایشان از جهت سخن گفتن اعاده نکرده «1» ایشان بد نبود
باشند بلکه به سبب آن که چون امام ایشان سلام داد گمانشان این بود که نماز او باطل شده است و سبب بطلان نماز ایشان نیز شده
است و در این معنی ایشان خطا کردند پس حضرت فرمودند که اعاده نمیکند مگر کسی که نداند که چند رکعت نماز کرده است
و در اینجا معلوم شد که دو رکعت نماز کرده است و حصر اضافی است و الّا بسیار جائی اعاده میکند. ص:
261 مثل شکّ میان یک و دو چون یک معلوم است و مع هذا اعاده میکند. و منقولست در حدیث حسن کالصحیح از ابو بکر
حضرمی که من پیشنمازي اصحاب خود میکردم در نماز شام پس چون دو رکعت نماز کردم سلام دادم پس بعضی از ایشان بمن
گفت که دو رکعت نماز کردي پس من اعاده کردم نماز را پس خبر دادم حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه را به واقعه
حضرت فرمودند که شاید که نماز را اعاده کرده باشی گفتم بلی آن حضرت تبسّم فرمودند و فرمودند که بس بود ترا که بر خیزي
و یک رکعت نماز کنی تا سه رکعت شود به درستی که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله سهو کردند و چون دو رکعت
نماز کردند سلام دادند و حکایت ذو الشّمالین را فرمودند پس حضرت دو رکعت نماز دیگر کردند. و در صحیح منقولست از
حارث نضري که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که ما نماز شام میکردیم امام ما سهو
کرد و در دو رکعت سلام داد پس ما نماز را اعاده کردیم حضرت فرمودند که چرا اعاده کردید نه حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه
علیه و آله سلام دادند در دو رکعت و دو رکعت دیگر را کردند چرا تمام نکردید نماز خود را.
[شک در دو رکعت آخر]
(و روي عنه عمّار انّ من سلّم فی الرّکعتین من الظّهر او العصر و المغرب او العشاء الآخرة ثمّ ذکر فلیبن علی صلاته و لو بلغ الصّین و
لا اعادة علیه) و بسند موثق منقولست از عمّار که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که سلام دهد در دو
صفحه 121 از 259
رکعت ظهر یا عصر یا مغرب یا خفتن و به خاطرش آید که نماز را تمام نکرده است پس باید که بنا نهد بر آن چه کرده است و
نماز را تمام کند و اگر چه بشهر چین رسیده باشد که شش ماهه راه است تخمینا از مدینه مشرفه تا آنجا و اعاده نمیکند نماز را.
ص: 262 و روایت کرده است شیخ در صحیح از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که گفت
از آن حضرت سؤال کردم که هر گاه شخصی در کوفه نماز چهار رکعتی را دو رکعت بکند و بعد از آن در مکه یا مدینه یا بصره
یا در شهري دیگر به خاطرش رسد که دو رکعت کرده است فرمودند که دو رکعت دیگر را در آنجا بکند و حمل کردهاند بر مبالغه
و آن بعید است بسیار یا شک کرده باشد که کم کرده است و این بر سبیل استحباب باشد.
[شک در نماز صبح]
(و سال عبید بن زرارة ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یصلّی الغداة رکعۀ و یتشهّد و ینصرف و یذهب و یجیء ثمّ ذکر انّه
انّما صلّی رکعۀ قال یضیف إلیها رکعۀ) و کالصحیح و شیخ در صحیح روایت کردهاند از عبید که گفت سؤال کردم از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه از شخصی که نماز صبح را یک رکعت بکند و تشهد بخواند و سلام دهد و برود و بیاید و بعد از آن به خاطرش
رسد که یک رکعت کرده است حضرت فرمودند که یک رکعت دیگر به آن اضافه میکند که دو رکعت شود و به همین مضمون
است صحیحه محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه و شیخ حمل کرده است بر نافله یا آن که پشت بقبله
نکرده باشد و اللَّه تعالی یعلم. و منقول است در حسن کالصحیح از حسین بن ابو علا که عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که ملحق شدم به امام در رکعت دویم نماز صبح پس چون سلام داد من گمان کردم که نمازم تمام شده
است و من نیز سلام دادم و بذکر الهی مشغول بودم تا آفتاب طالع شد پس چون آفتاب طالع شد و برخاستم به خاطرم رسید که امام
یک رکعت پیشتر کرده بود حضرت فرمودند که اگر در همان جاي خود باشی یک رکعت دیگر را بکن و اگر به جاي دیگر رفته
باشی بر تست که اعاده کنی نماز را یعنی اگر پشت بقبله کرده ص: 263 باشی یا فعل کثیر به جا آورده
باشی. و در صحیحه محمد بن مسلم مذکور است که یک رکعت دیگر میکند اگر پشت بقبله نکرده باشد و الّا اعاده میکند نماز
را و از موثقه سماعه ظاهر میشود که فعل کثیر نکرده باشد و احوط آنست که با فعل کثیر و استدبار این نماز را تمام کند و احتیاطا
اعاده کند.
[سلام آخر]
(و سال ابو کهمش ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّکعتین الاولیین فاذا جلست فیهما للتشهّد فقلت و انا جالس السّلام علیک أیّها
النّبیّ و رحمۀ اللَّه و برکاته انصراف هو؟ قال لا و لکن اذا قلت السّلام علینا و علی عباد اللَّه الصّالحین فهو انصراف) و منقول است در
قوي از ابو کهمش و مشترکست میان سه مجهول که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از دو رکعت
اول که هر گاه بعد از آن بنشینم از جهت تشهد و در حالتی که نشسته باشم بگویم السّلام علیک الخ آیا از نماز بیرون میآیم
حضرت فرمودند که اگر بگویی السّلام علینا الخ از نماز بیرون میآیی بدان که این حدیث مجمل است محتمل است که مراد او این
باشد که السّلام علیک سلام است حضرت فرموده باشد که نه بلکه السّلام علینا سلام است و احتمال دارد که مرادش این باشد که
اگر کسی عبارت اوّل را بگوید در تشهد اوّل عمدا نمازش باطل میشود حضرت فرموده باشند نه بلکه عبارت ثانی مبطل است و بر
این مضمون احادیث دیگر وارد شده است و خواهد آمد پس اظهر آنست که حمل بر این معنی کنیم و این لازم دارد معنی اوّل را.
[هر گاه ندانی که دو رکعت نماز کرده یا چهار رکعت]
صفحه 122 از 259
(و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا لم تدر اثنتین صلّیت ام اربعا و لم یذهب وهمک إلی شیء فتشهّد و سلّم
ثمّ صلّ رکعتین و اربع سجدات تقرء فیهما بأمّ الکتاب ثمّ تتشهّد و تسلّم ص: 264 فان کنت انّما صلّیت
رکعتین کانتا هاتان تمام الاربع و ان کنت صلّیت اربعا کانتا هاتان نافلۀ) و به اسانید صحیحه منقول است از حلبی که حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه ندانی که دو رکعت نماز کرده یا چهار رکعت و هیچ طرف از این دو مظنون تو
نباشد پس تشهد بخوان و سلام ده و بعد از آن دو رکعت نماز ایستاده میکنی بدو رکوع و چهار سجده و الحمد تنها میخوانی در
آن و تشهد میخوانی و سلام میدهی پس اگر دو رکعت نماز کرده باشی سابقا و با این دو رکعت چهار رکعت میشود و اگر
پیشتر چهار رکعت را کرده باشی این دو رکعت را نافله حساب میکند حق سبحانه و تعالی، هر چند احتیاط واجبست و نیّت وجوب
میباید کرد در آن و لیکن باین بر میگردد که متمم باشد یا نافله و به همین مضمونست صحیحه ابن ابی یعفور و صحیحه محمد
بن مسلم، و ظاهر صحیحه زراره و صحیحه ابو بصیر و حسنه کالصحیحه حلبی آنست که بنا بر اقلّ میگذارد و دو رکعت دیگر
میکند که اگر دو باشد چهار شود پس ناچار است از آن که قایل شویم به تخییر عمل به مشهور اولی است و گذشت.
[شک در رکعت پنجم]
(و روي جمیل بن درّاج عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال فی رجل صلّی خمسا انّه ان کان جلس فی الرّابعۀ مقدار التّشهّد فعبادته یا
فصلاته جایزة) و بسند صحیح منقول است از جمیل از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آن حضرت فرمودند در
شخصی که پنج رکعت نماز کند نماز چهار رکعتی را که اگر در رکعت چهارم بمقدار تشهد نشسته باشد پس عبادت او یا نماز او
جایز و صحیح است، و همین حدیث را شیخ روایت کرده است در صحیح از جمیل از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه و اکثر اصحاب حمل کردهاند بر آن که تشهد خوانده باشد و اخلال به سلام ص: 265 کرده باشد و
سلام واجب نیست پس رکعتی زیاد کرده است سهوا و آن چه واجبست به جا آورده است و ممکن است که با وجود آن که تشهد
نیز نخوانده باشد اخلال به تشهد کرده است و آن رکن نیست تا بترك آن سهوا نماز باطل شود و لیکن اشتراط نشستن قدر تشهد
تعبد خواهد بود.
[شخصی که نماز ظهر را پنج رکعت بکند]
(و روي العلا عن محمّد بن مسلم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال سألته عن رجل صلّی الظّهر خمسا فقال ان کان لا یدري
جلس فی الرّابعۀ ام لم یجلس فلیجعل اربع رکعات منها الظّهر و یجلس و یتشهّد ثمّ یصلّی و هو جالس رکعتین و اربع سجدات و
یضیفهما إلی الخامسۀ فتکون نافلۀ) و به اسانید صحیحه منقولست از علا از محمد که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از شخصی که نماز ظهر را پنج رکعت بکند پس حضرت فرمودند که اگر نداند که در رکعت چهار نشسته است یا
ننشسته است پس چهار رکعت آن را بظهر حساب کند و بنشیند و تشهد را بخواند پس دو رکعت نماز نشسته بکند و با آن رکعت
پنجم منضم سازد که دو رکعت نافله شود، و شیخ روایت کرده است در قوي از علا از محمد بن مسلم که گفت سؤال کردم از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه از شخصی که بعد از آن که نماز ظهر را کرده باشد یقین به همرساند که پنج رکعت نماز
کرده است حضرت فرمودند که چگونه یقین به همرساند عرض نمودم که علم به همرسانید حضرت فرمودند که اگر علم داشته
باشد که در رکعت چهارم نشسته است پس نماز ظهرش تمام شده است پس برخیزد و یک رکعت ایستاده بکند و با آن رکعت
منضم سازد که دو رکعت نافله شود و بر او چیزي نیست، و این حدیث موافق حدیث جمیل است و احتمال ندارد که سهوي شده
صفحه 123 از 259
باشد چون این حدیث را از حضرت امام محمد باقر روایت کرده است بخلاف متن و در ص: 266 حدیث
متن عدم علم را کافی دانسته است هر گاه علم بعدم نشستن نداشته باشد و ممکن است که در این صورت مخیر باشد میان ابطال و
اتمام. و امّا آن چه مرویست در حسن کالصحیح از زراره و بکیر از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه
یقین کند که در نماز واجب زیاده کرده است آن نماز را حساب نکند و اعاده کند نماز را هر گاه یقین به همرساند که زیاده کرده
است. و در موثق کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که هر که زیاد کند در نماز پس
بر اوست که اعاده کند. پس محمول است بر صورتی که بقدر تشهد ننشسته باشد و از ابو اسامه منقول است که از آن حضرت
سؤال کردم از شخصی که نماز عصر را شش رکعت کند یا پنج رکعت حضرت فرمودند که اگر یقین داند که شش رکعت یا پنج
رکعت کرده است اعاده کند و اگر نداند که زیاد کرده است یا کم کرده است دو رکعت نماز نشسته بکند که اگر سه باشد چهار
شود و اگر یقین به همرساند که دو رکعت کرده است و یا سه رکعت و فارغ شده باشد به سلام و سخن گفته باشد و ندانسته باشد
که نماز را تمام نکرده است لازمست که نماز را تمام کند آن چه را سهو کرده است پس حدیث ذو الشّمالین را بیان فرمودند.
[هر گاه کسی از شما شک کند در نمازش و نداند که زیاد کرده است یا کم کرده]
(و سال الفضیل بن یسار ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن السّهو فقال من حفظ سهوه فاتمّه فلیس علیه سجدتا السّهو و انّما السّهو علی
من لم یدر أ زاد فی صلاته ام نقص منها) و کالصحیح منقول است از فضیل که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از سهو حضرت فرمودند که هر که حفظ کند سهو خود را و آن را تمام کند به آن که در محل خودش به جا آورد
یا شک کند و نماز احتیاط بکند بر او سجده سهو نیست ص: 267 و نیست سجده سهو مگر بر کسی که
نداند که در نماز زیاد کرده است یا کم کرده است، و ظاهرش آنست که شک کرده باشد در میان سه و پنج تدارك میکند
احتمال سه را بدو رکعت نشسته و زیادتی را بدو سجده سهو چنانکه در حدیث از ابو اسامه گذشت و احتمال دارد که سجده سهو
کافی باشد و اول اظهر است و نگفتن نماز احتیاط ضرر ندارد چون غرض سجده سهو است و به همین عبارت منقولست در موثق
کالصحیح از سماعه. و منقول است در حسن کالصحیح از زراره که گفت شنیدم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که
حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که هر گاه کسی از شما شک کند در نمازش و نداند که زیاد کرده است یا کم
کرده است پس دو سجده نشسته بکند و حضرت این دو سجده سهو را مرغمتین نامیده است یعنی بینی شیطان را بر خاك میمالد
چون میخواست که نماز شما را باطل کند شما علی رغم او سجده میکنید او ذلیل میشود، و بحسب عبارت شامل این هست که
شک کند که آیا دو رکعت نماز کرده است یا سه رکعت یا پنج رکعت یا دو و پنج یا شش و سجده سهو از جهت احتمال پنج و
شش باشد و هم چنین اگر شک کند که یک سجده کرده است یا سه سجده یا سوره نخوانده است یا دو سوره خوانده است و علما
مطلقا متوجه این معانی نشدهاند و در شک میان سه و پنج و دو و پنج و امثال اینها قایل ببطلان صلاة شدهاند اکثر چون این عبارات
صریح نیست در این مطلوب و لیکن ظهور کافی است چنانکه خواهد آمد و بعضی از فضلا احتمالی دادهاند که مراد از این عبارت
شک میان چهار و پنج باشد که نمیداند که یک رکعت زیاد کرده است یا از زیاده کم کرده است که تمام کرده باشد و لیکن
الغاز و تعمیه است و در کلام معصوم لایق نیست.
[کسی چهار رکعت کرده یا پنج رکعت]
(و روي الحلبیّ عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا لم تدر اربعا صلّیت ام خمسا ام زدت ام نقصت فتشهّد و سلّم و اسجد سجدتین بغیر
صفحه 124 از 259
رکوع و لا قرائۀ تتشهّد فیهما تشهّدا خفیفا) و به اسانید صحیحه منقول است از حلبی که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند که هر گاه ندانی که چهار رکعت کرده یا پنج رکعت یا زیاده کرده یا کم پس تشهد بخوان و سلام بده و دو سجده سهو
کن بیرکوع و بیقرائت و بعد از سجدتین تشهد خفیف میخوانی و آن. (اشهد ان لا اله الّا اللَّه و اشهد انّ محمّدا رسول اللَّه اللَّهمّ
صلّ علی محمّد و آله) است و سلام خواهد آمد و ظاهر عبارت یا زده کرده یا کم آنست که مذکور شد سابقا با احتمالات سابقه و
در اینجا احتمالی دیگر دارد که در نماز زیادتی یا نقصانی بفعل آورده باشی سهوا و این معنی بعید نیست و مؤید این معنی است
صحیحه ابن ابی عمیر از بعضی از اصحاب ما از سفیان بن سمط که ممدوح است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
فرمودند که دو سجده سهو میکنی در هر زیادتی که داخل میشود بر تو یا نقصانی که بکنی در نماز، و احوط آنست که در هر
زیادتی و نقصانی که مبطل نباشند دو سجده سهو بکند و امّا شک میان چهار و پنج اگر بعد از سجدتین باشد چنانکه ظاهر اخبار
است تمام میکند و دو سجده سهو میکند از جهت تدارك احتمال زیادتی چنانکه در صحیح عبد اللَّه ابن سنان و صحیح ابو بصیر
نیز منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند هر گاه ندانی که چهار رکعت نماز کرده یا پنج رکعت پس
دو سجده سهو بکن بعد از سلام در وقتی که نشسته باشی و بعد از سجدتین سلام بگو، و تشهد در حدیث حلبی بود پس تشهد و
سلام در سجده سهو باشد و ذکر در سجده گذشت در حدیث حلبی.
[شخصی که داخل شود با امام در نمازش و امام پیش از او یک رکعت نماز کرده باشد]
(و روي محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه سئل عن رجل دخل مع الامام فی صلاته و قد سبقه برکعۀ فلمّا فرغ الامام
خرج مع النّاس ثمّ ذکر بعد ذلک انّه فاتته رکعۀ قال یعید رکعۀ واحدة) و منقولست کالصحیح و بروایت شیخ در صحیح از محمد
که پرسیدند از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه از شخصی که داخل شود با امام در نمازش و امام پیش از او یک رکعت
نماز کرده باشد و چون امام سلام دهد او نیز نسیانا سلام دهد و با مردم از مسجد بیرون رود و بعد از آن به خاطرش رسد که یک
رکعت از او فوت شده است حضرت فرمودند که او اعاده میکند یک رکعت را یعنی به جا میآورد و گذشت صحیحه عبید و غیر
آن، و به اسانید دیگر از موثق و غیره از محمد بن مسلم منقول است و هم چنین از عبید بن زراره.
[شخصی نداند که دو رکعت نماز کرده است یا سه رکعت یا چهار رکعت]
(و روي عبد الرّحمن بن الحجّ اج عن ابی ابراهیم صلوات اللَّه علیه قال قلت لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه رجل لا یدري به اثنتین
صلّی ام ثلثا ام اربعا فقال یصلّی رکعۀ من قیام ثمّ یسلّم ثمّ یصلّی رکعتین و هو جالس) و منقولست در صحیح علی الظاهر و المشهور
از عبد الرحمن از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر
گاه شخصی نداند که دو رکعت نماز کرده است یا سه رکعت یا چهار رکعت حضرت فرمودند که یک رکعت ایستاده میکند و
سلام میدهد بعد از آن دو رکعت نشسته میکند پس اگر در واقع سه رکعت کرده باشد چهار میشود به رکعت ایستاده، و دو
رکعت نشسته نافله خواهد بود و اگر در واقع دو باشد باین هر دو چهار میشود. و در حسن کالصحیح از ابن ابی عمیر منقول است
که او از بعضی از مشایخ خود روایت کرده است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در ص: 270
شخصی که نماز کند و نداند که دو رکعت کرده است یا سه رکعت یا چهار رکعت حضرت فرمودند که دو رکعت نماز ایستاده
میکند که اگر دو باشد چهار شود و بعد از آن دو رکعت نشسته میکند که اگر سه باشد چهار شود پس اگر در واقع چهار رکعت
باشد این چهار رکعت نافله خواهد بود و اگر نه متمم نماز خواهد بود، و مشهور میان علما عمل به این حدیث است و عمل به آن
صفحه 125 از 259
چه صدوق ذکر کرده است اولی است اگر چه ظاهر آنست که مخیّر باشد در عمل بهر یک که خواهد. (و روي علیّ بن ابی حمزة
عن العبد الصّالح صلوات اللَّه علیه قال سألته عن الرّجل یشکّ فلا یدري أ واحدة صلّی ام اثنتین او ثلثا او أربعا تلتبس علیه صلاته
فقال کلّ ذا فقلت نعم قال فلیمض فی صلاته و لیتعوّذ باللَّه من الشّیطان الرّجیم فانّه یوشک ان یذهب عنه) و بسند صحیح منقول است
از بزنطی از علی بن ابی حمزه لعنه اللَّه تعالی و ظاهرا نقل از این ملعون عدو اللَّه پیش از معلونیّت او بوده است و ضرر هیچ ملعونی
به شیعیان آن قدر نرسید که از این ملعون رسید و بناي واقفی شدن از این سگ شد و احتمال دارد که ثمالی باشد و او ثقه است و
خوش اعتقاد و به سبب اشتراك حدیث از رتبه اعتماد میافتد و او روایت کرده است که از بنده صالح الهی حضرت موسی بن
جعفر صلوات علیهما سؤال کردم از شخصی که شک میکند و نمیداند که یک رکعت نماز کرده است یا دو رکعت یا سه رکعت
یا چهار رکعت و مشتبه شده است بر او نمازش و نمیداند که چند رکعت نماز کرده است پس حضرت فرمودند که این مقدار
شک و از لفظ مضارع ظاهر میشود که مثل این شک را بسیار میکرده است و کثیر السّ هو بوده است من گفتم بلی حضرت
فرمودند که نماز را بکند یعنی بنا را بر اکثر گذارد یا مخیر است بنا بر هر چه خواهد ص: 271 بگذارد و پناه
به خداوند تعالی برد از شر شیطان مردود درگاه الهی که عن قریب این شک و وسواس از او زایل خواهد شد و از این عبارت نیز
ظاهر میشود که وسواسی و کثیر الشّک بوده است و علی اي حال ضرور است که این خبر را از جهت ضعف ترك کنند یا حمل
کنند بر کثیر السّ هو چون روایات صحیحه گذشت که شک میان یک و دو سبب بطلان نماز است. و در خصوص این سهو نیز
روایات صحیحه وارد شده است بر بطلان نماز مثل صحیحه صفوان از حضرت ابی الحسن موسی یا رضا صلوات اللَّه علیهما که آن
حضرت فرمودند که هر گاه ندانی که چند رکعت نماز کرده و طرفی مظنونت نباشد نماز را اعاده کن و صحیحه زراره و ابو بصیر
که هر دو گفتند به آن حضرت که حضرت باقر است یا حضرت صادق صلوات اللَّه علیهما عرض نمودیم که شخصی شک بسیاري
میکند تا آن که نمیداند که چند رکعت نماز کرده است و چند رکعت مانده است حضرت فرمودند که اعاده کند عرض نمودیم
که کثیر الشک است فرمودند که ملتفت نشود و گذشت. و صحیحه ابن ابی یعفور از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
فرمودند که هر گاه شک کنی و ندانی که سه رکعت کرده یا دو رکعت یا یک رکعت یا چهار رکعت اعاده کن این نماز را و بنا بر
شک مگذار. و صحیحه علی بن جعفر که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما از شخصی که به
نماز ایستد و نداند که چیزي کرده است یا نه حضرت فرمودند که از سر گیرد و فرق میان این حدیث و حدیث سابق آنست که در
سابق علم داشت به یک رکعت و در اینجا احتمال میدهد که رکعت اول باشد که ایستاده است و علم به یک رکعت وقتی حاصل
میشود که رکوع و سجود را کرده باشد و در اینجا آن علم را ندارد.
[شخصی که نداند که سه رکعت کرده است یا دو رکعت]
(و روي سهل بن الیسع فی ذلک عن الرّضا صلوات اللَّه علیه انّه یبنی علی یقینه و یسجد سجدتی السّهو بعد التّسلیم و یتشهّد تشهّدا
خفیفا) و در حسن کالصحیح منقول است از سهل در این مسأله از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه که فرمودند که بنا بر یقین
میگذارد که یک باشد و دو سجده سهو میکند بعد از سلام و تشهد خفیف میکند از جهت سجده سهو. شیخ طوسی در حسن
روایت کرده است از سهل که گفت سؤال کردم از حضرت ابی الحسن صلوات اللَّه علیه از شخصی که نداند که سه رکعت کرده
است یا دو رکعت حضرت فرمودند که بنا بر نقصان میگذارد و عمل به جزم میکند و بعد از فراغ از نماز تشهد خفیف میکند هم
چنین است حکم در اول نماز و آخر نماز یعنی بنا بر اقل میگذارد پس شامل باشد آن چه را مصنف ذکر کرده است. و در صحیح
از علی بن یقطین منقول است که گفت از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که نداند که یک
رکعت کرده است یا دو رکعت یا سه رکعت حضرت فرمودند که بنا بر جزم میگذارد و سجده سهو میکند و تشهد خفیف به جا
صفحه 126 از 259
میآورد و شیخ حمل کرده است بر آن که یقین اعاده است و حمل بر تقیه اولی است چون موافق مذهب شافعیه است. (و قد روي
انّه یصلّی رکعتین یا رکعۀ من قیام و رکعتین و هو جالس و لیست هذه الاخبار مختلفۀ و صاحب السّهو بالخیار بأيّ خبر منها اخذ فهو
مصیب) و در روایتی دیگر واقع شده است که دو رکعت ایستاده میکند که اگر دو باشد چهار شود و دو رکعت نشسته میکند که
اگر سه باشد چهار شود و اگر یک باشد با هر دو چهار شود و بنا بر نسخه یک رکعت ایستاده یک صورت میماند که آن یک
باشد و آن را اعتبار نکردهاند بواسطه آن که ص: 273 آن احتمال سبب بطلان صلاتست و صدوق میگوید
که این اخبار اگر چه بحسب ظاهر مختلفند و لیکن در واقع اختلاف ندارند چون صاحب سهو مخیر است و بهر خبري که عمل کند
صحیح است و درست عمل کرده است و صدوق اخبار صحیحه که سبب بطلانست به آنها عمل نکرده است و باین اخباري که
موافق مذهب عامه است و تقیۀ وارد شده است عمل نموده است.
[هر گاه شک کنی بنا بر یقین بگذار]
(و روي عن اسحاق بن عمّار انّه قال قال لی ابو الحسن الاوّل صلوات اللَّه علیه اذا شککت فابن علی الیقین قال قلت هذا اصل قال
نعم) و در موثق کالصحیح منقولست از اسحاق بن عمّار که گفت حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه
شک کنی بنا بر یقین گذار اسحاق گفت که عرض نمودم که این قاعده کلی است حضرت فرمودند که بلی و ظاهرش آنست که
بنا بر اقلّ میگذارد و پیشتر گفت که بنا بر اکثر میگذارد پس میباید که صدوق قایل باشد به تخییر میان بنا بر اقلّ و بنا بر اکثر
چنانکه الحال گفت و جمعی تاویل کردهاند امثال این حدیث را که اگر بنا بر اکثر گذارد و نماز احتیاط را به جا آورد یقینا بريء
الذمّه است و نمازش صحیح است زیرا که اگر در واقع اکثر باشد به جا آورده است و آن زیادتی نافله باشد و اگر کم باشد این
متمم باشد بخلاف بنا بر اقل که گاه باشد در واقع اکثر باشد و نماز زیاده شود و زیادتی عمدا نماز را باطل میکند و حمل بر نافله
کردهاند این خبر را با اخباري که بر این مضمون وارد شده است مثل حدیث حسن کالصحیح حسین بن ابی علا بدو سند، و موثق
کالصحیح عبد اللَّه بن ابی یعفور، و قوي عبد الرحمن بن حجاج که هر گاه شک کند میان یک و دو بنا بر یک میگذارد و تمام
میکند و بنا بر این حمل بر نافله کردهاند که احادیث متواترة وارد شده است بر بطلان صلاة هر گاه شک کند میان یک و دو و
بعضی از آن گذشت.
[تشهد فراموش شده]
(و سال عبد اللَّه بن ابی یعفور ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یصلّی رکعتین من المکتوبۀ فلا یجلس فیهما فقال ان ذکر و هو
قائم فی الثّالثۀ فلیجلس و ان لم یذکر حتّی یرکع فلیتمّ صلاته ثمّ یسجد سجدتین و هو جالس قبل ان یتکلّم) و به اسانید صحیحه
منقول است از عبد اللَّه که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از شخصی که دو رکعت نماز واجب آورد و فراموش
کند که بنشیند از جهت تشهد حضرت فرمودند که اگر به خاطرش رسد در وقتی که در رکعت سیم ایستاده باشد باید که بنشیند و
تشهد بخواند و اگر به خاطرش نرسد تا برکوع رود نماز را تمام کند و دو سجده سهو کند نشسته پیش از آن که سخن کند و به
همین مضمون است صحیحه سلیمان بن خالد و حسنه کالصحیحه حسین بن ابی العلا و حسنه دیگر و قویه دیگر و در صورت
تدارك سجده ندارد علی الظاهر و محتمل است که متعلق بهر دو باشد اگر چه بعید است. و در موثق کالصحیح از ابو بصیر منقول
است که گفت از آن حضرت سؤال کردم از شخصی که فراموش کند تشهد را حضرت فرمودند که دو سجده سهو میکند و تشهد
میخواند در آن یعنی بعد از سجدتین و تشهد سجده سهو تلافی میکند تشهدي را که فراموش کرده است. و مثل این خبر است
صفحه 127 از 259
حدیث علی بن ابی حمزه از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و در حدیثی صریح ندیدهام که تشهد منسی را قضا کند بعد
از نماز چنانکه مشهور است در میان اصحاب. و در حدیث حسن کالصحیح فضیل از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه و
حسن کالصحیح حلبی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که اگر تشهد اوّل را فراموش کند و برخیزد پس اگر
پیش از رکوع ص: 275 به خاطرش رسد مینشیند و تشهد را میخواند و بر میخیزید و قرائت را از سر
میگیرد و نماز را تمام میکند و اگر بعد از رکوع به خاطرش رسد نماز را تمام میکند و بعد از نماز پیش از آن که با کسی سخن
کند دو سجده سهو میکند و آن که در این اخبار بسیار تشهد را ذکر نفرمودهاند ظاهرا وجهش همین باشد که چون سجده سهو را
ذکر کردهاند و تشهد آن کافی بود از تشهّد منسی تشهد دیگر نفرمودهاند و اگر کسی احتیاط کند و تشهد را پیش از سجده سهو یا
بعد از آن به جا آورد احوط خواهد بود تا مخالفت اصحاب نکرده باشد امّا اگر تشهد آخر را سهو کرده باشد آن را به جا میآورد.
چنانکه در حدیث صحیح از محمد بن مسلم از احدهما صلوات اللَّه علیهما منقول است در شخصی که از نماز فارغ شود و به
خاطرش رسد که تشهد را نخوانده است و سلام گفته است حضرت فرمودند که اگر نزدیک باشد به جاي خود رود و تشهد را
بخواند و اگر نه به جاي پاکیزه رود و تشهد را به جا آورد و به درستی که سنّت است در نماز یعنی وجوبش از سنت نبی ظاهر شده
است و نسیانش سبب بطلان نماز نیست. و در قوي کالصحیح از محمد حلبی منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که سهو کند تشهد را در نماز حضرت فرمودند که بر گردد و تشهد را بخواند عرض
نمودم که سجده سهو میکند حضرت فرمودند که نه در اینجا سجده سهو نیست و ظاهرا از آن جهت سجده سهو نباشد که تلافی
کرده باشد. و اخبار بسیار وارد شده است در آن که هر چه تلافی کنند سجده سهو ندارد و اگر سلام را فراموش کرده باشد و فاصله
، بسیار نشده باشد به جا میآورد. چنانکه در موثق کالصحیح از یونس منقول است که گفت به حضرت امام لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 276 موسی کاظم صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که امامت جمعی میکردم و تشهد را خواندم و برخاستم و سلام را ندادم از
روي فراموشی پس مامومان گفتند که سلام ندادي بر ما حضرت فرمودند که در وقتی که نشسته بودي سلام نگفتی گفتم بلی
حضرت فرمودند که باکی نیست و اگر بالکلیه فراموش کرده بودي و ایشان میگفتند که سلام نکرده میبایست که رو به ایشان
کنی و به گویی السّلام علیکم و ظاهر عبارت آنست که سلام سابق مثل السّلام علینا را گفته بوده است و حضرت فرموده باشند که
همان بس است هر چند قصد خروج نکرده بوده است یا سلام گفته بوده است و فراموش کرده بوده است که رو به ایشان کند در
حال سلام و ظاهرش آنست که السّلام علیکم کافی باشد اگر چه ممکن است که مراد این باشد که تا به آخر. و در موثق کالصحیح
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که هر گاه شخصی فراموش کند سلام را و رو از قبله بگرداند یا رو را به
جانب راست کند و بگوید یا گفته باشد السّلام علینا و علی عباد اللَّه الصّالحین از نماز فارغ شده است یا میشود و ظاهرش آنست
که اگر این سلام را در تشهد گفته باشد کافی است از سلام منسی. و کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که هر
گاه ماموم فراموش کند که سلام دهد سلام امام کافی است از سلام او.
[کسی بعد از نماز شک کند و نداند که سه رکعت نماز کرده است]
(و روي محمّد بن مسلم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال ان شکّ الرّجل بعد ما صلّی فلم یدرا ثلثا صلّی ام اربعا و کان یقینه
حین انصرف انّه کان قد اتمّ لم یعد ال ّ ص لاة و کان حین انصرف اقرب إلی الحقّ منه بعد ذلک) و کالصحیح منقولست از محمد که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که اگر کسی بعد از نماز شک کند و نداند ص: 277
که سه رکعت نماز کرده است یا چهار رکعت و در وقت فارغ شدن از نماز اعتقادش این بود که نمازش تمام شده است اعاده
نمیکند نماز را زیرا که در وقت فارغ شدن از نماز نزدیکتر بود بحق از حال بعد از نماز او حاصل آن که شک بعد از فراغ اعتبار
صفحه 128 از 259
ندارد. و در حدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است در شخصی که شک کند بعد از فارغ شدن از
نماز حضرت فرمودند که اعاده نمیکند نماز را و بر او چیزي نیست و در صحیحه زراره گذشت که هر چه وقتش گذشت التفات به
آن نمیکند. و در موثق کالصحیح از محمد بن مسلم منقول است از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر
چرا شک کنی و وقت آن گذشته باشد تو نیز بگذر و ملتفت مشو.
[شک بین سه و چهار]
(و فی نوادر ابراهیم بن هاشم انّه سئل ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن امام یصلّی بأربعۀ نفر او بخمسۀ فیسبّح اثنان علی انّهم صلّوا
ثلثا و یسبّح ثلاثۀ علی انّهم صلّوا اربعا یقولون هؤلاء قوموا او یقولون هؤلاء اقعدوا و الامام مائل مع احدهما او معتدل الوهم فما یجب
علیهم قال لیس علی الامام اذا حفظ علیه من خلفه سهو باتّفاق منهم و لیس علی من خلف الامام سهو اذا لم یسه الامام و لا سهو فی
سهو و لیس فی المغرب سهو و لا فی الفجر سهو و لا فی الرّکعتین الاوّلتین من کلّ صلاة سهو فاذا اختلف علی الامام من خلفه فعلیه
و علیهم فی الاحتیاط و الاعادة و الاخذ بالجزم) و در بعضی از نسخ الاعادة و الاخذ بالجزم است. و در کتاب نوادر که تصنیف
ابراهیم بن هاشم است و او روایت کرده ص: 278 است از محمد بن عیسی از یونس از شخصی که گفت
سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از امامی که پیش نمازي کند چهار کس یا پنج کس را پس دو کس
سبحان اللَّه را سه مرتبه بگویند که دلالت کند بر آن که امام سه رکعت نماز کرده است و سه کس سبحان اللَّه را چهار مرتبه بلند
گویند که دلالت کند بر آن که چهار رکعت نماز کردهاند و کس اول گویند به اشاره یا به تسبیح که برخیزید چون سه رکعت نماز
کردهاید و این سه کس گویند به اشاره یا به تسبیح که چهار رکعت تمام شده است و پیشنماز با یکی از این دو طایفه باشد یا هر دو
احتمال به نزد او مساوي باشد در این صورت ایشان را چه میباید کرد و چه چیز واجبست حضرت صلوات اللَّه علیه قواعد کلیّه بیان
فرمودهاند که اگر جمیع مامومین یقین داشته باشند یا گمان بر یک طرف سهو امام اعتبار ندارد و میباید که تابع مامومین باشد و
هم چنین اگر مامومین شک داشته باشند و اما یقین یا ظن داشته باشد، مامومان بظن و اعتقاد امام عمل میکنند دیگر سهو نیست در
سهو، و شک در نماز شام سبب بطلان نماز است اگر شک بماند بعد از تدبّر، و هم چنین سهوي نیست در نماز صبح که شک در
رکعات آن سبب بطلان نماز است، و هم چنین سبب بطلان است شک در دو رکعت اول از هر نمازي چنانکه گذشت. و در کافی
و تهذیب هست که و لا سهو فی نافلۀ و شک نیست یعنی ضرر ندارد در نماز سنّت اگر چه دو رکعتی باشد و مخیّر است که بنا بر
کمتر گذارد یا بر بیشتر اگر چه بنا بر کمتر بهتر است، پس اگر مامومان مختلف شوند چنانکه در این مثال واقع شده است پس بر
امام و مامومان احتیاط آنست که نماز را همه اعاده کنند و آن چه یقین است به آن عمل نمایند که نماز را از سر گیرند و نسخه
تهذیب و اکثر نسخ کافی چنین است و بنا بر نسخه که الاعاده واو داشته ص: 279 باشد یک معنی همین
است که در احتیاط و اعاده عمل به جزم بر ایشان لازم است و آن اعاده است، و احتمالی دیگر آن که مراد این باشد که بر هر یک
لازمست که عمل به جزم خود کنند پس در این صورت جماعت اولی که جزم در سه رکعت دارند یک رکعت دیگر میکنند تا
چهار شود و جمعی که جزم در چهار دارند سلام میدهند و امام با هر یک از این دو طایفه که متفق باشد با آن طایفه تمام میکند،
و طایفه دیگر قصد انفراد میکنند و اگر امام شک داشته باشد رجوع به یک طایفه میکند که علم داشته باشند و بعد از آن بقیه
رجوع بعلم امام میکنند اگر ما به الاشتراکی داشته باشند مثل آن چه مذکور شد که طایفه اولی شک میان دو و سه داشته باشند و
طایفه دویم شک میان سه و چهار داشته باشند پس سه را طایفه دویم یقین دارند و طایفه اول یقین ببطلان آن ندارند امام رجوع به
یقین ایشان میکند و عمل به سه میکند و طایفه اول نیز به آن عمل میکنند و اگر ما به الاشتراك نداشته باشند مثل آن که یک
طایفه شک در میان یک و دو کنند و طایفه دیگر در میان سه و چهار و امام احتمال هر دو دهد اولی در اینجا آنست که هر یک
صفحه 129 از 259
جدا شوند نماز طایفه اوّل و امام باطل است چون شک در میان یک و دو است و طایفه دویم شخصی را از میان خود امام میکنند،
و بنا بر اکثر میگذارند بنا بر مشهور و یا بنا بر اقل بر قول جمعی و نماز خود را تمام میکنند، و اگر در این صورت امام شک کند
در میان دو و سه پس طایفه اوّل با امام بنا بر دو میگذارند و تمام میکنند و طایفه دویم بنا بر چهار یا سه میگذارند و تمام
میکنند. و محتمل است که در این صورت امام بنا بر سه گذارد که شک در آن دارد و چون طایفه دویم جزم در سه دارند به جزم
ایشان عمل میکنند و تمام میکنند و طایفه اوّل منفرد میشوند اگر چه علم به جزم خود کردن بهتر است، و احتمالی لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 280 دادهاند که چون امام شکش در میان دو و سه است و رجوع به طایفه دویم کرد طایفه اولی نیز رجوع به
امام کنند چون یک طرف شک امام دو است و لیکن این بعید است بنا بر آن که طایفه اولی جزم دارند که سه رکعت نکردهاند
چون رجوع به چیزي کنند که جزم بخلاف آن داشته باشند و بنا بر این ظاهر شد که نسخه فقیه که واو دارد بهتر است که مراد این
باشد که هر یک در احتیاط نمودن و در اعاده کردن عمل به جزم میکنند در جائی که جزم در اعاده باشد مثل شک میان یک و
دو اعاده کنند و در جائی که نماز احتیاط باید کرد مثل شک در میان دو و سه یا سه و چهار عمل به احتیاط کنند. و قریب به این
معنی است حدیث صحیح عبد الرحمن بن حجاج از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه در سهو در نماز که حضرت
فرمودند که بنا بر یقین میگذاري و عمل به جزم میکنی و احتیاط میکنی در همه نمازها و محتمل است که مراد این باشد که بنا
بر اقل میگذاري و یا آن که بنا بر اکثر میگذاري و نماز احتیاط را میکنی تا جزم به همرسد. و در حسن کالصحیح از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که بر امام سهو نیست، و بر مامومین سهو نیست یعنی هر یک رجوع به
دیگري میکنند، و در سهو سهو نیست یعنی شک در نماز احتیاط، یا سجده سهو، یا نماز اعاده: اعتبار ندارد و عمل بر اکثر صحیح
میکند، و بر اعاده اعاده نیست. و در صحیح از علی بن جعفر منقول است که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت موسی بن جعفر
صلوات اللَّه علیهما از شخصی که در عقب امام نماز کند و نداند که چند رکعت کرده است آیا بر او سهو هست حضرت فرمودند
که نه یعنی ماموم رجوع به امام میکند و احتمال عکس و هر دو دارد و اللَّه تعالی یعلم. ص: 281 و در
صحیح از محمد بن مسلم منقول است که از احدهما صلوات اللَّه علیهما سؤال کردم از سهو در نافله حضرت فرمودند که بر تو
چیزي لازم نیست اگر در نافله سهو کنی.
[اگر فراموشی کنی نمازي را و ندانی که چه نماز است]
(و ان نسیت صلاة و لا تدري أيّ صلاة هی فصلّ رکعتین و ثلث رکعات و اربع رکعات فان کانت الظّهر او العصر او العشاء الآخرة
تکون قد صلّیت اربعا و ان کانت المغرب تکون قد صلّیت ثلثا و ان کانت الغداة تکون قد صلّیت رکعتین) و اگر فراموشی کنی
نمازي را و ندانی که چه نماز است پس دو رکعت نماز بگذار و نماز سه رکعتی و چهار رکعتی پس اگر آن چه فوت شده است
ظهر یا عصر یا عشا باشد بفعل آمده است، و اگر فایته شام باشد سه رکعتی را کرده، و اگر صبح باشد دو رکعتی را کرده و بر این
مضمون بطریق صحیحه از علی بن اسباط از بسیار کسی از اصحاب ما از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست، و
اکثر علما باین عمل نمودهاند و بعضی گفتهاند که پنج نماز واجبست از باب مقدمه و جواب این است که مقدمه به سه نیز حاصل
میشود و اللَّه تعالی یعلم و در نماز چهار رکعتی مخیّر است میان جهر و اخفات.
[کلام زائد در نماز]
(و ان تکلّمت فی صلاتک ناسیا فقلت اقیموا صفوفکم فاتمّ صلاتک و اسجد سجدتی السّ هو) و منقولست بسند صحیح از عبد
صفحه 130 از 259
الرحمن بن حجّاج که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که فراموش کند در اثناي نماز و
سخن بگوید به آن که مثلا بگوید که صفها را درست کنید حضرت فرمودند که نماز را تمام میکند و بعد از نماز دو سجده سهو
میکند پس عرض نمودم که آیا دو سجده سهو پیش از سلام است یا بعد از آن حضرت فرمودند که بعد از سلام و احادیث
گذشت و خواهد آمد. ص: 282 و در صحیحه زراره و صحیحه محمد بن مسلم واقع شده است که هر که
نسیانا سخن گوید در نماز نماز را تمام میکند و بر او چیزي نیست و شیخ حمل کرده است بر آن که گناه ندارد و اظهر عدم
وجوبست و احادیث سجده را حمل بر استحباب میباید کرد و احوط آنست که ترك نکند. (و روي انّ من تکلّم فی صلاته ناسیا
کبّر تکبیرات) و در روایتی وارد شده است بسند قوي از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در شخصی که شخصی او را
بخواند و او در نماز باشد و فراموش کند و او را جواب دهد چه کند حضرت فرمودند که نماز را تمام میکند و تکبیر بسیار
میگوید و این حدیث نیز قرینه عدم وجوب سجده سهو است اگر چه ممکن است که واجب تخییري باشد یا هر دو واجب باشد یا
احدهما و دیگري مستحب باشد و لیکن خلاف ظاهر است. (و من تکلّم فی صلاته متعمّدا فعلیه اعادة الصّلاة) و کسی که در اثناي
نماز عمدا سخن گوید واجبست که نماز را اعاده کند و بر این مضمون احادیث صحیحه وارد شده است و خواهد آمد در بحث
رعاف و غیره. (و من انّ فی صلاته فقد تکلّم) در حدیث موثق از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که
هر که در نماز ناله کند یا آه بکشد چنانست که سخن گفته است و مشهور میان علما اینست که کلام بد و حرف یا بیشتر مبطل
است پس آه و ناله اگر دو حرف یا بیشتر باشد چنانکه در غالب اوقات اقلا سه حرف میباشد مبطل است، و مشهور آنست که انین
آهی است که در مرض میباشد و آه اعم است و ظاهر این حدیث کراهتست و احوط آنست که آه نکشد و ناله نکند حتی از
جهت آخرت و خوف الهی و جمعی گفتهاند که یک حرف مفهم کلام است و ناله و آه و اح اح و تنحنح و امثال اینها لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 283 کلام نیست چون عرفا اطلاق نمیکنند کلام را بر اینها و احوط ترکست از جهت این خبر و از جهت
اطلاق لغوي چون کلام ما یتکلّم به است و اعم از همه اینهاست اگر چه اطلاق محمول است بر عرف و عرفا اینها را کلام
که در قرآن مجید در وصف خلیل وارد شده است دلالت بر این نمیکند که در نماز بوده است. مع هذا در « اوّاه » نمیگویند و
حدیث وارد است که اوّاه بمعنی بسیار دعا کننده است و مشهور است از حضرت ابراهیم (ع) و حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه
و آله که در حالت نماز هر دو ناله از سینه ایشان ظاهر میشد ماند دیگی که جوشد و چون عرفا کلام نمیگویند از آن جهت جزم
ببطلان نماز نمیتوان کرد و اللَّه تعالی یعلم.
[اگر فراموش کنی نماز ظهر را]
(و ان نسیت الظّهر حتّی غربت الشّمس و قد صلّیت العصر فان أمکنک ان تصلّیها قبل ان یفوتک المغرب فابدأ بها و الّا فصلّ المغرب
ثمّ صلّ بعدها الظّهر و ان نسیت الظّهر فذکرتها و أنت تصلّی العصر فاجعل الّتی تصلّیها الظّهر ان لم تخش ان یفوتک وقت العصر ثمّ
صلّ العصر بعد ذلک فان خفت ان یفوتک وقت العصر فابدأ بالعصر و ان نسیت الظّهر و العصر ثمّ ذکرتهما عند غروب الشّمس
فصلّ الظّهر ثمّ صلّ العصر ان کنت لا تخاف فوات إحداهما فان خفت ان یفوتک إحداهما فابدأ بالعصر و لا تؤخّرها فتکون قد
فاتتک جمیعا ثمّ صلّ الاولی بعد ذلک علی اثرها) و اگر فراموش کنی نماز ظهر را تا آفتاب فرو رود و نماز عصر را کرده باشی پس
اگر ممکنت باشد که نماز ظهر قضا را پیش از فوت شدن وقت شام به جا آوري اوّل قضا را بکن و الّا اوّل نماز شام را بکن و بعد از
آن ظهر را به جا آور، و اگر فراموش کنی نماز ظهر را و به خاطرت رسد که نکرده در اثناي نماز عصر قصد کن عصر را که این
ظهر است ص: 284 و به نیّت نماز ظهر تمام کن و عصر را بعد از آن به جا آور اگر خوف نباشد که وقت
عصر بیرون رود، و اگر ترسی که وقت عصر فوت شود ابتدا به عصر کن یعنی اول عصر را تمام کن، و اگر نماز ظهر و عصر را هر
صفحه 131 از 259
دو فراموش کرده باشی و قریب به فرو رفتن قرص یا ذهاب حمره مشرق به خاطرت رسد پس اگر وقت هر دو باشد اگر چه مقدار
پنج رکعت مانده باشد اوّل ظهر را به جا آور دیگر عصر را اگر نترسی که یک نمازت فوت خواهد شد، پس اگر خوف فوت یک
نماز داشته باشی به آن که مقدار چهار رکعت یا کمتر مانده باشد ابتدا به عصر کن و عصر را تاخیر مکن که آخر هر دو نمازت
فوت شود چون وقت ظهر بیرون رفته است در این صورت پس اگر اوّل ظهر را بکنی ظهر را در وقت عصر کرده خواهی بود و عصر
را در وقت شام پس در این صورت عصر را به جا آور و ظهر را بعد از آن بعنوان قضا به جا آور بعد از عصر، و آن چه ذکر کرده
است صدوق قریب است بحدیث قوي حلبی و عبارت آخرش فتکون قد فاتتک بود و ظاهرا سهو از بعضی از نساخ این کتاب شده
باشد اگر چه منفرد نیز صحیح است که جنس نماز مراد باشد و ظاهرش دلالت میکند بر تقدیم فایته واحده یا فایته یوم چنانکه
جمعی بهر یک قایلند و صریح نیست چون خلافی نیست در اولویّت تقدیم و احادیث صحیحه بسیار وارد شده است بر این مضمون
خلافی که هست در وجوب تقدیم است و از عبارت ظاهر نمیشود وجوب و استحباب و شک نیست در اولویّت و احوطیت تقدیم
یک فایته و فایته یوم بلکه مطلق فایته. چنانکه منقول است در صحیح از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که
فرمودند که هر گاه فراموش کنی نمازي را یا بی وضو بگذاري و نمازهاي قضا داشته باشی ابتدا کن بأوّل آنها و اذان و اقامه بگو از
جهت نماز اوّل و بعد از آن نمازها را به اقامه تنها واقع ساز از جهت هر نمازي، و زراره گفت ص: 285 که
آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که اگر نماز ظهر را کرده باشی و نماز صبحت فوت شده باشد و به خاطرت رسد نماز صبح را
قضا کن در هر وقتی که خواهی اگر چه بعد از عصر باشد که در آن وقت نافله مبتدئه مکروه است اما قضا کراهت ندارد، و هر گاه
به خاطرت رسد که نمازي که از تو فوت شده است آن نماز را واجبست که به جا آوري، و فرمودند که اگر فراموش کنی نماز ظهر
را تا آن که نماز عصر را به جا آوري و به خاطرت رسد در اثناي نماز یا بعد از آن که فارغ شده باشی یعنی نزدیک به فارغ شدن
باشد پس قصد کن که آن عصر ظهر باشد و بعد از آن عصر را به جا آور به درستی که این چهار رکعت جاي آن چهار رکعت را
میگیرد و جمعی بظاهر این حدیث عمل کردهاند که بعد از اتمام نماز نقل نیّت میتوان کرد و استبعادي ندارد چنانکه در فقه
رضوي است، و اگر در اثناي نماز عصر به خاطرت رسد که نماز ظهر را نکرده و دو رکعت نماز عصر را کرده باشی قصد کن که
این نمازي که میکنم نماز ظهر است و دو رکعتی که مانده است به جا آور و بعد از آن بر خیز و نماز عصر را بکن، و اگر شام
شده باشد و به خاطرت رسد که نماز عصر را نکرده و وقت آن قدر باشد که نماز عصر را با نماز شام به جا آوري پیش از ذهاب
حمره مغربی اول نماز عصر را به جا آور و بعد از آن نماز شام را، و اگر بعد از آن که نماز شام کرده باشی به خاطرت رسد که
نماز عصر را نکرده برخیز و آن را به جا آور، و اگر از نماز شام دو رکعت کرده باشی و به خاطرت رسد نماز شام را قصد کن که
نماز عصر است و چهار رکعت تمام کن و بعد از آن نماز شام را به جا آور، و اگر بعد از نماز خفتن به خاطرت رسد که نماز شام
را نکرده برخیز و نماز شام را به جا آور یعنی اگر خفتن را در وقت مخصوص شام نیز به جا آورده باشی صحیح است چنانکه راي
صدوقست و بنا بر مذهب مشهور محمول است بر آن که خفتن را در وقت مشترك به جا آورده باشد، و اگر در اثناي لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 286 نماز خفتن به خاطرت رسد که نماز شام را نکرده خواه دو رکعت کرده باشی و خواه سه رکعت ما دام
که برکوع چهارم نرفته باشی قصد شام میکنی و سلام میدهی و بعد از آن نماز خفتن را به جا میآوري، و اگر نماز خفتن را
فراموش کرده باشی تا آن که نماز صبح را به جا آوري به خاطرت رسد برخیز و نماز خفتن را به جا آور، و اگر در رکعت اوّل نماز
صبح یا رکعت دویم آن به خاطرت رسد نیّت را قلب کن به نماز خفتن قضا و تمام کن و اذان و اقامه از جهت نماز صبح بگو و
نماز صبح را به جا آور. و اگر نماز شام و خفتن را هر دو فراموش کرده باشی و به خاطرت رسد در صبح اوّل هر دو را به جا آور و
بعد از آن نماز صبح را، و اگر وقت آن مقدار نباشد که هر دو را توانی کرد پیش از نماز صبح اوّل نماز شام را بکن و دیگر نماز
صبح را و بعد از آن خفتن را به جا آور، و اگر وقت نماز شام نیز نباشد اول نماز صبح را بکن و بعد از آن شام و خفتن را به ترتیبی
صفحه 132 از 259
که فوت شده است یعنی اول نماز شام را و دیگر نماز خفتن را اگر از این شب فوت شده باشد، و اگر اول خفتن فوت شده باشد و
دیگر شام اول خفتن را به جا آور دیگر شام را و این قضاي شام و خفتن را مکن بعد از نماز صبح تا وقتی که زردي آفتاب بر طرف
شود گفتم چرا حضرت فرمودند که چون وقت داري تاخیر کن و غرض آنست که مبادا ضرري به راوي برسد چون اکثر عامه هر
نمازي را در این وقت خوب نمیدانند و بعد از این خواهد آمد در اوقات مکروهه، و از این خبر استدلال کردهاند جمعی که فایته
مقدّم است بر حاضره و امثال این حدیث احادیث دیگر وارد شده است و لیکن وجوب یا استحباب از این خبر ظاهر نمیشود و
احوط آن است که فایته واحده را مقدم دارد بلکه فوایت همه را و هم چنین ظاهر شده که در قضا اذان و اقامه میگوید از جهت
اول مرتبه که شروع در آن میکند و ص: 287 باقی را به اقامه تنها به جا میآورد چنانکه احادیث صحیحه
بسیار وارد شده است بر این مضمون و در حدیثی ندیدهام که اذان و اقامه از جهت هر نماز بهتر است چنانکه مشهور است بلکه
دغدغه میشود که بدعت باشد.
[هر گاه نمازي فوت شود از تو هر وقت که به خاطرت رسد آن نماز را کن]
(و متی فاتتک صلاة فصلّها اذا ذکرت فان ذکرتها و أنت فی وقت فریضۀ اخري فصلّ الّتی أنت فی وقتها ثمّ صلّ الصّلاة الفائتۀ) و هر
گاه نمازي فوت شود از تو هر وقت که به خاطرت رسد آن نماز را بکن پس اگر وقتی به خاطرت رسد که وقت فریضه دیگر باشد
اول آن فریضه را به جا آور دیگر نماز قضا را، امّا آن که وقت نماز قضا وقتی است که به خاطرت رسد احادیث صحیحه و حسنه و
قویه کالمتواتره در آن وارد شده است و بعضی از این اخبار استدلال کردهاند بر آن که وقت قضا مضیّق است و جواب گفتهاند که
ممکن است که مراد از این اخبار اصل وجوب باشد یا ابتداي وجوب یا بیان آن که نماز قضا را در هر وقتی میتوان کرد و نه
چنانست که عامه میگویند که در پنج وقت مکروه است بلکه در اکثر این اخبار تصریح باین معنی شده است. و امّا آن که بعد از
آن گفته است پس اگر در وقت مخصوص به آن به خاطرش رسد که آخر وقت باشد هیچ شک نیست که ادا مقدّم است، و اگر در
وقت موسع باشد جمعی کثیر قضا را مقدم میدارند بعنوان وجوب و اکثر بر سبیل استحباب، و ظاهر کلام صدوق آنست که اگر
خوف فوات وقت فضیلت باشد ادا مقدم است چنانکه ظاهر صحیحه زراره دلالت بر آن میکرد و احادیث صحیحه دلالت میکند
که قضا مقدم است بر سبیل امر و اقلّ مراتب امر استحباب است، و لیکن چون قدما وقت فضیلت را وقت اختیار میدانند بنا بر اعتقاد
ایشان تقدیم ادا بد نیست اگر خوف فوت وقت فضیلت باشد اما قضا بهتر است البته و قضا نیز عذر است از جهت تاخیر بلی اگر
کسی از حال خود داند که قضا ص: 288 نمیکند و اراده قضا در آن روز ندارد پس اگر نماز را در اول
وقت کند بهتر از آنست که به بهانه قضا ادا را نکند و اللَّه تعالی یعلم.
[هر که را فوت شود نماز ظهر و عصر]
(و من فاتته الظّهر و العصر جمیعا ثمّ ذکرهما و قد بقی من النّهار مقدار ما یصلّیهما جمیعا بدا بالظّهر ثمّ بالعصر و ان بقی من النّهار
بمقدار ما یصلّی إحداهما بدا بالعصر و ان بقی من النّهار مقدار ما یصلّی ستّ رکعات بدا بالظّهر) و هر کرا فوت شود نماز ظهر و
عصر هر دو به آن که در وقت فضیلت نکند و بعد از آن به خاطرش آید و به شام آن مقدار وقت مانده باشد که هر دو نماز را تواند
کرد اول ظهر را بکند و دیگر عصر را و اگر از روز آن مقدار مانده باشد که یک نماز را تواند کرد عصر را بکند چون آخر وقت
مخصوص عصر است و اگر از روز مقدار شش رکعت نماز مانده باشد هر دو نماز را میکند و اشهر آنست که اگر مقدار پنج
رکعت نیز مانده باشد هر دو را میکند چون احادیث معتبره وارد شده است که هر گاه شخصی یک رکعت نماز را در یابد در وقت
صفحه 133 از 259
همان است که همه را دریافته است و بر این مضمون احادیث بسیار وارد شده است و بعضی گذشت. (و قال الصّادق صلوات اللَّه
علیه لا یفوّت ال ّ ص لاة من اراد ال ّ ص لاة لا تفوت صلاة النّهار حتّی تغرب الشّمس و لا صلاة اللّیل حتّی تطلع الفجر) و کالصحیح منقول
است از عبید بن زراره که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که خواهد که نماز کند نماز را فوت نمیکند چون وقتش
فراخ است نماز ظهر و عصر قضا نمیشود تا فرو رفتن آفتاب و نماز شب یعنی نماز شام و خفتن قضا نمیشود تا طلوع صبح هر چند
از نصف شب گذرانیدن در حال اختیار مشروع نیست و تتمه حدیث این است که فوت نمیشود نماز صبح تا طلوع آفتاب. لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 289 (و ذلک للمضطرّ و العلیل و النّاسی) صدوق تاویل کرده است حدیث را که تاخیر وقتها از جهت جمعی
است که ضرورتی داشته باشند یا بیمار باشند یا فراموش کرده باشند و بدون عذري تاخیر حرام است یا خوب نیست و احادیث در
این باب گذشت در باب اوقات. (و ان نسیت ان تصلّی المغرب و العشاء الآخرة فذکرتهما قبل الفجر فصلّهما جمیعا ان کان الوقت
باقیا و ان خفت ان تفوتک احدهما فابدأ بالعشاء الآخرة فان ذکرتهما بعد الصّبح فصلّ الصّبح ثمّ المغرب ثمّ العشاء قبل طلوع الشّمس
فان نمت عن الغداة حتّی تطلع الشّمس فصلّ الرّکعتین ثمّ صلّ الغداة) و اگر فراموش کنی نماز شام و خفتن را و به خاطرت رسد
پیش از صبح هر دو را بکن اگر وقت باقی باشد و اگر ترسی که وقت وفا بهر دو نکند خفتن را به جا آور و اگر بعد از طلوع صبح
به خاطرت رسد اوّل نماز صبح را بکن دیگر نماز شام و خفتن را پیش از طلوع آفتاب و اگر خوابت ببرد و نماز صبح را نکرده
باشی اوّل نافله صبح را بکن دیگر نماز صبح را و بر این مضمون وارد است صحیحه ابن سنان و صحیحه ابو بصیر و غیر آن و قریب
باین است عبارت فقه رضوي. (و ان نسیت التّشهّد فی الرّکعۀ الثّانیۀ و ذکرته فی الثّالثۀ فارسل نفسک و تشهّد ما لم ترکع فان ذکرت
بعد ما رکعت فامض فی صلاتک فاذا سلّمت سجدت سجدتی السّهو و تشهّد فیهما التّشهد الّذي فاتک) و اگر فراموش کنی تشهدي
را که بعد از رکعت دویم میخوانی و در رکعت سیم در حالت قیام به خاطرت رسد که نخوانده خود را بینداز و بنشین و تشهد را
بخوان ما دام که برکوع نرفته باشی پس اگر بعد از رکوع به خاطرت رسد نماز را تمام کن و چون سلام دهی دو سجده سهو را به
جا آور و بعد از سجدتین ص: 290 تشهد فوت شده را به جا آور یعنی در این صورت تشهد خفیف را
نمیخوانی بلکه تشهد وسط را میخوانی و بر این مضمون حدیث موثق کالصحیح ابو بصیر وارد شده است و احادیث بسیار گذشت
و عبارت فقه رضویست. (و ان رفعت رأسک من السّجدة الثّانیۀ فی الرّکعۀ الرّابعۀ و احدثت فان کنت قلت الشّ هادتین فقد مضت
صلاتک و ان لم تکن قلت ذلک فقد مضت صلاتک فتوضّأ ثمّ عد إلی مجلسک و تشهّد) و اگر سر از سجده دویم برداشته باشی
در رکعت چهارم و حدثی از تو صادر شود پس اگر شهادتین را گفته نمازت صحیح است و اگر نگفته نمازت نیز صحیح است و
لیکن وضو بساز و به جاي خود رو و تشهد بخوان و همین مضمون در صحیحه زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه
منقول است در شخصی که حدثی از او صادر شود بعد از آن که سر از سجده آخر برداشته باشد و تشهد نخوانده باشد حضرت
فرمودند که نماز را میگذارد و وضو میسازد اگر خواهد بمسجد یا به محل نماز خود رود و اگر خواهد در خانه خود و اگر
خواهد هر جا که خواهد بنشیند و تشهد بخواند و سلام بدهد و اگر حدیث بعد از شهادتین باشد نمازش صحیح است. و در صحیح
از ابن بکیر از زراره منقول است که گفت به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که هر گاه شخصی بعد از سر
برداشتن از سجده آخر حدثی از او واقع شود چونست حضرت فرمودند که نمازش تمام شده است، و تشهد سنتی است در نماز
وضو بسازد و به جاي خود یا جائی پاکیزه بنشیند و تشهد بخواند. و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد شده
است در شخصی که بعد از تشهد بخواب رود پیش از سلام حضرت فرمودند که نمازش ص: 291 تمام
است و اگر خون از بینی او روان شود پیش از سلام بشوید و برگردد و سلام دهد و قریب باین است صحیحه از ابان از زراره و غیر
اینها و شیخ حمل کرده است بر ترك سنتهاي تشهد و این تاویل بسیار بعید است و استبعادي ندارد که حکم تشهد و سلام به اعتبار
آن که وجوب هر دو از سنت ظاهر شده است چنین باشد.
صفحه 134 از 259
[اگر فراموش کنی تشهد را یا سلام را]
(و ان نسیت التّشهّد او التّسلیم فذکرته و قد فارقت مصلّاك فاستقبل القبلۀ قائما کنت او قاعدا و تشهّد و سلّم) و اگر فراموش کنی
تشهد را یا سلام را و به خاطرت رسد وقتی که از محل نماز بیرون رفته باشی پس رو بقبله کن خواه ایستاده باشی و خواه نشسته و
سلام را به جا آور. و همین مضمون در موثق کالصحیح یونس بن یعقوب منقول است و گذشت با احادیث دیگر و در صورتی که
بعد از سلام باشد محمول است قضا بر استحباب و احوط آنست که ترك نکند و ظاهر این اخبار استحباب سلام است اگر چه
محتمل است که واجب خارج باشد چون احادیث متواتره بلفظ امر وارد شده است. و در موثق کالصحیح از ابو بصیر منقول است که
شنیدم که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه میفرمودند در شخصی که نماز صبح کرده باشد و در دو رکعت یعنی بعد از
آن که بنشیند از جهت تشهد خون از بینی او روان شود پیش از تشهد حضرت فرمودند که بیرون رود و بینی را بشوید و برگردد و
نماز را تمام کند زیرا که آخر نماز سلام است و حمل کردهاند بر آخر اجزاء مستحبّه. و اما حدیث حسن کالصحیح حسن بن جهم
، که گفت سؤال کردم از حضرت ابو الحسن که کاظم است یا رضا صلوات اللَّه علیهما از شخصی که نماز لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 292 ظهر را یا عصر را به جا آورد و چون در رکعت چهارم بنشیند حدثی از او صادر شود حضرت فرمودند که اگر گفته است
اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّ محمّدا رسول اللَّه اعاده نکند و اگر پیش از حدث تشهد نخوانده باشد اعاده کند چنانکه در فقه
رضویست پس حمل کردهاند بر اعاده تشهد یا اعاده نماز استحبابا و اللَّه تعالی یعلم.
[کسی که یقین به همرساند که شش رکعت نماز کرده است]
(و من استیقن انّه صلّی ستّا فلیعد ال ّ ص لاة) و کسی که یقین به همرساند که شش رکعت نماز کرده است میباید که نماز را اعاده
کند. و این مضمون در حدیث موثق کالصحیح منقول است از ابو جمیله از زید که گفت از آن حضرت سؤال کردم از شخصی که
نماز عصر را شش رکعت یا پنج رکعت به جا آورد حضرت فرمودند که اگر یقین داند که شش رکعت یا پنج رکعت کرده است
اعاده کند الخبر و میتوان حمل کردن آن را بر صورتی که در رکعت چهارم بمقدار تشهد ننشسته باشد تا جمع شود میان اخبار. (و
من لم یدر کم صلّی و لم یقع و همه علی شیء فلیعد الصّلاة) و کسی که نداند که چند رکعت نماز کرده است و یک طرف بعد از
تامّل راجح نشود باید که نماز را اعاده کند. و این حکم مضمون صحیحه علیّ بن جعفر است که گفت سؤال کردم از برادرم
حضرت موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما از شخصی که بایستد به نماز و نداند که چیزي کرده است یا نه به آن که مثلا ایستاده
باشد و احتمال دهد که مطلقا برکوع نرفته باشد چون تا جزم برکوع و سجود نباشد جزم به رکعت حاصل نمیشود و اگر شک کند
میان یک و دو و سه و چهار آن نیز باطل است چنانکه احادیث صحیحه بر آن گذشت اما این مسأله نیست و حدیث علی بن یقطین
گذشت در آن صورت با تاویلش.
[شخصی که نماز کند و شخصی بیاید و در جانب چپ او بایستد و اقتدا کند]
(و اذا رجل صلّی إلی جانب رجل فقام علی یساره و هو لا یعلم ثمّ علم و هو فی صلاته حوّله إلی یمینه) و بسند صحیح از از حضرت
امام رضا صلوات اللَّه علیه منقولست که از آن حضرت سؤال کردند از شخصی که نماز کند و شخصی بیاید و در جانب چپ او
بایستد و اقتدا کند به او و او نداند و بعد از آن بداند و در نماز باشد یعنی سخن نمیتواند گفت چه کند حضرت فرمودند که امام
او را بگرداند بدست راست خود و به همین مضمون منقول است از طرق عامه که عبد اللَّه بن عباس در عقب حضرت سیّد المرسلین
صفحه 135 از 259
صلّی اللَّه علیه و آله ایستاد حضرت دست دراز کردند از پشت سر و او را بدست راست باز داشتند و عمل اصحاب بر این است و
بعد از این خواهد آمد بعنوان حدیث با احادیث دیگر که دلالت میکنند بر آن که اگر ماموم یک کس باشد سنّت است که از
دست راست امام بایستد و اگر زیاده باشند در عقب او بایستند استحبابا.
[کسی که واجب شود بر او سجده سهو و فراموش کند]
(و من وجب علیه سجدتا السّ هو و نسی ان یسجدهما فلیسجدهما متی ذکر) و کسی که واجب شود بر او دو سجده سهو بیکی از
وجوهی که گذشت از اسباب دو سجده سهو و فراموش کند که آن دو سجده را بکند هر وقت که به خاطرش رسد آن دو سجده را
بکند. و این مضمون در حدیث موثق عمار وارد شده است و علما عمل به آن کردهاند با عموماتی که وارد شده است که هر کس
را فوت شود واجبی پس باید که آن واجب را به جا آورد هر وقت که به خاطرش رسد اگر چه ظاهرش در نماز است و لیکن عموم
دارد بحسب لفظ و از جهت تائید عمل به آن میتوان کرد و اللَّه تعالی یعلم.
[اگر در نماز جماعت باشد و گمانش این باشد که نماز ظهر است و ظاهر شود که نماز عصر است]
(و من دخل مع قوم فی ال ّ ص لاة و هو یري انّها الاولی و کانت العصر فلیجعلها الاولی و یصلّی العصر من بعد) و کسی که داخل لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 294 شود در نماز جماعت و گمانش این باشد که نماز ظهر است و ظاهر شود که نماز عصر است پس آن
نماز را ظهر قرار دهد و بعد از آن نماز عصر را به جا آورد بدان که بعد از این در باب جماعت خواهد آمد که هر نمازي را اقتدا
میتوان کرد به نماز دیگر پس اگر در ابتداي نماز داند که امام نماز عصر را میکند ظهر را به عصر اقتدا میتواند کرد، پس اگر
أولا گمانش این باشد که امام نماز ظهر میکند و آخر ظاهر میشود که عصر میکند بیدغدغه نمازش صحیح است چون نیّت ظهر
کرده است، و محتمل است که مراد این باشد که چون گمانش این بوده است که نماز ظهر میکند قصد کرده باشد که اقتدا میکنم
به نمازي که امام میکند، پس چون امام نماز عصر میکند گویا نیّت عصر کرده است پس چون ظاهر شود که امام نماز عصر
میکند ماموم نیّت ظهر میکند و از این نیت بر میگردد و بر این مضمون احادیث وارد شده است و خواهد آمد و این معنی بحسب
لفظ اقربست. (و من قام فی ال ّ ص لاة المکتوبۀ فسهی فظنّ انّها نافلۀ أو قام فی نافلۀ فظنّ انّها مکتوبۀ فهو علی ما افتتح ال ّ ص لاة علیه) و
کسی که شروع در نماز واجب کند به نیّت واجب و فراموش کند در اثناي نماز و گمان کند که نماز سنت میکند یا شروع کند در
نماز سنّت بقصد سنّت و سهو کند و بقیه را به گمان آن که واجبست به جا آورد پس آن چه اول قصد کرده است صحیح است و بر
این مضمون احادیث معتبره وارد شده است و توهّم کردهاند بعضی که از این اخبار ظاهر میشود که نیّت وجوب و ندب در کار
است و لیکن اظهر آنست که مراد قصد تعیین است و در قصد تعیین خلافی نیست که ضرور است و بعضی مؤید این اخبار کردهاند
خبر صحیح انّما الاعمال بالنّیّات را یعنی هیچ عملی عمل نیست مگر آن که مقارن باشد به نیّت یعنی در اوّل آن عمل.
[باکی نیست که نماز ظهر را اقتدا کند به امامی که نماز عصر کند]
(و لا باس ان یصلّی الرّجل الظّهر خلف من یصلّی العصر و لا ص: 295 یصلّی العصر خلف من یصلّی الظّهر
الّا ان یتوهّمها العصر فیصلّی معه العصر ثمّ یعلم انّها کانت الظّهر فتجزي عنه) و باکی نیست که نماز ظهر را اقتدا کند به امامی که
نماز عصر کند و نماز عصر را نکند در عقب کسی که نماز ظهر را کند مگر آن که گمان کند که امام نماز عصر میکند و با او
نماز عصر را به جا آورد بعد از آن ظاهر شود که امام نماز ظهر میکند که در این صورت مجزیست اما اقتدا ظهر به عصر در
صفحه 136 از 259
حدیث صحیح حمّاد وارد شده است که صحیح است و در صحیحه سلیم وارد شده است که اقتدا نمیتواند کرد کسی که ظهر
نکرده باشد نماز خود را به عصر بقصد عصر بلکه میباید بقصد ظهر اقتدا کند. و اما آن که عصر را اقتدا بظهر نمیتواند کرد ظاهرا
مستند صدوق صحیحه علی بن جعفر باشد که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از امامی که
نماز ظهر کند و زنی داخل شود و محاذي او بایستد و اقتدا به او کند و گمان کند که عصر است آیا نماز قوم را باطل میکند یعنی
چون محاذي امام ایستاده است و چه حال دارد نماز این زن در آن که با ایشان نماز کرده است و حال آن که پیشتر نماز ظهر خود
را کرده است و عصر را بظهر اقتدا کرده است حضرت فرمودند که نماز آن جماعت باطل نمیشود به اعتبار محاذات و آن زن اعاده
میکند نماز خود را و این اعاده محتمل است که به اعتبار محاذات باشد و ممکن است که به اعتبار اقتدا عصر بظهر باشد بلکه اظهر
آنست که به اعتبار محاذات باشد و اعاده بر سبیل استحباب باشد و چنانکه گذشت و خواهد آمد و بر تقدیري که هر دو احتمال
مساوي باشد جزم بهم نمیرسد که اعاده نماز به اعتبار اقتداء عصر باشد بظهر بلی احوط آنست که در چنین حدیث مجملی هیچ
یک را بفعل نیاورد اما اگر ماموم گمانش این باشد که نماز عصر میکند و عصر را اقتدا ص: 296 کند به او
و بعد از آن ظاهر شود که امام نماز ظهر میکرده است نمازش درست است به اجماع و ظاهر روایات کثیره دلالت میکند بر این
معنی.
[سهو پیامبر در نماز]
(و روي الحسن بن محبوب عن الرّباطی عن سعید الاعرج قال سمعت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه یقول انّ اللَّه تبارك و تعالی انام
رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله عن صلاة الفجر حتّی طلعت الشّمس ثمّ قام فبدأ فصلّی الرّکعتین اللّتین قبل الفجر ثمّ صلّی الفجر و
اسهاه فی صلاته فسلّم فی رکعتین ثمّ وصف ما قاله ذو الشّمالین و انّما فعل ذلک به رحمۀ لهذه الامّۀ لئلّا یعیّر الرّجل المسلم اذا هو
نام عن صلاته او سها فیها یقال قد اصاب ذلک رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله) و در صحیح منقولست از حسن از رباطی علی بن
الحسن ثقه از سعید لنگ ثقه که گفت شنیدم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که میفرمودند که اللَّه تبارك و تعالی
بخواب برد رسولش را صلی اللَّه علیه و آله از نماز صبح تا آن که آفتاب طالع شد پس آن حضرت برخاستند و أولا نافله صبح را به
جا آوردند و بعد از آن نماز صبح را به جماعت با اصحاب کردند و حق سبحانه و تعالی آن حضرت را صلی اللَّه علیه و آله در یک
نماز سهو فرمودند تا سلام دادند در نماز چهار رکعتی بعد از دو رکعت پس بیان فرمودند حضرت صادق حکایت ذو الشمالین را و
این دو چیز را واقع نساخت مگر از روي رحمت و شفقت بر این امّت مرحومه تا آن که اگر کسی را خواب برد یا در نماز سهو کند
کسی او را سرزنش نکند و با خود گویند که هر گاه سیّد کاینات صلی اللَّه علیه و آله بخواب رفت و سهو کرد اگر امّت آن
حضرت سهو کنند سهل خواهد بود. و کلینی بسند صحیح دیگر از سعید روایت کرده است که گفت از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که حضرت ص: 297 سیّد المرسلین (ص) نماز میکردند و چون دو
رکعت کردند سلام دادند پس صحابه گفتند یا رسول اللَّه آیا در نماز چیزي حادث شد یعنی منسوخ شد حضرت فرمودند که چرا
صحابه گفتند دو رکعت کردید و سلام دادید حضرت رو به ذو الیدین کردند و فرمودند که چنین بود اي ذو الیدین یعنی صاحب
دو دست و او را ذو الشمالین نیز میگفتند چون دو دست چپ داشت او گفت بلی پس حضرت برخاستند و دو رکعت دیگر کردند
تا چهار رکعت شد پس حضرت صادق فرمودند که حق سبحانه و تعالی آن حضرت را سهو فرمود از جهت رحمت باین امت چون
اگر کسی سهو کند او را سرزنش میکنند و میگویند که نمازت مقبول نیست و الحال که آن حضرت سهو کرد کسی سرزنش
نمیکند و میگویند که حضرت سیّد المرسلین (ص) سهو کرد از دیگران سهل است تو در سهو متابعت آن حضرت میکنند یا در
احکام آن پس حضرت دو سجده سهو کردن چون سخن گفته بودند سهوا در اثناي نماز. و در حدیث صحیح از عبد اللَّه بن سنان
صفحه 137 از 259
منقول است که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که فرمودند که حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله
در سفري در سحري به منزلی نزول فرمودند و بلال را فرمودند که بیدار باشد که چون صبح شود اذان به گویی و ما بیدار شویم
اتّفاقا بلال نیز بخواب رفت و بیدار نشدند تا وقتی که از گرمی آفتاب بیدار شدند پس مردمان را جمع کردند و حضرت دو رکعت
نافله صبح را به جا آوردند و بعد از آن نماز صبح را به جماعت گذاردند پس فرمودند که اي بلال ترا چه شد بلال گفت که آن
خداوندي که ترا بخواب برد مرا بخواب برد پس حضرت از آنجا کوچ فرمودند و فرمودند که در این وادي شیاطین بسیارند توقف
در این وادي مکنید، و اخبار در خواب آن حضرت و سهو آن حضرت مستفیض است و تجویز ص: 298
کذب رواة بسیار بعید است و لیکن محتمل است که از روي تقیه وارد شده باشد چون این حکایت نزد عامه مشهور است و از
حضرت ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم سؤال میکردند ایشان موافق عامه جواب میفرمودند چنانکه منقول است در صحیح از
ابن بکیر از زراره که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که آیا حضرت رسول اللَّه (ص) سجده سهو
کردن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که آن حضرت سجده سهو نکردند و فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکردند.
[بررسی سهو النبی]
(قال مصنّف هذا الکتاب رحمه اللَّه انّ الغلاة و المفوّضۀ لعنهم اللَّه ینکرون سهو النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله و یقولون لو جاز أن یسهو
صلوات اللَّه علیه فی ال ّ ص لاة جاز ان یسهو فی التّبلیغ لأنّ ال ّ ص لاة علیه فریضۀ کما انّ التّبلیغ علیه فریضۀ و هذا لا یلزمنا و ذلک لأنّ
جمیع الاحوال المشترکۀ تقع علی النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله فیها ما تقع علی غیره و هو مستعبد [متعبّد خ ل] بالصّلاة کغیره ممّن لیس
بنبیّ و لیس کلّ من سواه بنبی کهو، فالحالۀ الّتی اختصّ بها هی النّبوّة و التّبلیغ من شرائطها و لا یجوز ان یقع علیه فی التّبلیغ ما یقع فی
ال ّ ص لاة لأنّها عبادة مخصوصۀ و الصّلاة عبادة مشترکۀ و بها تثبت له العبودیّۀ و بإثبات النّوم له عن خدمۀ ربّه عزّ و جلّ من غیر ارادة له
و قصد منه الیه نفی الرّبوبیّۀ عنه لأنّ الّذي لا تاخذه سنۀ و لا نوم هو اللَّه الحیّ القیّوم و لیس سهو النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله کسهونا
لأنّ سهوه من اللَّه عزّ و جلّ و انّما اسهاه لیعلم انّه بشر مخلوق فلا یتّخذ ربّا معبودا دونه و لیعلم النّاس بسهوه حکم السّهو متی سهوا و
سهونا من الشّیطان و لیس للشّیطان علی النّبیّ و الائمّۀ صلوات اللَّه علیهم سلطان انّما سلطانه علی ص: 299
الّذین یتولّونه و الّذین هم به مشرکون و علی من تبعه من الغاوین و یقول الدّافعون لسهو النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله انّه لم یکن فی
الصّحابۀ من یقال له ذو الیدین و انّه لا اصل للرّجل و لا للخبر و کذبوا لأنّ الرّجل معروف و هو ابو محمّد عمیر بن عبد عمر المعروف
بذي الیدین فقد نقل عنه المخالف و المؤالف و قد اخرجت عنه اخبارا فی کتاب فی وصف قتال القاسطین بصفّین، و کان شیخنا
محمّد بن الحسن بن احمد بن الولید رحمه اللَّه یقول اوّل درجۀ فی الغلوّ نفی السّ هو عن النّبیّ (ص) و لو جاز ان نردّ الاخبار الواردة
فی هذا المعنی لجاز ان نردّ جمیع الاخبار و فی ردّها ابطال الدّین و الشّریعۀ و انا احتسب الاجر فی تصنیف کتاب مفرد فی اثبات سهو
النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله و الرّدّ علی منکریه إن شاء اللَّه تعالی) چنین گوید مصنف این کتاب محمد بن بابویه که رحمت خدا بر او
باد به درستی که طایفه غالیان که از مرتبه ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم تجاوز کردهاند و جمعی از ایشان همه حضرات را خدا
میدانند و بعضی بعضی را و باقی را نبی میدانند، و جمعی ائمّه را صلوات اللَّه علیهم مثل نبی (ص) میدانند، و جمعی بهتر از نبی
میدانند، و طایفه مفوّضه که اعتقاد ایشان اینست که حق سبحانه و تعالی ائمّه هدي را آفرید و خلق اشیا را به ایشان گذاشت و
ایشانند خالق و رازق و محیی و ممیت و اکثر ایشان متابعت حکما کردهاند در مانند عقول که لعنت خدا بر ایشان باد انکار میکنند
سهو نبی را، و چنان نیست که انکار سهو مخصوص ایشان باشد بلکه جمیع شیعه بغیر از صدوق و شیخش همه انکار میکنند سهو
انبیا و اوصیا را صلوات اللَّه علیهم اما سهو در این مسأله را نسبت به صدوق و شیخ او دادهاند و همه چنین گفتهاند که اگر جایز باشد
که آن حضرت در نماز که وقت حضور قلب ایشان است با ص: 300 خداوند تعالی سهو کنند ممکن است
صفحه 138 از 259
که در تبلیغ احکام الهی نیز سهو کنند زیرا که نماز بر ایشان واجبست چنانکه تبلیغ بر ایشان واجبست، و این تتمّه را علماء شیعه ذکر
نکردهاند ممکن است که غلاة ذکر کرده باشند، و علما چنین گفتهاند که در هیچ امري سهو بر ایشان جایز نیست و اگر ممکن باشد
سهو ایشان فایده رسالت منتفی میشود و اعتماد از ایشان زایل میشود. و صدوق جواب گفته است که این مفسده بر ما لازم
نمیآید بلکه آن چه دلیل عقلی دلالت میکند امتناع سهو در تبلیغ احکام الهی است زیرا که شکی نیست در آن که در بسیاري از
امور انبیا و اوصیا با امّت شریکند مثل خوردن و آشامیدن و بیت الخلا رفتن و امثال اینها و در احوال مشترکه هر چه بر امت واقع
میشود بر آن حضرت (ص) نیز واقع میشود و آن حضرت مامور بود به نماز مثل امّت که نبی نبودند، پس چون سهو از وقایعی
است که در نماز واقع میشود غیر آن حضرت را پس اگر بر آن حضرت واقع شود منافات با نبوّت ندارد و حالتی که مخصوص آن
حضرتست رسالت است و تبلیغ از لوازم نبوّت است و جایز نیست که سهو در آن واقع شود که اگر احتمال سهو در آن رود اعتماد
نمیتوان کرد بر هیچ امري چون محتمل است که آن حکمی که فرماید سهو کرده باشد، و چون تبلیغ رسالت از جمله عبادات
مخصوصه به آن حضرت است جایز نیست که با امّت شریک باشد بخلاف نماز که از عبادات مشترکه است و به سبب نماز بندگی
آن حضرت ظاهر میشود اگر آن حضرت را خواب غلبه کند بیاراده او و از خدمت حق سبحانه و تعالی باز ماند ظاهر میشود اقلا
بر عوام که آن حضرت خدا نیست زیرا که کسی که او را پینکی و خواب نیست آن خداوندیست که زندهایست که هرگز نمیمیرد
و قیّوم است که قوام وجود اشیا به اوست، و اگر لمحه او را غفلت حاصل شود عالم همه معدوم میشوند و مع هذا سهو آن حضرت
مثل سهو ما ص: 301 نیست زیرا که ما هر سهوي را تجویز نمیکنیم بر انبیا بلکه سهوي که حق سبحانه و
تعالی ایشان را بفرماید تجویز میکنیم و از این جهت حق سبحانه و تعالی آن حضرت را سهو فرمود تا غلاة بدانند که آن حضرت
بشر است و مخلوق است و خالق نیست آن حضرت را: نپرستند و بندگی نکنند، و تا آن که حکم سهو را امّت بدانند اگر ایشان را
سهوي واقع شود بخلاف سهو ما که از شیطانست و شیاطین را تسلّطی نیست بر حضرت سیّد المرسلین و ائمه معصومین و سایر انبیا و
اوصیا صلوات اللَّه علیهم، و نیست تسلّط شیطان مگر بر کسانی که متابعت او میکنند به دوستی و اطاعت و کسانی که او را در
اطاعت شریک حق سبحانه و تعالی میدانند، و صدوق آیه را بر سبیل اقتباس آورده است و مراد الهی تعالی شانه آنست که هر که
اطاعت شیطان میکند گویا عبادت او میکند چنانکه جائی دیگر فرموده است که أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ آیا عهد و پیمان از شما فرزندان
آدم نگرفتم که بندگی شیطان مکنید که او دشمن هویداي شماست و عهد گرفتم که بندگی من کنید و ظاهر است که کسی شیطان
را به خدایی نپرستیده است بلکه اطاعت شیطان بمنزله عبودیّت او است و گمراهانی که متابعت او میکنند شیطان بر ایشان سلطنت
دارد. و جماعتی که منکر سهو آن حضرتند چند جواب میگویند یکی آن که در میان صحابه آن حضرت کسی نبود که دو دست
داشته باشد و اصلا چنین شخصی نبود و چنین امري واقع نشد بلکه محض افتراي ابو هریره کذّابست و مع هذا همین واقعه را با شک
روایت کرده است با اختلاف بسیار چون دروغ گو حافظه نمیدارد چنانکه بخاري و مسلم و غیرهما از او روایت کردهاند و مع هذا
خیانت او را روایت کردهاند در اموال بحرین و حواله کردن عمر بر او ده هزار درهم را در روایات بسیار روایت کردهاند که دلالت
میکند بر آن که در زمان ص: 302 خود مشهور بود به کذب و افترا و اگر کسی خواهد رجوع بان کتب
کند چون ذکرش موجب تطویل میشود. و صدوق ذکر کرده است که جمعی نفی ذو الیدین کردهاند دروغ میگویند زیرا که این
مرد معروفست و کنیتش ابو محمد است و نامش عمیر پسر عبد عمر است و مشهور است به ذو الیدین و کم او را به نام و کنیت
میخوانند و سنّیان و شیعیان از او روایت کردهاند و مقبول الطرفین است و من از او اخبار نقل کردهام در کتابی که تصنیف کردهام
در بیان جنگ ظالمانی که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله به حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمود که یا علی
عن قریب جهاد خواهی کرد با ناکثان که با تو بیعت کنند و وفا بیعت خود نکنند و آنها طلحه و زبیر و عایشه و اصحاب ایشان بودند
در جنگ جمل، و قتال خواهی کرد با قاسطان که معاویه و اصحاب او بودند که حق سبحانه و تعالی فرموده است در شأن ایشان که
صفحه 139 از 259
هیمه جهنم خواهند بود، و سیم مارقان که آن حضرت فرمودند که از دین بیرون خواهند رفت چنانکه تیر از نشانه تیر، و همیشه شیخ
ما ابن ولید میگفت که اول درجه در غلو نفی سهو است از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و اگر جایز باشد که رد کنیم اخبار بسیاري
که در این باب وارد شده است جایز خواهد بود که رد کنیم جمیع اخبار را و رد جمیع اخبار سبب بطلان دین و شریعت است و مرا
در خاطر است که از جهۀ رضاي الهی کتابی جدا بنویسم در اثبات سهو نبی صلی اللَّه علیه و آله و رد بر منکران سهو آن حضرت، و
این عبارت محتمل است که کلام صدوق باشد یا کلام شیخش ابن ولید، حاصل آنست که صدوق و شیخش تجویز اسها کردهاند و
تجویز خواب آن حضرت تا نماز فوت شدن، و غیر ایشان از علما تجویز نکردهاند سهو را مطلقا و در خواب جمعی تجویز کردهاند و
جمعی تجویز نکردهاند چون ص: 303 اخبار مستفیضه وارد شده است که خواب و بیداري آن حضرت و
سایر ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم یکسان بود پس تجویز خواب تجویز ترك الصلاة است نسبت به آن حضرت (ص) عمدا و
مسلمانی تجویز نمیکند که آن حضرت عمدا ترك نماز کند. و جواب ایشان اینست که این حالت آن حضرت را از جناب اقدس
الهی حاصل شده بود پس ممکن است که حق سبحانه و تعالی در مدت عمر آن حضرت یک مرتبه این حالت را از آن حضرت
سلب کرده باشد و بخواب رفته باشد مانند سایر مردمان از جهۀ مصلحت و حکمتی که حق سبحانه و تعالی داند با آن که معرّس نبی
در قرب مسجد شجره اشهر من الشمس است و مشهور آنست که خواب در آنجا واقع شد، مجملا آن چه صدوق تجویز کرده است
در اسهاء و انامه برهان قطعی بر استحاله آن ظاهر نیست اگر چه وقوع این دو معنی نیز قطعی نیست چون اخبار آحاد است و مفید
قطع نیست هر چند سهو در احادیث بسیار واقع شده است و لیکن آن چه بما رسیده است به مرتبه تواتر نرسیده است و بر تقدیر تواتر
ممکن است که محمول بر تقیه باشد با آن که حدیث معارض نیز دارد و مذکور شد و جمعی کثیر از علماي ما در کتب اصولی
ذکر کردهاند که در دو قطعی تعارض ممکن نیست ظاهرا از تقیه غافل شدهاند مگر آن که گویند که با احتمال تقیه تعارض نیست
و در این صورت منازعه لفظی است و چون ادلّه صدوق ظاهر الدفع بود متعرض جواب نشد. و شیخ الطّائفه بهاء الدین محمد عاملی
در اینجا مکرر میفرمودند که نسبت سهو بابن بابویه اولی است از نسبت آن به معصومین صلوات اللَّه علیهم، و نقل فرمودند که در
سلطانیه در زمانی که سلطان محمد خدا بنده رحمه اللَّه تعالی مدرسه را ساخت در یک صفه شیخ العارفین و الواصلین و العاشقین
شیخ ص: 304 صفی الدّین محمد حشره اللَّه تعالی مع الائمۀ المعصومین صلوات اللَّه علیهم اجمعین درس
تصوف میفرمودند و در صفه دیگر علامه حلّی شیخ جمال الدین مطهر درس میگفتند، و در صفه دیگر درس حکمت میگفتند،
و در صفه دیگر درس صحیح بخاري میگفتند و باین حدیث رسیدند که حضرت سهو فرمودند و سلام دادند پس پرسیدند که آیا
نماز کم شد یا فراموش کردید حضرت فرمودند که کلّ ذلک لم یکن تا آن که ذو الیدین گفت که واقع شد حضرت برخاستند و
دو رکعت را به جا آوردند. شاگرد به استاد گفت که این چه معنی دارد أولا سهو کردن نبی (ص) در عبادت دویم کذب نبی در
کل ذلک لم یکن البته بخاري سهو کرده است، شیخش گفت کل ذلک لم یکن میدانم که نبی (ص) سهو نکرده است و میدانم
که بخاري دروغ نگفته است، آن شاگرد به خدمت هر یک از علما که رفت همین جواب شنید تا آن که به خدمت شیخ صفی
الدین اسحاق رفت شیخ فرمودند که کل ذلک لم یکن و لیکن چنین بود که چون نماز معراج مؤمن است و تشهد مقام شهود است
و سلام مقام حضور است در آن روز سیر حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله تند بود و زود به مقام حضور رسیدند سلام
کردند و چون صحابه باین رتبه نداشتند اکثر ایشان که این معانی را بفهمند آن حضرت سهو را بر خود زدند و برخاستند و دو
رکعت نماز دیگر به جا آوردند تا مردمان حکم سهو را بدانند و آن قاري مطمئن شد و باز به نزد همه رفت و همه تحسین نمودند و
اقرار کردند بر حقّیت کلام شیخ رضی اللَّه عنه. پس شیخ بهاء الدین رحمه اللَّه تعالی فرمودند که البته این حل از جمله الهاماتیست
که حق سبحانه و تعالی به دوستان خود القا میفرماید و بسیاري از تحقیقات شیخ را با کرامات او مذکور ساختند، یکی از فضلا در
آن مجلس بود ص: 305 گفت که اینها تصوف است و این اخبار آحاد است و البته شیخ صفی الدین
صفحه 140 از 259
اسحاق تقیه فرمودهاند شیخ فرمودند که ما نمیتوانیم ردّ این احادیث صحیحه کنیم و قریب بده حدیث صحیح در این باب واقع
شده است و اگر ما این احادیث را طرح کنیم امان بر میخیزد، بنده عرض نمودم که کل ذلک لم یکن شیخ فرمودند که بگو عرض
نمودم که چون احادیث بسیار از ائمه وارد شده است ممکن است که ایشان فرموده باشند و سهو واقع نشده باشد و چون سهو نبی
مشهور بود حضرات معصومین تقیه فرموده باشند شیخ تحسین بسیار فرمودند و همه فضلا که حاضر بودند تحسینات فرمودند، و
شیخ فرمودند که چنین وجه ظاهري میبود و ما باین وادي نیفتاده بودیم و بعد از آن عرض نمودم که شیخنا تعجّب دارم از شما و از
اکثر علما که همه در کتب اصولی ذکر کردهاید که تعارض میان دو قطعی محال است و در تقیه ممکن است: در این مرتبه تحسین
بسیار فرمودند و بنا بر این سخن شیخ صفی الدین اسحاق قدس سرّه الشریف محمول بر این است که اگر آن حضرت سهو کرده
باشند چنین خواهد بود چنانکه در توجیه جمع بین الاخبار همیشه مدار بر این است و اللَّه تبارك و تعالی یعلم.
[قضاي نماز]
و سال حمّاد بن عثمان ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل فاته شیء من ال ّ ص لوات فذکر عند طلوع الشّمس او عند غروبها قال » )
و بسند صحیح منقولست از حمّاد که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی « فلیصلّ حین یذکر
که فوت شده باشد از او نمازي از نمازها و به خاطرش رسد نزد بر آمدن آفتاب یا فرو رفتن آفتاب حضرت فرمودند که نماز قضا را
میکند در وقتی که به خاطرش رسد هر وقت که باشد اگر چه در اوقات مکروهه باشد چنانکه گذشت و خواهد آمد که در این
ص: 306 اوقات نافله مبتدئه کراهت دارد و غیر آن کراهت ندارد خصوصا نماز قضا و احادیث صحیحه در
این باب بسیار وارد شده است و در باب خود مذکور خواهد شد إن شاء اللَّه تعالی.
باب صلاة المریض