گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
باب وجوب الجمعۀ و فضلها و من وضعت عنه و الصّلاة و الخطبۀ فیها
اشاره







این بابی است که در بیان وجوب نماز جمعه و فضیلت نماز جمعه و در بیان جمعی که نماز جمعه ایشان ساقط است و در میان نماز
جمعه و خطبه که وارد است در نماز جمعه
[آیه نماز جمعه]
اما وجوب نماز جمعه پس دلالت میکند بر آن آیات بسیار از آن جمله قول حق سبحانه و تعالی که فرموده است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ
آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَۀِ فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ فَإِذا قُضِ یَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا
فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْ لِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ
اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ بدان که تفسیر آیات چنانکه مراد الهی است نه حدّ بشر است و لیکن چون آیه از
محکمات قرآنست به اتفاق علما ترجمهاش را ذکر میکنم و تاکیدات و مبالغاتی که در این آیه شده است در رساله منفرد مذکور
است با احادیث متواتره و ادلّه و دفع شبهه کما هو حدّ البشر، یعنی اي گروه مؤمنان هر گاه نداي جمعه داده شود یعنی اذان گفته
شود یا اعلام کرده شود به اذان و غیر آن و بدانید که نماز جمعه میکنند پس همگی بشتابید و سعی کنید بسوي ذکر الهی که نماز
جمعه است یا خطبه آن یا هر دو، و ترك کنید خرید و فروخت را یا مطلق تجارات را چنانکه اکثر ص: 494
مفسّرین گفتهاند و در آیه دیگر مطلق تجارت مذکور است، و این سعی شما به نماز و خطبه و ترك بیع از جهت شما بهتر است اگر
از اهل علمید، پس چون نماز جمعه به جا آورده شود پس پهن شوید در زمین و طلب کنید روزي را در روز شنبه از فضل الهی و
یاد کنید خداوند خود را بسیار تا آن که شاید رستگار شوید، و هر گاه میبینید تجارت و بازرگانی را یا میشنوند صداي کوس و
دهل را پراکنده میشوند بسوي آن و ترا وا میگذارند ایستاده در خطبه یا نماز بگو یا محمد که آن چه نزد حق سبحانه و تعالی
است بهتر است از لهو و از تجارت و حق سبحانه و تعالی بهترین روزي دهندگانست اگر نمیرفتید و مشغول نماز بودید بر وجه
احسن روزي شما را میداد، اما استدلال باین آیات بر وجوب نماز جمعه از چند وجه است. اول آن که هیچ شک نیست که نماز
جمعه در زمان حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله واجب عینی بود باین آیه و اگر چه امر از براي وجوب و ندب آمده است
مذکور شد که از اخبار صحیحه ظاهر میشود که اوامر قرآنی از براي وجوبست و اکثر اصولیان بر اینند، و بر تقدیري که اوامر
صفحه 217 از 259
قرآنی نیز مشترك باشد شکی نیست که بسیاري از اوامر آن از جهت وجوبست به قراین، و چنانکه اوامر نماز یومیه به اتفاق علما از
براي وجوبست هم چنین شک نیست که این امر نیز از براي وجوبست بر وجه ابلغ زیرا که امر به سعی لازم دارد که آن چه سعی آن
میکنند واجب باشد و آن که امر به سعی مشروط است به ندا بظاهر آیه خلافی نیست میان اصحاب در آن که در زمان حضور
مشروط نبود نماز جمعه به ندا که اعلام است یا اذان بلکه غرض از تعلیق بر اذان زیادتی اهتمام است به شان اذان در نماز جمعه تا
آن که جمعی از علما قایل شدهاند بوجوب اذان از جهت نماز جمعه از جهت این تعلیق. ص: 495 دویم
ترك بیع و حرمت آن و ظاهر است که از آن جهت حرام شده است که مانع است از حضور نماز جمعه و لهذا جمعی کثیر از علما
قایل شدهاند که مراد از بیع جمیع تجاراتست به قرینه تعییر و سرزنش بر مطلق تجارت بلکه جمعی کثیر گفتهاند که هر چه مانع نماز
جمعه باشد واجبست ترك آن از باب مقدمه و شکی نیست در آن که هر گاه از دو فرسخ راه باید آمدن به نماز جمعه هر مباحی را
ترك میباید کرد و در وقتی روانه میباید شد که علم یا ظن قریب بعلم داشته باشد که به نماز جمعه میرسند. سیم مذمت الهی بر
ترك جمعی نماز جمعه را یا شنیدن خطبه آن را چنانکه در روایات متعدده از جابر بن عبد اللَّه منقولست که اهل مدینه مبتلا به
جوع و قحط شده بودند و دحیه کلبی پیش از اسلام او آذوقه بسیار از شام آورد و پیش پیش آن دفها و طبلها میزدند و حضرت
سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله خطبه را میخواندند یا در نماز بودند که صحابه همگی آن حضرت را باز گذاشته جمعی از
جهت خریدن اطعمه و جمعی به تماشا رفتند و با آن حضرت نماند مگر دوازده نفر یا کمتر پس این آیه نازل شد و حضرت
فرمودند که اگر شما نیز میرفتند آتشی نازل میشد که همه میسوختند، و در روایتی دیگر سنگ بر شما میبارید، از آسمان و اگر
نماز جمعه و شنیدن خطبه واجب نمیبود حق سبحانه و تعالی این سرزنش نمیفرمود و بر ترك مستحب آتش و سنگ نمیآمد
مجملا شکی در این نیست که این آیات در نماز جمعه است و نماز جمعه در زمان حضور معصوم واجب بود بر همه کس و
ضروري دین حضرت سیّد المرسلین است صلی اللَّه علیه و آله که هر چه در زمان آن حضرت بر خلایق واجب بود منسوخ نشد
حکم آن باقی است تا روز قیامت و لیکن جمعی از علما که نماز جمعه را در حالت غیبت حرام میدانند مستمسک ایشان اینست که
نماز جمعه مثل سایر ص: 496 واجبات مطلقه نیست بلکه حق سبحانه و تعالی وجوب آن را مشروط به ندا
گردانیده است و در زمان حضور حضرات سیّد المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم بدون اذان ایشان کسی نماز جمعه
نمیکرد و اجماع است که اذن معصوم شرط است و بیرخصت معصوم در زمان حضور نماز نمیتوانست کردن، و چون در زمان
غیبت اذن نیست پس حرام بوده باشد مثل جهاد که مشروطست بوجود معصوم. و جواب ایشان اینست که در آیات و احادیثی که
بما رسیده است چیزي نیست که دلالت کند بر آن که اذن شرط است و بر تقدیر تسلیم اذن مخصوص بزمان حضور است از جهت
رفع نزاع چنانکه در زمان حضور کسی بیرخصت قاضی نمیشد و در شهري بغیر از یک قاضی نمیبود مگر شهر عظیمی که یکی
کم باشد و در زمان غیبت یا حضوري که معصوم استیلا نداشته باشد و بمنزله زمان غیبت است در هر شهري جایز است که هزار
قاضی باشد زیرا که هر عالمی را قاضی کردند، هم چنین هر عادلی یا فقیهی را رخصت نماز جمعه دادند چنانکه خواهد آمد. و در
حدیث مرسلی از حماد بن عیسی منقولست که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه خلیفه خدا که امام
زمانست در نماز جمعه وارد شود در شهري از شهرهاي مسلمانان آن حضرت نماز جمعه میکند و غیر آن حضرت را نیست که
نماز جمعه کند و جمعی از این حدیث استدلال کردهاند که معصوم شرط است در نماز جمعه و استدلال ایشان صحیح نیست زیرا
که اگر معصوم باشد آن حضرت به اتفاق علما مقدم است بر دیگران و حدیث بر همین معنی دلالت میکند نه بر آن که البته
معصوم میباید بلکه مفهوم حدیث اینست که اگر معصوم وارد نشود دیگران میتوانند کرد و عمده مستند آن جماعت لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 497 اجماع که در زمان حضور معصوم البته جایز نیست بیرخصت آن حضرت و نزد ما این اجماع ظاهر
نیست و بر تقدیر تسلیم اجماع در زمان حضور است نه در زمان غیبت و بر تقدیر عموم اذن هست به اخبار متواتره که رخصت
صفحه 218 از 259
دادهاند هر کس را که خطبه تواند خواند که امامت بکند و جمعی از اصحاب قایل شدهاند که مجتهدان ماذونند در زمان غیبت در
امور عظیمه و به گفته ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم ایشان حاکمند و حاکم نماز جمعه میتواند کرد بیدغدغه چنانکه علامه در
تذکره و شهید در دروس و لمعه تصریح باین کردهاند و نزد این ضعیف اذن اخبار اظهر است چنانکه شیخ طوسی در خلاف گفته
است و خواهد آمد و اگر کسی تفصیل گفتگو خواهد به رجوع به رساله فقیر و رساله شهید ثانی علیه الرّحمه کند.
[وجوب نماز جمعه و احکام آن]
(قال ابو جعفر الباقر صلوات اللَّه علیه لزرارة بن اعین انّما فرض اللَّه عزّ و جلّ علی النّاس من الجمعۀ إلی الجمعۀ خمسا و ثلثین صلاة
فیها صلاة واحدة فرضها اللَّه عزّ و جلّ فی جماعۀ و هی الجمعۀ و وضعها عن تسعۀ عن الصّغیر و الکبیر و المجنون و المسافر و العبد و
المرأة و المریض و الاعمی و من کان علی رأس فرسخین، و القراءة فیها بالجهر و الغسل فیها واجب و علی الامام فیها قنوتان قنوت
فی الرکعۀ الاولی قبل الرّکوع و فی الرّکعۀ الثّانیۀ بعد الرّکوع و من صلّاها وحده فعلیه قنوت واحد فی الرّکعۀ الاولی قبل الرّکوع، و
تفرّد بهذه الرّوایۀ حریز عن زرارة و الّذي استعمله و افتی به و مضی علیه مشایخی رحمۀ اللَّه علیهم هو انّ القنوت فی جمیع الصّلوات
فی الجمعۀ و غیرها فی الرّکعۀ الثّانیۀ بعد القراءة و قبل الرّکوع) و منقولست به اسانید صحیح و بدو سند صحیح دیگر در خصال از
زراره که حضرت امام ص: 498 محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که به درستی و راستی که حق سبحانه
و تعالی واجب گردانیده است بر کافه آدمیان از روز جمعه تا روز جمعه یا از هفته تا هفته یعنی در هر هفته سی و پنج نماز را چون
در شبانه روزي پنج نماز واجبست هفت پنج سی و پنج است و در این نمازها یک نماز است که حق سبحانه و تعالی آن را واجب
ساخته است که به جماعت واقع سازند و آن نماز جمعه است و از نه کسی وجوب عینی آن را ساقط گردانیده است از نابالغ و پیر
عاجز، و دیوانه، و مسافر، و بنده، و زن بیمار، و کور، و کسی که بر سر دو فرسخ باشد یعنی آن طرف آن که زیاده از دو فرسخ به
نماز جمعه داشته باشد، و قرائت را بلند میباید خوانده، و غسل در روز جمعه واجبست و بر امام در نماز جمعه دو قنوتست یک
قنوت در رکعت اول پیش از رکوع است و یکی در رکعت دویم بعد از رکوعست و کسی که تنها گذارد که به نماز جمعه نرسد یا
شرایط آن حاصل نباشد بر او یک قنوتست در رکعت اول پیش از رکوع و صدوق گفته است که آن چه در قنوت واقع است در
این حدیث که با امام دو قنوتست، و تنها یک قنوتست در رکعت اول پیش از رکوع بغیر از حریز از زراره روایت نکرده است
احدي از اصحاب، و آن چه خود میکنم در نماز جمعه و فتوي میدهم دیگران را و استادان من نیز بر آنند که رحمت الهی بر
ایشان باد آنست که قنوت در همه نمازها در جمعه و غیر آن در رکعت دویم است بعد از قرائت و پیش از رکوع. و همین حدیث را
کلینی روایت کرده است در صحیح از زراره از حضرت امام باقر صلوات اللَّه علیه تا و من کان علی فرسخین و باقی را ذکر نکرده
است. و در صحیح از ابو بصیر و محمد بن مسلم روایت کرده است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آن حضرت
فرمودند که حق سبحانه و تعالی در هر هفته سی و پنج نماز واجب گردانیده است از آن جمله یک نماز را بر هر لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 499 مسلمانی واجب گردانیده است که حاضر شوند آن را مگر پنج کس بیمار، و بنده، و مسافر، و زن، و کودك. و از
این خبر و امثال این ظاهر میشود که نماز جمعه مثل سایر نمازهاي یومیه واجب است عینا نه تخییرا زیرا که حضرت نماز جمعه را
از جمله نمازهاي هفته شمردند و فرمودند که بر همه آدمیان واجبست مگر بر نه کس طفل و مجنون، از ایشان جمیع عبادات ساقط
است و هفت کس دیگر اگر نماز جمعه بکنند صحیح است بدل ظهر و بر ایشان واجب تخییریست پس اگر بر همه کس واجب
تخییري میبود استثنا صورت نداشت، و باز ظاهر میشود که نماز جمعه اصل است نه نماز ظهر و ظاهر میشود که نماز جمعه
فریضه است یعنی وجوب آن از قرآن مجید ظاهر شده است نه از سنت نبی صلی اللَّه علیه و آله، و صریح است در آن که میباید به
جماعت واقع سازند آن را و آن که این معنی نیز از قرآن ظاهر میشود چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که متفرق میشوند
صفحه 219 از 259
و ترا میگذارند ایستاده، و ظاهر میشود که آن را بلند میباید خواند چنانکه احادیث دیگر نیز وارد شده است، و ظاهر میشود که
غسل در آن روز واجبست چنانکه اخبار صحیحه گذشت و خواهد آمد و این که غسل را در حقیقت نماز مدخلی هست و لیکن
چون اخبار دیگر وارد است بر آن که غسل سنت است اخبار وجوب را حمل کردهاند بر استحباب مؤکد و احوط آنست که غسل را
به نیّت قربت واقع سازند بدون نیّت وجوب و استحباب و ظاهر میشود که در نماز جمعه دو قنوتست و صدق ذکر کرده است که
این معنی از متفرّدات حریز است از زراره و سهو کرده است بلی آن که در این روایت واقع شده است که اگر تنها گذارند یک
قنوت است پیش از رکوع در رکعت اول از جمله متفرداتست و دور نیست که در اینجا سهو شده باشد از بعضی روات و مبدّل شده
باشد ثانی بأوّل امّا دو قنوت در دو حدیث صحیح از ابو بصیر و در موثق کالصحیح از ص: 500 سماعه از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد شده است، و در حسنه عبد الملک نیز اشعاري بان شده است، و در صحیحه معاویۀ
بن عمّار، و صحیحه عمر بن یزید، و در صحیحه سلیمان بن خالد، و موثقه ابو بصیر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد است که
قنوت جمعه در رکعت اول است، و در موثق کالصحیح بدو سند از عمر بن حنظلۀ منقولست که گفت عرض نمودم به خدمت
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که قنوت روز جمعه بچه عنوانست حضرت به او فرمودند که تو این رسالت را از من به
اهل کوفه برسان که هر گاه نماز جماعت کنید در رکعت اول است، و اگر تنها کنید در رکعت دویم است و ظاهرا مراد از جماعت
جمعه است چنانکه از اخبار سابقه ظاهر شد و جمع میان اخبار باین عنوان است که قنوت اوّل پیش از رکوع لازم است و اهتمام به
شان او بیشتر است از قنوت دویم و اگر دویم را نیز به جا آورد نور علی نور است، و اگر نماز جمعه نکنند مخیر است در قنوت در
رکعت اوّل و دویم و در رکعت دویم بهتر است و محتمل است که جمع باین عنوان شود که اگر با امام اصل صلوات اللَّه علیه کنند
دو قنوت بخوانند و اگر جمعه را غیر امام اصل کند یک قنوت بخوانند در رکعت اول پیش از رکوع و اگر ظهر کنند خواه به
جماعت و خواه به انفراد یک قنوت بخوانند در رکعت دویم پیش از رکوع و اوّل اظهر است پس ظاهر شد از اخبار صحیحه متواتره
که قنوت جمعه نه مثل قنوت سایر نمازهاست و صدوق و مشایخ او از این اخبار غافل شده بودهاند و به عمومات قنوت عمل
میکردهاند و در دو حدیث وارد شده است که قنوت نیست در نماز جمعه نه در اول نماز و نه در آخر حمل کردهاند بر آن که
واجب نیست بلکه سنت است و اظهر آنست که محمولست بر تقیه. چنانکه در صحیح منقول است از ابو بصیر که گفت عبد الحمید
سؤال کرد ص: 501 از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و من در خدمت آن حضرت بودم از
قنوت روز جمعه حضرت فرمودند که در رکعت دویم است پس او عرض نمود که بعضی از اصحاب ما از شما روایت کردند که
فرمودهاید که در رکعت اول است حضرت فرمودند که در رکعت دویم است و در مجلس آن حضرت جمعی کثیر از سنیان بودند
پس چون ایشان مشغول یکدیگر شدند خطاب فرمودند بمن که اي ابو محمد در رکعت اوّل و دویم است گفتم فداي تو گردم
پیش از رکوع است یا بعد از رکوع حضرت فرمودند که هر قنوتی پیش از رکوع است در رکعت دویم مگر نماز جمعه که در
رکعت اوّل پیش از رکوعست و در رکعت دویم بعد از رکوع است و به همین مضمونست صحیحه دیگر. و در موثق کالصحیحه از
سماعه منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از قنوت نماز جمعه حضرت فرمودند که امّا امام پس بر او
لازمست قنوت در رکعت اول بعد از قرائت پیش از رکوع و در رکعت دویم بعد از رکوع پیش از سجود و نماز جمعه با امام دو
رکعت است پس کسی که بیامام نماز کند تنها آن چهار رکعت است بمنزله ظهر پس هر که خواهد در رکعت دویم پیش از
رکوع قنوت کند و اگر نخواهد نکند، و در صحیح زراره گذشت از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که به اسانید صحیحه
متکثره وارد شده است که آیه کریمه حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ در نماز جمعه نازل شد و ظاهر
اینست که نماز وسطی نماز جمعه است و واجبست در آن که ایستاده به جا آورند آن را حتی خطبه آن را که منزله دو رکعت است
و واجبست که قنوت بخوانند در نماز جمعه و محتمل است که تاکید قنوت در نماز جمعه بیشتر باشد لهذا دو قنوت دارد و حضرت
صفحه 220 از 259
فرمودند که این آیه در روز جمعه نازل شد در سفر و ص: 502 حضرت قنوت خواندند در نماز جمعه یا
ظهر در سفر و آن را بحال خود گذاشتند در سفر و حضر و در حضر نیز نماز جمعه را دو رکعت کردند از جهت دو خطبه که بمنزله
دو رکعت است پس کسی که تنها نماز کند چهار رکعت میکند مثل ظهر باقی روزها و فرمودند که وقت عصر روز جمعه وقت
ظهر سایر ایام است و مفصّل مذکور شد در اوایل کتاب صلاة. (و قال زرارة قلت له علی من تجب الجمعۀ قال تجب علی سبعۀ نفر
من المسلمین و لا جمعۀ لأقلّ من خمسۀ من المسلمین احدهم الامام فاذا اجتمع سبعۀ و لم یخافوا أمّهم بعضهم و خطبهم) و به اسانید
صحیحه منقول است از زراره که گفت عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که نماز جمعه بر چند کس
واجبست و اقلّ عدد آن چند است حضرت فرمودند که بر هفت کس واجبست از مسلمانان که جمع شوند واجبست و جمعه واقع
نمیشود در اجتماع کمتر از پنج کس از مسلمانان که یکی از ایشان امام باشد پس هر گاه هفت کس جمع شوند، و خوف از سنیّان
نداشته باشند یکی از این هفت کس امامت کند ایشان را و خطبه بخواند از جهت ایشان، و از این حدیث ظاهر میشود که هر گاه
هفت کس جمع شوند نماز جمعه واجب عینی باشد و اگر پنج کس یا شش کس جمع شوند واجب تخییري باشد چنانکه مذهب
شیخ طوسی است و جمعی از قدما و متاخرین. و مراد از امام پیش نماز است به قرینه ما بعد و دلالت میکند بر آن که اذن امام
شرط نیست چون فرمودند که هفت کس هر گاه جمع شوند یکی از ایشان خطبه بخواند و امامت ایشان کند و بسیار خلاف ظاهر
است که گویند مراد از یکی از ایشان امام اصلست. و شیخ طوسی رحمه اللَّه در کتاب خلاف ذکر کرده است که شرط است در
نماز جمعه اذن حضرت امام معصوم صلوات اللَّه علیه چون در زمان حضرت ص: 503 سید المرسلین صلی
اللَّه علیه و آله و در زمان حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه کسی بیرخصت ایشان نماز جمعه نمیکرد هم چنان که کسی
بیرخصت ایشان قاضی نمیشد بعد از آن گفته است که اگر کسی گوید که شما در کتب حدیث خود روایت کردهاید از ائمه
معصومین صلوات اللَّه علیهم که هر گاه پنج کس یا هفت کس جمع شوند و خوف نداشته باشند یکی از ایشان امامت کند و خطبه
بخواند و این حدیث و امثال این دلالت میکند بر آن که اذن معصوم در کار نباشد. جواب میگوییم که این عبارت اذنست پس
ظاهر میشود که منازعه لفظی است و ما رخصت از حضرت سیّد المرسلین و ائمه طاهرین داریم در کردن نماز جمعه در زمان
غیبت چون حکم ایشان در آن زمان جاریست و در همه زمانها تا روز قیامت به اجماع کافه مسلمانان، و بعضی توهم کردهاند که
خطاب معدومین قبیح است عقلا و غلط کردهاند زیرا که اگر معدوم را با موجود ضم کنند قبیح نیست و هیچ شک نیست که همه
مسلمانان به خطابهاي قرآن مجید مخاطبند و متواتر است که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که من از دنیا
میروم و در میان شما میگذارم کتاب الهی را و عترتم و اهل بیتم را پس اگر ما مخاطب بکتاب نمیبودیم عبث بود گذاشتن
کتاب و این معنی از ضروریات دین مبین است، و احادیث متواتره وارد است بر طبق این. و در حدیث صحیح از عمر بن زید
منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه در روز جمعه هفت کس جمع شوند پس میباید که
نماز جمعه را به جماعت واقع سازند، و رداي برد یمانی را بر دوش اندازد امام، و عمامه بر سر گذارد، و تکیه کند بر عصا یا کمان،
و در میان دو خطبه مینشیند، و قرائت را بلند بخواند و قنوت بخواند در رکعت اول پیش از رکوع. ص:
504 و در صحیح از ابان منقول است از ابو العباس که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که کمترین عددي که در
نماز جمعه کافی است هفت کس است یا پنج کس که اقلّ مجزیست از جهت انعقاد جمعه و لیکن بر هفت کس واجبست جمعه و
بر پنج کس سنّت است یعنی مخیّرند میان ظهر و جمعه و جمعه افضل است چنانکه در حدیث کالصحیح از حفص بن غیاث منقول
است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حق سبحانه و تعالی نماز جمعه را بر جمیع مؤمنین واجب گردانید و
رخصت داد زنان و بندگان و مسافران را که اگر خواهند حاضر شوند و اگر نخواهند نماز ظهر را بگذارند و چون حاضر میشوند
این جماعت و امثال ایشان از کسانی که گذشت رخصت ساقط میشود و لازم میشود بر ایشان نماز جمعه. و امّا اخبار خمسه پس
صفحه 221 از 259
در حدیث صحیح از منصور منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه در روز جمعه پنج کس
جمع شوند یا زیاده میباید که نماز جمعه را به جا آورند و اگر کمتر از پنج کس باشند جمعه منعقد نمیشود و نماز جمعه بر همه
کس واجبست و هیچ کس معذور نیست در ترك آن مگر بر پنج کس زن و بنده و مسافر و بیمار و طفل. و صدوق در خصال
روایت کرده است در صحیح از ابو بصیر از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که جماعت یعنی واجبه حاصل نمیشود به
کمتر از پنج کس. و در حسن کالصحیح از زراره منقولست که آن حضرت میفرمودند که خطبه و نماز جمعه دو رکعت لازم
نیست بر کمتر از پنج کس امام و چهار کس. و در صحیح از ابان از فضل منقولست که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که هر گاه جمعی در قریه باشند نماز ص: 505 جمعه را چهار رکعت
میکنند اگر کسی نداشته باشند که خطبه تواند خواند، و اگر کسی باشد در آن ده که خطبه تواند خواند نماز جمعه میکنند هر
گاه پنج نفر باشند و چرا نماز جمعه را دو رکعت میکنند از جهت دو خطبه که بمنزله دو رکعت است. و در موثق کالصحیح از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرموده که جمعه حاصل نمیشود تا پنج کس نباشد و اکثر علما عمل باین احادیث
کردهاند و گفتهاند که هر گاه بر پنج کس واجب باشد بر هفت کس نیز واجب خواهد بود و منافاتی ندارد این اخبار با اخبار سابقه
الّا از جهت مفهوم و منطوق حدیث مقدم است بر مفهوم و احوط آنست که هر گاه پنج کس نباشد ترك نکنند نماز جمعه را.
[دو خطبه به جاي دو رکعت]
(و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه انّما وضعت الرّکعتان اللّتان اضافهما النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله یوم الجمعۀ للمقیم لمکان الخطبتین
مع الامام فمن صلّی یوم الجمعۀ فی غیر جماعۀ فلیصلّها اربعا کصلاة الظّهر فی سایر الایّام و قال وقت صلاة الجمعۀ یوم الجمعۀ ساعۀ
تزول الشّمس و وقتها فی السّ فر و الحضر واحد و هو من المضیّق و صلاة العصر یوم الجمعۀ فی وقت الأولی فی سائر الایّام) و به
اسانید صحیحه منقولست از زراره که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که آن دو رکعتی که حضرت سید المرسلین
صلی اللَّه علیه و آله زیاده کرده بودند از جهت حاضر در نمازهاي چهار رکعتی از نماز جمعه انداختند و زیاد نکردند از جهت دو
خطبه که امام در نماز جمعه میخواند و به جاي دو رکعت است پس کسی که در روز جمعه نماز جمعه نکند نماز ظهر را چهار
رکعت خواهد کرد مانند نماز ظهر باقی روزهاي هفته، و آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که ص: 506
وقت نماز جمعه ساعتی بعد از زوال است یا ساعت زوال آفتاب است چون نوافل جمعه را پیشتر میکنند و در اول وقت فریضه را به
جا میآورند چون مردمان از دو فرسخی میآیند تا پیش از شام به خانه خود توانند رفت، و وقت جمعه تنگست و نماز عصر را در
روز جمعه در وقت ظهر سایر ایام به جا میآورند، و بر این مضمون احادیث متواتره وارد شده است و ظاهر میشود که از این
احادیث که وقت نماز جمعه دو قدم است بعد از زوال چون دو قدم وقت نافله است و بعد از دو قدم وقت فریضه است چنانکه
گذشت در اخبار متواتره پس آن چه قایل شدهاند بعضی به آن که وقت نماز جمعه بمقدار نماز جمعه است بیوجه است و اگر
چنین باشد بر مردمان چنان تنگ میشود که اکثر اوقات فوت شود چون اوّل زوال دیر ظاهر میشود و تا مقدار نماز جمعه نگذرد
نسبت به اکثر مردم ظاهر نمیشود. و جمعی گفتهاند که چون بدل از ظهر است تا غروب میتوان کرد و از اخبار متواتره ظاهر
میشود که ظهر بدل از جمعه است چنانکه گذشت و خواهد آمد و اکثر گفتهاند که آن مقدار است که سایه هر چیزي مثل سایه
سابق شود و در مثل مدینه مشرفه و مکه معظمه لازم میآید که در سه چهار ماه وقت نداشته باشد چون سایه معدوم میشود یا
کالمعدوم چنانکه مشاهد است و بعضی گفتهاند که سایه مثل شخص شود و بر هر تقدیر دلیلی ندارد بغیر از شهرت و غفلت از
احادیث مثل آن چه روایت کرده است زراره در صحیح که گفت از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه شنیدم که فرمودند که
بعضی از امور تنگ است و بعضی فراخ و وقت نماز بر دو قسم است و هر دو فراخست، بسیار بود که حضرت سید المرسلین صلی
صفحه 222 از 259
اللَّه علیه و آله تعجیل میفرمودند و بسیار بود که تاخیر میفرمودند مگر نماز جمعه که آن را یک وقت است نزد زوال وقت عصر
ص: 507 روز جمعه وقت ظهر سایر ایام بود و به همین مضمونست حدیث کالصحیح فضل بن یسار از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه پس وقت جمعه دو قدم باشد و دو قدم تنگست بسیار تا ظاهر میشود اوّل ظهر یک قدم تقریبا میگذارد
مگر کسی که دایره هندي کشیده باشد چنانکه گذشت و در دو قدم نماز جمعه و خطبه به صد تشویش بفعل میآید خصوصا در
فصل پائیز و زمستان. و در صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که وقت جمعه نزد زوال
است و وقت عصر در روز جمعه وقت ظهر است در سایر ایّام و سنت است که بامداد بمسجد روند و منتظر وقت باشند تا چون وقت
داخل شود نماز جمعه را به جا آورند. و در صحیح از عبد اللَّه بن سنان منقولست که گفت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه فرمودند که چون در روز جمعه زوال آفتاب شود ابتداء کن به نماز واجب اعم از جمعه و ظهر با عدم شرایط جمعه و در حسن
کالصحیح و موثق کالصحیح از اسماعیل بن عبد الخالق و در موثق کالصحیح از سعید اعرج منقولست که گفتند از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه سؤال کردیم از وقت ظهر آن حضرت فرمودند که بعد از زوال است به یک قدم یا مثل آن مگر در روز جمعه یا
در سفر که وقت آن وقت زوال است. و در حدیث صحیح از عبد اللَّه بن سنان منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه فرمودند که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نماز جمعه میکردند اول زوال وقتی که بمقدار عرض بند نعلین از سایه
آدمی شروع در زیادتی میکرد تا محقق شود زوال و خطبه را در سایه پیش از زوال میخواندند یا در مقدار سایه بند نعلین و آن
حضرت در خطبه بودند که جبرئیل میگفت یا محمد زوال شد از منبر به زیر آي و نماز کن و نماز جمعه دو لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 508 رکعت مقرر شد از جهت دو خطبه که بمنزله دو رکعت است و خطبه بمنزله نماز است تا امام از منبر به زیر آید. و از
آن حضرت صلوات اللَّه علیه روایت کرده است ابن سنان در صحیح که فرمودند که در نصف روز نماز واجب نیست مگر روز
جمعه چون سایر ایام نماز واجب بعد از دو قدم است. و در صحیح و موثق کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
منقول است که فرمودند که وقت ظهر روز جمعه زوال شمس است و جمعه ظهر روز جمعه است. و کالصحیح از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که وقت عصر روز جمعه وقت ظهر سایر ایّام است، و از این باب أخبار بسیار است، و بدو
سند صحیح از زراره منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که نماز جمعه بر کسی واجب است که چون
نماز صبح را در خانه خود بکند و به راه افتد به نماز جمعه برسد، و حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نماز عصر را در
وقت ظهر باقی ایّام به جا میآوردند تا آن که چون از آن فارغ شوند پیش از شام به خانه خود توانند رسید، و این سنّت است تا روز
قیامت ممکن است که مشار الیه نماز جمعه باشد یعنی حضرت سید المرسلین بامر الهی این نماز را اول به جا آوردند و بعد از آن
آیه آمد یا آن که رعایت این مقدار مسافت سنّت است چون آن چه واجبست تا دو فرسخ است و گاه باشد که در روزهاي دراز
چهار فرسخ راه توان آمد و محتمل است که مراد این باشد که نماز جمعه از زمان حضرت امام محمد باقر تا روز قیامت صغري که
ظهور حضرت صاحب الامر است صلوات اللَّه علیه سنّت است چنانکه اکثر متأخّرین به آن قایلند اگر چه استدلال باین دو حدیث
نکردهاند. ص: 509 و در حدیث حسن کالصحیح از محمد بن مسلم منقولست که گفت سؤال کردم از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از نماز جمعه حضرت فرمودند که نماز جمعه واجبست از موضعی که نماز جمعه
میکنند تا دو فرسخ پس اگر زیاده از دو فرسخ باشد واجب نیست حاضر شدن، اما اگر بیاید تا دو فرسخ واجبست حاضر شدن اگر
داند که میرسد به نماز جمعه. و در حسن کالصحیح از زراره و محمد منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که
نماز جمعه واجبست تا دو فرسخ. و در موثق کالصحیح از محمد از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که جمعه
واجبست بر کسی که از جاي نماز جمعه تا او دو فرسخ باشد و معنی آن اینست که هر گاه امام عادل باشد. و کالصحیح منقولست
از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که فرمودند که نماز جمعه واجبست بر هر مؤمنی مگر بر صبی، و بیمار، و دیوانه، و مرد
صفحه 223 از 259
پیر، و کور، و مسافر، و بنده، و کسی که بر سر دو فرسخ باشد یعنی زیاده از دو فرسخ. و در حسن کالصحیح از زراره از حضرت
امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که نماز جمعه واجبست و جمع شدن از جهت کردن آن واجبست با إمام پس
اگر کسی بیعلّتی ترك کند سه نماز جمعه را سه فریضه را ترك کرده است و کسی که سه نماز فریضه را بی علّتی ترك کند
منافق است و بعد از آن صدوق ذکر کرده است که جمعه ساقط است از نه کس یکی از آنها کسی است که بر سر دو فرسخ باشد،
و احادیث صحیحه دو فرسخ نیز گذشت پس زیاده محمولست بر استحباب و ممکن است که حمل کنیم این دو حدیث را بر دو
فرسخ چون سنت است که سعی به نماز جمعه را به آرام تن و به آرام دل به جا آورند و ص: 510 مراد از
سعی که در آیه وارد شده است دویدن نیست بلکه مراد از آن شدّت اهتمام است بفعل آن چنانکه صدوق در صحیح از حلبی
روایت کرده است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه متوجّه نماز شوي بعنوان دویدن میا و با سکینه
دل و آرام تن به نماز حاضر شود و هر چه را دریابی بکن و هر چه را در نیابی بعد از سلام امام به جا آور و معنی کلام الهی که
فرموده است در روز جمعه که سعی کنید بذکر الهی آنست که اهتمام به شان آن داشته باشی که به جا آوري پس با سکینه و وقار
در روزهاي وسط بلکه کوتاه منظور میباید باشد زیاده از دو فرسخ نمیتوان آمد پس هر دو تحدید برابر باشد مثل تحدید رضاع به
شبانروز و پانزده رضعه و مسافت قصر بهشت فرسخ و بیاض روز و غیر آن.
[آنجا که جمعه ساقط است]
(و روي عبد الرّحمن بن ابی عبد اللَّه عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال لا باس ان تدع الجمعۀ فی المطر) و در صحیح از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که باکی نیست که ترك کنی نماز جمعه را در وقتی که باران آید و بعضی از
اصحاب تعمیم کردهاند گل و باران را چون سبب مشقت است و احوط آنست که اگر مشقت عظیم نباشد ترك نکند نماز جمعه را
و به مفهوم دلالت میکند بر وجوب نماز جمعه در غیر باران و دلالت میکند بر آن که در باران مخیر است و در غیر باران واجب
عینی است. (و روي محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال تجب الجمعۀ علی سبعۀ نفر من المسلمین و لا تجب علی اقلّ
منهم: الامام و قاضیۀ و مدّعیا حق و شاهدان و الّذي یضرب الحدود بین یدي الامام) و کالصحیح منقول است و شیخ نیز کالصحیح
روایت کرده است از محمد از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که جمعه واجب است بر لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 511 هفت نفر از مسلمانان و واجب عینی نیست بر کمتر از هفت نفر بلکه بر پنج نفر واجب تخییري است و آن هفت عدد
امام است، و قاضی منصوب امام، و مدعی، و مدعی علیه، و دو گواه و عبارت شیخ این است که و المدّعی حقا و المدّعی علیه و
الشاهدان و این عبارت بهتر است و کسی که حدود را اقامت میکند نزد امام، و شیخ الطائفه و شیخ مفید علیه الرحمه و اکثر
اصحاب چنین حلّ حدیث کردهاند که حضرت حکمت عدد هفت را بیان فرمودهاند که چون اجتماعی که محل تنازع باشد ناچار
است از هفت کس یا شهري که امام در آنجا باشد از جهۀ رفع تنازع ناچار است که رجوع به امام اصل کنند، و اگر امام حاضر
نباشد رجوع به قاضی که نایب امام است کنند، و نزاع لازم دارد مدعی و مدعی علیه را و چون دعوي کنند بر طبق دعوي دو گواه
بگذرانند و اگر تعدي کرده باشند که محتاج به اقامت حد یا تعزیر باشد اقامت حد یا تعزیر بکنند و ظاهرا بر تقدیر آن که حضرت
فرموده باشند بنا بر این است که چون عامه در عدد جمعه خلاف کردهاند بعضی گفتهاند که اقل عدد جمعه چهل کس است بنا بر
آن که اوّل مرتبه که اسعد بن زراره در مدینه مشرّفه نماز جمعه کرد چهل کس بودند، و بعضی گفتهاند که اقلّ عدد پنجاه است بنا
بر آن که اوّل مرتبه که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله نماز جمعه کردند پنجاه کس به آن حضرت بودند، و بعضی
گفتهاند که اقلّ عدد دوازده است بنا بر آن که وقتی که قافله دحیه آمده و مردمان متفرق شدند دوازده نفر با حضرت ماندند و هم
چنین امثال اینها از خیالات واهیه، حضرت صلوات اللَّه علیه این وجه را فرموده باشند از جهۀ اسکات عامه و بنا بر این است که
صفحه 224 از 259
جمعی از اصحاب که قائلند که اقل عدد پنجست گفتهاند که هر گاه امام باشد احتیاج به قاضی امام نیست و بر عکس و سبب اقامت
حد و تعزیز نادر است پس پنج کس کافی باشند و دلیل آن که ص: 512 غرض عدد است حضرت فرمودند
که بر اقل از هفت عدد واجب نیست و اگر مطلوب وجود امام میبود میبایست بگویند که بر غیر ایشان واجب نیست، و اکثر
اصحاب این حدیث را در عدد ذکر کردهاند و بعضی گفتهاند که دلالت میکند بر آن که نماز جمعه را غیر امام نمیتواند کرد
چون حضرت در بیان وجوب امام را ذکر کردهاند. و شهید ثانی رحمه اللَّه ذکر کرده است در جواب أولا آن که حدیث ضعیف
است چون در روایت شیخ مشتمل است بر حکم بن مسکین و در این روایت مشتمل است بر دو کس از اولاد برقی که همه
مجهولند و بر تقدیر صحت البته حمل بر آن معنی میباید کرد که مذکور شد و اگر نه میباید بظاهر حدیث شرط باشد که قاضی
امام باشد و دو عادل باشند بلکه جلاد عادل نیز باشد، و به اتفاق علما وجود این جماعت در کار نیست، و اگر کسی گوید که چون
حدیث مشتمل است بر اشتراط وجود این جماعت هر چه را اجماع در کند بدر رود و امام را اجماع بدر نکرده است پس حکمش
باقی باشد جواب اینست که به اجماع در کار نیست که امام باشد در عدد چون در زمان امام نایبان آن حضرت در اطراف عالم نماز
جمعه میکردند و حق این است که اصلا ظاهر نمیشود وجود این جماعت بلکه حکمت عدد است یا وجهی که معصوم میداند بر
تقدیر صدور این خبر از معصوم صلوات اللَّه علیه با آن که اخبار متواتره وارد است بر آن که بر همه کس واجبست و اهل شهر و ده
هر جا که هفت کس یا پنج کس جمع شود و کسی باشد که خطبه تواند خواند و خوف نداشته باشند یکی از ایشان خطبه بخواند،
و امامت باقی کند چنانکه مذکور شد. و در صحیح از زراره منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه ترغیب
نمودند ما را بر کردن نماز جمعه تا آن که گمان کردم که ص: 513 به خدمت حضرت باید رفت و با آن
حضرت باید کرد عرض نمودم که فردا که روز جمعه است به خدمت شما خواهیم آمد که با شما نماز جمعه کنیم حضرت فرمودند
که نه شما در پیش خود اجتماع کنید و به جا آورید. و در موثق کالصحیح از عبد الملک منقول است که گفت حضرت امام محمد
باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که خوبست که مثل تو کسی هلاك شود و به جا نیاورد فریضه را که حق سبحانه و تعالی واجب
گردانیده است گفت عرض نمودم که چه کنم یعنی به خدمت شما آیم حضرت فرمودند که خود بکنید یعنی نماز جمعه را و ظاهر
است که آن حضرت صلوات اللَّه علیه از جهۀ تقیه به خود راه نمیدادند چون اعتقاد اکثر عامه اینست که نماز جمعه را میباید که
پادشاهان یا منصوب ایشان به جا آورند و آن حضرت صلوات اللَّه علیه در خانه خود میکردند و بمسجد میرفتند از روي تقیه و با
ایشان به جا میآوردند و اصحاب خود را امر میفرمودند که در خانهاي خود به جا آورند چنانکه در حسن کالصحیح منقول است
از حضرمی که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که شما در روز جمعه چه میکنید حضرت
فرمودند که تو چه میکنی من عرض نمودم که نماز را در خانه خود میکنم و بعد از آن میروم و با ایشان نماز میکنم از روي
تقیه حضرت فرمودند که من نیز چنین میکنم، و ظاهر میشود که وجه ترك نماز جمعه همین بود که چون همیشه پادشاهان سنّی
بودند و خود میکردند یا منصوب ایشان و شیعیان از روي تقیه نمیکردند یا با ایشان میکردند تا آن که حق سبحانه و تعالی بفضل
عمیم خود پادشاهان صفویّه را انار اللَّه تبارك و تعالی برهانهم مؤید گردانید به ترویج دین مبین حضرات ائمه معصومین صلوات
اللَّه علیهم اجمعین بعد از آن نماز جمعه را علانیه به جا آوردند و اوّل کسی که به جا آورد شیخ نور الدین علی بن عبد المعالی بود
شنیدم از ص: 514 ابو البرکات و از جد خودم که چون شیخ علی به اصفهان آمدند در مسجد جامع عتیق
نماز جمعه به جا آوردند تمام مسجد پر شد که دیگر جا نماند، و بعد از او شیخ حسین بن عبد اللَّه رحمه اللَّه نماز جمعه به جا
آوردند، و بعد از او مولانا عبد اللَّه طاب ثراه، و بعد از او سید الفضلا میر محمد باقر داماد نوّر ضریحه و بعد از او شیخ بهاء الدین
محمد قدس سرّه به جا آوردند، و در نجف اشرف مولانا احمد اردبیلی قدس سرّه میکردند و در جبل عامل شیخ حسن و سیّد
محمد، و در مشهد مقدس میر محمد زمان انار اللَّه مراقدهم الزکیّه به جا آوردند مجملا به برکت ایشان رواج شرع شد و بعد از آن
صفحه 225 از 259
شود و همیشه شعایر اسلام و « صلوات اللَّه علیه » ترك نشد و امید است که این دولت ابد پیوند متصل بظهور حضرت صاحب الامر
ایمان بر پا باشد بجاه محمد و عترته الاقدسین. و در صحیح به اسانید متکثره وارد است از محمد بن مسلم و ابو بصیر که حضرت
امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که سه جمعه پی در پی نماز جمعه را ترك کند حق سبحانه و تعالی نور ایمان را از
دل او میبرد. و در روایت صحیحه دیگر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که هر که سه جمعه را ترك کند بیعذري حق
سبحانه و تعالی طبع کند بر قلب او یعنی نور ایمان را از دل او بیرون برد بلکه این مضمون از حضرت سید المرسلین و ائمه طاهرین
متواتر است به عبارات مختلفه و مضمون همه راجع باین معنی میشود و اکثر آن را در رساله نماز جمعه ذکر کردهام هر که تفصیل
خواهد رجوع به آن کند و احادیث داله بر وجوب نیز خواهد آمد در این کتاب.
[وقت نماز جمعه]
(و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه اوّل وقت الجمعۀ ساعۀ تزول الشّمس إلی تمضی ساعۀ فحافظ علیها فانّ رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و
آله قال لا یسال اللَّه عبد فیها خیرا الّا اعطاه) و منقولست که ص: 515 حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه فرمودند که اول وقت نماز جمعه وقتی است که زوال شمس میشود چنانکه احادیث متواتره گذشت تا یک ساعت که آن دو
قدم است از زوال چنانکه گذشت پس محافظت نما بر این ساعت به آن که نماز جمعه را در این ساعت به جا آوري و حاجتی که
داري از حق سبحانه و تعالی طلب کنی که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که هر بنده که از حق سبحانه و
تعالی در این ساعت چیزي خوب از مال یا غیر آن طلب کند البته حق سبحانه و تعالی او را عطا کند. و در حدیث صحیح از ابن
عمّار منقول است که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آن ساعتی که در روز جمعه است که هر
مؤمنی که در آن ساعت از حق سبحانه و تعالی چیزي طلب کند البته حق سبحانه و تعالی اجابت میکند دعا را کدام است حضرت
فرمودند که بلی آن ساعتی است که امام از خانه بیرون میآید عرض نمودم که امام گاهی زود بیرون میآید و گاهی دیر حضرت
فرمودند که اول زوال است که میباید امام بیرون آید به نماز. و در صحیح از ابن سنان منقول است که آن حضرت صلوات اللَّه
علیه فرمودند که آن ساعتی که در روز جمعه دعا مستجاب میشود وقتی است که امام از خطبه فارغ میشود، و لهذا سنّت است
خطیب و مردمان را که در آن وقت دعا کنند تا وقتی که مردمان به نماز جمعه برخیزند، و ساعت دیگر آخر روز است تا فرو رفتن
آفتاب و مستحب است که در آن وقت دعاي سمات را بخوانند. (و قال ابی رضی اللَّه عنه فی رسالته إلیّ ان استطعت ان تصلّی یوم
الجمعۀ اذا طلعت الشّمس ستّ رکعات و اذا انبسطت ستّ رکعات و قبل المکتوبۀ رکعتین و بعد المکتوبۀ ستّ رکعات فافعل، و
ص: 516 فی نوادر احمد بن محمّد بن عیسی و رکعتین بعد العصر و ان قدّمت نوافلک کلّها فی یوم الجمعۀ
قبل الزّوال او اخّرتها إلی بعد المکتوبۀ فهی ستّ عشرة رکعۀ و تاخیرها افضل من تقدیمها فاذا زالت الشّمس فی یوم الجمعۀ فلا تصلّ
الّا المکتوبۀ) صدوق میگوید که پدرم رضی اللَّه عنه در رساله که بمن نوشته بود و مجموع عبارت فقه رضویست الّا عبارت و فی
نوادر احمد تا بعد العصر که صدوق در میان آورده است یا پدرش ذکر کرده است که اگر توانی که نماز کنی در روز جمعه در
وقت طلوع آفتاب شش رکعت بکن و در وقتی که آفتاب پهن شود به آن که تخمینا دو نیزه بلند شود شش رکعت به جا آور، و
پیش از نماز واجب خواه نماز جمعه و خواه نماز ظهر در وقتی که زوال مشکوك فیه باشد دو رکعت نماز بکن و بعد از نماز واجب
شش رکعت به جا آور، و احمد در کتاب نوادر همین را گفته است با زیادتی دو رکعت بعد از عصر و اگر نوافل جمعه را همه
پیش از زوال به جا آوري یا همه را تاخیر کنی تا بعد از فریضه به جا آوري شانزده رکعت خواهی کرد و اگر پیشتر به جا نیاورده
باشی تا زوال شود، تاخیر نوافل از فریضه بهتر است از تقدیم آن بر فریضه چون اخبار صحیحه وارد شده است که هر گاه زوال شود
وقت فریضه جمعه است و در وقت فریضه: نافله نه میتوان کرد به قرینه آن که گفته است که هر گاه زوال آفتاب شود، پس نمازي
صفحه 226 از 259
مکن مگر نماز واجب را. اما آن چه در روایات صحیحه وارد شده است در صحیح از سعد اشعري منقولست که گفت از حضرت
امام رضا صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نافله جمعه که چند رکعت است پیش از زوال حضرت فرمودند که شش رکعت را در
بامداد میکنی و شش رکعت بعد از آن که دوازده رکعت باشد و شش رکعت بعد از آن که هیجده رکعت شود و دو رکعت را
بعد از زوال که بیست رکعت باشد ص: 517 و دو رکعت را بعد از عصر و این روایت مستند قول مشهور
است و مؤید این است در حدیث صحیح از علی بن یقطین که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از
نافله که در روز جمعه میکنند پیش از نماز جمعه افضل است یا بعد از آن حضرت فرمودند که پیش از نماز. و کالصحیح از عمر
بن حنظله منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که نافله جمعه را اگر خواهی در اوّل روز به جا آور و
هم چنین هر نماز سنّتی که در روز جمعه میکنی در اوایل روز به جا میآوري اگر خواهی پیش از زوال به جا آور. و در صحیحه
بزنطی از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که نماز نافله در روز جمعه شش رکعت میکنند در بامداد و
شش رکعت در چاشت بلند و دو رکعت نزد زوال پس نماز واجب را به جا آورد و بعد از آن شش رکعت بکن. و در صحیح از
یعقوب بن یقطین منقول است که گفت از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نافله روز جمعه در حضر
حضرت فرمودند که شش رکعت را در چاشت میکنی و شش رکعت را قریب به زوال و دو رکعت را در وقت زوال پیش از نماز
جمعه و شش رکعت را بعد از نماز جمعه. و کالصحیح از مراد بن خارجه منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه به
همین مضمون و به همین مضمون در صحیحه بزنطی از محمد بن عبد اللَّه از حضرت امام رضا و در صحیحه بزنطی از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه منقولست، و آن چه در نوادر است احمد بن محمد بن عیسی از برقی روایت کرده است از سعد اشعري که
گذشت. ص: 518 و در صحیح از سعید اعرج منقولست که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه سؤال کردم از نماز نافله روز جمعه حضرت فرمودند که شانزده رکعت میکنی پیش از عصر پس فرمودند که حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه میفرمودند که هر چه زیاده کنی بهتر است و فرمودند که اگر کسی خواهد شش رکعت را در چاشت به
جا آورد و شش رکعت را قریب به زوال و نماز ظهر را بکند و چهار رکعت بکند و بعد از آن نماز عصر را به جا آورد. و در
صحیح از سلیمان بن خالد منقول است که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که نافله روز جمعه چه
عنوانست حضرت فرمودند که شش رکعت پیش از زوال است و دو رکعت نزد زوال است و قرائت در نماز جمعه و ظهر جمعه در
رکعت اول سوره جمعه است و در رکعت دویم سوره منافقین است و بعد از فریضه هشت رکعت است و در چند روایت واقع شده
است که نوافل جمعه بعد از نماز جمعه بهتر است محمولست بر شش رکعت آن چنانکه گذشت و ممکن است که حمل بر تقیه یا
اتقا یا آن که اگر پیش از زوال نکرده باشد بعد از فریضه بهتر است از پیش و این معنی أظهر است و بهر یک از روایات صحیحه که
عمل کنند خوبست اگر گاهی به بعضی و گاهی به دیگر عمل کنند بهتر خواهد بود.
[سورههاي نماز جمعه و روز جمعه]
(و اقرا فی صلاة العشاء الآخرة لیلۀ الجمعۀ سورة الجمعۀ و سبّح اسم ربّک الاعلی و فی صلاة الغداة و الظّهر و العصر سورة الجمعۀ و
المنافقین فان نسیتهما او واحدة منهما فی صلاة الظّهر و قرات غیرهما ثمّ ذکرت فارجع إلی سورة الجمعۀ و المنافقین ما لم تتعدّ
نصف السورة فان قرات نصف السورة فتمّم السورة و اجعلها رکعتین نافلۀ و سلّم فیهما و اعد صلاتک بسورة الجمعۀ و المنافقین و لا
بأس ص: 519 بأنّ تصلّی العشاء و الغداة و العصر بغیر سورة الجمعۀ و المنافقین إلّا أنّ الفضل أن تصلّیها
بالجمعۀ و المنافقین) و ظاهرا عبارت رساله است که علی بن بابویه میگوید که بخوان در نماز خفتن شب جمعه در رکعت اول
سوره جمعه و دو رکعت دویم سوره سبّح اسم ربک الاعلی، و در نماز صبح و ظهر و عصر سوره جمعه را در رکعت اول بخوان و
صفحه 227 از 259
سوره منافقین را در رکعت دویم، و مراد از ظهر اعم است از ظهر و جمعه پس اگر فراموش کنی این دو سوره را یا یکی از این دو
سوره را در نماز ظهر یا جمعه و غیر این دو سوره را بخوانی و به خاطرت آید برگرد به سوره جمعه و منافقین تا از نصف سوره
نگذشته باشی و در بعضی از نسخ ما لم تعد است به همین معنی، و در بعضی ما لم تقرء است ما دام که نخوانده باشی نصف سوره
و ظاهرا عدد حروف مراد است با بسم اللَّه که جزو هر سوره است به اجماع شیعه، پس اگر نصف سوره را خوانده باشی سوره را
تمام کن و دو رکعت نماز کن بعنوان نافله به آن که قصد نافله کنی و تمام کنی و سلام دهی بعد از دو رکعت و اعاده کن نماز
ظهر یا جمعه را با سوره جمعه و منافقین و باکی نیست که نماز خفتن و صبح و عصر را بغیر از سوره جمعه و سوره منافقین بخوانی
و لیکن افضل آنست که این نمازها را با سوره جمعه و منافقین به جا آوري. و در حدیث قوي از ابو الصبّاح منقول است که حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که در نماز شام شب جمعه سوره جمعه و قل هو اللَّه احد بخوان، و در نماز خفتن سوره
جمعه و اعلی بخوان، و در نماز صبح جمعه و توحید، و در نماز جمعه جمعه و منافقین بخوان و در نماز عصر جمعه و توحید بخوان.
و در موثق ابو بصیر منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که ص: 520 در شب جمعه جمعه و
اعلی بخوان، و در فجر جمعه و توحید، و در جمعه جمعه و منافقین بخوان. و در صحیح از حماد از حریز و ربعی منقولست که هر
دو از مشایخ خود نقل نمودند که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که در نماز خفتن شب جمعه سنّت است که
سوره جمعه و منافقین بخوانند، و هم چنین در نماز صبح و نماز جمعه و نماز عصر در رکعت اوّل جمعه و در رکعت دویم منافقین
بخوانند. و در صحیح از حسین بن ابی حمزه منقولست که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که در
نماز صبح روز جمعه چه سوره بخوانم حضرت فرمودند که در رکعت اول سوره جمعه بخوان و در رکعت دویم توحید بخوان و
قنوت بخوان تا هر دو رکعت مثل یکدیگر باشند در طول. و صدوق در صحیح از زراره از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه
روایت کرده است که سوره جمعه و منافقین سنت است در نماز صبح و ظهر و عصر و سزاوار نیست که در ظهر بغیر این دو سوره
بخوانی یعنی در جمعه خواه امام باشی و خواه غیر امام پس ظاهر شد که در نماز صبح مخیر است در رکعت دویم که توحید بخواند
یا منافقین. و در فقه رضوي مذکور است که در شب جمعه و روز جمعه همه نمازها را به سوره جمعه و منافقین بخوان پس اگر هر
دو را یا یکی از هر دو را فراموش کنی اعاده نمیباید کرد نماز را و اگر پیش از نصف سوره به خاطرت رسد برگرد به سوره جمعه
و اگر به خاطرت نرسد تا آن که نصف سوره را بخوانی نماز را تمام کن. و در صحیح و حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات
اللَّه علیه منقولست ص: 521 در شخصی که در نماز واجب نصف سوره را بخواند و فراموش کند و سوره
دیگر بخواند تا از سوره فارغ شود و پیش از رکوع به خاطرش رسد حضرت فرمودند که برکوع میرود و ضرر به او ندارد و بر
مطلب مذکور باین حدیث استدلال کردهاند و این دلالت ندارد بر مطلوب ایشان بلی دلالت میکند بر آن که سوره کامله در نماز
واجب نیست چنانکه گذشت در ضمن اخبار بسیار. و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که در
شخصی که خواهد سوره بخواند و سوره دیگر بخواند حضرت فرمودند که بر میتواند گشت تا دو ثلث سوره را نخوانده باشد و
دور نیست که عمل باین حدیث توان کرد و لیکن اکثر اصحاب متابعت صدوق کردهاند در عمل به فقه رضوي و آن احوط است. و
در حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر که نماز جمعه را بغیر از سوره جمعه و منافقین به
جا آورد اعاده میکند نماز را خواه در سفر باشد و خواه در حضر و در صحیح از صباح منقولست که گفت عرض نمودم به آن
حضرت صلوات اللَّه علیه که شخصی در نماز جمعه اراده سوره جمعه داشت و سوره توحید خواند حضرت فرمودند که آن نماز را
بقصد سنت تمام میکند و نماز جمعه را از سر میگیرد و حمل کردهاند بر استحباب از جهت اخباري که خواهد آمد. و هم چنین
محمولست بر نفی کمال حدیث حسن کالصحیح محمد بن مسلم که گفت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که
حق سبحانه و تعالی کرامی داشت و اکرام کرد بر مؤمنان به سوره جمعه و حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله مقرر فرمودند که
صفحه 228 از 259
مؤمنان در نماز بخوانند این سوره را تا ص: 522 بشارت ایشان باشد به فلاح و رستگاري از آتش جهنّم و
بدخول جنت، و سوره منافقین را از جهت سرزنش منافقین فرستاد و حضرت آن را نیز در نماز مقرر فرمودند از جهت سرزنش
ایشان و سزاوار نیست که ترك کنند این دو سوره را در نماز جمعه پس کسی که ترك کند این دو سوره را عمدا پس نماز او نماز
نیست یعنی نمازش کامل نیست و کسی که خوب تدبر کند و در این سوره از اوّل تا به آخر مییابد که سوره جمعه ترغیب مؤمنان
است به نماز جمعه با بلغ مراتب وعد، و سوره منافقین تعییر و سرزنش تارکان نماز جمعه است با حسن مراتب وعید، و فی الجمله
اشاره به آن شده است در رساله نماز جمعه و حقا که هر یک از این دو سوره بلکه هر سوره بلکه هر آیه معجزهایست کافی و شافی
مر طالبان راه هدایت را، و هم چنین محمولست بر استحباب مؤکد صحیحه منصور بن حازم که حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه فرمودند که در قرائت چیزي مقرّر نیست بلکه در هر نماز هر سوره را که خواند میخواند مگر نماز جمعه را که میباید به
سوره جمعه و منافقین بخواند، و به همین مضمونست احادیث صحیحه از محمد بن مسلم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه. و در
حدیث حسن کالصحیح از حلبی منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که در روز جمعه سوره جمعه و منافقین بخوان
و کالصحیح منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه که هر که در نماز جمعه سوره جمعه و منافقین نخواند نماز جمعه او نماز
جمعه نیست و ثواب نماز جمعه ندارد. و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد است بر سبیل امر به خواندن سوره
جمعه و منافقین و غیر اینها از اخباري که خواهد آمد و همه محمولست بر استحباب مؤکد، چون در حدیث صحیح منقولست از
علی بن یقطین که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از ص: 523 شخصی که
در نماز جمعه غیر سوره جمعه را بخواند عمدا حضرت فرمودند که باکی نیست و در حسن از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه
سؤال کردند از شخصی که در نماز جمعه غیر سوره جمعه را بخواند عمدا حضرت فرمودند که باکی نیست و در حدیث حریز و
ربعی گذشت که مستحب است خواندن این دو سوره در نماز جمعه. و در موثق کالصحیح از یحیی منقولست که گفت از حضرت
امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که نماز جمعه کند و سبّح اسم در رکعت اول و قل هو اللَّه در رکعت
دویم بخواند حضرت فرمودند که باکی نیست و اخبار دیگر نیز وارد است که خواهد آمد. (و من اراد ان یقرأ فی صلاته بسورة فقرأ
غیرها فلیرجع إلیها الّا ان تکون السورة قل هو اللَّه احد فلا یرجع منها إلی غیرها الّا یوم الجمعۀ فی صلاة الظّهر فانّه یرجع منها إلی
سورة الجمعۀ و المنافقین) و کسی که خواهد در نماز سوره بخواند و سوره دیگر بخواند بر گردد بهمان سوره که اراده داشت مگر
آن که سوره توحید باشد که از آن سوره بر نمیگردد به سوره دیگر مگر در روز جمعه در نماز ظهر که به درستی که رجوع
میکند از سوره توحید بسوي جمعه و منافقین. منقول است در صحیح از عمرو بن ابی نصر که عرض نمودم به حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که شخصی که به نماز بر میخیزد و میخواهد که سوره بخواند سوره قل هو اللَّه احد و قل یا أیّها الکافرون
میخواند حضرت فرمودند که از هر سوره بر میگردد الّا از توحید و جحد و قریب باین است صحیحه حلبی از آن حضرت صلوات
اللَّه علیه که گفت عرض نمودم به آن حضرت که اگر شخصی در نماز صبح سوره توحید بخواند خوبست حضرت فرمودند که
ص: 524 باکی نیست و کسی که شروع به سوره کند و بعد از آن خواهد که رجوع کند به سوره دیگر
باکی نیست، مگر قل هو اللَّه احد و قل یا أیها الکافرون که از این دو سوره دیگر نمیتواند رفت. و امّا آن که از سوره توحید بر
میتواند گشت به سوره جمعه و منافقان کالصحیح منقولست از علی بن جعفر گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی کاظم
صلوات اللَّه علیه که در نماز جمعه چه سوره بخواند حضرت فرمودند که جمعه و منافقین بخواند، و اگر شروع کنی در غیر این
سورها رجوع کن باین سورهها اگر چه قل هو اللَّه احد باشد. و در صحیح از حلبی منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه فرمودند که هر گاه اراده سوره داشته باشی و سوره توحید بخوانی تمام کن آن را و برمگرد مگر آن که روز جمعه باشد
که از توحید رجوع میکنی به جمعه و منافقین. و در دو حدیث صحیح از محمد از احدهما صلوات اللَّه علیهما منقولست که
صفحه 229 از 259
فرمودند که رجوع میکند از سوره توحید به سوره جمعه، و مثل اینست حدیث موثق کالصحیح عبید از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه و ظاهر این احادیث مطلق است و لیکن حمل کردهاند بر صورتی که از نصف تجاوز نکرده باشد که اگر تجاوز
کرده باشد نقل میکند به نافله و تمام میکند و نماز جمعه را اعاده میکند استحبابا تا جمع شود میان این اخبار و خبر صباح که از
پیش گذشت اگر چه حمل بر تخییر نیز میتوان کرد. (و ما روي من الرّخص فی قرائۀ غیر الجمعۀ و المنافقین فی صلاة الظّهر یوم
الجمعۀ فهی للمریض و المستعجل و المسافر) و هر حدیثی که واقع شده است که غیر جمعه و منافقین میتوان خواند در نماز ظهر
ص: 525 روز جمعه که اعم از نماز جمعه است و ظهر، پس آن بر سبیل رخصت است بیمار و مستعجل و
مسافر را و احادیث گذشت و ظاهرش جواز است نسبت به همه کس چنانکه ظاهر است و احادیث امر به اینها محمول است بر
تاکد استحباب و اللَّه تعالی یعلم. (و روي صفوان بن یحیی عن علیّ بن یقطین قال سألت ابا الحسن صلوات اللَّه علیه عن الجمعۀ فی
السّ فر ما اقرء فیها [فیهما خ] قال اقرء فیها [فیهما] قل هو اللَّه احد) و در حسن کالصحیح و در صحیح منقولست از علی که گفت
سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از نماز جمعه در سفر در نماز یا در دو رکعت آن چه چیز بخوانم حضرت
فرمودند که در دو رکعت آن یا در نماز توحید بخوان و چون در احادیث گذشت استحباب جمعه و منافقین در سفر و حضر این
حدیث را حمل کردهاند بر جواز یا بر آن که نماز ظهر گذارند یا تعجیل داشته باشند. (و روي جعفر بن بشیر و عبد اللَّه بن جبلۀ عن
عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال سمعته یقول فی صلاة الجمعۀ لا باس ان یقرأ فیها [فیهما] بغیر الجمعۀ و
المنافقین اذا کنت مستعجلا) و در صحیح از جعفر در موثق از عبد اللَّه منقولست از عبد اللَّه که گفت شنیدم از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که میفرمودند که باکی نیست که در نماز جمعه یا در دو رکعت آن غیر سوره جمعه و سوره منافقین
بخوانی اگر تعجیل داشته باشی و این عبارت نیز قرینه استحباب است و بنا بر مذهب صدوق هم چنین واجبی است که به سبب
تعجیل ساقط میشود مثل اصل سوره بر مذهب جمعی که واجب میدانند چنین واجبی میدانند که به اندك عذري ساقط شود، و
محمول بر تاکّد استحبابست آن چه روایت کرده است آن را صدوق در موثق ص: 526 کالصحیح از منصور
بن حازم که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که از جمله چیزهائی که بر شیعیان ما واجب است آنست که در
شب جمعه سوره جمعه و سبح اسم بخوانند و در نماز ظهر جمعه و منافقین بخوانند و هر گاه این سورها را بخواند عمل حضرت
سیّد المرسلین را صلی اللَّه علیه و آله کرده خواهد بود و ثواب او بر حق سبحانه و تعالی بهشت است.
[غسل روز جمعه]
(و غسل یوم الجمعۀ من وقت طلوع الفجر إلی ان تزول الشّمس و هو سنّۀ واجبۀ و یبدأ فیها بالوضوء) و غسل روز جمعه از ابتداء
طلوع صبح صادق است تا ظهر و این غسل سنتی است واجب و ابتدا میکند به وضو و بعد از آن غسل میکند. و در حسن
کالصحیح از زراره منقول است که گفت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که ترك مکن غسل روز جمعه را که
این غسل سنت و طریقه حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله است و بوي خوش بکن و جامهاي خوب به پوش و چنان کن
که پیش از زوال از غسل فارغ شوي چون زوال شود بر خیز و با آرام تن و آرام دل متوجه نماز شو و آن حضرت فرمودند که غسل
واجبست، و چون اول فرمودند که سنّت است و آخر فرمودند که واجبست ظاهر شد که سنتی است واجبه و در حدیث صحیح وارد
شده است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که غسل روز جمعه بر مردان و زنانست در حضر، و در سفر بر
مردان است. و در حدیث صحیح از زراره و فضیل منقولست که ما به آن حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودیم که اگر بعد از
صبح غسل جمعه بکنیم مجزیست حضرت فرمودند که بلی، و احادیث صحیحه و حسنه وارد شده است که غسل جمعه لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 527 واجبست. و در حدیث صحیح از علی بن یقطین وارد است که گفت از حضرت امام موسی کاظم
صفحه 230 از 259
صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از غسل جمعه واضحی و فطر حضرت فرمودند که سنت است و فریضه نیست و بسیار مستبعد است که
بگوئیم که مراد حضرت اینست که وجوب آن از قرآن ظاهر نشده است بلکه از سنت نبی (ص) ظاهر شده است، و احادیث بسیار بر
این مضمون و اصرح از این وارد شده است و اظهر استحباب است و احوط آنست که قصد وجوب و ندب نکند بلکه بقصد قربت
واقع سازد. و اما ابتدا به وضو در حدیث قوي از علی بن یقطین وارد شده است که حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه
فرمودند که هر گاه خواهی که غسل جمعه کنی وضو بساز و غسل کن. و در صحیحه ابن ابی عمیر گذشت که در هر غسلی وضو
هست مگر غسل جنابت و این وضو از جهۀ استباحت نماز است و در چند حدیث موثق و قوي وارد شده است که با غسل جمعه
وضو نیست و محمولست بر آن که وضو متمم غسل نیست. و در حدیث صحیح محمد بن مسلم وارد است که حضرت امام محمد
باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که غسل مجزیست از وضو و کدام وضو پاك کنندهتر است یا پاکیزهتر است از غسل و هم چنین
احادیث صحیح و غیر آن گذشت و احوط آنست که پیش از غسل وضو بسازد و بعد از آن غسل جمعه یا غیر آن بکند غیر از غسل
جنابت که وضو با آن بدعتست چنانکه گذشت. (و کان موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما یتهیّأ یوم الخمیس للجمعۀ) و منقولست
که آن حضرت صلوات اللَّه علیه مهیّا میشدند روز پنجشنبه ص: 528 از جهۀ روز جمعه بانکه بعضی از
مستحبات جمعه را پیش میانداختند مثل ناخن گرفتن و شارب گرفتن و غسل کردن و سر تراشیدن چون عبادات روز جمعه بسیار
است و احوط آنست که غسل جمعه را در پنجشنبه واقع نسازد مگر وقتی که خوف داشته باشد که در روز جمعه آب بهم نرسد
چنانکه گذشت. و روایت کرده است کلینی از جابر از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که گفت به آن حضرت عرض
نمودم آیه کریمه فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللَّهِ را حضرت فرمودند که عمل کنید و تعجیل کنید که روز تنگست بر مسلمانان و چون تنگ
کردهاند بر ایشان حسنات و سیئات را نیز مضاعف گردانیدهاند پس حضرت فرمودند که و اللَّه که بمن رسیده است که اصحاب
حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله تهیّه میگردند از جهۀ روز جمعه در پنجشنبه چون روزیست تنگ بر مسلمانان و ظاهرا
تنگی از جهۀ کثرت عبادات باشد یا به اعتبار عدم رکود شمس چنانکه گذشت.
[آداب نماز جمعه]
(و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال وقت الجمعۀ زوال الشّمس و وقت صلاة الظّهر فی السّ فر زوال الشّمس و
وقت العصر یوم الجمعۀ فی الحضر نحو من وقت الظّهر فی غیر یوم الجمعۀ) و به اسانید صحیحه منقولست از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که اول وقت نماز جمعه اول زوال آفتاب است از دایره نصف النهار چون در روز جمعه نافله
نیست و تاخیري که میشود از جهۀ نافله است و هم چنین وقت نماز ظهر سفر زوال است چون در سفر نافله ظهرین ساقط است و
وقت عصر روز جمعه در حضر مثل وقت ظهر است در غیر روز جمعه و آن بعد از زوال است بدو قدم پس ظاهر شد که وقت نماز
جمعه دو قدم است چنانکه گذشت در اخبار متواتره و غفلت علما رضی اللَّه عنهم از ص: 529 این معنی نیز
مذکور شد. (و قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه لا کلام و الامام یخطب و لا التفات الّا کما یحلّ فی ال ّ ص لاة و انّما جعلت الجمعۀ
رکعتین من اجل الخطبتین و جعلتا مکان الرّکعتین الاخیرتین فهی صلاة حتّی ینزل الامام) و منقول است از آن حضرت صلوات اللَّه
علیه که در وقتی که امام خطبه بخواند سخن نمیباید گفت بلکه گوش میدهند به خطیب و رو به جانبین و پس نمیباید کرد مگر
آن مقدار که در نماز مباح است بیکراهت یعنی آن که بچشم باشد نه برو و چرا نماز جمعه را دو رکعت مقرر ساختند از جهۀ دو
خطبه که هر دو بمنزله نماز است تا امام از منبر به زیر آید. و در حدیث صحیح از محمد بن مسلم منقولست که حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه امام در روز جمعه خطبه کند سزاوار نیست احدي را که سخن کند تا امام از خطبه فارغ
شود پس چون امام از خطبه فارغ شد سخن میتوان کرد تا وقتی که قد قامت الصلاة گفته شود پس اگر قرائت امام را بشنود یا
صفحه 231 از 259
نشنود مجزیست. و در صحیح از معاویۀ بن وهب منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که اول کسی که
خطبه نشسته کرد معاویه بود و از مردم رخصت گرفت که مرا معذور دارید که زانوهاي من درد میکند و یک خطبه را ایستاده
میخواند و یکی را نشسته، غرض آنست که این بدعت را او گذاشت و میتوانست ایستاده خطبه بخواند پس حضرت فرمودند که
میباید در میان دو خطبه بنشیند و فرمودند میباید دو خطبه را واقع سازند ایستاده و در میان هر دو بنشینند و سخن نگویند در میان
دو خطبه و اندکی کافی است نشستن که فاصله شود میان هر دو و بهتر آنست که بقدر خواندن سوره توحید بنشیند و میباید که
ص: 530 مامومان رو به امام کنند در حالت خطبه چنانکه کالصحیح از علی بن جعفر منقول است که گفت
سؤال کردم از برادرم حضرت موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما از نشستن در جمعه و عیدین در وقتی که امام خطبه کند چه کند
رو به امام کند یا رو بقبله حضرت فرمودند که رو به امام کند و نماز نکند تا امام از خطبه فارغ شود. (و روي العلا عن محمّد بن
مسلم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال لا باس ان یتکلّم الرّجل اذا فرغ الامام من الخطبۀ یوم الجمعۀ ما بینه و بین ان یقام الصّلاة
و ان سمع القراءة او لم یسمع اجزاه) و به اسانید صحیحه منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که
باکی نیست ماموم را که سخن کند هر گاه امام از خطبه فارغ شود تا وقتی که قد قامت الصلاة گفته شود و اگر بشنود قرائت را یا
نشنود آن را مجزیست او را و ظاهرش آنست که اهتمام در شنیدن خطبه بیش از نماز است و یا آن که خطبه مثل نماز است که
میباید گوش دهند و سخن نگویند هر چند خطبه را نشنوند. و در صحیح از بکر بن محمد منقولست که حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از آباي خود از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهم روایت فرمودند که آن حضرت فرمودند که مردمان در
روز جمعه سه منزلت دارند یکی شخصی است که حاضر شود و در حالت خطبه دل را با خدا دارد و خاموش باشد و گوش دهد و
پیش از امام داخل مسجد شود نماز این مرد کفاره گناهان هفته او باشد با زیادتی سه روز چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است
که هر که حسنه کند او را ده مانند آن میدهند دویم کسی است که در نماز جمعه حاضر شود و سخن کند و دلش متوجه حق
سبحانه و تعالی نباشد و متوجه ص: 531 مردمان باشد بهره او از جمعه همین خواهد بود و او را ثوابی
نخواهد بود سیم شخصی است که حاضر شود و امام خطبه خواند و او بایستد به نماز چنین کس مخالفت سنّت کرده است و کار او
با خدا است اگر خواهد او را عطا میکند و الّا محروم میکند. (و روي سماعۀ عنه صلّی اللَّه علیه انّه قال صلاة الجمعۀ مع الامام
رکعتان فمن صلّی وحده فهی اربع رکعات) و در موثق از سماعه منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند
که نماز جمعه با امام دو رکعت است و کسی که تنها گذارد یعنی با غیر امام چهار رکعت است و در کافی هست بمنزله ظهر یعنی
هر گاه امامی باشد که خطبه تواند خواند واجبست که جمعه به جا آورند و اگر نباشد امامی که خطبه تواند خواند چهار رکعت به
جا میآورند هر چند به جماعت کنند و در صحیح از محمد بن مسلم منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه یا امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند در وقتی که از آن حضرت سؤال کردم که هر گاه جمعی در دهی باشند آیا نماز جمعه را به
جماعت به جا میآورند؟ حضرت فرمودند که هر گاه کسی نداشته باشند که از جهۀ ایشان خطبه بخواند چهار رکعت میگذارند و
در موثق کالصحیح از فضل منقولست که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که هر گاه
جمعی در قریه باشند نماز جمعه را چهار رکعت میکنند و اگر کسی باشد که از جهۀ ایشان خطبه خواند نماز جمعه را میکنند هر
گاه پنج نفر باشند و چرا جمعه را دو رکعت میکنند از جهۀ دو خطبه که بمنزله دو رکعت است.
[نماز جمعه بلند خوانده میشود]
(و روي حمّاد بن عثمان عن عمران الحلبیّ قال سئل ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یصلّی الجمعۀ اربع رکعات أ یجهر فیها
ص: 532 بالقراءة قال نعم و القنوت فی الثّانیۀ) و در صحیح منقول است که از حضرت امام جعفر صادق
صفحه 232 از 259
صلوات اللَّه علیه سؤال کردند از شخصی که نماز جمعه را چهار رکعت به جا آورد یعنی ظهر بکند آیا بلند میخواند قرائت را
حضرت فرمودند که بلی و قنوت را در رکعت دویم میخواند یعنی پیش از رکوع. و در حسن کالصحیح از عبد اللَّه حلبی منقولست
که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از قرائت در نماز جمعه هر گاه تنها نماز کنم بلند بخوانم
حضرت فرمودند که بلی و فرمودند که در روز جمعه سوره جمعه و منافقین بخوان یعنی اگر چه تنها نماز کنی و ظاهرا مراد از تنها
آنست که نماز جمعه نکنند اگر چه به جماعت کنند چنانکه گذشت. (و هذه رخصۀ الاخذ بها جائز و الاصل انّه انّما یجهر فیها اذا
کانت خطبۀ فاذا صلّاها الانسان وحده فهی کصلاة الظّهر فی سایر الایّام یخفی فیها القراءة و کذلک فی السّ فر من صلّی الجمعۀ
جماعۀ بغیر خطبۀ جهر بالقراءة و ان انکر ذلک علیه و کذلک اذا صلّی رکعتین بخطبۀ فی السّفر جهر فیها) و آن که نماز ظهر را بلند
نخوانند بر سبیل رخصت است و عمل کردن به آن جایز است و اصل آنست که جهر نمیکنند مگر وقتی که خطبه خوانند و نماز
جمعه کنند پس اگر تنها نماز کنند مثل نماز ظهر سایر ایام است قرائت را آهسته میخوانند و هم چنین در سفر کسانی که نماز ظهر
را به جماعت کنند و خطبه نخوانند قرائت را بلند میخوانند هر چند عامه بر او انکار کنند و گویند بد میکنی و ضرري از ایشان به
او نرسد مگر تشنیع، و هم چنین اگر در سفر نماز جمعه را به جا آورند با خطبه بلند میخوانند. و بر این مضمون احادیث صحیحه
وارد شده است از آن جمله منقولست در صحیح از جمیل که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 533 اللَّه علیه از جماعت روز جمعه در سفر حضرت فرمودند که چنان میکنند که در غیر روز جمعه میکنند
در نماز ظهر و آهسته میخوانند و امام بلند نمیخواند وقتی بلند میخوانند که نماز جمعه را به جا آورند با خطبه. و به همین
مضمون در صحیح از محمد بن مسلم از آن حضرت منقولست و هر دو را حمل بر تقیه کردهاند. چنانکه منقولست در صحیح از
محمد از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که حضرت بما فرمودند که نماز جمعه را در سفر واقع سازید به جماعت بیخطبه و قرائت را
بلند کنید من عرض نمودم که تشنیع میکنند بر ما بلند خواندن ظهر در سفر حضرت فرمودند که بلند بخوانید و قریب باین است
خبر کالصحیح محمد بن مروان که گفت آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز ظهر در روز جمعه در سفر چگونه به جا
آوریم حضرت فرمودند که دو رکعت بکنید و قرائت را بلند بخوانید.
[اگر مأموم یک رکعت را درك کند]
(و روي الفضل بن عبد الملک عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال اذا ادرك الرّجل رکعۀ فقد ادرك الجمعۀ و ان فاتته فلیصلّ
اربعا) و بسند صحیح منقول است از فضل که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه شخصی یک رکعت نماز جمعه را یا
رکوع را دریابد نماز جمعه را دریافته است و یک رکعت دیگر را بعد از سلام امام به جا میآورد حمد و سوره منافقین و قنوت را
بعد از رکوع میخواند استحبابا و اگر به قل هو اللَّه احمد بخواند و بیقنوت جایز است و دلالت میکند بر آن که اصل نماز جمعه
است و ظهر بدل اوست. و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که هر گاه ادراك کنی اما مرا و او
یک رکعت پیشتر کرده باشد پس چون سلام دهد یک رکعت دیگر را خود به جا آورد و قرائت را بلند بخوان و اگر امام را دریابی
در ص: 534 تشهد نماز ظهر را اقتدا کن به نماز جمعه و چهار رکعت ظهر را خود به جا آور و در صحیح از
آن حضرت منقولست که هر که دریابد یک رکعت نماز جمعه را دریافته است همه را و اخبار دیگر نیز بر این مضمون وارد شده
است، و اما حدیث صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که نماز جمعه نیست مگر کسی را که دو خطبه را دریابد
پس محمولست بر نفی کمال و بر مبالغه در آن که سعی کند که خود را زود رساند به او و خطبه را بشنود. (و روي الحلبیّ عنه
صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا ادرکت الامام قبل ان یرکع الرّکعۀ الاخیرة فقد ادرکت ال ّ ص لاة [الجمعۀ خ] و ان ادرکته بعد ما رکع فهی
اربع بمنزلۀ الظّهر) و به اسانید صحیحه منقول است از حلبی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه
صفحه 233 از 259
ادراك کنی امام را پیش از آن که برکوع رکعت آخر رود یا پیش از آن که رکوع را به جا آورد ادراك نماز جمعه کرده، و اگر
ادراك کنی امام را بعد از آن که برکوع رفته باشد یا کرده باشد بانکه سر برداشته باشد پس نماز را چهار رکعت میکنی بمنزله
ظهر، و از اخبار متواتره ظاهر میشود اطلاق جمعه بر ظهر روز جمعه و آن که بمنزله ظهر سایر ایّام است. و کلینی در حسن
کالصحیح از حلبی روایت کرده است که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از کسی که خطبه را در نیابد در روز
جمعه حضرت فرمودند که دو رکعت میکند و خطبه امام بمنزله نماز اوست و جمعهاش صحیح است و اگر نمازش فوت شود و در
نیابد نماز را پس چهار رکعت بکند و بعد از آن عبارت متن را ذکر کرده است که قرینه هست که مراد نماز جمعه است خصوصا بر
نسخه جمعه بدل از صلاة و پیش گذشت اخبار صحیحه از محمد بن مسلم که هر نمازي که تکبیر رکوع آن را با امام در نیابند آن
ص: 535 نماز نماز نیست ممکن است که حمل بر نماز جمعه کنیم، و مشهور آنست که در مییابد در
رکوع همه را خواه نماز جمعه و خواه غیر آن را چون اخبار متواتره وارد شده است بر ادراك نماز بادراك رکوع، و این حدیث
حلبی صریح نیست در عدم ادراك، پس اولی آنست که اگر امام در رکوع رکعت اول باشد ملحق نشود، و اگر در رکعت دویم در
رکوع باشد ملحق شود و تمام کند و ظهر را احتیاطا بکند. (و روي عبد الرّحمن بن الحجّاج عن ابی الحسن صلوات اللَّه علیه فی
رجل صلّی فی جماعۀ یوم الجمعۀ فلمّا رکع الامام الجاه النّاس إلی جدار او اسطوانۀ فلم یقدر علی ان یرکع و لا ان یسجد حتّی یرفع
القوم رءوسهم أ یرکع ثمّ یسجد و یلحق بالصّفّ و قد قام القوم أم کیف یصنع؟ فقال یرکع و یسجد ثمّ یقوم فی الصّفّ لا باس
بذلک) و در حسن کالصحیح و در قوي کالصحیح و در صحیح منقولست از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه در شخصی
که در روز جمعه در نماز جمعه باشد و به سبب انبوهی و کثرت به زور مردم از صف بیرون رفت و به دیوار یا ستون چسبید و
نتوانست که با ایشان رکوع و سجود کند تا وقتی که مردمان سر از سجود برداشتند آیا رکوع و سجود میکند به تنهایی و ملحق
میشود به صف و حال آن که مردمان متوجه رکعت دیگر شدهاند یا چه میکند اگر چنین نکند حضرت فرمودند که رکوع و
سجود میکند و ملحق میشود به صف ایشان و باکی نیست در مفارقتی که او را واقع شده است از امام چون باختیار او نبوده است.
و در صحیح منقولست از عبد الرحمن که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که نماز کند با امامی که
اقتدا به او میتوان کرد پس امام برکوع رفت و ماموم سهو کرد و برکوع نرفت تا امام سر از رکوع برداشت و لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 536 به سجود رفت آیا ماموم رکوع میکند به تنهایی و خود را به امام میرساند در سجود ایشان چه میکند حضرت
فرمودند که برکوع میرود و سر بر میدارد و ملحق به ایشان میشود و بر او چیزي نیست یعنی سجده سهو چون تدارك کرد و امام
ضامن است چنانکه گذشت. و در موثق سماعه از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که از حضرت امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه سؤال کردند از شخصی که در کثرت روز جمعه یا روز عرفه باشد و از او حدثی صادر شود یا به خاطرش
رسد که وضو ندارد و از کثرت ازدحام خلق بیرون نمیتواند رفت حضرت فرمودند که تیمم میکند و با ایشان نماز میکند و بعد
از آن اعاده میکند و به همین مضمون در موثق کالصحیح سکونی نیز وارد است و اعاده محمولست بر استحباب چنانکه گذشت و
و روي سلیمان بن داود المنقريّ عن حفص بن غیاث قال سمعت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه یقول فی رجل » ) . احوط عدم ترکست
ادرك الجمعۀ و قد ازدحم النّاس فکبّر مع الامام و رکع و لم یقدر علی السّجود و قام الامام و النّاس فی الرّکعۀ الثّانیۀ و قام هذا معهم
فرکع الامام فلم یقدر هذا علی الرّکوع فی الرّکعۀ الثّانیۀ من الزّحام و قدر علی السّجود کیف یصنع فقال امّا الرّکعۀ الاولی فهی إلی
عند الرّکوع تامّۀ فلمّا لم یسجد لها حتّی دخل فی الرّکعۀ الثّانیۀ لم یکن له ذلک فلمّا سجد فی الثّانیۀ ان کان نوي هاتین السّجدتین
للرّکعۀ الاولی فقد تمّت له الاولی فاذا سلّم الامام قام فصلّی رکعۀ سجد بها ثمّ تشهّد و سلّم و ان کان لم یکن ینوي السّجدتین للرّکعۀ
، الاولی لم تجز عنه الاولی و لا الثّانیۀ و علیه ان یسجد سجدتین و ینوي انّها للرّکعۀ الاولی و علیه بعد ذلک لوامع صاحبقرانی، ج 4
ص: 537 رکعۀ تامّۀ یسجد فیها) و در موثق از حفص منقولست که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که
صفحه 234 از 259
میفرمودند در شخصی که دریابد نماز جمعه را و مردمان انبوه باشند و تکبیر بگوید با امام و برکوع رود و نتواند از ازدحام که به
سجود رود و چون امام برخیزد در رکعت دویم او نیز با ایشان ایستاده باشد و چون امام برکوع رکعت دویم رود او نتواند برکوع
رفتن از ازدحام اما تواند که به سجود رود چه کند حضرت فرمودند که امّا رکعت اول این شخص تا رکوع تمام بود پس چون به
سجده نرفت در رکعت اوّل رکعتش تمام نیست پس اگر در رکعت دویم به سجده رود و این سجده را قصد سجده رکعت اول کند
یک رکعتش تمام میشود و چون امام سلام میدهد بر میخیزد و یک رکعت دیگر را به جا میآورد با قرائت و رکوع و سجود و
تشهد میخواند و سلام میدهد و اگر دو سجده را قصد رکعت دویم کند یا قصد رکعت اول نکند اعمّ است از آن که قصد دویم
بکند یا نکند نه رکعت اول أو درستست و نه رکعت دویم آن دو سجده را که کرده است کان لم یکن انگارد، و دو سجده دیگر
بکند بقصد رکعت اول و چون امام سلام دهد یک رکعت دیگر با رکوع و سجود و تشهد و سلام به جا آورد. و شیخ در تهذیب
زیادتی نقل کرده است که حفص گفت که من سخن حضرت را بابن ابی لیلی که قاضی کوفه بود نقل کردم نه انکار کرد و نه
تصدیق حفص گفت شنیدم از بعضی از موالیان اهل البیت که از ابن ابی لیلی سؤال میکرد که آیا نماز جمعه واجبست بر زن و بنده
و مسافر ابن ابی لیلی گفت که نماز جمعه بر ایشان واجب نیست و بر کسی که خوف داشته باشد نیز واجب نیست پس آن شخص
گفت که چه میگویی در آن که در یکی از این جماعت به نماز جمعه حاضر شوند و با امام نماز کنند آیا از ظهر آن روز او کافی
است گفت بلی ص: 538 آن شخص گفت چگونه مجزي باشد چیزي که حق سبحانه و تعالی آن را واجب
نگردانیده است از چیزي که حق سبحانه و تعالی از او واجب گردانیده است و تو میگویی که نماز جمعه بر او واجب نیست و
کسی که نماز جمعه بر او واجب نباشد واجبست که چهار رکعت ظهر را به جا آورد و هر گاه چهار رکعت بر او واجب باشد
چگونه دو رکعت از چهار رکعت مجزي باشد و چگونه غیر واجب از واجب مجزي باشد ابن ابی لیلی جواب نتوانست دادن و از آن
شخص طلبید که اگر جواب این را میدانی بگو او إبا کرد و حفص میگوید که من از او سؤال کردم جوابت را بمن گفت و گفت
جوابش اینست که حق سبحانه و تعالی نماز جمعه را بر جمیع مؤمنین و مؤمنات و ظاهرا لفظ مؤمنات را نساخ یا رواة سهو کرده
باشند واجب گردانیده است و رخصت داده است زن و مسافر و بنده را که اگر نخواهند که بیابند اختیار داشته باشند پس چون
آمدند و حاضر شدند رخصت از ایشان ساقط شد و بر ایشان لازم شد فرض اوّل از این جهت از ایشان مجزیست گفتم این جواب را
از که داري آن شخص گفت که از مولاي ما و مولاي عالمیان حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و اکثر اصحاب که قایلند
که نماز جمعه در حالت غیبت واجب تخییریست از امثال این حدیث قایل شدهاند که چون در غیبت امام غالبا تقیه از أعادي
واجبست و عامه اهتمام عظیم همیشه در نماز جمعه داشتهاند و دارند و اگر کسی به نماز جماعت ایشان حاضر نشود میگذارنند و
نماز جمعه را نمیگذارنند پس اگر در خانهاي خود ممکن بوده باشد و خوف نباشد میکنند بقصد آن که افضل دو فرد واجب
تخییریست یا آن که تا حاضر نشوند واجب نیست حاضر شدن و چون حاضر شوند واجبست کردن و اشعاري دارد باین معنی آیه
کریمه که حق سبحانه و تعالی وجوب آن را معلق ساخته است به ندا پس تا ندا نکنند واجب ص: 539
نیست و چون ندا کردند واجب میشود، و در زمان حضور معصوم هیچ شک نیست که معصوم یا نایب او البته ندا میکنند و در
زمان غیبت اگر خوفی نباشد و ندا کنند واجب باشد و الّا فلا و بالخاصیۀ همیشه نماز جمعه بیخوف نبوده است حتی در این بلاد
که الحمد للّه رب العالمین با آن که پادشاهان صفویه ادام اللَّه تعالی ظلالهم علی کافۀ العالمین میخواهند که همیشه شعایر ایمان و
اسلام بر پا باشد طلبه در مقام نفی یکدیگر میشوند و بسیار است که سبب رفع آن میشوند چون تخیل تفردي کردهاند و میکنند
و در هیچ طایفه آن قدر حسد نیست که در این طایفه چنانکه در احادیث مستفیضه از حضرت سید المرسلین و ائمه طاهرین صلوات
اللَّه علیهم وارد است که آفت علم حسد است حق سبحانه و تعالی همه را از این رذیله مطهّر کردهاند بجاه محمد و عترته الطّاهرین.
صفحه 235 از 259
[در عید فطر و قربان نماز جمعه ساقط است]
و (« و روي ربعی بن عبد اللَّه و فضیل بن یسار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال لیس فی السّفر جمعۀ و لا فطر و لا اضحی » )
در حدیث صحیح و حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که در سفر نماز جمعه واجب عینی
نیست بلکه تخییري است و هم چنین نماز عید فطر و عید اضحی واجب نیست و احادیث عدم وجوب گذشت و صدوق در موثق از
سماعه روایت کرده است از حضرت امام جعفر صادق از پدرش صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که هر مسافري که نماز جمعه بکند
از روي رغبت به نماز جمعه حق سبحانه و تعالی او را ثواب صد نماز جمعه مقیم کرامت فرماید و ممکن است که مراد این باشد که
هر گاه مسافر در شهري وارد شود که نماز جمعه کنند و نماز ظهر او دو رکعت است پس اقتدا کردن ظهر را به جمعه این ثواب
داشته باشد و لیکن چون اخبار صحیحه گذشت که میتوان کرد در نماز جمعه را در سفر پس نفی محمول است بر نفی وجوب و
ص: 540 به مفهوم دلالت میکند بر وجوب در حضر اگر چه منطوق آن مقدار هست که احتیاج به مفهوم
نیست.
[دعا در فجر جمعه مستجاب است]
و روي ابو بصیر عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال انّ اللَّه تعالی لینادي کلّ لیلۀ جمعۀ من فوق عرشه من اوّل اللّیل إلی اخره » )
الا عبد مؤمن یدعونی لآخرته و دنیاه قبل طلوع الفجر فاجیبه الا عبد مؤمن یتوب إلیّ من ذنوبه قبل طلوع الفجر فاتوب علیه الا عبد
مؤمن قد قتّرت علیه رزقه یسالنی الزّیادة فی رزقه قبل طلوع الفجر فازیده و اوسّع علیه الا عبد مؤمن سقیم یسالنی ان اشفیه قبل طلوع
الفجر فاعافیه إلا عبد مؤمن محبوس مغموم یسالنی ان اطلقه من حبسه فاخلّی سربه الا عبد مؤمن مظلوم یسالنی ان آخذ له بظلامته
و بسند موثق از ابو بصیر منقولست که (« قبل طلوع الفجر فأنتصر له [و اخذ له] بظلامته قال فما یزال ینادي بهذا حتّی یطلع الفجر
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که خداوند بزرگوار متعالی بحسب ذات و صفات ندا میکند در هر شب جمعه
از بالاي عرش صوري به آن که ملکی که در آنجاست ندا میکند، و نداي ملکی که به گفته الهی ندا کند بمنزله نداي الهی است
یا از فوق عرش عظمت و جلا ندا میکند یعنی با آن که غنی بالذات است و به هیچ وجه محتاج به عبادت بندگان نیست ایشان را
باین مبالغه به خود میخواند که به ایشان جود کند چنانکه در اخبار متواتره وارد شده است و این ندا از اول شبست تا به آخر شب
در شب جمعه و در باقی شبها از ثلث آخر شب است تا صبح و در ماه رمضان تمام شبها، و یا آن که کنایه است از استحباب بیداري
شب جمعه و شبهاي ماه رمضان و ثلث آخر از همه شبها چون حق سبحانه و تعالی امر فرموده است بندگان را به بیداري در این
اوقات گویا که فریاد میکند و ایشان را ص: 541 به خود میخواند که آیا بنده مؤمنی نیست که مرا بخواند
از جهۀ آخرت یا دنیا پیش از طلوع صبح تا اجابت کنم دعاي او را و بر آورم مطالب دنیوي و اخروي او را، و کنایه است از آن که
میباید بندگان هر حاجتی که داشته باشند از کارهاي دنیا و عقبی از خداوند خود بطلبند چنانکه در آیات بسیار امر به دعا فرموده
است، آیا بنده مؤمنی نیست که پیش از طلوع صبح بر خیزد و توبه و بازگشت کند بسوي من از گناهان خود تا توبه او را قبول کنم
و گناهان او را بیامرزم آیا بنده مؤمنی نیست که روزي او را تنگ کرده باشم و پیش از طلوع صبح از من سؤال کند که روزي او را
زیاده گردانم تا زیاده کنم روزي او را و فراخ کنم روزي او را بر او، آیا نیست بنده مؤمنی که بیمار باشد و از من سؤال کند پیش از
طلوع صبح تا او را شفا دهم، آیا نیست بنده مؤمنی که در زندان و غم باشد و پیش از طلوع صبح از من سؤال کند که او را از حبس
و غم رهایی دهم تا او را رهایی به خشم، آیا نیست بنده مؤمنی که بر او ستمی کرده باشند و پیش از طلوع صبح از من سؤال کند
که داد او را از ظالم او بگیرم تا داد او را بگیرم و حق او را به او رسانم، حضرت فرمودند که هم چنین این ندا از حضرت ربّ العزة
صفحه 236 از 259
میرسد پی در پی تا طلوع صبح اي بنده مؤمن تفکر کن که اگر پادشاهی ترا در این وقت طلب کند تا ترا خلعتی کرامت کند بلکه
به محض طلب، آن شب تا صباح خواب نخواهی کرد که مبادا در وقت طلب بخواب روي و از سعادت ملازمت او محروم مانی، هر
گاه پادشاه پادشاهان و خداوند عالمیان ترا از کتم عدم بوجود آورده باشد و صد هزاران احسان و انعام بر تو کرده باشد و کند و ترا
به خود بخواند که در هر خواندنی نعمتهاي غیر متناهی کرامت فرماید جا دارد که تقصیر نکنی بلکه ایمان حقیقی اقتضا میکند که
هرگز بخواب نروي چون خداوند بیدار است و تربیت تو میکند در همه احوال و از تو غافل نیست در ص:
و روي عبد العظیم بن عبد اللَّه » ) . 542 آنی حق سبحانه و تعالی همه را از این خواب غفلت بیدار کند بجاه محمّد و عترته الاقدسین
الحسنیّ رضی اللَّه عنه عن ابراهیم بن ابی محمود قال قلت للرّضا صلوات اللَّه علیه یا ابن رسول اللَّه ما تقول فی الحدیث الّذي یرویه
النّاس عن رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله انّه قال انّ اللَّه تبارك و تعالی ینزل فی کلّ لیلۀ جمعۀ إلی السّماء الدّنیا فقال صلوات اللَّه
علیه لعن اللَّه المحرّفین للکلم عن مواضعه و اللَّه ما قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله ذلک انّما قال صلی اللَّه علیه و آله انّ اللَّه
تبارك و تعالی ینزّل ملکا إلی السّماء الدّنیا کلّ لیلۀ فی الثّلث الاخیر و لیلۀ الجمعۀ فی اوّل اللّیل فیامره فینادي هل من سائل فاعطیه
هل من تائب فاتوب علیه هل من مستغفر فاغفر له یا طالب الخیر اقبل و یا طالب الشرّ اقصر فلا یزال ینادي بهذا حتّی یطلع الفجر فاذا
و در حسن (« طلع الفجر عاد إلی محلّه من ملکوت السّماء حدّثنی بذلک ابی عن جدّي عن آبائه عن رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله
کالصحیح بل الصحیح منقولست از عبد العظیم بن عبد اللَّه بن الحسن بن زید بن الامام الحسن بن امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیهما
که در ري مدفون است و عظیم الشأن است و کالصحیح از هادي صلوات اللَّه علیه منقولست که ثواب زیارت او مثل ثواب زیارت
حضرت امام حسین است صلوات اللَّه علیه که او روایت کرده است از ابراهیم ثقه عظیم الشأن که گفت عرض نمودم به آن حضرت
چه میفرمایید در حدیثی که مردمان روایت میکنند یعنی سنّیان از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله که آن حضرت
فرمودند که حق سبحانه و تعالی به زیر میآید در هر شب جمعه از عرش به آسمان اول حضرت فرمودند که لعنت خدا بر جمعی
باد که ص: 543 آن چه میشنوند تغییر میدهند و به عنوانی که شنیدهاند نقل نمیکنند و اللَّه که حضرت
سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله چنین نفرموده است بلکه آن حضرت فرموده است که حق سبحانه و تعالی ملکی را به آسمان اول
میفرستد در ثلث آخر هر شب و در شب جمعه از اول شب و امر میکند او را که ندا کند آیا سایلی هست که او را عطا کنم آیا
تائبی هست که توبه او را قبول کنم آیا کسی هست که طلب آمرزش کند تا او را بیامرزم اي کسی که طلب خیر و خوبی میکنی
بیاور و بما کن و اي کسی که طلب شر میکنی دست از آن کوتاه کن، و این ندا میرسد تا صبح طالع شود آن فرشته به جاي خود
میرود از ملک آسمان که مملوك الهی است، و خبر داد مرا باین حدیث پدرم از جدم از پدران خود از حضرت رسول اللَّه صلی
اللَّه علیه و آله و تحریف یا من حیث اللفظ است که ینزل بضم یا حضرت فرموده باشند و ایشان بفتح خوانده باشند و یا لفظ ملکا را
نیز انداخته باشند و یا بفتح فرموده باشند و ایشان من حیث المعنی تحریف کرده باشند و مراد آن باشد که در حدیث سابق مذکور
شد نه آن چه ایشان گفتهاند که دلالت بر تجسّم و تحیّز کند و حق سبحانه و تعالی از آن اعظم است که او را مکانی باشد یا در
جهۀ باشد یا حرکت و انتقال داشته باشد چون لازم دارند اینها جسمیّت را و هر جسمی محتاج است و هر محتاجی ممکن است و
و روي انّه ما طلعت الشّمس فی یوم افضل من یوم » ) . منافات دارد با وجوب وجود و اخبار از این باب بسیار است و فوق تواتر است
و مرویست در موثق کالصحیح از ابو بصیر از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که آفتاب طالع نشده (« الجمعۀ
است در روزي که بهتر از روز جمعه باشد. و در صحیح از ابراهیم از بعضی از استادان خود روایت کرده است از لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 544 احدهما صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که آفتاب طالع نشده است بر روزي یا در روزي که بهتر از روز جمعه باشد و
و کان الیوم الّذي » ) . چون مرغان به یک دیگر در روز جمعه میگویند که سلام سلام این روزیست صالح و شایسته عبادت الهی
نصب فیه رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله امیر المؤمنین بغدیر خمّ یوم الجمعۀ و قیام القائم صلوات اللَّه علیه یکون فی یوم الجمعۀ و
صفحه 237 از 259
و روزي که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله در (« تقوم القیامۀ فی یوم الجمعۀ یجمع اللَّه تعالی فیها الاوّلین و الاخرین
غدیر خم حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه را منصوب ساختند به امامت روز جمعه بود و روزي که صاحب الامر صلوات اللَّه
علیه خروج خواهند فرمودند در روز جمعه خواهد بود که حق سبحانه و تعالی جمع خواهد کرد در آن روز پیشینیان و پسینیان را، و
به اعتبار اجتماع هر یک از اینها جمعه نامیده شد و صدوق در صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه روایت کرده
است که روز شنبه از جهۀ ماست و روز یکشنبه از جهۀ شیعیان ماست و روز دوشنبه از جهۀ دشمنان ماست و سه شنبه از بنی امیّه
است و چهار شنبه روز آشامیدن دواست، و پنجشنبه روزیست که حاجتها بر آورده میشود و روز جمعه از جهۀ پاکیزگی و
خوشبوئی است و عید مسلمانان است و افضل است از عید فطر و اضحی، و روز غدیر بهترین عیدهاست و آن هیجدهم ذي الحجه
است و در روز جمعه بود، و قیام قائم علیه السّلام در روز جمعه خواهد بود، و قیام قیامت در جمعه خواهد بود و در روز جمعه هیچ
عملی بهتر از صلوات بر محمّد و آل او نیست. و در صحیح از ابو حمزه منقولست که شخصی از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه سؤال کرد که چرا این روز را جمعه نامیدند حضرت فرمودند ص: 545 که حق سبحانه و تعالی در
روزي که عهد و پیمان از خلایق گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم و محمد صلی اللَّه علیه و آله رسول شما نیست و علی علیه
السّلام و یازده فرزندش امامان شما نیستند همه گفتند بلی هستید از این جهت که خلایق را از جهۀ این عهد جمع کرد جمعهاش
نامیدند، و بعضی ذکر کردهاند که اول اجتماعی که از جهۀ نماز جمعه شد در مدینه مشرفه بود در خانه اسعد بن زراره و نماز جمعه
کرد چون خلیفه حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله بود و بعضی گفتهاند که چون اول اجتماعی که در مدینه مشرفه با آن
حضرت شد در روز جمعه بود و حضرت انتظار حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه میکشیدند در قبا و چون آن حضرت آمدند
در روز جمعه بود حضرت داخل شهر شدند و خطبه خواندند و نماز جمعه را به جا آوردند، و بعضی از مفسران گفتهاند که جمعه
نامیدند چون در روز جمعه جمیع اشیا مخلوق شده بود، و مجموع در شش روز مخلوق شد، و در روز شنبه چیزي مخلوق نشد بنا بر
این است که یهود در شنبه هیچ کاري نمیکنند و بعضی گفتهاند که خلقت حضرت آدم در این روز تمام شد و روح در بدن او
دمیده شد و یا آن که در این روز اجتماعات میشود. قال اللَّه عزّ و جلّ ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ مؤید آن که
روز قیامت در جمعه واقع خواهد شد و جمعهاش نیز میگویند به اعتبار آن که حق سبحانه و تعالی فرموده است که روز قیامت
روزیست که همه مردمان را در آن روز جمع خواهند کرد که همه را حساب کنند و بر آن روزیست که انبیا و اوصیا بلکه همه
عالمیان شهادت خواهند داد بر هم یا بر خود، همه در آن روز حاضر خواهند شد و بنا بر آن که خواهد آمد که شاهد روز جمعه
است مشهود قیامتست که روز جمعه در روز قیامت شهادت خواهد داد از جهۀ کسانی که به نماز جمعه حاضر شده باشند. لوامع
و روي محمّد بن مسلم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی قول یعقوب لبنیه سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی » ) صاحبقرانی، ج 4، ص: 546
و کالصحیح از محمد و از غیر او منقولست که از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردند در (« قال اخّرهم إلی السّحر لیلۀ الجمعۀ
آن که حضرت یعقوب به پسران خود گفت که بعد از این از جهۀ شما استغفار خواهم کرد سبب تاخیر چه بود حضرت فرمودند که
روي ابو » ) . تاخیر کرد تا سحر شب جمعه چون دعا در آن وقت مستجابست و اخبار در این باب از طرق خاصه و عامه بسیار است
بصیر عن احدهما صلوات اللَّه علیهما قال انّ العبد المؤمن لیسأل اللَّه جلّ و جلاله الحاجۀ فیؤخّر اللَّه عزّ و جلّ قضاء حاجته الّتی سال
و در موثق کالصحیح از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه یا حضرت امام جعفر (« إلی یوم الجمعۀ لیخصّه بفضل یوم الجمعۀ
صادق صلوات اللَّه علیه منقول است که بتحقیق که بنده مؤمن بسیار است که از حق سبحانه و تعالی حاجت میطلبد و حق سبحانه و
تعالی تاخیر میکند بر آوردن حاجت او را که سؤال کرده است تا روز جمعه تا مخصوص گرداند او را به زیادتیهایی که در روز
جمعه کرامت میفرماید چون حق سبحانه و تعالی مقرر ساخته است که مطالبی که در روز جمعه طلب نمایند مضاعف کند به
اضعاف بسیار، و چون در جمعه مطالب را بر میآورد به اضعاف آن چه طلبیدهاند میدهد آن چه را در روز جمعه میدهد دوام آن
صفحه 238 از 259
بیشتر خواهد بود یا آن که بنده حاجتی که دارد در روز جمعه طلب کند چون باین تاخیر میداند فضل جمعه را تا آن که در جمعه
مطالب بسیار از حق سبحانه و تعالی طلب کند و از این حدیث و حدیث سابق ظاهر میشود که دعا در شب جمعه و روز جمعه
مطلوبست چنانکه کالصحیح بل الصحیح از بزنطی منقول است که حضرت امام رضا ص: 547 صلوات اللَّه
علیه فرمودند که حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که روز جمعه بهترین روزهاست حق سبحانه و تعالی حسنات
را مضاعف میگرداند، و سیئات را محو میکند، و درجات مؤمنان را رفیع میگرداند، و دعاي ایشان را مستجاب میگرداند، و
غمها و المها را زایل میگرداند، و حاجات عظیمه را بر میآورد و این روز مزید است یعنی رحمتهاي عظیم تفضل میکند زاید بر
استحقاق بندگان و حق سبحانه و تعالی را در این روز آزاد کردها و رها کردها هست از آتش دوزخ، اگر کسی در این روز یا در
این شب بمیرد شهید مرده است و مبعوث میشود این از عذاب الهی، و هر که حرمت این روز را سبک داند یا سبک کند یا حق
این روز را ضایع گرداند بر حق سبحانه و تعالی لازم است که او را آتش افروز جهنم کند مگر آن که توبه کند، و استخفاف حقش
آنست که در این روز معصیت کند و تضییع حق آن که نماز جمعه را به جا نیاورد با قدرت یا اعم و منقول است از حضرت سید
المرسلین صلی اللَّه علیه و آله که فرمودند که شبانه رور جمعه بیست و چهار ساعتست و حق سبحانه و تعالی در هر ساعتی از آن
ششصد هزار کس را از آتش دوزخ آزاد میکند و از آن حضرت منقولست که فرمودند که روز جمعه سید روزهاست و اعظم
است نزد حق سبحانه و تعالی از عید قربان و عید فطر و حق سبحانه و تعالی حضرت آدم را در این روز آفرید و در این روز آدم را
بر زمین فرستاد و در این روز آدم فوت شد و در این روز ساعتی هست که هر که از حق سبحانه و تعالی در آن ساعت چیزي بطلبد
البته میدهد مگر آن که حرامی را طلب کند، و هر فرشته مقربی و آسمان و زمین و بادها و کوهها و برّ و بحر همگی خایفند از روز
، و روي داود بن سرحان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی لوامع صاحبقرانی، ج 4 » ) . جمعه که مبادا در این جمعه قیام قیامت شود
و به اسانید صحیحه منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه در (« ص: 548 قوله عزّ و جلّ وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ قال الشّاهد یوم الجمعۀ
تفسیر این آیه که حق سبحانه و تعالی قسم یاد کرده است به شاهد و مشهود حضرت فرمودند که گواه روز جمعه است که فرداي
قیامت شهادت خواهد داد أو از براي کسانی که حرمت او را رعایت نمودهاند و حق او را ضایع نکردهاند، و بر جمعی که تضییع حق
او کردهاند نیز گواهی خواهد داد، و مشهود ممکن است که روز قیامت باشد بمعنی مشهود فیه چنانکه گذشت یا بمعنی مشهود له و
مشهود علیه باشد و مراد از آن مکلفان باشد چنانکه جمعی از مفسرین گفتهاند با احتمالات بسیار، و در حدیثی وارد شده است که
و روي المعلّی بن خنیس عنه صلی اللَّه » ) . آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که شاهد روز جمعه است و مشهود روز عرفه است
و در حسن (« علیه ایضا انّه قال من وافق منکم یوم الجمعۀ فلا یشتغلنّ بشیء غیر العبادة فانّ فیها یغفر للعباد و ینزل علیهم الرّحمۀ
کالصحیح نیز منقولست از معلی که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که توفیق یابد و به جمعه برسد پس
باید که مشغول نشود و در آن روز به معلی غیر از عبادت زیرا که در این روز گناهان بندگان را میآمرزند و رحمت بر ایشان نازل
و روي الاصبغ بن نباته عن امیر » ) . میشود هر که مشغول عبادتست قابلیتش بیشتر است و زودتر محل مغفرت و رحمت میشود
المؤمنین صلوات اللَّه علیه انّه قال لیلۀ الجمعۀ یوم غرّاء و یومها یوم ازهر من مات لیلۀ الجمعۀ کتب له براءة من ضغطۀ القبر و من مات
و کالصحیح منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که شب جمعه شبی است (« یوم الجمعۀ کتب اللَّه له براءة من النّار
نورانی به سبب کثرت رحمت الهی که نازل میشود، یا به سبب ص: 549 کثرت عبادات مؤمنان که در آن
واقع میشود یا آن که فی نفسها چنین است، و روز جمعه روزیست منور که هر که بمیرد در شب جمعه حق سبحانه و تعالی
مینویسد از جهۀ او براتی که فشارش قبر را نه بیند، و هر که در روز جمعه بمیرد مینویسد از جهۀ او بیزاري از آتش دوزخ را. و در
صحیح از جابر از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که پرسیدند از آن حضرت از فضیلت شب و روز جمعه
حضرت فرمودند که شبش شبی است نورانی و روزش روزیست با نور و نیست بر روي زمین روزي که آفتاب فرو رود بر آن که
صفحه 239 از 259
بیشتر از روز جمعه از آتش دوزخ آزاد شوند در آن، هر که در روز جمعه بمیرد و عارف باشد بحق اهل البیت و ائمه معصومین را
امام واجب الاطاعۀ خود داند بنویسند از جهۀ او براتی از آتش دوزخ و براتی از عذاب الهی یا عذاب قبر، و هر که در شب جمعه
بمیرد آزاد شود از آتش دوزخ. و کالصحیح منقول است از ابان از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که روز
جمعه را حقی عظیم و حرمتی بزرگست زنهار که چنان نکنی که حق آن را ضایع گردانی یا تقصیر کنی در چیزي از عبادات الهی،
و در تقرّب جستن بجناب اقدس او به اعمال صالحه و ترك محرمات جمیعا به درستی که حق سبحانه و تعالی در این روز حسنات
را مضاعف میگرداند به مضاعفه بسیار اقلا هفتاد برابر و گناهان را محو میکند و درجات را بلند میگرداند، پس حضرت فرمودند
که شبش مثل روز آنست اگر توانی آن را زنده گردان به عبادات و دعوات و پروردگار تو میفرستد ملکی را در شب جمعه به
آسمان اول تا آن که حسنات مؤمنان را مضاعف گرداند، و سیئات ایشان را محو کند به درستی که حق سبحانه و تعالی واسع
العطایا و کریم است هر چه خواهد میتواند کرد. ص: 550 و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقولست که حق سبحانه و تعالی از هر چیز چیزي را را اختیار کرده است و از روزها روز جمعه را اختیار کرده است، و حضرت
سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله دوست میداشتند که چون در زمستان از پشت بام به زیر آیند در شب جمعه باشد و در تابستان
که بیرون روند در شب جمعه باشد. و در حدیث کالصحیح از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه وارد است که بیرون رفتن آن
حضرت (ص) در بهار در روز پنج شنبه بود و داخل شدن در زمستان در روز جمعه بود.
[ثواب اعمال روز جمعه]
و روي هشام ابن الحکم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی الرّجل یرید ان یعمل شیئا من الخیر مثل الصّدقۀ و الصّوم و نحو هذا » )
و بهشت سند صحیح و دو حسن کالصحیح از حضرت امام (« قال یستحبّ ان یکون ذلک یوم الجمعۀ فانّ العمل یوم الجمعۀ یضاعف
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقول است در شخصی که خواهد چیزي از اعمال خیر را به جا آورد مانند صدقه و روزه و امثال آن
در چه وقت به جا آورد حضرت فرمودند که مستحب است که در روز جمعه باشد به درستی که اعمال خیر در روز جمعه مضاعف
در (« و قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله اطرفوا أهلیکم کلّ یوم جمعۀ بشیء من الفاکهۀ و اللّحم حتّی یفرحوا بالجمعۀ » ) . میشود
کافی و خصال بسند کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که از جهۀ اهل و اولاد خود و در هر دو
اهالیکم است چیزي تازه که در سایر روزها از جهۀ ایشان نمیخریدید در روز جمعه بخرید از انواع میوه و گوشت و غیر آن تا آن
و فی روایۀ ابراهیم بن ابی البلاد » ) . که خوشحال باشند از آمدن روز جمعه و خواهان آن ص: 551 باشند
عن زرارة عمّن رواه عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال من انشد بیت شعر یوم الجمعۀ فهو حظّه من ذلک الیوم و قال رسول اللَّه
و در صحیح از ابراهیم منقول (« صلی اللَّه علیه و آله اذا رأیتم الشیخ یحدّث یوم الجمعۀ بأحادیث الجاهلیّۀ فارموا رأسه و لو بالحصی
است از زراره و در بعضی نسخ بدل از او عمّن رواه است چنانکه در خصال است یعنی از کسی که او روایت کرده است که او
فراموش کرده است یا راوي ابراهیم که محمّد بن الحسین است فراموش کرده است که کدام یکست از استادان او که روایت
کردهاند از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر که در روز جمعه یک بیت از شعر بخواند بهره او از ثواب
روز جمعه همان خواهد بود و حبط میشود اعمال او همه و ظاهرا مراد از شعر شعرهاي باطل باشد و ممکن است که شامل شعرهاي
حق نیز باشد پس اولی ترکست پس حضرت فرمودند چنانکه در خصال است که جزو همین خبر است که آن حضرت صلی اللَّه
علیه و آله فرمودند که هر گاه ببینید مرد پیري در روز جمعه اخبار کفار مثل رستم و اسفندیار را حکایت میکند سرش را بزنید اگر
چه به سنگریزه باشد اگر قدرت زیاده بر آن داشته باشید و در خصال و لو ندارد و معنیش این است که سرش را به سنگ ریزه بزنید
و لیکن در تهذیب همین روایت را از سکونی روایت کرده است با و لو و ممکن است که در هر دو کتاب مرسل صدوق باشد به
صفحه 240 از 259
و روي عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال من قال فی اخر » ) . قرینه آن که نگفته است و قال قال و این اظهر است
سجدة من النّافلۀ بعد المغرب لیلۀ الجمعۀ و ان قاله کلّ ص: 552 لیلۀ فهو افضل اللَّهمّ انّی أسألک بوجهک
و به اسانید (« الکریم و اسمک العظیم ان تصلّی علی محمّد و آل محمّد و ان تغفر لی ذنبی العظیم سبع مرّات انصرف و قد غفر له
صحیحه منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر که در سجده آخر رکعت چهارم نافله شام در
شب جمعه این دعا را بخواند و اگر در هر شبی بخواند در سجده آخر افضل است و چون هفت مرتبه این دعا را بخواند چون فارغ
شود گناهان او همه آمرزیده شده باشد، و ترجمهاش اینست که خداوندا به درستی و راستی که از تو سؤال میکنم بحق ذات
مقدّس کریم تو و بحق نام بزرگوار اعظم تو که صلوات بر محمد و آل او فرستی و گناهان عظیم مرا بیامرزي، و ممکن است که
مراد از وجه کریم آن باشد که از روي کرم یا از روي توجّه از جهۀ کرم یا ذات بزرگوار و همه حق است و ممکن است که همه
قال و قال صلوات اللَّه علیه اذا کانت عشیّۀ الخمیس و لیلۀ الجمعۀ نزلت ملائکۀ من السّماء و معها اقلام » ) . مراد باشد چنانکه گذشت
الذّهب و صحف الفضّۀ لا یکتبون عشیّۀ الخمیس و لیلۀ الجمعۀ و یوم الجمعۀ إلی ان تغیب الشّمس الّا ال ّ ص لاة علی النّبیّ صلی اللَّه
و بسند صحیح از عبد اللَّه بن سنان منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که چون پسین پنجشنبه و شب (« علیه و آله
جمعه میشود ملائکه بسیار از آسمان به زیر میآیند با قلمهاي طلا و صحیفههاي نقره و نمینویسند در آن عصر و در شب جمعه و
در روز جمعه تا فرو رفتن آفتاب روز جمعه مگر صلوات بر محمد و آل او را. و در صحیح از حماد منقولست که گفت عرض
کردیم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که خبر ده ما را از بهترین اعمال در روز جمعه حضرت فرمودند که صد مرتبه
صلوات است بر محمد و آل او بعد از عصر و ص: 553 هر چه زیاد کنی بهتر است. و کالصحیح منقولست
از عمر بن یزید که گفت آن حضرت صلوات اللَّه علیه بمن فرمودند که اي عمر چون شب جمعه میشود فرشتگان از آسمان به زیر
میآیند بعدد ذرات که در میان هوا میباشد یا بعدد موران و در دستهاي ایشان است قلمهاي طلا و صحیفههاي نقره و تا شب شنبه
نمینویسند چیزي را مگر صلوات بر محمد و آل او را پس صلوات بسیار بفرست پس فرمودند که اي عمر از جمله سنت حضرت
سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله این است که در هر روز جمعه هزار مرتبه صلوات بفرستی و در سایر ایّام صد نوبت. و کالصحیح
منقول است از حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله که فرمودند که بسیار صلوات بفرستید بر من در شب و روز نورانی که
شب جمعه و روز جمعه است پرسیدند که بسیار چند باشد حضرت فرمودند که تا صد و هر چه زیاده کنی افضل است. و کالصحیح
از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که از عباداتی که در روز جمعه به جا میآورند هیچ عبادتی نزد
من محبوبتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست، و بطرق متکثره از صادقین صلوات اللَّه علیهما منقولست که فرمودند که چون از
اللَّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد الاوصیاء المرضیّین بأفضل صلواتک و بارك علیهم » ) . نماز عصر روز جمعه فارغ شوي بگو
تا حق سبحانه و تعالی صد هزار حسنه در (« بأفضل برکاتک و السّلام علیه و علیهم و علی ارواحهم و اجسادهم و رحمۀ اللَّه و برکاته
نامه عملت بنویسد و صد هزار گناهت را محو کند و صد هزار حاجت را بر آورد و صد هزار درجه ترا بلند گرداند و اخبار فضیلت
و یکره السّفر و السّعی فی الحوائج یوم الجمعۀ بکرة » ) . صلوات ص: 554 خصوصا در روز جمعه بسیار است
و (« من اجل ال ّ ص لاة فامّا بعد الصّلاة فجائز یتبرّك به و ورد ذلک فی جواب السّريّ عن ابی الحسن علیّ بن محمّد صلوات اللَّه علیهما
منقولست از سرّي از حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه که فرمودند که مکروه است سفر کردن و سعی در کارها کردن در روز
جمعه از صبح تا پیشین از جهۀ آن که مبادا غفلتی دست دهد یا بسفر روند و از سعادت نماز جمعه محروم شوند. و اما بعد از نماز
جایز است سفر و سعی در حوائج از روي تیمّن و تبرك چون حق سبحانه و تعالی فرموده است که چون نماز جمعه کرده شود پهن
شوید در زمین و طلب کنید روزي را از خداوند عالمیان از فضل او و این مضمون را در جواب کتابت سرّي نوشتند آن حضرت
(ص) و بعد از ظهر حرام است، و شهید ثانی رحمه اللَّه روایت کرده است که جمعی در این وقت بسفر رفتند به زمین فرو رفتند و
صفحه 241 از 259
جمعی دیگر را آتشی افتاد و با خیمها سوختند بیآن که آتش دیده شود، و جمعی را که واجب باشد آمدن تا دو فرسخ سفر ایشان
حرام است و دغدغه عظیم میشود در سفر قبل از ظهر و میتوان گفت که هر گاه از دو فرسخ راه بسفر نتوانند رفت از نزدیک
فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ » و سال ابو ایّوب الخزّاز ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن قول اللَّه عزّ و جلّ » ) . چگونه توان رفت و اللَّه تعالی یعلم
و به اسانید صحیحه منقولست از آن (« قال ال ّ ص لاة یوم الجمعۀ و الانتشار یوم السّبت « فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْ لِ اللَّهِ
حضرت صلوات اللَّه علیه که ابو ایوب گفت سؤال کردم از تفسیر آیه که ترجمهاش اینست که چون نماز کرده شود پهن شوید در
زمین و طلب ص: 555 کنید از فضل الهی حضرت فرمودند که نماز در روز جمعه است و پهن شدن در روز
شنبه است ممکن است که این فرد أکمل باشد و بعد از نماز توان طلب روزي کردن امّا بهتر آنست که روز جمعه را همه صرف
عیادت کنند تا جمع شود میان روایات یا آن که انتشار جمعه را صرف عبادت بیماران و زیارت مؤمنان و قضاي حوائج ایشان کنند
و شنبه را صرف تحصیل روزي و از جمله عبادات طلب علم است چنانکه در همین صحیحه وارد شده است که حضرت (ص)
فرمودند که اف باد مرد مسلمانی را که هر جمعه خود را فارغ نسازد از جهۀ سؤال از امور دینی خود، و در حدیث صحیح از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر که از نماز جمعه فارغ شود پیش از آن که نماز دیگر بکند نشسته یک مرتبه
سوره حمد و هفت مرتبه سوره توحید و قل اعوذ بربّ الفلق و قل اعوذ بربّ الناس را هر یک هفت مرتبه بخواند و آیۀ الکرسی و
آیه سخره إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ تا سه آیه و آیه لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ
بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ را بخواند کفاره گناهان هفته باشد
13 : تا هفته، و سنت است که در عقیب نماز صبح جمعه سوره الرحمن را بخواند و هر مرتبه که بخواند فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ 55
بگوید که لا بشیء من آلائک ربّ اکذّب حق سبحانه و تعالی خطاب به جن و انس میفرماید که شما کدام یک از آلاء و نعماي
پروردگار خود را باور ندارید بنده میگوید که اي پروردگار من هیچ نعمتی از نعمتهاي ترا که کرامت کرده تکذیب نمیکنم. و
این در حدیث صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد است و در حدیث صحیح از آن حضرت (ص) وارد است که فرمودند
که هر که ص: 556 سوره کهف را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان هفته باشد، و در روز جمعه بعد
از نماز ظهر و نماز عصر نیز وارد شده است و بهتر آن است که هزار مرتبه صلوات را بعد از نماز عصر بخواند، و پیش از نماز جمعه
نماز حضرت امیر المؤمنین و نماز حضرت فاطمه زهرا صلوات اللَّه علیهما و نماز جعفر طیّار و سایر نمازها که در مصباح کبیر و غیره
مذکور است به جا آورد و بعد از نماز اگر متوجّه زیارت قبور یا عیادت مؤمنان و امثال اینها شود صلوات خواند و این اعمال را به
جا آورد. (و قال صلوات اللَّه علیه السّبت لبنی هاشم و الاحد لبنی أمیّۀ فاتّقوا اخذ الاحد) و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست
که فرمودند که شنبه از بنی هاشم است و یکشنبه از بنی امیّه است پس بترسید از آن که یکشنبه را اعتبار کنید. این حدیث را مسند
ندیدهایم، و صدوق در خصال احادیث بسیار نقل کرده است در فضیلت روز یکشنبه از آن جمله در حدیث کالصحیح بل الصحیح
از حبیب سیستانی منقول است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند
که روز جمعه روز عبادتست بندگی کنید خداوند خود را در این روز، و شنبه روز اهل بیت رسول خداست صلوات اللَّه علیهم، و
یکشنبه روز شیعیان ایشانست، و دوشنبه روز بنی امیّه است، و سه شنبه روز نرمی است هر کار سختی را که پیش گیرند آسان
میشود و روز چهار شنبه روز فرزندان عبّاس است، و روز پنجشنبه روز مبارکی است که حق سبحانه و تعالی مبارك گردانیده است
بامداد و آن را از جهۀ امّت من. و از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه کالصحیح منقولست که آن حضرت به شخصی
فرمودند که چرا در این روز بیرون نمیروي آن شخص گفت ص: 557 فداي تو گردم روز یکشنبه است
حضرت فرمودند که چه بدي دارد آن شخص گفت حدیثی از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله روایت کردهاند که فرمودند که
بترسید از حدت احد که تیزي او مثل تیزي شمشیر است حضرت فرمودند که دروغ میگویند دروغ میگویند حضرت رسول خدا
صفحه 242 از 259
صلی اللَّه علیه و آله نفرموده است این سخن را به درستی که احد از اسماء حق سبحانه و تعالی است و دیگر احادیث که همه در
مدح احد است بانکه پسین یکشنبه حجامت خوب است و روز کشتن درخت و بناء خانه است و احادیث صحیحه وارد شده است در
و قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله اللَّهمّ بارك » ) . مذمّت دوشنبه و در آن که آن روز بنی امیّه است و خواهد آمد إن شاء اللَّه
صدوق در قوي کالصحیح از آن حضرت روایت کرده است و عامه نیز به اسانید متکثره (« لأمّتی فی بکورها یوم سبتها و خمیسها
روایت کردهاند که آن حضرت فرمودند که خداوندا برکت ده از جهۀ امّت من در بامداد پنجشنبه و بامداد شنبه تا آن که از عصر
روز پنجشنبه تا آخر روز جمعه مشغول عبادت الهی باشند و تدارك آن چه در جمعه از ایشان فوت شده است در روز پیش و پس
و قال » ) . آن بشود و مجربست که میشود آن کسانی را که روز جمعه را صرف عبادت میکنند و دیگران را نیز بالتبع میشود
الرّضا صلوات اللَّه علیه ینبغی للرّجل ان لا یدع ان یمسّ شیئا من الطّیب فی کلّ یوم فان لم یقدر فیوم و یوم لا فان لم یقدر ففی کلّ
در صحیح و حسن کالصحیح و موثق کالصحیح منقولست از معمر بن خلاد که آن حضرت صلوات اللَّه علیه (« جمعۀ لا یدع ذلک
فرمودند که سزاوار آنست که مرد ترك نکند بوي خوش را اگر همه اندکی باشد در هر روز و اگر قدرت نداشته باشد یک روز نه
یک روز بوي خوش بکند و لفظ لا در ص: 558 خصال هست چنانکه در بعضی از نسخ هست و در بعضی
و کان رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله » ) . که نیست همین معنی دارد و اگر قدرت نداشته باشد در هر جمعه ترك بوي خوش نکند
و منقولست که چون (« اذا کان یوم الجمعۀ و لم یصب طیبا دعا بثوب مصبوغ بزعفران فرشّ علیه الماء ثمّ مسح بیده ثمّ مسح به وجهه
روز جمعه حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله بوي خوش نمییافتند جامه زعفرانی را میطلبیدند و آبی بر آن میپاشیدند و
دست بر آن میمالیدند و بر روي خود میمالیدند که اندك بویی بر دارند و چنان نمیشد که روز رد شود چنانکه پیشتر گذشت
که مکروهست.
[خطیب معمم باشد]
و سنت است که مردان در روز (« (و یستحبّ ان یعتمّ الرّجل یوم الجمعۀ و ان یلبس احسن ثیابه و أنظفها و یتطیّب فیدّهن بأطیب دهنه
جمعه عمامه بر سر گذارند خصوصا امام و خطیب را و سنت است که بهترین جامها و پاکیزهترین جامها را به پوشند و بوي خوش
کنند و روغنی که خوشبوتر باشد بر خود مالند. در حدیث صحیح منقولست از هشام که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند که البته هر یک از شما در روز جمعه زینت کند بانکه غسل به جاي آورد و بوي خوش کند و ریش را شانه کند و
پاکیزهترین جامها را به پوشد و مهیّا شود از جهۀ نماز جمعه و باید که با سکینه دل و وقار تن باشد خصوصا در وقت رفتن بمسجد و
از اعمال خیر هر چه مقدورش باشد بکند به درستی که حق سبحانه و تعالی بنظر شفقت و مرحمت نظر میفرماید به اهل زمین که
حسنات ایشان را مضاعف گرداند. و در حدیث صحیح از ابن سنان منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند در تفسیر قول حق سبحانه و تعالی که فرموده است که ص: 559 زینت خود را بر دارید نزد هر
مسجدي حضرت فرمودند که مراد از مسجد نماز عید قربان و عید رمضان و روز جمعه است که سنت است که با زینت باشند و در
موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که سزاوار است امامی را که خطبه میخواند در روز جمعه که عمامه بر
سر گذارد و در تابستان و زمستان و ردا برد یمنی بر دوش اندازد یا برد عدنی. و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که هر گاه هفت کس جمع شوند واجبست که نماز جمعه را به جا آورند و باید که [بر] امام خطیب برد
یمانی یا عدنی باشد و عمامه بر سر گذارد و تکیه کند بر کمان یا عصا و اخبار مستحبّات روز جمعه در کتاب طهارت گذشت.
[فاصله بین دو نماز جمعه]
صفحه 243 از 259
و روي محمّد بن مسلم عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا کان بین القریتین ثلاثۀ امیال فلا باس ان یجمّع هؤلاء و هؤلاء و » )
و کالصحیح منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر (« لا یکون بین الجماعتین اقلّ من ثلاثۀ امیال
گاه در میان دو ده سه میل باشد که یک فرسخست باکی نیست که این جماعت و آن جماعت هر دو نماز جمعه به جا آورند و میان
دو جمعه کمتر از سه میل نباشد و در حسن از محمد بن مسلم منقول است که گفت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه
فرمودند که میان دو جمعه سه میل باشد یعنی نمیباشد جمعه مگر آن که میان هر دو سه میل باشد و صحیح نیست جمعه بدون
خطبه و حضرت فرمودند که هر گاه میان دو جمعه سه میل باشد باکی نیست که هر دو نماز جمعه کنند. و در موثق از محمد بن
مسلم منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که نماز جمعه واجبست تا دو فرسخ و معنی آن آنست که هر گاه امام
عادل باشد یعنی امام زمان یا غیر فاسق و حضرت فرمودند که هر گاه میان دو ص: 560 جمعه سه میل باشد
پس باکی نیست که این جماعت و آن جماعت هر دو نماز جمعه کنند و نمیباشد میان دو جماعت کمتر از سه میل. و بدان که
جمعه را حقی هست که منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که بعبد الملک فرمودند که خوب باشد که مانند تو
کسی هلاك شود بانکه مستحق عذاب الهی شود و به جا نیاورد فریضه را که حق سبحانه و تعالی بر او واجب گردانیده است عبد
الملک گفت چه کنم حضرت فرمود که آن را به جماعت بگذار یعنی نماز جمعه را، آن چه وارد شده است در این باب این سه
حدیثست که به محمد بن مسلم میرسد و غیر او کسی دیگر روایت نکرده است و این همه اختلاف دارد و یعنی که اکثر نسخ
حدیث دارد سخن اوست یا راوي دیگر که چنین فهمیده است و نهایت آن چه وارد شده است امر و نهی است و مکرر مذکور شد
که ظاهر نیست در اخبار که امر از براي وجوب و نهی از جهۀ حرمت باشد مع هذا هیچ یک صحیح نیست و از این جهت خلافست
در وجوب فرسخ که فاصله باشد و ظاهر نیست که بر تقدیر وجوب در زمان غیبت واجب باشد چنانکه جمعی از اصحاب نقل اجماع
کردهاند که در زمان غیبت بعد فرسخ در کار نیست. از آن جمله قطب العارفین احمد بن فهد الحلی در موجز ذکر کرده است، و
شیخ مفلح در شرح شرایع ذکر کرده است، و جمعی از اصحاب در رسایل نماز جمعه ذکر کردهاند و مضمون همه اینست که هر که
قایل است بانکه در زمان غیبت نماز جمعه میتوان کرد قایل است بانکه فرسخ در کار نیست، و شهید ثانی علیه الرحمه نیز ذکر
کرده است که اکثر اشتباهات متفقهه از این است که نظر به عبادات اصحاب میکنند و در آنجا مذکور شد که شرطست در نماز
جمعه اذن معصوم و غیر آن و غافلند که این شروط زمان حضور است لهذا بعد از آن جدا ص: 561
میگویند که آیا جایز است یا مستحب است یا واجبست در زمان غیبت معصوم و ترجیح استحباب یا وجوب میدهند و علی اي
حال وجوب فرسخ ظاهر نیست سیّما در زمان غیبت چنانکه در زمان حضور جایز نیست که در شهري دو قاضی باشد و در زمان
غیبت جایز است که در هر یک جا هزار قاضی باشد و همه منصوبند از قبل امام و مؤید جواز است اخبار بسیار که حضرات ائمه
هدي صلوات اللَّه علیهم خود در خانه خود نماز جمعه میکردند و زراره و عبد الملک و غیر ایشان را میفرمودند که هر جا پنج
و قال » ) . کس یا هفت کس جمع شوند و خوف نداشته باشند یکی از ایشان خطبه بخواند و امامت کند باقی را و اللَّه تعالی یعلم
صلوات اللَّه علیه انّ الملائکۀ المقرّبین یهبطون فی کلّ یوم معهم قراطیس الف ّ ض ۀ و اقلام الذّهب فیجلسون علی کلّ ابواب المسجد
و منقول (« علی کراسیّ من نور فیکتبون من حضرت الجمعۀ الاوّل و الثّانی و الثّالث حتّی یخرج الامام فاذا خرج الامام طووا صحفهم
است از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که آن حضرت فرمودند که به درستی که فرشتگان مقرب الهی در هر روز جمعه
به زیر میآیند و با خود میآورند کاغذهاي نقره و قلمهاي طلا بر جمیع درهاي مساجد مینشینند بر کرسیهائی که از نور است و
مینویسند کسانی را که به نماز جمعه حاضر میشوند اول و دویم و سیّم را تا آن که امام از خانه بیرون آید یا از مسجد بر احتمالی
پس چون امام بیرون میآید صحیفههاي خود را میپیچند ظاهرا حدیث محمد بن مسلم باشد چون بعد از خبر او روایت کرده است
و نقل بالمعنی شده است. و کلینی در صحیح از محمد بن مسلم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه چنین روایت کرده است که آن
صفحه 244 از 259
حضرت فرمودند که چون روز جمعه میشود فرشتگان مقرب به زیر میآیند و با خود دارند کاغذها نقره و قلمها از طلا و بر درهاي
ص: 562 مسجد مینشینند بر کرسیها از نور مینویسند مردمان را بر منازلی که ایشان را هست بحسب پیش
آمدن و پس آمدن تا هر که پیشتر آمده باشد بمسجد زودتر داخل بهشت شود، و مینویسند اول و دویم را تا امام بیرون آید و چون
امام بیرون آمد صحیفههاي خود را میپیچند و این فرشتگان مقرب به زیر نمیآیند مگر در روز جمعه. و در صحیح از ابن سنان
منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حق سبحانه و تعالی تفضیل داده است روز جمعه را بر سایر ایّام
و به درستی که بهشتها را مزین و با نهایت زینت میکنند در روز جمعه از جهۀ کسانی که به نماز جمعه حاضر میشوند و به
درستی که فردا پیشی خواهید گرفت به بهشت به مقداري که در دنیا پیشی گرفتهاید به آمدن مسجد، و به درستی که درهاي
آسمانها گشوده میشود در روز جمعه از جهۀ بالا رفتن اعمال بندگان. و کالصحیح از جابر منقولست که حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه بامداد بمسجد میآمدند در وقتی که آفتاب یک نیزه بلند شده بود و چون ماه رمضان میشد پیشتر میآمدند
بمسجد و میفرمودند که جمعهاي ماه رمضان را بر سایر جمعها فضیلت هست مثل فضیلت ماه رمضان بر سایر ماهها و فرمودند که
چون روز قیامت میشود ایّام را حاضر خواهند ساخت به نحوي که خلایق بشناسند همه را به نام و حلیه و پیش پیش آنها رود روز
جمعه و آن را نوري لامع باشد و سایر ایام در عقب او باشند بمانند عروسی بزرگوار که او را برند بسوي شوهر مالدار، و روز جمعه
گواهی دهد از جهت کسانی که به نماز جمعه حاضر شدهاند و رعایت کند حال کسانی را که مباکرت نمودهاند بسوي نماز جمعه
و مردمان را به نسبت پیشی گرفتن به نماز جمعه به بهشت ببرند هر که پیشتر میآمده است پیشتر به بهشت برند او را و از مجموع
این اخبار ظاهر شد که سنت است که زود ص: 563 بمسجد روند و مشغول عبادات جمعه شوند و انتظار
قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله من اتی الجمعۀ ایمانا و احتسابا استانف » ) . بکشند که چون وقت داخل شود مشغول نماز شوند
و از آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که هر که به نماز جمعه حاضر شود از روي ایمان به جمعه یا با (« العمل
ایمان خالصا لوجه اللَّه تعالی عمل را از سر گیرد که گذشتهها را آمرزیدند. و کالصحیح منقولست از حضرت امیر المؤمنین صلوات
اللَّه علیه که فرمودند که اعرابی که نام او قلیب بود به نزد حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت یا رسول اللَّه من
مکرر مهیّا شدم که بحج بیایم میسر نشد که باین سعادت فایز شوم از جهۀ پریشانی حضرت به او فرمودند که اي قلیب بر تو باد به
ملازمت نماز جمعه که آن حج درویشان است و اقل مرتبهاش بیست حج است و اکثرش هزار حج و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
نیز منقولست که میفرمودند که ده مرتبه ترك نماز عید کردن آن قدر معصیت ندارد که یک مرتبه نماز جمعه را ترك نمودن
و قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه لا یشرب احدکم » ) . بیعلتی چون از نمازهاي یومیّه است و بهتر از همه است چنانکه گذشت
و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که (« الدّواء یوم الخمیس فقیل یا امیر المؤمنین و لم قال لئلّا یضعف عن اتیان الجمعۀ
فرمودند که روز پنجشنبه دوا یعنی مسهل یا اعم از آن و هر چه ضعف آورد مانند کافور مخورید عرض نمودند که یا امیر المؤمنین
چه سبب دارد حضرت فرمودند که مبادا ضعیف شود و نتواند به نماز جمعه حاضر شدن هر چند بعد از ضعف ساقط شود
مکروهست کاري کردن که از این عبادت و ثواب آن محروم شود قطع نظر از آن که فی نفسه ص: 564
روز عبادت و طاعت است و یوم المزید است که حق سبحانه و تعالی ثوابهاي ایشان را مضاعف میگرداند چنانکه گذشت. و در
حسن کالصحیح منقولست از عاصم بن حمید که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حق سبحانه و تعالی در هر
روز جمعه در بهشت کرامتی میفرماید مؤمنان را، ملکی میفرستد بسوي بنده مؤمن با خلعتی و بر در خانه او میایستد و رخصت
میطلبد به او خبر میکنند و داخل میشود و دو جامه نورانی در بر او میکنند و او را میبرند و از نور خلعت بهشت منور میشود تا
به جمع انبیا و اوصیا و مؤمنان میرسد و در آنجا تجلی میشود که بر معارف ایشان میافزاید و همگی به سجده میروند پس
خطاب میرسد که اي بندگان سر بر دارید که امروز روز سجود و عبادت نیست مرگ را از شما برداشتم و آن چه عطا کردهام شما
صفحه 245 از 259
را در بهشت هفتاد مثل آن از جهۀ شما افزودم پس به جاي خود بر میگردد با هفتاد مثل آن چه داشته است این است که حق
سبحانه و تعالی فرموده است که نزد ماست زیادتی و مزید و آن روز جمعه است که شبش شب نورانیست و روزش نورانی پس
بسیار کنید از تسبیح کنید و تهلیل و تکبیر و ثناي الهی و صلوات بر محمد و آل او، راوي گفت که عرض نمودم که در بهشت غنا و
سرود هست حضرت فرمودند که در بهشت درختی است که حق سبحانه و تعالی امر میکند باد را که بوزد و آن درخت به سرودي
در آید که خلایق هرگز چنان آواز خوشی نشینده باشند پس حضرت فرمودند که این غنا از براي کسی خواهد بود که در دار دنیا
از ترس خدا غنا نشنیده باشد، و هم چنین هر روز بوي خوش ایشان زیاده شود و حق سبحانه و تعالی از جهۀ مقربان بهشتی آفریده
است که وصف آن نمیتوان کرد و هر صبح از جهۀ ایشان کشانید و ایشان را سرود و خوشحالی چند دست دهد که وصف آن
نتوان کردن آن را و اگر ص: 565 نه این مزید باشد نعیم بهشت که مکرّر میشود لذت نمیماند غالبا و از
این جهت حق سبحانه و تعالی فرموده است که وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ یعنی نزد ما زیادتی چند هست که وصف آن نمیتوان کردن.
[خطیب جمعه پشت به قبله میباشد]
و از آن حضرت صلی اللَّه (« و قال النّبیّ صلی اللَّه علیه و آله کلّ موعوظ قبلۀ للواعظ یعنی فی الجمعۀ و العیدین و صلاة الاستسقاء » )
علیه و آله منقولست که فرمودند هر واعظی قبله موعوظ است و هر موعوظی بقبله واعظ است صدوق ذکر کرده است که مراد
حضرت آنست که هر جا که خطبه خوانند میباید که خطیب پشت قبله باشد و مامومان رو بقبله نشسته باشند و خطیب رو به ایشان
داشته باشد و ایشان رو بقبله و خطیب، تا سخنان خطیب در نفوس ایشان خوب مؤثر باشد و این معنی مجربست و چون خطبه متلقی
است از شارع صدوق تخصیص به این مواضع داده است. و کلینی رضی اللَّه عنه از سکونی روایت کرده است جمله اولی را هر
واعظی قبله است و خود گفته است که مراد حضرت اینست که هر گاه در روز جمعه امام خطبه کند مردمان را مییابد که رو به
امام کنند و چون کلینی تخصیص به جمعه داده است صدوق گفته است در هر خطبه مراد است و حق اینست که لفظ واعظ عام
است و خصوصیتی به خطیب، ندارد و احادیث بسیار وارد شده است که حضرت رسول خدا و حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه
علیهما بعد از نماز صبح موعظه میفرمودند چنانکه کافی مشحونست از آن خصوصا در باب صفات مؤمنان و غرض از آن که
حضرت بلفظ واعظ فرموده است تعمیم است چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است به موعظه که وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْري تَنْفَعُ
الْمُؤْمِنِینَ یعنی تذکیر کن و به یاد آور غافلان را به درستی که تذکیر نفع میدهد مؤمنان را، و جائی دیگر تعمیم فرمود که شامل
مؤمن و غیر مؤمن باشد که ص: 566 فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْري یعنی موعظه بگو اگر نفع دهد موعظه، بلکه
آیات کریمه امر بمعروف و نهی از منکر شامل است تذکیر را و الیوم امر بمعروف و نهی از منکر غالبا منحصر است در موعظه و
تاثیر آن عظیم است چنانکه ظاهر است و غرض حضرت آنست که میباید که واعظ رو به جماعت متعظین کند و ایشان رو به واعظ
کنند تا سخن او مؤثر باشد در نفوس ایشان و این یک شرط است از شروط موعظه او، و دیگر میباید که واعظ به آن چه میگوید
عمل کند و از دل سخن کند تا بدل رسد و هر چه از زبان بیرون میآید از گوش تجاوز نمیکند و هر چه از دل بیرون میآید بدل
میرسد و مشهور است استحباب بلاغت خطیب به آن که سخنان فصیح را مناسب احوال حاضران به ایشان رساند و آیات و اخبار
وعد آن مقدار نگوید که خوف ایشان زایل شود و از وعید آن مقدار ذکر نکند که ایشان از رحمت الهی ناامید شوند و لیکن چون
غالب احوال مردمان غفلت عظیم است مناسب احوال اکثر وعید است چنانکه از خطب حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه ظاهر
است، و اگر مناسب داند سخنان حکیمانه تازه که تأثیرش بیشتر باشد ذکر کند چنانکه در حسن کالصحیح از حضرت امیر المؤمنین
صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که ترویح کنید نفوس خود را به حکمتهاي تازه به درستی که نفوس را کلال و ماندگی
دست میدهد چنانکه بدن را دست میدهد و از این جمله است اشعار محققان مثل حکیم غزنوي و حکیم رومی و عطار و غیر
صفحه 246 از 259
ایشان و آیه فَلَوْ لا نَفَرَ الخ ظاهرش نیز موعظه است و شک نیست که شامل موعظه هست چون حق سبحانه و تعالی میفرماید که چرا
از هر فرقه طایفه نمیروند بطلب علوم دینیه که چون به ایشان بر گردند ایشان را از عذاب الهی بترسانند شاید که ایشان حذر نمایند
از چیزهائی که سبب عذاب الهی است، و میباید که موعظه را از جمعی بشنوند که تارك دنیا باشند و ص:
567 بعلم خود عمل نمایند. چنانکه بطرق متکثره از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر گاه به
بینید که عالم دوست میدارد دنیا را او را بر دین خود متهم دانید که دین شما را بر باد خواهد داد زیرا که هر کسی جمع میکند
آن چه را دوست میدارد پس حضرت فرمودند که حق سبحانه و تعالی وحی نمود به حضرت داود علی نبینا و علیه السّلام که اي
داود مگردان میان من و خود عالمی را که فریفته دنیا باشد، یعنی علوم مرا از او اخذ مکن به درستی که این جماعت راه زنان
بندگان منند که رو بمن دارند کمترین چیزي که به ایشان میکنم آنست که حلاوت مناجات خود را از دلهاي ایشان میبرم، و حق
سبحانه و تعالی فرموده است که أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَ کُمْ آیا مردمان را امر میکنید به خوبیها و خود را فراموش
میکنید و حال آن که تلاوت میکنید کتاب الهی را و حق سبحانه و تعالی شما را در کتاب خود او امر و نواهی کرده است و
مذمّت کرده است علماء بد را گاهی ایشان را به سگ تشبیه کرده است کَمَثَلِ الْکَلْبِ و گاهی به دراز گوش کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ
أَسْفاراً در سوره جمعه، آیا عقل ندارید یا عقل خود را بکار نمیفرمایید و دیگر فرموده است که اي مؤمنان چرا میگویید آن چه را
بان عمل نمیکنید بزرگست غضب الهی بر شما که بگوئید آن چه بان عمل نکنید، و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که
فرمودند که هر گاه عالم بعلم خود عمل نکند موعظه او در دلها قرار نمیگیرد چنانکه باران که بر سنگ آید میلغزد. و از حضرت
سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله منقول است که فرمودند که حواریان به عیسی علی نبینا و علیه السّلام گفتند یا روح اللَّه با که
همنشینی کنیم فرمودند که با جمعی بنشینید که چون ایشان را به بینید خداوند عالمیان به یاد شما ص: 568
آید از دیدن ایشان و چون سخن کنند علوم شما یا اعمال شما را در تزاید شود، و علم ایشان با اعمال ایشان شما را راغب به آخرت
کند و اینها صفات اولیاء اللَّه است چنانکه بطرق متکثره از حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که هر
که حق سبحانه و تعالی را شناخت و عظمت و جلال او را دانست دهان خود را میبندد از کلامی که بکار او نیاید، و شکم خود را
باز میدارد از خوردن زاید بر قدر ضروري و همیشه خود را به تعب میاندازد بروزه روز و عبادت شب صحابه گفتند که پدر و
مادر ما فداي تو باد یا رسول اللَّه این جماعت اولیاء اللَّه و دوستان حق سبحانه و تعالیاند که حق سبحانه و تعالی فرموده است در
شأن ایشان که به درستی که دوستان خدا را خوفی بر ایشان نیست و اندوهناك نمیشوند حضرت فرمودند که اولیاء اللَّه جمعیاند
که خاموش میباشند و خاموشی ایشان ذکر حق سبحانه و تعالی است و هر گاه بهر چه نظر کنند نظر ایشان عبرتست بحسب مراتب
احوال ایشان چنانکه بعضی چنانند که به زبان حال میگویند که نظر نکردم در چیزي مگر آن که خدا را بعد از آن دیدم که از
مصنوع به صانع میروم، و جمعی با هم میبینند و همه را آثار قدرت او مشاهده میکنند و میگویند که ندیدم چیزي را مگر آن
که خدا را با او دیدم، و جمعی از صانع به مصنوع میآیند و این رتبه ابرار است و میگویند ندیدم چیزي را مگر آن که خدا را
پیشتر از آن دیدم، و جمعی فانی فی اللَّه و باقی باللَّه شدهاند و اغیار از نظر ایشان محو شدهاند و بغیر از او چیزي را مشاهده نمیکنند
و اگر سخن میگویند سخنان ایشان حکمت است یعنی بالهام الهی است چنانکه مجربست و از دوستان او مشاهد است، و اخبار
متواتره بر این مضمون وارد است از رسول خدا و ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم مثل آن که وارد است که هر که چهل روز خالص
باشد یا چهل روز به یاد خدا باشد همیشه حق ص: 569 سبحانه و تعالی چشمههاي حکمت را از دل او بر
زبان او جاري میسازد و او را تارك دنیا میگرداند و بینا میکند او را بدرد دنیا و دواي دنیا. و در صحیح از ابن محبوب از هیثم
منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که ترك دنیا کند حق سبحانه و تعالی حکمت را در دل او
جا میدهد و زبان او را به حکمت ناطق میگرداند و بینا میگرداند او را به عیوب دنیا بدرد آن و دواي آن و او را از دنیا سالم
صفحه 247 از 259
بیرون میبرد بدار السّلام بهشت صوري و معنوي. دیگر از صفات ایشان آنست که اگر در میان مردمان راه میروند راه رفتن ایشان
برکت است و همه نفع است به مؤمنان بلکه به عالمیان اگر نه اجل مقرر باشد روحهاي ایشان در بدنهاي ایشان قرار نگیرد و از
خوف عذاب که اعظم آن هجران است و از شوق ثواب که اهم آن وصال است. و از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله و
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر که او را واعظی از دل او نباشد و زاجري او نفس او نباشد و
قرینی نباشد که ارشاد او کند متمکن میشود دشمن او بر گردن او و از دست نفس و شیطان که اعدا عدوّند خلاصی ندارد.
[خطبههاي مأثور در جمعه]
شیخ طوسی طاب ثراه این خطبه را در مصباح ذکر کرده و از زید ابن وهب (« و خطب امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فی الجمعۀ » )
روایت نموده است مسندا و چون صدوق در اول کتاب حکم به صحت آن چه در این کتاب است کرده است ممکن است که این
خطب بطرق متواتره به او رسیده باشد چنانکه منقولست که چون آن حضرت خطبه میخواندند چندین هزار حافظ بودند که به یک
مرتبه شنیدن در حفظ ایشان در میآمد، و چندین هزار دیگر که ص: 570 آن قوت حافظه نداشتند دوات و
قلمها داشتند که هر چه میشنیدند مینوشتند لهذا عامه و خاصه خطب و قضایاي آن حضرت را مضبوط دارند. و کلینی رحمه اللَّه
تعالی دو خطبه روایت نموده است یکی در باب نماز جمعه بسند صحیح از محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه، و در حسن کالصحیح از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت از آن حضرت سؤال کردم از نماز جمعه حضرت
فرمودند که به یک اذان و اقامه است امام بعد از اذان از خانه بیرون میآید و بر منبر بالا میرود و دو خطبه میکند و تا امام بر منبر
است مردمان نماز نمیکنند پس امام بر منبر مینشیند آن مقدار که قل هو اللَّه احدي توان خواند پس بر میخیزد و خطبه دیگر
میخواند پس به زیر میآید و نماز را با مردم میکند و در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دویم سوره منافقین میخواند، و
خطبه دیگر در روضه ذکر کرده است در حسن کالصحیح از حسن بن محبوب از محمد بن نعمان و غیر او یا غیر او از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه این خطبه را در روز جمعه میخواندند که. (
و این هر دو خطبه از جهۀ جمعه مذکور است و خطب بسیار از آن حضرت منقولست در روضه (« الحمد للّه اهل الحمد و ولیّه »
کلینی و غیر آن از کتب صدوق و نهج البلاغه و غیر آن. و در موثق کالصحیح از سماعه منقولست که حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه فرمودند که سزاوار آنست که امامی که خطبه میگوید از جهۀ مردمان در روز جمعه عمامه به پوشد در تابستان و
زمستان و برد یمانی را ردا کند و ایستاده خطبه بخواند که مشتمل باشد بر حمد و ثناي الهی پس وصیت کند مردمان را بتقوي از
جناب اقدس الهی، پس سوره صغیري از قرآن بخواند پس ص: 571 بنشیند پس برخیزد و حمد و ثناي الهی
بفرستد و صلوات بر محمد صلی اللَّه علیه و آله بفرستد و صلوات بر امامان مسلمانان بفرستد و استغفار کند از جهۀ مؤمنین و مؤمنات
پس چون از خطبه فارغ شود مؤذن اقامه بگوید و دو رکعت نماز با مردم بکند که در رکعت اول سوره جمعه بخواند و در رکعت
دویم منافقین. و در صحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر گاه هفت نفر باشند در روز
جمعه نماز جمعه را به جا آوردند و امام رداء برد یمنی بر دوش اندازد، و عمامه بر سر گذارد و تکیه کند در حال خطبه بر کان یا
عصائی و میان دو خطبه بنشیند و قرائت را بلند بخواند و قنوت را در رکعت اول بخواند پیش از رکوع. و کالصحیح منقولست از
قداح از حضرت امام جعفر صادق از پدرش صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله چون از
جهۀ نماز جمعه بیرون میآمدند بر منبر مینشستند تا مؤذنان فارغ میشدند. و مرفوعا از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که سنت است که چون امام بر منبر رود و رو به مردمان کند و پشت بقبله اول سلام کند بر مردمان. و در
صحیح از حماد بن عثمان منقولست از محمد بن خالد که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که
صفحه 248 از 259
میترسم که نماز جمعه پیش از زوال واقع شود حضرت فرمودند که اگر واقع شود گناهش بر مؤذنان است، یا رعایت وقت نماز بر
همه مؤذّنانست و هر گاه جمعی از مؤذنان عادل اذان گویند گاه باشد که علم به همرسد بدخول وقت و ظاهر آنست که اکتفا به
اذان ایشان توان کردن، و مؤید این است صحیح ذریح که گفت آن حضرت ص: 572 صلوات اللَّه علیه بمن
فرمودند که نماز جمعه را بکن به اذان سنیان زیرا که ایشان خوب مداومت مینمایند بر اوقات و خوب میدانند و ظاهر میشود از
فقال الحمد للّه الولیّ الحمید الحکیم المجید الفعّال لما یرید علّام الغیوب و خالق » ) . این دو حدیث که اعتماد بر موثق میتوان کرد
الخلق و منزل القطر و مدبّر امر الدّنیا و الآخرة و وارث السّماوات و الارض الّذي عظم شانه فلا شیء مثله تواضع کلّ شیء لعظمته و
پس فرمودند که (« ذلّ کلّ شیء لعزّته و استسلم کلّ شیء لقدرته و قرّ کلّ شیء قراره لهیبته و خضع کلّ شیء لملکته و ربوبیّته
جنس محامد یا جمیع حمدها مخصوص واجب الوجودیست که مستجمع جمیع کمالاتست و متولی امور عالمیانست یا مستحق جمیع
محامد است از جهۀ استجماع جمیع کمالات و محمود است بالسنه جمیع عالمیان چنانکه فرموده است که نیست چیزي مگر آن که
بحمد و تسبیح او مشغول است و لیکن شما نمیفهمید و هر چه کرده و میکند مشتمل است بر حکم و منافع و فواید بیشمار، یا
عالم است به حقایق اشیا چنانکه خود فرموده است که آیا کسی که او آفریده است و از عدم بوجود آورده است علم به آن ندارد و
حال آن که مجرد است من جمیع الوجوه، و مطلع است بر کنه هر چیزي، و مجید است یعنی بزرگوار و عظمت و جلال مخصوص
اوست و هر چه میخواهد میکند چون هر چه میکند همه را از روي حکمت و مصلحت میکند از جهۀ بندگان و، پنهانها پیش او
آشکار است و آفریننده خلایق است، و باران را بحسب منافع خلایق به زیر میآورد از جانب آسمان و مدبّر کارهاي دنیا و
آخرتست و وارث آسمانها و زمینهاست یعنی ساکنان هر دو را میمیراند و او باقی است و ملک ملک اوست آن خداوندي که شأن
او اعظم است از آن که کسی بشناخت او تواند ص: 573 رسید و نیست چیزي شبیه او هر چه هست نزد
عظمت و جلال او متواضعند از ذوي العقول و غیر ایشان بنا بر شعوري که ایشان را هست یا بنا بر آن که در تحت قدرت اویند، همه
اشیاء نزد عزت و قهّاریّت او ذلیلند و همه به نزد قدرت او گردن نهادهاند و هر چیزي در محل خود قرار گرفته است از هیبت او و
و الّذي یمسک السّماء ان تقع علی الارض الّا باذنه و ان تقوم السّماء » ) . همه مکوّنات خاضعاند نزد پادشاهی و پروردگاري او
[السّاعۀ خ] الّا بأمره و ان یحدث فی السّماوات و الارض شیء الّا بعلمه نحمده علی ما کان و نستعینه من أمرنا علی ما یکون و
آن خداوندي که آسمان را حافظ است از تفرق و افتادن اجزاي آن بر زمین و حفظ میکند قیامت را یا آسمان (« نستغفره و نستهدیه
را که قایم شود مگر بامر او یعنی نه چنانست که حکیم میگوید که به طبایع خود قایمند بلکه همه به قدرت او قایمست و حادث
نمیشود چیزي در آسمانها و زمینها مگر آن که او به همه عالم است و علم او احاطه نموده است کلیات و جزویات را حمد و
ستایش میکنم من و سایر مکونات او را بر آن چه نسبت بما انعام فرموده است یا کرده است، و استعانت از او میخواهیم در
کارهاي ما از چیزهائی که از ما خواسته است یا مطلقا و همه به گناهان خود معترفیم و طلب مغفرت از او میکنیم و طلب هدایت از
و نشهد ان لا اله الّا اللَّه وحده لا شریک له ملک الملوك و سیّد السّادات و جبّار الارض و » ) . او مینماییم چون هادي نیست بغیر او
السّماوات القهّار الکبیر المتعال ذو الجلال و الاکرام دیّان یوم الدّین ربّ آبائنا الاوّلین و نشهد انّ محمّدا عبده و رسوله ارسله بالحقّ
داعیا إلی الحقّ و شاهدا علی الخلق فبلّغ رسالات ربّه کما امره لا متعدّیا و لا مق ّ ص را و جاهد فی اللَّه ص: 574
اعداءه لا وانیا و لا ناکلا و نصح له فی عباده صابرا محتسبا فقبضه اللَّه الیه و قد رضی عمله و تقبّل سعیه و غفر ذنبه صلّی اللَّه علیه و
و همه گواهی میدهیم از روي علم و یقین که خداوندي نیست بجز واجب الوجود بالذات مستجمع همه کمالات حال آن که (« آله
او یگانه است در ذات و صفات و او را شریکی و نظیري نیست پادشاه پادشاهانست و بهتر از هر بهتریست یا خداوند هر بزرگیست و
آفریننده زمین و آسمانهاست و همگی با آن چه در هر دو است مقهور و مجبور اویند، قهار است بانکه در دنیا و عقبی هر کرا
استحقاق عقوبت باشد معاقب میسازد یا قهر کرده عدم را و موجودات را از کتم عدم بدید آورده است، و بزرگوار است و از آن
صفحه 249 از 259
بالاتر است که عقول به او توانند رسید صاحب جلال و عظمت است و صاحب اکرام و انعامست یا مستحق صفات سلبیه و ثبوتیه
است چنانکه اکثر چنین تفسیر کردهاند، قاضی و جزا دهنده است در روز جزا پروردگار پدرهاي پیشینیان ماست و گواهی میدهیم
که محمد بنده اوست و رسول اوست و حق سبحانه و تعالی او را فرستاده است به راستی و در مصباح نیست بالحقّ که خلایق را بحق
سبحانه و تعالی و عبادت او بخواند یا به راستی که مذهب اوست بخواند و گواه باشد بر خلق که ائمه هدي باشند و سایر انبیا چنانکه
یا بر همه خلایق از پیشینیان و پسینیان پس او تبلیغ رسالات را چنانکه باید به جا « وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَ هِیداً » فرموده است که
آورد به نحوي که به آن مامور بود و از حد خود در گذشت یا زیاد و کم نکرد و تقصیر ننمود و مجاهده نمود از جهۀ رضاي خدا
با دشمنان او، و سستی نکرد و بد دلی ننمود و از جهۀ رضاي او نصیحت کرد بندگان او را و صبر نمود بر ایذاي قوم او را خالصا
لوجه اللَّه تا وقتی که حق سبحانه و تعالی او را ازین دار غرور بدار سرور برد و خشنود بود از اعمال او و قبول کرد سعی او را و
ص: 575 آمرزیده گناه او را یعنی ترك اولاي او را یا گناهان امّت او را یا آن که چون او را مذنب
میگفتند که سیصد و شصت خدا را یکی کرده است، دین او را قوي کرد و کفر را بر انداخت تا این نسبت به آن حضرت ندهند و
این توجیه را حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه از جهۀ مامومان فرمودند در آیه لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ صلوات
أوصیکم عباد اللَّه بتقوي اللَّه و اغتنام ما استطعتم عملا به من طاعته فی هذه الایّام الخالیۀ و بالرّفض » ) . الهی بر محمّد و آل او باد
لهذه الدّنیا التّارکۀ لکم و ان لم تکونوا تحبّون ترکها و المبلیۀ لکم و ان کنتم تحبّون تجدیدها فانّما مثلکم و مثلها کرکب سلکوا
سبیلا فکأن قد قطعوه و افضوا إلی علم فکان قد بلغوه و کم عسی المجري إلی الغایۀ ان یجري إلیها حتّی یبلغها و کم عسی ان یکون
بقاء من له یوم لا یعدوه و طالب حثیث فی الدّنیا یحدوه حتّی یفارقها فلا تنافسوا فی عزّ الدّنیا و فخرها و لا تعجبوا بزینتها و نعیمها و
لا تجزعوا من ضرّائها و بؤسها فانّ عزّ الدّنیا و فخرها إلی انقطاع و انّ زینتها و نعیمها إلی زوال و انّ ضرّاءها و بؤسها إلی نفاد و کلّ
مدّة منها إلی منتهی و کلّ حیّ منها إلی فناء و بلاء او لیس لکم فی اثار الاوّلین و فی آبائکم الماضین معتبر و تبصرة ان کنتم تعقلون
أ لم تروا إلی الماضین منکم لا یرجعون و إلی الخلف الباقین منکم لا یقفون [یبقون خ] قال اللَّه تعالی وَ حَرامٌ عَلی قَرْیَۀٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ
لا یَرْجِعُونَ و قال کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَۀُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّۀَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ
الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ او لستم ترون إلی اهل الدّنیا و هم یصبحون و یمسون علی احوال شتّی فمیّت یبکی و اخر یعزّي و لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 576 صریع یتولّی و عائد و معود و اخر بنفسه یجود و طالب الدّنیا و الموت یطلبه و غافل و لیس بمغفول عنه و
علی اثر الماضین یمضی الباقی و الحمد للّه ربّ العالمین ربّ السّماوات السّبع و ربّ الارضین السّبع و ربّ العرش العظیم الّذي یبقی
وصیت میکنم شما را بتقوي و پرهیزکاري از مخالفت الهی و در غنیمت دانستن (.« و یفنی ما سواه و الیه یئول الخلق و یرجع الامر
هر چه توانید کردن از عبادات الهی در این ایّامی که گذشته است تا دیدهاید، و وصیت میکنم شما را که ترك کنید این دنیایی را
که او ترك شما میکند هر چند شما نمیخواهید ترك او را، و کهنه کننده بدنهاي شماست هر چند شما دوست میدارید که آن را
تازه کنید به درستی که داستان شما و این دنیا مانند جمعی از مسافران است که رو به شهري داشته باشند عن قریب به آن شهر
رسیدهاند هم چنین شما بر جناح سفر آخرتید عن قریب است که مرگ رسیده است و سفر طی شده است، و شبیه است حال شما به
جمعی که کوهی از دور پیدا شود و ایشان متوجه آن کوه باشند عن قریب به آن رسیدهاند، هم چنین شما، و چه نزدیکست مسافت
کسی که رو به جانبی داشته باشد و روانه آن جانب سازد خود را یا او را روانه سازند به آن جانب عن قریب به آن مقصد رسیده
است و مقصد همه خلایق مرگست هر چند مقصود ایشان نیست اما رو به آن جانب دارند و خواهی نخواهی به آن میرسند، و چه
قریبست و بیبقاست بقاي کسی که او را روزي باشد که از آن تجاوز نتواند کرد چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که چون
اجل رسید یک ساعت پیش و پس نمیشود و با این حالات طلبکاري دارند که آن مرگست و حدي میخواند از جهۀ تند رفتن
، ایشان تا ایشان را از دنیا بیرون برد، و آن آسیاب مرگست، از خوردنها و آشامیدنها زیادتی و نامناسب که لوامع صاحبقرانی، ج 4
صفحه 250 از 259
ص: 577 همگی مانند تحصیلدار از آدمی جدا نمیشوند تا او را بیرون برند از این شهر دنیا، پس رغبت مکنید و سعی منمایید در
عزّت دنیا و فخر آن و خوشحال مشوید از زینت آن و نعمتهاي آن و جزع منمایید از محنتهاي آن و فقر آن زیرا که عزّت و فخر آن
را بقائی نیست و منقطع است، و زینت و نعیم آن رو به زوال دارد و مشقّت و محنتش نیز بقا ندارد همه در گذر است و هر مدتی از
مدتهاي آن نهایتی دارد که عن قریب گذشته است چنانکه معمّرین مثل حضرت نوح که دو هزار و پانصد سال عمر او بود گذشت
و لقمان که قولی هست که سه هزار سال عمر او بود مرد و عاقبت هر زنده مرگست آیا همین عبرت بس نیست شما را که خانها و
باغات و مزارع پیشینیان، و آباء و اجداد خود را میبینید که همه رفتند و از ایشان اثري نمانده است آیا همین عبرات کافی نیست در
بینایی شما اگر عقل خود را بکار فرمائید آیا نمیبینید که آنها که رفتند بر نمیگردند و آنهایی که در عقب آنها ماندهاند توقف یا
بقا ندارند و همه در رفتنند چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که هر قریه را که هلاك کردهایم حرامست بر کشتن ایشان
بدنیا یعنی بر نمیگردند زیرا که مقرر ساختهایم که بر نگردند و بعضی گفتهاند که لا زاید است از جهۀ تحسین لفظ یعنی حرامست
رجوع ایشان بدنیا تا وقتی که اراده الهی تعلق گرفته است در رجوع به قیامت صغري و کبري، و احتمال این دارد که مراد این باشد
که برنگشتن ایشان واقع نیست یعنی چنان نیست که بمیرند و فارغ شوند بلکه رجوع خواهند کرد از جهۀ ثواب و عقاب در قیامت
صغري و کبري اما معنی اول اوفق است به استشهاد، و دیگر فرموده است تعالی شانه که هر نفسی چشنده مرگست و شما همه را مزد
خواهند داد بتمام و کمال در روز قیامت پس کسی که دور شود از آتش جهنّم و داخل شود در بهشت رستگار شده است و نیست
زندگانی دنیا مگر تمتع فریب، آیا نیستید ص: 578 چنانکه نظر کنید به اهل دنیا و حال آن که ایشان صبح و
شام میکنند بر حالهاي مختلفه که هر حالی سبب عبرتیست شما را، یکی مرده است و بر او میگریند یا یبلی یعنی در قبر میپوسد،
و یکی را عزل پرسش میکنند و تسلی میدهند و صبر میفرمایند و در غم و الم مرده است، و یکی بیماریست که بر خود میپیچید
و در جان کندنست یا در سختیهاي دنیا گرفتار است، و یکی به عیادت بیمار میآید و یکی بیمار است و به عیادت او میروند، و
دیگري در جان کندنست و جان میدهد، و یکی طلب دنیا میکند و مرگ در طلب اوست یا آن که با این حالات که مشاهد است
یکی طلب دنیا میکند و خبر ندارد که مرگ در طلب اوست و غافل است، یا یکی غافل است و از او غافل نیستند و بر اثر گذشتهها
میروند باقی ماندگان یعنی هنوز جاي پاي ایشان محو نشده است و بازماندگان قدم بر قدم رفتگان دارند یا آن که همه این احوال
مختلفه نسبت به بازماندگان نیز هست، یا آن که پیشینیان عبرت نگرفتند و پسینیان نیز چنیناند. و در مصباح و نهج و علی اثر
الماضی ما یمضی است یعنی بر یک نحو میروند، و حمد و سپاس خداوندي را سزاست که پروردگار عالمیانست و پروردگار
هفت آسمان و پرورش دهنده هفت زمین است و پروردگار عرش عظیم است آن خداوندي که بقا مخصوص اوست و غیر او همه
فانیند و بازگشت خلایق به اوست و در روز قیامت امر امر اوست و چون افتتاح بحمد بود اختتام نیز بحمد کردند و یا آن که حمد
الا » ) . الهی میکند بر آن که فنا مخصوص ماست و بقا مخصوص اوست یا حمد او راست در همه احوال یا بر اسباب عبرت و تبصره
انّ هذا الیوم یوم جعله اللَّه لکم عیدا و هو سیّد أیّامکم و افضل اعیادکم و قد أمرکم اللَّه فی کتابه بالسّ عی فیه إلی ذکره فلتعظم
رغبتکم فیه و لتخلص نیّتکم فیه و اکثروا فیه التّضرّع و الدّعاء و ص: 579 مسألۀ الرّحمۀ و الغفران فانّ اللَّه عزّ
و جلّ یستجیب لکلّ مؤمن [من] دعاه و یورد النّار من عصاه و کلّ مستکبر عن عبادته قال اللَّه عزّ و جلّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ
الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ و فیه ساعۀ مبارکۀ لا یسال اللَّه عبد مؤمن فیها شیئا الّا اعطاه و الجمعۀ واجبۀ
علی کلّ مؤمن الّا علی الصّبیّ و المریض و المجنون و الشّیخ الکبیر و الاعمی و المسافر و المرأة و العبد المملوك و من کان علی
رأس فرسخین غفر اللَّه لنا [لی خ] و لکم سالف ذنوبنا فیما خلا من اعمارنا و عصمنا و إیّاکم من اقتراف الآثام بقیّۀ ایّام دهرنا انّ
احسن الحدیث و ابلغ المواعظ کتاب اللَّه عزّ و جلّ اعوذ باللَّه من الشّیطان الرّجیم انّ اللَّه هو الفتّاح العلیم بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم ثمّ
یبدا بعد الحمد بقل هو اللَّه احد او بقل یا أیّها الکافرون او بإذا زلزلت الارض زلزالها او بألهیکم التّکاثر او بالعصر و کان ممّا یدوم
صفحه 251 از 259
به درستی که این روزها جمعه روزیست که حق سبحانه و تعالی عید (« علیه قل هو اللَّه احد ثمّ یجلس جلسۀ خفیفۀ ثمّ یقوم فیقول
شما گردانیده است آن را یعنی عود میکند به احسان بعد از جمعه سابقه یا عود بمعنی احسان باشد یعنی احسان میکند بر عالمیان
به مغفرت گناهان ایشان و انزال رحمت متواتره، و این روز بهترین روزهاي شماست و اگر بهتر از عید غدیر نباشد منافات ندارد
چون عید غدیر روزي ندارد از ایام هفته بلکه هیجدهم ذي الحجه است در هر روزي که واقع شود یا آن که چون روز غدیر در
زمان آن حضرت در جمعه بود شرف جمعه را نیز دارد و بهترین عیدهاي شماست حتی عید اضحی و فطر چنانکه گذشت و بحسب
ظاهر شامل عید غدیر هست و لیکن مخصص است به اخبار بسیار و ممکن است که از حیثیت نماز جمعه بهتر باشد و غدیر از
حیثیت صوم بهتر باشد و ص: 580 بتحقیق که حق سبحانه و تعالی شما را امر کرده است در قرآن مجید
بانکه سعی کنید در این روز بذکر الهی که نماز جمعه یا خطبه نماز یا هر دو و امر به سعی لازم دارد وجوب آن چه سعی در آن
میکنند یا آن که امر به سعی امر به ایقاع جمعه است بر أبلغ تاکید سپس باید که رغبت شما عظیم باشد در آن و باید که نیت شما
خالص باشد که غرض شما از نماز جمعه محض رضاي الهی باشد، یا آن که شما را امر کردهاند که سعی نمایید در تذکر و پند
پذیرفتن مواعظ خطبه چون در آیات و اخبار ذکر را بر موعظه بیشتر استعمال میکنند به قرینه آن که نماز را بعد از این میفرماید، و
چون در امامت نماز جمعه غالبا شیاطین دست مییابند که آدمی را از قصد قربت میاندازند و هم چنین مامومان را چنانکه مشاهد
است امر به اخلاص فرمودهاند و در این روز تضرع و زاري بسیار کنید و دعا بسیار کنید و سؤال رحمت و مغفرت گناهان را بسیار
کنید به درستی که حق سبحانه و تعالی مستجاب میکند در این روز دعاي هر مؤمنی را یا دعاي هر کسرا که او را بخواند، و بجهنم
در میآورد هر کرا عصیان او کند از عبادت او که دعا باشد چنانکه فرموده است که دعا کنید مرا مستجاب گردانم دعاي شما را به
درستی که کسانی که تکبّر میکنند از عبادت که دعاست عن قریب داخل جهنم میشوند به خواري و زاري، و در این روز ساعتی
هست با برکت که هر بنده که خداوند خود را در آن ساعت طلب کند از چیزي البته عطا میکند آن را یا او را پس بیان ذکر
فرمودند که نماز جمعه واجبست بر هر مؤمنی و تخصیص به مؤمنان از جهۀ انتفاع ایشان است و اگر نه بر همه کس واجب است
حتی بر کفار اگر چه از ایشان صحیح نیست بلکه از غیر اثنا عشري صحیح نیست و لیکن قدرت دارند بر آن که کفر را زایل
گردانند بانکه ایمان آورند مثل محدث، پس بر همه کس واجب است مگر بر نه کس که آن صبی و مجنون است که مکلف
نیستند، و ص: 581 صبی را تمرین میکنند بر نماز جمعه مثل سایر عبادات و بر مجنون واجب نیست و
صحیح نیست مگر آن که جنون دوري داشته باشد و در وقت نماز عاقل باشد بر او نیز واجب خواهد بود چون در این وقت مجنون
نیست و بر باقی هر گاه حاضر شوند واجبست و الّا بنده بیاذن آقا و با اذن واجب میشود، و در زن خلافست که اگر واقع سازد
صحیح است یا نه. و در صحیح از اسماعیل بن همام منقولست که حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه زن در
مسجد با امام نماز کند دو رکعت که نماز جمعه باشد نمازش ناقص است و اگر نماز ظهر را در مسجد به جا آورد نماز او ناقص
است باید که نماز ظهر را در خانه به جا آورد که آن افضل است و ظاهر حدیث آنست که از او صحیح است و بر باقی واجب
تخییریست چنانکه گذشت پس بر غیر این جماعت واجب عینی خواهد بود تا استثنا صحیح باشد و کسی که بر سر دو فرسخ باشد
یعنی آن طرف دو فرسخ باشد و اگر چه فرض نمیتوان کرد که جائی باشد که از دو فرسخ هیچ زیاد و کم نباشد با آن که حقیقت
فرسخ نیز ظاهر نیست چنانکه در باب سفر خواهد آمد حق سبحانه و تعالی بیامرزد گناهان ما را و گناهان شما را آن چه کردهایم در
پیشتر از عمرهاي ما و نگاهدارد ما و شما را از ارتکاب گناهان در بقیه عمر که مانده است به درستی که بهترین حکایات و بهترین
نصایح و مواعظ از روي فصاحت و بلاغت کتاب حق سبحانه و تعالی است، پناه میبرم بجناب اقدس خداوند عالمیان از شرط
شیطان رانده شده از رحمتهاي الهی یا از درجات بهشت یا آن که او را سنگ باران کردند ملائکه در وقتی که او را به زمین
فرستادند به درستی که اوست که گشاینده ابواب خیراتست یا فتح دهنده است مؤمنان را بر غلبه بر شیطان و در مصباح ان اللَّه هو
صفحه 252 از 259
السّمیع العلیم است یعنی به درستی که خداوند عالمیان اوست اجابت کننده دعاهاي ص: 582 مؤمنان و
اوست دانا ضمایر همه را و بعد از آن بسم اللَّه را میخواند و سوره حمد را میخواند و بعد از حمد سوره توحید را میخواند یا آن
که مراد آنست که بعد از حمد خطبه سوره میخواند و در مصباح نیست بعد الحمد و ظاهرا سهو نساخ است چون در هیچ خطبه تا
غایت ندیدهام و یکی از این سورهها را میخواندند و آن چه بیشتر بر آن مداومت مینمودند سوره توحید بود پس آن حضرت
الحمد للّه نحمده و نستعینه و نؤمن به و نتوکّل علیه و نشهد ان لا » ) . مینشستند اندکی و بر میخواستند و خطبه دویم را میخواندند
اله الّا اللَّه وحده لا شریک له و انّ محمّدا عبده و رسوله صلوات اللَّه و سلامه علیه و آله و مغفرته و رضوانه اللَّهمّ صلّ علی محمّد
عبدك و رسولک و نبیّک صلاة نامیۀ زاکیۀ ترفع بها درجته و تبیّن بها فضله و صلّ علی محمّد و آل محمّد و بارك علی محمّد و
آل محمّد کما صلّیت و بارکت و ترحّمت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید اللَّهمّ عذّب کفرة اهل الکتاب الّذین یصدّون
عن سبیلک و یجحدون آیاتک و یکذّبون رسلک اللَّهمّ خالف بین کلمتهم و الق الرّعب فی قلوبهم و انزل علیهم رجزك و نقمتک
و بأسک الّذي لا تردّه عن القوم المجرمین اللَّهمّ انصر جیوش المسلمین و سرایاهم و مرابطیهم فی مشارق الارض و مغاربها انّک علی
کلّ شیء قدیر اللَّهمّ اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات اللَّهمّ اجعل التّقوي زادهم و الایمان و الحکمۀ فی قلوبهم و
أوزعهم ان یشکروا نعمتک الّتی أنعمت علیهم و ان یوفوا بعهدك الّذي عاهدتهم علیه اله الحقّ و خالق الخلق اللَّهمّ اغفر لمن توفّی
من المؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات و لمن هو لا حق بهم من بعدهم منهم انّک أنت العزیز الحکیم لوامع صاحبقرانی،
ج 4، ص: 583 انّ اللَّه یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذي القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلّکم تذکّرون اذکروا
اللَّه یذکرکم فانّه ذاکر لمن ذکره و اسألوا اللَّه من رحمته و فضله فانّه لا یخیب علیه داع دعاه رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَ نَۀً وَ فِی الْآخِرَةِ
و جمیع محامد و ثناها مخصوص ذات مقدس خداوند عالمیانست ما با همگی خلایق او را حمد میکنیم و (« حَسَ نَۀً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ
استعانت و یاري از او میخواهیم در همه کارها خصوصا در حمد و ثنا، و ایمان به او داریم و ایمان خود را آنا فآنا در زیادتی داریم
و توکل بر او میکنیم در جمیع امور و گواهی میدهیم که بجز او خداوندي نیست و یگانه است در ذات و صفات و او را شریکی
نیست در خداوندي، و گواهی میدهیم که محمد بنده خاص اوست و کسی مثل او به شرایط بندگی عمل نکرده است و فرستاده
اوست بجمیع خلایق از جن و انس، رحمتهاي الهی و سلامتی الهی و مغفرت و خوشنودي الهی بر او و بر آل او باد که حضرت
فاطمه زهرا است با ائمه معصومین، خداوندا صلوات فرست بر محمد که بنده تست و رسول تست و پیغمبر رفیع القدر تست صلواتی
که در زیادتی باشد و در نهایت خوبی باشد که به سبب این صلوات درجه او را عالی گردانی و افضلیت او را بر عالمیان ظاهر
سازي، و صلوات فرست بر او و بر آل او و برکت فرست بر او بر آل او چنانکه صلوات فرستاده و برکت کرده و رحم کرده بر
ابراهیم و آل ابراهیم که جمیع پیغمبران فرزندان اویند حتی پیغمبر ما و ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم اجمعین به درستی که توئی
که محمودي و همه عالمیان بحمد تو مشغولند یا حامدي ذات مقدس خود را و توئی که بزرگواري و عظمت مخصوص تست،
خداوندا معذب ساز کافران اهل کتاب را که قرآن بر ایشان فرستادي و انکار آن کردند که سردار ایشان ابو بکر و عمر و عثمانند و
هر که متابعت ایشان کرده ص: 584 است، و باین عبارت از روي تقیه فرمودهاند تا خواص بفهمند آن چه
مطلوبست و عوام گمان کنند که یهود و نصاري مرادند آن جماعتی که مردمان را از راه تو باز میدارند چون اصحاب جمل و
صفین و خوارج، انکار میکنند آیات ترا که در شأن ائمه اهل بیت فرستاده و تکذیب میکنند پیغمبران ترا چون همه پیغمبران امر
کردهاند به متابعت اهل بیت آن حضرت چنانکه خواهد آمد در صوم مباهله، خداوندا مخالفت انداز میان اجتماع ایشان که جمعیت
ایشان مبدّل شود به تفرقه، و خوف را در دلهاي ایشان انداز، و بفرست بر ایشان عذاب خود را و غضب خود را و بلاي خود را آن
عذابی را که رد نمیکنی از قومی که فاسقانند، خداوندا یاوري ده لشکرهاي مسلمانان را که لشکر آن حضرت بودند در آن زمان و
چرخچیهاي لشکر مسلمانان را که مقدمه الجیشاند، و مرابطان ایشان را که حافظان و نگاه به آنان سرحدهایند در شهرهاي مشرق
صفحه 253 از 259
زمین و مغرب زمین به درستی که تو بر همه چیز قادري خداوندا بیامرز مردان مؤمن و زنان مؤمنه را که صالحانند و مردان مسلمانان
و زنان مسلمه را که در مرتبه مؤمنان نیستند در صلاح و تقوي خداوندا تقوي توشه ایشان گردان و ایمان و علوم را در دلهاي ایشان
در آور چنانکه سابقا گذشت که علوم وهیبه مسمی است به حکمت چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که هر کس را حق
سبحانه و تعالی حکمت کرامت کرد به او عطا کرده است خیر، بسیار خداوندا ملهم ساز و توفیق ده ایشان را که شکر کنند نعمتهاي
ترا که انعام کرده بر ایشان و توفیق ده ایشان را که وفا کنند بعهد و پیمانی که در میثاق با ایشان کرده بانکه متابعت اهل بیت پیغمبر
تو کنند اي خداوند حق و اي آفریننده خلایق، خداوندا بیامرز کسانی را که مردهاند از مردان مؤمن و زنان مؤمنه و مردان مسلم و
زنان مسلمه و بیامرز کسانی را که ملحق شوند به ایشان از مؤمنان و مسلمانان به درستی که تو خداوند عزیز و قهار و حکیم نیکو
کرداري ص: 585 به درستی که خداي تعالی امر میکند به عدالت و احسان و به عطاي خویشان یا به دادن
حقوق خویشان حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله، و نهی میفرماید از اعمال قبیحه و بدیها و فساد یا از ثلثه چنانکه در
اخبار اهل بیت وارد است، پند میدهد شما را خداوند شما شاید که متذکر شوید یاد کنید خداوند خود را تا آن که او یاد کند شما
را بفضل و رحمت به درستی که او یاد کننده است کسانی را که خداوند خود را یاد کنند به عبادت و طاعت و ترك معاصی، و
بطلبید از خدا رحمت او را و فضل او را به درستی که حق سبحانه و تعالی ناامید نمیکند هیچ کسرا که او را بخوانند، پروردگارا ما
و قال ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قدّم الخطبۀ » ) . را عطا کن در دنیا خوبی و در آخرت خوبی را و نگاهدار ما را از عذاب جهنم
علی ال ّ ص لاة عثمان لأنّه کان اذا صلّی لم یقف النّاس علی خطبته و تفرّقوا و قالوا ما نصنع بمواعظه و هو لا یتّعظ بها و قد احدث فلمّا
و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که منقولست که اول کسی که خطبه را مقدم داشت بر (« راي ذلک قدّم الخطبتین علی ال ّ ص لاة
نماز عثمان بود، و در بعضی از نسخ است علی الصلاة یوم الجمعۀ عثمان، و در بعضی از نسخ به جاي آن یوم العید است و هر دو
زیادتی از نساخت زیرا که چون عثمان نماز میکرد مردمان نمیایستادند که خطبه او را گوش کنند و متفرق میشدند و میگفتند
که موعظه او چه نفع میکند به او حال آن که خود بعلم خود عمل نمیکند، و بدعتها کرد آن چه کرد یعنی بدعت بسیار کرد پس
چون عثمان دید که مردمان نمیایستند به خطبه مقدم داشت خطبه را بر نماز که مردمان علاج نداشته باشند از شنیدن. و در صحیح
از محمد بن مسلم منقول است از احدهما صلوات اللَّه علیهما در نماز عیدین که حضرت فرمودند که نماز در عید رمضان و عید
قربان پیش از ص: 586 خطبه است، و تکبیر بعد از قرائت است هفت تکبیر در رکعت اول است و پنج تکبیر
در رکعت دویم است و اول کسی که خطبه را مقدم داشت عثمان بود چون بدعتها کرد از نماز که فارغ میشد مردمان میرفتند و
به خطبه او نمینشستند خطبه را مقدم داشت و مردمان علاجی نداشتند از جهۀ نماز مینشستند. و در حدیث صحیح از معاویه
منقولست که گفت سؤال کردم از آن حضرت از نماز عیدین و حضرت کیفیت نماز عیدین را بیان فرمودند بعد از آن فرمودند که
خطبه بعد از نماز است و عثمان پیش از نماز مقرّر ساخت، و چون این الفاظ اطلاق یا عمومی دارد صدوق توهم کرده که در نماز
جمعه نیز تقدیمش بدعت عثمانیست و به توهم آن که خطبه بدل از دو رکعت آخر است پس میباید که بعد از نماز باشد با آن که
احادیث متواتره وارد شده است در آن که پیش از نماز است. مثل حدیث صحیح از ابان از ابو مریم که گفت سؤال کردم از خطبه
حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله آیا پیش از نماز بود یا بعد از نماز حضرت فرمودند که حضرت رسول خدا صلی اللَّه
علیه و آله اول خطبه میخواندند و دیگر نماز میکردند، و گذشت در صحیحه عبد اللَّه بن سنان و صحیحه عمر بن یزید و صحیحه
محمد بن مسلم و ایضا صحیحه محمد و موثقه سماعه و غیر آن از اخبار که همه دالند بر آن که خطبه مقدم است بر نماز و اگر نه
تصریح او بود باین مذهب در کتاب علل و عیون میتوانست این عبارت را حمل کردن بر نماز عیدین چون مطلق است هر چند در
این باب ذکر کرده بود چون بسیار از این باب کارها کرده است و لیکن در علل فضل بن شاذان از حضرت امام رضوا صلوات اللَّه
علیه روایت کرده است که اگر کسی گوید که چرا نماز جمعه هر گاه با امام باشد دو رکعت است و هر گاه بیامام باشد چهار
صفحه 254 از 259
رکعت است در ص: 587 جواب میگوییم از جهۀ چند چیز. یکی آن که نماز جمعه از راه دور میآیند تا
دو فرسخ حق سبحانه و تعالی سبک گردانید تا تدارك آن تعب بشود. دویم آن که امام ایشان را باز میدارد که خطبه بشنوند و
ایشان در حال شنیدن خطبه انتظار نماز میکشند و کسی که انتظار نماز میکشد در حکم نماز کننده است. سیم آن که نماز با امام
تمامتر است و کاملتر است چون عالم و فاضل و عادل است. چهارم آن که روز جمعه عید است و نماز عید دو رکعت است و
خطبه به منزله دو رکعت است، پس اگر گویند که چرا خطبه را مقرر ساختند جواب میگوییم که زیرا که چون در روز جمعه همه
کس حاضر میشوند وسیلهایست که امیر و در عیون بدل از امیر امام است موعظه ایشان بگوید و ترغیب ایشان کند به طاعت و
بترساند ایشان را از معصیت و ایشان را مطلع سازد بر آن چه مصلحت ایشانست در دین و دنیاي ایشان و ایشان را خبر دهد به
اخباري که به امام میرسد از اطراف از چیزهائی که نافع باشد تا سبب سرور ایشان شود یا مضرّت داشته باشد تا سبب دفع آن شوند
از آمدن لشکرها و در علل این زیادتی هست که در عیون نیست و ظاهرا از جهۀ اشتباه انداخته باشند و عبارت اینست که و لا یکون
و ظاهرا مراد این باشد که هر گاه از آفاق خبر « ال ّ ص ائر فی الصلاة منفصلا و لیس بفاعل غیره ممّن یؤمّ النّاس فی غیر یوم الجمعۀ
رسیده باشد که جمعی از کفار بر سر مسلمانان میآیند جمعی که به نماز آمده باشند متوجه جهاد شوند و این معانی موجود نیست
در ائمه غیر روز جمعه بنا بر این خطبه در روز جمعه مقرر شد، و اگر گویند که چرا دو خطبه مقرر شد در جواب میگوییم لوامع
صاحبقرانی، ج 4، ص: 588 که تا آن که یکی حمد و ثنا و تقدیس حق سبحانه و تعالی باشد و دیگري از جهۀ کارها و موعظه و
تخویف و تعلیم اوامر باشد و از جهۀ تهیه نمودن چیزي چند که خوبست مثل اسلام پادشاهان اطراف و فرستادن مال و خراج و
رسول، یابد است مثل آمدن لشکر کفار بر سر مسلمانان و بیرون رفتن از جهۀ جهاد ایشان، و ظاهر این حدیث آنست که امام زمان
صلوات اللَّه علیه نماز جمعه میکند و شکی نیست در آن که در زمانی که امام باشد در محلی که امام باشد او امامت میکند و
دیگري در آن محل نمیکند و در این دغدغه نیست چنانکه در حدیث نیز وارد شده است نزاع در حال غیبت است با آن که شک
نیست که نایب امام نیز میکند. پس اگر گویند که چرا خطبه را در نماز جمعه پیش از نماز میخوانند و در عیدین بعد از نماز در
جواب میگوییم که چون نماز جمعه بسیار است و در سالی زیاده بر پنجاه است و بسیار واقع میشود و مردمان محظوظ نیستند غالبا
و چون نماز کردند نمیایستند بیشتر مقرر شد تا علاجی نداشته باشند و بشنوند و اما نماز عید در سالی دو مرتبه واقع میشود و
اجتماع مردمان در آن بیشتر از جمعه است و رغبت مردمان به خطبه بیشتر است اگر جمعی بروند اکثر میمانند و بسیار واقع
نمیشود مثل نماز جمعه که ملال حاصل میشود ایشان را و نایستند، بعد از آن که صدوق در علل و عیون این را ذکر کرده است
گفته است که چنین میگوید مصنف این کتاب که این حدیث چنین است و خطبه در جمعه و عیدین بعد از نماز است زیرا که
بمنزله دو رکعت آخر است و اول کسی که دو خطبه را مقدم داشت عثمان بود چون در بدعتها کرد آن چه کرد یعنی بدعت بسیار
کرد مردمان به خطبه نمینشستند و میگفتند که چه نفع میکند نصایح او و حال آن که خود این قسم کارهاي قبیح میکند دو
خطبه را مقدم داشت تا مردمان از جهۀ ص: 589 انتظار نماز بایستند و متفرق نشوند، پس از اینها ظاهر شد
که سبب توهم صدوق اطلاق لفظ است و قیاس خطبه و غافل شده است از عبارات روایات صحیحه با آن که هر بدعتی که ائمه
جور عامه کردهاند همه را ذکر کردهاند و در هیچ کتابی از کتب عامه و خاصه نیست که این بدعت را ذکر کرده باشد بلکه متواتر
است که حضرت سید الانبیاء و ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم اول خطبه میخواندند و بعد از آن نماز میکردند در جمعه و در عید
بر عکس. و در صحیح بخاري احادیث بسیار روایت کرده است که در زمان رسول خدا و زمان ابو بکر و عمر و بعضی از زمان
عثمان خطبه عید بعد از نماز بود و بعد از آن پیش از نماز کردند و بنی امیّه چنین میکردند حاصل آن که جمیع بدعتهاي خود را
خود نقل کردهاند و علماي ایشان توجیه کردهاند که اجتهاد کردهاند با آن که در کتب اصول خود ذکر کردهاند که اجتهاد یا نص
معقول نیست، و بدعتهاي عثمان را طبري ذکر کرده است که از صحابه استفتا نمودند که هر گاه شخصی مصحفها را بسوزاند، و ابو
صفحه 255 از 259
ذر را از مدینه مشرفه اخراج نماید و عبد اللَّه بن مسعود را از جهۀ گرفتن قرآن او و ممانعت او آن مقدار بزند که فتق کند و قرآنش
را بگیرد و بسوزد، و هر گاه کسی بیت المال مسلمانان را همه متصرف شود و به ایشان ندهد و صرف خود نماید، و سایر بدعتها را
شمرده است آیا فاعل این بدعتها واجب القتل هست همه فتوي دادند که بلی و او را کشتند و دفن نکردند و در مقبره یهودان
انداختند تا آن که سکان او را خوردند، و از مروان بن حکم نقل کردهاند که او گفت من در شب چهاردهم او را دزدیدم و دفن
کردم، و مولانا علی قوشچی ذکر کرده است که این طعن صحابه است که با او چنین کردهاند نه طعن او با آن که اکثر ایشان اجماع
اهل مدینه را حجت میدانند و سید مرتضی در مباحثات با عامه ذکر کرده است که ص: 590 امامت عثمان
با امامت حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه جمع نمیشود زیرا که اگر عثمان مسلمان بود البته علی صلوات اللَّه علیه در زمان
خلافت در آن سه روز او دفن مینمود و اگر مسلمان بود و علی دفن نکرد او را چون علی را امام میدانید؟ و جواب ایشان اینست
و سالت شیخنا محمّد بن » ) . که هر گاه عمر حکم بر نقیض صریح قرآن کند در جاهاي بسیار و امام تواند بود عثمان چرا نتواند بود
الحسن بن الولید رضی اللَّه عنه عمّا یستعمله العامّۀ من التّهلیل و التّکبیر علی اثر الجمعۀ ما هو فقال رویت انّ بنی أمیّۀ کانوا یلعنون
امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه بعد صلاة الجمعۀ ثلث مرّات فلمّا ولی عمر بن عبد العزیز نهی عن ذلک و قال للنّاس التّهلیل و التّکبیر
و سؤال کردم از استادم ابن ولید از آن چه میکنند سنیان از تهلیل و تکبیر بعد از نماز جمعه سببش چیست (« بعد ال ّ ص لاة افضل
گفت روایتی بمن رسیده است که بنی امیّه لعنهم اللَّه از زمان معاویه (علیه اشدّ اللعنۀ و) العذاب لعن میکردند حضرت امیر المؤمنین
را صلوات اللَّه علیه سه مرتبه بعد از نماز جمعه پس چون زمان پادشاهی عمر بن عبد العزیز شد گفت دیگر لعنت نکنند و گفت لا
اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر افضل است از لعنت و عمر بن عبد العزیز سبّ آن حضرت را بر طرف نمود و فدك را به اولاد حضرت فاطمه
زهرا صلوات اللَّه علیهما باز داد و کارهاي خوب بسیار کرد و لیکن سنی بود و اعتقاد به امامت ثلثه داشت و غصب حق حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه کرده بود بنا بر این منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه در روز وفات عمر بن عبد العزیز که
عالمیان بر او میگریستند آن حضرت فرمودند که شخصی فوت شده است امروز که اهل زمین بر او رحمت میکنند و میگریند و
اهل آسمان بر او لعنت میکنند، و از بنی امیّه معاویۀ بن یزید بد نیست و امید مغفرت نسبت به او ص: 591
هست و او اگر چه شیعه بود و لیکن ممکن بود که پادشاهی را تسلیم سیّد الساجدین صلوات اللَّه علیه کند از روي جهالت نکرد و
مشهور آنست که مروان او را خفه کرد. اي منصف نظر کن از روي انصاف در اعمال و اعتقادات سنیان خود در صحاح خود
خصوصا بخاري بطرق متکثره روایت کردهاند که علیّ خیر البریّۀ و بهترین جمیع خلایق است، و معاویۀ که زمخشري در ربیع الابرار
ذکر کرده است که ولد الزنا بود و چندین هزار از اصحاب حضرت سیّد المرسلین را شهید کرد به سبب محبت ایشان علی بن ابی
طالب را و خارجی بود و بر امام زمان به اعتقاد ایشان خروج کرد، و در اخبار بسیار ذکر کردهاند در صحاح خود که حضرت سید
المرسلین صلی اللَّه علیه و آله به عمار بن یاسر گفتند که اي عمار عن قریب است که گروه باغیه که بر امام زمان خروج کرده باشند
ترا بکشند و در جنگ صفین شهید شد توقف دارند در لعن او، و مولانا سعد الدین ذکر کرده است که توقف در لعن او از جهۀ
آنست که تعدي نکند بأعلی پس أعلی چون بناي ظلم و ستم را ابو بکر و عمر کردند و احادیث متواتره وارد شده است که هر
ستمی که بر اهل بیت رسول خدا شد و خواهد شد همه در گردن هر دوست.
درباره