گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد ششم
جلد پنجم






[تتمۀ کتاب الصلاة]
اشاره
المجلد الخامس فی شرح کتاب ال ّ ص لاة من من لا یحضره الفقیه و فیه کتاب الزکاة و الخمس من تالیفات العالم العامل الفقیه و
العارف الکامل النّبیه و المؤیّد بتأیید الملک الوفیّ ذي النّفس الزّکی و المهذّب ال ّ ص فّی الحبر الملّی مولانا محمّد تقی المجلسی
الأصفهانی نور اللَّه مضجعه و اعلی اللَّه مقامه. بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم و به ثقتی الحمد للّه ربّ العالمین و ال ّ ص لاة علی افضل
السّابقین و اشرف المصلّین محمّد و عترته الّذین اذهب اللَّه عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا من العالمین
باب الصّلاة الّتی تصلّی فی کلّ وقت
این بابی است در بیان نمازهایی که در جمیع اوقات میتوان کرد چون خواهد آمد اخبار در آن که نوافل مبتدئه را در پنج وقت
نمیتوان کردن، بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب، و بعد از نماز عصر تا آفتاب زرد، دیگر از طلوع آفتاب تا آفتاب یک نیزه بلند
شود تقریبا، و از چاشت تا زوال مگر در روز جمعه، و از آفتاب زرد تا ذهاب حمره. و نزد اکثر عامه در این اوقات خمسه خصوصا
نزد طلوع و غروب هیچ نمازي را نمیتوان کردن و اخبار بسیار از اهل بیت صلوات اللَّه علیهم وارد شده است که هم چنین نیست
که همه نمازي را ص: 4 نتوان کردن بلکه بعضی را میتوان کرد و بعضی را نمیتوان کرد و حدیث دیگر
وارد شده است که همه را میتوان کرد پس هر خبري که وارد شده باشد که نمیتوان کردن محمول است بر تقیه یا اتقا که مبادا
ضرري به ایشان برسد خصوصا در مثل نماز طواف که غالبا همه در آنجا حاضرند اولی نکردنست. (روي زرارة عن ابی جعفر
صلوات اللَّه علیه انّه قال اربع صلوات یصلّیها الرّجل فی کلّ ساعۀ صلاة فاتتک فمتی ذکرتها ادّیتها و صلاة رکعتی طواف الفریضۀ و
به اسانید صحیحه منقولست از زراره که حضرت امام (« صلاة الکسوف و ال ّ ص لاة علی المیّت هذه یصلّیهنّ الرّجل فی السّاعات کلّها
محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که چهار نماز است که آدمی در هر ساعتی که خواهد میکند یعنی در آن پنج ساعت نیز
میتواند کرد و کراهت ندارد. یکی- نمازیست که از تو فوت شده باشد هر وقت که به خاطرت رسد آن را به جا میآوري. دویم-
دو رکعت نماز طواف واجبست و تخصیص بواجب از آن جهت است که در سنت سنیان مضایقه دارند اگر آدمی ملاحظه تقیه کند
بهتر است. سیم- نماز گرفتن آفتاب و ماه و زلزله و اخاویف است در آن وقت که این امور واقع شود آن نماز را میباید کرد.
صفحه 14 از 262
چهارم- نماز بر میت است و مطلوب در آن تعجیل است این نمازها را در هر وقتی و ساعتی میتوان کرد. و در حدیث صحیح از
ابن عمار منقولست که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که فرمودند که پنج نماز است که در هیچ حالی
ترك آنها نمیتوان کرد، یکی نماز طواف خانه است، و یکی نماز ص: 5 احرامست، دیگر نماز کسوفست،
دیگر هر نمازي را فراموش کرده باشی هر گاه به خاطرت رسد آن نماز را خواهی کرد، دیگر نماز جنازه است چون نماز واجب را
در همه اوقات میتوان کرد و نافله که سبب داشته باشد مثل نماز طواف و نماز احرام و نماز زیارت و امثال اینها ذات سببند از آن
جهت بیدغدغه کراهت ندارد ایقاع اینها در هیچ وقتی، و قریب باین است کالصحیح ابو بصیر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و در
خصوص هر یک نیز اخبار صحیحه و حسنه و موثقه و قویه وارد شده است چنانکه گذشت و خواهد آمد. و در صحیحه ابن ابی
یعفور منقولست که گفت از آن حضرت (ص) شنیدم که فرمودند که نماز روز را قضا میتوان کرد در هر ساعتی از شب و روز. و
کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که از آن حضرت سؤال کردند از قضا پیش از طلوع شمس و بعد از عصر
حضرت فرمودند که بلی قضا کن که این قضا کردن در این اوقات از جمله اسرار مخزونه است نزد آل محمد صلوات اللَّه علیهم
چون عامه فرق نفهمیدهاند میان واجب و سنت و ذي سبب و غیر آن و حال آن که یک فرد کراهت دارد که نافله غیر ذي سبب
است و در باب قضاء نوافل نیز خواهد آمد.
باب الصّلاة فی السّفر
[آیات قصر نماز]
(روي عن زرارة و محمّد بن مسلم انّهما قالا قلنا لأبی جعفر صلوات اللَّه علیهما ما تقول فی ال ّ ص لاة فی السّ فر کیف هی و کم هی
فصار التّقصیر فی السّ فر واجبا « وَ إِذا ضَ رَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُ رُوا مِنَ الصَّلاةِ » فقال انّ اللَّه عزّ و جلّ یقول
و لم یقل افعلوا فکیف أوجب ذلک کما أوجب « فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ » کوجوب التّمام فی الحضر قالا قلنا له انّما قال اللَّه عزّ و جلّ
فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ » التّمام فی الحضر فقال صلوات اللَّه علیه او لیس قد قال اللَّه عزّ و جلّ فی ال ّ ص فا و المروة
الا ترون انّ الطّواف بهما واجب مفروض لأنّ اللَّه عزّ و جلّ ذکره فی کتابه و صنعه نبیّه صلّی اللَّه علیه و آله و کذلک « یَطَّوَّفَ بِهِما
التّقصیر فی السّ فر شیء صنعه النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله و ذکره اللَّه تعالی ذکره فی کتابه قالا قلنا فمن صلّی فی السّفر اربعا أ یعید ام
لا قال ان کان قد قرئت علیه آیۀ التّقصیر و فسّرت له فصلّی اربعا اعاد و ان لم یکن قرئت علیه و لم یعلمها فلا اعادة علیه) این بابی
است در بیان نماز سفر به اسانید صحیحه و کالصحیح منقول است از زراره و محمد که گفتند عرض نمودیم به حضرت امام محمد
باقر صلوات اللَّه علیه که چه میفرمایید در نماز سفر و چگونه است یعنی قصر واجبست یا جایز و چند رکعت است که میباید کرد
و چند رکعت ساقط است ص: 7 حضرت فرمودند که حق سبحانه و تعالی در قرآن مجید میفرماید که هر
گاه سفر کنید در زمین و روانه شوید در آن پس بر شما حرجی نیست که قصر کنید نماز را پس قصر در نماز واجب شد هم چنان
که در حضر واجبست تمام کردن نماز، ایشان گفتند که به آن حضرت عرض نمودیم که حق سبحانه و تعالی فرمود که بر شما
حرجی نیست نفرمود که قصر کنید بلفظ امر که دلالت کند بر وجوب پس چگونه واجب باشد قصر در سفر مانند تمام کردن در
حضر؟ حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که نه حق سبحانه و تعالی در سعی میان صفا و مروه فرموده است که هر که حج یا عمره
کند حرجی نیست که سعی کند میان صفا و مروه نمیبینی که سعی میان صفا و مروه واجبست چون حق سبحانه و تعالی فرمود و
حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله در بیان آیه سعی را بعنوان وجوب بفعل آوردند هم چنین تقصیر در سفر را باین عبارت
فرمود و آن حضرت قصر کردند. و عامه و خاصه روایت کردهاند که صحابه عرض نمودند که یا رسول اللَّه چگونه قصر کنیم و
صفحه 15 از 262
حال آن که ایمن شدهایم و حق سبحانه و تعالی فرموده است که حرجی نیست که قصر کنید اگر خوف داشته باشید حضرت
فرمودند که تصدقیست که حق سبحانه و تعالی بر شما کرده است قبول کنید تصدّق الهی را، و غرض حضرت آنست که آیه منافات
با وجوب ندارد وجوب از قول نبی صلی علیه و آله ظاهر شد در بیان مراد الهی، و باین عنوان ذکر کردن از آن جهت بود که چون
در خاطر صحابه جا کرده بود که چهار رکعت واجبست و دو رکعت که کم میشود نماز ایشان ناقص میشود حق سبحانه و تعالی
فرمودند که ناقص نمیشود بلکه تمامتر میشود چون نکرده را قبول فرموده است و در کرده ممکن است که مقبول نباشد از جهۀ
وجوه فساد و هم چنین در صفا و مروه ص: 8 به اعتبار إساف و نایله که بر صفا و مروه گذاشته بودند، و
جمعی سعی نکرده بودند که این دو بت را در عمره قضا بعد از سه روز به جاي خود گذاشتند بعد از آن که از جهۀ آن حضرت
برداشته بودند حق سبحانه و تعالی فرمود که بر شما حرجی نیست در سعی هر چند آن بتان در آنجا باشند، پس زراره و محمد بن
مسلم گفتند که عرض نمودیم به آن حضرت صلوات اللَّه علیه که اگر کسی در سفر چهار رکعت کند نماز مقصوره را آیا نماز را
اعاده میکند یا نه حضرت فرمودند که اگر آیه تقصیر را بر او خواندهاند و علم بوجوب تقصیر به همرسانیده است از تفسیر مذکور
و چهار رکعت کرده باشد اعاده میکند، و اگر بر او نخواندهاند و نمیداند بر او اعاده نیست. حاصل آن که در این مسأله جاهل
معذور است، و همین عبارت را شیخ در صحیح از زراره و محمد بن مسلم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه روایت کرده است و
احادیث صحیحه در کتاب صوم در این باب خواهد آمد که جاهل معذور است در تمام کردن و روزه گرفتن.
[نماز مسافر دو رکعتی است]
و ال ّ ص لوات کلّها فی السّ فر الفریضۀ رکعتان کلّ صلاة إلّا المغرب فانّها ثلث لیس فیها تقصیر ترکها رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله » )
و هر نماز واجبی در سفر دو رکعت است مگر نماز شام که سه رکعت است و حضرت سید (« فی السّ فر و الحضر ثلث رکعات
المرسلین صلی اللَّه علیه و آله آن را بحال خود گذاشت در سفر و حضر که سه رکعت باشد و بر این مضمون احادیث متواتره وارد
است و اجماع مسلمانان است بلکه ضروریست از دین اسلام مگر در آن که نزد شیعه قصر عزیمۀ است و نزد عامه رخصت است، و
در بخاري در چند حدیث هست که تمام در سفر از بدعتهاي عثمانست.
[نماز شکسته سنت پیامبر]
و قد سافر رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله إلی ذي خشب و هی مسیرة یوم من المدینۀ یکون إلیها بریدان اربعۀ و عشرون میلا » )
و بتحقیق که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله بذي خشب بضم خا و شین معجمتین و آن یک (« فقصّر و افطر فصارت سنّۀ
روزه راهست از مدینه مشرفه که از مدینه مشرفه تا آنجا دو برید است که بیست و چهار میل باشد که هشت فرسخ باشد پس
حضرت تقصیر کردند نماز را و روزه را افطار نمودند پس سنت شد قصر در سفر در صلاة و صوم در هشت فرسخ. و در صحیح از
ابو بصیر منقولست که گفت به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که در چه مقدار راه قصر میکند مسافر
حضرت فرمودند که یک روزه راه یا دو برید به درستی که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله بذي خشب فرمودند و قصر
نمودند گفتم که ذي خشب چه مقدار راه بود حضرت فرمودند که دو برید بود هشت فرسخ، و ظاهرا صدوق مضمون این حدیث را
ذکر کرده است.
[افطار در سفر واجب است]
صفحه 16 از 262
و قد سمّی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله قوما صاموا حین افطر العصاة قال فهم العصاة إلی یوم القیمۀ و انّا لنعرف ابناءهم و ابناء » )
و بسند کالصحیح منقولست از زراره و بنا بر این صحیح است چون سند صدوق به زراره صحیح است چون (« ابنائهم إلی یومنا هذا
ظاهر آنست که از کتاب زراره برداشته باشد که گفت حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت سید المرسلین
صلی اللَّه علیه و آله در وقتی که افطار فرمودند و تقصیر کردند در سفر جمعی روزه گرفتند حضرت آن جماعت را فرمود که
عاصیانند حضرت فرمودند که آن جماعت و اولاد ایشان عاصیانند تا روز قیامت و به درستی که ما میشناسیم فرزندان ایشان و
فرزندان فرزندان ایشان را تا ص: 10 این وقت، و همه عاصیانند در اصول دین و توفیق راه حق نیافتند و تابع
اشقیااند. و در صحیح از عیص منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه شخصی در ماه رمضان
بسفر رود افطار کند، و فرمودند که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله در ماه رمضان از مدینه مشرفه متوجه مکه معظمه
شدند با مردمان و با ایشان پیادگان نیز بودند پس چون آن حضرت بکراع غمیم رسیدند در میان ظهر و عصر قدحی از آب طلبیدند
و آشامیدند و افطار فرمودند و اکثر مردمان با آن حضرت افطار نمودند و جمعی بر روزه ماندند حضرت فرمودند که این جماعت
عاصیانند زیرا که میبایست که هر چه آن حضرت بفرماید بان عمل کنند در هر بابی. و در صحیح از آن حضرت منقولست صلوات
اللَّه علیه که حضرت سید انبیاء صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که حق سبحانه و تعالی تصدّق نمود بر بیماران و مسافران امّت من بانکه
نماز را قصر کنند و روزه را افطار کنند آیا شما را خوش میآید که تصدقی بکنید و آن صدقه را به شما پس دهند هر گاه شما را
خوش نیاید چون [یعنی چگونه] اکرم الاکرمین را خوش آید. و در صحیح از صفوان از حضرت ابی الحسن امام رضا صلوات اللَّه
علیه منقولست که از آن حضرت سؤال کردند از شخصی که در ماه رمضان بسفر رود و روزه بگیرد حضرت فرمودند که صوم در
سفر خوب نیست و هر عبادتی که خوب نباشد حرامست. و اکثر این اخبار بلکه همه در صحاح سنّیان موجود است با اخبار دیگر از
این باب.
[زمانی که سفر شروع میشود]
و سال محمّد بن مسلم ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فقال له الرّجل یرید السّفر متی یقصّر قال اذا تواري من البیوت قال قلت الرّجل » )
به اسانید صحیحه منقولست (« ص: 11 یرید السّ فر فیخرج حین تزول الشّمس فقال اذا خرجت فصلّ رکعتین
از محمد بن مسلم و از علاء که گفتند سؤال کردیم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی بسفر رود کی
نماز و روزه را قصر میکند حضرت فرمودند که هر گاه آن شخص پنهان شود از خانها یعنی از اهل خانها که او را نه بینند. و اکثر
علما چنین فهمیدهاند که خانها از این کس پنهان شود که دیوارهاي آنها را تمیز نتواند کرد. محمد بن مسلم گفت عرض نمودم به
آن حضرت صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی اراده سفر داشته باشد و بعد از زوال بیرون رود چه کند حضرت فرمودند که هر
گاه بیرون روي خواه پیش از ظهر و خواه بعد از ظهر نماز را دو رکعت بکن. و در صحیح از عبد اللَّه بن سنان منقولست که گفت
سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از قصر کردن حضرت فرمودند که هر گاه در جائی باشی که اذان را شنوي نماز را تمام
کن و اگر در جائی باشی که اذان را نشنوي نماز را قصر کن. و در صحیح از عبد اللَّه منقولست که گفت سؤال کردم از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه از تقصیر حضرت فرمودند که هر گاه در موضعی باشی که اذان را نشنوي قصر کن و چون از سفر
برگردي نیز چنین است یعنی تا اذان را نشنوي قصر کن و بعد از شنیدن تمام کن و مراد از اذان، اذان متوسط است در هواي متوسط
در زمین هموار نه بر منابر بلند و امثال آن و در این صورت هر دو علامت قریب به یک دیگرند بلکه آن چه اصحاب فهمیدهاند نیز
قریب بهر دو است و بهتر آنست که تا یک فرسخ شرعی نروند قصر نکنند. ص: 12 چنانکه منقولست که
حضرت سید انبیاء و امام اولیاء صلی اللَّه علیهما چون یک فرسخ راه میرفتند قصر میکردند اگر چه غالب اوقات در نیم فرسخ
صفحه 17 از 262
و (« و قد روي عن ال ّ ص ادق صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا خرجت من منزلک فق ّ ص ر إلی ان تعود الیه » ) . خفاء جدران و اذان میشود
بتحقیق که مرویست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر گاه از منزلت بیرون روي قصر کن تا برگردي به خانه خود
و بر این مضمون چند حدیث وارد شده است از صحیح و موثق و ممکن است که حمل کنیم بر آن که تا حد ترخص مخیر باشد
و سمعه عبد اللَّه بن یحیی الکاهلیّ یقول فی التّقصیر فی الصّلاة برید فی برید اربعۀ و عشرون میلا ثمّ قال کان » ) . میان قصر و اتمام
و منقولست در (« ابی صلوات اللَّه علیه یقول انّ التّقصیر لم یوضع علی البغلۀ السّ فواء و الدّابّۀ النّاجیۀ و انّما وضع علی سیر القطار
صحیح از بزنطی که از اهل إجماع است و در صحیح از علی بن الحکم از کاهلی که ممدوحست به مدح عظیم و جمعی صحیح
میدانند حدیث او را و هیچ شک نیست که در عمل بمنزله صحیح است و کسی ردّ نکرده است حدیث او را که او گفت شنیدم از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که میفرمودند که قصر کردن نماز در مسافت چهار فرسخ است در چهار فرسخ یعنی با
چهار فرسخ دیگر که هشت فرسخ باشد، و غرض از این عبارت آنست که لازم نیست که مسافت هشت فرسخ باشد بلکه اگر چهار
فرسخ باشد و اراده داشته باشد که در همان روز برگردد علی المشهور یا پیش از ده روز برگردد همان قصد هشت فرسخ دارد چه
ظاهر است که اگر کسی هشت فرسخ مقصود او باشد و هر روز یک فرسخ برود یا کمتر قصر خواهد کرد، و این دو برید بیست و
چهار میل است که هر سه میل یک فرسخ ص: 13 است که هشت فرسخ باشد چون حضرت فرمودند که
پدرم همیشه میفرمودند که یک روز راه مسافت است نه یک روزي که استر دونده یا اسب خوش راه چاپاغان برود، بلکه یک
روزي که شتر قطاري برود نه شتر بی مهار بدوي چه آنها نیز بمنزله استر بردعی میروند، و شتر قطار باردار در روزهاي وسط هشت
فرسخ شرعی میرود که خواهد آمد که فرسخ شرعی کمتر است از فرسخ متعارف، و غالبا بحسب تجربه چهار پنج فرسخ متعارف
بیشتر نمیرود و منازل راه بغداد اکثرش چهار فرسخ است و مکرر قریب به غروب بار کردهایم در ایّام بهار و بعد از طلوع آفتاب به
یک ساعت به منزل رسیدهایم. و مؤیّد این حدیثست صحیح ابو ایّوب از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که
تقصیر درد و برید است یا یک روز راه. و در صحیح از علی بن یقطین منقول است که گفت از حضرت موسی بن جعفر صلوات
اللَّه علیهما سؤال کردم از شخصی که به سفري بیرون رود و یک روز راه باشد حضرت فرمودند که تقصیر واجب است هر گاه
مسافتی که قصد دارد هشت فرسخ باشد اگر چه گردد در کار خود و یک روز نرود. و در موثق کالصحیح منقولست از عبد الرحمن
که گفت به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که اقل مسافتی که نماز را قصر کنند چه مقدار است حضرت
فرمودند که یک روز راه عرض نمودم که یک روز مختلف میشود بحسب اشخاص کس هست که پانزده فرسخ میرود در یک
روز و کس هست که چهار پنج فرسخ میرود در همان روز حضرت فرمودند که اینها اعتبار ندارد بلکه شتران باردار معتبر است
ندیده در ما بین مکه و مدینه که شتران سنگین بار بیست و چهار میل میروند که هشت فرسخ باشد. و در موثق کالصحیح سماعه و
موثق کالصحیح عیص و موثق کالصحیح ص: 14 ابن بکیر و غیر اینها از اخبار به همین مضمون وارد است
که مسافت دو برید است که یک روز را هست هشت فرسخ.
[مقدار مسافت]
و متی کان سفر الرّجل ثمانیۀ فراسخ فالتّقصیر واجب علیه و اذا کان سفره اربعۀ فراسخ و اراد الرّجوع من یومه فالتّقصیر علیه واجب » )
و هر گاه سفر شخصی هشت فرسخ (« و إن کان سفره اربعۀ فراسخ و لم یرد الرّجوع من یومه فهو بالخیار ان شاء اتمّ و ان شاء ق ّ ص ر
باشد تقصیر صلاة و صوم بر او واجبست، و هر گاه سفرش چهار فرسخ باشد و خواهد که همان روز برگردد اگر چه بر نگردد
واجبست که قصر کند و اگر سفرش چهار فرسخ باشد و اراده نداشته باشد که در آن روز برگردد اگر چه برگردد چون مدار سفر بر
قصد است مخیر است در این صورت میان قصر و اتمام و این مجموع مضمون فقه رضویست و در این شکی نیست که در هشت
صفحه 18 از 262
فرسخ قصر صلاة و افطار و صوم واجبست. اما چهار فرسخی که اراده داشته که همان روز برگردد در صحیح منقولست از ابن وهب
که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که کمترین مسافتی که نماز را قصر میباید کرد چه مقدار است
حضرت فرمودند که چهار فرسخ رفتن و چهار فرسخ برگشتن. و در حدیث صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست به
همین عبارت و قریب باین عبارتست به همین مضمون صحیح زراره که خواهد آمد. و در موثق کالصحیح از محمد بن مسلم
منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه از تقصیر حضرت فرمودند که در بریدي تقصیر است
حضرت فرمودند که هر گاه چهار فرسخ برود و چهار برگردد جمیع روز مشغول سفر بوده است. و از این اخبار هیچ ظاهر نمیشود
ص: 15 اراده رجوع در آن روز حتی حدیث آخر زیرا که ظاهرش آنست که حضرت بیان این میکند که
مسافت متحقق میشود به اراده رجوع اگر چه در آن روز نباشد. أما تخییر در چهار فرسخ پس در صحیح از زید شحام منقولست که
گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که فرمودند که قصر میکند در دوازده میل که یک برید است که چهار
فرسخ باشد. و در صحیح اسماعیل از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که تقصیر در چهار فرسخ است. و در
حسن کالصحیح از ابو ایّوب منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که کمتر مسافتی که در آن تقصیر میکند مسافر
یک برید است. و در حسن کالصحیح از زراره منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که تقصیر در یک
برید است و برید چهار فرسخست، و غیر اینها از اخباري که متواتر است یا قریب به تواتر، و از جهۀ جمع بین الاخبار بعضی حمل
کردهاند بر تخییر چنانکه در فقه رضوي است، و جمعی حمل کردهاند بر صورتی که اراده رجوع در آن روز داشته باشد و جمعی
حمل کردهاند بر آن که اراده رجوع پیش از ده روز داشته باشد. چنانکه در صحیح از معاویه بن عمار منقولست که گفت عرض
نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که اهل مکه نماز را در عرفات تمام میکنند حضرت فرمودند که واي برایشان
کدام سفر از این دشوارتر است تمام نمیکند، و بطرق کثیره صحیحه و موثقه و قویه از آن حضرت صلوات اللَّه علیه به همین
مضمون وارد شده است. و در صحیح از معاویه منقولست که آن حضرت فرمودند که هر گاه اهل مکه برگردند به مکه از جهۀ
زیارت خانه خدا و داخل خانهاي خود شوند و باز بمنی ص: 16 روند تمام میکنند چون سفر ایشان مقطوع
شد به سبب داخل شدن خانه خود و تا منی یک فرسخ است تقریبا قصر نمیتوانند کرد و اگر داخل منازل خود نشوند قصر میکنند
چون مسافرند به سبب رفتن به عرفات، و ظاهر است که همان روز بر نمیگردند بلکه روز هشتم بمنی میروند و نهم در عرفاتند و
دهم یا یازدهم به مکه داخل میشوند. و در موثق کالصحیح از اسحاق منقولست که گفت از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه
علیه سؤال کردم که هر گاه اهل مکه برگردند از جهۀ زیارت خانه آیا تمام میکنند نماز را حضرت فرمودند که بلی و کسی که در
مکه اقامت کرده باشد تا یک ماه بمنزله ایشان است، و ظاهرا مراد از یک ماه آنست که قصد اقامت نداشته باشد و تابع میر حاج
باشند و امروز و فردا کنند تا یک ماه بمنزله مقیم میشوند بعد از آن. پس ظاهر شد که احادیث قصر برید را یا حمل میباید کرد بر
تخییر یا بر صورتی که اراده رجوع داشته باشد پیش از ده روز، و در این صورت احوط جمع است میان قصر و اتمام و احوط در
مطلق چهار فرسخ جمع است اگر چه اتمام کافی است و اللَّه تعالی یعلم.
[قصد عشره]
و روي معاویۀ بن وهب عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا دخلت بلدا و أنت ترید المقام عشرة ایّام فاتمّ ال ّ ص لاة حین » )
تقدم و ان اردت المقام دون العشرة فقصّر و ان اقمت تقول غدا اخرج و بعد غد و لم تجمع علی عشرة فقصّر ما بینک و بین شهر فاذا
تمّ الشّ هر فاتمّ ال ّ ص لاة قال قلت ان دخلت بلدا اوّل یوم من شهر رمضان و لست ارید ان اقیم عشرا قال ق ّ ص ر و افطر قلت فان مکثت
و در صحیح و حسن (« کذلک اقول غدا و بعد غد فافطر الشّ هر کلّه و اقصّر قال نعم هذا واحد اذا قصّرت افطرت و اذا افطرت قصّرت
صفحه 19 از 262
کالصحیح منقول است که ص: 17 حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه در شهري
داخل شوي و اراده داشته باشی که ده روز در آن شهر بمانی پس چون داخل آن شهر شوي نماز را تمام کن و اگر اراده اقامت
کمتر از ده روز داشته باشی قصر کن و اگر متردّد باشی و گویی که فردا بیرون میروم و پس فردا میروم و قصد اقامت ده روز
نداشته باشی تا یک ماه قصر کن پس چون یک ماه تمام شود نماز را تمام کن معاویه گفت که عرض نمودم که اگر روز اول ماه
رمضان داخل شهري شوم و ندانم که ده روز خواهم ماند چه کنم حضرت فرمودند که قصر کن نماز را و افطار کن روزه را عرض
نمودم که اگر متردّد باشم و فردا و پس فردا گویم کل ماه را افطار کنم و قصر کنم حضرت فرمودند که هر دو یک حکم دارد هر
گاه نماز را قصر میکنی روزه را افطار میکنی و هر جا که روزه را افطار میکنی نماز را قصر میکنی. و بر این مضمون وارد است
صحیحه زراره و حسن کالصحیح محمد بن مسلم و حسن کالصحیح ابو ایوب و غیر آن از اخبار بسیار و شکی نیست در آن که
قصد اقامت عبارتست از آن که در خاطر داشته باشد که خواهد بود اگر چه در ابتداي سفر باشد پس اگر خواهد که به جایی رود
که ده فرسخ باشد و در میان راه در خاطر داشته باشد که ده روز خواهم بود تمام میکند نماز را و روزه میگیرد در راه و میان راه و
منتهی راه زیرا که قصد هشت فرسخ ندارد و اگر صد فرسخ راه برود که در خاطر داشته باشد که در هر هفت فرسخ ده روز میباشم
در همه سفر تمام میکند، و هم چنین اگر اوّل در خاطر داشته باشد که توقف نکند و چون در میان راه به جایی رسید به خاطرش
رسید و با خود قرار داد که در اینجا ده روز یا بیشتر میمانم نماز را تمام میکند تا در آنجاست اگر چه در اثناي نماز به خاطرش
رسد که در اینجا میمانم که در این صورت نماز را تمام میکند. ص: 18 و اگر در اثناي سفر به جایی
رسید و کاري داشته باشد که هر گاه کارش ساخته شود روانه شود یا برگردد پس اگر بحسب متعارف داند که کارش کمتر از ده
روز و زیاده ساخته نمیشود همین قصد اقامت است تمام میکند، و اگر نداند و ممکن باشد که کارش پیش از ده روز ساخته شود
و امروز و فردا گوید تا یک ماه قصر میکند و بعد از یک ماه اگر مقدار یک نماز در آنجا باشد تمام میکند و اگر در اول شام
اول ماه به شهري رسد ماه هلالی اعتبار دارد، و اگر اول ماه نرسد اگر چه روز دویم باشد خلافست بعضی گفتهاند که سی روز
معتبر است و بعضی گفتهاند که هلالی معتبر است چون حق سبحانه و تعالی هلال را از جهۀ وقتهاي مردمان مقرر ساخته است پس
آن چه از این ماه گذشته باشد از ماه آینده داخل میکند پس اگر این ماه سی کم یک نو شود سی کم یک خواهد بود و چون در
بعضی از اخبار سی روز واقع شده است محمولست بر غالب که در میان ماه آمده باشد چون این فرض نادر است که کسی اول
هلال به جایی رسد پس در وسط اظهر سی روز است و اللَّه تعالی یعلم. و چنانکه در سفر روزه ماه رمضان را حرامست گرفتن مگر
در جائی که قصد اقامت کند یا بملک خود رسد که شش ماه در آنجا وطن کرده باشد هم چنین قضاي ماه رمضان را نیز نمیتواند
گرفت مگر آن که در جائی قصد اقامت ده روز کند. چنانکه در صحیحه علی بن جعفر وارد شده است که گفت سؤال کردم از
برادرم حضرت موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما از شخصی که در سفر باشد و ماه رمضان داخل شود و بایستد در اثناي راه آیا
روزه میگیرد حضرت فرمودند که روزه نمیتواند گرفت تا قصد اقامت ده روز در آن موضع نکند، و هر گاه قصد کند اقامت ده
روز را روزه را میگیرد و نماز را تمام میکند علی گفت از ص: 19 آن حضرت سؤال کردم که هر گاه
شخصی در سفر باشد و چند روز قضاي ماه رمضان در ذمّت او باشد اگر چند روز در جائی بماند در اثناي راه آن قضا را میتواند
گرفت حضرت فرمودند که نه تا قصد اقامت ده روز نکند در جائی نمیتواند گرفت. و در صحیحه علیّ بن یقطین و حسنه سهل بن
الیسع وارد است که اگر در اثناي نماز قصد اقامت کند نماز را تمام میکند و اگر در اثناي نماز عصر قصد اقامت کند عصر را تمام
و قال ابو ولّاد الحنّاط قلت لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّی کنت » ) . میکند و ظهر را که قصر کرده است اعاده نمیکند بیدغدغه
نویت حین دخلت المدینۀ ان اقیم بها عشرا فاتممت ال ّ ص لاة ثمّ بدا لی ان لا اقیم بها فما تري لی اتمّ ام اقصّر فقال لی ان کنت دخلت
المدینۀ و صلّیت بها صلاة واحدة فریضۀ بتمام فلیس لک ان تقصّر حتّی تخرج منها و ان کنت حین دخلتها علی نیّتک فی التّمام و لم
صفحه 20 از 262
تصلّ فیها صلاة فریضۀ واحدة بتمام حتّی بدا لک ان لا تقیم فانت فی تلک الحال بالخیار ان شئت فانو المقام عشرا و اتمّ و ان لم تنو
و به اسانید صحیحه و حسن کالصحیح منقولست از حفص (« المقام عشرا فق ّ ص ر ما بینک و بین شهر فاذا مضی لک شهر فاتمّ الصّلاة
گندم فروش یا کافور فروش ثقه که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که من در خاطر داشتم وقتی که
داخل مدینه مشرفه شدم یا داخل این شهر شدم یا آن که در وقتی که آن حضرت در شهري دیگر غیر مدینه باشد سؤال کرده باشد
و اول اظهر است و نیت داشتم که ده روز اقامت کنم و نماز را تمام کنم و در تهذیب فأتمّ الصّلاة است و این اظهر است و یا آن که
داخل شدم و نماز را ص: 20 تمام کردم بعد از آن به خاطرم رسید که نمانم ده روز الحال چه کنم چون از
قصد اقامت برگشتم نماز را تمام کنم یا قصر کنم حضرت فرمودند که اگر وقتی که داخل مدینه شدي یک نماز واجب را تمام
کرده دیگر قصر نمیتوانی کرد تا از اینجا بیرون روي و اگر در وقتی که قصد کرده بودي که نماز را تمام کنی یک نماز واجب را
تمام نکردي و از آن نیّت اقامت برگشتی پس تو در این وقت مخیّري اگر خواهی نیت اقامت ده روز بکن و نماز را تمام کن، و اگر
قصد اقامت نکردي نماز را قصر کن تا یک ماه و چون یک ماه بگذرد نماز را تمام کن و اصحاب عمل باین حدیث کردهاند و ذکر
کردهاند که اگر برکوع رکعت سیّم داخل شده باشد حکم نماز تمام دارد اگر از قصد اقامت در اثناي نماز برگردد و بعضی روزه را
در حکم نماز گرفتهاند و خالی از اشکال نیست.
[اگر در سفر وقت داخل شود]
و سال زرارة ابا جعفر صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یخرج مع القوم فی السّ فر یریده فدخل علیه الوقت و قد خرج من القریۀ علی » )
فرسخین فصلّوا و انصرف بعضهم فی حاجۀ فلم یقض له الخروج ما یصنع بال ّ ص لاة الّتی کان صلّاها رکعتین قال تمّت صلاته و لا
و به اسانید صحیحه و حسنه منقول است از زراره که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه از (« یعید
شخصی که با قومی به سفري بیرون رود که اراده دارد پس وقت نماز داخل شود و دو فرسخ راه رفته باشند پس نماز را قصر کنند و
بعضی برگردند از جهۀ کاري که در شهر داشته باشند و دست بهم ندهد این سفر و از آن راي برگردند چه کند با آن نمازي که
که کرده است دو رکعت حضرت فرمودند که نمازش تمام است و اعاده نمیکند. چون در وقت نماز مسافر بود. و در حدیث
صحیح ابو ولاد وارد است که نمازهایی که قصر کرده است ص: 21 اعاده میکند اگر چهار فرسخ نرفته
و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله من صلّی فی السّفر اربعا فانا إلی اللَّه منه » ) . باشد و قصر کرده باشد و محمولست بر استحباب
و منقولست که آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله فرمودند و مرفوعا از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه (« بريء یعنی متعمّدا
نیز منقولست که فرمودند که هر که نماز چهار رکعتی را در سفر تمام به جا آورد و قصر نکند پس من بیزارم از او نزد حق سبحانه و
تعالی و شفاعت او نخواهم کرد در روز قیامت که به نزد حق سبحانه و تعالی روم از جهۀ شفاعت او یا امروز میگویم که خداوندا
من از او بیزارم. صدوق گفته است که این در صورتی است که عمدا عالما تمام کند که اگر جاهل مسأله باشد معذور است چنانکه
گذشت و هم چنین اگر از روي نسیان تمام کند گناه ندارد اگر چه در وقت اعاده میکند چنانکه خواهد آمد.
[هر گاه شخصی در سفر نماز را تمام کند]
و در موثق کالصحیح منقولست از آن حضرت (« و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه المتمّم [المتمّ] فی السّ فر کالمق ّ ص ر فی الحضر » )
صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی در سفر نماز را تمام کند یا روزه بگیرد ماه رمضان را مانند کسی است که در حضر قصر کرده
باشد و روزه ماه رمضان را افطار کرده باشد پس حضرت فرمودند که شخصی به خدمت حضرت سید الانبیاء صلی اللَّه علیه و آله
صفحه 21 از 262
آمد و گفت یا رسول اللَّه در سفر روزه بگیرم حضرت فرمودند که نه پس گفت که یا رسول اللَّه بر من آسانست روزه گرفتن
حضرت فرمودند که حق سبحانه و تعالی تصدق فرموده است بر بیماران امّت من و بر مسافران امّت من که در ماه رمضان افطار کنند
آیا شما را خوش میآید که تصدقی بکنید و تصدق را بر شما رد کنند و احادیث مذمّت در باب صوم خواهد آمد. لوامع
و ساله ابو بصیر عن الرّجل یصلّی فی السّفر اربع رکعات ناسیا قال ان ذکر فی ذلک الیوم فلیعد و ان لم » ) صاحبقرانی، ج 5، ص: 22
و در موثق و در صحیح منقولست از ابو بصیر از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه (« یذکر حتّی یمضی ذلک الیوم فلا اعادة علیه
علیه که گفت از آن حضرت سؤال کردم از شخصی که فراموش کند که در سفر است و نماز را چهار رکعت به جا آورد حضرت
فرمودند که اگر در آن روز به خاطرش رسد نماز را اعاده میکند و اگر به خاطرش نرسد تا آن روز بگذرد اعاده بر او نیست. بدان
که ظاهرش آنست که نماز ظهر و عصر را تمام کرده است و وقتش تا غروبست و چون غروب میشود وقتش بیرون رفته است پس
مدار بر وقت و خارج وقت باشد. چنانکه در صحیح از عیص منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از
شخصی که نماز را در سفر تمام کند حضرت فرمودند که اگر در وقت باشد اعاده کند و اگر بیرون وقت رفته باشد اعاده نیست و
مراد صورت نسیان است زیرا که جاهل در وقت اعاده نمیکند و عامد در هر دو صورت اعاده میکند اگر چه ممکن است که
شامل جاهل نیز باشد و اعاده در وقت محمول بر استحباب باشد.
[کسانی که در سفر نماز تمام میخوانند]
و روي زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال اربعۀ یجب علیهم التّمام فی السّ فر کانوا او فی الحضر المکاري و الکريّ و » )
و به اسانید صحیحه منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که چهار (« الرّاعی و الاشتقان لأنّه عملهم
کسند که بر ایشان واجبست که نماز را تمام کنند خواه در سفر باشند و خواه در حضر و آنها مکاریند که حیوانات را به کرایه
میدهند، و کري که نوکر است و خود را به کرایه میدهد که قاصد باشد، دیگر شبانست، و اشتقان ظاهرا معرّب دشتوان است که
امین ص: 23 خرمنهاست و میگردد بر دور آنها و گاه باشد که روزي ده فرسخ تردّد کند و این جماعت
و در روایتی (« و روي الملّاح و الاشتقان البرید » ) . نماز را تمام میکنند زیرا که سفر کار ایشان است و گویا در سفر در خانه خوداند
وارد شده است که ملّاح نیز در حکم کثیر السّ فر است و اشتقان که در حدیث وارد شده است مراد از آن قاصد است و دشتوان
انسب است چنانکه شهید رحمه اللَّه ذکر کرده است که مراد از او امین خرمنهاست و در لغت ندیدهام و از مشایخ دارم که مراد
دشتوان است و در خصالی قدیم که فضلا بر او کشتهاند البرند ساختهاند که بمعنی پرنده باشد که مراد قاصد باشد که شاطر است. و
در حدیث کالصحیح بل الصحیح از علی بن جعفر منقولست که گفت حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه فرمودند که
و روي محمّد بن مسلم عن احدهما صلوات اللَّه علیهما انّه قال لیس علی الملّاحین فی » ) . ملّاحان نماز را در کشتی تمام میکنند
و کالصحیح و در صحیح منقولست از محمد از یکی از حضرت امام محمد باقر یا (« سفنهم تقصیر و لا علی المکاري و الجمّال
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که بر کشتی به آنان که در کشتی باشند قصر نیست و نه بر مکاري که
چار وادار باشد و نه بر شتربان. و در صحیح از هشام منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که مکاري و
شتربانی که تردّد کنند و در جائی اقامت نکنند نماز را تمام میکنند و روزه ماه رمضان را میگیرند. و در موثق کالصحیح از اسحاق
منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از کشتی به آنان و بدویان آیا بر ایشان تقصیر هست حضرت لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 24 فرمودند که نه خانهاي ایشان با ایشان است پس گویا همیشه در خانه خودند. و کالصحیح منقولست که
آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که اعراب یعنی بدویان و صحرا نشینان از عرب و عجم چون کردان و لران در سفر قصر
و روي عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال المکاري اذا لم یستقرّ » ) . نمیکنند زیرا که خانهاي ایشان با ایشانست
صفحه 22 از 262
فی منزله الّا خمسۀ ایّام او اقلّ قصّر فی سفره بالنّهار و اتمّ الصّلاة اللّیل و علیه صوم شهر رمضان فان کان له مقام فی البلد الّذي یذهب
و در صحیح منقولست که (« الیه عشرة ایّام او اکثر و ینصرف إلی منزله و یکون له مقام عشرة ایّام او اکثر ق ّ ص ر فی سفره و افطر
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه مکاري در منزل خود قرار نگیرد مگر پنج روز یا کمتر نماز روز را
قصر میکند و نماز شب که خفتن باشد تمام میکند و روزه ماه رمضان را میدارد، و اگر مکاري در شهري که میرود ده روز یا
بیشتر قصد اقامت کرده در آنجا میباشد یا به خانه خود که آید ده روز توقف کند یا بیشتر چون بسفر رود قصر نماز میکند و افطار
صوم. حاصل آن که کثیر السّ فر مانند مکاري نماز و روزه را تمام میکنند مگر در صورتی که به خانه خود رود و ده روز در آنجا
باشد اگر چه نیت اقامت نکرده باشد یا به شهري غیر شهر خود رسد و نیت اقامت ده روز بکند و ده روز در آنجا باشد یا اگر نیت
نکند سی روز بماند و جمعی چهل روز گفتهاند چون بعد از سی روز بمنزله قصد اقامت میشود و بعد از قصد اقامت ده روز
میباید پس در این سه صورت اگر مکاري بسفر رود نماز و روزه را قصر میکند و عمل اکثر اصحاب بر این است لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 25 و مؤید این است حدیث کالصحیح از یونس از بعضی استادان او از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که
گفت از آن حضرت سؤال کردم از حدّ مکاري که روزه میکرد و تمام میکند حضرت فرمودند که هر مکاري که در منزلش یا در
شهري که به آنجا میرود کمتر از ده روز بماند نماز و روزه را تمام میکند و اگر اقامتش در خانه خود یا در آن شهري که میرود
زیاده از ده روز باشد چون بسفر میرود قصر میکند نماز را و افطار میکند روزه را اما جزو اول حدیث ابن سنان که در آن مذکور
بود که اگر در شهري که میرود پنج روز یا کمتر باشد نماز روز را در سفر قصر میکند بعضی از علما قایل بان شدهاند در پنج روز
و کسی در کمتر عمل نکرده است و موافق اخبار سابقه مکاري تمام میکند و احوط در چنین صورت خصوصا در کمتر از پنج روز
آنست که در سفر جمع کند میان قصر و اتمام تا آن که در خانه خود ده روز بماند دیگر قصر کند تا آن که سه سفر بکند که در
و قال الصّادق » ) . آن سه سفر در خانه خود یا خانه دیگري اقامت ده روز یا چهل روز بی قصد به جا نیاورد بعد از آن تمام میکند
و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه (« صلوات اللَّه علیه الجمّال و المکاري اذا جدّ بهما السّیر ق ّ ص را فیما بین المنزلین و أتمّا فی المنزل
منقولست که شتربان و مکاري هر گاه سفر را به تعجیل روند در میان دو منزل قصر میکنند و در منزل تمام میکنند. و از محمد بن
یعقوب رحمه اللَّه منقولست که مراد آن حضرت صلوات اللَّه علیه این است که هر گاه مکاري و جمال دو منزل یکی کنند بمنزله
آنست که ایشان مسافر میشوند در راه قصر میکنند و در منزل تمام میکنند. و در صحیح از ابن مسلم منقولست که احدهما
صلوات اللَّه علیهما فرمودند که مکاري و جمال هر گاه به تعجیل روند باید که قصر کنند. ص: 26 و در
صحیح ابان از فضل منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از مکاریانی که تردّد میکنند
و روي عبد اللَّه بن جعفر عن محمّد بن جزك قال کتبت إلی ابی الحسن » ) . حضرت فرمودند که هر گاه به تعجیل روند قصر کنند
الثّالث صلوات اللَّه علیه انّ لی جمالا و لی قوّام علیها و لست اخرج فیها الّا فی طریق مکّ ۀ لرغبتی فی الحجّ او فی النّدرة إلی بعض
المواضع فما یجب علیّ اذا انا خرجت معها ان اعمل أ یجب علیّ التّقصیر فی الصّلاة و الصّوم فی السّفر او التّمام فوقّع صلوات اللَّه علیه
و به اسانید صحیحه منقولست از حمیري از (« اذا کنت لا تلزمها و لا تخرج معها فی کلّ سفر الّا إلی مکّ ۀ فعلیک تقصیر و فطور
محمد بن جزك و جمال ثقه چنانکه در کافی و تهذیب است و در بعضی از نسخ این کتاب شرفست و سهو از نساخ شده است
گفت عرضه نوشتم به حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه که مرا شتران هست و شتر داران دارم و خود با این شتران بیرون
نمیروم که مکاري باشم مگر در راه مکه از جهۀ رغبتی که مرا بحج است یا نادرا در بعضی از مواضع غیر راه حج میروم چه چیز
بر من واجبست که بکنم وقتی که با این شتران بیرون روم آیا نماز و روزه را قصر کنم در سفر یا تمام کنم حضرت صلوات اللَّه علیه
در فرمان همایون نوشتند که هر گاه تو همیشه بسفر نمیروي و در همه سفري نمیروي مگر بسفر مکه پس بر تست که نماز را
و سال عبد الرّحمن بن الحجّاج ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّجل له الضّیاع بعضها قریب من » ) . قصر کنی و روزه را افطار کنی
صفحه 23 از 262
، و در صحیح منقول است از عبد الرحمن که گفت سؤال لوامع صاحبقرانی، ج 5 (« بعض فیخرج فیطوف فیها أ یتمّ او یق ّ ص ر قال یتمّ
ص: 27 کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از شخصی که او را مزرعها باشد بعضی نزدیک بعضی و از خانه بیرون رود و باین
مزارع باز رسد آیا نماز را تمام میکند یا قصر میکند حضرت فرمودند که تمام میکند. و محمولست بر آن که همه هشت فرسخ
نباشد یا در هر جا شش ماه بوده باشد و از مزرعه تا مزرعه مسافت نباشد که در این دو صورت در راه و مزارع تمام میکند و اخبار
و روي اسماعیل بن ابی زیاد عن جعفر بن محمّد عن ابیه صلوات اللَّه علیهما قال سبعۀ لا یق ّ ص رون فی الصّلاة » ) . دیگر خواهد آمد
الجابی الّذي یدور فی جبایته و الأمیر الّذي یدور فی إمارته و التّاجر الّذي یدور فی تجارته من سوق إلی سوق و الرّاعی و البدوي
و در موثق (« الّذي یطلب مواضع القطر و منبت الشّجر و الرّجل یطلب ال ّ ص ید یرید به لهو الدّنیا و المحارب الّذي یقطع السّبیل
کالصحیح منقولست از سکونی که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هفت کسند که قصر نمیکنند نماز را و
لفظ فی در تهذیب نیست، یکی عامل زکواتست که میگردد که جمع کند زکات را، دیگر امیري است که امام او را امارت داده
باشد در ناحیه و او میگردد بر آنجاها و بر احوال ایشان مطلع میشود اگر نزاعی داشته باشند آن امیر رفع نزاع ایشان میکند و اگر
ضرور شود لشکر جمع میکند، دیگر تاجري که میگردد در تجارتش از بازاري به بازاري مانند پیلهوران و جمعی که بازار را
میگردانند چون هر دهی حوصله یک بازار ندارد و در عرض هفته هر روز در یک جا میباشند، دیگر شبان است، دیگر صحرا
نشیناناند که طلب مینمایند جائی را که باران آمده باشد و در غدیري جمع شده باشد، یا جائی که علف داشته باشد که حیوانات
خود را بچرانند، دیگر شخصی که قصد شکار داشته و غرضش ص: 28 بازي دنیوي باشد نه جمع مال و نه
تجارت و نه قوت، هفتم دزدان راه زنند که ایشان را نیز رخصت قصر ندادهاند. و کالصحیح از حماد منقولست که آن حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند در تفسیر این آیه که هر که مضطر شود و باغی و عادي نباشد فرمودند که مراد از باغی کسانیاند که
غرض ایشان صید لهو باشد و مراد از عادي دزد است و در وقت اضطرار میته بر ایشان حلال نیست مانند سایر مسلمانان و ایشان
قصر نمیتوانند کرد نماز را، بلکه میباید که سفر مباح باشد و سفر شکار لهو نباشد. چنانکه منقولست در موثق کالصحیح از عبید
بن زراره که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که به شکار رود آیا قصر میکند یا تمام میکند حضرت
فرمودند که تمام میکند زیرا که سیر حقی نیست بلکه باطل است. و کالصحیح از ابن بکیر منقولست که گفت از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از کسی که یک روز و دو روز و سه روز به شکار رود آیا نماز را قصر میکند حضرت فرمودند که نه
مگر آن که مشایعت کند در وقت بیرون رفتن برادر مؤمن را و به درستی که شکار لهو سفر باطل است و نماز را قصر نمیکند و
اگر مشایعت برادر مؤمن کند قصر میکند و قریب باین است قویّه ابن بکیر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و دیگر احکام شکار
و روي موسی بن بکر عن زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال اذا نسی الرّجل صلاة او صلّاها بغیر طهور و هو » ) . خواهد آمد
مقیم او مسافر فذکرها فلیقض الّذي وجب علیه لا یزید علی ذلک و لا ینقص و من نسی اربعا قضی أربعا حین یذکرها مسافرا کان او
شیخ در ص: 29 صحیح روایت (« مقیما و ان نسی رکعتین صلّی رکعتین حین یذکر مسافرا کان او مقیما
کرده است از فضاله که از اهل اجماع است از موسی از زراره که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه
شخصی نمازي را فراموش کند یا بیوضو کرده باشد در سفر یا حضر پس باید که آن چه از او فوت شده است به جا آورد و زیاد و
کم نکند، کسی که چهار رکعت را فراموش کرده باشد بانکه در حضر از او فوت شده باشد چهار رکعت قضا میکند خواه در سفر
باشد و خواه در حضر و کسی که دو رکعت از او فوت شده باشد دو رکعت قضا میکند خواه در سفر باشد و خواه در حضر،
مجملا در عدد اعتبار بحال فواتست و در کیفیت اعتبار بحال فعل پس اگر نمازي در خوف از او فوت شده باشد دو رکعت قضا
میکند و لیکن افعال آن را صحیح به جا میآورد و اگر در حالت امن از او فوت شده باشد و در حال خوف به جا آورد بنحو
خوف به جا میآورد. و در حسن کالصحیح از زراره منقولست که به آن حضرت عرض نمودم که شخصی نمازي از او فوت شد
صفحه 24 از 262
در سفر و در حضر به خاطرش رسید حضرت فرمودند که هر چه فوت شده است از او به نحوي که فوت شده است قضا میکند اگر
نماز سفر فوت شده باشد و در حضر قضا کند دو رکعت قضا خواهد کرد و اگر در حضر از او فوت شده باشد و در سفر قضا کند
چهار رکعت قضا خواهد کرد به نحوي که از او فوت شده است و اگر نمازي که از او فوت شده است در حضر واجب شده باشد و
بسفر رفته فوت شده باشد یا بر عکس خلافست بعضی حال او را رعایت میکنند که در اینجا حال فوتست و بعضی حال وجوب را
رعایت میکنند. و در حدیث کالصحیح زراره منقولست که گفت از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه سؤال کردند از
شخصی که وقت نماز بر او داخل ص: 30 شود و او در سفر باشد و تاخیر کند نماز را تا به حضر آید و
فراموش کند حضرت فرمودند که دو رکعت قضا میکند زیرا که وقت بر او داخل شد و در سفر بود میبایست که در سفر به جا
آورد و اظهر تخییر است و احوط جمع چنانکه گذشت و خواهد آمد در این باب.
[امکنه تخییر]
و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه من الامر المذخور اتمام ال ّ ص لاة فی اربعۀ مواطن بمکّۀ و المدینۀ و مسجد الکوفۀ و حایر [و الحائر » )
خ] الحسین صلوات اللَّه علیه قال مصنّف هذا الکتاب رحمه اللَّه یعنی بذلک ان یعزم علی مقام عشرة ایّام فی هذه المواطن حتّی یتمّ و
تصدیق ذلک ما رواه محمّد بن اسماعیل بن بزیع عن ابی الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه قال سألته عن الصّلاة بمکّۀ و المدینۀ یقصّر
او یتمّ قال ق ّ ص ر ما لم یعزم علی مقام عشرة أیّام، و ما رواه محمّد بن خالد البرقیّ عن حمزة بن عبد اللَّه الجعفريّ قال لمّا ان نفرت من
منی نویت المقام بمکّ ۀ ثمّ جاءنی خبر المنزل فلم اجد بدّا من المسیر إلی المنزل فلم ادر اتمّ ام اق ّ ص ر و ابو الحسن صلوات اللَّه علیه
و منقولست از آن حضرت صلوات علیه در صحیح که فرمودند (« یومئذ بمکّۀ فاتیته فقصصت علیه القصّۀ فقال لی ارجع إلی التّقصیر
که از جمله اسرار احکام الهی که مخصوص اهل بیت است و شیعیان ایشان: تمام کردن نماز است در چهار موضع شهر مکه معظمه
و شهر مدینه مشرفه و مسجد جامع کوفه و حایر حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه. و ظاهر حایر همین است که الحال مسمی است
به حایر و بعضی گفتهاند که اصل روضه مقدسه است و بعضی گفتهاند که حصار کربلاي معلی است و وجه تسمیه به حایر آنست
، که در زمان متوکل لعنه اللَّه فرمود که آب فراتر بلند کنند تا خانهائی که در آن زمان بوده با حایر خراب لوامع صاحبقرانی، ج 5
ص: 31 شود و آب جمیع صحرا را گرفت و از دور آن حضرت بلند شده بود، و از آن زمان نشان کردند و حایر را ساختند، یا آن
که در زمان پادشاهان دیالمه که زمان صدوق باشد ساختند و ظاهر نیست به نحوي که معلوم باشد، و اصل روضه مقدسه معلومست
و اظهر آنست که همین حایر نیز داخل است. چنین گوید مصنف این کتاب ابن بابویه که مراد آن حضرت صلوات اللَّه علیه این
است که سنت است که چون مسافر باین چهار موضع رسد قصد اقامت ده روز بکند و نماز را تمام کند و مصدّق این روایت صحیح
محمد است که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز کردن در مکه و مدینه قصر میکند مکلف، یا مسافر یا
تمام میکند حضرت فرمودند که قصر کند تا قصد اقامت ده روز نکند، و مؤید دیگر روایت کالصحیح حمزه جعفریست که گفت
چون از منی باز گردیدم قصد کردم که در مکه خواهم ماند بعد از آن خبري از خانه بمن رسید که ناچار شدم که توقف نکنم و به
خانه روم و نمیدانستم که چند روزي که خواهستم بود آن را تمام کنم یا قصر کنم و در آن وقت حضرت امام موسی یا حضرت
امام رضا صلوات اللَّه علیهما در مکه تشریف داشتند به خدمت حضرت رفتم و حکایت خود را به آن حضرت عرض نمودم حضرت
فرمودند که رجوع کن به تقصیر. و حدیث ابو ولاد نیز ظاهرش با صدوقست که تاویل کرده شد. و چون احادیث تخییر قریب به
تواتر است ناچار است از تاویل این اخبار بانکه با قصد اقامت واجب شد و بی قصد اقامت مخیر باشد و تقصیر عبارت از جواز
تقصیر خواهد بود. از آن جمله در صحیح از حماد بن عیسی منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که از
مخزون علم الهی تمام کردنست در ص: 32 چهار موضع حرم خدا و حرم رسول خدا و حرم امیر المؤمنین و
صفحه 25 از 262
حرم امام حسین است صلوات علیهم، و احادیث صحیحه نیز وارد شده است در خصوص اتمام در حرمین إن شاء اللَّه در جاي خود
مذکور خواهد شد و احوط آنست که قصد اقامت ده روز در این چهار موضع بکند و نماز را تمام کند و اگر نداند که خواهد ماند
ده روز یا نه جمع کند در نماز چهار رکعتی میان قصر و اتمام و دو رکعتی با هر چهار رکعتی ضم کند.
[در سفر نماز جمعه و عیدین نیست]
و کالصحیح و در (« و روي الفضیل بن یسار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال لیس فی السّ فر جمعۀ و لا اضحی و لا فطر » )
صحیح از فضیل منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که در سفر نماز جمعه و نماز عید قربان و عید
فطر واجب نیست و منافات با استحباب ندارد چنانکه گذشت.
[خروج بعد از دخول وقت]
و روي اسماعیل بن جابر قال قلت لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه یدخل علیّ وقت ال ّ ص لاة و انا فی السّ فر فلا اصلّی حتّی ادخل » )
اهلی فقال صلّ و اتمّ ال ّ ص لاة قلت فیدخل علیّ وقت ال ّ ص لاة و انا فی اهلی ارید السّ فر فلا اصلّی حتّی اخرج قال صلّ و ق ّ ص ر فان لم
و در صحیح بطرق متعدّده منقولست از اسماعیل که گفت عرض نمودم به (« تفعل فقد خالفت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که داخل میشود بر من وقت نماز و من در سفرم و نماز نمیکنم تا داخل اهل خود
میشوم حضرت فرمودند که نماز کن و تمام کن عرض نمودم که وقت نماز داخل میشود و من در خانه خودم میخواهم بسفر
روم و نماز نمیکنم تا بیرون میروم حضرت فرمودند که نماز کن و قصر کن و اگر در مطلق سفر یا در خصوص اینجا قصر نکنی
مخالفت حضرت رسول اللَّه کرده، و شیخ این خبر را ص: 33 بطرق صحیحه روایت کرده است و در همه
این عبارتست که فقد و اللَّه خالفت و ظاهرا از قلم نساخ افتاده است. و در صحیح عیص منقولست که گفت سؤال کردم از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه از شخصی که وقت نماز بر او داخل شود و او در سفر باشد و داخل خانه شود پیش از آن که نماز را به جا
و امّا خبر » ) . آورد حضرت فرمودند که چهار رکعت میکند و فرمودند که تا در سفر است دو رکعت میکند تا داخل خانه شود
حریز عن محمّد بن مسلم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال سألته عن رجل یدخل من سفره و قد دخل وقت ال ّ ص لاة و هو فی
الطّریق قال یصلّی رکعتین و ان خرج إلی سفره و قد دخل وقت الصّلاة فلیصلّ اربعا فانّه یعنی به اذا کان لا یخاف فوات الوقت اتمّ و
ان خاف خروج الوقت ق ّ ص ر، و تصدیق ذلک فی کتاب الحکم بن مسکین قال قال ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی الرّجل یقدم من
سفره فی وقت صلاة فقال ان کان لا یخاف خروج الوقت فلیتمّم و ان کان یخاف خروج الوقت فلیقصّر و هذا موافق لحدیث اسماعیل
و اما احادیث صحیحه از حریز از محمد که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از شخصی که از سفر (« بن جابر
داخل میشود و در راه وقت نماز داخل شده است حضرت فرمودند که نماز را دو رکعت میکند و اگر وقت نماز در حضر داخل
شود و اراده سفر داشته باشد نماز را چهار رکعت بکند. صدوق میگوید که به درستی که مراد حضرت اینست یعنی ممکن است
که این باشد که اگر خوف وقت نداشته باشد تمام کند و اگر خوف داشته باشد که وقت بیرون رود قصر کند و تصدیق این تاویل
میکند حدیثی که در کتاب حکم بن مسکین است چنانکه شیخ در صحیح از او روایت کرده است و از اصحاب لوامع صاحبقرانی،
ج 5، ص: 34 اصول أربعمائۀ است و او روایت کرده است عن رجل عن ابی عبد اللَّه (ع) از شخصی از استادان او از آن حضرت
صلوات اللَّه علیه در شخصی که از سفري آید در وقت نماز حضرت فرمودند که اگر خوف نداشته باشد بیرون رفتن وقت را نماز را
تمام میکند و اگر خوف بیرون رفتن وقت داشته باشد قصر میکند و این حدیث موافق است با حدیث اسماعیل بن جابر. آن چه
صفحه 26 از 262
ظاهر کلام شیخ است در این جمع آنست که اخبار تمام را حمل میکند بر آن که وقت باقی باشد و اخبار قصر را بر آن که وقت
تنگ باشد و آن چه ظاهر میشود از اخبار و کلام صدوق نیز احتمال آن معنی دارد آنست که اگر وقت داخل شود در سفر و وقت
آن قدر باشد که به خانه آید و نماز را تمام کند صبر کند تا به خانه آید و الا در سفر دو رکعت بکند و هم چنین در وقت بیرون
رفتن اگر ممکن باشد نماز را چهار رکعت بکند و بیرون رود و الا در بیرون نماز را قصر کند. چنانکه در صحیح از محمد بن مسلم
از احدهما صلوات اللَّه علیهما منقولست در شخصی که از سفر آید و وقت نماز داخل شود حضرت فرمودند که اگر خوف خروج
وقت نداشته باشد داخل شود در خانه و نماز را تمام کند و اگر خوف داشته باشد که پیش از دخول خانه وقت بیرون رود نماز را
در سفر بکند و قصر کند، و ظاهر حدیث موثق عمار تاویل شیخ است و حق آنست که هر دو خوبست و تخییر بهتر. چنانکه
منقولست در صحیح از منصور بن حازم که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که آن حضرت میفرمودند
که هر گاه شخصی در سفري باشد و وقت نماز داخل شود پیش از آن که داخل خانه شود و بیاید تا داخل خانه شود اگر خواهد که
قصر کند و اگر خواهد تمام کند و آن چه از اخبار ص: 35 بسیار ظاهر میشود آنست که چون مذهب
خاصه آنست که قصر واجبست، و مذهب عامه رخصت میدانند و تمام را بهتر میدانند اگر تقیه باشد تمام بهتر است و اگر نباشد
تقیه علی رغم ایشان قصر بهتر است و این وجه از جمع احادیث بسیار ظاهر میشود میباید که از این غافل نشوي که در بسیار جائی
و سال اسحاق بن عمّار ابا ابراهیم موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما [عن خ] فی الرّجل یکون » ) . بکار میآید و اللَّه تعالی یعلم
و در (« مسافرا ثمّ یقدم فیدخل بیوت الکوفۀ أ یتمّ ال ّ ص لاة ام یکون مق ّ ص را حتّی یدخل اهله قال بل یکون مق ّ ص را حتّی یدخل اهله
موثق کالصحیح از اسحاق منقول است که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از مردي که مسافر باشد و از سفر
برگردد و داخل شود در خانهاي کوفه آیا نماز را تمام میکند یا قصر میکند تا داخل اهل خود شود حضرت فرمودند که قصر
میکند نماز را تا آن که داخل اهل خود شود بعضی از این حدیث فهمیدهاند که حد ترخص اعتبار ندارد و بعضی گفتهاند که
منافات با حد ترخص ندارد چون کوفه از بلاد عظیمه بوده است پس ممکن است که داخل محله از محلات کوفه شده باشد و تا
محله خودش زیاده از حد ترخص بوده باشد و بنا بر این مراد از اهل قبیله است بلکه در کوفه بعوض محله قبیله بوده است و قبایل
عرب همه در آنجا جا کرده بودند. و مؤید این تاویل است موثق کالصحیح عبد اللَّه که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال
کردم از شخصی که از اهل کوفه باشد و در بصره ساکن باشد و خانه در آنجا داشته باشد و به کوفه گذرد و اراده توقف نداشته
باشد و یک روز یا دو روز کار سازي دارد چه کند فرمودند که در بیرون شهر گوشه اقامت میکند و نماز را قصر میکند گفتم که
و» ) . اگر داخل اهلش شود چه کند حضرت ص: 36 فرمودند که تمام میکند نماز را و روزه را میگیرد
روي سیف التّمّار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال قال له بعض اصحابنا کنّا نقضی صلاة النّهار اذا نزلنا بین المغرب و العشاء
الآخرة فقال لا اللَّه اعلم بعباده حین رخّص انّما فرض اللَّه علی المسافر رکعتین لا قبلهما و لا بعدهما شیء الّا صلاة اللّیل علی بعیرك
و کالصحیح و در صحیح منقولست از سیف خرما فروش ثقه از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که (« حیث توجّه بک
سیف گفت که بعضی از اصحاب ما به آن حضرت عرض نمودند که داب ما اینست که چون در منزل فرود میآییم نوافل روز را
در میان نماز شام و خفتن قضا میکنیم خوبست؟ حضرت فرمودند که نه حق سبحانه و تعالی داناتر است بحال بندگان خود بار
ایشان را سبک کرده است چون میدانست که ایشان تاب تحمل آن ندارند از آن جهت دو رکعت نماز مقرر ساخته است و قبل آن
و بعد از آن نافله مقرر نساخته است مگر نماز شبرا که رخصت داده است فرموده است که بر شتر بکنید از هر طرفی که رود رو به
آن طرف کنید.
[نافله در سفر]
صفحه 27 از 262
و کالصحیح (« و سئل ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن صلاة النّافلۀ بالنّهار فی سفر فقال لو صلحت النّافلۀ فی السّفر تمّت الفریضۀ » )
بل الصحیح منقولست که از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردند از نماز نافله در روز در سفر حضرت فرمودند که اگر نافله
سنت میبود فریضه تمام میبود و ساقط نمیشد، هر گاه حق سبحانه و تعالی نماز واجب را ساقط کرده باشد و از چهار رکعت دو
رکعت را انداخته باشد بیدغدغه نافله را نخواهد خواست. (و لا باس بقضاء صلاة اللّیل بالنّهار فی السّ فر) و باکی نیست که نافله
شبرا در روز قضا کنند در سفر. ص: 37 و در حدیث صحیح منقول است که حضرت سیّد السّاجدین صلوات
اللَّه علیه میفرمودند که من دوست میدارم که مداومت نمایم بر عملی اگر چه اندکی باشد عرض کردیم که قضا میتوانیم کرد
نماز شبرا در روز هر گاه مسافر باشیم حضرت فرمودند که بلی. و در صحیح منقولست از صفوان که گفت حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه نماز شبرا در روز بر راحله میکردند بهر طرفی که شتر میرفت. و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه
علیه منقولست که میفرمودند که نماز سفر دو رکعت است پیش از آن و بعد از آن نافله نیست مگر نماز شام که بعد از آن چهار
رکعت نافله هست و آن چهار رکعت را ترك مکن در سفر و حضر و بر تو نیست قضاي نماز روز یعنی در سفر و نماز شب را بکن
و اگر فوت شود قضا کن در سفر و حضر و احادیث در این معنی بسیار است.
[حضرت پیامبر فریضه را در روز باران بر شتر سوار خواندند.]
و در احادیث صحیحه و حسنه و قویه منقولست (« و کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله یصلّی علی راحلته الفریضۀ فی یوم مطیر » )
از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم که حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله نماز فریضه را در روز باران بر شتر سوار بودند و
میکردند. و در حدیث صحیح وارد شده است که با مشقت شدید میتوان کرد، و در حدیث صحیح دیگر وارد شده است که با
و قال ابراهیم الکرخی قلت لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّی اقدر ان أتوجّه نحو القبلۀ فی المحمل » ) . مرض بر راحله میتوان کردن
و صدوق در صحیح از ابن ابی عمیر و شیخ در صحیح از ابان روایت کردهاند از (« فقال هذا ال ّ ض یق أ ما لکم فی رسول اللَّه اسوة
ابراهیم بغدادي که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که من میتوانم که در کجاوه که باشم رو بقبله
کنم و ص: 38 نماز کنم حضرت فرمودند که این مقدار تنگی و در تهذیب ما هذا الضّیق این چه تنگی است
آیا شما متابعت حضرت سید الکونین صلّی اللَّه علیه و آله نمیکنید آن حضرت در کجاوه یا بر راحله نماز کردند و رو بقبله نکردند
و ظاهرا مراد نماز نافله است یا فریضه با عذر.
[نماز در محمل]
و سال سعید بن سعد ابا الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه عن الرّجل تکون معه المرأة الحائض فی المحمل أ یصلّی و هی معه قال » )
ظاهرا از کتاب او برداشته باشد و او ثقه است گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از شخصی که هم کجاوه زن (« نعم
حایض باشد آیا مرد در کجاوه خود نماز میتواند کرد که این زن محاذي او باشد حضرت فرمودند که بلی ضرر کراهت یا حرمت
وقتی است که هر دو با هم نماز کنند اما اگر یکی نماز نکند باکی نیست محاذات بیدغدغه، و احادیث صحیحه بسیار بر این
مضمون وارد است و اگر هر دو خواهند نماز کنند اول مرد نماز کند دیگر زن و تقدیم بر سبیل استحبابست علی المشهور و این
مضمون تقدم در حدیث صحیح وارد شده است و دلالت میکند بر آن که اگر زن محاذي او باشد و نماز نکند ضرر ندارد و اخبار
و سال سعید بن یسار ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یصلّی صلاة اللّیل و هو علی دابّته أ له ان یغطّی » ) . گذشت از این باب
و کالصحیح منقولست از سعید (« وجهه و هو یصلّی قال امّا اذا قرأ فنعم و امّا اذا أومی بوجهه للسّجود فلیکشفه حیث أومأت به الدّابّۀ
صفحه 28 از 262
که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که نماز شب را بر چهار پا کند آیا روي خود را
میتواند پوشید حضرت فرمودند که در وقت قرائت میتواند پوشید اما در وقت ایما از جهۀ سجود رو را بگشاید و سجده کند بهر
جانبی که چهار پا ص: 39 رود و رو گشودن ظاهرا از جهۀ گذاشتن پیشانی است بر مهر و امثال آن یا بر
قرپوس زین یا تعبدا و محمولست بر استحباب. و در صحیح از حلبی منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم
از نماز نافله بر شتر و چهار پا حضرت فرمودند که بلی بهر طرفی که چهار پا رود میگذارد و ملاحظه قبله در کار نیست و حضرت
سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله چنین کردند. و در صحیح از محمد بن مسلم منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه فرمودند بمن که نماز شب و وتر که سه رکعت باشد و نافله صبح را در کجاوه بکن و بر این مضمون احادیث صحیحه وارد
شده است. و در حدیث صحیح از معاویۀ بن عمار منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که باکی نیست
که در سفر پیاده رود و نماز شبرا کند و باکی نیست که در روز قضاي نماز شبرا کند در راه رفتن پیاده بانکه أولا رو بقبله تکبیر
احرام بگوید و روانه شود و قرائت کند و رکوع و سجود را رو بقبله به جا آورد و برخیزد و به راه رود در قرائت به دستور سابق. و
در صحیح از یعقوب منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز در سفر پیاده حضرت فرمودند که ایما
کن و ایماي سجود را پستتر کن، حاصل آن که به ایما جایز است اما بنحو سابق بهتر است و احادیث بر این مضامین متواتر است.
(و سال عبد الرّحمن بن الحجّاج ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یصلّی النّوافل فی الامصار و هو علی دابّته حیث ما توجّهت به
قال لا باس) و در صحیح منقولست از عبد الرحمن که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی
که نوافل را در شهرها بر ص: 40 روي چهار پا کند هر طرفی که چهار پا رود خوبست حضرت فرمودند که
باکی نیست. و در صحیح از حماد منقولست از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه در شخصی که در شهرها نماز نافله را بر
چهار پا کند حضرت فرمودند که باکی نیست. و در صحیح از عبد الرحمن بن حجاج منقولست که گفت از آن حضرت صلوات
اللَّه علیه سؤال کردم از نماز نافله در حضر بر پشت چهار پا هر گاه بیرون رفته باشم قریب به خانهاي کوفه یا در شهر تعجیل داشته
باشم حضرت فرمودند که اگر تعجیل داشته باشی و نتوانی به زیر آمدن و ترسی که اگر در این حال نکنی فوت شود خوبست و الّا
تا مقدور باشد بر روي زمین محبوبتر است نزد من و شک نیست که تا ممکن باشد بر روي زمین بهتر است.
[اگر در نماز قصد اقامه کند]
و سأل علیّ بن یقطین ابا الحسن صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یخرج فی السّ فر ثمّ یبدو له فی الاقامۀ و هو فی ال ّ ص لاة قال یتمّ اذا » )
و در صحیح منقولست (« بدت له الاقامۀ و عن الرّجل یشیّع اخاه إلی المکان الّذي یجب علیه فیه التّقصیر و الافطار قال لا باس بذلک
از علی که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که به سفري رفته باشد و در اثناي آن سفر در
حالت نماز به خاطرش رسد و عزم کند در آن شهر یا در آن منزل توقف خواهم کرد ده روز یا بیشتر حضرت فرمودند که هر وقتی
که قصد اقامت کند نماز را تمام میکند اگر چه در نماز باشد، دیگر پرسیدم که هر گاه شخصی برادر مؤمنش بسفر رود و او
مشایعت کند او را و با او برود تا هشت فرسخ یا بیشتر آیا جایز است که نماز را قصر کند و روزه را افطار کند از جهۀ تشییع برادر
مؤمن حضرت فرمودند که باکی نیست، ص: 41 اما جزء اول حدیث پس پیشتر گذشت احادیث صحیحه در
آن، و اما جزو آخر پس در صحیح از محمد بن مسلم منقولست از احدهما صلوات اللَّه علیهما در شخصی که مشایعت برادر مؤمن
کند یک روزه راه یا دو روزه و سه روزه راه خوبست حضرت فرمودند که اگر در ماه رمضانست افطار کند عرض نمودم که کدام
یک بهتر است روزه بدارد و نرود یا مشایعت کند و بخورد حضرت فرمودند که مشایعت کند بهتر است و در این صورت حق
سبحانه و تعالی از او روزه نطلبیده است و اخبار صحیحه در این باب بسیار است.
صفحه 29 از 262
[جمع بین ظهر و عصر]
و باکی نیست که جمع کنند میان نماز ظهر و عصر و هم (« و لا باس بالجمع بین ال ّ ص لاتین فی السّ فر و الحضر من علّۀ و غیر علّۀ » )
چنین میان نماز شام و خفتن بانکه هر دو را در یک وقت واقع سازند بانکه عصر را و عشا را در وقت ظهر و مغرب واقع سازند یا بر
عکس در سفر و حضر با علّت و بی علّت بنا بر مذهب مشهور میان اصحاب و جمعی بیعلّت جایز نمیدانند، و بر این مضمون
احادیث مستفیضه از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله و ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم وارد است از طرق خاصه و
عامه. از آن جمله بطرق موثقه کثیره از زراره از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که حضرت سیّد
الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند که نماز ظهر و عصر را در اول زوال واقع ساختند به جماعت بیعلتی و هم چنین نماز شام و
خفتن را آن حضرت به جماعت کردند پیش از ذهاب حمره مغربیه بی علتی، و از این جهت چنین کردند که وقت بر امّت آن
حضرت فراخ شود. و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که حضرت فرمودند که حضرت سیّد الکونین
صلّی اللَّه علیه و آله نماز ظهر و عصر را در یک وقت به جا آوردند پس عمر که همیشه مدارش بر ترك ادب بود گفت آیا در
ص: 42 نماز چیزي حادث شد حضرت فرمودند که نه و لیکن خواستم که وقت را بر امّت خود فراخ
گردانم. و بطرق متکثره از عبد اللَّه ابن عباس منقولست که گفت که حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله جمع کرد میان ظهر
و عصر و میان شام و خفتن در غیر باران و سفر و از این جهت کرد تا وقت بر امّت آن حضرت فراخ شود. و کالصحیح منقولست از
محمد بن حکیم که گفت از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه شنیدم که وقتی جمع بین الصّلاتین است که در میان هر دو
نافله نباشد، پس اگر نافله ظهر را اول به جا آورند و بعد از آن ظهر را و بعد از آن اذان بگوید بر یک حالت که نماز را در آخر
وقت ظهر واقع ساخته باشد که اذان در وقت عصر واقع شود در این صورت جمع نکرده است بلکه همه را در وقت خود واقع ساخته
است، و جمع بی کراهت نیست و اگر مکروه نباشد ترك مستحب کرده است البته چون در اکثر اوقات حضرات صلوات اللَّه علیهم
متفرق واقع میساختهاند خصوصا در نماز شام و خفتن که مبالغه در آن بیشتر واقع شده است. و در حدیث حسن کالصحیح وارد
شده است از حلبی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله اگر در سفر
میبودند یا کاري داشتند جمع مینمودند میان ظهر و عصر و میان شام و خفتن پس فرمودند که باکی نیست که در سفر نماز خفتن
را پیش از ذهاب حمره به جا آورند و بعضی از اخبار این معنی سابقا گذشت.
[تأخیر مغرب]
در (« (و لا باس بتأخیر المغرب فی السّ فر حتّی یغیب الشّ فق، و لا باس بتأخیر المغرب للمسافر اذا کان فی طلب المنزل إلی ربع اللّیل
ص: 43 حدیث صحیح از حلبی منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که باکی
نیست که در سفر نماز شام را تأخیر نمایند تا سرخی مغربی غایب شود و باکی نیست که در سفر نماز خفتن را پیش از ذهاب حمره
به جا آورد. و کالصحیح از ابن سنان منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که باکی نیست که مسافر تاخیر کند نماز
شام را هر گاه در طلب منزل باشد تا ربع شب. و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که وقت شام در سفر
تا ربع شب است. و در صحیح حلبی منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه میفرمودند که هر گاه در سفر بعضی از نمازها را
در غیر وقتش به جا آوري ضرر به تو نمیرساند یعنی در غیر وقت فضیلت. و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که در سفر وقت نماز شام تا ثلث شب است. و روایت صحیح گذشت که تا مقداریست که بنصف شب
صفحه 30 از 262
و فی روایۀ ابی بصیر عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه » ) . مقدار پنج رکعت مانده باشد و روایات صحیحه تا صبح نیز گذشت با خفتن
و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات (« علیه انّه قال أنت فی وقت المغرب فی السّ فر إلی خمسۀ امیال من بعد غروب الشّمس
اللَّه علیه منقولست که فرمودند که در وقتی از شام چنانکه در تهذیب من المغرب است در سفر تا پنج میل بعد از غروب شمس. و
در صحیح اسماعیل بن جابر وارد است که آن حضرت صلوات اللَّه علیه ص: 44 در سفر بعد از شش میل از
غروب نماز کردند اگر چه ممکن است که اسماعیل یک میل را غلط کرده باشد در تخمین.
[زود خواندن نماز عشاء]
در صحیح از حلبی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد است (« و لا باس بتعجیل العتمۀ فی السّ فر قبل مغیب الشّ فق » )
که فرمودند که باکی نیست که در سفر نماز خفتن را پیش از غیبوبت سرخی به جا آورند اگر چه در حضر مکروهست به کراهت
شدیده. و در صحیح ابو عبیده منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه میفرمودند که هر گاه شب تاري بود و باد و
باران بود حضرت سید الأنبیاء صلّی اللَّه علیه و آله نماز شام را به جا میآوردند و اندك زمانی بقدر آن که مردمان نافله را به جا
آورند توقف میفرمودند پس مؤذن حضرت اقامه میفرمودند چون وقت خفتن داخل نشده بود و نماز خفتن را میکردند و مردمان
متفرق میشدند.
[سجده بر گِل]
و سال عمّار السّاباطیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن حدّ الطّین الّذي لا یسجد فیه ما هو قال اذا غرقت فیه الجبهۀ و لم تثبت علی » )
و در موثق منقولست که عمار از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کرد از مقدار گلی که سجده بر آن نتوان کرد چه (« الارض
مرتبه است حضرت فرمودند که هر گاه روان باشد به مرتبه که پیشانی در آن غرق شود و بند نشود، و در جائی که اندك گلی بر
روي زمین باشد و زیر آن سخت باشد یا همه سخت باشد که پیشانی قرار گیرد بر آن سجده واجبست بر گل کردن و ایمان میتوان
کرد.
[نماز در عرفات]
و قال معاویۀ بن عمّار لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّ اهل مکّۀ یتمّون ال ّ ص لاة بعرفات فقال ویلهم او ویحهم و أيّ سفر اشدّ منه » )
و به زیاده از ده سند صحیح منقولست که معاویه عرض نمود به حضرت امام جعفر (« لا- ص: 45 لا یتمّ
صادق صلوات اللَّه علیه که اهل مکه نماز را در عرفات تمام میکنند حضرت فرمودند که واي بر ایشان یا رحمت باد ایشان را و
راوي شک دارد که حضرت کدام یک از این دو عبارت را فرمودهاند اگر چه مراد از عبارت دویم نیز معنی اولست به کنایه کدام
سفر سختتر از این سفر است به اعتبار ناهمواري راه و کثرت ازدحام خلایق پس فرمودند که نه تمام نکنند بلکه قصر کنند و ظاهر
این خبر و بسیاري از اخبار آنست که هر گاه اراده رجوع پیش از ده روز داشته باشند قصر میکنند چنانکه گذشت. و در صحیح از
عمران بن محمد منقولست که به حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که فداي تو گردم مزرعه دارم که پنج
فرسخ است بسیار است که به آنجا میروم و در آنجا سه روز یا پنج روز یا هفت روز میباشم آیا نماز را تمام کنم یا قصر کنم
حضرت فرمودند که در راه قصر کن و در مزرعه تمام کن، و احادیث چهار فرسخ متواتر است و حملش گذشت و محتمل است که
خصوص سفر عرفات این حکم داشته باشد چنانکه ظاهر حدیث است و استبعادي ندارد و ممکن است که این حکم از جهۀ جمعی
صفحه 31 از 262
از اهل مکه باشد که همان روز به مکه آیند و حج نکنند چنانکه گذشت.
[مقدار مسافت]
و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه انّ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله لمّا نزل علیه جبرئیل علیه السّلام بالتّقصیر قال له النّبی صلّی اللَّه » )
علیه و آله فی کم ذلک فقال فی برید قال و کم البرید قال ما بین ظلّ عیر إلی فیء وعیر فذرعته بنو أمیّۀ ثمّ جزّءوه علی اثنی عشر
میلا فکان کلّ میل ألفا و خمسمائۀ ذراع و هو اربعۀ فراسخ یعنی اذا کان السّ فر اربعۀ فراسخ و أراد الرّجوع من یومه فالتّقصیر علیه
و منقول است که (« واجب و متی لم یرد ص: 46 الرّجوع من یومه فهو بالخیار ان شاء اتمّ و ان شاء ق ّ ص ر
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که چون جبرئیل به حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله آمد و قصر را
آورد حضرت فرمودند که در چه مقدار از مسافت قصر میباید کرد یا میتوان کرد جبرئیل گفت در یک برید حضرت فرمودند که
برید چه مقدار است جبرئیل گفت ما بین سایه کوه عیر یا عایر است تا سایه و عیر پس بنی امیه ذرع کردند آن مسافت را و دوازده
حصه کردند هر حصه را میلی علامت گذاشتند و هر میلی هزار و پانصد ذرع شد که مجموع یک برید است که آن چهار فرسخ
است، صدوق تاویل کرده است این حدیث را بانکه هر گاه چهار فرسخ باشد و خواهد که در آن روز برگردد تقصیر بر او واجبست
و هر گاه اراده نداشته باشد که آن روز برگردد مخیر است اگر خواهد تمام میکند و اگر خواهد قصر میکند. و عمده سبب این
تاویل آنست که در فقه رضوي باین عنوان وارد است و اگر نه عبارات روایات دلالتش بر این مطلب ظاهر نیست بلکه اظهر آنست
که هر گاه در آن زودي اراده رجوع داشته باشد کافی است و جمعی که قایل شدهاند که پیش از ده روز مراجعت کند یا قصد
مراجعت داشته باشد ظاهرا این معنی را منظور داشتهاند که اگر قصد اقامت ده روز در آن موضع داشته باشد سفرش منقطع میشود
اما آن که در این حدیث ظل عایر و فیء وعیر وارد شده است ظاهرا مراد این باشد که چون ما بین کوه عایر تا وعیر تخمینا دو
فرسخ باشد پس چون آفتاب از طرف مشرق طالع میشود سایه عیر به وعیر میرسد و چون فرو میرود سایه و عیر بعیر میرسد
مجموع چهار فرسخ میشود یا آن که سایه هر یک از این دو کوه خواه در وقت طلوع و خواه در وقت غروب چهار فرسخ میشود
هر یک دو فرسخ. ص: 47 و کلینی در صحیح از محمد بن یحیی خزاز روایت کرده است از بعضی از
اصحاب ما از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که روزي ما نشسته بودیم و پدرم نزد والی بنی امیه بود که
والی مدینه بود از قبل ایشان که پدرم از آنجا برگشتند و نزد ما نشستند و فرمودند که من نزد این والی بودم با جمعی از علما اندکی
پیش از این زمان و او از ایشان سؤال کرد از حد مسافت تقصیر بعضی گفتند سه روزه راه یا سه برید و بعضی گفتند یک شبانه روز
و بعضی گفتند یک ایوار که سیر عصر باشد که تخمینا سه فرسخ است، چون متعارفست که در شب گیر پنج فرسخ راه میروند و
در ایوار سه فرسخ و اگر یک مرتبه میروند هشت فرسخ میروند، پس والی رو بمن کرد که شما چه میفرمایید من گفتم که چون
جبرئیل حکم تقصیر را از جهۀ حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله آورد حضرت از جبرئیل پرسید که در چه مسافت تقصیر
هست جبرئیل گفت در یک برید گفت برید چه مقدار است حضرت فرمودند که سایه عیر تا سایه و عیر. پس حضرت صادق
فرمودند که از آن چه گذشت مدّتی شد و بنی امیه مصلحت دیدند که میلی چند نصب کنند در راهها که مسافت را مردمان بدانند
به خاطرشان رسید گفته پدرم حضرت امام محمد باقر پس گز کردند این مسافت را و دوازده حصه کردند هر حصّه سه هزار و
پانصد ذرع پس در هر سه هزار و پانصد ذرع میلی نصب کردند جمیع راهها را پس چون زمان بنی عباس شد تغییر دادند کارهاي
بنی امیه را از روي غیرت و گفتند که حکایت اصل فرسخ از هاشم است یا از حضرت امام محمد باقر یا از هر دو، و بنی امیّه را در
، این امر مدخلی نیست پس در جنب هر میلی که بنی امیه نصب کرده بودند بنی عباس میلی نصب کردند. لوامع صاحبقرانی، ج 5
ص: 48 و در حسن کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و آله روایت کرده است که از آن حضرت سؤال کردند از مقدار
صفحه 32 از 262
میلهایی که تقصیر در آن واجب است حضرت فرمودند که حضرت خاتم النبیین صلّی اللَّه علیه و آله حد میلهاي فرسخ را از سایه
عیر تا سایه و عیر مقرر فرمودند، و عیر و عیر دو کوهند در مدینه مشرفه پس چون آفتاب طالع میشود سایه عیر به سایه و عیر
میافتد و آن میلی است که حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله قصر را بر آن مقرر فرمودند. و منافاتی که میان روایت صدوقست و
کلینی در میل ظاهرا سهو از کتّاب یکی از دو کتاب شده باشد به نقصان ثلاثه یا زیادتی آن، و محتمل است که از رواة شده باشد و
آن چه کلینی ذکر کرده است اقربست به آن چه مشهور است از جهۀ ذراع که چهار هزار ذرع گفتهاند و آن چه صدوق گفته است
به تحدید دیگر که میل را کردهاند که آن قدریست که چشم کار کند که سواره را از پیاده تمیز تواند کرد در زمین هموار نسبت به
اکثر مردمان که ضعف باصره نداشته باشند و حدید البصر نیز نباشند، و در قاموس ذکر کرده است که میل بکسر قدر مدّ بصر است
یا سه هزار ذرع است یا چهار هزار ذرع است بحسب اختلافی که در فرسخ کردهاند که آیا نه هزار ذرع است بذراع قدما یا دوازده
و تصدیق ما فسّرت من ذلک » ) . هزار ذرعست بذراع محدّثین، و در نهایه و صحاح قدر مد بصر از ارض گفتهاند و اللَّه تعالی یعلم
خبر جمیل بن درّاج عن زرارة بن اعین قال سالت ابا جعفر صلوات اللَّه علیه عن التّقصیر فقال برید ذاهب و برید جائی و کان رسول
و مصدق (« اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله اذا اتی ذبابا قصّر و ذباب علی برید و انّما فعل ذلک لأنّه اذا رجع کان سفره بریدین ثمانیۀ فراسخ
آن چه گفتم که مراد از قصر در برید آنست که اراده داشته باشد که آن روز برگردد ص: 49 صحیحه
جمیل است از زراره که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه از تقصیر حضرت فرمودند که چهار فرسخ
رونده چهار فرسخ برگردنده یا چهار فرسخ کسی که رود و چهار فرسخ کسی که برگردد و حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله چون بذباب میرفتند قصر میفرمودند و ذباب چهار فرسخ بود و چرا قصر میفرمودند زیرا که چون بر میگشتند هشت فرسخ
میشد و دلالت ندارد که در آن روز برگردد ممکن است که برگشتن پیش از ده روز کافی باشد مثل سایر اخباري که گذشت و
لیکن در فقه رضوي چنین است که اگر اراده رجوع در آن روز دارد قصر واجبست و ظاهرا در کار نباشد برگشتن هم چنان که در
هشت فرسخ در کار نیست رفتن آن و اللَّه تعالی یعلم.
[سفر در سه روز]
و سال زکریّا بن ادم ابا الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه عن التّقصیر فی کم یقصّر الرّجل اذا کان فی ضیاع اهل بیته و امره جایز فیها » )
و منقولست در صحیح از زکریا که گفت (« یسیر فی ال ّ ض یاع یومین و لیلتین او ثلاثۀ ایّام و لیالیهنّ فکتب التّقصیر فی مسیر یوم و لیلۀ
سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه از قصر نماز که در چه مقدار راه قصر میکند هر گاه در مزارع یاران خود باشد و
حکمش در آنجاها روان باشد که بمنزله مزارع خودش باشد و در آنجا دو روز و دو شب و سه شب یا سه روز و سه شب باشد
حضرت در جواب نوشتند که قصر در مسافت یک شبانه روز است به سیر متعارف چون متعارف نمیباشد که روز و شب هر دو راه
روند و متعارف آنست که در تمام شب میروند یا تمام روز یا بعضی از شب و بعضی از روز و علی اي حال هشت فرسخ مراد است
و ظاهر میشود که مزرعه اهل بیت حکم مزرعه او ندارد. ص: 50 چنانکه در صحیح از ابان از فضل
منقولست که از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از مسافري که به خانه بعضی از اهل خود نزول میکند یک
روز و یک شب حضرت فرمودند که نماز را قصر میکند و قصد مسافت میباید اگر چه در چند روز برود چنانکه ظاهر روایاتست
که همه بلفظ اراده واقع شده است و مقبوله صفوان و موثقه عمار نیز دلالت میکنند بر آن که میباید قصد مسافت داشته باشد پس
اگر به استقبال شخصی رود که هر جا که به او رسد برگردد و احتمال کمتر از مسافت نیز باشد تمام میکند اگر چه صد فرسخ برود
و هم چنین اگر بطلب غلام گریخته یا حیوان جسته رود تمام میکند امّا وقت برگشتن اگر مسافت باشد قصر میکند.
صفحه 33 از 262
[مغرب دو رکعتی]
و روي محمّد بن ابی عمیر عن محمّد بن اسحاق بن عمّار قال سالت ابا الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه عن امرأة کانت فی طریق » )
و به دوازده سند صحیح و چهار حسن کالصحیح منقولست از (« مکّ ۀ فصلّت ذاهبۀ و جائیۀ المغرب رکعتین فقال لیس علیها اعادة
محمد از محمد موثق که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از زنی که در راه مکه رفتن و آمدن نماز شام را به
و فی روایۀ الحسین بن سعید » ) . توهم آن که قصر میباید کرد دو رکعت کرده است حضرت فرمودند که اعاده نمیکند نمازها را
و در روایت صحیح حسین از (« عن ابن ابی عمیر عن محمّد بن اسحاق بن عمّار عن ابی الحسن صلوات اللَّه علیه قال لیس علیها قضاء
آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد است که حضرت صلوات اللَّه فرمودند در این مسأله که بر آن زن قضا نیست و مراد از هر دو
یکی است، و غرض تکرار صدوق آنست که چون عمل به این حدیث کرده است میخواهد که ظاهر سازد که چون در اصل ابن
ابی عمیر و اصل حسین بن ص: 51 سعید بود تکرر در اصول دلیل صحت است نزد قدما بنا بر این من عمل
باین حدیث کردهام و اکثر اصحاب جاهل را در تمام کردن معذور میدارند نه در کم کردن و ممکن است که خصوص همان زن
و فی روایۀ العلا عن محمّد بن مسلم عن ابی » ) . این حکم داشته باشد چون وقایع عموم نمیدارد و شکی نیست که احوط قضاست
جعفر صلوات اللَّه علیه قال اذا صلّی المسافر خلف قوم حضور فلیتمّ صلاته رکعتین و یسلّم و ان صلّی معهم الظّهر فلیجعل الأولیین
و بده سند صحیح منقولست که امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه مسافر نماز کند با (« الظّهر و الاخیرتین العصر
جمعی که حاضر باشند چون دو رکعت خود را تمام کند سلام دهد و اگر با نماز ظهر ایشان اقتدا کند ظهر را بدو رکعت ایشان
اقتدا کند، و عصر خود را بدو رکعت آخر ایشان و در این صورت اقتدا کرده است عصر را بظهر و صدوق این صورت را جایز
و سال اسماعیل بن الفضل ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی رجل یسافر من ارض إلی ارض و انّما » ) . میداند چون روایات بسیار دارد
و در صحیح یا موثق کالصحیح (« ینزل قراه و ضیعته فقال اذا نزلت قراك و ارضک فاتمّ ال ّ ص لاة و اذا کنت فی غیر ارضک فق ّ ص ر
منقولست از اسماعیل که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در شخصی که سفر کند از موضعی به
موضعی دیگر و لیکن در ما بین به قریه و مزرعهاي خود میرسد حضرت فرمودند که هر گاه به قریهها و مزارع خود رسی نماز را
تمام کن و هر گاه در غیر زمین خود باشی قصر کن. و مؤید این است صحیحه بزنطی در قرب الاسناد و کالصحیح در باقی لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 52 کتب که گفت سؤال کردم از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه از شخصی که به مزرعه خود میرود و
یک روز و دو روز و سه روز در آنجا میماند آیا نماز را قصر میکند یا تمام میکند حضرت فرمودند که هر مرتبه که به مزرعه از
مزارع خود رود تمام میکند. و در صحیح از عبد الرحمن منقولست که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که شخصی مزرعها دارد نزدیک یکدگر و میرود و در آنجا میماند حضرت فرمودند که تمام میکند. و در موثق از عمّار از
آن حضرت صلوات اللَّه علیه مرویست در شخصی که به سفري میرود و به قریه یا خانه خود میرسد و در آنجا میماند حضرت
فرمودند که نماز را تمام میکند اگر چه یک درخت خرما داشته باشد و بس و روزه را میگیرد اگر ماه رمضان داخل شود و قصر
نمیکند و صحیحه عمران گذشت. و کالصحیح از موسی منقولست که گفت عرض نمودم به حضرت ابو الحسن صلوات اللَّه علیه
که گاه هست به مزرعه خود میروم و از منزلم تا آنجا دوازده فرسخ است نماز را تمام کنم یا قصر کنم حضرت فرمودند که تمام
کن یعنی در مزرعه. و در حسن از سهل منقولست که از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که به مزرعه
خود رود و هشت فرسخ یا دوازده فرسخ باشد و هر ورش بر ضیاع بنی عم اوست آیا قصر و افطار میکند یا تمام میکند و روزه
میگیرد حضرت فرمودند که قصر نمیکند و افطار نمیکند و ظاهرا از آن جهت باشد که میداند که ایشان او را نگاه میدارند یا
او میباید که نزد ایشان از جهۀ صله رحم بایستد یا آن که حضرت داند که او را در آن مزارع شرکتی ص:
صفحه 34 از 262
53 هست.
[اقامۀ عشره]
قال مصنّف هذا الکتاب رحمه اللَّه یعنی بذلک اذا اراد المقام فی قراه و ارضه عشرة ایّام و متی لم یرد المقام بها عشرة ایّام قصّر الّا » )
ان یکون له بها منزل یکون فیه فی السّنۀ ستّۀ اشهر فان کان کذلک اتمّ متی دخلها و تصدیق ذلک ما رواه محمّد بن اسماعیل بن
بزیع عن ابی الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه قال سألته عن الرّجل یقصّر فی ضیعته فقال لا باس ما لم ینو مقام عشرة ایّام الّا ان یکون له
بها منزل یستوطنه قال قلت له ما الاستیطان فقال ان یکون له بها منزل یقیم فیه ستّۀ اشهر فاذا کان کذلک یتمّ فیها متی دخلها، و ما
صدوق که (« رواه علیّ بن یقطین عن ابی الحسن الاوّل صلوات اللَّه علیه انّه قال کلّ منزل من منازلک لا تستوطنه فعلیک فیه التّقصیر
مصنف این کتاب است که حق سبحانه و تعالی او را رحمت کند چنین میگوید که مراد حضرت از امر به اتمام در ضیعه آنست که
هر گاه اراده داشته باشد که در آنجا ده روز اقامت کند تمام میکند و هر گاه قصد اقامت ده روز نداشته باشد قصر میکند مگر آن
که در آن مزرعه منزلی داشته باشد که در عرض سال شش ماه در آنجا باشد و هر گاه چنین باشد هر گاه داخل میشود تمام
میکند. و تصدیق این تاویل میکند آن چه روایت کرده است آن را در صحیح محمد از آن حضرت صلوات اللَّه علیه که گفت از
آن حضرت سؤال کردم از شخصی که قصر میکند در مزرعه خود حضرت فرمودند که باکی نیست ما دام که نیت نکند اقامت ده
روز را مگر آن که او را در آن مزرعه منزلی باشد که در آن منزل وطن کند گفت عرض نمودم که وطن کردن بچه چیز حاصل
میشود حضرت فرمودند که بان میشود که او را در آن مزرعه منزلی باشد که شش ماه در ص: 54 آنجا
اقامت کند پس هر گاه چنین باشد هر گاه داخل آن مزرعه میشود نماز را تمام میکند. و مؤید دیگر حدیث صحیح علی است از
حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر منزلی از منزلهاي تو که در آنجا وطن نکنی پس بر تست که در آنجا
نماز را قصر کنی. و استیطان اگر چه مطلق است حدیث سابق تفسیر کرد که شش ماه است، و قریب باین معنی در صحیح حماد و
صحاح دیگر وارد شده است که همه بلفظ استیطان مطلق است که همه را حمل کردهاند بر استیطان شش ماه و ظاهر حدیث آنست
که صدوق فهمیده است که در هر سالی شش ماه باشد و اکثر چنین فهمیدهاند که شش ماه نماز را در آنجا تمام کرده باشد مجتمع
یا متفرق، و ظاهر این اخبار صحیحه آنست که اگر بقصد توطن در آنجا مانده باشد کافی باشد پس بنا بر این جمعی که در بلدي
متوطّن باشند و آن بلد را وطن خود ساخته باشند اگر چه ملک نداشته باشند دور نیست که کافی باشد و احوط در غیر صورت
توطن شش ماه در هر سالی آنست که قصد اقامت کند یا جمع کند میان قصر و اتمام. و در صحیح از سعد بن ابی خلف منقولست
که گفت علی سؤال کرد از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که در شهري خانه داشته باشد یا مزرعه داشته
باشد و در سفر به آن شهر یا به آن مزرعه رسد چه کند حضرت فرمودند که اگر در آن شهر ساکن بوده است چون به آنجا میرسد
نماز را تمام میکند و اگر در آنجا ساکن نبوده است قصر میکند. و در صحیح از حماد یا حلبی منقولست از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه در شخصی که به سفري رود و در راه به منزل خودش رسد نماز را تمام میکند یا قصر حضرت فرمودند که
قصر میکند و منزلی که در آنجا تمام ص: 55 میکند آن منزلیست که در آنجا توطن کند. و در صحیح از
علی بن یقطین منقولست که گفت از حضرت ابو الحسن موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما سؤال کردم از شخصی که منزلی داشته
و بر آن منزل گذرد تمام میکند یا قصر میکند حضرت فرمودند که هر منزلی را که وطن خود نساخته باشی منزل تو نیست و ترا
نیست که در آن منزل نماز را تمام کنی. و در صحیح از علی منقولست که گفت به آن حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که
مرا مزارع و منازل هست که میان اینها دو فرسخ و سه فرسخ فاصله است چه کنم حضرت فرمودند که هر منزلی را که وطن خود
نساخته باشی بر تست که نماز را قصر کنی. و در صحیح منقولست از علی که از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از
صفحه 35 از 262
شخصی که به بعضی از شهرها رسد و او را در آن شهر خانه باشد و آن شهر وطن او نباشد آیا نماز را تمام میکند یا قصر میکند
حضرت فرمودند که قصر میکند و مزارعی که داشته باشد و بر آنها گذرد همین حکم دارد. و کالصحیح از ابن سنان منقولست که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که در سفر به مزرعه خود رسد و نخواهد که در آنجا ده روز بماند قصر
کند و اگر خواهد که در آنجا ده روز بماند نماز را تمام کند. و کالصحیح منقولست از موسی که عرض کردم به حضرت ابی
الحسن صلوات اللَّه علیه که فداي تو گردم مزرعه دارم قریب ببغداد و بسیار است که از کوفه ببغداد میروم و در آن مزرعه میمانم
نماز را در آنجا قصر کنم یا تمام کنم حضرت فرمودند که اگر قصد اقامت ده روز در آنجا نداري قصر کن. و در صحیح از حذیفه
منقولست که گفت از حضرت امام جعفر صادق ص: 56 صلوات اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که من
بیرون رفتم به مزرعه که دارم سه روز قصر کردم و سه روز تمام کردم ظاهرش آنست که در مزرعه مخیر باشد میان قصر و اتمام و
ممکن است که مراد این باشد که سه روز که در راه بودم قصر کردم و سه روز در آنجا بودم تمام کردم یا آن که اول قصد اقامت
نداشتم قصر کردم بعد از آن قصد اقامت کردم و تمام کردم بعد از آن چیزي سانح شد که پیش از ده روز در آمدم و تخییر اظهر
است در جمع بین الاخبار و اللَّه تعالی یعلم.
[سفر تفریحی]
و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه فی الرّجل یخرج إلی الصّید مسیرة یوم او یومین او ثلاثۀ أ یقصّر او یتمّ فقال ان خرج لقوته و قوت » )
و منقولست در صحیح از عمران از بعضی از اصحاب ما که گفت به (.« عیاله فلیقصّر و لیفطر و ان خرج لطلب الفضول فلا و لا کرامۀ
آن حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که شخصی به شکار میرود یک روز و دو روز و سه روز آیا قصر میکند یا تمام
میکند حضرت فرمودند که اگر از جهۀ قوت خود و قوت عیال خود میرود باید که نماز را قصر کند و روزه را افطار کند و اگر از
جهۀ لهو و لعب است پس قصر نمیکند و او را کرامتی نیست نزد حق سبحانه و تعالی تا از جهۀ او نماز را قصر بفرماید، و محتمل
است که مراد از فضول زیادتی مال باشد که در این صورت نماز را قصر نکند و روزه را قصر کند چنانکه جمعی از اصحاب بان
قایلند به تبعیّت شیخ به سبب آن که در فقه رضوي هست که اگر سفر معصیت باشد یا شکار لهو تمام میکند، و اگر صید از جهۀ
تجارت باشد نماز را تمام میکند و روزه را افطار میکند، و اگر از جهۀ قوت خود و عیالش باشد از روي ضرورت نماز و روزه را
قصر میکند و ظاهر ص: 57 میشود که شیخ طوسی نیز فقه رضوي را داشته است چون شیخ مفید و صدوق
و روي » ) . داشتهاند و اکثر مسایلی که ذکر کردهاند و مستندش ظاهر نیست کاشف میآید که در فقه رضوي است و اللَّه تعالی یعلم
و (« ابو بصیر عنه صلوات اللَّه علیه و آله انّه قال لیس علی صاحب الصّید تقصیر ثلاثۀ ایّام فاذا جاوز الثّلاثۀ لزمه یعنی الصّید للفضول
در موثق و شیخ در صحیح از ابن محبوب که از اهل اجماع است از بعضی از اصحاب ما از ابو بصیر روایت کردهاند که حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که کسی که به شکار رود قصر نمیکند سه روز و چون از سه روز در گذرد لازمست او
را قصر. و صدوق تاویل کرده است جزو اوّل را که قصد نمیکند مراد حضرت آنست که اگر صید لهو باشد تمام میکند و شیخ
جزو آخر را تاویل کرده است که اگر از جهۀ قوتست قصر میکند و محتمل است که مراد صید قوت باشد و حمل کنیم سه روز
اول را که در حوالی شهر باشد و قصر را در وقتی کند که به مسافت رسیده باشد. چنانکه در صحیح از عبد اللَّه منقولست که گفت
از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از شخصی که صید کند چه کند حضرت فرمودند که اگر بر دور خود میگردد قصر
و روي عیص بن القاسم عنه » ) . نمیکند و اگر تجاوز کند از مسافت یا حد ترخص قصر میکند و حدیث عیص نیز چنین است
و در صحیح از (« صلوات اللَّه علیه انّه سئل عن الرّجل یتصیّد فقال ان کان یدور حوله فلا یق ّ ص ر و ان کان تجاوز الوقت فلیق ّ ص ر
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که از آن حضرت سؤال کردند از شخصی که شکار کند حضرت فرمودند که
صفحه 36 از 262
اگر بر دور خود میگردد یعنی قصد مسافت نکرده باشد و در حوالی ص: 58 شهر میگردد و شکار مشروع
میکند قصر نمیکند چون بحد ترخص نرسیده است یا گذشته است و قصد سفر ندارد و اگر بحد ترخص یا به مسافت رسیده باشد
و لو انّ مسافرا » ) . قصر میکند چون قصد برگشتن دارد و هشت فرسخ دارد تا شهر و بنا بر ظاهر خبر صید مشروعست نه صید لهو
ممّن یجب علیه التّقصیر مال من طریقه إلی صید لوجب علیه التّمام لطلب ال ّ ص ید فان رجع من صیده إلی الطّریق فعلیه فی رجوعه
عبارت فقه رضوي است که اگر مسافري که بر او واجب باشد قصر به آن که سفرش مباح باشد و میل کند از راه به جانب (« التّقصیر
شکار هر آینه واجبست بر او تمام کردن نماز چون غرضش شکار است پس چون از شکار بر میگردد و به راه میآید پس لازم
است که در برگشتن قصر کند اگر در برگشتن شکار نکند. و این مضمون در حدیث قوي از حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه
منقولست به مکاتبه که شخصی که شکار میکند قصر میکند تا بر جاده است پس چون از جاده بدر رود یعنی از براي شکار تمام
و من کان سفره معصیۀ للّه عزّ و » ) . میکند و چون به جاده میآید قصر میکند و اخبار گذشت و در کتاب صوم نیز خواهد آمد
و کسی که سفرش معصیت و مخالفت الهی باشد پس بر اوست که تمام کند نماز و روزه را و (« جلّ فعلیه التّمام فی الصّلاة و الصّوم
این مضمون فقه رضویست. و در حسن کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که در ماه
رمضان افطار نمیکند مگر آن که سفر حق باشد و باطل نباشد. و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند
که ص: 59 هر که بسفر رود قصر میکند نماز را و افطار میکند صوم را مگر آن که بسفر شکار لهو رود،
یا بسفر معصیت رود که اصل سفر معصیت باشد یا از جانب ظالمی رسول باشد یا بقصد عداوت مسلمانان رود یا بقصد سفر در
ضرر بر مسلمانان رود. و از ابو سعید منقولست که دو کس داخل شدند بر حضرت ابو الحسن علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه
علیهما در خراسان و هر دو سؤال کردند از قصر خود حضرت بیکی فرمودند که بر تو واجبست که قصر کنی چون بقصد زیارت من
آمدي و به دیگري فرمودند که بر تو واجبست که تمام کنی زیرا که بقصد پادشاه جور آمدي که مامون باشد و خواهد آمد در
ابواب صوم.
[تعقیب نماز شکسته]
و (« و علی المسافر ان یقول فی دبر کلّ صلاة یق ّ ص ر بها سبحان اللَّه و الحمد للّه و لا آله الا اللَّه و اللَّه اکبر ثلثین مرّة لتمام ال ّ ص لاة » )
در حسن از سلیمان مروزي منقولست که حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه فرمودند که واجبست بر مسافر که در عقب هر
نمازي که قصر میکند سی مرتبه تسبیحات اربع را بگوید تا نمازش تمام شود و بمنزله دو رکعت مقصوره است. و عقیب هر نمازي
در سفر و حضر نیز مستحب است که سی مرتبه یا چهل مرتبه تسبیحات اربع را از جهۀ تعقیب نماز بگوید و لفظ حدیث اگر چه
بلفظ وجوبست حمل بر استحباب مؤکد نمودهاند.
[نماز شب در سفر]
و روي الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال ان خشیت ان لا تقوم فی اخر اللّیل او کانت بک علّۀ او اصابک برد فصلّ و » )
و به اسانید صحیحه منقول است از حلبی که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که (« أوتر من اوّل اللّیل فی السّ فر
، اگر ترسی که در آخر شب بر نخیزي یا کوفتی داشته باشی یا مانعی یا سرما باشد نماز شب که هشت رکعت لوامع صاحبقرانی، ج 5
ص: 60 است و سه رکعت وتر را در اول شب میتوانی کرد در سفر. و در صحیح از ابن ابی نجران منقولست که گفت از حضرت
امام رضا صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز شب در سفر در کجاوه حضرت فرمودند که هر گاه روي تو برابر قبله نباشد رو بقبله
صفحه 37 از 262
کن و تکبیر احرام بگو و نماز را تمام کن بهر طرفی که شتر رود عرض نمودم که فداي تو گردم در اول شب میتوانم کرد حضرت
فرمودند که هر گاه خوف داشته باشی که در آخر شب نکنی در اول شب میتوانی کرد و احادیث صحیحه در این باب وارد شده
است و خواهد آمد. و سال علیّ بن سعید ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن صلاة اللّیل و الوتر فی السّفر من اوّل اللّیل قال نعم روایت
کرده است شیخ در قوي از علی که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز شب و سه رکعت وتر
و سال سماعۀ بن مهران ابا » ) . در سفر که اول شب میتوان کرد هر گاه نتواند که در آخر شب برخیزد حضرت فرمودند که بلی
و در موثق از سماعه (« الحسن الاوّل صلوات اللَّه علیه عن وقت صلاة اللّیل فی السّفر فقال من حین تصلّی العتمۀ إلی ان ینفجر الصّبح
منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از وقت نماز شب در سفر حضرت فرمودند که از
وقتی که نماز خفتن میکنی تا طلوع صبح میتوانی کرد و ظاهرش آنست که وقت باشد در سفر نه آن که مقدم دارند بر وقت. و
در صحیح از لیث منقولست که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز شب در تابستان در شبهاي
کوتاه در اول شب میتوانم کرد حضرت فرمودند که بلی. و در صحیح از یعقوب منقول است که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه
ص: 61 علیه سؤال کردم از نماز شب در تابستان در شبهاي کوتاه در اول شب بکنم حضرت فرمودند که
خوب به خاطرت رسیده است و خوب میکنی پس فرمودند که جوانان را خواب بسیار میآید من امر میکنم ترا که نماز شبرا در
اول به جا آوري که مبادا در آخر شب نکنی. و در صحیح از ابو بصیر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر
گاه ترسی که در آخر شب برنخیزي یا کوفتی داشته باشی یا سرما خورده باشی نماز شب و نماز وتر را در اول شب بکن، و این
احادیث و اخبار صحیحه و موثقه بسیار وارد شده است که ظاهرش آنست که در سفر و حضر مقدم میتوان داشت هر گاه خوف
و روي حریز عمّن حدّثه عن ابی جعفر » ) . آن باشد که در وقت خودش نتواند کرد و اخبار دیگر خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالی
و به اسانید صحیحه منقولست از حریز از (« صلوات اللَّه علیه انّه کان لا یري بأسا بان یصلّی الماشی و هو یمشی و لکن لا یسوق الابل
آن کسی که او حدیث را بر حریز خوانده است و در خاطر حماد بن عیسی نیست که کیست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه که آن حضرت میفرمودند که باکی نیست که پیاده نماز سنت را یا نماز واجب را راه رود و کند و لیکن شتر نمیراند به اعتبار
سخن گفتن یا قرائت را بعنوان حدي خواندن یا اعم تعبّدا و احادیث صحیحه گذشت.
باب العلّۀ الّتی من اجلها لا یقصّر المصلّی فی المغرب و نوافلها فی السّفر و الحضر
سئل الصّادق صلوات اللَّه علیه لم صارت المغرب ثلث رکعات و اربعا بعدها لیس فیها یقصّر فی حضر و لا سفر فقال انّ اللَّه تبارك » )
و تعالی انزل علی نبیّه صلّی اللَّه علیه و آله کلّ صلاة رکعتین فاضاف إلیها رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله لکلّ صلاة رکعتین فی
الحضر و ق ّ ص ر فیها فی السّ فر الّا المغرب و الغداة فلمّا صلّی صلّی اللَّه علیه و آله المغرب بلغه مولد فاطمۀ صلوات اللَّه علیها فاضاف
إلیها رکعۀ شکرا للّه عزّ و جلّ فلمّا ان ولد الحسن صلوات اللَّه علیه اضاف إلیها رکعتین شکرا للّه عزّ و جلّ فلمّا ان ولد الحسین
این (« فترکها علی حالها فی الحضر و السّ فر « لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ » صلوات اللَّه علیه اضاف إلیها رکعتین شکرا للّه عزّ و جلّ فقال
بابی است در بیان علت آن که در نماز شام و چهار رکعت نافله آن تقصیري واقع نشده است در سفر و حضر منقولست مرفوعا در
علل نیز که از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردند که چرا سه رکعت نماز شام و چهار رکعت نافله آن را کم
نمیکنند در حضر و سفر حضرت فرمودند که حق سبحانه و تعالی نمازها را به نزد حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله دو
رکعت دو رکعت فرستاد در اول تکلیف نماز پس حضرت هر نمازي را دو رکعت زیاد کردند در حضر، و در سفر بحال خود
گذاشتند مگر نماز شام و صبح را پس ص: 63 چون حضرت نماز شام را گذاردند دو رکعت خبر آوردند
به نزد آن حضرت که حق سبحانه و تعالی حضرت فاطمه را کرامت کرد حضرت به شکرانه این نعمت یک رکعت زیاد کردند و
صفحه 38 از 262
چون حق سبحانه و تعالی حضرت امام حسن را کرامت فرمود حضرت رسول خدا دو رکعت زیاد کردند از جهۀ نافله شام شکرانه
حق سبحانه و تعالی پس چون حق سبحانه و تعالی حضرت امام حسین را صلوات اللَّه علیه کرامت فرمود حضرت دو رکعت دیگر از
جهۀ آن حضرت به شکرانه این کرامت اضافه نمودند در نافله شام و آیه را خواندند که حق سبحانه و تعالی مقرر ساخته است از
جهۀ هر پسري برابر حصّه دو دختر، پس چون به شکرانه این نعمتها بود و این نعمتها نعمتی بود دایمی شکرانه آن را دایم گردانیدند
و در سفر و حضر بحال خود گذاشتند. و کالصحیح از محمد بن مسلم منقولست که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که چرا نماز شام را در سفر و حضر سه رکعت میکنند و در سفر از آن قصر نشد حضرت فرمودند که
چون أولا حق سبحانه و تعالی نمازها را دو رکعت واجب گردانیده بود و حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله بحسب
تفویضی که بان حضرت شده بود سه نماز را دو رکعت زیاد فرمودند و چون وقت شام تنگ بود یک رکعت زیاد فرمودند و چون
در سفر آن دو رکعت را از چهار رکعتی انداختند رکعت شام را نینداختند و فرمودند که مرا شرم میآید که دو مرتبه نقص بان
رسانم چون در وقت زیاد کردن بان نقص رسانیده بودم بنا بر این در حضر و سفر آن را سه رکعت مقرّر ساختند. و در صحیح از ابو
بصیر منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که در سفر هر نمازي دو رکعت است و پیش از آن و بعد از آن نافله
نیست مگر ص: 64 نماز شام که بعد از آن چهار رکعت نافله او بحال خود است و در سفر و حضر آن را
ترك مکن و نوافل ظهر و عصر ساقط است و قضا ندارد و در شب نماز شبرا بکن و اگر فوت شود قضا کن. و در صحیح از حارث
منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که ترك مکن چهار رکعت نافله شام را در سفر و حضر، و پدرم ترك
نمیکردند سیزده رکعت نافله شبرا در سفر و حضر، و چون دو رکعت نافله صبح بعد از نماز شب کرده میشود و وقت اداي آن در
صبح کاذب است بنا بر این اکثر اوقات آن را با نماز شب ذکر میکنند. و در صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که
مکرر میفرمودند که نماز نوافل روز شانزده رکعت است هشت رکعت نزد زوال و هشت رکعت بعد از ظهر و چهار رکعت بعد از
شام و آن را ترك مکن در سفر و حضر و دو رکعت بعد از خفتن است که پدرم آن دو رکعت را نشسته میکردند و من ایستاده
میکنم و حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله سیزده رکعت نماز شبرا میکردند که هشت رکعت نافله شبست و سه رکعت
نافله وتر است و دو رکعت نافله صبح و احادیث در این باب متواتر است.
باب علّۀ التّقصیر فی السّفر
(ذکر الفضل بن شاذان النّیسابوريّ رحمه اللَّه فی العلل الّتی سمعها من الرّضا صلوات اللَّه علیه انّ الصلاة انّما ق ّ ص رت فی السّ فر لأنّ
ال ّ ص لاة المفروضۀ اوّلا انّما هی عشر رکعات و السّبع انّما زیدت فیها بعد فخفّف اللَّه عزّ و جلّ عن العبد تلک الزّیادة لموضع سفره و
تعبه و نصبه و اشتغاله بامر نفسه و ظعنه و اقامته لئلّا یشتغل عمّا لا بدّ له منه من معیشته رحمۀ من اللَّه عزّ و جلّ و تعطّفا علیه الّا صلاة
المغرب فانّها لم تق ّ ص ر لأنّها صلاة مق ّ ص رة فی الاصل و انّما وجب التّقصیر فی ثمانیۀ فراسخ لا اقلّ من ذلک و لا اکثر لأنّ ثمانیۀ
فراسخ مسیرة یوم للعامّۀ و القوافل و الاثقال فوجب التّقصیر فی مسیرة یوم و لو لم یجب فی مسیرة یوم لما وجب فی مسیرة الف سنۀ و
ذلک لأنّ کلّ یوم یکون بعد هذا الیوم فانّما هو نظیر هذا الیوم فلو لم یجب فی هذا الیوم لما وجب فی نظیره اذا کان نظیره مثله لا
این بابی است در بیان علّت تقصیر در سفر و علت مسافت و غیر آن منقولست بدو سند حسن کالصحیح بلکه صحیح (« فرق بینهما
چون صدوق حکم به صحت این سند کرده است از فضل در ضمن علتهائی که شنیده است از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه
که چرا نماز در سفر قصر شد زیرا که نمازي که اول خداوند عالمیان واجب گردانید بر خلایق ده رکعت بود و این معنی متواتر
است و بعد از آن حضرت ص: 66 سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله به تفویضی که به آن حضرت شده
بود هفت رکعت زیاد کردند پس حق سبحانه و تعالی آن هفت را یعنی اکثرش را که آن شش رکعت بود ساقط گردانید از بندگان
صفحه 39 از 262
به سبب تعب و مشقتی که از لوازم سفر است غالبا و به امور خود رسیدن و همگی مشغول کارهاي خود بودن و بار کردن و فرود
آمدن که اگر تمام میبود از کارهائی که او را ناچار است بان رسیدن باز میماند از امور معاش خود و این تخفیف محض رحمت
الهی و مهربانی اوست بر بندگان با آن که نوافل آن نیز ساقط شد و چون بنده ملاحظه میکند در سفر مییابد که چه مقدار او را
سبکی حاصل میشود خصوصا در مانند سفر حج که غالب اوقات این نمازها در اثناي راه کرده میشود و با این تخفیف به صد
تشویش به حمله خود میرسد، و همه زیادتیها ساقط شد مگر زیادتی رکعت نماز شام که ساقط نشد چون زیادتی او کم بود در
حضر، و در عیون و علل مقصوره بود و چرا تقصیر در مسافت هشت فرسخ واجب شد نه در کمتر و نه زیادتر زیرا که هشت فرسخ
راه یک روز اکثر خلایق است در قافلهاي باردار پس در مقدار یک شبانه روز راه قصر مقرر شد و اگر در این مقدار واجب نمیشد
در مقدار هزار سال قصر واجب نمیشد زیرا که هر روزي که بعد از این روز است او نظیر این روز است و اگر در این روز واجب
نمیشد در نظیرش نیز واجب نمیشد هر گاه نظیر آن مثل آن باشد و فرقی در میان هر دو نباشد و این معانی همه مجربست حتی در
سفر مکه معظمه که مشقتش در یک روز است و هر کس احتمال نمیدهد که فردا تواند حرکت کردن و چون شب گذشت روز
دیگر قوتش بیشتر از روز سابق است تا آن که مشهور است که فرشتگان در شبها ایشان را مالندگی میکنند که قوت حرکت دارند.
و انّما ترك تطوّع النّهار و لم یترك تطوّع اللّیل لأنّ کلّ صلاة لا ص: 67 یق ّ ص ر فیها لا یقصّر فیما بعدها » )
من التّطوّع و ذلک لأنّ المغرب لا یق ّ ص ر فیها فلا تقصیر فیما بعدها من التّطوّع و کذلک الغداة لا تقصیر فیما قبلها من التّطوّع و انّما
صارت العتمۀ مقصورة و لیس تترك رکعتیها لأنّ الرّکعتین لیستا من الخمسین و انّما هی زیادة فی الخمسین تطوّعا لیتمّ بهما بدل کلّ
رکعۀ من الفریضۀ رکعتین من التّطوّع و انّما جاز للمسافر و المریض ان یصلّیا صلاة اللّیل فی اوّل اللّیل لاشتغاله و ضعفه و لیحرز
و چرا ساقط شده است نافله روز و ساقط نشده (« صلاته فیستریح المریض فی وقت راحته و لیشتغل المسافر باشتغاله و ارتحاله و سفره
است نافله شب زیرا که هر نمازي که در آن تقصیر نشده است در نافله بعد از آن نیز نشده است چنانکه تقصیر در نماز شام نشده
است تقصیر در نافلهاش نیز نشده است و هم چنین تقصیر در نماز صبح چون نشده است در نافله صبح نیز قصر نشده است، و چرا
نماز خفتن قصر شده است و در دو رکعتش قصر نشده است زیرا که دو رکعت و تیره از جمله پنجاه رکعت نمازهاي واجب و سنت
مؤکّ ده نیست بلکه آن دو رکعت را بر نوافل افزودهاند از روي استحباب تا تمام شود به سبب آن بدل هر یک از رکعت فریضه دو
رکعت نافله، و چرا جایز است مسافر و بیمار را که نماز شبرا در اول شب به جا آورند از جهۀ آن که غالب اوقات در سحر بار
میکنند و مشغولی بسیار دارد مسافر که نمیتواند مشغول هر دو شدن، و هم چنین ضعف بیمار مانع است از آن که نماز شبرا تواند
کرد در وقت خود چون غالب اوقات بیمار در شب سنگینتر است خصوصا آخر شب، پس بیمار و مسافر به سبب کردن در اول
شب حفظ میکنند نماز شبرا مبادا از ایشان فوت شود تا آن که در سحر که وقت استراحتست بیمار استراحت داشته باشد و تا مسافر
و» ) . تواند که مشغول کارهاي خود و بار کردن شود و روانه ص: 68 شود یا مشغول کارهاي سفر تواند شد
سال سعید بن المسیّب علیّ بن الحسین صلوات اللَّه علیهما فقال له متی فرضت ال ّ ص لاة علی المسلمین علی ما هی الیوم علیه فقال
بالمدینۀ حین ظهرت الدّعوة و قوي الاسلام و کتب اللَّه عزّ و جلّ علی المسلمین الجهاد زاد رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله فی الصّلاة
سبع رکعات فی الظّهر رکعتین و فی العصر رکعتین و فی المغرب رکعۀ و فی العشاء الآخرة رکعتین و اقرّ الفجر علی ما فرضت بمکّۀ
لتعجیل عروج ملائکۀ اللّیل إلی السّماء و لتعجیل نزول ملائکۀ النّهار إلی الارض فکانت ملائکۀ النّهار و ملائکۀ اللّیل یشهدون مع
یشهده المسلمون و « وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً » رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله صلاة الفجر فلذلک قال اللَّه تعالی
روایت کرده است صدوق در صحیح از ابو حمزه از سعید که گفت از آن حضرت صلوات (« یشهده ملائکۀ النّهار و ملائکۀ اللّیل
اللَّه علیه سؤال کردم که چه وقت این نماز بر این نحوي که الحال هست بر مسلمانان واجب شد حضرت فرمودند که در وقتی که
خاتم النبیین صلّی اللَّه علیه و آله تشریف شریف به مدینه فرمودند و دعوت اسلام آشکار شد و اسلام قوت گرفت و حق سبحانه و
صفحه 40 از 262
تعالی جهاد را بر مسلمانان واجب ساخت حضرت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله در نماز هفت رکعت افزودند در ظهر دو رکعت و
در عصر دو رکعت و در شام یک رکعت و در خفتن دو رکعت و صبح را بر حالتی گذاشته که در مکه واجب شده بود زیاد
نکردند از جهۀ تعجیل فرشتگان شب بسوي آسمان و تعجیل نزول ملائکه روز بسوي زمین پس چنین بود که فرشتگان روز و
فرشتگان شب در وقت نماز صبح نزد خاتم المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله حاضر میشدند از این جهت است که لوامع صاحبقرانی،
ج 5، ص: 69 حق سبحانه و تعالی فرموده است که اقامت کنید نماز صبح را به درستی که نماز صبح مشهود است حاضر میشوند
آن را مسلمانان، و ملائکه روز، و ملائکه شب. و بحسب ظاهر مخالفت دارد این حدیث با حدیث سابق در نماز شام که رکعت آن
در وقت ولادت حضرت فاطمه واجب شد و آن در مکه معظمه واقع شد پیش از هجرت به چندین سال و در این حدیث چنین است
که هفت رکعت در مدینه واجب شد پس حمل میتوان کرد زیادتی هفت را بر اکثرش که آن شش رکعت است یا آن که بر
حضرت سید الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله واجب شده باشد در مکّه معظّمه و به مسلمانان در مدینه مشرفه یا آن که مقرر شده باشد
که حضرت آن رکعت شکر را بعد از چندین سال به جا آورد و اللَّه تعالی یعلم.
باب الصّلاة فی السّفینۀ
(سال عبید اللَّه بن علی الحلبیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الصّلاة فی السّفینۀ فقال و حین یستقبل القبلۀ و یصفّ رجلیه فاذا دارت
این بابی است در (.« و استطاع ان یتوجّه إلی القبلۀ و الّا فلیصلّ حیث توجّهت به و إن امکنه القیام فلیصلّ قائما و الّا فلیقعد ثمّ یصلّی
بیان کیفیت نماز در کشتی به اسانید صحیحه منقولست از عبید اللَّه که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه از نماز در کشتی حضرت فرمودند که رو بقبله میکند و راست میایستد باین عنوان که پاها را بهم میچسباند که نیفتد و هر
گاه کسی بگردد از قبله و تواند که رو بقبله کند بکند و اگر نتواند رو کند بهر طرفی که کشتی رود و اگر ممکن باشد او را که
و قال له جمیل بن درّاج تکون السّفینۀ قریبۀ من الجدّ فاخرج و » ) . ایستاده نماز کند ایستاده نماز کند و اگر نتواند بنشیند و نماز کند
و در صحیح منقولست از جمیل که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر (« اصلّی قال صلّ فیها اما ترضی بصلوة نوح علیه السّلام
صادق صلوات اللَّه علیه که گاه هست در کشتی نزدیکیم به ساحل بیرون آیم و نماز کنم حضرت فرمودند که در کشتی نماز کن
آیا خوشنود نیستی که بنحو نماز نوح نماز کنی. بدان که بحسب ظاهر در این باب تعارضی در میان اخبار هست زیرا که در حسن
کالصحیح از حماد بن عیسی منقولست که گفت شنیدم که شخصی از حضرت ص: 71 امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه سؤال کرد از نماز در سفینه حضرت فرمودند که اگر توانید که بیرون آیید بیرون آیید و اگر قدرت نداشته باشید بر
خروج ایستاده نماز کنید در کشتی و اگر نتوانید نشسته و تا ممکن باشد ملاحظه قبله کنید که رو بقبله نماز کنید، و غیر این خبر
اخبار دیگر وارد است که صریحند در عدم توسعه و صحیحه جمیل دلالت بر توسعه میکند. و هم چنین صحیحه ابن سنان که گفت
سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از نماز واجب در کشتی و حال آن که تواند که از کشتی بیرون آید و
لیکن از شیر و دزدان خوف هست و با او جمعی هستند که راي ایشان جمع نمیشود بر بیرون آمدن که اگر همه بیرون آیند خوف
نیست و لیکن اطاعت او نمیکنند در بیرون آمدن و چون در کشتی نماز کنند آیا رکوع و سجود را درست میباید کرد یا ایماء
میتوان کرد و ایستاده نماز میباید کرد یا نشسته میتوان کرد؟ حضرت فرمودند که اگر تواند که ایستاده نماز کند افضل است و
اگر نتواند نشسته نماز کند و بر او حرجی نیست در بیرون نرفتن به درستی که شخصی از پدرم همین مسأله را پرسید حضرت
فرمودند که نمیخواهی که بنحو نماز نوح نماز کنی. و در حسن کالصحیح بنحو حدیث متن از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقولست، و در صحیح از ابی ایوب منقولست که گفت به آن حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که بسیار است که مبتلا
میشویم در کشتی و جائی نمییابیم که از آنجا بیرون آییم و جمعی که در کشتیاند میگویند که تا ممکن است بیرون رفتن در
صفحه 41 از 262
کشتی نماز نمیکنیم حضرت فرمودند که این نماز حضرت نوحست ص: 72 آیا نمیخواهی که بنحو
حضرت نوح نماز کنی گفتم فداي تو گردم میخواهم حضرت فرمودند که دل تنگ مباش به درستی که نوح در کشتی نماز کرد
عرض نمودم که ایستاده نماز کنم یا نشسته حضرت فرمودند که ایستاده عرض نمودم که بسیار است که رو بقبله میایستم و کشتی
میگردد فرمودند که تا توانی رعایت قبله بکن بانکه هر گاه کشتی گردد تو نیز بگرد و رو بقبله کن. و حق آنست که مخیر است
و قال له ابراهیم » ) . میان نماز کردن در کشتی و بیرون آمدن به ساحل و اگر همه جا رعایت امکان کند بهتر است و اللَّه تعالی یعلم
(« بن میمون نخرج إلی الاهواز فی السّ فن فنجمّع فیها ال ّ ص لاة قال نعم لیس به باس فقال له فنسجد علی ما فیها و علی القیر قال لا باس
و کالصحیح منقولست از ابراهیم که گفت به آن حضرت صلوات اللَّه علیه عرض نمودم که بسیار است که از کوفه بر روي آب به
اهواز که قریب بحویزه است میرویم در کشتی و در کشتی نماز به جماعت میکنیم یا بکنیم حضرت فرمودند که بلی باکی نیست
عرض کردم که سجده میتوانیم کرد بر آن چه در میان کشتی است از گندم و جو و ینجه و امثال آن و بر قیر که بر کشتی
مالیدهاند حضرت فرمودند که باکی نیست. و مؤید جواز است صحیحه ابن عمار که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه سؤال کردم از نماز در کشتی حضرت فرمودند که رو بقبله میکنی و بهر طرف که گردد نماز میکنی و اگر توانی ایستاده
نماز میکنی و اگر نتوانی نشسته نماز میکنی و اگر خواهید نماز را به جماعت بکنید و بر قیر پخته و نه پخته نماز میتوان کرد و بر
آن سجده میتوان کرد. و در صحیح از آن حضرت منقولست که فرمودند که باکی نیست که نماز را در کشتی به جماعت به جا
آورند. ص: 73 و کالصحیح بلکه در صحیح از علی بن جعفر منقولست که گفت سؤال کردم از برادرم
صلوات اللَّه علیه که هر گاه جمعی در کشتی نماز جماعت کنند پیشنماز در کجا میایستد و اگر زنان هم در کشتی باشند چه کنند
و ایستاده نماز کنند یا نشسته حضرت فرمودند که ایستاده نماز میکنند و اگر ایستاده نتوانند نشسته نماز میکنند و امام در پیش
مردان میایستد و زنان در عقب مردان میایستند و اگر کشتی تنگ باشد زنان مینشینند و مردان اول نماز میکنند دیگر ایشان و
باکی نیست که زنان در برابر نماز مردان باشند، و سؤال کردم از شخصی که راه زنان راه او را زدند یا هر چه داشت غرق شد و
الحال برهنه مانده است و وقت نماز شده است چگونه نماز میکند حضرت فرمودند که اگر علفی به همرسد که عورت خود را بان
به پوشاند نماز را با رکوع و سجود میکند و اگر بهم نرسد نماز را ایستاده میکند و رکوع و سجود را ایما میکند. و کالصحیح از
ابو هاشم منقولست که گفت با حضرت ابو الحسن صلوات اللَّه علیه در کشتی بودم در دجله و وقت نماز در آمد عرض نمودم که
فداي تو گردم نماز به جماعت میکنیم حضرت فرمودند که در شکم رود خانه نماز جماعت نمیتوان کرد یا نمیکنیم، محتملست
و روي عنه » ) . که مراد کراهت باشد با امکان ساحل زیرا که دجله در همه جا به کنار نزدیکست یا مراد کراهت در اوقات سیل باشد
و در صحیح از منصور منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه (« منصور بن حازم انّه قال القیر من نبات الارض
فرمودند که قیر از زمین میروید پس سجده بر آن توان کرد و احادیث بر منع و جواز گذشت و منع محمولست بر کراهت یا در
و سال زرارة ابا جعفر صلوات اللَّه علیه فی الرّجل یصلّی النّوافل » ) صورتی که زمین و مثل آن باشد. ص: 74
و به اسانید صحیحه منقولست از زراره که گفت از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه (« فی السّ فینۀ قال یصلّی نحو رأسها
سؤال کردم در شخصی که نوافل را در کشتی به جا آورد حضرت فرمودند که نماز میکند به جانب سر کشتی یعنی رعایت قبله در
و سال یونس بن یعقوب ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الصّلاة فی الفرات و ما هو اصغر منه » ) . نافله در کار نیست چنانکه گذشت
من الانهار فی السّ فینۀ فقال ان صلّیت فحسن و ان خرجت فحسن و ساله عن ال ّ ص لاة فی السّفینۀ و هی تاخذ شرقا و غربا فقال استقبل
و در موثق کالصحیح از یونس منقولست که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه (« القبلۀ ثمّ کبّر ثمّ در مع السّفینۀ حیث دارت بک
سؤال کردم از نماز کردن در میان کشتی در نهر فرات و نهرهایی که از آن کوچکترند که ساحل نزدیکست و میتوان بیرون آمدن
حضرت فرمودند که اگر بیرون روي خوبست و اگر در آنجا نماز کنی خوبست دیگر گفت سؤال کردم از آن حضرت از نماز در
صفحه 42 از 262
کشتی و حال آن که گاهی بطرف مشرق میرود و گاهی بطرف مغرب چون کار آن با باد است حضرت فرمودند که رو بقبله کن
و تکبیر احرام بگو و ملازم قبله باش هر چند که آن بگردد از طرفی تو بر خلاف آن طرف در اثناي نماز بگرد و احتمال دیگر
و سأله هارون » ) . آنست که همین تکبیر احرام کافیست که رو بقبله باشد بلکه این اظهر است و احتمال اول احوط است مهما أمکن
بن حمزة الغنويّ عن ال ّ ص لاة فی السّ فینۀ فقال ان کانت محمّلۀ ثقیلۀ اذا قمت فیها لم تتحرّك فصلّ قائما و ان کانت خفیفۀ تکفأ فصلّ
و در صحیح منقولست از هارون که گفت از ص: 75 حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه (« قاعدا
سؤال کردم از نماز در کشتی حضرت فرمودند که اگر پر از بار باشد و سنگین باشد به حیثیتی که هر گاه بایستی حرکت نکند در
آنجا ایستاده نماز کن و اگر سبک باشد و خوف شکستن و انقلاب در آن باشد نشسته نماز کن. و در صحیح از علی بن یقطین
منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از کسی که در کشتی باشد و قدرت نداشته باشد که
ایستاده نماز کند آیا نشسته نماز میکند و ایما میکند یا سجده میکند حضرت فرمودند که ایستاده نماز میکند و اگر چه منحنی
باشد به اعتبار حرکات کشتی. و در صحیح از ابن ابی عمیر منقولست از بسیار کس از اصحاب ما که حضرت امام جعفر صادق
و» ) . صلوات اللَّه علیه فرمودند که نماز در کشتی به ایماست یعنی اگر ممکن باشد ایستاده میکند و الا ایما میکند چنانکه گذشت
سال علیّ بن جعفر اخاه موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یکون فی السّ فینۀ هل یجوز له ان یضع الحصیر علی المتاع او
و به اسانید صحیحه از علی بن جعفر و به اسناد صحیح از (« القتّ و التّبن و الحنطۀ و الشّ عیر و غیر ذلک ثمّ یصلّی علیه قال لا باس
علی بن یقطین منقولست که گفتند سؤال کردیم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که در کشتی متاع یا ینجه
یا کاه یا گندم یا جو و امثال آن از خوردنیها باشد و حصیر خود را بر بالاي آنها بیندازد و بر آن نماز کند جایز است حضرت
فرمودند که باکی نیست. و دغدغه بالاي اینها ایستادن از جهۀ آنست که حرمت خوردنیها خصوصا گندم را میباید داشت و بر
بالاي آنها ایستادن ترك حرمتست و دیگر از جهۀ عدم استقرار تام غالبا و جواب حضرت اینست که ص:
و قال علیّ صلوات اللَّه علیه اذا رکبت السّفینۀ و کانت تسیر فصلّ و أنت جالس و اذا » ) . 76 هیچ یک از اینها بد نیست چون مضطرند
و از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر گاه در کشتی نشینی و روان باشد (« کانت واقفۀ فصلّ و أنت قائم
نشسته نماز کن و اگر کشتی ایستاده باشد و روان نباشد ایستاده نماز کن، و محمولست بر کشتیهاي کوچک چنانکه مجربست
حاصل آن که مدار بر قدرتست یا امکان بی دشواري بسیار. چنانکه منقولست کالصحیح از سلیمان بن خالد که گفت از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز در کشتی فرمودند که ایستاده نماز میکند و اگر نتواند نشسته نماز میکند و رو بقبله
میکند در هر دو حال پس اگر کشتی بگردد او بگردد با قبله و رو بقبله داشته باشد و اگر نتواند که بگردد بحال خود بایستد و
اجتهاد کند در تحصیل قبله و نماز سنت را تکبیر احرام آن را رو بقبله میگوید و بعد از آن رو به شکم کشتی میکند بهر طرفی که
و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه لبعض اصحابه اذا عزم اللَّه لک » ) . برود و بر این مضمونست قویه علی بن ابراهیم از آن حضرت
فاذا اضطرب بک البحر فاتّک علی جانبک « بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ » علی البحر فقل الّذي قال اللَّه عزّ و جلّ
و منقولست از حضرت امام محمد (« الایمن و قل بسم اللَّه اسکن بسکینۀ اللَّه و قرّ بقرار اللَّه و اهد باذن اللَّه و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه
تقی صلوات علیه که به بعضی از اصحاب خود فرمودند که هر گاه حق سبحانه و تعالی بعد از استخاره عزم ترا به جانب دریا کند
چون داخل کشتی شوي بگو آن چه را حق سبحانه و تعالی به حضرت نوح فرمود که سوار شوید بر کشتی به استعانت نام حق لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 77 سبحانه و تعالی و بگو به یاري خدا یا بر یاري نام خداست رفتن کشتی و ایستادن آن به درستی که
پروردگار من آمرزنده و رحیم است پس اگر دریا ترا مضطرب سازد از جهۀ تلاطم آن پس تکیه کن بر جانب راستت و بگو این
دعا را که ترجمهاش اینست که استعانت و یاوري طلب میکنم به نام خدا یا به خدا اي دریا ساکن شو به تسکین الهی یعنی خدا یا
دریا را ساکن گردان و آن را قرار ده تا اضطرابش بر طرف شود و آرام ده آن را به قدرت خود و نیست حولی و گردشی و حرکتی
صفحه 43 از 262
و قوتی مگر بحق سبحانه و تعالی خصوصا در دریا و این عبارات در صحیح از علی بن اسباط از حضرت رضا صلوات اللَّه علیه
و روي محمّد بن مسلم عن احدهما صلوات اللَّه علیهما قال » ) . منقولست و در باب استخارات مفصل خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالی
و کالصحیح و در صحیح از محمد منقولست از احدهما صلوات اللَّه علیهما که فرمودند (« کان ابی یکره الرّکوب فی البحر للتّجارة
که پدرم امام محمد باقر یا سیّد السّاجدین میفرمودند که مکروهست از جهۀ تجارت بر دریا نشستن. و در صحیح چنین است که
حضرت باقر و صادق صلوات اللَّه علیهما کراهت داشتند و ایشان را خوش نمیآمد که شیعیان ایشان سوار شوند بر کشتی از جهۀ
تجارت و ظاهرا مراد از تجارت آنست که خواهند مال ایشان بسیار شود که اگر بمقدار قوت خود و قوت عیال خود باشد کراهت
ندارد و لیکن ظاهر اخبار بسیار آنست که هر گاه از ممري دیگر تواند معاش گذرانیدن به دریا ننشینند. و در حسن کالصحیح از
معلی منقولست که سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که بسفر دریا رود حضرت فرمودند که
پدرم میفرمودند که ضرر به دینت دارد اینک مردمان همه روزي و معاش را مییابند بی آن که به دریا نشینند. لوامع صاحبقرانی،
ج 5، ص: 78 و در صحیح از اسماعیل منقولست که شخصی از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کرد از شخصی که وقت نماز
شود و او در کشتی باشد و به خشکی نتواند آمد چه کند حضرت فرمودند که اگر در جهاد است یا حج و زیارات و انواع سفرهاي
طاعات نماز را ایما کند و اگر سفر تجارت باشد میباید که نماز را بیرون بکند و به کشتی رود گفتم الحال که رفته است چه
بایدش کرد حضرت فرمودند که الحال نماز میکند و چون از آب بیرون میآید آن نماز را قضا میکند، و احادیث گذشت در
و سال محمّد بن مسلم ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه » ) . کراهت سفر به جانبی که تیمّم باید کرد او را بر برف و خواهد آمد در تجارت
و کالصحیح منقولست که محمد گفت سؤال کردم از حضرت امام (« علیه عن رکوب البحر فی هیجانه قال و لم یغرّر الرّجل بدینه
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از سوار شدن بر کشتی در دریا وقت اضطرابش حضرت فرمودند که چرا این شخص دین خود را
ضایع میکند. و در صحیح از محمد بن مسلم منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که در سوار شدن دریا
از جهۀ تجارت دین خود را ضایع کردنست. و شکی نیست که در وقتی که ظن هلاك باشد حرامست مطلقا اگر چه بواسطه واجب
مثل حج باشد و اگر راه منحصر در دریا باشد ساقط میشود در این وقت و اگر متساوي الطرفین باشد نجات و غرق خلافست در
و نهی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله عن » ) . حرمت، و با ظن سلامت تجارت مکروه است و از جهۀ سفرهاي واجب واجبست
خواهد آمد در مناهی که آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله نهی فرمودند ص: 79 (« رکوب البحر فی هیجانه
و قال صلوات اللَّه علیه ما اجمل فی الطّلب من رکب » ) . از داخل شدن در کشتی در وقت اضطراب دریا به تفصیلی که گذشت
و در صحیح و حسن کالصحیح از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که اقتصاد نورزیده است در طلب (« البحر
روزي کسی که به دریا نشیند از جهۀ تجارت. و به اسانید صحیحه از ابو حمزة ثمالی از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه
منقولست که حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله در حج وداع فرمودند که به درستی و راستی جبرئیل امین در دل من
انداخت که هیچ جانداري نمیمیرد تا روزي خود را تمام نخورد پس از خدا بترسید و اجمال کنید یعنی مبالغه مکنید و میانه رو و با
تانّی باشید در طلب روزي و چنین نشود که دیر آمدن روزي سبب آن شود که شما آن را از راه معصیت طلب کنید به درستی که
حق سبحانه و تعالی روزي را حلال قسمت کرده است میانه خلق و حرام قسمت نکرده است پس کسی که از خدا بترسد و صبر کند
حق سبحانه و تعالی روزي حلال او را میرساند و کسی که از حرام بگیرد حق سبحانه و تعالی تقاص میکند از حلال او و در روز
قیامت حساب خواهد کرد او را بر آن با عذاب و بعضی چنین تفسیر کردهاند که طلب جمیل و نیکو نکرده است کسی که به دریا
نشیند و ظاهرا تصحیف معنویست و احادیث بر مضمون سابق کالمتواتر است و محدثان و لغویان همه تفسیر اوّل را کردهاند و در
باب تجارت نیز خواهد آمد.
باب صلاة الخوف