گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد ششم
باب ثواب صلاة اللّیل







اشاره
این بابی است در بیان ثواب نماز شب آیات و احادیث در این باب از حد حصر بیرونست و سوره مزمّل در آن وارد شده است و
بعضی از آیات در ضمن اخبار مذکور خواهد شد.
صفحه 57 از 262
[نماز شب شرف مؤمن است]
نزل جبرئیل علی النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله فقال له یا جبرئیل عظنی قال یا محمّد عش ما شئت فانّک میّت و احبب من شئت فانّک » )
منقولست در موثق و مضمونش در (« مفارقۀ و اعمل ما شئت فانّک ملاقیه شرف المؤمن صلاته باللّیل و عزّه کفّ الاذي عن النّاس
احادیث صحیحه از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد است که جبرئیل صلی اللَّه علیه به خدمت حضرت سید
المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله آمد حضرت به او فرمودند که اي جبرئیل مرا پناه ده و موعظه کن جبرئیل گفت اي محمد بهر نحو که
خواهی زندگانی کن که عاقبت مرگست و خواهی مردن و هر که را خواهی دوست دار که از او مفارقت خواهی کردن، و هر کار
خواهی بکن که ملاقات خواهی کرد بعمل خود شرف و بزرگواري مؤمنان در نماز شب ایشانست هر که نمیکند شرف ندارد و هر
که میکند در خور کردن شرف دارد و عزت مؤمنان در آنست که ازار ایشان به کسی نرسد و کسی که تامل کند در این کلمات
میداند که از وحی الهی است (و روي بحر السّ قّاء عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال انّ من ص: 114
روح اللَّه عزّ و جلّ ثلاثۀ التّهجّ د باللّیل و افطار الصّائم و لقاء الاخوان) و کالصحیح منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه که از جمله رحمتهاي الهی یا از جمله نسیمهاي رحمت سبحانی سه چیز است که لذات آن در این نشاه محسوس است و
سالی که نکوست از بهارش پیداست یکی بیداري و ترك خواب کردن در شب دیگر در وقت افطار که لذّتی قطع نظر از لذت
حیوانی مییابد چنانکه خواهد آمد در صوم، دیگر ملاقات کردن برادران مؤمن یکدیگر را رحمتی است که سبب فیوض و واردات
عزّ و » عظیمه میشود و معنی این حدیث را ارباب حال چنانکه باید مییابند. (و قال ابو الحسن الاوّل صلوات اللَّه علیه فی قول اللَّه
قال صلاة اللّیل) و کالصحیح منقولست از حضرت ابو الحسن «1» « جلّ وَ رَهْبانِیَّۀً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ
صلوات اللَّه علیه و در بعضی از نسخ الاول است و در بعضی الرضا و هر دو محتمل است و صدوق و شیخ در کتب بدون هر دو
روایت کردهاند حاصل آن که آن حضرت فرمودند که مراد از رهبانیت نماز شب است و حق سبحانه و تعالی مدح فرموده است
نصاري را که ایشان عبادتی بدعت کردند و بر خود لازم گردانیدند ما بر ایشان ننوشته بودیم و نکردند این بدعت را مگر بقصد
رضاي الهی و ظاهرا بدعتی که کرده باشند آن باشد که نماز شب را نذر کرده باشند و بر خود واجب گردانیده باشند بانکه اصل
نماز شب بوده باشد و نذر نیز بوده باشد ایشان نذر کرده باشند و بدعت بمعنی لغوي باشد بمعنی تازه و داخل آن حدیثی است که
متواتر است که بعد از مؤمن سه چیز به او میرسد بعد از انقطاع عمل یکی فرزند صالح و یکی صدقه جاریه و یکی سنتی که
بگذارد که به آن عمل کنند مثل این ص: 115 قسم سنتی یا آن که حواریان به تفویض زیاد کرده باشند یا
آن که جاهل معذور باشد چون قصد ایشان خیر بود و اول اظهر است و اللَّه تعالی یعلم. (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه علیکم
بصلوة اللّیل فانّها سنّۀ نبیّکم و داب الصّالحین قبلکم و مطردة الدّاء عن اجسادکم) و کالصحیح منقول است که آن حضرت صلوات
اللَّه علیه فرمودند که بر شما باد مداومت بر نماز شب زیرا که سنت پیغمبر شماست صلّی اللَّه علیه و آله و طریقه بندگان شایسته الهی
است که پیش از شما بودهاند که ائمه معصومین باشند صلوات اللَّه علیهم یا جمیع انبیاء و اوصیاء و عبّاد و دفع کننده دردهاست از
«1» « إِنَّ ناشِئَۀَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلًا » بدنهاي شما. (و روي هشام بن سالم عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال فی قول اللَّه عزّ و جلّ
قال قیام الرّجل عن فراشه یرید به وجه اللَّه عزّ و جلّ لا یرید به غیره) و به زیاده از چهارده سند صحیح منقولست از هشام از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند در قول حق سبحانه و تعالی که به درستی که نفسی که برخیزد در شبها یا ساعات
شبها عبادت در آن واقع ساختن مشقتش بیشتر است و قوام قولش بهتر حضرت فرمودند که مراد الهی آنست که برخاستن از
خوابگاه نفس را مشکلتر است وقتی که غرضش رضاي الهی باشد و غیر رضاي او چیزي منظورش نباشد و الّا اصل برخاستن سهل
است و محتملست که مراد این باشد که در شب برخاستن از براي رضاي الهی آسانتر است و موافقت زبان با دل در شب به اعتبار
صفحه 58 از 262
اخلاص آسانتر است اگر چه در واقع دشوارتر است. از همه اعمال ص: 116 و در علل در حسن کالصحیح و
در کافی در صحیح روایت کردهاند باین عنوان که حضرت فرمودند که مراد الهی از اقوم قیلا آنست که از فراش خود برخیزد
بقصد خدا و اراده غیر او نداشته باشد و بنا بر این اظهر آنست که مراد این باشد که عبادت شب به اخلاص اقربست و اخلاصی که
روح عبادتست در آن سهل است و حاصل معنی چنین میشود که آن عبادتی که حق سبحانه و تعالی آن را مدح فرموده است وقتی
ممدوح است که خالص از جهۀ رضاي او باشد حتی رفتن به بهشت و خلاصی از دوزخ منظور نباشد بلکه قرب الهی به اعتبار کمال
نفس نیز منظور نباشد و محض بندگی منظور باشد و محتملست که مراتب نیتها بحسب اختلاف احوال مردمان مختلف باشد چنانکه
مشهور است که حسنات ابرار سیّئات مقربانست بسا باشد که جمعی را همین معانی کمال باشد و مقربان را نقص باشد بلکه چنین
است البته لهذا در نیات لفظی در حج و غیره منضم شده است. ارید بذلک وجهک و الدّار الآخرة یعنی غرضم رضاي تست و
بهشت اگر چه آن را نیز تاویل میتوان کرد که فقره ثانیه مؤکد فقره اولی باشد و همین معنی از آن مراد باشد و لیکن خلاف ظاهر
است و در نیّت نماز مذکور شد. (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه یقوم النّاس من فرشهم علی ثلاثۀ اصناف صنف له و لا علیه و
صنف علیه و لا له و صنف لا علیه و لا له فامّا الصّنف الّذي له و لا علیه فیقوم من منامه فیتوضّا و یصلّی و یذکر اللَّه عزّ و جلّ فذلک
الّذي له و لا علیه و امّا ال ّ ص نف الثّانی فلم یزل فی معصیۀ اللَّه عزّ و جلّ فذلک الّذي علیه و لا له و امّا ال ّ ص نف الثّالث فلم یزل نائما
حتّی اصبح فذلک الّذي لا علیه و لا له) و بسند صحیح از مسترق منقولست که آن حضرت فرمودند که مردمان از فراش خود بر
میخیزند ص: 117 یعنی چون صبح میکنند سه طایفهاند یک طایفه نفع یافتهاند و ضرر نیافتهاند و یک
طایفه ضرر یافتهاند و نفع نیافتهاند و یک طایفه نه ضرر به ایشان رسیده است و نه نفع. اما آن صنفی که از براي ایشان نفع بوده است
و ضرر نبوده کسی است که از خواب برخیزد و وضو سازد و نماز کند و خداوند خود را یاد کند تا صبح این نفع یافته است و ضرر
نیافته است. و اما طایفه دویم کسی است که در مخالفت الهی باشد تا صبح این آخرت خود را بر باد داده و چیزي از جهۀ خود
حاصل نکرده که نفع او باشد. و اما طایفه سیّم کسی است که بخواب رود تا صبح نه نفع یافته از عبادت و نه ضرر به او رسیده از
معصیت، و از احوال اینها احوال دیگران ظاهر میشود مثل طایفه که پاره در معصیت باشند و پاره در طاعت و طایفه که خواب
نکنند و مشغول مباحی دیگر باشند آنها مثل جمعیاند که خواب بودهاند و علی هذا القیاس و غرض از ذکر این سه طایفه آنست که
چون صبح میشود شب بر هر سه گذشته است جمعی تحصیل سعادت ابدي کردهاند و ذخیره از جهۀ آخرت خود تحصیل نمودهاند
و جمعی که معصیت کردهاند نیز شب بر ایشان گذشته و از لذات چیزي نمانده است بلکه اگر ایمان دارند هزار برابر آن لذت غم از
جهۀ ایشان مانده است و هم چنین جمعی که به مباح گذرانیداند بر ایشان گذشته است به حیثیتی که عدمش بهتر از وجود است و
حسرت ابدي خواهد بود چون رأس المال آدمی همین عمر است و چند شب معدود دارد و هر شب که میگذرد برخی از مایه او
کم شده است و چیزي حاصل نکرده است با آن که سفر غیر متناهی در پیش دارد.
[آثار نماز شب]
قال هو «1» « سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ » (و ساله عبد اللَّه بن سنان عن قول اللَّه عزّ و جلّ ص: 118
السّ هر فی ال ّ ص لاة) و در صحیح منقولست از عبد اللَّه که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از قول حق
سبحانه و تعالی که مدح جمعی فرموده است که سیماي ایشان و علامت ایمان ایشان در روهاي ایشانست از اثر عبادت نماز یا نماز
شب حضرت فرمودند که علامت علامت بیداري است از جهۀ نماز که روي ایشان را زرد دارد و چشمشان از بسیاري گریه
کوروش است یا نوریست که از رو ظاهر است نزد مکاشفین و نزد غیر ایشان از مؤمنان حالتی از روي ایشان هویداست که سبب
محبت عالمیانست به ایشان یا رقت قلب یا جمیع اینها با آن که پیشانی ایشان از بسیار نماز کردن مانند زانوي شتر پینه کرده است و
صفحه 59 از 262
اکثر همین تفسیر را کردهاند و این حالت با نفاق و کفر نیز ممکن است که جمع شود اگر چه هر گاه از براي حق سبحانه و تعالی
باشد کمال است. چنانکه در حدیث صحیح از معروف منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت
امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه نماز صبح را در مسجد کوفه کردند و چون از نماز فارغ شدند اصحاب خود را موعظه فرمودند و
خود گریستند و ایشان را از ترس الهی به گریه در آوردند پس فرمودند که و اللَّه که جمعی را دیدهام در زمان خلیلم حضرت سید
المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله که صبح و شام میکردند ژولیده مو و گرد آلوده با شکمهاي گرسنه و پیشانی ایشان مانند زانوي بز
پینه کرده بود و شبها را بروز میآوردند گاهی در سجود و گاهی در قیام گاهی بر پا ایستاده بودند تا تنک میآمدند، دیگر به
سجده میرفتند تا مانده میشدند، دیگر بر پا میایستادند و با پروردگار خود مناجات میکردند و از او سؤال میکردند خلاصی
خود را از آتش جهنم و اللَّه که ایشان را ص: 119 با این همه عبادت میدیدم که ترسان و خایفان بودند از
عذاب الهی یا از عدم قبول اعمال و احادیث از این باب بسیار است. و حضرت سیّد السّاجدین و موسی بن جعفر هر دو ذو الثفنات
بودهاند و پیشانی ایشان مانند زانوي شتر شده بود و هر سال نه مرتبه میچیدند و احادیث بسیار وارد شده است در فضایل سجده و
طول آن و جمعی از اصحاب ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم معروف بودند به کثرت سجده. (و روي عنه فضیل بن یسار انّه قال انّ
البیوت الّتی یصلّی فیها باللّیل بتلاوة القرآن تضیء لأهل السّماء کما تضیء نجوم السّماء لأهل الارض) و کالصحیح و در صحیح
منقولست از فضیل که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که خانهایی که در آنجا نماز شب میکنند و در نماز
تلاوت قران میکنند روشنی میدهد اهل آسمان را چنانکه ستارگان آسمان روشنی میدهند اهل زمین را و احادیث بسیار بر این
مضمون وارد شده است و ممکن است که مراد روشنایی صوري باشد یا روشنایی معنوي یا هر دو. (و قال صلوات اللَّه علیه فی قول
قال صلاة المؤمن باللّیل تذهب بما عمل من ذنب النّهار) و در صحیح منقولست از «1» « إِنَّ الْحَسَ ناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ » اللَّه عزّ و جلّ
ابراهیم از کسی که گفت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند در تفسیر آیه که حق سبحانه و تعالی فرموده است که
بتحقیق که حسنات محو میکنند سیئات را حضرت فرمودند که نمازي که مؤمن در شب کند محو میکند گناهان روز را و ظاهرا
مراد حضرت این باشد که نماز شب نیز مراد الهی است هم چنان که نمازهاي واجب مراد است چون احادیث بسیار از سیّد ابرار و
ائمه اطهار سلام اللَّه علیهم وارد است که نماز یومیه ص: 120 مراد است. (و مدح اللَّه تبارك و تعالی امیر
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِ داً وَ قائِماً یَحْ ذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا » المؤمنین صلوات اللَّه علیه فی کتابه بقیام صلاة اللّیل فقال عزّ و جلّ
و اناء اللّیل ساعاته) و منقولست که در این آیه مدح کرده است حق سبحانه و تعالی حضرت امیر المؤمنین صلوات «1» « رَحْمَۀَ رَبِّهِ
اللَّه علیه را در کتاب به عبادت شب و فرموده است که آیا آن کسی که نماز میکند یا قنوت میخواند در نماز در ساعات شب که
گاهی به سجود است و گاهی به قیام و میترسد از عذاب آخرت و امید رحمت پروردگار خود دارد آیا او مساویست با کسی که
چنین نباشد و آناء شب ساعات شبست. و کلینی و صدوق در حسن کالصحیح روایت کردهاند از زراره که گفت عرض کردم به
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه این آیه را حضرت فرمودند که مراد از این آیه نماز شبست گفتم چه مراد است از آن که
حق سبحانه و تعالی فرموده است اطراف النهار الخ یعنی در ساعات شب نماز کن و در اطراف روز شاید که بدهند به تو تا راضی
شوي یعنی رتبه شفاعت کبري را حضرت فرمودند که مراد الهی نوافل روز است عرض کردم که آنجا که فرموده است که شب
نماز کن و در پشت کردن ستارهها مراد از ادبار نجوم کدامست حضرت فرمودند که وقت نافله صبح است که صبح کاذب باشد
عرض نمودم که فرموده است که بعضی از شب نماز کن از براي خدا و در عقب سجود نیز نماز کن مراد از این چیست حضرت
فرمودند که دو رکعت بعد از شام است. (و قال امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه انّ اللَّه تبارك و تعالی اذا اراد ان یصیب اهل الارض
بعذاب قال لو لا الّذین یتحابّون بحلالی و ص: 121 یعمرون مساجدي و یستغفرون بالأسحار لولاهم لأنزلت
عذابی) و کالصحیح و در صحیح بطرق متکثره از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که به درستی که هر گاه حق
صفحه 60 از 262
سبحانه و تعالی میخواهد که اهل زمین را معذب سازد به سبب اعمال شنیعه ایشان میفرماید که اگر نه جمعی باشند که با یکدیگر
محبت میکنند بمال حلالی که به ایشان دادهام و به تخفیف میتوان خواند یعنی به یک دیگر بخشش میکنند مال حلال را و
عمارت میکنند مساجد مرا بحسب صورت به ساختن و تعمیر کردن و چراغ روشن کردن و رفتن و امثال اینها یا بحسب معنی تعمیر
میکنند به عبادت و طاعات و تلاوات و امثال اینها و اگر نه جمعی باشند که در سحرها استغفار میکنند و طلب مغفرت میکنند از
من اگر نه این جماعت بودند عذاب خود را به ایشان میفرستادم. (و قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله من کثر صلاته باللّیل حسن
وجهه بالنّهار) و در قوي از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که هر که نمازش بسیار است در شب: خوشروست در روز و هر
چند بیشتر است خوش روتر است و محبت مؤمنان به او بیشتر است. و منقولست در صحیح از اسماعیل بن موسی بن جعفر که گفت
از برادرم حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیهم شنیدم که فرمود که از حضرت سیّد الساجدین صلوات اللَّه علیه پرسیدند که سبب
چیست که متهجدان و سحر خیزان از همه مردمان مقبولتر و خوشروترند حضرت فرمودند که ایشان با خداوند خود خلوت میکنند
حق سبحانه تعالی خلعتی از نور خود در ایشان میپوشاند. و در قوي کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
منقولست که نماز شب رو را سفید و نورانی میکند و نماز شب مؤمن را خوشبو ص: 122 میکند و نماز
شب روزي را زیاد میگرداند. و کالصحیح از معاویۀ بن عمار روایت کرده است صدوق و چون سندش به او صحیح است صحیح
است که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که نماز شب خوشرو میگرداند و خلق را نیکو میگرداند و خوشبو میگرداند و
روزي را فراخ میگرداند و قرض را ادا میکند و غم را میبرد و چشم را جلا میدهد. (و جاء رجل إلی ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه
علیه فشکی الیه الحاجۀ فافرط فی الشّ کایۀ حتّی کاد ان یشکو الجوع فقال له ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه یا هذا أ تصلّی باللّیل فقال
الرّجل نعم فالتفت ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه إلی اصحابه فقال کذب من زعم انّه یصلّی باللّیل و یجوع بالنّهار انّ اللَّه تبارك و
تعالی ضمّن صلاة اللّیل قوت النّهار) و در قوي منقولست که شخصی به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه آمد و
شکایت نمود احتیاج خود را و از حد بیرون برد شکایت را تا آن که نزدیک شد که شکایت کند که الحال گرسنهام یا گرسنگی
میکشیم حضرت فرمودند که آیا نماز شب میکنی آن مرد گفت بلی پس حضرت رو به اصحاب خود فرمودند و فرمودند که
دروغ میگوید کسی که میگوید که نماز شب میکنم و روزش گرسنگی میخورم زیرا که حق سبحانه و تعالی نماز شب را
ضامن قوت روز گردانیده است که نماز شب به او میرساند حقیقۀ یا آن که چون حق سبحانه و تعالی به سبب آن میرساند گویا
آن رسانیده است. و کالصحیح منقول است از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه که فرمودند که نماز شب سبب صحت بدنست
و سبب خوشنودي پروردگار است و تمسک جستن است به اخلاق پیغمبران و خود را در معرض رحمت الهی در آوردنست و
شخصی به خدمت آن حضرت آمد و گفت یا امیر المؤمنین به درستی ص: 123 که من محروم شدهام از
کردن نماز شب و توفیق نمییابم. حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند که تو کسی [هستی] که گناهانت سبب محرومی
از نماز شب شده است یعنی از گناهان توبه کن تا توفیق یابی. و کالصحیح منقول است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که به درستی که گاه هست که یک دروغ میگوید شخصی و به سبب آن محروم میشود از نماز شب و چون محروم شد از
نماز شب محروم میشود از روزي. و در قوي منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند به سلیمان دیلمی که اي سلیمان
نماز شبرا ترك مکن که مغبون کسی است که از عبادت شب محروم باشد.
[سه طایفه پیش خداوند عزیز هستند]
(و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه انّ اللَّه تبارك و تعالی یحبّ الملاعب فی الجماع بلا رفث، المتوحّد بالفکر، المتخلی بالعبر، السّاهر
بال ّ ص لاة) و منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که به درستی که حق سبحانه و تعالی دوست میدارد کسی را که
صفحه 61 از 262
مزاح و خوش طبعی کند پیش از جماع با زن خود بدون آن که سنجش رسد، و در کافی فی الجماعۀ است یعنی آن کسی را که
دوست میدارد که در میان جمعی باشد و خوش طبعی کند که سبب سرور مؤمنان شود هر گاه به فحش نرسد، و به گوشه رود تنها
و فکر کند، و خلوت کند به عبرت گرفتن از احوال دنیا و اهل دنیا، و بیداري کشد از جهۀ نماز و عبادات حاصل آن که این
جماعت محبوب حق سبحانه و تعالیاند و هر که یک صفت از این صفات دارد کافی است و احتمال دیگر آن که چنین کس
محبوب الهی است که چون با مردمان نشیند خلق خود را نیکو کند به مرتبه که اگر باید مزاح نیز کند و ترش رو نباشد و چون به
خلوت رود گاهی در فکر باشد و گاهی در عبرت و گاهی مشغول نماز باشد بلکه در جمیع شب مشغول عبادت لوامع صاحبقرانی،
ج 5، ص: 124 باشد و در روز هر دو حالت داشته باشد. چنانکه شیخ در مقامات عارفان ذکر کرده است هر دو حالت را از جهۀ
عارف پس اگر دعا به در جماع باشد مؤید است به آن چه کالصحیح منقولست از قداح از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که چون خواهید که جماع کنید پس مانند مرغان برمجهید اندك صبري بکنید و مزاحی و باقی چیزها از بوسیدن و امثال آن
بفعل آورید و بعد از آن مجامعت کنید و بسیار باشد که شخصی با زن خود مجامعت کند و چون زن فارغ شود اگر غلام زنگی را
بیند خواهد که به او پردازد پس میباید که چون اراده جماع داشته باشد پیشتر دعا به و مزاحی واقع شود که باین عنوان بهتر است،
و در حال جماع سخن گفت مکروهست به کراهت شدید چنانکه خواهد آمد و ظاهرا تصحیف از نساخ شده است و فی الجماعه
باشد. و در صحیح از معمر منقول است که گفت از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه سؤال کردم و گفتم فداي تو کردم گاه
هست شخصی در میان جمعی است و صحبت میدارند و مزاح مینمایند و خنده میکنند جایز است حضرت فرمودند باکی نیست
تا به فحش نرسد پس فرمودند که اعرابی هدیه به خدمت حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله آورد و گفت بهاي هدیه ما را
نمیدهید حضرت تبسّم فرمودند و هر مرتبه که دل گیر میبودند میفرمودند کاش اعرابی میآمد که مزاحی کند و ما را از این دل
گیري در آورد. و احادیث بسیار وارد شده است که مزاح از حسن خلق است و سبب ادخال سرور است به دلهاي مؤمنان و از لوازم
مؤمنان است که چنین باشند و بسیارش مذمومست و احادیث صحیحه و کالصحیحه در مذمت خنده بسیار و مزاح بسیار وارد شده
است بلکه منافات با عدالت دارد بنا بر این مشهور میان ص: 125 اصحاب چون خلاف مروتست هر گاه از
بابت مسخره و مضحکه باشد. و اما توحد به فکر یا به فکرها پس در حدیث صحیح از معمر از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه
منقول است که فرمودند که عبادت منحصر در بسیاري صلاة و صوم نیست بلکه عمده عبادات تفکر است. در آلاء و نعماي الهی و
در عظمت او به عظمت مخلوقات او و تفکر در احکام او و تدبر در کتاب او و در اخباري که از ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم
رسیده است. و تفکر در حقیقت ذات مقدس الهی و هم چنین در صفاتی که عین ذاتست مثل علم و قدرت مذموم است و اخبار
بسیار در نهی از آن وارد شده است و چون فکر را مخصوص به امور مذکور گیریم تخلی به عبر را مخصوص به عبرت گرفتن از
دنیا و اهل آن میباید گرفت و ممکن است که هر دو را عام گیریم و ثانی عطف تفسیري اول باشد و عبرت نیز شامل تفکرات الهیه
باشد چنانکه حق سبحانه و تعالی امر فرموده است که عبرت گیرید اي صاحبان بصیرت چنانکه منقولست از اولو الابصار بحسب
درجات ایشان در کمالات که ندیدم چیزي را مگر آن که خدا را بعد از آن دیدم یا با آن دیدم یا پیش از آن دیدم یا غیر او را
ندیدم و بحار تفکر را نه حصر میتوان کرد و نه انتها دارد از آن جمله اگر کسی غور کند در ربوبیت الهی که چگونه خلایق را
آفریده و در خلق هر یک چند هزار مصلحت و فواید جا داده و در هیچ حالی از بندگان و تربیت ایشان غافل نیست و هیچ ذرّه از
ذرات موجودات علوي و سفلی را عبث نیافریده حاصل آن که ربّ العالمین بحریست و رحمانیتش بحري دیگر و رحیمیّتش بحري
دیگر و تا حق سبحانه و تعالی بنده را از جمله اولو الابصار نکند از اینها بغیر از نام چیزي نمیشنود و بیداري که آیات و اخبار در
آن محصور نیست. و از آن جمله کلینی و صدوق بطرق متکثره از حضرت امیر المؤمنین و از ص: 126
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما روایت کردهاند که فرمودند که طالبان علم بر سه فرقهاند بشناسید هر یک را به افعال و
صفحه 62 از 262
صفات و از بدان احتراز کنید، طایفه مقصود ایشان سفاهت و مجادله است، و گروهی از جهۀ جاه و خدعه است، و قلیلی از جهۀ
رضاي الهی و دانش و یافتن و رسیدنست. اما آن که مقصود ایشان از طلب علم آنست که بحّاث باشند علامت ایشان آنست که در
مقام آزار علما آن دو اگر کسی نباشد سخن نمیگویند و چون کسی حاضر باشد به سخن در میآیند و هر چند مردمان بیشتراند
ذوق سخن گفتن ایشان بیشتر است تا به مردمان بنمایند که ایشان به سبب مجادله افضلند و با وجود این صفات ذمیمه در مقام
تعریف خود در آیند که علم این است که من دارم و حلم اینست که من به آن متصفم فلانی با من بحث کرد میخواستم که شاگرد
آن را بگویم که خوبش بزنند و لیکن حلم ورزیدم با آن که آن بیچاره را آزارها که ممکن بوده است داده است و آن چه نداده
است عاقبت اندیشی دنیاي خود کرده است و با این صفات ذمیمه اظهار خضوع و خشوع میکند و در واقع خالی است از ورع و
پرهیزکاري حق سبحانه و تعالی بینی او را بر خاك مالد و او را خوار و بی اعتبار کند و بر کمرش زند که کمر نه بندد یا هلاکش
کند و أما آن که مطلوبش جاه است و خدعه چون به اهل دنیا میرسد نهایت تواضع و تملق به ایشان میکند از روي مکر و خدعه
نه آن که در واقع متواضع باشد و چون به امثال خود میرسد از فضلا گردنکشی میکند و تواضع ایشان نمیکند و سلام بر ایشان
نمیکند که من یک کتاب بیشتر خواندهام یا فلان علم را بهتر از او بهتر از او میدانم، با توانگري که هیچ نمیداند تواضع میکند
شیرینیها یا شورهاي ایشان را میخورد و دین خود را نابود میکند از این جهت حق سبحانه و تعالی او را کور کرده است که
بدیهیّات را نمیفهمد و اکثر اوقات عوام و بازاریان میفهمند قبایح ص: 127 اعمال ایشان را و خود
نمیفهمند و حق سبحانه و تعالی اثري از آثار این جماعت نگذارد در میان علما. اما آن کسی که غرضش رضاي الهی است که
بداند و بفهمد و عمل کند علامتش آنست که همیشه مغموم و محزونست از جهۀ عاقبت شبها بیدار است از جهۀ عبادت تحت
حنک بسته است در کلاهک خود و در نصف شب به عبادت الهی برخاسته عبادت میکند و میترسد که مبادا مقبول نباشد همیشه
خایف است دعا و تضرع میکند با نهایت ترس رو بکار خود کرده است و مشغول خود است شناسانده است به اهل زمان خود
میداند که صحبت ایشان مضر است وحشت دارد از معتمدترین برادران خود حق سبحانه و تعالی او را قوت دهد که جمیع اعضا و
جوارح خود را صرف عبادت و بندگی او کند و در روز قیامت او را امان دهد چنانکه فرموده است که به درستی و راستی که
دوستان حق سبحانه و تعالی را خوفی نیست و اندوهناك نمیشوند. و در صحیح از عبیس منقولست که استادش روایت کرد از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که قرائت کنندگان قرآن سه طایفهاند یکی شخصی است که قرآن را سرمایه
خود کرده باشد و به سبب آن از پادشاهان وظیفه و مال گیرد و به سبب آن بر مردمان تکبر کند و بر ایشان مسلّط باشد. دویم
جمعیاند که قرائتش را درست میکنند اما احکام آن را ضایع میکنند و به آن عمل نمینمایند. سیم کسی است که قرآن خواند و
دردهاي دل خود را به دواي قرآن مداواي کند و شبهاي خود را به خواندن قرآن بیدار دارد و به سبب آن روزهاي خود را تشنه
دارد بروزه و به سبب قرآن مساجد خود را معمور دارد و به سبب قرآن از جاي خواب خود برخاسته مشغول عبادت شود خداوند
عزیز جبار ص: 128 به برکت این جماعت بلاها را از عالمیان مدفوع میگرداند و مسلمانان را بر کفار غلبه
میدهد و به برکت این جماعت از آسمان باران میفرستد و اللَّه که این جماعت در قرائۀ قرآن کمیابترند از گوگرد سرخ و
خاصیت گوگرد احمر آنست که مس را طلا میکند هم چنین این جماعت مسهاي وجود مستعدان را منقلب به طلایی میگردانند
که خاصیت اکسیر داشته باشد.
[کسی که بعد از نماز شب بمیرد]
(و قال النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله عند موته لأبی ذرّ رحمۀ اللَّه علیه یا با ذرّ حفظ وصیّۀ نبیّک تنفعک، من ختم له بقیام اللّیل ثمّ مات
فله الجنّۀ و الحدیث فیه طویل اخذت منه موضع الحاجۀ) و منقول است در وصیت کبري که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
صفحه 63 از 262
آله در وقت رفتن به ابو ذر فرمودند که اي ابو ذر حفظ کن وصیت پیغمبر ترا تا نفع کند ترا هر که خاتمه کار او نماز شب باشد و
بمیرد بهشت او را واجب شود و این کنایه است از آن که میباید همیشه نماز شب کند تا چون مرگ برسد به این حال باشد و ظاهر
ختم آنست که در اثناي نماز یا بعد از آن بلا فصل برود و ممکن است که مراد این باشد که ترك نماز شب نکرده باشد تا شامل
باشد کسی را که پیش از نصف شب بمیرد زیرا که چون شب سابق نماز شب کرده است ختم او به آن شده است و صدوق
میگوید که حدیث ابو ذر طویل است و آن چه در کار بود از آن برداشتم.
[هر کس مقداري از شب را نماز شب بخواند]
(و روي جابر بن اسماعیل عن جعفر بن محمّد عن ابیه صلوات اللَّه علیهما انّ رجلا سال علیّ بن ابی طالب صلوات اللَّه علیه عن قیام
اللّیل بالقرآن فقال له ابشر من صلّی من اللّیل عشر لیلۀ للّه مخلصا ابتغاء مرضاة اللَّه قال اللَّه تبارك و تعالی لملائکته اکتبوا لعبدي هذا
من الحسنات عدد ما أنبت فی النّیل من حبّۀ و ورقۀ و شجرة و عدد کلّ ص: 129 قصبه و خوص و مرعی) و
در قوي مروي است از جابر از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که شخصی از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه سؤال
کرد و از کسی که در شب عبادت کند با قرآن به آن که قرآن را در نماز بخواند حضرت به او فرمودند که بشارت باد ترا هر که ده
یک شب را نماز کند خالص از جهۀ رضاي الهی چنانکه در امالی بسیار مصحح قدیمی است که قریب بزمان صدوق نوشته شده
است و معربست که ندیدم در آن یک اعراب غلط تا بحال و جمعی کثیر از فضلا خواندهاند و اجازه ایشان بر پشت کتاب
مکتوبست که در آنجا ابتغاء مرضات اللَّه است و در اینجا و کتاب ثواب الاعمال ابتغاء ثواب اللَّه است و بنا بر این نسخه قصد
اخلاص منافات ندارد با طلب ثواب و بنا بر این ممکن است که معنی چنین باشد که هر که خالص کند از جهۀ رضاي خدا بطلب
ثواب او که مقصود این باشد که اگر خالص واقع سازد طلب ثواب کرده است و الّا فلا و این معنی بحسب لفظ اربط است حق
سبحانه و تعالی میفرماید به فرشتگان خود که بنویسید از جهۀ بنده من از حسنات بعدد آن چه میروید از نهر نیل مصر از دانه و
برگ و درخت و بعدد هر برگ خرمائی بنا بر نسخه خوص به صاد. و در امالی و ثواب الاعمال به طا است و خوط بمعنی شاخ تازه
یک ساله است یا هر شاخی و بعدد علف هر چراگاهی و اکثر نسخ من لا یحضر به جاي فی اللیل فی النیل است یعنی آن چه در
شب میروید و عدد آن چه در شب میروید زیاده از عدد روییدهاي نیل است مگر آن که عدد دویم اعم باشد از روییدهاي نیل و
غیر آن چنانکه ظاهر عبارتست و بنا بر این قریب به یک دیگرند و لیکن عمده نسخه است و در امالی مزبور و ثواب الاعمال قدیم
هر دو فی النیل است و این نسخها اضبط است و اللَّه تعالی یعلم. ص: 130 (و من صلّی تسع لیلۀ اعطاه اللَّه
عشر دعوات مستجابات و اعطاه کتابه بیمینه یوم القیمۀ و من صلّی ثمن لیلۀ اعطاه اللَّه اجر شهید صابر صادق النیّۀ و شفّع فی اهل بیته.
و من صلّی سبع لیلۀ خرج من قبره یوم یبعث و وجهه کالقمر لیلۀ البدر حتّی یمرّ علی الصّراط مع الامنین. و من صلّی سدس لیلۀ کتب
فی الأوّابین و غفر له ما تقدّم من ذنبه. و من صلّی خمس لیلۀ زاحم ابراهیم خلیل الرّحمن فی قبّته. و من صلّی ربع لیلۀ کان فی اوّل
الفائزین حتّی یمرّ علی الصّراط کالرّیح العاصف و یدخل الجنّۀ بغیر حساب. و من صلّی ثلث لیلۀ لم یبق ملک الّا غبطه بمنزلته من اللَّه
عزّ و جلّ و قیل له ادخل من أيّ ابواب الجنّۀ الثمانیۀ شئت. و من صلّی نصف لیلۀ فلو اعطی ملء الارض ذهبا سبعین الف مرّة لم
یعدل جزاؤه و کان له بذلک عند اللَّه عزّ و جلّ افضل من سبعین رقبۀ یعتقها من ولد اسماعیل و من صلّی ثلثی لیلۀ کان له من
الحسنات قد رمل عالج ادناها حسنۀ اثقل من جبل احد عشر مرّات. و من صلّی لیلۀ تامّۀ تالیا لکتاب اللَّه عزّ و جلّ راکعا و ساجدا و
ذاکرا اعطی من الثّواب ما ادناه یخرج من الذّنوب کما ولدته أمّه و یکتب له عدد ما خلق اللَّه عزّ و جلّ من الحسنات و مثلها درجات
و یثبت النّور فی قبره و ینزع الاثم و الحسد من قلبه و یجار من عذاب القبر و یعطی براءة من النّار و یبعث من الامنین و یقول الرب
تبارك و ص: 131 تعالی لملائکته ملائکتی انظروا إلی عبدي احیا لیلۀ ابتغاء مرضاتی اسکنوه الفردوس و له
صفحه 64 از 262
فیها مائۀ الف مدینۀ فی کلّ مدینۀ جمیع ما تشتهی الانفس و تلذّ الاعین و لم یخطر علی بال سوي ما اعددت له من الکرامۀ و المزید
و القربۀ) و هر که نه یک شبی را نماز کند حق سبحانه و تعالی او را عطا کند ده دعاي مستجاب و در روز قیامت نامه عمل او را
بدست راست او دهند و یوم القیمۀ در اکثر نسخ فقیه نبود اما در هر دو کتاب بود. و هر که هشت یک شبی را نماز کند حق سبحانه
و تعالی او را عطا کند ثواب شهیدي که صبر نموده باشد بر جهاد و نگریخته باشد و از جهۀ رضاي خدا جهاد کرده باشد و او را
شفیع اهل خانهاش کنند که هر کرا خواهد شفاعت کند. و هر که هفت یک شبی را نماز گذارد و چون از قبر بیرون آید روي او
مانند ماه شب چهارده باشد تا آن که بگذرد بر صراط با جمعی که ایمنند از عذاب الهی. و هر که شش یک شبی را نماز کند
بنویسند او را در زمره تایبان حقیقی و گناهان گذشته او را بیامرزند. و هر که پنج یک شبی را نماز کند او را جا دهند در خیمه
حضرت ابراهیم دوست خداوند بخشاینده. و هر که چهار یک شبی را نماز کند بوده باشد در اول رستگاران تا بگذرد بر صراط
مانند باد تند رو و داخل بهشت شود بیحساب. و هر که سه یک شبی را نماز کند نماند فرشته مگر آن که آرزو کند منزلت او را از
حق سبحانه و تعالی و او را گویند که از هشت در بهشت هر دري که میخواهی داخل بهشت شو. هر که نصف شب را نماز کند
پس اگر هفتاد هزار مرتبه کل زمین را پر از طلا کنند برابري نکند با ثواب او و این عبادت یا ثواب این عبادت از جهۀ او لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 132 نزد حق سبحانه و تعالی بهتر از هفتاد بنده باشد از فرزندان حضرت اسماعیل که آزاد کرده باشد. و هر
که چهار دانگ شب را نماز کند او را بقدر ریگ بیابان عالج که ریگ روانست از حسنات بدهند که هر حسنه ده مرتبه از کوه احد
بزرگتر باشد. و هر که یک شب تمام را زنده دارد به عبادت و طاعت نماز که گاهی به تلاوت قرآن مشغول باشد در نماز و گاهی
در رکوع باشد و گاهی در سجود و گاهی مشغول باشد بذکر، آن مقدار ثواب او را کرامت فرمایند که کمترش این باشد که از
گناهان بیرون آید مانند روزي که از مادر متولد شده باشد و بعدد مخلوقات الهی از ریگ بیابان و ستارگان آسمان و قطرات باران
و غیر آن او را حسنات بدهند و مثل آن درجات او را بلند کنند و مشعلی از نور در قبر او زنند و گناه و حسد را از دل او بیرون کنند
و او را از عذاب قبر ایمن گردانند و براقی عطا کنند او را که از آتش دوزخ آزاد است و روز قیامت مبعوث شود و در زمره ایمنان
از عذاب الهی، و پروردگار عالمیان به فرشتگان فرماید که اي فرشتگان من نظر کنید بسوي بنده من شبی را زنده داشت از جهۀ
رضاي من او را ساکن گردانید در جنۀ الفردوس و در آن بهشت او را صد هزار شهر بدهید که در هر شهري باشد هر چه هر نفسی
خواهش آن داشته باشد و هر چه چشمها از آن لذت داشته باشند و در خاطر کسی خطور نکرده باشد، و بنا بر دو کتاب و بدهید به
او آن چه در خاطر کسی نگذرد بغیر آن چه از جهۀ او مهیّا ساختهام از کرامتهاي بسیار و از نعم زایده بر استحقاق و اکثر عامه مزید
را تفسیر کردهاند به رؤیت و بر تقدیر حقیقت مراد از ان انکشاف علمی است که بالاتر از دیدنست و از برقی که او را حاصل
خواهد شد که لذت آن از همه لذّتها بالاتر است مع هذا خواهد آمد در آخر باب ص: 133 ما بعد که مزید
چه معنی دارد. و چون بنده نیکو تامل نماید در اشارات این حدیث معلوم نیست که من بعد بخواب رود مگر بقدر ضرورت. و در
قوي از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که دو رکعت نماز در میان شب نزد من محبوبتر است از دنیا و آن چه
در اوست. و منقولست که یکی از عارفان را در خواب دیدند و از او پرسیدند که حق سبحانه و تعالی با تو چه کرد در جواب گفت
که عبادتها همه فانی شد و اشارات همه نابود شد و فایده نداد ما را مگر چند رکعتی از نماز که در میان شب میکردیم. و از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که اگر مال و فرزندان زینت زندگانی دنیاست هشت رکعتی که
بنده در آخر شب میگذارد زینت آخرت است. و منقولست از علی نوفلی که از آن حضرت شنیدم که میفرمودند که گاه هست
بنده به نماز شب برمیخیزد و خواب بر او غلبه میکند و پینکی میزند از دست راست و چپ و گاهی ذقنش به سینه میرسد حق
سبحانه و تعالی امر میفرماید که درهاي آسمان را بگشایید پس به فرشتگان میفرماید که نظر کنید که این بنده من چه جفا
میکشد در تقرب جستن بمن در چیزي که بر او واجب نکردهایم به امید آن که گناهش را بیامرزم یا توبه روزیش کنم یا روزي او
صفحه 65 از 262
را زیاد کنم اي فرشتگان من گواه باشید که همه را به او عطا کردم.
باب وقت صلاة اللّیل
(روي عبد اللَّه بن زرارة عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله اذا صلّی العشاء اوي إلی فراشه
فلم یصلّ شیئا حتّی ینتصف اللّیل) بابی است در بیان وقت نماز شب کالصحیح منقول است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که فرمودند که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله چون نماز خفتن میکردند به خوابگاه خود میفرمودند و هیچ
نمازي نمیکردند تا نصف شب و آن که آن حضرت نمازي دیگر نمیکردند، نماز وتیره گذشت که حضرت نمیکردند چون
وتیره موضوع است که بدل وتر باشد و جبرئیل آن حضرت را خبر میکرد و این عبارت دلالت میکند بر آن که نافله رمضان نیز
نمیکردند چنانکه در احادیث صحیحه وارد شده است از حلبی و ابن مسکان و محمد بن مسلم که آن حضرت نماز نمیکردند
مگر بعد از نصف شب نه در ماه رمضان و نه در غیر آن و اکثر علما حمل کردهاند بر نفی جماعت چنانکه خواهد آمد و به عبارت
متن در قوي از زراره از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست. و در صحیح از فضیل از احد هما صلوات اللَّه علیهما که فرمودند
که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله بعد از نصف شب سیزده رکعت نماز میکردند. و در دو حدیث حسن کالصحیح
منقولست از حضرت امام محمد باقر ص: 135 صلوات اللَّه علیه که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه
بعد از نماز خفتن نمازي نمیکردند تا نصف شب، و روز نیز نماز نمیکردند تا ظهر و در این عبارت مراد نفی نماز چاشتست که
خواهد آمد و احادیث صحیح و حسن و موثق و قوي که وارد شده است که نافله شب را بر نصف مقدم میتوان داشتن محمولست
بر صورت اضطرار یا سفر یا خوف آن که در وقت خود نتوان کرد به سبب جوانی. (و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه وقت صلاة
اللّیل ما بین نصف اللّیل إلی اخره) و منقولست از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند که وقت نماز شب از ابتداي
نصف شب است تا آخر شب هیچ شک نیست که بعد از نصف شب صحیح است و در جایز بودن تقدیم آن بیعذري خلافست و
مشهور عدم جواز است مگر از جهۀ آن چه خواهد آمد. (و قال عمر بن حنظلۀ لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّی مکثت ثمانیۀ عشر
لیلا أنوي القیام فلا اقوم أ فأصلّی اوّل اللّیل قال لا اقض بالنّهار فانّی اکره ان تتّخذ ذلک خلقا) و در موثق منقولست که گفت عرض
نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که به درستی که هجده شب شد که میخواهم سحر برخیزم و توفیق نمییابم
آیا در اول شب نماز شبرا بکنم حضرت فرمودند که نه در روز قضا کن که مرا خوش نمیآید که عادت کنی در مقدم داشتن. چون
مجربست که اگر مقدم دارند طبیعت معتاد میشود و تقدیم سهل است اما اگر خواهد قضا کند بر نفس دشوار است و چند مرتبه که
قضا کرد عاقبت ادا میکند. چنانکه به همین مضمون وارد شده است در صحیح از مرازم که گفت عرض نمودم به حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که نماز شب را چه ص: 136 وقت به جا آورم حضرت فرمودند که در آخر
شب به جا آور عرض کردم که بیدار نمیشوم حضرت فرمودند که گاهی بیدار میشوي و میکنی و گاهی که بیدار نمیشوي قضا
میکنی و همین که به جدّي در قضا دیگر بیدار خواهی شد. و در صحیح از محمد منقولست که گفت عرض نمودم بأحدهما
صلوات اللَّه علیهما که شخصی معتاد است به نماز شب گاه هست که یک شب و دو شب و سه شب میگذرد که بر نمیخیزد آیا
قضا کند محبوبتر است نزد شما یا در اول شب بکند حضرت فرمودند که بلکه قضا میکند اگر چه سی شب بگذرد و اینها محمول
است بر استحباب چنانکه خواهد آمد. (و روي عن معاویۀ بن وهب انّه قال قلت له انّ رجلا من موالیک من صلحائهم شکی إلیّ ما
یلقی من النّوم و قال انّی ارید القیام باللّیل فیغلبنی النّوم حتّی اصبح فربّما قضیت صلاتی الشّهر المتتابع و الشهرین اصبر علی ثقله فقال
قرّة عین و اللَّه قرة عین و اللَّه و لم یرخّص فی الوتر اوّل اللّیل و قال القضاء بالنّهار افضل) و منقول است در صحیح و حسن کالصحیح
از معاویه که گفت عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که شخصی از صلحاي شیعیان شما یا آزاد
صفحه 66 از 262
کردهاي شما بمن شکایت نمود ازاري را که میکشد از خواب و گفت میخواهم که شب برخیزم و خواب بر من غلبه میکند تا
وقتی بیدار میشوم که صبح شده است بسیار است که قضا میکنم یک ماه پی در پی را و دو ماه را و بر من دشوار است بر این
دشواري صبر میکنم حضرت فرمودند که چشمش روشن خواهد شد در قبر و اللَّه و چشمش روشن خواهد شد در صحرایی محشر
و اللَّه و رخصت نفرمودند که نماز وتر را در اول شب بکند و فرمودند که در روز قضا کردن افضل است، و این که فرمودند که
افضل است رخصت است بانکه صدوق ص: 137 تتمه همین حدیث را نقل نکرده است و آن صریح است
در رخصت، معاویه گفت عرض نمودم که بعضی از دخترهاي بکر هستند که شیعهاند و خوبی و خوبان را دوست میدارند و بر
نماز شب حریصند و بسیار است که خوابشان میبرد و قضا میکنند نماز شب را و بسیار است که مشکل است بر ایشان قضا کردن و
میتوانند که نماز شب را در اول شب به جا آورند حضرت رخصت دادند ایشان را در نماز کردن اول شب هر گاه ضعیف باشند و
قضا نکنند و ظاهر میشود که مذهب معاویه مثل مذهب صدوق بوده است در توهم عدم جواز تقدیم. (و روي عبد اللَّه بن مسکان
عن لیث المراديّ قال سالت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن ال ّ ص لاة فی الصّیف فی اللّیالی القصار صلاة اللّیل فی اوّل اللّیل فقال نعم
نعم ما رأیت و نعم ما صنعت یعنی فی السّفر قال و سألته عن الرّجل یخاف الجنابۀ فی السّفر او فی البرد فیعجّل صلاة اللّیل و الوتر فی
اوّل اللّیل فقال نعم) و در صحیح منقول است از لیث که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز
شب در تابستان و هواهاي گرم و شبهاي کوتاه در اول شب میتوان کرد حضرت فرمودند که بلی خوب به خاطرت رسیده است
مقدم داشتن نماز را و خوب میکنی که مقدم میداري. صدوق تاویل کرده است که مراد حضرت آنست که در سفر مقدم میتوان
داشتن لیث گفت که دیگر سؤال کردم از شخصی که خوف داشته باشد که محتلم شود در سفر یا در سرما هشت رکعت نماز شب
و سه رکعت نماز وتر را مقدم میتواند داشت حضرت فرمودند که بلی و ظاهر عطف سرما بر سفر آنست که خوف در حضر نیز
مجوز تقدیم نماز شب است که کراهت نداشته باشد و صدوق آن را نیز حمل بر سفر میکند. (و روي ابو جریر بن ادریس عن ابی
الحسن موسی بن جعفر ص: 138 صلوات اللَّه علیهما قال صلّ صلاة اللّیل فی السّفر من اوّل اللّیل فی المحمل
و الوتر و رکعتی الفجر و کلّما روي من الاطلاق فی صلاة اللّیل من اوّل اللّیل فانّما هو فی السّ فر لأنّ المفسّر من الاخبار یحکم علی
المجمل) و در حسن منقولست از زکریا که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که نماز شب را در سفر اول شب بکن در کجاوه
و هم چنین سه رکعت وتر و دو رکعت نافله صبح را نیز مقدم میتوانی داشتن در سفر در کجاوه. صدوق گفته است که هر روایتی
که مطلق وارد شده است که نماز شب را در اول شب میتوان کرد محمول است بر سفر زیرا که اخبار سفر مفسر است و مبین که
حکم سفر است و اخبار جواز مطلق است که بحسب ظاهر عموم اطلاقی دارد میباید حمل کردن بر سفر و مفسّر حکم میکند بر
مجمل که میباید مراد از آن مفسّر باشد. و ظاهر شد که اخبار جواز اجمالی ندارد تا باید حمل کردن بلکه از اخبار ظاهر میشود
که مقدّم توان داشتن خصوصا کسانی را که اگر مقدم ندارند از حال خود دانند که نه ادا میکنند و نه قضا در این صورت مقدم
میدارند و مجمل و مبین اگر در حکم مخالفت داشته باشند حمل میباید کرد و با موافقت تعارض میان مفهوم و منطوق است و
منطوق مقدّم است نزد محققین اصولیّین و اللَّه تعالی یعلم. و منقول است در صحیح از یعقوب که گفت از آن حضرت سؤال کردم
از نماز کردن در اول شب در تابستان در شبهاي کوتاه مقدم میتوان داشت و یا مقدم دارم حضرت فرمودند که خوب به خاطرت
رسیده است و خوب میکنی بعد از آن فرمودند که جوانان را خواب بسیار میآید مقدم دار. و در صحیح از ابو بصیر منقولست که
از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم که در تابستان در شبهاي کوتاه نماز را مقدّم میتوان داشتن فرمودند که بلی. لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 139 و در موثق کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که هر گاه ترسی که آخر
شب بر نخیزي یا کوفتی داشته باشی یا سرما باشد نماز شب و وتر را در اول شب به جا آور و اخبار دیگر هست بر این مضامین. (و
روي العلا عن محمّد ابن مسلم عن احدهما صلوات اللَّه علیهما قال لیس من عبد الّا و هو یوقظ فی لیلته مرّة او مرّتین فان قام کان
صفحه 67 از 262
ذلک و الّا جاء الشّیطان فبال فی اذنه او لا یري احدکم انّه اذا قام و لم یکن ذلک منه قام و هو متخثّر ثقیل کسلان) و به اسانید
صحیحه منقولست از یکی از صادقین صلوات اللَّه علیهما که فرمودند که هر بنده از بندگان الهی را در هر شبی یک مرتبه یا دو
مرتبه ملائکه بیدار میکنند و میگویند که برخیز به عبادت شب اگر برخاست فبها و اگر نه شیطان میآید و در گوش او بول
میکند نمیبینید که اگر صبح برخیزید و سحر برنخاسته باشید با آن که ملائکه شما را بیدار کرده باشند چگونه سنگین و گران و
تنبلید اینها علامت بول شیطان است و بول شیطان ممکن است که حقیقۀ باشد و یا مجازا و کنایه از استیلاي شیطان باشد زیرا که
چون بنده ملتفت نشد به رسولان الهی و قبول هدایت نکرد سلب لطف میشود از او و شیطان مسلّط میشود چنانکه این معنی ظاهر
است از آیات و اخبار. و شیخ این حدیث را در صحیح و حسن کالصحیح و کلینی در حسن کالصحیح روایت کردهاند از حضرت
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و عبارت شیخ به جاي جاء فجح است یعنی پاها را از هم دور میگذارد و بول میکند و به جاي
متخثر به خاء معجمه و ثاء مثلثه متحیر است از تحیر و در معنی اختلاف نیست. ص: 140 (و روي الحسن
ال ّ ص یقل عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال انّی لأمقت الرّجل یاتینی فیسالنی عن عمل رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله فیقول
ازید کانّه یري انّ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله قصّر فی شیء و انّی لأمقت الرّجل قد قرأ القرآن ثمّ یستیقظ من اللّیل فلا یقوم حتّی
اذا کان عند ال ّ ص بح قام یبادره بصلوته) و کالصحیح منقول است از حسن شمشیرگر از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند که من دشمن میدارم شخصی را که به نزد من آید و سؤال کند از من از عمل حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله
و من چون بیان کنم گوید بر سبیل استفهام که آیا من زیاده میتوانم کرد یا بر سبیل خبر گوید که من زیاد میکنم گویا کمان
کرده است که آن حضرت تقصیر کردهاند در چیزي و نه چنین است هر چه میبایست میکردند و هر چه نمیبایست کردن
نمیکردند و باز دشمن میدارم کسی را که قرآن خوانده باشد و سورههاي قرآن را داند که در نماز شب بخواند و شب بیدار شود
و برنخیزد چون صبح شود برخیزد و نماز صبح را به جا آورد حاصل آن که افراط و تفریط هر دو مذمومند و ظاهرا مراد از این
زیادتی زیادتی سنت است که تشریع است اما اگر بر سبیل تطوع به جا آورد خوب باشد چنانکه منقولست که اکثر ائمه هدي هر
شب هزار رکعت نماز میکردند چنانکه در عمل ماه رمضان خواهد آمد. (و روي ابو حمزة الثّمالیّ عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه
انّه قال ما نوي عبد ان یقوم أیّۀ ساعۀ نوي فعلم اللَّه تبارك و تعالی ذلک منه الّا وکّل به ملکین یحرّکانه تلک السّاعۀ) و کالصحیح
بلکه در صحیح منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر بنده که قصد داشته باشد که برخیزد هر
ساعتی که قصد کند و حق سبحانه و تعالی داند ص: 141 که قصد دارد برخاستن را از جهۀ رضاي او البته
دو ملک را مقرر میسازد که در آن ساعتی که نیت داشته است او را بیدار کنند اگر چه به خوابهاي پریشان باشد و این نیز
مجربست. (و روي عیص بن القاسم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا غلب الرّجل النّوم و هو فی الصّلاة فلیصنع رأسه فلینم
فانّی أتخوّف علیه ان اراد ان یقول اللَّهمّ ادخلنی الجنّۀ ان یقول اللَّهمّ ادخلنی النّار) و در صحیح منقول است که حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه خواب غلبه کند بر شخصی و او در نماز سنت باشد پس باید که سر به خوابگاه گذارد
و بخوابد که میترسم که خواهد این دعا کند که خدایا مرا داخل بهشت کن ندانسته بگوید خدایا مرا داخل دوزخ کن مطلوب
اینست که چون حضور قلب روح عبادتست و هر گاه چنین گفتگو کند شبیه است به مستهزي که استهزا و تمسخر کند و این
ناخوش است پس میباید که ترك کند و ممکن است که در واقع هر گاه چنین عبارتی گویند بد باشد اگر چه مستجاب نشود. و از
حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه نیز منقولست که آن حضرت فرمودند که هر گاه خواب غلبه کند بر تو و در نماز باشی نماز
را قطع کن و بخواب رو زیرا که خبر از خود نداري شاید نفرین کنی بر خود. (و روي زکریّا النّقاض عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه
قال منه سکر النّوم) و منقولست در صحیح از «1» « لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاري حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ » فی قول اللَّه عزّ و جلّ
صفوان از ابن مسکان و هر دو از اهل اجماعند از زکریا نقاض که خانهاي مندرس را پی بندي ص: 142
صفحه 68 از 262
میکرد و اصلاح کننده بناها بود از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فرمودند در تفسیر آیه که خداوند تعالی فرموده
است که نزدیک نماز مشوید و حال آن که مست باشید تا آن که بدانید که چه میگویید حضرت فرمودند که از جمله مستیها
مستی خوابست. و از این حدیث ظاهر میشود که هر مستی داخل باشد حتی مستی شهوت و غضب و غم بسیار و ظاهر میشود که
در حال نماز باید که بداند که چه میگوید پس باید که معانی آن چه در نماز میخواند بداند و سعی نماید که شواغل را از خود
دور گرداند و متوسّل بجناب اقدس الهی شود و آن چه این شکسته را تجربه شده است اینست که بعد از اقامه یا اندکی پیشتر با
و «1» ( حضور قلب و تضرع این آیه را مکرر بخواند که: (رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِي وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
اگر زمانی پیشتر به توجه صد نوبت بگوید بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلیّ العظیم امید هست که حق سبحانه
حفظ نماید او را از خطور خاطرههاي باطله که این کس را باز میدارد از مراتب عالیه و از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله منقول است که دلها را اقبالی هست و ادباري وقتی که اقبال داشته باشد نافله بکنید و چون ادبار داشته باشد یعنی ذوق طاعت
نداشته باشد اکتفا بواجب کنید و در موثق کالصحیح و قوي کالصحیح منقولست که حضرت امام موسی کاظم هر گاه غمگین
میشدند نافله را ترك میکردند.
باب ما یقول الرّجل اذا استیقظ من النّوم
(کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله اذا اوي إلی فراشه قال باسمک اللَّهمّ احیی و باسمک أموت و اذا استیقظ قال الحمد للّه الّذي
احیانی بعد ما أماتنی و الیه النّشور) بابیست در بیان دعاهایی که بعد از بیداري از خواب میخوانند منقول است کالصحیح از قداح از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله چون به خوابگاه میفرمودند این دعا را
میخواندند که ترجمهاش اینست که خداوندا زندگانی من به نام تست و به نام تو میمیرم و منقولست که از جهۀ قرار گرفتن روح
در بدن اسرافیل اسم اعظم الهی را میخواند و به برکت آن نام روح مسخر شده در رحم تعلق به فرزند میگیرد، و در وقت بیرون
رفتن ملک موت اسمی میخواند که روح از بدن مفارقت میکند. و روایتی هست که روح را در رحم در وقت دخول بشارتها
میدهند که به سبب تعلق باین بدن ترا کمالات عظیمه حاصل میشود و در وقت بیرون بردن جاي او را به او مینمایند پس دخول و
خروجش باسم اوست تجوزا و چون از خواب بیدار میشدند و میگفتند جمیع محامد مخصوص خداوندیست که زنده گردانید مرا
بعد از آن که میرانیده بود بخواب و بازگشت بسوي او خواهد بود در قیامت. و در کافی هست بعد از این دو جمله که حضرت امام
جعفر صادق ص: 144 صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که در وقت خواب سه مرتبه آیۀ الکرسی بخواند و
شهد اللَّه و آیه سخره که گذشت و آیه آخر سجده را بخواند حق سبحانه و تعالی دو جنّی را مقرّر سازد که او را حفظ کنند از
شیاطین گردنکش نافرمان بردار خواهی نخواهی و سی فرشته را با اینها مقرّر فرماید که حمد الهی و تسبیح و تهلیل و تکبیر و
استغفار کنند تا بنده از خواب بیدار شود و ثواب اینها از او باشد. (و روي جرّاح المدائنی عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال اذا
قام احدکم فلیقل سبحان اللَّه ربّ النّبیّین و اله المرسلین و ربّ المستضعفین و الحمد للّه الّذي یحیی الموتی و هو علی کلّ شیء قدیر
فانّه اذا قال ذلک یقول اللَّه تبارك و تعالی صدق عبدي و شکر) و مرویست کالصحیح که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه فرمودند که هر گاه یکی از شما برخیزد از خواب باید که بگوید این تسبیح را و چون این تسبیح را میگوید حق سبحانه و
تعالی میفرماید که بنده من راست گفت و شکر مرا به جا آورد و ترجمه تسبیح اینست که تنزیه میکنم و منزّه میدانم و منزّه است
اللَّه تعالی از هر چه لایق ذات و صفات و افعال او نیست آن خداوندي که پروردگار پیغمبرانست و خداوند پیغمبران مرسل است و
پروردگار ائمه معصومین است که خلایق ایشان را ضعیف میدانند و دست ایشان را در رتبه ایشان کوتاه کردهاند چنانکه حق
سبحانه و تعالی فرموده است که اراده ما تعلق گرفته است که منّت نهیم بر آن جماعتی که خلایق ایشان را ضعیف میشمارند و
صفحه 69 از 262
ضعیف کردهاند در زمین و ایشان را امامان کنیم و زمین را در تحت تصرف ایشان در آوریم و همه حمدها مخصوص خداوندیست
که مردگان را زنده میگرداند و او بر هر چیزي قادر و تواناست و مناسب این دعاها باین اوقات ظاهر است تدبّر کن تا افاضه لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 145 شود بر تو حکم الهیّه. (و روي عبد الرّحمن بن الحجّاج عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه کان اذا قام
اخر اللّیل رفع صوته حتّی یسمع اهل الدّار و یقول اللَّهمّ اعنّی علی هول المطّلع و وسّع علیّ المضجع و ارزقنی خیر ما قبل الموت و
ارزقنی خیر ما بعد الموت) و در حسن کالصحیح و در صحیح منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که چون آخر
شب بر میخاستند آواز خود را بلند میکردند باین دعا تا اهل خانه همه میشنیدند و غرض این بود که بیدار شوند از جهۀ عبادت
شب و بفهمند که هر گاه چنین اهوال در پیش دارند خواب نمیتوان کرد و هر که در دنیا جفائی بر خود گذاشت در آخرت در
رفاهیت خواهد بود و هر که در این نشاه مشغول خواب و خور شد بسی مشقتها خواهد کشید. و ترجمه دعا این است که خداوندا
مرا یاري ده بر هول و ترسی که از آن نشاه که بر آن مشرف شدهام دارم که اول مرگست، جان کندن را بر من آسان گردان و قبر
مرا فراخ گردان که باغی گردانی از باغهاي بهشت یعنی روح مرا در جوار مقربان فِی مَقْعَدِ صِ دْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ در آوري و
روزي گردان مرا خوبی آن چه پیش از مرگست از توفیق عبادات و طاعات و توسعه رزق و قضاء حوایج دنیویه و روزي گردان
خوبی ما بعد موت را از جان کندن تا دخول بهشت. و کالصحیح و در صحیح منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه که فرمودند که سزاوار آنست که چون شخصی در آخر شب برخیزد و نماز کند نماز را چنان بخواند که اهل خانه بشنوند تا
آن کسی که خواهد که به نماز شب برخیزد بیدار شود و کسی که نماز شب نکند و عبادتی دیگر ص: 146
خواهد برخیزد، و سزاوار آنست که ترتیل کند قرائت را و بتانی بخواند و اگر به آیه رحمت رسد از حق سبحانه و تعالی آن را طلب
21 ) رسد :2 « أَیُّهَا النَّاسُ » ) 104 ) یا به یا :2 « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » ) کند و اگر به آیه عذاب رسد پناه به خدا برد از شر آن و چون به
بگوید (لبّیک ربّنا و فی خبر اخر عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال اذا قمت من فراشک فانظر فی افق السّماء و قل الحمد للّه الّذي
ردّ علیّ روحی اعبده و احمده اللَّهمّ انّه لا یواري منک لیل ساج و لا سماء ذات ابراج و لا ارض ذات مهاد و لا ظلمات بعضها فوق
بعض و لا بحر لجّیّ یدلج بین یدي المدلج من خلقک تعلم خائنۀ الاعین و ما تخفی ال ّ ص دور غارت النّجوم و نامت العیون و أنت
الحیّ القیّوم لا تاخذك سنۀ و لا نوم سبحان ربّ العالمین و اله المرسلین و خالق النبیّین و الحمد للّه ربّ العالمین اللَّهمّ اغفر لی و
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إلی قوله إِنَّکَ » ارحمنی و تب علیّ انّک أنت التّوّاب الرّحیم ثمّ اقرا خمس آیات من اخر آل عمران
و علیک بالسّواك فانّ السّواك فی السّحر قبل الوضوء من السّنّۀ ثمّ توضّأ) و مرویست در خبري دیگر که حسن « لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ
کالصحیح زراره است که نزد صدوق صحیح است از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه و بعضی از تغییرات شده است که
حضرت فرمودند که چون از خوابگاه برخیزي و عبارت کافی و تهذیب اذا قمت باللّیل من منامک است یعنی چون در شب از
خواب برخیزي فقل الحمد للّه پس این دعا را بخوان و دعاي دویم را گفته است که چون برخیزي نظر کن به اطراف آسمان و بگو
اللهم تا به آخر و چنین ظاهر میشود که چون از خواب برخیزد و بنشیند دعاي اوّل را بخواند و چون برخیزد نظر به اطراف آسمان
کند و دعا بخواند. ص: 147 و ترجمه دعاي اول این است که حمد و سپاس خداوندي را سزاست و
مخصوص خداوندي است که روح مرا بعد از آن که قبض کرده بود رد کرد بسوي من تا او را عبادت و حمد کنم و در کافی و
تهذیب لأحمده با لام است و اکثر نسخ فقیه بی لام است و لیکن مراد است و مقدر و چون از جاي خواب راست بایستی نظر به
اطراف آسمان کن و بگو خداوندا نمیپوشاند از تو شبی که پوشاننده اشیاست به ظلمت چیزي را بر تو نمیپوشاند و ساج: ناقص
است از سجی و بتشدید خواندهاند از سج بهمان معنی و اول موافق آیه و اللیل اذا سجی است و نمیپوشاند بر تو آسمانی که مزین
است بگو اکب، و بکسر همزه میتوان خواند که بمعنی روشن کننده اشیاست که کنایه از آن باشد که هم چنان که تاریکی سبب
پوشانیدنست روشنایی بسیار مانند آفتاب که چشم را خیره میکند میپوشاند و مطلب این باشد که هیچ چیزي را بر تو نمیپوشاند
صفحه 70 از 262
بلکه هر چیزي در ازل و ابد آباد نزد تو حاضر است و بر تو پوشیده نیست، و ابراج بمعنی بروج ندیدهام چنانکه بعضی گفتهاند و
شاید آمده باشد و مراد بروج دوازده گانه باشد چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ اگر چه در آن
آیه نیز به همین معنی تفسیر کردهاند و نمیپوشاند چیزي را بر تو زمینی که آن را محل نشو و نماي مخلوقات کرده و جاي
استراحت ایشان گردانیده چنانکه دیوار و خانه چیزها را از مردمان میپوشاند بر تو نمیپوشاند، و نه تاریکیهاي بسیار که بعضی با
بعضی مجتمع شوند چنانکه جنین در رحم مستور است به سه ظلمت ظلمت مشیمه و رحم و شکم و چنانکه در دریاها وقتی که ابر
باشد در شب سه ظلمت جمع شده است ظلمت دریا و ابر و شب، و نه دریاي موّاج یا وسط دریا که ظلمتش بیشتر است خصوصا در
شب ابر که در شب تار تاریکی آن به استقبال جمعی میآید از خلق تو که در کشتیهااند این دریا نیز چیزي را از تو لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 148 نمیپوشاند بنا بر نسخه یا که اکثر نسخ حدیث و دعا چنانست. و شیخ بهاء الدین محمد رحمه اللَّه به تا
میخواندند و میفرمودند که یا از تصحیف نساخ است به این معنی که چون تمهید کرد که همه ظلمتها نزد تو آشکار و هویداست
در شبهاي تارکه سحر خیزان بار بستهاند و به درگاه تو میآیند تو نیز شبگیر کرده به استقبال ایشان میروي. چنانکه در حدیث از
حضرت سیّد المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم منقولست که خداوند عالمیان میفرماید که هر که یک شبر بمن نزدیک
شود من یک کز به او نزدیک میشوم که دو شبر باشد و هر که یک ذرع بمن نزدیک شود من یک باع که دو ذرع باشد تقریبا به
او نزدیک میشوم چنانکه در قرآن مجید فرموده است که. وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُديً هر چند بنده در بندگی قدمی پیش مینهد
توفیقات و هدایات خاصه نظر به او بیشتر میشود و مجربست، میدانی خیانت چشمها را که چه مطلب دارند در چشمک زدن و آن
چه در دلهاي خلایق مخفی است نزد تو ظاهر است فرو رفتند ستارههایی که سر شب در برابر قبله بودند یا کار ستارگان بر آمدن و
فرو رفتن است و چشمهاي خلایق همه در خواب است و تو خداوندي که حیات و وجود ترا زوال نیست و همه خلایق از تو قوام و
وجود و بقا دارند اگر لمحه فیض خود را از همه باز داري همه معدوم میشوند ترا پینکی و خواب عارض نمیشود زیرا که اینها از
لوازم جسمند. منزه خداوندي یا به پاکی یاد میکنیم خداوندي را که پروردگار عالمیانست و خداوند پیغمبران مرسل است که زبده
مکوناتند و آفریدهگار پیغمبرانست که همه را از عدم بوجود آورده است و جمیع حمدها مخصوص خداوندیست که پروردگار
عالمیان است خداوندا بیامرز مرا و ببخشا مرا و توبه مرا قبول کن ص: 149 به درستی که توئی که پذیرنده و
قبول کننده توبههاي خلایقی، و مهربانی بر مؤمنان پس پنج آیه آل عمران را از ان فی خلق السماوات تا لا تخلف المیعاد بخوان و بر
تو باد که در سحر پیش از وضو مسواك کنی که از سنت حضرت سیّد المرسلین است صلّی اللَّه علیه و آله پس وضو بساز و تتمه
حدیث زراره اینست که وضو بسازد و چون دست به آب کنی که آب برداري بگو. (بسم اللَّه و باللَّه اللَّهمّ اجعلنی من التّوّابین و
اجعلنی من المتطهّرین) و چون از وضو فارغ شدي بگو (الحمد للّه رب العالمین) و چون به نماز برخیزي و خواهی که بمسجد بروي
بگو (بسم اللَّه و باللَّه و إلی اللَّه و من اللَّه و ما شاء اللَّه و لا حول و لا قوّة الا باللَّه اللَّهمّ اجعلنی من زوّارك و عمّار مساجدك و افتح
لی باب توبتک و اغلق عنّی ابواب [خ] باب معصیتک و کلّ معصیۀ الحمد للّه الّذي جعلنی ممّن یناجیه اللَّهمّ اقبل علیّ بوجهک جلّ
ثناؤك) بعد از آن متوجه نماز شو و تکبیر احرام را بگو تکبیرات سبع را. و در حسن کالصحیح از حلبی منقولست که حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله چون نماز خفتن میگذاردند آب وضو را
میفرمودند که بیاورند و بالاي سر آن حضرت بگذارند و سر آب را به پوشانند که جانوري در آب نیفتد و مسواك را نیز زیر سر
میگذاشتند و بخواب میرفتند آن مقدار که حق سبحانه و تعالی میخواست و چون بیدار میشدند مسواك میکردند و وضو
میساختند و چهار رکعت نماز میکردند و دیگر بخواب میرفتند دیگر بر میخواستند و مسواك میکردند و وضو میساختند و
چهار رکعت نماز میکردند دیگر استراحت میفرمودند تا قریب به صبح بر میخواستند و سه رکعت وتر را به جا میآورند و دو
رکعت نافله صبح را ص: 150 میکردند بعد از آن فرمودند که متابعت آن حضرت نیکوست عرض نمودم
صفحه 71 از 262
که چه وقت بر میخواستند حضرت فرمودند که بعد از ثلث شب و در روایتی دیگر بعد از نصف شب بر میخواستند. و در صحیح
از معاویۀ بن وهب منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بیان فرمودند نماز شب حضرت سیّد المرسلین را صلّی
اللَّه علیه و آله که مقرّر بود که آب وضو را بالاي سر میگذاشتند و سرش را میپوشانیدند و مسواك را زیر سر میگذاشتند و
بخواب میرفتند آن قدر که خدا میخواست پس چون بیدار میشدند مینشستند و رو به جانب آسمان میکردند و پنج آیه آل
بعد از آن مسواك میکردند و غسل یا وضو میکردند پس به جاي نماز « إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ » عمران را میخواندند
میرفتند و چهار رکعت نماز میکردند که قرائت و رکوع و سجود و قیام همه مساوي بود و طولانی بود دیگر به خوابگاه خود
میفرمودند و به قدري که خدا میخواست خواب میکردند دیگر بیدار میشدند و مینشستند و رو به آسمان کرده آیات آل
عمران را میخواندند پس مسواك میکردند و طهارت میگرفتند به وضو یا غسل و به جاي نماز میفرمودند و چهار رکعت
مساوي طولانی میکردند مثل سابق پس به فراش خود میفرمودند و به قدري که حق سبحانه و تعالی میخواست بخواب میرفتند
پس بیدار میشدند و رو به آسمان کرده آیا ترا میخواندند پس مسواك میکردند و وضو میساختند و سه رکعت وتر را با دو
رکعت نافله صبح به جا میآورند پس بیرون میفرمودند از جهۀ نماز صبح بمسجد. و کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
منقولست که فرمودند که چون به نماز شب برخیزي مسواك کن که فرشته میآید و دهان بر دهان تو میگذارد و هر چه میگویی
به آسمان میبرد باید که دهنت خوشبو باشد و احادیث فضیلت مسواك گذشت و بهتر آنست که بعد از نصف شب مشغول شوند
که ساعت ص: 151 استجابت است و آن سدس شبست. و در حدیث صحیح و کالصحیح از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد است که در شب ساعتی هست که هر که در آن ساعت نماز کند و دعا کند البته دعایش
مستجاب میشود راوي گفت کدام ساعت است حضرت فرمودند که از نصف شب تا ثلث شب که سدس شب باشد در هر شبی. و
در صحیح از فضیل منقولست که یکی از صادقین صلوات اللَّه علیهما فرمودند که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله بعد از
نصف شب سیزده رکعت نافله شب و صبح را میکردند یعنی از نصف شب شروع میفرمودند چنانکه گذشت. (و روي ابو عبیدة
فقال لعلّک تري انّ القوم لم یکونوا « تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ » الحذّاء عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه فی قول اللَّه عزّ و جلّ
ینامون فقلت اللَّه و رسوله اعلم فقال لا بدّ لهذا البدن ان تریحه حتّی یخرج نفسه فاذا خرج النّفس استراح البدن و رجعت الرّوح فیه و
أنزلت فی امیر المؤمنین صلوات «1» « تَتَجافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً » فیه قوّة علی العمل فانّما ذکرهم فقال
اللَّه علیه و اتباعه من شیعتنا ینامون فی اوّل اللّیل فاذا ذهب ثلثا اللّیل او ما شاء اللَّه فزعوا إلی ربّهم راغبین راهبین طامعین فیما عنده
فذکرهم اللَّه عزّ و جلّ فی کتابه لنبیّه صلّی اللَّه علیه و آله و اخبرهم بما اعطاهم و انّه اسکنهم فی جواره و ادخلهم جنّته و امن خوفهم
و امن روعتهم [و أذهب رعبهم خ] قلت جعلت فداك ان أنا قمت من اخر اللّیل أيّ شیء اقول اذا قمت فقال قل الحمد للّه ربّ
العالمین و اله ص: 152 المرسلین و الحمد للّه الّذي یحیی الموتی و یبعث من فی القبور فانّک اذا قلتها ذهب
عنک رجز الشّیطان و وسواسه إن شاء اللَّه تعالی) و در حسن کالصحیح و در صحیح در علل منقولست از ابو عبیده کفش فروش از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه در تفسیر این آیه که حق سبحانه و تعالی فرموده است در مدح مؤمنان که پهلوهاي ایشان
تهی میشود از خوابگاه یعنی بر میخیزند از جهۀ عبادت حضرت فرمودند که شاید گمان کنی که مراد اینست که این جماعت
بخواب نمیرفتند عرض نمودم که خدا و رسولش اعلماند حضرت فرمودند که نه چنین است بلکه ناچار است که این بدن را راحت
دهی و بخوابی تا جان بدر رود یعنی تعلقش کم شود و چون جان بدر رود بدن راحت مییابد و چون باز به بدن میآید بدن قوّتی
به همرسانیده است که عبادت میتواند کرد حق سبحانه و تعالی ایشان را یاد فرموده است یا آن که شما را متذکر میگرداند که این
اوصاف کیست و فرموده است که پهلوهاي ایشان تهی میشود از خوابگاههاي ایشان و میخوانند پروردگار خود را گاهی از روي
خوف و گاهی از روي طمع و این آیه در شأن حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه و متابعان آن حضرت که شیعیان ائمه
صفحه 72 از 262
معصومینند صلوات اللَّه علیهم نازل شده است که در اول شب میخوابند و چون دو ثلث یا اندکی بیش یا اندکی کم آن قدر که
حق سبحانه و تعالی خواهد بگذرد برمیخیزند و متوسّل بجناب اقدس پروردگار خود میشوند از روي امیدواري از رحمت و ترس
از عذاب با طمع از آن چه نزد حق سبحانه و تعالی هست از مراتب عالیه پس خداوند عالمیان یاد کرد ایشان را در کتاب خود از
جهۀ رسولش و خبر داد صحابه آن حضرت را با جمیع عالمیان به آن چه ایشان را عطا فرموده است و آن که ایشان را در جوار خود
که بهشت است ساکن گردانیده است و ایشان را در بهشت خود در آورده است و ترس ص: 153 ایشان را
ایمن گردانیده است و خوف ایشان را ایمن ساخته است و در علل و اذهب رعبهم است که یعنی ترس ایشان را بر طرف گردانیده
است. گفتم فداي تو گردم اگر من در آخر شب برخیزم چه دعا بخوانم در وقتی که برخیزم حضرت فرمودند که بگو این دعا را که
هر گاه این دعا را بخوانی حق سبحانه و تعالی تسلط شیطان و وسوسهاي او را از تو بردارد اگر خدا خواهد و ترجمه دعا اینست که
ثنا و ستایش مخصوص خداوندیست که پروردگار عالمیان و خداوند پیغمبرانست، و محامد مخصوص الهی است که مردگان را
زنده میکند و هر که در قبرهاست همه را زنده خواهد کرد در صحراي محشر. و در حسن کالصحیح وارد است از عاصم بن حمید
که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر عمل خیري که بنده به جا میآورد ثواب مقرّري در قران مجید از
جهۀ آن مذکور است مگر نماز شب را که حق سبحانه و تعالی ثواب او را بیان نفرموده است چون رتبه آن نزد حق سبحانه و تعالی
عظیم است زیرا که بعد از آن که فرموده است که پهلوهاي ایشان از خوابگاههاي ایشان خالی میشود و از جهۀ نماز شب
برمیخیزند فرموده است که نمیدانی یا محمد (ص) آن چه از جهۀ ایشان مقرّر شده است از ثوابهاي عظیم که سبب روشنایی
چشمهاي ایشان میشود از جهۀ آن چه میکنند از نماز شب. و در حدیث قدسی وارد است که حق سبحانه و تعالی فرموده است که
مهیّا ساختهام از جهۀ بندگان صالح خود آن چه آن را هیچ چشمی ندیده باشد و هیچ گوشی نشنیده باشد و بر خاطر کسی خطور
نکرده باشد و این معنی بسیار است که در دنیا نیز از لذت محبت و معرفت و سایر کمالات که از جهۀ مقربان مقرّر ساختهاند به
ایشان میرسد.
باب القول عند صراخ الدّیک
(قال الصّادق صلوات اللَّه علیه اذا سمعت صراخ الدّیک فقل سبّوح قدّوس ربّ الملائکۀ و الرّوح سبقت رحمتک غضبک لا اله الّا
أنت سبحانک و بحمدك عملت سوء و ظلمت نفسی فاغفر لی انّه لا یغفر الذّنوب الّا أنت) بابی است در دعایی که در وقت شنیدن
صداي خروس مستحب است خواندن. از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که چون در سحر صداي خروس را بشنوي بگو این
دعا را که ترجمهاش اینست که خداوند عالمیان منزه است از هر چه لایق بذات مقدس او نیست و منزّه است از آن چه لایق به
صفات و افعال او نیست یا منزّه است از آن که به او توان رسید یا وصف او توان کرد و پروردگار فرشتگان است و پروردگار روح
القدس است که از همه فرشتگان اعظم است رحمت تو پیشی گرفته است همیشه بر غضب تو و نیست خداوندي بغیر از تو تنزیه تو
میکنیم و تحمید ترا به جا میآورم یا حمد میکنم ترا که ترا منزه میدانم و این نعمت را از تو میدانم بد کردهام و ستم بر خود
کردهام بیامرز مرا به درستی که نمیتواند آمرزیدن گناهان را بغیر از تو. و کلینی در حسن کالصحیح از زراره از حضرت امام محمد
باقر روایت کرده است باین عنوان که فرمودند که چون در شب آواز خروسها را بشنوي بگو. ص: 155
(سبّوح قدّوس ربّ الملائکۀ و الرّوح سبقت رحمتک غضبک لا اله الّا أنت وحدك لا شریک لک عملت سوء و ظلمت نفسی فاغفر
لی و ارحمنی انّه لا یغفر الذّنوب الّا أنت) و اولی آنست که هر دو را بخواند اگر چه نزدیک به یک دیگرند و لیکن در دعاها آن
چه منقولست ثوابش بیشتر است اگر چه هر دو منقولست اما محتملست که راویان سهو کرده باشند و گاه هست هر یک ثواب
خاصی دارند که دیگري ندارد هر گاه هر دو را بخواند هر دو ثواب را خواهد داشت با آن که مکرّر خواندن ثوابست نهایتش این
صفحه 73 از 262
باشد که مکرّر خوانده باشد پس اولی خواندن هر دو است یا خواندن مسند. (و قال تعلّموا من الدّیک خمس خصال محافظته علی
اوقات ال ّ ص لوات و الغیرة و السّخاء و الشّجاعۀ و کثرة الطّروقۀ) صدوق کالصحیح روایت کرده است از حضرت امام رضا صلوات اللَّه
علیه که فرمودند که در خروس سفید پنج خصلت است محافظت او بر اوقات نمازها خصوصا نماز شب دیگر غیرت که نمیتواند
دید که خروس دیگر بر مرغ آن بجهد دیگر سخا و جوانمردي چنانکه فریاد میکند و مرغان را میطلبد در وقتی که دانه پیش او
ریختند و شجاعتش ظاهر است دیگر بسیاري جماع که مثل است در آن یعنی از حیوان کمتر مباشید در این صفات کمال. (و قال
صلوات اللَّه علیه تعلّموا من الغراب ثلاث خصال استتاره بالسّ فاد و بکوره فی طلب الرّزق و حذره) و کالصحیح از حضرت سیّد
المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله منقولست که فرمودند که یاد گیرید از کلاغ سه صفت را یکی آن که پنهان جماع میکند به مرتبه
که نشنیدهایم که کسی دیده باشد مجامعت آن را. دویم بامداد بطلب روزي رفتن اگر چه به تعقیبت باشد پیش از طلوع لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 156 شمس و بعد از آن بطلب ظاهري خصوصا در بامداد پنجشنبه و شنبه که گذشت سیم حذر که نهایت
احتیاط دارد. (و قال ابو جعفر صلوات اللَّه علیه انّ للّه تبارك و تعالی ملکا علی صورة دیک ابیض رأسه تحت العرش و رجلاه فی
تخوم الارض السّابعۀ له جناح فی المشرق و جناح فی المغرب لا تصیح الدّیوك حتّی یصیح فاذا صاح خفق بجناحیه ثمّ قال سبحان
اللَّه سبحان اللَّه سبحان اللَّه العظیم الّذي لیس کمثله شیء قال فیجیبه اللَّه تبارك و تعالی و یقول لا یحلف بی کاذبا من یعرف ما
تقول) و از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که حق سبحانه و تعالی را فرشته است بصورت خروس
سفید سرش در زیر عرش است و پاهاي او در منتهاي زمین هفتم یک بالش در مشرقست و یکی در مغرب و خروسهاي زمین به
فریاد نمیآیند تا او به فریاد نیاید، و چون آن ملک به فریاد میآید بالها را بر هم میزند و میگوید منزه است ذات الهی و منزه
است صفات الهی و منزه است افعال خداوند بزرگواري که چیزي شبیه به او نیست حضرت فرمودند که حق سبحانه و تعالی او را
جواب میدهد و میفرماید که کسی که بفهمد آن چه را تو میگویی قسم دروغ بمن نخواهد یاد کردن و آنها که بمن قسم دروغ
یاد میکنند عظمت و جلال مرا ندانستهاند بنا بر این قسم دروغ میخورند. و کلینی مرسلا از حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله روایت کرده است که خدا را ملکی هست که پاهاي او در طبقه هفتم زمین است پانصد ساله راه و سر او در آسمان اعلی است
هزار ساله راه و میگوید سبحانک الخ منزهی تو منزهی تو در مرتبه جلال و عظمت چه بزرگواري تو پس حق سبحانه و تعالی
وحی میکند به او که بزرگی مرا ندانسته است کسی که قسم دروغ یاد میکند ص: 157 بمن و اخبار در
و در روایتی «1» ( وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ » این باب بسیار است در ابواب یمین خواهد آمد. (و روي انّ فیه نزلت
وارد شده است که در این ملک نازل شده است این آیه که حق سبحانه و تعالی فرموده است که نمیبینی که تسبیح میکنند
خداوند عالمیان را هر که در آسمانها از ملائکه و هر که در زمین است از ملائکه و جن و آدمیان و مرغانی که صف زدهاند در هوا
و میپرند هر یک از ایشان را حق سبحانه و تعالی علم دارد به نماز او و تسبیح او. و روایت را علی بن ابراهیم روایت کرده است از
اصبغ که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند که حق سبحانه و تعالی فرشته آفریده است بصورت خروس سفید که
پاهاي او در زمین هفتم است و سرش در زیر عرش یک بال او در مشرق است و یک بالش در مغرب و بالی که در مشرقست از
برفست و بالی که در مغرب است از آتش است پس چون وقت نماز میشود برپا میایستد و سرش در زیر عرش است پس بالها را
بر هم میزند چنانکه این خروسها بر هم میزنند پس نه آن چه از برفست آتش را فرو مینشاند و نه آن چه از آتش است بر فرا
میگدازد پس ندا میکند به آواز بلند که اشهد ان لا اله الا اللَّه و ان محمدا عبده و رسوله خاتم النبیین و ان وصیه خیر الوصیین
سبّوح قدوس ربّ الملائکۀ و الرّوح پس هر خروسی که در دنیاست همه آن را جواب میدهند و اینست که حق سبحانه و تعالی
ممکن است که همان ملک فقط باشد یا آن ملک با خروسهاي یا همه مرغان مراد باشند و چون « وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ » فرموده است که
تسبیح ایشان ظاهر بود او را بر سبیل فرد ذکر کرده باشد و اللَّه تعالی یعلم. (و روي انّ حملۀ العرش الیوم أربعۀ واحد منهم علی
صفحه 74 از 262
صورة ص: 158 الدّیک یسترزق اللَّه للطّیر و واحد علی صورة الاسد یسترزق اللَّه تعالی للسّباع و واحد علی
صورة الثّور یسترزق اللَّه تعالی للبهائم و واحد منهم علی صورة ابن آدم یسترزق اللَّه تعالی لولد آدم علیه السّلام فاذا کان یوم القیمۀ
و صدوق در قوي روایت کرده است از حضرت امام «1» ( وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَۀٌ » صاروا ثمانیۀ قال اللَّه عزّ و جلّ
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه به همین مضمون که حاملان عرش الهی امروز چهارند. یکی از اینها بصورت خروس است و طلب
روزي میکند از حق سبحانه و تعالی از جهۀ مرغان. و یکی بصورت شیر است طلب رزق میکند از جناب اقدس الهی از جهۀ
درندگان. و یکی بصورت گاو است از خداوند عالمیان روزي میطلبد از جهۀ چهار پایان و یکی بصورت بنی ادم است روزي
میطلبد از جهۀ فرزندان آدم علیه السلام و چون روز قیامت میشود هشت کس میشوند که در صحراي محشر عرش را بر دوش
داشته باشند و انبیاء و اوصیاء و اولیاء و صلحاي شیعیان ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم در زیر عرش باشند این است که حق
سبحانه و تعالی فرموده است که در روز قیامت عرش پروردگار ترا بر دوش داشته باشند هشت کس و هر یک را هشت چشم بوده
باشد هر چشمی بقدر دنیا و در روایات بسیار وارد شده است که عرش بمعنی علم است و هشت کسی که حاملان علم الهیاند
چهار کس از پیشینیاناند و چهار کس از پسینیان. اما اول حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسیاند، و آخر حضرات لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 159 محمد و علی و حسن و حسیناند و باقی ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم حامل علم جد خوداند که حضرت
امام حسین است صلوات اللَّه علیهم اجمعین. و ظاهر اخبار آنست که عرش صوري بر دوش هشت ملک است و عرش معنوي بر
دوش این جماعت است و عرش را بر معانی دیگر اطلاق میکنند یکی تخت پادشاهی که مراد اصل پادشاهی است چنانکه
میگویند که پادشاه بر تخت نشست یعنی پادشاه شد اگر چه تخت نداشته باشد یا ننشسته باشد دیگر عرش عظمت و جلال چنانکه
مجاز شایع است که میگویند که پادشاه فلانی را به عرش رسانید یعنی او را بزرگ کرد و دیگر عرش بمعنی ملک چون جمیع
مکونات مظهر اسما و صفات الهیاند و هر ذره از ذرات دلیل وجود و علم و قدرت و اراده الهیاند پس گویا خدا در همه اشیا
هست چنانکه از حضرت امیر المؤمنین و ائمه معصومین متواتر است این مضمون که حق سبحانه و تعالی داخل است در همه اشیا نه
مثل چیزي که داخل باشد از قبیل اجسام و اعراض و خارج است از اشیا نه مثل چیزي که خارج باشد از اشیاء و در هر جا معنی مراد
است که از قراین ظاهر میشود چنانکه ظاهر میشود از حدیث جاثلیق در کافی و توحید و تفصیل آن در شرح صحیفه کامله داده
شده است در شرح دعاي حمله عرش و غیر آن از کتب دیگر.
باب القول عند القیام إلی صلاة اللّیل
(قال الصّادق صلوات اللَّه علیه اذا اردت أن تقوم إلی صلاة اللّیل فقل اللَّهمّ انّی أتوجّه إلیک بنبیّک نبیّ الرّحمۀ و آله و اقدّمهم بین
یدي حوایجی فاجعلنی بهم وجیها فی الدّنیا و الآخرة و من المقرّبین اللَّهمّ ارحمنی بهم و لا تعذّبنی بهم و اهدنی بهم و لا تضلّنی بهم
و ارزقنی بهم و لا تحرمنی بهم و اقض لی حوایجی للدّنیا و الآخرة انّک علی کلّ شیء قدیر و بکلّ شیء علیم) این بابی است در
بیان دعایی که در وقت ایستادن به نماز شب سنت است در فقه رضوي مذکور است به اندك تغییري و از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه نیز منقولست که چون خواهی به نماز شب برخیزي این دعا را بخوان که ترجمهاش اینست خداوندا به درستی که
من متوجه میشوم بسوي تو به متابعت یا به شفاعت پیغمبرت که رحمۀ است بر عالمیان و آل او و ایشان را مقدم میدارم پیش
حاجاتم یعنی ایشان را شفیع میگردانم بانکه میگویم الهی بحق ایشان که حاجات مرا برآور پس خداوندا مرا به برکت ایشان رو
شناس و سفید رو گردان که حاجات مرا به برکت ایشان برآوري یا آن که مرا به برکت ایشان بزرگ مرتبه گردانی و از جمله
مقربان خود گردانی خداوندا رحم کن بر من و ببخشا گناهان مرا به برکت و شفاعت ایشان و آن که کسی بگوید که الهی بحق
ایشان که حاجتم را بر آور فی الحقیقه ایشان را شفیع کرده است، و خداوندا مرا معذب مگردان به مخالفت ایشان به آن که ایشان
صفحه 75 از 262
مرا واگذارند و شفاعت ص: 161 نکنند و خداوندا مرا هدایت کن به وساطت ایشان که ایشان سبب هدایات
خاصه من شوند و مرا گمراه مکن به سبب مخالفت و عدم متابعت ایشان یا آن که کلام ایشان را نفهمم و گمراه شوم چنانکه حق
سبحانه و تعالی فرموده است که. (یُضِ لُّ بِهِ کَثِیراً) یعنی حق سبحانه و تعالی گمراه میکند به سبب قرآن بسیار کسرا و هدایت
میکند بان بسیار کسرا و گمراه نمیکند به قرآن مگر فاسقان را که چون ایشان مخالفت کردند سلب میشود از ایشان توفیقات و
هدایات خاصه و ایشان را به ایشان میگذارند گمراه میشوند به تشام اعمال خود، خداوند مرا روزي کرامت کن به برکت یا به
شفاعت ایشان و مرا از روزي محروم مگردان به نکبت مخالفت ایشان و حاجات دنیا و آخرت مرا بر آور به درستی که تو بر همه
چیز قادر و توانائی و به همه چیزي عالم و دانائی آن چه مصلحت مرا در آن دانی چنان کن و در عبارت فقه چنین است که. (اللَّهمّ
انّی أتوجّه إلیک بنبیّک نبیّ الرّحمۀ و بالأئمۀ الرّاشدین المهدیّین من آل طه و یس) تا به آخر و صدوق از جهۀ تقیه اختصار کرده
است و بعد از. (و لا تضلّنی بهم و ارفعنی بهم و لا تضیّعنی) بهم است.
باب الصّلوات الّتی جرت السّنّۀ بالتّوجّه فیهن
(من السّنّۀ التّوجّه فی ستّ صلوات و هی اوّل رکعۀ من صلاة اللّیل و المفردة من الوتر و اوّل رکعۀ من رکعتی الزّوال و اوّل رکعۀ من
رکعتی الاحرام و اوّل رکعۀ من نوافل المغرب و اوّل رکعۀ من الفریضۀ کذلک ذکره ابی رضی اللَّه عنه فی رسالته إلیّ) این بابی
است در بیان نمازهایی که سنت جاري شده است که در آنها هفت تکبیر و سه دعا را بخوانند و سنت است یعنی حضرت سیّد
المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله نهایت اهتمام در اینها داشتند که با توجه بخوانند و ظاهرا در هر نماز فریضه و نافله خوب باشد از
جمله سنن حضرت سید المرسلین است صلّی اللَّه علیه و آله که توجه کنند به هفت تکبیر که شش سنت است و یکی از آنها واجب
است در شش نماز و آن رکعت اول نماز شب است و رکعت آخر وتر است و دو رکعت اول از هشت رکعت نافله پیشین و دو
رکعت اول از دو رکعت نافله احرام و رکعت اول از نوافل مغرب و رکعت اول از همه فرایض مگر نماز میت، پدرم رضی اللَّه عنه
در رساله که بسوي من فرستاده بود ذکر کرده بود و عبارت عبارت فقه رضویست بترتیب باب سابق.
باب صلاة اللّیل