گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد ششم
باب صلوات الحاجۀ






اشاره
این بابی است در بیان نمازهایی که از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم منقول است از جهۀ بر آمدن حاجتها
[نماز حاجت اول]
روي مرازم عن العبد الصّالح موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما قال اذا فدحک امر عظیم فتصدّق فی نهارك علی ستّین مسکینا » )
علی کلّ مسکین صاع بصاع النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله من تمر او برّ او شعیر فاذا کان باللّیل اغتسلت فی ثلث اللّیل الاخیر ثمّ لبست
ادنی ما یلبس من تعول من الثّیاب الّا انّ علیک فی تلک الثّیاب ازارا ثمّ تصلّی رکعتین تقرا فیها بالتّوحید و قل یا أیها الکافرون فاذا
وضعت جبینک فی الرّکعۀ الاخیرة للسّجود هلّلت اللَّه و قدّسته و عظّمته و مجّدته ثمّ ذکرت ذنوبک فاقررت بما تعرف منها مسمّی و
ما لم تعرف اقررت به جملۀ ثمّ رفعت رأسک فاذا وضعت جبینک فی السّجدة الثّانیۀ استخرت اللَّه مائۀ مرّة تقول اللَّهمّ انّی استخیرك
بعلمک ثمّ تدعوا اللَّه بما شئت من اسمائه و تقول یا کائنا قبل کلّ شیء و یا مکوّن کلّ شیء و کائنا بعد کلّ شیء افعل بی کذا و
کذا و کلّما سجدت فافض برکبتیک إلی الارض و ترفع الازار حتّی تکشف عنهما و اجعل الازار من خلفک بین رکبتیک و باطن
ساقیک فانّی ارجو ان تقضی حاجتک ان شاء اللَّه تعالی و ابدا بال ّ ص لاة علی النّبیّ و اهل بیته ص: 382
و در حسن کالصحیح منقول است از مرازم که بنده شایسته درگاه الهی حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه (« صلوات اللَّه علیهم
علیه فرمودند که هر گاه کار عظیمی ترا پیش آید در روزش تصدّق کن بر شصت درویش هر درویش را یک صاع بصاع حضرت
سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله که چهار مد باشد یا پنج مد از خرما یا گندم یا جو پس چون شب شود در ثلث آخر شب غسل
میکنی و میپوشی کمترین جامهائی که عیالت میپوشند یعنی کندهتر و زبونتر و میباید که با این جامها لنگی باشد بعوض زیر
جامه پس دو رکعت نماز میکنی در رکعت اول الحمد و قل هو اللَّه و در دویم قل یا أیها الکافرون میخوانی و چون در رکعت
دویم به سجود میروي تهلیل میکنی خدا را یعنی لا اله الا اللَّه میگویی و تنزیه میکنی خدا را به سبحان اللَّه یا سبوح و یا قدوس
میگویی و تعظیم و تمجید الهی میکنی به کلمه لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم، یا اسماء و دعواتی میخوانی که مشتمل بر
اینها بوده باشد پس گناهان خود را یاد میکنی و یک یک را نام میبري هر چه را بخاطر داشته باشی و باقی را یک جا اقرار
میکنی به آن که میگویی خداوندا گناهان بسیار کردهام که تو همه را میدانی پس سر بر میداري و چون به سجود دویم میروي
صد مرتبه استخاره میکنی به آن که میگویی خداوندا طلب هر خیر خود میکنم از تو که آن را به نزد من آوري چون تو میدانی
عواقب امور را پس خدا را میخوانی بهر اسمی که میخواهی از اسماء الهی و میگویی که اي خداوندي که پیش از همه بودي و
اي خداوندي که همه اشیا را تو ایجاد کرده و اي خداوندي که بعد از همه اشیاء خواهی بود این حاجت و این حاجتم را برآور و هر
مرتبه که به سجده میروي زانوها را بر زمین میرسانی و لنگ را دور میکنی از زانوها و لنگ را از پشت سر میان زانوها و شکم
ساقها میاندازي که چون این عمل را به جا میآوري امیدوارم که حاجتت ص: 383 بر آورده شود إن شاء
اللَّه. و چون خواهی که شروع کنی در این عمل یا در دعا اول صلوات بر محمد و اهل بیت او فرست و بعد از آن دعا را بخوان. و
صفحه 164 از 262
قریب باین است صحیحه زراره که شیخان از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه روایت کردهاند و ظاهرا چون حدیث مرازم
مشتمل بر زیادتی بود صدوق این حدیث را آورد و بنا بر این حدیث از حیثیت سند بهتر از صلوات دیگر است.
صلاة اخري للحاجۀ
روي موسی بن القاسم البجلیّ عن صفوان بن یحیی و محمّد بن سهل عن اشیاخهما عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال اذا » )
حضرت لک حاجۀ مهمّۀ إلی اللَّه عزّ و جلّ فصم ثلاثۀ ایّام متوالیۀ الأربعاء و الخمیس و الجمعۀ فاذا کان یوم الجمعۀ إن شاء اللَّه
تعالی فاغتسل و البس ثوبا جدیدا ثمّ اصعد إلی اعلی بیت فی دارك و صلّ فیه رکعتین و ارفع یدیک إلی السّماء ثمّ قل اللَّهمّ انّی
احللت بساحتک لمعرفتی بوحدانیتّک و صمدانیّتک و انّه لا قادر علی حاجتی غیرك و قد علمت یا ربّ انّه کلّما تظاهرت نعمک
علیّ اشتدت فاقتی إلیک و قد طرقنی همّ کذا و کذا و أنت بکشفه عالم غیر معلّم واسع غیر متکلّف فاسئلک باسمک الّذي وضعته
علی الجبال فنسفت و وضعته علی السّماء فانشقّت و علی النّجوم فانتثرت و علی الارض فسطحت و أسألک بالحق الّذي جعلته عند
محمّد و الائمّۀ و تسمّیهم إلی اخرهم ان تصلّی علی محمّد و اهل بیته و ان تقضی حاجتی و أن تیسّر لی عسیرها و تکفینی مهمّها فان
فعلت فلک الحمد و ان لم تفعل فلک الحمد غیر جائر فی حکمک و لا متّهم فی قضائک و لا خائف فی عدلک و تلصق خدّك
بالأرض و تقول اللَّهمّ انّ یونس بن متّی عبدك دعاك فی بطن الحوت و هو عبدك فاستجبت له و انا عبدك ادعوك لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 385 فاستجب لی ثمّ قال ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه لربّما کانت الحاجۀ لی فادعوا بهذا الدّعاء فارجع و قد
این نماز دیگر است از جهۀ قضاء حاجت به اسانید صحیحه منقول است از موسی از صفوان و او از اهل اجماع است بنا بر (« قضیت
این ضرر ندارد ارسال و هم چنین بسند صحیح منقول است از محمد بن سهل و صفوان و محمد روایت کردهاند هر یک از جمعی
از استادان خود که همه فضلا اصحاب حضرت امام جعفر صادقند صلوات اللَّه علیه و شیخ از جمعی کثیر از این فضلا روایت کرده
است در مصباح که آن حضرت فرمودند که هر گاه حاجتی رو دهد که اهتمام به شان او داشته باشی و در غم آن حاجت بوده
باشی و خواهی که حق سبحانه و تعالی حاجتت را برآورد پس سه روز پی در پی روزه بگیر همین سه روز را که چهار شنبه و
پنجشنبه و جمعه است پس چون بر سی روز جمعه اگر حق سبحانه و تعالی خواهد بقاء ترا یا اگر خدا خواهد که این افعال را به جا
آوري پس غسل کن و جامه نو به پوش و به پشت بام بلندترین جاها از خانهات بالا رو که اطراف آسمان پیدا باشد و دو رکعت
نماز بکن و دستها را بردار و کف دستها را به جانب آسمان که قبله دعاست بگشا پس بخوان این دعا را که ترجمهاش اینست
خداوندا به درگاه تو آمدهام چون میدانم که خداوندي مخصوص تست و میدانم که واجب الوجودي که جمیع ممکنات به سبب
امکان ذاتی از هر وجهی محتاج تواند و میدانی که کسی قادر نیست بر قضاي حاجت من بغیر از تو و میدانم که هر چند نعمتهاي
تو بر من پشت بر پشت و پی در پی بیشتر میشود احتیاج من به تو بیشتر میشود و مرا رو داده است این حاجت و این حاجت و تو
قادري که حاجتهاي مرا بر آوري و غمهاي مرا زایل گردانی و میدانی که بچه عنوان برآوري، احتیاج نداري که به یاد تو دهند که
از کدام وجه برآوري چنانکه اکثر عالمیان در دعاها میگویند که خداوندا حاجت مرا از فلان راه برآور و متوهم میشود از سخن
ایشان که تو ص: 386 نمیدانی و ایشان به یاد تو میدهند خداوندا من چنین نیستم بلکه به تو میگذارم که
هر نحو را که اصلح دانی به آن نحو برآوري و خزینه تو واسع است و از دادن کم نمیشود و دادن بر تو دشوار نیست، پس از تو
سؤال میکنم بحق آن اسمی که بر کوهها میخوانی و خواهی خواند در روز قیامت و کوهها از هم خواهند پاشید مانند پنبه زده یا
ریگ روان و چون بر آسمانها میخوانی آسمانها از هم خواهد پاشید و شق شق خواهد شد و چون بر ستارگان میخوانی از
یکدیگر پراکنده خواهند شد و چون بر زمین خواندي یا خوانی هموار خواهد شد و از تو سؤال میکنم به آن حقی که نزد محمد و
ائمه معصومین سلام اللَّه علیهم گذاشته که آن علم و کمالات و اسرار بی غایات و بلا نهایات است یا به حقیقت ایشان ترا قسم
صفحه 165 از 262
میدهم و نام ائمه معصومین را میبري یک یک باین عنوان که جعلته عند محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین تا به آخر و
الحجّۀ. و جمعی از امثال این عبارت استدلال کردهاند که نام حضرت صاحب الامر را میتوان برد و دلالت ندارد چون ممکن است
که بر سبیل تغلیب باشد با آن که ما بعد إلی لازم نیست که داخل باشد در ما قبل بلکه غالب آنست که داخل نیست با آن که
نهایتش ظهور است و احادیث نهی خاص است و خاص مقدم است بر عام اگر چه حق آنست که نسبت میان اخبار این باب عموم و
خصوص من وجه است و در چنین جاها احکام متشابه است و احتیاط در ترك است که صلوات فرستی بر محمد و اهل بیت او که
ائمه معصومینند و فاطمه زهرا صلوات اللَّه علیهم و حاجت مرا برآوري و این دشوار را آسان کنی و مهمات مرا کفایت کنی پس اگر
بکنی تراست حمد و اگر نکنی نیز تراست حمد البته مصلحت مرا در آن ندانسته که نکردي و در حکم تو ظلم و جور نیست و ترا
متهم نمیدانم در قضائی که بر سر من آوري و ستمی نیست در عدالت تو یعنی اگر بکنی از روي تفضل است و اگر حاجتم را بر
نیاوري از روي عدل ص: 387 است که من استحقاق نداشتم با آن که نسبت به دیگران چنین است و من
همه را تفضل میدانم و ترا در هر وجهی حمد میکنم. پس روي خود را بر زمین یا خاك میگذاري و این دعا را میخوانی که
ترجمهاش اینست که خداوندا به درستی که یونس پسر متی بنده تو بود ترا در شکم ماهی خواند و بنده تو بود دعاي او را مستجاب
گردانیدي و من نیز در بندگی با او شریکم و بنده ذلیل توام دعاي مرا نیز مستجاب کن پس حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که
بسیار است که مرا کارها رو میدهد و من این نماز را میکنم و این دعا را میکنم در صحرا و چون بر میگردم حاجتم برآورده
شده است. و شیخ طوسی قدس سره به اسانید صحیحه روایت کرده است از عاصم بن حمید که حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه فرمودند همین نماز و روزه و دعا را، و بعد از این اعمال دعایی طولانی ذکر کرده است در مصباح و احادیث بسیار روایت
کرده است در نماز حاجت که مجموع مشتملند بر این سه روز روزه گرفتن و نمازهاي مختلف و دعاهاي مختلف اگر خواهی رجوع
به مصباح کبیر کن.
صلاة اخري للحاجۀ
روي سماعۀ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه قال انّ احدکم اذا مرض دعا الطّبیب و اعطاه و اذا کانت له حاجۀ إلی سلطان رشا » )
البوّاب و اعطاه و لو انّ احدکم اذا فدحه امر فزع إلی اللَّه عزّ و جلّ فتطهّر و تصدّق بصدقۀ قلّت او کثرت ثمّ دخل المسجد فصلّی
رکعتین فحمد اللَّه و اثنی علیه و صلّی علی النّبیّ و اهل بیته صلّی اللَّه علیه و آله ثمّ قال اللَّهمّ ان عافیتنی من مرضی او رددتنی من
سفري او عافیتنی ص: 388 ممّا اخاف من کذا و کذا الّا اتاه اللَّه ذلک و هی الیمین الواجبۀ و ما جعل اللَّه
این نماز دیگر است از جهۀ بر آمدن حاجت مرویست در موثق از سماعه که حضرت امام جعفر (« تبارك و تعالی علیه فی الشّ کر
صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه کسی از شما بیمار شود طبیب را میطلبد و به او چیزي میدهد و اگر چیزي ندهد به او
طبابت نمیکند یا در امر بیمار اهتمامی ندارد و اگر به پادشاهی کاري داشته باشد به دربان رشوه میدهد و اگر یکی از شما را
کاري سخت پیش آید باید که بحق سبحانه و تعالی متوسل شود و وضو بسازد یا غسل کند و چیزي تصدق کند خواه اندك و خواه
بسیار پس بمسجد رود و دو رکعت نماز بکند و بعد از نماز حمد و ثناي الهی به جا آورد و صلوات بر نبی و آل آن حضرت
بفرستد و بگوید که خداوندا اگر مرا از این مرض شفا دهی اگر حاجت شفا باشد یا مرا از این سفر به سلامت برگردانی اگر در سفر
باشد یا مرا حفظ کنی از شر دشمنان که از ایشان خایفم اگر خوف داشته باشد و هم چنین هر مطلبی که داشته باشد ذکر کند و
جزاي آن محذوفست چنانکه شایع است که جزاي آن و لو را به قرینه مقام حذف میکنند و در اینجا جزا این است که تو اهل آن
هستی و همیشه با من به تف ّ ض ل سر کرده نه به استحقاق، نکند و نگوید این کلمه را مگر آن که حق سبحانه و تعالی حاجتش را
برآورد و این قسم منا شده است که حق سبحانه و تعالی را قسم داده است و واجبست که حق سبحانه و تعالی حاجت او را برآورد و
صفحه 166 از 262
مع هذا حق سبحانه این عمل را به شکر نعمت او قبول میفرماید یا آن که این عمل شکر نعمت قضاي حاجتست گوییا که حق
سبحانه و تعالی حاجت او را برآورده است و بنده شکر او کرده است و از عهده شکر نعمتی که بر او واجب است بیرون آمده است
بفضل الهی.
صلاة اخري للحاجۀ
کان علیّ بن الحسین صلوات اللَّه علیهما اذا احزنه امر لبس ثوبین من اغلظ ثیابه و اخشنها ثمّ رکع فی اللّیل رکعتین حتّی اذا کان » )
فی اخر سجدة من سجوده سبّح اللَّه مائۀ تسبیحۀ و حمد اللَّه مائۀ مرّة و هلّل اللَّه مائۀ مرّة و کبّر اللَّه مائۀ مرّة ثمّ یعترف بذنوبه کلّها ما
عرف منها اقرّ له تبارك و تعالی به فی سجوده و ما لم یذکر منها اعترف به جملۀ ثمّ یدعو اللَّه عزّ و جلّ و یفضی برکبتیه إلی
این نمازیست دیگر از جهۀ برآمدن حاجتها منقول است که چون حضرت سیّد الساجدین را اندوهناك میکرد چیزي دو (« الارض
جامه میپوشیدند از کندهترین جامها و زبرترین پوششها و در آخر شب دو رکعت نماز میکردند و چون به سجده آخر میرفتند
صد مرتبه سبحان اللَّه و صد مرتبه الحمد للّه و صد مرتبه لا اله الا اللَّه و صد مرتبه اللَّه اکبر میگفتند پس اعتراف به گناهانی که
هرگز بخاطر مبارکش نرسیده بود میکردند از جهۀ تعلیم دیگران هر چه را بخاطر داشتند از ترك اولی اگر واقع شده بود و باقی را
یک جا اعتراف مینمودند در سجود و دعا میکردند و زانوها را برهنه کرده به خاك میرسانیدند.
صلاة اخري للحاجۀ
روي عن یونس بن عمّار قال شکوت إلی ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه رجلا کان یؤذینی فقال ادع علیه قلت قد دعوت علیه فقال » )
لیس هکذا و لکن اقلع عن الذّنوب و صم و صلّ و تصدّق فاذا کان اخر اللّیل فاسبغ الوضوء ثمّ قم فصلّ رکعتین ثمّ قل و أنت ساجد
و در (« اللَّهمّ انّ فلان بن فلان قد آذانی اللَّهمّ اسقم بدنه و اقطع اثره و انقص اجله و عجّل له ذلک فی عامه هذا فما لبث ان هلک
صحیح منقول است از یونس ممدوح که گفت شکایت نمودم به حضرت امام جعفر ص: 390 صادق
صلوات اللَّه علیه از مردي که مرا آزار میداد حضرت فرمودند که نفرین کن گفتم که نفرین کردم حضرت فرمودند که هر نفرینی
مستجاب نمیشود و لیکن خود را از جمیع گناهان باز دار و روزه بگیر و نماز کن و تصدق کن پس چون آخر شب شود وضوي
کاملی بساز که هر عضوي را دو مرتبه آب بریزي یا دعاها را بخوانی پس برخیز یعنی نماز را ایستاده به جا آور و دو رکعت نماز
کن و در سجده بگو که خداوندا فلان پسر فلان، نام او و نام پدرش را ذکر کن مرا آزار میدهد خداوندا بدنش را بیمار کن و قطع
کن اثرش را که اثري از او نماند و کم کن اجلش را و به زودي او را در این سال مبتلا کن پس اندك زمانی نگذشت که هلاك
شد.
صلاة اخري للحاجۀ
روي عمر بن اذینۀ عن شیخ من آل سعد قال کانت بینی و بین رجل من اهل المدینۀ خصومۀ ذات خطر عظیم فدخلت علی ابی » )
عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فذکرت ذلک له و قلت علّمنی شیئا لعلّ اللَّه یردّ علیّ مظلمتی فقال اذا اردت بعدوّ فصلّ بین القبر و المنبر
رکعتین او اربع رکعات و ان شئت ففی بیتک و اسال اللَّه ان یعینک و خذ شیئا بما تیسّر فتصدّق علی اوّل مسکین تلقاه قال ففعلت ما
این نماز دیگر است از جهۀ بر آمدن حاجت دفع ظلم منقول است در صحیح از ابن ابی (« أمرنی فقضی لی و ردّ اللَّه علیّ ارضی
عمیر از ابن اذینه از مرد پیري از قبیله سعد که گفت میان شخصی از اهل مدینه خصومتی به همرسید که خطرش عظیم بود یعنی
صفحه 167 از 262
خوف کشتنش بود پس به خدمت حضرت امام جعفر صلوات اللَّه علیه رفتم و واقعه را عرض نمودم که چیزي بمن یاد دهید که
شاید حق مرا بمن پس دهد یا من بحق خود برسم حضرت فرمودند که هر گاه قصد هلاك دشمنی ص:
391 داشته باشی که او قصد هلاك تو داشته باشد پس در روضه که میان قبر و منبر حضرت سید المرسلین است صلّی اللَّه علیه و
آله دو رکعت نماز بگذار و اگر در خانه به جا آوري نیز خوبست و از حق سبحانه و تعالی بطلب که ترا یاري کند و از هر چه میسّر
شود تصدّق کن به اول درویشی که او را ملاقات کنی آن شیخ گفت که کردم آن چه حضرت فرمودند پس حق سبحانه و تعالی
چنان کرد که حقیّت من ظاهر شد و زمین مرا که به زور گرفته بودند پس دادند و ظاهرش آن است که خصوصیت به مدینه نداشته
باشد به قرینه او فی بیتک یعنی اگر در جاي دیگر باشی غیر مدینه در خانه خود نماز گذار و اعم اولی است و اگر در مدینه باشی
در روضه اولی است.
صلاة اخري للحاجۀ
روي زیاد القندي عن عبد الرّحیم القصیر قال دخلت علی ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فقلت جعلت فداك انّی اخترعت دعاء فقال » )
دعنی من اختراعک اذا نزل بک امر فافزع إلی رسول اللَّه علیه و آله و صلّ رکعتین تهدیهما إلی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله قلت
کیف اصنع قال تغتسل و تصلّی رکعتین تستفتح بهما افتتاح الفریضۀ و تتشهّد تشهّد الفریضۀ فاذا فرغت من التشهّد و سلّمت قلت
اللَّهمّ أنت السّلام و منک السّلام و إلیک یرجع السّلام اللَّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و بلّغ روح محمّد و آل محمّد عنّی السّلام
و السّلام علیهم و رحمۀ اللَّه و برکاته اللَّهمّ انّ هاتین الرّکعتین هدیّۀ منّی إلی رسولک فاثبنی علیهما ما أملت و رجوت منک فیک و
فی رسولک یا ولیّ المؤمنین ثمّ تخرّ ساجدا و تقول یا حیّ یا قیّوم یا حیّا لا یموت یا حیّ لا اله الّا أنت یا ذا الجلال و الاکرام یا ارحم
الرّاحمین اربعین مرّة ثمّ تضع خدّك الایمن ص: 392 علی الارض فتقولها اربعین مرّة ثمّ تضع خدّك الایسر
فتقول ذلک اربعین مرّة ثمّ ترفع رأسک و تمدّ یدك و تقول ذلک اربعین مرّة ثمّ تردّ یدك إلی رقبتک و تلوذ بسبّابتک و تقول
ذلک اربعین مرة ثمّ خذ لحیتک بیدك الیسري فابک او تتباکی و قل یا محمّد یا رسول اللَّه اشکو إلی اللَّه و إلیک حاجتی و اشکوا
إلی اهل بیتک الرّاشدین حاجتی و بکم أتوجّه إلی اللَّه فی حاجتی ثمّ تسجد و تقول یا اللَّه یا اللَّه یا اللَّه حتّی ینقطع نفسک صلّ علی
محمّد و آل محمّد و افعل بی کذا و کذا قال ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انا الضّامن علی اللَّه عزّ و جلّ ان لا یبرح حتّی تقضی
این نماز دیگر است از جهۀ قضاي حاجت منقول است در موثق کالصحیح از عبد الرحیم بالا کوتاه که گفت به خدمت (« حاجته
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه رسیدم و عرض نمودم که فداي تو گردم من دعایی تصنیف کردهام حضرت فرمودند که
اختراع را بمن گذار اگر توان کرد من میکنم یا آن که اختراع را بگذار و این معنی اظهر است یعنی دعاي منقول را میباید خواند
یا منقول بهتر است از همه وجهی به اعتبار کیفیت حمد و ثناي الهی و هم چنین در کیفیت صلوات بر نبی و آل او و کیفیت عرض
مطالب به یقین ائمه معصومین اعرفند و اگر چه رخصت دعاها دادهاند بهر زبانی اما دغدغه در این نیست که منقول اولی است و اللَّه
تعالی یعلم. پس فرمودند که اگر بلایی نازل شود بر تو پناه به حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله بر بانکه دو رکعت نماز
کنی و هدیه آن حضرت کنی عرض نمودم که چگونه این نماز را به جا آرم حضرت فرمودند که غسل نماز حاجت میکنی و دو
رکعت نماز میکنی که افتتاحش مثل افتتاح نماز واجب باشد یعنی هفت تکبیر و سه دعا بخوان و تشهّد طولانی بخوان بنحو تشهد
فریضه و چون فارغ شوي و سلام دهی میگویی آن چه را ترجمهاش این است خداوندا توئی ص: 393
سلام و سالم از همه نقصها و از جانب تست سلامتی از همه بلاها و بدیها و به تو بر میگردد سلامتهاي هر کس و هر چیز از آفتها و
عیبها خداوندا صلوات فرست بر محمد و آل محمّد و برسان به روح محمد و آل محمد سلام مرا و سلام بر ایشان باد یا رحمت الهی
و برکتها و زیادتیهاي دنیوي و اخروي خداوندا این دو رکعت نمازي که کردم هدیه گردان بسوي رسولت صلّی اللَّه علیه و آله و
صفحه 168 از 262
مرا ثواب ده بر این دو رکعت هر چه امید و آرزو دارم از تو در اطاعت و محبت رسولت یا آن چه دارم از تو و در رسولت به
شفاعت من یا آن که مراد من نسبت به آن حضرت صلّی اللَّه علیه و آله این است که دین او بر همه ادیان غالب باشد و همه کس
اطاعت و انقیاد آن حضرت کنند اي خداوند مؤمنان، پس به سجده میروي و میگویی آن چه را ترجمهاش اینست اي زنده که
مرگ نداري و واجب الوجودي که زوال نداري و همه اشیا به تو موجود و بر پااند، اي زنده که نمیمیري نیست خداوندي بجز تو،
اي خداوندي که جلال و عظمت مخصوص تست و اکرام و احسان کار تست، اي بخشندهترین بخشندگان چهل مرتبه میگویی از
یا حی و احتمال یا ارحم الراحمین و بس دارد و مجموع بهتر است پس جانب راست رو را بر زمین میگذاري این جمله را چهل
نوبت میگویی، پس گونه چپ را بر زمین میگذاري و چهل نوبت میگویی، پس سر بر میداري و دست را بلند میکنی بسیار و
چهل مرتبه میگویی پس، دستها را بر گردنت میگذاري و انگشت سبابه را حرکت میدهی به آن که از جانب راست به چپ رود
و از چپ به راست یا به جانب بالا میبري و پائین میآوري و بهر دو عنوان کردن بهتر است و چهل مرتبه میگویی، پس محاسنت
را بدست چپ بگیر و گریه کن و اگر گریه نیاید خود را به گریه بدار و بگو اي محمد اي رسول خدا شکایت میکنم به خدا و به
تو حاجتم را که خدا برآورد بحق تو یا به شفاعت تو و شکایت میکنم حاجتم را بسوي اهل بیت تو که ائمه معصومینند صلوات
الهی بر ایشان باد که بر راه ص: 394 راست محبت و معرفت تواند و بحق شما از خدا میطلبم حاجتم را پس
به سجده میروي و آن مقدار یا اللَّه میگویی که نفست منقطع شود صلوات فرست بر محمد و آل محمد اي خداوندا این حاجتم را
برآور حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که من ضامنم از جانب حق سبحانه و تعالی که هر که این نماز و این افعال را بکند
از آن موضع نرفته باشد مگر آن که حاجت او برآورده شود و نشنیدهام که کسی این اعمال را به جا آورده باشد و حاجتش بر
نیامده باشد اما اگر تأخیر شود مکرر به جا آورد تا البته حاجت برآورده شود.
صلاة اخري للحاجۀ
قال ابی رضی اللَّه عنه فی رسالته إلیّ اذا کانت لک یا بنیّ إلی اللَّه عزّ و جلّ حاجۀ فصم ثلاثۀ ایّام الأربعاء و الخمیس و الجمعۀ » )
فاذا کان یوم الجمعۀ فابرز إلی اللَّه عزّ و جلّ قبل الزّوال و أنت علی غسل و صلّ رکعتین تقرء فی کلّ رکعۀ منهما الحمد و خمس
عشرة مرة قل هو اللَّه احد فاذا رکعت قراتها عشرا فاذا رفعت رأسک من الرّکوع قراتها عشرا فاذا سجدت قراتها عشرا فاذا رفعت
رأسک من السّجود قراتها عشرا فاذا سجدت ثانیۀ قراتها عشرا فاذا رفعت رأسک من السّجدة الثّانیۀ قراتها عشرا ثمّ نهضت إلی الثّانیۀ
بغیر تکبیر و صلّیتها مثل ما وصفت لک و اقنت فی الثّانیۀ قبل الرّکوع و بعد القراءة فاذا تفضّل اللَّه علیک بقضاء حاجتک فصلّ
رکعتی الشکر تقرء فی الاولی الحمد و قل هو اللَّه احد و فی الثّانیۀ الحمد و قل یا أیها الکافرون و تقول فی الرّکعۀ الاولی فی
رکوعک الحمد للّه شکرا و فی سجودك شکرا للّه و حمدا و تقول فی الرّکعۀ الثّانیۀ فی الرّکوع و السّجود الحمد للّه الّذي قضی
این نماز دیگر است از ص: 395 جهۀ قضاء حاجت پدرم رضی اللَّه عنه در ساله (« حاجتی و اعطانی مسألتی
که بسوي من فرستاده ذکر کرده است و در فقه رضوي مذکور است که هر گاه ترا حاجتی باشد از حق سبحانه و تعالی پس روز
چهار شنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگیر پس چون روز جمعه شود بیرون رو به صحرا پیش از زوال بعد از آن که غسل حاجت
کرده باشی و ظاهرا غسل جمعه کافی باشد و اگر در غسل قصد هر دو کند بهتر است و اگر دو غسل کند نور علی نور خواهد بود و
دو رکعت نماز میکنی که در هر رکعتی بعد از حمد پانزده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَ دٌ میخوانی و چون برکوع میروي ده نوبت
میخوانی پس چون سر از رکوع بر میداري ده نوبت میخوانی و چون به سجود میروي ده مرتبه میخوانی و چون سر بر میداري
ده مرتبه میخوانی و چون به سجود دویم میروي ده مرتبه میخوانی و چون سر بر میداري ده مرتبه میخوانی پس برمیخیزي از
جهۀ رکعت دویم و در وقت برخاستن تکبیر نمیگویی و مثل رکعت اوّل به جا میآوري، و در رکعت دویم پیش از رکوع و بعد از
صفحه 169 از 262
قرائت قنوت میخوانی پس چون حق سبحانه و تعالی تفضّل کند و حاجتت را برآورد دو رکعت نماز شکر به جا آور و در رکعت
اوّل حمد و توحید را بخوان و در رکعت دویم بعد از حمد جحد را بخوان، و در رکعت اول در رکوع میگویی الحمد للّه شکرا
یعنی حمد الهی میکنیم از جهۀ شکر نعمت او و در سجود شکرا للّه و حمدا میگویی یعنی شکر میکنم خدا را و حمد میکنم او
را و در رکعت دویم در رکوع و سجود میگویی آن چه را ترجمهاش اینست که جمیع حمدها مخصوص خداوندیست که حاجت
مرا برآورد و آن چه طلبیده بودم بمن عطا فرموده. و این نماز شکر را شیخان در کافی و تهذیب بسند صحیح روایت کردهاند از
هارون از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و لیکن در ذکر رکوع و سجود در رکعت اوّل میگویی الحمد للّه شکرا شکرا
الحمد للّه الّذي استجاب دعائی و » ) و حمدا و در ص: 396 رکعت ثانی در رکوع و سجود میگوید که
و در باقی مساویند و اگر هر دو ذکر را بگوید بهتر است. و در صحیح از ابو بصیر منقول است که حضرت امام (« اعطانی مسألتی
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که چون حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه را مکروهی پیش میآمد پناه به نماز
میبردند و این آیه را به استشهاد میآوردند که حق سبحانه و تعالی فرموده است که (وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ) یعنی در مکاره
یاوري جوئید به صبر و نماز و خواهد آمد که مراد از صبر صوم است. و کالصحیح از حریز منقولست که حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه فرمودند که مسجدي در خانه خود مقرر ساز و چون ترا خوفی به همرسد از چیزي دو جامه که کندهترین جامهایت
باشد به پوش و با آن دو جامه نماز کن و بعد از نماز بدو زانو بنشین و اگر زانوها را به خاك رساند بهتر است چنانکه در اخبار
صحیحه وارد شده است و به آواز بلند از حق سبحانه و تعالی بهشت را طلب کن و پناه به خدا بر از شر آن چه از آن خایفی و مبادا
که در دعا زیاده از استحقاق آن کس طلب کنی هر چند ترا و خویشان ترا خوش آید بلکه دفع شر ایشان را طلبیدن کافی است. و
در موثق کالصحیح بل الصحیح از حارث منقول است که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که چون حاجتی داشته باشی وضو
بساز و دو رکعت نماز بکن پس حمد و ثناي الهی به جا آور و صلوات بر محمد و آل او بفرست و حاجتی که داري سؤال کن که
البتّه مستجاب میشود و در صحیح از ابن مسکان منقولست از شرجیل که حضرت امام محمّد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر
گاه کاري داشته باشی از حق سبحانه و تعالی طلب کن وضو بساز با دعاهاي وضو پس دو رکعت نماز کن و بعد از آن تعظیم الهی
بکن و ظاهرا کلمات فرج کافی باشد در تعظیم و صلوات بر محمّد و آل او ص: 397 بفرست و بعد از آن
اللَّهمّ انّی أسألک بأنّک ملک و انّک علی کلّ شیء قدیر مقتدر و انّک ما تشاء من امر یکون اللَّهمّ انّی أتوجّه إلیک بنبیّک » ) بگو
محمّد نبیّ الرّحمۀ صلّی اللَّه علیه و آله یا محمّد یا رسول اللَّه انّی أتوجّه بک إلی اللَّه ربّک و ربّی لینجح لی بک طلبتی اللهمّ بنبیّک
بعد از آن حاجتی که داري بطلب. و در صحیح منقولست از اسماعیل پسر ارقط که مادرش ام سلمه است (« أنجح لی طلبتی بمحمّد
دختر امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که گفت در ماه رمضان بیمار شدم مرضی عظیم تا آن که بنو هاشم همه جمع شدند از جهت
جنازه من و همه را اعتقاد این بود که من مردهام یا خواهم مرد و مادرم جزع میکرد بر من پس خال من حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه به مادرم فرمود که به پشت بام رو و دو رکعت نماز کن و بعد از سلام بگو که (اللَّهمّ انّک وهبت لی و لم یک
یعنی خداوندا این فرزند معدوم بود و بمن بخشیدي خداوندا الحال تازه بمن ببخش و به (« شیئا اللَّهمّ و انّی استوهبکه مبتدئا فاعرنیه
عاریت بمن ده پس چون مادرم این دعا کرد به هوش آمدم و نشستم ایشان هریسه پخته بودند از جهت سحور من نیز با ایشان
هریسه خوردم و کالصحیح از جمیل نیز قریب باین وارد است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه گذشت در خصایص زنان.
صلاة اخري للحاجۀ
فی کتاب محمّد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعريّ عن ابراهیم بن هاشم عن محمّد بن سنان یرفعه إلی ابی عبد اللَّه صلوات » )
اللَّه علیه فی الرّجل یحزنه الامر و یرید الحاجۀ قال یصلّی رکعتین یقرأ فی إحداهما قل هو اللَّه احد الف مرّة و فی الاخري مرة ثمّ
صفحه 170 از 262
یسأل ص: 398 حاجته و قد اخرجت ما رویته من صلوات الحوائج فی کتاب ذکر ال ّ ص لوات التی هی سوي
این نماز دیگر است از جهت قضاء حوائج در کتاب محمد منقول است از ابراهیم از محمد که او بالا برد و مرا از خاطر (« الخمسین
رفت که واسطه کیست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در شخصی که امري او را اندوهناك کرده باشد و حاجتی
داشته باشد حضرت فرمودند که دو رکعت نماز میکند اوّل هزار مرتبه توحید میخواند و در رکعت دویم یک مرتبه بعد از آن هر
حاجتی که داشته باشد از جناب اقدس الهی میطلبد و بتحقیق که ذکر کردهام نمازهاي حاجتی که بمن روایت رسیده است در
کتابی که تصنیف کردهام در بیان نمازهاي غیر پنجاه رکعت که نمازهاي واجب و سنّت یومیه است یعنی اگر کسی خواهد رجوع
بان کتاب کند.
باب صلوات الاستخارة
روي هارون بن خارجۀ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال اذا اراد احدکم امرا فلا یشاور فیه احدا من النّاس حتّی یبدا فیشاور » )
اللَّه عزّ و جلّ قال قلت و ما مشاورة اللَّه عزّ و جلّ جعلت فداك قال یبدأ فیستخیر اللَّه عزّ و جلّ فیه اوّلا ثمّ یشاور فیه فانّه اذا بدا باللَّه
این بابی است در بیان استخاراتی که منقولست (« تبارك و تعالی [عزّ و جلّ] اجري له الخیرة علی لسان من اراد [شاء خ ل] من الخلق
از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم و در نماز استخاره در حدیث کالصحیح از هارون منقولست که هر گاه یکی از شما کاري داشته
باشد پس باید که با هیچ کس مشورت نکند تا اوّل مشورت با خداوند خود کند بعد از آن با دیگران هارون گفت عرض نمودم که
فداي تو گردم چگونه مشورت کند با حق سبحانه و تعالی حضرت فرمودند که أولا طلب خیر خود از حق سبحانه و تعالی میکند و
بهتر آنست که دعاي استخاره حضرت سیّد الساجدین را از روي تضرع و ابتهال بخواند و بعد از آن به سجده رود و صد و یک
و بعد از آن با صلحا و اتقیا و اولیاء مشورت کند پس چون اول با خداوند خود « استخیر اللَّه برحمته خیرة فی عافیۀ » مرتبه بگوید که
مشورت کرده است حق سبحانه و تعالی آن چه خیر اوست جاري میگرداند بر زبان هر که میخواهد از خلق خود و محتمل است
که مراد از مشورت فال گوش باشد به آن که بگوید که اوّل کسی که سخن خواهد گفت خداوندا زبان او را ناطق گردان بخیر
ص: 400 من از فعل یا ترك و احتمال دیگر آنست که بعد از استخاره با خدا از صالحی بپرسد که من اراده
دارم در خاطر شما چه چیز میافتد که بکنم یا نکنم اگر بگوید بکن بکند و اگر نه نکند و اوّل اظهر است که مطلب را به آن عرض
کنند و بر او لازمست از حیثیت ایمان که فکر کند در صلاح و فساد آن مشورت چنانکه خواهد آمد در وصایاي لقمان در باب
سفر. و از جمله آداب استخاره آنست که تفویض امور کند بحق سبحانه و تعالی و به تضرع و زاري بطلبد که خداوندا آن چه خیر
من است به نزد من آور و چنان کن که خیر دنیا و آخرت من باشد آن چه نزد من میآوري و بعد از استخاره هر چه پیش آن آید
آن را خیر خود داند و راضی باشد. چنانکه در صحیح منقول است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که دو
رکعت نماز کن و استخاره کن و اللَّه که هر مسلمانی که طلب خیر کند از حق سبحانه و تعالی البتّه حق سبحانه و تعالی آن چه خیر
اوست به نزد او میآورد و کالصحیح منقولست که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند که حق سبحانه و تعالی
میفرماید که بنده من استخاره میکند از من و من آن چه خیر اوست نزد او آوردهام از من آزرده شده است و غضبناك است بر من
و کالصحیح منقولست از هارون که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که استخاره کند از خدا و راضی باشد به آن چه
و روي مرازم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال اذا اراد » ) . حق سبحانه و تعالی از جهۀ او کند البته خیر او را به نزد او آورد
احدکم شیئا فلیصلّ رکعتین ثمّ لیحمد اللَّه عزّ و جلّ و لیثن علیه و لیصلّ علی النّبیّ و آله صلّی اللَّه علیه و آله و یقول اللَّهمّ ان کان
هذا الامر خیرا لی فی دینی و دنیاي فیسّره لی و قدّر لی و ان کان غیر ذلک فاصرفه ص: 401 عنّی قال مرازم
فسالت أيّ شیء نقرأ فیهما فقال اقرء فیها ما شئت ان شئت فاقرأ فیهما بقل هو اللَّه احد و قل یا أیّها الکافرون و قل هو اللَّه احد تعدل
صفحه 171 از 262
و در حسن کالصحیح منقول است از مرازم که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه شخصی (« ثلث القرآن
از شما اراده کاري داشته باشد پس باید که دو رکعت نماز بگذارد و بعد از آن حمد و ثناي الهی به جا آورد و صلوات بر محمّد و
آل او بفرستد و بگوید که خداوندا اگر این کاري که دارم یا اراده کردهام خیر من در آنست در دین و دنیاي من تو آن را میسّر و
مقدر گردان و اگر خیر من در آن نیست در دین و دنیا تو این کار را از من دور گردان و توفیقم مده در کردن این کار مرازم گفت
که سؤال کردم که در این دو رکعت چه چیز بخوانم حضرت فرمودند که هر سوره که خواهی بخوان اگر خواهی سوره توحید و
جحد را بخوان و سوره توحید برابر است با ثلث قرآنی که سوره توحید در آن ثلث نباشد و اگر باشد نیز ضرر ندارد و چون فرقست
میان استحقاقی و تف ّ ض لی و این یک نحو استخاره است که از حق سبحانه و تعالی میطلبد که آن چه خیر است پیش او آورد و
کاري به استخارات ظاهریه ندارد و اگر توکل صحیح باشد البته حق سبحانه و تعالی آن چه خیر اوست نزد او میآورد و این را
تجربه بسیار کردهام. و در قرب الاسناد منقولست در صحیح از صفوان که گفت شنیدم که آن حضرت صلوات اللَّه علیه میفرمودند
أنت اعلم بعواقب » که در استخاره این دعا را میخواند و از جهۀ جمیع انواع استخارات خوبست مثل دعاي استخاره صحیفه کامله
الامور إن کان هذا الامر خیرا لی فی دینی و دنیاي و آخرتی فیسّره لی و بارك لی فیه و ان کان شرا فاصرفه عنّی و اقض لی الخیر
یعنی خداوندا از تو میطلبم خیر خود را بحق علمت یا چون « حیث کان و رضّنی حتّی لا أحبّ تعجیل ما أخّرت و لا تاخیر ما عجّلت
ص: 402 عالمی به عواقب امور و طلب خیر از تو میکنم بحقّ عزت و جلالت یا چون عزیر و قاهر و قادري
از فضل عظیمت سؤال میکنم و حال آن که تو داناتري به عاقبت کارها که اگر این کاري که اراده دارم خیر است از جهت من در
دین و دنیا و آخرتم پس تو آسان کن از جهۀ من و برکت کن و مبارك گردان از جهۀ من این کار را و اگر بد است یا عاقبتش
خوب نیست او را از من دور گردان و هر چه خیر باشد در هر جا که باشد آن را بر سر من آور و مرا راضی کن به قضاي خودت تا
آن که دوست ندارم تعجیل هر چه را تاخیر کرده و نه تاخیر آن چه را تو تعجیل فرموده چون هر چه تو میکنی آن اصلح است از
و سال محمّد بن خالد القسريّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الاستخارة فقال له استخر اللَّه عزّ و جلّ فی اخر رکعۀ من » ) . جهۀ همه
و منقول است از محمد که (« صلاة اللّیل و أنت ساجد مائۀ مرّة و مرّة قال کیف اقول قال تقول استخیر اللَّه برحمته استخیر اللَّه برحمته
گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از استخاره حضرت فرمودند که در رکعت آخر نماز شب که
رکعت هشتم باشد یا یازدهم و بر احتمالی سیزدهم و اگر در هر سه واقع سازد بهتر خواهد بود که طلب کن خیر خود را از حق
سبحانه در وقتی که در سجود باشی صد و یک بار محمد گفت عرض نمودم که چه لفظ بگویم حضرت فرمودند که این عبارت را
میخوانی که طلب خیر میکنم از خدا چون رحیم است و بر ما بیچارگان البتّه خیر خود را افاضه میکند و آن چه خیر است نزد ما
میآورد و مکرر مقرر است یعنی همین عبارت را مکرّر میگویی تا صد و یک بار نه آن که مجموع را مکرر میگوید که دویست
و دو بار باشد چنانکه بعضی توهّم کردهاند و این توهم از عدم تتبع ناشی شده است و اگر این احتمالات را راه دهند هر عبارتی را
و روي حمّاد بن عثمان النّاب عنه » ) احتمالات بعیده بسیار در آن راه میتوان داد و اللَّه تعالی یعلم. ص: 403
صلوات اللَّه علیه انّه قال فی الاستخارة ان یستخیر اللَّه تعالی الرّجل فی اخر سجدة من رکعتی الفجر مائۀ مرّة و مرّة و یحمد اللَّه و
و مرویست در (« یصلّی علی النّبیّ و آله ثمّ یستخیر اللَّه خمسین مرّة ثمّ یحمد اللَّه و یصلّی علی النّبیّ و آله و تتمّ المائۀ و الواحدة
صحیح از حماد که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که در استخاره که استخاره کامله آنست که در سجده آخر
نماز نافله صبح صد و یک مرتبه طلب خیر از حق سبحانه و تعالی بکند و حمد الهی کند و صلوات بر نبی و آل او بفرستد پس پنجاه
نوبت استخاره کند پس حمد کند و صلوات بفرستد و پنجاه و یک مرتبه دیگر بگوید که صد و یک مرتبه تمام شود و ظاهرا جمله
اخیره تفصیل جمله اولی میکند اگر چه ظاهر عبارت دویست و دو مرتبه است و احادیث صد و یک مرتبه بسیار است و مؤید
و روي حمّاد بن عیسی عن ناجیۀ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّه کان اذا اراد شراء العبد او الدّابّۀ » ) . تفصیل بعد از اجمال است
صفحه 172 از 262
و به (« او الحاجۀ الخفیفۀ او الشّیء الیسیر استخار اللَّه عزّ و جلّ فیه سبع مرّات فاذا کان امرا جسیما استخار اللَّه عزّ و جلّ فیه مائۀ مرّة
اسانید صحیحه و حسنه کالصحیح منقولست از حماد از ناجیه ممدوح که هر گاه حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه اراده
میفرمودند که بنده یا چهار پائی بخرند یا کار سهلی یا حاجت سبکی داشتند هفت مرتبه طلب خیر میفرمودند و اگر امر عظیمی
بود صد مرتبه استخاره میکردند و ظاهرا استخیر اللَّه کافی باشد و استخیر اللَّه برحمته بهتر باشد و استخیر اللَّه برحمته خیرة فی عافیۀ
و روي معاویۀ بن میسرة عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال ما استخار اللَّه عبد سبعین مرّة بهذه الاستخارة الّا رماه اللَّه عزّ و » ) . اکمل باشد
جلّ ص: 404 بالخیرة یقول یا ابصر النّاظرین و یا اسمع السّامعین و یا اسرع الحاسبین و یا ارحم الرّاحمین و یا
و در صحیح منقول است از معاویه ممدوح از حضرت امام (« احکم الحاکمین صلّ علی محمّد و اهل بیته و خر لی فی کذا و کذا
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هیچ بنده هفتاد مرتبه استخاره نکرده است باین استخاره مگر آن که حق سبحانه و
تعالی آن چه خیران بنده است البتّه آن را پیش او میآورد میگوید اي خداوندي که بیناتري از هر صاحب نظري اعم از دیده ظاهر
و دیده باطن و اي شنواترین شنوایان و اي تند حساب کنندهترین محاسبان و اي بخشندهترین بخشندگان و اي حکم کنندهتر از
حکم کنندگان صلوات بر محمد و آل او فرست و خیر مرا در این کار و این کار کن یا در این مطالب هر چه خیر است بر سر من
و قال ابی رضی اللَّه عنه فی رسالته إلیّ اذا اردت یا بنیّ امرا فصّل رکعتین و استخر اللَّه مائۀ مرّة و مرّة فما عزم لک فافعل و » ) . آور
قل فی دعائک لا اله الّا اللَّه الحلیم الکریم لا اله الّا اللَّه العلیّ العظیم ربّ بحقّ محمّد و آله صلّ علی محمّد و آله و خر لی فی کذا و
و پدرم رضی اللَّه عنه در رساله که بمن نوشته است ذکر کرده است و عبارت فقه رضویست (« کذا للدنیا و الآخرة خیرة فی عافیۀ
(ص) به اندك تغییري که اي پسر هر گاه اراده کاري داشته باشی دو رکعت نماز کن و طلب کن خیر آن را از حق سبحانه و تعالی
صد و یک مرتبه پس هر چه در خاطرت افتد به آن عمل کن و این دعا را بخوان نیست خداوندي بجز واجب الوجودي که بردبار و
کریم است، نیست معبودي مگر معبود بحق و خداوند مطلقی که بلند مرتبه و عظیم الشأن است یا از آن اعلی و ارفع و اعظم است
که بذات و صفات و افعال او توان رسیدن یا وصف او توان کردن پروردگارا بحق محمّد و آل محمّد که صلوات فرست بر محمّد و
آل او و خیر مرا در این کار و این کار کن از جهت دنیا و آخرت خیري که در عافیت ص: 405 باشد نه در
ربّ محمّد و علیّ خر لی فی امري کذا و کذا للدنیا و الآخرة خیرة من عندك لک فیه رضی ولی » بلا و عبارت فقه رضوي اینست
بعد از دو تهلیل سابق میفرمایند که اي پروردگار محمّد و علی صلوات اللَّه علیهما « فیه صلاح فی خیر و عافیۀ یا ذا المنّ و الطّول
خیر مرا در این کار دنیا و در این کار آخرت کن خیري که از نزد تو باشد و خوشنودي تو و صلاح من در آن باشد و در خیر و
عافیت باشد، اي خداوندي که احسان و انعام همه از تست. و از جمله استخارات معتبره استخارات ذات الرّقاع است و سیّد بن طاوس
ترجیح داده است این استخاره را بر همه انواع استخارات و چیزهاي غریب نقل کرده است از آن جمله نقل کرده است که ظالمی
وارد شد در حلّه و اکثر فضلا او را از روي تقیه دیدند و مرا مبالغه میکردند که او را ببین مبادا ضرري از او به تو عاید گردد و من
قرار به استخاره دادم تا آن که پنجاه مرتبه استخاره ذات الرقاع کردم و مجموع لا تفعل پی در پی بود و آخر ظاهر شده که ندیدن
بهتر بود. و کلینی به اسناد او از هارون بن خارجه ثقه روایت کرده است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم خیرة من اللَّه العزیز الحکیم لفلان بن فلان » . هر گاه کاري داشته باشی شش رقعه بردار و در سه رقعه بنویس
و اسم آن شخص را و پدرش را بنویس و در تهذیب لفلان بن فلانه است که نام مادر را بنویسند و در سه رقعه بنویس همین « افعله
عبارت را با فلان بن فلانه که اسم آن شخص و مادرش را بنویس بالا تفعل و بهتر آنست که در سه افعل نام پدر و مادر مستخیر هر
دو نوشته و لا تفعل ضمیر ندارد و در سه افعله ضمیر دارد پس همه را در زیر مصلی بگذار و دو رکعت نماز استخاره بکن و چون از
را بخوان پس درست بنشین و بگو لوامع « استخیر اللَّه برحمته خیرة فی عافیۀ » . نماز فارغ شوي به سجده رو و صد مرتبه در سجده
پس دست به زیر مصلّی کن و رقعهها (« اللَّهمّ خر لی و اختر لی فی جمیع اموري فی یسر منک و عافیۀ » ) صاحبقرانی، ج 5، ص: 406
صفحه 173 از 262
را بر همزن و یک یک را بیرون آور اگر سه افعل پی در پی بیرون آید آن کاري را که اراده داري بکن و اگر سه لا تفعل پی در
پی در آید مکن و اگر یکی افعله باشد و یکی لا تفعل تا پنج رقعه بیرون آور اگر سه افعل در آید بکن و اگر سه لا تفعل بیرون آید
آن را مکن. و سیّد طاب ثراه استنباطات فرمودهاند که اگر مثلا دو افعله اول در آید و یک لا تفعل و بعد از آن افعل این خوبست
بعد از اول که سه افعله است و اگر اوّل افعله در آید و بعد از آن یک لا تفعل و بعد از آن دو افعله این در خوبی بعد از سابق است
و اگر اوّل لا تفعل بیرون آید و بعد از آن سه افعل این بعد از سابق است و اگر اوّل افعله درآید و بعد از آن دو لا تفعل و دیگر دو
افعل این بعد از سابق است و علی هذا القیاس دو لا تفعل و ذکر کرده است که این معنی یک وجه ترجیح این استخاره است زیرا
که اکثر خوب و بدش یک صورت دارد و مراتب خوبی و بدي ظاهر نمیشود و لیکن در استخاره قرآن شقوق خوب و بدش بیشتر
از ذات الرقاع ظاهر میشود. و در صحیح از حسن که از اهل اجماع است از ابو علی از یسع منقول است که گفت عرض نمودم به
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که اراده چیزي دارم و استخاره میکنم در آن چیز و چیزي در خاطرم نمیافتد که مرا
جزم به همرسد نمیدانم که بکنم یا نکنم حضرت فرمودند که هر گاه استخاره کنید و خواهید که بدانید که خیر کدام است بدو
عنوان میشود که بر تو ظاهر شود آن چه خیر است یکی آن که به نماز بایستی بعد از قد قامت ال ّ ص لاة ببین چه چیز در خاطرت
میافتد که چون شیطان در این وقت از مؤمن دور است آن چه در خاطرت در آید از رحمن خواهد بود و احتمال حال صلاة نیز
هست و از جهت ص: 407 اضطرار دور نیست که خوب باشد که در اثناي نماز متوجه این شود که چه چیز
در خاطرش میافتد، و عنوان دویم آن که بعد از دعاي استخاره قرآن را بگشایی و ببینی که در اوّل صفحه دست راست چه چیز
است به آن عمل کن إن شاء اللَّه و آن چه مجرب است این بنده را آنست که توجّه تام با توسل تام اگر میکنم و قران را میگشایم
آیات مناسب مطلوب میآید از فعل و ترك و بان عمل میکنم و بعد از توجّه و توسّل بخاطر ندارم که آن چه گشوده شود
کالوحی نباشد. ابن طاوس علیه الرحمه نقل کرده است روایتی دیگر که بعد از استخاره با توسّل قران را بگشاید و لفظ اللَّه که در
صفحه دست راست است بشمارد و بعدد آن از دست چپ ورق بشمارد مثلا اگر هفت جلاله داشته باشد هفت ورق میگرداند و از
صفحه دست چپ هفت سطر میشمارد و سطر هشتم را ملاحظه مینماید و این نحو نیز مجرب بنده است. و به نحوي دیگر از شیخ
بهاء الدین محمّد طاب ثراه شنیدم که میگفت که استخاره تسبیح را از مشایخ دست بدست داریم تا حضرت صاحب الامر صلوات
اللَّه علیه که سه مرتبه صلوات بفرستد و به توجّه تسبیح را بگیرد و دو دو بشمارد و اگر آخرش دو بماند بد است و اگر یک بماند
خوبست. و علامه رحمه اللَّه این استخاره را به کیفیت خاصی از آن حضرت صلوات اللَّه علیه در منهاج الصلاح روایت کرده است.
و مولانا عبد اللَّه رضی اللَّه عنه نیز عملش در استخاره گاهی به قرآن بود و صفحه اوّلی دست راست را میدید و گاهی به تسبیح
بود و آن چه بحسب تجربه یافتهام در استخارات همه حضور قلب و توسّل تام در کار است و با این هر دو بهر عنوان که استخاره
کند خوبست و با توجه تام قبل از تکبیر احرام آن چه در خاطر افتد نیز مجربست و در حالت نماز اگر در خاطر افتد بعد از توجّه
تجربه ص: 408 صحتش بیشتر است و منافات با حضور قلب در حالت صلاة ندارد چون استخاره نیز از براي
خداست ظاهرا این حدیث نیز شامل نماز هست بلکه اکثر وردات این شکسته در حالت صلاة با حضور قلب است و آدمی ابصر
است به احوال خود از دیگران و خود مییابد و ارادت رحمانی و شیطانی را. و کالصحیح از حضرت امام محمّد باقر صلوات اللَّه
علیه منقول است که حضرت سیّد الساجدین صلوات اللَّه علیه هر وقت که اراده حج یا عمره یا بیع و شرا یا بنده آزاد کردن داشتند
وضو میساختند و دو رکعت نماز استخاره میکردند و در رکعت اوّل سوره حشر و در رکعت دویم سوره الرّحمن و اگر در خاطر
نداشته باشد از روي قرآن میتواند خواند و بعد از نماز معوذتین و توحید را میخواند نشسته در حالت تورك و این دعا را
خیرا لی فی دینی و دنیاي و عاجل » ) به جاي کذا و کذا نام آن مطلب را ذکر کند (« اللَّهمّ ان کان کذا و کذا » ) . میخواندند که
امري و اجله فصلّ علی محمّد و آله و یسّره لی علی احسن الوجوه و اجملها اللَّهمّ و ان کان کذا و کذا شرّا لی فی دینی و دنیاي و
صفحه 174 از 262
آخرتی و عاجل امري و اجله فصلّ علی محمّد و آله و اصرفه عنّی ربّ صلّ علی محمّد و آله و اعزم لی علی رشدي و ان کرهت
و دور نیست که اگر معنی این عبارت را بگوید یا در خاطر در آورد نیز خوب باشد و بر تقدیري که لفظ بهتر (« ذلک او أبته نفسی
باشد وقتی است که معنی را فهمد و ترجمه استخاره این است که خداوندا اگر این سفر مثلا خیر من باشد در دین من و دنیاي من و
الحال و آینده همه خیر من در این باشد پس صلوات بر محمد و آل او فرست و این سفر را آسان کن بر من با حسن وجوه و بهترین
طرق خداوندا اگر این سفر بد است از جهۀ من در دین و دنیا و آخرت من و الحال یا آینده پس صلوات بر محمد و آل او فرست و
این ص: 409 اراده را سلب کن از من و مگذار که بفعل آید، خداوندا صلوات بر محمد و آل او فرست و
خیر مرا پیش من آور هر چند بر خلاف آرزوي نفس اماره باشد. و کالصحیح منقولست از اسحاق که عرض نمودم به خدمت
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که بسیار است که در بعضی از کارها متحیر میشوم و چون مشورت با مؤمنان میکنم
یکی میگوید بکن و یکی میگوید مکن حضرت فرمودند که هر گاه چنین باشد دو رکعت نماز بکن و صد و یک مرتبه استخاره
بکن و بعد از آن ببین که در خاطرت کدام یک ارجح است بان عمل کن که خیرت در آنست إن شاء اللَّه و باید که چون استخاره
و خیر خود را از حق سبحانه و تعالی طلب کنی در عافیت، بسیار است که (« استخیر اللَّه برحمته خیرة فی عافیۀ » ) کنی به گویی که
خیر آدمی در آن است که دستش بریده شود یا فرزندش بمیرد یا مالش برود پس اگر خیر مطلق را بطلبد ضرر دارد میباید که خیر
را در عافیت طلب کند و حق سبحانه و تعالی قادر است که خیر را در عافیت گرداند هر چند خیر در بلا باشد. و کالصحیح منقول
است که شخصی از یکی از ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم پرسید که کاه هست که میخواهیم کاري را شروع کنیم و کسی
نیست که قابلیّت آن داشته باشد که با آن مشورت توان کرد چه کنیم حضرت فرمودند که با پروردگار خود مشورت کن گفت
چگونه کنم حضرت فرمودند که در دو پاره کاغذ بنویس یکی لا و یکی نعم و کاغذ را ته کرده در میان گل بگذار بنحو گلوله
پس دو رکعت نماز بگذار و دو گلوله را در زیر قبا بگذار و بگو (یا اللَّه انّی اشاورك فی امري هذا و أنت خیر مستشار و مشیر فاشر
علیّ بما فیه صلاح و حسن عاقبۀ) پس دست در زیر قبا کن یکی از این دو گلوله را در آور و بگشا اگر نعم در آمده باشد بکن و
اگر لا باشد مکن با پروردگار خود ص: 410 چنین مشورت میکنی. و در صحیح و حسن کالصحیح و موثّق
کالصحیح منقول است که علی بن اسباط میخواست بمصر رود و متردّد بود که از راه دریا برود یا از راه خشکی و به حضرت امام
رضا صلوات اللَّه علیه عرض نمودند از جهت رفتن او حضرت فرمودند که از راه خشکی بهتر است اما بمسجد رود در غیر وقت نماز
واجب و دو رکعت نماز بکند و صد و یک مرتبه استخاره بکند بنحو سابقه و اگر در سجده باشد بهتر است و بعد از آن هر چه
خاطرش افتد به آن عمل کند.
الّتی یسمّیها النّاس صلاة فاطمۀ صلوات اللَّه علیها » باب ثواب صلاة
(و یسمّونها النّاس ایضا صلاة الاوّابین روي عبید اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال من توضّأ فاسبغ الوضوء و افتتح
ال ّ ص لاة یصلّی اربع رکعات یفصل بینهنّ بتسلیمۀ یقرأ فی کلّ رکعۀ فاتحۀ الکتاب و قل هو اللَّه أحد خمسین مرّة انفتل حین ینفتل و
لیس بینه و بین اللَّه عزّ و جلّ ذنب الّا غفر له و امّا محمّد بن مسعود العیّاشیّ رحمۀ اللَّه فقد روي فی کتابه عن عبد اللَّه بن محمّد عن
محمّد بن اسماعیل بن السّماك عن ابی عمیر عن هشام بن سالم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال من صلّی اربع رکعات فقرأ فی
کلّ رکعۀ بخمسین مرّة قل هو اللَّه احد کانت صلاة فاطمۀ صلوات اللَّه علیها و هی صلاة الاوّابین و کان شیخنا محمّد بن الحسن بن
الولید رضی اللَّه عنه یروي هذه ال ّ ص لاة و ثوابها الّا انّه کان یقول انّی لا اعرفها بصلوة فاطمۀ صلوات اللَّه علیها و امّا اهل الکوفۀ فانّهم
این بابی است در (« یعرفونها بصلوة فاطمۀ صلوات اللَّه علیها و قد روي هذه الصّلاة و ثوابها ابو بصیر عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه
بیان نمازي که مردمان یعنی عامه یا اعم آن را نماز حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها مینامند و نماز اوّابین یعنی تائبان نیز
صفحه 175 از 262
میگویندش و لیکن مشهور میان اصحاب چنانکه در حدیث مفضّل است این نماز حضرت امیر المؤمنین است و نماز حضرت فاطمه
دو رکعت است در رکعت اول بعد از حمد صد ص: 412 مرتبه انا أنزلناه میخوانند و در رکعت دویم صد
مرتبه قل هو اللَّه احد میخوانند. و در صحیح منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که هر که وضو را
کامل بسازد بانکه مشتمل بوده باشد بر مستحبات و ادعیه یا اعضاي غسل را دو نوبت آب بریزد و شروع در نماز کند یا هفت تکبیر
اوّل را بگوید با دعاها و چهار رکعت نماز کند بدو سلام و در هر رکعتی الحمد و پنجاه مرتبه قل هو اللَّه احد بخواند چون از نماز
فارغ شود گناهی نمانده باشد او را مگر آن که همه آمرزیده شود. و امّا عیاشی در کتاب خود به اسناد قوي از حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه روایت کرده است که فرمودند که هر که چهار رکعت نماز بکند و در هر رکعتی پنجاه قل هو اللَّه احد
بخواند نماز او نماز حضرت فاطمه باشد و این نماز توبهکاران است یعنی نماز بمنزله توبه باشد در مغفرت گناهان، شیخ ما ابن ولید
همیشه روایت میکرد این نماز و ثوابش را و لیکن میگفت من نمیدانم که این نماز مسمّی باشد به نماز حضرت فاطمه صلوات
اللَّه علیها بلکه معروفست به نماز حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه و اما اهل کوفه این نماز را به حضرت فاطمه نسبت میدهند
و این نماز و ثوابش را ابو بصیر در موثق از آن حضرت صلوات اللَّه علیه روایت کرده است بنحو حدیث ابن سنان در کیفیت و
ثواب صلاة رکعتین بمائۀ و عشرین مرّة قل هو اللَّه احد فی روایۀ بن ابی عمیر عن الصّادق صلوات اللَّه علیه قال من صلّی » ) . ثواب
ثواب دو رکعت نماز که صد (« رکعتین خفیفتین بقل هو اللَّه احد فی کلّ رکعۀ ستّین مرّة انفتل و لیس بینه و بین اللَّه عزّ و جلّ ذنب
و بیست قل هو اللَّه احد در آن خوانده شود به اسانید صحیحه منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که دو
رکعت نماز سبک به جا آورد و در هر رکعتی شصت مرتبه ص: 413 توحید را بخواند چون از نماز فارغ
شود گناهان او آمرزیده شده باشد و گناهی نمانده باشد و ظاهرا کسی افتاده باشد در میان ابن ابی عمیر و حضرت چون به خدمت
ثواب التّنفّل فی ساعۀ الغفلۀ قال » ) . آن حضرت نرسیده است و لیکن مراسیل او حکم مسانید صحیحه دارد به چند وجه که گذشت
رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله تنفّلوا فی ساعۀ الغفلۀ و لو برکعتین خفیفتین فانّهما یورثان دار الکرامۀ و فی خبر اخر دار السّلم و هی
ثواب نافله در ساعت غفلۀ منقولست در قوي از سکونی و در موثق از سماعه که (« الجنّۀ و ساعۀ الغفلۀ بین المغرب و العشاء الآخرة
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که نافله به جا آورید در ساعت غفلۀ که شیطان در آن محل بنی آدم را مشغول
کارها یا خواب میکند تا آن وقت از دست برود اگر همه دو رکعت باشد که این دو رکعت سبب دخول در دار کرامت میشود، و
در حدیث سبب دخول دار سلامت است که آن بهشت است و ساعت غفلۀ میان شام و خفتن است و ظاهرا مراد از این نافله شام
است که اقلش دو رکعت است و اکثرش چهار است و در دو رکعت نماز شام اهتمام بیشتر است از دو رکعت دیگر. و شیخ ذکر
کرده است در مصباح از هشام بن سالم و طرق شیخ به هشام بسیار است از صحیح و حسن و موثق که حضرت امام جعفر صادق
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ » . صلوات اللَّه علیه فرمودند هر که میان نماز شام و خفتن دو رکعت نماز بکند که در رکعت اوّل الحمد و آیه
را بخواند تا ننجی المؤمنین و در رکعت دویم بعد از حمد آیه و عنده مفاتح الغیب را بخواند تا « مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادي
اللَّهمّ انّی أسألک بمفاتح الغیب الّتی لا یعلمها الّا أنت ان تصلّی ص: 414 علی » ) مبین و در قنوت بخواند
محمّد و آله و ان تفعل بی ما أنت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله اللَّهمّ أنت ولیّ نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسئلک بحقّ
و هر حاجتی که دارد بطلبد که حق سبحانه و تعالی عطا میفرماید هر چه را سؤال (« محمّد و آله علیه و علیهم السّلام لمّا قضیتها لی
کرده است و نماز وصیت نیز در این وقت وارد شده است از ائمه هدي (ص) که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله
فرمودند که وصیت میکنم شما را بدو رکعت نماز میان شام و خفتن که در رکعت اولی بعد از حمد سیزده مرتبه اذا زلزلت بخواند
و در رکعت دویم پانزده مرتبه توحید بخواند اگر این نماز را در هر ماهی یک بار به جا آورد از جمله متقیان باشد و اگر در سالی
یک بار بکند از جمله نیکوکاران خواهد بود و اگر هفته یک بار بکند از جمله نماز گذارندگان خواهد بود و اگر هر شب بکند با
صفحه 176 از 262
من در بهشت خواهد بود و ثواب او را کسی نداند بغیر از حق سبحانه و تعالی و اگر نماز نافله شام را به نحو غفیله و وصیّت بکند
دور نیست که هر دو ثواب را داشته باشد چون بنا بر مشهور وقت آن بذهاب حمره مغربی بیرون میرود و اگر چه ظاهر بعضی از
اخبار آنست که بعد از ذهاب حمره نافله میتوان کرد و لیکن احوط آنست که چون سرخی زایل شود مشغول نماز خفتن شود و
بعد از خفتن نافله را به جا آورد و قصد ادا و قضا نکند.
باب نوادر الصّلاة
این بابی است در بیان (« روي بکیر بن اعین عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال ما صلّی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله الضّحی قطّ » )
احادیث نادره که چنین نیست که از جهۀ هر یک از آنها بابی علی حده ذکر کنیم همه را یک باب ذکر کردهایم. از آن جمله
منقول است در حسن کالصحیح از بکیر که حضرت امام محمّد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت سیّد المرسلین نماز چاشت
را هرگز نکردند یعنی از بدعتها سنّیان است و در صحیح بخاري از عایشه روایت کرده است که گفت من ندیدم که حضرت سید
المرسلین نماز چاشت کرده باشد هر گز. و از عبد اللَّه بن عمر پرسیدند که حضرت سید المرسلین نماز چاشت کردند گفت گمان
ندارم گفتند ابو بکر و عمر کردند گفت نه. و از ابن ابی لیلی روایت کرده است که کسی حدیث نکرد ما را که حضرت سیّد
المرسلین نماز چاشت کرده باشند مگر ام هانی که گفت در فتح مکه آن حضرت به خانه من آمدند و غسل کردند و هشت رکعت
نماز کردند و این نماز شکر بود و نماز دخول بلد که خواهد آمد و در صحیح از طرق ما نیز منقولست که آن حضرت صلّی اللَّه
و روي عبد الواحد بن المختار الانصاريّ عن ابی جعفر لوامع » ) . علیه و آله یک مرتبه کردند پیش از آن در چاشت نماز نکردند
صاحبقرانی، ج 5، ص: 416 صلوات اللَّه علیه قال سألته عن صلاة الضّحی فقال اوّل من صلّاها قومک انّهم کانوا من الغافلین فیصلّونها
و لم یصلّها رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و قال انّ علیّا صلوات اللَّه علیه مرّ علی رجل و هو یصلّیها فقال علیّ صلوات اللَّه علیه ما
مرویست در قوي که عبد الواحد (« هذه ال ّ ص لاة فقال ادعها یا امیر المؤمنین فقال له علیّ صلوات اللَّه علیه اکون عبدا انهی اذا صلّی
گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه از نماز چاشت حضرت فرمودند که اول جمعی که این نماز را کردند
قوم تو بودند که ابو هریره و اتباع او باشد و نماز ضحی را نماز غافلان نامیدند و ایشان غافل بودند از خدا و رسول و نمیدانستند که
افترا بر خدا و رسول و بدعت نمودن چه عقاب دارد حق سبحانه و تعالی فرموده است در بسیار جائی از قرآن مجید که کیست
ظالمتر از کسی که دروغ بر خدا بندد و حضرت سید المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله این نماز را نکردند و حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه فرمودند در ضمن این حدیث یا حدیث دیگر که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه گذشتند بر شخصی که
این نماز را میکرد پس حضرت فرمودند که این چه نماز است آن مرد گفت که یا امیر المؤمنین ترك کنم حضرت فرمودند که
من نهی کرده باشم بنده را که نماز کند از نماز کردن، محتمل است که حضرت میدانسته باشد که اگر او را منع میفرمودند فریاد
یعنی آیا دیده کسی را که نهی از نماز میکند و این معنی واقع شده بود که چون حضرت صلوات اللَّه علیه « أ رأیت » میکردند که
به کوفه آمدند اهل کوفه نماز تراویح میکردند حضرت امام حسن را فرستاد که بگو به ایشان که این نماز بدعتست همه به فریاد
پس حضرت فرمودند که بکنند در اینجا نیز میدانستند که چنین خواهد شد « آمدند که وا عمراه أ رأیت الذي ینهی عبدا اذا صلّی
پس معنی حدیث اینست که من گفتم که چه نمازیست یعنی بدعت است و از کلام من فهمیدي میخواهی که من لوامع
صاحبقرانی، ج 5، ص: 417 بگویم مکن و فریاد کنید چنانکه در نماز تراویح کردید، و محتمل است که غرض این باشد که همیشه
نماز کردن خوبست و منع از نماز نمیکنم بلکه غرضم این بود که بدانی سنت نیست بلکه تطوع است و معنی اول اظهر است
و روي » ) . چنانکه از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که انکار امیر المؤمنین نهی است از این نماز
زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه انّه قال ما صلّی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله ال ّ ض حی قطّ قال فقلت له أ لم تخبرنی انّه کان
صفحه 177 از 262
و به اسانید صحیحه منقول است که حضرت (« یصلّی فی صدر النّهار اربع رکعات قال بلی انّه کان یجعلها من الثّمانی الّتی بعد الظّهر
امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله هرگز نماز چاشت را نکردند زراره گفت
عرض نمودم که نه شما فرمودید که حضرت (ص) گاهی در چاشت چهار رکعت میکردند آن چه نماز بود حضرت فرمودند که
بلی حضرت از براي چاشت نماز نمیکردند بلکه گاهی که شغلی یا مانعی داشتند چهار رکعت نماز نافله بعد ظهر را در این وقت
میکردند و بعد از ظهر هشت رکعت است که چهارش از ظهر است و چهار از عصر چنانکه در اخبار گذشت و ظاهرا اول مرتبه
و سال عبد اللَّه بن » ) . حضرت از روي تقیه فرموده بودند و زراره نفهمیده بود و در این وقت نیز تقیه بوده است و نفهمیده است
سنان ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن ال ّ ص لاة فی شهر رمضان فقال ثلث عشرة رکعۀ منها الوتر و رکعتان قبل صلاة الفجر کذلک
و در صحیح از عبد (« کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله یصلّی و لو کان فضلا کان رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله اعمل به و احقّ
اللَّه منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از نماز در ماه رمضان حضرت فرمودند که
سیزده رکعت است ص: 418 که هشت رکعت نافله شبست و سه رکعت وتر است و دو رکعۀ نافله صبح
است و حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله چنین نماز میکردند و اگر فضیلتی میبود در نماز تراویح حضرت سیّد المرسلین
صلّی اللَّه علیه و آله به آن بیشتر عمل میفرمودند و سزاوارتر بودند به کردن آن و خواهد آمد در ابواب صوم احادیث از این باب و
احادیث بسیاري که وارد شده است در نماز شبهاي ماه رمضان و جمع بین الاخبار بد و عنوان کردهاند یکی آن چه نفی واقع شده
است محمول است بر نفی جماعت و اثبات بر انفراد دویم آن که حضرت نفی سنت کرده باشند و آن نماز از تطوع است و صدوق
و ساله عقبۀ بن خالد عن رجل دعاه و هو » ) . میگوید که سنت نیست و اگر کسی بکند بد نیست و ظاهرا مرادش معنی ثانی است
و کالصحیح منقولست از عقبه که گفت سؤال کردم از حضرت (« یصلّی فسهی فاجابه بحاجته کیف یصنع قال یمضی علی صلاته
امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که نماز کند و شخصی او را بخواند و فراموش کند که در نماز است و او را جواب
دهد به لبیک و مانند آن چه کند حضرت فرمودند که نماز را تمام میکند و احادیث گذشت که کلام سهوا نماز را باطل نمیکند
و در سجده سهو خلاف بود که آیا واجبست یا نه اظهر عدم وجوبست و احوط عدم ترکست و مناسبتی نداشت این حدیث را در
اینجا آوردن مگر از جهۀ آن که در آنجا ندیده بود و بعد از دیدن نمیتوانست در آنجا داخل نمودن چه هر چه تصنیف میشده
و روي عمران الحلبیّ عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال ینبغی » ) . مینوشتهاند چنانکه بنده نیز به این معنی مبتلایم و اللَّه تعالی یعلم
و در صحیح از حلبی منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که سزاوار (« تخفیف ال ّ ص لاة من اجل السّ هو
آنست که هر گاه شخصی سهو بسیار کند نماز را سبک به جا آورد تا سهو زایل شود و وجوه دیگر ص:
و روي سماعۀ بن مهران عنه (ع) انّه قال » ) . 419 از جهۀ علاج گذشت که آنها مقدمند و این وجه آخر الدواست و اللَّه تعالی یعلم
و در موثق از سماعه از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که (« یجوز صدقۀ الغلام و عتقه و یؤمّ النّاس اذا کان له عشر سنین
فرمودند که جایز است تصدق و بنده آزاد کردن و امامت صبی هر گاه ده سال داشته باشد احادیث عتق و تصدق بسیار است و
و قال الصّادق » ) خواهد آمد و حدیث امامت پیش گذشت که نمیتواند کرد و این حدیث را حمل کردهاند بر امامت اطفال
همین حدیث گذشت که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر (« صلوات اللَّه علیه اذا صلّیت معهم غفر لک بعدد من خالفک
و روي » ) . گاه با سنّیان نماز کنی از روي تقیه حق سبحانه و تعالی گناهان ترا میآمرزد بعدد سنّیان یا بعدد غیر شیعه اثنی عشري
و بسند صحیح منقولست (« عنه عبد الرّحمن بن ابی عبد اللَّه انّه قال اذا صلّیت فصلّ فی نعلیک اذا کانت طاهرة فانّ ذلک من السنّۀ
که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه نماز کنی در نعلین عربی نماز کن هر گاه پاك باشد و میته نباشد
که از سنّت حضرت سیّد المرسلین است صلّی اللَّه علیه و آله، و آن حضرت در نعلین نماز کردند و شیخ این روایت را باین عنوان
و روي الحلبیّ عنه صلوات اللَّه علیه انّه » ) . ذکر کرده است که میگویند که سنت است و آن چه در اینجا است اظهر است و گذشت
صفحه 178 از 262
و به اسانید صحیحه منقولست که حضرت امام جعفر صادق (« قال اذا صلّیت فی السّ فر شیئا من ال ّ ص لوات فی غیر وقتها و لا یضرّك
صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه در سفر بعضی نمازها را در غیر وقت فضیلت به جا آوري ضرر ندارد به تو چنانکه احادیث
و روي عن عائذ الاحمسیّ انّه قال دخلت علی ابی عبد اللَّه » ) صحیحه گذشت بر این معنی. ص: 420
صلوات اللَّه علیه و انا ارید ان اساله عن ال ّ ص لاة فابتدانی من غیر ان اساله فقال اذا لقیت اللَّه عزّ و جلّ بال ّ ص لوات الخمس المفروضات
و به اسانید صحیحه منقولست از جمیل و او از اهل اجماع است از عایذ که از قبیله احمس است که (« لم یسالک عمّا سوي ذلک
گفت که من کاهل نماز بودم در نماز شب و میترسیدم که مبادا مؤاخذ باشم و با اصحاب خود میگفتم که مسأله دارم که
میخواهم از آن حضرت سؤال کنم و بر من مشکل است پرسیدن، چون عیب عظیم است که کسی بگوید که نماز شبرا کاهلی
میکنم، پس چون به خدمت آن حضرت صلوات اللَّه علیه رسیدم و میخواستم که این سؤال بکنم پیش از آن که من از آن
حضرت سؤال کنم حضرت رو به جانب من کردند و مرا مخاطب ساختند که هر گاه نمازهاي واجب را به جا آورده باشی حق
سبحانه و تعالی در روز قیامت تو را سؤال از غیر آنها نخواهد کرد و این حدیث را به اسانید مختلفه از عایذ روایت کردهاند از آن
جمله این است که چون حضرت چنین فرمودند من به اصحاب خود اشاره کردم که یعنی آن چه میگفتم که میخواهم بپرسم
حضرت به اعجاز دانست و مکرر نقل کردنش از جهۀ اعجاز آن حضرت است صلوات اللَّه علیه. و در موثق کالصحیح منقولست از
زراره که گفت داخل شدم بر حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه و من جوان بودم و حضرت از فضایل نماز شب و روزه
میفرمودند پس چون یافتند ثقل آن را بر من فرمودند که نوافل مثل فرایض نیست که هر که نکند هلاك شود بلکه سنّت است اگر
شغلی به همرسد که مانع باشد با به سبب چیزي ترك کنی آن را قضا خواهی کرد زیرا که کراهت دارند بندگان خاص الهی که
اعمال ایشان روزي تمامتر بالا رود و روزي ناقص زیرا که حق ص: 421 سبحانه و تعالی وصف کرده است
نافله گزاران را که جماعتیاند که بر نماز خود دایمند یعنی همیشه مشغولند که هر گاه که نوافل کنند گویا که همیشه نماز کردهاند
و کراهت دارند ائمه هدي که پیش از زوال در چاشت نماز واقع شود که مبادا جاهلی تصوّر کند که این نماز سنت است یا حضرت
و در صحیح منقول است از هشام که گفت (« و قال ال ّ ص ادق صلوات اللَّه علیه المؤمن معقّب ما دام علی وضوئه » ) . آن را کردهاند
عرض نمودم به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که گاه هست کاري دارم و نمیتوانم در جاي نماز بنشینم و
میخواهم که تعقیب را به جا آورم حضرت فرمودند که تا وضو داري در حکم آنست که تعقیب میکنی یعنی وضو داشتن و با
وضو بودن عبادتست پس اگر تعقیب دیگر واقع نشود همین بس است و یا آن که با وضو بودن قایم مقام نشستن در مصلّی است
پس چون روانه شود به آن کار باید که اذکار را خواند و این بیدغدغه است اگر چه اول ظاهرتر است بحسب عبارت و از این
حدیث استنباط کردهاند که همیشه با طهارت بودن مستحب است و بنا بر معنی اوّل ظهوري دارد و چون بحسب معنی هر دو محتمل
است جزم مشکل است و اگر فی الجمله ظهوري داشته باشد جرات در احکام الهی نمیتوان کردن و افترا بر خدا و رسول است و
داب این شکسته آن است که اگر علم به همرسد یا ظن قریب بعلم از وجوهی که شارع اعتبار کرده باشد آن را مثل اخبار عمل
میکنم و الّا عمل به احتیاط را صواب میدانم مبادا جرات باشد و آن که نقل کردهاند که حضرت سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و
آله فرموده است که نحن نحکم بالظاهر و اللَّه اعلم بالسّرائر در احادیث از طرق ائمه ندیدهام و در صحاح سنّیان نیز نیست و بر تقدیر
وقوع معنی آن اینست که اگر عدلین نزد من شهادت دهند حکم میکنم اگر چه عدلین دروغ گفته باشند یا اشتباه کرده باشند و
امثال ص: 422 این احکام و بر این مضمون اخبار بسیار وارد شده است که خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالی. (
و روي عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال قلت له أخبرنی عن رجل علیه من صلاة النّوافل ما لا یدري ما هو من »
کثرتها کیف یصنع قال فلیصلّ حتّی لا یدري کم صلّی من کثرتها فیکون قد قضی بقدر ما علمه من ذلک ثمّ قال قلت له فانّه لا یقدر
علی القضاء فقال اذا کان شغله فی طلب معیشۀ لا بدّ منها او حاجۀ لأخ مؤمن فلا شیء علیه و ان کان شغله لجمع الدّنیا و التّشاغل بها
صفحه 179 از 262
عن ال ّ ص لاة فعلیه القضاء و الّا لقی اللَّه عزّ و جلّ و هو مستخفّ متهاون مضیّع لحرمۀ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله قلت فانّه لا یقدر
علی القضاء فهل یجزئ ان یتصدّق فسکت ملیّا ثمّ قال فلیتصدّق بصدقۀ قلت فما یتصدّق فقال بقدر طوله و ادنی ذلک مدّ لکلّ
مسکین مکان کلّ صلاة قلت و کم الصّلاة الّتی تجب فیها مدّ لکلّ مسکین قال لکلّ رکعتین من صلاة اللیل و لکلّ رکعتین من صلاة
النّهار مدّ فقلت لا یقدر فقال مدّ اذن لکلّ اربع رکعات من صلاة النّهار قلت لا یقدر قال مدّ اذن لصلاة اللیل و مدّ لصلاة النّهار و
و در صحیح منقول است از عبد اللَّه که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر (« ال ّ ص لاة افضل و ال ّ ص لاة افضل و ال ّ ص لاة افضل
صادق صلوات اللَّه علیه که بفرمایید که هر گاه شخصی آن قدر نماز نافله بر او باشد که حصر نتواند کرد یا نداند که چه مقدار
است از کثرت آن- و در کافی و تهذیب در هر دو جا من کثرته است و بهتر است چون ضمیر راجع بماست و چون مراد از ما صلاة
است تانیث نیز جایز است چه کند- حضرت فرمودند که آن مقدار قضا میکند که از بسیاري نداند که چه مقدار کرده است تا برابر
شود با ص: 423 علم سابقش مثلا عمر خود را از بلوغ حساب میکند پس اگر هیچ نکرده است همان مقدار
از عمر را قضا میکند و اگر بعضی از اوقات کرده است و بعضی را نکرده است نسبت کرده را با نکرده حساب میکند و بان نسبت
قضا میکند و این معنی از قانون حساب آسان میشود و محتمل است که مراد کثرت باشد به آن که بسیار نمازي از او فوت شده
است قضا را نیز به آن نسبت بسیار میکند. عبد اللَّه گفت که عرض نمودم که قدرت ندارد که این مقدار قضا کند یعنی اگر قدرت
نداشته باشد چه کند حضرت فرمودند که آن چه از این شخص قضا شده اگر شغل او از جهۀ طلب معاش ضروري ناچار بوده است
یا ترك نافله از جهۀ قضاي حاجت برادر مؤمن بوده است بر او چیزي نیست یعنی معاقب نیست و قضا و تصدق نیز ضرور نیست
چون قدرت ندارد، و اگر شغل او از جهۀ زیادتیهاي دنیا بوده است که به سبب آن نماز نکرده است پس لازم است قضا و عبارت
قاصر است از این معنی و ظاهرا سهوي از نساخ شده باشد چون در همین عبارت نسخهاي بسیار هست همه ناخوش و ظاهرا صدوق
این حدیث را از کافی برداشته است و در کافی و تهذیب باین نحو است که و ان کان شغله لدینا تشاغل بها عن الصلاة و این
عبارت در غایت متانت و فصاحت است یعنی اگر شغل او از جهۀ دنیا و زیادتیهاي آنست که به سبب آن از نماز باز ایستاده است
پس بر اوست که قضا کند و اگر نه فرداي روز قیامت ملاقات خواهد کرد حق سبحانه و تعالی را یعنی انبیا و اوصیا را در وقت
حساب یا در وقتی که حق سبحانه و تعالی خود همه بندگان را حساب کند چنین شخص در سلک جمعی محشور شده خواهد بود
که استخفاف کرده باشند و اهتمام نداشته باشند بلکه ضایع کرده باشند حرمت حضرت سیّد المرسلین را صلّی اللَّه علیه و آله و
عبارت کتابین چنین است و الّا لقی اللَّه مستخفّا متهاونا مضیّعا لسنّۀ رسول اللَّه ص: 424 صلّی اللَّه علیه و آله
و عبارت متن اگر چه فصیح است این عبارت افصح است و تبدیل لفظ سنّت به حرمت بنقل بالمعنی ناخوش است عرض نمودم که
قدرت بر قضا ندارد آیا تصدق میتواند کرد بعوض آن و عبارت هر دو فهل یصلح است بدل هل یجزي پس حضرت اندك زمانی
خاموش شدند و این بسیار میشود وجهش عمده آن است که ائمه هدي را صلوات اللَّه علیهم واردات دست میداده است و در آن
حالت متوجه آن عالم میبودهاند و اصحاب همه نفهمیدهاند مگر جمعی که از خواص بودهاند، و گاه هست که مطلوب غفلت
جمعی است که اگر این جواب را بشنوند ترك نوافل کنند به اعتبار آن که تصدق بر ایشان آسانتر بوده است و گاه بوده است که
متوجه روح القدس میبودهاند تا او چه القا کند بعد از سکوت فرمودند که تصدّقی بدهد عرض نمودم که چه مقدار بدهد فرمودند
که بقدر وسع و اقلش یک مدّ است که به مسکینی دهند بعوض هر نمازي عرض نمودم که یک مدّ بدل چند نماز باشد فرمودند
که از جهۀ هر دو رکعت نماز شب مدّي بدهد و از جهۀ هر دو رکعت نماز روز مدّي بدهد عرض نمودم که اگر قدرت نداشته
باشد چه کند فرمودند که هر گاه قدرت نداشته باشد از جهۀ هر چهار رکعت از نماز روز مدي بدهد و در هر دو کتاب من صلاة
النّهار نیست و نمیباید عرض نمودم که قدرت ندارد فرمودند که هر گاه قدرت نداشته باشد یک مد از جهۀ جمیع نوافل شب بدهد
و یک مد از جهۀ نوافل روز اما نماز افضل است نماز افضل است نماز افضل است و تکریر از جهۀ تاکید است یا از جهۀ این سه
صفحه 180 از 262
صورت سابق که در همه صور نماز قضا بهتر است از تصدق و احادیث این باب گذشت و لیکن این ملاحظه شده است که ختم
کتاب صلاة باین قسم حدیثی بشود و ختم حدیث باین مبالغه بشود علی رغم عمر علیه ما علیه که نماز را بهتر از خواب میداند.
تمّ الجزء الاوّل من کتاب من لا یحضره الفقیه تصنیف الشّیخ السّعید ابی جعفر محمّد بن علیّ بن » ) ص: 425
تمام شد ربع اوّل از کتاب من لا (« الحسین بن موسی بن بابویه القمیّ قدّس اللَّه روحه و نوّر ضریحه و یتلوه الجزء الثّانی ابواب الزّکاة
یحضره الفقیه تصنیف محمد بن بابویه قمی منزه سازد حق سبحانه و تعالی روح او را از تعلقات دنیویّه و منور سازد قبر او را از انوار
قدسیّه و در عقب این جلد است جلد دوم که اولش ابواب زکاة است و این قانون مصنّفین است که ترتیب مجلدها معلوم بوده باشد.
کتاب الزکاة