گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هفتم
باب تقصیر المتمتّع و حلقه و احلاله و من نسی التّقصیر حتی یواقع او یهلّ بالحج






اشاره
این بابی است در بیان تقصیر کردن کسی که عمره تمتع کند و در حرمت سر تراشیدن او و در محل شدن به تقصیر و در حکم
کسی که فراموش کند تقصیر را تا آن که جماع کند یا احرام بحج بگیرد، چون صدوق احکام احرام را گفت و عمده احکام احرام
در احرام عمره است که جمعی از مسجد شجره احرام میگیرند و ده دوازده روز محرمند و جمعی از جحفه و هم چنین تا نهایت
کمی دو روز راهست و احرام بحج چهار فرسخ راهست رفتن و دو فرسخ برگشتن و نهایت منتهاي احلال چهار فرسخ است برگشتن
بنا بر این آن را مقدم داشت و چون سیاق در مناسک بترتیب خواهد گفت در احرام اینجاها احکام را بیشتر میگوید
[تقصیر عمره تمتع]
(و روي معاویۀ بن عمّار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال اذا فرغت من سعیک و أنت متمتّع فقصّر من شعر رأسک من جوانبه و
لحیتک و خذ من شاربک و قلّم اظفارك و ابق منها لحجّک فاذا فعلت ذلک فقد احللت من کلّ شیء یحلّ منه المحرم فطف بالبیت
تطوّعا ما شئت) و به اسانید صحیحه که پنجاه و چهار سند صحیح است منقولست که لوامع ص: 663 حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که چون فارغ شدي از سعی عمره تمتع پس بگیر از اطراف موي سرت و از ریشت، و بگیر از
شاربت و ناخنها را بگیر و از ناخنها یا از همه قدري بگذار از جهۀ محل شدن حجّت در روز دیگر یا دو سه روز بعد از این، و اکثر
اوقات این افعال در شب نهم واقع میشود و در روز دهم سر میتراشد و تقصیر میکند و بهتر آنست که چون خواهد تقصیر کند
قصد کند که تقصیر میکنم از جهۀ محل شدن از احرام عمره تمتع عمره اسلام قربۀ إلی اللَّه تعالی، و بعد از آن بیفاصله مو را یا
ناخن را اندکی بگیرد و چون تقصیر کردي حلال میشود بر تو آن چه حرام شده بود به سبب احرام غیر از سر تراشیدن که از
عبارت سابق ظاهر شد و بغیر از شکاري که حرام است به اعتبار آن که در حرمست که اگر از حرم بیرون رود شکار میتواند کرد و
بغیر از بیرون رفتن از حرم به سبب ارتباط عمره بحج پس طواف کن خانه را از طواف سنت هر چه خواهی و ظاهر این خبر و اخبار
دیگر آنست که در اثناي عمره طواف سنت نتواند کرد و احادیث صحیحه بر این مضمون این حدیث وارد شده است و معمول به
اصحابست
[تقصیر عمره تمتع را فراموش کند]
(و روي اسحاق بن عمّار عن ابی ابراهیم صلوات اللَّه علیه قال قلت له الرّجل یتمتّع فینسی ان یقصّر حتّی یهلّ بالحجّ فقال صلوات اللَّه
علیه علیه دم) و در موثق کالصحیح منقولست از اسحاق که گفت عرض نمودم به حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که
اگر شخصی عمره تمتع به جا آورد و فراموش کند که تقصیر کند تا وقتی که آواز خود را به تلبیه بحج بلند بکند چه کند فرمودند
صفحه 271 از 296
که گوسفندي میدهد از جهۀ تقصیر در تقصیر لوامع ص: 664 (و فی روایۀ عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه
صلوات اللَّه علیه یستغفر اللَّه تعالی، قال مصنّف هذا الکتاب رحمه اللَّه فالدّم علی الاستحباب و الاستغفار یجزي عنه و الخبران غیر
مختلفین) و به اسانید صحیحه منقول است از عبد اللَّه که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه پرسیدند از شخصی که
حج تمتع کند و تقصیر نکرده احرام بحج گیرد از روي نسیان حضرت فرمودند که استغفار کند صدوق میگوید که از این حدیث
ظاهر میشود که گوسفندي که در آن حدیث وارد شده است مستحب باشد یعنی هر دو فرد واجبست و آن فرد واجب بهتر باشد یا
هر دو سنت باشد و گوسفندي اکمل باشد، و محتمل است که هر دو واجب باشد یعنی منع جمعی نیست که هر دو مطلوب باشد. و
در حدیث صحیح به پنجاه و چهار سند معاویۀ بن عمار نیز امر به استغفار شده است بانکه استغفار کند و بر او چیزي نیست و
عمرهاش تمام است. و در صحیح از عبد الرحمن منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از
این مسأله فرمودند که باکی نیست بنا بر عمره مینهد و بر طواف عمره و طواف حجرا از عقب خواهد کرد. و ظاهر این حدیث
آنست که هر دو مستحب باشد و احوط آنست که استغفار بلفظ استغفر اللَّه بقصد قربت بکند و گوسفندي را نیز بقصد قربت بکشد
[اگر قبل از تقصیر زنش را ببوسد]
(و سال عمران الحلبیّ ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل طاف بالبیت و بال ّ ص فا و المروة و قد تمتّع ثمّ عجل فقبّل امرأته قبل ان
یق ّ ص ر من رأسه قال علیه دم یهریقه و ان جامع فعلیه جزور او بقرة لوامع ص: 665 و در صحیح منقولست از عمران
حلبی و از عبید اللَّه نیز علی الظاهر که گفتند سؤال کردیم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که اراده حج
تمتع داشته باشد و طواف و سعی عمره را به جا آورد و پیش از آن که تقصیر کند زن خود را ببوسد حضرت فرمودند که خونی
میریزد یعنی میکشد شتري یا گاوي و اقلا گوسفندي میکشد و اگر پیش از تقصیر جماع کند بر اوست که شتري یا گاوي را
بکشد
[شخصی که موي سر را در میان سر گره زده باشد]
(و سال عبد اللَّه بن سنان ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل عقص رأسه و هو متمتّع فقدم مکّۀ فقضی نسکه و حلّ عقاص رأسه و
ق ّ ص ر و ادّهن و احلّ قال علیه دم شاة) و در صحیح از عبد اللَّه بن سنان منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه از شخصی که موي سر را در میان سر گره زده باشد یا به صمغ و عسل موي سر را بر سر چسبانیده باشد که شپش
آزارش ندهد یا گیسو بافته باشد و اراده حج تمتع داشته باشد پس داخل مکه شود و طواف و سعی را به جا آورد و عقیصه سر را
بگشاید و تقصیر کند و روغن بمالد و محل شود حضرت فرمودند که گوسفندي میکشد و اخبار بسیار وارد شده است که نو
حاجی و ملبّد و کسی که عقص مو کرده باشد ایشان موي سر را نمیتراشند و نمیگشایند تا در منی سر را بگشایند و سر بتراشند و
اگر در عمره بگشایند گوسفندي میدهند مؤید این حدیثست صحیحه عیص و معاویه و غیرهما و اکثر علما حمل بر کراهت
کردهاند و استحباب دم و احوط آنست که موي سر را عقاص نکند و اگر بکنند در غیر منی نکشایند و اگر بگشایند گوسفندي
احتیاطا بکشند لوامع ص: 666 و ساله معاویۀ بن عمّار عن رجل متمتّع وقع علی امرأته و لم یقصّر قال ینحر جزورا و
قد خشیت ان یکون قد ثلم حجّه إن کان عالما و إن کان جاهلا فلا شیء علیه قال و قلت له متمتّع قرض من اظفاره بأسنانه و اخذ من
شعره بمشقص فقال لا باس به لیس کلّ احد یجد الجلم و به اسانید صحیحه کثیره منقولست از معاویه که گفت سؤال کردم از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که عمره تمتع کند و پیش از تقصیر با زن خود جماع کند حضرت فرمودند
صفحه 272 از 296
که شتري میکشد و خوف آن هست که اگر از روي علم چنین کرده باشد که حجش از کمال افتاده باشد بلکه از صحت و لیکن
بحسب واقع این شتران رخنه را فی الجمله به اصلاح میآورد، و اگر از روي نادانی و جهل کرده باشد بر او چیزي نیست، باز معاویه
گفت که دیگر عرض نمودم که اگر کسی عمره تمتع کند و بعضی از ناخنهاي خود را بقصد تقصیر از دندانهاي خود بگیرد و
بعضی از موي خود را از پیکان تیر بگیرد خوبست حضرت فرمودند که باکی نیست همه کس مقراض ندارد و مطلوب تعبّد است به
تقصیر و از هر چه باشد خوبست، و به همین مضمونست در کفاره جزّ در موثقه کالصحیح حلبی از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و
در موثقه کالصحیحه ابن مسکان آنست که گوسفندي بکشد و حمل کردهاند بعضی بر تخییر یا نظر به فقیر گوسفند مجزیست
[اگر به جاي تقصیر حلق کند]
(و روي أبو بصیر عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال سألته عن متمتّع اراد ان یق ّ ص ر فحلق رأسه قال علیه دم یهریقه فاذا کان یوم
النّحر أمرّ الموسی علی رأسه حین یرید ان یحلق) و در موثق کالصحیح از لیث منقولست که از حضرت امام جعفر لوامع صاحبقرانی،
ج 7، ص: 667 صادق صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از متمتّعی که خواهد تقصیر کند از عمره و سر را بتراشد حضرت فرمودند که بر
اوست که گوسفندي بکشد و چون در روز عید سر تراشیدن مطلوبست و یک روز یا دو روز فاصله شده است و موسی سر ندارد
استره را بر سر بمالند در وقتی که سر میتراشد که بعد از قربان کردن گوسفند باشد یا آن که میتراشد و هر چه بهم میرسد
خوبست و اگر چیزي بهم نرسد از جهۀ محل شدن تقصیر کند، و مذکور شد که محل میشود به سبب تقصیر از هر چیزي مگر سر
تراشیدن که حرام است و میباید که در عمره سر نتراشد اگر در حج سر بتراشد بهتر است و خواهد آمد، و این در صورتیست که
عمدا سر بتراشد که اگر از روي نسیان یا جهل باشد بر او چیزي نیست چنانکه دلالت میکند بر آن صحیحه جمیل از بعضی از
اصحاب خود از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
[جماع قبل از تقصیر]
(و روي ابو المعزاء عن ابی بصیر قال قلت لأبی جعفر صلوات اللَّه علیه رجل احلّ من احرامه و لم تحلّ امرأته فوقع علیها قال علیها
بدنۀ یغرمها زوجها) و منقولست در موثق کالصحیح و در صحیح از ابو بصیر که گفت عرض نمودم به حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه که شخصی از احرام خود محل شده بود و زنش محل نشده بود که با آن زن جماع کرد حضرت فرمودند که بر آن
زن یا بر آن مرد شتري لازمست که شوهرش غرامت میکشد از جانب زنش چون بیاختیار زن جماع واقع شده است چنانکه ظاهر
تحمل است، و اگر باختیار آن زن باشد بر زن واجبست نه بر مرد (و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه ینبغی للمتمتّع بالعمرة إلی الحجّ
لوامع ص: 668 اذا احلّ ان لا یلبس قمیصا و ان یتشبّه بالمحرمین) و در حسن کالصحیح از حفص منقولست از
بسیاري از مشایخ او که آن حضرت صلوات اللَّه فرمودند که سزاوار آنست که هر گاه شخصی از عمره تمتع فارغ شده باشد و محل
شده باشد که پیراهن نپوشد و شبیه باشد به محرمان خصوصا سنّیان که مبادا ایشان بفهمند که او حج تمتع کرده است و ایشان اگر
چه در حال احرام جامه دوخته میپوشند و موافق مذهب باطل ایشان چنین است که جایز است که در حال احرام جامه به پوشد و
کفاره بدهند اگر رومی یا عرب یا بخارایی به پوشد متعرض نمیشوند، و اگر عجم به پوشد میدانند که عجم در حال احرام جامه
مخیط نمیپوشند پس پوشیدن جامه علامت محل شدنست از عمره تمتع چنانکه موافق واقع است و ضرر میرساند
[تقصیر از بعضی از اعضاء]
صفحه 273 از 296
(و روي حفص و جمیل و غیرهما عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی محرم یق ّ ص ر من بعض و لا یق ّ ص ر من بعض قال یجزئه) و به
اسانید صحیحه منقولست از حفص بن بختري و از جمیل بن دراج و غیر ایشان از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در
محرمی که تقصیر کند از بعضی از مواضع تقصیر و تقصیر نکند از مواضع دیگر مثل آن که ناخن یک دست یا بعضی از یک دست
یا دو دست را بگیرد و از بعضی دیگر تقصیر نکند مثل تقصیر از شارب و سر و محاسن که بعضی را بگیرد و بعضی را نگیرد؟
حضرت فرمودند که کافی است که از بعضی بگیرد و از بعضی نگیرد و اگر از همه جا تقصیر بکند بهتر خواهد بود چنانکه گذشت
و بهتر آنست که چون از سر تقصیر کند از پیش سر که محاذي پیشانی است لوامع ص: 669 ابتدا کند چنانکه از
حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه منقولست. و در صحیح از محمد بن اسماعیل منقولست که دیدم که حضرت ابو الحسن
علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه علیه از عمره فارغ شده بودند و از اطراف موي سر میگرفتند از شانه پس سر تراشی را اشاره
فرمودند که شارب را بگیرد و چون شارب را گرفت اشاره به محاسن مبارك فرمودند که از اطراف آن گرفتند بعد از آن برخاستند.
[اگر در مکه حلق کند]
(و ساله جمیل بن درّاج عن متمتّع حلق رأسه بمکّۀ فقال ان کان جاهلا فلیس علیه شیء و ان تعمّد ذلک فی اوّل شهور الحجّ بثلاثین
یوما منها فلیس علیه شیء فان تعمّد ذلک بعد الثّلثین الّتی یوفّر فیها الشّعر للحجّ فانّ علیه دما یهریقه) و در صحیح منقولست از جمیل
که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که حج تمتّع کند و از عمره فارغ شده باشد سر
بتراشد در مکه حضرت فرمودند که اگر جاهل مسأله باشد و نداند که حرامست سر تراشیدن بر او چیزي نیست و اگر عمدا کرده
باشد اگر تا اول ذي قعده سر تراشیده باشد بر او چیزي نیست و اگر عمدا سر تراشیده باشد از اول ماه ذي قعده تا روز دهم ذي حجه
که موي سر را از جهۀ حج میگذارند که در حج بتراشند پس بر اوست که گوسفندي بکشد پس ظاهر میشود که سر تراشیدن
بعد از عمره و پیش از آن تا اول ذي قعده یک حکم دارد و پیشتر بیدغدغه سنّت است و ممکن است که همه در کفاره مساوي
باشند و پیشتر مکروه باشد و بعد از احرام تا روز دهم حرام باشد چنانکه عمل اکثر علماء و اصحاب بر این است
[اگر قبل از تقصیر وطی کند]
(و روي عن حمّاد بن عثمان قال قال رجل لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه لوامع ص: 670 علیه جعلت فداك انّی لما
قضیت نسکی للعمرة اتیت اهلی و لم اقصّر قال علیک بدنۀ قال فانّی لمّا اردت ذلک منها و لم تکن قصّرت امتنعت فلما غلبتها قرضت
بعض شعرها بأسنانها قال رحمها اللَّه انّها کانت افقه منک علیک بدنۀ و لیس علیها شیء) و منقولست در صحیح از حماد و این
حدیث در کافی و تهذیب منقولست از حماد و ظاهرا در وقت این سؤال حماد حاضر بوده است و نخواسته که چنین قباحت را
نسبت به شیخش بدهد بعنوان قال رجل ذکر کرده است و محمد بن علی بن حلبی نیز شنیده بود که از برادرش چنین امري واقع
شده است او نیز این واقعه را از حضرت میپرسید، و احتمال دیگر هست که محمد بعد از آن که از حلبی شنیده بود چون به خدمت
حضرت رسیده باشد از حضرت سؤال کرده باشد حاصل آن که حماد میگوید که شخصی به حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه عرض نمود که فداي تو گردم چون طواف و سعی عمره را به جا آوردم پیش از آن که تقصیر کنم با اهل خود نزدیکی
کردم حضرت فرمودند که بدنه بده که شتر بزرگ باشد و مشهور آنست که میباید که شتر پنج ساله پا در شش باشد باز آن
شخص عرض نمود که چون خواستم که پیش زن روم امتناع نمود چون تقصیر نکرده بود پس چون بر او زور آوردم بعضی از موي
خود را به دندان گرفت جدا کرد حضرت فرمودند که حق سبحانه و تعالی او را رحمت کند زنت اعلم بود از تو بر تست که شتري
صفحه 274 از 296
بدهی و بر او چیزي نیست چون در تقصیر تقصیر نکرد و تو تقصیر کردي و دور نیست که سایل جاهل مسأله باشد و کفّاره بر سبیل
استحباب باشد یا آن که در مانند حلبی جهل عذر نباشد اگر چه ممکن است که در اوایل تشرف به خدمت آن حضرت باشد و اللَّه
تعالی یعلم
باب المتمتّع یخرج من مکّۀ و یرجع
(قال الصّادق صلوات اللَّه علیه اذا اراد المتمتّع الخروج من مکّۀ إلی بعض المواضع فلیس له ذلک لأنّه مرتبط بالحجّ حتّی یقضیه الّا ان
یعلم انّه لا یفوته الحجّ فاذا علم و خرج و عاد ثمّ رجع فی الشّهر الّذي خرج فیه دخل مکّۀ محلّا و ان دخلها فی غیر ذلک الشّهر دخلها
محرما) این بابی است در بیان آن که شخصی که حج تمتع کند و عمره به جا آورده باشد اگر بیرون رود از مکه کی میتواند رفت
و چه وقت بر میگردد و بچه نحو میتواند رفت. منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بدان که این عبارت در
کتب معروفه نیست و لیکن مجموع عبارت فقه رضویست و چون اقوال معصومین صلوات اللَّه علیهم یک قول است در فواید
گذشت حدیثی که هر گاه حدیثی را از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه نشنیده باشند و از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه شنیده باشند آن حدیث را از حضرت امام محمد باقر روایت میتوان کرد چون هر چه یک معصوم میداند همه آن
را میدانند پس بنا بر این نسبت به آن حضرت میتوان داد چون علوم امام رضا علوم امام جعفر است صلوات اللَّه علیهم، و گمان
این است که چون صدوق نقل بالمعنی را جایز میداند و این مضمون در حدیث طویلی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه منقولست لوامع ص: 672 این مضمون را از عبارت معصوم روایت کرده که بیدغدغه باشد. حاصل آنست
که حضرت فرمودند که هر گاه کسی عمره تمتع را کرده باشد و خواهد که از مکه بیرون رود به بعضی از مواضع نمیتواند رفت
زیرا که مربوط است بحج تا حجرا به جا آورد مگر آن که داند که حجش فوت نمیشود در آن سال و هر گاه داند که حج فوت
نمیشود و بیرون رود پس برگردد و در آن ماهی که بیرون رفته است داخل مکه معظمه میشود بی احرام و اگر در غیر آن ماه
برگردد داخل مکه میشود با احرام. تا اینجا عبارت فقه رضویست و موافق مشهور است میان اصحاب و اما آن چه از روایات بسیار
ظاهر میشود آنست که چون بیرون رود با احرام بیرون رود تا ارتباطش بحج بیشتر باشد. مثل حسن کالصحیح حماد بن عیسی که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که از جهۀ حج تمتع در ماههاي حج داخل شود نمیتواند بیرون رفتن تا
آن که حجرا به جا آورد پس اگر کاري داشته باشد به عسفان یا طائف یا ذات عرق احرام بحج در مکه بگیرد و محرم بیرون رود و
چون برگردد. تلبیه گوید و داخل مکه شود و بر احرام باشد تا وقت حج پس اگر داخل مکه شود با احرام داخل شود و زیارت خانه
نکند تا وقتی که با مردمان در روز هشتم بمنی رود و اگر خواهد از آنجا برگردد داخل مکه نشود و بمنی رود، و عرض نمودم که
اگر نداند که با احرام بیرون میباید رفت و به مدینه مشرفه و امثال آن رود از جاهاي دور بیاحرام و در اوقات حج برگردد و قصد
حج داشته باشد آیا با احرام داخل میشود یا بیاحرام حضرت فرمودند که اگر از آن وقتی که بیرون رفته است تا وقتی که داخل
میشود یک ماه نشده باشد بیاحرام داخل میتواند شد و اگر یک ماه شده باشد لوامع ص: 673 با احرام دیگر
داخل میشود، عرض نمودم که به کدام یک از این دو و احرام و دو عمره حج خود را مربوط میگرداند فرمودند که به عمره دویم
و این عمره او است و این عمره را حساب میکند تا به سبب این عمره محبوس شد که به جایی نمیتواند رفت تا حجرا به جا آورد
و اگر چه پیشتر به سبب آن عمره محبوس بود یا اگر این عمره نمیبود آن را حساب میکرد، عرض نمودم که چه فرقست میان
عمره مفرده و عمره تمتع فرمودند که هر گاه عمره مفرده را به جا میآورد هر جا که خواهد میرود بخلاف عمره تمتع که به سبب
آن بحج مربوط شده است و به جایی نمیتواند رفت که حجرا به جا نیاورد، و در این صورت از جهۀ حج هدي میکشد و در حج
افراد هدي نیست و عمره تمتّع را در ماههاي حج واقع میسازد و عمره مفرده را در عرض سال میتواند واقع ساخت و در عمره
صفحه 275 از 296
مفرده طواف نساء هست و در عمره تمتع نیست و این جمله از روایات بسیار ظاهر میشود. و در حسنه کالصحیحه حلبی و در موثق
اسحاق بن عمار و در صحیحه حفص بن بختري و غیر اینها همه مذکور است که با احرام بیرون رود تا از ارتباط بحج نیفتد و مشهور
این است که این بر سبیل استحباب است و احتیاط در این است که باین اخبار عمل نماید (و سال محمّد بن مسلم ابا جعفر صلوات
اللَّه علیه هل یدخل الرّجل مکّ ۀ بغیر احرام قال لا الّا مریض او من به بطن) و در صحیح منقولست از محمد که گفت سؤال کردم از
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که آیا داخل میتواند شد کسی در مکه معظمه بیاحرام حضرت فرمودند که نه مگر کسی
که بیمار باشد یا مبطون باشد که لوامع ص: 674 اسهال داشته باشد و داخل مسجد الحرام نتواند شد، و مثل اینست
صحیحه عاصم بن حمید. و اما صحیحه رفاعه که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه
شخصی شکم رو و درد سخت داشته باشد بیاحرام داخل مکه میتواند شد حضرت فرمودند که داخل مکه نشود مگر با احرام، و
اگر خود نتواند احرام او را میبندند به درستی که هیمه کشان و جلابان که از اطراف چیزهاي ضرور را میآورند و میفروشند به
نزد حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه آمدند و عرض نمودند که ما همیشه تردّد میکنیم و مشکل است ما را همیشه با احرام
داخل شدن حضرت ایشان را رخصت فرمودند که بیاحرام داخل شوند. و این محمولست بر استحباب هر گاه ضبط خود نتواند
نمود. و در صحیح جمیل منقولست که از جدّه بیاحرام داخل میتوان شد. محمولست بر آن که یک ماه نشده باشد چنانکه
کالصحیح بلکه در صحیح منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که فرمودند که اگر در ماهی داخل شوند که
پیشتر احرام گرفتهاند بیاحرام داخل میشوند و اگر در غیر آن ماه داخل شوند احرام میگیرند (و روي القاسم بن محمّد عن علیّ
بن ابی حمزة قال سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن رجل یدخل مکّۀ فی السّنۀ المرّة و المرّتین و الثّلث کیف یصنع و قال اذا دخل
، فلیدخل ملبّیا و اذا خرج فلیخرج محلّا) و منقولست از علی که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم لوامع صاحبقرانی، ج 7
ص: 675 صلوات اللَّه علیه از شخصی که داخل مکه شود در سالی یک بار و دو بار و سه بار چه کند؟ حضرت فرمودند که هر گاه
داخل مکه شود باید که داخل مکه شود لبیک گویان و چون بیرون رود باید که بیرون رود محل یعنی با احرام که داخل میشوند
اگر در ماه حج باشد مخیر است میان حج و عمره، و اگر غیر ماه حج باشد عمره مفرده به جا میآورد پس واجبست که از این احرام
بیرون آید به آن که حج یا عمره به جا آورد چنانکه حق سبحانه و تعالی فرموده است که وَ أَتِمُّوا الْحَ جَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ یعنی حج و
عمره را که شروع کردید تمام کنید از براي رضاي حق سبحانه و تعالی و سابقا مذکور شد سه معنی دارد و هر سه مراد است و
احادیث گذشت و میآید
باب احرام الحائض و المستحاضۀ
[در غسل احرام طهارت شرط نیست]
(روي معاویۀ بن عمّار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال انّ اسماء بنت عمیس نفست بمحمّد بن ابی بکر بالبیداء لأربع بقین من
ذي القعدة فی حجّۀ الوداع فامرها رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله فاغتسلت و احتشت و احرمت و لبّت مع النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله و
اصحابه فلمّا قدموا مکّۀ لم تطهر حتّی نفروا من منی و قد شهدت المواقف کلّها عرفات و جمعا و رمت الجمار و لکن لم تطف بالبیت
و لم تسع بین ال ّ ص فا و المروة فلمّا نفروا من منی أمرها رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله فاغتسلت و طافت بالبیت و بال ّ ص فا و المروة و
کان جلوسها فی اربع بقین من ذي القعدة و عشر من ذي الحجّ ۀ و ثلاثۀ ایّام التّشریق) این بابی است در بیان احرام حایض، و
مستحاضه و نفساء حکم حایض دارد مرویست به اسانید صحیحه متکثره که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که
اسماء بنت عمیس که زوجه حضرت جعفر طیّار بود و بعد از شهادت جعفر ابو بکر او را خواست و در سال دهم از هجرت که آن
صفحه 276 از 296
حضرت متوجه حج بیت اللَّه الحرام شدند در بیدا که قریب است بمسجد شجره محمد بن ابو بکر از اسماء متولّد شد و اسماء نفساء
شد و از ماه ذي القعده چهار روز مانده بود و مدار عرب در تاریخ بر شبست چهار شب مانده بود که در شب بیست و ششم ذي
قعده بود پس حضرت لوامع ص: 677 سیّد المرسلین صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند او را که غسل احرام بکند و
پیش از غسل فرجش را پر از پنبه کند و چون حسب الامر پنبه برداشت و غسل احرام کرد نیت احرام کرد و تلبیه گفت در بیرون
مسجد شجره با حضرت سید الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله و اصحاب آن حضرت، و چون به مکه معظمه رسیدند اسماء بنت عمیس
پاك نشده بود با حضرت متوجّه منی شد و شب در آنجا بود و روزش به عرفات رفت و وقوف عرفات و مشعر را با نفاس دریافت و
رمی جمار کرد و لیکن طواف و سعی را نکرد چون پاك نبود و چون از منی متوجّه مکّه معظمه شدند حضرت فرمودند او را که
غسل کرد و طواف و سعی را به جا آورد و آن چه اسماء نماز نکرد و نفاس حساب کرد چهار روز ذي قعده بود و ده روز ذي حجّه
بود و سه روز ایّام تشریق بود که مجموع هفده روز بود در هیجده روز که از نصف روز اول ولادت شد و نصف روز هیجدهم
غسل کرد تا جمع شود میان اخبار هجده و هفده. و از این حدیث و احادیث متواتره ظاهر میشود که شرط نیست طهارت در احرام
و حایض و نفساء جمیع افعال حجرا به جا میآورند مگر طواف و نماز طواف را، و از این حدیث ظاهر نمیشود که اسما حج تمتع
کرده باشد یا حج افراد، و صدوق اخبار این باب را نقل میکند و بعد از آن جمع میکند، و موافق این حدیث اخبار صحیحه متواتره
وارد شده است از زراره و محمد بن مسلم و منصور بن حازم و عیص و غیر ایشان و بعضی از این احادیث در باب نفاس مذکور شد
با وجه جمع
[حائض طواف و نماز را تأخیر میاندازد]
(و روي عن درست عن عجلان ابی صالح قال سالت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن متمتّعۀ دخلت مکّۀ فحاضت فقال تسعی بین
ال ّ ص فا و المروة ثمّ تخرج مع النّاس حتّی تقضی طوافها بعد) لوامع ص: 678 و کالصحیح منقولست از عجلان که
گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از زنی که احرام به عمره تمتع گرفته باشد و داخل مکه شود و
حایض شود چه کند حضرت فرمودند که سعی میکند در میان صفا و مروه و تقصیر میکند و احرام بحج میگیرد و با مردمان
بیرون میرود به جانب عرفات و بعد از آن که پاك شود طواف عمره را قضا میکند (و ساله معاویۀ بن عمّار عن امرأة طافت بین
ال ّ ص فا و المروة فحاضت بینهما قال تتمّ سعیها و ساله عن امرأة طافت بالبیت ثمّ حاضت قبل ان تسعی قال تسعی.) و به اسانید صحیحه
منقول است از معاویه که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از زنی که سعی کند میان صفا و مروه و
در اثناي سعی حایض شود حضرت فرمودند که سعیش را تمام میکند، و دیگر سؤال کردم از زنی که طواف خانه کعبه را کرده
باشد با دو رکعت نماز طواف به قرینه آن که پس حایض شد پیش از سعی فرمودند که سعی میکند چون شرط نیست که در سعی
پاك باشد و در این دو صورت البته حج تمتع میکند (و روي محمّد بن مسلم عن احدهما صلوات اللَّه علیهما قال سألته عن المحرمۀ
اذا طهرت تغسل رأسها بالخطمیّ فقال یجزیها الماء) و کالصحیح منقولست از یکی از حضرتین صادقین صلوات اللَّه علیهما سؤال
کردم که هر گاه زنی در حالت احرام حایض شده باشد یا حایض باشد و پاك شود آیا سر خود را از خطمی میتواند شست
حضرت فرمودند که آب کافی است و احتیاج به خطمی نیست چون از جمله ریاحین است و مکروهست و احتمال حرمت نیز دارد
لوامع ص: 679 (و روي جمیل عنه صلوات اللَّه علیه انّه قال فی الحائض اذا قدمت مکّۀ یوم التّرویۀ انّها تمضی کما
هی إلی عرفات فتجعلها حجّ ۀ ثمّ تقیم حتّی تطهر فتخرج إلی التّنعیم فتحرم فتجعلها عمرة) و منقولست در صحیح از جمیل که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند در حایضی که در روز هشتم به مکه رسد آن که میرود با آن که حایض است
به عرفات و مناسک حجرا به جا میآورد از وقوف عرفات و مشعر و افعال منی را و صبر میکند تا پاك میشود و طوافین و سعی را
صفحه 277 از 296
به جا میآورد و بعد از آن به تنعیم میرود و عمره مفرده را به جا میآورد و در این صورت حج افراد میکند (و روي صفوان عن
اسحاق بن عمّار قال سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن المرأة تجیء متمتّعۀ فتطمث قبل ان تطوف بالبیت حتّی تخرج إلی عرفات
فقال تصیر حجّۀ مفردة و علیها دم اضحیّتها) و در موثق کالصحیح منقولست از اسحاق که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی
کاظم صلوات اللَّه علیه از زنی که احرام بحج تمتع گرفته باشد و حایض شود پیش از آن که طواف خانه کند تا بیرون رود به
عرفات و پاك نشود حضرت فرمودند که حجش حج افراد میشود و مستحب است که قربانی بکند و ظاهرا احادیث آنست که
احتیاج به نیت نیست بلکه عمره حج میشود و ممکن است که در این صورت حضرت کار را بر آن زن آسان گردانیده باشد و
استفتاء نکرده است تا حضرت آن چه او را باید کرد بفرماید و در این صورت میبایست که سعی و تقصیر را به جا آورد و حج
تمتع بکند چون در حال احرام پاك بوده است و چون زن به عرفات رفته بود و بلکه حج کرده بوده است و این سؤال میکند
حضرت جهل او را عذر گردانیده و امر لوامع ص: 680 به هدي تمتع فرموده است که هدي بر جمعی که دورند
واجبست و تعبیر به اضحیه کردن بنا بر آنست که به عبث حج افراد کرده است (و روي صفوان عن عبد الرّحمن بن الحجّ اج قال
سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن رجل کانت معه امرأة فقدمت مکّۀ و هی لا تصلّی فلم تطهر إلی یوم التّرویۀ و طهرت و طافت
بالبیت و لم تسع بین ال ّ ص فا و المروة حتّی شخصت إلی عرفات هل تعتدّ بذلک الطّواف أم تعید قبل ال ّ ص فا و المروة قال تعتدّ بذلک
الطّواف الاوّل و تبنی علیه) و در حسن کالصحیح منقولست از عبد الرحمن که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم
صلوات اللَّه علیه از مردي که زنی با او باشد و داخل مکه شود و حایض باشد و پاك نشود تا روز هشتم بعد از آن پاك شود و
طواف بیت اللَّه را به جا آورد و سعی میان صفا و مروه نکند تا به عرفات رود آیا باین طواف اعتماد میکند یا مرتبه دیگر پیش از
سعی به جا میآورد چون میباید که سعی بعد از طواف باشد حضرت فرمودند که اعتماد به آن طواف اول میکند و بنا بر آن
میگذارد و سعی را قضا میکند اگر احرام بحج گرفته باشد و ظاهر خبر آنست که احرام نگرفته است از جهۀ حج پس اعتماد بر
آن به این معنی است که ثواب دارد و حج افراد میکند و یا آن که این طواف را بعنوان تقدیم حساب میکند و طواف زیارت از
جهۀ حج نخواهد کرد و اللَّه تعالی یعلم (و روي ابان عن زرارة قال سألته عن امرأة طافت بالبیت فحاضت قبل ان تصلّیّ الرّکعتین
فقال لیس علیها اذا طهرت الّا الرّکعتین و قد قضت الطّواف) و در موثق کالصحیح منقولست از زراره که گفت از آن حضرت لوامع
ص: 681 صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از زنی که طواف خانه کرد و حایض شد پیش از آن که دو رکعت نماز
طواف را بکند حضرت فرمودند که چون پاك شود بر او نیست مگر دو رکعت نماز طواف و طوافش صحیح است و به همین
مضمونست کالصحیح کنانی از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه (و روي ابان عن فضیل بن یسار عن ابی جعفر صلوات
اللَّه علیه قال اذا طافت المرأة طواف النّساء فطافت اکثر من النّصف فحاضت نفرت ان شاءت) و در موثق کالصحیح منقولست که
حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه زنی طواف نسا بکند و از نصف تجاوز کند که چهار شوط یا پنج
شوط کرده باشد و حایض شود اگر خواهد روانه شود که چون از نصف گذشت گویا همه را کرده است، و اگر حایض شود و
طواف نساء را نکرده باشد و قافله نایستند که او به جا آورد روانه شود و صحیح است حجش، چنانکه حسن کالصحیح خزاز دلالت
میکند بر آن و احوط آنست که شخصی را نایب کند که به نیابت او طواف نسا را به جا آورد با [یا] بقیه که مانده است نیز به جا
آورد (و روي صفوان عن اسحاق بن عمّار قال سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن جاریۀ لم تحض خرجت مع زوجها و أهلها
فحاضت فاستحیت ان تعلم أهلها و زوجها حتّی قضت المناسک و هی علی تلک الحال فواقعها زوجها و رجعت إلی الکوفۀ فقالت
لأهلها قد کان من الامر کذا و کذا فقال علیها سوق بدنۀ و الحجّ من قابل و لیس علی زوجها شیء) و در موثق کالصحیح منقول
است که اسحاق گفت سؤال کردم از لوامع ص: 682 حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از دختري که
حایض نشده است و با شوهرش و اهلش بحج آمدند و دختر حایض شده است و شرمش میآمده است که اهل خانهاش را یا
صفحه 278 از 296
شوهرش را خبر کند که حایض شده است تا آن که مناسک حجرا با این حال به جا آورده است و شوهرش نیز با او جماع کرده
است و چون به کوفه که شهر اوست رسیده است به اهلش گفته است که اینها بر من واقع شده است حضرت فرمودند که بر او لازم
است که شتري را براند و سال دیگر حج بکند و بر شوهرش چیزي نیست چون نمیدانسته است که زن بر احرام خود است (و روي
فضالۀ بن ایّوب عن الکاهلیّ قال سالت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن النّساء فی احرامهنّ فقال یصلحن ما اردن ان یصلحن فاذا
وردن الشّجرة أهللن بالحجّ و لبّین عند المیل اوّل البیداء ثمّ یؤتی بهنّ مکّۀ یبادر بهنّ الطّواف و السّ عی فاذا قضین طوافهنّ و سعیهنّ
قصّرن و جازت متعۀ [و صارت خ] ثمّ أهللن یوم التّرویۀ بالحجّ فکانت عمرة و حجّۀ و ان اعتللن کنّ علی حجّهنّ و لم یفردن حجّهنّ)
و در صحیحین از فضاله از کاهلی عبد اللَّه بن یحیی که ممدوحست به مدحی که کم از توثیق نیست منقولست که گفت سؤال
کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از احرام زنان حضرت فرمودند که در خانه خود کارسازیهاي خود را بکنند
یعنی موي پشت زهار خود را بکنند یا بتراشند یا نوره بگذارند و چون قبیح بود: به عباراتی فرمودند که قباحت نداشته باشد و هم
چنین کل بدن را نوره گذاشتن و ناخن گرفتن از دستها و پاها و بعد از آن غسل احرام بکنند و جامهاي احرامی را به پوشند و روانه
شوند و چون بمسجد شجره رسند نیت حج بکنند و تلبیه سرّي را بگویند و چون لوامع ص: 683 به اول بیدا رسند
تلبیه را بلند بگویند به نحوي که از جنبی آواز ایشان را نشنود و اهلال بحج اینست که بگویند: لبّیک بحجّۀ تمامها و بلاغها علیک و
سنّیان همه چنین میگویند از جهۀ روح عمر تا از آواز ایشان مسرور شود و شیعیان را سه عنوان جایز است. یکی آن که این عبارت
را بگویند که لبیک میگویم و به بندگی ایستادهام و از من است شروع کردن در حج و از تست که توفیقم دهی که تمام کنم حجرا
و مرا به آن جا برسانی و باز مرا به خانه خود رسانی و غرضش از حج عمره تمتع است که بمنزله جزو حج شده است و به زبان حج
میگوید و در دل قصد قصد میکند عمره تمتع را. و عنوان دویم آنست که عمره تنها را ذکر میکند به زبان و به جاي بحجّۀ بعمرة
میگویند، و اگر تقیه نباشد این عبارت بهتر است که لفظ و زبان موافق باشند و این مضمون را به عبارات بسیار میتوان گفت که
اکثرش در اخبار وارد شده است در ضمن تلبیه که لبّیک بعمرة بمتعۀ إلی الحجّ یا در ضمن نیت احرام بگوید که اللهمّ انّی ارید ان
أتمتّع بالعمرة إلی الحجّ که در همه جا قصدش عمرهایست که متصل شود بحج و در میان عمره و حج محل شود و تمتع بیابد از
محرمات احرام تا حج و یا عمره فقط را بگوید. و عنوان سیم آنست که هر دو را اظهار کند به آن که بگوید لبّیک بحجّۀ و عمرة
معا لبّیک. و جمعی از علما این حجرا حج قران میگویند که نیت از جهۀ عمره است اداء و از جهۀ حج است بعنوان تقدیم و عزم
یعنی الحال عمره به جا میآورم و بعد از اتمام عمره حج میکنم و اگر تقیه نباشد ذکر کردن حج تمتع یا عمره تمتع از جهۀ اظهار
شعایر ایمان سنت مؤکد است و اگر خوف باشد لوامع ص: 684 نگفتن و در دل گذرانیدن واجب عینی است،
پس حضرت فرمودند که بعد از تلبیه زنان را به مکه معظمه میبرند و تا داخل شوند فی الحال ایشان را میباید برد که طواف و
سعی و تقصیر بکنند تا حج تمتع را دریابند مبادا تقصیر کنند و حایض شوند و حج تمتع نتوانند کرد، و چون روز هشتم شود احرام
بحج بگیرند تا حج و عمره را هر دو دریافته باشند، و اگر حایض شوند حج ایشان تمتع است و حج افراد نمیکنند یعنی در این
صورت چون عمده طوافست و هر گاه زن طواف را در پاکی دریابد اگر حایض شود ضرري ندارد، و احتمال دارد که مراد حضرت
این باشد که حیض سبب این نیست که حج افراد کنند بلکه اگر حایض داخل مکه معظمه شود سعی میکند و تقصیر میکند و
طواف را بعد از پاك شدن از حیض قضا میکند و معنی اول اظهر است به قرینه مبادرت نمودن و زود کردن. و محتمل است که
مراد حضرت از این حدیث معنی دیگر باشد که زنان اوّلا احرام حج بگیرند پس اگر به مکه روند و دست بهم دهد که به زودي
عمره به جا آورند و احرام حج بگیرند و عمره را ادراك کرده خواهند بود و اگر فرصت نشود حجرا به جا خواهند آورد به نیّت اوّل
و نقل نیّت از تمتع نباید کردن به افراد و اگر تمتع میسّر شود نقل از افراد به تمتع کنند و آن مطلوبست و این حل بظاهر حدیث اربط
است و لیکن مخالف مشهور است. و احتمال دیگر آنست که در دل نیّت عمره میکنند و به زبان حج میگذرانند اگر تمتع را
صفحه 279 از 296
دریابند موافق قلب خواهد بود و اگر در نیابند و حج افراد کنند موافق زبان خواهد بود، و احتمال دیگر آن که نیّت هر دو میکند و
تلفظ بهر دو میکند که اگر عمره را دریابد قصد کرده است و اگر در نیابد نیّت حج نکرده است چنانکه عکس او نیز خوبست
نسبت به مفرد و قارن و اعم که لوامع ص: 685 اگر حجرا دریابد فبها و الا محل شود به عمره مفرده، در اینجا
میگویند که اگر عمره را دریابم حج تمتع باشد و الا افراد باشد و بر هر یک از این احتمالات روایات واقع شده است و همه
خوبست و اللَّه تعالی یعلم
[اگر در وسط طواف خون ببیند]
(و روي حریز عن محمّد بن مسلم قال سالت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن امرأة طافت ثلاثۀ اطواف او اقلّ من ذلک ثمّ رأت دما
فقال تحفظ مکانها فاذا طهرت طافت منه و اعتدّت بما مضی) و به اسانید صحیحه که زیاده از پنجاه است و کالصحیح قریب به آن و
با اسانید علاء بن رزین زیاده از هفتاد سند صحیح و هشتاد کالصحیح است از محمد بن مسلم که گفت سؤال کردم از حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از زنی که سه طواف که سه شوط باشد کرده باشد یا کمتر و بعد از آن خون حیض به بیند حضرت
فرمودند که هم آنجا را نشان میکند و چون پاك شود از حیض از آنجا بنا مینهد و آن چه را از پیش کرده است حساب میکند
(و روي العلا عن محمّد بن مسلم عن احدهما صلوات اللَّه علیهما مثله) و به اسانید صحیحه متکثره و کالصحیحه از علاء بن رزین از
محمد بن مسلم از یکی از امام محمد باقر یا امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیهما منقولست بمثل عبارت سابقه که از عدد تواتر زیاده
است از هر یک از حریز و علاء (قال مصنّف هذا الکتاب رضی اللَّه عنه و بهذا الحدیث افتی دون الحدیث الذي رواه ابن مسکان عن
ابراهیم بن اسحاق عمّن سال ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن امرأة طافت اربعۀ اشواط و هی معتمرة ثمّ لوامع ص:
686 طمثت قال تتمّ طوافها و لیس علیها غیره و متعتها تامۀ و لها ان تطوف بین ال ّ ص فا و المروة لأنّها زادت علی النّصف و قد قضیت
متعتها فلتستانف بعد الحجّ و ان هی لم تطف الّا ثلاثۀ اشواط فلتستانف الحجّ فان اقام بها جمّالها بعد الحجّ فلتخرج إلی الجعرانۀ او
اولی التّنعیم فلتعتمر لأنّ هذا الحدیث اسناده منقطع و الحدیث الاوّل رخصۀ و رحمۀ و اسناده متّصل) چنین گوید صدوق مؤلف این
کتاب که من بحدیث محمد بن مسلم فتوي میدهم نه به حدیثی که منقولست در صحیح از ابن مسکان که از اهل جماع است بر
تصحیح ما یصحّ عنه و ضرر ندارد جهالت ابراهیم و ارسال او از سایلی که سؤال کرده است از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه از زنی که چهار شوط خانه کعبه کرده باشد در عمره تمتع و حایض شود حضرت فرمودند که تمام میکند طواف را بعد از آن
که پاك میشود و بر او چیزي دیگر نیست و عمره و حجش صحیح و تمامست و سعی میان صفا و مروه میکند چون در آن شرط
نیست که طاهر باشد چون طوافش از نصف تجاوز کرده است و چون تقصیر میکند عمره تمتّع را کرده است و احرام بحج
میگیرد، و اگر طواف نکرده باشد مگر سه شوط و تا چهار تمام نشود سه شوط کرده است پس میباید که نقل کند نیّت عمره را
بحج و به عرفات رود و حجرا به جا آورد پس اگر بعد از حج شتربانش بایستد عمره مفرده میکند که از جهۀ احرامش میرود به
جعرانه بتشدید راء و تخفیف را خواندهاند یا به تنعیم رود و عمره مفرد بکند صدوق میگوید که من به این حدیث عمل نمیکنم
زیرا که اسناد این حدیث مرسل شده است که معلوم نیست که ابراهیم بن اسحاق از که روایت کرده است و اگر چه مرسلات ابن
مسکان و لوامع ص: 687 غیر او از اهل اجماع در حکم مسنداتست و لیکن هر گاه تعارض شود میان مسند و
مرسل مسند را مقدم میدارند به آن که حدیث اول رخصت است و هر رخصتی الهی ناشی است که گویا حضرت فرمودهاند که
اگر خواهید حجرا از سر گیرید، و اگر خواهید بنا نهید بر آن و اسنادش متصل است بمثل محمد بن مسلم که از ارکان اربعه
اصحاب حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق صلوات علیها است و صد و پنجاه سند دارد از صحیح و کالصحیح و
این مسند یک سند کالصحیح است و نسبت ارسال دادن وقتی خوبست که بر این مضمون حدیث مسند نبوده باشد و حال آن که
صفحه 280 از 296
کلینی که اصل صدوق بوده است و حدیث ابن مسکان را روایت کرده است بعنوان صحیح از او از اسحاق که بیاع لؤلؤ است که
شیخ او را در رجال حضرت صادق مهملا روایت کرده است، و ابراهیم بن اسحاق بیاع لؤلؤ نیست در رجال و مسندا از ابو بصیر
روایت کرده است و مرسلا از احمد بن عمر حلّال ثقه روایت کرده است از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه، و شیخ این حدیث را
از کتاب موسی بن قاسم روایت کرده است از صفوان از ابن مسکان از ابی اسحاق صاحب لؤلؤ از کسی که از آن حضرت شنیده
بود، و از کتاب حسین بن سعید روایت کرده است از محمد بن سنان از ابن مسکان از ابراهیم بن ابی اسحاق از سعید اعرج پس
ظاهر شد که آن شخصی که از او ارسال کردهاند سعید است و او ثقه است و یک حدیث سه یا چهار حدیث است و با وجود تعدد
طرق که بزرگان اصحاب نقل کردهاند و اکثر علما عمل کردهاند جبر ضعف آن میشود، و لیکن چون حدیث محمد بن مسلم وارد
شده است بر خلاف این اخبار ناچار است جمع کردن و جمع صدوق بد نیست و شیخ الطائفه حمل کرده است آن را بر طواف
سنت و حمل میتوان کرد بر طواف لوامع ص: 688 زیارت حج و طواف نسا و غیر آن چون این روایات صریحند
در طواف عمره و اللَّه تعالی یعلم (و انّما لا تسعی الحائض الّتی حاضت قبل الاحرام بین الصّفا و المروة و تقضی المناسک کلّها لأنّها
لا تقدر ان تقف بعرفۀ الّا عشیّۀ عرفۀ و لا بالمشعر الّا یوم النّحر و لا ترمی الجمار الّا بمنی و هذا اذا طهرت قضته) و چرا حایضی که
پیش از احرام حایض شده است سعی نمیکند میان صفا و مروه که به جا آورد جمیع مناسک حجرا به آن که حج تمتع کند زیرا
که نیت عمره تمتع نمیتواند کرد زیرا که میداند که افعال حج وقتی مخصوص دارند که اگر در آن وقت به جا نیاورند حج ایشان
صحیح نخواهد بود مثل وقوف عرفات که آن را نمیتوان کرد مگر در عصر روز عرفه و وقوف مشعر را نمیتوان مگر در صبح روز
عید و رمی جمار را نمیتوان کردن مگر در اوقات مخصوصه و چون در حال احرام حایض باشد و مظنونش باشد که تا روز دهم
پاك نمیشود نمیتواند نیت عمره تمتع کردن، البته نیت حج افراد خواهد کرد و اما اگر در حال احرام حایض نباشد میتواند که
نیت نیت عمره تمتع کند بلکه واجبست که نیت عمره کند شاید خونش نیاید و چون عمره کرده است عمره را تمام میکند اگر چه
حایض شود و لیکن طواف نمیکند و چون پاك میشود و طواف عمره را میکند و بعد از آن طواف حج میکند تا به آخر افعال
حج. و این وجهی است در جمع بین الاخبار که در این باب وارد شده است و این اختلاف در دو امر است یکی آن که حایض حج
تمتع میکند یا حج افراد، و دویم در ادراك طواف و اکثر فضلا در هم کردهاند این اخبار را و تصور لوامع ص:
689 کردهاند که یکی است امّا خلاف اول سه قول است یکی آن که حایض و نفسا چون داخل مکه شوند و وقت باشد صبر
میکنند تا روز هشتم بلکه تصور کردهاند تا زوال روز نهم پس اگر پاك شوند و توانند که غسل کنند و طواف مختصري که اقل
واجب باشد به جا آورند و هم چنین دو رکعت نماز مختصري با سعی مختصري به جا آورند و تجدید احرام کنند از جهۀ حج و
خود را به عرفات رسانند پیش از غروب حج تمتع میکنند، و اگر مشغول عمره شوند و حج فوت شود مثل آن که رفیقی نداشته
باشند و خوف نفس یا بضع بوده باشد نقل نیت میکنند از عمره بحج و حج افراد میکنند، و در این دو صورت خلاف معتدٌّ بهی
است [نیست ظ] و عمده خلاف در آنست که هر گاه هر دو را توانند به جا آوردن باین نحو که حایض و نفسا پاك نشده باشند و
افعال عمره را به جا میتواند آوردن بغیر از طواف یا سعی و تقصیر میکنند و تجدید احرام حج که چون پاك شوند طواف عمره و
طواف زیارت و طواف نسا را با هم به جا آورند، و این قول جمعی است از قدما و جمعی از متاخرین و اکثر اصحاب واجب
میدانند که در این صورت نقل بحج افراد کنند و بعد از حج عمره مفرده به جا آورند و بر این قول نیز اخبار صحیحه متکثره وارد
شده است و جمعی از اصحاب قایلند به تخییر و خالی از قوت نیست و گمان بنده این است با افضلیت حج تمتع و قول دیگر
تفصیلی است که صدوق داده است که اگر در حال احرام پاك باشند و بعد از آن حایض شوند حج تمتع میکنند و الا حج افراد، و
اقوال دیگر هست که خواهد آمد بعد از این در وقت نقل و غیر آن. و خلاف دیگر در این است که اگر در اثناي طواف حایض
شوند در چه وقت بنا مینهند و چه وقت از سر میگیرند صدوق و جمعی بر اینند که لوامع ص: 690 اگر یک
صفحه 281 از 296
شوط کرده باشند و حایض یا نفسا شوند بعد از طهارت بنا بر آن مینهند چنانکه ظاهر صحیحه محمد بن مسلم است خواه حج تمتع
کنند و خواه افراد و اکثر بر اینند که در اینجا و در غیر اینجا اگر از نصف تجاوز کردهاند که شوط چهارم را تمام کرده باشد و
بعضی پنجم را گفتهاند بنا مینهند خواه تمتّع کنند یا افراد و اگر کمتر از چهار شوط کرده باشند که حایض شوند در وقتی که قضا
میکنند هفت شوط قضا خواهند کرد و بر این مضمون احادیث بسیار وارد شده است، و جمع میتوان کرد به تخییر که اگر پیش از
چهار شوط باشد مخیر است در بنا و استیناف و اگر بنا نهند و تمام کنند و طوافی دیگر احتیاطا بکنند بهتر خواهد بود و مجموع این
اخبار در روضۀ المتقین مزبور است
باب الوقت الّذي اذا ادرکه الانسان یکون مدرکا للتّمتّع
(روي ابن ابی عمیر عن هشام بن سالم و مرازم و شعیب عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی الرّجل المتمتّع یدخل لیلۀ عرفۀ فیطوف
و یسعی ثمّ یحرم فیاتی منی فقال لا باس) این بابی است در بیان وقتی که هر گاه در یابد آن را آدمی ادراك کرده است حج تمتع
را مرویست به صد و پنج سند که به شصت سند صحیح است و به چهل و پنج سند حسن کالصحیح از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه که عرض نمودند که هر گاه متمتع داخل مکه معظمه شود در شب نهم و طواف و سعی و تقصیر کند و احرام بحج
گیرد و بمنی آید نزد حاجیان که روزش با ایشان به عرفات رود صحیح است حضرت فرمودند که باکی نیست (و روي الحسین بن
سعید عن حمّاد عن محمّد بن میمون قال قدم ابو الحسن صلوات اللَّه علیه متمتّعا لیلۀ عرفۀ فطاف و احلّ و اتی جواریه ثمّ اهل بالحجّ
و خرج) و به چهار ده سند صحیح منقول است از حماد و او از اهل اجماع است پس ضرر ندارد جهالت محمد که گفت حضرت
امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه به مکه معظمه تشریف آوردند بقصد عمره تمتع در شب نهم و طواف و سعی کردند و محل
شدند به تقصیر و نزدیکی کردند با کنیزانی که لوامع ص: 692 با خود آورده بودند علی رغم عمر پس احرام
بحج گرفتند و بیرون رفتند بمنی. بدان که در نسخ من لا یحضر چند نسخه بیدغدغه غلط هست که از نساخ شده و نسخه صحیح
این نسخه است که موافق است با کافی و تهذیب (و روي عن ابی بصیر قال قلت لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه المرأة تجیء متمتّعۀ
فتطمث قبل ان تطوف بالبیت فیکون طهرها لیلۀ عرفۀ فقال ان کانت تعلم انّها تطهر و تطوف بالبیت و تحلّ من احرامها و تلحق النّاس
بمنی فلتفعل) مرویست در موثق از ابو بصیر که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه زنی بقصد
حج تمتع آمده باشد به مکه معظمه و پیش از آن که طواف کند حایض شود و شب نهم پاك شود چه کند حضرت فرمودند که
اگر داند که میتواند که غسل کند و طواف و سعی کند و از احرام بیرون آید به تقصیر و خود را به مردمان رساند در منی چنین
کند که اختیاري عرفات را دریابد و ظاهرا آن که در این حدیث و احادیث صحیحه مثل صحیحه حلبی و صحیحه مرازم و غیر اینها
که ادراك منی را فرمودهاند قطع نظر از فضیلت این معنی نیز منظور بوده است که از منی تا عرفات خوف دزدان هست خصوصا
زنان که خوف بضع نیز هست و به سبب اینها جایز است نقل به افراد هر گاه داند که به ایشان نمیرسد به آن که اول صبح داخل
مکه معظمه شود اگر چه متوجه منی شود خود را به ایشان میرساند و اگر مشغول افعال عمره شود به ایشان نمیرسد مگر آن که
جمعی کثیر باشند که در این صورت عمره میکنند و ملحق میشوند چنانکه بر ما واقع شد و خود را لوامع ص:
693 رساندیم بعد از ظهر به ساعتی تقریبا (و روي النّضر عن شعیب العقرقوفی قال خرجت انا و حدید فانتهینا إلی البستان یوم التّرویۀ
فتقدّمت علی حمار فقدمت مکّۀ فطفت و سعیت و احللت من تمتّعی ثمّ احرمت بالحجّ و قدم حدید من اللّیل فکتبت إلی ابی الحسن
صلوات اللَّه علیه استفتیت فی امره فکتب صلوات اللَّه إلیّ مره یطوف و یسعی و یحلّ من متعته و یحرم بالحجّ و یلحق النّاس بمنی و لا
یبیتنّ بمکّۀ) و منقولست در صحیح از شعیب که گفت بدر رفتیم از کوفه یا مدینه مشرفه من و حدید بن حکیم و رسیدیم در روز
هشتم به بستان که وادي فاطمه باشد یا ده نارنج و من بر الاغی سوار شدم و پیش افتادم و به مکه معظمه آمدم و طواف و سعی
صفحه 282 از 296
کردم و تقصیر کردم و از عمره تمتع محل شدم پس احرام حج گرفتم و حدید که با قافله میآمد شب عرفه داخل شد پس من
عرض کردم [عرضه نوشتم خ ل] به خدمت حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه و در عریضه حکم حدید را استفتا نمودم که
او را چه باید کرد حج تمتع کند یا افراد حضرت صلوات اللَّه علیه نوشتند بمن که او را بگو که طواف و سعی کند و تقصیر کند تا
محل شود از عمره تمتع و احرام حج بگیرد و خود را بحاجیانی رساند که در منیاند، و البته شب در مکه نماند یعنی استحبابا چون
مستحب است که شب نهم در منی باشند. و صدوق احادیث شب عرفه را ترجیح داده است بحسب ظاهر چون احادیث دیگر را ذکر
نکرده است و غیر اینها نیز احادیث بسیار وارد شده است که اگر شب عید را دریابد حج تمتع میکند. لوامع ص:
694 و در صحیح از جمیل منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که متمتع ادراك حج تمتع میکند
بانکه عمره را به جا آورد تا ظهر روز عرفه و ادراك حج میتواند کرد تا زوال آفتاب روز عید که پیش از زوال داخل مشعر الحرام
شود و اضطراري مشعر را دریابد و چون از مکه معظمه تا عرفات چهار فرسخ است از اول زوال که به راه افتد سواره پیش از شام
خود را به عرفات میتواند رسانید. و کالصحیح بلکه در صحیح چون در طریق اسماعیل بن مرّار است و ابراهیم بن هاشم، و صدوق
و ابن ولید حکم به صحّت این حدیث کردهاند از یعقوب که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه شنیدم که
میفرمودند که باکی نیست متمتع را که احرام گیرد از شب هشتم تا هر وقتی که میسر شود ما دام که نترسد فوت شدن موقفین را و
ظاهرش آنست که اختیاري هر دو را دریابد و احتمال اضطراري احدهما و ما بین هر دو نیز هست، و کلینی رحمه اللَّه مرفوعا از آن
حضرت صلوات اللَّه علیه روایت کرده است در متمتعی که داخل شود در روز عرفه حضرت فرمودند که حج تمتعش تمامست تا
وقت تلبیه که آن زوال روز عرفه است و این حدیث مؤید صحیحه جمیل است. و در صحیح از حلبی منقولست که گفت سؤال
کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که در وقت تلبیه قصد حج و عمره کرده است یعنی حج تمتع قصد
کرده است و گفته است که لبّیک بحجّ ۀ و عمرة معا لبّیک و به مکه معظمه رسید و حاجیان به عرفات رفتهاند و میترسد که اگر
طواف و سعی به جا آورد وقوفش فوت شود حضرت فرمودند که در لوامع ص: 695 این صورت ترك عمره
میکند و حجرا به جا میآورد و بعد از حج عمره مفرده به جا میآورد و هدي بر او نیست چون حجش افراد شد و ظاهرا این
حدیث خوف فوت اختیاري عرفاتست، و احتمال دارد که مراد این باشد که یکی از اختیاریین را یا یکی از اضطراریین را خوف
دارد که در نیابد و لیکن احتمال اول اظهر است. و در صحیح از زراره منقولست که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه از شخصی که روز عرفه به جایی رسد که میان او و مکه یک فرسخ باشد و قصد حج تمتع داشته باشد حضرت
فرمودند که تلبیه عمره را ترك میکند و تلبیه حج را میگوید بعد از نماز صبح و متوجّه عرفات میشود و با مردمان وقوف میکند
در عرفات و جمیع مناسک حجرا به جا میآورد و توقف میکند در مکه معظمه تا ماه محرم عمره مفرده به جا میآورد و بر او
چیزي نیست: و ظاهرا این حدیث آنست که در صورتی که اگر عمره را به جا آورد بعضی از وقوف عرفه فوت شود نقل نیت بحج
میکند، و در این صورت جمع میکنیم با اخبار دیگر که در این صورت مخیّر است میان حج تمتع و حج افراد، و احادیث صحیحه
وارد شده است که عمره میکند تا وقتی که حاجیان را در منی دریابد و به مفهوم دلالت میکند که اگر ایشان را در منی در نیابد
حج افراد میکند موافق حدیث زراره زیرا که اگر ایشان را در منی دریابد ممکن است که اول ظهر در عرفات باشد و اگر مشغول
عمره شود عصري به عرفات میرسد خصوصا در روزهاي کوتاه و در این صورت مخیرند میان حج تمتع و افراد، و میتوان قایل به
تخییر شدن هر گاه حج اسلام را کرده باشد و این نیت سنت باشد، و اکثر اخباري که قریب باین وارد شده است لوامع صاحبقرانی،
ج 7، ص: 696 حمل بر تخییر میتوان کرد یا افضلیّت افراد در صورتی که پیشتر حج تمتع را کرده باشد یا در صورتی که خوف
داشته باشد که اگر از رفقا جدا شود ضرري به او رسد یا تقیه باشد چون در زمان حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم اجمعین
غالبا میر حاج سنی بوده است و ایشان از جهۀ آن که مخالفت عمر نکنند حج افراد میکنند و به مکه نمیآیند و از حوالی مکه
صفحه 283 از 296
معظمه روانه عرفات میشوند پس اگر کسی از ایشان جدا شود و به مکه رود او را رافضی میدانند و تا کشتن همراهند و اکثر
اوقات حاجیان نیز خبر ندارند که ایشان به کدام طرف میروند وقتی با خبر میشوند که ظهر یا قریب بظهر داخل عرفات شدهاند و
در آن صورت نمیتوان آمدن به مکه که عمره به جا آورند و خود را پیش از شام به عرفات رسانند. و همین واقعه بر ما واقع شد
که روز عرفه به حوالی مکه معظمه رسیدیم و امیر حاج بر سر دو راه ایستاد که مردمان را به عرفات برد و جمعی از شرفا به استقبال
آمده بودند و فرسخ را نمیدانستند که چه مقدار است ایشان میگفتند که اگر به مکه معظمه روید عرفات را در نخواهید یافت و
امیر حاج اتفاقا شیعه بود و موقوف براي بنده ساخت و بنده متفکر بودم که حج تمتع کنیم و اضطراري عرفه را دریابیم یا حج افراد
کنیم، و در این تأمّل بودم که جمعی کثیر از شیعیان عرب که حاضر بودند استر بنده را پیش انداختند و استر داران همگی خود را
بما رسانیدند و بسیاري شتران ذلول کرایه کرده خود را بحج تمتع رسانیدند و مظنون شد عاقبت که از سر دو راه تا به مکه معظمه
سه فرسخ بود تقریبا و اگر حاجیان میآمدند اکثر را اختیاري عرفه فوت میشد چنانکه جمعی با حمله روانه شده بودند بعد از ما و
اکثر حاج لوامع ص: 697 به عرفات رفتند و بعضی از صلحا که داخل عرفات شده بودند اندکی قبل از ظهر به
گمان آن که میتوانند ادراك عمره کردند شتران ذلول از بدویان کرایه کرده بودند و در اثناي راه در مشعر الحرام بما رسیدند و
اکثر مردمان که با بنده آمده بودند چون به مکه معظمه رسیدند و در راه جفاي بسیار کشیده بودند مشغول استراحت شدند و توقف
از جهۀ ایشان نکردیم و عمره به جا آوردیم خود را به تعجیل به عرفات رسانیدیم قریب به عصر و بعد از آن ظاهر شد که آن
مشقت در کار نبود و بنده شکر میکردم که الحمد للّه هر چه شد بیاختیار بنده شد و از آن که حرکت عنیف که واقع شد نقصان
بسیار رسید که مظنون شد که شارع این مقدار کار را تنگ نکرده است، و چند حدیث وارد شده است که چون شب عرفه داخل
شود عمره فوت میشود و در بعضی زوال شمس روز هشتم و بعضی تا سحر شب عرفه و بعضی تا وقتی که خود را پیش از شام
داخل عرفات کند و اظهر در روایات آنست که اگر حج اسلام باشد اگر پیش از شام یابد که به عرفات میرسد به آن که از گفته
جمعی از مردمان که او را علم به همرسد یا دو عادل یا جمعی که ظن قریب بعلم به همرسد از گفته ایشان علی الظاهر عمره را مقدم
میدارد و اگر حج سنت باشد مخیر است میان تمتع و افراد یا حج اسلام باشد و نیابد که عرفات را پیش از غروب در مییابد و حج
افراد میکند و اللَّه تعالی یعلم (و روي الحسن بن محبوب عن علیّ بن رئاب عن ضریس الکناسیّ عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال
سألته عن رجل خرج متمتّعا بعمرة إلی الحجّ فلم یبلغ بمکّۀ الّا یوم النّحر فقال یقیم بمکّۀ علی احرامه و یقطع التّلبیۀ حین یدخل الحرم
فیطوف بالبیت و یسعی و لوامع ص: 698 یحلق رأسه و یذبح شاته ثمّ ینصرف إلی اهله ثمّ قال هذا لمن اشترط
علی ربّه عند احرامه ان یحلّه حیث حبسه فان لم یشترط فانّ علیه الحجّ و العمرة من قابل.) و به اسانید صحیحه منقولست از ضریس
ثقه پسر برادر زراره که در کناسه ساکن بود و آن محلهایست از محلات کوفه که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر
صلوات اللَّه علیه از شخصی که از خانه خود بیرون آمده باشد بقصد حج تمتع و به مکه معظمه رسد در روز عید یعنی بعد از طلوع
صبح که اگر روانه مشعر شود بعد از طلوع آفتاب خواهد رسید و وقوف عرفات و مشعر را در نیابد یا وقتی برسد که قریب بظهر
باشد و اضطراري مشعر را نیز در نیابد بنا بر قول دیگر که خواهد آمد پس حضرت فرمودند که بر احرام خود میماند قطع تلبیه
میکند وقتی که داخل میشود و طواف عمره مفرده و سعی میکند و سر میتراشد چون در عمره مفرده سر تراشیدن بهتر است و
اگر گوسفندي با خود آورده باشد میکشد و بعد از آن طواف نساء میکند و به خانه خود برمیگیردد پس حضرت فرمودند که
آن که بر میگردد [و بر نمیگردد] وقتی است که در حال احرام شرط کرده باشد به آن که گفته باشد که خداوندا مرا محل کن
هر جا که محبوس کنی مرا که نتوانم بحج تمتع کردن و اگر شرط نکرده باشد بر اوست که سال آینده حج و عمره به جا آورد
یعنی بر سبیل استحباب چون حج اول نیز بر سبیل استحباب بود و اگر نه فرق نیست در حج واجب که شرط کرده باشد یا نکرده
باشد که سال دیگر حج میکند بر سبیل وجوب با استطاعت مگر آن که در ذمهاش مستقر شده باشد و خواهد آمد و جاي این
صفحه 284 از 296
حدیث اینجا نیست چنانکه ظاهر است.
باب الوقت الّذي متی ادرکه الانسان کان مدرکا للحج
(روي ابن ابی عمیر عن هشام بن الحکم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال من ادرك المشعر الحرام و علیه خمسۀ من النّاس فقد
ادرك الحجّ.) این بابی است در بیان وقتی که هر گاه آدمی دریابد آن را حجرا دریافته است یعنی دیر برسد که اگر باختیار آن
وقت به مشعر آید حجش باطل است به دوازده طریق صحیح و هیجده سند حسن کالصحیح منقولست که حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که دریابد مشعر الحرام را و در اینجا پنج کس باشند حجرا دریافته است بحج افراد یا قرآن اگر
هدي با خود داشته باشد، و محتمل است که مراد این باشد که پیش از طلوع آفتاب دریابد پیش از پیشین یا اندکی بعد از طلوع
چنانکه ظاهر عبارتست و استدلال بر هیچ یک از این احتمالات نمیتوان کرد مگر قدر مشترك میان این سه را که احتمال اول باشد
و اللَّه تعالی یعلم، و به همین مضمونست موثق کالصحیح اسحاق بن عمار از آن حضرت صلوات اللَّه علیه (و روي ابن ابی عمیر عن
جمیل بن درّاج عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال من ادرك الموقف بجمع یوم النّحر من قبل ان تزول الشّمس فقد ادرك
الحجّ.) لوامع ص: 700 و به اسانید صحیحه منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که دریابد
اضطراري مشعر الحرام را که آن تا زوال روز عید است حجرا دریافته است. و در صحیحه دیگر از جمیل گذشت که عمره را
درمییابد تا زوال عرفه و حج را در مییابد تا زوال عید و شیخ حمل کرده است این خبر را بر صورتی که عرفات را دریافته باشد
چنانکه در صحیح منقولست از حسن عطار که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر گاه حاجی به عرفات رود
پیش از طلوع صبح و چون از عرفات به مشعر آید به بیند که مردمان رفتهاند اندکی در مشعر بماند و خود را به مردمان رساند در
منی باکی نیست (و روي عبد اللَّه بن المغیرة عن اسحاق بن عمّار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال من ادرك المشعر الحرام قبل
ان تزول الشّمس فقد ادرك الحجّ و رواه اسحاق بن عمّار عن ابی الحسن موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما) و در موثق کالصحیح
از اسحاق منقولست که گفت آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که دریابد مشعر را پیش از زوال آفتاب حجر ادراك
کرده است و همین حدیث را اسحاق بن عمار در موثق کالصحیح از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه نیز روایت کرده
است (و روي عن معاویۀ بن عمّار قال قال لی ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه اذا ادرك الزّوال فقد ادرك الموقف) لوامع صاحبقرانی،
ج 7، ص: 701 و به اسانید صحیحه منقول است از معاویه که گفت که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بمن فرمودند که
هر گاه حاجی ادراك کند ظهر را ادراك کرده است وقوف را، و ظاهرش آنست که پیش از زوال در مشعر باشد که زوال شود در
آنجا ادراك وقوف مشعر کرده است، و تاویل شیخ در این حدیث اظهر است، و احتمال دارد که مراد این باشد که مراد از این
حدیث زوال عرفه باشد و مراد این باشد که اگر کسی اندکی بعد از زوال را در عرفات دریابد و بعد از آن بیرون آید وقوف عرفات
را دریافته است اگر چه کفارهاش باید داد. بدان که صدوق ترجیح این اخبار کرده است در فوت شدن حج، و اکثر اصحاب بر اینند
که اگر مشعر را قبل از طلوع آفتاب دریابد حجرا دریافته است و اگر بعد از طلوع شمس به مشعر رسد حجش فوت میشود و عمره
مفرده به جا میآورد از جهۀ محل شدن از احرام، و بر این مضمون احادیث صحیحه و حسنه کالصحیحه وارد شده است از ائمه
معصومین صلوات اللَّه علیهم و صدوق نیز روایت کرده است بعضی از این اخبار را در باب فوت شدن حج إن شاء اللَّه در آنجا
بعضی از اخبار مذکور خواهد شد با وجه جمع.
باب تقدیم طواف الحجّ و طواف النّساء قبل السّعی و قبل الخروج إلی منی
(روي اسحاق بن عمّار عن سماعۀ بن مهران عن ابی الحسن الماضی صلوات اللَّه علیه قال سألته عن رجل طاف طواف الحجّ و طواف
صفحه 285 از 296
النّساء قبل ان یسعی بین ال ّ ص فا و المروة قال لا یضرّه یطوف بین ال ّ ص فا و المروة و قد فرغ من حجّه.) این بابی است در مقدم داشتن
طواف حج یا طواف نساء پیش از سعی و پیش از آن که بمنی رود مرویست در موثق کالصحیح از سماعه که گفت سؤال کردم از
حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که طواف حج یا طواف نسا کند پیش از آن که سعی کند میان صفا و مروه
حضرت فرمودند که ضرر به او ندارد طواف میکند میان صفا و مروه و از حج فارغ میشود یعنی صحیح است تقدیم طواف نساء را
بر سعی چون نسیانا واقع شده است، و احتمال دیگر آن است که مطلب این باشد که اگر طواف میان صفا و مروه بکند و بعد از آن
طواف بکند ضرر ندارد به آن که و قد فرغ من حجه یعنی تا به آخر بکند و اگر احتمال بعید باشد تاویل بعید نیست چون حدیث
کالصحیح از حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه وارد شده است که در این صورت طواف نسا را به جا میآورد مرتبه دیگر تا
ترتیب محقق شود لوامع ص: 703 (و روي ابن ابی عمیر عن حفص بن البختري عن ابی الحسن صلوات اللَّه علیه
فی تعجیل الطّواف قبل الخروج إلی منی فقال هما سواء اخّر ذلک او قدّمه یعنی للمتمتّع) و به اسناد بسیار صحیح منقولست از
حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه در تعجیل طواف پیش از رفتن چونست حضرت فرمودند که تقدیم و تاخیر هر دو
مساویند یعنی متمتع را و این عبارت از صدوق است که از قراین یافته است یا از حفص است که در خدمت آن حضرت صلوات اللَّه
علیه از قراین فهمیده خواهد بود، و ظاهر حدیث اعم است نسبت به همه و این خبر و امثال این محمولست بر حالت اضطرار چنانکه
منقولست در حسن کالصحیح حفص و حسن کالصحیح معاویۀ بن عمار، و حسن کالصحیح حلبی که هر سه روایت کردهاند که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که باکی نیست که مقدم دارند طواف را پیش از رفتن به عرفات: مرد پیر که از
ازدحام آزار یابد، و هم چنین زنی که خوف حیض داشته باشد به آن که ترسد که هنوز از عرفات و مشعر فارغ نشده حیضش بیاید
و طوافین را نتواند کردن و جمّال نایستد مقدم میدارند (و روي ابن بکیر عن زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه و روي جمیل عن
ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه انّهما سألاهما عن المتمتّع یقدّم طوافه و سعیه فی الحجّ فقال هما سیّان قدّمت او اخّرت) و در موثق
کالصحیح از زراره و در صحیح از جمیل منقولست که از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه و امام جعفر صادق صلوات اللَّه
علیه سؤال کردند که آیا متمتع طواف و سعی را در حج مقدم میدارد لوامع ص: 704 حضرت فرمودند که هر دو
مساویند خواه تاخیر کنی و خواه تقدیم کنی که هر دو صحیح است و در ثواب یکسانند و این حدیث را نیز حمل کردهاند بر
صاحبان اعذار که اگر مقدم دارند کمی ندارند از کسانی که مؤخر میدارند هر چند نسبت به جمعی که عذر ندارند تاخیر ایشان
بهتر است از تقدیم، و مثل اینست حدیث صحیح علی بن یقطین که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه
که هر گاه شخصی حج تمتع کند و نیت کند و تلبیه بگوید طواف و سعی حجرا مقدم میتواند داشت بر وقوف عرفات و مشعر
حضرت فرمودند که باکی نیست. (و روي صفوان بن یحیی عن اسحاق بن عمّار قال سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن المتمتّع
اذا کان شیخا کبیرا او امرأة تخاف الحیض تعجّل الطّواف للحجّ قبل ان تاتی منی قال نعم من هو هکذا یعجّل، قال و سألته عن رجل
یحرم بالحجّ من مکّۀ ثمّ یري البیت خالیا فیطوف به قبل ان یخرج علیه شیء؟ قال لا) و در موثق کالصحیح منقول است از اسحاق که
گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از متمتعی که بسیار پیر باشد و از ازدحام خلایق جفا کشد، یا زنی
باشد یا زنی باشد که ترسد که روز دهم حایض شود روز هشتم طواف و سعی را میتواند کرد بر سبیل تقدیم حضرت فرمودند که
بلی هر که چنین باشد تعجیل میتواند کرد، اسحاق گفت که دیگر سؤال کردم از شخصی که احرام حجرا از مکه بگیرد بعد از آن
بیند که خلوتست آیا پیش از رفتن به عرفات اگر طواف کند بر او چیزي هست از گناه حضرت فرمودند که نه، و در کافی این
زیادتی هست که اسحاق گفت لوامع ص: 705 عرض نمودم که هر گاه شخصی در حج افراد طواف زیارت و
سعی را مقدم دارد و طواف نسا را نیز مقدم میتواند داشت فرمودند که نه و نیست طواف نسا مگر بعد از عود از موقفین بمنی. و در
موثق از علی بن ابی حمزه منقول است از آن حضرت صلوات اللَّه علیه به همین مضمون و وجه آن که طواف نسا را مقدم نمیتواند
صفحه 286 از 296
داشت آنست که طواف نسا رکن نیست، و اگر قافله برود ضرر ندارد دیگري را وکیل میتواند که به نیابت او به جا آورد، و اکثر
علما بر اینند که مفرد تقدیم طواف و سعی میتواند کرد، و متمتع نمیتواند مقدم داشت مگر وقتی که عذري داشته باشد و اگر
بیعذري مقدم دارد آن عبث خواهد بود و مرتبه دیگر میکند، و در تقدیم مفرد خلافی نیست بحسب ظاهر، و بر جواز تقدیم او
صحیحه حماد بن عثمان و موثقین کالصحیحین زراره و موثقه کالصحیحه اسحاق بن عمار و غیر اینها از حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه وارد شده است، و بر نهی از تقدیم در حج تمتع کالصحیحه ابو بصیر از آن حضرت صلوات اللَّه علیه وارد شده
است که گفت عرض نمودم که شخصی متمتع بود و بعد از عمره احرام گرفت بحج فرمودند که طواف خانه نکند تا متوجه عرفات
نشود و اگر بیعلتی پیشتر طواف کند اعتماد بر آن طواف نکند و بعد از مناسک از جهۀ حج طواف و سعی را به جا آورد. و
کالصحیح از اسماعیل بن عبد الخالق منقول است که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که باکی نیست
که پیر بسیار پیر و بیمار و زن و کسی که علتی داشته باشد مثل خوف از دشمنان طواف حج را مقدم دارند بر رفتن به جانب عرفات.
لوامع ص: 706 و در صحیح علی الظاهر از علی بن نعمان منقولست که گفت از حضرت امام موسی کاظم صلوات
اللَّه علیه شنیدم که میفرمودند که باکی نیست. مقدم داشتن طواف حج و طواف نساء را که پیش از رفتن به جانب عرفات به جا
آورند و هم چنین اگر خوف داشته باشد طواف وداع را مقدم میتواند داشتن که بعد از مناسک منی روانه خانه خود شود، و ظاهرا
در طواف نساء خوف آمدن حیض یا خوف دشمن مخیر باشد میان تقدیم و توکل.
باب تاخیر الزّیارة
(روي عن اسحاق بن عمّار قال سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن زیارة البیت و تؤخّر إلی یوم الثّالث فقال و تعجیلها احبّ إلیّ و
لیس به باس ان اخّرته) این بابی است در جواز تاخیر زیارت خانه از روز دهم و یازدهم چون احادیث صحیحه وارد شده است به آن
که طواف حجرا در روز دهم به جا آورند. مثل صحیحه محمد بن مسلم که گفت سؤال کردم از حضرت امام محمد باقر صلوات
اللَّه علیه که متمتع کی زیارت خانه میکند فرمودند که روز عید. و در صحیح از منصور منقولست که حضرت امام جعفر صادق
صلوات اللَّه علیه میفرمودند که متمتع شب در منی نماند تا زیارت بیت به جا آورد. و در صحیح عمران منقولست که آن حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند که سزاوار آنست که متمتع طواف زیارت را در روز عید به جا آورد یا شب یازدهم و بروز یازدهم
نیندازد. و در صحیح از معاویۀ بن عمار منقولست که گفت سؤال کردم از لوامع ص: 708 آن حضرت صلوات اللَّه
علیه که متمتع کی زیارت خانه میکند فرمودند که روز عید یا یک روز بعد از آن و از روز یازدهم تاخیر نکند و بر مفرد و قارن
موسّع است و ایشان مثل متمتع نیستند، و چون احادیث توسعه وارد شده است جمعی حمل کردهاند بر مفرد و قارن، و جمعی
احادیث سابقه را حمل بر استحباب کردهاند و از آن جمله احادیث آینده است. مثل حدیث موثق کالصحیح که منقولست از اسحاق
بن عمار که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که آیا تاخیر میتواند کرد زیارت خانه را تا روز سیم
ایّام تشریق حضرت فرمودند که بلی و تعجیلش محبوبتر است نزد من بنا بر نسخه که واو دارد عطف است بر نعم مقدر و بنا بر نسخه
که واو ندارد مثل تهذیب نعم مقدر نخواهد بود و این معنی دارد که تعجیلش محبوبتر است نزد من و اگر تاخیر کنی باکی نیست (و
فی روایۀ عبد اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال لا باس بان تؤخّر زیارة البیت إلی یوم النّفر) و به اسانید صحیحه
متکثره منقولست از عبد اللَّه که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که باکی نیست که تاخیر کنند زیارت خانه را تا
روز دوازدهم یا سیزدهم که از منی کوچ میکنند و در تهذیب این زیادتی است که استحباب تعجیلش نیست مگر از جهۀ حوادث و
عوارضی که سانح میشوند مانند مرگ و مرض و حیض و نفاس و غیر اینها (و روي عبید اللَّه بن علیّ الحلبیّ عن ابی عبد اللَّه
صلوات اللَّه علیه قال سالت عن رجل نسی ان یزور البیت حتّی اصبح فقال لا باس انا ربّما أخّرته حتّی تذهب ایّام التّشریق و لکن لا
صفحه 287 از 296
یقرب النّساء و الطّیب) لوامع ص: 709 و به اسانید متکثره صحیحه منقولست از حلبی که گفت سؤال کردم از
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه [از مردي] که فراموش کند که زیارت خانه کند تا صبح روز یازدهم حضرت فرمودند
که باکی نیست بسیار است که من تاخیر میکنم طواف زیارت را تا آن که سه روز ایّام تشریق میگذرد و لیکن تا طواف زیارت
نکند نزدیکی به زنان و بوي خوش نمیتواند کرد، و بحسب مفهوم دلالت میکند بر آن که بعد از طواف زیارت نزدیکی زنان
میتواند کرد و چنین نیست بلکه تا طواف نسا نکنند زنان حلال نمیشوند پس لازم است که زیارت خانه را شامل هر دو زیارت
بگیرند که به یک زیارت بوي خوش حلال میشود و بیکی زنان و در بوي خوش نیز بر سبیل استحبابست چون در احادیث صحیحه
وارد شده است (و روي هشام بن سالم عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال سألته عمّن نسی زیارة البیت حتّی رجع إلی اهله فقال لا
یضرّه اذا کان قد قضی مناسکه) و به اسانید صحیحه متکثره منقولست از هشام که گفت سؤال کردم از آن حضرت صلوات اللَّه علیه
از کسی که فراموش کند زیارت خانه را تا به اهل خود برگردد حضرت فرمودند که ضرر به او ندارد هر گاه جمیع مناسک را به جا
آورده باشد، و محمولست بر طواف وداع یا طواف نسا اگر طواف وداع کرده باشد یا طواف زیارت هر گاه نتواند برگشتن و نایبی
بگیرد که بدل از او به جا آورد. چنانکه منقولست در صحیح از علی بن جعفر که گفت سؤال کردم از برادرم حضرت امام موسی
کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که فراموش لوامع ص: 710 کند طواف فریضه را تا بشهر خود آید و با اهل
خود جماع کند چه کند حضرت فرمودند که هدي میفرستد بمنی اگر طواف حجرا ترك کرده است، و به مکه اگر طواف عمره را
ترك کرده است و وکیل میکند کسی را که آن چه نکرده است از طواف به جا آورد، و جمعی حمل کردهاند این حدیث را بر
طواف نسا چون احادیث بسیار وارد شده است که اگر ترك کند طواف زیارت را حجرا اعاده میکند (و روي هشام بن سالم عن
ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال لا باس ان اخّرت زیارة البیت إلی ان یذهب ایّام التّشریق الّا انّک لا تقرب النّساء و لا الطّیب) و به
اسانید صحیحه منقولست که آن حضرت فرمودند که باکی نیست که تاخیر کنی زیارت خانه را تا بگذرد سه روز که ایّام تشریق
است یعنی روزي چند است که گوشتهاي منی را در آفتاب پهن میکنند تا خشک شود و لیکن نزدیکی نمیکنی با زنان و بوي
خوش. بدان که ظاهر میشود از صدوق که اگر کسی ترك کند طواف زیارت را حجش صحیح است اگر از روي نسیان باشد و
ذکر نکرده است صورت جهل بلکه علم را نیز، امّا در صورت علم شکی نیست که حجش باطل است و فی الحقیقه حج طوافست و
باقی تابع طوافست و اگر ترك کند طواف را از روي جهل اعاده حج لازمست و در این مسأله جهل عذر نیست چنانکه مرویست در
صحیح از علی بن یقطین که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که جاهل بود و نمیدانست
که واجبست بر او طواف زیارت واجب حضرت فرمودند که اگر ندانسته باشد لوامع ص: 711 که طواف در حج
واجبست اعاده میکند و شتري میکشد. و در صحیح از حماد بن عیسی از علی ابن ابی حمزه منقولست که گفت از آن حضرت
سؤال کردند از شخصی که نمیدانست که طواف بیت میباید کرد و نکرد تا به خانه خود رفت حضرت فرمودند که اگر به نادانی
چنین کرده است اعاده میکند حجرا و بر اوست که شتري بکشد، و حدیث علی بن یقطین ظاهرش طواف حجست، و حدیث دویم
اعم است، و حدیث دویم صریحست در اعاده حج و حدیث علی بن یقطین صریح نیست و احتمال اعاده طواف دارد و لیکن خلافی
ندیدهام که حجرا اعاده نباید کرد، و اما اگر فراموش کند طواف را اکثر بر آنند که واجبست که برگردد و طواف را به جا آورد در
ماه ذي حجه و اگر در این سال نتواند در سال دیگر بیاید و اگر متعذر باشد نایب بگیرد و مستندش حدیث علی بن جعفر است و
گذشت در ضمن حدیث سابق و جمعی آن را حمل بر طواف نسا کردهاند و بحسب ظاهر اعم است بلکه در طواف زیارت اظهر
است و اللَّه تعالی یعلم.
باب حکم من نسی طواف النّساء
صفحه 288 از 296
(روي معاویۀ بن عمّار عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال قلت له رجل نسی طواف النّساء حتّی رجع إلی اهله قال یامر ان یقضی
عنه ان لم یحجّ فانّه لا تحلّ له النّساء حتّی یطوف بالبیت) این بابی است در حکم کسی که فراموش کند طواف نسا را تا به اهل خود
برگردد منقولست به اسانید متواتره از معاویه که عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که اگر شخصی فراموش
کند طواف نساء را تا به اهل خود برگردد حضرت فرمودند که اگر خود بحج آید سال دیگر طواف نساء را قضا خواهد کرد، و اگر
خود نیاید نایبی میگیرد که به نیابت او قضا میکند به درستی که زنان بر او حلال نمیشوند تا طواف نساء نکند خود یا نایبش، و
در کافی این زیادتی است که اگر بمیرد پیش از آن که از او طواف کنند میباید که وارث او یا غیر وارث از برادران مؤمن از جهۀ
او قضا کنند، و فایده بعد از مرگ تعبّد است و ممکن است که از جهۀ حور العین باشد و اگر مؤمنان نکنند ممکن است که حق
سبحانه و تعالی امر فرماید فرشته را که قضا کند از جهۀ او تا حور العین بر او حلال شوند و این نقل را جائی ندیدهام از مشایخ
شنیدهام و اللَّه تعالی یعلم (و روي ابن ابی عمیر عن ابی ایّوب ابراهیم بن عثمان الخزّاز قال لوامع ص: 713 کنت
عند ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فدخل علیه رجل فقال اصلحک اللَّه انّ معنا بمکّ ۀ امرأة حایضا و لم تطف طواف النّساء و یابی
الجمّال ان یقیم علیها قال فاطرق و هو یقول لا تستطیع ان تتخلّف عن اصحابها و لا یقیم علیها جمّالها ثمّ رفع رأسه الیه فقال تمضی
فقد تمّ حجّها) و به اسانید صحیحه متکثره منقولست از ابراهیم که گفت در خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بودم
که شخصی داخل شد و گفت حق سبحانه و تعالی اصلاح احوال تو کند به تمکن و استیلاي بر عالمیان به درستی که با ما زنی
حایض هست و طواف نسا نکرده است و شتر دار نمیایستد که او پاك شود حضرت سر به زیر انداختند چنانکه حضرت سید
المرسلین انتظار وحی میکشیدند ایشان نیز گاه گاهی انتظار القاء روح القدس میکشیدند و گاهی در وقت سؤال متوجه عالم قدس
میبودهاند در آن ساعت جواب نمیدادهاند که باز آیند و گاهی تقیه بوده است وسایل نفهمیده است، انتظار غفلت آن سنّی
میکشیدهاند و آهسته جواب میدادهاند، و گاهی در فکرهاي دیگر بودهاند و راوي گمان میکرد که حضرت تامّل میفرمایند و
گاهی از جهۀ تعلیم اصحاب که هر گاه ایشان تامّل فرمایند در جواب مسایل دیگران بطریق اولی میباید تامّل کنند و در اینجا دلیل
میفرمایند که زن از رفقا پس نمیتواند ماند و شتر دار نمیایستد پس اگر نرود به خانه از قبیل تکلیف ما لا یطاق خواهد بود؟ پس
سر بالا کردند و فرمودند که روانه شود که حجش تمام است و ظاهرا نایب میگیرد که از جهۀ او طواف نساء به جا آورد لوامع
ص: 714 (و روي ابن محبوب عن علیّ بن رئاب عن حمران بن أعین عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه فی رجل کان
علیه طواف النّساء وحده فطاف منه خمسۀ اشواط بالبیت ثمّ غمزه بطنه فخاف ان یبدره فخرج إلی منزله فنفض ثمّ غشی جاریته قال
یغتسل ثمّ یرجع فیطوف بالبیت تمام ما بقی علیه من طوافه و یستغفر ربّه و لا یعود) و در صحیح منقولست از حمران از حضرت امام
محمد باقر صلوات اللَّه علیه در شخصی که بر او باشد طواف نسا و پنج شوط از آن به جا آورد پس شکمش به پیچد و ترسد که
بیاختیار از او بجهد پس به منزل رود و استنجا کند بنا بر نسخه فا و ضاد با نقطه یا به قاف و ضاد با نقطه یعنی وضو را شکست یا
بیرون رفت و با کنیز خود مجامعت کرد حضرت فرمودند که غسل میکند پس برمیگردد و بنا مینهد بر گذشته و آن چه مانده
است تمام میکند و استغفار میکند و دیگر چنین نکند یعنی نامشروع کرده است یا خوب نکرده است، و در کافی به زیادتی این
کلام است که اگر سه شوط طواف نسا کرده باشد و بیرون آید و با زن خود جماع کند حجش را فاسد کرده است و شتري
میکشد و غسل میکند و برمیگردد و طوافی دیگر میکند هفت شوط چون از نصف تجاوز نکرده است. (و روي ابن محبوب عن
علیّ بن ابی حمزة عن ابی بصیر عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی رجل نسی طواف النّساء قال اذا زاد علی النّصف و خرج ناسیا
امر من یطوف عنه و له ان یقرب النّساء اذا زاد علی النّصف، و روي فی من ترك طواف النّساء انّه ان کان طاف طواف الوداع فهو
طواف النّساء.) لوامع ص: 715 و در موثق کالصحیح منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند در شخصی که فراموش کند طواف نساء را که اگر زیاده بر نصف شده باشد و از روي فراموشی بیرون رود امر کند کسی
صفحه 289 از 296
را که به نیابت او طواف کند و هر گاه زیاده بر نصف شده باشد با زنان نزدیکی میتوان کرد با کراهت یا حرمت باین معنی که
کفاره واجب نیست. و مرویست در موثق کالصحیح از اسحاق بن عمار منقولست که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که اگر
کسی ترك کند طواف نساء را و طواف وداع کند حق سبحانه و تعالی آن طواف را طواف نسا حساب میفرماید بفضل خود چون
فراموش کرده است و حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که حکمت لطیف اقتضاء فرمود طواف وداع را اگر طواف وداع نمیبود
اکثر عالمیان با احرام برمیکشند و از احرام محل نشده بودند
باب انقضاء مشی الماشی
(روي الحسین بن سعید عن اسماعیل بن همام المکّی عن ابی الحسن الرّضا عن ابیه صلوات اللَّه قال قال ابو عبد اللَّه علیه السلام فی
الّذي علیه المشی إذا رمی الجمرة زار البیت راکبا، و روي انّ من نذر ان یمشی إلی بیت اللَّه حافیا مشی فاذا تعب رکب، و روي انّه
یمشی من خلف المقام) این بابی است در انتهاي راه رفتن پیاده هر گاه بر او لازم شده باشد یا مطلقا به اسانید صحیحه متکثره
منقولست که حضرت [امام رضا فرمودند که حضرت] امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه فرمودند و بنا بر نسخه صحیحه موافق کافی
حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت امام جعفر صلوات اللَّه علیه فرمودند و در کافی عن ابیه نیست در
کسی که بر او لازم شده باشد پیاده رفتن بحج بیت اللَّه الحرام بنذر یا شبه نذر که هر گاه جمره عقبه را در منی بزند بفضل الهی
دیگر پیاده روي لازم نیست از منی به مکه معظمه میتواند آمد سواره. و در موثق از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
منقول است که از آن حضرت سؤال کردند که پیاده روي کی منقطع میشود حضرت فرمودند که هر گاه جمره عقبه بزند و سر
بتراشد پیاده روي منقطع شد باید که چون به زیارت رود سوار شود. و روي الخ. لوامع ص: 717 مرویست در
حسن کالصحیح از رفاعه و حفص بنا بر این صحیح است بطرق بسیار که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر
که نذر کند که پیاده بحج رود پا برهنه حضرت فرمودند که پیاده برود و چون قید پا برهنه بوده مرجوحست منعقد نمیشود و اصل
پیاده روي که مطلوبست منعقد میشود و هر گاه تعب و مشقت کشد سوار شود. و احادیث صحیحه بسیار وارد شده است که اگر
نذر کرده باشد که پیاده رود هر جا که بازماند و نتواند رفتن سواره میرود و بدنه میکشد، و روي الخ و در روایتی وارد شده است
که از عقب مقام پیاده میرود یعنی نذر حج منصرف میشود بنذر افعال حج و اول آن از وقتی است که احرام بحج بندد در مقام
ابراهیم و آخرش وقتی است که جمره عقبه را بزند. و مؤید این است صحیحه رفاعه که گفت از حضرت امام جعفر صادق صلوات
اللَّه علیه پرسیدم از پیاده رفتن حضرت امام حسن صلوات اللَّه علیه که از مکه معظمه بود یا از مدینه مشرفه حضرت فرمودند از مکه
معظمه الخ. و احکام حج نذر در باب نذر خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالی
باب حکم من قطع