گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هفتم
باب حکم من قطع علیه الطّواف بصلوة او غیرها






[بناي بر طواف سابق]
(روي یونس بن یعقوب قال قلت لأبی عبد اللَّه رأیت فی ثوبی شیئا من دم و انا اطوف قال فاعرف الموضع ثمّ اخرج فاغسله ثمّ عد
فابن علی طوافک) این بابی است در بیان حکم کسی که طوافش قطع شود به آن که خود قطع کند یا بیاختیار او مقطوع شود به
آن که در اثناي طواف محدث شود یا وقت نماز یومیه درآید و مشغول نماز شود یا غیر آن کالصحیح منقولست از یونس که گفت
عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که در حال طواف اندکی از خون در جامه خود دیدم حضرت فرمودند
که بهر جائی که رسیده نشان کن و از مسجد بیرون رو و ازاله نجاست از جامه بکن و برگرد و بنا نه بر طوافت از آنجا که نشان
صفحه 290 از 296
کرده بودي، و ظاهر حدیث آنست که ازاله نجاست نه به اعتبار طوافست که حکم صلاة دارد و اگر نه میبایست که تفصیل
میفرمودند در مقدار خون چنانکه استفصال میفرمودند در نماز و مؤید این قولست که ازاله نجاست از مسجد مطلقا واجبست خواه
تعدي کند و خواه نکند چنانکه ظاهر کریمه إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ است یعنی نیستند مشرکان مگر نجاست پس باید که داخل
مسجد الحرام نشوند بعد از این سال. و کالصحیحه بزنطی از بعضی از اصحابش که گفت عرض نمودم لوامع ص:
719 به آن حضرت صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی در جامهاش خون باشد از خونی که جایز نباشد نماز در آن مثل خون زاید
بر درهم و خون حیض و سگ و غیر از آن و در آن جامه طواف کند حضرت فرمودند که مجزي است طوافش در آن جامه چون
جاهل بود که نجس است پس جامه را میکند و در جامه طاهري نماز میکند، و این حدیث صریح نیست که ازاله نجاست به اعتبار
مسجد است یا طواف چون محتمل است که از جهۀ نماز در کار باشد و بس، و دلالت میکند بر آن که نجاست در طواف معذور
است
[قطع بخاطر نماز]
(و روي ابن المغیرة عن عبد اللَّه بن سنان قال سالت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن رجل کان فی طواف النّساء فاقیمت ال ّ ص لاة قال
یصلّی معهم الفریضۀ فاذا فرغ بنی من حیث بلغ) و به اسانید صحیحه و حسنه کالصحیح منقول است از عبد اللَّه که گفت سؤال کردم
از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از شخصی که در طواف نسا باشد و اقامت نماز گفته باشد حضرت فرمودند که نماز
واجب را تقیه با سنّیان میکند و چون از نماز فارغ شود از آنجایی که رسیده بود بنا مینهد، و در اکثر نسخ کافی فی طواف
الفریضه. است و در صحیح از هشام منقولست که طواف فریضه را قطع میکند از جهۀ نماز واجب و بنا مینهد بر طواف از آنجا که
گذشته است
[قطع بخاطر حاجت]
(و فی نوادر ابن ابی عمیر عن بعض اصحابنا عن احدهما صلوات اللَّه علیهما انّه قال فی الرّجل یطوف فتعرض له الحاجۀ قال لا باس
بان یذهب فی حاجته او حاجۀ غیره و یقطع الطّواف) و به اسانید صحیحه متکثره منقولست که یکی از امام محمد باقر و امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیهما فرمودند در شخصی که طواف کند و لوامع ص: 720 احتیاجی به همرسد حضرت
فرمودند که باکی نیست اگر او را یا دیگري را کاري به همرسد که قطع کند طواف را و ظاهرا در کار خود شرط باشد که از
ترکش ضرري عظیم به این کس رسد و در کار دیگران ضرورت شرط نیست بلکه قضاي حاجت مؤمن مطلوبست مطلقا در طواف
واجب و سنت
[قطع براي استراحت]
(و اذا اراد ان یستریح فی طوافه و یقعد فلا باس به فاذا رجع بنی علی طوافه و ان کان اقلّ من النّصف) و این عبارت جزو حدیث
سابق است با اختصاري که واقع شده است و ممکن است که چون این حدیث را دو کس روایت کردهاند یکی مختصر نقل کرده
باشد و یکی مطوّل، و مطول اینست که اگر کسی خواهد که در طواف استراحت کند و بنشیند باکی نیست و چون برگردد بنا بر
طوافش گذارد پس اگر یک نافله باشد بنا بر یک شوط گذارد و شوط میتواند گذاشت و اگر در فریضه باشد بنا نمینهد خواه از
جهۀ قضاي حاجت خودش باشد یا دیگري یعنی در کمتر از نصف. و در صحیح از علی بن رئاب منقولست که گفت عرض نمودم
صفحه 291 از 296
به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که هر گاه شخصی طواف کند و باز مانده شود از ضعف آیا استراحت میتواند کرد
حضرت فرمودند که بلی و استراحت میتواند کرد که اندکی بنشیند بعد از آن برخیزد و بنا نهد بر طوافش از آنجایی که گذاشته
است خواه طواف فریضه باشد یا نافله، و هم چنین در سعی و جمیع عبادات حج اندکی از جهۀ استراحت میتواند نشستن. و
کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقولست که فرمودند که در طواف استراحت میتواند کرد و گاه هست که من مانده
میشوم بالشی لوامع ص: 721 میگذارند و بر آن مینشینم و ظاهر این دو خبر اعم است از آن که از نصف
تجاوز کرده باشد یا نکرده باشد
[قطع بخاطر نماز مستحبی]
(و روي عن عبد الرّحمن بن الحجّاج قال سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن الرّجل یکون فی الطّواف و قد طاف بعضه و بقی علیه
بعضه فیخرج من الطّواف إلی الحجر او إلی بعض المسجد اذا کان یوتر فیوتر و یرجع فیتمّ طوافه افتري ذلک افضل ام یتمّ الطّواف ثمّ
یوتر و ان اسفر بعض الاسفار فقال ابدأ بالوتر و اقطع الطّواف اذا خفت ثمّ اتمّ الطّواف) و در حسن کالصحیح و در صحیح منقولست
از عبد الرحمن که گفت سؤال کردم از حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از شخصی که در طواف باشد و بعضی از آن را
کرده باشد و بعضی مانده باشد و در کافی است که فیطلع الفجر پس صبح طالع میشود و احتمال صبح کاذب نیز هست بلکه اظهر
است و از طواف بیرون میرود بحجر اسماعیل یا به طرفی دیگر از مسجد الحرام و نماز وتر را میکند هر گاه وتر را نکرده باشد، و
برمیگردد و طواف را تمام میکند آیا این بهتر است یا طواف را تمام کند و بعد از آن وتر را به جا آورد اگر چه روز روشن شده
باشد اندکی حضرت فرمودند که ابتدا کن به نماز وتر که سه رکعت باشد و قطع کن طواف را هر گاه خوف داشته باشی که وقت
وتر بدر رود و بعد از آن طواف را تمام کن، و عبارت کافی ثمّ اتمّ الطّواف بعده است و اکثر نسخ این کتاب ثمّ ائت الطّواف است
و ظاهرا تصحیف شده اتمّ به ائت با نقص بعده و حاصل کلام این است که هر گاه صبح صادق شود و نماز وتر را نکرده باشد و در
میان طواف باشد سه چیز بهم رسیده که متعارضند نماز صبح و نماز وتر و طواف حضرت فرمودند که لوامع ص:
722 طواف را واگذار و نماز وتر و نماز صبح را بکن و بعد از آن طواف را به جا آور و بنا بر احتمال صبح کاذب طلوع آن عبارت
از ظهور است که خوب ظاهر شود و بنا بر این نماز وتر را با آداب میکند با دو رکعت نافله صبح پس اگر صبح شده باشد نماز
صبح را میکند و بعد از آن طواف را تمام میکند و الّا اوّل طواف را تمام میکند و بعد از آن نماز واجب را به جا میآورد و هر
دو معنی خوبست و هر یک مؤیّدات دارد و نساخ فیطلع الفجر را انداختهاند تا ظاهرتر شود و مخفیتر شده است و ظاهرا فرقی نیست
میان طواف واجب و سنت و در این حکم بل اظهر طواف واجبست و از این حدیث ظاهر میشود که هر گاه قطع طواف از جهۀ
نماز وتر جایز باشد که از جهۀ نماز واجب نیز جایز خواهد بود بطریق اولی و احادیث گذشت
[قطع براي دخول کعبه]
(و روي ابن ابی عمیر عن حفص البختريّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فی من کان یطوف بالبیت فیعرض له دخول الکعبۀ
فدخلها قال یستقبل طوافه.) و به اسانید صحیحه منقولست از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه در کسی که طواف خانه
کند و امري حادث شد که میسر شد داخل شدن کعبه به آن که در را بگشایند و مانعی نباشد و داخل شود حضرت فرمودند که
طواف را از سر گیرد چون دخول کعبه ضرور نبود بخلاف صور دیگر که ضرور است اگر چه نماز وتر باشد چون فوت او ضرر
عظیم است و تدارك ندارد هر چند قضا کند. و بر این مضمون احادیث صحیحه و کالصحیحه وارد شده است، و در همه اخبار وارد
صفحه 292 از 296
است که طواف را از سر گیرد و مخالفت سنّت کرده است و از این حدیث ظاهر میشود که آن مقدار اهتمام در دخول کعبه نیست
طواف را لوامع ص: 723 سیما طواف واجب را و از جهۀ آن قطع توان نمود و جمعی چنین فهمیدهاند که اگر بعد
از اتمام شوط چهارم داخل کعبه شود خوبست زیرا که با تجاوز از نصف گویا همه را به جا آورده است چون در اکثر اخباري که
حکم به مخالفت سنت شده است در شوط سیم واقع شده است که داخل خانه شد و اخبار مطلقه را مثل خبر حفص حمل بر مقید
کردهاند و این قسم حملی ظاهر نیست زیرا که سؤال از سه شوط شده است حضرت جواب عام فرمودهاند و مدار بر عموم جوابست
نه بر خصوص سؤال، و احوط آنست که اگر بعد از شوط چهارم داخل شده باشد تمام کند و اعاده کند و اللَّه تعالی یعلم
[قطع بخاطر نجاست بدن]
(و روي حمّاد بن عثمان عن حبیب بن مظاهر قال ابتدأت فی طواف الفریضۀ فطفت شوطا واحدا فاذا انسان قد اصاب انفی فادماه
فخرجت فغسلته ثمّ جئت فابتدات الطّواف فذکرت ذلک لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه فقال بئس ما صنعت کان ینبغی لک ان تبنی
علی ما طفت ثمّ قال اما انّه لیس علیک شیء) و در صحیح منقولست از حمّاد و او از اهل اجماع است از حبیب بن مظاهر و این
حبیب اگر حبیبی است که در کربلا به شهادت فایز شده است حدیث مرسل است زیرا که حماد او را ملاقات نکرده است و اگر غیر
اوست در کتب رجال مذکور نیست و بهر تقدیر جهالتی هست و ضرر ندارد و چون اجماع شده است بر تصحیح ما یصحّ عن حماد
که او گفت شروع کردم در طواف فریضه و یک شوط به جا آوردم شخصی خود را بر بینی من زد و خونین شد بیرون آمدم و
شستم و طواف را از سر گرفتم پس عرض نمودم کرده خود را به حضرت ابی عبد اللَّه الحسین صلوات اللَّه علیه بنا بر آن که حبیب
لوامع ص: 724 بن مظاهر اسدي باشد و او بزرگ و عظیم الشأن، است و بنا بر احتمال اظهر عرض نمودم به
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه واقعه خود را حضرت فرمودند که بد کردي از سر گرفتی چون ازاله نجاست از واجبات
بود و میبایست که بنا بر نهی بر طوافی که کرده بودي که شش شوط دیگر بکنی به درستی که بر تو نیست چیزي و گویا از روي
جهالت هشت شوط کرده است و شوط آخر لغو است یا اول به القا ملقی میشود و اللَّه تعالی یعلم و روي عن صفوان الجمّال قال
قلت لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه
[قطع بخاطر حاجت]
(الرّجل یأتی اخاه و هو فی الطّواف فقال یخرج معه فی حاجته ثمّ یرجع و یبنی علی طوافه) و در حسن کالصحیح بلکه در صحیح
منقول است از صفوان شتربان که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که شخصی به نزد برادر مؤمن
خود میآید و او در طوافست حضرت فرمودند که با او میرود از جهۀ قضاي حوائج او و برمیگردد و بنا بر طوافش میگذارد. و
محمولست بر نافله یا فریضه بعد از تجاوز از نصف، و ظاهرا در فریضه نیز قطع میتواند کرد پیش از تجاوز از نصف و لیکن از سر
میگیرد و اگر قطع نکند در این صورت احوط است و در قطع طواف از جهۀ قضاء حاجت برادر مؤمن احادیث وارد شده است. از
آن جمله کالصحیح وارد است از ابو احمد که گفت در خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه بودم در طواف و دست
آن حضرت در دست من بود و یا دست من در دست آن حضرت صلوات اللَّه علیه که شخصی آمد و کاري داشت بمن، من اشاره
به او کردم که باش تا فارغ شوم از طواف حضرت فرمودند که این چه کس است عرض نمودم که لوامع ص:
725 بمن کاري دارد فرمودند که مسلمانست گفتم بلی فرمودند که برو و کار او را بساز عرض نمودم که طواف را قطع کنم
فرمودند که بلی گفتم اگر چه طواف واجب باشد فرمودند که بلی اگر چه طواف واجب باشد پس فرمودند که هر که برود از جهۀ
صفحه 293 از 296
کارسازي برادر مؤمن حق سبحانه و تعالی هزار هزار حسنه در نامه عملش بنویسد و هزار هزار گناه را محو فرماید و هزار هزار درجه
او را بلند گرداند. و به اسانید متکثره کالصحیح وارد است از ابان بن تغلب و اسحاق بن عمار و غیر ایشان که حضرت امام جعفر
صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که هفت شوط این خانه کعبه را طواف کند حق سبحانه و تعالی بنویسد از جهۀ او شش
هزار حسنه و محو کند از او شش هزار گناه را و بلند کند از جهۀ او شش هزار درجه. و در روایت اسحاق این زیادتی بود که بر
آورد از جهۀ او شش هزار حاجت را پس فرمودند که قضاي حاجت مؤمن افضل است از طواف، و چون به نزد ملتزم میرسد حق
سبحانه هفت در از درهاي بهشت بر روي او بگشاید و فرمودند که بهتر است از هزار بنده آزاد کردن و هزار اسب با مجاهدان
بجهاد فرستادن است به آن که اسب بدهد و شخصی را اجیر کند که از جهۀ او جهاد کند.
درباره