گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هشتم

دخول مکۀ






(ثمّ ادخل مکّ ۀ و علیک السّ کینۀ و الوقار و قد فرغت من کلّ شیء لزمک فی حجّ و عمرة و ابتع بدرهم تمرا و تصدّق به یکون
کفّارة لما دخل علیک فی احرامک ممّا لا تعلم) دیگر داخل شدن مکه معظمه است از جهۀ وداع و دخول کعبه پس داخل مکه شو
با سکینه و وقار و مستحب است غسل دخول مکه و بتحقیق ص: 463 که فارغ شده از هر چه بر تو لازم بود
در حج و عمره، و یک درهم خرما بگیر و تصدق کن مستحبا تا آن که کفاره چیزي چند باشد که بر تو داخل شده است و تو آن را
ندانسته باشی، و چون اخبار صحیحه وارد شده است که هر چه را ندانی از محرمات احرام بغیر از صید که از تو واقع شود کفاره
ندارد پس این کفاره سنت باشد و گذشت اخبار آن از صحیحه معاویۀ بن عمار و غیر آن
دخول الکعبۀ
(و ان احببت ان تدخل الکعبۀ فادخلها و ان شئت لم تدخلها الّا ان تکون صرورة فلا بدّ لک من دخولها و اغتسل قبل ان تدخلها و قل
فامنّی من عذابک عذاب النّار، ثمّ صلّ بین الأسطوانتین علی البلاطۀ « وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً » اذا دخلتها اللّهُمَّ انّک قلت فی کتابک
الحمراء رکعتین تقرء فی الاولی الحمد و حم السّجدة، و فی الثّانیۀ الحمد و عدد أیها من القرآن، و تصلّی فی زوایاه، و تقول: اللهمّ
من تهیّا او تعبّأ او أعدّ أو استعدّ لوفادة إلی مخلوق رجاء رفده و نوافله و جوائزه فالیک یا سیّدي تهیئتی و تعبئتی و اعدادي و
استعدادي رجاء رفدك و نوافلک و جائزتک فلا تخیّب الیوم رجائی یا من لا یخیب علیه سائل و لا ینقصه نائل و لا یبلغ مدحته قائل
فانّی لم آتک بعمل صالح قدّمته و لا شفاعۀ مخلوق رجوتها لکنّی اتیتک مقرّا بالظّلم و الإساءة علی نفسی اتیتک بلا حجّۀ و لا عذر
فاسئلک یا من هو کذلک أن تعطینی منیتی و تقلبنی برحمتک و لا تردّنی محروما خائبا یا عظیم یا عظیم یا عظیم ارجوك لوامع
صاحبقرانی، ج 8، ص: 464 للعظیم أسألک یا عظیم ان تغفر لی الذّنب العظیم فانّه لا یغفر الذّنب العظیم الّا العظیم و لا تدخلها بحذاء
و لا خفّ و لا تبزق فیها و لا تمتخط) دیگر داخل شدن در کعبه است که اگر خواهی که دخل شوي در کعبه داخل شو و اگر
نمیخواهی داخل مشو مگر آن که نو حاجی باشی که ناچار است او را از دخول کعبه چون او را خواندهاند میباید داخل شود تا
حاجات او را بر آورند، و غسل کن پیش از دخول کعبه چون در صحیحه حلبی وارد است که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه
الخ که در اول حق سبحانه و تعالی: میفرماید که « عَهِدْنا » الخ، و آیه کریمه دیگر وَ « وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ » علیه فرمودند در تفسیر آیه کریمه
فرمودیم به ابراهیم، و در آیه دویم امر فرمودیم ابراهیم و اسماعیل را که پاکیزه کنید خانه مرا از جهۀ جمعی که از بیرون میآیند، و
جمعی که مجاورانند، و جمعی که نماز گذارندگانند فرمودند که ایشان مامور بودند به پاکیزه داشتن خانه پس سزاوار آنست که
هر که داخل خانه شود غسل کند و از خود دور کند نجاست و کثافت و عرق را، و از این حدیث ظاهر میشود که ادخال نجاست
صوري و معنوي هر دو مطلوبست [نیست ظ] و با وضو باشد و غسل دخول بیت بکند و اشعاري دارد که ادخال نجاست و کثافت
صوري و معنوي در مشاهد مشرفه نیز نتوان کرد چنانکه خواهد آمد و چون خواهی که داخل شوي بگو خداوندا تو در کتاب خود
فرمودي که هر که داخل خانه من شود ایمن است خداوندا مرا ایمن گردان از عذاب خود که عذاب نار است پس دو رکعت نماز
کن در میان دو ستون بر بالاي سنگ سرخ و مشهور است که آن محل ولادت حضرت امیر المؤمنین است صلوات اللَّه علیه، و در
رکعت اول بعد از حمد حم سجده را بخوان و در رکعت دویم بعد از حمد ص: 465 از سورههاي دیگر
بعدد آیات حم سجده که پنجاه و سه آیه است بخوان و در گوشهاي خانه نماز میکنی و میگویی که خداوندا اگر جمیع تهیّهها
صفحه 184 از 321
میکنند از جهۀ آن که بدر خانه مخلوق روند به امید عطا و بخشش و جایزه آن مخلوق به درستی که تهیه من و مستعد شدن من
همیشه همین است که بدر خانه تو آیم و امید عطا و احسانها و جایزها از تو دارم. خداوندا بدر خانه تو آمدهام و تو اکرم الاکرمین و
ارحم الراحمینی امید مرا ناامید مکن اي خداوندي که هیچ سایلی از درگاه تو ناامید بر نگشته است و هیچ عطائی خزینه تو را کم
نمیکند، و کسی حمد و ثناي ترا چنانکه باید نمیتواند کرد به درستی که من به درگاه تو چیزي نیاوردهام از اعمال صالح و امید از
شفاعت احدي ندارم چون میدانم که شفاعت کنندگان که حضرت سید المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهماند اگر بر
اعمال قبیحه من مطلع شوند شفاعت من نخواهند کرد، و لیکن به درگاه تو آمدهام و مقرّم که ظلم و ستم بر خود کردهام و خود با
خود بد کردهام یعنی ضرر و نقصی به تو نرسیده است بلکه بمن رسیده است، و به درگاه تو آمدهام بیحجت و بی عذري که توانم
گفت پس از تو سؤال میکنم اي خداوندي که همیشه چنین است درگاه تو که امثال من از گناه کاران بی حجت و برهان به درگاه
تو آمدهاند و تو عطا فرموده که آرزوي مرا برآوري، و با رحمتت برگردم و مرا محروم و ناامید مکن اي خداوند عظیم الذات، و اي
پروردگار عظیم الصفات، و اي خداوند کار عظیم الافعال از تو امیدوارم از جهۀ چیزهاي عظیم که خلاصی از عقاب باشد، و
رسیدن به ثواب سؤال میکنم اي خداوند عظیم که بیامرزي گناهان عظیم مرا به درستی که نمیآمرزد گناهان عظیم را مگر خداوند
عظیم، و داخل کعبه مشو با کفش و موزه و آب دهن و بلغ [بلغم ظ] ص: 466 را روان مینداز، مجملا تعظیم
کعبه از ارکان و ضروریات دینست که اگر کسی بول کند در کعبه گردنش را میزنند و اگر در مسجد الحرام بول یا غایط کند
عمدا تعزیرش میکنند و اگر از روي استخفاف کند گردنش را میزنند و بر مجموع مضامین این باب احادیث صحیحه وارد شده
است
وداع البیت
(فإذا اردت وداع البیت فطف به اسبوعا و صلّ رکعتین حیث احببت من الحرم و ائت الحطیم و الحطیم ما بین باب الکعبۀ و الحجر
الاسود فتعلّق بأستار الکعبۀ و أنت قائم و احمد اللَّه عزّ و جلّ و اثن علیه و صلّ علی النّبیّ و اله ثمّ قل اللَّهمّ انّی عبدك بن عبدك [و
خ] بن امتک حملته علی دوابّک و سیّرته فی بلادك و اقدمته المسجد الحرام اللّهُمَّ و قد کان فی املی و رجائی ان تغفر لی، فان
کنت یا ربّ قد فعلت ذلک فازدد عنّی رضا و قرّبنی إلیک زلفی، و ان لم تکن فعلت یا ربّ ذلک فمن الان فاغفر لی قبل ان تنأي
داري عن بیتک غیر راغب عنه و لا مستبدل به هذا اوان انصرافی ان کنت قد اذنت لی، اللّهُمَّ فاحفظنی من بین یديّ و من خلفی و
من تحتی و من فوقی و عن یمینی و عن شمالی حتّی تقدمنی اهلی صالحا فاذا اقدمتنی اهلی فلا تتخلّ منّی و اکفنی مؤنۀ عیالی و
مؤنۀ خلقک فاذا بلغت باب الحنّاطین فاستقبل الکعبۀ بوجهک و خرّ ساجدا و اسال اللَّه عزّ و جلّ ان یتقبّله منک و لا لوامع
صاحبقرانی، ج 8، ص: 467 یجعله اخر العهد منک ثمّ تقول و أنت مارّ آئبون تائبون حامدون لربّنا شاکرون إلی اللَّه راغبون و إلی اللَّه
راجعون و صلّی اللَّه علی محمّد و اله و سلّم کثیرا و حسبنا اللَّه و نعم الوکیل) دیگر وداع خانه است چون خواهی که خانه را وداع
کنی پس هفت شوط طواف وداع بکن، و دو رکعت نماز طواف بکن در هر جا که خواهی از مسجد الحرام چون نافله طواف سنت
را در همه جاي مسجد میتوان کرد، و احوط آنست که از مسجد زمان حضرت بیرون نرود، و بیا به نزد حطیم و حطیم از در کعبه
تا حجر الاسود است و دست به جامه کعبه گیر در حالتی که ایستاده باشی و حمد و ثناي الهی به جا آور، و صلوات بر محمد و آل
او بفرست و بگو خداوندا بتحقیق که من بنده توام، و بنده زاده توام که پدرم غلام و مادرم نیز کنیز تست مرا بر چهار پایان خود
سوار کردي و در شهرهاي خود سیر فرمودي و بمسجد الحرام رسانیدي، خداوندا بتحقیق که امید و مرادي که داشتم و دارم اینست
که گناهان مرا بیامرزي پس اگر مرا آمرزیده پس بیشتر خوشنود شو از من و مرا به قرب خود فایز گردان و اگر تا حال نیامرزیده
الحال بیامرز پیش از آن که از خانه خود دور شده باشم و رو از خانه تو نگردانیدهام که از روي ملال برگردم و یا چیزي را بهتر از
صفحه 185 از 321
خانه تو دانم، یا آن که چنان مکن که مردود شوم و نظر شفقت از من برداري و مرا ببري و دیگري بیاوري، و ظاهرا از استعجال
صدوق یا نساخ تقدیم و تاخیري شده است به اعتبار اختصاري که کرده است کتاب معاویۀ بن عمار را و در کافی و تهذیب به سی
فهذا اوان انصرافی عنک ان کنت اذنت لی غیر راغب عنک و لوامع » ) و هشت سند صحیح منقولست و باین عنوانست که
صاحبقرانی، ج 8، ص: 468 لا عن بیتک و لا مستبدل بک و لا به) چنانکه در همه وداعها چنین است و به اعتبار تقدیم و تاخیر
محتاج باین قسم تاویلات شدهایم، و بنا بر این معنی چنین است که اینک بر میگردم اگر رخصت داده باشی یا بدهی، و برگشتنم
نه از این سبب است که و العیاذ باللَّه از بندگی تو یا از خانه تو مرا ملالی به همرسیده باشد، و نه آنست که بدل کنم خانه ترا به خانه
خودم، و محبت ترا به محبت زن و فرزندم بلکه اگر میروم به فرموده تو میروم بحسب تقدیر تو. خداوندا پس حفظ کن مرا از
پیش رو و از پشت سر و از زیر زمین و بالاي زمین و از زیر و بالا زیاد شده است و در کار کذا نیست و چهار جهۀ و شش جهۀ
محتمل است که مراد از آن دفع دشمنان یا بلاها باشد از اطراف و آن که مراد دفع شبهات شیاطین باشد که از برابر کنایه باشد از
آن چه حضرت سید المرسلین و ائمه طاهرین صلوات اللَّه علیهم خبر دادهاند از بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب، و از پشت سر آن
چه خبر دادهاند از حدوث عالم و رسالت انبیاء و امثال اینها، و از دست راست کنایه باشد از اضلال شیاطین از راه عبادت، و از
دست چپ از راه معصیت و اظهر عمومست تا آن که برسانی مرا به اهل خود به سلامت، و چون برسانی شفقت و لطف و عنایت را
از من بر نداري و کفایت کنی از من آن چه مرا ضرور باشد و عیال مرا، و اخراجات صادرین و واردین بهم میرسد در وقت بر
کشتن از خانهات همه را برسانی بمن و سنت است که از باب حناطان از مسجد الحرام بیرون آید به آن که پشت به کعبه نکند و
قهقري بیاید تا بدر مسجد الحرام پس چون به آن در رسی روي خود را به کعبه کن و به سجده رو و از حق سبحانه و تعالی طلب
کن که حج و عمره را از تو قبول کند، و حج آخرت نباشد، پس روانه میشوي و میگویی ص: 469 که
خداوندا من و برادران مؤمنم توبت و انابت به جا آوردیم، و پروردگار خود را حمد و شکر میگوییم، و روهاي خود را بجناب
اقدس او کردهایم و بازگشت ما همه بسوي اللَّه تعالی است و چون سیاق مناسک تمام شد ختم نمود بر صلوات که حق سبحانه و
تعالی درود و سلام بسیار بر محمد و آل او بفرستد حق سبحانه و تعالی ما را بس است و او نیکو وکیلی است مؤمنانی را که
کارهاي خود را به او گذراند یا نیکو حافظی است متوکّلان را.
باب الابتداء بمکّۀ و الختم بالمدینۀ
[شروع به مکه و ختم به مدینه]
(روي هشام ابن المثنّی عن سدیر عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال له ابدءوا بمکّ ۀ و اختموا بنا) این بابی است در بیان استحباب
ابتدا به مکه معظمه نمودن و بعد از آن به مدینه مشرفه رفتن مرویست در حسن کالصحیح که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه
علیه فرمودند که ابتدا کنید به مکه معظمه و بعد از آن به نزد ما آیید. و ظاهر این حدیث آنست که ائمه هدي هر جا که باشند به
نزد ایشان باید رفت از جهۀ تحصیل علوم دینیه و معارف یقینیه و لیکن چون در آن زمان در مدینه میبودند بان اعتبار چنین فهمیده
است و ممکن است که به اعتبار زیارت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه و زیارت ائمه بقیع سلام اللَّه علیهم نیز باشد چنانکه خواهد
آمد
[ولایت أئمه]
(و روي عمر بن أذینۀ عن زرارة عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال إنّما أمر النّاس ان یأتوا هذه الأحجار فیطوفوا بها ثمّ یأتونا فیخبرونا
صفحه 186 از 321
بولایتهم و یعرضوا علینا نصرهم) به اسانید صحیحه و حسنه کالصحیحه منقولست که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه
فرمودند که مردمان مامور نشدهاند که حج بیت اللَّه الحرام کنند مگر از جهۀ آن که بعد از حج به نزد ما آیند و خبر دهند ما را به
آن که ما را امام واجب الاطاعه میدانند و عرض نمایند بر ما نصرت خود ص: 471 را یعنی بگویند ما
شیعهایم، و اگر جهاد میکنید در خدمتیم، و جان و مال را در راه شما داریم، و این حدیث در معنی اول اظهر است لهذا ثقۀ الاسلام
محمد بن یعقوب کلینی رضی اللَّه عنه و ارضاه دو باب ذکر کرده است از جهۀ این دو مطلب و به اسناد از جابر بن یزید روایت
کرده است که از تمامی حج است ملاقات امام، و گذشت که این بطن قرانست در معنی قضا تفث، و صدوق نیز این اخبار را در
علل ذکر کرده است در باب زیارت و کالصحیح روایت کرده است از اعمش که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند که هر که حج کند میباید که ختم کند حجش را به زیارت ما زیرا که زیارت ما حجش را تمام میکند (و سال بعض
اصحابنا ابا جعفر صلوات اللَّه علیه ابدأ بمکّۀ أو بالمدینۀ؟ فقال: ابدأ بمکّۀ و اختم بالمدینۀ فإنّه افضل.) و کلینی از برقی روایت کرده
است کالصحیح بلکه در صحیح که گفت سؤال کردم از ابو جعفر امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه که ابتدا به مکه معظمه کنم یا به
مدینه مشرفه حضرت فرمودند که ابتدا به مکه کن و آخر به مدینه آي که این بهتر است (قال مصنّف هذا الکتاب رضی اللَّه عنه هذه
الاخبار انّما وردت فی من یملک الاختیار و یقدر علی ان یبدا بأیّهما شاء من مکّ ۀ او المدینۀ فامّا من یؤخذ به علی احد الطّریقین
فاحتاج إلی الاخذ فیه شاء او ابی فلا خیار له فی ذلک فان اخذ به علی طریق المدینۀ بدأ بها و کان ذلک افضل له لأنّه لا یجوز له ان
یدع دخول المدینۀ و زیارة قبر النّبیّ و الائمّۀ صلوات اللَّه علیهم بها و اتیان المشاهد انتظارا لرجوعه فربّما لم یرجع او اخترم دون
ذلک و الافضل له ان یبدا بالمدینۀ و هذا معنی حدیث ص: 472 صفوان عن العیص بن القاسم قال سالت ابا
عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الحجّاج من الکوفۀ یبدءون بالمدینۀ افضل او بمکّۀ فقال بالمدینۀ) چنین گوید مصنف این کتاب ابن
بابویه که خدا از او خوشنود باد که این اخبار وارد نشده است مگر نظر به کسی که اختیار بدست او باشد و قادر باشد که ابتدا بهر
یک از این دو که خواهد تواند نمود که از مکه ابتدا کند یا از مدینه به آن که امیر حاج باشد یا باطلاعه بحج رود، و اما کسی که
تابع باشد که از هر طرف که روند او را اختیاري نباشد و خواستن و نخواستن او را مدخلی نباشد مثل حال ما پس اگر از راه مدینه
روند و او با ایشان رود البته افضل آنست که زیارت کند زیرا که جایز نیست که بیاید با حاجیان بر در مدینه مشرفه و داخل مدینه
نشود، و زیارت قبر رسول خدا و ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم را به جا نیاورد و به مشاهد مشرفه حضرت ائمه صلوات اللَّه علیه یا
مشاهد شهداء احد و مشهد حضرت فاطمه زهرا و فاطمه بنت اسد صلوات اللَّه علیهم نرود به انتظار برگشتن، بسا باشد که از این راه
بر نگردند یا فوت شود به مدینه نرسیده، و در این صورت افضل آنست که از مدینه ابتدا کند و زیارت را به جا آورد، و این است
یعنی محمول بر اینست از جهۀ جمع بین الاخبار، نه به سبب وجوهی که صدوق گفته است زیرا که علت مشترکست و فایدهاش در
این ظاهر میشود که الیوم اگر از راه شام روند دو مرتبه داخل مدینه میشوند و اگر از راه عراقین رود وقت برگشتن به مدینه
میآیند آیا از راه شام بهتر است رفتن یا از راه عراق و در این صورت دو خبر متعارضند و یکی را تاویل میباید کرد، و صدوق
رعایت کثرت کرده است و ترجیح تقدیم مکه کرده است، و حدیث صفوان که به بیست و چهار سند صحیح، و یک حسن
کالصحیح منقولست از عیص که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر ص: 473 صادق صلوات اللَّه علیه
از حاجیان که ابتدا میکنند به مدینه مشرفه افضل است یا به مکه معظمه حضرت فرمودند که به مدینه مشرفه و مذکور شد که
حدیث زراره اصلا تعارض ندارد، و ثمّ از جهۀ ترتیب زمانی نیست بلکه ترتیب بر عکس است و مقصود بالذات عرض ولایت و
نصرتست و حدیث سدیر باین معنی اقربست و عمده تعارض میان این حدیثست و حدیث برقی و چه نسبت است برقی را با صفوان،
مع هذا ممکن است که در آن وقت شایع بوده باشد ابتداي از مکه و خلاف شایع سبب هلاك باشد، و عمده آنست که وقت
برگشتن خاطر جمعتر است و مسایل که داب ایشان بود که میپرسیدند سهلتر بود، و اکثر اوقات سبب ماندن میشد که کل سال در
صفحه 187 از 321
خدمت ائمه باشند، و یا آن که از حیثیت ابتدا مدینه بهتر باشد، و به سبب عوارض مکه یا رعایت آداب چون حضرات رعایت آداب
میفرمودند خصوصا با جمعی که ادراك عالی و اعتقاد کامل نداشتند کعبه را بر خود مقدم میداشتند، و با خواص میفرمودند که
مؤمن نزد حق سبحانه و تعالی اشرف از کعبه است و همه وجوه محتمل است اما وجه آخر اظهر است چنانکه احادیث بسیار وارد
است که ما ماموریم که با مردمان بقدر عقول ایشان سخن گوییم و از این جهۀ است اختلاف روایات در فضائل اعمال چنانکه
گذشت و خواهد آمد
الصلاة فی مسجد غدیر خم
(فاذا انتهیت إلی مسجد غدیر خمّ فادخله و صلّ فیه ما بدا لک فانّ احمد بن محمّد بن ابی نصر روي عن ابان عن ابی عبد اللَّه
صلوات اللَّه ص: 474 علیه انّه قال یستحبّ الصّلاة فی مسجد الغدیر لأنّ النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله اقام فیه امیر
المؤمنین صلوات اللَّه علیه و هو موضع اظهر اللَّه عزّ و جل فیه الحقّ) دیگر نماز است در مسجد غدیر خم پس چون در وقتی که از
مکه معظمه به مدینه مشرفه روي و محاذي رابغ به یک فرسخی بمسجد غدیر خم رسی داخل مسجد شو و هر چه به خاطرت رسد
نماز بکن به درستی که به اسانید صحیحه و حسنه کالصحیحه منقولست از بزنطی از ابان موثق علی المشهور و ثقه علی الظاهر که
حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که سنت است نماز در مسجد غدیر زیرا که حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه
علیه و آله به امامت و خلافت منصوب ساختند حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه را و این موضع است که حق سبحانه و تعالی
در این موضع حق را ظاهر گردانید و دین را کامل گردانید و نعمت خود را بر عالمیان تمام گردانید (و روي صفوان عن عبد
الرّحمن بن الحجّ اج قال سالت ابا ابراهیم صلوات اللَّه علیه عن ال ّ ص لاة فی مسجد غدیر خمّ بالنّهار و انا مسافر فقال صلّ فیه فانّ فیه
فضلا و قد کان ابی صلوات اللَّه علیه یامر بذلک) و به سی سند صحیح منقولست از عبد الرحمن که گفت سؤال کردم از حضرت
امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه از نماز در مسجد غدیر خم در روز و من مسافر بودم حضرت فرمودند که نماز کن در آن مسجد
که فضلیت بسیار دارد و همیشه پدرم صلوات اللَّه علیه امر میفرمودند به نماز در آن مسجد. و الحال اهل سنت که اهل بدعتند از
، جهۀ آن که مخفی بماند راه را میگردانند و در کنار دریا در موضعی که جحفه در آنجا بوده است و سیل لوامع صاحبقرانی، ج 8
ص: 475 آن را خراب کرده است و رابغ مینامند فرو میآیند، و اگر از میان کوه که بیرون آیند راست بروند در یک فرسخی رابغ
است به آن جا میرسند و اهل مدینه داخل مسجد میشوند چون همیشه جمعی از بنی حسین همراه میباشند و عوام شیعه یا شیعیان
بین الحرمین قبل از این منزل منزلی است که برکه عظیم دارد غدیر خم نامیدهاند و صورت منبري ساختهاند و جمعی کثیري از عرب
در آن مسجد بودند و قسم یاد میکردند که ما شنیدهایم از پدران خود که غدیر خم همین جاست و نتوانستیم که به ایشان بگوئیم
که غلط کردهاید (و روي عن حسّ ان الجمّال قال حملت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه من المدینۀ إلی مکّ ۀ فلمّا انتهینا إلی مسجد
الغدیر نظر فی میسرة المسجد فقال ذاك موضع قدم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و اله حیث قال: من کنت مولاه فعلیّ مولاه ثمّ نظر إلی
الجانب الاخر فقال ذاك موضع فسطاط المنافقین و سالم مولی ابی حذیفۀ و ابی عبیدة بن الجرّاح فلمّا رأوه رافعا یده قال بعضهم
انظروا إلی عینیه تدوران کانّهما عینا مجنون، فنزل جبرئیل علیه السّلام بهذه الآیۀ وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا
سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ) و به اسانید صحیحه منقولست از حسان که گفت شتران خود را به
حضرت امام جعفر صادق کرایه دادم از مدینه تا مکه پس چون بمسجد غدیر رسیدیم حضرت نظر فرمودند در دست چپ مسجد
فرمودند که حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه و آله در اینجا ایستاده بودند و فرمودند که هر که من مولا و واجب الاطاعه اویم
علی مولی و واجب ص: 476 الاطاعه اوست پس به جانب دگر نظر فرمودند و فرمودند که این موضع خیمه
دو منافق است که ابو بکر و عمرند و در کافی واضحتر ذکر کرده است که موضع خیمه ابو فلان و فلان است، و مصنف بعوض هر
صفحه 188 از 321
دو المنافقین نوشته است که شیعیان منافقین بخوانند بتثنیه و سنّیان به جمع که مشتبه باشد هر چند صدوق این کتاب را در زمان
پادشاهان شیعه نوشت، و در بلخ تصینف کرد اما در آنجا سنّیان نیز میبودند و بنی عباس تسلّط داشتند بر پادشاهان ایران، تصریح به
مطاعن آنها نمیتوانستند کرد و در اثبات امامت مضایقه نمیکردند، و صدوق در مجلس پادشاه با سنّیان بحثی فاضلانه کرد و
ایشان را ملزم گردانید، و پادشاه بسیار محظوظ شد و وزیر نیز اسماعیل بن عباد بود و شیخ ما ذکر میکرد که هفتاد قطار شتر کتب
وزیر را در سفرها میکشید و در وفت نقل حدیث آواز او را جمعی به جمعی تا شش هفت دست میرسانیدند از اطراف و ذکر
کردهاند که محدثان مجلس او سیصد هزار محدث بودند، و شهید ثانی قریب باین درد را به حدیث ذکر کرده است و با وجود این
اعتبار جرأت بر طعن چه جاي لعن شیخین نمیکردند و این معنی بود که حق سبحانه و تعالی مقدر فرموده بود که پادشاهان صفویه
انار اللَّه تبارك و تعالی برهانهم و انوار هم شایع سازند حشرهم اللَّه تعالی مع آبائهم و اجدادهم المعصومین بجاه محمد و آله
الطاهرین. و با آن دو منافق سالم بود و مولاي ابو حذیفه و ابو عبیده جرّاح و این چهار متفق علیهماند و در روایات بسیار و تا بیست
و پنج کس نیز وارد شده است که چون منافقان شنیدند که حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه و آله در عرفات و در مسجد
خیف در منا خطبه در نهایت فصاحت و بلاغت خواندند، و امر فرمودند به متابعت کتاب و عترت، و رئیس منافقین بلکه کافرین زیرا
که ص: 477 منافقان اظهار کفر نمیکردند و عمر در حج وداع و حدیبیه و جاهاي بسیار اظهار کفر میکرد
و رد قول خدا و رسول و جبرئیل میکرد و با یکدیگر اجتماع نمودند در کعبه و حدیثی وضع نمودند که اگر پیغمبر صلوات اللَّه
علیه و آله علی را خلیفه کند ایشان بگویند که که ما از رسول خدا صلوات اللَّه علیه و آله شنیدیم که فرمودند که ما اهل بیتیم که
حق سبحانه و تعالی اختیار نموده است آخرت را بر دنیا و جمع نمیشود در خانه ما نبوت و امامت و این جماعت اصحاب صحیفه
بودند، و در کتاب سلیم بن قیس مذکور است که ده کس بودند، و صدوق از طرق عامه روایت کرده است که چهارده کس بودند
که دبّهها از عقبه انداختند که شتر حضرت رم کند و حضرت را بیندازد و آن حضرت را شهید کنند و آنها ابو الشرور و ابو الدّواهی
که فلان و فلاناند و ابو المعارف و پدرش که معاویه و ابو سفیانند و طلحه و سعد بن وقاص و ابو عبیده جرّاح و ابو الاعور و مغیرة
بن شعبه و سالم مولی ابی حذیفه و خالد بن ولید و عمرو بن عاص و ابو موسی اشعري و عبد الرحمن عوف بودند و این جماعتند
وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا یعنی اراده نمودند آن چه را به آن نرسیدند و صاحب کشاف نیز نقل کرده است در » که در شأن ایشان نازل شد
تفسیر این آیه که جمعی اراده قتل آن حضرت نمودند از منافقان، و در تفسیر ثعلبی و شیرازي و غیر اینها نیز هست به رمز مثل این
حدیث و این حکایت طویل است مجملا چون این چهار نفر دیدند حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه و آله را که دست
حضرت امیر المؤمنین را بالا برده بود آن حضرت را چشم کردند به قانونی که داشتند در چشم کردن و بعضی از ایشان به بعضی
دیگر میگفتند نظر کنید به چشمهاي او که گویا ص: 478 چشمهاي دیوانه است پس جبرئیل این آیه را
آورد که وَ إِنْ یَکادُ الخ یعنی اگر نه حفظ الهی بود ترا نزدیک بود که کافران ترا بلغزانند و بیندازند به چشمهاي خود چون شنیدند
ولایت علی بن ابی طالب را و میگویند که او دیوانه است، و نبود این خلافت مگر ذکري و یاد آوري مر عالمیان را یعنی مذکر
عهدي بود که در روز أ لست از ایشان گرفته بودند چنانکه در فردوس الاخبار مذکور است و گذشت این حدیث با ترجمهاش در
ابواب صلاة
نزول معرّس النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله
(روي معاویۀ بن عمّار قال قال ابو عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه اذا انصرفت من مکّۀ إلی المدینۀ و انتهیت إلی ذي الحلیفۀ و أنت راجع
إلی المدینۀ من مکّۀ فات معرّس النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله فان کنت فی وقت صلاة مکتوبۀ او نافلۀ فصلّ و ان کان غیر وقت صلاة
فانزل فیه قلیلا فانّ النّبیّ صلّی اللَّه علیه و آله قد کان یعرّس فیه و یصلّی فیه) دیگر فرو آمدن است به محلّی که قریب بمسجد شجره
صفحه 189 از 321
است که حضرت سید الانبیاء صلوات اللَّه علیه و آله در آخر شب به آن جا رسیدند و بخواب رفتند به سی و سه سند صحیح
منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که چون از مکه معظّمه به مدینه مشرفه آیی و به ذو الحلیفه رسی
در برگشتن به مدینه در وقت رفتن که سنّت نیست پس برو به معرّس نبی صلوات اللَّه علیه و آله پس اگر در وقت نماز واجب یا
سنّت باشد نماز کن و اگر در وقت نماز نباشد اندکی فرو آي زیرا که آن حضرت صلوات اللَّه علیه و آله فرو میآمدند و نماز
میکردند و این ص: 479 علّت جزو اول است (و روي علیّ بن مهزیار عن محمّد بن القاسم بن الفضیل قال
قلت لأبی الحسن صلوات اللَّه علیه جعلت فداك انّ جمّالنا مرّ بنا و لم ینزل المعرّس فقال لا بدّ ان ترجعوا الیه فرجعت الیه) و به چهل
سند صحیح منقولست از محمد که گفت عرض نمودم به حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه که شتربان ما را از معرّس گذرانید و
در معرّس فرو نیامد حضرت فرمودند که ناچار است که برگردي پس برگشتم و محمولست بر تاکد استحباب (و سال العیص بن
القاسم ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه عن الغسل فی المعرّس فقال لیس علیک فیه غسل) در صحیح منقولست از عیص که گفت سؤال
کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از غسل در معرّس حضرت فرمودند که در معرّس غسل نیست (و التّعریس هو ان
تصلّی فیه و تضطجع فیه لیلا مرّ به او نهارا) در موثق کالصحیح بلکه در صحیح از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه منقول است که
تعریس آنست که در معرّس نماز کنی و اندکی بر پهلو بخوابی خواه در شب برسی و خواه در روز اگر چه تعریس خواب آخر شب
است اما باصطلاح اهل شرع اینست که مذکور شد و لازم نیست که وجه تسمیه مطرد باشد
باب تحریم المدینۀ و فضلها
(روي زرارة بن اعین عن ابی جعفر صلوات اللَّه علیه قال حرّم رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله المدینۀ ما بین لابتیها صیدها و حرّم ما
حولها بریدا فی برید ان یختلا خلاها او یعضد شجرها الّا عودي النّاضح) این بابی است در حرام گردانیدن و محترم گردانیدن مدینه
مشرفه و در فضیلت آن به اسانید صحیحه منقول است از زراره که حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه فرمودند که هم چنان که
حق سبحانه و تعالی و حضرت ابراهیم مکه معظمه را حرام گردانیدند هم چنین حق جل و علا و حضرت سید الانبیاء صلی اللَّه علیه
و آله مدینه را حرام گردانید که کسی شکار نکند از میان دو سنگستان مدینه که مجموع شهر باشد با اندکی از بیرون شهر، و حرام
گردانید از دور مدینه چهار فرسخ در چهار فرسخ را که علف را کسی نچیند یا درختش را قطع نمایند مگر دو چوبی که نصب
میکنند و قرقره بر آن میبندند تا آب کشیدن آسان شود، و غالب آنست که شتر آب میکشد و اظهر آنست که مراد از چهار
فرسخ در چهار فرسخ چهار فرسخ است مثل حرم مکه معظمه که تخمینا از هر طرفی یک فرسخ و نیم باشد و اصل مدینه یک فرسخ
هست بحسب طول و عرض، و محتمل است که از هر طرفی با اصل مدینه چهار فرسخ باشد که مجموع حرم شانزده فرسخ باشد
چنانکه ص: 481 در مکه معظمه حرم حرم دارد که چهار فرسخ از هر طرفی حرم حرم است و لیکن مجموع
حرم و حرم حرم در مکه معظمه بیست فرسخ است، در مدینه چهار فرسخ کمتر باشد و با اصل مدینه هفده فرسخ باشد بلکه ظاهر
عبارت اینست و البته مراد نیست بلکه در میان دو سنگستان صید کردن خوب نیست و بر تقدیر حرمت صید حرام نمیشود، و اگر
[مگر ظ] کوه عایر تا کوه وعیر که چهار فرسخ است درخت و گیاهش را نمیباید چیدن و بریدن چنانکه احادیث صحیحه و
کالصحیحه دلالت میکند بر این معنی (و روي انّ ما بین لابتیها ما احاطت به الحرار) و در صحیح از ابن مسکان از حسن صیقل
منقولست که حضرت امام جعفر صلوات اللَّه علیه علیه فرمودند که میانه دو لابه که مدینه و اندکی از اطراف مدینه است که
سنگستانها آن را احاطه کرده است و بحسب لغت لابه سنگستان است و دور نیست که غرض صدوق این باشد که چون جانب
مدینه مشرفه سنگستان است همه مراد باشد نه دو طرف و بس و چون از اطراف بهم متصل است در احادیث متواتره بتثنیه آمده
است (و روي فی خبر آخر أنّ ما بین لابتیها ما بین الصّورین إلی الثنیّۀ) و منقولست به همین سند حسن که مرتبه دیگر از آن حضرت
صفحه 190 از 321
صلوات اللَّه علیه سؤال کرد حضرت فرمودند که میان دو سنگستان از صورین است تا عقبه (و الّذي حرّمه من الشّجر ما بین ظلّ عائر
إلی فیء وعیر و هو الّذي حرّم و لیس صیدها کصید مکّۀ یؤکل هذا و لا یؤکل ذاك) و در صحیح از معاویۀ بن عمار منقولست که
آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت سیّد المرسلین صلوات اللَّه علیه فرمودند که مکه حرم الهی است که حق سبحانه و
تعالی این حرمت به او داده است از جهۀ ص: 482 حضرت ابراهیم صلوات اللَّه علیه و بتحقیق که مدینه حرم
منست و میان دو سنگستان آن حرمست که صید نمیتوان کرد، و آن چه حرمست به اعتبار درخت و گیاه میانه سایه کوه عایر است
تا سایه کوه و عیر و همین درخت و گیاه حرمت دارد از سنگستان تا کوهها، و صید آن مثل صید حرم مکه نیست زیرا صید مدینه را
میتوان خورد و صید مکه را نمیتوان خورد و این ما بین چهار فرسخ است، و جمعی از اصحاب چنین تفسیر کردهاند که در
زیادتی که از حره تا کوهها صیدش را میتوان خورد و صید ما بین حرتین را نمیتوان خورد و ظاهرا این تاویل از جهۀ این کردهاند
که هر گاه صید کردن حرام باشد صید خوردن نیز حرام خواهد بود و ملازمه نیست میان این دو معنی چنانکه گذشت که احادیث
واقع شده است که صید کردن محرم حرام است و صیدش بر محل حلال است که میتواند خورد و محرم نمیتواند خورد و احوط
آنست که صید ما بین حرتین را نخورند (و روي ابو بصیر عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال حدّ ما حرّم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه
و آله من المدینۀ من رباب إلی واقم و العریض و النّقب من قبل مکۀ) و در موثق و در صحیح از لیث منقول است که آن حضرت
صلوات اللَّه علیه فرمودند که منتهاي آن چه حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله حرام کردهاند از مدینه مشرفه از ربابست از
یک طرف تا واقم که حصارهاست بمنزله قریهها و قلعهها، و عریض از طرف دیگر و نقب که میان دو کوهی است مانند گرد نگاه
که از آنجا گنبد روضه مقدس ظاهر میشود از بابت طرق نسبت به مشهد مقدس و ظاهرا این چهار حدّ برید است (و فی روایۀ عبد
اللَّه بن سنان عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال ص: 483 یحرم من صید المدینۀ ما صید بین الحرّتین) و به
هفتاد و نه سند صحیح منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حرامست از شکار مدینه یا شکاري
مدینه شکار یا شکاري که آن را شکار کرده باشند در میان دو سنگستان و بمعنی شکاري اظهر است نه به مرتبه که استدلال به آن
توان کرد (و ساله یونس بن یعقوب قال یحرم علیّ فی حرم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله ما یحرم علیّ فی حرم اللَّه تعالی؟ قال: لا)
و کالصحیح منقولست از یونس که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آیا در حرم حضرت سید
الانبیاء صلی اللَّه علیه و آله حرامست بر من آن چه حرام است بر من در حرم سبحانه و تعالی حضرت فرمودند که نه (و روي ابان
عن ابی العباس یعنی الفضل بن عبد الملک قال قلت لأبی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه حرّم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله المدینۀ فقال
نعم حرّم بریدا فی برید غضاها قلت صیدها قال لا یکذب النّاس) و به شش سند صحیح و به اسانید بسیار کالصحیح منقولست از ابان
که ثقه است نزد جمعی و موثق است نزد جمعی از فضل ثقه که گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه
که حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه و آله مدینه را حرام کردند؟ فرمودند که بلی چهار فرسخ در چهار فرسخ درخت و علف
را عرض نمودم که صید را نیز حرام کردند؟ حضرت فرمودند که نه مردمان دروغ میگویند که صید را حرام کرده است. و بنا بر
این احتمال مراد این خواهد بود که صید در برید حرام نیست بلکه بین الحرّتین حرامست، و شیخ چنین حمل کرده است و لوامع
صاحبقرانی، ج 8، ص: 484 محتمل است که حضرت فرموده باشند که مردمان که میگویند صید حرام است دروغ نمیگویند که
صید حرامست، و لیکن نمیدانند که میان دو حره حرامست نه در میان دو کوه و تا تقیه نباشد چنین سخن نمیگویند (و لمّا دخل
رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله المدینۀ قال اللّهُمَّ حبّب إلینا المدینۀ کما حبّبت إلینا مکّ ۀ او اشدّ و بارك فی صاعها و مدّها و انقل
حمّاها و وباها إلی الجحفۀ) و بطرق متکثره منقولست که چون حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه و آله داخل شدند در مدینه
مشرفه دعا کردند که خداوندا چنانکه مکه معظمه را محبوب ما کرده بودي مدینه مشرفه را نیز محبوب ما گردان یا بیشتر، خداوندا
برکت ده در صاع و مدّ آن و تب و طاعون آن را به جحفه فرست چون کافر بودند و بوي خیر از ایشان نمیآمد (و روي انّ الصّادق
صفحه 191 از 321
صلوات اللَّه علیه ذکر الدّجّال فقال لا یبقی منها سهل الّا وطئه الّا مکّ ۀ و المدینۀ فانّ علی کلّ نقب من أنقابها ملک یحفظهما من
الطّاعون و الدّجّال) و در موثق کالصحیح منقولست از ابن بکیر که آن حضرت صلوات اللَّه علیه حرف دجّال را فرمودند و فرمودند
است یعنی جائی که آب در آنجا باشد یعنی آبادانی نمیماند مگر آن که وارد « منهل » که نمیماند زمین همواري و در تهذیب
میشود در آنجا مگر در مکه معظمه و مدینه مشرفه که در هر راه کوهی از راههاي کوههاي هر دو فرشته هست که حفظ میکنند
این دو بلده مبارکه را از طاعون و از ورود دجال، و در احادیث بسیار وارد است از طرق عامه که چون دجال کل زمین را طی کند
و خواهد که داخل مدینه شود حضرت صاحب الامر از مکه متوجه مدینه شوند و دجال داخل نشده در ص:
485 بیدا بهم به همرسند و مقدمه لشکر حضرت با حضرت عیسی باشد و او چرخچی لشکر حضرت باشد و دجال بدست عیسی
کشته شود پس زمین شکافته شود در بیدا و او با لشکرش به زمین فرو روند. و در صحیح از حسان منقولست که شنیدم که آن
حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند که مکه حرم الهی است و مدینه حرم رسالت
پناهی است. کوفه حرم منست هر جباري که خواهد که این حرمها را خراب کند حق سبحانه و تعالی او را هلاك میکند. و در
صحیح از جمیل منقول است که حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که حضرت سید الانبیاء فرمودند که هر کس در مدینه
کسی را بکشد یا کشنده مؤمنی را نزد خود جا دهد لعنت الهی بر او باد و یا ملعونست
باب ما جاء فی من حجّ و لم یزر النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله و فی من مات بمکّۀ او المدینۀ
(روي محمّد بن سلیمان الدّیلمیّ عن ابراهیم بن ابی حجر الاسلمیّ عن ابی عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه قال قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه
و اله من اتی مکّۀ حاجّا و لم یزرنی إلی المدینۀ جفوته یوم القیمۀ و من اتانی زائرا وجبت له شفاعتی و من وجبت له شفاعتی وجبت
له الجنّۀ و من مات فی احد الحرمین مکّ ۀ و المدینۀ لم یعرض و لم یحاسب و مات مهاجرا إلی اللَّه عزّ و جلّ و حشر یوم القیمۀ مع
اصحاب بدر) این بابی است در حدیثی که وارد شده است که شخصی حج کند و زیارت حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و
آله نکند و در ثواب کسی که در مکه یا مدینه بمیرد منقولست از محمد از ابراهیم بن ابی حجر، و در کافی لفظ ابراهیم نیست و
ممکن است که چنین باشد که بن نداشته باشد و اسم ابو حجر باشد، و گاهی بخاطر میرسید که سهو از نساخ باشد و لیکن در علل
نیز مثل اینجاست و بهر تقدیر مجهولند نزد ما و او از حضرت صادق صلوات اللَّه علیه و آله روایت کرده است که حضرت سید
المرسلین صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که به مکه آید بحج و نیاید به مدینه که مرا زیارت کند من بر او جفا خواهم کرد در روز
قیامت به آن که شفاعتش نخواهم کرد که قابل ص: 487 شفاعت نیست و هر که بعد از حج به زیارت من
آید شفاعت من از جهۀ او واجب میشود، و کسی که شفاعت من از جهۀ او واجب شود بهشت از جهۀ او واجب میشود، و هر که
در یکی از این دو حرم که مکه است یا مدینه بمیرد نامه عمل او را نخواهند گشود، و او را حساب نخواهند کرد و در زمره مهاجران
« و من مات مهاجرا إلی اللَّه حشر » محشور خواهد شد در روز قیامت او را حشر خواهند کرد با اصحاب بدر، و در کافی چنین است
یعنی هر که هجرت کند از خانه خود از جهۀ رضاي الهی محشور خواهد شد با اصحاب بدر. و در صحیح از ابن ابی نجران
منقولست که سؤال کردم از حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه و از کسی که بقصد زیارت نبی صلی اللَّه علیه و آله برود
فرمودند که بهشت او را واجب میشود. و کالصحیح منقولست که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که هر که به
زیارت من آید من شفیع او خواهم بود و هر که مرا زیارت کند در حیات یا بعد از موت روز قیامت در جوار من خواهد بود و هر
که زیارت کند قبر مرا بعد از موت چنان است که در حال حیات هجرت کرده باشد بسوي من، و اگر نتوانید آمد از دور سلام کنید
که سلام شما بمن میرسد. و در صحیح از معاویۀ بن وهب منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که به
جانب قبر حضرت بایستید و بر آن حضرت صلوات اللَّه علیه صلوات فرستید اگر چه هر جا باشید صلوات شما به آن حضرت
صفحه 192 از 321
میرسد اما در این موضع افضل است و احادیث فضل زیارت آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله متواتر است خصوصا بعد از حج که
بلفظ جفا ص: 488 واقع شده است و دغدغه وجوب میشود و احوط آنست یک زیارت را بقصد قربت
واقع سازد و در باقی مختار است که بقصد قربت فقط یا بقصد سنّت واقع سازد
اتیان المدینۀ
[دخول مدینه]
(اذا دخلت المدینۀ فاغتسل قبل ان تدخلها او حین تدخلها ثمّ ائت قبر النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله و ادخل المسجد من باب جبرئیل علیه
السّلام فاذا دخلت فسلّم علی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و اله ثمّ عند الاسطوانۀ المقدّمۀ من جانب القبر من عند زاویۀ القبر و أنت
مستقبل القبلۀ و منکبک الایسر إلی جانب القبر و منکبک الایمن ممّا یلی المنبر فانّه موضع رأس النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله ثمّ تقول
اشهد ان لا اله اللَّه وحده لا شریک له، و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله و اشهد انّک رسول اللَّه و اشهد انّک محمّد بن عبد اللَّه و
اشهد انّک قد بلّغت رسالات ربّک و نصحت لأمّتک و جاهدت فی سبیل اللَّه و عبدت اللَّه مخلصا حتّی اتاك الیقین، و دعوت إلی
سبیل ربّک بالحکمۀ و الموعظۀ الحسنۀ و ادّیت الّذي علیک من الحقّ و انّک قد رؤفت بالمؤمنین و غلظت علی الکافرین فبلغ اللَّه
بک اشرف محلّ المکرمین الحمد للّه الّذي استنقذنا بک من الشرك و الضّلالۀ اللّهُمَّ اجعل صلواتک و صلوات ملائکتک المقرّبین،
و عبادك الصّالحین، و أنبیائک المرسلین، و اهل السماوات و الارضین، و من سبّح لک یا ربّ العالمین من الاوّلین و الاخرین علی
محمّد عبدك و رسولک و نبیّک و ص: 489 أمینک و نجیّک و حبیبک و صفیّک و خاصّتک و صفوتک
من بریّتک و خیرتک من خلقک اللَّهمّ فاعطه الدّرجۀ و الوسیلۀ من الجنّۀ و ابعثه مقاما محمودا یغبطه الاولون و الاخرون، اللّهُمَّ انّک
و انّی اتیت « وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَ هُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَ دُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً » قلت و قولک الحقّ
نبیّک مستغفرا تائبا من ذنوبی. یا رسول اللَّه انّی أتوجّه بک إلی اللَّه ربّی و ربّک لیغفر لی ذنوبی. و ان کانت لک حاجۀ فاجعل النّبیّ
صلّی اللَّه علیه و اله خلف کتفیک و استقبل القبلۀ و ارفع یدیک و سل حاجتک فانّک حريّ ان تقضی لک إن شاء اللَّه تعالی) اما
آمدن به مدینه مشرفه پس به درستی که منقولست به اسانید صحیحه از معاویۀ بن عمار و ظاهرا حضرت کتاب نسکی از جهۀ او یا
دیگري نوشته بودهاند و او مجزا کرده است، و ممکن است که در یک مجلس از اول تا آخر به او فرموده باشند به اعتماد بر حفظ او
که چون داخل مدینه شوي یعنی اراده دخول داشته باشی غسل کن پیش از دخول مدینه یا در حالت دخول یا بعد از دخول و این
اظهر است پس بیا بنزد قبر حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله و از در جبرئیل داخل شو و ظاهرا آن دریست که به بقیع
میروند و چون داخل شوي در مسجد سلام کن بر حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله پس بایست نزد ستونی که در پیش
است از جانب قبر، و در کافی چنین است من جانب القبر الأیمن عند رأس القبر عند زاویۀ القبر و در تهذیب نیز چنین است بدون
عند زاویۀ القبر یعنی از جانب راست قبر بایست که نزد سر قبر است نزد گوشه قبر یعنی چنان بایست که سر به پشت افتد بلکه پیش
افتد و رو بقبله بایست به عنوانی که قبر محاذي دست چپ ص: 490 باشد، و منبر محاذي دوش راستت باشد
زیرا که اگر چنین بایستی نزدیک سر آن حضرت خواهی بود، پس چنین زیارت میکنی که ترجمهاش اینست بعد از شهادتین، و
گواهی میدهم که تو رسول خدائی، و گواهی میدهم که تو محمد بن عبد اللّهی که حق سبحانه و تعالی ترا در کتب انبیاء ما تقدّم
یاد فرموده است، و گواهی میدهم که رسانیدي رسالتهاي پروردگار خود را و نصیحت کردي امت خود را و آن چه خیر ایشان در
آن بود به ایشان فرمودي و در راه حق سبحانه و تعالی جهاد کردي و بندگی کردي خداوند خود را از روي اخلاص تا وقتی که
مرگ رسید، و گواهی میدهم که خواندي و دعوت فرمودي و عالمیان را به راه بندگی خداوند خود از روي حکمت و موعظه و
صفحه 193 از 321
پند نیکو و هر چه بر تو لازم بود به جا آوردي، و با مؤمنان به مرحمت و مهربانی زیست میفرمودي، و غلظت میکردي بر کافران و
درشتی میفرمودي با ایشان پس رسانید حق سبحانه و تعالی ترا با علی مراتب مقربانی که با ایشان مکرمت فرموده است جمیع
محامد مخصوص خداوندیست که به برکت وجود تو و رسالت تو و مواعظ و نصایح تو ما را خلاصی داد از شرك و گمراهی،
خداوندا بگردان صلوات خود را و صلوات فرشتگانی را که مقرب خود گردانیده و بندگان شایسته درگاه خود را و صلوات
پیغمبران مرسل خود را و صلوات اهل آسمانها و زمینها را و هر که تسبیح کرده و میکند ترا اي پروردگار عالمیان از پیشنیان و
پسینیان بر محمد که بنده تو و رسول و پیغمبر تست، و امین و برگزیده یا همراز تست، و محب و محبوب و برگزیده و بنده خاص
تست که از میان خلایق برگزیدي و از جهۀ رسالت اختیار نمودي، خداوندا پس او را عطا فرما اعلی مراتب درجات که آن مرتبه
وسیله است که اعلی مراتب جنان است چنانکه ص: 491 گذشت، و عطا کن یا برسان او را به رتبه شفاعت
کبري که رتبهایست که آن را ستوده و رشک میبرند آن رتبه را پیشینیان و پسینیان، خداوندا تو فرموده و آن چه فرموده راستست
که اگر بندگان در وقتی که ستم بر خود کند یا کرده باشند به نزد تو آیند و ایشان طلب کنند از تو مغفرت را، و رسول ما از جهۀ
ایشان طلب مغفرت مینمود هر آینه مییافتند خداوند خود را توبه پذیرنده و مهربان و حسب الامر به نزد پیغمبر تو صلی اللَّه علیه و
آله آمدهام و طالب مغفرتم و توبه کردهام از گناهان، یا رسول اللَّه به درستی که ترا شفیع خود گردانیدهام بسوي خداوندي که
پروردگار من و پروردگار تست در آن که توبهام را قبول کند و گناهان مرا بیامرزد و اگر حاجتی داشته باشی پشت به آن حضرت
کرده رو بقبله کن یعنی پشت به جانب سر کن زیرا که خواهد آمد که پشت بائمه معصومین صلوات اللَّه علیه نمیتوان نمود و هر
حاجتی که داري طلب کن که البته به زودي بر آورده میشود حاجاتت إن شاء اللَّه تعالی اگر مصلحت داند (ثمّ قل و أنت مسند
ظهرك إلی المروة الخضراء الدّقیقۀ العرض ممّا یلی القبر و أنت مسند الیه مستقبل القبلۀ، اللّهُمَّ إلیک الجات امري و إلی قبر محمّد
عبدك و رسولک صلواتک علیه و اله اسندت ظهري و القبلۀ الّتی رضیت لمحمّد صلّی اللَّه علیه و اله استقبلت، اللّهُمَّ انّی اصبحت لا
أملک لنفسی خیر ما ارجو لها و لا ادفع عنها شرّ ما احذر علیها و اصبحت الامور بیدك فلا فقیر، افقر منّی انّی لما أنزلت إلیّ من خیر
فقیر اللّهُمَّ ارددنی منک بخیر لا رادّ لفضلک اللّهُمَّ انّی اعوذ بک من ان تبدّل اسمی او تغیّر جسمی او تزیل نعمتک عنّی اللّهُمَّ زیّنّی
بالتّقوي و جمّلنی بالنّعم و اغمرنی بالعافیۀ و ارزقنی شکر العافیۀ) ص: 492 پس بگو آن چه مرویست
کالصحیح که حضرت سیّد الساجدین صلوات اللَّه علیه بر قبر حضرت سیّد المرسلین صلی اللَّه علیه و آله میایستادند و سلام بر آن
حضرت میکردند و شهادت میدادند بر بلاغ چنانکه گذشت و دعایی که در خاطر داشتند میکردند و بعد از آن پشت میدادند بر
سنگ سبزي که عرضش باریکست از پهلوي قبر که مجموع خانه است که آن را بمنزله قبر کردهاند، پس تکیه بر آن میکنی و رو
بقبله میکنی، و چون الحال محجري دیگر ساختهاند که فاصله است اگر تکیه بر محجر کند بد نیست و لیکن چون ترك ادبست و
ضرر نیز میرسانند، اگر میل کند به جانب مسجد و رو بقبله کند بهتر است و بگو آن چه را ترجمهاش اینست که خداوندا پناه به تو
آوردهام و بسوي قبر محمد که بنده خاص مقرب تست و رسول تست آمدهام و قبر آن حضرت را پناه و پشت خود کردهام و رو
کردهام بقبله که تو راضی شدي که محمد صلی اللَّه علیه و آله رو به آن کند، و تو از جهۀ آن حضرت این قبله را اختیار فرمودي، و
غرض اینست که اعتماد در جمیع امور بر تو دارم و مانند غالیان مشرك نیستم، و محبت و اطاعت آن حضرت را به فرمان تو کردهام
و استقبال قبله را نیز به فرمان تو به جا آوردهام و در جمیع امور مطلوب توئی و بس، خداوندا من چنین شدهام که مالک نیستم از
جهۀ خود خوبیهایی را که امیدوارم از جهۀ خود و رفع نمیتوانم نمود شر آن چه را از آن حذر میکنم که بمن رسد، و همه امور
خود را به تو گذاشتهام چون همه به قدرت و اراده تست پس فقیري از من فقیرتر نیست و محتاجم که نازل سازي بسوي من خیرات
خود را، خداوندا مرا به خوبی و با حصول مطالب از درگاه خود برگردان و کسی رد نمیتواند کرد فضلی را که تو کنی بمن،
خداوندا پناه به تو آوردهام از آن که مبادا نام مرا از ص: 493 زمره اتقیا محو نمائی و در سلک اشقیا در
صفحه 194 از 321
آوري هر چند مستحق آن شده باشم، یا آن که تغییر دهی جسم مرا به آن که مسخ کنی اگر چه بدیهاي بسیار کرده باشم یا نعمت
خود را از من زایل گردانی هر چند قابل آن شدهام یا شده باشم. خداوندا چنان کن که زینت من تقوي باشد و مرا به آن مزیّن
گردان و نعمتهاي نیکوي خود را بر من فایض گردان تا آن که مشرف باشم به تشریفات نعمتهاي جمیله تو و چنان کن که عافیت
مرا فرو گرفته پنهان شده باشم در آن ظاهرا و باطنا و به هیچ مرضی از امراض ظاهر و باطن مبتلا نشوم و روزي کن مرا که شکر
کنم ترا بر عافیت، و اگر در حال تکیه دادن بر محجر این دعا را بخواند که رو بقبله بکند نیز خوبست، و در این کتاب تصحیفات
شده است در بسیاري از نسخ و نسخه اصل این شکسته موافق کافی بود بهمان اکتفا شد، و در کافی و مزارات اصحاب خصوصا
مزار ابن طاوس رضی اللَّه عنه و عنهم روایت بسیار وارد شده است اگر کسی خواهد رجوع به آنها کند چون غرض صدوق و این
شکسته اختصار است با آن که به تشام ملاعین سکنه آن روضه مقدسه از هنود و ما وراء النهري توقف از جهۀ زیارت نیز مشگل
شده است اگر دور ترك باشد بهتر است و الحال این معنی از شعار شیعه شده است که از بالاي سر زیارت آن حضرت کنند و عامه
چنین میفهمند که شیعیان از بالاي سر زیارت میکنند تا زیارت شیخین نکنند و از این جهت آزار بسیار به شیعیان میرسانند، و این
شکسته دورتر میرفتم و زیارت میکردم چنانکه در احادیث بسیار نیز وارد شده است. از آن جمله در صحیح از صفوان منقولست
که گفت سؤال کردم از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه که جایز است که از پشت مسجد ص: 494
حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله گذرم و بر آن حضرت سلام نکنم؟ حضرت فرمودندم که حضرت امام موسی کاظم
صلوات اللَّه علیه چنین نمیکردند عرض نمود که حضرت داخل مسجد میشدند و نزدیک قبر نمیآمدند و از دور سلام میکردند
حضرت فرمودند که نه آن حضرت نزدیک میآمدند و زیارت میکردند امّا تو وقتی که داخل شوي نزدیک شو و سلام کن و در
وقت بیرون رفتن نیز نزدیک رو و در این ما بین از دور سلام کن. و ظاهرا مراد آنست که اول و آخر مسمی زیارت نزدیک را بفعل
آورد، و در زیارات طویله دورتر بنشیند رو بقبله و زیارت کند تا ضرري به او نرسد. و در صحیح از معاویۀ بن وهب منقولست که
حضرت امام جعفر صادق قبر صلوات اللَّه علیه فرمودند که در جانب دست راست قبر صلوات بر آن حضرت فرست یا نماز زیارت
را واقع ساز و اگر چه صلوات یا نماز مؤمنان هر جا که بفعل آورند به آن حضرت میرسد
اتیان المنبر
(ثمّ ائت المنبر فامسح عینیک و وجهک برمّانتیه فانّه یقال انّه شفاء للعین، و قم عنده و احمد اللَّه و اثن علیه و سل حاجتک فانّ
رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و اله قال ما بین قبري و منبري روضۀ من ریاض الجنّۀ و انّ منبري علی ترعۀ من ترع الجنّۀ و قوائم المنبر
ربّت فی الجنّۀ، و الترعۀ هی الباب ال ّ ص غیر ثمّ ائت مقام النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله و صلّ عنده ما بدا لک و متی دخلت المسجد فصل
علی النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله و کذلک اذا خرجت ثمّ ائت مقام جبرئیل علیه السّلام و هو ص: 495 تحت
المیزاب فانّه کان مقامه اذا استاذن علی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله ثمّ قل اي جواد اي کریم اي قریب اي بعید أسألک ان تردّ
علیّ نعمتک و ذلک مقام لا تدعوا فیه حائض فتستقبل القبلۀ الّا رأت الطّهر ثمّ تدعوا بدعاء الدّم تقول اللّهُمَّ انّی أسألک بکلّ اسم هو
لک او تسمّیت به لأحد من خلقک او هو مأثور فی علم الغیب عندك، و أسألک باسمک الاعظم الاعظم الاعظم و بکلّ حرف أنزلته
علی موسی علیه السّلام و بکل حرف أنزلته علی عیسی علیه السّلام و بکلّ حرف أنزلته علی محمّد صلواتک علیه و اله و علی انبیاء
اللَّه الّا فعلت بی کذا و کذا و الحائض تقول الّا اذهبت عنّی هذا الدّم) اما آمدن به نزد منبر حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و
آله پس به درستی که منقولست به اسانید صحیحه سابقه از معاویۀ بن عمار که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند
که چون از زیارت فارغ شوي بیا به زیارت منبر و چشمها و روي خود را بدو انار منبر بمال که مشهور است که شفاي درد چشم
است که اگر باشد دفع میشود و اگر نداشته باشد کوفت چشم نبیند، و نزد منبر بایست، و حمد و ثناي الهی به جا آور و حاجات
صفحه 195 از 321
خود را طلب کن زیرا که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که میان قبر و منبر من باغی است از باغهاي بهشت و
به درستی که منبر من نیز بر روضه واقعست از روضهاي بهشت و دور نیست که مراد این باشد که روضه و منبر را در بهشت جا
دهند، یا در نظر عارفان بزرگی آن مواضع مثل بهشت است چنانکه در حسن کالصحیح منقولست که حضرت امام جعفر صادق
صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیه فرمودند که میان قبر و منبر من روضهایست از روضهاي
ص: 496 بهشت و منبر من بر ترعهایست از ترعهاي بهشت و پایهاي منبر مرا در بهشت تربیت کردهاند راوي
گفت که عرض نمودم که الحال روضه است فرمودند که بلی اگر پرده برخیزد هر آینه خواهید دید که باغی است از باغهاي
بهشت، یا اعمال آنجا به بهشت میبرد بنده را و پایهاي منبر را حق سبحانه و تعالی در بهشت تربیت فرموده است. یا آن که این منبر
شبیه است به منبر وسیله و از این منبر به آن منبر منتقل میشوند بنا بر نسخه رتب بتقدیم تاي دو نقطه بر باي یک نقطه که جمع رتبه
باشد و ترعه بمعنی در کوچک است و معلوم نیست که این تفسیر از راویانست یا از حضرت، و ترعه در لغت به این معنی و بمعنی
روضه آمده است و هر دو خوبست و بنا بر این تفسیر صغرش نسبت به روضه است چون عبادات روضه بسیار است، و عباداتی که بر
منبر واقع میشود نظر به آن کمتر است و اللَّه تعالی یعلم، پس بیا به مقام حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله و آن مقدار
نماز که خواهی بکن و ظاهرا مقام آن حضرت نزد محراب باشد چنانکه مشهور است و مضبوط است، و هر گاه داخل شوي در
مسجد آن حضرت و هر گاه بیرون روي صلوات فرست بر آن حضرت و آل او، پس بیا به مقام جبرئیل علیه السلام و آن در زیر
ناودان است به درستی که هر گاه جبرئیل علیه السلام میخواست که به نزد آن حضرت آید در آنجا توقف مینمود و رخصت
میگرفت و داخل میشد، پس بگو اي بخشنده اي کریم اي خداوندي که نزدیکی و از رگ گردن نزدیکتر، و دوري و از عرش
دورتر. بدان که حق سبحانه و تعالی منزه است از قرب و بعد جسمانی و جهتی، و مراد از قرب آنست که مطلع است بر احوال
بندگان، و تربیت کننده و اجابت کننده دعوات ایشان است، و مراد از بعد آنست که از آن دورتر است ص:
497 که بذات مقدس و کنه صفات مقدسه او که عین ذات اوست توان رسید یا وصف توان نمود، و از این جهت است که قریب و
بعید است و اگر جسمانی میبود اگر قریب بود بعید نمیبود و اگر بعید میبود قریب نمیبود. سؤال میکنم که رد کنی بر من
نعمتت را، و این دعا را کسی میخواند که حق سبحانه به او نعمتی کرامت فرموده باشد و از او گرفته باشد خصوصا زنی که حیض
او مستقیم نباشد و اکثر اوقات مستحاضه باشد و این مقامی است که هر زنی که چنین شده باشد و این دعا را با آن چه میآید اگر
بخواند رو بقبله حیضش مستقیم میشود و در حالت حیض حیض میآید و در غیر آن وقت خون نمیبیند پس این دعا را میخواند
که مسمّی است به دعا خون و ترجمهاش اینست که خداوندا به درستی که سؤال میکنم از تو بحق هر نامی که اسم تست یا خود را
به آن نام خوانده از جهۀ کسی از خلق خود مانند مجیب الدّعوات و رادّ ما فات که از جهۀ اجابت دعوات بندگان و از جهۀ رد
کردن نعمت است اگر گرفته باشد و امثال این اسامی، یا اسمی است که از جمیع خلایق پنهانست مثل یک اسمی که دلالت بر ذات
مقدس بحت میکند و از انبیا نیز مخفی است یا از اکثر خلایق مخفی است مثل هفتاد و دو اسم اعظم، و سؤال میکنم ترا به نامی
که اعظم است از آن که به آن توانند رسید ملائکه مقربین یا انبیاء مرسلین یا عباد اللَّه الصالحین، و اعظم است از آن که کسی
خداوند خود را به آن وصف تواند نمود بغیر از خود، و اعظم است از آن که توان یافت عظمت آن را و دور نیست که مراد از این
اسم اسمی باشد که مخصوص ذات مقدس است از هفتاد و سه اسم، و محتمل است که مراد از آن اللَّه باشد چون دلالت میکند بر
ذاتی که مستجمع جمیع کمالات باشد و غیر این لفظ این جامعیت ندارد و بحسب یافت بندگان بر سبیل اجمال هر چند ذات را
ندانند و کنه صفات را ندانند و تعداد صفات او نتوانند کرد چون هر صفتی که حق ص: 498 سبحانه و
تعالی به بندگان خود بهره کرامت فرموده است به آن میتوانند رسید بر سبیل اجمال، و هر صفتی را که بهره نداده باشد چه دانند
قُلْ لَوْ کانَ » که چه چیز است و ظاهر بسیاري از آیات و اخبار آنست که صفات کمالیه الهی لا یتناهی است چنانکه فرموده است که
صفحه 196 از 321
یعنی بگو یا محمد که اگر دریاها مرکب شود از « الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً
جهۀ نوشتن کلمات پروردگار من هر آینه آخر میشود دریاها پیش از آن که کلمات آخر شود، و اگر باز مثل این دریاها دیگر
بیافرینیم و باز بنویسند باز آخر خواهد شد و کلمات آخر نخواهد شد. و اکثر محققین بر اینند که مراد از این کلمات صفات کمالیه
الهی است و بحسب مکاشفه چنین یافتهاند، و اکثر ظاهریه بر اینند که مراد از این کلمات معلومات الهی است و از جهۀ تقریب به
افهام گفتهاند که شکی نیست که اهل بهشت و کفار اهل جهنم ابد الآباد در ازمنه غیر متناهی در بهشت و دوزخ خواهند بود، و
سخنانی که میگویند و افعالی که میکنند غیر متناهی است و حق سبحانه و تعالی بر همه عالم است. و اعم اشمل است و مؤید
معنی اول است تتمه دعا و بحق هر نامی که فرستاده بر حضرت موسی علیه السلام، و بحق هر نامی که فرستاده بر حضرت عیسی
علیه السلام و بحق هر نامی که فرستاده بر حضرات سید المرسلین و آل آن حضرت و سایر پیغمبران که صلوات تو بر ایشان باد، و
محتمل است که لفظ و علی انبیاء اللَّه عطف باشد بر آل به اعتبار صلوات، و بنا بر معنی سابق عطف است بر آل به اعتبار إنزال اسما
که فلان و فلان حاجتم را بر آور و اگر حایض خواند که مرا در از آن مستحاضه است میگوید که این خون استحاضه را از من
بردار و قطع کن و حیضم را مستقیم گردان. ص: 499 و در حدیث صحیح معاویۀ بن عمار و احادیث
بسیاري که در این باب وارد است در همه مذکور است که مستحاضه را از من بردار و قطع کن، و حیضم را مستقیم گردان، و در
حدیث صحیح معاویۀ بن عمار و احادیث بسیاري که در این باب وارد است در همه مذکور است که مستحاضه خود را پاك کند به
غسل و غسل و فرجش را پر از پنبه کند و خرقه بر خود پیچد و رو بقبله بنشیند و زنان را در عقب خود بنشاند و او دعا کند و زنان
آمین بگویند و همه در روضه با دعاهاي دیگر مذکور است
الصّوم بالمدینۀ و الاعتکاف عند الاساطین
(ان کان لک بالمدینۀ مقام ثلاثۀ ایّام صمت یوم الاربعاء و صلّیت لیلۀ الاربعاء عند اسطوانۀ التّوبۀ و هی اسطوانۀ ابی لبابۀ الّتی ربط
نفسه إلیها و تقعد عندها یوم الاربعاء ثمّ تاتی لیلۀ الخمیس الاسطوانۀ الّتی تلیها ممّا یلی مقام النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله فتقعد عندها
لیلتک و یومک و تصوم یوم الخمیس ثمّ تاتی الاسطوانۀ الّتی تلی مقام النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله و مصلّاه لیلۀ الجمعۀ فتصلّی عندها
لیلتک و یومک و تصوم یوم الجمعۀ و ان استطعت ان لا تتکلّم بشیء هذه الایّام الّا بما لا بدّ منه و لا تخرج من المسجد الّا لحاجۀ و
لا تنام فی لیل و لا نهار الّا القلیل فافعل و احمد اللَّه عزّ و جلّ یوم الجمعۀ و اثن علیه و صلّ علی النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله ثمّ سل
حاجتک ثمّ قل اللّهُمَّ ما کانت لی إلیک من حاجۀ شرعت فی طلبها و التماسها او لم اشرع سألتکها او لم اسالکها فانّی أتوجّه إلیک
ص: 500 بنبیّک محمّد صلّی اللَّه علیه و اله نبیّ الرّحمۀ فی قضاء حوائجی صغیرها و کبیرها) و به چهار ده
سند صحیح منقول است در صوم در مدینه مشرفه از جهۀ اعتکاف در نماز کردن نزد ستونها از معاویۀ بن عمار که حضرت امام
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که اگر در مدینه مشرفه سه روز بمانی که آن چهار شنبه و پنجشنبه و جمعه باشد یعنی اگر
اتفاقا واقع شد که این سه روز بمانی چون غالب آنست که اختیار ماندن با دیگران است پس این سه روز را روزه میگیري و شب
چهار شنبه در مسجد سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله میمانی نزد ستون توبه که مشهور است به ستون ابو لبابه مروان بن عبد
المنذر که باد و کس یا نه کس دیگر از جهاد تخلف نموده بودند و پشیمان شدند و وقت رفتن گذشته بود خود را بر ستونهاي
مسجد بستند و تضرع و زاري میکردند و قسم یاد کرده بودند که خود را نکشایند تا آن که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و
آله ایشان را بگشاید و چون حضرت از جهاد مراجعت فرمودند و داخل مسجد شدند که دو رکعت نماز قدوم از سفر که داب آن
حضرت بود به جا آورند این جماعت را دیدند و احوال ایشان را شنیدند حضرت نیز قسم یاد کردند که تا امر الهی نرسد ایشان را
نکشایند حق سبحانه و تعالی آیه قبول تو به ایشان را فرستاد و آن وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ الخ است پس ایشان را گشودند و عذر
صفحه 197 از 321
ایشان خواستند. و شب و روز چهار شنبه نیز تا شب نزد آن ستون مشغول عبادت میشوي و شب پنجشنبه را بسر میآوري نزد
ستونی که محاذي این ستونست از طرف مقام حضرت، و روز پنجشنبه نیز تا شب در اینجا عبادت میکنی، و در شب جمعه، و روز
جمعه عبادت میکنی نزد ستون دیگر از ص: 501 دست راست که محاذي محراب و مقام آن حضرتست و
تا مقدورت باشد میباید که سخن نکنی بغیر از ذکر و قرآن و دعا مگر بقدر ضرورت و از مسجد بیرون نروي مگر از جهۀ قضاي
حاجت و در شبها و روزها خواب نمیکنی مگر اندکی و در روز جمعه حمد و ثناي الهی به جا آور و صلوات بر محمد و آل او
بفرست و حاجتی که داري سؤال کن پس بخوان این دعا را که ترجمهاش اینست که خداوندا هر حاجتی که به درگاه تو آوردهام یا
دارم خواه شروع در طلب و سؤال آن از تو کرده باشم یا شروع نکرده باشم یا سؤال کرده باشم یا نکرده باشم به درستی که حضرت
سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله را شفیع خود کردهام که پیغمبر تست و نبیّ رحمتست و میگویم که بحق محمد و آل محمد که
حاجات مرا بر آور حضرت خواه کوچک و خواه بزرگ و خواه اندك و خواه بسیار که البته سزاوار آن هستی به سبب این اعمال
که حاجاتت بر آورده شود إن شاء اللَّه تعالی و این سه روز مستثنی است که در سفر میتوان گرفت
زیارة فاطمۀ بنت رسول اللَّه صلوات اللَّه علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها
(قال مصنّف هذا الکتاب قدّس اللَّه روحه اختلفت الرّوایات فی موضع قبر فاطمۀ سیّدة نساء العالمین صلوات اللَّه علیها فمنهم من روي
انّها دفنت فی البقیع، و منهم من روي انّها دفنت بین القبر و المنبر و انّ النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله إنّما قال ما بین قبري و منبري روضۀ
ص: 502 من ریاض الجنّۀ لأنّ قبرها بین القبر و المنبر، و منهم من روي انّها دفنت فی بیتها فلمّا زادت بنو أمیّۀ
فی المسجد صارت فی المسجد، و هذا هو الصّحیح عندي، و انّی لمّا حججت بیت اللَّه الحرام کان رجوعی علی المدینۀ به توفیق اللَّه
تعالی ذکره فلمّا فرغت من زیارة رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و اله قصدت إلی بیت فاطمۀ صلوات اللَّه علیها و هو من الاسطوانۀ الّتی
تدخل إلیها من باب جبرئیل علیه السّلام إلی مؤخّر الحظیرة الّتی فیها النّبی صلّی اللَّه علیه و اله فقمت عند الحظیرة و یساري إلیها و
جعلت ظهري إلی القبلۀ و استقبلتها به وجهی و انا علی غسل و قلت: السّلام علیک یا بنت رسول اللَّه السّلام علیک یا بنت نبیّ اللَّه
السّلام علیک یا بنت حبیب اللَّه السّلام علیک یا بنت خلیل اللَّه السّلام علیک یا بنت صفیّ اللَّه السّلام علیک یا بنت امین اللَّه السّلام
علیک یا بنت خیر خلق اللَّه السّلام علیک یا بنت افضل انبیاء اللَّه و رسله و ملائکته السّلام علیک یا بنت خیر البریّۀ السّلام علیک یا
سیّدة نساء العالمین من الاوّلین و الاخرین السّلام علیک یا زوجۀ ولیّ اللَّه و خیر الخلق بعد رسول اللَّه السّلام علیک یا امّ الحسن و
الحسین سیّدي شباب اهل الجنّۀ السّلام علیک أیّتها الصّدّیقۀ الشّهیدة السّلام علیک أیّتها الرضیّۀ المرضیّۀ، السّلام علیک أیّتها الفاضلۀ
الزّکیّۀ، السّلام علیک أیّتها الحوریّۀ الانسیّۀ، السّلام علیک أیّتها التّقیّۀ النّقیّۀ، السّلام علیک أیّتها المحدّثۀ العلیمۀ، السّلام علیک أیّتها
المظلومۀ المغصوبۀ، السّلام علیک أیّتها المضطهدة المقهورة، السّلام علیک یا فاطمۀ بنت رسول اللَّه و رحمۀ اللَّه و برکاته صلّی اللَّه
علیک و علی روحک و بدنک اشهد انّک مضیت علی بیّنۀ من ربّک و انّ من سرّك فقد سرّ رسول اللَّه ص:
503 صلّی اللَّه علیه و آله و من جفاك فقد جفا رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و و من آذاك فقد اذي رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و
آله و من وصلک فقد وصل رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و من قطعک فقد قطع رسول اللَّه لأنّک بضعۀ منه و روحه الّتی بین جنبیه کما
قال علیه افضل سلام اللَّه و صلواته اشهد اللَّه و رسوله و ملائکته انّی راض عمّن رضیت عنه ساخط علی من سخطت علیه متبرّئ ممّن
تبرّأت منه موال لمن والیت معاد لمن عادیت مبغض لمن ابغضت محبّ لمن احببت و کفی باللَّه شهیدا و حسیبا و جازیا و مثیبا ثمّ
قلت اللّهُمَّ صلّ و سلّم علی عبدك و رسولک محمّد بن عبد اللَّه خاتم النّبیّین و خیر الخلائق اجمعین، و صلّ علی وصیّه علیّ بن ابی
طالب امیر المؤمنین و امام المسلمین و خیر الوصیّین، و صلّ علی فاطمۀ بنت محمّد سیّدة نساء العالمین، و صلّ علی سیّدي شباب اهل
الجنّۀ الحسن و الحسین، و صلّ علی زین العابدین علیّ بن الحسین، و صلّ علی محمّد بن علیّ باقر علم النّبیّین، و صلّ علی الصّادق
صفحه 198 از 321
عن اللَّه جعفر بن محمّد، و صلّ علی کاظم الغیظ فی اللَّه موسی بن جعفر، و صلّ علی الرّضا علیّ بن موسی و صلّ علی التّقیّ محمّد
بن علیّ، و صلّ علی النّقیّ علیّ بن محمّد، و صلّ علی الزّکیّ الحسن بن علیّ، و صلّ علی الحجّ ۀ القائم ابن الحسن بن علیّ، اللَّهمّ
احی به العدل و امت به الجور، و زیّن بطول بقائه الارض و اظهر به دینک و سنّۀ نبیّک حتّی لا یستخفی بشیء من الحقّ مخافۀ احد
من الخلق، و اجعلنا من اعوانه و اشیاعه و المقبولین فی زمرة أولیائه یا ربّ العالمین، اللّهُمَّ صلّ علی محمّد و اهل بیته الّذین اذهبت
عنهم الرّجس و طهّرتهم تطهیرا. قال مصنّف هذا الکتاب رضی اللَّه عنه: لم اجد فی الاخبار شیئا ص: 504
موظّفا محدودا لزیارة الصّدّیقۀ صلوات اللَّه علیها فرضیت لمن نظر فی کتابی هذا من زیارتها ما رضیت لنفسی و اللَّه الموفّق للصّواب
و هو حسبنا و نعم الوکیل) دیگر زیارت حضرت فاطمه زهرا است دختر سیّد الانبیاء که صلوات و درودها و رحمتهاي الهی او باد و
بر پدرش و شوهرش و فرزندان و فرزندان فرزندان او باد چنین گوید محمد بن بابویه که مصنف این کتابست که حق سبحانه و
تعالی روح او را از آلایش بدیها منزه دارد که روایات مختلف است در موضع قبر حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیه که بهترین زنان
عالمیان است به اتفاق روایات از طرق عامه خصوصا از عایشه، و بعنوان تواتر از طرق خاصه نیز که صلوات الهی بر او باد، پس
بعضی روایت کردهاند که آن حضرت در بقیع مدفون است نزد ائمه بقیع صلوات اللَّه علیهم و این روایت بما نرسیده است مگر از
این عبارت، و بعضی روایت کردهاند که آن حضرت مدفونست میان قبر و منبر و مؤید این قول گرفتهاند آن که متواتر است از
حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله از طرق عامه و خاصه که آن حضرت فرمودند که میان قبر من و منبر من روضهایست از
ریاض جنّت، و حضرت از این جهت فرمودهاند که روضهایست از ریاض جنّت که قبر آن حضرت در آنجا خواهد بود. و این تائید
وجهی ندارد مگر آن که مراد ایشان این باشد که خانه آن حضرت نیز میان قبر و منبر است چنانکه ظاهر میشود از احادیث صحیحه
و کالصحیحه بسیار بعد از تامل و از این جهت است که طوسی علیه الرحمه گفته است که این روایت قریبست بروایتی که منقولست
که آن حضرت مدفون است در خانه خود چون بنو امیّه خانها را در مسجد انداختند و مسجد را بزرگ کردند داخل مسجد شد و
مؤید این قول است احادیث صحیح و کالصحیحه بسیار که وارد شده است. ص: 505 از ائمه هدي صلوات
اللَّه علیهم که خانه حضرت فاطمه افضل از روضه است، و نماز در آن خانه افضل است از نماز در روضه، و صدوق میگوید که نزد
من این قول صحیح است، و راوي این حدیث صحیح بزنطی است از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه، و صدوق میگوید که
چون حج بیت اللَّه الحرام کردم به توفیق اللَّه تعالی از راه مدینه مشرفه برگشتم و چون از زیارت حضرت سید المرسلین صلی اللَّه
علیه و آله فارغ شدم آمدم از پشت خانه حضرت به جانب خانه حضرت امیر المؤمنین و فاطمه زهرا که متصل است به خانه حضرت
سیّد المرسلین و چون مسجد را فراخ کردهاند از پشت خانها نیز داخل مسجد کردهاند، و آن بمنزله راهی است که تخمینا پنج ذرع
شرعی باشد، و خانه حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها متصل است به دري که از آن در به بقیع میروند و بعضی از خانه حضرت را
بیرون انداختهاند که غالبا خواجه سرایان در آنجا مینشینند و از راه پشت مسجد که مذکور شد دریچه گشودهاند به خانه آن
حضرت پس من ایستادم نزد محوطه که دریچهاش باین دالان است و پشت بقبله کردم و خانه را بدست چپ گرفتم که روي من به
آن حضرت باشد و ظاهرا در زمان صدوق این دریچه مشبکی که الحال هست نبوده است که این مبالغه میکند در تعریف، پس رو
به قبر آن حضرت کردم و پیشتر غسل زیارت کرده بودم و گفتم این زیارت را که سلام و سالم بودن از آفات دنیا و آخرت و
رحمتهاي متواتره الهی بر تو باد اي دختر رسول خدا، اي دختر نبی خدا یعنی پیغمبر رفیع القدر و بتشدید یا میباید گفت که مشتق
از نباوت بمعنی رفعت باشد نه به همزه بمعنی مخبر باشد از خدا، و اگر چه بحسب لغت صحیح است و لیکن از طرق اهل البیت
سلام علیهم نهی واقع شده است و از ایشان منقولست که اگر کسی میگفت یا نبیء اللَّه به همزه آن حضرت را خوش نمیآمد بلکه
از نبیّ مشدّد راضیتر ص: 506 بودند از رسول اللَّه با آن که رسالت اخصّ است از نبوّت یا مقابل نبوّتست
چنانکه در اخبار صحیحه از ائمه هدي صلوات اللَّه علیهم منقولست که رسول آنست که غالبا جبرئیل را مشافهۀ میبیند، و غالبا نبی
صفحه 199 از 321
در خواب میبیند به نحوي که او را علم بهم میرسد که حق سبحانه و تعالی فرموده است مثل خوابهائی که حضرت سید الأنبیاء
صلی اللَّه علیه و آله میدیدند قبل از بعثت به رسالت و مانند خواب حضرت ابراهیم علیه السلام، و محدّث آنست که آوازي
میشنود از ملائکه یا از حق سبحانه و تعالی به نحوي که علم داشتند که از جانب الهی است، و حضرت فاطمه و حضرات ائمه
معصومین صلوات اللَّه علیهم محدّث بودند. و سلام الهی بر تو باد اي دختر حبیب خدا یعنی محبّ خدا یا محبوب خدا یا محب و
محبوب بر سبیل مجاز شایع، و اي دختر خلیل خدا یعنی دوست او، و اي دختر برگزیده خدا، و اي دختر امین خدا بر رسالات و
علوم و اسرار لا یتناهی، و اي دختر بهترین خلایق و اي دختر فاضلترین انبیا و رسل و فرشتگان، و اي دختر بهترین مخلوقات از
پیشینیان و پسینیان، و سلام الهی بر تو باد اي بهترین زنان عالمیان از پیشینیان و پسینیان. چنانکه متواتر وارد شده است از طرق عامه و
خاصه حتی در بخاري از عایشه روایت کرده است بطرق متکثره که حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که فاطمه
بهترین زنان اهل بهشتست، و بروایتی دیگر بهترین زنان مؤمناتست، و بروایتی دیگر بهترین زنان این امّت است و همه را در یک
واقعه ذکر کرده است آن [را ظ] در حدیث طویلی. اي زوجه ولی خدا یعنی کسی که حق سبحانه و تعالی او را امام گردانیده بر
عالمیان و بهترین خلایق است بعد از رتبه حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله اي مادر حسن و حسین که بهترین جوانان اهل
ص: 507 بهشتند به روایات متواتره از عامه و خاصه، و مراد از این عبارت آنست که بعد از نبیّ و علی
(صلوات اللَّه علیها و آلهما) ایشان بهترند چون در بهشت همه جوان خواهند بود، و محتمل است که مراد از این جوانان دنیا باشند و
بنا بر این احتمال ظاهر میشود افضلیت ایشان بر حضرت امام رضا یا امام حسن عسکري صلوات اللَّه علیهم چون همه در جوانی
رفتند به شهادت. اي صدیقه شهیده یعنی تصدیق کننده حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله بر وجه کمال، و این رتبه نیست
مگر رتبه عصمت بنا بر این تفسیر نمودهاند آن را به معصومه، و اما شهیده نزد شیعه متواتر است از ائمه اهل البیت صلوات اللَّه علیهم
که عمر در بر شکم آن حضرت زد به شرکت قنفذ و فرزندي که حضرت المرسلین صلی اللَّه علیه و آله او را محسن نامیده بودند
ساقط شد و آن حضرت بیمار شد و از دنیا با اعلی علیین رحلت فرمودند و از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه منقولست
که فرمودند که نام نهید فرزندان خود را در شکم چنانکه حضرت سید الانبیاء این حمل را نامیدند به محسن به امر الهی باسم فرزند
هارون چنانکه صاحب قاموس نیز ذکر کرده است و تفصیلش در کتاب سلیم بن قیس است. اي رضیه که در جمیع امور راضی
بودي بقضاء و قدر الهی و حق سبحانه و تعالی از تو خوشنود بود، اي فاضله که ترا زیادتی بود در جمیع کمالات بر همه عالمیان و
مزکّی بودي از جمیع نقصها، و اي حوري بهشتی از آدمیان، و اي پرهیزکار از جمیع آن چه حق سبحانه و تعالی آن را دوست
نمیداشت حتی از مباحات و اي پاکیزه از جمیع رذایل، و اي محدّثه دانا که جبرئیل و روح القدس القا میکردند در قلب تو و
میشنوانیدند به تو علوم و حکم الهی را چنانکه در روایات متواتره وارد شده است، و اي کسی که حق ترا غصب نمودند از فدك و
غیر آن و بر تو ظلم کردند. ص: 508 چنانکه در بخاري در بسیاري از ابواب حکایت غصب فدك و ظلم بر
آن حضرت را مفصلا ذکر کرده است با آن که در اخبار بسیار نیز ذکر کرده است که ایذاي او ایذاي حق سبحانه و تعالی و ایذاي
حضرت سید الانبیاء است و حق سبحانه و تعالی فرموده است که این جماعتی که ایذا میکنند خدا و رسول را حق سبحانه و تعالی
لعنت کرده است ایشان را در دنیا و عقبی، و مهیّا گردانیده است از جهۀ ایشان عذابی که خوار کننده ایشان باشد حتی نزد اهل
جهنّم، و اي مقهوره مظلومه، السلام علیک اي فاطمه دختر حضرت سید النبیین که سلام و رحمت و برکات الهی شامل حال تو باد و
صلوات الهی بر تو باد و بر روح و بدن تو باد گواهی میدهم که از دنیا رفتی بعد از آن که معجزات و حجتهاي خود را بر ظالمان
خود تمام فرمودي چنانکه متواتر است در حکایت فدك و غیر آن، و گواهی میدهم به گفته خدا و رسول او صلی اللَّه علیه و آله
که هر که تو را خوشحال گرداند رسول خدا را خوشحال گردانیده است، و هر که بر تو ستم کند بر آن حضرت ستم کرده است هر
که ترا آزار داده است رسول خدا را آزار داده است، و هر که با تو نزدیکی و خوبی کرده است به محبت و مودّت و اطاعت با
صفحه 200 از 321
رسول خدا کرده است همه را، و هر که از تو قطع کند از رسول خدا بریده است زیرا که به گفته خدا و رسول تو پاره تن آن
که صلوات و « صلی اللَّه علیه و آله » حضرتی و روح آن حضرتی که در میان پهلوهاي آن حضرتی. چنانکه حضرت سید المرسلین
سلام الهی بر او باد فرموده است بروایت موافق و مخالف من گواه میگیرم خدا و رسول و فرشتگان را که من خوشنودم از کسانی
که تو از ایشان خوشنودي و غضبناکم از کسانی که تو بر ایشان غضب کرده و از ایشان راضی نیستی، و بیزارم از کسانی که تو از
ایشان بیزاري، و دوستی میکنم با ص: 509 کسانی که تو با ایشان دوستی میکنی، و عداوت دارم و
دشمنی میکنم با کسانی که تو با ایشان دشمنی میکنی، و بغض میکنی و بغض دارم با کسانی که تو بغض داري با ایشان و
دوستم با کسانی که تو دوستی با ایشان، و حق سبحانه و تعالی بس است در گواه بودن و حساب کردن یا کفایت نمودن دشمنان، و
جزاء دادن و ثواب کرامت کردن تو و دوستان تو و بعد از این زیارت گفتم که خداوندا صلوات و سلام خود را بفرست بر بنده
خاص مقرّب و بر رسولت که محمد بن عبد اللَّه است و خاتم پیغمبران است و بهترین همه خلایق است، و صلوات فرست بر وصی
او که حضرت علی بن ابی ابی طالب است و پادشاه مؤمنان است و امام و پیشواي مسلمانانست و بهترین اوصیاي پیغمبران است، و
صلوات فرست بر فاطمه دختر محمد صلی اللَّه علیه و آله که بهترین زنان عالمیانست، و بر بهترین جوانان اهل بهشت و بر زینت
عابدان، و بر شکافنده علوم پیغمبران، و بر آن کسی که آن چه از خدا میفرماید صادقست، و بر کسی که از جهۀ رضاي الهی خشم
خود را فرو میخورد، و بر کسی که مرضی خداوند عالمیانست و او از او خوشنود است، و بر صاحب جود و کرم و تقوي، و بر
صاحب اخلاق الهی، و بر مزکّی از جمیع رذایل و محلّی بجمیع فضایل، و بر حجت خداوند عالمیان بر خلایق که بامر جهاد فی
سبیل اللَّه قیام خواهد نمود و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آن که پر از ظلم و جور شده باشد، خداوندا زنده گردان
عدالت را بظهور آن حضرت و زایل گردان ستم را به عدالت او، و زمین را به سبب عمر طویل او مزین گردان به عبادت و طاعت و
عدالت، و به برکت آن حضرت دین خودت و سنت پیغمبرت را ظاهر گردان تا آن که مخفی ندارد هیچ حقی را از ترس احدي از
خلایق و خلاف از منه تقیه، و بگردان ما را از مدد کاران و متابعان آن حضرت و بگردان ما را در زمره دوستان لوامع صاحبقرانی،
ج 8، ص: 510 آن حضرت، اي پروردگار عالمیان خداوندا صلوات فرست بر محمد و اهل بیت، آن حضرت که دور کرده از ایشان
هر ناخوشی و بدي را و ایشان را مطهر گردانیده به تطهیري که فوق آن متصور نیست. چنین گوید مصنف این کتاب محمد بن
بابویه که خداي تعالی از او خوشنود باد نیافتم در اخباري که بمن رسیده است روایتی در زیارتی که مخصوص آن حضرت
معصومه باشد که صلوات الهی بر او باد، و چون خود چنین زیارتی کردم آن حضرت را به تالیفی که خود از سایر زیارات و
کمالات آن حضرت یافتم با عمومات زیارات خواستم که هر که نظر کند در این کتاب او نیز آن حضرت را چنین زیارت کند، و
بداند که من روایتی بخصوص این زیارت ندیدهام در زیارت قصد خصوص نکند، و حق سبحانه و تعالی توفیق میدهد آن چه را
خوبست و او بس است ما را و نیکو وکیلی است ما را. و شیخ طوسی علیه الرحمه روایتی نقل کرده است در زیارت خصوص آن
حضرت صلوات اللَّه علیها از حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه که آن حضرت در روزي از روزها به ابراهیم بن محمد
عریضی فرمودند که چون به زیارت قبر جده خود روي بگو (یا ممتحنۀ امتحنک الّذي خلقک قبل ان یخلقک فوجدك لما امتحنک
صابرة و زعمنا انّا لک اولیاء و مصدّقون و صابرون لکلّ ما اتانا به ابوك صلّی اللَّه علیه و اله، و اتانا به وصیّه فانّا نسألک ان کنّا
صدّقناك الّا الحقتنا بتصدیقنا لهما لتبشر أنفسنا بأنّا قد طهرنا بولایتک) و ترجمهاش اینست که اي کسی که حق سبحانه و تعالی با تو
معامله آزمایندگان فرمود چنانکه با دوستان خود همیشه فرموده است و ترا امتحان فرمود آن خداوندي که ترا آفرید پیش از آن که
ترا بیافریند یعنی مقدر گردانیده بود این بلاها را از جهۀ تو و تو صبر کردي بر جمیع بلاها و ترا در ص: 511
زمره صابران مقربان جا دادند، و اعتقاد ما اینست که از جمله دوست داران توئیم و از جمله تصدیق کنندگان و صابرانیم یا فرمان بر
دارانیم جمیع آن چه را آورده است پدر تو و وصی او صلوات اللَّه علیها پس ما سؤال میکنیم از تو که اگر تصدیق کردهایم ترا که
صفحه 201 از 321
البته ما را شفاعت کنی که داخل شویم در زمره مصدّقان به نبیّ و وصیّ تا خوشحال شویم بانکه ما به سبب دوستی شما مطهر و
پاکیزه شدهایم یا حلال زادهایم، چون علامت حلال زادگی دوستی ایشان است. و ظاهرا این دعاییست که بعد از زیارت باید خواند
و صدوق که گفته است ندیدهام زیارتی بخصوص منافات ندارد که این دعا را دیده باشد اگر چه ظاهر کلام شیخ طوسی اینست
که صدوق غافل شده است و اللَّه تعالی یعلم، و بهتر آنست که هر دو را بخواند چون تالیف صدوق نیز در نهایت خوبی است و لهذا
شیخ و غیر او این زیارت را در کتب زیارات نقل کردهاند
اتیان المشاهد و قبور الشّهداء
(و لا تدع ان تاتی المشاهد کلّها مسجد قبا و مشربۀ امّ ابراهیم، و مسجد الفضیخ، و قبور الشّهداء و مسجد الاحزاب و هو مسجد الفتح
و تطوّع فیها بما احببت من الصّلاة فاذا اتیت قبور الشّهداء فقل السّلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار، و اذا اتیت مسجد الفتح فقل
یا صریخ المکروبین، و یا مجیب دعوة المضطرّین اکشف عنّی غمّی و همّی و کربی کما کشفت عن نبیّک صلواتک علیه و اله همّه
و غمّه و کربه و کفیته هول عدوّه فی هذا المکان) دیگر آمدن بسوي مساجد و مواضع مشرّفه در مدینه مکرمه و زیارت لوامع
صاحبقرانی، ج 8، ص: 512 شهداء احد است و به اسانید صحیحه منقولست از معاویۀ بن عمار که حضرت صادق صلوات اللَّه علیه
فرمودند که ترك مکن آمدن به مواضع مشرفه مدینه را همه یعنی مگذار که یکی از اینها از تو فوت شود و اگر چه ظاهر عبارت
آنست که اگر همه یک موضع باشد آن را دریاب و آن مسجد قباست که حق سبحانه و تعالی در قرآن مجید وصف آن فرموده
است که مسجدیست که بناي آن بر تقوي است و خالصا لوجه اللَّه ساخته شده است، و غرفه ما در ابراهیم فرزند حضرت سید
المرسلین است صلی اللَّه علیه و آله که در آنجا نصّ بر امامت علی بن ابی طالب صلوات اللَّه علیه واقع شد، و دیگر مسجد فضیخ که
آفتاب از جهۀ نماز حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه برگشت و زیارت قبور شهدا خصوصا حمزه را ترك مکن که بعد از ائمه
معصومین حمزه سیّد الشهداست، و بعد از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه او اسد اللَّه است، و دیگر برو بمسجد احزاب که
مسجد فتح است و آن فتح نیز بدست حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه واقع شد به کشتن عمرو بن عبد و دو در آن مساجد و
مشاهد نماز کن آن قدر که خواهی، و چون به زیارت قبور شهداء احد روي بگو رحمت الهی بر شما باد به سبب صبري که کردید
یا لیتنی کنت معکم » در جهاد و نیکو عاقبتی شما را حاصل شد که به بهشت عنبر سرشت رفتید و این زیادتی نیز وارد شده است که
یعنی کاش من با شما میبودم و فایز میشدم به فوز و رستگاري عظیم چنانکه شما فایز شدید و این غنیمت عظمی « فأفوز فوزا عظیما
را بر دید، و چون بمسجد فتح روي دعاي حضرت را از جهۀ حصول مطالب بخوان که ترجمهاش اینست که اي فریادرس مغمومان
و اي اجابت کننده دعاهاي مضطران بر طرف ساز از من هم و غم و شدت مرا چنانکه برطرف کردي در این مقام هم و غم و شدت
و حزن آن حضرت را و کفایت کردي هول و خوف ص: 513 دشمنان آن حضرت را و در همین جا و
تفصیل همه در باب مساجد گذشت
تودیع قبر النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله و منبره
(فاذا اردت ان تخرج من المدینۀ فائت موضع رأس النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله فسلّم علیه ثمّ ائت المنبر و صلّ عنده علی النّبیّ صلّی اللَّه
علیه و اله ما استطعت و ادع لنفسک بما احببت للدّین و الدّنیا ثمّ ارجع إلی قبر النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله و الزق منکبک الایسر بالقبر
قریبا من الاسطوانۀ الّتی دون الاسطوانۀ المخلّفۀ عند رأس النّبیّ صلّی اللَّه علیه و اله فصلّ ستّ رکعات او ثمان رکعات و اقرء فی کلّ
صلّی اللَّه علیه و » رکعۀ الحمد و سورة و اقنت فی کلّ رکعتین فاذا فرغت منها استقبلت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و اله و قلت مودّعا له
صفحه 202 از 321
صلّی اللَّه علیک لا جعله اللَّه اخر تسلیمی علیک اللّهُمَّ لا تجعله اخر العهد من زیارة قبر نبیّک صلواتک علیه و اله و ان توفّیتنی « اله
قبل ذلک فانّی اشهد فی مماتی علی ما اشهد فی حیاتی ان لا اله إلّا أنت و انّ محمّدا عبدك و رسولک) دیگر وداع قبر و منبر آن
حضرتست صلوات اللَّه علیه و این وداع باین عنوان در کتاب معاویه نیست، و لیکن از آن حدیث مستخرج میشود زیرا که شیخان
در حسن کالصحیح روایت کردهاند از معاویه بن عمار که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که چون خواهی که
از مدینه مشرفه بیرون روي غسل زیارت بکن، و چون از کارهاي خود فارغ شوي بیا به نزد قبر آن حضرت صلوات اللَّه علیه و آله
وداع کن آن حضرت را و آن چه در وقت دخول گفته بگو، صدوق آن را ذکر کرده است که بیا به نزد موضع سر آن حضرت
ص: 514 صلوات اللَّه علیه و آله و بر آن حضرت سلام کن پس بیا به نزد منبر و هر چه توانی صلوات بر آن
حضرت و آل او بفرست و از جهۀ خود دعا کن بهر چه خواهی از جهۀ دین و دنیا پس برگرد به قبر آن حضرت (ص) و برسان
دوش چپ خود را به قبر، و ظاهرا محجّر نیز حکم قبر دارد و نزدیک به ستونی که محاذي ستونی است که محاذي سر آن حضرت
است پس شش رکعت یا هشت رکعت نماز بگذار و در هر رکعتی حمد و سوره بخوان و در هر دو رکعت قنوت بخوان، و چون از
نمازها فارغ میشوي رو به حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله میکنی و از روي وداع میگویی که صلوات حق سبحانه و
تعالی بر تو باد و سلام الهی بر تو باد، حق سبحانه و تعالی چنین نکند که آخرت سلام من باشد بر تو، خداوندا چنان مکن که دیگر
زیارت نکنم قبر رسولت را که صلوات تو بر او و بر آل او باد، و اگر بمیرانی مرا پیش از آن که به زیارت قبر رسولت آیم پس به
درستی که شهادت میدهم در مردنم به نحوي که شهادت میدهم در حال حیاتم که نیست خداوندي بجز تو و محمد (ص) بنده و
رسول تست. و صدوق زیارتی دیگر را که در سند قریبست بروایت معاویه با روایت معاویه ضم کرده است و آن چه او کرده است
خوب کرده است، و چون در زیارات دو رکعت نماز زیارت کافی است اگر چه هر چند بیشتر کنند بهتر است ظاهرا در اینجا شش
رکعت اتقاء وارد شده باشد که سنیان چنان فهمند که نماز زیارت حضرتست صلی اللَّه علیه و آله یاد و منافق که به اعتقاد ایشان در
آنجایند، و هشت رکعت از جهۀ رفع تو هم شیعیان است و بحسب واقع دو رکعت از جهۀ حضرت امیر المؤمنین است و دو از جهۀ
فاطمۀ، و دو از جهۀ حسنین صلوات علیهم
زیارة قبور الائمّۀ الحسن بن علیّ بن ابی طالب و علیّ بن الحسین و محمّد بن علیّ الباقر و جعفر بن محمّد الصّادق صلوات اللَّه علیهم بالبقیع
(اذا اتیت قبور الائمّۀ صلوات اللَّه علیهم بالبقیع فاجعلها بین یدیک ثمّ قل السّلام علیکم یا ائمّۀ الهدي السّلام علیکم یا اهل التقوي
السّلام علیکم یا حجج اللَّه علی اهل الدّنیا السّلام علیکم أیّها القوّامون فی البریّۀ بالقسط السّلام علیکم یا اهل الصّفوة السّلام علیکم یا
اهل النّجوي، اشهد انّکم قد بلّغتم و نصحتم و صبرتم فی ذات اللَّه عزّ و جلّ و کذّبتم و اسیء إلیکم فغفرتم و اشهد انّکم الائمۀ
الرّاشدون و انّ طاعتکم مفترضۀ و انّ قولکم ال ّ ص دق و انّکم دعوتم فلم تجابوا و أمرتم فلم تطاعوا، و انّکم دعائم الدّین، و ارکان
الارض لم تزالوا بعین اللَّه ینسخکم فی اصلاب المطهّرین و ینقلکم فی ارحام المطهّرات لم تدنّسکم الجاهلیّۀ الجهلاء و لم تشرك
فیکم فتن الاهواء طبتم و طاب منبتکم أنتم الّذین منّ علینا بکم دیّان الدّین، فجعلکم فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ و
جعل صلواتنا علیکم رحمۀ لنا و کفّارة لذنوبنا اذ اختارکم لنا و طیّب خلقنا بما منّ علینا من ولایتکم و کنّا عنده بفضلکم معترفین و
بتصدیقنا إیّاکم مقرّین و هذا مقام من اسرف و اخطا و استکان و اقرّ بما جنا و رجا بمقامه الخلاص، و ان یستنقذه بکم مستنقذ
الهلکی من النّار فکونوا لی شفعاء، فقد وفدت إلیکم اذ رغب ص: 516 عنکم اهل الدّنیا و اتّخذوا آیات اللَّه
هزوا و استکبروا عنها، یا من هو قائم لا یسهو و دائم لا یلهو و محیط بکلّ شیء لک المنّ بما وفّقتنی و عرّفتنی بما ائتمنتنی علیه اذ
صدّ عنه عبادك و جهلوا معرفتهم و استخفّوا بحقّهم و مالوا إلی سواهم و کانت المنّۀ منک علیّ مع اقوام خصصتهم بما خصصتنی به
فلک الحمد اذ کنت عندك فی مقامی مکتوبا فلا تحرمنی ما رجوت و لا تخیّبنی فیما دعوت، و ادع لنفسک بما احببت ثمّ صلّ ثمان
صفحه 203 از 321
رکعات فی المسجد الّذي هناك و تقرأ فیها ما احببت و تسلّم فی کل رکعتین، و یقال انّه مکان صلّت فیه فاطمۀ صلوات اللَّه علیها)
دیگر زیارت قبر ائمه بقیع است که ایشان حضرات امام حسن و امام زین العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادقند صلوات اللَّه
علیهم که در بقیع غرقد که قبرستان مدینه مشرفه است مدفونند در یک صندوق، و هر یک در قبري مدفونند بنا بر این جمع و مفرد
هر دو جایز است، و کلینی قبل از حدیث آینده حدیث معاویۀ بن عمار را روایت کرده است به قانون سابق و در اینجا نیز بهمان
قانون گفته است ظاهرش آنست که این زیارت را نیز معاویه روایت کرده است و محتمل است که غیر او روایت کرده باشد یا
تالیف کلینی باشد که انتخاب کرده باشد از زیارت جامعه، و صدوق و شیخ نیز بعنوان کلینی روایت کردهاند و ظاهر آنست که از
کافی برداشته باشند و محتمل است که همه از کتاب معاویۀ برداشته باشند بنحو سابق و عبارات همه موافق است مگر در قلیلی که
اشاره به آن خواهد شد. و ترجمهاش اینست که هر گاه بیایی به قبر امامانی که در بقیع مدفونند صلوات اللَّه علیهم در برابر ایشان
بایست پس بگو السّلام علیکم یعنی ص: 517 سلامتی از جمیع آفات بر شما باد یعنی از حق سبحانه تعالی
طلب میکنم که او شما را محفوظ دارد و این معنی نسبت به اشخاص مختلف میشود پس در غیر معصوم مراد از آن طول عمر و
صحت بدن و محفوظ بودن از معاصی و از چیزهائی که مانع رحمت الهی است، و طلب توفیق طاعات و عبادات و مبرّات و
خیراتست که از لوازم سلامتی است، یا آن که اگر چه بحسب لغت سلام از سلامتی است اما در عرف شرع اعم از سلامتی از
نقایص و انزال رحمت است و چون این معانی در معصومین مخصوصا بعد از وفات ایشان مناسب نیست پس غرض از سلام اظهار
محبّت و ولایت است، یا سلامتی شیعیان ایشان چون سلامتی شیعیان سلامتی ایشان است مثل صلواتی که بر شیعیان میفرستند در
آنجا نیز طلب انزال رحمتست بر شیعیان، و یا آن که سلام که اسم حق سبحانه و تعالی است از جهۀ ایشان طلب مینماید یعنی
چنانکه حق سبحانه و تعالی سالم است از جمیع نقصها و متصف است بجمیع کمالات آن را از حق سبحانه و تعالی طلب میکنند از
جهۀ ایشان و باین مضمون اخبار معتبره وارد شده است هر چند این معانی از جهۀ ایشان حاصل است، و لیکن این طلب از ایشان از
جهۀ معصومین صلوات اللَّه علیهم سبب علو درجات شیعیان میشود، و یا آن که اظهار اعتقاد میکنیم به آن که حق سبحانه و تعالی
شما را سالم و معصوم گردانیده است اي پیشوایان راه هدایت یعنی هر جا که شما میروید و هدایت از عقب میآید، یا اي پیشوایان
هدایت یافتهگان به هدایات خاصه الهیه و هدایت کنندگان به هدایات عامه و خاصه بحسب قابلیت خلایق، و در کافی و تهذیب در
این پنج منادي حرف ندا محذوفست و در اکثر نسخ این کتاب موجود است. السّلام علیکم اي جمعی که متّقیانید با علی مراتب
تقوي و هادیان ص: 518 خلایقید به راه تقواي عوام و خواص، و تقواي عوام ترك منهیّات است تقواي
خواص ترك مکروهات است و تقواي خاص الخاص ترك ما سوي اللَّه است، و سلام الهی بر شما باد اي حجتهاي حق سبحانه و
تعالی بر اهل دنیا یعنی امامان ایشان، یا آن که حجتهاي خود را به معجزات ظاهره و براهین قاطعه بر خلایق تمام کردهاید که گویا
نفس حجّتید، و اي جمعی که قیام نمودهاید عدالت را در خلایق یا بامر امامت قیام کردهاید با عدالت، و در کتابین القوّام است
بهمان معنی، و اي اهل صفوة یعنی جمعی که قابل اصطفا بودید و حق سبحانه و تعالی شما را از میان عالمیان برگزیده، و اي جمعی
که محل اسرار الهیاید که حق سبحانه و تعالی راز خود را با شما در میان گذاشت و شما نیز راز خود را به او میگویید چنانکه
متواتر است که در روز طایف حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله با حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه سرگوشی بسیار
فرمودند پس منافقان گفتند که خوش طولانی شد این راز گفتن حضرت فرمودند که من با او مناجات نکردم حق سبحانه با او راز
میفرمود یعنی از زبان رسولش صلی اللَّه علیه و آله، شهادت و گواهی میدهم که شما بخلق رسانیدید هر چه را مامور بودید با
بلاغ آن و نصیحت و موعظه فرمودید، یا هر چه خیر است در آن بود از حق سبحانه طلب گردید و در برابر این ایشان آن چه
مقدورشان بود از بدي کردند و شما از جهۀ رضاي الهی صبر و شکیبایی به جا آوردید و تکذیب شما کردند و بدي بسیار با شما
کردند و شما عفو فرمودید و از تقصیرات ایشان در گذشتید، و گواهی میدهم که شمایید پیشوایان راه راست و خلفاي راشدان،
صفحه 204 از 321
شمایید به گفته حضرت سید الانبیاء صلی اللَّه علیه و آله چنانکه گذشت نه ائمه ضلالت که این نام را با سایر اسامی ائمه مهتدین بر
خود ص: 519 بستند به غصب و دزدي، و گواهی میدهم که حق سبحانه و تعالی اطاعت شما را بر عالمیان
واجب گردانیده است و هر چه میگویید راست است و شما دعوت نمودید خلایق را به راه راست و ایشان اجابت نکردند و اوامر
فرمودید و اطاعت نکردند، و گواهی میدهم که شما ستونهاي دین و رکنهاي زمینید که عالم بوجود شما برپاست و دین اسلام و
ایمان به مجاهدات شما بر جاست، همیشه در عالم ارواح قبل از وجود اجساد منظور نظر التفات الهی بودهاید، و هم چنین در عالم
اجساد که از طینتها برداشتند، و جسد حضرت آدم علیه السّلام را آفریدند، و طینت جمیع فرزندان او را در بدن او جا دادند طینت
شما را که نیز جا دادند در ابدان انبیا و اوصیا مقرر فرمودند و از اصلاب مطهره به ارحام مقدّسه میآمد، و شما را چرکن نکرد که
در پشت کافري یا در رحم کافره یا زانیه در آمده باشید بلکه آباء و اجداد و امّهات و جدّات همه نبی یا وصی یا متقی و ولی
بودهاند، و شریک نشد در ایشان فتنهاي هواهاي باطله نفسانیه که یکی از ایشان زانی یا زانیه باشند بخلاف ائمه جوري که در ازمنه
ایشان بودهاند از بنی امیّه و غیر ایشان چنانکه زمخشري در ربیع الابرار ذکر کرده است نسب نبی امیّه را، و در روضه کلینی مذکور
است فتنه که در نسب عباس شده است که به سبب آن اکثر ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم را شهید کردند، پس خطاب بائمه
میکند که شما طیب و طاهرید و آباء و اجداد و امّهات شما نیز طیب و طاهر بودند شما آن جماعتید که خداوند روز جزا بر ما منت
نهاده است که شما را امامان ما کرده است و ما را تابع شما و شما را در خانهاي چند جا داده است که اراده او تعلق گرفته است که
آن خانها را بلند مرتبه کند، و همیشه اسم او در آن خانها مذکور شود، و این عبارت مقتبس است از آیه کریمه و اشاره لوامع
صاحبقرانی، ج 8، ص: 520 است به مشاهد مشرفه ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم، و حق سبحانه و تعالی چنان فرموده است که
صلوات ما بر شما سبب نزول رحمت الهی باشد بر ما و کفاره گناهان ما باشد چون شما را اختیار نمود از جمیع انبیاء و اصفیا از جهۀ
امامت ما، و طینت ما شیعیان را نیز نیکو فرمود بانکه طینت ارواح ما را از فضل طینت اجساد شما آفرید تا محبت شما را در دلهاي ما
جا داد، و در عالم ارواح نیز ما معترف بودیم بفضل شما بر عالمیان، و تصدیق کردهایم امامت شما را و لیکن از ما بدیها صادر شده
است، و ستمها بر نفوس خود کردهایم، و خطاها واقع شده است به درگاه شما آمدهایم با تضرع و زاري و با اقرار به جنایاتی که بر
نفوس خود کردهایم، و امیدواري بسیار داریم که به شفاعت شما حق سبحانه و تعالی که خلاص کننده هالکان است ما را نیز از
عذاب جهنم خلاص نماید، و تضرع میکنیم به درگاه شما کریمان که شفاعت کنید ما را چون به درگاه شما آمدهایم در وقتی که
عالمیان رو گردان شده بودند از شما، و آیات و معجزات ائمه هدي را یا با ائمه هدي که آیات عظیمه الهیند استهزاء کردند و
میکنند یا بازیچه تصوّر نمودهاند، و از روي تکبر رو از متابعت ایشان گردانیدهاند. اي خداوندي که تربیت کننده و ایجاد کننده و
روزي دهنده عالمیانی که فراموشی نداري حتی کرم کوري را که در میان صخره صما در بحر خضرا است روزي میدهی و او را
تربیت میکنی و واجب الوجودي که همیشه بوده و هستی و خواهی بود و از احدي از ممکنات غافل نیستی و چیزي را به عبث
نیافریده و کاري را عبث نمیکنی و هر چه هست در تحت تصرف تست به همه عالمی و بر همه قادري تراست منت بر من به آن
چه مرا به آن موفق گردانیده، و به آن چه مرا به آن عارف گردانیده از انبیاء و اوصیاء و ائمه معصومین صلوات اللَّه لوامع
صاحبقرانی، ج 8، ص: 521 علیهم أجمعین و مرا امین گردانیدي از جمله عالمیان و بار امانت ولایت ایشان را بر دوش من گذاشتی
در وقتی که عالمیان منع مینمودند همه کس را از اطاعت و محبت ایشان و جاهل بودند از شناخت ایشان و سهل گرفتند مخالفت
ایشان را و همه رو بغیر ایشان کرده بودند، و تراست منت بر من که مرا عارف گردانیدي بحق ایشان با جمعی از شیعیان که
مخصوص کرده ایشان را به آن چه مرا به آن اختصاص داده از معرفت امامت و ولایت ایشان، پس تراست حمد که مرا در سلسله
شیعیان ایشان جا دادي پیش از آفریدن من به چندین هزار سال، و نام مرا در جریده محبان ایشان نوشته بودي، پس مرا محروم
مگردان از امیدهایی که از کرم تو امیدوارم، و آن چه از تو طلب نمودهام مرا محروم و ناامید و خاسر و خائب مگردان پس هر
صفحه 205 از 321
مطلبی که داري طلب کن از خداوند خود. پس هشت رکعت نماز کن از جهۀ هر معصومی دو رکعت در مسجدي که در آنجا
هست و ظاهرا آن مسجد در برابر قبله واقع است و هر سوره که خواهی بعد از حمد بخوان در این نمازهاي زیارت، و هر دو رکعت
که بکنی سلام بده که چهار سلام باشد، و مشهور است که این مسجدیست که حضرت فاطمه زهرا صلوات اللَّه علیها در اینجا نماز
گذاردهاند، و اکثر عامه بر اینند که این موقع قبر حضرت فاطمه است صلوات اللَّه علیها و چون در نماز کردن در آنجا پشت به
حضرات میشود اگر در آنجا نماز نکنند بهتر است چنانکه گذشت در مکاتبه حمیري که حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه و
آله نهی فرمودند از پشت کردن به قبور ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم و دور نیست که سبب رخصت پشت کردن بیان جواز
باشد یا آن که ضرري به شیعیان نرسد چون پشت کردن به ایشان علامت تسنّن است، یا آن که ص: 522
دفع و رفع فرمایند غلو از طبایع شیعیان چون بسیاري از ایشان این معنی را کفر میدانند، و اکثر اوقات حضرات ائمه هدي صلوات
اللَّه علیهم تقیه از ایشان بیشتر از عامه میفرمودهاند، و جمعی از شیعیان در جامع مشهد مقدس نماز نمیکنند که پشت به حضرتست
با آن که دیوار فاصله شده است، و اگر این وجوه نباشد اولی رعایت ادبست در خروج نیز که چنان نکند که پشت به حضرت کند
بلکه قهقري برگردد خصوصا عجم که اهل آدابند و رعایت ادب با ادنی کسی میکنند بطریق اولی رعایت ادب ضرور است ایشان
را کردن تا چنان نشود که منجر به استخفاف به ایشان شود و اللَّه تعالی یعلم
باب ثواب زیارة