گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
[8] [ راز دان لو کشف،داماد خیر المرسلین






]

راز دان لو کشف،داماد خیر المرسلین

عروه الوثقای اهل حق،امیر المؤمنین(ع)

اسد اللّه،قدرت اللّه،هادی راه یقین

روح حق در جیب مریم،جان جبریل امین

[آنکه باشد بر تمام انبیا مولا،علی است] (1)

ص:474

1- (1)) -در نسخۀ خطی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به شمارۀ 7593،در صفحات 26 و 49 نسخۀ خطی این هشت مخمس با عنوان«مخمس من کلام آقا حسین»یاد شده است،و مصرع پنجم از مخمس هشتم را نداشت که در قلاب آورده شد،کما اینکه نسخه بدل آن مصرع می تواند این باشد:[آنکه در هرجای عالم هست آن مولا،علی است].
(31)

شعری از آقا حسین خوانساری

ای دل همه دردی ز کجا می آیی از کوی کدام دلربا می آیی

ای گرد ز کوی کیستی راست بگو بسیار به چشمم آشنا می آیی

(32)

وقفنامه

فاتحۀ کتاب ثنای هر حامدی حمد و سپاس منشی بدایع نگاری است که یکی از آیات قدرت اعجازنما و صحایف نعمای لا تعدّ و لا تحصایش قرآن کریم است که راهنمایی بیّنات هر آیتش کافه ناس بلد مدینه علم و معرفت اند و به چراغ افروزی انوار دلالتش همه خلایق شناسای طریق مستقیم خداشناسی و مرحله همای جاده قویمه بندگی و طاعت و خاتمه صحیفه کامله ستایش طرازی هر متکلمی نعمت بی قیاس رسول معجز آثاری است که تا محضر سعی بلیغ جملۀ انبیاء و رسل در باب تبلیغ رسالات حضرت الهی به خاتمی آن آیه رحمت نامتناهی مهر نشد به رقم امضای جناب اقدس کبریایی نرسید و تا به همدستی اهل بیت اطهار بهار سرای گلشن هستی و چمن آرای گلزار همیشه بهار حق پرستی نگشت آیینه ثواب نمای حسن قبول ایزدی بر وجه شایستگی نقش پذیر صورت مقبولی عیادت احدی از آحاد عباد نگردید«علیه و علیهم شرائف الصّلوات مادام القرآن حاکما بین النّاس بمحکم الآیات و معظم البیّنات».

اما بعد بر واقفان مواقف جد و اجتهاد پوشیده نماند که چون به حکم کریمۀ وَ تَعٰاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْویٰ (1)معاونت بر اعمال خیر در شمار مأمورات و ترک اعانت بر افعال

ص:475

1- (1)) -سورۀ مبارکۀ مائده،آیۀ 2.
صلاح در عداد منهیات،لاجرم بندگان سلیمان مکان،سکندر شأن،دارا دربان،قبلۀ سلاطین زمان،قدوۀ خواقین دوران،خورشید افق ظل اللهی،دری سپهر شاهنشاهی، گلدسته گلستان مصطفوی.نوباوۀ بوستان مرتضوی،آب و رنگ گلشن ایجاد،نوبهار چمن عدل و داد،زیب افزای لباس دارایی،زینت بخش افسر سروری و فرمانفرمایی،گلگونۀ جمال سلطانی و ادب که جاه و جلال مرتبۀ سلیمانی ناشر منشور إِنَّ اللّٰهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسٰانِ (1)السّلطان بن السلطان بن السلطان الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ابو المؤیّد السلطان شاه سلیمان الصفوی الموسوی الحسینی بهادر خان لازالت آیات ملکه و سلطانه مرقومه علی صحایف الخلود و الدوام بالنبی و آله علیهم افضل الصلوه و السلام.

این نگاشته خامه اعجاز طراز قدرت ازلی و ریختۀ کلک حکمت پرداز رحمت لم یزلی را بر وفق شریعت مقدسه غرّا و قانون ملت مقدسه بیضا بعد از تلقی بصیغۀ معتبرۀ اسلامیه تقرّبا إلی اللّه الواقف الأبدی و ابتغاء لمنّه الدایم السرمدی وقف مخلّد شرعی فرمودند بر ساحت درگاه خدای حریم بارگاه کبریایی گنجینۀ حجت الهی،مخزن رحمت نامتناهی، محط رحال فیض آسمانی،مهبط اشعّه انوار یزدانی صدف درّ مکنون امانت،درج گوهر مخزون ولایت،کعبۀ جهانیان،قبله اهل ایمان،مسکن سکینۀ ربّ العالمین،مطرح نور دیده سیّد المرسلین یعنی آستانۀ قدس آشیانه منوّره مطهّره مبارکه متبرکه مقدسۀ معظّمه ملکوتیّه عرشیّه سماویّه علیّه عالیه رضیۀ رضویّه علی مشرفها و آبائه المعصومین الابرار ابرک برکات الملک الواهب مادارت الافلاک و سارت الکواکب؛مقرر آنکه سایر سکنه و زوّار آن مکان فردوس نشان در همان محل فیض صاحب قران از فیض قراءت و تلاوت آن گلدسته بند ازهار سعادات دارین و شیرازه طراز صحایف توفیقات نشأتین گردیده به جای دیگر نقل و تحویل ننمایند وقفا صحیحا شرعیا...الخ.

ص:476

1- (1)) -سورۀ مبارکۀ نحل،آیۀ 90.
(33)

از جانب آقا حسین به میرزا محمد حسین و میرزا محمد سعید نوشته اند

بی استطاعتی که از عراق فراق،ساز و برگ سیاحت به وادی بی پایان شرح اشتیاق در بساط بضاعتش نیست،به آهنگ ارض حجاز عرض نیاز زنگولۀ اظهار شوق بر محمل بیان بستنش هرزه دراییست،و بی بضاعتی که نیروی سیاحت لجۀ بی کران بیان شداید آلام ایام فراق،در بازوی قدرتش نه بغل به شناوری این بحر بی ساحل گشودنش بادپیمایی، همان بهتر که قلم و اسطر نسب که از جهل مرکب هوس مرحله پیمایی مغیلان زار شرح خارخار کعبۀ وصال،با پای برهنه اش در سر است،زورق اندیشه را از بحر طوفان خیز این مدعا که به عمر نوح به پایان نمی رسد برآورده،به سفارت این اخلاص نامۀ عقیدت طرازه که بزم حضور ارم سرور محاذیم عظام اعنی محفل آرایان انجمن فضل و افضال، صدرنشینان ارائک مجد و اجلال،و یگانگان کشور آفرینش،برگزیدگان قلمرو دانش و بینش،دو نیّر اوج بی مثالی،دو اختر ذروۀ بلنداقبالی میرزا محمّد حسین و میرزا محمّد سعید ادام اللّه ظلال جلالهما العالی،بی منت بال کبوتر در پرواز است،به اهداء هدایاء دعاء بی ریا پردازد.

امید که تا مشعل خورشید جهان آرا بر این گنبد مینا فروغ بخش عرصۀ روزگار است، چراغ دولت آن دو برگزیدۀ انظار لطف کردگار از مشکوه عنایات ایزدی روشن،و به پشت بانی دست حمایت خالق ذو المنن از صرصر حوادث زمن ایمن باد.

(34)

از جانب آقا حسین به واقفه نویس در سفارش شخصی نوشته اند

پیوسته خاتم دولت و نگین حشمت،پیرایۀ یمین و فضل و هنر باد،چمن پرای گلزار عرض مدعا،یعنی خامۀ سخن سرا ازهار اظهار شوق را که گل سرسبد تعارف روزگار

ص:477

است،بچه طرح غریب،و کدامین طور خاطر فریب دسته بندد،که در محفلی که از بیم ادای مبتذل،رایحه گل هر زمان برنگی،و نغمۀ بلبل هر نفس به آهنگی به مشاعر دریافت همگنان می رسد،پیرایۀ قبول گرفته،گلدستۀ سرزنش تحفۀ دستار آشفتگی نگردد،همان بهتر که دست هوس از شاخسار این امل گسسته،از گلشن مکالمه غایبانه به سفارش سکالش مطالب دوستان گلدستۀ کامروایی بندد،اکنون نخستین مرامی که خاطر محبت ذخایر،در گرو خواهش انجام آن است،افاضۀ انوار رأفت،و اشاعۀ آثار مرحمت،دربارۀ حامل صحیفه الوداد است که به صفات حمیده و سمات پسندیده آراسته و پیراستۀ سیمای زهد و صلاح از وجناب احوالش لایح،و لایحۀ تقوی و رستگاری از ناصیۀ اوضاعش واضح است،یقین که به مقتضای مکارم فطری و مراحم جبلّی هرگونه اعانتی که مقدور شود دربارۀ حضرت مومی الیه مبذول خواهد بود،پرده دوری مرتفع،و شمل دوستی مجتمع باد.

(35)

در جواب کتابت میرزا نظام که به صایبا نوشته

و التماس نموده بوده که دیوان خود را نوشته به جهت شخصی که با ایشان آشناست بفرستند،نوشته اند:

از روایح روح افزای خلت و فوایح فرح بخش محبت،که به سحرپردازی خامه معجزه طراز از گل کاغذی نامه،به مشام دریافت نکهت شناسان گلشن وداد می رسد،شور هزاران عندلیب در دل بی شکیب افتاد و بنظّارۀ ازهار ریاض الفت و ریاحین حدیقۀ مودت،که از مکامن ضمیر الهام مواطن به توتیای قلمی غبار خط در دیدۀ دید محرمان خلوت اتحاد جلوه می کند،سرمایۀ صد چمن شکفتگی به دست آمده جلوۀ شاهدانه ابکار افکار که در جامۀ قلمکار خط،کرم چشمک زدن فریبند کیسۀ اندیشه را از نقود تحسین و آفرین تهی کرد،و زبان شکسته بیان سبز چهرگان نقوش حروف که در بزم شیوا بیانی بر

ص:478

چشم سخنگوی بتان نکته گیرند،از تعلق خاطر فیض مظاهر شاهد مطلبی که به سرانگشت خامۀ هنرنما چهره از نقاب اختفا گشوده بود،آگهی داده مزید اهتمام دوستان به چهره پردازی نشست،و حسن توفیق یزدان بمشاطگی برخاست.در این هنگام که عروس این مرام را هر هفت تمامی اتمام،و پیرایۀ حصول بر اندام است در صحبت حامل تذکرۀ دوستی و کنف صیانت حافظ حقیقی به انجمن حضور می رسد،امید که به نظر استحسان آن مراعی طریقۀ آداب و رسوم،و عرصۀ قبول مشکل پسندان آن مرزوبوم درآید.پردۀ دوری مرتفع و شمل دوستی مجتمع باد.

(36)

از جانب آقا حسین به جمشید خان حاکم استرآباد نوشته اند

پیوسته دوحۀ اقبال و نهال اجلال بندگان منیع الشأن رفیع المکان،عالی حضرت،کیوان رفعت،مریخ صولت،مشتری سعادت ایالت و شوکت و اقبال پناه،حشمت و عظمت و اجلال دستگاه.شجاعت و نصفت و معدلت انتباه،بسالت و جلالت و شهامت اکتناه، عالی جاه منظور انظار خاقانی،مشمول عواطف صاحبقرانی،خانی عظیم الشانی،منبع الجود و الاحسانی،مدّ اللّه تعالی ظلال جلاله،از رشحات سحاب عنایت حضرت یزدان، و هبوب نسایم مراحم رازق انس و جان،به الوان ازهار خرمی و انواع اثمار شادکامی برومند باد.

بعد از اهداء تحف ادعیۀ وافره و ارسال هدایا اثنیۀ متکاثره بر لوح ابلاغ می نگارد که مراقبت احوال و اسعاف آمال گروهی که به حلیۀ نسب و حسب و زیور علم و ادب از سایر همگنان ممتاز بوده باشند،صاحب دولتان بیداربخت و عالی همتان دانش پژوه را باعث ازدیاد حشمت صوری و معنوی،و مورث فزایش سعادت دنیوی و اخروی می گردد.بل ادای شکرگزاری نعمت دولت و اقبال و سپاس داری موهبت جاه و جلال بدون پژوهش احوال این طبقه والا و فرقۀ معلّی بر نهج شایستگی و طور بایستگی صورت امکان

ص:479

نمی پذیرد.و از اینجاست که اساطین عظمای سلف همواره همت والا نهمت به انشراح بال و انجاح آمال این گروه ذی شأن گماشته و دعایم کاخ حشمت و قوایم سریر دولت را به نیروی دست دعای ایشان استوار می داشته اند.

الحق در این نشأه امکان و سرای بی نفاق آخشیجان امری که پسندیدۀ گذشتگان و زبانزد آیندگان تواند بود،همین شیوۀ ستودۀ قدرشناسی ارباب کمال است که هم نامیۀ چمن نیک نامی و هم شیرازۀ هنگامه شادکامی است.و یقین حاصل است که آن سرحلقۀ ارباب دریافت که در شیوۀ وارسه که از همگنان پیش،و در مراسم دقیقه یابی از سالکان این مسلک قویم در پیش اند.این شیمه کریمه به شایسته ترین نهجی به پیشگاه حضور و منصّه ظهور می رسد،لیکن بنابر مزید محبت نسبت به حضرت سیادت و نجابت پناه فضیلت و کمالات دستگاه،فرخنده اطواری شمسا للفضیله و الإفاضه و المعانی فلان که به فضایل وهبی و مکتسبی و کمالات صوری و معنوی قصب السبق از أماثل و أقران ربوده و به هوای مواصلت أقربا و خلاّن،و به مقتضای خبر خجسته اثر حبّ الوطن من الایمان در این ولا به وطن مألوف مراجعت نموده به ذریعۀ این صحیفه الوداد مذکّر افاضۀ آثار رأفت و اشاعۀ آثار ملاطفت دربارۀ افادت و افاضت پناه مومی الیه می گردد.یقین که پیوسته به جلایل تفقدات بی غایات و فواضل تلطّفات بی نهایات که به مقتضای مکارم فطری و مراحم جبلّی که نسبت به حضرت مومی الیه به ظهور رسانند محبان را ممنون و مسرور خواهند داشت.

(37)

از جانب شخصی در باب قبول تکلفی به بزرگی نوشته اند

عرضه داشت فلان به موقف عرض می رساند که چون نهالی که به حسن انظار تربیت چمن پیرا و افاضۀ انوار خورشید جهان آرا به شکوفه و برگ سرسبزی برومند و به نوازش

ص:480

نسیم بهاری شکفته و خرسند می گردد،و هنگام بروز اثمار،و ظهور آثار تربیت بهار،در نثار ازهار در قدم باغبان بی اختیار است.بنابراین اگر این کمینۀ غلام زادۀ قدیمی،که به مثابۀ کیا به دستگیری قوت نشو و نما از خاک برداشتۀ انظار عاطفت والا است.در هنگام برومندی نهال آمال به میوۀ مراد به مژدگانی انجاح مأمول در نثار محقری که هم از فضالۀ انعام عام آن مفضل منعام است،در قدم حامل مژدۀ عنایات بی غایات جرأت و جسارت نماید،یقین که عفو بی دریغ پرده پوش جرم بندگان خواهد بود.

(38)

از جانب آقا حسین به محمّد بیک نوشته اند

مخلص بی ریب و بین بر مرآت حقایق نمای ضمیر بیضا ضیا منطبع می گرداند که شمع شبستان بیان را که عبارت از خامۀ آتشین زبان است ساز و برگ آن نیست که به گل افشانی شرار اظهار شوق بزم افروز انجمن نامه نگاری و انجمن آرای محفل مطلب گذاری گردد،همان بهتر که پروانۀ سوخته بال خاطر خلّت سکال،بیهوده گرد فانوس این خیال نگردیده به گلبانگ صریر قلم فریضۀ دعا را اقامت نماید.چندان که از الوان ازاهیر رنگارنگ و انواع ریاحین گوناگون گل محمّدی که بلبل نطق از رایحۀ روح پرورش نغمه سنج درود احمدی است،انگشت نمای شاخسار اشتهار،و صاحب امتیاز قلمرو نوبهار است،ازهار آثار دولت آن منظور انظار لطف کردگار،گل سرسبد روزگار و پیرایۀ تارک قرون و اعصار باد.

(39)

از جانب آقا اشرف به محمّد بیک نوشته اند

بندۀ دولتخواه به موقف عرض باریافتگان محفل ارم شاکل می رساند که از روزی که رازداری اسرار محبت به خامه رسید،و صحبت بی واسطه به توسط نامه انجامید،پیوسته خاطر صداقت پیرا،رقم این آرزو بر لوح اندیشه می کشید،که همواره به وسیلۀ نگارش

ص:481

عرایض سدکی از دولت مکالمۀ غایبانه بهره ور آید و به نیروی بازوی قلم که کلید گنجینۀ اسرار و کارگشای زبانان مطلب نگار است،ابواب بهارستان این سعادت والا بر چهره بخت گشاید،لیکن از آنجا که روزگار دیدگان تجربه آیین نگارش نام های مودت تزیین را پیش از رسیدن نامه یا پیامی از سفر کردگان هجرت گزین،مورث تمادی ایام مفارقت یافته اند،پیوسته خار حسرت این آرزو در دل می شکست،و همواره چشم به راه ملاطفۀ که دست آویز تسلی خاطر تواند بود،بر شاهراه انتظار می نشست،تا آنکه در این هنگام گلدستۀ پیامی که از گلستان عواطف بیکران شکفته بود،پیرایۀ دستار افتخار آمد، و استشمام مظنّه دورنگی و بی وفایی دربارۀ این مخلص یکرنگ از ازهار همیشه بهار شد، حاشا حاشا که از گلبن محمّدی اخلاص گل رعنای دورنگی گشاید،یا ثمر تلخ نفاق از نخل پیوندی دوستی ببار آید،

«سر اگر خاک شود عشق همان است که بود».

رعایت طریقۀ ادب و آداب عنان تاب کمیت قلم از وادی اطناب است همواره چراغ دورۀ دولت والا از مشکوه عنایات ایزدی روشن و ریاض آرزو به آبیاری سحاب لطف الهی همیشه گلشن باد.

(40)

از جانب شیخ علی خان به حسین پاشا در جواب کتابت که از هند نوشته

و استدعای حضور بعضی از متعلّقان خود و سایر مطالب نوشته اند:

مکتوب خلت اسلوب عالی حضرت امارت و شوکت و اقبال پناه مناعت و بسالت و شهامت و اجلال دستگاه،زبده الأمرا،نخبه الکبرا،کمالا للشجاعه و الإماره و الشوکه و الإقبال،حسین پاشا زید قدره،در هنگامی که به میامن توفیق الهی و نیروی اقبال یزدان ظل اللهی،از تنظیم و تنسیق معظمات مهمات ملک و ملت بر وفق رضای حضرت بی چون،و طبق صلاح دولت روزافزون،فراغ کلی دست داده،و به نسایم مراحم ایزدی

ص:482

ابواب حدایق فیروزی و اقبال بر چهرۀ آمال منتسبان دولت بی زوال گشاده بود،صورت نگار مرآت اطلاع گردید،و مستدعیات خاطر دوستی مآثر،که در آن تذکرۀ یک جهتی به معرض اظهار درآمده بود،هریک در وقت خود به عرض باریافتگان سرادق عظمت و اجلال و مقربان بساط خوقنت و اجلال رسید،به عنایت الهی و به میامن مراحم ظلّ اللّهی به شرف انجاح مقرون گردید و در این ابواب ارقام مطاعه عزّ صدور یافت.و عریضه و پیشکشی که مصحوب ملازم خود روانۀ درگاه جهان پناه نموده بودند در وقت مرغوب از نظر کیمیا اثر اشرف اقدس گذشت،و از جانب سایر متعلقان که در ظلال الویه عدالت کامله و مروت شامله که نسبت به کافّه جهانیان سمت عموم دارد غنوده و آسوده مطمئن باشند و همواره به اظهار مدعیات و مطالب خود فاتح ابواب یک جهتی کردند.

وقف نامه کتاب از نوۀ آقا حسین خوانساری

(1)

بسم اللّه الرحمن الرحیم علّیه عالیه متعالیه

بعد از نگارش کتاب حمد الهی و گزارش درود جناب رسالت پناهی و عترت طاهره اش که کلگونۀ بهارستان دانشند،بر ضمایر واقفان مواقف خیر و ثواب مخفی نماناد که نواب مریمی آداب،فاطمی القاب،خورشید احتجاب...رکاب زبدۀ ارکان،شاهزادۀ عالمیان،وقف فرمودند این کتاب را با سایر کتابهای دیگر که ظهر هرکدام آراسته است به همین شرح بر سکنۀ حجرات و متردّدین مدرسۀ واقعه در خاج درب دروازۀ حسن آباد اصفهان و بر کافۀ شیعیان امامیّه اثنی عشریه،خواه از جملۀ متردّدین مدرسۀ مزبوره باشند و خواه نباشند،به شرط آنکه از شهر اصفهان بیرون نبرند و بعد از قضای...باز به مدرسۀ مزبوره آورده تسلیم کتاب دار مدرسۀ مزبوره نمایند.

ص:483

1- (1)) -همانطور که در مقدمه متذکر شدیم به جهت تناسب حکم و موضوع بعد از وقف نامه های قرآن و... آقا حسین خوانساری،دو وقف نامۀ قرآن و کتاب از دختر و نوۀ آقا حسین خوانساری در اینجا آورده شود و بقیۀ وقف نامه های خاندان آقا حسین خوانساری به جای دیگر موکول می شود.
مقرّر آنکه تولیت وقف مزبور با واقفه موفّقه معظم الیها باشد،و بعد از ایشان با پادشاه عصر که متولّی سایر موقوفات و کتابخانۀ مدرسه مزبوره است،باشد. فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مٰا سَمِعَهُ فَإِنَّمٰا إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ . (1)

تحریرا فی 4 شهر جمادی الآخر سنه 1130

من الفقیر ابن جمال الدین محمّد الخوانساری محمّد رفیع

وقف نامه قرآن-دختر آقا حسین خوانساری

(2)

الحمد للّه الواقف علی ضمایر العباد،العالم علی أسرار کلّ حاضر و باد،المالک فی یوم التناد،و الصلوه و السلام علی سیدنا محمّد الداعی إلی سبیل الرشاد،المولود فی خیر البلاد [...]جمیع العباد،المخاطب بخطاب إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ (3)،و علی أخیه و وصیّه و صهره و خلیفته و کاشف کربه،الذی کان ضربه من ضرباته أفضل من عباده الثقلین إلی یوم المعاد،و علی أولاده المعصومین و ذرّیته الطاهرین،المحرزین قصبات

ص:484

1- (1)) -سورۀ مبارکۀ بقره،آیۀ 181.
2- (2)) -در سال 1331 هجری قمری مرحوم آقا میرزا ابو تراب معروف به نقیب السادات و مسجّل به نقبائی اهل علم و منبر بود،عمارت ملکی آنها در کوی فعلا در تصرف آقای حاج آقا کاظم داودی است،من در آن عمارت خانه نشین و مستأجر بودم،این قرآن را آن مرحوم به بنده داد که محفوظ بدارم.او می فرمود که این قرآن خط دختر مرحوم آقای آقا حسین خوانساری است،و خود او هم وقف کرده است،و متولی بر این وقف نامه صفحۀ مقابل مسلّم نیست.قرآنی است نفیس خط همان بانو باشد یا غیر آن،خیلی خوش خط است و قدیمی با کاغذ اعلا تذهیب کار...با طلای سرخ. توضیحا نوشتم که مجهول نباشد ملکی نیست و همه کس می تواند تلاوت کند. العبد میرزا محمّد زهرائی ابن میرزا و شاعر متخلص به بدیع فرزند...مجتهد فرزند مرحوم ملاّ صادق علی اکبر مسکن همه در کوی بود. دکتر محمّد زهرائی
3- (3)) -سورۀ مبارکۀ رعد،آیۀ 7.
السبق فی مضمار الخیر و السداد،حج اللّه علی الأنام مادامت الأرض مهادا،و الجبال أوتادا.

و بعد وقف مؤبّد و حبس مخلّد نمود این قرآن مجید را علیا حضرت،فرشته خصلت، مریم طبیعت،فاطمه سیرت،خدیجه عصمت،آسیه طینت عصمت و عفّت پناه،طهارت و خدارت دستگاه،زبده المطهّرات و قدوه المخدّرات صبیّۀ کبرای عالی حضرت،تعالی منزلت،گرامی مرتبت،قدسی طینت،قدّوسی سجیّت،ملکی سیرت افادت و افضات پناه حقایق و معارف آگاه،جامع المعقول و المفتول حاوی الفروع و الاصول،علاّمی فهّامی علامه العلمائی ملجا الفضلائی مجتهد الزّمانی وحید الدورانی.

بر حضرات عرشی...درجات سدره رتبات که شیعیان امیر المؤمنین و محبّان ائمۀ معصومین تلاوت نمایند و ثواب آن را به ارواح مقدّسان حضرات چهارده معصوم صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین عاید سازند.

و تولیت آن را به خود مفوّض فرمود،مادامت علی قید الحیوه،و بعد از خود به صبیّۀ مکرّمۀ معظّمۀ مخدّره خود دامت عصمتها و عفتها،و بعد از او به اعلم و اصلح و اسنّ اولاد ذکور او و اولاد اولاد او هکذا ما تعاقبوا و تناسلوا،بشرط تقدّم بطن اعلی بر اسفل و ذکور بر اناث،و اگر ذکور در طبقه نباشد اکبر اولاد اناث در آن طبقه متولی خواهد بود،و اگر العیاذ باللّه بالکلیّه اینها منقرض شوند،بر اسن و اصلح و اعلم اولاد ذکور عالی حضرت سابق الالقاب والد ماجد[...]و الاود اولاد به شرط تقدّم بطن اعلی بر اسفل و اولاد ذکور بر اولاد اناث،و اگر در طبقه ذکور نباشد اکبر اولاد اناث او متولّی خواهد بود،و اگر اسن با علم و صلاح معارضه کند،علم و صلاح را معتبر دانند؛و اگر علم باصلاح معارضه نماید صلاح معتبر خواهد بود در جمیع طبقات.

وقفا صحیحا شرعیّا بشرط أن لا یباع و لا یوهب و لا یرهن و لا یجس و لا یؤخذ إلاّ بإذن المتولّی.

فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مٰا سَمِعَهُ فَإِنَّمٰا إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ .

و کان ذلک فی شهر صفر ختم بالخیر و الظفر سنه 1121.

ص:485

فهرست منابع و مصادر

1-آتشکده آذر،لطفعلی بیک آذر بیگدلی،مقدمه و تعلیقات:سیّد جعفر شهیدی،انتشارات مؤسسۀ نشر کتاب،تهران،1337 ش.

2-اعیان الشیعه،سیّد محسن امین عاملی،تحقیق:سیّد حسن أمین،چاپ پنجم،دار التعاون للمطبوعات،بیروت،1430 ق1983/ م.

3-الذریعه إلی تصانیف الشیعه،شیخ آقا بزرگ تهرانی،چاپ اول،نجف و تهران،و چاپهای بعد افست بیروت،1355-1398 ق.

4-الفوائد الرضویه،حاج شیخ عبّاس قمی،کتابفروشی مرکزی،تهران،1327 ش.

5-أمل الآمل،شیخ حرّ عاملی،تحقیق:سیّد احمد حسینی اشکوری،دار الکتاب الاسلامی، چاپ نمونه،قم،1362 ش.

6-تاریخ ادبیات در ایران،دکتر ذبیح اللّه صفا،انتشارات فردوس،چاپ دهم،تهران،1373 ش.

7-تاریخچه اوقاف اصفهان،عبد الحسین شیرازی،چاپخانه محمّدی،اصفهان،1346 ش.

8-تتمیم أمل الآمل،شیخ عبد النبی قزوینی،تحقیق:سیّد احمد حسینی،کتابخانۀ آیه اللّه مرعشی،قم،1407 ق.

9-تذکره شعرای خوانسار،یوسف بخشی،مؤسسۀ مطبوعاتی میرپور،تهران،1366 ش.

10-تذکرۀ نصرآبادی،میرزا محمّد طاهر نصرآبادی،تصحیح:وحید دستگردی،کتابفروشی فروغی،تهران.

11-تذکره القبور،سیّد مصلح الدین مهدوی،کتابفروشی ثقفی،اصفهان،چاپ دوم،1348 ش.

12-تعلیقۀ أمل الآمل،میرزا عبد اللّه افندی اصفهانی،تحقیق:سیّد احمد حسینی اشکوری، چاپ اول،کتابخانۀ آیه اللّه مرعشی،قم،1410 ق.

13-دائره المعارف بزرگ اسلامی،زیر نظر:کاظم موسوی بجنوردی،1374 ش،تهران،مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.

14-روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات،سیّد محمّد باقر خوانساری اصفهانی تحقیق:اسد اللّه اسماعیلیان،انتشارات اسماعیلیان،قم،1390 ق.

ص:486

15-طبقات اعلام الشیعه(الکواکب المنتثره)شیخ آقا بزرگ تهرانی،تحقیق:علی نقی منزوی، انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول،1372 ش.

16-فرهنگ ایران زمین،به کوشش ایرج افشار،رساله با عنوان مکتوبی از آقا حسین خوانساری،تصحیح:حسن عاطفی،تهران،جلد 25،1361 ش.

17-فهرست دو کتابخانه آستان قدس رضوی،عده ای از علما،تهران،انتشارات فرهنگ ایران زمین،تهران،1351 ش.

18-فهرست کتب خطّی آستان قدس رضوی مشهد،عده ای از فضلا،انتشارات کتابخانۀ آستان قدس رضوی،مشهد،1305-1386 ش.

19-فهرست میکروفیلم های دانشگاه تهران،محمّد تقی دانش پژوه،1362 ش،تهران، سازمان چاپ دانشگاه تهران.

20-فهرست نسخه های خطی دانشگاه تهران،محمّد تقی دانش پژوه و علی نقی منزوی، دانشگاه تهران،تهران،1330-1364 ش.

21-فهرست نسخه های خطی فارسی،احمد منزوی،مؤسسۀ فرهنگی منطقۀ تهران.

22-فهرست نسخه های خطی کتابخانه آیه اللّه مرعشی نجفی،سیّد احمد حسینی اشکوری و دیگران،کتابخانۀ آیه اللّه مرعشی،1354-1386 ش.

23-فهرست نسخه های خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی،عبد الحسین حائری و دیگران، تهران،کتابخانه مجلس شورای اسلامی،1305-1357 ش و انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1376 ش،قم.

24-فهرست نسخه های خطی کتابخانه مدرسه جعفریه قائن،سیّد جعفر حسینی اشکوری، مجمع ذخائر اسلامی،قم،1381 ش.

25-فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملّی،سیّد عبد اللّه انوار و حبیب اللّه عظیمی و دیگران، کتابخانه ملی ایران،تهران،1365 ش.

26-فهرست نسخه های خطی کتابخانه های گلپایگان،سیّد جعفر حسینی اشکوری،مجمع ذخائر اسلامی،1381 ش1423/ ق،قم.

ص:487

27-فهرست نسخه های خطی مدرسه سپهسالار(شهید مطهری)ابن یوسف شیرازی و محمّد تقی دانش پژوه و علی نقی منزوی،تهران،1313 ش.

28-فهرست نسخه های خطی مرکز احیاء میراث اسلامی،سیّد احمد حسینی اشکوری،مرکز احیاء تراث اسلامی،قم،1428 ق.

29-فهرست نسخه های خطی ملّی ملک،تهران،عده ای از فضلا،تهران،1352 ش.

30-فهرست نسخه های عکسی مرکز احیاء میراث اسلامی،سیّد جعفر حسینی اشکوری و سیّد صادق حسینی اشکوری،قم،مرکز احیاء تراث اسلامی،1428 ق.

31-مجلّه یادگار،مقالۀ محمّد صدر هاشمی،منشآت آقا حسین خوانساری،شمارۀ هشتم، 1324 ش،تهران.

32-محقق خوانساری،محمّد حسن فاضلی خوانساری،تنظیم:سیّد جعفر حسینی اشکوری،مؤسسۀ علمی فرهنگی آیه اللّه فاضلی خوانساری و مجمع ذخائر اسلامی،1378 ش1420/ ق،قم.

33-منتخب التواریخ،حاج ملاّ هاشم خراسانی،کتابفروشی اسلامیه،تهران،1337 ش1378/ ق.

34-میراث ماندگار،زیر نظر سیّد محمود مرعشی،1380 ش،کتابخانه آیه اللّه مرعشی نجفی،قم.

35-نسخه پژوهشی،ابو الفضل حافظیان بابلی،دفتر 1-3،1383-1385 ش،کتابخانه مجلس شورای اسلامی،تهران.

36-نشریه نسخه های خطّی دانشگاه تهران،محمّد تقی دانش پژوه،ایرج افشار و اسماعیل حاکمی،دانشگاه تهران،1340 ش.

37-کافی،شیخ کلینی،تحقیق علی اکبر غفاری،دار الکتب اسلامیه،1365.

38-کمال الدین و تمام النعمه،شیخ صدوق،تحقیق علی اکبر غفاری،جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

ص:488

اجازات خاندان روضاتیان (2)

اشاره

اجازات فقیه بارع آیت اللّه میرزا محمّد هاشم

چهار سوقی(1235-1318)

تدوین:سید جعفر حسینی اشکوری بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

مقدّمه محقق

درآمد:

در دفتر دوم مجموعۀ گران قدر«میراث حوزۀ اصفهان»به نشر پاره ای از اجازات مرحوم صاحب روضات علاّمه سید محمّد باقر بن زین العابدین موسوی خوانساری اصفهانی پرداختم.در دفتر حاضر برخی از اجازات مرحوم میرزا محمّد هاشم چهارسوقی اصفهانی پیش روست که به همان ترتیب گذشته بر طبق سالهای تاریخ صدور اجازات تنظیم شده است.

علاّمه سیّد محمّد هاشم بن زین العابدین موسوی خوانساری اصفهانی مشهور به چهارسوقی(متولد 1235 و متوفای 1318)از جمله شخصیتهائی است که مستغنی از تعریف است و در کتب بسیاری به شرح حال وی پرداخته اند(ر ک به:زندگانی چهارسوقی،نگاشتۀ علاّمه محقق سید محمّد علی روضاتی:112-122؛

ص:489

مکارم الآثار 989/3-992؛رجال ایران،مهدی بامداد 253/6-254؛المآثر و الآثار 196/1 و 751/2؛ضیاء الأبصار 581/2-625؛اعیان الشیعه 83/10).

در آغاز سخن تذکر این نکته بایسته است که:در پی انتشار برخی از اجازات توسط این حقیر،بین برخی از دوستان و محافل علمی این نکته مورد بحث بود که پس از چاپ کتابهای حدیثی و آثار گذشتگان،فائدۀ این گونه اجازات چیست؟و چاپ آنها آیا تضییع وقت و مال و سیاه کردن برخی از اوراق با هزینه های گزاف چاپ چیز دیگری در بر دارد؟ناچار به برخی از نکات مهم در این راستا به گونه ای فهرستوار اشاره می رود.

از زمانی که روایت احادیث معصومین علیهم السّلام به عنوان ثقلی در کنار قرآن کریم به ظهور پیوست و شاگردان به نقل روایات از اساتید خود پرداختند،احتیاج شدیدی به حفظ سلسلۀ اسناد و تألیف کتابهائی در رجال احساس شد،لذا عالمان به نگارش کتابهائی در این فن پرداخته و آثار ارزشمندی همچون رجال برقی،رجال شیخ طوسی، رجال ابن غضائری،رجال نجاشی و..به رشتۀ تحریر درآمد (1).

پس از تألیف کتاب«خلاصه الأقوال»علاّمه حلی و«رجال ابن داود»در آغازین سالهای سدۀ هشتم هجری تا اواخر سدۀ دهم و آغاز سدۀ یازدهم هجری و ظهور کتابهای رجالی مرحوم استرآبادی (2)،حلقۀ مفقوده ای در شرح حال نگاری عالمان

ص:490

1- (1)) -البته نگارش رجال از زمان ائمه علیهم السّلام آغاز شده است چنانچه محمّد بن ابی عمیر-که سه امام معصوم را درک کرده-به نگارش صد تن از رجال امام صادق علیه السّلام پرداخته است[ر ک: الفهرست،ص 218،شمارۀ 32].
2- (2)) -توضیح المقال معروف به رجال صغیر که در سال 1016 در مکه تألیف شده است، تلخیص المقال مشهور به رجال الوسیط که در 10 جمادی الثانی 988 تألیف آن به پایان رسیده است،و منهج المقال مشهور به رجال کبیر که به سال 986 در نجف اشرف نگارش یافته است.
شیعی وجود دارد که در خلال حدود 250 سال کمتر کتابی در رجال و تراجم نگاشته شده است (1).

برای نگارش شرح حال عالمان و دانشمندانی که در این سالها زیسته اند،رجوع به کتابهای تاریخی که در بخشی از کتاب خود اشاره ای گذرا به شرح حال برخی از عالمان زمان خود نموده اند،راهگشاست (2)،ولی یقینا کافی نیست و تنها راه مطمئن برای دستیابی به قسمتی از زندگی آنان رجوع به اجازات است به چند دلیل:

الف:شیخ اجازه غالبا در اجازات خود به گونه ای مفصل یا مختصر به اساتید خود و طرق روائی اش اشاره نموده است که این مطلب جهت تنظیم طبقات رجالی بسیار مهم است (3).

ب:دستیابی به نام شاگردان صاحب اجازه و گردآوری اسامی آنان (4).

ص:491

1- (1)) -البته در سدۀ دهم متفرقاتی در رجال به رشتۀ تحریر درآمده است نظیر:تذکرۀ مشایخ قم (یا رجال قم)از علی بن حیدر علی منعل قمی که چنانچه از نامش پیداست فقط به رجال قم پرداخته،یا جامع الاقوال یوسف بن محمّد حسین عاملی که به ترتیب رجال کشی و نجاشی و طوسی و فهرست شیخ و خلاصه الاقوال و ایضاح الاشتباه علاّمۀ حلی نظر داشته است،و نیز مشایخ الشیعه یحیی بن حسین یزدی که بسیار مختصر برگزار نموده است،و یا کتاب الرواه محمّد بن علی شریف بغدادی که به ترتیب رجال خلاصه الاقوال علاّمۀ حلی پرداخته است.
2- (2)) -نظیر کتاب تاریخی ارزشمند روضه الصفا فی سیره الانبیاء و الملوک و الخلفا از میرخواند محمّد بن خاوند شاه بن محمود خوارزمشاهی(متوفای 903)که در جلد هفتم-که نگاشتۀ خواند میر مؤلف حبیب السیر است-به شرح حال سلطان حسین میرزا بایقرا و فرزندان او تا 929 و آنگاه به سرگذشت وزیران و سادات و نقیبان و دانشمندان و سرایندگان پرداخته است.
3- (3)) -در برخی از اجازات،مجیز مفصلا به شرح حال اساتید و تاریخ تولد یا وفات آنان و برخی از تألیفاتشان اشاره نموده است که برای نمونه بنگرید به:اجازۀ میرزا محمّد هاشم چهارسوقی به ابن داود همدانی در مجموعه اجازات حاضر.
4- (4)) -نظیر شاگردان محقق کرکی در مجموعه آثار وی،شاگردان علاّمۀ مجلسی در تلامذه
ج:به دست آوردن تألیفات مجیز که در اجازات خود به نام آنها اشاره یا به شاگردانش اجازۀ روایت آنها را داده است (1).

د:گردآوری سیر تاریخی مسافرتهای مجیز و تاریخ صدور اجازات در اماکن مختلف (2).

ه:اطلاع یافتن از کتابهائی که در دوره های مختلف حوزه های علمیه مورد بحث و بررسی عالمان دینی بوده است.

و:ردیابی برخی از نسخه های مفقوده که تا چه زمانی وجود داشته اند.

البته در این بخش می توان پاسخ به کسانی داد که می گویند کتاب شریف کافی دست ساختۀ عالمان صفوی و ماقبل این دوره اثری از این کتاب نبوده است،و حال آنکه با بررسی اجازات به وضوح می توان به بی اساس بودن این کلام از ریشه پی برد (3).

پس از قرن یازدهم نگارش کتابهای رجالی و شرح حال نگاری عالمان،جان تازه ای گرفت و کتابهای بسیاری در این فن به رشتۀ تحریر درآمد (4)که بحمد اللّه این راه

ص:492

1- (1)) -بنگرید به:اجازۀ کبیرۀ علاّمۀ حلی به ابن زهره در بحار الانوار.
2- (2)) -برای نمونه بنگرید به:مجموعه اجازات علاّمۀ حلی در میراث حدیث شیعه دفتر نهم.
3- (3)) -بنگرید به:اجازۀ علاّمۀ حلی به ابن زهره و اجازات شهید اول.
4- (4)) -در سدۀ یازدهم شاید به دلیل فقر شدیدی که نسبت به کمبود کتابهای رجالی احساس می شد،عالمان بسیاری به نگارش کتابهای رجالی پرداختند که از آن میان می توان به کتب ذیل اشاره نمود:ایجاز المقال فی معرفه الرجال از فرج اللّه بن محمّد بن درویش جزائری،التحریر الطاوسی از حسن بن زین الدین عاملی،جامع الاقوال فی علم الرجال محمّد بن علی تبنینی عاملی،حاوی الاقوال فی معرفه الرجال عبد النبی بن سعد جزائری،رجال ابراهیم بن خلیفه مشهور به ابن عذاقه،زبده الرجال خداوردی بن قاسم افشار،فائق المقال فی علم الحدیث-
تا زمان حاضر همچنان پابرجاست،اما در همین دوران نیز به اجازاتی برمی خوریم که گاهی نه نام مجیز و نه نام مجاز یا یکی از آنها در هیچ یک از کتابهای رجال یا تراجم مذکور نیستند،پس همتی فراتر می طلبد تا برای تنظیم تاریخ دقیق زندگانی عالمان، ابتدا به احیاء اجازات آنان بپردازیم و از فوائد بی شمار آنها بهره بریم.

در مورد اجازات حاضر ذکر این نکته ضروری است که برخی از این اجازات را در سفرهایم به شهرهای ایران به دست آورده ام که در حاشیه به مکان آنها اشاره رفته است، و اگر اجازه در ضمن کتاب یا بر روی نسخه ای بوده،به نام نسخه و مکان وجود آن و شمارۀ کتاب در کتابخانه اشاره شده است.و الحمد للّه اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا.

سیّد جعفر حسینی اشکوری

قم مقدسه-10 جمادی الاولی 1428

ص:493

ص:494

ص:495

ص:496

اجازات

(1)

اجازه به میرزا محمّد بن عبد الوهاب همدانی

(1)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

حمدا وافرا لمن ینتهی إلیه سلسله الوجود،و شکرا متواترا لمن أنعم بجوده علی کل موجود،فسبحانه من حمید هو غایه کل مقصود،و جلّ و عزّ و تعالی فلیس سواه معبود.

و صلاه عالیه نامیه زاکیه علی من وصل حبله بحبله فهو حبل اللّه المتین الممدود،و من أجاز عوالم الناسوت و اللاهوت فحلّ بالمقام المحمود،عبده المؤیّد و رسوله المسدّد نبیّنا محمّد الممجّد السعید المسعود،و عترته الأطهار الأبرار الأخیار مطالع شموس الحکم و الآثار و بحار أنوار الأخبار و شفعاء یوم الورود.

و بعد:فإنّ من لطف اللّه العمیم و کرمه الجسیم علی هذا العبد الأحقر الأثیم أن ساعدته جنود توفیقه و عنایته،و عاضدته صنوف فضله و رعایته،و وافقه ماجری به قلم القضاء علی لوح القدر،و رافقه أثر المشیه فیما تیسر له من فوائد السفر،فمنّ اللّه علیّ بتهیّأ الأسباب لزیاره أئمه العراق-رزقنا اللّه الفوز بشفاعتهم یوم التلاق-و تشرّفت فی أرض الغری-علی

ص:497

1- (1)) -این اجازه به خط مجاز در کتاب الشجره المورقه و المشیخه المونقه وی موجود در کتابخانۀ آیه اللّه مرعشی به شمارۀ(5442)آمده است.
مشرّفها آلاف التحیه و الثناء السری-بملاقاه جمله من العلماء الأعلام و مصاحبه جماعه من الفضلاء الکرام-أدام اللّه تعالی أیام إفاداتهم مدی اللیالی و الأیام-.

و کان من جمله من ابتهجت برؤیته و اغتنمت الفوز بخدمته مولانا العالم العامل و الفاضل الکامل،زبده الأفاضل و عمده أولی الفضائل،حلاّل مشکلات المسائل و کشاف معضلات الدلائل،صاحب المناقب و المفاخر و الحبر الأدیب الماهر،جامع المعقول و المنقول حاوی الفروع و الأصول،قدوه أهل المعارف و الحقائق و أسوه أرباب الدقائق،المؤید من عند اللّه و المجتهد فی أحکام اللّه،المولی المفخم المعظم الممجّد الربانی الآمیرزا محمّد بن الحاج عبد الوهّاب الهمدانی-أدام اللّه تعالی أیام افاداته و أفاض علیه من جمیل برّه و جزیل نواله و خیر برکاته-فإنّ هذا الأخ المصفّی المصطفی ممّن حاز قصب السبق فی مضمار الفضل و الکمال،و قد فاز بالقدح المعلّی بین أولی التحقیق و الافضال،و قد آتاه اللّه ما لم یؤته أحدا من أقرانه و نظرائه من أبناء الزمان،و جمع له بین صباحه تحریر البنان و فصاحه تقریر اللسان و البیان إلی فوائد جمّه قد أودعها مطاوی جمله من مؤلّفاته الرشیقه و ساقه سائق التأیید إلی عوائد مهمّه قد وشح بها بعض مصنّفاته الأنیقه،و لقد حقّ فی حقّی و حقّه أن أنشد فی المقام بما أنشأ بعض الأعجمین الکرام:

یارم همدانی و خودم هیچ ندانی یا رب چه کند هیچ ندان با همدانی

و لعمری انّ مصنّفه الذی قد وقفت علیه و مؤلّفه الذی قد وجهت الخاطر إلیه حقیق بأن یکتب بأقلام النور علی و جنات خدود الحور،بل قمن بأن ینقش برؤوس الأسنّه و الخناجر علی بطون الأحداق و ظهور الحناجر،فهنیئا له ما أوتی من العلم و الحکمه و السداد و ما خصّه اللّه تعالی به من سلوک مسالک الأصول و الفروع و الاجتهاد-کثّر اللّه تعالی أمثاله فی العباد و أحیی بنشر علوم أقرانه من العلماء الأعلام میت البلاد إلی یوم التناد-.

ثمّ انّه-أدام اللّه تعالی أیّامه-أحسن الظن بهذا العبد القاصر،فاستجاز منّی مع ما هو علیه من المناقب و المآثر جریا علی منوال العلماء السابقین و اتباعا لآثار فقهائنا الماضین-

ص:498

شکر اللّه مساعیهم و حشرهم یوم الورود مع موالیهم-فاستخرت اللّه تعالی و أجزت لجنابه -أیّده اللّه و أبقاه و من کل سوء وقاه و أبقاه-أن یروی عنّی جمیع ما یجوز لی روایته من مصنّفات أصحابنا و غیرهم بجمیع صنوفها من کتب التفاسیر و الأخبار و الزبر المدوّنه فی العلوم العقلیه و النقلیه و الآثار لا سیّما الصحیفه السجادیه التی یحقّ فی حقّها أن یعبّر عنها بزبور آل محمّد الأبرار،و الکتب الأربعه المتقدمه التی کانت علیها المدار فی سابق الاعصار:

الکافی و الفقیه و التهذیب و الاستبصار،و الکتب الثلاثه المتأخره التی علیها یدور رحی الاسلام بأیدی فقهائنا المتأخرین الأخیار:الوافی و الوسائل و بحار الأنوار-قدّس اللّه تعالی أرواح مؤلفیها المحمّدین الستّه الکبار-بطرقی المتعدّده المتکثره التی منها:ما أرویه عن أشرف مشایخی و أجلّهم و أعزّ أساتیدی و أکملهم،الامام الهمام العلاّمه و الحبر الخبیر الفهّامه، عمده العلماء الراسخین و زبده الفضلاء البارعین،جامع مراتب المعقول و المنقول،محقّق مطالب الفروع و الأصول،شجره العلم و التقوی و ثمره ریاض الفضل و العلی،أکمل العارفین و أزهد الزاهدین و المترقی من ظاهر علم الیقین إلی سرّ حق الیقین،والدی المبرور الحاج میرزا زین العابدین الموسوی الخوانساری-أعلی اللّه مقامه و أجزل بکرمه فی الخلد مقامه-.

و قد کان-قدّس اللّه روحه-من أزهد أهل زمانه و اشتغل فی عنفوان شبابه بالعلوم العقلیه و النقلیه بحیث فاق أکثر أقرانه و برز منه فی تلک العلوم کثیر من المصنّفات.

منها:شرح لطیف علی أصول المعالم بطریق المزج،کبیر جدا.

و منها:رساله فی التداخل سمّاها بسهل التناول فی مسأله التداخل.

و منها:رساله فی حکم الأوامر الوارده عن الأئمه علیهم السّلام ردّا علی صاحب المعالم سمّاها بالطلع النضید.

و منها:شرح خلاصه الحساب إلاّ أنّه لم یتمّ.

و منها:کتاب فی القواعد الکلیه النحویه حسن جیّد فی محلّه.

و منها:مجموعه شریفه فی ذکر مناقب المعصومین علیهم السّلام علی طریقه الصلوات المنسوبه إلی الخواجه نصیر الدین-قدّس اللّه روحه-.

ص:499

و قد کان رحمه اللّه فی أوائل أمره فی مسقط رأسه بلدتنا الخوانسار،ثمّ انتقل منها إلی بلده اصبهان و توطن فیها قریبا من خمسین سنه،و کان فیها مرجعا للخواص و العوام،و کان فی أواخر عمره مشغولا بالعلوم الأدبیه و التفسیر و الحدیث،و کان أفضل أقرانه من أهل زمانه فی تلک العلوم،و کان حثیثا علی الریاضات و المجاهدات و العبادات و التجنّب عن أهل الدنیا و الاعتزال عن الناس،إلی أن توفّی بالبلده المذکوره سنه خمس و سبعین بعد المأتین و الألف و دفن بها بمقبرتها المعروفه بتخت فولاد،و مرقده الشریف جنب مرقد الشیخ المحقّق التقی صاحب حاشیه المعالم المعروفه-أعلی اللّه مقامه-معروف یزوره الناس و یتبرکون به،و قد تجاوز عمره الشریف الثمانین-حشره اللّه تعالی مع أجداده المعصومین-.

و هو-قدّس اللّه روحه-یروی عن جماعه منهم:والده السعید السدید العالم الربّانی السید أبو القاسم الموسوی-أعلی اللّه مقامه-.و قد کان جدّی المذکور فی أعلی درجه من الزهد و التقوی و الورع و الاعتزال عن اهل الدنیا،و قد کان بینه و بین سیّدنا صاحب الریاض قدّس سرّه مودّه و مؤاخاه و مکاتبات.

و قد تلمذ رحمه اللّه علی جمله من فضلاء زمانه منهم:والده المحقّق الآتی ذکره،و منهم:الفاضل النحریر الآمیرزا أبو القاسم المدرّس باصبهان.و کان أحسن فنونه الریاضی و کان ماهرا فی ذاک العلم معروفا به،و له من المصنّفات رساله فی لبس الحریر للنساء قوّی فیها قول الصدوق رحمه اللّه.و قد توفی رحمه اللّه ببلده الخوانسار و دفن بها.

و هو یروی عن جمله مشایخهم منهم:والده سید المحققین و أسوه المدققین و زبده الفقهاء البارعین،النحریر العلامه و الحبر الفهّامه السید حسین الموسوی الخوانساری-أعلی اللّه مقامه -.و هذا السید المحقّق کان أفقه أهل زمانه بحیث یحکی عن المحقق البهبهانی قدّس سرّه انّه کان یقول للمستفتین الذین کانوا یرجعون إلیه من بلاد العجم:ألیس فیکم الآقا حسین الخوانساری؟ ارجعوا إلیه و استفتوا منه.

و کان رحمه اللّه أستاد صاحب القوانین و شیخ اجازاته کما سیأتی،بل کان أکثر تلمذ المحقق

ص:500

المذکور علیه،و تربّی رحمه اللّه فی بیته،و کان المولی حسن الجیلانی-والد المحقق المذکور-من مخلصی هذا السید و کان یعدّ نفسه من جمله خدّامه کما یظهر من مکاتبات ولده المحقق إلی حضره ذاک السید،و جاء بولده المذکور إلیه فبقی عنده مدّه مدیده یتلمّذ علیه إلی أن بلغ حدّ الکمال،فأجازه و زوّجه بنته،و کان عزیزا عنده مکرّما لدیه.

و للسید المذکور جمله من المصنّفات منها:حواشیه علی شرح اللمعه و هی معروفه عند المحصّلین.و قد توفی رحمه اللّه ببلده الخوانسار و دفن فیها جنب سوقها المعروف و مرقده مشهور عندهم یزورونه.

و هو یروی عن العالم العامل و الفاضل الکامل المولی محمّد صادق التنکابنی قدّس سرّه،و کان هذا الفاضل مشهورا فی زمانه بالفضل و العلم و الصلاح،و له مصنّفات فی الفقه و غیره رأیت بعضها،لکنّه هذا الفاضل کان فی زمان طغیان الفرقه الخبیثه الأفاغنه السمرقندیه و غلبتهم علی بلاد العجم و ظلمهم و بأسهم و قتلهم و نهبهم بحیث کان العلماء یفرّون من شرّهم من بلد إلی بلد و من صقع إلی صقع کما یظهر من إجازه هذا الفاضل للمولی زین الدین الخوانساری رحمه اللّه.

و قد سافر رحمه اللّه سنه خمس و عشرین بعد المأئه و الألف من اصبهان إلی العتبات العالیات، فلمّا وصل قریبا جربادقان نزل بقریه یقال لها قودجان و نزل بدار جدّی الأعلی الفقیه النبیه الأریب المحقق المدقق السید أبی القاسم جعفر بن السید الفاضل العامل السید حسین الموسوی-أعلی اللّه مقامها-فاستجاز منه جدّی المذکور و ولده السید حسین المسطور، فأجاز لهما باجازه شریفه هو عندی بخطّه.

و السید أبو القاسم المذکور جدّی الأعلی کان من تلامذه العلاّمه المجلسی-أعلی اللّه مقامه -و خاله المحقّق الآقا حسین الجیلانی شارح الصحیفه السجادیه.

و له مصنّفات کثیره فی العلوم الأدبیه و الفقه و الکلام منها:حواش علی الذخیره، و منها:رساله فی عینیه وجوب صلاه الجمعه ردّ فیها علی المحقّق الآقا جمال-علیه الرحمه-

ص:501

و منها:رساله فی الزکاه،و منها:کتاب کبیر فی أصول الدین أحسن من حق الیقین للعلامه المجلسی،و منها:منظومه فی الفقه.

و قد کانت بینه و بین الفاضل الحکیم المحقق السید صدر الدین الهمدانی محشّی الوافیه مودّه و إخاء و صداقه،و قد مدحه السید الصدوق فی بعض منظوماته.و مرقده بقریه قودجان مزار معروف.

ثمّ انّ المولی محمّد صادق المذکور یروی عن أبیه المحقق المدقق العلامه مولانا محمّد بن عبد الفتاح التنکابنی المعروف بالسراب،صاحب التصنیفات الأنیقه و التألیفات الرشیقه التی تزید عن ثلاثین مؤلّفا فی المعقول و المنقول منها:رساله الإجماع و الأخبار،و منها:

حواشیه الشریفه علی أصول المعالم و قد دوّنها ولده المتقدّم ذکره،و منها:رسالته الکبیره فی حکم صلاه الجمعه،و منها:کتاب سفینه النجاه فی الکلام معروف،و منها:رساله فی حکم رؤیه الهلال قبل الزوال.

و قد کان رحمه اللّه من أرشد تلامذه المحقق الفقیه النبیه العلامه السبزواری صاحب الذخیره و الکفایه و مفاتیح النجاه و الروضه العبّاسیه و الرساله الخلافیه و غیرها.

و قد توفّی رحمه اللّه باصبهان و دفن بها قریبا من مقبرتها المعروفه بتخت فولاد و مرقده معروف بدرب الخاجو یزوره الناس.

و هو یروی عن جمع من المشایخ العظام و منهم:العلامه السبزواری المذکور،عن الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الکرکی العاملی،عن شیخ الاسلام و المسلمین شیخنا البهائی محمّد بن الشیخ الامام حسین بن عبد الصمد الحارثی العاملی بطرقه المعروفه المنتهیه إلی أهل بیت العصمه-علیهم الصلاه و السلام-المذکوره فی أربعینه المشهوره و غیرها.

و منهم:العلاّمه المشتهر فی المشارق و المغارب مولانا محمّد باقر بن العالم الربانی مولانا محمّد تقی بن مقصود علی المعروف بالمجلسی،عن أبیه المذکور،عن شیخنا البهائی.

و عن شیخه الآخر المحقّق المدقّق مولانا عبد اللّه بن الحسین التستری بطریقیهما المعروفین إلی أصحاب الأخبار و المعصومین الأطهار-علیهم الصلاه و السلام-

ص:502

و للعلامه المجلسی طرق کثیره إلی أصحاب الکتب و الأخبار و مذکوره فی اجازات البحار و فاتحه کتاب الأربعین و تکفل لأکثرها رساله مناقب الفضلاء الآتی ذکر مؤلّفه.

و اشتهاره و اشتهار أبیه بالمجلسی من جهه النسبه إلی قریه باصبهان یقال لها:مجلس- علی ما ذکره بعض الفضلاء-و ربّما یقال:أنّ جدّه کان شاعرا متخلّصا بالمجلسی علی طریقه تخلص الشعراء بأسامیهم المشهوره المعروفه.

ثمّ من جمله مشایخ جدّی الأقرب السید أبو القاسم المتقدّم ذکره،سیّدنا النحریر العلاّمه بحر العلوم الربانیه و معدن المعارف الصمدانیه،أستاد المحققین و أسوه المدققین السید محمّد مهدی الطباطبائی صاحب المصابیح و الفوائد و شرح الوافیه و الدره المنظومه و غیرها- أعلی اللّه مقامه و أجزل اکرامه-فإنّه یروی عنه،و هو یروی عن جمله من مشایخه العظام منهم:

المحقّق المدقّق المحیی لما اندرس من آثار مذهب الإمامیه الآقا باقر بن الأجل الأفضل مولانا محمّد أکمل الاصبهانی مولدا البهبهانی مسکنا الحائری موطنا و مدفنا.

و حال هذا العالم الربانی فی الظهور کالنور علی علم الطور،بل کالکوکب الدری اللائح فی اللیل الدیجور،و هو المجدّد للمذهب الحق علی رأس المأئه الثالثه عشر.

و لا یخفی أنّ فوائد أکثر علمائنا المعاصرین و مشایخهم و أساتیدهم مأخوذه من أنفاس هذا الحبر النحریر،و ببرکاته انمحت آثار الفرقه الخاطئه الأخباریه بعد طغیانهم و غلبتهم بحیث کانوا یتناولون الکتب الأصولیه بالمندیل حذرا من تأثیرها بزعمهم الفاسد.

و قد نشأ أوائل عمره باصبهان،ثم اختار التوطن ببهبهان،و کان زمان توطنه بهذه البلده معتزلا من الناس مکبّا علی الکتب مشتغلا بالتصنیف غیر مظهر أمره لأحد بحیث کان الناس یظنونه عاریا عن العلم و الفضل و یعبّرون عنه بالملاّ باقر الاصبهانی،لکن الفضل بید اللّه یؤتیه من یشاء،فقد آتاه اللّه من العلم ما لم یؤته أحدا من أبناء زمانه بحیث فاق بعد انتقاله إلی الحائر المقدّس-علی مشرفه آلاف التحیه و السلام-جمیع أقرانه،و کان

ص:503

الخاطئون من الأخباریه یفرّون من مجلسه و لا یحبّون معه المحاوره و کأنّهم بالنسبه إلیه کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَهٍ (1)

و قد برز منه مؤلّفات و مصنّفات تزید علی خمسین کتابا و رساله منها:فوائده العتیقه، و منها:فوائده الجدیده،و منها:حاشیه علی المعالم-و هو آخر مصنّفاته-و منها:شرح المفاتیح فی الفقه کبیر جدا،و منها:حاشیه الذخیره،و منها:حاشیه المدارک،و منها:

حاشیه مجمع الفائده،و منها:التعلیقات الرجالیه التی علّقها علی منهج المقال للفاضل الاسترآبادی،و منها:رساله الاجماع،و منها:رساله الاجتهاد و الأخبار قد تصدّی فیها لتخریب بنیان الأخباریه،و منها:رساله الاستصحاب،و منها:رساله أصل البرائه، و منها:رساله فی قولهم:الجمع مهما أمکن أولی من الطرح و منها:رساله حلّیه الجمع بین الفاطمیتین ردّ فیها علی صاحب الحدائق فإنّه کتب رسالتین فی تحریم الجمع،و منها:رساله فارسیه فی أحکام المتاجر جیّد جدا؛إلی غیر ذلک من الکتب و الرسائل و أجوبه المسائل.

و من جمله أجوبه مسائله التی یناسب ذکرها فی المقام انّه بعد أن سئل عن سبب ترقّیه و تفوّقه علی المحققین الأعلام و صیرورته علما من العلم یقصده الخواص و العوام قال فی الجواب:إنّ العبد لا یشاهد فی نفسه شیئا یوجب ذلک إلاّ أنّی راعیت مدّه عمری ثلاثه أشیاء و لم أترکها بقدر الاستطاعه:أحدها:انّی لم أتّکل فی شیء من أموری علی أحد سوی اللّه تعالی،و ثانیها:انّی لم أقصّر فی أمر أحد من العلماء الماضین و الأساتید اللاحقین،بل عظمتهم و جلّلتهم و أعلیت أمرهم بقدر الوسع و الطاقه،و ثالثها:انّی قهرت نفسی و اشتغلت بتحصیل العلوم و التصنیف و التألیف و التدریس أکثر عمری و لم أرافق البطّالین و المعطّلین و المهملین من طلبه العلوم،فإن أعطانی اللّه شیئا فإنّما هو من برکه هذه الأمور.

و لعمری انّ هذه الأمور الثلاثه التی ذکرها هذا العالم النحریر من أجلّ الأمور التی ینبغی مراعاتها لطلبه العلوم،و قلّ أن یصل أحد من العلماء إلی مقام رفیع من الدین و الدنیا بغیر

ص:504

1- (1)) -سورۀ مبارکۀ مدثر،آیۀ 50-51.
أحد هذه الأمور أو جمیعها،و هل التقوی التی تکفّل اللّه تعالی لأمر صاحبها إلاّ ذلک؟! رزقنا اللّه تعالی اتباع آثارهم و الاستضاءه من أشعه أنوارهم.

ثمّ انّه-أعلی اللّه مقامه-یروی عن والده الجلیل المتقدّم صهر المولی الأجلّ الأفضل مولانا محمّد صالح المازندرانی قدّس سرّه صاحب الشرح الکبیر المعلّق علی الکافی،و شرح الزبده، و حاشیه المعالم و غیرها،بل بواسطه المولی المذکور کان صهرا للمولی التقی المجلسی-أعلی اللّه مقامه-أیضا،لأنّ البنت المولی المجلسی کانت فی بیت مولانا محمّد صالح و بنتها منه کانت فی بیت مولانا محمّد أکمل،و لذا یعبّر المحقق البهبهانی عن المولی الصالح بالجدّ و عن المجلسیین بالجد و الخال.

و والده المذکور یروی عن جماعه منهم:المولی العلاّمه المجلسی بطرقه المقرّره،و منهم:

المحقّق المدقّق بل أفضل المحققین جمال الملّه و الحق و الدین الآقا جمال الخوانساری-أعلی اللّه مقامه-صاحب التصنیفات الرائقه و التألیفات الفائقه منها:تعلیقه الکبیر علی شرح العضدی للمختصر یزید عن سبعین ألف بیت،و هو حاو لأکثر الفوائد التی نشأت من المولی المحقّق البهبهانی و من بعده من العلماء الأعلام،و ظنّی أنّ المولی المحقّق المذکور قد تلمّذ عند أبیه المسطور،و عند الفاضل السید صدر الدین شارح الوافیه کما یظهر من بعض مصنّفاته.

و هذان الفاضلان کانا من تلامیذ المحقّق الآقا جمال و قد أخذا نفایس مطالبه و بیّناها لهذا المحقق،و هو رحمه اللّه قد تعرض لاظهار تلک المطالب مع بعض تصرفاته الشریفه التی منها ما أسّسه من حجیه الظن المطلق الذی قد أعلنه و أشاعه المحقّق صاحب المعالم فی فصله الرابع الذی استدل به علی حجیه أخبار الآحاد،فإن القول المذکور کان مهجورا عند المتأخرین بحیث ادعی صاحب الوافیه الإجماع علی خلافه،و إنّما ظهر القول به بعد اختفائه و هجره من المحقق المذکور،ثمّ سری الوهم إلی جمله من تلامذته المحققین کسیّدنا صاحب الریاض و مولانا صاحب القوانین علی الوجه الذی یشاهد منهما.

ص:505

و لا یبعد أن یؤل أمر القول بحجیه الظن المطلق إلی القول بحجیه مطلق الظن و ینقلب أمره بمضی الدهور و مرور الاعصار؛و أنت خبیر بأنّ هذا القول-و إن کان مفاد ظاهر کلام العلامه أعلی اللّه مقامه فی النهایه الأصولیه و تهذیب الاصول فی مسأله حجیه الإجماع المنقول و الإستصحاب،إلاّ انّ کلامه یحتمل وجوها قد قرّرناها فی مباحث الأصولیه.

و کیفها کان فمنشأ تحقیقات هذا المحقق إنّما هو شرح المحقّق الآقا جمال و یحق فی حقّهما أن ینشد ما أنشأه بعض الأعجمین:

برگ گل بلبل ببرد و شهرتش را باد برد

بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد

ثمّ إنّ مولانا جمال المحقّقین یروی عن والده الأفضل الأفخم أعلم علماء العالم أستاد الکل فی الکل الآقا حسین بن الفاضل الکامل الآقا جمال الدین الخوانساری-قدّس اللّه روحه-عن الشیخ الأجل الأکمل الأتقی القدسی مولانا محمّد تقی بن مقصود علی العاملی النطنزی الاصبهانی المعروف بالمجلسی-أعلی اللّه مقامه-بطرقه المقرّره المعلومه.

ثمّ من جمله مشایخ مولانا محمّد أکمل الذین یروی عنهم:المحقّق المدقّق الشیخ جعفر الشهیر بالقاضی صاحب الحواشی المعروفه المعلّقه علی شرح اللمعه،عن مشایخه المعروفین.

و منهم:الفاضل الکامل أفضل المدققین و أکمل المحقّقین مولانا الآمیرزا محمّد الشیروانی -أعلی اللّه مقامه-صاحب المصنّفات الکثیره التی منها:شرحاه علی المعالم شرحه العربی و شرحه الفارسی،و منها:رسالته الشریفه المصنّفه فی أحکام خلل الصلاه،عن مشایخه المعروفین.

و من جمله مشایخ العلامه الطباطبائی-رفع قدره-الشیخ الفاضل الکامل الفقیه النبیه المحدّث شیخنا الجلیل یوسف بن أحمد بن ابراهیم البحرانی-قدّس اللّه روحه-صاحب الحدائق و الدرر النجفیه و کثیر من المصنّفات الرائقه التی تزید عن عشرین مؤلّفا،بطرقه

ص:506

المقرره فی اجازته المبسوطه الموسومه بلؤلؤه البحرین،فإنّه بسط الکلام فی تحقیق بیان أحوالهم و أطال الکلام فی تحقیق حال مشایخه البحرانیین بما لا مزید علیه.

و هذا الشیخ کان معاصرا للمحقق البهبهانی و قد جری بینهما مشاجرات و منازعات فی الأمور العلمیه،فإنّه و ان عدّ نفسه فی مقدمات الحدائق من المتوسطین بین الأخباریین و المجتهدین کالمجلسیین-علی ما زعمه هنالک-إلاّ أنّ طریقته فی کتبه المعروفه عین طریقه الأخباریین؛بل صوره اخباری صرف،غیر أنّ کتابه الحدائق کتاب ملیح شریف کثیر النفع لم یکتب مثله فی زبر المتأخرین و صار مقبولا عند المحقّقین بحیث کان سیّدنا صاحب الریاض-أعلی اللّه مقامه-مع ما کان علیه من الفقه و الفضل و التحقیق یکتبه بیده و یروّجه، و کان رحمه اللّه یأتی عند صاحبه الشیخ المذکور فی جوف اللیالی لاستفاده مطالبه علی وجه الاختفاء و الاستتار خوفا من منع خاله المحقّق البهبهانی.

و أنت خبیر بأنّ أکثر فوائد الریاض مأخوذه منه و من کشف اللثام،بل لو تأمّلته وجدته مختصرا منهما فی کثیر من المقامات،و هذا أمر واضح علی من جاس خلال تلک الدیار.

ثمّ من جمله مشایخ بحر العلوم-أعلی اللّه مقامه-جدّی الأعلی قدوه المحققین الآقا سید حسین الخوانساری-قدّس اللّه روحه-بطریقه السابق ذکره.

و منهم:السیّد السند الفقیه النبیه السیّد حسین بن المحقّق المدقّق السیّد ابراهیم القزوینی -أعلی اللّه مقامهما-بطریقه المعروف.

و قد کان السیّد حسین المذکور من أجلاّء علماء عصره،و له مصنّفات کثیره منها:

شرحه المبسوط علی الشرایع،و قد شاهدت جمله من مجلّداته و هو شرح حسن إلاّ أنّه خال عن القواعد الأصولیه المتقنه،و قد کتبه علی طریقه بحار الأنوار للمولی العلامه المجلسی فی الإقتصار علی ذکر الأقوال و الأخبار و بیان وجوه الجمع و الترجیح بین الروایات، و منها:رسالته المبسوطه فی حکم صلاه الجمعه و هی-علی ما رأیت-من أحسن ما کتب

ص:507

فی هذه المسأله من الرسائل المفرده،و قد تصدّی فی مقدّمتها لبیان حال الإجماع و ذکر الأقوال فیه ما لا مزید علیه،و منها:کتابه فی أجوبه المسائل من أول الفقه إلی آخره.

و کان والده السید الرحیم من أعاظم تلامذه المحقق الآقا جمال الخوانساری،و قد شاهدت مجلدا مبسوطا من کتابه الذی صنّفه فی الفقه و کان فی أحکام الطهاره،فوجدته مملوّا من التحقیقات الرشیقه و التصرّفات الملیحه،و ظنّی انّه أحسن من کتاب جواهر الکلام الفائق علی أکثر کتب المتأخرین بکثیر،و لعلّه مأخوذ من فوائد أستاده جمال المحقّقین کالذی أشرنا إلیه من فوائد المحقّق البهبهانی رحمه اللّه.

ثمّ من جمله مشایخ والدی المبرور الذین یروی عنهم:سیّدنا الأجلّ الأفخم الأفقه، قدوه العلماء البارعین و أسوه الفقهاء المحققین،حجه الإسلام و المسلمین السید محمّد باقر بن السید محمّد تقی الرشتی-أعلی اللّه تعالی مقامه و أجزل فی الخلد إکرامه-فإنّ أوّل إجازه صدرت عن السید المذکور علی ما أفاده رحمه اللّه إجازته التی کتبها لوالدی المبرور،و هی إجازه مبسوطه متکفّله لأکثر طرقه-قدس اللّه روحه-.

و له رحمه اللّه طرق کثیره إلی أصحاب الأخبار وفقهائنا الأخیار،و قد کان رحمه اللّه من أجلّ أهل زمانه و أعبدهم و أحرسهم علی إقامه حدود اللّه و أشجعهم قلبا و أعظمهم حلما و أکثرهم علما و أشدّهم عباده و أسخاهم کفّا و أقدمهم فی أکثر مکارم الأخلاق و محاسن الآداب، و قد رأیته رحمه اللّه فی أواخر عمره الشریف و استفدت من برکات أنفاسه فی مجالس عدیده.

و له من المصنّفات کتاب مطالع الأنوار شرح شرائع الاسلام خرج منه کثیر من ابواب أحکام الصلاه تبلغ ستّ مجلّدات ضخمه لکنّها لیست مقتصره علی خصوص أحکام الصلاه،بل متکفله ببیان کثیر من الفوائد الأصولیه و الرجالیه و الکلامیه و غیرها،بل تکفّلت بذکر کثیر من مباحث العبادات و المعاملات،و منها:کتاب الزهره البارقه فی المجاز و الحقیقه،و منها:کتاب تحفه الأبرار فی أحکام الصلاه،و منها:کتاب نفیس فی النحو علی السیوطی شرح الألفیه،و منها:کتاب أجوبه المسائل تتضمّن أکثر مسائل الفقه بترتیبه

ص:508

المألوف تقرب من سبعین ألف بیت و فیها فوائد کثیره و رسائل نفیسه،و منها:رساله له فی تقدیم الید علی الإستصحاب کتبها ردّا علی صاحب القوانین تقرب من أربعه آلاف بیت، و منها:رسالته القدریه فی طهاره الدم الذی یلقی فی القدر فیغلی حتّی یستحیل کما ورد فی بعض الصحاح،و لعلّها لا تخلو عن قوّه،إلاّ أنّ ظاهر أکثر الأصحاب الاعراض عنها و اعراضهم من أقوی الموهنات،لکن السیّد المبرور کان کثیر الإعتماد علی الأخبار و لم یکن یعتقد کثیرا من القواعد الأصولیه بین المتأخرین و المعاصرین،مع أنّه کان من أعظم المجتهدین القائلین بالظنون الخاصّه،فهو رحمه اللّه لم یکن یحسن الظن بأفکار المشایخ کما هو دأب أکثر أبناء الزمان،و کان کثیر التصرّف فی القواعد و الأحکام.و التحقیق عندی فی هذا الأمر إنّما هو الطریقه الوسطی لتکون خروجا عن حدّی التفریط و الإفراط و هی أقرب إلی السداد و الإحتیاط.

ثمّ من کتبه رحمه اللّه رساله فی أحکام الغساله،و منها:رساله فی اشتراط القبض فی الوقف، و منها:رساله فی حکم اقامه الحدود فی زمان الغیبه،و منها:رساله فی حکم الصلاه عن المیّت،و منها:رسائله الرجالیه التی تزید عن عشرین رساله منها:فی أحوال أبی بصیر، و منها:فی اسحاق بن عمّار،و منها:فی سهل بن زیاد،و منها:فی عدّه الکافی،و منها:فی أصحاب الإجماع،إلی غیر ذلک.و قد کان رحمه اللّه من ناقدی علم الرجال و قد تحقّق مشکلات هذا العلم بما لا مزید علیه.

و قد توفّی إلی[کذا]سنه الستّین بعد المأتین و الألف ببلده اصبهان بعد أن صار مسلّما عند الخواص و العوام و دفن بها فی مسجد العظیم الذی بناه بها،و قد تجاوز عمره الشریف الثمانین-حشره اللّه تعالی مع المعصومین علیهم السّلام-.

و هو-قدّس اللّه روحه-یروی عن جماعه منهم:الشیخ الأجل الأفقه الشیخ جعفر بن المرحوم الشیخ خضر الغروی-قدّس اللّه روحه-صاحب کشف الغطاء فی الفقه و الحق المبین فی ردّ الأخباریه،و بغیه الطالب فی رؤوس مسائل الطهاره و الصلاه،و شرح متاجر قواعد

ص:509

العلامه و غیرها.و هذا الشیخ الجلیل یشبه کلیم اللّه موسی بن عمران علیه السّلام فی محاسن الصفات و اعلاء کلمه الحق.

و هو یروی عن بحر العلوم-أعلی اللّه مقامه-و عن المحقّق البهبهانی بالأسانید المقرّره.

و منهم:السید السند الفقیه النبیه المحقق النحریر الأمیر السید علی الطباطبائی-أعلی اللّه مقامه-صاحب الریاض و الشرح الصغیر و شرح المفاتیح و حاشیه المعالم و رساله الشهره و غیرها،عن خاله المحقّق البهبهانی بطرقه المقرّره.

و منهم:المحقّق النحریر و المدقّق الفقیه الخبیر مولانا الآمیرزا أبو القاسم بن المولی حسن الجیلانی-قدّس اللّه روحه-صاحب القوانین،و الغنائم،و المناهج،و شرح تهذیب الأصول، و معین الخواص فی رؤوس المسائل،و مرشد العوام فیها أیضا،و أجوبه المسائل التی لم یکتب مثلها فی نظائرها و هی کبیره جدّا محتویه علی الکتب الفقهیه بترتیبها المألوف مشتمله علی أمور طریفه من سائر العلوم أیضا تقرب من ثمانین ألف بیت،و منها:رسائله الشریفه فی الأصول و الفقه و غیرها.

و هو یروی عن جماعه منهم:المحقق البهبهانی بطرقه المعروفه.

و منهم:جدّی الأعلی سیّد المحققین السید حسین الموسوی الخوانساری-قدّس اللّه روحه-بطریقه السابق ذکره.

ثمّ من مشایخ والدی الذین یروی عنهم:السیّد السند الفقیه النبیه السیّد محمّد بن الأمیر محمّد معصوم الرضوی المشهدی المعروف بالقصیر-رفع اللّه قدره-عن شیخه الأجل الأکبر الشیخ جعفر-قدّس اللّه روحه-بطرقه المعروفه.

و منهم:السیّد السند الجلیل و الفاضل الکامل النبیل سلیل الأطائب و الأماجد سیدنا الأمیر محمّد حسین بن العالم الفاضل الأمیر عبد الباقی بن العلاّمه الفهّامه الناقد البصیر جامع المعقول و المنقول الأمیر محمّد حسین الکبیر بن الفقیه النبیه العلاّمه الأمیر محمّد صالح بن الأمیر عبد الواسع الحسینی الخاتون آبادی الاصفهانی-قدّس اللّه أرواحهم-.

ص:510

و قد کان الأمیر محمّد صالح المذکور صهرا للعلاّمه المجلسی رحمه اللّه علی ابنته،و کان من مشاهیر فضلاء عصره،و قد تلمّذ علی أستاد الکل فی الکل الآقا حسین الخوانساری قریبا من عشرین سنه علی ما ذکره فی بعض رسائله،و قد أدرک صحبه العلاّمه المجلسی رحمه اللّه فی سفر الحج و عمره حینئذ کان قریبا من سبع و عشرین سنه،فأجازه العلاّمه المذکور باجازه نفیسه،ثمّ لم یترک مصاحبته إلی أن أدرکه الأجل المحتوم،و قد أوصی إلیه العلاّمه المذکور عند وفاته بأن یکون قائما مقامه فی التدریس و إقامه الجمعه و الجماعه و تتمیم کتبه التی لم یتمّ تصنیفها أو تألیفها،و قد تعهّد له جمیع ذلک و وفی به کما ذکر نفسه فی بعض رسائله، و بقی فی نسله أمر الجمعه و الجماعه ببلده اصبهان.

و له مصنّفات شریفه منها:حواشیه المبسوطه علی شرح اللمعه،و منها:کتاب روادع النفوس عملها فی تفصیل أمر المعاصی،و منها:کتاب الذریعه فی أعمال السنه،و منها:کتاب فی أحکام الممالیک،و منها:کتاب فی أحوال الملائکه و قد تعرّض فی آخره لأحوال جمله من العلماء المتأخرین و المعاصرین له،و منها:رساله فی تفصیل مصنّفات العلاّمه المجلسی.

ثمّ انّ لولده العلامه الأمیر محمّد حسین الکبیر سبط العلامه المجلسی رحمه اللّه أیضا مصنّفات رائقه منها:حواشیه علی شرح اللمعه،و منها:رساله مناقب الفضلاء کتبها بطریق الإجازه للشیخ زین الدین الخوانساری،لکن فیها جمله وافره من أحوال العلماء،و قد تعرّض فیها لطرق الإجازات بما لا مزید علیه،و عندی نسخه الأصل منها بخطه رحمه اللّه،و منها:رساله حسنه فی أمور متعلقه بساعات اللیالی و الأیام و فیها أدعیه شریفه.

و ولده الأمیر عبد الباقی لم یکن له کثیر فضل إلاّ أنّه کان فی درجه عالیه من الزهد و التقوی.

و أمّا والده الأمیر محمّد حسین الثانی شیخ والدی،فهو کان له فضل عظیم،و قد تلمذ علی المحقق البهبهانی رحمه اللّه و له تصنیفات حسنه رأیت بعضها منها:رساله فی منجزات المریض،و منها:رساله کبیره فی أحکام الطهاره و الصلاه،و هو یروی عن أبیه المذکور،عن

ص:511

جدّه المسطور،عن العلامه المجلسی بطرقه المقدّره.و عن جمع آخر أیضا ذکرهم فی مناقب الفضلاء.

ثمّ من مشایخ والدی المبرور الذین یروی عنهم:السید السند،الأدیب الحسیب النسیب،قدوه الفقهاء المحقّقین و عمده العلماء الراشدین،العلاّمه النحریر سیّدنا السیّد صدر الدین محمّد بن السیّد صالح العاملی البغدادی-قدّس اللّه روحه-و قد کان هذا السیّد من أبصر أهل زمانه بالعلوم الأدبیه و أفصحهم فی المنظومات الشریفه و أحفظهم لأشعار العرب و الدواوین المعروفه و التواریخ و الآثار المألوفه.و کان ماهرا فی أکثر العلوم العقلیه و النقلیه،و قد أدرک مجلس بحر العلوم و تلمّذ علی السیّد العلامه المتقن السیّد محسن البغدادی-رفع اللّه قدره-شارح الوافیه بالشرح المعروف الذی لم یصنع مثله فی تحقیق الأصول،و علی أبی زوجته الشیخ الأکبر المتقدّم ذکره.

و هو رحمه اللّه یروی عن الشیخ المذکور بطریقه المتقدّم.

و له رحمه اللّه مصنّفات حسنه منها:کتاب القسطاس المستقیم فی الأصول،و منها:کتاب المستطرفات،و منها:کتاب قره العین فی النحو،و منها:رساله فی حجیه الظن رجّح فیها القول بالظنون المخصوصه،و ذکر فیها انّ القول بالظن المطلق من محدثات المحقق البهبهانی و لم یکن قبله منه أثر،لکنک قد عرفت ما سبق منّا من حکایه القول به من العلامه و غیره، و منها:رسالته الرضاعیه و هی متن و شرح و متنها منظوم قد نظمه بطبعه السلیم علی وجه لا یدانیه شیء من المنظومات المعموله فی الفقه حتی منظومه بحر العلوم،و منها:رساله فی رؤوس المسائل موسومه ب«قوت لا یموت»،و منها:رساله شریفه فی شرح مقبوله عمر بن حنظله.

و قد کان رحمه اللّه رؤوفا بی و قد استفدت من عالی مجلسه کثیرا و هو أوّل من کتب لی ما یظهر منه تصدیقه لاستنباطی و هو ما کتبه علی ظهر رسالتی التی کتبتها فی حکم ذبائح أهل الکتاب،و قد استحسنها کثیرا و هی أوّل مصنّف عملته فی الفقه قریبا من أوان حلمی، و أنّ لی نسبه مصاهره مع السیّد المذکور بواسطه بنته من بنت الشیخ الأکبر الشیخ جعفر.

ص:512

و قد کان مده مدیده متوطنا بالغری السری،ثمّ انتقل إلی اصبهان و بقی فیها برهه من الزمان،ثمّ انتقل إلی الغری ثانیا و قد أدرکه فیها أجله المحتوم و دفن بتلک التربه الشریفه- أعلی اللّه تعالی مقامه و أجزل فی الخلد إکرامه و إنعامه-.

ثمّ من مشایخی الذین أروی عنهم أستادی الأفضل الأعلم السیّد السند المفخم فخر المحققین و قدوه المدققین،عمده الفقهاء و المجتهدین الأمیر السیّد حسن بن الأمیر السیّد علی الحسینی الاصبهانی-قدّس اللّه روحه-و قد کان رحمه اللّه أعلم أهل زمانه فی تحقیق مباحث أصول الفقه،و قد تلمّذت علیه قریبا من خمس عشر سنه،و له مصنّفات حسنه منها:

جوامع الأصول،و منها:شرحه علی النافع خرج منه مجلد ضخم فی الطهاره و بعض أحکام المتاجر،و منها:رسالته فی أصاله البراءه و الاشتغال،و منها:رسالته فی حکم الشرط فی ضمن العقد،و منها:رسالته فی قاعده الضرر و الضرار،و منها:رسالته الکبیره فی رؤوس مسائل الطهاره و الصلاه و فیها کتاب أجوبه المسائل قد تعرض فیها لکثیر من مهمّات مسائل الفقه.و هو رحمه اللّه یروی عن والدی العلاّمه-أعلی اللّه مقامه-بطرقه المتقدمه.

و من جمله مشایخی الذین أروی عنهم الشیخ الإمام مقتدی الأنام مرجع الخواص و العوام،أعلم أهل زمانه و أکمل فضلاء أوانه،علم التحقیق و میزان التدقیق،العلاّمه النحریر و الحبر الخبیر شیخنا الشیخ المرتضی الأنصاری-أعلی اللّه مقامه و أجزل اکرامه-و هذا الشیخ الجلیل کان فی العلم و الزهد و محاسن الصفات و مکارم الأخلاق و قوّتی العلم و العمل بحیث ملأ ذکره الأسماع و الاصقاع.

و له مصنّفات مهذبه رائقه منها:أصوله المشتمله علی المطالب الأربعه:حجیه الظن و الإستصحاب و أصاله البرائه و التعادل و الترجیح،و هو-رفع اللّه قدره-یروی عن المولی الاولی المحقّق فحل الفحول و أفضل العلماء فی المعقول و المنقول مولانا أحمد بن الفقیه النبیه العلاّمه مهدی النراقی الکاشانی-اعلی اللّه مقامه-صاحب شرح تجرید الأصول و المناهج

ص:513

و عیون الاصول و أساس الأحکام و العوائد و المستند الذی هو کتاب کبیر فی الفقه و معراج السعاده و سیف الأمه و غیرها من المصنّفات الفائقه.

و لأبیه رحمه اللّه أیضا مؤلّفات حسنه منها:أنیس المجتهدین فی الأصول،و منها:جامعه الأصول،و منها:تجرید الأصول،و منها:اللوامع فی الفقه،و منها:محرق القلوب فی المراثی، و منها:أنیس الموحّدین فی الکلام،و منها:أنیس التجّار فی رؤوس مسائل التجاره.

و مولانا أحمد المذکور یروی عن السیّد العلاّمه بحر العلوم-أعلی اللّه مقامه-بطرقه المتقدّمه.

و انّ لی مشایخ آخرین یطول بذکرهم الکلام و فیما ذکرناه الغنیه و الکفایه،و المسئول من حضره المستجیز-أدام اللّه تعالی أیامه-أن لا ینسانی فی مظان استجابه الدعوات و یشرکنی فی خالص الأعمال و مندوب العبادات-وفّقه اللّه تعالی و أیّده و أدام عمره و شیّده-.

و کتب العبد المحتاج إلی عفو ربّه القویّ الباری محمّد هاشم بن المرحوم المبرور الأمیر زین العابدین الموسوی الخوانساری بأرض النجف الأشرف الغری فی الیوم الثامن من ذی القعده الحرام من عام احدی و ثمانین و مأتین بعد الألف،و الحمد للّه أولا و آخرا و ظاهرا و باطنا و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطاهرین.

(2)

اجازه به میرزا علی اکبر یزدی

(1)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه الذی رفع منازل الرجال بکثره روایاتهم عن أهل بیت العصمه و الطهاره و العلم و الکمال،و نصب أولیائه المقرّبین لارشاد العباد إلی منهج الاستقامه و الاعتدال، و خفض أجنحه أهل البدعه و الضلال بسعی المجتهدین فی احکام الدین المبین من اولی الفضل و الإفضال.

ص:514

1- (1)) -مجموعۀ شخصی شیخ محمود علومی-یزد.
و أکمل الصلوات النامیات و أفضل التحیات السامیات علی نبیّه الأکمل الأفخم الأفضل معدن أسرار الفخر و الجلال و مظهر أنوار العز و الجمال أبی القاسم محمّد،و عترته الطیبین الطاهرین الأقدسین الأکملین أمناء اللّه تعالی علی الحرام و الحلال.

و بعد:فإنّ من نعم اللّه تعالی علی هذا العبد الفقیر أن وفّقنی اللّه سبحانه لادراک صحبه جناب المولی الاولی العالم العامل الفاضل الکامل،المحقّق المدقّق،المجتهد فی أحکام الدین، الأخ الموافق الصفیّ الوفیّ،الأمجد الأرشد الأکرم،المستنبط لدقائق الشرع المبین،صاحب المقام الرفیع و الحظ الأوفر البهی مولانا المیرزا علی أکبر الیزدی-أدام اللّه حراسته-و قد تشرّفت بافاداته الشریفه و افاضاته اللطیفه،و لاحظت جمله من مصنّفاته الرشیقه و مؤلّفاته الرفیعه،فسررت بمصاحبه جنابه غایه السرور،و لمّا کان من حسن ظنّه -دام مجده-بهذا العبد الضعیف طالبا لأن أجیز جنابه علی الوجه الذی أنعم اللّه تعالی علیّ من مشایخی العظام و أساتیدی الفخام.

فاستخرت اللّه سبحانه و أجزت لجنابه-دام علاه-أن یروی عنّی جمیع کتب الأخبار لا سیّما الکتب الأربعه المتقدّمه التی علیها کان المدار فی سابق الأعصار:الکافی و الفقیه و التهذیب و الإستبصار،و الکتب الثلاثه المتأخره المشهوره اشتهار الشمس فی رابعه النهار:الوافی و الوسائل و بحار الأنوار،و سائر مصنّفات أصحابنا الأخیار عن مشایخی و أسلافی بأسانیدی التی منها:ما أرویه عن والدی المبرور العلاّمه وحید عصره و فرید دهره فی الفضل و الزهد و التقوی الحاج الأمیر زین العابدین الموسوی الخوانساری-قدّس اللّه روحه-عن والده العالم العامل الزاهد العابد الآمیرزا أبی القاسم بن السید السند الفقیه النبیه المحقق المدقّق أستاد أفاضل عصره الآقا سید حسین بن العلاّمه الجامع للمعقول و المنقول الأمیر أبی القاسم الموسوی-طیّب اللّه مضاجعهم-عن والده المذکور جدّی الأعلی صاحب الحواشی المعروفه علی شرح اللمعه،عن المولی الأولی الفاضل الکامل المولی محمّد صادق بن العلامه النحریر المولی محمّد التنکابنی الشهیر بالسراب،عن والده المذکور،عن

ص:515

شیخه الأجل الأفخم الأفقه مولانا محمّد باقر بن محمّد مؤمن الخراسانی صاحب الذخیره و الکفایه،عن السید الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الکرکی العاملی،عن شیخ الاسلام و المسلمین شیخنا البهائی-روّح اللّه روحه-عن شیخ علماء الاسلام والده الشیخ حسین بن عبد الصمد الحارثی،عن أفضل المتأخرین شیخنا الشیخ زین الدین المعروف بالشهید الثانی-قدّس اللّه روحه-بأسانیده المعروفه المتصله إلی أصحاب العصمه و الطهاره- علیهم الصلاه و السلام-علی التفصیل المذکور فی أوائل المعالم و المجلد الأخیر من بحار الأنوار و فاتحه الأربعین لشیخنا البهائی.

ثمّ من جمله أسانیدی ما أرویه عن والدی العلاّمه،عن والده المبرور المتقدّم،عن سیّدنا بحر العلوم السید محمّد مهدی النجفی،عن جدّی السید حسین الموسوی بسنده المتقدم،و عن مروّج المذهب أستاد الأساتید المحقّق البهبهانی-طیب اللّه مرقده-عن والده الفاضل الکامل المولی محمّد أکمل،عن العلاّمه المجلسی-أعلی اللّه مقامه-بأسانیده المعروفه.

و من جمله أسانیدی ما أرویه عن أستادی الأعظم الأفخم سیّد المحقّقین الأمیر السیّد حسن بن السیّد علی الحسینی الاصفهانی المدرّس-طاب ثراه-عن والدی المبرور العلاّمه بسنده المتقدّم.

و منها:ما أرویه عن شیخی الأعظم و أستادی الأفخم قدوه المحققین الأعلام الشیخ مرتضی الأنصاری-قدّس اللّه تربته-عن شیخه أفضل أهل التحقیق مولانا أحمد بن العلاّمه مولانا محمّد مهدی النراقی،عن بحر العلوم بسنده المتقدّم.

و منها:ما أرویه عن شیخنا الفقیه النبیه الشیخ مهدی بن الشیخ علی بن أفقه الفقهاء الشیخ جعفر النجفی-قدّس اللّه أرواحهم-عن عمّه الفقیه الأعظم الشیخ حسن،عن والده الأجلّ الأفقه،عن بحر العلوم بسنده المتقدّم.

فله-أدام اللّه تأییده-أن یروی عنّی بجمیع هذه الأسانید عن الأساتید،و وصیّتی لحضرته أن یأخذ بمجامع الاحتیاط فی جمیع امور الدین و الدنیا،فإنّه ساحل النجاه.

ص:516

و یجوز لجنابه أن یعمل برأیه الشریف و یفتی بین الناس و یقضی بینهم بالحق،و یجوز للعوام تقلیده فیما یفتی به باجتهاده،فقد وجدته مجتهدا مطلقا.

و أسأل اللّه أن یجعله قدوه للعلماء العاملین و أسوه للفضلاء الکاملین،و ألتمس من جنابه أن یجعلنی نصب عینیه فی مظان استجابه الدعوات و عقیب الصلوات فی الخلوات، و الحمد للّه علی ما آتاه اللّه من العلم و الحکمه.

و قد کتب بیده الخاسره الجانیه العبد المحتاج إلی عفو ربه الغنی القویّ الباری محمّد هاشم بن المبرور المغفور الأمیر زین العابدین الموسوی الخوانساری-رفع اللّه عنهما عیّهما و غیّهما-فی الرابع و العشرین من شعبان المعظم من عام تسعین و مأتین بعد ألف و الحمد للّه.

(3)

اجازه به سید فخر الدین بن جمال الدین موسوی خوانساری

(1)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه الذی فضّل مداد العلماء علی دماء الشهداء و الصلاه و السلام علی سید الأنبیاء و أشرف أهل الأرض و السماء سیّدنا محمّد و عترته النقباء النجباء الأصفیاء.

و بعد:فقد استجاز منّی السید السند الموفق المؤید العالم العامل الجلیل النبیل الذکی الزکی التقی النقی جناب المیرزا فخر الدین بن المرحوم المبرور الأجل الأفخم المحقق المدقق الفقیه النبیه الآقا جمال الدین الموسوی الخوانساری-وفّقه اللّه تعالی لمراضیه-بعد أن صرف برهه من عمره فی تحصیل العلوم الشرعیه و القواعد الأصولیه المرعیه و الأحکام المتقنه الفرعیه،و حضر مجلسی و تلمذ علی العبد فی کثیر من تلک المطالب،فاستخرت اللّه تعالی و أجزت لجنابه بعد أن وجدت فیه ملکه استنباط الأحکام اللازمه الشرعیه، و وقفت علی بعض ما صنّفه فی تحقیق جمله من المسائل المهمه علی وجه الاجتهاد الصحیح،

ص:517

1- (1)) -مجموعۀ شخصی مرحوم حاج محمّد حسن فاضلی خوانساری.
أن یروی عنّی جمیع مصنّفاتی و ما یجوز لی روایته من کتب الأخبار و مصنّفات العلماء الأبرار لا سیّما الکتب الأربعه المتقدمه التی کانت علیها المدار:الکافی و الفقیه و التهذیب و الاستبصار،و الکتب الثلاثه المتأخره التی اشتهرت اشتهار الشمس فی رابعه النهار:الوافی و الوسائل و بحار الأنوار،عن غیر واحد من مشایخی و أساتیدی:

منهم:والدی المبرور العلامه،عن والده العالم الکامل الجلیل المیرزا أبی القاسم بن المحقق النحریر سید الفقهاء و المجتهدین الآقا السیّد حسین بن العلامه الفقیه النبیه الأدیب الأمیر أبی القاسم الموسوی-قدّس اللّه أرواحهم-عن والده المحقق المذکور،عن الفاضل الکامل المولی محمّد صادق بن العلامه النحریر مولانا محمّد التنکابنی المعروف بالسراب،عن والده المذکور،عن العلامه الفقیه النحریر المولی محمّد باقر الخراسانی صاحب الذخیره،عن السیّد السند الفقیه السید حسین بن السید حیدر الکرکی العاملی،عن شیخ الاسلام و المسلمین الشیخ بهاء الدین محمّد بن الفقیه النبیه الشیخ حسین بن عبد الصمد العاملی،عن والده المذکور،عن أعظم فقهاء الاسلام الشیخ زین الدین العاملی الشهید الثانی-قدس اللّه روحه- بطریقه المعروف المذکور فی أوائل معالم الأصول المتصله إلی أهل البیت علیهم الصلاه و السلام.

و من جمله مشایخی شیخی الأجل الأعظم الأعلم و أستادی الأکمل الأفخم الشیخ مرتضی الأنصاری التستری-طیب اللّه مضجعه-عن شیخه المحقق العلامه المولی أحمد النراقی، عن شیخه أکمل علماء الفرقه الناجیه السید محمّد مهدی المعروف ببحر العلوم،عن المحقق المحیی للطریقه المحقه الآقا محمّد باقر البهبهانی،عن والده العالم الکامل المولی محمّد أکمل،عن العلامه المجلسی،-رفع اللّه قدره-بجمیع طرقه المعروفه المقرره فی إجازات البحار.

و من جمله مشایخی السید السند المحقق المدقق الأستاد الاستناد الأمیر السید حسن بن السید علی الحسینی الاصفهانی-قدّس اللّه ترتبه-عن والدی المبرور بطریقه المتقدم.

و من جمله مشایخی الشیخ الفقیه النبیه الشیخ مهدی بن الشیخ الفقیه الکامل الشیخ

ص:518

علی بن الشیخ الأفقه الأکمل الشیخ جعفر النجفی،عن عمّه الفقیه الأوحدی الشیخ حسن، عن والده الشیخ جعفر،عن سیّدنا بحر العلوم بطریقه المذکوره.

ثمّ وصیّتی إلی جنابه-وفقه اللّه تعالی-أن یأخذ بمجامع الاحتیاط فی أمر دینه و دنیاه و أن یواظب علی مراجعه قواعد الأحکام و أن یمنّ علی العبد بصالح الدعاء.

و کتبه الفقیر إلی اللّه الباری محمّد هاشم بن زین العابدین الموسوی الخوانساری-عفی اللّه عنهما-فی الخامس من جمادی الاولی لعام أربع و تسعین بعد مأتین و ألف و الحمد للّه أولا و آخرا.

(4)

اجازه به میرزا محمود خوانساری

(1)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه ولی النعم،و الصلاه و السلام علی سیدنا محمّد و آله اولی المحبه و الکرم.

و بعد:فقد وقفت علی طرائف هذه الرساله الشریفه،و امعنت النظر فی لطائف تلک المقاله المنیفه،فوجدتها مملوءه من التحقیقات الأنیقه الرفیعه العلیه،و التدقیقات الرشیقه السامیه السنیه،و هی کاشفه عن غایه استعداد مصنّفها العالم العامل الفاضل الکامل البارع المجتهد المحقق المدقق عمده الفضلاء الکاملین و زبده العلماء العاملین السید المکرم المسعود جناب الأخ الشفیق المیرزا محمود الخوانساری-أدام اللّه تعالی أیام افاضاته و أنعم علی العباد من برکاته-فإنّ رموز العبارات تشید بلطف قریحه صاحبها،و تحقیق المطالب المهمه یؤمی إلی علوّ ادراک المتصدی لکشف مراتبها،فالحمد للّه علی ما آتاه اللّه تعالی من العلم و الحکمه و السعاده الأبدیه و رزقه من دقائق المعارف الحقه و استنباط الأحکام الشرعیه اللابدیه، و قد ثبت عندی و تحقق لدیّ بعد المباحثات العلمیه و المذاکرات الأصولیه و الفقهیه فی

ص:519

1- (1)) -فهرست کتابخانۀ مشکوه،ج 5،ص 1895،شمارۀ 1136.
مجالس عدیده انّه-دام مجده و علاه-قابل للافتاء بین الناس و الحکم و القضاء و التصدی لاقامه ما یعتبر فیه النیابه العامه،و وصیتی إلی جنابه أن یأخذ بمجامع الاحتیاط و الاجتناب عن طرفی التفریط و الافراط فی مقام الاستنباط بل فی جمیع أمور المعاش و المعاد،و أن یجعل العبد بمرئی و منظر عنه فی الدعوات الصالحات.

و قد کتب العبد الفقیر الی اللّه الغنیّ القویّ الباریّ محمّد هاشم بن زین العابدین الموسوی الخوانساری-عفی عنهما عیّهما و غیّهما-فی الحادی و عشرین من جمادی الاولی سنه خامس و تسعین و مأتین بعد الألف.

(5)

اجازه به محمّد حسن بن محمّد باقر یزدی

(1)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه الذی نوّر عالم الامکان بأنوار علوم العلماء الأعلام،و زیّن عرصه الوجود بأشعه شموس معارف اولی الحقائق و الأحلام،و أبان فضل أصحاب الفواضل و الفضائل بمساعی النقادین من أرباب العقول و الافهام،و شیّد أرکان الأدیان بارسال الرسل و انزال الکتب و تشریع الأحکام.

و الصلاه و السلام الأنمیان الأکملان علی خیر من أرسله بالهدی و دین الحق لرفع غیاهب الظلام و نشر شرائع الإسلام،البدر التمام و النبی القمقام و البحر الطمطام و سیّد الأنام سیّدنا و نبیّنا و وسیله نجوتنا و شفیع ذنوبنا محمّد و عترته الطیّبین الطاهرین الأکرمین الأقدسین المعصومین الکرام،أولیاء النعم و اصول المجد و الکرم و معادن الوحی و التنزیل و الهادین إلی سواء السبیل و الداعین إلی وسائل دار السلام،ثمّ رحمه اللّه و رضوانه و برکاته النامیات الزاکیات علی أصحابنا الماضین و أسلافنا الصالحین و فقهائنا البارعین و علمائنا العاملین إلی قیام الساعه و یوم القیام.

ص:520

1- (1)) -مجموعۀ شخصی شیخ محمود علومی یزد.
و بعد:فممّا لا یخفی علی اولی النهی،و لا یریب فیه أحد من أصحاب الحجی،انّ الشرف الأعلی و المزیّه الکبری فی التحلّی بحلیه العلم و العرفان،و التخلّی عن موارد الجهل و الغفله و النسیان،و التجلّی بأنوار أسرار أولی الحقیقه و الایقان،و قد أقام اللّه فی کل عصر من الأعصار جمعا من عباده الفائزین بطیّ مراحل العلم و الحکمه لنشر هذه المعارف و العلوم اکمالا لدینه القویم و اتماما للنعمه فلم یألوا جهدا فی ارشاد الخلق و اظهار الحق و انقاذ ضعفاء العباد عن ورطه المهلکه،و هؤلاء هم العالمون العاملون المخلصون المذکورون فی نصوص أهل الخصوص الممدوحون فیها بأنهم فی کل خلف عدول ینفون عن هذا الدین انتحال المنتحلین و تأویل الجاهلین و تحریف الغالین و ابطال المبطلین و جحد الجاحدین.

ثمّ من ألطاف اللّه العظیمه و منّته الجسیمه علی هذه الأمه المرحومه أن نصب لهم فی کل زمان علماء یهدون إلی سواء السبیل و جعلهم ورثه الأنبیاء و أشباه أنبیاء بنی اسرائیل، فانتشرت فی الآفاق احکامهم الحقه الرفیعه و انطمست بمساعیهم الجمیله آثار البدع الشنیعه،فاستراح حجه الزمان-فداه أرواحنا-عن صدمه حوادث أیام الظهور و احتجب عن الخلق تشخصه و أضاء لهم بوجوده کالنور اللامع علی شاهق الطور.

و ممّن آتاه اللّه فی هذا الزمان علما وافرا کثیرا،و قد جعله اللّه تعالی باحکام الایمان خبیرا بصیرا،ففاق أقرانه فی قوّتی العلم و العمل و اجتنب موارد العثره و الزلل و الخطل،جناب المولی الوفی الصفی الذکی الزکی التقی النقی اللوذعی الألمعی العالم العامل الکامل النقاد صاحب الرأی الصائب و الفکر الثاقب و الذهن الوقاد،المترقی من حضیض التقلید إلی أوج الاجتهاد،سلیل عمده علماء الزمان و زبده فقهاء الأوان و أکمل المجتهدین الفخام و ملجأ الخواص و العوام من أهل الإیمان مولانا الحاج المولی محمّد باقر الیزدی-دام مجده و علاه- صدیقنا و شفیقنا الشاب الموفق المسدّد المؤید المؤتمن المستحسن المولی محمّد حسن- أحسن اللّه إلیه فی الدارین و أذاقه حلاوه النشأتین و آتاه من رحمته کفلین و وفّقه لادراک الحسنیین-فإنّه قد صرف برهه من شریف عمره فی تحصیل العلوم الشرعیه،و قد تمهّر فی

ص:521

استنباط القواعد المهمه المرعیه،و تلمّذ علی العبد زمانا مدیدا،و حضر عندی لاتقان المطالب،و بذل جهده فی إحکام الأحکام بذلا شدیدا حتّی بلغ أشدّه فی استکمال مدارک الحلال و الحرام و ظهر منه المصنفات الرشیقه ما ینبیء عن سلوکه مسالک الفقهاء الاعلام،فوجدته بحمد اللّه من أهل الاستنباط و الاجتهاد علی وجه الاطلاق،و ألفیته مستحقا للعمل بما یقتضیه نظره غایه الاستحقاق،فلیشکر اللّه سبحانه علی ما أتاه اللّه من القوه القدسیه الملکیه الملکوتیه و ما حباه اللّه به وحیّاه من العلم بالأحکام الشرعیه الفرعیه.

و لمّا أراد الدخول فی سلسله رواه أخبار أهل بیت الطهاره و العصمه،و الفوز بأسانید الأساتید و مشایخنا المحاکین عن المعصومین الأئمّه استجازنی و أراد الإتصال بمشایخی و أسلافی الماضین-رضوان اللّه علیهم أبد الآبدین-فلمّا رأیته أهلا للإجازه استخرت اللّه سبحانه و أجزت لجنابه-سلّمه اللّه تعالی-أن یروی عنّی جمیع کتب الأخبار و سائر مصنّفات أصحابنا الأخیار لا سیّما الصحیفه السجادیه الملقّبه بزبور آل محمّد-علیهم الصلاه و السلام- و نهج البلاغه الذی هو دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق،و تمام الکتب الأربعه المتقدمه التی کان علیها المدار فی سالف الأعصار:الکافی و الفقیه و التهذیب و الاستبصار،و الکتب الثلاثه المتأخره التی اشتهرت اشتهار الشمس فی رابعه النهار:الوافی و الوسائل و بحار الأنوار،بجمیع أسانیدی عن مشایخی و أساتیدی و هی کثیره لا یفی بها هذا الوجیز إلاّ أنی أذکر منها هنا ما هو مهم عزیز:

فمنها:ما أرویه عن والدی المبرور العلامه قدوه العلماء العاملین و زبده العبّاد و الزهّاد الکاملین الحاج الأمیر زین العابدین بن العالم العامل الکامل التقی النقی الآمیرزا أبی القاسم بن السید السند علامه علماء الزمان و أستاد الفقهاء الفخام فخر المحققین و عمده المجتهدین الآقا السید حسین بن الفقیه النبیه العلامه جامع المعقول و المنقول حاوی الفروع و الأصول الأمیر أبی القاسم الموسوی الخوانساری-تغمدهم اللّه برحمته و أفاض علیهم من جلیل برکاته-عن

ص:522

والده المبرور جدّی المذکور،عن والده المزبور جدّی الأعلی،عن المولی الفاضل الکامل المولی محمّد صادق بن العلاّمه الفهّامه الجامع للعلوم العقلیه و النقلیه المولی محمّد بن عبد الفتاح التنکابنی الشهیر بالسراب،عن والده المذکور،عن أستاده أفقه فقهاء زمانه و أعلم علماء أوانه مولانا محمّد باقر بن محمّد مؤمن الشریف السبزواری الخراسانی صاحب الذخیره و الکفایه و غیرهما،عن السید السند الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الکرکی العاملی سبط المحقّق الثانی من قبل أمّه،عن شیخ الاسلام و المسلمین الشیخ بهاء الدین محمّد بن الفقیه العلامه الشیخ حسین بن عبد الصمد العاملی،عن أبیه المذکور، عن الامام الکامل فی العلوم فقیه أهل البیت الشیخ زین الدین بن علی العاملی الشهیر بالشهید الثانی-أعلی اللّه مقامه-عن مشایخه المعروفین المذکورین فی کتب الأربعینیات و الإجازات علی التفصیل المذکور فی أول المعالم لولده المحقق الشیخ حسن و فی اللؤلؤه و غیرهما.

ثمّ من أسانیدی و طرقی ما أرویه عن والدی العلامه المبرور،عن شیخه أفقه فقهاء الزمان حجه الاسلام الحاج السید محمّد باقر بن محمّد نقی الرشتی-رفع اللّه درجته-عن شیخیه الجلیلین صاحبی القوانین و الریاض،عن شیخهما المحقق المدقق المحیی لما انطمس من أحکام الدین الآقا محمّد باقر بن العالم الکامل المولی محمّد أکمل البهبهانی-قدّس اللّه روحه- عن والده المذکور،عن جماعه من مشایخه الکرام منهم:العلامه المجلسی-جزاه اللّه من الاسلام خیر الجزاء-عن والده الفقیه التقی النقی المحدّث العارف الکامل مولانا محمّد تقی بن مقصود علی النطنزی الاصفهانی العاملی،عن شیخنا البهائی بسنده المتقدّم.

و منهم:أفضل أهل التحقیق و التدقیق جمال الدین محمّد بن العلامه المشتهر فی المشارق و المغارب أستاد الکل فی الکل الآقا حسین الخوانساری،عن أبیه،عن المولی التقی المجلسی بسنده المتقدم.

و منهم:المدقق الأکمل مولانا میرزا محمّد الشیروانی،عن العلامه الآقا حسین بسنده المذکور.

ص:523

ثمّ من أسانیدی و طرقی ما أرویه عن والدی المبرور،عن العالم العامل الکامل السیّد السند الأمیر محمّد حسین بن العالم التقی النقی البارع الأمیر عبد الباقی بن العلامه الأکمل الأمیر محمّد حسین بن الفقیه النبیه البارع الأمیر محمّد صالح أئمه الجمعه و الجماعه باصبهان، عن والده المذکور،عن والده المسطور،عن جدّه من قبل أمّه العلامه المجلسی بسنده المتقدم.

و من جمله أسانیدی ما أرویه عن أستادی و شیخی قدوه أهل التحقیق و العلم و الکمال فخر المحققین و أستاد الفقهاء و المجتهدین الأمیر السید حسن بن الأمیر السید علی الحسینی الاصفهانی المدرّس-قدّس اللّه روحه و أکثر من فضله و کرمه فتوحه-،عن والدی المبرور بسنده المتقدّم.

و من جمله أسانیدی ما أرویه عن الشیخ الأجل الأفخم الأکمل أعلم علماء الزمان و أکمل فقهاء الأوان أستاد الأساتید الأعیان شیخی و أستادی و من به استنادی الشیخ مرتضی الأنصاری التستری-قدّس اللّه روحه-عن العلامه النحریر مولانا أحمد بن الفقیه النبیه العلاّمه المولی محمّد مهدی النراقی الکاشانی،عن شیخه العلاّمه المعروف ببحر العلوم السید محمّد مهدی النجفی صاحب الدره المنظومه،عن المحقق البهبهانی بسنده المتقدم،و عن جدّی المحقق العلامه الآقا السید حسین بسنده المزبور.

و من جمله أسانیدی ما أرویه عن شیخی الفقیه النبیه الشیخ مهدی بن الفقیه الکامل الشیخ علی بن الأفقه الأکمل الأورع الشیخ جعفر النجفی-قدّس اللّه أرواحهم-عن عمّه الفقیه النبیه الشیخ حسن،عن جدّه الشیخ جعفر المذکور،عن المحقق البهبهانی و بحر العلوم بسندیهما المتقدمین.

فهذه بعض ما اقتضی المقام ذکره من أسانیدی و اجازاتی و قد ذکرت الجمیع فی جمله من مصنّفاتی و مؤلّفاتی منها:کتاب اصول آل الرسول،و منها:کتاب الفوائد الرجالیه،و منها:

ص:524

کتاب الأربعین،و قد أجزت لجنابه-دام فضله-أن یروی عنّی بجمیع طرقی بالشروط المقرره فی الروایه علی النحو المذکور فی کتب الدرایه.

ثمّ وصیّتی إلیه أن یواظب علی مباحثه العلوم الشرعیه مدّه عمره و أن لا یقنع بما حصل له فی زمان التحصیل،فإن ملکه العلم تحصل بالمواظبه و تذهب بالاهمال و التعطیل،فکم من مجتهد صار عامیا بترکه للأشتغال بالتعلیم و التعلم و اشتغاله بالأمور الدنیویه الدنیّه.

ثمّ وصیّتی إلیه أن یأخذ بمجامع الاحتیاط فی أمور دینه و دنیاه و أن تجتنب من الریاسات الباطله المعطله المغویه المهلکه،فکم من عالم زاهد بارع سقط محلّه عن القلوب باشتغاله بالریاسات الدنیویه و جمع الأموال و الوقوع فی الشهوات،بل سلبت عنه ملکه العداله بالاقتحام فی هذه الأمور،بل خرج من الدین بخذلان اللّه له من جهه الحماله الشنیعه، و أهم الأمور الدافعه لهذه المهالک التجنب عن مجالسه البطالین و الاشتغال بالمجاهدات و الریاضات و العبادات و التفصّی عن المرافعات الردیّه و مجالسه العوام و المغرورین من أهل الحدیث.

و الملتمس منه-سلّمه اللّه تعالی-أن لا ینسانی فی مظان اجابه الدعوات و عقیب الصلوات فإنّ من حقوق الاخوان رعایتهم بالدعاء لهم فی ظهر الغیب فقد حکی عن علی بن مهزیار من أجلاء أصحاب الامام أبی محمّد العسکری-علیه الصلاه و السلام-انّه کان یسجد کل یوم بعد صلاه الغداه و لا یرفع رأسه من السجود حتی یدعو لألف من اخوانه المؤمنین بأسامیهم،رزقنا اللّه التوفیق لهذه الأعمال الصالحات.

و کتب بیمناه الخاطئه العبد الفقیر إلی عفو ربّه القویّ الباریّ محمّد هاشم بن المبرور الأمیر زین العابدین الموسوی الخوانساری-عفی اللّه عنهما عیّهما و غیّهما-فی السادس عشر من شعبان لسنه 1298 ثمان و تسعین و مأتین بعد الألف،و الحمد للّه.

ص:525

(6)

اجازه به سید محمّد باقر بن محمّد علی حسینی أبطحی سدهی اصفهانی

(1)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه الذی فضّل مداد العلماء علی دماء الشهداء و جعلهم بفضله و کرمه العمیم ورثه الأنبیاء،و الصلاه و السلام علی أشرف أهل الأرض و السماء،نبینا محمّد و عترته الأئمه النقباء النجباء.

و بعد:فقد أجلت النظر فی مطاوی هذه الرساله الشریفه (2)التی ألّفها جناب العالم العامل، الفاضل الکامل،التقی النقی،الصفی اللوذعی الألمعی،صاحب التحقیق الرشیق،و التدقیق العمیق،ذی الملکه القدسیه الاجتهادیه،و الفقاهه المبتنیه علی القواعد الشرعیه،تلمیذنا المعظّم،السید السند المفخم،الآقا السید محمّد باقر بن السید محمّد علی الحسینی-دام مجده و علاه-و قد وجدت هذه المقاله قابله لأن یکتب بالنور علی و جنات خدود الحور،فللّه درّه فیما أتی فیها من المطالب الشریفه الکاشفه عن خروج جناب صاحبها عن حضیض التقلید إلی أوج الاجتهاد و صحّ لی أن أقول فی حقّه-دام مجده-إنّه مجتهد یحرم علیه التقلید و یصحّ له العمل باجتهاده.

و قد استجاز منّی روایه کتب الأخبار و مصنّفات العلماء الأخیار،فأجزت لجنابه بعد الإستخاره من اللّه تعالی أن یروی عنّی جمیعها بطرقی الجمه الکثیره التی أودعتها فی مقدمات کتابی أصول آل الرسول،و منها:ما أرویه عن شیخی الأعلم و أستادی الأقدم،

ص:526

1- (1)) -مجموعه اجازات به خط سید مصلح الدین مهدوی،ص 106-107.
2- (2)) -المراد بالرساله المشار إلیها فی الاجازه هی رساله ألّفها فی تعارض الید و الاستصحاب کما ذکر لی السید المجاز شفاها،قال:و النسخه بقی عند السید المجیز و لم یردّها إلیّ إلی أن مات و بقیت عند ورثته و لیس لی نسخه منها«محمّد علی الحبیب آبادی».
علامه زمانه و رئیس الإمامیه فی عصره و أوانه الشیخ مرتضی الأنصاری-قدّس اللّه روحه- بطریقه المعروف.

و وصیتی إلی جنابه أن یأخذ بمجامع الإحتیاط فی أمر دینه و دنیاه،و الملتمس منه الدعاء و الحمد للّه.

و کتب العبد المحتاج إلی عفو ربّه القوی محمّد هاشم ابن المرحوم المبرور الحاج الأمیر زین العابدین الموسوی-عفی اللّه عنهما-فی 15 جمادی الآخره من سنه 1315.

ثمّ کتب المرحوم الآقا النجفی فی حاشیه نسخه نقلنا منها بخطّه ما صورته:

ثم أجزت لجنابه العالی کلّ ما صحّت لی روایته عن السلف الصالحین بالطرق المتصله إلی المعصومین-صلوات اللّه علیهم أجمعین-فإنّه العالم العامل الکامل الصالح البارع،و أرجو من اللّه سبحانه أن یجعله خالصا لوجهه الکریم علما للعباد و مروّجا للشریعه المطهره،من أقل الطلاّب و المحصلین-عفی عنه-.

(7)

اجازه به میرزا ابو القاسم بن محمّد باقر موسوی زنجانی

(1)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه الذی فضّل مداد العلماء العاملین علی دماء الشهداء الصالحین،و رفع درجاتهم فجعلهم بمنزله الأنبیاء المقربین و أنار براهینهم الساطعه و حججهم اللامعه ففاقوا بأنوار علومهم علی جمیع العالمین و أدرکوا باجتهادهم فی معارف الدین المبین أسرار معالم الشرع المتین.

و الصلاه و السلام الأنمیان الأکملان علی سیّد الأنبیاء و المرسلین و أشرف الأولین و الآخرین نبینا محمّد خاتم النبیین و أشرف الخلق أجمعین و عترته الطیبین الطاهرین

ص:527

1- (1)) -مجموعه اجازات سید مصلح الدین مهدوی،ص 151-154.
الأقدسین و رضوان اللّه تعالی و رحمته علی فقهائنا الماضین و علمائنا السابقین الصالحین.

و بعد:فقد منّ اللّه تعالی بفضله الجسیم و کرمه العمیم علی کافه الأنام فی کل عصر و زمان بنصب عدول ینفون عن دین الحق انتحال المنتحلین و جحد الجاحدین و تأویل الجاهلین و ابطال الغالین و اضلال المضلین و ازاله بدع المبتدعین من أعداء الدین،فأنزل کتبا و أرسل رسلا و أقام حججا و نصب موازین العدل و أکمل دینه الحق و أتمم نعمته علی العباد و أضاء بشموس المعارف و أقمار الحقائق أکناف الآفاق و أطراف البلاد،فالشکر للّه علی هذه النعمه العظمی و العطیه الکبری و الموهبه السنیه التی محاسنها لا تعد و لا تحصی.

و کان ممّن أعطاه اللّه تعالی سلوک مسالک السالفین،و منّ علیه بادراک مدارک الحق و الیقین و خصّه اللّه تعالی بکرامته من بین أمثاله و أقرانه و حقیق بأن بثنّی له الوساده و یستقر علی مسند الإرشاد و الهدایه و الإفاده جناب السیّد المؤیّد المسدّد الممجّد،العالم العامل الفاضل الکامل،عمده العلماء البارعین و زبده الفقهاء الکاملین،الذکی الزکی المصفی الصفی،اللوذعی الألمعی،العارج إلی معارج الإجتهاد بالقوه القدسیه الملکه الملکوتیه،صدیقنا المعظم و شقیقنا المفخم سلیل العالم العامل الکامل،الفقیه النبیه النحریر الآمیرزا محمّد باقر الموسوی الزنجانی-قدّس اللّه روحه-الحاج الآمیرزا ابو القاسم الاصفهانی -أدام اللّه تعالی علاه و رزقه ممّا یتمنی احلاه و اعلاه-فإنّه-دام مجده-ممّن أتاه اللّه سبحانه من العلم و الحکمه قسطا وافرا و جعل نصیبه منهما نصیبا متکاثرا.

و قد استجاز من العبد روایه ما صحت لی روایته من کتب الأخبار و مصنّفات العلماء الأخیار،فامتثلت أمر جنابه فاستخرت اللّه تعالی و أجزت له بعد ما تحقق لی أنّه من المستنبطین للأحکام و المجتهدین فی مسائل الحلال و الحرام أن یروی عنّی جمیع ما رویته عن مشایخی و أساتیدی و أسلافی بأسانیدی العدیده التی قد فصّلنا فی جمله من مؤلّفاتی التی منها کتاب أصول آل الرسول و المقالات اللطیفه الکافله للقواعد الشریعه.

فمنها:ما أرویه عن شیخی و أستادی الأعظم الأفخم،العلامه النحریر الأقدم،البحر

ص:528

الموّاج و الیمّ العجاج،أستاد أساتید الزمان وحید الدوران الشیخ مرتضی الأنصاری-قدّس اللّه تعالی روحه الزکی-عن شیخه العلامه النحریر المحقق الخبیر مولانا الحاج الملاّ أحمد النراقی الکاشانی-طیّب اللّه رمسه-عن شیخه العلاّمه المشتهر فی الآفاق السید محمّد مهدی النجفی المعروف ببحر العلوم-طیّب اللّه مرقده-عن شیخه أستاد الأساتید الذی انتهت إلیه رئاسه الإمامیه فی عصره و أوانه مولانا الآقا محمّد باقر البهبهانی-رفع اللّه قدره-عن والده العالم العامل الکامل مولانا محمّد أکمل،عن العلاّمه المجلسی-قدّس اللّه تربته-بجمیع طرقه المذکوره فی اجازات البحار.

و منها:ما أرویه عن والدی العلاّمه-قدّس اللّه روحه-عن والده جدّی العالم المبرور الآمیرزا أبی القاسم الموسوی الخوانساری،عن جدّی الأعلی وحید عصره و أوانه،عمده المحققین و قدوه المجتهدین الآقا السید حسین (1)بن العلامه الفقیه النبیه الأمیر أبی القاسم -طیّب اللّه ثراهم-عن العالم الفاضل الکامل الملاّ محمّد صادق بن العلاّمه النحریر مولانا محمّد بن عبد الفتاح التنکابنی المعروف بالسراب،عن أبیه المذکور،عن أستاده فخر المجتهدین و الفقهاء مولانا محمّد باقر الخراسانی صاحب الذخیره و الکفایه،عن شیخه السید الفقیه النبیه السید حسین بن السید حیدر الکرکی العاملی،عن شیخ الاسلام و المسلمین بهاء الدین محمّد بن الفقیه الکامل الشیخ حسین بن عبد الصمد،عن والده المبرور،عن زین الفقهاء و المجتهدین الشیخ زین الدین العاملی الشهیر بالشهید الثانی-قدّس اللّه تعالی روحه-بسنده المعروف المذکور فی أوّل معالم ولده و غیره.

و منها:ما أرویه عن أستادی المحقق المدقق الأمیر السید حسن الحسینی المدرس-اعلی اللّه مقامه-عن والدی العلاّمه بالسند المتقدّم.

ثم وصیّتی لجنابه-دام مجده-أن یأخذ بمجامع الإحتیاط فی أمر دینه و دنیاه و أن یواظب

ص:529

1- (1)) -کان جدّی الأعلی أستاد صاحب القوانین و شیخ إجازته و شیخ اجازه بحر العلوم«منه».
علی العلم و العباده و ارشاد العباد،و أن لا ینسانی عند دعواته الصالحه،و الحمد للّه أوّلا و آخرا و ظاهرا و باطنا.

و کتب بیده الجانیه الفانیه العبد الفقیر إلی عفو ربّه الغنیّ الباریّ محمّد هاشم بن المرحوم المبرور الحاج الأمیر زین العابدین الموسوی الخوانساری الاصفهانی-عفی اللّه عنهما-فی الخامس و العشرین من ذی الحجه الحرام سنه 1316،و الحمد للّه.

(8)

عریضه در تأیید اجتهاد ملاّ محمّد

(1)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عرض می شود خدمت سرکار عظمت و شوکتمدار،جلالت و نبالت اقتدار،امیر الامراء العظام ادام اللّه اجلاله و اقباله که امید است دولت و شوکت برقرار،ظل مرحمت بر رؤوس قاطبۀ ضعفاء انام پایه دار بوده باشد.

اگرچه داعی اخلاص شعار ادارک سعادت محضر مبارک عالی ننموده لکن از انتشار محامد و مکارم ذات با برکات در اطراف و اکناف نهایت اخلاص و خلوص داعی را نسبت به وجود مبارک حاصل است به دعاگوئی اشتغال می باشد.

معلوم است سدّ ثغور اسلام اعظم آنها در کف با کفایت عالی می باشد بر تمام خلق این دعا لازم است،توقع آنست که گاهی به مکاتبات رفیعه و دستخط عالی داعی را مشرف فرمایند ارجاع خدمتی باشد بفرمایند که حبل مودّت به علاقۀ مکاتبات برقرار بماند ان شاء اللّه.

ص:530

1- (1)) -این عریضه را مرحوم چهارسوقی ظاهرا به امیر علم حاکم بیرجند و قائنات نگاشته که در پشت عریضه مهر بیضوی وی«عبده محمّد هاشم بن زین العابدین الموسوی»دیده می شود و اصل آن در کتابخانۀ سید مهدی فقیه قائنی در قائن موجود است.
ضمنا معروض رأی انور می دارد که چون جناب شریعتمآب،عمده العلماء العظام، فخر الفقهاء الفخام،زبده المجتهدین الکرام آخوند ملاّ محمّد-دام مجده السامی-که از علماء اخیار و ابرار آن ناحیه می باشند بعد از زمان مدیدی که در این ولایت اشتغال به تحصیل علوم شرعیه داشتند،بحمد للّه به حد کمال و فارغ التحصیل شده اند و مجتهد مطلق و حاکم شرع نافذ الحکم می باشند،بحمد اللّه قابل ترویج احکام و تصدّی امور شرعیۀ جمیع صفحات خراسان می باشند،در مباحثات اصول و فقه داعی زمانی را حاضر شده اند و تصنیفات رشیقه از ایشان صادر شده،لهذا متوقع هستم که سرکار جلالتمآب نهایت التفات را در حق ایشان مرعی دارند و خلق را ترغیب و تحریص در اتباع ایشان بفرمایند که به مقتضای«الناس علی دین ملوکهم» (1)ترویج کاملی از ایشان و در حقیقت از شریعت مطهره از برکات عالی بشود ان شاء اللّه.

معلوم است بعد از آنچه داعی معروض داشتم اظهار مرحمت چنانچه باید و شاید خواهد شد ان شاء اللّه،مترصد جواب رقیمه و ارجاع خدمتی که فرمایش شود هستم ان شاء اللّه،ادام اللّه دولتکم و شوکتکم و اجلالکم و اقبالکم و السلام.

ص:531

1- (1)) -شرح اصول کافی،ملا صالح مازندرانی،ج 6،ص 409.
ص:532