گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هفتم
یک ماه در اصفهان






اشاره

گزارش سفر تاریخی علاّمه امینی قدّس سرّه

نگارش:فرهنگ نخعی

گزینش و تحقیق:محمّد بیدقی

باسمه تعالی

مقدمه محقّق:

اشاره

از دیرباز هجرت ها و مسافرت های پیامبران و اولیاء الهی از یک منطقه به منطقه ای دیگر با حکمت و تدبیر بوده و تقدیر الهی در آن مشهود بوده است و همیشه مایه خیر عظیم و منشأ برکات بسیار قرار گرفته است،آنسان که ابراهیم و هاجر علیهما السّلام با هجرتشان به حجاز و معجزه جوشیدن زمزم با تشنگی اسماعیل علیه السّلام،آن سرزمین برای همیشه امن و آباد و مایه آرامش زائران بیت اللّه الحرام گردید و آنسان که وجود شریف خاتم الانبیاء محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله یکبار با سیر در آفاق و انفس و ملکوت آسمانها (1)و دگربار،هجرت با اهمیّت و تاریخی ایشان از مکّه معظمه به مدینه منوّره،مبدأ تاریخ اسلام گردید و خیر و برکات و فیوضات رحمانی را برای بشریت گسترده گردانید.

بزرگان دین نیز همچون امیر المؤمنین علی علیه السّلام با انتقال محل امامت و خلافت خود

ص:389

1- (1)) -سوره مبارکه اسراء،آیه 1. سُبْحٰانَ الَّذِی أَسْریٰ بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی....
از مدینه به کوفه و فرزند بزرگوارشان علی بن موسی الرضا علیه السّلام با سفر پرمیمنت خود-هر چند به اجبار-از مدینه منوّره به طوس باعث تبلور روح امامت و ولایت در عقاید مردم و ترویج فرهنگ غنی شیعه و آشنایی ادیان مختلف با حقیقت محمّدی صلّی اللّه علیه و آله شدند.

عالمان و فرهیختگان و دانشمندان نیز با تأسی به آن بزرگواران مسافرت های علمی و هجرت های تبلیغی بسیاری انجام دادند که هرکدام به نوبه خود درخور توجّه است.

از جمله آنها مسافرت تاریخی عالم ربانی و محقق جلیل القدر،علاّمه بزرگوار شیخ عبد الحسین امینی قدّس سرّه از نجف اشرف به اصفهان،مهد ایمان و محبّت به ائمه اطهار علیهم السّلام و کانون ترویج فرهنگ شیعه در سال 1376 قمری می باشد.حضور معظم له در این شهر که بعد از تألیف کتاب ارزشمند«الغدیر»بود و سخنرانی های شورآفرین ایشان در مجالس مختلف،معرفت و محبّت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام را در دلهای عاشق مردم افزون کرد که تأثیرات مهم و میوه های شیرین این سفر به یادماندنی در این گزارش آمده است.

زندگینامه علاّمه

حاج شیخ عبد الحسین امینی در سال 1281 شمسی برابر با 1320 قمری در خانواده ای متدیّن و محبّ خاندان نبوّت علیهم السّلام چشم به جهان گشود.پدرش حجه الاسلام حاج میرزا احمد امینی(1287-1370 ق)از عالمان پرهیزکار و دانشمندان فرهیخته و خوش سیرت آن سامان بود.پدر بزرگش عالم وارسته و فاضل متّقی مولی نجفعلی تبریزی مشهور به«امین الشرع»(1257-1340 ق)علاقه مند به جمع آوری کلمات گهربار اهلبیت عصمت طهارت علیهم السّلام بود و به دو زبان ترکی و فارسی نیز شعر می سرود.

این خاندان را از جهت شهرت جدّشان به«امین الشّرع»امینی نامیدند.

وی علوم پایه را در زادگاهش تبریز بیاموخت و از محفل انس عالمانی ربانی

ص:390

همچون مولانا (1)و سید مرتضی خسروشاهی و شیخ حسین (2)خوشه های علمی بسیار برچید.

در مهاجرت اول به نجف اشرف در محضر عالمان بزرگی چون سید محمد فیروزآبادی و سید ابو تراب خوانساری شاگردی کرد.

ایشان با اظهار ادب در محضر ملکوتی مراجع گرانقدر و فقهای وارسته همچون، آیه اللّه العظمی سید ابو الحسن اصفهانی رحمه اللّه،آیه اللّه میرزا محمد حسین نائینی قدّس سرّه،آیه اللّه شیخ عبد الکریم حائری یزدی رحمه اللّه و آیه اللّه شیخ محمد حسین غروی اصفهانی(کمپانی)قدّس سرّه کسب فیض کرده و در عنفوان جوانی اجازه اجتهاد را به خطوط مبارکشان دریافت نمود.

برای مقام روحانی و عالم ربانی،از همه چیز مهم تر،تربیت نفسی و ملکات اخلاقی و جهات باطن است،بدان گونه که انسان توانسته باشد جهان بزرگ وجود خویش را فتح کرده به قله انسانیت رسیده باشد و این اندکیاب است و انسانها کمتر بدان توفیق می یابند.

اما علامه امینی،به سابقه موروثی،و سائق عنایت ربانی،در مرحله نفسانیات و طهارت ضمیر و ملکات باطن و عمل صالح،خود نمونه ای بود چونان بزرگان سلف.

و همینسان که به حق در مقام علمی،«علاّمه»نامیده شد،در پاکی عمل و اخلاق اسلامی و صلاح نفس نیز عالمی بود اخلاقی و صاحب کرامت و تأثیر باطن.

بنابراین مبالغه نیست آنچه یکی از نویسندگان در شرح حال وی نوشته است:

«...و از راه اعمال صالحه و مداومت در ادعیه و تفکر در زیارات مأثوره،به حقایقی برخورد که پیش سالک دانستنی است نه گفتنی!

ص:391

1- (1)) -مراد،حاج سید محمد مولانا بن سید عبد الکریم الموسوی سرابی تبریزی می باشد.
2- (2)) -این اساتید به ترتیب،مؤلف کتابهای ارزشمند«مصباح السالکین»چاپ تبریز:«معنی حدیث الغدیر»چاپ نجف اشرف؛«هدیه الانام»چاپ تبریز می باشند؛ر.ک:یادنامه علامه امینی قدّس سرّه به اهتمام سید جعفر شهیدی و محمد رضا حکیمی،ص نوزده.
ازاین رو کمر برای نصرت حق و دفاع از حقوق پایمال شده وصی بزرگوار خاتم الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله بربست و در راه نیل بدین منظور،از باطن صاحب الحق و فرزندش صاحب الامر علیهما السّلام با کمال خلوص استمداد جست و مورد مدد نیز واقع گردید...در نتیجه آیه اللّه امینی،یک فرد روحانی کامل عیاری شد،که در او نور عقل شرعی،به وجه احسن تجلی کرد.آری شیعه و تابع آثار ائمه اطهار علیهم السّلام این اندازه را می داند که«العقل ما عبد به الرحمن» (1).نیز دانسته و در زیارت موالی خود خوانده که«و بکم عبد اللّه»،در نتیجه،البته تصدیق می کنید که آیه اللّه امینی از همه بهتر،راه عبادت را پیدا کرد (2)و به دیگران هم نشان داد.و این کار کسی است که عقل شرعی در او متجلّی شده و مشعل هدایت را به دست او داده باشند» (3).

آنچه از شخصیت و خصوصیات بی بدیل این عالم فرزانه گفتنی است عشق به مولای متقیان امیر المؤمنین علی علیه السّلام است چنانکه خودشان می فرمودند:«هرگاه پشت میز می نشستم که الغدیر را بنویسم مثل اینکه علی علیه السّلام را در کنار میزم می دیدم که مطالب را به من دیکته می فرمود».

تبعیت از سیره آن حضرت همچون تهجّد و تعبّد؛توسل به ائمه اطهار علیهم السّلام؛ساده زیستی و بی اعتنایی به دنیا و متعلقات آن؛حسن خلق و سیمای دلنشین و جذاب و نورانی؛فصاحت و بلاغت منحصر به فرد؛قلمی شیوا و روان و صادق؛مزیّن به صفات نفسانی همچون حقیقت جویی و ادب و نزاکت گفتار و رفتار؛مهربانی و عطوفت با عامه مردم؛تواضع و در عین حال قاطع و با قدرت و اراده؛توکل وافر به خداوند سبحان

ص:392

1- (1)) -کافی،ج 1،ص 11،کتاب عقل و جهل.
2- (2)) -از نظر اجتماعی و روابط انسانی نیز روشن است که این راه تا چه اندازه اهمیّت دارد،زیرا بهترین خدمت به خلقها،شناساندن رهبر شایسته است.تا نتیجه،طلبیدن حقها و راستها شود و کوبیدن باطلها و دروغها...؛پاورقی استاد گرانمایه حکیمی.
3- (3)) -یادنامه علامه امینی قدّس سرّه،مقدمه محمد رضا حکیمی،ص 20.
و انسانی هدفمند و خدمت گزاری لایق و الگویی صادق برای اهل علم و معرفت بود؛ و اینها قسمتی از مکارم اخلاقی ایشان بود آنگونه که مراجع و بزرگان علم و اخلاق و شاعران در وصف او تحسین ها و تمجیدها گفتند و نوشتند.

فقیه وارسته حضرت آیه اللّه سید ابو الحسن اصفهانی قدّس سرّه زعیم و بزرگ شیعیان،پس از ملاحظه کتاب شهداء الفضیله اولین کتاب آیه اللّه امینی قدّس سرّه با نوشتن تقریظی این جوان وارسته را اینگونه توصیف می نماید:

«فقد أطلقت سراح النظر فی هذا السفر الشریف(شهداء الفضیله)فلم أجده الاّ فی ظنی الحسن بمؤلّفه العلاّمه الامین(الأمینی)علم العلم و الأدب،رجل الدعایه الدینیه، و هو کما شاء له العلم و الفضیله،و الحیطه و البصیره،فحیاه اللّه تعالی من مجاهد دون مناجح امته و مناضل عن شرف قومه...» (1)

کتاب شناس بزرگ شیعه و مؤلف«طبقات اعلام الشیعه»و«الذریعه إلی تصانیف الشیعه»شیخ آغا بزرگ تهرانی که خود رجال شیعه را با تحقیق و تفحص و تلاش بسیار برشمرده است در روز عید غدیر خم سال 1353 قمری بر کتاب شهداء الفضیله علاّمه تقریظی دلنشین و زیبا می نگارد که:

«سپاس خدای را و درود بر پیامبر امینش و بر دودمان وی.آن شهیدان خلق و شفیعان بندگانش به روز جزا.نظر بر این گلزار دلفروز راندم و هرچه دیدم گل و لاله بود و بید و نارونی که از نسیم سحری به وجد آمده باشد،گلزاری با باغبان خوش سلیقه و دل سوخته ای چون امینی برپا کرده است.عطری بر آن پاشیده که بوی مشک از یاد می برد و خوشه های گوهرین پرورده،که گردن و سینه و گوش را می آراید.خاطره مجد و شکوه دیرینه را باز یاد آورده و افتخارات اجدادی را فرادیده نهاده است...

بر عاطفه پاک و احساس تابناکش آفرین.بر استاد گرانمایه هنرمندش هزار آفرین

ص:393

1- (1)) -تقریظ آیه اللّه العظمی سید ابو الحسن موسوی اصفهانی بر کتاب شهداء الفضیله؛شهداء الفضیله،مقدمه.
که مظهر راستین دین و جمال آئین و مردی پریقین به خاطر شاهکاری که برای امتش پدید آورده و جهدی که نموده و هنری که به خرج داده است» (1)علاّمه جوان در زمانی زبان تعریف ها و تمجیدها به رویش گشوده شده که هنوز خبری از الغدیرش نیست!

ایشان پس از عمری تتبّع و تلاش پیگیر و پشتکاری کم نظیر الغدیر را به زیور چاپ می آراید و به حق،کتاب وحدت مسلمین و روشن کننده چشم مبارک ختم المرسلین صلّی اللّه علیه و آله می شود و علما و فضلا و محققان و نویسندگان و شاعران و واعظان، زبان به مدح آن می گشایند و در هرکوی و برزن نام امین الغدیر را می سرایند.

تألیفات علاّمه

از این فقیه ژرف اندیش حدود بیست اثر به یادگار مانده که یکی از آنها الغدیر است و فهرست کتب منتشر شده و چاپ نشده ایشان در ذیل اشاره می شود:

فهرست کتب منتشر شده از علاّمه امینی قدّس سرّه

1-شهداء الفضیله(عربی-فارسی)؛

2-کامل الزیارات ابن قولویه؛

3-الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب(11 جلد)؛

4-ادب الزائر لمن یمم الحائر؛

5-سیرتنا و سنتنا سیره نبینا و سنته؛

فهرست کتب چاپ نشده از علاّمه امینی قدّس سرّه

6-تفسیر آیه قٰالُوا رَبَّنٰا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ...؛

7-تفسیر آیه وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ...؛

8-تفسیر آیه وَ کُنْتُمْ أَزْوٰاجاً ثَلاٰثَهً...؛

ص:394

1- (1)) -شهیدان راه فضیلت،علاّمه امینی،ترجمه جلال الدّین فارسی،ص 17.
9-تفسیر آیه وَ لِلّٰهِ الْأَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ؛

10-تفسیر سوره حمد؛

11-اعلام الانام فی معرفه الملک العلام در توحید(فارسی)؛

12-ثمرات الاسفار(2 مجلد)؛

13-رساله در حقیقت زیارات(در پاسخ علمای پاکستان)؛

14-حاشیه بر«رسائل»شیخ مرتضی انصاری قدّس سرّه؛

15-حاشیه بر«مکاسب»شیخ مرتضی انصاری قدّس سرّه؛

16-رساله در علم«درایه»؛

17-رساله در«نیت»؛

18-ریاض الانس(در 2000 صفحه)؛

19-العتره الطاهره فی الکتاب العزیز؛

20-الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب(مجلدات باقیمانده). (1)

شایان ذکر است که علامه بزرگوار فقط جهت تدوین و تألیف دائره المعارف حدیثی الغدیر به چهار هزار جلد کتاب و اصول مراجعه کرده و آنها را خوانده است و با حوصله و دقّت طبع و عشق وافرش به مولی الموحدین علی علیه السّلام منابع را استخراج و استنساخ و تصحیح نموده است.

امید آنکه بزودی کتابهای منتشر نشده ایشان نیز به دست پرتوان محققین تصحیح و تحقیق و عرضه گردد.

سفرهای تحقیقی و تبلیغی

این عالم متعهّد و پرکار که عشق و علاقه اش جستجوی حقیقت های تاریخ اهل بیت علیهم السّلام در کتابخانه های مختلف بود در هرشهری که وارد می شد علاوه بر ترویج

ص:395

1- (1)) -ر.ک: ri.bil.WWW
شعائر اهل بیت علیهم السّلام و بیان حقایق آنها،به مطالعه و استنساخ کتابهای کتابخانه های مهم آن دیار مشغول می شد.

بعضی از این شهرها شامل:حیدرآباد دکن،علیگره،لکهنو،کانپور،جلالی(در هند)، رامپور،فوعه،معره مصرین،حلب،نبل،دمشق و...می باشد. (1)

مطالبی درباره کتاب یک ماه در اصفهان

از آنجا که حضور پرمیمنت علامه معظم آیه اللّه امینی رحمه اللّه در هرشهر و دیاری منشأ برکات گسترده و روشنی بخش دلهای مردم مؤمن و گفتار و قلم آن بزرگوار هدایت بخش دلهای خفته بوده است؛ذکر وقایع سفرهای ایشان بر کسی پوشیده نیست و بحمد اللّه با همت تاریخ نگار این سفر جناب آقای فرهنگ نخعی وقایع تاریخی شنیدنی و ارزشمندی از این سفر میمنت اثر به اصفهان در کتاب یک ماه در اصفهان ثبت گردیده است.

از زندگی و آراء و اندیشه های این نویسنده اطلاع کاملی بدست نیاوردم امّا در کتابهای مختلف به مناسبت،پیرامون فعالیتها و آثار دیگر ایشان نکاتی گفته شده است.

محقق و پژوهشگر توانا جناب حجه الاسلام و المسلمین رسول جعفریان مطالبی درباره جناب نخعی نوشته اند که مغتنم و گویاست و گزیده ای از آن را تقدیم می داریم.

آقای فرهنگ نخعی مدتها ساکن مشهد مقدس بود و معلومات مذهبی و سابقه طلبگی داشت و یکی از نویسندگانی است که در اواخر دهه بیست و دهه سی مقالاتی در نشریات مذهبی می نوشت و توسط آیه اللّه العظمی میلانی قدّس سرّه در مشهد مقدس معمّم شدند (2).

ص:396

1- (1)) -یادنامه علاّمه امینی رحمه اللّه،مقدمه استاد حکیمی،ص 26.
2- (2)) -جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران،جعفریان،رسول،ص 102.
ایشان در اواخر دهه سی در تهران با همکاری عده ای از فرهیختگان از جمله آیه اللّه العظمی شیخ محمد صادقی تهرانی صاحب تفسیر الفرقان و نیز جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران که بیشتر هم اصفهانی بودند مثل شهید دکتر آیت،مرحوم آقای مهندس مصحّف،آقای مرتضوی،آقای مهندس عبودیّت،آقای علوی و دیگران کانون تشیع را با عنوان«سازمان تبلیغاتی مذهب شیعه اثنی عشری»تأسیس کردند. (1)

از جناب نخعی مقالات و کتابهای مختلفی منتشر شده است که از جمله آنها کتابی است با نام«کجروی های کسروی»که در اعتراض به برخی انحرافات فکری و دینی احمد کسروی نگاشت و در سال 1335 شمسی در تهران به چاپ رسید.نام کتاب دیگر وی«آخوندها»است که به ردّ شبهات منکرین دین و طبقه روحانیت پرداخته و آن را در همان زمان به حضرت آیه اللّه العظمی بروجردی رحمه اللّه تقدیم کرد و موضوع آن،نقد کتاب«نگهبانان سحر و افسون»بود که انتشار آن توسط توده ای ها مشهور است.

از دیگر آثار او می توان به کتابی با عنوان«اسلام از نظر تورات و انجیل»و کتاب «کوثر»که در شرح مناقب و مصائب حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها نوشته اند،اشاره نمود.همچنین لازم به ذکر است که علامه بزرگوار آیه اللّه امینی قدّس سرّه نیز در یکی از جلساتی که ایشان در کانون تشیع برپا نمودند،شرکت کردند. (2)

سفرنامه نویس محترم با اینکه خود توفیق درک محضر میمنت اثر دانشمند گرامی علاّمه مکرّم آیه اللّه امینی قدّس سرّه را در سفر به اصفهان نداشته ولی بعد از سفر با تفحّص بسیار از بین علما و صاحب نظران و عموم مردم به خوبی احساسات و شور و وجد مردم اصفهان را توصیف نموده است و مطالبی خاطره انگیز از مجالس و میزبانان فرهیخته و اهداف این سفر را منزل به منزل بیان کرده است.

ایشان در این کتاب در ابتدا به اهمیت تبلیغ و جایگاه مؤثر آن در بین همه ادیان

ص:397

1- (1)) -یادداشتهای جناب آقای حاج حسن مظاهری برای محقق.
2- (2)) -جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران،جعفریان،رسول،ص 31 و 102 و 103.
و مذاهب پرداخته سپس از دنیای امروز به عصر تبلیغ تعبیر کرده؛تعریفی صحیح از تبلیغ و ترویج دین بیان نموده و ضمن معرفی کتاب ارزشمند الغدیر و کسانی که بر آن تقریظ نگاشته اند شروع به توضیح کیفیت سفر معظم له به اصفهان می کنند.

در ادامه نیز توضیحاتی پیرامون دانشگاه بزرگ شیعه یا نجف اشرف و همچنین کتابخانه آن،مکتبه الامام امیر المؤمنین العامه و تاریخ کتاب و کتابخانه در جهان و کشورهای عربی و شیعه بیان نموده اند.

در پایان نیز اشعار شاعران شیرین سخن اصفهان را در وصف علاّمه والامقام امینی قدّس سرّه و کتاب ارجمند الغدیر آورده و اسامی علماء و بزرگان خیّر اصفهانی را که کتاب و وجوه نقدی جهت کتابخانه امیر المؤمنین هدیه نمودند،ذکر می کنند.

در پایان این مقدمه نکاتی چند در مورد این گزینش را خاطرنشان می کنم.

1-از آنجا که آوردن تمام این سفرنامه در میراث حوزه علمیه اصفهان مناسب نبود و در عین حال دارای نکات ارزنده ای است که بخشی از افتخارات مردم متدیّن اصفهان و مهمان نوازیها و علماء برجسته این دیار را ثبت کرده و در همان سال نیز نسخه هایی اندک از آن با چاپ قدیم منتشر شده است؛سزاوار بود در این مجموعه گزیده آن ارائه شود.

2-بر خود لازم می دانم از حکیم واله و نویسنده دلسوز و متبحّر استاد گرانقدر محمد رضا حکیمی-حفظه اللّه-تشکر و تقدیر نمایم که بسیاری از دانسته هایم پیرامون علاّمه بزرگوار امینی رحمه اللّه از جاذبه های نوشتاری ایشان است و همچنین یاد و خاطره استاد بزرگوار دکتر سید جعفر شهیدی رحمه اللّه را نیز که در معرفی شخصیت بایسته علاّمه تلاش مضاعفی فرمودند،گرامی می دارم.

3-از استاد محقق و ارجمند و دوست عزیزم حجه الاسلام نورمحمدی که نسخه چاپ سربی این کتاب را در اختیارم قرار دارند و همواره از راهنمایی های ایشان بهره بردم،صمیمانه سپاس گزارم.

ص:398

4-چنانچه گفته آمد مطالب کتاب یک ماه در اصفهان فراخور این مجموعه با گزینش و تلخیص فراوان آمده است و فقط به ذکر سفر پربرکت علاّمه معظم و قسمتی از معرفی کتاب الغدیر و اشعار مربوط،بسنده شده؛امید است که در فرصت مناسب توفیق چاپ کل کتاب حاصل آید.

و من اللّه التوفیق و علیه التکلان عید غدیر خم سال 1389 ش حرم مطهّر و منوّر مولی الموحدین علیه السّلام محمّد بیدقی

ص:399

ص:400

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مقدمه نویسنده

الحمد للّه رب العالمین الاوّل قبل الإحیاء و الإنشاء و الأخر بعد فناء الأشیاء و الصلوه و السّلام علی خیر خلقه و أشرف برّیته سیّد الأنبیاء و المرسلین و خاتم السّفراء المنتجبین حبیب إلیه العالمین و المنعوت فی الکتب السابقین،المحمود الاحمد ابی القاسم محمّد صلّی اللّه علیه و علی أهل بیته الطّیّبین الطاهرین الائمه المعصومین،الهداه المهدیّین و خلفائه الرّاشدین و حجج اللّه علی الخلائق أجمعین و اللعن علی أعدائهم و مخالفیهم و غاصبی حقوقهم و منکری فضائلهم و مخربی شریعتهم إلی قیام یوم الدّین.

در ماه صفر سال 1376 هجری قمری اصفهان،آن شهر زیبای تاریخی،شهری که در کنار بستر زاینده رود،روزگاری است نصف جهان خوانده می شود،امروز با یک دنیا شور و هیجان و زیبایی و طراوت و بالاخره ایمان و ولایت،با آینه ای از خاطرات شورانگیز دیرین و گذشته شیرین،یک بار دیگر شاهد یک جنبش عظیم دینی گردید و مردم با حرارت و خونگرم و پاکدل آن شهر دل انگیز ایمان خیز،توانستند صمیمانه ترین و پرشورترین احساسات خود را از نظر دینی و ترویج شعائر مذهبی ابراز دارند و افتخاری تازه بر مفاخر گذشته خود بیفزایند و بر دفتر خاطرات ایّام،یادگاری فراموش نشدنی و سرورآمیز ثبت نمایند.

این شور و هیجان،این جنب وجوش،به خاطر مسافرت یکی از بزرگ ترین نوابغ عصر حاضر و درخشنده ترین مفاخر عالم شیعه و برجسته ترین شخصیت های علمی

ص:401

و روحانی،یعنی علامه معظّم و دانشمند مکرّم،حضرت آیه اللّه آقای شیخ عبد الحسین امینی که شخصیّت بارز و برجسته و ممتاز معظّم له،مستغنی از هرگونه توصیف و تعریف بوده،پدید آمد و خامه ناتوان این ناچیز نیز از وصف هزار یک آن عاجز است و یک باره تحوّل و جنبشی در آن کانون نشر و ترویج تشیّع و آن پایگاه استوار مذهب مقدّس جعفری علیه السّلام پدیدار گردید؛به طوری که به جرأت می توان گفت اصفهان از یک قرن پیش تاکنون چنین حالت دل انگیز و چنان هیجان مسرّت آمیزی به خود ندیده است.

علاّمه معظّم،حضرت آیه اللّه امینی،در این مسافرت تاریخی در سه مسجد مهم و بزرگ از مساجد اصفهان:مسجد سیّد (1)؛مسجد نو (2)؛مسجد جامع با اقامه نماز جماعت به منبر جلوس فرموده،به ایراد خطابات دل نشین و بیانات آتشین و سخنان حکیمانه و مواعظ عالمانه که بیشتر با موضوع ولایت بود،پرداخته اند.

آنچه که در این سفرنامه آمده،برنامه هایی است که در خارج از محیط منبر و محراب تاریخی معظم له،قابل دقّت و شایان بررسی و درخور تفرّس (3)و غوررسی (4)و عبرت آموزی است.و اینک که خوانندگان عزیز با اشتیاق تمام،انتظار استحضار بر

ص:402

1- (1)) -این مسجد تاریخی به همت فقیه وارسته و بزرگ حجه الاسلام سید محمد باقر شفتی قدّس سرّه بنا گردیده است و یکی از بناهای ارزشمند و تاریخی شهر اصفهان می باشد و در خیابان مسجد سیّد کنونی واقع است.
2- (2)) -یکی از مساجد قدیمی و بزرگ اصفهان است که در ابتدای بازار بزرگ واقع در خیابان عبد الرزاق اصفهانی واقع است و به نام مسجد نو بازار معروف است این مسجد مدفن عالم و فقیه بزرگوار حضرت آیه اللّه شیخ مجد الدین نجفی اصفهانی قدّس سرّه صاحب کتاب ارزشمند یواقیت الحسان فی تفسیر الرحمن و فرزند گرامیشان آیه اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی قدّس سرّه می باشد که کتابخانه و مرکز علمی مناسبی در آن تأسیس شده است و هم اکنون نواده بزرگوار مجد العلماء حضرت آیه اللّه حاج شیخ هادی نجفی مسئولیت آن را به عهده دارند.
3- (3)) -دانستن،دریافتن؛لغت نامه دهخدا.
4- (4)) -تفحص با تأمل و دقّت؛لغت نامه دهخدا.
این گزارش لذّت بخش را دارند،بیش از این به مقدّمه نپرداخته،به عرض مطلب مبادرت نموده،آن را به نام گزارش کتبی مسافرت دینی و مأموریّت تبلیغی شاگرد برجسته و وارسته حضرت مولی الموحّدین و سیّد العارفین و دروازه مدینه علم پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و جانشین بر حقّ آن سرور،مولی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام به دربار کیهان مدار آن شاه ولایت تقدیم می دارد؛باشد که در تهیّه زاد و توشه اخروی، این رو سیاه شرمسار از گناه را،به کار آید.

الحمد للّه ربّ العالمین علی هذا التّوفیق العظیم و الصّلوه علی الرسول الکریم و علی أهل بیته الطیّبین الطاهرین المعصومین و ما توفیقی إلاّ باللّه علیه توکّلت و إلیه أنیب.

ص:403

ص:404

الغدیر

الغدیر،تحقیق یکی از بزرگترین مفاخر شیعه در عصر حاضر است.الغدیر،نتیجه یک عمر کوشش و مجاهده؛مطالعه و تفحّص؛تحقیق و تتبّع عمیق و مبتکرانه،برای یافتن گوهرهای پراکنده حقایق تابناک در کتابخانه ها و کتب اهل سنّت بوده و به تحقیق می توان گفت که در عالم علم و ادب،تاکنون چنین تحقیق دقیق و تتبّع عمیقی کمتر سابقه دارد و این حقیقت را تنها اهل فن می توانند دریابند و تشخیص دهند؛چنانکه دریافته اند.

الغدیر،خرمنی از حقایق و دلایل تابناک و استوار حقانیّت آیین مقدّس جعفری است که خوشه های گران بهای آن از بین ده ها هزار کتاب عامّه گردآوری و به بهترین وجه و شیواترین اسلوب و بدیع ترین روش و جذابترین قلم و فصیح ترین بیان و بلیغ ترین کلام،تألیف گردیده است و بسیاری از منابع و مآخذ مورد استناد آن،با مساعی و فداکاری ها و حتّی توسّلات و کرامات بسیار به دست آمده و مورد استفاده قرار گرفته که این خود داستانی دلپذیر و شنیدنی است.

حضرت آیه اللّه امینی،مؤلّف دانشمند الغدیر که حقّا باید ایشان را«امین الغدیر» (1)نامید،با خامه سحرآسا و دربار خود،چنان انقلاب فکری و تحوّل روحی در جهان اسلام و در بین مذاهب مختلفه اسلامی به وجود آورده اند که هرگز تصوّر نمی رفت فردی بتواند چنین دگرگونی دینی عظیمی را در جامعه مذهبی پدید آورد.

ص:405

1- (1)) -از آنجا که جدّ علاّمه امینی رحمه اللّه مولی نجفعلی تبریزی به خاطر امانت در اعمال و صدق گفتار و اعتماد مردم به ایشان به لقب«امین الشرع»معروف شد نواده ایشان علامه امینی رحمه اللّه نیز به دلیل صداقت و امانت در نقل کتاب شریف الغدیر به«امین الغدیر»شهرت یافتند.
اگر کسی با دقّت نظر،آثار قلمی بزرگان عرب را که پیرامون«الغدیر»قلم فرسایی نموده اند و نظریّات منصفانه خود را در دسترس هم کیشان خویش گذارده اند[بنگرد و بپذیرد]،با آن نویسندگان در قدردانی و حق شناسی شریک بوده،و انگشت حیرت بر دهان گذارند و زبان به مدح و ثنا گشایند.اکنون برای توجّه و بیداری خوانندگان گرامی و برادران عزیز دینی،نام جمعی از ایشان را در این مختصر ذکر می نماییم.

1-امام یحیی؛پادشاه بافضیلت و فقید یمن. (1)

2-عبد اللّه بن الحسین؛پادشاه فقید اردن هاشمی. (2)

3-فاروق؛پادشاه سابق مصر. (3)

4-محمّد عبد الغنی حسن المصری؛یگانه نویسنده باعظمت و شهیر مصر. (4)

5-دکتر محمّد غلاب؛استاد فلسفه در کالج مصر. (5)

6-استاد عبد الفتّاح عبد المقصود؛صاحب کتاب مشهور«الإمام علی علیه السّلام»در چهار مجلّد. (6)

7-دکتر عبد الرّحمن کیالی؛دانشمند صاحب تألیف حلب که چند دوره به منصب وزارت گماشته شده است. (7)

8-آقا شیخ محمّد سعید دحدوح؛امام جمعه و عالم شهیر شهر حلب. (8)

این مرد بزرگ و روحانی جلیل در پرتو انوار هدایت بخش و تابناک الغدیر به مولای واقعی و خلیفه حقیقی مقام مقدّس رسالت که در روز غدیر منصوب گردید، ایمان یافته و خود و پدرش شیخ محمّد بشیر و خانواده وی و جمعی از جوانان فهمیده و حق جوی حلب به زیور تشیّع متجلّی و آراسته شدند.

ص:406

1- (1)) -الغدیر،علامه امینی،ج 3،ص 5.
2- (2)) -همان،ج 3،ص 8،چاپ دوّم.
3- (3)) -همان،ج 5،ص 1،چاپ سوم.
4- (4)) -همان،ج 1،ص 15،چاپ چهارم.
5- (5)) -همان،ج 4،ص 2،چاپ چهارم.
6- (6)) -همان،ج 1،ص 150،چاپ چهارم.
7- (7)) -همان،ج 4،ص 6،چاپ چهارم.
8- (8)) -همان،ج 2،ص 2،چاپ چهارم.
9-شیخ محمّد سعید العرفی؛مفتی و عضو المجمع العلمی العربی دمشق. (1)

10-بولس سلامه بیروتی؛قاضی مسیحی که کتاب مهم«ملحمه الغدیر»را بعد از خواندن کتاب الغدیر به رشته تحریر درآورده است. (2)

11-دکتر صفا خلوصی؛استاد روشن فکر دانشگاه لندن. (3)

12-علاء الدّین خروفه؛رئیس محکمه شرعی موصل و از فارغ التحصیل های جامع الازهر است. (4)

13-یوسف اسعد داغر؛یگانه مؤلف کثیر التألیف سوریه. (5)

14-شیخ محمّد تیسیر؛از دانشمندان مشهور شام. (6)

15-استاد عادل غضبان؛از بزرگان نامی مصر و صاحب مجله الکتاب. (7)

شهادت و گواهی این بزرگان عالم تسنّن،که هریک تقریظی بر این اثر بزرگ و جاوید جهان تشیّع یعنی الغدیر مرقوم داشته اند؛درحقیقت،تصدیق بر حقّانیّت مذهب حقّه جعفری است.

حرکت به اصفهان

از مدّتی پیش،از طرف بعضی از علماء و روحانیّون اصفهان مخصوصا حضرت حجه الاسلام آقای حاج حسین خادمی که از علمای معروف اصفهان و مردان شایسته آن سامان و صاحب تألیفات علمی بسیار از جمله کتاب نفیس«رهبر سعادت»و از اولاد مرحوم صدر عاملی قدّس سرّه هستند؛و نیز یگانه دانشمند متکلّم،حاج آقا جمال الدّین صهری سدهی که از واعاظ معروف و دانشمندان متعبّد و متهجّد و برجسته اصفهان بشمار می روند؛از علاّمه معظّم برای مسافرت به اصفهان،دعوت های مکرّر و مؤکّدی به

ص:407

1- (1)) -ربع قرن مع العلامه الامینی،حسین شاکری،ص 371.
2- (2)) -الغدیر،ج 7،ص 9،چاپ سوم.
3- (3)) -همان،ج 5،ص 6.
4- (4)) -همان،ج 11،ص 6.
5- (5)) -همان،ج 11،ص 10.
6- (6)) -همان،ج 11،ص 8.
7- (7)) -همان،ج 3،ص 6.
عمل می آید تااینکه زمستان سال گذشته حجه الاسلام خادمی به عتبات عالیات مشرّف شدند و به آستان پاسبان ملایک،مولی امیر المؤمنین علی علیه السّلام تشرّف نمودند و از معظّم له تقاضا نمودند که در مسافرت به ایران،اصفهان را از سفر میمنت اثر خویش بی بهره نگذارده،آن خطّه ولایت خیز را به قدوم خود مزیّن فرمایند.

در ذیحجّه گذشته (1)،این تقاضا و دعوت ها از طرف ایشان و سایر علاقه مندان تأکید و تکرار گردید و بالاخره مسافر ارجمند و میهمان دانشمند ما به اتّفاق جناب آقای حاج سیّد رضا خان اصغری در تاریخ 28 محرم به طرف اصفهان حرکت فرمودند. (2)

حجه الاسلام آقای خادمی و قاطبه علما و بزرگان اصفهان در نظر داشتند که مقدّمات استقبال مجلّل و بی نظیری را برای ورود معظّم له به اصفهان فراهم نمایند تا از مقام علمی و خدمات تبلیغی ایشان تجلیل کامل و کافی به عمل آید؛ولی با اعتذار و عدم موافقت علاّمه آیه اللّه امینی،هیچ گونه تشریفاتی برای استقبال برگزار نشد و بدون هرگونه تظاهری وارد اصفهان شدند و در منزل حجه الاسلام آقای خادمی وارد شدند و مدّت چهار روز در منزل ایشان جلوس رسمی داشته و در این مدّت جمیع طبقات با یک دنیا شوق و علاقه و احترام و تجلیل،برای زیارت و دیدار می شتافتند و از محضر فیض بخش این استاد نبیل،مستفیض می شدند و لازم به توضیح نیست که مانند همه علاقه مندان و مریدان و دوست دارانشان،از نخستین لحظه دیدار،شیفته و فریفته ظاهر آراسته و سیمای ملکوتی و ملکات معنوی ایشان شده،بی اختیار زبان به تحسین و تمجیدشان می گشودند و خود را ظاهرا در برابر شاگرد برجسته مکتب مقدّس ولایت،مکتبی که قرن هاست در دانشگاه رفیع و عظیم نجف اشرف برپاست؛و باطنا در پیشگاه شاه ولایت و قطب آسیای امامت و مسیل جریان علم و معرفت و وصیّ بر حقّ

ص:408

1- (1)) -سال 1375 ق.
2- (2)) -حرکت معظم له از نجف اشرف در سال 1376 ق انجام گردید.
مقام مقدّس رسالت،خاضع و خاشع می دیدند؛و با قلبی آکنده از مهر علی و اولادش علیهم السّلام به این منادی بزرگ عالم تشیّع به دیده احترام و تکریم می نگریستند.

هردسته و طبقه ای که به دیدار معظم له می شتافتند،مخصوصا حضرات آقایان، علماء اعلام و روحانیون و مبلّغین دین،با اشتیاق و علاقه تام تقاضای اقامه نماز و منبر می نمودند که مخصوصا در زمره متقاضیان و علاقه مندان که اصرار تمام در این امر داشتند و درحقیقت،بانی یک خدمت بزرگ به عالم تشیّع شدند،نام آقایان زیر قابل ذکر است که اسامی ایشان را زینت بخش این سفرنامه تاریخی می سازیم و توفیق همگی را در ادامه خدمات دینی و تبلیغی از قادر متعال مسئلت می داریم.

جناب حجه الاسلام آقای حاج حسین خادمی؛

جناب حجه الاسلام آقای حاج سیّد محمد رضا شفتی،امام[جماعت]مسجد سیّد اصفهان و نوه مرحوم حجه الاسلام کبیر که مزارش در مسجد مزبور به نام«مزار کبیر» (1)معروف است و زیارتگاه اهل دل می باشد و از اجلّه علمای اصفهان به شمار می رفته است.

جناب حجه الاسلام آقای خوانساری؛

جناب حجه الاسلام آقای امام جمعه؛

جناب حجه الاسلام آقای میر سیّد علی ابطحی؛

جناب حجه الاسلام آقای شیخ مرتضی اردکانی؛

جناب حجه الاسلام آقای شیخ محمود مفید؛

جناب حجه الاسلام آقای سیّد حبیب اللّه روضاتی؛

جناب حجه الاسلام آقای حاج سیّد محمّد مقدّس؛

ص:409

1- (1)) -عالم ربانی و فقیه متأله مرحوم حجه الاسلام سید محمّد باقر شفتی قدّس سرّه،مسجد سید اصفهان را در محله بیدآباد به سبک قدیم و بسیار زیبا بنا کرد و در سال 1260 ق نیز وفات نمود و در همین مسجد ضریح و بقعه ای دارد؛لغت نامه دهخدا.
جناب حجه الاسلام آقای مجد العلماء نجل آیه اللّه مرحوم آقای شیخ محمّد رضا نجفی،امام جماعت مسجد نو بازار که اولین جلسات تبلیغی و منابر علاّمه معظّم در مسجد ایشان تشکیل گردید.

جناب حجه الاسلام آقای حاج سید باقر رجایی؛

جناب حجه الاسلام آقای میر سید ابو الحسن آل رسول؛

خطیب دانشمند و واعظ شهیر،جناب آقای حاج آقا جمال الدّین صهری سدهی؛

خطیب دانشمند و واعظ شهیر،جناب آقای حاج حسام الواعظین؛

خطیب دانشمند و واعظ شهیر،جناب آقای میر سیّد حسن مدرّس؛

جناب آقای میر سیّد محمّد روضاتی؛

اقامه نماز و منابر

بالاخره در اثر تقاضای مؤکّد آقایان نامبرده و اصرار مکرّر تجّار و محترمین و طلاّب علوم دینیّه که دسته دسته در پی این تقاضا می شتافتند،روز پنج شنبه،هفتم ماه صفر در مسجد نو واقع در بازار به منبر رفته و تا هفدهم ماه مزبور در آن مسجد به افاضه کافی و وافی می پرداختند و پس از ختم منبر-که از حدود یک ساعت و نیم إلی دو ساعت به غروب شروع شده و مغرب پایان می یافت-نماز مغرب و عشاء را اقامه می فرمودند.

در این مسجد به لحاظ موقعیّت و محل،کسبه و اهل بازار،بیشتر از سایر طبقات، حضور می یافتند و البته سلسله جلیله علما و وعّاظ و محصّلین مدارس دینی و همچنین تجّار و محترمین نیز در مجلس حاضر می شدند و با وجودی که وسعت مسجد مزبور چندان زیاد نیست،مع هذا به طور متوسط از هفت تا ده هزار نفر جمعیّت در آن گرد می آمدند و از بیانات دل نشین و سخنان دل انگیز ایشان،مستفیض و بهره مند می شدند.

رفته رفته انبوه جمعیت و ازدحام مردم به قسمی شد که کوچک ترین جایی در

ص:410

مسجد یافت نمی شد و اداره جمعیّت برای متصدّیان مربوطه دشوار می نمود و لذا جناب حجه الاسلام آقای شفتی،امام[جماعت]مسجد سیّد،با جمعی از علما و محترمین از معظّم له دعوت کردند که به مسجد سیّد تشریف برده،منابر خود را ادامه دهند؛لذا بنا به دعوت ایشان و تقاضای جمعی دیگر از علاقه مندان،پس از ده شب افاضه در مسجد نو، [مجلس]به مسجد نامبرده انتقال یافت.

[ایشان]در این مسجد،شب ها پس از ادای نماز مغرب و عشا به منبر می رفتند.عصر روزی که قرار بود در مسجد سیّد حضور به هم رسانند،حضرات حجج اسلام آقایان شفتی و خادمی و خوانساری و حاج آقا مقدّس با جمعیّت کثیری از مردم در منزل معظم له حضور یافتند که ایشان را برای ادای نماز مغرب و عشاء به مسجد ببرند.

خیابانی که مسجد در آن واقع است عصر آن روز منظره ای عجیب داشت و شاهد شور و هیجان کم نظیری بود و به قدری ازدحام جمعیّت زیاد بود که امکان سوار شدن ماشین نبود و لذا پیاده به مسجد رفتند و در مقابل مسجد،در جلوی پای ایشان به تشریف مقدمشان،قربانی هایی سر بریده شد و مدّت شش شب،پس از ادای نماز بر فراز منبر قرار می گرفتند و به دنبال بحثی که از نخستین شب آغاز فرموده بودند، مستمعین را به فیض کامل می رساندند و حقایقی را که کمتر شنیده شده بود،بیان می داشتند.

جمعیّتی که در این مسجد گرد می آمدند،تقریبا دو مقابل (1)[جمعیّت]مسجد نو بود و همه جای مسجد پر می شد به طوری که من الباب إلی المحراب،جایی باقی نمی ماند به حدّی که مردم مجبور بودند از بام ها و ایوان های مسجد،استفاده کنند تا از این فیض عظمی محروم نمانند.

از شب بیست و سوم ماه صفر تا آخر ماه،بنا به تقاضای جناب حجه الاسلام آقایان امام جمعه و ابطحی و جمعی از تجّار و وجوه اهالی و[به دلیل]کثرت روزافزون

ص:411

1- (1)) -برابر.
جمعیّت مستمعین،[مجلس]از مسجد سیّد به مسجد جامع اصفهان منتقل شد و[معظم له]تا پایان ماه صفر در آن مسجد به اقامه نماز و منبر پرداختند.

مسجد جامع از مساجد تاریخی اصفهان و بلکه از مساجد بی نظیر ایران است که از لحاظ سوابق تاریخی،کمتر مسجدی به پای آن می رسد و دارای محراب های تاریخی و قدیمی متعدّد است و از لحاظ وسعت نیز از بزرگ ترین مساجد به شمار می رود به طوری که گویند:چهل و دو جریب (1)زمین است.

در نخستین شب در محراب عمومی به نماز ایستادند،ولی در شب های بعد به علّت ازدحام جمعیّت در محراب معروف به«صاحب» (2)به اقامه نماز پرداختند به طوری که گفته می شد،تاکنون کسی در این محراب ادای نماز نکرده بود.

با همه وسعتی که مسجد جامع دارد،از کثرت جمعیّت،جای قدمی پیدا نمی شد؛در شب های اخیر،مخصوصا شب بیست و هشتم که شب رحلت پیشوای مقدّس و بزرگوار اسلام،حضرت ختمی مرتبت صلّی اللّه علیه و آله و شهادت سبط مکرّم و نور دیده محترمش،حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام بود،جمعیّت حاضرین را که از همه طبقات مخصوصا رؤسای

ص:412

1- (1)) -هرجریب معادل هزار متر است.
2- (2)) -این محراب عجیب در مسجد مجاورت ایوان استاد،در مسجد عتیق اصفهان(جامع)قرار دارد که کتیبه دور محراب،علاوه بر گچبری ممتاز آن سه طبقه نقاشی دارد که از نفایس و جواهرات اصفهان است صاحب بن عباد کافی الکفاه در این مسجد در جلسه باشکوهی تدریس می کرده اند. به نظر می رسد محراب صاحب نیز هم چون صفه صاحب به نام صاحب بن عباد باشد. صاحب بن عباد کافی الکفاه اسمعیل وزیر مؤید الدوله و برادرش فخر الدوله دیلمی بوده است که در سال 385 هجری در ری وفات یافت و پیکرش به اصفهان منتقل شد و در مجاورت دروازه طوقچی اصفهان در اتاقی کنار زیارتگاه معروف به سر شاهرضا مدفون گردید.در بین عوام اصفهان معروف است که فاتحه خوانی در مقبره صاحب بن عباد،فاتحه خوان را به طعام می رساند؛لغت نامه دهخدا.
دوایر و طبقات ممتاز شهر حضور داشتند،حتّی بیشتر از 60 هزار نفر هم،تخمین زده اند و این خود افتخاری بوده که به راستی نصیب شهر تاریخی اصفهان گردید.

در این چند شب که چنین جمعیّت بی سابقه ای از نقاط مختلف شهر برای استفاده و استفاضه و تعظیم شعائر مذهبی و تجلیل از یک شخصیّت بزرگ روحانی در مسجد جامع حضور می یافتند،امر انتظامات مسجد و شهر،بی اندازه حسّاس و دشوار بود و حسن انتظام مجلس و محل،نهایت ضرورت را داشت و باید گفت که انصافا ریاست محترم شهربانی اصفهان و ریاست محترم کلانتری 3 در برقراری انتظامات و تأمین نظم، زیاده از حد ابراز علاقه می کردند و بیش از حدّ تصوّر،جان فشانی می نمودند که لازم است در این اثر تاریخی از ایشان تقدیر و سپاس گزاری شود.

احساسات مردم بیدار و زنده دل و خونگرم و عالم دوست اصفهان-شهری که میر دامادها و شیخ بهایی ها و مجلسی ها و دیگر علماء بزرگ و برجسته و پیش قدمان نشر و ترویج تشیّع را به خود دیده،و در دامان خود پرورانده و در کنار بستر آبادی بخش زاینده رود،زاینده رودی رستگاری بخش از علم و معرفت و ایمان و هدایت،به سرزمین کهن ایران روانه ساخته است-در این مجالس و در طیّ این مدّت به قدری بود که به وصف درنیاید و هرشب که سخنان تازه و بکر علاّمه معظّم،دهان به دهان و گوش به گوش،نقل محافل و مجالس شهر می گردید،بر شور و هیجان مردم افزوده می شد و شعله های عشق و احساسات و اشتیاق دوست داران و شیعیان،تیزتر شده بیشتر از پیش زبانه می کشید و یک جهان شوق و نشاط و ایمان و احساسات در«نصف جهان» پدید آورد که هرچه بیشتر وصف آن گفته آید،به توصیف نگنجد.

محور سخن علاّمه معظّم در طی مدّتی که زمام منبر و نبض تبلیغ را در اصفهان به دست حکیمانه و عالمانه خود گرفته بودند،حول موضوع ولایت کبرای مولای عالمیان و شهریار شاهان،شهسوار اسلام و وصیّ بر حقّ حضرت خیر الانام صلّی اللّه علیه و آله امیر المؤمنین

ص:413

علی علیه السّلام بود و همچنین آیه شریفه إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاٰهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکٰاهَ وَ هُمْ رٰاکِعُونَ (1)

که به مناسبت روز پرافتخار خاتم بخشی(25 ذیحجّه)در شأن آن شاه مردان و مظهر اتم و اکمل ایمان،نازل گردیده؛عنوان مجلس و مفتاح کلام بوده است و در طی آن،با بیانات شیوا و آهنگ گیرا،یک دوره کامل درس ولایت به مردم علی دوست اصفهان تعلیم فرموده اند که به اعتراف و تصدیق همه،تاکنون این گونه سخنان به گوش مردم نرسیده بود و لذا مورد استفاده کامل قاطبه اهالی واقع شد.

منابر علاّمه معظّم در اصفهان،چنان که زبان زد و رطب اللسان حضرات آقایان علما و دانشمندان و وعّاظ و اهالی آن سامان است،چنان روح تشیّعی در مردم اصفهان دمید که یک قرن دیگر فراموش شدنی نیست و اصولا این[چنین]مجلس و جمعیت و نماز و منبر نیز در تاریخ اصفهان،بلکه در تاریخ جهان از یک قرن پیش تاکنون نظیر پیدا نکرده است و این خود افتخار زوال ناپذیری است که اصفهان و اصفهانی می تواند همیشه بدان مباهات کند.

نکته مهمی که درباره این منابر تاریخی قابل ذکر می باشد این است که هریک از

ص:414

1- (1)) -سوره مبارکه مائده،آیه 55.«همانا ولیّ شما خدا و رسول و آن هایی که ایمان آورده اند؛ آنان که نماز به پا دارند و به هنگام رکوع صدقه می دهند».این آیه شریفه در شأن شاه ولایت و مسندنشین کرسی وصایت علی علیه السّلام نازل گردیده و شأن نزول آن نیز این بود که:روزی حضرت در مسجد به نماز ایستاده بودند،سائلی از مردم تقاضای کمک کرده و کسی به او پاسخ نداد و علی علیه السّلام هنگامی که در حال رکوع بودند،با انگشت خود به او اشاره فرموده و انگشتری که در دست مبارکشان بود را نشان دادند و سائل آن را بیرون آورد و آن گاه آیه شریفه نازل گردید و در این مورد،کتب معتبره اهل سنّت به این معنی گویا است که در کتب مربوطه مندرج است و آقای امینی در الغدیر از هفتاد کتاب معتبر از مصادر اهل سنّت،نزول آیه را در شأن مولا امیر المؤمنین علی علیه السّلام نقل فرموده اند.(پاورقی نویسنده)
جلسات منبر معظّم له،با یک دنیا شور و هیجان و گریه و سوگواری بی نظیر،پایان می یافت و مردم به حدّی در مصائب جان سوز خاندان مقدّس رسالت می گریستند که حقّا نظیر و مانندی نداشته است و این به سبب آن بود که علاّمه امینی با سوز و گدازی وصف ناپذیر به ذکر مصیبت پرداخته،خود بی اختیار می گریستند و مردم را به هیجان می آوردند و از صمیم دل و بدون هیچ ریا و تصنّع،سیلاب اشک از دیده می باریدند.

امید است که مقبول درگاه حق و مرضی اولیائش واقع شود.

مهمان نوازی ها و پذیرایی های شایان

در تمام مدّتی که علاّمه معظّم حضرت آقای امینی در اصفهان بودند،علاوه بر احساسات بی شائبه اهالی،که در تمام موارد نسبت به ایشان ابراز می شد،هرروز و هر شب بنا به تقاضای آقایان علماء اعلام و حجج اسلام و سایر محترمین شهر در منزل یکی از ایشان دعوت داشتند و هرگاه که در محلّی موعود بودند از طرف اهل آن محل، به طور زاید الوصفی نسبت به معظّم له ابراز احساسات می شد و مراتب تکریم و احترام شایان تقدیر خود را به جامعه روحانیّت،که ایشان در واقع فرد مبرّز و شخصیّت برجسته ای از این حوزه مقدّسه می باشند،اظهار می داشتند و نشان می دادند که قلبا و باطنا به این سلسله جلیله،علاقه مند بوده،بدون هیچ گونه شایبه و محرّک و تنها به سائقه (1)علایق مذهبی و برای تعظیم شعایر دینی،رهبران روحانی و مبلّغین و مروّجین شریعت آسمانی خود را محترم و گرامی می شمارند.

از جمله روز پنجم صفر که با جمعی از آقایان علماء اعلام در منزل عالم جلیل القدر حجه الاسلام آقای حاج میرزا حبیب اللّه روضاتی،موعود بودند،بعد از ظهر آن روز حوالی (2)سه ساعت به غروب،اهالی محل در خانه ایشان گرد آمده و با شوق و شعف تمام،اجتماع نمودند و تقاضا داشتند که حضرت علاّمه مکرّم،نماز ظهر و عصر را در

ص:415

1- (1)) -سوق دهندگی،تشویق.
2- (2)) -حدود.
مسجد محل اقامه نمایند و لذا بنا به تقاضای اهالی به طرف مسجد رهسپار شدند و با وجودی که بین منزل آقای روضاتی و مسجد،فاصله زیادی بود،در تمام مسیر راه، جمعیّت محل حضور یافته،با گرمی و شوق بسیار،ابراز احساسات می نمودند و در جلوی مسجد گوسفندی برای قربانی مهیّا و آماده ساخته بودند و با این همه شور و حرارت،مراتب ایمان و علاقه مندی خود را نسبت به معتقدات مذهبی و مذهب حقّه و پاک خود به منصه ظهور می رساندند و دست رد بر سینه بیگانگان و دشمنان دین و ملیّت خویش که هریک به نحوی تظاهرات مقدّس دینی ما را به باد استهزا و تمسخر گرفته و می گیرند و از هیچ گونه ناسزا و اهانت و افترا به شیعیان فروگذار نمی کنند، می زدند.

بعد از ادای نماز،دانشمند محترم و خطیب ارجمند،حجه الاسلام طاهری که از دانشمندان و وعّاظ مشهور اصفهانند بر فراز منبر قرار گرفتند و با بیانات شیوا و دل نشین خود از ابراز احساسات شورانگیز مردم اظهار تشکر و سپاس گزاری نمودند و سپس پیرامون خدمات شایان میهمان عالی قدر و ارجمند خود سخن گفتند و مخصوصا شمّه ای از کتاب شریف الغدیر،کتابی که به راستی تظاهر عظیم و با شکوه و اجتماع شورانگیز و تاریخی غدیر خم را در 14 قرن پیش،از لابه لای تاریخ ایّام و حوادث زمان و متون کتب،مجسّم ساخته،روح تازه بخشیده و زنده نموده است و در برابر دیده بصیرت حق بینان نهاده،به سمع مردم رساندند و این خدمت بزرگ و شایان تقدیر را چنان که درخور آن مجلس شریف بود،ستودند و برادران دینی را از این قدم بلند و برجسته ای که به همّت والای یکی از رادمردان عالم تشیّع و یکی از مجاهدین بنام طریقه حقّه جعفری برداشته شده و عالم تسنّن را به اصطلاح شه مات (1)نموده و به شش در حیرت دچار ساخته است،آگاه و شادمان و مسرور نمودند.

دعوت قابل ذکر و شایان توجّه دیگری که از معظّم له به عمل آمد،روز جمعه،

ص:416

1- (1)) -مغلوب کامل،شکست سخت؛لغت نامه دهخدا.
پانزدهم صفر و به تقاضای اهالی«دستگیر» (1)در منزل جناب آقای حاج محمّد صادق دهخدا بود که با 50 نفر از حضرات علما و محترمین،مدعو بودند؛پس از پذیرایی شایان و گرمی که از مهمانان محترم به عمل آمد،عصر به اقامه نماز پرداختند و پس از ادای فریضه ظهر و عصر به اصرار اهالی،مخصوصا عالم جلیل محل،ایشان به منبر رفتند و با مواعظ و نصایح،مردم را مفتخر و قلوبشان را سرشار از ایمان و عشق به حق نمودند.در تمام این مدّت،احساسات مردم آن محل،فوق تصوّر و از هرحیث،شایان توجه بود.در این منطقه نیز گوسفندهایی قربانی گردید.

روز شنبه،بیست و سوم صفر نیز بر اثر تقاضای اهالی نجف آباد و دعوت عالم دانشمند و روحانی جلیل آن،جناب حجّه الاسلام آقای منتظری،صاحب کتاب نهایه الاصول که تقریرات[درس]حضرت آیه اللّه العظمی آقای بروجردی است و چاپ شده است،بدان صوب (2)رهسپار و در میان احساسات شورانگیز و هیجان آمیز اهالی، وارد آن شهر شدند.

ایشان در پرتو اقدامات خود توانسته اند نجف آباد را به انوار تابناک ساطعه و درخشنده ای از نجف،آباد سازند و مردم آن شهر را از شرّ«اغنام» (3)گرگ صفت که مذهب حق و حزب خدا را واگذارده از«باب»ضلالت دین ساختگی و بی«بهایی»را پذیرفته اند،رهائی بخشند (4).

ص:417

1- (1)) -دستگرد؛از محله های معروف و پرجمعیّت شهر اصفهان است.
2- (2)) -قصدکردن،آهنگ نمودن؛لغت نامه دهخدا.
3- (3)) -گوسفندان.
4- (4)) -یکی از نقاطی که مورد هجوم دو فرقه ضالّه بابیت و بهاییت واقع شده بود،نجف آباد بود که بهاییان به خیال خود می خواستند از بی خبری مردم استفاده کنند و در بین آنان نفوذ نمایند؛ ولی خوش بختانه با بیداری مردم مواجه شدند و از جمله چندی پیش که جسارت و گستاخی آنان فزونی یافت،جنبشی در بین قاطبه اهالی نجف آباد به وجود آمد و مردم،علیه آنان دست به قیام و اقدام عاقلانه ای زدند و نه تنها از راه تبلیغ و مباحثات علمی برای هدایت فریب-
باری در روز مزبور،اهالی باایمان نجف آباد،تا یک فرسخ به استقبال آمده، گوساله ای قربانی کردند و حق هم همین بود،چه در آن شهر مهدی علیه السّلام پناه به کلّی دست رد بر سینه«اغنام»زده شده بود و لذا قربانی گوسفند،لطفی نداشت و قربان نمودن گوساله که رهبرزاده آنها است مناسب تر و پسندیده تر بود!

پس از ورود به شهر،نخست وارد مدرسه دینی نجف آباد (1)شدند و پس از ابراز مهر و محبّت و استعلام و دلجویی از مستقبلین،خاصّه آقایان محصّلین آن مدرسه که از برجسته ترین طلاّب علوم دینی هستند،به باغ آقای حاج غلام حسین رفتند و روز را در آنجا به سر برده،نماز ظهر و عصر را در مسجد به جا آوردند و نیم ساعتی نیز برای وعظ و تشویق و تهییج مردم به حفظ شعائر دین و تقویت مبانی مذهبی به منبر رفتند و سپس در بین احساسات پرشور مردم که در تمام آن روز جریان و ادامه داشت به اصفهان بازگشتند و خاطره ای خوش و فراموش نشدنی در آن سنگر تاریخی مبارزه با دشمنان امام زمان علیه السّلام و فریب خوردگان حظیره نشین (2)به یادگار گذاشتند.

روز یکشنبه بیست و چهارم به درخواست اهالی قصبه ریز (3)و عالم باهمّت آن، جناب ثقه الاسلام آقای شیخ محمود شریعت به آن قصبه رهسپار شدند.

ص:418

1- (1)) -منظور مدرسه علمیه مرحوم آیه اللّه حاج شیخ ابراهیم ریاضی-رضوان اللّه علیه-است.
2- (2)) -جایگاهی سست بنیاد؛محوطه ای که از شاخ درختان و چوب نی برای حیوانات سازند تا از گرما و باد در امان باشند؛لغت نامه دهخدا.
3- (3)) -روستای ریز،اکنون جزء شهر زرین شهر اصفهان است.
آقای شریعت نیز از خدمت گزاران برجسته دین و مروّجین مبرّز شرع انور بوده، الحق اسمی با مسمّی دارند و از جمله خدمات گران بهای ایشان،تأسیس یک مدرسه دینی تاریخی در آن محل است که با این اقدام،الحق نام نیکی در صفحه روزگار از خود به یادگار گذاشتند و باقیات صالحات ارزنده و اثربخشی به وجود آورده اند که هرچه از اثرات سودمند آن سخن گفته شود،کم است.ایشان با شایستگی و مجاهدات خود مورد توجه کامل حضرت آیه اللّه بروجردی بوده اند.جا دارد در این سفرنامه تاریخی، تقدیری از خدمات و زحماتشان بشود تا سرمشق دیگران گردد و علاقه مندان خدمت به دین،به ایشان و امثالشان تأسّی نمایند.اهالی ریز تا یک فرسخی به اتّفاق علماء محل به استقبال مهمانان خود شتافته بودند.چیزی که در این محل بسیار جلب توجّه می کرد این بود که دانش آموزان مدرسه ملّی ریز که از مدارس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی است تا مسافتی از قصبه به اتّفاق اولیای خود،به استقبال آمده بودند و با فرح و انبساط و سرور و شعف کودکانه خود سرودی بس مهیّج و شورانگیز می خواندند که بسیار جالب توجّه و مسرّت بخش بود.یکی از آقایان آموزگاران محترم نیز قصیده شیوایی انشاد نموده و ایراد کردند که مورد تحسین کامل قرار گرفت.

رؤیاهای صادقانه

اشاره

در جریان این مسافرت تاریخی،خواب های جالب توجّه و رؤیاهای صادقه ای از طرف بعضی از علما و وجوه طبقات نقل شده است که در اینجا برای تکمیل این تاریخچه به ذکر قسمتی از آن ها می پردازیم:

اول:امیر المؤمنین علیه السّلام در اصفهان

صبح روز ورود علاّمه امینی به منزل آقای خادمی،جناب آقای فیروزیان از وعّاظ

ص:419

و خطبای محترم اصفهان که از ورود معظّم له بی خبر بودند به خانه ایشان آمده،اظهار داشتند که«شب گذشته در خواب دیدم که بیست هزار جمعیّت جلوی منزل شما گرد آمده اند و به شدّت ابراز احساسات می کنند.پرسیدم:چه خبر است؟در جوابم گفتند:

«امیر المؤمنین علیه السّلام آمده است!»و اینک آمده بودم که خواب خود را نقل کنم و از تعبیر و چگونگی آن بپرسم که دیدم به خوبی تعبیر شده است.

آری تعبیر این خواب عجیب،همان ورود علاّمه امینی به منزل آقای خادمی بود که اگر مولی الموحدین علیه السّلام خود به آن خانه نزول اجلال نفرموده بود،ولی شاگرد برجسته مکتب جاویدان و پرورش یافته دانشگاه ولایت آثار حضرتش،به اصفهان قدم نهاده بود تا روح ولایت و ایمان به مذهب تشیّع و حقّانیّت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام را در کالبد ایشان زنده و تجدید نمایند.

دوّم:نماینده امیر المؤمنین علیه السّلام

هنگامی که مسجد سیّد را تعمیر می کردند به قراری که بعضی از بزرگان نقل می کردند،یکی از کسانی که در امر تعمیر مسجد شرکت کرده بود،شبی در خواب می بیند که به او گفته بودند:«مسجد را تعمیر کنید؛برای این که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام یک نفر را خواهند فرستاد که در مسجد،نماز بخواند».

این خواب نیز که مؤیّد خواب اوّلی است،به خوبی تعبیر شده و علاّمه امینی که در آن مسجد اقامه نماز نمودند،درحقیقت نماینده مولی امیر المؤمنین علیه السّلام به شمار می رفتند.

سوم:نماینده حضرت صادق علیه السّلام

جناب حجه الاسلام شفتی (1)در خواب دیده بودند که در مسجد سیّد،مردم جمع بودند و علاّمه امینی بر فراز منبر قرار داشتند و به موعظه مشغول بودند و مردم می گفتند که:

«ایشان را حضرت صادق علیه السّلام فرستاده اند».

ص:420

1- (1)) -امام جماعت محترم مسجد سید و از نوادگان فقیه وارسته حجه الاسلام سید محمد باقر شفتی قدّس سرّه.
البته این خواب هم با منبر علاّمه معظّم در مسجد سیّد به خوبی تعبیر گردید و معلوم است وقتی عالمی افتخار آن داشته باشد که نماینده حضرت امیر المؤمنین علی علیه السّلام باشد،طبعا نمایندگی حضرت صادق علیه السّلام؛پیشوای مذهب جعفری و زنده کننده معارف و علوم اهل بیت علیهم السّلام و پرورش دهنده حاملان آثار و راویان اخبار آل محمد علیهم السّلام و سایر ائمه هدی علیهم السّلام را خواهد داشت.و الحق این افتخار بزرگی است که نصیب علاّمه امینی گردیده که توانسته اند بنا بر حدیث شریف (1)،در ردیف یکی از بزرگترین امناء خدا قرار گیرند و عالم تشیّع را به وجود خود مفتخر سازند.

چهارم:گریه شدید مردم

یکی از تجّار محترم اصفهان نقل می کرد که:«در خواب دیده بود مسجد و خیابان چهارباغ از جمعیّت پر بود و مردم به شدّت گریه می کردند و من از گریه شدید مردم فهمیدم که آقای امینی بر منبر است؛پس تحقیق کرده،خودم خدمت ایشان رسیدم و از علماء اصفهان شنیدم می فرمودند:ایشان برای ما به اصفهان فرستاده شده اند تا مقام علم و دانش به شماها روشن گردد».این رؤیای صادقه نیز با آنچه که درباره گریه بی اختیار و شدید مردم در پای منبر معظّم له قبلا نوشتیم،وفق دارد و نشانه آن است که این هیجان عظیم تاریخی و این مسافرت بی نظیر تبلیغی-دینی چه از نظر مسافر گرامی و مهمان نامی و چه از لحاظ میزبانان عزیز،یعنی قاطبه علما و تجّار و محترمین و دانشجویان و کارگران و کشاورزان و پیشه وران و کلیّه طبقات اصفهان،مأجور بوده،مقبول درگاه

ص:421

1- (1)) -الفقهاء امناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا.قیل یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله:و ما دخولهم فی الدنیا؟ قال:إتّباع السّلطان فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم. فقهاء،امناء رسولان هستند؛مادامی که در امور دنیوی داخل نشده اند.پرسیدند یا رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله چگونه در دنیا داخل می شوند؟فرمودند:هنگامیکه تبعیت سلطان کنند پس در این هنگام در امور دینیتان از آنها دوری کنید.کافی،ج 1،ص 46؛در مستدرک الوسایل، ج 13،ص 124«علی ادیانکم»آمده است.
حضرت احدیّت و حضرت ختمی مرتبت صلّی اللّه علیه و آله و شاه ولایت و خاندان عصمت و طهارت علیهم السّلام و امام منتظر در پس پرده غیبت علیه السّلام قرار گرفته است.

امید آنکه این ناچیز را نیز که افتخار ثبت این خاطرات دل انگیز را در تاریخ پر افتخار شیعه یافته ام از این فیض عظمی و اجر کبری بهره ای نصیب شود؛انشاء اللّه یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما.

پایان سفر و بازگشت

[ایشان]پایان ماه صفر به این مسافرت میمنت اثر،خاتمه داد بی آنکه خاطره دل انگیز آن را بتواند از دل ها بیرون کند و یادبود روح افزایش را از یاد مردم اصفهان ببرد و به دست فراموشی سپارد.

بامداد روز جمعه بیست و نهم صفر،پس از آخرین شب منبر در مسجد جامع، مقدّمات حرکت به طرف تهران فراهم گردید و مردم که از قصد عزیمت معظّم له آگاه بودند،بامدادان جمعیّت انبوهی از مردم متدیّن و محترمین شهر و علما و وعّاظ و علاقه مندان به قصد مشایعت در منزل جناب حجه الاسلام آقای خادمی حضور یافتند.

خیابان چهارباغ اصفهان که در مواقع عادی منظره ای بهجت انگیز و شاعرانه دارد در آن بامداد تاریخی،وضعی بی سابقه داشت و کثرت جمعیّت به قدری بود که مانع از حرکت وسایل نقلیه گردید.بیش از پنج شش هزار دوچرخه سوار و تعداد زیادی اتوبوس و سواری تا دو فرسخی شهر،اتومبیل مهمان عالی قدر خود را بدرقه نمودند و احساسات مردم هشیار و زنده دل اصفهان در مراسم این وداع فراموش نشدنی به حدّی پرشور و مهیّج و تکان دهنده بود که به راستی به وصف درنمی آید و به جرأت می توان گفت که بروز چنین احساسات دینی و مذهبی،کم نظیر است.

نکته ای که از هرجهت قابل ذکر و شایان تقدیر است،مساعی و مجاهدات مشتاقانه افسران و مأمورین انتظامی است که در این شور و هیجان عمومی با کمال علاقه و از

ص:422

جان و دل در حفظ انتظامات می کوشیدند و مراتب اخلاص و علاقه مندی خود را به جامعه روحانیّت،ابراز می داشتند و در تظاهرات عظیم مذهبی،وظیفه حسّاس و سنگین خود را در برقراری نظم و انتظام عمومی،اجرا می نمودند که الحق درخور هر گونه قدردانی و سپاس گزاری است و جا دارد که در این سفرنامه تاریخی به یادگار بماند.

این بود خلاصه ای از سفر تاریخی علاّمه بزرگ معاصر،حضرت آقای شیخ عبد الحسین امینی،صاحب کتاب شریف«الغدیر»به اصفهان،که با مسافرت سودبخش و وافی هدایه خود،افتخار بزرگی نصیب مردم آن سامان نمودند و خاطره ای شیرین و جاویدان از خود در آن شهر تاریخی برجای گذاردند که تا ابد از صفحه تاریخ،محو نخواهد شد.و سزاوار است که همه از وجود محترم عالم عالی مقام،حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای خادمی،متشکّر و سپاس گزار شوند که ایشان عمده وسیله این همه خیرات و برکات بودند.

مکتبه الامام امیر المؤمنین علیه السّلام العامه

با اهمیّت شایان توجهی که سابقا از نظر مرکزیّت علمی نجف بیان کردیم و با توجه به اینکه این شهر مقدّس علمی متأسفانه فاقد یک کتابخانه بزرگ آبرومند متمرکز مجهّز بود،اهمیّت این خدمت عظیم آقای امینی معلوم می گردد و اکنون بسیار جای خوش وقتی است که به همّت والای معظم له از دو سال و اندی پیش که ایشان به این امر مهم همّت گمارده اند با وجودی که متأسفانه هم کیشان گرامی ما کمتر توجّه به فعالیت ها و جنبشهای علمی داشته و بیشتر غرق در ظواهر شده اند،به پیشرفت های شایان تقدیری نایل شده اند که محقّقا در اثر برکات آستانه مقدسه مولی بوده است.

علامه معظّم،که عمری را در میان بحر فیّاض کتب و کتابخانه بسر برده،هزاران کتاب نفیس و پربها را از نظر دقیق و عمیق گذرانده،مورد تتبع و تحقیق قرار داده اند و«الغدیر»نمونه و شاهد بزرگی بر این معنی است،باتوجه به اهمیّت کتابخانه در بسط

ص:423

و ترویج علوم و معارف و لزوم وجود یک کتابخانه مجهز آبرومند در نجف از مدّتی پیش در فکر تأسیس این مؤسسه ضروری در آن کانون علمی شیعه بودند تا اینکه بتوفیق ذات اقدس الهی و عنایات وجود مقدّس علوی علیه السّلام دو سال و اندی پیش موفق به تأسیس کتابخانه عمومی نجف به نام«مکتبه الامام امیر المؤمنین علیه السّلام العامه»شدند و خوش بختانه در همین مدّت کوتاه به توفیقات شایان نایل گردیدند به طوری که با اعلام تأسیس کتابخانه،جمعی از محترمین و دانشمندان که هریک خود عمری را با علاقمندی و عشق به کتاب،به گردآوری کتب مفید همّت گماشته و کتابخانه ای برای مطالعات و تحقیقات خود ترتیب داده بودند نتیجه یک عمر کتابداری خود را به پیشگاه حضرت مولی الموالی امیر المؤمنین علیه السّلام تقدیم و کتب خویش را وقف کتابخانه آن حضرت نمودند که ما اینک به ذکر اسامی شریفشان در اینجا می پردازیم تا مشوّقی برای سایر علاقمندان باشد.

واعظ شهیر و خردمند پیر،حضرت آقای حاج شیخ جواد عراقی؛جناب آقای نواب احتشام رضوی؛جناب آقای حاج سید رضا اخوی؛تیمسار سرلشگر عزیز اللّه ضرغامی؛جناب آقای ابو القاسم فیوضات از رجال دانشمند و فرهنگیان برومند و صاحب تألیفات گرانبها از جمله اسرار الصلوه و جناب آقای میرزا باقر حکمت از دانشمندان فرهنگ؛جناب آقای حاج میرزا محمّد حسین مجتهدی؛مرحوم مهندس رفیعی؛مرحوم مبشر السلطنه تهرانی؛مرحوم حجه الاسلام آقای میرزا موسی راشد (رحمه اللّه علیهم).

همچنین دانشگاه تهران نیز یکصد و پنجاه جلد از نشریات خود را به کتابخانه تقدیم داشته است.

تاکنون بر اثر همّت علاقمندان 9 هزار جلد کتاب که غالبا کتب مفید و ضروری است در کتابخانه مقدّسه گردآوری شده و جمع این مقدار کتاب در این مدّت کوتاه الحق در خور ستایش و تقدیر است و امید می رود که به زودی عالم تشیّع واجد مجهّزترین و بزرگ ترین و شایسته ترین کتابخانه های اسلامی در نجف گردد و این نقیصه بزرگ

ص:424

مرتفع شده و البته در این مورد عموم شیعیان باید بذل مساعی و توجه نموده هریک به سهم خویش در پیشرفت روزافزون این امر خیر و عظیم بکوشند.

محل کتابخانه بین بازار قبله و خیابان جدید الاحداث مقابل درب قبله صحن مطهر پشت مدرسه مرحوم آیه اللّه آقا سید کاظم یزدی رحمه اللّه واقع است که 260 متر زیربنا داشته و هزینه ساختمان آن 10 هزار دینار برآورد شده است که البته با تمامی لوازم و مقدمات تا 15 هزار دینار تخمین زده می شود.

کتابخانه دارای دفاتر مرتب و منظم و قبوض رسمی بوده و در مقابل کتب و وجوه دریافتی قبض رسید رسمی صادر می شود و برای اداره آن تشکیلات اساسی و منظمی پیش بینی شده است که کمتر نظیر دارد.از این کتابخانه عمومی کلیه طبقات می توانند استفاده نمایند و مخصوصا مرکزی برای آشنائی بین رجال علمی و دانشمندان و دانشجویان شیعه که از نقاط مختلفه و بلاد شیعی به آستانه مقدسه مولی امیر المؤمنین علیه السّلام مشرف می شوند به شمار می رود بدون شک وقتی با عظمت و ابهّت خاص خود،افتتاح شده و شروع به کار نماید،قطعا توجه عالم تسنن و حتی گروه خاورشناسان و محققین خارجی را نیز به خود جلب خواهد کرد و درحقیقت مرکز مناسبی برای تبلیغات و تحقیقات علمی آنان در اساس و مبانی مذهب حقّه شیعه و معارف اسلامی خواهد شد و بیش از همه طلاب علوم دینی حوزه مقدسه علمیه نجف از چنین سازمان عام المنفعه و این گنجینه علوم و معارف دین بهره مند خواهند گردید امید است علاقمندان و موالیان حضرت امیر المؤمنین علی علیه السّلام باتوجه به مقام شامخ علم در اسلام و اینکه یکی از اسناد گرانبهای حقّانیت آن حضرت و مذهب تشیّع و شیعیان آن سرور پرهیزکاران،حدیث«أنا مدینه العلم و علی بابها» (1)می باشد و در نظر گرفتن این حقیقت که دین مقدّس اسلام و مذهب حقّه جعفری یعنی آیینه تمام نمای آن کاملا برپایه علم استوار گردیده است،نسبت به این مرکز مهم علمی شیعی بذل توجه

ص:425

1- (1)) -توحید،شیخ صدوق،ص 370؛الاختصاص،شیخ مفید،ص 238؛الاستیعاب،ابن عبد البر،ج 3،ص 1102.
نموده از هیچ گونه مساعدت و معاضدت مادّی دریغ ننمایند که در درگاه پروردگار دانا و ذوات مقدّسه الهیش انشاء اللّه مأجور خواهند بود.

و ما توفیقی الاّ باللّه علیه توکّلت و الیه انیب و الحمد للّه رب العالمین و اسئله ان یصلی علی خیر خلقه محمّد و آله الطاهرین و أن یجمعنی معهم و یرزقنی زیارتهم فی الدنیا و شفاعتهم فی الآخره.

پایان ششم ربیع الثانی 1376 قمری

ص:426

اشعار و قصائد

اشاره

در این سفر میمنت اثر اشعار و قصایدی از طرف گویندگان شیرین سخن اصفهانی به مناسبت این مسافرت تاریخی انشاد و ایراد شده بود که اینک برای تکمیل این گزارش (پس از شعر زیر)به ذکر پاره ای از آنها می پردازیم.

از جناب حجه الاسلام آقای شیخ محمد آقا تهرانی به مناسبت تأسیس کتابخانه عمومی امیر المؤمنین علی علیه السّلام در نجف اشرف مکتبه الامام امیر المؤمنین العامه

دوش در آسمان علم ور شاد من افتاده را گذر افتاد

محفلی دیدم از محافل وصل چند جامی زدم که نوشم باد

قدسیان مستحق و غرق سرور هوش از سر شده است و خویش از یاد

پای وبان سرود می خوانند زیرها بم شده است و بم فریاد

که بسوزند جمله خورد و کلان عمد جهل و توده الحاد

گفته حق،حق است که مَنْ یُضْلِلِ اللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ هٰادٍ (1)

لکن آنجا که دل صفا دارد هست قرآن لِکُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ (2)

من بیچاره مات از این شادی وین غریو و خروش و جوش زیاد

لاجرم با هزار ترس زدم دل به دریا که هرچه باداباد

بیکی از بتان بگفتم کای جان شیرین من ترا فرهاد

ص:427

1- (1)) -سوره مبارکه رعد؛آیه 33.
2- (2)) -همان،آیه 7.
چیست این های وهوی مستانه وین نشاطی که کس ندارد یاد

لب چون غنچه را شکفت و بگفت بشنو از رمز حادث نوزاد

*** باب علم نبی دری از نو بگشود از کرم که بسته مباد

بهر تجهیز کاروان علوم بنجف مکتبی بزرگ گشاد

قرنها سال و ماه و هفته و روز آذر و تیر و بهمن و خرداد

بگذشت و نبود مکتبه ای درخور شأن مرکز امجاد

حاصل عمر صد هزاران فحل زین سبب غالبا برفت بباد

شاهد زنده مکتبات فرنگ داد از این غارت و دو صد بیداد

تا«امین»علی ولی اللّه صاحب«الغدیر»امینی راد

پی تکمیل این نقیصه بجد پای تدبیر و کار پیش نهاد

کمک ز باطن علی طلبید همت از بازوان چون پولاد

از برای کتابخانه دوست هرچه بودش در این جهاد نهاد

ریخت طرح بنای مکتبه را کند بیخ حسود کژ بنیاد

کتب از هرکجا و از هرکس از ری و از دمشق و از بغداد

گشته آماده و کنون هم نیز می فرستند مردم آزاد

ناگه آمد صدای تهرانی سال تأسیس را نمود انشاد

پس بگفتا:(به جان پاک علی خانه علم و دین شده آباد)

تهران-شب دوشنبه هفتم جمادی الاولی 1376 قمری الاحقر-محمد تهرانی

ص:428

قصیده ای به نام الغدیر که یکی از بزرگان شعراء معروف اصفهان به نظم درآورده و در پشت بلندگو در مسجد سید خوانده شد.

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بعد حمد و ستایش یزدان آفریننده بهر کون و مکان

صلوات و درود بیحد و مر از خدا وز ملایک و انسان

بروان رسول و آل رسول رهبران طریقه ایمان

خاصه بر صهر و بن عم احمد زوج زهرا امام عالمیان

من چه گویم بمدح آنکه بود مادحش حق و مدح او قرآن

منتهی چون سرشته است مرا دست قدرت به مهر او دل و جان

می کنم فاش طینت خود را حب او چون توان کنم پنهان

مدح او روز و شب شعار من است عشق آن شه مراست در دل و جان

اوست مقصود ز آیه تطهیر مقصد او ز آفرینش دو جهان

اوست شاهنشه«سلونی» (1)گو اوست عالم بعلم سرو عیان

شاه او رنگ إنّماست علی هم علی هَلْ أَتیٰ عَلَی الْإِنْسٰانِ (2)

شب معراج بد جلیس رسول برتر از عرش قادر برهان

عین حق دست حق خلیفه حق مظهر حق بحق قوی برهان

«لا فتی» (3)جز وجود آن سرور کیست هم وزن او در این میدان

شأن او در حدیث منزله هست قصه طیر مشویش بر خوان

مصطفی شهر علم لم یزلی است باب آن شهر،علی شه مردان

گفته هفتاد بار و بل افزون آن به دین رهزن و کم از شیطان

یادم آمد که عالمی سنی سخنی گفته از ره وجدان

ص:429

1- (1)) -نهج البلاغه،عبده،شیخ محمد،ج 2،ص 130،خطبه 189.
2- (2)) -سوره مبارکه انسان،آیه 1.
3- (3)) -مناقب الامام امیر المؤمنین،ج 1،ص 495.
که چه گویم به مدح آن شاهی کش فضایل نهفته اند خسان

کرده مخفی فضایلش بی حد دوست از خوف و دشمن از عدوان

معذالک سرا سرگیتی پر دراز مدح او شده است چو کسان

الغرض در مدایح آن شاه کرده سنی بسی حدیث بیان

این جواهر بسی به خاکستر در قرون گذشته بد پنهان

بود در دست عامی عمیا همچو خاتم به دست اهرمنان

همچو گنجی نهفته اند در خاک همچو خورشید پشت ابر نهان

تا خدا برگزید از تبریز رادمردی یگانه دوران

رهبر شیعه حجه الاسلام ناخدا بهر کشتی ایمان

آن امانت نگاهدار رسول و آنکه مأمن و راست مه دامان

آن که از همّت بلند نمود کاخ سنی گری همه ویران

گرچه در روزگار قبل از ما شد در این فن کتابها عنوان

میر حامد حسین پاک سرشت رهبر دین که داشت هندمکان

عبقاتش به یادگار گذارد گوی سبقت ربود از نیکان

فهو بالسبق حائز التفضیل نشود قطع ذکر پیشروان

لیکن ای رهبر یگانه ما ای امین امانت یزدان

تو بثقلین حافظی الحق أنت فوقت ذالک التبیان

کس از این پیش چون تو نآوردست از ره خصم بهر او برهان

«الغدیر»تو گشته مالامال از می عشق خسرو خوبان

هفت اقلیم عشق را گشتی تو به پای دل و بیمن بنان

آب کوثر بوده ره آوردت ارمغان شماست از رضوان

تو چراغی که ایزدت افروخت هرکه پف کرد سوزدش تن و جان

سینه توست بحر گوهرزا دست تو مظهر از ید رحمان

کلک پاک به سطح دفتر دل ریزد از دم ستاره بی پایان

ص:430

هم تو غوّاص بحر معرفتی هم تو دریای بی کنار و کران

سخنت چون سحاب رحمت حق صدف آن قلوب پاک دلان

در تمام ممالک اسلام یمن و نجد و مصر و پاکستان

تا به اقصای روم و کابل و هند کرده ای حجت ای عیان

در عراقین (1)رفعت و جاهت بی شمار است نزد باخردان

واجب و لازم آمده به یقین به تمامی شیعیان جهان

که ز اخلاص و صدق بردارند به دعا دست از صمیم روان

بهر این رادمرد ربانی طلبند از خدای عزت و شأن

در دو گیتی خداش بستاید به ولای علی شه مردان

اوست یار علی،علی یارش حق بدارد سعادتش ارزان

یار حق است و هم چون خورشید است که شده بهر شیعیان تابان

بارالها حق هشت و چهار بر دهش عز و جاه بی پایان

هم ببخشای یاورانش را جای ده در نعیم جاویدان

دشمنش تیره رو بهر دو سرای خاک ذلّت به فرق او ریزان

شعری از آقای تائب اصفهانی شاعر شهیر اصفهان درباره کتاب الغدیر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب شیخ امینی،ز لطف حیّ قدیر نوشته اید کتابی که هست آن اکسیر

به نام هست کتاب تو الغدیر و شده به نزد عالی و دانی به روزگار شهیر

تمام هست ز گفتار پیروان عمر به نام حیدر صفدر علی خیبر گیر

خوشا با حال تو ای شیخ کاین کتاب شما به هیچ وجه ندارد در این زمانه نظیر

بدان که قدرت حق است گفته های شما بگوش جان بپذیرند هرکه هست بصیر

شده به شخص تو انجام از خدای جهان کز این کتاب بگردند کل خلق خبیر

ص:431

1- (1)) -مراد:بصره و کوفه است.
همین بس است امینی!برای گفتارت که گشته شهرت این گفته تو عالم گیر

گذشته است از این عالم و رسیده بعرش زده به اهل سماوات جبرئیل صفیر

تو حاج شیخ امینی و صاحب فتوی بدان به امر خدا گشته ای تو شیخ کبیر

بلندی کلماتت رسیده بر کیوان به پیش گفته تو گفته ها شده است قصیر

تمام اهل جهان را از این کتاب متین خراب کاری آنها شده چه خوش تعبیر

تویی که آیت ذات خدای یکتایی تویی که گشته کتابت به روزگار دلیر

تویی که هادی دین پیمبری به جهان تویی که منجی شرعی به هرکبیر و صغیر

تو را خدا بر دشمن نگاه داری کرد چو دشمنان تو کردند هرقدر تدبیر

تمام اهل خرد شکر حق کنند از آنک شدی تو عاقبت الامر بهر خلق بشیر

جسارتی اگر از«تائب»است خواهد عذر جناب شیخ شما عذر را از او بپذیر

رسول حق چون به خم غدیر بار گشود رسید پیک خدا نزد احمد محمود

گشود بال چو جبرئیل نزد پیغمبر نمود عرض که ای خلق راز حق رهبر

نمود امر خداوند کاندر این صحرا کنی تو سر نهان را با منت افشا

بکن هدایتشان اولا ز روی صفا سپس نمای بر آن قوم امر ما اجرا

بگو به امّت خود جانشین من علی است خلیفه بر همه و جایگزین من علی است

بامر خالق اکبر محمّد صلّی اللّه علیه و آله مرسل نمود مشکل بسیار مشکلی را حل

شد از جهاز شترها چو منبری برپا نهاد پای به منبر شهنشه بطحا

محمّد آنکه بخلق جهان بود سرور محمّد آنکه شفیع است در صف محشر

گرفت دست علی علیه السّلام را محمّد صلّی اللّه علیه و آله محمود بگفت امر شده از خدای حیّ ودود

به خاص و عام بگویم چنین به صوت بلند هر آنکه بوده و باشد به دین حق پابند

به امر قادر یکتا خدای عالمیان علی علیه السّلام خلیفه من هست و جانشین به جهان

هرآنکه را که به عالم بر او منم مولا علی علیه السّلام است رهبر و مولای او به امر خدا (1)

ص:432

1- (1)) -«من کنت مولاه فعلی مولاه»؛الکافی،ج 1،ص 294،باب الإشاره و النص علی-
تمام عالی و دانی ز پیر تا برنا به بیعتش همه کردند صادقانه وفا

ز شوق،دست بدادند بر علی علیه السّلام و علی علی علیه السّلام ولی خداوندگار لم یزلی

هرآنکه بود به خم غدیر پیر و جوان به شاد باش صداها بلند گشت و عیان

عجب مدار برادر که بعد فوت رسول عمر مخالف مولا شد و نکرد قبول

قضاوتش همه باشد به دست اهل خرد عمر به روز قیامت ز کرده اش چه برد

ندانم آنکه چه گویم که گفته اند از پیش ز روزگار بد و مردمان بداندیش

ز شوق و ذوق بگو تائبا به صوت جلی ز بعد ختم رسل جانشین اوست علی علیه السّلام

زنید کف به کف امشب در این مکان شریف که هست شادی مولا و بی دلی حریف

آیت اللهی که باشد الغدیرش معجزه در بر دانشوران نی نزد هرفرد بزه

هربزه کاری زند بر قلب اهل علم نیش میزند هرلحظه نیش امّا شود آخر پریش

لیک اهل علم و دانش در زمانه فی المثل مشکل بسیار مشکل را نماید خوب حل

جان من بادا فدایت ای امینی در جهان چون تو کردی مشکلی را حل بر آزادگان

از کلام و گفته های اهل سنت راستی با متانت گفته هاشان را به خوبی کاستی

بس دلیل آوردی از گفتارشان در این کتاب جمله را کردی خجل بنیادشان کردی خراب

کردی از گفتار خودشان اهل دلشان را خجل کردی آنها را به پیش اهل عالم منفعل

رونقی دادی به احکام و اصول شیعیان جان به قربانت که هستی در جهان جان جهان

آفتاب عالم آرائی تو بر اهل کمال پاک بنیانی به پیش ذات حق جلّ جلال

مخزن علم رسول اللّهی ای مرد شریف چون نمودی اهل سنت را در این دوره ضعیف

هادی دین مبینی در جهان از لطف حق ثانی علامه دهری که آن هم در سبق

در بر شاه خدابنده هم از گفتارشان اهل سنت را به خوبی کرد خوار و زارشان

منکر حیدر هرآن کس هست در روی زمین منکر حق است و باشد ملحد و پست و لعین

ای امینی ای که هستی در جهان شیخ کبیر هم کبیری هم بصیری هم که هستی بی نظیر

تائب از جان،مدح تو گوید در این دیر خراب چونکه داند هست از امر خداوند این کتاب

ص:433

آقایان محترمی که در اصفهان کتاب به کتابخانه تقدیم کرده اند.

1-ثقه الاسلام آقای حاج کمال الدین صدری قزوینی

2-دانشمند و واعظ شهیر آقای حاج سید جمال الدین

3-حجه الاسلام آقای حاج سید عبد الحسین طیب

4-حجه الاسلام آقا شیخ مرتضی اردکانی

5-دانشمند شریف آقا میر سید علی خادمی

6-ثقه الاسلام آقا شیخ فضل اللّه ذو علم

7-ثقه الاسلام حاج سید محمد باقر پاقلعه

8-ثقه الاسلام سید محسن صادقی

9-ثقه الاسلام شیخ مهدی فقیه ایمانی

10-ثقه الاسلام سید محمد حسین زواره

11-ثقه الاسلام آقای میر محمد هاشم غروی

12-ثقه الاسلام حاج سید محمد حسین ملاذ روضاتی

13-حجه الاسلام آقای سید حبیب اللّه روضاتی

14-ثقه الاسلام آقای حاج سید محمد آل رسول

15-حجه الاسلام شیخ محمد تقی نجفی

16-حجه الاسلام آقای حاج حسین خادمی

17-حجه الاسلام آقای شیخ عباسعلی ادیب

18-ثقه الاسلام آقای حاج سید شمس الدین خادمی

19-دانشمند و واعظ معروف آقای حاج سید محمد رضا حسام الواعظین

20-حجه الاسلام آقای حاج میر سید علی ابطحی

21-فاضل شریف آقا سید هاشم ملاذ الاسلام

22-آقای شیخ محمد حسین مهاجر

ص:434

23-ثقه الاسلام آقای حاج شیخ محمود ریزی

24-ثقه الاسلام آقای حاج شیخ عباس مصباح

25-حجه الاسلام آقای مجد العلما نجفی

26-حجه الاسلام آقای میر سید محمد مقدّس

27-ثقه الاسلام آقای حاج میر سید حسن خادمی

28-ثقه الاسلام آقای حاج شیخ محمد حسن نجفی

29-حجه الاسلام آقای سید مرتضی دهکردی

30-ثقه الاسلام آقای حاج سید علی صادقی

31-ثقه الاسلام آقای سید محمد علی فنائی

32-ثقه الاسلام آقای حاج سید مرتضی مستجابی

33-حجه الاسلام آقای حاج سید محمد رضا شفتی

34-حجه الاسلام حاج آقا رحیم ارباب

35-آقا میرزا رضا خان فلسفی

36-آقای حاج میرزا علی اکبر گازرانی

37-آقای صغیر اصفهانی شاعر معروف

38-آقای مشهدی مرتضی وهّاب زاده

39-آقای حاج حسین دادخواه

40-آقای حاج اسد اللّه ریخته گران

41-آقای حاج مهدی لسانی

42-آقای عبد الحسین خوانی

43-آقای حاج عبد الحسین ظهور

44-آقای میرزا حسین صدوقی

45-آقای حسین شفیعی

46-آقای سید مرتضی مدنی اصفهانی

ص:435

47-آقای سید عبد الحمید مولوی ماکوئی

48-آقای میر سید علی صائب

49-آقای سید جلال امامی

50-آقای حاج سید مصطفی صائب

51-آقای حاج میرزا ابو القاسم کوهپایه ای

52-آقای دکتر سید احمد ابطحی

53-آقای حاج شیخ بهاء الدین شیخ زاده ریزی

54-آقای مهندس سید حسین دولت آبادی

55-آقای حسن شبان

56-آقای شیخ یوسف نجفی

57-آقای محمد بحرینیان

58-آقای میرزا علی تابش

59-آقای میر میرزا علی فانی

60-آقای محمد حسن محمدی

61-ورثه آقای میرزا عبد الحسین خوشنویس

62-آقای ملاذ(کتب مرحوم حاج آقا فاضل و مرحوم حاج میرزا حسین ملاذ)

63-آقای حاج براتعلی

64-آقای حسن عینی

65-آقای عارفچه شاعر شهیر

66-آقای سید حسن خاتون آبادی

67-آقای حاج سید مصطفی صمصامی

68-آقای حاج میرزا حسن خان جابری

69-آقای شیخ عبد الرزاق کتابچی

70-آقای محمد علی بابا صفری

ص:436

71-آقای محمد حسین محمدی

72-آقای حاج میرزا ابو القاسم شفیعی

73-بانو علویه هاشمیه فخر علویات فاضله

74-بانو سلطان بگم خانم مرحوم زنجانی

اشخاصی که در اصفهان پول برای ساختمان کتابخانه تقدیم کرده اند

1-حجه الاسلام آقای حاج شیخ مهدی مسجد شاهی

2-آقای حاج میرزا عبد الجواد میر محمد صادقی

3-آقای حاج میرزا سید محمد افضل

4-آقای حاج میرزا ابو القاسم کوهپایه ای

5-آقای حاج محمد علی یزدی

6-آقای حاج محمد حسین یزدی

7-آقای حاج میرزا علی اکبر گازرانی

8-آقای محمود قرشی

9-آقای حاج احمد کلاهدوز

10-آقای حسن کلباسی

11-آقای محمد مشایخی

12-آقای حاج آقای محمود بصیری

13-آقای حاج آقا حسن ملاباشی

14-آقای حاج محمود ضیاء نکوئی

15-آقای حاج رضا صیرفی

16-آقای حاج عبد الحسین ظهور

17-آقای میرزا حسن در دشتی

18-آقای عبد الوهاب زواری

ص:437

19-آقای حسن عینی

20-آقای حاج مقدس مهدی شکرانی

21-آقای حاج میرزا هدایت اللّه تابش

22-آقای حاج میرزا باقر لقمانی

23-آقای حاج میرزا عباسعلی نیلفروش

24-آقای محمد یزدی

25-آقای غفار نصیری از ترکه مرحوم رحمت اللّه اصفهانی

26-آقای حاج غلامرضا زرافشانی

27-آقای حاج حسین صیرفی

28-آقای سید محمد علی فانی زواره

29-آقای احمد سمسار

30-آقای میر سید محمد بنکدار

31-آقای میر سید علی بنکدار

32-آقای عبد الحسین گلستانه

33-آقای عبد الکریم نادریان

34-آقای حاج جواد روغنی

35-آقای احمد ساکنی

36-آقای عبد الغفور هوده

37-آقای علی خونساری

38-آقای حاج حسن خرازی

39-آقای حسن اولیاء

40-آقای حاج میرزا عبد الحسین منعمیان

41-آقای کریم صفاکار

42-آقای محمد لواف

ص:438

43-آقای حاج میرزا عبد الحسین لشگری

44-آقای سید محمود مهاجر حسینی

45-آقای یوسفعلی کیوانداریان

46-آقای حاج آقا محمد نمازی

47-آقای حاج محمد حسن شمالی زاده

48-آقای حاج سید مصطفی صمصامی

49-آقای حسن تمیزی

50-آقای محمد حسن مقدادی

51-آقای حاج احمد بلورفروش

52-آقای حاج کریم خراسانی زاده

53-آقای حاج رحیم خراسانی زاده

54-آقای حاج میرزا علی محمد ریسمانیان

55-آقای حاج شیخ علی جوانمردی

56-آقای محمودآبادی

57-آقای سید احمد سعیدی از مرحوم آقا جلال الدین

58-آقای باقر نیلفروشان

59-آقای حسین علی نیلفروشان

60-آقای حسین گیلانی

61-آقای میرزا علی محمد کرمانشاهی

62-آقای عبد الرحیم عبودیان

63-آقای حاج عباسعلی اصفهانی

64-صاحب نامه بی امضا در بازار اشرف

65-یکی از سادات محصلین دینی

66-بانو هاشمیه فاضله جلیله

ص:439

67-بانو مرضیه

68-بانو بی بی آغا صبیه مرحوم حاج میرزا حسن

69-بانو کلباسی

70-بانو زینب و دو بانوی دیگر

مجموع وجوهی که از اصفهان برای کتابخانه وصول گردیده است 336222 ریال می باشد.

ص:440

فهرست منابع و ماخذ

1-قرآن کریم.

2-الاختصاص،شیخ مفید(413 م)،تحقیق علی اکبر غفاری،سید محمود زرندی، چاپ دوم،بیروت،دار المفید للطباعه و النشر و التوزیع،1414 ق،1993 م.

3-الاستیعاب فی معرفه الاصحاب،ابن عبد البر(م 463)،تحقیق علی محمد البجاوی، چاپ اول،بیروت،دار الجیل،1412 ق،1992 م.

4-التوحید،شیخ صدوق(381 م)تصحیح و تعلیق سید هاشم حسینی تهرانی،قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

5-الغدیر،علاّمه امینی،چاپ دوم،سوم،چهارم،پنجم،بیروت،دار الکتب العربی، 1397 ق.

6-الکافی،شیخ کلینی،تصحیح و تحقیق علی اکبر غفاری،چاپ پنجم،تهران، انتشارات دار الکتب اسلامیه،1363.

7-تمدن اسلام و عرب،گوستاولوبون،ترجمه حضاره العرب به قلم سید هاشم حسینی،تهران،انتشارات دار الکتب اسلامیه.

8-جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران،رسول جعفریان،چاپ پنجم،تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1383 ش.

9-ربع قرن مع العلامه امینی،حسین شاکری،چاپ اول،ناشر:مؤلف،1417 ق.

10-شرح نهج البلاغه،شیخ محمد عبده،چاپ اول،قم،دار الذخائر،1370 ش.

11-شهداء الفضیله،علامه امینی،قم،دار الشهاب.

12-شهیدان راه فضیلت،علامه امینی،ترجمه جلال الدین فارسی،چاپ سوم،تهران،

ص:441

انتشارات روزبه،1362 ش.

13-کوتاه و خواندنی از وقایع اصفهان،علی نصر اصفهانی،چاپ اول،اصفهان، انتشارات مرکز فرهنگی شهید مدرس،1379 ش.

14-لغت نامه دهخدا،علی اکبر دهخدا،تهران،انتشارات دانشگاه تهران،1338 ش.

15-مستدرک الوسایل،میرزا حسین نوری طبرسی،تحقیق مؤسسه آل البیت علیهم السّلام لإحیاء تراث،بیروت.

16-مناقب الامام امیر المؤمنین علیه السّلام محمد بن سلیمان کوفی،تحقیق شیخ محمد باقر محمودی،چاپ اول،قم،مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه،1412 ق.

17-نهج البلاغه،شیخ محمد عبده،چاپ اول،قم،دار الذخائر،1370 ش.

18-یادداشتهای جناب آقای حاج حسن مظاهری برای محقق؛1389/12/5 ش.

19-یادنامه علامه امینی،به اهتمام سید جعفر شهیدی و محمد رضا حکیمی،تهران، مؤسسه انجام کتاب،1361 ش.

20- ri.biL.WWW

ص:442

فهارس فنی [دفتر هفتم] :

اشاره

*آیات

*روایات

*معصومین و پیامبران علیهم السّلام

*ملائکه

*اشخاص

*کتاب ها

*مکان ها

*فرق،مذاهب،طوایف

ص:443

ص:444

آیات

أَ تَأْمُرُونَ النّٰاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ؛ 57، 222.

إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوٰاهِکُمْ؛ 262.

إِذْ جٰاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ؛ 55.

اِرْجِعِی إِلیٰ رَبِّکِ رٰاضِیَهً مَرْضِیَّهً؛ 31،40.

أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی؛ 151.

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمٰا خَلَقْنٰاکُمْ عَبَثاً وَ؛ 148.

أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ؛ 180.

إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ؛ 164.

أَلاٰ بِذِکْرِ اللّٰهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ 263.

إِلاّٰ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمٰانِ؛ 263.

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُمٰاتِ وَ النُّورَ؛ 72،73،75.

اَلَّذِینَ جٰاهَدُوا فِینٰا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنٰا؛ 45،86.

اَلَّذِینَ قٰالُوا آمَنّٰا بِأَفْوٰاهِهِمْ وَ؛ 263،270.

اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولٰئِکَ الَّذِینَ هَدٰاهُمُ اللّٰهُ؛ 263،269.

اَللّٰهُ خٰالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛ 288.

اَللّٰهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشٰاءُ وَ یَقْدِرُ؛ 142.

اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ؛ 151.

اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلیٰ أَفْوٰاهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنٰا؛ 264.

إِنَّ إِبْرٰاهِیمَ لَأَوّٰاهٌ حَلِیمٌ؛ 258.

إِنّٰا زَیَّنَّا السَّمٰاءَ الدُّنْیٰا بِزِینَهٍ الْکَوٰاکِبِ؛ 287.

إِنَّ اللّٰهَ اصْطَفیٰ آدَمَ وَ نُوحاً وَ؛ 128.

إِنَّ اللّٰهَ لاٰ یَظْلِمُ مِثْقٰالَ ذَرَّهٍ؛ 206.

إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ؛ 129،133.

إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ؛ 288.

إِنَّ اللّٰهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمٰانٰاتِ؛ 187.

أَنَّ الْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ فَلاٰ تَدْعُوا مَعَ؛ 262،268.

إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ؛ 228.

إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ؛ 48.

أَنَّمٰا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ 87.

إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ؛ 169.

إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ؛ 414.

إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ؛ 150،152،157.

إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرٰاهِیمَ؛ 55.

إِنَّ هٰذٰا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ؛ 129.

إِنْ هٰذٰا إِلاّٰ أَسٰاطِیرُ الْأَوَّلِینَ؛ 269.

إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحیٰ؛ 85.

إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النّٰاسِ بِرِسٰالاٰتِی وَ بِکَلاٰمِی؛ 111.

ص:445

إِنِّی عَبْدُ اللّٰهِ آتٰانِیَ الْکِتٰابَ وَ جَعَلَنِی؛ 113.

إِیّٰاکَ نَعْبُدُ؛ 72،73،79.

أَیْنَمٰا تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ؛ 211.

بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هٰذٰا؛ 107.

بَلیٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ؛ 72،79،80.

تَاللّٰهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنٰامَکُمْ؛ 107.

تَقَلُّبَکَ فِی السّٰاجِدِینَ؛ 104.

ثٰانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمٰا فِی الْغٰارِ؛ 183،184.

ثُمَّ أَنْزَلَ اللّٰهُ سَکِینَتَهُ عَلیٰ رَسُولِهِ؛ 184.

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ؛ 121.

جٰادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛ 63.

جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ؛ 308.

حٰافِظُوا عَلَی الصَّلَوٰاتِ وَ الصَّلاٰهِ الْوُسْطیٰ وَ قُومُوا لِلّٰهِ قٰانِتِینَ؛ 164،244.

خَسِرَ الدُّنْیٰا وَ الْآخِرَهَ؛ 218.

خَصْمٰانِ بَغیٰ بَعْضُنٰا عَلیٰ بَعْضٍ؛ 129.

رَبِّ لاٰ تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکٰافِرِینَ؛ 99.

سُبْحٰانَ الَّذِی أَسْریٰ بِعَبْدِهِ؛ 39،389.

سَیُطَوَّقُونَ مٰا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیٰامَهِ؛ 246.

غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضّٰالِّینَ؛ 243.

فَاتَّقُوا النّٰارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّٰاسُ وَ الْحِجٰارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکٰافِرِینَ؛ 160،225.

فَإِذٰا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقٰابِ؛ 263.

فَاسْتَقِمْ کَمٰا أُمِرْتَ؛ 271.

فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرٰافِقِ؛ 232،234،235،236،237،263.

فَأَنْزَلَ اللّٰهُ سَکِینَتَهُ عَلیٰ رَسُولِهِ؛ 184.

فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ؛ 287.

قٰابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنیٰ؛ 39.

قٰالَ لَهُ صٰاحِبُهُ وَ هُوَ یُحٰاوِرُهُ؛ 183.

قٰالَ مَنْ أَنْصٰارِی إِلَی اللّٰهِ قٰالَ؛ 232.

قٰالُوا إِنّٰا مُهْلِکُوا أَهْلِ هٰذِهِ الْقَرْیَهِ إِنَّ؛ 166.

قٰالُوا رَبَّنٰا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ؛ 394.

قٰالُوا سَمِعْنٰا وَ عَصَیْنٰا وَ أُشْرِبُوا؛ 111.

قٰالَ هٰذٰا رَبِّی فَلَمّٰا أَفَلَ قٰالَ؛ 106.

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّٰاهٰا؛ 218.

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ وَ؛ 263.

قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ؛ 72،73،78.

قُولُوا آمَنّٰا بِاللّٰهِ وَ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْنٰا؛ 263.

کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّٰهِ أَنْ تَقُولُوا مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ؛ 57.

کُلُّ ذٰلِکَ کٰانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ؛ 264.

لاٰ تَأْکُلُوا أَمْوٰالَهُمْ إِلیٰ أَمْوٰالِکُمْ إِنَّهُ؛ 232.

الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا؛ 112.

لاٰ تَقْفُ مٰا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ؛ 262.

لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ یٰابِسٍ إِلاّٰ فِی کِتٰابٍ مُبِینٍ؛ 116.

لاٰ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کٰانَ بَعْضُهُمْ؛ 117.

لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤٰالِ نَعْجَتِکَ إِلیٰ نِعٰاجِهِ؛ 129.

لِکُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ؛ 427.

ص:446

لِمَ تَقُولُونَ مٰا لاٰ تَفْعَلُونَ؛ 57.

لَوْ کٰانَ فِیهِمٰا آلِهَهٌ إِلاَّ اللّٰهُ لَفَسَدَتٰا؛ 69.

مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلاّٰ یَعْلَمُهٰا؛ 217.

مٰا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّٰهِ وَ إِنْ؛ 161.

مٰا لِهٰذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعٰامَ؛ 83.

مَنْ یُضْلِلِ اللّٰهُ فَمٰا لَهُ مِنْ هٰادٍ؛ 427.

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ؛ 394.

وَ إِذٰا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیٰاتِنٰا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰی یَخُوضُوا؛ 262،269.

وَ إِذٰا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ؛ 263.

وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرٰاماً؛ 263.

وَ أَمّٰا إِذٰا مَا ابْتَلاٰهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ؛ 128.

وَ إِمّٰا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطٰانُ فَلاٰ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْریٰ مَعَ الْقَوْمِ الظّٰالِمِینَ؛ 262،269.

وَ أَنٰابُوا إِلَی اللّٰهِ لَهُمُ الْبُشْریٰ فَبَشِّرْ عِبٰادِ؛ 262.

وَ إِنْ تُبْدُوا مٰا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحٰاسِبْکُمْ بِهِ اللّٰهُ فَیَغْفِرُ؛ 263،270.

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّٰا نَزَّلْنٰا عَلیٰ؛ 117.

وَ أُوحِیَ إِلیٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ؛ 99.

وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کٰانُوا یُسْتَضْعَفُونَ؛ 112.

وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللّٰهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَی النّٰاسَ؛ 128،129،130.

وَ جَزٰاهُمْ بِمٰا صَبَرُوا جَنَّهً وَ حَرِیراً؛ 164.

وَ جَعَلَنِی مُبٰارَکاً أَیْنَ مٰا کُنْتُ؛ 113.

وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمٰاوٰاتِ؛ 106.

وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغٰاضِباً؛ 127،128، 137.

وَ ظَنَّ دٰاوُدُ أَنَّمٰا فَتَنّٰاهُ؛ 128.

وَ عَصیٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَویٰ؛ 127،128،137.

وَ قٰالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاّٰ مَنْ کٰانَ هُوداً أَوْ نَصٰاریٰ؛ 72،79.

وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتٰابِ أَنْ إِذٰا سَمِعْتُمْ آیٰاتِ اللّٰهِ یُکْفَرُ بِهٰا؛ 262،269.

وَ قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً؛ 263،270.

وَ کُنْتُمْ أَزْوٰاجاً ثَلاٰثَهً؛ 394.

وَ لاٰ تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ؛ 264.

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهٰا؛ 127،128،137.

وَ لَکُمْ فِی الْقِصٰاصِ حَیٰاهٌ؛ 118.

وَ لِلّٰهِ الْأَسْمٰاءُ الْحُسْنیٰ؛ 395.

وَ مٰا عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاٰغُ الْمُبِینُ؛ 88.

وَ مٰا عَلَیْنٰا إِلاَّ الْبَلاٰغُ؛ 271.

وَ مٰا کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ؛ 262.

وَ مٰا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّٰهُ وَ الرّٰاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ؛ 128،141،150.

وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ الْهَویٰ؛ 85.

وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً؛ 194،195.

وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ؛ 112.

وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ؛ 288.

وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذٰاتِ الصُّدُورِ؛ 78.

ص:447

هَلْ أَتیٰ عَلَی الْإِنْسٰانِ؛ 429.

هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهٰا؛ 287.

یٰا أَرْضُ ابْلَعِی مٰاءَکِ وَ یٰا سَمٰاءُ أَقْلِعِی؛ 101.

یٰا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ؛ 31،40.

یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا؛ 262.

یٰا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ؛ 150،157،158،179.

یٰا دٰاوُدُ إِنّٰا جَعَلْنٰاکَ خَلِیفَهً فِی؛ 129،143.

یٰا نٰارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاٰماً عَلیٰ إِبْرٰاهِیمَ؛ 109.

یُقِیمُونَ الصَّلاٰهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکٰاهَ وَ هُمْ رٰاکِعُونَ؛ 150،152،157.

ص:448

روایات

روایات عربی

اذا کان یوم القیامه یقال لقاریء؛261.

اصحابی کالنّجوم بایهم اقتدیتم؛181.

اعتق ابو جعفر علیه السّلام من غلمانه عند؛331.

اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیه؛218.

اعمل لدیناک کأنک تعیش؛219.

افضل الاعمال احمزها؛53.

اقتدوا بالذین من بعدی؛181.

اقرب ما یکون العباد من اللّه؛202.

اقرب ما یکون العبد الی اللّه و هو؛243.

اقیلونی فلست بخیرکم و علی فیکم؛180.

ألا اخبرکم بشیء و ان فعلتموه؛249.

الدعا سلاح المومن و؛259.

الست اولی بکم من انفسکم؛153.

الصائم فی عباده و ان کان نایما؛248.

الصبر من الایمان بمنزله الرأس؛215.

الصلوه قربان کل تقی؛244.

الصوم جنه من النار؛248.

الصوم لی و انا اجزی به و للصایم؛248.

العقل ما عبد به الرحمن؛292.

الفقهاء أمناء الرسل؛421.

القدریه مجوس هذه الامه؛208.

الکوفه روضه من ریاض الجنه؛102.

ان أبا جعفر علیه السّلام مات و ترک ستین؛331.

انا صبر و شیعتنا اصبر منا؛214.

أنا عند ظن عبدی؛229.

ان الحسین بن علی،لمّا حضره الذی؛192.

ان الدعا یرد القضاء و قد نزل من؛259.

ان العبد اذا صلی الصلاه فی وقتها و؛242.

ان العلماء ورثه الانبیاء لم یورثوا؛50.

ان اللّه عز و جل جعل الایمان علی اربع دعائم:الصبر و الیقین؛212.

أنّ النوم اخ الموت و استدل بها علی؛211.

أنا مدینه العلم و علی بابها؛425.

ان امیر المؤمنین علیه السّلام جلس الی حائط مائل یقضی بین الناس فقال بعضهم؛216.

ان رجلا سأل علی بن الحسین علیه السّلام عن الزهد فقال عشره اشیاء؛220.

ان طاعه اللّه عز و جل خدمته فی الارض و لیس شیء من خدمته؛241.

إن عیسی بن مریم علیه السّلام توجّه فی بعض حوائجه و معه ثلاثه؛114.

ص:449

انفاسکم فیه تسبیح؛250.

ان من الذنوب ما لا یکفره الا الوقوف؛255.

ان من حق العالم ان لا تکثر علیه؛50.

انه قال ان رسول اللّه بعث سریه فلمّا؛255.

انه قال فی وصیته لابنه محمد بن الحنفیه رضی اللّه عنه یا بنی؛262.

انه قال للزندیق الذی سأله:من این؛81.

انه قال:و اعلموا انّه لیس لهذا الجلد؛222.

انه کتب الرضا علی بن موسی الی محمد بن سنان فیما کتب من جواب مسایله؛239.

إنی تارک فیکم الثقلین ما إن تمسکتم؛116.

انی مخلف فیکم ما ان تمسکتم به؛261.

اوصی ابو الحسن علیه السّلام الی ابنه الحسن؛199.

اوصی رجل بترکته متاع و غیر ذلک؛330.

اول ما یحاسب به العبد علی الصلاه؛241.

ای العباده افضل فقال:ما من شیء؛258.

بأی شیء یعرف بعد الامام؟قال:ان للامام علامات أن یکون؛186.

بخّ بخّ لک یا علی اصبحت مولای؛181.

تفکر ساعه خیر من عباده ستین سنه؛78.

تفکر ساعه خیر من عباده سنه؛78.

خرج ابو حنیفه ذات یوم من؛204.

خرج النبی صلّی اللّه علیه و آله و هو مخرون فأتاه؛220.

دخلت علی أبی عبد اللّه علیه السّلام مع خالی سلیمان بن خالد فقال لخالی؛327.

دخل رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله المسجد فاذا؛46.

رایت جماعه تقرض شفاههم؛222.

رأیت لیله اسری بن الی السماء؛57.

رجل من اهل فارس،قال:اتیت سامرا و لزمت باب ابی محمد علیه السّلام؛199.

زرغبا تزدد حبا؛52.

سألا أبا جعفر علیه السّلام عن وضوء رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فدعا بطشت او بنور فیه ماء؛229.

سلونی قبل أن تفقدونی؛429.

شهدت وصیه امیر المؤمنین علیه السّلام حین اوصی الی ابنه الحسن علیه السّلام و اشهد علی؛185.

صاحب هذا الامر لا یسمیه الا کافر؛201.

صدقه السر فانها تطفئ و الخطیئه؛245.

طوبی لمن طاب خلقه و طهرت؛217.

فالثمانیه الأرغفه اربعه و عشرون ثلثا؛329.

فقال لصاحب الثلاثه:خذ ما عرض علیک صاحبک و؛329.

فلما حضر علی بن الحسین الوفات قبل ذلک اخرج سفطا او صندوقا؛193.

فی آخر الزمان اقوام متعمقون؛19،78.

قال:المعتکف لا یشم الطیب و؛257.

قال ان اللّه عز و جل فرض الزکوه کما فرض الصلوه فلو ان رجلا؛244.

قال:دخلت علی أبی الحسن موسی بن جعفر علیه السّلام و قد اشتکی؛196.

ص:450

قال زراره لأبی جعفر علیه السّلام ألا تخبرنی من أین علمت و؛234.

قال سألته متی یجب الغسل علی الرجل و المرأه؛233.

قال فکان رجل جالس و بین یدیه؛328.

قال فکان رجل جالس و بین یدیه خمسه ارغفه؛328.

قال:قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام خذ بیدی من النّار من لنا بعدک؛195.

قال نزل القرآن اربعه ارباع،ربع فینا و ربع فی عدونا؛176.

قال هم الائمه من آل محمد صلّی اللّه علیه و آله أن یودی الامام الامانه الی من بعده؛187.

قال یرد علی یوم القیامه رهط من؛182.

قلت جعلت فداک کیف صار شیعتکم؛215.

قلت للرضا علیه السّلام قد کنّا نسألک قبل ان یهب اللّه لک ابا جعفر فکنت تقول؛196.

قلت له ما العقل؟قال:ما عبد به؛44.

کان بمصر زندیق یبلغه عن ابی عبد اللّه علیه السّلام اشیاء فخرج إلی مکه؛58.

کان فیما وعظ به لقمان علیه السّلام ابنه ان قال یا بنی ّ ان تک فی؛209.

کل شیء من الدنیا سماعه اعظم من؛80.

لا جبر و لا تفویض بل امر بین؛207.

لا فتی إلا علی؛429.

لا یتکل العاملون لی علی اعمالهم؛226.

لا یجد احدکم طعم الایمان حتی؛216.

لا یجد الرجل حلاوه الایمان فی قلبه؛219.

لا یخلوا قولک:إنما اثنان من أن؛66.

لا یخلوا قولک انهما اثنان من أن یکونا؛354.

لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلاه؛241.

لبیک،اللهم لبیک لبیک لا شریک؛253.

لعنت القدریه و المرجئه علی لسان؛207.

لما اسری برسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله حضرت الصلاه فأذن جبرئیل؛243.

لما جمع المأمون لعلی بن موسی الرضا علیه التحیه و الثنا اهل المقالات؛127.

لما حضر الحسن علیه السّلام الوفات قال للحسین علیه السّلام یا أخی؛188.

لما خرج ابو جعفر علیه السّلام من المدینه الی بغداد فی الدفعه الاولی من خرجتیه؛198.

لما خلق اللّه تعالی العقل استنطقه؛43.

لو بقیت الارض یوما واحدا بلا؛84.

لو کنت بین موسی و الخضر؛187.

لیس من عبد الاوله من اللّه عز و جل؛216.

لیس منی من استخف بصلاته؛241.

ما من مهل یهل بالتلبیه الا اهل؛251.

ما یتقرب الی عبدی بمثل اداء ما؛243.

من ترک انکار المنکر بقلبه و لسانه و؛221.

من حفظ اربعین حدیثا مما یحتاجون؛40.

ص:451

من حفظ علی امتی اربعین حدیثا؛27.

من زهد فی الدنیا اثبت اللّه الحکمه؛219.

من عرف نفسه فقد عرف ربه؛176.

من فسر القران برأیه فقد کفر؛140.

من قرأ القرآن قائما فی صلاته کتب؛261.

من کان من شیعتنا عالما بشریعتنا؛54.

من کنت مولاه فعلی مولاه؛432.

من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛153.

من لبی فی احرامه سبعین مره؛251.

من نظر الی الکعبه بمعرفه فعرف؛254.

من یضمن لی اربعه باربعه ابیات؛217.

نحن الصابرون و شیعتنا صبر؛214.

نحن نکلم النّاس علی قدر عقولهم؛136.

نظر ابو جعفر علیه السّلام الی ابی عبد اللّه علیه السّلام یمشی، فقال تری هذا،هذا من الذین؛194.

نورّوا بیوتکم بتلاوه القرآن و لا؛260.

و الحج احق من التزویج؛328.

و بقی له سبعه؛329.

و کان فی هذه الآیه رد علی ثلاثه؛72.

و لتعدمعن علیه عیون المومنین و؛203.

و لم یعش مولود قط لسته اشهر غیر الحسین بن علی و؛325،326.

و لیس عبد اللّه بن بکیر معصوما؛325.

و ما صید صید فی بر و لا بحر؛243.

و ما من ذی مال ابل او غنم او بقر؛246.

و ما من رجل یمنع حقا فی ماله الا؛246.

هل کان لمحمد صلّی اللّه علیه و آله آیه مثل آیه موسی علیه السّلام فی رفعه الجبل؛87.

یا عبد اللّه لست من شیعه علی علیه السّلام؛55.

یا علی اعجب الناس ایمانا و اعظمهم؛202.

یا موسی انی خلقتک و اصطنعتک؛209.

یا مهزم کذب الوقاتون و هلک؛203.

یا میسر ادع اللّه و لا تقل إن الامر؛259.

یا هشام ألا تخبر فی کیف صنعت؛144.

یستطیع العبد بعد اربع خصال؛209.

یعیش الولد لسته اشهر؛325.

ینبغی للمومن ان یکون فیه ثمانی؛49.

روایات فارسی

آمدم به سرّ من رآی و ملازم شدم در،در خانه حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام و حضرت مرا طلبید؛200.

آیا بنده استطاعت دارد،فرمود:بلی،اما بعد از چهار خصلت؛208.

آیا خبر ندهم شما را به چیزی که اگر به جای آورید آن چیز را،دور شود؛249.

آیا من نیستم سزاوارتر و صاحب اختیارتر به شما از نفس شما؛153.

احدی نمی یابد لذت ایمان را تا آنکه بداند و علم به هم رساند که به درستی؛216.

از من نیست کسی که استخفاف به نماز خود

ص:452

رساند و چنین کسی؛241.

اعتکاف کننده،نبوید بوی خوش را و تحصیل لذت نکند به ریحان؛257.

افضل اعمال عملی است که دشوارتر؛53.

اقرب حالات بنده به خدا حالت؛243.

اگر زمین خالی از حجت باشد هرآینه زمین با اهلش فرو می رود و قرار نمی گیرد؛84.

اول چیزی که حق تعالی محاسبه بنده خود به آن می کند نماز است؛241.

ای پسر من مگوی چیزی را که ندانی بلکه مگوی هرچه را دانی؛264.

ای حسرت بر آنچه اهمال کردم درباره جنب اللّه که امیر المؤمنین است؛161.

ای مهزم دروغ گفتند آنها که وقت تعیین نمودند از برای ظهور؛203.

ای میسّر دعا کن و حاجات خود را از خدا درخواه و مگوی که امر گذشته؛259.

بدانید ای مردمان!که به درستی که نیست این پوست نازک جسد آدمی را صبر و طاقتی؛223.

بدرستی که حق عالم آن است که بسیار از او سؤال نکنی و جامه او را نگیری؛51.

بدرستی که دعا برمی گرداند قضایی را که به تحقیق از آسمان فرو آمده؛259.

بعد از گفتن اشهد ان لا اله الا اللّه می فرمودند که:خلع الانداد؛243.

بعضی از گناهان هست که تکفیر و ازاله از آن نمی کند مگر وقوف به عرفات؛255.

بندگی و فرمانبرداری خدا در؛241.

بنده هرگاه نماز را در وقت خود به جای آورد و محافظت بر آن؛241.

بود در آنچه موعظه کرد به آن لقمان علیه السّلام پسر خود را اینکه ای پسر؛210.

به درستی که خداوند عالمیان واجب گردانیده زکات را همچنان که؛244.

به درستی که گفت:به زندیقی که سوال کرد از حضرت که از کجا،یعنی؛81.

بهشت و درخت طوبی باد از برای کسی که خلق و معاشرت او نیکو باشد؛217.

پرسیدم از حضرت باقر یا صادق صلوات اللّه علیهما که چه وقت واجب می شود؛233.

پرسیدند از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام از حقیقت ایمان؛پس فرمود که:؛213.

پس فرستاد خدای تعالی بر پیمبر خود،که حمد از برای؛73.

تفکر یک ساعت در آفاق و انفس؛77.

تمام نیکی ها همه در خانه ای است و گردانیده شده کلید؛219.

جمعی که در زمان غیبت انتظار ظهور آن حضرت کشند،افضل مردمند؛202.

ص:453

چون بیافرید حق تعالی عقل؛43.

چون حضرت امام حسین علیه السّلام را روی داد آنچه روی داد؛192.

چون حضرت امام محمد تقی علیه السّلام از مدینه بیرون آمد که متوجه بغداد شود؛198.

چون علی بن الحسین علیه السّلام را وقت وفات حاضر شد،پیش از وفات؛194.

چون فارغ شد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از این خطبه دیدند در میان مردم؛174.

چون کسی بگوید الحمد للّه کما هو اهله، کاتبان خیرات دست بازداشته؛80.

چون مومن را داخل قبرش کنند نماز از طرف راست او و؛215.

چه کسی تعهد چهار صفت می نماید که من ضامن شوم از برای او؛217.

چیزی که افضل باشد از؛243.

حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در زیر دیواری که میل به افتادن؛216.

حضرت صادق علیه السّلام فرمود به هشام بن حکم که آیا خبر نمی دهی مرا که؛145.

حیوانی صید کرده نمی شود مگر؛243.

خبر ده ما را از رفتن به شام که آیا؛205.

خدا لعنت کرده قدریه را،بر زبان؛207.

خداوند عالمیان فرموده که:روزه عبادتی است از برای من و؛249.

خداوند من قسم به عزّت و جلال و؛227.

خشنودتر حالی که؛202.

خواب برادر مرگ است؛211.

داخل شدم به خدمت حضرت امام موسی علیه السّلام و حال آنکه؛196.

در آخر الزمان گروهی به هم می رسند که متعمق النظر باشند؛78.

در باب علت وجوب نماز که محمد بن سنان به خدمت حضرت امام؛240.

در تورات نوشته شده:که ای فرزند آدم به درستی که من تو را آفریدم؛209.

در روز قیامت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در سر حوض کوثر مردم را؛182.

در زمان غیبت امتحان کرده؛202.

در شب معراج گذشتم به گروهی که لبهای ایشان را به مقراض ها از آتش؛222.

دشمن ترین دشمنان نفس اماره است؛218.

دعا سلاح مومن و ستون دین است و؛259.

دیدم وصیت کردن امیر المؤمنین علیه السّلام را هنگامی که وصیت به فرزند؛185.

دیدن کن یک روز در میان؛52.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله داخل مسجد شد پس ناگاه دید جماعتی را که؛47.

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرستاد قدری از لشکر را به جهاد،پس چون برگشتند فرمود؛256.

ص:454

رسول خدا فرموده که:حق تعالی فرموده که تکیه و اعتماد نکنند؛226.

روز قیامت قاری قرآن را می گویند که بخوان آیات را و؛261.

روزه دار در بندگی خداست و ثواب عبادت به جهت او نوشته می شود؛249.

روزه سپری است از آتش جهنم؛249.

روزی ابو حنیفه از نزد حضرت صادق علیه السّلام بیرون آمد پس؛204.

روزی حضرت[عیسی علیه السّلام]با سه کس به راهی می رفت ناگاه چشم؛114.

روزی رسول خدا اندوهناک بود پس آمد ملکی و؛220.

زراره به حضرت باقر علیه السّلام عرض نمود که:

آیا خبر نمی دهی مرا که از؛235.

زکاتی را که حبس کرده و نداده اند روز قیامت افعی؛246.

زهد ده چیز است و اعلی مراتب زهد، پست تر مرتبه از پرهیزگاری است؛220.

سیف تمار می گوید که:من و جمعی از شیعیان در خدمت؛187.

شریعت ما پس بیرون برد؛54.

شنیدم از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام که فرمود چون رسید هنگام؛188.

صبر از ایمان بمنزله سراست از؛215.

صدقه دادن سرا فرومی نشاند غضب خداوند رحمن را؛245.

عرض کردم به حضرت صادق علیه السّلام که بگیر دست مرا از آتش و بفرمای؛195.

عرض کردم به خدمت حضرت امام محمد باقر علیه السّلام که کدام عبادت؛258.

عقل چیزی است که عبادت کرده شود به آن خداوند؛44.

علماء وارثان پیغمبران اند از این جهت؛49.

علی بن منصور می گوید که:گفت هشام بن الحکم که بود؛60.

فرمود که:خالی از آن نیست سخن تو که می گویی که صانع؛67.

قدری مجوس امت من هستند؛208.

قرآن و اهل بیت را رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در میان مردم گذارده که مادام؛261.

کار کن از برای آخرت چنانچه گویا؛219.

کدورت دنیا و آخرت را از او رفع؛254.

کسی که بخواند قرآن را ایستاده در نماز خود می نویسد خدا از برای او؛261.

کسی که ترک کند انکار منکر را به دل و دست و زبان،پس او؛221.

کسی که تفسیر کند قرآن را برأی خود،پس به تحقیق که کافر می شود؛140.

کسی که زهد در دنیا تحصیل نمود و رغبت

ص:455

در آن ننمود،خدا حکمت؛219.

کسی که ضبط کند چهل حدیث را از آنچه محتاجند مردم به آن؛40.

کسی که هفتاد مرتبه در احرام تلبیه گفت از روی ایمان و؛252.

گفتم به حضرت امام رضا علیه السّلام که ما سوال می کردیم از تو؛197.

گفته شد به امیر المومنین علیه السّلام که آیا بود از برای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله علامتی؛90.

ما صبر می کنیم بر چیزی چند که؛215.

مراد،ائمه از آل محمد صلّی اللّه علیه و آله است که باید برساند امام سابق؛187.

مراد از صلوات و از صلوات وسطی، حضرت امیر المؤمنین است؛244.

مفضل بن عمر می گوید که گفتم به حضرت صادق علیه السّلام که به چه سبب؛177.

مگویید ما شیعه ایم،بلکه بگویید؛55.

من نزد گمان نیکوی بنده خودم؛229.

مومن کسی است که بدن او از خودش در تعب باشد؛49.

نازل شده قرآن به چهار ربع؛176.

نام آن حضرت را نمی گوید مگر؛201.

نزدیکتر حالی که می باشند بندگان از خدا و نزدیکی نمی جوید به سوی من،بنده به نمی رسد شفاعت ما به کسی که؛241.

نورانی گردانید خانه های خود را؛260.

نیست اهلال کننده به حجّی که آواز؛252.

نیست بنده ای مگر آنکه با او از جانب خدا حافظ و نگهبانی که آن دو فرشته؛216.

نیست صاحب گاو و گوسفندی و شتری که منع کند زکات مال خود را؛246.

وصیت کرد امام علی النقی به سوی پسرش حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام؛199.

هرچه از امور دنیا،سماع آن عظیم تر؛80.

هرکس بوده باشد از جمله شیعیان ما دانا به هرکس را که ولایت من از برای او ثابت است،پس این علی بن ابیطالب؛153.

هرگاه امام فوت شود به چه علامتی شناخته می شود امامی که بعد او است؛186.

هرگز گمراه نمی شوید،مادامی که چنگ زنید به قرآن و اهل بیت علیهم السّلام؛171.

ص:456