گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیستم
سورة ملائکه یا فاطر




اشاره
ابَ... 􀀀 اللّ و آیۀ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِت
􀀀
ابَ هِ... 􀀀 مکی است حسن گوید،مگر دو آیه، إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِت
عدد آیات:
چهل و شش آیه شامی و مدنی اخیر است و 45 آیه از نظر دیگران.
اختلاف آن:
ذابٌ شَدِیدٌ بصري و شامی جدید و آیۀ و البصیر و النور سه آیه غیر بصري، مَنْ فِی 􀀀 در هفت آیه است، اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَ
لا) بصري(تبدیلا)بصري و شامی و مدنی اخیر است. 􀀀 الْقُبُورِ غیر شامی است (أَنْ تَزُو
فضیلت آن:
ابی بن کعب از پیامبر(ص)روایت کرده که فرمود هر کس سورة ملائکه را قرائت کند روز قیامت سه در از درهاي بهشت او
را صدا میزند که از هر کدام از این سه در که خواستی وارد شو.
تفسیر آن:
چون خداوند سبحان سوره قبلی را پایان داد برد اهل شرك و شک و عناد این سوره را افتتاح نمود بذکر کمال قدرت و
وحدانیّت و دلیلهاي- توحیدي و گفت:
ص : 299
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 1 تا 5
اشاره
اعَ یَزِیدُ فِی 􀀀 لاثَ وَ رُب 􀀀 ی وَ ثُ 􀀀 لائِکَهِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَهٍ مَثْن 􀀀 جاعِلِ اَلْمَ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 اطِرِ اَلسَّ 􀀀 لِلّ ف
􀀀
منِ اَلرَّحِیمِ . اَلْحَمْدُ هِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
لا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ 􀀀 ا یُمْسِکْ فَ 􀀀 ا وَ م 􀀀 لا مُمْسِکَ لَه 􀀀 لِلنّ مِنْ رَحْمَهٍ فَ
اسِ􀀀 اَللّ
􀀀
ا یَفْتَحِ هُ 􀀀 ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 1) م 􀀀 اَللّ عَل
􀀀
شاءُ إِنَّ هَ 􀀀 ا یَ 􀀀 اَلْخَلْقِ م
إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 ماءِ وَ اَلْأَرْضِ 􀀀 اَللّ یَرْزُقُکُمْ مِنَ اَلسَّ
􀀀
خالِقٍ غَیْرُ هِ 􀀀 اَللّ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ
􀀀
اَلنّ اُذْکُرُوا نِعْمَتَ هِ
اس 􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀 هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 2) ی
لا􀀀 اَللّ حَقٌّ فَ
􀀀
اَلنّ إِنَّ وَعْدَ هِ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀 اَللّ تُرْجَعُ اَلْأُمُورُ ( 4) ی
􀀀
فَأَنّ تُؤْفَکُونَ ( 3) وَ إِنْ یُکَ ذِّبُوكَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ وَ إِلَی هِ
􀀀
ی
( بِاللّ اَلْغَرُورُ ( 5
􀀀
لا یَغُرَّنَّکُمْ هِ 􀀀 ا وَ 􀀀 اهُ اَلدُّنْی 􀀀 تَغُرَّنَّکُمُ اَلْحَی
ترجمه:
بنام خداوند بخشندة مهربان 1-تمام سپاس و شکر مخصوص خدائیست که آفریننده آسمانها و زمین است،قرار دهنده
فرشتگانست فرستادگانی که داراي دو بال دو دو و سه سه و چهار چهار است در آفرینش هر چه خواهد میافزاید زیرا که خدا
بهر چیز توانا است.
ص : 300
-2 آنچه خدا از بخشایش براي مردم بگشاید پس آن را هیچ بازگیرندة نیست و آنچه خدا بازگیرد پس آن را از پس
بازگرفتنش هیچ فرستنده اي نیست و او نیرومندي درست کردار است.
-3 اي مردم نعمت خداي را بر خویشتن یاد کنید،آیا هیچ آفریننده اي جز خدا هست که از آسمان و زمین شما را روزي دهد
هیچ خدایی نیست،پس چگونه منصرف شده اید.
-4 اگر اهل مکه تو را(اي پیامبر)دروغگو شمردند بحقیقت پیش از تو پیغمبرانی تکذیب شده اند کارها بسوي خدا بازگشت
خواهد کرد.
-5 اي مردم وعده خدا راست و درست است پس زندگانی دنیا شما را نفریبد و شیطان فریبنده شما را بکرم خدا مغرور نسازد.
قرائت:
اللّ )را بجرّ خوانده و بقیّه از قاریان برفع خوانده اند.
􀀀
اهل کوفه غیر عاصم و ابو جعفر(غیر ه
دلیل:
اللّ )بجرّ خوانده آن را صفت بر لفظ(من خالق)قرار داده و خبرش یرزقکم من السماء و الارض،و
􀀀
ابو علی گوید:کسی که(غیر ه
اللّ )را برفع خوانده احتمال چند وجه داده: 1-اینکه آن خبر مبتداء باشد 2-اینکه صفت بر محلّ مبتداء باشد و
􀀀
کسی که(غیر ه
- اللّ فی الوجود او العالم)آیا خالقی که غیر خدا باشد در وجود یا در عالم هست 3
􀀀
خبرش مضمر باشد تقدیرش(هل خالق غیر ه
اللّ آیا نیست خالقی مگر خدا و دلالت میکند بر
􀀀
اینکه غیر استثناء باشد و خبرش مضمر مثل آنکه گوید،هل من خالق الاّ ه
امکان استثناء قول خدا
ص : 301
اللّ ،نیست خدایی مگر خدا.
􀀀
هٍ إِلَّا هُ 􀀀 ا مِنْ إِل 􀀀م
لغت:
الفطر:پارة از چیز بظاهر شدن آن براي حسّ و فاطر السماوات یعنی خالق و آفریدگار آسمانها.
اعراب:
اعَ􀀀 لاثَ وَ رُب 􀀀 ی وَ ثُ 􀀀 مَثْن
اللّ ما شرطیه است در محل نصب براي
􀀀
ا یَفْتَحِ هُ 􀀀 صفت براي اجنحه است که عدول از اثنین اثنین و ثلاثه ثلاثه و اربعه اربعه، م
مفعول بودن آن فتحه داده میشود.
تفسیر:
اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 اطِرِ السَّ 􀀀 لِلّ ف
􀀀
اَلْحَمْدُ هِ
ستایش از آن خدائیست که آفریدگار آسمانها و زمین است در حالی که اوّل است بنا بر اینکه مثالی براي او نیست، خودش
سبقت و پیشی گرفت در حمد تا آنکه ما را تعلیم کند و آگاه نماید که چگونه سپاس کنیم او را،و براي آنکه براي ما بیان
سازد که تمام حمد از آن او است.
لائِکَهِ رُسُلًا 􀀀 جاعِلِ الْمَ 􀀀
فرشتگان را رسولان قرار داد بسوي پیامبران با کتابها و وحی.
اعَ􀀀 لاثَ وَ رُب 􀀀 ی وَ ثُ 􀀀 أُولِی أَجْنِحَهٍ مَثْن
قتاده گوید:صاحبان بالها دو تا دو تا،و سه تا،سه تا،و چهار تا،چهار تا،و تفسیر آن گذشت،و فقط آنها را صاحبان بال قرار داد
براي آنکه برایشان امکان بالا رفتن و پائین آمدن بسوي زمین باشد،پس بعضی از ایشان دو بال دارند و بعضی سه بال و برخی
چهار بال،فرمود و زیاد میکند در آن بالها آنچه خواهد و آن قول اوست.
ص : 302
شاءُ 􀀀 ا یَ 􀀀 یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ م
می افزاید در خلقت هر چه بخواهد.
ابن عباس گوید:پیغمبر(ص)شب معراج جبرئیل را دید که برایش ششصد بال بود،و این اختیار زجاج و فراء است.
زهري و ابن جریح گویند:قصد کرده بقولش یزید فی الخلق ما یشاء خوش صدایی را.قتاده گوید:آن ملاحت و نمکین بودن
دو چشم است.
و ابو هریره از پیامبر(ص)روایت کرده که فرمود آن زیبایی صورت و موي قشنگ و صداي خوب است.
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ 􀀀 اللّ عَل
􀀀
إِنَّ هَ
بدرستی که خدا بر هر چیزي تواناست هیچ چیزي نیست مگر آنکه او بر عین آن یا مثل آن تواناست،سپس خدا بیان کرد
انعامش را بر خلقش و گفت:
ا􀀀 لا مُمْسِکَ لَه 􀀀 لِلنّ مِنْ رَحْمَهٍ فَ
اسِ􀀀 اللّ
􀀀
ا یَفْتَحِ هُ 􀀀م
ا􀀀 یعنی آنچه میآید ایشان را از باران و تندرستی یا هر نعمتی که خدا بخواهد هیچکس قدرت ندارد که جلوي آن را بگیرد. وَ م
یُمْسِکْ و آنچه که امساك میکند از اعطاء آن.
لا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ 􀀀 فَ
پس رساننده براي او بعد از آن نیست،یعنی هیچکس قدرت بر ارسال و اعطاء آن را ندارد.
حسن گوید:یعنی آنچه خدا میفرستد از پیامبران بسوي بندگانش در وقتی غیر وقت دیگر پس مانعی براي آن نیست براي آنکه
الَمِینَ ( 1)و آنچه امساك میکند در زمان فترت یا از 􀀀 إِلاّ رَحْمَهً لِلْع
􀀀
اكَ 􀀀 ا أَرْسَلْن 􀀀 رسول رحمت از خداست چنانچه فرمود: وَ م
کسانی که باو زخم میزدند از کفّار پس رساننده براي او نیست،و لفظ محتمل است براي همه باشد.
ص : 303
. 1) -سورة انبیاء آیۀ: 107 -1
وَ هُوَ الْعَزِیزُ
یعنی قادر چنانی که عاجز نمیشود (الْحَکِیمُ) در افعالش دانا و محکم کار است،چه انعام کند و چه امساك از رحمت
نماید،براي آنکه او آنچه حکمتش اقتضا کند میکند،سپس مؤمنین را خطاب نموده و گفت:
اللّ عَلَیْکُمْ
􀀀
النّ اذْکُرُوا نِعْمَتَ هِ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی
اي مردم یاد کنید نعمت خدا را بر خودتان نعمت ظاهري و نعمت باطنی که از جمله آن شما را آفرید و ایجاد کرد و زنده
نمود و شما را توانا نمود و اشتهاء شهوت در شما قرار داد و براي شما آفرید اقسام لذّتها و منافع را.
ماءِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 اللّ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّ
􀀀
خالِقٍ غَیْرُ هِ 􀀀 هَلْ مِنْ
آیا خالقی جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزي دهد این استفهام تقدیریست براي ایشان،و معنایش نفی است تا
آنکه اقرار کنند به اینکه خالقی نیست مگر خدا و روزي میدهد از آسمان بوسیلۀ باران و از زمین بسبب روئیدنی ها،و آیا جایز
است اطلاق لفظ خالقی بر غیر خداي سبحان،در آن دو وجه است:
-1 اینکه این لفظ بر احدي جز خدا اطلاق نمیشود،و فقط غیر خدا به لفظ خالق توصیف میشود بنا بر جهت تقیید اگر چه جایز
است اطلاق لفظ صانع و فاعل و رازق و مثل آنها بر غیر خدا.
-2 یعنی خالقی نیست که روزي دهد و روزي را بوجود نمی آورد مگر خداي تعالی.
إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀
فَأَنّ تُؤْفَکُونَ یعنی چگونه منصرف از راه حق بگمراهی میشوید.
􀀀
یعنی معبودي جز او نیست که شایسته پرستش و عبادت باشد. ی
و بعضی گفته اند:یعنی کجا عدول میکنید از این دلیلهایی که براي شما اقامه کردم بر توحید با وضوح و آشکاري آن،سپس
تسلّی داد خدا پیامبرش
ص : 304
اللّ علیه و آله را از تکذیب قومش او را و گفت:
􀀀
صلّی ه
وَ إِنْ یُکَذِّبُوكَ
اللّ تُرْجَعُ الْأُمُورُ پس قطعا تکذیب شدند رسولان و
􀀀
و اگر تکذیب کردند تو را اي محمد. فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ وَ إِلَی هِ
پیامبرانی قبل از تو بودند،و بسوي خدا کارها برمیگردد،پس پاداش میدهد کسی را که پیامبران را تکذیب کند،و یاري کند
پیامبرانی که تکذیب شدند،سپس مخلوق را خطاب کرده و گفت:
اللّ
􀀀
النّ إِنَّ وَعْدَ هِ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی
اي مردم بدرستی که وعده خدا حق است از روز رستاخیز و قیامت و بهشت و دوزخ و پاداش و حساب (حَقٌّ) راست است،لا
محاله خواهد آمد.
ا􀀀 اهُ الدُّنْی 􀀀 لا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَی 􀀀 فَ
پس زندگی دنیا شما را فریب ندهد که بلذتهاي آن و نعمتهاي آن فریب بخورید و گول نزند شما را حب ریاست،و حب زیاد
ماندن در دنیا پس بدرستی که این از اندکی نابود و فانی میشود و گناه و وبال آن باقی میماند.
بِاللّ الْغَرُورُ
􀀀
لا یَغُرَّنَّکُمْ هِ 􀀀 وَ
و فریب ندهد شما را فریب دهندة بخدا و او یعنی غرور عادتش اینست که غیر خود را مغرور میکند و دنیا و زینت آن
موصوف باین صفتند براي آنکه مردم مغرور بآن میشوند.
مجاهد و حسن گفته اند:که غرور شیطان و او ابلیس است.
ص : 305
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 6 تا 10
اشاره
ذابٌ شَدِیدٌ وَ اَلَّذِینَ 􀀀 حابِ اَلسَّعِیرِ ( 6) اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَ 􀀀 ما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْ 􀀀 طانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِ ذُوهُ عَدُ  وا إِنَّ 􀀀 إِنَّ اَلشَّیْ
شاءُ 􀀀 شاءُ وَ یَهْدِي مَنْ یَ 􀀀 اَللّ یُضِلُّ مَنْ یَ
􀀀
اَلصّ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ ( 7) أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ هَ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع آمَنُوا وَ مَِلُوا
ا􀀀 ی بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْن 􀀀 اهُ إِل 􀀀 حاباً فَسُقْن 􀀀 احَ فَتُثِیرُ سَ 􀀀 اَللّ اَلَّذِي أَرْسَلَ اَلرِّی
􀀀
ما یَصْنَعُونَ ( 8) وَ هُ 􀀀 اَللّ عَلِیمٌ بِ
􀀀
راتٍ إِنَّ هَ 􀀀 لا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَ 􀀀 فَ
اَلصّ یَرْفَعُهُ وَ
الِح 􀀀 فَلِلّ اَلْعِزَّهُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْ عَدُ اَلْکَلِمُ اَلطَّیِّبُ وَ اَلْعَمَلُ 􀀀
کانَ یُرِیدُ اَلْعِزَّهَ هِ 􀀀 ذلِکَ اَلنُّشُورُ ( 9) مَنْ 􀀀 ا کَ 􀀀 بِهِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِه
( ئِکَ هُوَ یَبُورُ ( 10 􀀀 ذابٌ شَدِیدٌ وَ مَکْرُ أُول 􀀀 اتِ لَهُمْ عَ 􀀀 اَلَّذِینَ یَمْکُرُونَ اَلسَّیِّئ
ترجمه:
-6 البتّه شیطان شما را دشمنی است پس شما نیز او را دشمن گیرید بی گفتگو شیطان پیروانش را میخواند تا آنان از ملازمان
آتش سوزان باشند.
-7 البتّه آنان که کافر شدند براي ایشان شکنجه اي سخت است و آنان که ایمان آوردند و کارهاي شایسته کردند براي ایشان
آمرزشی و مزدي بزرگست
ص : 306
-8 آیا کسی که زشتی عمل او برایش آراسته شد پس آن را نیکو دید البتّه خدا هر که را خواهد در گمراهی وا میگذارد و هر
که را خواهد هدایت میکند پس جان خویش را براي حسرتها که بر گمراهی ایشان میخوري ضایع مکن زیرا که خدا بآنچه
میکنند داناست.
-9 خداي یکتا آن ذاتیست که بادها را فرستاد پس آن بادها ابرها را برانگیختند،و آن را بر زمین مرده براندیم پس زمین را پس
از مردگی آن به وسیلۀ بارانی که از ابر فرود آمدند زنده گردانیدیم و زنده گردانیدن زمین مانند برانگیختن مردگانست.
-10 هر که براي خود عزّت میخواهد همه عزّتها از آن خداست سخنان پاك بسوي خدا بالا میرود و عمل شایسته سخنان
پاکیزه را بالا میبرد و آنان که حیله هاي بد میکنند براي ایشان شکنجه اي سخت است و نیرنگ آن گروه فاسد میشود.
قرائت:
ابو جعفر(فلا تذهب)بضم تاء و نصب(نفسک)قرائت کرده و بقیّه از قرّاء (فلا تذهب نفسک)خوانده اند و دلیل در هر دو ظاهر
است.
اعراب:
حسرات مصدر فعل محذوف است تقدیرش،فلا تذهب نفسک تتحسّر علیهم حسرات است،و جمیعا منصوب است بر حالیّت و
ئِکَ هُوَ یَبُورُ فاصله شده بین مبتداء و خبرش. 􀀀 للّ بآن متعلّق است،و هو در وَ مَکْرُ أُول
􀀀
عامل در آن چیزي است که لام از ه
ص : 307
تفسیر:
اشاره
سپس خداوند سبحان حذر داد ایشان را از شیطان و فرمود:
طانَ لَکُمْ عَدُوٌّ 􀀀 إِنَّ الشَّیْ
البتّه شیطان دشمن شماست میخواند شما را بکارهایی که در آن هلاکت و زیان دنیا و آخرت است و منصرف میکند شما را از
کارهاي خوب و نیکو و میخواند شما را بکارهاي بد.
فَاتَّخِذُوهُ
یعنی پس او را دشمن بدانید و با او عداوت کنید و پیرویش نکنید به اینکه موافق مقصود او عمل کنید و اعتراف نمائید که
تسلیم و منقاد او هستید.
ما یَدْعُوا حِزْبَهُ 􀀀 إِنَّ
حابِ السَّعِیرِ تا آنکه از اصحاب و ملازمین آتش او باشند و 􀀀 فقط او پیروان و دوستان و یاران خود را میخواند لِیَکُونُوا مِنْ أَصْ
سعیر آتش برافروخته و شعله ور است و معنایش اینست که براي سلطنت و تسلّطی بر مؤمنین نیست و لکن او یاران خود را
دعوت میکند باعمالی که بسبب آن مستحق آتش شوند.
سپس بیان نمود خداي سبحان حال مردمی که او را اجابت نموده و پاسخ مثبت دادند و حال کسانی که مخالفت او را نمودند
و گفت:
ذابٌ شَدِیدٌ 􀀀 اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَ
کسانی که کافر شدند براي آنان عذاب سختی است بعنوان پاداش بر کفرشان.
الصّ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
و آن کسانی که ایمان آوردند و کار شایسته کردند براي ایشان آمرزش از خداست براي گناهانشان.
وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ
یعنی ثواب بزرگیست،سپس فرمود بعنوان تقریر و بیان براي ایشان أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَ ناً یعنی کفّار نفوسشان
اعمال
ص : 308
بدشان را برایشان زینت داده و تصوّر میکنند که آنها کارهاي خوبی هستند یا شیطان اعمالشان را برایشان زینت میدهد به
اینکه آنها را بشبه گمراه کننده و ترك نظر و مطالعه در"دلیلها"واداشته و فریب میدهد تا اشتغال بکارهایی که در آن لذّت
دنیاست نموده و تکلیف را زیر پا گذارند،و خبر قول او أ فمن زین له عمله محذوف است،یعنی،لا هو کمن علم الحسن و
القبیح،و عمل بما علم،آیا او مثل آنست که زیبایی و زشت را دانسته و عمل بعلم خود کرده و.
عمل بدش براي او زینت داده نشده است.
اللّ مثل آنست که خدا او را هدایت و راهنمایی کرده،و بعضی گفته اند:مثل
􀀀
و بعضی گفته اند:تقدیرش اینست کمن هداه ه
کسیست که عمل خوبش- برایش زینت داده شده.
شاءُ 􀀀 شاءُ وَ یَهْدِي مَنْ یَ 􀀀 اللّ یُضِلُّ مَنْ یَ
􀀀
فَإِنَّ هَ
پس البتّه خدا گمراه میکند هر که را بخواهد و هدایت میکند هر که را خواهد بیانش گذشت.
راتٍ􀀀 لا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَ 􀀀 فَ
یعنی اي محمد خود را براي حسرت خوردن بگمراهی ایشان هلاك نکن،و غصّه بحال ایشان نخور که کافر شدند و مستحق
أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ( 1)شاید خودت را هلاك
􀀀
اخِعٌ نَفْسَکَ 􀀀 عقاب و عذاب گشته اند،و آن مثل قول اوست که میفرماید لَعَلَّکَ ب
کنی که چرا ایمان نمی آورند،و حسرت غم و غصّه شدید است بر فوت و فقدان اعمال صالحه.
ما یَصْنَعُونَ 􀀀 اللّ عَلِیمٌ بِ
􀀀
إِنَّ هَ
البتّه که خدا داناست بآنچه که میکردند پس ایشان را بر آن پاداش میدهد سپس برگشت خدا بذکر دلیلهاي توحید و فرمود: وَ
حاباً و خدا آن ذاتیست که 􀀀 احَ فَتُثِیرُ سَ 􀀀 اللّ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّی
􀀀
هُ
ص : 309
. 1) -سورة شعراء آیۀ: 3 -1
ی بَلَدٍ مَیِّتٍ بزمین 􀀀 فرستاد باد را پس تحریک کرد و برانگیخت ابر را از هر جا که بود(فسقناه)پس سوق دادیم و راندیم ابر را إِل
ا بِهِ پس زنده کنیم بسبب باران و آب اَلْأَرْضَ 􀀀 مرده اي که باران در آن نباریده و خشک است،پس میبارد بر این زمین فَأَحْیَیْن
ا زمین را بعد از مردگی به اینکه برویانیم در آن زراعت و علف و گیاه را بعد از آنکه چیزي از اینها در آن نبود. 􀀀 بَعْدَ مَوْتِه
ذلِکَ النُّشُورُ 􀀀 کَ
همین طور است زنده شدن در قیامت،یعنی چنانچه باران چنین میکند بزمین خشک مرده از زنده کردن آن بسبب زراعت و
گیاه مردم هم بعد از مردنشان زنده و محشور میشوند براي رسیدن بپاداش از ثواب و عقاب.
فَلِلّ الْعِزَّهُ جَمِیعاً
􀀀
کانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ هِ 􀀀 مَنْ
هر که عزّت و ارجمندي میخواهد پس تمام عزّت از آن خداست.
اختلاف در معناي عزّت:
فراء گوید:یعنی هر کس علم عزّت میخواهد و آن قدرت و توان بر مقهور کردن و غلبه کردن بر کسی که عزت دارد،پس البتّه
تمام عزت از آن خدا و مخصوص اوست.
قتاده گوید:یعنی هر کس قصد عزّت دارد پس خود را بسبب طاعت و فرمان بري از خدا عزیز کند زیرا خداي تعالی او را عزیز
فَلِلّ الْعِزَّهُ جَمِیعاً معنایش دعوت بطاعت کسیست که عزت از آن اوست،چنان که میگویند هر
􀀀
خواهد نمود،یعنی اینکه قول او هِ
که مال میخواهد پس مال مال فلانی است،پس از او بخواهد،و به صحّت این معنا دلالت میکند حدیثی را که انس از پیامبر
اللّ علیه و آله روایت کرده که فرمود،بدرستی که پروردگار شما هر روز میگوید
􀀀
صلّی ه
ص : 310
انا العزیز فمن اراد الدارین فلیطع العزیز من عزیزم پس هر کس عزّت دنیا و آخرت را میخواهد،پس اطاعت کند عزیز را.
إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ
بسوي او بالا میرود سخن پاکیزه،و کلم جمع کلمه است،گفته میشود هذا کلم و هذه کلم پس مذکر میشود و مؤنث میگردد و
هر دو آنها جمع است و بین آنها و مفردش چیزي جز هاء(کلمه)نیست، در آن تذکیر و تأنیث جایز است،و معناي صعود در
اینجا قبول عمل از صاحب آن و ثواب دادن بر آنست و هر عملی را که خدا قبول کند از طاعت آن را برفع و صعود به بالا
بردن توصیف میکند،براي آنکه فرشتگان مینویسند اعمال بنی آدم را و بالا میبرند تا جایی که خداي تعالی بخواهد و این مانند
رارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ( 1)بدرستی که کتاب و پرونده نیکان هر آینه در مقامات بالاست. 􀀀 ابَ الْأَبْ 􀀀 قول او است: إِنَّ کِت
و بعضی گفته اند:الیه یصعد،یعنی بآسمان بالا میرود و بجایی که جز او کسی مالک حکم نیست پس قرار داده بالا رفتن را
صعود بسوي او تعالی چنانچه میگویند کارشان بسلطان و پادشاه بالا رفت،و کلمه طیّب،سخنان نیکو است از بزرگداشت خدا
الصّ یَرْفَعُهُ و عمل صالح و شایسته آن را بالا میبرد.
الِح 􀀀 اللّ است وَ الْعَمَلُ 􀀀
و تنزیه کردن او و بهترین کلمات،لا اله الاّ ه
در معناي این آیه چند قول است:
-1 حسن گوید،عمل صالح سخن پاکیزه را بالا میبرد بسوي خدا،پس هاء از یرفعه بسوي کلم برمیگردد.
-2 ابن عباس گوید:معکوس معناي اوّل یعنی عمل صالح را سخن پاکیزه
ص : 311
. 1) -سورة مطففین آیۀ: 18 -1
بالا میبرد و معنایش اینست که عمل صالح فایده ندارد مگر وقتی که توحید و اخلاص صادر میشود.
-3 قتاده گوید:یعنی عمل صالح را خدا بالا میبرد براي صاحبش یعنی قبول میکند و بنا بر این معنی پس اوّل خبر دادن است و
تعلّق بماقبلش ندارد،سپس خداوند سبحان یاد کرد کسی را که توحید خدا را نپذیرفته است.
اتِ􀀀 وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئ
کلبی گوید:و آنهایی که کارهاي بد انجام می دهند،و بعضی گفته اند:یمکرون یعنی آنهایی که مشرك بخدا میشوند.
ابی العالیه گوید به آنهایی که در دار الندوه به پیامبر خدا مکر کردند،و نقشه قتل پیغمبر(ص)را کشیدند،و آن قول خداست. وَ
ذابٌ شَدِیدٌ براي ایشانست عذاب 􀀀 إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... ( 1)و هنگامی که آنهایی که کافر شدند بتو مکر نمودند لَهُمْ عَ
دردناك در آخرت سپس خبر داد به اینکه مکر و نقشه ایشان باطل میشود و فرمود:
ئِکَ هُوَ یَبُورُ 􀀀 وَ مَکْرُ أُول
و مکر این گروه فاسد،و نابود میشود و چیزي نیست و آنچه اراده کرده اند نافذ و عملی نخواهد شد.
ص : 312
. 1) -سورة انفال آیۀ: 30 -1
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 11 تا 17
اشاره
لا یُنْقَصُ 􀀀 ا یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ 􀀀 إِلاّ بِعِلْمِهِ وَ م
􀀀
تَضَعُ 􀀀 ی وَ لا 􀀀 ا تَحْمِلُ مِنْ أُنْث 􀀀 اجاً وَ م 􀀀 رابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْو 􀀀 اَللّ خَلَقَکُمْ مِنْ تُ
􀀀
وَ هُ
جاجٌ وَ مِنْ کُلٍّ 􀀀 ذا مِلْحٌ أُ 􀀀􀀀 رابُهُ وَ ه 􀀀 سائِغٌ شَ 􀀀 راتٌ 􀀀 ذا عَذْبٌ فُ 􀀀􀀀 رانِ ه 􀀀 ا یَسْتَوِي اَلْبَحْ 􀀀 اَللّ یَسِیرٌ ( 11 ) وَ م
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 ابٍ إِنَّ 􀀀 إِلاّ فِی کِت
􀀀
مِنْ عُمُرِهِ
واخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْ لِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ( 12 ) یُولِجُ اَللَّیْلَ فِی 􀀀 ا وَ تَرَي اَلْفُلْکَ فِیهِ مَ 􀀀 تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَهً تَلْبَسُونَه
اَللّ رَبُّکُمْ لَهُ اَلْمُلْکُ وَ اَلَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 ارَ فِی اَللَّیْلِ وَ سَخَّرَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَ  می 􀀀 ارِ وَ یُولِجُ اَلنَّه 􀀀 اَلنَّه
لا􀀀 امَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَ 􀀀 جابُوا لَکُمْ وَ یَوْمَ اَلْقِی 􀀀 اءَکُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اِسْتَ 􀀀 لا یَسْمَعُوا دُع 􀀀 ا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ ( 13 ) إِنْ تَدْعُوهُمْ 􀀀 دُونِهِ م
اَللّ هُوَ اَلْغَنِیُّ اَلْحَمِیدُ ( 15 ) إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ( 16 ) وَ
􀀀
اَللّ وَ هُ
􀀀
راءُ إِلَی هِ 􀀀 اَلنّ أَنْتُمُ اَلْفُقَ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀 یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ ( 14 ) ی
( اَللّ بِعَزِیزٍ ( 17
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 ا 􀀀م
ترجمه
-11 و خداوند شما را از خاك آفریده آن گاه از نطفه سپس شما را جفت ها قرار داد و هیچ زنی آبستن نمیشود و نمی زاید
مگر بعلم و اراده خداست و هیچ عمر کننده عمر نمیکند و از عمر کسی کوتاه نمیشود مگر آنکه در کتاب خداست البتّه
ص : 313
این بر خدا سهل و آسان است.
-12 دو دریا یکسان نیستند این آبی شیرین تسکین دهنده عطش است که آشامیدن آن خوشگوار است و آن دیگري آبی شور
که تلخست و از هر یک گوشتی تازه میخورید و زیوري بیرون میآورید که آن را میپوشند و کشتیها را در دریا شکافنده آب
میبینی تا از بخشش او بجوئید که شما سپاس گزارید.
-13 شب را در روز در میآورد و روز را در شب داخل میگرداند و مهر و ماه را فرمان بردار سخت هر کدام تا مدّتی نامبرده
میرود این خداي توانا پروردگار شماست پادشاهی از آن وي است و آنان را که سواي خدا میخوانید مقدار پوستی هم بر هسته
خرما پیچیده است مالک نمیشوند.
-14 اگر بخوانید ایشان دعاي شما را نشنوند و اگر بشنوند شما را اجابت نکنند و روز قیامت انکار کنند شرك شما را و هیچ
خبر دهنده اي تو را مانند داناي آگاه آگاهی ندهد.
-15 اي مردم شما نیازمند و محتاج بخدائید و خداوند خود بی نیازي ستوده صفاتست.
-16 اگر خواهد شما را ببرد و آفرینشی تازه بیاورد.
-17 و این کار بر خدا دشوار نیست.
قرائت:
روح و زید از یعقوب(و لا ینقص)بفتح یاء خوانده و آن قرائت حسن و ابن سیرین است و دیگران(و لا ینقص)بنا بر مفعول به
خوانده اند.
و قتیبه از کسایی(و الذین یدعون)با یاء خوانده و باقی از قرّاء با تاء قرائت کرده اند،و در شواذ قرائت عیسی ثقفی،سیغ شرابه
آمده است.
ص : 314
دلیل:
کسی که ینقص قرائت کرده پس تقدیرش را(و لا ینقص من عمره)فرض کرده و قرائت مشهور،(و لا ینقص)بهتر است براي
ا یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ ( 1)و همین طور قرائت(تدعون)بنا بر خطاب موافق تر بما تقدّم و ما تأخّر از کلام 􀀀 آنچه گذشت از قول خدا وَ م
است،و"یدعون"با یاء بنا بر مغایب بودن است و کسی که سیغ شرابه خوانده پس آن بر تخفیف کسیست که سیغ با تشدید بر
وزن فیعل گرفته و اصلش سیوغ مثل هین و هیّن و میت و میّت میباشد.
شرح لغات:
النطفه:آب کم و آب بسیار و آن از اضداد است و از آنست قول امیر- المؤمنین علیه السلام وقتی که گفته شد بآن حضرت که
خوارج از پل نهروان گذشتند،فرمود محل کشته شدن و زمین افتادنشان پائین تر از آب است.
اللّ بفتح نه غیر آن یعنی قسم بجان و ابدیّت خداوند.
􀀀
العمر:یعنی بقاء و زیستن و اصلش طول عمر است،و قول ایشان لعمر ه
القطمیر:پوست روي خرما،و بعضی گفته اند،که هسته خرماست.
الجدید:نزدیک و تازه عهد بسبب منقطع شدن عمل از او و اصلش از قطع و جدایی است.
اعراب:
لا یُنْقَصُ 􀀀
إِلاّ فِی
􀀀
تقدیرش،لا ینقص من عمره شیء است،پس مفعولی که فاعلش ذکر نشده و یا نامش برده نشده محذوف است،و قول او
ابٍ جار و مجرور در محل خبر است براي مبتداء محذوف تقدیرش(الا هو کان فی کتاب) میباشد(تلبسونها)جایز است که 􀀀 کِت
جمله منصوبه در محل حال از"تستخرجون"
ص : 315
. 1) -سورة فاطر آیۀ: 11 -1
باشد و ممکنست که صفت براي حلیه یعنی حلیه ملبوسه باشد،و لام از قول او(لتبتغوا)متعلّق(بمواخر)باشد براي آنکه معنایش
اینست،کشتیها آب را میشکافند براي طلب کردن فضل خدا،و قول او (مِنْ دُونِهِ) در محل حال است از ضمیر حذف شده از
قول او(تدعون)و تقدیرش(و الذین تدعونهم) (کائنین من دونه)است.
تفسیر:
سپس خداوند بنا بر ترتیب آنچه گذشت از دلیلها فرمود:
رابٍ􀀀 اللّ خَلَقَکُمْ مِنْ تُ
􀀀
وَ هُ
خداوند شما را از خاك آفرید به اینکه پدر شما آدم را از خاك بوجود آورد زیرا که هر چیزي باصل خودش برمیگردد
بعضی گفته اند:اراده کرده خود آدم را.
ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ
اجاً) سپس شما را مرد و زن قرار داد،و بعضی گفته اند:اقسام و صنفهایی. 􀀀 سپس از آب مرد و زن (ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْو
إِلاّ بِعِلْمِهِ
􀀀
لا تَضَعُ 􀀀 ی وَ 􀀀 ا تَحْمِلُ مِنْ أُنْث 􀀀 وَ م
یعنی هیچ زنی از زنها بچه خود را در شکمش برنمیدارد مگر بعلم و اراده خدا،و هیچگاه او را نمیزاید مگر آنکه آن نیز باراده
و علم خداست،یعنی مگر آنکه او داناي باین حمل و وضع است.
ا یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ 􀀀 وَ م
یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ و یا کم نمیشود از عمر این سالمند به سپري 􀀀 ابن مالک گوید:یعنی طولانی نمیکند در عمر هیچ کس وَ لا
شدن اوقات بر او،یعنی بعضی از عمرش نمیرود بگذشتن شب و روز.
حسن و ضحاك و ابن زید گویند:یعنی کم نمیشود از عمر این سالمند و پیر.
و بعضی گفته اند:یعنی او چیزیست که خداي تعالی آن را میداند که فلانی
ص : 316
اگر اطاعت میکرد تا فلان وقت میماند و اگر معصیت و گناه میکرد از عمرش کم میشد،پس باقی نمی ماند،پس نقصان عمر بر
سه صورت است:یا از عمر سالمند کم میشود،یا از عمر سالمند دیگر،یا نقصانش مشروط بشرط خواهد بود.
ابٍ􀀀 إِلاّ فِی کِت
􀀀
مگر آنکه این حمل و وضع طفل و طول عمر و نقصان او ثابت است در کتاب و آن کتاب محفوظ است،خداوند او را قبل از
آنکه بوجود آید در آن کتاب ثبت کرده است.
سعید بن جبیر گوید:در امّ الکتاب نوشته شده که عمر فلانی چند سال خواهد بود،سپس در پائین آن نوشته شده یک روز یا
دو روز یا سه روز رفت تا آخر عمرش.
اللّ یَسِیرٌ
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 إِنَّ
یعنی این طولانی عمر و نقصان آن و اثبات آن در امّ الکتاب بر خداي تعالی سهل و غیر مشکل است،سپس فرمود:
رانِ 􀀀 ا یَسْتَوِي الْبَحْ 􀀀 وَ م
راتٌ ابن عباس گوید: 􀀀 ذا عَذْبٌ فُ 􀀀􀀀 یعنی دریاي شیرین و شور مساوي و یکسان نیستند،آن گاه یاد کرد آنها را و فرمود: ه
رابُهُ یعنی در گلو جاري شده و گوارا است. 􀀀 سائِغٌ شَ 􀀀 این آب شیرین پاکیزه و خنک
جاجٌ 􀀀 ذا مِلْحٌ أُ 􀀀􀀀 وَ ه
و این دیگري شور و تلخ و سخت نمکی است،و ما بعد این آیه در سورة نحل تفسیرش گذشت تا آخر آیات یُولِجُ اللَّیْلَ فِی
ارَ یعنی داخل میکند یکی را در دیگري به بلند کردن و کوتاه نمودن(به شبهاي زمستان بلند و روزهایش 􀀀 ارِ وَ یُولِجُ النَّه 􀀀 النَّه
کوتاه و تابستان بالعکس وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ یعنی هر طوري که بخواهد آنها را به جریان
ص : 317
اللّ رَبُّکُمْ یعنی این خدا پروردگار
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 اندازد. کُلٌّ یَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَ  می هر یک تا وقت معیّنی سیر میکند،و تفسیر آن گذشت
شما مدبّر این کارهاست و او خدائیست که شما را آفریده است.
لَهُ الْمُلْکُ
براي اوست سلطنت و شاهی در دنیا و آخرت وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ آنهایی که غیر او را خدایان میخوانند از بتها و عبادت
ا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ ابن عباس گوید:مالک هسته خرمایی نیستند یعنی قدرت و توان هسته و یا 􀀀 شما را متوجّه بآنها میدانند. م
پوست خرمایی از زیاد و کم را ندارند.
إِنْ تَدْعُوهُمْ
اءَکُمْ صداي شما را نمیشنوند چون سنگ و جماد و بی روحی هستند 􀀀 لا یَسْمَعُوا دُع 􀀀 اگر آنها را بخوانی براي دفع زیان و ضرري
نه سود میدهند و نه زیانی میرسانند.
وَ لَوْ سَمِعُوا
امَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ اجابت نمیکردند شما را و از 􀀀 جابُوا لَکُمْ وَ یَوْمَ الْقِی 􀀀 و اگر خدا براي آنها گوشی میآفریند که بشنوند مَا اسْتَ
عبادت شما تبرّي و بیزاري میجستند،روز قیامت خدا براي توبیخ و سرزنش مشرکین آنها را به سخن آورد پس میگویند چرا ما
را پرستیدید ما شما را باین کار دعوت نکردیم.
لا یَسْمَعُوا 􀀀 بلخی گوید:ممکنست که مقصود از آن خدایان و معبودها فرشتگان،و عیسی علیه السلام باشد و معناي قول او
اءَکُمْ این باشد که ایشان بطوري هستند که نمیشنوند سخن ایشان را یا اینکه آنها چنان مشغول هستند از ایشان که توجه 􀀀 دُع
بایشان ندارند تا بشنوند کلام ایشان را.
و ممکنست مقصود بآن بتها باشد،و آنچه ظاهر میشود(از بطلان گمانی که برده اند)کفر و انکار باشد،بسبب شرك ایشان باو
چنانچه آنچه
ص : 318
در جماد و سنگ هم حاصل میشود دلیل و برهان بر خداي تعالی تسبیح و ذکر از ایشانست.
لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ 􀀀 وَ
یعنی خبر نمیدهد تو را بآنچه در آنست از مصالح و مفاسد و منافع و مضرّات مانند خداي سبحانی که داناي بتمام چیزها است.
راءُ 􀀀 النّ أَنْتُمُ الْفُقَ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی
اللّ هُوَ الْغَنِیُّ بسوي خدا و خدا بینیاز است از عبادت شما و نیازي به چیزي
􀀀
اللّ وَ هُ
􀀀
اي مردم همه شما محتاج و نیازمندید إِلَی هِ
ندارد. (الْحَمِیدُ) خدایی که مستحق و شایسته سپاس و حمد است بر تمام کارهایش،پس نمیکند آنچه را که بسبب آن مستحق
سپاس و شکر است.
سپس خبر داد از کمال قدرتش و فرمود: إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ اگر بخواهد شما را فانی و نابود میکند.
وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ
و یک آفرینش تازه اي سواي شما میآورد و چنانچه شما را آفرید و چیزي نبودید.
اللّ بِعَزِیزٍ
􀀀
ذلِکَ عَلَی هِ 􀀀 ا 􀀀 وَ م
و این کار بردن شما و آوردن خلق دیگري بر خدا ممتنع و مشکل نیست بلکه این کار بر او سهل و آسان است.
ص : 319
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 18 تا 26
اشاره
ما تُنْذِرُ اَلَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ 􀀀 ی إِنَّ 􀀀 ذا قُرْب 􀀀 کانَ 􀀀 لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَ لَوْ 􀀀 ا 􀀀 ی حِمْلِه 􀀀 ي وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَهٌ إِل 􀀀 ازِرَهٌ وِزْرَ أُخْر 􀀀 لا تَزِرُ و 􀀀 وَ
ماتُ وَ لَا 􀀀 ی وَ اَلْبَصِ یرُ ( 19 ) وَ لاَ اَلظُّلُ 􀀀 ا یَسْتَوِي اَلْأَعْم 􀀀 اَللّ اَلْمَصِ یرُ ( 18 ) وَ م
􀀀
یَتَزَکّ لِنَفْسِهِ وَ إِلَی هِ
􀀀
ما ی 􀀀 تَزَکّ فَإِنَّ
􀀀
هَ وَ مَنْ ی 􀀀 امُوا اَلصَّلا 􀀀 وَ أَق
ا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی اَلْقُبُورِ 􀀀 شاءُ وَ م 􀀀 اَللّ یُسْمِعُ مَنْ یَ
􀀀
واتُ إِنَّ هَ 􀀀 اءُ وَ لَا اَلْأَمْ 􀀀 ا یَسْتَوِي اَلْأَحْی 􀀀 اَلنُّورُ ( 20 ) وَ لاَ اَلظِّلُّ وَ لَا اَلْحَرُورُ ( 21 ) وَ م
ا نَذِیرٌ ( 24 ) وَ إِنْ یُکَ ذِّبُوكَ فَقَدْ کَذَّبَ 􀀀 لا فِیه 􀀀 إِلاّ خَ
􀀀
اكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
إِلاّ نَذِیرٌ ( 23 ) ا
􀀀
22 ) إِنْ أَنْتَ )
( کانَ نَکِیرِ ( 26 􀀀 ابِ اَلْمُنِیرِ ( 25 ) ثُمَّ أَخَذْتُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ 􀀀 اتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِت 􀀀 جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ
ترجمه:
-18 هیچ گناه کاري بار گناه دیگري را برندارد و اگر نفسی گران بار از گناه کسی را براي برداشتن گناهان خویش بخواند
چیزي از گناهانش بر داشته نشود،و اگر چه آن کس خویشاوند باشد تو فقط آنان را که از پروردگار خویش میترسند در
حالی که از عذاب آخرت غایب اند و نماز را بپاي داشته اند
ص : 320
بیم میدهی و هر که پارسا باشد بی گفتگو براي خویشتن پارسا باشد و بازگشت همه بسوي خداست.
-19 و نابینا و بینا یکسان نیست.
-20 و تاریکیها و روشنایی ها برابر نیستند.
-21 و نه سایه و نه حرارتها.
-22 و زندگان و مردگان نیز با هم یکی نیستند،البتّه خدا هر که را خواهد میشنواند و تو(اي پیغمبر)شنواننده سخن بکسانی که
در گورها باشند نیستی.
-23 تو جز بیم دهنده نیستی.
-24 ما ترا قطعا فرستادیم در حالی که مژده دهنده و بیم کننده اي و هیچ امّتی نبودند جز آنکه در میان ایشان بیم کننده اي
گذشته.
-25 و اگر قریش ترا دروغگو شمردند حقا آنان که پیش از ایشان بودند بدروغ داشتند رسولان ایشان با معجزه ها هویدا و نامه
ها و کتابی که معناي آن روشن بود بسویشان آمدند.
-26 بعد از آن تکذیب آنان را که نگرویدند گرفتیم پس انکار من چگونه بود.
شرح لغات:
الحرور:سموم و باد گرم است،فراء گوید:سموم نمیباشد مگر در روز و حرور باد گرم هم در شب میوزد و هم در روز.
الاستواء:حصول یکی از دو چیز است بر مقدار دیگري و از آنست- استواء و مساوي بودن در چوب و راه(خلاف کجی)براي
مرور کننده بر مقداري
ص : 321
که براي او وضع شده بدون عدول کردن و منحرف شدن.
الاسماء:ایجاد شنیده شده است،بطوري که شنونده احساس و ادراك کند.
تفسیر:
سپس خداوند سبحان خبر داد از عدل در حکمت خود و گفت:
ي􀀀 ازِرَهٌ وِزْرَ أُخْر 􀀀 لا تَزِرُ و 􀀀 وَ
یعنی هیچکس که خود حامل و گناهکار است گناه دیگري را بر نمیدارد،یعنی احدي مؤاخذه بگناه دیگري نمیشود و فقط هر
کس بآنچه از گناهان مرتکب شده مؤاخذه میشود.
ا􀀀 ی حِمْلِه 􀀀 وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَهٌ إِل
لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ چیزي از گناهانش برداشته نشود. 􀀀 و اگر نفسی گرانبار از گناه کسی را براي برداشتن گناهان خویش بخواند
ی􀀀 ذا قُرْب 􀀀 کانَ 􀀀 وَ لَوْ
اگر چه آن کس خویشاوند و از نزدیکترین مردم به او باشد چیزي از گناه او را برنمیدارد،پس هر کس در گرو عمل خودش
میباشد ابن عباس گوید:پدر و مادر به پسرشان میگویند،پسرم بیا بار گناه مرا بردار،پس میگوید،گناه من مرا کافیست.
ما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ 􀀀 إِنَّ
فقط میترساند کسانی را که از غیب میترسند،یعنی ایشان غایب از احکام آخرت و هراسهاي آن و این مثل قول خداي سبحان
ا ( 1)فقط تو ترساننده هستی کسی را که از روز قیامت و احوال آن میترسند،و معنا اینست،که 􀀀 شاه 􀀀 ما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْ 􀀀 است: إِنَّ
ترسانیدن تو سودي نمیدهد مگر آن کسانی را که از پروردگارشان
ص : 322
. 1) -سورة و النازعات آیۀ: 45 -1
میترسند،پس مثل آنست که تو ایشان را ترسانیده اي نه غیر ایشان از کسانی که ترسانیدن سودي ندارد ایشان را.
و بعضی گفته اند:آن کسانی که میترسند پروردگارشان را در خلوتگاها و غایب بودن از دیدگاه مردم.
لاهَ􀀀 امُوا الصَّ 􀀀 وَ أَق
یعنی آنهایی که نماز را ادامه داده و بشرایط و آداب آن را بجا میآورند،و فقط ماضی را عطف بر مستقبل و آینده نموده براي
.( اعلان باختلاف معنی براي آنکه خشیت و ترس از خدا در هر وقت لازم است و براي نماز اوقات مخصوصی است ( 1
تَزَکّ
􀀀
وَ مَنْ ی
و کسی که طاعات را بجا آورد و قیام کند بآنچه از زکاه و غیر آن از واجبات است،و بعضی گفته اند"که خود را از گناهان
پاك کند".
یَتَزَکّ لِنَفْسِهِ
􀀀
ما ی 􀀀 فَإِنَّ
پس البتّه خود را تزکیه و پاك نموده و پاداش آن بخودش میرسد نه بدیگري.
اللّ الْمَصِیرُ
􀀀
وَ إِلَی هِ
و بسوي خداست بازگشت تمام مردم چون که مالک حکومت و داوري نیست کسی مگر خداي سبحان پس او پاداش میدهد
هر کس را باندازة عملش.
ی وَ الْبَصِیرُ 􀀀 ا یَسْتَوِي الْأَعْم 􀀀 وَ م
یعنی نابینا از طریق و راه حق مساوي و یکسان نیست هرگز با کسی که بسوي حق هدایت و رهنمونی شده،و بعضی گفته
اند:هرگز مشرك و مؤمن با هم برابر نیستند.
ص : 323
1) -نماز صبح از اوّل طلوع فجر صادق تا قبل از آفتاب زدن،و وقت نماز ظهر از اوّل ظهر تا هنگام غروب آفتاب و نماز -1
مغرب و عشاء از اوّل مغرب تا نیمۀ شب براي شخص مختار و تا سفیدة صبح براي شخص مضطرّ.
ماتُ 􀀀 وَ لَا الظُّلُ
یعنی تاریکیهاي شرك و گمراهی. وَ لاَ النُّورُ با نور ایمان و هدایت یکسان نیست و در قول خدا، وَ لَا النُّورُ و ما بعد آن از
زیادي"لا"دو قول است: 1-آن لا زایده و براي تأکید نفی است 2- آن لا نافیه است براي یکسانی هر یک از آن با لنگه و
صاحب خودش بنا بر تفصیل. وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ کلبی گوید:بهشت و دوزخ یکی نیستند و بعضی گفته اند:خنکی شب و
گرمی روز برابر نیستند.
واتُ􀀀 اءُ وَ لَا الْأَمْ 􀀀 ا یَسْتَوِي الْأَحْی 􀀀 وَ م
بعضی مؤمنین و کفّار یکسان نیستند و بعضی گفته اند:دانشمندان و نادانان مساوي نیستند،و بعضی گفته اند:
اراده کرده خود نابینا و بینا و برودت و حرارت و تاریکیها و روشنی را بر طریق و روش ضرب المثل یعنی چنانچه این چیزها با
هم مساوي و مثل و شکل هم نیستند پس همین طور عبادت و پرستش خدا شباهت با عبادت غیر خدا و مؤمنین و کافر و حق و
باطل و عالم و جاهل هم مساوي و برابر هم نیستند.
شاءُ 􀀀 اللّ یُسْمِعُ مَنْ یَ
􀀀
إِنَّ هَ
البتّه خدا میشنواند هر کس را بخواهد یعنی سود میدهد بشنیدن هر کس را که بخواهد که بر او لطف فرموده و او را موفّق
بدارد،و باین اراده نکرده نفی حقیقت شنیدن را براي آنکه ایشان آیات خدا را میشنیدند.
ا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ 􀀀 وَ م
یعنی تو قدرت نداري که کفّار را بشنوائیدن تو ایشان را سودي برسانی زیرا آنها قبول نکنند چنانچه نمیتوانی بشنوایی
إِلاّ نَذِیرٌ یعنی نیستی تو مگر ترساننده ایشان بخدا.
􀀀
مردگانی که در گورهایند. إِنْ أَنْتَ
اكَ بِالْحَقِّ 􀀀 إِنّ أَرْسَلْن
􀀀
ا
البتّه ما تو را فرستادیم بدین صحیح بَشِیراً وَ نَذِیراً
ص : 324
یعنی بشارت دهنده مؤمنین برحمت خدا و بهشت و ترساننده کفّار بدوزخ و عذاب وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ یعنی و نبود امّتی از امتهاي
ا نَذِیرٌ یعنی مگر آنکه گذشت در میان ترساننده اي بترساند و بیم دهد ایشان را و تو هم مانند ایشان 􀀀 فِیه 􀀀 إِلاّ خَلا
􀀀
گذشته
ترساننده هستی براي هر کس انکار کند و مژده دهندة براي هر کس که موحّد باشد.
جبائی گوید:و در این دلالتی است بر اینکه هیچکس از مکلّفین نبوده مگر آنکه پیامبري بسوي او آمده و اینکه خداي سبحان
اقامه حجّت بر تمام امّتها نموده،سپس فرمود براي تسلیت و دلداري از پیامبرش:
وَ إِنْ یُکَذِّبُوكَ
اي محمد و اگر تو را تکذیب نمودند و تصدیق نکردند فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ پس البته تکذیب کردند کفّار پیامبرانی که
اتِ پیامبرانشان آمدند بسوي ایشان با معجزات آشکار او دلیلهاي روشن و هویدا 􀀀 جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 خدا بسوي ایشان فرستاد
ابِ الْمُنِیرِ و بالکتاب صریح و آشکار،و البتّه ذکر کتاب را مکرّر نمود و آن را عطف کرد 􀀀 وَ بِالزُّبُرِ یعنی و با کتابها وَ بِالْکِت
بر(زبر)براي اختلاف دو صفت،پس البتّه زبور در کتابت و نوشتن از کتاب ثابت است براي آنکه آن کنده و منقوش در آن
است مثل کندن در سنگ.
کانَ نَکِیرِ 􀀀 ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ
یعنی پس چون تکذیب کردند پیامبرانشان را و اعتراف به پیامبري آنها نکردند آنها را گرفتیم بعذاب و شکنجه و هلاکشان
کردیم و زیر و رو کردیم زمین را برایشان پس چگونه است سرزنش من و انکار من بر ایشان و نازل کردنم عقاب و بلا را بر
ایشان.
ص : 325
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 27 تا 30
اشاره
رابِیبُ 􀀀 ا وَ غَ 􀀀 وانُه 􀀀 الِ جُ دَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْ 􀀀 ا وَ مِنَ اَلْجِب 􀀀 وانُه 􀀀 راتٍ مُخْتَلِفاً أَلْ 􀀀 ا بِهِ ثَمَ 􀀀 اءً فَأَخْرَجْن 􀀀 ماءِ م 􀀀 اَللّ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّ
􀀀
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ هَ
اَللّ عَزِیزٌ غَفُورٌ ( 28 ) إِنَّ
􀀀
ماءُ إِنَّ هَ 􀀀 ادِهِ اَلْعُلَ 􀀀 اَللّ مِنْ عِب
􀀀
ما یَخْشَ ی هَ 􀀀 ذلِکَ إِنَّ 􀀀 وانُهُ کَ 􀀀 امِ مُخْتَلِفٌ أَلْ 􀀀 اَلنّ وَ اَلدَّوَابِّ وَ اَلْأَنْع
اسِ 􀀀 مِن سُودٌ ( 27 ) وَ جارَهً لَنْ تَبُورَ ( 29 ) لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ 􀀀 نِیَهً یَرْجُونَ تِ 􀀀 اهُمْ سِ  را وَ عَلا 􀀀 مِمّ رَزَقْن
ا 􀀀 و أَنْفَقُوا اَلصَّلا ه􀀀 أَق ام 􀀀 اَللّ وَ وُا
􀀀
ابَ هِ 􀀀 اَلَّذِینَ یَتْلُونَ کِت
( یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ ( 30
ترجمه:
-27 آیا نمی بینی که خداي تعالی از آسمان آبی فرو فرستاد،پس بوسیله آن میوه هایی که رنگهاي آنها گوناگونست بیرون
آوردیم و از جمله کوه ها داراي راههاي سفید و قرمز است رنگهاي آنها گوناگونست و برخی از کوه ها در غایت سیاهی اند.
-28 و از جمله آدمیان و جنبندگان و چهار پایان رنگهاي آنها- گوناگونست،هم چنین فقط از بندگان خدا دانشمندان میترسند
البتّه خدا
ص : 326
عزتمندي آمرزنده است.
-29 آنان که کتاب خداي را میخوانند و نماز را بپاي میدارند و از آنچه ایشان را روزي داده ایم انفاق میکنند تجارتی را که
هرگز تباه نگردد امیدوارند 30 -(این عملهاي نیکو را انجام داده اند)تا خدا مزد کردارشان را بدیشان بتمامی بپردازد و از
بخشش خود ایشان بیفزاید زیرا که خدا آمرزنده اي سپاس پذیر است.
شرح لغات:
مفرد جدد جده و امّا جدد جمع جدید،مبرّد گوید جدد راه ها و خطوط است.امرء القیس گوید:
کانّ سراته و جده منته
کنائن یجري بینهنّ دلیص
مثل آنکه اسب او و پشت آن مانند جعبه تیر برّاق بود که در بین آن جریان داشت.یعنی خطهاي سیاه در پشت گور خر
وحشی،و هر راهی جده و جاده است،فراء گوید،آن راه هاي کوهستانی است که مانند رگهاي سفید و سیاه و سرخ بنظر
میرسد،و مغرب سیاه سختی است که شبیه برنگ کلاغ سیاه است.
اعراب:
وانُهُ) خبر براي مبتداء محذوف است،و 􀀀 ا) مرفوع است براي آنکه فاعل باشد، (مُخْتَلِفٌ أَلْ 􀀀 وانُه 􀀀 (مختلفا)صفت براي مثمرات و (أَلْ
تقدیرش ما هو مختلف الوانه است پس هاء در الوانه به هو بر میگردد و ممکنست که هاء- بموصوفی برگردد مختلف
نِیَهً ممکنست که بنا بر حالیت منصوب باشد بر 􀀀 تقدیرش(جنس مختلف الوانه)است و آن صحیح تر است، سِ  را وَ عَلا
تقدیر،انفقوا
ص : 327
مسرّین و معلنین،انفاق کنید در پنهانی و در آشکاري،و ممکنست که منصوب باشد بنا بر صفت مصدر انفق و تقدیرش،انفقوا
انفاقا سرا و معلنا،انفاق کنید انفاقی که پنهانی و یا علنی باشد،و یرجون در محل نصب است بنا بر حالیّت.
تفسیر:
سپس خداوند سبحان برگشت بذکر دلیلهاي توحید و گفت:
اءً 􀀀 ماءِ م 􀀀 اللّ أَنْزَلَ مِنَ السَّ
􀀀
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ هَ
آیا نمی بینی که خداوند نازل فرمود از آسمان باران را.
ا􀀀 فَأَخْرَجْن
راتٍ) جمع ثمره است 􀀀 پس بیرون آوردیم،خبر داد خداي سبحان از ذات خود بثبوت کبریاء و بزرگواري (بِهِ) یعنی باین آب (ثَمَ
ا که رنگها و مزه ها و بوهایش مختلف و گوناگونست،خداوند اکتفاء 􀀀 وانُه 􀀀 و آن چیزیست که از درخت می چینند مُخْتَلِفاً أَلْ
کرد بذکر رنگها براي آنکه آن ظاهرتر و براي دلالت کلام بر مزه ها و بوي هاي آن.
الِ جُدَدٌ 􀀀 وَ مِنَ الْجِب
یعنی و از آنچه آفریدیم از کوه ها و راهها.
بِیضٌ وَ حُمْرٌ
رابِیبُ سُودٌ یعنی و از کوه ها رنگهاي گوناگون و راه هاي خیلی سیاه 􀀀 ا وَ غَ 􀀀 وانُه 􀀀 یعنی راه هاي سفید و راه هاي-سرخ مُخْتَلِفٌ أَلْ
بر یک رنگ که خطوطی در آن نیست،فراء گوید:و این بنا بر تقدیم و تأخیر است تقدیرش(و سود غرابیب)است براي آنکه
گفته میشود اسود غریب و اسود حالک،و من میگویم شایسته است که سود عطف بیان باشد که غرابیب را بآن سود روشن
نماید و بهتر آنست که تأکید باشد زیرا که غرابیب غراب ها نمیباشد مگر سیاه،پس مثل قول تو میشود که می گویی رأیت
زیدا زیدا او این بهتر است
ص : 328
از اینکه حمل بر تقدیم و تأخیر شود.
النّ
اسِ􀀀 مِن وَ و نیز از مردم (وَ الدَّوَابِّ) حیواناتی که بر روي زمین حرکت میکنند(و الانعام)مثل شتر و گوسفند و گاو آفریده شده مُخْتَلِفٌ-
ذلِکَ همچنین رنگهاي آنها گوناگونست مثل گوناگونی میوه ها و کوه ها و سخن خود را پایان داد سپس گفت: 􀀀 وانُهُ کَ 􀀀 أَلْ
ماءُ 􀀀 ادِهِ الْعُلَ 􀀀 اللّ مِنْ عِب
􀀀
ما یَخْشَی هَ 􀀀 إِنَّ
فقط از بندگان خدا دانشمندان از خدا میترسند،یعنی از خدا نمی ترسد حق ترسیدن و دوري نمیکند از گناه از ترس عقوبت
خدا مگر علماء آنهایی که میشناسند او را حق شناختن و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود قصد نموده از
علماء کسی که قولش و فعلش را تصدیق نماید،پس کسی که فعلش مصدّق قولش نباشد عالم نیست.
و از ابن عباس روایت شده که گفت اراده نموده که فقط میترسد مرا از آفریدگان من کسی که جبروت و عزّت و سلطنت مرا
دانسته و شناخته است و در حدیث از پیامبر(ص)رسیده که فرمود،داناتر شما بخدا ترسوتر شماست از خدا.
مسروق گوید:کافیست براي آدمی از دانش و علم که بترسد از خدا، و کافیست بجهل و نادانی انسانی که معجب و خودبین
بعلمش شود،و فقط خداوند سبحان علماء را مخصوص بخشیت و ترس نمود براي آنکه عالم پروا و ترسش بعقاب و عذاب
خدا از جاهل و نادان بیشتر است از جهتی که اختصاص بمعرفت توحید و عدل خدا دارد و تصدیق میکند بعث و حساب و
بهشت و دوزخ را،و اگر گفته شود که ما گاهی می بینیم از علماء را که از خدا نمی ترسند و مرتکب گناهان میشوند،جواب
گفته میشود که او لا بد و ناچار
ص : 329
است که با داشتن علم از خدا میترسد و اگر چه گاهی میشود که موقع غلبه و طغیان شهوت و غریزه براي لذّت آنی و دنیوي
گناه و معصیت را اختیار و مرتکب می شود.
اللّ
􀀀
إِنَّ هَ
بدرستی که خداي تعالی (عَزِیزٌ) غالب است در انتقام از دشمنانش(غفور)بخشنده است لغزشهاي دوستانش را سپس خداوند
سبحان علماء را توصیف و تعریف نموده و فرمود.
اللّ
􀀀
ابَ هِ 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِت
البته آنهایی که کتاب خدا قرآن را در نماز و غیر آن قرائت میکنند،ستود آنان را و درود بر ایشان فرستاد بقرآن خواندن
ایشان.
اللّ گوید:مشهور اینست که این آیه درباره قاریانست.
􀀀
مطرف بن عبد ه
اهُمْ 􀀀 مِمّ رَزَقْن
ا􀀀 و أَنْفَقُوا الصَّلا ه􀀀 أَق ام 􀀀 وَ وُا
لانِیَهً یعنی در حال پنهانی و در 􀀀 و بپا میدارند نماز را و انفاق میکنند از آنچه را که ما تملیک نمودیم تصرّف ایشان را سِ  را وَ عَ
حال آشکار.
اللّ بن عمر لیثی روایت شده که گفت مردي برخاست در محضر پیامبر خدا(ص)و گفت اي رسول
􀀀
اللّ بن عبید ه
􀀀
و از عبد ه
خدا(ص)چرا من مرگ را دوست ندارم،فرمود آیا مال داري گفت بلی دارم فرمود،پس مالت را انفاق کن و مقدّم بدار،گفت
توان آن را ندارم،فرمود پس البتّه قلب مرد با مال اوست اگر آن را مقدّم بدارد دوست دارد که بآن ملحق شود و اگر مؤخر
بدارد،و ندهد دوست دارد که او هم با مالش در دنیا بماند.
جارَهً لَنْ تَبُورَ 􀀀 یَرْجُونَ تِ
یعنی امیدوارند باین انفاق در راه خدا تجارتی را که هرگز کساد و فاسد نشود و هیچگاه نابود نگردد.
ص : 330
لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ
یعنی اراده کردند باعمال صالحه خود و کارهاي خوبی که نمودند خداوند اجرت و مزد ایشان را ثواب قرار دهد و بیفزاید بر
ایشان زیادتر بر قدر و استحقاقشان.
مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ
از فضل و رحمتش زیرا که اوست بخشنده گناهان ایشان (شَکُورٌ) زجاج گوید:سپاسگزار حسنات ایشانست.
فراء گوید:خبر قول خدا یرجون تجاره لن تبور است، و ابن مسعود،از پیغمبر(ص)روایت کرده که فرمود،مقصود در قول خدا،
وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ،شفاعت است براي کسی که آتش بر او واجب شده از کسانی که کار خوبی در دنیا از او سرزده است.
و از ضحاك:روایت شده که گفت قبورشان را بر ایشان وسیع و گشاده نمایند،و بعضی گفته اند:معناي(شکور)آنست که عمل
اندك را پذیرفته و ثواب زیاد براي او ثبت فرماید.
عرب میگوید:اشکر من بروقه،و ما گمان میکنیم که آن درخت برهنه از برگ و ثمر است که آسمان از بالا بر آن ابر انداخته و
سبز شده و برگ در آورده بدون آنکه بر او باریده باشد.
ص : 331
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 31 تا 35
اشاره
ا􀀀 ابَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْن 􀀀 ادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِ یرٌ ( 31 ) ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْکِت 􀀀 اَللّ بِعِب
􀀀
ما بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ هَ 􀀀 ابِ هُوَ اَلْحَقُّ مُ َ ص دِّقاً لِ 􀀀 ا إِلَیْکَ مِنَ اَلْکِت 􀀀 وَ اَلَّذِي أَوْحَیْن
ا􀀀 جَنّ عَدْنٍ یَدْخُلُونَه
ات􀀀 ( ذلِکَ هُوَ اَلْفَضْلُ اَلْکَبِیرُ ( 32 􀀀 اَللّ
􀀀
راتِ بِإِذْنِ هِ 􀀀 سابِقٌ بِالْخَیْ 􀀀 ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِ دٌ وَ مِنْهُمْ 􀀀 ا فَمِنْهُمْ 􀀀 ادِن 􀀀 مِنْ عِب
ا لَغَفُورٌ شَ کُورٌ 􀀀 لِلّ اَلَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا اَلْحَزَنَ إِنَّ رَبَّن
􀀀
الُوا اَلْحَمْدُ هِ 􀀀 ا حَرِیرٌ ( 33 ) وَ ق 􀀀 اسُهُمْ فِیه 􀀀 ساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِب 􀀀 ا مِنْ أَ 􀀀 یُحَلَّوْنَ فِیه
( ا لُغُوبٌ ( 35 􀀀 ا فِیه 􀀀 لا یَمَسُّن 􀀀 ا نَصَبٌ وَ 􀀀 ا فِیه 􀀀 لا یَمَسُّن 􀀀 امَهِ مِنْ فَضْلِهِ 􀀀 دارَ اَلْمُق 􀀀 ا 􀀀 34 ) اَلَّذِي أَحَلَّن )
ترجمه:
-31 و آنچه از قرآن بسوي تو وحی کردیم حق است در حالی که کتابهایی را که پیش از آن بوده درست میشمرد البتّه خدا
بحال بندگان خویش آگاهی بیناست.
-32 بعد از آن قرآن را بکسانی که از بندگان خویش برگزیدیم بمیراث دادیم،برخی از بندگان بنفس خویش ستم کننده اند و
برخی از ایشان- معتدلند و برخی دیگر ایشان بدستور خدا به نیکویی ها پیشی گیرنده اند
ص : 332
این خودبخود بخششی بزرگست.
-33 (آن بخشش بزرگ)بهشتهاي جاودانست که در آن داخل می شوند در حالی که در آن بوستانها از دستبندهاي طلا و
مروارید آراسته شوند و پوشش ایشان در آنجا ابریشم است.
-34 بهشتیان گویند ستایش از آن خدائیست که اندوه ما را از ما برد زیرا که پروردگار ما بس آمرزنده اي سپاسگزار است.
-35 آن خدایی که از بخشش خود ما را بسراي اقامت فرود آورد که در آنجا رنجی و زحمتی بما نمیرسد و در آنجا
فرسودگی و ناتوانی بما نخواهید رسید
قرائت:
ابو عمرو،یدخلونها بضمّ یاء مبنی للمفعول و مجهول قرائت کرده براي آنکه شبیه یحلّون باشد،و دیگران بفتح یاء یدخلونها
خوانده اند،براي آنکه وقتی ایشان را داخل کردند،پس قطعا داخل شده اند و ما اختلاف ایشان را دربارة(لؤلؤا)در سورة حج
یاد کردیم.
شرح لغات:
المقامه:بمعناي اقامه و محل اقامت و توقّف است و وقتی میم فتحه داده شود بمعناي قیام و محلّ قیام خواهد بود،شاعر گوید:
یومان یوم مقامات و اندیه
و یوم سیر الی الاعداء تأویب
(این بیت از سلامه بن جندل است و در سوره سبا بیانش گذشت)و خلاصه اش اینست که عمر انسان دو روز است یک روز
روز اقامت و با دوستان مجلس بزم و مشورت و مذاکره و انس داشتن،و روز دیگر حمله بدشمن و رزم نمودن است.
ص : 333
اعراب:
ابِ􀀀 مِنَ الْکِت
در محل حال از ضمیر منصوب محذوف از صله است،و تقدیرش اینست،و الذي اوحیناه الیک کائنا من الکتاب،و آنچه وحی
ا ،خبر مبتداء محذوف،و ممکنست که بدل از قول خدا اَلْفَضْلُ الْکَبِیرُ 􀀀 جَنّ عَدْنٍ یَدْخُلُونَه
ات􀀀 کردیم ما بتو بوده است از قرآن، ساوِرَ من متعلّق به یحلون است، مِنْ ذَهَبٍ در 􀀀 ا مِنْ أَ 􀀀 باشد،یدخلونها در محل نصب است بنا بر حالیت و هم چنین یُحَلَّوْنَ فِیه
ا در محل نصب است بنا بر 􀀀 یَمَسُّن 􀀀 موضع صفت اساور است یعنی،اساور کائنه من ذهب، دستبندهایی که از طلا میباشد، لا
حالیت.
تفسیر:
اشاره
سپس خداوند سبحان پیامبرش(ص)را خطاب نموده و گفت:
ا إِلَیْکَ 􀀀 وَ الَّذِي أَوْحَیْن
ابِ) که آن قرآنست، (هُوَ الْحَقُّ) آن صحیح و درست است 􀀀 و آنچه بتو وحی نمودیم اي محمد و نازل کردیم آن را، (مِنَ الْکِت
آمیخته بفساد نیست و راستی که مخلوط به دروغ نیست،و عقل و خردي که دعوت بحق و منصرف از باطل میکند.
ما بَیْنَ یَدَیْهِ 􀀀 مُصَدِّقاً لِ
تصدیق کننده است بآنچه که پیش از آن کتابها (چون صحف و تورات و زبور و انجیل)بوده زیرا آن قرآن موافق آمده با
بشاراتی که کتب مزبوره داده از حال آن و حال کسی که آن را آورده است.
ادِهِ لَخَبِیرٌ 􀀀 اللّ بِعِب
􀀀
إِنَّ هَ
ابَ بعد از آن ما میراث دادیم قرآن را. 􀀀 البتّه خدا به بندگانش عالم است(بصیر) بینا باحوال ایشانست. ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِت
ابی مسلم گوید:تورات را،جبائی گوید:مقصود تمام کتابهاست براي
ص : 334
آنکه کتاب اطلاق میشود و از آن جنس کتاب قصد میشود،و صحیح قول اوّلست براي آنکه ظاهر لفظ کتاب اطلاق نمیشود
مگر بر قرآن.
ا􀀀 ادِن 􀀀 ا مِنْ عِب 􀀀 اَلَّذِینَ اصْطَفَیْن
بکسانی که اختیار کردیم و برگزیدیم ایشان را از بندگانمان و معناي ارث منتهی شدن حکم است بسوي ایشان و گردانیدن
ا ( 1)و بعضی گفته اند:که معنایش اورثناهم الایمان است یعنی بایشان ارث 􀀀 بآنان چنانچه فرمود: وَ تِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتِی أُورِثْتُمُوه
دادیم بکتابهاي گذشته زیرا میراث انتقال چیزي از قومی بقوم دیگر است،و قول اوّل صحیح تر است
برگزیدگان از بندگان کیانند؟
علماء و مفسّرین اختلاف کرده اند در کسانی که خداي تعالی ایشان را برگزیده از بندگانش در آیۀ مذکوره.
جبائی گوید:مقصود پیامبران هستند که خدا ایشان را به پیامبري و نازل کردن کتابهایش بایشان برگزیده است.
رانَ میباشد 􀀀 راهِیمَ وَ آلَ عِمْ 􀀀 ی آدَمَ تا قول او وَ آلَ إِبْ 􀀀 اللّ - اصْ طَف
􀀀
ابی مسلم گوید:ایشان برگزیدگان داخل در قول خدا إِنَّ هَ
2)اراده کرده بنی اسرائیل را،گوید،براي آنکه پیامبران کتب را ارث نمیگذارند بلکه علمشان را ارث می گذارند. )
ابن عباس گوید:ایشان امّت محمد(ص)هستند که خدا ارث داده به ایشان هر کتابی را که نازل نموده است.
و بعضی گفته اند:ایشان علماء و دانشمندان امّت محمد(ص)هستند براي آنکه وارد شده در حدیث
"العلماء ورثه الانبیاء" علماء وارث پیامبرانند.
ص : 335
. 1) -سورة زخرف آیۀ: 72 -1
. 2) -آل عمران آیۀ: 33 -2
از حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام روایت شده که فرمودند آن آیه مخصوص ما خاندانست و ما را قصد نموده
است،و این نزدیکترین اقوال و گفته هاست،براي آنکه ایشان شایسته ترین و سزاوارترین مردمند که توصیف باصطفاء و اجتباء
و برگزیدگی و وارث علم پیغمبران شوند،زیرا ایشان متعبّد و پایبند بحفظ قرآن و بیان حقایق آن بوده و عارف بحقایق و
راتِ پس برخی از ایشان ستمکار بخود 􀀀 سابِقٌ بِالْخَیْ 􀀀 ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ 􀀀 محکمات و متشابهات آن میباشند، فَمِنْهُمْ
و بعضی از ایشان معتدل و میانه رو و برخی از ایشان پیشی گیرنده در کارهاي خیرند.
مقصود از این سه طایفه چه کسانیست؟
مفسّرین و دانشمندان دربارة ضمیر در منهم اختلاف کرده اند که بچه کسی برمیگردد،بر دو قول...
-1 اینکه برمیگردد بعباد و تقدیرش(فمن العباد ظالم لنفسه)پس برخی از بندگان بخود ستمکار است و مثل این از ابن عباس و
اللّ سره،از اصحاب ما هم همین را اختیار کرده است،گوید،و دلیل در آن اینکه
􀀀
حسن و قتاده روایت شده و سید مرتضی قدس ه
چون ارث بردن را متعلّق کرد بکسانی که بر گزیده از بندگانش بیان کرد در تعقیب آن که فقط وراثت کتاب متعلّق به بعضی
از بندگانست نه بعضی دیگر براي آنکه در میان ایشان کسیست که ستم کار بخویش است،و کسیست که معتدل است،و
کسیست که پیشی و سبقت به کارهاي خوب میگیرد.
-2 ضمیر برمیگردد به برگزیدگان از بندگان خدا،و این از بیشتر مفسّرین است.
ص : 336
این سه طایفه اهل نجاتند:
سپس در احوال این گروه بر دو قول اختلاف کرده اند:
-1 اینکه تمام ایشان ناجی و رستگارند و مؤید این حدیث ابو الدرداء است،گوید:شنیدم که پیغمبر خدا(ص)دربارة این آیه
میفرمود:امّا سابق بدون حساب داخل بهشت میشود،و امّا معتدل پس محاسبه میشود حساب آسان و سریع،و امّا ستمکار و ظالم
بنفس خود،پس حبس میشود در جاي خود سپس داخل بهشت میشود و ایشانند آنهایی که میگویند سپاس و شکر خدایی را
سزد که غم و غصّه را از ما برد.
و از عایشه روایت شده که تمام آنها در بهشتند،امّا سابق آن کسی است که در زمان رسول خدا(ص)از دنیا رفته و پیامبر
گواهی داده بر او که در بهشت است،و امّا معتدل،آن کسی است که پیروي اثر و خط پیامبر را نموده از اصحابش تا باو ملحق
شده،و امّا ظالم و ستمکار بخود پس مثل او و مثل شماست،و نیز از او روایت شده که گفت،سابق آنست که قبل از هجرت
اسلام آورده و معتدل آنست که بعد از هجرت مسلمان شده،و ظالم ما هستیم.
و از عمر بن خطاب روایت شده که گفت آنکه از ما سبقت گرفت به بهشت هم سبقت گیرد،و معتدل ما رستگار و رستگار ما
آمرزیده است.
و بعضی گفته اند:که ظالم آنست که ظاهرش بهتر از باطنش باشد و معتدل آنست که ظاهر و باطنش یکسان باشد و سابق
آنست که باطنش از- ظاهرش بهتر باشد.
و جعفر بن حرب گوید:بعضی از ایشان بسبب گناهان صغیره بخود ستم میکنند و برخی از ایشان بسبب طاعات و عبادات در
درجۀ وسط و میانه
ص : 337
هستند و بعضی از ایشان که پیشی و سبقت در کارهاي خیر میگیرند در درجه بالا هستند.
و اصحاب ما از میسر بن عبد العزیز از حضرت صادق(ع)روایت کرده اند که فرمود ظالم و ستمکار،از ما بخود آنست که حق
امام را نشناخته است،و مقتصد و معتدل از ما آنست که عارف بحق امام است و سابق بالخیرات امام است و هر سه این گروه
آمرزیده اند.
و از زیاد بن منذر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت شده که فرمود ظالم بنفس از ما آنست که عمل صالح و
کارهاي بد و گناه انجام دهد و امّا مقتصد و معتدل،پس او متعبّد و مجتهد در عبادت است،و امّا سابق به خیرات،و علی و حسن
و حسین علیهم السلام و کسانی از آل محمد(ع)هستند که شهید و کشته شده اند.
-2 و قول دوّم اینکه گروهی که ظلم و ستم بخود کرده اند رستگار نیستند.
قتاده گوید:ظالم بنفس اصحاب و یاران دست چپ و معتدل اصحاب دست راست،و سابق بالخیرات،ایشان پیش تازان و
لاثَهً ( 1)بودید شما جفتهاي سه گانه. 􀀀 اجاً ثَ 􀀀 مقرّبین از تمام مردمند چنانچه خداوند سبحان فرمود: کُنْتُمْ أَزْو
و عکرمه از ابن عباس روایت کرده که ظالم بنفس منافق،و معتدل و سابق از همه مردم بکارهاي خوب.
حسن گوید:سابقون اصحاب پیغمبر(ص)و معتدلین پیروان و ظالمین منافقین میباشند،پس اگر کسی بگوید چرا ظالم را مقدّم
داشت و سابق را مؤخّر
ص : 338
. 1) -سورة واقعه آیۀ: 7 -1
و حال آنکه باید افضل مقدم باشد،جواب آنست که ایشان گاهی ادنی و پائین تر را در ذکر بر افضل و بالاتر مقدّم
اثاً،وَ یَهَبُ لِمَنْ 􀀀 شاءُ إِن 􀀀 ارِ ( 1)شب را داخل در روز میکند،و فرمود، یَهَبُ لِمَنْ یَ 􀀀 میدارند،خداوند سبحان گوید: یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّه
اهَ ( 3)ایجاد 􀀀 شاءُ الذُّکُورَ ( 2)می بخشد بهر کس خواهد دختر و میدهد بهر کس که خواهد پسر،و فرمود، خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَی 􀀀 یَ
کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ ( 4)پس بعضی از شما کافر و برخی هم مؤمنین است. 􀀀 کرد مرگ و زندگی را، و فرمود، فَمِنْکُمْ
و بعضی گفته اند:ظالم را مقدّم داشت براي آنکه مأیوس و ناامید از رحمت حق نشود،و سابق را مؤخّر انداخت براي آنکه
معجب و مغرور بعلمش نگردد و بعضی گفته اند:فقط ایشان را باین ترتیب و نظم مرتّب فرمود بنا بر مقامات و حالات مردم
براي آنکه ایشان بر سه حالتند: 1-معصیت 2-غفلت 3-توبه و تقرّب،پس هر گاه گناه کند او ظالم و ستمکار بخویش است و
چون توبه نمود مقتصد و معتدل خواهد بود و هر گاه توبه اش درست و جهادش با نفس زیاد شد متصل بخدا شده و از جملۀ
( سابقین خواهد بود ( 5
ص : 339
. 1) -سورة فاطر آیۀ: 13 -1
. 2) -سورة شوري آیۀ: 49 -2
. 3) -سورة تبارك آیۀ: 2 -3
. 4) -سورة تغابن آیۀ: 2 -4
5) -مترجم گوید:حاکم ابو القاسم حسکانی در شواهد التنزیل طبع بیروت ص 104 ج 3 باسنادش از ابی حمزة ثمالی از -5
حضرت علی بن الحسین(ع) روایت نموده گوید:من در خدمت آن حضرت نشسته بودم که دو نفر مرد از اهل عراق آمده و
ابَ􀀀 گفتند اي فرزند رسول خدا(ص)ما آمده ایم که بما خبر دهید از آیاتی از قرآن،فرمود:کدام آیه،گفتند آیۀ، ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِت
ا . فرمود:اي اهل عراق مردم چه میگویند،گفتند میگویند دربارة امّت محمد"ص" است،پس علی بن 􀀀 الَّذِینَ اصْ طَفَیْن
الحسین(ع)فرمود:امّت محمد تمامی در بهشتند.
(5
اللّ درباره ما اهل بیت
􀀀
اللّ ،بفرما این آیه درباره کی نازل شده،فرمود و ه
􀀀
ابو حمزه گوید،من در میان مردم گفتم یا بن رسول ه
نازل شده قسم به خدا درباره ما خاندان نازل شده،بخدا سوگند در شأن ما نازل شده. گفتم خبر بده ما را که ظالم لنفسه در
میان شما کیست؟فرمود آنکه، حسنات و سیّئاتش یکسان باشد و او در بهشت است،پس گفتم مقتصد (معتدل)کدام
است؟فرمود آنکه خدا را در منزلش عبادت کند تا مرگ به سراغش آید،گفتم،سابق بالخیرات کیست؟فرمود:آنکه شمشیرش
را- کشیده و براه پروردگارش دعوت کند. در همان کتاب و همان ج و ص باسنادش از زید بن علی(ع)روایت نموده در قول
ابَ... فرمود ظالم بنفسه از ما آنست که با مردم آمیزش داشته و داخل آنها باشد و معتدل،عابد و سابق 􀀀 خدا، ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِت
بالخیرات آنست که با شمشیر کشیده بسوي خدا بخواند. و نیز در آن کتاب ص 105 ج 2 باسنادش از عبد علی از علی علیه
السلام آورده که از رسول خدا(ص)از تفسیر این آیه سؤال کردم فرمود ایشان ذریّه و فرزندان تو میباشند هر گاه روز قیامت
شود از قبرهایشان بر سه صنف و گروه بیرون میآیند: 1-ظالم لنفسه آنکه بدون توبه مرده 2-مقتصد آنکه حسنات و سیّئاتش از
ذریّه تو یکسانست 3-سابق بالخیرات آنکه از ذریّه ات حسناتش زیادتر از سیّئاتش باشد. در تفسیر برهان باسنادش از احمد بن
ا ،پرسیدم 􀀀 ادِن 􀀀 ا مِنْ عِب 􀀀 ابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْن 􀀀 عمر گوید:از حضرت ابو الحسن رضا علیه السلام از قول خداي عزّ و جلّ، ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِت
فرمود،فرزندان فاطمه علیها سلامند،سابق بالخیرات امام است و مقتصد عارف بامام و ظالم لنفسه آنست که امام را نمیشناسد. و
از محمد بن حسن صفّار باسنادش از حضرت باقر علیه السلام روایت نموده که فرمودند دربارة این آیۀ سابق بالخیرات امام
است و آن آیه دربارة فرزندان علی و فاطمه علیهم السلام است. ابن بابویه در کتاب عیون اخبار الرضا باسنادش از ریّان بن
صلت
ص : 340
اللّ
􀀀
بِإِذْنِ هِ
ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ یعنی وارث شدن کتاب و برگزیدن خدا ایشان را آن فضل بزرگی از خدا 􀀀 یعنی بامر و توفیق و لطف او
بر
(5
(روایت کرده که گفت حضرت رضا علیه السلام در مرو به مجلس مأمون علیه اللعنه حاضر شد و در آن مجلس جماعتی از
ا مِنْ 􀀀 ابَ الَّذِینَ اصْ طَفَیْن 􀀀 اهل عراق و خراسان جمع شده بودند،پس مأمون گفت خبر دهید مرا از معناي این آیه ثُمَّ أَوْرَثْنَا- الْکِت
ا الآیه،علماء گفتند خدا اراده کرده امّت را مأمون گفت اي ابو الحسن شما چه می گویید،فرمود من آن طور که آنها 􀀀 ادِن 􀀀 عِب
میگویند نمی گویم،و لکن میگویم خدا اراده فرمود از این آیه عتره طاهره را،مأمون گفت چگونه عترت طاهره را قصد
نموده،حضرت رضا علیه السلام فرمود اگر امت را قصد میکرد هر آینه تمام امّت در بهشت میبودند،براي قول خداي تعالی:
ذلِکَ هُوَ الْفَضْ لُ الْکَبِیرُ سپس جمع کند همه آنها را در 􀀀 اللّ
􀀀
راتِ بِإِذْنِ هِ 􀀀 سابِقٌ بِالْخَیْ 􀀀 ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِ دٌ وَ مِنْهُمْ 􀀀 فَمِنْهُمْ
ساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ ،پس وراثت براي عترت پاك پیامبر است نه براي غیر 􀀀 ا مِنْ أَ 􀀀 ا یُحَلَّوْنَ فِیه 􀀀 جَنّ عَدْنٍ یَدْخُلُونَه
ات􀀀 بهشت،پس فرمود اللّ
􀀀
ما یُرِیدُ هُ 􀀀 ایشان،پس مأمون گفت عترت پاك کیانند؟ فرمود،آنهایی هستند که خدا در قرآن توصیفشان نموده و فرمود، إِنَّ
لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ،و ایشان آنهایی هستند که رسول خدا(ص)فرمود من گذارنده هستم در
میان شما دو چیز گران و سنگینی را کتاب خدا و عترتم اهل بیتم را،و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض
کوثر وارد شوند بر من،به بینید چگونه خلاف من میکنید درباره آنها،اي مردم شما بآنان یاد ندهید که ایشان اعلم از شما
هستند پس علماء گفتند اي ابو الحسن ما را خبر بده که آیا عترت آل پیغمبرند یا غیر آنند؟حضرت رضا علیه السلام فرمود
ایشان آل پیغمبرند... و ابن شهر آشوب باسنادش از ابن عباس و امام محمد باقر(ع)روایت کرده که فرمود مراد از سابق
بالخیرات علی بن ابی طالب(ع)است،می گوییم روایت درباره این آیه که مقصود از آن فرزندان علی و فاطمه(ع)است در-
تفسیر برهان و غیر آن بسیار است که محل ذکر آن نیست.
ص : 341
ایشان است.
ا􀀀 جَنّ عَدْنٍ یَدْخُلُونَه
ات􀀀 ُ
بهشتهاي عدنی که داخل آن میشوند،این تفسیر فضل خداست مثل آنکه گفته شده این فضل چیست،پس گفته میشود آن
جنّات است،یعنی پاداش او بهشتها یا دخول بهشتهاست،و ممکنست که بدل از فضل باشد مثل آنکه گفته است دخول جنّات.
ساوِرَ 􀀀 ا مِنْ أَ 􀀀 یُحَلَّوْنَ فِیه
آراسته میشوند در آن از دستبندها،اساور جمع اسوره و آن جمع سوار بمعناي دستبند است. مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً از طلا و لؤلؤ و
ا حَرِیرٌ و پوشش ایشان در آن بهشتها ابریشم 􀀀 اسُهُمْ فِیه 􀀀 کسی که لؤلؤا قرائت کرده پس معنایش در یحلون فیها لؤلؤا،است وَ لِب
است،و هر گاه ما گفتیم که مقصود از آن گروه سه گانه است،پس ظالم لنفسه بفضل خدا و یا شفاعت پیغمبر(ص)و ائمه
علیهم السلام داخل بهشت میشوند.
لِلّ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ
􀀀
الُوا الْحَمْدُ هِ 􀀀 وَ ق
للّ و این سپاس اعترافیست از
􀀀
خداوند سبحان خبر از حال ایشان داده که وقتی ایشان داخل بهشت میشوند میگویند الحمد ه
ایشان بنعمت خدا نه بر وجه تکلیف و شکریست براي حق تعالی که غم و غصّه اي را که در دنیا براي آن داشتند برده است.
و بعضی گفته اند:قصد کرده اند حزن و اندوهی که پیش از دخول بهشت بایشان رسیده زیرا که ایشان میترسیدند دخول آتش
را که مستحق آن بودند پس چون خداوند تفضّل بر ایشان نمود باسقاط عقاب از ایشان و داخل کردن ایشان بهشت را شکر
خدا کنند بر این عنایت و سپاس گویند.
ا لَغَفُورٌ 􀀀 إِنَّ رَبَّن
البته پروردگار ما آمرزنده گناهان بندگان و افعال زشت آنهاست( شَکُورٌ )سپاسگزار است عمل کم را پذیرفته از اعمال حسنه
ص : 342
و کارهاي خوب را،و بعضی گفته اند:که شکر خداي سبحان تلافی شکر ایشانست براي خدا و قیام بطاعت او و اگر چه
حقیقت شکر بر خداي سبحان جایز نیست از جهتی که اعتراف بنعمت است و صحیح نیست که خداي سبحان متنعّم بر آن
باشد.
امَهِ 􀀀 دارَ الْمُق 􀀀 ا 􀀀 اَلَّذِي أَحَلَّن
آن خدایی که نازل کرد ما را بخانه جاودان که براي همیشه در آن اقامت کنند،نمی میرند و از آنجا بجاي دیگر نمیروند.
نِْ فَضْلِهِ)
یعنی این دخول بهشت به تفضّل و کرم اوست.
ا نَصَبٌ 􀀀 ا فِیه 􀀀 لا یَمَسُّن 􀀀
ا لُغُوبٌ یعنی نمی رسد ما را در آن فرسودگی و واماندگی در طلب 􀀀 ا فِیه 􀀀 یَمَسُّن 􀀀 نمیرسد ما را در بهشت زحمت و رنجی وَ لا
معاش و غیر آن.
ص : 343
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 36 تا 40
اشاره
ذلِکَ نَجْزِي کُلَّ کَفُورٍ ( 36 ) وَ هُمْ 􀀀 ا کَ 􀀀 ذابِه 􀀀 یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَ 􀀀 ی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا 􀀀 یُقْض 􀀀 ارُ جَهَنَّمَ لا 􀀀 وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ ن
ما􀀀 جاءَکُمُ اَلنَّذِیرُ فَذُوقُوا فَ 􀀀 ا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ وَ 􀀀 کُنّ نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ م
ا􀀀 غَی اَلَّذِي صالِحاً رَْ 􀀀 أَخْرِجْن نَعْمَلْ ا􀀀 ا 􀀀 ا رَبَّن 􀀀 یَصْ طَرِخُونَ فِیه
لائِفَ فِی اَلْأَرْضِ 􀀀 ذاتِ اَلصُّدُورِ ( 38 ) هُوَ اَلَّذِي جَعَلَکُمْ خَ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِ 􀀀 ماو 􀀀 الِمُ غَیْبِ اَلسَّ 􀀀 اَللّ ع
􀀀
لِلظّ مِنْ نَصِیرٍ ( 37 ) إِنَّ هَ
􀀀
الِمِینَ
ساراً ( 39 ) قُلْ أَ رَأَیْتُمْ 􀀀 إِلاّ خَ
􀀀
کافِرِینَ کُفْرُهُمْ 􀀀 یَزِیدُ اَلْ 􀀀 إِلاّ مَقْتاً وَ لا
􀀀
کافِرِینَ کُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ 􀀀 یَزِیدُ اَلْ 􀀀 فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ لا
ی بَیِّنَهٍ 􀀀 اباً فَهُمْ عَل 􀀀 اهُمْ کِت 􀀀 اتِ أَمْ آتَیْن 􀀀 ماو 􀀀 ذا خَلَقُوا مِنَ اَلْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِی اَلسَّ 􀀀 ا 􀀀 اَللّ أَرُونِی م
􀀀
کاءَکُمُ اَلَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 شُرَ
( إِلاّ غُرُوراً ( 40
􀀀
اَلظّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً
􀀀
مِنْهُ بَلْ إِنْ یَعِدُ الِمُونَ
ترجمه:
-36 و آنان که کافر شدند براي ایشان آتش دوزخ است حکم بمرگ ایشان نشود تا بمیرند،و نه عذاب دوزخ را برایشان
تخفیف دهند مانند این کیفر هر ناسپاسی را جزا میدهیم.
ص : 344
-37 و کافران در دوزخ فریاد خواهند کرد پروردگارا ما را از(دوزخ) بیرون آور،تا کرداري شایسته غیر آن عملی را که
میکردیم بکنیم،آیا شما را- چندان عمر ندادیم که در آن پندگیرید،هر که خواهد پند گیرد و بیم دهنده اي بسوي شما
آید،پس(عذاب دوزخ را)بچشید در نتیجه ستمکاران را هیچ یاري نیست.
-38 البته خدا داننده نهان آسمانها و زمین است زیرا که او باسرار دلها داناست.
-39 و او آن خداییست که شما را در زمین جانشین گردانید،پس هر که ناسپاسی کند کفرش بزیان اوست و ناگرویدگان را
کفرشان نزد پروردگارشان جز خشمی نیفزاید و کافران را کفر ایشان جز زیانی نیفزاید.
-40 بگو(اي پیغمبر"ص")شریکان خویش را که جز خدا را مپرستید به من نشان دهید که این شریکان از زمین چه چیز
بیافریدند یا ایشان را در آفریدن آسمانها شرکتی است،آیا شریکان را کتابی دادیم؟در نتیجه ایشان از آن کتاب حجّتی روشن
دارند بلکه مشرکان برخی از ایشان به برخی دیگر خبر از روي فریب و وعده نمیدهند.
قرائت:
ابو عمرو تنها(یجزي کل کفور)مبنی للمفعول و مجهول خوانده،و دیگري(نجزي)با نون و نصب(کلّ)خوانده است،و ابن کثیر و
ابو عمرو و حفص و حمزه و خلف(علی بیّنت)مفرد خوانده و دیگران بیّنات بجمع قرائت کرده اند.
ص : 345
دلیل:
کسی که نجزي با نون خوانده پس او بر طریق اخبار از خداي تعالی از ذات خودش میباشد، و کسی که فعل را بناء مفعول به و
مجهول(یجزي) خوانده پس دلیل او اینست که ما قبل آن لا یقضی علیهم و لا یخفف عنهم مجهول است،و دلیل در قرائت بیّنه
الَ ... أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ 􀀀 بلفظ مفرد اینست که قرار میدهد آنچه در کتاب یا پیغمبر(ص)آن را میآورد بیّنه باشد چنانچه فرمود: ق
جاءَتْکُمْ بَیِّنَهٌ مِنْ 􀀀 ی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی، ( 1)بگو آیا دیدید شما اگر بر من بیّنه و حجتی از طرف خدا پروردگارم بود،و قول او قَدْ 􀀀 عَل
رَبِّکُمْ ( 2)و قطعا آورد بسوي شما بینه اي از پروردگار شما،و کسی که بجمع بیّنات خوانده پس براي پیغمبري بیّنه و برهانی
بوده پس هر گاه جمع شدند بیّنه آنها هم جمع شود بسبب جمع شدن آنها بنا بر اینکه در هر کتاب اقسامی از بیّنه هست،پس
براي این جمع شده است.
شرح لغات:
اصطراخ:بمعناي فریاد کردن و صدا زدن بکمک خواستن از باب افتعال از صراخ تاء قلب بطاء شده براي صاد ساکنه قبل از آن
و فقط این کار را کردند براي تعدیل معروف بحرف وسط بین دو حرفی که موافق صاد است در استعلا و تطبیق کردن و موافق
تاء است در جرح.
مقت:و مقت بمعناي بغض است و مقته بمقته و هو ممقوت و مقیت.
اعراب:
ی) است و یموتوا منصوب باضمار ان ناصبه است 􀀀 لا یُقْض 􀀀 فیموتوا جواب نفی (
ص : 346
. 1) -سورة هود آیۀ: 28 -1
. 2) -سورة انعام آیۀ: 157 -2
ا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ ،موصول و صله در محل نصب است بنا بر آنکه آن ظرف 􀀀 و علامت نصب سقوط نون(یمقّون)است، م
زمان است،براي آنکه معنایش او لم نعمرکم زمانا طویلا یتذکر فیه من تذکر است،آیا بشما زمان درازي عمر ندادیم که در آن
متذکر شود هر کس که متذکر میشود و هاء در"فیه"عود میکند به ما و کم است که ما در معناي ظرف میآید و آن اسم است
و البتّه حرف مصدري هم میآید.
تفسیر:
اشاره
چون خداوند سبحان مقدّم داشت ذکر آنچه براي اهل بهشت از انواع ثوابها مهیّا کرده در تعقیب آن یاد نمود آنچه براي کفّار
از شکنجه ها و- عقوبتها آماده کرده و گفت:
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا
و آنهایی که کافر شدند بیگانگی و وحدانیّت خدا و انکار کردند پیغمبري پیامبرش را.
ارُ جَهَنَّمَ 􀀀 لَهُمْ ن
ی عَلَیْهِمْ حکم بر مرگ ایشان نشود (فَیَمُوتُوا) تا بمیرند و راحت شوند وَ 􀀀 لا یُقْض 􀀀 براي ایشانست آتش دوزخ پاداشی بر کیفرشان
ذلِکَ )یعنی و مثل 􀀀 ا تخفیف داده نشود از عذاب ایشان یعنی عذاب آتش بر ایشان آسان نمیشود( کَ 􀀀 ذابِه 􀀀 لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَ 􀀀
این عذاب و مانند آن را. نَجْزِي کُلَّ کَفُورٍ پاداش میدهیم هر ناسپاس منکري را که زیاد کفران کند و پیامبران خدا را تکذیب
نماید.
ا􀀀 وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیه
ا پروردگارا بیرون آور ما را از عذاب آتش. 􀀀 ا أَخْرِجْن 􀀀 و ایشان در آتش فریاد نموده و دادرسی می کنند و میگویند رَبَّن
صالِحاً 􀀀 نَعْمَلْ
تا عمل شایسته انجام دهیم،یعنی عوض کفرمان ایمان
ص : 347
کُنّ نَعْمَلُ
ا􀀀 غَی الَّذِي آوریم و بجاي گناهانمان اطاعت کنیم،مقصود ما را بدنیا برگردان تا اطاعت نمائیم بآنچه فرمانمان میدهی رَْ
ا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ 􀀀 غیر از آن کارهایی را که کردیم از گناهان پس خداي تعالی توبیخشان فرموده و گفت: أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ م
یعنی آیا ما بشما از عمر آن قدر ندادیم که امکان فکر کردن و عبرت گرفتن برایتان باشد و نظري در امور دینی کرده و
عواقب حال کسی را که میخواهد فکر و اندیشه نموده و بیاد خدا افتد به بینید.
زمان مهلت براي فکر و اندیشه چقدر است؟
علماء تفسیر و اخلاق دربارة مقدار و اندازة زمان فکر اختلاف کرده اند بعضی گفته اند:شصت سال است،و آن از حضرت
امیر المؤمنین(ع) روایت شده،فرمودند عمري که خدا اتمام حجّت بر فرزند آدم در آن نموده- شصت سالست و آن یکی از
دو روایت از ابن عباس است و از پیامبر(ص)- نیز روایت شده(مرفوعا)که فرمود هر کس را که خدا شصت سال عمر داد پس
قطعا حجّت را بر او تمام کرده.
ابن عباس و مسروق گویند:چهل سالست.
جاءَکُمُ 􀀀 وهب و قتاده گویند:این آیه توبیخ است براي پسر هیجده ساله و از حضرت صادق علیه السلام هم همین روایت شده وَ
النَّذِیرُ ابن زید و جبائی و جماعتی گویند:و آمد شما را ترساننده اي از عذاب خدا و او محمد"ص"بود و زید بن
علی(ع)گوید:مقصود از نذیر قرآن است.
عکرمه و سفیان بن عبید گویند:مراد از نذیر پیري و سفیدي موست و از این جهت گفته شده:
رأیت الشیب من نذر المنایا
لصاحبه و حسبک من نذیر
ص : 348
دیدم سفیدي موي را از بیم دهنده هاي مرگ براي آنکه مویش سفید شده و بس است تو را از چنین بیم دهنده اي.
و قائله تبیّض و الغوالی
نوافر عن معاینه القشیر
یعنی،زنها از موي سفید فرار میکنند،پس چرا بسبب خضاب و رنگ کردن سفیدي موي را تغییر نمیدهی.
فقلت لها المشیب نذیر عمري
و لست مسودا وجه النذیر
پس بآن زن گفتم که سفیدي مو بیم دهنده عمر من است و من نیستم که صورت نذیر و بیم دهنده را سیاه کنم.و عدي بن زید
گوید:
و ابیضاض السواد من نذر المو
ت و هل بعده یجیء نذیر
سفید شدن موي سیاه از پیامها و آگهی هاي مرگ است،و آیا بعد از آن بیم دهنده اي میآید؟جواب نه.
و بعضی گفته اند:که نذیر تب است،و بعضی گفته اند:که مرگ خویشان و نزدیکانست،و بعضی گفته که آن عقل کامل
است.
فَذُوقُوا
لِلظّ مِنْ نَصِیرٍ پس براي ستمکاران یار و یاوري نیست که عذاب را
􀀀
ما الِمِینَ 􀀀 یعنی بچشید عذاب و افسوس ندامت و پشیمانی را فَ
از ایشان دفع و برطرف کند.
اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 الِمُ غَیْبِ السَّ 􀀀 اللّ ع
􀀀
إِنَّ هَ
البته خدا داناي نهان آسمانها و زمین است،پس بر او چیزي از آنچه بر خلایق علمش نهانست مخفی و پوشیده نیست إِنَّهُ عَلِیمٌ
ذاتِ الصُّدُورِ البتّه او داناي به خاطره و اندیشه هایی است که در سینه ها مستور است،یعنی پس در ضمیر و باطن خودتان قرار 􀀀بِ
ندهید چیزي را که او مکروه دارد،پس او البتّه داناي بآنست.
ص : 349
لائِفَ فِی الْأَرْضِ 􀀀 هُوَ الَّذِي جَعَلَکُمْ خَ
قتاده گوید:یعنی آن خدایی که شما را معاشر کفّار قرار داد امّتی بعد از امّت دیگر و قرنی بعد از قرن دیگر و بعضی گفته:که
شما را جانشینان قرون گذشته قرار داد به اینکه شما را بعد از ایشان آفرید میراث شما نمود آنچه در دست آنها بود.
فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ
إِلاّ مَقْتاً و نیفزاید کفّار را
􀀀
کافِرِینَ کُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ 􀀀 لا یَزِیدُ الْ 􀀀 پس هر کس کافر شود بر زیان اوست کفر او و عذاب کفران او وَ
کفرشان در نزد خدا مگر خشم یعنی شدیدترین خشم ها و غضبها.
ساراً 􀀀 إِلاّ خَ
􀀀
کافِرِینَ کُفْرُهُمْ 􀀀 لا یَزِیدُ الْ 􀀀 وَ
و نیفزاید کافرین را کفرشان مگر زیان و نابودي.
ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ یعنی اي مشرکین مرا خبر 􀀀 ا 􀀀 اللّ - أَرُونِی م
􀀀
کاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 ( قُلْ )بگو اي محمد أَ رَأَیْتُمْ شُرَ
دهید از بتهایی را که شریک قرار دادید در عبادت بمن نشان بدهید آیا چیزي از زمین ایجاد کرده و آفریده اند،یعنی بچه چیز
لازم دانستید که آنها انبازها و شریکهاي خدا باشند در عبادت،آیا بچیزي که از زمین آفریده اند شایسته پرستش شدند أَمْ لَهُمْ
اباً آیا ما 􀀀 اهُمْ کِت 􀀀 اتِ آیا براي ایشان شرکتی در ایجاد آسمانها است،سپس این ترتیب را ترك،و فرمود: أَمْ آتَیْن 􀀀 ماو 􀀀 شِرْكٌ فِی السَّ
ی بَیِّنَهٍ آیا ایشان بر 􀀀 برایشان کتابی فرستادیم،که تصدیق کند دعواي ایشان را در آنچه را که ایشان از شرك بودند. فَهُمْ عَل
دلیلهاي آشکار بودند،( مِنْهُ )یعنی از این کتاب،پس البتّه تمام اینها محال و غیر ممکن بود،براي آنها امکان اقامه حجّت نبود و
امکان وجود شبه اي هم بر چیزي از آن نبود.
اباً" آیا براي آنها نوشته و سندي آمده که 􀀀 اهُمْ کِت 􀀀 و بعضی گفته:که "أَمْ آتَیْن
ص : 350
إِلاّ غُرُوراً یعنی هیچ چیزي
􀀀
الظّ بَعْضُ هُمْ بَعْضاً
􀀀
خدا ایشان را بر کفرشان عذاب نمیکند،و آنها اطمینان بآن دارند بَلْ إِنْ یَعِدُ الِمُونَ
از اینها نیست- لکن برخی از ستمکاران برخی دیگر را وعده نمیدهند مگر فریب و وعده دروغ که حقیقتی براي آن
نیست،گفته میشود،غره،یغره،غرورا،فریب داد او را و فریب میدهد او را فریب دادنی،هر گاه او را تطمیع کند در چیزي که طمع
در آن نمیشود.
[ [سوره فاطر ( 35 ): آیات 41 تا 45
اشاره
بِاللّ
􀀀
کانَ حَلِیماً غَفُوراً ( 41 ) وَ أَقْسَمُوا هِ 􀀀 ما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ 􀀀 ا إِنْ أَمْسَکَهُ 􀀀 الَت 􀀀 لا وَ لَئِنْ ز 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضَ أَنْ تَزُو 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ یُمْسِکُ اَلسَّ
􀀀
إِنَّ هَ
اراً فِی اَلْأَرْضِ وَ 􀀀 إِلاّ نُفُوراً ( 42 ) اِسْتِکْب
􀀀
ادَهُمْ 􀀀 ا ز 􀀀 جاءَهُمْ نَذِیرٌ م 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀 اَلْأُم ي مِنْ إِحْدَي مَِ 􀀀 جاءَهُمْ نَذِیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْد 􀀀 مانِهِمْ لَئِنْ 􀀀 جَهْدَ أَیْ
اَللّ تَحْوِیلًا
􀀀
اَللّ تَبْدِیلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ هِ
􀀀
إِلاّ سُنَّتَ اَلْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ هِ
􀀀
إِلاّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنْظُرُونَ
􀀀
لا یَحِیقُ اَلْمَکْرُ اَلسَّیِّئُ 􀀀 مَکْرَ اَلسَّیِّئِ وَ
اَللّ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْءٍ فِی
􀀀
کانَ هُ 􀀀 ا 􀀀 کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَ م 􀀀 اقِبَهُ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ 􀀀 کانَ ع 􀀀 43 ) أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ )
کِنْ 􀀀 ا مِنْ دَابَّهٍ وَ ل 􀀀 ی ظَهْرِه 􀀀 ا تَرَكَ عَل 􀀀 ما کَسَ بُوا م 􀀀 اَلنّ بِ
اس 􀀀 اَللّ 􀀀
ؤاخِ ذُ هُ 􀀀 کانَ عَلِیماً قَدِیراً ( 44 ) وَ لَوْ یُ 􀀀 فِی اَلْأَرْضِ إِنَّهُ 􀀀 اتِ وَ لا 􀀀 ماو 􀀀 اَلسَّ
( ادِهِ بَصِیراً ( 45 􀀀 کانَ بِعِب 􀀀 اَللّ
􀀀
جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ هَ 􀀀 ذا 􀀀 ی أَجَلٍ مُسَ  می فَإِ 􀀀 یُؤَخِّرُهُمْ إِل
ص : 351
ترجمه:
-41 البتّه خدا آسمانها و زمین را نگه میدارد از اینکه بیفتند به خدا سوگند اگر بیفتند هیچکس بعد از خدا نگهشان نمیدارد
البتّه خدا بردباري آمرزنده است.
-42 بخدا سوگند یاد کردند غایت سوگندشان که اگر ترساننده اي سوي ایشان آمد حتما از یکی از امّتان راه یافته باشند،پس
آن هنگام که بیم کننده اي سویشان آمد آمدن وي ایشان را جز رمیدن نیفزود.
-43 براي گردن کشی در زمین و براي نیرنگ بد جز نیرنگ بد به صاحبش احاطه نمیکند اهل نیرنگ جز شیوة دربارة پیشینیان
انتظار نمی برند،پس هرگز روش خداي تعالی را تغییري نیابی و هرگز براي طریقه خدا تبدیلی نخواهی یافت.
ص : 352
-44 آیا در زمین سیر نمیکنید تا بنگرند که سرانجام آنانی که پیش از این بوده اند چگونه بود و آنان از نظر توانایی سخت تر
از ایشان بودند و هیچ چیز در آسمانها نیست و نه در زمین که خداي را عاجز گرداند زیرا که او دانایی تواناست.
-45 و اگر خداي تعالی مردم را بجزاي کارهایی که میکنند مؤاخذه کردي هیچ جنبنده اي را بر پشت زمین نگذاشتی و لکن
هلاکت ایشان را تا وقت نامبرده پس میاندازد و چون وقت هلاك ایشان بیاید البتّه خداي تعالی بحال بندگان خویش بیناست.
قرائت:
حمزه تنهایی(و مکر السیئ)بسکون همزه خوانده و دیگران بجز آن قرائت کرده اند.
دلیل:
زجاج گوید:سکون این همزه نزد بصري ها غلط است و فقط در ضرورت شعري در حال اضطرار جایز میدانند،و انشاد کرده
اند اذا اعوجن قلت صاحب قوم هنگامی که منحرف و از راه راست عدول کردند گفتم اي صاحب قوم را که در اصل یا
صاحب قوم لکن ضرورت شعري آن را حذف نموده و نیز انشاد کرده اند:
فالیوم اشرب غیر مستحقب
اللّ و لا واغل
􀀀
انّما من ه
پس امروز مینوشم بدون آنکه مرتکب گناهی شوم از خداي تعالی و نه داخل در گناهی باشم و ابو العباس مبرّد سروده اذا
اعوججن قلت صاخ قوم ضرورت شعر
ص : 353
ایجاب کرده صاحب را توخیم و صاب قوم،یعنی صاحب قوم گفته:و الیوم فاشرب،فالیوم اشرب،بسکون باء گفته است،و ابو
علی در اسکان همزه گوید در وصل اجراء کرده مجراي آن در وقف پس آن مثل قول شاعر است که گفته: ببازل وجناء او
عیهل و قول او "مثل الحریق و افق القصباء" شاهد این دو بیت حرف آخر عیّهل و قصباء است که با وقف با تشدید آمده و
اضطرار شعري چنین ایجاب کرده است،یعنی جایز است در وقف تشدید حرف آخر را با سکون آن.
اعراب:
لا􀀀 أَنْ تَزُو
مفعول له یعنی کراهه ان تزولا یا(لئلا تزولا)(و استکبارا) مفعول له است و مکر السیئ معطوف علیه و جایز است که مصدر
باشد بنا بر تقدیر استکبروا استکبار فی الارض،و ممکن است که نیز حال باشد،یعنی مستکبرین فی الارض،و ممکن است که
بدل از نفورا باشد،یعنی آمدن نذیر و پیامبر نیفزود ایشان را مگر بلندي در روي زمین،من شیء فاعل یعجز و من هم زاید است
(مِنْ دَابَّهٍ) در محل نصب است براي آنکه آن مفعول"ترك" (و من)نیز زایده است.
تفسیر:
سپس خداوند سبحان خبر داد از بزرگی قدرت و وسعت ملکش و گفت:
اتِ وَ الْأَرْضَ 􀀀 ماو 􀀀 اللّ یُمْسِکُ السَّ
􀀀
إِنَّ هَ
یعنی خدا نگه میدارد آسمانها را بدون آنکه به بالا بسته و یا ستون و استوانه و پایه اي در زیرش باشد و همین طور زمین را
لا تا آنکه نیفتند. 􀀀 نگه میدارد أَنْ تَزُو
ما مِنْ أَحَدٍ 􀀀 ا إِنْ أَمْسَکَهُ 􀀀 الَت 􀀀 وَ لَئِنْ ز
یعنی و اگر تقدیر شده باشد که از مراکز و مدار خود سقوط کند هیچکس نیست که بتواند آنها را نگه دارد و توان
ص : 354
نگاهداري آن را احدي ندارد (مِنْ بَعْدِهِ) یعنی بعد از خداي تعالی،و بعضی گفته اند:از بعد از افتادن و سقوط کردن.
کانَ حَلِیماً 􀀀 إِنَّهُ
البتّه او خداي بردبار توانایی است که عجله و شتاب در عقوبت مستحق عقاب را نمیکند( غَفُوراً )یعنی پوشنده و آمرزنده
گناهان است،و بسیار آمرزنده است،آن گاه حکایت از کفّار نموده و گفت:
مانِهِمْ 􀀀 بِاللّ جَهْدَ أَیْ
􀀀
وَ أَقْسَمُوا هِ
یعنی کفّار مکّه سوگند بخدا خوردند پیش از آنکه محمد(ص)ایمان برایشان بیاورد قسم سخت و نهایت توان و طاقتشان لَئِنْ
ي هر آینه بوده باشند راه یافته تر 􀀀 جاءَهُمْ نَذِیرٌ هر آینه اگر پیامبر ترسانده اي از طرف خداي تعالی بیاید بر ایشان لَیَکُونُنَّ أَهْد 􀀀
باشند به پذیرفتن قول او و پیروي مِنْ إِحْدَي الْأُمَمِ از یکی از امتان گذشته از یهود و نصاري و صابئین.
جاءَهُمْ نَذِیرٌ 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀
إِلاّ نُفُوراً مگر نفرت و دوري از هدایت و
􀀀
ادَهُمْ ) نیفزود آمدن آن پیامبر ایشان را 􀀀 ا ز 􀀀 پس چون محمد(ص)آمد بسوي ایشان( م
اراً )یعنی از روي تکبّر و جبّاري و سرکشی بر خداي تعالی و 􀀀 فرار از حق،یعنی ایشان افزودند موقع آمدن او نفرت را( اِسْتِکْب
نخوت و غرور اینکه پیرو دیگري باشند.
فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ
در روي زمین یعنی و قصد زیان زدن به مؤمنین،"و مکر السیّئ"هر مکر و فریبی است که ریشه اش دروغ و نیرنگ،و بنیاد و
پایه اش بر تباهی باشد،براي آنکه بعضی از مکرها و نقشه ها نیکو است و آن مکر مؤمنین بکفّار است هر گاه با آنها پیکار
کردند،خوبست که با آنها مکر کنند و آنها را فریب داده و مغلوب نمایند،و مقصود در اینجا مکر
ص : 355
و خدعه برسول خدا و باهل دین و مسلمین است،و مصدر،بصفت مصدر اضافه شده،و تقدیرش و مکروا کمکر السیئ است و
مکر کردند مکر بدي بدلالت قول خدا:
إِلاّ بِأَهْلِهِ
􀀀
لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ 􀀀 وَ
إِلاّ سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ یعنی پس آیا انتظار ندارند مگر روش
􀀀
یعنی نتیجه مکر بد برنمیگردد مگر بکسی که مکر نموده فَهَلْ یَنْظُرُونَ
خداي تعالی را در امّت هاي گذشته که هلاکشان کند هر گاه تکذیب کردند پیامبران او را که عذاب بر ایشان نازل شود و بلا
بر ایشان بیاید بجهت پاداش و کیفر کفر و تکذیبشان،پس اگر انتظار چنین روزي را، دارند فَلَنْ تَجِ دَ اي محمد هرگز نیابی
اللّ تَبْدِیلًا یعنی عادت و روش خدایی از عقوبت کسانی که کفران نعمت او کرده و انکار خدایی او نموده تغییر و
􀀀
لِسُنَّتِ هِ
اللّ تَحْوِیلًا و هرگز براي روش خدا دگرگونی نخواهی یافت،پس تبدیل گردیدن چیز است
􀀀
دگرگون نمیشود وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ هِ
بر خلاف آنچه بوده.
أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ
کانَ 􀀀 یعنی آیا این کفّاري که انکار هلاك شدن امتهاي گذشته را کردند در روزي زمین سیر و گردش نمیکنند فَیَنْظُرُوا کَیْفَ
اقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ یعنی پس به بینید چگونه خدا هلاك و نابود نمود، تکذیب کنندگان قبل از ایشان مانند قوم لوط و عاد 􀀀ع
و ثمود را،پس عبرت و پند بگیرند بسبب ایشان.
کانُوا 􀀀 وَ
اللّ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْءٍ یعنی با آنکه آنها نیرومندتر بودند نبود
􀀀
کانَ هُ 􀀀 ا 􀀀 و بودند ایشان أَشَ دَّ مِنْهُمْ سخت تر بودند از ایشان قُوَّهً وَ م
خدا که چیزي از او فوت شود.
ص : 356
کانَ عَلِیماً 􀀀 لا فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ 􀀀 اتِ وَ 􀀀 ماو 􀀀 فِی السَّ
در آسمانها و نه در زمین البتّه او داناي بتمام چیزهاست( قَدِیراً )تواناست بر آن مقداري که براي آن حدّ و نهایتی نیست،سپس
ما کَسَ بُوا و اگر خداوند مردم را 􀀀 النّ بِ
اس􀀀 اللّ 􀀀
ؤاخِذُ هُ 􀀀 خداوند سبحان منّت گذاشت بر خلقش بتأخیر عقاب از ایشان و گفت وَ لَوْ یُ
بآنچه مرتکب شدند از شرك و تکذیب ایشان مؤاخذه کند و تعجیل عقوبت ایشان را و آن قول اوست:
ا مِنْ دَابَّهٍ 􀀀 ی ظَهْرِه 􀀀 ا تَرَكَ عَل 􀀀م
باقی نماند بر روي زمین جنبنده اي و ضمیر بارض برمیگردد و اگر چه ذکري از آن نشده براي دلالت کلام بر آن و علم به
اینکه جنبنده ها در روي زمین زندگی میکنند.
ی أَجَلٍ مُسَ  می 􀀀 کِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِل 􀀀 وَ ل
و لکن خدا آنها را بتأخیر انداخته تا اجل نامبرده و آیه در سورة نحل تفسیر شده.
ادِهِ بَصِیراً 􀀀 کانَ بِعِب 􀀀 اللّ
􀀀
جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ هَ 􀀀 ذا 􀀀 فَإِ
پس هر گاه اجلشان آمد،پس البتّه خدا به بندگانش بیناست،یعنی خدا بیناي به مکان ایشان است،پس آنها را هر طوري که
خواهد مؤاخذه میکند.
و بعضی گفته اند:بیناي باعمال ایشانست،پس آنها را بر آن پاداش می دهد.
ص : 357
سور