گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
باب هفدهم: در فضیلت برادري در راه خدا و اینکه مؤمنان برادر یک دیگرند






و در سبب آن: آیه قرآن مجید:
-10 (سوره الحجرات): جز این نیست که مؤمنان برادرند پس اصلاح کنید میان دو برادر خود (که با هم در ستیزند). (6)
اخبار باب
-1 خصال و عیون بهمان سه سند: از امام رضا تا رسول خدا (ص) فرمود شش تا از مردانگی است سه آنها در وطن و سه دیگر (7)
در سفر اما آنچه در وطن است خواندن قرآن خدا و آباد کردن مساجد خدا و بدست آوردن برادرانی در راه خدا عز و جل، و اما
2- امالی طوسی: در ضمن وصیت علی (ع) است ( آنچه در سفر است بخشیدن از توشه و خوشخوئی و شوخی در جز گناهان. ( 8
هنگام وفاتش که: برادري کن با برادران در راه خدا و دوست دار خوب را براي اینکه خوب است. آداب معاشرت-ترجمه جلد
3- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که برنگردد مسجد رو بکمتر از سه بهره: یا دعائی کند (1) شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 178
که خدا بدو ببهشت برد یا دعائی که بدان خدا بلائی از او بگرداند و یا برادري که در راه خدا از او سود برد سپس فرمود: رسول
4- همان بسندش ( خدا (ص) فرمود: بدست نیاورد مرد مسلمان پس از سود مسلمانی مانند برادري که در راه خدا از او سود برد. ( 2
تا امام رضا (ع) که فرمود: هر که بدست آورد برادري در راه خدا خانهاي در بهشت بدست آورده. 5- ثواب الاعمال: بسندش
6- محاسن: بسندش از جابر جعفی که برابر امام باقر (ع) آهی کشیدم و گفتم یا ابن ( (همان را با همان لفظ و و معنا آورده). ( 3
رسول الله من اندوهگین میشوم بیآنکه آسیبی بمن رسیده باشد یا بدي بمن رخ داده باشد تا آنجا که خانوادهام آن را در چهره من
بفهمند و رفیقم بفهمد، فرمود: آري اي جابر گفتم: این حالت براي چیست یا ابن رسول الله؟ فرمود: تو را بآن چه کار گفتم، دوست
دارم آن را بدانم فرمود: اي جابر راستش خدا مؤمنان را از سرشت بهشت آفریده و در آنها از نسیم روح خود روان کرده از این رو
صفحه 100 از 153
مؤمن برادر مؤمن است از پدر و مادرش، و چون بیکی از این ارواح در یک بلدي چیز غمآوري رسد همه ارواح بر او غمگین شوند
7- همان: بسندش از امام باقر (ع) فرمود: مؤمن برادر پدر و مادري مؤمن است زیرا خدا آفریده سرشت آنها را ( چون که از آنند. ( 4
از هفت آسمان که سرشت بهشتها است سپس این آیه را خواند ( 29 سوره الفتح ")مهربانند بهمدیگر "و آیا مهربان میباشد جز
8- همان: بسندش تا امام ( نیکیکننده و صله دهنده، ( 5) و در حدیث دیگر است که: روان کرد در آنها از نسیم رحمت خود. ( 6
باقر (ع)، فرمود: مؤمن برادر پدر و مادري مؤمن است و این براي آنست که خدا تبارك و تعالی آفریده مؤمن را از سرشت بهشتهاي
9- اختصاص: امام صادق (ع) ( هفت آسمان و روان کرده در او از نسیم رحمتش و از این رو وي برادر پدر و مادري او باشد. ( 7
فرمود: مؤمن برادر مؤمن است و هر دو یک تن باشند که اگر یکی را دردي گیرد آن درد در همه تن یافت شود، و راستی که
10 - از کتاب قضاء حقوق ( روحشان از روح خداست و روح مؤمن پیوستهتر است بروح خدا از پیوستگی پرتو خورشید بدان. ( 8
مؤمنین صوري، بسندش از جعفر بن محمد بن ابی فاطمه که امام ششم (ع) بمن فرمود: اي ابن ابی فاطمه یک بنده خدا نیکی کن
باشد به خویشانش و از عمرش بجا نباشد جز سه سال و خدا آن را سی و سه سال گرداند، و بندهاي هم براي اینکه نسبت
بخویشانش عاق است و حق آنها را رعایت نمیکند از عمرش سی و سه سال مانده باشد و خدا آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم
بحار الانوار، ج 1، ص: 179 آن را سه سال کند ( 1) و این آیه را خواند ( 39 سوره الرعد) محو کند خدا آنچه خواهد و هم برجا
دارد و نزد او است ام الکتاب "گوید: گفتم: قربانت اگر خویشی ندارد و آن حضرت نگاهی خشمآلود بمن کرد و با تشر بمن
فرمود: اي پسر ابی فاطمه خویشی نباشد جز در رحم چسبانی همه مؤمنان بیکدیگر اولی هستند در کتاب خدا (گویا مقصود آیه 71
سوره البرائه است که فرماید مؤمنین و مؤمنات اولیاء یک دیگرند مترجم). مؤمن حق دارد بمؤمن که باو نیکی کند فریضه
خدائیست اي پسر ابی فاطمه با هم نیکی کنید و با هم صله کنید تا خدا مرگ شما را پس اندازد و مال شما را بیفزاید و بشما در
- همه امورتان عافیت دهد، و راستی که نماز و روزه و تقرب شماها بخدا برتر است از نماز جز شما سپس این آیه را خواند ( 106
11 - نوادر راوندي: بسندش از امام کاظم (ع) از ( سوره یوسف) و ایمان نیاورد بخدا بیشتر آنها جز که آنان دچار شرك باشند. ( 2
12 - نهج البلاغه: ( پدرانش تا رسول خدا (ص) که فرمود: هر که دست برادري در راه خدا دهد خدا باو حوریهاي بزنی دهد. ( 3
فرمود: (ع) درماندهترین مردم آنکه از بدست آوردن برادرانی درمانده باشد، و درماندهتر از او کسی که از دست بدهد آن برادري
13 - کنز کراجکی: امیر المؤمنین (ع) سروده: نشمار هزار دوست و یارت بسیار یک دشمن خویش را تو بسیار شمار ( که دارد. ( 4
-14 عده الداعی: پیغمبر (ص) که فرمود: خدا دوستی و برادري میان دو مؤمن پدید نیاورد جز که براي هر کدام درجهاي پدید (5)
آورد، و از آن حضرتست (ص) که هر که یک برادر دینی بدست آرد خانهاي در بهشت بدست آورده. ( 6) و بروایت عمرو بن
شمر تا امام باقر (ع) فرمود: دو مؤمن که در راه خدا با هم برادرند یکیشان در بهشت درجه بالاتري دارد پس میگوید: پروردگارا
راستی یار من مرا بفرمانبري از تو وامیداشت و از نافرمانیت باز میداشت، و مرا به آنچه نزد تو است تشویق میکرد مرا با او در این
درجه همراه کن و خدا آنها را همراه کند، و دو منافق باشند که یکی از آنها به درك پائینتر دوزخ است از یارش و گوید
پروردگارا راستی فلانی مرا به نافرمانی تو وامیداشت و از طاعتت باز میداشت و برکنار میکرد مرا از آنچه در نزد تو است و از
ملاقات تو مرا بر حذر نمیکرد او را با من در درك پائینتر همراه کن و خدا آنها را همراه کند و این آیه را خواند: ( 67 سوره
(1) الزخرف) دوستان در آن روز دشمن یک دیگرند جز متقیان. ص: 180
باب هیجدهم ":فضیلت دوست داشتن مؤمنان و نگاه بآنان
-1 امالی طوسی: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: نگاه بعالم عبادتست، نگاه به امام عادل عبادت است، نگاه بپدر و (2) :
2- رجال کشی: بسندش تا بشیر دهان که امام ( مادر از روي مهربانی و رحمت عبادت است، و نگاه به برادر دینی عبادت است. ( 3
صفحه 101 از 153
صادق (ع) به محمد بن بکیر ثقفی فرمود: تو در باره مفضل بن عمر چه میگوئی؟ گفت: امید است در بارهاش چه گویم اگر در
گردنش صلیب بینم و بر کمرش زنار دانم که او در راه راست است پس از آنکه شنیدم تو در باره او چه میگوئی بشیر- ره- گفت:
ولی حجر بن زائده و عمر بن جذاعه نزد من آمدند و او را در بر من دشنام میدادند و من بآنها گفتم: این کار را نکنید و نپذیرفتند،
و از آنها خواهش کردم و بآنها خبر دادم که خودداري از بدگوئی باو حاجت من است و نپذیرفتند، خدا آنها را نیامرزد اما اگر من
به آنها احترام میکردم هر که مرا محترم میدانست بآنها احترام میکرد. کثیر عزه در دوستیش بدان معشوقه راستگوتر بود از دوستی
آن دو با من آنجا که گوید: او در نهان داند که من دوستش میدارم* و آنگاه که احترامم نکند خاطرخواه او اما اگر من آنها را
3- اختصاص: امام صادق (ع) فرمود: از دین دوستی مرد است که ( احترام میکردم بآنها احترام میکرد هر که خاطرخواه من بود. ( 4
4- همان: تا امام صادق (ع) فرمود: دوستی نیکان مر نیکان را ثواب نیکانست، و دوستی بدکاران مر ( برادرش را دوست دارد. ( 5
-5 ( نیکان را فضیلت نیکانست و دشمنی بدکاران با نیکان زینت نیکانست و دشمنی نیکان مر بدکاران را رسوائی بدکارانست. ( 6
از کتاب قضاء حقوق: امام ششم بیکی از اصحابش پس از سخنی که با او داشت فرمود: راستی مؤمنان وابسته بما و شیعه ما تا بهم
برخوردارند پیوسته خدا رو بسوي آنها دارد تا از هم جدا شوند و پیوسته گناهانشان فرو ریزد چنانچه برگ فرو ریزد و پیوسته دست
6- نوادر راوندي: بسندش تا از رسول خدا (ص) که مؤمن بیارامد با ( خدا به همراه دست آنست که بیشتر یارش را دوست دارد. ( 7
مؤمن چنانچه دل تشنه بیارامد با آب خنک. ( 8) و بهمین سند آورده که: رسول خدا (ص) فرمود: ایها الناس حلال من حلال است
تا روز ص: 181 قیامت، ( 1) و حرام من حرام است تا روز قیامت آگاه که
خدا عز و جل هر دو را در قرآن خود بیان کرده و من هم در روش و سنتم بیان کردم و میان این دو شبهه باشد از شیطان و بدعتها
پس از من، هر که آنها را وانهد امر دینش خوبست و هم مردانگی و آبرویش بجا است و هر که به آنها آلوده شود و در آنها اندر
شود و از آنها پیروي کند چون کسی باشد که گوسفندش را نزدیک غرقگاه چراند و هر که چنین کند نفسش او را بکشاند تا آنها
را در غرقگاه بچراند آگاه که هر پادشاهی را غرقگاهی باشد آگاه که غرقگاه خدا عز و جل محرمات او است خود را از غرقگاه
خدا و محرماتش برکنار دارید، آگاه که دوست داشتن مؤمن بزرگترین پایه ایمان است آگاه که هر که در راه خدا دوست دارد و
در راه خدا دشمن دارد، و براي خدا بدهد و براي خدا عز و جل دریغ کند از مؤمنان پاك است نزد خدا تبارك و تعالی آگاه که
دو مؤمن چون براي خدا عز و جل هم را دوست دارند و با هم یک دل باشند براي خدا چون یک تن باشند که اگر جایی از تن
( یکیشان درد گیرد دیگري در همان جا درد آن را دریابد. ( 2
باب نوزدهم: همه مؤمنان یک دگر را دوست دارند انواع برادران و دوستان
-1 امالی طوسی: بسندش تا سدیر که گفتم: بامام ششم (ع) من بمردي برخورم که او را ندیدم و او هم مرا ندیده در زمانی که (3)
گذشته تا امروز دیدار که او خوب دوست دارم و چون با او سخن گویم دریابم که او هم چون من مرا دوست میدارد و بمن همین
را میگوید فرمود: اي سدیر درست گفتی دلهاي نیکان بهم درآمیزند هنگام برخورد و اگر چه بهم با زبان اظهار دوستی نداشتند
بسرعت آمیختن قطرههاي باران با آب جویها، و راستی دوري دل نابکاران از هم هنگام برخوردشان و اگر چه با زبان اظهار دوستی
2- خصال: بسندش تا امام باقر ( کنند چون دوري دل حیوانات بهیمه است از مهر بهم و گر چه مدت دراز در یک چراگاه باشند. ( 4
(ع) که مردي در بصره برابر امیر مؤمنان ایستاد و گفت اي امیر مؤمنان بما گزارش ده از وضع برادران، فرمود: برادران دو دستهاند
برادران مورد اعتماد، و برادران خوشرو و خوشگو اما برادران مورد اعتماد دست و بال و اهل و مالند، و اگر به برادرت اعتماد داري
از مال و تنت باو بخشش کن، و یک دل باش با هر که یک دل است، و دشمن دارد هر که او را دشمن دارد، و راز و عیبش را
بپوش و نیکی او را فاش کن و بدان اي ص: 182 پرسشگر که آنها از
صفحه 102 از 153
کبریت احمر کمیابترند، ( 1) و اما برادران خوشرو و خوشگو لذت خود را از معاشرت با آنها ببر و آن را از آنها دریغ مکن، و از دل
آنها هم بیش از آن مخواه و بدانها ببخش آنچه از خوشروئی و خوشگوئی و خوشزبانی بتو ببخشند. ( 2) اختصاص: بسندي تا امام
باقر مانندش را آورده 3- مصباح الشریعه: امام صادق (ع) فرمود: سه چیز در هر زمانی کمیابند: برادر در راه خدا، و همسر خوب و
مهربان در راه خدا، و فرزند رشید خردمند، هر کس بیکی از این سه تا رسد بخیر دارین رسیده و بهره کامل از دنیا در غلطیده، و
حذر کن از کسی که یار تو شود براي طمع یا از ترس یا دلخواه یا براي خورد و چرا، و بجو برادري پرهیزکاران را و گر چه در
ظلمات باشد و عمرت در آن بسر رسانی که خدا عز و جل نیافریده در روي زمین بهتر از آنان پس از پیغمبران و اولیاء و خدا نعمتی
به بنده خود بمانند توفیق همصحبتی آنان نداده، خدا عز و جل فرموده ( 67 سوره الزخرف) دوستان آن روزه دشمن یک دگر باشند
جز پرهیزکاران. و گمانم اینکه هر که در این زمان ما دوستی بیعیب جوید بیدوست بماند، نبینی سرآمد کرامتی که خدا
پیغمبرانش را بدان گرامی داشته هنگام دعوت آنها دوستی امین یا ولی و جانشین است، و همچنین والاتر چیزي که خدا بدان
دوستان و اولیاء و امناء خود را گرامی داشته صحبت و همراهی با پیغمبران او است، و این دلیل است که در هر دو جهان نعمتی
4- اختصاص: امام صادق (ع) ( والاتر و زیباتر و پاکتر و بهتر و شایستهتر از صحبت براي خدا و برادري براي رضاي او نباشد. ( 3
( فرمود: دوستتر برادرانم نزد من آنکه عیب مرا بمن پیشکش کند. ( 4
باب بیستم: در برآوردن حاجت مؤمنان و کوشش در باره آن
و در احترام مؤمنان و شاد کردن آنان. و در گرامیداشت مؤمنان و لطف بآنان و گرهگشاهی از امور آنان و در اهمیت دادن بکار
1- ثواب الاعمال و امالی صدوق: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: خدا عز و جل به داود (ع) وحی کرد که یک بنده ( مؤمنان. ( 5
من یک حسنه بمن آرد و من بهشتم را باو روا دارم، داود (ع) گفت: پروردگارا آن حسنه چه باشد؟ فرمود: بنده مؤمنم را شاد کند
و گر چه با یک دانه خرما ص: 183 باشد. ( 1) گوید داود گفت: شایسته
2- قرب الاسناد: بسندش تا آنکه گوید پرسش شد از رسول خدا ( است براي کسی که تو را شناخت که از تو امید خودش نبرد. ( 2
(ص) که کدام عمل بهتر است نزد خدا؟ فرمود: دنبال کردن شادي مسلمان، و گفته شد یا رسول الله دنبال کردن شادي مسلمان چه
3- امالی طوسی: بسندش تا سدیر که ( باشد؟ فرمود: سیر کردن گرسنگی او، و گشودن گره گرفتاري او، و پرداختن وام او. ( 3
گفت نزد امام ششم (ع) بودم و مؤمن و حق واجب او ذکر شد و آن حضرت رو بمن کرد و فرمود: اي ابو الفضل برایت باز نگویم
حال مؤمن را بدرگاه خدا؟ گفتم: چرا قربانت بفرما فرمود چون خدا جان مؤمن را بگیرد دو فرشته پاسدار او بآسمان بالا روند و
گویند: پروردگارا بندهات و چه خوب بندهاي بود، زود طاعت بود و کند معصیت، و تو جانش را گرفتی بسوي خود، بما پس از او
چه فرمانی میدهی؟ خداوند جلیل جبار میفرماید: فرود شوید بدنیا و نزد گویندهام بمانید و تمجید و تسبیح و تهلیل و تکبیر مرا
بگوئید و ثوابش را براي بنده من بنویسید تا وقتی او را از گورش برانگیزم. سپس بمن فرمود، برایت افزون نکنم؟ گفتم: چرا فرمود:
چون خدا بنده خود را از گورش برانگیزد نمونهاي با او بدر آید و هر گاه که آن مؤمن هراسی از هراسهاي روز قیامت را بیند آن
نمونه گوید بیتابی مکن: عم مخور مژده گیر بشادي و کرامت خداوند سبحان تا آنکه برابر خدا عز و جل بایستد و حساب او را
بآسانی برسد و فرمان بهشت باو بدهد و آن نمونه جلو او باشد و مؤمن باو گوید چه خوب است آنکه با من از گورم بدر آمد،
پیوسته مرا بشادمانی و کرامت خدا عز و جل مژده دادي تا انجام شد، بگو تو که باشی؟ آن نمونه گوید: من همان شادي هستم که
در دنیا بدل برادر مؤمنت درآوردي، خدا مرا آفرید تا بتو مژده دهم. مجالس مفید از ابن قولویه مانندش را آورده ثواب الاعمال:
بسندش مانندش را آورده ( 4) ثواب الاعمال قسمت آخر حدیث را از چون برانگیزد خدا مؤمن را از گورش، تا آخر خبر آورده. من
4- امالی صدوق: بسندش از مشمعل اسدي: که گفت: یک سال براي ( گویم برخی اخبار هم در باب اطعام مؤمن خواهد آمد. ( 5
صفحه 103 از 153
حج بیرون شدم و بسوي امام صادق جعفر بن محمد (ع) برگشتم بمن فرمود: از کجا آمدي اي مشمعل؟ گفتم: قربانت در حج
، بودم، فرمود: میدانی حاجی چه ثوابی دارد؟ گفتم نه تا شما بمن بیاموزید آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1
1) فرمود: چون بنده خدا هفت بار گرد این خانه طواف کند و دو رکعت نماز طواف را بخواند و سعی کند میان صفا و ) ص: 184
مروه خدا شش هزار حسنه برایش بنویسد، و شش هزار گناه از او فرو ریزد و شش هزار درجه از او بالا برد، و شش هزار حاجت از
او برآورد در دنیا و بمانند آن ذخیره کند براي آخرتش، گفتم بآن حضرت: قربانت این البته که بسیار است، فرمود بتو ثوابی پیش از
این خبر ندهم؟ گوید: گفتم: چرا فرمود: برآوردن یک حاجت شخص مؤمن برتر است از یک حجه و یک حجه و یک حجه و
5- همان: بسندش تا ابی الاعز نخاس که شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: برآوردن حاجت مؤمن برتر است ( شمرد تا ده حجت. ( 2
از هزار حج مقبول با همه آدابش و از آزاد کردن هزار بنده براي رضاي خدا، و پیشکش هزار است در راه خدا با زینتها و دهانههاي
6- قرب الاسناد: بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: بخدا برآوردن حاجت یک مؤمن بهتر است از روزه یک ماه یا ( آنها. ( 3
7- همان: بهمان سند از پیغمبر (ص) فرمود: هر که حاجت مؤمنی را برآورد خدا حوائج بسیار از او برآورد که ( اعتکافش. ( 4
8- همان: بسندش از امام صادق (ع) فرمود: مؤمن حاجتی از مؤمنی برآورده نکند جز که خدا تبارك و ( کمترشان بهشت است. ( 5
تعالی او را فریاد زند ثواب تو بر من است و بکمتر از بهشت براي تو رضایت ندهم. گویم: در باب نوادر احوال پیمبران و جز آن
9- عیون بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: راستی مردي از من ( گذشت خبر پیغمبر (ص) که خدا او را به چیزهائی فرمان داده. ( 6
10 - معانی الاخبار: ( حاجتی خواهد و من براي برآوردنش پیشدستی کنم مبادا از آن بینیاز گردد و زمینهاش از دست برود. ( 7
بسندش از زراره که شنیدم امام باقر (ع) میفرمود: هر که آن کند که باو شده همانا پاداش برابر داده، و هر که دو برابر کند شاکر
باشد، و هر که شاکر است ارجمند است، و هر که بداند هر خوبی کند بخود کرده باشد شکر و قدردانی مردم را کمبود نشمارد و از
آنها مودت بیشتر نخواهد، و بدان که هر که حاجتی از تو خواهد آبرویش را در برابر تو محترم نشمرده و تو آبروي خود را گرامی
11 - امالی طوسی: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: هر که در کار انجام حاجت برادر مؤمن خود ( دار و او را بیجواب مگذار. ( 8
(1) باشد خدا در کار انجام حاجت او هست تا در آن کار است. ص: 185
-12 همان: بسندش از امام صادق (ع) فرمود: خدا عز و جل آبرومندانی میان خلقش آفریده و آنان را در روي زمین بدنبال حوائج
برادرانشان کشانده و سپاس را بزرگواري دانند خدا عز و جل دوست دارد اخلاق ارجمند را، و در ضمن خطاب به پیغمبرش باو
-13 ( فرموده: اي محمد (آیه 4 سوره القلم) راستی که تو بر خلق عظیمی استواري "فرمود: مقصود سخاوت و خوشخوئی است. ( 2
مشکاة الانوار، از امام صادق (ع) فرمود: با مردم دغلی نکند تا بییار بمانی، ( 3) و از او است که فرمود مؤمن برادر مؤمن است
ستمش نکند و او را واننهد و با او دغلی نکند و غیبت او نکند و باو خیانت نکند و باو دروغ نگوید. ( 4) فرمود (ع) نسزد که مؤمن
در هراس باشد از برادر مؤمن خود و دیگران زیرا مؤمن در سایه دینش عزیز و با قدرت است ( 5) و از آن حضرت است که احترام
میان خود و برادرت را از میان مبر که آن حیا را از میان بردارد و رعایت احترام مردانگی را برپا دارد ( 6) و از امام ششم (ع) که
فرمود: چون یکی از شماها در تنگنا افتاد ببرادرش خبر دهد و بضرر خود کمک نکند. ( 7) و از آن حضرت (ع) که: هر کس دین
خدا را بزرگ داند حق برادران را بزرگ شمارد، و هر کس دینش را سبک گیرد برادرانش را هم سبک شمارد ( 8) و از آن
حضرت است که هر که برادرش از او حاجتی خواهد از روي نداري و او دریغ کند از وي با امکان و دارائی که خودش بتواند آن
را برآورده کند یا از دیگري کمک گیرد خدا روز قیامت او را محشور کند دست به گردن بسته تا خدا از حساب خلق فارغ شود
9) و از آن حضرت است که هر که با برادر مؤمنش براي انجام حاجت او برود و خیرخواه او نباشد بخدا و رسولش خیانت کرده. )
10 ) و از امام باقر (ع) فرمود: بایست است بر مؤمن نصیحت، ( 11 ) از حماد بن عثمان که نزد امام ششم (ع) بودم که مردي از یاران )
ما بر او وارد شد و آن حضرت باو فرمود: چرا برادرت از تو شکایت دارد؟ گفت گلهاش از اینست که من همه حقم را از او دریافت
صفحه 104 از 153
کردم، فرمود: گویا تو گرفتن حق خود را از او بدي باو ندانی؟ میدانی آنچه خدا عز و جل در قرآن یاد کرده که ( 21 سوره الرعد)
میترسند از بدي حساب "آیا میترسند که خدا جل ثنائه بر آنها جور کند، نه بخدا از آن نترسند و همانا میترسند که خدا بر آنها
خردهگیري کند و آن را بدي حساب نامیده، آري هر که به برادرش خردهگیري کند باو بد کرده. ( 12 ) و از جعفر بن محمد بن
مالک بروایتی که آن را برآورده تا آنجا که راوي گوید: بامام ششم گفتم: برادران ما متصدي کار شیطان شوند (کارمندي دولت
جائر) براشان دعا کنیم؟ فرمود: ص: 186 بشما (شیعه) سودي میرسانند؟
14 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که میفرمود: رسول خدا (ص) فرمود: ( گفتم: نه، فرمود: از آنها بیزار باشید من از آنها بیزارم. ( 1
هر که مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده و هر که مرا شاد کند البته که خدا را شاد کرده. بیان: خدا را بحقیقت شادي نباشد و مقصود
اثر شادیست که لطف و رحمت است یا به اعتبار اینست که چون خداي تعالی با اولیاء خود پیداست شادي آنان را بحساب خود
گذاشته و خشم آنان را بجاي خشم خود نهاده و ستم بر آنان را چون ستم بخود چنانچه در خبر آمده ما و شادي مؤمن بانجام
کارهاي شاديآور است چون پرداخت وام او یا خرجی دادن باو و یا پوشیدن تن او یا سیر کردن شکم گرسنه او، یا گرهگشائی از
گرفتاري او، یا برآوردن حاجت او یا پذیرش خواهش او، و بقولی مقصود جمعآوري کار پریشان مؤمن است که مایه شادي او
15 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که فرمود: لبخند بروي برادر مؤمن حسنه است، و دفع آزار از او حسنه است، و خدا ( است. ( 2
عبادتی نشده که دوستتر داشته باشد از شاد کردن مؤمن. بیان: حسنه یعنی سبب ثواب، بقول نهایه قذي خرده خاك یا کاه یا چرك
و جز آنست که در چشم با آب و نوشیدنی افتد و در حدیث پیغمبر است که جماعتی بر خار در چشم فراهم آمدند یعنی مایه
16 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که میفرمود: در ضمن مناجات خدا با بندهاش فرمود: راستی برایم بندهایند که ( فسادند. ( 3
بهشتم را بر آنها روا دارم و آنها را در آن حاکم سازم (که هر طور بخواهند باشند) موسی گفت: پروردگارا آنها کیانند که بهشت
را بر آنها روا داري و در آن حاکم سازي؟ فرمود: هر که مؤمنی را شاد کند. سپس آن حضرت فرمود: مؤمنی در کشور حاکم
جباري بود و آن حاکم بوي دست انداخت و مؤمن از او گریخت و کشور بتپرستان رفت و بمنزل یک بتپرست وارد شد و وي
او را سایه سري داد و با او خوش برخورد و او را مهمان خود کرد و پذیرائی نمود و چون مرگ آن بت پرست رسید خدا عز و جل
باو وحی کرد که: بعزت و جلالم سوگند اگر تو را در بهشتم جایی بود تو را در آن جا میدادم ولی آن حرامست بر کسی که
مشرك بمن بمیرد ولی اي آتش از او دور شو و او را نیازار، و خوراك او را در بامداد و پسین بیاورند، راوي گوید: گفتم در
بهشت؟ فرمود: از هر جا خدا خواهد. ( 4) بیان: بهشتم را روا کنم براشان یعنی چیزي جلو آنها را نگیرد از ورود بدان یا اینکه هر
1) جاي آن خواهند جاي گیرند چنانچه خدا از آنها گزارش ) ص: 187
داده که ( 74 سوره الزمر) سپاس از آن خداست که بهشت را بما ارث داد تا جا گیریم در آن بهشت هر جا که بخواهیم و چه
خوبست مزد کارکنان (خدا). و آنان را در آن حاکم سازد "یعنی بر فرشتهها و حور و غلمان بهر چه خواهند فرمان دهند، یا هر که
17 - کافی: بسندش تا ( را خواهند شفاعت کنند و به بهشت درآورند (از این پس شرح لغت است که بدان نیازي نیست مترجم). ( 2
18 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: خدا ( رسول خدا (ص) که فرمود: محبوبترین عمل نزد خدا شاد کردن مؤمن است. ( 3
عز و جل وحی کرد بداود (ع) که یکی از بندههایم حسنهاي آورد که بدان بهشتم را برایش مباح کنم، و داود گفت: پروردگارا آن
حسنه چه باشد؟ فرمود: براي بنده مؤمنم شادي آورد و لو با یک دانه خرما، داود گفت: پروردگارا باید هر که ترا شناخت امیدش را
از تو نبرد. بیان: بسا که شادي آوردن نمونه باشد براي هر کردار خوب مقبول چنانچه وارد است هر که خدا از او یک عمل را قبول
19 - بسندش تا امام ششم که فرمود: هر کدام شما مؤمنی را شاد کند در دل نگیرد که تنها او را شاد ( کند او را عذاب نکند. ( 4
20 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که ( کرده بلکه بخدا که ما را هم شاد کرده بلکه بخدا که رسول خدا (ص) را هم شاد کرده. ( 5
میفرمود: دوستتر اعمال نزد خدا عز و جل شاد کردن مؤمن است بیک سیر کردن مسلمانی یا پرداخت وام او. بیان: مقصود از
صفحه 105 از 153
21 - کافی: ( مسلمان در اینجا همان مؤمن است و اشعار دارد باینکه ایمان نمائی کافی است براي آن و این دو تا نمونهاند. ( 6
بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: در حدیثی طولانی چون خدا بنده مؤمنش را از گور برانگیزد با او نمونهاي بدر آید که جلو او
باشد و هر جا مؤمن هراسی از هراسهاي عرصه قیامت را بیند آن نمونه باو گوید: نترس، غم مخور، مژده گیر بشادي و احترام از خدا
عز و جل تا بایستد آن مؤمن در پیشگاه خدا عز و جل و حساب آسانی از او بکند و فرمان بهشت باو بدهد و آن نمونه در جلو او
باشد و مؤمن باو گوید: رحمت خدا بر تو چه خوب چیزي که با من از گورم بدر آمدي و پیوسته بمن مژده شادي و احترام از
1) بگو که تو کیستی؟ در پاسخ گوید: ) خدادادي تا آن را دیدم ص: 188
من همان شادیم که در دنیا به برادر مؤمن خود دادي، خدا عز و جل مرا از آن آفریده تا بتو مژده دهم. ( 2) بیان: مثال (که آن را
بنمونه ترجمه کردیم) بقول شیخ بهائی قد صورت است و گفته: یقدم بر وزن یکرم یعنی او را دلیر میکند که نترسد و بسا که بر
وزن ینصر باشد یعنی جلو او باشد (چنانچه ترجمه شد) چنانی که خدا فرموده ( 98 سوره هود) جلو باشد بر قوم خود در روز قیامت"
تا گوید ":من همان شادیم "بقول شیخ نامبرده: دلالت دارد بر تجسم اعمال در آخرت، و خبري هم آمده که اعتقادات هم مجسم
میشوند، و اعمال خوب و اعتقادهاي درست بصورتهاي درخشان و زیبا پدید شوند و براي صاحبان خود مایه شادي و خرمی کامل
باشند و کارهاي بد و عقیدههاي نادرست بصورتهاي تاریک و زشت پدید شوند و مایه اندوه و درد بیپایان گردند چنانچه گروهی
از مفسران در تفسیر آیه ( 30 سوره آل عمران) گفتند که روزي که دریابد هر کس آنچه کرده از خوبی حاضر شده و آنچه کرده از
8 سوره الزلزال) و روزي که باز - بدي دوست دارد میان او و آن کردار بد امد بعیدي باشد "و بدان رهنماید قول خداي تعالی ( 6
گردند مردم پراکنده (دسته دسته) تا بینند اعمال خود را پس هر کس مثقال ذرهاي کار خوب کرده آن را بیند، و هر کس باندازه
مثقال از کار بد کرده آن را بیند، و هر که گفته مقصود اینست که سزاي آن عمل را بیند دور افتاده از حق پایان کلام شیخ. و من
گویم: بسا معنی اینکه گوید من شادیم اینست که به سبب شادي آفریده شدم نه خود او باشد چنانچه دلیل آنست که گفته: خدا مرا
از آن آفریده و حاصل آنکه میشود آیات و اخبار در این باره را تفسیر کرد باینکه خداي تعالی در برابر اعمال خوب صورتهاي
خوب آفریند تا خوبی آنها را بمردم آشکار کند، و در برابر اعمال بد صورتهاي زشت آفریند تا زشتیهاي آنها را بنماید و نیازي
نیست بگفتاري مخالف خود که درست نیاید جز با تاویل معاد و اینکه معاد با قالب مثالی است نه همان جسد دنیوي و برگشت آن
بیک امور خیالی است نه حقیقی و اشاره دارد بدان اینکه دنیا و آخرت را تشبیه کنند به دو حالت خواب و بیداري و گویند که امور
عرضی چون اعمال در حال بیداري جسم باشند در حال خواب، و این مایه بیدینی و بیرون شدن از مسلمانیست، و بسیاري از یاران
متاخرین ما پیرو فیلسوفان دیرین و متاخرین و مشائین و اشراقیین شدند در مذهب آنان، و غفلت کردند از اینکه لازم آن مخالفت با
22 - کافی: بسندش تا محمد بن جمهور که نجاشی یک ( ضروریات دین است و خدا است توفیقبخش پایداري بر حق و یقین ... ( 3
1) شد و یکی از کارمندان ) دهقان بود و کارگزار اهواز و فارس ص: 189
او بامام ششم گفت: در دفتر نجاشی بر من بدهی مالیاتی است و او مؤمن است و فرمانبر از شما است اگر صلاح بینی براي من نامه
باو بنویسی گوید امام ششم براي او نوشت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ شاد کن برادرت را تا خدا شادت کند گوید: چون نامه او رسید
در مجلس رسمی خود بود و آورنده صبر کرد تا خلوت شد و نامه را بدست او داد و گفت این نامه امام ششم (ع) است، و نجاشی
آن را بوسید و بر دیده خود نهاد و باو گفت: چه حاجتی داري؟ گفت بدهی خراج در دفتر تو دارم، باو گفت: چه اندازه است؟
پاسخ داد ده هزار درهم، و او دفتردار خود را خواست و فرمودش آن را بپردازد و از دفتر بیرون کشد، و فرمود: براي سال آینده هم
این مبلغ را براي او ثبت کنند و بآورنده نامه گفت: آیا تو را شاد کردم؟ گفت: آري قربانت، و فرمود مرکبی و کنیزي و غلامی هم
باو دادند و یک دست جامه هم بدان افزودند با جامهدان، در هر بار میگفت: آیا تو را شاد کردم او هم میگفت: آري قربانت، و هر
بار که میگفت: آري برایش افزون میکرد تا فارغ شد، سپس باو گفت: فرش این اتاقی را که من در آن نشستم با خود ببر چون که
صفحه 106 از 153
نامه مولایم را در آن بدستم دادي و هر حاجتی داري پیش من بیاور، گوید آن را انجام داد و از آن پس بدر آمد و بار دگر بحضور
امام ششم (ع) رسید و داستان را چنانچه بود براي آن حضرت باز گفت، و آن حضرت بآنچه انجام داده بود شاد شد و آن مرد
گفت: یا ابن رسول الله گویا آنچه با من انجام داده بخوبی شما را شاد کرد فرمود: آري بخدا البته که خدا و رسولش را هم شاد
کرده. ( 2) روشنگري: از کتب رجال برآید که نام این نجاشی عبد الله است و هشتمین پدر احمد ابن علی نجاشی مؤلف رجال
مشهور است و بقول قاموس نجاشی بیاء تشدیددار است و بیتشدید شیواتر است و نونش زیر دارد یا شیواتر است. دهقان: لفظ
عربی شده است و بکدخداي ده و بر بازارگان، و صاحب مال و ده بکار رود ... اهواز بقول قاموس نه بخش است میان بصره و
فارس که هر کدام را نامی است و همه را اهواز خوانند و مفرد ندارد و آنها رامهرمز، عسکر، مکرم، شوشتر، جندیسابور و شوش،
سرق، نهرتیري، ایذج و مناذرند. دیوان دفتر حساب مالیات است و حقوق قشون و بقول مصباح معرب است و اصل آن دوان است
که جمع آن دواوین آمده، و گفتند عمر نخست کس است که دواوین عرب را براي کارمندان و دیگران بنیاد کرده. آداب
1) خراج: آنچه که سلطان از زمینها ستاند و کرایه زمینها که بزور فتح ) معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 190
-23 ( شده (و از آن دولت اسلام است). (در تفسیر اداء و اخراج چند احتمال آورده که ترجمهاش سود عمومی ندارد مترجم). ( 2
کافی: بسندش تا ابان بن تغلب گفت: پرسیدم از امام ششم (ع) از حق مؤمن بر مؤمن، در پاسخ فرمود حق مؤمن بر مؤمن بزرگتر
است از اینها اگر بشما باز گویم ناسپاسی کنید و انجام ندهید راستش مؤمن چون از گورش در آورده شود با او نمونهاي از گورش
بدر آید باو گوید مژده گیر باحترام از جانب خدا و بشادي و مؤمن باو گوید خدایت مژده بخوبی دهد، فرمود: سپس با او براه افتد
و همان گونه باو مژده دهد، و چون بهراسی گذرد گویدش این براي تو نیست و چون بخیري گذرد گوید: این از آن تو است، و
پیوسته با اوست در امانش میدارد از آنچه میترسد و مژدهاش میدهد بدان چه دوست دارد تا بهمراهش در پیشگاه خدا بایستد و
چون خدا فرمان بهشت باو دهد آن نمونه باو گوید: مژده گیر که خدا عز و جل فرمانت داد بسوي بهشت، فرمود: پس باو گوید: تو
کیستی رحمت خدا بر تو باد؟ که به من مژده میدهی از هنگامی که از گورم در آمدم و همدمم شدي در راه، و بمن از پروردگارم
گزارش دادي میگوید من شادي هستم که تو به برادرانت در دنیا ارزانی میداشتی، از آن آفریده شدم تا بتو مژده دهم و با تو همدم
باشم. بیان: بزرگتر است از آن "چون از پرسش او دریافت یا از دل او خبر داشت که این حق را کم و آسان میشمارد فرمود: حق
مؤمن از آن بزرگتر است یعنی از آنچه تو گمان کردي، یا چون از کلام پرسشگر پدید بود که میشود آن را بآسانی بیان کرد یا در
بیان آن مفسده نیست فرمود ":شما کافر میشوید "و بیان این جمله و توجیه آن گذشت و بقولی میشود آن را با تشدید ماء خواند
یعنی اکثر مؤمنان را تکفیر میکنید و در میمانید از اداء آن حقوق و از عذرخواهی در ترك آنها، یا مقصود اینست که آن حقوق را
در پرده میکنید و نمیپردازید، یا اینکه آنها را باور ندارید و سبب کفر شما شود. و گویم: شناختی که کفر چند معنا دارد که ترك
24 - کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: دوستتر اعمال بدرگاه ( واجبات بلکه امور مستحبه مؤکده یکی از آنها است. ( 3
خدا شاد کردن مؤمن است باینکه او را از گرسنگی برهانی، یا گره گرفتاریش را بگشائی. بیان: ذکر این دو براي نمونه است نه
25 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر که مؤمنی را شاد کند خدا عز و جل از آداب ( انحصار بهمین دو تا باشد. ( 4
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 191 آن شادي مخلوقی آفریند ( 1) که هنگام مردن وي باو برخورد و باو
گوید: مژده گیر اي دوست خدا بکرامت و رضوان خدا، و همیشه با او بماند تا بگورش رساند و همین را باو بگوید، و چون زنده
شود او را دیدار کند و باو همین مژده را دهد و در هر هراسی با او باشد و باو مژده دهد و همین را باو گوید، و آن مؤمن از او
بپرسد که تو کیستی رحمت خدا بر تو و پاسخ گوید: من همان شادي باشم که بر فلان ارزانی داشتی. بیان: از آن سرور "یعنی
26 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که کسی نزد آن حضرت بود و ( بسبب آن و این مؤید آنست که گفتیم تجسم عمل نیست. ( 2
آن حضرت این آیه را خواند ( 58 سوره الاحزاب) و آنان که آزار دهند مؤمنین و مؤمنات را بدون سببی که خودشان کرده باشند
صفحه 107 از 153
البته که بهتان و گناه روشنی بر دوش گرفتند "راوي گوید: آن حضرت فرمود: پس ثواب کسی که شادي براي مؤمن آورد چه
باشد من گفتم: قربانت ده حسنه باشد، فرمود: آري بخدا و هزار هزار حسنه. روشنگري: بیسبب "یعنی بیجنایتی که براي آن
سزاوار آزار باشند "بهتانی به دوش گیرند "یعنی کار بد بزرگتر کنند که گناه بهمراه بهتانست و آن دروغ بستن بر دیگري است رو
در روي او و آزارشان را چون بهتان دانسته، و بقولی مقصود آزار زبانیست و آن دروغ بستن بر دیگري است که در آن بهتان هم
باشد و اثم مبین یعنی گناه آشکار طبرسی چنین گفته و بیضاوي گفته: به قولی این آیه در باره منافقان نازل شد که علی (ع) را آزار
میکردند. و گویا غرض از خواندن این آیه آماده کردن مخاطب است که خوب گوش دهد و آگاه کردن بر اینکه اگر آزارشان
بدین حساب باشد احترام و شاد کردنشان بر عکس آنست این در صورتی است که خواننده آیه امام باشد و بسا که راوي باشد و
اینکه گفته: ده حسنه براي قول خداي تعالی است ( 160 سوره الانعام) هر که حسنه آورد ده برابرش دارد "و اینکه امام آن را
تصدیق فرمود یا براي اینست که ده تا در ضمن هزار هزار هست یا براي اینکه کمترین ثواب آنست و به بالا بودن اخلاص و درجه
-27 ( شادي تا هزار هزار هم میرسد براي آنکه خداي تعالی فرموده ( 261 سوره البقره) و چند برابر کند براي هر که خواهد. (" 3
کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر که شادي بمؤمنی ارزانی دارد او را بر رسول خدا (ص) ارزانی داشته و هر که آن را
برسول خدا (ص) ارزانی دارد آن را بخدا رسانده، و چنانچه هر که بدو غمی رساند. بیان: شادي را بخدا رسانده "تعبیر مجازیست
28 - کافی: ( یعنی خدا بوي نظر لطف کند چنانچه ص: 192 گذشت ... ( 1
بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: هر مسلمانی بمسلمانی برخورد و او را شاد کند خدا عز و جل او را شاد کند. بیان: مقصد و از
29 - کافی: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: دوستترین اعمال نزد خدا عز و جل شاد کردن به سیر کردن ( مسلمان مؤمن است. ( 2
30 - کافی: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: هر کس از چهره برادر ( شکم گرسنه او یا گرهگشائی از او یا پرداخت وام او. ( 3
-31 ( مؤمنش خاشاکی بر گیرد خدا عز و جل برایش ده حسنه بنویسد و هر کس بروي برادرش لبخندي زند یک حسنه دارد. ( 4
کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر کس به برادرش مرحبا (خوشامد) گوید خدا برایش تا روز قیامت مرحبا نویسد. بیان: تا
روز قیامت "یعنی تا قیامت برایش مرحبا نویسد یا ثوابش را تا قیامت براي او نویسد یا او را بدین خطاب تا قیامت مفتخر سازد و
براي آن رحمت بدو فرستد یا مقصود این است که تا قیامت مورد لطف و رحمت خدا باشد، و در آن اظهار شادمانی است از دیدار
32 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر کس بآمدن برادر مسلمانش نزد او گرامیش دارد همانا خدا عز و جل ( آن برادر. ( 5
33 - کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: نباشد در امتم بندهاي که لطفی به برادرش در راه خدا کند ( را گرامی داشته. ( 6
34 - کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: هر که گرامی دارد ( جز که خدا یکی از خدمتکاران بهشت را بخدمت او گمارد. ( 7
برادر مسلمانش را به یک کلمه مهرآمیز و گره از گرفتاري او بگشاید پیوسته در سایه کشدار رحمت خداست تا در آن کار است.
بیان: (لفظ لطف را با مشتقات آن از قاموس تفسیر و شرح کرده و گفته) ظل الله الممدود یعنی همیشه کشدار بدون برگشت و
پیچش و بیتفاوت و کم و بیش اشاره است بقول خداي تعالی ( 30 سوره الواقعه) وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ. "یا مقصود اینست که همیشه در
35 - کافی: بسندش از ( سایه حمایت و رعایت خداست و رحمتش بر او فرود آید، اندر آن کار است که گرامیداشت او است. ( 8
(1) جمیل که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: از امتیازاتی که خدا ص: 193
عز و جل بمؤمن داده اینست که نیکی برادرانش را باو یاد داده و گر چه اندك باشد، نیکی نباید که بسیار باشد، و اینست که خدا
عز و جل در قرآنش میفرماید ( 10 سوره الممتحنه) و پیش میدارند بر خودشان (برادر دینی را) و گر چه خود بدان نیاز دارند "و
بدنبالش فرموده و هر کس از دریغکاري خویش محفوظ ماند هم آنانند که رستگارانند "سپس آن حضرت فرمود: هر که خدا آن
را بوي آموخته دوستش دارد و هر که را خدا دوست دارد تبارك و تعالی بپردازد به او مزدش را روز قیامت بیحساب و اندازه و
آنگاه فرمود: اي جمیل این حدیث را براي برادرانت روایت کن زیرا که آن تشویق به نکوکاریست براي برادرانت. ( 2) روشنگري:
صفحه 108 از 153
بیاموز باو نیکی به برادران را "یعنی ثواب نیکی را یا تعریف کنایه از توفیق بکار است. براي آنکه خدا میگوید "گواه آوردن آیه
براي اینست که خدا ایثار فقیر را ستوده با آنکه توانا به کثیر نباشد و دانسته شود که نیکی کردن به بیش داشتن وابسته نیست ". وَ
یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ "یعنی محتاجان دیگر را بر خود مقدم میدارند و گر چه حاجت و فقر عظیم دارند ... مشهور اینست که این آیه
در باره انصار نازل شد که مهاجران را در هر چه داشتند بر خود مقدم میداشتند و بروایت عامه این آیه در باره امیر مؤمنان (ع) نازل
شده که با همه خاندانش سه روز چیزي نخوردند و آن حضرت یک دینار وام گرفت و مقداد را دید که از حالش فهمید گرسنه
-36 ( است و دینار را باو داد، و این آیه بهمراه مائده از آسمان فرود آمد، و بهر تقدیر حکم آیه در باره دیگران هم رواست ... ( 3
کافی: بسندش از مفضل که امام ششم (ع) فرمود: راستی که مؤمن به برادرش تحفه میدهد، من گفتم: تحفه چه باشد؟ فرمود:
زیرانداز، متکا، خوراك و پوشاك و سلام کردن، و بهشت سرکشد تا باو عوض دهد، و خدا عز و جل باو وحی کند من خوراك
ترا باهل دنیا حرام کردم مگر پیغمبر یا وصی پیغمبر باشد، و چون روز قیامت شود خدا باو وحی کند اکنون عوض تحفههاي
دوستانم را بده و از آن و از کنیزانی و غلامانی درآیند با طبقهائی که سرپوش لؤلؤ دارند، و چون مردم محشر نگاه کنند بدوزخ و
هراس آن و بهشت و آنچه در آنست عقل از سرشان بپرد و از خوردن سرباز زنند، و جارچی از زیر عرش فریاد کشد راستی خدا
حرام کرد دوزخ را بهر که از خوراك بهشت بخورد و آن مردم دست دراز کنند و بخورند. بیان: گفتم راوي و جوابش میان سخن
امام واقع شده که به سلام ختم شود. بهشت سرکشد "یعنی برآید تا عوض تحفه و خوراك را در دنیا بپردازد فورا، و بقولی آداب
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 194 این مثل است براي بیان استحقاق شدید تحفه دهنده ". بر اهل دنیا"
37 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: واجبست بر مؤمن که تا هفتاد گناه کبیره مؤمن را بپوشاند و ( یعنی تا در دنیا باشند ... ( 1
فاش نکند. بیان: اختصاص به هفتاد براي اینست که اگر از آن بگذرد غالبا متجاهر بفسق باشد و احترامی ندارد، و بسا تفسیر شود
بمطلق کثرت نه بدین شماره خاص چنانچه در تفسیر ( 80 سوره برائه) و اگر براي آنها هفتاد بار آمرزشخواهی "گفتند و تخصیص
جز بهمان گناهانی که نسبت بخود آن مؤمن کند چون آزار و دشنام و مانند آنها دور از ظاهر است، و مضمون آن به وجوب نهی
از منکر هم منافات ندارد چنانچه گذشت، و تفسیر آن باینکه در صورتیست که پس از هر گناه کبیره توبه کند تا همیشه گناه مستور
38 - کافی: بسندش تا اسحاق بن عمار که امام ششم (ع) بمن ( یکی باشد درست نیست مگر آنکه تفسیر به مطلق کثرت شود. ( 2
فرمود: اي اسحاق تا توانی بدوستانم نیکی کن که مؤمنی بمؤمنی نیکی نکند و باو کمک نرساند جز که در چهره ابلیس خراشی
39 - امالی طوسی: بسندش تا گوید سدیر ( افتد و در دلش زخمی پدید شود. بیان: زخم دل کنایه از غم سنگین و پایدار است. ( 3
صیرفی بحضور امام ششم (ع) رسید و آن حضرت باو گفت: اي سدیر بسیار نشود دارائی کسی جز که حجت خدا بر او گرانتر
گردد و اگر بتوانید آن را از خود دور کنید بکنید، گفت: یا ابن رسول الله بچه وسیله؟ فرمود: با انجام حوائج برادرتان با اموالتان
40 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: هر که از برادر خود حاجتی برآورد، چون کسی است که روزگاري ( الخبر. ( 4
41 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: ( خدا را عبادت کرده گویم این خبر بتمامی در باب دعاء بر مؤمن خواهد آمد. ( 5
هر که دینش را بزرگ دارد برادرانش را هم بزرگ دارد، و هر که دینش را سبک گیرد برادرانش را هم سبک شمارد، اي محمد
42 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر که ( با مال و طعام خود کسیرا برگزین که او را براي خدا عز و جل دوستداري. ( 6
-43 ( وسیله برادرش شود به میانجیگري در دفع زیانی یا جلب نفعی خداوند او را پایدار سازد در روزي که پاها در آن لغزانند. ( 7
همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که خدا تبارك و تعالی به داود (ع) وحی کرد اي آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار
1) داود راستی بندهاي روز قیامت حسنهاي بمن آورد و براي همان او را در بهشت حاکم سازم، داود گفت ) الانوار، ج 1، ص: 195
پروردگارا آن چه بنده است که با حسنهاي او را حاکم سازي در بهشت؟ فرمود: بنده مؤمنی که در باره حاجت برادرش کوشا باشد
44 - عیون: بسندش تا گوید: امام صادق (ع) بیکی از مردم ( و دلش خواهد که آن را برآورد، آن حاجت برآورده شود یا نشود. ( 2
صفحه 109 از 153
نوشت: اگر خواهی کارت بخوبی ختم شود تا هنگام جا ندادن و در کار بهترین اعمال باشی خدا را بزرگ دار از اینکه نعمتهایش
را در نافرمانیهایش مصرف کنی، و بحلم او در باره خودت مغرور شوي، و گرامی دار هر که را یافتی از ما یاد میکند و یا در راه
( دوستی ما است، از آن پس بر تو نیست که او راستگو است یا دروغگو تو به نیت خیرت برسی و او عهدهدار دروغ خود باشد. ( 3
-45 امالی صدوق: در خبر مناهی النبی (ص) است که: آگاه باش هر که برادر مسلمانی را گرامی دارد خدا عز و جل را گرامی
46 - ثواب الاعمال: بسندش تا اسحاق بن عمار که امام ششم (ع) فرمود: اي اسحاق هر که یک بار باین خانه کعبه طواف ( داشته. ( 4
کند خدا هزار حسنه برایش نویسد، و هزار سیئه از او محو کند و هزار درجه از او بالا برد، و هزار درخت در بهشت برایش بکارد و
ثواب آزاد کردن هزار بنده برایش نویسد تا چون به ملزم (برابر خانه کعبه در سمت جنوب) رسد خدا هشت در بهشت را برویش
گشاید و باو گفته شود از هر کدام خواهی داخل شو گوید: گفتم قربانت اینها همه از آن کسی است که طواف کند؟ فرمود: آري،
آیا بتو خبر ندهم بدان چه برتر از آنست؟ گوید: گفتم چرا، فرمود: هر که حاجتی از برادر مؤمنش برآورد خدا برایش طوافی نویسد
47 - همان: بسندش تا امام چهارم، فرمود: هر که حاجت برادرش برآورد، حاجت خدا را برآورده، ( و طوافی تا بشمار دهم رسید. ( 5
و خدا صد حاجت از او برآورد که یکی از آنها بهشت است، و هر کس گره غمی از برادرش بگشاید خدا گره هر غم او را در
قیامت بگشاید تا هر چه باشد: و هر که او را یاري دهد در برابر ستمکارش خدا باو یاري دهد در گذشتن از صراط، آنجا که قدمها
در افتند و هر که در حاجتی از او کوشد تا آن را برآورد و ویرا بدان شاد کند چنانست که رسول خدا (ص) را شاد کرده و هر که
او را در تشنگی وي سیراب کند خدا از شراب دربسته بهشت باو بنوشاند، و هر که او را در گرسنگی خوراك دهد خدا از میوههاي
بهشت باو بخوراند، و هر تن لختش را بپوشاند خدا او را از استبرق و دیباي بهشت بپوشاند، و هر که جامهاي باو پوشاند گر چه
برهنه نیست تا نخی از آن جامه بر تن او است در ضمانت خداست، و هر که کفایت کند او را از کاري که آداب معاشرت-ترجمه
جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 196 خواري دارد ( 1) و آبرویش را نگهدارد و دست بخششی باو رساند، خدا از ولدان
جاویدان بهشت بخدمت او گمارد، و هر که او را بر پاکش خود سوار کند خدا روز قیامت او را سوار بر یک شتر بهشتی بموقف
محشر آورد که بدان بر فرشتهها ببالد، و هر که پس از مرگش او را کفن پوشاند گویا او را از روزي که مادرش زائیده تا روزي که
مرده پوشانده است، و هر که باو همسري دهد که آرامش او باشد و همدم او خدا در گورش همدم او گرداند کسی را بصورت
محبوبترین خاندانش نزد او، و هر که هنگام بیماریش از او عیادت کند فرشتهها او را در میان گیرند و برایش دعا کنند تا برگردد و
گویند خوش باش و خوش باشد برایت بهشت، بخدا که برآوردن حاجت او دوستتر است نزد خدا از روزه دو ماه پی در پی با
48 - همان: بسندش تا امام ششم (ع)، فرمود: هر که شاد کند مؤمنی را خدایش روز قیامت شاد ( اعتکاف هر دو ماه در ماه حرام. ( 2
کند و باو گفته شود از پروردگارت آرزو کن هر چه خواهی که تو دوست داشتی در دنیا اولیاء او را شاد کنی، و هر چه آرزو کند
49 - همان: بسندش تا پیغمبر (ص) هر که ( باو داده شود و خدا از پیش خود برایش فزاید آنچه بر دلش در نیاید از نعمت بهشت. ( 3
برخورد کند با برادرش بدان چه شادش کند تا او را شاد کند خدا روز قیامت او را شاد کند، و هر که با برادرش برخورد کند بدان
51 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: ( چه او را بد آید که بدي باو کند بد رساند خدا بدو روزي که دیدارش کند. ( 4
بندهاي نباشد که خاندانی را شاد کند جز که خدا از آن شادي خلقی آفریند تا روز قیامت نزد او آید تا هر بار که او سختی بیند باو
گوید: اي دوست خدا نترس تا بوي گوید: تو کیستی؟ رحمت خدا بر تو که اگر همه دنیا از من بود آن را براي تو چیزي بحساب
52 - همان: بسندش از امام کاظم (ع) فرمود: در بنی ( نمیآوردم و او پاسخ دهد من همان شادیم که بر آل فلان ارزانی داشتی. ( 5
اسرائیل مرد مؤمنی بود که همسایه کافري داشت، و او بمرد مؤمن نرمش میکرد و باو در دنیا احسان میکرد، و چون آن کافر مرد
خدا در دوزخ خانهاي گلی برایش ساخت که او را از سوز آن حفظ میکرد و خوراکش از غیر دوزخ باو میرسید، و باو گفته شد،
-53 ( این بسزاي آن است که بهمسایه مؤمنت ارزانی داشتی که فلان پسر فلان بود از نرمش و احسانی که باو میکردي در دنیا. ( 6
صفحه 110 از 153
همان: بسندش تا میسر از امام ششم (ع) فرمود یک مؤمن شما روز قیامت گذر کند باو مردیکه با او در دنیا آشنا بوده و فرمان دادند
که او را بدوزخ برند و فرشته او را میبرد، فرمود: بآن مؤمن میگوید اي فلانی بداد من برس، من در دنیا بتو نیکی میکردم و حاجتی
ص: 197 که میخواستی برمیآوردم، آیا امروز عوضی نداري؟ آن مؤمن
بفرشته موکل بر او گوید: او را رها کن، فرمود: خدا گفته آن مؤمن را بشنود و بآن فرشته فرماید گفته مؤمن اجراء کن و او را رها
54 - همان: بسندش از امام ششم، فرمود: مسلمانی حاجت مسلمانی روا نکند جز که خدا باو فریاد کند ثواب تو بر من ( کند. ( 1
55 - قصص الأنبیاء (خطی) بسندي تا امام ششم (ع) فرمود: در زمان موسی (ع) پادشاه ( باشد و جز بهشت براي تو رضا ندهم. ( 2
جباري بود که حاجت مؤمنی را به میانجیگري بنده صالحی برآورد، و آن پادشاه جبار و آن بنده صالح در یک روز مردند و مردم
براي آن پادشاه بسوك نشستند و تا سه روز بازار را بستند و آن مرد صالح در خانهاش روي زمین ماند و جانوران زمین گوشت
رویش را خوردند و موسی پس از سه روز جنازه او را دید و گفت: پروردگارا او دشمن تو بود و این دوست تو و خدا باو وحی
کرد اي موسی، این دوست من از آن جبار حاجتی خواست و آن را برآورد و از طرف مؤمن باو عوض دادم (با آن احترام شایان
56 - همان: بسندش تا امام باقر ( مردم) و جانوران زمین را بر زیبائیهاي روي مؤمن مسلط کردم بسزاي درخواستش از آن جبار. ( 3
(ع) فرمود: خداي تعالی بموسی وحی کرد که یکی از بندگانم با حسنهاي بمن تقرب جوید و من او را حاکم در بهشت کنم، موسی
57 - همان: بسندش تا امام باقر (ع) که در گفتگوي خدا با موسی ( گفت، آن حسنه کدامست؟ فرمود: با روي در حاجت مؤمن. ( 4
این بود که فرمود: مرا بندهها است که بهشتم را برایشان مباح کنم و آنها را در آن حاکم سازم موسی گفت: آنها کیانند؟ فرمود: هر
58 - فقه الرضا، روایت داریم که خلق عیال خدایند و دوستتر خلق نزد خدا آنکه خاندانی را شاد کند، یا ( که مؤمنی را شاد کند. ( 5
59 - مصباح الشریعه: امام صادق (ع) فرمود: دست دادن با برادران دینی از محبت خدا بآنان ( با برادرش در حاجت او راه رود. ( 6
ریشه دارد پیغمبر (ص) فرمود: بهم دست ندهند برادران براي خدا عز و جل جز که گناهانشان بریزد تا برگردند بروزي که مادرشان
آنها را زائیده، و هر کدام بیشتر یار خود را دوست دارد و بزرگ شمارد فزونی دارد، و هر کدام دیندارتر است باید بیشتر بیارش از
فوائدي که خدا باو داده بیفزاید، و او را باستقامت و رضا و قناعت رهنماید، و برحمت خدا مژده دهد و از عذابش بیم دهد و بدان
چه خدایش رهنموده دلالت کند، و بر دیگریست که برهنمودن او تبرك جوید، و براهی که او را بخواند بچسبد با پناه گرفتن بخدا
و یاري جستن ص: 198 باو که بدان توفیقش دهد. ( 1) به عیسی بن مریم
گفتند چگونه صبح کردي؟ فرمود: چگونه صبح کند کسی که بدست ندارد آنچه را امید دارد، و نتواند در جلو آنچه حذرداردش
بایستد، فرمان بطاعت دارد و نهی از گناه، و از خود فقیرتر نبینم. ( 2) باویس قرنی گفتند: چگونه صبح کردي؟ گفت: چه صبحی
دارد آنکه در صبح نداند تا شب میماند و در شب نداند بصبح میرسد ( 3) ابو ذر گفت: صبح کردم شاکر پروردگارم و شاکی از
خودم. ( 4) پیغمبر (ص) فرمود: هر که صبح کند و همت او جز خداست صبح کرده در زمره زیانکاران تجاوزگران. ( 5) لقمان
گفت پسر جانم توبه را پس مینداز که مرگ ناگهانی میرسد (اضافه این جمله در نسخه کمپانی مناسب این باب نیست از پاورقی
60 - تفسیر امام: رسول خدا (ص) فرمودند در پیروان ما کسی باشد که خداي تعالی به او بخشد در بهشتها از درجات (6) .( ص 307
و منازل و خیرات آنچه که دنیا و همه خیرات او در برابرش چون یک ریگ باشد در بیابان بیپایان و او کسی نباشد جز آنکه بیند
برادر خود را فقیر و براي او تواضع کند و گرامیش دارد و باو خرجی دهد و نگهداریش کند با بذل آبروي خود تا بینند فرشتههاي
گماشته بدان منازل و کاخها که چندان شوند تا فزونی آنها چنان باشد که این خانه کوچک نماید در برابر آنچه شما دیدید چه که
از عظمت و بزرگی و وسعت بدان مقام رسیده، و فرشتهها گویند پروردگارا ما را توانائی نباشد بر خدمت در این همه منزل براي ما
از فرشته کمکی بفرست، خدا میفرماید: بر شما آنچه نتوانید بار نکنم، چند شماره کمکی خواهید؟ گویند هزار برابر خودمان، و در
باره برخی مؤمنان فرشتههاي منزل آنان) کمک بیشتري خواهند تا هزار هزار برابر و بیشتر از آن باندازه نیروي ایمان در بابشان، و
صفحه 111 از 153
فزونی احسان آنان به برادر مؤمن خودشان، و خداي تعالی بآنها کمک دهد بهمه آن فرشتهها، و هر اندازه که سین مؤمن ببرادرش
61 - همان: امام چهارم (ع) فرمود: ( برخورد و باو نیکی کند خدا بر ممالک و خدمتکارانش در بهشت بهمان اندازه بیفزاید. ( 7
گروه شیعه ما اما بهشت از دست شماها نمیرود هرگز زود باشد یا دور، ولی در باره درجاتش با هم رقابت کنید و بدانید بالاترین
درجات شما آنکه کاخها و خانه و ساختمانهاي زیباتر دارد که بهره پاسخگوترین شما است براي برادرانش و آنکه بیشتر همدردي
کند با بینوایانشان، راستش خدا عز و جل یکی از شماها را به بهشت ص:
199 نزدیکتر سازد با یک کلمه که برادر بینواي خود بگوید بیش از مسافت صد هزار سال که با پاي خود برود اگر چه در دوزخ
( معذب باشد، احسان به برادران را کم مگیرید که بزودي خداي تعالی بشما سود رساند آنجا که چیز دیگري جاي آن را نگیرد. ( 1
-62 همان: در تفسیر قول خدا عز و جل "نماز برپا دارید و زکات بدهید و رکوع کنید با راکعان "فرمود: نماز را بپا دارید نمازهاي
واجبی که محمد آورده و هم صلوات بر محمد و آل پاك و طاهرش که علی (ع) آقا و فاضل آنانست ". زکات بدهید "از اموالتان
چون واجب باشد (یعنی بحد نصاب رسد) و هم از بدنهاتان چون بایست گردد (به نیاز دیگران) و از کمک خود چون درخواست
شود "و رکوع کنید با راکعان "تواضع کنید با متواضعان براي بزرگی خدا عز و جل و فرمانبري از اولیاء خدا که محمد نبی الله
است و علی ولی الله و امامان پس از آنها آقایان برگزیدههاي خدا. ( 2) رسول خدا (ص) فرمود: هر که نماز پنجگانه گذارد خدا
جبران کند هر گناهی میان دو نمازش را، و چون کسی باشد که بر در خانه او جوي روانست و در آن پنج بار تنشوئی کند، بر او
گناهی نماند جز موبقات که انکار نبوت یا امامت و یا ستم بر برادران مؤمن خود است یا ترك تقیه که زیان زند بخودش و برادران
مؤمنش. و هر که زکات مالش را بدهد از گناهانش پاك شود، و هر که زکات تنش را بدهد به جلوگیري ستم زورگو بر برادرش
یا کمک او کند در پاکش او که بزمین افتاده و باري دارد که در معرض تلف است یا مایه زیان شدید بر او است روانه کند خدا
براي او در عرصههاي محشر فرشتهها که جلوگیرند از او دمشهاي دوزخ را و باو خوشامدهاي اهل بهشت را گویند و او را
عروسوار به محل رحمت و رضوان رسانند. و هر که زکات جاه و آبروي خود را بدهد بواسطه شدن در حاجتی براي برادر مؤمنش
و برآورده شود، یا سگ نابخردي که پشت سر آن برادر پارس کند و بد گوید و با جاه و آبرومندي خود سنگی در دهن او اندازد
و خاموشش کند خدا در عرصههاي قیامت فرشتهها را با شمار بسیار و انبوه گران بفرستد تا آنجا که شمارشان را نداند جز خدا که
در درگاه خدا حضور خوبی دارند براي او و او را خوشمحضر سازند و بسیار بر او ستایش گویند، و خدا عز و جل بهر گفته از آن
فرشتهها لازم که داند آنچه را که بیشتر از همه ملک دنیا باشد تا صد هزار بار، و هر که با مؤمنان فروتنی کند و به نبوت محمد و
ولایت علی و پاکان از خاندانش اعتراف کند و از آن پس براي برادرانش فروتنی کند و خوشروئی کند و همدمی کند با آنها و هر
چه به آنها نیکی بیش کند انس و تواضعش با آنها بیش گردد خدا عز و جل بدو مباهات کند بر فرشتههاي آداب معاشرت-ترجمه
جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 200 ارجمندش از حاملان عرش ( 1) و طواف کنان بحضرت او، و بآنها گوید آیا نگاه نکنید
باین بنده متواضع در برابر جلال عظمتم؟ که خود را با برادر مؤمنش و فقیرش برابر کرده و با او خوشروئی کرده و هر چه بیشتر باو
نکوئی کند بیشتر باو تواضع کند، شما را گواه گیرم که بایست کردم برایش بهشتهایم را، و از رحمت و رضوانم آنچه را که
آرزوهاي آرزوکننده از آن کوتاه باشد و آن را فرانگیرد، و باو روزي کنم همدمی با محمد سید همه بشر را و علی مرتضی را و
عترت برگزیده او را که چراغهاي شب تارند، و باو برکت دهم در بهشتهاي خود که نزد او محبوبتر است از نعمت بهشتها و گر چه
63 - همان در تفسیر آیه ( 101 سوره البقره) و برپا دارید نماز را و ( هزار هزار برابر باشد بپاداش تواضع او براي برادر مؤمنش. ( 2
بدهید زکات را و آنچه پیشدارید براي خود از نیکی دریابید آن را نزد خدا راستی که خدا بدان چه کنید بیناست "امام فرمود: بر پا
دارید نماز را با وضوي کاملش و با همه تکبیرها و قیامها و قرائتها و رکوعها و سجودها و حدودش و بدهید زکات را بمستحق و
ندهیدش بکافر و منافق رسول خدا (ص) فرمود آنکه صدقه دهد بر دشمنان ما چون دزد در حرم خداست "و آنچه پیشدارید براي
صفحه 112 از 153
خود از نیکی "مالی باشد که در طاعت خدا مصرف کنید و اگر نباشد از جاه خود مایه گذارید براي برادران خود، سودها را بسوي
آنها بکشانید، و زیانها را از آنها برانید "دریابید آن را نزد خدا "سودتان دهد خدا بجاه محمد و خاندان پاکش در روز قیامت و
گناهان شما را بدان بر دارد و حسنات شما را دو چندان کند بدان و درجات شما را بدان بالا برد "که خدا بدان چه کنید بینا است"
داناست و درون و برون کاري بر او پوشیده نیست، و باندازه اعتقاد و نیت بشما پاداش دهد نه چون پادشاهان دنیا است که بر بعضی
از آنها اشتباه شود، و کار یکی را بدیگري بندند و جنایتی بدان که مرتکب نشده بندند و کیفر و پاداش براي نادانی او بر جز
مستحقش داده شود. رسول خدا (ص) فرمود: بندگان خدا فرمانبرید خدا را در انجام نمازهاي واجب و زکاتهاي واجب و از آن
پس تقرب جوئید بخدا باطاعتهاي مستحب که خدا عز و جل بدانها پاداش بزرگ دهد، بدان که مرا براستی فرستاده به پیغمبري یک
بنده خدا باشد که روز قیامت در موقفی ایستد که شراره دوزخ بزرگتر از همه کوههاي دنیا بر او تازد تا فاصلهاي در میان نماند در
این میان چنانی که سرگردانست بناگاه از هوا پرواز کند یک گرده نان یا سکهاي نقره که با آن برادر مؤمنش را همراهی و مهمانی
کرده و گردش فرود آید و چون بزرگترین کوهی بر او بچرخد و آن شراره را از او بگرداند و از سوزش و دودش چیزي باو نرسد تا
1) گفته شد یا رسول الله بنا بر این همراهی با ) در بهشت درآید. ص: 201
برادر مؤمنش سودش رساند؟ فرمود: آري سوگند بدان که براستی مرا به پیغمبري فرستاده برخی مؤمنان بیش از این هم سود برند، و
بسا در قیامت کسی آید که گناهان و حسنات و بدکرداري او با برادران مؤمنش برایش مجسم شوند و همانها بزرگ و چندان شوند
تا نامههاي عملش بدانها انباشته شوند، و حسناتش بر طرفهاي مؤمن ستم کشیده از دست و زبانش بخش شود و حیران ماند و
نیازمند حسناتی باشد که با گناهانش برابر شوند، و یک برادر مؤمنش که در دنیا باو احسان کرده نزد او آید و گوید همه حسناتم
را بتو بخشیدم و خدا باو فرماید پس خودت با چه به بهشت میروي؟ و پاسخ دهد پروردگارا برحمت تو، و خدا فرماید همه حسناتت
را باو بخشیدي و ما خود سزاوارتریم به بخشش و کرم از تو، من آنها را از طرف برادرت پذیرفتم و آنها را بتو بازگرداندم، و دو
64 - مجالس مفید: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: مؤمنان ( برابرشان کردم و او در این هنگام افضل مردم بهشتها باشد. ( 2
65 - مکارم الاخلاق: از امام ( برادر هم باشند و حوائج یک دیگر را برآورند و بدان وسیله خدا در قیامت حوائج همه را برآورد. ( 3
کاظم علیه السلام فرمود: هر که نتواند بما صله برساند آن را به مستمندان شیعه ما برساند و هر که نتواند قبور ما را زیارت کند قبور
نیکان از برادران ما را زیارت کند. ( 4) و از امام ششم (ع) که رسول خدا (ص) فرمود: صدقه ده برابر است، و وام هجده برابر و صله
66 - اختصاص: امام صادق (ع) فرمود: راه رفتن براي انجام حاجت مسلمانی بهتر است از هفتاد بار ( رحم بیست و چهار برابر. ( 5
67 - همان: امام صادق (ع) فرمود: مؤمن برادر مؤمن است و چشم و رهنماي او است باو خیانت نکند و ( طواف گرد خانه کعبه. ( 6
او را رها نکند ( 7) و فرمود: مؤمن برکت است بر مؤمن، ( 8) و فرمود: مؤمنی نباشد که او مؤمن را بخانه خود برد و سیر بآن خوراك
دهد جز اینکه بهتر باشد از آزادي یک بنده، و مؤمنی نباشد که براي رضاي خدا بمؤمنی وامی دهد جز که خدا مزد صدقه باو دهد
و مؤمنی نباشد که در انجام حاجت برادر مؤمنش راه رود جز که خدا بهر گامی حسنهاي برایش نویسد و سیئه از او بریزد و درجهاي
بالا برد، و باز هم ده حسنه برایش فزاید و در ده حاجت او را واسطه پذیرد، مؤمنی نباشد که در پشت سر براي برادرش دعا کند جز
که خدا باو فرشتهاي گمارد که میگوید مانند آن براي خودت باشد، و مؤمنی نباشد که گره کار برادر مؤمنش را گشاید جز که
خدا یک گرفتاري آخرت را بر او گشاید، و مؤمنی نباشد که به مؤمن ص:
1) ستمدیده کمک دهد براي رفع ستم او جز که بهتر باشد از روزه داشتن یکماه با اعتکاف در مسجد الحرام، و مؤمنی نباشد ) 202
که یاري کند برادر مؤمنش را (با قدرت بر نصرت او) جز که خدا او را در دنیا و آخرت یاري کند. ( 2) و فرمود: مؤمنی نباشد که
-68 ( رها سازد برادر مؤمن خود را با اینکه میتواند باو یاري دهد جز که خدا در دنیا و آخرت او را رها سازد و یاریش نکند. ( 3
اختصاص: امیر مؤمنان (ع) فرمود: مسلمانی حاجت مسلمانی را برنیاورد جز که خدا او را ندا کند بر من است پاداش تو و بهتر از
صفحه 113 از 153
69 - کتاب قضاء حقوق از علی بن طاهر صوري که رسول خدا (ص) فرمود: خدا در کار کمک دادن ( بهشت برایت رضا ندهم. ( 4
به مؤمن است تا مؤمن در کار کمک به برادر مؤمن خود است، و هر که از برادر مؤمنش در دنیا گرهی گشاید، و خدا در آخرت
هفتاد گره از او گشاید. ( 5) و فرمود: دوستترین کارها بدرگاه خدا عز و جل شاد کردن مؤمن است مر دیگري را که: گرسنگی را
از او دور کند یا گره گرفتاري او را بگشاید. ( 6) امام صادق (ع) فرمود: چیست بیکی از شماها که بهمه خیري برسد بواسطه کار
کمی، راوي گفت: بچه کاري قربانت؟ فرمود: ما را شاد کند بشادکردن مؤمنان شیعه ما. ( 7) و از آن حضرتست در آخر یک
حدیث طولانی: چون کسی بداند که برادر مؤمنش نیازمند است باو چیزي ندهد تا از او خواهش کند و آنگاه بدهد ثوابی از آن
نبرد. ( 8) و از آن حضرتست که فرمود: بهترین شما بخشندههاي شما است و بدترین بخیلان، و از کارهاي شایسته نیکی کردن با
برادرانست و کوشش در انجام حوائج آنان که در آنست به خاك مالیدن بینی شیطان و کنار شدن از دوزخ سوزان و رفتن به
بهشتها، این خبر را بیار درخشان خود برسان گوید: گفتم کیانند یاران درخشانم قربانت؟ فرمود نیکی کن به برادران در سختی و
رفاه. ( 9) و از آن حضرتست (ع) که هر که راه رود براي انجام حاجت برادر مؤمنش بنویسد خدا عز و جل براي او ده حسنه و بالا
برد از او ده درجه، و بریزد از او ده گناه و بدهد باو حق ده شفاعت. ( 10 ) و فرمود: بتازید براي برآوردن حوائج مؤمنان، و شاد
کردن آنان، و جلوگیري از بد آنان، زیرا نزد خدا عز و جل پس از ایمان کاري بهتر نباشد از شاد کردن مؤمنان. ( 11 ) و از امام باقر
(ع) که یکی از یارانش باو گفت: قربانت شیعه در نزد ما بسیارند، فرمود: آیا توانگر به بینوا توجه دارد؟ و خوشکردار از بدکردار
گذشت دارد و با هم همدردي دارند؟ ص: 203 گفت: نه، فرمود: اینها
شیعه نباشند، شیعه کسی است که این کارها را کند. ( 1) و امام کاظم (ع) فرمود: هر که برادر مؤمنش براي حاجتی نزدش آید همانا
که رحمت از خدا باشد که بسوي او کشانده، و اگر کارش را انجام دهد خود را بولایت ما رسانده و آن هم پیوسته بولایت خدا عز
و جل است و اگر او را رد کند با اینکه توانا بر آنست بخود ستم کرده و بدو بد کرده. ( 2) مردي از اهل ري گفت: یکی از
دفترداران یحیی بن خالد بر ما حکمران شد، و من بدهکاریهائی بحکومت داشتم و او از من میخواست و اگر آن را بگردن میگرفتم
از زندگی بدر میشدم، بمن گفتند او شیعه مآبست، ترسیدم اگر نزد او بروم و با علاقه مذهبی باو توسل جویم چنان نباشد و در
ناراحتی افتم، و تصمیم گرفتم بسوي خداي تعالی گریزم و به حج رفتم و بحضور امام صابر یعنی موسی بن جعفر (ع) رسیدم و از
حال خود بوي شکایت بردم و نامه بهمراهم کرد بدین مضمون: بنام خداي بخشاینده مهربان، بدان که خدا را زیر عرشش
سایهایست که در آن جا نکند جز کسی که به برادرش احسانی کند، یا گره گرفتاري او بگشاید، یا دلش را شاد کند، و این برادر
تو است و السلام. گوید: از حج برگشتم بشهر خود، و شبانه نزد آن مرد رفتم و از او اذن دخول خواستم، گفتم: فرستاده صابرم و
خودش پاي برهنه راه آمد، و در را برویم گشود، و مرا بوسید بخود چسبانده و هر بار که از دیدار آن حضرت میپرسید و باو
گزارش میدادم چشمم را میبوسید تا چند بار و از حال آن حضرت پرسید و خرم شد و خداي تعالی را شکر کرد، و مرا بخانه خود
برد و در صدر مجلس نشاند، و برابر من نشست و من نامه آن حضرت را باو دادم، باحترام برخاست و آن را بوسید و خواند، و هر
چه پول و جامه داشت خواست، و هر اشرفی طلا و پول نقره و جامه را با هم بدو نیم بخش کرد و آنچه هم نمیشد بخش کنی
بهایش را بمن داد، و در همه این کارها میگفت: برادرم تو را شاد کردم؟ میگفتم: آري بخدا و بالاتر از شادي سپس دفتر را خواست
و هر چه در آن بنام من بود خط کشید و برگ مفاصا حساب بمن داد و از نزد او برگشتم و با خود گفتم: من نمیتوانم عوض باین
مرد بدهم جز که سال آینده بحج بروم و براي او دعا کنم و صابر (ع) را دیدار کنم کار او را بحضرتش گزارش دهم و این کار را
کردم و بحضور آقایم صابر (ع) رسیدم و باو باز میگفتم و روي مبارکش از شادي خرم میشد گفتم: آقاي من آیا این عمل شادت
کرد؟ فرمود: آري بخدا مرا شاد کرد و امیر مؤمنان (ع) را شاد کرد، و بخدا جدم رسول خدا (ص) را هم شاد کرد، بخدا که خداي
1) من گویم: آن را در کتاب عده الداعی ) تعالی را هم شاد کرد. ص: 204
صفحه 114 از 153
از حسن بن یقطین از قول پدرش از جدش روایت کرده و نام امام صادق (ع) را بجاي امام کاظم (ع) برده و آنچه در اینجا است
70 - اختصاص: امام کاظم (ع) فرمود بعلی بن یقطین: هر که مؤمنی را شاد کرده در آغاز خدا را شاد کرده و دوم ( روشنتر است. ( 2
بار پیغمبر را (ص) و سوم بار ما را، و فرمود: خدا را یک حسنه باشد که براي سه تا ذخیرهاش کرده: امام عادل و مؤمنی که برادر
مؤمن خود را در مالش حاکم و صاحب اختیار کند، و کسی که در حاجت برادر مؤمنش کوشا باشد. ( 3) و بهمین سند تا امیر
مؤمنان (ع) که به کمیل بن زیاد فرمود: اي کمیل بفرما باهل خود که بکوشند در تحصیل اخلاق خوب و سحرخیز باشند براي
حاجت کسی که خود در خوابست، بدان که جانم بدست اوست کسی دل مؤمنی را شاد نکند جز که خدا از آن شادي لطفی
آفریند و چون پیشامد بدي بدو فرود آید هر چه زودتر بمانند سیل در سرازیري بدو شتابد تا آن را از وي براند چنانچه شتر غریب را
71 - کشف الغمه: بسندش تا امام چهارم (ع) که فرمود: مؤمنی نباشد که مردمی را شاد کند جز که خدا از آن شادي ( برانند. ( 4
فرشتهاي آفریند که خدا را پرستد و بزرگوار و یگانه شمارد، و چون آن مؤمن در گورش افتد آن شادي که ارزانی داشته بر او وارد
شود و گوید: مرا نمیشناسی گوید: تو کیستی؟ گوید: من آن شادیم که بفلانی ارزانی داشتی امروزه همدم هراس تنهائی تو هستم،
و دلیل تو را بدهانت گذارم، و بگفته حق تو را وادارم، در همه مشاهد قیامت با تو باشم، و نزد پروردگارت از تو شفاعت کنم، و
72 - از کتاب قضاء الحقوق: از ابن مهران که گفت: نزد آقایم حسین بن علی (ع) نشسته بودم، ( مقامت را در بهشت بتو بنمایم. ( 5
مردي پیش او آمد و گفت: یا ابن رسول الله فلانی را بر من وامی است و میخواهد مرا به زندان اندازد آن حضرت فرمود: بخدا که
من پولی ندارم که آن را از طرف تو بپردازم گفت: پس در باره من با او سخنی بگو فرمود: من با او آشنا نیستم ولی شنیدم از پدرم
امیر مؤمنان (ع) که رسول خدا (ص) فرموده: هر که در باره حاجت برادر مؤمنش بکوشد چنانست که خدا را نه هزار سال عبادت
کرده که همه را روزهدار بوده و شب زندهدار. ( 6) و بسندش از امام صادق (ع) که خدا برگزیده از خلق خود مردمی را براي انجام
حوائج شیعه تا در برابر ثواب بهشت بآنها دهد، ( 7) و از آن حضرت (ع) مؤمنی نباشد که در باره حاجت برادر مؤمنش در کار باشد
و خیر او را در آن بخواهد جز که خدا بهر گامش حسنهاي نویسد، و گناهی از او محو کند، حاجت برآید یا نه، و اگر خیرخواه او
، نباشد بخدا و رسولش خیانت کرده و پیغمبر در روز قیامت خصم او باشد. آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1
1) و بسندش از صدقه حلوانی که در میانه طواف بودم و یکی از یاران ما از من دو دینار (اشرفی طلا) وام خواست گفتم ) ص: 205
بنشین تا طوافم را تمام کنم، پنج شوط بسر زده بودم، و در شوط ششم امام صادق (ع) بمن تکیه کرد دستش را روي شانهام
گذاشت و من شوط هفتم پایان دادم و در طواف آن حضرت شرکت کردم که مبادا از آن بدر آیم و آن حضرت بمن تکیه دارد و
هر بار که روبرو با آن مرد وامخواه میشدم که آن حضرت را نمیشناخت بخیالش من حاجت او را فراموش کردم، و با دستش بمن
اشاره میکرد، آن حضرت فرمود: چرا بینم که او با دستش اشاره میکند، گفتم: قربانت چشم براه است که من طواف کنم و بنزد او
بیرون شوم، و چون شما بمن تکیه کردید نخواستم بیرون شوم و شما را وانهم، فرمود: از طواف من بدر آي و مرا وانه و برو باو بده.
گفت چون فردا و پس فردا شد و نزد آن حضرت رفتم با یارانش در گفتگو بود و چون مرا دید حدیث خود را برید و بمن فرمود:
اگر با برادرم براي حاجتی بکوشم تا برآید دوستتر است نزد من از اینکه هزار برده آزاد کنم، و هزار اسب را با زین و لگام در راه
خدا واگذارم، (یعنی هزار مجاهد را سوار آنها بجهاد فرستم). ( 2) و بسندش که امام کاظم (ع) فرمود: هر که نتواند بما صله رساند
بفقراء شیعه ما برساند، ( 3) و پیغمبر (ص) فرمود: نزدیکترین حال بنده خدا بدرگاه خدا عز و جل وقتی است که دل برادر مؤمنش را
73 - نوادر راوندي: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: مؤمنین برادر همدگرند، حوائج همدگر را برآورند و خدا ( شاد کند. ( 4
حاجت همه را روا کند. ( 5) و باز بهمین سند فرمود: (ص) هر که حاجتی براي برادر مؤمنش در عهده گرفته خداي تعالی باو نظر
نکند تا آن را برآورد. ( 6) و بهمین سند فرمود (ص) عملی نزد خدا عز و جل بهتر نیست از شاد کردن مؤمن، یا سیر کردن او، یا
گرهگشائی از گرفتاریش یا پرداخت وام او، و یا جامهاي که بدو پوشاند. ( 7) و بهمین سند: رسول خدا (ص) فرمود: همه خلق عیال
صفحه 115 از 153
خداي تعالی باشند و محبوبتر آنان بدرگاه خدا آنست که بعیال خدا سودي رساند یا خاندانی را شاد کند یا در برآوردن حاجت
برادر مسلمانش روانه باشد که دوستتر است نزد خدا از اعتکاف دو ماه در مسجد الحرام. ( 8) و بهمین سند از رسول خدا (ص) که
فرمود: هر که احترام کند از برادر مسلمانش بسخنی مهرآمیز، یا گرامیداشتی در مجلس پیوسته در سایه خدا عز و جل باشد که بر
74 - امالی (1) سر او به رحمت کشیده است تا در آن حال باشد. ص: 206
-75 ( طوسی: بسندش تا پیغمبر (ص) که هر که خدا بدست او گشایش بر مسلمانی دهد خدا گره کار دنیا و آخرتش را بگشاید. ( 2
امالی طوسی: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: خوبان شما بخشندگان شمایند و بدهاتان بخیلان، و از خلوص ایمان نیکی با
برادرانست، و کوشش در انجام حوائجشان در سختی و رفاه، اي جمیل راستی که نیکوکار را خداي رحمان دوست دارد، این
76 - همان: بسندش تا امام صادق (ع) که حاجتمندي بمن ( حدیث را از قول من روایت کن که مایه تشویق به نیکی کردنست. ( 3
77 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که ( عرض حاجت کند و من بشتابم بانجام آن که مبادا از آن بینیاز گردد. ( 4
78 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که ( حاجتی بعهده گیرد براي برادرش خدا عز و جل بحاجت او نظر نکند تا آن را برآورد. ( 5
فرمود: مؤمنی نباشد که آبرویش را صرف برادر مؤمنش کند جز که خدا چهرهاش بدوزخ حرام کند و سختی و خواري روز قیامت
به او نرسد، و هر مؤمنی از آبروي خود بر برادرش دریغ کند و از او آبرومندتر باشد نباشد جز که سختی و خواري دنیا و آخرت باو
79 - همان: بسندش از ابی کهمس که ( برسد، و شرارههاي دوزخ در قیامت بچهره او برخورد، در عذاب باشد یا آمرزیده گردد. ( 6
بامام ششم (ع) گفتم: پس از معرفت (امام) کدام عمل برتر است؟ فرمود: پس از معرفت چیزي برابر نماز نباشد، و بعد از آن دو
چیزي برابر زکات نیست، و پس از آن چیزي برابر روزه نیست و بعد از آن چیزي برابر حج نیست، و سر آغاز همه اینها شناخت ما
است و پایان همه هم شناخت ما، و پس از آن چیزي چون نیکی به برادران و همراهی با دینار و درهم با آنان نیست که این دو
سنگ دگرگون شدهاند و خدا به وسیله آنها خلق خود را پس از آنچه شمردم آزموده، و چیزي را ندانم که زودتر توانگري آورد و
فقر را نابودتر کند از ادامه حج این خانه (کعبه) و یک نماز فریضه نزد خدا برابر است با هزار حجه و هزار عمره خوب و پذیرفته
شده و یک حجه نزد او بهتر است از خانهاي پر از طلا نه بلکه بهتر است از پر فضاي دنیا از طلا و نقره که آن را در راه خدا عز و
جل انفاق کند و بدان که محمد را براستی برانگیخت تا مژدهبخش و بیمده باشد برآوردن حاجت یک مسلمان و گرهگشائی از
گرفتاري او برتر است از یک حج و طواف و باز حج و طواف و تا ده بار با انگشت خود شمرد و آنگاه دست خود را باز کرد و
فرمود: از خدا بترسید و از کار خیر تنگدل و تنبل نشوید که خدا عز و جل و رسولش از شما بینیازند و هم از اعمال شما و شمائید
1) عز و جل میباشید و همانا خدا عز و ) که نیازمندان بدرگاه خدا ص: 207
80 - الدره الباهره: امام حسین (ع) فرمود: حاجتمندي ( جل خواسته از لطف خود وسیلهاي باشد که بدان شما را به بهشت برد. ( 2
81 - دعوات راوندي: امام صادق (ع) فرمود: راستش خدا را ( مرد بشما از نعمتهاي خداست برایتان، و از نعمت تنگدل نباشید. ( 3
82 - نهج البلاغه: فرمود ( بندگانیست در خلقش که بندگان خدا در حوائج بآنها پناه برند، آنانند که در قیامت در امانند. ( 4
برآوردن حوائج درست نیاید جز با سه تا، کم شمردن تا بزرگ باشد، نهان کردن تا فاش گردد و شتاب در آن تا بر حاجتمند گوارا
باشد. ( 5) و به کمیل بن زیاد فرمود (ع) اي کمیل اهل خود را بفرما، بامدادان براي بدست آوردن مکارم بروند، و سحرگاهان براي
برآوردن حاجت کسی که در خوابست که بدان که گوش شنوایش همه آوازها را فرا گیرد کسی نباشد که شادي بدلی بسپرد جز
که خدا از آن شادي لطفی آفریند و چون بدي بدو پیش آید آن لطف بشتاب روانه شدن آب بسرازیري خود را باو برساند تا آن
83 - عده الداعی: از پیغمبر (ص) که فرمود: هر که از برادرش پذیرائی کند همانا از ( بدي را او براند چنانچه شتر بیگانه را براند. ( 6
خدا پذیرائی کرده چه گمان دارید در باره کسی که خدا عز و جل را پذیرائی کرده در کردار خدا با او. ( 7) و از ابراهیم تیمی است
که من در طواف گرد خانه کعبه بودم. و امام ششم (ع) بر من تکیه داد و فرمود: اي ابراهیم بتو خبر ندهم که در این طواف خود چه
صفحه 116 از 153
داري؟ گوید: گفتم چرا، قربانت، فرمود: هر که بدین خانه آید و حقشناس او باشد و هفت بار گرد آن بچرخد و دو رکعت نماز
در مقام ابراهیم بخواند خدا برایش ده هزار حسنه نویسد، و برایش ده هزار درجه بالا برد، سپس فرمود: آیا بتو خبر ندهم از کاري
بهتر از آن؟ گفتم: چرا قربانت فرمود: هر که یک حاجت از برادر مؤمنش برآورد چون کسی باشد که طوافی کرده، طوافی کرده تا
ده بار شمرد، و فرمود: هر مؤمنی از برادر مؤمنش حاجتی خواهد و او میتواند آن را برآورد و برنیاورد خدا بر او در گورش ماري
84 - مشکاة الانوار: امام هفتم (ع) فرمود: خدا را در روي زمین بندهها است که میکوشند در ( گمارد تا آنکه انگشتانش را بگزد. ( 8
85 - کافی: بسندش از زید شحام که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: هر که بداد ( انجام حوائج مردم آنان روز قیامت را در امانند. ( 9
برادر مؤمن درمانده دادخواه خود رسد و تا آنجا که تواند گرفتاریش بگشاید، و بانجام حاجتش یاریش کند خدا عز و جل براي آن
هفتاد و دو رحمت خود را بایست کند که یکی از آنها را زود ص: 208 بر
او برساند (در دنیا) ( 1) که با آن کار زندگیش را بسازد و هفتاد و یک از رحمت خود را براي او ذخیره کند بیتابیها و هراسهاي
روز قیامت را از او بگرداند. ( 2) بیان: برادر مؤمن "یعنی آنکه برادریش تنها براي ایمان باشد و بسا که معنی خاصی دارد، یعنی
کسی که با او پیمان برادري تا یار هم باشند (در اینجا پس از تفسیر لفظ لهفان و لهثان از قول نهایه گوید) گویا در اینجا کنایه از
86 - کافی: بسندش تا ( سختی بیچارگی باشند (و در دنبال آن تفسیر لفظ و اعراب است که براي عموم سودي ندارد مترجم). ( 3
رسول خدا (ص) که فرمود: هر که بمؤمنی یاري دهد خدا عز و جل از او گره هفتاد و سه گرفتاري را بگشاید که یکی در دنیاست
و هفتاد و دو گرفتاري بزرگ او در آنجا که مردم بخود مشغولند (یعنی در روز رستاخیز). روشنگري: گرفتاریهاي بزرگ "یعنی در
قیامت که مردم بخود مشغولند و کسی از سختی فزع خود بدیگري نگاه نکند پدر باشد یا فرزند یا خویشاوند چنانچه خداي تعالی
فرموده ( 2: سوره الحج) روزي که آن را بینید و هر زن شیرده از کودك شیرخوارش غافل است و فرمود ( 10 سوره المعارج) نپرسد
-87 ( خویشی از حال خویشی) و فرموده ( 33 سوره لقمان) روزي که سزا نبیند پدر از جانب فرزندش "و نمونه آنها بسیار است. ( 4
کافی: بسندش تا امام صادق (ع) که میفرمود: هر که یک گرفتاري مؤمنی را بردارد خدا گرفتاریهاي آخرت را از او بردارد، و با دل
خنک و آرام از گور بدر آید، و خدا یک نوش از شراب ناب بهشتی باو نوشاند. بیان: (در ضمن تفسیر الفاظ خبر از نهایه آورده
که) در حدیث آمده هر که مؤمن تشنهاي سیراب کند خدا روز قیامت از شراب ناب سربسته باو نوشاند. و من گویم: اشاره دارد
بقول خداي تعالی (سوره المطففین آیه) 22 راستی نیکوکاران در نعمتند 23 بر بالاي تختها باشند و نگاه میکنند 24 آشکار است در
چهرههاشان خرمی نعمت 25 نوشانده شوند از شرابی سربسته 26 سربند او مشک است. بیضاوي گفته: یعنی ظروف آن از مشک
88 - کافی: بسندش ( ساخته است بجاي گل، و شاید مثل باشد براي خوبی آنها، یا مقصود اینست که در پایان بوي مشک دارند. ( 5
از امام رضا (ع) فرمود: هر که گشاید گره کار مؤمنی را خدا روز قیامت باو گشایش دهد. بیان: در نسخهایست که او را شاد کند.
-89 کافی: بسندش تا ذریح که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: هر مؤمنی گره گرفتاري آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم (6)
1) مؤمن تنگدستی را گشاید خدا همه حاجتهاي دنیا و آخرتش را آسان کند و فراهم سازد، و هر که ) بحار الانوار، ج 1، ص: 209
عورت و عیب مؤمنی را که از آن نگرانست بپوشاند خدا هفتاد عیب دنیوي و اخروي او را بپوشاند، فرمود: خدا در کار یاري مؤمن
است تا مؤمن در کار یاري برادر خود باشد، از پند سود برید، و بخیر رو آورید. بیان: تنگدستی "سختی و دشواریت و شامل جز فقر
هم هست، عورت هر چه از فاش شدن شرم آید و فرا گیرد کار حرام و مکروه و هر چه در عرف عادت زشت باشد و هم عیوب تنی
را، و پردهپوشی در کارهاي حرام منافات ندارد با نهی منکر ولی اگر نهی از منکر متوقف بر آن باشد که فاش شود بقول مشهور
90 - کافی: بسندش تا مفضل که ( فاش کردن آن جائز است و بلکه واجب است، و میشود حکم خبر مخصوص بجز آن باشد. ( 2
امام ششم (ع) بمن فرمود: اي مفضل بشنو آنچه بتو گویم، و بدان که آن درست است و بکارش بند و به برادران برادرانت خبرش
بده، گفتم: قربانت برادران برادرانم کدامند؟ فرمود: آنان که مشتاقند بانجام حوائج برادران خود گوید: و آنگاه فرمود: هر که
صفحه 117 از 153
برآورد حاجتی از برادر مؤمنش خدا عز و جل در روز قیامت صد هزار حاجت او را برآورد که اول از آنها بهشت است و در ضمن
آنها اینست که خویشان و آشنایان و برادرانش را به بهشت برد بشرط آنکه ناصبی نباشند. و شیوه مفضل این بود که چون از یکی
از برادرانش حاجتی میخواست باو میگفت: نمیخواهی از برادران راد باشی؟ بیان: علیه (که براد ترجمه شد) بکسر عین و سکون
لام است و جمع علی است به معنی شریف ... ناصبی "در عرف اخبار سنیهاي متعصب باشند و غیر ناصب مستضعف باشد، و
تحقیقش خواهد آمد ان شاء الله با اینکه خبر ضعیف است و اخبار متواتر معنوي مخالف آنست. (یعنی اخباري که دلالت دارند جز
شیعه امامی به بهشت نرود، و قسمت آخر خبر که گوید: شیوه مفضل این بود تا پایان از کلام امام نباشد و بیان حالی است از مفضل
91 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که خدا عز و جل بخشی از خلقش را آفریده و انتخابشان کرده براي حاجت روا ( مترجم). ( 3
کردن شیعه فقیر ما تا در برابرش بدانها بهشت پاداش دهد، و اگر توانی از آنها باش، و آنگاه فرمود: ما را بخدا پروردگاري باشد که
او را پرستیم و با او چیزي را شریک نسازیم. بیان: ... اینکه فرمود: بخدا ما را پروردگاریست "ظاهرش اینست که براي آگاهی به
1) مفضل و همگنان او است تا به غلو نگرایند یا اینکه بدان ) ص: 210
گرائیده و مقصود ارشاد آنها است چون جمعی از علماي رجال گفتند: مفضل بمذهب ابی خطاب بود که قائل به ربوبیت امام
صادق (ع) بود، و کشی روایات بسیاري در ذم مفضل آورده و اخبار فراوانی در مدحش ( 2) تا روایت آورده از امام صادق (ع) که
( او پدریست پس از پدر (و بدنبال سخنی در باره مفضل دارد و چند توجیه از خبر که ترجمه آن سود عمومی ندارد مترجم). ( 3
-92 کافی: بسندش از امام ششم (ع) که برآوردن حاجت مؤمن بهتر است از آزاد کردن هزار بنده و از سوار کردن بر هزار اسب در
راه خدا. بیان: یعنی سوار کردن دیگران بر هزار اسب و فرستادن به جهاد، و بسا که شامل بفرستادن براي حج و زیارت هم باشد ...
-93 کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که برآوردن حاجت مؤمن محبوبتر است نزد خدا از بیست حجت که در هر حجه ( 4)
برگزارکننده آن صد هزار هزینه کند. توضیح: یعنی صد هزار درهم نقره یا صد هزار اشرفی طلا که در جز انجام حاجت مؤمن
94 - کافی: بسندش از اسماعیل بن عمار صیرفی که بامام ششم (ع) گفتم: قربانت مؤمن رحمت است بر مؤمن؟ ( صرف شود ... ( 5
فرمود: آري، گفتم: چگونه باشد آن؟ فرمود: هر مؤمنی براي حاجتی نزد برادرش آید این خود رحمتی است از خدا برایش که باو
کشانده و وسیلهسازي کرده براي او و اگر حاجتش را برآورد این رحمت را پذیرفته و اگر نه با اینکه تواند آن را برآورد رحمت
خدا عز و جل را که بدو کشانده و وسیلهسازي کرده از خود رد کرده، و خدا این رحمت را ذخیره کند تا روز قیامت و آنکه
حاجتش رد شده حکم باشد در آن و اگر خواهد براي خودش پذیرد و اگر خواهد بدیگري برگرداند. اي اسماعیل روز قیامت که
شود و او حکم باشد در این رحمت خدا که بخاطر او پدید شده بنظر تو آن را بچه کسی بگرداند؟ من گفتم: گمان ندارم آن را از
خود بگرداند، فرمود نه اینکه گمان کن بلکه یقین داشته باش که از خودش آن را برنگرداند، اي اسماعیل هر که برادرش براي
حاجتی نزدش آید و میتواند آن را برآورد و برنیاوردش براي آن حاجتمند خدا ماري را بر او مسلط سازد که انگشت ابهام او را در
گورش تا روز قیامت بگزد چه آمرزیده گردد و چه در عذاب افتد (یعنی در روز قیامت). روشنگري: وسیلهسازي کرده "یعنی براي
آمرزش گناهان او- تا گوید- اینکه فرمود: یقین داشته باش "یعنی بگفته من یقین و باور کن زیرا امر به یقین کردن بیسبب براي
1) تکلیف بمحال است (و شرحی در باره تفسیر الفاظ روایت ) آن ص: 211
آورده که ترجمه آن سودي ندارد تا گوید:) انگشت ابهام از دست باشد یا از باو یکم روشنتر است، و بقولی انگشت ابهام خاك
میشود ولی گزشپذیر باشد زیرا خاك آن چون خود آنست در عذابپذیري و دردناکی و شاید خداي تعالی در آن حسی آفریند
که بدان درد بکشد. و من گویم: بسا که گزش در تن مثالی باشد (که خاك نشود) یا اینکه گزیدن در آغاز که هنوز انگشت خاك
نشده شود که درد آن تا قیامت در روح بماند ... 95 - کافی: بسندش تا ابان بن تغلب که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: هر که یک
هفت بخانه کعبه طواف کند خدا عز و جل برایش بنویسد شش هزار حسنه و از او محو کند شش هزار سیئه و برایش بلند کند شش
صفحه 118 از 153
هزار درجه راوي گوید اسحاق بن عمار بدان افزوده، و برآورد خدا برایش شش هزار حاجت، و آنگاه فرمود: برآوردن حاجت
مؤمن بهتر است از طوافی و طوافی تا آنکه ده طواف برشمرد. بیان: درجات یا باعتبار قرب بخدا و معنویند یا درجات بهشتند زیرا
بهشت درجاتی دارد بالاي هم چنانچه خداي تعالی فرموده ( 20 سوره الزمر) از آنها است غرفههائی که بالاي آن غرفهها ساخته
است. ( 2) قرطبی از علماي عامه گفته: پائینتران اهل بهشت بنگرند بدانها که بالاي سرشان باشند بحسب تفاوت منزلشان چنانچه
بنگرند مردم زمین باختران گردان آسمان و ستارههاي بزرگ آن و بگویند که این فلانست و آن فلان چنانچه مردم زمین گویند
این ستاره مشتریست و آن ستاره زهره، و دلالت دارد بر آن آنچه از پیغمبر (ص) روایت است که فرموده: راستش اهل بهشت بغرفه
96 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: برنیاورد مسلمانی حاجت ( نگاه کنند چنانچه نگاه کنند به ستاره در آسمان. ( 3
مسلمانی را جز که خداي تبارك و تعالی او را ندا کند پاداش تو بر من باشد و به کمتر از بهشت برایت رضا ندهم. بیان: مقصود از
97 - کافی: بسندش تا اسحاق بن عمار از امام ششم (ع) که فرمود: هر که یک دوره به این خانه ( مسلمان در هر دو مؤمن است. ( 4
کعبه طواف کند خدا عز و جل بنویسد برایش شش هزار حسنه و از او محو کند شش هزار گناه، و بلند کند برایش شش هزار درجه
تا چون برابر ملتزم رسد (برابر در دو سمت جنوب خانه) خدا هفت در از بهشت برویش باز کند، گفتم: قربانت همه این فضیلت در
طواف است فرمود: آري و بتو خبر دهم بهتر از آن را برآوردن حاجت مسلمان برتر است از طواف و طوافی آداب معاشرت-ترجمه
جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 212 تا بشمار ده رسید. ( 1) بیان: ملتزم را مستجار هم گویند که برابر در خانه کعبه است، این
نام براي آنست که مستحب است بدان چسبید و شکم بر آن نهاد و آنجا دعا کرد، و بقولی مقصود از ملتزم حجر الاسود است یا
فاصله آن تا در خانه و یا آستانه آن، و گویا این تفسیر را بعضی از قول صاحب صحاح گرفتند که آن را بمیانه در و حجر الاسود
تفسیر کرده که مردم آن را در آغوش کشند و سینه بدان نهند و این سخن مصباح و این تفسیر او براي اینست که آنها توقف در
مستجار را مستحب ندانند و این حکم از خواص شیعه است و مورد تفسیر او نزد ما حطیم است، و خلاصه این تفسیرها از بیانسی
باخبار است، و دور نیست که بودن نزد ملتزم در شوط هفتم است که التزام در آن تاکید بیشتر دارد و گشودن هفت در بهشت باین
مناسبت است، و اما آنچه از ثواب الاعمال آید بنقل از اسحاق چنین است که: چون بملتزم رسد خدا هشت در بهشت را بر او
98 - کافی: بسندش تا ابراهیم خارقی که شنیدم امام ( گشاید و باو گفته شود از هر کدام خواهی داخل شود "و آن روشنتر است. ( 2
ششم (ع) میفرمود: هر که راه رود براي انجام حاجت برادر مؤمنش تا برآورده شود براي رضاي خدا بنویسد خدا عز و جل برایش
مانند ثواب یک حج و عمره مقبول و ثواب روزه دو ماه از ماههاي حرام بهمراه اعتکاف آنها در مسجد الحرام، و هر که در باره آن
راه رود با قصد انجام و برآورده نشود خدا بدان برایش مانند ثواب یک حج مقبول نویسد، پس بکار خیر روآورید. بیان: ... دو ماه
حرام یعنی پشت سر هم و باید روز عید قربان و سه روز ایام تشریق براي کسی که در منی است از آن جدا شود و اگر پشت هم
اعتبار نشود اشکالی ندارد. اگر گویند: فرق میان اینکه برآورده شود یا نه دشوار است زیرا کوشش در هر دو صورت انجام شده و
برآورده شدن در اختیار نیست گویم میشود آن را تفسیر کرد بصورتی که کوشش کامل نشده و براي آن برآورده نگردیده، با
اینکه میشود با یگانه بودن کوشش هم ثواب در دوگانه باشد زیرا ثواب باستحقاق نیست بلکه بتفضل است و یک حکمتش اینست
99 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: در احسان به برادران با هم ( که براي بر آورده شدن بسیار بکوشند و بکم بس نکنند. ( 3
رقابت کنید و اهل آن باشید زیرا بهشت را دریست بنام باب المعروف که از آن در نیاید مگر آنکه در دنیا احسان کند، راستش
بنده خدا که انجام حاجت برادر مؤمن خود روانه شود خدا عز و جل باو دو گماشته گمارد یکی در سمت راستش و دیگر در چپ
تا براي او از پروردگارش آمرزش خواهند و براي انجام حاجتش دعا کنند سپس فرمود: بخدا که رسول خدا (ص) شادتر میشد در
برآوردن ص: 213 حاجت مؤمن که باو رسیده بود از خود حاجتمند که
حاجتش برآورده شده بود. ( 1) بیان: (پس از تفسیر لفظ تنافس از قول نهایه گوید:) معروف نام جامعی است براي هر چه طاعت
صفحه 119 از 153
100 - کافی: بسندش تا امام باقر ( خداي تعالی باشد سبب باو آورد، و هم باحسان بمردم و خوشرفتاري با خاندان و دیگر مردم ... ( 2
(ع) فرمود: بخدا که اگر یک بار حج کنم دوستتر دارم از اینکه آزاد کنم بندهاي و بندهاي و مانند آن تا بده شماره رسید و باز مانند
آن و مانند آن تا بهفتاد رسید، و اگر سرپرستی و کفالت کنم یک خانواده مسلمانی را و در خوراك و پوشاك و آبرو که دست
پیش مردم دراز نکنند دوستتر است نزد من از اینکه بجا آورم حجی و حجی و حجی و مانند آن تا بده شماره رسید، و مانند آن و
101 - کافی: بسندش تا امام باقر ( مانند آن تا بهفتاد رسید. (در دنبال آن شرحی آورده که ترجمه آن براي عموم سودي ندارد). ( 3
(ع) که: خدا عز و جل بموسی (ع) وحی کرد که یک بنده من با حسنهاي بمن تقرب جوید و او را در بهشت حاکم گردانم، موسی
گفت: پروردگارا آن حسنه چه باشد؟ فرمود: با برادر مؤمنش روانه شود در برآوردن حاجت او برآورده شود یا نه؟ بیان: برآورده
شود یا نه "در آنجا است که از کوشش کوتاه نیامده با اینکه شرکت در حاکمیت در بهشت منافات ندارد با اختلاف بحسب
102 - کافی: بسندش تا امام کاظم (ع) که میفرمود: هر که بیاید برادر مؤمنش نزد او براي حاجتی همانا که آن رحمتی ( درجات. ( 4
است از خداي تبارك و تعالی که بسوي او کشانده اگر آن را بپذیرد پیوستهاش بولایت ما که پیوسته است بولایت خدا و اگر رد
کند حاجت او را با قدرت بر انجامش خدا بر او بگمارد ماري آتشین که او را در گورش بگزد تا روز قیامت آمرزیده باشد یا در
عذاب افتد و اگر حاجتخواه او را معذور شمرد وضعش بدتر باشد، یا اینکه وضع حاجتخواه بدتر باشد (بتفسیر محدث استرآبادي).
روشنگري: پیوستهاش بولایت ما "یعنی قبول و بسته شود بدوستی او با ما یا اینکه سبب قبول دوستی او با ما است ". و اگر
حاجتخواه او را معذور شمرد "یعنی ملامتش نکند، وضعش بدتر باشد یعنی چون حاجتخواه عذرپذیر از مؤمنین کامل است وضع
ردکننده حاجتش زشتتر و سختتر است چون که عذرپذیر بخوشخلقی و کرم سزاوارتر است بانجام حاجتش از عذرنپذیر پس
رد حاجت او رسواتر و پشیمانی از آن پایدارتر و افسوس بر آن بزرگتر است، یا اینکه عذرپذیر از آداب معاشرت-ترجمه جلد
1) او شکایت نکند و بد او نگوید و حق او براي حساب قیامت دست نخورده بماند. بتفسیر ) شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 214
یکی از فضلاء نزدیک بزمان ما که از او روایت است: مقصود از عذرپذیري اسقاط حق مؤاخذه در آخرتست و اینکه ردکننده
حاجت وضعش بدتر است براي اینست که منتی بر او افزون شده و از آن سودي نبرده است و یکی از شاگردان فاضلش کلامش را
چنین توجیه کرده که این کلام بر این اساس است که عذاب قبر (گزیدن مار آتشین) باسقاط حاجتخواه ساقط نشود زیرا حق الله
است چنانچه شیخ قده در اقتصار بدان تصریح کرده آنجا که گوید: هر حقی که ذي حق نتواند دریافتش کند او را نرسد که
اسقاطش کند چون حق سرپرستی کودك و دیوانه که نتوانند آن را استیفاء کنند نرسد آنها را که اسقاطش کنند، و چون هر کدام
ما نتوانیم ثواب و اجر آخرت را استیفاء کنیم در دنیا باسقاط آن هم ساقط نشود، و دانسته شد که اسقاط پیرو استیفاء است هر که
یکی را ندارد دیگري را هم ندارد پایان. و اگر مقصود این باشد که حاجتخواه وضع بدتري دارد چنانچه محدث استرآبادي فهمیده
103 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) ( سببش اینست عذر دروغ را پذیرفته و نهی از منکر نکرده ولی معنی یکم روشنتر است. ( 2
فرمود: راستی که به مؤمنی حاجت برادرش پیشنهاد شود و آن را ندارد و در دل همت بر آن گمارد و خدا تبارك و تعالی بهمان او
104 - کافی: بسندش از محمد بن مروان که امام صادق (ع) فرمود: روانه شدن کسی در انجام حاجت برادر ( را ببهشت در آرد. ( 3
مؤمنش بدان نوشته شود برایش ده حسنه، و محو شود از او ده سیئه، و بلند شود از او ده درجه راوي گوید: بنظرم که فرمود: و برابر
آزاد کردن ده بنده است و برتر از اعتکاف یک ماه در مسجد الحرام. بیان: میشود آن را دلیل آورد بر اینکه بسا مستحب برتر از
واجب باشد زیرا کوشش در انجام حاجت غالبا مستحب است و اعتکاف واجب آن را هم فرا گیرد، با اینکه اعتکاف مستحب هم
105 - کافی: بسندش تا معمر ( در روز سومش واجب میشود بقول مشهور چنانچه خواهد آمد ان شاء الله و نظائر آن بسیار است. ( 4
بن خلاد که امام هفتم میفرمود: راستی خدا را بندهها است در روي زمین که میکوشند در انجام حوائج مردم آنانند که روز قیامت
در امانند، و هر که مؤمنی را شاد کند خدا دلش را روز قیامت شاد کند. بیان: ظاهر اینست که ثواب اثر کوشیدنست بتنهائی و بسا
صفحه 120 از 153
106 - کافی: (1) که براي کوشیدن و برآورده شدن هر دو باشد. ص: 215
بسندش تا امام باقر (ع) که فرمود: هر که روانه شود در باره حاجت برادر مسلمانش خدا او را در سایه هفتاد و پنج هزار فرشته نهد،
و گامی برندارد خیر که خدا برایش حسنهاي نویسد، و سیئه فرود کند، و درجهاي برایش بدارد و چون از برآوردن حاجت برادرش
فارغ شود خدا عز و جل بپاداش آن ثواب حجگزار و عمرهپرداز نویسد. ... بقولی ظاهرش اینست که ثواب نامبرده براي تنها روانه
107 - کافی: تا امام ششم (ع) فرمود: اگر من روانه شوم ( شدن براي انجام حاجتست و ثواب حج و عمره براي برآوردن آنست. ( 2
براي انجام حاجت برادر مسلمانم دوستتر دارم از اینکه هزار بنده آزاد کنم و هزار اسب را با زین و لگام بدهم تا در راه خدا سوار
شوند. بیان: و هزار اسب را بدهم "یعنی هزار کس را سوار کنم بر هزار اسب که هر کدام زین و لگام دارند و آنها را بجهاد فرستم.
-108 کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: مؤمنی نباشد که براي انجام حاجت برادر مسلمانش روانه شود جز که خدا عز و (3)
جل بنویسد برایش بهر گامی حسنهاي و بردارد از او گناهی، و برآرد برایش درجهاي، و از آن پس افزوده شود ده حسنه و
شفاعتپذیر باشد در ده حاجت. بیان: افزوده شود "یعنی براي هر گامی، و بقولی براي همه گامها با هم، و شفاعتپذیر باشد "یعنی
109 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: هر که بکوشد در باره ( دعاي او در ده حاجت دنیا و آخرت پذیرفته شود. ( 4
حاجت برادر مسلمانش براي رضاي خدا بنویسد خدا عز و جل برایش هزار هزار حسنه که شامل آمرزش خویشان و همسایگان و
برادران و آشنایان او باشد و هر کسی هم که در دنیا باو احسانی کرده، و چون روز قیامت شود باو گفته شود برو در دوزخ و هر که
در دنیا بتو خوبی کرده او را بفرمان خدا عز و جل بدر آور جز اینکه ناصبی باشد. بیان: یعنی حسنات او گناه دیگران را هم بزداید،
و در برخی اخبار است که اگر آن حسنات بیش از گناهان خود او باشد گناهان خویشان و آشنایان او را بزداید، یا مقصود اینست
که بعلاوه از این حسنات خود براي این اشخاص هم آمرزش باشد و اخباري هم مؤید آن باشد و گویا اختلاف روایات در ثواب
برآوردن حاجت مؤمن بحسب اختلاف قصد و اخلاص در آن است و تفاوت حاجتها در دشواري و آسانی و اختلاف وضع
حاجتمندان در حاجت و ایمان و صلاح آنان، و اختلاف در کوشش و اهتمام حاجت برآوران و مانند آن، و زیان ندیدن مؤمن
ص: 216 از ورود بدوزخ براي فرمان خداست بدان که سرد و سلامت باش.
-110 کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که هر که بکوشد در انجام حاجت برادر مسلمانش و تلاش کند در آن و خدا بدست آن (1)
حاجت را برآورده کند خدا بنویسد برایش حج و عمره و اعتکاف دو ماه در مسجد الحرام با روزه دو ماهه، و اگر تلاش کند و خدا
حاجت را بدست او برآورده نسازد بنویسد خدا برایش حج و عمره. روشنگري: دلالت دارد که با برآوردن حاجت ثواب کوشنده
بیشتر است از آنکه برنیاید و اگر در کوشش تفاوتی نباشد و از اهتمام کوتاه نیاید، استبعاد ندارد و مانندش هم در حدیث ابراهیم
خارقی گذشت ولی در آن عمره ذکر نشده، و بسا مقصود از حجه در آن حجی باشد که عمره دارد یعنی حج تمتع، یا حج کامل
111 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: آدمی ( که چون قید مبروره دارد، یا بنا بر اختلاف عمل تفاوت میکند چنان نوشت. ( 2
را بس است در اظهار اعتماد به برادرش همین که عرض حاجت باو کند. روشنگري: ... در این حدیث تشویق کلانیست به برآوردن
حاجت مؤمن چون آن را بخواهد زیرا عرض حاجت بدو دلیل است بر اعتماد کلی بایمان او و وثوق بدوستی او، و بر داشت از آن
112 - کافی: بسندش از صفوان ( اینست که باو بدگمان نباشد و امید او را با رد حاجتش نومید نسازد و در انجام آن کوتاه نیاید. ( 3
جمال که من با امام ششم (ع) نشسته بودم و ناگاه مردي از اهل مکه بنام میمون بر آن حضرت وارد شد و شکایت کرد از اینکه
نمیتواند کرایه را بپردازد و بمن فرمود: برخیز و به برادرت یاري کن و من با او برخاستم و خدا کرایه را فراهم کرد و برگشتم به
مجلس خود آن حضرت فرمود: با حاجت برادرت چه کردي؟ گفتم: پدر و مادرم قربانت خدا آن را برآورده کرد، فرمود: آگاه
باش که یاري تو به برادر مسلمانت نزد من روشنتر است از هفت طواف مستحبی، سپس فرمود: مردي نزد حسن بن علی (ع) آمد و
گفت: پدر و مادرم بقربانت مرا در برآوردن حاجتی یاري کن و آن حضرت از جا بلند شد و همراه او شد و بر حسین (ع) گذشت
صفحه 121 از 153
که در نماز ایستاده بود و آن حضرت بآن مرد گفت: در کجا بودي که از ابی عبد الله براي حاجت خود یاري خواهی؟ گفت: پدر و
مادرم بقربانت من این کار کردم و او یادآور شد من در اعتکافم، آن حضرت فرمود: آگاه باش اگر تو را یاري کرده بود بهتر بود
برایش از اعتکاف یک ماه. روشنگري: نمیتواند کرایه را "یا باین معنی که نمیتواند بارکشی کرایه کند، یا شترانش آداب معاشرت-
ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 217 را بکرایه بدهد بنا بر اینکه مکاري بوده یا اینکه اجرت کرایه نداشته، و همه اینها با
حال صفوان راوي حدیث مناسبت دارند ... ( 1) اگر گفته شود چرا امام حسین (ع) او را یاري نکرده با اینکه برتر بوده گویم:
میشود از چند راه جواب گفت. 1- میشود که براي آن حضرت عذر دیگري بوده که به حاجتخواه اظهار نکرده و بدان عذر با او
نرفته و امام حسن (ع) آن را فرمود: تا او قبول نکند که خود اعتکاف عذر است در ترك یاري و معنایش اینست که اگر یاري
میکرد تو را بیعذر دیگري بهتر بود. 2- بعید نیست که علم امامی کمتر از امام دیگر باشد که اکنون امام است یا امام اختیار کند
عملی را که کمتر ثواب دارد بویژه پیش از امامتش. 3- امام حسین (ع) خواست برادرش را در درك این فضیلت بر خود مقدم
دارد، این هم قولی است. 4- اینکه مقصود از "من این کار کردم "اینست که میخواستم بکنم و بمن گفته شد بوسیله خدمتکاري
یا یکی از اصحاب که آن حضرت در حال اعتکاف است و از این رو باو نگفتم. سپس بدان که قضاء حاجت مؤمن از مواردیست
که فقهاء جایز دانند معتکف براي آن از محل اعتکاف خود بیرون رود و برگردد بحال اعتکاف جز اینکه پس از بیرون شدن در
113 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: ( جایی ننشیند و با اختیار زیر سایه راه نرود بنا بر مشهور وزیر آن ننشیند بنا بقولی. ( 2
خدا عز و جل فرموده: خلق عیال منند و محبوبترشان نزد من آنکه بآنان مهربانتر باشد و در انجام حوائجشان کوشاتر باشد. بیان: عیال
114 - کافی: بسندش از ابی عماره که حماد بن ابی حنیفه هر بار که مرا دیدار میکرد ( خدایند "چون ضامن روزي آنهاست. ( 3
گفتی که حدیثت را برایم دوباره بگو، و من باو باز گفتم، گفتم: براي ما روایت شده که یک عابد در بنی اسرائیل چون به نهایت و
پایان عبادت میرسید براي انجام حوائج مردم دوندگی میکرد و باصلاح حال آنها اندر کار میشد و رنج میکشید. (پس از تفسیر
الفاظ حدیث از قول المغرب و مصباح گوید): اشتغال عابدان بنی اسرائیل پس از رسیدن به پایان یا براي اینست که آن ارفع و
اشرف عبادت آدمی است که چون در راه عبادت بالا رود میرسد به بالاترین درجه آن که این عمل است، یا براي اینست نفس
آدمی تن باین عبادت رنجآور ندهد جز بعد از اینکه پیراسته و باصفا شود بعبادات و ریاضات دیگر یا براي اینکه اصلاح خود مقدم
115 - کافی: بسندش (1) است بر اصلاح دیگران و کمک بدانها. ص: 218
تا رسول خدا (ص) فرمود: هر که صبح کند و توجه بامور مسلمانان ندارد مسلمان نباشد. بیان: توجه ندارد "باینکه برخیزد براي آن
امور، و انجام دهد آنها را با توانائی، مسلمان نباشد یعنی اسلام کامل ندارد و شایسته این نام نباشد و اگر بهیچ کار مسلمین توجه
ندارد بعید نیست که حقا مسلمان نباشد زیرا از جمله کارها یاري امام و پیروي او است، و اعلان دین و یاري ندادن کفار است بر
ضرر مسلمین، و بهر تقدیر مقصود از امور اعم از امور دنیوي و دینی است، و اگر برخی را هم نتواند عزم بر آن با حصول توان
116 - کافی: بسند پیشین تا رسول خدا (ص) که فرمود ناسکتر و عابدتر مردمان از ( حسنه باشد و ثواب دارد چنانچه گذشت. ( 2
نظر عبادت آنکه خیرخواهتر است از دل پاکش پاکتر است و درستتر است با همه مسلمانان. روشنگري: ... از ثعلب معنی ناسک را
پرسیدند؟ گفت از لفظ نسیکه باز گرفته شده که بمعنی شمش نقره نابست و گویا ناسک خود را براي خداي تعالی ناب کرده، و
نصیحت بمعنی خواستن خیر است براي طرف آن و تعبیر از این معنا بیک کلمه منحصر بآنست و نصح در لغت بمعنی خلوص است.
و معنی نصیحت براي خدا اعتقاد درست به یگانگی او و اخلاص نیت در عبادت او است، و نصیحت قرآن باور داشتن آنست و
بکار بستن آن، و نصیحت رسول خدا (ص) باور داشتن پیغمبري او و رسالت او است و اطاعت امر و نهی حضرت او و نصیحت ائمه
(ع) اطاعت از آنها است براستی و درستی، و نصیحت همه مسلمانان رهنمائی آنها است به مصالحشان، و بقول صحاح مرد ناصح
117 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: بر تو باد به ( الجیب یعنی پاکدل، و پاکدلتر یعنی از کینه و حسد و دشمنی. ( 3
صفحه 122 از 153
نصح خدا در باره خلقش که او را ملاقات نکنی به کرداري بهتر از آن. توضیح: نصح خدا در باره خلقش اخلاص در طاعت
خداست در آنچه راجع به خلقش فرموده از هدایت و یاري آنها و خودداري از آزار آنها و دغلی نکردن با آنها یا مقصود نصیحت
118 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) ( کردن خلق است به پاکی براي خدا، و ملاقات هنگام مرگ است یا در روز قیامت. ( 4
119 - کافی: بسندش تا پیغمبر (ص) که هر کس صبح کند و توجه ( فرمود: هر که توجه بامور مسلمانان ندارد مسلمان نباشد. ( 5
بامور مسلمانان ندارد مسلمان نباشد، و هر که بشنود مردي فریاد میزند، اي مسلمانان بدادم برسید و باو پاسخ ندهد آداب معاشرت-
120 - کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که خلق عیال خدایند ( ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 219 مسلمان نباشد. ( 1
و دوستتر خلق به درگاه خدا کسی است که سود رساند بعیال خدا و خاندانی را شاد کند. بیان: عیال کسانی که آدم خرج آنها را
میدهد و کارهاشان را سرپرستی میکند، و مردم باین نظر عیال خدایند که آنها را آفریده و کارهاشان را اداره میکند و احوالشان را
مقدر میسازد و ضامن روزي آنهاست دوستتر نزد خدا یعنی مقامش نزد او بالاتر است و ثواب بیشتري دارد، سود رساندن بعیال خدا
بدادن نعمت است یا دفع زیان و خسارت یا ارشاد و هدایت یا آموزش یا برآوردن حاجت و جز آن از منافع دین و دنیا، و اشاره
دارد بخوبی این کار که کفالت کاریست که خدا ضمانت کرده، و شاد کردن خاندانی یا باینست که سودي بمردي و خاندان او و
121 - کافی: بسندش تا امام ( عشیره او برساند یا آگاهی با یاري بیکی از مؤمنان رسانی سبب شادي جمعی از خاندان او شود. ( 2
( ششم (ع) که میفرمود: از رسول خدا پرسش شد که محبوبتر مردم بدرگاه خدا کیست؟ فرمود: سودمندتر مردم براي مردم. ( 3
-122 کافی: بسندي تا رسول خدا (ص) که فرمود: هر کس هجوم آب یا آتش را از مسلمانان بگرداند بهشت باو واجب شود
123 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) ( (شرحی در تفسیر لغت و اعراب حدیث دارد که ترجمه آن سود عمومی ندارد مترجم). ( 4
فرمود: در تفسیر قول خدا عز و جل "و بگوئید به مردم خوبی (آیه 83 سوره البقره) یعنی بگوئید در باره مردم خوبی و نگوئید جز
خیر تا بدانید که چیست آن. بیان ":قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً "طبرسی ره گفته در تفسیر آن اختلاف شده: بقولی مقصود گفتار خوش و
زیبا است و خلق کریم که خدا آن را پسندد و دوست دارد، از ابن عباس است، و بقول سفیان امر بمعروف و نهی از منکر است و
بقول ربیع بن انس مقصود معروف است، ( 5) و به روایت جابر از امام پنجم در تفسیر آیه یعنی بگوئید بمردم خوبتر چیزي که
دوست دارید بشما گفته شود زیرا که خدا دشمن دارد پرلعنت پرلعنتکننده و دشنام دهنده و طعنهزن بر مؤمنان را آنکه هرزهداري
و یاوهگو است، آنکه گداي بیآبرو است باصرار خود، و دوست دارد بردبار پارساي خوددار آبرومند را. و اختلاف دیگر در
اینست که شامل مؤمن و کافر هر دو میشود چنانچه از امام باقر (ع) روایت است، و بقولی مخصوص بمؤمن است و بنا بر قول
( بعموم، ابن عباس و قتاده گفتند ص: 220 آیه جهاد و شمشیر نسخ شده ( 1
و بیشتر مفسران گویند نسخ نشده زیرا میشود با آنان جنگید و گفته خوب هم با آنها داشت باینکه آنها را دعوت بایمان کرد پایان
کلام طبرسی، و در تفسیر عسکري است از امام صادق (ع) در "قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً "که براي همه مردم است چه مؤمن و چه مخالف،
اما با مؤمنان خوشروئی کند و با مخالفان مدارا کند براي جلب آنها بایمان که با کمتر آن میتوان زیان آنها را از خود و برادران
مؤمن دفع کرد ". و مگوئید جز خیر الخ "بقولی یعنی تا خبر از حال آنها ندارید جز خوبی آنها نگوئید و اگر بدنهادي آنها را
میدانید باکی ندارد که خوبی آنها را نگوئید، و بقولی یعنی هر کس بگفتن خوبی و ترك زشتی عادت کرده فوائد آن را خواهد
دید. من گویم: بسا مقصود اینست که تا خوبی سخنی را ندانید آن را بمجرد توهم خوبی به بزبان نیاورید چه بسیار میشود که
124 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) در تفسیر قول خدا "وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً "که ( کسی پندارد شمهاي خوبست و چنان نیست. ( 2
براي مردم بگوئید بهترین آنچه دوست دارید در باره شما بگویند. بیان: اشاره دارد باینکه بگوئید براي مردم اینست که در باره آنها
125 - کافی: بسندش ( خوب بگوئید نه اینکه با آنها بخوبی گفتگو کنید و حدیث پیش هم ممکن است بهر دو وجه تفسیر شود. ( 3
تا امام ششم (ع) در تفسیر قول خدا عز و جل ( 31 سوره مریم) و گردانیده مرا مبارك هر جا باشم "فرمود: یعنی بسیار سودبخش.
صفحه 123 از 153
بیان: بیضاوي در تفسیر مبارك گفته یعنی بسیار سودبخش و آموزنده خوبی، طبرسی ره از قول مجاهد گفته: یعنی مرا آموزنده خیر
گردانیده، و بقولی یعنی پرسودبخش هر جا رو کنم، برکت افزایش خوبی است، و مبارك آنکه بدو خیر فزاید، و بقولی بنقل از
( جبائی یعنی پایدار دائمی در ایمان و طاعت و برکت در اصل بمعنی ثبوت است. ( 4
باب بیست و یکم: دید و بازدید برادران، برخوردشان با هم، و همنشینی آنها در زنده کردن امر امامانشان علیهم السلام
-1 کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر که دیدن کند از برادرش براي خدا نه جز او بدرخواست وعده خدا و انجام (5) :
آنچه نزد خداست خدا هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که فریادش دهند آگاه باش که پاك شدي و بهشت برایت رواست. بیان: نه
، جز او "چون زیبائی یا خوشخوانی یا مال و جاه و جز آنها از مقاصد دنیوي آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1
1) ولی اگر براي غرض دینی باشد چون آموزش یا رهنمائی یا دانشآموزي یا صلاح و زهد و عبادت با آن مخالفت ) ص: 221
ندارد، و دلالت دارد بر اینکه طلب ثواب اخروي با اخلاص مخالفت ندارد چنانچه در جاي خود گذشت زیرا آن هم بامر خدا و
تنها از خداست نه دیگري و قصد قربت علت غائی مقدم بر عمل است و درخواست وعده و ثواب علت غائی و وجودش بعد از
عمل است و میان آنها منافاتی نیست. پاك شدي "یعنی از گناهان و چرکهاي روحی و بهشت و نعمتش بر تو روا گردیده، یا
مقصود دعاي براي این دو تا است و بقول نهایه طیب بمعنی طاهر است و باین معنی در حدیث علی (ع) آمده که چون پیغمبر (ص)
درگذشت، گفت پدر و مادرم قربانت پاکیزه بودي در زندگی و در مرگ، و طیبی در شرح قول آن حضرت گفته (ص) طبت و
طاب ممشاك "گفته طیب در اصل در اصل یعنی لذتبخش تن و جان و آدم طیب کسی است که از نادانی و نابکاري پیراسته و
بدانش و نیکوکاري آراسته است، و این تعبیر یا دعا است براي خوش بودن زندگی او در دنیا، و طاب ممشاك کنایه است از
2- کافی: بسندش تا خیثمه که رفتم ( سلوك راه آخرت بدور بودن از بدمنشیها یا اینکه حکایت از آنست و چنین بوده است. ( 2
حضور امام پنجم براي بدرود فرمود: اي خیثمه بهر کدام دوستان ما که دیدي سلام مرا برسان و آنها را بتقوي خداي بزرگ
سفارش کن، و با اینکه توجه کند توانگرشان به فقیرشان، و تواناشان به ناتوانشان، و باینکه زندهشان بر جنازه مردهشان حضور یابد،
و در خانههاشان همدیگر را دیدار کنند که آن مایه رواج کار ما است، خدا رحمت کند بندهاي را که کار ما را زنده دارد، اي
خیثمه برسان بدوستان ما که به درگاه خدا هیچ سودي نبرند جز به کردار، و هرگز بولایت دست نیابند جز بورع و پارسائی، و
افسوسخورتر مردم روز قیامت کسی باشد که عدالتی را شرح دهد با آن براه خلاف رود. روشنگري: ... کار ما را زنده دارد "یعنی
دین و دانش و روایات و عقیده به امامت ما را زنده کند. هیچ سودي ندارد "یعنی عذاب خدا را دفع نکند، بیضاوي در شرح قول
خدا (آیه 10 سوره آل عمران) هیچ سودي ندارد براشان اموال و اولادشان بدرگاه خدا "گفته: یعنی از رحمت و طاعت خدا یا از
عذاب خدا "و در تفسیر قول خدا عز و جل (آیه 10 سوره الجاثیه) و هیچ سودي نداردشان آنچه کسب کردند "گفته: یعنی مال و
فرزندشان به هیچ وجه عذاب خدا را از آنها نگرداند، و در تفسیر قول خدا سبحانه (آیه 67 سوره یوسف) و من سودي ندارم براي
شما هیچ "گفته: یعنی از آنچه خدا براتان مقدر کرده، و در تفسیر قول خداي تعالی آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار
21 : ابراهیم) فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا "گفته: یعنی آیا دفع کنید از ما چیزي از عذاب خدا را ("و بعد از شرح ) (1) الانوار، ج 1، ص: 222
و تفسیر لفظ عنا از قول مغرب و صحاح گوید:) و اینکه فرمود کسی که عدالتی را شرح دهد الخ یعنی مذهب حقی را اظهار کند و
آنچه را بایدش بکار بندد چنانچه موالات ائمه (ع) را اظهار دارد و از آنها پیروي نکند یا کار خوبی را براي مردم وصف کند و
3- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که جبرئیل بمن باز گفت: خدا عز و جل فرشتهاي بزمین فرستاد و ( خود بدان عمل نکند. ( 2
آن فرشته روانه شد تا بدر خانهاي کشانده شد که بر آن مردي از صاحب خانه اذن ورود میخواست، فرشته باو گفت چه حاجتی با
صاحب این خانه داري؟ پاسخش داد که برادر مسلمان من است و براي رضاي خدا تبارك و تعالی بدیدن او آمدم، فرشته گفت:
صفحه 124 از 153
براي همین آمدي؟ گفت جز براي آن نیامدم، فرشته گفت: بدان که من فرستاده خدا هستم بسوي تو و خدا سلامت میرساند و
میفرماید: بهشت بر تو واجب است، و افزود که خدا عز و جل میفرماید هر مسلمانی دیدن کند از مسلمانی، او را دیدن نکرده بلکه
مرا دیدن کرده و پاداشش بر من بهشت است. بیان: (پس از تفسیر الفاظ گوید): دلالت دارد که جز پیغمبر و وصی هم میتواند
فرشته را ببیند و بسا مخالف ظاهر اخبار گذشته باشد در باره فرق میان نبی و محدث، و جواب اینکه بسا آن مرد دیدار کن هم نبی،
یا محدث بوده که نزد گفتگو و اظهار فرشته بودن از نظر او غائب بوده و آوازش بگوش او رسیده. و چون دیدارش محض رضاي
خدا بوده خدا دیدار او را بخودش وابسته است. (دیدار فرشته در کالبد بشري که بدان مجسم شود براي کافر هم رواست چنانچه
کافران قوم لوط هم فرشتهها را دیدند که براي هلاك آنها آمده بودند و اختصاص دیدار آنها به پیمبران نظر بصورت اصلی آنها
4- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر که دیدن کند برادرش را در راه رضاي خدا، خداي عز و جل ( دارد مترجم). ( 3
فرماید: او را زیارت کردي و ثوابت بر عهده من است، و بثوابی برایت رضا ندهم کمتر از بهشت. یعنی ثوابهاي دنیوي ناپایدار دنیا
5- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: ( کافی نیست و بجز بثواب جاویدان دیگر سرا که بهشت است برایت رضا ندهم. ( 4
هر که دیدن کند از برادرش در یک سوي شهر براي رضاي خدا، او دیدارکننده خدا باشد و بر خدا است که گرامی دارد آداب
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 223 دیدارکننده خود را. ( 1) توضیح: در یک سوي شهر "درون شهر باشد یا
6- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص)، فرمود: هر که دیدن کند برادرش را ( برون از آن، و این کنایه است از دوري مسافت ... ( 2
در خانه او خدا عز و جل فرماید: تو مهمان و دیدار کن من باشی و پذیرائی از تو بر عهده من است و من بهشت را بر تو بایست
7- کافی: بسندش تا ابی عزه که شنیدم امام ششم (ع) ( کردم براي دوست داشتن تو آن صاحب خانه را. بیان: (شرح لفظ است). ( 3
میفرمود: هر که از برادرش دیدن کند در بیماري او یا تندرستی او و بقصد فریب و عوض خواهی از او نباشد خدا هفتاد هزار فرشته
بدو گمارد که از پشت سر او ندا کنند: پاك شدي و بهشت برایت روا شد شما دیدارکنندههاي خدا باشید، شما مهمانان وارد بر
خدا باشید تا بخانه خود برگردد، پس یسیر به بآن حضرت گفت: قربانت و گر چه جاي دوري باشد؟ فرمود: آري اي یسیر و گر چه
یک سال راه باشد زیرا خدا بخشنده است و فرشتهها بسیار و او را بدرقه کنند تا بخانهاش برگردد. روشنگري: بقصد فریب "که او را
دوست ندارد و خواهد فریبش دهد "و عوض خواهی "یعنی پاداش دنیوي و گر چه با زاید باشد یا چیز دیگر، یا مقصود اینست که
در دل نداشته بجاي او دوست دیگري گیرد، و این معنی بخاطر من رسید و گر چه بیشتر همان اولی را گفتند (یا اینکه استبذال باشد
بذال نقطهدار یعنی بطلب بخشش و جائزه نباشد، این بخاطر من رسید، از پاورقی ص 346 ) ... و اینکه از پشت سرش، اشاره دارد
باینکه او را بزرگ شمارند و بر او پیش نگیرند و همدوش نشوند، وفد بقول نهایه کسانی را گویند که در خانه امراء روند براي
دیدن یا مهمانی و یا ماوي گرفتن و جز آن. و اگر چه جاي دوري باشد "گویا پرسنده دور شمرده که از جاي دور او را بدرقه کنند
و ندا دهند و حضرت جواب او را داده چه نظر به بدرقه و یا نداء) و یسیر که این پرسش را کرده گویا همان دهان باشد که گاهی از
8- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر که دیدن کند از برادر دینی خود براي خدا روز قیامت بیاید ( او به بشر تعبیر شود. ( 4
خرامان در میان جامههاي قبطیگون از نور و نگذرد به چیزي جز که بر آن پرتو افکند تا بایستد برابر خدا عز و جل و خدا عز و جل
باو میفرماید: مرحبا (خوشامدي) و چون خدا باو مرحبا گوید عطاي فراوان باو دهد. آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار
1) بیان: (پس از تفسیر الفاظ و احتمالات که ترجمه آن سود عمومی ندارد گوید) قبطی جامه کتانی نازکی ) الانوار، ج 1، ص: 224
است که در مصر بدست قبط ساکنان اصلی آن ساخته میشده و گویا مقصود اینست که میخرامد شاد و فرخنده در درون نوري سفید
که بسیار سفید است بمانند جامههاي قبطی یا اینکه جامههاي سفید از نور پوشیده بمانند جامه قبطی و از این رو هر چیزي بدان
9- کافی: ( درخشان شود و بقولی مقصود پرده نازکی است که فرشتهها در گرد او گیرند تا کسی با بیادبی باو نزدیک نشود ... ( 2
بسندش تا امام پنجم (ع) که بنده مسلمان خدا چون از خانهاش براي دیدن برادر دینی خود نه بقصد دیگر بیرون آمد براي رضاي
صفحه 125 از 153
خدا و روي آوردن بدان چه نزد او است خدا عز و جل هفتاد هزار فرشته باو گمارد که در برگشت بخانهاش از پشت سرش باو ندا
-10 ( کنند، آگاه باش که پاك شدي و بهشت براي تو پاك و رواست. بیان: در اعراب الفاظ است و ترجمهاش سودي ندارد). ( 3
کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: دیدن نکند مسلمانی برادر مسلمانش را در راه خدا و براي خدا جز که خدا عز و جل باو نداء
11 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: خدا عز و جل را بهشتی است ( کند اي دیدارکننده پاکی و پاك است بهشت براي تو. ( 4
که در آن در نیاید جز سه تا: مردیکه در باره خودش بحق قضاوت کند، و مردیکه براي خدا برادر مؤمنش را دیدار کند، و مردیکه
12 - کافی: بسندش تا امام پنجم (ع) فرمود: مؤمن بیرون شود بسوي برادرش تا او ( در حوائج برادر مؤمنش را بر خود مقدم دارد. ( 5
را دیدن کند و خدا عز و جل فرشتهاي باو گمارد که یک بال خود را روي زمین نهد و بال دیگر را بر آسمان گیرد تا باو سایه
افکند، و چون بمنزل آن برادر دینی در آید خدا جبار تبارك و تعالی ندا در دهد ایا بنده حقشناس من پیرو آثار پیغمبر من بر من
بایست است بزرگ داشت تو از من بخواه تا بتو بدهم، مرا بخوان تا پاسخت دهم، خاموش باش تا خودم بخشش و عطا را آغاز
کنم، و چون برگردد بسوي خانه خودش باز هم خداي تبارك و تعالی باو ندا کند: اي بنده حقشناس من بر من باید که تو را
گرامی دارم، من بهشتم را براي تو واجب کردم و تو را میان بندگانم شفیع ساختم و شفاعت تو را پذیرایم. بیان: یک بال بر زمین تا
13 - کافی: بسندش ( بر آن گام نهد و یک بال بهوا تا او را فرا گیرد و حفظ کند، و بقولی کنایه از تعظیم و تواضع براي او است. ( 6
تا امام ششم (ع)، فرمود: دیدار مؤمن براي خدا بهتر است از ص: 225 آزاد
کردن ده بنده مؤمن، و هر که یک بنده مؤمن آزاد کند خدا بهر عضو آن بنده عضوي از او را از آتش حفظ کند تا آنجا که فرج
14 - کافی: بسندي تا امام ششم (ع) که ( حافظ فرج باشد. ( 1) بیان: (در باره اختلاف لفظ حدیث که در ترجمه سودي ندارد). ( 2
فرمود: هر آن سه مؤمنی که گرد آیند نزد برادر خود که آسوده باشند از شر او و نترسند از نیرنگ او، و امیدوار باشند بدان چه دارد
اگر به درگاه خدا دعا کنند از آنها اجابت کند، و اگر خواهش کنند بآنها عطا کند، و اگر بیشتر خواهند بآنها بیفزاید، و اگر
خاموش مانند بدانها آغاز بخشش کند. بیان: و امیدوار باشند بدان چه دارد "یعنی از فوائد دینی چون روایت حدیث و علوم دینی و
15 - کافی: بسندش تا عبد صالح (امام کاظم ع) میفرمود: هر که دیدار کند برادر ( بسا که فراگیر منافع دنیوي حلال هم باشد. ( 3
مؤمنش را براي خدا نه جز او، و بخواهد بدان پاداش خدا را و انجام شدن آنچه خدا عز و جل وعده داده خدا عز و جل از وقتی از
منزلش بدر آید تا بدان برگردد هفتاد هزار فرشته باو گمارد که آوازش دهند، آگاه باش پاکی و رواست برایت بهشت، در یک
منزل بهشتی جاي گیري. بیان: (شرحی دارد در تشخیص عبد صالح که امام کاظم بوده یا امام صادق باعتبار تردید در حال راوي که
16 - کافی: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) که فرمود: برخورد با برادران غنیمت بزرگی است و گر چه ( ابو حمزه ثمالی است) .. ( 4
شمار کمی باشند. توضیح: غنیمت بمعنی سود است، و گر چه کم باشند، یعنی برادران شایسته برادري کم هستند و یا اینکه برخورد
17 - قرب الاسناد: بسندش تا امام ششم (ع) میفرمود: دیدن نکند مسلمانی از برادر ( کم باشد و معنی یکم روشنتر است. ( 5
مسلمانش در راه خدا و براي خدا جز که خدا تبارك و تعالی باو ندا کند: ایا دیدار کن پاك شدي و بهشت برایت روا شد. ثواب
18 - همان: بسندي از امام ششم (ع) که به فضیل فرمود، با هم مجلس میکنید و حدیث ( الاعمال: بسندي مانندش را آورده. ( 6
میگوئید؟ گفت: آري قربانت شوم فرمود: من این مجالس را دوست دارم، اي فضیل امر ما را زنده دارید، خدا رحمت کند هر که
امر ما را زنده دارد، اي فضیل هر که ما را بزبان آورد، یا ما نزد او نامبرده شویم و از چشمش باندازه بال مگسی اشک آید خدا
1) ثواب ) گناهانش را میبخشد اگر چه بیش از کف دریا باشد. ص: 226
19 - امالی صدوق: بسندش از امام باقر (ع) که یک فرشته بمردي گذر کرد که به در ( الاعمال: بسندي مانندش را آورده. ( 2
خانهاي ایستاده بود، باو گفت: اي بنده خدا چه تو را بر در این خانه واداشته؟ فرمود: در پاسخ گفت: برادري در آن دارم و میخواهم
باو سلامی بدهم، فرشته گفت میان شما پیوند خویشاوندیست، یا نیازي تو را باینجا کشانده؟ گفت: نه خویشاوندي دارم با او نه
صفحه 126 از 153
براي حاجتی آمدم جز براي همان برادري در اسلام و احترام بآن، و من از او احوالپرسی کنم و به او سلام دهم در راه خدا
پروردگار جهانیان، فرشته گفت: راستش من فرستاده خدایم بسوي تو که او بتو سلام میرساند و میفرماید: جز این نیست که مرا
خواستی و از من وارسی کردي، و من بهشت را بر تو واجب کردم، و از خشمم تو را معاف کردم، و از دوزخت در پناه گرفتم.
اختصاص: بسندي مانندش را آورده. ( 3) امالی طوسی: بسندي با اندك تغییر مانندش آورده، و هر دو را در باب صفات الملائکه
20 - همان: بسندش از عقرقوفی که شنیدم امام ششم (ع) با حضور من باصحابش میفرمود: خدا را بپائید، و با هم ( آوردم. ( 4
برادرانی نکوکار بهم باشید، در راه خدا همدگر را دوست دارید، با هم پیوسته و مهربان باشید، دید و بازدید کنید، و بهم برخورید،
21 - خصال: بسندش تا خیثمه که امام ( و با هم گفتگو کنید و امر ما را زنده دارید. گویم: اخباري در باب حقوق مؤمن گذشت. ( 5
باقر (ع) بمن فرمود: در خانههاتان دید و بازدید کنید زیرا در آن زنده شدن امر ما است رحمت کند خدا بندهاي را که امر ما را
22 - همان: بسندش تا اینکه در ضمن سفارش رسول خدا (ص) به علی است که اي علی سه تا مایه شادي مؤمنند ( زنده دارد. ( 6
23 - همان: بسندش تا اینکه امام صادق (ع) میفرمود: که مهمانان خدا ( برخورد به برادران، و افطار روزه، و نماز در آخر شب. ( 7
عز و جل: مردیکه حج و عمره بجا آورد مهمان خداست تا بخانهاش برگردد، و کسی که در نماز است در پناه خداست تا فارغ
شود، مردیکه دیدن کند از برادر مؤمنش در راه خدا عز و جل که زائر خدا باشد نظر بثواب او و گنجینههاي رحمت او. ( 8) همان:
بسندش تا امام باقر (ع) که خدا عز و جل را بهشتی باشد که در نیاید در آن مگر سه تا، مردیکه در باره خود دیدن کند، و مردیکه
دیدن کند از برادر مؤمنش براي خدا، و کسی که برادر مؤمنش را بر خود مقدم دارد براي خدا عز و جل. آداب معاشرت-ترجمه
1) همان: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: زنی از پریان بود بنام عفراء که نزد ) جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 227
پیغمبر (ص) رفت و آمد میکرد و سخن آن حضرت را میشنید و نزد پریان خوب میآمد و بدست او مسلمان میشدند، و پیغمبر او
را نایاب دریافت، و از جبرئیل در باره او پرسید و پاسخ داد که او بدیدن خواهري رفته که براي خدا او را دوست دارد، پیغمبر (ص)
فرمود: خوشا بحال دوستان یک دیگر در راه خدا چه که خدا تبارك و تعالی در بهشت ستونی آفریده از یاقوت سرخ که هفتاد
هزار کاخ دارد، در هر کاخ هفتاد هزار غرفه است که خدا آن را براي دوستداران یک دیگر و دیدارکنندگان از هم مقرر داشته که
26 - مجالس مفید: بسندش از امام هادي (ع) که فرمود: برخورد برادران نشاط آور است و خردزا گر چه کم ( در راه خدا باشد. ( 2
27 - امالی طوسی: بسندش از امام ششم (ع)، فرمود: که از نسیم رحمت خداي تعالی سه تا است، عبادت در شب و ( کم باشد. ( 3
28 - خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: هفت کس در سایه عرش خدا عز و جل ( افطار روزهدار، و برخورد برادران. ( 4
باشند، روزي که جز سایه او سایهاي نباشد: امام عادل، و جوانی پرورده در عبادت خدا عز و جل، و مردي با دست راست صدقه
دهد و از دست چپش هم آن را نهان دارد، و مردي که در خلوت یاد خدا عز و جل کند و از ترس خدا چشمانش گریان شود، و
مردیکه به برادر مؤمنش برخورد و باو گوید: راستش من تو را البته دوست دارم در راه خدا عز و جل، و مردي که از مسجد در آید
و در دل دارد که بدان باز گردد و کسی که زنی زیبا او را بخود بخواند و پاسخ دهد که من از خداي پروردگار جهانیان میترسم (و
او را اجابت نکند). ( 5) گویم: این حدیث بسند دیگري تا ابی هریره گذشت و در آن بود، و دو کس که در طاعت خدا همکارند و
29 - ثواب الاعمال: بسندش تا امام صادق (ع) که فرمود: هر که نتواند صله بما رساند بدوستان ( در آن گردانید و جدا شوند. ( 6
-30 ( خوب ما رساند و هر کس نتواند بدیدار ما آید دوستان خوب ما را دیدن کند که ثواب زیارت ما برایش نوشته شود. ( 7
همان: بسندش تا امام باقر (ع) که یکی از فرشتهها بدر خانهاي گذر کرد که مردي در آن ایستاده بود و باو گفت اي بنده خدا چه
تو را بر در این خانه واداشته؟ فرمود: در پاسخ گفت: برادري در آن دارم که میخواهم باو سلام دهم، آن فرشته گفت: خویشاوند
نزدیک تو است یا حاجتی باو داري؟ گفت: نه این و نه آن جز برادري در مسلمانی و احترام آن که از او وارسی کنم و بر او سلام
دهم در راه خدا پروردگار جهانیان پس فرشته گفت: راستش من ص: 228
صفحه 127 از 153
1) فرستاده خدایم بسوي تو و او است که بتو سلام میرساند و میفرماید: همانا مرا خواستی و از من وارسیدي و من بهشت را بر تو )
31 - بشارة المصطفی: بسندش تا معتب آزاد کرده امام ششم ( واجب میدارم و از خشمم ترا معاف کردم و از دوزخ ترا پناه دادم. ( 2
(ع) که شنیدم به داود بن سرحان میفرمود: اي داود بدوستانم سلام مرا برسان و اینکه من میگویم: رحمت کند خدا بندهاي را که با
دیگري همراه شود، و امر ما را گفتگو کنند که سومی آنان فرشتهاي است که براي هر دو آمرزشخواهد، و هر جا گرد آئید و بیاد ما
مشغول شوید گرد آمدن و گفتگوي شما امر ما را زنده میدارد، و بهتر مردم پس از ما کسی است که مذاکره کند در امر ما و باز
32 - اختصاص (قریب بمضمون شماره 30 را آورده و در پایانش افزوده) راستی که خدا تبارك و تعالی ( گردد به یاد کردن ما. ( 3
-33 ( میفرماید: مسلمانی نباشد که مسلمانی را دیدار کند جز که او را دیدن نکرده بلکه مرا دیدن کرده و ثواب او بهشت است. ( 4
همان: از عمر بن یزید که شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: هر چه را چیزي باشد که بدو آسایش کند و راستش مؤمن به برادر خود
34 - همان: امیر مؤمنان (ع) فرمود: هر که دیدن کند از برادر ( آسایش کند چنانچه پرنده بهمگنان خود، آیا آن را ندیدي. ( 5
35 - عده الداعی: امام صادق (ع) فرمود: ( مؤمنش براي خدا، خداوندش ندا دهد ایا دیدنکننده پاکی تو و بهشت برایت رواست. ( 6
هر دو یا سه مؤمن که گرد هم آیند نزد برادري که دارند و از زیان او در امانند و از نیرنگ او ترسی ندارند و امیدوارند بدان چه
نزد او است، اگر بدرگاه خدا دعا کنند اجابت کند، و اگر خواهشی کنند بآنها بدهد و اگر بیشتر خواهند براشان بیفزاید و اگر دم
بندند خدا بدانها آغاز بخشش و رحمت کند. ( 7) و فرمود (ع): هر که دیدن کند از برادرش براي خدا نه چیز دیگر بلکه براي
درخواست آنچه خدا وعده کرده و دریافت آنچه نزد او است خدا هفتاد هزار فرشته بدو گمارد که آوازش دهند آگاه باش پاك
( 36 - کتاب الامامه و التبصره: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: دیدار دوستیآور است. ( 9 ( شدي و بهشت برایت رواست. ( 8
و فرمود (ص): نوبت به نوبت دیدار کن تا دوستی را فزون کنی. ص: 229
(1)
باب بیست و دوم: در باره تزویج مؤمن یا پرداخت وام او یا بخدمت گرفتن او با خدمت و اندرز باو
-1 قرب الاسناد: بسندش از حسن بن سالم که امام هفتم (ع) مرا فرستاد نزد عمهاش و چیزي را از او خواست که داشت تا (2) :
کمکی کند بمحمد بن جعفر (گویا برادر آن حضرت بوده و میخواسته زنی بگیرد) در باره مهر او (براي همسر) و چون نامه را
خواند خندید (و شاد شد) و گفت بمن: که بآن حضرت بگو پدر و مادرم بقربانت، اختیار با تو است هر چه خواهی در باره آن
انجام بده، و من بوي گفتم: قربانت چی برایت نوشته بود؟ گفت یک دیگ سنگی به تو هدیه شود که بتو خبر دهم؟ گفتم: آري و
نامه را بمن داد و خواندم و در آن نوشته بود، راستی خدا سایهاي دارد در زیر فرمانش روز قیامت که جا نگیرد در آن جز پیغمبر یا
وصی پیغمبر یا مؤمنی که بنده مؤمنی آزاد کرده یا مؤمنی که وام مؤمنی را پرداخته یا مؤمنی که بیزنی مؤمنی را کفایت کرده (و
2- خصال صدوق: بسندش از امام هفتم (ع) فرمود: سه کس در سایه عرش خدا باشند روزي که ( او را بزنی و همسري رسانده). ( 3
جز سایه او سایه نباشد، کسی که برادر مسلمانش را زن دهد یا خدمتکاري باو رساند یا راز او را بپوشاند. گویم پارهاي اخبار هم در
3- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: هر مسلمانی قومی از مسلمانان را خدمت کند ( باب قضا و حاجت مؤمن گذشت. ( 4
1) بیان: (شرحی در ) خدا بشمار آنها خدمتکاران بهشتی باو دهد. ص: 230
4- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: بر مؤمن واجب است که ( اعراب حدیث آورده که ترجمهاش سود عمومی ندارد). ( 2
به مؤمن اندرز دهد و خیر او را بخواهد. بیان: اندرز و نصیحت کاري یا گفتاریست که مقصود از آن خیر رساندن به نصیحت شده
باشد، تا گوید مقصود از اندرز و نصیحت مؤمن بمؤمن رهنمائی او است به مصلحت دنیا و دین او و آموزش او اگر نادان باشد و
آگاهی او اگر در غفلت باشد و دفاع از جان و آبروي او چون ناتوان باشد، و احترام او در خردسالی و سالخوردگی او، و حسد
صفحه 128 از 153
نبردن و دغلی نکردن و جلوگیري از زیانش و سود رساندن باو، و اگر نپذیرد با نرمش باو بقبولاند، و اگر در امر دین باشد او را بر
وجه امر بمعروف و نهی از منکر کند. و میشود نصیحت پیغمبر و ائمه را هم در این حدیث وارد دانست زیرا آنان بهترین مؤمنانند،
و نصیحت آنها اعتراف به نبوت و امامت آنها است و فرمانبري آنها در امر و نهی آنها و در آداب و اعمالشان، و حفظ قوانین آنها و
5- کافی: بسندش تا ( اجراء احکام آنها در میان امت، و در حقیقت نصیحت برادر مؤمن و خیرخواهی او نصیحت آنان هم باشد. ( 3
امام ششم (ع)، فرمود: واجب است براي مؤمن بر مؤمن نصیحت او در حضور و غیاب. بیان نصیحت در حضور چنانی که شرح آن
گذشت و در غیاب به نامه نگاري و آبروداري از او و جلوگیري از غیبت و بدگوئی باو و خلاصه رعایت همه مصالح او و دفع همه
6- کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که واجب ساتر بر مؤمن براي مؤمن نصیحت او. بیان: بسا که ( مفاسد از او بهر نحو که باشد. ( 4
7- کافی: بسندش تا رسول خدا ( وجوب در بعضی افراد بمعنی مستحب مؤکد باشد به موافقت آنچه مشهور است میان اصحاب. ( 5
(ص) فرمود: باید هر کدام شما نصیحت کن و خیرخواه برادرش باشد چون خیرخواهی براي خودش. بیان: این حدیث جامع همه
8- کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: بلندپایهترین مردم نزد خدا در روز قیامت دوندهتر ( گونههاي نصیحت است. ( 6
آنها است در زمینش براي نصیحت و خیرخواهی خلقش. توضیح: دوندهتر یا باعتبار راه رفتن بیشتر است یا کنایه از توجه و اهتمام
9- کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: بشما باد به نصیحت براي خدا در آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم ( بیشتر. ( 7
1) خلق او که ملاقات نکنی خدا را بکاري بهتر از آن. بیان: نسبت نصیحت بخدا اشاره است باینکه ) بحار الانوار، ج 1، ص: 231
نصیحت خلق خدا خیرخواهی براي خدا است زیرا نصیحت براي خدا اطاعت فرمانهاي او است و یکی از آنها هم فرمان او به
نصیحت براي خلق است، و بسا مقصود اینست که نصیحت بقصد تقرب بخدا باشد و محض او باشد، و بسا مقصود نصیحت براي
خداست بمعنی ایمان بخدا و رسولان و حجج او و اطاعت اوامر او و دوري از آنچه نهی کرده ... نهایه گفته: معنی نصیحت خدا
اعتقاد درست بیگانگی او و اخلاص در نیت عبادات او است، و نصیحت کتاب خدا تصدیق است بهر آنچه در او است، و نصیحت
رسول خدا (ص) باور داشتن پیغمبري و رسالت او و اطاعت فرمان او است، و نصیحت ائمه اطاعت آنها در فرمان بحق و شورش
( نکردن بآنها است، و نصیحت عموم مسلمانان رهنمائی آنها است به مصالحشان. ( 2
باب بیست