گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آداب معاشرت
جلد اول
باب بیست و نهم. کسی که شایسته است و سزاوار ترحم است





اخبار باب
-1 خصال: بسندش تا عبد الله بن سنان که شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: راستش که من به سه کس ترحم کنم، و سزاوار (3)
ترحم باشند: عزیزي که خوار شده پس از دوران عزت خود و توانگري که نیازمند و ندار شده پس از دوران توانگري خود و عالمی
که خاندانش و دیگر نادانان او را سبک گیرند و احترام نکنند. ( 4) امالی صدوق: بسندش از امام ششم (ع) مانندش را آورده. آداب
2- قرب الاسناد: بسندش از امام صادق (ع) که از قول پدرانش (1)ص: 261
فرمود: پیغمبر (ص) فرموده: رحم کنید بر عزیزي که خوار شده و بر توانگري که ندار و مستمند شده و بر عالمی که بزمان نادانان
3- نهج البلاغه: فرمود از لغزش ( گرفتار شده. در الدره الباهره: مانندش آمده و در آنست که: عالمی که نادانان با او بازي کنند. ( 2
( رادمردان درگذرید و دنبال نکنید آن را که هیچ کدام لغزشی نکنند جز که خدا دستگیر آنها باشد و آنها را بلند کند. ( 3
باب سی ام: فضل احسان و بخشش و کار خیر و کسی که سزاوار آنها میباشد
آیات قرآن مجید
134 - سوره آل عمران) و خدا دوست دارد ) - -1 (آیه 195 سوره البقره) احسان کنید که خدا محسنان را دوست میدارد. 2
احسانکنندهها را. 3- (آیه 114 سوره النساء) خوبی ندارد بسیاري از در گوشیهاي آنان جز کسی که وادارد بصدقه یا کار خیر یا
سازش میان مردم. 4- الاعراف (آیه 56 و 161 ) راستی که رحمت خدا نزدیک است بمحسنان، و فرموده: راستی خدا ضایع نکند
مزد نیکوکاران را. 6- هود (آیه 115 ) صبر کن که خدا ضایع نکند مزد نیکوکاران را. 7- یوسف (آیه 22 و 56 ) و چنین پاداش
دهیم نیکوکاران را، و فرموده است خداي تعالی برسانیم رحمت خود را بهر که خواهیم و ضایع نکنیم مزد محسنان را. 8- النحل
91 و 128 ) راستی که خدا فرمان داده به عدل و احسان و انفاق بخویشاوند و فرموده است خداي تعالی راستی خدا با کسانیست که )
پرهیزکارند و همان کسانی که احسانکنندهاند. 9- القصص (آیه 14 ) و چنانی پاداش دهیم بمحسنان و آیه 77 که فرموده: و احسان
کن چنان که خدا بتو احسان کرده. 10 - الذاریات (آیه 16 ) راستی که آنها پیش از این از محسنان بودند.
اخبار باب
-1 امالی صدوق: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: کارهاي خیر نگهداري میکنند از مرگ آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم (4)
1) و میرهاي بد و ناگوار، و هر کار خیري صدقه بحساب است، و اهل کار خیر و خوب در دنیا اهل ) بحار الانوار، ج 1، ص: 262
کار خیر شمرده شوند در دیگر سرا، و اهل زشتکاري در دنیا اهل زشتکاري باشند در دیگر سرا، سر آغاز واردشوندگان در بهشت
اهل کار خیرند و سرآغاز اهل دوزخ در ورود بدوزخ زشتکارانند. (و در آنست که کارهاي خوب نگهدارند از مرگهاي بد و صدقه
نهانی خاموش کند خشم پروردگار را، و صله رحم فزونی در عمر باشد- از پاورقی ص 407 ). از کتاب حسین بن سعید مانند آن
صفحه 145 از 153
2- امالی صدوق: بسندش از احمد بن ابی مقدام عجلی که ( نقل شده. در امالی طوسی بسندش تا پیغمبر (ص) مانند آن آمده. ( 2
روایت شده مردي نزد علی ابن ابی طالب (ع) آمد و بآن حضرت گفت: یا امیر المؤمنین من بتو نیازي دارم فرمودش: آن را روي
زمین بنویس که من تنگدستی تو را بروشنی میبینم، و روي زمین نوشت: من فقیر و نیازمندم و علی (ع) فرمود: قنبر دو حله باو
بپوشان و آن مرد شروع کرد و سرود: پوشاندي بمن جامهاي که زیبائیهایش کهنه شوند* و من از ستایش خوب بتو جامهها پوشم
اگر بستایش خوبم رسی به ارجمندي رسیدي* و براي آنچه بدان رسیدي عوضی بجوئی راستی که ستایش زنده میدارد نام
صاحبش را* مانند بارانی که برطوبتش زنده کند دشت و کوه را تا زندهاي دست از نیکی که بدان آغاز کردي بر مگیر* که هر
کس البته پاداش بیند بدان چه کرده است آن حضرت فرمود: صد اشرفی طلا باو بدهید، گفتند: یا امیر المؤمنین او را بینیاز کردي
فرمود: من از پیغمبر (ص) شنیدم میفرمود: هر کس را بمقامی که بایدش وادارید، سپس آن حضرت فرمود: من در شگفتم از
3- قرب الاسناد: بسندش تا رسول خدا (ص) ( مردمی که با مال خود بنده و کنیز میخرند و با احسان خود آزادگان را نمیخرند. ( 3
4- تفسیر علی بن ابراهیم: امام ( فرمود: بهشت را دري باشد که بآن باب المعروف گویند و در آن در نیاید مگر اهل کار خیر. ( 4
صادق (ع) فرمود: چیزي را دوستتر ندارم از اینکه بمردي که در سابق باو بخششی کردم بخشش دیگري را بدنبالش آورم و
بخوبی آن را پرورش دهم زیرا دانستم که دریغ کردن از پایان نعمتها زبان تشکر از آنها را میبرد (و آنها را به دست فراموشی
5- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که بعلی (ع) فرمود: بر تو باد بکارهاي خوب زیرا که جلوگیرند از مردنهاي ( میسپارد). ( 5
6- خصال (ج 1 ص 25 ): بسندش از امام ششم (ع) که فرمود: احسان کردن جز زکات آداب معاشرت-ترجمه جلد ( بد. ( 6
7- همان (ج 1 ( شانزدهم بحار الانوار، ج 1، ص: 263 واجب است پس بخدا عز و جل تقرب جوئید با نیکی کردن و صله رحم. ( 1
-8 ( ص 66 ): بسندش از امام ششم (ع) که فرمود: نشاید خوبی کردن و بخشش مگر با کسی که خاندانی دارد یا دیندار است. ( 2
همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: دانستم که احسان خوش نباشد جز با سه خصلت: کم شمردن آن و نهان داشتن آن و شتاب
در آن، زیرا چون کمش شماري ترا در نظر دریافتکنندهاش بزرگ کرده و چون نهانش داري بکمالش رساندي و چون در آن
شتاب کردي آن را گوارا ساختی و اگر جز این باشد آن را نابود و ناچیز کردي- گویم: که مانند آن را در ضمن مواعظ امام صادق
9- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: دستها (در احسان) سه باشند: دست خدا عز و جل که بالاي ( (ع) آوردیم. ( 3
دستهاست و دست دهنده که بدنبال آنست و دست خواستار و گیرنده که پائین است، بده فزون از نیاز خود را و خود را درمانده
10 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: هر خوبی کردنی صدقه بشمار است، و آنکه بخوبی رهنما باشد چون ( مشمار. ( 4
11 - همان: در حدیث اربعمائه: امیر مؤمنان (ع) ( کسی است که آن را بکام دهد، و خدا دوست دارد بداد رسیدن بیچاره را. ( 5
فرمود: هر چه توانید کار خیر کنید که آن از مردنهاي بد نگهداري کند ( 6) و فرمود (ع) شایسته نباشد نیکی کردن جز با کسی که
12 - عیون: بسندش تا ( خانوادهدار یا دیندار است، ( 7) و فرمود: هر چیزي را میوه باشد و میوه نیکی کردن شتاب در آن است. ( 8
رسول خدا (ص) فرمود: با کسی نیکی کن که اهل آنست و یا اهل آن نیست زیرا که اگر با اهل آن برنخوري تو خود اهل آن
13 - عیون (ج 2 ص 35 ) بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: سر خرد پس از ( باشی. در صحیفه الرضا مانندش آمده. ( 9
14 - امالی ( دینداري دوستی کردن با مردم است و نیکی کردن بهر کسی خوب باشد یابد. در صحیفه الرضا مانندش آمده: ( 10
طوسی: بسندش تا رسول خدا (ص) که خداي تعالی میفرماید: نیکی کردن و احسان نمودن هدیهایست از طرف من به بنده مؤمنم
و اگر آن را بپذیرد (و انجام دهد) برحمت من باشد و از من باشد، و اگرش رد کند بگناه خود او باشد که از آن محروم شده نه از
1) و هر بنده که آفریدم او را بایمان رهنمائی کردم و ) من باشد ص: 264
-15 ( خوبش آفریدم و به بخل گرفتارش نکردم زیرا که خیر او خواستم. گویم: اخبار بسیاري در باب جوامع المکارم گذشته. ( 2
همان (ج 1 ص 311 ): بسندي تا امام ششم (ع) که فرمود: اهل احسان کردن در دنیا همان اهل احسان در دیگر سرا باشند زیرا در
صفحه 146 از 153
16 - همان (ج 2 ص 71 ) بسندش تا پیغمبر (ص)، ( آخرت کفه حسناتشان سنگین باشد و از آن به گنهکاران بخشش کنند. ( 3
فرمود: هر احسانی صدقه باشد بتوانگر باشد یا نیازمند، پس صدقه دهید و گر چه به نیمی از یک دانه خرما باشد، از دوزخ بپرهیزید
و گر چه با نیمی دانه خرما، زیرا خدا عز و جل آن را براي صاحبش که صدقه داده فزون سازد و بپرورد چنانی که یکی از شماها
-17 ( کره خر و اسب یا کره شتر خود را پرورش دهید تا روز قیامت آن را بوي پردازد، و تا اینکه بزرگتر از کوه بزرگی باشد. ( 4
علل (ج 1 ص 234 ) بسندش تا امیر مؤمنان (ع) فرمود: راستی برترین چیزي که اهل توسل بدان آویزند ایمان بخداست و حدیث را
18 - خصال ( کشانده تا آنجا که فرموده: و کارهاي خوب کردن براستی جلوگیرند از مردن بدو نگهدارند از افتادن در خواري. ( 5
(ج 1 ص 126 ) بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: چهارند که بنابودي کشند تخم افشاندن در شورهزار و چراغ افروختن در پرتو ماه،
و خوردن سر سیري و احسان کردن به نااهل. ( 6) در خصال: ضمن سفارشهاي پیغمبر (ص) بعلی (ع) مانندش آمده و در آنست که
19 - امالی طوسی (ج 1 ص 291 ) بسندش تا امیر مؤمنان (ع) فرمود: پنج چیز بیهوده ( خوبی کردن نزد کسی که اهلش نباشد. ( 7
گردند، چراغی که بیفروزي در برابر خورشید، روغن برود و تابش سودي ندهد، و بارانی که روان شود بر زمین شورهزار باران از
میان برود و زمین سودي ندهد، و خوراکی که آشپزش خوب بسازد و جلو سیر گذارند از آن سود نبرد، و احسان بکسی که قدر
20 - خصال: بسندش از امام ششم (ع) که فرمود: چهارند که بیهوده شوند: دوستی با کسی که وفا ( آن را ندارد و تشکر نکند. ( 8
( ندارد و احسان بکسی که شکرش نکند، و دانش آموختن بکسی که شنوائی ندارد، و راز سپردن به کسی که نگهدارش نیست. ( 9
-21 همان: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) فرمود: بخشش کن بهر که خواهی تا فرمانده او باشی، و نیازمند شو بهر که باشد تا اسیر او
( باشی و بینیاز شو از هر کس خواهی تا همگنان ص: 265 او باشی. ( 1
-22 امالی طوسی: در وصیت امیر مؤمنان هنگام وفاتش آمده که: بتو سفارش کنم بخوش همسایگی، و گرامیداشت مهمان و ترحم
بر رنجکش و گرفتارها، و صله رحم، و دوستی مستمندان و همنشینی با آنان. گویم: بچند سند از امیر مؤمنان (ع) گذشت که باز
گردید باحسان کردن بر کسی که شما را محروم کرده، ( 2) و در برخی از آنها است که: صله کنید با کسی که از شما بریده و باز
23 - ثواب الاعمال: بسندش از امام ششم (ع)، فرمود: چون بنده مؤمن خدا کار خوب کند خدا هر ( گردید به بخشش بدانها. ( 3
( حسنه او را تا هفتصد برابر بیفزاید و اینست تفسیر قول خدا عز و جل (آیه 261 - البقره) و خدا چندان کند براي هر که خواهد. ( 4
-25 ( -24 همان: بسندش از امام ششم (ع) فرمود: هر مؤمنی به برادر مؤمنش خوبی کند البته آن را برسول خدا (ص) رسانده. ( 5
همان: بسندش تا رسول خدا (ص)، فرمود: اهل احسان در دنیا اهل احسان باشند در دیگر سرا، گفته شد: آن چگونه باشد؟ یا رسول
الله فرمود: خدا آنها را بتفضل خود بیامرزد و آنان حسنات خود را بدیگر مردم بدهند و بوسیله آنها به بهشت روند و خود اهل
26 - قصص الأنبیاء بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: خداي تعالی بموسی (ع) وحی کرد، چنان ( احسان باشند در دنیا و دیگر سرا. ( 6
27 - فقه الرضا: من ( که بدهی میستانی و چنان که کار کنی سزا بینی، هر کس احسان و خوبی کند بمرد بدي سزا بیند ببدي. ( 7
روایت دارم از عالم (ع) که فرمود: اهل خوبی در دنیا اهل خوبی باشند در دیگر سرا زیرا خدا عز و جل فرماید بدانها که گناهان
شما را با تفضل آمرزیدم براي اینکه در دنیا اهل خوبی بودید، و حسنات شما بجا مانده آنها را بهر که خواهید ببخشید، و بوسیله آن
در دیگر سرا هم اهل خوبی کردن باشند، و فرمود: راستی که براي خدا بندگانی است که دیگر بندهها در حوائج خود بآنها پناه برند
و همانها هستند که در امانند، و هر کار خوبی صدقه باشد گفتم: یا ابن رسول الله و اگر چه توانگر باشد (آنکه باو احسان شود)
فرمود: و اگر چه توانگر باشد. ( 8) و من روایت دارم که خوبی کردن مانند نام خود خوب است، و چیزي بهتر از آن نباشد جز ثواب
آن، و آن هدیه خدا باشد به بنده مؤمنش نه چنانست که هر که دوست دارد بمرد آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار
الانوار، ج 1، ص: 266 خوبی کند آن را بانجام رساند ( 1) و نه هر که بدان شوق دارد بر آن توانا باشد، و نه هر که بر آن توانا است
باو اجازه و توفیق آن داده شود و چون خدا به بنده مؤمنش منت نهد رغبت و شوق و توانائی و اجازه را همه برایش فراهم کند و در
صفحه 147 از 153
اینجا است که سعادت بکمال رسد. ( 2) و از پیغمبر (ص) روایت داریم که هر که مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده و هر که مرا شاد
کند از خدا عهدي گرفته باشد و هر که از خدا عهدي دارد روز قیامت از آسودگان آید. ( 3) و روایت است که خوبی کن با آنکه
اهل آنست و آنکه اهلش نیست چه اگر او اهل قدردانی از نیکی نیست تو خود اهل نیکی کردن هستی، ( 4) و روایت است که
خوبی کردن کامل نباشد جز با سه چیز، شتاب در آن و کوچک شمردن آن و نهان داشتن آن، چونش شتابانه کنی آن را گوارا و
دلنشین کردي و چونش خرد شماري آن را بزرگ کردي و چونش نهان داري کاملش کردي، ( 5) و روایت است که چون برادرت
از تو حاجتی خواست زود برآوردهاش کن پیش از آنکه بینیاز گردد از آن. ( 6) و روایت داریم از امام صادق (ع) که فرمود: هر
که مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده و هر که مرا شاد کند رسول خدا (ص) را شاد کرده و هر که رسول خدا (ص) را شاد کند خدا
28 - تفسیر عیاشی: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: زمانی ( را شاد کرده و هر که خدا را شاد کند او را به بهشت برد. ( 7
تنگ نظر بیاید براي مردم که هر کسی بدان چه دارد بچسبد و فراموش کنند بخشش بهمدگر را، خدا فرموده (آیه 237 سوره البقره)
29 - همان: از عمرو بن عثمان که بیرون آمد علی (ع) بنزد یاران خود و آنان در باره ( و فراموش نکنید بخشش را میان خود. ( 8
مروت و مردانگی در گفتگو بودند، فرمود: شماها در کجائید؟ فراموش کردید که قرآن آن را بیان کرده، گفتند یا امیر المؤمنین در
کجا؟ فرمود: در قول خود ( 90 سوره النحل) راستی که خدا فرمانداده بعدالت و احسان و بخشش به خویشاوند و باز داشته از
30 - مجالس مفید: بسندي تا کعب الاحبار که در تورات ( هرزهگی و زشتی "عدالت همان انصاف است و احسان بخشش است. ( 9
31 - مکارم الاخلاق: از امام صادق (ع) که فرمود من کار ( نوشته هر که احسانی باحمق کند گناهی باشد که بر او نوشته شود. ( 10
خوب را چون نام او دانستم که خوبست، و چیزي از کار خوب برتر نیست جز ثواب آن و مقصود از آن هم همانست (نه عوض
دنیوي) و نه هر که خواهد بمردم خوبی کند آن را انجام دهد، و نه هر که مشتاق آنست بر آن توانا باشد، و نه هر که بر آن توانا
است توفیق و اجازه آن را دارد، و چون شوق و قدرت و ص: 267 اجازه
فراهم شوند سعادت بکمال رسد براي آنکه خواستار است و براي آنکه از او خواسته شده. ( 1) و از آن حضرت است که فرمود:
چون خواهی بدانی کسی بدبخت است یا سعادتمند است ببین با که خوبی میکند اگر با کسی است که اهل و شایسته است بدان که
( 32 - کشف الغمه (ص 306 ( خوب است و اگر با کسی است که اهل و شایسته آن نیست بدان که او را نزد خدا خیري نباشد. ( 2
در دلائل حمیري از ابی هاشم جعفري که شنیدم امام یازدهم (ع) میفرمود که البته در بهشت دري باشد که آن را معروف گویند و
از آن در نیاید جز کسی که اهل معروف و کار خوب باشد و من پیش خدا را سپاس کردم و شاد شدم براي آنچه از حوائج مردم
بدوش میگرفتم و آن حضرت بمن نگاه کرد و فرمود: آري ادامه بده آن روشی که داري زیرا اهل معروف و کار خیر در دنیا همان
33 - اختصاص (ص 112 ) بسندش تا امام ( اهل معروفند در دیگر سرا خدا تو را از آنها سازد اي ابو هاشم و بتو رحمت کند. ( 3
ششم (ع) فرمود: خدا پاداش احسانی را میدهد که با خواهش نیازمند نباشد ولی اگر برادرت نزد تو آید براي نیازي و از خجلت
سرخ شده و دو دل است که باو میدهی یا از او دریغ میداري بخدا و باز هم بخدا که اگر هر چه داري برایش بدر آري جبران این
34 - همان (ص 214 ) بسندش تا ابو حمزه ثمالی که گفت: مردي از پیغمبرزادهها بود که ثروتی داشت ( شرمندگی او را نکردي. ( 4
و از آن بناتوان و مستمند و نیازمند انفاق میکرد و درنگی نکرد که مرد و همسرش در مال او بمانند او عمل کرد و طولی نکشید که
مال تمام شد و پسرش بزرگ شد، و بکسی گذر نمیکرد جز که براي پدرش طلب رحمت میکرد و او از مادرش خواست که باو
خبر دهد، گفتش راستش پدرت مرد خوبی بود و مال بسیاري داشت و به ناتوان و مستمند و نیازمند انفاق میکرد و چون مرد من در
مال او بمانند او عمل کردم و طولی نکشید که مال تمام شد پسر باو گفت مادر جان پدرم در انفاق خود ثواب برده و تو گناه
کردي، گفت: پسر جان براي چه؟ گفتش او مال خود را انفاق میکرد و تو مال دیگري را (یعنی این مال بارث از من بوده و تو آن
را خرج کردي) مادر گفت: پسر جانم راست گفتی و تو را نبینم که بمن سخت گیري، گفت صد درهم نزد من هست، پسر گفت
صفحه 148 از 153
راستی خدا تبارك و تعالی چون خواهد بچیزي برکت دهد برکت میدهد و مادر صد درهم را بدو داد و پسر آن را گرفت و از خانه
بیرون شد تا با آن از فضل خدا کسب روزي کند و گذرش افتاد بیک مردیکه مرده بود و تو راه افتاده بود و بهترین نمود را داشت،
گفت: پس از این چه تجارت و کسبی خواهم او را بردارم و غسل دهم و کفن پوشم و بر او نماز گزارم و بگورش سپارم و آن را
انجام داد و هشتاد درهم خرج او کرد و بیست ص: 268 درهم براي او ماند
و با آن براه افتاد و فضل خدا را میخواست. ( 1) مردي جلو او در آمد و باو گفت: اي بنده خدا بکجا میروي؟ گفت: بطلب روزي،
گفت چه اندازه سرمایه داري؟ که بوسیله آن روزي از خدا میخواهی؟ گفت: بیست درهم دارم گفتش با بیست درهم سرمایه چه
توانی کرد؟ پاسخ داد خدا تبارك و تعالی چون خواهد در چیزي برکت دهد در آن برکت خواهد داد گفت: راست گفتی، و آنگاه
باو گفت: من بتو رهنمائی میکنم در طلب روزي و تو مرا شریک سود آن کن؟ گفت: بسیار خوب آن رهگذر باو گفت: راستش
اهل این خانه تا سه روز تو را مهمانی میکنند تو مهمان آنها باش، و هر وقت خدمتکار نزد تو آید یک گربه سیاهی همراه او است
باو بگو این گربه را میفروشی؟ و پر اصرار کن تا او را به تنگ آوري، و او میگوید آن را به بهاي بیست درهم بتو میفروشم و
چون فروخت بیست درهم را باو بده و آن را بگیر و سرش را ببر و آن سر را بسوزان و مغزش را بگیر. سپس برو بفلان شهر که
پادشاهان نابینا است و بگو که او را درمان خواهی کرد و هراس مکن از کشتهها و دارزدهها که میبینی که آنان را در باره درمان
خود آزموده و چون نتیجهاي از آنها نگرفته آنها را کشته، تو هراس نکن و بگو که او را درمان میکنی و با او شرط ببند و روز یکم
یک بار (از آن مغز سر گربه) بچشم او سرمه کش که او بتو گوید بر آن نیفزا ولی میفزا، سپس فردا یک بار دیگر بچشم او بکش
که آنچه خواهی ببینی و بتو گوید بیفزا و نیفزا و چون بدین دستور عمل شد خوب میشود و گوید مملکت من از دستم رفته بود و
تو آن را بمن بازگرداندي من دخترم را بزنی تو دادم، گفت: من مادري دارم (که در انتظار من است) ملک گفت: تا دلت خواهد
بهمراه من بمان و چون خواستی بروي برو. گوید: یک سال در کشور او ماند و به بهترین تدبیر و روش آن را اداره کرد و سال که
بسر آمد باو گفت: من میخواهم برگردم، و آن ملک از همه چیز باو توشه داد و چیزي کم نگذاشت از رمه شتر و گوسفند و ظروف
و متاع خانه و او بیرون شد تا رسید بهمانجا که آن مرد رهنما را در آن دیده بود، بناگاه آن مرد در آنجا بهمان حال نشسته بود و باو
گفت: وفا نکردي بقرارداد (یعنی یک سال است که نتیجه درمان را گرفتی و بمن سهم ندادي) و او در پاسخ گفت: از آنچه
گذشته مرا حلال کن. گوید: همه چیز را گرد آورد و بخش کرد و گفت هر کدام را خواهی برگیر، و یک بخش را برداشت و
پیغمبرزاده باو گفت وفاء کردم بقرار خود؟ گفت: نه، گفت چرا؟ این زن را هم تو بدست آوردي؟ گفت راست است تو این بخش
مرا هم برادر عوض سهم آن زن گفت: نه من بآن حقی ندارم و فزون نخواهم. آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار،
1) گوید: اره برگرفت بر سر آن زن نهاد تا دو نیمش کند، سپس رو باو کرد و گفت: دو دو نیمش کنم؟ آن مرد ) ج 1، ص: 269
رهنما گفت: وفا کردي بقرار خود، هر چه با خود داري و همه آنچه آوردي از خودت باشد، مرا خدا تبارك و تعالی فرستاده تا بتو
35 - نهج البلاغه: و سخنی است از آن ( عوض دهم از احسانی که بآن مرده در راه نمودي و این پاداش تو است در برابر آن. ( 2
حضرت (ع) که: هر که بیجا احسان کند و بنا اهل خیر رساند بهرهاي از آن نبرد جز سپاس زبونان و ستایش بدان و گفتگوي نادانان
تا نعمت رساند بآنان: چه دست بازي دارد براي دگران و در راه خدا بخیل است هر که را خدا مالی دهد باید بخویشان خود رساند،
و با آن مهماننوازي کند، و اسیر و رنجبر را برهاند، و از آن به مستمند و قرضدار کمک کند، و خود را بپرداخت حقوق آن و
پیشامدهاي ناگوارش شکیبا دارد براي رسیدن به ثواب زیرا دستآورد این خصال شرف اخلاقی این جهانست و رسیدن به فضائل
-37 ( 36 - امالی طوسی: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: دنباله داشتن احسان بهتر است از آغاز کردن بآن. ( 4 ( دیگر سرا. ( 3
همان (ج 2 ص 257 ) بسندش تا امام ششم (ع) که به مفضل فرمود: اگر خواهی بدانی کسی بدبخت است یا خوشبخت بنگر که
نیکی و احسانش را به که میدهد؟ اگر باهل و سزاوار آن بدهد بدان که براه خیر میرود، و اگر بنا اهل دهد بدان که نزد خدا خیري
صفحه 149 از 153
38 - الدره الباهره: از امام حسن (ع) فرمود: احسان درست اینست که پیش از آن معطلی نباشد و بدنبالش منت نباشد و ( نبرد. ( 5
بخل اینست کسی بحساب آورد آنچه انفاق کرده از میان رفته و آنچه نگهداشته شرف او گشته ( 6) و فرمود: هر که نعمت بخشی
39 - نهج البلاغه (ج 2 ص 190 ) امیر مؤمنان ( خود را بشماره آورد آن را نابود کرده، ( 7) و فرمود: وفاداري بدوام بخشش است. ( 8
(ع) فرمود: از احسان دست مکش که قدر آن را نشناسند و تشکر نکنند زیرا بسا کسی تشکر و قدرشناسی از آن کند که بهرهاي از
آن نبرده، و از تشکر دیگران به نتیجه بیشتري رسی از ناسپاسی آن و خدا دوست دارد نیکیکنندگان را، و فرمود (ع) هر که گمان
خیري از تو دارد باورش را بارور کن. ( 9) و بجابر بن عبد الله انصاري فرمود: اي جابر پایداري جهان با چهار کس است، دانشمندي
که دانشش را بکار بندد، و نادانی که از آموختن سرباز نزند، و با سخاوتی که از احسان دریغ نورزد، و مستمندي که آخرت خود را
بدنیایش نفروشد، اي جابر هر که نعمت خدا بیشتر دارد نیاز مردم باو بیش گردد و هر که براي خدا آنها را بر آورد دوام نعمتها را
بایدش و هر که بدان ص: 270 قیام نکند نعمتها را بباد دهد. ( 1) و فرمود:
راستش خدا را بندهها است که براي سود دیگران برگزیده، و بدانها سپرده آنچه ببخشند و اگر دریغ کنند آن را بدیگران تحویل
دهد. ( 2) و بپدر فرزدق در گفتگوي با او فرمود: آن همه شتر را چه کردي؟ گفت: حقوق آنها را نابود کرد یا امیر المؤمنین، فرمود
بهترین راه بود ( 3) و فرمود: (ع) زمانی گزنده براي مردم آید توانگر بدان چه دارد دندان فرو کند با اینکه بدان فرمان ندارد خدا
فرموده ( 237 سوره البقره) و از یاد نبرید بخشش بهمدگر را "بدان در آن زمان بر سر کار آیند و خوبان خوار شوند، و بیچارهها
40 - کتاب الامامه و التبصره: بسندش تا رسول خدا (ص)، فرمود: زیور ( بفروش رسند با اینکه پیغمبر (ص) از آن نهی کرده. ( 4
41 - اختصاص امام صادق (ع) فرمود: اهل احسان در دنیا اهل احسان باشند در دیگر ( دانش احسانست (یعنی آموزش بدیگران). ( 5
سرا، بآنها گویند: گناهانتان آمرزیده است حسنات خود را بهر که خواهید ببخشید، کار خیر هر کسی را باید با دل و با زبان و با
42 - حسین بن سعید: بسندش از امام ششم (ع) ( دست، هر که با دست نتواند بدل و زبان کند و اگر بزبان هم نتواند بدل دارد. ( 6
43 - همان: بسندش تا یک فقیه که گفت: فقراء مؤمن را روز قیامت باز ( که کار خوب نباشد مگر نزد خانوادهدار یا دیندار. ( 7
دارند و پروردگار تبارك و تعالی بآنها فرماید: آگاه که من شما را فقیر نساختم براي اینکه خوار بودید نزدم بلکه تا شما را
44 - همان: بسندش تا امام ( بیازمایم، بروید هر که در دنیا بشما خوبی کرده دست هر کدام را بگیرید و او را به بهشت برید. ( 8
45 - همان: بسندش تا امام باقر (ع) ( ششم (ع) فرمود: احسان کن باهل و نااهل هر دو که اگر او اهلش نیست تو خود اهل آنی. ( 9
فرمود: خدا عز و جل از خلقش کسانی را اهل کار خیر ساخته و آن را محبوب آنان نموده، و بر خواستاران آن بایست کرده
خواستن از آنان را و بر آنان آسان کرده برآوردن آن را چنانچه بر باران آسان کرده که زمین خشک و اهل آن را زنده سازد، و
خدا از خلقش کسانی را دشمن کار خیر نموده که ناگوار است بر آنها احسان و کار خیر و خواستاران آن را منع کرده از طلب آنها
از آنها و بر آنان سخت کرده برآوردن آن را چنانچه منع کرده باران را از زمین خشک تا اهلش بدان هلاك شوند و گذشت
46 - همان: بسندش از امام ششم (ع) که (1) خداوند بیشتر است. ص: 271
47 - اعلام الدین: مفضل بن ( فرمود: خدا گروهی از بندگانش را برگزیده براي شیعه فقیر ما که بواسطه آنان بدانها ثواب بدهد. ( 2
عمر بامام صادق (ع) گفت: دوست دارم بدانم خدا مرا نزد خود پذیرفته، فرمودش نشانه پذیرش بنده بدرگاه خدا اینست که احسان
خود را بجائی که شایسته است برساند و اگر چنین نباشد چنان هم نیست، ( 3) و فرمود: دوستترین کسی که به من توسل جوید
48 - کتاب الامامه و التبصره: بسندش تا رسول خدا (ص) ( آنکه بمن یادآوري کند از نعمت من باو تا آن را بوي باز دهم. ( 4
فرمود: صله و بخشش نابکار بسا که نرسد جز نابکار مانند او. اینجا پایان جزء اول است از مجلد 16 و جزء 74 بحساب ما است و
داراي 30 باب از آداب معاشرت است و تا توانستیم در تصحیح و خوشنمائی آن کوشیدیم و بیاري و خواست خدا بیغلط از چاپ
در آمده جز اندکی که از نظر گریخته و بر ناظر بینا پوشیده نماند و عصمت و توفیق از طرف خداست: سید ابراهیم میانجی- محمد
صفحه 150 از 153
باقر بهبودي. پایان ترجمه 27 - ابان 1361 شمسی هجري بقلم محمد باقر بن محمد کمرهاي نزیل شهر ري.
درباره