گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آداب معاشرت
جلد دوم
باب سی و دوم آداب آمیزش با نابینایان و زمینگیران و گرفتاران بدردهاي مسري






صفحه 16 از 177
قرآن مجید
آیه ( 61 سوره النور) ( 2) بر نابینا تکلیفی نیست، و نه بر لنگ حرجی باشد و نه بر بیمار حرجی است.
اخبار باب
-1 امالی صدوق: بسندش تا پیغمبر (ص) که اي امت خدا بیست و چهار خصلت را براي شما بد دارد و شما را از آنها نهی (3) :
کرده، و حدیث را بدان جا رسانده که فرمود: براي هر کس بد دارد که با دچار به خوره سخن گوید جز با فاصله یک ذراع با او و
فرمود: از خوره دار بگریز چنان که از شیر گریزي. 2- خصال: بسندش مانند آن را آورده ( 4) گویم: من آن خبر را بتمامی در باب
3- تفسیر علی بن ابراهیم: در روایت از امام باقر در تفسیر قول خدا نیست بر نابینا حرج و نه بر لنگ ( مناهی پیغمبر (ص) آوردم. ( 5
حرج و نه بر بیمار حرج آورده که مردم مدینه پیش از مسلمانی از نابینا و لنگ و بیمار دوري میکردند و با آنها چیزي
نمیخوردند، انصار سر بلندي و خودخواهی داشتند، میگفتند: نابینا خوراك را نبیند و لنگ دست درازي بخوراك نتواند و بیمار به
اندازه تندرست نمیخورد، و براي آنها خوراکی در یک گوشه جدا میکردند، و بنظرشان هم خوراکی با آنها گناه بود، و نابینا و
بیمار میگفتند شاید همخوري ما با آنها آزارشان میدهدص: 15 و چون
پیغمبر (ص) آمد از آن حضرت در این باره پرسیدند و خدا این آیه را فرستاد که بر شما گناهی نیست با هم بخورید یا پراکنده (آیه
4- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: پنجند که در هر حال از آنها دوري شود: خورهدار، و ( -61 سوره النور). ( 1
5- طب الائمۀ: بسندي از امام ششم که چون بیماران خوره را دیدید از پروردگارتان عافیت ( پیس، و دیوانه و ولد الزنا و اعرابی. ( 2
6- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) نگاه پیوسته بگرفتاران و خورهداران مکنید که مایه اندوه ( خواهید و از آن غفلت نکنید. ( 3
7- همان: بسندي تا رسول خدا (ص) که به مبتلا کم نگاه کنید و بر آنها وارد نشوید و چون بر آنها گذري زود ( آنها است. ( 4
8- تفسیر امام از قول رسول خدا (ص) که هر کس یک نابینا را 40 گام بر زمین هموار ( بگذرید تا دردشان بشماها نرسد. ( 5
دستگیرد باندازه سر سوزنی از آن همه روي زمین طلا باشد برابر نگردد (که آن را صدقه دهد) و اگر در آنجا که دستگیر او است
پرتگاهی است و او را از آن بگذراند روز قیامت در میزان حسنات خدا صد هزار برابر بیشتر از همه دنیا دریابد و بهمه گناهانش
9- امالی طوسی: بسندش تا امام ششم (ع) که علی ( بچربد و آنها را نابود کند و او را در بالاترین بهشتها و غرفههایش منزل دهد. ( 6
بن الحسین (ع) بچند خورهدار گذر کرد و بر آنها سلام داد و در خوراك بودند و گذشت و سپس فرمود: خدا سبکترها را دوست
ندارد و نزد آنها برگشت و فرمود: من روزه دارم شما بمنزل من آیید، فرمود: به بمنزل آن حضرت رفتند و بآنها خوراك داد و
10 - دعوات راوندي: از امام چهارم پرسیدند از طاعون که آیا بیزار باشیم از کسی که بدان گرفتار ( سپس بآنها بخشش داد. ( 7
است زیرا که او در عذاب است؟ فرمود: اگر گنهکار است از او بیزار باش طاعون داشته باشد یا نه و اگر مطیع خدا عز و جل است
طاعون مایه پاك شدن او است از گناه، راستش خدا عز و جل قومی را بدان عذاب کند و رحمت بر قومی باشد قدرت خدا بهر چه
خواهد رسا است، آیا نبینید که او خورشید را روشنی بندههاي خود ساخته و باعث رسیدن میوههاي آنها و فرارسیدن خوراك آنها
و بسا که بهمان مردمی را عذاب کند و بسوزش آن گرفتار سازد مردمی را در روز قیامت بواسطه گناهشان و در دنیا ببدي
11 - مشکاة الانوار بنقل با واسطه از امام ششم (ع) فرمود: نگاه نکنید به بلازدهها که این مایه اندوه آنها است ( 9) و ( کارهاشان. ( 8
(1) از امام باقر است که بد میداشت مبتلا از بلاء طلب پناه کند.ص: 16
باب سی و سوم در یاري ناتوان و ستمدیده و بداد آنها رسیدن و گرهگشائی از مؤمنان و جلوگیري از تجاوز بآنان و پردهپوشی از
صفحه 17 از 177
عیوبشان
1- امالی صدوق: بسندش تا امام ششم (ع) که ( 2) گویم برخی از این اخبار در باب قضاء حاجت مؤمن و باب اطعامش گذشته. ( 3 )
مؤمنی برادرش واننهد با قدرت بر یاري او جز که خدایش در دنیا و دیگر سرا وانهد و یاري ندهد. ثواب الاعمال: بسندي مانندش
2- قرب الاسناد: بسندي تا امام باقر (ع) فرمود: کسی از شما حضور نیابد نزد کسی که سلطان زورگو و ناحق او را از ( را آورده. ( 4
ستم و تجاوز میزند یا میکشد یا ستم میکند در صورتی که یاري او نکند زیرا یاري مؤمن بر مؤمن فرض و واجب است هر گاه
3- قرب ( حاضر باشد نزد او، عافیت رو است تا حجت روشنی بر عهده تو نباشد. ثواب الاعمال بسندي مانندش را آورده. ( 5
الاسناد: بهمان سند از پیغمبر (ص) که به هفت چیز فرمان داده: عیادت بیماران، تشییع جنازه، انجام سوگند، خیرباش گفتن به کسی
که عطسه زند، و یاري ستمدیده و فاش سلام کردن، و پذیرش از دعوتکننده، گویم: بچند سند آن را در ابواب نواهی آوردیم.
6) ثواب الاعمال: بسندش تا امام ششم (ع) که مردي را در گورش نشاندند و باو گفته شد ما صد تازیانه عذاب خدا بتو میزنیم، )
گفت تاب آن ندارم و با او گفتگو کردند، به یک تازیانه رسیدند و گفتند: از آن چاره هست گفت: براي چه آن را بمن میزنید؟
گفتند: براي اینکه روزي بیوضوء نماز خواندي و بر ناتوانی گذشتی و او را یاري نکردي و فرمود یک تازیانه عذاب بر او زدند و
5- خصال: بسندي تا رسول خدا (ص) که: هر کار خوبی صدقه است، ( گورش پر آتش شد. محاسن: بسندي مانندش را آورده ( 7
6- امالی صدوق: بسندش تا امام صادق (ع): ( و رهنماي بکار خیر چون عامل آنست، و خدا دادرسی بیچاره را دوست میدارد. ( 8
هر که خواهد خدایش عز و جل در رحمت خود درآورد، و به بهشتش جا دهد باید خوشخو باشد، و از طرف خود انصاف دهد و
به یتیم مهر ورزد، و ناتوان را کمک کند و براي خدا که او را آفریده تواضع کند. 7- امالی طوسی: مانندش را آورده آداب
8- امالی صدوق: در ( 1) گویم: چند خبر در باب بر بوالدین گذشت. ( 2 ) معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 17
خبر مناهی است از پیغمبر (ص) که فرمود: هر که گره کار مؤمنی را در دنیا بگشاید خدا هفتاد و دو گره از کار آخرت او گشاید و
9- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: هر که چهار چیز را ( هفتاد و دو گره از کار دنیایش که آسانتر همه گلوگیریست. ( 3
دارد خدا او را در سایه خود گیرد و برحمت خود به بهشتش برد: خوي خوشی که بدان در میان مردم زندگی کند، و نرمش با
10 - معانی الاخبار: بسندش تا امام صادق (ع) که خدا عز ( گرفتار، و دلسوزي بر پدر و مادر، و خوشرفتاري با مملوك زیردست. ( 4
و جل بداود (ع) وحی کرد یک بندهام یک حسنهام آورد و به بهشتش برم، گفت: پروردگارا آن حسنه چه باشد؟ فرمود گره کار
مؤمنی گشاید و گرچه با یک دانه خرما باشد، فرمود: داود (ع) گفت: پروردگارا حق دارد کسی که تو را شناسد از تو طمع نبرد.
12 - امالی ( -11 قرب الاسناد: مضمون همین حدیث را آورده جز که سزاي بنده را حاکمیت او را در بهشت ذکر کرده. ( 6 (5)
طوسی: از وهب بن منبه گفت: در زبور خواندم، از من بشنو چه گویم و درست میگویم، هر که یک حسنهام آورد به بهشتش برم،
داود گفت: آن حسنه چه باشد؟ فرمود هر گاه گره از کار مسلمانی گشاید، داود گفت بار معبودا از این رو نشاید هر که تو را
13 - خصال: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: چهارند که خدا عز و جل روز قیامت بدانها نظر دارد: هر ( شناسد از تو امیدش ببرد. ( 7
14 - قرب الاسناد: ( که پشیمانی را در معامله پس گیرد، یا بیچارهاي را داد رسد، یا بندهاي را آزاد کند، یا عزبی را تزویج نماید. ( 8
( بسندش تا امیر مؤمنان (ع) که هر که جلو گیرد از مسلمانان تجاوز آب یا آتش یا دشمن سرسخت را خدا گناهش را بیامرزد. ( 9
-15 ثواب الاعمال: بسندش تا امام باقر (ع) که هر که چهار چیز دارد خدا در بهشتش برایش خانه سازد، یتیم را پناه دهد، و بناتوان
16 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: هر مؤمنی گره از ( مهرورزد، و بوالدینش دلسوز باشد و بمملوکش مدارا کند. ( 10
گرفتاري مؤمنی گشاید خدا هفتاد گرفتاري دنیا و گرفتاري آخرتش را گشاید، ( 11 ) و فرمود: هر کس دارا کند مؤمن تنگدستی را
، خدا حوائج دنیا و آخرتش را روا کند ( 12 ) فرمود: هر که عیب مؤمنی را که آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2
ص: 18 از آن نگرانست بپوشاند خدا هفتاد عیبش را که از آنها در دنیا و آخرت نگرانست بپوشاند ( 1) فرمود: راستش خدا بکمک
صفحه 18 از 177
مؤمن است تا مؤمن در کمک برادر مؤمن خود است از پند سود گیرید و بکار خیر دل بدهید. ( 2) گویم: برخی اخبار هم در باب
17 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که مؤمنی نباشد یاري کند مؤمن مظلومی را جز که بهتر باشد ( قضاء حاجت مؤمن گذشت. ( 3
از روزه یک ماه و اعتکافش در مسجد الحرام، و مؤمنی نباشد که با قدرت برادرش را یاري کند جز که خدا او را در دنیا و آخرت
18 - همان: بسندي تا رسول ( یاري کند و مؤمنی نباشد که با قدرت برادرش را وانهد جز که خدایش در دنیا و آخرت وانهد. ( 4
خدا (ص) که هر که بداد برادر مؤمنش رسد تا او را از غم و گرفتاري و پرتگاه برهاند خدا برایش ده حسنه نویسد، و ده درجه او را
19 - تفسیر امام: ( بالا برد، و ثواب آزاد کردن ده بنده باو دهد، و ده بدي از او بگرداند، و در قیامت ده شفاعت از او بپذیرد. ( 5
رسول خدا فرمود: هر که ناتوانی را در بدنش کمک دهد در کارش خدا در کارش باو کمک دهد و در قیامت فرشتههائی روا دارد
که او را در گذر از هراسها کمک دهند، و از خندقهاي آتش بگذرانند و از صراط او را سالم به بهشت رسانند در امان و کسی که
ناتوان در فهم و معرفت را کمک دهد و در برابر خصم باطل طلب او باو دلیلی آموزد خدایش در سکرات مرگ بر شهادت به
یگانگی خدا و اینکه محمد (ص) بنده و رسول او است کمک دهد و بر اقرار بدان چه بدین دو مربوط است و بر اعتقاد او تا اینکه
از دنیا برون شود و بخداي عز و جل برگردد با بهترین کردار و خوشترین حال، و در آن به روح و ریحان خوشامدش گویند و
مژدهاش دهند باینکه پروردگارش از او خشنود است و خشمی بر او ندارد، و هر کس کمک کند بمصالح دنیا یا دینش اندر کار
است تا بر او دشوار نباشد خدا در مشاغل درهم و احوال نافراهم روز حضورش در برابر خود باو کمک دهد و از اشرارش جدا کند
20 - نوادر راوندي: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که صبح برخیزد و توجهی بکارهاي مسلمانان ندارد ( و باخیارش پیوندد. ( 6
از اسلام بهره ندارد، و نه کسی که مردي را دریابد که فریاد میکشد اي مسلمانان بدادم برسید و جوابش ندهد از مسلمانان نباشد.
-21 نهج البلاغه امیر المؤمنین (ع) فرمود: از جبران گناهان بزرگ و بداد رسیدن بیچاره و گرهگشائی از گرفتار است. آداب (7)
22 - ثواب الاعمال: بسندش از امام ششم (ع) که میفرمود: هر که بداد (1) معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 19
برادر مؤمن بیچاره خود رسد که بیتاب شده و گره از کار او گشاید و بر انجام حاجتش کمک کند در برابر نزد خدا هفتاد و دو
رحمت دارد که یکی را زود باو رساند تا زندگیش را به سازد و هفتاد و یکی را براي او ذخیره کند براي هراسهاي روز قیامت و
23 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: هر که گره از کار مؤمنی گشاید خدا گرههاي کار آخرت او ( دلهرههاي آن. ( 2
را گشاید و از گورش با دل شاد بر آید، و هر کس در گرسنگی باو خوراکی دهد خدا از میوههاي بهشت باو بخوراند، و هر کس
24 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر ( شربت آبی باو نوشاند خدا از رحیق مختوم (شراب سر بسته بهشت) باو نوشاند). ( 3
که برادر مسلمانش را با یک کلمهاي گرامی دارد که باو مهر ورزد و گره از کارش گشاید پیوسته در سایه رحمت خدا است تا
26 - محاسن: بسندش تا امام ششم (ع) (5) .( 25 - همان: بسندش از امام ششم (قریب بمضمون شماره 22 ( بدان اندر کار است. ( 4
27 - همان: بسندش ( که مؤمنی نباشد از یاري برادرش با قدرت بر آن دست کشد جز که خدایش در دنیا و آخرت بخود وانهد. ( 6
28 - تفسیر امام: کسی نباشد که بیچارهاي را ( تا امام باقر (ع) که خدا کشتن ذبیحه و اطعام و دادرسی بیچاره را دوست میدارد. ( 7
بیند در راه پاکش او وامانده و در افتاده و کمک میخواهد و کسی باو کمک نکند و بداد او رسد و او را بپاکشش سوار کند و
کارش را درست کند جز که خدا عز و جل فرماید خود را رنج دادي و نیرویت را مصرف کردي در کمک باین برادرت، من
فرشتههائی بیشتر از شمار همه آدمیان از آغاز روزگار تا پایانش که هر کدام نیرومندترند از آنکه آسمانها و زمینها را بردارند براي
آنکه کاخها و مساکنی براي تو بسازند و درجات تو را بالا برند و تو در جنان من چون یکی از ملوك برتر باشی، و کسی که جلو
گیرد از ستمدیدهاي که خواهند بجان او یا مالش زیانی رسانند خدا عز و جل از حروف گفتار و هر حرکت کرد و امارش و از
سکون آنها فرشتهها آفریند بشمار هر حرفی صد هزار فرشته که هر کدام بتازند به شیاطینی که میآیند براي گمراه کردن او و با
سنگ کوبنده آنها را از پاي در آورند (سر آنها را بشکنند خ ب) و خدا بایست کند بهر ذرهاي از زیانی که از او دفع شده و
صفحه 19 از 177
بکمترین دردي که جلوگیري شده صد هزار خدمتکار بهشتی و به اندازه آنان حوریان زیبا که در آنجا او را ناز کنند و احترام
نمایند و گویند این در برابر اینستص: 20 که از فلانی زیان مال یا تنش را
( جلو گرفتی. ( 1
باب سی و چهارم کسی که سود بمردم رساند و فضیلت اصلاح میان مردم
قرآن مجید
2) و اما آنچه سود دهد بمردم بپاید در زمین ) ( الرعد (آیه 18
اخبار باب
2- معانی الاخبار: بسندش تا ( -1 امالی صدوق: بسندش تا رسول خدا (ص) که بهتر مردم آنکه سود برند از آن مردم. ( 4 (3) :
3- همان: بسندش تا امام ششم (ع) در تفسیر قول خدا عز و جل ( 31 - سوره مریم) و ساخته مرا مبارك هر جا ( پیغمبر مانند آن. ( 5
4- نهج البلاغه در وصیتش (ع) هنگام وفاتش بحسن و حسین علیهما السلام، بشما وصیت ( باشم "فرمود: یعنی پر سود بخش. ( 6
کنم و بهمه فرزندانم و خاندانم و بهر که این نامهام بدو رسد به تقواي خدا و نظم کارهاتان و اصلاح میان خودتان زیرا شنیدم از
( جدتان رسول خدا (ص) که میفرمود: اصلاح میان خود بهتر است از همه گونه نماز و روزه. ( 7
باب سی و پنجم در انصاف و عدالت
قرآن مجید
2- المائده (آیه 8) ایا کسانی که ( -1 النساء (آیه 135 ) ایا کسانی که گرویدید پر قیام کنید براي عدالت تا آخر آیه. ( 9 (8)
گرویدید بوده باشید پر قیامکننده براي خدا بعدالت و نکشاند شما را دشمنی مردمی بر اینکه عدالت نکنید، عدالت کنید که آن به
4- الاعراف ( 3- الانعام ( 152 ) و چون سخن گوئید با انصاف گوئید گرچه در باره خویشان باشد. ( 11 ( تقوي نزدیکتر است. ( 10
12 ) و از آنها که آفریدیم مردمی باشند که بحق رهنمایند و بدان با عدالت ) - (آیه 29 ) بگو فرمان داده پروردگارم بعدالت 181
14 ) خدا که فرو فرستاد کتاب را بحق و میزان ) - 5- حمعسق (آیه 15 ) فرماندارم که بعدالت رفتار کنم میان شماها 17 ( باشند. ( 13
7- الحدید (آیه 25 ) البته که ( 6 الحجرات (آیه 9) و بعدالت رفتار کنید راستش خدا دوست دارد عادلان را. ( 16 ( را هم. ( 15
فرستادیم رسولانمان را با نشانههاي روشن و فروص: 21 فرستادیم با آنها
کتاب و میزان را تا قیام کنند مردم بعدالت.
اخبار باب
1- معانی الاخبار: بسندي از رسول خدا (ص) که عادلتر مردم ( 1) گویم: بسیاري از اخبار در باب کلیات مکارم گذشت. ( 2 ) :
2- امالی طوسی: در ضمن خبر شیخ ( آنکه پسندد براي مردم آنچه براي خود پسندد و بد دارد بر ایشان آنچه براي خود بد دارد. ( 3
شامی است که امیر مؤمنان (ع) فرمود: اي شیخ بپسند براي مردم آنچه براي خودپسندي و بیاور براي مردم آنچه دوست داري براي
4- همان: ( 3- خصال: بسندش تا امام ششم که فرمود: دوست دارید براي مردم آنچه براي خود دوست دارید. ( 5 ( تو آورند. ( 4
5- خصال: ( بسندش تا امام ششم، فرمود: هر که از طرف خود بمردم انصاف دهد بپسندد که دیگري هم در آن حکم باشد. ( 6
صفحه 20 از 177
6- همان: ( بسندش تا رسول خدا (ص) هر که همدردي کند با مستمند، و از خود به مردم انصاف دهد، او است مؤمن راستین. ( 7
بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: هیچ بنده مسلمانی خدا را در باره خود خیرخواه نکرده باینکه از طرف خود حق را بدهد و
حق خود را هم بگیرد جز که دو خصلت باو داده شود: روزي که او را بس باشد و خشنودي خدا که او را نجات دهد. ثواب
7- امالی صدوق: بسندش تا امام ششم (ع) که سه تا روز قیامت نزدیکتر مردمند به خدا عز ( الاعمال: بسندش مانند آن را آورده ( 8
و جل تا حساب پایان یابد، مردیکه در حال خشم بزیر دست ستم نکند، و مردي که حکم باشد میان دو کس و باندازه جوي
-8 ( طرفداري از یکی از آن دو نکند، و کسی که حق را بگوید چه به زیانش باشد یا سودش. خصال: بسندش مانندش را آورده ( 9
معانی الاخبار، بسندش از امام باقر (ع) که خداي تعالی وحی کرد بآدم (ع) که من همه خوبی را در چهار کلمه برایت گرد آورم
یکی براي من و یکی براي خودت و یکی میان من و تو و یکی میان تو و مردم آنکه براي من است، مرا بپرستی و هیچ شریک من
نسازي و آنکه براي تو است کار ترا پاداش دهم آنجا که بدان نیازمندتري، و آنکه میان من و تو است، بر تو دعا کردنست و بر من
پذیرفتن، و آنچه میان تو و مردم است اینکه بپسنديص: 22 براي مردم
-10 ( 9- عیون: بسندش از امام رضا (ع) که به کار زدن عدل و احسان اعلام به دوام نعمت است. ( 2 ( آنچه براي خود پسندي. ( 1
خصال: بسندش از ابی مالک که بامام چهارم گفتم کلیات مقررات دین را بمن گزارش ده، فرمود: گفتار حق، حکم بعدالت، و وفاء
11 - همان در وصیت پیغمبر است به علی (ع) که اي علی بالاترین اعمال سه تا است انصاف دادن بمردم از طرف ( به عهد. ( 3
خودت و همراهی با برادر در راه خدا عز و جل، و یاد تو خدا تبارك و تعالی را در هر حال، اي علی سه از حقائق ایمانند: انفاق در
تنگدستی، و انصاف دادن بمردم از خود، و بخشش دانش بدانشجو. ( 4) و بسند دیگر فرمود: اي علی سه تا را این امت تاب نیارند:
12 - امالی طوسی: در وصیت علی (ع) هنگام ( همراهی با برادر در مال، و انصاف بمردم از طرف خود، و یاد خدا در هر حال. ( 5
وفات، بتو وصیت کنم به عدالت در حال رضا و غضب ( 6) و در آنچه بمحمد بن ابی بکر نوشت: بخواه براي همه رعیت خود آنچه
براي خود و خاندانت میخواهی و بد دار براشان آنچه براي خود و خاندانت بد داري که این حجت را ثابتتر کند و رعیت را بهتر
13 - همان بسندش تا امام ششم (ع) که بتو خبر ندهم سختتر واجب خدا را بر خلقش: انصاف دادن بمردم از ( اصلاح کند. ( 7
طرف خود، و همراهی با برادران در راه خدا عز و جل، و یاد خدا در هر حال که چون طاعت خدا پیش آید بکار بندد، و چون
-15 ( 14 - همان: بسندش تا امام صادق (ع) که انصاف نیست از برادران درخواست انصاف. ( 9 ( نافرمانی پیش آید آن را وانهد. ( 8
همان: بسندي تا امیر مؤمنان (ع) که مردي به پیغمبر (ص) گفت: عملی به من آموز که دیگر میان من و بهشت جلوگیري نماند
فرمود: خشم مکن و از مردم چیز مخواه، و بپسند براي مردم آنچه براي خود پسندي. ( 10 ) گویم: اخبار بسیاري از این باب در باب
16 - معانی الاخبار: بسندش تا اینکه گوید: رسول خدا بمردمی گذر کرد که ( ذکر خدا و باب همراهی با برادران میباشد. ( 11
سنگی را بدامن میگرفتند، فرمود: این چیست؟ گفتند: بدین وسیله بشناسیم سختتر و نیرومند خودمان را، فرمود: من بشما خبر
ندهم از سفتتر و نیرومندتر آنان؟ گفتند: چرا یا رسولص: 23 الله؟ فرمود:
آنست که چون خشنود شود بگناه و باطل نکشاندش و چون خشم کند به ناحقش نکشاند، و چون قدرت یابد بدان چه حق ندارد
17 - محاسن: بسندش تا امام صادق (ع) که میفرمود: ( دست دراز نکند. ( 1) گویم: با سند دیگر در باب صفات مؤمن گذشت. ( 2
خیرخواه خدا نباشد بندهاي پیش خود که حق را بدهد و حق را براي خود بگیرد جز که دو خصلت باو داده شود، روزي فراوان و
18 - اختصاص: بسندي از رسول خدا (ص) که هر که سه خصلت دارد خصال کامل ایمان ( رضایت خدا که او را نجات بخشد. ( 3
را دارد، آنکه خشنود او را به باطل نکشاند و خشم او را از حق بدر نبرد، با قدرت دست بدان چه حق ندارد نیازد. امالی طوسی:
19 - نوادر راوندي: بسندي از رسول خدا (ص) که خوشا بحال آنان که پیش افتند بسوي سایه عرش، ( بسندي مانندش را آورده. ( 4
گفته شد کیانند یا رسول الله؟ فرمود: آنان که چون حق را شنوند بپذیرند و چون از آنها خواسته شود بدهند، و بر مردم حکم کنند
صفحه 21 از 177
20 - امالی طوسی: بسندش تا ابی عبیده حذاء که امام ششم (ع) بمن فرمود: به ( چون حکم بر خود آنانند پیشروان بسایه عرش. ( 5
تو خبر ندهم از سخت واجب خدا بر خلقش؟ گفتم: چرا فرمود: سختتر چیزي که خدا به خلقش واجب کرده انصاف دادن از
طرف خود بمردم است، و همراهی کردن در مال با برادران مسلمان و بسیار ذکر خدا کردن، آگاه باش مقصود من گفتن سبحان الله
و الحمد لله و لا اله الا الله نیست و گرچه آن هم ذکر خدا است بلکه یاد خدا نزد حلال و حرام که اگر طاعت است عمل کند و اگر
21 - نهج البلاغه فرمود در تفسیر قول خدا "إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ- خدا فرمان دهد بعدل و احسان" ( گناه است وانهد. ( 6
که عدل انصاف است و احسان بخشش. ( 7) و در وصیتش به پسرش حسن (ع) فرمود: پسر جانم خود را با دیگران بسنج و دوست
دار براي دیگري آنچه براي خود دوست داري، و بد دار برایش آنچه براي خود بد داري ستم مکن چونان که نخواهی ستم کشی،
و نیکی کن چونان که دوست داري بتو نیکی شود. و از خود زشت شمار آنچه از دیگران زشت میشماري، و بپسند براي مردم آنچه
22 - کافی: بسندش تا ( را از آنها براي خود پسندي، آنچه ندانی نگو و آنچه دانی بگو، و مگو آنچه نخواهی برایت گویند. ( 8
رسول خدا (ص) که در پایان خطبهاش میفرمود: خوشا بر کسی کهص: 24
خویش خوب است ( 1) و روشش پاکیزه، و نهادش نیک، و عیانش زیبا، و زائد از مالش را انفاق کند، و فزونی گفتارش را
نگهدارد و پر نگوید و از طرف خود بمردم انصاف دهد. ( 2) روشنگري: طوبی بمعنی بهشت یا درخت طوبی که معروف است یا
خوشی در دنیا و آخرت، خوي خوش بمعنی اخلاق خوب یا سرشت خوب، روش پاکیزه یعنی از اخلاق پست، نهاد نیکو یعنی دل
به آراسته بمعارف الهیه و عقائد ایمانیه و تهی کینه و نفاق و قصد ضرر به مسلمانان یا اینکه درونش مخالف برون نباشد چون
ریاکاران، و عیان زیبا به موافقت آداب شرع، انفاق از زائد مال بدادن حقوق واجبه و مستحبه یا اعم از آن بانفاق هر چه بیش از
خرج خودش باشد و انصاف دادن از خود بمردم باینکه میان خود و دیگران بحق حکم کند، و بپسندد براي آنها آنچه براي خود
23 - کافی: بسندش از امام ششم، فرمود: کیست برایم چهار چیز ضمانت کند ( پسندد و بد دارد براشان آنچه براي خود بد دارد. ( 3
به چهار خانه در بهشت: انفاق کن و از نداري نترس، سلام را در جهان افشاء کن، ستیزه را رها کن گرچه حق با تو است و بمردم از
طرف خود انصاف بده. ( 4) بیان: ضمانت اینست که بگردن بگیرد و من هم چهار خانه براي او بگردن بگیرم، و گویا کسی پرسیده
آن چهار چه باشند و امام بطور امر آنها را بیان کرده، انفاق در راه خدا و رضاي او و ترس ندارد چون خدا عوض میدهد، افشاء
سلام نشر آنست باینکه بهر که بر خورد سلام کند جز در موارد نهی از آن که در باب خود بیاید، ترك ستیزه یعنی جدال و نزاع را
رها کند گرچه در مسائل علمیه باشد مگر براي اظهار حق که مطلوب است و خدا فرموده (آیه 125 النحل) و جدال کن با آنها بوجه
24 - کافی بسندش از امام ششم (ع) که میفرمود: بالاترین اعمال سه است: انصاف تو با ( احسن، و سخن در باره آن گذشت. ( 5
مردم تا آنجا که نپسندي براشان جز آنچه براي خود پسندي، و همراهی با برادر دینی در مال، و ذکر خدا در هر حال، نه تنها بگفتن
( سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله بلکه بعمل بدان چه خدا عز و جل پیش تو نهاده و ترك آنچه از آنت نهی کرده. ( 6
روشنگري: بالاترین عمل یعنی اشرف و افضل آن، نپسندي چیزي را براي خود یعنی از آنها نفعی نخواهی جز که نفعی بآنها رسانی
و ضرري بآنها نزنی جز آنچه راضی باشی بتو بزنند و براي آنها بر خود حکم باشی. همراهی در مال یعنی او را شریک مال خود
داند و در برادر خدائی شامل یاري با جان و مال و هر گونه یاري میشود و مواسات همراهی از مخارج شخصی است و از ما زاد
1) ذکر خدا در هر حال چه حال شریف باشد ) آن مواسات نیست.ص: 25
یا پست مانند حال جنابت و در خلاء و جز آنها و آن منحصر بذکر زبانی نیست که عوام میفهمند گرچه آن هم شامل است ولی
عمده آنست که میآید. و بدان که ذکر سه نوع است، زبانی و قلبی و زبانی بخواندن قرآنست و دعا و بردن نام و صفات خدا
سبحانه و بیان دلیل توحید و نبوت و امامت و عدل و معاد، و پند و اندرز دینی و ذکر اوصاف امامان علیهم السلام و فضائل و مناقب
آنان چه که روایت شده از آنها ذکر ما ذکر خدا است و ذکر دشمنان ما ذکر شیطانست، و حاصل هر چه سیب یاد خدا است تا
صفحه 22 از 177
برسد به بیان مسائل فقه و اخباري که از ائمه (ع) رسیده. و ذکر قلبی دو نوع است یکی اندیشه در دلائل آنچه گفتیم و یاد آوري
آن و یاد نعمتهاي خدا و فکر در نابود شدن دنیا و برگزیدن دیگر سرا بر آن و مانند آن که در باب تفکر گذشت. و دوم یاد
کیفرهاي آخرت و ثوابهایش در پیشامد امر و نهی خدا که سبب انجام امر و ترك نواهی است و گفتند سومی به از دو تاي اولی
است و برخی عامه یکمی را بر سومی برتر شمرده بدلیل اینکه مایه فزونی عمل و کردار تنی است و آن موجب مزید ثوابست و حق
اینست که یکمی بهمراه یکی از دو تاي دیگر به تنهائی بهتر است با اینکه یاد بدل بیذکر بزبان با اخلاصتر است از جهاتی و بسا
باین جهت بهتر از مجموع باشد و اما ذکر بزبان بییاد در دل که پیش بیشتر مردم شایع است که بر حسب عادت گویند و از معنی
غافلند و دلشان جاي دیگر است نه بسوي خدا اگر هم ثوابی داشته باشد اندك و یاد بدل از آن بهتر است، و همچنانست ذکر وعظ
و اندرزي که وعاظ در روضهخوانی گویند و در دل خود تاثري ندارند اگر عقابی نداشته باشد ثوابی هم ندارد، و تفصیل میان
دومی و سومی دشوار است با اینکه براي هر کدام افراد بسیاریست که نمیتوان آنها را بهم ترجیح داد. و آنگاه میان عامه اختلاف
است که فرشتهها ذکر قلبی تنها را میفهمند و مینویسند یا نه؟ بقولی آري زیرا خدا نشانی بآنها دهد که بفهمند و بقولی، نه زیرا از
25 - کافی: بسندش تا علی (ع) که در ضمن سخنی فرمود: آگاه باشید که هر که از خود بمردم انصاف دهد ( دل آگاه نیستند. ( 2
26 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود سه کس در قیامت بخدا عز و جل نزدیکتر آداب ( خدا جز عزت او را نیفزاید. ( 3
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 26 مردمند تا از حساب فارغ شود، ( 1) مردیکه قدرت در حال خشم او را به
ستم بزیر دست نکشاند و مردیکه میان دو کس حکم شود و یک جو یکی را بدیگري ترجیح ندهد و مردیکه بحق ایستادگی. کند
در سود خود و یا زیان خود. ( 2) روشنگري: نزدیکتر بخدا بر حسب معنی و کنایه است از اینکه مشمول لطف و رحمت خداي
تعالی است یا مقصود نزدیکی بعرش خدا یا بصف پیغمبران و اوصیاء است که در کار حساب خلقند، و بمعنی اول مقصود این
نیست که پس از حساب نزدیکی پایان یابد بلکه مقصود اینست که در همه جا که مردم ترسان و هراسان و اندر کار حسابند آنان
در امن و قرب و را مانند و زیر سایه عرشند و پس از آن هم چنین باشند بوجه بهتر ... قدرت بر جور بسا شامل انتقام مشروع هم
باشد زیرا عفو بهتر است. رفتن میان دو: یعنی رفت و آمد حقیقی یا کنایه است از حکم بودن یا شامل هر دو است بلکه شامل
نامهرسانی و مذاکره اصلاح یک جو مبالغه در کمی میل است و مراد اینست که هیچ طرفداري در نفع و ضرر یکی از آنها نکند.
-27 کافی: بسندش از امام ششم (ع) که در حدیثی فرمود: بشما خبر ندهم از سختتر واجب خدا بر خلقش و سه تا ذکر کرد (3)
28 - کافی: بسندش ( که اولشان انصاف دادن از طرف خود است بمردم. ( 4) بیان: واجب بسا که مستحب مؤکد را هم فرا گیرد. ( 5
تا رسول خدا (ص) (مضمون آن با تفصیل بیشتري در شماره 24 گذشت). ( 6) بیان: برادر در راه خدا یعنی برادریش براي رضاي
خدا باشد نه بغرض دنیوي یا مقصود اینست که همراهی براي رضاي خدا باشد نه بقصد افتخار و کسب شهرت و بهر تقدیر همراهی
29 - کافی بسندش تا امام ششم (ع) (قریب بمضمون آن در شماره 20 از امالی طوسی گذشت و ( شامل جز مال هم میشود. ( 7
30 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که آزموده نشده مؤمن بچیزي سختتر از سه خصلت که از آنها ( توضیح زائد هم ندارد). ( 8
محروم میشود: گفته شد آنها چه باشند؟ فرمود: همراهی در هر آنچه بدست دارد، و انصاف دادن از طرف خود، و بسیار یاد خدا
بودن من نمیگویم گفتن سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله باشد بلکه یاد خدا نزد برخورد بآنچه بر او حلال کرده و یاد خدا
هنگام بر خورد بدان چه بر او حرام کرده. ( 9) بیان: سختتر بر او در آخرت ... هر آنچه بدست دارد از اموال که در دست او آداب
31 - کافی: بسندي که کشانده تا گوید یک ( معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 27 است و مال او است. ( 1
عرب بیابانی نزد پیغمبر (ص) آمد و آن حضرت عازم یک غزوه بود و او رکاب پاکش حضرت را گرفت و گفت: یا رسول الله به
من عملی بیاموز که بدان به بهشت روم، فرمود: آنچه را خواهی مردم بتو دهند تو هم بآنها بده، و آنچه بد داري که مردم با تو کنند
با آنها مکن، راه پاکش را آزاد کن. ( 2) بیان: پس از تفسیر غرز راحله گوید: راحله ماده شتر سواري است و بقولی هر شتر سواري
صفحه 23 از 177
32 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: عدل شیرینتر است از آبی که ( نر باشد یا ماده (و سپس تفسیر کلمه اتیت را آورده). ( 3
به تشنه کام رسد، چه اندازه عدل گسترده و آرام بخش است گرچه کم باشد. کافی: بسند دیگر مانندش را آورده. ( 4) بیان: عدل
ضد جور است و یک نهادیست درونی که همه کاري را راستا کند و بمیانه افراط و تفریط وادارد و اجراء قوانین شرع را در امور
خلق عدل گویند و بقول راغب عدل دو قسم است یکی حسن عقلی دارد و هیچ گاه برنیفتد و بهیچ وجه تجاوز نباشد چون احسان
بعوض احسان و کف آزار از کسی که بتو آزار نرساند دوم عدلی که از کلام شرع فهم شود و بسا در زمانی بر افتد چون قصاص و
بهاي جنایات و از این رو خدا فرموده: (آیه 194 سوره البقره) هر که بشما تجاوز کرد باو تجاوز کنید، و در (آیه 4 سوره الشوري)
فرموده: جزاء بد کردن بد کرد نیست بمانندش "و کلمه اعتداء و سیئه را در مجازات آورده و باین معنی آمده است عدل در (آیه
90 سوره النحل) خدا فرمان داده بعدل و احسان، زیرا عدل برابري است در مکافات اگر خیر است بخیر و اگر شر است به شر، و
احسان بیشتر عوض دادن خیر است و کمتر عوض دادن به شر پایان. (و در ضمن شرح عدل گسترده گوید) یعنی عدل حقیقی نه
آنچه مردم عدل نامند یا عدل خالص که آمیخته بجور نباشد یا عدل روان در همه اندام نه در پارهاي از آنها و در همه مردم نه در
( بعضی- تا گوید- تعدیل رعایت تعادل و همسانی است در امور و بسا که معنی "ان قل "اینست که عدل میان مردم کم است. ( 5
-34 کافی: بسندش از امام ششم (ع) هر که از طرف خود بمردم انصاف دهد پسندند که بدیگري حکم باشد. ( 6) بیان: یعنی باید
حاکم میان مردم کسی باشد که از طرف خود به دیگران بانصاف رفتار کند، و بسا مقصود اینست که هر که از طرف خود بمردم
انصاف دهد نیاز بحاکم دیگريص: 28 ندارد بلکه میتواند خودش حاکم
35 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که خدا عز و جل بآدم (ع) وحی کرد ( میان خود و دیگري باشد و معنی یکم روشنتر است. ( 1
من همه سخن را در چهار کلمه برایت گرد آورم، گفت: پروردگارا آنها چه باشند؟ (در پاسخ نزدیک بمضمون شماره هشت را
آورده است) و در توضیح آن گوید: همه سخن را برایت گرد آورم یعنی کلمات حق که جامع منافعند، و مرا بپرستی کلمهایست
جامع همه عبادات حقه و اخلاص که بزرگترین شرط آنها است و شناخت خدا بیگانگی و بر کناري از هر کمبود با توکل باو در
36 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: بپرهیزید مر خدا را و عادل باشید چون شما ( همه امور (و بیان اعراب الفاظ حدیث). ( 2
نکوهش کنید مردمی که عادل نباشند. ( 3) بیان: عادل باشید، یعنی میان خاندان و همکاران خود و هر که بر آنها ولایت و سرپرستی
دارید و از پیغمبر (ص) روایت است که همه شما سرکار هستید و از زیردستان خود مسئولیت دارید. شما نکوهش کنید مردم
37 - کافی: بسندش تا امام ششم ( ناعادل را: میان مردم چون حکمرانان ستمکار و نشاید ملامت کنید بر کاري که خود کنید. ( 4
(ع) که عدالت شیرینتر از عسل و نرمتر است از کره و خوشبوتر است از مشک. ( 5) روشنگري: شیرینتر است از عسل: از باب تشبیه
38 - کافی: بسندي تا رسول خدا (ص) که سه خصلت است ( معقول است بامر محسوس چون مردم با این لذتهاي تنی آشنایند. ( 6
که هر که همه را یا یکی را دارد در سایه عرش خدا باشد روزي که جز سایه او سایه نباشد: کسی که بدهد بمردم از خودش هر
آنچه خواست آنها باشد، و کسی که گامی پیش و پس ننهد تا بداند که آن پسند خدا است، و کسی که عیبی از برادر مسلمانش
نگیرد تا آن را از خودش بر گیرد، زیرا هیچ عیبی از خود بر نگیرد جز که عیب دیگرش پدید گردد، مرد را همین بس که بخود از
دیگران بپردازد. ( 7) روشنگري: روزي که سایه جز سایه او نیست یعنی جز سایه خدا یا سایه عرش و بمعنی یکم بسا که خدا را در
روز قیامت سایهها باشد غیر سایه عرش که اعظم و اشرف آنها است و مخصوص است بهر بندهاش که خواهد که صاحب این
خصال از آنانست و بقولی سایه داشتن عرش بر بندهها منافات دارد با آنچه روایت است از پیغمبر (ص) که روز قیامت همه آداب
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 29 غرق آتش است جز سایه مؤمن که صدقهاش سایه او گردد، ( 1) و از این
رو گفتند: در قیامت سایهها باشد بحسب اعمال که صاحبان خود را از سوزش خورشید و آتش نگهدارند و از دم گرم مردمان ولی
سایه عرش بزرگتر و بهتر سایه است، و بسا جواب گویند که در آنجا همان سایه عرش است که هر مؤمنی از آن بهرهاي گیرد
صفحه 24 از 177
باندازه کردار نیکش که سبب آنست. بقول طیبی سایه عرش همان سایه خداست که مانع سوزش و شراره است در هر موقف و بسا
که خدا بحقیقت مؤمن را در سایه عرش در آورد، نووي گفته: ظل همان آسایش و نعمت است و ظل کنایه از کرامت است زیرا
همه عالم زیر عرشند و در سایه آن، و بقولی پارهاي از عرش زیر خورشید آید و سایه افکند، و بقولی مقصود اینست که او را از
ناگواریها نگهدارد و از گرماي موقف، و روزي که سایه نباشد جز سایه او یعنی خورشید بآنها نزدیک شود و گرما سخت گردد و
عرق آنها درگیرد، و بقولی یعنی هیچ کس را سایه نباشد چنانچه در دنیا سایه دارد گامی پیش و پس ندهد یعنی کاري نکند (بیان
اعراب و تفسیر الفاظ). و مقصود اینست که هر که بعیب خود و اصلاح آن پردازد فرصت ندارد به عیب مردم پردازد و از آن
39 - کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: هر که با مالش فقیر را همراهی کند ( جستجو کند و آنان را بدان سرزنش نماید. ( 2
و مردم را از طرف خود انصاف دهد او است که براستی مؤمن است. ( 3) بیان: یعنی مؤمن بر حق است و شایسته نام مؤمن است
40 - کافی: بسندش تا امام ششم که میفرمود: دو کس هرگز در امري کشمکش نکنند ( چون ایمان کامل و اوصاف آن را دارد. ( 4
41 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: خدا را ( و یکی شود بانصاف با دیگري رفتار کند و او نپذیرد جز که مغلوب گردد. ( 5
( بهشتی باشد که در آن در نیاید جز سه کس که یکی از آنان کسی است که در باره خود حکم بحق کند. ( 6
باب سی و ششم