گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
باب هفتاد و نهم در ظلم و انواع ظلم، و مظالم عباد، و کسی که مالی از جز راه حلال گرفته و در ناحق خرج کرده، و فساد در زمین
قرآن مجید






194 - هر که بشما تعدي کرده بآن اندازه باو تعدي کنید، ( 5) و ( -1 البقره (آیه 191 ) آشوب کردن بدتر است از کشتن، ( 4 (3)
( فرمود: 205 - و چون پشت دهد بشتابد در زمین تا در آن تباهی کند و کشت و نژاد را نابود سازد و خدا تباهی را دوست ندارد ( 6
2- آل عمران و خدا دوست ندارد ( و فرمود 217 فتنه بزرگتر است از کشتن، ( 7) و فرمود خدا رهنمائی نکند مردم ستمکار را. ( 8
3- المائده ( 51 ) راستی که خدا رهنمائی نکند مردم ستمکار را ( 10 ) و فرمود 64 و بکوشند به تباهی در زمین و ( ستمکاران را. ( 9
4- الانعام (آیه 21 ) راستش اینست که رستگار نشوند ستمکاران ( 12 ) و فرمود 45 و بروید ( خدا دوست ندارد مفسدان را. ( 11
دنباله آنان که ستم کردند و سپاس از آن پروردگار جهانیانست ( 13 ) و فرمود 47 آیا نابود شوند جز مردم ستمکار ( 14 ) و فرمود
129 و چنان سرپرست کنیم ستمکاران را بهم بسزاي آنچه بدست میآوردند ( 15 ) و فرمود 135 راستی خدا رهنما نباشد مردم
74 و ( 56 و تباهی نکنید در زمین پس از بهبودیش ( 18 ( 5- الاعراف (آیه 41 ) و چنین سزا دهیم ستمکاران را ( 17 ( ستمکار را. ( 16
نشتابید در زمین براي تباهی ( 19 ) و فرمود 103 و تباهی نکنید در زمین پس از بهبودیش- تا فرماید بنگر چه بود انجام کار مفسدان
6 یونس (آیه ( 20 ) و فرمود 142 بنگر چگونه بود انجام کار مفسدان ( 21 ) و فرمود و اصلاح کن و پیرو راه مفسدان مباش. ( 22 )
40 و پروردگارت ( 39 ببین چگونه شد انجام ستمکاران ( 24 ( 13 ) و نابود کردیم قرنها را پیش از شما چون که ستم کردند ( 23
26 ) و اگر هر که ظلم کرده همه آنچه ) 25 ) راستی خدا ستم نکند بمردم ولی مردم بخود ستم کنند 44 ) داناتر است به مفسدان 44
در زمین استص: 191 دارا باشد عوض بدهد با دل پشیمان چون که بینند
7- هود: 44 و گفته ( 1) راستی خدا اصلاح نکند کار مفسدان را. ( 2 ) عذاب را و بعدالت حکم شود میان آنان و ستم نشوند 54
4) و اگر نبود در قرنهاي پیش از شما ) 3) و برگرفت آنان را که ستم کردند صیحه آسمانی 116 ) شود دور بادا مردم ستمکار 67
تهماندهاي که جلو گیرند از فساد در زمین جز شمار کمی از آنها که نجاتشان دادیم از میان آنها و پیروي کردند آنها که ستم
9- الرعد: (آیه 25 ) و ( 8- یوسف (آیه 23 ) راستی ستمکاران رستگار نشوند. ( 6 ( کردند به خوشگذرانی در آن و نابکار بودند. ( 5
10 - ابراهیم (آیه 13 ) پس وحی نمود بدانها پروردگارشان که البته نابود کنیم ستمکاران را 14 و البته ( فساد میکنند در زمین. ( 7
11 - الحج (آیه 53 ) و راستی ( 8) راستی که ستمکاران را عذاب دردناکی است. ( 9 ) شما را ساکن زمین کنیم بعد از آنها 22
12 - المؤمنون: (آیه 41 ) بدور باشند مردم ( 10 ) و نیست براي ستمکاران یاوري. ( 11 ) ستمکاران در جدائی دوري باشند 71
13 ) و آماده کردیم براي ستمکاران ) 13 - الفرقان (آیه 19 ) و هر که ستم کند از شما باو عذاب کلانی چشانیم 37 ( ستمکار. ( 12
14 - الشعراء (آیه 151 ) و فرمان نبرید از مسرفان 152 آنان که تباهی کنند در زمین و اصلاح نکنند 227 ( عذاب دردناکی. ( 14
15 - النمل (آیه 14 ) بنگر چگونه بود انجام کار ( 15 ) و بزودي بدانند کسانی که ستم کردند بدکام سرانجام برمیگردند. ( 16 )
17 ) در شهر نه گروه بودند که فساد میکردند در زمین اصلاح نمیکردند- تا فرماید آنها است خانههاشان که فرو ) مفسدان 48
18 ) و فرمان بر آنها اجراء شد بسزاي ) ریختهاند بسزاي اینکه ستم کردند راستی در این نشانی است براي مردمی که بفهمند 52
20 ) و مجو فساد ) 16 - القصص (آیه 40 ) بنگر چگونه است انجام کار ستمکاران 77 ( ستمی که کردند و جاي گفتگو ندارند. ( 19
17 - الروم (آیه 57 ) امروزه سود ندهد آنان را که ستم کردند عذرخواهیشان و ( در زمین را که خدا دوست ندارد مفسدین را. ( 21
19 - ص (آیه 24 ) گفت بتو ( 18 - لقمان (آیه 11 ) بلکه ستمکاران در گمراهی روشنی باشند. ( 23 ( گله آنها پذیرفته نیست. ( 22
ستم کرده که درخواست کرده میش تو را که از آن او وص: 192 بهمراه
میشهاي او باشد و بسیار شود که شریکها بهم تجاوز کنند جز آنها که گرویدند و کارهاي خوب کردند و چه شمار کمی باشند.
صفحه 113 از 177
21 - حمعسق (آیه 8) و ستمکاران را نباشد ( -20 المؤمن (آیه 18 ) نباشد براي ستمکاران خویشاوندي و نه میانجی پذیرفته. ( 2 (1)
4) راستی که او دوست ندارد ) 3) و راستی ستمکاران هراسان از آنچه کسب کردند و بآنها در افتاده 40 ) سرپرستی و نه یاوري 21
ستمکاران را 41 و البته کسی که کین کشد پس از اینکه ستم کشیده بر آنان گناهی نباشد همانا گناه بر آنان است که ستم کنند
بمردم و بناحق در زمین تجاوز کنند آنانند که عذاب دردناك دارند تا فرماید بینی ستمکاران را که چون عذاب را بینند گویند آیا
22 - الزخرف (آیه 65 ) واي بر آنان که ستم ( راهی به برگشت هست تا گوید آگاه که ستمکاران در عذابی پا بر جا باشند. ( 5
23 - الجاثیه (آیه 19 ) راستی ستمکاران دوستان همدگرند و خدا سرپرست پرهیزکاران است. ( کردند از عذاب روزي دردناك. ( 6
25 - البروج (آیه 10 ) آنان که مردان مؤمن و زنان با ایمان را فتنه ( -24 الجن (آیه 15 ) و اما ستمکاران هیزم دوزخ باشند. ( 8 (7)
کنند و سپس توبه نکنند عذاب دوزخ دارند و عذابی سوزان.
اخبار باب
-1 امالی صدوق: بسندش تا امام پنجم (ع) که چون وفات علی بن الحسین (ع) در رسید مرا بسینه چسبانید و فرمود: پسر جانم (9) :
تو را وصیت کنم بدان چه پدرم مرا وصیت کرد چو وفاتش در رسید و گفت: پدرش هم وصیت کرده فرمود: پسر جانم بپرهیز از
2- امالی صدوق: امیر مؤمنان (ع) ( ستم بر کسی که جز خدا در برابر تو یاوري ندارد. خصال: بسندش مانندش را آورده. ( 10
3- همان: بسندش تا امیر مؤمنان، فرمود: چه بد توشهایست براي ( فرمود: هر که از پروردگارش ترسد از ستم خود را باز دارد. ( 11
4- تفسیر قمی: بسندي از ابن ابی یعفور که شنیدم امام ششم (ع) ( معاد تجاوز بر عباد. عیون: بسندي مانندش را آورده. ( 12
میفرمود: کسی کهص: 193 گندمی از زمینی کشت کند ( 1) و آن زمین را
خوب آماده نکند و بذر را پاك نکند و گندمش پر از جو در آید بکار کرد خودش ستم کند یا بزارع و کارگرانش زیرا خدا
-5 ( فرماید (آیه 160 سوره النساء) بستم کردن آنان که یهودند حرام کردیم بر آنها آنچه خواست و بر آنها حلال شده بود. ( 2
خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: سه کسند اگر ستمشان نکنی ستمت کنند: دونان و زنت و خادمت. محاسن: بسندي
6- خصال: بسندي تا رسول خدا (ص) که فرمود: بپرهیزید از فحش که خدا عز و جل فحش دهنده بیشرم ( مانندش را آورده. ( 3
را دوست ندارد و بپرهیزید از ستم که نزد خدا تیرگیهاي روز قیامت است و بپرهیزید از بخل که آن واداشت کسانی را که پیش از
( شماها بودند تا خون خود را ریختند، و واداشت تا قطع رحم کردند، و واداشت تا بیآبرو شدند و محارم خود را حلال دانستند. ( 4
-7 همان: بسندش تا امام ششم (ع) که لقمان به پسرش گفت: پسر جانم ظالم سه نشان دارد: ستم کند به زبردست خود بنافرمانی و
بزیردستش به چیرگی، و کمک دهد به ظالمان- الخبر. ( 5) گویم: برخی اخبار در باب عدالت گذشت و برخی هم در باب آنچه از
8- عیون: بسندي از ریان بن صلت که امام رضا (ع) براي من از عبد المطلب این اشعار را ( گناهان که سبب خشم خدا شوند. ( 6
خواند. مردم همه گویند بد زمان را عیبی نبود در آن بجز ما گوئیم زمان بد است عیب ما راست ور داشت زبان هجو کرد ما را
9- امالی طوسی: بسندي تا امام صادق (ع) فرمود: سه از خداي ( گرگی نخورد ز گوشت گرگی ما گوشت هم خوریم آشکارا ( 7
تعالی در پرده نمانند: دعاء پدر براي فرزندي که باو نیکی کرده، و نفرینش بر او که ناسپاسی کرده، و نفرین ستمدیده بر ستمگرش،
و دعایش براي کسی که او را در انتقام یاري کرده، و دعاء مؤمن براي مؤمن برادر که بخاطر ما باو کمک کرده و نفرینش بر او اگر
10 - همان: بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: نفرین ستمدیده مستجابست و ( با توانائی و احتیاج برادرش باو کمک نکرده. ( 8
11 - همان: بسندش تا رسول ( گرچهص: 194 بدکار خود آزار باشد ... ( 1
12 - معانی الاخبار: ( خدا که خدا عز و جل میفرماید خشم من سخت است بر کسی که ستم کند بدان که یاوري جز من ندارد. ( 2
بسندش تا آنکه گفته پرسش شد از امیر مؤمنان کدام کس بخیلتر است؟ فرمود: آنکه مالی از غیر راه حلال بر گیرد و در جاي
صفحه 114 از 177
13 - خصال: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) فرمود: خدا وحی کرد بعیسی بن مریم (ع) ( ناحق بنهد. امالی طوسی: مانندش را آورده ( 3
که به سران بنی اسرائیل بگو بهیچ کدام از خانههایم درنیایند جز با دلهاي پاك و دیدههاي ترسان و دستهاي پاکیزه و بآنها بگو:
14 - امالی صدوق: ( بدانید من براي کسی از شماها دعائی مستجاب نکنم و بگردن او مظلمهاي از یکی خلقم باشد- الخبر- ( 4
بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: ظلم سه گونه است: ظلمی که نیامرزد و آنکه آن را وانهد، اما آنکه خدا نیامرزد شرك بر خداست و
اما آنکه خدا عز و جل آمرزد ظلم کسی بر خود است میان او و خدا عز و جل و اما ظلمی که خدا آن را واننهد بده و بستان میان
بندگانست و فرمود (ع) آنچه ستمدیده از دین ستمگر ستاند بیشتر است از آنچه ستمگر از دنیاي ستمکش ستاند. ( 5) خصال:
15 - خصال: بسندي تا علی (ع) که میفرمود: ظلمکننده و کمکارش و راضی بدان ( بسندي آن را تا کلمه میان بندهها آورده. ( 6
16 - قرب الاسناد: بسندي تا امام باقر (ع) فرمود: خدا دشمن دارد پیرمرد نادان و توانگر ستمگر، و فقیر ( ستم سه شریکند با هم. ( 7
18 - همان: بسندش ( 17 - ثواب الاعمال: بسندش از امام پنجم (ع) که فرمود: ظلم در دنیا ظلمات است در آخرت. ( 9 ( متکبر را. ( 8
تا امام ششم (ع) در تفسیر قول خدا عز و جل ( 14 - الفجر) راستی پروردگارت در مرصاد است؟ فرمود: پلی است بر صراط که
19 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: راستی خدا عز و جل میفرماید ( نگذرد از آن بندهاي که مظلمه بگردن دارد. ( 10
بعزت و جلالم اجابت نکنم دعاء ستمدیدهاي که در باره ظلمی بدرگاهم دعا کند که خود مانند آن را کرده و نه دعاء کسی که بر
20 - همان: بسندش تا امام چهارم (ع) (1) او چنین مظلمهاي باشد.ص: 195
21 - همان: بسندش تا امام پنجم که کسی حقی ( فرمود: ستمدیده از دین ستمگر بگیرد بیش از آنچه او از دنیاي ستمدیده برده. ( 2
بظلم از کسی نبرد جز که خدایش بدان مؤاخذه کند در جانش و مالش و اما ظلمی که میان او و خداست عز و جل چون توبه کند
22 - همان: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: هر که بکسی ستم کند خدا عز و جل بر او برانگیزد کسی که ( خدایش بیامرزد. ( 3
23 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که هر که بناحق مال برادرش را بخورد ( مانندش باو کند یا بفرزند و نژادش بعد از او نماید. ( 4
24 - همان: بسندش تا علی (ع) فرمود: همانا از قصاص ترسد آنکه خودداري ( و پس ندهد تکه آتش در قیامت خورده باشد. ( 5
-26 ( 25 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که راستی خدا عز و جل دشمن دارد توانگر ستمکار را. ( 7 ( کند از ستم بمردم. ( 6
همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که بکسی ستم کرد و دسترسی باو ندارد (تا جبران کند) از خدا برایش آمرزش خواهد
- 27 - همان: بسندش از امام باقر (ع) فرمود: خدا انتقام از ستمکار را با ستمکاري کشد که فرموده ( 129 ( که کفاره او شود. ( 8
28 - محاسن: بسندي تا بامیر مؤمنان (ع) که بمنبر بر آمد و خدا را سپاس ( الانعام) و همچنین مسلط کنیم ستمکاران را بهمدگر. (" 9
کرد و ستود و فرمود: اي مردم راستش گناهان سه باشند و خاموش شد پس از آن فرمود آنها را ذکر نکردم جز که میخواستم
تفسیرشان کنم جز که حالی بمن دست داد که از سخنم باز داشت آري گناهان سهاند: گناه آمرزیدنی و گناه نیامرزیدنی و گناهی
که براي گناهکار میان رجاء و خوف است گفته شد یا امیر المؤمنین آنها را براي ما روشن کن فرمود: آري گناه آمرزیدنی آنکه
خدا گنهکار را در دنیا کیفر داده و خدا حکیمتر و کریمتر است از اینکه بنده خود را دو بار کیفر دهد، و اما گناهی که آمرزیده
نشود ظلم بندهها است بهم، زیرا چون خدا بخلقش توجه کرد قسم اکیدي خورد بخودش و فرمود: بعزت و جلال خود ظلم ظالم از
من در نگذرد گرچه یک مشتی بر مشتی باشد یا سائیدنی بکف دستی و یک شاخی به گوسفند شاخدار به بیشاخ گوید و خدا
قصاص کند براي بندگان در ظلم بهم تا مظلمهاي بر کسی نماند، و آنگاه آنها را پاي حساب کشاند اما گناه سوم آنست که خدا
آن را برص: 196 بندهاش پنهان داشته و توبه از آن را روزي او کرده و او
از گناهش ترسان شده و امیدوار به پروردگارش کرده، و ما هم باندازه خودش از او طرفداري کنیم، برایش امید رحمت داریم و از
29 - محاسن: بسندي از یونس بن ظبیان که امام ششم (ع) بمن فرمود اي یونس هر که حق مؤمنی را باز دارد ( کیفرش گرائیم. ( 1
خدایش روز قیامت پانصد سال بر دو پایش وادارد تا از عرقش رودها روان گردد و از طرف خدا یکی جار زند اینست ستمگري که
صفحه 115 از 177
30 - همان: در روایت مفضل امام ششم (ع) ( حق خدا را باز داشته و چهار روزش توبیخ کنند و پس فرمان بدوزخش دهند. ( 2
( فرمود: هر مؤمنی دیگري را از مالش که باو نیاز دارد باز دارد بخدا که از خوراك بهشت مزه نکند و از شراب سربسته ننوشد. ( 3
32 - در کتاب ( -31 همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: برتر جهاد مؤمن اینکه صبح کند و قصد ظلم بکسی ندارد. ( 4
غایات مانندش آمده جز که بجاي برتر بزرگتر آمده و این را دارد، و هر که صبح کند و قصد ظلم بکسی ندارد آمرزیده شود هر
34 - تفسیر ( 33 - صحیفه الرضا: بسندي از رسول خدا که بپرهیزید از ستم که دل شما را ویران میکند. ( 6 ( جرمی که کرده. ( 5
عیاشی: از عبد الاعلی مولی آل سام که امام ششم (ع) آغاز کرد و فرمود هر که ستم کند خدا بر او مسلط کند کسی که ستمش
کند یا بر فرزند و یا نواده او گوید: در دل گفتم: او ستم میکند و خدا بر فرزند و یا نوادهاش کسی را براي انتقام مسلط میکند آن
حضرت پیش از اینکه سخنی گویم فرمود: خدا فرماید ( 9- النساء) و باید بترسند کسانی که اگر بجاي خود فرزند ناتوانی گزارند
35 - همان: زراره از امام پنجم و ششم (ع) که پرسیدمشان از قول خدا ( که بر آنها نگرانند و بترسند از خدا و درست بگویند. ( 7
-205 البقره) و چون رو برگرداند بکوشد در زمین تا آخر آیه (تا نابود کند حرث و نسل را و خدا فساد را دوست ندارد) فرمود: )
36 - همان: از امیر مؤمنان در تفسیر آیه و چون رو ( نسل فرزند است و حرث زمین کشت و امام ششم فرمود حرث فرزند است. ( 8
برگرداند بکوشد در زمین تا تباهی کند در آن و نابود کند حرث و نسل را بظلمش و بدرفتاریش و خدا دوست ندارد تباهی را.
37 - همان: از امام باقر (ع)، فرمود کین نکشد خدا از ستمگر (1)ص: 197
-38 ( جز با ستمگر و اینست که خدا فرموده: ( 129 - الانعام) و چنین برگماریم ستمگران را بهم بسزاي آنچه بدست میآورند. ( 2
تفسیر امام: در تفسیر قول خداي تعالی ( 24 - البقره) و بپرهیزید از دوزخی که دمگیرهاش مردم است و سنگ علی بن ابی طالب (ع)
فرمود: اي شیعه ما بترسید از خدا و حذر کنید که هیزم آن آتش باشید و گرچه بخدا کافر نباشید و از آن مانند ستم به برادر مؤمنتان
دوري کنید و نباشد مؤمنی که برادر همعقیده خود که دوستدار ما است ستم کند جز که غل و زنجیرهایش در آن دوزخ را خدا
گران سازد، و جز شفاعت ما او را رها نکند و ما از او شفاعت نکنیم بدرگاه خداي تعالی جز پس وساطت ما نزد آن برادر مؤمنش
39 - همان: در قول خدا (آیه 84 - البقره) و چون ( و اگر گذشت کرد او را شفاعت کنیم و گر نه ماندنش در دوزخ بدرازا کشد. ( 3
که پیمان گرفتیم که خون خود نریزید و یک دیگر را از خانه خود بیرون نکنید و شما هم پذیرفتید و گواه شدید 85 سپس شماها
اي حاضران و خود را کشتید و همدگر را از خانههاتان بیرون کردید که بناروا و گناه بر آنها چیرهگی کردید و اگر آنها را با سیري
نزد شما آوردندي آنها را فدیه از ایشان دادید و آزادشان کردید با اینکه بیرون کردنشان بر شما حرام بود آیا بپارهاي از کتاب خود
ایمان دارید و بپارهاي ندارید، سزاي هر که از شما چنین میکند چه باشد جز رسوائی در دنیا و روز قیامت هم برگردانده شوند
بعذابی دردناك- 86 آنانی که میخرند زندگی دنیا را بآخرت و سبک نشود عذابشان و یاري نشوند امام (ع) فرمود: و چون گرفتیم
پیمان شما را یعنی یاد آورید اي زادگان اسرائیل آنگاه پیمان شما را از پدرانتان گرفتیم و پیمان هر که خبر باو رسد از آیندگان
شما که از آنها باشید بر اینکه هم را نکشید و از خانه بیرون نکنید و شما هم باین پیمان اعتراف کردید مانند گذشتگان شما و آن را
پذیرفتید مانند آنان و شما گواه آینده بر گذشتگان خود و بر خود و از آن پس اي گروه یهود همدگر را میکشید و از خانههاتان
بیرون میکنید گروهی را از روي خشم و قهر. بر آنها زور مگوئید بر آنها که از خانههاشان بیرون میکنید و در تجاوز با هم کمک
کنید و همدست شوید و اگر هم آنها که از خانه بیرونشان کردید با سیري و قصد کشت آنها دارید اگر باز گردند با سیري نزد شما
آورده شوند که دشمن مشترك شما آنها را اسیر کرده باشد با مال خود عوض دهید و آنها را آزاد کنید با اینکه اخراج آنها بشما
حرام بوده لفظ اخراج را باز گفت تا تو هم نشود که عوض دادن حرام است، سپس فرمود: آیا بپارهاي از کتاب آداب معاشرت-
ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 198 ایمان دارید و آن وجوب عوض دادن براي آزادي آنها است ( 1) و بپارهاي ایمان
ندارید که حرمت کشتن و بیرون کردن آنها است و فرمود چون در کتاب کشتن نفوس و راندن آنها از خانمان واجب مانند عوض
صفحه 116 از 177
دادن براي آزادي آنان چرا یکی را فرمان برید و دیگري را نافرمان. گویا برخی کافرید و برخی مؤمن سزاي آنکه چنین کند
چیست اي گروه یهود جز رسوائی در دنیا که باید بخواري جزیه دهد و روز قیامت بسختتر عذاب برگردد باندازه تفاوت گناه و
خدا بیخبر نیست از آنچه میکنند این یهود سپس وصف آنها کرد و فرمود "آنانند که خریدند زندگی دنیا را بآخرت "خوش
کردند بدنیا و کالاي آن بجاي نعمت بهشت که بطاعت مستحق شوند "و عذابشان سبک نشود و یاري نشوند "به برداشتن عذاب
-40 قول خدا عز و جل ( 24 - البقره) مردمی باشند که گفتارشان خوشت آید در این دنیا- تا فرماید: و البته چه بد بستریست" (2)
امام (ع) فرمود: چون خدا عز و جل در آیه پیش بتقوي در نهان و عیان فرمان داد بمحمد خبر داد که مردم کسی باشد که آن را
اظهار کند و در دل خلافش را دارد و دل بگناهان دارد و فرموده اي محمد از مردم است کسی که خوشت آید گفتارش در دنیا،
باظهار دین و مسلمانی و آن را با ورع و احسان بحضورت نماید "و خدا را گواه گیرد بدان چه در دل دارد "و سوگند خورد باینکه
مؤمن پاك است و کردارش گواه گفتار اوست و چون از نزد تو برگردد "سعی کند براي فساد در زمین و نافرمانی کافرانه کند که
مخالف اظهار او است، و ستمی که خلاف تعهد او است در حضورت "و نابود کند حرث را "باینکه بسوزاندش یا تباهش کند و
هم نسل را باینکه جانداران را بکشد تا نسل آنها برافتد "و خدا دوست ندارد فساد را "بدان راضی نیست و بیکیفرش نگذارد ". و
چون باو گفته شود از خدا بترس "یعنی آنکه از قولش خوشت آید و کار بدت روانه "چیرگی بر گناهش درگیرد "آنچه در دل
دارد و بدي بر بدي فزاید و ستمی بر ستمش فزون کند و دوزخش بس است "سزاي بدکرداري او و عذابش باشد "و چه بد
بستریست که در آن جاوید است. امام چهارم (ع) فرمود: خداي تعالی نکوهیده این ستمگر متجاوز از مخالفان را که در دل دارد
خلاف آنچه گوید، و بدي به مؤمنان را در نهاد دارد، از بندگان خدا از خدا بترسید و از گناهان پرهیز کنید که اصرار گنهکار او را
بخذلان کشد که بخروج از ولایت محمد و آلش کشاند و ورود در دوستی دشمنانشان و هر که اصرار ورزد و خذلانش او را به
آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 199 بدبختی بدتر کشاند که جدائی از ولایت بزرگتر خردمندانست او
از زیانکارتر زیانکاران است. ( 1) گفتند: یا ابن رسول الله گناهانی که بخذلان بزرگ کشند کدامند؟ فرمود: ظلم به برادرانتان که
هم قول شمایند در تفضیل علی و امامتش و امامت فرزندان برگزیدهاش و یاري شماها بر دشمنانشان، و فریب بخورید از اینکه خدا
در برابر شما بردبار است و بشما مهلت دراز دهد تا چون کسانی باشید که خداي تعالی فرماید ( 16 - الحشر) بمانند شیطان که بآدمی
گوید: کافر شو و چون کافر شود گوید: راستی من از تو بیزارم چون که از پروردگار جهانیان میترسم این مردي در بنی اسرائیل
پیش از شما که زهد و عبادت میفروخت، و باو گفته شد زهد برتر ظلم به برادرانت باشد که عقیده دارند بمحمد و علی (ع) و
پاکان از خاندانشان و هم اینکه اشرف عبادات خدمت تو است به برادران مؤمنت که با تو موافقند در تفضیل سادات خلق محمد
مصطفی و علی مرتضی و برگزیدگان براي سیاست مردم، و آن مرد بزهد خود شناخته شد و برادران مؤمنش نزد او میسپردند و او
مدعی میشد که دزدي است و آن را بالا میکشید، و اگر دعوي او زمینه نداشت آن امانت را منکر میشد و میبرد و پیوسته چنین
بود و تهمتی باو پذیرفته نبود و همه باو خوشبین بودند و قسمهاي دروغ او را باور میداشتند تا خدا او را بخود وانهاد و کنیزي زیباتر
مردم که دیوانه شده بود نزدش سپردند تا باو دعائی بخواند و بهبود شود یا با داروئی او را درمان کند و خذلان الهی او را واداشت
که در شدت دیوانگی آن دختر او را وطی کرد و آبستنش کرد و چون نزدیک زائیدنش رسید شیطان او را وسوسه کرد که میزاید
و فهمیده شود که با او زنا کرده و او را میکشند او را بکش زیر جانمازت خاك کن و او را کشت و خاك کرد و صاحبان آن دختر
او را خواستند؟ گفت: از دیوانگی مرد و او را متهم کردند و زیر جانمازش را کندند و کشته او را آبستن نزدیکزا یافتند و باین
گناهش پیوست دعواهاي مردم بسیاري که امانت آنان را انکار کرده بود و تهمتش بالا گرفت و بر او تنگ گرفتند، اعتراف کرد که
با او زنا کرده و او را کشته پس پشت و شکم او را پر از تازیانه کردند و بر درختی بدارش زدند. و یک شیطان صفتی آمد و باو
گفت: عبادت معبودش و دوستی تو با دوستانت که محمد و علی و آلشان باشد و پنداشتی که در گرفتاریها یار تواند، و در سختیها
صفحه 117 از 177
کمک کار سودي برایت نداشتند، و آرزوهایت بر باد رفت احادیث آنها براي تو و فرمانبري تو براي آنها بزرگتر گول بود، و
بیهودهترین بیهوده منم آن امام تو که باو دعوت میکردي و صاحب الامري که باو رهنمائی داشتی ولی پیش از این از راه فریب به
دیگر پیوستی، و اگر خواهیص: 200 تو را از اینان خلاص کنم و ببلاد
خود برم ( 1) و آنجا سرور و آقایت کنم با این هراسی که داري بمن سجده کن و اعتراف کن که منم نجات بخش تو تا تو را رها
کنم و بدبختی و خذلان به او چیره شد و باو سجده کرد و گفت: مرا رها کن و در جوابش گفت: راستی که من از تو بیزارم
راستش من از پروردگار جهانیان میترسم و شروع کرد بمسخره کردن و طعنه باو و آن را زده حیران شد و پریشان عقیده و با بدتر
41 - جامع الاخبار: رسول خدا (ص) فرمود: هر که ظلم کرد بکسی و از ( انجامی مرد و آن بود که باین خذلانش کشاند. ( 2
دسترس او به در رفت برایش آمرزش خواهد که کفاره او گردد، ( 3) و امام صادق (ع) فرمود: خدا کین نکشد از ظالم جز با ظالم و
اینست تفسیر قول خداي تعالی ( 129 - الانعام) و چنین بگماریم ظالمان را بهم بسزاي آنچه بدست میآوردند، ( 4) و از ابن عباس
است که خدا عز و جل وحی کرد بداود (ع) که بظالمان بگو: مرا یاد نکنید که بر من حق است یاد کنم هر که را یادم کند و راستی
42 - اختصاص: سؤال شد از امیر مؤمنان (ع) کدام گناه زودتر کیفر شود؟ فرمود: هر که ( یادش از آنها لعن من است بر آنها. ( 5
43 - همان: تا رسول ( ستم کند بکسی که جز خدا یاوري ندارد و نعمت را به تقصیر عوض دهد، و دستدرازي کند به فقر بینوا. ( 6
44 - کتاب صفات الشیعه صدوق: بسندي از امام ششم (ع) فرمود: همین یاري خدا براي (7) .( خدا (ص) (حدیث صدر شماره 41
45 - حسین بن سعید: بسندي تا امام باقر (ع) که رسول خدا (ص) در ( مؤمن بس که بیند دشمنش خدا را نافرمانی میکند. ( 8
خطبهاش میفرمود دشنام بمؤمن فسق است و جنگ با او کفر و غیبت او گناه و نافرمانی خدا و حرمت مال او چون حرمت خون او
46 - نوادر راوندي: بسندي تا رسول خدا (ص) فرمود: برتر جهاد از کسی که صبح کند و قصد ستم بر احدي ندارد. ( است. ( 9
-47 دعوات راوندي: پیغمبر (ص) فرمود: بشما خبر ندهم از خوبان شما؟ گفتند چرا یا رسول الله فرمود: آنان ناتوانهاي (10)
48 - نهج البلاغه: امیر مؤمنان (ع) ( ستمدیدهاند، ( 11 ) و امیر مؤمنان فرمود: هر که ستمت کند سودت داده و بخود زیان زده. ( 12
فرمود: آنکه آغاز ستم کند فردا دست خود گزد. ( 13 ) و فرمود (ع): چه بد توشهایست براي معاد تجاوز بعباد، ( 14 ) و فرمود (ع)
روز حق گرفتنص: 201 ستمدیده از ستمگر سختتر است از روز ستمگر
بر ستمدیده، ( 1) و فرمود: پیروز نیست آنکه با گناه پیروز شد، و آنکه بکار بد غالب شده شکست خورده ( 2) و فرمود: (ع) روز
اجراء عدالت بر ستمگر سختتر است از روز جور بر ستمکش. ( 3) فرمود: نشانههاي ستمگر سه تا است: بر بالا دستش بنافرمانی
ستم کند و بزیر دستش به چیرگی، و همکار ظالم است ( 4) فرمود: چون نیکی را دیدید بدان کمک کنید، و چون بدي دیدید از
گردش دور شوید که رسول خدا (ص) همیشه میفرمود اي آدمیزاده کار خوب کن و بدي را وانه در این صورت بخشش کنی و
میانهرو، آگاه که سه گونه ستم است: ستم نابخشودنی و ستم قابل پیگیري، و ستم آمرزیده و بیپیگیري، اما ظلم نیامرزیدنی شرك
بخداست، خدا سبحانه فرموده (آیه 116 - النساء) راستی که خدا نیامرزد شرك باو را و اما ستمی که آمرزیده شود ظلم بر خود
است در برخی پیشامدها و اما ستمی که پیگیري شود ستم مردم است بهم، بازخواست در آنجا سخت است، زخم با کارد و تازیانه
زدن نیست ولی چنانست که اینها در برابرش کوچک است، ( 5) و در وصیتش بفرزندش حسن فرمود: ستم ناتوان هرزهترین ظلم
49 - کنز کراچکی: عبد الله بن سنان از امام صادق (ع) روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: خدا بیکی از پیغمبرانش ( است. ( 6
وحی کرد: آدمیزاده در حال خشمت مرا یاد کن تا در خشم خودم تو را یاد کنم، و تو را در میان دیگران نابود نکنم، و چون ستمی
بتو شد بپسند کین کشی مرا برایت زیرا آن بهتر است از کین کشی خودت و بدان که خوي خوش آب کند بدي را چنانی که
خورشید یخ را، و خوي بد تباه کند کار خوب را چنانی که سرکه عسل را، ( 7) و روایت است که در تورات نوشته هر که ستم کند
خانهاش را ویران کند ( 8) و رسول خدا (ص) فرموده: راستی خدا به ستمکار مهلت دهد تا گوید: مرا رها کرده سپس او را یکباره
صفحه 118 از 177
دستگیر کند، ( 9) فرمود: خدا خود را بنابود کردن ظالمان ستوده که فرموده ( 45 - الانعام) پس برید دنبال مردم ستمکار و سپاس از
آن پروردگار جهانیان. ( 10 ) امیر مؤمنان (ع) فرمود: ظلم ظالم بر تو گران نیاید که همانا میکوشد در زیان بر خود و سود بتو، و
سزاي کسی که شادت کند بد کردن باو نباشد، و هر که تیغ ستم کشد بدان کشته شود، و هر که براي برادرش چاهی کند در آن
افتد و هر که آبروي برادرش برد آبرویش ریزد در خانه او، چه بد توشهایست براي معاد ستم بر عباد. ( 11 ) و فرمود: نزد ستم کردن
، یاد کن عدل خدا را در باره خودت، و نزد توانائی قدرت خدا را بر خود. آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2
50 - اعلام الدین: پیغمبر (ص) فرمود: ظالم را مهلت دهد تا گوید: مرا رها کرده سپس بسختی او را گیرد راستی خدا (1) ص: 202
خود را در ریشهکن کردن ستمکاران خود را ستوده که فرموده: پس بریده شد دنبال ستمکار و سپاس از آن پروردگار جهانیانست.
52 - کافی: بسندش تا امام پنجم ( -51 کتاب الامامه و التبصره: بسندي تا رسول خدا (ص) فرمود: ستمکاري پشیمانی است. ( 3 (2)
(ع) فرمود: ظلم سه گونه است: ظلمی که خدایش آمرزد، و ظلمی که نیامرزد، ظلمی که آن را واننهد، ظلمی که نیامرزدش شرك
است و آنکه آمرزدش ظلم بر خود است میان خود و خدا و آنکه واش ننهد بدهکاري میان بندهها است بهمدگر. ( 4) بیان: ظلم کار
بیجاست و ظلم مشرك گرفتن دیگریست بجاي خدا و عبادت بیجاست و ظلم گنهکار نافرمانی بجاي طاعت است و شرك اخلال
بهمه عقائد ایمانی است و مقصود اینست که بیتوبه آمرزیدنیست چنانچه خدا فرموده ( 48 - النساء) راستی خدا نیامرزد که باو
شرك آورند و آمرزد مگر از آن را براي هر که خواهد، و اما ظلمی که ممکن است بیتوبه آمرزد چنانچه فرموده براي هر که
خواهد، و اما ظلمی که واش ننهد بیمکافات در دنیا و یا در هر دو جهان چون حق خدا نیست یا آنکه بیعوض براي مظلوم رهاش
نکند یا بیانتقام براي مظلوم براي انتقام از ظالم بیعوض دادن بمظلوم و مخالف اخباري نباشد که چون خدا خواهد حق الناس
- 53 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) در تفسیر قول خدا عز و جل (آیه 14 ( کسی را آمرزد بمظلوم عوض دهد تا راضی شود. ( 5
الفجر) راستی که پروردگارت در مرصاد است "فرمود: پلی است بر صراط که گذر نکند از آن بندهاي که مظلمهاي بگردن دارد.
6) بیان: بقول مجمع البیان مرصاد دیدگان سر راه است که همه جا را بیند و خدا هم همه گفتار و کردار بندهها را بیند و داند و )
گویا در کمینگاه است، و بنقل از علی (ع) معنایش اینست که پروردگارت تواند همه گنهکاران را سزا دهد و بقول امام صادق (ع)
مرصاد پلی است بر صراط که بنده بدهکار بندهاي از آن نگذرد، عطا گفته: یعنی سزا بیند هر کس و انتقام ستمدیده از ستمگر
گرفته شود. و بروایت از ابن عباس در تفسیر آیه بر پل روي دوزخ هفت ایستگاه است: در یکمی از بنده شهادت بیگانگی خدا
پرسند و اگر درست آورد بدومی رود و از نمازش پرسند و اگر درست آورد بسومی رود و از زکاتش پرسند و اگرش درست آورد
بچهارمی رود و از روزهاشص: 203 پرسند ( 1) و اگرش درست آورد به
پنجمی رود و از حجش پرسند و اگرش درست آورد به ششمی رود اگرش درست آورد بهفتمی رود از بدهکاریش پرسند و اگر از
آن بدر آید چه خوب و اگر نه گویند وارسید اگر کارهاي مستحب دارد با آنها بکمال اعمالش رسانید و چون فارغ گردد به بهشت
54 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که هر که صبح کند و قصد ستم بر کسی ندارد خدا گناه آن روزش بیامرزد ( روانه شود ... ( 2
تا خونی نریخته و یا مال یتیم را بحرامی نخورده. ( 3) بیان: یعنی بی قصد ستم وارد صبح شود بدین حال و ظاهرا با تصمیم بستم
نکردن و منافات ندارد که در آن روز ستم کند ولی مخالفت دارد با آیات و اخبار بسیاري که دلالت دارند بمؤاخذه بر حقوق مردم
که برخی از آنها گذشت و تخصیص آنها بمانند این خبر مشکل است و گرچه گفتند: خدا بمظلوم عوض میدهد و خبر چند توجیه
دارد: 1- این دو ظلم بعنوان نمونه بدنی و مالی ذکر شدند و مقصود اینست که قصد هیچ ظلمی نداشته باشد تا گناهان دیگرش در
آن روز آمرزیده باشد چنانچه ظاهر خبر آینده است. 2- اینکه مقصود ترك همه گناهان کبیره باشد و در این صورت گناهان
صغیره آمرزیده شود. 3- مقصود این باشد که در آن روز قصد ظلم نکند و مرتکب آن هم نشود و خدا حق الله را باو بخشد بشرط
اینکه پیش از آن هم خونریزي و مال یتیم خوري نداشته باشد بیتوبه از آنها ... و اینکه فرمود این دو را بحرامی نکرده باشد براي
صفحه 119 از 177
55 - کافی: بسندش ( اینکه میشود حلال باشند چو کشتن براي قصاص یا در جنگ با حربی و مهاجم و یا براي سرپرستی یتیم. ( 4
از مولی آل سام که امام ششم (ع) بیپرسش فرمود: هر که ستم کند خدا باو ستمگري مسلط کند یا باز مانده او یا به بازمانده
بازماندهاش گوید گفتم: او ظالم گمارد؟ فرمود: خدا عز و جل میفرماید: ( 9- النساء) و باید بترسند آنان که بسا نژادي بجا نهند که
ناتوانند و بر آنها نگرانند و از خدا بترسند و گفتار درست گویند: ( 5) بیان: چون راوي آن را مخالف عدالت فهمید امام بوقوع آن
در باره مورد آیه ایتام جوابش داد یا براي فهماندن او این آیه را خواند و با دلیل انی استبعادش برد. (و بعد از نقل تفسیر آیه از
بیضاوي گوید) طبرسی هم در وجه دوم تفسیر آیه گفته: فرمان به سرپرست مال یتیم است که امانت داري کند و آن را حفظ کند
چنان که اگر بترسد برص: 204 بازماندگان خود که ناتوان باشند که با آنها
رفتار شود، از قول ابن عباس، ( 1) و بدین معنی است روایت امام هفتم (ع) که فرمود: خدا در مال یتیم بدو عقوبت تهدید کرده
یکی در دنیا که فرموده باید بترسند کسانی که- تا آخر آیه- یعنی بترسد که با نژادش چنان شود که با آن یتیمان کرده. گویم: دفع
توهم ظلم در این مورد باینست که میشود عقوبت غیر ظالم لطف بدیگران باشد با عوض دادن چند برابر باو که چون بیند بدان
شاد شود مانند درد درمان در کودکان و میشود روش خدا باشد که هر که بکسی ستم کند یا مال یتیم را بخورد فرزندش را به آن
گرفتار کند تا عبرت باشد براي هر که آن را بیند یا از راستگوئی شنود و از ستم بر یتیم و دیگران خود را باز دارد و خدا بدان
فرزندان چند برابر آنچه بدانها رسیده یا مالی که از آنها رفته در آخرت عوض دهد بلکه میشود براي خودشان هم عبرت باشد و
سبب خوب شدن و خودداریشان از گناهها گردد زیرا ما میدانیم اگر زاده ظالمان در نعمت پدران بمانند سرکش و تجاوزکار و
هلاك شوند بمانند پدرانشان پس صلاح خودشانهم در همین است، و در اینجا ظلم بکسی نشود، در بارهاش پیش از این سخنی از
56 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) که فرمود: خدا انتقام نگیرد از ظالم جز به ظالم و اینست تفسیر قول خدا عز و جل ( ما گذشته. ( 2
و چنین بگماریم ظالمان را بیکدیگر. (" 3) بیان: و چنین بگماریم "پیش از آن فرماید ( 128 - الانعام) و روزي که محشور کند همه
را اي گروه جن البته که بر بدست آوردید از آدمیان، و دوستان آدمی آنها گویند پروردگارا از هم بهره بردیم و باجل مقرر
رسیدیم گوید دوزخ جایگاه شما است جاوید باشید در آن جز آنچه خدا خواهد راستی پروردگارت حکیم و پرداناست 129 و
چنین گماردیم ستمکاران را بهم. "طبرسی ره گفته: یعنی چنانی که آنها را وانهادیم براي هم که آزمون شوند سزاي بر کارهاشان
درست آید گماردیم ستمکاران را بهم که کار هم را سرپرستی کنند براي استحقاق کیفر. و بقولی یعنی چنانچه گماردیم ظالمین
جن و انس بهم در قیامت و از آنها بیزاري کردیم همچنین بگماریم ظالمان را بیکدیگر در روز قیامت، و پیروان را به رهبران و این
هم و به پیروان بگوئیم برهبران خود بگوئید تا شما را از عذاب نجات دهند، از قول جبائی و دیگري گفته: چون خدا ستیزه میان جن
و انس را در آخرت حکایت کرد فرمود: همچنین آنان را در دوزخ گرد کردیم و سرپرست هم کردیم و این عمل سزاي کردار آنها
است، و ابنص: 205 عباس گفته: ( 1) چون خدا از مردمی خشنود باشد
خوبهاي آنها را سرپرستشان کند و چون خشمگین باشد بمردمی بدهاشان را سرپرستشان کند بسزاي کردارشان که گناه است و
کردار زشت و اینست معنی قول خدا ( 11 - الرعد) راستش خدا دگرگون نکند هر چه را مردمی دارند تا دگرگون کنند آنچه را در
خود دارند و بدان ماند آنچه کلبی از مالک بن دینار آورده که در یک کتاب حکمتی خواندم که خداي تعالی میفرماید: راستی
منم خدا شاه شاهان دارنده دل شاهان هر که فرمانم برد دلش را بر آنها مهربان کنم و هر که نافرمانم شود آن را بدانها نقمت سازم
خود را ببدگوئی شاهان اندرز نکنید ولی بدرگاه خدا توبه کنید تا آن را بشما مهربان سازم. و بقولی: معنی "نولی بعضهم بعضا"
اینست که آنها را بهم وانهیم و آنچه گزینند یاریشان نکنیم و بقولی معناش اینست که آنها را در دوزخ بدنبال هم کشانیم. من
57 - کافی: بسندش تا ابی بصیر که ( گویم: آنچه آن حضرت فرموده با کلام ابن عباس و کلبی موافقتر و مطابق ظاهر آیه است. ( 2
دو مرد آمدند نزد امام ششم در باره مدارا و معامله میان خود و چون گفته هر دو را شنید فرمود: کسی بخوبی پیروز نشده از آنکه به
صفحه 120 از 177
مظلومی پیروز شود چون که مظلوم از دین ظالم بیشتر بگیرد از آنچه ظالم از مال مظلوم میبرد. سپس فرمود: هر که با مردم بد کند
بدي که باو شو منکر نشود آگاه که آدمیزاده همان درود که بکارد، کسی از تلخ شیرین ندرود و نه از شیرین تلخ و هر دو مرد پیش
از آنکه برخیزند با هم سازش کردند. ( 3) بیان: مدارا کشمکش است بقول قاموس- تا گوید: کسی بخوبی پیروز نشده "بنظر چند
وجه دارد: 1- کسی بخیري پیروز نشده که از پیروزي بمظلومی بهتر باشد که پیروزي به ثواب آخرتست. 2- کسی بخیر دست نیافته
براي ستم بدیگري. 3- کسی پیروز نشده بخیر کسی که بستم پیروز نشده و این سست است. 4- کسی پیروز نشود بخیر آنکه پیروز
شده بستم- تا تائید کند (همان وجه یکم را که در ترجمه آمده) بروایت امیر مؤمنان (ع) که (در شماره 49 ضمن روایت کنز
58 - کافی: بسندي از شیخ نخع که بامام پنجم (ع) گفتم: من از دوران حجاج تا آداب معاشرت-ترجمه جلد ( گذشت) ... ( 4
شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 206 امروز والی بودم، آیا توبه دارم؟ گوید: سکوت کرد و بازش گفتم: فرمود: نه تا به هر حقداري
حقش را بدهی. ( 1) بیان: نخع قبیله مالک اشتر است از یمن، تا حقش را بدهی، یعنی با شناخت او و امکان رساند بدو و گر نه
بصدقه از طرف او که بجاي رساندنست باو بنا بقول مشهور مکر گفته شود که مستحقگیر هم خودش حقدار است، و شاید چون
59 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که ستمی ( حضرت میدانسته که- قولش عمل نمیکند راه چاره را باو نیاموخته و خدا داند. ( 2
سختتر از آن نیست که طلبکارش جز خدا یاوري ندارد. ( 3) بیان: جز خدا یاري نتواند داشت و بآخرت میکشد یا بخدا واگذارد و
-60 ( خود اقدامی نکند و معنی یکم روشنتر است (و روایتی موافق هر یک از دو معنا آورده که در ضمن روایات باب هستند). ( 4
کافی: بسندش تا امیر المؤمنین (ع) فرمود هر که از قصاص ترسد بازگیرد از ستم بر مردم. ( 5) بیان: بقولی مقصود قصاص در دنیا
است و پوشیده نماند که بدین معنا حدیث کم فائده است بلکه مقصود قصاص در آخرت و سزاي اعمال است که سبب ترك ستم
از مردم شود و بکسی ستم نشود، و تنبیه بر اینست که ستمگر ایمان و یقینی بروز حساب ندارد و در مرز شرك بخدا و کفر بآورده
-61 ( رسولان او است، و بسا مقصود همان قصاص در دنیا باشد با اشاره بسزاي آخرت و بدین معنی تاکید از آن فهم شود. ( 6
62 - (کافی: ( کافی: بسندش تا رسول خدا (ص) که هر که صبح کند و قصد ستم بکسی ندارد خدایش هر چه جرم کند بیامرزد. ( 7
63 - کافی: بسندش تا رسول ( بسندش تا امام ششم (ع) که هر که ستمی کند بدان گرفتار شود در خودش یا مالش یا فرزندش). ( 8
خدا (ص) که بپرهیزید از ستم که ظلمات روز قیامت است. ( 9) بیان: مقصود از ظلمت یا حقیقی است که گفتهاند: نمودهاي درونی
که بهرههاي اعمال سعادت آور یا شقاوت اثرند نور و یا ظلمتی باشند همراه نفس که در قیامت مؤید شوند که چه جاي بروز اسرار
و پدیداري نهانها است، و باندازه ظلم ظالم پردههاي تاریکی او را فرا گیرد آنگاه که نور مؤمنان پیش روي و سمتشان روانست یا
- مقصود سختیهاص: 207 و هراسها است چنانچه در تفسیر قول خدا ( 63
64 - کافی: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: کسی ( سوره الانعام) بگو کی رها کند شما را از ظلمات خشکی و دریا "گفته شده. ( 1
( نباشد که ستمی کند جز خدایش بدان در جان یا مالش بگیرد مگر ستم میان خودش و خدا که چون توبه کند او را بیامرزد. ( 2
65 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع)، فرمود: خدا عز و ( بیان: در این روایت فرزند را نیاورده با اینکه گذشت و باز هم بیاید ... ( 3
جل وحی کرد در کشور پادشاه جباري بیکی از پیغمبرانش که برو نزد این جبار و باو بگو: من تو را بکار نگرفتم براي خونریزي و
مال اندوزي بلکه همانا براي اینکه ناله ستمدیدهها را از درگاهم بیندازي که ظلمی که بآنها شد واننهم و اگر چه کافرند. ( 4) بیان:
دلالت دارد که تسلط جبار هم بتقدیر خدا تعالی است که بآنها امکان داده و سببش را آماده کرده و این ناجور نیست با اینکه کیفر
کارهاشان را بینند زیرا بر آنها مجبور نیستند با اینکه از اخبار بر آید در زمان باستان پادشاهی بحق هم از آن جز پیغمبران بوده و هم
66 - کافی: بسندش تا امام صادق (ع) که میفرمود: هر که بستم مال ( اوصیاء ولی آنها فرمان داشتند فرمان پیغمبران را ببرند ... ( 5
برادرش را خورده و یا بر نگردانده در روز قیامت گویا پارهاي آتش خورده. ( 6) بیان: مقصود برادر مسلمانست یا مؤمن یا برادر
دوست و هر چه باشد مخالفش این حکم را ندارد و گرچه حرام باشد و گرچه خوردن مال دوست در برخی موارد حلال است که
صفحه 121 از 177
خدا فرموده ( 62 - النور) یا خانه دوست شما در شمار خانهها که خوردن در آنها بیاذن صاحبشان حلال است و خوردن تیکه آتش
67 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: ستمکننده و ( بمعنی اینست که در گلویش افکنند یا کنایه از رفتن بدوزخ است. ( 7
کمک کن بدان و راضی بدان هر سه شریکند. ( 8) بیان: ظاهرش ستم بدیگرانست و بسا ستم بر خود را هم فرا گیرد و کمک کن
یعنی کمک در همان ظلم و بسا کمک در کار دیگر او را هم فرا گیرد و راضی بدان جز خود ستمدیده و بقولی او را هم فرا گیرد
و تایید شده بقول خدا تعالی ( 113 - سوره هود) اعتماد نکنید بکسانی که ستم کردند تا آتش گیرید "در کشاف گفته: نهی شامل
هواخواهی و دلدادن بدانها و رفاقت و همنشینی و دیدار و سازش و رضا بکار آنان و بلکه هم جست شدن با آنها هم میشود و هم
چشم داشت بشکوفائی زندگیشان و نام بردنشان با تعظیم. و در خبر مناهی پیغمبر (ص) در فقیه و جز آن آمده که آن حضرت
(ص) فرموده: هر که سلطان ناحقی را مدح کند یا برایش تواضع و کوچکی کند بطمع در آنچه دارد جفت او باشد در دوزخ، و
، فرموده (ص) هر کس جورکن بجوري رهنما شود همنشین قارونست در آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2
68 - کافی: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود هر که معذور دارد ظالمی را از ظلمش خدا ستمگري را بر او ( ص: 208 دوزخ. ( 1
مسلط کند، و اگر دعا کند برایش اجابت نکند و ظلمی هم که بیند خدایش بدان ثوابی ندهد. ( 2) بیان: دعایش را اجابت نکند
براي رفع ستم او زیرا معذور داشتنش او را بستم واداشته و سزاوار اجابت نیست و یا اینکه چون او را در ستم بر دیگران معذور داشته
( در ستم بر خود هم باید معذور دارد و ثوابی ندارد یا سزایش همین است و گفته شد که این منافات ندارد با انتقام از ظالمش ... ( 3
-69 کافی: بسندش تا امام ششم (ع) میفرمود: راستش بندهاي ستم بیند و پیوسته نفرین کند تا ستمکار شود. ( 4) بیان: چنانچه ستم
اندکی باو کند یا مال اندکی از او ستاند و او نفرینش کند که بمیرد یا کشته شود یا نابود شود یا کور و زمینگیر شود و مانند آن یا
نفرین را بکشاند دیگري که ظلمی نکرده چون بر افتادن نژاد و مرگ فرزند و دوست و بر افتادن تیره و تبار و مانند آن و در این
نفرینها ستمکار شود. دوم اینکه در دعاء اکتفاء بهمان رفع ضرر خود نکند بلکه بلاء براي برادر مؤمن خود که بر او ظلم کرده
بخواهد و خدا بدان راضی نیست و در این نفرین بر خود ستم کرده و بلکه به برادرش هم زیرا لازم برادري دینی دعاء بخیر او و رفع
ضرر خود از او است چنانچه امام چهارم (ع) در دعاء رفع دشمن فرموده، و آنچه نفرین به کشت و مرگ و ریشهکن شدن آمده
ظاهرا بر مخالفانست و دشمنان دین براي اینکه دشمنان ائمه (ع) به ناچار کفار بودند چنانچه بدان اشاره دارد قول خداي تعالی
-11 یونس) و اگر خدا شتاب کند بر بد کردن بمردم چنانی که شتاب دارند براي خوبی مرگشان میرسید و میمردند "و از آن )
حضرت بیاید که چون فرشتهها شنوند مؤمن بد برادرش گوید و او را نفرین کند باو گویند تو چه بد برادري هستی خودداري کن
اي پوشیده گناه و نهفته عیب خود را واپاي و خدا را سپاس کن که تو را پوشیده، و بدان که خدا عز و جل داناتر است به بندهاش از
تو. 3- بسیار نفرین کند و خدا صلاحش در اجابت نداند و آن را پس اندازد و او از رحمت خدا نومید گردد ظالم بر خود شود و
این بعید است. 4- اصرار کند بر دعاء تا اجابت شود و بظالمش مسلط گردد و باو ستم کند و بر عکس گردد با اینکه وضع پیشش
5- مقصود این باشد که پر بستمکاران نفرین (1) بهتر از این بود.ص: 209
نکنید که بسا خود ستمکار شوید و در باره خودتان هم اجابت شود. 6 مقصود دعا بخیر ظالم است که رضا بظلم اوست چنانچه از
پیغمبر (ص) روایت است که هر که براي بقاي ظالم دعا کند خواسته که خدا در روي زمین نافرمانی شود، گویم این بعیدتر
( توجیهها است. ( 2
باب هشتادم آداب ورود بر شاهان و امیران
-1 دعوات راوندي: از پیغمبر (ص) که فرمود: چون وارد شوي بر بارگاه شاه ستمکار چشمت که باو افتاد سه بار سوره قُلْ هُوَ (3)
( اللَّهُ أَحَدٌ بخوان و انگشت دست چپ را بند و باز نکن تا بیرون شوي از آن مجلس. ( 4
صفحه 122 از 177
باب هشتاد و یکم در باره احوال ملوك و امراء، و کدخدایان، و سرپرستان و رؤسا و میزان عدالت و ستم آنها
قرآن مجید
-1 آل عمران (آیه 26 ) بگو بارخدایا داراي پادشاهی میدهی پادشاهی بهر که خواهی و میگیري پادشاهی از هر که خواهی (5)
6) و این است روزگاران که بچرخانیمش ) عزیز کنی هر که خواهی و خوار کنی هر که خواهی راستی تو بر هر چیز توانائی 140
2- یوسف: (آیه 56 ) و چنین تمکن دادیم یوسف را در زمین جاي گیرد از آن هر جا خواهد برسانیم رحمت خود ( میان مردمان. ( 7
را بهر که خواهیم و ضایع نسازیم مزد نیکوکاران را 57 و البته ثواب آخرت بهتر است براي کسانی که گرویدند و بودند پرهیزکار.
-3 اسري (آیه 5) و چون نوبت یکمی آن دو رسید برانگیختیم بر شما بندگانی از خود سخت نبرد و خلیدند درون خان هها و (8)
وعدهاي بود انجام شده 6- سپس نوبت هجوم شما بر آنها را برگرداندیم و شما را کمک کردیم باموال و فرزندان و نمودیم شما را
4- الکهف: (آیه 83 ) و از تو پرسند حال ذي القرنین را بگو البته بخوانم بر آنان از او یادگاري 84 - ما تمکن ( شمار بیشتري. ( 9
دادیم برایش در زمین و از هر چیز وسیله باو دادیم- تا فرماید- گفتیم باو اي ذي القرنین یا آنها را شکنجه کنی یا روش خوبی در
آنها بکار بري 87 - گفت: اما کسی که ستم کند او را شکنجه کنیم سپس به پروردگارش برگردد و او را شکنجه آداب معاشرت-
ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 210 ناشناخته کند 88 - و اما آنکه گرود و کار خوب کند پاداشی نیک دارد و باو
5- النمل: (آیه 34 ) گفت: راستی چون شاهان بیک آبادي در آیند تباهش کنند و عزیزانش را خوار ( کاري آسان فرمان دهیم. ( 1
6 محمد: (آیه 22 ) آیا امید رود که اگر پشت دهید تباهی کنید در زمین و از خویشانتان ببرید ( کنند و چنین است کردارشان. ( 2
-23 آنانند که خدا لعنشان کرده و کرشان کرده و دیدههاشان را کور کرده.
اخبار باب
-1 خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: دو صنف امتم باشند چون خوب شوند امتم خوبند و چون فاسد شوند امتم (3) :
2- نوادر راوندي: بسندي تا پیغمبر (ص) مانندش ( فاسد شوند گفته شد یا رسول الله که باشند آن دو؟ فرمود: فقهاء و فرماندهان. ( 4
را آورده جز بجاي فقهاء قراء گفته (یعنی خوانندگان و دانایان قرآن که سفیهان آن زمان بودند مترجم). کتاب الامامه و التبصره:
3- خصال: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: دو کسند که شفاعتم بدانها نرسد کسی که حکومتی ( بسندي مانندش را آورده. ( 5
4- قرب الاسناد: بسندي (نزدیک بمضمون شماره 3 را ( زورگو و ستمباره دارد، و آنکه دچار وجهش در دین است. (خوارج) ( 6
5- خصال: بسندش تا امام ( دارد و بر آن افزوده: نه توبه کار است نه عقبکش). کتاب الامامه و التبصره: مانندش را آورده. ( 7
ششم (ع) فرمود: سه تا را خدا بیحساب بهشت برد و سه را بدوزخ: اما سه بهشتی امام عادل، و تاجر راستگو و پیري که عمرش را در
6- همان: بسندش تا امام ( طاعت خدا عز و جل گذرانده و سه دیگر امام ناحق و ستمگر و تاجر دروغگو و پیر مرد زناکار. ( 8
صادق (ع) که من امید نجات دارم براي هر مسلمانی که امامت ما را بشناسد جز براي سه کس: یار سلطان جائر، و هوي پرست، و
7- همان: بسندش تا پیغمبر (ص) فرمود: روز قیامت دوزخ با سه کس سخن کند: فرمانده و قرآن ( فاسق آشکارکننده فسق. ( 9
، خوان و با ثروت، بامیر گوید: اي که خدایت حکومت داد و عدالت نکردي آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2
1) و او را ببلعد چنان که پرنده دانه را و بقرآن خوان گوید (دینشناس است) اي که براي مردم خود را زیور نموده و ) ص: 211
بنافرمانی با خدا مبارزه کرده و او را ببلعد، و به ثروتمند گوید: اي کسی که خدایش دنیاي فراوان و گسترده بخشیده و از او اندکی
8- همان: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) که میفرمود: براي دین خود از ( را بقرض خواسته و از بخل خود دریغ کرده پس او را ببلعد. ( 2
سه کس در حذر باشید، کسی که قرآن یاد گرفته تا چون سیماي آن بخود گرفته شمشیرش را کشیده بر سر همسایهاش و او را
صفحه 123 از 177
بشرك وابسته راوي گوید گفتم: کدامشان بشرك وابستهترند؟ فرمود آنکه متهم کند، و مردیکه داستانها او را شاد کند و چون
داستان دروغ گفته شود آن را به داستان درازتري کش دهد، و کسی که خدا عز و جل باو سلطنت دهد و پندارد طاعتش طاعت
خداست و نافرمانیش نافرمانی خدا و دروغ گوید زیرا در برابر خالق مخلوق حق طاعت ندارد، زیرا نشاید مخلوق وسیله نافرمانی
خدا گردد، و طاعت در نافرمانی خدا نباشد، و کسی که نافرمانی خدا کند حق طاعت ندارد همانا حق طاعت از آن خدا و رسول او
است و اولو الامر، و همانا خدا عز و جل فرمانداده باطاعت از رسول براي آنکه معصوم است و پاك و فرمانداده باطاعت اولو الامر
9- همان: بسندش از امام صادق (ع) که فرمود: دروغگو مردانگی ندارد و نه ( براي آنکه معصومند و پاك و فرمان بگناه ندهند. ( 3
10 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: سه کسند که هر که با آنها در افتد خوار شود: پدر، سلطان و ( مملوك برادري. ( 4
11 - همان: در سفارش نبی (ص) است بعلی (ع) که اي علی چهار از پشتشکنهایند. پیشوائی که او را فرمانبرند و ( بستانکار. ( 5
نافرمان خدا باشد، و همسري که شوهرش او را حفظ کند و او به شوهر خیانت کند، و فقري که برایش داروئی بدست نیاید، و
12 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: دریا را همسایه نباشد، و پادشاه را دوست نیست، و ( همسایه بد در خانه نشیمن. ( 6
13 - همان: بسندش تا امام صادق (ع) که فرمود: پنج چنانند که گویم: ( عافیت را بها نیست و بسا نعمت بخشیده که خود نداند. ( 7
14 - همان: بسندش تا علی ( بخیل راحت ندارد، و حسود لذت، و شاهان را وفاء نباشد و دروغگو را مروت، و بیخرد آقا نگردد. ( 8
(ع) که در دوزخ آسیايگردانیست از من نپرسید چهص: 212 آرد میکند؟
1) گفته شد چه خرد کند یا امیر المؤمنین؟ فرمود: عالمان نابکار، و قرآنخوانان بدکار، و زورگویان ستمکار، و وزیران خیانتکار، )
و عارفان دروغزن، و راستی در دوزخ یک شهر است بنام دژ نپرسید در آن چیست؟ گفته شد: در آن چیست؟ فرمود: دستهاي
15 - خصال: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) فرمود: راستی خدا شش را به شش عذاب ( پیمانشکنان. ثواب الاعمال مانندش را آورده ( 2
کند: عرب را به تعصب، خان را به تکبر، و امیران را بستم کردن، و فقیهان را به حسد بردن، و تاجران را بخیانت، و روستائیان را
16 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: شش را خدا لعن کرده و هر پیغمبر مستجاب الدعوه: آنکه بقرآن ( بنادانی. ( 3
افزاید، و آنکه قدر خدا را دروغ شمارد، و آنکه سنت مرا واگذارد، و آنکه حرمت خاندانم را؟؟؟؟، و آنکه بزور تسلط یابد تا خوار
کند آن را که خدا عز و جل عزیز کرده، و آنکه بیت المال مسلمانان را ببرد و آن را بر خود حلال داند. ( 4) گویم: برخی اخبار در
17 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) (نزدیک بمضمون شماره 16 را آورده و هفتمی بدان ( باب اصناف الناس گذشت. ( 5
18 - امالی صدوق: ( افزوده که آنکه حرام کند آنچه را خدا حلال کرده). ( 6) گویم: بسند دیگري در باب شرار الناس گذشته. ( 7
19 - همان: بسندش تا امام صادق ( بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: بیوفاتر ملوك، و کم دوستتر ملوك، و بدبختتر ملوك. ( 8
(ع) که فرمود: هر که سرپرست یک کاري شد براي مردم و عدالت کرد و راهش را گشود و شرش را زدود و خیرخواهی کرد در
20 - همان: بسندش تا امام ( کارهاي مردم بر خدا عز و جل باید که روز قیامت او را از هراس آسوده سازد و به بهشت برد. ( 9
21 - همان: ( صادق (ع) فرمود: چون خدا عز و جل خیر رعیت خواهد سلطان مهربانی بآنها دهد، و وزیر عادلی باو نصیب کند. ( 10
-22 ( بسندش تا رسول خدا (ص) دو صنف امتم اگر خوب باشند امتم خوب است و اگر تباه باشند امتم تباهند: امراء و قراء. ( 11
همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که خدا جل جلاله فرماید: منم خدا جز من معبود بحقی نیست، من شاهان را آفریدم و دلشان
بدست من است، هر مردمی مرا فرمان برند دل شاهان را بر آنها مهربان کنم، و هر مردمی فرمانم نبرند دلشان را بر آنها بخشم آداب
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 213 آورم، آگاه خود را بدشنام شاهان واندارید بمن باز گردید تا دلشان را
23 - عیون: بسندش تا رسول خدا (ص) که نخست کسی که بدوزخ در آید امیر سلطهجوئی که عادل نباشد، ( بشما مهربان کنم. ( 1
24 - امالی طوسی: بسندش تا امام رضا (ع) که فرمود: چون سرکاران دروغ ( و توانگري که حق مالش ندهد و بینواي متکبر. ( 2
25 - همان: بسندش تا ( گویند باران بند آید، و چون سلطان ستم کند دولت سست شود، و چون زکات ندهند جانداران بمیرند. ( 3
صفحه 124 از 177
پیغمبر (ص) که فرمود: مردي فرمانده ده تا و بیشتر نشود جز که روز قیامتش دست بگردن آورند و اگر نیکوکار باشد آزاد شود و
26 - همان: بسندش تا امام صادق (ع) که اگر دوستی داري و بیک مقامی رسید و به یک دهم ( اگر بدکار بندي بر بندش نهند. ( 4
27 - همان: بسندش از ابی قتاده که نزد امام ششم (ع) بودم و زیاد قندي نزدش آمد و ( از دوستی پیش پائید دوست بدي نیست. ( 5
فرمودش اي زیاد کارگزار اینها شدي؟ گفت: آري یا ابن رسول الله من آبرو دارم و ثروتی ندارم و همانا با برادرانم در کار دولت
همراهی میکنم فرمود: اي زیاد اکنون این کار کردي اگر دلت خواست که با قدرتی که داري بمردم ستم کنی یاد کن از قدرت
28 - همان: بسندش تا ابی ذر ( خدا بر کیفرت، و رفتن کمکی که تو بآنها دادي از آنها و ماندن آنچه کردي بگردنت و السلام. ( 6
که پیغمبرش فرمود: اي ابی ذر برایت خواهم آنچه براي خود خواهم، منت ناتوان بینم مبادا فرمانده دو کس شوي یا سرپرست مال
29 - همان: بسندش تا امام رضا (ع)، فرمود: چون ستمگر سرپرست ستمگر شود حق جا افتاده، و چون عادل سرپرست ( دو یتیم. ( 7
عادل شود حق استوار شده، و چون عادل سرپرست ستمگر شود حق آسوده است، و چون بنده سرپرست آزاد گردد حق اسیر شده.
-30 علل: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: راستش خدا عز و جل که سلطنتی داده مدتی برایش نهاده از شبها و روزها و سالها و (8)
ماهها و اگر عادل باشند در میان مردم خدا عز و جل چرخمدار را فرماید بکندیش چرخاند تا روز و شب و سال و ماهشان دراز شود
و اگر ستم کنند در میان مردم و بعدالت نروند خدا عز و جل چرخمدار را فرماید تا بشتابش چرخاند و شبها و روزها و سالها و ماهها
31 - خصال: بسندش تا نوف که امیر ( بزودي بگذرد و خدا تبارك و تعالی شمار شب و روز و سال و ماهشان را بآنها بپردازد. ( 9
مؤمنان (ع) فرمود: اي نوف مبادا گمرکچی یاص: 214 شاعر یا پاسبان یا
کدخدا یا طنبورزن باشی یا طبال شوي زیرا پیغمبر خدا (ص) شبی بیرون شد و نگاهی بآسمان کرد و گفت: این ساعتی است که رد
32 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: راستش چون ( نشود در آن دعائی جز دعاء شاعر یا پاسبان یا طنبورزن یا طبال. ( 1
خدا عز و جل بهشت را آفرید از یک خشت طلا و یک خشت نقره آفرید با دیوارهاي یاقوت و سقف زبرجد و ریگها از در و
خاك زعفران و مشک و باو فرمود: سخن بگو گفت: لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ خوشبخت است آنکه در من درآید خدا عز و جل
فرمود: بعزت و عظمت و جلال والائیم قسم به او در نیاید دائم الخمر و نه مست و نه سخنچین و نه دیوث که قلطبان باشد و نه
33 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) (نزدیک ( پاسبان و نه خنثی و نه کفن دزد نه گمرکچی و نه قاطع رحم و نه جبري. ( 2
34 - امالی صدوق: بسندش تا نوف ( بمضمون گفته خدا را در ممنوعین بهشت آورده جز که عاق و سیاه شدید را بر آن افزوده). ( 3
35 - همان: ( بکالی که امیر المؤمنین (ع) فرمود: اي نوف سفارش مرا بپذیر و سرپرست و کدخدا و گمرکچی و چاپارچی مشو. ( 4
در مناهی پیغمبر است که آگاه هر کس کدخداي مردمی شد خدا عز و جل او را براي هر روزي هزار سال در لبه دوزخ وادارد و
روز قیامت محشور شود و دستش به گردنش بسته باشد و اگر میان آن مردم بامر خدا قیام کرده خدایش آزاد کند و اگر ستم کرده
36 - همان: از امام صادق (ع) که حکیمی هفتصد فرسخ دنبال حکیمی رفت ( بآتش دوزخ افکنده شود و چه بد سرانجامی است. ( 5
37 - خصال: بسندش از ( براي هفت کلمه یکی آنکه پرسیدش چه پهناورتر است از زمین؟ گفت: عدالت پهناورتر است از زمین. ( 6
هشام بن معاذ که امام باقر نزد عمر بن عبد العزیز آمد و او را پند داد و در آن باو گفت: اي عمر درها را باز کن و پرده را آسان گیر
و ستمدیده را یاري کن، و مظلمهها را برگردان. ( 7) گویم: در ابواب مواعظ اخباري در این زمینه آوردیم چون نامههاي امیر مؤمنان
38 - علل: در خبر حضرت فاطمه (ع) است که خدا عدالت را فرض کرده تا ( (ع) بمحمد بن ابی بکر و مالک اشتر و دیگران. ( 8
39 - قرب الاسناد: بسندي تا اینکه رسول خدا (ص) فرمود: سه تا مادر پشتشکنها آداب معاشرت-ترجمه ( چسب دلها باشد. ( 9
جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 215 باشند: ( 1) سلطانی که اگر باو نیکی کنی قدر نداند و اگرش بدي کنی گذشت ندارد و
همسایهاي که چشمش تو را بپاید و دلش مرگت را بخواهد اگر کار خوبت بیند نهان کند و اگر کار بدت بیند عیان کند و فاش
40 - ثواب الاعمال: بسندش تا ( سازد، و همسري که اگر نزدت باشد شادت نکند و اگر از او غایب شوي باو اطمینان نداري. ( 2
صفحه 125 از 177
رسول خدا (ص) فرمود: سه کسند که خدا روز قیامت نظري بآنها ندارد و آنها را پاك نشمارد و عذاب دردناك دارند: پیر زناکار،
41 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که میفرمود: هر که کارگزار ده کس شد و با عدالت ( و پادشاه جبار، و ندار تکبردار. ( 3
42 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود: ( میان آنها کار نکرد روز قیامت آید و دستها و پاها و سرش در سوراخ بتر است. ( 4
43 - همان: بسندش از امیر مؤمنان (ع) که هر ( کسی که سرپرست کاري شد براي مسلمانان و ضایع کرد خدایش ضایع کند. ( 5
حکمرانی از حوائج مردم در بندان کند خدا روز قیامت حوائج را بر او بندد و اگر هدیه ستاند دزدي باشد و اگر رشوه گیرد مشرك
44 - همان بسندش تا امام ششم (ع) که خدا عز و جل شیعه ما را گرفتار چهار چیز نکند: گدائی از مردم، و خودفروشی و ( است. ( 6
45 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: خدا عز و جل بیکی از پیغمبرانش در کشور ( ولایت بد، و فرزند زاغ چشم. ( 7
پادشاه جباري وحی کرد که برو نزد این جبار و باو بگو من تو را بکار نگرفتم براي خونریزي و مال اندوزي و همانا براي آنکه داد
46 - همان: بسندش تا امام باقر (ع) ( مظلومان بگیري نالهاشان را از درگاه من باز داري زیرا من ستم بآنها را واننهم گرچه کافرند. ( 8
فرمود: راستی در دوزخ کوهی است بنام صعدا و در آن یک وادي است بنام سقر و در سقر چاهی است بنام هبهب که چون درش
47 - قصص ( باز شود دوزخیان بفغان آیند و آن جایگاه جبارانست. ( 9) محاسن: مانندش را آورده و نام چاه را صعود برده. ( 10
الأنبیاء: بسندي تا امام صادق (ع) که مرد ظالمی بود صله رحم میکرد و با رعیت خوشرفتار بود و بعدالت حکم مینمود مرگش رسید
و گفت پروردگارا مرگم رسیده و پسرم خردسال است عمرم را تمدید کن، خدا نزدش فرستاد که دوازده سال عمرت را دراز
کردم، و باو گفتند: تا این زمان پسرت جوانی میشود و دانا میگردد و دانشش محکم آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار
48 - همان بسندش تا امام پنجم (ع) فرمود: پادشاهی از بنی اسرائیل گفت: شهري بسازم که ( الانوار، ج 2، ص: 216 میشود. ( 1
کسی عیبی در آن نگیرد، چون از ساختنش فارغ شد همه گفتند: مانندش را ندیدند هرگز مردي گفت: اگر امانم دهی عیبش را
بگویم گفت: در امانی گفت: دو عیب دارد یکی اینکه در مرگ تو نشیند و دوم اینکه پس از تو ویران شود پادشاه گفت: کدام
عیب از این بدتر و پرسید پس چه کنم؟ بساز آنچه بماند و نابود نشود و تا همیشه جوان باش و پادشاه آن را بدخترش گفت و او
49 - تحف العقول: یکی از امام صادق (ع) پرسید راههاي زندگی مردمان در کسب ( گفت: کسی جز این مرد بتو راست نگفته. ( 2
و داد و ستد و هزینهها چیست؟ فرمود: همه راههاي زندگی از داد و ستد و آنچه راه در آمد است چهار گونه معامله است، بآن
حضرت گفت: همه این معاملهها از هر جنس باشند حلالند یا همه حرام یا برخی حلال و برخی حرام؟ فرمود: در همه چهار جنس
از راهی حلال است و از هر راهی حرام و این چهار جنس نام دارند و جهات آنها شناخته است. 1- ولایت بر یک دیگر و سرپرستی
در همه طبقات والیان تا برسد به پائینتر مقام سرپرستی بر زیر دستان. 2- تجارت در هر گونه فروش و خرید با هم. 3- همه گونه
صنعت و پیشه. 4- هر گونه اجاره در هر نیازمندي، و همه این اصناف حلال باشند از راهی و حرام از راهی، فرض است از خدا بر
بندهها در این معاملات که از راه حلالش وارد شوند و از حرامش دوري کنند. شرح معنی ولایات که دو جهت دارند، یک راه
ولایت و حکمگزاري والیان عادل است که خدا بولایتشان فرمان داده و آنان را حکمران بر مردم کرده و حکمرانان از طرف آنها تا
برسد به پائینتر درجه سرپرستی بر زیردستان و راه دیگر از ولایت و حکمرانی ولایت ناحق است و حکمرانان از طرف آنها تا برسد
به کمترین والی بر زیردستان وجه حلال از ولایت همان ولایت والی و حکمران بحق و عادل است که خدا بوالی عادل فرمان داده
بیافزودن بدان چه خدا فرموده و بیکاستی و دیگر گونه کردن قول او و تجاوز از امر او بگونه دیگر، و چون حکمران عادل باشد
در این راه قبول منصب از او و همکاري با او و یاري او در حکمرانیش و تقویت او حلال است و حلال شده و کسب با آنها حلال
است براي آنکهص: 217 در سرپرستی والی عادل و مامورانش زندگی هر
حق و عدلی است ( 1) و نابودي هر ستم و ناحق و فساد و از این رو هر که بکوشد در نیرومندي حکومتش و یاریش کند در امر
سرپرستیش کوشا در طاعت خدا و نیرو بخش دین خداست. و اما وجه حرام ولایت و حکمرانی ولایت والی زور و ناحق است و
صفحه 126 از 177
ولایت حکمرانان از طرف او از رئیس آنها تا پیروانش والی و دنبالهایش از مامور و مامور تا پائینتر مقام ولایت بر زیردستان کار
برایشان و کسب بهمراهشان از نظر حکمرانی با آنها حرام است و حرام شده و هر که انجام دهد عذاب کشد کم باشد یا بیش زیرا
هر گونه کمک بآنها گناه کبیره است زیرا در حکومت حاکم ناحق نابودي سراسر حق و زنده شدن سراسر باطل است و پدید کردن
ستم و ناحق و تباهی است و بیهوده کردن همه کتب الهی و کشتن همه پیغمبران و مؤمنان و ویرانی مساجد و دیگرگونی سنت خدا
( و قوانین او و از این رو حرام است همکاري با آنها و کمک بآنها و کسب با آنها جز از راه ناچاري مانند خوردن خون و مردار. ( 2
50 - قصص الأنبیاء: از ( گویم تمام آن در باب کلیات مکاسب است و در تتمهاش نیز پارهاي از احکام والیان و اعمال آنهاست. ( 3
ام سلمه (رضی) که پیغمبر (ص) در بیابان راه میرفت یکی فریادش زد یا رسول الله تا دو بار و آن حضرت رو برگرداند و کسی
ندید باز فریادش زد و رو برگرداند ناگاه ماده آهوئی در بند بود و گفت: این اعرابی مرا شکار کرده و دو بره دارم در این کوه مرا
آزاد کن بروم آنها را شیر دهم و برگردم فرمود: بر میگردي؟ گفت: آري و اگر برنگردم خدا مرا عذاب گمرکچی کند، و آزادش
51 - محاسن: بروایتی از امام باقر (ع) که خدا عز و جل فرموده: هر مردمی نافرمانیم ( کرد گویم: تمام آن در ابواب معجزاتست ( 4
کنند شاهان را شکنجهشان کنم، آگاه حرص نورزید بدشنام دادن شاهان بدرگاه خدا عز و جل توبه کنید تا دلهاشان را بر شما
52 - تفسیر عیاشی: از داود بن فرقد که بامام ششم (ع) گفتم: قول خداست ( 26 سوره آل عمران) بگو بار خدا ( مهربان کند. ( 5
داراي ملک بدهی ملک را بهر که خواهی و بستانی از هر که خواهی "و خدا ملک را به بنی امیه داده فرمود: چنان نیست که مردم
( رفتند خدا ملک را بما داد و بنی امیه آن را ربودند، چون مردیکه جامهاي دارد و دیگري آن را میرباید و مال رباینده نمیشود. ( 6
-53 مناقب از امام ششم (ع) که امیر مؤمنان بعمر بن خطاب فرمود: سه تا است که آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار
الانوار، ج 2، ص: 218 حفظ کنی و بکار بندي بس است تو را از جز آنها ( 1) و اگر ترکشان کنی جز آنها هم سودت ندهد گفت:
اي ابو الحسن چه باشند؟ فرمود: اقامه حد بنزدیک و دور، و حکم بقرآن خدا در خشنودي و خشم و قسمت طبق عدالت و برابري
54 - از اصمعی گفت: شنیدم یک اعرابی میگفت با ( میان سرخ و سیاه عمر باو گفت بجان خودم مختصر گفتی و رسا گفتی. ( 2
بردن نام سلطان اگر بوسیله ستم در دنیا عزیز شدند البته بحکم عدالت در آخرت خوار شوند، دل خوش کردند بکمی از بیش و
55 - کشی: بسندش از عقبه بن بشیر اسدي که نزد امام ( اندکی از فراوان و همانا بنابودي برخورند آنگاه که پشیمانی سود ندهد. ( 3
باقر (ع) رفتم و گفتم: من در میان عشیرهام مقام خانوادگی بلندي دارم و آنها کدخدائی داشتند که مرده و خواستند مرا کدخدا
کنند بر خود چه میفرمائی برایم؟ آن حضرت فرمود: بخانواده خود بمن منت مینهی خداوند بایمان بالا برده هر که را مردم زبون
مینامیدند اگر مؤمن باشد، و زبون کرده بکفر آن را که مردم شریف مینامیدند چون کافر باشد، کسی را بر کسی برتري نیست
جز بتقوي، اما اینکه کدخداي قوم تو مرده و خواهند تو را کدخدا کنند اگر بهشت را بد داري و دشمن شماري کدخداي قومت
باش، سلطان ناحق مسلمانی را دستگیر کند که خونش بریز و تو شریک آنها شوي در خونش و بسا که از دنیاشان هم چیزي بتو
56 - همان: بسندش از یک شیعه که چون امام هفتم بعراق آمد علی بن یقطین باو گفت حال من و آنچه بدان گرفتارم ( نرسد. ( 4
-57 ( نبینی؟ فرمود: اي علی راستی خدا را دوستانیست بهمراه دوستان ستمکاران تا بدانها دفاع کند از دوستانش و تو از آنانی. ( 5
کشی: بسندش تا امام کاظم که بعلی بن یقطین فرمود: یک خصلت برایم ضمانت کن بسه خصلت که برایت ضمانت کنم، علی بآن
حضرت گفت: یک چیست و سه کدام است فرمود: آن سه که برایت ضمانت کنم اینکه نه سوزش آهن بچشی و نه نداري و نه
زندان و حبس علی گفت آن خصلتی که برایت ضمانت کنم چیست؟ فرمود: دوستی هرگز نزدت نیاید جز که او را گرامی داري-
58 - نجاشی: یکی از اصحاب را حکایت ( گفت: علی آن خصلت را ضمانت کرد و آن حضرت هم ضامن آن سه خصلت شد. ( 6
کرد از ابن ولید و در روایتی از اسماعیل بن بزیع که امام رضا (ع) فرمود: خدا را بر درگاه ستمکاران کسی باشد که خدایش
روشندل کرده، و برهانش فراهم آورده و در بلاد او را با نفوذ نموده تا بآنان از دوستانش دفاع کند و کارهاي مسلمانان را اصلاح
صفحه 127 از 177
کند، بدانها مؤمن از سختی پناه برد، و نیازمند شیعهص: 219 ما روي آورد،
1) و بدانها خدا مؤمن را از هراس آسوده دارد در خانه ستمکاران، آنان به راستی مؤمن باشند و ایمنان خدا روي زمین، آنانند نور )
خدا در رعیت خود روز قیامت و بدرخشد نورشان براي سما و اتیان چنان ستارههاي دري براي اهل زمین و روز قیامت از نورشان
روشن گردد، بخدا براي بهشت آفریده شدند و بهشت هم براي آنها، گوارا باد براشان، مانعی نیست براي هر کدام شما که اگر
خواهد بهمه این امور برسد- راوي گفت- گفتم: بچه وضعی خدایم قربانت کند؟ فرمود: بهمراه آن ستمکاران باشی و ما را شاد
59 - روضه الواعظین: از امیر مؤمنان پرسیده شد کدام برتر است، ( کنی بشادکردن مؤمنان شیعه ما تو از آنها باش اي محمد. ( 2
عدالت یا جود؟ عدالت هر چه بجاي خود نهد وجود آن را از جهت خود بدر آورد، عدالت سیاست عمومی است وجود در مورد
خصوصی است پس عدالت اشرف و برتر این دو است. حذر کن از زورگوئی و حق بري زیرا زورگوئی بآوارگی کشد و حق بري
به شمشیر کشی رسد، ( 3) رسول خدا (ص) فرمود: بپرهیزید از ستم کردن که دل شما را ویران کند، ( 4) و فرمود: دوستترین و
نزدیکترین مردم روز قیامت بخدا امام عادل است و مبغوضتر مردم نزد خدا و سختتر در عذاب امام جائر، ( 5) و فرمود (ص): هر
60 - ارشاد القلوب: از تاریخ مظفري که چون در سال ( که صبح کند و قصد ستم بکسی ندارد هر جرمی کرده آمرزیده شود. ( 6
144 منصور بحج رفت در دار الندوه منزل کرد و شبها بطواف میرفت و کسی نمیفهمید و سپیده دم با مردم نماز میخواند و در
موکبش بمنزلش میرفت، در این میان که شبی در طواف بود شنید یکی میگوید: بار خدایا ما بتو شکایت داریم از ظهور ستم و
تباهی در روي زمین و از آنچه حق را از اهلش جدا کرده که ستم است گفت: منصور خوب به او گوش داد و سپس او را خواست
و باو گفت چه بود که از تو شنیدم؟ پاسخ داد اگرم بر جان امان دهی کارها را از ریشه بتو خبر دهم، گفتش جانت در امانست
گفت توئی که طمع تو را در گرفته تا از حق تو را جدا کرده و ستم و تباهی زمین را فرا گرفته زیرا خدا سبحانه و تعالی تو را سرکار
امور مسلمین ساخته و تو از آنها غافلی و جلو خود و آنها پرده و دژ گچ و آجر و درهاي آهنی ساختی و دربانانی سلاح بدست
گماشتی، و وزیرانی ستمکار و یارانی بزهکار گرفتی، اگر نیکی کنی بتو یاري ندهند و اگر بدي کنی جلوت را نگیرند، و بآنها
قدرت دادي بستم بر مردم و فرمان ندادیشان بکمک ستمدیده و گرسنه و لخت، و شریکت شدند در سلطنت، و کارمندان با
پیشکشها با آنها سازش کردند از ترسشان و گفتند: اینان بخدا خیانت کردند آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار،
ج 2، ص: 220 چرا ما نکنیم، ( 1) و اموال را گنجینه کردند، و میان تو و دادخواهان جلوگیر شدند و بلاد خدا پر شد از تباهی و
تجاوز و ستم، و با این وضع چه بقائی دارد اسلام و اهلش؟ من سفري بکشور چین کردم پادشاهی داشت که شنوائی را از دست
داده بود و گریه میکرد وزیرانش باو گفتند: از چه گریه کنی، گفت بر ناشنوائی خود گریه ندارم ولی ستم رسیده بر درگاه شیون
کند و من فریادش نشنوم ولی اگر شنوائیم رفته دیدم بجاست و جار زدم که در مردم کسی جز ستم رسیده جامه سرخ نپوشد و بام و
پسین سوار فیل میشد تا ستم رسیدهاي بیند نمییافت. این مشرك است بخدا ولی مهر او بمشرکان غلبه کرده بر خودخواهی او و تو
بخدا ایمان داري و عموزاده رسول خدائی و مهرت بر مسلمین بر خود خواهی تو غلبه ندارد تو مال جمع نکنی مگر براي یکی از سه
چیز اگر گوئی براي فرزند است که خداي تعالی بتو نموده نوزاد را که از شکم مادر آید و چیزي ندارد و خدایش میدهد تو نیستی
که باو میدهی بلکه خداست که باو میدهد، و اگر گوئی براي تقویت سلطنت است که خداي توانا بتو عبرتها نموده در باره
گذشتهها که سودي ندادشان آنچه از مال جمع کردند و نه آنچه از سلاح آماده کردند، و اگر گوئی براي هدفی است که بهتر از
مقامی است که تو داري بخدا بالاتر از مقامت مقامی نیست جز عمل صالح. اي آقا آیا کیفر دهی نافرمانت را جز بکشتن با خدا چه
کنی که کیفر ندهد جز به عذاب دردناك؟ و او میداند آنچه در دل داري و اندامت را بدان وابستی، چه گوئی چون در برابرش
باشی براي حساب برهنه آیا سودي برایت دارد آنچه اکنون داري؟ گفت منصور بسختی گریست و گفت: کاش آفریده نبودم و
چیزي نبودم، سپس گفت چاره من چیست در باره آنچه تحویل دادي؟ پاسخ داد بر تو باد باستفاده از علماء رهنما، منصور گفت:
صفحه 128 از 177
آنها از من گریزانند گفت گریزند از اینکه آنها را براه خود بکشانی ولی در را بگشا و حجاب را آسان کن، و آنچه حلال و پاکیزه
است براي خود برگیر و حق ستمدیده را بستان و من ضامنم که گریزانها برگردند بسویت و بتو در کارت کمک کنند، منصور
گفت: بار خدایا بمن توفیق ده که بکار بندم آنچه را این مرد گفت، سپس اذانگوها آمدند و نماز بر پا شد و گفت: آن مرد را نزد
61 - جامع الاخبار: رسول خدا فرمود: یک ساعت ( من بیاورید و او را جستند و اثري از او نیافتند و گفته شد او خضر (ع) بوده. ( 2
دادگري بهتر است از عبادت هفتاد سال با شبزندهداري و روزهداري و یک ساعت حکم ناحق سختتر و گرانتر است نزد خدا
آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 221 از گناهان شصت سال، ( 1) و فرمود (ص): هر که صبح کند و
قصد ستم بکسی ندارد جرمش آمرزیده است، ( 2) و فرمود (ص): خوارتر مردم نزد خدا آنکه سرپرست کار مسلمانها باشد براشان
62 - غوالی اللئالی: رسول خدا (ص) فرمود: نرمش سره حکمت است بار خدایا هر که سرکار امري شد از ( رعایت عدالت نکند. ( 3
امتم و با آنها نرمش کرد با او نرمش کن و هر که بر آنها سخت گرفت بر او سخت بگیر، ( 4) و فرمود (ص): چگونه خدا پاکیزه
کند مردمی را که حق ناتوانشان از توانشان گرفته نشود ( 5) و فرمود: دنیا شیرین و خرم است و خدا شما را در آن بکار گیرد و ببیند
چطور کار میکنید، ( 6) و فرمود: راستی خدا را بندههاست که به نعمت خود اختصاص داده و آن را براشان پایدار دارد تا بمردم
ببخشندش، و چون دریغش دارند بدیگرانش نقل کند، ( 7) کسري را عادت بود که در بارگاهش را گشاده میداشت و آستانش را
دسترس مینمود و و پرده بالا میزد و بهر که نزدش میآمد اجازه ورود میداد و ایلچی پادشاه روم باو گفت تو با باز داشتن در
بارگاهت و بالا زدن پرده دشمنت را بر خود توانا میکنی، پاسخش داد که من در دژ عدالتم از دشمنم محفوظم و همانا من در این
مقام وادار شدم و در این مسند نشستم براي برآوردن حاجات و دفع ستمها و چون دست رعیت بمن نرسد از کجا نیازش بر آرم و
63 - کافی: بسندش تا امام ششم که بآن حضرت گفت: (آیه 26 آل عمران) بگو بار خدایا داراي ملک ( ستمش را بسر آرم. ( 8
میدهی ملک بهر که خواهی و میستانی از هر که خواهی و عزیز کنی هر که خواهی آیا نبود که خدا عز و جل ملک را به بنی امیه
داد؟ چنان نیست که تو فهمیدي خدا عز و جل ملک را بما داد و بنی امیه آن را ربودند چنانچه مردي جامهاي دارد و دیگري
- 64 - کافی: بسندش تا محمد حلبی که پرسید امام ششم را از قول خدا ( 17 ( میرباید و از آن کسی نیست که آن را ربوده. ( 9
65 - اختصاص: بسندش از امام ( الحدید) و بدانید که خدا زنده میکند زمین را پس از مرگش "فرمود: یعنی عدل پس از جور. ( 10
ششم (ع) که فرمود: عدالت شیرینتر است از آب که بتشنه رسد چه اندازه پهناور است عدالت چون در آن حقیقت عدل رعایت
66 - همان: بسندش از امام ششم که فرمود: عدالت از عسل شیرینتر و از کره نرمتر و از مشک ( شود و گرچه اندك باشد. ( 11
67 - همان برخی از یک امام (ع) روایت کرده که دین و سلطان برادر همزادند، آداب معاشرت-ترجمه جلد ( خوشبوتر است. ( 12
شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 222 بناچار باید یکی با دیگري باشد، دین بنیاد است و سلطان پاسبان و اگر بنیاد نباشد ویرانی است
68 - نوادر راوندي: بسندي تا علی (ع) که هر چیزي را چرخشی است تا اینکه احمق و عاقل هم ( و اگر پاسبان نباشد ضایع شود. ( 1
69 - امالی طوسی: بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: سلطان سایه خداست در زمین هر ستمدیده بدو ( با هم چرخشی دارند. ( 2
پناهد، پس هر که عادل باشد ثواب بر او رعیت را شکرش باید و اگر جائر باشد گناه بر او است و رعیت را صبر باید تا برایشان امر
70 - کتاب صفین از نصر بن مزاحم که امیر مؤمنان بسر لشکران نوشت. از بنده خدا علی امیر مؤمنان اما بعد راستی حق ( رسد. ( 3
سرپرست اینست که مقام و امتیازي که دارد او را نسبت بزیردستانش دیگرگونه نسازد و خود را بالا نگیرد بلکه مقامی که خدا
قسمت او کرده است بیشتر بندگان خدا نزدیکش کند و مهربانتر آگاه که شمار است نزد من اینکه رازي بر شما نپوشم جز اسرار
جنگ، و امري از شما در نپیچم جز در حکم و قضاوت و حق شما را از جایش بتاخیر نیندازم و چیزي از شما کم ننهم، و نزد من در
حقوق برابر باشید، و چون چنین کردم بر شما لازم است خیراندیشی و طاعت پس از هیچ دعوتی رو نگردانید و در صلاح دین خود
براي دنیاتان کم نگذارید و اندر شوید بدان چه طاعت خدا و صلاح زندگی شماست و براي حق خود را بگرداب اندازید و در باره
صفحه 129 از 177
خدا از ملامت کسی نهراسید و اگر در این باره درست نروید کسی نزد من زبونتر از مرتکب خلاف آن نیست و آنگاه کیفري باو
دهم که مسامحه در آن نزد من نیابد، این دستور را از فرماندهان خود بگیرید و براي آنها در عهده خود بشناسید تا خدا کار شما را
اصلاح کند و السلام. ( 4) و بخراج گیران نوشت: بنام خداوند بخشنده مهربان از طرف بنده خدا علی امیر مؤمنان بسوي خراجگیران
اما بعد راستش کسی که حذر نکند از آنچه در آیند بدان بر خورد براي خود پیشداشتی ندارد و خود را نگهداري نکرده، و هر که
پیرو هوس شود و سر بفرمانش نهد در آنچه نفع عاقبتش را نداند بزودي از پشیمانان سر در آورد، آگاه که راستی با سعادتتر مردم
در دنیا آنکه رویگرداند از آنچه زیانش را داند و بدبختترشان آنکه پیرو هوس خود شود، عبرت گیرید و بدانید که از شما است
آنچه از نیکی پیش داشتید و هر چه جز آن خواهید دوست داشت کاش میان شما با آن مسافت دوري بود و خدا شما را از خود بر
حذر داشته و خدا به بندهها مهربانست. و راستی گناه هر تقصیري کنید بر شما است، آنچه از شما خواسته شده اندك است آداب
1) و براستی ثوابش بسیار است، اگر در ستم و تجاوزي که از آن نهی ) معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 223
شده کیفري نبود براي کسی عذري نیست در کسب ثوابش، رحم کنید تا رحم شوید، و خلق خدا را شکنجه ندهید و بیش از
توانشان بر آنها تکلیف ننهید، و بمردم از طرف خود انصاف دهید، و براي نیازشان شکیبا باشید، زیرا شما گنجینه رعیت هستید،
پرده بر خود نگیرید و کسی را از نیازش پشت در نگذارید تا آن را بوسیله بشما رساند، و کسی را بجاي کسی دستگیر نکنید جز
ضامن را بجاي آنکه ضامن او شده، و شکیبا دارید خود را بر آنچه مایه رشک است و از آن محرومید، بپرهیزید از پس انداختن
کار و جلوگیري از خیر که آن مایه پشیمانی است و السلام. ( 2) گفته: و آن حضرت بفرماندهان قشون نوشت: بنام خداوند بخشنده
مهربان از بنده خدا علی امیر مؤمنان اما بعد راستی من بیزارم نزد شما و اهل ذمه از فشار قشون مگر براي خوراکی که از گرسنگی
آنها را سیر کند یا براي نیازي تا رفع نیاز شود و بینیاز شوند یا براي هدایت و راهنمائی که این بر عهده اهل ذمه هست جلو مردم را
از ستم و تجاوز بگیرید، دست کمخردان را کوتاه کنید و بپائید خود راز اینکه کارهائی کنید که خدا بدانها از ما راضی نباشد و
دعاي ما را برگرداند زیرا خدا فرماید ( 77 - فرقان) بگو توجه ندارد پروردگارم بشما اگر نباشد دعاء شما تکذیب کردید و بزودي
گردنگیر شود "زیرا چون خدا در آسمان مردمی را دشمن را رد در زمین نابود شوند، هیچ نیکی را براي خود دریغ ندارید قشون را
خوشرفتاري باید که کمک رعیت راست و باید قوه دین خدا باشید، و در راه خدا بلا کشید تا آنجا که بر شما لازم کرده، راستی
خدا نزد ما و نزد شما ساخته است آنچه را باید با کوشش خود شکر کنیم تا آنجا که توان ما رساست و لا قوه الا بالله. ( 3) و ابو
ثروان نوشته که در کتاب عمر بن سعد نیز آمده که آن حضرت نامهاي به لشکرش نوشت و از آنچه براي آنها است و بر عهده
آنهاست بآنها گزارش کرد، از بنده خدا علی امیر المؤمنین. اما بعد راستی خدا همه شماها را در حقوق برابر ساخته از سیاه شما و
سرخ شما و شما را از والی شمرده و والی را از شما مانند پدر و فرزند و فرزند و پدر دانسته که پس آنها نباشد که بازشان دارد از
دست درازي و تهمت بدان تا شنوا باشید و فرمانبر و انجام دهید وظیفه که بعهده شماست، و حق شما بر او انصاف دادن با شما و
برابر شمردن شماست و دفع شر از شما و چون چنین کرد واجب است بر شما طاعتش بدان چه موافق حق است و آداب معاشرت-
ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 224 یاریش بروش حق و دفاع از حکومت الهی که براستی شما جلوگیران الهی هستید
در روي زمین پس یاوران خدا و دینش باشید و تباهی نکنید در زمین پس از اصلاحش که خدا دوست ندارد مفسدان را. ( 1) و از
او است که چون امیر مؤمنان (ع) به انبار گذر کرد خانواده خوشنوش از او پیشواز کردند که دهقانهاي آنجا بودند (پس از ترجمه
خشنوش بعربی گوید) براي پیشواز آماده شدند و بهمراه آن حضرت شادمانه دویدند و پاکوبی کردند، آن حضرت فرمود: این
دواب چیست که با خود آوردید و مقصودتان از این کار چیست؟ گفتند این پاکوبی شیوه ماست در احترام به بزرگانمان و
امیرانمان و اما این استرها پیشکشی است براي شما و خوراکی هم براي شما و مسلمانان دیگر آماده کردیم و براي مرکوبهاي شما
هم علف بسیاري گرد آوردیم آن حضرت فرمود: اما این رسم احترام شما از امیران بخدا بدانها سودي ندهد شما خود و تن خود را
صفحه 130 از 177
رنج میدهید بدان باز نگردید و اما استران را اگر بخواهید بپذیریم از بدهی خراج شما حساب میکنیم و اما خوراکی که براي ما
ساختید ما نمیخواهیم از مال شما چیزي بخوریم جز بهایش را بدهیم، گفتند: اي امیر مؤمنان ما قیمتش میکنیم و خودمان بهایش را
قبول میکنیم (یعنی از همه مردم نباشد از ما سرشناسها باشد) فرمود: بهاي واقعی را حساب نمیکنید و ما بخوراك پائینتر اکتفاء
میکنیم، گفتند: اي امیر مؤمنان ما در میان عرب همراه شما دوستان و آشنایانی داریم و بازمان میداري از اینکه بآنها پیشکش بدهیم
و بازشان میداري از ما بپذیرند فرمود: همه عرب دارا هستند و کسی از مسلمانان را نرسد که هدیه از شما بپذیرد و اگر کسی بزور
از شما چیزي بگیرد بما خبر دهید گفتند یا امیر المؤمنین، دوست داریم که پیشکش و احترام ما را بپذیري فرمود: واي بر شما ما از
شما ثروتمندتریم و آنان را رها کرد و رفت. ( 2) و باز بسندي از عبد الله بن عاصم آورده که چون امیر مؤمنان از صفین بر میگشت
و گذر کرد به شبامیها حرب پسر شرجیل شبامی نزد آن حضرت بیرون شد و در رکابش راه میرفت چون سوار بود آن حضرت باو
فرمود: برگرد زیرا پیاده رفتن مانند تو در رکاب مانند من براي والی دل آشوبکن است و براي مؤمنان خواریست. نهج البلاغه:
71 - نهج البلاغه فرمود (ع): چون دنیا بکسی رو کند نیکوئیهاي دیگران را باو عاریت دهد و چون باو ( بیسند مانندش را دارد. ( 3
پشت کند نیکیهاي خودش را هم از او برباید ( 4) و فرمود (ع): چون از چیزي هراس داري خود را در آن افکن زیرا سختی
خودداري از آن گرانتر است از ترسص: 225 از آن. ( 1) و فرمود (ع):
ابزار ریاست پردلی است، ( 2) و فرمود (ع): هر که شاه شد خود کامه میشود ( 3) و فرمود (ع): هر که بمقامی رسید دست دراز
میشود، ( 4) و فرمود (ع): با روش عدالت رقیب سرکوب میشود، ( 5) و در تفسیر: إِنَّ اللَّه یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ فرمود: عدل
انصاف است و احسان بخشش، ( 6) و فرمود (ع) سلطان پاسدار خداست در روي زمین ( 7) و فرمود (ع): راي درست دولتمردان با
72 - نهج البلاغه: پرسش شد (ع) عدل برتر است یا جود؟ فرمود: عدل همه چیز را بجاي ( آمدن دولت آید و با رفتن آن رود ( 8
خود وادارد وجود آنها را از آن بدر آرد، عدل یک سیاست عمومی است وجود یک بر خورد خصوصی پس عدل اشرف و برتر
آن دوتاست، ( 9) و فرمود (ع): که منصب کارگزاري نهان مردان را عیان کند. ( 10 ) و از سخن آن حضرت است در باره خوارج
چون کلامشان را شنید که لا حکم الا الله این کلام درستی است ولی از آن اراده باطل شده آري حکم جز براي خدا نباشد ولی
اینان میگویند: فرمانگزار جز براي خدا نباشد با اینکه مردم را امیري باید خوب یابد که مؤمن در سایه آن بکار پردازد و کافر
بهرهمند شود، و خدا در آن عمر هر کس را بسر رساند، و مالیات جمع آوري شود و با دشمن نبرد شود و راهها بدان امن گردند و
حق ناتوان از توانا گرفته شود تا خوبان در آن بیاسایند از شر بدکاران، ( 11 ) و در روایت دیگر است که چون سخن آنها را شنید
فرمود (ع) من در انتظار حکم خدایم در باره شما و فرمود: اما فرمانگزاري خوب پرهیزکار در آن کار کند و اما فرمانگزاري بد
بدبخت در آن بهرهگیرد تا مدتش بسر آید و مرگش برسد. ( 12 ) و از سخن او است که چون برابر حقوق را پرداخت و از او گله
کردند فرمود: مرا وامیدارید که با ناحق یاري از زیر فرمانان خود بدست آرم، نه بخدا تا داستان سراي شبانه داستان گوید و تا
اختري بسوي اختري گراید این کار نکنم، و اگر مال خودم بود بهمه برابر دادم و چگونه کنم با اینکه مال خداست آگاه که دادن
مال بیجا تبذیر است و اسراف و آن در دنیا صاحبش را بالا برد و در آخرت فرو کشد، مردمش گرامی دارند و خدایش خوار کند،
و کسی مال بیجا ندهد و بنااهل جز که خدا او را از قدردانیشان محروم سازد و دیگري را دوست دارند، و اگر روزي زمین خورد و
(1) بیکی از آنها نیازمند شود بدتر همتا و پستتر دوست او باشد.ص: 226
-73 کتاب غارات ثقفی: بسندش تا عشفنی گفت پسر بچهاي بودم که با کودکان به میدان کوفه رفتم و ناگاه امیر مؤمنان علی بن
ابی طالب بود که بر کومه طلا و نقره ایستاده بود و تازیانهاي در دست داشت و مردم را با آن دور میکرد، و بر سر آن مال برگشت
و آن را میان مردم بخش کرد تا چیزي از آن نماند و برگشت چیزي از آن بخانهاش نبرد، و من نزد پدرم برگشتم و گفتم امروز بهتر
مردم را دیدم یا بیخرد آنان را گفت، پسر جانم که بود؟ گفتم: امیر المؤمنین علی (ع) را دیدم و آنچه دیده بودم گفتم که چه کرد
صفحه 131 از 177
74 - کنز کراچکی: از رسول خدا (ص) روایت است که فرمود: هر که سرپرست ( پدرم گفت پسر جان بهتر مردم را دیدي. ( 2
چیزي از اموراتم شود و براشان خیرخواهی کند خدا هیبتش را در دل آنان اندازد، و هر کس دست احسان بآنها گشاید دوستی آنها
را روزي شود، و هر که خودداري کند خدا عز و جل مالش را فراوان کند، و هر که داد ستمدیده را از ستمگر بستاند در بهشت
همراه من باشد و هر که پرگذشت کند عمرش دراز شود و هر که عدلش گسترده باشد بر دشمنش پیروز گردد و هر که از خواري
نافرمانی خدا بعزت فرمانبري در آید خدا عز و جل همدم او شود و بیمال او را کمک دهد، ( 3) و از امیر مؤمنان که فرمود: شیر
75 - اعلام الدین: پیغمبر (ص) فرمود: کسی نیست ( شکننده بهتر است از سلطان ستمکننده و سلطان ظالم بهتر از آشوب مداوم. ( 4
که سرکار امري از امور مسلمانان شود خدا خیر او را خواهد جز که وزیر خوبی باو دهد که اگر فراموش کند باو یاد آور شود و
اگر در یاد دارد باو کمک کند و اگر قصد بدي کند جلوش را بگیرد ( 5) و فرمود: هر که سرکار امري از امتم شود و خوشرفتار
باشد خدا هیبتش را در دل آنان اندازد و هر که دست احسان بدانها گشاید خدایش محبوب آنان سازد، و هر که از اموالشان چشم
پوشد خدا مالش را فراوان کند، و هر که داد مظلوم از ظالم ستاند در بهشت همراه من باشد، و هر کس پر گذشت است عمرش
دراز شود، و هر کس عدلش فراگیر است بر دشمن پیروز شود و هر که از زبونی معصیت بعزت طاعت بر آید خدایش همدم باشد
76 - نهج البلاغه: از سخن آن حضرت (ع) بخدا اگر بر خار مغیلان ( بیهمدمی و او را بیعشیره عزیز کند و بیمال یاري نماید. ( 6
شب را بیخواب بسر برم و با غل آهنینم بکشند دوستتر دارم از اینکه روز قیامت خدا و رسولش را ملاقات کنم و ستمکار یک بنده
خدا و یا زور بر چیزي از کالا باشم و چطور بکسی ستم کنم بخاطر نفسی که بپوسیدن شتابان است و زیر خاك بدرازا ماندنیست،
بخدا عقیل را دیدم کهص: 227 ندار شده ( 1) تا آنجا که یک پیمانه از
گندم بیت المال شما از من درخواست کرد و دیدم کودکانش از نداري رنگ پریدهاند و چهرههاشان نیلگونست درخواست خود را
باز تاکید کرد و چند بار رفت و آمد و گفتگو کرد، و من باو گوش دادم تا گمان برد دینم را به او میفروشم و بدنبالش از راه
خودم جدا میشوم و تیکه آهنی برایش داغ کردم و بتنش نزدیک کردم تا بدان عبرت گیرد و چون دردمندي ناله کرد و نزدیک بود
از میله داغ کن تنش بسوزد باو گفتم: اي عقیل رود مردهها بر تو بگریند ناله کنی از اینکه آهنی که یک آدمی به بازیچه آن را داغ
کرده، و مرا بسوي آتشی میکشانی که خداي جبارش از روي خشم بر افروخته آیا تو از آزاري ناله زنی و من از زبانه سوزان ناله
نزنم. و شگفتتر از این یک کوبنده در خانه است که با ظرفی سربسته در خانه ما را کوبید معجونی بنام حلوا که بدش داشتم تا
آنجا که گویا با آب دهن ماریاقی آن خمیر شده گفتم: این بخشش است یا زکات یا صدقه که اینها همه بر ما خاندان حرامند
گفت: نه این و نه آن هدیهایست، گفتم رود مردهها را باشی آمدي از دین خدا مرا فریب دهی یا بسرت زده یا جنزده شدي یا
پرت میگوئی بخدا اگر هفت اقلیم را با هر چه زیر آسمان دارند به من بدهند که خدا را نافرمانی کنم و گرچه بربودن پوست جوي
از دم مورچه نخواهم کرد، راستش دنیاي شما نزد من خوارتر است از برگی در دم ملخی که آن را میجود، علی را چه کار با
77 - رساله غیبت شهید ( نعمت نابودشدنی و لذت ناپایدار، بخدا پناه بریم از بیهوشی خرد و زشتی لغزش و باو یاري جوئیم. ( 2
ثانی ره بسندش تا نوفلی که نزد امام صادق (ع) بودم ناگاه چاکر عبد الله نجاشی بآن حضرت وارد شد و سلام کرد و نامهاش را باو
رساند و حضرتش آن را باز کرد و خواند یکم سطرش این بود که بنام خداوند بخشنده مهربان خدا عمر سید و مولایم را دراز دارد
و مرا از هر بدي قربانش کند، و هیچ ناگواري در او بمن ننماید زیرا ولی و توانا بر آنست. اي سید و مولایم بدان که من گرفتار
حکمرانی اهواز شدم و اگر نظر آقایم باشد برایم مرزي معین کند و نمونهاي سازد که راهنمایم باشد بدان چه مرا نزدیک کند بخدا
عز و جل و برسولش و در نامهاش خلاصه کند آن کاري که برایم روا داند، و در چه بخشش کنم و بخشش پذیرم زکاتم را کجا
نهم و مصرف کی کنم؟ و با که همدم باشم و بکه آسایش داشته باشم؟ و بکه اعتماد کنم و امینش دانم و باو پناه برم در اسرارم؟
امید است خدا مرا براهنمائی و دلالتت رهائی بخشد زیرا تو حجت خدائی بر خلقش و امین او هستی در بلادش نعمتش آداب
صفحه 132 از 177
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 228 بر تو پاینده ( 1) نوفلی گفت: امام ششم پاسخش نوشت که: بنام خداوند
بخشنده مهربان خدایت بمهر خود فرا گیرد و بکرم خود مهرت ورزد و برعایت خود نگهت دارد که او ولی آنست. اما بعد پیک تو
نامهات را بمن رساند آن را خواندم و هر چه در آن یاد کردي و خواستی دانستم، و پنداشتم تو بحکمرانی اهواز گرفتار شدي و
شادم کرد و ناگوارم شد و بتو گزارش دهم بناگواري آن و شاید آن ان شاء الله. اما شادیم بحکمرانی تو، گفتم: بسا خدا بوسیله تو
درمانده و ترسانی از دوستان آل محمد را بداد رسد، و بوسیله تو خوارشان را عزیز کند و برهنهاشان را بپوشد و ناتوانشان را نیرو
دهد و آتش مخالفان را از آنها خاموش کند و اما ناگواریم از اینست که مغیر به دوستی از ما ناسازي کنی و بوي آستان قدس را
نشنوي همه خواستهایت را خلاصه کنم اگر درست بکار بندي و از آن تجاوز نکنی امیدوارم که سالم مانی ان شاء الله تعالی- اي
عبد الله- پدرم بمن خبر داد بوسیله پدرانش از رسول خدا (ص) که فرمود: هر که با برادر مؤمنش مشورت کند و او بپاکی برایش
خیرخواهی نکند خدا خردش برباید. و بدان که من بتو نظري دهم که اگر بکار بندي رها شوي از آنچه نگرانی، و بدان که- رهائی
و نجاتت در حفظ جان و دفع آزار است از دوستان خدا و نرمش با رعیت و آرامش و خوشرفتاري با نرمی بیناتوانی و شدت
بیزور، و مدارا با حکمران بر تو و آنها که نزدت فرستد و ببند شکاف زندگی رعیت خود را بآگاه کردنشان بدان چه موافق حق و
عدل است ان شاء الله بپرهیز از سخن چینها و خبرچینها مبادا یکیشان بتو بچسبد و خدایت نبیند که روزي و نه شبی از آنها بیش و
کم سخنی شنوي و بر تو خشم کند، و پردهات بدرد، و از خوزیها اهواز بپرهیز که پدرم بمن خبر داد از قول پدرش تا امیر المؤمنین
(ع) که فرموده: راستی ایمان در دل یهودي و خوزي هرگز پایدار نماند. و اما کسی که با او همدم شوي و بدو آسایش کنی و پناه
امورت نمائی مرد آزموده بنیاد امین است که همعقیده تو است، و عوامخو را شناسائی کن، و هر دو گروه را امتحان کن اگر آنجا
رشدي دیدي خود دانی با او، مبادا یکدرهم پول یا یک جامه خلعت یا یک پاکش سواري بغیر رضاي خدا بیک شاعر یا
مسخرهچی و دلقک بدهی جز که مانندش را به مستحقی در راه خدا بدهی و جائزه و بخشش و خلعت خود را بفرماندهان قشون و
پیکها و لشکریان و نامهبران و پاسبانان و سرگروهانها بده، و آنچه مصرف کنی در راه احسان و کامیابی و مردانگی (و آزاد کردن
بنده خوب) و صدقه و حج و نوشاك و پوشاك نماز یا صله و هدیهاي که براه خدا پیشکش آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم
بحار الانوار، ج 2، ص: 229 کنی و براه رسول خدا (ص) باید از حلالترین درآمدت باشد (و از بهترین هدایا). ( 1) اي عبد الله
بکوش که گنج نکنی طلا و نه نقره و این آیه تو را فرا گیرد که خدا عز و جل فرموده ( 34 - برائه) کسانی که گنج نهند طلا و نقره
را و انفاق نکنند در راه خدا- روزي آن را در آتش دوزخ داغ کنند و بآن پیشانی و پهلو و پشت آنها را بچزانند. "و کم مگیر
چیزي از حلوا یا فزونی خوراك را که بشکمهاي تهی برسانی و خشم خدا تبارك و تعالی را بدان خاموش کنی و بدان که من از
پدرم شنیدم بسند پدرانش تا رسول خدا (ص) که روزي باصحابش میفرمود: ایمان ندارد بخدا و روز جزا کسی که سیر شب
گذراند و همسایهاش گرسنه بماند گفتیم یا رسول الله هلاك شدیم فرمود: از زیادي خوراك و زیادي خرما و روزي و جامههاي
پاره خودتان بدهید و خشم پروردگار را خاموش کنید. و من البته بتو خبر دهم از خواري دنیا و زبونی شرفش درگذشت آن بیاران
نخست پیغمبر و تابعین آنها پدرم محمد بن علی بن حسین (ع) بمن بازگفت: که چون حسین بن علی (ع) بار بست بسوي کوفه ابن
عباس نزد او آمد و او را بخدا و رحم سوگند داد که کشته طف نباشد، آن حضرت فرمود: من داناترم بقتلگاهم از تو و بهرهاي
ندارم از دنیا جز جدا شدن از آن، بتو خبر ندهم اي پسر عباس بحدیث امیر مؤمنان (ع) با دنیا (ع) گفت: چرا بجان خودم که دوست
دارم بازگوئی بمن؟ گفت پدرم گفت که علی بن حسین فرمود: شنیدم ابا عبد الله حسین (ع) میفرمود: امیر مؤمنان بمن بازگفت: در
یکی از نخلستانهاي فدك بودم که بدست فاطمه (ع) بود بناگاه زنی بمن تاخت با اینکه بیلی بدستم بود و با آن کار میکردم چون
نگاهش کردم از زیبائیش دلم پرید و بمانند بثنیه دختر عامر جمی بود که زیباتر زنان قریش بود گفت: اي پسر ابی طالب میتوانی
مرا بزنی بگیري، و تو را از این بیل بینیاز کنم و گنجینههاي زمین را بتو نشان دهم و پادشاهی از آن تو باشد تا زندهاي و پس از تو
صفحه 133 از 177
از فرزندان تو باشد، و باو فرمود تو که باشی تا از خاندانت تو را خواستگاري کنم؟ گفت من دنیا هستم فرمود: باو گفتم: برگرد و
شوهر دیگري بخواه و رو به بیلم کردم و سرودم: نزد ما آمد بمانند بثینه پر غریز زیوري در او بمانندش فریبا دم بدم گفتمش برگرد
و غیر من فریب از آنکه من بر کنار ستم ز دنیا نیستم نادان ز غم من چکارم هست با دنیا محمد را نگر جان بداد و خفت زیر این
همه سنگ دژم گو که آوردم همه گنجینههاي پر بها مال قارون و همه ملک قبائل روي هم جمله را راه و روش سوي فنا باشد همی
وز خزانهدار خواهند حساب بیش و کم رو سواي من فریب و من ندارم رغبتی هر چه داري تو ز ملک و عز و دینار و درم آداب
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 230 قانعم با آنچه روزي دادهاندم در جهان تو برو دنیا بر اهل فریب و هر
ستم من بترسم از خدا روز لقاي حضرتش وز عذاب دائمی کان را زوالی نیست هم ( 1) و از دنیا رفت و از کسی چیزي بعهده
نداشت تا خدا را ملاقات کرد پسندیده و بیملامت و مذمت و امامان پس از او هم پیرو او شدند که بشما رسیده که بچیزي از
بدیهاي دنیا آلوده نشدند، بر همه درود و خاکشان خوش. من همه مکارم دنیا و آخرت بتو فرستادم از قول صادق مصدق رسول الله،
و اگر اندرزهاي مرا که در نامه نیست بکارزنی و گناهان و خطاها بمانند سنگینی کوهها و موجهاي دریاها بر تو باشد امید دارم خدا
عز و جل بقدرتش از تو حمایت کند اي عبد الله مبادا مؤمنی را بترسانی که پدرم بمن بازگفت از قول پدرانش که علی بن ابی
طالب (ع) میفرمود: هر که بمؤمنی نگاهی کند که او را بترساند خدایش بترساند روزي که جز سایهاش سایهاي نیست و او را
بصورت مورچه با همان گوشت و تنش محشور کند تا بجایگاهش برساند، و بازگفت از پدرانش تا پیغمبر (ص) که فرمود: هر که
بداد مؤمن بیچارهاي رسد خدا روزي که جز سایهاش سایهاي نیست بداد او رسد و او را آسوده دارد روز هراس گرانتر و او را
آسوده دارد از بد سرانجامی و هر که حاجتی از برادر مؤمنش بر آورد خدا حوائج بسیاري از او بر آورد که یکیشان بهشت است و
هر که برادر مؤمن برهنه خود را بپوشد خدایش از سندس و استبرق و دیباي بهشت بپوشد و پیوسته در رضوان خدا اندر است تا
نخی از آن بر تن پوشنده است، و هر که برادر گرسنهاش بخوراند خدایش از خوراکهاي خوب بهشت بخوراند، و هر که از تشنگی
او را بنوشاند خدایش از شراب سر بمهر بهشت بنوشاند، و هر که خدمتکاري به برادرش دهد خدا از پسر بچههاي جاوید بهشت
خدمتکارش کند، و با دوستان پاکش او را جا دهد، و کسی که برادر مؤمنش را بر پاکشی سوار کند خدایش بر شتران بهشت سوار
کند و روز قیامت باو بر فرشتههاي مقرب ببالد، هر که به برادر مؤمنش زنی دهد که همدمش باشد و پشت او باشد و بدو آسایش
کند خدایش از حور العین بوي زن دهد و او را همدم صدیقان از خاندان پیغمبرش و برادرانش کند و بدانها مانوس نماید، و هر که
یاري دهد برادر مؤمنش را بر سلطان جائر خدایش یاري دهد در گذشتن از صراط آنجا که قدمها بلرزند، و هر که بدیدن برادر
مؤمنش بخانه او رود بیحاجتی باو از زائران خدا نوشته شود و بر خداست که زائرش را گرامی دارد. اي عبد الله پدرم بمن
بازگفت: از پدرانش تا علی (ع) که شنیده رسول خدا (ص) روزي به اصحابش میفرمود: اي گروهان مردم راستش مؤمن نباشد
آنکه بزبان ایمان دارد و در دل ندارد، از لغزش مؤمنان وارسی نکنید زیرا هر که وارسی کند از آن خدا روز قیامت لغزشهایش
آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 231 را وارسی کند و او را درون خانهاش رسوا کند، ( 1) و پدرم بمن
بازگفت از پدرش از علی (ع) که فرمود: خدا از مؤمن پیمان گرفته که گفتار او را باور نکنند و از دشمنش نتواند کین کشد و
خشمش را فرو ننشاند جز با رسوا کردن خودش زیرا هر مؤمنی دم بسته است و این سخنی کوتاه است و راحت طولانی است، خدا
چیزها از مؤمن پیمان گرفته که آسانترش مؤمنی مانند او است و هم عقیده او و ستمش کند و حسدش ورزد و شیطانی که او را
بگمراهی کشاند و دشمنش دارد، و سلطانی که دنبالش را بپاید و لغزشهایش را وارسد، و کافر بعقیده او که خونش بریزد و آن را
دین شمارد و حریمش را مباح داند و غنیمت شمارد، چه ماندنی دارد مؤمن از اینها. اي عبد الله، و پدرم بمن باز گفت: از پدرانش
از پیغمبر (ص) که فرمود: جبرئیل فرود آمد و گفت: اي محمد خدا سلامت میرساند و میفرماید نام مؤمن را از نام خودم باز گرفتم
و مؤمن از من است و من از مؤمن، هر که بمؤمنی اهانت کند در برابرم به نبرد برخاسته، اي عبد الله، بمن بازگفت: پدرم از پدرانش
صفحه 134 از 177
از پیغمبر (ص) که روزي فرمود: اي علی با کسی بگو مگو مکن تا نهادش را بدانی اگر خوب است خدا دوستش را واننهد و اگر بد
است بدیهاش او را بس است، و اگر خواهی کاري باو کنی بیش از آنچه خودش از معاصی خدا عز و جل کند نتوانی. اي عبد الله و
بمن بازگفت: پدرم از پدرانش از پیغمبر (ص) که فرمود: کمترین کفر اینکه کس از برادرش کلمهاي شنود و آن را بخاطر سپارد
بقصد آن برادر را رسوا کند، آنانند که بهرهاي ندارند، اي عبد الله و پدرم بمن بازگفت از قول پدرانش تا علی (ع) که فرمود: هر
که در باره مؤمن آن را گوید که دو چشمش دیده و دو گوشش شنیده آنچه او را زشت کند و آبرویش ببرد از آنانست که خدا عز
و جل فرم وده ( 19 - النور) راستی کسانی که دوست دارند فاش شود هرزگی در باره آنان که گرویدند عذاب دردناك دارند. اي
عبد الله و بمن بازگفت پدرم از پدرانش از علی (ع) که هر که از برادر مؤمنش حکایتی کند که آبرویش را ببرد و دشنامش دهد
خدا او را درگیر خطایش کند تا از آنچه گفته خود را بدر کند فرمود: و هرگز نتواند خود را از آن بدر کند، و هر که برادر مؤمنش
را شاد کند اهل بیت (ع) را شاد کرده، و هر که اهل بیت را شاد کند رسول خدا را شاد کرده، و هر که رسول خدا را شاد کند خدا
را شاد کرده، و هر که خدا را شاد کند بر خدا سزاوار است که او را به بهشت برد، سپس من بتو سفارش کنم بتقوي از خدا و
برگزیدن طاعتش و چسبیدن برشته او که هر که برشته خدا چسبد براه راست رهنمون شده از خدا بترس و کسی را برضاي خدا و
خواستش مقدم مدار که این سفارش خدا عز و جل است بر خلقش و جز آن را از آنها نپذیرد و جز آن را بزرگ نشمارد، و بدان
که مردمان بچیزي بزرگتر از تقوي گمارده نشدند راستش که آن سفارش ما آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار،
ج 2، ص: 232 خاندانست ( 1) پس اگر توانی دست بچیزي از دنیا نزنی که فردا از آن بازپرسی داري همان کن. نوفلی گفت: چون
نامه امام صادق (ع) به نجاشی رسید آن را خواند و گفت بخداي یگانه راست گفته مولایم کمتر است که کسی بدین نامه عمل
کند جز که نجات یابد و پیوسته تا عبد الله زنده بود بدان عمل میکرد. (در اینجا یک سند طولانی از شهید ثانی تا ابن قولویه آورده
78 - کتاب زید نرسی: گفت شنیدم امام ششم (ع) میفرمود: بپرهیزید از در آمیختن ( که ترجمه ندارد و سود عمومی هم ندارد). ( 2
با شاهان و دنیاداران که آن نعمت خدا را در چشمتان خرد نماید و بدنبال کفرتان کشد، و بپرهیزید از همنشینی با شاهان و
دنیاداران که دینتان را ببرد بدنبال نفاقتان کشد و آن دردیست خزنده و بیدرمان، و سخت دلی آورد و خشوع را برد، و بر شما باد
بتو ده مردم و میانه حال آنها که گوهر آدمی را نزد آنها یابید، و بپرهیزید از چشم داشت بدان چه دنیاداران دارند که هر که بر آن
دوزد اندوهش دراز شود و خشمش فرو نکشد و نعمت خدا در برش اندك نماید و شکرش براي خدا کم شود، بزیردستت نگر تا
79 - اعلام الدین: از اویس قرنی ره روایت است که ( قدر نعمت خدا را بشناسی و فزونیش را بایست شوي وجودش بر تو ببارد. ( 3
در جواب مردیکه باو گفت: حالت چونست؟ گفت: چگونه باشد حال کسی که صبح کند و گوید: بشب نرسم و شب کند و گوید
به صبح نرسم، مژده بهشت گیرد و کارش را نکند و از دوزخ حذرش دهند و آنچه موجب آنست واننهد، بخدا یاد مرگ و غمها و
سختیهاش و یاد هراس ورود بآن جهان و هراسهاي روز قیامت براي مؤمن در این دنیا شادي نگذاشته و حقوق الهی طلا و نقره براي
ما بجا ننهاده، و حقگزاري مؤمن براي مؤمن دوستی برایش نگذاشته، امرشان کنیم بمعروف و نهی از منکر و آبروي ما را میبرند و ما
را بجریمه و عیب و گناهان بزرگ متهم میکنند و یارانی هم از فاسقان دارند،، راستش بخدا این جلوگیر ما نیست از اینکه بحق خدا
( در میان آنها قیام کنیم. ( 4
باب هشتاد و دوم در باره اعتماد بستمکاران و دوستی و فرمانبري آنان
قرآن مجید
2- هود (آیه 59 ) و پیروي ( -1 الانعام (آیه 68 ) و اگر که فراموشت کرد شیطان پس از یاد آوري با قوم ستمکار منشین. ( 6 (5)
صفحه 135 از 177
7) و پیروي کردند ازص: 233 ) - کردند فرمان هر زورگوي لجباز را. 97
1) و تکیه ندهید بآنان که ستم کردند تا آتش بشما رسد و نباشد براي شما جز ) - فرمان فرعون و فرمان فرعون درست نبود. 113
4- الشعراء ( 150 ) از ( 3- الکهف ( 51 ) و نبودم من که از گمراهکنندهها پشتیبانی بگیرم. ( 3 ( خدا سرپرستی سپس یاري نشوید. ( 2
-( 5- القصص ( 17 ( خدا بپرهیزید و مرا فرمان برید و فرمان نبرید از مسرفان 52 آنان که تباهی کنند در زمین و اصلاح نکنند. ( 4
6 الصافات ( 22 ) محشور سازید آنان که ستم کردند و جفتهاي ( گفت پروردگارا به نعمتی که بمن دادي پشتیبان بدکاران نباشم. ( 5
7- الزمر ( 17 ) و آنان که دوري کردند از پرستش بت و ( آنان را و آنچه را جز از خدا میپرستیدند و بنمائید بآنها راه دوزخ را. ( 6
9- نوح (نوح گفت پروردگارا ( 8- الجاثیه ( 41 ) و راستی که ستمکاران دوستان همند. ( 8 ( رو بسوي خدا کردند مژده دارند. ( 7
10 - الدهر ( 24 ) شکیبا باش ( راستش آنها نافرمانی کردند مرا و پیروي کردند کسی را که مال و فرزندش نیفزاید جز زیانکاري). ( 9
براي حکم پروردگارت و فرمان نبر از آنان گنهکار و ناسپاسی را.
اخبار باب
-1 امالی صدوق: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمانبردن سلطان واجب است و هر که فرمان سلطان نبرد فرمان خدا عز و (10) :
2- همان: بسندش تا امام کاظم (ع) که ( جل نبرده و دچار نهی او شده که فرموده ( 195 - البقره) و نیفکنید خود را در هلاکت. ( 11
به شیعه خود فرمود: اي گروه شیعه خوار نکنید گردنهاي خود را بترك طاعت سلطانتان پس اگر عادل است از خدا بخواهید بماند
و اگر ستمکار است از خدا بخواهید خوبش کند که بهی شما در بهی سلطان شما است سلطان عادل چون پدر مهربانست برایش
بخواهید آنچه براي خود میخواهید و بد دارید برایش آنچه براي خود بد دارید. ( 12 ) همان: در مناهی پیغمبر است که فرمود: هر که
سلطان جائر را مدح کند و خود را در برابرش سبک سازد و کرنش کند بطمع و او همنشین او باشد در دوزخ، ( 13 ) و فرمود (ص):
خدا عز و جل فرموده اعتماد نکنید بکسانی که ستم کردند تا آتش بشما رسد. ( 14 ) و فرمود (ص): هر که رهنمائی کند ستمکاري
1) و فرمود (ص): هر ) را بستمی همنشین هامانست در دوزخص: 234
وکیل محاکمه ظالمی شود یا کمکش دهد در آن و ملک الموت باو فرود آید گویدش مژدهگیر بلعن خدا و آتش دوزخ و
سرانجامی بد، ( 2) و فرمود (ص): آگاه هر که تازیانهاي پیش سلطان جائر بیاویزد خدا آن را ماري آتشین سازد بدرازي هفتاد ذراع
4- امالی ( و در آتش دوزخ آن را به وي مسلط کند و چه بد سرانجامی است، و نهی کرد از پذیرش دعوت فاسقان بخوراکشان. ( 3
طوسی: در وصیت امیر مؤمنان هنگام وفاتش: دوستدار صالح را براي خوبیش و با فاسق مدارا کن براي حفظ دینت و دشمنشدار
5- تفسیر قمی: محشور کنید کسانی که ستم کردند و ازواجشان را "فرمود: ستم کردند بآل محمد در حق آنها و ( با دلت. ( 4
فرمود: ازواج آنها همگنان آنها باشند ( 5) و از این امور شبهه ناك دوري کند و چون از امور شبهه ناك پرهیز نکند ندانسته در
حرام افتد، و چون ناروا بیند و جلوش نگیرد با قدرت بر آن دوست دارد خدا نافرمانی شود و کسی که آن را دوست دارد بدشمنی
با خدا برخاسته، و هر که زنده ماندن ستمکاران را خواسته خواسته که خدا نافرمانی شود راستش خدا تبارك و تعالی خود را بر
نابود کردن ظالمان ستوده و فرموده ( 25 - الانعام) پس بریده شد دنباله مردمی که ستم کردند وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ. تفسیر قمی
8- قرب الاسناد: بسندش تا علی بن یقطین که نوشت بامام کاظم (ع) دلم میگیرد از این کارگزاري سلطان، ( مانندش را آورده. ( 6
وزیر هارون بود، قربانت اگر اذنم دهید از او بگریزم، جواب آمد که بتو اذن ندهم از کارشان بدرائی تقواي خدا را پیشه کن و یا
9- خصال: در سفارش نبی (ص) بعلی (ع) اي علی سه تا قساوت قلب آورند: گوش کردن لهو، شکار کردن، ( چنان که فرمود: ( 7
10 - همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که چهار تا دل را تباه کنند و در دل نفاق رویند چنانی که آب ( بدربار سلطان آمدن. ( 8
11 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) ( درخت را: گوش دادن بآواز لهوي، و بیشرمی، و آمدن بدربار سلطان و دنبال شکار رفتن. ( 9
صفحه 136 از 177
که سحت انواع بسیاریست یکی آنچه از کار کارگزاران ستمکار بدست آید و یکی مزد قضاوت، و یکی مزد فاحشهها و بهاي می
و نبیذ (آبجو) و اما پس علم بحرمت آن و اما رشوه گرفتن اي عمار (راوي حدیث است) در احکام راستی که کفر بخداي بزرگ و
12 - همان: در سفارش پیغمبر (ص) بعلی (ع) هشت کس اگر اهانت شوند جز خود را ملامت نکنند: آنکه بر ( رسول او است. ( 10
خوانی رود بیدعوت، آنکه بمیزبان حکمفرمائی کند، و خواستار خیرص:
235 از دشمن خود، و خواستار بخشش از زبونان و آنکه در راز دو کس اندر شود که نخواهندش آنکه بسلطان استخفاف کند،
13 - امالی طوسی: بسندي از ( آنکه در مجلسی نشیند که اهلش نیست، آنکه روي سخن با کسی دارد که باو گوش نمیدهد. ( 1
پیغمبر (ص) که هر که بیشرمی کند جفا کرده و هر که دنبال شکار دود دچار غفلت شود، و هر که ملازم سلطان گردد در فتنه افتد
14 - ثواب الاعمال بسندش تا پیغمبر (ص) فرمود رحمت خدا بر کسی که ( و هر چه به سلطان نزدیکتر شود از خدا دورتر گردد. ( 2
15 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) ( سلطان خود را بر کار نیکش کمک کند. ( 3) گویم: تمامش در باب بر بوالدین است. ( 4
فرمود دینتان را با پارسائی نگهدارید، و با تقیه تقویت کنید، و بخدا بینیاز شوید از حاجت خواستن از سلطان، و بدانید که هر
مؤمنی خضوع کند براي سلطان یا وابسته او در دینش براي درخواست از دنیایش خدایش گمنام کند و دشمنش دارد و او را بوي
واگذارد، و اگر او بچیزي از دنیاي آن سلطان دست یافت خدا برکتش را ببرد و ثوابش ندهد بر آنچه در حج یا عمره و با آزاد
16 - ثواب الاعمال: بسندش تا امام ششم (ع) که به مفضل ( کردن بنده صرف کند. مجالس مفید: بسندي مانندش را آورده. ( 5
( فرمود: اي مفضل هر کس به سلطان جائز تعرض کرد و از او بلائی بوي رسید ثوابی بر آن ندارد و صبرش بر آن روزي نشود. ( 6
-17 همان: بسندي تا امام صادق (ع) تا رسول خدا (ص) که چون روز قیامت شود یکی جار کشد کجایند ستمکاران و یاران آنان؟
-18 ( تا کسی که آب در دواتشان ریخته یا سر کیسهاي براشان بسته یا خامهاي براشان تراشید و همه را با آنها محشور کنید. ( 7
همان به همین سند: که رسول خدا (ص) فرمود: نزدیک نشود بنده خدا بسلطان جز که دور شود از خدا، و مالش فزون نگردد جز
19 - همان بهمین سند: رسول خدا (ص) فرمود: ( حسابش سخت شود، و نه پیروانش فزون شوند، جز که شیاطینش بیش شوند. ( 8
بپرهیزید از درگاه سلطان و دور و ورش چون که نزدیکتر بدانها از شما دورتر شما است از خدا عز و جل، و هر که سلطان را بر خدا
20 - همان: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: هر که نامش را در ( عز و جل مقدم دارد خدا ورعش را ببرد و سرگردانش کند. ( 9
دفتر ولد فلان ثبت کند خدایش در قیامت خوك محشور کند.ص: 236
-21 همان: بسندش از امام ششم (ع) که هر که ستمکاري را در ستمش معذور داند خدا بر او مسلط کند کسی را که ستمش (1)
22 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: هر که ( کند و اگر نفرین کند اجابت نشود و بر ستمی که کند اجري ندارد. ( 2
23 - قصص الأنبیاء: ( بستمکاري در ستمش کمک کند پیوسته خدا عز و جل خشمگین باشد بر او تا از کمک بوي دست بردارد. ( 3
بسندي تا امام صادق (ع)، فرمود: در زمان موسی (ع) پادشاه جباري بود که به میانجگیري بنده صالحی حاجت مؤمنی را بر آورد و
آن پادشاه و آن بنده صالح میانجی در یک روز مردند، و مردم براي آن شاه بپا خاستند و سه روز بازار را بستند و آن بنده صالح در
خانهاش افتاده بود و جانوران زمین روي او را خوردند و موسی پس از سه روز او را دید و گفت: پروردگارا آن دشمنت بود و این
دوستت خدایش وحی کرد اي موسی این دوست من از آن جبار حاجتی خواست و آن را بر آورد و او را از آن مؤمن پاداش دادم و
24 - همان: بسندش تا رسول خدا ( جانوران زمین را بر خوبیهاي روي این مؤمن مسلط کردم بسزاي درخواست او از آن جبار. ( 4
(ص) فرمود: بهترین صدقه از زبانست که جانها را محفوظ سازد، و بدیها را دفع کند، سود به برادر مؤمنست، سپس فرمود: یک
عابد در بنی اسرائیل که از همه عابدتر بود براي حوائج مردم نزد پادشاه کوشا بود و او با اسماعیل پسر حزقیل برخورد و باو گفت
در اینجا باش تا نزد تو برگردم، و نزد شاه که رفت فراموشش کرد و اسماعیل تا یک سال همان جا ماند، و خدا برایش گیاهی
رویاند که از آن میخورد، و چشمهاي روان کرد، با ابري سایهاش افکند و روزي شاه براي تفریح بیرون شد و عابدش همراهش بود
صفحه 137 از 177
و اسماعیل را دید و گفت: اسماعیل تو هنوز اینجا هستی؟ گفتش تو گفتی از اینجا مرو و من نرفتم و او را صادق الوعد نامیدند، و
بهمراه شاه یک زورگو بود گفت: پادشاها این مرد دروغ میگوید من از این بیابان گذر کردم و او را در اینجا ندیدم، اسماعیل
گفت: اگر من دروغگو باشم خدا بهتر عضوت را که بتو داده بکند فرمود: دندانهاي آن زورگو فرو ریخت و او گفت: من بر این
بنده صالح دروغ گفتم از او بخواه دعا کند که دندانهایم بمن برگردند که من پیر سالخوردهام شاه از او خواست، گفت: دعا میکنم
باو گفت هم اکنون؟ گفت: نه و آن را تا سحر پس انداخت سپس دعا کرد. سپس فرمود: اي فضل بهتر زمانی که بدرگاه خدا دعا
کنید سحرها باشند، خدا فرموده ( 18 - الذاریات) و در سحرها آنان از گناه خود آمرزشخواهند. ( 5) گویم: برخی احکام در باب
احوال ملوك و امراء گذشت و برخی هم در باب کلیاتص: 237 مکاسب
25 - تفسیر عیاشی: از جعفري که بامام رضا (ع) گفتم: چه گوئی در کارهاي سلطان؟ فرمود: اي ( کتاب تجارت خواهد آمد. ( 1
سلیمان ورود در کارهاشان و کمک بآنها و سعی در حوائجشان برابر کفر است و نگاه عمدي بآنها از کبائریست که بدان سزاوار
26 - همان: بسندي از امیر مؤمنان (ع) فرمود هر کس نزد توانگري رود و براي ثروتش باو فروتنی کند خدا دو ( دوزخ شوند. ( 2
27 - همان: از علی بن دراج اسدي گفت: نزد امام باقر (ع) رفتم و باو گفتم: من کارگزار بنی امیه بودم و ( سوم دینش را ببرد. ( 3
بمال بسیاري رسیدم و گمان بردم بر من حلال نیست و از دیگري پرسیدم و بمن گفتند اهل و مال تو همه حرام است فرمود: چنین
نیست که گفتند: گفتم: قربانت توبه دارم؟ فرمود: قبول توبه تو در قرآن خداست ( 55 - الانفال) بگو براي کسانی که کافر شدند اگر
28 - همان: از یکی که پرسیده شد از قول خدا- و اعتماد نکنید بکسانی که ستم ( باز ایستند آمرزیده شود براشان آنچه گذشته. ( 4
29 - همان: بسندي از ( کردند تا آتش بشما رسد "فرمود: او کسی است از شیعه ما که اعتماد کند بر این حاکمان جور و ناحق. ( 5
امام صادق (ع) که در تفسیر و اعتماد نکنید بکسانی که ستم کردند تا آتش بشما رسد "فرمود: آن را جاوید نساخته ولی آتش
30 - سرائر بروایتی از امام باقر (ع)، فرمود: هر که نزد سلطان جائري رود و او را به تقوي از ( بشما رسد پس بآنها اعتماد نکنید. ( 6
31 - مناقب: از علی بن ابی ( خدا وادارد و او را بیم دهد و پند دهد ثواب ثقلین دارد از پري و آدمی و مانند اعمالشان را دارد. ( 7
حمزه که من دوستی داشتم از دفتر نویسان بنی امیه بمن گفت: از امام صادق برایم اجازه ورود بگیر و اجازه نگرفتم و چون وارد
شد سلام کرد و نشست و سپس گفت: قربانت من در دفترخانه اینها بودم و از دنیاشان بمال بسیاري رسیدم و از حقوقش چشم بر
هم نهادم آن حضرت فرمود: اگر بنی امیه نیافتند کسی که براشان بنویسد و مالیاتشان را بگیرد و براشان بجنگد و در جماعتشان
حاضر شود حق ما را نمیبردند، و اگر مردم آنها را رها میکردند با هر چه خودشان داشتند جز آنچه بدستشان میافتاد نیافتند، آن
جوان گفت: قربانت مرا راه خروجی هست؟ فرمود: اگر بتو بگویم عمل میکنی؟ گفت: میکنم، فرمود: از هر چه از دفترداري آنها
بدست آوردي کنار رو، هر که را میشناسی مالش را باو برگردان و هر که را نشناسی آنچه از او گرفتی صدقه بده و من براي تو
نزد خدا بهشتص: 238 را ضامنم، ( 1) گوید: آن جوان مدتی دراز سربزیر
افکند و گفت: قربانت انجام دادم، ابن ابی حمزه گوید: آن جوان با ما بکوفه برگشت و از هر چه روي زمین داشت بدر آمد تا
جامهاي که بر تن داشت گوید: ما بسهم بندي برایش جامه خریدیم و خرجی فرستادیم و چند ماهی نگذشت که بیمار شد و ما از او
عیادت میکردیم و یک روزي نزد او رفتم و در حال احتضار بود و چشمانش را باز کرد و بمن گفت: اي علی و الله امامت براي من
وفا کرد گوید سپس مرد و ما متصدي کار او شدیم و رفتم تا نزد امام (ع) و چون بمن نگاه کرد فرمود:، ما وفا کردیم براي رفیق تو
32 - کشی: تا مفضل بن فرید برادر شعیب ( اي علی گوید: گفتم: قربانت راست فرمودي همچنین گفت بمن هنگام مرگش. ( 2
کاتب که امام ششم (ع) فرمود: بیا تا هر چه بدان رسی به برادرانت برگردانی زیرا خدا عز و جل فرماید ( 114 - سوره هود) راستی
کارهاي خوب (دنبالش میبرند کارهاي بد را) مفضل گفت: من بجاي برادرم در دفتر کار میکردم و به آن حضرت گفتم: مرا با
33 - همان: بسندش تا مفضل بن فرید برادر شعیب کاتب، گفت: ( اینان میبینی چه میفرمائی؟ فرمود: اگر فلان و بهمان نباشد. ( 3
صفحه 138 از 177
نزد امام صادق رفتم و مامور بودم که جوائزي به بنی هاشم بدهم و آن حضرت بیخبرم بالاي سرم ایستاده بود و من بیخیال بودم و
نزد او جستم و از من پرسید از آنچه براي آنان دستور رسیده و من صورتش را بآن حضرت دادم، فرمود: در اینجا براي اسماعیل
چیزي نبینم، گفتم: همین است که بدست ما داده شده سپس بآن حضرت گفتم: قربانت میبینی چه مقامی نزد اینان دارم به من
34 - همان: بسندش ( فرمود: بیا آنچه بدستت میرسد به یارانت برگردان زیرا خدا عز و جل فرماید "راستی نیکیها بدیها را ببرند. (" 4
از صفوان جمال که نزد امام کاظم (ع) رفتم بمن فرمود: اي صفوان هر چیزت زیبا و نیک است جز یکی گفتم: قربانت کدام؟
فرمود: کرایه دادن شترانت باین مرد- هارون الرشید- گفتم: بخدا کرایه ندادم براي خوشگذرانی و خودنمائی و نه شکار و بازیگري
بلکه براي راه مکه، و خود هم متصدي آن نیستم و غلامانم را با او میفرستم، فرمود: اي صفوان آیا کرایه تو بر عهده آنها نباشد؟
گفتم: چرا قربانت، فرمود: میخواهی بمانند تا کرایه تو را بدهند؟ گفتم: آري فرمود: هر که ماندن آنها را دوست دارد از آنهاست و
هر که از آنهاست دوزخی است صفوان گفت: رفتم همه شترانم را تا آخر فروختم و خبرش بهارون رسید و مرا خواست و بمن
گفت: اي صفوان بمن رسیده که شترانت را فروختی؟ گفتم آري گفت: چرا؟ گفتم: پیري سالخوردهام و غلامان هم نیروي کارها
را ندارند گفت: هیهات هیهات من میدانم کی بتو اشارت کرده باین کار و آن موسی بن جعفر است، گفتم: مرا با آداب معاشرت-
ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 239 موسی بن جعفر چه کار؟ گفت: این سخن را واگذار بخدا اگر خوشرفتاري تو
35 - جامع الاخبار: پیغمبر (ص) فرمود: هر که با ستمکاري راه رود تا کمکش کند البته از اسلام بدر ( نبود البته تو را میکشتم. ( 1
است، ( 2) و امام باقر (ع) فرمود: ستمگر و یاورش و راضی به ستمش سه شریک باشند ( 3) و فرمود (ص): بدتر مردم مثلث است،
گفته شد یا رسول الله مثلث کدام است؟ فرمود: آنکه نزد سلطان بد برادرش گوید و خود را نابود کند و برادرش را و هم سلطان را،
36 - کفایه: بسندش تا عبد الغفار بن قاسم که بامام باقر (ع) گفتم: ( 4) و فرمود (ص) هر کس بهمراه ظالمی راه رود جرم کرده. ( 5 )
چه گوئی در باره رفتن پیش سلطان؟ فرمود: براي تو روا نیست، گفتم: بسا من بشام روم و نزد ابراهیم بن ولید شوم فرمود: اي عبد
الغفار رفتن تو پیش سلطان بسه چیز میکشاند: دوستی دنیا، فراموشی مرگ و نارضایتی بدان چه خدایت داده گفتم: یا ابن رسول الله
من عیال وارم و آنجا براي تجارت و سود میروم در این باره چه فرمائی؟ فرمود: اي بنده خدا من تو را بترك دنیا واندارم بلکه بترك
گناهان ترك دنیا فضیلت است و ترك گناهان فریضه، و تو بانجام فریضه نیازمندتري از کسب فضیلت گفت: دست و پایش را
-37 ( بوسیدم و گفتم پدر و مادرم قربانت یا ابن رسول الله علم صحیح را نیابیم جز نزد شما گویم تمام آن در باب نصوص است. ( 6
تنبیه الخاطر: از امام باقر (ع) که علی (ع) میفرمود: همانا آن (یعنی حقیقت بندگی) رضا و خشم است، و جز این نبود که ناقه (ناقه
صالح) پی نکرد جز یک مرد و چون دیگران راضی بودند بهمه عذاب رسید، و چون امام عادلی پدیدار شود هر که بحکم او راضی
باشد و او را در اجراء عدل یاري دهد دوست و وابسته او شود، و چون پیشواي ستم و ناحق پدید شود هر که بحکم او راضی باشد و
او را بجور و ستمش یاري دهد وابسته و دوست او گردد. ( 7) طلحه بن زید از امام ششم که فرمود: خود ستمگر و یاور او و راضی
38 - اختصاص: بسندش تا سدیر که امام ششم (ع) فرمود بمن آیا بتو مژده ندهم؟ گفتم: چرا خدا مرا ( بکار او سه شریکند. ( 8
قربانت کند فرمود: آگاه باش که هیچ سلطان ستمگري نیامده و نیاید جز که با او کمکی است از طرف خدا که دفع کند از دوستان
39 - همان: بسندش تا اسحاق بن عمار که مردي از امام ششم (ع) پرسید از وارد شدن در کار سلطان؟ فرمود: ( خدا شر آنان را. ( 9
-40 ( آنها در کار شما وارد شوند یا شما وارد شوید در کار آنها؟ گفت: آنها بر ما وارد شوند فرمود: باکی در آن نیست. ( 10
همان: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: هر که نزد سلطان جائري رود (تا آخر). آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار،
41 - همان: بسندي از امام ششم (ع) که پدرش میفرمود: هر که نزد امام جائري رود و قرآن براي او بخواند تا از (1) ج 2، ص: 240
42 - حسین بن سعید: ( دنیایش بهرهمند شود براي خواننده در هر حرفی ده لعنت است و براي شنونده بهر حرفی یک لعنت. ( 2
بسندي از امام ششم (ع) فرمود: قومی از مؤمنین به موسی (ع) گفتند: کاش نزد فرعون میرفتیم و با او بودیم و از دنیایش بهرهمند
صفحه 139 از 177
میشدیم، و چون امید ما بر آمد و موسی ظهور کرد نزد او میرفتیم و این کار کردند، و چون موسی و همراهانش گریختند سوار
شدند و شتاب کردند تا بموسی و همراهانش برسند و با آنها باشند، و خدا فرشتهها فرستاد و آنها را برگرداندند بلشکر فرعون و با
43 - کتاب قضاء حقوق صوري: جعفر بن محمد (ع) فرمود: جباري نباشد جز که در دربارش ( همراهان فرعون غرق شدند. ( 3
دوستی از ما باشد که از دوستان ما دفاع کند و آنها روز قیامت ثواب بیشتري دارند و گفته: علی بن یقطین از مولاي ما امام کاظم
(ع) اجازه خواست در ترك کارمندي سلطان به او اجازه نداد و فرمود: این کار مکن که ما را بتو آسایشی است و برادرانت را
بوسیله تو عزتی و بسا که بتو شکستی را جبران کند خدا، و بشکند شور مخالفان را از دوستانش، اي علی کفاره کارهایتان احسان به
برادرهایتان باشد، براي من یکی را در عهدهگیر و من برایت سه تا ضامنم، براي من اینکه بر نخوري بکسی از دوستانت جز که
نیازش برادري و گرامیش داري و برایت ضامنم که هرگز زندان نبینی و هرگز تیغ بتو نرسد و هرگز نداري بخاندانت نیاید، اي علی
هر که مؤمنی را شاد کند اول خدا را شاد کرده و دوم پیغمبر و سوم ما را. ( 4) و باز بسندي از علی بن یقطین که اجازه خواستم از
امام کاظم (ع) در خدمت بآن قوم در کاري که بدینم لطمه نزند، فرمود: نه و گرچه بیک نقطه از خامه مگر در باره عزیز کردن
مؤمن و آزاد کردن او سپس فرمود: راستی که خاتمه کارهاتان برآمدن حاجات برادرانتان است و احسان بدانها تا آنجا که توانید و
44 - نوادر راوندي: بسندش تا ( گر نه هیچ عمل شما قبول نیست، دلسوز باشید براي برادران خود و بآنها رحم کنید تا بما برسید. ( 5
رسول خدا (ص) فرمود: نزدیک نشود کسی به سلطان جز که دور شود از خداي تعالی و مالش فزون نشود جز که حسابش فزون
شود، و پیروش بیش نشود جز که شیطانهاش بیش شوند. ( 6) و بهمین سند: علی (ع) فرمود: سه باشند هر که واپاید از شیطان و هر
بلا در امانست هر که با زن بیگانه خلوت نکند، و بر سلطان وارد نشود، و به بدعتگزار در بدعتش کمک نکند. ( 7) و بهمین سند
رسول خدا (ص) فرمود: هر که بیعتی شکند یا پرچم گمراهی بالا برد یا علمی آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار،
ج 2، ص: 241 را نهان دارد یا مالی را بناحق بند کند یا دانسته بظالمی کمک دهد البته که از اسلام بیزار است. ( 1) و بهمین سند
فرمود (ص): بدترین جا خانه فرماندهانیست که بحق حکم نکنند. ( 2) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: بپرهیزید از در
خانههاي سلطان و اطرافیانش، ، و دورتر شما از خدا آنکه برگزیند سلطانی را بر خداي تعالی خدا در برون و درون دلش اثري
گزارد و ورع را از آن ببرد و او را سرگردان کند. ( 3) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: هر که سلطانی را خشنود کند بدان چه
خدا را بخشم آرد از دین اسلام بدر است. ( 4) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: روز قیامت یکی جار کشد کجایند ستمگران و
یاورانشان و هر که آبی در دواتشان ریخته یا در کیسهاي براشان بسته یا خامهاي تراشیده همه را با هم محشور کنید، ( 5) و باز
فرموده: بهترین تابعین امتم آنها که بدرهاي سلطان نزدیک نشوند. ( 6) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: فقهاء امناء پیغمبرانند
تا بدنیا در نیایند، گفته شد یا رسول الله در دنیا شدن آنها چگونه باشد؟ فرمود: پیروي از سلطان و چون چنین کنند از آنها بر حذر
45 - الدره الباهره: امام جواد (ع) فرمود: زیانت ندارد خشم کسی که ناحقش خشنود کند، ( 8) فرمود: خیانت همین بس ( باشید. ( 7
46 - دعوات راوندي: پیغمبر فرمود: خدا بایوب وحی کرد میدانی گاهی که بلایت رسید گناهت نزد من چه ( که امین خائنانست. ( 9
47 - نهج البلاغه: فرمود یار سلطان چون سوار بر شیر ( بود؟ گفت: نه، فرمود: رفتی نزد فرعون در دو کلمه با او مسامحه کردي. ( 10
48 - کنز کراچکی: بسندي تا امام ششم (ع) که ملعونست ملعون ( است بمقامش رشک برند و خودش وضعش را بهتر میداند. ( 11
عالمی که بدنبال سلطان جوري است و یاور در جور او است ( 12 ) و از همان که رسول خدا (ص) فرمود: هر که نافرمانی خدا را از
-49 ( ترس او وانهد خدایش روز قیامت خشنود سازد، و هر که با ظالمی روانه باشد و دانسته کمکش کند از ایمان بدر باشد. ( 13
منیۀ المرید از شهید ثانی ره: بسندي از محمد بن اسماعیل بن بزیع از امام رضا (ع) که براي خدا در درگاه ظالمان کسانی باشند که
خدا ببرهان روشنشان کرده، و در بلاد قدرتشان داده تا بدانها از دوستانش دفاع کند، و بدانها امور مسلمانان را اصلاح کند زیرا
(ص: 242 او پناه مؤمنانست از زیان و بد و پناهند حاجتمندان شیعه ما، ( 1
صفحه 140 از 177
بوسیله آنها خدا هراس مؤمن را در خانه ستمکاران در امان سازد، آنانند مؤمنان بدرستی، آنان باشند امینان خدا در زمینش، آنانند
نور خداي تعالی در زیر دستانشان روز قیامت و بدرخشد روشنیشان براي اهل آسمانها بمانند اختران پر نور براي اهل زمین، آنانند
چراغهاي روز قیامت فضاي قیامت از آنها درخشان شود، آفریده شدند بخدا براي بهشت و بهشت براشان آفریده شده گوارا باد
براشان، کسی از شما را مانعی نباشد که اگر خواهد بهمه اینها برسد. راوي گفت- گفتم: قربانت بچه وسیله؟ فرمود: با آنها باشد
50 - اعلام الدین: رسول خدا (ص) فرمود: ( (حکام جور) و ما را شاد کند بشادکردن مؤمنان از شیعه ما اي محمد تو از آنها باش. ( 2
پیوسته این امت بخوبی گرایند زیر سایه قدرت خدا و در پناه او تا زمانی که دانشمندان دینی آن که قرآنخوانان و قرآندانانند با
فرماندهان و حکمرانان آن سازش نکنند و خوبان آنها بدکاران و هرزههاشان را پاك جلوه ندهند و نیکانشان با بدهاشان سازش
نکنند و چون چنین کنند خداي تعالی دست حمایت از سر آنها بردارد و زورگویانشان را بر سرشان مسلط کند و آنها را بعذاب و
شکنجه کشانند و برانند، و آنها را به نداري و پریشانی، و فقر دچار کند، و دلشان را پر ترس و هراس (از جباران) نماید، ( 3) و امام
حسین (ع) فرمود: درد خود را نزد پادشاه مبرو باو شرح مده که اگر برایش سود دارد از تو سپاس و قدردانی نکند و اگرش برایش
51 - کتاب الامامه و التبصره: به سندي از پیغمبر (ص) که فرمود: بدترین جاها خانههاي ( زیان دارد تو را متهم سازد. ( 4
( فرمانگزارانست که بحق حکم نکنند. ( 5
باب هشتاد و سوم در باره خوردن از مال ظالمان و پذیرفتن بخششهاي آنان
اخبار باب
2- قرب الاسناد: ( -1 امالی صدوق: در مناهی پیغمبر است (ص) که نهی کرده از پذیرش دعوت فاسقان بخوراکشان. ( 7 (6) :
بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: حسن و حسین (ع) گوشه میزدند به معاویه و در باره او چیزها میگفتند و بخششهاي او را
3- احتجاج: حمیري بامام قائم (ع) نوشت و آن حضرت را پرسید از یکی متصدیان وقف که آن را در دست دارد ( میپذیرفتند. ( 8
و حلال میشمارد بر خود، و پرهیز ندارد از بردن مال وقف و بسا که بده وقفی آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار،
ج 2، ص: 243 او وارد شوم یا در منزل او ( 1) و خوراکش حاضر است و مرا بدان دعوت میکند و اگر از آن نخورم بمن بدبین شود
و گوید فلانی روا نمیداند از خوراك ما بخورد آیا رواست از خوراکش بخورم و یک صدقه بدهم، و چه اندازه صدقه بدهم، و
اگر این متصدي هدیهاي بدیگري بدهد و او مرا دعوت کند که از آن بخورم و من میدانم که متصدي پرهیز ندارد از آنچه دارد آیا
اگر چیزي از آن را بر گرفتم چیزي بر من باشد؟ جواب درآمد که اگر این مرد مال راه معاشی جز آن وقف زیر دستش دارد از
4- کشی: بسندش از ولید بن صبیح که نزد امام ششم رفتم و زراره که از ( خوراکش بخور و بخشش او را بپذیر و اگر ندارد نه. ( 2
نزد حضرتش برمیگشت با من روبرو شد و آن حضرت فرمود: اي ولید شگفت نداري از زراره از کارهاي اینان (حکومت مخالفان)
از من میپرسد، چه میخواهد؟ میخواهد بگویم: نه، و آن را از قول من روایت کند، سپس فرمود: کی شیعه از اعمال آنها میپرسید
-5 ( همانا پرسش آنها از خوردن خوراك و نوشاکشان و در سایهشان بودن پرسش میکرد، کی شیعه از مانند اینها میپرسید. ( 3
همان: بسندش تا زراره گفت: پرسیدم از امام باقر (ع) از بخشش کارمندان حکومت فرمود: باکی در آن نیست سپس فرمود: قصد
6- اختصاص: بسندش تا امام باقر (ع) که ( زراره این بود که بهشام (خلیفه اموي) برساند که من اعمال سلطان را حرام میدانم. ( 4
میفرمود: هر که ما چیزي از کارمندي ظالمان را بر او حلال کردیم برایش حلال است زیرا امامان از خاندان ما اختیار بدانها داده
7- امالی طوسی: بسندش تا ( شده پس هر چه حلال کنند حلال است و هر چه حرام کنند حرام است. در همان: مانندش آمده. ( 5
امیر مؤمنان (ع) که بیکی از شیعیانش فرمود: بکوش که منافقی را بر تو حقی نباشد زیرا از طرف تو و او خدا عوض میدهد و آن
صفحه 141 از 177
( هم بهشت، و مصطفی محمد عوض میدهد بشفاعت، و حسن و حسین هم از حوض جد خود. ( 6
باب هشتاد و چهارم رد ظلم از مظلومها، و بردن حوائج مؤمنان نزد سلاطین
قرآن مجید
7) (آیه 85 سوره النساء) هر که شفاعت بخوبی کند بمانندش بهرهاي دارد )
اخبار باب
-1 خصال: در وصیت پیغمبر (ص) بابی ذر فرمود (ص) صحف ابراهیم همه مثل بود (و آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم (8)
بحار الانوار، ج 2، ص: 244 در آن بود) اي شاه گرفتار و مغرور منت نیانگیختم که دنیا را روي هم گرد کنی بلکه تا نفرین ستمدیده
2- قرب الاسناد: از امام هفتم (ع) فرمود: هر که برساند ( را از درگاه من کم کنی زیرا من آن را رد نکنم و گرچه از کافر باشد. ( 1
( بسلطان حاجت کسی که خودش نتواند برساند خدا قدمهایش را بر صراط بر جا دارد- سرائر از جامع بزنطی مانندش را آورده. ( 2
-3 امالی طوسی: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: بمن برسانید حاجت کسی را که خودش نتواند (و حدیث شماره 2 را
( 4- اعلام الدین دیلمی: بروایتی از امام رضا (ع) (مضمون حدیث شماره 46 باب 82 را آورده). ( 4 ( بدنبالش افزوده). ( 3
باب هشتاد و پنجم نهی از دوستی با کفار و آمیزش با آنها و فرمانبردن از آنها و دعاء براشان.
قرآن مجید
-1 آل عمران (آیه- 28 ) نگیرند مؤمنان کافران را دوست خود در برابر مؤمنان و هر که چنین کند بدرگاه خدا اعتباري ندارد (5)
6) ایا کسانی که گرویدید ) جز که از آنها بنحوي تقیه کنید و خدا شما را از خود بر حذر میدارد و بسوي خداست انجام کار- 118
جز از خود همرازي نگیرید کوتاه نیایند از دغلی دوست دارند تا هر چه رنج برید دشمنی از دهانشان میبرد و آنچه در سینه دارند
گرانتر است ما براتان نشانهها را روشن کردیم اگر باشید که بفهمید 119 شما آنها باشید که دوستشان دارید و دوستتان ندارند شما
بهمه کتاب خدا ایمان دارید و چون بشما بر خورند گویند ایمان آوردیم و چون با هم تنها شوند بر شما از خشم انگشتها بگزند بگو
از خشم خود بمیرید راستی خدا داناست بدان چه در دل است- 120 اگر بشما خوبی رسد بد دارند و اگر بشما بدي رسد شاد شوند
7) ایا کسانی که ) - و اگر شکیبا باشید و پرهیزکار شوید کید آنها بشما زیانی نکند راستی خدا بدان چه کنید آگاه است 149
2- النساء (آیه- 139 ) آنان که کفار را ( گرویدید اگر فرمانبرید از آنان که کافرند شما را بدنبالتان برگردانند و بگردید زیانکار. ( 8
در برابر مؤمن بدوستی گیرند آیا از آنها عزت طلبند راستی همه عزت از آن خداست. 140 - و البته در کتاب بشما نازل شده که
چون شنوید بآیات خدا کفر ورزند و آنها را مسخره کنند با آنها ننشینید تا در حدیث دیگر اندر شوند زیرا شما در این صورت
، مانندشان باشید راستش خدا فراهم کند منافقان و کافران را با هم در دوزخ. آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2
144 - ایا کسانی که گرویدید نگیرید کافران را دوستان در برابر مؤمنان آیا میخواهید براي خدا بر خود حجت (1) ص: 245
3- المائده (آیه- 51 ) ایا کسانی که گرویدید یهود و ترسایان را دوستان خود نگیرید که دوستان یک دیگر ( آشکاري بسازید. ( 2
3) ایا کسانی که گرویدید کسانی که ) - باشید و هر یک از شما دوستدار آنها باشد راستی خدا رهنما نشود مردم ستمکار را 57
دین شما را بمسخره و بازي گیرند از آنها که کتاب بآنها داده شده پیش از شما و هم کفار را دوست خود نگیرید و از خدا بترسید
4- التوبه (آیه 23 ) ایا کسانی که گرویدید پدران ( 4) بینی بسیاري از آنها را که دوست گیرند آنان که کافرند. ( 5 ) - اگر مؤمنید 80
صفحه 142 از 177
- و برادرانتان را دوست نگیرید اگر برگزیدند کفر را بر ایمان و هر کدامتان آنها را دوست دارند پس آنانند همان ستمکاران 24
بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و تبارتان و اموالی که بدست آوردید و تجارتی که از کسادشدنش نگرانید و
مسکنها که پسندیدید دوستتر دارید از خدا و رسولش و جهاد در راهش باشید تا بیاورد خدا فرمانش را و خدا رهنما نباشد مردم
6) نرسد پیغمبر و آنان را که گرویدند آمرزشخواهند براي مشرکان و گرچه خویشاوند باشند پس از آنکه براشان ) - بزهکار را 113
روشن شده که آنها دوزخیند 114 و استغفار ابراهیم براي پدرش نبود جز براي وعدهاي که باو داده بود و چون روشن شد برایش
5- مریم (آیه- 47 ) گفت درود بر تو البته ( که او دشمن خداست از او بیزاري جست راستی ابراهیم پر آه و بردبار بود. ( 7
-7 ( 6 الشعراء (آیه- 86 ) و بیامرز پدرم را که او از گمراهانست. ( 9 ( آمرزشخواهم برایت از پروردگارم که او بمن مهربانست. ( 8
8- الاحزاب (آیه- 1) ایا پیغمبر از خدا بترس و فرمان مبر از کافران و منافقان ( القصص (آیه- 86 ) نباید باشی پشتیبان کافران. ( 10
67 - و ( 11 ) و فرمان مبر از کافران و منافقان و وانه آزارشان را و بر خدا توکل کن. ( 12 ) - راستی خدا پر دانا و حکیم است 48
9- الجاثیه (آیه- 14 ) بگو بکسانی که ( گفتند پروردگارا فرمان بردیم از آقایان و بزرگان خود و ما را از راه گمراه کردند. ( 13
10 - الفتح ( گرویدند چشم پوشند از آنان که امید به ایام الله ندارند تا خدا سزا دهد مردمی را بدان چه بدست میآوردند. ( 14
11 - المجادله (آیه 14 ) آیا ننگري بآنان که دوستی ( (آیه- 28 ) و آنان که با اویند سختگیران بر کافران و دوستان با همدیگر. ( 15
کنند با مردمی که خشم کرده خداص: 246 بر آنها نه شما را دارند و نه
1) آماده کرده خدا براشان عذابی سخت راستی که بد بود آنچه میکردند- تا فرماید ) - خود را و بدروغ سوگند خورند دانسته 15
نیابی مردمی را که ایمان دارند بخدا و رسولش دوستی کنند با کسی که مبارزه کند با خدا و رسولش گرچه پدران یا پسران یا
برادران یا تبار آنها باشند آنانند که خدا ایمان را در دلشان ثبت کرده و آنها را بروح خود تایید کرده و در آوردشان در بهشتها که
روانست از زیرشان جویها جاویدان در آنها باشند خشنود است خدا از آنها و خشنود نداز او آنانند حزب خدا آگاه که حزب خدا
12 - الممتحنه: ایا کسانی که گرویدید دشمن مرا و خود را دوست نگیرید که بدانها دوستی افکنید با ( هم آنان رستگارانند. ( 2
اینکه کافرند بدان چه از حق بشما رسیده بیرون کنند رسول را و هم شما را براي اینکه ایمان آوردید بخدا پروردگار خود اگر شما
بجهاد در راه خدا برخاستید و جستن خشنودیش راز گوئید بدوستی با آنها با آنکه من داناترم بهر چه نهان دارید و عیان کنید، و هر
که از شما آن را انجام دهد البته از راه راست گمراه شده. 2- اگر بشما دست یابند دشمنان شما باشند و دست و زبان ببدي شما
دراز کنند و دوست دارند که کاش کافر شوید. 3- خویشان و فرزندان شما سودي ندارند بر آنان روز قیامت جدائی افتاد میان
شماها و خدا بدان چه کنید بیناست. 4- شما را پیروي خوبیست از ابراهیم و همراهانش که بمردم خود گفتند راستش ما از شما
بیزاریم و از آنچه جز خدا میپرستید کافریم بشما و میان ما و شما تا هرگز دشمنی و کینه است تا ایمان آورید بخداي یگانه جز که
ابراهیم بپدرش گفت من برایت آمرزشخواهم و اختیار از طرف خدا در باره تو ندارم بهیچ وجه پروردگارا بتو توکل داریم و
بدرگاه تو رو آوردیم و به سوي تو رو آوریست. 5- پروردگارا ما را وسیله آزمایش کافران مساز و ما را بیامرز پروردگارا راستی
که تو با عزت و حکیمی. 6- البته براي شما پیروي خوبیست براي کسانی که امید بندند بخدا و روز جزا و هر که رو برگرداند
راستی که خداست بینیاز و ستوده است. 7- امید است خدا میان شما و کسانی که دشمنی دارید با آنها دوستی افکند و خدا توانا
است و خدا پر آمرزنده و مهربانست. 8- خدا شما را باز ندارد از کسانی که با شما بر سر دین جنگ ندارند و شما را از خاندانتان
آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 247 بیرون نرانند که بآنها نیکی کنید و بعدالت رفتار کنید راستی خدا
9- همانا خدا شما را باز دارد از کسانی که جنگیدند با شما بر سر دین و راندند شما را از خانمانتان و ( عادلان را دوست دارد. ( 1
کمک کردند بر راندن شما که با آنها دوستی کنید و هر که با آنها دوستی کند آنانند همانا ستمکاران تا فرماید: ایا مؤمنان دوستی
نکنید با مردمی که خشم دارد خدا بر آنها و بکلی نومیدند از آخرت چنانی که کفار از گور خفتهها نومیدند.
صفحه 143 از 177
اخبار باب
-1 تفسیر قمی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ الخ "در باره حاطب بن ابی بلتعه فرود آمده لفظ آیه عموم (2)
دارد و مقصود از آن خاص است و سببش اینکه حاطب مسلمان شده بود و بمدینه مهاجرت کرد و خانواده او در مکه بودند و
قریش ترسان بودند از اینکه پیغمبر بآنها یورش برد و نزد خاندان حاطب رفتند و از آنها خواستند که با نامهاي از حاطب جویا شوند
که آیا محمد قصد یورش بمکه دارد؟ و او نوشت که آري و نامه را بزنی صفیه نام داد و وي آن را در میان گیسوان خود نهاد و
گذشت، و جبرئیل برسول خدا خبر داد و آن حضرت (ص) امیر مؤمنان و زبیر را بدنبال آن زن فرستاد و باو رسیدند باو گفت: نامه
کجاست و پاسخ داد چیزي همراه من نیست و او را وارسی کردند و چیزي نیافتند زبیر بآن حضرت گفت: با او چیزي نیافتیم، و
فرمود: بخدا که رسول خدا به ما دروغ نگفته و بجبرئیل هم دروغ نبسته و جبرئیل هم بخدا دروغ نبسته و آن حضرت بآن زن فرمود:
بخدا باید نامه را پدیدار کنی و گر نه سر ترا براي رسول خدا (ص) میبرم گفت: شما دو تا دور شوید تا نامه را برون آرم و آن را از
میان گیسویش بدر آورد و آن حضرت آن را گرفت و نزد رسول خدا (ص) آورد و آن حضرت فرمود: اي حاطب این چیست؟
حاطب گفت: بخدا یا رسول الله من نه نفاق کردم و از عقیده برگشتم و براستی شهادت میدهم که لا اله الا الله و اینکه توئی رسول
الله بحق ولی خاندانم بمن نوشتند از خوشرفتاري قریش با آنها و خواستم عوضی به قریش داده باشم در برابر خوشرفتاري آنها و
خدا جل ثنائه برسول الله فرو فرستاد ایا کسانی که گرویدید دشمن من و خود را دوست نگیرید- تا فرمود: هرگز سودي ندارد
براتان خویشانتان و نه فرزندانتان روز قیامت جدا باشید از هم و خدا بدان چه کنید بیناست سپس فرمود "باز ندارد شما را خدا از
کسانی که با شما نجنگیدند بر سر دین و خانمانتان نراندند که بآنها نیکی کنید و عدالت نمائید زیرا خدا عادلان را دوست دارد- تا
2- قرب الاسناد: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: نشاید براي مؤمن شما که آداب ( فرمود: پس آنانند همان ستمکاران. ( 3
معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2، ص: 248 شرکت کند با پناهنده باسلام و نه سرمایه باو دهد، و نه امانت باو سپارد،
3- همان: از علی که پرسیدم از برادرم (امام هفتم) که مسلمان میتواند با گبر در یک کاسه بخورد ( و نه از دل با او دوستی کند. ( 1
4- همان: بسندي از عبد الرحمن بن حجاج که بامام هفتم ( یا با او در یک بستر بنشیند یا در مسجد یا یار او گردد؟ فرمود: نه. ( 2
گفتم: بفرمائید اگر به پزشکی نیاز دارم که نصرانی است باو سلام کنم و دعا کنم برایش؟ فرمود: آري زیرا دعایت باو سودي
5- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: باهل کتاب سلام نکنید و اگر ( ندهد. سرائر بنقل از سیاري مانندش را آورده. ( 3
بشما سلام کردند در جواب بگوئید علیکم و با آنها دست ندهید و بکنایه آنها را نام نبرید جز که ناچار باشید (کنایه نام با اب یا ابن
6- امالی صدوق: از مناهی پیغمبر (ص) که فرمود: آگاه هر که زنا کند با زن مسلمانی ( است که بزرگداشت را میرساند مترجم). ( 4
یا یهودي یا ترسا یا گبر آزاد باشد یا کنیز و توبه نکند و با اصرار بر آن بمیرد خدا در گورش سیصد در باز کند که از آن مار و
کژدم و اژدها در آیند و تا روز قیامت بسوزد و چون از گورش برخیزد مردم از بوي گندش آزار کشند و از آنش بشناسند که در
7- سرائر: بسندي از امام هفتم (ع) فرمود: ملامتی نباشد بر کسی که تبارش را ( دنیا چه کاره بوده تا فرمانش دهند بدوزخ. ( 5
دوست دارد و گرچه کافر باشند- راوي گوید: بآن حضرت گفتم: قول خداست "نیابی مردمی را که ایمان بخدا و روز جزا دارند
( دوستی کنند با کسی که مبارزه کند با خدا و رسولش تا آخر آیه فرمود: چنان نیست که تو فهمیدي (دنباله خبر فهمیده نشد). ( 6
-8 تفسیر عیاشی: بسندي از امام رضا (ع) که خدا بمحمد (ص) فرمود: ( 80 - سوره التوبه) اگر هفتاد بار براشان آمرزشخواهی هرگز
خدا آنها را نیامرزد و براشان آن حضرت صد بار آمرزش خواست تا خداشان بیامرزد و خدا فرو فرستاد ( 6- سوره المنافقون)
آمرزشخواهی براشان یا نخواهی یکسانست هرگز خداشان نیامرزد "و فرمود ( 84 - التوبه) و نماز مکن بر هر کدامشان که مرد هرگز
9- همان: بسندي تا علی (ع) که ( و بر سر گورش مایست "و از آن پس براشان آمرزش نخواست و بر گور هیچ کدام نایستاد. ( 7
صفحه 144 از 177
فرمود: مردي در کنار من نماز خواند و براي پدر و مادرش که در جاهلیت مرده بودند طلب آمرزش کرد گفتمش براي آنها که در
جاهلیت مردندص: 249 آمرزش میخواهی؟ ( 1) گفت: ابراهیم (ع) هم
براي پدرش آمرزش خواست و ندانستم چه جوابش دهم و آن را به پیغمبر (ص) گفتم و خدا فرو فرستاد ( 144 - التوبه) و نبود
استغفار ابراهیم براي پدرش جز براي وعدهاي که بدو داده بود و چون روشن شد برایش که او دشمن خداست از او بیزاري جست"
10 - تفسیر نعمانی: بسندي از امیر ( فرمود: چون پدرش مرد برایش روشن شد که دشمن خداست و برایش آمرزش نخواست. ( 2
مؤمنان (ع) فرمود: و اما رخصتی که اختیار آورد آنست که خدا نهی کرده مؤمن را از دوست گرفتن کافر سپس باو منت نهاده
برخصت در مقام تقیه که در ظاهر بموافقت با او روزه دارد و افطار کند و مانند او نماز بخواند و کار دینی کند و باو بنماید که
مانند او کار میکند ولی باید در باطن بدین حق خدا باشد بخلاف آنچه از ترس به مخالفان نشان میدهد که سرکار امتند خدا
فرموده ( 28 - آل عمران) مؤمنان کافران را دوست خود نگیرند در برابر مؤمنان و هر که چنین کند نزد خدا چیزي نیست جز براي
اینکه از آنها تقیه کنید و خدا شما را از خود بر حذر میدارد "این رخصتی است که بدان بر مؤمنان تفضل کرده از مهربانی تا آن را
11 - کتاب صفات الشیعه صدوق: بسندش تا امام رضا (ع) که میفرمود: هر که پیوندد با کسی ( بکار بندند براي تقیه در ظاهر. ( 3
که از ما بریده یا ببرد از آنکه با ما پیوسته یا بدگوي ما را مدح کند و یا مخالف ما را گرامی دارد از ما نباشد و از او نباشیم. ( 4) و
بسند دیگر: از امام رضا (ع) که فرمود: هر که دوستدارد دشمنان خدا را دشمن داشته دوستان خدا را و هر که دشمن دارد دوستان
خدا را خدا را دشمن داشته و سزاست که خدایش بدوزخ درآورد. ( 5) و بسندش: از امام رضا (ع) که بوشاء فرمود: راستی برخی
دوستان ما اهل بیت کسی باشد که فتنهانگیزتر است براي شیعه ما از دجال گفتم: یا ابن رسول الله براي چه؟ فرمود: بدوستی با
دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان که چون چنین باشد حق و باطل بهم آمیزند و امر مشتبه شود و مؤمن از منافق شناخته نشود. ( 6) و
12 - نوادر راوندي: بسندش از ( بسندش از امام صادق (ع) که هر که دشمنی از ما را سیر کند البته که دوستی از ما را کشته. ( 7
13 - کتاب استدراك: گفت متوکل روزي یک ( رسول خدا (ص) که نهی فرمود: از کره مشرکان یعنی هدیههاي کفار حربی. ( 8
نویسنده ترسا را با نوح خواند و انکار کردند کافر کتابی، را بکنیه نام برند و از فقهاء فتوي خواست و اختلاف کردند و از امام
هاديص: 250 پرسش کرد و آن حضرت نگاشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
14 - دعوات راوندي: پیغمبر در باره اهل ذمه ( تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ و متوکل فهمید که رواست زیرا خدا از کافر بکنیه نام آورده. ( 1
فرمود: آنها را در مجالس برابر با خود نسازید و بیمارشان را عیادت نکنید، و دنبال جنازههاشان نروید و آنها را به تنگترین راهها
دچار کنید، و اگر بشما دشنام دادند آنها را بزنید و اگر شما را زدند آنها را بکشید، ( 2) و امام باقر (ع) فرمود بجابر: از دشمن ما
15 - کنز کراچکی: امیر مؤمنان فرمود: هر که نزد کافر ذمی ( یاري مجو در هیچ نیازي و از او خوراك مخواه و نه شربت آبی. ( 3
( رود و برایش فروتنی کند تا از دنیایش بهره گیرد دو سوم دینش برود. ( 4
باب هشتاد