گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
باب نودم خوب خوردن در خانه برادر مؤمن






اخبار باب
-1 محاسن: بسندش تا امام ششم که بمردي که داشت میخورد فرمود: ندانی که دوستی هر کس به برادرش باین شناخته شود (2) :
2- همان: بسندش تا امام صادق (ع) که میفرمود: دوستی مرد بخوردن او از طعام برادرش شناخته شود. ( که نزد او بیشتر بخورد. ( 3
-3 همان: بسندش از یونس بن یعقوب که با امام ششم کباب خوردم و آن حضرت نزد من میافکند، سپس فرمود: گفتهاند: (4)
4- همان: بسندش تا عبد الله بن سلیمان صیرفی که نزد امام ششم (ع) ( دوستی هر کس بخوردن او از طعام برادرش سنجیده شود. ( 5
بودم و خوراکی براي ما آوردند که در آن بود و چیزهاي دیگر سپس کاسهاي برنج آوردند و با آن حضرت خوردم و فرمود: بخور
گفتم: خوردم، فرمود: بخور که دوستی مرد با برادرش سنجیده شود به گستردگی خوردن از طعام او وانگه با انگشت خود لقمهاي
5- همان: بسندش از حارث بن ( بر گرفت از کاسه برایم و فرمود: باید بخوري پس از آنکه خورده بودم و من آن را خوردم. ( 6
مغیره که نزد امام صادق (ع) رفتم و سفره خواست و برنج آوردند و از آن خوردم تا سیر شدم پس آن حضرت خطی در کاسه
6- همان: بسندش از هشام بن سالم که بهمراه عبد الله بن ابی یعفور نزد ( کشید و فرمود: ترا قسم که بخوري تا پشت این خط. ( 7
امام ششم (ع) رفتم و ما گروهی بودیم و چاشت خواست و چاشت خوردیم و آن حضرت هم با ما خورد، من جوانتر همه بودم و در
7- همان: بسندش تا ( خوردن کوتاهی میکردم، بمن فرمود: بخور ندانی که شناخته شود دوستی مرد با برادرش بخوردن طعام او. ( 8
عنبسه بن مصعب که نزد امام ششم (ع) رفتیم که میخواست به مکه رود، فرمود براي ما سفره گستردند و فرمود: بخورید و خوردیم
و کوتاهی میکردیم باز فرمود بخورید و خوردیم، فرمود نخواستید، نخواستید، راستش گفتهاند: دوستی مردم را با خوراکشان
8- همان: بسندش از یونس بن ربیع که امام صادق (ع) خوراکی خواست و حلیم ( بسنجید، گوید پس بیرودروایستی خوردیم. ( 9
آوردند بما فرمود: نزدیک شوید و بخورید گوید: آن گروه رو آوردند و کوتاهی میکردند، فرمود: بخورید همانا دوستی مرد براي
برادرش در خوردن او روشن شود پس رو کردیم باطراف سفرهص: 290
9- همان: بسندش از عبد الرحمن بن حجاج که با امام ششم خوردیم و کاسه برنج ( گشتیم بمانند شتر که باطراف آخور میگردد. ( 1
آوردند و ما عذر خواستیم، فرمود کاري نکردید دوستدار شما ما را آنکه نزد ما بهتر بخورد و عبد الرحمن گفت هر چه در کاسه
بود رفته شد پس فرمود: اکنون خوب شد و شروع کرد و بازگو میکرد که یک کاسه برنج از طرف انصار براي رسول خدا (ص)
هدیه آوردند و آن حضرت سلمان و مقداد و ابو ذر را دعوت کرد و در خوردن دست دست میکردند، فرمود: کاري نکردید
دوستدارتر شما ما را آنکه بهتر بخورد نزد ما و خوب میخوردند، سپس فرمود امام صادق (ع) خدا رحمت کند آنها را و رحمت
10 - همان: یاسر خادم از امام رضا (ع) که فرمود: خیرمند از خوراك مردم میخورد تا از خوراکش بخورند. ( خواست براشان. ( 2
صفحه 167 از 177
(3)
باب نود و یکم در آداب مهمان و میزبانی و کسی که مهمان کردنش شایسته است
قرآن مجید
-1 الاحزاب (آیه- 53 ) ایا کسانی که گرویدید در خانههاي پیغمبر وارد نشوید جز که بشما اجازه دهند براي خوراکی که چشم (4)
به ظرفی ندوزید ولی چون شما را دعوت کردند در آئید و چون خورانده شدید پراکنده شوید و بگفتگو دل ننهید که آن آزار
2- الذاریات (آیه 24 ) آیا بتو رسیده حدیث مهمانهاي ( میدهد پیغمبر را و از شما شرم میدارد و خدا از گفتن حق شرم ندارد. ( 5
گرامی ابراهیم 25 - چون که بر او وارد شدند و گفتند سلام و او گفت سلام گروهی ناشناس 26 - و دزدانه نزد خاندانش رفت و
گوساله فربه بریانی آورد 27 و آن را نزدیک آنان برد و گفت آیا نمیخورید.
اخبار باب
2- قرب الاسناد: ( -1 عیون: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: حق مهمانست که او را بدرقه کنی در سرایت تا دم در. ( 7 (6) :
بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: چون یکی از ما به برادرش وارد شد در بنه او باید آنجا نشیند که صاحب بنه باو دستور دهد چون
3- خصال: بسندش ( صاحب بنه شناساتر است به عورت خانهاش از آنکه باو وارد شود (عورت یعنی آنجا که بیگانه نباید بیند). ( 8
تا امام باقر (ع) که میفرمود: هر چیز را بار و بري است و بار و برص: 291
4- عیون: بسندش تا امام رضا از پدرانش (ع) که مردي از امیر مؤمنان (ع) دعوت ( نیکی کردن شتاب در افروختن چراغ است. ( 1
مهمانی کرد و فرمودش از تو میپذیرم به سه شرط: گفت آنها چه باشند یا امیر المؤمنین فرمود: براي من چیزي از برون خانه وارد
نکنی و هر چه در خانه داري از من دریغ نکنی و به عیال و نانخور خانه فشار نیاوري و از آنها کم نگذاري گفت این شروط برایت
5- امالی صدوق: بسندش تا گوید: وارد شدند بر امام ( انجام شود و آن حضرت از او پذیرفت. صحیفه الرضا مانندش را آورده. ( 2
صادق (ع) جمعی از قبیله جهینه و از آنها پذیرائی کرد و چون خواستند کوچ کنند بآنها توشه داد و صله داد و بخشش کرد سپس
به غلامانش فرمود: دور شوید و بآنها کمک ندهید و چون از بسیج فارغ شدند آمدند تا با آن حضرت بدرود کنند و او را گفتند: یا
ابن رسول الله خوب پذیرائی کردي و بخشش شایان دادي سپس بغلامانت فرمودي بما در آمادگی براي کوچ کمک ندهند؟ آن
6- خصال: در سفارشهاي پیغمبر ( حضرت فرمود: ما خاندانی هستیم که کمک ندهیم به مهمانهاي خود در کوچیدن از بر ما. ( 3
است (ص) که اي علی هشت کس اگر اهانت شوند جز خود را ملامت نکنند: آنکه بر سر خوانی رود که دعوت نشده و آنکه
7- امالی طوسی: بسندش تا مجاهد که بیکی از انصار مهمانی رسید و ( فرمانفرمائی کند بر میزبان صاحب خانه- تا آخر خبر. ( 4
انصاري خانوادهاش در پذیرائی او کند شمرد و آمد و گفت شام بمهمانم ندادید، من شام شما را فره نکنم و زنش گفت بخدا منهم
امشب شام نخوردم، مهمان گفت و منم بخدا امشب شام نخورم، انصاري گفت: مهمانم شب را بیشام بسر برد غذا را حاضر کنید و
خورد و همه با او خوردند و فردا صبح نزد رسول خدا (ص) رفت و کار خود را بآن حضرت گزارش داد و آن حضرت فرمود: خدا
8- ثواب الاعمال : بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: هر که براي احترام ( عز و جل را فرمان بردي و شیطان را نافرمانی کردي. ( 5
مسلمانی را روغن زند خدا عز و جل بهر تار موئی نوري نویسد که روز قیامت باو دهد (روغن زنی صابون زدن یا عطر مالیدنست).
10 - همان: بسندش ( -9 محاسن: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: مهمان کن بطعام خود هر که را خواهی در راه خدا. ( 7 (6)
تا امام باقر (ع) فرمود: اگر برادرم را سیر کنم در راه خدا دوستترص: 292
صفحه 168 از 177
11 - همان: بسندش از شهاب بن عبد ربه که امام ششم (ع) فرمود: خوراك خوبی بساز و ( دارم از اینکه ده مسکین را سیر کنم. ( 1
12 - همان: بسندش تا امام ششم که فرمود: اگر برادرت خود بنزد تو آمد هر چه داري براش بیاور و ( یارانت را بدان بخوان. ( 2
13 - همان: بسندي از امام ششم (ع) فرمود: مؤمن رو در بایستی از برادرش ندارد، ( اگرش دعوت کردي خوب پذیرایش شو. ( 3
-14 ( ندانم کدام عجبترند: آنکه نزد برادر رود و او را برنج پذیرائی وادارد یا اینکه خود بخود برنج افتد براي پذیرائی برادرش. ( 4
همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود همین گناه براي آدمی بس که کم شمارد آنچه نزد برادرانش گزارد، و همین گناه
15 - همان: از ( براي مهمانان بس که آنچه برادرشان نزدشان نهد کم شمارند و در حدیث دیگر با اندکی تغییر در عبارت آمده. ( 5
صفوان که عبد الله بن سنان نزدم آمد و گفت چیزي براي خوردن داري؟ گفتم: آري و پسرم را با یکدرهم فرستادم که گوشت و
تخم مرغ بخرد و بمن گفت: پسرت را کجا فرستادي؟ باو گزارش دادم گفت: او را برگردان، برگردان، سرکه داري؟ زیت داري؟
همان را بیاور که شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: نابود کسی که کم شمارد براي برادرش آنچه نزدش آورد، نابود کسی که کم
17 - همان: بسندش تا ( 16 - محاسن (مضمون شماره 15 را با تغییري در تعبیر آورده). ( 7 ( شمارد آنچه برادرش نزد او گزارد. ( 6
رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر دینی اینکه هدیه بپذیرد و اینکه هر چه دارد باو هدیه کند، و خود را براي آماده کردن
18 - همان: بسندي تا اینکه حارث اعور نزد امیر ( هدیه در رنج نیندازد و رسول خدا (ص) فرمود: دوست ندارم برنج اندازان را. ( 8
مؤمنان آمد و گفت: اي امیر مؤمنان خدا مرا قربانت کند میخواهم مرا محترم شماري باینکه نزد من غذا بخوري آن حضرت فرمود:
بشرط اینکه براي چیزي خود را در رنج نیندازي و باو وارد شد و حارث تیکه نانی برایش آورد و امیر المؤمنین از آن میخورد
19 - همان: ( حارث گفت: من پول دارم و آن را نشان داد و گفت: اگر اجازه فرمائید چیزي بخرم، فرمود: همین در خانه تو بوده. ( 9
بسندش تا حارث اعور که امیر مؤمنان (ع) نزد من آمد و بآن حضرت گفتم اي امیر مؤمنان بمنزل من درآي فرمود: بشرط اینکه
، چیزي از من وانداري که در خانه داري و چیزي از بیرون با رنج در نیاري. آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2
20 - همان: بسندش تا گفت: رسول خدا را شیوه آن بود که چون نزد مردمی غذا میخورد میفرمود: روزهداران نزد (1) ص: 293
21 - همان: بسندش از ابی عبد الله ( شما افطار خورند و نیکان با شما همخوا باشند، و فرشتههاي خوب بر شما رحمت فرستند. ( 2
سمان (روغن فروش) که هدیهاي براي امام ششم برد و بهمراه آن حضرت از آن خورد و چون فارغ شد گفت: الحمد لله و آن
22 - همان: بسندش از امام ششم (ع) که ( حضرت باو فرمود: طعامت را نیکان خورند و فرشتههاي خوب بر تو رحمت خواهند. ( 3
چون رسول خدا (ص) با مردمی میخورد اول کس بود که با آنها دست بطعام میبرد و آخر کسی که دست میکشید تا همه
-24 ( 23 - همان: بسندش تا گفت: رسول خدا فرمود صاحب خانه اول مهمانان بنوشد و آخر همه وضوء سازد. ( 5 ( بخورند. ( 4
25 - همان: بسندش از حفص که امام ششم (ع) در باره ( همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: ساقی آخر همه بنوشد. ( 6
26 - همان: ( مردي که دیگري را بر خوراك یا جز آن سوگند میدهد؟ فرمود: بر او چیزي نیست میخواهد او را احترام کند. ( 7
27 - سرائر: از سیاري که بامام کاظم (ع) ( بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود الحق مهمانست که برایش خلال آماده کنند. ( 8
مهمانانی وارد شدند و چون خواستند بروند غلامانش را از کمک بازگرفت گفتند: یا ابن رسول الله کاش میفرمودي غلامانت بما
28 - همان: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: از آبروداري ( کمک میکردند در کوچیدن اما چون میخواهید از ما بکوچید، نه. ( 9
است نزد برادر که چون در سفره با او همخور شود پیش از او از خوردن دست بردارد، و فرمود: چون برادرت بر تو وارد شد باو
مگو امروز چیزي خوردي ولی آنچه داري نزد او بیاور زیرا براستی سخاوتمند کامل کسی است که آنچه دارد در بخشش گزارد.
-29 مکارم الاخلاق: از امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی هزار درهم براي خوراکی هزینه نهد و مؤمنی از آن بخورد اسراف (10)
30 - کشی: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) (نزدیک بمضمون شماره 18 را در باره مهمانی حارث اعور از آن حضرت ( نباشد. ( 11
31 - نوادر راوندي: از رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر اینست که هدیه او را بپذیرد و از هر چه دارد ( آورده). ( 12
صفحه 169 از 177
بیتکلف باو هدیه دهد، ( 13 ) و بهمین سند است که رسول خدا (ص)ص:
32 - زهد النبی: بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: هر که براي خودنمائی و شهرت ( 294 فرمود: تکلف کنان را دوست ندارم. ( 1
اطعام کند خدایش از صدید دوزخ بخوراند و آن خوراك را در شکمش آتش سازد تا دادگري مردم در روز قیامت بپایان رسد.
-33 دعوات راوندي: پیغمبر (ص) فرمود: هر کس به برادرش شیرینی خوراند خدا تلخی مرگ را از کامش ببرد ( 3) و امیر (2)
مؤمنان (ع) فرمود: نیروي تنها خوردنست و نیروي جانها خوراندن. ( 4) و امام صادق (ع) فرمود: هر که گرسنهاي را سیر کند خدا
برایش در بهشت جوئی روان سازد ( 5) و فرمود: سلیمان (ع) به مهمانهاي خود گوشت با نان مغز گندم میخوراند و به عیال خود نان
خشکار میخوراند و خودش نان جو با سبوس میخورد. ( 6) و فرمود: مستمندان را بپا و آنها را سیر کن که خداي تعالی میفرماید ( 48
( سوره سبا) باطل را پدید نیاورده و آن را باز نیاورد. ( 7
باب نود و دوم در باره تعارف کردن خوراك و غیره به برادر مؤمن
اخبار باب
-1 محاسن: تا جعفري از پدرش که رسول خدا (ص) در یک غزوه بود و نماز میکرد که کاروانی بآن حضرت گذر کردند و (8) :
در برابر اصحاب آن حضرت ایستادند و از حال رسول خدا پرسیدند و بر آن حضرت دعا و ثنا کردند و گفتند: اگر شتابزده نبودیم
بانتظار آن حضرت میماندیم سلام ما را بآن حضرت برسانید و رفتند، و رسول خدا (ص) خشمناك از نماز برگشت و بآنها گفت:
کاروان در بر شما بایستد و از من بپرسد و بمن سلام برساند و شما بآنها تعارف چاشت نکنید سخت است بر مردمی که در میان
2- همان: بسندي تا امام ششم (ع) که فرمود: چون برادرت ( آنها دوستم جعفر باشد که از او بگذرند تا نزد او چاشت نخورند. ( 9
-3 ( بتو وارد شد خوراك باو عرضه کن و اگر نخورد آبش بده و اگر ننوشید، وضوء باو تعارف کن (یعنی دست و رو شستن). ( 10
همان: بسندش که یکی از دوستان امام صادق (ع) نزدش آمد و سلامش داد و به پسرش اسماعیل هم همراهش بود سلام داد و
نشست و چون آن حضرت برگشت (گویا از مسجد) آن مرد هم با او برگشت و چون آن حضرت بدر خانهاش رسید وارد شد و آن
مرد را رها کرد و پسرش گفت: پدر جان باو تعارف نکردي که وارد شود، فرمود: در خور من نبود که او را وارد کنم، گفت او هم
، بیتعارف وارد نشود، فرمود: پسر جانم من بد دارم خدا مرا از تعارفیها آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ج 2
( ص: 295 بنویسد (یعنی کسانی که مردم را بخود خوانند). ( 1
باب نود و