گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و یکم
سورة مؤمن




اشاره
مکان نزول:
لا یَعْلَمُونَ - 􀀀 اللّ -آیۀ 56 )تا (
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 گفته اند که این سوره تماما به غیر از دو آیه از (إِنَّ الَّذِینَ یُ « قتاده » و« ابن عباس »
آیۀ 57 )که در مدینه نازل شده اند(مکی)می باشند.
و تسبیح گوي بحمد »، ( کارِ 􀀀 گوید:این سوره تماما در مکه نازل شده به غیر از آیۀ (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْ « حسن » و
که در مدینه نازل شده است،زیرا مراد از(عشی)نماز مغرب و از(ابکار)نماز صبح « پروردگارت شامگاهان و بامداد-آیۀ 55
است و این هر دو در مدینه واجب شده اند.
عدد آیات:
هشتاد و دو آیه گفته اند. « بصریان » هشتاد و چهار و « حجازیان » این سوره را هشتاد و پنج و « شامیان » و« کوفیان »
فضیلت سوره:
-1 رسول خدا(ص)فرمود:کسی که دوست دارد در باغهاي بهشت بگردد پس سوره هایی را که اول آنها به(حم)آغاز می شود
در نماز شب بخواند.
از رسول خدا(ص)روایت کرده که فرمود: « انس بن مالک »-2
سوره هایی که اول آنها(حم)است دیباج قرآن می باشند.
از پیغمبر خاتم(ص)نقل کرده که فرمود: « ابن عباس »-3
ص : 224
هر چیزي داراي زبده و جوهریست و زبدة قرآن سوره هاي(حم)است.
از پیغمبر(ص)آورده که گفت:هر زمانی که در سوره- هاي(حم)قرار گرفته و دقیق شدم گویا در باغهاي خرم « ابن مسعود »-4
و لطیف قرار گرفته و دقیق شدم.
گوید،رسول خدا(ص)فرمود: « ابی بن کعب »-5
هر که سورة(حم-مؤمن)را بخواند،روح همۀ پیامبران و صدیقان و مؤمنان بر او نماز گزارده و براي وي طلب آمرزش کنند.
از حضرت صادق(ع)روایت کرده که فرمود: « ابو بصیر »-6
قرآن هستند،پس خدا را ستایش و سپاس کنید با حفظ کردن و خواندن آنها،همانا بنده چون برخیزد « ریحان »،( سوره هاي(حم
که بخواند سوره هاي(حم)را،خارج شود از دهان او بویی که خوشتر از مشک و عنبر است،و خداوند رحم می کند تلاوت
کنندة آن و خواننده آن را،و همسایگان و دوستان و آشنایان او را و می آمرزد هر کسی را که با اظهار دوستی به او نزدیکی
و فرشتگان مقرب الهی براي او استغفار می کنند. « کرسی » و« عرش » می کند،و در روز قیامت
از حضرت باقر(ع)آورده که فرمود: « ابو صباح »-7
هر که بخواند(حم-مؤمن)را در هر سه می آمرزد خدا براي او از گناهانش آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد و تقوي را همراه
او کرده و آخرت او را از دنیاي او بهتر می کند.
ص : 225
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 1 تا 5
اشاره
لا􀀀 ابِ ذِي اَلطَّوْلِ 􀀀 ابِلِ اَلتَّوْبِ شَدِیدِ اَلْعِق 􀀀 افِرِ اَلذَّنْبِ وَ ق 􀀀 اَللّ اَلْعَزِیزِ اَلْعَلِیمِ ( 2) غ
􀀀
ابِ مِنَ هِ 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . حم ( 1) تَنْزِیلُ اَلْکِت 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
لادِ ( 4) کَ ذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ 􀀀 لا یَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِی اَلْبِ 􀀀 اَللّ إِلَّا اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُ فِی آی 􀀀 ا یُ 􀀀 إِلاّ هُوَ إِلَیْهِ اَلْمَصِ یرُ ( 3) م
􀀀
هَ 􀀀إِل
( ابِ ( 5 􀀀 کانَ عِق 􀀀 اطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ اَلْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ 􀀀 جادَلُوا بِالْب 􀀀 زابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ 􀀀 اَلْأَحْ
ترجمه:
به نام خداوند رحمن رحیم.حا میم.نازل شدن کتاب از خداوند عزیز دانا.آمرزندة گناه،پذیرندة توبه،سخت عقاب،و صاحب
توان است، نیست الهی جز او و بازگشت به سوي اوست.جدال نکند در آیات خدا مگر آنان که کافر شدند،پس فریب ندهد
تو را گردش ایشان در شهرها.دروغ گفت پیش از ایشان قوم نوح و احزاب پس از ایشان،و آهنگ کرد هر امتی بر رسول خود
تا بگیرند او را و جدال کردند به باطل تا نابود کنند به آن حق را،پس فرا گرفتم آنان را پس چگونه بود عقوبت من.
ص : 226
قرائت:
به(امالۀ) الف و دیگران به فتح و بدون(اماله)لفظ(حم)را قرائت کرده « ابی بکر » از « یحیی » و« حماد » اهل کوفه غیر از عاصم مگر
اند و هر دو لغت فصیح می باشد.
لغت:
(حم)اگر اسم سوره اي باشد با این شعر تأیید می شود:
یذکرنی حامیم و الرمح شاجر
فهلا تلاحم قبل التقدم
عزیز به معنی غالب-توب جمع توبه است.طول به معنی نعمت دادن است که مدت آن به طول انجامد.
اعراب:
حم
-این کلمه محلا یا منصوب است که مفعول فعل مقدّر(اتل)باشد و یا مرفوع است که خبر مبتداي مقدر(هذا)باشد و یا مجرور
است به حرف(قسم).
میم را نصب داده به این که اسم سوره باشد و چون بر وزن(هابیل)است،تنوین پذیر نمی باشد. « علی بن عیسی »
تفسیر:
حم
(حام-میم)سخنانی را در این لفظ یادآور شدیم و نیز گفته اند خداوند با این لفظ به حلم و ملک خود قسم خورد هر که به
است و برخی گفته اند « قرظی » اللّ )بگوید خداوند او را عذاب نمی کند،و این سخن
􀀀
خدا پناه برد و با اخلاص از قلب(لا اله الا ه
که (حم) آغاز نامهاي خداوند است که عبارت است از:
می باشد. « عطاء خراسانی » حلیم،حمید،حکیم،حیّ،حنان،ملک،مجید،مبدي،معید،و این گفتار
نقل شده است. « کلبی » و گفته شده که(حم)یعنی قضا و انجام شد آنچه بود،و این سخن از
ص : 227
ابِ􀀀 تَنْزِیلُ الْکِت
اللّ (از خداوند)آن که سزاوار عبادت است اَلْعَزِیزِ (عزیز)در ملکش
􀀀
(نازل کردن کتاب)یعنی این است نازل شدن کتاب مِنَ هِ
اللّ )بگوید،و آنان اولیاء و اهل طاعت
􀀀
افِرِ الذَّنْبِ (آمرزندة گناه)است بر کسی که(لا اله الا ه 􀀀 اَلْعَلِیمِ (دانا)داراي علوم بسیار غ
خداوندند.
(ذنب)این لفظ اگر چه مفرد است ولی چون(اسم جنس)است به معنی جمع و(ذنوب)می باشد،پس مقصود چنین است که
خداوند آمرزندة گناهان است آنچه گذشته و آن چه خواهد آمد.
ابِلِ التَّوْبِ 􀀀 وَ ق
(و پذیرندة توبه)یعنی قبول می کند توبۀ کسی را که از معاصی و گناهان به سوي خدا باز می گردد به اینکه ثواب دهد به
توبه و ساقط شود معاصی که مقدم داشته و این از باب تفضل است و از این جهت می باشد که این صفت مدح براي خداوند
می باشد اگر چه سقوط عقاب به خاطر توبه واجب است.
گفته معنی این دو جمله چنین است که خداوند صاحب مغفرت و صاحب قبول توبه است و لذا این دو جمله صفت براي « فراء »
معرفت می باشد.
ابِ􀀀 شَدِیدِ الْعِق
افِرِ الذَّنْبِ) ذکر شده تا مکلف تکیه بر غفران 􀀀 (سخت شکنجه)یعنی خداوند عقابش شدید است،این جمله عقیب جملۀ (غ
خداوند نکرده بلکه میان خوف و رجاء باقی بماند.
ذِي الطَّوْلِ
گوید:یعنی خداوند صاحب بی نیازي و « مجاهد » گفته است.و « عباس » (صاحب نیرو)یعنی صاحب نعمتها بر بندگانش که ابن
گویند:صاحب تفضل بر مؤمنان است. « حسن و قتاده » وسعت است.و
تفسیر کرده اند:خداوند صاحب قدرت و وسعت است. « ابن زید و سدي »
اللّ )
􀀀
می گوید:خداوند آمرزندة گناه است بر کسی که(لا اله الا ه « ابن عباس »
ص : 228
اللّ گوید و سخت شکنجه است بر کسی که این کلمه را نگوید و صاحب بی
􀀀
گوید و پذیرندة توبه است از کسی که لا اله الا ه
نیازي است از کسی که نیز این کلمه را نگوید.
ابِ) ذکر کرده است که گناهکار بداند 􀀀 و برخی گفته اند:خداوند این جملۀ(ذي طول)را بدین جهت پس از (شَدِیدِ الْعِق
هلاکت او از جانب خودش بوده نه از جانب خداوند چه این که نعمتهاي خداوند همواره در دین و دنیا شامل حال او بوده
است.
إِلاّ هُوَ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀
اللّ )یعنی خداوند آراسته به این صفات می باشد نه غیر او و او سزاوار عبادت است نه غیر او.
􀀀
(نیست الهی مگر ه
إِلَیْهِ الْمَصِیرُ
(به سوي اوست بازگشت)یعنی بازگشت در پاداش به سوي خداوند است.و مقصود این است که بازگشت براي خداوند است
آن زمان که کسی مالک سود و زیان و امر و نهی به غیر از خداوند نباشد که آن روز قیامت است.
اللّ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُ فِی آی 􀀀 ا یُ 􀀀م
(و جدال نکند در آیات خدا مگر آنان که کافر شدند)یعنی مخاصمه و دشمنی در حجتهاي خداوند نکند و انکار جحد ننماید
مگر آنان که کافر شدند به آیات خداوند و انکار کردند نعمتها و دلالتهاي خداوند را.
لا یَغْرُرْكَ 􀀀 فَ
دِ (گردش ایشان در شهرها)یعنی متصرف شدن ایشان در امور بازرگانی که با 􀀀 (مغرور نکند تو را)اي محمد تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلا
داشتن صحت و سلامت در شهرها،تو را فریب ندهد پس از آنکه ایشان کافر شدند،همانا بر خداوند حال ایشان پوشیده نیست
و این که خدا آنان را مهلت داده به این جهت است که ایشان در تحت قدرت خداوند بوده و نمی توانند از او دور شوند و
خدا آنان را بیهوده وانگذاشته است.و در این سخن هشدار سختی براي کافران است!.
ص : 229
سپس خداوند بیان می کند که سرانجام کار ایشان نابودي و هلاکت بوده آن چنان که عاقبت کافران پیش از آنان بوده
است.و می گوید:
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ
را تکذیب کردند. « نوح » (دروغ گفت پیش از ایشان قوم نوح)یعنی رسول خودشان
زابُ مِنْ بَعْدِهِمْ 􀀀 وَ الْأَحْ
(و احزاب پس از ایشان)آنان کسانی بودند که حزب بندي و جبهه بندي کردند در مقابل پیامبرانشان به این که آنان را
و یا آنان که پس از ایشان بودند وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ (و آهنگ کرد هر امتی)از ایشان « ثمود » و« عاد » تکذیب کردند مانند قوم
بِرَسُولِهِمْ (به رسول خودشان)یعنی قصد ایشان کردند لِیَأْخُ ذُوهُ (تا بگیرند آنان را)یعنی بکشند و هلاك کنند پیامبرانشان را،
چنین تفسیر کرده است.در اینجا این سؤال مطرح است که چرا ضمیر(ها)در(برسولهم)به کار نرفته که « ابن عباس » که این را
مناسب با مرجع خود، (امه)باشد؟در جواب باید گفت که(برسولهم)با ضمیر(هم)به کار رفته است که بازگشت آن به
اطِلِ (و جدال با باطل کردند)یعنی با رسولان 􀀀 جادَلُوا بِالْب 􀀀 معنی(امه)است که رجال و مردم که(جمع ذوي- العقول)هستند باشد وَ
خود دشمنی کرده به اینکه گفتند:شما بشري هستید مانند ما و چرا خداوند فرشتگانی را نفرستاد،و سخنانی از این رهگذر به
عنوان دشمنی به کار بردند لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ (تا به آن نابود کنند حق را)که خداوند بیان کرده است و پیامبران آن را آورده
اللّ حجته)یعنی زایل
􀀀
اند،یعنی از این راه خواستند حق را باطل کرده و زایل و نابود کنند،چه این که گفته می شود(ادحض ه
کرد حجت او را خداوند.
فَأَخَذْتُهُمْ
(پس فرا گرفتم ایشان را)یعنی خدا هلاك کرد ایشان را و عقاب و نابودشان ساخت.
ص : 230
ابِ􀀀 کانَ عِق 􀀀 فَکَیْفَ
(پس چگونه بود شکنجه)یعنی بنگر که شکنجۀ من دربارة ایشان چگونه خواهد بود و این استفهام که به صورت(صیغۀ
ماضی)به کار رفته براي تحکیم و تأکید عقوبتی است که بر ایشان واقع است .
ص : 231
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 6 تا 10
اشاره
اَلنّ ( 6) اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀 کَذ حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ عَلَی اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ ْ لِکَ􀀀 و َ
ذابَ اَلْجَحِیمِ 􀀀 ابُوا وَ اِتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَ 􀀀 ا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ ت 􀀀 یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّن
ذُرِّیّ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 8) وَ قِهِمُ
اتِهِم 􀀀 اجِهِمْ وَ 􀀀 ائِهِمْ وَ أَزْو 􀀀 جَنّ عَدْنٍ اَلَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَ لَحَ مِنْ آب
اتِ􀀀 أَد ا وَ خِْلْهُمْ 􀀀 7) رَبَّن )
اَللّ أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ
􀀀
ادَوْنَ لَمَقْتُ هِ 􀀀 ذلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ( 9) إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یُن 􀀀 اتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ 􀀀 اتِ وَ مَنْ تَقِ اَلسَّیِّئ 􀀀 اَلسَّیِّئ
( مانِ فَتَکْفُرُونَ ( 10 􀀀 أَنْفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی اَلْإِی
ترجمه:
و بدین سان راست آمد سخن پروردگارت بر آنان که کافر شدند که ایشانند اصحاب نار.آنان که حمل کنند عرش را و آن
که گردن آن است،تسبیح کنند به
ص : 232
سپاس پروردگارشان و ایمان آورند به او و آمرزش خواهند به آنان که ایمان آوردند،پروردگارا فرا گرفتی همه چیز را به
رحمت و علم پس بیامرز کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروي کردند و نگه دارشان از آتش دوزخ.پروردگارا
درآورشان به بهشتهاي عدن که وعده دادي ایشان را و آنان که شایسته شدند از پدرانشان و همسرهاشان و فرزندانشان که تو
عزیز و حکیم هستی.و دورشان دار از بدیها و آن چه را در آن روز از بدیها بدور داشتی پس همانا رحمتش کردي و این است
رستگاري بزرگ.همانا آنان که کافر شدند خوانده شوند که خشم خدا بزرگتر است از خشم شما مر خودتان را هنگامی که
خوانده شدید به سوي ایمان سپس کافر شدید.
قرائت:
کلمات ربک)را به صورت جمع خوانده و دیگران مفرد و به صورت(کلمه ربک)خوانده اند. )،« ابن عامر » اهل مدینه و
کسانی که مفرد خوانده اند دلیل آورده اند که مفرد در چنین مواقعی به معنی جمع می باشد چنان که می گویی(یعجبنی
قیامکم و قعودکم نشست و برخاست شما،من را به شگفت آورده است)که لفظ(قیام)و(قعود)اگر چه مفرد هستند ولی معنی
همانا بدترین آوازها،آواز »، ( واتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ 􀀀 جمع از آنها استفاده شده است،چنان که خداوند می فرماید: (إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْ
که در اینجا نیز(صوت)که به لفظ مفرد بوده از آن معنی جمع استفاده شده است. « خران است-لقمان- 19
دلیل آنان که جمع خوانده اند این است که مصدر و لفظ(کلمه)در صورتی می تواند در حال افراد به معنی جمع باشد که
داراي اجناس مختلف نباشد ولی این لفظ داراي اجناس مختلف است.
تفسیر:
اشاره
پس از اینکه خداوند حال کافران از اقوام گذشته را بیان می کند میگوید:
ص : 233
ذلِکَ􀀀 وَ کَ
(و بدین سان)یعنی چنان که براي اقوام گذشته شکنجه و عقاب سزاوار شد حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ (راست آمد کلمۀ
پروردگارت)که عذاب باشد عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا (بر آنان که کافر شدند)از قوم تو آنان که اصرار بر کفرشان ورزیدند أَنَّهُمْ (که
النّ (اصحاب آتشند) سپس خداوند خبر می دهد از حال مؤمنان و
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀 ایشان)یعنی براي اینکه ایشان،یا به این که ایشان ْ
این که فرشتگان استغفار می کنند بر ایشان و داراي مقام بزرگی نزد خداوند می باشند،پس حال آنان بر خلاف حال کافران
خواهد بود که گفته شد،پس خداوند فرمود:
اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ
(آنان که حمل می کنند عرش را)به خاطر این که خدا را عبادت کرده و دستور او را فرمان برند وَ مَنْ حَوْلَهُ (و آن که گرد آن
است)منظور فرشتگانی هستند که دور عرش طواف می کنند و آنان(کرّوبیان)و بزرگان فرشتگان هستند.
یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ
(تسبیح می گویند به سپاس پروردگارشان)یعنی تنزیه می کنند خدا را از آن چه که این اهل جدال وصف می کنند و گفته
شده که،تسبیح می کنند به تسبیح معهود و سپاسگزاري می کنند بر نعمتهاي خداوند وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ (و ایمان می آورند به
او)یعنی خداوند را تصدیق کرده و به یگانگی او اعتراف می کنند.
وَ یَسْتَغْفِرُونَ
(و طلب آمرزش می کنند)یعنی از خدا درخواست مغفرت می کنند لِلَّذِینَ آمَنُوا (بر آنان که ایمان آوردند)از اهل زمین یعنی
آنان که یگانگی خدا را تصدیق کرده و به خدایی خداوند و آنچه به آن اعتراف لازم است اقرار
ص : 234
می کنند و فرشتگان در دعائی که بر آنان می کنند می گویند:
ا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً 􀀀 رَبَّن
(پروردگار ما فرا گرفتی همه چیز را به رحمت و علم خود)یعنی علم و رحمت تو بر همه چیز گسترش پیدا کرد.
وسعت علم و رحمت
و به چیزي از علم او احاطه پیدا نمی »، ( لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ 􀀀 مراد از علم در این مورد،معلوم می باشد.چنان که فرماید: (وَ
.« کنند-بقره- 255
یعنی به تفصیل و بسط بر چیزي از معلوم خداوند احاطه نمی کنند پس در اینجا (علم)به جاي(معلوم)قرار داده شده است و
مقصود چنین است که:اي خدا اختصاصی براي معلومات تو نیست بلکه تو بر همه چیز دانا می باشی و رحمت تو بر زنده اي
بدون دیگري نیست بلکه رحمت تو شامل جمیع زندگان است.
در این سخن یک آموزش عالی براي انسانها داده شده که هنگام دعا اول به ستایش بپردازند.
ابُوا 􀀀 فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ ت
(پس بیامرز آنان را که برگشتند)از شرك و گناهان وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ (و پیروي کردند راه تو را)آن راهی که بندگانت را به آن
ذابَ الْجَحِیمِ (عذاب دوزخ را). 􀀀 خواندي که اسلام باشد وَ قِهِمْ (و نگهدارشان)یعنی دور کن از ایشان عَ
این آیه دلالت می کند که ساقط شدن عذاب به واسطۀ توبه از باب تفضل خداوند است و بر خدا لازم نیست،زیرا اسقاط
عقاب به واسطۀ توبه اگر واجب بود نیازي به سؤال کردن و درخواست نبود بلکه حتما خداوند اسقاط عذاب از ایشان می
کرد.
ا وَ أَدْخِلْهُمْ 􀀀 رَبَّن
(پروردگار ما داخل کن ایشان را)پس از آن که توبۀ ایشان را قبول کرده و از آتش نگه داشتی
ص : 235
جَنّ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ
اتِ􀀀
ذُرِّیّ (و آن که صالح شد از
اتِهِم 􀀀 اجِهِمْ وَ 􀀀 ائِهِمْ وَ أَزْو 􀀀 (به بهشتهاي عدن که وعده شان دادي)با زبان پیامبران وَ مَنْ صَ لَحَ مِنْ آب
پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان)تا کانونشان گرم و کامل و شادي شان افزون شود إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ (همانا تو هستی
عزیز)توانا به آن چه که بخواهی اَلْحَکِیمُ (حکیم)در کارهایت.
اتِ􀀀 وَ قِهِمُ السَّیِّئ
(و نگهدارشان از بدیها)یعنی نگهدار ایشان را از عذاب زشتی ها.و ممکن است که(سیئات)همان،عذاب باشد که از باب
و پاداش زشتی،زشتی »، ( ا􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُه 􀀀 وسعت کلمه(سیئه)باشد که شامل عذاب نیز می شود چنان که خدا می گوید: (وَ جَ
اتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ (و کسی را که نگهداري از بدیها در آن روز پس رحمت کردي به 􀀀 وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئ « مانند آن خواهد بود
ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ 􀀀 او)یعنی کسی را که از شر گناهانش باز داري پس به او به اسقاط عذاب تفضل کرده و نعمت داده اي وَ
(و این است همان رستگاري بزرگ)یعنی پیروزي و رسیدن به آرزو و رستگاري بزرگ.
سپس خداوند سخن خود را به حال کافران که سابقا ذکر فرمود بازگشت می دهد و می گوید:
ادَوْنَ 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُن
اللّ أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ
􀀀
همانا کسانی که کافر شدند خوانده می شوند) یعنی روز قیامت فرشتگان ایشان را صدا می زنند لَمَقْتُ هِ
مانِ فَتَکْفُرُونَ (هر آینه خشم خداوند بزرگتر است از خشم شما بر خویشتن،چون خوانده شدید به 􀀀 أَنْفُسَ کُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِی
ایمان سپس کافر گشتید).
مقت-دشمنی و خشم سخت را گویند.مقصود این است که کافران چون اعمال خود را ببینند و در کتاب و نامۀ اعمال خود
بنگرند و در میان آتش شوند،
ص : 236
به خاطر کرده هاي زشت بر خود خشم می کنند،ندا می گردند که خشم خداوند بر شما در دنیا هنگامی که خوانده شدید به
می باشد. « سدي » و« قتاده »،« مجاهد » سوي ایمان سپس کافر شدید بزرگتر است از خشمی که امروز بر خود می کنید و این قول
و برخی گفته اند مقصود این است که کافران چون ایمان را ترك کرده و به سوي کفر رفتند،پس در حقیقت خود را دشمن
داشته اند،چنان که ما گاهی به دیگري می گوئیم:تو که بر خود توجه نداري پس توجه من هم چندان فایده اي نخواهد
داشت،و مقصود ما این نیست که او ظاهرا به خود توجه ندارد بلکه مقصود این است که کاري انجام می دهد که گویا
نقل شده است. « بلخی » بخودش زیان می رساند،و این سخن از
ص : 237
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 11 تا 17
اشاره
اَللّ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَ إِنْ
􀀀
ذا دُعِیَ هُ 􀀀 ذلِکُمْ بِأَنَّهُ إِ 􀀀 ی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ ( 11 ) 􀀀 ا فَهَلْ إِل 􀀀 ا بِذُنُوبِن 􀀀 ا أَمَتَّنَا اِثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اِثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْن 􀀀 الُوا رَبَّن 􀀀ق
( إِلاّ مَنْ یُنِیبُ ( 13
􀀀
ا یَتَذَکَّرُ 􀀀 ماءِ رِزْقاً وَ م 􀀀 اتِهِ وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ اَلسَّ 􀀀 لِلّ اَلْعَلِیِّ اَلْکَبِیرِ ( 12 ) هُوَ اَلَّذِي یُرِیکُمْ آی
􀀀
یُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ هِ
ادِهِ 􀀀 شاءُ مِنْ عِب 􀀀 ی مَنْ یَ 􀀀 جاتِ ذُو اَلْعَرْشِ یُلْقِی اَلرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَل 􀀀 کافِرُونَ ( 14 ) رَفِیعُ اَلدَّرَ 􀀀 اَللّ مُخْلِصِ ینَ لَهُ اَلدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْ
􀀀
فَادْعُوا هَ
ي کُلُّ 􀀀 اَلْقَهّ ( 16 ) اَلْیَوْمَ تُجْز
ارِ 􀀀 واحِ دِ 􀀀 لِلّ اَلْ
􀀀
اَللّ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِمَنِ اَلْمُلْکُ اَلْیَوْمَ هِ
􀀀
ی عَلَی هِ 􀀀 لا یَخْف 􀀀 ارِزُونَ 􀀀 لاقِ ( 15 ) یَوْمَ هُمْ ب 􀀀 لِیُنْذِرَ یَوْمَ اَلتَّ
( سابِ ( 17 􀀀 اَللّ سَرِیعُ اَلْحِ
􀀀
لا ظُلْمَ اَلْیَوْمَ إِنَّ هَ 􀀀 ما کَسَبَتْ 􀀀 نَفْسٍ بِ
ترجمه:
گویند پروردگار ما میراندي ما را دوباره و زنده گرداندي ما را دو بار،پس اعتراف کردیم به گناهانمان پس به بیرون رفتن
راهی هست؟.و این بدان است
ص : 238
که چون خدا تنها خوانده شود کافر شوید و اگر شریک قرار داده شود باو ایمان میآورید،پس حکم مخصوص خداوند برتر و
بزرگ است.اوست آن که نشان می دهد آیات خود را و نازل می کند براي شما روزي را از آسمان و پند نگیرد مگر آن که
باز گردد.پس بخوانید خدا را با اخلاص در دین مر او را اگر چه خوش ندارند کافران.بلند درجات صاحب عرش است القا
کند روح را بر آن که بخواهد از بندگانش تا بترساند از روز ملاقات.روزي که ایشان آشکارند، پوشیده نماند بر خدا چیزي از
ایشان،ملک امروز براي کیست،براي خداوند یکتاي قهار است.امروز هر کسی پاداش داده شود به آنچه کسب کرد،ستمی
نیست امروز،همانا خداوند زود حساب است.
قرائت:
لتنذر) به(تاء)خطاب خوانده و گفته اند که مخاطب،پیغمبر(ص)می باشد،و )،« یعقوب » به قرائت « زید »- ینذر
دیگران(لینذر)به(یاء) غیاب خوانده و گفته اند ضمیر به(الی من یشاء من عباده)باز میگردد.
تفسیر:
اشاره
ا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ 􀀀 الُوا (آنان گویند) رَبَّن 􀀀 خداوند سبحان به حکایت از حال کافران که در سابق وصف آنان ذکر شد می گوید: ق
أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ (پروردگار ما،میراندي ما را دو بار و زنده کردي ما را دو بار) در تفسیر این آیه سخنان گوناگونی ذکر شده که
به ترتیب ذکر میکنیم.
دو بار مرگ و زندگی!
-1 مردن اول در دنیا پس از زندگی در آن و مردن دوم در قبر پیش از رستاخیز می باشد.و زنده شدن در قبر پس از پرسش و
است. « بلخی » و مورد اختیار « سدي » زندگی دوم در روز قیامت می باشد،و این گفتار
ص : 239
-2 مردن اول در حالی است که انسان نطفه بوده پس خداوند او را در دنیا زنده گردانیده است،سپس براي بار دوم خداوند او
را می میراند،سپس او را در رستاخیز زنده می گرداند،پس این دو زندگی و دو مرگ می باشد و نظیر آن قول خداوند است
چگونه کافر شدید خدا را » ( اکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ 􀀀 واتاً فَأَحْی 􀀀 بِاللّ وَ کُنْتُمْ أَمْ
􀀀
که می فرماید: (کَیْفَ تَکْفُرُونَ هِ
ابن » و این قول « و حال آنکه مرده بودید پس میراند شما را سپس بسوي او بازگردانده شوید-بقره 28
است. « ابو مسلم » و« مختار » و« ضحاك » و« قتاده » و« عباس
-3 زنده شدن اول در دنیا و دوم در قبر باشد که در قیامت زنده شدن نخواهد بود و مرگ اول در دنیا و مرگ دوم در قبر باشد
است. « جبائی » و این قول
ا􀀀 ا بِذُنُوبِن 􀀀 فَاعْتَرَفْن
ی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ (پس آیا براي بیرون رفتن راهی 􀀀 (پس اعتراف کردیم به گناهان خود)که در دنیا مرتکب شده بودیم فَهَلْ إِل
هست؟)این یک نوع نرمش براي استدعا می باشد،یعنی آیا پس از اعتراف به گناه راهی براي خروج وجود دارد؟! برخی گفته
اند که ایشان درخواست بازگشت به دنیا را می کنند،یعنی آیا از آتش می توانیم بیرون رویم به سوي دنیا تا به طاعت خداوند
بپردازیم و اگر خداوند می دانست که ایشان اگر برگردند رستگار می شوند،ایشان را به حال تکلیف باز می گردانید و لذا می
« اگر برگردانده شوند دوباره انجام می دهند آنچه را که نهی شده بودند از آن- انعام- 28 » ( ما نُهُوا عَنْهُ 􀀀 ادُوا لِ 􀀀 فرماید: (لَوْ رُدُّوا لَع
خداوند با این بیان متوجه می سازد که اگر کافران راست بگویند خداوند آنچه را که ایشان آرزو داشته و درخواست می
کردند اجابت می فرمود.در این آیۀ مورد بحث گویا چیزي در تقدیر گرفته شده است که چنین می شود:(پس
ص : 240
ذا􀀀 ذلِکُمْ (این)یعنی این عذاب که شما را فرا گرفته است بِأَنَّهُ إِ 􀀀 جواب داده می شوند که راهی براي خروج براي شما نیست)
اللّ )گفته می
􀀀
اللّ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ (به این که چون خداوند تنها خوانده می شد کفر می ورزیدید)یعنی زمانی که(لا اله الا ه
􀀀
دُعِیَ هُ
شد شما میگفتید:
و منکر می شدید وَ إِنْ یُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا (و اگر « آیا قرار داد خدایان را خداي تنها-ص- 28 »، ( احِ داً 􀀀 هاً و 􀀀 (أَ جَعَلَ الْآلِهَهَ إِل
شریک قرار داده شود براي خدا ایمان آورید) یعنی اگر براي خداوند شریکی از بتها و معبودهاي ساختگی قرار داده شود
لِلّ (پس حکم براي خداست)در این کار و در تفصیل میان حق و باطل اَلْعَلِیِّ (برتر است)و توانا بر
􀀀
تصدیق می کنید فَالْحُکْمُ هِ
هر چیزي می باشد و ما فوق او کسی نیست که از او تواناتر بوده و یا در قدرت مساوي او باشد.
علی-لغت(علی)که دلالت بر علوّ مکان می کند به معنی علو در مقام منتقل و استعمال شده است و لذا جایز است خداوند را به
آن صفت وصف کرد.
گفته می شود(فلانی بر او استعلا پیدا کرد به قوه و حجت)،ولی باید دانست که(رفعت)مثل(علوّ)نیست و لذا نمی توان گفت
که مکان خداوند رفیع است هم چنان که می گوئیم خداوند علی است.
اَلْکَبِیرِ
(بزرگ)یعنی آن که در صفات خود با عظمت بوده و در آنها براي او شریکی نیست.و برخی گفته اند که(کبیر)به معنی سید
می باشد. « جبائی » جلیل است که این گفتار
اتِهِ 􀀀 هُوَ الَّذِي یُرِیکُمْ آی
(اوست آن که نشان می دهد به شما آیات خود را) یعنی مصنوعات خود را از آسمان و زمین و خورشید و ماه تا دلالت کنند
بر توحید و قدرت خداوند.
ص : 241
ماءِ رِزْقاً 􀀀 وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّ
ا یَتَذَکَّرُ (و پند 􀀀 (و نازل می کند براي شما از آسمان روزي را)که باران باشد تا بواسطۀ آن رزق و روزي مردم روئیده شود وَ م
إِلاّ مَنْ یُنِیبُ (مگر آن که بازگردد)یعنی کسی که به
􀀀
نگیرد)یعنی از این آیات موعظه نگیرد و در حقیقت آنها اندیشه نکند
گفته یعنی کسی که روي آورد به اطاعت خداوند. « سدي » سوي خداوند بازگردد و
در این هنگام خداوند مؤمنان را به توحید خود دستور می دهد و می- فرماید:
اللّ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ
􀀀
فَادْعُوا هَ
کافِرُونَ (و اگر چه 􀀀 (پس بخوانید خدا را خالص کنید دین را براي او)یعنی عبادت خود را فقط متوجه او کنید وَ لَوْ کَرِهَ الْ
ناخوش دارند کافران)پس،از آنان باکی نداشته باشید.
و سپس خداوند به ستایش خود پرداخته و می گوید:
جاتِ 􀀀 رَفِیعُ الدَّرَ
(بلند درجات است)،(رفیع)به معنی رافع و بلند کننده است،یعنی خداوند بلند کنندة درجات پیامبران و وارستگان،در بهشت
گفته(رفیع) به معنی رافع و بلند کنندة هفت آسمان می باشد،و « سعید بن جبیر » است.ولی « ابن عباس » از « عطا » است که این گفتار
برخی گفته اند مقصود این که خداوند داراي صفات برتر است.
ذُو الْعَرْشِ
گفته(عرش)به معنی(ملک)است یعنی « ابی مسلم » (صاحب عرش است)یعنی مالک و آفریدگار و پروردگار عرش است،و
خداوند صاحب ملک است.
ادِهِ 􀀀 شاءُ مِنْ عِب 􀀀 ی مَنْ یَ 􀀀 یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَل
(القاء کند از امر خود روح را به هر که بخواهد از بندگانش)
ص : 242
معنی روح
و هر کتابی که خداوند بر پیغمبري از پیامبران نازل کرده است می باشد. « قرآن » -1 برخی گفته اند(روح)به معنی
-2 روح به معنی(وحی)است،در اینجا.زیرا خداوند به واسطۀ آن دل را زنده می کند و مقصود چنین می شود که خداوند القاء
میکند وحی را بر قلب هر کدام از بندگانش که بخواهد و او را اهل بداند،گفته می شود:(القیته کذا القاء کردم بر او این
چنین)یعنی این مسئله را بر او فهماندم.
گوید روح به « سدي »- است 4 « قتاده » و« ضحاك » است که خداوند به امر خود او را میفرستد و این قول « جبرئیل » -3 روح به معنی
معنی(نبوت)است.
لِیُنْذِرَ
لاقِ (روز ملاقات را)که در این روز: 􀀀 (تا بترساند)پیغمبر به آن چه که به او وحی شده یَوْمَ التَّ
مردم آسمانها و زمین با هم ملاقات می کنند. « قتاده و سدي و ابن زید » -1 به قول
گوید:در آن روز اولین بار آخرین و ستم کننده با ستم دیده و ظالم با مظلوم ملاقات می کنند. « جبائی »-2
گفته که ملاقات به معنی حکم در میان مردم است. « ابن عباس »-3
-4 و آخرین قول این است که مردم با عمل خود ملاقات می کنند.باید گفت اشکالی ندارد که همۀ این گفتار منظور خداوند
ارِزُونَ (روزي که ایشان آشکارند)از قبرهاي خویش. 􀀀 باشد و خدا داناتر است یَوْمَ هُمْ ب
برخی گفته بعضی بر بعضی آشکار شده و حال هیچکدام بر دیگري پوشیده نیست زیرا آشکار می شود آن چه که پوشیده
بوده است.
اللّ مِنْهُمْ شَیْءٌ
􀀀
ی عَلَی هِ 􀀀 لا یَخْف 􀀀
(پوشیده نماند بر خداوند از ایشان چیزي) از کردارشان و احوالشان،و می گوید خداوند در این روز:
ص : 243
لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ
(ملک براي کیست امروز؟)پس مؤمنان و کافران اقرار می کنند که:
الْقَهّ
ارِ 􀀀 واحِدِ 􀀀 لِلّ الْ
􀀀
هِ
(براي خداوند یکتاي قهار است).
برخی گفته اند گوینده و جواب دهندة این دو جمله شخص خداوند است و خبر به این موضوع از جانب خداوند داراي
مصلحتی براي مردم و مکلفین هست.
گوید:خداوند میان دو(نفخه)این سؤال و جواب را می گوید:آن هنگام که همۀ مخلوقات نابود شده و « محمد بن کعب قرظی »
خداوند تنها مانده است.
ولی باید گفت که قول اول در تفسیر آیۀ فوق صحیحتر است زیرا این سخن را خداوند در روزي می گوید که روز ملاقات
بوده و مردم از قبرهاي خود آشکار می شوند.
پرسش می شود که خداوند چرا جملۀ مالک بودن خود را در آن روز میگوید در جواب باید گفت زیرا مردم در دنیا ظاهرا
مالک برخی از چیزها بودند ولی در آن روز کسی چیزي را مالک نمی شود.
باز اگر اشکال شود که آیا مگر پیامبران و مؤمنان در آخرت داراي ملک عظیم نمی شوند،جواب این است که هیچ کسی
سزاوار نیست که صف مالکیت به او غیر از خداوند اطلاق شود،زیرا خداوند بدون مالک کنندة دیگر،خود مالک همه چیز
می باشد.
و عده اي گفته اند مراد از این جمله در روز قیامت پیش از مالک شدن بهشتیان آن چه را که باید مالک شوند می باشد.
ما کَسَبَتْ 􀀀 ي کُلُّ نَفْسٍ بِ 􀀀 اَلْیَوْمَ تُجْز
(امروز پاداش داده شود هر کسی به آنچه کسب کرده است)،شخص نیکوکار به کار خوب و شخص بدکار به کار بد خود
پاداش داده می شود.
در حدیث وارد شده که خداوند می گوید:منم ملک و منم جزا دهنده،
ص : 244
سزاوار نیست به کسی از اهل بهشت که داخل بهشت شود و به کسی از اهل دوزخ که داخل دوزخ شود و در نزد او مظلمه اي
باشد مگر آن که از او قصاص کنم سپس این آیه را تلاوت کرد:
لا ظُلْمَ الْیَوْمَ 􀀀
(ستمی نیست امروز)یعنی کسی براي کسی ستمی نکند و از ثواب کسی ناقص نشده و در عقاب کسی افزوده نگردد.
سابِ 􀀀 اللّ سَرِیعُ الْحِ
􀀀
إِنَّ هَ
(همانا خداوند زود حساب است) و محاسبه از کسی،او را از محاسبۀ دیگري باز نمی دارد :
نظم:
ا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ...) را به ما قبل خود که شرح حال کافران دربارة انکار 􀀀 نظم در آیات گذشته بدین قرار است که خداوند (رَبَّن
قیامت است متصل ساخته و به ذکر حال ایشان که به این حقیقت اعتراف می کنند می پردازد.و نیز خداوند پس از ذکر این که
کافران بر خود خشم می کنند به خاطر سنگینی آنچه بر ایشان نازل می شود و پس از آن سؤال از بازگشتن به دنیا را از قول
ا) را به ما قبل خود که اقرار به صفت پروردگار می 􀀀 ا بِذُنُوبِن 􀀀 ایشان نقل کرده است.و وجه این که خداوند این سخن (فَاعْتَرَفْن
باشد متصل و پیوسته کرده این است که گویا کافران می گویند:ما اعتراف کردیم به تو اي پروردگار ما،پس تو میراندي ما
را،و زنده کردي ما را با این حال اعتراف می کنیم به گناهان خود.
اتِهِ) به جملۀ (الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ) متصل شده تا معلوم شود که ارائه آیات نیز از صفات خدا بوده و 􀀀 و این جملۀ (هُوَ الَّذِي یُرِیکُمْ آی
کیست که داراي این صفات باشد؟.
اتِهِ) پیوسته گردانیده تا به صفات خود عطف کرده و بگوید(و 􀀀 جاتِ) را خداوند به جملۀ (هُوَ الَّذِي یُرِیکُمْ آی 􀀀 جملۀ (رَفِیعُ الدَّرَ
نیز خداوند رفیع الدرجات است).و برخی گفته اند:چون خداوند حال هر دو گروه از مؤمن و کافر را بیان کرد به ذکر درجات
پرداخت .
ص : 245
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 18 تا 20
اشاره
ا تُخْفِی 􀀀 خائِنَهَ اَلْأَعْیُنِ وَ م 􀀀 طاعُ ( 18 ) یَعْلَمُ 􀀀 لا شَ فِیعٍ یُ 􀀀 لِلظّ مِنْ حَمِیمٍ وَ
􀀀
ا الِمِینَ 􀀀 کاظِمِینَ م 􀀀 اجِرِ 􀀀 وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ اَلْآزِفَهِ إِذِ اَلْقُلُوبُ لَدَي اَلْحَن
( اَللّ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْبَصِیرُ ( 20
􀀀
لا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ إِنَّ هَ 􀀀 اَللّ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ
􀀀
اَلصُّدُورُ ( 19 ) وَ هُ
ترجمه:
و بترسان ایشان را از روز نزدیک،زمانی که دلها نزد گلوگاه است،خشم فرو برنده باشند،نیست براي ستمکاران دوستی و نه
شفاعت کننده اي که اطاعت شود.می داند خیانت چشمها را و آنچه در سینه ها پنهان است.و خداوند حکم کند به حق و آنان
که می خوانند غیر از او را حکم نمی کنند به چیزي،همانا خداوند شنوا و بینا است.
قرائت:
تدعون)به(تا)قرائت کرده و گفته اند که تقدیر چنین است که:(اي محمد بگو بر ایشان آن )« ابن عامر » از « هشام » و« نافع »- یدعون
که را به غیر از خدا می خوانید).
و دیگران(یدعون)به(یا)خوانده و گفته اند مراد،إخبار از افراد غایب است.
شرح لغات:
آزفه-به معنی چیز نزدیک است،گفته می شود(ازف الامر)یعنی نزدیک
ص : 246
شد امر.
حناجر-این لفظ جمع(حنجره)است،و آن به معنی حلقوم می باشد کاظم-این لفظ را بر کسی گویند که نگهدارد آنچه در
زمانی که خشم خود را فرو برده باشد. « خشم خود را فرو برد »( قلبش قرار دارد گفته می شود(کظم غیظه
اعراب:
کاظمین-منصوب است بنا بر این که حال باشد و حال هم حمل به معنی شده است،زیرا به(قلب)گفته نمی شود
که(کاظم)است،پس(کاظمین) حال اصحاب قلوب می باشد و مقصود چنین خواهد بود:زمانی که قلبهاي مردم به حلقومشان
برسد در حالی که خشم خود را فرو می نشانند.و این کلمۀ حال از ضمیر در(لدي الحناجر)است و مقصود این است که آنان از
همه چیز به غیر از فکر آن حال متوقف می باشند.نسبت کظم به قلب مانند نسبت کتابت به دستها می باشد.
یطاع-این کلمه محلا مجرور است چون صفت(شفیع)می باشد ،
تفسیر:
خداوند متعال در این آیات مکلفین را از روز قیامت ترسانده و میگوید:
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَهِ
(و بترسان ایشان را از روز نزدیک)که آن روز قیامت است،زیرا هر چیز آینده،نزدیک می باشد و گفته اند منظور،روز نزدیک
شدن مجازات است.
اجِرِ 􀀀 إِذِ الْقُلُوبُ لَدَي الْحَن
(زمانی که قلبها نزد گلوها باشد)به جهت این که از شدت ترس دلها از جاي خود حرکت کرده و به گلوگاه ها برسد و مانند
.« و برسد قلبها به گلوگاه ها-احزاب- 10 »،( این است قول دیگر خداوند(و بلغت القلوب الحناجر
کاظِمِینَ 􀀀
(خشم فرو برندگان)یعنی کسانی که غمگین و اندوهناك و افسرده
ص : 247
باشند از این جهت که زبانهاشان از شدت ترس بر قلبهاشان بسته شود.
لِلظّ مِنْ حَمِیمٍ
􀀀
ا الِمِینَ 􀀀م
طاعُ (و نه 􀀀 لا شَفِیعٍ یُ 􀀀 (دوستی براي ستمکاران نیست)یعنی براي مشرکان و منافقان کسی نزدیک نیست که ایشان را سود دهد وَ
.« مقاتل » و« ابن عباس » شفاعت کننده اي که اطاعت گردد)در میان ایشان که شفاعت او مورد قبول باشد.از
خائِنَهَ الْأَعْیُنِ 􀀀 یَعْلَمُ
«. از مجاهد و قتاده ». (می داند خیانت چشمها را)و آن سرقت و نگاه کردن چشم است به آن چه که جایز نیست به آن نظر کرد
(خائنه)مانند(خیانت)مصدر است چنان که(کاذبه)و(لاغیه)مانند (کذب)و(لغو)مصدر می باشد.
گفته که منظور چشمهاي خائن است. « مؤرج »
گوید منظور:رمز چشم است. « سدي »
می گوید:منظور چنین است که شخصی بگوید،دیدم در حالی که ندیده و بگوید ندیدم در حالی که دیده است. « ضحاك »
ا تُخْفِی الصُّدُورُ 􀀀 وَ م
(و آن چه پنهان بدارد سینه ها)یعنی خداوند می داند آن چه را که سینه ها در نهان دارند.
در خبر وارد شده است که:
بنا بر این نگاه دوم حرام بوده و مراد ،« نگاه اول به نفع تو و نگاه دوم به ضرر تو است » ، ( (ان النظره الاولی لک و الثانیه علیک
از خیانت چشمها،همان می باشد.
اللّ یَقْضِی بِالْحَقِّ
􀀀
وَ هُ
(و خداوند حکم به حق می کند)یعنی میان مردم به حق تفصیل داده و هر صاحب حقی را به حق خود می رساند.
وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ
اللّ هُوَ
􀀀
لا یَقْضُونَ بِشَ یْءٍ (حکم به چیزي نمی کنند)زیرا آنها جماد می باشند إِنَّ هَ 􀀀 (و آنان که می خوانند به غیر از او را)از بتها
السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (همانا خداوند،او شنوا و داناست)یعنی واجب است که شنیدنیها را شنیده و دیدنیها را ببیند.
ص : 248
این دو صفت بازگشت دارند به اینکه خداوند زنده است و براي او آسیبی نمی رسد.و برخی گفته اند که منظور این است:که
خداوند،عالم به مسموعات و عالم به مبصرات می باشد،ولی قول اول درست تر است .
ص : 249
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 21 تا 25
اشاره
اَللّ
􀀀
اراً فِی اَلْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ هُ 􀀀 کانُوا هُمْ أَشَ دَّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَ آث 􀀀 کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ 􀀀 اقِبَهُ اَلَّذِینَ 􀀀 کانَ ع 􀀀 أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ
اَللّ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَ دِیدُ
􀀀
اتِ فَکَفَرُوا فَأَخَ ذَهُمُ هُ 􀀀 کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 ذلِکَ بِأَنَّهُمْ 􀀀 اقٍ ( 21 ) 􀀀 اَللّ مِنْ و
􀀀
کانَ لَهُمْ مِنَ هِ 􀀀 ا 􀀀 بِذُنُوبِهِمْ وَ م
جاءَهُمْ 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀 کَ ذّ ( 24 )
􀀀
ساحِرٌ ابٌ 􀀀 الُوا 􀀀 ارُونَ فَق 􀀀 انَ وَ ق 􀀀ام 􀀀 ی فِرْعَوْنَ وَ ه 􀀀 طانٍ مُبِینٍ ( 23 ) إِل 􀀀 ا وَ سُلْ 􀀀 اتِن 􀀀 ی بِآی 􀀀 ا مُوس 􀀀 ابِ ( 22 ) وَ لَقَدْ أَرْسَلْن 􀀀 اَلْعِق
( لالٍ ( 25 􀀀 إِلاّ فِی ضَ
􀀀
کافِرِینَ 􀀀 ا کَیْدُ اَلْ 􀀀 ساءَهُمْ وَ م 􀀀 اءَ اَلَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اِسْتَحْیُوا نِ 􀀀 الُوا اُقْتُلُوا أَبْن 􀀀 ا ق 􀀀 بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِن
ترجمه:
آیا سیر نکردند در زمین پس بنگرند چگونه بوده است فرجام کسانی که پیش از ایشان بودند،بودند ایشان سخت تر از آنان از
نظر نیرو و آثار در زمین،پس فرا گرفت خداوند ایشان را به گناهانشان،و نبود براي ایشان نگهداري از خداوند.و این بدانجهت
بود که رسولان ایشان،با نشانه ها به
ص : 250
سوي آنان آمدند،پس ایشان کافر شدند،پس خداوند فرا گرفتشان که او نیرومند و سخت شکنجه است.همانا به تحقیق
فرستادیم موسی را با آیات و دلیل آشکار.به سوي فرعون و هامان و قارون،پس گفتند که او ساحر دروغگوست.
پس چون بیامدشان به حق از نزد ما،گفتند:بکشید فرزندان آنان را که با او ایمان آوردند و زنده بدارید زنهاي آنان را،و نیست
نیرنگ کافران مگر در گمراهی.
قرائت:
منکم-برخی(اشدّ منکم)خوانده و گفته اند که ضمیر از غیبت به خطاب بازگشته و منصرف شده است،چون قول خداوند:
لِلّ ) و آنان که(اشدّ منهم)خوانده اند دلیلشان چنین توجیه
􀀀
(ایاك نعبد-تو را تنها عبادت می کنیم-حمد- 4)پس از (الْحَمْدُ هِ...
می شود که ضمیر(منهم)به خاطر ما قبل خود(ا و لم یسیروا...)که به لفظ غیبت می باشد به صورت غایب آورده شده است.
تفسیر:
اشاره
خداوند متعال کافران را به نظر کردن متنبه ساخته و فرموده است:
کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ 􀀀 اقِبَهُ الَّذِینَ 􀀀 کانَ ع 􀀀 أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ
(آیا سیر نکردند در زمین تا بنگرند چگونه بوده است فرجام آنان که پیش از ایشان بوده اند)از کسانی که پیامبران خود را
اراً فِی الْأَرْضِ (و آثار 􀀀 کانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً (بودند ایشان سخت تر از آنان از نظر نیرو)در پیش خودشان وَ آث 􀀀 تکذیب کردند
در زمین)یعنی بناها و ساختمانهاي بیشتري را عمارت کردند.و گفته شده یعنی به زمین هاي دورتري براي به دست آوردن مال
دنیا رفتند.
اللّ بِذُنُوبِهِمْ
􀀀
فَأَخَذَهُمُ هُ
(پس فرا گرفتشان خداوند به گناهانشان)یعنی
ص : 251
خداوند به سبب گناهانشان آنان را هلاك گردانید.
اقٍ 􀀀 اللّ مِنْ و
􀀀
کانَ لَهُمْ مِنَ هِ 􀀀 ا 􀀀 وَ م
(و نبود براي ایشان نگهدارنده اي از خداوند)یعنی دافعی نبود که عذاب خداوند را دفع کرده و مانع از نزول عذاب بر ایشان
باشد.
ذلِکَ􀀀
اتِ (بدانجهت بود که آمد به سوي ایشان پیامبرانشان با نشانه 􀀀 کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 (این)عذاب که بر ایشان نازل شد بِأَنَّهُمْ
اللّ (پس بگرفتشان خداوند)یعنی در
􀀀
ها)یعنی با معجزات آشکار و دلیلهاي روشن فَکَفَرُوا (پس کافر شدند)به آنها فَأَخَ ذَهُمُ هُ
شکنجۀ کفرشان خداوند هلاکشان کرد.
إِنَّهُ قَوِيٌّ
ابِ (سخت شکنجه است). 􀀀 (همانا او نیرومند)و قادر است که از ایشان انتقام بگیرد شَدِیدُ الْعِق
فرازي از داستان موسی
سپس خداوند به داستان موسی(ع)و فرعون پرداخته و می گوید:
ا􀀀 اتِن 􀀀 ی بِآی 􀀀 ا مُوس 􀀀 وَ لَقَدْ أَرْسَلْن
(و به تحقیق موسی را با نشانه هاي خودمان فرستادیم)یعنی او را به حجتها و دلالتهاي خود برانگیختیم.
طانٍ مُبِینٍ 􀀀 وَ سُلْ
.(و با دلیل آشکار)یعنی با حجت ظاهر خود چون اژدها شدن عصا و شکافته شدن دریا.
ارُونَ 􀀀 انَ وَ ق 􀀀ام 􀀀 ی فِرْعَوْنَ وَ ه 􀀀 إِل
(به سوي فرعون و هامان و قارون).
حضرت موسی علیه السلام اگر چه براي همۀ آن مردم پیامبر و رسول بود ولی این که اسم فرعون تنها ذکر شده چون رهبر
صاحب گنجهاي او بوده است،پس ما بقی مردم تابع آنان بودند. « قارون » نیز وزیر او بوده و « هامان » آنان بود و
ص : 252
این که لفظ(سلطان)عطف به(آیات)شده به خاطر تأکید می باشد.
و برخی گفته اند مراد از(آیات)حجتهاي توحید و عدل بوده و مراد از (سلطان)معجزاتی می باشد که دلالت بر نبوت او می
کند.
ساحِرٌ 􀀀 الُوا 􀀀فَق
کَذّ (دروغگوست)در آنچه که به آن می خواند.
􀀀
(پس گفتند ساحر است)یعنی جادوگر است ابٌ
ا􀀀 جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِن 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀
با برنامۀ توحید و دلالتها به سوي ایشان از نزد ما « موسی » (پس چون بیامد به سوي ایشان به حق از نزد ما)یعنی هنگامی که
آمد.و گفته اند مراد به(حق)دین حق است.
ساءَهُمْ 􀀀 اءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْیُوا نِ 􀀀 الُوا اقْتُلُوا أَبْن 􀀀ق
(گفتند بکشید فرزندان کسانی را که با او(موسی)ایمان آوردند و زنده نگهدارید زنان ایشان را)یعنی فرعونیان امر کردند که
پسران قوم موسی را بکشند تا کثرت پیدا نکنند که بر آنان غلبه کنند،و زنان را نگهدارند که بر ایشان خدمت کنند.
باید تذکر داد که این کشتار غیر از کشتار اول است،زیرا کشتار اول براي این بود که پسري باقی نماند که طبق گفتۀ منجمان
باعث زوال ملک فرعون شود،و چون موسی ظاهر شد و فرعون به مقصود اولی خود نرسید این بار دستور داد براي از میان
رفتن نیروي انسانی قوم موسی آنان را به قتل برسانند،ولی خداوند ایشان را از این قصد شوم بازداشته و خون و قورباغه و
طوفان و ملخ را نازل کرد و فرستاد و آنان را از قصدشان مانع شد چنان که سابقا در این موضوع مطالبی را گفتیم.
سپس خداوند خبر می دهد که فرعونیان با کشتن مردان و زنده نگه- داشتن زنان نتوانستند کاري را از پیش ببرند و سودي به
دست بیاورند و می- گوید:
لالٍ􀀀 إِلاّ فِی ضَ
􀀀
کافِرِینَ 􀀀 ا کَیْدُ الْ 􀀀 وَ م
(و نیست نیرنگ کافران مگر در گمراهی) یعنی در مقابل حق رفتنی بوده و منفعت نبردند.
ص : 253
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 26 تا 30
اشاره
ی إِنِّی 􀀀 الَ مُوس 􀀀 سادَ ( 26 ) وَ ق 􀀀 خافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی اَلْأَرْضِ اَلْفَ 􀀀 ی وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَ 􀀀 الَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوس 􀀀 وَ ق
مانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ 􀀀 الَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِی 􀀀 سابِ ( 27 ) وَ ق 􀀀 لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ اَلْحِ 􀀀 عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ
لا􀀀 اَللّ
􀀀
صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ اَلَّذِي یَعِدُکُمْ إِنَّ هَ 􀀀 کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ 􀀀 اتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إِنْ یَکُ 􀀀 جاءَکُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 اَللّ وَ قَدْ
􀀀
یَقُولَ رَبِّیَ هُ
ا􀀀 الَ فِرْعَوْنُ م 􀀀 ا ق 􀀀 جاءَن 􀀀 اَللّ إِنْ
􀀀
ا مِنْ بَأْسِ هِ 􀀀 ظاهِرِینَ فِی اَلْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُ رُن 􀀀 ا قَوْمِ لَکُمُ اَلْمُلْکُ اَلْیَوْمَ 􀀀 کَذّ ( 28 ) ی
􀀀
یَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ ابٌ
( زابِ ( 30 􀀀 خافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ اَلْأَحْ 􀀀 ا قَوْمِ إِنِّی أَ 􀀀 الَ اَلَّذِي آمَنَ ی 􀀀 شادِ ( 29 ) وَ ق 􀀀 إِلاّ سَبِیلَ اَلرَّ
􀀀
ا أَهْدِیکُمْ 􀀀 ي وَ م 􀀀 ا أَر 􀀀 إِلاّ م
􀀀
أُرِیکُمْ
ص : 254
ترجمه:
و گفت فرعون واگذارید مرا بکشم موسی را و بخواند پروردگارش را،همانا می ترسم که دگرگون کند دین شما را یا آشکار
کند در زمین فساد را.و گفت موسی همانا پناه می برم به پروردگار خود و شما از هر متکبري که ایمان نیاورد به روز حساب.و
گفت مردي مؤمنی از آل فرعون که پنهان می داشت ایمان خود را.
اللّ است و به تحقیق آمد به سوي شما با نشانه هایی از جانب
􀀀
آیا می کشید مردي را که می گوید پروردگار من ه
پروردگارتان،و اگر دروغگو باشد بر او باشد دروغ او و اگر راستگو باشد می رسد به شما برخی از آنچه وعده می دهد،همانا
خداوند هدایت نمی کند آنکه او مصرف و کذاب باشد.اي قوم من!ملک،امروز از آن شماست،چیرة آیندگان در زمین پس
کیست که ما را یاري کند از بأس خداوند اگر بیاید ما را گفت فرعون نشان ندهم شما را مگر آنچه ببینم و هدایت نمی کنم
شما را مگر به راه رشاد.و گفت آنکه ایمان آورده بود اي قوم می ترسم بر شما مانند روز احزاب.
قرائت:
و ان یظهر)بدون الف قبل از واو خوانده و(یظهر)را به ضم(یاء)و )،« ابو عمرو » -1 او ان یظهر فی الارض الفساد-اهل مدینه و
کسر(ها) قرائت کرده و(الفساد)را به نصب قرائت کرده اند.
گفت من از دو کار که یکی « فرعون » گوید دلیل قرائت کنندگان فوق که واو را بدون الف خوانده اند این است که « ابو علی »
بوده « موسی » دگرگونی دین و دوم ظهور فساد در زمین است از موسی می ترسم و نیز طبق قرائت فوق اسناد فعل(یظهر)به
و(الفساد) مفعول خواهد بود که در جملۀ قبل نیز اسناد فعل به موسی بوده که(یبدل دینکم)باشد.
و ان یظهر)به فتح(یاء)،و(الفساد)به )،« ابن کثیر و ابن عامر »-2
ص : 255
رفع حرف آخر خوانده اند و مقصود این می شود که به جاي دین،فساد ظاهر می شود.
او ان یظهر الفساد)به ضم(یا)و نصب (دال)قرائت کرده و دیگران(او ان یظهر الفساد)به رفع(دال)قرائت )،« یعقوب » و« حفص »-3
کرده اند.
عذت)بدون ادغام خوانده و در )،« ابو جعفر » و « نافع » از « اسماعیل » و« ابو عمرو » و« عاصم » عذت-اهل کوفه غیر از
سورة(دخان)آیۀ( 20 ) به ادغام(ذال)قرائت کرده اند اما ادغام کردن در(عذت)نیکوست که دو حرف با هم متقارب و نزدیکند
و اظهار نیز نیکوست چون(ذال)از سنخ(تا) نیست و غیر از اهل کوفه در همه جا(عذت)با اظهار خوانده اند.
[تفسیر]
اشاره
فرازي دیگر از داستان موسی
تفسیر:
ی􀀀 الَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوس 􀀀 وَ ق
(و فرعون گفت واگذارید مرا تا بکشم موسی را)یعنی به قوم خود گفت مرا ترك کنید تا موسی را به قتل برسانم.از این جمله
استفاده می شود که از افراد خاص فرعون کسانی بودند که از روي مشورت و اشاره به فرعون می گفتند که موسی را نکش و
می ترسانیدند از این که خداي خود را بخواند و باعث هلاکت فرعون شود و لذا فرعون گفت:
وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ
(و بخواند پروردگارش را)یعنی هم چنان که مردم می گویند.
و برخی گفته اند،از این جهت از قتل موسی جلوگیري کردند که گفتند:او ساحر است اگر پیش از ظاهر شدن حجت از او،او
گفتند بگذار او و » ( را به قتل برسانی شبهه اي را تقویت خواهی کرد بلکه(قالوا ارجه و اخاه و ارسل فی المدائن حاشرین
و معنی( لْیَدْعُ رَبَّهُ )این است که بگوئید براي او بخواند ،« برادرش را و بفرست در شهرها گرد آورندگانی-اعراف- 111
پروردگارش را و براي سلامت جان خود از کشته شدن به او استعانت جوید که او از این
ص : 256
دعاي خود چیزي به دست نخواهد آورد،و این جمله را فرعون از روي جبر و پرخاش و بی باکی به زبان آورد.
خافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ 􀀀 إِنِّی أَ
سادَ (و اینکه 􀀀 (و من می ترسم که دگرگون کند دین شما را)که خدایی من است اگر او را نکشم أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَ
ظاهر کند در زمین فساد را)به اینکه قوم او پیرویش کنند و ما ناچار خواهیم بود که با ایشان به جنگ پردازیم و این انگیزة
نابودي شهرها خواهد شد و بدین صورت فساد ظاهر خواهد گشت.
گفته منظور از فساد در نزد فرعون عمل کردن به طاعت خداوند بود. « قتاده »
و چون فرعون این سخنان را گفت،موسی به پروردگارش پناه برد که:
سابِ 􀀀 لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِ 􀀀 ی إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ 􀀀 الَ مُوس 􀀀 وَ ق
(و موسی گفت من پناه می برم به پروردگارم و پروردگار شما از هر متکبري که ایمان نیاورد به روز حساب)یعنی من اعتصام
می جویم به پروردگار خود که مرا آفرید و پروردگار شما که شما را آفرید از شرّ هر کسی که بر خداوند تکبر کرده و از
فرمانبرداري او سرپیچی کند و روز قیامت را تصدیق نکند تا خداوند از شرّ او مرا نگهدارد،و چون فرعون تصمیم قتل موسی را
گرفت یکی از درباریان او که مرد با ایمانی بود وي را موعظه کرد:
مانَهُ 􀀀 الَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِی 􀀀 وَ ق
(و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پوشیده می داشت گفت)که بر وجه تقیه ایمانش را در سینه اش پنهان می داشت.
(حدیث تقیه)
امام صادق(ع)فرمود:
اللّ فی الارض لان مؤمن آل فرعون لو اظهر الاسلام لقتل)
􀀀
(التقیه من دینی و دین آبائی و لا دین لمن لا تقیه له و التقیه ترس ه
تقیه(کار بدون گرفتاري و حرکت بدون سقوط و مبارزة بدون نابودي) »
ص : 257
از دین من و از دین پدران من است و دینی نیست بر آن که تقیه ندارد،و آن سپر خداوند در زمین است زیرا(مؤمن آل
« فرعون)اگر دین خود را ظاهر می- کرد کشته می شد
مؤمن آل فرعون
گوید:در میان درباریان و خاندان فرعون مؤمنی به غیر از آن یک نفر و زن فرعون و آن که موسی را از خبر قتل « ابن عباس »
همانا مردم در اندیشۀ تو هستند که تو را بکشند-قصص- »، ( آگاه ساخت و گفت اي موسی (إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوكَ
مؤمن دیگري نبود. «20
گفته:پسر عمۀ فرعون مؤمن بوده و همو بوده که آمده و موسی را از قتل او خبر داده است. « سدي و مقاتل »
و برخی گفته اند که:مؤمن آل فرعون ولیعهد او بوده که نامش(حبیب) یا(حزبیل)می باشد.
اللّ
􀀀
أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ هُ
اللّ است)این جمله،استفهام انکاري است و اگر می گفت(آیا می
􀀀
(آیا می کشید مردي را به اینکه می گوید پروردگار من ه
اللّ می باشد)دلالت نمی کرد که قتل و کشتن بخاطر ایمان اوست،زیرا در این
􀀀
کشید مردي را که گوینده است پروردگار من ه
صورت(قائلا گوینده)صفت براي(رجل مرد)می شد،پس محل(ان یقول)منصوب است چون مفعول له می باشد.
اتِ مِنْ رَبِّکُمْ 􀀀 جاءَکُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 وَ قَدْ
(و به تحقیق آمد به سوي شما با نشانه- هایی از پروردگارتان)یعنی آورد براي شما معجزه هایی چون(عصا)و(ید بیضا)تا او را
تصدیق کنید.
کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ 􀀀 وَ إِنْ یَکُ
ی هُديً 􀀀 إِیّ لَعَل
اکُم 􀀀 إِنّ أَوْ 􀀀
(و اگر دروغگوست بر او باشد دروغش)این سخن از باب نرمش و انعطاف است مثل قول خداوند: (وَ ا
و ما و شما یا بر هدایت بوده و یا در ضلالت آشکاریم- »، ( لالٍ مُبِینٍ 􀀀 أَوْ فِی ضَ
ص : 258
و مقصود این است که اگر دروغگو باشد گناه دروغش بر خودش خواهد بود. « سبأ- 24
صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِي یَعِدُکُمْ 􀀀 وَ إِنْ یَکُ
(و اگر راستگو باشد می رسد به شما برخی از آنچه وعده داده است شما را)گفته شده که موسی ایشان را به نجات وعده داده
بود اگر ایمان می آوردند و به هلاکت وعده داده بود اگر کافر می شدند.
برخی گفته اند علت اینکه (بَعْضُ الَّذِي) به لفظ بعض گفته بدینجهت می باشد که موسی براي ایشان دو وعده که نجات و
هلاکت باشد داده بود و چون منظور در اینجا بشارت به وعدة نجات است به صورت بعض گفته شده است.
و برخی گفته اند وعده هایی که موسی داده بود امور گوناگونی بود چون هلاکت در دنیا و عذاب در آخرت،پس هلاکت
ایشان در دنیا برخی و بعضی از آن وعده ها بوده است.
و نیز عده اي گفتند در اینجا(بعض)به جاي(کل)استعمال شده و این بدانجهت است که گاهی از باب لطف در سخن و توسعه
در گفتار چنین بکار می رود چنان که شاعر گوید:
(قد یدرك المتأنی بعض حاجته
و قد یکون من المستعجل الزلل)
گاهی آدم دقیق و آرام به دست می آورد برخی از حاجت خود را-و گاهی می شود که شخص شتابنده و عجول دچار »
.« لغزشها می گردد
گویا که می خواهد بگوید:کمتر چیزي که به شما می رسد برخی از آن است که وعده می دهد و در آن بعض،هلاکت شما
می باشد.
گفته معنی این که بعضی از آنچه وعده داده شما را کفایت می کند در احتجاج و استدلال،پس چگونه خواهد « علی بن عیسی »
بود زیادي و همۀ آن.
ص : 259
کَذّ
􀀀
لا یَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ ابٌ 􀀀 اللّ
􀀀
إِنَّ هَ
(خداوند هدایت نمی کند آن را که مسرف دروغگو باشد)یعنی خداوند به بهشت و ثواب خود هدایت نمی کند آن را که بر
خود اسراف کرده و در معصیت و گناه از حد و اندازه بگذرد و بر خداوند دروغ بگوید.
ممکن است که جملۀ فوق حکایت از سخن مؤمن آل فرعون باشد و جایز است شروع سخن خداوند باشد.
سپس مؤمن آل فرعون بر آن قوم از ملک و سلطنت یادآوري می کند تا شکر خدا را به ایمان آوردن به او به جا بیاورند و می
گوید:
ا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ 􀀀ی
سلطنت دارید. « مصر » (اي قوم ملک براي شماست امروز)یعنی شما امروز بر اهل زمین یعنی اهل
ظاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ 􀀀
(چیره شدگان در زمین)یعنی برتر و غالب بوده و بر اهل زمین مسلط می باشید.
اللّ
􀀀
ا مِنْ بَأْسِ هِ 􀀀 فَمَنْ یَنْصُرُن
ا (اگر بیاید ما را)پس 􀀀 جاءَن 􀀀 (پس کیست که ما را از بأس خدا یاري کند) یعنی کیست که عذاب خدا را از ما مانع شود إِنْ
مقصود این است که با کشتن و تکذیب پیغمبر متعرض عذاب خدا نشوید که اگر به سوي ما بیاید مانعی از عذاب خداوند پیدا
ي (نشان ندهم شما را مگر آنچه را خود ببینم)یعنی 􀀀 ا أَر 􀀀 إِلاّ م
􀀀
ا أُرِیکُمْ 􀀀 الَ فِرْعَوْنُ (پس فرعون گفت)در این هنگام م 􀀀 نخواهد شد ق
اشاره ندهم شما را مگر به آنچه که براي خود صواب دیده و پسندیدم،که کشتن موسی و تکذیب او و خدا و اله گرفتن من
باشد.
شادِ 􀀀 إِلاّ سَبِیلَ الرَّ
􀀀
ا أَهْدِیکُمْ 􀀀 وَ م
(و هدایت نمی کنیم شما را مگر به راه رشاد).
سپس به یاد می آورد آنچه که بر پیش از ایشان نازل شده و می گوید:
زابِ􀀀 خافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْ 􀀀 ا قَوْمِ إِنِّی أَ 􀀀 الَ الَّذِي آمَنَ ی 􀀀 وَ ق
(و گفت آن که ایمان آورد اي قوم من،همانا من می ترسم بر شما از مثل روز احزاب) یعنی از
ص : 260
عذابی که مانند عذاب روز احزاب می باشد.
ایمان خود را پنهان داشته و سخنی نمی « مؤمن آل فرعون » می باشد زیرا « موسی » گفته،گویندة سخن فوق،خود حضرت « جبائی »
گفت.ولی این گفتار نادرست است زیرا قریب همین سخن در جملۀ قبل که از سخن مؤمن آل فرعون است می باشد و آن این
اللّ ) احزاب-مراد از احزاب اجتماعاتی می باشد که بر علیه پیامبران حزب- بندي کردند که
􀀀
است (أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ هُ
ایشان را تکذیب کنند.
یوم-لفظ یوم که در فارسی مرادف با(روز)است گاهی به دو معنی که نعمت و مهنت و شادي و غم باشد استعمال می شود که
در این آیه به معنی هلاکت و مهنت به کار رفته است.
ص : 261
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 31 تا 35
اشاره
( ادِ ( 32 􀀀 خافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ اَلتَّن 􀀀 ا قَوْمِ إِنِّی أَ 􀀀 ادِ ( 31 ) وَ ی 􀀀 اَللّ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِب
􀀀
ادٍ وَ ثَمُودَ وَ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا هُ 􀀀 مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ ع
ما زِلْتُمْ 􀀀 اتِ فَ 􀀀 جاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّن 􀀀 ادٍ ( 33 ) وَ لَقَدْ 􀀀 ما لَهُ مِنْ ه 􀀀 اَللّ فَ
􀀀
اصِمٍ وَ مَنْ یُضْلِلِ هُ 􀀀 اَللّ مِنْ ع
􀀀
ا لَکُمْ مِنَ هِ 􀀀 یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ م
ابٌ ( 34 ) اَلَّذِینَ 􀀀 اَللّ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْت
􀀀
ذلِکَ یُضِلُّ هُ 􀀀 اَللّ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا کَ
􀀀
ذا هَلَکَ قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ هُ 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 جاء بِهِ 􀀀 مِمّ کَُمْ
ا􀀀 فِی شَکٍّ
( جَبّ ( 35
ارٍ 􀀀 مُتَکَب ی کُلِّ قَلْبِ رٍِّ 􀀀 اَللّ عَل
􀀀
ذلِکَ یَطْبَعُ هُ 􀀀 اَللّ وَ عِنْدَ اَلَّذِینَ آمَنُوا کَ
􀀀
اهُمْ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ هِ 􀀀 طانٍ أَت 􀀀 اَللّ بِغَیْرِ سُلْ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 یُ
ترجمه:
مانند روش قوم نوح و عاد و ثمود و آنان که از پس ایشان بودند و نیست خداوند اراده کند ستمی را بر بندگان.و اي قوم
همانا می ترسم براي شما از روز فریاد.روزي که روي برتابید پشت کنان،نیست براي شما نگهدارنده اي از خداوند،و کسی که
خداوند او را گمراه کند نیست براي او هدایت کننده اي.و
ص : 262
هر آینه به تحقیق آمد شما را یوسف از پیش با نشانها پس همواره در شک بودید از آنچه براي شما آورد تا گاهی که
مرد،گفتید هرگز مبعوث نکند خداوند از پس او رسولی را،همچنین گمراه می کند خداوند آن را که اسراف کنندة شک آور
باشد.
آنان که ستیزه می کنند در آیات خداوند بدون دلیلی که بیایدشان،بزرگ باشد از نظر خشم نزد خداوند و نزد آنان که ایمان
آوردند،همچنین مهر گذارد خداوند بر هر قلب تکبر کنندة جبار.
قرائت:
لفظ(قلب)را با تنوین مجرور خوانده و دیگران همه به صورت اضافه یعنی « قتیبه » و« ابن ذکوان » و« ابو عمرو »- قلب متکبر
اضافۀ(قلب)به (متکبر)قرائت کرده اند.
گوید:آنان که قلب را با تنوین خوانده اند،متکبر را صفت براي قلب قرار داده اند،و منظور از قلب متکبر،متکبر بودن « ابو علی »
و مگردان به تکبر رویت را- »،( صاحب آن است چنان که تصعیر به صورت نسبت داده شده در این آیه(و لا تصعر خدك
و آنان که قلب را مضاف دانسته اند گفته اند(بر هر قلب متکبر)، ولی باید چیزي در تقدیر گرفت و الا معنی چنین « لقمان- 18
می شود که(بر کل و تمامی قلب تکبر کننده)و در این صورت لازم می شود که قلب داراي کل و جزء باشد،پس باید توجیه
کرد که منظور(بر هر قلب که قلبها باشد)است،پس فهمیده شد منظور ظاهر لفظ نیست چون لفظ(طبع)که ختم بر یک نکتۀ
معین است از نظر ظاهر درست نخواهد بود،لذا ناچاریم از این دو لفظ معنی گسترده تري را استفاده کنیم.
لغت:
جبار-کسی را گویند که با خشم و غضب مردم را به قتل برساند و(اجبر فهو جبار)مانند(ادرك و هو دراك)است و براي این
دو مثال سومی نمیباشد.
ص : 263
تفسیر:
ادٍ وَ ثَمُودَ 􀀀 مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ ع
(مانند شیوة قوم نوح و عاد و ثمود)لفظ (دأب)به معنی(عادت)است،پس مقصود این می شود:من می ترسم براي شما از مانند
سنتی که خداوند متعال نسبت به قوم نوح و عاد و ثمود به کار برد و از آن هنگام که ایشان را در برابر کفرشان هلاك و
مستأصل گردانید.
ادِ 􀀀 اللّ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِب
􀀀
وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا هُ
(و آنان که پیش از ایشان بودند و نیست خداوند اراده کند ستمی را براي بندگان)این آیه روشنترین دلیل بر فساد
می باشد که می گویند هر ظلم و ستمی که در عالم بوجود می آید همه اش به ارادة خداوند است. « جبریه » عقیده
سپس از عذاب آخرت نیز هشدار داده و می گوید:
ادِ 􀀀 خافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّن 􀀀 ا قَوْمِ إِنِّی أَ 􀀀 وَ ی
(و اي قوم من می ترسم براي شما از روز ندا کردن)در لفظ(تناد)،(یا)حذف شده به خاطر اینکه در آخر لفظ کسره اي وجود
دارد که دلالت بر(یا)محذوف می کند،و آن روز،روز قیامت است که برخی از ستمکاران برخ دیگر را به بیچارگی و زاري
ندا می کنند.
ا حَ  قا...) 􀀀 ا رَبُّن 􀀀 ا وَعَدَن 􀀀 ا م 􀀀 برخی گفته اند،آن روز روزي است که اصحاب بهشت،مردم دوزخ را ندا می کنند که (أَنْ قَدْ وَجَ دْن
و اصحاب دوزخ مردم بهشت را ندا می کنند که « این که به تحقیق،حق یافتیم آنچه وعده داد ما را پروردگارمان-اعراف- 44 »،
و این « بریزید بر ما از آب یا از آنچه خداوند شما را روزي داده است -اعراف- 50 »، ( اللّ
􀀀
مِمّ رَزَقَکُمُ هُ
ا􀀀 أَو ماءِ 􀀀 ا مِنَ الْ 􀀀 (أَفِیضُوا عَلَیْن
است. « قتاده و ابن زید » گفتار
روزي که بخوانیم هر مردي را به پیشوایانشان- »، ( امِهِمْ 􀀀 اسٍ بِإِم 􀀀 و برخی گفته اند مراد از روز ندا این است که (یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُن
یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ (روزي که روي برتابید پشت کنندگان)یعنی روزي که به آتش عرضه می شوید و در این « بنی اسرائیل- 71
حال فرار می کنید و گمان خواهید داشت که
ص : 264
فرار،شما را سودي بخشید.
است. « قتاده و مقاتل » و برخی گفته اند،یعنی:منصرف شوید به آتش پس از حساب،از
اصِمٍ 􀀀 اللّ مِنْ ع
􀀀
ا لَکُمْ مِنَ هِ 􀀀م
(نیست براي شما از خداوند نگهدارنده اي)از عذاب خداوند.
ادٍ 􀀀 ما لَهُ مِنْ ه 􀀀 اللّ فَ
􀀀
وَ مَنْ یُضْلِلِ هُ
(و کسی را که خداوند گمراه کند براي او هدایت کننده اي نباشد)یعنی کسی را که خدا از راه بهشت گمراه کند پس کسی
یوسف » جاءَکُمْ یُوسُفُ (و به تحقیق آمد به سوي شما یوسف)و او 􀀀 نخواهد توانست که او را به سوي بهشت هدایت کند وَ لَقَدْ
مبعوث گردانید. « قبط » است که خداوند به عنوان رسالت او را به قوم « ابن یعقوب
مِنْ قَبْلُ
جاءَکُمْ بِهِ (پس همواره در شک 􀀀 مِمّ
ا􀀀 زِلْتُم فِی شَکٍّ ما 􀀀 بِالْبَیِّن (با بینات)یعنی با حجتهاي واضح فَ اتِ􀀀 (از پیش)یعنی پیش از موسی
و برخی گفته اند،از آنچه از « ابن عباس » بودید از آنچه براي شما آورد از عبادت خداوند که تنهاست و شریکی ندارد،از
دین،شما را به آن دعوت کرد.
ذا هَلَکَ 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀
اللّ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً (گفتید هرگز مبعوث نکند خداوند پس از آن رسولی
􀀀
(تا آن که هلاك شد)یعنی مرد قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ هُ
را)یعنی بر کفر خود باقی مانده و گمان کردید خداوند حجتی را بوجود نخواهد آورد.
ذلِکَ􀀀 کَ
اللّ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ (گمراه می کند خداوند آن را که اسراف کار باشد) بر خودش و
􀀀
(همچنین)یعنی مانند این گمراهی یُضِلُّ هُ
ابٌ (شک کننده)یعنی شک کنندة در توحید و نبوت انبیاء 􀀀 کافر باشد،اصل اسراف به معنی تجاوز از حد است مُرْت
ص : 265
اللّ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 اَلَّذِینَ یُ
(آنان که ستیزه می کنند در آیات خداوند) یعنی در دفع و ابطال آیات خداوند جدال می کنند.
(الذین)محلا منصوب است چون بدل از (مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ) می باشد و جایز است محلا مرفوع باشد به جهت تقدیر ضمیر(هم).
طانٍ 􀀀 بِغَیْرِ سُلْ
(بدون سلطانی)یعنی بدون حجت که:
اللّ
􀀀
اهُمْ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ هِ 􀀀أَت
(بیایدشان،بزرگ باشد از نظر خشم نزد خداوند) یعنی بزرگ باشد این جدال از ایشان از نظر عداوت نزد خداوند وَ عِنْدَ الَّذِینَ
آمَنُوا (و نزد آنان که ایمان آوردند)به خداوند،مقصود این است که خداوند خشم کرده و لعن نموده و براي او عذاب مهیا
کرده است،و مؤمنان نیز او را دشمن داشته و به خاطر این جدال خشم می کنند پس شما نیز چون ایشان در رد آیات خداوند
مخاصمه و مجادله می کنید پس شما هم مستحق آن حال خواهید بود.
ذلِکَ􀀀 کَ
(همچنین)یعنی مانند آنان که بر دلهاشان علامت کفر زده شده بود.
جَبّ
ارٍ 􀀀 مُتَکَب ی کُلِّ قَلْبِ رٍِّ 􀀀 اللّ عَل
􀀀
یَطْبَعُ هُ
(مهر می زند خداوند بر قلب هر متکبر جبار)خدا این کار را براي عقوبت کفر شخص متکبر انجام می دهد،و لفظ
(جبار)صفت براي(متکبر)بوده و به معنی آن کسی است که از قبول حق سر- پیچی کند و یا به معنی(قتّال)یعنی زیاد کشنده
است .
ص : 266
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 36 تا 40
اشاره
ذلِکَ􀀀 کاذِباً وَ کَ 􀀀 ی وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ 􀀀 هِ مُوس 􀀀 ی إِل 􀀀 اتِ فَأَطَّلِعَ إِل 􀀀 ماو 􀀀 ابَ اَلسَّ 􀀀 ابَ ( 36 ) أَسْب 􀀀 انُ اِبْنِ لِی صَرْحاً لَعَلِّی أَبْلُغُ اَلْأَسْب 􀀀ام 􀀀 ا ه 􀀀 الَ فِرْعَوْنُ ی 􀀀 وَ ق
شادِ 􀀀 ا قَوْمِ اِتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّ 􀀀 الَ اَلَّذِي آمَنَ ی 􀀀 ابٍ ( 37 ) وَ ق 􀀀 إِلاّ فِی تَب
􀀀
ا کَیْدُ فِرْعَوْنَ 􀀀 زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ اَلسَّبِیلِ وَ م
صالِحاً مِنْ 􀀀 ا وَ مَنْ عَمِلَ 􀀀 إِلاّ مِثْلَه
􀀀
ي 􀀀 لا یُجْز 􀀀 رارِ ( 39 ) مَنْ عَمِلَ سَیِّئَهً فَ 􀀀 دارُ اَلْقَ 􀀀 اعٌ وَ إِنَّ اَلْآخِرَهَ هِیَ 􀀀 ا مَت 􀀀 اهُ اَلدُّنْی 􀀀 ذِهِ اَلْحَی 􀀀 ما ه 􀀀 ا قَوْمِ إِنَّ 􀀀 38 ) ی )
( سابٍ ( 40 􀀀 ا بِغَیْرِ حِ 􀀀 ئِکَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ یُرْزَقُونَ فِیه 􀀀 ی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُول 􀀀 ذَکَرٍ أَوْ أُنْث
ترجمه:
و فرعون گفت اي هامان بنا کن براي من کاخی شاید برسم به اسباب.
اسباب آسمانها،پس مطلع شوم به خداي موسی و من او را دروغگو گمان میکنم و این چنین آراسته شد براي فرعون زشتی
کردارش و بازداشته شد از راه،و نیست نیرنگ فرعون مگر در تباهی.و گفت آن که ایمان آورده بود اي قوم من پیروي کنید
ص : 267
مرا،هدایت کنم شما را براه راستی.اي قوم من،همانا این دنیا بهره ایست و آخرت آنست خانۀ قرار.کسی که عمل بد بکند پس
پاداش داده نشود مگر به مانند آن،و کسی که عمل صالح بکند از مرد یا زن در حالی که مؤمن باشد پس ایشان داخل می
شوند به بهشت و روزي داده می شوند در آن بدون حساب.
قرائت:
به نصب آخر خوانده است و دیگران به رفع آخر قرائت کرده اند،آن که به رفع خوانده گفته معنی « حفص » فاطلع-این لفظ را
چنین است:لعلی ابلغ و لعلی اطلع شاید برسم و شاید آگاه شوم)که داراي جواب نباشد،و آن که به نصب خوانده،(اطلع)را
با(فاء)اول آن،جواب قرار داده که به این صورت می شود(انی اذا بلغت و اطلعت) صدّ-این لفظ را برخی معلوم خوانده و گفته
اند که این لفظ مانند:
اللّ ) می باشد.
􀀀
(الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ هِ
عده اي هم مجهول خوانده و گفته اند این لفظ مانند ما قبل خود میباشد (و کذلک زین لفرعون سوء عمله)که(زیّن)مجهول
می باشد.
شرح لغات:
صرح-این لفظ به معنی بناي آشکاریست که از چشم ناظر اگر چه دور باشد پوشیده و ناپدید نشود،و این لغت به تصریح و
اظهار چیزي به صورت کامل و اتم می باشد.
سبب-هر آنچه که باعث رسیدن چیزي به چیز دورتر باشد به آن(سبب) گفته می شود و جمع آن(اسباب)است.
تباب-به معنی ضرر و زیان و منقطع شدن به هلاکت است.
تفسیر:
انُ 􀀀ام 􀀀 ا ه 􀀀 الَ فِرْعَوْنُ ی 􀀀 وَ ق
(و گفت فرعون اي هامان)که او وزیر و صاحب امرش بود
ص : 268
اِبْنِ لِی صَرْحاً
ابَ (تا شاید برسم 􀀀 گفته،یعنی مجلس عالی لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْب « حسن » (بنا کن براي من کاخی)یعنی قصري که به آجر ساخته شود،و
من به اسباب)،سپس اسباب را تفسیر می کند که:
اتِ􀀀 ماو 􀀀 ابَ السَّ 􀀀 أَسْب
گفته منظور این است که:برسم به راههاي از آسمانی به آسمان دیگر. « سدي » ( (اسباب آسمانها
می گوید:برسم به منازل آسمانها و گفته شده مقصود این است که « ابن عباس » گوید:برسم به درهاي راههاي آسمان « قتاده »
ی (پس 􀀀 هِ مُوس 􀀀 ی إِل 􀀀 شاید سببی به دست آورم و به آن به مرادم برسم و به دانشی دست پیدا کنم که از من پوشیده است فَأَطَّلِعَ إِل
آگاه شوم به خداي موسی)یعنی نگاه کنم به او،و او اراده کرد که با این راه ایجاد ضعف کند با این که می دانست چنین
و گفته شده که منظور فرعون این بود که می گفت:تا برسم به خداي موسی، پس جهل و « حسن » چیزي محال است.از قول
نادانی به او غلبه کرده و خیال می کرد که خداوند در آسمان است و او می تواند به آسمان برسد.
کاذِباً 􀀀 وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ
(و همانا من گمان می کنم او دروغگوست)یعنی من گمان می کنم که موسی دروغ می گوید که براي او غیر از من خدایی
وجود دارد که او را بسوي ما فرستاده است.
ذلِکَ􀀀 وَ کَ
(و همچنین)یعنی چنان که بر آن قوم کافر زشتی کردارشان زینت داده شده بود.
زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ
(آراسته شده بود براي فرعون زشتی کردارش)عمل زشت فرعون را اصحاب و همنشینانش و شیطان زینت داده و آراسته
بودند،
ص : 269
.« و زینت داده بود بر ایشان شیطان-انعام- 43 »، ( طانُ 􀀀 چنان که خدا می گوید: (وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْ
وَ صُدَّ عَنِ السَّبِیلِ
ابٍ (مگر در تباهی)یعنی در 􀀀 إِلاّ فِی تَب
􀀀
ا کَیْدُ فِرْعَوْنَ (و نبود نیرنگ فرعون)در ابطال آیات موسی 􀀀 (و بازداشته شد از راه) وَ م
برگشته و فرمود: « مؤمن آل فرعون » هلاکت و زیانی که او را سودي نمی داد.سپس خداوند به یادآوري نصیحت
شادِ 􀀀 ا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّ 􀀀 الَ الَّذِي آمَنَ ی 􀀀 وَ ق
(و گفت آن که ایمان آورده بود که اي قوم من،پیروي کنید مرا هدایت کنم شما را به راه راستی)یعنی براه هدایت که
آن،ایمان به خداوند و توحید او و اقرار به موسی می باشد.
گفته:گویندة این جمله نیز خود(موسی)می باشد. « جبائی »
اعٌ􀀀 ا مَت 􀀀 اهُ الدُّنْی 􀀀 ذِهِ الْحَی 􀀀 ما ه 􀀀 ا قَوْمِ إِنَّ 􀀀ی
(اي قوم من همانا این دنیا بهره ایست)یعنی این دنیا داراي نفع قلیلی است که زایل شده و منقطع می شود و وزر و گناهان آن
باقی می ماند.
رارِ 􀀀 دارُ الْقَ 􀀀 وَ إِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ
(و همانا آخرت خانۀ قرار است)یعنی خانۀ اقامت که در آن خلائق قرار می گیرند،پس فریب این دنیاي فانی را نخورید و آن
ا (کسی که کار زشت انجام دهد مجازات نمی شود مگر به 􀀀 إِلاّ مِثْلَه
􀀀
ي 􀀀 لا یُجْز 􀀀 را برتر از خانۀ باقی قرار ندهید مَنْ عَمِلَ سَیِّئَهً فَ
مانند آن)یعنی کسی که کار زشت انجام دهد مجازات نمیشود مگر به مقداري که به آن مستحق و سزاوار است از عقاب نه
ی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ (و کسی که عمل صالح کند از مرد یا زن در حالی که او مؤمن 􀀀 صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْث 􀀀 زیادتر از آن! وَ مَنْ عَمِلَ
باشد)تصدیق کند خداوند و پیامبرانش را،که ایمان،شرط قبولی عمل صالح می باشد.
سابٍ 􀀀 ا بِغَیْرِ حِ 􀀀 ئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ یُرْزَقُونَ فِیه 􀀀 فَأُول
(پس ایشان داخل بهشت شوند،روزي داده شوند در آن بدون حساب)یعنی روزي داده شوند زیادتر از آنچه مستحق هستند و
این از باب تفضل خداوند است،زیرا اگر
ص : 270
تنها به اندازة عمل و کردارشان پاداش داده شوند مسلما با حساب خواهد بود.
است. « مقاتل » برخی گفته اند:منظور اینکه بازخواستی نیست بر اهل بهشت در آنچه داده شوند،و این سخن
گوید:این سخن کلام(مؤمن آل فرعون)است و ممکن است که کلام خود خداوند باشد . « حسن »
ص : 271
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 41 تا 46
اشاره
ا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ 􀀀 بِاللّ وَ أُشْرِكَ بِهِ م
􀀀
اَلنّ ( 41 ) تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ هِ
ارِ 􀀀 ت إِلَی جاهِ وَ َدْعُونَنِی 􀀀 ا لِی أَدْعُوکُمْ إِلَی اَلنَّ 􀀀 ا قَوْمِ م 􀀀 وَ ی
اَللّ وَ أَنَّ اَلْمُسْرِفِینَ هُمْ
􀀀
ا إِلَی هِ 􀀀 لا فِی اَلْآخِرَهِ وَ أَنَّ مَرَدَّن 􀀀 ا وَ 􀀀 ما تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ دَعْوَهٌ فِی اَلدُّنْی 􀀀 لا جَرَمَ أَنَّ 􀀀 اَلْغَفّ ( 42 )
􀀀
إِلَی اَلْعَزِیزِ ارِ
حاقَ 􀀀 ا مَکَرُوا وَ 􀀀 اتِ م 􀀀 اَللّ سَیِّئ
􀀀
اهُ هُ 􀀀 ادِ ( 44 ) فَوَق 􀀀 اَللّ بَصِیرٌ بِالْعِب
􀀀
اَللّ إِنَّ هَ
􀀀
ا أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَی هِ 􀀀 اَلنّ ( 43 ) فَسَ تَذْکُرُونَ م
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀ْ
( ذابِ ( 46 􀀀 اَلسّ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ اَلْعَ
اعَهُ 􀀀 یَو تَقُومُ ا غُدُ  وا وَ عَشِیا وَ مَْ 􀀀 اَلنّ یُعْرَضُونَ عَلَیْه
ار 􀀀 ( اَلْعَذ ( 45 ابِ 􀀀 س بِآلِ فِرْعَوْنَ وُءُ
ترجمه:
و اي قوم من چیست مرا که میخوانم شما را بسوي نجات و می خوانید مرا به سوي آتش.می خوانید مرا تا کافر شوم به خداوند
و شرك ورزم به او آنچه که نیست مرا به آن علمی و من می خوانم شما را به سوي عزیز آمرزنده.ناچار همانا می خوانید مرا
به سوي آن که نیست دعوتی براي او در دنیا و نه در آخرت و
ص : 272
همانا بازگشت ما به سوي خداوند است و همانا مسرفان آنها اصحاب آتش هستند.پس به زودي به یاد خواهید آورد آنچه را
که من به شما می گویم و واگذار می کنم امر خود را به خداوند همانا خداوند بیناست به بندگان.پس نگهداشت خداوند او
را از بدیهاي آنچه که نیرنگ کردند و احاطه کرد آل فرعون را بدي عذاب.آتش بآنها عرضه می شود بامدادان و شامگاهان و
روزي که به پا شود ساعت،داخل کنید آل فرعون را در سخت ترین عذاب.
قرائت:
کلمۀ یاد شده را را به همزة قطع و کسر(خا)خوانده اند،و دیگران به همزة « یعقوب » و« ابو بکر » ادخلوا-اهل مدینه و کوفه غیر از
وصل و ضم(خاء) قرائت کرده اند.
گوید:در این لفظ هر دو معنی را می توان اراده کرد بنا بر این به قرائت اول(آل فرعون)مفعول به بوده و(اشد « ابو علی »
العذاب)مفعول دوم می باشد،و در تقدیر،حرف جر اراده شده و سپس حذف گردیده شده چنان که می گویی(دخل زید
الدار)که مقصود(فی الدار)است،چنان که(خرج)که مخالف(دخل)است به این صورت به کار می رود.و بنا به قرائت دوم(آل-
فرعون)منصوب به نداء بوده و(اشد العذاب)در محل مفعول به بوده که حرف جر ساقط شده و این لفظ به جاي مفعول به
منصوب می باشد.
تفسیر:
اشاره
ا لِی 􀀀 ا قَوْمِ م 􀀀 وَ ی
(و اي قوم من چیست مرا)یعنی چیست شما را؟چنان که گفته می- شود(ما لی اراك حزینا چیست مرا که تو را غمگین می
بینم)که مقصود این است،(چیست ترا؟)پس مقصود این است که اي قوم مرا خبر دهید از خود که این چه حال است؟ أَدْعُوکُمْ
جاهِ (می خوانم شما را به سوي نجات)از آتش با ایمان آوردن به خداوند 􀀀 إِلَی النَّ
ص : 273
النّ
ارِ 􀀀 ت إِلَی وَ دَْعُونَنِی
(و می خوانید شما مرا به سوي آتش)یعنی به شرك که موجب آتش باشد،زیرا کسی که به سبب چیزي بخواند به آن چیز
خوانده است.سپس خداوند این دو دعوت را تفسیر کرده و گفته است:
ا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ 􀀀 بِاللّ وَ أُشْرِكَ بِهِ م
􀀀
تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ هِ
(می خوانید مرا که کافر شوم به خداوند و شرك ورزم به او آنچه که بر آن علمی براي من نیست)و جایز هم نیست که به
آن(شرك به خدا)علم حاصل شود زیرا ممکن نیست دلیلی بر اثبات شریک براي خداوند نه از طریق شنیدنی و نه از طریق
عقل وجود داشته باشد.
الْغَفّ
􀀀
وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی الْعَزِیزِ ارِ
(و من می خوانم شما را به سوي عزیز آمرزنده) یعنی به سوي عبادت توانایی که مغلوب نشده و منع نمی گردد،پس انتقام می
گیرد از هر کافر عناد کننده که بخشنده است گناهان آن که از اهل توحید بخواهد.
لا جَرَمَ 􀀀
(به ناچار)گفته شده که معنی این کلمه،حق مقطوع است چه اینکه (جرم)به معنی(قطع)می باشد.
ما تَدْعُونَنِی 􀀀 لا جَرَمَ) به معنی رد کلام است و مقصود این است که(واجب و حق است) أَنَّ 􀀀 گوید: ( « خلیل » به حکایت از « زجاج »
إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ دَعْوَهٌ (همانا می خوانید مرا به سوي او که برایش دعوتی نیست)یعنی بطلان دعوتش واجب است و شما بناچار مرا
فِی الْآخِرَهِ (در دنیا و 􀀀 ا وَ لا 􀀀 می- خوانید به عبادت بتها و عبادت فرعون که بر ایشان دعوت سودمندي نیست فِی الدُّنْی
آخرت)پس مطلقا براي او دعوتی نیست که ابلاغ شود و اگر چه شخص نادان گمان کند که براي او دعوت سودمندي می-
باشد ولی دعوتی نیست که بر آن اعتناء شود به جهت فساد و تناقضی که دارد.
گفته:این بتها نمی توانند در دنیا و آخرت دعوت کسی را اجابت کنند،پس مضاف حذف شده « زجاج » و« قتاده » و« سدي »
که(استجابت)باشد بعضی گفته اند:دعوتی نیست بر آن،زیرا بتها در دنیا نمی توانند به
ص : 274
اللّ (و همانا بازگشت ما بسوي
􀀀
ا إِلَی هِ 􀀀 عبادت خود دعوت کرده و در آخرت هم مردم از آنها بیزاري می جویند وَ أَنَّ مَرَدَّن
خداوند است)یعنی واجب است که بازگشت و مصیر ما به سوي خداوند باشد،پس هر کسی به آنچه مستحق است مجازات
می شود.
وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ
(و همانا مسرفان)یعنی لازم شده بر مسرفان آنان که به جهت شرك ورزیدن و ریختن خون ناحق،بر خود اسراف کردند.
النّ
ارِ 􀀀 أَص حابُ 􀀀 هُمْ ْ
(ایشانند اصحاب آتش)که ملازم آتشند.
سپس از رهگذر وعظ و ترساندن می گوید:
فَسَتَذْکُرُونَ
ا أَقُولُ لَکُمْ (آنچه را که من می گویم)زمانی که در روز قیامت به آتش در- 􀀀 (پس به زودي به یاد آورید)درست بودن م
آئید.و گفته شده:پس زود باشد بیاد آورید هنگامی که عذاب نازل شود آنچه را که از پند و نصیحت براي شما گفتم.
اللّ
􀀀
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَی هِ
(و واگذار می کنم امر خود را به خداوند)یعنی کار خود را تسلیم خدا کرده و بر او توکل نموده و به لطفش اعتماد می کنم.و
(امر)اسم جنس می باشد.
ادِ 􀀀 اللّ بَصِیرٌ بِالْعِب
􀀀
إِنَّ هَ
(همانا خداوند بیناست به بندگان)یعنی به احوال ایشان آنچه که از اطاعت و معصیت انجام می دهند عالم است و با سخن فوق
ایمان خود را ظاهر می کند.
ا مَکَرُوا 􀀀 اتِ م 􀀀 اللّ سَیِّئ
􀀀
اهُ هُ 􀀀 فَوَق
گوید:خداوند از زشتی نیرنگ ایشان،او را نگهداشته و « قتاده » ( (پس نگهداردش خداوند از بدیهاي آنچه که نیرنگ کردند
نجات داده و عده اي گویند:فرعونیان تصمیم به قتل او گرفته بودند و او به کوه فرار کرد، پس فرعون دو نفر را به دنبال او
فرستاد چون آنها وي را دیدند مشاهده کردند که وي ایستاده و نماز می خواند و حیوانات وحشی به دور او صف کشیده اند،
ص : 275
ذابِ 􀀀 حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ (و احاطه کرد آل فرعون را)یعنی نازل شد به ایشان سُوءُ الْعَ 􀀀 پس آن دو ترسیده و فرارکنان بازگشتند وَ
(بدي عذاب)یعنی مکروه آن و آنچه از آن بد می نماید (آل فرعون کیانند؟) مراد از آل فرعون پیروان او هستند
گفته:(آل فرعون) آنهایی می باشند که بر دین فرعون بودند. « حسن » و
در اینجا گفته می شود که چرا خود فرعون را نگفته و آل او را گفته است؟ جواب می گوئیم که چون آل او بسبب عذاب
هلاك شدند،پس چگونه خواهد بود حال خود او.
عذاب بد براي فرعونیان در دنیا غرق شدن در دنیا بود و در آخرت عبارت است از آتش و بدینجهت خداوند می گوید:
ا غُدُ  وا وَ عَشِیا 􀀀 اَلنّ یُعْرَضُونَ عَلَیْه
ار 􀀀 ُ
(ایشان هر بامداد و شامگاه به آتش عرضه می شوند)یعنی آل فرعون در گورهاشان در صبح و شام بر آتش عرضه می شوند و
از این راه عذاب می گردند.
ذابِ) مرفوع شده است 􀀀 النار-این لفظ به خاطر بدل بودنش از (سُوءُ الْعَ
چند حدیث:
از رسول خدا(ص)روایت کرده که فرمود: « ابن عمر » از « نافع »-1
چون یکی از شما بمیرد هر صبح و شام جایگاهش بر او نشان داده می شود اگر از اهل بهشت باشد جایگاهش بهشت است و
خود آورده اند. « صحیح » در کتاب « مسلم » و« بخاري » اگر از اهل جهنم باشد جایگاهش جهنم است.این روایت را
امام صادق(ع)فرمود:نشان دادن جایگاه در دنیا بوده پیش از قیامت چه اینکه در آتش قیامت صبح و شام نخواهد بود،سپس
فرمود:اگر
ص : 276
منظور قیامت باشد پس ما بین صبح و شام طبق این آیه عذاب نخواهند شد فقط در صبح و شام عذاب می شوند،پس این آیه
مربوط به برزخ است پیش از قیامت، آیا نشنیده اي قول خداوند متعال را که:
ذابِ 􀀀 السّ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَ
اعَهُ 􀀀 یَو تَقُومُ وَ مَْ
(و روز قیامت بپا میشود ساعت داخل کنید آل فرعون را در سخت ترین عذاب)این امر یا بر خود آل فرعون است که داخل
شوید یا امر به فرشتگان است که داخل کنید به عذاب یعنی عذاب جهنم.
ص : 277
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 47 تا 50
اشاره
الَ اَلَّذِینَ 􀀀 اَلنّ ( 47 ) ق
ارِ 􀀀 مِن عَنّ نَصِ یباً ا􀀀 م کُنّ لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ غُْنُونَ
ا􀀀 إِن ّ
􀀀
اءُ لِلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا ا 􀀀 اَلنّ فَیَقُولُ اَلضُّعَف
ارِ 􀀀 ی فِی حاجُّونَ 􀀀 وَ إِذْ تََ
ذابِ 􀀀 عَنّ یَوْماً مِنَ اَلْعَ
ا􀀀 ی اَلنّ لِخَزَنَهِ جَهَنَّمَ اُدْعُوا رَبَّکُمْ خَُفِّفْ
ارِ 􀀀 اَلَّذِین فِی الَ 􀀀 ادِ ( 48 ) وَ ق 􀀀 اَللّ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ اَلْعِب
􀀀
ا إِنَّ هَ 􀀀 إِنّ کُلٌّ فِیه
􀀀
اِسْتَکْبَرُوا ا
( لالٍ ( 50 􀀀 إِلاّ فِی ضَ
􀀀
کافِرِینَ 􀀀 اءُ اَلْ 􀀀 ا دُع 􀀀 الُوا فَادْعُوا وَ م 􀀀 ی ق 􀀀 الُوا بَل 􀀀 اتِ ق 􀀀 الُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 49 ) ق )
ترجمه:
و زمانی که پرخاش کنند در آتش پس بگویند ضعیفان به آنان که کبر ورزیدند ما پیروان شما بودیم آیا هستید شما که بی
نیاز کنید از ما قسمتی از آتش را.گویند آنان که کبر ورزیدند ما همه در آن هستیم،همانا خداوند حکم کرد میان بندگان.و
گویند آنان که در آتشند به خازنان جهنم بخوانید پروردگارتان را سبک گرداند از ما روزي را از آتش.گویند آیا نبودید که
میآمد بسوي شما رسولان شما با نشانه ها؟گویند آري،گویند پس بخوانید و نیست خواندن کافران مگر در گمراهی.
ص : 278
لغت:
تبع-ممکن است این لفظ مصدر باشد که گفته می شود(تبع تبعا- تابع شد تابع شدنی)و نیز جایز است که این لفظ
جمع(تابع)باشد مانند (خادم)که جمع آن(خدم)است و(خائل)که جمع آن(خول)است و (غایب)که جمع آن(غیب)است.
اعراب:
أَ وَ لَمْ تَکُ
-تقدیر این جمله چنین است که(او لم تک القصه)که(القصه) اسم(تک)بوده و (تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ) تفسیر آن باشد.
تفسیر:
اشاره
در اینجا خداوند به ماجراي پرخاش کردن مردم جهنم به یکدیگر پرداخته و می گوید:
النّ
ارِ 􀀀 ی فِی حاجُّونَ 􀀀 وَ إِذْ تََ
بیاد آور بر قوم خود وقتی را که اهل آتش در میان آتش پرخاش !« محمد » (و زمانی که پرخاش می کنند در آتش)یعنی اي
اءُ (پس گویند ضعیفان)که پیروان می باشند لِلَّذِینَ 􀀀 کرده و پیشوایان با پیروان خود به مخاصمه می پردازند فَیَقُولُ الضُّعَف
کُنّ لَکُمْ (ما بودیم براي شما)گروه رئیسان تَبَعاً (پیروان)که اطاعت می
ا􀀀 إِن ّ
􀀀
اسْتَکْبَرُوا (بر آنان که تکبر کردند)که پیشوایان باشند ا
کردیم امر شما را و اجابت می کردیم شما را در آن چه که می خواندید.
النّ
ارِ 􀀀 مِن عَنّ نَصِیباً ا􀀀 م فَهَلْ أَنْتُمْ غُْنُونَ
(پس آیا هستید که بی نیاز کنید از ما بهره اي از آتش را)زیرا بر زمامدار لازم است که از پیروان خود و از فرمان- بران خود
دفاع کند،بدین جهت می گویند:آیا شما می توانید مقداري از عذاب را که در آن هستیم به جاي ما حمل کنید و متحمل
ا (گویند آنها که تکبر کرده بودند همانا ما همگی در آن هستیم)یعنی ما و شما در آتش 􀀀 إِنّ کُلٌّ فِیه
􀀀
الَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا ا 􀀀 شوید ق
هستیم
ص : 279
بحث ادبی:
ا) 􀀀 (کُلٌّ فِیه
مبتدا و خبر است که محلا مرفوع و خبر(انّا)است و جایز است که لفظ(کل)خبر براي(انّ)باشد که مقصود چنین می شود(انا
ادِ (همانا خداوند حکم کرد میان بندگان)به این 􀀀 اللّ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِب
􀀀
مجتمعون فی النار-ما جمع شوندگانیم در آتش) إِنَّ هَ
صورت و به این که هیچ کس متحمل عذاب دیگري نمی شود و بناچار هر کس به خدا شرك ورزد و با او دیگري را عبادت
کند معاقب و مجازات می شود.
النّ
ارِ 􀀀 الَّذِین فِی الَ 􀀀 وَ ق
(و گویند آنان که در آتشند)یعنی از پیشوایان و پیروان که در آتش هستند.
لِخَزَنَهِ جَهَنَّمَ
عَنّ
ا􀀀 ی (به خازنان جهنم)آنهایی که سرپرستی عذاب اهل جهنم را از فرشتگان و موکلین جهنم به عهده دارند اُدْعُوا رَبَّکُمْ خَُفِّفْ
ذابِ (بخوانید پروردگارتان را تخفیف دهد از ما روزي از عذاب را) این سخن را به جهت بی طاقتی از شدت 􀀀 یَوْماً مِنَ الْعَ
عذاب و از شدت زاري می گویند و طمع دارند از عذاب ایشان تخفیف داده شود با این که می دانند که شکنجۀ ایشان قطع
نشده و تخفیف داده نمی شود.
الُوا 􀀀ق
(گفتند)بر ایشان خازنان جهنم.
اتِ􀀀 أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّن
(آیا مگر نیامد شما را رسولان شما با بینه ها)یعنی با حجتها و دلیلهایی که براي صحت توحید و نبوت بود،پس کافر شده و
عناد کردید تا این که مستحق این عذاب گردیدید.
ی􀀀 الُوا بَل 􀀀ق
(گویند آري)آمد بسوي ما پیامبرانمان با بینه ها،پس ایشان را تکذیب کرده و نبوت آنان را منکر شدیم.
الُوا فَادْعُوا 􀀀ق
(گویند پس بخوانید)یعنی خازنان جهنم گویند،شما بخوانید و ما نمی خوانیم مگر با اذن،و به ما اذن داده نشده است.
ص : 280
برخی گویند این جمله براي سبک شمردن اهل جهنم گفته می شود و نیز گفته اند مقصود از جملۀ فوق این است که:بخوانید
لالٍ (و نیست خواندن کافران مگر در گمراهی) یعنی در بیهودگی که 􀀀 إِلاّ فِی ضَ
􀀀
کافِرِینَ 􀀀 اءُ الْ 􀀀 ا دُع 􀀀 با آه و زاري و بیچارگی وَ م
سودي ندارد.
ص : 281
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 51 تا 55
اشاره
اَلظّ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اَللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ
􀀀
یَنْفَعُ الِمِینَ 􀀀 ادُ ( 51 ) یَوْمَ لا 􀀀 ا وَ یَوْمَ یَقُومُ اَلْأَشْه 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 ا وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا فِی اَلْحَی 􀀀 إِنّ لَنَنْصُ رُ رُسُلَن
􀀀
ا
اَللّ
􀀀
ابِ ( 54 ) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ هِ 􀀀 ي لِأُولِی اَلْأَلْب 􀀀 ابَ ( 53 ) هُديً وَ ذِکْر 􀀀 رائِیلَ اَلْکِت 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 ي وَ أَوْرَثْن 􀀀 ا مُوسَی اَلْهُد 􀀀 اَلدّ ( 52 ) وَ لَقَدْ آتَیْن
ارِ 􀀀
( کارِ ( 55 􀀀 حَقٌّ وَ اِسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ اَلْإِبْ
ترجمه:
همانا ما یاري کنیم رسولان خود را و آنان که ایمان آوردند،در زندگانی دنیا و روزي که بپا شود گواهان.روزي که سودي
ندهد ستمکاران را عذر ایشان و برایشان باشد لعنت و بر آنها باشد بدي آن سراي.و به حقیقت دادیم موسی را هدایت و بنی
اسرائیل را وارث کتاب کردیم.هدایت و پندي است بر صاحبان خرد.پس صبر کن همانا وعدة خدا حق است و استغفار کن
براي گناهت و تسبیح بگو به ستایش پروردگارت به شامگاه و بامدادان.
قرائت:
ینفع-این لفظ را به هر دو وجه با(تاء)و یا با(یاء)خواندن نیکوست زیرا که فاعل آن یا(معذرت)است و یا(اعتذار)که به معنی
معذرت میباشد چنان که(وعظ)و(موعظه)هر دو به یک معنی می باشد.
ص : 282
اعراب:
ادُ 􀀀 یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْه
ا) است چون عطف به آن است چنان که گفته می شود(جئتک امس و الیوم) 􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 -این جمله محلا تابع (فِی الْحَی
تفسیر:
اشاره
اکنون خداوند از خود خبر می دهد که رسولان خود و آنان را که ایشان را تصدیق کرده اند یاري می کند و می فرماید:
ا􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 ا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَی 􀀀 إِنّ لَنَنْصُرُ رُسُلَن
􀀀
ا
(همانا ما یاري می کنیم رسولان خود و آنان را که ایمان آوردند در زندگانی دنیا)
یاري خداوند:
کمک و یاري خداوند بر مردم به چند گونه می باشد،گاهی با حجت و دلیل است و گاهی به پیروزي در جنگ است و این
دو هر یک به اقتضاي حکمت بوده و روي مصلحتی می باشد که خداوند سبحان می داند.
گاهی نصرت خداوند با الطاف و تأیید و تقویت قلب بوده و گاهی با هلاك کردن دشمن می باشد.
همۀ اینها از جانب خداوند براي یاري پیامبران و مؤمنان به کار رفته است.
گاهی آنان با دلیل و حجت بر مخالفان خود یاري شده و زمانی با قهر و غلبه بر دشمنان خود پیروز گشته و هنگامی با هلاك
شدن دشمن و نجات ایشان با آنان که به ایشان ایمان آورده اند نصر و ظفر یافته اند.و در برخی از زمانها نصرت ایشان به
با کشته شدن هفتاد هزار نفر به عنوان انتقام از خون وي یاري « یحیی بن زکریا » انتقام گرفته شدن مخالفانشان می باشد چنان که
و نصرت گردید.
پس ناچار مردان خدا به یکی از این راهها در دنیا پیروز خواهند شد.
ادُ 􀀀 وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْه
(و روزي که بپا شود گواهان)،باید گفت(اشهاد) جمع(شاهد)است،چون(صاحب)و(اصحاب)،و آنها کسانیند که در روز
ص : 283
قیامت بر اساس حق به مؤمنان و بر اهل باطل و کافران گواهی می دهند،و در این حال مؤمنان و اهل حق شاد شده و اهل باطل
رسوا گردند.
گوید:گواهان عبارتند از فرشتگان و پیامبران و مؤمنان. « قتاده »
گفته:گواهان عبارتند از فرشتگان حافظ که به تبلیغ پیامبران و تکذیب کافران گواهی می دهند. « مجاهد »
و برخی گفته اند:گواهان عبارتند از پیامبران فقط،که بر مردم گواهی می دهند.
سپس خداوند از چنین روزي خبر داده و می گوید:
الظّ مَعْذِرَتُهُمْ
􀀀
لا یَنْفَعُ الِمِینَ 􀀀 یَوْمَ
(روزي که نفع ندهد ستمکاران را عذر- آوردنشان)یعنی کافران از کفر خود عذر و بهانه می آورند ولی پذیرفته نمیشود و
اگر توبه کنند نفعی نمی دهد.و این که خداوند از نفع عذر آوردن در روز قیامت نفی کرده با این که در دنیا نافع است چون
آخرت جاي پناه بردن به عمل و کردار است و پناه بردن به عملی که مورد ملامت است غیر پسندیده است.
وَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ
الدّ (و بر ایشان باشد زشتی
ارِ 􀀀 س (و بر ایشان باشد لعنت)که آن دوري از رحمت و محکوم شدن به شکنجۀ دائم است وَ لَهُمْ وُءُ
آن سراي)که دوزخ است و از آن پناه می بریم به خداوند.
و قوم او پرداخته و بیان می کند: « موسی » سپس خداوند به یاري کردن خود از
ي􀀀 ا مُوسَی الْهُد 􀀀 وَ لَقَدْ آتَیْن
را دادیم که در آن دلیلهاي آشکار بر معرفت خداوند و « تورات » (و به تحقیق دادیم به موسی هدایت کردن را) یعنی به موسی
توحید او می باشد.
ابَ􀀀 رائِیلَ الْکِت 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 وَ أَوْرَثْن
(و به ارث دادیم به بنی اسرائیل کتاب را) یعنی پس از موسی تورات را به ارث به بنی اسرائیل دادیم
ص : 284
هُديً
معالم و معارف دین خود را بدانند. « بنی اسرائیل » (هدایت)یعنی او هدایت و دلالت است که به آن مردم
ابِ􀀀 ي لِأُولِی الْأَلْب 􀀀 وَ ذِکْر
(و پندي است مر صاحبان خرد را)یعنی پند دهنده است براي خردمندان،زیرا آنها می توانند از آن استفاده کنند به خلاف آن
که داراي خرد و عقل نیست.
ممکن است که دو لفظ(ذکري)و(هدي)مصدر بوده و محلا حال و منصوب از(الکتاب)باشند که در این صورت به معنی هادي
و مذکر یعنی هدایت کننده و پند دهنده خواهد بود.و جایز است این دو لفظ به معنی(مفعول له)باشد که معنی چنین می
شود:فرستادیم تورات را براي هدایت و پند.
سپس خداوند پیامبر خود را امر به صبر و شکیبایی می کند و می فرماید:
فَاصْبِرْ
(صبر کن)اي محمد(ص)!بر آزار قومت و از این که تو را تکذیب می کنند.
اللّ حَقٌّ
􀀀
إِنَّ وَعْدَ هِ
(همانا وعدة خدا حق است)به آن که از پیروي در دنیا و ثواب در آخرت وعده داده است و در آن تخلفی نیست وَ اسْتَغْفِرْ
لِذَنْبِکَ (و استغفار کن براي گناهت) کسی که سر زدن گناهان کوچک را بر پیامبران جایز می داند این آیه را چنین معنی می
کند که از خدا براي گناه کوچکت که از تو سر زده است درخواست آمرزش کن و این به خاطر نعمت بزرگی است که
خداوند پیامبران خود را در مقابل گناهان صغیره مکلف به توبه می کند.
ولی کسی که حتی گناه صغیره را بر پیامبران جایز نمی داند،که همین عقیده نیز درست و صحیح است می گوید:این
امر،دستور تعبدي از خدا به پیامبرش بوده که او دعا و طلب آمرزش کند تا بدین وسیله درجات و مقامش بالا رفته و نیز
سرمشقی باشد براي آنان که از پیغمبر تبعیت می کنند.
ص : 285
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ
(و تسبیح بگو به ستایش پروردگارت)یعنی خداوند را منزه کن و به شکر او اعتراف کن و نسبت نعمتها را به او بده و بر او
شبیه و مثلی قرار مده.
و برخی گفته اند:تنزیه کن صفات خدا را از صفات افراد حادث،و منزه که افعال او را از افعال ستمکاران.
و بعضی گویند:نماز بگزار به امر پروردگارت:
بِالْعَشِیِّ
است. « مجاهد » کارِ (و بامدادان)از طلوع فجر دوم تا طلوع خورشید،و این قول 􀀀 (شامگاه)از نیمۀ روز تا هنگام شب وَ الْإِبْ
گوید:مقصود نمازهاي پنجگانه است. « ابن عباس »
از رسول خدا(ص)روایت شده که فرمود:اي آدم!به یاد آور مرا یک ساعت بعد از صبح و یک ساعت بعد از عصر کفایت می
کنم از مهم تو.
ص : 286
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 56 تا 60
اشاره
( بِاللّ إِنَّهُ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْبَصِیرُ ( 56
􀀀
الِغِیهِ فَاسْتَعِذْ هِ 􀀀 ا هُمْ بِب 􀀀 إِلاّ کِبْرٌ م
􀀀
اهُمْ إِنْ فِی صُدُورِهِمْ 􀀀 طانٍ أَت 􀀀 اَللّ بِغَیْرِ سُلْ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 إِنَّ اَلَّذِینَ یُ
ی وَ اَلْبَصِیرُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ 􀀀 ا یَسْتَوِي اَلْأَعْم 􀀀 لا یَعْلَمُونَ ( 57 ) وَ م 􀀀 اَلنّ
اسِ􀀀 أَکْث کِنَّ رََ 􀀀 اَلنّ وَ ل
اسِ􀀀 خ اتِ وَ اَلْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ لَْقِ 􀀀 ماو 􀀀 لَخَلْقُ اَلسَّ
الَ 􀀀 لا یُؤْمِنُونَ ( 59 ) وَ ق 􀀀 اَلنّ
اسِ􀀀 أَکْث کِنَّ رََ 􀀀 ا وَ ل 􀀀 رَیْبَ فِیه 􀀀 اَلسّ لَآتِیَهٌ لا
اعَهَ 􀀀 تَتَذَکَّر ( 58 ) إِنَّ ا وُنَ 􀀀 اَلصّ وَ لَا اَلْمُسِیءُ قَلِیلًا م
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع مَِلُوا
( داخِرِینَ ( 60 􀀀 ادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ 􀀀 رَبُّکُمُ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ اَلَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِب
ترجمه:
همانا آنان که ستیزه می کنند در آیات خداوند بدون دلیلی که بیایدشان نیست در سینه هاشان مگر کبر،نیستند که برسند به
آن،پس پناه ببر به خداوند همانا اوست شنوا و بینا.همانا آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر است از آفرینش مردم و لکن بسیاري
از مردم نمی دانند.و مساوي نیست کور و بینا و آنان که ایمان آورده و عمل صالح کردند و بدکاران،کمی یادآور شوید.همانا
ساعت آینده است نیست در آن شکی و لکن اکثر مردم ایمان نمی آورند.و گفت
ص : 287
پروردگارتان بخوانید مرا اجابت کنم شما را،همانا آنان که تکبر می کنند از عبادت من بزودي داخل شوند به دوزخ
سرافکندگان.
قرائت:
تتذکرون-اهل کوفه این کلمه را به(تاء)خوانده و دیگران به(یاء).
وجه قرائت اول این است که(قل لهم بگو بر ایشان)در تقدیر بوده و به صورت مخاطب به کار رفته و وجه قرائت دوم این است
این « سهل » و « شمونی » غیر از « ابو بکر » و« ابن کثیر » و« ابو جعفر »- که منظور از فاعل(یتذکرون) کافران که مغایبند باشد سیدخلون
کلمه را به ضم(یاء)و فتح(خاء)خوانده و دیگران به فتح (یاء)و ضم(خاء)قرائت کرده اند و وجه هر دو قرائت روشن است.
شأن نزول:
خروج خواهد کرد و ما او را به علیه « دجّال »: اتِ) دربارة یهود نازل شده است که می گفتند 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 این آیه (إِنَّ الَّذِینَ یُ
است. « ابو العالیه » محمد و پیروانش یاري کنیم تا از دست ایشان راحت شده و ملک به سوي ما بازگردد،و این قول
تفسیر:
اشاره
جادِلُونَ 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ یُ
اللّ (در آیات خداوند)یعنی در دفع و ابطال آیات خداوند بِغَیْرِ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 (همانا آنان که جدال می کنند)یعنی دشمنی می کنند فِی آی
طانٍ (بدون سلطانی)یعنی بدون حجتی که: 􀀀 سُلْ
اهُمْ 􀀀أَت
إِلاّ کِبْرٌ
􀀀
(بیایدشان)از جانب خداوند که به واسطۀ آن مذهبی که با مذهب ایشان مخالف است انکار کنند إِنْ فِی صُدُورِهِمْ
ص)چیز دیگري )« محمد » (نیست در سینه هاشان مگر کبر)یعنی در سینه- هاي ایشان جز تکبر و جبریت و نشان دادن عظمت بر
ص : 288
نیست.
الِغِیهِ 􀀀 ا هُمْ بِب 􀀀م
(نیستند که به آن برسند)یعنی آنها نمی رسند به مقتضی این عظمت زیرا خداوند آنان را خوار و ذلیل می کند.
برخی گفته اند که منظور این است:آنان روي حسد به نبوت تو که خدا به واسطۀ آن تو را گرامی داشته است تکبر کرده ولی
به بزرگی نمی رسند زیرا خداوند به شرف نبوت هر که را بخواهد بلند و گرامی می دارد.
بِاللّ .(پناه ببر به خداوند)از شرّ یهود و دجال و از شر آن چه که
􀀀
فَاسْتَعِذْ هِ « دجال » و بعضی گفته:آنان نمی رسند به وقت خروج
پناه بردن از آن واجب است.
إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ
اتِ وَ 􀀀 ماو 􀀀 (همانا او شنواست)به گفتار اینان اَلْبَصِ یرُ (بیناست)به نهانشان و در این سخن بر ایشان هشدار و تهدید است لَخَلْقُ السَّ
الْأَرْضِ (آفرینش آسمانها و زمین)که با عظمت بوده و داراي اجزاء بسیاري می باشند و در فضا بدون ستون قرار گرفته و فلک
النّ
اسِ􀀀 خ و ستارگان آن بدون سبب در حرکت است أَکْبَرُ (بزرگتر است)یعنی در نزد ما داراي عظمت و ابهت می باشد مِنْ لَْقِ
(از آفرینش مردم)اگر چه خلقت مردم از نظر زندگانی و حواسی که براي ادراکات گوناگونی آماده شده با عظمت تر می
باشد.
لا یَعْلَمُونَ 􀀀 النّ
اسِ􀀀 أَکْث کِنَّ رََ 􀀀 وَ ل
(ولی اکثر مردم نمی دانند)به جهت این که از فکر خود عدول کرده و بر صحت این فکر استدلال نمی کنند،مقصود این است
که مردم چون اقرار کردند به این که خداوند آسمان و زمین را آفرید چگونه قدرت خدا را بر توانایی زنده کردن مردگان
انکار می کنند،ولی ایشان از تدبر اعراض کرده و خود را به جاي افراد جاهل و نادان قرار دادند که هیچ چیزي را نمی دانند.
ص : 289
ی وَ الْبَصِیرُ 􀀀 ا یَسْتَوِي الْأَعْم 􀀀 وَ م
(و مساوي نیست کور و بینا)یعنی مساوي نمی باشد کسی که خود را مهمل و بیهوده قرار داده با کسی که اندیشه کرده و حق
را نشناخته است،خداوند آن را که در دلیلها تفکر نمی کند به کور تشبیه کرده و آن را که به آنها استدلال می کند به بینا مثال
زده است.
الصّ وَ لَا الْمُسِیءُ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
(و آنان که ایمان آوردند و عمل صالح کردند و نه زشتکار)یعنی مؤمن صالح با کافر فاسق در کرامت و اهانت و هدایت و
ضلالت مساوي نیستند.
ا تَتَذَکَّرُونَ 􀀀 قَلِیلًا م
(اندکی یادآور شوید)ممکن است که(ما)زایده و یا مصدریه باشد،پس تقدیر چنین می شود(قلیلا تذکرهم کم است تذکر
ایشان) یعنی نظرشان در آنچه سزاوار است و بسوي آن خوانده می شوند اندك است.
السّ
اعَهَ 􀀀 إِنَّ
کِنَّ 􀀀 ا (شکی نیست در آن)یعنی در آمدن آن شکی نیست وَ ل 􀀀 لا رَیْبَ فِیه 􀀀 (ساعت)یعنی قیامت لَآتِیَهٌ (آینده است)یعنی واقع شود
لا یُؤْمِنُونَ (و لکن بسیاري از مردم ایمان نمی آورند)یعنی این مطلب را بخاطر جهلشان به خداوند و گمانشان در 􀀀 النّ
اسِ􀀀 أَکْث رََ
الَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ (و گفت پروردگارتان بخوانید مرا اجابت کنم شما را)یعنی زمانی 􀀀 اخبار او،تصدیق نمی کنند وَ ق
که مصلحت اقتضاء کند خداوند شما را اجابت می کند، پس ناچار در این جمله باید لفظا یا اضمارا،(مصلحت)را شرط قرار
داد و الاّ نادرست خواهد بود زیرا بسیار شود که به مفسده اي بخوانند و اجابت آن قبیح باشد،ولی شرط عدم مفسده،لازم نمی
باشد.
گوید معنی چنین است که:پیروي و عبادت کنید مرا تا ثواب دهم شما را،و بر این سخن دلالت می کند قول رسول « ابن عباس »
خدا(ص)که فرمود:
دعا عبارت از عبادت است.و چون از عبادت به دعا تعبیر کرده ثواب دادن را
ص : 290
به معنی اجابت قرار داده است تا تجانس در لفظ رعایت شود.
ادَتِی 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِب
داخِرِینَ (بزودي داخل دوزخ شوند 􀀀 (همانا آنان که تکبر می کنند از عبادت من)و از دعاي من سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ
سرافکندگان)یعنی خوار و ذلیل باشند.
در این آیه دلالت بر عظمت قدر دعا در نزد خداوند و فضیلت انقطاع بسوي خداوند شده است
حدیث:
گوید به حضرت صادق(ع)عرض کردم:فدایت شوم چه می فرمایی دربارة دو مرد که داخل مسجد می « معاویه بن عمار »
شوند،یکی نمازش زیادتر و دیگري دعایش زیادتر است،کدام یک از آن دو افضل هستند؟حضرت فرمود کار هر دو
نیکوست،گفتم فهمیدم ولی می پرسم کدام یک افضل هستند؟فرمود:
آنکه نیایش و دعایش بیشتر است!آیا نشنیده اي قول خداوند را که می گوید:
(ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ...)
و فرمود:دعا عبادت بزرگ است.
از حضرت باقر(ع)روایت کرده که فرمود دربارة این آیه که: « زراره »
بهترین عبادت عبارت از دعا می باشد.
ع)گفتم کدام یک از عبادتها بهتر است؟فرمود:هیچ چیزي نزد خداوند )« امام باقر » از پدرش روایت کرده که به « حنان بن سدیر »
بهتر از این نیست که سؤال شود و طلب گردد از آن چه پیش اوست و کسی دشمن تر به خدا نیست از کسی که از عبادت
خداوند تکبر کرده و از آن چه نزد خداست سؤال نکند.
ص : 291
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 61 تا 65
اشاره
اَللّ
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 لا یَشْکُرُونَ ( 61 ) 􀀀 اَلنّ
اسِ􀀀 أَکْث کِنَّ رََ 􀀀 اَلنّ وَ ل
اسِ􀀀 ع اَللّ لَذُو فَضْلٍ لََی
􀀀
ارَ مُبْصِراً إِنَّ هَ 􀀀 اَللّ اَلَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اَللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ اَلنَّه
􀀀
هُ
اَللّ اَلَّذِي جَعَلَ
􀀀
اَللّ یَجْحَ دُونَ ( 63 ) هُ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 کانُوا بِآی 􀀀 ذلِکَ یُؤْفَکُ اَلَّذِینَ 􀀀 فَأَنّ تُؤْفَکُونَ ( 62 ) کَ
􀀀
إِلاّ هُوَ ی
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ 􀀀 رَبُّکُمْ
( الَمِینَ ( 64 􀀀 اَللّ رَبُّ اَلْع
􀀀
ارَكَ هُ 􀀀 اَللّ رَبُّکُمْ فَتَب
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 اتِ 􀀀 اءً وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ اَلطَّیِّب 􀀀 ماءَ بِن 􀀀 راراً وَ اَلسَّ 􀀀 لَکُمُ اَلْأَرْضَ قَ
( الَمِینَ ( 65 􀀀 لِلّ رَبِّ اَلْع
􀀀
إِلاّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ اَلدِّینَ اَلْحَمْدُ هِ
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 هُوَ اَلْحَیُّ
ترجمه:
خداوند است آن که قرار داد شب را براي شما تا بیارامید در آن و قرار داد روز را بینا کننده همانا خداوند صاحب فضل است
بر بندگان و لکن اکثر مردم شکر نمی کنند.این است خداوند پروردگار شما،آفرینندة هر چیزي، نیست الهی مگر او،پس کجا
رانده می شوید.این چنین رانده شونده آنان که بودند آیات خدا را انکار می کردند.خداست آن که قرار داد براي شما زمین
را پایگاه و آسمان را بنائی و اندام داد شما را پس نیکو گردانید اندام شما را
ص : 292
و روزي داد شما را از پاکیزه ها،این است خداوند پروردگار شما،پس مبارك است خداوند پروردگار جهانیان.اوست
اللّ پس بخوانید او را خالص کنندگان دین براي او،سپاس خداوند را که آفریدگار جهانیان است.
􀀀
زنده،نیست الهی مگر ه
تفسیر:
و اینک خداوند می پردازد به آن چه که بر توحیدش دلالت می کند و می فرماید:
اَللّ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ
􀀀
هُ
(خداست آن که قرار داد براي شما)گروه مردم اَللَّیْلَ (شب را)و آن از میان غروب آفتاب تا به طلوع فجر دوم است لِتَسْکُنُوا فِیهِ
(تا بیارمید در آن)یعنی غرض خداوند از خلقت شب، سکونت و استراحت شما از رنج و مشقت روز می باشد.
ارَ مُبْصِراً 􀀀 وَ النَّه
(و روز را بینا کننده)یعنی قرار داد براي شما روز را که از طلوع فجر دوم تا به غروب خورشید است،روشنی بخش تا مواضع
النّ (همانا خداوند
اسِ􀀀 ع اللّ لَذُو فَضْلٍ لََی
􀀀
حاجتهاي خود را ببینید،خداوند روز را بینا قرار داد چون می بینند در آن بینندگان إِنَّ هَ
صاحب فضل بر مردم است) به این نعمتها که بر مردم ارزانی داشته بدون این که استحقاق داشته و حق طلب داشته باشند.
لا یَشْکُرُونَ 􀀀 النّ
اسِ􀀀 أَکْث کِنَّ رََ 􀀀 وَ ل
(و لکن اکثر مردم سپاسگزاري نمی کنند)یعنی اکثر مردم با همۀ این نعمتها به آنها اعتراف نکرده و انکار کرده و به آنها کافر
شدند،سپس خداوند خلق خود را مخاطب ساخته و می فرماید:
اللّ رَبُّکُمْ
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀
(این است خداوند پروردگار شما)یعنی آن که این دلالتها را ظاهر ساخته و نعمتها را ارزانی داشته اوست خداوند،پروردگار
خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ (آفرینندة همه چیز)از آسمانها و زمین و آن چه میان 􀀀 شما و مالک شما
ص : 293
فَأَنّ تُؤْفَکُونَ (پس کجا
􀀀
إِلاّ هُوَ (نیست الهی مگر او)یعنی کسی به غیر از خداوند مستحق عبادت نیست ی
􀀀
هَ 􀀀 إِل 􀀀 این دو است لا
برگردانیده شوید)یعنی چگونه از عبادت خداوند به عبادت غیر او توجه می کنید با این که دلیلهاي توحید خداوند آشکار
است، سپس خداوند می گوید:
ذلِکَ􀀀 کَ
اللّ یَجْحَدُونَ (برگردانده شوند آنان که
􀀀
اتِ هِ 􀀀 کانُوا بِآی 􀀀 (این چنین)یعنی چنان که اینان روگردانده و منصرف شدند یُؤْفَکُ الَّذِینَ
به آیتهاي خداوند انکار می ورزند)و آنان پیشینیان ایشان بودند از کافران که بزرگانشان و رهبرانشان آنان را منصرف کرده و
بازگردانده بودند.
و اکنون خداوند به ذکر دلیلهاي توحید خود پرداخته و می فرماید:
راراً 􀀀 اَللّ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَ
􀀀
هُ
اءً (و آسمان را بنائی) یعنی 􀀀 ماءَ بِن 􀀀 (خداوند است آن که قرار داد زمین را براي شما جایگاهی)که در آن قرار گیرید وَ السَّ
آسمان را بناي مرتفعی بر بالاي سر شما قرار داد و اگر آن را بسته قرار می داد مردم نمی توانستند از میان آسمان و زمین
استفاده کنند وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ (و صورت داد شما را پس نیکو گردانید صورتهاي شما را)زیرا صورت انسان و بنی
آدم بهترین صورتهاي حیوانات می باشد.
گوید:خداوند بنی آدم را ایستاده و معتدل خلق کرد که با دستش غذا خورده و آن را به کار می برد در حالی که « ابن عباس »
مخلوقات دیگر با دهانشان غذا را فرا می گیرند و می خورند.
اتِ􀀀 وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّب
(و روزي داد شما را از پاکیزه ها)زیرا هیچ حیوانی نیست که غذاهاي او و نوشیدنیهاي او مانند انسان پاك تر و پاکیزه تر باشد
که براي انسان خلق کرده است،چه این که انواع خوراکیهاي پاکیزه و لذت بخش از
ص : 294
اللّ رَبُّکُمْ (این است خداوند،پروردگار شما)یعنی
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 میوه ها و گیاهان و گوشتها بقدري می باشد که به شماره نمی آید
الَمِینَ (با عظمت است خداوند،پروردگار جهانیان 􀀀 اللّ رَبُّ الْع
􀀀
ارَكَ هُ 􀀀 انجام دهندة کارهاي گذشته،خلق کنندة شماست فَتَب
است)یعنی اجل است خداوند،که دائم و ثابت بوده و ازلی و ابدي است هُوَ الْحَیُّ (اوست زنده)یعنی آن که این نعمتها را بر
إِلاّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِ ینَ لَهُ الدِّینَ (نیست خدایی مگر
􀀀
هَ 􀀀 لا إِل 􀀀 شما ارزانی داشته زنده اي است که علت و فاعل و بنائی ندارد
الَمِینَ 􀀀 لِلّ رَبِّ الْع
􀀀
او،پس بخوانید او را اخلاص کننده باشید دین را براي او)یعنی در دعا و عبادت او، با اخلاص باشید اَلْحَمْدُ هِ
لِلّ ) (خبر)بوده و داراي معنی مقدر
􀀀
گوید:این جمله (الْحَمْدُ هِ... « فراء » ( (سپاس خداوندي را که پروردگار جهانیان است
لِلّ رَبِّ
􀀀
است،گویا که خداوند می گوید:بخوانید و سپاس گوئید خداوند را بر این نعمتها را که ارزانی داشته و بگوئید (الْحَمْدُ هِ
للّ رب العالمین)بگوید طبق
􀀀
اللّ )گوید باید به دنبالش(الحمد ه
􀀀
می گوید:هر که(لا اله الا ه « ابن عباس » از قول « مجاهد » ( الَمِینَ 􀀀 الْع
الَمِینَ) 􀀀 لِلّ رَبِّ الْع
􀀀
این دو آیه که به ترتیب آمده است: (مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ-اَلْحَمْدُ هِ
ص : 295
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 66 تا 70
اشاره
الَمِینَ ( 66 ) هُوَ اَلَّذِي 􀀀 اتُ مِنْ رَبِّی وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ اَلْع 􀀀 جاءَنِی اَلْبَیِّن 􀀀 لَمّ
ا 􀀀 اَللّ
􀀀
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ اَلَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ هِ
یُتَوَفّ مِنْ قَبْلُ وَ
􀀀
رابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ ی 􀀀 خَلَقَکُمْ مِنْ تُ
ما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ( 68 ) أَ لَمْ تَرَ إِلَی 􀀀 ی أَمْراً فَإِنَّ 􀀀 ذا قَض 􀀀 لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَ  می وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ( 67 ) هُوَ اَلَّذِي یُحْیِی وَ یُمِیتُ فَإِ
( ا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ( 70 􀀀 ا بِهِ رُسُلَن 􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 ابِ وَ بِ 􀀀 أَنّ یُصْرَفُونَ ( 69 ) اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِت
􀀀
اَللّ ی
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 اَلَّذِینَ یُ
ترجمه:
بگو من باز داشته شدم که عبادت کنم آنان را که به غیر از خداوند می- خوانید چون آمد به سوي من بینه ها از پروردگارم و
فرمان شده ام که تسلیم شوم به پروردگار جهانیان.اوست آن که آفرید شما را از خاك،سپس از نطفه سپس از خون
بسته،سپس خارج می کند شما را کودکی،پس تا برسید به کمال قوت،
ص : 296
سپس بوده باشید پیرانی و از شما باشد آن که متوفی شده از پیش،و تا برسید به سرآمد معین شده و شاید که شما اندیشه
کنید.اوست آن که زنده میکند و می میراند،پس گاهی که حکم کند به چیزي همانا می گوید بوده باش،پس باشد،آیا ندیدي
آنان را که مجادله میکنند در آیات خداوند کجا برگردانده شوند.آنان که تکذیب کردند کتاب را و آن چه را فرستادیم به
آن رسولان خود را،پس زود باشد که بدانند.
تفسیر:
سپس خداوند پیامبر خود را مخاطب ساخته و فرمود:
قُلْ
(بگو)اي محمد!بر کافران قومت إِنِّی نُهِیتُ (همانا باز داشته شده ام)یعنی خدا نهی کرده است مرا أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ
اللّ (این که عبادت کنم آنان را که می- خوانید به غیر از خداوند)یعنی نهی شده ام که متوجه کنم عبادت خود را به
􀀀
دُونِ هِ
آنان که غیر از خداوند می خوانید،آنان را که از بتها براي خود خدایانی قرار داده اید.
اتُ مِنْ رَبِّی 􀀀 جاءَنِی الْبَیِّن 􀀀 لَمّ
ا􀀀
(چون آمد مرا بینه هایی از پروردگارم)یعنی هنگامی که حجتها و برهانهایی که از جانب خداوند در این امر برایم آمده است
الَمِینَ (این که تسلیم شوم به پروردگار جهانیان)یعنی تسلیم شوم به امر 􀀀 وَ أُمِرْتُ (و امر شده ام)با این حال أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْع
پروردگارم که مالک تدبیر همه مخلوقات می باشد،سپس خداوند به ذکر ادله پرداخته و می گوید:
هُوَ الَّذِي خَلَقَکُمْ
رابٍ (از خاك)یعنی پدر شما آدم را که به او میرسید،از خاك آفرید ثُمَّ مِنْ 􀀀 (اوست که آفرید شما را)اي گروه انسانها مِنْ تُ
نُطْفَهٍ (سپس از نطفه)یعنی سپس ایجاد کرد نطفه را از این
ص : 297
اصلی که آن را از خاك آفریده بود،و نطفه عبارت است از آب مرد و زن ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ (سپس از خون بسته)که قطعه اي از
خون است ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا (سپس بیرون آورد شما را کودکی)یعنی کودکانی که یکی پس از دیگري متولد می شوند،و
گوید:عرب لفظ(طفل)را به هر دو معنی مفرد و جمع به کار می برد و لذا « یونس » بدین جهت لفظ(طفل)را مفرد آورده است
یا کودکانی که اطلاع نیافته اند به عورتهاي زنان-نور- »، ( ساءِ 􀀀 اتِ النِّ 􀀀 ی عَوْر 􀀀 خداوند می گوید: (أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَل
پس مقصود چنین است که خداوند شما را پس از گذراندن چندین مرحله به صورت نوزاد خرد از رحمهاي مادرانتان ،«31
بیرون می آورد.
ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ
(پس تا برسید به کمال قوت خود) این جمله ممکن است که به معنی جملۀ (ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً) عطف باشد به این معنی
که:شما را به صورت طفل خارج کرده تا رشد کنید و به جوانی رسیده،سپس به کمال قوت و نیروي خود برسید.و احتمال
دارد معطوف به معنی جملۀ(نخرجکم طفلا)بوده و معنایش چنین باشد:بیرون آوردیم به صورت طفولیت سپس برسید به کمال
قوت خود.
ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً
یُتَوَفّ مِنْ قَبْلُ (و از شما باشد آن که وفات کرده از پیش)یعنی پیش از آن
􀀀
(سپس بوده باشید پیرانی)پس از این وَ مِنْکُمْ مَنْ ی
که به کمال قدرت خود برسد و پیش از آن که پیر شود وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَ  می (و تا برسد به سرانجام نام برده شده)یعنی برسد
گوید:این اجل زمانی است که قیامت براي « حسن » هر یک از شما به اجلی نام برده و معین شده اي که در آن هنگام می میرد
مردم بپا شود و اجل مسمی قیامت است وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (و شاید که شما تعقل کنید)یعنی خداوند شما را به
ص : 298
جهت اغراض یاد شده آفریده تا شما تفکر کرده و تعقل کنید دربارة آن چه از نعمتهاي گوناگون بر شما ارزانی داشته است و
از شما خواسته و اراده کرده که در عبادت خداوند اخلاص کنید هُوَ الَّذِي یُحْیِی وَ یُمِیتُ (اوست آن که زنده می کند و می
میراند)یعنی آن خدایی که شما را با این اوصاف از خاك آفرید همان است که شما را زنده می کند و می میراند،پس اول
ما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (پس چون حکم کند به چیزي پس 􀀀 ی أَمْراً فَإِنَّ 􀀀 ذا قَض 􀀀 شما از خاك و آخر شما به سوي خاك می باشد فَإِ
همانا گوید بر آن بوده باش پس می باشد)یعنی خداوند این کار را بدون عذر و ممانعت انجام می دهد و این معنی به منزلۀ
این جمله است،(باش پس باشد)چون خداوند چیز معدوم را که نبودن است به تکون و بودن مورد خطاب قرار می دهد أَ لَمْ تَرَ
اللّ (آیا نمی بینی آنان را که در آیات خداوند جدال می کنند)یعنی مشرکان را که در باطل
􀀀
اتِ هِ 􀀀 جادِلُونَ فِی آی 􀀀 إِلَی الَّذِینَ یُ
أَنّ یُصْ رَفُونَ (کجا برگردانده شوند)یعنی چگونه و از کجا از راه
􀀀
کردن و دفع حجتهاي خداوند مخاصمه و دشمنی می کنند ی
راست بسوي گمراهی منقلب می شوند،و اگر ایشان در آیات خداوند با تفکر و نظر در صحت آنها مخاصمه می کردند باین
حد مورد سرزنش خداوند قرار نمی گرفتند سپس خداوند به وصف حال ایشان پرداخته و می گوید:
ابِ􀀀 اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِت
ا (و آن را که فرستادیم به آن رسولان 􀀀 ا بِهِ رُسُلَن 􀀀 ما أَرْسَلْن 􀀀 (آنان که تکذیب کردند کتاب را)یعنی قرآن را و منکر آن شدند وَ بِ
خود را)یعنی و آنان که تکذیب کردند آن چه که از شرایع و کتب به آن فرستادیم رسولان خود را پیش از تو فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ
(پس زود باشد بدانند)عاقبت کار خود را هنگامی که
ص : 299
روي آورد به ایشان گناه آنچه که منکر شده و نازل شود عقاب آنچه که مرتکب شده اند پس خواهند فهمید آنچه که دعوت
کردي حق بوده و آنچه آنان مرتکب شدند گمراهی و فساد بوده است .
ص : 300
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 71 تا 75
اشاره
( ا کُنْتُمْ تُشْرِکُونَ ( 73 􀀀 اَلنّ یُسْجَرُونَ ( 72 ) ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ م
ارِ 􀀀 ثُم فِی اَلسَّلا یُسْحَبُونَ ( 71 ) فِی اَلْحَمِیمِ سِلُ 􀀀 و اقِهِمْ 􀀀 اَلْأَغْلا فِی أَعْن لُ􀀀 إِذِ
ما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی اَلْأَرْضِ 􀀀 ذلِکُمْ بِ 􀀀 کافِرِینَ ( 74 ) 􀀀 اَللّ اَلْ
􀀀
ذلِکَ یُضِلُّ هُ 􀀀 عَنّ بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَیْئاً کَ
ا􀀀 الُوا ضَ لُّوا 􀀀 اَللّ ق
􀀀
مِنْ دُونِ هِ
( ما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ ( 75 􀀀 بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ بِ
ترجمه:
هنگامی که غلها در گردنهاشان باشد و زنجیرها کشیده شوند.در آب سوزان،سپس در آتش افکنده شوند.سپس گفته می شود
بر ایشان کجاست آنچه شرك می ورزیدید.به غیر از خداوند،گویند گم شدند از ما،بلکه نبودیم بخوانیم از پیش چیزي
را،اینچنین گمراه می کند خداوند کافران را.این بدانجهت است که شما بودید شادمانی می کردید در زمین بدون حق و به
آنچه بودید می بالیدید.
قرائت:
گوید:تقدیر آیه چنین است که:(اذ الاغلال فی « ابن جنی » این لفظ را به فتح(لام)خوانده اند « ابن عباس » و« ابن مسعود »- سلاسل
اعناقهم و یسبحون السلاسل زمانی که غلها در گردنهاشان باشد و بکشند زنجیرها را)پس جملۀ(یسحبون السلاسل)با فعل و
اقِهِمْ) با مبتداء و خبر می باشد. 􀀀 لالُ فِی أَعْن 􀀀 فاعل عطف به جملۀ (إِذِ الْأَغْ
ص : 301
لغت:
اغلال-این کلمه جمع(غل)است و آن طوقی است که به جهت ذلت و شکنجه در گردن افکنده می شود و اصل کلمۀ(غل)به
معنی دخول است، گفته می شود:(انغل العنق فی الشیء غلّ شد گردن در چیزي)زمانی که داخل در آن چیز شود،و(غلول)به
معنی خیانت است،زیرا خیانت مانند(غل)است که در گردن صاحبش قرار می گیرد.
سلاسل-این کلمه جمع(سلسله)و آن حلقه هاي به رشته در آمده اي است که در جهت طول استمرار دارد و معادل لفظ فارسی
آن(زنجیر)است.
یسبحون-اصل کلمۀ(سحب)به معنی کشیدن بر زمین است.
یسجرون-اصل کلمۀ(سجر)به معنی افکندن هیزم در آتش بزرگی چون تنور می باشد که با آتشگیره افکنده می شود.
یفرحون-کلمۀ(فرح)به معنی شادي است.
یمرحون-کلمۀ(مرح)به معنی شدت شادمانی است.گویند:(فرس مروح)یعنی اسب با نشاط و شادمان.
اعراب:
یسحبون-این کلمه محلا منصوب بوده چون(حال)است و تقدیر چنین است(مسحوبین علی النار مسجونین فیها در حالی که
لُ -عامل در این کلمه (فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ) است اگر 􀀀 افکنده شوند به آتش و مسجون و زندانی باشند در آن) إِذِ الْأَغْلا
لُ) 􀀀 در(یعلمون) توقف نکنیم و در(سلاسل)وقف کنیم.ولی اگر در(یعلمون)توقف کنیم عامل در (إِذِ الْأَغْلا
کلمۀ(یسبحون)خواهد بود.
تفسیر:
اقِهِمْ 􀀀 لالُ فِی أَعْن 􀀀 إِذِ الْأَغْ
(زمانی که غلها در گردنهاشان باشد)یعنی گناه کار خود را زمانی خواهند فهمید که غلها در گردنهاي ایشان باشد.
ص : 302
لاسِلُ یُسْحَبُونَ فِی الْحَمِیمِ 􀀀 وَ السَّ
(و زنجیرها،کشیده شوند در آب سوزان) یعنی کشیده شوند در آب گرمی که به انتهاي حرارت رسیده است.
النّ یُسْجَرُونَ
ارِ 􀀀 ثُم فِی َّ
گوید:یعنی آنان هیزم و آتشگیرة آتش شوند که آتش به آنان افروخته گردد. « مجاهد » ( (سپس در آتش افکنده شوند
ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ
(سپس گفته شود بر ایشان)یعنی به کافران هنگام داخل شدن به آتش از راه سرزنش گفته می شود:
اللّ
􀀀
ا کُنْتُمْ تُشْرِکُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 أَیْنَ م
(کجاست آنکه بودید شرك می ورزیدید به غیر از خداوند)یعنی کجاست آنچه گمان می کردید سود و زیان دهد از بتهایی
که عبادت می کردید.
عَنّ
ا􀀀 الُوا ضَلُّوا 􀀀ق
(گویند گم شدند از ما)یعنی نابود و هلاك شدند و ما نمی توانیم آنها را ببینیم،سپس دنبالۀ سخن را ادامه داده و می گویند:
بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَیْئاً
(بلکه نبودیم بخوانیم از پیش چیزي را) و اینک به نظرهاي مختلف در این آیه توجه کنید:
گوید:ما چیزي را نخواندیم که سزاوار عبادت باشد و از عبادت آن بهره مند شویم. « جبائی »-1
-2 نبودیم چیزي را بخوانیم که سود یا زیان دهد و شنوا و بینا باشد.
گوید:جملۀ فوق تأیید می شود به اینکه:ما به چیزي که رفع بی نیازي نکند و سودي ندهد می گوئیم:(این چیزي « ابو مسلم »-3
عَنّ گم شدند از ما)اعتراف است که ایشان بتها را عبادت می کردند و با جملۀ
ا􀀀 نیست)زیرا این که کافران می گویند: (ضَ لُّوا
فوق می خواهند ترك قبیح از خود بکنند.
-4 برخی گفته اند:ضایع شد عبادتهایی که براي بتها می کردیم،پس ما با عبادت کردن آنها چیزي را انجام ندادیم،چنان که
شخص پشیمان و با حسرت می گوید:من چیزي را انجام ندادم.
ص : 303
کافِرِینَ 􀀀 اللّ الْ
􀀀
ذلِکَ یُضِلُّ هُ 􀀀 کَ
(این چنین خداوند گمراه می کند کافران را) یعنی هم چنان که خداوند اعمال این گروه را گمراه کرده و آرزوهاي ایشان را
نقش بر آب فرمود،همین کار را نسبت به همۀ کافران انجام می دهد که از اعمال خود هیچ سودي نبرند.
گفته منظور از(یضل الکافرین)این است که اعمال ایشان را باطل می کند. « حسن »
و عده اي گفته اند که خداوند کافران را از راه بهشت و ثواب گمراه میکند آن چنان که ایشان را در بت پرستی گمراه
گردانید به اینکه ایشان را از میل به منافع واقعی منصرف می کند.
ذلِکُمْ 􀀀
ما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ (بدانجهت که بودید شادي می 􀀀 ما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِ 􀀀 (این)عذاب که بر شما نازل شده، بِ
کردید در زمین بدون حق و به آنچه بودید می بالیدید)در این آیه خداوند شادي و(فرح)را مقید به شادي در زمین کرده
ولی(مرح) و بالیدن را مطلق ذکر کرده است چون(فرح)و شادي گاهی نیکو و ممدوح بوده و گاهی باطل می باشد
ولی(مرح)و بالدین مطلقا باطل است و مقصود چنین است:خداوند آنچه را که نسبت بشما انجام داده به جهت پاداش شادي
ناحق شما است در حالی که پیامبران و اولیاي حق دچار گرفتاري بوده اند و به خاطر این بوده که شما به خود بالیده و
ناشکري و ناسازگاري می کردید .
ص : 304
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 76 تا 80
اشاره
فَإِمّ نُرِیَنَّکَ بَعْضَ اَلَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ
ا􀀀 ح اَللّ قٌَّ
􀀀
ا فَبِئْسَ مَثْوَي اَلْمُتَکَبِّرِینَ ( 76 ) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ هِ 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 وابَ جَهَنَّمَ 􀀀 اُدْخُلُوا أَبْ
کانَ لِرَسُولٍ أَنْ 􀀀 ا 􀀀 ا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَ م 􀀀 ا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْ ن 􀀀 ا یُرْجَعُونَ ( 77 ) وَ لَقَدْ أَرْسَلْن 􀀀 فَإِلَیْن
ا􀀀 ا وَ مِنْه 􀀀 امَ لِتَرْکَبُوا مِنْه 􀀀 اَللّ اَلَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَنْع
􀀀
الِکَ اَلْمُبْطِلُونَ ( 78 ) هُ 􀀀 اَللّ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُن
􀀀
جاءَ أَمْرُ هِ 􀀀 ذا 􀀀 اَللّ فَإِ
􀀀
إِلاّ بِإِذْنِ هِ
􀀀
یَأْتِیَ بِآیَهٍ
( ا وَ عَلَی اَلْفُلْکِ تُحْمَلُونَ ( 80 􀀀 حاجَهً فِی صُدُورِکُمْ وَ عَلَیْه 􀀀 ا 􀀀 افِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَیْه 􀀀 ا مَن 􀀀 تَأْکُلُونَ ( 79 ) وَ لَکُمْ فِیه
ترجمه:
داخل شوید دربهاي دوزخ را جاویدانید در آن پس چه بد است جایگاه متکبران.پس شکیبایی کن همانا وعدة خداوند حق
است پس یا نشان می دهیم بر تو برخی که وعده دادیم ایشان را یا میمیرانیم تو را پس به سوي ما بازگردانده می شوند.و به
حقیقت فرستادیم رسولانی پیش از تو،از آنها داستان بعضی
ص : 305
را بر تو گفتیم و داستان بعضی را نگفتیم بر تو،و نیست بر رسولی این که بیاورد آیه اي را مگر به اذن خداوند،پس چون آمد
امر خدا حکم شود به حق و زیان برد در این هنگام تبهکاران.خداوند است آنکه قرار داد براي شما چهار پایان را تا برخی را
سوار شده و از برخی بخورید.و براي شماست در آنها منفعت- هایی و تا برسید به آنها نیازي را که در سینه هاتان است و بر
آنها و بر کشتیها سوار شوید.
تفسیر:
اشاره
و اکنون خداوند به بیان حال کافران پرداخته و می فرماید:
وابَ جَهَنَّمَ 􀀀 اُدْخُلُوا أَبْ
ا (جاودانان در آن)یعنی ابدي در آن بوده و انتهایی بر 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 (داخل شوید از درهاي جهنم)که آن هفت عدد است
مصیبت شما و پایانی براي شکنجۀ شما نمی باشد.
برخی گفته اند:اینکه بر جهنم خداوند درهایی را ذکر کرده چنان که براي آن درکاتی را قرار داده براي تشبیه کردن است به
آنچه که انسان در دنیا از وجود طبقات و گودالهاي زیرزمینی و زندانها در ذهن خود تصور می کند که به این صورت هول و
بزرگی شکنجه براي او مجسم می گردد.
فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَکَبِّرِینَ
(پس چه بد است جایگاه کبر ورزان)یعنی چه بد است مقام آنان که از عبادت خداوند متعال تکبر کرده و از فرمانبري او
سرپیچی کردند.
اگر پرسش شود که چرا(بئس بد است)دربارة جایگاه متکبران بکار رفته با اینکه مناسب براي ایشان میباشد!در جواب گفته
می شود که خود جایگاه ذاتا مورد نفرت است آن چنان که عقل از کار زشت طبعا تنفر و انزجار می کند، بدینجهت بکار
بردن اسم(بئس)در این مورد نیکو می باشد.و اکنون خداوند به پیغمبرش دستور می دهد:
ص : 306
فَاصْبِرْ
(صبر کن)اي محمد بر آزاري که قومت بر تو روا می دارند و تو را تکذیب می کنند،یعنی ثابت قدم باش در راه حق.و در
اینجا بجاي ثبات صبر به کار رفته چون ثابت ماندن در چیزي مانند چشیدن تلخی است و لذا اهل بهشت را به صبر وصف
نکرده است اگر چه به ثبات وصف کند و لکن اهل بهشت را به حلم وصف می کنند زیرا که آن،مدحی می باشد که در آن
نقصی وجود ندارد.
اللّ حَقٌّ
􀀀
إِنَّ وَعْدَ هِ
(همانا وعدة خداوند حق است)یعنی آنچه خداوند از ثواب بهشت در مقابل صبر،به مؤمنان وعده داده حق بوده و شکی در آن
نیست بلکه موجودیت آن حتمی می باشد.
برخی گفته:اینکه خداوند وعدة نصرت و یاري از پیامبران و انتقام از دشمنان ایشان را داده و حق بوده و خلافی در آن نخواهد
بود.
فَإِمّ نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ
ا􀀀
(پس یا نشان دهیم بر تو برخی آنچه را که وعده داده ایم ایشان را)از عذاب در زندگانی تو.
اینکه خداوند برخی از آنچه را وعده داده نشان می دهد و همۀ آن را نشان نمی دهد بدینجهت است که عذاب دنیا برخی از
عذابی می باشد که مردم کافر استحقاق دارند.
أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ
(یا تو را میمیرانیم)پیش از آنکه این عذاب به ایشان نازل شود.
ا یُرْجَعُونَ 􀀀 فَإِلَیْن
(پس به سوي ما بازگردانده می شوند)در روز قیامت و ما انجام می دهیم به ایشان عذاب و شکنجه اي که مستحق می باشند و
فراموش نمی کنیم.
سپس خداوند در تسلیت و تسکین پیغمبر(ص)می گوید:
ا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ 􀀀 وَ لَقَدْ أَرْسَلْن
ا عَلَیْکَ (قصۀ برخی از آنان را بر تو گفتیم)از 􀀀 (و به حقیقت فرستادیم رسولانی پیش از تو) اي محمد مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْ ن
سرگذشت و
ص : 307
داستانشان.
وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ
(و قصۀ برخی از ایشان را نگفتیم)و برخی گفته اند مقصود این است که:ذکر بعضی از ایشان را بر تو خوانده و ذکر بعض
دیگر را نخوانده ایم.
از علی علیه السلام نقل شده که خداوند پیامبري را مبعوث کرد که سیاه بوده و داستان آن به ما نرسیده است.
شمارة پیامبران:
روایات و اخبار در عدد انبیاء مختلف است،در بعضی از آنها عدد پیامبران صد و بیست هزار آمده و در بعض دیگر هشت
و چهار هزار نفر دیگر از اقوام دیگر می باشد. « بنی اسرائیل » هزار گفته شده که چهار هزار از
کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَهٍ 􀀀 ا 􀀀 وَ م
اللّ (مگر به اذن خداوند)و امر او،مقصود این است
􀀀
إِلاّ بِإِذْنِ هِ
􀀀
(و نیست براي رسولی که بیاورد آیتی را) یعنی معجزه و دلالتی را
که:
آوردن معجزه به دست پیامبر به صورت مستقل نیست بلکه به دست خداوند است که بر طبق مصلحت می آورد.
اللّ
􀀀
جاءَ أَمْرُ هِ 􀀀 ذا 􀀀 فَإِ
(پس زمانی که بیاید امر خداوند)و آن قیامت است.
قُضِیَ بِالْحَقِّ
(حکم به حق شود)میان مسلمانان و کافران و نیکان و فاجران.
الِکَ 􀀀 وَ خَسِرَ هُن
(و زیان برد در این هنگام)یعنی در قیامت.
اَلْمُبْطِلُونَ
(افراد باطل)زیرا که با از دست دادن بهشت و داخل شدن در جهنم زیان می برند و این همان زیان آشکار است.و
مبطل،صاحب باطل است.
و اینک خداوند به شمارة نعمتهاي خود پرداخته و بیان می دارد:
امَ 􀀀 اَللّ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْع
􀀀
هُ
(خداوند است آنکه قرار داد براي شما
ص : 308
چهار پایان را)از شتر و گاو و گوسفند.
ا􀀀 لِتَرْکَبُوا مِنْه
(به بعضی از آنها سوار شوید)تا از سوار شدن استفاده برید.
ا تَأْکُلُونَ 􀀀 وَ مِنْه
(و بعضی از آنها را بخورید)یعنی برخی از آنها چون شتر و گاو براي خوردن و سوار شدن است و بعض دیگر چون
گوسفندان براي خوردن است.
برخی گفته اند مراد از انعام و چهار پایان در این مورد عبارت از شتران است زیرا که اکثرا طبق عادت بر آنها مردم سوار شده
و حمل می کنند.
(لام)در(لترکبوا)لام غرض است،و چون خداوند این چهارپایان را آفرید و اراده کرد خلق او از آنها نفع برند و مسلما خداوند
ارادة قبیح و مباه نمی کند،پس ناچار اراده کرده که مردم از چهار پایان به خاطر قرب و طاعت خداوند انتفاع و استفاده ببرند.
افِعُ 􀀀 ا مَن 􀀀 وَ لَکُمْ فِیه
(و براي شما در آنها سودهایی است)یعنی از شیر و پشم و موي آنها می توانید استفاده کنید.
حاجَهً فِی صُدُورِکُمْ 􀀀 ا 􀀀 وَ لِتَبْلُغُوا عَلَیْه
(و تا برسید به آنها حاجتی را که در سینه هاتان دارید)به اینکه سوار شده به مناطقی که مورد حاجت می باشد برسید.
ا􀀀 وَ عَلَیْه
(و بر آنها)یعنی بر چهارپایان که در اینجا منظور شتران است.
وَ عَلَی الْفُلْکِ
(و بر کشتی ها) تُحْمَلُونَ (سوار شوید)یعنی در خشکی با شتر و در دریا با کشتی مسافرت کنید،پس خداوند چون می دانست
که ما در خشکی و دریا احتیاج به مسافرت پیدا خواهیم کرد لذا مرکبی براي خشکی و مرکبی براي آب براي ما خلق کرد.
ص : 309
[ [سوره غافر ( 40 ): آیات 81 تا 85
اشاره
کانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ 􀀀 اقِبَهُ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ 􀀀 کانَ ع 􀀀 اَللّ تُنْکِرُونَ ( 81 ) أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 اتِهِ فَأَيَّ آی 􀀀 وَ یُرِیکُمْ آی
ما عِنْدَهُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ وَ 􀀀 اتِ فَرِحُوا بِ 􀀀 جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 فَلَمّ
ا 􀀀 ی ( 82 ) ک کَْسِبُونَ انُوا 􀀀 ا 􀀀 ع م ی نَْهُمْ 􀀀 ما أَغْن 􀀀 اراً فِی اَلْأَرْضِ فَ 􀀀 أَشَ دَّ قُوَّهً وَ آث
کُنّ بِهِ مُشْرِکِینَ ( 84 ) فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ
ا􀀀 ما 􀀀 کَفَر بِ نْا􀀀 بِاللّ وَحْدَهُ وَ
􀀀
آمَنّ هِ
ا􀀀 الُوا 􀀀 ب ق ا􀀀 فَلَمّ رَأَوْا أَْسَن
ا 􀀀 ی ( 83 ) ک بِهِ سَْتَهْزِؤُنَ انُوا 􀀀 ا 􀀀 بِهِم م حاقَ 􀀀
( کافِرُونَ ( 85 􀀀 الِکَ اَلْ 􀀀 ادِهِ وَ خَسِرَ هُن 􀀀 اَللّ اَلَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِب
􀀀
ا سُنَّتَ هِ 􀀀 لَمّ رَأَوْا بَأْسَن
ا􀀀 مانُهُم 􀀀 إِی ْ
ترجمه:
و نشان می دهد شما را آیت هاي خود را،پس کدامین آیتهاي خداوند را منکر شوید.آیا ایشان نگردیدند در زمین پس
بنگرند چگونه بود سرانجام آنان که بودند پیش از ایشان،بودند زیادتر از ایشان از نظر نیرو و آثار در زمین،پس بی نیاز نکرد
ایشان را آنچه که بودند کسب می کردند.پس چون آمد ایشان را رسولان ما با بینه ها شادي کردند به آنچه از دانش پیش
ایشان بود و احاطه کرد به ایشان آنچه بودند مسخره می کردند.پس چون دیدند سختی ما را،گفتند ایمان آوردیم تنها به
خداوند و
ص : 310
و کافر شدیم به آنچه که بودیم شرك ورزان.پس نیست که سودي دهد ایشان را ایمانشان زمانی که ببینند سختی ما را،سنت
خداست که به حقیقت در میان بندگانش گذشت و زیان کردند در آنجا کافران.
تفسیر:
و اکنون خداوند به کافرانی که آیات خدا را و ادله اي که بر توحیدش دلالت می کند انکار کردند خطاب کرده و می فرماید:
اتِهِ 􀀀 وَ یُرِیکُمْ آی
(و نشان می دهد آیات خود را)یعنی حجتهاي خود را به شما آموخته و آنها را معرفی می کند و از این آیتها هلاك شدن
امتهاي گذشته است و آیت در آنها به این است که ایشان پس از قرار گرفتن در نعمتها با کفر و انکار خود در نقمت و
بدبختی قرار گرفتند.
و یکی از آنها آفرینش چهار پایان است که قبلا به آنها اشاره شد و توجیه آیت بودن در آنها به این جهت است که آنها براي
منافع مردم رام و مسخر شده اند تا در استفاده هاي گوناگون مردم به کار روند و این حقیقت اقتضاء دارد که قرار دهندة آن
توانا باشد و با تدبیر خود جهان را بگرداند.
اللّ تُنْکِرُونَ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 فَأَيَّ آی
(پس کدامین آیات خدا را منکر می شوید)این سخن سرزنش میکند آنان را که ستیزه و انکار میکنند آیات خداوند را.باید
گفت انکار آیات خداوند به چند گونه است:
-1 اصلا آیات را انکار کند.
-2 دلالت این آیات را بر درستی دلالت آنها بر آنچه که باید دلالت کنند انکار کند.
پس اختلاف در سه جهت است:اول در درست بودن آیات.دوم در دلالت آنها سوم در هر دو آنها.
دفع آیه از طرف جاهلان با وجود اشتباه و قوت آیت و ضعف اشتباه به چند جهت می باشد:
ص : 311
اول در اثر پیروي کردن از هواي نفس و داخل شدن شبهه است که موجب پوشیده شدن حجت شده و از میان رفتن ارزش آن
پیش انسان می باشد.
دوم به جهت تقلید کردن است از آن که دقت و نظر در امور را ترك کند.
سوم بخاطر سابقه داشتن اعتقاد فاسد ناشی از اشتباه می باشد که مانع از تجدید نظر بر اساس فکر و علم است.
سپس خداوند آنان را متنبه ساخته و فرمود:
أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ
(آیا سیر نکردند در زمین)که در جنبه ها و مناطق آن گذر کنند.
کانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ 􀀀 اقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ 􀀀 کانَ ع 􀀀 فَیَنْظُرُوا کَیْفَ
(پس بنگرید چگونه بود سرانجام آنان که بودند پیش از ایشان،بودند بیشتر از ایشان)از نظر عدد.
وَ أَشَدَّ قُوَّهً
(و شدیدتر از نظر قوه)یعنی از نظر نیرو عظیمتر و بزرگتر بودند.
اراً فِی الْأَرْضِ 􀀀 وَ آث
(و از نظر آثار در زمین)که داراي بناهاي عظیم و کاخهاي باشکوهی بودند.
گفته:روي بزرگی هیکل و بدنشان چون روي زمین راه می رفتند آثاري از خود به جاي می گذاشتند.این گروه چون « مجاهد »
معصیت خدا را کرده و باو کافر شدند و رسولان او را تکذیب کردند،خداوند نیز ایشان را هلاك کرده و در مقابل عذاب
مستأصل کرد.
کانُوا یَکْسِبُونَ 􀀀 ا 􀀀 ی عَنْهُمْ م 􀀀 ما أَغْن 􀀀 فَ
(پس بی نیاز نکرد از ایشان آنچه که بودند کسب می کردند)یعنی آنچه که کسب کردند از بناها و اموال،بی نیاز نکرد از
ایشان چیزي از عذاب را.
برخی گفته اند:مقصود از این کلام(فما اغنی)به معنی(چه چیز) است که به این صورت می شود:(چه چیز از کسب آنان بی
نیاز کرد ایشان را)
ص : 312
پس محل(ما)اول منصوب و محل(ما)دوم مرفوع می باشد.
سپس خداوند می گوید:
اتِ􀀀 جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀
(پس چون آمد به آنان رسولان ایشان با بینه ها)یعنی زمانی که آمد به این کافران رسولان و پیامبرانشان که دعوت می- کرد
ایشان را به توحید خداوند و اخلاص عبادت براي خداوند با حجتها و آیات...
در این کلام محذوفی در نظر گرفته شده که چنین می شود:چون آمد به ایشان پیامبرانشان با بینه ها پس منکر شدند دلالت
آنها را و منکر شدند وعده اي که خدا به رسولان خود داده بود به این که امت آنان را هلاك کرده و قوم آنان را نجات دهد.
ما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ 􀀀 فَرِحُوا بِ
(پس شادي کردند به آنچه که از دانش در نزد ایشان بود.
گفته:رسولان شادي کردند به آنچه که از علم در نزدشان بود.و عده اي گفته اند:کافران شادي کردند به آنچه که از « جبائی »
علم پیش ایشان بود،در حالی که آن جهل بود در حقیقت،زیرا ایشان می گفتند که ما از پیامبران داناتریم،مبعوث نشده و
معذب نخواهیم شد و گمان و اعتقاد داشتند که این چنین فکري علم است،پس خداوند نیز طبق اعتقاد خود آنان نسبت به
ایشان لفظ علم را اطلاق کرده است اگر چه در حقیقت علم نیست،چنان که لفظ(حجت) را به سخن باطل اطلاق می کنند و
بچش که تویی همانا آن مهتر »، ( می گویند(حجت داحضه دلیل باطل)و نیز خداوند می گوید: (ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ
است. « حسن و مجاهد » یعنی در نزد خودت و یا در نزد قومت مهتر و گرامی هستی.و این سخن از « گرامی-دخان- 49
گوید:منظور این است که:شادي کردند به شرکی که به آن اعتقاد داشته و به آن اعجاب کرده و گمان می کردند « ضحاك »
که آن علم است،در حالی که
ص : 313
جهل و کفر بوده و گفته که منظور از(فرح)شدت اعجاب و گردن فرازي است.
کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ 􀀀 ا 􀀀 حاقَ بِهِمْ م 􀀀 وَ
(و احاطه کرد به ایشان آنچه که مسخره می کردند)یعنی جزا و پاداش به مسخره گرفتن رسولان که عذاب و هلاکت باشد بر
ایشان نازل شد.
ا􀀀 فَلَمّ رَأَوْا بَأْسَن
ا􀀀
(و چون دیدند سختی ما را)یعنی عذاب ما را که بایشان نازل شد.
کُنّ بِهِ مُشْرِکِینَ
ا􀀀 ما 􀀀 کَفَر بِ نْا􀀀 بِاللّ وَحْدَهُ وَ
􀀀
آمَنّ هِ
ا􀀀 الُوا 􀀀ق
(گویند ایمان آوردیم به خداوند،تنها،و کافر شدیم به آنچه که بودیم شرك ورزان)یعنی کافر شدیم به اوثان و بتها.
ا􀀀 لَمّ رَأَوْا بَأْسَن
ا􀀀 مانُهُم 􀀀 إِی فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ (پس نبود که نفع دهد ایشان را ایمانشان چون دیدند سختی ما را)یعنی هنگام دیدن بأس و عذاب خداوند، زیرا در این هنگام
پناهندگان می باشند و کار پناهنده،مستحق مدح و ستایش نخواهد بود.
ادِهِ 􀀀 اللّ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِب
􀀀
سُنَّتَ هِ
(سنت خداست که گذشته است در میان بندگانش) لفظ(سنت)منصوب است چون مصدر بوده و چنین است که:خداوند سنت
قرار داده و این سنت و روش را در امتهاي گذشته همگی زیرا سودي نمی- دهد ایمانشان زمانی که ببینند عذاب را و مراد از
سنت در اینجا طریقۀ مستمره اي از فعل خداوند است که نسبت به دشمنان انعطاف ناپذیر و منکر خود انجام می دهد.
کافِرُونَ 􀀀 الِکَ الْ 􀀀 وَ خَسِرَ هُن
(و زیان برد در آنجا کافران)به اینکه داخل آتش شده و ثواب را و بهشت را از دست می دهند.
ص : 314
بسمه تعالی
فهرست جلد بیست و یکم ترجمه تفسیر مجمع البیان
8 ترجمه و قرائت آیات فوق 9 شرح لغات 83- 4 آیات 100 - 3 تفسیر آیات فوق 7 71- عنوان صفحه سوره صافات آیات 82
20 ترجمه آیات فوق و قرائت و 101- 11 آیات 113 - آیات فوق 10 تفسیر آیات فوق و فرازي از سرگذشت ابراهیم(ع) 19
21 ذبح عظیم 23 خواب پیامبران حجت است 24 ذبح و ذبیح 26 استدلال به نسخ 28 ذبح چه چیز بوده - شرح لغات آنها 22
37- 114 و ترجمه و شرح لغات آنها 36 تفسیر آیات فوق 38 - 31 آیات 122 - است 29 ذبح عظیم 30 قصه ابراهیم و ذبح 35
44- 123 و ترجمه و قرائت و شرح لغات آنها 45 - 40 آیات 148 - 123 و ترجمه و قرائت آنها 39 قصه الیاس 43 - آیات 132
ص : 315
149 و ترجمه آنها 51 قرائت - 47 آیات 160 - تفسیر آیات فوق و سخنی از لوط و یونس 46 انگیزه یادآوري از پیامبران 50
57- 161 و ترجمه و قرائت و شرح لغات آنها 56 تفسیر آیات فوق 59 - 53 آیات 170 - آیات فوق 52 تفسیر آیات فوق 55
1 و ترجمه و - 61 سوره ص عدد آیات و فضیلت سوره 65 آیات 5 - 171 و ترجمه آنها 60 تفسیر آیات فوق 64 - آیات 182
6 و ترجمه و شرح لغات - 69 آیات 10 - قرائت آنها 66 شرح لغات و اعراب آیات فوق 67 شأن نزول 68 تفسیر آیات فوق 71
77- 11 و ترجمه و قرائت و اعراب و شرح لغات آنها 76 تفسیر آیات فوق 79 - 73 آیات 15 - آنها 72 تفسیر آیات فوق 75
84 ترجمه و قرائت آیات فوق 85 شرح 21- 81 آیات 25 - 16 و ترجمه و شرح لغات آنها 80 تفسیر آیات فوق 83 - آیات 20
لغات آیات فوق 86
ص : 316
87 سخنان نادرست درباره داود و اوریا 90 داستانی ناپسند درباره داود 91 داود در بیان علی(ع) 92 - تفسیر آیات فوق 89
- 29 و ترجمه و شرح لغات آنها 98 - 94 آیات 40 - 26 و ترجمه آنها 93 قرائت و شرح لغات و تفسیر آیات فوق 96 - آیات 28
99 داستان سلیمان در بیان علی(ع) 102 داستان تخت و لاشه 103 سخنان - 97 تفسیر آیات فوق و سلیمان سان می بیند 101
41 و ترجمه و - 105 آیات 44 - ناشایست درباره سلیمان(ع) 104 نقدي از داستانهاي گذشته و دنباله تفسیر آیات فوق 109
- 45 و ترجمه و قرائت آنها 116 - 111 آیات 54 - اعراب و شرح لغات آنها 110 یادي از ایوب(ع)و دنباله تفسیر آیات فوق 114
123- 121 تفسیر آیات فوق 125 - 55 و ترجمه و قرائت و شرح لغات آنها 122 - 117 آیات 61 - 115 تفسیر آیات فوق 120
131 تفسیر آیات - 70 و ترجمه آنها 135 - 128 آیات 83 - 126 تفسیر آیات فوق 130 - 62 و ترجمه و قرائت آنها 127 - آیات 70
136- 84 و ترجمه و قرائت آنها 135 تفسیر آیات فوق 137 - 133 آیات 88 - فوق 134
ص : 317
- 139 تفسیر آیات فوق 144 - 1 و ترجمه و شرح لغات و اعراب آنها 140 - سوره زمر محل نزول و فضیلت سوره 138 آیات 5
11 و ترجمه آنها - 148 آیات- 20 - 145 تفسیر آیات فوق 154 - 6 و ترجمه و قرائت و شرح لغات آنها 147 - 141 آیات 10
16 اعراب و تفسیر آیات - 21 و ترجمه و شرح لغات آنها 164 - 157 آیات 24 - 155-156 شرح لغات و تفسیر آیات فوق 162
- 172 آیات 34 - 25 و ترجمه آنها 171 قرائت و اعراب و تفسیر آیات فوق 175 - 165 نظم آیات فوق 170 آیات 31 - فوق 169
- 35 و ترجمه آنها 179 قرائت و تفسیر آیات فوق 183 - 177 آیات 40 - 32 و ترجمه و اعراب آنها 176 تفسیر آیات فوق 178
46 و ترجمه آنها 190 تفسیر آیات فوق - 184 آیات 50 - 41 و ترجمه و قرائت و شرح لغات و تفسیر آنها 189 - 180 آیات 45
- 197 آیات 60 - 51 و ترجمه آنها 195 تفسیر آیات فوق 196 مغفرت کلی و دنباله تفسیر آیات فوق 199 - 191-194 آیات 55
200- 56 و ترجمه و قرائت و شرح لغات آنها 201
ص : 318
61 و ترجمه آنها 206 - 202 بحث ادبی و تفسیر دنباله آیات فوق 204 تکذیب امام(ع) 205 آیات 66 - تفسیر آیات فوق 203
67 و ترجمه و اعراب آنها 210 تفسیر آیات فوق و زمین در قبضه خداست 211 - 207 آیات 70 - قرائت و تفسیر آیات فوق 209
217 71- 214 آیات 75 - آسمانها پیچیده دست قدرت اوست 212 صور دمیده می شود 213 دنباله تفسیر آیات فوق 216
219 سوره مومن مکان نزول و فضیلت سوره و عدد آیات - ترجمه و قرائت و شرح لغات آیات فوق 218 تفسیر آیات فوق 223
6 و ترجمه آنها - 227 آیات 10 - 1 و ترجمه آنها 226 قرائت و شرح لغات و اعراب و تفسیر آیات فوق 231 - 224-225 آیات 5
239- 11 و ترجمه و قرائت و تفسیر آنها 238 دوباره مرگ و زندگی 240 - 236 آیات 17 - 232 قرائت و تفسیر آیات فوق 237
18 و ترجمه و قرائت آنها 246 - 243 آیات 20 - 241 معنی روح و دنباله تفسیر آیات فوق 245 - دنباله تفسیر آیات فوق 242
ص : 319
21 و ترجمه آنها 250 قرائت و تفسیر آیات فوق 251 فرازي از داستان - 247 آیات 25 - اعراب و تفسیر آیات فوق 249
254 ترجمه و قرائت آیات فوق 255 فرازي از داستان موسی و دنباله تفسیر آیات فوق 256 26- 252 آیات 30 - موسی(ع) 253
262 تفسیر آیات فوق - 31 و ترجمه و قرائت و شرح لغات آنها 263 - 258 آیات 35 - حدیث تقیه 257 مومن آل فرعون 261
41 و ترجمه آنها 272 - 268 آیات 46 - 36 و ترجمه و قرائت و شرح لغات آنها 267 تفسیر آیات فوق 271 - 264-266 آیات 40
47 و ترجمه آنها 278 شرح لغات و - 276 آیات 50 - 273 چند حدیث و دنباله تفسیر آیات فوق 277 - تفسیر آیات فوق 275
56 و - 283 آیات 60 - 51 و ترجمه و قرائت آنها 282 اعراب و تفسیر آیات فوق 286 - 279 آیات 55 - تفسیر آیات فوق 281
- 61 و ترجمه آنها 292 تفسیر آیات فوق 295 - 288 آیات 65 - ترجمه آنها 287 قرائت و شأن نزول و تفسیر آیات فوق 291
293
ص : 320
71 و ترجمه و - 297 آیات 75 - 66 و ترجمه آنها 296 تفسیر آیات فوق 300 - 71 و ترجمه و قرائت آنها آیات 70 - آیات 75
- 76 و ترجمه آنها 305 تفسیر آیات فوق 307 - 302 آیات 80 - قرائت آنها 301 شرح لغات و اعراب و تفسیر آیات فوق 304
311 پایان - 81 و ترجمه آنها 310 تفسیر آیات فوق 314 - 308 آیات 85 - 306 شماره پیامبران و دنباله تفسیر آیات فوق 309
ص : 321
دربار