گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و دوم
مقدمۀ مترجم:




پس از حمد و ثناي پروردگار لاحد،و درود به پیشگاه حضرت ختمی مرتبت،و اداي سلام و تحیّات بآستان امامان و رهبران
بشریّت،به ویژه حضرت حجّه بن الحسن العسکري ارواحنا له الفداء.
از آنجا که تفسیر مجمع البیان تفسیري تا حدّي جامع و جالب و میان خاص و عام مشهور و معروف بوده و هست،و با وجود
این همه تفاسیر جدید که نوشته شده است باز هم موقعیت خود را از دست نداده،و هم چنان در ردیف تفاسیر درجۀ اول
محسوب میگردد،مطبوعاتی فراهانی که همواره ناشر آثار بزرگان شیعه بوده اند،کمر همّت بسته و مجلّدات این تفسیر ارزنده
را به همکاري جمعی از نویسندگان و دانشمندان ترجمه و چاپ نمودند.
ص : 3
ترجمۀ مجلَّد نهم عربی را نیز با حسن نظري که داشتند بعهدة این ناچیز گذاشتند،از همان اول بناشر محترم تذکر دادم که این
تفسیر،با امتیازات ویژه و اهمیت فوق العاده اي که دارد،بخاطر موقعیت حساس که عصر تالیف آن از نظر شدت تقیه داشته
است از بیانات اهل بیت عصمت و طهارت که حق تفسیر و تبیین قرآن منحصر بآنان است،در تفسیر آیات کمتر استفاده شده
است،و ما بمنظور تکمیل این نقیصه پاورقیهایی از تفاسیر اهل بیت(ع)از کتب معتبر روایتی نقل خواهیم کرد،و بر این اساس
این جلد از تفسیر ترجمه و در اختیار خوانندگان عزیز قرار میگیرد.
البته ناگفته نماند،چون یکی از امتیازات مهم این تفسیر قسمت هاي ادبی آنست،تمام جزئیات بخشهاي کتاب بدون کم و زیاد
تفسیر شده است و لذا توصیه میکنم آن دسته از خوانندگان محترمی که اطلاعاتی از صرف و نحو و ادبیات عرب
ندارند،زحمت خوانندن بخش(دلیل قرائت)و(اعراب آیات)را بخود ندهند و از سایر بخشها استفاده نمایند.
باللّ حوزه علمیه قم-علی کاظمی موموندي
􀀀
و ما توفیقی الا ه
ص : 4
سورة حم سجده- 41
اشاره
5- آیات 1
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 1 تا 5
اشاره
اتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ( 3) بَشِیراً وَ نَذِیراً 􀀀 ابٌ فُصِّلَتْ آی 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ ( 2) کِت 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . حم ( 1) تَنْزِیلٌ مِنَ اَلرَّحْ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
ا􀀀 جابٌ فَاعْمَلْ إِنَّن 􀀀 ا وَ بَیْنِکَ حِ 􀀀 ا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِن 􀀀 ذانِن 􀀀 ا إِلَیْهِ وَ فِی آ 􀀀 مِمّ تَدْعُون
ا􀀀 ا فِی أَکِنَّهٍ 􀀀 الُوا قُلُوبُن 􀀀 و ق ( لا یَسْمَعُونَ ( 4 􀀀 فَه فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ مُْ
( امِلُونَ ( 5 􀀀ع
ص : 5
ترجمۀ آیات:
حم.
-2 کتابی است که از جانب پروردگار رحمان و رحیم نازل شده است.
-3 کتابی که آیاتش تفصیل داده شده است،قرآنی عربی براي مردمی دانا.
-4 بشارت دهنده است و بیم رسان،از اکثریت آنان روي گردان،اینان شنوایی ندارند.
-5 و گفتند:دلهاي ما نسبت بآنچه که ما را بسوي آن دعوت میکنید در پرده است،و در گوش ما پنبه گذاشته شده،و میان ما و
تو فاصله است شما کوشش کنید،ما نیز خواهیم کوشید.
تعداد آیات این سوره:
این سوره از سوره هاي مکّی قرآن است ( 1)و آیاتش پنجاه و چهار عدد است،یک آیۀ کوفی،سه آیۀ حجازي،دو آیۀ بصري و
شامی است.
و بعضی اختلاف کرده گفته اند دو آیه از حم،کوفی،عاد و ثمود حجازي است.
فضیلت خواندن این سوره:
ابی بن کعب از پیغمبر خدا(ص)روایت میکند:
(هر کس سورة حم سجده را بخواند بتعداد هر حرفی از آن ده حسنه به او داده خواهد شد).
ص : 6
1) -این سوره پس از سورة مؤمن نازل شده است(بنقل برهان) -1
و نیز ذریح محاربی از حضرت صادق(ع)روایت کرده است که فرمودند (هر کس سورة حم سجده را بخواند روز قیامت به
.( اندازة دید چشمش نور و سروري خواهد داشت،و در این دنیا هم مورد ستایش و غبطۀ دیگران خواهد بود) ( 1
تذکّر:
پس از آنکه خداوند سورة مؤمن را بیاد آوري منکرین آیات الهی پایان داد،این سورة را با این آیات شروع کرد...
اعراب آیات:
ابٌ فُصِّلَتْ خبر آن میباشد این که گفتیم مذهب بصریّین است،امّا فرّاء 􀀀 مرفوع است بنا بر ابتدائیت،و کِت « تنزیل »: زجاج گوید
« هذا » مرفوع باشد بنا بر تقدیر گرفتن « تنزیل » 2)و نیز جایز است که ) « حم » مرفوع است بوسیلۀ « تنزیل » کوفی گوید:جایز است
.(4) « هو تنزیل » یا « هذا تنزیل » 3)و معنی اینست )
قُرْآناً عَرَبِیا
قرآنا نصب داده شده است بنا بر اینکه حال باشد،به این معنی که آیات قرآن در حال جمع آوریش بیان شده است.
بَشِیراً وَ نَذِیراً
.( هم صفت قُرْآناً عَرَبِیا است ( 5
ص : 7
1) نور الثقلین جلد 4 صفحۀ 538 بنقل از ثواب الاعمال صدوق. -1
مبتداء و تنزیل خبر است یعنی سورة حم از طرف خدا نازل شده است « حم » 2) که -2
مبتداء و تنزیل خبر باشد یعنی:این سوره از طرف خدا نازل شده است « هذا » 3) که -3
4) در صورتی که بجاي هذا هو تقدیر بگیریم -4
5) یا حال بعد از حال است. -5
معنی آیات:
« حم »
ابتداء شده،گفته شده است وجه اشتراك این سوره ها « حم » دربارة این جمله قبلا سخن رفت،در اینکه این هفت سوره به کلمۀ
شباهتی است که بیکدیگر دارند و این شباهت مخصوص این چند سوره است،و در دیگر سوره ها دیده نمیشود،که هر یک از
این سوره ها با توصیف قرآن شروع شده،و نیز از نظر طول سوره بهمدیگر نزدیک میباشند،و نیز کلمات این سوره ها از نظر
تنظیم بسیار شبیه بیکدیگر میباشند.
منِ الرَّحِیمِ 􀀀 تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْ
:یعنی جبرئیل این سوره را بر حضرت محمّد(ص)نازل کرده است.
اتُهُ 􀀀 ابٌ فُصِّلَتْ آی 􀀀 کِت
:در این قسمت قرآن بتفصیل و توضیح موصوف گردیده است یعنی:در قرآن سر بسته و گنگ سخن نرفته است،براي آنکه
وجوه بیان بطور مفصّل آمده است،و بچند طریق بیان گردیده واجب از غیر واجب بیان شده،آنچه از نظر حکمت بهتر است از
آنچه بهتر نیست توضیح داده شده،آنچه جایز است و آنچه جایز نیست تشریح شده،حقّ و باطل از هم جدا شده،راههایی که
انسان را بحقّ میرساند از دیگر راهها روشن شده،چیزهایی باید بسوي آن تشویق کرد،از چیزهایی شایستۀ تشویق
نیست،مشخّص شده،چیزهایی که شایسته است از آن حذر نمود از چیزهایی که سزاوار اجتناب نیست بیان شده،و از این قبیل
نمونه هاي تفصیل و توضیح.
بعضی هم گفته اند تفصیل آیات بوسیلۀ امر و نهی،و عد و عید و تشویق
ص : 8
و تحذیر و حلال و حرام و مواعظ و امثال است.
.( بعضی هم گفته اند:تفصیل آیات بمعنی نظم آنست که ببهترین شکلی منظّم شده،و به بهترین بیانی توضیح گردیده است ( 1
قُرْآناً عَرَبِیا
:این کتاب را خداوند بلفظ قرآن توصیف فرموده است بدانجهت قسمتی از آن با قسمت دیگرش ضمیمه شده است،و توصیف
.( به عربی شده است،براي آنکه مخالف است با تمام زبانهایی که عربی نیست و تمام اینها دلالت بر حدوث قرآن دارد ( 2
لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
:یعنی قرآن را براي مردمی که زبان عربی میدانند و زبانهاي دیگري بلد نیستند نازل کردیم،و لذا پی باعجاز قرآن میبرند.
بعضی هم گفته اند:یعنی:قرآن را براي کسانی نازل ساخته ایم که میدانند قرآن از طرف خدا نازل شده است،و این گفتار از
ضحّاك نقل شده.
بَشِیراً وَ نَذِیراً
:بوسیلۀ وعده هاي خود مؤمنان را بشارت داده بوسیلۀ تهدیدهاي خود کافران را وعید میدهد.
فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ
:یعنی:بیشتر اهل مکّه از ایمان آوردن بخدا و تفکر و تدبّر در قرآن رویگردان شدند.
لا یَسْمَعُونَ 􀀀 فَهُمْ
:و بعنوان تفکّر و پذیرش بقرآن گوش فرا نمیدهند
ص : 9
یعنی حلال و حرام و احکام و سنن آن بیان شده است. « اتُهُ 􀀀 فُصِّلَتْ آی » 1) تفسیر علیّ بن ابراهیم قمّی جلد 2 صفحۀ 261 -1
2) بحثی است اختلافی میان اهل سنّت و شیعیان،شیعه معتقد بحدوث قرآن است،اهل سنّت معتقد بقدیم بودن کلام خدا -2
هستند
که گویا براستی سخنان الهی را نمیشنوند.
ا فِی أَکِنَّهٍ 􀀀 الُوا قُلُوبُن 􀀀 وَ ق
:یعنی:دلهاي ما در پوشش قرار دارد و این معنی از مجاهد و سدي است.
ا إِلَیْهِ 􀀀 مِمّ تَدْعُون
ا􀀀
:و لذا آنچه را می گویی درك نمیکنیم،و این سخن را بدان جهت میگفتند که پیامبر(ص)را از پذیرفتن دینش ناامید سازند و
گویا دلهاي خود را بچیزي تشبیه کرده اند که در یک محفظه و پوشش غیر قابل نفوذ قرار گرفته است که از بیرون چیزي در
آن نمیتواند اثر بگذارد.
ا وَقْرٌ 􀀀 ذانِن 􀀀 وَ فِی آ
:یعنی گوشهاي ما از شنیدن قرآن سنگینی داشته کر است.
جابٌ 􀀀 ا وَ بَیْنِکَ حِ 􀀀 وَ مِنْ بَیْنِن
یعنی:میان ما و تو در دین و راه و روش جدایی و فاصله اي هست که با گفتار تو موافقت نداریم،و این معنی،از زجاج نقل
شده است.
و بعضی از علیّ بن عیسی نقل کرده اند که مثال حجاب زدن براي آن بوده است که حضرت را از پاسخ مثبت شنیدن ناامید
کنند.
امِلُونَ 􀀀 ا ع 􀀀 فَاعْمَلْ إِنَّن
:گفته شده است که ابو جهل پارچه اي را میان خود و پیامبر(ص)آویخت و گفت:یا محمّد تو آن طرف این پرده ما هم،این
(2
ا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْ دَثٍ )سورة انبیاء آیۀ 2 یعنی:(از طرف 􀀀 (دلیل شیعه بر اعتقادشان از قرآن این دو آیه است: (م
حافِظُونَ ) سورة حجر آیۀ 10 یعنی:(ما قرآن را 􀀀 إِنّ لَهُ لَ
􀀀
إِنّ نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ ا
􀀀
پروردگارشان هیچ یاد آوري تازه اي نمیآید)و آیۀ( ا
نازل کردیم و نگهدار آن هم هستیم)
ص : 10
طرف پرده، تو بدین خودت رفتار کن،ما هم بدین خود عمل میکنیم،و این معنی از مقاتل نقل شده است.
و بنقل از فرّاء گفته اند:یعنی تو در نابود ساختن ما بکوش،ما هم در نابودي تو خواهیم کوشید.
و نیز گفته شده است تو در ابطال راه و روش ما بکوش،ما هم،در ابطال راه و روش تو خواهیم کوشید،و این نهایت لجاجت و
سرکشی است.
ص : 11
10- از سورة حم سجده- 41 آیۀ 6
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 6 تا 10
اشاره
کاهَ وَ 􀀀 لا یُؤْتُونَ اَلزَّ 􀀀 احِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَ اِسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ ( 6) اَلَّذِینَ 􀀀 هٌ و 􀀀 هُکُمْ إِل 􀀀 ما إِل 􀀀 ی إِلَیَّ أَنَّ 􀀀 ما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوح 􀀀 قُلْ إِنَّ
اَلصّ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ( 8) قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ اَلْأَرْضَ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع ک ( 7) إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا افِر 􀀀 هُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ وُنَ
أَیّ
امٍ 􀀀 أَر ا فِی بَْعَهِ 􀀀 واتَه 􀀀 ا أَقْ 􀀀 ا وَ قَدَّرَ فِیه 􀀀 ارَكَ فِیه 􀀀 ا وَ ب 􀀀 اسِیَ مِنْ فَوْقِه 􀀀 ا رَو 􀀀 الَمِینَ ( 9) وَ جَعَلَ فِیه 􀀀 ذ رَبُّ اَلْع لِکَ􀀀 داداً 􀀀 تَج لَهُ أَنْ فِی یَوْمَیْنِ وَ عَْلُونَ
( لِلسّ ( 10
ائِلِینَ 􀀀 س واءً 􀀀َ
ترجمۀ آیات:
بگو:من بشري هستم که بر من وحی میشود که خداي شما خداي یکتاست،با استقامت بسویش روي آرید،و از او آمرزش
خواهید،و واي بر مشرکان.
-7 کسانی که زکات نمیدهند و بآخرت کافر هستند.
-8 آنان که ایمان داشته کار نیک میکنند پاداشی بی منّت دارند.
ص : 12
-9 بگو:آیا نسبت بخداوندي که زمین را در دو روز آفرید کافر میشوید و براي او کسانی را همتا می پندارید،این پروردگار
جهانیان است.
-10 در چهار روز روي زمین لنگرهایی آفرید،و در آن برکت قرار داد،و روي آن روزیهایش را مقدّر فرمود،که براي پرسش
کنندگان کامل است.
قرائت آیات:
ابو جعفر کلمۀ سواء را در آیۀ 10 برفع خوانده یعقوب سواء را به جرّ خوانده،بقیّۀ قرّاء سواء را بنصب خوانده اند.
دلیل قرائت:
کسانی که سواء را برفع خوانده اند آن را خبر مبتداي محذوف دانسته اند که تقدیرش میشود هی سواء،و هر کس سواء را بجرّ
بخواند آن را صفت ایّام دانسته که تقدیر آن میشود اربعه ایّام مستویات یعنی:در چهار روز کامل و امّا نصب بنا بر مصدریت
است بمعنی استوت سواء او استواء.
توضیح و تفسیر آیات:
ما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ 􀀀 قُلْ إِنَّ
:سپس بپیامبرش فرمود:بگو من مانند شما بشري از نسل آدم هستم که داراي گوشت و خون هستم،و علّت اینکه شما را دعوت
میکنم آنست که خداوند مرا از میان شما براي نبوّت خود برگزیده است و بر من وحی میفرستد.
احِدٌ 􀀀 هٌ و 􀀀 هُکُمْ إِل 􀀀 ما إِل 􀀀 ی إِلَیَّ أَنَّ 􀀀 یُوح
:که شریکی در پرستش ندارد.
فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ
:یعنی از راهش منحرف نشوید،و با عبادت و
ص : 13
یعنی از راه منزلت بسوي دیگري رو گردان مشو. « استقم الی منزلک » اطاعت بسویش روي آورید،همانطور که گفته میشود
وَ اسْتَغْفِرُوهُ
:و از گناه شریک گرفتن براي خدا آمرزش خواهید،و از درگاهش براي گناهانی که بواسطۀ شرك مرتکب شده اید طلب
مغفرت کنید،سپس خداوند مشرکین را وعدة عذاب داده فرمود:
کاهَ 􀀀 لا یُؤْتُونَ الزَّ 􀀀 وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ اَلَّذِینَ
:یعنی:زکات واجب را نمیدهند، و این آیه دلالت دارد بر اینکه کفّار در مورد شرایع و احکام هم مخاطب هستند،و این معنی
( ظاهر و روشن است. ( 1
بعضی از عطاء و ابن عبّاس نقل کرده اند که معنی چنین است:چرا اینان خویشتن را از لوث شرك پاکیزه نمیسازند و
اعطی فلان من نفسه » زیرا که اقرار بتوحید زکات روح است،و این معنی بدانگونه است که میگویند « اللّ
􀀀
لا اله الاّ ه »: نمیگویند
یعنی فلانی بخویشتن طاعت داده یعنی: « الطّاعه
خویشتن را ملزم باطاعت پروردگار ساخت.
ص : 14
1) بعضی از محقّقین شیعه از جمله مرحوم فیض معتقدند که مشرکین و کفّار در فروع دین مخاطب نبوده،تنها در اصول و -1
ایمان مخاطب هستند و لذا در تفسیر این آیه روایتی نقل کرده اند که مناسب دیدیم آن را نقل کنیم: تفسیر جلد 2 صفحۀ
494 (قمی از حضرت صادق(ع)روایت کرده است:آیا بنظر تو خداوند از مشرکین خواسته است که زکات بدهند با اینکه
مشرك هستند،آنجا که میفرماید:واي بر مشرکین که زکات نمیدهند و بآخرت هم کافرند؟گفته شد فدایت شوم آیه را براي
من تفسیر کن،فرمودند
و مؤیّد این قول آنست که خداوند بزرگ کفر را بنجاست توصیف کرده،و میفرماید: إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ یعنی مشرکین
.( کاهً ( 1 􀀀 نجس هستند،و در جاي دیگر زکات را بمعنی تطهیر گرفته میفرماید: خَیْراً مِنْهُ زَ
از حسن و قتاده نقل شده است که معنی چنین است مشرکین اقرار به زکات نمیکنند،و پرداخت آن را لازم نمیدانند،و بدان
ایمان ندارند.
و از کلبی آمده است که:خداوند مشرکین را که هم حج انجام میدادند و هم عمره،به پرداخت نکردن زکاه سرزنش فرموده
است.
از ضحّاك و مقاتل رسیده است که معنی آیه اینست که مشرکین در راه
(1
(معنی آیه اینست: (واي بر مشرکین که بامام اوّل مشرك شدند،و آنان بدیگر امامان هم کافرند). خداوند مردم را دعوت
میکند که باو ایمان آورند اگر ایمان آورند،و رسولش را پذیرفتند آن وقت واجبات را بر آنان فرض میسازد)تفسیر قمّی جلد 2
صفحۀ 262 -. سپس مرحوم فیض میگوید:این حدیث دلالت دارد بر آنچه که همان مطالب تحقیق است بنظر من که کفّار
مادامی که کافرند مکلّف باحکام شرعیّه نیستند. مترجم گوید:در تفسیر و تأویل این آیه مرحوم طبرسی اقوال بسیاري از
مفسّرین عامّه را نقل میکنند ولی با کمال تعجّب هیچنوع اشاره اي بتفسیر اهل بیت(ع)در اینمورد نکرده اند،و این تأویل از امام
صادق(ع)بسیار جالب و مناسب است.
ص : 15
ما خَیْراً 􀀀 ما رَبُّهُ 􀀀 ا أَنْ یُبْدِلَهُ 􀀀 1) سورة کهف آیۀ 81 : فَأَرَدْن -1
یعنی:(زکات پل اسلام است)هر « الزّکات قنطره الاسلام »: اطاعت خدا مال صرف نمیکنند و صدقه نمیدهند مثل آنکه بگوئیم
کس زکات داده باشد حقّ عبور دارد.
فرّاء گفته است:زکات در این مورد بدین معنی است که قریش بحجّاج غذا میدادند و آنان را سیراب میکردند،ولی این برنامه
را نسبت بکسانی که بحضرت محمّد(ص)ایمان آورده بودند تحریم کردند.
کافِرُونَ 􀀀 وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ
و با این وصف اینان منکر گزارشات الهی از وضع آخرت هستند،و سپس خداوند بدنبال تهدیدهایی که نسبت به کافران انجام
داده،بمؤمنین مژده هایی داده میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا
یعنی کسانی که جریان آخرت را تصدیق میکنند و به ثواب و عذاب معتقد هستند.
الصّ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع وَ مَِلُوا
یعنی:بواجبات خود عمل میکنند.
لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ
یعنی:مؤمنین در برابر ایمان و عمل نیکشان پاداشی همیشگی و متّصل دارند،و میشود معناي آیه این باشد که پاداشی بی منّت
دارند که با منّت گذاشتن اذیّت نخواهند شد،و سپس آنان را به خاطر کفرشان سرزنش کرده میفرماید:
قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ
اي محمّد بر وجه انکار بآنان بگو:چرا بخدا کافر میشوید؟و این استفهام نوعی پرسش شگفت آمیز است
(1
کاهً وَ أَقْرَبَ رُحْماً یعنی:(خواستیم که پروردگارشان پاکتر،و دوستانه تر از آن پاداش دهدشان) 􀀀 ( مِنْهُ زَ
ص : 16
یعنی:چگونه جایز میدانید که کافر شوید و منکر نعمت آفریدگار زمین شوید همانا خدایی که:
فِی یَوْمَیْنِ
در مقدار دو روز زمین را آفرید.
داداً 􀀀 وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْ
یعنی:براي او کسانی را مثل و مانند قرار میدهید،و آنان را میپرستید،و این آیه دلالت دارد بر اینکه خداوند براي اثبات ذات و
صفاتش بافعال خود استدلال مینماید ( 1)و افعال پروردگار یا خود بخود دلالت بر اثبات صفات الهی دارد همانگونه که
صحّت فعل دلالت بر قدرت او دارد،و محکم کاریش دلیل بر علم و دانش او است یا افعال پروردگار بواسطه دلالت بر اثبات
الَمِینَ 􀀀 ذلِکَ رَبُّ الْع 􀀀 صفاتش میکند،همانگونه که قدرت و علم هم دلالت بر حیات،وجود،شنوا بودن،بینا بودنش دارد
یعنی:همین خدایی که در دو روز آفریده است،آفریدگار و مالک و متصرّف در جهانیان است.
ا􀀀 اسِیَ مِنْ فَوْقِه 􀀀 ا رَو 􀀀 وَ جَعَلَ فِیه
یعنی در روي زمین کوه هایی ثابت بعنوان لنگر آن آفریده است.
ا􀀀 ارَكَ فِیه 􀀀 وَ ب
و با منافعی که در آن آفریده است آن را برکت داده.
و بعضی گفته اند:برکت زمین بآنست که در روي آن درختانش را بدون نهالی که کاشته شود رویانده،و گیاهانش را بدون
آنکه تخمی افشانده شود رویانیده است،و در آن معادن و ذخایري قرار داده است که بندگان از
ص : 17
1) که در اینجا خلقت زمین در دو دوران یا دو روز دلیل بر وحدانیت و قدرت خداوند است. -1
آن بهره مند شوند،از سدي نقل شده.
ا􀀀 واتَه 􀀀 ا أَقْ 􀀀 وَ قَدَّرَ فِیه
یعنی:در روي زمین ساکنان آن را طبق نیاز آنان آفریده است،که براي بدن انسان و سایر حیوانات هر کدام چه چیز لازم است.
و نیز گفته اند:در هر شهر و دیاري نعمتهایی تقدیر فرموده است که در دیگر جاها نیست،تا مردم بوسیلۀ بازرگانی و تجارت از
شهري به شهر دیگر وسائل زندگانی خود را فراهم سازند.
أَیّ
امٍ 􀀀 أَر فِی بَْعَهِ
یعنی در باقیمانده چهار روز از ابتداي خلقت ( 1)بنا بر این دو روز اوّل هم داخل آن خواهد بود،همانگونه که می گویی:من ده
روزه از بصره به بغداد رفتم،و در پانزده روز بکوفه رسیدم.
لِلسّ
ائِلِینَ 􀀀 س واءً 􀀀َ
یعنی:کامل و تمام است بدون کم و کاست براي آنان که از مدّت زمان آفرینش میپرسند.
بعضی هم گفته اند(قتاده و سدي)منظور از سائلین کسانی است از خداوند ارزاق خود را درخواست میکنند،زیرا همه با زبان
حال از خداوند درخواست روزي دارند.
در علّت آفرینش زمین و موجودات آن در مدّت چهار روز اختلاف شده است،بعضی گفته اند بنقل از زجاج-علّت اینکه
خداوند جهان را بمرور در ظرف مدّت این چهار روز آفرید،تا بندگانش بدانند در هر کاري خوب است که انسان صبر و
تحمّل بخرج دهد،و کارها را با عجله انجام ندهد
ص : 18
1) تفسیر کشّاف ج 4 صفحۀ 188 این قول را به زجاج نسبت داده است -1
زیرا خداوند میتوانست تمام این جهان را در یک لحظه بیافریند.
و بعضی هم گفته اند:خداوند بدین جهت زمین را در این مدّت، آفریده که بندگان بدانند آفرینش جهان از طرف آفریدگاري
توانا و مختار و و عالم به مصالح و محکم کاري،آفریده شده است،زیرا اگر جهان ساختۀ موجودي بی اختیار بود در یک
حالت بوجود میآمد.
عکرمه از ابن عبّاس از پیغمبر خدا(ص)روایت کرده که فرمودند:
(خداوند زمین را روز یکشنبه و دوشنبه آفریده و کوه ها را روز سه شنبه و درختان را و آب و سرزمینهاي آباد و خراب را روز
چهار شنبه آفرید،و در روز پنجشنبه آسمان و روز جمعه خورشید و ماه و ستارگان و فرشتگان و آدم را آفرید).
ص : 19
15 از سورة حم سجده- 41 - آیات 11
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 11 تا 15
اشاره
اتٍ فِی یَوْمَیْنِ 􀀀 ماو 􀀀 ضاهُنَّ سَبْعَ سَ 􀀀 طائِعِینَ ( 11 ) فَقَ 􀀀 ا 􀀀 ا أَتَیْن 􀀀 الَت 􀀀 ا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً ق 􀀀 ا وَ لِلْأَرْضِ اِئْتِی 􀀀 الَ لَه 􀀀 خانٌ فَق 􀀀 ماءِ وَ هِیَ دُ 􀀀 ي إِلَی اَلسَّ 􀀀 ثُمَّ اِسْتَو
ذلِکَ تَقْدِیرُ اَلْعَزِیزِ اَلْعَلِیمِ ( 12 ) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ 􀀀 صابِیحَ وَ حِفْظاً 􀀀 ا بِمَ 􀀀 ماءَ اَلدُّنْی 􀀀 ا وَ زَیَّنَّا اَلسَّ 􀀀 ماءٍ أَمْرَه 􀀀 ی فِی کُلِّ سَ 􀀀 وَ أَوْح
ا لَأَنْزَلَ 􀀀 شاءَ رَبُّن 􀀀 الُوا لَوْ 􀀀 اَللّ ق
􀀀
أَلاّ تَعْبُدُوا إِلَّا هَ
􀀀
جاءَتْهُمُ اَلرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ 􀀀 ادٍ وَ ثَمُودَ ( 13 ) إِذْ 􀀀 صاعِقَهِ ع 􀀀 صاعِقَهً مِثْلَ 􀀀
اَللّ اَلَّذِي
􀀀
مِنّ قُوَّهً أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ هَ
ا􀀀 أَشَد الُوا مَنْ 􀀀 ادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ ق 􀀀 فَأَمّ ع
ا􀀀 کافِر ( 14 ) 􀀀 ما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وُنَ 􀀀 فَإِنّ بِ
􀀀
لائِکَهً ا 􀀀 مَ
( ا یَجْحَدُونَ ( 15 􀀀 اتِن 􀀀 کانُوا بِآی 􀀀 خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَ
ترجمۀ آیات:
آن گاه بآسمان پرداخت بحالت دود و گاز بود،و بآسمان و زمین فرمود:خواه ناخواه بیائید،گفتند:بدلخواه آمدیم.
ص : 20
-12 و در دو روز آن را هفت آسمان آفرید،و در هر آسمانی فرمانی مخصوص وحی فرمود،و آسمان دنیا را با چراغهایی زینت
دادیم و آن را از خطر حفظ کردیم،و این است تقدیر خداي تواناي دانا.
-13 و اگر رویگردان شدند بآنان بگو:شما را از صاعقۀ عذابی مانند صاعقۀ عاد و ثمود میترسانم.
-14 هنگامی که پیامبران از هر طرف بسویشان آمدند که جز خداوند را نپرستید،در پاسخ پیامبران گفتند:اگر خداوند ما
میخواست،فرشته میفرستاد،ما آن دینی را که براي آن فرستاده شده اید قبول نداریم.
-15 امّا قوم عاد در روي زمین بنا حقّ تکبّر ورزیدند،و گفتند:چه کسی از ما نیرومندتر خواهد بود؟آیا نمی بینند همان خدایی
که آنان را آفریده است از آنان نیرومندتر است،و این قوم آیات ما را انکار میکردند؟!
اعراب آیات:
« ائتیا تطیعان اطاعه او تکرهان کرها » طوعا و کرها هر دو مصدر هستند که بجاي حال قرار گرفته اند که تقدیر آن چنین است
1)و طائعین،که منصوب است بنا بر حالیت دلیل بر این مدّعاست.سبع سماوات نیز منصوب است بنا بر حالیت بعد از فراغت از )
فعل.
معنی آیات:
خانٌ 􀀀 ماءِ وَ هِیَ دُ 􀀀 ي إِلَی السَّ 􀀀 ثُمَّ اسْتَو
یعنی:سپس آهنگ آفرینش آسمان کرد در حالی که « ثمّ »: :آن گاه از آفرینش آسمان یاد کرده فرمود
ص : 21
1) که تطیعان و تکرهان فعل حال حذف شده و طوعا و کرها دو مصدر بجاي دو فعل قرار گرفته است. -1
آسمان بصورت دود بود.
ابن عبّاس گوید:آسمان در آن هنگام بخار زمین بود.
و در اصل استواء بمعنی استقامت و آهنگ تدبیر مستقیم است،و گفته شده است ثمّ استوي یعنی:سپس فرمانش را بر آسمان
نفوذ داد،و این گفتار از حسن نقل شده است.
طائِعِینَ 􀀀 ا 􀀀 ا أَتَیْن 􀀀 الَت 􀀀 ا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً ق 􀀀 ا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِی 􀀀 الَ لَه 􀀀فَق
ابن عبّاس گوید:آسمان آنچه را در خود داشت از خورشید و ماه و ستارگان،و زمین آنچه را در خود داشت از جویبارها و
درختان و میوه ها بیرون آوردند،و در اینجا فرمان خدا حقیقتا فرمانی که با سخن باشد نیست،و جواب هم سخنی در مقابل این
گفتار نیست،بلکه خداوند اینجا خبر داده است،از اینکه آسمانها و زمین را آفریده است،و آنها را بدون هیچنوع سختی و
زحمتی ایجاد فرموده است،همانگونه که به مأموري دستور بدهند کاري را انجام بدهد و بدون توقّف و درنگی انجام
دهد،خداوند از این آفرینش به امر و اطاعت تعبیر فرموده است،و این آیه هم مانند آن آیه است که میفرماید:
.( ادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ) ( 1 􀀀 ذا أَر 􀀀 ما أَمْرُهُ إِ 􀀀 ( إِنَّ
طائِعِینَ ( 2)و نگفته است اتینا طائعتین آنست که معنی آنست که آمدیم با آنچه از عقلاء و غیر 􀀀 ا 􀀀 و علّت اینکه گفته است أَتَیْن
عقلاء در میان ما وجود دارد و جانب عقلاء را غلبه داده است.
از قطرب نقل شده است که گفته شده است آسمان و زمین چون به
ص : 22
1) سورة یس 36 آیۀ 82 یعنی:(فرمان خداوند چنین است که هر گاه چیزي را بخواهد همین بس که باو بگوید - 1
باش،خواهد شد)که لفظی در کار نیست و همان اراده کافی است که از اراده چنین تعبیر شده است
2) طائعین -2
سبک ذوي العقول مورد خطاب قرار گرفته اند بطرز ذوي العقول هم جمع بسته شده اند،همانگونه که در جاي دیگر فرموده
است فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ( 1)و نظیر آن در کلام عرب بسیار است...
و پیش از این بحدّ کفایت از این مثالها یاد آور شده ایم.
ماءِ از آن فهمیده میشود که خداوند آسمان را بعد از زمین و پس از آفرینش روزي 􀀀 ي إِلَی السَّ 􀀀 و اینکه فرموده است: ثُمَّ اسْتَو
ا ( 2)بنا بر این فهمیده شد که 􀀀 حاه 􀀀 ذلِکَ دَ 􀀀 جنبندگان زمین آفریده است،و خداوند در جاي دیگر فرموده است وَ الْأَرْضَ بَعْدَ
زمین آفریده شده بود ولی گسترش نیافته بود،پس از آنکه خداوند آسمان را آفرید آن گاه بعد از آن زمین را گسترش داد.
و علّت آنکه خداوند اوّلا آسمان را بصورت گاز و دود آفریده سپس آن را بصورت آسمانهایی رویهم،و سپس آن را با
چراغهایی تزئین فرموده است تا این آفرینش دلیل باشد بر آنکه خداوند بذاته مقتدر است و از هیچ عملی عاجز نخواهد بود،و
ذاتا عالم است و چیزي بر او پنهان نخواهد ماند، بی نیاز است و محتاج کسی نیست،و ما سواي او همگان بدرگاه حضرتش
نیازمند و محتاجند.
ضاهُنَّ 􀀀 فَقَ
یعنی آسمان و زمین را بصورت هفت آسمان محکم،و
(2
(جمع با یاء و نون براي ذوي العقول میآید.
ص : 23
1) سورة انبیاء: 21 آیه 33 (یعنی هر یک از ماه و خورشید،در مدار خود شناورند،که در اینجا نیز براي ماه و خورشید که غیر -1
ذوي العقول هستند(یسبحون)بسبک ذوي العقول جمع آورده شده است
2) سورة نازعات: 79 آیۀ 30 یعنی:(زمین را پس از آفرینش آسمان گسترش داد) -2
استوار آفرید و آفرینش آنان تمام شد.
اتٍ فِی یَوْمَیْنِ 􀀀 ماو 􀀀 سَبْعَ سَ
منظور از یومین دو روز پنجشنبه و جمعه است،سدي گوید:جمعه،جمعه نامیده شده است براي اینکه در آن آفرینش آسمانها و
زمین یک جا انجام یافته است.
ا􀀀 ماءٍ أَمْرَه 􀀀 ی فِی کُلِّ سَ 􀀀 وَ أَوْح
یعنی:در هر آسمانی از فرشتگان،و دیگر موجودات آنچه میخواست آفرید و این معنی را سدي و قتاده گفته اند.
و بعضی هم گفته اند یعنی:در هر آسمانی آنچه میخواست فرمان داد،و از علیّ بن عیسی نقل شده است که خداوند باهل هر
آسمانی از فرشتگان دستورات عبادي آنان را وحی فرموده است.
صابِیحَ 􀀀 ا بِمَ 􀀀 ماءَ الدُّنْی 􀀀 وَ زَیَّنَّا السَّ
ستارگان چراغ نامیده شده اند بدان جهت که بوسیلۀ آنها راهیابی میشود،همانگونه که در جاي دیگر میفرماید (وَ بِالنَّجْمِ هُمْ
.( یَهْتَدُونَ) ( 1
وَ حِفْظاً
:یعنی آسمان دنیا را از گوش فرا دادن و سوء استفاده کردن شیاطین و یا از هر نوع خطري،بوسیلۀ ستارگان یا شهابهاي آسمانی
.( حفظ نمودیم ( 2
ص : 24
. 1) سورة نحل: 16 آیۀ 16 -1
2) تفسیر نور الثّقلین جلد 4 صفحۀ 541 بنقل از کمال الدّین صدوق محمّد بن ابراهیم بحضرت صادق(ع)نوشت بما خبر -2
دهید شما اهل بیت چه فضلی دارید؟ حضرت صادق(ع)در پاسخش نوشت:(ستارگان موجب امنیّت
ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ 􀀀
این است اندازه گیري پروردگار توانایی که بر هر کاري مسلّط است،و نسبت بمصالح بندگانش دانا،چیزي بر او پنهان نخواهد
بود.
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ
سپس خداوند بدنبال یاد آوري نشانه هاي توحید بتهدید مشرکین و منکرین پرداخته میفرماید:اگر پس از این بیان از ایمان
بخدا رویگردان شدند اي محمّد آنان را ترسانده بگو:
ادٍ وَ ثَمُودَ 􀀀 صاعِقَهِ ع 􀀀 صاعِقَهً مِثْلَ 􀀀 أَنْذَرْتُکُمْ
یعنی:دیگر آمادة عذاب باشید،زیرا شما را از عذاب الهی میترسانم همانگونه که قوم عاد و ثمود پس از رویگردانی از ایمان
بعذاب و صاعقۀ کشنده ترسانده شدند،صاعقه عرفا بآتش هایی گفته میشود که از آسمان فرود میآید و همه چیز را میسوزاند.
جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ 􀀀 إِذْ
اذ متعلّق است، به(صاعقه)و تقدیر چنین است(نزلت بهم حین اتتهم الرّسل)یعنی:
صاعقه اي که بهنگام آمدن رسولان از هر سو بر آنان نازل شد.
از ابن عبّاس دربارة( مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ )رسیده است که
(2
(ساکنان آسمانهاست،هر گاه ستارگان از بین روند،عذابی که براي اهل آسمان وعده شده است بآنان خواهد رسید،و رسول
خدا(ص) فرمودند:اهل بیت من نیز موجب امنیت براي امّت من قرار داده شده اند هر گاه اهل بیت من از میان رفتند،عذابی که
بامتّم وعده داده اند خواهد آمد)
ص : 25
منظور از آن پیامبرانی است که براي پدران آنان آمده اند و پیامبرانی که براي خودشان میآمدند،زیرا این قوم پشت سر
به پیامبران بر میگردد. « خلفهم » در من « هم » پیامبرانی بوده اند،که براي پدرانشان آمده اند،بنا بر این ضمیر
بعضی هم گفته اند معنایش آنست که بعضی از آنان زمانشان متقدّم و برخی زمانشان متأخّر بوده است.
که منظور از بین » بلخی گوید:و نیز میشود معنا چنین باشد که براي قوم عاد و ثمود اخبار پیامبران از اینجا و آنجا میآمده است
ایدیهم و خلفهم آمدن گزارشات و اخبار پیامبران باشد که از هر سو بآنان میرسیده است نه آنکه خود پیامبران بسوي آنان رفته
.(1) « باشند
اللّ )یعنی:پیامبران را بسوي آنان فرستادیم که به آنان بگویند:جز خداي یکتا احدي را نپرستید،و دیگري را در
􀀀
أَلاّ تَعْبُدُوا إِلَّا هَ
􀀀
)
پرستش شریک خدا نسازید.
لائِکَهً )یعنی:پس از آنکه پیامبران را بسوي آنان فرستادیم مشرکین گفتند:اگر خداوند میخواهد به او 􀀀 ا لَأَنْزَلَ مَ 􀀀 شاءَ رَبُّن 􀀀 الُوا لَوْ 􀀀 ( ق
ایمان بیاوریم،و شریکی برایش نگیریم باید فرشته بفرستد،و فرشتگان ما را بسوي راه او دعوت کنند،نه آنکه بشري مانند ما را
بفرستد،گویا که اعلان میکرده اند ما حاضر
ص : 26
1) تفسیر کشّاف جلد 4 صفحۀ 191 از حسن نقل میکند معنی اذ جاءتهم الرّسل آنست که پیامبران آنان را از عذابهایی که -1
خداوند بر امّتهاي پیشین فرستاده آگاه میساخته اند،و نیز آنان را میترسانده اند که شما هم اگر منکر شوید در آینده چنین
عذاب خواهید شد.
نیستیم تسلیم بشري مانند خودمان شویم،ولی این را نمیدانستند که خداوند پیامبران را طبق مصالحی که خود براي بندگانش
بهتر میداند مبعوث میفرماید و خودش خوب میداند چه کسی صلاحیّت دارد که بار رسالت را بدوش گیرد.
ادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ )یعنی:قوم عاد از راه ستمگري بی آنکه حقّی داشته باشند در روي زمین بر مردم تکبّر ورزیده 􀀀 فَأَمّ ع
ا􀀀 (
مِنّ قُوَّهً ) پس از آنکه حضرت هود پیامبر آنان را تهدید بعذاب فرمود،قوم عاد
ا􀀀 أَشَ د الُوا مَنْ 􀀀 بر سر آنان مسلّط شدند ( وَ ق
بقدرت ناچیز خود مغرور شد گفتند:ما نیروي دفاعی داریم،و با نیروي عظیم خود با هر نوع تهدیدي مقابله خواهیم نمود،زیرا
هیچکس از ما قوي تر نیست،خداوند بزرگ در پاسخ آنان فرمود:
« اللّ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّهً
􀀀
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ هَ »
مگر اینان نمیدانند همان خدایی که،آنان را آفریده است،و در میان آنان هم این نیروها را برایشان آفریده است،از آنان بسیار
اینان مردمی بی باور بودند که دلائل،و « ا یَجْحَدُونَ 􀀀 اتِن 􀀀 کانُوا بِآی 􀀀 وَ » !؟ نیرومندتر است،و اگر بخواهد آنان را نابود خواهد ساخت
معجزات و نشانه هایی میدیدند ولی بآن ایمان نمیآوردند و منکر آن میشدند
ص : 27
20- آیات 16
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 16 تا 20
اشاره
لا یُنْ َ ص رُونَ 􀀀 ي وَ هُمْ 􀀀 ذابُ اَلْآخِرَهِ أَخْز 􀀀 ا وَ لَعَ 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 ذابَ اَلْخِزْيِ فِی اَلْحَی 􀀀 ساتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَ 􀀀 أَیّ نَحِ
امٍ 􀀀 ص فِی ا عَلَیْهِمْ رِیحاً رَْصَ راً 􀀀 فَأَرْسَلْن
کانُوا یَکْسِبُونَ ( 17 ) وَ نَجَّیْنَا اَلَّذِینَ 􀀀 ما 􀀀 ذابِ اَلْهُونِ بِ 􀀀 صاعِقَهُ اَلْعَ 􀀀 ي فَأَخَ ذَتْهُمْ 􀀀 ی عَلَی اَلْهُد 􀀀 اهُمْ فَاسْتَحَبُّوا اَلْعَم 􀀀 أَمّ ثَمُودُ فَهَدَیْن
ا􀀀 و (16)
صارُهُمْ 􀀀 ا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْ 􀀀 جاؤُه 􀀀 ا 􀀀 ذا م 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 ی ( 19 ) اَلنّ فَهُمْ وُزَعُونَ
ارِ 􀀀 اَللّ إِلَی
􀀀
داءُ هِ 􀀀 کانُوا یَتَّقُونَ ( 18 ) وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْ 􀀀 آمَنُوا وَ
( کانُوا یَعْمَلُونَ ( 20 􀀀 ما 􀀀 وَ جُلُودُهُمْ بِ
ترجمۀ آیات:
در روزهایی نحس بادي سرد و سخت بسویشان فرستادیم تا در زندگی دنیا مزة عذاب خفت بار ما را بچشند،و عذاب
آخرتشان از این خفت آورنده تر بوده،یاري هم نخواهند شد.
-17 امّا ملّت ثمود را ما(راه)هدایت نمودیم ولی گمراهی را بر هدایت ترجیح دادند،تا اینکه عاقبت بسزاي کارهایی که داشتند
صاعقۀ عذاب خفت بار گرفتارشان ساخت.
-18 و آنهایی را که ایمان آورده پرهیزکار بودند نجات دادیم.
-19 و روزي که دشمنان خدا بسوي آتش جهنّم گسیل داده شوند و آنان را بازداشت نمایند.
-20 تا آن گاه که وارد جهنّم شوند گوش و چشم و پوست بدنشان بر ضدّ آنان گناهانشان را شهادت دهند.
ص : 28
قرائت آیات:
را بسکون حاء میخوانند،نافع و « نحسات » را بکسر حاء خوانده اند،بقیّه « نحسات » ابو جعفر و ابن عامر و اهل کوفه
اللّ را
􀀀
را با یاء و به صیغۀ مجهول و اعداء ه « یحشر » را بنصب خوانده اند،ولی بقیّۀ قراء « اللّ
􀀀
اعداء ه » با نون و « نحشر » را « یحشر » یعقوب
( نیز برفع خوانده اند ( 1
دلیل قرائت:
ابو علی گوید:(نحس)کلمه اي است که بر دو قسم است:
اسم باشد. « نحس » -1 آنکه کلمۀ
-2 آنکه وصف باشد.
در آن اسم مصدر آمده است این جمله است ( یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ) ( 2)و اینکه در اینجا کلمۀ یوم « نحس » از جاهایی که کلمه
بآن اضافه شده است دلیل است بر آنکه نحس اسم است نه صفت،زیرا هیچگاه موصوف بوصف خود اضافه نخواهد شد.
ص : 29
اللّ نایب بجاي فاعل خواهد بود،ولی در صورت اوّل مفعول نحشر خواهد بود،و طبق قرائت نافع و
􀀀
1) بنا بر این اعداء ه -1
یعقوب معنی آیه میشود (روزي که ما دشمنان خدا را روانۀ جهنّم کنیم)و طبق قرائت بقیه معنی آیه میشود:(روزي که دشمنان
خدا بسوي جهنّم روانه گردند)
2) سورة قمر: 54 آیۀ 18 جملۀ( یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ )دربارة عذاب قوم عاد در این سوره آمده است و در روایات این روز -2
نحس روز چهارشنبه آخر ماه معرّفی شده است:
مفسّرین در کلمۀ(نحسات)دو قول دارند:
-1 بمعنی روزي که سرمایش سخت باشد.
-2 روزي که بر مردم بسیار شوم است،بنا بر این روز نحس بمعنی روز شوم است،و جملۀ(یوم نحس)را بدو قرائت خوانده
اند:بعضی(یوم نحس) خوانده اند بکسر و تنوین یوم و نحس که نحس صفت یوم باشد،و برخی(یوم نحس)خوانده اند بکسر
یوم که آن را بنحس اضافه کرده اند،هر کس بطریق دوّم قرائت کرده و یوم را بنحس اضافه نموده است طبق آنچه در قرآن
ضبط شده است قرائت کرده،و هر کس بطریق اوّل خوانده که یوم را با تنوین گفته که اضافه شده باشد دو احتمال دارد:
2-آنکه نحس مصدري باشد که او را وصف آورده اند مانند(رجل عدل) ( -1 آنکه(نحس)وصف باشد مانند(فسل و رذل) ( 1
بنا بر این هر کس که(ایّام نحسات)بسکون حاء خوانده است،بدانجهت حاء را سکون داده است که نحسات صفت باشد
مانند(عبلات و صعبات) ( 2)و
(2
(وسائل الشّیعه جلد 8 صفحۀ 257 از علی(ع)روایتی نقل شده است که در مورد نحسی روز چهارشنبه وقایع مهمّی از عذابهاي
اقوام سلف را میفرماید در روز چهارشنبه اتّفاق افتاده است از جمله میفرماید: (...روز چهارشنبه خداوند باد تندي را بسوي قوم
عاد فرستاد...) و نیز در روایت دیگري بعد از این روایت از حضرت رضا(ع)از پدرانش(ع)از حضرت رسول(ص)آمده است
که فرمودند:(چهارشنبۀ آخر ماه همیشه روز نحس است)
ص : 30
1) یعنی فرومایه و پست -1
2) عبله بمعنی ضخیم و کلفت و تمام است صعبه نیز بمعنی سخت و ناهموار است وقتی صفت زن باشد گویند امرأه عبله -2
صعبه یعنی:(زنی زمخت و سرسخت)
نیز جایز است که(نحسات)جمع مصدر باشد،و حاء آن را هم چنان در جمع هم ساکن گذارده اند،همانگونه که گفته اند:
(زوره و عدله).
ابو الحسن گوید:در نحس بجز سکون حاء چیز دیگري نشنیده ام.
ابو عبیده گفته است نحسات یعنی داراي نحوست،و ممکن است کسانی که عین الفعل آن را،کسره داده اند آن را صفت قرار
داده اند از باب (فرق و نزق) ( 1)و آن را بر این وزن جمع بسته اند.
و این قرائت را آیۀ یَوْمَ « و نجّینا » خوانده است دلیلش آنست که آن را معطوف میداند بر جملۀ « اللّ
􀀀
نحشر اعداء ه » و کسی که
منِ وَفْداً ( 2)تقویت میکند. 􀀀 نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَی الرَّحْ
تأیید میکند،و هر دو « فهم یوزعون » خوانده است فعل را مبنی للمفعول گرفته و این قرائت را هم جملۀ « یحشر » و هر کس که
قرائت نیکو است.
شرح لغات:
صرصر-از صریر گرفته شده است و بمنظور اعلان تشدید معنی لفظ آن را مشدّد ساخته اند،گفته میشود صرّ یصرّ صریرا یا
صرّر بوده است سپس « صرصر » آنکه صرصر یصرصر صرصره و ریح صرصر یعنی:بادي که داراي صدایی شدید است و اصل
راء قلب به صاد شده است،همانگونه که در نههه نهنهه ( 3)گویند،و در کففّه کفکفه ( 4)گویند.
ص : 31
1) فرق بمعنی فزع یعنی ترسید،و نزق بمعنی طاش یعنی در حال خشم سبکسري کرد. -1
2) سورة مریم: 19 آیۀ 58 -2
3) یعنی او را باز داشت از کاري و او نیز دست کشید. -3
4) یعنی اشک چشم خود را پی در پی پاك کرد. -4
نابغه شاعر عرب گفته است:
اکفکف عبره غلبت عزائی »
(1) « اذا نهنهتها عادت ذباحا
خزي-یعنی خاري و پستی که انسان از ترس رسوا شدن از مثل آن شرم داشته باشد.
هون-خاري.
یوزعون-وزع بمعنی منع و بازداري است،یوزعون یعنی بازداشت میشوند،و از همین باب است قول حسن که میگوید:(لا بدّ
للنّاس من وزعه) یعنی:(براي مردم باز دارنده اي لازم است).
اعراب آیات:
است،زیرا یوما بمنزلۀ اذا است و نمیتوان آن را « فَهُمْ یُوزَعُونَ » ظرف است و نصب آن بوسیلۀ مدلول قوله « وَ یَوْمَ یُحْشَرُ » قوله
گرفت،زیرا نجّینا ماضی است،و ظرف( یَوْمَ یُحْشَرُ )مستقبل است و ماضی نمیتواند در آن عمل « وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا » منصوب به
کند.
توضیح و تفسیر آیات:
«... ا عَلَیْهِمْ 􀀀 فَأَرْسَلْن »
سپس خداوند از هلاکت این قوم،خبر داده میفرماید:(آن گاه بادي بسیار سخت برایشان فرستادیم)که داراي صدایی هولناك
بود،صرصر از(صره)است که در لغت بمعنی صیحه و صدا است،
ص : 32
1) یعنی اشک چشمانم را که بر صبرم غلبه یافته است پی در پی پاك میکنم که سرازیر نشود،ولی از آمدن اشک که -1
جلوگیري می کنم دردي گلوگیر باز میگردد.
بعضی هم گفته اند صرصر یعنی باد سرد است که از(صرّ)گرفته شده است که به معنی سرماي شدید است،و این معنی از ابن
.( عبّاس و قتاده نقل گردیده است ( 1
فراء گوید:صرصر باد بسیار سردي است که بسان آتش همه چیز را میسوزاند.
« ساتٍ 􀀀 أَیّ نَحِ
امٍ 􀀀 فِی »
یعنی در روزهایی شوم که داراي نحوست است به نقل از مجاهد،قتاده،سدي نحس سبب شرّ و سعد سبب خیر است،و به همین
جهت ستارگان سعد و نحس نامیده شده اند.
بعضی هم بنقل از جبائی گفته اند نحسات یعنی داراي گرد و غبار به طوري که در آن روزها هیچکس هیچکس را نمی بیند.
.( و بنقل از ابی مسلم گفته شده است نحسات یعنی روزهاي سرد و عرب سردي را نحس میدانند ( 2
«... ذابَ 􀀀 لِنُذِیقَهُمْ عَ »
یعنی این عذاب را بر آنان نازل ساختیم تا مزة عذاب ذلّت بار را در دنیا بچشند،و یقین پیدا کنند که عذاب کنندة آنان قدرت
دارد،و قدرت پروردگار براي بازماندگان که شاهد حال آنان هستند روشن گردد.
«... ذابُ الْآخِرَهِ 􀀀 وَ لَعَ »
عذاب آخرت ذلّت بارتر از عذاب دنیا است
ص : 33
1،2 )) تفسیر علی بن ابراهیم قمّی جلد 2 صفحۀ 263 ابی الجارود از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام روایت کرده است ) -1
ساتٍ )روزهاي شوم است. 􀀀 أَیّ نَحِ
امٍ 􀀀 ص )منظور از صرصر باد سرد است و منظور از( ا عَلَیْهِمْ رِیحاً رَْصَراً 􀀀 در این آیه( فَأَرْسَلْن
-2
(در حالی که یاري نمیشوند)و کسی نیست در برابر عذابی که بر آنان وارد میشود از آنان دفاع کند،سپس بیاد آوري داستان
ملّت ثمود پرداخته فرمود:
« اهُمْ 􀀀 أَمّ ثَمُودُ فَهَدَیْن
ا􀀀 و »َ
از قتاده نقل شده است که هدینا هم یعنی:
راه خیر و شرّ را براي آنان روشن نمودیم،و از ابن عبّاس و سدي و ابن زید رسیده است که هدینا هم یعنی راه حقّ را بآنان
از حسن نقل شده یعنی:به اختیار خودشان گمراهی در دین را « ي􀀀 ی عَلَی الْهُد 􀀀 فَاسْتَحَبُّوا الْعَم » . نشان دادیم و بر ایشان بیان کردیم
بر پذیرش هدایت ترجیح دادند،و این بد ترجیح و اختیاري است،و از ابن زید و فراء نقل شده است که یعنی:کفر را بر ایمان
.( ترجیح دادند ( 1
ص : 34
1) در این آیه طبق مذهب اهل بیت خداوند انتخاب و اختیار را به آنان نسبت داده میفرماید:( فَاسْتَحَبُّوا )و نمیفرماید: -1
اللّ )و انتخاب راه را بخدا نسبت نمیدهد،بر خلاف مذهب اهل جبر از اهل سنّت که معتقدند خداوند انتخاب
􀀀
(فاستحبّ ه
أَمّ
ا􀀀 و میکند،تفسیر قمی ج 2 صفحۀ 264 . تفسیر برهان جلد 4 صفحۀ 107 از حضرت امام جعفر صادق(ع)روایت شده است( ...َ
اهُمْ... )که فرمودند:راه هدایت را به آنان نشان دادیم و در حالی که راه هدایت را میشناختند گمراهی را بر هدایت 􀀀 ثَمُودُ فَهَدَیْن
ترجیح دادند،و در روایتی آمده است هدیناهم یعنی بینا لهم ). و نیز در همان کتاب از حضرت صادق(ع)روایت شده فرمودند
فرمودند ثمود گروهی از شیعیان خواهند بود که خداوند میفرماید:(فامّا « کذبت ثمود »
«... صاعِقَهُ 􀀀 فَأَخَذَتْهُمْ »
عذاب هون یعنی عذابی که داراي خفت و خواري است،آن عذابی که آنان را به پستی و خواري گرفتار میسازد،گفته شده
است هر عذابی صاعقه است،زیرا هر کس آن عذاب را بشنود فریاد میکشد.
« کانُوا یَکْسِبُونَ 􀀀 ما 􀀀بِ »
یعنی بخاطر اعمالی که داشتند از تکذیب پیامبرشان صالح پیامبر،و پی کردن شتر او عذاب شدند.
«... وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا »
یعنی آنها که ایمان آورده،و از شرك خویشتن داري میکردند نجات دادیم،صالح پیامبر و افرادي را که به او ایمان آورده
بودند از عذاب نجات دادیم،و سپس خداوند از حالات کافران در روز قیامت خبر داده میفرماید:
« النّ فَهُمْ یُوزَعُونَ
ارِ 􀀀 اللّ إِلَی
􀀀
داءُ هِ 􀀀 وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْ »
یعنی:اوّلین آنان را نگاه میدارند تا آخرینشان بآنان بپیوندند تا پراکنده نشوند،یعنی هنگامی که محشور شدند بازداشت
.( میگردند ( 1
(1
(ثمود...)و آن صاعقۀ عذاب شمشیر است بهنگام قیام قائم آل محمّد(ع) البته معلوم است که ثمود علم شخصی قوم صالح
است،بنا بر این اینجا حضرت تأویل آیه را فرمودند باین معنی که در میان شیعیان هم قومی ثمود صفت ظاهر خواهد شد که
بجرم تکذیبشان بعذاب دردناك و خفّت بار شمشیر حضرت مهدي(ع)گرفتار خواهند شد و چه بسا این فرمایش حضرت
پیشگویی وضع فرقه هاي گمراهان بابی و بهایی باشد که بسان قوم عاد و ثمود تکذیب کرده و عذاب خواهند شد.
ص : 35
1) تفسیر صافی جلد 2 صفحۀ 497 (...از حضرت -1
« ا􀀀 جاءُوه 􀀀 ا 􀀀 ذا م 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 »
یعنی:تا آن گاه که بسوي جهنّم کشیده شوند.
« کانُوا یَعْمَلُونَ 􀀀 ما 􀀀 صارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِ 􀀀 شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْ »
یعنی:
گوش آنان شهادت میدهد که چه سخنانی از دعوت بسوي حقّ شنیده و از آن رو گردان شده اند،و آن را نپذیرفته اند،و
چشمان آنان شهادت میدهند که چه نشانه هایی را که دلیل بر وحدانیت خدا بوده است دیده اند،ولی باز هم ایمان نیاورده
اند،و نیز دیگر اعضاء بدنشان شهادت میدهند که چه اعمالی انجام داده اند و چه گناهانی مرتکب شده اند.
دربارة طرز شهادت اعضاء و جوارح بدن دو قول است:
-1 خداوند اعضاء و جوارح را بصورت موجود زنده اي در می آورد،و آنان را مجبور باعتراف و شهادت نسبت بکارهاي
صاحبان خود می نماید.
-2 خداوند خودش شهادت میدهد ولی بوسیلۀ این اعضاء ظاهر میشود،و نسبت شهادت به این اعضاء مجاز خواهد بود.
-3 و در این مورد وجه سوّمی نیز گفته اند که خداوند در این اعضاء و جوارح نشانه هایی ظاهر میسازد که دلالت کند بر اینکه
صاحبان آنها سزاوار آتش دوزخ میباشند،و این نشانه ها را مجازا شهادت نامیده اند همانگونه که میگویند:چشمان تو شهادت
میدهند که دیشب بی خوابی کشیده اي.
و از ابن عبّاس و دیگر مفسّران نقل کرده اند که مراد از(جلود)پوستهاي بدن آلتهاي تناسلی افراد است که از آن به پوست بدن
( کنایه آمده است ( 1
(1
یعنی اوّلین آنان را براي آخرین ایشان حبس میکنند،تا بیکدیگر بپیوندند) « یوزعون » (باقر(ع)روایت شده است
ص : 36
1) تفسیر برهان جلد 4 صفحۀ 108 (...از حضرت صادق(ع)روایت -1
(1
شده است که ضمن حدیثی فرمودند:سپس خداوند وظیفۀ قلب و زبان و چشم و گوش در یک آیۀ منظّم بیان کرده میفرماید:
جُلُودُکُمْ) و منظور از جلود آلتهاي تناسلی و رانهاي آنان 􀀀 صارُکُمْ وَ لا 􀀀 أَبْ 􀀀 ا کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا 􀀀 وَ م »
و در تفسیر علیّ بن ابراهیم قمّی جلد 2 صفحۀ 264 آمده است که این آیه دربارة قومی است که اعمالشان بر آنان .« است
عرضه میشود و منکر آن میشوند،و میگویند:ما از این کارها به هیچ وجه خبر نداریم،آن گاه فرشتگانی که نویسندة اعمال آنها
هستند گواهی میدهند که این اعمال مربوط بآنان است،حضرت صادق(ع)فرمودند:آنان بخداوند عرض میکنند،پروردگارا
اینان فرشتگان تو هستند و بنفع تو شهادت میدهند،و بخدا سوگند میخورند که هیچکدام این اعمال را انجام نداده اند،و این
.( سورة مجادله 58 آیۀ 18 ) « ما یَحْلِفُونَ لَکُمْ 􀀀 اللّ جَمِیعاً فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَ
􀀀
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ هُ » . معنی در این آیه بآن اشاره شده است
و« روزي که خداوند آنان را همگی بر می انگیزد،براي خدا سوگند میخورند همانگونه که براي شما سوگند یاد میکنند »: یعنی
اینان همان کسانی هستند که حقّ امیر المؤمنین(ع)را غصب کردند،اینجا که میرسد خداوند مهر سکوت بر زبانشان میزند و
اعضاء و جوارح بدنشان را بزبان میآورد،آن گاه گوش هر سخن حرامی را که شنیده است بر آن شهادت میدهد،چشم هر چیز
حرامی را که دیده است بر آن گواهی میدهد،دست بر آنچه حرام گرفته است شهادت میدهد،یا بهر سو که حرام بوده و رفته
است شهادت میدهد،آلت تناسلی هر کار حرامی مرتکب شده شهادت میدهد.
ص : 37
(1
سپس خداوند دوباره زبان آنان را بسخن میآورد(زبان به اعضاي بدن میگوید:چرا بزبان ما شهادت دادید؟اعضاء و جوارح در
پاسخ گویند همان خدایی که هر چیز را بسخن در آورده است،همان خدایی را که ابتدا شما را آفرید و بسوي او باز خواهید
و منظور از پوستهاي آلت » ...( گشت شما گناهانتان را نمیتوانستید از اعضاء بدنتان پنهان سازید که بزیان شما گواه نباشند
«... تناسلی انسان است
ص : 38
25- حم سجده آیات 21
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 21 تا 25
اشاره
ا کُنْتُمْ 􀀀 اَللّ اَلَّذِي أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ( 21 ) وَ م
􀀀
الُوا أَنْطَقَنَا هُ 􀀀 ا ق 􀀀 الُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْن 􀀀 وَ ق
ذلِکُمْ 􀀀 مِمّ تَعْمَلُونَ ( 22 ) وَ
ا􀀀 ی کَثِیراً لا عَْلَمُ 􀀀 اَللّ
􀀀
کِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ هَ 􀀀 جُلُودُکُمْ وَ ل 􀀀 صارُکُمْ وَ لا 􀀀 أَبْ 􀀀 تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا
ما هُمْ مِنَ اَلْمُعْتَبِینَ 􀀀 فَالنّ مَثْويً لَهُمْ وَ إِنْ یَسْتَعْتِبُوا فَ
ار 􀀀 خاسِرِینَ ( 23 ) فَإِنْ یَصْبِرُوا 􀀀 داکُمْ فَأَصْ بَحْتُمْ مِنَ اَلْ 􀀀 ظَنُّکُمُ اَلَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْ
ا خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ اَلْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ 􀀀 ا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ م 􀀀 اءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ م 􀀀 ا لَهُمْ قُرَن 􀀀 24 ) وَ قَیَّضْ ن )
( خاسِرِینَ ( 25 􀀀 کانُوا 􀀀 إِنَّهُمْ
ترجمۀ آیات:
خود گویند:چرا بزیان ما گواهی دادید؟گویند:همان خدایی که هر چیز را به زبان آورده است ما را به « اعضاء تناسلی » به پوستها
سخن آورد،همان خدایی که اوّل بار شما را آفریده است و بسوي او باز خواهید گشت.
-22 شما نمیتوانستید در دنیا اعمالتان را از این اعضاء و جوارح پنهان سازید ( 1)ولی خیال میکردید که خداوند بیشتر این اعمال
را که انجام میدهید نمیداند.
-23 این بود خیال باطلی که دربارة خدایتان داشتید،خداوند شما را بهلاکت رسانید و جزء زیانکاران گشتید.
-24 اگر صبر کنند آتش جایگاهشان است،و چنانچه از خدا بخواهند
ص : 39
1) زیرا اعمال را با همین اعضاء انجام میدادید. -1
که از آنان راضی شود،رضایت الهی را نخواهند یافت.
-25 براي آنان همنشینانی آماده ساختیم،که دنیا را در نظرشان جلوه داده،آنان را از فکر آخرت و زندگی پس از مرگ غافل
ساختند،و لذا همان عذابهایی که بر سر امّتهاي پیش از آنان از جنّ و انس فرود آمده بود برایشان ثابت و لازم گردید،و
براستی خسارت دیدند.
قرائت آیات:
را بکسر تاء خوانده اند. « ما هم من المعتبین » را بضمّ یاء و فتح تا و « و ان یستعتبوا » در قرائتهاي شاذ و نادر حسن و عمرو بن عبید
دلیل قرائت:
ابن جنّی گفته است با این قرائت معنی آیه اینطور میشود:اگر آنان بخواهند که راضی شوند راضی نخواهند شد،زیرا داراي
روح بینیازي نیستند و در آنان از نیکی اثري نیست که پاسخی نیک دهند.
لغات آیات:
الانطاق-یعنی بنطق آوردن،یا بدین طریق که انسانی را وادار کند بنطق،یا او را بسخن گفتن دعوت کند.
نطق-عبارتست از گرداندن زبان در دهان بمنظور تشکیل کلمات،و لذا است که خداوند بزرگ متّصف بصفت نطق نشده
گفته نمیشود خدا ناطق است،بله خدا به متکلّم وصف شده است.
الارداء-بمعنی اهلاك است یعنی هلاك ساختن،گفته میشود ارداه فردي یعنی او را بهلاکت رسانید و هلاك شد،مضارعش
یردي اسم مفعولش
ص : 40
رد میشود همانگونه که اعشی در شعر خود گفته است:
(أ فی الطوف حفت علی الرّدي
و کم من رد اهله لم یرم)
یعنی:آیا در طوف ترسیدي که هلاك شوم،و چه بسیار هلاك شده اي که بستگانش در یک جا آرام نداشتند).
استعتاب-بمعنی طلب رضایت نمودن است که عبارت اخري استرضاء است.
اعتاب-بمعنی ارضاء است،و اصل اعتاب بزبان عرب بصلاح در آوردن جلد است با اعادة دبّاغی آن،سپس در این مورد
استعاره شده است،که بعضی از افراد بخواهند الفت از بین رفته را میان همدیگر باز گردانند.
تقییض-در اصل بمعنی تبدیل است،و مقایضه هم که بمعنی مبادله نمودن مالی بمالی است از همین باب میباشد.
شاعر عرب شماخ گفته است:
(تذکرت لما اثقل الدّین کاهلی
و عاب بزید ما اردت تعذرا
رجالا مضوا منّی فلست مقایضا
بهم ابدا من سایر النّاس معشرا)
یعنی:(هنگامی که بار بدهکاري بر پشتم سنگینی کرد،و عذر خواهی هم موجب عار و ننگ زید شد،بیاد آورم جوانمردانی را
که از دستشان داده ام که هیچگاه از سایر مردم یک فوج را نیز حاضر نیستم با آنان مبادله کنم).
اعراب آیات:
ذلکم مبتداء ظنّکم خبر،ارداکم خبر بعد از خبر،و اگر هم بخواهی ارداکم را میتوانی حال بگیري(اي ذلکم ظنّکم مرد یا
ایاکم)و نیز جایز است که ذلکم مبتداء و ظنّکم بدل از آن و ارداکم خبر مبتداء باشد.
ص : 41
معنی آیات:
پس از آنکه در آیات قبلی بیان شد که دشمنان خدا را به جهنّم خواهند برد،آن گاه خداوند از زبان آنان نقل میکند که:
الُوا) 􀀀(ق
یعنی کفّار گفتند:
ا؟) 􀀀 (لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْن
الُوا) یعنی اعضاء بدنشان 􀀀 یعنی:کافران اعضاء بدن خود را مورد سرزنش قرار داده بآنان میگویند:چرا بزیان ما شهادت دادید؟ (ق
در جواب آنان گویند:
اللّ الَّذِي أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ)
􀀀
(أَنْطَقَنَا هُ
یعنی:آن خدایی که زبان داران را بزبان آورده است،همان خداوند بما وسیلۀ نطق و قدرت بر نطق،عطاء فرموده است،پس از
بیان زبان حال اعضاء و جوارح کفّار در جهنّم-شروع بنصیحت آنان کرده-میفرماید:
(وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)
یعنی:خداوند شما را آفریده و سر انجام در آخرت بجایی بازگشت خواهید نمود که در آنجا سلطنت از آن خدا است و احدي
را جز او صلاحیّت امر و نهی نباشد،و این قسمت دیگر،جزء جواب اعضاء و جوارح نیست.
لا جُلُودُکُمْ) 􀀀 صارُکُمْ وَ 􀀀 لا أَبْ 􀀀 ا کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ 􀀀 (وَ م
یعنی در دنیا نمیتوانستید اعمال خودتان را از این اعضاء پنهان سازید،زیرا شما اعمال خود را با این اعضاء انجام میدادید،و
خداوند اعضاء بدنتان را روز قیامت گواه اعمالتان خواهد گرفت،و نیز گفته شده است که معنی آیه آنست که شما در دنیا
گناهان را از ترس آنکه اعضاء بدنتان گواهی خواهند داد،ترك نمیکردید،زیرا شما احتمال نمیدادید که روز قیامت اعضاء
بدنتان،چنین
ص : 42
شهادت خواهند داد.
مِمّ تَعْمَلُونَ)
ا􀀀 ی کَثِیراً لا عَْلَمُ 􀀀 اللّ
􀀀
کِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ هَ 􀀀 (وَ ل
زیرا خدا را نشناخته بودید،و لذا ارتکاب گناه براي شما آسان بود،از ابن مسعود روایت شده است که این آیه دربارة سه نفر
نازل شده است که در خلوت،با یکدیگر سخنانی سرّي بازگو میکردند،و با خود میگفتند:آیا بنظر شما خداوند از این سخنان
سرّي ما آگاه است؟ و ممکن است معنی آیه این باشد شما طوري عمل میکردید که به گمانتان اعمال شما بر خداي پنهان
خواهد ماند،همانگونه که گفته میشود:(اهلکت نفسی)باین معنی که من بگونۀ کسی عمل کردم که خودکشی میکند.
و ابن عبّاس گفته است:کفّار میگفتند خداوند از نهانیهاي قلب ما آگاه نیست،و فقط اعمال ظاهر را میداند.
داکُمْ) 􀀀 ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْ 􀀀 (وَ
از نظر ترکیب ذلکم مبتدا و ظنّکم خبر و ارداکم خبر دوّم است،و نیز ممکن است ظنّکم را بدل از ذلکم بگیریم،و معنی بنا بر
این ترکیب چنین خواهد شد،آن گمانی که نسبت بخدا داشتید که خداوند بسیاري از کارهاي شما را نمیداند شما را هلاك
کرد زیرا این گمان بیجا گناهکاري را بر شما آسان ساخت،و شما را بسوي کفر کشانید.
خاسِرِینَ) 􀀀 (فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْ
یعنی:با این کار جزء کسانی قرار گرفتید که در تجارت خود زیان کرده است،زیرا بهشت را از دست داده جهنم را براي خود
خریده اید.
حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:براي مؤمن شایسته است که از خدا طوري بترسد که گویا بآتش خواهد افتاد،و چنان بخدا
امیدوار باشد که
ص : 43
ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ ...)سپس فرمودند:خداوند توجّه بگمان بندة خود 􀀀 گویا از اهل بهشت است،خداوند میفرماید: (
دارد،اگر بنده به خدا خوش گمان بود خدا نیز باو نیکی خواهد فرمود،و اگر بنده بخدا بد گمان باشد خدا درباره اش بدي
خواهد فرمود.
سپس خداوند از حال اینان در جهنّم خبر داده میفرماید:
فَالنّ مَثْويً لَهُمْ)
ار 􀀀 (فَإِنْ یَصْبِرُوا یعنی:این افراد اگر بر آتش دوزخ و دردهایشان صبر کنند آتش جایگاهشان است،و منظور از این صبر آنست که سکوت کنند
و شکایت ننمایند.
ما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِینَ) 􀀀 (وَ إِنْ یَسْتَعْتِبُوا فَ
یعنی و اگر از درگاه الهی بخواهند که از آنان راضی شود راهی براي رضایت گرفتن ندارند،زیرا آنان از کسانی نیستند که
عذرشان پذیرفته شود،بعبارت دیگر تقدیر آیه چنین است اینان اگر صبر کنند و ساکت بمانند،یا آنکه ناراحتی کنند به هر حال
جایگاهشان آتش است،همانگونه که خداوند در جاي دیگر فرموده است:
واءٌ عَلَیْکُمْ) 􀀀 لا تَصْبِرُوا سَ 􀀀 ا فَاصْبِرُوا أَوْ 􀀀 (اصْلَوْه
(1)
یعنی:(وارد جهنّم شوید صبر کنید یا صبر نکنید براي شما یکسان است).
کسی است که درخواست رضایت میکند،و در خواستش نیز پذیرفته میشود. « معتب » امّا از نظر لغت
و نیز گفته شده است معناي عتاب آنست که اگر استغاثه کنند کسی به فریادشان نخواهد رسید.
اءَ) 􀀀 ا لَهُمْ قُرَن 􀀀 (وَ قَیَّضْن
یعنی براي آنان همقرینانی از شیاطین،آماده
ص : 44
. 1) سورة طور 16 آیۀ 52 -1
ساختیم،از مقاتل نقل شده است.
دستور داشتند با همقرینان راستین همقرین گردند ولی با آنان همنشینی نکردند،ما نیز بجاي آنان بهمنشینانی بد از جنّ و انس
گرفتارشان ساختیم خداوند بزرگ هم آنان را بخاطر مخالفتی که با فرمانش نمودند گرفتار ساخت و نظیر این آیه اي است (وَ
طاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ) ( 1)یعنی:(هر کس از یاد خدا رو گرداند،شیطانی برایش آماده سازیم 􀀀 منِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْ 􀀀 مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْ
که قرین او باشد).
از حسن روایت شده است که معنی آیه آنست که چون استحقاق عذاب یافتند،میان آنان و همنشینان بد فاصله نشدیم.
ا خَلْفَهُمْ) 􀀀 ا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ م 􀀀 (فَزَیَّنُوا لَهُمْ م
یعنی:آنچه در اختیارشان بود از امور دنیا برایشان زینت دادند تا دنیا را بر آخرت ترجیح دادند،و براي دنیا کار کردند،و نیز در
گوش آنان خواندند که نه پس از مرگ زنده شدنی هست و نه مکافاتی در کار میباشد.
از حسن و سدي نقل شده که این همنشینان بد امر آخرت را بآنان چنین معرّفی کردند که نه بهشتی وجود دارد نه جهنّمی نه
بر انگیخته شدنی در کار است نه حسابی،و نیز دنیا را براي ایشان زینت داده بجمع اموال و ترك امور خیریه وامیدارند.
از فراء نقل شده است منظور از ما بین ایدیهم اعمال زشتی است که مرتکب شده و از پیش براي خود فرستاده اند،و منظور از
ما خلفهم سنتهایی است که براي نسلهاي آینده پس از خود بجاي گذاشته اند.
ص : 45
. 1) سورة زخرف 43 آیۀ 36 -1
(وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ)
یعنی:وعده هاي الهی و عذاب بر آنان ثابت گردید.
(فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ)
یعنی وارد بر امتهایی مانند خود شدند که پیش از آنان بودند و به پیروي از آنان تکذیب نمودند،و بخاطر عصیانگري که
داشتند عذاب آنان واجب شد،و سپس خداوند،در بارة آنان فرمود که:
خاسِرِینَ) 􀀀 کانُوا 􀀀 (إِنَّهُمْ
یعنی:نعمتهاي بهشتی و بهشت را از دست دادند.
ص : 46
30- حم سجده-آیات 26
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 26 تا 30
اشاره
ذاباً شَدِیداً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ 􀀀 ذَا اَلْقُرْآنِ وَ اِلْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ ( 26 ) فَلَنُذِیقَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا عَ 􀀀 تَسْمَعُوا لِه 􀀀 الَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لا 􀀀 وَ ق
الَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا 􀀀 ا یَجْحَدُونَ ( 28 ) وَ ق 􀀀 اتِن 􀀀 کانُوا بِآی 􀀀 ما 􀀀 زاءً بِ 􀀀 دارُ اَلْخُلْدِ جَ 􀀀 ا 􀀀 اَلنّ لَهُمْ فِیه
ار 􀀀 اَللّ 􀀀
داءِ هِ 􀀀 زاءُ أَعْ 􀀀 ذلِکَ جَ 􀀀 کانُوا یَعْمَلُونَ ( 27 ) 􀀀 اَلَّذِي
امُوا 􀀀 اَللّ ثُمَّ اِسْتَق
􀀀
الُوا رَبُّنَا هُ 􀀀 ا مِنَ اَلْأَسْفَلِینَ ( 29 ) إِنَّ اَلَّذِینَ ق 􀀀 ا لِیَکُون 􀀀 دامِن 􀀀 ما تَحْتَ أَقْ 􀀀 أَضَ لّا مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ نَجْعَلْهُ
􀀀
ا􀀀 ا أَرِنَا اَلَّذَیْنِ ن 􀀀 رَبَّن
( لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ اَلَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ( 30 􀀀 خافُوا وَ 􀀀 أَلاّ تَ
􀀀
لائِکَهُ 􀀀 تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ اَلْمَ
ترجمۀ آیات:
کافران گفتند:باین قرآن گوش فرا ندهید،و بهنگام قرائت قرآن حرفهاي بیهوده و سر و صدا ایجاد کنید تا بر آنان پیروز
گردید.
-27 بزودي عذابی دردناك بکافران خواهیم چشانید،و بخاطر بدترین گناهی که دارند-کفرشان-به بدترین شکلی آنان را
مکافات خواهیم داد.
-28 اینست سزاي دشمنان خدا که آتش جهنّم است،و کافران بسزاي انکار آیات قرآنی ما در آن منزلی همیشگی خواهند
داشت.
-29 در آنجا کافران گویند:پروردگارا آن شیطانهاي جنّی و انسی
ص : 47
که ما را گمراه ساختند بما نشان بده تا آنان را لگدکوب سازیم و بپائین ترین درجات جهنّم فرستیم.
-30 کسانی که گفتند:پروردگار ما خداست و سپس بر این گفته پا بر جا ماندند فرشتگان بر آنان نازل گردند که نترسید و
اندوه بخود راه ندهید،و شما را به بهشت موعود مژده باد.
لغات آیات:
بکلامی گفته میشود که هیچ معنایی از آن استفاده نمیشود،و الغاء کلمه از نظر نحوي بمعنی اسقاط عمل « اللغو » در آیۀ 26 کلمۀ
آن کلمه است گفته میشود لغی یلغی و یلغو لغوا و لغی یلغی لغا،یعنی:از بیهوده سخن گفتن و وطی کلام نموده حرف توي
حرف آورد.
اعراب آیات:
اللّ ،و جایز است که النّار تفسیر
􀀀
داءِ هِ 􀀀 زاءُ أَعْ 􀀀 بدل است از جَ « النّار » خبر آنست و کلمه « اللّ
􀀀
داءِ هِ 􀀀 زاءُ أَعْ 􀀀 جَ» مبتداء و « ذلک » در آیۀ 38
ا􀀀 لَهُمْ فِیه » باشد،مثل آنکه گفته شده است جزاي دشمنان خدا چیست؟که در پاسخ گفته میشود،آتش است،زجاج گفته است
و لک فی هذه الدّار دار »: یعنی:لهم فی النّار دار الخلد،و آتش همان خانۀ ابدي است همانگونه که می گویی « دارُ الْخُلْدِ 􀀀
و منظور تو از دار دوّمی همان دار اوّلی است همان گونه که شاعر گفته است: « سرور
(اخور غائب یعطیها و یسألها
( یأبی الظّلامه منه النوفل الزّفر) ( 1
ص : 48
1) یعنی:(برادر بخششها که عطایا میدهد،و از او بخشش -1
دارُ الْخُلْدِ) از باب تجرید است و محلّ ان لا تخافوا منصوب است و تقدیر چنین است(تتنزّل علیهم الملائکه 􀀀 ا 􀀀 بنا بر این (لَهُمْ فِیه
بان لا تخافوا)پس از آنکه باء حذف شد ان لا تخافوا بفعل وصل شد و فعل او را نصب داد.
معنی آیات:
الَ الَّذِینَ کَفَرُوا) 􀀀 (وَ ق
سپس خداوند بدنبال یاد آوري حالت کفّار از قول آنان نقل میفرماید که:بزرگان کفّار به پیروان خود یا بعضی از آنان به
بعضی دیگر از کفّار قریش گفتند.
ذَا الْقُرْآنِ) 􀀀 لا تَسْمَعُوا لِه 􀀀 (
یعنی:به این قرآنی که محمّد(ص)میخواند گوش فرا ندهید.
(وَ الْغَوْا فِیهِ)
یعنی:با گفتن سخنان بیهوده و باطل با آن مبارزه کنید (لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ) تا با سخنان بیهوده و باطل بر او پیروز گردید،و یارانش
نتوانند سخنش را بشنوند.
گفته شده است حرف تو حرف بیاورید و با سر و صدا و صوت،زدن سخنانش را خنثی کنید.
از مجاهد نقل شده است که بعضی گفته اند یعنی:صداهاي خود را با خواندن اشعار و رجز خوانی روبرویش بلند کنید.
از ابن عبّاس و سدي نقل شده است:پس از آنکه از معارضه با قرآن
(1
(میخواهند و حاضر نیست بکسی ستم کند زیرا که او مردي بخشنده و بزرگوار و با تحمّل است)که در این شعر منه براي
دارُ الْخُلْدِ) فیها براي تجرید است یعنی خانۀ 􀀀 ا 􀀀 تجرید است باین معنی که یأبی الظّلامه مثل النّوفل و الزّفر و در آیه نیز (لَهُمْ فِیه
آتش براي آنان خانۀ همیشگی است.
ص : 49
عاجز شدند حیله اي بکار زدند که نگذارند دیگران از قرآن استفاده کنند،و بیکدیگر سفارش میکردند که گوش بقرآن
ندهند،و هنگامی که خوانده می شود سر و صدا راه بیندازند، آن گاه خداوند باین کافران وعدة عذاب داده فرمود:
ذاباً شَدِیداً) 􀀀 (فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا عَ
و این عذاب یا عذاب دنیایی است که عبارت باشد از اسارت و کشته شدن در جنگ بدر،و بعضی هم گفته اند که این عذاب
کانُوا یَعْمَلُونَ) یعنی:آنان را به زشتترین مکافاتها در مقابل زشتترین 􀀀 شدید عذاب آخرت است. (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي
گناهانشان که کفر و شرك گرفتار خواهیم ساخت و اینکه مکافات بدترین اعمال آنان را بیان کرد،براي آنکه در شکنجۀ
آنان مبالغه شود،و گفته شده است که معنایش آنست که آنان را بخاطر بدترین اعمالشان که گناهانشان باشد نه چیزهاي
ذلِکَ) یعنی:این عذابها که براي کافران وعده دادیم. 􀀀 دیگر،آنان را مکافات خواهیم نمود (
اللّ )
􀀀
داءِ هِ 􀀀 زاءُ أَعْ 􀀀 (جَ
این عذابها مکافات دشمنان خدا است که به وسیلۀ کفر و عصیان با خدا دشمنی ورزیده،و با پیامبران و مؤمنین دشمنی
مینمایند.
النّ )
ار 􀀀 )ُ
که این مکافات عبارت است از آتش جهنّم و سکونت در آن.
دارُ الْخُلْدِ) 􀀀 ا 􀀀 (لَهُمْ فِیه
ا یَجْحَدُونَ) یعنی:این عقوبت بخاطر آنست که منکر میشدند 􀀀 اتِن 􀀀 کانُوا بِآی 􀀀 ما 􀀀 زاءً بِ 􀀀 یعنی:جهنّم منزل همیشگی و ابدي آنان است (جَ
قرآن از طرف خدا باشد،بنقل از مقاتل.
الَ الَّذِینَ کَفَرُوا) 􀀀 (وَ ق
یعنی:کافران بزودي در آتش خواهند گفت:
ص : 50
أَضَلّا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ)
􀀀
ا􀀀 ا أَرِنَا الَّذَیْنِ ن 􀀀 (رَبَّن
منظور از گمراه کنندگان ابلیس و قابیل ( 1)پسر آدم است که اوّلین کسی بود که گناه را روي زمین ایجاد کرد،و همین معنی
از علی(ع)روایت شده است و گفته شده است که مراد از این گمراه کنندگان هر فردي است از جنّ و انس که راه و روش
« ا مِنْکُ مْ 􀀀 انِه 􀀀 ذانِ یَأْتِی 􀀀 وَ الَّ » کفر و گمراهی را ایجاد کرده اند،منظور از الذّین جنس جنّ و انس است،همانگونه که در آیۀ
2)منظور شخصی معیّن نیست بلکه منظور جنس کسانی است که مرتکب فاحشه خواهند شد. )
ا مِنَ الْأَسْفَلِینَ) 􀀀 ا لِیَکُون 􀀀 دامِن 􀀀 ما تَحْتَ أَقْ 􀀀 (نَجْعَلْهُ
از آنجا که با این گمراه کنندگان دشمنند و بعلّت آنکه آنان را گمراه ساخته اند کینۀ آنان را سخت به دل گرفته اند آرزو
میکنند که آنان را در درکات پائین آتش زیر پاي خود اندازند و نیز گفته اند منظور جهنّمیان آنست که این دو گمراه کننده
را زیر لگد انداخته پایمالشان سازند تا خوار شده جزء افراد پست و ذلیل شوند.
ابن عبّاس گوید:کفّار میگویند:گمراه کنندگان را پائین تر از ما اندازید تا عذابشان از ما سخت تر باشد.
پس از آنکه خداوند از عذاب کافران سخن گفت،بدنبال آن از بشارت مؤمنین یاد کرده فرمود:
اللّ )
􀀀
الُوا رَبُّنَا هُ 􀀀 (إِنَّ الَّذِینَ ق
یعنی:کسانی که خدا را بیگانگی شناختند
ص : 51
1) تفسیر صافی ج 2 صفحۀ 499 چاپ اسلامیه و در کتاب کافی از حضرت صادق(ع)روایت شده است که این دو گمراه -1
کننده از جنّ و انس اولی و دوّمی بوده اند و فلان شیطان بوده است،سپس مرحوم فیض میفرماید:شاید جهتش آن باشد که
ولد الزّنا از نطفۀ زنا کار و شیطان مشترکا ایجاد میشود.
2) سورة نساء 4 آیه 21 -2
و بزبانشان اعتراف نمودند،و پیامبرانش را تصدیق کردند.
امُوا) 􀀀 (ثُمَّ اسْتَق
از مجاهد نقل شده است،یعنی:ادامه دادند به این عقیده و اعتراف که پروردگارشان خداي یکتا و بی شریک است.
و از ابن عبّاس و حسن و قتاده و ابن زید نقل شده است که یعنی بر اداي فرائض الهی و عبادت پروردگار استقامت ورزیدند.
و بعضی گفته اند یعنی:همانگونه که در گفتار استقامت نمودند در اعمال نیز استقامت بخرج دادند.
از ابن مسلم نقل شده است که سپس بمقتضاي اعتراف به ربوبیّت الهی بر عبادتش استقامت نمودند.
و از انس روایت شده است که رسول خدا(ص)این آیه را بر ما خواند و سپس فرمودند:کسانی گفتند که پروردگار ما خدا
است ولی بیشتر آنان بعدا کافر شدند،هر کس این اعتراف را تا دم مرگ داشته باشد از کسانی است که بر این عقیده استقامت
نموده است.
محمّد فضیل روایت میکند از حضرت ابو الحسن الرّضا(ع)پرسیدم که استقامت چیست؟فرمودند:استقامت بخدا سوگند همین
.( ولایتی است که شما شیعیان دارید ( 1
ص : 52
1) نور الثّقلین جلد 4 صفحۀ 546 بنقل از اصول کافی از محمّد بن مسلم روایت شده است که:(از حضرت صادق(ع)دربارة -1
الُوا رَبُّنَا...) فرمودند:یعنی کسانی که بر امامان یکی پس از دیگري استقامت ورزیدند(ملائکه بر آنان 􀀀 این آیه پرسیدم: (الَّذِینَ ق
نازل میشود که نترسید و اندوه به خود راه ندهید و بشارت باد شما را بآن بهشتی که بشما وعده داده میشد)
لائِکَهُ) 􀀀 (تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَ
از مجاهد و سدي و حضرت صادق(ع)روایت شده است آمدن فرشتگان بهنگام مرگ است.
و از حسن و ثابت و قتاده نقل شده است که بهنگام بیرون آمدن مؤمنین- از قبرها در محشر فرشتگان به استقبال آنان می آیند
و از طرف خدا به آنان بشارت میدهند.
و از جبائی و ابن مسلم است که آمدن فرشتگان در قیامت است.
( و از وکیع بن جراح است که بشارت در سه مورد میباشد،بهنگام مرگ در قبر،و هنگام بر انگیختن از قبر. ( 1
لا تَحْزَنُوا) 􀀀 خافُوا وَ 􀀀 أَلاّ تَ
􀀀
)
یعنی:فرشتگان میگویند:نترسید از عذاب خدا،و اندوه بخود راه ندهید که ثواب از دستتان رفته است.
(1
(و نیز در همان کتاب صفحۀ 547 بنقل از تفسیر علیّ بن ابراهیم: (سپس از مؤمنین و شیعیان امیر المؤمنین(ع)یاد کرده
ئِکَهُ) 􀀀 امُوا) یعنی:بر ولایت امیر المؤمنین(ع)استقامت نمودند (تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلا 􀀀 اللّ ثُمَّ اسْتَق
􀀀
الُوا رَبُّنَا هُ 􀀀 میفرماید: (إِنَّ الَّذِینَ ق
فرشتگان به هنگام مرگ بر آنان نازل میشوند (که نترسید و اندوه بخود راه ندهید و بشارت باد شما را به بهشت موعود ما در
دنیا و آخرت دوستان شما هستیم)یعنی ما در دنیا شما را از شیاطین حفظ میکردیم و بهنگام مرگ نیز...
ص : 53
«... الُوا 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ ق » : 1) تفسیر برهان ج 4 ص 111 -:(از ابی بصیر روایت شده است که از حضرت باقر(ع)دربارة این آیه -1
پرسیدم؟فرمود: منظور از این آیه بخدا همان راهی است که شما دارید،اگر آنان هم بر طریقۀ
از عکرمه و مجاهد است که نترسید از آنچه که از امور آخرت در پیش دارید و غصّۀ پشت سر گذاشته ها را از اهل بیت و
اولادتان نخورید.
از عطاء بن ابی ریاح است که نترسید و بخود اندوه راه ندهید که گناهانی انجام داده اید،زیرا که من گناهانتان را خواهم
بخشید.
و نیز گفته شده است که خوف مربوط بآینده است،و حزن مربوط بگذشته میباشد،و معنی چنین است که از حوادث آینده
نترسید،و براي گذشته نیز اندوه نخورید،و این نهایت درجه مطلوب مؤمن است.
(وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ)
یعنی همان بهشت موعودي که در دنیا بزبان پیامبران الهی بشما مژده داده میشد.
(1
نترسید و شما را » (حقّ استقامت میورزیدند از دست ما آبی گوارا مینوشیدند،گفتم:چه هنگام فرشتگان بر آنان نازل میشوند که
به بهشتی که وعده داده شده اید مژده میدهیم،و ما در دنیا و آخرت دوستان شما هستیم؟فرمودند بهنگام مرگ و روز قیامت)
ص : 54
35- حم سجده-آیات 31
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 31 تا 35
اشاره
( ا تَدَّعُونَ ( 31 ) نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ ( 32 􀀀 ا م 􀀀 ا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فِیه 􀀀 ا م 􀀀 ا وَ فِی اَلْآخِرَهِ وَ لَکُمْ فِیه 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 اؤُکُمْ فِی اَلْحَی 􀀀 نَحْنُ أَوْلِی
لا تَسْتَوِي اَلْحَسَنَهُ وَ لَا اَلسَّیِّئَهُ اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ 􀀀 الَ إِنَّنِی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ( 33 ) وَ 􀀀 صالِحاً وَ ق 􀀀 اَللّ وَ عَمِلَ
􀀀
ا إِلَی هِ 􀀀 وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَع
( إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ ( 35
􀀀
یُلَقّ
􀀀
ا􀀀 ا اه 􀀀 یُلَقّ إِلَّا اَلَّذِینَ صَبَرُوا وَ م
􀀀
ا􀀀 ا اه 􀀀 داوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ( 34 ) وَ م 􀀀 أَحْسَنُ فَإِذَا اَلَّذِي بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَ
ترجمۀ آیات:
ما در دنیا و آخرت دوستداران شمائیم،در بهشت هر چه دلتان خواسته باشد و آنچه آرزو کنید موجود است.
-32 عطایی که از جانب پروردگار مهربان براي شما فرود آمده است.
-33 چه کسی خوش سخن تر از آنست که بسوي خدا فرا خواند،و کار شایسته انجام داده بگوید:من از مسلمانان هستم.
-34 بدي و خوبی یکسان نیست،به بهترین وجهی دیگران را از خود دفع کن،که ناگهان خواهی دید آن کسی که میان او و تو
دشمنی بوده است گویی دوستی است مهربان.
-35 و این موهبت داده نشود مگر به صابرین،و این روحیه را نخواهند داشت جز افرادي که داراي بهره اي بزرگ هستند.
ص : 55
اعراب آیات:
نزلا منصوب است بنا بر مصدریت و تقدیرش چنین است:(انزلکم ربّکم فیما تشتهون نزلا)و نیز جایز است که منصوب باشد بنا
بر حالیت که تقدیرش چنین باشد:(و لکم فیها ما تشتهی بانفسکم منزلا نزلا)همانگونه که میگویند:
(جاء زید مشیا اي ماشیا)و بهر حال در هر دو وجه باید نزلا را مصدر گرفت.
ابو علی گفته است نزلا دو احتمال دارد:
-1 آنکه نزلا جمع نازل باشد مثل قول شاعر:
(ان ترکبوا فرکوب الخیل عادتنا
او تنزلون فانا معشر نزل)
یعنی:(ما تدّعون من غفور رحیم نازلین). « تدعون » و بنا بر این حال است از ضمیر
-2 آنکه منظور از نزلا غذایی باشد که براي واردین و مهمانان تهیّه میگردد،و حال است از ما تدعون اي لکم ما تدعون نزلا
من غفور رحیم که من غفور رحیم هم صفت نزل باشد و در نزل ضمیري است که به نزلا بر میگردد.
و قولا در آیۀ بعدي منصوب است بنا بر این که تفسیر باشد،در جملۀ و لا السّیئه لا زائدة مؤکّده است که براي تبعید مساوات
آمده است یعنی:
هیچگاه حسنه با سیّئه برابر نیست.
معنی آیات:
اؤُکُمْ) یعنی:ما فرشتگان 􀀀 سپس خداوند بزرگ نقل میفرماید که فرشتگان بمؤمنینی که استقامت نموده اند میگویند: (نَحْنُ أَوْلِی
یاران و دوستان شما هستیم.
ص : 56
ا) 􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 (فِی الْحَی
در دنیا کارمان این بود که از طرف پروردگار خیرات را بشما میرساندیم.
(وَ فِی الْآخِرَهِ)
مجاهد گوید:یعنی در آخرت هم از شما جدا نخواهیم شد تا شما را وارد بهشت کنیم.
و گفته شده است یعنی:ما در دنیا کارمان نگهبانی از شما با انواع کمکها بود،و در آخرت با انواع اکرام و پاداش با شما
همراهی میکنیم.
و از حضرت صادق(ع)روایت شده است که ما در دنیا دوستان شما هستیم و شما را حفظ میکنیم،و بهنگام مردن و در آخرت
ا) یعنی:در آخرت. 􀀀 نیز همراه شما هستیم (وَ لَکُمْ فِیه
ا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ) 􀀀 (م
یعنی:آنچه که از نعمتها دلتان میخواهد و آنچه که از منافع آرزو دارید.
ا تَدَّعُونَ) 􀀀 ا م 􀀀 (وَ لَکُمْ فِیه
آنچه که آرزو میکنید بآن خواهید رسید زیرا خداي بزرگ براي شما چنین خواسته است.
از ابن زید است که مراد از ما تشتهی انفسکم بقاء است،زیرا آنان میل داشتند در دنیا باقی باشند،یعنی:براي شما در آخرت آن
بقایی خواهد بود که میل داشتید،و براي شما هست آن نعمتهایی که آرزویش را داشتند.
(نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ)
یعنی:این بهشت موعود علاوه بر جلالتی که خود دارد جلالتی هم از نظر عطا کننده اش دارد،زیرا این نعمتها عطائی است براي
شما و رزقی است از سوي پروردگاري که بخشندة گناهان و پوشندة عیبها است و نسبت به بندگانش مهربان میباشد،بنا بر این
در مذاق شما گواراتر بوده
ص : 57
شادي شما را کاملتر خواهد ساخت.
حسن گوید:فرشتگان منظورشان اینست که تمام این نعمتها از پروردگار است نه از ما،و در این آیه بشارتی است براي مؤمنین
که فرشتگان آنان را دوست دارند،و بشارت است به اینکه ملائکه نزد کسانی که بر اطاعت خدا استقامت دارند رفت و آمد
میکنند،و بخاطر همین استقامت است که فرشتگان همیشه همراه دوست مؤمن خود هستند.
صالِحاً؟) 􀀀 اللّ وَ عَمِلَ
􀀀
ا إِلَی هِ 􀀀 (وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَع
و منظور از آن نفی است و تقدیرش چنین « ولی استفهام حقیقی نیست بلکه استفهام انکاري است » در ظاهر استفهام است
است،هیچکس خوش سخن تر از کسی که مردم را به سوي طاعت الهی دعوت میکند نمیباشد،و اضافه نموده است که داعی
بسوي خدا عمل نیک هم انجام دهد.
الَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ) 􀀀 (وَ ق
یعنی با این اوصاف میگوید:من از تسلیم شدگان هستم که تسلیم و منقاد فرمان الهی میباشم.
از حسن و ابن زید و سدي است که:معنایش اینست که میگوید:من از جملۀ مسلمانان هستم همانگونه که ابراهیم گفت: (وَ أَنَا
أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ) و این دعوت کننده بسوي خدا رسول خدا(ص)است.
از مقاتل و جماعتی از مفسّرین نقل شده است که این داعی بسوي خدا امامان(ع)هستند که مردم را بسوي حقّ فرا میخوانند.
.( و از عایشه و عکرمه نقل شده است که داعیان بسوي خدا،مؤذنین هستند ( 1
ص : 58
1) تفسیر برهان ج 4 ص 111 -(ابن شهر آشوب از ابن عباس از پیامبر -1
ردّ میشود،زیرا این گفتار نوعی خورده گیري است بر کسی « اللّ مؤمن هستم
􀀀
من انشاء ه »: و در این آیه گفتار کسی که میگوید
.(1) « إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ » که در این آیه میفرماید
و نیز در این آیه دلالت است بر اینکه دعوت بسوي دین از بزرگترین عبادات و واجب ترین واجبات است،و نیز دلالت دارد بر
اللّ باید بعلم خود عمل کند،تا مردم زودتر از او بپذیرند،و بگفتارش بیشتر اعتماد کنند،سپس خداوند فرمود:
􀀀
اینکه داعی الی ه
لا تَسْتَوِي الْحَسَنَهُ وَ لَا السَّیِّئَهُ) 􀀀 (وَ
بعضی گفته اند یعنی:ملّت نیکوي اسلام با ملّت پست کفر مساوي نیستند.
و بعضی گفته اند:یعنی اعمال نیکو با اعمال زشت برابر نیست.
و بعضی گفته اند:خصلت هاي نیک با صفات زشت برابر نیستند،بنا بر این صبر و غضب برابر نبوده،بردباري و جهل،مدارا و
خشونت،عفو و بدي صفاتی هستند که با یکدیگر برابر نمیباشند.
سپس خداوند بزرگ صفات و ملکات مدارا و سازش و نیکی را که:براي دعوت کننده لازم است بیان کرده میفرماید:
(ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ)
و پیامبر خدا(ص)را مورد خطاب قرار داده
(1
(خدا(ص)روایت میکند که فرمودند:علی پس از من باب هدایت و دعوت کننده بسوي پروردگار من است و اوست صالح
. (...« صالِحاً 􀀀 اللّ وَ عَمِلَ
􀀀
ا إِلَی هِ 􀀀 مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَع » المؤمنین و همو است
ص : 59
لا تَقُولَنَّ لِشَ یْءٍ إِنِّی 􀀀 اللّ گفتن مربوط بکارهایی است که انسان میخواهد در زمان آینده انجام دهد (وَ
􀀀
1) زیرا دستور انشاء ه -1
اللّ -کهف 18 )و این مورد خبر است از ما وقع نه آینده.
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 إِلاّ أَنْ یَ
􀀀
ذلِکَ غَداً 􀀀 اعِلٌ 􀀀ف
میفرماید:با حقّت باطل آنان را،و با حلم و بردباریت نادانی،و با عفوت بدیهاي آنان را پاسخ بده.
داوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ) 􀀀 (فَإِذَا الَّذِي بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَ
یعنی:هر گاه تو دشمنان خودت را بنرمی و مدارا پاسخ دادي دشمنی که از نظر مذهبی با تو خصومت داشت بصورت دوستی
مهربان از نظر دینی،و فامیلی عزیز از نظر نسب در خواهد آمد.
.( از حضرت صادق(ع)روایت شده است که حسنه تقیّه و سیّئه سر فاش نمودن است ( 1
یُلَقّ إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا)
􀀀
ا􀀀 ا اه 􀀀 (وَ م
یعنی:این اعمال و این حالت را،که پاسخگویی بدیها بوسیله خوبیها است بخود نخواهد گرفت مگر صابران که خشم خود را
فرو نشانده،و بدیها را تحمّل میکنند،و نیز از حضرتش روایت شده است:مگر کسانی که در دنیا بر اذیت و آزارها صبر نموده
اند.
إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ)
􀀀
یُلَقّ
􀀀
ا􀀀 ا اه 􀀀 (وَ م
یعنی:این خصلت که یاد شد،داده نخواهد شد مگر با فرادي که داراي بهره اي بزرگ از عقل و نظر باشند.
بعضی هم گفته اند این صفات را نخواهند داشت مگر کسانی که داراي بهره اي فراوان از ثواب و خیرات هستند.
ص : 60
1) تفسیر برهان ج 4 ص 111 :(از حضرت صادق(ع)دربارة این آیه روایت شده است که فرمودند:حسنه تقیه و راز داري -1
فرمودند:یعنی با تقیّه که روش نیکو است از « اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَهَ » است و سیّئه عبارت است از افشاي اسرار،و در معنی
خود دفاع کن...)
و بعضی هم گفته اند:بهرة فراوان بهشت میباشد.
و قتاده گفته است یعنی:این خصلت را نخواهد داشت مگر آن کس که بهشت بر او واجب شده باشد.
و از حضرت صادق(ع)روایت شده است
.« و لا یلقّاها الاّ کلّ ذي حظّ عظیم » به این معنی است « و لا یلقّاها الاّ ذو حظ عظیم »
نظم آیات:
باشد اتّصال « ذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ 􀀀 لا تَسْمَعُوا لِه 􀀀 الَ الَّذِینَ کَفَرُوا 􀀀 وَ ق » بما قبلش که آیۀ « اللّ
􀀀
ا إِلَی هِ... 􀀀 وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَع » آیۀ
دارد،گویا که گفته است:آیا از روگردانی کفّار در شنیدن قرآن و سفارشاتی که بیکدیگر میکنند که وسط قرآن سر و صدا
راه اندازید تعجّب نمیکنید؟با اینکه هیچ گوینده اي خوش سخن تر از محمّد(ص)نیست،شما را بهمان آفریدگاري که اقرار
میکنید خالق شما است دعوت میکند،و همانگونه که شما را بسوي دین خدا فرا می خواند خودش نیز بدان عمل میکند،بنا بر
این از هر لحاظ از تهمت پاك میباشد.
ص : 61
42- حم سجده-آیات 36
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 36 تا 42
اشاره
لا تَسْجُدُوا 􀀀 ارُ وَ اَلشَّمْسُ وَ اَلْقَمَرُ 􀀀 اتِهِ اَللَّیْلُ وَ اَلنَّه 􀀀 بِاللّ إِنَّهُ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ( 36 ) وَ مِنْ آی
􀀀
طانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ هِ 􀀀 إِمّ یَنْزَغَنَّکَ مِنَ اَلشَّیْ
ا􀀀 و َ
إِیّ تَعْبُدُونَ ( 37 ) فَإِنِ اِسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَ بِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ
اه 􀀀 لِلّ اَلَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ 􀀀
لِلْقَمَرِ وَ اُسْجُدُوا هِ 􀀀 لِلشَّمْسِ وَ لا
ا لَمُحْیِ 􀀀 اه 􀀀 ماءَ اِهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ اَلَّذِي أَحْی 􀀀 ا عَلَیْهَا اَلْ 􀀀 ذا أَنْزَلْن 􀀀 خاشِعَهً فَإِ 􀀀 اتِهِ أَنَّکَ تَرَي اَلْأَرْضَ 􀀀 لا یَسْأَمُونَ ( 38 ) وَ مِنْ آی 􀀀 ارِ وَ هُمْ 􀀀 اَلنَّه
اَلنّ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ
ارِ 􀀀 ی فِی ی􀀀 ا أَ فَمَنْ لُْق 􀀀 لا یَخْفَوْنَ عَلَیْن 􀀀 ا 􀀀 اتِن 􀀀 ی فِی آی ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 39 ) إِنَّ اَلَّذِینَ لُْحِ دُونَ 􀀀 ی إِنَّهُ عَل 􀀀 اَلْمَوْت
اطِلُ مِنْ 􀀀 لا یَأْتِیهِ اَلْب 􀀀 ابٌ عَزِیزٌ ( 41 ) 􀀀 جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِت 􀀀 لَمّ
ا􀀀 کَفَر بِالذِّکْرِ ما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ( 40 ) إِنَّ اَلَّذِینَ وُا 􀀀 ا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِ 􀀀 امَهِ اِعْمَلُوا م 􀀀 اَلْقِی
( لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ ( 42 􀀀 بَیْنِ یَدَیْهِ وَ
ترجمۀ آیات:
اگر وسوسه اي از شیطان بر تو وارد شود،بخدا پناه ببر که او است شنوا و دانا.
-37 از نشانه هاي عظمتش شب و روز و ماه و خورشید است،براي ماه و خورشید سجده نکنید،در پیشگاه خداوندي سجده
کنید که آنان را آفریده است،اگر شما میخواهید آفریدگار خود را بپرستید.
-38 اگر سرکشی کنند آنان که نزد پروردگارت هستند شب و روز او را
ص : 62
تسبیح نمایند،و هیچگاه خسته نخواهند شد.
-39 یکی از آیات خداوند آنست که زمین را افسرده می بینی،ولی آن گاه که آب بر آن نازل کردیم بحرکت در آمده رشد
کند،همان خدایی که زمین مرده را زنده میکند،زنده کنندة مردگان است،و او بر هر کاري توانایی دارد.
-40 کسانی که در آیات ما راه باطل را پیش گیرند بر ما پوشیده نیستند آیا کسی که در آتش می افتد بهتر است یا کسی که
روز قیامت با امن و امان خواهد آمد،هر چه میخواهید انجام دهید،خدا نسبت بکارهاي شما بصیرت دارد 41 -آنان که پس از
آمدن قرآن بآن کافر شدند-عذاب خواهند شد -و قرآن کتابی است با ارزش.
-42 در قرآن به هیچ وجه باطل راه ندارد و از سوي پروردگاري حکیم و ستوده فرود آمده است.
لغات آیات:
نزغ بمعنی تحریک بسوي فساد است،گفته میشود نزغ ینزغ و فلان ینزغ فلانا یعنی او را تحریک نموده بسوي فساد میکشاند،و
در آیۀ 40 - یلحدون بمعنی آنست که از حقّ بسوي باطل توجّه پیدا کرده است و لحد یلحد نیز بهمین معنی است،و در آیۀ
منظور از ذکر قرآن دلائل و احکام شرعیه یادآوري میشود. « کفروا بالذکر »41
اعراب آیات:
إِمّ یَنْزَغَنَّکَ
ا􀀀
،اما مرکّب است از ان شرطیه و ماء زائده که بمنظور تأکید آمده است،و بخاطر همین تأکید شباهت به قسم پیدا کرده است،و
لذا
ص : 63
نون تأکید داخل فعلش شده است.
« إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ »
انّ الذّین کفروا مبتدا و خبرش » ان از حروف مشبّهه للفعل است که خبري براي دو آیه نیامده است،و تقدیر آن چنین است
را خبرش بگیریم. « کانٍ بَعِیدٍ 􀀀 ادَوْنَ مِنْ مَ 􀀀 ئِکَ یُن 􀀀 أُول » ، معذّبون است،که خبرش حذف شده است،و نیز جایز است
معنی آیات:
سپس خداوند به پیامبرش دستور داده است،که هر گاه شیطان ناراحتش میکند و طاقتش سر میآید بخدا پناه برد و میگوید:
طانِ نَزْغٌ) 􀀀 إِمّ یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْ
ا􀀀 و )َ
یعنی:هر گاه شیطان،میخواهد وسوسه اي در دلت ایجاد کند.
بِاللّ )
􀀀
(فَاسْتَعِذْ هِ
.( از شرّش بخدا پناه ببر تا در امان باشی ( 1
(إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)
این آیه در آخر سورة اعراف تفسیر شده است.
اتِهِ) 􀀀 (وَ مِنْ آی
سپس خداوند دلائل توحید را یاد آوري نموده میفرماید جز برهانهایی که بر یکتایی خداوند دلالت دارد،و از ادلّه اي که
صفات خدایی را بیان میکند،و خالق را از مخلوقات کاملا جدا میسازد.
ارُ) 􀀀 (اللَّیْلُ وَ النَّه
رفت و آمد شب و روز است که چگونه در شب خورشید
ص : 64
1) خصال صدوق ج 2 ص 610 ضمن حدیث اربعمأه از حضرت علی علیه السّلام روایت شده است که:(هر گاه شیطان -1
باللّ مخلصاً له
􀀀
باللّ من الشّیطان الرّجیم) و سپس بگوید (آمنت ه
􀀀
نسبت بشما وسوسه ایجاد کرد بخدا پناه برده(یعنی بگوید: اعوذ ه
الدّین) .
اشعّۀ طلایی خود را از بساط زمین جمع میکند،و در روز دوباره اشعه حیات بخش خود را روي کرة خاکی میگستراند،و با
برنامه اي ثابت و تدبیر و نظامی مستمر رفت و آمد میکنند.
(وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ)
خورشید و ماه هر کدام با نوري مخصوص بخود،و تدبیراتی که در آنان شده است،و رفت و آمدي که در فلک دارند.
لا لِلْقَمَرِ) 􀀀 لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ 􀀀 (
ماه و خورشید هر چند که داراي فوائد بسیاري هستند،ولی حقّ ندارید براي آنها سجده کنید،زیرا اینان خود مخلوقی هستند
چون شما و آفریدگار نیستند.
لِلّ الَّذِي خَلَقَهُنَّ)
􀀀
(وَ اسْجُدُوا هِ
بدو جهت. « خلقهن » براي خدایی سجده کنید که آنان را آفریده و ایجاد فرموده است،و اینکه گفته شده است
و اگر هم خواسته باشی ضمیر را جمع مؤنّث « هذا کبا شک فسقها » -1 آنکه ضمیر غیر ذوي العقول را مؤنّث میآورند،می گویی
میآوري و می گویی:
.« فسقهنّ »
اللّ الّذي خلقهنّ.
􀀀
و من آیاته هذه الاشیاء و اسجدوا ه »: -2 آنکه ضمیر بمعنی آیات برگردد،زیرا گفته است
إِیّ تَعْبُدُونَ)
اه 􀀀 (إِنْ کُنْتُمْ اگر منظورتان از عبادت خدا است،بنا بر این براي خدا سجده کنید نه براي چیزهاي دیگر. (فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا) اگر از پرستش
خداوند سرباز زدند.
لا یَسْأَمُونَ) 􀀀 ارِ وَ هُمْ 􀀀 (فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّه
یعنی فرشتگان شب و روز خداوند را عبادت میکنند و خسته هم نمیشوند،و در
ص : 65
عبادت هم سست نخواهند شد،این آیه در سورة اعراف تفسیر شده است.
است. « لا یَسْأَمُونَ 􀀀 وَ هُمْ » از ابن عبّاس و قتاده و ابن مسیب روایت شده است که جاي سجده در این آیه
است،و این قول مختار ابی عمرو بن العلا است و « إِیّ تَعْبُدُونَ
اه 􀀀 إِنْ کُنْتُمْ » و از ابن مسعود و حسن نقل شده است که جاي سجده
.( از ائمّه ما(ع)هم همین نقل شده است ( 1
خاشِعَهً) 􀀀 اتِهِ أَنَّکَ تَرَي الْأَرْضَ 􀀀 (وَ مِنْ آی
یعنی:جزء دلیلهایی که بر ربوبیت پروردگار متعال دلالت دارد آنست که زمین را پژمرده بینی.
از قتاده و سدي نقل شده است که حالت زمین افسرده و پست است و بعضی هم گفته اند:یعنی:زمین مرده و خشک و بی گیاه
است.
ازهري گوید:هنگامی که زمین خشک شود و باران نبارد بآن خاشعه گویند.
ماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ) 􀀀 ا عَلَیْهَا الْ 􀀀 ذا أَنْزَلْن 􀀀 (فَإِ
یعنی پس از آمدن باران زمین بجنب و جوش آید و گیاهانش بروید و پیش از روئیدن گیاهان باد کند و بلند شود.
از کلبی نقل شده که گفته شده است با روئیدن گیاهان بحرکت در آید و با رشد گیاهان زمین باد کند.
ص : 66
است و از ائمّه ما(ع)هم همین « تعبدون » موضع سجده بنظر شافعی »: 1) نور الثّقلین جلد 4 صفحۀ 551 بنقل از جوامع الجامع -1
است. « یسأمون » نقل شده است،اما از نظر ابی حنیفه موضع سجده
ی)􀀀 ا لَمُحْیِ الْمَوْت 􀀀 اه 􀀀 (إِنَّ الَّذِي أَحْی
یعنی:کسی که بوسیلۀ فرستادن باران زمین مرده را زنده میکند،در آخرت نیز همین طور مردگان را زنده خواهد نمود.
ی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) 􀀀 (إِنَّهُ عَل
و تواناي بر هر کار است.
ا) 􀀀 لا یَخْفَوْنَ عَلَیْن 􀀀 ا 􀀀 اتِن 􀀀 (إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آی
یعنی:کسانی که از ایمان بآیات ما سرباز میزنند،از نظر ما پنهان نخواهند شد،و از خودشان و گفتار و کردار ایشان آگاهیم،و
این یک نوع تهدید بعذاب است.
از قتاده و ابن زید و سدي نقل شده است که در این باره گویند:معنی الحاد در آیات خدا همان کف زدنها و صوت زدنهایی
است که بهنگام قرائت قرآن انجام میدادند.
از مجاهد نقل شده است که الحاد در آیات عبارتست از جابجا کردن آیات،و گذاشتن آن در جایی که مربوط بآن نیست.
از ابن عبّاس روایت شده است بعضی از مفسّرین گفته اند که منظور از آیات اینجا دلیلهایی است بر توحید،و الحاد در این ادلّه
عبارت است از انحراف از آن و ترك استدلال با آن.
سپس خداي بزرگ بعنوان استفهام انکاري و سرزنش نمودن آنان در کارهاي زشتشان و بمنظور تهدیدشان میفرماید:
امَهِ؟) 􀀀 النّ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِی
ارِ 􀀀 ی فِی ی􀀀 (أَ فَمَنْ لُْق
آیا این مردم سرکش که در آتش می افتند بهترند یا آن کسانی که روز قیامت در حالی که مؤمن هستند از عذاب الهی در
امان میباشند،و این استفهام استفهام تقریر است باین معنی که هرگز این افراد مساوي نیستند.
ص : 67
بعضی گفته اند منظور از کسی که در آتش می افتد ابو جهل است و کسی که روز قیامت در امان خواهد آمد رسول خدا
.( اللّ علیه و آله است ( 1
􀀀
صلّی ه
از مقاتل روایت شده است که گفته اند شخصی که روز قیامت،در امان خواهد آمد عمّار یاسر است.
عکرمه گوید:بهتر آنست که بگوئیم:آیه عمومیت دارد و منظور از آن مؤمنین- و کافران است.
ا شِئْتُمْ) 􀀀 (اعْمَلُوا م
لفظ این عبارت،امر است ولی معنایش تهدید به عذاب است یعنی:اینک که دانستید این دو نفر با یکدیگر مساوي نیستند هر
یک از شماها از دو امر هر کدام را که میخواهد برگزیند،و معلوم است که انسان عاقل در آتش افتادن را اختیار نخواهد
نمود،و هنگامی که در آتش رفتن را انتخاب ننمود قهرا باید به آیات الهی ایمان آورده در برابر قرآن سرسختی نشان ندهد.
ما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ) 􀀀 (إِنَّهُ بِ
یعنی:خدا نسبت باعمال شما بینا است،و از آن آگاه بوده چیزي بر او پوشیده نخواهد بود.
سپس خداوند در حالی که آنان را سرزنش میفرماید خبر میدهد که:
جاءَهُمْ) 􀀀 لَمّ
ا􀀀 کَفَر بِالذِّکْرِ (إِنَّ الَّذِینَ وُا
کسانی که پس از نزول قرآن نسبت
ص : 68
ی فِی 􀀀 أَ فَمَنْ یُلْق » : اللّ بن عبّاس روایت شده است که آیۀ
􀀀
1) شواهد التنزیل حسکانی جلد 2 صفحۀ 129 :(از مجاهد از عبد ه -1
یعنی از عذاب و خشم الهی در امان « امَهِ 􀀀 أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِی » منظور از آن ولید بن مغیره است و منظور از آیۀ « النّ خَیْرٌ
ارِ 􀀀
ا شِئْتُمْ وعدة عذاب است براي دشمنان علی(ع) 􀀀 است،و این شخص علی بن ابی طالب میباشد و جملۀ اِعْمَلُوا م
.« بمکافات خود خواهند رسید » بآن کفر ورزیدند
ابی عمرو بن علا گفته است خبران « انّ الذّین کفروا بالذّکر یجازون بکفرهم » در اینجا خبران نیامده است و تقدیرش چنین است
است،و بعضی هم گفته اند: « کانٍ بَعِیدٍ 􀀀 ادَوْنَ مِنْ مَ 􀀀 ئِکَ یُن 􀀀 أُول » در آیۀ 44
ابٌ عَزِیزٌ) 􀀀 (وَ إِنَّهُ لَکِت
در موضع خبر است،و تقدیرش چنین است:
(الکتاب الذي جاءهم عزیز)یعنی این قرآن که براي آنان آمده است بی مانند است،و هاء ضمیر در انّه بقرآنی که ذکر است
باز میگردد،و معنی اینطور میشود این ذکر کتابی است بی مانند که هیچکس نمیتواند مانندش بیاورد.
و بعضی هم گفته اند:قرآن عزیز است چون خداوند عزتش بخشیده و او را از تغییر و تبدیل و تحریف حفظ فرموده است.
و ابن عبّاس گفته است:عزیز است یعنی:در پیشگاه خداوند عظیم است و محترم.
لا مِنْ خَلْفِهِ) 􀀀 اطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ 􀀀 لا یَأْتِیهِ الْب 􀀀 (
گفته اند که دربارة راه نداشتن باطل در قرآن پنج نظر است:
-1 باطل شیطان است و معنایش اینست که شیطان نمیتواند از آن حقّی بکاهد یا باطلی بر آن بیفزاید،و این نظر از قتاده و سدي
نقل شده است 2-از ابن عبّاس و کلبی و مقاتل است که یعنی:کتابهایی که قبل از قرآن بوده اند قرآن را باطل نمیسازند،و نیز
بعد از آن هم کتابی نخواهد آمد که قرآن را باطل سازد و آن را نسخ کند.
-3 از حضرت باقر و حضرت صادق(ع)است:باین معنی که خبرهایی قرآن از گذشته داده است در آن باطل نبوده،و نیز
خبرهایی که از آینده
ص : 69
میدهد حقّ است،و باطل در آن راه نخواهد داشت،بلکه تمام اخبار قرآن موافق واقع میباشد.
-4 از حسن است یعنی:نه از اوّل نزول قرآن باطل در آن راه دارد و نه در آخر نزول آن.
-5 به هیچ وجه در قرآن باطل راه ندارد،بنا بر این در الفاظش تناقض نیست،در اخبارش دروغ نیست،کسی نمیتواند با قرآن
معارضه کند،و بر آن زیاد نخواهد شد،و تغییر و تبدیل در آن راه نداشته خداوند آن را حفظ فرموده تا روز قیامت براي
.( است ( 1 « حافِظُونَ 􀀀 إِنّ لَهُ لَ
􀀀
إِنّ نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ ا
􀀀
ا » مکلّفین حجّت است،و مؤیّد این معنی آیۀ
(تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ)
یعنی قرآن از طرف کسی نازل شده است که عالم بوجوه حکمت بوده شایستۀ حمد و ثناي بندگان میباشد زیرا نعمتهاي بسیار
بآنان داده است،که قرآن یکی از بزرگترین نعمتهاي پروردگار براي بندگان است،بنا بر این خداوند شایستۀ حمد و ثناي و
سپاسگزاري است.
ص : 70
اطِلُ... یعنی:نه از طرف تورات نه از 􀀀 لا یَأْتِیهِ الْب 􀀀 1) نور الثّقلین جلد 4 صفحۀ 553 از حضرت باقر(ع)روایت شده است که (... -1
مِنْ خَلْفِهِ یعنی:پس از قرآن هم کتابی نخواهد آمد که آن را باطل 􀀀 ناحیۀ انجیل و نه از زبور باطلی در قرآن راه نیافته، وَ لا
کند)
45- سورة حم سجده-آیات 43
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 43 تا 45
اشاره
لا􀀀 الُوا لَوْ 􀀀 اهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَق 􀀀 ابٍ أَلِیمٍ ( 43 ) وَ لَوْ جَعَلْن 􀀀 ا قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِکَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ وَ ذُو عِق 􀀀 إِلاّ م
􀀀
الُ لَکَ 􀀀 ا یُق 􀀀م
ئِکَ􀀀 ذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی أُول 􀀀 یُؤْمِنُونَ فِی آ 􀀀 اءٌ وَ اَلَّذِینَ لا 􀀀 اتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُديً وَ شِف 􀀀 فُصِّلَتْ آی
لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ 􀀀 ابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَ لَوْ 􀀀 ا مُوسَی اَلْکِت 􀀀 کانٍ بَعِیدٍ ( 44 ) وَ لَقَدْ آتَیْن 􀀀 ادَوْنَ مِنْ مَ 􀀀یُن
( مِنْهُ مُرِیبٍ ( 45
ترجمۀ آیات:
بتو گفته نخواهد شد مگر آنچه که به رسولان پیش از تو گفته شده است،پروردگار تو براستی صاحب آمرزش بوده،داراي
عقوبتی دردناك میباشد.
بزبان عرب بیان نشده است،آیا قرآن بزبان عجمی » میفرستادیم میگفتند:چرا آیاتش « غیر عربی » -44 اگر قرآن را بزبان عجمی
عربی است؟بگو قرآن براي مؤمنین هدایتگر و شفا بخش است،و کسانی که ایمان نیاورده اند گوشهایشان « پیامبر » است با اینکه
.« که نمیشوند » سنگین است،و نسبت بقرآن کور هستند،این افراد گویا که از جایی دور صدا زده میشوند
ص : 71
که امّت محمّد » را دادیم،پس در آن اختلاف ایجاد شد،و اگر نبود گفتاري که قبلا بیان شده است « تورات » -45 بموسی کتاب
عذابشان انجام گرفته بود،اینان نسبت بآنچه که گفتیم در شکّی سخت میباشند. « عذاب نمیشوند
قرائت:
اهل کوفه غیر از حفص أ أعجمی با دو همزه خوانده اند،و هشام از ابن عامر نقل کرده است که اعجمی با یک همزه خوانده
میشود،و بقیّۀ قراء با یک همزه ممدوده خوانده اند.
دلیل قرائت:
ابو علی میگوید:اعجمی کسی است که فصاحت ندارد چه از عرب باشد چه از عجم،زیاد با اینکه عرب بود بخاطر آفتی که در
زبانش بود به او اعجم گفتند،و به نماز ظهر عجماء گویند براي اینکه قرائت در آن آهسته است و آشکار نمیشود،و جمع اعجم
عجم است همانگونه که شاعر عرب ابو زید در شعر خود آورده است:
(یقول الخنا و ابغض العجم ناطقا
الی ربّنا صوت الحمار الأجد(ع)
یعنی:فحش میدهد و منفورترین نطقهاي عجما از نظر پروردگار صداي الاغ دماغ بریده است.عرب کسی را که سخنش مفهوم
نشود از هر صنفی که باشد اعجم مینامد،و از این باب است شعر ابن اخزر که گفته است:
(سلّوم لو اصبحت وسط الاعجم
بالروم او بالتّرك او بالدّیلم)
یعنی:اي سلّوم اگر در میان مردمی عجمی قرار گیري در روم،یا
ص : 72
ترکستان،یا میان مردم دیلم.
در این شعر گفته است اگر در میان اعجم بودي و نگفته است در میان عجمها بودي،زیرا تمام کسانی که که سخنش مفهوم
نباشد اعجم دانسته است مثل آنکه گفته است اگر در میان مردمی اعجم بودي.
عجم بر خلاف عرب است و عجمی خلاف عربی است و منسوب به عجم است،و اینکه در آیه اعجمی در مقابل عربی آورده
شده است نه آنکه عجمی در مقابل عربی،علّتش آنست که اعجمی در اینکه گفتارش مفهوم نمیگردد از نظر عرب مانند عجم
است،بنا بر این از این جهت که عرب بی فصاحت با عجم در نامفهوم بودن گفتار برابرند در این آیه اعجمی با عربی در برابر
.« اعجمی و عربی »: هم آمده است که میفرماید
یاء در اعجمی یاء نسبت است که منسوب به شخص اعجمی است، که سخنش مفهوم نیست و این شخص هر چند ممکن است
عرب باشد ولی در معنی مانند عجمی است.
و جایز است بمرد گفته شود اعجمی و منظور از آن همان اعجم باشد بدون یاء نسبت همانگونه که گفته میشود احمر و
از مواردي است که اعجم در آن جمع بسته شده است با یاء « ی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ 􀀀 اهُ عَل 􀀀 لَوْ نَزَّلْن » احمري و داور و داوري،و این آیه
نسبت مانند آنکه گویند:(النمیرون)اگر اینطور نبود جمع بستن آن با واو و نون جایز نبود،در احمر اگر صفت باشد احمرون
نمیتوانی بگویی،ولی اعجمون جایز است براي همان جهتی که گفتیم،امّا اعاجم شایسته است که جمع مکسّر اعجمی باشد
همانگونه که مسامعه جمع مکسّر مسمعی است.
ص : 73
حزق یمانیه لا عجم »: مانند اسماء استعمال شده است و از این قبیل است شعر شاعر که میگوید « اعجم » و این وصف
یعنی:شتران یمنی مربوط بشخص اعجم است که سخنش مفهوم نمیباشد،بنا بر این لغت اعاجم از باب اجارع،و اباطح « طمطم
است که جمع اجرع و ابطح میباشد.
یعنی:قرآنی که نازل شده عجمی و کسی که بر او نازل شده است خودش عربی است؟!و « اعجمی و عربی » اما آیۀ شریفه
هذا لمنزل اعجمی و » اعجمی و عربی هر دو مرفوعند بنا بر اینکه خبر باشند براي مبتداي محذوف(که تقدیرش چنین باشد
.(«؟ المنزل علیه عربی
نازل میکردیم و او قرآن را بر آنان « که سخنش نامفهوم است » و این آیه معنایش اینست که:اگر قرآن را بر شخصی اعجمی
میخواند باو ایمان نمیآوردند.
معنی آیات:
ا قَدْ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِکَ) 􀀀 إِلاّ م
􀀀
الُ لَکَ 􀀀 ا یُق 􀀀 (م
اینجا خداوند پیامبرش را تسلیت داده میفرماید:اي پیامبر من اندوه بخود راه مده زیرا این کافران از لحاظ تکذیب و انکار
پیامبریت چیزي بتو نمیگویند مگر آنچه که به پیامبران قبل از تو گفته شده است،این معنی از قتاده و سدي و جبائی نقل شده
است.
بعضی گفته اند:یعنی خداوند بتو چیزي نگوید مگر آنچه را که پیامبران قبل از تو گفته است،و آن عبارتست از دعوت بسوي
حقّ از نظر عبادت خدا و لزوم اطاعتش،بنا بر این قرآن با کتب آسمانی پیش از خود موافق است.
بعضی هم گفته اند که معنی این آیه عبارتست از آیۀ بعدي:
ابٍ أَلِیمٍ) 􀀀 (إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ وَ ذُو عِق
یعنی:خداوند به مؤمنان
ص : 74
بشارت و بکافران وعدة عذاب میدهد.
اهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا) 􀀀 (وَ لَوْ جَعَلْن
یعنی:اگر این کتابی را که بر مردم میخوانی بغیر از زبان عرب بزبان دیگري قرار میدادیم.
اتُهُ) 􀀀 لا فُصِّلَتْ آی 􀀀 الُوا لَوْ 􀀀 (لَق
میگفتند:چرا این قرآن بزبان عرب بیان نشده است تا آن را درك کنیم.
(أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ)
یعنی:و نیز میگفتند:کتابی بزبان عجمی،و پیامبري عربی؟!و این استفهام از نوع استفهام انکاري است،و معنایش آنست که آنان
میگفتند:کسی که قرآن بر او نازل شده عربی است ولی کتابی که بر او نازل گشته عجمی است،و چون این قسمت سخت
مورد تکذیبشان قرار میگرفت خداوند بیان فرمود که قرآن را بزبان آنان فرستاده،و پیامبر را نیز از عشیرة آنان انتخاب فرموده
است،تا حجّتی رساتر بر آنان،داشته جاي بهانه گیري براي آنان باقی نماند.
اءٌ) 􀀀 (قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُديً وَ شِف
یعنی:اي محمّد بگو این قرآن براي شما هدایت است از گمراهی،و شفاء از دردها و گفته شده است شفاء یعنی قرآن شفا
بخش دلها از هر نوع شک و تردید است،و در قرآن یقین بعنوان شفا و شک بعنوان بیماري معرّفی شده است،همانگونه که آیۀ
بدان اشاره دارد. «... فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ »
ذانِهِمْ وَقْرٌ) 􀀀 لا یُؤْمِنُونَ فِی آ 􀀀 (وَ الَّذِینَ
یعنی آنها که ایمان ندارند در گوششان سنگینی و ناشنوایی است،که نمیتوانند آیات قرآن را بشنوند،و از آنجا که شنیدن قرآن
بر آنان سخت است از آیات آن نیز سودي نخواهند برد
ص : 75
و لذا مثل آنست که از شنیدن قرآن کر هستند.
(وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی)
یعنی:دلهایشان از شنیدن قرآن کور شده است.
از سدي روایت شده است هنگامی که کافران گمراه گشتند و از فهم قرآن ناتوان بودند مثل این میباشد که کور هستند.
کانٍ بَعِیدٍ) 􀀀 ادَوْنَ مِنْ مَ 􀀀 ئِکَ یُن 􀀀 (أُول
یعنی:همانگونه که افرادي را که از دور صدا میزنند نمیشنوند و نمیفهمند اینان نیز نداي قرآن را نمیشوند و درك نمیکنند،و
بدان جهت این مثال آورده شده است که میزان دور بودن افهام آنان و شدّت رویگردانی ایشان روشن شود.
و از مجاهد نقل شده است یعنی:این اندازه قرآن از دلهایشان فاصله دارد.
و از ضحّاك روایت شده است که روز قیامت کافران را با قبیح ترین نامهاي آنان صدا میزنند.
ابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ) 􀀀 ا مُوسَی الْکِت 􀀀 (وَ لَقَدْ آتَیْن
یعنی:براي موسی تورات را فرستادیم ولی در آن اختلاف نمودند که قومی بدان ایمان آورده و قومی تکذیبش کردند،این آیه
نوعی تسلیت و دلداري است نسبت به پیامبر اسلام(ص)که از سرپیچی و انکار قومش بسیار ناراحت نشود.
لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ) 􀀀 (وَ لَوْ
اگر نبود که از طرف پروردگارت سخنی رفته است که عذاب قومت بتأخیر خواهد افتاد،زیرا تا تو در میان آنان هستی خداوند
قومت را عذاب نخواهد فرمود.
(لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ)
حالا زود گرفتار عذاب شده بودند،و زود ریشه کن
ص : 76
میشدند.
و بعضی گفته اند معنایش آنست که اگر نبود حکمی از طرف پروردگارت که باید عذاب اینان تا پایان مدّتشان تأخیر
افتد،پیش از آمدن اجلشان کار آنان ساخته میشد تا طرفداران حق از اهل باطل جدا شوند.
(وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ)
یعنی:قومت نسبت بآنچه که گفتیم در شکی پر تردید هستند.
ص : 77
50- سورة حم سجده-آیات 46
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 46 تا 50
اشاره
ا وَ 􀀀 مامِه 􀀀 راتٍ مِنْ أَکْ 􀀀 ا تَخْرُجُ مِنْ ثَمَ 􀀀 اَلسّ وَ م
اعَهِ 􀀀 عِلْم بِظَلّا لِلْعَبِیدِ ( 46 ) إِلَیْهِ یُرَدُّ 􀀀
ا رَبُّکَ مٍ 􀀀 ا وَ م 􀀀 ساءَ فَعَلَیْه 􀀀 صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَ 􀀀 مَنْ عَمِلَ
کانُوا یَدْعُونَ 􀀀 ا 􀀀 مِنّ مِنْ شَهِیدٍ ( 47 ) وَ ضَلَّ عَنْهُمْ م
ا􀀀 ا 􀀀 آذَن م ّ
􀀀
الُوا اكَ 􀀀 کائِی ق 􀀀 ادِیهِمْ أَیْنَ شُرَ 􀀀 إِلاّ بِعِلْمِهِ وَ یَوْمَ یُن
􀀀
لا تَضَعُ 􀀀 ی وَ 􀀀 ا تَحْمِلُ مِنْ أُنْث 􀀀م
مِنّ
ا􀀀 ر اهُ حَْمَهً 􀀀 اءِ اَلْخَیْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ اَلشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ ( 49 ) وَ لَئِنْ أَذَقْن 􀀀 سانُ مِنْ دُع 􀀀 لا یَسْأَمُ اَلْإِنْ 􀀀 ( م ( 48 ا لَهُمْ مِنْ حَِیصٍ 􀀀 مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا م
ما􀀀 ی فَلَنُنَبِّئَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِ 􀀀 ی رَبِّی إِنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْن 􀀀 ائِمَهً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِل 􀀀 اَلسّ ق
اعَهَ 􀀀 ا أَظُنُّ 􀀀 ذا لِی وَ م 􀀀􀀀 لَی ه ضَ رّ مَسَّتْهُ قَُولَنَّ
اءَ 􀀀 مِنْ بَعْدِ
( ذابٍ غَلِیظٍ ( 50 􀀀 عَمِلُوا وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنْ عَ
ترجمۀ آیات:
هر کس کار خوبی انجام دهد بسود خود کرده است،و هر کس کار بد کند بزیان خود کرده،پروردگارت به بندگان ستم
نمینماید.
-47 علم ساعت تنها در اختیار خدا است،و نیز علم هر چه میوه که از غلافش در میآید و هیچ مادّه اي آبستن نمیگردد،و نوزاد
نمینهد مگر به دانش الهی،و روزي که بر آنان ندا شود که شریکان من کجایند؟گویند:به تو اعلان کردیم که شاهدي نداریم.
-48 و آن خدایان را که در دنیا میپرستیدند گم کردند،و فهمیدند که دیگر راه فراري نخواهند داشت.
ص : 78
-49 انسان از دعاي خیر-یا ثروت خواهی خسته نمیشود-و هر گاه شرّي باو رسد ناامید و بدبین خواهد گشت.
-50 و چنانچه پس از آن سختی که دیده است از سوي خود به او رحمتی بچشانیم حتما خواهد گفت:من شایستۀ این رحمت
بودم و گمان نمیکنم قیامتی بر پا شود،و اگر قیامتی بود،و بسوي پروردگارم باز گشتم در پیشگاهش از نیکی بهره مند
هستم،بزودي بکافران خبر خواهیم داد که چه کرده اند و عذابی سخت بآنان خواهیم چشانید.
قرائت:
بصورت مفرد قرائت کرده اند. « من ثمره » را بصورت جمع خوانده اند،و بقیّه « من ثمرات » اهل مدینه و شام و حفص
دلیل قرائت:
ما » ابو علی گوید:من ثمره اگر مفرد آورده شود دلالت بر کثرت نماید،و به وسیلۀ آن از جمع آوردن بی نیاز میشویم و قسمت
مفرد بودن ثمره را تأیید میکند. « تحمل من انثی
و دلیل کسانی که ثمرات بطریق جمع خوانده اند آنست که از نظر معنی جمع درست است،و معنی اقتضاي جمع دارد.
لغات آیات:
اکمام جمع کم و کم جمع کمه است،و این از ابن خالویه نقل شده است، و از ابی عبیده است که اکمام جمع کمه است و آن
یعنی:آن مرد خود را بلباسش پیچید. « تکمم الرّجل فی ثوبه » عبارت است از شاخه هاي نخل خرما،و
ص : 79
ایذان بمعنی:اعلان است.
معنی آیات:
صالِحاً فَلِنَفْسِهِ) 􀀀 (مَنْ عَمِلَ
آن گاه خداوند استدلال فرمود که هر کس، عبادتی انجام دهد براي خودش نموده،زیرا ثواب این عملش به خودش خواهد
رسید،و خاصیّتش براي او خواهد بود نه دیگري.
بِظَلّا لِلْعَبِیدِ)
􀀀
ا رَبُّکَ مٍ 􀀀 (وَ م
(1)
و آوردن صیغۀ مبالغۀ ظلّام براي آن است که خداوند میخواهد کاملا نسبت ستمگري به بندگان را از خود دور کند،و با اینکه
خداوند سر سوزنی نسبت بکسی ستم نمیکند اینجا صیغۀ مبالغه را بدو جهت بکار برده است.
-1 کسی که نیازي به ستم کردن ندارد،و میداند ستمگري زشت است اگر اندکی هم ستم کند درباره اش میتوان گفت:که
یعنی بسیار ستم کننده است. « ظلّام » او
-2 این آیه در پاسخ کسی است که خیال میکند خداوند به بندگان ظلم میکند و بعضی از افراد را بجاي دیگري بمکافات گناه
میرساند،و ثواب افراد را بدیگري میدهد.
السّ )
اعَهِ 􀀀 عِلْم (إِلَیْهِ یُرَدُّ آن گاه خداوند اشاره مینماید که از وقت قیامت
ص : 80
1) تفسیر برهان ج 4 ص 113 :(از ابراهیم بن ابی محمود روایت شده که از حضرت رضا(ع)پرسیدم آیا خداوند بندگانش -1
را بر معصیت مجبور میکند؟ فرمودند:نه خیر بلکه آنان را مختار میگذارد و مهلتشان میدهد که توبه کنند گفتم آیا خداوند
بندگانش را بر عملی تکلیف میکند که طاقت آن را نداشته باشند؟ فرمودند:خداوند چگونه چنین کاري میکند با اینکه
بِظَلّا لِلْعَبِیدِ) .
􀀀
ا رَبُّکَ مٍ 􀀀 وَ م » خودش میفرماید
آگاه است،و میداند در چه زمانی مطیعان بپاداش اعمال خود و عاصیان به سزاي گناهان خویش خواهند رسید.
ا) 􀀀 مامِه 􀀀 راتٍ مِنْ أَکْ 􀀀 ا تَخْرُجُ مِنْ ثَمَ 􀀀 (وَ م
آگاه است که چه میوه و دانه اي از غلاف و پوسته اش بیرون میآید.
إِلاّ بِعِلْمِهِ)
􀀀
لا تَضَعُ 􀀀 ی وَ 􀀀 ا تَحْمِلُ مِنْ أُنْث 􀀀 (وَ م
یعنی:هیچ مادّه اي آبستن بجنین مذکّر یا مؤنث نخواهد شد،و نیز هیچ آبستنی نخواهد زائید مگر در آن وقتی که خداوند
میداند،بنا بر این خداوند بزرگ اندازه میوه و حبوبات،و کیفیّت و اجزاء و مزه و بوي همه را بخوبی میداند و از شکم آبستنها و
چگونگی انتقال آنها از حالی بحال دیگر تا آن گاه که بصورت بشري کامل در آیند آگاه است.
کائِی؟) 􀀀 ادِیهِمْ أَیْنَ شُرَ 􀀀 (وَ یَوْمَ یُن
مِنّ مِنْ
ا􀀀 ا 􀀀 آذَن م ّ
􀀀
الُوا اكَ 􀀀 یعنی روزي که خداوند بر سر مشرکین بانگ زند که آن شریکان که براي من میپنداشتید کجا هستند؟ (ق
شَهِیدٍ) یعنی:میگویند:بتو اطلاع دادیم که ما شاهدي نداریم که تو شریک داشته باشی و آن روز انکار میکنند که براي خدا
شریکی بشناسند.
کانُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ) 􀀀 ا 􀀀 (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ م
یعنی:و هر نوع امید که از بتان خود داشتند از دست دادند.
ا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ) 􀀀 (وَ ظَنُّوا م
یعنی:یقین کردند که راه فرار و پناهگاهی ندارند.
اینجا ظنّ داخل شده است بر ماي نفی جنس همانگونه که بر لام ابتداء وارد میشود و این هر دو صدارت طلب هستند-بنا بر
این مانع از عمل
ص : 81
ظنّ خواهند شد-معنی آنست که اینان از عذاب الهی نجاتی ندارند،و گاهی بوسیلۀ ظنّ تعبیر از یقین میشود البته آنجایی که
طریق یقین خبر باشد نه مشاهده،آن گاه خداوند از راه و روش آنان در دنیا خبر داده میفرماید:
اءِ الْخَیْرِ) 􀀀 سانُ مِنْ دُع 􀀀 لا یَسْأَمُ الْإِنْ 􀀀 (
کلبی گوید:اینجا منظور از انسان کافر است یعنی:کافر از مال طلبی خسته نمیشود،و مرتّب از پروردگار خود مال و بی نیازي و
عافیت و فرزند مسئلت میکند.
(وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ)
یعنی اگر بلاء و سختی و تنگدستی، دامنگیر انسان شد از نیکی و ثروت سخت ناامید شده از رحمت خدا نیز قطع امید میکند،و
یعنی:نسبت به پروردگارش بدگمان است. « قنوط » یعنی:از اجابت دعا ناامید شده « یؤوس » بعضی گفته اند
مِنّ )
ا􀀀 ر اهُ حَْمَهً 􀀀 (وَ لَئِنْ أَذَقْن
یعنی:اگر ثروت و عافیت و بی نیازي به او دادیم.
ذا لِی) 􀀀􀀀 ضَرّ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ه
اءَ 􀀀 (مِنْ بَعْدِ
یعنی:پس از سختی که مشمول رحمت ما شد گوید:این خیر که بمن رسیده است در اثر اعمال خودم و استحقاق آن را داشته
ام،و از مجاهد نقل شده که گفته است،اینها همه از صفات کافر است،و بعضی هم گفته اند معنایش آنست که گوید:این
خیرات همیشه از آن من است.
ائِمَهً) 􀀀 السّ ق
اعَهَ 􀀀 ا أَظُنُّ 􀀀 (وَ م
یعنی:من گمان نمیکنم که ساعت قیامت آن گونه که مسلمانان گویند بر پا شود.
ی)􀀀 ی رَبِّی إِنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْن 􀀀 (وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِل
یعنی کافر گوید:من
ص : 82
یقین به برانگیختن پس از مرگ ندارم،اگر پس از مرگ برانگیخته شدم و به سوي پروردگارم بازگشتم،نزد پروردگارم حالتی
نیکو خواهم داشت که عبارت است از بهشت،و همانگونه که در دنیا بمن عطا میفرمود در آخرت نیز به من خواهد داد.
آن گاه پروردگار کسانی را که داراي چنین صفتی هستند تهدید نموده میفرماید:
ما عَمِلُوا) 􀀀 (فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِ
از ابن عبّاس نقل شده است یعنی:
کافران را روز قیامت بر اعمال زشتشان آگاه خواهیم نمود.
ذابٍ غَلِیظٍ) 􀀀 (وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنْ عَ
و بآنان عذابی سخت و پی در پی خواهیم چشانید.
ص : 83
54- سورة حم سجده-آیات 51
[ [سوره فصلت ( 41 ): آیات 51 تا 54
اشاره
اَللّ ثُمَّ کَفَرْتُمْ
􀀀
کانَ مِنْ عِنْدِ هِ 􀀀 اءٍ عَرِیضٍ ( 51 ) قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ 􀀀 ذا مَسَّهُ اَلشَّرُّ فَذُو دُع 􀀀 جانِبِهِ وَ إِ 􀀀 ي بِ 􀀀 سانِ أَعْرَضَ وَ نَأ 􀀀 ا عَلَی اَلْإِنْ 􀀀 ذا أَنْعَمْن 􀀀 وَ إِ
حَتّ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ اَلْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ
ی􀀀 أَنْفُسِهِم اَلْآف وَ فِی اقِ 􀀀 ا فِی 􀀀 اتِن 􀀀 س آی شِق بَعِیدٍ ( 52 ) نَُرِیهِمْ اقٍ 􀀀 هُو فِی بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ ( لا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ ( 54 􀀀 اءِ رَبِّهِمْ أَ 􀀀 لا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَهٍ مِنْ لِق 􀀀 ی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ( 53 ) أَ 􀀀 عَل
ترجمۀ آیات:
و هر گاه بر انسان انعام کنیم رویگردان شود و بجانبش دور گردد،و هر گاه که بدي به او برسد دعاي طولانی کند.
-52 بگو:آیا اگر این قرآن از جانب خدا باشد و شما نسبت بآن کافر شوید،چه کسی گمراه تر است از کسی که در مخالفت با
حق بسر برده با حق فاصله گرفته است.
-53 بزودي آیات خود را در آفاق جهان و در وجودشان به آنان خواهیم نمود تا براي آنان روشن شود که او بر حق است،آیا
براي پروردگارت همین
ص : 84
بس نیست که او بر هر چیزي گواه است.
-54 آگاه باش که آنان در ملاقات پروردگارشان بشک اندرند بدانکه خداوند بر هر چیزي احاطه دارد.
معنی آیات:
آن گاه خداوند بزرگ از نادانی و ناسپاسی انسان نسبت به ارزش و اهمیت نعمتهایی که به او داده است سخن بمیان آورده
میفرماید:
جانِبِهِ) 􀀀 ي بِ 􀀀 سانِ أَعْرَضَ وَ نَأ 􀀀 ا عَلَی الْإِنْ 􀀀 ذا أَنْعَمْن 􀀀 (وَ إِ
یعنی:هر گاه به انسان نعمت دادیم از سپاسگزاري رویگردان شده،و از روي تکبّر و خود خواهی از اعتراف به نعمتهاي الهی
دوري میکند.
و هر کس ناء خوانده است آن را مقلوب از ناي گرفته است همانگونه که در شعر شاعر عرب آمده است:
(اقول و قد نائت بها غربه النوي
نوي خیتعور لا تشطّ دیارك)
اءٍ عَرِیضٍ) 􀀀 ذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُع 􀀀 (وَ إِ
یعنی:هر گاه بدي از فقر و مرض به انسان برسد بسیار دعا میکند.
از سدي نقل شده است اینکه گفته است:فذو دعاء عریض و نگفته است فذو دعاء طویل،زیرا دعاي عریض در مبالغه بهتر
است،زیرا عرض دلالت بر طول دارد،ولی طول دلالت بر عرض ندارد،زیرا گاهی ممکن است چیزي طویل باشد که عرض
نداشته باشد،ولی بر عکس ممکن نیست چیزي عریض باشد ولی طول نداشته باشد،زیرا عرض عبارتست از انبساط در خلاف
جهت طول،و طول عبارتست از امتداد در هر جهتی که باشد.
و این آیه دلالت دارد بر بطلان مذهب اهل جبر که میگویند:
ص : 85
خداوند بر کافران نعتی ندارد،زیرا خداوند خبر داده است که بکافر هم نعمت عطا میفرماید،ولی کافر از شکر نعمت الهی
رویگردان میشود،و منظور از این آیه آنست که کافر با تضرّع و زاري و دعا از پروردگار خود می خواهد که بلا و ناراحتی را
از او دور سازد،ولی هنگامی که در آسایش قرار گرفت دست از دعا بر میدارد.
اللّ ثُمَّ کَفَرْتُمْ بِهِ؟)
􀀀
کانَ مِنْ عِنْدِ هِ 􀀀 (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ
اي محمّد بگو اگر قرآن از طرف خدا بود،و بعضی هم گفته اند یعنی:اگر این نعمت بخشی ها از طرف خدا بود،ولی شما
نسبت به آن کفر ورزیدید،و انکارش کردید.
اقٍ بَعِیدٍ) 􀀀 (مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِی شِق
یعنی:کیست گمراه تر از کسی که بر خلاف حق بوده،از حق دور است،و این کس شما هستید،و شقاق و و مشاقه عبارتست از
شکاف دشمنی یعنی هیچکس از شما گمراه تر نیست.
اقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ) 􀀀 ا فِی الْآف 􀀀 اتِن 􀀀 (سَنُرِیهِمْ آی
در معنی این آیه با پنج قول اختلاف شده است:
-1 معنی آنست که بزودي حجتها و نشانه هاي خود را بر توحید در آفاق جهان و اقطار آسمانها و زمین از خورشید و ماه و
ستارگان و گیاهان و درختان،و دریاها،و کوه ها،و لطائف صنعت و بدایع حکمت آفرینش وجود خودشان،به آنان نشان
خواهیم داد.
حَتّ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ)
ی􀀀 (
یعنی تا براي آنان ظاهر شود که خداوند حق است،بنقل از عطاء و ابن زید.
-2 از سدي و حسن و مجاهد نقل شده است یعنی:بزودي آیات و دلائل خود را بر صدق محمّد(ص)و صحت نبوّت حضرتش
در آفاق به
ص : 86
آنان نشان خواهیم داد،و در آفاق جهان با فتوحاتی که براي آن حضرت و مسلمانان خواهد شد،و در وجود خودشان که
عبارت باشد از فتح مکه آیات الهی را به آنان خواهیم نمود.
و بعضی هم گفته اند منظور از این آیه عبارتست از ظهور حضرت محمّد (ص)بر آفاق جهان و بر مکّه تا بدانند قرآنی را که
حضرت آورده است حق است و از طرف پروردگار بوده است،زیرا بدین وسیله خواهند فهمید حضرت محمّد که تک و تنها و
بی یار و یاور بود از طرف خداوند تأیید میگردید.
-3 از قتاده است که منظور از آیات آفاقی جریاناتی است که خداوند در ملتهاي پیشین بوجود آورده است،و آیات انفس
عبارتست از جریان جنگ بدر.
-4 یعنی: بزودي آیات خود را در آفاق به آنان خواهیم نمود تا بصدق گفتار حضرت که از حوادث به آنان اطلاع میداد پی
ببرند(و فی انفسهم)یعنی:شق القمر که در مکه اتفاق افتاد تا بدانند که خبرهاي حضرت حق بوده از جانب پروردگار بزرگ
است.
-5 از زجاج نقل شده است که یعنی:بزودي آثار گذشتگان از ملتها را که پیامبران را تکذیب می کردند و آثار آفرینش الهی
را در تمامی بلاد به آنان نشان خواهیم داد،و نیز در وجود خودشان به آنان نشان خواهیم داد که چگونه نطفه بودند،سپس
بصورت علقه و مضغه و استخوان در آمدند و آن گاه گوشت بر استخوانها روئیده شد،و سپس به آنان عقل و تشخیص داده
شد،و همۀ اینها دلالت دارد بر اینکه فاعل این اعمال خدایی است بی مانند.
ص : 87
ی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ) 􀀀 (أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَل
هم در موضع رفع است بنا بر « ی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ 􀀀 أَنَّهُ عَل » و نیز « او لم یکف ربک » رفع است،و معنی چنین است « بربک » محل قوله
او لم »: بدلیت،و اگر آن را بر لفظ بربک حمل کنیم در موضع جر است،و مفعول آن محذوف است و تقدیرش چنین است
.« یکف شهاده ربک علی کل شیء
و معنی کفایت آنست که خداوند براي مردم دلیلهایی بر توحید و تصحیح نبوّت پیامبرانش بیان فرموده است.
مقاتل میگویند:یعنی آیا همین بس نیست پروردگارت شاهد است که قرآن از طرف خدا است،و بعضی هم گفته اند معنایش
آنست که آیا همین براي پروردگارت بس نیست که بر هر چیزي شاهد است و عالم بر هر چیز است و هیچ چیز بر او پنهان
نیست.
اءِ رَبِّهِمْ) 􀀀 لا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَهٍ مِنْ لِق 􀀀 (أَ
الا کلمۀ آگاهی و تأکید است یعنی کافران در مورد رویارویی با ثواب و عقاب پروردگار سخت در شک میباشند و شک
دارند که پروردگار آنان را بمکافات عملشان خواهد رسانید،و در این مورد به آنان نسبت سفاهت داده میشود که گمان کرده
اند خداوند آنان را عبث خواهد گذاشت.
لا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ) 􀀀 (أَ
یعنی:دانش پروردگار بر هر چیزي احاطه یافته است و چیزي بر او پنهان نخواهد ماند.
ص : 88
سورة