گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
پیشگفتار








بسم اللَّه الرحمن الرحیم (یا صاحب الزمان ادرکنا) زندگانی کوتاه صدیقهي طاهره، حضرت زهرا (سلاماللّهعلیها)، در تاریخ سراسر
جلوهاي ویژه دارد. سلوك او، ارشادات او، خطبههاي او، گریههاي او، و حتی وصیتهاي « اسلام ولایت » حماسه و جهاد و شهادت
او بر شبانه غسل دادن و دفن کردن، و پنهان نگاه داشتن قبر او، همگی رنگی از قیامی بیداريبخش، و ستیري آشتیناپذیر، با
دارد. او اگر از ارث پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم سخن میگوید، و در برابر « اسلام خلافت » سردمداران و سرسپردگان
مخالفانش با منطق قرآن و عقل و کلام پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم به احتجاج برمیخیزد؛ نه فقط ارث از دست رفتهي خویش
را میطلبد، بلکه دل در پی آن میراث گرانبهایی دارد که با از دست رفتن آن، امت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم به ضلالت
نیز به تنهایی هدایت آنان را تضمین نتواند کرد. او اگر در فراق « قرآن » کشیده میشوند و حتی آن میراث گرانبهاي دیگر، یعنی
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم گریه میکند، نه فقط به خاطر تسکین [ صفحه 7] قلب دردمند و هجران کشیدهي خویش است،
بلکه از آن رو میگرید که امت اسلام را، در معرض فراق پیام و فقدان مرام او میبیند. او اگر براي استرداد فدك فریاد میکشد، نه
براي زمین پربار و آب سرشار و نخل بیشمار فدك، بلکه براي استقرار نظام ولایتی است که بر قاعدهي اقتصادي فدك تکیه دارد.
کیست که نداند مطالبهي فدك جز مطالبهي وصایت و امامت أمیرالمؤمنین علیهالسلام نیست؟! کیست که نداند درخواست فدك،
غیر از درخواست عزت و اقتدار ادامه دهندگان حقیقی راه رسالت نیست؟! فدك اگر چه رنگی از خاك دارد، اما فدك فاطمه
علیهاالسلام اکسیر حیات اسلام محمدي است! فدك اگر چه در جغرافیاي مدینه یافت میشود، اما فدك فاطمه علیهاالسلام در سر تا
سر تاریخ اسلام، و گوشه گوشهي جغرافیاي حضور مسلمانان، و در همهي ادوار پس از پیامبر گسترش مییابد! فدك اگر چه
میراثی غصب شده است، اما فدك فاطمه علیهاالسلام همواره گواهی صادق بر بیداد غاصبان خلافت الهی است! فدك فاطمه
علیهاالسلام عرصهي یک جهاد همیشگی است! فدك، ذوالفقار فاطمه علیهاالسلام است! آنچه پیش رو دارید تحقیقی گذرا پیرامون
فدك است که با تکیه بر شواهد گوناگون، و اسناد و مدارك غیر قابل انکار؛ که غالبا از کتب [ صفحه 8] مورد قبول عامهي اهل
سنت انتخاب شده است، به بررسی مشخصات فدك و کیفیت انتقال آن به حضرت فاطمه علیهاالسلام و نیز به انگیزههاي غصب
فدك، توسط مدعیان دروغین خلافت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم، و چگونگی اقدامات گوناگون حضرت زهرا علیهاالسلام،
در باز پسگیري آن میپردازد. امید است این تحقیقات، دست مایهي حرکتهاي گستردهتري در این زمینه گردد، و باشد که با تبیین
اسرار نهفته در قضایاي مربوط به فدك، زمینههاي آگاهی عمومی نسبت به بنیانهاي ولایت، گسترش بیشتري یافته و رهپویان راه
انتظار حضرت بقیهاللَّه الاعظم حجه بن الحسن العسکري- ارواحنا فداه- را، غنایی افزونتر در دفاع از آرمانهاي حیاتبخش آن
صفحه 9 از 60
بزرگوار فراهم گردد، انشاءاللَّه. اللهم انا نرغب اِلیک فی دوله کریمه تعز به الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اَهله و تَجعلنا فیها من
الدعاه اِلی طاعتک و القاده اِلی سبیلک و ترزقنا بِها کرامه الدنیا و الاخره. آمین رب العالمین مسجد مقدس جمکران واحد تحقیقات
[ جمادي الثانی 1417 [ صفحه 9
مقدمهي مؤلف
بسم اللَّه الرحمن الرحیم کتابی که در پیش رو دارید پیرامون فدك یکی از مهمترین مباحث تاریخ بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
و سلم میباشد. فدك سرزمینی بود که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم آن را به دستور پروردگار تبارك و تعالی به فاطمه
علیهاالسلام هدیه کردند. پس از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم ابوبکر آن را از فاطمه علیهاالسلام گرفت؛ حضرت ادعاي
ملکیت آن را طرح کرد، ولی ادعاي حضرت را نپذیرفتند و فدك را محاصره کردند... در زمان عمر بن عبدالعزیز آن را به خاندان
زهرا علیهاالسلام تحویل دادند.... فدك را از دو زاویه میتوان نگاه کرد: زاویه اول اینکه فدك را جداي از وقایع آن روزگار لحاظ
نمود، در این نگاه فدك زمینی است که در دست فاطمه علیهاالسلام است، آن را مصادره کردهاند تا در بیتالمال براي تجهیز قواي
نظامی استفاده کنند، و حضرت ملک خود را مطالبه مینماید... از این نگاه شاید، ماجراي فدك چندان جنجال برانگیز نباشد و از
این زاویه با آنکه فدك ارث فاطمه علیهاالسلام است و هدیه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بوده است، فاطمه علیهاالسلام که
نشان یطعمون الطعام علی حبه... دارد، باید مشکلی نداشته باشد و راحت از فدك بگذرد... [ صفحه 10 ] اما زاویهي دیگر، لحاظ
فدك با وقایع دیگر آن دوران است، وقایعی که بسیار به هم پیوسته میباشد، وقایع روزهاي آخر عمر شریف پیامبر صلی اللَّه علیه و
را میفرماید [ 1] ... و تصمیم « من کنت مولاه فعلی مولاه » آله و سلم، همان روزهائی که در حال برگشتن از حجه الوداع بوده و
میگیرد همه کسانی را که چشم به خلافت دوختهاند تحت لواي اسامهي جوان، از مدینه خارج کند تا حضرت علی علیهالسلام تنها
بماند... [ 2] . [ صفحه 11 ] آنان چون اطلاع از مریضی حضرت پیدا کردهاند و دوست ندارند این فرصت طلایی را از دست بدهند
مایل به رفتن نیستند... حضرت روي ترش نموده و حتی کسانی را که از سپاه اسامه تخلف کردند لعنت میکند... به هر حال رقیبان
امیرالمؤمنین علیهالسلام به بهانه نگرانی از حال پیامبر بازمیگردند... [ 3] . پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم تقاضاي کاغذ و قلم
مینماید تا چیزي بنویسد که مسلمانان هرگز گمراه نشوند... عدهاي کاغذ و قلم را به ضرر خود میدانند و آوردن آن را منع
میکنند... تا جائی که به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم توهین میکنند... [ 4] . و بالاخره پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم همه را
از پیش خود میراند [ 5] و در کنار علی علیهالسلام جان میسپارد، جناحی براي آن که خلافت به حضرت علی علیهالسلام نرسد
وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم را انکار میکنند. [ 6] . [ صفحه 12 ] عدهاي که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم مدینه را
هنگام وفاتش از آنها خالی میخواست، تا علی تنها باشد... از فرصت بدست آمدهي (غسل دادن پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم)
استفاده میکنند و دور از چشمان بنیهاشم و حضرت علی علیهالسلام در سقیفه شورایی چند نفره، بدون وجود رقیب برپا میکنند...
7] و بالاخره کار به جایی میرسد که از بنیهاشم و دوستداران خاندان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم، چون عباس و ابوذر نباید ]
کسی به مسؤلیتی (ولو حقیر) برسد... و در مقابل دشمنان خاندان نبوت، چون خالد و معاویه در مناصب قرار گیرند... [ 8] . [ صفحه
13 ] در این روزها بود که اموال پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم را، خمس، فییء (سهم ذي القربی) و حتی فدك فاطمه
علیهاالسلام را از امیرالمؤمنین علیهالسلام میگیرند تا... در این نگاه فدك با اسلام و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم و ولایت
امیرالمؤمنین علیهالسلام پیوند میخورد، از این زاویه فریاد براي فدك، فریاد براي غربت اسلام و تنهائی امیرالمؤمنین علیهالسلام
میباشد. لازمهي این بعد فدك فریادهاي فاطمه علیهاالسلام و اعتراض مستمر ائمهي معصومین علیهمالسلام در طول تاریخ است. و
لازمه این بعد آن است که در طول تاریخ هر گاه خواستند فدك را به خاندان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم تحویل دهند، ائمه
صفحه 10 از 60
علیهمالسلام از آن اعراض کنند. هدف کتاب: بررسی قسمتی از تاریخ اسلام است، در این بررسی بگونهاي سعی بر کشف و بازگو
کردن حقایق شده است که احترام [ صفحه 14 ] شخصیتهاي مذهبی حفظ شود و به این منظور در تمام کتاب براي بیان حقایق، از
سخنان بزرگان و سیاستمداران همان دوران استفاده شده و هرگز از تعبیري که آنان نمودهاند تجاوز نشده است. حتی در بعضی
موارد براي رعایت این معنی از سخنانی که صدورشان از اصحاب پیامبر قطعی است چشم پوشیدیم، تا بدون اصطکاك حقایق گفته
شود. البته در نگاشتن بعضی از تعابیر که بین خود صحابه گفته شده است بر نویسنده ایرادي نخواهید گرفت؛ چون تاریخ صدر
اسلام است و باید آنگونه که هست بیان شود. روش کتاب: در این کتاب تاریخ فدك را از زمانی که جز سرزمین اسلام شده به
استناد منابع اهل سنت و شیعه نگاشتهایم و در هر قسمت، با منابع اهل سنت مطالب آن را ثابت کردهایم و از منابع شیعه براي تأیید یا
توضیح استفاده نمودهایم. با آنکه کتاب تحقیقی در این زمینه است، اما تلاش شده به گونهاي نوشته شود که براي عموم قابل
استفاده باشد، در حالی که تحقیق است از تحلیل نیز بیبهره نیست و در حالی که تاریخ است در موارد لزوم استدلالی است. نظر
نویسنده بر آن است که دقت در سیر تاریخی فدك، قضاوت دربارهي آن را آسان میکند- مثلا اگر تاریخ ثابت کند که حضرت
رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم فدك را به دخترشان هدیه نمودند روشن است که حکم کردن به مصادره آن بسیار خلاف
میباشد- لذا از خوانندگان محترم [ صفحه 15 ] امید میرود که در مسیر بحث دقت نمایند. و از ناموس خلقت و درخت نبوت؛ امید
پذیرش تلاش ناچیز و گذشت از لغزشهاي آنرا دارم. و تذکرات شما خواننده عزیز را به دیدهي منت پذیرا هستم چرا که انسان محل
[ 75 مطابق با پنجم جمادي الاول 1417 [ صفحه 17 /6 / لغزشها میباشد. حوزه علمیه قم سید محمد واحدي 29
فدك ذوالفقار فاطمه
سال هفتم هجرت بود، یاران پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم به خاطر محروم شدن از حج، غمگین بودند که جنگ خیبر فرارسید.
محاصره شد، یهودیان این دو قلعه، امان « سلالم » و « وطیح » قلعههاي سرزمین خیبر یکی پس از دیگري فتح میشد و قلعههاي
خواستند [ 9] و در مقابل متعهد شدند تمام اموال خود را به مسلمانان واگذار کنند [ 10 ] و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم نیز
پذیرفت. تسلط لشکر اسلام بر قلعه خیبر باعث شد یهودیان فدك، قدرت بزرگ اسلام را در کنار خود احساس کنند؛ رعب و
وحشت سراسر وجودشان را گرفت [ 11 ] و از طرفی رأفت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم را نسبت به آن دو قلعه دیده بودند،
از این رو خود اقدام به مذاکره کردند. خواستند که پیامبر به آنان اجازه دهد- با اینکه ایمان نمیآوردند- در [ صفحه 18 ] سرزمین
خود باقی بمانند و در مقابل نیمی از سرزمین، درختان و نخلستانها را به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم تسلیم کنند و حضرت
پذیرفت [ 12 ] . و اینگونه بود که فدك جزء بلاد مسلمانها شد، بلکه تاریخی از مسلمانان را در طول سالیان متمادي نگاشت و
امتحانی از آنان را به نمایش گذاشت.
موقعیت جغرافیایی
فدك سرزمینی از حجاز که فاصلهاش تا مدینه دو یا سه روز [ 13 ] (صد و چهل کیلومتر) بود و با خیبر یک منزل فاصله داشت.
. [ داراي نخلهاي زیاد و چشمهاي بود که فوران داشت و چشمهسارهاي مختلف، آنرا در بر گرفته بودند [ 14
ارزش فدك
فدك از دو جهت داراي ارزش میباشد: مالی و سیاسی. از جهت مالی، فدك براساس شواهد تاریخی منبع اقتصادي مهمی بوده
است و اینگونه نبوده که محلی باشد با چند درخت خرما، و توجهی به آن نشود، بلکه به اندازهاي وسیع و پر درآمد بوده که مورد
صفحه 11 از 60
[ طمع قرار میگرفته است. [ صفحه 19
و اینک شهادت تاریخ
2- بعد از آنکه عمر و ابوبکر . [ -1 یاقوت در معجم البلدان از آن تعبیر به قریه میکند و میگوید: در آن نخلهاي زیادي بود. [ 15
کار خلافت را براي خود تمام کردند، نزد حضرت امیر علیهالسلام رفتند و از او دربارهي ماترك پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم
سؤال کردند و از دو مورد با ذکر اسم سؤال شد که خیبر و فدك بود [ 16 ] و این سؤال دلالت به ارزش مالی خیبر و فدك میکند.
با خرجها چه خواهی کرد [ 17 ] و این دلالت میکند که فدك حداقل گوشهاي » : -3 آنگاه که ابوبکر رد فدك را نوشت عمر گفت
پیامبر آن را در جهاد مصرف » : از بودجه حکومت را تأمین میکرده است. 4- ابوبکر در جواب حضرت فاطمه علیهاالسلام میگوید
و مالی که براي تجهیز قوا باشد مال اندکی نخواهد بود. 5- معاویه فدك را بین یزید و مروان و عمرو بن عثمان « [ میکرد [ 18
6- در زمان حکومت منصور، [ تقسیم کرد [ 19 ] . معلوم میشود مال زیادي بوده است که بین سه نفر تقسیم شد. [ صفحه 20
فرزندان امام حسن مجتبی علیهالسلام، قیام کردند. منصور براي سختگیري بر آنها، دستور مصادرهي فدك را داد. روشن میشود
که فدك مال زیادي بود که به عنوان محاصره اقتصادي، آن را از فرزندان حضرت میگیرند. [ 20 ] . فدك از جهت سیاسی نیز
جایگاه رفیعی داشته است که در مباحث آینده روشن خواهد شد.
مالکیت فدك از نظر شرع
قبل از این گفتیم بر اساس قراردادي، فدك جز بلاد مسلمانان شد، اما از نظر قانون اسلام؛ فدك و هر سرزمینی که بدست مسلمانان
فتح میشود، مال چه کسی خواهد بود؟ سرزمینهایی که فتح میشدند به دو صورت بوده است، یا به قدرت نظامی و جنگ و
نام دارند، و یا خود اهالی پیشگام بودند و قبل از جنگ و خونریزي حاضر به انعقاد « مفتوح العنوه » خونریزي فتح میشدند که
نامیده میشود. اموال و سرزمینهایی که با جنگ و لشکرکشی بدست میآمد، « غیر مفتوح العنوه » قرارداد با مسلمانها میشدند، که
واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و الیتامی و المساکین و ابن [ » : غنیمت نامیده میشد و به موجب آیه شریفهي
21 ] ، یک پنجم آن مال پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بود، و حضرت رسول تا زمانی که زنده بود غنیمت را ] « صفحه 21 ] السبیل
هر گاه براي رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و » : همانگونه که قرآن میفرماید تقسیم میکرد. طبري با ذکر روایات مختلفی میگوید
سلم غنیمت میآوردند آنرا پنج قسمت میکرد. چهار قسمت براي مجاهدان بود و از آن یک سهم دیگر، مشتی برمیداشت براي
مصرف خانه کعبه و آن سهم اللَّه بود. باقیمانده را تقسیم میکرد و سهمی براي خود و سهمی براي ذيالقربی (خویشان) و سهمی
نامیده میشد و به « فییء » اموالی که بدون جنگ بدست میآمد «. [ براي یتیمان و سهمی هم، براي ابنسبیل قرار میدادند [ 22
و ما افاء اللَّه علی رسوله منهم فما او جفتم علیه من خیل و لارکاب ولکن اللَّه یسلط رسله علی من یشاء واللَّه علی کل » موجب آیهي
23 ] بین مسلمانان تقسیم نمیشد بلکه مال پیامبر بود و تا زمانی که پیامبر در قید حیات بود، به همین روش عمل ] « شییء قدیر
میکردند و در [ صفحه 22 ] ابتداء براي بعضی از مسلمانها جاي سؤال بود. واقدي مینویسد: عمر دربارهي اموال طائفهي بنینضیر،
آنچه را که خدا مخصوص من قرار داده است به » : حضرت فرمود «؟ یا رسولاللَّه آیا غنائم را تخمیس نمیکنید » : از پیامبر سؤال کرد
را بین « فییء » صحابه از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم خواستند » : میگوید « فیی » 24 ] . فخر رازي درباره ] « دیگران نخواهم داد
آنها تقسیم کند، همانگونه که غنائم را تقسیم مینمود و لذا خداوند به واسطه نزول آیاتی، فرق بین آن دو را اینگونه بیان نمود:
مشقتی نبوده، پس خداوند اختیار آن را « فییء » براي غنیمت تحمل مشقت نمودهاید و بر مرکب براي جهاد سوار شدهاید ولی براي »
خداوند به مردم » : و بلاذري در ذیل این آیه مینویسد «. [ به عهده پیامبر گذاشته، در هر موردي که خواست مصرف نماید [ 25
صفحه 12 از 60
[ صفحه 23 ] «. [ مخصوص رسول خدا هست و براي دیگران نمیباشد [ 26 « فیی » اعلام فرمود: که
فدك مخصوص پیامبر
بنابراین از آنجا که فدك بدون جنگ بدست آمد، به موجب دستور الهی، مال پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم است. فریقین در
فهی ممالم » : این مورد اتفاق دارند، که به چند نمونه از کلمات اهل سنت در ذیل اشاره خواهیم کرد: یاقوت حموي مینویسد
فدك سرزمینی است که مسلمانان براي .« [ یوجف علیه بخیل و لا رکاب فکانت خالصه لرسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم [ 27
فکان نصف فدك » : فتح آن بر مرکبی سوار نشدهاند، پس مخصوص پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم گردید. بلاذري مینویسد
نصف فدك مخصوص پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم گردید. ابنهشام .« [ خالصا لرسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم [ 28
فدك .« [ فکانت فدك لرسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم خالصه لانه لم یوجف علیها بخیل و لا رکاب [ 29 » : مینویسد
] .« کانت هذه الاموال لرسولاللَّه خاصه » : مخصوص پیامبر گردید چون مسلمانان براي آن جنگ نکرده بودند. ابنکثیر مینویسد
فان ذلک کله کان للنبی صلی اللَّه علیه و آله و سلم » : مخصوص پیامبر گردید [ 30 ] . بخاري مینویسد « فیی » صفحه 24 ] همهي
مخصوص پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بود [ 31 ] . پس در اینکه فدك مخصوص پیامبر بود، اشکال و « فیی » همهي .« خاصه
33 ] حضرت میتواند در ] « الناس مسلطون علی اموالهم » شکی وجود نداشته و ندارد [ 32 ] . و هر چیزي که مال پیامبر است به موجب
آن هر تصرفی بفرماید. ملکیت آن را به کسی واگذار کند، یا عوائد آن را به کسی ببخشد، یا در منافع عمومی مصرف نماید. [
[ صفحه 25
فدك هدیه به حضرت فاطمه
به روایات زیادي ثابت شده است که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فدك را به حضرت زهرا علیهاالسلام هدیه کرد. در کتب
تفسیر و حدیث اهل سنت، روایات مختلفی در این باره نقل شده است و تصریح میکنند که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فدك
را به حضرت زهرا علیهاالسلام داد. اما به چگونگی آن اشارهاي نمیکنند. از جمله کتب تفسیر از اهل سنت که به بررسی آیات
نازل شده در مورد اهلبیت پرداخته است، شواهد التنزیل میباشد [ 34 ] ، که در ذیل آیهي شریفه: (و آت ذاالقربی حقه) به طور
یقینی، به هفت نقل و طریق، ثابت کرده است که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم فدك را به حضرت زهرا علیهاالسلام،
عطا کردهاند. سند این روایات را به ابی سعید خدري منتهی میکند؛ به جز یک مورد که از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل
دعا رسولاللَّه صلی » [36] « و آت ذاالقربی حقه » : کرده است [ 35 ] . اما متن روایتی که به هفت طریق نقل کرده این است: لما نزلت
صفحه 26 ] و حافظ ابیبکر هیثمی ذیل همین آیه مینویسد: دعا ] «. [ اللَّه علیه و آله و سلم قاطمه علیهاالسلام فاعطاها فدکا [ 37
رسولاللَّه فاطمه فاعطاها عدکا [ 38 ] . سیوطی در درالمنثور سند روایت را به دو نفر منتهی میکند، یکی به ابیسعید و دیگري به
آنگاه که این آیه نازل شد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فاطمه علیهاالسلام را خواست » : ابنعباس [ 39 ] . از ابنعباس نقل میکند
اما در نزد علماء شیعه بدیهی و ضروري است که حضرت رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم «. [ و فدك را براي او جدا کرد [ 40
فدك را به حضرت فاطمه علیهاالسلام به دستور الهی عطا فرمود. [ 41 ] . ما به یک روایت که در کتب مختلف نقل شده اکتفا
فلم یدر رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم من « و آت ذاالقربی حقه » : فانزل اللَّه علی نبیه صلی اللَّه علیه و آله و سلم ...» : میکنیم
هم، فراجع فی ذلک جبرئیل، و راجع جبرئیل علیهالسلام ربه، فأوحی اللَّه الیه ان ادفع فدك الی فاطمه علیهاالسلام، فدعاها رسولاللَّه
صلی اللَّه علیه و آله و سلم فقال لها: یا فاطمه! ان اللَّه امرنی ان ادفع الیک فدك، قدقبلت یا رسولاللَّه من اللَّه و منک، فلم یزل [
صفحه 27 ] و کلاؤها فیها حیوه رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم [ 42 ] . آنگاه که آیهي: (و آت ذاالقربی حقه) نازل شد، پیامبر
صفحه 13 از 60
از جبرئیل سؤال کرد: ذاالقربی کیست؟ جبرئیل از طرف پروردگار وحی نازل کرد: فدك را به حضرت زهرا علیهاالسلام هدیه کن.
حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم فاطمه علیهاالسلام را خواست و فرمود: خدا به من امر کرده که فدك را به تو بدهم.
حضرت زهرا علیهاالسلام هدیه را قبول کرد و تا زمانی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم در قید حیات بود، کارگزاران حضرت
شما » : زهرا علیهاالسلام در آن مشغول کار بودند. بعضی از مورخین نوشتهاند [ 43 ] : حضرت زهرا علیهاالسلام ابتداء عرضه داشت
دوست ندارم بعد از من براي شما » : پیامبر فرمودند .« اُولی به من میباشید. تا زمانی که شما هستید، من در آن تصرف نخواهم کرد
حضرت رسول «. هر چه شما دستور میفرمایید » : حضرت فاطمه علیهاالسلام عرضه داشت .« مشکل ایجاد کنند و آن را از شما بگیرند
صلی اللَّه علیه و آله و سلم مردم را در خانه دخترش جمع نموده و به آنها اعلام فرمود که فدك مال فاطمه علیهاالسلام است و هر
سال نیز به آنها اعلام میکرد. [ صفحه 28 ] اینجا بود که فاطمه علیهاالسلام اهالی فدك را به عنوان کارگزاران خود باقی گذاشت،
ولی تمام امورات آن را به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله واگذار کرد. حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله به بیست و چهار هزار دینار با
. [ اهالی فدك مقاطعه کرد که هر سال تقدیم حضرت مینمودند. [ 44
فدك بعد از پیامبر
در بررسی منابع اسلامی اولین کلامی که درباره فدك بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم به چشم میخورد این است: عمر
میگوید: آنگاه که پیامبر از دنیا رفت نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام رفتیم- حتما بعد از تمام کردن امر خلافت براي ابوبکر- و از
ایشان دربارهي ماترك (اموال) پیامبر سؤال کردیم. حضرت فرمود: اموال پیامبر براي ما خواهد بود. گفتیم: خیبر چطور؟ فرمود:
براي ماست. گفتیم: فدك چگونه؟ فرمود: براي ما خواهد بود. گفتیم این امور محقق نخواهد شد مگر اینکه با قیچی گردنهاي ما را
[ صفحه 29 ] جدا کنی [ 45 ] . این روایت را فقط اهل سنت نقل کردهاند و در کتب شیعه ندیدهام، اما از آنجائی که به لحاظ سیر
طبیعی، این گفتگو قریب به ذهن است آن را ذکر نمودهام. معمول کار هر سیاستمداري این است که منویات و مقاصد خود را بدون
درگیري بدست آورد، اینجا نیز شاید به امید اینکه بتوانند نظر امیرالمؤمنین علیهالسلام را جلب کنند به این گفتگو نشستهاند، اما از
این طریق نتوانستند به مراد خود برسند و ناچار برنامههاي دیگري را طرح کردند که عبارت بود از مصادره فدك.
اخراج کارگزاران حضرت فاطمه از فدك
در کتب اهل سنت اگر چه تصریحی به اخراج کارگزاران حضرت از جانب ابوبکر نشده است، اما در بابهاي مختلف بدون توجه و
عنایت به بحث فدك، اثبات کردهاند که آن را گرفتند و کارگزاران حضرت را اخراج کردند. در صواعق [ 46 ] باب مدح شیخین
میگوید: به زید براي توهین به ابابکر گفتند: ابابکر از حضرت زهرا علیهاالسلام فدك [ صفحه 30 ] را گرفت. او در جواب گفت:
ابوبکر مرد مهربانی بوده است، من هم اگر بودم این حکم را میکردم. [ 47 ] . و جوهري درباره گفتگوي سید حمیري و کُمیت
آیا تو این شعر را گفتهاي: انی احب امیرالمؤمنین و لا ارضی بسب ابیبکر و لاعمرا من » : اینگونه مینویسد: سید به کُمیت گفت
امیرالمؤمنین را دوست دارم، ولی راضی به ناسزا گفتن به ابوبکر و عمر نیستم. و لا اقول اذا لم یعطیا فدکا بنت النبی و لا میراثه کفرا
من نمیگویم آنگاه که فدك و ارث دختر پیامبر را ندادند کافر شدند. اللَّه یعلم ماذا یأتیان به یوم القیامه من عذر اذا اعتذرا خدا
میداند چه عذري خواهند آورد، آنگاه که در روز قیامت سؤال شوند. قال: نعم قلته تقیه من بنیامیه و فی مضمون قولی شهاده
صفحه 31 ] کمیت گفت: بله این شعر را من گفتهام ولی به خاطر تقیه از بنیامیه بوده است، اما ] «. علیهما انهما اخذا ما کان فی یدها
در این شعر تصریح کردهام که آنچه در دست حضرت بود گرفتند. در ذیل این گفتگو ابن ابیالحدید معتزلی از ابنالصباح نقل
میکند؛ ابوالحسن از من پرسید که آیا در این شعر، کُمیت کفر آن دو را ثابت کرد؟ من در جواب گفتم: بله [ 48 ] . در این روایات
صفحه 14 از 60
آمده است که اثبات میکند، فدك را از دست حضرت گرفتند. در کتب شیعه تصریح به اخراج کارگزاران، بدست « اخذا » کلمه
آنگاه که ابوبکر در مسند خلافت نشست، گروهی را به فدك » : عمال ابوبکر شده است: از امام صادق علیهالسلام نقل شده است
[ صفحه 32 ] «. [ فرستاد تا وکلاء حضرت زهرا علیهاالسلام را خارج کنند [ 49
عکسالعمل حضرت فاطمه
وقتی ابوبکر اموال حضرت، مخصوصا فدك را مصادره کرد؛ حضرت زهرا علیهاالسلام براي مطالبه حق خود قیام کرد. حضرت
براي پس گرفتن اموال از سه طریق استفاده کرد: 1- براي ابوبکر پیغام فرستاد. 2- خودش براي بیان دعوي در جمع کوچک، اقدام
دارد یعنی: حضرت کسی را فرستاد؛ این « اَرْسَلَتْ » کرد. 3- حضرت در مسجد دادگاه علنی برگزار نمود. در بعضی روایات کلمهي
وجود دارد « جائَتْ » کلمه دلالت میکند که خود حضرت نرفت، بلکه کسی را براي مطالبه فدك فرستاد. در بعض روایات کلمهي
به قرینه اینکه منتهی میشود به رد فدك، معلوم میشود حضرت قبل از آنکه قیام علنی بنماید براي احقاق حق به مسجد آمدهاند. و
دارد که منتهی به احضار شهود میشود و فدك را به حضرت نمیدهند و ایشان ایراد « أتَت فاطمه علیهالسلام » در بعضی روایات
خطبه نمیکنند. از این روایت نیز برمیآید که حضرت قبل از قیام علنی به مسجد آمدند و اقامهي حجت کردند. از جمع این دو
روایت معلوم میشود که حضرت قبل از قیام علنی، چند بار به مسجد آمدهاند. دستهي دیگر روایاتی هستند که خطبه حضرت را در
مسجد نقل [ صفحه 33 ] میکنند. مخفی نماند که چگونگی اقدام براي احقاق حق، فقط یک بحث تاریخی است و در استدلال و
حقانیت مطلب تأثیري ندارد. ولی قدرت و دقت حضرت را، در امورات اجتماعی میرساند و نظم دقیقی را که همیشه خاندان پیامبر
به آن توصیه میکردند، یادآور میشود. براي روشن شدن چگونگی اقدام حضرت براي گرفتن فدك، در این قسمت چند روایت
[ را مطرح میکنیم و به تحلیل آن میپردازیم. [ صفحه 34
روایات
روایت 01
همانا زهرا (علیهاالسلام) دختر پیامبر، کسی را فرستاد نزد ابوبکر و چیزهائی را مطالبه کرد: حوائط مدینه، فدك، و » : عایشه میگوید
باقیماندهي خمس خیبر. ابوبکر گفت: همانا پیامبر فرمود: اموالی که باقی میگذاریم کسی از ما ارث نمیبرد و آل پیامبر از این مال
استفاده میکنند. به خدا قسم چیزي را که پیامبر انجام میداد تغییر نمیدهم، و مثل پیامبر در اموال پیامبر عمل میکنم. و بالاخره
این روایت مطالبی را بیان میکند که قابل تأمل است؛ به یک نکته قبل از شروع به «. [ ابوبکر چیزي را به فاطمه علیهاالسلام نداد [ 50
تحلیل روایات توجه کنید: حضرت کسی را فرستاد تا شاید بدون بیرون آمدن از خانه، اموال خود را بگیرد. چرا که فاطمه
او «. [ کمال زن در این است که [ صفحه 35 ] مردي او را ندیده باشد و او نیز مردي را ندیده باشد [ 51 » : علیهاالسلام میفرماید
دو چیز توانست » : دوست ندارد که وارد این میدان شود، مگر آنکه وظیفه الهی باشد. اینجاست که عباس محمود عقاد میگوید
حضرت را وارد سیاست و برخوردهاي سیاسی کند، یکی غصب مقام جانشینی پیامبر، دوم غصب فدك، و در غیر این دو مورد
«. [ حضرت بذل همت در عبادات و امورات خانه میکرد [ 52
روایت 02
همانا فاطمه علیهاالسلام براي مطالبهي ارث خود نزد ابوبکر رفت، و آن ارث که عبارت بود از زمینهائی که انصار به پیامبر هدیه
صفحه 15 از 60
آنگاه که اسلام آورد به حضرت تقدیم کرد، و فدك و سهمیه پیامبر از خیبر. ابوبکر به او « مخیریق » کرده بودند، و حوائط سبعه که
گفت: من کسی نیستم که آنها را تقسیم کنم؛ هر جور پیامبر در آنها تصرف میکرد، من هم عمل کنم. و در روایت دیگر ابوبکر
[ صفحه 36 ] «. [ پیامبر فرمود: اینها منبع درآمدي بود که خدا به من داد و هر گاه از دنیا بروم، به بیتالمال برمیگردد [ 53 » : گفت
روایت 03
ابوبکر در «. امایمن شاهد است که رسولالله صلی الله علیه و سلم فدك را به من هدیه کرد » : فاطمه علیهاالسلام به ابوبکر فرمود
جواب گفت: اي دختر پیامبر، خدا هیچ مخلوقی خلق نکرده است که از پدرت پیامبر، نزد من محبوبتر باشد، و دوست داشتم آن
روز که پدرت از دنیا رفت آسمان بر سرم فرومیریخت. بخدا اگر عائشه فقیر شود، برایم نیکوتر است از اینکه تو بیچیز شوي. آیا
گمان میکنی که حق سیاه و سفید را پرداخت میکنم، ولی درباره حق تو که دختر پیامبري ظلم میکنم؟! این مال براي پیامبر نبود،
این مال براي مسلمانان بود و بواسطه آن پیامبر تجهیز قواي نظامی میکرد، و چون پیامبر از دنیا رفت، من در آن تصرف کردم،
. [ آنگونه که پیامبر تصرف میکرد [ 54
روایت 04
ابوبکر سند فدك را براي فاطمه علیهاالسلام نوشت، عمر وارد شد و گفت: چه چیزي نوشتید. [ صفحه 37 ] ابوبکر گفت: سندي
براي فاطمه (علیهاالسلام) درباره ارث او از پدرش نوشتهام. عمر گفت: چه مالی به مسلمانان خواهی داد، در حالی که عربها با تو به
. [ جنگ برخواستهاند؟! سپس نوشته را گرفت و پاره کرد [ 55
روایت 05
فاطمه علیهاالسلام از ابوبکر فدك و سهم ذويالقربی (خویشان) را مطالبه نمود و ابوبکر ابا از پرداخت آن نمود و آن را در
بیتالمال براي تهیه اسلحه و مرکب قرار داد [ 56 ] . در خاتمه، روایت مرحوم شیخ مفید را ملاحظه کنید: امام صادق علیهاالسلام
فرمود: چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت و ابوبکر به جاي آن حضرت نشست، او وکلاء و کارگزاران حضرت زهرا
علیهاالسلام را از فدك خارج کرد. حضرت زهرا علیهاالسلام نزد ابوبکر آمد و فرمود: اي ابوبکر! ادعا میکنی که جانشین پدرم
[ هستی و در جایگاه پدرم قرار گرفتی، و براي وکلاء من پیغام فرستادي، و آنها را از فدك بیرون کردي، در حالی که [ صفحه 38
میدانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را به من عطاء کرد، و من براي آن شهود دارم. فاطمه علیهاالسلام به خانه برگشت، و
براي حضرت علی علیهالسلام ماجرا را تعریف کرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: برگرد و به ابوبکر بگو: گمان میکنی از پیامبر
صلی الله علیه و آله و سلم ارث برده نمیشود! در حالی که سلیمان از داود ارث برد و یحیی از زکریا؛ چگونه من از پدرم ارث
نمیبرم؟! عمر گفت: کسی این استدلال را به تو تعلیم کرده است. فاطمه علیهاالسلام فرمود: اگر کسی به من چیزي آموخته، همانا
پسر عمویم و همسرم میباشد. ابوبکر گفت: عائشه و عمر شهادت میدهند که پیامبر فرمود: به درستی که از پیامبر ارث برده
نمیشود. حضرت فرمود: این اولین شهادت دروغ و باطل است که در اسلام داده شد. سپس فرمود: پیامبر فدك را به من عنایت
کرد، و من براي آن شاهد نیز دارم. ابوبکر گفت: شاهد خود را بیاور. حضرت زهرا علیهاالسلام، امایمن و امیرالمؤمنین علیهالسلام را
[ آورد. ابوبکر گفت: اي امایمن! آیا تو از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدي آنچه را که درباره فاطمه فرمود؟ [ صفحه 39
امایمن و امیرالمؤمنین گفتند: از پیامبر شنیدیم که فرمود: فاطمه علیهاالسلام بزرگ زنان اهل بهشت است. سپس امایمن گفت: آیا
کسی که بزرگ زنان اهل بهشت است، ادعاي چیزي میکند که مال او نیست؟ و من نیز از اهل بهشت هستم و هرگز شهادت
صفحه 16 از 60
نمیدهم الا به چیزي که آن را از پیامبر شنیدهام. عمر گفت: امایمن! این حرفها را کنار بگذار، به چه چیزي شهادت میدهی؟
امایمن گفت: در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام نشسته بودم و پیامبر نیز نشسته بود، جبرئیل نازل شد، گفت: پیامبر! از جا برخیز،
همانا خداوند به من دستور داده است که فدك را به بال خود براي تو مشخص کنم. پیامبر از جا برخاست و همراه جبرئیل رفت،
منتظر ماندیم تا پیامبر تشریف آورد. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: پدر کجا تشریف بردید؟ پیامبر فرمود: جبرئیل حدود فدك را
براي من مشخص کرد. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: پدر جانم، بعد از تو از فقر و حاجت وحشت دارم، آن را به من عطا فرما.
پیامبر فرمود: آن را به تو بخشیدم آیا قبول کردي؟ فاطمه عرض کرد: بله، قبض (قبول) کردم. پیامبر فرمود: اي امایمن! اي علی!
شاهد باشید. [ صفحه 40 ] عمر گفت: تو یک زنی، و ما شهادت یک زن را به تنهائی کافی نمیدانیم، علی علیهالسلام نیز به سود
خود شهادت میدهد. حضرت زهرا علیهاالسلام برخاست در حالی که خشمگین بود؛ فرمود: خدایا این دو به دختر پیامبرت محمد
[ صلی الله علیه و آله و سلم ظلم کردند، بر آن دو سختگیري خود را زیاد کن [ 57 ] . [ صفحه 41
بررسی و تحلیل روایات
اشاره
از مجموعهي این روایات، مطالبی بدست میآید که به بعضی از آنها توجه نمایید:
مصادره فدك
علت این که زمین را از حضرت گرفتند چه بوده؟ آیا واقعا نمیدانستند که زمین براي حضرت است؟ که بسیار بعید و دور از ذهن
است، چه این که پیامبر صلی الله علیه و سلم، به روایات مختلفی که نقل شد، در محیط کوچک اسلام آن روز، فدك را به فاطمه
علیهاالسلام هدیه کردند؛ این محال است که آنها مطلع نشده باشند. مخصوصا مناقب مینویسد؛ هر سال حضرت اعلام میکرد:
فدك از براي دخترم فاطمه علیهاالسلام میباشد.
دلائل غصب و مصادره فدك
ادارهي حکومت
آن دو بعد از آنکه کار حکومت و خلافت را براي خود تمام کردند، میبینند که براي اداره حکومت و بقاء خود احتیاج به خزانه
دارند، اینان که نوپا هستند و با جنجال، حکومت را از انصار گرفتهاند و از مهاجر نیز مخالف دارند و بزرگترین و مردمیترین
پس بهترین ثروتی که میشود به آن دست ،« الناس عبید الدنیا » دشمنان آنها نیز [ صفحه 42 ] خاندان پیامبر هستند، و میدانند که
یافت، باید به هر دلیل و توجیهی گرفته شود؛ اینجاست که فدك و بعضی از اموال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را، به بهانههاي
مختلف مصادره میکنند. شاهد این مدعا آن است که بعد از گرفتن خلافت، اولین کاري که میکنند به خانه امیرالمؤمنین
علیهالسلام میروند و درباره ماترك پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، مخصوصا فدك سؤال میکنند. شاهد بهتر تصریح عمر
میباشد، آنجا که ابوبکر سند فدك را ناچارا براي فاطمه علیهاالسلام مینویسد. عمر میگوید: چگونه میخواهی امورات مردم را با
. [ خزانه خالی اداره کنی، در حالی که عرب با تو سر جنگ دارد؟! [ 58
تضعیف خاندان پیامبر
صفحه 17 از 60
آن دو در مقابل گروههاي مختلفی از مسلمانان قرار گرفتهاند و میدانند در بین آنها، آن کسی که صاحب حق میباشد، حضرت
علی علیهالسلام است، آن کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را معین کرده امیرالمؤمنین علیهالسلام است، و آن کسی که
هم به معنویت او معترف [ صفحه 43 ] هستند، علی علیهالسلام است. اگر محبوب دلها داراي مال کثیري در این اوضاع آشفته باشد،
کار حکومت آن دو دشوار خواهد بود. اینجاست که اموال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را میگیرند، تا مردم از اطراف
امیرالمؤمنین علیهالسلام پراکنده شوند و صحابهي راستین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز، وقتی تنهائی امیرالمؤمنین علیهالسلام
را ببینند راهی جز سکوت نخواهند داشت. ابن ابیالحدید مینویسد: از علی بن تقی، عالم شیعه پرسیدم، آیا فدك غیر از چند
درخت خرما و زمینی که ارزشی نداشت، چیز دیگري بود؟ گفت: اینگونه نیست که فکر میکنی، بلکه بسیار با ارزش بود و
درختان خرماي آن با نخلهاي موجود در کوفه (قرن هفتم) برابري میکرد، و قصد ابوبکر و عمر از گرفتن فدك این بود که علی
علیهالسلام، از عوائد آن براي نزاع در خلافت استفاده نکند و به همین جهت بعد از غصب فدك، سهم فاطمه و علی و سائر خاندان
[ پیامبر را، از خمس نیز نداد [ 59 ] . [ صفحه 44
کینهها
مرحوم آیه الله محمد باقر صدر میگوید: اگر بخواهیم تحقیقاتی حقیقی و دقیق داشته باشیم، باید در جهان واقعی انسانها مطالعه
کنیم، انسانهایی که روزي روي همین کره خاکی میزیستهاند و جزئی از کل بشریت بودهاند و احساسات گوناگونی، آنان را به
اختلاف میکشانده و انگیزههاي مختلف خیر و شر در دل آنها خلجان میکرده است [ 60 ] . اگر با این دیدگاه بخواهیم به غصب
فدك نگاه کنیم، ریشههاي گوناگونی را براي این عمل میتوان ارائه کرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام همان کسی است که از دیگران
زودتر ایمان آورد. [ 61 ] . امیرالمؤمنین علیهالسلام همان شخصیتی است که در علم از همه برتر میباشد. [ 62 ] . امیرالمؤمنین
علیهالسلام همان کسی است که در جهاد از همه بالاتر [ صفحه 45 ] میباشد. [ 63 ] . امیرالمؤمنین علیهالسلام همان کسی است که
آشکار شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دستور خدا او را براي « برائه » بعد از آنکه عدم لیاقت دیگران براي ابلاغ سوره
خواندن سوره مشخص میکند. [ 64 ] . و همان امیرالمؤمنین علیهالسلام است که الآن میخواهد، مال زیادي در اختیار داشته باشد
65 ] . حضرت زهرا علیهاالسلام دختر خدیجه است که هر گاه نامش پیش عایشه دختر خلیفه وقت برده میشد، بر خود میپیچید ]
66 ] . [ صفحه 46 ] حضرت زهرا علیهاالسلام کسی است که ابوبکر از او خواستگاري کرد و جواب رد شنید [ 67 ] . خود این حادثه، ]
در غالب انسانها اثراتی باقی میگذارد. حضرت زهرا علیهاالسلام کسی است که قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مملو از
محبت به او میباشد [ 68 ] و دختر خلیفهي وقت، از این حالت نگران است [ 69 ] . [ صفحه 47 ] حال حضرت فاطمه علیهاالسلام
میخواهد مال زیادي در اختیار داشته باشد؛ آیا اینگونه مسائل در تصمیمگیري خلیفه و وزیرش در امر فدك، جایی داشته یا نه؟!
[ در تاریخ تصریحی ندارد. اما به هر حال، انسان داراي عواطف و احساسات، و حب و بغض و انتقام و... میباشد. [ صفحه 48
فاطمه مطالبه فدك میکند
این واقعه چنانکه در روایات اهل سنت و شیعه آمده است، از ضروریات تاریخ است. [ 70 ] در این موضوع کسی شکی ندارد. همه
با شما صحبت نخواهم » : نقل کردهاند که حضرت فدك را مطالبه کرد و در این مطالبه پافشاري نمود، و حتی به آن دو نفر فرمود
.« حضرت از دنیا رفت در حالی که از آن دو نفر خشمگین و ناراحت بود » : علماء شیعه و عدهي زیادي از اهل سنت نوشتهاند .« کرد
آیا ادعاي فاطمه علیهاالسلام کافی نبود؟! در ابتدا روایتی را که بخاري نقل کرده است، دقت کنید: جابر گفت: پیامبر به من فرمود:
هرگاه اموال بحرین برسد، من فلان مقدار به تو خواهم داد، این اموال نرسید تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت. چون
صفحه 18 از 60
مال از بحرین رسید ابوبکر اعلام کرد: هر که از پیامبر وعدهاي گرفته یا طلبی دارد، پیش ما بیاید. من نزد او رفتم و گفتم: همانا
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین وعدهاي به من داده است. آنگاه ابوبکر مقداري پول به من داد (مشتی پول به من داد)،
شمردم دریافتم که پانصد است. سپس گفت: دو برابر آن را نیز بردار [ 71 ] . [ صفحه 49 ] دقت کنید! جابر یکی از صحابه پیامبر
است. نزد ما بسیار محترم و جایگاه خاص خود را دارد. اما چگونه شد؟! او میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وعدهاي به
من داده است؛ کسی نمیگوید شاهد بیاور! حتی نمیپرسد در کجا و چه موقعی حضرت فرمودند؟! و حال آنکه آیهاي در تطهیر او
نازل نشده! و پیامبر دربارهي او نفرموده پارهي تن من است!، رضایت او رضایت خدا و رضایت من است! و... و جالبتر آنکه
ابنحجر عسقلانی، بعد از نقل این روایت میگوید: این روایت دلالت میکند، قول صحابی را باید پذیرفت اگر چه نفعی را براي
خود ادعا کند، چرا که ابوبکر از جابر شاهدي نخواست؛ این عمل را دلیل براي فتوي گرفته است. به هر حال آنچه از این عمل
خلیفه معلوم میشود این است که باید فدك را به فاطمه علیهاالسلام میداد. و چرا که او حداقل یک صحابه است و خلیفه ادعاي
صحابه (جابر) را بدون شاهد قبول کرد، اما خلیفه چه کرد؟!... در اینجا به بخاري چیزي نمیگویم، به ابنحجر خطاب نمیکنم،
نیش قلم را به طرف عباس محمود عقاد [ 72 ] میبرم و میگویم تو که در قرن بیستم بودي چرا؟! تو که ادعاي آزار مردي میکنی
چرا؟! آیا این را ندیدهاي که جابر را بدون شاهد تصدیق میکنند، مال [ صفحه 50 ] میدهند؛ و میگویند دو برابر بردار؟ اما فاطمه
دارد، با آنکه...، میگویند: شاهد بیاور، و شهادت شاهد را نیز قبول « بضعه منی » دارد، با آنکه « انما یرید الله » علیهاالسلام با آنکه
نمیکنند. بعد تو مینویسی بالاترین چیزي که دلالت به برائت ذمهي ابوبکر میکند این است که او میتوانست رضایت فاطمه
علیهاالسلام و رضایت عدهاي از صحابه را جلب کند. این کار را نکرد و به اجتهاد خود عمل نمود [ 73 ] . آیا هیچ از خود سؤال
کردهاي، چرا به این اجتهاد رسیده بود؟ آیا به خود اجازه دادي که فکر کنی ریشهي این اجتهاد از کجا است؟ آیا هیچ از خود
سؤال کردي، چرا به جابر عطاء میکنند و از دختر پیامبر منع مینمایند؟ آیا این است رسم تاریخنگاري؟ آیا این است رسم تحلیل
در تاریخ؟ آیا در قرن بیستم نیز باید توجیهگر بدون دلیل کار دیگران باشیم؟ آیا وقت آن نرسیده که تاریخ را آنطور که هست ثبت
[ و بررسی کنیم؟ [ صفحه 51
سه حق مطالبه شد
ابن ابیالحدید مینویسد: مردم گمان میکنند اختلاف فاطمه علیهاالسلام با ابوبکر فقط در ارث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و
هدیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده است و حال آنکه در حدیث دیدهام زهرا علیهاالسلام مطالبه سومی داشت که سهم
بود و ابوبکر آن را نیز رد نمود [ 74 ] . بعد از خروج خلافت از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، بیتالمال که « ذيالقربی »
- باید به دست حضرت علی علیهالسلام میبود از دست او خارج شد، اما اموال دیگري در دست حضرت بود که عبارت بودند: 1
ارث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که عبارت بود از باغهاي هفت گانهي مدینه [ 75 ] (هدیه مخیریق یهودي به شخص پیامبر صلی
و» الله علیه و آله و سلم بعد از اسلام آوردنش)، اموال بنینضیر، خمس بنیقریضه، و خیبر و... 2- سهم ذيالقربی که آیهي شریفهي
سهمی از خمس را مخصوص خویشان پیامبر صلی الله علیه و آله و « اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذيالقربی
3- فدك را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در زمان حیات به فاطمه علیهاالسلام هدیه [ سلم قرار داده بود [ 76 ] . [ صفحه 52
[ کرده بود. بعد از وفات پیامبر ابتدا آمدند خدمت حضرت از آنها سؤال کردند و سپس آن را تصاحب کردند [ 77 ] . [ صفحه 53
فاطمه علیهاالسلام مطالبه هر یک از این سه حق را نمود. این است که گاهی از نحله و هدیه پیامبر میگویند و گاه از ارث پیامبر و
گاهی از سهم ذيالقربی [ 78 ] . البته دربارهي فدك که هدیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت بود، در مواردي تعبیر به
ارث میکنند که دو احتمال در این تعبیر داده میشود: 1- حضرت دعواي فدك را به دو صورت طرح نمود؛ گاهی به صورت
صفحه 19 از 60
هدیهي پدر، و گاه به صورت ارث پدر، که اگر هدیه را قبول ندارند ارث قابل انکار نیست. و در بین علما اختلاف است که آیا
2- از باب مسامحه در تعبیر، از هدیه تعبیر به ارث شده است. زیرا گاهی به . [ ابتدا به صورت هدیه ادعا نموده است یا ارث [ 79
چیزي که از پدر- ولو به هر صورتی- به انسان برسد، اطلاق ارث میکنند.
ابوبکر مطالبه شاهد میکند
اشاره
فریقین نوشتهاند: وقتی که حضرت زهرا علیهاالسلام درخواست فدك نمود، ابوبکر از حضرت مطالبه شاهد کرد. سؤالی به دهن
میآید که آیا فاطمه علیهاالسلام احتیاج به شاهد دارد؟ در اینجا به بررسی دو حدیث که از اهل سنت و شیعه به ما رسیده است
[ میپردازیم: [ صفحه 54
حدیث کساء (آیهي تطهیر)
نقل شده ذکر میکنیم، او میگوید: آیهي « امسلمه » این حدیث را شیعه و سنی به تواتر نقل کردهاند. ما متنی را که از امالمؤمنین
80 ] در خانه من نازل شد و در خانه هفت نفر بودند: جبرئیل، ] « انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا »
میکائیل، علی، فاطمه، حسن و حسین؛ و من بر در خانه بودم، گفتم یا رسولالله آیا من از اهلبیت نیستم؟ حضرت فرمودند: تو بر
. [ خیر میباشی و از همسران پیامبر هستی [ 81
سلام پیامبر به اهلبیت
امام حسن و امام زینالعابدین علیهماالسلام نقل میکنند: بعد از نزول این آیه، پیامبر ماهها کنار در خانهي علی و فاطمه علیهاالسلام
میآمد و سلام به آنها میداد و آیه را تلاوت میفرمود [ 82 ] . [ صفحه 55 ] و ابنعباس میگوید: پیامبر نه ماه هنگام هر نماز، کنار
در هر روز پنج «... السلام علیکم و رحمه الله و برکاته اهل البیت انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس » : خانهي علی میآمد و میفرمود
مرتبه [ 83 ] . با توجه به این سه روایت که در منابع زیادي از اهل سنت موجود است، معلوم میشود آیهي شریفه به اجماع شیعه و
قول کثیري از اهل سنت، دربارهي فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش علیهمالسلام نازل شده است و در این معنی هیچ شکی
نیست. به اندازهاي روایت در ذیل این آیه در کتب اهل سنت و شیعه موجود است که اگر کسی تشکیک کند جز زورگو و معاند
نخواهد بود. اما دلالت آیه بر عصمت اهلبیت دلالت میکند، و اهل سنت میگویند: آیه بر عدم آلودگی به گناه دلالت میکند؛ و
ما در این بحث به اندازه استفادهي اهل سنت از این آیه بسنده میکنیم. خداوند میفرماید: اي اهلبیت، خداوند اراده کرده شما را
از هر گناهی و چرکی دور کند، و شما را پاك کند و پاك کردنی. با توجه به اینکه پروردگار متعال، فاطمه علیهاالسلام را تطهیر
میکند و شهادت به دوري فاطمه علیهاالسلام از هر آلودگی میدهد، آیا میتوان از فاطمه علیهاالسلام شاهد خواست؟! شاهد براي
چه منظور میخواهند؟ براي اینکه قاضی علم پیدا [ صفحه 56 ] کند که مدعی دروغ نمیگوید، و ادعاي او مقرون به واقع است. آیا
کسی که خدا به تطهیر و پاکی او شهادت داده است، دروغ میگوید و شاهد میخواهد؟ شاید بگویند بله محکمه و قضا احتیاج به
شاهد دارد. با تعجب بسیار خواهم گفت اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زنده میشد و میفرمود: فدك براي من است، شاهد
میخواستند؟!! اگر بگویند: نه. میگوئیم: حضرت زهرا علیهاالسلام نیز به همین آیه تطهیر از پلیدي (دروغ و ادعاي باطل و...) شده
در بین شما » : است، چرا از او مطالبهي شاهد کردند؟ شاید بگویند: بله از پیامبر نیز مطالبه شاهد میشد، چرا که خود پیامبر فرمودند
صفحه 20 از 60
کلمه حق یراد بها » : 85 ] ، و یا باید گفت ] « یحرفون الکلم عن مواضعه » : 84 ] . در جواب باید گفت ] « به شاهد و قسم قضاوت میکنم
86 ] چه اینکه اولین بار پیامبر ادعاي فدك کرد، چرا کسی نگفت: یا رسولالله شاهد بیاور! اگر در سنهي هفتم، ادعاي ] « الباطل
چرا در سنهي یازدهم [ صفحه 57 ] ادعاي ،« کانت فدك خالصه لرسولالله » ، پیامبر بدون شاهد قبول شد و اجماع بر این قرار گرفت
پیامبر قبول نشود؟! و اگر ادعاي پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبول میشود، چرا ادعاي حضرت زهرا علیهاالسلام که به حکم
آیهي تطهیر، از هر پلیدي و ظلم دور است، پذیرفته نشود؟! چرا او احتیاج به شاهد داشته باشد و حال آنکه خداوند شهادت به
طهارت او داده است؟!
غضب فاطمه غضب خدا و پیامبر است
در تحت این عنوان به چند روایت که از اهل سنت و شیعه به تواتر نقل شده توجه کنید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
فاطمه » : پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود .« فاطمه علیهاالسلام پارهي تن من است، هر که او را آزار دهد مرا آزار داده است »
این روایت را «. علیهاالسلام پارهي تن من است، آزار میدهد مرا آنچه او را بیازارد، و غضب میآورد مرا آنچه او را به خشم آورد
آورده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « الغدیر » با متون مختلف با پنجاه و نه سند، مرحوم علامه امینی رحمهالله در
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به .« خدا غضب میکند به غضب فاطمه علیهاالسلام و راضی میشود به رضایت فاطمه علیهاالسلام »
87 ] . این سلسله ] « حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: خدا غضب میکند به [ صفحه 58 ] غضب تو و راضی میشود به رضایت تو
روایات دو دلالت دارد 1- دلالت منطوقی. 2- دلالت مفهومی. دلالت منطوق روایات میگوید: غضب فاطمه علیهاالسلام غضب
خدا و غضب پیامبر است، و شادي و رضایت او شادي و رضایت خدا و پیامبر است. هر جا غضب فاطمه علیهاالسلام بود، غضب
خدا و پیامبر نیز هست، هر جا رضایت فاطمه علیهاالسلام بود رضایت خدا و پیامبر نیز هست. با توجه به این معنی که غضب و
رضاي ذات احدیت، جز به حق نیست و معیاري جز حق ندارد، مفهومی روایت مشخص میشود که غضب فاطمه در این است که
از حق تجاوز شده و رضایت فاطمه در این است که به حق عمل شده است. با در نظر گرفتن منطوق و مفهوم آیه، معلوم شد که
فاطمه علیهاالسلام معیار حق است، غضب او علامت تجاوز از حق و رضایت او علامت چنگ زدن به حق است. از فاطمهاي که
معیار حق است، مطالبهي شاهد میشود؟! از فاطمهاي که حق است مطالبه شاهد میشود؟! او غیر حق چیزي نمیگوید. نه فقط
کارهاي شخصی او بر طبق حق است، بلکه در هر امري معیار حق است. و بالاخره آیا بعد از حق جز ضلالت [ صفحه 59 ] و
88 ] . با توجه به این دو دسته روایات، آیا جایگاهی براي عمل خلیفه که از ] « فماذا بعد الحق الا الضلال » . گمراهی خواهد بود
حضرت شاهد میخواهد باقی میماند؟ آیا از کسی که گواهش خداوند است و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم او را معیار حق
قرار داده است، شاهد خواستن جز اعمال نظر شخصی، مفهوم دیگري دارد؟ اعمال نظر خود در مقابل نظر خداي تبارك و تعالی،
اعمال نظر خود در مقابل نظر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم است.
فاطمه دو شاهد اقامه میکند
شاهدهاي فاطمه علیهاالسلام دو فرد معمولی از اصحاب نیستند، یکی امیرالمؤمنین علیهالسلام است، و دیگري امایمن
(رحمهاللَّهعلیها) است؛ آنان مقام مشخص نزد همهي صحابه دارند که اگر براي هر چیزي شهادت میدادند، به یقین پذیرفته
میشود. شاید علت اینکه فاطمه علیهاالسلام این دو نفر را انتخاب میکند نیز همین باشد، و الا افراد زیادي از پیامبر صلی اللَّه علیه و
آله و سلم شنیدهاید که فدك مال فاطمه علیهاالسلام است. بعید است در سرزمین کوچک اسلام آن روز، کسی این خبر را نشنیده
[ باشد، تا چه رسد به کسانی که با پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم مصاحبتهاي طولانی و مستمر داشتند. [ صفحه 60
صفحه 21 از 60
امتیازات این دو شاهد
امایمن کسی است که پیامبر به او بشارت بهشت داده است [ 89 ] . این مقام امایمن بسیار با ارزش بود، صحابه نیز به دیدهي دیگري
به او مینگریستند. امیرالمؤمنین علیهالسلام که احتیاج به معرفی ندارد، اما در این قسمت دو حدیث را که پیامبر علیهاالسلام در
90 ] . در ] « علی مع الحق و الحق مع علی » : فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام فرموده و مربوط به بحث شهادت میباشد متذکر میشویم
آیا «. هر جا که علی باشد حق نیز همانجا است » : این حدیث شریف پیامبر علی را با حق و حق را با علی معرفی میکند، و میفرماید
91 ] در این حدیث شریف، ] « اقضی امتی علی بن ابیطالب » !؟ کسی که حق است، شهادت او با شهادت یک فرد عادي مساوي است
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم امیرالمؤمنین علیهالسلام را بهترین فرد براي قضاوت میداند و به جامعه معرفی میکند. بهترین
قاضی کسی است که علاوه بر دارا بودن علم کافی، مسلط بر هواهاي نفس باشد و نگوید جز حق. [ صفحه 61 ] آیا کسی را که
پیامبر بهترین قاضی معرفی میکند؛ بهترین شاهد نخواهد بود؟!
شهادت امایمن
فاطمه سیده نساء » : امایمن قبل از آنکه شروع به شهادت کند، دو نکته مهم را متذکر میشود. ابتداء میگوید: از پیامبر شنیدم که
سپس سؤالی طرح کرد: آیا کسی که بزرگ زنان اهل بهشت است ادعاي بغیر حق میکند؟. و این نکته مهمی است که .« اهل الجنه
آن را بررسی کردیم که فاطمه علیهاالسلام با آن مقام، هر چیزي را مطالبه نمود باید عطا شود. از « مطالبه کردن حضرت » در عنوان
این کلام معلوم میشود، در آن زمان براي صحابهي پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم نیز جاي سؤال بود که چگونه کلام دختر
پیامبر قبول نمیشود و از حضرت مطالبه شاهد میگردد؟! مطلب دومی که امایمن متذکر شد، معرفی خودش است که میگوید:
با این کلام امایمن میخواهد بگوید: .« من یکی از زنان اهل بهشت هستم، و شهادت نخواهم داد الا به چیزي که از پیامبر شنیدهام »
شهادت من با افراد دیگر از صحابه، فرق میکند. [ صفحه 62 ] اینجاست که خلیفه ثانی اجازه سخن نمیدهد، و میگوید: این
حرفها را کنار بگذار، و شهادت بده. از این قطع سخن معلوم میشود که هنوز امایمن میخواست مقدماتی را مطرح کند و سپس
شهادت بدهد. چرا اجازه سخن نمیدهند؟ آیا احتمالی غیر از این است که دوست ندارند حقائق کاملا آشکار شود و به سر زبانها
بیفتد؟! شاید از این میترسیدند که امایمن آنقدر بگوید که مردم نیز از خواب بیدار شوند و به خلیفه اعتراض کنند. به هر حال
امایمن (رحمهاللَّهعلیها) آغاز شهادت میکند. میگوید: در خانه فاطمه علیهاالسلام بودیم که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم
امیرالمؤمنین علیهالسلام و مرا به عنوان شاهد بر این هدیه قرار داد [جزئیات آن را در حدیث مطالعه فرمودید]. خلیفه ثانی میگوید:
امایمن! تو یک زنی، شهادت یک زن چیزي را ثابت نمیکند. در اینجا عمر با آن مقدماتی که امایمن متذکر شده بود، با جرأت
و توجه نمیکند که این زن با زنان دیگر، و شهادتش با شهادتهاي دیگر فرق دارد، کسی که پیامبر « تو یک زنی » : تمام میگوید
صلی اللَّه علیه و آله و سلم به بهشتی بودن او خبر داده، دروغ نمیگوید، شهادت ناحق نمیدهد و بالاتر از همهي اینها، به پیامبر
صلی اللَّه علیه و آله و سلم نسبت غیر واقع نمیدهد. [ صفحه 63 ] تا اینجا مطالبه شاهد را- از حیث اینکه خدا فاطمه علیهاالسلام را
تطهیر نموده و پیامبر او را معیار حق قرار داده است- باطل و ناسازگار با کتاب خدا و سنت رسول خدا یافتیم، اما جاي بحث دیگري
نیز میباشد که آیا بنابر موازین شرعی از چه کسی باید شاهد خواست؟ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: بر مدعی است که
شاهد و بینه اقامه کند و بر مدعی علیه، سوگند لازم است [ 92 ] . در این مورد زمینی در دست فاطمه علیهاالسلام بود آن را گرفتند و
مدعی شدند که مال بیتالمال است و از حضرت مطالبه شاهد کردند و حال آنکه خود باید اقامه شاهد میکردند؛ چرا که مدعی
بودند. پس از فاطمه علیهاالسلام که خدا تطهیرش نموده و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم او را معیار حق قرار داده نمیتوان در
صفحه 22 از 60
هیچ موردي مطالبه شاهد نمود و حال آنکه در چنین موردي از یک فرد معمولی نیز تقاضاي شاهد نمودن بر خلاف موازین شرع
میباشد.
چرا خلیفه ثانی؟!
در بررسی مجموع روایات فدك، معلوم میشود که حضرت زهرا علیهاالسلام، ابوبکر را مخاطب میکند و در جاهاي حساس بجاي
[ صفحه 64 ] ابوبکر، عمر با جسارت مخصوص به خود، جواب میدهد، چرا؟ چون خلیفه ثانی در راه رسیدن به مراد خود از هیچ
چیز اباء ندارد، و توجه به مخاطب خود نمیکند که چه کسی است، و چه استدلالی دارد، و در مقابل این استدلال آیا میشود
ایستادگی کرد یا نه؟! فقط مراد خود را میبیند و این معنا را هر کسی میتواند در زمان خودش ببیند که بعضی بیپروا سخن
میگویند و با جرأت استدلال میکنند، تو گوئی که سخنی کامل و استدلالی تام و تمام دارند، ولی خود نیز میدانند که بر خلاف
حق و بدون دلیل میگویند. این جسارت در عمر تازگی ندارد، از حلقوم اوست که در کنار بستر احتضار پیامبر، نداي کفرآمیز و
93 ] بلند میشود؛ آنگاه که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم میفرماید: کاغذ و قلم آماده کنید تا ] « ان الرجل لیهجر » نفاقآلود
چیزي بگویم و شما بنویسید که در آینده گمراه نشوید، ناگهان عمر میگوید: پیامبر هذیان میگوید کتاب خدا براي ما کافی
است. [ صفحه 65 ] آیا گفتن این کلام به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم کار آسانی است؟ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم در
کمال سلامت روحی تصمیم میگیرد که آیندهي اسلام را تضمین کند، تصمیمی که از هر رهبر آگاهی انتظار میرود. از طرفی
و ما ینطق عن » . 94 ] . هرگز پیامبر در گمراهی نبوده و نخواهد بود ] «. ما ضل صاحبکم و ما غوي » : قرآن دربارهي پیامبر میفرماید
و ما اتاکم الرسول » . 95 ] . هرگز پیامبر به هواي نفس چیزي نمیگوید، هر چه میگوید وحی است ] «. الهوي ان هو الا وحی یوحی
96 ] . هر چه پیامبر به شما عنایت فرمود، بگیرید و هر چیزي را که نهی کرد ترك کنید. چه کسی ] «. فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا
جرأت دارد با آیات صریح قرآن مخالفت کند؟! این جسارت را خلیفه ثانی انجام داد، و با آن فتنههاي بزرگی را مقدمهچینی کرد و
[ مسیر اسلام را عوض نمود. [ صفحه 66
شهادت امیرالمؤمنین
کیفیت شهادت امیرالمؤمنین در این مجلس در تاریخ ثبت نشده است [ 97 ] . شاید بعد از آنکه کلمات امایمن را شنیدید، دانستند
که اگر امیرالمؤمنین علیهالسلام شهادت بدهد، کار را یکسره و حجت را تمام خواهد کرد، بدین مناسبت بهانه کردند که
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این شهادت ذينفع است، و شهادت او قبول نیست، و قبل از آنکه امام علیهالسلام کلامی بفرماید مجلس
[ را خاتمه دادند. [ صفحه 67
ابوبکر سند فدك را مینویسد
یکی از قسمتهاي این اختلاف که بسیار حساس است و خصوصیات آن کاملا در دست نیست، آن است که ابوبکر سند فدك را
براي فاطمه علیهاالسلام نوشت، و عمر آن را پاره کرد یا با آب دهان پاك نمود. در بین شیعه مشهور، و در کتب مختلف به روایات
گوناگون دیده میشود. اما از اهل سنت، نویسنده فقط در سیره حلبیه دیده که از سبط ابن جوزي نقل میکند. ابن ابیالحدید این
قضیه را از سید مرتضی اینگونه نقل میکند: فاطمه نزد ابوبکر رفت و فرمود پدرم فدك را به من هدیه نموده بود و علی و امایمن
نیز شاهد بودند. ابوبکر گفت: تو غیر حق چیزي به پدرت نسبت نمیدهی آن را به تو تحویل میدهم؛ کاغذ و قلم خواست و سند
آن را براي فاطمه علیهاالسلام نوشت. حضرت از نزد ابوبکر خارج شد، عمر حضرت را دید و گفت: از کجا میآئی؟ حضرت
صفحه 23 از 60
گفت: از نزد ابوبکر، وقتی عمر از جریان مطلع شد نوشته را از فاطمه علیهاالسلام گرفت و نزد ابوبکر رفت و گفت: فدك را به
فاطمه دادي و سندش را براي او نوشتی؟! گفت: آري. عمر گفت: علی به سود خودش شهادت میدهد و امایمن یک زن است و
سپس کاغذ را [ صفحه 68 ] پاره کرد. ابن ابیالحدید بعد از نقل این روایت، کلام علی بن الفارقی را نقل میکند که دال بر قبول
روایت است. البته عدم نقل گسترده آن در کتب اهل سنت طبیعی است؛ چون مدرك بزرگی علیه هر دو خلیفه خواهد بود. و با جو
شدید خفقان و دقتی که در نقل احادیث میکردند، معلوم است که این خبر را به صورت گسترده نمیتوان یافت. بر علیه خلیفهي
اول خواهد بود، که چگونه سند فدك را براي فاطمه علیهاالسلام مینویسد و سپس با کلام خلیفه ثانی از حق عدول میکند؟! اگر
فدك مال زهرا علیهاالسلام نیست چرا آن را به حضرت میدهد؟! و اگر از براي حضرت میباشد چرا مصادره میکند؟! و اگر
و بر علیه خلیفه ثانی خواهد بود «؟ ما انبیا ارثی باقی نمیگذاریم » : فدك را به فاطمه علیهاالسلام داد چگونه میگوید: پیامبر فرمود
چون مالی که براي فاطمه علیهاالسلام میباشد، و سند به نام حضرت نوشته شده است از حضرت میگیرد به دلیل این که حکومت،
جنگ با عربها دارد؟! و طبیعی است که در اینجا فاطمهي زهرا علیهاالسلام سند را بدست او ندهد؛ و جاي سؤال است که چگونه از
حضرت گرفته است...؟! بالاخره آنچه به ذهن میآید این که، احتمالا در زمانی بوده که عمر [ صفحه 69 ] در جلسه نبوده و بعد
وارد مجلس شده است. چنانکه در روایت شیخ مفید رحمهاللَّه حضرت امیر علیهالسلام به همسرشان میفرمایند: زمانی نزد ابوبکر
برو که عمر نباشد. اما حضرت زهرا علیهاالسلام در آن مجلس چه استدلالی کردهاند، در تاریخ ذکر نشده است.
دلایل ابوبکر