گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
دلایل ابوبکر در منع







اشاره
در مجموع روایاتی که درباره فدك هست، خلیفهي اول به چهار دلیل، براي رد ادعاي حضرت زهرا علیهاالسلام تمسک میکند:
فدك مال پیامبر نبود
در عدهاي از روایات که اهل سنت و شیعه آن را نقل کردهاند، میبینیم که ابوبکر میگوید: فدك مال رسول خدا نبود، بلکه از
بیتالمال بوده است و پیامبر آن را در تجهیز قوا، مصرف میکرده است [ 98 ] . به این استدلال دقت کنید. آیا این کلام بر خلاف
اجماع امت نیست؟! آیا بر خلاف کلام پیامبر نیست؟! در آنجا که عمر در زمان حیات رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم درباره
اموال بنینضیر میگوید: چرا آن را تقسیم نمیکنید؟! حضرت فرمود: آنچه را که خدا مخصوص من قرار [ صفحه 70 ] داده است،
به دیگران نخواهم داد [ 99 ] . آیا این تعبیر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم با بیتالمال بودن سازگاري دارد؟! و در صفحات قبل،
کلمات بزرگان اهل سنت را آوردیم که تصریح میکردند، فدك مال پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بوده است، و علاوه بر
همهي اینها وزیر خلیفهي اول خود تصریح میکند: که خداوند آن را مخصوص پیامبر قرار داده است [ 100 ] . و بالاخره اینکه
مخصوص پیامبر بوده است، در بین شیعه و سنی هیچ اختلافی در آن نیست و حتی اهل سنت نیز از این « فدك » مخصوصا ،« فیء »
. [ کلام خلیفه، اعراض کردهاند [ 101
انما هی طعمه اطعمینها الله فی حیاتی
198 . دلیل دیگري که خلیفه اول / 130 . تاریخ المدینه المنوره: 1 / 218 . کنزل العمال: 3 / فتوح البلدان: 38 . شرح ابن ابیالحدید: 16
فدك رزقی است که خداوند به من در طول زندگی » : به آن تمسک میکند، روایتی است که میگوید: از پیامبر شنیدم که فرمود
صفحه 24 از 60
در این روایت خلیفه قبول میکند که فدك را خداوند به پیامبر [ «. عطاء کرده است و هر گاه از دنیا رفتم مال مسلمین خواهد شد
صفحه 71 ] عنایت کرده و مال پیامبر است، تنها چیزي که هست هر گاه پیامبر از دنیا رفت، فدك مال مسلمین خواهد شد. تناقض
گوئی؛ در روایت قبل، خلیفه میگوید: مال پیامبر نیست. در اینجا میگوید: فدك مال پیامبر است. و هر دو را نیز نسبت به پیامبر
میدهد، کدامیک از این نسبتها درست و صحیح و کدام غیر واقعی است؟ و کدام کلام را پیامبر فرموده است؟! و اگر اضطراب در
نقل، موجب ضعف روایت شود، تناقض گوئی در نقل، چگونه موجب ضعف نخواهد شد؟ و آیا به ذهن نمیآید که هیچیک از
این دو کلام، از پیامبر نباشد...؟!
النبی لا یورث
دلیل دیگري که خلیفه به آن تمسک کرده و آن را به عبارات مختلف نقل کرده این کلام است، میگوید: از رسول خدا شنیدم که
از پیامبر ارث برده نمیشود و هر آنچه باقی میگذارد، صدقه خواهد بود. در این روایت قبول میکند فدك مال پیامبر است، اما
چیزي که هست از پیامبر شنیده که آن حضرت ارثی باقی نمیگذارد، و هر آنچه باقی میگذارد صدقه است. دقت شود؛ در آن
روایت نقل میکند که فدك مال مسلمین میشود و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم این کلام را دربارهي فدك فرمود، در این
[ روایت همه اموال پیامبر صدقه خواهد شد! [ صفحه 72
لست تارکا شیئا کان رسول الله یعمل فیها
در این روایت که عدهاي از اهل سنت نقل میکنند، حضرت زهرا علیهاالسلام نزد خلیفه میآید و مطالبه فدك و غیر فدك میکند.
خلیفه در جواب از پیامبر کلامی نقل نمیکند؛ بلکه میگوید: من هر کاري که پیامبر انجام میداد، انجام خواهم داد و پیامبر آن را
در تجهیز قوا و موارد دیگر مصرف میکرده، من هم انجام خواهم داد و اگر خلاف آن را انجام دهم، میترسم از حق دور شوم.
102 ] . در این استدلال، خلیفه مستند عمل خویش را کلامی از پیامبر قرار نداده، بلکه اجتهاد و نظر خود را معیار قرار داده است. ]
تحلیل مجموع ادله
وقتی ادله خلیفه را با دقت بررسی میکنیم، میبینیم خلیفه کلام و عقیده و روش خاصی ندارد: گاهی میگوید: نظر و اجتهاد من
این است، گاهی میگوید: فدك مال پیامبر نبود، گاهی میگوید: فدك مال پیامبر بود، اما پیامبر در خصوص فدك فرمود: بعد از
من مال مسلمین خواهد بود، [ صفحه 73 ] و گاهی میگوید: فدك مال پیامبر بود، ولی تمام اموال پیامبر بعد از حضرت صدقه
خواهد بود. آیا بعد از این اضطراب و تناقض گوئی، به ذهن نمیآید که خلیفه مقصدي داشت و آن گرفتن فدك بود و براي
رسیدن به آن، به هر طریقی و راهی تمسک میجست؟!
خلیفه تنها راوي
جالب اینکه راوي این اخبار فقط خلیفه اول است [ 103 ] ، و کسی دیگر از پیامبر آن را نشنیده و نقل نکرده است. وقتی این خبر را
قرار میدهیم که میگوید: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم هر سال به کارگزاران فدك اعلام میکرد « ابنشهر آشوب » کنار خبر
که فدك مال حضرت زهرا علیهاالسلام میباشد، چه چیزي به ذهن میآید؟! و آیا این خبر را کنار آن اخبار کثیرهاي که میگفت
فدك را پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم به زهرا علیهاالسلام داده است قرار دهیم، چه چیزي به ذهن میآید؟! آیا این سؤال به
ذهن نمیآید- در حالی که پیامبر در بین مردم اعلام کرده و هر سال نیز تکرار میکرد- چگونه میشود که درباره تبدیل آن به
صفحه 25 از 60
بیتالمال چیزي به مردم نفرموده باشد؟! حداقل به [ صفحه 74 ] یگانه یادگار خود این خبر را باید اعلام میکرد. آیا ممکن است
این خبر را اگر واقعیت داشته باشد، پیامبر از حضرت زهرا علیهاالسلام مخفی کند؟! آیا اگر این خبر را از حضرت زهرا علیهاالسلام
مخفی میکرد، به ذهن نمیآمد که میخواهد دختر خود را در مشکلات و رنج و تعب قرار دهد؟! و این از پیامبر محال است که با
آن همه علاقه به دخترش، این همه مصیبت را براي او فراهم سازد؟! وقتی تاریخچه فدك را تا زمان وفات پیامبر، با اسناد صحیح و
تمام، از شیعه و اهل سنت بررسی کردیم و ثابت کردیم فدك مخصوص پیامبر و حضرت آن را به فاطمه علیهاالسلام هدیه کرد،
دیگر براي ما راهی نمیماند، مگر اینکه در خبر خلیفه تشکیک کنیم و اگر تشکیک در کلام خلیفه نکنیم باید قائل شویم، همه
مشکلات را پیامبر براي یگانه دختر خود آماده کرد!!
لا نورث ما ترکناه صدقه
در این روایت نیز خلیفه تنها است. آنگاه که در اولین بار این جمله را نقل میکند، خود تنها نقل کنندهي آن است- البته در مجلس
دیگري که به حسب ظاهر مجلس بعدي بوده، عمر و عائشه را نیز شاهد میگیرد- و بعدها هر کسی نقل کرده از طریق خلیفه بوده
[ است. [ صفحه 75
خبر؛ مخالف دو دسته از آیات
دسته اول از آیات
. [104] «. للرجال نصیب مما ترك الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترك الوالدان و الاقربون مما قل منه او کثر نصیبا مفروضا »
105 ] . این دسته از آیات دلالت دارد بر اینکه هر کسی که از دنیا میرود ورثه ] «. یوصیکم اللَّه فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین »
او، از او ارث میبرند، و بعد از بیان آیات ارث در سوره نساء میفرماید: اینها از حدود الهی هستند و هر که از حدود الهی تجاوز
کند، خدا او را داخل آتش خواهد کرد و براي او عذاب و خواري قرار میدهد. این آیات ارث، و این هم تهدید کسی که از آن
عدول کند. اگر در سر تا سر قرآن آیه به آیه دقت کنید، انبیا و یا پیامبر ما از آن تخصیص نخورده و استثنا نشده است. نه فقط در
آیات قرآن مخصص (استثناء) پیدا نمیکنیم، بلکه در روایت نیز هیچ مخصصی [ صفحه 76 ] (استثنائی) پیدا نمیشود، وقتی که
مخصصی نبود، انبیاء نیز مانند بقیه مردم ارث باقی میگذارند و فرزندان آنها نیز، مانند فرزندان دیگر انسانها، ارث میبرند.
دسته دوم از آیات
و انی خفت الموالی من ورائی و کانت امرأتی عاقرا فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل » . [106] «. و ورث سلیمان داود »
107 ] . در این آیات، تصریح شده است که از پیامبران در اموال و نبوت و علوم [ 108 ] آنها، ارث برده میشود. و در آیات ] «. یعقوب
قرآن و روایات هیچ مخصصی (استثنائی) براي آن دیده نشده است. بعد از دلالت این دو دسته آیات بر اینکه انبیا ارث برده
میشوند، آیا میتوان خبر خلیفه را پذیرفت؟ خبر بر خلاف صریح قرآن است، اگر چنین تخصیصی (استثنائی) [ صفحه 77 ] بر قرآن
وارد میشد به یقین پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم آن را در بین مردم اعلام میفرمود، نه اینکه در گوشهاي، آن هم فقط به فرد
خاصی این خبر را اعلام کند. بر فرض اینکه پیامبر این خبر را فقط به این شخص فرموده باشد، روش اصحاب بر این بوده است که
اخبار پیامبر را براي یکدیگر نقل میکردند، چگونه است که این خبر به احدي در زمان حیات پیامبر نرسیده و بعد از حضرت با این
اختلاف مضامین طرح میشود؟! اگر گفته شود: چرا به این خبر واحد آیات را تخصیص نمیزنید و انبیا را از حکم ارث خارج
صفحه 26 از 60
نمیکنید؟ در جواب گفته میشود: به دلائل مختلفی به این خبر نمیتوان آیات مختلف قرآن را تخصیص زد: 1- در تخصیص قرآن
به خبر واحد، اختلاف بوده است و بر فرض قبول تخصیص خبر واحد، خبر واحدي میتواند مخصص قرار گیرد که داراي شرائط
خاصی باشد و خبر مذکور (خبر خلیفه) فاقد آن شرایط است. 2- خود خلیفه بر خلاف آن (خبر) میگوید: آنجا که حضرت زهرا
علیهاالسلام به خلیفه میفرماید: آیا تو از پیامبر ارث میبري یا اهل پیامبر؟ خلیفه میگوید: خاندانش از او ارث میبرند؛ [ 109 ] که
ابن ابیالحدید نیز از توجیه آن بازمانده و میگوید این [ صفحه 78 ] کلام از خلیفه عجیب است. 3- عمل خود خلیفه برخلاف آن
(خبر) است: چه اینکه اشیا و اموال دیگر پیامبر را از حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهاالسلام مطالبه نکردند. اگر از پیامبر چیزي
ارث برده نمیشود، چرا اموال دیگر پیامبر گرفته نشد، و داخل بیتالمال نگردید؟ نه فقط از حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبه نشد،
بلکه خانههایی را که همسران پیامبر [ 110 ] در آنها بودند و طبیعی است که در هر خانهاي از اموال پیامبر چیزهائی بوده است، هیچ
[ یک از آنها مطالبه نشد. 4- این خبر واحد مخالف دارد که عبارتند از امیرالمؤمنین و فاطمهي زهرا علیهاالسلام. [ صفحه 79
امیرالمؤمنین علیهالسلام کسی که پیامبر هزار باب علم را برایش گشود، و از هر بابی هزار باب دیگر گشوده شد، چگونه ممکن
است در خصوص ارث انبیاء صلواتاللَّهعلیهم چیزي از پیامبر نداشته باشد؟ زهرا علیهاالسلام به عقیده شیعه معصومه است (و به
عقیده اهل سنت حداقل دربارهي او همچون اصحاب دیگر پیامبر، نباید ایرادي گرفت) چگونه ممکن است با خبري بدون دلیل،
مخالفت کند؟ و بسیار روشن است که در تعارض بین خلیفه و این دو بزرگوار، کلام چه کسی مقدم است؟! فرض کنید اختلافی
اینگونه، در زمان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم اتفاق میافتاد، پیامبر کلام چه کسی را مقدم میکرد؟! 5- خلیفهي ثانی بر
خلاف این روایت، حوائط سبعه را به نحو ارث به عباس رحمهاللَّه و امیرالمؤمنین علیهالسلام پرداخت کرد. یعنی خلیفه ثانی نیز
6- این حکم کلی که خلیفه در این روایت بیان میکند، . [ معتقد به این روایت نبوده، اگر چه روزي بر آن شهادت داده است [ 111
بر خلاف سیرهي مردم و اجتماع میباشد و اگر چنین حکمی درباره انبیاء اتفاق میافتاد، مسلم در تاریخ انبیاء چیزي از آن نقل
میشد؛ چون مردم به نقل استثناء بسیار راغب هستند و حال آنکه هیچ کلامی در طول تاریخ در این باره نداریم، از این عدم نقل
معلوم میشود که حکم انبیاء صلواتاللَّهعلیهم نیز، مانند دیگر افراد بشر بوده است که داعی [ صفحه 80 ] به نقل نبوده و خبري به ما
7- دلالت روایتی که با آن آیه قرآن را تخصیص میزنیم، نباید قابل خدشه باشد و حال آنکه در دلالت این . [ نرسیده است [ 112
روایت، به گونههاي مختلف خدشه کردهاند. البته درباره کلام خلیفه خدشههاي دیگر نیز کردهاند و یا بعضی از خدشههایی را که
ذکر کردیم، بطور مفصل بررسی کردهاند که اهل تحقیق میتوانند به محل آنها مراجعه کنند.
کاسهي از آش داغتر
بعد از رد نمودن روایت خلیفه اول، قابل ذکر است که عدهاي در تصحیح افعال و اقوال خلیفه، بسیار پافشاري میکنند و حال آن
که خود خلیفه میگفت: اي مردم من بر شما ولایت یافتهام ولی بهترین شما نیستم [ 113 ] ، پس اگر عمل صحیح انجام دادم مرا
یاري کنید، اگر اشتباه کردم کجی و اشتباهم را برطرف کنید [ 114 ] ... تا زمانی که از خدا و پیامبر اطاعت [ صفحه 81 ] کردم از من
اطاعت کنید و اگر معصیت خدا را انجام دادم، از من پیروي نکنید [ 115 ] . و بعضی مورخین در این خطبه جملهاي اظافهتر از
[ دیگران نقل نمودهاند: بدانید براي من شیطانی است که گاهی به سوي من میآید [ 116 ] . [ صفحه 82
دادخواهی علنی
لما بلغ فاطمه علیهاالسلام اجماع ابیبکر علی منعها فدك، لاثت خمارها و اقبلت فی لمه من حفدتها و نساء قومها تطاء ذیولها، ما »
تخرم مشیتها مشیه رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم حتی دخلت علی ابیبکر- قد حشه الناس من المهاجرین و الانصار- فضربت
صفحه 27 از 60
بینهم ریطه بیضا، و... ثم انت انه اجهش لها القوم بالبکاء، ثم امهلت طویلا حتی سکنوا من فورتهم ثم قالت... [ 117 ] . چون حضرت
فاطمه علیهاالسلام تصمیم قطعی ابوبکر بر عدم رد فدك را دانست، چادر بر سر کشید و همراه عدهاي از خادمهها و زنان بنیهاشم
به سوي مسجد آمد، راه رفتن او عین راه رفتن پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بود، گاهگاهی قدم بر گوشههاي چادر میگذاشت.
ابوبکر را در مسجد ملاقات کرد، در حالی که مسجد مملو از مهاجرین و انصار بود. بین زهرا علیهاالسلام و مردان پردهاي سفید
آویزان کردند. حضرت نالهاي کشید که همهي مردم را منقلب و گریان کرد، سپس مدت زیادي سکوت کرد، تا آنکه ناله مردم
آرام گیرد، سپس فرمود... [ صفحه 83 ] تا این جا روشن شد، پیامبر فدك را به دخترش هدیه کرد و آنگاه که از دنیا رفت، ابوبکر
کارگزاران حضرت زهرا علیهاالسلام را از فدك خارج کرد، حضرت براي مطالبه فدك کسی را نزد ابوبکر میفرستد، و جواب
منفی میگیرد. سپس خودشان به مسجد آمدند که باز جواب، منفی بوده است. [ 118 ] . اینجاست که حضرت زهرا علیهاالسلام به
مسجد میآید، البته نه براي یک مکالمه و جلسه معمولی، بلکه براي یک سخنرانی طولانی، مهیج و مستدل که در تاریخ ثبت شود،
سخنرانی که تمام مسائل در آن مورد عنایت قرار میگیرد، به گونهاي که اگر کسی آن را بشنود یا بخواند، چیزي از فدك و
خلافت و غربت خاندان پیامبر و روحیات مسلمانان آن زمان و... بر او مخفی نماند و به مظلومیت حضرت زهرا علیهاالسلام گواهی
دهد.
تهییج عواطف
از آن جایی که حضرت میخواهد این سخنرانی در جامعه اثر معجزهآسا داشته و به گونهاي باشد که در دلها اثر کند، و آثارش در
قلبها باقی بماند. و از طرفی سخنرانی، تمام جامعه اسلامی را تحت پوشش بگیرد، [ صفحه 84 ] و محدودیت زمان را شکسته، براي
همیشه باقی بماند؛ به گونهاي باشد که ناخودآگاه مردم براي یکدیگر نقل کنند و نسل به نسل منتقل شود از مقدماتی استفاده
میکند. حضرت همراه عدهاي از زنان بنیهاشم حرکت میکند، زیرا اثر تبلیغی وارد شدن یک نفر به مسجد با ورود عدهاي به
مسجد بسیار متفاوت میباشد. و همچنین از روایات برمیآید که حضرت از کوچه و راه عمومی به مسجد وارد میشود [ 119 ] ، در
حالی که دري از خانهي حضرت به مسجد باز میشده است، ولی آن راه را انتخاب نمیکند. و نکته دیگري را که رعایت کرد این
است: هنگام راه رفتن طریقه حرکتشان مانند پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بوده است، تا مردم چند روز پیش را یاد آورند که
خدا در بین آنها بوده است، و الآن دختر پیامبر است که به مسجد میآید. بالاخره آنقدر دقیق و حساب شده حرکت را آغاز کرد
که همه راویان، چگونگی ورود حضرت را به مسجد نقل نمودهاند. وقت ورود حضرت نیز حساب شده بوده است، زمانی را انتخاب
نموده تا افراد بیشتري خطبه را بشنوند که راویان خبر مینویسند: مسجد مملو از جمعیت بوده است. چیز دیگري که جلب توجه
میکند این است که: حضرت قبل از [ صفحه 85 ] شروع به خطبه گریه کرد. علت گریه معلوم نیست؛ آیا خاطرهي پدر را به ذهن
آورد؟ آیا توجه به مظلومیت خود بعد از پدر نمود؟ به هر حال گریهي حضرت مجلس را دگرگون کرد، تا آنکه آن مظلومه، مردم
را امر به سکوت فرمود. پس از سکوت جمعیت، با حمد و صلوات بر پیامبر، آغاز سخن نمود که بار دیگر، صداي نالهها بلند شد و
حضرت سکوت اختیار کرد تا مردم آرام گرفتند؛ سپس خطبه غرائی انشاء نمود که ما در بعضی موارد براي رعایت اختصار به
[ ترجمه بسنده نموده، و براي بعضی فرازها در ضمن ترجمه توضیح مختصري نگاشتهایم. [ صفحه 86
ترجمه خطبهي حضرت زهرا
در ترجمه تلاش نمودهایم که رعایت عموم را بنماییم و در عین حال مطالب را تغییر ندهیم و در بعضی موارد توضیحات مختصري
براي روشن شدن مطلب داده شده است. متأسفانه بعضی ترجمههائی که از خطبه به چاپ رسیده در بعضی موارد بسیار عجیب می
صفحه 28 از 60
باشند، و لذا ما در ترجمه از توضیحات مرحوم مجلسی استفادههاي بسیار نمودهایم. ستایش مخصوص خداست بر نعمتهائی که
ارزانی داشت، و شکر مخصوص اوست بر چیزهائی که الهام نمود، و ثنا مخصوص اوست براي چیزهائی که پیشاپیش فرستاد از
نعمتهائی که بدون درخواست عنایت فرمود، و نعمتهاي فراوانی که ارزانی داشت و تمام نعمتهائی که پشت سر هم عطاء کرد.
نعمتهایش بیش از شمارش است، ابتدائیترین نعمتهایش قابل شکر و جزا نیست، انتهاي نعمتهایش قابل درك نمیباشد. خداوند
بندگان را، براي زیاد شدن نعمتها و تداوم آنها، به شکر نمودن دعوت کرده است؛ و در مقابل فزونی یافتن نعمتها طلب ستایش
نموده، و براي امثال این نعمتها در آخرت بار دیگر دعوت کرده است. شهادت میدهم معبودي جز اللَّه نیست، تنهاست و شریکی
براي او نیست، و این کلمهي توحید نتیجهاش اخلاص در عمل است، [ صفحه 87 ] خداوند در قلبها فهم کلمهي توحید را جاي
داده و فکرها را به اندازهي درکشان از توحید، روشن نموده است. خداوندي که براي چشم، دیدنش و براي زبان، توصیفش و براي
گمانها، شناخت کیفیتش محال است. خداوندي که ایجاد کرد اشیا را از عدم، نه از چیزي که قبلا بوده؛ و ایجاد کرد آنها را بدون
تقلید از نمونههاي دیگر، بوجود آورد آنها را به قدرت خود، و خلق نمود آنها را به اراده خود. حاجتی به خلقت آنها نداشت و
فایدهاي از صورتبندي آنها عایدش نمیشد، مقصودي نداشت مگر ثابت کردن حکمت خود [ 120 ] و خبر دادن (سوق دادن) به
بندگی، ظاهر کردن قدرتش، و بندگی کردن مخلوقات (براي رسیدن به کمالات) و بزرگ نمودن و تقویت کردن دعوتش. سپس
بر اطاعت، ثواب و پاداش قرار داد؛ و بر معصیت، عقاب وضع کرد تا بندگان را از عقابش دور کند و به طرف بهشت سوق دهد. و
شهادت میدهم، پدرم محمد صلی اللَّه علیه و آله و سلم بنده خدا و فرستاده اوست؛ خداوند انتخاب کرد او را قبل از آن که
رسولش قرار دهد، نامش را به انبیاء گذشته گفت قبل از خلقت او، برگزید او را قبل از آن که به [ صفحه 88 ] رسالت مبعوثش
کند، آن هنگام که مخلوقات دیده نمیشود و به پردههاي وحشت، پوشیده شده و در نهایت درجه عدم بودند. در مقام بیان علت
گزینش قبل از خلقت فرمود: به جهت علم خداوند متعال به خاتمهي امور و احاطه او به حوادث روزگارها و شناخت او به اندازه
مقدورات. در مقام بیان علت بعثت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: خداوند پیامبر را مبعوث فرمود براي اینکه حکمت
خلقت را تمام کند، و حکم خویش را براي اجرا و ایجاد مقدورات حتمی (که نظام احسن باشد) به پایان رساند. و خداوند مردم را
بر دینهاي مختلف دید در حالی که ملازم آتشها بودند (آتشپرست بودند- یا به طرف آتش جهنم میرفتند)، و عبادت بتها
میکردند و با آن معرفت به وجود خدا داشتند، انکارش مینمودند. پس روشن کرد به محمد صلی اللَّه علیه و آله و سلم
تاریکیهاي امت را، برطرف کرد مشکلات قبلها را، و روشن کرد براي چشمها مبهمات را. پیامبر خدا اقدام به هدایت مردم نمود، و
آنها را از گمراهی نجات داد و از کوري رهانید، و آنها را به دین استوار هدایت نمود، و آنها را به راه مستقیم دعوت کرد. آنگاه
خداوند او را با نهایت مهر و محبت، و از سر رغبت قبض [ صفحه 89 ] روح نمود، و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم با اختیار و از
خود گذشتگی قبض روح شد. محمد صلی اللَّه علیه و آله و سلم از خستگی و ملال این دنیا راحت شد، همانا ملائکه پاك طینت او
را در برگرفتهاند، و مشمول رضایت پروردگار بخشنده است و در جوار فرمانرواي جبران کننده به سر میبرد. صلوات خدا بر پدرم
نبی او، و امین او بر وحی، و انتخاب شدهي او از بین انسانها، و پسندیده و مورد رضاي او، سلام بر او و رحمت و برکات خدا بر او
باد. سپس خطاب به اهل مجلس، فرمود: شما اي بندگان خدا! جایگاه امر نهی خدا! و حاملان دین خدا و وحی او، و امین خدا بر
خودتان هستید (اولا درباره دین و وحی خدا بر خود امین هستید و نباید به خود خیانت کنید و ثانیا) شما رسانندگان (دین و وحی)،
به امتهاي دیگر (و آیندگان) هستید؛ به مردم خیانت نکنید، گمان میکنید مستحق این اوصاف هستید (یعنی اینها مسولیت شما
هست و شما گمان میکنید ایفا مسؤلیت میکنید ولی...) خدا در بین شما عهد و پیمان معلومی داشت که تا به حال براي شما
فرستاد (پیامبر)، و براي خدا در میان شما عهدي ماندگار، وجود دارد که خداوند آن را خلیفهي بر شما قرار داده است. (مقصود
[ حضرت از این فراز این است که: شما به پیامبر- عهد اول- در رابطه با اهلبیت و دستورات دیگر، خیانت نمودید و به [ صفحه 90
صفحه 29 از 60
دستورات کتاب خدا- عهد دوم- نیز در رابطه با اهلبیت و غیر آن عمل نکردید). آن عهد (قرآن) گویا و راستگو، و نور درخشنده،
و روشنایی نور افشاننده است (هدایتگر است)؛ راهنماییهاي او روشن، سرهاي او نزد اهلش آشکار و ظواهرش هویدا است (همه
فرامین قرآن قابل فهم و عمل است، چرا عمل نمیکنید؟!) پیروان قرآن به خاطر داشتن این نعمت مورد رشک هستند و قرآن،
پیروان خود را به بهشت و رضوان خدا میرساند، گوش دادن به قرآن سبب نجات میشود، به وسیله قرآن است که به دلیلهاي
نورانی خدا، و واجبات روشن الهی، و محرمات بازداشته شدهي خداوند، دست یافته میشود. و دلیلهاي آشکار خدا که برنده است،
و براهین خدا که کافی میباشد، و فضیلتهایی که مستحب است، و اجازههایی که عطا نموده، و احکامی که لازم میباشد، بوسیلهي
قرآن شناخته میشود. در مقام بیان فلسفه دستورات قرآن، فرمود: خدا قرار داد: ایمان را براي پاك کردن شما از شرك. نماز را
براي پاك کردن شما از کبر. زکات را براي پاك کردن روح شما و زیاد شدن روزي شما. روزه را براي ثابت کردن اخلاص. [
صفحه 91 ] حج را براي محکم کردن دین. عدل را براي کنار هم قرار دادن دلها (و به نظم کشیدن انسانها). اطاعت کردن از ما را،
براي به نظم آوردن ملت اسلام. رهبري ما را براي امان دادن از اختلاف. (بررسی فلسفه چیزي، بعد از اثبات آن است. در این دو
فراز فلسفه امامت خاندان پیامبر و وجوب اطاعت از آنان گفته میشود، بدون اثبات اصل آن؛ چرا که براي مسلمانان صدر اسلام با
تاکیدهاي رسول خدا و صریح قرآن، این امر آشکار بود). جهاد را، براي عزت و عظمت اسلام. صبر را، وسیله رسیدن به پاداش. امر
به معروف را، براي فائده و صلاح عموم. نیکی به پدر و مادر را، براي حفظ از خشم خدا. صله رحم (ارتباط خانوادگی) را براي
زیاد شدن عمر و رشد جمعیت. قصاص را، براي حفظ خون (جلوگیري از قتل). وفا و نذار را، براي عرضه کردن مغفرت. تمام دادن
حق در معامله را، براي از بین بردن کم فروشی. نهی از آشامیدن شراب را، براي پاك کردن از آلودگی. پرهیز از نسبت ناروا و
دروغ را، براي دوري از لعنت. [ صفحه 92 ] ترك سرقت را، براي به وجود آمدن عفت. و بالاخره شرك را، حرام نمود تا همه
نسبت به او اخلاص پیدا کنند (یعنی: انسان غیر او را مؤثر نداند و کمال و عزت را، فقط از او بخواهد). آنگاه سفارش به تقوا فرمود:
پس اي مردم! پرواي الهی را پیشه کنید، آنگونه که حق تقواي خداوندي باشد (و آنگونه زندگی کنید که) نمیرید مگر آنکه »
همانا بندگان عالم » اطاعت کنید خدا را در آنچه که به شما امر نموده و در آنچه که شما را نهی کرده است « [ مسلمان باشید [ 121
سپس فرمود: اي مردم! بدانید من فاطمه هستم و پدرم محمد صلی اللَّه علیه و آله و .« [ نسبت به خدا خاشع و هراسان هستند [ 122
به » . سلم میباشد، گفتهام و باز میگویم و سخنانی که میگویم دور از اشتباه، و افعالی که انجام میدهم دور از انحراف است
تحقیق آمد به سوي شما پیامبري از خود شما، ناگوار است بر او آنچه شما را در تنگنا و سختی میاندازد، علاقه به صلاح شما دارد،
اگر مراجعه به نسب پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم کنید و او را بشناسید، میبینید .« [ نسبت به مؤمنین رئوف و مهربان است [ 123
که [ صفحه 93 ] پدر من است، نه پدر زنهاي شما (یعنی این افتخار مخصوص من است و وصیتهائی که درباره دخترش نموده
درباره من است)؛ و برادر پسر عموي من است، نه برادر مرد دیگر (آنگاه که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بین مسلمانان عقد برادري
بست، فقط علی علیهالسلام را به عنوان برادر براي خود برگزید)؛ چه خوب و باارزش است منسوب بودن به او، صلوات و سلام خدا
بر او و آلش باد. چون مردم دین و عمل به آن را، فراموش نمودهاند حضرت در مقام ترسیم رسالت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و به
منظور بیدار کردن مردم، میفرماید: او آمد و تبلیغ رسالت کرد در حالی که اظهار و عید مینمود و پشت کرده بود به مسلک
مشرکین، و به قلب آنها حمله نمود و گلوگاه آنها را گرفته بود. به راه خدا با حکمت و استدلال، و با موعظه و نصیحت نیکو دعوت
مینمود. بتها را میشکست و بزرگان مشرکین را، با سر به زمین میزد، تا جمع کفار شکسته شده و با شدت مضمحل شدند. صبح
در بین تاریکیها درخشیدن گرفت، حق خالصانه و بیکدورت تلألؤ نمود، و بزرگ و رهبر دین به سخن آمد و حنجرههاي دهان
آن شیاطین لال گشت، هلاك شدند فرومایگان منافق، و گروههاي کفر و شقاق از بین رفتند. [ صفحه 94 ] شما نیز کلمه اخلاص
گفتید در بین عدهاي که نورانی و کم خوراك بودن (کنایه از انسانهاي مؤمن که در صدر آنها خاندان پیامبر بودند). حضرت براي
صفحه 30 از 60
ترسیم عواقب و خطرات بیدینی، و پشت گوش انداختن دستورات که مردم به آن مبتلا شده بودند، حالات خود آنها را قبل از
اسلام، ترسیم میکنند: شما موحد شدید در حالی که بر لبه پرتگاه آتش (جهنم) بودید، هر کس هوس و طمعی میکرد از وجود
شما بهره میگرفت، و از شما براي آمال خود بیگاري میکشید، کسانی که با عجله میخواستند به نوایی برسند از شما میربودند،
نردبان براي گامهاي دیگران بودید، از آبهایی که حیوانات از آن میآشامیدند و در آن بول میکردند میآشامیدید، و مردار را
قوت خود قرار میدادید، ذلیلهاي رانده شده بودید، و میترسیدید مردم از هر طرف شما را به سرعت بربایند؛ پس خداوند شما را به
وسیله پدرم نجات داد. در مقام بیان زحمات طاقتفرساي پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام و حق آنها بر مردم،
فرمود: خدا بوسیله پدرم شما را نجات داد بعد از مشکلات کوچک و بزرگ، و بعد از آن که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم
هرگاه آتش جنگی روشن میکردند [ صفحه 95 ] خداوند آن را » ، مبتلا شد به قلدران و گرگهاي عرب و گردنکشان اهل کتاب
و هر گاه شاخ شیطان ظاهر میشد و اژدها گونه دهانی از مشرکین، باز میشد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله « [ خاموش میکرد [ 124
برادرش (علی علیهالسلام) را در آن معرکه قرار میداد، و علی علیهالسلام برنمیگشت مگر آن که گوش دشمن را زیر پا لگد
مینمود، و آتش آنها را با شمشیرش خاموش مینمود، در حالی که علی علیهالسلام مشکلات و اذیتها را براي خدا تحمل مینمود،
و در راه دستورات الهی و اعتلاي آن سعی و تلاش میکرد، نزدیک به پیامبر بود (از حیث روحی و معنوي و از حیث جایگاه
ظاهري)، بزرگ اولیاء خدا بود، تلاش میکرد براي نصیحت کردن، و جدیت میکرد در نهایت تلاش و کوشش نمودن. در مقام
بیان بیتفاوتی و تماشاي منافق گونه بعضی، میفرماید: شما در رفاه و آسایش بودید و ترك مشکلات کرده و آرام گرفته و از رفاه
و امنیت بهرهمند بودید، منتظر بودید براي ما مشکلی پیش آید و بلایی نازل شود، و منتظر اخبار مصیبت و بلا براي ما بودید، در
موقع جنگ پشت میکردید و از کارزار فرار مینمودید. در مورد ظاهر شدن نفاق و ترك کردن دستورات الهی بعد از پیامبر صلی
اللَّه علیه و آله میفرماید: و چون خداوند پیامبرش را به منزل انبیاء و برگزیدگان خود برد، در [ صفحه 96 ] بین شما دشمنیهاي
نفاق ظاهر شد (یعنی تا پیامبر بود گروه نفاق نمیتوانست اظهار دشمنی کند، ولی بعد از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله غضب
نفاق آشکار شد). و کهنه شد بین شما لباس دین، و به سخن آمدند گمراهان ساکت، و ظاهر شدند بیمایگانی که خبري از آنها
نبود، محترمین اهل باطل صدا در گلو پیچانیدند، و در بین شما دم جنبانیدند (مراد کیست؟... آیا کسی غیر فاطمه علیهاالسلام
میتوانست این حقایق را بگوید؟!). در مورد انتساب همه این امور به شیطان و اطاعت مسلمانان از شیطان بعد از وفات پیامبر صلی
اللَّه علیه و آله، فرمود: شیطان براي دعوت شما سر از مخفیگاه خود درآورد، و دریافت که شما او را اجابت میکنید او را و براي
گول خوردن به او نظاره میکنید. پس به شما دستور قیام (بر علیه دین) را داد و دید شما سبکبال و آمادهاید، شما را امر به غضب
نمود، که شما غضبناك هستید (و کینهها بر دل دارید). پس علامت زدید براي خود (به اسم خود ثبت کردید) مال دیگري را،
(خلافتی که حق دیگري بود و شما صلاحت آن را نداشتید)؛ و آشامیدید از محلی که مال شما نبود (بهره جستید از مقامی که براي
شما نبود). این همه در صورتی است که هنوز عهد و پیمان تازه است (از عهد و بیعت غدیر که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله براي علی
علیهالسلام گرفت، تا وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله [ صفحه 97 ] بیشتر از هشتاد روز، و تا روز سخنرانی حضرت زهرا علیهاالسلام
بیشتر از نود روز نگذشته بود) جراحت و مصیبت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هنوز به وسعت خود باقی بود، و زخم فراق پیامبر هنوز
آرام نگرفته، و رسول خدا هنوز دفن نشده بود. این کار را با عجله انجام دادید و ترسیدید فتنه درست شود (و خلافت از دست شما
در مقام بیان این .« [ بدانید در گمراهی قرار گرفتید و همانا جهنم کافران را احاطه نموده است [ 125 » ( خارج گردد و به اهلش برسد
که با وجود قرآن و دستورات آن درباره اهلبیت علیهمالسلام، این کارها از امت بعید بود، میفرماید: بعید است از شما! چه شده
است شما را؟! به کدام بیراهه میروید؟! در حالی که کتاب خدا را پیش رو دارید و مطالب آن ظاهر و احکام آن درخشنده و
نشانهاي آن بلند و نواهی آن درخشنده و امرهاي آن معلوم است، به تحقیق قرآن را پشت سر گذاشتید (یعنی به دستورات آن عمل
صفحه 31 از 60
نکردید). آیا ارادهي ترك قرآن کردهاید؟ آیا اراده کردهاید به غیر قرآن حکم کنید (مبناي حکم را غیر از قرآن قرار دهید)؟!
و هر کسی غیر از اسلام دینی را انتخاب کند از او » « [ چقدر بد است براي [ صفحه 98 ] ظالمین بدلی را که انتخاب نمودهاند [ 126 »
با این آیهي قرآن، حضرت خط بطلان بر ادعاي دین و ) « [ قبول نخواهد شد و فرداي قیامت از ضرر کنندگان خواهد بود [ 127
دینداري آنها زدند). در مقام بیان عظمت فاجعه و این که مقصد از بین بردن دین پیامبر بود، و براي نیل به این هدف حمله به
خاندان وحی آغاز شد، فرمود: بعد از گرفتن خلافت، به اندازهاي که ناآرامی و اضطراب فتنه آرام گیرد، و به اندازهاي که رهبري
شما براي مقاصد شومتان آسان شود، صبر کردید؛ سپس شروع کردید به خارج کردن آتش فتنه، و تهییج و گسترانیدن شعلههاي
فتنه، و اجابت نمودن دعوت شیطان گمراه، و خاموش نمودن چراغ آشکار دین، و از بین بردن سنتهاي این پیامبر برگزیده صلی
اللَّه علیه و آله. دلسوزي براي دین و رهبري مسلمانان را، شعار براي از بین بردن دین و رسیدن به دنیا قرار دادید، و مخفیانه با
عنوانهاي فریبنده، بر علیه فرزندان و خاندان پیامبر گام برمیدارید. و ما خاندان پیامبر، بر بلاهائی که مانند بریدن کارد و فرورفتن
نیزه بر انسان سخت است، صبر میکنیم. [ صفحه 99 ] بعد از این سخنرانی مفصل و افشاء حقیقت دنیاپرستانی که بر علیه خاندان
آیا » !؟ پیامبر قیام نموده بودند، درباره اموال پیامبر صلی اللَّه علیه و آله، فرمود: آیا گمان میکنید که از پیامبر براي ما ارثی نیست
در زمان جاهلیت به ) « [ دستورات جاهلیت را برگزیدهاید، دستورات چه کسی براي اهل ایمان از دستورات خدا بهتر است؟ [ 128
دختر ارث نمیرسید). آیا نمیدانید؟! (که من دختر پیامبرم و از او ارث میبرم)، آري! همچون خورشید درخشنده آشکار است
براي شما، که من دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هستم. اي مسلمانان! آیا ارث مرا میگیرند؟! اي پسر ابیقحافه (ابوبکر) آیا در
آیا با قصد، .« [ به تحقیق چیز عجیبی آوردي [ 129 » !؟ کتاب خدا هست که تو از پدرت ارث میبري و من از پدرم ارث نمیبرم
و « [ سلیمان از داود ارث برد [ 130 » کتاب خدا را ترك کردید و آن را پشت سر انداختید؟ چرا که خداوند درباره ارث میفرماید
آنگاه که زکریا گفت: [ صفحه 100 ] خدایا عنایت کن بر من جانشینی که از من و » : درباره یحیی، پسر زکریاي پیامبر میفرماید
و « [ خویشان بعضی بر بعضی دیگر در ارث اولویت دارند در کتاب خدا [ 132 » : و میفرماید « [ خاندان یعقوب ارث ببرد [ 131
اگر چیزي باقی » : و میفرماید « [ خداوند سفارش میکند درباره فرزندان که ارث پسر دو برابر سهم دختر میباشد [ 133 » : میفرماید
گمان کردید که منزلتی .« [ گذاشتید وصیت کنید براي والدین و خویشان به آنچه عدل است، و این لازم است بر پرهیزکاران [ 134
پیش پیامبر ندارم و ارثی از پدرم ندارم و خویشاوندي بین من و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نیست؟! آیا خداوند آیهاي را مخصوص
شما قرار داد و خارج کرد از آن پدرم را؟! (آیا ما از آیات ارث، استثنا شدهایم؟). آیا میگوئید که اهل دو ملت از هم ارث
نمیبرند؟ آیا من و پدرم از یک ملت نیستیم؟! (بنابر قانون اسلام، کافر از مسلمان ارث نمیبرد) آیا شما به قرآن و عمومات و
استثناء شدههاي آن، از پدرم و پسر عمویم داناترید؟! بگیر فدك را، در حالی که افسار زده و آماده است، و روز رستاخیز تو را
ملاقات خواهد کرد. [ صفحه 101 ] بهترین حکم کننده، خداست و بهترین طلبکار، محمد صلی اللَّه علیه و آله و سلم است و بهترین
و» .« [ و براي هر خبري وعدهگاهی است [ 135 » وعدهگاه قیامت است و در قیامت چه زیانکارید! و پشیمانی براي شما سودي ندارد
پس .« [ به زودي خواهید دانست بر چه کسی عذاب خوارکننده نازل خواهد شد و بر چه کسی حلول میکند عذاب پایدار [ 136
حضرت به انصار نگریست، و فرمود: اي گروه جوانمرد، اي بازوان دین و یاران اسلام، چیست این کمکاري و بیتوجهی نسبت به
حقوق من؟! و چیست که به خواب رفتهاید نسبت به ظلمهائی که به من میشود؟! آیا پدرم پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بارها نفرمود:
انسان احترام میشود به احترام فرزندانش (یعنی احترام به پیامبر در احترام من و دفاع از حقوق من است). چه زود بود آنچه از
بیوفائی ایجاد کردید، و چه زود ارزشهايتان را از دست دادید و دست از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله برداشتید، و حال آنکه شما
قدرت مقابله با آنچه به نیرنگ از من گرفته شده، و آنچه را که مطالبه میکنم و براي آن چارهجوئی مینمایم، دارید. آیا
میگوئید، محمد صلی اللَّه علیه و آله فوت نمود (یعنی چون پیامبر از دنیا رفت ما در مقابل دین و یاري اهل دین وظیفهاي
صفحه 32 از 60
نداریم؟!) [ صفحه 102 ] پس (رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم) حادثهي بزرگی بود؛ ضعف و سستی بواسطهي آن، در
همبستگی که وجود داشت شکاف پیدا شد (عدهاي بدن مطهر آن جناب را واگذاشته، با شعار حفظ دین به دنبال حکومت رفتند).
بخاطر غیبت (و رحلت) پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم زمین تاریک شد، خورشید و ماه گرفتند، ستارگان پراکنده شدند، آرزوها
به ناامیدي مبدل گردید، کوهها شکسته شدند، حریم ضایع گشت، و هنگام مرگ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم حرمت زایل
گردید (شاید اشاره باشد به بیحرمتی که نسبت به آن جناب در هنگام مرگ، منافقان روا داشتند و یا بی احترامی به خاندان پیامبر
صلی اللَّه علیه و آله و سلم مقصود باشد). و این به خدا قسم بالاترین بلائی است که نازل شد و بزرگترین مصیبت است، مثل آن
بلائی نازل نخواهد شد و هیچ فاسد شدن سریعی مثل آن نخواهد بود. کتاب خدا این مصیبت را در خانههاي شما صبحگاهان و
شب هنگام، آنگاه که به صورتهاي مختلف آن را میخوانید به شما اعلام نمود و قبل از او، نیز به انبیاء اصابت نموده، حکم ثابت و
نیست محمد مگر پیامبري، قبل از او پیامبرانی بودند که درگذشتند؛ آیا اگر او بمیرد یا کشته شود به دین گذشته » قضا حتمی است
خود برمیگردید؟! هر کسی به عقب و زمان جاهلیت برگردد، به خدا ضرري نخواهد رسید و خداوند به زودي جزا میدهد
اي فرزندان قیله (انصار)! بعید است از شما! آیا ارث پدرم خورده شود و شما .« [ شکرکنندگان نعمت [ صفحه 103 ] رسالت را [ 137
نیز در دسترس من هستید و صداي مرا میشنوید و در جمع ما هستید! زیر پوشش دعوت من قرار میگیرید و خبر به شما میرسد در
حالی که شما داراي افراد و نیرو هستید و داراي وسائل رزم و قدرت میباشد و نزد شما سلاح جنگی و سپر وجود دارد؟!. پیوسته از
شما دعوت میشود ولی اجابت نمیکنید و حال آنکه صفت شما جنگآوري است، و معروف به خوبی هستید، و شما انتخاب
شدگانید و خوبانی هستید که اختیار شدید، و با عرب جنگیدید و تحمل رنج و خستگی نمودید، مبارزه کردید با گروهها و
بیباکانه با شجاعان جنگیدید، و این بود که دائما به شما امر میکردیم و شما همیشه اطاعت میکردید، تا آن که به واسطه ما اسلام
نیرو گرفت، و حرکت نمود و نعمتهاي روزگار فوران گرفت، و شرك خوار شد، و فوران دروغ و نیرنگ آرام گرفت، و شعلههاي
کفر خاموش شد، و دعوت بینظمی و بیمایگی آرام گرفت، و نظم و روش دین استوار شد. پس از کجا متحیر (گمراه) شدید بعد
از بیان اسلام؟ و چرا (دینتان را) مخفی میکنید بعد از علنی کردن؟ و چرا عقبگرد میکنید بعد از حرکت و اقدام؟ و شرك
آیا جنگ » : میورزید بعد از ایمان آوردن. [ صفحه 104 ] براي بیان وجوب مبارزه با غاصبین خلافت، این آیه را تلاوت فرمود
نمیکنید با قومی که پیمانشکنی کردند و همت ورزیدند بر خارج نمودن پیامبر از مدینه، و آنان آغازگر جنگ و فتنه بودهاند؟!
همانا شما را میبینم که اقامت .« [ آیا از آنان میترسید و حال آن که سزاوار است از خدا بترسید اگر اهل ایمان هستید [ 138
گزیدند در پستی و زندگی مرفه، و دور کردید کسی را که به حکومت اسلامی سزاوار بود، و در آغوش گرفتید خوشگذرانی را،
پناه بردید از سختی و مبارزه به آسایش، و آن کمالات را که جمع کرده بودید ناگهان از دست دادید، و فاسد کردید چیزهاي
در مقام .« [ پس بدانید اگر همه اهل زمین کافر شوند خداوند بینیاز و ستوده است [ 139 » ،( باارزشی را که تهیه کرده بودید (ایمان
بیان علم داشتن و پیشبینی به عدم یاري دین، فرمود: بدانید! آنچه گفتم با آگاهی بر این معنا است که یاري نکردن دین در شما
جاي گرفته و جز شما شده است و با علم به بیوفائی و خیانتی که قلوبتان به آن متصف شده است. [ صفحه 105 ] در بیان علت
سخنرانی، فرمود: ولی این سخنرانی به خاطر لبریز شدن دل از کثرت غصه، و خارج کردن شدت خشم، و ضعیف شدن دل از تحمل
مصیبت است؛ و به خاطر پخش نمودن و رسانیدن دردهائی که در دل جمع شده، و براي بیان کردن دلیلها و اتمام حجت است. و
در خاتمه براي بیان آتش دنیا و آخرتی که براي آنها آماده شد، میفرماید: ارزانی شما باد (فدك و خلافت)، سخت مهارش کنید
در حالی که استفادهي چندانی از آن نخواهید برد، و قدرت آن کم و ننگ آن باقی است؛ و در حالی که علامت غضب خدا و
و در مقابل دیدگان ،« [ آتش غضب خدا که روشن است و میسوزاند قلبها [ 140 » ننگ ابدي بر شما خورده و میرسید به
و بدانید من دختر .« [ و به زودي ظالمین خواهند دانست که به کدام جایگاه انتقال پیدا میکنند [ 141 » خداست آنچه انجام میدهید
صفحه 33 از 60
[ انجام بدهید هر چه میخواهید، و ما نیز [ صفحه 106 » پیامبر شما هستم، همان پیامبري که شما را از عذاب شدید میترسانید و
در اینجا ابوبکر در مقام .« [ منتظر باشید که ما نیز منتظر هستیم [ 143 » آنچه را که باید انجام بدهیم و « [ انجام خواهیم داد [ 142
جواب به حضرت، گفت: اي دختر پیامبر! پدرت نسبت به مؤمنین بسیار پرعاطفه و کریم و با رأفت و مهربان بود و نسبت به کافرین
عذاب دردناك و عقوبت بزرگی بود. ابوبکر براي خنثی کردن آثار خطبه، از حضرت تجلیل میکند و از پشت خنجر میزند و
میگوید: اگر نسبتش را جستجو کنیم او را پدر تو میبینیم نه پدر زنان دیگر، و برادر شوهر تو میبینیم نه برادر غیر او، مقدم کرد
او (علی) را بر همه دوستان و خویشان نزدیک، و یاري کرد او را در هر کار بزرگی؛ دوست نمیدارد شما را مگر سعادتمند، و
دشمنی نمیکنند با شما مگر افراد بدبخت، و شما عترت پاك پیامبر هستید و خوبان انتخاب شدهاید، راهنماي ما هستید در خیر، و
رهبر ما هستید به سوي بهشت. اي دختر پیامبر خدا! در سخن راست میگویی، و در کثرت [ صفحه 107 ] عقل از پیشروان میباشی؛
از حق خود بازداشته نمیشوي، و از سخنان صادقانهات جلوگیري نمیگردد. ابوبکر براي توجیه اذهان مردم زودباور و ایجاد کلامی
خوش ظاهر و حق به جانب، گفت: به خدا قسم تجاوز نکردم از نظر پیامبر، و انجام ندادم مگر به اذن او، و همانا رهبر قوم به ملت
خود دروغ نمیگوید، و من شاهد میگیرم خداوند را که شنیدم از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که فرمود: ما پیامبران به ارث
نمیگذاریم طلا و نقره و خانه و باغی را، و کتاب و حکمت و علم و نبوت به ارث میگذاریم، و هر چیزي که براي ما به عنوان
استفاده است براي ولی امر بعد از ما نیز هست، هر تصمیمی گرفت در آن عمل کند. و براي تطمیع مردم، و به منظور قرار دادن
مردم در مقابل حضرت، گفت: قرار دادیم آن چه را که شما (از فدك) طلب میکنید براي تهیه مرکب و سلاح، که به وسیله آن
مسلمانان جنگ و جهاد کنند با کافرین، و ستیز کنند با سرپیچی کنندگان و معصیت کاران. براي این که خود را از تنها بودن در
مقابل حضرت خارج کند، گفت: و این کاري را که انجام دادم (خودسرانه نبوده است) بلکه به [ صفحه 108 ] اجماع مسلمین عمل
نمودم. براي آن که خود را دوستدار خاندان پیامبر جلوه دهد، گفت: این اموال من در اختیار شماست و مال شماست، از شما دور
نمیکنم آن را، و از شما دریغ نمینمایم. شما بزرگترین زن در بین امت پدرت میباشی و اصل پاك براي فرزندان خود هستی،
انکار فضائل شما نمیشود و انکار فضل فرزندان و پدرت نمیکنیم، حکم شما در آن چه متعلق به من است نافذ میباشد، ولی آیا
دوست داري در امر فدك با پدرت مخالفت کنم؟ (که حضرت جواب شدید به این جمله میدهد). با آن که عمدهي بحث حضرت
زهرا علیهاالسلام درباره خلافت، و عمل نکردن به دستورات دین، و بیان عدول مردم از دین و رجعت به جاهلیت بود. ابوبکر فقط
قسمت فدك را، آن هم با سیاست مرموزي بررسی کرد و به گمان خود کار را تمام نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام در مقام
جواب، فرمود: سبحاناللَّه! هرگز پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از کتاب خدا روگردان نبود و با احکام آن مخالفت نمیکرد، بلکه تمام
دستورات آن را بدون کم و کاست [ صفحه 109 ] انجام میداد. آیا با هم متحد شدهاید در خیانت کردن به پیامبر صلی اللَّه علیه و
آله، و براي توجیه خیانت، باطل میگویید، و به پیامبر بهتان میزنید و دروغ میبندید؟! (اشاره به کلام خلیفه که گفت: پیامبر فرمود
ارثی باقی نمیگذاریم)، این همکاري و دروغ شما شبیه دسیسههائی است که در زمان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله، بر علیه آن وجود
ارث ببرد » : مقدس داشتید. این کتاب خدا، حاکم عادل است (و گویندهاي است که بین حق و باطل جدائی میاندازد) میفرماید
و خداوند عزوجل، آنجا که توزیع سهمها را در .« [ و ارث برد از یعقوب سلیمان [ 145 » « [ یحیی از من (زکریا) و آل یعقوب [ 144
ارث روشن نمود، و احکام و واجبات میراث را مشخص کرد و سهم مردان و زنان را بیان نمود- چیزهایی بیان کرده است که
اینگونه نیست که » . دلیلهاي افراد باطل و یاوهسرا را، باطل نموده و شکهایی که شاید براي آیندگان پیش آید، زایل کرده است
ادعا میکنید بلکه نفس بدکیش شما چیزي را براي شما جلوه داده است پس صبر نیکو خواهم نمود و خداوند پناهگاه است در آن
صفحه 110 ] ابوبکر در مقابل این افشاگري که حضرت او را دروغگو و افترا کننده به پیامبر معرفی ] .« [ چه شما میگوئید [ 146
میکند، چارهاي جز سکوت و شریک جرم پیداکردن نداشت گفت: خداوند راست گفت و رسول خدا راست گفت و دختر پیامبر
صفحه 34 از 60
نیز راست میگوید. تو معدن حکمت هستی، محل هدایت و رحمت و عین حجت هستی، تو را حق میدانم و انکار نمیکنم
حقایقی را که فرمودي. این مسلمانان به گردنم انداختند آنچه را که به گردن انداختم، و به اتفاق آنها گرفتم آنچه را گرفتم؛ مال
کسی را به زور نمیگیرم و خود رأیی نمیکنم و براي خود انتخاب نکردهام و این مسلمانان شاهد هستند. آنگاه حضرت خطاب به
آیا دقت نمیکنید در » ، مردم، فرمود: اي مردمی که شتابنده هستید به طرف کلام باطل! چشمپوش هستید از کارهاي زشت و زیانبار
یعنی در مقابل آیات قرآن جگونه به کلمات باطل دیگران درباره ارث گوش ) « [ قرآن، یا بر قلبهاي (شما) قفل زده شده است [ 147
فرامیدهید). نه چنین است، بلکه اعمال بد و گناهان مسلط شده بر قلب شما، [ صفحه 111 ] گوش و چشم شما را گرفته است و
چقدر ناپسند است جائی که به آن برگشتید (جاهلیت)، و چه ناپسند است چیزي که به آن سست شدید، و چقدر بد است چیزي که
در مقابل این سکوت گرفتید، و حمل آن را سنگین مییابید، و عاقبت آن را سخت خواهید دید؛ آن هنگام که پردهها کنار رود و
و زیان میکنند در قیامت اهل » ، شدائد آخرت آشکار شود و عذابهاي الهی که هرگز حساب آن را نکرده بودید آشکار شود
[ صفحه 112 ] .« [ باطل [ 148
جایگاه فدك در خطبه
ما قسمتی از خطبه را که درباره فدك میباشد بررسی میکنیم. حضرت- بعد از بیان مطالب ارزنده و تحلیلی از دوران جاهلیت و
بعثت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم و بعد از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم- به خلیفه میفرماید: آیا تو از پدرت ارث
ارث برد سلیمان از » : میبري و من از پدرم ارث نمیبرم؟! آیا به قرآن پشت نموده و عمل به آن را ترك کردید؛ آنجا که میفرماید
و چند آیهي دیگر دربارهي ارث، قرائت کرد و سپس فرمود: آیا گمان میکنید من خویشاوند پدرم نیستم و از او ارث « داود پیامبر
نمیبرم؟! آیا قرآن آیه ارث را مخصوص شما قرار داد و ما را خارج کرده است؟! آیا من و پدرم از یک ملت و بر یک دین
نیستیم؟! آیا شما بر قرآن از پدرم و پسر عمویم آشناتر هستید؟! در این قسمت حضرت استدلال درباره فدك کرد و احتجاج را تمام
نمود. و اگر کسی منصف میبود در مقابل استدلال حضرت خاضع میشد. از قرآن استدلال کرد و سپس موارد استثناء ارث را
برشمرد و آنگاه فرمود: آیا شما به قرآن از پدرم و علی علیهالسلام داناترید؟ این را چه کسی میتوانست ادعا کند؟ این بود که
میبینیم ابوبکر در مقابل حضرت کرنش کرده و از او به بزرگی یاد میکند، و در اینجا [ صفحه 113 ] مانند تمام حکام زیرك، از
حضرت دلجوئی مینماید و میگوید: شما هر چه میفرمائید صحیح میباشد، و تنها راه فرار خود را در این میبینید که بگوید: من
از پدرت شنیدم که از پیامبران ارث برده نمیشود. در حالی که حضرت به این کلام جواب داده و فرموده بود: آیا شما از پدرم به
قرآن آشناتر هستید؟! یعنی: پدرم به من فدك را اعطا کرد. و یعنی: پیامبر نفرمود که از پیامبران ارث برده نمیشود. بعد از این کلام
خلیفه، ناچار حضرت از صراحت بیان بیشتري استفاده میکند و میفرماید: سبحاناللَّه! آیا ممکن است پیامبر از قرآن سرپیچی کند؟
و مخالف قرآن چیزي بگوید؟! چرا در فریب و خدعه همکاري میکنید و براي توجیه کارتان دروغ میگوئید؟! این همکاري و
دروغ شما شبیه دسیسههائی است که در زمان خود پیامبر، بر علیه آن وجود مقدس داشتید. و سپس با آیات قرآن درباره ارث
[149] « بل سولت لکم أنفسکم أمرا فصبر جمیل واللَّه المستعان علی ما تصفون » : استدلال مینماید و آنگاه این آیه را قرائت میکند
است، [ صفحه 114 ] زمانی که برادران به دروغ و دسیسه پیراهن خونآلود « علی نبینا و آله و علیهالسلام » . آیه کلام حضرت یعقوب
نفس بدسرشت، شما را فریب داده، و برايتان خیانتی را زیبا جلوه داده، و » : یوسف را نزد پدر آورده بودند؛ حضرت یعقوب فرمود
حضرت با این آیه به ابوبکر توجه داد که .« من صبر نیکوئی خواهم نمود و از خدا در چیزهائی که میگوئید، طلب کمک میکنم
تمام نقشههایش شیطانی است، و منشأ آن نفس بدکیش است و حضرت نیز صبري یعقوب گونه خواهد نمود. اینجا ابوبکر چاره را
این میبیند کلامی بگوید که حضرت در مقام جواب برنیاید و بیش از این پرده از اسرار برندارد و مردم را بر علیه او نشوراند.
صفحه 35 از 60
میگوید: خداوند و پیامبر حق و حقیقت گفتند، و تو از دختر پیامبر! درست و صواب میگوئی، تو معدن حکمت، و محل هدایت و
رحمت، و پایه دین هستی، تو را دور از صواب نمیدانم و کلام تو را انکار نمیکنم. آنچه را که به گردن انداختهام مسلمانها به من
دادهاند و با همکاري آنها گرفتم آنچه را گرفتم.
نتیجه خطبه
خلاصه اینکه خطبه، فریاد افشاگري و قیام بود، حضرت پرده از حقائق مختلفی برداشت که یکی از آنها فدك بود. اهل سنت رفتن
حضرت به مسجد و خصوصیات رفتن و اصل [ صفحه 115 ] ایراد خطبه را نقل کردهاند، اما اکثر آنها موضوع آن را بیان نکردهاند،
چرا که خطبه، نکتهي مبهمی درباره فدك، و منشأ تصرف آنها، و حتی علت دشمنی با امیرالمؤمنین علیهالسلام و وضعیت مردم بعد
از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله، باقی نگذاشته است. خلیفه وقت و جایگاه خلافت او را معرفی کرده و به عبارتی قیام و خطبه علنی
حضرت، مقدمات قیامی بزرگ را آماده ساخت، قیامی که معرف اسلام راستین باشد و مانعی در مقابل کسانی که میخواهند چهره
اسلام را عوض کنند. بالأخره فدك را به حضرت زهرا علیهاالسلام ندادند و حضرت در حالی که از آنها ناراضی و خشمگین بود از
[ دنیا رفت [ 150 ] و از مباحث گذشته معلوم شد که ابوبکر فدك را در امور عامه و تجهیز قواي نظامی استفاده کرد. [ صفحه 116
اهداف قیام

اهداف قیام
اشاره
براي کشف دلائل قیام حضرت، و پافشاري براي بازگرداندن فدك، باید عمل حضرت زهرا علیهاالسلام، از دو زاویه بررسی شود:
-1 جهت اقتصادي و مالی. 2- جهت سیاسی- اجتماعی.
اهداف اقتصادي
در بررسی زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیهالسلام چیزي که بسیار دیده میشود صدقات و بخششهاي آن دو
بزرگوار میباشد. حتی آیات فراوانی در اینباره نازل شده است. با توجه به این روش زندگانی، کسی نمیتواند ادعا کند، حضرت
فدك را به جهت مالیتی که دارد و از این جهت مورد علاقه حضرت میباشد، مطالبه فرموده است. اگر چه دور از مقام حضرت
نمیباشد که فدك را به خاطر مالیت نه به خاطر علاقه به مال، بلکه به جهت صرف کردن عوائد آن در امورات خیریه و تقسیم
عوائد آن در بین خویشان پیامبر و مستمندان مطالیه کند. از طرف دیگر، بر هر انسانی واجب است از جان، مال، و آبروي خود
محافظت کند. حتی در روایت میفرماید: اگر کسی در این راه [ صفحه 117 ] کشته شود شهید خواهد بود [ 151 ] . اما با حفظ تمام
این جهات، علت اساسی قیام حضرت را، باید در بعد سیاسی آن بررسی کرد.
اهداف سیاسی
علت اصلی قیام حضرت بعد سیاسی آن میباشد، حتی بعضی فرمودهاند که مسألهي فدك هیچ ربطی به مطالبه زمین و خانه ندارد،
بلکه مسأله اسلام و کفر است. [ 152 ] . با بررسی تاریخ فدك منصفانهترین تحلیلی که به ذهن میآید، این است که دلیل و هدف
اصلی حضرت مبارزه با حکومت، پرده برداشتن از جریاناتی که در حال وقوع بود، و مردم از حقیقت و آثار آن هیچ اطلاعی
نداشتند؛ بوده است. اینک شواهد تاریخ: 1- خطبه حضرت در مسجد برترین شاهد بر مدعا است. اگر چه مسأله فدك را بسیار
صفحه 36 از 60
استدلالی طرح نمود و از جنبه عاطفی آن نیز چیزي کم نگذاشت. ولی عمدهي بحث چیزهاي دیگري است: [ صفحه 118 ] فلسفه
احکام، علت بعثت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم، معرفی امیرالمؤمنین علیهالسلام، و از طرف دیگر معرفی خلیفه و بیان اینکه
اعمال او بدون دلیل میباشد، و در جایگاه بزرگی قرار گرفته است و حال آنکه علم کافی و تقواي لازم آن را کسب نکرده است.
از طرفی نیز مردم را مخاطب قرار میدهد که به جاهلیت برگشته و از ایمان دست برداشتید. آیا هدف از طرح این مطالب پس
گرفتن فدك است؟! مسلم با این مطالب، هدف دیگري دنبال شده است. آن هدف چیزي جز برگرداندن اسلام به مسیر اصلی خود
نخواهد بود. اگر چه حضرت زهرا علیهاالسلام میداند که به مسیر اصلی برنمیگردد، اما با قیام حضرت مسیر اصلی اسلام و محور
آن، بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم روشن خواهد شد که این کار فقط از آن حضرت ساخته بود. 2- حضرت زهرا
علیهاالسلام براي پس گرفتن فدك میتوانست شاهد خود را تکمیل کند، اما تکمیل شاهد نکرد؛ در حالی که کسانی بودند
شهادت بدهند، همان افرادي که در زمان عمر، بر او فشار آوردند که اموال حضرت زهرا علیهاالسلام را به امیرالمؤمنین علیهالسلام
برگرداند. شاید بتوان این عمل را دلیلی قرار داد براي اینکه فدك وسیله بوده است نه هدف، چرا که اگر هدف بود تلاش بیشتري
میکردند. 3- حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در دوران خلافت ظاهري، فدك را به خاندان حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل
ندادند؛ این خود نیز دلیل است [ صفحه 119 ] که قیام حضرت زهرا علیهاالسلام با همکاري امیرالمؤمنین علیهالسلام، هدف دیگري
را تعقیب میکرده است. اگر چه جو سیاسی براي برگرداندن فدك مناسب نبود، اما در توان قدرت حاکم بود که آن را برگرداند؛
چنانکه قبل از حضرت امیر علیهالسلام، عثمان و بعد از حضرت امیر علیهالسلام، معاویه آن را به اشخاص معینی دادند. 4- سیره و
روش ائمه علیهمالسلام مطالبهي فدك، و عدم اخذ آن بوده است و هر گاه فدك به فرزندان فاطمه علیهاالسلام داده میشد، در
دست فرزندان غیر معصوم قرار میگرفت. آن مطالبه و این عدم تصرف، نشانهاي است که در طول تاریخ، فدك وسیلهاي براي
مبارزه و شعاري براي بیان صاحبان اصلی خلافت بوده است. 5- حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام، مهدي عباسی را در وقتی که
او مشغول رد مظالم بود، دیدند. حضرت فرمود: چرا چیزهائی که از ما به ظلم گرفته شده برگردانده نمیشود؟! مهدي گفت: چه
چیزي از شما گرفته شده است؟ حضرت فرمود: فدك از ما گرفته شده است و ماجراي آن را از اول تعریف کرد. مهدي گفت:
حدود فدك را مشخص کنید تا آن را به شما تحویل بدهم. [ صفحه 120 ] حضرت حدودي را مشخص کرد که تقریبا تمام
سرزمینهاي تحت حکومت مهدي را در برگرفت. مهدي گفت: این همه مال شماست؟! حضرت فرمود: آري. مهدي گفت: مال
زیادي است، درباره آن باید فکر کنم. [ 153 ] . در این روایت حدودي که مشخص شده حدود قریه فدك نیست، بلکه اشاره به
معناي رمزي و شعاري فدك میباشد و مشخص میکند که مراد از مطالبه چیز دیگري است که هرگز آن را نخواهند داد. با این
شواهد ثابت میشود که حضرت زهرا علیهاالسلام، مسیري را براي مبارزه انتخاب کرد که شعار آن فدك بوده است، شعاري بسیار
قاطع چون شمشیري دوبر، که اگر میخواستند فدك را تحویل دهند، حضرت به دنبال فدك امر خلافت را که طرح کرده بود
پیگیري میفرمود [ 154 ] . [ صفحه 121 ] و اگر فدك را به حضرت زهرا علیهاالسلام تحویل نمیدادند (چنانکه واقع شد) حضرت
جامعه را آگاه میکرد: حکومت مطابق افکار پیامبر و یگانه دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم نیست، بلکه براي خود معیاري
دارد و تا آنجا که مصالح آنها ایجاب کند تابع اسلام و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم هستند و آنجا که مصالح ایجاب نکند بر
خلاف دستورات کتاب خدا و رسول خدا عمل میکنند. حضرت زهرا علیهاالسلام براي انجام این تکلیف الهی که پشتیبانی از مقام
[ ولایت، و روشن کردن چهره و جایگاه خلیفه بود، چند اقدام اساسی فرمود که سه مورد از آنها را بررسی میکنیم: [ صفحه 122
اقدامات اساسی قیام
خطبه عمومی