گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
فدك در خلافت عمر







عمر کسانی را براي قیمت گذاري آنچه از فدك که تعلق به یهودیان داشت فرستاد و پس از پرداخت قیمت اموالشان، آنها را روانه
شام کرد. [ 204 ] . او درآمد فدك را در مصالح عامه استفاده میکرد، اگر چه بعضی نقل کردهاند که فدك را به حضرت امیر
علیهالسلام و عباس تحویل داده است؛ به شهادت تاریخ حق این است که عمر باغهاي اطراف مدینه را بازگرداند اما فدك در
فاما صدقته بالمدینه فدفعها عمر الی علی و عباس و اما » تصرف او بود. اینک شواهد تاریخی: 1- در روایاتی تصریح شده است که
205 ] عمر صدقات پیامبر در مدینه را به علی و عباس تحویل داد، اما خیبر و فدك را خود تصرف نمود. [ ] « خیبر و فدك فامسکهما
. [ 2- عمر بن عبدالعزیز، به عنوان اولین کسی که فدك را به خاندان زهرا علیهاالسلام تحویل داد، مشهور است. [ 206 [ صفحه 166
صفحه 48 از 60
-3 در تاریخ مسلم است که عمر بن عبدالعزیز فدك را به خاندان پیامبر تحویل داد، [ 207 ] اگر قبل از او عمر آن را به خاندان پیامبر
تحویل داده بود، باید در تاریخ کسی که بعد از عمر آن را گرفت ذکر میشد و حال آنکه چیزي در تاریخ نیامده است، پس معلوم
میشود اصل پرداخت فدك بوسیله عمر صحیح نیست. 4- مرحوم مظفر بعد آنکه در روایت تشکیک مینماید، تصریح به دروغ
بودن رد فدك به وسیلهي عمر میکند. [ 208 ] . شاید برگرداندن باغهاي اطراف مدینه به وسیلهي عمر، منشأ این اشتباه شده است.
بهر حال به نظر نویسنده، فدك بوسیله عمر برگردانده نشده، بلکه باغهاي اطراف مدینه به امیرالمؤمنین علیهالسلام برگردانده شده
است. چرا باغهاي مدینه را به حضرت داد؟ علت برگرداندن مقداري از ارث حضرت زهرا علیهاالسلام به خاندان پیامبر این بوده که
حکومت، تحت فشار بزرگان صحابه بوده است. [ صفحه 167 ] ابنکثیر مینویسد: در دوران خلافت عمر، مردم از او خواستند که
امورات باغهاي مدینه را به علی علیهالسلام و عباس واگذار کند و بواسطه عدهاي از بزرگان صحابه او را تحت فشار قرار دادند.
209 ] . و حموي مینویسد: بعد از آنکه عمر بلاد را فتح کرد و اموال زیادي بدست آورد و در بین مسلمانها تقسیم کرد، نظرش ]
عوض شد و مقداري از اموال را به حضرت امیر علیهالسلام و عباس پرداخت کرد. [ 210 ] . اگر این دو کلام را تحلیل کنیم بدست
میآید که: فشار بزرگان از یاران پیامبر از طرفی و دارائی فراوان خلیفه از سوي دیگر، باعث شد که از نظر قبلی خود برگردد و چه
بسا قبلا نیز فشار افکار عمومی بر علیه حکومت بوده است، اما الان اموالی که بتوانند اقتصاد حکومت را پیش ببرند دارند، این باعث
میشود که مقداري ارث پیامبر را به خاندان پیامبر بدهد. حال اگر این قسمت از تاریخ را کنار خلیفه ثانی قرار دهید که به خلیفه
اول گفت: فدك را براي زهرا نوشتی، با اداره حکومت در حالی که اعراب با تو سر جنگ دارند چه خواهی کرد؟ کاملا علت
گرفتن فدك روشن میشود. اینجا جاي یک سوال است، آیا براي اداره حکومت میشود کسی [ صفحه 168 ] را از ارث محروم
کرد، آن هم بهترین خلق خدا و یگانه دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم را؟ از این فرازهاي تاریخی است که خصوصیات افراد
[ و درجات ایمان و علت تصمیمگیري آنها، براي ما کاملا روشن میشود. [ صفحه 169
فدك در خلافت عثمان
عثمان فدك را به پسر عمو و داماد خود مروان بن حکم بخشید، و آن را جز اموال شخصی مروان قرار داد [ 211 ] که ابنحجر
مینویسد چون عثمان از فدك بینیاز بود، آن را به مروان بخشید. [ 212 ] . در دوران عثمان واقعهاي را اربلی نقل میکند که مربوط
به فدك نیست، اما براي فهم حقایق فدك بسیار باارزش است، بنابراین آن را نقل میکنیم. او مینویسد: وقتی عثمان به خلافت
رسید، عائشه به او گفت: حقوقی که پدرم و عمر [ 213 ] به من از بیتالمال میدادند به من بده. عثمان: من در کتاب و سنت پیامبر
صلی اللَّه علیه و آله و سلم چنین چیزي را ندیدهام و پدرت و عمر با رضایت خود آن حقوق را به تو میدادند و من این کار را
نمیکنم. عائشه: پس سهم مرا از ارث پیامبر بده. عثمان: آیا تو شهادت ندادي که پیامبر فرمودهاند: از من ارث [ صفحه 170 ] برده
نمیشود. و با این شهادت حق فاطمه علیهاالسلام را باطل کردي، حال آمدهاي ارث پیامبر صلی اللَّه علیه و آله مطالبه میکنی؟!
هرگز این کار نخواهد شد. سپس اربلی مختصري از اختلافات عائشه و عثمان را مینویسد تا جائی که عایشه شعار میداد: عثمان را
بکشید... [ 214 ] . تقاضاي ارث پیامبر از کسی صادر میشود که زمانی معرکه گردان این قضیه بوده است. و زنان پیامبر را منع از
ارث میکرد. در اکثر کتب، عائشه نقل میکنند: همسران پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم براي طلب ارث پیامبر صلی اللَّه علیه و
آله و سلم خواستند عثمان را (نزد ابوبکر) بفرستند، به آنها گفتم: آیا پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم نفرموده که ارث برده
نمیشود و هر چه باقی میگذارد صدقه است؟! آنها دیگر مطالبه ارث نکردند. [ 215 ] . و آنگاه که ابوبکر این حدیث را میخواند،
عمر و عائشه را شاهد میگیرد. اما او که روزي شاهد و مانع از مطالبهي ارث بود، امروز خود مطالبه ارث میکند؛ و شاهد دیگر که
عمر بود، در دوران حکومت خود حوائط سبعه را، به علی علیهالسلام و ابنعباس برمیگرداند. عجب شهادتی! و عجب شاهدهایی!
صفحه 49 از 60
[ و عجب... [ صفحه 171
فدك در خلافت معاویه
معاویه فدك را بین سه نفر تقسیم کرد: مروان، یزید، عمرو بن عثمان؛ و در دست این سه بود تا اینکه مروان به حکومت رسید.
216 ] . وقتی که مروان به حکومت رسید فدك را مخصوص خود قرار داد [ 217 ] ، و سپس آن را به پسرش عبدالعزیز داد که او نیز ]
[ فدك را به پسرش عمر بخشید. [ صفحه 172
فدك در خلافت عمر بن عبدالعزیز
عمر بن عبدالعزیز وقتی به حکومت رسید [ 218 ] گفت: همه مظالم [ 219 ] را رد خواهم نمود. اول چیزي که رد خواهم کرد، آن
چیزي است که در دست من میباشد؛ فدك را به فرزندان پیامبر و علی برمیگردانم [ 220 ] . و به کارگزاران مدینه نوشت که فدك
را به فرزندان فاطمه علیهاالسلام رد کنند. [ 221 ] . به این صورت بود که فدك بعد از سالها، در دست صاحبان اصلی آن قرار
گرفت.
اعتراض عمال
به عمر بن عبدالعزیز اعتراض کردند: تو با این کار، ابوبکر و عمر را زیر سؤال بردي، در حقیقت به آنها نسبت ظلم دادي و ثابت
در دست فاطمه « فدك » را غصب کردهاند [ 222 ] . عمر بن عبدالعزیز در جواب گفت: من و شما میدانیم « فدك » کردي که آنها
علیهاالسلام دختر پیامبر بوده است و پس از آنکه از او گرفتند، آن را مطالبه کرده است. [ صفحه 173 ] فاطمه علیهاالسلام کسی
نیست که به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم نسبت دروغ بدهد، در حالی که علی علیهالسلام و امایمن و امسلمه را نیز به عنوان
شاهد داشت. در نزد من فاطمه علیهاالسلام راستگو است و ادعایش مقبول است، اگر چه دلیل نیز اقامه نمیکرد. چرا که او بزرگ
را به ورثهي فاطمه میدهم، و با این عمل خود را به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم « فدك » زنان اهل بهشت است. من امروز
نزدیک میکنم و امید شفاعت از فاطمه و حسن و حسین دارم. [ 223 ] . اگر در این عبارت دقت کنید، به دلائل مختلف معلوم
میشود عمل عمر بن عبدالعزیز، کاملا بر خلاف خلیفه بوده است: اول اینکه مورد اعتراض قرار میگیرد، که با این عمل نسبت
غصب و ظلم به ابوبکر و عمر داده است. در صورتی نسبت غصب و ظلم معنی پیدا میکند که به عنوان مال زهرا علیهاالسلام به
فرزندان زهرا علیهاالسلام بدهد، ولی اگر به عنوان بیتالمال بدهد، ثابت نمیکند که دیگران غصب کردند. دوم اینکه میگوید:
فاطمه علیهاالسلام ادعاي فدك کرد، در نزد من صادق است، و اگر جاي ابوبکر بودم، او را تصدیق میکردم؛ تصدیق حضرت زهرا
علیهاالسلام به دو چیز بود: هدیه و ارث، پس او نیز به این عنوان [ صفحه 174 ] پرداخت کرده است. [ 224 ] . عمل عمر بن عبدالعزیز
کاملا مخالفت با عمل خلیفه دارد و به هیچ تحلیلی نمیتوان آن را موافق عمل خلیفه قرار داد؛ چرا که خود تصریح به مخالفت با
خلیفه کرده و مردم زمانش نیز همین مخالفت را فهمیده و عدهاي خوشحال و گروهی به او اعتراض کردند، اما با تمام این شواهد
خواستهاند عمل عمر بن عبدالعزیز را طبق عمل ابوبکر قرار دهند، به خاطر این است که مینویسند: عمر بن عبدالعزیز خطبهاي
است که خدا به رسول خود عطا کرده است و مسلمانها براي آن جنگ نکردهاند. فاطمه علیهاالسلام از حضرت « فیء » فدك » : خواند
رسول تقاضاي فدك کرد. حضرت فرمود: بر تو این خواهش پسندیده نیست و من نیز نمیتوانم آن را به تو بدهم. پیامبر صلی اللَّه
علیه و آله و سلم درآمد فدك را در ابناء سبیل مصرف میکرد سپس ابوبکر، عمر، عثمان، و علی علیهالسلام نیز به شیوه پیامبر صلی
اللَّه علیه و آله و سلم عمل کردند. معاویه آن را به مروان داد و الان به دست من رسیده است، شاهد باشید که فدك را به محل
صفحه 50 از 60
225 ] . معلوم است که این کلام با آنچه خود اهل سنت آن را نوشتهاند، قابل جمع نیست. چه کسی آن را ] «. اصلی آن برگرداندم
وارد تاریخ کرده است نمیدانم، اما [ صفحه 175 ] منشأ نقل و مخالفت آن با تاریخ مسلم و معلوم است. بهر حال ثابت شد که
فدك بوسیله عمر بن عبدالعزیز برگردانده شد و در دست خاندان حضرت فاطمه علیهاالسلام بود، تا آن که یزید بن عبدالملک به
حکومت رسید و آن را از خاندان حضرت فاطمه علیهاالسلام گرفت. [ 226 ] . از این تاریخ به بعد در دست بنیامیه بود، تا آن که
از فرزندان حضرت امیر علیهالسلام، پرداخت کرد و او درآمد فدك را در « حسن » به حکومت رسید و آن را به « ابوالعباس سفاح »
فرزندان امام حسن علیهالسلام قیام کردند، این « منصور » بین فرزندان حضرت علی علیهالسلام تقسیم میکرد. در زمان حکومت
« فاطمیون » به حکومت رسید فدك را به ،« مهدي عباسی » فدك را از دست آنها گرفت و وقتی پسرش « منصور » سبب شد که
در دست حکومت بود. « مأمون » که به حکومت رسید آن را مصادره کرد و از این زمان تا خلافت « موسی بن مهدي » برگرداند و باز
[ 227 ] . [ صفحه 176 ]
فدك در زمان مأمون
به حکومت رسید. عدهاي از فرزندان زهرا علیهاالسلام، ادعاي خود مبنی بر اینکه پیامبر صلی اللَّه « مأمون » ( در سنهي 210 (ه- ق
« مأمون » . علیه و آله و سلم فدك را به زهرا علیهاالسلام عطاء کرده و بعد از آن حضرت، به آنها ارث میرسد، نزد او طرح کردند
علماء زمان خود را احضار کرد و آنها درباره فدك سوال نمود. همه آنها یک نظر داشتند که: حضرت فاطمه علیهاالسلام دربارهي
سوال کرد: نظر « مأمون » . فدك، ادعاي هدیه کرد و گروهی نیز به آن شهادت دادهاند، ولی ابوبکر به شهادت آنها ترتیب اثر نداد
رحمهاللَّهعلیها داده « امایمن » چیست؟ همه علماء گفتند: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله شهادت به بهشتی بودن « امایمن » شما درباره
در اینباره سؤالهاي مختلفی را طرح کرد، بالاخره همه علما گفتند: علی، حسن، حسین علیهمالسلام شهادت ندادهاند « مأمون » . است
مأمون بعد از اتفاق علماء، فدك را به فرزندان [ صفحه 177 ] زهرا علیهاالسلام تحویل داد. » مگر به حق و حقیقت. اینجا بود که
حاکم بر مؤمنین (مأمون) به لحاظ جایگاهی که نسبت به دین خدا و خلافت » : نوشت « قشم بن جعفر » 228 ] . براي فرماندار مدینه ]
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم دارد بر دبگران مقدم است در پیروي پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم و اجراء اوامر
حضرت و قبول چیزهائی که پیامبر صدقه میداد یا به کسی هدیه میکرد. همانا پیامبر صلی اللَّه علیه و آله فدك را به حضرت زهرا
علیهاالسلام عطاء کرد و این امر آشکار و معلوم و معروف است و در بین خاندان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم نیز در آن شک و
شبهاي نیست، و حضرت زهرا علیهاالسلام نیز بهترین دلیلها و شاهدها را ادعا کرده، و نظر مأمون بر این است که فدك را به ورثه
که از فرزندان امام « محمد بن عبداللَّه » و « محمد بن یحیی » فدك را به « مأمون » 229 ] . بالأخره ] «. حضرت زهرا علیهاالسلام برگرداند
حسین علیهالسلام بودند واگذار کرد. جالب اینکه علما اهل سنت در قرن سوم و چهارم، خصوصیات برگرداندن فدك را نوشتهاند؛
را « مأمون » اما بعد از آن تاریخ غالبا، اشاره میکنند و میگذرند، و چگونگی برگرداندن و نظر علماي آن زمان و سخنان
در دست « مأمون » نمینویسند. اي کاش در نقل تاریخ اغراض کنار گذاشته [ صفحه 178 ] میشد! خلاصه اینکه فدك در زمان
عبداللَّه بن عمر » به خلافت رسید و از آنها گرفت و آنرا به « جعفر متوکل » خاندان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بود، تا آن که
داد و عبداللَّه کسی را مأمور کرد براي قطع یازده درخت که به دست مبارك حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله کاشته « البازیار
شده بود، و آن مرد بعد از قطع درختان فلج شد. [ 230 ] . و بعد از این تاریخ، علما شیعه و سنی عنایتی به درج مطالب فدك
[ نکردهاند، چرا که عمدهي مطالب عقیدتی فدك، تا این تاریخ روشن شده است. [ صفحه 179
فدك معیار حق
صفحه 51 از 60
در خاتمه اشاره به یک مطلب ضروري است: چنانکه ملاحظه کردید صاحب حق بودن حضرت زهرا علیهاالسلام، بسیار روشن بوده
است. هیچ یک از افراد جامعه اسلامی یا حداقل هیچ یک از علما و اصحاب پیامبر در امر فدك شکی به خود راه ندادهاند، در زمان
خود حضرت زهرا علیهاالسلام علتی که براي عدم یاري حضرت اقامه میکنند نداشتن یاور است. [ 231 ] . همین مردم چه بسا به
ابوبکر نیز در رابطه با حق حضرت زهرا علیهاالسلام گفتگو کردهاند، ولی چون ابوبکر میدان را باز نکرده، مردم جرأت بر اصرار آن
مردم در اینباره گفتگو کردند » : نکردهاند. چنانکه بعد از آن امیرالمؤمنین به مسجد آمدند و مطالبی را طرح کردند، در روایت دارد
232 ] ، ولی چون ترتیب اثري به آن داده نشده، در ] « و گفتند: حضرت زهرا علیهاالسلام حق دارد و باید ادعاي حضرت را پذیرفت
تاریخ ذکر نشده است. در زمان عمر همین مردم هستند که به او فشار میآورند که حق خاندان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم را
بدهد، [ 233 ] و او چون به ثروت رسیده و میتواند [ صفحه 180 ] امورات خود را اداره کند و از طرفی دوست ندارد اموال زیادي به
امیرالمؤمنین علیهالسلام برسد، مقداري از اموال را میدهد. [ 234 ] . و آن قدر مسئله فدك واضح است که عمر بن عبدالعزیز
و آن قدر مسئله روشن است که در .« من و شما میدانیم که فدك در دست فاطمه علیهاالسلام بوده و از حضرت گرفتند » : میگوید
زمان مأمون همه علما اتفاق نظر داشتند که فدك مال حضرت زهرا علیهاالسلام بود و باید به وارثان آن حضرت تحویل داده شود؟!
اما با آن که امر فدك بین همه مردم روشن بود، چگونه آن را از حضرت گرفتند و چگونه جرأت این جسارت را یافتند. و از آن
مهمتر چگونه بعضی خواستهاند این عمل را توجیه کنند؟! آیا عملی که بر خلاف قرآن و کلام و سیره پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و
سلم است، توجیهپذیر است؟! آیا براي توجیه عمل چند نفر از صحابه، باید بر خلاف رضایت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله عمل کنیم؟
آیا صحابه آن قدر ارزش دارند که در مقابل حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله نیز عمل آنها معیار قرار گیرد؟! به نظر ما ارزش
صحابه در گرو نقل کلام از حضرت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله میباشد و هر گاه قول و عملشان مطابق پیامبر صلی اللَّه علیه و آله
بود، نزد ما [ صفحه 181 ] محترم؛ و اگر بر خلاف نظر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله عملی یا کلامی داشته باشند هیچ ارزش و قداستی
براي ما نخواهد داشت. ما تابع کلام و عمل پیامبر صلی اللَّه علیه و آله میباشیم که او نیز از خود چیزي نمیگوید، هر چه میفرماید
وحی الهی است. بالاخره فدك صحنه بزرگی براي امتحان مسلمانان بعد از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بوده که درجه ایمان و اعتقاد
گروهی از مسلمانها را به پیامبر کاملا واضح کرد.
پاورقی
1] پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم در غدیر خم فرمود: آیا شما عقیده دارید که من بر مؤمنین، از خودشان مقدمتر هستم؟ گفتند: ]
آري. سپس فرمود: آیا شما عقیده دارید که من نسبت به هر مؤمنی اولی هستم به خودش؟ گفتند: آري. آنگاه دست علی
علیهالسلام را گرفت و فرمود: خدایا هر کسی من مولاي او هستم علی نیز مولاي اوست؛ خدایا دوست داشته باش کسی را که
دوست دارد و دشمن بدار هر که را با او دشمنی کند. عمر، أمیرالمؤمنین علیهالسلام را بعد از این کلام ملاقات کرد و گفت:
372 . مستدرك الصحیحین: -370 / 281 و 4 / مبارك باد بر تو اي پسر ابوطالب مولاي هر مؤمن و مؤمنهاي گردیدي. مسند احمد: 4
104 . خصائص: 150 و مدارك مختلف دیگر، به الغدیر جلد اول مراجعه شود. [ 2] پیامبر صلی اللَّه علیه و / 110 . مجمع الزوائد: 9 /3
آله و سلم در بستر بیماري که منتهی به رحلتشان شد، اسامه را امیر بر سپاهی فرمود که بیشتر مهاجر و انصار و ابوبکر و عمر در آن
سپاه بودند... و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم تأکید بر حرکت سپاه اسامه داشت... و چندین بار فرمود: اوامر اسامه را اجرا کنید،
3] مردم ] . 52 . سقیفه: 75 / 299 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 6 / خدا لعنت کند کسی را که از او سرپیچی کند. سیره ابنهشام: 4
5] صحیح ] .531 / 5. بحارالانوار: 30 / 442 . کامل: 2 / 4] طبقات ابنسعد: 2 ] .5 / در همکاري با اسامه کوتاهی کردند. کامل 2
/ 145 . سیره ابنهشام: 4 / 9. فتح الباري: 8 / 6] کامل: 2 ] .242 / 132 . طبقات ابنسعد: 2 / 7. فتح الباري: 8 / 37 . کامل: 2 / بخاري: 1
صفحه 52 از 60
200 . ابن ابیالحدید میگوید: شأن عمر بالاتر از این است که معتقد شود پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم از دنیا / 306 . طبري: 3
نرفته است، اما او چون دانست که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم از دنیا رفت، ترسید که فتنهاي درباره امامت و رهبري رخ دهد...
42 ) و آنگاه که ابوبکر نیز در محل حاضر شد و با خواندن آیه / و کار از دست آنها خارج شود. (شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 2
307 . شرح / که قبلا قرائت شده بود و عمر به آن اعتنائی نکرده بود-، از این نظر دست برداشت... سیره حلبی: 4 -« ان مات او قتل »
به عمر » [8] . 10 الی 14 / 310 . کامل: 2 / 219 . سیره ابنهشام: 4 -206 -201 / 7] تاریخ طبري: 3 ] .44 / نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 2
گفته شد: چرا یزید بن ابیسفیان و سعید بن عاص و معاویه و... را در مصادر امور قرار دادي و علی و عباس و زبیر و طلحه را کنار
گذاشتی؟! عمر گفت: علی بالاتر از این مقامها میباشد و اما آنهاي دیگر از قریش، میترسم که در شهرها پراکنده شوند و موجب
30 . و گاهی / کدام فساد است که بهترین اصحاب پیامبر میخواهند منتشر کنند] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 9 ] « فساد گردند
طبقات .« چرا بزرگانی از اصحاب را کنار گذاشتی؟ میگفت: میترسم آنها را به کار حکومت آلوده کنم » در برابر این سؤال که
283 . و پا را از این مرحله فراتر گذاشتند؛ عدهاي از اصحاب را به خاطر نقل احادیث (درباره اهلبیت پیامبر / الکبري: 3
102 نیز مراجعه شود و سختگیري / 149 ، به مستدرك 1 / علیهمالسلام) در مدینه حبس و ممنوع الخروج کردند. مجمع الزوائد: 1
بر خاندان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم آن زمان به اوج خود رسید که معاویه نوشت: در مقابل کسی که در فضل علی
596 و / 9] ابناثیر در کامل: 1 ] .44 / علیهالسلام روایتی نقل کند، هیچ تعهدي نخواهم داشت. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 11
238 مینویسد سه قلعهي باقیمانده محاصره شده بود. [ 10 ] و بعد، از / 15 اینگونه نگاشته، ولی معجم البلدان: 4 / طبري در تاریخ: 3
/ 11 ] تاریخ مدینه المنوره: 1 ] .286 / حضرت تقاضا کردند که به نصف اموال رضایت بدهد و حضرت پذیرفت. سیره ابنهشام 3
[14] .298 / 238 ، فتوح البلدان: 43 ، الکامل: 1 / 13 ] معجم البلدان: 4 ] .15 / 12 ] فتوح البلدان- فدك: 38 - تاریخ طبري: 3 ] .194
.488 / 17 ] سیرهي حلبیه: 3 ] .39 / 16 ] مجمع الزوائد و منبع الفوائد: 9 ] .238 / معجم البلدان: ج 4 ماده فدك. [ 15 ] معجم البلدان: 3
/ 20 ] وفا الوفاء: 3 ] . 19 ] السقیفه و فدك: 103 ، شرح ابن ابیالحدید: 16 ] . 214 ، السقیفه و فدك: 102 / 18 ] شرح ابن ابیالحدید: 16 ]
بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن براي خدا، و براي پیامبر، و براي ذيالقربی و یتیمان و مسکینان و » [21] .999
.113 / 517 . تهذیب 4 -516 / 5. انسان الاشرف 1 -4 / 22 ] جامع البیان طبري: 10 ] . انفال: 41 «... واماندگان در راه (از آنها) است
و آنچه خدا از آنان [یهود] به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزي است که شما براي به دست آوردن آن (زحمتی » [23]
«! نکشیدید) نه اسبی تاختید و نه شتري؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط میسازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است
618 / 116 و کافی 1 / 518 ، به تهذیب 4 / 26 ] انساب الاشراف 1 ] .284 / 25 ] تفسیر کبیر: 29 ] .377 / 24 ] مغازي واقدي: 1 ] . حشر: 6
.231 / 30 ] البدایه و النهایه: 3 ] .301 / 29 ] سیره ابنهشام: 3 ] . مراجعه شود. [ 27 ] معجم البلدان ماده فدك. [ 28 ] فتوح البلدان: 46
222 . تاریخ مدینه / 598 . تفسیر فرات کوفی: 1 / 32 ] به مصادر زیر مراجعه شود: کامل ابناثیر: 1 ] .487 / 31 ] سیرهي حلبی: 3 ]
/ 564 . المیزان 19 / 260 . تبیان 9 / 82 . مجمع البیان 9 / 20 و کشاف 4 ،15 / 192 ، تاریخ طبري: 3 / المنوره، عمر بن شبه المنیري: 1
33 ] مردم میتوانند در اموال خود هر تصرفی اعمال کنند. اگر چه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم ] .519 / 203 . انساب الاشراف 1
بر اموال و انفس مؤمنان نیز اولویت در تصرف دارد. [ 34 ] مؤلف آن حاکم حسکانی از بزرگان اهل سنت، در قرن پنجم هجري
نازل شد پیامبر فاطمه « آت ذاالقربی حقه » 37 ] چون آیهي ] « و حق نزدیکان را بپرداز » [36] .339 / بوده است. [ 35 ] شواهل التنزیل 1
.767 / 40 ] کنزالعمال: 3 ] .177 / 39 ] درالمنثور: 4 ] .49 / 38 ] مجمع الطوائد و منبع الفوائد: 7 ] « را خواست و فدك را به او عطاء کرد
[42] .189 / 264 . تفسیر شبر 388 .المیزان: 16 / 306 ، البرهان 3 / 253 ، مجمعالبیان: 8 / 41 ] تبیان: ج 8 ] .239 / تفسیر فرات الکوفی 1
[ 142 باب ما ظهر معجزاته بعد وفاته. [ 44 / 43 ] مناقب ابنشهر آشوب: 1 ] .366 / 129 ، وسائل الشیعه، 6 / 622 ، تهذیب: 4 / کافی: 1
46 ] الصواعق ] .40 / 166 - البته بعضی منابع بیست هزار دینار نوشتهاند. [ 45 ] مجمع الزوائد: 9 / معجم البلدان ماده فدك، بحار: 29
صفحه 53 از 60
47 ] زید پسر امام سجاد علیهالسلام و برادر امام باقر ] .275 / 219 . الغدیر 2 / المحرقه: 52 ، شرح نهجالبلاغهي ابن ابیالحدید: 16
علیهالسلام از چهرههایی است که برعلیه امویان قیام کرد و در سال 121 قمري به شهادت رسید. اما نسبت این کلام به زید صحیح
نیست. اهل سنت به خاطر تصحیح عمل خلیفه از آنجائی که زید شخصیت انقلابی و برجستهاي بود این نسبت را به او دادهاند. ما از
جهت تصریح اهل سنت در این عبارت، به گرفتن فدك، آن را نقل کردیم. [ 48 ] سقیفه و فدك 116 . شرح نهجالبلاغه ابن
153 باب الجهاد. / 50 ] صحیح مسلم: 5 ] . 127 و 128 / 155 ، اختصاص: 182 ، بحار: 29 / 49 ] تفسیر قمی: 2 ] .232 / ابیالحدید: 16
[51] .11 / 300 . صواعق 14 . بحارالانوار، 29 / 386 . سنن کبري 6 / 82 باب فتح خیبر. جامع الاصول: 10 / صحیح البخاري: 5
53 ] معجم البلدان: مادهي فدك. فتوح البلدان: 238 . جامع الاصول: ] . 52 ] فاطمه و فاطمیون: 46 ] . 36 حدیث 24 / بحارالانوار: 101
54 ] سقیفه جوهري: 102 ، شرح نهجالبلاغه ابن ] .301 / 157 . سنن کبري 6 / 486 . وفاء الوفاء 2 / 386 . سیرهي حلبی: 3 / 10
128 و 134 / 274 ، بحار: 29 / 488 ، شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 / 55 ] سیرهي حلبی: 3 ] .228 / 214 ، بحار: 29 / ابیالحدید: 16
57 ] اختصاص مفید: 183 ، اعلام النساء عمر ] .231 / 56 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 ] .263 / و 136 و 157 و 192 . البرهان: 3
/ 488 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 / 40 سیرهي حلبی: 3 / 58 ] مجمع الزواید: 9 ] . 117 الی 124 ، بحار: 29 / رضا کحاله: 4
60 ] فدك در تاریخ: ] .236 / 59 ] شرح ابن ابیالحدید 16 ] .263 / 129 و 134 و 136 و 157 و 192 . البرهان 3 / 274 . بحارالانوار: 29
221 . مدارك بیشتر در احقاق الحق: / 125 . اسدالغابه 7 / 368 . شواهد التنزیل: 2 / 136 . مسند احمد: 4 / 61 ] مستدرك حاکم: 3 ] .42
459 الی / 101 . تاریخ ابنعساکر: 2 / 126 . مناقب خوارزمی: 82 . مجمع الزوائد: 9 / 62 ] مستدرك حاکم: 3 ] .220 / 493 . الغدیر: 3 /7
63 ] از امام سجاد علیهالسلام سؤال شد چرا قریش با علی علیهالسلام دشمنی کردند؟ حضرت فرمود: چون علی علیهالسلام ] .480
[64] .229 / گروهی از آنها را که اسلام نیاوردند کشت و وارد جهنم کرد و گروهی را نیز به ننگ مبتلا کرد. تاریخ ابنعساکر: 2
65 ] به نحوي ] .33 / 210 . ذخائر العقبی: 69 . الغدیر: 6 -209 / 51 . در المنثور: 3 / 283 . مستدرك حاکم 3 / 3 و 3 / مسند احمد: 1
کینه علی به دل داشتند که امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره عایشه فرمود: اگر به او میگفتند که این دشمنیها را با غیر من بکند
66 ] عایشه میگوید: هیچ یک از زنان پیامبر خدا چون خدیجه، ] .199 / هرگز راضی نمیشد. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 9
157 .علت این بود که رسول خدا از خدیجه بسیار یاد میکرد و زبان به مدح و / مورد رشک و حسادتم قرار نگرفته است. البدایه 3
تعریفش میگشود، خاصه اینکه خداوند از طریق وحی به پیامبرش خبر داده بود که خدیجه را کاخی بس مجلل و باشکوه در
157 . تذکره الخواص، 302 . کسی که از یاد خدیجه ناراحت و از دارائی آخرت خدیجه / بهشت ارزانی داشته است. البدایه 3
غضبناك شده و میگوید بر او حسادت میکنم، دربارهي دارائی و قدرت فاطمه علیهاالسلام در دنیا چه حالتی خواهد داشت؟! البته
قابل ذکر است: عایشه این حالات درونی خود را در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشکار میکرد؛ او نقل میکند که روزي
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از خدیجه رضیاللهعنها یاد کرد؛ بر من گران آمد، گفتم: یا رسولالله! خداوند عوض آن پیرهزن بی
دندان قریش، به تو زن زیبا عطا کرده است. این کلام تأثیر عجیبی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گذاشت، چهرهي مبارکشان
آن چنان تغییر کرد که مثل آن را فقط در وقت نزول وحی،- آنگاه که نگران بود آیا آیه عذاب است یا رحمت- دیده بودم. البدایه
158 . و این قبیل کلام در زندگی عایشه بسیار است که حتی جرأت و جسارت آزار دادن پیامبر صلی الله علیه و آله و / و النهایه: 3
69 ] تا آنجا که ابن ابیالحدید یکی از بزرگان اهل ] .417 / 68 ] مستدرك حاکم: 2 ] .221 / سلم را نیز داشت. [ 67 ] اسدالغابه: 7
سنت مینویسد: حضرت زهرا علیهاالسلام از دنیا رفت، همه زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در عزاداري شرکت کردند، الا
عایشه که خود را به مریضی زد و از امیرالمؤمنین علیهالسلام کلامی نقل شده که دلالت میکند بر شادي عایشه در شهادت حضرت
.302 / 474 . سنن کبري 6 / 71 ] فتح الباري: 4 ] .995 / 70 ] وفاء الوفاء: 3 ] .198 / زهرا علیهاالسلام. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 9
.230 / 74 ] شرح ابن ابیالحدید 16 ] . 1964 میلادي) المنجد فی الاعلام. [ 73 ] فاطمه الزهراء و فاطمیون: 43 - 72 ] مصري ( 1889 ]
صفحه 54 از 60
76 ] درباره منع سهم خویشان پیامبر، هیثمی چنین ] (. 75 ] مثیب، صافیه، دلال، حسنی، برقه، اعواف، امابراهیم. (مغازي 378 ]
مینویسد: ابوبکر خمس را مثل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تقسیم میکرد، ولی در سهم ذيالقربی از خمس، بر خلاف روش
341 . و حال / پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمل کرد و آن را به خاندان پیامبر پرداخت نمینمود. مجمع الزوائد و منبع الفوائد 5
آنکه در زمان رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم، سهم ذيالقربی بین بنیهاشم و بنیالمطلب تقسیم میشد. ابنمطعم میگوید:
چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از خمس خیبر اختصاص داد بنیهاشم و بنیعبدالمطلب، من و عثمان خدمت حضرت
رسیدیم و عرض کردیم: اي رسول خدا! ما مقام فرزندان عبدالمطلب را انکار نمیکنیم، ولی ما هم مثل بنیعبدالمطلب از قریش، و
نسبت به شما در یک رتبه هستیم، جگونه سهم قربی شامل آنها شد و براي ما نیست؟ پیامبر فرمود: بنیهاشم و بنیعبدالمطلب یک
696 . انساب الاشراف، ص 517 . دقت کنید اختصاص سهم ذيالقربی به بنیهاشم مقبول همه بود، / گروه هستند. مغازي واقدي، 2
فقط در بنیعبدالمطلب سؤال کردند. از ابنعباس نقل است: عمر خواست مشکلات ما را با سهم ذيالقربی حل کند، ولی ما گفتیم
697 . عمر بن عبدالعزیز سهم ذيالقربی از خمس را به / یا همهي سهم ذيالقربی را بدهید یا هیچ نمیگیریم. مغازي واقدي، 2
77 ] ص 26 و 27 همین کتاب. [ 78 ] به بخش روایات کتاب رجوع شود. [ 79 ] شرح ابن ] .305 / بنیهاشم برگردانید. یعقوبی 2
خداوند فقط میخواهد پلیدي و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملا شما را پاك » [80] . 277 . سیره حلبیه 487 / ابیالحدید 16
292 . این روایت را عبدالله بن جعفر و عمر / 416 . مسند احمد: 6 / 199 . مستدرك صحیحین: 2 / 81 ] در المنثور 5 ] . احزاب: 33 « سازد
بن ابیسلمه و ابوسعید الخدري و سعید بن ابیوقاص و انس بن مالک و دیگران نقل کردهاند که هر یک از آنها اسناد زیادي
172 . مجمع / دارند، اهل تحقیق میتوانند به الغدیر، معالم المدرستین و احقاق الحق مراجعه کنند. [ 82 ] مستدرك الصحیحین: 3
وسائل: ) «. انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان » [84] .« و أمر اهلک » 83 ] در المنثور ذیل آیه ] .303 / 146 . تاریخ یعقوبی: 2 / الزوائد: 9
86 ] کلام حقی است که از آن اراده ] (. 85 ] تحریف میکنند کلمات را و جایگاه آن را عوض میکنند. (مائده: 41 ] .(169 /18
224 . ذخائر / 87 ] اسدالغابه: 7 ] . باطل کردهاند. این کلام را امیرالمؤمنین علیهالسلام در مقابل خوارج فرمود. نهجالبلاغه: خ 40
با این حال، بعد از حق، چه » [88] .231 / 203 . الغدیر 7 / 269 ، مجمع الزوائد: 9 / العقبی: 39 . تذکره الخواص: 310 . تاریخ دمشق: 2
605 ، شرح ابن / 90 ] نورالثقلین: 5 ] .91 / 224 . احتجاج: 1 / 89 ] طبقات الکبري: 8 ] . یونس: 32 .« چیزي جز گمراهی وجود دارد
92 ] وسائل ] .321 / 91 ] المعجم الصغیر: 241 ، مناقب خوارزمی: 81 ، احقاق الحق 4 ] . 297 ، مناقب خوارزمی: 104 / ابیالحدید: 2
171 . (به بحث امیرالمؤمنین علیهالسلام و فدك، از همین کتاب مراجعه شود). [ 93 ] یعنی این مرد هذایان -170 / الشیعه: 18
میگوید که در این کلام اولا از پیامبر تعبیر به مرد میکند و این تعبیر دربارهي یک فرد معمولی در اخلاق اسلامی نکوهیده است
نور: 63 )، هنگام صدا کردن و صحبت کردن با ) « لا تجعلوا دعا الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا » : و حال آنکه قرآن میفرماید
پیامبر آنگونه که با یکدیگر هستید نباشید (و احترام خاصی را براي حضرت رعایت کنید) و ثانیا به حضرت رسول صلی اللَّه علیه و
. 94 ] نجم: 2 ] .531 / 5. بحارالانوار: 30 / 242 . کامل: 2 / آله و سلم نسبت هذیان میدهد که در متن بررسی شد. طبقات ابنسعد: 2
97 ] اگر چه در جاي خود امیرالمؤمنین علیهالسلام آن چنان استدلال کرد، که خلیفه و وزیرش کمر به ] . 96 ] حشر، 7 ] . 95 ] نجم: 3 ]
/ قتل مولا بستند، و در جاي خود از آن بحث خواهیم کرد. [ 98 ] معجم البلدان: مادهي فدك. فتوحالبلدان: 238 . جامع الاصول: 10
101 ] سقیفه. ] . 100 ] صواعق. 22 ] .377 / 99 ] مغازي واقدي: 1 ] .301 / 157 . سنن کبري: 6 / 486 . وفاء الوفا: 2 / 386 . سیرهي حلبی: 3
.300 / 386 . سنن کبري 6 / 82 باب فتح خیبر. جامع الاصول: 10 / 153 باب الجهاد. صحیح البخاري: 5 / 102 ] صحیح مسلم: 5 ] .106
براي مردان، از آنچه پدر و مادر و » [104] .227 -221 / 103 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 ] .11 / صواعق 14 . بحارالانوار، 29
خویشاوندان از خود بر جاي میگذارند، سهمی است؛ و براي زنان نیز، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان میگذارند، سهمی؛ خواه
خداوند دربارهي فرزندانتان به شما سفارش » [105] . نساء: 7 « آن مال، کم باشد یا زیاد؛ این سهمی است تعیین شده و پرداختنی
صفحه 55 از 60
و من » [107] . نمل: 16 « و سلیمان وارث داود شد » [106] . نساء: 11 «... میکند که سهم (میراث) پسر، به اندازهي سهم دو دختر باشد
از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسداري از آیین تو را نگاه ندارند) و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود
[109] .394 -351 / 65 ، بحار: 29 -60 / 108 ] شافی: 4 ] . مریم: 5 «...؛ جانشینی به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد
[110] .289 / 303 . البدایه و النهایه: 5 / 198 . سنن کبري: 6 / 219 ، تاریخ المدینه المنوره: 1 / شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16
شاید گفته شود که آن اموال را به عنوان بیتالمال به آنها پرداختهاند. جواب آن روشن است: اولا: اگر به عنوان بیتالمال است از
مسلمانها اجازه خواسته نشده است. ثانیا: محل دفن خلیفه اول است که اگر بیتالمال بود باید از مردم اجازه گرفته شود یا حداقل با
اجازه خلیفه بعدي باشد، در هیچ تاریخی ندارد که با کسب اجازه از خلیفه بعدي بوده است. ثالثا: آنگاه که امام حسن علیهالسلام را
میخواهند در آنجا دفن کنند، عایشه را بعنوان صاحب خانه میآورند و مانع میشود و این دلالت میکند نه فقط بعنوان ارث به
آنها پرداخت شده بود بلکه مردم نیز این معنی را کاملا میدانستند که عائشه ارث برده و حق اوست. [ 111 ] به بحث فدك در
اینگونه ضبط کرده است: من بهترین شما نیستم در حالی که « صراط المستقیم » [113] . خلافت عمر رجوع شود. [ 112 ] بحار: 29
114 ] بعضی اینگونه کلمات را ناشی از سیاست ابوبکر میدانند که میخواست خود را بیمیل به ] .294 / علی در بین شمااست. 2
15 . مجمع الزوائد: / 450 . کامل: 2 / 312 . تاریخ طبري: 2 / حکومت و ریاست نشان دهد. [ 115 ] سیره حلبیه: 483 . سیره ابنهشام: 4
/ 117 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 ] . 116 ] الامامه و السیاسه: ص 16 ] .218 / 183 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 2 /5
[ 118 ] البته در این مرحله آنچه که از روایات معلوم است حضرت چند بار به مسجد آمدهاند. [ 119 ] .106 / 211 . کشف الغمه: 2
120 ] یعنی خلقت براي خدا سودي نداشت، ولی چون مطابق مصلحت است اثبات حکیم بودن خدا میکند، چرا ] . فدك صدر: 21
. 123 ] توبه: 128 ] . 122 ] فاطر: 28 ] . که حکیم کسی است که از قدرت خود مطابق مصلحت استفاده کند. [ 121 ] آل عمران: 102
. 130 ] نمل: 16 ] . 129 ] مریم: 27 ] . 128 ] مائده: 50 ] . 127 ] آل عمران: 85 ] . 126 ] کهف: 50 ] . 125 ] توبه: 49 ] . 124 ] مائده: 64 ]
. 137 ] آل عمران: 144 ] . 136 ] زمر: 40 ] . 135 ] انعام: 67 ] . 134 ] بقره: 180 ] . 133 ] احزاب: 60 ] . 132 ] احزاب: 60 ] . 131 ] مریم: 5 ]
[145] . 144 ] مریم: 6 ] . 143 ] هود: 122 ] . 142 ] هود: 121 ] . 141 ] شعرا: 227 ] .7 - 140 ] همزه: 6 ] . 139 ] ابراهیم: 8 ] . 138 ] توبه: 13 ]
315 ، جامع الاصول: / 150 ] طبقات الکبري: 2 ] . 149 ] یوسف: 83 ] . 148 ] غافر: 78 ] . 147 ] محمد: 24 ] . 146 ] یوسف: 18 ] . نمل: 16
من لا یحضره الفقیه: ج 4، ص ) .« من قتل دون ماله فهو شهید » [151] .100 / 214 ، کشف الغمه 2 / 386 ، شرح ابن ابیالحدید: 16 /10
154 ] ابن ] .156 / 129 . بحار: 48 / 622 . تهذیب: 4 / 153 ] کافی: 1 ] . 152 ] فدك فی التاریخ: 44 و 134 ] .( 380 ، حدیث 5807
ابیالحدید مینویسد: از علی بن الفارقی از اساتید بغداد پرسیدم: آیا فاطمه در ادعاي خود صادق بود؟ گفت: بله. گفتم: پس چرا
ابوبکر فدك را به او نداد؟ استاد تبسم کرد و با آنکه بسیار حرمت نگه میداشت و اهل مزاح نبود، گفت: اگر فدك را به او
میدادند فردا میآمد و ادعاي خلافت براي علی میکرد و ابوبکر را از مقامش عزل مینمود و ابوبکر یاراي مخالفت را نداشت،
/ چون اول بار او را تصدیق کرده بود. سپس ابن ابیالحدید میگوید: این کلام صحیح است. شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16
156 ] شرح نهجالبلاغه ابن ] .326 / 214 . السقیفه و فدك: 102 . بحارالانوار: 29 / 155 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 ] .284
[161] . 160 ] یونس: 35 ] . 159 ] بقره: 12 ] . 158 ] زمر: آیه 51 ] . 157 ] اعراف: آیهي 96 ] .326 / 215 . بحارالانوار: 29 / ابیالحدید: 16
14 . اعلام النساء: / 162 ] الامامه و السیاسه: 1 ] .233 / 159 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 / 108 . بحار: 43 / احتجاج طبرسی: 1
/ 29 مستدرك صحیحین کتاب معرفه الصحابه: 4764 ، تاریخ دمشق: 2 / 163 ] صواعق: 15 . سنن کبري: 4 ] .157 / 124 . بحار: 29 /4
[168] .289 / 167 ] البدایه و النهایه: 5 ] .285 / 166 ] البدایه و النهایه: 5 ] .301 / 165 ] سنن کبري: 6 ] .487 / 164 ] سیره حلبی: 3 ] .270
والذین » [170] «. ان الذین یؤذون اللَّه و رسوله لعنهم اللَّه فی الدنیا و الآخره » [ به بحث غضب فاطمه علیهاالسلام مراجعه شود. [ 169
/ 114 . بحارالانوار: 29 / 14 . اعلام النساء: 4 / 172 ] الامامه و السیاسه: 1 ] .487 / 171 ] سیره حلبی: 3 ] «. یؤذون رسولاللَّه لهم عذاب الیم
صفحه 56 از 60
175 ] لو کان یقعد فوق الشمس من کرم قوم لاولهم یوما اذا قعدوا ] .124 / 174 ] اعلام النساء: 4 ] .130 / 173 ] اعلام النساء: 4 ] .175
[ قوم ابوهم سنانی حین تنسبهم طابوا و طاب من الاولاد ما ولدوا محسدون علی ما کان من نعم لا ینزع اللَّه منهم ما له حسدوا. [ 176
178 ] کامل ] .22 / 10 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 2 / 177 ] کامل ابناثیر: 2 ] .223 / 218 . تاریخ طبري: 4 / کامل ابیاثیر: 2
300 . شرح / 10 . سنن کبري: 6 / 179 ] کامل ابناثیر: 2 ] .21 / 300 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 2 / 10 . سنن کبري: 6 / ابناثیر: 2
/ 180 ] البته این عبارت را عمر در مورد دیگري نیز به ابنعباس متذکر شده است. تاریخ طبري: 2 ] .21 / نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 2
. 182 ] نهجالبلاغه: خ 33 ] .140 -158 / 181 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 1 ] .57 / 222 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 2
. 186 ] نهجالبلاغه: کتاب 62 ] .308 / 185 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 1 ] . 184 ] نهجالبلاغه: خ 26 ] . 183 ] نهجالبلاغه: نامه 36 ]
189 ] بقی ] .326 / 215 . بحارالانوار: 29 / 188 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 ] .307 / 187 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 1 ]
14 . فلم یبایعه علی رضیاللَّهعنه حتی ماتت / علی و بنوهاشم و الزبیر سته اشهر لم یبایعوا حتی ماتت فاطمه فبایعوه. کامل ابناثیر: 2
. 485 . انساب الاشراف: 586 / 300 . سیرهي حلبی: 3 / فاطمه رضیاللَّهعنها و لا احد من بنیهاشم. سنن کبري مع الجواهر النقی: 6
.31 / لازم به تذکر است که بزرگانی از علما قائل هستند که امیرالمؤمنین علیهالسلام هیچگاه بیعت نکردند. الفصول المختاره: 1
191 ] مدرك قبل، و فاطمه و فاطمیون: 43 . البته در جاهاي دیگر نیز خلیفه ] .124 / 14 . اعلام النسا: 4 / 190 ] الامامه و السیاسه: 1 ]
فریاد عزل خود را سر داده است. [ 192 ] البته در کتب اهل سنت چیزي از اقدامات حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در این دوران
ندیدهام و این بخش از کتاب مستند به کتب اهل سنت نیست. [ 193 ] در قانون اسلام اگر کسی ادعائی درباره مال مردم و آنچه در
دست آنها است داشته باشد، باید آن را به شهادت و غیر آن ثابت کند و هرگز از کسی که مال در دستش هست مطالبه شاهد
نمیشود، و به عبارتی شاکی و مدعی باید شاهد بیاورد و از متشاکی و مدعی علیه شاهد نمیخواهند. [ 194 ] همانا پروردگار اراده
.92 / 195 ] احتجاج: 1 ] . نموده از شما دور کند پلیدي را اي اهلبیت (پیامبر) و پاك کند شما را از پاك کردنی. احزاب: 33
198 ] علل ] .142 / 95 . بحارالانوار: 29 / 197 ] احتجاج: 1 ] .131 / 93 . بحارالانوار: 29 / 196 ] احتجاج: 1 ] .128 / بحارالانوار: 29
/ 201 ] خرائج: 1 ] .517 / 231 . انساب الاشراف: 1 / 199 ] مدرك قبل. [ 200 ] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 ] .155 / الشرایع: 1
204 ] معجم ] .378 / 142 . بحارالانوار: 17 / 112 . مناقب 1 / 203 ] اختصاص: ص 183 . خرائج: 1 ] . 202 ] روضه کافی: ص 56 ] .186
195 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، / 707 . تاریخ مدینهي منوره: 1 / 112 . مغازي واقدي: 2 / البلدان: ماده فدك، تاریخ طبري: 4
386 . وفاء الوفاء: / 207 . جامع الاصول: 10 / 210 . سقیفه و فدك: 97 . سیره حلبی آخر غزوه خیبر. [ 205 ] تاریخ مدینه المنوره: 1 /16
208 ] دلائل الصدق: ] .1000 / 120 . وفاء الوفاء: 3 / 207 ] کشف الغمه: 2 ] .120 / 206 ] کشف الغمه: 2 ] .301 / 995 . سنن کبري 6 /3
301 . عقد / 1000 . سنن بیهقی: 6 / 210 ] معجم البلدان ماده فدك. [ 211 ] وفاء الوفاء 3 ] .231 / 209 ] البدایه و النهایه: 4 ] .148 -55 /3
213 ] مرحوم حلی مینویسد: به عائشه و حفصه در هر سال ده هزار ] .195 / 1000 . الغدیر: 7 / 212 ] وفاء الوفاء: 3 ] .283 / الفرید: 4
216 ] شرح ] .220 / 215 ] شرح ابن ابیالحدید 16 ] .105 / 214 ] کشف الغمه: 2 ] .145 / درهم داده میشد. دلائل الصدق: 3
217 ] البته بعضی معتقد هستند که عثمان فدك را در وجوه عامه مصرف ] .195 / 216 . الغدیر: 7 / نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16
میکرد و معاویه آن را به مروان و عبدالمک بخشیده. معجم البلدان: ماده فدك. ابنواضح مینویسد: معاویه آن را به مروان هدیه
219 ] اموالی که به غیر حق از مردم ] .427 / 218 ] طبري: 6 ] .223 / کرد تا آنکه خاندان پیامبر را به خشم آورد. تاریخ یعقوبی: 2
222 ] شرح نهجالبلاغه ابن ] .999 / 305 ، وفاء الوفاء: 3 / 221 ] تاریخ یعقوبی: 2 ] .120 / گرفته شده است. [ 220 ] کشف الغمه: 2
224 ] البته شواهد دیگري نیز هست: مثل اینکه او خمس را نیز به بنیهاشم به ] .121 / 223 ] کشف الغمه: 2 ] .278 / ابیالحدید: 16
[ 225 ] فتوح البلدان: 46 . معجم البلدان: ماده فدك. [ 226 ] .305 / عنوان اینکه مال آنها میباشد، پرداخت کرد. تاریخ یعقوبی: 2
228 ] تاریخ یعقوبی: ] .196 / 216 . الغدیر: 7 / 999 . شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: 16 / 227 ] وفاء الوفاء: 3 ] .306 / تاریخ یعقوبی: 2
صفحه 57 از 60
196 / 229 ] فتوح البلدان: 46 . معجم البلدان: مادهي فدك. [ 230 ] وفاء الوفاء: 999 ، معجم البلدان: ماده فدك، الغدیر: 7 ] .469 /2
.231 / 233 ] البدایه و النهایه: 4 ] .130 / 232 ] بحارالانوار: 29 ] .191 / 231 ] بحار: 29 ] .217 / شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید 16
.995 / 386 . وفاء الوفاء: 3 / 207 . جامعالاصول: 10 / 234 ] تاریخ مدینهي منوره: 1 ]
درباره مرکز