گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فصل اول پیشگفتار







اشاره
منظورهاي سهگانه از تألیف این کتاب- معنی قضیه ایران- اهمیت آن از لحاظ امپراتوري هند- تاریخ و جغرافیا- مسافرت- ارتباط
ملت ایران با ما- درام تاریخ ایران- روابط ایران و انگلستان- مراحل چهارگانه مسافرت، خراسان و ایالات مجاور. ایالات مرکزي و
بناهاي قدیم، ایالات جنوبی غربی، خلیج فارس- شرق تغییرناپذیر- گیرندگی پایدار آن- فرق بین مشرق و مغرب زمین- افراط و
تفریط در ایران- تناقض طبیعی- کیفیات زندگی- سفرنامهها- تقسیم آنها از لحاظ دوره- قرن هجدهم- قرن نوزدهم- درجات
ارزش این سفرنامهها.
صفحه 67 از 438
چیزهائی را که باید دید و قابل ملاحظه است، دربار شهریاران است خاصه وقتی که به سفرا بار حضور میدهند و محاضر شرع »
هنگامی که براي شنیدن مرافعات تشکیل میشود و همچنین مجامع دینی و کلیساها و دیرها با عماراتی که در آنجاها موجود است و
برج و باروهاي شهرها و بلاد و همچنین بندرگاهها و باراندازها و ابنیه قدیمی و آثار ویران و کتابخانهها و مدارس و مجالس بحث و
درس اگر وجود داشته باشد و کشتیرانی و کشتیها و منازل و باغهاي دولتی و تفریحگاه مجاور شهرهاي بزرگ و زرادخانه و
کارخانه اسلحهسازي و مخازن و صرافی و بورسها و انبارهاي کالا و تمرین سوارکاري و نیزهبازي و مشق دادن
ص: 18
سربازان و مانند آن و نمایشهاي خندهداري که مورد علاقه طبقه بالاتر است و انبار جواهرات و جامههاي فاخر و تصاویر ظریف و
«. از مقاله 18 در باب سیر و سفر «1» ( باکن (فرنسیس » «. اشیاء نادر و بطور خلاصه هرآنچه قابل تذکار است
منظور سهگانه از تألیف این کتاب-
پیش از آنکه به شرح داستان خویش بپردازم میخواهم در این فصل پیشگفتار، منظورهاي سهگانهاي را که در ذهن دارم براي
خوانندگانم روشن سازم و شاید بهترین راه توضیح غرض اصلی این تألیف هم آن باشد که چند سطر اول نخستین نامه خود را که
نوشتم در اینجا بیاورم: « تایمز » از ایران براي روزنامه
مسافرت پادشاه ایران به انگلستان در سال 1889 و استقبال رسمی و عمومی که در سراسر کشور از اعلیحضرت شده است علاقه »
نسبت به مملکت ایران و قضیه ایران را که در اثر دورافتادگی قلمرو شاه و بیاعتنائی روزافزون مردم انگلیس راجع به مسائلی که در
حیطه اطلاع مستقیم ایشان نیست و به همین مناسبت هم در سالهاي اخیر رو به سستی نهاده بود تجدید نمود. توجهاتی که به منظور
تأثیر در خاطر شاه خواه از لحاظ منابع قدرت و خواه به عنوان علاقه دوستانه انگلستان ابراز شده حاکی از این بود که پادشاه ایران را
به مراتب برتر از یک فرمانرواي متنفذ و جالبنظر شرقی که هم واجد ذوق و علاقه سیر و سفر خارجه و هم از این لحاظ که
تازهترین قهرمان اجتماعی سزاوار تحبیب و تحسین بوده است نگریستهاند.
عامه مردم توجه وافی به این نکته نداشتهاند که در این کار موجباتی برتر از سیاست عادي در میان بوده است و اینکه اعلیحضرت
بوضع باشکوهی استقبال و در عمارت شهرداري لندن (گیلدهال) مورد پذیرائی شایان « تیمز » که در هنگام ورود از طریق رودخانه
واقع شده و مراکز عمده صنعتی سراسر کشور را بازدید کرده بود هم متحد و همدست ملت ماست و هم رکن معتنابهی در پیریزي
خط مشی سیاست ما در مشرق زمین است. حتی در نظر کسانی که راجع به سیاست امپراتوري توجه کافی ندارند نیک عیان بوده
است که ایران سرزمینی است که بازار وسیع و سود-
______________________________
Francis Bacon-(1)
ص: 19
آوري براي تجارت انگلستان و فروش فرآوردههاي هندي و انگلیسی است و هرگاه از جهت مالی محض نیز ملاحظه شود تفاهم
شایستهاي با شهریار ایران بیش از اندازه مطلوب خواهد بود. ولی با وجود تصدیق همگانی درباره اهمیت این سفر و صلاح واقعی
در رعایت استقبال بسیار گرم باز شواهد و آثاري در جراید و مجلس مبعوثان به نظر رسید که افراد بسیاري هم بودهاند که مقتضیات
زمان را درست درنیافته و یا از درك آن بکلی عاجز بودهاند و بارها نه بر سبیل کنایه، بلکه صریحا عنوان شده است که این همه
سروصدا درباره سلطانی که شاید نسبت به تمام این تظاهرات مربوط به وابستگی منافع فیمابین نفرت داشته و هیچگونه انتظار تلافی
متقابل هم از جانب وي در میان نبوده است کموبیش خندهآور است. این قبیل حضرات به دلالت اهمیت واقعی قضیه ایران با همه
شاخ و برگهاي فراوان آن چنانکه بایدوشاید پی نبردهاند. آنچه در واقع از غوامض امور سیاستمداري است به صورتی مورد بحث
و گفتار قرار گرفته که گوئی یک تکلیف اتفاقی بوده است که میبایستی آبرومند برگزار و بیزحمت و آسان در طاق نسیان
«. گذاشته شود
معنی قضیه ایران-
میگویند که چنین نظریهاي وجود دارد، من با اعتقاد راسخ در اینکه این نظر هم اشتباه است و هم ممکن است آثار ناگواري داشته
باشد، بنابر شواهدي که به رأي العین در خود ایران دیدهام در صدد شرح و بیان چگونگی و اهمیت سرشار این قضیه برمیآیم تا
براي خوانندگان انگلیسی واضح شود که آن سرزمین دورافتاده چه منابع سرشاري دارد و چرا ناگزیرند که سیاست و آبادانی آن را
با علاقه تام بنگرند و معنی اتحاد با ایران چیست و چه آثاري دربر خواهد داشت و به چه دلیل براي ما مقدور نیست که خواه نسبت
به فرمانرواي آن و یا نسبت به ملت ایران با رویه بیاعتنائی فقط قرین احترام رفتار کنیم.
مسائل بسیاري هست که امیدوارم در حین این شرح و بیان مورد بررسی قرار بدهم. از آن جمله است سیاست فعلی دولت شاه و
کیفیت و صفت بارز و مزایا یا معایب دستگاه اداري ایران و امکان اصلاحاتی در نتیجه مسافرت شهریار آن
ص: 20
صفحه 68 از 438
به اروپا و مسئله جانشینی شاه و میزان نیرو و خاصیت احتمالی قشون و شروع اقداماتی براي کشیدن خطآهن در ایران و همفکري
سیاسی مردم آن و میزان نسبی نفوذ روس و انگلیس در ایران و نقشهها و خیالات سیاسی این دو دولت و معنی و اهمیت موضوع
خراسان و خطر رقابتهاي تجارتی که میگویند در ایالات مختلف قلمرو شاه از لحاظ مصالح انگلستان وجود دارد.
هنگامی که به سال 1875 یعنی اندکی بعد از مسافرت اول شاه به اروپا به ایران رفته بود عقیده خود را «1» مرحوم سرمک گرگور
در این عبارت بیان کرده است:
گمان نمیکنم که پذیرائی ما از شاه (ناصر الدین) هیچگونه اثر نیکوئی داشته است. ایرانیان میدانند که نگرانی ما از جانب روس »
است و ایشان به این موضوع از لحاظ سیاسی محض مینگرند و درحالیکه استقبال شورانگیزي که از سلطان ایشان در لندن شده
است بر اهمیت او در انظار آنها بسیار افزوده، به هیچوجه در بهبود وضع ما تأثیري ننموده است. به نظر من مطلب اینجاست که ما
علاقه فراوان داریم که ایران در صورت مبارزه بین ما و روس همدست ما باشد و براي این دستیاري بهاي بسیار گزافی میپردازیم.
«. این وضع از لحاظ من مایه نهایت تأسف است
سعی من این خواهد بود که معلوم گردانم آیا اتباع شاه هنوز چنین نظري دارند یا آنکه در عرض شانزده سال اخیر چه تغییر و ترقی
در افکار سیاسی ایشان راه یافته است. باري ایران از نظر یک وزیر انگلیسی و بخصوص از دریچه چشم یک سیاستپیشه انگلیسی
موضوع گفتار من خواهد بود.
کسانی که دیرزمانی در ایران زیستهاند براي کار خطیر تعریف آداب و رسوم محلی معمولا تناسب بیشتري دارند و به وجه غیرقابل
مقایسهاي صالح- ترند تا فرد مسافري که فقط نظریات شتابآمیز و ناقص اتخاذ میکند. ولی مسائل
______________________________
Sir C .Mac Gregor-(1)
ص: 21
سیاسی را باید انصافا به اهل سیاست واگذار نمود و این کار هرگاه با سعی بی- غل و غش معمول شود بطوريکه در این اثر
خواهد شد متضمن صلاح بیشتري خواهد بود تا موضوع بدون هیچگونه نظري یا خودخواهی، بلکه از لحاظ سیاست امپراتوري و با
توجه به ارتباط شایسته آن با قضیه جامعتر سیاست آسیائی که از این جهت رويهمرفته نقش خالی از اهمیتی ندارد مورد رسیدگی
قرار گیرد.
رابطه قضیه ایران با امپراتوري هند-
در فصلهاي آخر جنبههاي سیاسی این کتاب صریحا بیان شده است و احتیاجی به کتمان این حقیقت نیست که از لحاظ همین جنبه
هم هست که من علاقه تام و تمام دارم و بیتعارف هم ترجیح میدهم که پدیدآورنده اثري سیاسی باشم که فراخور سلیقه طبقه
مطلع باشد نه سفرنامهاي که در نزد عموم مورد پسند واقع شود و به این موضوع نیز از این جهت اعتراف مینمایم که در صورت
احراز این منظور خاص شاید نتیجه کارم پایدار بماند وگرنه وضع و صورتی گذران خواهد داشت. اما در مقام غور و تأمل راجع به
کشورها و امارتهاي مرکزي در نظر من هیچ قضیهاي از لحاظ اهمیت با نقشی که ترکستان و افغانستان و منطقه ماوراء بحر خزر و
ایران ممکن است و یا قادرند درباره سرنوشت آینده شرق ایفا نمایند قابل مقایسه نیست. در نظر بسیاري از مردم، نام این کشورها
فقط نشانههائی از نقاط دوردست و یا یادآور عجائب روزگار و هزاران داستان عشقی است ولی به نظر من آنها مهرههاي شطرنج
فرمانروائی بر جهاناند. ازاینرو آینده بریتانیاي کبیر در اروپا و حتی در دریاها و اقیانوسها که در زیر سایه پرچم اویند و یا در خود
انگلستان که هستیش وابسته به وجود فرزندان اوست تعیین نخواهد گردید، بلکه در آن قارهاي تعیین خواهد شد که نیاکان مهاجر
ما اصلا از آنجا فراآمدهاند و فرزندان ایشان به صورت کشورگشایان به همانجا بازگشتهاند.
انگلستان بدون هندوستان امکان زیست ندارد. در دست داشتن هند سند تعویضناپذیري در فرمانروائی بر جهان شرق است. از
زمانی که هند شناخته شده است سرورانش همواره صاحب اختیار نیمی از جهان بودهاند. انگیزهاي که
ص: 22
اسکندر و تیمور و بابر را به سوي جلگه سند کشانید همان بوده است که در قرن شانزدهم چند صباحی پرتغالیها را فرمانروا گردانید
که آثار وارفته کار آنها را هنوز دیگران از دست ندادهاند، چنانکه در اوایل قرن گذشته یکی از پادشاهان ایران (نادر) را ده سال
صاحب اختیار خاور ساخت و باز از همان راه است که فرانسه به مقام امپراتوري رسید، همان امپراتوري که شهامت دلاوران و یاري
بخت و طالع نصیب ملت ما گردانید که هنوز هم موجب تحریک حرص و آز و مایه دغدغه خاطر همسایه نیرومند شمالی است.
علیرغم اهمیت روزافزونی که سیاست داخلی در زندگانی روزانه ما دارد و همچنین علاقه شایع که باید نگران غرب باشیم و در
میان ملتهاي جوانتر و نژادي سفیدپوست سرمشق عمل و عرصه سیاستمداري فراهم سازیم، باز شاید جاي کافی براي آن عنصري
باقی باشد که اندیشه روزگاران قدیم دل و جانش را تسخیر نموده است تا هموطنانش را یادآور شود که هرچند دیگر یگانه داوران
دیار غرب نمیباشند ولی ضامن سرنوشت و فرمانرواي مردم تیرهگون دومین سرزمین پهناور جهاناند و دلیل و برهان فراهم
میسازد که از هیچگونه اقدام احتیاطی که موجب پایندگی این توفیق که ارجمندترین میراث فن کشورداري است که تا حال به نوع
صفحه 69 از 438
بشر ارزانی شده است فروگذار ننمایند.
تاریخ و جغرافیا-
اما اگرچه ارتباط ایران با مسائل کلیتر سیاست آسیائی عمدهترین منظوري است که من پیوسته در سر داشتهام، مقصود دیگري نیز
که اهمیت آن به هیچوجه کمتر نیست همواره در مدنظرم بوده است و رفته- رفته خواه به مناسبت دامنه وسیع موضوع و یا عظمت
آن تمام فکر و خیالم را فراگرفته است تا آنجا که با خشنودي خاطر معتقد شدهام که همان موضوع منظورم در تألیف این دو مجلد
بوده است و آن میلی وافر است که وصف ایران کنونی را علاوه بر روابط خارجی آن چنانکه بایدوشاید باز نمایم و راجع به ایالات
و اهالی آن و تأسیسات و مشخصات آن و مناظر و شهرهاي آن و کاخها و معابد و آثار مخروبه
ص: 23
آن شرح اجمالی بیان کنم و ماجراي ورودش را به دوره قرن حاضر (نوزدهم) و بخصوص نیمه دوم این قرن (مدتی که کموبیش
همزمان عهد سلطنت پادشاه فعلی است) در جرگه سیاسی ملل و مساعی آن را در انس گرفتن با جامه بیقواره تمدنی که به صورت
ناهنجاري بر قامت او افتاده است شرح بدهم تا اینکه هرکسی که به نحوي از انحاء مشتاق درك این حقیقت باشد که ایران دوره
ناصري چه وضع و حالی دارد و چگونه باید به آن سرزمین رسید و بعد از ورود در آن کشور به کجاها رفت و در پی چه بود و چه
دید و راجع به آن سابقا چه کارهائی شده است و دیگران چه اکتشافی نموده و یا مطلبی گفتهاند و از چنین فردي چه کار تازهاي
ساخته است شاید طی این اوراق دستگیر او بشود و در اینجا نه فقط به گزارشی در باب وضع موجود دسترسی مییابد- شرح زمان
زودگذر- ولی رويهمرفته از فصلی به فصل دیگر جریانات و وسایلی را که آن دولت برانگیخته است خواهد شناخت و تنها از
طریق وقوف بر این چیزهاست که وي خواهد توانست مسائل مطمح نظر را دریابد و یا اینکه قادر به اتخاذ نظر از لحاظ پیشبینی
وضع و حال آینده شود.
خلاصه من سعی خواهم نمود که در باب ایران همان خدمتی را انجام بدهم که نویسندگان زبردستتري راجع به بسیاري از
کشورهاي دیگر که واجد اهمیت مشابهی بودهاند کردهاند، چون دو قرن است که هیچ نویسنده انگلیسی به تنهائی راجع به ایران
درصدد برنیامده است که تصویري جامع و تمامنما از آن سرزمین پادشاهی فراهم و تقدیم کند.
مسافرت-
در خاتمه هرگونه داستانهاي گوناگون یا پیشآمدها را در حدود امکان به متن خواهم افزود چون اگر این کار نشود مطالب تا
اندازهاي خشک و خشن خواهد نمود ازاینرو شرح زندگانی مسافرین را در مشرق زمین و ماجراهاي تازه ولی به ندرت حائز
اهمیت مربوط به مسافرتم را هم بیان خواهم کرد.
ص: 24
بستگی ملت ایران با ما-
اصل و تبار ایشان با ما یکی است. «1» به نظر نمیرسد که علاقهمند ساختن مردم انگلیس نسبت به ملت ایران کاري دشوار باشد
سه هزار سال پیش نیاکان آنها نجدهاي بلند کانون مرموز آریائی یعنی همانجا و محلی را که اجداد ما هم در آنجا تولد یافتهاند،
ایرانیان نخستین خانواده «2» ترك نمودهاند و پیدا کردن محل آن هنوز مورد کاوش مداوم ولی بکلی بیحاصل دانشمندان است
هند و اروپائی بودهاند که به آئین پرستش خداوند یگانه گرویدهاند.
زردشت که از لحاظ تقدم دومین مربی بزرگ دینی مشرق زمین است از میان آنها برخاسته است. اگر واقعا چنین کسی اصلا ظهور
و از همانجاست که دین وزین اهورامزدا پدید آمده است. سپس کتاب اوستا تدوین یافت و با آن «3» کرده باشد
______________________________
1)- نگرانی من این است که در ذهن بسیاري از افراد انگلیسی، ایران غالبا یادآور داستانهاي هرودت و اشعار تامس )
مشهور است و جواهرات شاه است. رويهمرفته هرودت بیشتر « لالهرخ » شاعر انگلیسی که تحت عنوان )Thomas Moore( مور
مطالب تاریخی نوشته است نه حکایت و اصالت. جواهرات شاهی هم شکبردار نیست، ولی با ابراز تأسف اظهار میدارم که
مسؤولیت سنگینی بر شانه جناب مور افتاده است که شرح و تصویرش راجع به ایران همان اندازه نارسا و مقرون به درستی است که
لندن شبیه قصر نفیس بو عبدیل (کاخ ابو عبد اللّه آخرین امیر مسلمان قرطاجنه. م) است )Leicester( بناي الحمرا در میدان لسستر
و گلهاي نهربند امیر با بلبلهاي آن بهمان پایه واهی و خیالی است و شرابهاي عنبرین قشم با سرزمین بیآب و علف قشم حقیقی
شاعر هم گفته است: )Luttrell( منافات دارد چنانکه لوترل
مور عزیزم میگویند که سرودهاي تو را همیخوانند آیا این حرف راست است اي مرد خوشبخت؟ »
« در شبهاي مهتاب به زبان فارسی در راسته خیابانهائی از شهر اصفهان
وي بایستی که (در این شعر) به جهالت شاعر و همچنین با طبع خودخواهی او مزاح کرده باشد.
صفحه 70 از 438
2)- من بیاطلاع نیستم که این روزها بعضیها اظهار میدارند که آریائیها اصلا از آسیا نیامدهاند ولی در حالحاضر از قول تئوري )
F .B( 1890 ) ترجمه جوونز ) « قدمت تاریخی ملتهاي آریائی » مندرج در کتاب او )Scharder( سارماتها و دکتر شردر
1890 ) و یا فرضیه آقاي ) « ریشه نژادي آریائیها » در کتاب او )Canon A .Taylor ( یا فرضیه کانن اي. تایلر ).Jevons
که اسکاندیناوي سرزمین اصلی ایشان بوده تردید مینمایم که مبادا بانی نظریه سومی و نظریات دیگري که هنوز Ponka پونکا
ابراز نشده است بشوم.
با نهایت شهامت به سال 1890 )J .Schmidt( ازاینرو من همان نظریه دیرین آسیائی را ترجیح میدهم که پروفسور جی. شمید
در مقالهاي در سالنامه آکادمی سلطنتی برلن انتشار داد.
3)- لازم است این شرط را هم بکنم. چونکه دیده میشود که دانشمند صاحبنظري مثل پروفسور دارمستتر در شخصیت زردشت )
هیچ وجود عینی نیافته است و او چیزي بیش از مخلوق همهجا ورد زبان افسانه طوفان (نوح) نیست.
ص: 25
آتشی برافروخته شد که هرچند در مهد اصلی خود خاموش شده است ولی شعلههاي لرزان اما استوار آن هنوز در پناهگاه غنی و
قرین آسایش بمبئی فروزان است.
درام تاریخ ایران-
وقتی که از مدارج عالی و پرشکوه تاریخ ایران به پائین مینگریم با نامهاي بسیاري برمیخوریم که از دوران کودکی در خاطرمان
مانده است و اگر بخش داستانی آن را هم به این عنوان که به دوره اساطیري تعلق دارد و این نکته در مورد ایران غامضتر و
ناشناختهتر از کشورهاي دیگر است کنار بگذاریم باز اسامی پادشاهانی مانند کوروش و داریوش و خشایارشا و اردشیر را خواهیم
دید که کتیبههاي ایشان هنوز آوازه عظمتشان را از تالارهائی که از آنجا فرمانروائی مینموده و جشنها برپا میداشتهاند منعکس
میسازد، و افراد و اتفاقات پیدرپی و درخشان که گاهی از بدایع روزگار و زمانی هم از فجایع جهان بشریت بودهاند، مانند
اسکندر و چنگیز و تیمور و نادر در دورههاي مختلف با آثار آتش و خون در صحنه تاریخ ظاهر شدند. مخوفترین روز امپراتوري
اخیر روم وقتی بود که لشکریان کراسوس در دشت کرخه تارومار گردید. دوبار قیصران رومی در پیشگاه یک فاتح ایرانی یا
نیمهایرانی سر تسلیم پائین آوردند.
یکی هنگامی بود که امپراتور والرین تا زیر رکاب شاپور اول گردن فرود آورد و دیوژن امپراتور روم نیز اسیر الب ارسلان یعنی آن
شیر کلان شد و مرگ امپراتور سومی در میدان جنگ یعنی ژولیان نامدار براي شاپور دوم فتح و ظفر بیارزش و کمتري از پیروزي
در صحنه کارزار نبوده است و دوبار هم در عهد خسرو انوشیروان و باز در دوران نوادهاش خسرو دوم یا خسرو پرویز خطوط مرزي
ایران تا مدیترانه امتداد یافت و هیبت و اسلحه لشکریانش تا سامان امپراتوري بیزانس را فراگرفت.
سپس دوران شمشیر عمر و گسترش عالمگیر قرآن فرارسید. در دورههاي آینده هم نامهاي درخشان ابو علی سینا و فردوسی و عمر
خیام و سعدي و حافظ زیور تاریخ ادبی ایران شد و براي این کشور میراث فناناپذیر بلندنامی و افتخار باقی گذاشت. سرانجام
خاندانی محلی و یک مذهب همآهنگ ایرانی ظهور نمود و نام شاه عباس کبیر تا این لحظه با آنچه در عرض سه قرن تاریخ ایران
دال بر پایداري و بزرگی است قرین بوده است.
ص: 26
آثاري از نامهاي کوچکتر و جنگ و جدالهاي داخلی و مبارزه بین المللی که طی آن روس و انگلیس وارد صحنه شدند ما را
وارد مرحله معاصر میسازد. در همین روزگاري که قلمروي متضاد و در عین حال نیکاستوار در زیر فرمان سلسلهاي ترك نسب
است و چهره اینک نیکآشناي ناصر الدین (شاه) را به رخ مردم جهان میکشد. اگر ایران سبب دیگري هم در زمینه جلب قدر و
احترام نمیداشت دست کم یک تاریخ بادوام و پایدار دوهزار و پانصدسالهاش وجه امتیازي است که فقط معدودي از کشورها را
امکان ادعاي آن است.
ارتباط انگلستان و ایران-
بعلاوه وجه ارتباط خاصی نیز بین ایران و کشور ما در دورههاي مختلف و بخصوص در قرن حاضر وجود داشته است که درخور
توجه هر فرد انگلیسی است و هیچ پژوهنده تاریخ ملی ما نباید از آن غفلت نماید.
از روزگار قدیم در سلطنت ادوارد اول نمایندهاي رسمی از انگلستان به دربار ارغوان- خان فرمانرواي مغول که ایران هم جزو قلمرو
او بود اعزام شد و در حدود سه قرن بعد از آن هم فرستادهاي نامههائی از جانب ملکه الیزابت نزد دومین پادشاه دودمان صفوي برد
و سفیري از طرف چارلز اول به ایران رفت ولی همینکه به آنجا رسید درگذشت. در قرنهاي شانزدهم و هفدهم اقدامات
شهامتآمیزي از ناحیه عمال انگلیسی معمول گردید تا رابطه تجارتی را با ایران از طریق شمال اروپا و دریاي خزر برقرار سازند. بین
این دو مرحله پیشرفت روزافزون نیروي دریائی بریتانیا راه تجارت به ایران را از طرف خلیج فارس باز کرد و سهمی از این تجارت و
نظارت بر آن را به کشور ما داد. سرانجام نیز در ابتداي قرن حاضر دوره سیاست مناسبات نزدیک ایران و انگلستان آغاز شد که
صفحه 71 از 438
هرچند دوبار در اثر قطع رابطه سیاسی و یک دفعه هم بواسطه پیشآمد جنگ دچار تعلیق گردید، ولی از آن پس همواره برقرار
مانده و موجب پیدایش چند مورد برازنده نیکنامی بزرگ شده است و با آنکه با اقداماتی ابلهانه و گاهی نیز شرمآور مشخص
گردیده و ناگواري- هاي ملاحظات دریغآمیز مالی و چندي هم با دوره بیعلاقگی نامعقول توأم شده
ص: 27
بود باز دو ملت را از لحاظ مصالح سیاسی بیش از میزانی که کشور ما را با هر دولت مستقل دیگر آسیائی پیوند میدهد، مربوط
ساخته است.
تقسیمات چهارگانه مسافرت-
اشاره
تذکرههاي بسیاري از این ادوار و حاصل کار بعضی از افراد در شرحی که اینک به آن میپردازم بیان خواهد شد. مسافرتم به چهار
مرحله قسمت شده است که هرکدام واجد جنبه تاریخی یا اهمیت سیاسی و احوال خاص طبیعی مختص به خود خواهد بود و به
ترتیب راجع است به نواحی شمال شرقی و مرکزي و ایالات جنوب غربی ایران و راجع به خط سیر آبی جنوب است که یا شخصا
عبور کردهام و یا درباره مناطق مجاور آنکه حاصل سیر و سفرهاي من به شرح زیر بوده است میباشد:
-1 سفري با اسب به مسافت 850 میل از میان ایالت مرزي خراسان و از آنجا به تهران پایتخت ایران.
-2 مسافرت خوشآیندتر دیگر به مسافت 800 میل بازهم سواره از تهران تا بوشهر.
-3 مسافرتی از جنوب به طرف شمال در شط العرب و رودخانه کارون.
-4 مسافرتی با کشتی در خلیج فارس.
-1 خراسان
اشاره
ابتدا خوانندگانم را در بقایاي سرزمینی که روزگاري امیرنشین مقتدر خراسان بود سیر میدهم و آن مشتمل بر مرو تا خیوه به
ضمیمه هرات و قندهار تا حدود رودخانه جیحون است. این ایالت که بوسیله کوههاي ناشناخته و گردنههاي غیرقابل عبور کاملا
محصور شده است با آنکه از وضع ممتاز دیرین خویش فرو- افتاده است در درون خود جلگههائی دارد که متضمن آثار قدیمی
حاکمنشین مشهور آن است و لااقل داراي یک شهر با شهرتی جهانی است ولی خواهیم دید که کانون مسائل و اموري است که
اهمیتی نقصانناپذیر و ارزش و اثر خاص دارد، و صدها سال میدان زدوخورد نژادها و در معرض مرگ و تلفاتی بوده که
ص: 28
از جنگ و ستیز عادي نیز بیشتر آفتخیز بشمار میرفته است و شاید ضایعات شدید جانی آن به تناسب وسعت خاك بیشتر از حد و
اندازه هر قسمت همانند دیگر نواحی آسیا بوده است و در همین لحظه و حال نیز شاهینها از جهات شرقی و شمال در پروازند و در
سربازخانههاي ماوراء خزر و شوراهاي صحاري ترکستان سرنوشت مشهد مورد بحث و مذاکره است.
ایالات مجاور-
در ضمن تقریر مطالب این قسمت از مسافرتم هم طبیعی و هم به اندازه حجم و ظرفیت این دو مجلد ضروري است که آخرین
اطلاعات راجع به ایالات و نواحی مجاور را هم بنویسم اطلاعاتی که تماما حاصل تحقیقاتی است که در حین سیروسفر خود در آن
حدود انجام دادهام و همه آن بوسیله صالحترین افراد بصیر نیز مورد رسیدگی واقع شده است و این اطلاعات شامل سرحدات ایران
و افغانستان و قضیه سیستان در شرق یعنی در همان حدود و سامانی است که هر- لحظه در معرض بحرانی سیاسی است و گاهی نیز
این خطر حدت تمام دارد و در همانجاست که مسئله غامض مرز هندوستان چون عامل سهمگینی همه وضع و حال این منطقه را
تحت الشعاع قرار میدهد.
همچنین راجع به ایالات ساحلی ایران در کنار دریاي خزر در همان ناحیتی که از لحاظ شرایط طبیعی تفاوت حیرتآوري دارد بنظر
میرسد که آنجا با نقطه دیگري ممکن است اشتباه شود، نه آنکه ادامه وضع و حال طبیعی سرزمین ایران باشد. در جهت شمال
غربی و ایالات غربی شهرهاي بزرگی هست با جمعیتی متفرق و بیگانه و آثار خللناپذیر باستانی. به همین منوال وقتی که به نواحی
جنوبی ایران میرسیم اطلاعاتی هم درباره آن ایالات و نقاط دورافتاده که کمتر هم شناخته شده است یعنی جنوب شرقی و جنوب
غربی بیان خواهم کرد. همان نقاطی که دیرگاهی در مقابل علاقه مرکزیت که مقتضی عهد و زمان بوده استقامت نموده است و
صفحه 72 از 438
هنوز هم با اشکال مختلف چهره شورش و سرکشی بومی و بیابانی خویش را که روزگاري عین وضع و حال جامعه ایرانی بود نشان
میدهد.
ص: 29
-2 ایالات مرکزي
اشاره
سپس سفرم را به سوي تهران دنبال میکنم. در اینجا از درباري دیدن خواهیم کرد که میگویند سابقا از حیث شکوه و جلال با
دربار مغول کبیر برابري مینمود و دولتی خواهیم دید که غیر از چین هنوز شرقیترین دستگاه مشرق زمین است و شهري که وصف
و حال اختصاصی پایتختی آسیائی و تجملات اروپائی را توأم دارد و از آنجا راهی که فقط به نود میل آن نام راه میتوان داد ما را
به قسمتهاي پیوسته نجد عظیمی میرساند که میزان ارتفاع آن 4000 تا 5000 پا از سطح دریاست و این فلات در قلب ایران واقع
شده است و رشتههاي جبال الوان آن مانند دندانههاي اره بین دو دریاي جنوب و شمال به هم میپیوندد. در دشتهائی با
وسعتهاي متفاوت که در پیرامون آن دیده میشود به صورت شهرهاي وسیع ولی مخروب، آثار آشکار شکوه و جلال گذشته و
طرز حکومت ناهنجار شرمآور و انحطاطی داخلی را خواهیم دید. شهر قم از ماوراي حجاب تعصب و ریخت اسرارآمیز خویش
زرقوبرق گنبدهاي زرین خود را که بر مزار مقدسان و آرامگاه پادشاهان واقع است نمایان میسازد. اصفهان با شکستگی کاخهاي
ورافتاده و هزاران جریب باغ و بوستان عاطل و پلهاي چند طبقه که روزگاري محل رفتوآمد جمعیتی که بالغ بر 650 هزار نفر بود
حاکی از داستان دوره و زمان جالبنظر عمیقتر است. هرچند که در بازارهاي پرسروصدا و پرآمدوشد آن هنوز هم علایم فعالیت
تجارتی و رونق و رواج دادوستدهاي ملل به نظر میرسد و شیراز که روزي جلوهگاه غزلهاي دلنواز حافظ و حکمت متقن سعدي
بود آرامگاه این شاعران نامی را کماکان نگهبان است و گرامی میدارد، ولی باغهاي نشاطانگیز و فوارههاي چرخان و عمر و حیات
پروانهوارش همان راهی را سپرده است که نغمهسرایان مدح و ستایش آن رفتهاند و حال فقط شبحی از آن باقی مانده است.
در جوار این محل علاوهبر این ویرانههاي اخیر در فواصل محدود ضمائمی گویا از آثار باستانی یادگارهاي بسیار نفیس از روزگار
قدیمتر است. در اینجا
ص: 30
در میان جلگه هنوز مزار مرمرین سفیدي هست که با احتمال قوي تابوت طلائی و پیکر کوروش را زمانی در برداشته است. در
مسافتی که چندان دور نیست مقبره داریوش از لبه بریده پرتگاه عمودي تختهسنگی دیده میشود. روبروي آن در بارگاه شاهنشاهی
تخت جمشید ستونهاي واژگون و لرزانی هنوز برپاست و در میان انبوه آثار کهن حجاریهائی که زیور کاخ خشایارشا و تالارهاي
دربار اردشیر ثانی بوده نمایان است.
بناهاي قدیمی-
اگر اندکی در میان این آثار باستانی که پیوسته یادآور دوران گذشته است درنگی کنم سزاوار سرزنش نخواهم بود. این آثار در
نظر ما آشکار میسازند که به همان ترتیبی که ایران دوره قرون وسطی با ایران جدید از لحاظ ثروت و جلال بسیار متفاوت بوده به
همان قسم ایران باستانی زمان هرودوت و گزنفون هم از جهات عظمت و جلال بیحد و قیاس بر ایران قرون وسطی تفوق داشته و
هنوز باوجود وضع و حال ویران خود بیشتر مورد تکریم و احترام است.
با آنکه من به شرح و بیانی راجع به این ابنیه قدیمی و تاریخی خواهم پرداخت درباره جزئیات معماري و مهندسی آنها چیزي
نخواهم گفت چون اینگونه مطالب را در کتابهائی که بیشتر جنبه فنی دارد نیک میتوان یافت، ولی از آخرین اطلاعات علمی و
حاصل کاوشها یاد خواهم کرد، زیرا که من به هیچوجه با آن دسته از افراد همفکري ندارم که با شتاب از سرزمینی میگذرند، با
این خیال که یادداشت- هاي سطحی و کوتاه جهانگردي ممکن است جانشین زحمت و کار گروه بیشماري از دانشمندان و اهل
تحقیق شود. یک سیاح تاریخنویس که در پیش نفس خویش قدر و احترامی دارد با تقدیر و امتنان از نتیجه کار و تحقیقات ایشان با
در کارهاي فکري خود به قدر وافی و کافی از علم و » : نویسنده قرن هفدهم بهرهمند میشود که نوشته بود «1» همان رویه تاورنیه
دانش و زباندانی و جغرافیا و نقشهها و کتابهاي مسافران پیشین الهام یافتهام که بدون آن مسافران عادي به آسانی و با آن همه
نظم و کمال نخواهند توانست موضوعات را دریابند
______________________________
سیاح فرانسوي. Tavernier-(1)
ص: 31
صفحه 73 از 438
و از آنها انفرادا و یا براي استفاده دیگران بهرهمند شوند، ولی در عینحال انسان باید سعی نماید که به وسیله نکتهسنجیهاي
«. شخصی و انتقاد درست شرح مستقل و جداگانهاي از آنچه به رأي العین پی برده است بازگوید
-3 ایالات جنوب غربی
در انتهاي جنوب غربی توجه شما را به گوشهاي از این کشور جلب خواهم کرد که آنجا در طبیعت به حد وفور نعمتهائی هست
که گاهی انسان از آن تمتع یافته و زمانی هم ابراز نفرت کرده است در آنجائی که رودخانههاي قابل کشتیرانی از میان دشتی
میگذرد که روزگاري کشتوکار عالی داشته هرچند که اینک به صورت اراضی عاطل و ریگزار درآمده است. در همان جائی
که اقدامات وسیع آبیاري یادگارهاي پایدار این صنعت و کار و نشانه جنبوجوش عمومی بوده است که شاید قرون آینده هم نظیر
آن را پیش نخواهد آورد، اکنون اسکلههاي درهمشکستهاي در میان آبهاي متروك در زمینهاي بیحاصل فراافتاده است. در آنجا
سابقا کرانههاي رودخانه را شهرهاي بزرگی آراسته بود و ستونها و تالارهاي کاخهاي عظیم بر رأس تپههاي بلند قرار داشت و
پادشاهان جلیل القدر چون کوروش و داریوش و اسکندر و شاپور یا از برکت فتح و ظفري خطیر بر آن حدود دست یافته بودند و یا
هنگام عبور به منظور تمتع از وسایل تجمل و آسایش بیهمتاي آن، چند صباحی در آن محل استراحت کردند. در این مورد اندکی
تأمل نموده خاطرنشان میسازم که جرقههاي صنعت و تجارت را که اخیرا در این ناحیه تجدید گردیده است نسل حاضر نباید بدون
اینکه آنرا به شعلههاي فروزانی تبدیل ساخته باشد تحویل آیندگان بدهد.
این ناحیه خیالانگیز در کنار محل معروفتر دیگري متعلق به دوران قدیم واقع است. کرانههاي آن بوسیله مصب پهناوري شستشو
میشود که آبهاي مشترك دجله و فرات را به خلیج فارس میرساند. در آنجا ما به سرزمینی میرسیم که در روایات مقدس و
تاریخ کفار قدر و مقام برابر دارد ما میتوانیم بوسیله
ص: 32
عبور و به محل مرموزي ورود کنیم که در آنجا در میان انبوه ظروف گلی و خشت ویرانههاي قصور «1» کشتی از جلو جنات عدن
سنگی و معابد رواقدار و برجهاي بابل بانگ کتیبههاي بخت النصر شنیده میشود در همانجائی که دانیال نبی موعظه میکرد و
اسرائیل گریست و اسکندر از بین رفت. اینک ما در رودخانه بر دروازه بصره ایستادهایم که لنگرگاه سندباد بحري- کریستوف
کلمب روزگار قدیم- بشمار میرفته و براي ما نیز مقدور است که بر حاشیه طاق رفیع تیسفون صعود و در انتهاي افق رأس منارهها
و درختان خرماي شهر بغداد را تماشا کنیم.
-4 خلیج فارس
سرانجام هرگاه با کشتی کرانههاي جنوب ایران را سیر کنیم توجه خواننده را به سرزمین و دریائی جلب خواهم نمود که راجع به آن
در وطن من اطلاع کافی ندارند یعنی طوایف جنگجوي عرب و حرفه و کار دزدان دریائی و بندري که اینک بیجان و متروك
افتاده است ولی در سابق آوازه شهرتشان سراسر اروپا را فراگرفته بود، آبهائی که جولانگاه کشتیهاي تجارتی پرتغال و هلند و
انگلستان بود. اگر در این مورد بعضی از مطالبی را شرح بدهم که رويهمرفته تاروپود تاریخ شده است و از لحاظ کشور و نژاد ما
هم اهمیت خاص دارد ضمنا خواهم توانست نشان بدهم که انگلستان در این دوره و زمانی که کار جنگ و جدال یا گردآوردن
ثروت و مال دیگر حدتی ندارد باز ابهتی را که از آغاز حرفه فتح و پیروزيهاي آسیائی خویش بدست آورده است کماکان
محفوظ داشته و هنوز نام بریتانیا در آن آبهاي دورافتاده نشانه نظم و آزادي است.
شرق تغییرناپذیر-
این گفتارها مضامین داستانم خواهد بود که چون با رویدادهاي طبیعی ولی غیرمتداول سیروسفر در شرق توأم شود ممکن است
حتی در نظر خواننده بیقید هم نامطلوب ننماید و از این کار نیز ابا نخواهم داشت که هنگام بازگشت از دوران قدیم با همه وقایع
آن به زمان حال که این همه
______________________________
Garden of Aden-(1)
ص: 33
قرین انحطاط و غمانگیز است باعث آزردگی خواننده شوم. در سرزمینی که خطآهن نیست در واقع لطف بیکرانی فراهم است. در
اینجاست که هنوز در بسیاري از نواحی اهالی عادات بومی و راه و رسم زندگی آسیائی خود را نگاهداشتهاند و باوجود دق البابی
که بر سراي ایشان شده است هنوز بیدار نشدهاند. پنجاه سال دیگر طرز شهرسازي در ایران شاید مقداري از جذبه و جلال پایتخت
را نابود کند و وضع اختصاصی آمیخته باوقار و عقبماندگی آن از میان برود. اما در حال حاضر ایران شرقیترین کشور مشرقزمین
است و با آنکه شاید طبقه اشراف ایران سوار درشکه روسی شوند و تاجر ایرانی از ساعت ساخت فرانسه استفاده کند و دهاتی
صفحه 74 از 438
ایرانی از پارچه منچستر جامه بدوزد، ولی قلب ملت هنوز همان است که بود و با رفتاري تعصبآمیز (که همیشه مایه تأسف نیست)
را شاهد بیاورم: «1» به سبک و نظم دیرین وابسته است در اینباره جا دارد سخنان حکیمانه شاردن
آسیا مانند اروپا نیست که تغییرات پیدرپی و کموبیش در وضع و شکل امور از قبیل عادات و رسوم و ساختمان و باغبانی و امثال »
آن حادث شود در شرق همهچیز بر شالوده ثبات است عادات مردم آن در روزگار ما همان است که طی قرنهاي گذشته بوده است.
ازاینرو انسان میتواند به جرأت اظهارنظر کند که در آن مناطق جهان صورت ظاهر اشیاء و امور (مانند آداب و عادات ایشان) در
حال حاضر به همان منوال است که از دوهزار سال پیش بوده است مگر آن تغییراتی که بوسیله مذهب در بعضی چیزها راه یافته
« باشد که چندان درخور توجه نیست
گیرندگی پایدار آن-
پس بگذارید در اینجا سعی کنم آنچه را که کمو بیش آگاهم و رمز آن بر خودم نیز درست آشکار نیست به نحوي براي دیگران
در یکی از نامههاي خود در باب تب «2» توضیح دهم یعنی آن گیرندگی عجیب و غیرقابل وصف مشرق زمین را. آقاي استانلی
مرموز سودان که ژنرال گوردون و دلیران دیگر را در واديهاي ناشناخته افریقا هلاك ساخته و بازهم افراد بسیار دیگر را
______________________________
33 گیرندگی پایدار آن - ..... ص : 33 سیاح معروف فرانسوي. ایران و قضیه ایران ج 1 Chardin-(1)
Stanely-(2)
ص: 34
براي رفع اشتهاي خود به این مغاك خواهد کشانید، یکچنین بیماري مسري هم به نحو خفیفتري مرد مسافر را به آسیا میکشاند
و او را علیرغم موانع بیاهمیت مدت و مسافت با شوق سیاحت افروخته میگرداند. شاید علت آن پهناوري سرزمین و دشتهاي
وسیعی است که بدون وقفه به کوهستانها منتهی میشود و کوهستانهائی است که عقب آنها دشتهاي عظیمی است یا کورهراههائی
است که جاده ندارد یا جادههائی است که آبرو ندارد و اختیار کاملی است که انسان در انتخاب سرعت سیر و نحوه مسافرت دارد
و لذتی است که از ترك مراسم عادي زندگی و حرکت در سرزمین مأنوس خودمان به انسان دست میدهد. تا اندازهاي هم باید
علت آنرا به ارضاي روح استقلال و اتکاي بهنفس نسبت داد که خیل خدم و حشم نتوانسته است آن را ریشهکن سازد و آن حس
ماجراطلبی است که قرن نوزدهم نیز موفق به زایل کردن آن نشده است یا شاید در مشرق زمین که زندگی و محیط آن هزاران سال
است بدون تغییر برجاي مانده و طوایف کوچنشین مانند ابراهیم تورات هنوز با گلههاي خود در ترددند و زنها مثل ربیقه (ربکا)
مشک خود را از چاه پر میکنند و راهزنان وحشی مصایب ایوب بیخانمان را زنده نگاه میدارند. انسان مغرب زمین مثل مار پوست
میافکند و از جلد مصنوعی تمدن بیرون میآید و احساس میکند که دوباره به اصل موروثی خود ملحق شده و همان هوائی که
نوعش را پرورانده است مجددا استنشاق میکند.
فرق بین مشرق و مغرب زمین-
در میان تضاد بارز و دائمی که بین شمایل و اسباب زندگانی در شرق و غرب هست راجع به یک مورد جالبتوجه آن هیچ
احتیاجی به مبالغه نیست و عاديترین مسافر به شرق واقعی هم از توجه به حدت غرابت آن غفلت نخواهد نمود. کشورهائی که نه
بندري دارند و نه بارانداز نه خطآهن یا ایستگاه نه شاهراه یا خیابان (به معیاري که در غرب داریم) نه مسافرخانه یا مهمانسرا نه
تختخواب یا میز و صندلی ولی در همان دیاري که اگر مسافر زین و برگی داشته باشد و قدري هم صابون، بحد وافی اسباب سفر
فراهم خواهد داشت، چنین ممالکی با اختلافی کموبیش کافی با کشور ما فرق دارند
ص: 35
و همین عین مطلوب فرد مشتاقی است که طالب تنوع باشد. آیا هیچگاه لطف عمامه یا دیدن هیکل مرموز چادر به سرانی که
زناناند و از کوچههاي گردآلود میگذرند از نظر ما پنهان مانده است؟ در نزد ما آن چشماندازهاي بیمانع و حصار و چمنزارها و
کشتزارها چه اندازه تازه و بدیع است در جائی که در هواي صاف و شفاف آن ریزترین چیزها از فاصله چندین میل قابل تشخیص
در سامانی که شهرها از دود محصور نشده است و بامهاي هموار لوله بخاري یا دودکش ندارند و چه سکوت محض و «1» است
مقاومتناپذیري که در پهناي خالی و خلوت آن هست که با سروصداي بیشمار روستائی که در کشور ما دیده میشود تفاوت
بسیار دارد و چه هواي قابلستایشی که هرگز از پرده مه و بخار پوشیده نیست، ولی همان سرزمینی که خورشید از فراز سر، راست
بر تن انسان فرومیتابد.
افراط و تفریط در ایران
در هیچ کشوري از آسیا که من دیدهام اختلاف کلی بین صورت ظاهري منظرهاي شرقی و اروپائی زنندهتر از ایران نیست. این کار
دشواري است که براي خوانندگان انگلیسی که راجع به طبیعت فقط تصور و میزانی دارند که در غرب دیدهاند درست بازنمایم که
صفحه 75 از 438
بین این دو چه تضاد بزرگی وجود دارد. در اروپا کوهها غالبا رنگ آبی یا ارغوانی دارند در ایران سرخفام یا گلگون یا به رنگ
خرمائی است.
جلگهها در اروپا هرگاه پوشیده از کشت و چمنزار نباشد خاك نرم سرخرنگی دارد. در ایران جلگهها فقط بوسیله راه آبهاي
خشکی که در آن هست از بیابان گندمگون قابل تمیز است. یک دهکده خاص انگلیسی خانههاي تکتک روستائی دارد که غالبا
زیبا و نیمی از آنها در میان درختان دلپذیري پنهان است یک ده معمولی ایران شامل مشتی خانههاي گلی محقر که بیشتر آنها شکل
عمودي و افقی بیریختی دارد و حیاط آن بوسیله دیوار گلی وارفتهاي حفاظت میشود. غیر از ایالات کرانه خزر و چند جلگه
کوهستانی در ایران جنگل نیست
______________________________
1)- من از مسافت تقریبا 20 میلی شیء ریزي مانند کلبه یا بنائی را مشاهده کردهام و هر مسافري در ایران منظره مداوم سراب و )
حرمان رسیدن به آنرا اعتراف دارد.
ص: 36
و به ندرت چوبی یافت میشود که درست لایق این نام باشد. ممکن است انسان روزها در حرکت باشد بدون اینکه ساقه علفی
مشاهده کند. رودخانهها کناره آراستهاي ندارند و جویبارها با ریزش بر سنگ کف و صدا تولید نمیکنند. یا طغیان آب شما را از
حرکت بازمیدارد و یا اینکه در حین عبور از میان پیچوخمهاي غمانگیز راهها حتی سم اسبتان خیس نمیشود.
تناقض طبیعی-
به نظر من پس از چندي این احساسات به حد زیادي سست و عادي میشود. در مبانی و شرایط زندگی شرق انگیزه جاذبه لایزال
بیشتري هست تا تفاوتی که بین زندگانی مشرق و مغرب زمین وجود دارد. این تضاد در جمادات و در میان افراد نیز دیده میشود.
دشتهائی بیکران ناگهان و تقریبا بدون موج و شیب به گردنههاي باریک و غیرقابل رسوخ منتهی میشود.
یک نقطه ویران بیرنگورو و ملالانگیز در فصل زمستان به علفزار هرزه و بیدوام با هزاران گل و گیاه در فصل بهار تبدیل
میشود حتی در منطقه خرم و مزروع همینکه از حوزه دلپذیر آبیاري دور شویم باز صحراي خشک و سخت شروع میگردد و این
دگرگونی به همان اندازه مخوف مینماید که گذشتن از عالم هستی به دیار مرگ ترسآور است. گرماي مطبوع نیمروز در پائیز و
زمستان در هنگام شب و لحظات قبل از برآمدن آفتاب به سرماي شدید مبدل میشود و با این ترتیب چنین مینماید که عزم طبیعت
این است که با ضربات عاري از اعتدال شگفتآور خویش ضرب شستی نشان بدهد.
کیفیات زندگی-
چه اندازه نیز شهرها و اهالی با آنچه همواره در پیرامون ایشان آشکارا دیده میشود نیک همآهنگاند. آثار عظیم باستانی که
نمودار گذشته قرین آبادانی و اقتدار میباشند از میان ویرانههائی که متروك و خیمهگاه آوارگان شده است سربلند کردهاند.
کودکان نحیف و نیمهجان به مردانی برومند مبدل میشوند. از طرف دیگر با طی شدن دوره شادابی زنانه در عنفوان شباب موسم
فساد عاجل و زشتی وصفناپذیر فرامیرسد و شهري که بوسیله باغ و بوستان
ص: 37
احاطه شده است و از مسافت دور بسیار دلپذیر مینماید چون نزدیکتر برویم انبوهی از آلونکهاي گلی است. چنانکه در بیرون
این خانهها که فقط شامل دیوارهاي گلی بیرنگ و ریخت است نام و اثري از باغچه و منبع آب نیست و نه آن ذوق و سلیقهاي که
گاهی در داخل خانهها دیده میشود. ازاینرو در آنجا ظاهر آدمی حاکی از طبع متباینی است که در نهاد اوست. فرد واحدي در
یک لحظه از فرط غرور خدا را بنده نیست و در لحظه دیگر بندهاي عاجز و فرومایه است.
با اینکه ایرانیان آشنائی قابلملاحظهاي با مبانی تمدن دارند باز این مانع از آن نیست که تعصبات چرند و خرافات هم داشته باشند.
مذهب گاهی در نزد ایشان به حالت رکود و فراموشی است و زمانی نیک بارز و عیان است. لحظهاي غضب تعصبآمیز آنها را
برمیانگیزد و لحظه بعد به صورت انکار وجود خدا و رسول ظاهر میشود. دولت، هم شأنی پدرانه دارد هم فطانت ماکیاولی، از
جهت سادگی سازمانی خود حامی و پدرانه است و از لحاظ مهارت در تمشیت امور ماکیاولی است. زندگانی هم باشکوه و عالی
است و هم عاري از پاکیزگی است. مردم هم مایه بیزارياند و هم اصالت و نجابت دارند و کارنامه زندگی سرشار از افسونگري
است.
سفرنامهها-
پیش از ختم کلام میل دارم سخنی چند در باب کتابهائی بنویسم که در کار ایرانشناسیام به آنها دسترسی یافتهام بخصوص
سفرنامهها و کتب تحقیقی و اکتشافی. کمتر کشوري که تا این اندازه کم مسافر داشته این همه زیاد کتاب و آثار راجع به آن
تصنیف شده است. دلیل این کار هم روشن است.
صفحه 76 از 438
تصنیف شده است. دلیل این کار هم روشن است.
در نظر هر تازهواردي قدرت نسبی تجربیات او انگیزه تألیف کتابی شده است.
در زمره این قبیل تألیفات آثاري هست که براي پرداختن آنها حداکثر کار مشقتبار و قابل ستایشی که تاکنون در صنعت چاپ
وقوع یافته انجام گردیده است. از قدر و منزلت اینگونه آثار بههیچوجه نخواهد کاست، بلکه بر منزلت آنها خواهد افزود که این
حقیقت را خاطرنشان سازم که ناقابلترین اباطیلی هم که زیر چاپ رفته است در میان آنها دیده میشود. امیدوارم به زودي در
مجلد جداگانهاي
ص: 38
فهرست جامعی راجع به کتابهاي در باب تاریخ ایران و سفرنامهها تا حدودي که مطالعات و منابع موجود اطلاعاتم به من امکان
تنظیم داده است انتشار بدهم و در اینجا جدولی هم ضمیمه میکنم که در اثر بررسیهاي شخصی ترتیب دادهام و آن شامل نام و
نشان سفرنامههائی است که از وجودشان اطلاع داریم و از آغاز قرن دهم (میلادي- م) بر معلومات ما درباره جغرافیا و تاریخ ایران
که نویسندگانش خود به آن کشور سفر کردهاند میافزایند و آثار ایشان با چند استثنا در دسترس عامه است. نام هریک از مسافران،
تاریخ اقامت و سفرشان را هم به ایران ذکر خواهم نمود نه تاریخ انتشار آثارشان را که به نظر من امري فرعی است و هنگامی که به
این کار میپرداختم مجموعه این ارقام ایجاب کرده است که در هر موردي حتی بدون یک استثنا به منبع اصلی مراجعه نمایم که
گاهی کار سخت و پرزحمتی بوده است و در موارد نادري من نتوانستهام کتاب منظور را خود بخوانم و گمان میکنم جاي تصدیق
باشد که چنین فهرستی در نوع خود اولین مجموعه است که درباره ایران تنظیم یافته حاصل کار کمارجی نیست. در جدولهاي ذیل
نام هیچ نویسندهاي که اثرش اصیل نباشد و یا به یکی از زبانهاي اروپائی ترجمه نشده باشد ذکر نخواهد شد.
سالهاي 900 تا 1000 میلادي
913 - علی بن ابو الحسن مسعودي ابو اسحق اصطخري 5
سالهاي 1000 تا 1100 میلادي
1035 - ناصر خسرو 50
سالهاي 1100 تا 1200 میلادي
ادریسی 1150
بنیامین بن تودلا (تطیلی) 1173 تا 1160
سالهاي 1200 تا 1300 میلادي
1180 - یاقوت 1220
ص: 39
Friar .W .De Rubruquis/ فرایر ویلیام دو روبروکس/ 1253
1273 - نیکولو- مافئو مارکوپولو/ 1294
1273 - ابو الفدا/ 1331
سالهاي 1300 تا 1500 میلادي
Marino Sanuto/1300 - مارینو سانوتو/ 6
Friar Odoricus di Pordenone/ فرایر اودوریکوس دي پوردنون/ 1325
ابن بطوطه/ 1330
Friar .B .Pegolotti/ فرایر بی. پگولوتی/ 1340
Friar .J .di Marignoli/ فرایر جو وانی دي ماریگنولی/ 1350
Don Ruy Gonzalez di Clavijo/1404 - دون روي گنزالس دي کلاویخو/ 5
1441 - عبد الرزاق/ 58
Nicolo Conti/1419 - نیکولو کنتی/ 44
Athanasius Nikitin/ آتانازیوس نیکیتین/ 1470
Josafa Barbaro/ جوزافا باربارو/ 1474
Ambrosio Contarini/1474 - آمبروزیو کونتارینی/ 5
Hieronimo di Santo Stefano/1494 - هیرونیمو دي سانتو استفانو/ 9
سالهاي 1500 تا 1600 میلادي
Ludovico di Varthema/ لودوویکو دي وارتیما/ 1504
Anonymous Merchant/1507 - انونیموس مرچنت/ 20
Jiovanni Angiolello/ جیووانی انجیوللو/ 1510
Antonio Tenereiro/ انتونیو تنهریرو/ 1529
صفحه 77 از 438
Gabriel de Luetz/1546 - گابریل دولوئتز/ 50
سید علی/ 1556
Factorsand/ فاکتورسند (انگلیسی که مدیر شرکت تجارتی
Anthony Jenkinson/- مسکوي بود با انتونی جنکینسن، ریچارد
Richard chenie/- چنی، ارتور ادواردز، لورنس چپمن، لیونل پلوم
, Arthur Edwards/1562 - تري و کریستوفر- برو/ 80
Lawrence chapman Lionel
-Plum- tree- christopher Bar
.rogh
ص: 40
Cesar Frederico/ سزار فردریکو/ 1563
V .de Blanc/ وي. دوبلان/ 1575
Vencention/ وینچینتینو دالساندري/ 1571
John Newberry/1581 - جان نیوبري/ 6
Ralph Fitch/1583 - رالف. فیچ/ 5
J .H .Van Liuschoten/1583 - جی. اچ. وان لیوختن/ 9
C .Lambert/ سی لامبر/ 1598
Antonio di Govea/ انتونیودي گووا/ 1598
سالهاي 1600 تا 1700 میلادي
Anthony and Robert Sherley/1599 - سر انتونی و سر رابرت شرلی/ 1627
G .Mainwaring/1599 - جی. مینوارینگ/ 1600
John Cartwright/ جان کارت رایت/ 1600
Don Juan/ دون ژوان ایران/ 1600
Sir .John Mildenhall/1600 - سر جان میلدنهال/ 6
S .K .Zalonkemenz/ اس. کی. زالون کمنز/ 1602
Pedro Teixeira/ پدرو تکسیرا/ 1604
Paul Simon/ پل سیمون پدر/ 1607
Joseph Salbancke/ جوزف سالبانک/ 1609
Fray Gaspar de San Bernardino/ فري گاسپار دوسان برناردینو/ 1611
John Crowther ,Richard Steele/1615 - جان کروتر و ریچارد ستیل/ 6
Thomas Coryate/ تامس کوریات/ 1616
Pietro della Valle/1616 - پیترو دلاواله/ 23
Don Gracias de Silva y Figueroa/ دان گراسیا دوسیلوا اي فیگورا/ 1618
Giles Hobbes/1619 - جیلز هابز/ 20
Nicholas Hemm/ نیکولا هم/ 1623
Sir Thomas Herbert/1627 - سر تامس هربرت/ 8
Pere Pacifique de Provins/ پرپاسیفیک دو پروینس/ 1628
Pere Gabriel de Chinon/1628 - پرگابریل دوشینون/ 50
J .B .Tavernier/1629 - جی. بی. تاورنیه/ 75
Adam Olearius/1637 - آدام اولریوس/ 8
J .A .de Mandelslo/1638 - جی. اي دوماندلسلو/ 40
ص: 41
Heer Basting/ هیر باستینگ/ 1645
Pere Rigourdi/ پرریگوردي/ 1650
Don Pedro Sebastiano Cubero/ دن پدرو سباستیانو کوبرو/ 1650
Pere Alexander de Rhodes/1656 - پر الکساندر دو رودز/ 60
صفحه 78 از 438
Pere Manuel Godinho/ پرمانوئل گودینهو/ 1663
Pere Angelo de La Brosse/1664 - پرآنژلو دولابروس/ 78
J .de Thevenot/1664 - جی. دوتهونو/ 7
Sir John chardin/1665 - سرجان شاردن/ 77
A .Dualier Deslandes/ ا. دولیه دسلاند/ 1665
H .de Jager/ اچ. دوجاگر/ 1665
John Struyus/1671 - جان ستریوس/ 2
F .Petis de la Croix/1674 - اف. پوتی دولاکروا/ 6
John Fryer/1676 - جان فرایر/ 7
Pere .S .N .Sanson/ پر. اس. ان. سانسون/ 1683
Von Kaempfer/1684 - فن کمپفر/ 8
Pere Villot/1689 - پرویلوت/ 90
Giov Frank Gemelli Careri/ جیو فرانک جملی کارهري/ 1694
Pere de la Maze/ پردولا ماز/ 1698
F .C .Schillinger/ اف. سی. شیلینگر/ 1699
سالهاي 1700 تا 1800 میلادي
A .Hamilton/1700 - سروان. آ. هامیلتن/ 20
J .P .De Tournefort/ جی. پیدو تورنه فور/ 1701
Cornelius le Brun/1703 - کورنلیوس لوبرن/ 4
Pere Krusinsky/1705 - پرکروسینسکی/ 25
John Bell Antermory/1716 - جان بل اف انترموري/ 7
Basil Batatzes/1716 - بازیل باتهتز/ 30
Daury Effendi/ دوري افندي/ 1720
Pere Bachoud/ پرباشو/ 1722
P .H .Bruce/1722 - سروان پی. اچ. بروس/ 3
Pere Leandro di S .Cecillia/1735 - پرلندرو. دي. اس. سسیلیا/ 6
J .Otter/1737 - جی. اوتر/ 39
ص: 42
عبد الکریم 1741
Pere Bazin/1741 - پربازن/ 7
Jonas Hanway/1743 - یوناس هانوي/ 8
Pere Desvigues/ پردسویگوس/ 1744
Dr .J .Cook/ دکتر جی. کوك/ 1747
Bartholmew Plaisted/ بارتلمیو پلاستد/ 1750
E .B .Ives/ سروان اي. بی. ایوز/ 1758
Carsten Niebuhr/1761 - کارستن نیبور/ 5
S .G .Gmelin/1771 - اس. جی. گملن/ 2
R .Habilzt/1773 - آر. هابیلست/ 4
Abr .Parsons/ آبر پارسن (پارسنز)/ 1775
G .Forster/1783 - جی. فورستر/ 4
Comte de Ferrieres Sauveboeuf/1784 - کنت دو فریر سووبف/ 5
P .S .Pallas/ پی. اس. پالاس/ 1785
W .Franklin/1786 - دبلیو. فرانکلین/ 7
)Sir .H .Jones )Bridges/1786 -1808 - سر. اچ. جونز (بریجز)/ 11
Abbe de Beauchamps/ آبه دوبوشان/ 1787
John Taylor/ جان تایلر/ 1790
صفحه 79 از 438
G .A .Olivier/ جی. آ. اولیویه/ 1796
John Jackson/ جان جاکسن/ 1797
سالهاي 1800 تا 1891 میلادي
Sir .John Malcolm/1800 - سرجان ملکم/ 10
J .Scott Waring/ جی. اسکات وارینگ/ 1802
P .Amedee Jaubert/1805 - پی. آمده ژوبر/ 6
A .de Bontems/1807 - سرهنگ آ. دوبانتم/ 9
P .A .de Gardanne/ پی. آ. دوگاردان/ 1807
Truilhier/1807 - سروان ترویل هیر/ 9
A .Dupre/1807 - آ. دوپره/ 9
P .Tancoigne/1807 - پی. تانکوانی/ 9
Trezel/1807 - سرهنگ ترزل/ 9
J .P .Morier/1811 -15 -1808 - جی. پی. موریه/ 9
ص: 43
W .P .Grant/ سروان. وي. پی. گرنت/ 1809
Sir H .Pottinger ,Christie/ سر. اچ. پوتینگر، سروان کریستی/ 1810
W .Monteith/1810 - جنرال دبلیو مونتایث/ 31
Macdonald Kinneir/1810 - سرجان مکدونالد کینر/ 30
Sir W .Ouseley/1811 - سر. دبلیو. اوزلی/ 2
W .Price/1811 - دبلیو پرایس/ 2
H .Martyn/1811 - اچ. مارتین/ 2
J .B .Rousseau/ جی. بی. روسو/ 1812
G .Drouville/1812 - سرتیپ دروویل/ 3
M .Freygan/ ام. فریگان/ 1812
J .S .Buckingham/ جی. اس. باکینگهام/ 1816
W .Heude/ ستوان دبلیو هود/ 1817
M .Von Kotzebue/ م. ون کوتزبو/ 1817
J .Johnson/ سرهنگ. جی. جانسن/ 1817
R .Ker Porter/1818 - سرآر. کرپورتر/ 20
T .Lumsden/1819 - ستوان. تی لمسدن/ 20
P .Gordon/ پی. گوردون/ 1820
C .J .Rich/1820 - سی. جی. ریچ/ 1
J .B .Fraser/1821 - جی. بی. فریزر/ 34
G .Keppel/ جی. کپل/ 1824
M .A'Court/ م. ا. کورت/ 1826
J .E .Alexander/ سرجی. اي. الکساندر/ 1826
R .Mignan/1826 - سروان. آر. مینیان/ 30
T .B .Armstrong/1828 - تی. بی. آرمسترانگ/ 9
Th .Alcock/1828 - ت. الکوك/ 9
C .Belanger/ سی. بلانژه/ 1829
E .Smith ,H .G .Dwigth/ اي اسمیت و اچ. جی. دویت/ 1829
A .N .Groves/ اي. ان. گرووز/ 1829
E .Menetries/ ا. منتریس/ 1830
A .Conolly/ سروان. آ. کونولی/ 1830
Sergeant Gibbons/ گروهبان گیبون/ 1831
Dr .J .Wolff/1831 - دکتر جی. ولف/ 44
صفحه 80 از 438
ص: 44
G .Fowler/1831 - جی. فولر/ 36
J .S .Stocqueler/1831 - جی. اس. استاکلر/ 2
A .Burnes/ سر. اي. برنز/ 1832
/ لالمهان/ 1832
T .S .Powel/1833 - ستوان. تی. اس. پاول/ 4
Heidenstamm/ سرگرد هیدن شتام/ 1834
Baron Th .Korff/1834 - بارن ت کورف/ 5
J .Perkins/1834 - جی. پرکینس/ 42
Sir H .Rowlinson/1834 - سر. اچ. رالینسن/ 60
W .Stuart/1835 - سرهنگ. دبلیو. استوارت/ 6
Aucher Eloy/1835 - اوکر. الوي/ 7
Alex .Chodzko/1835 - الکس چودزکو/ 40
F .R .Chesney/1835 - جنرال اف. آر. چسنی/ 7
W .H .Ainsworth/1835 - دبلیو. اچ. اینسورث/ 40
V .Fontanier/1835 - وي. فونتانیه/ 8
Major D'Arcy Todd/1836 - سرگرد دارسیتود/ 7
J .Mc Neill/1836 - ج- مک نیل/ 8
Sir Justin ,Lady Sheil/1836 - سریوستین و بانو شیل/ 53
R .Wilbraham/ سروان. آر. ویلبرام/ 1837
Eugene Bore/1838 - اوژن بوره/ 40
/ حاجی عبد النبی/ 1838
Lemm/1838 - سروان لم/ 9
A .Soltykoff/1838 - پرنس آ. سولتیکف/ 9
E .Conolly/ سروان. اي. کونولی/ 1839
Ch .Texier/1839 - تکسیه/ 40
E .Flandin ,P .Coste/1839 - اي. فلاندن و پیکوست/ 41
Dr .A .Grant/ دکتر آ. گرنت/ 1840
Baron C .De Bode/1840 - بارن سیدوبود/ 1
Sir A .H .Layard/1840 - سر اي. اچ. لیارد/ 2
A .L .Mitford/ اي. ال. میتفرد/ 1840
Comte de Sercey/ کنت دوسرسی/ 1840
F .Forbes/ دکتر. اف. فوربز/ 1841
ص: 45
G .Osculati/1841 - جی. اسکولاتی/ 2
W .B .Selby/1841 - ستوان دبلیو بی سلبی/ 2
G .P .Badger/ دکتر جی. پی. باجر/ 1842
W .R .Holmes/1843 - وي. آر. همس/ 4
N .L .Westergaard/ ان. ال. وسترگارد/ 1843
M .Wagner/ م. واگنر/ 1843
R .Leech/ ستوان آر. لیچ/ 1843
J .F .Jones/1844 - جی. اف. جونز/ 7
J .P .Ferrier/ جی. پی. فریه/ 1845
H .de Hell/1846 - اچ. دوهل/ 8
Ida Pfeiffer/ میس ایدا پفیفر/ 1848
Dr .F .A .Buhse/1848 - دکتر اف آ. بوس/ 9
صفحه 81 از 438
E .Keith Abbott/1849 - اي. کیث ابوت/ 59
R .Curzon/1849 - آر. کرزن/ 52
W .K .Loftus/1849 - دبلیو. کی. لفتوس/ 52
M .Tchirikoff/1849 - م. چی ریکف/ 52
R .B .Binning/ آر. بی. بینینگ/ 1851
J .Berezin/ جی. برزین/ 1851
Czarnotta/1852 - چارنوتا/ 3
H .Garnier/ اچ. گارنیه/ 1852
Gobineau/1855 - کنت گوبینو/ 8
J .Outram/ سر. جی. اوترام/ 1857
W .A .Shepherd/ دبلیو آ. شپرد/ 1857
C .H .Hunt/ سی. اچ. هنت/ 1857
C .Clerk/1857 - سی. کلارك/ 73
N .De Khanikoff/ ن. دو. خانیکف/ 1858
Dr .O .Blau/ دکتر. او. بلو/ 1858
E .Duhousset/ اي. دو هوسه/ 1860
R .G .Watson/ آر. جی. واتسن/ 1860
J .Osmaston/ جی- اوسماستن/ 1860
M .de Blocqueville/ م. دوبلوك ویل/ 1860
E .B .Eastwick/1860 - اي. بی. ایستویک/ 2
ص: 46
Dr .H .Brugsch/1860 - دکتر. اچ. بروگش/ 61
J .Ussher/ جی. اوسر/ 1861
F .Goldsmid/1861 - سر اف. گلداسمید/ 72
F .De Filippi/ اف. دوفیلیپی/ 1862
Lewis Pelly/1862 - لویس پلی/ 72
Arm .Vambery/1862 - آرم. وامبري/ 3
O .St .John/1864 - او. سن. جان/ 72
Comte J .de Rochechouart/1864 - کنت دو روششوار/ 6
D .W .Marsh/ دي. دبلیو مارش/ 1864
F .Mechin/ اف. مچین/ 1865
Viscount Pollington/ ونکیت پولینگتن/ 1865
Dr .C .Haussknecht/1865 - دکتر. س. هوسکنخت/ 9
Dr .J .E .Polak/1865 - دکتر جی. اي. پلاك/ 82
B .Lovett/1866 - سرگرد. بیلووت/ 81
C .J .Wills/1866 - سی. جی. ویلز/ 81
A .H .Mounsey/1866 - اي. اچ. مونسی/ 7
E .C .Ross/1867 - سرهنگ ا. سی. راس/ 90
Dr .W .Freshfield/ دکتر دبلیو فرشفیلد/ 1867
G .Melgunof/ جی. ملگونف/ 1868
E .L .Cutts/ اي. ال. کوتس/ 1870
Euan Smith/1870 - سرهنگ اوان اسمیت/ 2
J .Bassett/1870 - جی. باست/ 85
W .Brittlebank/ دبلیو بریتلبنک/ 1872
Baron Max Von Thielmann/ بارن ماکس فن تیلمن/ 1872
H .C .March/ سروان اچ. سی. مارش/ 1872
صفحه 82 از 438
H .W .Bellew/ دکتر اچ. دبلیو بلو/ 1872
Dr .G .Rozario/ دکتر جی. روزاریو/ 1872
W .T .Blanford/ دبلیو. تی. بلنفورد/ 1872
Val Baker and W .Gill/ سرهنگ وال باکر و سروان دبلیو جیل/ 1873
P .Ogorodnikof/ پی. اوگورودنیکف/ 1874
G .Napier/ سروان. جی. ناپیر/ 1874
F .Stolze// اف. استولزه
ص: 47
F .C .Andreas/1874 - اف. سی. اندریس/ 81
A .Rivadeneyra/1874 - اي. ریوادنیرا/ 5
Sir .C .Mac Gregor/ سر سی. مک گرگور/ 1875
H .Ballantine/ اچ. بالانتین/ 1875
T .S .Anderson/1875 - تی. اس. اندرسن/ 6
A .Arnold/ اي. ارنولد/ 1875
Dr .E .Tietze/ دکتر اي. تیتز/ 1875
E .A .Floyer/1876 - اي. اي. فلویه/ 7
R .Murdoch Smith/ سر. آر. موردوخ اسمیت/ 1876
Puschin/ سروان پوچین/ 1877
Mme C .Serena/1877 - مادام. سی. سرنا/ 78
K .D .Kiach/ ك. دي. کیاچ/ 1878
G .Radde/1879 - دکتر. جی. راده/ 80
Grodekoff/ جنرال گرود کف/ 1880
Petrusevitch/ جنرال پتروسویچ/ 1880
A .H .Schindler/1877 - جنرال اي. اچ. شیندلر/ 91
G .Riederer/1879 - جی. ریدرر/ 81
A .Laessoe/ اي. لاسو/ 1880
C .E .Stewalt/1880 - سرهنگ سی. اي. استوارت/ 91
E .O'Donovan/ اي. ادونوان/ 1880
A .Condie -Stephen/1881 - اي. کندي استفن/ 5
M .and J .Dieulafoy/1881 - مادام و جی دولافوا/ 6
E .Stack/ اي. استک/ 1881
/ جنرال گاستیگر خان/ 1881
H .L .Wells/1881 - سرهنگ اچ. ال. ولز/ 91
E .Orsolle/ اي. اورسول/ 1882
H .Moser/ اچ. موزر/ 1883
S .G .W .Benjamin/1883 - اس. جی. دبلیو بنیامین/ 5
A .Riley/ اي. ریلی/ 1884
M .S .Bell/ سرهنگ م. س. بل/ 1884
R .H .Jennings/1884 - سروان ار. اچ. جنینگز/ 5
Fr .Houssay/ فر. هوسی/ 1885
ص: 48
A .Nikolsky/ اي. نیکولسکی/ 1885
J .R .Preece/ جی. ار. پریس/ 1885
Hedin Sven/ هدین اسون/ 1885
J .D .Rees/ جی. دي. ریز/ 1885
A .Rodler/ دکتر اي. رودلر/ 1885
صفحه 83 از 438
A .C .Yate/ سروان اي. سی. ییت/ 1885
G .Bonvalot/ جی. بنوالو/ 1886
T .Stevens/ تی. استیونس/ 1886
H .Binder/ اچ. بیندر/ 1886
A .Le Messurier/ سرهنگ ا. لومسوریه/ 1887
R .E .Galindo/ ستوان آر. اي. گالیندو/ 1887
H .B .Vaughan/1888 - ستوان اچ. بی. وگان/ 91
J .T .Bent/ جی. تی. بنت/ 1888
H .de Windt/ اچ. دو. وینت/ 1888
Von Proskowetz/ فن. پروسکووتز/ 1888
Comte de Sabran/ کنت دوسابران/ 1888
E .G .Browne/ اي. جی. براون/ 1888
F .R .Mounsell/ سروان اف. آر. مونسل/ 1888
H .F .B .Lynch/ اچ. اف. بی. لینچ/ 1889
Dr .P .F .Traubenberg/ دکتر پی. اف. تروبنبرگ/ 1889
/1889 - نویسنده این کتاب/ 90
H .O .Sawyer/ سرگرد اچ. ا. سایر/ 1890
)Mrs .Bishop )Miss Isabella Bird/ بانو بیشاپ (میس ایزابلابرد)/ 1890
تقسیم سفرنامهها از لحاظ دوره
اشاره
جا دارد اشاراتی نیز راجع به بعضی از اسامی که در جدول فوق ذکر شده است بنمایم، خواه به منظور بیان توالی دوره هریک از
ایشان و یا براي تسهیل تعیین درجه ارزش تألیف آنها. از قرون بلافاصله بعد از فتح اسلام سفرنامههاي محدودي راجع به سرزمین
ایران در دست است. هرچند که خوشبختانه از برکت زهد و پارسائی زاهدانی که به مذاهب مختلف متعلق بودهاند از قبیل ربی
بنیامین
ص: 49
یهودي اسپانیائی و ابن بطوطه مراکشی اهل طنجه و فرایر ویلیام دورو بروکس و اودوریکوس دي بور دنون کاتولیک نواحی عمده
مشرق زمین را بازدید کردند و مقارن همین دوره است که چهره برجسته مارکوپولو در عرصه کار نمودار میشود.
در نیمه دوم قرن پانزدهم به واسطه اهمیتی که جمهوري و نیز از لحاظ تجارتی احراز کرده بود عدهاي از بازرگانان و نجباي آنجا
نیز وارد میدان شدند چنانکه یک قرن بعد هم علاقههاي روزافزون تجارتی انگلستان را عده مشابه دیگري از پیشقدمان این کشور
به منصه ظهور آوردند و راه تجارتی را از دو جهت جنوب و شمال گشودند. نمونه اقدام نماینده اسپانیا دون روي دوکلاویخو در
قرن پانزدهم که یادداشتهاي ذيقیمتی درباره مأموریتی که از جانب هانري سوم از خاندان کاستیل در دربار تیمور در سمرقند به
او ارجاع شده بود از خود باقی گذاشت بوسیله دیگران تعقیب شد و بعد از وي در قرن هفدهم سفیرانی که از جانب پادشاهان و
زمامداران اروپا به دربار شاه عباس نامی به اصفهان رفته بودند همین کار را انجام دادند.
سفیر چارلز رفته بودند شیرینترین کتابی Sir Dodmore Cotton برادران شرلی و مستر تامس هربرت که همراه سرددمور کتن
را که تا این تاریخ در باب ایران هست و نشانه طرز فکر انگلیسیها است نوشتهاند. دون گراسیاس دوسیلوا که نماینده فیلیپ سوم
بود سخنگوي رسمی اسپانیا بشمار میرود و آدام- الئاریوس دفتردار و ضابط سفارت دوك هلشتاین که تحت ریاست کاپوچین
از اهالی وستفالی به سمت دبیر با هیأتی که از طرف «2» بود طرز فکر فرانسوي را شرح داده است. کمپفر «1» پرپاسیفیک دوپرووینز
چارلز یازدهم پادشاه سوئد اعزام شده بود رهسپار ایران گردید. این دوره قرن هفدهم، همعصر درخشان عظمت وضع و حال ایران
است و هم از لحاظ سفرنامههاي خارجی که درباره ایران نوشته شده است ممتاز میباشد.
عدهاي از مسافران آزموده به علت سود تجارتی و یا علاقه اکتشاف
______________________________
Capuchin Pere Pacifique de Provins-(1)
Kaempfer-(2)
ص: 50
صفحه 84 از 438
پیدرپی رهسپار ایران شدند و براي ما خواه راجع به کار و هنر خویش و خواه به مناسبت فرصت و امکانات از ناحیه درباري که از
رفتوآمد خارجیها پیوسته حمایت نموده است تألیفاتی متعدد که از حیث نوع مطالب بسیار مهم و معتبر و راجع به همه شقوق
زندگانی ملی است به یادگار گذاشتهاند و این کارها بوسیله گراورهاي مسی که با زحمت بسیار ساخته شده و هرچند که همیشه
خالی از نقص نبوده است ارزش بیشتري یافتهاند. در صحایف تألیفات ایشان نه فقط راجع به رسوم و عادات مردم ایران در آن زمان
و شکوه و جلال دوران شاهان صفوي کسب اطلاعات میکنیم، بلکه نخستین شرح کارهائی که درباره خرابههاي مشهور تخت
جمشید و جاهاي دیگر شده است در این اوراق مندرج است، همان آثاري که توجه آنها را جلب نموده و ایشان را پیشقدمانی براي
تحریک ذوق و خیال طبقه فرهنگی اروپا ساخته است.
که از مردم رم و از خانواده محترمی بود و با زنی از فرقه نسطوري در بغداد ازدواج کرد و در حینی که در ایران «1» پیترو دلاواله
به این عنوان که شخص پرگو و عاطلی بوده رسوا شده است باز اولین «2» مشغول کار بود او را از دست داد، با آنکه بوسیله گیبون
نویسنده آن دوره مؤلفان کلاننویس بشمار میرفته است و پرگوئی و بیهودگی براي نویسندهاي که سعی مینموده چهره تیره و تار
جواهرساز معروف فرانسوي است «3» روزگار قدیم را در نظر ما روشن سازد گناهی بخشودنی است. بعد از او ژان باپتیست تاورنیه
که دربار صوفی بزرگ (چنانکه پادشاه ایران در آن موقع در اروپا شهرت داشت آنهم به علت سوء تعبیري است که از کلمه
خاندان او کرده بودند) و همچنین دربار خان مغول را به پیشه و کار جهانگردي خویش علاقهمند کرد. سپس شاردن نامی
روشنفکر و ارجمند که یک فرانسوي پروتستان و او هم جواهرساز بوده و بعد از نوشتن کتاب شاهکار بزرگ خود در باب ایران،
« فرمان نانت » در سالهاي بازپسین زندگی پس از لغو
______________________________
Pietro della Valle-(1)
gibbon-(2)
Jean Baptist Tavernier-(3)
ص: 51
در انگلستان رحل اقامت افکند و بعد از آنکه عنوان شوالیه و عضویت انجمن شهرداري لندن را احراز نمود در همانجا درگذشت.
یک کشیش فرانسوي و سپس دکتر )Sanson( که اهل فرانسه بودند و باز سنسان «1» سپس تهونوت و دولیه دسلاند
که جراح کمپانی هند شرقی بود که در طنز و هنر ریشخند فقط از هربرت کممایهتر بوده است. بعدهم کرنه لیوس )Fryer( فرایر
هلندي که همیشه نیمگز و مدادي همراه داشت و خبطهاي پیشینیان را اصلاح و انتقاد میکرد. وي )Cornelius Le brun( لوبرن
اثر نیک شایستهاي براي حظ خاطر منقدین آینده باقی گذاشت.
قرن هجدهم-
قرن بعدي یعنی هجدهم دوره طوفان سیاسی در ایران است که از لحاظ جهانگردي یا کار تحقیقات سخت نامساعد به شمار میرفته
و موجب کاهش نسبی مؤلفان خارجی خواه از نظر تعداد و یا میزان کار و یا همکاري آنها گردیده است. باوجوداین بنابر نوشتههاي
که از جانب پطر کبیر جراح سفارت روس در دربار شاه سلطان حسین آخرین پادشاه خاندان صفوي «3» اهل انترموري «2» جان بل
که در دوره همین پادشاه در اصفهان سرپرست امور ژزوئیتها بود و بعض کشیشهاي «4» تعیین شده بود و همچنین کروزینسکی
که هنگامی در ایران سرگرم سیاحت بود که نادر شاه به عزم فتح مشهور هند عزیمت کرده بود و بالاتر «5» دیگر کاتولیک مانند اتر
بازرگان هوشمند و نوعدوست لندنی است که قصد داشت نقشه و خیال نسبتا محال تجارت انگلستان را با «6» از همه یوناس هانواي
نواحی بحر خزر احیاء کند- وي به ما تصاویري عرضه کرده است که همان اندازه روحدار و برجسته است که بسط و تفصیل دارد و
شرح دوران خونریزي و هرجومرج ایران را براي ما بیان میکند.
که نخستین مسافري بود که از هندوستان از راه افغانستان و ایران به )J .Forster( مقارن نیمه آخر همین قرن جی. فورستر
انگلستان رفت و با سفر پرماجراي
______________________________
Daulier Deslandes-(1)
J .Bell-(2)
Antermory-(3)
Krusinsky-(4)
Otter-(5)
Jonas Hanway-(6)
ص: 52
صفحه 85 از 438
خود از طریق شمال بر اطلاعات جغرافیائی ما بیفزود و از طرف دیگر شرح نواحی جنوب تابع رژیم آزادمنش و محبوب کریم خان
زند که با عنوان وکیل یا ریجنت در شیراز حکومت مینمود به وسیله فرانکلین نام انگلیسی که در ارتش هند و انگلیس خدمت
و )gmelin( میکرد و همچنین کارستن نیبور که تازه از سفر خود به عربستان بازآمده بود بیان شده است در همین دوره گملن
اولیویه به ترتیب مایه قدر و اعتبار خدمت و کار نویسندگان روس و فرانسه شدهاند.
قرن نوزدهم-
در آغاز قرن نوزدهم از دروازه عهد و زمانی میگذریم که دیپلماسی اروپائی راه ورود به ایران را گشود و عدهاي از جهانگردان
پیدرپی از دنبال وزیران مختار و سفرا راه ایران پیش گرفتند و هردو دسته با شور و علاقه متساوي به تحریر داستان مشاهدات
خویش پرداختند. دوبار مأموریت سرجان ملکم یکی در سال 1800 و دیگري 1810 به تألیف دو کتاب تراوش قلم او منجر گردید.
تاریخ ایران نوشته او که قبل از دوره تأثیر و نفوذ روش علمی در باب تاریخ- نویسی انتشار یافته است دیرزمانی کتاب اساسی به
او که همزمان با کتاب تاریخ وي منتشر شد از دلپذیرترین «1» « تصویرات ایرانی » زبان انگلیسی راجع به این موضوع بوده است و
«2» تألیفاتی است که تا حال فراهم شده است. در کتاب یادداشتهاي جغرافیائی سروان مکدونالد که بعدا سر. جی مکدونالد کینر
و وزیر مختار بریتانیا در تهران شد، دیرگاهی زینتبخش مجموعه اطلاعات جغرافیایی بوده که راجع به ایران وجود داشته است.
تقریبا «6» و مونتایث «5» کریستی «4» پوتینگز «3» سفرنامهها و کاوشهاي چند تن از افسران انگلیسی و هندي بخصوص گرنت
مقارن زمانی بود که ناپلئون هیأت فرانسوي ژنرال گاردان را به ایران اعزام داشته بود. او با خود گروهی از نویسندگان رقیب را
را که این شخص آخري بهترین کتاب را تألیف «10» و دوپره «9» تانکوانی «8» ترزل «7» همراه داشته که در میان ایشان ترویل هیه
کرده است میتوان نام برد.
______________________________
SKetches of Persia-(1)
Sir J .Macdonald Kinneir-(2)
Grant-(3)
Pottinger-(4)
Christie-(5)
Monteith-(6)
Truilhier-(7)
Trezel-(8)
Tancoigne-(9)
Dupre-(10)
ص: 53
سرهارفورد جونز در سال 1809 ماجراي فعالیت و گرفتاريهاي خود را نوشت و از دنبال او موریه فراآمد که در این موقع و باز دو
سال بعد با سمت منشی در معیت سرگور اوزلی به ایران رفته و فرصتی را که بدست آورده بود صرف انتشار دو کتاب بسیار
فاضلانه و محققانه نمود. هیچ هیأت و سفارتی بیشتر از سفارت اوزلی وقایعنگار و تاریخنویس همراه نداشت چون علاوه بر کتاب
ثانوي موریه، وقایع این دوره بوسیله سردبلیو اوزلی برادر سفیر که دانشمند خاورشناس شهیري بود و همچنین به وسیله دبلیو. پرایس
به رشته تحریر درآمده است.
شرح سفارت کنت یرمولوف را در سفارت روس نوشت و در 1835 سرهنگ استیوارت با )Kotzebue( در سال 1817 کوتزبو
عنوان دبیر سفارت همراه سرهنري الیس آمد و تصویر جالب نظري درباره حکومت محمد شاه به یادگار گذاشت. چندي بعد
سریوستن شیل وزیر مختار، زن خود را در نوشتن کتابی نافع و سرشار از اطلاعات یاري نمود. کنت گوبینو مأموریت سیاسی خود را
در سفارت فرانسه صرف انتشار چند جلد کتاب فاضلانه کرد.
در میان اعضاي جوانتر نمایندگیهاي سیاسی دیگر یکی که قدر و اعتبار وافی و کافی داشت بارون دوبود منشی سفارت روس
بود که داستان سفر خود را به سرزمین بختیاري که در سال 1840 اتفاق افتاد نوشت و ایستسویک که سمت مشابهی بیست سال بعد
در سفارت انگلیس داشت و همچنین مسیو باربیه دومینارد، که ترجمههاي او از آثار نویسندگان مشرق زمین وي را در ردیف
دانشمندان ممتاز فرانسه قرار داد. بواسطه سروصداي روزافزونی که ایران در جهان غرب برانگیخته بود چند تن از جهانگردان
انگلیسی که به هیچ دستگاهی وابسته نبودند ایران را عرصه گردش و تحقیق خویش انتخاب کردند و بدین ترتیب از ده سال اول
این قرن تا حال زمینه بررسیهاي جغرافیائی و باستانشناسی و مآلا اقدامات ادبی فراهم شد. در نیمه اول قرن حاضر اسکات
وارینگ، باکینگهام، سرآر.- کرپورتر و بیلی فریزر به این دسته پیوستهاند.
صفحه 86 از 438
ص: 54
فریزر در ایران گنجینه ادبی چنان کلانی یافت که وي را قادر ساخت چند سفرنامه دلپذیر و همچنین چندین کتاب داستانی به جهان
ادب تقدیم دارد.
عده دیگري از نویسندگان را دستگاه اداري و نظامی حکومت هند فراهم ساخت.
افسران نظامی مربوط به هردو صنف در حین رفتوآمد به هندوستان از راه ایران عبور کردند که مشهورترین ایشان در رشته نظام
سرهنگ جانسون، سروان ارتور- کانولی که بعدا در بخارا به قتل رسید و سر الکساندر برنز که او هم در کابل کشته شد و در
قسمت اداري آر. بی. بینینگ است که در سال 1851 با امتیاز نادري که از لحاظ آشنائی به زبان فارسی داشت آخرین کتاب
دلپسندي را که در باب ایران نوشته شده است باقی گذاشت و دیگر، اي. استک بوده که در سال 1881 برکات طرز کار مستقل و
سبک بسیار جالبنظري را در رشته ابتکاري تحقیقات خویش به کار برده است.
از نیمه قرن نوزدهم تاکنون گاهگاهی اضافات تازهاي بر مجموع اطلاعات موجود ما از جانب هیئتهاي مذهبی انگلیسی و امریکائی
که ایران را محل خدمت و کار خود انتخاب کرده بودند افزوده گردید و این منظور خواه با همکاري عیسویان نسطوري در نواحی
شمال و یا ارامنه در بعضی از شهرهاي بزرگ حاصل شده است.
در همین دوره چند نام دیگر با شایستگی و تقدم کامل برجستگی دارند که اولین نفر ایشان سرگرد (و حالا سرهنري) رالینسن است
که در اثر اکتشافات خویش در رشته خطشناسی هنگامی که در خدمت محمد شاه کار میکرد چنان وقوف و بصیرت سیاسی
درباره ایران بدست آورد که مآلا او را وزیر مختار بریتانیا در تهران نمود و چندي بعد وي مورخ سیاسی روابط ایران و انگلستان و
باستانشناسی هوشمند شد و معماي خط میخی را هم باز نمود که او را در زمره اشخاص ممتاز از خاور- شناسان دانشمند قرار داد.
سر. ه. لیارد هم که نام کمقدر و اعتباري نیست خوشبختانه فضل و فراست خویش را صرف روشن ساختن وضع و حال گوشهاي از
ایران کرد؛ علم و سبک کاري که مایه شهرت بسیار او گردید. و از افراد دیگر اتباع سایر کشورها که در خدمت دولت ایران بودند
فریه فرانسوي است که بواسطه تألیف
ص: 55
فاضلانه و باارزش خود مقام شامخی دارد. بعلاوه دولت فرانسه هیئت اکتشافی تکسیه و فلاندن و کوست و در سالهاي آینده
دیولافوا را به ایران فرستاد. کاوشها یا اکتشافات او که با کمکهاي مالی فراوان انجام یافت به طبع و نشر مجلدات گرانبهائی که با
ذوق و قریحه ممتازي به تصاویر آراسته شده است منجر گشت. در سال 1859 انجمن جغرافیائی سن پطرزبورگ، آقاي خانیکف را
مأمور کرد و او در کار نقشهبرداري از ایران سبک و سلیقه فاضلانه علمی را که بواسطه محظورات سیاسی معوق مانده بود متداول
ساخت. هرچند که در دوره مزبور انگلستان نه به این قبیل اقدامات مبادرت ورزید و نه چنین تحقیقاتی انجام داد و از این جهت به
وضع غیرقابل عفوي سستی نمود، ولی اقدامات سیاسی را که دولت بریتانیا برعهده گرفته بود به صورت اقدامات و نوشتههاي سر.
اف. گلداسمید و دسته همکاران شایسته او که در خدمت هیئتهاي مرزي و تلگراف (هند و اروپ) بودند جلوهگر شد.
تاریخ سودمندي هم راجع به ایران فقط در یک جلد بوسیله کلمنتس مرخام انتشار یافت و تاریخ نیمه اول قرن حاضر هم با دقت
وافی و کافی بوسیله آر. جی.
ولی زمینه تاریخ ایران رويهمرفته سزاوار آن است که کماکان مورد علاقه و کار آن دسته از پژوهندگان «1» واتسن تألیف شد
انگلیسی قرار گیرد که نعمت کمیاب آشنائی به زبانهاي شرقی و اطلاعات تاریخی را با بصیرت در ادبیات قدیم توأم سازند.
در آلمان شپیگل، یوستی، نولد که وگوت اشمیت این اهتمام را با شایستگی تمام بین خود تقسیم کردهاند. بایستی اضافه نمایم که
«2» تا این تاریخ بهترین و صحیح- ترین شرح و بیان درباره ایران آنهم فقط در یک مجلد صدصفحهاي همان است که الیزه رکلو
فرانسوي جزو تألیف معتنابهی بیرون داده است.
طی سه قرن اخیر بخش شمال شرقی ایران با تصنیفات چند تن از مکتشفین ممتاز بیشتر از پیش در نظر ما روشن گردیده است که از
آن جملهاند خانیکف
______________________________
1)- تاریخ واتسن ترجمه اینجانب به سال 1340 شمسی در تهران چاپ و در سال 1348 تجدید طبع شده است. )
Elisee Reclus-(2)
ص: 56
روسی که نامش را قبلا یاد کردهام و سرهنگ والنتین بیکر و سروان جیل. نفر قبلی بصیرت نادري در سیاست آسیاي مرکزي نشان
داده است و سر. سی. مک گروگور که وطنپرستی بیپرواي او با طرز کار ناقص اما مردانهاش نیک بارز است و اي. او. دونووان
که تا درون شهر مرو پیش رفت و سپس در سودان ناپدید شد و خدماتش همطراز خدمت و کاري « اخبار روز » خبرنگار روزنامه «1»
است که نویسندگان دیگر راجع به ایران انجام دادهاند. تمام این افراد تا این تاریخ درگذشتهاند.
راجع به تجارت و صنعت و دستگاه اداري و منابع ثروت ایران شرح وافی و کافی «3» و اندریس «2» در همین دوره آقایان ستولزه
نوشتهاند و ژنرال هوتوم شیندلر که درباره تقریبا همه ابواب باستانشناسی و نقشهبرداري و اطلاعات عمومی از نوشتههاي وي در این
صفحه 87 از 438
کتاب اقتباسهاي متعدد خواهم کرد.
که چندین سال دکتر دستگاه تلگرافی هند و اروپ بود براي ما داستانها و تصاویر زنده و دلپسند در باب زندگانی و «4» دکتر ویلز
عادات در ایران جدید فراهم ساخته است. آقاي بنیامین نخستین وزیر مختار امریکا در ایران مؤلف آخرین کتاب به زبان انگلیسی
راجع به این کشور است، ولی مشهودات او که درباره آداب و هنر جالبتوجه است از لحاظ صحت کلی مطالب نقص عمدهاي
کتاب قطور مادام دیولافوا تصاویر بسیار عالی «5» دارد که ارزش کارش را محدود نموده است
______________________________
O'Donovan-(1)
Stolze-(2)
Andreas-(3)
Wills-(4)
5)- من باب مثل راجع به نویسندهاي که در مورد دریاچه کوچک ارومیه (رضائیه) که آبش شور است مینویسد: )
و مینویسد: « دریاچه بزرگی است » و هامون در سیستان که غالبا بیآب است « آب عظیمی است که سیصد میل محیط آن است »
و قبیلههائی را که کوفمن در آسیاي مرکزي با آنها زدوخورد نموده است ترکمنهاي « رشتههاي جبال البرز تا مرو کشیده میشود »
و حتی امروز هم شوشتر را با شوش اشتباه میکند، مدعی « حسن و حسین هردو در کربلا شهید شدهاند » : ایل تک بودند و میگوید
است که معادن زغال سنگ بیحد و حسابی در جنوب غربی نزدیک بنادر ایران هست در صورتی که یک تیکه زغال سنگ هم در
آن نواحی دیده نشده است و کسی که تاریخ زندگی نادر شاه را نیم قرن جلوتر قرار میدهد و وقوع قحطی معروف را سه سال
دیرتر عنوان میکند. و تصور میکند که ارتش انگلیس بیست و پنج هزار تفنگچی دارد، چه میتوان گفت؟
ص: 57
دارد و ضمن آن طنزها و همچنین اطلاعات مفیدي دیده میشود. بانوي دیگر بیشاب است که به تازگی کتابی در باب مسافرت خود
به نواحی کردنشین و بختیاري انتشار داده که حاوي مطالب بدیع و اطلاعات نافع است.
درجه اهمیت این سفرنامهها-
در جزو این فهرست دراز حاوي اسامی نویسندگان برجسته و صاحبنظر شاید دور از صلاح و خارج از نیاز باشد که از لحاظ
اهمیت کار و احتمال تبعیض در میان آثار ایشان در صدد مقایسهاي برآیم.
قبلا نام اکثر کسانی را که تصنیف صادقانه و اثري ممتاز در باب آنچه در مواقع جالب نظر و پرآشوب به رأي العین دیده بودند و یا
از راه کنجکاوي جسورانه بر مقدار معرفت و دانش ما راجع به ایران افزودهاند یاد نمودم و جا دارد چند تن از ایشان را بواسطه تبحر
هانواي، «1» بیشتر و یا وسعت حدود مشاهدات، در زمره عالیترین افراد از میان همگنان قرار دهیم. به عقیده من شاردن، تاورنیه
ملکم، موریه، اوزلی، بیلی، فریزر و رالینسن جزو این دستهاند.
از سه نویسندهاي که تألیفات آنها دیرزمانی مبناي فکر انگلیسی درباره ایران به شمار میرفته است یعنی موریه و اوزلی نویسنده
داستان حاجی بابا (موریه) به این مناسبت بیشتر شهرت یافته تا سفرنامهاي که نوشته بوده است و بیشتر هم مورد علاقه عامه است.
به عقیده من فریزر در اثر آشنائی سرشاري که از همه اطراف و جوانب زندگانی جدید ایرانی داشته و شرحش را همچنانکه باید و
شاید نگاشته است قدر و مقامی برابر دارد و همچنین اوزلی در اثر تبحر حیرتآوري که مجلدات وزین او را، هم مایه خرسندي
خاطر و هم موجب یأس و تأسف دانشمندان میسازد از آن
______________________________
1)- من بیاطلاع نیستم که اتهامات سختی را که تا حدي هم رواست بر ضد تاورنیه نوشتهاند. شاردن گفته است که او یک کلمه )
هم فارسی نمیدانسته و منقد دیگر نوشته است که سواد خواندن و نوشتن نداشته و شرح او درباره بعضی جاها به صورت بارزي
عاري از صحت است و تردید نیست که ناشران کتاب او براي تنظیم اوراقش که وضع بسیار آشفتهاي داشته زحمت فراوان کشیدند
و بنابر نوشته اوزلی در جلد دوم سفرنامهاش ضمیمه 10 باوجود این تألیف وي چه از لحاظ استقلال نظر و یا عاري بودنش از پارهاي
مبالغات ارزش خاص دارد.
ص: 58
جهت که چاپ و انتشار آنها را تا ده سال پس از وقوع اتفاقاتی که شرحش را باز- گفته به عهده تعویق انداخته بود.
تاج افتخار بیچونوچرا باید به سیاح فرانسوي پروتستان که در انگلستان لقب «1» از جهانگردان دورههاي پیشتر علاوه بر هوگنو
یافته است داده شود. هرچند وي در معرض تهمت پرحرفی است و همیشه مورد اعتماد نتواند بود، ولی همواره پرکار و غالبا « شوالیه »
ركگو و به ندرت سطحی است در درجه دوم من فهرست مطلوبی از اسامی چند تنظیم کردهام و شاید بسیاري دیگر هم باشند که
بهتر و حتی سزاوار بود در تحت این عنوان قرار گیرند، اما محیط دلانگیز شرق تعادل فکري ایشان را زایل و آنها را بیاندازه
دستخوش طوفان احساسات نموده است به حدي که گاهی درفشانی درخشانی کردهاند و زمانی هم به وجه تأثرآوري دريوري
صفحه 88 از 438
فرمودهاند.
هلندي از همه بیشتر در این سر- زمینهاي جالب نظر سیر و سفر نموده است و در قرن «2» از مسافران دوران اول جان استریوس
حاضر سر. ار. کرپورتر از این حیث مقام دوم دارد. هرچند وي محقق باهوشی بوده قدر و مقامی را که با تهیه نقشهها و نقاشیهاي
ممتاز احراز کرده بود بواسطه دبدبه بیاندازه در سبک کار که گاهی انگیزه خشم و زمانی مایه خنده است از دست داده است و آن
هنگامی است که این نغمهسرایان درباره عظمت طبیعت و یا در ماتم آثار ویران، تبوتاب بینهایتی مینمایند و در چنین مواردي
است که شاید درویش یاهوکشی قادر باشد از احساسات تند ایشان چیزکی بیاموزد.
از آن دسته نویسندگانی نیز که همواره ستایندگان تازه و پرشوري دارند و با شتاب از سرزمینی میگذرند یا آنچه را که افراد
داناتري پیش از آنها نوشته بودند نخواندهاند و اگر هم خواندهاند به این دلیل بوده است که آنها را به نام خود قلمداد کنند و این
مطالب را هم درست درنیافته و صحیح ثبت نکردهاند و به
______________________________
Huguenot-(1)
J .Struyus-(2)
ص: 59
هرچه میرسند نادرست تعبیراتی میکنند من چیزي عرض نمیکنم. در هرحال این دسته نیز خود را به داستان ایران وابستهاند. اما
باید افزود که راجع به تهیه این- گونه تألیفات در ایران کمتر از سایر نقاط اسباب کار فراهم است. در اینجا از تحمل رنج و زحمت
گریزي نیست، نه خط آهن هست که از خستگی تن بکاهد، اوراق کثیري را هم باید مطالعه کرد تا ذهن مجهز شود و رويهمرفته
قلمرو شاه مزایاي سرشاري را نوید نمیدهد و من هم براي نجات دادن این قبیل افراد از گوشه آرام فراموشی حتی قطرهاي مرکب
حرام نخواهم کرد.
ص: 60
فصل دوم