گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فصل دوم راهها و وسایل- اهدا به مسافران و جهانگردان






اشاره
عبور کنیم. «2» یا از طریق قفقاز ناهموار و یا از کرانههاي رودخانه افسانهاي هیداس «1» یا از راه امواج رودخانه سرتس
گفتار هوراس (شاعر یونان باستان).
ضرورت اطلاعات-
موضوعی را که پیش از عزیمتم از انگلستان همواره استفسار میکردند، این بود که از چه راهی سفر میکنم و در بازگشت نیز
میپرسیدند از کدام راه مراجعت نمودم. این پرسشها حتی در این روزگار مجموعهها و راهنماهاي چاپی جهانگردي مجابم ساخت
که اطلاعات جغرافیائی هنوز آن اندازه شایع و فراوان نیست و نوشتن فصلی توضیحی در باب این موضوع که مسافرت به ایران یا
بازگشت از آنجا از چه راهی بهتر است و براي هر مسافر چه نوع و مقدار تدارکات ضرور است کار بیهودهاي نخواهد بود. چون
براي مسافر امکان انتخاب راههاي متعدد و وسایل گوناگون هست، بنابراین توضیحاتی راجع به هردو موضوع خالی از فایده نیست.
جدول راهها و مسافتها که ذکر خواهم کرد همه از منابع معتبر اقتباس گردیده است و کاملا تازگی دارد و در هیچ مجموعه دیگر
آنها را یکجا نمیتوان یافت.
______________________________
Syrtes-(1)
Hydaspes-(2)
ص: 61
ایران در کجا واقع است-
با آنکه ایران در نقطهاي دوردست واقع شده است باز رسیدن به آنجا کار دشواري نیست. موقع طبیعی این کشور که بین دو دریاي
شمالی و جنوبی قرار گرفته آسانترین راه را براي رسیدن به آن سرزمین فراهم میسازد، در صورتی که مرزهاي خاکی آن در دو
سمت مشرق و مغرب که وصل به اراضی پهناوري است و در دست دولی است که اگر دشمن نباشند لااقل بیگانهاند طریق آسانی
براي مسافرت به آنجا محسوب نمیشود. پس نتیجه این میشود که بیشتر مسافران یا از راه دریاي خزر به ایران میروند و یا راه
خلیج فارس را انتخاب میکنند.
وضع تهران پایتخت جدید آنکه از طریق جاده 200 میل تا دریاي خزر فاصله دارد این خط سیر را بیشتر در معرض استفاده قرار
صفحه 89 از 438
میدهد، ولی در قرن هفدهم که پادشاهان صفوي دربار پرشکوهی در اصفهان داشتند خلیج فارس راه متداول مسافرت بشمار
میرفت حتی در اوایل این قرن که هنوز قفقاز وضع روشنی نداشت و مایه ترس مسافران بود اروپائیان بخصوص انگلیسیها جاده
جنوبی را ترجیح میدادند، خاصه از آن جهت که در آن زمان زمام روابط ایران و انگلستان در دست کمپانی هند شرقی بود و
بمبئی و یا کلکته بر آن نظارت مینمود. هیئتهاي نمایندگی سرجان ملکم و سرهارفرد جونز و سرگور اوزلی براي نخستین بار از راه
بوشهر قدم به سرزمین شاه شاهان نهادند.
پیریزي این فصل-
چون قول دادهام سادهترین و سرراستترین راه رسیدن به ایران را نشان دهم راه شمالی انزلی به تهران را مبناي گفتار خویش قرار
میدهم و سپس طرق دیگر شمالی مسافرت به ایران را بیان خواهم کرد و بعد نیز راه ورودي شرقی و جنوبی و غربی به ترتیب ذکر
خواهد شد.
راه انزلی به تهران-
تنها بندرگاه ایران یا بهتر بگوئیم لنگرگاه آن کشور (زیرا چنانکه بزودي ملاحظه خواهد شد ایران محل آبرومندي که بتوان نام
بندر بر آن نهاد ندارد) در دریاي خزر انزلی است و آن دهکدهاي است واقع در کنار
ص: 62
قطعه زمینی پست که بوسیله مرداب وسیع ولی کمعمق به دریا متصل است و در کرانه داخلی یا جنوبی آن قدري دور از دریا شهر
قابل توجه رشت واقع شده است و به همین جهت است که شرکتهاي مسافرتی اظهار میدارند که مسافر در خاك ایران در رشت
پیاده میشود.
چگونه باید به انزلی رسید-
دائر است که از بادکوبه به آنجا رفتوآمد « مرکوري » و شرکت « قفقاز » در انزلی (بندر پهلوي) سرویس کشتیرانی کمپانی روسی
دارند. براي رسیدن به بادکوبه از اروپا طرق متعددي هست. میتوان تا اسلامبول بوسیله راهآهن و از آنجا با سرویس کشتیرانی
اتریشی یا روسی به باطوم رفت (در ظرف 3 یا 4 روز) یا با خطآهن از راه تفلیس در ظرف 32 ساعت به بادکوبه رسید، یا خطآهن از
راه برلن و کراکو به اودسا و از آنجا با کشتی روسی به باطوم سفر کرد. در مدت 3 روز از راه سنپطرزبورگ و مسکو میتوان از
طریق خشکی به تفلیس رفت و از آنجا با ترن به ولادي قفقاز و یا با کالسکه از طریق جاده معروف داریل که 136 میل است به
گرجستان رسید.
راه دیگري هم براي رسیدن به بادکوبه هست یعنی با ترن از میان روسیه به تزارستان تا ولگا و از آنجا با کشتی که در رودخانه
رفتوآمد دارد به حاجی ترخان و از آنجا نیز از طریق قفقاز و با کشتیهاي کمپانی مرکوري از کرانه غربی دریاي خزر بعد از عبور
از ساحل پطروفسک و دربند میتوان در ظرف دو روز و نصف به بادکوبه رسید و این شاید کوتاهترین خط سیر باشد. در هرحال
هیچ مسافري قادر نیست به این خیال اعتماد نماید که میتواند در ظرف هشت یا نه روز از لندن به بادکوبه برسد.
کشتیهاي مسافري دریاي خزر-
از ماه مه تا نوامبر (اردیبهشت تا آبان) کشتیهاي شرکت قفقاز و کمپانی مرکوري هفتهاي یکبار و گاهی دوبار به انزلی میروند و
معمولا یکشنبه شب از بادکوبه حرکت میکنند، در بقیه مدت سال سرویس نامرتب است. بعد از ورود به بندر روسی لنکران (که
زمانی متعلق
ص: 63
به ایران بود) و قصبه مرزي آستارا در بعد از ظهر دوشنبه وقت را طوري ترتیب میدهند که مثلا صبح سهشنبه به انزلی برسند که
جمعا 197 میل دریائی است (در ظرف 30 تا 36 ساعت)
ورود به انزلی-
بقدري موج «1» ولی از اینجاست که راه و رسم خاص و غمانگیز مسافرت در خاك ایران آغاز میشود زیرا که غالبا دهانه خلیج
دارد که تقریبا غیرمقدور است مسافران را از کشتی پیاده کرد. در ماههاي زمستان گاهی اتفاق میافتد که مسافر بدبخت پس از
آنکه چندین ساعت جلو مقصد خود سرگردان مانده است بایستی باز راه بادکوبه را طی کند و پس از یک هفته اقامت حزنانگیز
در هواي نفتی و نمناك آنجا براي تکرار تجربه قبلی بازگردد.
مرداب-
صفحه 90 از 438
ولی اگر جریان کارها در انزلی به دلخواه باشد مسافر را با قایق موتوري انتقال میدهند و به محوطه کنار مرداب میبرند که در
سمت غربی آن گمرکخانه انزلی واقع شده است. در همانجا یک عمارت باریک و بلند پنج طبقه که اقامتگاه تابستانی شاه است
دیده میشود. مشخصات تزیینی این بنا که رنگهاي آبی و سرخ و سبز دارد در طبقههاي بالاتر دلپذیرتر است و طبقه آخرین مختص
ولی تمام بنا وضع و حال وارفتهاي دارد و غالبا هم به منظور حفاظت آن از رطوبت با حصیري پوشیده «2» اقامتگاه همایونی است
است از آنجا قایقها مرداب را که مسافتی در حدود ده میل است در ظرف یک ساعت و سه ربع طی میکنند.
این مرداب کمعمق و بادخیز از مشرق به مغرب سی میل طول دارد و از شمال به جنوب بیشترین پهناي آن 12 میل است و همه نوع
مرغهاي دریائی ماکیان، مرغابی، غاز، قو یا عو، درنا و مرغ سقا و مرغهاي نوكدراز در آنجا هست
______________________________
1)- این دهانه چنان مانعی محسوب میشود که کشتیهائی که تا پنج پا در زیر آب واقع شده باشند نمیتوانند به آنجا وارد شوند، )
بلکه باید در خارج بمانند. بارها به دولت ایران تأکید شده است که راجع به اصلاح آنجا اقدامی بشود، ولی هنوز کاري انجام نشده
است که رفع این مانع بشود. یا آنرا به صورت بهتري درآورند.
2)- براي اطلاع درباره کشتی کوچک شاه به نام ناصر الدین که معمولا در مرداب متوقف است به فصل راجع به نیروي دریائی )
مراجعه شود.
ص: 64
که سطح آب را خالدار و جزیرههاي کوچک و بیشههاي اطراف را لبریز میکنند، بطوريکه داخل مرداب بصورت بهشت
شکارچیان درمیآید. در رشته کمربندي بین دریا و کوهها نیز همه قسم حیوانات شکاري بحد وفور هست. در قسمت جنوبی
مرداب قایق موتوري به کرجیهاي محلی تبدیل میشود که به خلیج کوچکی به طول پنج میل تا قصبه ماهیگیري پیربازار امتداد
مییابد.
پیربازار-
پیربازار (یعنی مرشد بازار و به احتمال قوي پیله بازار یعنی محل خرید و فروش پیله ابریشم است) یک کاروانسرا و چند خانه و کلبه
و یک بساط ماهیگیري و بندي هم دارد که براي صید ماهی در دریا میاندازد که که به گرفتن انواع و اقسام ماهی منجر میشود.
درشکههاي وارفته و خراب مسافران را از راهی در میان جنگل که شش میل است به رشت میرسانند. رودخانه رشت یا شاهرودبار
در طرف چپ به دریا جاري است و در آب کمعمق رودخانه و همچنین در مرداب که بر طرف راست واقع است مار و لاكپشت
پیوسته در حرکتاند.
رشت-
راجع به رشت در یکی از فصلهاي آینده که درباره ایالات شمالی ایران بحث خواهم کرد مطالبی براي گفتن خواهم داشت. این
شهر کرسی ایالت گیلان است و باید گفت که اولین شهري است که مسافر خارجی که به خاك ایران قدم میگذارد وارد آن
میشود و ابتداي سفر او به داخل ایران است. از مناظر این محل و حوالی آن، شاید مسافر، خیالاتی راجع به مناظر و وضع زندگی
ایران پیدا خواهد کرد که باید ناگزیر خیلی زود فراموش کند، زیرا که آنجا تفاوت بارزي با نقاط دیگر دارد که با تأثر فراوان
بایستی مأنوس شود و این اختلافات به همان اندازه است که بین دوور، بندر جنوبی انگلستان و عدن دیده میشود.
در رشت مسافرین خانههائی با بام سفالین سرخفام و مساجد و خیابان و پرچینهاي پرگل و باغها خواهند دید که مثل این مینماید
که مسافر در دیاري دیگر است و جنگل و رودخانهها را که در اطراف خود میبیند نمونه حاصلخیزي ایران خواهد پنداشت، اما باید
از این مناظر حتی الامکان حظ روحی حاصل کند چون
ص: 65
این خصایص ساختمانی بیآلایش، ولی قابل توجه رشت را در سایر نقاط ایران غیر از سواحل دریاي خزر نخواهد یافت و به جاي
جنگل و رودخانه بیابانهاي سنگزار و ارتفاعات بیدرخت و گیاه خواهد دید.
انتخاب اسباب سفر، عزیمت با چهارپاداران-
در رشت مسافر اولین درس پیادهروي را در ایران خواهد آموخت که راجع به محسنات و زحمات آن به تدریج که پیشتر میرویم
من گفتنیهاي بیشتري خواهم داشت. در رشت مسافر باید یکی از دو ترتیب مسافرت در ایران را انتخاب کند: یا بوسیله چاپار پستی
دولتی حرکت کند و یا با اسب و قاطر که از کاروان کرایه خواهد کرد. ترتیب اولی سریعتر است هرچند که خستهکننده و گاهی
طاقتفرساست. ترتیب دوم سبب خستگی بدنی کمتري میشود، اما ممکن است به صورت کسالتآور غیرقابل وصفی درآید، چون
حیوانات واحدي بایستی چندین روز پیدرپی مسافر را حمل کنند که خواه و ناخواه کاري بسیار طولانی خواهد شد.
صفحه 91 از 438
در مورد اول مسافر حالت یک محمول جانداري را پیدا میکند که او را از مبدأ تا مقصد با حد اعلاي سرعت که از اسبهاي
متوسط الحال و گاهی وارفته مقدور است میبرند و یا تا اندازهاي که میل و توانائی خود او میسر میسازد.
مسافر تمام اسباب سفر خود را نیز بر اسب همراه دارد و در چاپارخانههائی که با فواصل معین در طول جادهها هست میخوابد و
خوراك خود را در ظروف سبک همراه میبرد و یا در راه میخرد و نرخ ثابتی براي کرایه اسب و توقف در چاپارخانه میپردازد و
حتی یک وجب هم از خط سیر اصلی اختیار انحراف ندارد و به ندرت قادر است که نظري به عقب بیاندازد و فقط یک چیز مورد
علاقه اوست که همواره پیش بتازد تا زودتر به مقصد برسد.
حرکت با چاپار-
اما طریق دیگر پیشبینیها و تدارکات کلی را ایجاب میکند از قبیل خریداري چادر و لوازم آن و کرایه چندین چهارپا و حیوان
باربر و نوکرانی که از هردو دسته حیوانات مراقبت نمایند و مسئولیتی که همراه داشتن
ص: 66
گروه انبوهی ایجاب میکند. ولی از طرف دیگر مسافر اختیار کامل تعیین خط سیر خود را خواهد داشت و مانع از عجله و شتاب
میشود، زیراکه حیوانات باربر قادر نخواهند بود که روزانه بطور متوسط بیش از بیست و پنج میل حرکت کنند بعلاوه فرصت
بیمانعی براي استراحت و وقتگذرانی بدست خواهد آمد. پس بنابر سلیقه و منظوري که مسافر دارد به انتخاب یکی از دو طریقه
فوق به آسانی اقدام خواهد کرد.
اگر در کار سفر عجله داشته باشد و رنج این ترتیب سفر را بتواند بر خود هموار کند و به حد کافی چالاك و نیرومند باشد مسافرت
با چاپار را اختیار خواهد کرد، ولی اگر زن و یا کسانی همراه او باشند که در اسبسواري ورزیده نباشند و بخصوص هرگاه قصد
سفري آرام و توأم با تحقیقات داشته باشد و بالاتر از همه اگر بخواهد که از راه متداول عدول نماید (زیراکه بیش از ده دوازده تا
راه چاپار پستی در ایران هست که با جاده اصلی مربوط میشود) با کاروان خواهد رفت و در هریک از دو شق مزبور کار عاقلانه
شاید این است که تا تهران راه سریعتر را اختیار و در اینجا برنامه بعدي را بررسی نماید و اگر بتواند دوستانش را در پایتخت ترغیب
کند که غلام یا نوکري براي او به انزلی یا رشت بفرستند از دردسر و گرفتاري اختلاف با افرادي که نمیشناسد و زبانشان را
نمیداند در امان خواهد بود و بواسطه وضع چاپارخانههاي ایران و از ناحیه فراشان پست صدمه کمتري خواهد کشید.
در تأیید این پیشنهاد باید این موضوع را هم بداند که میتواند از رشت تا کوهدم که در 18 میلی واقع است درشکه کرایه کند و از
این محل سفر چاپاري خود را آغاز نماید. چون پستخانههاي بین رشت و تهران مجهزتر از جاهاي دیگر است و در این خط اسبها
بهترند و یا در واقع کمتر وارفتهاند و سرانجام از قزوین میتواند همه آنها را بکلی مرخص و با وسیله راحت که درشکه باشد
مسافرت کند و بقیه صد میل راه تا پایتخت را در یگانه جادهاي که در ایران هست و طرز سفر و رفتوآمد اروپائی کموبیش در آن
دیده میشود به مقصد خواهد رفت.
ص: 67
هزینه مسافرت با چاپار-
ضمنا این را هم میتوانم ذکر کنم که کرایه اسب- هاي پستی یک قران ( 7 پنس) در هر فرسخ (معادل سه و نیم تا چهار میل) براي
و یکی هم براي شاگرد «1» هر اسب است و حداقل تعداد معمولا یک اسب براي سواري خود مسافر و یکی براي نوکر هموطنش
چاپار است که اسبها را نزد صاحبش پس میبرد. به این ترتیب که اسبها را جلو میاندازد و خود از عقب میتازد و هرگاه مسافري
بار و اسباب بسیار داشته باشد یک اسب دیگر هم ضروري خواهد بود، ولی از غرابتهاي این حیوان که چموشتر از آن است که
با افسار رانده شود این است که تا فرصتی پیش آید از راه منحرف و در بیابان بیانتها ناپدید میگردد که باید به دنبالش افتاد و با
شلاق بازآورد و این حرکت موجب تأخیر کار سفر و هم بقدري مایه ناراحتی میشود که بسا کسان که آسان از افزایش بار و
بساط احتراز دارند، مقدار لوازم شخصی خود را ناچار محدود میکنند و چنانکه بزودي نشان خواهم داد حیرتآور است که بوسیله
همان سه اسب مورد احتیاج اولی چه مقدار معتنابهی لوازم و بار حمل میتوان کرد.
کرایه اسب در هر منزل باید پیشکی به چاپاردار یا مأمور پست در چاپارخانه که اسبهاي تازه به کار گماشته میشوند پرداخت شود
و مرسوم این است که در پایان هر منزل یک قران هم در هر منزل معمولی و یا دو قران براي هر منزل طولانی به پستچی که همراه
مسافر آمده است پرداخت گردد. من حتی یکبار هم در تمام خط سیر 1200 میل پستی خود کمترین علامت امتنان از این افرادي
که بیعاطفگی آنها محرز است ندیدهام حتی با وجود حس خوشآیندي که از دریافت انعام ناشی میگردد باز هرگز تغییر رفتار
نمیدهند و بر سبیل تصادف نیز تشکر نمیکنند و چون خود ایرانیها به ندرت انعام میپردازند من حدس میزنم آنها مسافر
اروپائی را که از راه سادهلوحی به رایگان شلینگی از دست میدهد با دیده تحقیر مینگرند.
______________________________
1)- من به مثابه یک قاعده گرانبها میتوانم بگویم که هیچوقت نوکر اروپائی نباید همراه داشت مگر آنکه مسافر قصد داشته باشد )
صفحه 92 از 438
با کاروان سفر کند که در این صورت او فرد اضافی بر دسته سواران میشود که شاید گاهی وجودش مفید واقع شود، ولی
درهرحال علامت تشخص خواهد بود.
ص: 68
در چاپارخانه که مسافر شبی میگذراند و وسایل آسایش مختصري براي او فراهم میکنند از قبیل آب و آتش و هیزم و شاید هم
شیر و تخممرغ معمول این است که بامداد هنگام عزیمت به پستچی انعامی که نسبت به چگونگی خدمت متفاوت خواهد بود از دو
تا چهار قران میدهند و این تنها وجهی است که باید پرداخت کرد، مگر آنکه از دهات مجاور خط سیر مواد خوراکی بیاورند.
براي تأدیه این وجوه تهیه چند صد قران که مسافر میتواند سکههاي یک یا دو قرانی در بادکوبه بدست آورد و یا لازم است که
آنرا از تهران بفرستند. این وجوه معمولا در کیسههائی که در خورجین (قبل) سوارکار است حمل میشود که در راههاي طولانی
با این تعلیمات «1» خیلی اسباب زحمت است چون وجه رایج دیگري نیست بنابراین ترتیب پرداخت دیگري هم میسر نخواهد بود
مقدماتی به منظور راهنمائی مسافر که بدینوسیله دریافته است سفري که در پیش دارد هرچند عاري از جنبه تجملی است
رويهمرفته از لحاظ مخارج ارزان است. مسافر به محض ورود به رشت یا کوهدم (کهدم) به پستخانه مراجعه میکند و پس از تهیه
جواز یا حواله پستی هرچه زودتر ترتیب کار سفر خود را میدهد. وي نباید چنانکه یکی از دوستانم کرده است انتظار باربري داشته
باشد که اسباب سفرش را به مهمانخانه برساند. در رشت یک قنسولخانه انگلیس هست و یکی هم قنسولخانه دولت روس. عمارت
کنسولگري انگلستان که دیرزمانی خالی افتاده بود اخیرا مأمور رسمی جدیدي یافته است ازاینرو در صورت لزوم قطعی، دستیاري
فردي از هموطنان را به مناسبت قدر و مقام رسمی او میتوان انتظار داشت.
نوع جاده-
اراضی بین رشت و تهران را به سه نوع میتوان تقسیم کرد:
-1 کمربند جنگلی بین رشت و کوهستان که قسمتی از نواحی وسیع جنگلی است که رشتههاي هموار ساحلی را از طالش در مغرب
تا استراباد در مشرق که جمعا 400 میل است فراگرفته است. 2- برآمدگیها و ارتفاعات اصلی جبال البرز که
______________________________
1)- اخیرا بانک شاهنشاهی اسکناسهائی انتشار داد که چون هنوز فقط در شهرها میتوان به پول نقد تبدیل نمود تردید دارم که در )
پستخانهها قبول کنند.
ص: 69
مرتفعترین نقطه آن 7000 پا از سطح دریا ارتفاع دارد. 3- دشت بلند حدود جنوبی آن تمایل شیب هم از قزوین به طرف تهران
است. بین رشت و قزوین منزلهاي سفر به شرح ذیل است:
نام منزلها/ مسافت به فرسخ/ مسافت تقریبی به میل
16 / رشت به کوهدم (کهدم)/ 6
18 1 /2 / کهدم به رستمآباد/ 5
17 1 /2 / رستمآباد به منجیل/ 5
13 / منجیل به پاچنار/ 5
20 / پاچنار تا مزره/ 5
21 / مزره به قزوین/ 5
31 فرسخ/ 106 میل /«1» جمع
رشت به قزوین-
بعد از خروج از رشت جاده از قسمت ابتدائی کمربند جنگلی و سپس از جنگل که بخار و بوي بدي دارد میگذرد در آنجا
حیوانات
______________________________
1)- جمع کل فرسخها ضرب در چهار همیشه معادل با تعداد میلها نمیشود به این دلیل که فرسخ واحد مسافت است و هیچیک )
12 میل برابر چهار فرسخ محسوب میشود که مساوي 16 میل است و باید کرایه 1 / از اجزاء فرسخ به حساب نمیآید. بنابراین 2
براساس این حساب پرداخت گردد. بعلاوه طول فرسخ در نقاط مختلف مملکت متفاوت و بسته به وضع طبیعی زمین است و
اصطلاح محلی ناظر بر این است که حیوان باربر در ظرف یک ساعت آنرا طی میکند. ازاینرو در نقاط کوهستانی فرسخ از حدود
سه میل تجاوز نمیکند در صورتی که در اراضی هموار شاید چهار میل هم مقیاس کافی نباشد. کلمه فرسخ معرب فرسنگ (این
اصطلاح در زبان یونانی نیز هست) و فرض بر این است که از قطعه سنگ که در جادهها مینهادهاند و علامت فواصل معینی بین راه
بوده است. در یکی از کتابهاي زند و اوستا تعریف تا اندازهاي مبهم راجع به این اصطلاح دیده میشود. فرسخ مسافتی است که آدم
صفحه 93 از 438
دوربین میتواند شتري را از دور تشخیص بدهد که سفید است یا سیاه، ولی در لرستان میزان تشخیص صدا است نه قدرت دید و
/ فرسخ مسافتی است که صداي طبل را میتوان شنید. در واقع پرسنگ اصلا یک واحد بابلی و مبتنی بر ارج بابلی و مساوي با 523
3 میل میباشد که همان ارج یا ذراع / 3 میل بوده است ولی فرسنگ جدید بنابر اختلاف ارج متفاوت میباشد و اقل اندازه آن 915
سلطنتی بابل بود. رجوع شود به یادداشتهاي ژنرال شیندلر درباره طول فرسخ در نشریه انجمن جغرافیائی سلطنتی (دوره جدید).
ص: 70
شکاري فراوان است و نه فقط حیوانات کوچک که ما در انگلستان میشناسیم مثل خرگوش و روباه و قرقاول بلکه گرگ و شغال و
پلنگ و ببر و سیاهگوش و کفتار و خرس هم دارد. بطور کلی ببرهاي سواحل دریاي خزر آدمخوار نیستند غالبا جثه عظیم دارند و
من پوست یکی از آنها را دیدم که در نزدیکی رشت شکار کرده بودند و یک شکارچی معروف هندي اظهار میداشت که بزرگتر
از همه ببرهائی بوده که او در کشور خود دیده بود. جنگل غیرقابل نفوذ و تب مالاریاي آن حدود شاید شکارچیان انگلیسی را از
یکی از شکارگاههاي باقیمانده در جوار اروپا محروم نموده باشد.
در ارتفاعات جبال البرز شکارهاي کلانی هست که معمولا در نقاط کوهستانی یافته میشوند مانند بز کوهی و بز وحشی، گاو
کوهی و خرسهاي بزرگ.
بعد از طی 12 میل جاده اوج مییابد و بزودي در ورود به کوهدم تپهها شروع میشود. در این حدود روزگاري جاده با سنگ
مفروش شده بود، اما مانند بسا چیزهاي دیگر در ایران این راه نیز به وضع خراب افتاده است و در جاهاي پرآب بصورت مردابی
خطرناك درمیآید و حال آنکه در نقاط سراشیب بیشتر مثل پله است.
بعد از کوهدم به ساحل چپ سفیدرود میرسند و از میان چشماندازهاي دلپذیر که اراضی جنگلی با سبزهزارها و تختهسنگها
رنگارنگ میشود عبور میکنند و این وضع تا رستمآباد امتداد مییابد.
در این مرحله چون ارتفاع جاده بیشتر میشود رفتهرفته نهال و گیاه هم کمتر و به جاي درختان جنگلی زیتون رفتهرفته به بیشه و بته
تبدیل میشود و منظره خشکی و صلابت طبیعی خود را بازمییابد تا نزدیک ایستگاه منجیل که بر رودخانه پلی هفت طاق (که
کموبیش شکسته و فروریخته) هست که هنگام عبور از آن گاهی باد شدید از درون گردنه باریک به حدت تمام میوزد. بین
منجیل و پاچنار جاده ابتدا رودخانه شاهرود را تا حدود پل لوشان دور میزند و سپس
ص: 71
با رودخانه پاچنار که شاخهاي از سفیدرود است پیوسته و با فشار ضمن کموبیش سیراب کردن اراضی و عبور از کنار پرتگاههاي
سهمگین به دره نسبتا مرتفع خزران که 7000 پا از سطح دریاست صعود میکند.
این محل در زمستان سخت ناهنجار و گاهی چندین روز بواسطه برف مسدود است و بسا استخوان شتر و قاطر که در این ارتفاعات
خطرناك فراریخته است، ولی در اینجا دهکدهاي هست که کاروانسراي بزرگی دارد و چون قله ارتفاعات طی شده است شیب راه
Argas به سمت مزره آغاز میشود و این نقطه به مناسبت حشره نفرت- انگیز غریب گز یا شب گز که در نزد دانشمندان
و از موجبات ترس و هراس مسافرت در ایران است مشهور میباشد. persicus
پس از عبور از دهکده آقابابا دشتی هموار فرامیرسد و مسافر با نزدیک- شدن به تاکستانهاي وسیع و بوستانهائی که زمانی شهر
پرجمعیت قزوین را احاطه کرده بود هوس میکند که بر زین زبرجدین خود چندي هم چهارنعل بتازد.
قزوین-
شهرت دارد این شهر داراي چهل هزار نفر جمعیت است، ولی شاید بیش از دو سوم این مقدار سکنه نداشته باشد اول شهر بزرگ
ایران است که مسافر تازهوارد ملاحظه خواهد کرد و در نظر او وضع و شکل شهرهاي ایرانی را که نمونههاي مشابه آنرا فراوان
خواهد دید نمودار میسازد و مانند چند شهر دیگر روزگاري پایتخت مملکت بود و از این بابت با بلاد دیگر از قبیل اصفهان و
شیراز و تهران و تبریز و سلیمانیه و اردبیل و نیشابور و مشهد قدر و مقام برابر داشته است و مثل بسیاري از آن شهرهاي همطراز
آفتاب عظمت و جلالش غروب کرده است و میدانهاي خالی و آثار ویرانی دارد حاکی از اینکه روزگاري مقر باشکوه
فرمانروایان بوده است.
آنجا را بنا کرد و از مراکزي بود که «1» ( میگویند شاپور دوم (ذو الاکتاف
______________________________
1)- در کتاب ایستویک ذکر شده است که آن در سال 150 میلادي اتفاق افتاده در صورتی که پادشاهی شاپور دوم از 310 تا 379 )
میلادي است. بعضیها نیز روایت کردهاند که بانی قزوین شاپور-
ص: 72
حسن صباح در سال 1078 میلادي تسخیر نمود و در اروپا با تفسیر و ترجمه آزاد عنوان او که شیخ جبل بود در زمان صلیبیون به
حشیشیون شهرت یافتند و مارکوپولو طریق اصلی تعلیم مریدانش را به طرز شیرینی بیان کرده است و قلعه غیرقابل تسخیر وي در
قزوین در دوره خاندان صفوي به اوج شهرت «1» . الموت یعنی لانه عقاب فقط در سی میلی قزوین در کوهستان واقع بوده است
صفحه 94 از 438
1575 ) پایتخت شد. - رسید و بوسیله دومین پادشاه این دودمان یعنی شاه طهماسب اول ( 1524
این تغییر محل را مورخان به آن دلیل نسبت دادهاند که چون این پادشاه قادر نبود از تبریز در مقابل حمله ترکها دفاع کند ناگزیر در
صدد برآمد پایتخت را به نقطهاي که از اردبیل به حد کافی دور باشد در همانجائی که اهالی به نسب خانوادگی او واقف بودند
انتقال بدهد و بعد از پنجاه سال که شکوه و جلال پایتخت داشت اصفهان بجاي قزوین مرکز مملکت شد.
شاه عباس کبیر در پایتخت جنوبی کانون مناسبتري براي قلمرو خویش که پیوسته در توسعه و ترقی بود سراغ کرد. پیترو دلاواله
جهانگرد ایتالیائی که در سال 1618 میلادي یعنی زمان حیات شاه عباس در اصفهان بود آنجا را محل ممتازي که درخور اقامتگاه
همایونی باشد نیافته بود و نوشته است که فقط دو چیز در آنجا قابل توجه مینمود یکی دروازه قصر شاهی و دیگر میدان بزرگ.
در صورتیکه سر تامس هربرت وقایعنگار جالبتوجه سفارت سرددمورکتن که از جانب چارلز اول به دربار شاه عباس بزرگ
آمده بود و همسفر سر رابرت شرلی و نماینده انگلستان بود بعد از مذاکره بیثمري با پادشاه ایران در شهر اشرف (بهشهر) به سال
ر د ت م ظ ع ا ب ر ه ر ه ش گ ر زب : » 1627 ، ع ج ا ر ه ب ن ی و ز ق ت ش و ن ه ک ______________________________
276 میلادي) است. براي شرح تاریخ قزوین بوسیله نویسندگان متقدم رجوع شود به کتاب اصطخري (المسالک و - - اول ( 240
الممالک) و یاقوت در کتاب جغرافیا و سفرنامه ناصر خسرو. م. ش. مینیارد در چاپ سفرنامه ناصر خسرو که خود انتشار داده است
نام چند تن از تاریخنویسان اهل قزوین را ذکر میکند.
1)- قلعه الموت که گویا بعد از فتح و خرابی آن به دست هلاکو خان تجدیدبنا شده باشد در دورههاي بعدي در زمان صفویه )
زندان عناصر صاحب مقامی بود که از نظر میافتادهاند و همینکه زندگی این قبیل حضرات مایه دردسر مینمود از بالاي سنگی که
در نوك قلعه بود به پائین پرت میشدهاند.
ص: 73
محیط دیوارهاي آن هفت میل و جمعیتش 200000 نفر است. در «1» ( دیگر در امپراتوري ایران برابر است، غیر از سپهوان (اصفهان
اینجا سررابرت شرلی بیچاره که از امتناع پادشاه در اجازه شرفیابی آزردهخاطر و دلگیر شده بود در 13 ژوئیه 1627 وفات کرد و در
و ده روز بعد نیز همسفر او سرددمورکتن که دچار عارضه اسهال شده بود از دنبال او راه «2» آستانه دروازه او را به خاك سپردند
73 قزوین - ..... ص : 71 ایران و قضیه ایران ج 1 «3» . گور پیش گرفت
مقرن بعد که شاردن به سال 1674 در قزوین بود نوشت که باروهاي شهر در آن موقع خراب بوده و شهر با آنکه تمام بساط و
اسبابی را که لازمه دربار باشکوهی است از دست داده بود باز 12000 خانه و صدهزار نفر جمعیت داشت و از مختصات عمده آن،
قزوین را افغانها به سال 1722 و ترکها در سال 1725 «4» کاخ اعیانزادگانش بود که طی چندین نسل از پدر به پسر انتقال یافته بود
تصرف کردند و از آن پس هم چند بار از زلزلههاي شدید لطمه دید.
از جمله آثار دوران عظمت گذشته در قزوین قصر سلطنتی است که شاه- طهماسب ساخته بود و شاه عباس کبیر آنرا توسعه داد و
حالا ویران است، ولی سردر بزرگ آن به نام عالیقاپو مانند سردر دیگري در اصفهان هنوز هست.
مسجد جامع که اصلا بوسیله هارون الرشید در قرن هشتم ساخته شده هنوز باقی
______________________________
1)- هربرت در مورد املا بیشتر تابع صوت و صدا بوده نه درستی آن و به همین دلیل جلفا را جلفه و تهران را تیرون و لاریجان را )
لاريجون و پادشاه را که لقب فرمانرواست پوتشا ذکر کرده و قبل از آن عمال انگلیسی هم در گیلان شاه طهماسب را شاتامس
نوشتهاند که هیچ برازندگی شاهانه ندارد.
2)- من از ذکر عبارت عجیب هربرت در اینجا خودداري نتوانم نمود: )
لذا ناراضیها فراآمدند، نه در واقع این تیر مرگ بود که او را از پیشرفت بازداشت چون که در 13 ژوئیه این دار فانی را در »
.« از کتاب چند سال مسافرت در ایران چاپ سوم » بزرگترین بحران عمر خویش بازگذاشت
3)- مثل ناراضیها با عناد طولانی و حال زار و چهارده روز که از ناخوشی و سرماخوردگی رنجور شده بود و چنانکه من گمان )
میکنم به سبب خوردن میوه زیاد و یا استنشاق بیش از اندازه هواي سرد تبریز آن مرد یعنی سرددمورکتن سفیر ما به سراي باقی
شتافت در 23 ژوئیه وي با دنیا وداع کرد.
382 رجوع شود به توصیف شهر قزوین در سال 1600 تألیف جان کارت رایت واعظ و سیاح جلد - 4)- سفرنامه صفحات 378 )
. دوم و سفرنامه سال 1671 تألیف جان استریوس جلد سوم فصل 24
ص: 74
است و بناي عظیمی است با دو مناره شکسته که از کاشی آبی است؛ محوطه وسیع متروك اما مسجد عمده آنجا مسجد شاه است
که بوسیله آقا محمد خان و فتحعلی شاه در محل سابق بناي شاه طهماسب و شاه عباس ساخته شده است. ولی با آنکه قزوین وضع
است و «1» ممتاز دیرین خود را از دست داده است از این لحاظ که نقطه اتصال سه راه رشت به تهران، تبریز به تهران و قم به تهران
تاکستان- هاي آنکه شراب معروفی در ایران تولید میکند و پارچهبافیاش که درخور توجه است بر اهمیت آن میافزاید و در
صفحه 95 از 438
کنار آثار انحطاط آبادانی و شکوه قدیم اینک آثار رفاه و ظاهري قابلتوجه دارد.
این شهر دروازههاي پرشکوه جدید و بهترین مهمانخانه را در ایران داراست و فقط یک مهمانخانه دیگر نظیر آن در ایران هست.
این هتل در جوار پستخانه و در باغ بزرگی که خیابانهاي مشجر و وسیعی دارد واقع شده است و شامل یک عمارت دو طبقه
خوشترکیبی است و ایوان بزرگی هم دارد که مختص حاکم قزوین است که اقامتگاهش از آنجا زیاد دور نیست و حالا اداره
مهمانخانه با اوست.
اطاقهاي مفروش و مرتب و خوراك خوب آن براي مسافران وسایل تجملی عالی است. بعلاوه در قزوین یک ایستگاه مشترك
تلگراف ایرانی و هند و اروپ هست که سیمهاي آن تهران را به تبریز مربوط میکند و اداره سیم آنجا به رشت را ایرانیان در دست
دارند
راه درشکهرو به تهران-
از مهمانخانه قزوین میتوان درشکههاي بیفنر و ارابه چهارچرخ اروپائی فراهم کرد که مسافر را در بقیه صد میل راه تا تهران حمل
کند و باید حتی الامکان از آن استفاده بنماید چون راهی که میگذرد یکی از دو جاده ساختهشده در سراسر ایران است. در اینجا
از وضع و ترتیبات مسافرتی بهرهمند میشود که تا چند ماه تجدید نخواهد شد.
این راه را بیست و چهار فرسخ کامل محسوب میدارند یا 96 میل و به
______________________________
1)- از این راه اکثر مسافران قرون هفدهم و هجدهم پیش از اینکه تهران پایتخت شده باشد عبور کردهاند مانند شاردن، استریوس، )
لوبرن و دیگران.
ص: 75
شش منزل تقسیم میشود هرکدام 16 میل، ایستگاههاي بین راه ساختمانهائی آجري است که وسایل پاکیزهاي براي توقف شبانه
دارد و عبارتند از کاونده، قشلاق، ینگی امام، حصارك و شاهآباد. این جاده را با راههائی که در اروپا هست نباید اشتباها مقایسه
کرد فقط راهی است خاکی و صاف و عریض که سنگ- فرشهاي آن گاهی شاید با مسیر خطآهن پرشیبی اشتباه بشود باوجوداین
میگویند هزینه ساختمان این راه هر میل 640 تومان شده است. اگر قبلا محل دیگري براي سکونت در نظر گرفته نشده باشد دو
دارد که سابقا شیرینی- پز شاه Prevot مهمانخانه کوچک در مرکز شهر نزدیک میدان بزرگ هست که مدیري فرانسوي بنام پرهو
بود.
جاده پستی-
راه پستی سابق که علاقهمندان به سفر چاپاري ممکن است ترجیح بدهند از جنوب جاده درشکهرو میگذرد و چاپارخانههاي آن
در عبدلآباد سفرخوجه یا خواجه، سنقرآباد و میان جوب است بین این دو راه در کرج میان دو ایستگاه آخري در 26 میلی تهران
و آن در کنار «1» کاخی و شکارگاهی است به نام سلیمانیه متعلق به شاه که فتحعلی شاه جد شاه فعلی در 1812 ساخته است
رودخانه کرج که نهر قشنگی است ساخته شده و این رودخانه از درهاي در کوهها فرو- میریزد و آب آنرا هرروز در مشکی براي
فتحعلی شاه به تهران میبرند.
در بناي مزبور دو تصویر بزرگ در چهارچوبی هست، کار عبد اللّه خان نقاش معروف دربار قاجار در اوایل پادشاهی این خاندان
یکی دربار آقا محمد خان و دیگري فتحعلی شاه را نشان میدهد.
جاده کاروان-
کسانی که با کاروان مسافرت میکنند ممکن است چارواداران آنها را بین قزوین و تهران از راههاي دیگر ببرند و آن بسته به فصل
______________________________
1)- وقتی که سرگور اوزلی و موریه در بازگشت از مأموریت تهران در سال 1812 از این راه میگذشتند، این بنا در دست )
و میگویند هزینه آن از پولی بوده است که با حمله موفقیتآمیزي که بوسیله یکی از « سفرنامه موریه مسافرت دوم » ساختمان بود
فرزندان فتحعلی شاه به محله کردنشین سلیمانیه بدست آمده بود فراهم گردیده و به آن نام هم خوانده شده است.
ص: 76
سال و قیمت علیق است. آزادي انتخاب این همه راهها به مسافر تازهوارد وانمود خواهد کرد در کشوري که طرق عادي مسافرت
وجود ندارد، اما بر طبق قاعده نیک قادر است براي رسیدن به مقصد هریک از راههائی را که دلخواه اوست انتخاب کند. فقدان
حصار و علامات و پرچین و خندق بین اراضی و املاك (غیر از راه آبها) میان زمینهاي مزروع یا بیابانهاي سنگلاخ که به این
جهت قادر است از هر طرف تا چندین میل چهارنعل بتازد به مسافر در سرزمین ایران آزادي عمل بیشتري از سایر کشورهاي جهان
میدهد.
صفحه 96 از 438
در راههاي درشکهرو که معمولا محل رفتوآمد است مدت مسافرت از رشت تا تهران بنابر میزان سرعتی که طی منازل اول در
موقع اسبسواري رعایت شده باشد سه تا چهار روز است.
مدت مسافرت-
این طریقه اصلی و آسانترین راه رسیدن به پایتخت مملکت از طرف دریاي خزر میباشد. در صورت استثنائی شرایط مساعد و
ارتباط- دادن کامل ترن و کشتیها، سفر از لندن به تهران در ظرف دو هفته مقدور خواهد بود و در اکثر موارد رويهمرفته بیش از
سه هفته طول میکشد. حال میپردازم به جادهاي که از راه شمال غربی به خاك ایران میرسد و مقصد شهر عمده تجارتی تبریز
است که از آنجا از طریق قزوین با سرویس پستی به تهران میروند، مسافت تا تبریز 360 میل است.
-2 جاده طرابوزان- تبریز-
از جادههائی که در این خط سیر هست دوتا از آنها یکی راه کاروانی است که کالاي تجارتی غیر از اجناس روسی را حمل و نقل
میکند و براي آنکه از عوارض سنگین گمرکی باطوم و کرایه حمل بار راهآهن ماوراء قفقاز اجتناب شده باشد از بندر ترکیه یعنی
طرابوزان که در گوشه جنوب شرقی دریاي سیاه است شروع و از آنجا در جادهاي که ناهموار و دشوار است راه تا تبریز 500 میل
است.
این جاده که من شرح آنرا در فصل مربوط به تجارت ایران باز خواهم گفت و در نیمه این قرن غالبا بوسیله بازرگانان انگلیسی
اختیار شده است بخصوص
ص: 77
از وقتی که روسها در سال 1883 راه ترانزیت آزاد را از طریق قفقاز بستهاند تردیدي نیست که نزدیکترین راه حمل کالاي تجارتی
به تبریز است، ولی احتمال نمیرود که راه مسافري بشود مگر آنکه مسافر علاقهمند باشد که قلعه ترك واقع در ارزروم را که در سر
«1» . راه است بازدید و یا بخواهد که در حین عبور وضع ارامنه و کردها را مطالعه بکند
جاده تفلیس- تبریز-
راه سوم همان است که واردات و صادرات روس از آنجا حملونقل میشود و همچنین بوسیله عده کثیري از مسافران که از طریق
تفلیس به تبریز میروند مورد استفاده قرار میگیرد. به این ترتیب که از جلفا که در کنار رودخانه ارس واقع و سرحد ایران و روسیه
ولی از موقعی که «2» است عبور میکنند سابقا تفلیس مبدأ این خط سیر براي تمام مسافران بود که از طریق خشکی میآمدند
خطآهن در کوههاي قفقاز کشیدهاند ایستگاه اکستافه که در پنجاه میلی مشرق تفلیس واقع شده است مبدأ عزیمت میباشد از
همانجائی که مسافر قطار
______________________________
76 و ش. - صفحات 138 « خاطرات یکی از ساکنان شمال شرقی ایران » 1)- این موضوع را سرهنگ استیوارت ( 1835 ) در کتاب )
تکیه ( 1832 ) در شرحی راجع به ارمنستان و ایران جلد اول و م.
بیان نمودهاند. « ایران سرزمین ائمه » مجلدات دوم و سوم و آرم وامبري ( 1862 ) در کتاب « مسافرتهائی در ایران » ( واگنر ( 1843
فهرست منزلهاي کاروانی بین طرابوزان و تبریز و مدت مسافرت از روي ساعت بین هرکدام (ساعت ترکی یا میزان از لحاظ وقت
درست نقطه مقابل فرسخ ایرانی است که میزان از روي مسافت است مثلا حرکت یک حیوان باربر در ساعت به شرح زیر است:
طرابوزان حویزلیک 6 ساعت خمس کل 5 ارداب 8 گمشخانه 5 مراد خان 5 کدراك 5 بايبورت 6 کوپداغ خان 6 آش قلعه 9
ایلیچا 8 ارزروم 3 حسن قلعه 6 عمراکوم 5 دلیبابا 6 طیار 5 ملا سلیمان 7 قره کلیسا 7 تشلیچاي 5 دیادین 6 قزلدیزه 5 اواجیک
(مرز ایران) 5 قرآئینه 7 رورووا 6 پره 6 خوي 3 سید حاجی 5 نسیه 6 دیزا خلیل 7 میانه 6 تبریز 3 جمع 172 ساعت. یا به حساب سه
490 میل محاسبه کرده بود. ، میل در ساعت 516 میل. سرهنگ استیوارت این مسافت را در سال 1835
2)- شرح مسافرت از تفلیس به تبریز در سفرنامه شاردن 1671 و سفرنامه دوم جی. بی. )
موریه 1814 و کتاب سرهنگ استوارت 1835 به نام خاطرات یک نفر ساکن شمال ایران و کتاب خاطرات یک مأمور سیاسی.
و مقاله هوتوم شیندلر 1881 در مجله ایرانشناسی چاپ « مسافرتی از راه قفقاز » ایستویک ( 1860 ) و کتاب اي. اچ. مونزي 1865 بنام
برلن و مادام دیولافوا ( 1881 ) در کتاب ایران و اچ- بیندر ( 1884 ) در کتاب کردستان درج شده و نویسنده اخیر شرح درستی درباره
مسافرتی که اکنون بوسیله خطآهن به اکستافه و با وسیله نقلیهاي به جلفا و با چاپار تا تبریز برگزار میشود نوشته است.
ص: 78
از اکستافه تا جلفا 250 میل است که مسافر از شهر «2» و وسیله حملونقل یا اسب، کرایه میشود «1» راهآهن را ترك میکند
جالبتوجهی که پایتخت ارمنستان روس است عبور خواهد کرد.
و از آنجا میتواند سفري هم به کانون مذهبی ارامنه یعنی اچمیازین بکند.
صفحه 97 از 438
و از آنجا میتواند سفري هم به کانون مذهبی ارامنه یعنی اچمیازین بکند.
در جلفا با پل شناور از رودخانه ارس عبور میکنند و به خاك ایران وارد میشوند و پس از انجام تشریفات در گمرکخانه برنامه
سفر مسافر مشتمل بر چاپارخانه و غلام پست و اسبهاي وارفته و خستگی تن و راههاي ناهنجار که شرحش را قبلا دادهام و در بین
رشت و تهران هست آغاز میشود. مسافت از جلفا به تبریز در حدود 80 میل یا به اصطلاح ایرانیها پنج منزل هرکدام چهار فرسخ
است.
ایستگاههاي پستی و مسافتها به شرح ذیل است:
نام ایستگاه/ مسافت به فرسخ/ مسافت تقریبی به میل
جلفا/-/-
20 / ایراندبیل، گلینقیه/ 5
24 / مرند/ 5
17 / صوفیان/ 5
23 / تبریز/ 5
جمع/ 20 فرسخ/ 84 میل
______________________________
1)- مدت مسافرت از تفلیس به اکستافه سه ساعت و نیم با ترن سریع و پنج ساعت با قطار معمولی است. کرایه ترن درجه اول 5 )
منات روسی است.
2)- براي این منظور حواله پستی در تفلیس تهیه میشود و مشعر بر این است که حامل قادر است اسب کرایه اکتسافه به جلفا (نه )
جلوتر) 30 تا 40 روبل. کرایه اسبهاي پستی با نرخ سه کوپک هرورست (دو سوم میل) براي هر اسب. بعلاوه مطابق مقررات 20
18 / 17 ترساچاي 5 / 22 ورست، کاروانسرا 5 / کوپک انعام در هر منزل براي راننده خواهد بود. منازل بین اکتسافه به اوزونتالی 5
19 ایروان 15 آقا حمدالی 13 کمرلو 15 دولو / 16 خونتاناکا 12 ایلیار 5 / 21 آشتی 5 / 18 هلنوفسکا 5 / 14 سمونوفسکا 5 / دلیجان 5
/ 12 نخجوان 21 علینجاچاي 25 جلفا 13 جمع 4 / 22 ترخان 10 کیرواك 19 بجوکدوسی 5 / 18 باشنوراسشین 5 / 18 صدرك 5 /5
242 میل. در ایستگاههاي فوق تلگرافخانه هست و همچنین منشی اداره تلگراف هند و اروپ در اکستافه و / 3633 ورست یا 5
دلیجان (که جاده به قارص از آنجا منشعب میشود) آشتی، ایروان، صدرك و نخجوان.
ص: 79
تبریز به تهران-
راجع به تبریز من چنانکه باید و شاید شرحی در فصل مربوط به ایالات شمال غربی ایران بیان خواهم کرد. جاده از تبریز به تهران
دومین راه پرعبور و مرور در ایران است و مسافران سرشناس بسیاري از این راه گذشته و شرح مشاهده و تجربیات خود را شامل دو
براي ما باقی گذاشتهاند. ایستگاههاي پستی و مسافتها تا قزوین به قرار ذیل است، قسمت نهائی از قزوین به تهران را قبلا «1» قرن
نوشتهام:
نام منزلها/ مسافت به فرسخ/ مسافت تقریبی به میل
تبریز/-/-
20 / سعیدآباد/ 6
13 / حاجی آقا/ 4
20 / گجین/ 5
19 / ترکمانچاي/ 5
24 / میانه/ 6
12 / جمالآباد/ 3
12 / سرچم/ 4
13 /5 / آقمزار/ 4
12 / نیکبی/ 3
18 /5 / زنجان/ 6
23 /5 / سلطانیه/ 6
20 /5 / خیاه یا هیدج/ 5
19 /5 / قروه/ 4
17 /5 / سیاهدهن/ 5
18 /5 / قزوین/ 6
صفحه 98 از 438
263 میل / جمع/ 72 فرسخ/ 5
______________________________
1)- من فقط نام چند تن از ایشان را ذکر میکنم: سرجان شاردن ( 1671 ) کتاب مسافرت به ایران. جیپی. موریه ( 1809 ) سفرنامه )
اول. سردبلیو. اوزلی ( 1812 ) سفرنامه جلد سوم. سر آر.
کی. پورتر ( 1818 ) سفرنامه جلد اول. سرهنگ استیوارت ( 1835 ) خاطرات یکی از ساکنان شمال ایران.
لیدي شیل نظري به زندگانی مردم در ایران. اي. اچ مونزي ( 1865 ) سفري از راه قفقاز. مادام دیولافوا ( 1881 ) کتاب ایران.
ص: 80
بنابراین مسافت کلی از تبریز به تهران 360 میل و از جلفا به تهران 440 میل است.
جاهاي قابلملاحظه
در جادهاي که مذکور افتاد چند محل قابلتوجه مخصوص است.
ترکمانچاي همان دهکدهاي است که در 21 فوریه 1828 عهدنامه معروف بین ایران و روس را پاسکیهویچ از جانب امپراتور روس و
عباس میرزا از طرف فتحعلی- شاه پدر خود امضا کرد. با امضاي این معاهده به دوره جنگی دوساله خاتمه داده شد و ایران،
نخجوان و ایروان را از دست داد و ناگزیر به پرداخت سه میلیون و نیم لیره غرامت گردید و فتوحات روس را که از اوایل قرن حاضر
در این منطقه آغاز شده بود قطعی نمود و تفوق عظیم نظامی فاتح را در شمال غربی استوار ساخت و از آن پس آذربایجان همواره
گرفتار بیم و هراس دولت عظیم شمالی زیسته است.
ساس میانه
میانه کانون قدیم و شکارگاه مطلوب غریب گز معروف یا همان آرگاپرسیکوس است و از مهارتش در نیش زدن، داستانها تعریف
کردهاند، ولی نکته قابلتوجه که اشتهار میانه به عنوان مرکز این آفت ظاهرا مربوط به دوره اخیر است چون در هیچیک از
سفرنامههاي قرن هفدهم از شاردن به این طرف و حتی دیرتر هم اشارهاي راجع به این حشره که به میانه منسوب شده است ندیدهام.
نیش آن بیخطر نیست و میگویند براي مسافر بیگانه حتی خطر جانی دارد و احمقانه اظهار میدارند که در اهل محل بیتأثیر است
هرچند که ایشان براي اجتناب از خطر احتمالی آن از وجود خودش داروي نجات میجویند به این ترتیب که خود حیوان را در لقمه
نانی به خورد مسافر غریب میدهند.
این مخلوق که از انواع قدري متفاوت آن در اکثر نقاط ایران یافت میشود (مانند مزره و شاهرود و غیره) از ساس اروپائی کمی
درشتتر است و
ص: 81
از جمله داروهاي درمانی معالجین ایرانی یکی این است که هرگاه کسی را «1» رنگ خاکستري تند با چند خال سرخ در پشت دارد
ساس بگزد یک پیاله دوغ به او مینوشانند سپس او را در تابی که از سقف آویزان است وارونه قرار میدهند و آنقدر میگردانند تا
حالش بکلی منقلب شود و با این طرز جسورانه مداوا میپندارند که زهر حیوان بطور مؤثري دفع میشود.
راه علاج دیگر این است که نقطه گزیده را با پوست گرم گاو نري که تازه کشته شده باشد میپیچند ولی باید انصافا گفت که
عدهاي هستند که اصلا به این موضوع نیش جرار ساس میانه هیچ اعتقادي ندارند. دکتر کورمیک که مثل پدر خود قبل از او
چندین سال با سمت پزشک شاه در ایران زیسته است معتقد بود که شایعات راجع به ساس افسانه پوچی بیش نیست. از طرف دیگر
اشخاصی را میشناسیم که ماهها گرفتار همین گزیدگی ساس بودند از یک دسته پیادهنظام که از تبریز به تهران میرفتند در آوریل
1891 ناچار شدند 130 نفر را به همین علت در بیمارستان بستري سازند. کوتزبو در سال 1817 دو مورد جدید را ذکر نموده که
«2» . هردو به ضایعه جانی منجر شده است
زنجان و سلطانیه-
اکنون شرح زنجان و سلطانیه را که باقی مانده است بیان میکنم. زنجان شهر عمدهاي است که بیست هزار نفر سکنه دارد و کرسی
منطقه خمسه است و مرکز مستحکم اصلی فرقه بابیها بوده است در همینجا در سال 1850 پس از اعدام باب در تبریز از پیروان
متعصب وي کشتار عظیمی شده است. سلطانیه یکی از پایتختهاي قدیمی است که فعلا اثري از گذشته آن نیست.
سه قرن پیش مسافران از قصرهاي عالی و مساجد آن صحبت داشته و شرح و تفصیلی از وضع ظاهري و حومه آن بجا گذاشتهاند.
جنگ و زلزله و مرور
______________________________
1)- رجوع شود بضمیمه کتاب ایستویک راجع به این موضوع جلد دوم و کتاب تاریخ طبیعی حشرات تألیف بارن والکنر. )
2)- یکی از این دو نفر کارمند انگلیسی کنسولگري بریتانیا در تبریز بود، دیگري قزاقی که در خدمت وزیر مختار روس بارن )
صفحه 99 از 438
شرح این موضوع در کتاب داستان مسافرت در شرق مندرج است. . Wrede ورده
ص: 82
زمان و بلهوسی سلاطین تمام موجب انحطاط کنونی آن گردیده است و فعلا در کنار آرامگاه سلطان خدابنده به حال وارفتگی
«1» . افتاده و فقط شبحی از دوران گذشته است
-4 جاده مشهدسر به تهران-
چون فوقا شرح دوتا از راههاي عمده ورود به ایران را از سمت شمال غربی و شمال بیان داشتم باقی میماند دو راه ورودي فرعی
دیگر از سمت شمال از طریق دریاي خزر به مقصد تهران که کمتر مورد استفاده است، زیرا که بواسطه فقدان وسایل رفتوآمد از
نقاط بسیار مشکل بشمار میرود.
اولین این دو راه از کنار رشتههاي البرز از بندرگاه مشهدسر (بابلسر) در ساحل جنوبی دریاي خزر بین رشت و استرآباد از راه
بارفروش (بابل) و آمل به تهران است.
مشهدسر مدفن سر (که بنابر روایت ابراهیم برادر امام رضا را در آنجا سر بریدهاند) یگانه بندر مازندران و از این لحاظ مانند نام
سایر بنادر بیمسماي ایران است.
رودخانهاي در اینجا بدریا میریزد و با کمک بادهاي شدید که غالبا از جانب غرب میوزد در دهانه آن مانعی فراهم میسازد ازاینرو
کشتیهاي شرکت قفقاز و مرکوري که از رشت به اینجا رفتوآمد دارند ناگزیر در فاصله دوري در دریا لنگر میاندازند.
از لحاظ مسافت این خط نزدیکترین راه بین دریاي خزر و تهران است مسافت آن تا بارفروش 15 میل تا آمل 38 میل و از راه
دماوند به تهران 160 میل یا پنج روز سفر با کاروان است یک خطآهن که بد ساخته شده است بوسیله یکی از ثروتمندان ایرانی

ج
ا
ح
ن
ی
م
ا
ب
ر
ض
ل
ا
.
م
)
ز
ا
ر
ا
ن
ک
ا
ی
ر
د
ر
د
ی
ک
ی
د
زن ا
ج
ن
ی
ا
______________________________
1)- در اوایل قرن حاضر فتحعلی شاه سلطانیه را مقر تابستانی خویش ساخته بود و با قشون و دربار و حرمخانه ماههاي گرم هر سال )
را در آنجا توقف و وقت خود را به شکار و خوشگذرانی صرف میکرد، ولی پس از آنکه روسها به سال 1828 تا ترکمانچاي
آمدند و آن همه به این پناهگاه قبله عالم نزدیک شدند دیگر سلطانیه درخور شؤونات حضرت شهریاري نبوده است براي ملاحظه
نقشه اراضی و ارتفاعات و تعمیرات مقبره خدابنده رجوع شود به جلد اول کتاب تکسیه در باب ارمنستان و همچنین کتاب
.« بناهاي مدرن در ایران » پیکوست
ص: 83
از محمودآباد به آمل کشیده شده است و چنانکه در ایران شایسته انتظار است حال به صورتی خراب افتاده ولی لنگرگاه مشهدسر و
جاده از آنجا را براي حمل و نقل کالاي تجارتی روس به مازندران و حتی به تهران مورد استفاده قرار میدهند.
جادهاي هم از آمل بوسیله مهندس اتریشی گاستیگر خان به فرمان فتحعلیشاه ساخته شده، اما با وجود مزیت تردیدناپذیر آن از لحاظ
کوتاهی راه به تهران باز نمیتوان گفت که این جاده با خط رشت و تهران قابل رقابت است.
جاده گز به تهران
جاده فرعی دیگر از بندر گز است واقع در انتهاي جنوب شرقی دریاي خزر که از آنجا میتوان راه ارتباطی با جاده بارفروش برقرار
کرد و یا از راه دیگري به استرآباد ( 23 میل) رفت و از راه گردنههاي تندي ( 65 میل) به شاهرود رسید که محل عبور جاده پستی
بین تهران و خراسان است. من راجع به این نقاط شرح وافی و کافی بعدا بیان خواهم کرد و در اینجا فقط از لحاظ اینکه خط سیر
ورود به ایران است به ذکر آن پرداختهام.
-6 جاده عشقآباد به مشهد
اندکی به سمت شرق خطآهن ماوراء بحر خزر واقع است که اخیرا روسها در این نواحی تازه فتح شده خویش در شمال ایران
ساختهاند و از آنجا وسیله ارتباطی به عشقآباد هست که پایتخت نظامی و اداري روس در شمال ایران است و مشغول ادامه دادن آن
خط در سمت مرز ایران به طرف قوچان و مشهد میباشند.
بدینترتیب در دو سال اخیر راه تازهاي براي رسیدن به شمال شرقی ایران پیدا شده است که سابقا وجود نداشت و عبور از آن با
اطمینان خاطر غیرممکن بود.
این نکته که وضع جاده جدیدي که به طرف خراسان ساختهاند هنوز انتشار نیافته است و ضمنا علاقه اینجانب در بازدید از نواحی
مرزي و دیدن مشهد، کرسی این ایالت بر آنم داشت که در صورت امکان از این راه به ایران بروم.
افسران انگلیسی که در مشهد خدمت میکردهاند چندبار اجازه مسافرت
ص: 84
صفحه 100 از 438
ص: 84
از این راه را براي رفت و برگشت به محل مأموریت خود تحصیل کرده بودند.
من که سال پیش با خطآهن ماوراء بحر خزر سفر کرده بودم با این ترتیب امیدواري یافتم که لابد دولت روس از تجدید چنین
اجازهاي دریغ نخواهد نمود و در واقع اقدام نزاکتآمیز سفیر روسیه در لندن و تشریک مساعی سفیر بریتانیا در سنپطرز- بورگ
خوشبختانه موجب احراز این مقصود شده است و صفحات آینده حاوي شرح مسافرتم درباره آن حدود خواهد بود، لذا در اینجا به
همین اندازه اکتفا میشود.
-7 از طریق افغانستان
در حالحاضر هیچ مسافر انگلیسی خیال ورود به ایران را از سمت مشرق در سر نمیپروراند. وقوع افغانستان بین هند و ایران در این
منطقه و سیاست بسیار سختگیرانهاي که امیر عبد الرحمن خان تعقیب میکند براي هر فرد انگلیسی امکان این قصد را که از طرف
مشرق به ایران وارد شود بکلی غیرمقدور میسازد.
نام مسافران متعددي را شنیدهام که در قرون گذشته از هندوستان دوره مغول کبیر از راه قندهار به ایران رفتوآمد کردهاند. حتی در
نیمه اول این قرن و تا سال 1873 هم این کار خارج از امکان نبود. در این سال سروان اچ. سی مارش آخرین نفري بود که از این
از )Pelly ) راه سفر کرد. چندین نفر انگلیسی دیگر مانند سروان آرتور کانالی ( 1830 ) آقاي میتفرد ( 1840 ) و سر لویس پلی 0681
ایران به سوي افغانستان عزیمت نموده و از مشهد از طریق هرات و قندهار به هندوستان انگلیس رفتهاند، ولی با آنکه این چند تن در
عین امان سفر کردهاند هرچند که کارشان بیخطر نبوده است مسافرت از این راه براي دوره بعد ممنوع شده است.
ازاینرو جناح شرقی ایران و کشورهاي ماوراء آن سرزمین مجهول مانده است مگر براي افراد هیئت مرزي یا کسانی که با تحمل
مشقت بسیار از طریق ناشناختهتري به آن صفحات راه یافتهاند.
ص: 85
-8 راه خلیج فارس- بندر عباس
در حین سیر حدود ایران به سواحل بحري جنوب و بنادر خلیج فارس میرسیم.
بعدا من به شرح و تعریف جادههاي تجارتی مختلفی که از آنجا به داخله ایران میرسیده است خواهم پرداخت و هر مسافري که
قصد رفتن به ایران را از طریق بندر عباس داشته باشد به آن فصل این کتاب رجوع خواهد کرد. جادههاي اصلی از بندر عباس شروع
و به کرمان و یزد منتهی میشود ولی به کسانی هم که بخواهند از بندر عباس راه غربیتر شیراز را انتخاب کنند خاطرنشان میکنم که
هرچند آمدوشد به ایران از آن راه دیگر بکلی متروك شده است روزگاري یعنی در عهد صفویه که اصفهان پایتخت ایران بود و
زمانی که ابتدا هرمزد و سپس بندر عباس (گومبرون) از بزرگترین بازارهاي خاور بشمار میرفت این جاده بیشتر از همه راههاي ایران
مورد استفاده بود و بوسیله چندین مسافر معروف که تاورنیه و شاردن در رأس آنها بودند شرح و وصف آن بیان شده است.
-9 جاده بوشهر به تهران
در اینجا منظور عمده من تعریف راه ورود اصلی جنوبی است که در ابتداي این فصل اشاره کردم که از لحاظ کثرت رفتوآمد بعد
از جاده مطلوب رشت در درجه دوم اهمیت است و آن در خلیج فارس از بندر (باز میگویم که من در مورد ایران از بکار بردن
کلمه بندر اکراه دارم) بوشهر شروع میشود.
این همان راهی است که مسافرانی که از هندوستان میآیند انتخاب میکنند و از همین راه تمام کالاي تجارتی هند و انگلستان به
اصفهان و مقدار معتنابهی نیز به تهران میرسد، و در این قرن بیشتر از راههاي دیگر مورد استفاده قرار گرفته و بیش از سایر راهها
معروف است چون خودم هم از این راه ولی از سمت شمال به جنوب رفتهام و ناگزیر شرح مشاهداتم را بیان خواهم کرد بنابراین در
اینجا فقط میافزایم که از این راه به شیراز، اصفهان، کاشان و قم به تهران میروند که جمعا 770 میل است، 170 میل اول بین بوشهر و
شیراز را باید با کاروان پیمود چون
ص: 86
خط پستی در این راه کوهستانی خوب نیست ولی از شیراز به طرف شمال را سوار- کار میتواند با سروصدا و به همان اندازهاي که
مهمیز و افسار و لگد ممکن میسازد تند و تیز بسوي مقصد بتازد.
-10 جاده محمره (خرمشهر) به تهران
خطرات و ناگواریهاي این جاده که نسبتا هم زیاد است شاید بزودي با ایجاد راه ورود جدیدي به داخل ایران از نقطهاي مقداري
دورتر در سمت مغرب در سامان ساحلی جنوبی مرتفع شود همچنانکه توسعه خاك روس در حدود شمال شرقی ایران به ساختمان
جاده عشقآباد- قوچان که اشاره کردم منجر شده است به همان ترتیب نیز مسئله پیشرفت نفوذ بریتانیا در جنوب ایجاب میکند که
صفحه 101 از 438
راه تازهاي از طریق رودخانه کارون به اهواز و شوشتر و دزفول و خرمآباد و بروجرد به تهران ایجاد شود. در این قسمت بانک
شاهنشاهی ایران جهت اجراي این نقشه اجازه تحصیل کرده و کار از پائیز 1890 آغاز شده است که هرگاه با موفقیت تمام شود
قسمت کلی رفتوآمدهاي آینده بجاي بوشهر از راه جدید خواهد شد که از بندر ورودي آن تا پایتخت 250 میل کوتاهتر است.
راجع به این موضوع شرح بیشتري در فصل دیگر بازخواهد آمد. در حالحاضر راهی را که بنابر شرح فوق کشیدهاند براي مسافرت
عملی نیست و به بیگانگان هم نباید توصیه کرد.
جاده بغداد- تهران
سیري در حدود ایران که خوانندگانم را تا اینجا به انتهاي جنوب غربی خلیج فارس و دهانه رودخانههاي دجله و فرات آورده ضمنا
آنها را به دروازه بغداد نزدیک ساخته است و شاید بسیاري از هموطنانم از این کلام تعجب نمایند که آنجا یکی از نقاط بسیار
جالبتوجه براي شروع مسافرت به مرز ایران و داخل این کشور است در این خط سیر نه فقط حملونقل مقدار عمده کالاي تجارتی
به ایران و برعکس دیده میشود، بلکه چندتا از مشهورترین شهرهاي ایران و آثار قدیمی را هم میتوان بازدید نمود و شاید هم باید
گفت که فقط از این راه میتوان آنها را دید.
ص: 87
راه بغداد-
اشاره
چند سال پیش هنگامی که در صدد برآمدم سفري به بغداد بروم در انگلستان براي تحصیل این اطلاعات که از کدام راه بایستی به
بغداد رسید دچار اشکالات فراوان شدم و به مناسبت وضع و موقع خاص خود هیچ شهري براي مسافر اروپائی آنهمه راههاي متعدد
ندارد و با آسانی و در عینحال هم با اشکال فراوان در دسترس نیست و آسانی آن منوط به صرف وقت نسبتا زیاد خواهد بود.
-1 جاده طرابوزان و سامسون-
و «1» از طریق دریاي سیاه بوسیله یکی از دو جاده میتوان رهسپار بغداد شد یا از راه طرابوزان و دیار بکر و موصل و رودخانه دجله
یا از طریق سامسون و دیار بکر و دجله. پست ترکیه از این راه به اسلامبول رفتوآمد دارد و نامههائی که از این طریق به مقصد
«2» . ارسال میگردد آنهم با سرعتی که مسافر معمولی تاب تحمل آنرا ندارد 24 روز بعد از ترك لندن به بغداد میرسد
سامسون از بنادر دریاي سیاه است که بیشتر کشتیهائی که به اسلامبول رفتوآمد دارند در آنجا توقف میکنند. در هردو مورد
مزبور هنگام عزیمت به بغداد ممکن است در بعضی از فصول سال با کلک شناوري از راه دجله به موصل رفت و همچنین از دیار
بکر به بغداد رسید ولی این هردو کار فقط از عهده مسافري پرطاقت ساخته است.
______________________________
یادداشتهائی درباره یک » 1)- راجع به جاده بین طرابوزان و ارزروم علاوهبر نویسندگانی که قبلا ذکر شد رجوع شود به کتاب )
تألیف اچ. سوتر در 1838 و نشریه انجمن سلطنتی جغرافیائی و بانو بیشاپ ( 1890 ) مسافرتهائی در ایران جلد دوم و در باب « مسافرت
جاده ارزروم به دیار بکر و در نشریه مزبور به قلم جی. جی. تایلر در صورت جلسات انجمن جغرافیائی پادشاهی.
2)- منازل بین سامسون و بغداد به قرار ذیل است. رقم بین دو هلال مقدار ساعت بین دو راه است: کواك ( 8) علادیک ( 6) شیفته )
خان ( 6) آمازیا ( 7) ایگنابازار ( 6) تورخال ( 7) توکات ( 9) یالازداق ( 9) بهره ( 7) سیواس ( 7) آرولاش ( 7) دلیکلیداش ( 5) کنکار
( یا کنگال ( 4) اللهیار خان ( 7) حسن چلبی ( 6) حکیم خان ( 4) سرملی ( 9) گمش میدان ( 9) آرپاقوت ( 6) خلرپوت ( 6) ملاکی ( 6
( بکر میدان ( 9) ارغان ( 5) باکلاش ( 6) دیاربکر ( 6) کمورخانه ( 6) شیخان ( 6) گالیه یا مردین ( 6) دارا ( 6) نیاسیبین ( 6) آسانقر ( 6
دیروند ( 6) جزیره ( 8) تکیه ( 6) زاخو ( 6) سومائیل ( 7) تلاکسیف ( 7) موصل ( 7) زاب ( 10 ) اربیل ( 7) کوشتپه ( 6) التون کوپري
6) کرکوك ( 9) طوق ( 9) دوز- خورماتی ( 7) صلاحیه ( 9) قرهتپه ( 7) دلیعباس ( 9) نهروان ( 9) جدیده ( 5) بغداد ( 5) شرح )
در کتاب )Pollington ) قسمت اعظم این جاده بین سیواس و بغداد را سرگلداسمیت ( 1864 ) و تمام آنرا ویکنت پولینگتن 6681
بخش دوازدهم بیان کرده است. « نیمی از دور جهان »
ص: 88
-2 جاده اسکندرون به حلب-
از راه مدیترانه یا اسکندرون از طریق حلب یا بیروت و دمشق هم میتوان به بغداد رسید و در هردو مورد پس از عبور از حلب و
ترك کردن دمشق مسافر میتواند یکی از دو راه را انتخاب کند. راه معمولی از اسکندرون ابتدا به حلب که مسافتی 4 منزل است
صفحه 102 از 438
سپس به دیر واقع در کنار فرات 10 منزل و از آنجا به هیت در کنار رودخانه فرات 10 منزل و از آنجا هم به بغداد 4 منزل جمعا 28
از اسکندرون به حلب را میتوان با اسب و یا بوسیله درشکه در عرض چند روز طی کرد در حلب باید اسب تا بغداد «1» منزل است
کرایه کرد و بسته به مقدار کم یا زیاد بار و اسباب که مسافر همراه دارد میتواند این راه را در ظرف 14 یا 16 روز طی کند. راه
طولانیتر دیگر نیز از حلب میتوان اختیار کرد از طریق دیاربکر 11 منزل موصل 13 منزل و از آنجا تا بغداد بوسیله جاده 12 منزل
.«2» است
-3 جاده دمشق-
از دمشق که بوسیله راه درشکهرو بسیار خوب و سرویس روزانه دلیجان ( 9 ساعت با بیروت مربوط است) راههاي قابل استفاده
دیگري هم هست مثلا از طریق تدمور یا پالمیرا و دیر که جمع مسافت را شتر معمولی در عرض 30 روز طی میکند و شتر جمازه در
« . 3 » 13 ز و ر ، ه ل ی س و ه ی ل ق ن ي ر گ ی د ت ف ا ی د و ش ی م ن و ه ا ر م ه ن ا د ن چ ر ط خ ی ب ت س ی ن ______________________________
( 1)- به شرح زیر: اسکندرون، خان، دیاربکر، لیش ( 4 ساعت) عین البده ( 7 ساعت) فرمانین ( 7) حلب ( 8) دیرحفر ( 8) مسکینه ( 7 )
ابو حریره ( 8) هومام ( 9) شریعت محمد آقا ( 5) سبخا ( 5) حمد الغالیب ( 7) تبانی ( 8) دیر ( 10 ) میادین ( 10 ) صالحیه ( 11 ) ابو کمان
6) قایم ( 6) ناحیه ( 8) آنا ( 7) فهیمیه ( 7) حدیثه ( 6) جبه ( 8) هیت ( 8) رمادي ( 10 ) فلاحیه ( 8) ابو غریب ( 6) بغداد ( 7) شرح این )
در کتاب طوایف بدوي فرات بیان شده است. حیرتانگیز اینکه Anne Blunte جاده (با تفاوتهاي اندك) بوسیله لیدي ان بلونت
این همه از مسافت و سفر از کنار یا در جوار فرات میگذرد و رودخانه براي تسهیل رفتوآمد و ارتباط به کار نمیرود. مدت
کوتاهی اقدام به این کار شده بود در دوره فرمانداري مقتدرانه مدحت پاشا در بغداد یک کشتی بخاري بین حله (بابل) و مسکینه
رفتوآمد میکرد ولی این کار بمنظور نظارت در وضع و حال طوایف بومی بود نه تسهیل کار ارتباط و با از بین رفتن بانی آن این
نقشه هم از بین رفت.
جلد اول بیان کرده و منازل بین حلب و « مسافرت با کلک شناور و از میان صحرا » 2)- شرح این جاده را تریسترام البس در کتاب )
( دیاربکر بشرح زیر است: آخارین ( 7) بیگلر بیگی ( 6) مسلم ( 7) مزار ( 7) براجیک ( 4) حوا یا دیواك ( 9) مشمشه ( 7) سوراك ( 6
جلد دوم و « سفري در قفقاز » تاینک ( 6) قرهباغچه ( 6) خان ( 6) دیاربکر ( 6) جاده از موصل به بغداد را تیلمان ( 1872 ) در کتاب
بیندر ( 1884 ) در کتاب کردستان شرح داده.-
3)- این جاده را هم تریسترام الیس در جلد دوم کتابش تعریف نموده منازل بین دمشق و دیر به شرح زیر است: جرود، کیسر، )
قریتین، عین البعیده (بده)، تدمور، راخا، سوخته، البویب، بیر کباکب، دیر و بقیه نقاط بین دیر و بغداد را نام بردهام آقاي فن تیلمان
در 1872 از کربلا از طریق پالمیرا به دمشق رفت. (کتاب سفري در قفقاز جلد دوم فصل هفتم.)
ص: 89
از میان صحرا براي مسافر عادي راهی هست در حدود 150 ساعت (اسما 450 میل) یا 15 روز که مأمور پست در عرض 10 روز طی
میکند. بالغ بر چهل سال از 1838 تا 1881 کنسولگري انگلیس در بغداد که با کمک مالی حکومت هند اداره میشد این سرویس
تأسیس یافته بود، ولی مالا بواسطه رقابت دولت «1» نیم بند را حفظ نمود که در اصل با همکاري شرکت مسافربري و ناوبري فرات
عثمانی که سرویس دیگر با نرخ بین المللی ترتیب داده از بین رفت. مشقات بسیار و فقدان علاقهمندان کافی و همچنین خطرات
اتفاقی آن بقدري زیاد است که کمتر مسافري از این راه استفاده میکند مگر کسانی که عزم قطعی کرده باشند که آسایش تن و
حتی سلامت جان را فدا سازند.
جاده خلیج فارس-
سرانجام وسیله غیرمستقیم ولی راحتی براي رفتن به بغداد هست که قدري بیشتر وقت میگیرد و انحرافی هم مقدور نیست چون تمام
که از اروپا میآیند از P ,O خط سیر بر آب است. کشتیهاي کمپانی هند و انگلیس از بمبئی بوسیله ارتباط با کشتیهاي کمپانی
طریق کراچی و خلیج فارس به بصره میروند و از آنجا میتوان با انتقال کشتیهاي عالی شرکت دریانوردي فرات و دجله مسافرت را
تعقیب کرد و بسته بوضع آب شط در عرض سه یا چهار روز از راه رودخانه بالا رفت و به بغداد رسید. جنبه نامطلوب این سرویس
مدت طولانی آن است که پنج هفته بین لندن و مقصد ما بطول خواهد انجامید.
بغداد به تهران-
اکنون که مسافر را به انتخاب یکی از چند راه مذکور براي رسیدن به بغداد راهنمائی کردهام نشان خواهم داد که چگونه از این
شهر به مرز ایران برود که در پنج میلی ایستگاه خانقین که در دست عثمانی است واقع شده است از بغداد به مرز نود میل است و
قسمت بیشتر راه از میان بیابان
صفحه 103 از 438
______________________________
89550 روپیه و براي 20 سال آینده در حدود 81 روپیه در هر سفر و پس از - 1)- هزینه این پست از فوریه 1838 تا آوریل 1843 )
آن با مراسلات زیادي که از این راه حمل میشود هزینه آن تأمین میشود.
ایستگاهها یا چاههاي بین دمشق و بغداد از این طریق عبارتند از ازمیر، اپتا، ایلتنیف، زاق، ایگارا ادامه، ایمهوار، رجمی، صابون،
آمیج، جزیر، خباز، کوبیزه و هیت.
ص: 90
همواري میگذرد و توقفگاهها به قرار ذیل است: بنی سعد یا عرتا خان 15 میل یعقوبیه 14 شهرآباد 26 غزل رباط 18 خانقین 17 . در
این خط سرویس پستی نیست و مسافر که بایستی در بغداد براي حمل بارش حیوان باربر کرایه کند در خان (به زبان ترکی معادل
کاروانسرا است) و مسافرخانه توقف مینماید و بعد از طی مراسم گمرکخانه واقع در سرحد ایران جادههاي ذیل را در جلو خواهد
داشت:
نام ایستگاه/ مسافت به فرسخ/ مسافت تقریبی به میل
خانقین (ارتفاع از سطح دریا 1000 پا)/-/-
18 / قصر شیرین ( 1700 پا)/ 6
18 / سرپل/ 5
29 /8 /( کرند ( 5250
20 / هارونآباد/ 6
22 / ماهی دشت/ 6
14 / کرمانشاه ( 5000 پا)/ 4
21 / بیستون/ 6
16 / صحنه/ 4
18 / کنگاور/ 5
23 / سعیدآباد/ 6
25 / همدان/ 6
25 / ملایر/ 7
Zerreh( / 4/ زره) 61
32 / نویران/ 9
14 / شمیران/ 4
19 / خوشکک/ 5
22 / خانآباد/ 6
32 / رباط کریم/ 8
28 / تهران ( 3800 پا)/ 7
112 فرسخ/ 412 میل
ص: 91
بین کرمانشاه و تهران سرویس چاپار و «1» 408 یا تقریبا مساوي 500 میل است + بنابراین مجموع مسافت بین بغداد و تهران 90
چاپارخانه هست ولی بین کرمانشاه و خانقین فقط یک پستخانه است به نام سرپل که اسبهاي پستی را در آنجا تعویض میکنند.
ازاینرو آشکار است که از بغداد تا کرمانشاه را با کاروان باید رفت.
کوهها و شهرها و بناها-
این مسافرت سه جنبه دارد و بسیار هم جالب توجه است یکی آنکه از میان رشتههاي عظیم کوههاي زاگرس که بین خانقین و
کرمانشاه است عبور میکند و پرشیبترین گردنه که تنگه گیرا نام دارد بین سرپل و کرند واقع شده و با کتل راه بوشهر و شیراز
نیک قابل مقایسه است. در زمستان بواسطه برف غالبا مسدود میباشد. از این گردنه مسافر دشت هموار آشور و کلده را ترك و به
نجد بزرگ ایران ورود میکند و آنقدرهم در این فلات خواهد بود تا سرزمین ایران را ترك نماید. ثانیا از وسط شهرهاي عمده و
آباد ایران یعنی کرمانشاه و همدان خواهد گذشت که شرح آنرا خوانندگان در فصل شانزدهم ملاحظه خواهند نمود.
این شهرها در منطقه بسیار حاصلخیز ایران واقع شده است. سرانجام در
______________________________
1)- این جاده را بطور کلی و هم قسمتی از آنرا جی. سی. باکینگهام ( 1816 ) در کتاب مسافرت به آشور جلد اول و جناب جی. )
صفحه 104 از 438
کپل ( 1824 ) در کتاب روایات شخصی و جی. بی. فریزر ( 1835 ) مسافرت به کردستان و سر. اچ. لیارد ( 1840 ) ماجراهاي اولین و
اي. ل. میتفرد ( 1840 ) سفر پیاده جلد اول و فلیکس جونز ( 1844 ) در کتاب داستان سفري به مرز ترکیه و ایران در بایگانی استان
بمبئی جی. پی. فریه ( 1845 ) سفر با کاروان و اچ دبلیو بلو ( 1872 ) در کتاب از سند تا دجله و اچ. بیندر ( 1884 ) در سرزمین
کردستان. شرح دادهاند.
یک جاده اضافی هم از بغداد به تهران از راه قم هست که معمولا کاروانها در زمستان مورد استفاده قرار میدهند. این جاده از
( کنگاور انحراف یافته از خطوط ذیل میگذرد: پاریسپا ( 19 میل) نانج ( 30 ) دیزآباد ( 25 ) ساروق ( 19 ) سیاهوشن ( 27 ) جیرود ( 21
سالیان ( 16 ) قم ( 21 ). رجوع شود به کتاب بانو بیشاپ مسافرتهائی در ایران ( 1890 ) جلد اول.
این نکته هم قابل ذکر است که در کنگاور خرابههاي معبد آناهید در میان ایرانیان با استرت معادل میباشد که پرستش آن در ماد و
شوش و کاپادوکیا بسیار رایج بوده است. رجوع شود به کتاب تکسیه به نام ارمنستان و فلاندن و کست در باب ایران باستان جلد
اول و معبد را به دوره پارتها نسبت دادهاند. رجوع شود به مادام دیولافوا در کتاب هنر قدیمی ایران.
ص: 92
بیستون و طاق بستان (چهار میلی کرمانشاه) چندتا از معروفترین آثار باستانی را خواهد دید که از جهات کندهکاري و حجاري و
کتیبههائی که در بالاي سر از بدنه صاف کوه ناظر حضور مسافر است درخور توجه خواهد بود و از روي این کتیبهها داستان عظمت
و جلال دوران قدیم از نظرش خواهد گذشت و مهمترین اسناد تاریخی را که بر سنگ نقش کردهاند ملاحظه خواهد کرد و آن،
بعد از سنگ دامییتا مکشوف و خطوط آن در قرن حاضر خوانده شده است که سزاوار است خوانندگان و پژوهندگان از مراجعه
به آن غفلت ننمایند.
خلاصه کلام-
با اختصاص دادن مقداري از گنجایش این کتاب و تحمل زحماتی که تصور آن براي بسا از کسان آسان نیست من سیر و گردش
سرحدات ایران را تمام میکنم و براي استفاده مسافران آینده اطلاعاتی فراهم کردهام که در هیچ منبع دیگر یکجا بدست نخواهد
آمد و به عقیده من ذکرش در این جامعترین اثر راجع به ایران عین ضرورت را داشته است.
من در این کتاب نشان دادهام که از چه راهی باید به ایران رفت از طرف شمال، جنوب، مشرق و مغرب و راهها و وسایلی را که
براي انجام منظور ضروري است باز نمودهام اکنون پیش از خاتمه دادن این فصل اطلاعاتی هم درباره پوشاك و وسایلی خواهم داد
که مسافر به مشرق زمین همان اندازه به آن احتیاج دارد که مسافر غربی محتاج بلیط راهآهن است.
لوازم سفر با کاروان-
براي شرح اسباب ضرور مسافرت با چاپار در ایران بهترین کاري که میتوانم کرد این است که نظر خوانندگانم را به ضمیمه یک،
شش » جلد دوم کتاب سرمک گرگور در باب سفري به خراسان و همچنین فصل سیزدهم جلد دوم کتاب اي. استک تحت عنوان
معطوف سازم. « در سرزمین شیر و خورشید » کتاب دلپذیر دکتر ویلز بنام C و ضمیمه « ماه در ایران
کمتر کسانی ممکن است در ایران سفر کاروانی نموده و در کشور دیگر این کار را کرده باشند و تصدیق ننمایند که زندگانی در
خیمه و چادر تا چه اندازه
ص: 93
مطلوب است. اندازه چادرها و ساختمان تختخواب و حداقل لوازم درون چادر و اسلحه و خوراكهاي آماده و دربسته از جمله
مسائلی است که بیشتر به سلیقه و منظور مسافر و گاهی نیز با سلیقه و مقتضیات روز بستگی دارد و هر دستور صریح و قاطع ممکن
است با آسانی بیمورد و یا بزودي متروك تلقی شود. ولی سفر با چاپار مسئله دیگري است و شاید وقتی که مسافر از انگلستان
عزیمت مینماید توجه چندانی ننموده باشد که چه مشکلات و امور ضروري در پیش دارد و اگر قبلا بداند که چه همراه بردارد و یا
از بردن چه چیزهائی خودداري کند و از سفر چه انتظاري باید داشت و از چه توقعاتی احتراز نمود از بسا خرجها و دردسرها مصون
خواهد بود.
اسباب سفر با چاپار-
باید از بردن هرگونه وسایل معمولی زندگانی اروپائی از قبیل جارختی، جاکلاه، و چمدانهاي بزرگ خودداري کرد چون در
صورت بردن ناگزیر آنها را در بین راه باید گذاشت که از دنبال حمل شود که معلوم نیست کی دریافت خواهد شد یا اینکه با
حمل بوسیله کاروان یا شتر در راه بر زمین بیفتد و خرد و ریز شود.
اولین قاعده که باید رعایت نمود این است که هر تکه از بار سفر باندازهاي سبک باشد که بتوان آسان از دو پهلوي اسب آویزان
کرد. دوم اینکه بستهها باید حتی الامکان هموزن و یکاندازه باشد چون کمترین اختلاف وزن سبب ناراحتی اسب میشود و ناچار
باید پیدرپی توقف و بارها را میزان و مرتب کرد.
صفحه 105 از 438
من دو چمدان به اندازه متوسط گلادستونی ( 22 اینچ طول 14 اینچ عمق) همراه داشتم و تجربه و تأیید دوستان مسافرم ترغیبم میکند
که آنرا بمنزله بهترین میزان توصیه کنم.
بعد از ورود به ایران میتوان در بازار هر شهري یک جفت کیف مختص زین بنام خورجین خریداري نمود و یا در ظرف یک روز
آن را سفارش و تهیه کرد.
این خورجینها با چرم یا تکهفرش ساخته میشود. کیفهاي گلادستونی خود را
ص: 94
در هر لنگه خورجین بگذارید و آن را در پشت زین غلام پست جا بدهید. این دو لنگه متعادل خواهد بود و دردسري پیش نخواهد
آمد و اگر غلام پست زین نداشته باشد روي بارها که بر اسب میگذارند خواهد نشست و میتوان مقداري فرش و لباس و
رختخواب را بهر اندازهاي که لازم باشد با او فرستاد.
نوکر ایرانی شما که باید قبلا استخدام شده باشد و بدون او سفر کردن حماقت است میتواند یک جفت خرجین هم او بردارد که در
داخل آن میتوان اسباب سبک دیگر و لوازم طبخ و بار خود او را جا داد و بالاخره در قبلها و خورجین- هاي خودتان لوازم
ضروري که ممکن است ناگهان لازم شود مانند قمقمه آب و پول و طپانچه و لوازم نظافت و کتاب و غیره را باید گذاشت.
علاوهبر دو چمدان گلادستون، من دو عدد مفرش قهوهاي رنگ محکم برداشتم که خیلی مفید واقع شد و در آنها خیلی چیزها را
میتوان جا داد و اگر هم مورد استفاده واقع نشود میتوان تا کرد و کناري گذاشت و لازم به تذکر نیست که هرچه بار سبکتر باشد
بهتر و زودتر میتوان منزلهاي سفر را طی کرد.
زین و برگ-
راجع به زین و برگ باید گفت که زین ایرانی که اندازهاش کوچک و قدري برآمده است با زینی که هر انگلیسی آشناست به
قدري تفاوت دارد که بهتر است براي اجتناب از عذاب از بکار بردنش صرفنظر شود و بایستی یک زین جادار نظامی انگلیسی با
قبل و خورجین و چند عدد رکاب و سیم و تسمه و مفتول همراه برد. چون بعد معلوم خواهد شد که همه اینها چه ارزشی خواهد
داشت در یکی از قبلهاي خودم قمقمهاي داشتم که به اندازه ربع بطر گنجایش کنیاك داشت و محتویات آن براي مسافرت
طولانی چندصد میل کافی بود.
مسافر گاهی به حدي خسته و ناتوان میشود که از خدا آرزو میکند وسیلهاي براي تجدید قوا فراهم باشد و من دلم به حال آن
نفري میسوزد که لب به نوشابه تر نمیکند و به سفر سخت و دشوار چاپاري ایران تن درمیدهد.
من یک عدد دهنه انگلیسی و افسار دودستهاي همراه داشتم و تقریبا در تمام مدت مسافرت بکار بردم ولی دهنه را توصیه نمیکنم
مگر از لحاظ ترحم
ص: 95
چون با دهنهاي که در ایران به کار میرود متفاوت است و در رفتار اسب هم تأثیري ندارد، زیرا که اگر حیوان خیلی چموش باشد
بکلی بیفایده است و اگر سرکش باشد پا به فرار خواهد گذاشت و رویهمرفته بهتر این است که از دهنه محلی استفاده شود هرچند
با زین باید عرقگیر نرمی هم برداشت، زیرا که بیشتر اسبهاي پستی پشت مجروح دارند و اگر دلیل «1» که سخت بیرحمانه است
دیگري هم در میان نباشد انسانیت ایجاب میکند که این احتیاط رعایت شود. من دستور داده بودم آهنهاي رکابم را با پارچه نرمی
پوشاندند تا مانع از سرایت سرما هنگام شب و یا صبح زود گردد.
توشه-
براي سواري من نیمشلواري سفت و محکمی را توصیه میکنم، اما نباید در ناحیه زانو خیلی تنگ باشد چون دیر یا زود فشارش
محسوس خواهد شد و بنابر اشارهاي که دکتر ویلز کرده بود یک جفت چکمه گشاد روسی که بسیار مغتنم بود در تفلیس خریدم
که لااقل دو نمره از اندازه پاي خودم بزرگتر بود.
این چکمهها آسان پوشیده میشود و درآوردنش هم آسان است بعلاوه نرم است و به همین دلیل پا را گرم نگاه میدارد. افسران
و کفش اسبسواري میکنند و بعضی از ایشان سواري را با شلوار بر نیمشلوار ترجیح میدهند. «2» انگلیسی و هندي غالبا با پوتی
یک جفت پوتین میخدار شکار براي بالا رفتن از کتلها و گردنههائی که تخت هرگونه کفش را زود سوراخ میکند و اگر نباشد
نمیشود. گالوش هم باید همراه داشت در صورت ملاقات کردن با طبقه اعیان که توجه خاص درباره فرشهاي
______________________________
270 سال پیش سرتامس هربرت نوشته بود که زیر چانه اسب را به زنجیر میکشند و آن با دهنههاي تیز مجهز است و حلقه -(1)
فرنگی است با برآمدگی تیزي از وسط H آهن نیز بر آن میافزایند و بعید نیست که همان دهنه هنوز معمول باشد شکل آن شبیه
میله به طرف بالا و به آن دهنه زنجیري وصل است که از زیر فک پائین میگردد و مؤثرترین دهنهاي است که من در عمرم دیدهام.
اگر اسب دهان حساسی داشته باشد کمترین تکان او را در جاي خود میخکوب میکند و حال آنکه دهنه زدن شدید چنانکه رسم
صفحه 106 از 438
ایرانی براي ابراز مهارت در اسبسواري است بیشک حیوان تیرهبخت را شکنجه میدهد.
2)- پوتی شاید در اصل یک کلمه ایرانی باشد مشتق از پی- توا همان مچپیچی است که مازندرانیها میپوشند. (در حدود ساري )
پاتوبه مینامند. م.)
ص: 96
خود دارند و اثر گل یا خاك را روي آنها دوست ندارند، جورابهاي پشمی و جوراب ساقه بلند و یک جفت مهمیز هم بسیار لازم
است.
در موقع سواري باید همیشه پیراهن فلانل پوشید هرچند که پیراهن کتانی نیز براي عناصر خردهگیر تهران بسیار ضروري است. من
یک نیمتنه نور فلکی یقه- بلند که با دگمه دور گردنم را میبسته است همراه داشتم با جیبهاي متعدد که بهترین لباس براي
اسبسواري است و همواره نسبت به این پیشنهادي که کرده بودند امتنان دارم و بیدرنگ یک جلیقه پشمی تهیه کردم که بسته به
گرمی و سردي هوا با آسانی قابل پوشیدن و درآوردن است و در شبهاي سرد بهترین وسیله دلگرمی من بود.
یک کت فراك مشکی هم باید همراه باشد اگر ملاقات با شخصیتهاي درباري و استانداران یا وزیران در نظر باشد. ایرانیها لباس
کوتاه را دور از متانت و وقار میشمارند و مثل این است که میزان قدر و احترام شخص بسته به این است که سرتاپا نیک پوشیده
باشد و معیار بازشناختن این رسم لباسهاي فراخی است که اعلیحضرت شاه میپوشند.
از طرف دیگر هیچ التفاتی نسبت به پوشش سر در میان نیست و سلطان یگانه نفري در کشور است که در مواقع باریابی به پیشگاه او
کلاه بلند عین ضرورت را دارد. دستکشهاي سواري محکم هم لازم است و من با نظر مک گرگور موافقم که کلاه لبهدار نمدي
را توصیه کرده است. این کلاه مثل کلاه فلزي خردشدنی نیست و بر ضد همهچیز هم محافظ مطلوبی است غیر از تابش آفتاب
تابستانی.
وقتی که به شهر وارد میشویم قسمت خارجی آنرا بالا میزنیم و آنقدر انسان پاکیزه مینماید که مثل این است تازه از مغازه باند
استریت (خیابان گران- فروشان و شیکپوشان لندن. م) بیرون آمده باشد، ولی از تمام پوشاکیهاي ضروري بعد از تجربیات
طولانی باید توجه داد یکی دو دست لباس معمولی شهري هم بسیار مفید است.
ص: 97
اگر بنا باشد که من فردا رهسپار لهاسا یا تمبوکتو بشوم این لباسها همیشه با من خواهد بود، زیرا که ابدا تردیدي ندارم که خواه من
به ملاقات سلطان سیاه- پوستان بروم یا بروم یا به دیدار دالائی لاماي تبت، این لباس همواره مفید خواهد افتاد. بیاد دارم که گفتهاند
گوردون (ژنرال) هم از قاهره به خرطوم با لباس معمولی سفر کرده بود من پوشاك خارجی، روپوش را براي استفاده روزانه پیشنهاد
میکنم و پالتو بارانی اگر فصل بارندگی باشد و پالتوي بلند و گشاد از نوع گرمترین و جادارترین، زیرا که سوز سرما در شب به
صورت زنندهاي طاقتفرسا است.
رختخواب-
چاپارخانههاي ایران چیزي که اصلا شبیه تختخواب باشد ندارند. اگر تدبیر دیگري نشده باشد مسافر ناگزیر است بر کف گلی اطاق
بخوابد پس بهترین وسیلهاي که میتوان به کار برد و قابل حمل باشد کیسه بزرگی است با هفت پا طول و چهار پا پهنا با دهانهاي که
به وسیله دگمه باز و بسته میشود.
در هر دهکده ایرانی کاه یافت میشود کیسه را با کاه پر میکنیم و بر کف اطاق قرار میدهیم. این قبیل دوشک راحتترین
رختخواب در دنیاست.
لحاف در بازار هر شهري هست چند تکه فرش و پتو و بالش باید همراه برد پارچه خیسنشدنی براي پیچیدن رختخواب در موقع
حمل هنگام روز و فرش- کردن زیر رختخواب در شب بسیار مفید خواهد بود. من شمدهائی با خود داشتم ولی هیچوقت آنها را در
چاپارخانه استعمال نکردم. هوا همیشه آنقدر سرد بود و خودم هم بقدري خسته بودم که حتی شبانگاه لباسم را از تن خارج
نمیکردم.
راجع به شستشو یک حمام و طشت لاستیکی وسایل تجملی باارزشی خواهد بود. حوله را به هیچوجه نبایستی فراموش نمود.
ایرانیها به ترتیبی که پیش ما مرسوم است تنشوئی نمیکنند. بنابراین وسایل کارشان از این بابت بسیار محدود است. اطاقهاي
چاپارخانه معمولا از دو یا سه طرف به خارج راه دارد و راست به محیط آزاد باز میشود. و چون این در و پنجرهها غالبا منفذ و
سوراخ دارد و گاهی اصلا به صورت در و پیکر نیست ازاینرو بهتر است که پرده سبک و میخ همراه داشت تا از جریان هوا
جلوگیري نمود.
ص: 98
خوراك و طبخ-
مسافري که راه طولانی پیموده است شاید اشتهاي چندانی نخواهد داشت و رفع احتیاجش به آسانی میسر است. در دهات و کنار
صفحه 107 از 438
جادهها یا در پستخانه همیشه نان و تخممرغ آسان یافت میشود شیر در همهجا نیست و من غالبا از تهیه آن بازماندهام رویهمرفته شیر
بز فراهمتر است تا شیر گاو. یک ماهی- تابه و قهوهجوش و قوري باید همراه داشت و این وسایل را در هر بازاري میتوان خرید.
بشقابهاي ژاپنی و فنجان و جا تخممرغ و کارد و چنگال و چراغ نفتی کوچک باید از اروپا (بادکوبه) همراه آورد.
گوشت و سوپ و بیسکویت را در ظرفهاي سربسته میتوان این روزها در مغازههاي ارمنی و اروپائی تهران و اصفهان و شیراز
بسیار عالی است چون درحالیکه تهیه « کروس » و « بلاكول » خرید، اما شرط احتیاط این است که همراه برداشت. سوپهاي آماده
کردنشان مشکل نیست خود غذاي نسبتا کاملی است. سوپ به صورت قرص یا گرد هم از لحاظ صرفهجوئی در سنگینی بار بد
فکري نیست، ولی براي درست کردنشان وقت کلی تلف میشود.
ساردین و گوشت قرمه، شوکولات و کاکائو و چاي و قهوه ممتاز چیزهاي اضافی مطلوبی است که باید از اروپا آورد. قند در
کوچکترین دهات ایران هم یافت میشود. من تقریبا همیشه غذا را خودم پختهام زغال همهجا به آسانی و ارزان بدست میآید و با
چند آجر حسابی میتوان اجاقی درست کرد و با آنکه براي خروج دود غالبا جز درب اطاق راهی نیست باز حسن این کار به حدي
است که بعد از هشتاد میل سواري فایده آن معلوم خواهد شد.
دارو-
جعبه کوچکی هم محتوي دارو باید همراه برداشت تا وسیله درمان امراضی که مسافران بیگانه دوچار میشوند فراهم باشد در درجه
اول تب و اسهال بنابراین کلورودین و گنهگنه باید حتما جزو داروها باشد.
اسلحه-
اگر مسافر شکارچی است لابد اسلحه متناسب با نوع شکاري که در نظر دارد همراه خواهد برد و اگر فقط براي سیر و سیاحت از
جادههاي عمومی
ص: 99
میگذرد لازم نیست تفنگ و فشنگی بردارد چون دسترسی به شکار وقت و زحمت بسیار لازم خواهد داشت و اینگونه وسایل بر
سنگینی بار سفر او خواهد افزود.
در جاهاي دور از جاده شکار فراوان است و شکارچی که بلدي همراه داشته باشد و مجهز هم باشد نیک میتواند به مراد خویش
برسد. در حومه تهران شکارگاهها مختص شاه است، ولی شکی نیست که اگر شکارچی با یکی از نگهبانان شاهی برخورد نماید با
پرداخت یک شلینگ قادر است او را به صورت راهنماي صالح و مساعد درآورد.
در شمال ببر در جنوب شیر هست و در جنوب غربی مرغهاي صحرائی و کبک همهجا یافت میشود و در همه کوهها آهو و گوکل
و بز و همچنین قوچ کوهی و بز کوهی و غزال و در دامنههاي البرز خرس و گراز در اطراف رودخانهها هست.
هر راهپیما که قصد هلاکت احدي را هم نداشته باشد باز کار عاقلانهاي خواهد کرد که هفتتیري همراه داشته باشد. فقط اطلاع بر
وجود هفتتیر او را تا حدي از شر عناصر دزد و شریر حفظ خواهد نمود. من هفتتیرم را فقط به سمت کبکهاي فراري و یا
وقتیکه الاغ پا شکستهاي که تنها افتاده بود و زجر میکشید آتش و حیوان بیچاره را خلاص میکردم.
پیشنهادهاي جزئی دیگر-
از جمله چیزهاي جزئی که خیلی سودمند خواهد بود، ولی لازم به تذکر نیست کبریت و شمع (شمع را همیشه در بازار میتوان یافت)
و گرد ضد حشره و وازلین (پوست بدن بواسطه تفاوت شدید هوا سخت خشک میشود) و عینک دودي براي تعدیل نور آفتاب و
متکا و دوربین و قلم آخر که اهمیت بیشتري را حائز است بهترین نقشهاي است که در بازار بدست آید. امید است حمل بر گستاخی
نشود اگر پیشنهاد نمایم که آخرین قلم مایحتاج خریداري یک جلد هم از این کتاب خواهد بود.
موسم سفر-
درباره بهترین فصل مسافرت به ایران دو موقع را میتوان انتخاب کرد اواخر پائیز یا فصل بهار. پائیز از اکتبر تا ژانویه و موسم دومی از
مارس تا ماه مه است. معمولا اواخر دسامبر در تهران برف میبارد (در آذربایجان
ص: 100
زودتر) و گردنههاي بلند مسدود میشود و هوا براي مسافرت سخت سرد خواهد بود. برفها از ماه مارس (اسفند) رفتهرفته ذوب
میشود. مزیت سفر بهاري بواسطه خرمی و شادابی اراضی است که مسافر در فصلهاي دیگر نخواهد دید، بعلاوه موقع نغمه پرندگان
و شکوفه گل و ریاحین است و فقط از این وسیله و راه است که میتوان مضمون شعر فارسی را دریافت و بالاتر از همه درازاي روز
است که سفر طولانیتر را آسان میسازد، ولی این مزایا به قیمت گرماي شدید در نیمروز و حشرات موذي در شب حاصلشدنی
صفحه 108 از 438
است. از طرف دیگر در فصلهاي زمستان و پائیز هوا نیروبخش و عالی است. من هزار میل راه طی کردم بدون اینکه قطره بارانی
دیده باشم.
در سرزمینی که از لحاظ عدم نظافت بیشهرت نیست به صدمه حتی یک حشره هم گرفتار نشدهام. از جهت دیگر نیز نه سبزه و
صفا در میان بود و نه منظرهاي روحافزا و با فرارسیدن زمستان، سرما هنگام شب طاقتفرسا است. در ماههاي تابستان خروج از
اقامتگاه در موقع روز دور از امکان است مسافران یا در خواباند و یا به استراحت میپردازند و تمام سفر هنگام شب در نور مهتاب و
«1» . یا در زیر ستارگان درخشان طی میشود
______________________________
1)- سرگذشت کمنظیر مسافري امریکائی این شده بود که بعد از شروع کردن سفر خود در فصل گرما که بر اثر آن ناچار شد )
سیر و سفرهاي » شبها حرکت کند، اشتباه دیگري نیز مرتکب شد یعنی تحریر کتابی در باب آنچه که ندیده بود تحت عنوان
نویسنده آن اچ. والنتین است. « نیمهشبانه در ایران
ص: 101
فصل سوم