گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فصل سوم از لندن به عشقآباد





اشاره
بعد از مغرب زمین که خورشید در آن ناپدید میشود رو به مشرق میروم، سوار باد شدهام و هنوز اعمالی را که بر روي این کره
ارض آغاز شده است آشکار میسازم.
شکسپیر (هانري چهارم قسمت دوم)
از پاریس به قسطنطنیه-
در اواخر سپتامبر 1889 از پاریس بوسیله اریان- اکسپرس عزیمت نمودم. این خطآهن پس از عبور از پست (بوداپست) از راه بلگراد
و صوفیه و ادرنه به قسطنطنیه میرسد. در صربستان و بلغارستان و ترکیه سرعت سیر آن فقط از حالت خزیدن سریعتر مینمود
باوجوداین سر وقت به مقصد رسیدیم. تردیدي نیست که مسافتی که حالا در عرض 69 ساعت و نیم طی میشود که من قبلا هم
تحت همین شرایط خشمآور پیمودم، ممکن است شش تا هشت ساعت زودتر طی شود، ولی این پیشنهاد در گوش سنگین مدیران
کمپانی مسافرتی اثري ندارد.
دردسرهاي ورود به اسلامبول و عزیمت از آنجا کاملا روشن است و کاسه صبر و بردباري بسیاري از مسافران را لبریز کرده است اما
وصف گرفتاري پیاده شدن از کشتی که با پرداخت رشوه امکان تخفیف آن هست در مقام مقایسه با بازرسیهاي گمرکی که
علاوهبر رفتار بیادبانه و خشونتآمیز که فقط از عهده مأموران گمرکی ترکیه در ایستگاه جدید التأسیس اسلامبول ساخته است
چیزي عمده بشمار
ص: 102
نمیرود. من گذرنامه چاپار سیاسی داشتم و مأموري هم از سفارت به ملاقاتم آمده بود، اما باوجود این مدارك درخور احترام باز
یک ساعت و ربع معطل شدم چمدانهایم را با خشونت تمام زیرورو کردند و لوازم سفرم که مختص مسافرت در ایران بستهبندي
شده بود همه را گشودند و کیف محتوي چند ساعت را که به منظور ارمغان به اشخاص مهربان در ایران همراه داشتم به چنگ
آورده علامت ظفري حاکی از نقشههاي شوم من وانمود و بیدرنگ مشمول عوارض گمرکی کردند. اگر این طرز کار و یا در
واقع رفتار خشن ادامه یابد احتمال قوي هست که مسافران از رفتن به اسلامبول روگردان، و ترغیب شوند که راه خشکی را تعقیب
نمایند.
-«1» پروفسور وامبري
پیشآمد مطلوبی این حقیقت را مکشوف ساخت که دوستم پروفسور وامبري در همان هتلی که من بودم اقامت داشت. او «2» در پرا
به دعوت سلطان براي رسیدگی و استخراج آثار تاریخی و ادبی که در انبار کاخهاي اسلامبول وجود داشت به آنجا آمده بود. من
راجع به مسافرتی که در پیش داشتم با او مذاکره طولانی دلپذیري کردم. او قسمتی از همین سفر را سی سال قبل انجام داده بود.
البته تحت شرایطی که به مراتب نامساعدتر از وضعی بود که در حالحاضر مسافران با آن مواجه میشوند.
در طی این مدت در ایران هیچگونه اتفاقی پدید نیامده بود، ولی همسایگانش پیشرفت کرده بودند و حضور قزاقهاي پاسبان در آن
حدودي که سابقا ترکمنها راهزنی و تاتارها فرمانروائی میکردند بر وضع و حالت جالبتوجه آن حدود ده چندان بیفزود.
کشتیهاي نفتکش در دریاي سیاه-
چون لازم بود سر موقع به باطوم برسم تا با کشتی که از بادکوبه عازم بود ارتباط برقرار کنم و هیچ کشتی هم آن روزها از دروازه
صفحه 109 از 438
شاخ (اسلامبول) به مقصدي که من داشتم نمیرفت در کشتی که
______________________________
Vambery-(1)
Pera-(2)
ص: 103
بیرق انگلیس داشت جا گرفتم این کشتی به کمپانی آرمسترانگ میچل شهر نیوکاسل متعلق و یکی از آن کشتیهائی است که این
روزها در بحر سیاه رفتوآمد دارند و کشتیهاي نفتکش معروفاند و مختص حمل نفت از باطوم ساخته شدهاند.
در حدود سیصد تا از این کشتیها هست که بیشتر آنها ساخت انگلستان و بیستتا از آنها در دست انگلیسیهاست و بین باطوم،
لندن، لیورپول، ونیز، تریست هامبورگ، روتردام، آنورس و بنادر دیگر قاره اروپا، همچنین به هندوستان، چین و ژاپون که اخیرا
ناگهان تجارت صادراتی پررونقی یافته است رفتوآمد میکنند.
نفت بوسیله این کشتیها حمل نمیشود، ولی در بشکههاي حلبی که براي کار توزیع در سراسر کشور فراهم کردهاند. کشتیهاي
نفتکش شامل یک عده مخازن آهنی جداست که نفت آنها از منبع در باطوم مستقیما به این مخزنها انتقال مییابد و به این ترتیب با
خطآهن از بادکوبه حمل میشود و بسیاري از این انبارها همان قایقهاي نفتکش سابق است که تغییر صورت دادهاند، ولی در طرح
و ساختمان کشتیها رفتهرفته ترقی بیشتري حاصل گردیده و بعضی از آنها 4000 تن ظرفیت دارند و اخیرا ساخته شدهاند و ممکن
است از همین نوع به اندازههاي بزرگتري در آینده ساخته شود.
که من یکی از مسافرانش بودم خالی بود و براي نفتگیري عازم باطوم شد و 2000 تن ظرفیت داشت. این کشتی « لوکس » کشتی
هرچند براي حمل مسافر نیست، وسیله تسریعی براي آن دسته از مسافرانی است که عجله داشته باشند در این صورت دیگر ضروري
نیست که مانند تمام کشتیهاي مسافري از بندرهاي اینهبلی و سینوپ و سامسون و طرابوزان عبور کرد، بلکه مستقیما به باطوم میرود
که با سرعت سیر آسان 9 میل دریائی در کمتر از سه روز راه بین اسلامبول و باطوم طی میشود.
شهر و جمعیت باطوم-
من یکسال قبل هم پنج روز در باطوم مانده بودم و آن بواسطه طوفان عظیمی بود که بحر سیاه همواره از این جهت شهرت داشته
است.
ص: 104
ولی باز باین زودي «1» ما همگی شعر معروف و بیمزه بایرون را درباره این دریا به خاطر داریم و نیاوردنش هم در اینجا جایز است
انتظار دیدن شکل و شمایل زیبا اما غیرجالب آنرا نداشتهام و متوجه شدم در همین یک سال فاصله پیشرفتها و استحکامات
عمدهاي بوسیله روسها در آنجا ایجاد شده است.
از تاریخ امضاي معاهده برلن هنوز یازده سال نگذشته است که آنها ابتدا جاي قدمی در باطوم پیدا کردند و سه سال و نیم بعد
علیرغم مواد آن قرارداد قسمتی را که اسما بندر آزاد بود تصرف نمودند، اکنون باطوم یک شهر بزرگ و مترقی است با جمعیتی
نفر (هرچند کسب آمار صحیح در روسیه دور از انتظار است) که یک سوم آن شاید روس و بقیه اختلاط خاصی «2» تقریبا 30 هزار
از ترکها و گرجیها و سیرکاسها و مینگرولیها و ایرانیها و ارامنه و یونانیها و مردم سوریه و کلیمیها و انگلیسیها و آلمانها و
فرانسویها و اتریشیها و در واقع تمام اقوام اروپائی است.
شهر ریخت تازهساختهاي را که معمولا مختص اقامتگاههاي موقت امریکائی در قسمت غربی آن قاره است داراست. بناهاي رفیع در
کنار آلونکها واقع شدهاند و خیابانهاي عریض به مرداب و اراضی پرتپه منتهی میشود. شرایط بهداشتی آنجا نفرتانگیز و محلات
شهر از اقامتگاههاي بدریخت و ناهنجار تشکیل یافته است.
میگویند که در فصل گرما 50 درصد از مردم کارگر بواسطه ناخوشی و مرض عاجز میمانند و عده کمی از محیط مالاریائی مجاور
آن امکان فرار دارند و بعد از یکی دو سال اقامت در آنجا عموما یا بکلی عاطل و یا کاملا ساقط میشوند.
______________________________
1)- به همین جهت است که 200 سال قبل سرجان شاردن سیاح بزرگ از وحشت و هراس سفر دریائی از بحر اسود سخن رانده )
و علت اینکه طوفان آنجا از دیگر دریاها قويتر و خطرناكتر است آن است که آبها در محوطه محدودي مقید شدهاند و راه » : است
فرار ندارند. بوسفور را هم نمیتوان مخرجی محسوب داشت چون خیلی باریک است، بنابراین آبهائی را که طوفان برمیانگیزد و
معلوم نیست که در کجا بایستی بریزد باشدت از ساحل برمیگردد و با قدرت تمام به بدنه کشتی از هر طرف اصابت میکند و با
«... سرعت و قدرت هرچه تمامتر
در حالحاضر » : 2)- برخلاف وضعی است که آقاي مونزي مشاهده کرده بود وقتی که به سال 1865 در راه ایران به باطوم امد )
.« باطوم فقط چند خانه بدنما و بیریخت دارد
ص: 105
صفحه 110 از 438
زندگانی روزانه-
در این شهر چند مهمانخانه هست که بیشتر آنها را فرانسويها در دست دارند و از همه بهتر هتل فرانسه است در این محل و
مهمانخانه امپریال مردم طبقه بالاتر و افسران روس موقع صرف شام و ناهار باهم ملاقات و ساعات فراغت خود را با صحبت و
تفریحات محدودي صرف میکنند. در شهر علاوه بر امور معمولی رسمی یا تجارتی چیزهاي جالبتوجه یا اشتغال و یا حتی وسایل
سرگرمی نیست. هر صحبتی به مسئله کسبوکار و نفت که مایه اصلی معاملات است کشیده میشود. در اطراف شهر چیزي نیست
که در میان اهالی محل تولید علاقه و نشاط نماید هرچند که به حد زاید الوصفی زیباست. ورزش وقت و تلاش بسیار لازم دارد و
دور از دسترس است و ارزان هم نیست.
براي امکان تنوع و تفریح و گردش جاده اضافی ندارند. گرما در وسط روز و قسمت عمده سال طاقتفرسا است و باران هم معمولا
هست و تنها زرپرستی ناروا سبب ازدحام این همه مردم در آن نقطه ناباب شده است. در اینجا ثروت با سرعت تمام قابل حصول
میباشد و حاصل هم شده است و از میان سکنه آنجا کمتر کسی است که در صدد نیست روزي براي او فرارسد که با کیسههاي
انباشته باطوم را ترك کند و هرگز هم به آنجا بازنگردد.
صنعت نفت-
ملاحظات سیاسی روسها را بر آن داشته است که یگانه بندر برازنده قسمت شمالی دریاي سیاه را اشغال کنند، اما چنانکه خاطرنشان
ساختهام نفت بانی باطوم و مایه حیاتی آن است در همه پناهگاههاي خلیج و سواحل هموار و پیچوخمدار که آنرا از منطقه جنگلی
بیش از پنج هزار «1» کنار شهر مجزا میسازد، پر از انبارها و املاك مؤسسات متعددي است که در این تجارت پرسود شرکت دارند
و روسچیلد میباشند. کمپانی «2» دستگاه نفتکش بین بادکوبه و باطوم در رفتوآمد است. بزرگترین شرکتها هم کمپانی نوبل
اولی با تلاش فراوان امتیاز کشیدن لوله نفت
______________________________
130 تن. / 1)- در باطوم هشتاد و پنج منبع فلزي هست با ظرفیت بارگیري 000 )
و )Kvirili( 2)- کمپانی نوبل خط لولهکشی دارد که چهل میل طول آن است و چهار اینچ قطر، بین قریه میخائیلف به کویریلی )
قادر است روزانه 700 تن نفت حمل کند.
ص: 106
را از بالاي کوههاي صعب العبور سورام که مجاور خطآهن تفلیس است بدست آورده است. بنابراین ماشینهاي نفتکش آنها نفت
را از پالایشگاه حمل میکنند و در اینجا تحویل مخزنهاي دیگر میدهند که براي حمل آن به باطوم آمادهاند ازاینرو صرفهجوئی
مطلوبی از لحاظ وسایل حملونقل و صرفهجوئی بیشتري هم در مدت رفتوآمد از راه پرسراشیب بین دو مقصد شده است.
گمرکخانه روس-
در اینجا » : توزیع میکند در چند سطري که راجع به باطوم دارد، نوشته است که « برادشا » راهنماي چاپی خطآهنهاي اروپائی که بنگاه
اي کاش نویسنده آن سطور از راه دریا سفري به باطوم میرفت و این قول اعتمادآمیز را براي مأمور «. عوارض گمرکی در کار نیست
سختگیر، ولی مؤدب روسی آنجا که پیش از اینکه به او اجازه پیاده شدن بدهد خود به کشتی وارد میشود باز میگفت و تنها راهی
که شاید براي تعدیل آن سختگیري متصور باشد این است که مسافر با وسیلهاي که حتی الامکان مستعمل و کهنه باشد مسافرت
کند نه با اسبابی نو و جالبتوجه.
تجارت و کسب-
میزان تجارت خارجی که باطوم در حالحاضر دارد از این حقیقت آشکار میشود که در سال 1889 تعداد 417 کشتی غیر روسی به
480 تن بوده است. جمع مقدار نفتی که / 268 تن بار و مجموعا 213 / این بندر آمدند که 214 تا انگلیسی بود با قدرت حمل 781
1 لیره در /724 / 450 تن به ارزش 446 / 3 لیره در مقابل 326 /023 / 649 تن بار بود با ارزش 300 / در سال 1889 صادر شد 085
سال قبل از آن. در 1889 صادرات به هندوستان و چین و ژاپون که اشارهاي هم کرده بودم ارقام مربوط به آن در سال 1887 جنبه
935 لیره افزایش یافت. جمع این ارقام ضرورت فوري تهیه منابع نفتی را در هندوستان و برمه و / تخمینی داشت تا مبلغ 822
بلوچستان به دولت انگلیس خاطرنشان میسازد.
بندر باطوم که تاکنون وضع مطلوب خاصی نداشت مگر عمق دریا که در ساحل هم زیاد است در دست روسها رو به توسعه و ترقی
است.
ص: 107
موجشکنی را در دهانه داخلی سمت شمال سال پیش ساختهاند که بوسیله برجی که در انتهاي آن ساخته شده تقویت گردیده است.
صفحه 111 از 438
در سراسر ساحل تودههاي عظیمی در آب برپا داشتهاند که متناسب با وضع صخرهاي خلیج آنجاست و در نظر دارند موجشکن
دیگري هم در سمت جنوبی بسازند که تا حدود شمالی امتداد خواهد یافت جمع هزینه این اقدامات اصلاحی بندر را نیم میلیون لیره
برآورد کردهاند که دولت امپراتوري (روس) خواهد پرداخت. اخیرا یعنی در اکتبر 1891 در جراید نوشتهاند که بندر تجارتی به
پوتی انتقال مییابد و در آنجا لنگرگاه بزرگی خواهند ساخت و باطوم یک مرکز نظامی و دریاداري و محل مهمات جنگی خواهد
شد که به نظر من قابل تردید است.
خیالات نظامی روس-
در باطوم اقدامات سوق الجیشی به هیچوجه مورد اهمال واقع نشده است و این کارها با عزم و جدیت تعقیب میشود که دلیل کافی
است که دولت روس چه ارزش مهمی براي این پایگاه دریائی قفقاز قائل است.
پنج سنگر بزرگ که بعضی هنوز ناتمام است خطوط ساحلی را در زیر نظر دارند و با بیست توپ سنگین مجهز شدهاند. توپخانه
اصلی در مرکز شهر که مشرف بر ساحل است دوازده توپ دارد که میگویند هریک از 18 تا 22 تن ظرفیت دارد و همه خارجیها و
افراد روسی از نزدیک شدن به آنجا ممنوعاند.
روزي که من باطوم را ترك میکردم سربازان مشغول تیراندازي بر هدفهائی بودند که در دریا تعبیه شده بود. بالاتر از آنجا بر فراز
رشتههاي بلندي که در عقب تپههاي مشرف بر ساحل واقع است چهار آتشبار بزرگ در دست ساختمان است یا آنکه ساخته شده
است و مخصوص پرتاب خمپاره است.
پادگان دائمی باطوم شامل سه گردان مجهز هرکدام مشتمل بر 1000 نفر است. در موقع مسافرتم به آنجا در مجاورت آن حدود
مشغول ساختن جادهاي در جلگه داخلی بودند که تپههاي ساحلی وسیله پوشش و حافظ آن از حملات دریائی خواهد بود. این
توضیحات نشان میدهد که روسیه به اهمیت این نقطه متصرفی جدید خود نیک آگاه است و اگر یک واحد دریائی دشمن از
بوسفور با
ص: 108
قصد خصمانه به حرکت درآید بعید است که باطوم غافلگیر شود. این جریان شاهد تازهاي در مقابل حرف و استدلال اطمینانآمیز
بچگانهایست که عدهاي از سیاستمداران انگلیسی هنگام تشکیل کنگره برلن در سال 1878 اظهار میکردند.
خطآهن باطوم به تفلیس-
ممکن نیست هیچ منظرهاي در دنیا از مسیر خطآهن باطوم به تفلیس زیباتر باشد. قطار از باطوم که در سمت جنوبی است حرکت و
بعد از گردش حلقهوار در حومه شهر به طرف شمال تا سیمیلی پوتی سیر میکند سپس وارد جلگه ریون میشود که رودخانه باستانی
فاسیس همان مسیر پرماجراي کشتی آرگو است.
از لحاظ وفور و زیبائی، درختان و نهالها وضع تقریبا استوائی دارند. سراسر دشت را درخت کاشتهاند و تپهها نیز از نوك تا پائین
همه پوشیده از جنگلهاي مجلل است. در هر ایستگاهی که بر و پهلو داشته باشد نفتکشهاي لبریز مانند رشته وسایل نظامی دنبال
هم ایستادهاند و همینکه جا خالی میشود به پائین ایستگاه سرازیر میشوند و هریک از آنها نیز انباشته از ثروت و مالی است که
در مقابل آن چیزي بشمار نمیرفته است و هنوز بسیاري از آرگوهاي دوران جدید را به فاسیس «1» گنجینه طلائی گلدن فلیس
فرزند یکی از ) «2» میکشاند، همان زر و مالی که حتی بیشتر از جادوگري پرنسسهاي گلخید (ولایتی در قفقاز قدیم. م) جایسن
پادشاهان یونان قدیم. م) را مسحور میکرده است.
به تدریج که خطآهن در ارتفاعات بالا میرود که تقریبا تمام مدت تا سرچشمه از کنار رودخانهاي میگذرد که آب آبشارهاي آن به
دو دریاي خزر و بحر سیاه میرسد. در این منطقه مناظر عالیتر میشود کوهستانها تا ارتفاعی بسیار خوش- هوا اوج میگیرند و قطار
نیز پیوسته از پیچوخم گردنهها و درههاي دلپذیر پیش میرود. در محوطه ایستگاهها بچههاي بیسر و بیپاي گرجی- فرزندان حقیقی
کوهسار- جمعاند و اشتیاق فروش دستهاي شاهبلوط و یا خوشههاي انگور دلاویز را در ازاي چند کوپک دارند و چهرههاي ریشو و
جالب احترام با کمرچین تنگ و
______________________________
Golden Fleece-(1)
Jason-(2)
ص: 109
بالاپوش چرکسی و کلاه پوست بخارا و چکمههاي چرمی و خنجر یا قداره کوتاهی بر کمر، ورود و خروج ترنها را با چم نظامی
تماشا و بر جریان کار ایستگاهها با آرامش سطوتآمیز نظارت میکنند.
ساختمان تونل سورام-
صفحه 112 از 438
خطآهن باطوم به تفلیس که در حدود 220 میل است یا دستکم از بوتی به تفلیس سالیان درازي است که افتتاح شده است، ولی
روسها از دیرباز به اصلاح این خط مشغول بودهاند. چون خط فعلی از شیبهاي تند کوهستان سورام تا ارتفاع 3000 پا از سطح دریا
بالا میرود در نظر دارند که اصلاحاتی نمایند که نه فقط تونلی به طول سه میل از درون کوه حفر کنند، بلکه وضع ریلگذاري هم
در طول چندین میل مناسبتري باید تغییر کند که براي این منظور ناگزیرند پلهاي جدید و معابري بر درهها بسازند و کوهکنی و
لبهسازي بشود.
وقتی که یکسال پیش از این حدود میگذشتم عده زیادي کارگر مشغول بودند و در فاصله این مدت پیشرفتهاي کلی حاصل شده
است. میگفتهاند کارها تا بهار 1890 به پایان خواهد رسید، ولی افتتاح تونل به رسم روسی یعنی با مراسم مذهبی در پاییز انجام شد
و این به آن معنی نیست که همه کارها تمام شده باشد.
دولت روس در این ناحیه مخارج هنگفتی میکند که حاکی است که میخواهند نه فقط رفتوآمد قطارها را در خطه قفقاز تأمین،
اقدامات آنها نظرم را هم از لحاظ وسعت زمینه کار و اهمیت عملیات جلب کرد و هم به «1» . بلکه جریان کارها را اصلاح کنند
واسطه حدت و پشتکاري که مینمودهاند.
در بعضی قسمتها شصت متر مربع است ولی تونل سورام 90 «2» مقطع تونل سورام از تمام تونلهاي اروپا مهمتر است تونل سنگتار
میل است و شاید بواسطه مخارج سنگین این کار است که قیمت بلیط مسافرت از باطوم به تفلیس خیلی گران است. یک بلیط درجه
47 منات است براي 560 میل که بیش 1 / اول 2
______________________________
1)- اخیرا (نوامبر 1890 ) اعلام شده است که دستور ساختمان خطآهن نظامی براي ارتباط استحکامات قارص با خط اصلی صادر )
شده است.
St .Gothard-(2)
ص: 110
از دو پنس در هر میل میشود. لوکومتیوها بین باطوم و تفلیس کاملا با سوخت پسمانده نفت یا استاتکی چنانکه مینامند حرکت
میکنند و این سوخت به صورت جالبی در کوره آن پاشیده میشود. بر فراز کوهستان سورام دو لوکومتیو یکی از جلو و دیگر از
عقب قطار را بالا میبرد حالا متوجه شدم که این دفعه مسافت تا بادکوبه را سه ساعت دیرتر از دفعه پیش طی کردیم. وقتی که علتش
را پرسیدم گفتند آن موقع ترن متعلق به کمپانی بود حالا دولت روس خریده است و کسانی که از سبک کار دولت روسیه اطلاع
دارند همین یک حرف کاملا کافی است.
تفلیس-
تفلیس نزد سیاحان مشهورتر از آن است که احتیاجی به معرفی داشته باشد. اشخاصی که با شرق آشنا نباشند شاید از زیبائی ساده،
ولی گیرنده آن دستخوش جذبه بیش از اندازهاي بشوند به همین نکتهاي که خاورشناسان رفتهرفته کمتر توجه مبذول میدارند.
این شهر بواسطه نمایشگاه فلاحتی و صنعتی که براي نخستینبار در قفقاز برپا میگردید دوچار شور و هیجان بود. نمایشگاه را در
غرفههاي چوبی و در فضاي آزاد بیرون شهر ترتیب داده بودند و در آن هر قسم محصولات کشاورزي، باغبانی تاكپروري و
درختکاري و پرورش ماهی و همچنین نمونههاي پارچهها و فرآوردههاي صنعتی قفقاز و اجناسی هم از آسیاي مرکزي و ماوراء
بحر خزر فراهم بود.
محصولات محلی اعم از فلز و منسوجات گوناگون جالبتوجه بود، ولی نمایشگاه رویهمرفته با نمایشگاه مشابه شهرهاي ولایتی
انگلستان قابل مقایسه نبود و چنین مینمود که افراد ضمن مقاصد تجارتی بیشتر براي تماشاي دسته موزیک و لذت خورد و نوش به
آنجا میرفتند.
هتل لندن-
در تفلیس مهمانخانه لندن شاید عالیترین قرارگاه افراد سرشناس در مشرق زمین است چون در بین راه اروپا- آسیا و در مسیر خاور
دور واقع شده است تقریبا تمام مسافران عازم به آن نواحی دلپذیر و در مراجعت چند صباحی از مهماننوازي این شهر بهرهمند
میشوند. در آنجا مسافرین عازم مشرق آخرین حظ
ص: 111
را از وسایل زندگانی غربی درك میکنند. پیش از آنکه به جهان نامعلومی گام بگذارند و باز در همینجا جهانگرد آواره شاید
براي اولینبار پس از چندین ماه از وجود ملافههاي پاك و تمیز استفاده و به نوشیدن جامی شامپانی با حظ کامیابی مشقات گذشته
را فراموش میکند.
در همینجا بوده است که یک نجیبزاده فرانسوي تازه بازآمده را از سفر شکار در کوهستان تیانشان که در سرحد مغولستان است
دیدم و یکی از افسران ارشد اداره تلگراف هند و اروپ مأمور در ایران و یک نفر ایرلندي را که در راهآهن ماوراء قفقاز خدمت
صفحه 113 از 438
میکرد و مقاطعهکاري لهستانی که پل چوبی معروف رودخانه ارس را ساخته بود و دو صیاد انگلیسی که تازه از شکارگاه یخبندان
جبال قفقاز برگشته بودند و همچنین جمعیت درهم و برهمی از روسها و ارامنه را که معمولا همیشه در خط فاصل با جهان متمدن
دیده میشوند. مترجمانی که همراه مسافران سرشناس رفته بودند و نامشان در کتابهاي معروفی یاد شده است در جلو درگاهها درنگ
نموده و سفارشنامههائی را که از جهانگردان سابق در دست دارند به مسافران نشان میدهند.
اکنون که در وطنم مشغول تحریر این سطور هستم واضح و روشن حالت انتظاري را بخاطر دارم که بین شک و اطمینان چندین بار
درگاه هتل لندن را ترك و با خشنودي خاطر از انجام منظوري که داشتم باز به آنجا مراجعت نمودم.
عزیمت از تفلیس-
پس از سه روز توقف با خوشوقتی تفلیس را ترك کردم و بیشتر از این جهت که یکی از دزدان تفلیس در لحظه عزیمتم از ایستگاه،
کیف بغلیام را که معادل ده لیره منات روسی در آن بود ربود ولی با توجه به اینکه ساعت حرکت ترن در حدود نیمهشب بود و
مسافر بندرت قادر است زودتر از دو ساعت انتظار از میان انبوه جمعیت غالبا جیببر به قطار برسد من اینطور نتیجه گرفتهام که باز با
قیمت مناسبی توفیق عزیمت حاصل شده است و بدون احساس افسردگی با وسایل آسایش غربی تودیع کردم.
ص: 112
بادکوبه-
بادکوبه با منظره دودکشها و مخازن و تصفیهخانهها و چندین جریب زمین اطراف ایستگاه راهآهن که از ماشینهاي نفتکش
انباشته بوده است با کوچههاي نفتآلود تیرهفام و تیرهاي بسیار بلند تلگراف و تراموهاي پرسروصدا و مغازههائی که از همه جاي
دنیا اجناس دارند و ابنیه مخروب ایرانی و خانههاي مدرن یک طبقه و ازدحام جمعیت فقیر و ساحل سیاه رنگ دریا و پرده- هاي
دود و بوي زننده که در همهجا هست من به بادکوبه وسیعتر و زنندهتر و با گیرندگی کمتر در عصر همان روزي وارد شدم که
بامداد از تفلیس حرکت کرده بودم اکنون عده جمعیتش کمتر از 90000 تن نیست با مقیاس افزایشی که در پانزده سال اخیر تفاوتی
ننموده است و فقط از برکت صنعت نفت است.
وقتی که مبناي این تخمین را استفسار کردم جواب دادند که آمار تقریبی است و هنگامیکه صحبت از احصائیه رسمی کردم لابد
فراموش کرده بودم که در کدام سرزمین هستم. به خاطر دارم روزي در روسیه بمن گفتهاند که در تنها موردي که دولت جدول
آمار رسمی انتشار داده است راجع به میزان مصرف ودکا و تأثیر آن در بهداشت ملی بود و در آن مورد جمعیت را به سه دسته
تقسیم کرده بودند. آنهائی که پیرو رویه اعتدال بودند و کسانی که به حد افراط مینوشیدند و عدهاي که از نوشیدن آن پاك پرهیز
مینمودند و با ابراز خشنودي چنین وانمود میکردند که دسته اول از عمر طولانی بهرهمند میباشند.
این ترتیب استنتاج را اداره رسومات به همان اندازه حسن استقبال میکرد که عامه هم حسن قبول مینمودند. این موضوع اگر حقیقت
هم نداشته باشد خوب ساخته شده است.
عبور از دریاي خزر-
از بادکوبه تا اوزونآدا، من در همان کشتی مسافري انگلستان بنام باریاتینسکی بحر خزر را طی کردم که سال قبل هم در آن سفر
کرده بودم. این کشتی با آنکه حالا کهنه است هنوز یکی از بهترین کشتیهاي کمپانی مرکوري است. مجموع کشتیهاي این شرکت
که در بحر خزر رفت و
ص: 113
آمد دارند پانزده تاست که هر سال از دولت بواسطه حملونقل پست و نفرات قشون و همچنین امکان استفاده از آنها در صورت
وقوع جنگ مبلغ سرشاري مساعده دریافت میدارند. یکی از کشتیها دوبار در هفته از بادکوبه به اوزونآدا رفت و آمد میکند در
روزهاي چهارشنبه و جمعه و حرکت ساعت پنج بعد از ظهر است.
سفر ما بسیار خوشآیند بود دریاي خزر بعد از یک روز طوفانی بسیار شدید دست از شوخی برداشته بود و پس از سیر از کانال
آمدیم. «1» 2 بعد از ظهر روز بعد به اوزونآدا 1 / مارپیچی که در داخله تپههاي زرد شنی انجام گرفت ساعت 2
-«2» ژنرال اننکف
ژنرال اننکف این موقع در اوزونآدا اقامت داشت و بار دیگر مرا مشمول مهماننوازي معمولی خود ساخت و راجع به وضع فعلی و
آتیه خطوط آهن خود با ابراز حرارت صحبت و خیالات خود را درباره یک راهآهن بین روس و هندوستان و اتحاد میان روس و
فرانسه و انگلستان تبلیغ میکرد. سرانجام در یک جلسه پذیرائی و بزم با نزاکت سرشار به سلامت مسافر انگلیسی خود پیاله برداشت
که هرچند رویهمرفته با تصورات قرین خوشبینی او موافقت نداشت در هر حال به مناسبت مسافرت قبلی با کمال خوشوقتی از طرز
صفحه 114 از 438
کار خطوط آهن ماوراء بحر خزر ستایش نموده و سیاست مدیران آن را ستوده بود.
و بندرگاه و «3» اوزونآدا به نظر من زمینه محدود و طرز کار بیبندوبار خود را طی سالی که گذشته بود تا حدي وسعت داده است
این خط را از سمرقند تا تاشکند امتداد «4» شنزار اطراف آن پر از بار پنبه آماده حمل بود و ژنرال امیدوار بود که تابستان آینده
دهد و میگفت بالاخره بودجه این کار تصویب شده و در آینده نزدیکی این خط را با راهآهن پیشنهادي امسک- تمسک از طریق
سیبري تا ولادي- وستک مربوط میسازد. وي در آینده مبهم هم باز از خیال سبک خویش در بخش مرو- پنجه- هرات و قندهار
دست نمیکشید همان خطی که با قدري انحراف بنا بود شرق و غرب را در محیط دوستانهاي پیوند بدهد.
______________________________
UZUn ada-(1)
Annenkoff-(2)
1650 نفر بود. ، 3)- عده جمعیت در اکتبر 1889 )
4)- ولی در موقع چاپ این سطور زمستان 1891 هنوز شروع نشده بود. )
ص: 114
مسافران بومی-
در اوزونآدا عده مسافران محلی در جلو یگانه باجه کوچک بلیتفروشی ازدحام کرده بودند شامل ازبکها از بخارا، سارتها از
سمرقند و تاشکند و چینیهاي مسلمان از کولچه و ترکمنها و حتی افغانها که از سفر مکه یا جاهاي مقدس دیگر بازمیگشتند. عده
به اندازهاي زیاد بود که قطار با دو ساعت تأخیر حرکت کرد و چنین مینمود که کاري بسیار دشوار بود که به این شرقیهاي بد- ادا
ثابت کرد که مقدار بلیت نامحدود نیست و باید سیستم نوبت رعایت شود، ولی در همان محل تنگ و محدود باهم زدوخورد
میکردند و هنگامی که بلیتفروش نرخها را اعلام کرد ایشان به عادت مشرق زمین فقط نصف مبلغ کرایه را حاضر به پرداخت
بودند و امیدوار بودند که با چانه زدن طولانی در نرخها تخفیفی امکان- پذیر است.
صحرا-
بامداد روز بعد بار دیگر مشاهده آسمانی صاف به هدر رفتن آب رودخانه قرهقوم و گردنههاي منکسر کوهستان کورنداغ را در
نظرم آشکار ساخت. در بیشتر ایستگاههاي بین راه اصلاحات کلی ملاحظه میشد درختان بیشتر و آب فراوان- تر و آسایش عمومی
11 صبح عبور کردیم من فرصتی یافتم که با عجله جهت بازدید بناهاي قدیمی بروم 1 / بیشتري به نظر میرسید از جوقتپه ساعت 2
که شرحش را در کتاب دیگر خود به تفصیل نوشتم.
دیوارهاي ضخیم مانع دیدار ابنیه گلی بود که اگر با وسایل مصنوعی نگاهداري نشود دستکم تا یک قرن دیگر فروخواهد ریخت.
از آن موقع تا حال (نوامبر 1890 ) اعلام شده است که از جوقتپه استفاده تازهاي خواهند کرد به این معنی که قرارگاه کیفري در
آنجا خواهند ساخت و محکومین به اعمال شاقه قفقازي را که تاب تحمل هواي بسیار سرد سیبري را ندارند به آنجا خواهند فرستاد.
محکومین روسی با کارگران بومی یکجا در ناحیهاي کار میکنند که فقط ده سال پیش اسیران جنگی روسی را در همانجا نابود
میکردند و اکنون ایشان به صورت همدستان زنندهاي درآمدهاند که با محیط انطباق کامل دارد. دو ساعت دیرتر از وقت
ص: 115
محلی (من هیچوقت در صدد برنیامدم که ساعتم را میزان کنم) و نوزده ساعت بعد از عزیمت از اوزونآدا به ایستگاه عشقآباد،
کرسی ناحیه ماوراء بحر خزر که در 300 میلی دریا واقع شده است رسیدم.
قرار بود در اینجا قطار راهآهن را وداع و مسافرتی را در حدود 2000 میل که در برنامه سفر خود به ایران در پیش داشتم سواره
شروع کنم. پس ناظر حرکت پرسروصداي لوکومتیو شدم و در عینحال دستخوش این احساس و هیجان بودم که با دوستی صمیم
تودیع مینمودم.
ص: 116
فصل چهارم